Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

اسطوره های اقتصادی

مدیر عامل بایننس
از مدیر عامل بایننس (چانگ پنگ ژائو یا CZ) چه می دانید؟

بایننس یکی از صرافی های ارز رمزنگاری شده است که توسط چانگ پنگ ژائو یا سی زی (CZ) بنیان گذاری شد و بستری را برای معاملات انواع رمزارزها فراهم آورد. تأسیس این صرافی به سال 2017 میلادی بازمی گردد و هم اکنون در جزایر کیمن قرار دارد. Binance در حال حاضر، از نظر حجم معاملات روزانه بزرگ ترین صرافی جهان تلقی می شود. بایننس در ابتدا در چین مستقر بود؛ اما بعدها به دلیل سخت گیری های این کشور دررابطه با ارزهای دیجیتال، ژائو تصمیم گرفت تا مقر آن را از چین خارج کند. در ادامه با ما همراه باشید تا به معرفی مدیر عامل بایننس بپردازیم.

چانگ پنگ ژائو کیست؟

چانگ پنگ ژائو که معمولاً با نام «CZ» شناخته می شود، مدیرعامل چینی – کانادایی بایننس است. درگذشته ژائو عضو تیم توسعه دهنده Blockchain.info بود و به عنوان مدیر ارشد فناوری OKCoin نیز فعالیت می کرد.

سنین جوانی و تحصیل

ژائو در استان جیانگ سو چین متولد شد. مادر او معلم و پدرش با مدرک دکترا به تدریس در دانشگاه می پرداخت. انقلاب فرهنگی چین، دانشگاه ها را تعطیل کرد. در نتیجه پدر CZ مدت ها نتوانست هیچ کلاسی برگزار کند.

سرانجام به دانشگاه بریتیش کلمبیا درخواست کار داد و برای حضور در این مؤسسه آموزشی پذیرفته شد. در اواخر دهه 1980 میلادی، چائو به همراه مادر و خواهر بزرگ تر خود به ونکوور، بریتیش کلمبیا در کانادا نقل مکان کردند تا به پدر بپیوندند.

ژائو در دوران نوجوانی با کارهای پاره وقت مانند فعالیت در فست فود مک دونالد به خانواده خود از نظر مالی کمک می کرد. وی توانست در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه مک گیل در مونترال کشور کانادا تحصیل کند و از این مؤسسه فارغ التحصیل شود.

کشف استعداد

زمانی که چانگ پنگ ژائو تنها 12 یا 13 سال داشت، پدرش با پرداخت هزینه ای بسیار بالا و مبلغی در حدود 7000 دلار کانادا توانست یک کامپیوتر 286 خریداری کند. این رایانه که خرید آن به اتمام پس انداز خانوادگی ژائو منجر شد، استعداد CZ را در حوزه علوم کامپیوتری نمایان کرد.

در ابتدا CZ با استفاده از رایانه خود به بازی های کامپیوتری ساده می پرداخت؛ اما توانایی پدرش در برنامه نویسی و نوشتن کدها، توجه ژائو را به خود جلب کرد. وی رفته رفته برنامه نویسی را یاد گرفت و در سن 16 یا 17 سالگی به شرکت در دوره هایی در این زمینه پرداخت.

شروع فعالیت ها

پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، ژائو کار خود را در بورس اوراق بهادار توکیو آغاز کرد و نرم افزاری را برای تطبیق سفارش های تجاری ساخت. او همچنین در Bloomberg Tradebook کار می کرد و وظیفه او توسعه نرم افزار معاملات آتی بود.

در سال 2005 میلادی، او به شانگهای رفت و در آنجا Fusion Systems را تأسیس کرد که به «سریع ترین سیستم تجاری با کارایی بالا برای کارگزاران» معروف بود.

شروع سرمایه گذاری چانگ پنگ ژائو بر بیت کوین در سال 2013مدیر عامل بایننس

از سال 2013، CZ بر روی پروژه های مختلف مربوط به ارز رمزنگاری شده از جمله Blockchain.info کار کرد و همچنین به عنوان مدیر ارشد فناوری OKCoin نیز اقداماتی را به انجام رساند.

در همین سال بود که چانگ پنگ با پیشنهاد بابی لی (Bobby Lee) مدیرعامل BTC در چین، 10 درصد از دارایی خالص خود را به بیت کوین تبدیل کرد. بابی به CZ گفته بود: «الان زمانی است که باید در Bitcoin سرمایه گذاری کنی. زیرا احتمال این که ارزش آن کاهش یابد بسیار پایین است و پیش بینی ها نشان می دهند که در آینده ارزش بیت کوین 2 برابر خواهد شد.»

با این که ژائو اطلاعات گسترده ای درباره ارز دیجیتال و سرمایه گذاری بر روی آن نداشت، کاغذ سفید یا وایت پیپر (White paper) بیت کوین را بارگیری کرد و به مطالعه آن پرداخت. علاقه وی به رمزارزها سبب شد تا به سرعت مفاهیم این حوزه را درک کند و به تحلیل آن بپردازد. همین سرمایه گذاری، اولین ایده ها را برای تأسیس بایننس در ذهن ژائو ایجاد کرد.

در آن دوره تنها سرمایه چانگ پنگ آپارتمانی بود که در آن زندگی می کرد. وی پس از این که اطمینان یافت که به معاملات رمزارزها علاقه دارد، آپارتمان خود را فروخت و به سرمایه گذاری در بیت کوین پرداخت.

2017 شروعی متفاوت برای مدیر عامل بایننس

در سال 2017 چانگ پنگ ژائو، OKCoin را ترک کرد تا صرافی ارز دیجیتال خود را با نام Binance راه اندازی کند. او این شرکت را در ژوئیه 2017 بنیان نهاد و توانست در عرضه اولیه سکه، 15 میلیون دلار بودجه به دست آورد. CZ دررابطه با علت پیشرفت سریع بایننس بیان کرد:

«زمانی که فعالیت Bianance آغاز شد، صرافی های دیگری نیز وجود داشتند؛ اما نمی توانستند از پس معاملات رو به افزایش ارز دیجیتال بربیایند و کاربران دائماً با مشکلاتی روبه رو بودند. همچنین سرعت معامله ها در آن صرافی ها بسیار پایین بود و از کاربرها پشتیبانی به عمل نمی آمد. ما با رفع این نقایص و کاهش کارمزد معاملات در بایننس، توانستیم توجه همگان را به خود جلب کرده و در مسیر پیشرفت گام برداریم.»

درخشش ژائو در 2018

در کمتر از 8 ماه یعنی در آوریل 2018، CZ توانست بایننس را به بزرگ ترین صرافی ارز دیجیتال در جهان تبدیل کند. وی همچنین شبکه بلاک چین Binance Smart Chain را راه اندازی کرد که تا به امروز نقش مؤثری در توسعه صنعت مالی غیرمتمرکز یا دیفای داشته است. امروزه در Binance، 1600 تا 1700 کارمند مشغول به فعالیت هستند.
در فوریه 2018 مجله Forbes، نام ژائو را در لیست «ثروتمندترین افراد در زمینه ارزهای رمزنگاری شده» آورد و به او رتبه سوم را داد. دارایی خالص وی تا سال 2021 مبلغی حدود 1.9 میلیارد دلار برآورد شده است.مدیر عامل بایننس

ثروت مدیر عامل بایننس و نحوه استفاده او از این ثروت

زمانی که از ژائو پرسیده شد که از زمان افتتاح بایننس تا به امروز و دستیابی به ثروت زیاد چه چیزهای ارزشمندی خریداری کرده است، پاسخ داد: «من تا به امروز تنها 5 یا 6 لپ تاپ خریده ام. زیرا به خوبی از این وسیله نگه داری نمی کنم و دائماً به لپ تاپ های جدیدی نیاز دارم.»

وی افزود: «من خودرو و خانه ندارم. زیرا به نقدینگی بیش از تملک بر آپارتمان، زمین و اتومبیل اهمیت می دهم. چرا که معامله ملک و موارد این چنینی دشوار و زمان بر است.

در ضمن شما می توانید با نقدینگی در هتل اقامت داشته باشید و یا خانه ای را اجاره کنید. پس لازم نیست به خریداری آن بپردازید. من ترجیح می دهم مالک چیزی نباشم.»
چانگ بنگ تقریباً 100 درصد دارایی های خود را بر روی ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده و فیات چندانی ندارد. او بیان کرده که از ارزهای رمزنگاری شده خود برای خرید خانه، اتومبیل و… استفاده نمی کند و تصمیمی برای تبدیل آن ها به فیات ندارد. زیرا می خواهد رمزارزهای خود را حفظ کند و بر تعداد آن ها بیفزاید.

ماجرای تتوی CZ

ژائو تنها یک تتو بر روی بازوی خود دارد که طرح آن لوگوی صرافی بایننس است. با این که طرف دار تتو نیست؛ اما تأثیر گسترده Binance در زندگی او باعث شد تا تصمیم بگیرد لگوی آن را تا پایان عمر به همراه داشته باشد.

سخن پایانی

همان طور که با مطالعه این مطلب درباره چانگ پنگ ژائو دریافتید، وی یکی از بزرگ ترین طرف داران سرمایه گذاری بر روی ارز دیجیتال محسوب می شود و توانسته در این زمینه گام های مهمی بردارد.

CZ با تأسیس بایننس دنیای ارزهای رمزنگاری شده را به شدت تحت تأثیر قرار داده و به پیشرفت آن کمک کرده است. ژائو و تیم او همچنان با تحقیق و گسترش قابلیت های صرافی Binance، قصد دارند تا این صرافی را ارتقاء دهند و توجه سرمایه گذاران بیش تری را به خود جلب نمایند.

امیدواریم توانسته باشیم با ارائه این مطلب اطلاعات مهمی در رابطه با چانگ پنگ، مدیر عامل بایننس خدمت شما ارائه دهیم.

ادامه مطلب
ایلان ماسک
ایلان ماسک کیست؟ با مالک جدید توییتر آشنا شوید

ایلان ماسک، صاحب جدید توییتر، یکی از اینفلوئنسرهای حوزه ارزهای دیجیتال است که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در هر دوره، افرادی به دنیا می آیند که متفاوت تر از بقیه می اندیشند. آن ها پرچم داران ایجاد تغییرات بزرگ در جهان هستند؛ چون نه تنها به گونه ای دیگر به دنیا نگاه می کنند، بلکه افکارشان را عملی کرده و مردم را با خود همراه می کنند. اگر میخواهید بدانید که ایلان ماسک کیست و با سختی های زندگی ایلان ماسک بیشتر آشنا شوید، در ادامه این مطلب همراه ما باشید.

زندگینامه ایلان ماسک؛ بنیان گذار تسلا و صاحب توییتر

در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ زندگینامه «ایلان ماسک» (Elon Musk) می رویم و نگاهی به ماجرای این فرد متفاوت می اندازیم؛ پس با ما همراه باشید.

ایلان ماسک

پافشاری بسیار مهم است. نباید تسلیم شوید، مگر اینکه مجبور به تسلیم شدن شوید.

جست وجویی کوتاه در کودکی ایلان ماسک

ایلان ماسک با نام کامل «Elon Reeve Musk» در سال 1971 متولد شد. پدر و مادر ماسک از دو کشور مختلف بودند. پدرش اهل آفریقای جنوبی و مادرش یک کانادایی بزرگ شده در آفریقا بود. درواقع پدربزرگ مادری ماسک یک آمریکایی-کانادایی ماجراجو بود که خانواده اش را با یک هواپیمای تک موتوره به استرالیا و سپس آفریقای جنوبی آورده بود.

ماسک در یکی از شهرهای بزرگ آفریقای جنوبی به نام «پرتوریا» (Pretoria) به دنیا آمد و تمام دوران کودکی و نوجوانی خود را در این شهر سپری کرد. او فرزند بزرگ خانواده است و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودش دارد. پدر ایلان، مهندس الکترومکانیک، خلبان، ملوان، مشاور املاک و حتی در یک بازه زمانی معدن دار بود.

شاید بتوان این طور گفت که بخشی از علاقه ماسک به مهندسی به دلیل پدرش بوده است. مادرش هم به عنوان یک متخصص تغذیه و البته مدل مشغول به کار بود. خانواده ماسک در دوران کودکی و نوجوانی او بسیار ثروتمند بودند.

ایلان یک کودک درون گرا بود

ایلان ماسک

او در کودکی بسیار ساکت بود و واکنش چندانی به محیط بیرونش نشان نمی داد. این ماجرا تا حدی پیش رفت که پزشکان حدس می زدند او ناشنواست، ولی مادرش با زیر نظر گرفتن او به این نتیجه رسید که فرزندش تنها در دنیای متفاوتی سیر می کند. زندگی گرم خانوادگی آن ها دوام زیادی نداشت و پدر و مادرش حدود 9 سال بعد از هم جدا شدند. مادر ایلان به کانادا برگشت. ماسک هم بودن در کنار پدرش را انتخاب کرد.

البته چندی نگذشت که از این تصمیم پشیمان شد. چون فهمید که زندگی با پدرش کار چندان ساده ای نیست. ایلان بعدها اعتراف کرد سختی های زیادی که به دلیل زندگی با پدرش کشیده بود سبب شد تا به فردی بسیار سخت کوش تبدیل شود و از این راه، مسیری برای فرارکردن از آن زندگی پیدا کند.

ساخت یک بازی کامپیوتری در 10 سالگی

ماسک در دوران نوجوانی خود به بازی های کامپیوتری علاقه پیدا کرد. والدینش برای او یک کامپیوتر خانگی خریدند و از اینجا به بعد بود که ماسک به جای بازی کردن با این کامپیوتر به دنبال ساخت بازی مورد علاقه خودش رفت! او به کمک یک دفترچه راهنمای برنامه نویسی پایه توانست یک بازی کامپیوتری بسازد.

ماسک نام بازی خود را «Blastar» گذاشت و تنها زمانی که 12 سال داشت، آن را به مبلغ 500 دلار فروخت. این اولین بار بود که ماسک طعم تجارت و به دست آوردن پول با دستان خود را می چشید.

ایلان ماسک در جوانی؛ مهاجرت به کانادا و خداحافظی با آفریقا

وقتی ایلان به 17 سالگی رسید، تصمیم گرفت به کشور مادرش یعنی کانادا مهاجرت کند. او برای این مهاجرت چهار دلیل داشت:

  1. به اندازه کافی از پدرش دور می شد.
  2. می توانست در بهترین دانشگاه های کانادا درس بخواند.
  3. به دلیل ملیت مادرش می توانست به راحتی تابعیت کانادا را بگیرد.
  4. می توانست از خدمت اجباری سربازی در آفریقای جنوبی سرپیچی کند.

ایلان بعدها فهمید که مهاجرت به کانادا یکی از بهترین تصمیم های عمرش بوده است؛ چون مسیر تبدیل شدن او به ایلان ماسک بسیار خلاق آینده را هموار کرد. ماجرای گرفتن پاسپورت کانادایی چیزی حدود پنج ماه طول کشید. در این مدت ایلان برای آنکه به خدمت سربازی فراخوانده نشود، در دانشگاه «پرتوریا» مشغول به تحصیل شد.

یک سال سرگردانی در کانادا تا گرفتن پذیرش از دانشگاه

بالاخره مدارک او آماده شد و توانست به کانادا مهاجرت کند. ماسک بعد از ورود به کانادا به مدت یک سال با یکی از پسرعموهای خود زندگی کرد. در طول این مدت، شغل های پاره وقت مختلفی مثل کارگری در مزرعه و کارخانه چوب را امتحان کرد. درنهایت توانست پذیرش دانشگاه «کویینز» (Queen’s University) را به دست بیاورد. ماسک در این دانشگاه در دو رشته «اقتصاد» و «فیزیک» مشغول به تحصیل شد و لیسانس هر دو رشته را به دست آورد. رؤیای بعدی او گرفتن مدرک دکترا در آمریکا بود.

تجربه کارآموزی در دره سیلیکون ولی

ایلان ماسک

ایلان یک سال قبل از فارغ التحصیلی از دانشگاه در دو استارت آپ فعال در سیلیکون ولی کارآموز شد. اولین استارتاپ «Pinnacle Research Institute» نام داشت که یک مؤسسه تحقیقاتی درباره خازن های الکترولیتی برای ذخیره انرژی بود. دومین مورد هم یک استارت آپ توسعه دهنده بازی های ویدئویی به نام «Rocket Science Games» نام داشت.

ایلان ماسک

وقتی چیزی به اندازه کافی مهم باشد، آن را انجام می دهید؛ حتی اگر شانس برد زیادی نداشته باشید.

مهاجرت دوم؛ کوچ بزرگ به آمریکا

سال 1995 ماسک برای گرفتن دکترای خود در رشته «علوم مواد» از دانشگاه «استنفورد» کالیفرنیا پذیرش گرفت؛ به همین دلیل کانادا را به مقصد آمریکا ترک کرد. در آن روزها تب و تاب اینترنت همه را فراگرفته بود. ایلان هم برای اینکه از این ماجرا جا نماند، تصمیم گرفت در کنار تحصیلش کاری در شرکت «Netscape» پیدا کند، ولی هرگز موفق به این کار نشد و سرانجام تصمیم گرفت تحصیل در رشته دکترا را فراموش کند و خودش یک استارتاپ اینترنتی به راه بیندازد.

راه اندازی شرکت Zip2 با کمک سرمایه گذاران فرشته!

هر قسمت از زندگینامه ایلان ماسک را که نگاه می کنیم یا او را در حال تأسیس یک شرکت می بینیم یا همکاری در تأسیس شرکت ها. شاید بتوان گفت این بخشی از شخصیت ایلان است. او می خواهد آغازگر تحولات بزرگ بوده یا دست کم نقشی در آن ها داشته باشد.

در همان سال 1995، ماسک به همراه دو نفر دیگر از دوستانش به نام های «کیمبال» و «گرگ کوری» شرکت برنامه نویسی وب «Zip2» را راه اندازی کرد. این سه نفر سرمایه موردنیاز خودشان را به کمک «سرمایه گذاران فرشته» به دست آوردند.

سرمایه گذاران فرشته کسانی هستند که ثروت قابل توجهی دارند و با بخش اندکی از سرمایه شان استارتاپ های نوپا را حمایت می کنند. آن ها بعد از سرمایه گذاری دخالتی در کسب و کار نوپا نمی کنند، ولی بخشی از مالکیت شرکت را در اختیار می گیرند. ایلان و بقیه، کارشان را در یک دفتر اجاره ای با یک دستگاه کامپیوتر شروع کردند.

در آن زمان ماسک از پس اجاره یک آپارتمان برای خودش برنمی آمد؛ به همین دلیل روی کاناپه دفتر می خوابید و در یکی از شعبه های انجمن مسیحی مردان جوان (YMCA) دوش می گرفت.

بیوگرافی ایلان ماسک؛ زندگی کاری او چگونه است؟

ایلان روزها سایت را بررسی و شب ها آن را کدنویسی می کرد. او این کار را برای مدتی طولانی و بدون توقف انجام داد. بعد از مدتی بالاخره موفق شد توجه «نیویورک تایمز» و «شیکاگو تریبون» را به خود جلب کند و با آن ها قرارداد ببندد. بعد از این موفقیت و گسترش شرکت، ماسک تلاش کرد تا سمت مدیرعاملی را در شرکتی که خودش تأسیس کرده بود به دست بیاورد، ولی موفق نشد. سرانجام شرکت کامپیوتری «Compaq» شرکت «Zip2» را به قیمت 307 میلیون دلار خریداری کرد و به خاطر 7 درصد سهمی که در آن داشت 22 میلیون دلار به دست آورد.

ماجرای X.com، PeyPal و شرکت Confinity

ایلان ماسک

بعد از فروش «Zip2» ایلان باز هم به دنبال فعالیت در زمینه اینترنت بود؛ به همین دلیل وقتی شنید چند نفر از دوستان و همکارانش می خواهند یک شرکت جدید به نام «X.COM» را راه اندازی کنند، فرصت را غنیمت شمرد و به آن ها ملحق شد. «X.COM» یک شرکت خدمات مالی آنلاین و پرداخت الکترونیکی به شمار می رفت که به عنوان اولین بانک آنلاین با اقبال خوبی از سوی کاربران روبه رو شد.

ماسک در این شرکت هم شانس خودش را برای مدیرعامل شدن امتحان کرد، ولی هیئت مدیره روی بی تجربگی او دست گذاشتند و اجازه ندادند که در این جایگاه قرار بگیرد؛ به همین دلیل ایلان تا قبل از ادغام «X.COM» با شرکت «Confinity» همراه با «بیل هریس» بر کرسی مدیرعاملی نشسته بود.

Confinity چه شرکتی بود و چرا ماسک به آن علاقه داشت؟

حالا بیایید داستان را از این دریچه متوقف کنیم و به شرکت «Confinity» نگاهی بیندازیم. این شرکت که توسط سه نفر با نام های «پیتر تیل»، «لوک نوسک» و «مکس لوچین» راه اندازی شده بود و روی سیستم های پرداخت ایمن کار می کرد. «پی پال» محصول اصلی آن ها بود که در سال 1999 اولین نسخه رسمی از آن معرفی شد.

درست یک سال بعد، «Confinity» با «X.COM» ادغام شد. با وجود اینکه ایلان ماسک چندان به مدل تجاری «Confinity» اعتماد نداشت، درباره آینده پی پال امید بسیاری داشت. البته هریس- فردی که ماسک با او در کرسی مدیرعاملی شریک بود – چندان به آینده نقل و انتقال پول از طریق اینترنت اعتقادی نداشت؛ به همین دلیل با به وجود آمدن این اختلاف نظر، شرکت را ترک کرد.

بعد از این ماجرا ماسک تصمیم گرفت پی پال را به عنوان تنها درگاه و سیستم پرداخت الکترونیکی شرکت نگه دارد و آن را توسعه دهد. طولی نکشید که ایلان به عنوان مدیرعامل این شرکت انتخاب شد، ولی به دلیل نداشتن یک برنامه تجاری منسجم، هیئت مدیره «پیتر تیل» را به جای ایلان، مدیرعامل شرکت کردند. تیل نام شرکت را به «PeyPal» تغییر داد. مدتی بعد هم سهام آن عمومی شد. درنهایت، شرکت پی پال توسط «eBay» خریداری شد.

SpaceX، ورود به دنیای سیاره ها، موشک ها و فضاپیماها

در این بخش از زندگینامه ایلان ماسک به شرکت رؤیایی او می رسیم. سال 2001 آغاز فعالیت جدی ماسک در زمینه هوافضا بود. او کار خود را توسط همکاری با یک شرکت آغاز کرد که به طور ویژه درباره مریخ تحقیق می کرد. او در همان سال با چند نفر از اعضای این شرکت به مسکو سفر کرد تا بتواند موشک هایی برای حمل گیاهان گلخانه ای به مریخ خریداری کند. آن ها با شرکت های مختلفی مثل «NPO Lavochkin» و «Kosmotras» ملاقات کردند، ولی ماجرا با چیزی که آن ها فکرش را می کردند تفاوت داشت.

چون روس ها اهمیتی به این شرکت کوچک، مهندس بی تجربه آن و چند همراهش نمی دادند، ماسک و همراهانش به ناچار دست خالی به آمریکا برگشتند، اما سال بعد دوباره شانس خود را برای خرید نوع دیگری از موشک های فضاپیما امتحان کردند. روس ها این بار آن ها را کمی جدی تر گرفتند، ولی پیشنهاد مبلغ هنگفتی برای فروش یک موشک دادند. ماسک این بار هم دست خالی، ولی با یک فکر تازه به آمریکا برگشت.

او پیشنهاد داد که به جای درخواست و التماس به روس ها، خودشان در آمریکا موشک های فضاپیما بسازند. ایلان آن قدر در این مورد جدی بود که حتی 100 میلیون دلار از ثروت شخصی خود را برای عملی شدن این ایده وسط گذاشت. این گونه بود که «SpaceX» در سال 2002 متولد شد و ایلان ماسک از آن زمان تاکنون به عنوان مدیرعامل و مهندس ارشد آن مشغول به کار است.

تنها 3 شکست تا موفقیت باقی است

اسپیس ایکس کار خود را با ساخت موشک ها آغاز کرد. بعد از مدت ها تلاش، اولین موشک آماده پرتاب شد، ولی نتوانست به مدار زمین برسد. ناسا تا همین جا هم از تلاش این شرکت خصوصی برای دورزدن روس ها بسیار راضی بود؛ به همین دلیل با وجود پرتاب ناموفق اولین موشک فضاپیمای ساخته شده در اسپیس ایکس یک قرارداد تجاری با هدف حمل و نقل مداری با این شرکت امضا کرد. ایلان دو بار دیگر تلاش خود را برای ساخت و ارسال موشک به فضا به کار بست، ولی هر دو بار با شکست روبه رو شد.

او تنها یک بار دیگر فرصت داشت تا ایرادها را برطرف کند و آخرین موشکی را که می توانست به فضا بفرستد. ایلان در طول این مدت زیر فشار روحی فراوانی بود، شب ها کابوس می دید و با فریاد از خواب بیدار می شد؛ حتی دچار مشکلات جسمی هم شده بود. بودجه او دیگر کفاف یک شکست و تلاش دوباره را نمی داد، ولی تمام این ماجراها و دردسرها با پرتاب موفقیت آمیز موشک «Falcon 1» در سال 2008 به یک جشن شیرین تبدیل شد.

بعد از این موفقیت، ناسا یک قرارداد دیگر با اسپیس ایکس برای 12 پرواز موشک «Falcon 9» و ارسال فضاپیما به ایستگاه فضایی بین المللی بست. اسپیس ایکس تا امروز چندین پرتاب موشک موفق داشت و توانست به مفاد قراردادش با ناسا به خوبی عمل کند. البته نباید در این میان پروژه های خلاقانه ماسک برای سکونت انسان در فضا را نادیده گرفت. اسپیس ایکس در سال 2020 اولین سفینه خدمه دار خود به نام «Demo-2» را با موفقیت به فضا فرستاد.

ایلان ماسک

من فکر می کنم این بهترین نصیحت است: مدام به این فکر کن که چطور می توانی کارها را بهتر انجام دهی و خودت را زیر سؤال ببری.

اسپیس ایکس و اینترنت ماهواره ای

ایلان ماسک

یکی از نقش های ماندگار در دفتر زندگینامه ایلان ماسک و شرکت «SpaceX» ارسال ماهواره ها به مدار زمین برای راه اندازی اینترنت ماهواره ای است. این تلاش از سال 2015 آغاز شد و در سال 2018 اولین نمونه های ماهواره برای آزمایش این ماجرا به مدار زمین ارسال شدند. با آغاز تلاش ایلان ماسک برای ایجاد اینترنت ماهواره ای در جهان، انتقادها نیز از گوشه و کنار هویدا شدند.

برخی می گویند با پایان کار و ایجادشدن مداری از ماهواره ها، دیگر نمی توان مانند گذشته به فعالیت های اخترشناسی پرداخت؛ چون ماهواره های اسپیس ایکس جلوی دید را می گیرند! برخی دیگر هم می گویند وجود این ماهواره ها در فضا سبب ایجاد خطرهای مختلف می شود. ایلان به تمام این انتقادها این گونه پاسخ داده است: «ماهواره های اینترنت نمی توانند تأثیری بر فضا بگذارند و کوچک ترین خطری برایش ندارند؛ چون فضا بی نهایت بزرگ و ماهواره های اینترنت، بسیار کوچک هستند».

تسلا؛ رؤیای ساخت خودروهای آینده و سبز

شرکت «Tesla» در سال 2003 توسط «مارتین ابرهارد» و «مارک تارپنینگ» راه اندازی شد. آن ها در ابتدا شرکت را با هزینه شخصی خودشان تأسیس کردند و این کار را تا مدتی مشخص ادامه دادند. با جدی ترشدن فرایند تولید، نظر ایلان ماسک به این شرکت جلب شد.

او تقریباً شش میلیون دلار روی این شرکت سرمایه گذاری کرد و با این کار کرسی مدیرعاملی آن را به دست آورد. با وجود اینکه ایلان به صورت روزانه به این شرکت سر نمی زد، دورادور، روی طراحی محصول نظارت داشت. بعدها ایلان با ابرهارد به توافق رسید تا نام او را هم به عنوان یکی از بنیان گذاران شرکت تسلا به صورت قانونی وارد کند.

از سولار سیتی تا تسلا انرژی

ماسک، ایده اولیه و سرمایه مالی برای راه اندازی شرکت «SolarCity» را در اختیار دو عموزاده خود گذاشت. در طول چند سال سولار سیتی به یکی از بزرگ ترین تأمین کننده های سیستم انرژی خورشیدی در آمریکا تبدیل شد. در سال 2016 ماسک، سولار سیتی را برای شرکت تسلا خریداری کرد تا با ادغام آن با بخشی از شرکتش «Tesla Energy» را به وجود بیاورد.

البته ایلان به دلیل خرید این شرکت راهی دادگاه شد؛ چون وقتی برای خرید آن اقدام کرد که این شرکت دچار مشکلات مالی شده بود. سهامداران تسلا نیز از این موضوع خوششان نیامد و ماسک را متهم کردند که با هزینه سهامداران به دنبال منافع شخصی خودش رفته است. جالب اینکه درنهایت، ماسک در این ماجرا به عنوان تنها متهم شناخته شد.

ساخت تونل به سبک ایلان ماسک

در ادامه دنبال کردن زندگینامه ایلان ماسک به شرکت «Boring» می رسیم. این شرکت که به طور ویژه در زمینه حفاری و تونل سازی مشغول به کار است، به دنبال عملی کردن یک ایده جالب و جنجالی بود. ایلان می خواست به کمک این حفاری و تونل سازی، مدت زمان طی کردن یک مسیر در حالت عادی را تا 90 درصد کاهش دهد.

او می خواست بین شهرها تونل هایی بزرگ حفر کند که درون آن ها واگن هایی سورتمه ای وجود داشتند. این واگن ها به کمک انرژی برق به حرکت درمی آیند و می توانند مسیری 45 دقیقه ای را ظرف 5 دقیقه طی کنند. بنا به دلایل گوناگونی ماسک نتوانست این ایده را به عمل تبدیل کند.

تلاش برای ترکیب هوش مصنوعی با مغز انسان

ایلان ماسک

«Neuralink» یکی دیگر از شرکت هایی محسوب می شود که ایلان ماسک آن را راه اندازی کرده است. این شرکت با هدف پیونددادن مغز انسان و هوش مصنوعی ایجاد شده است. ایلان بر این باور است که با این کار، نه تنها توانایی انسان برای کنترل هوش مصنوعی، ابزارها و ماشین ها افزایش پیدا می کند، بلکه بسیاری از ناتوانی های جسمی مانند «ناشنوایی»، «نابینایی»، «فلج حرکتی» و… به راحتی برطرف می شوند.

البته تعدادی از پزشکان و متخصصان، ایلان را به باد انتقاد گرفتند. باید صبر کرد و دید آیا ایلان ماسک می تواند با گسترش هدفمند این محصولات و پیوند آن ها با مغز انسان به این انتقادها پاسخی عملی بدهد یا خیر؟

ایلان ماسک توییتر را به قیمت ۴۴ میلیارد دلار خرید

ایلان ماسک: پرنده آزاد شد. این جمله یکی از جملات جالب ایلان ماسک بعد از خرید توییتر بود. جالب است بدانید در این روزهایی که اخبار خرید توییتر توسط ایلان ماسک توجه بسیاری را به حود جلب کرده است، شاهد فعالت مجدد حساب کاربری ترامپ هم هستیم! درواقع بر اساس نظرسنجی که ایلان ماسک در توییتر انجام داد، کاربران به فعالیت مجدد اکانت توییتر ترامپ رای مثبت دادند. اما این خبر، تنها خبر عجیب بعد از مالکیت توییتر نبود. به نظر میرسد که ایلان ماسک تصمیم به اخراج بخش زیادی از کارمندان توییتر گرفته است و میخواهد تغییر و تحول نوینی در ساختار این شرکت ایجاد کند. اگر به اخبار توییتر و ایلان ماسک علاقه دارید، هر روز به همین مقاله سر بزنید.

ماجرای بیماری ایلان ماسک چیست؟

ایلان ماسک در یک برنامه زنده تلویزیونی و در اقدامی غافلگیرکننده اعلام کرد که به «سندرم آسپرگر» مبتلاست. پس از این ماجرا حرف و حدیث ها در این مورد بالا گرفت و بساط شایعه سازی داغ شد. برخی می گفتند این اعتراف یک نمایش بزرگ است تا ماسک بتواند توجه بیشتری را به سوی خود جلب کند.

برخی دیگر آن را به عنوان یک اعتراف واقعی پذیرفتند و برای این ماجرا شواهدی از رفتارهای عجیب ایلان در بازه های زمانی مختلف را مثال زدند؛ مثلاً اظهارنظرهای عجیب او درباره ویروس کرونا، اهدای دستگاه تنظیم کننده خواب به جای دستگاه تنفسی، ساخت زیردریایی ویژه برای نجات کودکان گرفتار در غار و بازگرداندن کارکنانش به تسلا هنگامی که هنوز اپیدمی کرونا روزهای اوج خود را سپری می کرد. در نقطه مقابل برخی از ویژگی های افراد مبتلا به آسپرگر با ویژگی های ایلان ماسک در تضاد هستند.

مثلاً افرادی که این اختلال را دارند، نمی توانند به خوبی و به صورت طبیعی با دیگران ارتباط برقرار کنند. آن ها در صحبت کردن دچار اختلال می شوند و الگوهای رفتاری تکراری را از خود نشان می دهند. با یک نگاه به زندگی ایلان ماسک می توان گفت او نقطه های اشتراک چندان زیادی با یک فرد مبتلا به آسپرگر ندارد.

بزرگ ترین ترس ایلان ماسک!

ایلان ماسک از «لری پیچ» (Larry Page) که یکی از مؤسسان «گوگل» است، می ترسد. درواقع او نگران است که لری پیچ با نیت خوبی که برای پیشبرد هوش مصنوعی و ربات ها دارد، سبب نابودی نسل بشر شود. ایلان بر این باور است که اگر هوش مصنوعی به شکلی مهارناپذیر توسعه یابد، هر چیزی را که بر سر راهش قرار بگیرد بدون هیچ احساسی نابود کند؛ زیرا تنها به هدف می اندیشد.

درست همان طور که ما برای ساخت یک پل، اهمیتی به خراب کردن لانه پرندگان، حیوانات و حتی مورچه ها نمی دهیم، هوش مصنوعی هم برای رسیدن به هدفی که برای خودش تعیین کرده است، اهمیتی به جان انسان ها نمی دهد!

ایلان ماسک

اگر سعی داری شرکتی ایجاد کنی، مثل پختن کیک باید تمام مواد اولیه را به نسبت درست داشته باشی.

نکته هایی جالب درباره ایلان ماسک

  1. هنگامی که ایلان با شریکش در شرکت «Zip2» دچار اختلاف شد و نتوانست با صحبت کردن اختلاف را از میان بردارد، از کُشتی گرفتن برای حل کردن ماجرا استفاده کرد.
  2. ایلان ماسک در شبکه اجتماعی «توییتر» بسیار فعال است. جالب اینکه او چندین بار به خاطر توییت هایی که درباره شرکت هایش، سهام و برنامه های آینده کرده راهی دادگاه و محکوم به پرداخت جریمه شده است. با وجود این او همچنان به توییت کردن ادامه می دهد!
  3. درباره رفتار ماسک با کارکنانش انتقادهای زیادی بر سر زبان جاری است. برخی کارکنانش او را فردی زورگو صدا می زنند که تحمل شنیدن حرف مخالف را ندارد. جالب اینکه در این مورد حتی یک کتاب با نام «Power Play» نیز منتشر شده است.
  4. ایلان گهگاه شعر می گوید و حتی شعرهای خودش را می خواند و آن ها را منتشر می کند. واکنش ها به این کار ایلان، ضد و نقیض هستند، ولی او کار خودش را می کند.
  5. کسانی که او را ملاقات می کنند، انتظار دارند یک فرد با اعتمادبه نفس و مغرور را ببینند، ولی ماسک در فضاهای غیر کاری، فردی خجالتی و آرام است.

مروری بر زندگی نامه ایلان ماسک

  1. ایلان ماسک، کودکی و نوجوانی خود را در آفریقای جنوبی سپری کرد. سپس در اوایل دوران جوانی برای تحصیل به کانادا و پس از آن آمریکا رفت.
  2. ماسک تحصیل در مقطع دکترا را به دلیل راه اندازی استارتاپ اینترنتی خود کنار گذاشت.
  3. بعد از فروش اولین شرکتش یعنی «Zip2» با چند نفر از همکارانش در راه اندازی شرکت «COM» همکاری کرد. این شرکت بعدها با شرکت «Confinity» که صاحب درگاه پرداخت و کیف پول آنلاین «PayPal» بود، ادغام شد.
  4. مهم ترین دلیل ماسک برای راه اندازی شرکت «SpaceX» این بود که روس ها نخواستند موشک های فضاپیمای خودشان را به آمریکایی ها بفروشند. ماسک بعد از 3 بار شکست بالاخره توانست اولین موشک شرکت خودش را با موفقیت پرتاب کند. در این ماجرا ناسا نیز از اسپیس ایکس حمایت کرد.
  5. اینترنت ماهواره ای یکی از پروژه های جالب «SpaceX» است که گام به گام اجرایی می شود. 10 سال تحقیق و چند میلیارد دلار سرمایه پشت این ماجرا پنهان شده است.
  6. با وجود اینکه ایلان ماسک شرکت تسلا موتورز را راه اندازی نکرد، با سرمایه گذاری در آن و هدایت تیم طراحی، نقش قابل توجهی در پیشرفت آن داشت.
  7. ایلان به دنبال ترکیب هوش مصنوعی با مغز انسان است. او باور دارد که این کار تسلط بر هوش مصنوعی را برای انسان ممکن می کند و ناتوانی هایی مانند ناشنوایی، نابینایی و فلج را درمان می کند.
  8. ایلان ماسک در یک برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرد که به «سندرم آسپرگر» مبتلاست. هنوز کسی نمی داند این ماجرا تا چه اندازه درست است.
  9. بزرگ ترین ترس ایلان ماسک تسلط هوش مصنوعی و ربات ها بر نسل بشر است.

ایلان ماسک یک نابغه است یا شکارچی زبردست فرصت ها؟

بعد از مطالعه زندگینامه ایلان ماسک به نکته ای جالب می رسیم. اگر بخواهیم پای علم را وسط بکشیم، در طول تاریخ، افراد بسیار باهوش تری از ایلان ماسک هم وجود داشتند و البته هنوز هم هستند، ولی هیچ کدامشان نتوانستند مثل او عمل کنند. شاید چیزی که همه به آن نیاز داشته باشیم، نه هوش بلکه شجاعت عمل کردن و تا انتها ادامه دادن است.

شما چه فکر می کنید؟

به نظر شما آیا انسان ها واقعاً می توانند روزی به یکی از شهروندان مریخ تبدیل شوند؟

ادامه مطلب
alt for image number
قدرت های اقتصادی جهان کدامند؟ بررسی ۲۵ کشور برتر جهان در حوزه اقتصاد

تولید ناخالص داخلی (GDP) برآوردی از ارزش کل کالاها و خدمات تولیدی و ارائه شده در داخل یک کشور در طول یک دوره مشخص، معمولاً یک سال است. تولید ناخالص داخلی معمولاً برای تخمین قدرت های اقتصادی جهان استفاده می شود.

میزان تولید ناخالص داخلی معمولاً با استفاده از روش مخارج اندازه گیری می شود. روشی که در آن تولید ناخالص داخلی را با جمع کردن هزینه های کالاهای مصرفی جدید، مخارج سرمایه گذاری جدید، مخارج دولت و ارزش خالص صادرات (صادرات منهای واردات) محاسبه می شود.

در بیشتر نقاط جهان، تولید ناخالص داخلی کشورها با شرایط مختلف اقتصادی در مقابل پس زمینه رشد اقتصادی بلندمدت در طول زمان در نوسان است. با این حال، جالب است بدانید با وجود این فراز و نشیب ها، اقتصادهای برتر که با تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شوند، به راحتی از جایگاه های برتر خود خارج نمی شوند، اما در سال 2020، با شروع همه گیری کووید-19 شرایط اقتصادی بسیاری از کشورها تغییر کرده است.

به دلیل کاهش قیمت انرژی، کاهش توریسم، کاهش حجم تجارت و تعطیلی فروشگاه ها به دلیل قرنطینه، کشورها شاهد کاهش بی سابقه ای در تولید ناخالص داخلی بوده اند. اگرچه بسیاری از اقتصادها در سه ماهه سوم سال 2020 بهبودی پیدا کردند، بیشتر 25 کشور برتر رشد تولید ناخالص داخلی منفی را برای سال تجربه کردند.

روش های اندازه گیری تولید ناخالص داخلی

در این مقاله چندین روش رایج برای اندازه گیری تولید ناخالص داخلی معرفی شده است که همه آن ها از پایگاه داده بانک جهانی استخراج شده اند:

۱- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal) به دلار آمریکا

این روش ابتدایی ترین و رایج ترین روش اندازه گیری و مقایسه تولید ناخالص داخلی در میان کشورها با استفاده از قیمت های محلی و ارزهای تبدیل شده به دلار آمریکا با استفاده از نرخ مبادله بازار ارز است. این معیاری است که برای تعیین رتبه بندی کشورها در لیست 25 برتر استفاده شده است.

۲- تولید ناخالص داخلی تعدیل شده قدرت خرید (PPP) به دلار بین المللی فعلی

این یک روش جایگزین برای مقایسه تولید ناخالص داخلی اسمی بین کشورهاست. در این روش ارزها را براساس سبد کالایی که در آن کشورها خریداری می شوند، به جای نرخ مبادله ارز، تنظیم می کنند. با استفاده از این روش درواقع تفاوت هزینه زندگی در کشورهای مختلف نیز تعدیل و در نظر گرفته می شود.

۳- رشد تولید ناخالص ملی

این معیار نرخ رشد سالانه تولید ناخالص داخلی اسمی در قیمت ها و ارزهای محلی است که سرعت رشد اقتصاد یک کشور را به صورت تخمینی مشخص می کند.

۴- تولید ناخالص داخلی سرانه، به دلار فعلی آمریکا

این معیار تولید ناخالص داخلی اسمی تقسیم بر تعداد افراد یک کشور است. درواقع معیار تولید ناخالص داخلی سرانه، میزان تولید اقتصاد یک کشور به ازای هر نفر را اندازه گیری می کند. این معیار همچنین می تواند به عنوان یک معیار بسیار تقریبی از درآمد یا استاندارد زندگی برای افرادی که در یک کشور زندگی می کنند استفاده شود.

حال که با معیارهای مختلف آشنا شدید، باید بدانید که در سراسر این مقاله، اصطلاح تولید ناخالص داخلی به تولید ناخالص داخلی اسمی به دلار آمریکا اشاره دارد، مگر اینکه خلاف آن بیان شود.

قدرت های اقتصادی جهان؛ بررسی ۲۵ کشور برتر جهان در اقتصاد

ایالات متحده آمریکا؛ برترین کشور در میان قدرت های اقتصادی در جهان

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 20.89 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 20.89 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -3.6%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 63413.510 دلار

اقتصاد ایالات متحده اولین و یکی از برترین قدرت های اقتصادی جهان است که با تولید ناخالص داخلی اسمی اندازه گیری می شود. بیشترین سهم در تولید ناخالص داخلی، بخش خدمات اقتصادی است که شامل امور مالی، املاک، بیمه، خدمات حرفه ای و تجاری و مراقبت های بهداشتی می شود.

ایالات متحده دارای اقتصاد نسبتاً باز است که سرمایه گذاری تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی را در این کشور تسهیل می کند. اقتصاد ایالات متحده در خط مقدم فناوری در بسیاری از صنایع قرار دارد، اما با تهدیدهای فزاینده ای به شکل نابرابری اقتصادی، افزایش هزینه های خالص مراقبت های بهداشتی و امنیت اجتماعی و زیرساخت های رو به زوال مواجه است.

چین

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 14.72 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 24.27 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: 2.3% 15
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 10434.816 دلار

کشور چین دومین تولید ناخالص داخلی اسمی جهان را از نظر دلار فعلی و بزرگ ترین تولید ناخالص داخلی اسمی جهان را از نظر PPP دارد. با رشد سالانه ای که به طور مداوم از ایالات متحده پیشی می گیرد، چین ممکن است در مسیر تبدیل شدن به یکی از  قدرت های اقتصادی جهان از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی در سال های آینده باشد. چین به تدریج اقتصاد خود را در چهار دهه گذشته توسعه داده است و به دنبال آن توسعه اقتصادی و استانداردهای زندگی بسیار بهبود یافته است. با این حال چین با چالش های مهمی مانند پیرشدن سریع جمعیت و تخریب شدید محیط زیست مواجه است.

ژاپن

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 5.06 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 5.25 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -4.6%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 40193.321 دلار

ژاپن در جایگاه سوم قدرت های اقتصادی جهان است. تولید ناخالص داخلی آن در سال 2019 از مرز 5 تریلیون دلار عبور کرد. همکاری قوی بین دولت و صنعت و دانش فنی پیشرفته، اقتصاد تولیدی و صادرات محور ژاپن را ساخته است. بسیاری از کسب وکارهای بزرگ ژاپنی به عنوان شبکه ای از شرکت های به هم پیوسته به نام keiretsu سازمان دهی شده اند.

پس از دهه 1990 و تأثیر رکود بزرگ جهانی، ژاپن در سال های اخیر تحت سیاست های نخست وزیر سابق شینزو آبه شاهد رشد صعودی صنعت اقتصاد خود بوده است. با این حال، ژاپن از نظر منابع طبیعی فقیر است و به واردات انرژی وابسته است؛ به ویژه پس از تعطیلی عمومی صنعت انرژی هسته ای پس از فاجعه فوکوشیما در سال 2011. این کشور همچنین با جمعیتی که به سرعت در حال پیر شدن است در حال دست و پنجه نرم کردن است.

آلمان

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 3.85 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 4.52 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -4.6%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 46208.426 دلار

کشور آلمان در رتبه چهارم در میان قدرت های اقتصادی جهان قرار گرفته است و تولید ناخالص داخلی آن در سال 2020 برابر با 3.85 تریلیون دلار بوده است. آلمان همچنین بزرگ ترین اقتصاد اروپاست. آلمان صادرکننده برتر وسایل نقلیه، ماشین آلات، مواد شیمیایی و سایر کالاهای تولیدی بوده و دارای نیروی کار بسیار ماهر است.

با این حال، آلمان برای رشد اقتصادی خود با چالش های جمعیتی مواجه است. نرخ باروری پایین آن، جایگزینی نیروی کار سالخورده را دشوارتر می کند و درصد بالای مهاجرت، سیستم رفاه اجتماعی آن را تحت فشار قرار می دهد.

انگلستان

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 2.76 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 3.08 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -9.7%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 41124.531 دلار

بریتانیا در جایگاه پنجم قدرت های اقتصادی جهان قرار دارد. این کشور در سال 2019 تولید ناخالص داخلی 2.83 تریلیون دلاری داشت که 9.7 درصد در مقایسه با سال قبل کاهش یافته بود. اقتصاد بریتانیا توسط بخش بزرگ خدمات آن به ویژه در امور مالی، بیمه و خدمات تجاری هدایت می شود. روابط تجاری گسترده این کشور با قاره اروپا به دلیل قطعنامه برگزیت پس از رأی سال 2016 برای خروج از اتحادیه اروپا (EU) بسیار پیچیده شده است؛ از 31 ژانویه 2020، بریتانیا رسماً عضو اتحادیه اروپا نیست.

هند

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 2.66 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 8.97 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -7.3%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 1927.737 دلار

کشور هند با تولید ناخالص داخلی 2.66 تریلیون دلاری در سال 2020، ششمین قدرت اقتصادی در جهان است که بیش از 7 درصد کمتر از سال 2019 رشد داشته است. هند به دلیل جمعیت زیادش، کمترین تولید ناخالص داخلی سرانه را در فهرست ما دارد.

اقتصاد هند ترکیبی از کشاورزی سنتی روستایی و صنایع دستی در کنار رونق صنعت مدرن و کشاورزی مکانیزه است. هند صادرکننده عمده خدمات فناوری و برون سپاری تجاری است و بخش خدمات سهم بزرگی از تولید اقتصادی آن را تشکیل می دهد.

آزادسازی اقتصاد هند از دهه 1990 رشد اقتصادی را تقویت کرده است، اما مقررات تجاری غیرقابل انعطاف، فساد گسترده و فقر مداوم چالش هایی را برای توسعه مداوم ایجاد می کند.

فرانسه

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 2.63 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 3.15 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -7.9%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 39030.442 دلار

کشور فرانسه در سال 2020 تولید ناخالص داخلی 2.63 تریلیون دلاری داشت که آن را در رتبه هفتم در میان قدرت های اقتصادی جهان قرار داده است. گردشگری صنعت مهمی است و فرانسه هر ساله بیشترین بازدیدکننده از کشورهای خارجی را دارد. فرانسه دارای یک اقتصاد مختلط است که بسیاری از مشاغل خصوصی و نیمه خصوصی در طیف متنوعی از صنایع را شامل می شود.

با این حال، هنوز دخالت شدید دولت در بخش های کلیدی خاصی مانند صنایع دفاع و تولید برق وجود دارد. تعهد دولت فرانسه به مداخله اقتصادی به نفع برابری اجتماعی نیز چالش هایی را برای اقتصاد ایجاد می کند، مانند بازار کار سخت با نرخ بیکاری بالا و بدهی زیاد نسبت به سایر اقتصادهای پیشرفته.

ایتالیا

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.89 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 2.49 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -8.9%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 31714.247 دلار

هشتمین تولید ناخالص داخلی جهان متعلق به ایتالیا با 1.89 تریلیون دلار در سال 2020 است که از سال 2019، 8.9 درصد کمتر است. اقتصاد و سطح توسعه ایتالیا به طور قابل توجهی بسته به منطقه متفاوت است. درواقع در مناطق شمالی اقتصاد توسعه یافته تر و مناطق جنوبی با اقتصادی توسعه نیافته روبه روست. ایتالیا به دلیل بدهی عمومی بسیار بالا، سیستم قضایی ناکارآمد، سیستم بانکی ضعیف، بازار کار ناکارآمد با بیکاری مزمن جوانان، با رشد اقتصادی دائمی کندی مواجه است.

کانادا

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.64 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.83 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -5.3%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 43258.252 دلار

کشور کانادا در سال 2020 دارای 1.64 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی بود و همین موضوع باعث قرار گرفتن این کشور در رتبه نهم قدرت های اقتصادی جهان شد. کانادا دارای صنعت استخراج انرژی توسعه یافته ای است و سومین ذخایر بزرگ نفت در جهان را دارد. کانادا همچنین دارای بخش های تولید و خدمات موفقی است که عمدتاً در مناطق شهری نزدیک مرز ایالات متحده مستقر هستند.

رابطه تجارت آزاد کانادا با ایالات متحده به این معناست که سالانه سه چهارم صادرات کانادا به بازار ایالات متحده تعلق می گیرد. روابط نزدیک کانادا با ایالات متحده نیز به این معناست که این کشور تا حد زیادی به موازات بزرگ ترین اقتصاد جهان توسعه یافته است.

کره جنوبی

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.64 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 2.24 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -0.9%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 31631.557 دلار

کره جنوبی با تولید ناخالص داخلی 1.64 تریلیون دلاری در سال 2020، دهمین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان است. اقتصاد کره جنوبی یک داستان موفقیت در قرن بیستم است؛ زیرا امروزه این کشور به عنوان یک اقتصاد پیشرفته و صنعتی تثبیت شده در نظر گرفته می شود. کره جنوبی که به دلیل استراتژی رشد مبتنی بر صادرات و تسلط شرکت های بزرگ تجاری خود شناخته می شود، در دهه های اخیر شبکه ای از توافق نامه های تجارت آزاد ایجاد کرده است که ۵۸ کشور را پوشش می دهد که بیش از سه چهارم تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می دهند. این شرکت تولیدکننده و صادرکننده عمده لوازم الکترونیکی، تجهیزات مخابراتی و وسایل نقلیه موتوری است. با این حال، با وجود این پیشرفت، کره جنوبی نیز اکنون با برخی از چالش های مشابهی مواجه است که بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دیگر با آن دست و پنجه نرم می کنند؛ از جمله رشد کند و پیرشدن نیروی کار.

روسیه

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.48 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 4.13 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -3٪
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 10126.762 دلار

کشور روسیه با تولید ناخالص داخلی 1.48 تریلیون دلار تا سال 2020، یازدهمین قدرت اقتصادی در جهان بود؛ اگرچه این میزان رشد در مقایسه با سال 2019، 3 درصد کاهش یافته بود. روسیه طی 30 سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به سمت اقتصاد مبتنی بر بازار حرکت کرده است، اما مالکیت و مداخله دولت در تجارت هنوز مشاهده می شود. اقتصاد روسیه به عنوان صادرکننده پیشرو نفت و گاز و همچنین سایر مواد معدنی و فلزات، به شدت به نوسانات قیمت کالاهای جهانی حساس است.

برزیل

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.44 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 3.15 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -4.1%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 6796.867 دلار

برزیل با تولید ناخالص داخلی 1.44 تریلیون دلار در سال 2020، دوازدهمین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان و بزرگ ترین اقتصاد آمریکای جنوبی است. اقتصاد متنوع برزیل طیف وسیعی از صنایع سنگین مانند تولید هواپیما و خودرو تا استخراج منابع معدنی و انرژی را در بر می گیرد. علاوه بر این، برزیل به عنوان صادرکننده عمده قهوه و دانه سویا نیز شناخته می شود که بخش بزرگی از اقتصاد این کشور را تشکیل می دهد.

کشور برزیل در سال 2017 از یک رکود شدید خارج شد و در این مسیر به یک سری رسوایی های فساد در سطح بالا دچار شد. در پی این رویدادها، برزیل مجموعه ای از اصلاحات اقتصادی عمده را با هدف مهار مخارج عمومی و بدهی، سرمایه گذاری در زیرساخت های انرژی، کاهش موانع سرمایه گذاری خارجی و بهبود شرایط بازار کار انجام داد.

استرالیا

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 در ایالات متحده فعلی: 1.33 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.34 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -0%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 51692.872 دلار

کشور استرالیا با تولید ناخالص داخلی 1.33 تریلیون دلار در سال 2020 سیزدهمین قدرت اقتصادی در جهان است. استرالیا یک اقتصاد داخلی نسبتاً باز را با شبکه گسترده ای از ترتیبات تجارت آزاد با شرکای تجاری در سراسر حاشیه آسیا و اقیانوسیه ترکیب می کند. این استراتژی اقتصادی تا حد زیادی به منابع طبیعی فراوان استرالیا و صنایع صادراتی کشاورزی وابسته است. این موضوع استرالیا را نیز در برابر نوسانات تقاضای جهانی کالاها و قیمت انرژی (زغال سنگ و گاز طبیعی)، فلزات (سنگ آهن و طلا) و محصولات کشاورزی (محصولات گوشت گاو و گوسفند) آسیب پذیر کرده است.

اسپانیا

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.28 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.81 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -10.8%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 27063.277 دلار

اسپانیا در سال 2020 تولید ناخالص داخلی 1.28 تریلیون دلاری داشت که آن را به چهاردهمین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان از نظر تولید ناخالص داخلی تبدیل کرده است. اقتصاد اسپانیا در طول رکود بزرگ، با افزایش بیکاری بیش از 25 درصد و افزایش بدهی ملی با وجود تلاش برای ریاضت مالی، به شدت آسیب دید. در سال های اخیر به دلیل کاهش تورم و هزینه های نیروی کار، سرمایه گذاری خارجی و افزایش رقابت پذیری صادرات اسپانیا، از جمله ماشین آلات تولیدی و مواد غذایی، بهبود یافته است. با این حال، بی ثباتی سیاسی توانایی دولت برای حفظ اصلاحات بیشتر اقتصادی را مختل کرده است.

مکزیک

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.07 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 2.42 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -8.3%
  • سرانه تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 8329.382 دلار

تولید ناخالص داخلی مکزیک در سال 2020 1.07 تریلیون دلار بود که آن را به پانزدهمین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان تبدیل کرد. طی سه دهه گذشته، مکزیک به عنوان یک اقتصاد تولیدی تحت یک سری ترتیبات تجارت آزاد با ایالات متحده، کانادا و 44 کشور دیگر ظاهر شده است.

مکزیک در زمینه انواع صادرات، از جمله لوازم الکترونیکی مصرفی، وسایل نقلیه، قطعات خودرو و همچنین محصولات نفتی و کشاورزی نیز فعالیت می کند. تجارت بین المللی مواد مخدر چالشی مداوم برای توسعه مکزیک است و مستقیماً به خشونت و فساد در این کشور شدت می بخشد.

اندونزی

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 1.06 تریلیون دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 3.3 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -2.1٪
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 3869.687 دلار

اندونزی با تولید ناخالص داخلی 1.06 تریلیون دلار تا سال 2020  کشور شانزدهم در میان قدرت های اقتصادی جهان بود. اقتصاد اندونزی بزرگ ترین اقتصاد در آسیای جنوب شرقی است و عمدتاً مبتنی بر صنعت صادرات کالا است. صادرات عمده شامل زغال سنگ و فرآورده های نفتی، علاوه بر کالاهای کشاورزی مناسب برای مصارف صنعتی، مانند لاستیک و روغن نخل است.

هلند

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 913.86 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.03 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -3.8%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 52,397.192 دلار

هلند با تولید ناخالص داخلی 913.86 میلیارد دلار در سال 2020، هفدهمین کشور قدرتمند در زمینه اقتصادی در میان قدرت های اقتصادی جهان است. کشور هلند با برخی از تولیدات صنعتی و همچنین استخراج و فرآوری نفت، مرکز حمل و نقل تجاری بزرگ است. این کشور بخش کشاورزی بسیار توسعه یافته ای دارد و دومین صادرکننده بزرگ محصولات کشاورزی در جهان است.

سوئیس

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 752.25 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 619.79 میلیارد دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -2.4%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 87,09797 دلار

کشور سوئیس در سال 2020 تولید ناخالص داخلی 752.25 میلیارد دلاری داشت که آن را به هجدهمین قدرت اقتصادی در جهان تبدیل کرد. سوئیس دارای بخش خدماتی بزرگ، از جمله خدمات مالی و بخش تولید با فناوری پیشرفته است که توسط نیروی کار بسیار ماهر کار می کند. نهادهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی با کیفیت بالا و زیرساخت های مستحکم زمینه را برای یک اقتصاد مولد با یکی از بالاترین تولید ناخالص داخلی سرانه در جهان فراهم می کند.

ترکیه

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 719.95 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 2.37 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: 1.8%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 8536.4102 دلار

کشور ترکیه با تولید ناخالص داخلی 719.95 میلیارد دلار در سال 2020، رتبه نوزدهم در میان قدرت های اقتصادی جهان است. ترکیه دارای یک اقتصاد کاملاً باز است و بخش های صنعتی و خدماتی بزرگی دارد. صنایع عمده نیز شامل الکترونیک، پتروشیمی و تولید خودروست. آشفتگی سیاسی و دخالت در درگیری های مسلحانه منطقه ای منجر به بی ثباتی بازار مالی و ارز و اطمینان نداشتن درباره آینده اقتصادی این کشور در سال های اخیر شده است.

عربستان سعودی

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 700.12 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.63 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -4.1%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 20110.3107 دلار

قدرت اقتصادی در جهان

عربستان سعودی در سال 2020 با تولید ناخالص داخلی 700.12 میلیارد دلاری به رتبه بیستم در بین قدرت های اقتصادی جهان تبدیل شد. اقتصاد عربستان به شدت بر پایه نفت استوار بوده و بزرگ ترین صادرکننده نفت در جهان است. دولت عربستان سعودی بسیاری از صنایع بزرگ این کشور را از طریق شرکت نفتی خود، آرامکو، در اختیار دارد و اداره می کند.

با این حال، با توجه به نگرانی های زیست محیطی جهانی که سبب افزایش علاقه به توسعه منابع انرژی غیر فسیلی شده است، عربستان سعودی به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود از طریق تشویق سرمایه گذاری خصوصی بیشتر در مراقبت های بهداشتی و سایر صنایع خدماتی است. همچنین دولت عربستان سعودی شروع به خصوصی سازی حداقل بخشی از آرامکو و در اواخر سال 2019 عرضه اولیه عمومی (IPO) را برای این شرکت آغاز کرده است.

لهستان

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 596.62 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.3 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -2.5%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 15721113 دلار

لهستان با تولید ناخالص داخلی 596.62 میلیارد دلار در سال 2020، بیست و یکمین قدرت اقتصادی در جهان است. صنایع سنگین از جمله تولید آهن و فولاد، ماشین سازی، کشتی سازی و استخراج زغال سنگ بخش مهمی از اقتصاد لهستان است. فضای مناسب تجاری و سیاست های کلان اقتصادی مناسب لهستان به این کشور اجازه داد تا تنها کشور اتحادیه اروپا باشد که از رکود اقتصادی پس از بحران مالی 2008 در امان باقی بماند. با این حال، ساختارهای قانونی و نظارتی ناکارآمد و جمعیت سالخورده چالش هایی برای رشد مداوم لهستان در آینده هستند.

سوئد

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 541.22 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 568.71 میلیارد دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -2.9%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 52274.4118 دلار

کشور سوئد با تولید ناخالص داخلی 2020 541.22 میلیارد دلار، کشور بیست و دوم در میان قدرت های اقتصادی جهان است. سوئد کشوری با اقتصاد رقابتی، استاندارد زندگی بالا و ترکیبی از سرمایه گذاری آزاد در کنار یک دولت رفاه اجتماعی سخاوتمندانه است. اقتصاد تولیدی این کشور به شدت به صادرات خارجی از جمله ماشین آلات، وسایل نقلیه موتوری و مخابرات متکی است. این کشور پذیرای تعداد زیادی مهاجر جدید بوده است؛ بنابراین با ادغام آن ها در جامعه این کشور و بازار کار آن با یک چالش کوتاه مدت تا میان مدت مواجه است.

بلژیک

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 521.86 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 608.15 میلیارد دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -5.7%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 45,159.3123 دلار

تولید ناخالص داخلی بلژیک در سال 2020 521.86 میلیارد دلار بود که آن را به بیست و سومین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان تبدیل کرده است. بلژیک یک مرکز تجاری و حمل و نقل است که دارای اقتصاد متنوعی با ترکیبی از خدمات، تولید و صنعت با فناوری پیشرفته است.

بلژیک به دلیل ادغام عمیق با دیگر اقتصادهای اروپا، نسبت به نوسانات در عملکرد کلی اقتصادی همسایگان خود بسیار حساس است. همچنین با بدهی عمومی بالایی نسبت به تولید ناخالص داخلی خود مواجه است که می تواند مانعی برای رشد این کشور باشد.

تایلند

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا: 501.64 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 1.27 تریلیون دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -6.1%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 7,186.9128 دلار

تایلند با تولید ناخالص داخلی 501.64 میلیارد دلار در سال 2020، بیست و چهارمین کشور در میان قدرت های اقتصادی جهان است. اقتصاد تایلند علاوه بر سیاست های طرف دار سرمایه گذاری، از زیرساخت های باکیفیت نسبتاً بالایی برخوردار است. تایلند به شدت به صادرات وابسته است که حدود دو سوم تولید ناخالص داخلی آن را تشکیل می دهد. عمده صادرات آن شامل الکترونیک، محصولات کشاورزی، وسایل نقلیه موتوری و قطعات و محصولات غذایی است. تایلند همچنین دارای صنعت گردشگری بین المللی قابل توجهی است. بخش کشاورزی آن تقریباً 10٪ اقتصاد آن را تشکیل می دهد.

اتریش

  • تولید ناخالص داخلی اسمی 2020 به دلار آمریکا فعلی: 433.26 میلیارد دلار
  • GDP تعدیل شده 2020 به دلار بین المللی فعلی: 496.23 میلیارد دلار
  • رشد تولید ناخالص داخلی 2020: -6.7%
  • تولید ناخالص داخلی اسمی سرانه 2020 به دلار آمریکا: 48586.8133 دلار

اتریش دارای یک اقتصاد بازار توسعه یافته با نیروی کار ماهر و استاندارد زندگی بالاست که دارای بخش وسیع در خدمات، صنعت و کشاورزی کوچک هر چند بسیار توسعه یافته است. این کشور دارای روابط نزدیک با سایر اقتصادهای اتحادیه اروپا و همچنین ایالات متحده، سومین شریک تجاری بزرگ آن است.

سخن پایانی

در این محتوا به 25 اقتصاد برتر جهان اشاره کردیم که هریک تحت تأثیر همه گیری کرونا طی سه سال گذشته، نوسانات زیادی را تجربه کرده اند. از جمله مهم ترین چالش های قدرت های اقتصادی جهان، افزایش سن نیروی کار است. چالشی که صنایع و بخش های خدماتی این کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد.

ادامه مطلب
پیتر برنت
پیتر برنت کیست؟ 10 توصیه او به معامله گران تازه کار

در بازارهای مالی، افراد زیادی هستند که ادعای حرفه ای بودن می کنند، ولی در این میان، تنها عده کمی وجود دارند که نه تنها ادعای موفق بودن نمی کنند، بلکه واقعاً در کارشان موفق هستند! «پیتر برنت» (Lewis Peter Brandt) یکی از این معامله گران افسانه ای است که در بیشتر بازارهای مالی از بورس و اوراق بهادار بگیر تا ارزهای دیجیتال، طلا، املاک و… سرمایه گذاری کرده است.

در این قسمت از خانه سرمایه، نگاهی به طرز تفکر و نگاه پیتر برنت به بازار می اندازیم و با شخصیت او بیشتر آشنا می شویم. اگر به دنبال یک مربی واقعی برای معامله گری در بازارهای مالی هستید یا دلتان می خواهد به چند نصیحت واقعی و کارساز که از زبان یک معامله گر بسیار حرفه ای زده می شوند گوش دهید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

نگاهی جزئی به سال های فعالیت پیتر برنت

اولین ملاقات برنت و تجارت از سال 1976 با یک شرکت غله انجام شد. او می خواست کار با پول را یاد بگیرد و این کار بدون حضور نزدیک در قلب دنیای تجارت امکان پذیر نبود. پیتر از سال 1976 تا 1979 با شرکت های بزرگی مثل «شرکت سوپ کمپل» (Campbell Soup Company)، «گندم اورو» (Oro Wheat)، «شکلات گودیوا» (Godiva Chocolate) و… کار کرد. او در سال 1980 شرکت (Factor Trading Co) را راه اندازی کرد. برنت در این شرکت تحقیقات بازاریابی انجام می داد و فعالیت های تجاری چند شرکت بزرگ را مدیریت می کرد.

چند نکته جالب درباره Peter Brandt

  1. پیتر برنت در توییتی اعلام کرد که «جو بایدن» و افکاری که برای افزایش مالیات از سود ارزهای دیجیتال در سر دارد، یک خطر بزرگ برای سرمایه گذاران و تریدرها به شمار می رود.
  2. «Peter Brandt» معتقد است که احتمال 1 میلیون دلاری شدن بیت کوین درست به اندازه صفرشدن ارزش آن است!
  3. برنت، تعصب خاصی روی بیت کوین ندارد و آن را چیزی عجیب و غریب نمی داند. او بر این باور است که بیت کوین، چیزی مثل سایر دارایی هاست.
  4. پیتر پس از پیش بینی سقوط ارزش بیت کوین، مورد حمله آماجی از انتقادها قرار گرفت؛ به حدی که علاقه اش به تجارت ارزهای دیجیتال کم رنگ شد و اعلام کرد که ترجیح می دهد در بازارهای سنتی تری مانند بورس و اوراق بهادار سرمایه گذاری کند و مدتی از دنیای پر از آشوب و سرشار از سرمایه گذاران نابالغ ارزهای دیجیتال فاصله بگیرد.
  5. او معتقد است ارزهایی مانند «اتریوم» و سایر آلت کوین ها در آینده، عملکرد بسیاری بهتری از بیت کوین خواهند داشت.

دیگران درباره پیتر برنت چه می گویند؟

برنت با بسیاری از بزرگان بازارهای مالی، سابقه فعالیت جدی دارد. در ادامه نگاهی به نظر چند نفر از شاگردان، همکاران و تاجران «Peter Brandt» می اندازیم تا از دریچه نگاه آن ها بیشتر با برنت آشنا شویم:

  • جک شواگر (Jack Schwager)، نویسنده مجموعه کتاب های جادوگران بازار و شواگر در آینده

هیچ چیز جادویی درباره نمودارهای کلاسیک وجود ندارد. جادوی اصلی در توانایی تجزیه و تحلیل با چاشنی تجربه در مدیریت ریسک است. این ترکیب همان چیزی است که پیتر برنت در آن برتری دارد و در طول چهار دهه فعالیت در آن به موفقیت رسیده است.

برخلاف افراد دیگری که فقط حرف می زنند و خودشان هیچ کدام از راهنمایی هایشان را در عمل به کار نبسته اند، پیتر به شما یاد می دهد که چگونه راهی که خودش در تجارت طی کرده است را به کار بگیرید. اون به معنای واقعی یک معامله گر است.

  • رابرت پرچر (Robert Pretcher)، مدیر عامل (Elliot Wave International)

پیتر برنت در کتاب هایش با قلمی روشن، دانشی بر پایه تجربه و مشاوره صادقانه و دور از هرگونه پیچیدگی و به صورت گام به گام به شما توضیح می دهد که چگونه به عنوان یک فرد متعهد برای امرار معاش خودتان دست به تجارت بزنید. اگر این موضوع هدف شما نیز به شمار می آید، پیتر بلیت مستقیمتان برای رسیدن به این ماجراست.

  • رائول پال (Raoul Pal) بنیان گذار و مدیر عامل (Real Vision TV)

پیتر یکی از بهترین و باتجربه ترین معامله گران جهان با رویکرد کلاسیک است. نگاه تحلیلی و مبتنی بر نمودار او برای تجارت و مدیریت ریسک، واضح، قابل درک و عملی است. ما در (Real Vision) این افتخار را داشتیم تا آثار پیتر را به نمایش بگذاریم. آثار او همچنان یکی از پرطرفدارترین محصولات برای کاربران ماست. من نمی توانم به اندازه کافی کار او را توصیه کنم.

  • کریستین سیوا جوتی (Christian Siva-Jothy)، تاجر، رئیس سابق بازرگانی پروپ و گلدمن ساکس

سال هاست پیتر برنت به عنوان یک دوست و مربی در کنار من بوده است؛ بنابراین وقتی قرار باشد از او صحبت کنم، نمی توانم این دوستی و همکاری را در نظر نگیرم. بزرگ ترین چیزی که من و پیتر روی آن تفاهم داریم، اشتیاقمان به بازار است؛ درحالی که من با نگاه بنیادی و پیتر با نگاه یک چارتیست کلاسیک، بازار را زیر نظر گرفته ایم. چیزی که در طول سال ها حضور در کنار پیتر کشف کرده ام، این است که او یک معامله گر واقعی است.

پیتر سابقه ای عالی در بازار دارد که او را در رده نخبگان بازار جای می دهد. از طرفی در طول 28 سالی که از تجارت من می گذرد، دریافتم که پیتر یکی از بهترین معلم ها و مدیران ریسکی است که با آن ها سر و کار داشته ام. او یک حرفه ای تمام عیار در تجارت است؛ یک معامله گر ذاتی که ترکیبی از علاقه شدید و استعدادی ناب برای انتقال دانش خود به افراد مشتاق یادگیری را دور هم جمع کرده است.

  • کارولین استفن (Caroline Stephen) مدیر عامل (Talking Trading)

پیتر برنت یکی از محبوب ترین و الهام بخش ترین مهمانان ما در (Talking Trading) بوده است. اشتیاق او به تجارت، تجربه بسیار زیادی که در بازار به دست آورده است و خواست قلبی اش برای کمک به دیگران او را به یکی از قدرتمندترین افرادی تبدیل کرد که تا به حال با آن ها مصاحبه کرده ام. او یک جنتلمن واقعی بازار است. به راحتی می توان فهمید که چرا پیتر برای خودش یک صنعت بزرگ محسوب می شود.

پاسخ به دو پرسش پرتکرار درباره پیتر برنت

  1. آیا پیتر برنت واقعاً یک معامله گر افسانه ای است؟

بله. پیتر برای اولین بار تجارت را حوالی سال 1975 آغاز کرد. عملکرد او در این مدت، بسیار شگفت انگیز بود. درواقع او توانست نرخ سالانه 42 درصدی را در یک بازه کوتاه تجربه کند. البته تنها این نیست؛ چون او بعدها توانست این مقدار را به 600 درصد هم برساند! بسیاری از کسب و کارهای بزرگ و جهانی از برنت به عنوان مشاور تجاری کسب و کارشان کمک می گیرند.

  1. پیتر برنت چند کتاب نوشته است و کتاب هایش در چه زمینه ای هستند؟

پیتر برنت

او دو کتاب نوشته است. اولین کتاب او با عنوان «معامله آتی کالا با الگوهای نمودار کلاسیک» (Trading Commodity Futures with Classical Chart Patterns) در سال 1990 منتشر شد. این کتاب مجموعه ای کامل شده از خبرنامه هایی است که در طول سال ها با نام «The Factor» منتشر می شده اند. برنت در این خبرنامه ها طرز تفکر و ساز و کار خودش درباره بازار و معامله گری را با خوانندگانش در میان می گذاشت.

کتاب دوم او با نام «خاطرات یک معامله گر حرفه ای کالا: درس هایی از 21 هفته تجارت واقعی» (Diary of a Professional Commodity Trader: Lessons from 21 Weeks of Real Trading) در سال 2011 منتشر شد. برنت در این کتاب خاطرات معاملات خود در سال 2009 را برای خوانندگانش تعریف می کند و شما را با فلسفه خود درباره سفته بازی، تجزیه و تحلیل بازار، شناسایی و انتخاب تجارت، مدیریت ریسک و بسیاری موارد دیگر آشناتر می کند. شما با خواندن این کتاب می توانید نگاهی رایگان به عمق تجربه های یک معامله گر حرفه ای بازار بیندازید.

پیتر برنت (Peter Brandt) چگونه به خودش نگاه می کند؟

مدتی قبل سایت آمازون با پیت برنت یک مصاحبه اختصاصی ترتیب داد. در این مصاحبه برنت از خودش و نگاهی که به بازار دارد صحبت کرد. بررسی گلچینی از طلایی ترین صحبت های او می تواند برای سرمایه گذاران و معامله گران بازارهای مالی بسیار مفید باشد. بیایید نگاهی به این ماجرا بیندازیم:

  • آقای برنت، چه چیزی سبب شد به عنوان یک معامله گر، موفقیتی این چنین طولانی را تجربه کنید؟

جالب است بدانید من هیچ وقت فکر نکردم یک معامله گر موفق هستم؛ چون هدفی که برای عملکرد خودم در نظر می گیرم، همیشه بالاتر از چیزی است که به دست می آوردم. درواقع من بزرگ ترین و سخت گیرترین منتقد خودم هستم.

وقتی بالاخره موفق می شوم و به یک هدف می رسم به جای جشن گرفتن، میله پرش بعدی ام را یک یا چند قسمت بالاتر می گذارم؛ به همین دلیل وقتی هنوز از درون احساس موفقیت نمی کنم، برایم سخت است که درباره موفق بودن صحبت کنم، اما درمجموع هدف هایی را که تا امروز به دست آورده ام، مدیون سه چیز می دانم:

  1. توجه بسیار زیاد به مدیریت ریسک

من بیشتر از هر چیز، زمان و انرژی ذهنی قابل توجهی را روی کشف و به کار بردن روش های کنترل ریسک می گذارم. مدیریت ضرر و زیان و دوره های از دست دادن سرمایه، اولویت های اول من هستند؛ چون وقتی بتوانم کشتی سرمایه خودم را در طول طوفان های پیدا و پنهان به خوبی مدیریت کنم، دیر یا زود توانایی دیدن ساحل یا دریانوردی در آرامش را به دست خواهم آورد.

  1. طراحی بسیار ساده رویکردهای معاملاتی

من پیچیده فکر نمی کنم. حضور یک رویداد تجاری در برنامه معاملاتی من به این معنا نیست که آن تجارت حتماً سودآور خواهد بود. این تنها به این معناست که تجارت در برنامه های من جریان دارد.

  1. همیشه به دنبال تجزیه فرایندها در تجارت هستم

این موضوع به من کمک می کند تا اجزای معامله ها را درک و حتی اندازه گیری کنم و از این راه، حساب گزینه های قابل کنترل و غیر قابل کنترل را از هم سوا سازم.

البته اینکه یک یا چند مورد از معامله ها سودآور خواهند بود یا نه، عامل قابل کنترلی نیست. وقتی یک معامله گر این موضوع را یاد می گیرد، می تواند احساسات خود را هنگام روبه روشدن با فرصت های ترید، بیشتر از گذشته کنترل کند.

  • به نظر شما چرا بیشتر معامله گرها با مشکل روبه رو می شوند؟

شاید بهتر باشد به جای «مشکل» از واژه «چالش» استفاده کنیم. این موضوع تنها محدود به تعدادی از معامله گرها نیست؛ زیرا همه معامله گران در حال مبارزه هستند. تنها نوع مبارزه برای معامله گران حرفه ای و تازه کار با هم فرق می کند. معامله گران حرفه ای با به حداقل رساندن نوسانات دارایی، مدیریت ذهنشان هنگام فراز و فرود قیمت ها و انجام کاری که می دانند باید انجام دهند، در این مبارزه به پیروزی می رسند.

این در حالی است که تاجران تازه کار دست کم تا زمانی که قوانین بازی را یاد بگیرند، دور خودشان می چرخند. این ماجرا تا زمانی که آن ها روی یادگیری و افزایش دانش خودشان تمرکز نکنند، ادامه پیدا می کند. من فکر می کنم بیشترین چیزی که سبب به چالش کشیده شدن معامله گران تازه کار می شود، از سه منبع ریشه می گیرد:

  1. معامله گران تازه کار به جای مدیریت معامله هایی که در آن ها ضرر کرده اند، اولویتشان را روی یافتن معامله هایی سودآور قرار می دهند. آن ها به دنبال بازارهایی هستند که همیشه برای آنها معامله هایی سودآور را به دنبال داشته باشند.

این ماجرا آنها را وارد یک جست وجوی بی پایان برای یافتن ترکیبی جادویی از الگوهای موفقیت در بازار می کند تا دست کم در 80 درصد مواقع موفق شوند؛ درحالی که احتمال موفقیت در یک بازار حتی برای حرفه ای ترین سرمایه گذاران نیز بسیار کمتر از این حرف هاست.

  1. معامله گران تازه کار از اهرمی استفاده می کنند که محکوم به شکست است. به زبان ساده، آن ها به دلیل هیجان به دست آوردن موفقیت، گاهی در یک معامله تا 20 درصد از سرمایه خود را به خطر می اندازند، ولی معامله گران حرفه ای هرگز چنین کاری را با سرمایه ارزشمندشان انجام نمی دهند.
  2. بیشتر معامله گران تازه کار تکلیفشان را با معامله ها روشن نکرده اند. آن ها نمی دانند که یک معامله برای آنها چه معنایی می دهد؛ درحالی که اگر تعریف عملی و اجزای یک نوع تجارت به روشنی درک نشود، نمی توان مرزهای مشخصی برای ریسک کردن و صبر در معامله ها مشخص کرد. از طرفی، فرایند طراحی رویکردهای معاملاتی و شیوه های عملکرد تقریباً غیرممکن خواهند شد.

با وجود اینکه معامله گران تازه کار با گذشت زمان، شرایط بهتری را تجربه خواهند کرد، حداقل باید یک نقطه شروع برای این ماجرا وجود داشته باشد. متأسفانه بیشتر معامله گران مبتدی قبل از اینکه فرصت فهمیدن قوانین بازی را به دست بیاورند، تمام سرمایه و حتی امیدشان را از دست می دهند.

  • آقای پیتر برنت، چرا تحلیل مبتنی بر قیمت را به شاخص های فنی ترجیح می دهید؟

در ابتدا اجازه بدهید بگویم من به آن دسته از معامله گرانی که با موفقیت از اندیکاتورهای فنی استفاده می کنند، احترام می گذارم؛ حتی چند تن از آن ها را از نزدیک می شناسم، اما من زمانی برای استفاده از شاخص های فنی ندارم و برای این کار هم چند دلیل دارم:

  1. بیشترین چیزی که نمی توانم درباره شاخص های فنی با آن کنار بیایم، این است که این شاخص ها چیزی بیش از یک «مشتق قیمت» نیستند. وقتی من می توانم به طور مستقیم قیمت ها را از روی نمودارها مطالعه کنم، پس چرا خودم را برای خواندن مشتق قیمت ها به زحمت بیندازم؟
  2. من یک مینیمالیست هستم. می خواهم تا جایی که امکان داشته باشد، برنامه معاملاتی ساده ای داشته باشم. استفاده از اندیکاتورها برنامه معاملاتی من را بسیار پیچیده می کند.
  3. تمرکز مطلق روی شاخص های فنی می تواند نتیجه ای برعکس را داشته باشد و معامله گر را به سمت بازاری که در حال سقوط است، هدایت کند! در کل باید بگویم به نظر من، تمام چیزی که درباره شاخص ها وجود دارد، کاملاً ساختگی است.
  • آیا برای سود و زیان در معامله ها قوانین سفت و سختی تعیین کرده اید؟

بله البته! هنگامی که وارد یک معامله می شوم، دقیقاً می دانم که در چه قیمتی برای به دست آوردن سود یا کاهش ضرر معامله را ببندم. بدون در نظر گرفتن این موضوع ها، معامله کردن در بازارهای مالی مختلف، دیوانه کننده خواهد بود.

  • به عنوان یک معامله گر حرفه ای چه توصیه ای برای معامله گران تازه کار اما مشتاق دارید؟

اولین چیزی که می خواهم به کسانی که در اول این راه هستند بگویم، این است که لطفاً وارد این بازی نشوید و دست از تلاش برای تبدیل شدن به یک معامله گر بردارید؛ زیرا این کار واقعاً سخت و طاقت فرساست. توصیه می کنم سرمایه خود را به یک معامله گر حرفه ای بدهید تا او این کار را برای شما انجام دهد، ولی اگر با این حرف ها میدان را خالی نمی کنید 10 نصیحت برایتان دارم:

  1. حداقل دو سال طول می کشد تا با چم و خم بازارهای مالی آشنا شوید و قوانین بازی را یاد بگیرید؛ بنابراین در این مدت به جای بازی با سرمایه تان از یک حساب شبیه سازی شده برای معامله گری کمک بگیرید.
  2. هرگز از هیچ کس مشاوره تجاری نگیرید.
  3. به سخنان کسی که خودش سابقه معاملاتی موفقی ندارد، گوش ندهید.
  4. بیشتر کتاب ها و سمینارهایی که درباره تجارت هستند، به جای اینکه شما را به جلو هداست کنند، مانع رشدتان خواهند شد.
  5. معامله گران موفق هرگز مثل هم معامله نمی کنند؛ چون عوامل زیادی مانند «تحمل ریسک»، «شخصیت» و مهارت های ویژه خودشان را برای معامله کردن دارند.
  6. بازارهای مالی معلم هایی بزرگ هستند؛ بنابراین، خودتان را برای آشناشدن با بخش هایی از وجودتان که از آن ها خبری نداشتید آماده کنید.
  7. تنها حریف شما در بازارها و معامله ها، فقط و فقط خودتان هستید.
  8. تجارت موفق نتیجه مستقیم کار و تلاش سخت است. برای رسیدن به این هدف، هیچ فرمول عجیب یا نسخه جادویی وجود ندارد.
  9. از بازار انتظار معجزه نداشته باشید. معامله گرانی که فکر می کنند می توانند به راحتی 10 هزار دلار را به 1 میلیون دلار تبدیل کنند، خیلی زود شکست می خورند. حرفه ای ترین معامله گران در بهترین حالت تنها 30 درصد سود سالانه را تجربه می کنند.
  10. این مهم است که از معامله کردن خوشتان بیاید. اگر بعد از یکی دو سال کلنجار رفتن در بازارهای مختلف مالی متوجه شدید از این کار خوشتان نمی آید، بدون هیچ فکر و خیالی آن بازارها را برای همیشه ترک کنید!

در این مقاله چه گفتیم و شنیدیم؟

  1. پیتر برنت یکی از معامله گران بسیار حرفه ای در بیشتر بازارهای مالی است که به دلیل موفقیت طولانی مدتش مشهور است.
  2. او مهارتش در معامله گری را با کار در دل قلب بازارهای مالی و تجاری به دست آورده است.
  3. بسیاری از مدیران عامل شرکت های چند میلیارد دلاری از برنت مشاوره مالی می گیرند.
  4. برای او بین بیت کوین و دیگر دارایی های فیزیکی هیچ تفاوتی ندارد.
  5. او دو کتاب با عنوان های «معامله آتی کالا با الگوهای نمودار کلاسیک» و «خاطرات یک معامله گر حرفه ای کالا: درس هایی از 21 هفته تجارت واقعی» نوشته است.
  6. با وجود اینکه بقیه او را یک معامله گر بسیار موفق می دانند، او هنوز خودش را یک معامله گر موفق به حساب نمی آورد؛ چون اهداف بسیار بزرگی را برای خودش در نظر گرفته است.
  7. او 10 توصیه به معامله گران تازه کار دارد که جالب ترین آن، گوش نکردن به توصیه افرادی است که خودشان در عمل به موفقیتی دست نیافته اند!

برنت یک معلم و تاجر واقعی است

پیتر برنت

افراد زیادی هستند که خودشان را یک معلم یا حتی استاد صدا می زنند؛ درحالی که جز خواندن چند کتاب یا شرکت در چند سمینار و گرفتن عکس یادگیری با چند استاد واقعی، هنر دیگری در کارنامه حرفه ای شان دیده نمی شود، اما پیتر برنت قبل از اینکه به آموزش دیگران بپردازد و سکان اداره امور مالی شرکت های جهانی را در دست بگیرد، سال ها به آموزش خودش پرداخت؛ به همین دلیل افراد زیادی به او و صحبت هایش احترام می گذارند. به زبان ساده، او تمام توصیه هایش را در عمل، زندگی کرده است!

نظر شما چیست؟

آیا شما هم یک چنین مربی و معلمی را کنار خود دارید؟

ادامه مطلب
ویتالیک بوترین
هرآنچه که باید درباره ویتالیک بوترین موسس اتریوم بدانید

ویتالیک بوترین نویسنده و برنامه نویس روسی- کانادایی است که از سال 2011 در جامعه بیت کوین مشارکت داشته و یکی از بنیان گذاران و نویسندگان مقاله برای مجله بیت کوین است. او در درجه اول کسی است که پشت Ethereum قرار دارد؛ بلاک چینی که به عنوان یک کامپیوتر جهانی برای برنامه های غیرمتمرکز یا DApps در نظر گرفته می شود. اگر می خواهید با Vitalik Buterin، مؤسس اتریوم بیشتر آشنا شوید، تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.

بوترین در سال 2013 به مدت شش ماه به سراسر جهان سفر کرد تا با توسعه دهندگان بیت کوین (BTC) صحبت کند. او متوجه شد که می تواند نسخه ای جدید و احتمالاً برتر را با الهام گرفتن از بلاک چین بیت کوین ایجاد کند. برای توضیح این ایده، او بیت کوین را به یک ماشین حساب و بلاک چین آینده را به یک گوشی هوشمند تشبیه کرد. همچنین اتریوم را ایجاد کرد؛ زنجیره بلوکی که از عملکردهای مختلفی از جمله توسعه برنامه ها با قدرت ارزهای دیجیتال مانند اتر پشتیبانی می کند.

دوران کودکی ویتالیک بوترین

ویتالیک در 31 ژانویه 1994 در کولومنای روسیه به دنیا آمد. وی تا شش سالگی در این کشور زندگی کرد و سپس والدینش برای جست وجوی کار بهتر به کانادا مهاجرت کردند. در کلاس سوم ابتدایی با شرکت در دوره های مرتبط با دانش آموزان استعداد درخشان، به سرعت استعدادهای وی برای خود و البته معلمانش مشخص شد. علاقه و استعداد او در ریاضی و برنامه نویسی به وضوح مشخص بود. جالب است بدانید علاقه وی به بازی World of Warcraft موجب شد که او متوجه مشکلات خدمات متمرکز شود؛ زیرا این بازی ناگهان تصمیم گرفت یکی از قسمت های هیجان انگیز خود را حذف کند؛ مسئله ای که بسیاری از طرفداران آن را آزرده خاطر کرد.

زندگی دانشجویی ویتالیک بوترین

Vitalik Buterin در سال 2011، یعنی زمانی که به دنبال یک مسیر جدید در زندگی خود بود، تحت تأثیر بیت کوین قرار گرفت. مثل طیف وسیعی از مردم، او نیز به بیت کوین و نحوه عملکرد آن بدون پشتوانه مراکز دولتی بسیار مشکوک بود، اما با گذر زمان تصمیم گرفت توکنی را معرفی کند که از طریق استخراج به دست نمی آمد و تنها کاربرد آن استفاده به عنوان یک روش پرداخت نبود. برای شروع او به بسیاری از انجمن های مرتبط با بیت کوین پیوست و برای نگارش هر مقاله، 5 بیت کوین کسب کرد. در همان زمان، تمام جنبه های مختلف اقتصادی، فنی و سیاسی ارزهای دیجیتال را بررسی کرد. مقالات او Mihai Alisie، یکی از علاقه مندان به بیت کوین ساکن رومانی را به خود جلب کرد و به تأسیس مجله بیت کوین در اواخر سال 2011 منجر شد. او بیش از 30 ساعت در روز مشغول نوشتن، سفر و کار روی ارز بود و از این رو تصمیم گرفت دانشگاه را رها کند.

او به سراسر جهان سفر کرد و با بررسی پروژه های مختلف رمزنگاری، به این نتیجه رسید که آن ها روی کاربردهای خاص تمرکز دارند و به اندازه کافی گسترده نیستند. پس از بررسی پروتکل هایی که پروژه ها استفاده می کردند، Vitalik متوجه شد که می توان با جایگزین. در علوم کامپیوتر، یک زبان برنامه نویسی کامل تورینگ، کامپیوتر را قادر می سازد تا هر مشکلی را با توجه به الگوریتم مناسب و مقدار زمان و حافظه لازم رفع کند.

ویتالیک بوترین

معرفی اتریوم توسط Vitalik Buterin

در اواخر سال 2013، ویتالیک بوترین ایده خود را در یک وایت پیپر از طریق ارسال به دوستان خود معرفی کرد. در ابتدا ایده اتریوم همچنان درباره ارز دیجیتال بود، اما با گذشت زمان، دیدگاه تغییر کرد و تا پایان ژانویه 2014 تیم متوجه شد که ایجاد فضای ذخیره سازی غیرمتمرکز فایل نسبتاً آسان است و مفاهیمی مانند ثبت نام را می توان تنها با چند خط کد زنده کرد. این پروژه در ژانویه 2014 به طور عمومی اعلام شد و تیم اصلی شامل ویتالیک بوترین، میهای آلیس، آنتونی دی ایوریو، چارلز هاسکینسون، جو لوبین و گاوین وود بود. بوترین اتریوم را در کنفرانس بیت کوین در میامی روی صحنه ارائه کرد. چند ماه بعد، تیم تصمیم گرفت یک عرضه اولیه سکه (ICO) از اتر، توکن بومی شبکه اتریوم برای تأمین مالی توسعه برگزار کند. این تیم بیش از 31000 بیت کوین از فروش ETH را جمع آوری کرد که در آن زمان حدود 18 میلیون دلار بود. تیم اتریوم بنیاد اتریوم را تأسیس کرد؛ سازمان غیرانتفاعی مستقر در سوئیس که وظیفه نظارت بر توسعه نرم افزار منبع باز اتریوم را بر عهده داشت. با وجود برخی مشکلات، کمپین تأمین مالی جمعی اتریوم موفقیت آمیز بود. به طورکلی، طراحی اتریوم به منظور رعایت چندین اصل از جمله سادگی، جهانی بودن، مدولاربودن، سرعت بالا، عدم تبعیض و عدم سانسور است.

حمله DAO یکی از چالش های عرضه اتریوم

غیر از ساخت برنامه های غیرمتمرکز (DApps) و موارد مختلف دیگر، پلتفرم اتریوم به کاربران کمک می کند تا DAO (سازمان های مستقل غیرمتمرکز) را راه اندازی و اجرا کنند. DAO بیش از 150 میلیون دلار ETH از بیش از 11000 عضو کسب کرد. با این حال، کد آن به دلیل نقص در پایگاه هک شد؛ به همین دلیل، بوترین از سافت فورک شبکه اتریوم که شامل یک قطعه کد بود، حمایت کرد؛ درواقع او مهاجم را در لیست سیاه قرار داد و از انتقال پول نقد دزدیده شده جلوگیری کرد. با وجود این، براساس مقررات قرارداد هوشمند، مهاجم (شخصی که به عنوان هکر معرفی می شود) نامه ای سرگشاده به جامعه اتریوم نوشت و مدعی شد وجوه از طریق قانونی به دست آمده است. همچنین اظهار داشت هرکسی که تلاش کند اتر را تصرف کند، با عواقب قانونی روبه رو خواهد شد؛ درنتیجه، بلاک چین اتریوم برای بازگرداندن وجوه دزدیده شده به سختی شکست خورد و شبکه به دو بلاک چین تقسیم شد: اتریوم یا ETH (بلاک چین جدیدتر) و اتریوم کلاسیک یا ETC (بلاک چین اصلی). این اتفاق بسیار بحث برانگیز بود؛ زیرا بلاک چین ها تغییرناپذیر و مقاوم در برابر سانسور هستند. این سناریو مشکلات فنی ایجاد کرد و اساس فناوری و همچنین انعطاف پذیری رهبری پروژه اتریوم را زیر سؤال برد.

ETH محبوب تر از ETC بوده و از حمایت Enterprise Ethereum Alliance برخوردار است که بیش از 200 عضو دارد، از جمله غول های مالی مانند JPMorgan و Citigroup. تمایز دیگر این است که زنجیره اتریوم از یک روش اثبات کار (PoW) به یک روش اجماع اثبات سهام (PoS) استفاده می کند تا شبکه اتریوم را سریع تر و کارآمدتر کند. با نگاهی به گذشته، واضح است که Vitalik Buterin، توسعه دهندگان Etheruem و جامعه جهانی تصمیم گرفتند که بقای بلاک چین را در همان روزهای اولیه ارائه آن تضمین کنند. اتریوم از زمان هک DAO به عنوان یک ستون بلاک چین، ارز دیجیتال و امور مالی غیرمتمرکز اهمیت یافته است.

چرا ارتقای Eth2 مهم است؟

انتظار می رود اتریوم 2.0 چندین پیشرفت قابل توجه در اکوسیستم موجود از جمله هزینه، سرعت، عملکرد و رفع نگرانی های ماینرها داشته باشد. Vitalik متوجه شد که نسخه فعلی اتریوم قربانی موفقیت خود شده است؛ زیرا تقاضا برای کارمزدهای شبکه به بالاترین حد خود رسیده است و بخش عمده ای از تراکنش ها را برای کاربر معمولی بسیار گران می کند. علاوه بر این، اتریوم بیشتر یک پلتفرم کاربردی مانند اکوسیستم اپلیکیشن اپل است؛ زیرا چیزهای دیگری نیز وجود دارد که مردم از طریق فضای اتریوم ایجاد می کنند.

با این حال، توانایی بلاک چین برای رسیدگی به همه تراکنش ها، برای تأمین تقاضا با مشکل مواجه است؛ بنابراین بهبود مقیاس پذیری و پروتکل اثبات سهام که تیم اتریوم در بخش فناوری انجام می دهد، بسیار مهم است. در مقایسه با پروتکل اثبات کار قبلی، اثبات سهام امکان انجام تراکنش های سریع تر و کاهش کارمزد را فراهم می کند. رویکرد اثبات سهام به سرمایه گذاران اتریوم اجازه می دهد تا دارایی های خود را در «استخرهای سهام» به اشتراک بگذارند تا در طول زمان پاداش کسب کنند و دارایی های خود را افزایش دهند. بوترین در ماه مه در انجمن فین تک مجازی StartmeupHK Festival 2021 اشاره کرد که ساخت اتریوم بیش از آنچه انتظار داشت، طول کشیده است. او بیان کرد تیم اتریوم زمان توسعه پروتکل اثبات سهام را یک سال تخمین زده است؛ درحالی که انجام این کار شش سال طول کشید. بوترین بر اهمیت داشتن «امیدبخش ترین راه حل» اتریوم برای مقیاس پذیری بلندمدت به عنوان یک ارتقای متمایز از بقیه ارزها به دلیل خطرات بالقوه تأکید کرد؛ شاردینگ چیزی است که او برای رفع این چالش ارائه کرده است. Sharding فرایند پارتیشن بندی افقی یک پایگاه داده برای توزیع بار، کاهش تراکم شبکه و افزایش تراکنش در ثانیه است.

بوترین در چین

با وجود موضع پیچیده و اغلب متناقض دولت چین درباره بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال، فناوری بلاک چین و پلتفرم اتریوم به طور فعال توسط مشاغل کوچک و بزرگ در سراسر کشور چین استفاده می شوند. شخصیت ویتالیک در این پیشرفت مؤثر است؛ به ویژه با توجه به اینکه او تنها در چند ماه با استفاده از یک اپلیکیشن گوشی توانست زبان چینی را یاد بگیرد. در چین، اتریوم در سطوح سازمانی در حال بررسی، تحقیق و ادغام است؛ برای مثال دانشگاه پکن، دانشگاه رتبه اول در چین، در حال ایجاد آزمایشگاه اتریوم است که بر بهبود پروتکل و موارد استفاده از برنامه در زنجیره تأمین و بازارهای انرژی چین کار می کند. ضرابخانه سلطنتی چین، یکی از واحدهای تابعه چاپ و ضرب اسکناس چین، در حال آزمایش با استاندارد توکن ERC-20 اتریوم و قراردادهای هوشمند برای دیجیتالی کردن یوان چین است.

همچنین شرکت ها و استارتاپ های متعددی وجود دارند که برخی از آن ها اعضای بنیان گذارEnterprise Ethereum Alliance هستند که منابع خود را برای تحقیق و اجرای جنبه های مختلف پلتفرم اتریوم اختصاص می دهند. در ماه مه 2016، 11 بورس کالا، بورس اوراق بهادار و مبادلات دارایی مالی، اتحاد ChinaLedger ایجاد کردند. هدف ایجاد پروتکل بلاک چین منبع باز است تا توسعه دهندگان بتوانند در آینده با الزامات نظارتی نسبتاً منحصربه فرد چین از آن استفاده کنند. کمیسیون اینترنت انجمن اوراق بهادار چین و اعضای برجسته جامعه بلاک چین، از جمله ویتالیک بوترین، به عنوان مشاور در آن فعالیت می کنند. همچنین Vitalik شریک عمومی در Fenbushi Venture Capital، اولین و برجسته ترین شرکت سرمایه گذاری مستقر در چین است که تنها در شرکت های دارای بلاک چین سرمایه گذاری می کند.

بوترین در روسیه

در آگوست 2017، بیش از 5000 نفر در مرکز نوآوری Skolkovo در مسکو برای سخنرانی ویتالیک گرد هم آمدند. وی خاطرنشان کرد روسیه در کنار انگلستان و سنگاپور در میان سه کشور برتر در زمینه تحقیق و آزمایش فناوری های بلاک چین قرار دارد. علاوه بر این، مسکو دارای یکی از خوشه های عظیم گره ها در کل شبکه اتریوم است. بوترین در سفر خود به روسیه با پوتین دیدار کرد و برخی از رسانه ها این دیدار را یکی از شروط ویتالیک برای این سفر عنوان کردند. بوترین در این دیدار فرصت های استفاده از فناوری هایی را که در روسیه توسعه داده است، تشریح کرد و رئیس جمهور نیز حامی این ایده است.

در اکتبر 2017، بزرگ ترین بانک دولتی روسیه Sberbank اعلام کرد که به Enterprise Ethereum Alliance پیوسته است. پیش از آن، این شرکت روسی تنها در اتحاد QIWI (ارائه دهنده خدمات پرداخت الکترونیکی) عضو بود. قبل از آن نیز Sberbank گزارش داده بود با تنظیم کننده ها، وزیر اقتصاد، سایر بانک های روسیه و اتاق بازرگانی بین المللی روسیه کار کرده و مراحل اعتبار اسنادی «هوشمند» و ضمانت نامه را تکمیل کرده است. بوترین در طول سفر خود به روسیه در آگوست 2017، با ولادیسلاو مارتینوف، مدیرعامل Yota Services، یک شرکت ارتباطات سیار و دستگاه های اتصال مستقر در روسیه، قراردادی را نیز منعقد کرد. این قرارداد مستلزم ایجاد نهادی جدید است که در زمینه آموزش، برگزاری رویدادها و بررسی معماری برای بانک توسعه دولتی روسیه Vneshtorgbank یا بانک VTB فعالیت می کند. هدف مرکز جدید ارائه راهکارهایی برای خدمات دولتی با همکاری نهادهای دولتی و شرکتی بود.

بوترین از زبان خودش

یکی از بهترین روش های شناخت هرکس، شنیدن آن چیزی است که فرد درباره خودش می گوید. در ادامه به چند مورد از نقل قول های جالب بوترین درمورد خودش اشاره می کنیم: او در سال 2016 در مصاحبه با Wired.com گفت: وقتی با ارائه اتریوم وارد بازار ارزهای دیجیتال شدم، نگران این بودم که بسیاری از ایرادات فنی پروژه از چشمم مخفی مانده باشد، اما تنها چند هفته بعد از عرضه متوجه شدم که ایده اصلی اتریوم بسیار پخته و درست اجرا شده بود.

در سال 2017، ویتالیک بوترین در یک توییت اعلام کرد که ارزهای دیجیتال شکلی از دارایی جدید هستند و ممکن است هر زمان ارزش آن ها کاملاً از دست برود. او به افراد توصیه کرد به هیچ عنوان کل دارایی خود را وارد بازار نکنند. همچنین گفت بهترین شکل سرمایه گذاری، سرمایه گذاری در دارایی های سنتی است. در سال 2021، او در پاسخ به این سؤال که سخت ترین درسی که از طریق اتریوم فرا گرفته بود، چیست، گفت: هماهنگی بین افراد، سخت تر از چیزی است که فکرش را می کردم. زمانی که افراد درگیر یک بازی بزرگ باشند، نمی توانید همه را مجبور کنید که در جای خود بنشینند و کار خود را انجام دهند.

کریپتو دیگر تنها یک اسباب بازی نیست

در حال حاضر، اتریوم در جایگاه دوم و بعد از اتریوم قرار گرفته است. برخلاف بیت کوین که «طلای دیجیتال» در نظر گرفته می شود، اتریوم یک پلتفرم مبتنی بر بلاک چین برای توسعه دهندگان به منظور ساخت و اجرای برنامه هاست. درواقع می توان گفت، اتریوم مانند اندروید و iOS در دنیای ارزهای دیجیتال است. در اواخر سال 2017، بوترین طوفانی توییتی ایجاد و این سؤال را مطرح کرد که آیا فضای کریپتو واقعاً ارزش بازار خود را به دست آورده است؛ ارزشی که در آن زمان به تازگی از نیم تریلیون دلار فراتر رفته بود.

در آن زمان فعالیت های اتریوم به شدت افزایش یافته بود و با حمایتش از توکن های تعویض نشدنی یا NFT توانست توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کند. در حال حاضر او معتقد است ارزهای دیجیتال برای ورود به جریان اصلی بازار آماده هستند؛ چیزی که شاید تا 4 سال گذشته وجود نداشت. او معتقد است در حال حاضر ارزهای دیجیتال دیگر یک وسیله بازی نیستند. اگرچه او این موضوع را با اطمینان بیان نکرده، معتقد است که احتمالاً اتریوم بتواند از بیت کوین پیشی بگیرد و سهم عظیمی از بازار را به خود اختصاص دهد.

بوترین: لطفاً از دادن ارزهای دیجیتال تصادفی به من خودداری کنید

شیبا اینو یکی از ارزهایی است که با تقلید از دوج کوین ایجاد شد. چندی پیش پس از اینکه بوترین مبلغی را که در آن زمان 1 میلیارد دلار ارزش داشت، به صندوق امداد کووید-19 در هند اهدا کرد، ارزش شیبا به حدود یک سوم کاهش یافت. همچنین بوترین به تازگی اعلام کرد که قصد دارد 90 درصد از دارایی های شیبای خود را که به او هدیه داده شده بود، بسوزاند یا از چرخه خارج کند. او اعلام کرد که نمی خواهد ه به عنوان یک منبع قدرت از این نوع شناخته شود. بوترین تأکید کرد که نمی خواهد «افراد تصادفی» که ارز ایجاد می کنند، برای اهداف «بازاریابی» به او ارز بدهند.

او گفت: «اول از همه اینکه من واقعاً بسیاری از این پروژه ها را به خوبی نمی شناسم یا درک نمی کنم؛ بنابراین نمی توانم آن ها را تأیید کنم». او گفت: «در کیف پولم حدود چند هزار دلار سرمایه به نام سکه رایگان است که واقعاً علاقه ای به آن ها ندارم!»

ادامه مطلب
مستر گاکس
مستر گاکس (Mr. Goxx) کیست؟ همه چیز درباره همستر معامله گر

بازار ارزهای دیجیتال یک بازار پر نوسان است که افراد زیادی را به سرمایه های هنگفت رسانده در حالی که سرمایه ی بسیاری از دیگر افراد را از چنگشان درآورده است. بازار برای همه ی معامله گران به یک ترتیب عمل می کند و مهم تجربه و دانش فرد است که موفقیت و یا شکست او را رقم می زند. در این میان افراد زیادی را دیده ایم که به صورت اتفاقی و با انجام معاملاتی در این بازار توانسته اند نتیجه ی بسیار خوبی را برای خود رقم بزنند. یک فرد آلمانی به نام مستر گاکس با کمک حیوان خانگی خود تصمیم گرفت این واقعیت را به همه نشان دهد. در ادامه همه چیز را در رابطه با این حیوان خواهیم دانست. اگر این موضوع برای شما هم جالب است این مقاله را انتها مطالعه کنید.

معرفی مستر گاکس

در چند سال اخیر که بازار رمزارزها حسابی داغ شده است، بسیاری از افراد برای سرمایه گذاری و افزایش سرمایه خود به سمت خرید ارز های دیجیتال روی آورده اند. اگرچه این بازار جذاب، بسیار نوپا و کوچک است، اما در همین مدت کوتاه نیز شاهد برخی اتفاقات جالب در آن بوده ایم. یکی از این اتفاقات جالب که شاید پیش از این چیزی در مورد آن نشنیده باشید، ظهور مستر گاکس ( Mr.Goxx )، همستر معامله گری است که به دلیل عملکرد مثبت در بازار ارز های دیجیتال و پیشی گرفتن از سرمایه گذاران انسانی، توانسته بود نظر بسیاری از سرمایه گذاران عادی و حرفه ای را به خود جلب کند، در ادامه این مقاله قصد داریم شما را با این معامله گر کوچک آشنا کنیم.

آشنایی با همستر معامله گر

مستر گاکس

همستر معامله گر یا همان Mr.Goxx یک همستر فعال در بازار ارز های دیجیتال بود که شهرت خود را با پخش زنده معماملاتی که در بازار رمزارز انجام می داد و صاحبانش معاملات را به طور زنده در شبکه های اجتماعی Twitch  و  YouTube پخش می کردند، به دست آورد.

اما اجازه دهید ببینیم که صاحبان این حیوان چرا این نام یعنی Mr.Goxx را برای او انتخاب کردند. نام Mr.Goxx از صرافی Mt GOX ماخوذ شده است. این صرافی که زمانی بزرگ ترین صرافی ارزهای دیجیتال بود، پس از آن که مورد حمله ی گسترده هکر ها قرار گرفت و میزان زیادی از بیت کوین های  آن به سرقت رفت، فعالیت های خود را به حالت تعلیق در آورد و نهایتا در سال 2014 اعلام ورشکستگی کرد.

در واقع صاحبان همستر با انتخاب نام Mr.Goxx قصد داشتند اشاره ای به مشکلات موجود در حوزه ارزهای دیجیتال داشته باشند. در ادامه این موضوع را بیشتر شرح خواهیم داد.

متاسفانه این سرمایه گذارکوچک پس از مدت زمان کوتاهی فعالیت در حوزه ارزهای دیجیتال، در نوامبر سال 2021 درگذشت. این حیوان کوچک قبل از مرگ، به جز برخی مشکلات کلیوی، علائم بیماری خاصی نداشت و در یک روز، ناگهان از غذا خوردن امتناع کرد و صبح فردای آن روز در خواب و با آرامش در گذشت. از زمان اعلام مرگ مسترگاکس دوست داشتنی، صدها نفر در سراسر جهان به جامعه کریپتو ادای احترام کردند. بسیاری از افرادی که حتی در بازار رمزارزها فعالیت نداشتند، فعالیت های این حیوان معامله گر را دنبال می کردند و به آن وابسته شده بودند.

بعد از مرگ مستر گاکس، صاحبان آن در بیانیه ای که در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشته بودند، نوشتند:

“از این روز بسیار می ترسیدیم و از اتفاقی که افتاده است، در شوک هستیم. با اندوهی عمیق باید از دست دادن دوست پشمالوی عزیزمان را اعلام کنیم.”

“دلمان برایت تنگ می شود، یاد و خاطره تو برای همیشه در بلاک چین زنده خواهد ماند.”

صاحبان این همستر در ادامه نوشتند: مردم در مورد ادامه این راه و اینکه آیا جانشینی برای MR.Goxx  وجود خواهد داشت، بسیار پرسیده اند، اما حقیقت این است که ما نمی دانیم و در حال حاضر همه چیز را همان طور که هست رها می کنیم تا در آینده برای آن تصمیم گرفته شود.

تاریخچه ایده معامله گری با همستر

مستر گاکس، حیوان خانگی یک مدرس آلمانی بود که علاقه دارد با روش های جدید و جالب، مردم را با ابزار و فناوری های جدید آشنا کند. وی برای این کار تصمیم گرفت با کمک دوست برنامه نویس خود، به مردم در زمینه بازار ارز های دیجیتال که این روزها نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است، آگاهی دهد. به عنوان نمونه آنها سعی داشتند تصادفی بودن بعضی از موفقیت ها در حوزه رمز ارزها را ثابت کنند. این دو شخص تصمیم گرفتند به جای اینکه خودشان کنترل بازار را در دست بگیرند، یک همستر را مسئول این کار کنند.

این همستر معامله گر مانند اکثر مردم دنیا با به وجود آمدن بحران کرونا و اعمال قرنطینه، فعالیت خود را از خانه آغاز کرد و باعث شادی  افراد زیادی در سراسر جهان شد، علاوه بر آن این حیوان معامله گر به ما یادآوری کرد که زندگی را خیلی جدی نگیریم.

در مصاحبه ای که صاحبان مستر گاکس با BBC  داشتند، بیان کردند: این روزها همه چیز در حال گران شدن است، با بالا رفتن اجاره ها امکان پرداخت آن برای اکثر جوانان بسیار سخت شده است و به نظر می رسد که مردم راهی جز سرمایه گذاری در بازار کریپتوکارنسی نداشته باشند. صاحبان این همستر برای اینکه به مردم نشان دهند که وارد شدن به این بازار بدون داشتن دانش لازم، تا چه انداره می تواند خطرناک باشد، تصمیم گرفتند با یک شوخی نشان دهند که، آیا یک همستر می تواند سرمایه گذاری هوشمندانه تری نسبت به انسان ها داشته باشد؟ نتایج به دست آمده بسیار جالب بود. همستر این دو شخص، توانست امپراطوری GOXX Capital  را در مدت زمان کوتاهی بنا کند و هر روز از طریق شبکه اجتماعی Twitch  به صورت زنده، نظر مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. شرکای انسانی مستر گاکس همیشه بر این موضوع تاکید داشتند که (GOXX Capital) یک شرکت سرمایه گذاری واقعی نیست و تمام فعالیت های آن جنبه سرگرمی دارد. آن ها با هر توییت اعلام می کردند که تصمیم گیری های این حیوان کوچک ، توصیه مالی نیست.

نحوه معامله کردن مستر گاکس

مستر گاکس

Mr.Goxx یک دفتر کار خانگی بسیار شیک به نام  (Goxx Box)در نزدیکی قفس خود داشت که به صورت آزادانه بین این دو مکان در حال رفت و آمد بود. این دفترمجهز به یک چرخ به نام (چرخ نیت) و دو تونل بود، که به همستر معامله گر ما، اجازه می داد معاملات خود را با استفاده از آن ها انجام دهد. مستر گاکس ابتدا با حرکت بر روی چرخ نیت که نام 30 ارز دیجیتال بر روی آن نوشته شده بود، یک رمزارز را انتخاب می کرد.

در مطالب بالا اشاره کردیم که این دفتر کارعلاوه بر یک چرخ، دارای دو تونل، یکی با عنوان “خرید” و دیگری “فروش”  بود. با توجه به اینکه همستر کدام تونل (خرید یا فروش) را انتخاب می کرد، سفارش خرید یا فروش در یک صرافی آنلاین ارز دیجیتال و البته با استفاده از پول واقعی انجام می شد.

برای مثال اگر همستر، ارز دیجیتال بیت کوین را از روی چرخ نیت انتخاب و پس از آن از تونل “خرید” عبور می کرد، صاحب آن به صورت واقعی بیت کوین را از یک صرافی آنلاین می خرید. دوربینی که در قفس این حیوان معامله گر تعبیه شده بود فعالیتهای او را ثبت و پخش می کرد. با وجود اینکه این روش، غیرمنطقی و یک نوع شوخی در بازار های مالی است، با این حال این همستر معامله گر توانست نتایج قابل قبولی را ارائه دهد.

عملکرد مستر گاکس در بازار ارزهای دیجیتال  چگونه بود؟

مستر گاکس

اگرچه همستر معامله گر یا مستر گاکس دشواری های متعددی در ماه های اول فعالیت خود تجربه کرده بود، ولی عملکرد معاملاتی او در مدت زمان نسبتا کوتاهی، باعث شد، پرتفوی او نزدیک به 20 درصد رشد کند که این میزان سود برای آن مدت کوتاه قابل قبول است.

در طی معاملات این همستر مشاهده شد که این حیوان در مواردی حتی کمی بهتر از بیت کوین که بزرگترین و شناخته‎ شده ترین ارز دیجیتال است، ظاهر شد. محاسباتی که اخیرا توسط برخی نشریه های مالی انجام شده است، نشان می دهد که نتایج مالی این همستر معامله گر، توانسته بود، از برخی سرمایه گذاران بزرگ، من جمله وارن بافت، پیشی بگیرد و چندین بار، شاخص سهام S&P 500  را شکست دهد.

سخن آخر

رشد بازار ارز های دیجیتال در چند سال اخیر، در کنار مشکلات اقتصادی که سراسر جهان به دلیل پاندمی کرونا با آن درگیر است، باعث شده است که افراد بسیاری از اقصی نقاط دنیا به خصوص کشور های در حال توسعه و فقیر به این بازار روی بیاورند، اما اکثر افراد بدون آن که بدانند در بازار رمزارز چه می گذرد، سرمایه خود را وارد این بازار می کنند. اگر شما نیز قصد دارید وارد بازار پرریسک و البته جذاب ارز های دیجیتال شوید، بهتر است قبل از ورود، حداقل یک دوره آموزش ارز های دیجیتال را بگذرانید و سپس اقدام به سرمایه گذاری بر روی رمزارزها کنید تا به این ترتیب بتوانید در قدم اول سرمایه خود را حفظ کرده و سپس به طور متناوب سود کنید.

در این مقاله قصد داشتیم با بیان داستان جالب و منحصر به فردی، اهمیت آموزش و تصادفی بودن برخی از سود ها و موفقیت ها در این بازار را بیان کنیم. شما مسئول دارایی خود هستید. اگر شخصی به طور تصادفی و همزمان با صعودی بودن بازار رمزارز توانسته است سرمایه خود را افزایش دهد، این دلیل بر تسلط آن شخص بر بازار ارز های دیجیتال نیست و با اصلاح بازار ممکن است علاوه بر از دست دادن سودی که کسب کرده است، اصل پول خود را نیز از دست بدهد. فراموش نکنید بازار همیشه در حال حرکت است، پس درگیر هیاهوی رسانه ای نشوید و سعی کنید که با دانش و آگاهی کامل وارد بازار رمزارزها شوید تا بتوانید در آن مانگار شوید.

 سوالات متداول

مستر گاکس، همستر خانگی یک شخص آلمانی بود، که با کمک صاحب خود، وارد بازار ارز های دیجیتال شده بود.

این همستر به دلیل عملکرد مثبت در بازار ارز های دیجیتال و پیشی گرفتن از برخی سرمایه گذاران بزرگ بازارهای مالی، از جمله وارن بافت باعث شد که مورد توجه عموم قرار بگیرد و با پخش زنده فعالیت های او در شبکه های اجتماعی به شهرت رسید.

خیر، این همستر دوست داشتنی در نوامبر 2021 درگذشت.

خیر، او تنها یک جونده کوچک است که با کمک صاحب خود به شهرت رسیده بود و تمام فعالیت های او جنبه سرگرمی داشت.

ادامه مطلب
ثروتمندان ارزهای دیجیتال
معرفی 10 تا از ثروتمندان ارزهای دیجیتال در سال 2021

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

سال 2007 زمانی که زمزمه های ایده «پول دیجیتال» بیان شد، کسی تصور نمی کرد که دو دهه بعد این ایده به یک حوزه سرمایه گذاری پرطرفدار و محبوب تبدیل شود. در آن زمان تنها بیت کوین وجود داشت، اما امروزه بیش از هزار ارز دیجیتال مختلف در بازار وجود دارد. در ماه مارس 2020 طی پاندمی کرونا ضربه های محکمی به اقتصاد ایالات متحده و دیگر کشورهای پیشرفته وارد شد؛ بنابراین بسیاری از افراد از ترس نابودی، تمام دارایی های پرریسک خود از جمله ارزهای دیجیتال را فروختند؛ به همین دلیل به یک باره قیمت بیت کوین در یک روز 50 درصد کاهش یافت. این کاهش ناگهانی تأثیر خود را بر دیگر بخش های بازار ارزهای دیجیتال نیز گذاشت. در سال 2021 این بازار رو به افول دوباره نشانه هایی از رشد خود را شاهد بود تا درنهایت بیت کوین به بالاترین قیمت خود یعنی 60 هزار دلار رسید. در این زمان ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال از مرز 1.5 تریلیون دلار نیز عبور کرد. این بازار مملو از پتانسیل، همچنان به رشد خود ادامه داد؛ تا آنجا که در پایان سال 2021 شاهد ثروتمندان ارزهای دیجیتال بودیم که بر این حوزه حکمرانی می کردند. اکوسیستم کریپتو نیز در حال تکامل بود و به زودی این ثروتمندان گوی را از افرادی چون جف بزوس ربودند. در این مقاله همراه ما باشید تا با 10 نفر از ثروتمندان ارزهای دیجیتال در سال 2021 آشنا شویم.

  1. دوقلوهای وینکل واس (Cameron Winklevoss و Tyler Winklevoss)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: هرکدام 3 میلیارد دلار

دوقلوهای وینکل واس به دلیل فعالیت های اقتصادی خود در فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار گرفته اند. آن ها در سال 2004 ادعا کردند مارک زاکربرگ ایده فیسبوک را از آن ها دزدیده است. این دو از سال 2012 شروع به سرمایه گذاری روی بیت کوین کرده و بعدها در سال 2014 صرافی Gemini را تأسیس کردند. این صرافی اولین مجموعه دارای مجوز ایالات متحده برای اتر و ارز بلاک چین اتریوم بود. سپس در سال 2019 سایت حراج NFT به نام Nifty Gateway را خریداری کردند. سال 2012 هنگامی که برادران وینکل واس اولین بیت کوین های خود را خریدند، قیمت آن بین 0.5 تا 5 دلار بود و امروزه مرز 48 هزار دلار را گذرانده است. سرمایه گذاری این دو نفر در آن سال سبب شد تا امروز در فهرست برترین ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار بگیرند.

  1. مایکل سیلر (Michael Saylor)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 2.3 میلیارد دلار

مایکل سیلر مدیرعامل شرکت شناخته شده نرم افزاری MicroStrategy بود که در زمینه تلفن همراه و خدمات مبتنی بر فضای ابری فعالیت می کند. او در دسامبر 2020 سیلر اعلام کرد در هر ثانیه 1000 دلار بیت کوین می خرد. زمانی که این خبر منتشر شد واکنش های بسیاری را به همراه داشت؛ زیرا در سال 2013 همین فرد اعلام کرده بود سرمایه گذاری در زمینه ارزهای دیجیتال مانند یک قمار آنلاین است؛ بنابراین تا سال ها بسیاری تصور می کردند که او یکی از مخالفان سرسخت حوزه ارزهای دیجیتال به شمار می رود. در سال 2020 هنگامی که شرکت نرم افزاری این فرد 245 میلیون دلار بیت کوین خریداری کرد، مشخص شد وسوسه فعالیت در این حوزه حتی کسی مانند مایکل سیلر را نیز رها نمی کند.

  1. متیو روزاک (Matthew Roszak)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 1.5 میلیارد دلار

متیو روزاک نفر بعدی فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال یک سرمایه گذار، کارآفرین و رئیس Bloq بود که یک شرکت فناوری بلاک چین است. روزاک به عنوان رئیس اتاق بازرگانی دیجیتال فعالیت می کند؛ بزر گ ترین انجمن تجاری جهان که نماینده صنعت بلاک چین بوده است. سفر سرمایه گذاری او روی بیت کوین در سال 2011 آغاز شد. این زمان تقریباً همان برهه ای بود که نرخ بیت کوین با دلار آمریکا برابری می کرد. کمی بعدتر قیمت هر بیت کوین به 32 دلار آمریکا رسید؛ پس باید گفت روزاک زمان بندی بسیار دقیقی داشته است. سرمایه گذاری های متعدد او در حوزه ارزهای دیجیتال سبب شد تا اکنون ارزش دارایی خالص او به بیش از 1 میلیارد دلار برسد.

  1. تیم درپر (Tim Draper)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 1.5 میلیارد دلار

یکی دیگر از نفرات فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال تیم درپر مشهور است. او که یک سرمایه گذار آمریکایی و صاحب شرکت درپر فیشر، دانشگاه درپر و شبکه درپر ونچر و شرکت های بزرگ دیگری بوده، در سال 2014، مبلغ 18.7 میلیون دلار بیت کوین خریداری کرد. این بیت کوین ها همان هایی بودند که مارشال های آمریکایی از بازار سیاه Silk Road مصادره کرده بودند. Silk Road شبکه ای برای خرید و فروش مواد مخدر و غیره در فضای دارک وب بود. سال 2014 سال خوبی برای درپر به شمار می رفت؛ زیرا برای اولین بار قیمت بیت کوین از 325 دلار به 853 دلار رسید و امروز او را به یکی از افراد این فهرست تبدیل کرده است.

  1. سم بنکمن (Sam Bankman-Fried)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 8.7 میلیارد دلار

سم بنکمن فارغ التحصیل 29 ساله دانشگاه MIT و بنیان گذار شرکت تجاری Alameda Research و صرافی FTX است. او که فرزند دو استاد حقوق دانشگاه استنفورد بود، رشته فیزیک را در دانشگاه MIT خواند، اما بعدتر به سمت «نوع دوستی مؤثر» سوق یافت. مفهومی که به معنای انجام بهترین کار ممکن است. او تا به این لحظه نفر اول فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال به شمار می رود.

  1. برایان آرمسترانگ (Brian Armstrong)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 6.5 میلیارد دلار

برایان آرمسترانگ مدیرعامل و یکی از بنیا ن گذاران کوین بیس (یکی از بزرگ ترین صرافی های ارز دیجیتال) با بیش از 1 میلیارد دلار درآمد نیز در فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار دارد. او به دلیل تفکر خود مبتنی بر دور نگه داشتن محیط کار از سیاست مورد توجه رسانه ها و افراد بسیاری قرار گرفته است. در ماه مارس سال جاری براساس برخی گزارش ها ارزش صرافی کوین بین به 85 میلیارد دلار رسید و دارایی های خالص شخصی آرمسترانگ از 10 میلیارد دلار گذشت.

  1. فرد ارسام (Fred Ehrsam)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 1.9 میلیارد دلار

ارسام نفر بعدی فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال دوست و همکار برایان آرمسترانگ است. او به همراه آرمسترانگ در سال 2012 صرافی کوین بیس را تأسیس کردند. ارسام در سال 2017 به عنوان بنیان گذار شرکت را ترک کرد، اما عضو هیئت مدیره باقی ماند. هم اکنون 6 درصد از سهام کوین بیس هنوز به او تعلق دارد که تقریباً ارزشی برابر با 1.9 میلیارد دلار دارد؛ به همین دلیل شاهد حضور او در این فهرست هستیم. فرد ارسام اکنون مدیریت یک شرکت سرمایه گذاری متمرکز بر ارز به نام پارادایم را بر عهده دارد.

  1. چانگ پنگ ژائو (Changpeng Zhao)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 1.9 میلیارد دلار

چانگ پنگ ژائو مالک و مدیر صرافی بایننس یکی از نفرات برتر فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال است. اگر بایننس بزرگ ترین صرافی ارزهای دیجیتال نباشد، قطعاً جزء 5 صرافی اول قرار می گیرد. این صرافی ارز مخصوص به خود به نام بایننس کوین را دارد که ارزش بازار آن 53 میلیارد دلار است. تقریباً 30 درصد از سهام بایننس سبب شده تا چانگ پنگ را در زمره میلیاردهای بازار ارزهای دیجیتال ببینیم.

  1. بری سیلبرت (Barry Silbert)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 1.6 میلیارد دلار

بری سیلبرت مؤسس و مدیرعامل گروه ارز دیجیتال (DCG) و CoinDesk یک سایت خبری مرتبط با ارزهای دیجیتال است. او که با دارایی 1.6 میلیارد دلاری در فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار می گیرد، یکی از قدرتمندترین مردان حوزه ارزهای دیجیتال به شمار می رود. او با مدیریت DCG، CoinDesk و شرکت مدیریت دارایی Grayscale بیش از 44 میلیارد دلار بیت کوین و سایر دارایی های رمزنگاری شده را تحت کنترل خود دارد.

  1. کریس لارسن (Chris Larsen)

ثروتمندان ارزهای دیجیتال

دارایی خالص: 3.4 میلیارد دلار

کریس لارسن نفر آخر فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال در سال 2021 یکی از بنیان گذاران و رئیس ریپل است. ریپل یک ارز دیجیتال محبوب است که به فهرست برترین ارزهای دیجیتال راه یافته است. زمانی که توکن XRP ریپل به اوج خود رسید، لارسن 800 میلیون دلار سود کسب کرد. او بیش از 3 میلیارد XRP و 17 درصد از سهام شرکت ریپل را در اختیار دارد.

سخن پایانی

در این مقاله 10 نفر از ثروتمندان ارزهای دیجیتال در سال 2021 معرفی شدند. این افراد با سرمایه گذاری ها و اقدامات صحیح و به موقع توانستند خود را به این فهرست برسانند. مطالعه و بررسی دقیق کارها و تصمیم گیری های آن ها به شما کمک می کند تا بتوانید الگوسازی صحیحی برای مسیر حرفه ای خود ترسیم کنید. آیا تا به حال نام این افراد را شنیده اید؟ با کدام یک از این میلیاردرها از پیش آشنا بودید؟ نظرات خود را در کامنت ها با ما در میان بگذارید.

سوالات متداول

سم بنکمن فرد با دارایی نزدیک به 10 میلیارد دلار در رتبه اول فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار دارد.

شاید بتوان گفت بزرگ ترین صرافی غیرمتمرکز در بازار ارزهای دیجیتال بایننس است که مدیریت آن را چانگ پنگ ژائو بر عهده دارد.

تیلر و کمرون وینکل واس ادعا کرده اند که در سال 2004 مارک زاکربرگ ایده فیسبوک را از آن ها دزدیده و اقدام به تأسیس آن کرده است. این دو امروزه در فهرست ثروتمندان ارزهای دیجیتال قرار دارند.

ادامه مطلب
آشنایی با معروف‌ترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال در دنیا
آشنایی با معروف‌ترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال در دنیا

معرفی معروف ترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال

دنیای ارزهای دیجیتال بازاری بیست و چهار ساعته و پویاست که در آن حجم زیادی از اطلاعات منتقل می شود. سرعت بالای اطلاعات برای سرمایه گذاران این حوزه مشکل ساز است؛ زیرا آن ها نمی توانند به کل مفاهیم آن تسلط پیدا کنند و به همین دلیل تحلیل گران ارزهای دیجیتال افراد مهمی به شمار می روند. برخی تحلیل گران حوزه ارزهای دیجیتال سطح دانش و اطلاعات کمی دارند؛ بنابراین اتکا به آن ها و اطلاعاتی که می دهند، می تواند سبب نابودی سرمایه شما شود؛ به همین دلیل در این مقاله، شما را با تعدادی از بهترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال آشنا می کنیم.

1. ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin)

برای شروع فهرست مشهورترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال به سراغ ویتالیک بوترین می رویم. جوان 27 ساله روسی و یکی از بنیان گذاران اتریوم که در فهرست جوان ترین میلیاردرهای کریپتو در جهان قرار دارد. او بیشتر به دلیل فعالیتش در اتریوم شناخته شده، اما به عنوان نویسنده و توسعه دهنده در حوزه بیت کوین نیز حضور دارد. در اواخر سال 2013، بوترین که برنامه نویس بود، ایده خود مبنی بر ساخت اتریوم را با دوستانش مطرح کرد. سال 2014 موفق به تأمین بودجه این ایده شد و در 2015 این شبکه فعالیت خود را آغاز کرد. اتریوم یک شبکه بلاک چین است که اجازه توسعه اپلیکیشن های نامتمرکز و استفاده از قراردادهای هوشمند را برای کاربران فراهم می کند. اتر که ارز دیجیتال مبتنی بر این شبکه بوده، دومین ارز دیجیتال ارزشمند در جهان بعد از بیت کوین است. در حال حاضر، دنبال کنندگان بوترین در توئیتر حدود 1.9 میلیون نفر هستند. با دنبال کردن اکانت او می توانید از نظرات و تحلیل های بوترین درباره بازار ارزهای دیجیتال و بلاک چین اطلاعات خوبی کسب کنید. علاوه بر این، بوترین سعی می کند مقالات و منابع ارزشمندی در صفحه توئیتر خود به اشتراک بگذارد تا افراد بتوانند درک بهتری از نحوه کار کریپتو و بلاک چین کسب کنند.

2. راجر ور (Roger Ver)

راجر ور که با نام «Bitcoin Jesus» نیز شناخته می شود، یکی از اولین ترویج کنندگان بیت کوین در سال 2011 بود. او یکی از اولین افرادی بود که فناوری بلاک چین را پذیرفت و مبالغ زیادی را برای استارتاپ های مرتبط با ارز از جمله بیت کوین، Ripple و Kraken سرمایه گذاری کرد. همچنین راجر ور یکی از اولین کارآفرینانی بود که ارزها را به عنوان واحدهای پولی قانونی برای پرداخت های کسب وکارهایش پذیرفت. او که یکی از تحلیل گران ارزهای دیجیتال بود، در سال 2015 به سمت مدیریت وب سایت Bitcoin انتخاب شد. این سایت یک پرتال ارتباطی بود که خدمات مختلفی را برای بیت کوین ارائه می دهد. او تا آگوست 2019 به عنوان مدیرعامل Bitcoin.com فعالیت کرد و بعد در مقام رئیس اجرایی منصوب شد. در سال های اخیر نیز راجر ور در پروژه های مرتبط با بیت کوین فعالیت می کند. او در سال 2012 به عنوان یکی از بنیان گذاران بنیاد بیت کوین معرفی شد که نهادی غیرانتفاعی با هدف تلاش برای بازگرداندن شهرت و محبوبیت ارزها بود. او در توئیتر تقریباً 700 هزار دنبال کننده دارد و صفحه او منبع ارزشمندی از آخرین اخبار و اطلاعات در حوزه بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال به شمار می شود. راجر درباره مسائل مربوط به کریپتو، اخبار آن و حتی ملاحظات اخلاقی در این حوزه نیز می نویسد.

3. آندریاس آنتوپولوس (Andreas Antonopoulos)

تحلیل گران ارزهای دیجیتال

آندریاس آنتوپولوس یکی از مشهورترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال است که اصالتی یونانی- بریتانیایی دارد. او یکی از مدافعان بیت کوین است. آندریاس در کتاب هایی که نوشته سعی کرده است بیت کوین و صنعت بلاک چین را به خوبی شرح دهد و از این طریق تسلط بر اتریوم و ارزهای دیجیتال را به مردم یاد دهد. یکی از ویژگی های آنتوپولوس این است که موضوعات پیچیده را به شکلی ساده به افراد توضیح می دهد. او به عنوان مشاور به استارتاپ های مختلف کمک می کند تا ریسک های امنیتی و تجاری را شناسایی و ارزیابی کنند. آندریاس مدرک علوم کامپیوتر خود را از دانشگاه UCL انگلستان دریافت و پس از نقل مکان به آمریکا، شرکت تحقیقات فناوری خود را تأسیس کرده است. از او حدود 200 مقاله در سراسر جهان منتشر شده است.

او در پلتفرم های اجتماعی مختلفی فعالیت دارد و علاوه بر داشتن یک حساب توئیتر با بیش از 600 هزار دنبال کننده، به تازگی کانال یوتیوبی را نیز راه اندازی کرده است. در این کانال او ویدئوهای آموزشی درباره بیت کوین، بلاک چین و دیگر ارزهای دیجیتال منتشر می کند. او در این ویدئوها نگاهی عمیق به این حوزه داشته و موقعیت مناسبی برای مبتدیان فراهم می کند تا با دسترسی به اطلاعات صحیح و گسترده بتوانند سرمایه گذاری را شروع کنند. همچنین در وب سایت خود کارگاه ها و ورکشاپ هایی را که برگزار کرده، معرفی می کند. این تحلیلگر زندگی بسیار شلوغی دارد و میزبان دو پادکست در حوزه کریپتو نیز است.

4. تیم درپر (Tim Draper)

تیم درپر متولد 1958 یکی دیگر از تحلیل گران ارزهای دیجیتال و بنیان گذار یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر به نام Draper Fisher Jurveston و دانشگاه Draper است. او در شرکت های بزرگی از جمله Skype، Twitter، Tesla، Space X و Coinbase سرمایه گذاری کرده است. یکی دیگر از دلایل شهرت او این است که به دفعات توانسته پیش بینی های دقیقی از قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال داشته باشد. درپر یکی از حامیان اصلی بیت کوین بوده و مصاحبه های بسیاری را در این زمینه انجام داده است. او در حساب توئیتر خود 185 هزار دنبال کننده داشته که در آنجا اطلاعات خود درباره بیت کوین، کریپتو و فرصت های مختلف سرمایه گذاری را به اشتراک می گذارد.

5. چارلی لی (Charlie Lee)

تحلیل گران ارزهای دیجیتال

چارلی لی بنیان گذار Litecoin و مدیر سابق Coinbase یکی دیگر از تحلیل گران ارزهای دیجیتال است که قصد داریم به شما معرفی کنیم. از 17 می 2021 Litecoin با گردش بیش از 18.4 میلیارد دلار توکن رتبه دوازدهم را در فهرست بزرگ ترین ارزهای دیجیتال دنیا به خود اختصاص داد. در دنیای ارزهای دیجیتال، احترامی که برای چارلی لی قائل هستند، با افرادی مانند ویتالیک بوترین و ساتوشی ناکاموتو برابری می کند. چارلی در ساحل عاج به دنیا آمد. زمانی که 13 سال داشت به همراه خانواده به ایالات متحده نقل مکان کرد و در سال 1995 از دبیرستان فارغ التحصیل شد. او تحصیلات آکادمیک خود را در MIT ادامه داد و مدرک لیسانس و فوق لیسانس را در رشته علوم کامپیوتر در سال 2000 دریافت کرد. چارلی از سنین جوانی علاقه و استعداد زیادی به فناوری رایانه ای نشان داد. در اوایل سال 2000 و بعد از فارغ التحصیلی چندین سال برای شرکت هایی مانند گوگل نیز فعالیت کرد. در همین زمان نیز ایده اولیه لایت کوین را توسعه داد. در سال 2011 زمانی که هنوز در گوگل فعالیت می کرد، مقاله ای درباره بیت کوین توجه او را به خود جلب کرد. می توان این لحظه را نقطه عطف زندگی او دانست؛ زیرا بعد از آن چارلی لی به دنبال راه هایی بود تا بتواند این ایده خود را عملی کند.

او که یکی از مشهورترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال است، با الگوبرداری از بیت کوین توانست ارز دیجیتال جدیدی را به وجود بیاورد. او معتقد است لایت کوین به هیچ عنوان جایگزین بیت کوین نخواهد شد، بلکه بیشتر مناسب تراکنش هایی بوده که ارقام پایین تری دارند. در زمان انتشار لایت کوین چارلی در Coinbase که یک صرافی محبوب ارز دیجیتال بود، فعالیت می کرد. چارلی لی در توئیتر حدود 1 میلیون دنبال کننده داشته که او را به یکی از محبوب ترین رهبران فکری و قدرتمند در حوزه ارزهای دیجیتال تبدیل کرده است. لی در اکانت های کاربری خود آخرین اخبار لایت کوین و بنیاد لایت کوین را به اشتراک می گذارد. علاوه بر این مقالات مرتبط با حوزه کریپتو را نیز به دنبال کنندگان خود معرفی می کند. روش خلاقانه او برای به اشتراک گذاری اخبار این بوده که به کمک میم ها و کمیک استریپ ها سعی می کند با زبانی طنز این اطلاعات را به مخاطب برساند. به عنوان یکی از معتبرترین منابع اطلاعاتی در حوزه ارزهای دیجیتال، به تازگی به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت BTCS انتخاب شده است.

6. آنتونی پمپلیانو (Anthony Pompliano)

تحلیل گران ارزهای دیجیتال

آنتونی پمپلیانو یکی از فعال ترین اینفلوئنسرها و تحلیل گران ارزهای دیجیتال است. او بنیان گذار شرکت مورگان کریک دیجیتال بوده که یک شرکت مدیریت دارایی پیشگام به شمار می رود. وظیفه این شرکت این بود که سرمایه را از طرف سرمایه گذارهای مؤسسه ای مانند شرکت های بیمه و سازمان های سپرده گذاری دریافت و در حوزه ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کند. همچنین میزبان پادکست Off the Chain بوده که معروف ترین پادکست و خبرنامه در این حوزه به شمار می رود. پیش از اینکه شرکت مورگان کریک را تأسیس کند، در تیم های توسعه و محصول فیس بوک و اسنپ چت فعالیت می کرد. او 930 هزار دنبال کننده در توئیتر دارد و به عنوان یکی از حامیان پیشگام بیت کوین شناخته می شود. همچنین یک کانال یوتیوب دارد که در آن ویدئوهایی درمورد بیت کوین و مباحث ارز دیجیتال، پادکست ها، مصاحبه ها و توضیحاتی برای تجارت در این زمینه را در اختیار دنبال کنندگان قرار می دهد. پمپلیانو یک خبرنامه به نام The Pomp Letter دارد که روزانه تحلیل های خود را درباره صنایع مختلف از جمله مالی و فناوری در آن به اشتراک می گذارد.

7. اریک وورهیز (Erik Voorhees)

یکی دیگر از تحلیل گران ارزهای دیجیتال اریک وورهیز نام دارد. او به عنوان بنیان گذار و مدیرعامل ShapeShift که یکی از پیشروترین پلتفرم های مبادلات ارز دیجیتال بوده، شناخته می شود. همچنین یکی از بنیان گذاران Coinpult بوده که یک کیف پول بیت کوین است. با تجربه ای که اریک در حوزه بیت کوین و کریپتو دارد، به عنوان یکی از افراد پیش رو در زمینه کارآفرینی ارزها شناخته می شود. او روزانه دیدگاه های خود را در توئیتری با 480 هزار دنبال کننده به اشتراک می گذارد. همچنین در وب سایت خود مقالاتی درباره بیت کوین و ShapeShift می نویسد.

8. تون ویز (Tone Vays)

Tone Vays تقریباً به مدت ده سال در وال استریت به عنوان تحلیلگر ریسک فعالیت کرد و بعد از بحران مالی 2008 معاون JP Morgan Chase شد. تخصص او در روندهای اقتصادی، تجارت و تحلیل ریسک بوده و از اوایل 2013 که به طور رسمی وارد بازار ارزها شد، به دنبال گسترش ارتباط و نشان دادن اهمیت این فناوری بوده است. ویز که از مدافعان آزادی اقتصادی از طریق فناوری کریپتو بوده، یک بلاک چین و مشاور مالی است که در لیست بهترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال قرار دارد. او فعالیت خود را در پلتفرم های مختلفی از جمله اینستاگرام، یوتیوب و وب سایت تون ویز انجام می دهد و به عنوان یک تولیدکننده محتوای فریلنسر، کانال یوتیوب او حاوی انواع ویدئوهایی بوده که به بیت کوین، قوانین و اخبار آن می پردازد. در حساب کاربری خود در توئیتر بالغ بر 240 هزار دنبال کننده داشت و جایی بود که در آن پیش بینی ها، نکته ها و اخبار بیت کوین و دیگر ارزها را پوشش می دهد.

9.جان مک آفی (John McAfee)

تحلیل گران ارزهای دیجیتال

جان مک آفی همان کسی که آنتی ویروس McAfee را به بازار معرفی کرد، در سال 1945 در بریتانیا به دنیا آمد. او که بعدها به یکی از معروف ترین تحلیل گران ارزهای دیجیتال تبدیل شد، در جوانی به همراه والدینش به ویرجینیا نقل مکان کرد و در 15 سالگی پدر خود را از دست داد. این برنامه نویس در دهه 1980 زمانی که شرکت McAfee Associates را تأسیس کرد، به شهرت رسید. حوزه فعالیت این شرکت در زمینه فروش نرم افزارهای امنیتی کامپیوتری یا همان آنتی ویروس بود. مک آفی در سال 1994 از شرکت استعفا داد و بعدتر در سال 2010 شرکت سابق او توسط اینتل خریداری شد.

سپس مک آفی وارد حوزه ارزهای دیجیتال شد و تجزیه و تحلیل های خود را درباره صنعت ارزهای دیجیتال و تحولات پیش رو در توئیتر به اشتراک گذاشت. در حساب های مختلف او در شبکه های اجتماعی که بیش از 1 میلیون دنبال کننده دارد، می توانید اطلاعات به روز و نظرات او را در حوزه کریپتو مشاهده کنید. مک آفی بعد از اینکه به جرم سفر با یک قایق تفریحی که حامل مهمات و تجهیزات نظامی بود، دستگیر شد، در اکتبر 2020 هنگامی که در فرودگاه بین المللی بارسلون قصد پرواز به استانبول را داشت، به دستور مقامات ایالات متحده و توسط نیروی پلیس اسپانیا دستگیر شد. او که معتقد بود دستگیری وی انگیزه ای سیاسی داشته، در سال 2020 در ندامتگاه برایان در شمال شرقی اسپانیا به زندگی خود پایان داد.

10. ایوان لیجکویست (Ivan Liljeqvist)

ایوان که با نام Ivan on Tech نیز شناخته می شود، یکی از تحلیل گران ارزهای دیجیتال است. او که اصالتاً سوئدی بوده، در حوزه بلاک چین تخصص دارد. ایوان در پلتفرم های مختلف از جمله فیس بوک و اینستاگرام فعالیت دارد. دنبال کنندگان او در توئیتر بیش از 260 هزار نفر بود که نظرات طنزآمیز او درباره ارزها را دنبال می کنند. علاوه بر این، اخبار بیت کوین و اتریوم را نیز در صفحه خود پوشش می دهد. او همچنین یک کانال یوتیوب به نام Ivan on Tech هم دارد و در آن ویدئوهایی درباره مصاحبه ها، تحلیل ها، مناظره ها و گفت وگوهای زنده مربوط به ارز دیجیتال را به اشتراک می گذارد. این کانال بیش از 25 میلیون بازدیدکننده دارد. ایوان یک پلتفرم آموزشی نیز دارد که در آن توسعه بلاک چین را آموزش می دهد. دانش آموزان آکادمی او تاکنون حدود 20 هزار نفر بوده اند.

سخن پایانی

با مطالعه زندگی تحلیل گران ارزهای دیجیتال می توانیم روند موفقیت آن ها را پیگیری کنیم. با مشاهده دقیق آن ها و استفاده از اطلاعاتی که به صورت رایگان در اختیار ما قرار می دهند، فرصت استثنائی فراهم شده تا بتوانیم با دانش و اطلاعات کافی وارد حوزه ارزها شویم. سرمایه گذاری در این زمینه همان قدر که می تواند مسیر پیشرفت را برای ما فراهم کند، اگر بدون اطلاعات کافی باشد، می تواند کل سرمایه ما را از بین ببرد. آیا شما هم این تحلیل گران ارزهای دیجیتال را می شناسید؟ روش و اطلاعات کدام یک برای شما کاربردی تر بوده است؟ نظرات خود را در کامنت ها با ما در میان بگذارید.

ادامه مطلب
سرمایه گذاران موفق دنیا
آشنایی با 10 تا از معروف ترین سرمایه گذاران موفق دنیا

سرمایه گذاران موفق دنیا

سرمایه گذاران موفق دنیا مانند ستاره های راک در دنیای مسائل مالی می درخشند. این سرمایه گذاران با استفاده از استراتژی ها و فلسفه های مختلفی که در تجارت استفاده می کنند توانسته اند ثروت زیادی کسب کنند. برخی از آن ها راه های مبتکرانه و جدیدی برای تحلیل سرمایه گذاری های خود ارائه می دهند در حالی که برخی دیگر به صورت غریزی اوراق بهادار و سهام ها را انتخاب می کنند. با مطالعه روش ها و استراتژی های آن ها می توان به این نتیجه رسید که این افراد، انسان های عجیب و غریبی نیستند بلکه تنها به یک اصول مالی پایبند بوده و به دنبال کسب ارزش و سود هستند. در این مقاله همراه ما باشید تا 10 تن از سرمایه گذاران موفق در دنیا آشنا شوید.

1. بنجامین گراهام

بنجامین گراهام نفر اول لیست سرمایه گذاران موفق به شمار می رود. این فرد که بیشتر به عنوان استاد و مربی وارن بافت شناخته می شود در سال 1894 متولد شد. گراهام به عنوان یک مدیر سرمایه گذاری و مربی مالی به شمار می رفت. در بین تمام آثار ارزشمند او، کتاب سرمایه گذار هوشمند در بین اغلب علاقمندان به سرمایه گذاری شناخته شده است. گراهام در این کتاب سعی کرده تا فلسفه سرمایه گذاری خود را طور کامل شرح دهد تا دیگران بتوانند با استفاده از آموزش های او سرمایه گذاری های موفقی انجام دهند.

بنجامین گراهام که یکی از سرمایه گذاران موفق در تاریخ به شمار می رود به عنوان پدر ″سرمایه گذاری ارزشمند″ نیز نامیده می شود. ماهیت سرمایه گذاری ارزشمند گراهام این است که ارزش هر سرمایه گذاری باید بیشتر از مبلغی باشد که برای آن پرداخت می شود. او به تحلیل بنیادی اعتقاد داشت و همیشه به دنبال شرکت هایی با تراز نامه قوی، بدهی کم، حاشیه سود بالاتر از متوسط و جریان نقدی فراوان برای سرمایه گذاری بود. بنجامین گراهام بدون اینکه ریسک زیادی در بازار سهام انجام دهد، پول زیادی برای خود و مشتریانش به دست می آورد. این کار را تنها با تجزیه و تحلیل مالی برای یک سرمایه گذاری موفق انجام می داد.

2. جان تمپلتون

جان تمپلتون یکی دیگر از سرمایه گذاران موفق در دنیا به شمار رفته که موسس صندوق سرمایه گذاری مشترک نیز بوده است. روش سرمایه گذاری او که از سال 1939 آن را در پیش گرفت این بود که سهام شرکت هایی که زیر 1 دلار قیمت داشتند را خریداری می کرد. رقم این سرمایه گذاری ها در مجموع چیزی در حدود 10 هزار دلار می شد. بعد از گذشت چهار، پنج سال برخی از شرکت ها دچار ورشکستگی می شدند اما برخی دیگر به موفقیت های بزرگی رسیده بودند. نتیجه این سرمایه گذاری ها این بود که سرمایه 10 هزار دلاری جان تمپلتون به 40 هزار دلار افزایش پیدا کرد. بنابراین ایده سرمایه گذاری در سهام های مختلف برای اولین بار به ذهن این شخص رسید. امروزه یکی از توصیه های مهم به افرادی که قصد دارند تا در زمینه رمز ارز و یا سهام سرمایه گذاری کنند این است که سعی کنید سبد سرمایه گذاری خود را متنوع قرار دهید.

این سرمایه گذار موفق عقیده داشت که بهترین سود را زمانی می توانید کسب کنید که به سراغ سهام هایی بروید که دیگران به آن ها توجه نمی کنند. به دلیل توانایی تجزیه و تحلیل بالایی که داشت توانست چندین صندوق سرمایه گذاری بین المللی موفق را تاسیس کند. او در سال 1999 از مجله Money عنوان ″بزرگترین خریدار سهام قرن در جهان″ را به خود اختصاص داد. این سرمایه گذار بریتانیایی از ملکه الیزابت دوم به دلیل موفقیت های فراوان خود نشان شوالیه را دریافت کرد.

3. پیتر لینچ

سرمایه گذاران موفق دنیا

پیتر لینچ از سال 1977 تا 1990 مدیریت ″صندوق سرمایه گذاری مشترک فیدلیتی ماژلان″ را برعهده داشت. صندوق سرمایه گذاری فیدلیتی احتمالا یکی از شناخته شده ترین صندوق های سرمایه گذاری در جهان به شمار می رود. در این مدت، دارایی های این صندوق سرمایه گذاری را از 18 میلیون دلار به 14 میلیارد دلار افزایش داد. به دلیل مدیریت فوق العاده او، پیتر لینچ به عنوان یکی از سرمایه گذاران موفق در جهان شمرده می شود. هنگامی که مدیریت فیدلیتی را بر عهده داشت به مدت یازده سال بازده سالانه 29 درصد داشت که منجر به شکسته شدن شاخص S&P500 شد.

عواملی که به عنوان ملاک های موفقیت این شخص شمرده می شود بسیار زیاد هستند اما برخی از آن ها شناخته شده تر هستند. او معتقد بود که یک سرمایه گذار باید انعطاف پذیر و متواضع بوده و سعی کند از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد زیرا این مساله جلوی شکست های بیشتر او را خواهد گرفت. توصیه مهم بعدی این بود که قبل از اینکه اقدام به خرید هرگونه سهامی کنید باید بتوانید دلیل خود را به صورت منطقی و کامل توضیح دهید تا جلوی هرگونه خرید هیجانی گرفته شود. یکی دیگر از توصیه های لینچ این بود که شما زمان زیادی برای شناسایی و شناخت شرکت های استثنائی دارید پس بهتر است قبل از سرمایه گذاری به خوبی تحقیقات خود را به اتمام برسانید.

4. جورج سوروس

جورج سوروس بیشتر به عنوان مردی شناخته می شود که توانست بانک انگلستان را شکست دهد. ماجرا از این قرار است که در سال 1992 این شخص، کل صندوق سرمایه گذاری خود به نام ″کوانتوم″ را روی کاهش ارزش پوند شرط بندی کرد. این اتفاق منجر به سقوط ارزش پوند انگلستان شد و در مقابل سوروس سودی در حدود یک میلیارد دلار کسب کرد. البته بسیاری از افراد او را به دلیل کاهش ارزش ارزهای آسیای شرقی از جمله ژاپن سرزنش می کنند.

او که جز سرمایه گذاران موفق به شمار می رفت در سال 1973 شرکت مدیریت سرمایه سوروس را تاسیس کرد. بعدتر این شرکت به ″گروه سرمایه گذاری کوانتوم″ تغییر نام داد. گروه کوانتوم صندوق های تامین سرمایه دارای مالکیت خصوصی هستند که در لندن، نیویورک، هلند و جزایر کایمن مستقر هستند.  تخصص جورج سوروس روی روند های کلان اقتصادی در بازار کالاها و اوراق قرضه بود.

5. جان جک بوگل

سرمایه گذاران موفق دنیا

جک بوگل بنیانگذار گروه ونگارد یکی دیگر از سرمایه گذاران موفق است. اغلب مردم او را با ″صندوق های سرمایه گذاری با هزینه کم″ می شناسند. بوگل در سال 1975 ″صندوق سرمایه گذاری مشترک ونگارد″ را تاسیس کرده و آن را به یکی از بزرگترین و معتبرترین حامیان مالی در جهان تبدیل کرد. او از دانشگاه پرینستون فارغ التحصیل شده و برای کار جذب شرکت مدیریتی ولینگتون شد. در آن جا به سرعت درجات ترقی را طی کرده و به سمت ریاست این شرکت انتخاب شد. چند سال بعد به دلیل اشتباهی که در ادغام این شرکت با یک کمپانی دیگر کرد، از ریاست اخراج شد. بوگل با یک ایده جدید، شرکت ونگارد را به دومین صندوق سرمایه گذاری مشترک بزرگ در دنیا تبدیل کرد.

جان جک بوگل نیز مانند دیگر سرمایه گذاران موفق، قوانین خاص خود را دارد. او معتقد است که برای سرمایه گذاری باید صندوق های کم هزینه را انتخاب کرده و هزینه های اضافی مشاوره برای سرمایه گذاری را به دقت زیر نظر داشت. همچنین بهتر است از عملکرد گذشته یک شرکت فقط برای تعیین ثبات و ریسک استفاده کرده و بیش از حد روی ارزیابی تمرکز نکنید. بوگل به افردی که علاقمند به حوزه سرمایه گذاری هستند توصیه می کند تا مراقب دارایی ها بوده و سبد سرمایه گذاری خود را برای طولانی مدت نگه دارید. معروف ترین کتاب او به نام ″سرمایه گذاری عقل سلیم″ بوده که بسیاری از دیدگاه های خود درباره مدیریت را در آن به اشتراک گذاشته است.

6. وارن بافت

سرمایه گذاران موفق دنیا

وارن بافت به عنوان یکی از مشهورترین سرمایه گذاران موفق در جهان شناخته می شود. عاملی که باعث شهرت این سرمایه گذار شده، میزان سرمایه ای بوده که با آن کار را شروع کرده و با سرمایه گذاری های موفق پی در پی تبدیل به رقم خارق العاده ای شده است. بافت قبل از اینکه شراکت در کسب و کار را شروع کند 12 هزار دلار در سال درآمد داشت. امروزه دارایی این فرد به رقم 50 میلیارد دلار رسیده است. تمرکز وارن بافت روی خرید شرکت هایی بوده که قیمت پایینی داشته و سپس با بهبود آن از طریق مدیریت یا دیگر تغییرات لازم، سهام آن شرکت را به طور قابل توجهی بهبود ببخشد. .ارن بافت به دلیل دوری از صنایع مبتنی بر فناوری انتقادات زیادی را دریافت کرده است اما پایبندی به اصولی که از آن اطلاع دارد، باعث شده تا بتواند بازدهی شگفت انگیزی را در سرمایه گذاری های خود داشته باشد. کتاب بیوگرافی وارن بافت با نام The Snowball: Warren Buffet and the Business of Life را می توانید مطالعه کنید تا از دانش این فرد برای ارتقای دانش خود بهره ببرید.

7. فیلیپ فیشر

سرمایه گذاران موفق دنیا

فیلیپ فیشر، پدر سرمایه گذاری در سهام در حال رشد، یکی دیگر از سرمایه گذاران موفق این لیست به شمار می رود. او در سال 1931 شرکت سرمایه گذاری خود به نام Fisher & Company را تاسیس کرده و تا زمان بازنشستگی در سن 91 سالگی در سال 1999، مدیریت آن را بر عهده داشت. تمرکز اصلی فیلیپ فیشر روی سرمایه گذاری بلند مدت بود. او در سال 1995 سهام موتورولا را خریداری کرده و تا زمان مرگش در سال 2004 آن را حفظ کرد.

این سرمایه گذار موفق لیستی از ویژگی های مهمی که باید هنگام جستجو در سهام ها به آن دقت داشت، تهیه کرده است. در این لیست تاکید دارد که باید بر هر دو جنبه مدیریتی و تجارتی تمرکز داشته باشید. ویژگی های مهم مدیریتی که به دیدگاه فیشر نباید از آن ها غافل شد شامل صداقت، حسابداری محافظه کارانه، چشم انداز بلند مدت، آمادگی برای تغییرات، کنترل مالی و توجه به سیاست های پرسنلی می شود. علاوه بر این مدیران در زمان تجارت باید توجه خود را به  مسائلی از جمله حاشیه سود بالا، بازده سرمایه بالا، تعهد به تحقیق و توسعه، موقعیت پیشرو در صنعت و محصولات نیز بدهند. اگر قصد دارید تا بیشتر با دیدگاه های این سرمایه گذار موفق آشنا شوید کتاب Common Stock and Uncommon Profit به قلم او را می توانید مطالعه کنید.

8. بیل گراس

بساری از افراد بیل گراس را پادشاه اوراق قرضه می دانند زیرا مدیر اصلی صندوق اوراق قرضه در جهان به شمار می رود. او که بنیانگذار و مدیر ارشد شرکت PIMCO بوده به همراه تیمش بیش از 1.92 تریلیون دلار دارایی با درآمد ثابت را تحت مدیریت خود دارند. PIMCO یک شرکت سرمایه گذاری امریکایی بوده که تمرکز خود را روی اوراق قرضه و مدیریت درآمد ثابت جهانی قرار داده است.

سبک سرمایه گذاری او به صورتی بوده که بیشتر تمرکزش روی خرید اوراق قرضه است. او که یکی از سرمایه گذاران موفق دنیا به شمار می رود، معتقد است که سرمایه گذاری بلند مدت بر دو پایه استوار بوده: توانایی تدوین یک چشم انداز بلند مدت و داشتن ترکیب ساختاری صحیح در سبد سهام برای رسیدن به آن چشم انداز. از نظر گراس چشم انداز بلند مدت باید حدود 3 تا 5 سال باشد. با این میزان پیش بینی می توان از ضربه های هیجانی که سرمایه گذاران به بازارها وارد می کنند، در امان بود. در سال 1996 بیل گراس اولین مدیر پورتفولیو به دستی بود که به دلیل آنالیز دقیق اوراق قرضه، نام خود را وارد ″تالار مشاهیر انجمن تحلیلگران″ کرد.

9. کارل ایکان

کارل ایکان در دنیای مالی به عنوان یک سرمایه گذار فعال و متعصب شناخته می شود. شیوه سرمایه گذاری او ارزشی بوده و به این شکل است که به دنبال شرکت هایی با مدیریت ضعیف می گردد. سپس میزان سهام کافی برای وارد شدن به هیئت مدیره را تهیه می کند و هنگامی که قانونا اجازه رای دادن دارد مدیر ارشد را برکنار کرده و فردی را به سمت مدیریت می رساند که معتقد است برای رسیدن به نتایج خوب حیاتی است. او در سی سال گذشته موفقیت های زیادی در این زمینه کسب کرده است بنابراین می توانیم او را یکی از سرمایه گذاران موفق به حساب بیاوریم.

ایکان در اواخر دهه 1970 فعالیت های خود را در زمینه تغییر مدیریت ضعیف شرکت ها شروع کرده و با تصاحب شرکت TWA در سال 1985 به ″لیگ بزرگ″ رسید. لیگ بزرگ عبارتی کلیدی در وال استریت بوده که جهش رو به بالای سهام یک شرکت را توصیف می کند. کارل ایکان فقط به دنبال شرکت هایی می گردد که به دلیل سو مدیریت، سهام کم ارزشی دارند زیرا معتقد است که با تغییر مسئول اصلی می توان تغییرات خوبی در شرکت ایجاد کرد.

10. مایکل استاینهارت

سرمایه گذاران موفق دنیا

مایکل استاینهارت یکی دیگر از سرمایه گذاران موفق دنیا بوده که خارج از وال استریت کمتر کسی او را می شناسد. او به رکوردی دست پیدا کرد که هنوز هم در وال استریت برجسته است؛ 24 درصد بازده متوسط سالیانه مرکب که بیش از دو برابر S&P500 است. او این 24 درصد سود را به مدت 28 سال مداوم تکرار کرد. شگفت انگیزتر این است که استاینهارت این کار را با سهام، اوراق قرضه، سرمایه گذاری های بلند مدت و کوتاه مدت و خرید ارزها انجام می داد. تمرکز اصلی او بر سرمایه گذاری بلند مدت بوده ولی به عنوان یک معامله گر استراتژیک سرمایه گذاری های کوتاه مدت را نیز انجام می دهد.

مایکل استاینهارت اصولی را برای موفقیت در سرمایه گذاری به دیگران توصیه می کند، این موارد عبارتند از:

  1. سعی کنید همه اشتباهات خود را در سال های ابتدایی زندگی انجام دهید زیرا بزرگسالی زمان مناسبی برای اشتباه کردن نیست.
  2. هرچه در ابتدا شرایط سخت تر باشد، شما را برای آینده بهتر آماده تر می کند و خطاهای کمتری خواهید داشت.
  3. همیشه زندگی خود را با انجام کاری که از آن لذت می برید بسازید.
  4. از نظر فکری انسانی رقابتی باشید. کلید تحقیق درست این است که تا حد امکان داده های مختلف را به خاطر سپرده تا اولین کسی باشید که یک تغییر عمده را حس می کند.
  5. حتی با داشتن اطلاعات ناقص هم سعی کنید تصمیمات خوبی بگیرید زیرا شما هرگز تمام اطلاعات مورد نیاز خود را یک جا در اختیار نخواهید داشت. آن چه مهم بوده این است که با اطلاعاتی که در اختیار دارید، بهترین تصمیمات ممکن را بگیرید.
  6. همیشه به شهود خود که شبیه یک ابر رایانه ای در ذهن بوده اعتماد کنید زیرا اگر به آن فرصت بدهید می تواند به شما کمک کند تا کار درست را در زمان درست انجام دهید.
  7. سعی کنید سرمایه گذاری های کوچک انجام ندهید و اگر می خواهید پول خود را در معرض خطر قرار دهید، مطمئن شوید که سود کافی از این راه را کسب می کنید.

نتیجه گیری

همانطور که هر سرمایه گذار باتجربه ای می داند، ساخت یک مسیر ویژه برای سرمایه گذاری و بازدهی در بلند مدت کار آسانی نخواهد بود. با مطالعه و جستجو در روش های سرمایه گذاران موفق می توانید کشف کنید که این افراد چگونه چنین جایگاهی در تاریخ برای خود ساخته اند. در ابتدا ناممکن به نظر می رسد که شما هم بتوانید روزی جز سرمایه گذاران موفق در دنیا شناخته شوید ولی فراموش نکنید که هیچ یک از این افراد خارق العاده نبوده اند؛ فقط تمرکز خود را روی شناخت مسیر صحیح و پایبندی به آن قرار داده اند.

با توجه به موارد گفته شده شما با کدام یک از این سرمایه گذاران موفق آشنایی داشته اید؟ نظرات خود را در کامنت ها با ما در میان بگذارید.

ادامه مطلب
کریس مارس زالک
کریس مارس زالک کیست؟ بررسی اقدامات او در حوزه ارز دیجیتال

معرفی کریس مارس زالک (Kris mars zalek)

کریس مارس زالک مدیرعامل شرکت Crypto.com بنیان گذار کارت های اعتباری ارز دیجیتال است و در مشاغل مختلفی مانند توسعه نرم افزار گوشی موبایل، تجارت الکترونیک و… فعالیت داشته است. او یک کارآفرین موفق هنگ کنگی است که توانسته است در شرکت های مختلفی در این کشور فعالیت داشته باشد. کریس مارس زالک در سال ۲۰۱۶ شرکت پرداخت ارز دیجیتال موناکو را راه اندازی کرد تا به کمک آن کاربران بتوانند کنترل بیشتری روی داده ها و دارایی های خودشان داشته باشند. در همین سال او توانست بیش از ۲۶.۷ میلیون دلار سرمایه را به شکل عرضه اولیه به دست بیاورد.

این شرکت در سال ۲۰۱۸ به Crypto.com تغییر نام داد تا مردم بهتر بتوانند هدف اصلی آن را که تسریع پذیرش عمومی ارز دیجیتال است، متوجه شوند. این شرکت در حال حاضر خدمات مختلفی مانند ارائه کارت های اعتباری ارز دیجیتال و خدمات صرافی متمرکز و غیرمتمرکز را ارائه می دهد. او در سال ۲۰۲۰ توانست پلتفرم Crypto.com را به ۵ میلیون کاربر برساند و برای فعالیت های خودش در استرالیا و چند کشور دیگر مجوز بگیرد.

کریس مارس زالک که کارآفرینی موفق است، پیش از ورود به فضای ارز دیجیتال، چندین استارتاپ موفق از جمله استارتاپ Beecrazy را راه اندازی کرد. پیش از راه اندازی Crypto.com نیز او مدیرعامل Ensogo بود که به عنوان یکی از بهترین سایت های ارائه تخفیف در جنوب شرق آسیا شناخته می شود. در ادامه این مقاله، به فعالیت ها و اقدامات مهمی که کریس مارس زالک در زمینه ارزهای دیجیتال داشته است پرداخته ایم؛ پس با ما همراه باشید.

فعالیت های مؤثر کریس مارس زالک در سال ۲۰۲۰

Crypto.com که شرکتی نسبتاً تازه کار در دنیای ارز دیجیتال است، در سال ۲۰۲۰ محبوبیت بسیاری به دست آورد. در این سال Crypto.com با چند شرکت مختلف از جمله Travala.com، Ecwid و Ledger ادغام شد تا بتواند خدمات خود را گسترش دهد. به گفته مدیرعامل لجر، Pascal Gauthier مارس زالک یکی از صد فرد تأثیرگذار سال ۲۰۲۰ است. او در این باره توضیح می دهد: «کریس یکی از جاه طلب ترین کارآفرین های بین المللی است که می تواند بزرگ فکر کند و خدمات و محصولات بزرگ را در یک مقیاس خیلی بزرگ به جامعه ارز معرفی کند. کریس و شرکت Crypto.com روند رشد سریعی دارند و می توانند محصولاتی باکیفیت به بازار عرضه کنند».

در ماه می ۲۰۲۰ کریس مارس زالک کارت اعتباری ارز خود را در اتحادیه اروپا نیز معرفی کرد و کمی بعد توانست مجوز فعالیت آن در کانادا و استرالیا را نیز دریافت کند. او همچنین عنوان کرد که امیدوار است بتواند این کارت اعتباری را به کشورهای دیگر دنیا هم معرفی کند. در پاییز همین سال نیز با معرفی یک صرافی غیرمتمرکز به نام DeFi Swap وارد فضای بانکداری غیرمتمرکز شد. با توجه به موفقیت کارت های اعتباری این شرکت، افزایش کاربرد پرداخت های دیجیتال و علاقه کاربران به نگهداری توکن های بومی این پلتفرم، این شرکت توانست در مدت زمان بسیار کوتاهی ۵ میلیون کاربر داشته باشد.

فعالیت های تاثیرگذار کریس مارس زالک در سال ۲۰۲۱

مارس زالک گفته است که دوست دارد برای فعالیت کارت های اعتباری خودش در کشورهای بیشتری مجوز بگیرد و هدف بعدی او رسیدن به ۱۵ میلیون کاربر است. او امیدوار است تا ۵ سال آینده بیش از ۱۵۰ میلیون کاربر برای پلتفرم خود جذب کند. همچنین فعالیت های Crypto.com در زمینه اقتصاد غیرمتمرکز سبب شده است کریس مارس زالک و Crypto.com جایگاه مناسبی برای سال ۲۰۲۱ داشته باشند.

انتظار داریم این شرکت به رشد و توسعه خود ادامه دهد و به شرکتی مهم برای افزایش پذیرش ارز دیجیتال تبدیل شود. این شرکت علاوه بر اینکه مسیری ساده برای ورود به دنیای ارز است و کاربران به راحتی می توانند از آن ارز دیجیتال بخرند، به آن ها کمک می کند از ارزهای دیجیتال خودشان در فروشگاه هایی استفاده کنند که تنها ارزهای فیات را قبول می کنند. با جذب کاربران بیشتر از طریق این کارت های اعتباری، احتمال زیادی وجود دارد که Crypto.com بتواند خودش را به عنوان یک رقیب جدی برای صرافی های ارزهای دیجیتال مهم معرفی کند.

کریس مارس زالک در Crypto.com چه خدماتی ارائه می دهد؟

مارس زالک توانسته است در این صرافی خدمات بسیار گسترده ای به کاربران خود ارائه دهد. کاربران این صرافی می توانند از کارت های پرداخت خودشان در فروشگاه های مختلفی استفاده کنند. همچنین در صرافی Crypto.com امکان خرید و فروش بیش از ۵۰ ارز مختلف وجود دارد. در صرافی غیرمتمرکز این پلتفرم نیز شما امکان سپرده گذاری ارزهای دیجیتال خود را هم دارید. درواقع می توانید با سرمایه گذاری ارزهایی که به آن ها نیاز ندارید، در قبال آن ها سود دریافت کنید.

کریس مارس زالک و صرافی دیفای سواپ

کریس مارس زالک (Kris mars zalek)

پس از اینکه بایننس از سرویس تأمین نقدینگی خود رونمایی کرد، Crypto.com نیز تصمیم گرفت همین کار را انجام دهد. این صرافی غیرمتمرکز که DeFi Swap نام دارد، به کاربران اجازه می دهد از طریق استخرهای نقدینگی توکن های مختلف را با هم تعویض کنند و به تأمین کنندگان نقدینگی هم امکان کسب سود را می دهد.

مثل صرافی Uniswap نرخ کارمزد این صرافی ثابت است و برای هر تراکنش مقدار 3/0 درصد کارمزد از کاربر کسر می شود. همچنین این صرافی یک گزینه رزرو دارد که درصورت فعال شدن، 05/0 درصد از کارمزد هر تراکنش به یک حساب جداگانه منتقل شده و از آن برای تحقیق و توسعه پلتفرم استفاده می شود. صرافی غیرمتمرکز دیفای سواپ روی بستر اتریوم قرار دارد و از یونی سواپ V2 فورک شده است، اما سود Yield Farming در برخی استخرهای منتخب آن به علاوه توکن بومی CRO بیشتر است. در این صرافی از مدل بازارساز خودکار (Auto Market Maker) استفاده می شود. در این مدل برخلاف مدل Order Book که سفارش ها به صورت نظیر به نظیر انجام می شوند، از طریق استخر نقدینگی انجام خواهد شد. نقدینگی داخل استخر هم توسط کاربران دیگر در قبال دریافت سود تأمین می شود.

حرکاتی که Crypto.com انجام می دهد، شباهت بسیاری به حرکات بایننس دارد. بایننس هم به تازگی یک پلتفرم به نام Liquid Swap راه اندازی کرده که برای کاربرانی مناسب است که به خدمات صرافی در یک بستر غیرمتمرکز نیاز دارند؛ البته زمانی که از کریس مارس زالک پرسیده شد که «آیا هدف شما رقابت با بایننس است؟» او پاسخ داد: «در رقابت ما دوست داریم با مؤسسات مالی سنتی مثل بانک ها رقابت کنیم نه استارتاپ های ارزی مثل بایننس».

سخن پایانی

کریس مارس زالک یکی از افراد تأثیرگذار و چهره های مهم در زمینه ارز دیجیتال است. او تجربه راه اندازی و مدیریت پلتفرم هایی مثل Beecrazy و Ensogo را دارد و پس از آن نیز توانست با راه اندازی استارتاپ Crypto.com به موفقیت های چشمگیری دست یابد. او امروز جایگاه خیلی مهمی در زمینه ارزهای دیجیتال دارد و توانسته است خودش را به عنوان یک فرد مهم در این زمینه معرفی کند.

ادامه مطلب
آندره کرونژ (Andre Cronje) کیست؟ از پیشینه تا اقدامات مهم او
آندره کرونژ (Andre Cronje) کیست؟ از پیشینه تا پروژه های مهم او

آندره کرونژ (Andre Cronje) یکی از فعالان حوزه ارزهای دیجیتال است که فعالیت های او شبیه دیگر افراد مشهور در این حوزه نیست؛ برای مثال او خالق بلاک چین یا ارز دیجیتال خاصی نیست و با هویت واقعی خود فعالیت می کند. برخلاف ایلان ماسک، آندره کرونژ دنبال کنندگان بسیاری نداشته و هیچ توصیه ای درباره خرید یا فروش ارزهای دیجیتال برای دیگران ندارد. برای آشنایی بیشتر با آندره کرونژ و پروژه های وی در حوزه رمزنگاری تا پایان این مطلب همراه ما باشید.

با آندره کرونژ آشنا شوید

Andre Cronje یک توسعه دهنده و بنیان گذار 2 پروژه غیرمتمرکز در حوزه مالی به نام های Yearn.Finance (YFI) و Keep3er Network است. براساس آخرین اطلاعات آپدیتی در پروفایل لینکدین وی، علاوه بر پروژه های گفته شده، وی به عنوان مشاور فنی در پلتفرم پایه قرارداد هوشمند به نام Fantom فعالیت می کند. رزومه او شبیه رزومه بسیاری از توسعه دهندگان است. همچنین باید توجه داشت که یک سرمایه گذار معمولی احتمالاً آن قدر که درباره توکنومیک یا وایت پیپر تحقیق می کند، درباره تیم های توسعه تحقیق نمی کند. در این میان، کرونژ در حال تبدیل شدن به نامی آشنا در این صنعت است؛ زیرا او یکی از معدود افرادی است که به تازگی پروژه ای را بدون سرمایه گذاری خطرپذیر و بدون نگه داشتن تعداد معینی توکن برای خود ایجاد کرده است تا آینده مالی خود را بهبود ببخشد.

مروری بر پروژه های آندره کرونژ

در ادامه، به معرفی دو مورد از بهترین پروژه های آندره کرونژ و دلیل علاقه افراد برای سرمایه گذاری در آن ها می پردازیم. Yearn.Finance در فضای غیرمتمرکز مالی یک پروژه موفق و پیشرو و Keep3r پروژه ای نسبتاً جدید است. شبکه Keep3r شرایط را برای انجام کارهای مختلف از طریق قراردادهای هوشمند برای نهادهای خارجی فراهم کرده است.

1 پروژه Yearn.Finance

زمانی که درباره Yearn.Finance صحبت می شود، احتمالاً بسیاری از آن ها YFI و توکن آن را یکی از گران ترین توکن ها دنیای کریپتو معرفی می کنند. جالب است بدانید، تنها طی چند ماه گذشته، قیمت این ارز از حدود 13 هزار به 14 هزار دلار افزایش یافته است. ارزش این پروژه، از تابستان سال گذشته، یعنی زمانی که سرمایه گذاران وارد این پروژه شدند، افزایش یافته است. توکن این پروژه، تنها یک توکن حاکمیتی است که به کاربران اجازه می دهد درباره آینده اکوسیستم Yearn تصمیم بگیرند.

اکوسیستم یرن فایننس

آندره کرونژ (Andre Cronje) کیست؟ از پیشینه تا اقدامات مهم او

Yearn یک پلتفرم وام دهی و بیمه است که به کمک بلاک چین اتریوم، خدمات خود را به سرمایه گذاران و دیگر افراد ارائه می دهد. چهار محصول اصلی در اکوسیستم Yearn.Finance عبارت اند از: vaults، earn، zap و cover.

  • Vaults برای کاهش هزینه های گس به منظور جلب توجه سرمایه گذاران برای جذاب ترکردن فرصت های سرمایه گذاری فعالیت می کنند. سرمایه گذاران برای استفاده از این خدمت، تنها باید عضو یک استخر سرمایه گذاری شوند و با به اشتراک گذاشتن دارایی خود، کسب سود کنند درواقع یک روش کسب درآمد پسیو است که میزان بازگشت سرمایه در آن تنها به میزان سرمایه اولیه بستگی دارد. با استفاده از Earn می توانید از شرایط وام دهی دیگر پلتفرم ها، مانند dYdX، Aave و Compound مطلع شوید. شما می توانید با استفاده از این خدمت، سرمایه خود را در یک قرارداد وام سپرده گذاری کنید و از میان سه پلتفرم گفته شده، بهترین وام را دریافت کنید.
  • Zap شرایط انتقال سرمایه به داخل یا خارج از پروژه Finance را فراهم می کند. با استفاده از 5 استیبل کوین از جمله USDT می توانید در استخرهای نقدینگی Zap سرمایه گذاری کنید.
  • Cover یکی از بهترین خدمات Finance است که با استفاده از آن می توانید دارایی خود را در برابر نقص امنیتی بیمه کنید.

2. شبکه Keep3r؛ جدیدترین پروژه آندره کرونژ

شبکه Keep3r و توکن آن مانند YFI روی بلاک چین اتریوم راه اندازی شده اند. با این حال، برخلاف YFI، Keep3r ارتباط بسیار کمی با امور مالی غیرمتمرکز دارد. تمرکز این پروژه بر برون سپاری برخی امور مربوط به قراردادهای هوشمند است. در این شبکه، Keepers افرادی هستند که به ازای انجام برخی امور خاص، توکن Keep3r دریافت می کنند.

کسب درآمد از یلد فارمینگ

برای کسب درآمد از یلد فارمینگ و کسب سود باید هر بار یک تراکنش انجام دهید؛ یعنی درحالی که قراردادهای هوشمند قوانین مربوط به استخرهای نقدینگی و سرمایه گذاری شما را کنترل می کنند و مطمئن می شوند شما سود خودتان را کسب می کنید، همچنان باید با انجام برخی امور اطمینان حاصل کنید که همه چیز مانند قفل شدن سود، قرض دادن یا هر کار دیگری به درستی انجام می شود. تصور کنید باید این کار را در مقیاس بزرگ تر انجام دهید؛ زیرا سرمایه بسیاری در استخرهای مختلف سرمایه گذاری کرده اید یا توسعه دهنده ای هستید که به دنبال خدمات رسانی به بسیاری از افرادی هستید که می خواهند برای جمع آوری درآمدهای حاصل از یلد فارمنیگ کمک کنند. انجام کارها با کلیک چند دکمه کار سختی نیست، اما تلاش برای انجام آن صدها یا هزاران بار خسته کننده خواهد بود؛ در این صورت می توانید از Keep3r برای برون سپاری کارهای خسته کننده مرتبط با امور خود استفاده کنید. شما می توانید با استفاده از این شبکه، کار مورد نیاز خود را تعریف کنید. سپس افراد به عنوان keeper در شبکه برای انجام امور مورد نیاز شما، ثبت نام می کنند؛ بدین معنا که کار با هزینه ای انجام می شود که شما از پرداخت آن راضی هستید و مجبور نیستید جلوی رایانه خود بنشینید و همه امور را خودتان انجام دهید.

چگونه می توانید مطمئن باشید که کار انجام می شود؟

توکن های Keep3r که یک شرکت کننده برای تکمیل کار به دست می آورد، به عنوان اوراق قرضه نگهداری می شوند. این مکانیسم این انگیزه را برای نگهبانان ایجاد می کند تا فقط کارهایی را انجام دهند که قادر به انجام آن هستند. به همین دلیل است که شبکه Keep3r ممکن است یک معدن طلا برای توسعه دهندگانی باشد که روی پروژه هایی در مقیاس بزرگ با پیچیدگی هایی زیادی کار می کنند و احساس می کنند ممکن است برای مدیریت تراکنش ها یا سایر وظایف متعدد به کمی کمک نیاز داشته باشند.

دلیل علاقه مندی سرمایه گذاران به پروژه های آندره کرونژ چیست؟

آندره کرونژ (Andre Cronje) کیست؟ از پیشینه تا اقدامات مهم او

علاوه بر این واقعیت که توکن YFI از زمان معرفی اش ارزش بسیاری یافته، Yearn.Finance نیز محبوبیت زیادی به دست آورده است؛ زیرا این پلتفرم استفاده از بهترین پروژه های مالی غیرمتمرکز در ارزهای دیجیتال را آسان می کند. همچنین به شما کمک می کند تا بدون نیاز به درگیرشدن عمیق در اجرای تراکنش های مربوط به داده های قرارداد هوشمند یا نیاز به اتصال کیف پول سخت افزاری به پلاگین Google Chrome مانند MetaMask و تلاش برای کشف نحوه به دست آوردن توکن های مختلف، این کار را انجام دهید. علاوه بر این، با توجه به اینکه نرخ های بهره در فضای کریپتو، همیشه در حال نوسان است، شما مجبور نیستند برای دستیابی به بهترین نرخ های بهره و سود در هر ثانیه دست به محاسبه شوید.

آیا سرمایه گذاران بیشتری باید در Keep3r سرمایه گذاری کنند؟

قیمت توکن Keep3r از حدود 265 دلار در اوایل نوامبر 2020 به 472 دلار در اوایل دسامبر 2020 افزایش یافت. بخشی از این افزایش قیمت به این واقعیت مربوط می شود که این پروژه با ChainLink مشارکت کرده است؛ یک ارز دیجیتال پایه که به دلیل توانایی آن در انتقال داده های دقیق بین بلاک چین ها به طور کارآمد، در میان 10 ارز برتر از نظر ارزش بازار قرار می گیرد. با این حال اینکه آیا در آن سرمایه گذاری می کنید یا نه، به درک شما از توسعه بلاک چین، قراردادهای هوشمند و نقش مشاغل برون سپاری در هر دو بستگی دارد. در هر صورت، بدیهی است هر آنچه آندره کرونژ لمس می کند، در دنیای ارز دیجیتال به طلا تبدیل می شود.

چگونه در شبکه Yearn.Finance و Keep3R سرمایه گذاری کنیم؟

برای سرمایه گذاری در Yearn.Finance دو راه پیش رو دارید:

  1. می توانید از yearn.finance دیدن کنید و ارز دیجیتال خود را در استخر نقدینگی و استخرهای وام قرار دهید و سود خود را دریافت کنید.
  2. می توانید در توکن YFI سرمایه گذاری کنید و از طریق خرید و فروش، کسب سود کنید.

قبل از سرمایه گذاری در شبکه های Keep3er و توکن YFI، باید بدانید که این دو پروژه روی بستر اتریوم توسعه یافته اند. بنابراین قبل از سرمایه گذاری در این توکن ها، به اتریوم نیاز دارید. با توجه به اینکه اتریوم یکی از محبوبترین ازرهای دیجیتال است، برای خرید این ارز از صرافی های ایرانی و با استفاده از ریال هیچ مشکلی نخواهید داشت.

ادامه مطلب
پلن بی
پلن بی کیست؟ با معرفی انواع مدل و پیش‌بینی ها

پلن بی (Plan B) نام مستعار یکی از تحلیلگران مهم در دنیای رمز ارزهاست که تاکنون اطلاعات بسیار مهمی را درباره تحلیل قیمت بیت کوین ارائه داده است. این شخص که خالق مدل انباشت بیت کوین است، اصرار دارد نام اصلی او برای همیشه مخفی بماند. با پیش بینی های Plan B تاکنون قیمت بیت کوین با اختلاف بسیار جزئی با همین روند حرکت کرده است. در این مقاله از سری مقالات آموزش ارز دیجیتال، به زندگینامه این فرد، تحلیل ها و پیش بینی های او در اکانت توییترش پرداخته ایم؛ پس با ما همراه باشید.

معرفی پلن بی خالق مدل انباشت بیت کوین

از پلن بی که نام مستعار خالق مدل انباشت بیت کوین است، اطلاعات زیادی در دست نیست. نام او در همه رسانه های اجتماعی، مصاحبه های ویدئویی و… به صورت مستعار آمده و به بیان دیگر خود را زیر این نام پنهان کرده است. Plan B که متولد هلند است، با سابقه حقوقی و امور مالی خود وارد حوزه بیت کوین شده و بسیاری از سال های عمر خود را به بررسی عملکرد قیمت بیت کوین پرداخته است. از دیگر فعالیت های مهم او که در آن به عنوان مدیر سرمایه گذاری مشغول به فعالیت بوده، مدل انباشت به جریان است. این مدل شهرت فراوانی در سطح جهانی داشته و ترازنامه آن میلیاردها دلار ارزش دارد.

نخستین مقاله منتشرشده توسط پلن بی

نخستین مقاله Plan B در 22 مارس سال 2019 با نام «مدل سازی ارزش بیت کوین با کمبود» منتشر شد. در این مدل، بیت کوین های در گردش بر نرخ عرضه سالانه تقسیم می شوند. در زمان انتشار این مقاله، میزان ارزش بیت کوین 70 میلیارد دلار بود؛ درحالی که امروز میزان ارزش بازار آن به بیش از 844 میلیارد دلار می رسد. چندی بعد Plan B این مدل خود را به روز کرد و آن را مدل دارایی متقابل بیت کوین S2FX نامید.

پیش بینی سال ۲۰۲۰ پلن بی

پلن بی در سال 2020 بزرگ ترین آزمون خود را پشت سر گذاشت. با سقوط بیت کوین به 3600 دلار انتقادهای فراوانی علیه مدل او صورت گرفت؛ درحالی که او در اکانت توییتر خود به شدت از مدل انباشت به جریان و اهداف قیمتی آن دفاع می کرد. اگرچه افراد بسیاری با استدلال های مختلف برای ثابت کردن این موضوع تلاش کردند که بیت کوین قادر به پیروی از مدل انباشت به جریان نیست، خلاف آن موضوع ثابت شد و در سال 2020 بیت کوین دقیقاً در همان جایی که باید «مدل انباشت به جریان» را به پایان می رساند، این مدل را به پایان رساند. همچنین او نسخه های دیگری را از این مدل در همان سال منتشر کرد که سایر دارایی های دیگر مانند طلا نیز در آن گنجانده شده بود.

پیش بینی سال 2021 توسط پلن بی

پلن بی

با باقی ماندن قیمت بیت کوین تا پایان سال 2021 در زیر 100 هزار دلار، مدل انباشت به جریان اعتبار خود را از دست می دهد. این مدل میزان عرضه و تقاضا را بررسی می کند. با توجه به این مدل، با هر بار انجام شدن هاوینگ بیت کوین، کمیابی آن بیشتر می شود و همین امر قیمت آن را افزایش می دهد. با وجود این، نباید فراموش کرد که در این مدل پیش بینی قیمت تقاضا برای بیت کوین ثابت در نظر گرفته شده است. براساس گزارش کوین تلگراف، در دو سال گذشته مدل انباشت به جریان به خوبی توانسته است قیمت بیت کوین و روند آن را در بلندمدت پیش بینی کند، اما عملکرد این ارز دیجیتال در ماه های گذشته، سبب ایجاد اضطراب در خالق این مدل شده است. Plan B در یک نظرسنجی توییتری از دنبال کنندگان خود خواست تا قیمت بیت کوین را تا پایان سال 2021 پیش بینی کنند. همچنین در ادامه نتایج این نظرسنجی را با نظرسنجی ماه مارس 2021 مقایسه کرد. در این نظرسنجی 124 هزار و 595 نفر شرکت کردند که در آن 41 درصد پیش بینی کردند قیمت بیت کوین تا پایان امسال نیز زیر 100 هزار دلار باقی می ماند؛ درحالی که در نظرسنجی ماه مارس تنها 16 درصد چنین نظری داشتند. در حال حاضر، هر واحد بیت کوین در محدوده 48 هزار دلار معامله می شود و سهم بیت کوین از بازار 42 درصد است.

بیت کوین تا کریسمس به 100 هزار دلار می رسد

Plan B با انتشار پیامی در توییتر خود پیش بینی کرد که قیمت این ارز دیجیتال تا پایان سال 2021 به 100 هزار دلار برسد. همچنین تأکید کرد که ماه های پیش رو بسیار مهم و حیاتی هستند. او پیش تر از رسیدن بیت کوین به این رقم خبر داده بود و هنگامی که بیت کوین از ناحیه 64 هزار دلار سقوط کرد، او معتقد بود که روند صعودی هنوز به پایان نرسیده است. همچنین Plan B طی یک مصاحبه با آنتونی پامپلیانو (Anthony Pompliano) یوتیوبر مشهور گفته است: «اگر قیمت بیت کوین در پایان سال به زیر 100,000 دلار برسد، بسیار بسیار شگفت زده خواهم شد. این به نوعی دیدگاه من و مدل های من را باطل می کند و قطعاً شگفت زده خواهم شد. من فکر می کنم تا کریسمس قیمتی حداقل 135,000 دلاری خواهیم دید؛ زیرا این چیزی است که مدل پایه ای من می گوید. اساساً من از سه نوع مدل استفاده می کنم که همه یک چیز را می گویند».

براساس گفته Plan B سه مدل او S2F هستند. یک مدل به طور سنتی در بازارهای کالاها برای استخراج قیمت با توجه به جریان عرضه استفاده می شود. مدل دیگر از سیگنال های زنجیره ای استفاده می کند و درنهایت مدل طبقه ای که هدف آن یافتن کمترین قیمت ممکن بیت کوین است. براساس مدل انباشت به جریان S2FX، قیمت بیت کوین در پایان چرخه 288 هزار دلار تعیین شده است، اما به گفته این تحلیلگر امکان جهش ناگهانی و رسیدن به بالای این سطح غیرممکن نیست. وی همچنین ادامه داد: «حدس می زنم در پایان سال بالای 100.000 دلار یا بالای 135.000 دلار باشیم و شاید به سمت اهداف مدل S2FX، 288،000 دلار یا حتی بالاتر به رشد خود ادامه دهیم. حتی اگر در سه ماهه اول یا دوم سال آینده قیمت های 300.000 دلار، 400.000 دلار، 500.000 دلار را ببینم، تعجب نمی کنم».

جمع بندی

در این مقاله به معرفی شخصیت خالق مدل انباشت بیت کوین پرداختیم که با نام مستعار Plan B مشغول فعالیت در حوزه ارزهای دیجیتال و پیش بینی قیمت بیت کوین است. تاکنون پیش بینی های او درباره قیمت بیت کوین در اکانت توییترش بسیار دقیق بوده و تنها چالش او در سال 2021 است که اگر قیمت بیت کوین براساس پیش بینی های او پیش نرود، مدل او اعتبارش را از دست خواهد داد. Plan B در این باره می گوید، اگر قیمت بیت کوین تا پایان سال 2021 براساس پیش بینی های او پیش نرود، خودش نیز به شدت غافلگیر خواهد شد.

سوالات متداول

از پلن بی که نام مستعار خالق مدل انباشت بیت کوین است، اطلاعات زیادی در دست نیست. نام او در همه رسانه های اجتماعی، مصاحبه های ویدئویی و… کاملاً به صورت مستعار آورده شده و به بیان دیگر خود را زیر این نام پنهان کرده است.

پلن بی با 25 سال تجربه در بازارهای مالی می گوید، بیت کوین تا پایان سال 2021 پیش از سقوط احتمالی به 135.000 دلار خواهد رسید. این مرد که برای محافظت از هویت خود، نام مستعار «Plan B» را انتخاب کرده، از مدل پیش بینی سهام به جریان استفاده می کند که در گذشته بسیار دقیق بوده است.

اولین مقاله Plan B در 22 مارس سال 2019 با نام «مدل سازی ارزش بیت کوین با کمبود» منتشر شد. در این مدل بیت کوین های درگردش بر نرخ عرضه سالانه تقسیم می شوند.

ادامه مطلب
داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو
داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

افرادی که در حوزه تکنولوژی بلاک چین و ارزهای دیجیتال فعالیت دارند اساساً در ۲ دسته بندی کلی قرار می گیرند. دسته نخست شامل عموم کاربران می شود که غالباً به طور ناشناس اقدام به سرمایه گذاری بر روی رمز ارزها می کنند. حال این سرمایه گذاری یا از طریق خریدوفروش (ترید) رمز ارزها است یا از طریق ماینینگ یا استخراج ارزهای دیجیتال. اما در دسته دوم، افراد برجسته و شاخص و همچنین تیم های های توسعه دهنده شبکه رمز ارزها قرار دارند که حضور فعال تری در این حوزه دارند و به عبارتی شناخته شده تر هستند. چارلز هاسکینسون نیز یکی از افرادی است در دسته دوم جای می گیرد. وی که ازجمله معروف ترین افراد فعال در حوزه ارزهای دیجیتال است، توانسته تا بسیاری از نوآوری ها و پیشرفت های این حوزه را رقم بزند. ازاین رو در این مطلب قصد داریم تا به معرفی وی بپردازیم.

چارلز هاسکینسون کیست؟داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

چارلز هاسکینسون (Charles Hoskinson) در ۵ نوامبر ۱۹۸۷ در شهر کلورادو (Colorado) آمریکا متولد شد و بعد از گذراندن دوران دبیرستان در دانشگاه ایالتی متروپولیتن شهر دنور (Metropolitan State University of Denver یا MSU Denver) و دانشگاه کلورادو (University of ColoradoBoulder) حضور یافت و در آنجا به مطالعه علم رمزنگاری و ریاضیات پرداخت.

در آوریل سال ۲۰۱۳ میلادی، چارلز هاسکینسون جهت راه اندازی یک مدرسه آنلاین برای پروژه آموزش بلاک چین و بیت کوین، از پروژه مشاوره خود صرف نظر کرد؛ وی دراین باره اذعان داشته که پدر و مادر من فکر می کردند که من دیوانه هستم ولی من به آنها گفتم که متوجه همه چیز شده ام.

مسیر حرفه ای چارلز هاسکینسون، توسعه رمزنگاری در سطح جهانی و تأسیس چندین شرکت مبتنی بر رمزگذاری بود. در ۴ جولای سال ۲۰۱۳، بعد از انتشار مفهوم ارز پایدار یا استیبل کوین (Stable Coin) به وسیله دن لریمر (Dan Larimer) در شبکه ای غیرمتمرکز، چارلز هاسکینسون به بررسی این ایده و ایجاد یک طرح تجاری کمک کرد.

نهایتاً وی شرکت اینویکتوس اینوویشنز (Invictus Innovations) را بنیان نهاد، که از طریق همین شرکت و با کمک دن لریمر، شبکه بیت شیرز (BitShares) را تأسیس کرد و رسماً وارد عرصه کریپتوکارنسی ها شد.

تاسیس Bitshares

بیت شیرز درواقع یک پلتفرم رمزنگاری است که فعالیت های آن تحت عنوان یک سازمان مستقل غیرمتمرکز (DAO)  انجام می گیرد؛ این اصطلاحی بود که هاسکینسون ابداع کرد.

در ادامه مطلب مفصل تر درباره این مورد توضیح خواهیم داد. ولی اینها تازه نقطه شروع کار هاسکینسون بود چراکه در همین سال وی با ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin)  آشنا شد.

از طرفی هاسکینسون چند سال گذشته را به سفر در دور دنیا گذرانده و شرکت ها، دانشگاه ها و مقامات دولتی زیادی را ملاقات کرده است تا شرکای نسل بعدی بلاک چین کاردانو را مشخص کند.

در ماه ژوئن سال ۲۰۲۰، IOHK   اعلام کرد که این شرکت برای اجرای پروژه های مجهز به بلاکچین در حوزه تجارت، آموزش و خدمات دولتی با گرجستان تفاهم نامه ای امضا کرده است.

در ماه سپتامبر نیز، هاسکینسون اعلام کرد که برند آمریکایی نیو بلنس (New Balance) از بلاک چین کاردانو جهت احراز هویت محصولات خود استفاده خواهد کرد.

در ماه دسامبر نیز یکی از آزمایشگاه های کاردانو که شلی (Shelley)  نام دارد، با بیش از پنج میلیارد توکن کاردانو (ADA) که طی روز نخست جمع آوری شده بود، به روند کاری خود ادامه داد.

مسیر حرفه ای چارلز هاسکینسونداستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

در انتهای سال ۲۰۱۳ میلادی، هاسکینسون پروژه آموزش بیت کوین را شروع کرد؛ یک مدرسه آنلاین که در آن با ویتالیک بوترین آشنا شد. هاسکینسون در اواخر سال ۲۰۱۳ با ویتالیک بوترین به تیم بنیان گذاران اتریوم (یکی از هشت بنیان گذار اصلی این شبکه ارز دیجیتال) پیوست.

بلافاصله پس از آن، اختلاف نظرهایی درباره چگونگی ساختار این پروژه به وجود آمد. چارلز هاسکینسون قصد داشت تا سرمایه های خطرپذیر را بپذیرد و یک نهاد انتفاعی با ساختار حاکمیتی رسمی تری را ایجاد کند.

ولی بوترین قصد داشت تا اتریوم را در قالب یک سازمان غیرانتفاعی با مدل حاکمیتی متن باز و غیرمتمرکز نگه دارد. درنتیجه نهایتاً چارلز هاسکینسون در ژوئن سال ۲۰۱۴ تیم توسعه دهنده اتریوم را ترک کرد.

هاسکینسون دراین باره گفته که در آن زمان بسیار عصبانی بودم و حجم بازار اتریوم بسیار افزایش پیداکرده بود و من نمی دانستم که چه باید بکنم.

اما پس از دوری شش ماهه که هاسکینسون در آن فکر بازگشت به شاخه ریاضیات را داشت، همکار سابق وی در اتریوم، جرمی وود (Jeremy Wood) برای ایجاد پروژه جدیدی به نام IOHK  به وی مراجعه کرد. در حقیقت IOHK  یک شرکت مهندسی بود که برای شرکت ها، نهادهای دولتی و مؤسسات دانشگاهی رمز ارز و بلاک چین می سازد.

هاسکینسون در مورد این شرکت گفته که در شروع کار اقدام به سرمایه گذاری صدها هزار دلاری بر روی شرکت کرده بودند و چندین قرارداد نیز با شرکت های مختلف جهت ساخت رمز ارزها انعقاد کرده بودند.

از طرفی وی اذعان داشته که با همه درآمد خود که در قالب بیت کوین بود، IOHK که پروژه اصلی آن کاردانو بود بازدهی چشمگیری داشت.

تاسیس کاردانو

در سپتامبر سال ۲۰۱۷، چارلز هاسکینسون کاردانو (Cardano) که نسل سوم بلاک چین ها محسوب می شود را راه اندازی کرد. کاردانو از چندین جهت منحصربه فرد بود؛ به عنوان مثال با زبان هسکل (Haskell) که یک زبان برنامه نویسی کاربردی و مورد استفاده در نرم افزارهای دفاعی و مؤسسات مالی است نوشته شده بود.

از طرفی توسعه کاردانو شامل یک سیستم جهانی همتا به همتا بود تا پروژه را به شکل صادقانه و البته غیرمعمول در جامعه رمزنگاری باقی نگه دارد. همچنین در کاردانو و به وسیله الگوریتم اجماع گواه اثبات سهام Ouroboros، سعی شده بود تا به مشکلات مقیاس پذیری، قابلیت همکاری و امنیت نیز پرداخته شود.

در مورد کاردانو نیز بد نیست بدانید که این رمز که اختصاراً با نماد ADA نمایش داده می شود، باارزش بازاری در حدود ۵۷٫۳ میلیارد دلار، در رتبه پنج ام برترین رمز ارزها بازار قرار دارد و سهم سه درصدی از کل بازار را در اختیار خود قرار داده است. اما در زمان نگارش این مطلب هر واحد از ADA نیز قیمتی برابر با ۱.۷۸ دلار دارد و حجم مبادلات روزانه آن نیز نزدیک به ۴٫۷ میلیارد دلار است.

دقت کنید که موقعیت IOHK در پروژه کاردانو بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارد. همچنین IOHK اتریوم کلاسیک را نیز اجرا می کند که دارای حجم بازاری در حدود یک میلیارد دلار است.

اما در سال ۲۰۱۷، چارلز هاسکینسون و شرکت IOHK از آزمایشگاه های تحقیقاتی دانشگاه ادینبورگ و موسسه فناوری توکیو که بر روی فناوری بلاک چین تمرکز دارند نیز حمایت مالی کردند. از طرفی در سال ۲۰۲۰، چارلز هاسکینسون پروژه ای تحقیقاتی درباره فناوری بلاک چین را در دانشگاه وایومینگ افتتاح کرد.

تمامی پروژه های حرفه ای چارلز هاسکینسون

هاسکینسون یکی از فعال ترین افراد حوزه ارزهای دیجیتال و شبکه های غیرمتمرکز بشمار می رود. ازاین رو در این بخش نگاهی بیندازیم به چندی از شناخته شده ترین و تأثیرگذارترین پروژه هایی که وی در دوران حرفه ای موفق خود اقدام به پایه گذاری و گسترش آنها کرده است

بیت شیرز (Bitshares)

چارلز هاسکینسون در سال ۲۰۱۳ و به وسیله یک کمپانی به نام Invictus Innovations، به همراهی دن لریمر اقدام به راه اندازی شبکه بیت شیرز کرد. بیت شیرز درواقع یک پلتفرم رمزنگاری شده است که ساختاری در قالب شرکت خودمختار غیرمتمرکز سازمان یافته (DAO) دارد.

اتریوم (Ethereum)داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

پس از بیت شیرز و در سال ۲۰۱۳، هاسکینسون پروژه آموزش بیت کوین را آغاز کرد. درواقع این پروژه یک مدرسه آنلاین بود که هاسکینسون در آن با ویتالیک بوترین، همکار آینده خود و برجسته ترین بنیان گذار اتریوم آشنا شد.

در ادامه اما این آشنایی منجر به این شد که هاسکینسون به یکی از هشت بنیان گذار برجسته اتریوم بدل گردد. ولی درحالی که این پروژه هنوز در مراحل آغازین خود بود، هاسکینسون و دیگر توسعه دهندگان اتریوم، تفکرات متفاوتی با ویتالیک بوترین برای ساختار اتریوم ارائه دادند.

در حقیقت هاسکینسون بر این باور بود که پلتفرم اتریوم بایستی نهادی مالی و مادی با یک ساختار حکمرانی رسمی باشد؛ این در حالی بود که ویتالیک بوترین سعی داشت اتریوم را به سازمانی غیرمتمرکز جهت استفاده عموم مردم بدل کند. اما هاسکینسون این شرایط را نپذیرفت و در ژوئن ۲۰۱۴ از این پروژه کنار رفت.

جالب است بدانید که هاسکینسون این اختلاف نظر را درگیری در اتاق هیئت مدیره (boardroom brawl) توصیف می کند.

اینپوت اوتپوت هنگ کنگ (Input Output Hong Kong یا IOHK)

در سال ۲۰۱۴، هاسکینسون جهت ایجاد IOHK با جرمی وود (Jeremy Wood)، کارمند سابق اتریوم همکاری کرد. هدف اصلی IOHK این بود که یک کمپانی توسعه دهنده شخص ثالث باشد که به دیگر شرکت ها، نهادهای دولتی و مؤسسات دانشگاهی در ایجاد ارزهای دیجیتال و شبکه های بلاک چین کمک کند.

در سال ۲۰۱۶ و به دنبال ارتقاء بحث برانگیزی که رخ داد، اتریوم به ۲ بخش تقسیم شد و این فورک منجر به ایجاد اتریوم کلاسیک (Ethereum Classic) گشت.

در این شرایط چارلز هاسکینسون با استفاده از منابع و توسعه دهندگان IOHK، به یکی از حامیان برجسته این پلتفرم بدل گشت.

اما امروزه IOHK بیشتر تمرکز خود را بر روی قراردادهای هوشمند ارز دیجیتال خود یعنی کاردانو قرار داده و به یکی از اصلی ترین رقبای اتریوم بدل گشته است.

کاردانو (Cardano)داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

ارز دیجیتال کاردانو(Cardano)  یکی از بهترین رمز ارزهای حال حاضر بازار کریپتوکارنسی ها است. پلتفرمی انعطاف پذیر بر بستر شبکه بلاک چین، پایدار و مقیاس پذیر که جهت اجرای قراردادهای هوشمند طراحی گردیده است.

کاردانو به کاربران خود این امکان را می دهد تا طیف گسترده ای از اپلیکیشن های مالی غیرمتمرکز (Dapps)، ارزهای دیجیتال جدید، بازی ها و مواردی از این دسته را توسعه دهند. از طرفی کاردانو به این جهت طراحی گردیده تا نسخه تکامل یافته اتریوم برای نسل بعدی رمز ارزها باشد.

خود هاسکینسون کاردانو را نسل سوم بلاک چین ها معرفی می کند که سرعت به مراتب بالاتری به نسبت شبکه اتریوم دارد. ازنظر بسیاری از کارشناسان نیز کاردانو در حال حاضر اصلی ترین رقیب اتریوم بشمار می رود.

به طور کلی هاسکینسون قصد داشت تا کاردانو را بر اساس پایه های ریاضی استواری بسازد. ازاین رو برای امنیت شبکه کاردانو، هاسکل (Haskell) را به عنوان زبان برنامه نویسی کاردانو انتخاب کرد.

درواقع هاسکل به عنوان یک زبان برنامه نویسی بسیار ایمن شناخته می شود. این زبان برنامه نویسی از تعدادی برنامه های کدگذاری امن استفاده می کند.

همچنین هاسکینسون و شرکت IOHK برای اینکه به کاردانو کمک کنند تا مقیاس پذیری و عملکرد خود را ارتقا دهد، اقدام به توسعه Ouroborous  کردند. درواقع این پروتکل ترکیبی از الگوریتم اجماع اثبات سهام و الگوریتم امنیتی استخراج بیت کوین است.

از طرفی دیگر هاسکینسون با الهام از نام ریاضیدان شناخته شده قرن شانزدهم، اقدام به نام گذاری کاردانو کرد. بد نیست بدانید که بیشتر قسمت های اکوسیستم کاردانو به نام شخصیت های مشهور تاریخی مانند لرد بایرون (Lord Byron)، آدا لاولیس (Ada Lovelace)، ماتسوو باشو (Matsuo Basho) و ولتر (Voltaire) نام گذاری شده اند.

نکات برجسته در مورد چارلز هاسکینسون

در این بخش اما قصد داریم به برخی از نکات برحسته و جالب توجه در مورد چارلز هاسکینسون بپردازیم.

فوموی ساتوشی قلابی (FAKETOSHI)داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

در سال ۲۰۱۷ بخش اعظمی از روند صعودی بزرگ امروز بازار رمز ارزها در اختیار ۲ هارد فورک بیت کوین بوده است. درواقع بیت کوین کش با افزایش قیمت تقریباً بیست درصدی از ۲۸۰ دلار به بالای ۳۴۰ دلار رسید و جایگاه چهارم خود در فهرست بهترین رمز ارزها ازنظر ارزش بازار را به برادر کوچک تر خود، یعنی بیت کوین SV داد.

اما به نظر می رسد که فوموی فیکتوشی علت افزایش قیمت امروز آلتکوین ها بوده است. بعد از پیشرفتی که در پرونده حقوقی کریگ استیون رایت (Craig Steven Wright) انجام گرفت، بیت کوین SV با افزایش قیمت عجیب وغریب ۱۳۰ درصدی مواجه گردید و قیمت آن به بیش از ۳۶۰ دلار رسید و موفق شد تا به رتبه چهارم برترین رمز ارزهای بازار از نظر ارزش دست پیدا کند.

در حقیقت کریگ استیوم رایت بارها ادعا کرد که ساتوشی ناکاموتو واقعی است؛ ولی هیچ گاه موفق به اثبات این ادعای خود نشد و بعدازآنکه که ادعای دروغین وب هر بار به اثبات نرسید، در جامعه رمز ارزها وی را بانام فیکتوشی (Faketoshi) یا همان ساتوشی قلابی خطاب قراردادند.

اما ببینیم که این موضوع چه ارتباطی به چارلز هاسکینسون دارد. در ماه می سال ۲۰۱۸ و بعد از اجلاس Transform Africa Summit، چارلز هاسکینسون با انتشار یک پیام در شبکه اجتماعی توییتر اعلام کرد که کریگ استیون رایت نیز در این جلسه در کنار وی حضورداشته و باهم درگیری لفظی نیز داشته اند.

اما پس ازاین جلسه بود که برای نخستین بار، هاسکینسون کریگ رایت را ساتوشی قلابی یا Faketoshi خطاب کرد. وی دراین باره گفته که در این جلسه بودم وFaketoshi  هم در این جلسه بود که اگر این را از قبل می دانستم، اصلاً در آن شرکت نمی کردم.

دارایی هاسکینسون
داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

دارایی خالص چارلز هاسکینسون رقمی بین پانصد الی ششصد میلیون دلار تخمین زده می شود؛ از همین جهت بسیاری وی را به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد جامعه ارزهای دیجیتال می دانند.

از طرفی در سال ۲۰۱۸ میلادی نیز مجله فوربز (Forbes)، چارلز هاسکینسون را در رده چهاردهم فهرست ثروتمندترین افراد حوزه ارزهای دیجیتال قرار داد.

همچنین چانگ پنگ ژائو (Changpeng Zhao)، مدیرعامل صرافی ارز دیجیتال بایننس (Binance) نیز با دارایی خالصی بین یک الی دو میلیارد دلار، در رده سوم این فهرست قرار داشت؛ درحالی که ویتالیک بوترین (بنیان گذار اصلی اتریوم) با دارایی خالصی در حدود چهارصد میلیون دلار در رده هفدهم این فهرست جای داشت.

چندی قبل هاسکینسون در یک جلسه پرسش و پاسخ اعلام داشت که سرمایه او تنها ارز دیجیتال و پول نقد است و مالک هیچ گونه سهام یا طلا نیست.

همچنین او مخالفت خود را با بازار وال استریت بیان داشت و خاطرنشان کرد که بدون خرید هرگونه سهام، دارایی های خود را افزایش خواهد داد.

چارلز هاسکینسون چطور به یکی از میلیاردرهای حوزه رمز ارزها بدل گشت؟

بعد از سال پر نوسان ۲۰۲۱ برای بازار ارزهای دیجیتال، خالق رمز ارز کاردانو، چارلز هاسکینسون ادعا می کند که در حال حاضر یک میلیاردر است. وی در مصاحبه ای جدید در مورد موضوعات گوناگونی همچون افت شدید رمز ارزها در چند ماه گذشته و همچنین مقررات جدید کشور چین در مورد ارزهای دیجیتال صحبت کرد.

در این مصاحبه و زمانی که از وی در مورد اینکه چطور به یک میلیاردر تبدیل گشته است پرسش شد، او اعلام کرد که در سال ۲۰۱۷ بود که وی تقریباً به یک میلیاردر بدل گشت.

“من درست سه سال پس از وقتی که اولین پروژه یا بهتر بگویم شرکت خود را در حوزه ارزهای دیجیتال راه اندازی کردم، توانستم میلیاردر شوم. ولی بازار به شدت با افت روبرو شد و همه سرمایه من از بین رفت. ولی من حال خوبی داشتم. زمان گذشت و بار دیگر و در سال ۲۰۲۱، من دوباره یک میلیاردر شدم

6 نقل قول معروف میلیارد حوزه ارزهای دیجیتال
داستان چارلز هاسکینسون از اتریوم تا کاردانو

1. برخی ادعا دارند که اتریوم به اثر شبکه ای دست پیداکرده است؛ اما نه.. این یک دروغ بزرگ عصر ما است.

2. من برترین رهبر هستم. نقل قول های من درباره رهبری پس از من نیز زنده خواهند ماند، ولی دارایی ها و میراث من روزی از بین خواهند رفت.

3. باید واسطه ها را از بین ببریم، قدرت های دخیل در امور مالی را به حاشیه برانیم و سیستم هایی بسازیم که کاملاً عادلانه باشد. درواقع این حداقل کاری است که از دست ما برمی آید.

4. من یک جورایی دارم تبدیل به یک دوقطبی میشم. مردم یا من را دوست دارند یا از من متنفر هستند. می توانم به گم که افراد زیادی در بین این ۲ دسته بندی قرار ندارند.

5. یک جامعه عادی وقتی رشد پیدا می کند که پیرمردها درختانی بکارند؛ با علم به اینکه بدانند هیچ گاه در زیر سایه آنها نخواهند نشست.

نکته اصلی این است که چرا ما درختانی را می کاریم. درواقع زمان زیادی طول خواهد کشید تا چنین سیستم هایی که ما پایه آنها را نهاده ایم رشد کنند و این سیستم ها ساخته شوند.

6. ما کاردانو هستیم و اگر به ما اجازه دهید، دوست داریم تا دنیا را تغییر دهیم.

شما افرادی را می بینید که قیمت آینده کاردانو را ۳، ۵ یا ۱۰ دلار پیش بینی می کنند … و این چیز جالبی نبوده و درواقع مخرب ترین چیزی است که می تواند برای این پروژه اتفاق بیفتد.

هرگز از من در یک مصاحبه درخواست نکنید تا در مورد قیمت کاردانو یا وضعیت این ارز دیجیتال در بازار صحبت کنم … این چیزی نیست که من به آن اهمیت بدهم یا به آن علاقه داشته باشم.

حضور هاسکینسون در فضای مجازی

همچون بیشتر شخصیت های فعال در حوزه ارزهای دیجیتال، هاسکینسون نیز شخصیتی بسیار تفرقه انگیز به حساب می آید. درواقع طرفداران چارلز هاسکینسون وی را به این علت که انگشت بر روی دکمه توقف صنعت گذاشته و همچنین از پیش بینی قیمت کاردانو خودداری می کند، تحسین کرده اند.

از طرفی برخی از منتقدان وی همچون مجله بریکر (Breaker Magazine)، هاسکینسون را به این متهم می کنند که همواره تمایل به جنگ و ستیز با رقبای خود دارد و وی را بدترین دشمن خودش می نامند.

این مجله هاسکینسون را به رفتار دور از ادب وی در برابر تیم پشتیبانی متامسک (MetaMask) و تلاش وی جهت سازماندهی مبارزه ای علیه یک مفسر یوتیوب به علت اشتباه تبلیغاتی درباره هاسکینسون، متهم می کند.

از طرفی گاهی نیز شاهد این هستیم که هاسکینسون از فضای اجتماعی کناره گیری می کند. وی در این مورد اظهار داشته که برخی اوقات شهرت باعث آزار او می شود، ولی کماکان سعی می کند تا ارتباطات خود را با جامعه فعال ارزهای دیجیتال در فضای مجازی حفظ کند.

از نکات دیگر در مورد فعالیت های هاسکینسون در عرصه مجازی می توانیم به جلسات پرسش و پاسخ منظم وی در یوتیوب اشاره کنیم که در آنها به سؤالات مربوط به زندگی شخصی و همچنین سؤالاتی در مورد رشد شبکه کاردانو پاسخ می دهد.

نظر هاسکینسون درباره نوسانات اخیر بازار ارزهای دیجیتال

هاسکینسون در مورد نوسانات قیمت رمز ارزها در چند ماه گذشته عنوان کرده که میزان نوآوری ارزهای دیجیتال از ثبات این بازار جلوگیری می کند و باعث از بین رفتن سرمایه گذاری های پرسود در این بازار خواهد شد.

وی ادامه می دهد که درست مثل اینترنت در دهه های قبل، ظهور پروژه هایی باثبات و پیشرو در صنایع مختلف، نیاز به زمان زیادی خواهد داشت. وی در این مورد عنوان کرده است که:

به عرصه ارزهای دیجیتال خیلی خوش آمدید. این بازار همین است. شدیداً رشد می کند و سپس می بینید که با افتی وحشتناک روبرو می شود. شما بدون انتظار یک روند بازگشتی در قیمت نمی توانید سود نهصد درصدی کسب کنید. دنیای رمز ارزها دقیقاً به همین شکل کار می کند. بازار رمز ارزها بسیار پر نوسان است. چنین بازاری شدیداً ناپایدار بوده و بایستی درک کنید که بازاری مرزی به حساب می آید و شما بر لبه پرتگاه قدم برمی دارید. اما نکته اینجا است که ما در حال بازسازی این جامعه هستیم و همگی می دانیم که با انجام این کار، هزاران میلیارد دلار ارزش جمعی به وجود خواهد آمد.”

سخن آخر

چارلز هاسکینسون متولد و بزرگ شده شهر کلرادو آمریکا است و در دانشگاه ایالتی متروپولیتن دنور و دانشگاه کلرادو در بولدر تحصیل کرده است.

وی تحصیلات خود را در رشته تحلیل اعداد شروع کرد و سپس به حوزه ارزهای دیجیتال روی آورد و به موفقیت های بسیاری در این عرصه دست پیدا کرد.

ازجمله تجارب حرفه ای هاسکینسون می توانیم به سرمایه گذاری بر روی سه شرکت فعال در حوزه رمز ارزها شامل Invictus Innovations، اتریوم و IOHK  اشاره کنیم.

از طرفی هاسکینسون رئیس بنیاد آموزش بیت کوین نیز بوده و گروه تحقیقاتی ارزهای دیجیتال خود را نیز در سال ۲۰۱۳ تأسیس کرد. اما هم اکنون وی در کشور هنگ کنگ تمرکز خود را بر روی توسعه شبکه بلاک چین کاردانو  قرار داده است.

ادامه مطلب
بنیان گذاران اتریوم
بنیان گذاران اتریوم چه کسانی هستند؟ معرفی 8 مهره اصلی آن

بنیان گذاران اتریوم توانستند با اختراع ‍Ethereum نقش مهمی در دنیای رمزارزها ایفا کنند. زیرا این بلاک چین برخلاف بیت کوین محدود نیست و مانند سیستم عاملی عمل می کند که به اپلیکیشن ها و سرویس های مختلف، اجازه می دهد تا بر روی آن فعالیت کنند. همچنین، قابلیت های گسترده و متفاوتی ارائه می دهد. از همین رو، سرمایه گذاران بسیاری تمایل دارند تا اطلاعات جامعی درباره افرادی که بلاکچین اتریوم را بنیان نهادند به دست آورند. در ادامه با ما همراه شوید تا شما را با مؤسسان این پلتفرم بیشتر آشنا نماییم.

معرفی بنیان گذاران اتریوم

بنیان گذاران اتریوم به یک نفر محدود نمی شود؛ زیرا این پلتفرم با تلاش ۸ نابغه طراحی و اجرا شد. امروزه تنها یکی از این ۸ بنیان گذار، به صورت فعال بر روی بلاکچین Ethereum کار می کند. البته لازم به ذکر است که هم اکنون، اکثر بنیان گذاران Ethereum به فعالیت در جهان ارزهای رمزنگاری شده می پردازند و تنها از سمت خود در این پروژه کنار کشیده اند.

کامیلا روسو، خبرنگار حوزه مالی و اقتصادی در رابطه با این که چرا این بنیان گذاران دیگر با یکدیگر کار نمی کنند پاسخ داد: «هرکدام از مؤسسان اتریوم شخصیت های بزرگی بودند و توانایی های آن ها آن قدر گسترده و زیاد بود که نیازی نداشتند برای بهبود وضعیت خود از ایده ها و قابلیت های دیگران بهره بگیرند. زیرا آن ها می توانستند به تنهایی و بی هیچ کمکی، بهترین خود را به جهان نشان دهند.»

1. ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) خالق اتریومبنیان گذاران اتریوم

یکی از بنیان گذاران اتریوم، نوجوان ۱۹ ساله روسیه ای کانادایی به نام ویتالیک بوترین است که توانست در سال ۲۰۱۳ میلادی این پلتفرم را خلق کند. وی در آن زمان، نویسنده مجله بیت کوین و محقق علوم کامپیوتری بود.

ویتالیک پس از ۳ سال کاوش در زمینه ارزهای رمزنگاری شده، وایت پیپر یا کاغذ سفید بوترین را در پاسخ به محدودیت های بیت کوین انتشار داد. او همچنین پلتفرمی را معرفی کرد که از هرگونه برنامه غیرمتمرکز پشتیبانی می کرد و بستری را فراهم می آورد تا سرویس های گوناگون بر روی آن فعالیت کنند.

خبرنگاران حوزه رمزارزها درباره ویتالیک گفته اند: «بوترین علاقه ای به رهبری نداشت؛ اما زمان ثابت کرد که او لیدر خوبی است. جوانی و انگیزه بالا در کنار ایده بی نظیر خلق اتریوم، وی را مجاب کردند تا با قدرت در مسیر خود باقی بماند.» در حال حاضر نیز تنها بوترین از میان دیگر بنیان گذاران، به فعالیت و کار بر روی بلاک چین Ethereum می پردازد.

البته ویتالیک نیز مدتی است که از این پلتفرم فاصله گرفته تا بتواند بر روی پروژه Ethereum 2.0 (ETH 2.0) که نسخه جدیدی از اتریوم محسوب می شود و در پردازش تراکنش ها هیچ محدودیتی ندارد تمرکز کند.

2. میهای آلیسی (Mihai Alisie) از بنیان گذاران اتریومبنیان گذاران اتریوم

میهای آلیسی در رشته اقتصاد سایبرنتیک فارغ التحصیل شد. وی زمانی که در کشور خود یعنی رومانی مشغول مربیگری و بازی پوکر بود، مطالبی را دررابطه با بیت کوین شنید.

او در سال ۲۰۱۱ با بوترین آشنا شد و آن ها تصمیم گرفتند تا مجله بیت کوین را راه اندازی کنند. این دو نفر در Egora که یک سایت eBay غیرمتمرکز برای بیت کوین بود نیز با هم همکاری کردند.

Alisie به راه اندازی مرکز اتریوم در کشور سوئیس کمک بسیاری کرد. وی به افتتاح حساب بانکی برای کسب وکاری نوپا در این کشور پرداخت و با وکلا و مقامات سوئیسی برای مشخص کردن چارچوبی قانونی برای کمپین پیش فروش اولیه وارد گفت وگو شد.

آلیسی تا اواخر سال ۲۰۱۵ نایب رئیس بنیاد اتریوم بود. سپس تصمیم گرفت تا بر روی پروژه مبتنی بر اتریوم خود یعنی Akasha کار کند. به همین دلیل همکاری خود را با بوترین به پایان رساند.

3. آنتونی دی یوریو (Anthony Di lorio) از ثروتمندترین سرمایه گذاران رمز ارزها

بنیان گذاران اتریوم

آنتونی دی یوریو یکی از بنیان گذاران اتریوم است. وی همانند بوترین، در تورنتو زندگی می کرد و ثروت خانوادگی اش موجب شد تا ۱ میلیون پوند در زمینه تولید مته های زمین گرمایی سرمایه گذاری کند.

آنتونی با ویتالیک ملاقات کرد و در سال 2012، بوترین از او خواست تا یکی از سرمایه گذاران بلاک چین اتریوم باشد. پس از این که سایر بنیان گذاران تصمیم گرفتند تا رویکردی غیرانتفاعی را در پیش بگیرند، دی یوریو از ادامه همکاری با آن ها پشیمان شد.

پس از کنارگذاشتن بلاک چین اتریوم، آنتونی برای مدت کوتاهی به عنوان مدیر ارشد بورس اوراق بهادار تورنتو مشغول به کار شد و سپس به تأسیس Decentral در ماه مه ۲۰۱۸ پرداخت. دیسنترال شرکتی بود که موفق شد تا ولت ارز دیجیتال Jaxx را گسترش دهد.

در همین سال، مجلهForbes نام آنتونی را در میان ۲۰ ثروتمند برتر سرمایه گذار بر روی ارزهای رمزنگاری شده با دارایی خالص ۱ میلیارد و ۷۵۰ دلار قرار داد.

4. امیر چتریت (Amir Chetrit) بنیان گذاری با نقش کم رنگبنیان گذاران اتریوم

بوترین در سپتامبر ۲۰۱۳ در یک کنفرانس تجاری مربوط به بیت کوین در آمستردام با امیر چتریت که اصالتاً آمریکایی اسرائیلی بود ملاقات کرد. امیر در سال 2008، تحصیل در رشته کامپیوتر را رها کرده بود و در مشاغل مربوط به فروش ملک فعالیت داشت. سپس وارد حوزه بیت کوین شد و در زمان ملاقات با ویتالیک، با استارت آپی اسرائیلی به نام Colored Coins همکاری می کرد.

بوترین نیز قبل از آشنایی با چتریت، با این استارت آپ در ارتباط بود و بر روی برخی از پروژه های آن که در راستای مدیریت دارایی ها و تبدیل آن ها به توکن بر روی شبکه BTC بودند کار می کرد. در دسامبر 2013، Buterin از امیر خواست تا به جمع بنیان گذاران اتریوم بپیوندد.

در جلسه ای که در ژوئن سال ۲۰۱۴ میان بنیان گذاران برگزار شد، Chetrit به دلیل عدم مشارکت و سرمایه گذاری بر روی Ethereum شدیداً مورد انتقاد دیگر حاضران قرار گرفت.

به همین جهت ترجیح داد تا با شرط حفظ موقعیت خود به عنوان یکی از بنیان گذاران شبکه اتریوم، از این پروژه کنار برود. خبرگزاری ها بیان می کنند که امیر همچنان از پروژه های بلاک چین مختلف حمایت می کند؛ اما تمایل ندارد که شناخته شود.

5. چارلز هاسکینسون (Charles Hoskinson) یکی از بنیان گذاران اتریومبنیان گذاران اتریوم

چارلز هاسکینسون علاقه زیادی به ریاضیات داشت؛ اما از این رشته ناامید شد و بعد از آشنایی با بیت کوین، دریافت که می تواند به خوبی در دنیای ارزهای دیجیتال پیشرفت کند. وی متولد هاوایی بود و در کلرادو بزرگ شد.

آنتونی دی یوریو، چارلز را با بوترین آشنا کرد. در آن زمان هاسکینسون تجربه سرمایه گذاری و جذب سرمایه برای ایجاد یک صرافی رمزارز غیرمتمرکز را در کارنامه خود داشت.

در نهایت او به یکی از پنج بنیان گذار اصلی اتریوم تبدیل شد و در دسامبر 2013، او را به عنوان مدیرعامل این بلاکچین انتخاب کردند. وی نقش مهمی در تأسیس مرکز سوئیس و مذاکره بر سر تعیین چارچوب قانونی برای عرضه اولیه ایفا کرد.

چارلز معتقد بود که باید به اتریوم به عنوان یک بنگاه اقتصادی نگاه کرد؛ اما سایر بنیان گذاران چنین نظری نداشتند. به این ترتیب، اختلافات میان هاسکینسون و دیگر اعضا افزایش یافت و تصمیم بر آن شد تا او را کنار بگذارند.

زمانی که مؤسسان بلاک چین Ethereum به چارلز گفتند که باید جمع آن ها را ترک کند، او بسیار ناراحت شد.

Charles تصمیم گرفت تا قاتل اتریوم را با نام کاردانو تولید کند. امروزه نیز این ارز را به وجود آورده و به یکی از رقبای سرسخت پلتفرم اتریوم تبدیل شده است. Cardano رتبه ششم را در بین دیگر ارزهای رمزنگاری شده دارد. همچنین، وی بعد از خروج از جمع بنیان گذاران شبکه Ethereum، از اتریوم کلاسیک که یکی از بلاک چین های رقیب اتریوم محسوب می شد حمایت کرد.

6. گوین وود (Gavin Wood) برنامه نویسی قدرتمندبنیان گذاران اتریوم

گوین وود یکی از بنیان گذاران اتریوم و از برنامه نویسان قدرتمند رایانه است. وی اصالتاً انگلیسی بوده و به سبب توجه به افرادی همچون امیر تاکی و جانی بیت کوین به سمت آشنایی با BTC و کاغذ سفید ویتالیک روی آورد.

وی با بوترین در ارتباط بود و پیشنهاد کرد تا برنامه Ethereum به زبان برنامه نویسیC ++ نوشته شود. او ۵ مؤسس اصلی اتریوم را قبل از کنفرانسی حول محور بیت کوین در آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۴ که قرار بود رونمایی از Ethereum در آن صورت بگیرد، برای اولین بار ملاقات کرد.

پس از این که گوین به راه اندازی شبکه اتریوم کمک کرد و نسخه آزمایشی به موفقیت دست یافت، وی از دیگر بنیان گذاران خواست تا او را نیز به عنوان یکی دیگر از اعضا معرفی کنند.

این درخواست او به راحتی پذیرفته نشد؛ اما سرانجام نام گوین در کنار سایر بنیان گذارهای اتریوم قرار گرفت. در آوریل 2014، وود کاغذ زرد اتریوم را منتشر کرد که در آن به بررسی مشخصات فنی وایت پیپر این رمزارز پرداخته شده بود. وی همچنین پیشنهاد داد تا از زبان برنامه نویسی Solidity برای پلتفرم Ethereum استفاده شود.

گاوین وود بعدها ادعا کرد که سازنده اصلی اتریوم در واقع خود او است. وی گفت: «شواهد نشان می دهند که من نقش مهم تری از بوترین در ایجاد Ethereum داشتم.»
پس از پروژه بلاکچین اتریوم، گوین وود از طریق شرکت Parity که آن را به همراه شریک خود یعنی Jutta Steiner تأسیس کرده بودند به کار بر روی کد اتریوم پرداخت. وی هم اکنون فقط روی بنیاد Web3 و پروژه بلاک چین این نهاد، با نام Polkadot متمرکز است.

7. جفری ویلک (Jeffrey Wilcke) از بنیان گذاران اتریومبنیان گذاران اتریوم

زمانی که جفری ویلک به عنوان برنامه نویسی هلندی در این کشور مشغول به کار بر روی Mastercoin بود، با اتریوم آشنا شد. او آن قدر به این ارز علاقه مند نشان داد که تصمیم گرفت با به کارگیری زبان Go که اختصاصی گوگل است به پیاده سازی Ethereum بپردازد.

وی پروژه خود را هم زمان با نسخه ++C آغاز کرد و آن را گو اتریوم نامید. سپس نام آن را به Geth تغییر داد. به این ترتیب بود که او نیز به همراه گوین وود در اوایل سال ۲۰۱۴ به عنوان یکی از بنیان گذاران بلاک چین اتریوم به جهانیان معرفی شد.

ویلک پس از اتفاقات مختلف، نظارت و توسعه Geth را به پیتر شیلاگی (Peter Szilagyi) واگذار کرد و در اواخر سال گذشته مسائلی را شرح داد که باعث شدند تا او پروژه اتریوم را کنار بگذارد.

هم اکنون جفری به همراه برادرش شرکت تولید بازی با نام Grid Games تأسیس کرده اند. اخیراً ویلک اتریوم های خود را فروخته تا بتواند به سرمایه گذاری برای ساخت یک بازی بپردازد.

8. جوزف لوبین (Joseph Lubin) باتجربه ترین سرمایه گذاربنیان گذاران اتریوم

جوزف لوبین در سال ۱۹۸۷ از دانشگاه پرینستون در رشته مهندسی برق و علوم کامپیوتر فارغ التحصیل شد. وی قبل از آشنایی با بیت کوین در زمینه های مختلفی همچون مهندسی نرم افزار، تولید موسیقی، تجارت و امور مالی فعالیت داشت.

بعدها با بوترین آشنا شد. ویتالیک از او خواست تا به تیم بنیان گذاران اتریوم ملحق شود. ثروت دی یوریو و لوبین پروژه Ethereum را سرپا نگه داشت.

همچنین، جوزف شرکتی با عنوان ConsenSys راه اندازی کرد. این شرکت نقش مؤثری در رشد استارت آپ های بلاکچین داشت. در ضمن ConsenSys، امروزه با شرکای تأثیرگذار اتریوم همانند JPMorgan، گروه CME، BNY Mellon و… همکاری می کند.

سخن پایانی

همان طور که با مطالعه این مطلب دررابطه با بنیان گذاران اتریوم دریافتید، همکاری ۵ ساله و پرفرازونشیب ۸ نابغه توانست Ethereum را به کل دنیا معرفی کند و تأثیر بسیاری بر ارزهای دیجیتال بگذارد.

اگرچه این بنیان گذاران دیگر با یکدیگر کار نمی کنند؛ اما توانستند با کمک هم انقلابی عظیم در صنعت رمزارزها به وجود آورند. امیدواریم توانسته باشیم با ارائه این مقاله به تمامی سؤالات شما دررابطه با افراد مؤثر در ایجاد بلاک چین اتریوم پاسخ مناسبی دهیم.

ادامه مطلب
چارلی مانگر
آشنایی با چارلی مانگر کارآفرین موفق و شریک تجاری وارن بافت

بسیاری از ما به پیشرفت و کسب درآمد بیشتر فکر کرده ایم و به دنبال موثرترین راه برای موفقیت در کاری که انجام می دهیم بوده ایم. برای یادگیری بیشتر و استفاده ی مفیدتر از زمان و توانایی هایمان در جهت برداشتن قدم های سریع تر به سمت موفقیت نیاز داریم تا از انسان های ارزشمند درس بگیریم.

در این مقاله قصد داریم شما را به شناخت یکی از بهترین و تاثیرگذارترین انسان های دنیا دعوت کنیم.

چارلی مانگر کیست؟

چارلز توماس مانگر سرمایه گذار، کارآفرین، وکیل سابق املاک و مستغلات اهل ایالات متحده آمریکا است که در حال حاضر به عنوان نایب رئیس Berkshire Hathaway، مجتمع تحت کنترل (Warren Buffett) خدمت می کند. به گفته وارن بافت، مانگر شریک زندگی اوست.

وی از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۱  رئیس شرکت مالی وسکو (WESCO) بود. او هم چنین به عنوان رئیس شرکت Daily Journal Corps، واقع در لس آنجلس-کالیفرنیا، و هم چنین مدیر شرکت عمده فروشی Costco فعالیت می کند.

پدر و مادر چارلی، مطالعه کتاب ها را بسیار ارزشمند می دانستند و همیشه فرزندانشان را به مطالعه تشویق می کردند. آن ها همیشه در عیدها برای فرزندانشان تعداد زیادی کتاب می خریدند و این موضوع باعث شد که علاقه چارلی جوان به کتاب ها روز به روز بیشتر شود.

چارلی کم کم به ریاضی و بعد به فیزیک علاقه مند شد و برای تحصیل در این رشته ها اقدام کرد اما بعدها تصمیم گرفت که حرفه پدرش را ادامه دهد و به همین خاطر برای خواندن حقوق وارد دانشگاه هاروارد شد.

چارلی مانگر

چارلی مانگر قبل از ثبت نام در دانشگاه هاروارد برای تحصیل در رشته حقوق، دانشجوی دانشگاه میشیگان، انستیتوی فناوری کالیفرنیا و چندین کالج دیگر بود. در طول جنگ جهانی دوم، خدمات نظامی خود را در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده انجام داد.

پس از انتقال به کالیفرنیا، قبل از تأسیس شرکت خود در یک دفتر حقوقی استخدام شد. وی در حرفه حقوق بسیار خوش درخشید و بعدها شرکت مشاوره حقوقی خودش با نام Munger & Tolles را تأسیس کرد، اما در نهایت تصمیم گرفت تا دنیای وکالت را ترک کند و به توسعه املاک و مستغلات پرداخت.

او کار خود را به عنوان سرمایه گذار در اوایل دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد و بیشتر به دلیل ارتباط نزدیکش با وارن بافت شناخته می شود. دارایی خالص وی تا سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۲ میلیارد دلار برآورد شده است.

با هر استانداردی که در نظر بگیریم او یک زندگی کاملاً موفق و طولانی داشته است؛ تقریباً صد سال سن دارد و صاحب ۸ فرزند است.

چارلی مانگر و وارن بافت ملاقاتی مستقیم در سال ۱۹۵۹ در اوماها، نبراسکا داشتند، جایی که آن ها با هم و به همراه همسرانشان در کافه ای با هم به صرف شام نشستند. آن دو به سرعت با هم ارتباط برقرار کردند و هر دو در نوجوانی توسط پدربزرگ وارن بافت در فروشگاه مواد غذایی اش استخدام شدند و امروز به عنوان بهترین شرکا و دوست یکدیگر و همچنین به عنوان موفق ترین و تاثیرگذارترین افراد در سرمایه گذاری، پیش بینی بازار و توسعه مدل های ذهنی و تجاری شناخته می شوند.

تأثیرگذاری چارلی مانگر

چارلی مانگر

دیدگاه چارلی مانگر در مورد حس خیرخواهی نسبت به مردم روشن است؛ او می گوید: «هر کدام از ما که در زندگی خوش شانس بوده است وظیفه دارد دین خود را به مردم ادا کند». از جمله جالب ترین سوالات مربوط به این عبارت این است: انسان دوستی چیست؟ انسان دوستی چه تفاوتی با امور خیریه دارد؟ آیا اقداماتی وجود دارد که «ادای دین» باشد اما به صورت کامل خیرخواهانه نباشد؟ چگونه یک نفر بهتر دین خود را ادا می کند؟

انسان دوستی عبارت است از میل به ارتقاء رفاه دیگران. این کلمه از philanthropia لاتین قدیم گرفته شده است که از ترکیب دو کلمه ی دوست داشتن و انسان به وجود آماده است.

خیریه اما معنای دیگری دارد: هدف از آن دادن پول، غذا یا ارزش به یک سازمان غیر انتفاعی است. کاری که در حق فقرا می کنند، رحمت و شفقت.

در صورتی که شما به فقرا پولی اهدا کنید شما کار خیری کرده اید اما اگر به فردی روش پول در آوردن را آموزش داده باشید و یا به تغییر مثبت تشویقش کرده باشید، به گونه ای که در ارتقا رفاه و آسایش او نقشی ایفا کنید، در واقع مفهومی از انسان دوستی را تعریف کرده اید (به اصطلاح ماهی گیری را آموزش داده اید). چارلی مانگر فردی است که انسان دوستی را در دستور کار خود قرار داده و به آن اعتقاد دارد.

مارک زاکربرگ می گوید که نمی تواند به کارهای کوچک و قابل مشاهده ای که مقیاس ندارند – یعنی تغذیه گرسنگان، یا دادن پول به فقیران- راضی باشد. چنین فعالیت هایی جهان را اندکی بهبود می بخشند، اما دنیا را تغییر نمی دهند.

احساس چارلی مانگر در این باره چگونه است؟

خب، او گفته است شما می توانید از طریق انجام کارهایی مانند آموزش مهارت های شغلی به دنیا، روش جهانی را تغییر دهید. مانگر به طور خاص از مشاغلی مانند مک دونالد و کاستکو برای چنین کاری تقدیر کرده است. این فعالیت ها خیرخواهانه نیستند، اما او معتقد است که آن ها از طریق روش هایی که به صورت نرمال یک کسب و کار منفعت ایجاد می کند، برای جامعه مفید هستند.

به نظر می رسد که فراخواندن این نوع از کسب سود، نوعی خیرخواهی، حرفی دور از ذهن باشد، اما با این وجود این یک کار مفید و سودآور برای جامعه است.

به عنوان مثال، دستیابی به اشکال انرژی سبز و ارزان می تواند جهان را تغییر دهد. یا مثالی دیگر این است که انجام یک سرمایه گذاری به بهترین وجه می تواند آن تغییر را در جهان ایجاد کند، اما سرمایه گذاری از نظر فنی کار خیر حساب نمی شود، چرا؟ زیرا سرمایه گذاری برای کسب سود است.

در صورتی که سرمایه گذاری زیر مجموعه ی بازار است، ارزشی کمتر از خیریه دارد، زیرا کاملاً بازارمحور است. پس بهترین کلمه برای توصیف این دست فعالیت ها چیست؟

چارلی مانگر در یکی از سخنرانی هایش می گوید: «من فقط می خواستم با استعداد، زمان و منابعی که در دسترس داشتم بهترین کاری را که در حد توانم بود انجام دهم. این همان کاری است که من در گذشته و اکنون انجام داده ام. همه چیز براساس هزینه فرصت است. فرصتی که از دست می دهیم در واقع هزینه ای است که متحمل می شویم!»

چه چیزی در مورد چارلی مانگر خاص است؟

چارلی مانگر

مانگر از زمانی که جانت لاو کتابش را به چاپ رساند، فعالیت های انسان دوستانه بیشتری به انجام رسانده است. او در سال ۲۰۰۰ مقداری از سهام خود در Berkshire را به بیمارستان Good Samaritan ،PlannedParenthood، دانشکده حقوق دانشگاه استنفورد و مدرسه Harvard Westlake بخشیده است. او همچنین به میزان چشمگیری پول و سهام بیشتری را به دریافت کننده هایی از جمله دانشگاه میشیگان، دانشگاه استنفورد، مدرسه پلی تکنیک در پاسادنا و YMCA لس آنجلس داده است.

مانگر در مورد زمان مناسب برای انجام امور خیرخواهانه گفته است:

«اینکه شما هنگام مرگ یک باره ثروت خود را ببخشید و یا در طول زندگی، یک انتخاب شخصی است اما انتخاب من رویکرد دوم است. من کاملاً آگاهانه و از روی عمد ارزش خالص خود را پایین می آورم. اگر الان زیر یک میلیارد نباشد، به زودی خواهد شد.

 فکر من این است که من جاودانه نیستم و بعد از مرگم به جایی می روم که دیگر نیازی به آن نخواهم داشت. هیچ چیز به اندازه ۲ میلیارد دلار اضافی برای یک پیرمرد باعث جلب توجه نمی شود!»

مانگر معتقد است که مردم وظیفه ای فراتر از اعطا کردن پول دارند، به ویژه اگر ثروت خود را با کاری به دست آورده اند که احساس می کنند افراد زیادی قادر به انجام آن کارها نیستند، مانند جمع آوری سهام!

او می گوید: «از آنجایی که تمام کاری که انجام داده ام انتخاب سهام بوده و با ثروتمند شدن من خانواده ام نیز در آن شریک شده اند، اما من کمک زیادی به جامعه نکرده ام، حدس می زنم خیلی شبیه وال استریت باشد؛ اما تفاوت در این است که من از آن احساس شرم می کنم.»

وی می افزاید: «من تا حدودی شرمنده ام … اینکه تمام سودی که از هوشمندی خود برده ام پول است به خودی خود برای من رضایت بخش نیست. برای ادای دینم، تدریس می کنم و سعی می کنم مثالی بزنم. من بیزارم از اینکه مثال زدن زندگی من باعث شود مردم به دنبال مالکیت منفعل بر روی کاغذها بروند. من فکر می کنم زندگی هایی که بسیاری از مردم می گذرانند زندگی های فاجعه باری هستند؛ زیرا نمی دانند که اگر به ساختن چیزی کمک کنند کار بهتری کرده اند. کاش بیشتر می ساختم، این یک طلسم است که من فقط در انتخاب سهام بسیار خوب باشم. ما انسان ها اسیر استعدادهای خود هستیم. شاید به حرف های من بخندید اما من شرط می بندم که انسان های زیادی هستند که اسیر استعدادهای خود هستند.»

چارلی مانگر یکی از خیّرین اصلی دانشگاه سابق خود، میشیگان است. بیش از ۴۰ سال، او به عنوان معتمد مدرسه هاروارد-وستلیک خدمت کرده است.

مانگر به روش خاص خود یک معلم است زیرا به گفته ی خودش سعی می کند با خیرخواهی و ارائه آموزش های رایگان دین خود را به جامعه ادا کند و پیش گرفتن این رویکرد را نوعی کفاره می داند.

برای شروع یادگیری نیاز داریم ابتدا چند نکته را به خاطر بسپاریم

چارلی مانگر سخنرانی ها و آموزش های زیادی دارد که بتوانیم با یادگیری و رجوع به آنها در زندگی فردی و اجتماعی خود تغییرات چشمگیری به وجود آوریم، اما او بر سه نکته تأکید بیشتری دارد:

۱- مشخص کنید توانایی ها و استعدادهای شما چیست؟

چارلی مانگر

شناخت استعدادهای فردی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر یک از شما باید بفهمد که استعدادهایتان در کجا نهفته است، باید از توانایی های خود استفاده کنید. اگر سعی کنید در چیزی که در بدترین حالت هستید موفق شوید، در آینده یک زندگی شنیع خواهید داشت؛ که تقریباً می توان آن را تضمین کرد.

سال ها طول کشید تا خود مانگر سرانجام به حرفه ای برسد که تمام استعدادهای او را شامل می شد. قبل از شروع کار در Berkshire Hathaway، وی شرکت حقوقی خود را تأسیس کرد. اما وقتی در آنجا بود، بیشتر مشتریانش تصمیماتی مبنی بر سرمایه گذاری می گرفتند که باعث می شد او نیز به این فکر کند که قطعاً کاری بهتر از وکالت است.

هنوز در فکر ترک وکالت و دنیای قانون نیفتاده بود تا اینکه دوست قدیمی اش وارن بافت، مدیرعامل Berkshire Hathaway به او توصیه کرد این کار را انجام دهد. وارن بافت در مصاحبه با فورچون می گوید که دنیای وکالت از تمام استعدادهای چارلی مانگر استفاده نکرد.

مانگر معتقد است که شناسایی استعدادها و نکات مثبت خود در انتخاب سرمایه گذاری های فردی نیز کمک می کند.

او می گوید که او و وارن بافت فقط در مشاغلی سرمایه گذاری می کنند که از آن سر در می آورند، تبحر کافی دارند و از مزایای آن بهره مند می شوند.

۲- یاد بگیرید از پس اشتباهات خود بربیاید

چارلی مانگر

مانگر به خاطر توانایی اش در غلبه بر اشتباهات به خود افتخار می کند و می گوید که یاد گرفته چگونه از آن ها بگذرد و ضررهای خود را کاهش دهد.

شما می توانید یاد بگیرید که اشتباهات کمتری نسبت به سایر افراد داشته باشید، و همین طور اینکه چگونه اشتباهات خود را سریع تر برطرف کنید. اما هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید بدون اشتباه زیاد زندگی خوب و رضایت بخشی داشته باشید.

این نکته را در ذهن داشته باشید که صرف نظر از میزان یادگیری که دارید، اشتباه کردن اجتناب ناپذیر است. آن چه که از اهمیت زیادی برخوردار است نحوه برخورد شما با این اشتباهات است. قسمت مهم این است که بدانید چه زمانی پروژه ای را که قرار نیست به جایی برسد، کنار بگذارید.

عدم توجه و رسیدگی به انکار روانشناختی یک روش معمول برای کسانی است که با شکست مواجه می شوند. شما نسبت به چیزی تعهد جدی دارید. تلاش و پول خود را صرف کرده اید و هرچه بیشتر هزینه کنید، متاسفانه سازگارتر نیز می شوید به این صورت که توقع دارید کاری که در حال انجام آن هستید باید جواب بدهد، اگر کمی بیشتر وقت بگذارید حتماً به نتیجه می رسد، در حالی که کاملاً در اشتباه به سر می برید.

شما در واقع به اندازه ی بهایی که برای به ثمر نشستن زحماتتان می پردازید انتظار پیشرفت دارید، و این رویا آن قدر برایتان نزدیک و ملموس است که نمی توانید هیچ چیزی را بر خلاف آن تصور کنید.

در نتیجه انکار می کنید و سازگاری به خرج می دهید و در نهایت با شکست مواجه می شوید و یا در بهترین حالت در همان نقطه ای که ایستاده بودید باقی می مانید. یکی از بزرگترین دلایل موفقیت مانگر نسبت به اکثر مردم مربوط به تخریب ایده های محبوب اوست.

۳- «نمیدانم» پاسخی قابل قبول است

هیچ کس انتظار ندارد شما در مورد همه چیز، همه چیز را بدانید. وقتی نمی دانید و یا صلاحیت خاصی ندارید، از گفتن آن نترسید. اگر از شما سوالی شد که پاسخی برایش نداشتید و با گفتن واژه ی «نمی دانم» نیز مشکل داشتید به راحتی می توانید بگویید، من صلاحیتی در این خصوص ندارم که بتوانم نظری بدهم.

از شر افرادی که همیشه با اعتماد به نفس به سوالاتی که درباره آنها هیچ دانش واقعی ندارند پاسخ می دهند، خلاص شوید. این احساس که شما درباره همه چیز می دانید شما را از یادگیری دور می کند و دیواری محکم به دور ذهنتان می کشد و ارتباط ذهن شما را با جهان هستی قطع می کنند، با این کار فقط فرصت رشد را از خود دریغ می کند.

۶ سوال های کاربردی از بهترین سرمایه گذار جهان  

۱- مهمترین ویژگی شخصیتی که می توانیم به عنوان یک سرمایه گذار داشته باشیم، چیست؟

چارلی مانگر

صبر … و به دنبال آن رفتاری کاملاً تهاجمی. این ویژگی کسانی است که تلاش سخت دارند، دنیا را به دقت نگاه و غربال می کنند تا بهترین فرصت را بیابند. و زمانی که آن فرصت را بدست آوردند بهترین معاملات خود را انجام می دهند. درست در زمانی که شانس به آنها روی آورده از آن بهترین استفاده را می کنند. در صورتی که در زمان های دیگر نیازی به این حد از سخت کوشی و مراقبت نیست، خیلی ساده است.

۲- نوع کسب و کاری که مایلید در آن سرمایه گذاری کنید، چیست؟

ما آن دسته از مشاغل را ترجیح می دهیم که بتوانند در پایان سال برای ما چک بنویسند!

۳- با همه کتاب هایی که در مورد چگونگی سرمایه گذاری که با روش های دیگر نوشته شده است، چرا سبک سرمایه گذاری شما کارآمدترین است؟

از آنجایی که سرمایه گذاری به نظر نمی رسید کار امیدوارکننده ای باشد، صرفاً متخصصان سرمایه گذاری با بهره های هوشی بالاتر پا به این عرصه گذاشتند. داده های سرمایه گذاری امروز راحت تر و سریع تر در دسترس افراد قرار می گیرند، اما رفتار سرمایه گذاران فعلی با وجود همه این ها هوشمندانه تر از گذشته نخواهد بود.

نحوه واکنش افراد به بازار و مسائل مرتبط با آن تغییر نخواهد کرد؛ در واقع آرایش روانشناختی آنها ثابت می ماند. شما باید ذهن خود را از جمعیت متمایز کنید.

ذهنیت گلّه ای باعث فلج شدن تمام ضریب هوشی می شود. فکر نمی کنم سرمایه گذاران با وجود هوش زیادی که دارند، هوشمندانه تر عمل کنند. موفقیت به علت هوش بالا نیز همیشه منطقی نیست. برای اینکه یک سرمایه گذار موفق باشید باید خود را از ترس و حرص و طمع افراد اطراف خود نجات دهید، گرچه تقریباً کاری غیرممکن است.

۴- مهم ترین چیزی که هنگام تصمیم گیری در مورد خرید سهام و یا یک کسب و کار به آن فکر می کنید چیست؟

چارلی مانگر

هنگامی که ما سهام خریداری می کنیم – که فکر می کنیم بخش کوچکی از یک شغل است –  تحلیل ما بسیار شبیه به آنچه در خرید کل مشاغل استفاده می کنیم، است. ابتدا باید تصمیم بگیریم که آیا می توانیم محدوده درآمد پنج سال یا بیشتر را تخمین بزنیم.

اگر پاسخ مثبت باشد، ما سهام (یا تجارت) را در صورت فروش با قیمت مناسب در رابطه با مرز پایین برآورد خود، خریداری خواهیم کرد. اگر  ما توانایی تخمین درآمد آینده را نداریم – که معمولاً چنین است – به سادگی به سراغ چشم اندازهای دیگر می رویم.

بسیار حیاتی است که حیطه ی مصلحتی خود را بدانیم و به آن پایبند بمانیم. حتی در آن زمان نیز ما اشتباهاتی خواهیم کرد، هم در سهام و هم در مشاغل؛ اما مسئله جدی نخواهد بود.

۵- چرا فقط چند سهام خریداری می کنید؟ چرا ۵۰ سهام نه؟

زیرا این روش به شرایطی نامتعادل منتهی می شود، من ترجیح می دهم مقدار قابل توجهی پول را در تعداد کمتری سهام سرمایه گذاری کنم.

۶- آیا مردم با بهره ی هوشی عادی می توانند سرمایه گذاری را مانند شما انجام دهند؟

شما باید برعکس حماقت هایی که به صورت استاندارد در این عرصه صورت می گیرد عمل کنید… لازم نیست باهوش باشید. ما به دنبال تصمیمات آسان هستیم، اما یافتن تصمیمات آسان بسیار دشوار است. فقط کافیست سعی کنید احمق نباشید!

ادامه مطلب
post-blog-alt
جاستین سان مخترع ترون کیست؟

جاستین سان

جاستین سان (Justin Sun) یا یوچن (YuChen)، متولد 30 جولای 1990 به عنوان یک کارآفرین جوان در حوزه ی فن آوری از کشور چین شناخته می شود. وی از سال 2007 تا 2011 در دانشگاه پکن تحصیل کرد و لیسانس خود را در رشته تاریخ دریافت کرد. از سال 2009 تا 2010 نیز در رشته علوم و هنرهای لیبرال در دانشگاه هنگ کنگ چین تحصیل کرد و پس از آن از سال 2011 تا 2013 در دانشگاه پنسلیوانیا تحصیل کرد و مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد سیاسی را دریافت کرد.

سان همیشه تمایل زیادی به داشتن شهرت و اعتبار توجه زیادی داشته است. او دانش آموز خوب و شیفته ایده های لیبرال بود و هرگز از ایستادگی در برابر قدرت بزرگتر دست برنمی داشت.

در پروفایل GQ اولیه سان که در چین منتشر شد، وی دوران مدرسه خود را به یاد آورد و گفت كه او اغلب «رهبر افكار مدرسه» بود كه اغلب مخالف جریان اصلی بود. سان، منتقد جدی سیاست های مدرسه، همچنین نویسنده ای توانا بود که مقالاتی پر از انتقاد شدید از دولت چین داشت.

فردی که قصد داریم به شما معرفی کنیم مجله ی فوربز در سال 2017 او را در لیست سی نفره ی افراد موفق زیر 30 سال قرار دارد.

جاستین سان چه دستاوردهایی دارد؟

جاستین سان

  • قبل از بنیان گذاری ترون (Tron (TRX))، جاستین سان به مدت دو سال به عنوان نماینده ارشد و مشاور در شرکت ریپل (Ripple) مشغول به کار بود.
  • او همچنین بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شبکه اجتماعی PEIWO نیز هست، این شبکه اجتماعی با وجود ردصلاحیت از سمت دولت مورد پسند بسیاری از مردم واقع شد.
  • او در سال 2017 در یک مراسم افتتاحیه سیستم عامل ارز رمزنگارشی شده خود را معرفی کرد که تنها در چین 63 میلیون یورو بدست آورد.
  • وی همچنین مدیرعامل شرکت BitTorrent است که در سال 2019 خریداری کرد و صاحب Poloniex (ارز رمزنگاری شده نسبتاً شناخته شده) است.
  • او یک کارآفرین خلاق در حوزه فناوری، بنیان گذار پلتفرم ارز رمزنگاری شده TRON و مدیر عامل فعلی شرکت Rainberry است.
  • در سال 2011 او روی جلد مجله چینی Yazhou Zhoukan، در لیست رقبای هفته در آسیا قرار گرفت. در سال 2014 از او به عنوان رهبر جهانی جوانان در گردهمایی سالانه داووس در سوئیس نام برده شد و در سال 2015 کانال تلویزیونی CNTV چین او را به عنوان یکی از مهم ترین کارآفرینان جدید معرفی کرد.

رابطه جک ما و جاستین سان

جک ما، مدیر عامل Alibaba، از جاستین سان که روزهای 26 سالگی اش را می گذراند درخواست کرد تا در دانشگاه هوپان تحصیل کند. جاستین از شخص جک ما درس هایی گرفت و از آن زمان این دو دوستان خوبی شدند.

شایعات حاکی از آن است که وقتی جاستین سان با دولت چین به مشکلاتی برخورد، جک ما با استفاده از نفوذ خود در دستگاه دولتی به حل برخی از مشکلاتی که بر سر راه وی بود پرداخت. جاستین نیز با اهدا حدود 1.2 میلیون یورو به دانشگاه هوپان در آوریل 2019، هزینه ی آن را به خوبی بازپرداخت کرد.

قبل از اینکه جاستین با ارز رمزنگاری شده مورد توجه قرار گیرد، او قبلاً سابقه رسانه ای داشته است.

نحوه ی ثروتمند شدن سان به این صورت بود که وی با سرمایه گذاری اولیه در بیت کوین به یک میلیونر کاغذی تبدیل شد و در بازگشت به پکن در سال 2013، به Ripple Labs، شرکت آمریکایی که پروتکل پرداخت ریپل را توسعه داده بود، پیوست. در همان سال، او Peiwo، یک برنامه دوست یابی اجتماعی مبتنی بر صدا را تأسیس کرد.

جاستین سان بنیان گذار ترون (TRX)

جاستین سان

TronFi دارای خصوصیات مثبت آشکار و رقابتی است. کمترین آن این است که هزینه های کمتری نسبت به ارز اتریوم دارد که بسیاری از سرمایه گذاران خرده فروشی را از ورود به این فضا منع کرده است.

ثانیا، Tronfi برای سرمایه گذاران خرده فروشی چینی قابل دسترسی است: توسط توسعه دهندگان چینی برای مخاطبان چینی به زبان چینی طراحی شده است. کانال بازاریابی آن به جای تلگرام یا دیگر اپلیکیشن های مورداستفاده جهانی در WeChat (یک اپلیکیشن ساخت چین) است.

جاستین سان اغلب در رسانه ها منفی است!

سان به عنوان یک استاد بازاریاب واقعی، همیشه با هر کاری که انجام می دهد توجه مردم را به خود و شرکت هایش را جلب می کند. او در دسامبر 2019 قول داد که 1 میلیون دلار به سازمان گرتا تونبرگ کمک کند به علت که این نیز نگرانی های مشترکی مبنی بر گرم شدن کره زمین دارد. این کار وی از نظر دو میلیون دنبال کننده اش در توییتر نوعی تحقیر به حساب آمده است.

واقعیت این است که ارز رمزنگاری شده برای استخراج شدن به مقدار زیادی انرژی نیاز دارد. از آنجا که انرژی ارزان در چین موجود است، حدود 50٪ از تمام استخراج کنندگان این ارزها در این کشور هستند.

باور بر این است که استخراج ارز رمزنگاری شده به آلودگی هوا در چین دامن می زند؛ بنابراین او به این دلیل مورد انتقاد جمع زیادی از مردم است.

در سال 2019، جاستین سان به داشتن دنبال کنندگان جعلی در توییتر متهم شد و دیگر موردی که ممکن است برایش دردساز شود این است که او هنوز به طور کامل هزینه خرید شرکت بیت تورنت را پرداخت نکرده است.

قرار ناهار با بزرگترین سرمایه گذار جهان؟!

جاستین سان

جاستین سان وقتی به شهرت جهانی دست یافت که در تابستان سال 2019، 4 میلیون یورو برای صرف ناهار با وارن بافت، سرمایه گذار افسانه ای و مدیر عامل Berkshire Hathaway پرداخت. او ادعا کرد که می خواست اولین کسی باشد که وارن بافت را برای سرمایه گذاری در حوزه ی ارزهای رمزنگاری شده تشویق می کند.

منتقدان این کارآفرین جوان ادعا کردند که او از همه چیز برای بازاریابی استفاده کرده است. از آنجا که این داستان سبب ایجاد جریان های خبری زیادی در سراسر جهان شد، موفقیت آمیز قلمداد می شود. هیاهوی رسانه ای قابل چشم پوشی نیست.

اما همانطور که مصاحبه کننده CNBC به سان گفت:

«وارن بافت بین کوین را با قمار در لاس وگاس مقایسه کرده و ارزهای رمزنگاری شده را سم موش صحرایی خوانده»

سان با خیالی راحت خندید و تأکید کرد که وارن بافت به عنوان یکی از موفق ترین سرمایه گذاران جهان، منابع اطلاعاتی درستی ندارد.

چندی بعد، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ در توییتی نوشت که طرفدار بیت کوین و سایر ارزهای رمزپایه نیست چرا که ارزش آنها به اندازه ی باد هواست!

سان برای پاسخ به این توئیت گفت:

«آقای رئیس جمهور، شما با اخبار جعلی گمراه شده اید، بیت کوین و بلاک چین بهترین فرصت برای ایالات متحده است! من دوست دارم شما را به همراه رهبران کریپتوکارنسی و سرمایه گذار بزرگ وارن بافت در تاریخ 25 ژوئیه به صرف ناهار دعوت کنم.»

یک هفته بعد، حساب توییتر Tron اعلام کرد که قرار ناهار به دلیل سنگ کلیه ی سان به تعویق افتاده است.

اما درست پس از آن که سان اعلام کرد در حال برنامه ریزی مجدد ناهار خود با وارن بافت است، روزنامه های چینی اخباری منتشر کردند مبنی بر اینکه سان نه تنها به جمع آوری پول، قماربازی و پولشویی غیرقانونی متهم بود، بلکه گویا توسط مقامات چینی در پکن بازداشت شد و علت لغو قرار ملاقات او نیز تحریم و ممنوع الخروج شدن وی از طرف دولت چین بوده است.

سان ادعاهای مطرح شده را رد کرد و گفت که وی تحت درمان سنگ کلیه قرار دارد. وی به ماندارین نوشت: «جمع آوری کمک های مالی غیرقانونی از شبکه درست نبود» و افزود که ترون با مقامات «همکاری فعال» دارد تا بتواند الزامات قانونی را رعایت کند. وی افزود که ترون در سنگاپور، جایی که در آن واقع شده است، از قوانین و مقررات پیروی می کند و این ادعای پولشویی «درست نیست».

دولت چین به سان اعتماد ندارد!

جاستین سان هر روز بیشتر از روز قبل زیر نظر دولت چین قرار می گیرد. این دولت کمونیست که قبلاً طرفدار ارزهای رمزپایه ای بود که مشاغل زیادی را فراهم می کرد، به دو دلیل تغییر شیوه داده است:

1- استخراج ارزهای رمزنگاری شده به انرژی ارزان متکی است و در چین این به معنای استفاده از معادن ذغال سنگ آلوده است که هنوز هم بیشتر انرژی چین را تأمین می کنند. دولت پکن از آن زمان برای کاهش اثر کربنی آن، قوانین سختگیرانه ای را بر کل صنعت ارزهای رمزنگاری شده وضع کرد.

2- دلیل دوم این که ارزهای رمزنگاری شده اطلاعات را مخفی می کنند. از آنجا که هیچ بانک مرکزی درگیر نیست، رمزگذاری در چندین مورد با فعالیت های مجرمانه مرتبط بوده است. به هر حال پرداخت بین دو کیف پول رمزارزی از یک اسم به اسم دیگر انجام نمی شود؛ بلکه بیشتر از یک کیف پول به کیف پولی دیگر است. غالباً ثبت نام با یک نام حتی ضروری نیست، که به معنای ناشناس بودن است.

چین از زمان رونق اقتصادی اش در قرن اخیر چندین میلیاردر خودساخته داشته است  این بدان معنی است که افراد ثروتمند با استفاده از رمزنگاری پول خود را به واحدهای بزرگ مالیاتی منتقل می کنند. بنابراین، به طور ویژه از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور شی جین پینگ، دولت چین میلیاردهایی را که از پرداخت مالیات شانه خالی می کنند، شکار می کند.

بعد از انتشار خبرهای مربوط به قرار ملاقات جاستین سان با وارن بافت، شایعاتی حاکی از آن بود که وی یکی از همین افراد محکوم به فرار مالیاتی است، اما وی با عنوان مدیرعامل ترون این موضوع را چندین بار رد کرده است.

درگیری با بنیانگذار اتریوم (Ethereum)

شاید بدانید که اتریوم نیز یکی از ارزهای رمزنگاری شده محبوب به حساب می آید که در کنار بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرد.

بنیان گذار اتریوم، Vitalik Buterin در چندین مورد با جاستین سان بر سر توییتر درگیر شد. در آوریل 2018، سان نموداری را به نمایش گذاشت که استدلال می کرد ترون (TRON) یک پروتکل برتر نسبت به اتریوم (Ethereum) است.

Buterin از طریق توییتر جاستین سان را به عدم درستی در نشان دادن توانایی های سیستم عامل ترون متهم کرد و به ادعاهای قبلی دزدی ادبی توسط دیگران علیه وی و TRON اشاره کرد. Buterin در ماه سپتامبر در حالی که از سخنان بحث برانگیزی که در مورد رشد بالقوه بازار صنعت بلاک چین ارائه کرد، تلنگرهایی را با عنوان روش های نادرست جذب افراد به سیستم ارزهای رمزپایه زد.

موفقیت یا عدم موفقیت؟!

اولین موفقیت مهم سان برنامه Peiwo بود که به «مرا همراهی کن» ترجمه می شود، برنامه ای با یک اتاق گفتگوی زنده با ده میلیون کاربر که از نظر کاربران یک موفقیت بزرگ محسوب می شد. اما این برنامه قابلیت های منفی نیز داشت که سرانجام، از فروشگاه های اپلیکیشن های اپل و اندروید حذف شد و مقامات چینی آن را به همراه سایر مواردی که «ارزش های سوسیالیستی را بر هم می زند» تعطیل کردند.

در جایی بین سفر مداوم سان به این سو و آن سو از پکن به سانفرانسیسکو، وی بیت تورنت را به قیمت 140 میلیون دلار خریداری کرد. بخشی از آنچه این معامله را منحصر به فرد کرد فضای برخورد ابرقدرت ها بود که آن را احاطه کرده بود. در تابستان 2018، برخی از کارشناسان آمریکایی می گفتند سیاست تجاری ایالات متحده و چین با وجود سود کم به اقتصاد آمریکا آسیب رسانده و پارانویای جنگ سرد برانگیخته است.

پس از خرید بیت تورنت، سان ناگهان با یک پا در پکن و پای دیگر در سانفرانسیسکو درگیری های مربوط به آن را آغاز کرد.

کارمندان ارشد بیت تورنت نگران بودند که دولت ایالات متحده ممکن است این همکاری ها را موشکافی کند، اما خطرات ناشی از جنگ تجاری ایالات متحده و چین متوجه سان نبود.

یکی از کارمندان ارشد سابق می گوید: «جاستین به موانع نگاه می کند و فکر می کند که می تواند از آنها عبور کند، این ذهنیت یک کارآفرین است که از برخی جهات عالی است. اما این شامل قانون شکنی در جنبه های کم اهمیت کارها نیز می شود.»

من فکر می کنم که اشکالی ندارد

سان با ابراز «من فکر می کنم که اشکالی ندارد» سعی کرد این نگرانی ها را برطرف کند.

به هرحال که جک ما، مدیرعامل شرکت Alibaba توسط نماینده ایالات متحده آمریکا برای نقض IP در لیست سیاه قرار دارد. اما بیت تورنت دقیقاً به این دلیل زنده مانده بود که کارمندان ارشد شرکت و وکلا از مناطق خاکستری دوری می کردند.

آن ها یک فناوری ارائه دادند در حالی که محتوایی غیرقانونی توزیع نکردند: «ما می خواهیم اطمینان حاصل کنیم که کارها را به صورت قانونی انجام می دهیم.»

دیدگاه سان از موفقیتش در شرکت ترون

جاستین سان

سان از قدرت تخیل بسیار گسترده ای در غرب وحشی کریپتو کارنسی جهان دارد. فضایی که قوانین نامشخص هستند و مقررات نیز به طور کامل اجرا نمی شوند. از زمان انتشار بیت کوین رمز ارزهای زیادی ظهور کرده اند که برای رسیدن به تسلط در این حوزه فعالیت های گسترده و بعضاً عجیبی انجام می دهند اما اغلب ارزش آنها را می توان به راحتی حدسی زد. بخش های فروش آنها روی ارز متمرکز است که قابل دستکاری یا کنترل نیست و «غیر متمرکز کردن شبکه ((Decentralization)) شعار رسمی بازاریابی است که ترون نیز از آن استفاده می کند.

با کسب موفقیت های بیشتر سان، بیت تورنت از ساختمان قدیمی خود خارج شد که توسط یک رمپ آزادراه احاطه شده بود و به یک آسمان خراش در مرکز شهر واقع در خیابان 301 هوارد منتقل شد. کارمندان از دفتر جدید خود بسیار راضی بودند و شرایط بسیار بهتری را تجربه می کردند، آنها سان را فقط از طریق چت ویدیویی می شناختند.

سان سرانجام برای ساخت امپراطوری رمزنگاری خود به سانفرانسیسكو رفت. او به کارمندان خود می گفت که یک روز، او ثروتمندتر از بیل گیتس خواهد شد.

اما شرکت ترون ممکن است بی پول باشد. اخیراً اخباری از طریق کانال ترون در اپلیکیشن وی چت منتشر شد مبنی بر اینکه ترون دریافت کننده کمک هزینه 2 میلیون دلاری ویروس کرونا از دولت ایالات متحده است و آنها به زودی انتظار دریافت کمک مالی دیگری از دولت ایالات متحده دارند.

کلام آخر

جاستین سان یکی از آن چهره های فراموش نشدنی و به نوعی بحث برانگیز در دنیای ارزهای رمزنگاری شده است چرا که او به برخورد انتقادی با بیت کوین مشهور است.

سوال این است که آیا او یک فرد عجیب و غریب است یا یک نابغه؟ قطعاً افرادی که در دنیای تکنولوژی و سرمایه تبدیل به غول های شکست ناپذیر شدند دیوانه بودن را تنها راه رسیدن به موفقیت می دانند.

ادامه مطلب
زندگی ثروتمندان
سبک زندگی ثروتمندان در ایران و جهان چگونه است؟

نحوه زندگی در اقشار مختلف جامعه با هم کاملاً متفاوت است، به گونه ای که گاهی اوقات دو فرد که در دو سطح متفاوت اقتصادی زندگی می کنند هیچ درکی از شرایط زندگی یکدیگر ندارند. زندگی ثروتمندان و رفتارهای آن ها می تواند الگویی باشد برای کسانی که دوست دارند به موفقیت دست یابند. در این مقاله نحوه سرمایه گذاری ثروتمندان، رفتارها، فعالیت ها و سایر نکات مربوط به زندگی آن ها را بررسی می کنیم.

قبل از هر چیز بهتر است به بیان تعاریفی از قبیل “ثروتمند کیست؟”، “مفهوم ثروتمندی چیست؟”، “معنای ثروت و غیره بپردازیم.

ثروتمند به چه کسانی گفته می شود؟

زندگی ثروتمندان

تعاریف مختلفی از ثروتمند وجود دارد که می توان گفت تمام آن ها در کنار هم یک ثروتمند واقعی را شکل می دهند. هر چند از نظر لغت شناسی، ثروتمند به کسی که دارایی زیادی نسبت به سطح عمومی جامعه دارد، گفته می شود ولی در جزئیات، تعاریف با هم متفاوت هستند. از طرفی برخی از جامعه شناسان ثروتمند را فقط کسانی نمی دانند که دارایی مالی دارد؛ بلکه به بُعد معنوی داشته های فرد نیز اشاره می کنند.

مفهوم ثروتمندی بر مبنای دارایی با ارزش خالص

ثروتمندی مفاهیم مختلفی دارد که ساده ترین آن ها، پولدار بودن است؛ این موضوع امروزه فقط بخشی از ثروتمندی را در شامل می شود.

  1. رابرت کیوساکی ثروتمند واقعی را کسی می داند که آزادی مالی دارد؛ یعنی هیچ گاه چیزی نیست که به آن نیاز یا علاقه داشته باشد اما نتواند آن را تهیه کند. برای این منظور باید درآمد ماهیانه فرد بیشتر از میزان خرج ماهیانه او باشد.
  2. ثروتمند کسی است که مقدار زیادی املاک یا پول مازاد بر احتیاج خود در حساب بانکی اش دارد. مبلغ سرمایه باید به اندازه ای باشد که از نظر جامعه و شرایط اقتصادی موجود، زیاد محسوب شود.

ثروت به چه معنی است؟

تعریف دیگر ثروتمندی، داشتن درآمد بیش از مخارج در کنار سبک زندگی شاد است؛ یعنی فرد باید بتواند علاوه بر این که درآمد مورد نیاز خود را دارد، میزانی از آن را پس انداز کند و در عین حال سبک زندگی شادی داشته باشد.

افرادی که تمام طول شبانه روزِ خود را درگیر فعالیت های مادی هستند، در این تعریف، ثروتمند واقعی شناخته نمی شوند. در این دیدگاه، ثروت فقط دارایی مادی نیست و فرد باید از نظر دارایی های معنوی نیز آرامش لازم را داشته باشد.

چرا ثروتمندان ثروتمندتر می شوند؟

احتمالاً شما هم ضرب المثل پول، پول می آورد را بارها شنیده اید؛ اما چرا ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر می شوند و افراد فقیر، رشد کم و حتی گاهی منفی از نظر اقتصادی دارند؟

از نظر علم موفقیت، ذهن افراد، جذب کننده دارایی و مال آن ها است و ثروت به صورت مدارهایی است که باید آن ها را به مرور طی کرد. از این رو کسانی که در مدارهای بالای ثروت هستند، ذهن بازتری برای سرمایه گذاری در بازارهای مختلف دارند و راحت تر می توانند مشاغل جدیدی راه اندازی کنند؛ مثلاً سرمایه گذاری در بورس برای این افراد در حد کلان صورت می گیرد و سودهای ناشی از آن نیز می تواند بسیار زیادتر از کسانی باشد که سرمایه کمی دارند.

لازمه شروع هر کسب و کار، سرمایه است و این افراد دست بازتری برای سرمایه گذاری دارند. همچنین ضررهای مالی معمول نیز ممکن است نسبت به دارایی و سود روزانه آن ها چندان به چشم نیاید. این عوامل در کنار هم سبب می شوند تا ثروتمندان روز به روز دارایی بیشتری جمع کنند.

به گونه ای که از بیل گیتس پرسیدند چقدر ثروت دارد؟ گفت: الآن؟ یا الآن؟ یا الآن… یعنی در هر ثانیه به ثروت او اضافه می شود. این مثال برای دیگر ثروتمندان در بازه های زمانی مختلف نیز صادق است!

فرد باید چه میزان دارایی داشته باشد تا به او ثروتمند گفته شود؟

ثروتمند بودن برای هر کسی ممکن است معیار خاصی داشته باشد؛ مثلاً فردی با داشتن ۱ میلیارد تومان خود را ثروتمند بداند و دیگری با صدها میلیارد تومان دارایی هنوز هم احساس کند ثروتمند نیست.

معمولاً کسانی که در جامعه به عنوان ثروتمند شناخته می شوند، دارایی های خالص آن ها بررسی می شود. کسانی که می توانند به راحتی خانه و ماشین گران قیمت خریداری کنند و مسافرت های پرهزینه ای برای خود ترتیب دهند.

البته ممکن است این افراد سبک زندگی متفاوتی را برگزینند و ثروت خود را خرج کارهای خیرخواهانه کنند. ولی به طور کلی کسی که بیش از حد رفاه خود سرمایه دارد، ثروتمند است.

جملاتی زیبا از بزرگان کسب و کار در مورد ثروتمند بودن

زندگی ثروتمندان

جک لندن در مورد ثروتمندی می گوید: “ثروت یعنی تأثیرگذاری، اگر می خواهی ببینی چقدر ثروتمندی، ببین در جامعه چقدر تأثیر مثبت بر جای گذاشته ای.”

وارن بافت سرمایه گذار افسانه ای در مورد موفقیت و ثروتمند بودن می گوید: “در دنیای کسب و کار، موفق و ثروتمند کسی است که به کاری که انجام می دهد عشق بورزد.”

رابرت کیوساکی به عنوان یکی از بزرگ ترین افراد در زمینه کسب و کار و موفقیت می گوید: “فقط یک تفاوت بین افراد فقیر و ثروتمند وجود دارد، آن هم چگونگی گذراندن وقت و زمانشان است.”

۳ تا از بهترین کتاب هایی که در مورد ثروتمند شدن می توانید بخوانید

زندگی ثروتمندان

این سه کتاب برای شما در مسیر ثروتمند شدن راه گشا خواهند بود:

  • یکی از بهترین کتاب های جذاب و جالبی که در مورد ثروتمند شدن به شما توصیه می کنم، بیندیشید و ثروتمند شوید، اثر ناپلئون هیل است.
  • تعلیمات مقایسه ای بین دو تفکر ثروتمند و فقیر را در کتاب پدر پولدار و پدر فقیر از رابرت کیوساکی می توانید بخوانید.
  • ثروتمندترین مرد بابل از جرج کلاسون نیز داستان موفقیت یک کارگر بابلی را بیان می کند.

سبک زندگی ثروتمندان چگونه است؟

سبک زندگی ثروتمندان در هر جامعه ای مانند فرهنگ جوامع مختلف با هم متفاوت است؛ از این رو نمی توان گفت در تمام جهان این افراد مانند هم زندگی می کنند. برای درک بهتر این موضوع، بهتر است شیوه زندگی آن ها را در فرهنگ های مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

سبک زندگی ثروتمندان ایران

ثروتمندان در ایران به دو گروه تقسیم بندی می شوند. افرادی که ثروتی بادآورده به دست آورده اند و افرادی که با زحمت و پشتکار به ثروت رسیده اند. حتی اگر ندانید که فردی چگونه ثروت خود را به دست آورده است باز هم با مقایسه سبک زندگی آن ها، به احتمال زیاد می توانید درک کنید که نحوه کسب ثروتشان چگونه بوده است!

کسانی که ثروت های بادآورده و بدون زحمت دارند، بیش از هر چیزی درگیر ظواهر زندگی، ریخت و پاش و چشم و هم چشمی هستند؛ اما کسانی که زندگیشان را خود ساخته اند و ثروتمند واقعی هستند، ارزش های زندگی خود را روز به روز بالاتر می برند.

در اصل ثروتمندانِ مد نظر ما نیز همین گروه هستند و گروه اول را جزو ثروتمندان موفق نمی دانیم. این افراد نه تنها ثروتشان مانع پیشرفت شخصیتشان نمی شود؛ بلکه روز به روز شخصیت متعالی تر و پخته تری پیدا می کنند. این افراد هم از ثروت خود در جهت رفاه زندگی استفاده می کنند؛ اما تمام خرج و مخارجشان معقولانه و حساب شده است.

سبک زندگی ثروتمندان جهان

در دنیا نیز فرهنگ ثروتمندان ممکن است مانند کشور ما، بهتر و یا در سطحی پایین تر باشد. در کشورهای تازه توسعه یافته مانند عربستان و امارات متحده عربی، اکثر افراد استفاده های تجملی از دارایی های خود می کنند. احتمالاً خبرهای استفاده از توالت ها و کفش های طلا و مواردی از این قبیل را بین این افراد شنیده اید.

البته در بین ایشان نیز کسانی هستند که زندگی مدیریت شده و هدفمندتری دارند. معمولاً در بین کشورهایی که مدت هاست توسعه یافته اند، افراد یاد گرفته اند که بهتر است در دنیای امروز برای زندگی خود برنامه ای دقیق داشته باشند. در کشورهای اروپایی تقریباً تمام ثروتمندان خودساخته هستند و سبک زندگی بسیار متفاوتی دارند.

به عنوان مثال زاکربرگ، ثروتمند جوانی که فیس بوک و اینستاگرام را مدیریت می کند، هر روز با تیشرت خاکستری خود سر کار می رود. وقتی دلیل این کار را از او پرسیدند گفت، همیشه از این طرح و رنگ استفاده می کنم تا بتوانم زمانی را که به انتخاب لباس می گذرانم، برای پیشرفت در کارم صرف کنم! این سبک زندگی بسیار جالب و ستودنی است!

کتاب خوانی و کسب اطلاعات بیشتر از دیگر کارهایی است که تمام افراد موفق و ثروتمند ایران و جهان به آن پایبند هستند. کتاب های انگیزشی، موفقیت و همین طور دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه کار خود همیشه در برنامه این افراد وجود داشته است.

سبک زندگی ثروتمندان مشهور

افرادی که توانستند در جامعه تأثیرگذار باشند ثروتمندان واقعی هستند که برای موفقیت باید از آن ها الگو گرفت. در ادامه مقاله تیم خانه سرمایه برای شما به صورت خلاصه سبک زندگی برخی از ثروتمندان ایران و جهان را بیان خواهد کرد.

سبک زندگی استیو جابز

زندگی ثروتمندان

یکی از معروف ترین ثروتمندان خارجی، استیو جابز مؤسس شرکت اپل است. سبک زندگی استیو جابز مانند اکثر افراد موفق پر از تلاش و پشتکار است. جابز هر روز صبح زود از خواب برمی خاست و صبح خود را با گوش دادن به یک سخنرانی انگیزشی شروع می کرد.

استیو علاوه بر ورزش روزانه، هر صبح یک کار ساده برای خودش انجام می داد و جلوی آینه به خود می گفت: «اگر امروز آخرین روز زندگیت باشد، آیا برنامه امروزت می تواند تو را خوشحال کند؟» این کار باعث می شد تا برنامه روزانه خود را مرور کند و در صورت نیاز آن را تغییر دهد!

وی می گفت:

«تبدیل شدن به ثروتمندترین مرد جهان که در یک قبرستان آرام گرفته است، ارزشی برای من ندارد، اینکه زمانی به رختخواب می روم احساس کنم کار ارزشمندی انجام داده ام برایم اهمیت زیادی دارد.»

داشتن برنامه روزانه و پشتکار برای از سر راه برداشتن موانع از دیگر خصوصیات وی بود که باعث موفقیت روز افزونش می شد.

سبک زندگی و کار برایان تریسی

زندگی ثروتمندان

برایان تریسی نه تنها جزو ثروتمندان جهان است؛ بلکه یکی از اساتید بزرگ موفقیت در دنیاست. برایان تریسی یکی از خوش برنامه ترین افراد موفق دنیاست. او به برنامه ریزی و نوشتن اهداف و برنامه ها به شدت اعتقاد دارد.

او معتقد است تفاوت اصلی بین افراد موفق و ناموفق این است که افراد موفق کار خود را شروع می کنند و کارهایی را که دوست دارند انجام می دهند؛ اما افراد ناموفق ایده دارند و همیشه برای انجام ندادن کارها، بهانه ای دارند. پس تنبلی ممنوع! تریسی هر شب برنامه روز بعد خود را تنظیم می کند، سپس صبح زود آن را چک کرده و بعد از ورزش و صبحانه، از سخت ترین آن ها شروع می کند، همان که در کتاب قورباغه ات را قورت بده، به زیبایی تشریح کرده است.

نوشتن برنامه روزانه و انجام دادن سخت ترین کار در اول وقت! تریسی می گوید، نوشتن اهداف و برنامه ها ذهن شما را برای انجام دادن و رسیدن به آن ها آماده می کند و مسیر را برایتان هموار خواهد کرد.

سبک زندگی ثروتمندان ایرانی

افراد زیادی در کشور ما هستند که با تلاش و کوشش به ثروت دست یافته اند و جزو افراد تأثیرگذار و موفق محسوب می شوند. تعداد این افراد کم نیستند، اما از بین آن ها چند نفر را انتخاب کردیم تا با سبک زندگی آن ها آشنا شوید.

سبک زندگی حسین ثابت بکتاش

زندگی ثروتمندان

حسین ثابت بکتاش جزو خوش نام ترین ثروتمندان و خیرین ایران است. او هتل های زیادی را در ایران و جهان دایر کرده است. ایشان علاوه بر ثروتی که با پشتکار خود به دست آورده، توانسته با کارآفرینی فراوانی که داشته است، محبوبیت زیادی کسب کند.

بکتاش فردی پر انرژی و علاقه مند به ادبیات و عرفان است. او به فرهنگ و هنر ایران باستان توجه نشان می دهد. وی از ابتدای زندگی فردی پرتلاش بود و از فعال بودن دست نکشید.

نگاهی به سبک کاری وی نشان می دهد که بکتاش بر همه فعالیت هایش اشراف دارد و بسیار قدرتمند عمل کرده است. او در سردفتر آلمان خود نوشته است: حق ناس را دست نزن، عاشق تصمیمت باش، مصمم باش، آنگاه محال پا به فرار می گذارد!

سبک زندگی احد عظیم زاده

احد عظیم زاده

یکی از ثروتمندان ایرانی که هم از نظر مالی و هم از نظر شخصیتی می توان وی را فردی ثروتمند دانست، احد عظیم زاده است. سختی های مسیر زندگی، عظیم زاده را فردی پرتلاش و پرانگیزه بار آورد. هر چند در سال های موفقیت، دیگر نیازی به پول نداشت، اما خدمت به جامعه و مردم باعث شد وی هرگز خسته نشود و فعالیت خود را ادامه دهد.

موفق ترین تاجر فرش در دنیا و کسی که بنیان گذار طراحی فرش گرد در ایران بود. عظیم زاده از خیرین بزرگ کشور است که یکی از دغدغه هایش کمک کردن به کودکان یتیم و بی سرپرست در تمام دوران زندگی خود بوده است.

عظیم زاده می گوید، باید بخشید، زیاد و بی منت بخشید! او بخشیدن را یکی از مهم ترین کارهایی می داند که هر کسی (نه تنها افراد ثروتمند) باید آن را در برنامه خود داشته باشد. از طرفی تلاش و امید دو بال هستند که از نظر عظیم زاده بدون آن ها به ثروت و موفقیت نمی رسید.

پی یر امیدیار و موفقیت جهانی او

پیر امیدیار

نمی دانم چرا ولی یک مسئله در سبک زندگی همه افراد موفق خودنمایی می کند و آن نیکوکاری و بخشش است! پیر امیدیار یکی از این افراد است که جزو میلیاردرهای جوان ایرانی – آمریکایی است که بنیان گذار و رئیس شرکت بزرگ و سایت مزایده آنلاین eBay است.

پی یر با ایده ای ساده شروع به کار کرد و به بیان خودش هیچ گاه تصور نمی کرد این ایده بدین صورت مورد توجه قرار گیرد. سایت eBay به سرعت رشد کرد و نتیجه آن موفقیت و ثروتی بود که برای امیدیار به ارمغان آورد.

او به کارهای خیر علاقه وافری دارد و بنیاد خیریه و بشردوستانه برای بهبود مردم فقیر توسط او و همسرش بنیان گذاری شد. پیر معتقد است تا زمانی که انسان ها با محبت، احترام و کرامت با هم برخورد می کنند، جهان دلیلی برای بقا، ادامه و پیشرفت دارد.

تفریحات ثروتمندان

شاید باورتان نشود؛ ولی اکثر افراد ثروتمند و موفق، کار کردن را بهترین تفریح برای خود می دانند. قطعاً انسان به تفریحات و سرگرمی هم نیاز دارد. کسانی که ذهنی موفق دارند، از کار کردن نیز لذت می برند و پیشرفت بیشترین تفریح و لذت را برای آن ها به دنبال دارد.

البته موضوع اصلی این است که افرادی که از طریق تحلیل، تفکر و تلاش به ثروت رسیده اند کار را برای خود نوعی تفریح می دانند چرا که از کسب موفقیت لذت می برند؛ با این وجود اغلب این افراد تفریحاتی از قبیل کتاب خواندن، یادگیری مسائل جدید و پررونق، زبان های خارجی را دارند.

جالب است بدانید که کار در بازار بورس نیز یکی از تفریحات این قبیل افراد است، چرا که هم کار است، هم پیشرفت و چالش و هم برقراری روابط اجتماعی.

ثروتمندان باید چه مهارت های رفتاری و عملی داشته باشند

بدون شک رسیدن به موفقیت اتفاقی نیست و فرد ثروتمند باید رفتارها و اعمال متفاوتی نسبت به افراد عادی جامعه داشته باشد که به دستاوردهای بیشتری نسبت به آن ها رسیده باشد. این عادات می تواند به کسانی که دوست دارند ثروتمند و موفق باشند کمک کند تا با الگوبرداری سبک زندگی و کار خود را به آن ها نزدیک کنند.

عادت ها و رفتارهای مشترک ثروتمندان

به علت گرایش بیشتر افراد جامعه به ثروتمندی، تحقیقات زیادی هم در مورد رفتارها و عادات مشترک ثروتمندان در سال های اخیر صورت گرفته است که خلاصه ای از آن ها شامل موارد زیر است:

  1. سحرخیزی و شروع کارها از همان ابتدای روز؛
  2. پس انداز مبلغی از درآمد ماهیانه که اکثراً حدود ۱۰ درصد از کل درآمد است؛
  3. بخشش و کمک به دیگران که بیشتر ثروتمندان حدود ۵ درصد درآمد خود را در این راه صرف می کنند؛
  4. پشتکار از دیگر رفتارهای ثروتمندان است و باعث می شود تا در میانه راه از اهداف خود دست نکشند؛
  5. سرمایه گذاری در حوزه های متعدد؛
  6. نگرشی مثبت نسبت به زندگی و بیرون ریختن افکار منفی از ذهن؛
  7. انعطاف پذیری؛
  8. یادگیری مطالب جدید.

برای ثروتمند شدن باید چه تغییراتی در زندگی مان ایجاد کنیم؟

اگر شما هم دوست دارید به جرگه ثروتمندان بپیوندید، باید بدانید که هیچ وقت دیر نیست! اگر عادات رفتاری و سبک زندگی گذشته خود را تغییر دهید، حتماً به موفقیت بیشتری می رسید. هر چه رفتارها و عادات ثروتمندان را بیشتر سرلوحه زندگی خود قرار دهید، امید به موفق شدنتان به مراتب بیشتر می شود.

برای این کار اولین موردی که باید در زندگی خود تغییر دهید، بیرون راندن افکار مزاحم و منفی است که جلوی پیشرفتتان در تمام جنبه های زندگی را می گیرد. بعد با توجه به این که کدام فرد موفق تأثیر بیشتری بر روی شما داشته است، می توانید از او الگوبرداری کنید. عادات و رفتارهایی که برای ثروتمندان ذکر شد، می تواند الگویی برای شما هم باشد.

محل زندگی ثروتمندان چگونه است؟

زندگی ثروتمندان

احتمالاً هنگامی که محل زندگی ثروتمندان را تصور می کنید، کاخ های مجلل با باغ های بزرگ در ذهنتان نقش می بندند. گروه زیادی از آن ها این گونه زندگی می کنند؛ اما برخی نیز زندگی ساده و صمیمی را برمی گزینند. به خصوص کسانی که آرام آرام به ثروت رسیده اند و دست از تجملات ظاهری زندگی شسته اند. هر کسی در این زمینه اعتقادات شخصی خود را دارد؛ اما بیشتر افراد ثروتمند معتقدند ثروت هدیه ای از طرف خداست و باید از آن در جهت رفاه خود استفاده کرد.

اخلاق ثروتمندان

همان گونه که گفته شد، ثروتمند کسی است که نه تنها پول و املاک زیادی دارد؛ بلکه از دارایی های معنوی هم کم نصیب نیست. یکی از این دارایی ها، اخلاقیات است. پس یک ثروتمند واقعی اخلاق پسندیده ای هم دارد.

بیشتر کسانی که به ثروت های ماندگار دست یافته اند، خدمات بزرگی هم به جامعه کرده اند. به گونه ای که تعدادی از بزرگان معتقدند، ثروت هر کس به اندازه خدماتی است که به دنیا ارائه می دهد.

البته یک نکته را باید مد نظر داشت که معمولاً کسانی که موفق هستند و ثروت زیادی دارند، مشغله های کاری زیادی نیز دارند. همین امر به خصوص در جامعه ما که روابط اجتماعی و فامیلی مهم است، ممکن است برداشت های سوء از اخلاق ثروتمندان را به همراه داشته باشد. در صورتی که این گروه ممکن است وقت کافی برای معاشرت معمول را نداشته باشند.

وسایل زندگی ثروتمندان

در مورد نحوه زندگی ثروتمندان گفتیم که انتخاب هر کس با توجه به فرهنگ او متفاوت است؛ اما به طور کلی ثروتمندان از وسایل زندگی با درجه رفاه بالاتری نسبت به عموم مردم استفاده می کنند. لوازم آن ها اغلب با کیفیت است و از تکنولوژی های جدید بهره می گیرند.

این گروه قدر امکاناتی را که دارند، می دانند و از آن ها نهایت بهره را می برند. هر چند استفاده از وسایل زندگی لوکس و گران قیمت در اکثر این خانواده ها دیده می شود؛ اما ثروتمندان حقیقی مانند افراد تازه به دوران رسیده با به محض رسیدن به رفاه بیشتر، دست از تلاش برنمی دارند و درگیر خوش گذرانی های زودگذر نمی شوند.

ثروتمندان ایران در کجا زندگی می کنند؟

هر چند ممکن است افراد زیادی از ایرانی های ثروتمند به واسطه کسب و کار و شغلشان در خارج از کشور زندگی کنند، اما اکثر آن ها ایران را برای زندگی می پسندند. با توجه به جمع شدن بیشترین سرمایه ها و موقعیت های کاری کلان در پایتخت، بیشتر ثروتمندان ایران در تهران ساکن هستند.

محله های ثروتمند نشین و شمال شهر تهران، بیشترین تمرکز ثروتمندان ایران را دارد. با این حال افراد زیادی هستند که با توجه به زادگاه یا مسائل کاری خود در شهرهای دیگر نیز مستقر هستند.

ادامه مطلب
سم والتون
زندگی نامه سم والتون، یکه تاز فروشگاه های تخفیف جهان

سرعت، یکی از چیزهای مورد علاقه انسان ها است. به ویژه حضور داشتن در دنیای اطلاعات و وب، آتش این ماجرا را بسیار شعله ورتر کرده است. اما آیا تمام کسانی که موفقیتشان گوش عالم را کَر می کند، سوار بر موج سرعت به پیروزی رسیدند؟

در حقیقت، ماجرا کاملا برعکس است. این برداشتن قدم های کوچک و پیوسته است که طعم موفقیت را به کام کسانی که تلاش و باورشان را رها نمی کنند می چشاند.

زندگی نامه سم والتون

در این قسمت از خانه سرمایه به زندگی کسی نگاه می کنیم که با برداشتن قدم های کوچک، خانواده اش را به ثروتمندترین خانواده جهان تبدیل کرد و باعث اشتغال افراد زیادی شد. با هم به دفتر زندگی «سم والتون» سری می زنیم و بخش های مهمی از آن را بازخوانی می کنیم.

تا انتهای این سفر پرماجرا با ما همراه باشید.

یک کودک پرتلاش، یک خانواده پرمشغله

سم والتون

«سم والتون» (Samuel Moore Walton)، در سال ۱۹۱۸ در «کینگ فیشر» (Kingfisher) اوکلاهاما متولد شد. پدر او «توماس گیبسون والتون» (Thomas Gibson Walton) و مادرش «نانسی لی» (Nancy Lee) بود. کودکی سم والتون سرشار از کار و جابه جایی های پی در پی بود. پدرش که دلال همه چیز به حساب می آمد برای به دست آوردن پول و داشتن یک زندگی معمولی تلاش زیادی می کرد.

سم والتون در این باره می گوید:

«پدرم مردی فوق العاده سخت کوش و صادق بود. او عاشق تجارت، عاشق معامله همه چیز بود. او بهترین مذاکره کننده ای بود که تا به حال دیده ام.»

سم در طول دوره رکود اقتصادی آمریکا به دنیا آمد. بنابراین نه تنها پدر خانواده بلکه مادر و همه فرزندان باید دست به دست هم می دادند تا بتوانند یک زندگی آبرومند و غذایی سر میزشان داشته باشند.

به همین علت، سم از کودکی وارد تجارت شد. او از کمک کردن به پدرش شروع کرد، با شیر فروختن برای مادرش ادامه داد و وقتی یک پسربچه هشت ساله شد، کار فروش اشتراک مجله ها را آغاز کرد. در کنار این کارها او حیوان هایی مثل خرگوش و کبوتر را هم پرورش می داد و می فروخت.

سم والتون:
بدون شک، به خاطر کار و تلاش فراوان، مدت ها قبل از راه اندازی وال مارت، به اندازه کافی پول داشتم و می توانستم زندگی راحتی برای خانواده ام فراهم کنم. اما مسئله پول نبود. یادم نمی آید هیچ وقت ارزش زیادی برای پول قائل شده باشم. من می خواستم تجارت کنم. چون عاشق این کار بودم.

درسی که از مادر به سم جوان رسید

سم والتون

سم به واسطه پدرش با تجارت و معامله کردن آشنا شد. اما انگیزه و جاه طلبی اش را از مادرش یاد گرفت. مادر سم به شدت برای بچه هایش بلند پروازی می کرد. بسیار اهل مطالعه و عاشق تحصیل کردن بود. او تلاش زیادی کرد تا فرزندانش حتما به دانشگاه بروند و تحصیل خود را ادامه دهند.

سم والتون در این باره می گوید:

«مادرم انگیزه دهنده خاصی بود. به من می گفت که همیشه باید تلاش کنم و در هر چه انتخاب می کنم، بهترین باشم. او چنان با شور و حرارت سخن می گفت که باعث می شد حرف هایش مثل یک قانون در ذهنم حک شوند. برای همین همیشه همه کارهای مورد علاقه ام را با اشتیاقی واقعی دنبال می کردم تا برنده شوم. همیشه معیارهای بالایی داشتم و اهداف شخصی بسیار بالایی را برای خودم در نظر می گرفتم.»

ماجرای نجات یک کودک در چهارده سالگی

عمل گرایی، درسی عملی بود که سم از کودکی آن را با تمام وجودش تمرین کرده بود. او یاد گرفته بود که فرصت ها هیچ وقت منتظر کسی نمی مانند و اگر در لحظه تصمیم گیری درنگ کند، چیزهای زیادی را از دست می دهد.

همین طرز تفکر خانواده والتون باعث شد تا سم در چهارده سالگی، یک کودک را از غرق شدن نجات دهد. ماجرا از این قرار بود که پسر کوچکی به هنگام شنا در رودخانه، وارد بخش عمیق آن شده بود و دیگر نمی توانست خودش را بالا نگه دارد.

تلاش های چند نفر دیگر هم کمکی به پسربچه نکرد. حتی نزدیک بود دو نفر دیگر هم که برای کمک به داخل آب پریده بودند غرق شوند.

سم که از فاصله دور متوجه این ماجرا شد به سرعت خود را به رودخانه رساند و در آب شیرجه زد. او که آموزش پیشاهنگی دیده بود، توانست پسربچه را از پشت بگیرد و به ساحل رودخانه بکشاند. سپس با تنفس مصنوعی جان او را نجات داد.

با وجود آنکه پسربچه به خاطر کمبود اکسیژن تقریبا بنفش شده بود اما خطر از بیخ گوشش گذشت و زنده ماند.

سم والتون، یک جوان همه کاره

سم در تمام دوران مدرسه و دانشگاه فرد بسیار فعالی بود. او علاوه بر شرکت در تیم های ورزشی، عضو باشگاه سخنرانی، رئیس انجمن دانشجویی دانشگاه، مدیر فروش روزنامه «کلمبیا میزورین» (Columbia Missorian)، رئیس انجمن انجیل دانشگاه، کاپیتان و رئیس تیم فوتبال دانشگاه و عضو سازمان نظامی ممتاز برای آموزش افسران ذخیره بود. او چند نفر را هم استخدام کرده بود تا در چند کسب و کار جانبی در کنار روزنامه فروشی به او کمک کنند.

سم در تمام دوران دبیرستان و دانشگاه خودش تمام هزینه هایش را پرداخت می کرد و از پدر و مادرش پولی نمی گرفت.

کارآموزی و یاد گرفتن چم و خم خرده فروشی

سم والتون

مدت ها کار پاره وقت، سم را حسابی خسته کرده بود. او می خواست یک شغل داشته باشد و فقط روی آن تمرکز کند. در ابتدا می خواست به عنوان فروشنده بیمه مشغول به کار شود. اما برای این کار باید وارد یک دانشگاه دیگر می شد.

سم نمی توانست به تنهایی از پس شهریه این دانشگاه بربیاید. برای همین قبل از فارغ التحصیلی از دانشگاه در یک مصاحبه شغلی برای شرکت «جی.سی.پنی» (JC Penney) شرکت کرد. قبولی در این مصاحبه باعث شد تا ادامه مسیر زندگی او به خرده فروشی گره بخورد. حالا سم به عنوان کارآموز مدیریت در یکی از شعبه های خرده فروشی این شرکت مشغول به کار شد.

وقتی بدخط بودن، کارها را سخت می کند

سم والتون بسیار بد خط بود. این مسئله باعث شد که او به هنگام نوشتن یادداشت های فروش، همه را به دردسر بیندازد. به ویژه وقتی مامور بازرسی به سراغ دفترهای فروش می آمد حسابی عصبانی می شد. گذشته از دست خط بد سم، عجله او برای راه انداختن کار مشتری هم باعث بدخط تر نوشتن گزارش ها می شد.

سم در این باره می گوید: «مامورهای بازرسی از اینکه هیچ وقت از یادداشت های فروش من چیزی سر در نمی آوردند عصبانی می شدند. اما من چاره ای نداشتم. نمی توانستم تحمل کنم که یک مشتری جدید را به دلیل کاغذبازی های بیهوده برای فروش قبلی، معطل نگه دارم!»

تنها چیزی که باعث می شد تا خرابکاری های این کارآموز جدید، زیرسبیلی رد شوند، استعداد او در فروش بود. این دوره کارآموزی با آغاز جنگ جهانی به پایان رسید.

یک شروع تازه با بن فرانکلین

سم والتون

بعد از اینکه سم از خدمت ارتش بیرون آمد، به سراغ خرده فروشی رفت. البته این بار می خواست برای خودش کار کند. او پس از بررسی های فراوان بالاخره تصمیم گرفت که نمایندگی انحصاری یکی از فروشگاه های «بن فرانکلین» (Ben Franklin) را بخرد.

سم برای این کار، علاوه بر پنج هزار دلار پس اندازی که داشت از پدر همسرش هم ۲۰ هزار دلار قرض گرفت. در همین گیرودار بود که همسرش به او گفت نمی خواهد در شهرهای بزرگ زندگی کند.

برای همین آنها به شهر «نیوپورت در آرکانزانس» (Newport, Arkansas) رفتند تا زندگی جدیدی را روی پاهای خودشان شروع کنند.

لقمه حاضر کرده ای که سم والتون برای صاحب مغازه آماده کرد

مغازه ای که سم برای آغاز کارش اجاره کرد، اوضاع جالبی نداشت. رقبای خوبی در آن طرف خیابان با ارائه خدمات بهتر برای مشتریان، کار او را کِساد کرده بودند. وقتی سم به صاحب مغازه پیشنهاد کرد که مغازه را به او اجاره بدهد، از خوشحالی بال درآورد. او فقط می خواست که از شر دردسرها و ضررهای تمام نشدنی مغازه اش خلاص شود.

سم والتون جوان بی تجربه، بهترین گزینه برای صاحب مغازه به شمار می رفت. بعد از ماه ها تلاش، سم به همراه همسر و برادرش توانست آن مغازه را سر پا کند.

کم کم به خاطر سیاست هایی که در خرید از مراکز پخش ارزان قیمت پیش گرفته بود، توانست در حجم فروش از رقیبی که در آن طرف خیابان داشت پیشی بگیرد. اوضاع به قدری خوب شد که آن مغازه ضررده به یکی از بزرگ ترین و بهترین مغازه های نیوپورت تبدیل شد.

همان طور که سم داشت نهایت تلاشش را برای جلب مشتری های گوناگون می کرد، زمان پنج ساله قرارداد اجاره به پایان رسید. صاحب مغازه هم پایش را در یک کفش فرو کرد که من مغازه ام را می خواهم. او به هیچ ترفندی راضی به تمدید قرارداد اجاره نشد. سم چاره ای نداشت جز اینکه مغازه را با تمام جنس های درونش به صاحب مغازه تحویل بدهد.

آغازی تازه با تکیه بر تجربه های نیوپورت

سم والتون

سم و خانواده اش راهی جز ترک نیوپورت نداشتند. والتون ها بعد از جستجوی فراوان در «بنتون ویل» (Bentonville) مستقر شدند. آن ها دو مغازه قدیمی را با هم ادغام کردند و فروشگاه جدید خود را که باز هم یکی از نمایندگی های انحصاری بن فرانکلین بود راه اندازی کردند.

سم که دیگر راه و چاه اداره کردن یک فروشگاه را یاد گرفته بود، بعد از مدت کوتاهی به موفقیت رسید. اما این بار نمی خواست خودش را به یک فروشگاه محدود کند.

سم والتون در این باره می گوید:

«بعد از این که فروشگاه مان در بنتون ویل روی غلتک افتاد، به دنبال فرصت های فروشگاهی در شهرهای دیگر گشتم. این موضوع هم به دلیل اشتیاقم به تجارت بیشتر بود و هم اینکه نمی خواستم همه تخم مرغ هایم را دوباره در یک سبد بگذارم.»

دومین فروشگاه او یک مغازه خرازی کوچک و قدیمی بود که دور یک میدان قرار داشت. سم با سلف سرویس کردن این مغازه توانست آن را به یک موفقیت دیگر تبدیل کند. او اسم این مغازه جدید را «فروشگاه پنج و ده سنتی والتون» گذاشت.

مردی که به مرزها اعتقادی نداشت

سم والتون، عاشق امتحان کردن ایده های جدید بود. او هر فکر تازه ای که جلوی چشمانش می درخشید را بدون قضاوت کردن مورد بررسی قرار می داد و اگر وزنه خوبی های آن ایده بر بدی هایش می چربید، حتما آن را اجرایی می کرد؛ درست مثل اجرایی کردن ایده سلف سرویس یا استفاده از قفسه های فلزی به جای قفسه های چوبی در فروشگاهش.

از طرفی، او به محدود بودن و مرزبندی اهمیتی نمی داد. تا قبل از اینکه سم والتون وارد نمایندگی های انحصاری بن فرانکلین شود، هر نمایندگی یک محدوده جغرافیایی برای خودش در نظر گرفته بود.

طی یک قرارداد نانوشته، هیچ کدام از کسانی که صاحب یک نمایندگی بن فرانکلین بودند در محدوده جغرافیایی فرد دیگری مغازه جدید باز نمی کردند، اما سم این کار را کرد.

وقتی والتون دید که در شهر «کانزاس» (Kansas) می خواهند مجموعه ای از فروشگاه های بن فرانکلین، فروشگاه های «ای.اند.بی» (A&B) و یک داروخانه را در فضایی ۹ هزار متری دور هم جمع کنند، – یعنی اولین مرکز خرید را راه بیندازند- بی معطلی به برادرش زنگ زد و از او خواست که پنجاه_ پنجاه روی خرید شعبه های بن فرانکلین در کنزاس سرمایه گذاری کند. موفقیت شگفت انگیز آنها در ایده مرکز خرید باعث شد تا فکر تازه ای به ذهن سم خطور کند.

سم والتون:
در طول زندگی ام هیچ وقت کاری را که به نتیجه آن اعتقاد نداشتم آغاز نکردم. یا کاری را آغاز می کردم و تا انتها می رفتم یا از همان اول وارد بازی نمی شدم.

رویای تبدیل شدن به صاحب اولین مرکز خرید

مرکز خرید، ایده تازه ای بود که داشت در کل آمریکا منتشر می شد. سم هم می خواست بخشی از این ماجرا باشد. او تصمیم گرفت که اولین مرکز خرید را در شهر «آرکانزاس» (Arkansas) راه اندازی کند.

بعد از گشت وگذار فراوان برای یافتن یک زمین مناسب، بالاخره توانست جای مورد نظرش را بیابد. اما سروکله یک خریدار دیگر از راه رسید و زمین را از چنگ او درآورد. سم بعدها توانست زمین مناسب دیگری پیدا کند اما یک شرط در ضمیمه این زمین بود که کارها را خراب می کرد.

از قرار معلوم، معامله زمین برای ساخت یک مرکز خرید تنها زمانی انجام می شد که سم والتون بزرگ ترین خیابانی که به آن زمین می رسد را آسفالت کند. سم که به تنهایی از پس هزینه آسفالت این خیابان برنمی آمد، سعی کرد تا با کمک اهالی برای این کار پول جمع کند، اما همه چیز به شکل عجیبی پیچیده شد.

در نهایت، والتون شکست را پذیرفت و با وجود اینکه حدود ۲۵ هزار دلار برای این کار هزینه کرده بود، از معامله کنار رفت.

تلاش زیاد و سود کم که داشت کار را به جای باریک می کشاند

۱۵ سال به همین ترتیب گذشت. سم و خانواده اش فروشگاه های خرازی زیادی را باز کردند که بیشتر آنها نمایندگی های انحصاری بن فرانکلین بودند. مشکل این بود که با وجود حجم فروش بالا، سود کار بسیار کم بود.

داشتن مغازه های خرازی که زیر کنترل و نفوذ شرکت اصلی بودند، سود زیادی را برای آنها باقی نمی گذاشت. سم به دنبال راه حل دیگری گشت تا بتواند در ازای تلاش های شبانه روزی، سود قابل قبولی به دست آورد.

والتون، راه حل را در فروشگاه های تخفیفی پیدا کرد! او قبلا وقتی در نیوپورت بود با ایده خرید مستقیم از تولیدکننده ها آشنا شده بود. اما کار کردن در نمایندگی ها به او این اجازه را نمی داد تا آن طور که دوست دارد جنس های مغازه اش را بخرد.

در ابتدا سم تلاش کرد که بازوی فروش این فروشگاه های جدید را برعهده شرکت دیگری بیندازد. اما آنها پیشنهاد سم را قبول نکردند. او حتی به سراغ رئیس شرکت بن فرانکلین رفت و به او پیشنهاد داد تا با هم روی این فروشگاه های تخفیفی جدید همکاری کنند. اما حتی او هم نپذیرفت.

بنابراین والتون چاره دیگری نداشت؛ یا باید می ایستاد و خورده شدن فروشگاه هایش را توسط فروشگاه های تخفیفی جدید تماشا می کرد یا آنکه باز هم با کمک خانواده اش یک کسب و کار جدید را از صفر به راه می انداخت.

او گزینه دوم را انتخاب کرد. به این ترتیب، اولین «وال مارت» (Walmart) با سرمایه گذاری ۹۵ درصدی سم، سرمایه ۳ درصدی برادرش باد و سرمایه ۲ درصدی «دان ویتاکر» (Don Whitaker) افتتاح شد.

وال مارت، یک کسب و کار به گرمی خانواده

سم والتون

سم والتون وال مارت را به عنوان یک کسب و کار خانوادگی راه اندازی کرد. در نتیجه، نه تنها خودش، بلکه همسرش، برادرش، برادران همسرش و حتی چهار فرزندش هم در رشد وال مارت سهم داشتند. او می خواست با این کار، همبستگی بین اعضای خانواده اش را حفظ کند و از طرفی، به فرزندانش فرصتی برای نشان دادن قابلیت هایشان بدهد.

گذشته از این، آنها نیز مثل یک کارمند معمولی برای کاری که انجام می دادند حقوق می گرفتند. این شیوه رفتار سم با فرزندانش باعث شد تا آنها نیز ارزش پولی که خودشان درمی آوردند را درک کنند.

همین طور که وال مارت موفق تر می شد، سم فروشگاه های بیشتری را در شهرهای کوچک افتتاح می کرد. سیاست او در شروع کار از شهرهای کوچک به او این فرصت را داد تا سرعت رشد کسب و کارش را افزایش دهد.

جیم والتون، پسر سم والتون:
پدرم همیشه به موازات تغییرات رشد می کرد. هیچ تصمیمی برای او مقدس و خاص نبود. وقتی احساس می کرد که تصمیم قبلی اش اشتباه بوده، حتی اگر آن را به گوش همه دنیا رسانده بود، خیلی راحت برمی گشت و آن را کلا تغییر می داد.

سهامی عام کردن وال مارت برای خلاصی از بدهی های کمرشکن

وال مارت، رشد می کرد و این رشد به پول نیاز داشت. سم برای تامین هزینه های وال مارت، مدام از بانک های مختلف وام می گرفت. حتی گاهی از یک بانک پول می گرفت تا پول وام یک بانک دیگر را صاف کند.

بعد از مدتی، حجم بدهی ها سر از میلیون ها دلار درآورد. طلبکاران به دنبال سم راه افتاده بودند و پولشان را می خواستند. از طرفی بانک ها هم دیگر به سم هیچ وامی نمی دادند.

در نتیجه، سم تصمیم گرفت وال مارت را سهامی عام کند تا از این طریق هم بتواند بدهی هایش را صاف کند و هم دیگر به پول قرض گرفتن نیازی نداشته باشد. اما سم نمی خواست همه آنچه که برایش زحمت کشیده است را به غریبه ها بدهد. بنابراین تصمیم گرفت که حداقل ۵۱ درصد از سهام شرکت در اختیار خانواده والتون باقی بماند.

بعد از آنکه عرضه عمومی سهام صورت گرفت، سم توانست بعد از مدت ها یک نفس راحت بکشد. چون تمام بدهی هایش تسویه شدند.

او در این باره می گوید:

«از آن روز به بعد دیگر هیچ پولی را از کسی قرض نگرفتم. شرکت، خودش با موفقیت پیش می رفت و منابع مالی اش را تامین می کرد. سهامی عام شدن، واقعا شرکت را از هر قید و بندی در مسیر رشد رها کرد و بار سنگینی را از دوش من برداشت.»

نکته هایی جالب در مورد سم والتون

سم والتون

  • او عاشق شکار کردن بود. وقتی بعد از شکستش در فروشگاه نیوپورت به دنبال شهر جدیدی برای زندگی و کار می گشت، بنتون ویل را انتخاب کرد. چون علاوه بر نزدیکی به خانواده همسرش می توانست از چهار فصل شکار بلدرچین در چهار ایالت استفاده کند.
  • بعد از آنکه یک روزنامه تیتر زد: «سم والتون، پولدارترین مرد آمریکا است.» مردم زیادی از سراسر آمریکا به درب خانه او آمدند و از او تقاضای پول کردند. حتی یک زن از او خواست که برایش خانه ای ۱۰۰ هزار دلاری بخرد چون همیشه آرزویش را داشته است.
  • سم والتون و خانواده اش لوازم مورد نیاز زندگی خود را از فروشگاه های تخفیفی خودشان می خریدند.
  • سم در کتابی که قبل از فوتش نوشت برای نوه های خود پیغام گذاشت که اگر دست از پا خطا کنند و سهام خانوادگی وال مارت را به غریبه ها بفروشند، از آن دنیا برمی گردد و آنها را اذیت می کند.
  • وقتی سم می خواست اولین وال مارت را احداث کند، خانه اش را در گروی بانک گذاشت، از تمام کسانی که می شناخت پول قرض گرفت و همسرش پای تمام سفته ها را امضا کرد تا وام بیشتری بگیرند.
  • سم عاشق پرواز کردن با هواپیما بود. اما نزدیک بود در همان اولین هواپیمایی که خرید جانش را از دست بدهد. چون ناگهان موتور هواپیمایش وسط آسمان منفجر شد. اما او توانست بدون موتور فرود بیاید.
  • رانندگی سم مثل دست خطش افتضاح بود. پدرش تا وقتی که زنده بود، هیچ وقت سوار ماشینی که سم راننده اش بود نشد.
  • او مردم را به اسم صدا می زد. فرقی نمی کرد آن فرد چقدر از او فاصله دارد. تنها کافی بود چشم سم به یک آشنا قفل شود. او بلافاصله نام آن فرد را فریاد می زد و با او حال و احوال می کرد.
  • وقتی سم در فروشگاه نیوپورت کار می کرد، به محض یافتن یک فرصت مناسب، به عنوان مشتری به مغازه رقیبش می رفت و از شیوه فروش و قیمت گذاری او تقلید می کرد.

سم والتون:
بسیاری از فروشگاه های تخفیفی هم دوره ما، که زمانی بسیار مشهورتر و بزرگ تر از وال مارت بودند اکنون دیگر وجود ندارند. حتی کسی نام آنها را به یاد نمی آورد. می دانید چرا آنها از بین رفتند و ما باقی ماندیم؟ احترام به مشتری؟ کسب رضایت او؟ ارزان فروختن؟ بی توجهی به فروشگاه ها؟ نه. دلیل شکست آنها بی توجهی به فروشندگانش بود. اگر می خواهید کارکنان فروشگاه، هوای مشتریان را داشته باشند، شما هم باید هوای فروشندگانتان را داشته باشید. این مهم ترین دلیل موفقیت وال مارت است.

نگاهی به زندگی شخصی سم والتون

سم والتون

زمانی که سم، دوران خدمت خود در ارتش را سپری می کرد، در یک باشگاه بولینگ با همسرش «هلن رابسون» (Helen Robson) آشنا شد. سم و هلن در سال ۱۹۴۳ با هم ازدواج کردند. آنها سه فرزند پسر به نام های «سموئل رابسون» (Samuel Robson (Rob))، «جان توماس» (John Thomas)، «جیمز» (James Carr (Jim)) و یک فرزند دختر به نام «آلیس» (Alice Louise) دارند.

خلاصه ای از آنچه با هم گفتیم

  • سم والتون، بنیان گذار وال مارت است که در سال ۱۹۱۸ (دوران رکود آمریکا) به دنیا آمد.
  • او انگیزه و جاه طلبی اش را از مادرش آموخت. مادر او بسیار مطالعه می کرد و به تحصیل اهمیت زیادی می داد.
  • وقتی سم چهارده ساله بود، یک کودک را از مرگ حتمی نجات داد.
  • او در تمام دوران دبیرستان و دانشگاه، فردی بسیار فعال بود و از دبیرستان به بعد خودش تمام هزینه های زندگی اش را پرداخت می کرد.
  • سم والتون بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به عنوان کارآموز مدیریت در شرکت جی.سی.پنی استخدام شد.
  • او بسیار بدخط بود. به همین دلیل همیشه با مامورهای بازرسی فروشگاه مشکل پیدا می کرد. چون گزارش های فروش او غیرقابل خواندن بودند.
  • بعد از بازگشت از جنگ، سم یکی از نمایندگی های انحصاری بن فرانکلین را خریداری کرد و در شهر نیوپورت مشغول به کار شد.
  • فروشگاه والتون بسیار موفق عمل کرد. همین موضوع باعث شد که صاحب اصلی مغازه از تمدید اجاره قرارداد منصرف شود. او می خواست مغازه ای که سم آن را از مرز ورشکستگی به موفقیت رسانده بود را به پسرش بدهد.
  • سم والتون و خانواده اش از شهر نیوپورت به بنتون ویل نقل مکان کردند. او فروشگاه تازه ای را راه اندازی کرد و باز هم موفق شد.
  • والتون نه تنها در بنتون ویل بلکه در هر شهری که به نظرش مناسب می آمد یک نمایندگی انحصاری باز می کرد. این کار او نوعی سنت شکنی به شمار می رفت.
  • مرکز خرید، ایده تازه ای بود که سم یک بار، طعم موفقیت در آن را چشیده بود. اما تلاش او برای راه اندازی یک مرکز خرید مستقل با شکست روبه رو شد. چون او اعتبار کافی برای رقابت با فروشگاه های بزرگ آن زمان را نداشت.
  • فروش زیاد با قیمت کم، آن هم زیر چتر نمایندگی های انحصاری باعث شد که آنها با وجود تلاش زیاد، سود کمی به دست آورند. بنابراین سم تصمیم گرفت که خودش یک شرکت مستقل را راه اندازی کند.
  • سم والتون، وال مارت را به عنوان کسب و کاری خانوادگی راه اندازی کرد. بنابراین حتی بچه های کوچک او هم در کسب و کار سهم داشتند و دستمزد می گرفتند.
  • بدهی های سنگین، سم را تحت فشار گذاشت. در نتیجه او مجبور شد شرکت وال مارت را سهامی عام کند تا بتواند بدهی هایش را بپردازد. این کار باعث تسویه شدن تمام بدهی ها و رشد وال مارت شد.
  • او عاشق پرواز کردن بود. اما نزدیک بود جانش را در یک پرواز از دست بدهد.
    سم والتون در سال ۱۹۹۲ در اثر بیماری درگذشت.

نظر شما چیست؟

فکر می کنید اکنون راهی برای راه اندازی کسب و کاری بزرگ تر از وال مارت وجود داشته باشد؟ به نظر شما بستر کنونی جهان، نیازمند چه کسب و کاری است؟ آیا ایده ای در این زمینه دارید؟

ادامه مطلب
زندگی نامه فیل نایت
زندگی نامه فیل نایت صاحب برند معروف نایکی

انسان ها بی شباهت به کتاب ها نیستند. هر کدام از ما یک قالب منحصر به فرد داریم و درونمان پر از داستان های زشت و زیبا است. ورق زدن کتاب زندگی برخی از افراد، به ویژه آنهایی که می خواستند اثری نیک از خود برجای بگذارند، باعث می شود تا با دیدن موفقیت هایشان انگیزه بگیریم و از شیوه برخورد آنها با مشکلات، درس های نابی بیاموزیم. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ فیل نایت می رویم و از لابه لای برگه های زندگی او درس های مهمی را گلچین می کنیم.

زندگی نامه فیل نایت (Phil Knight)

فیل نایت:

اگر می خواهیم آینده من، شما و کره زمین، درخشان و خواستنی باشد، تمام کاری که باید انجام دهیم، کار و مطالعه است؛ مطالعه و کار تا جایی که می توانیم، خیلی زیاد! در واقع ما باید استادهای جنگل زندگی باشیم.

یک دور تُند تا ۲۴ سالگی!

زندگی نامه فیل نایت

فیل نایت (Phil Knight)، بنیان گذار اصلی برند نایکی، در یک خانواده کوچک پنج نفره – پدر، مادر و دو خواهر دو قلویش – بزرگ شد. پدرش «ویلیام نایت» (William W. Knight) ناشر مجله «اُرگان ژورنال» بود.

از این رو کودکی او در یک رفاه نسبی سپری شد. نایت بعد از تمام کردن دبیرستان وارد دانشگاه اُرگان شد و برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد بازرگانی به دانشگاه استنفورد رفت.

بعد از تمام شدن تحصیلات دانشگاهی اش یک سال در ارتش آمریکا خدمت کرد. زمانی که دوباره به زادگاهش یعنی اُرگان بازگشت، یک سرباز تحصیل کرده ۲۴ ساله بود. آرامش این ایالت کوچک، او را به گذشته ها و فکرهایی که درباره آینده اش داشت برگرداند.

ماجرای یک عشق دیرینه به ورزش

زندگی نامه فیل نایت

نایت، عاشق ورزش کردن بود. در واقع، یکی از رویاهای کودکی اش، تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه ای و مدال آور بود. او ابتدا به سمت ورزش بیسبال کشیده شد. اما در سال اول دبیرستان، مربی خیلی راحت او را از تیم کنار گذاشت.

فیل نایت در این باره می گوید:

«این اولین آگاهی من از این بود که همه در دنیا مثل ما نیستند یا ما را نمی پذیرند.»

بعد از این ماجرا بود که مادر نایت به او پیشنهاد داد به جای کنار گذاشتن ورزش، شانسش را در رشته دیگری امتحان کند.

نایت به یاد می آورد:

«من به سراغ دو و میدانی رفتم. کاری که بعدها به بخش بزرگی از زندگی من و حتی ورزشکاران جهان تبدیل شد. من فهمیدم که می توانم بدوم و هیچ کس نمی تواند این را از من بگیرد.»

فیل نایت:

وقتی ورزش ها در بهترین حالت خودشان باشند، روحیه هواداران با روحیه ورزشکاران ادغام می شود و در این همگرایی، همان وحدتی که عرفان از آن سخن می گوید شکل می گیرد.

تیری در تاریکی که به هدف خورد

بعد از بازگشت به خانه، فیل باید فکری برای آینده اش می کرد. انگار از زمان تمام شدن دبیرستانش در یک وقفه فکری گیر کرده بود و حالا در ۲۴ سالگی، هنوز نمی دانست که می خواهد با آینده اش چه کار کند. در همین گیرودار بود که فکری مثل جرقه از ذهنش گذشت؛ کفش! او تصمیمش را گرفته بود.

نایت می خواست کسب و کاری در زمینه فروش کفش داشته باشد. چون با این کار هم می توانست در دنیای ورزش باقی بماند و هم شغلی داشته باشد که به جای اجبار کار برای دیگران، یک بازی شورانگیز را برایش رقم بزند.

اما چطور می توانست کارش را شروع کند؟

او باید برای اجرایی کردن ایده اش به ژاپن می رفت. ولی پول کم داشت. تنها گزینه پیش رو، پدرش بود. گذشته از ایده کفش و ژاپن، فیل می خواست گشتی در کشورهای مختلف بزند. او با خودش فکر می کرد چطور ممکن است کسی یک سفر بزرگ را در زندگی اش شروع کند، در حالی که هنوز، سوال های بی جوابی در ذهنش باقی مانده است.

منظور او یک سفر لوکس در بهترین هتل ها و خوردن بهترین غذاها نبود. او می خواست در میان نشست و برخاست با مردم دنیا که فرهنگ ها، عقاید، باورها و زبان های مختلفی دارند، خودش را پیدا کند.

از آنجا که می دانست پدرش هم از جوانی در آرزوی رفتن به چنین سفری بوده، تصمیم گرفت از این مسیر با پدرش وارد مذاکره شود. در نهایت با مقدمه چینی فراوان و بافتن آسمان و ریسمان به هم توانست رضایت پدرش را بگیرد. اما این ایده کفش از کجا آمده بود؟

تحقیق اجباری دانشگاه که باعث تولد یک ایده شد

ارائه یک سمینار در مورد کارآفرینی یکی از آخرین واحدهای درسی در رشته کارشناسی ارشد بازرگانی دانشگاه استنفورد بود. هر کدام از دانشجوها با توجه به علاقه خود یک موضوع را انتخاب کردند.

اما نایت به چه علاقه داشت؟ ورزش و دیگر چه؟

خب، این پرسش تنها یک پاسخ درخور پیدا کرد و آن کفش بود. فیل با بی میلی شروع به تحقیق در مورد کفش و روش های کسب درآمد از این یگانه ابزار دوندگی کرد. کم کم هرچقدر که زمان می گذشت، علاقه اش به این موضوع بیشتر می شد. فیل فهمید که جایی برای کفش های آمریکایی در بازار آمریکا وجود ندارد. این بازار در دست برندهایی آلمانی مانند آدیداس است.

نایت پیش بینی کرد تنها کسانی که در این اوضاع می توانند بازار را از چنگ آلمان ها دربیاورند، ژاپنی ها هستند. بالاخره روز ارائه فرا رسید. برخلاف نایت، هم کلاسی هایش هیچ شور و اشتیاقی برای این موضوع از خودشان نشان ندادند! دفتر این سمینار برای مدتی بسته شد. اما نایت آن را برای یک فرصت مناسب آماده نگه داشت.

پیدا کردن یک همسفر برای یک آغاز پرقدرت

فیل جوان، دست به کار شد و هفته ها مشغول خواندن، برنامه ریزی و آمادگی برای سفر بزرگش بود. نایت نمی خواست به تنهایی این سفر را آغاز کند. او به دنبال همسفری می گشت تا در طول مسیر او را همراهی کند. اولین گزینه «کارتر» همکلاسی دانشگاهش بود. او هم مثل نایت دیوانه ورزش و ستاره بسکتبال دانشکده اش بود.

وقتی فیل نایت از ماجرای سفرش به او گفت، بسیار هیجان زده شد و درجا قبول کرد. از آنجا که کارتر هم یک جوان آس و پاس بود که هنوز در نوجوانی اش گیر کرده بود، آهی در بساط نداشت و باید از پدر و مادرش پول قرض می گرفت. بالاخره آن ها از این خوان هم گذشتند و بلیط به دست با یک ساک سبک، آماده رفتن به این سفر شدند.

وقتی یک ساحل زیبا، برنامه رفتن به دور دنیا را تغییر می دهد.

زندگی نامه فیل نایت

«هونولولو» (Honolulu)، مهم ترین شهر «هاوایی» اولین مقصد نایت و کارتر بود. آنها یک اتاق رو به دریا گرفتند و روزها مشغول آب تنی و تفریح شدند.

فیل گفت:

«کارتر، بیا همینجا بمونیم، چه عجله ای برای رفتن داری؟ دنیا سرجاش باقی می مونه.»

به این ترتیب، رفتن به ژاپن، کفش و سفر به دور دنیا بازی را به زیبایی ساحل هونولولو باخت. آنها مدتی را با پول هایشان زندگی کردند اما دیگر چیزی از آن پول ها باقی نمانده بود و باید کاری برای خودشان دست و پا می کردند.

فروش دایره المعارف، اولین گزینه ای بود که برای درآمدزایی داشتند. بعد از مدتی، کار و بارشان خوب شد و توانستند یک آپارتمان اجاره کنند. اما نایت نتوانست با ماجرای فروختن دایره المعارف کنار بیاید. چون او خجالتی تر از آن بود که بتواند به مردم کتاب بفروشد.

نایت درباره آن روزها می گوید:

«زندگی شیرین بود، زندگی بهشت بود. به جز یک مورد کوچک. من نمی توانستم دایره المعارف بفروشم. من بسیار کمرو بودم و از اعماق وجودم از فروختن دایره المعارف بیزار شده بودم. در حقیقت، من برای بار سنگین طرد شدن ساخته نشده بودم.»

رها کردن فروش دایره المعارف به امید فروش اوراق بهادار

گزینه بعدی نایت در هونولولو، فروش اوراق بهادار بود. او به دلیل مدرک تحصیلی اش توانست به راحتی در مصاحبه قبول شود. حالا او یک فروشنده تلفنی اوراق بهادار بود. مجبور نبود با کسی چشم در چشم چانه بزند. فروش اوراق بهادار جواب داد. نایت توانست با حق کمیسیونش اجاره شش ماه آپارتمانش را پرداخت کند.

اما بعد از مدتی، با خودش گفت: «آیا این تمام چیزی است که من از زندگی ام می خواهم؟ فروش اوراق بهادار و ماندن در هاوایی؟»

حالا واقعا وقت رفتن فرا رسیده بود. اما او این بار همسفری نداشت. کارتر می خواست بقیه عمرش را در هاوایی بماند و دیگر هیجانی برای سفر به دور دنیا نداشت. بنابراین، فیل نایت باید به تنهایی سفرش را ادامه می داد. او یک بلیط برای توکیو خرید و سفرش را با وقفه ای طولانی ادامه داد.

ورود به توکیوی جنگ زده

زندگی نامه فیل نایت

ماجرای سفر نایت به ژاپن، با جنگ بین آمریکا و ژاپن همزمان شده بود. قبل از آنکه هواپیما از هاوایی به سمت توکیو پرواز کند، کاپیتان در مورد احتمال اصابت بمب های ژاپنی به مسافران هشدار داده بود. جنگ بیخ گوش نایت بود. اما او هنوز هم می خواست ادامه دهد.

بالاخره پرواز به آسمان ژاپن رسید و در توکیو فرود آمد. آثار جنگ در همه جا به چشم می خورد. بعضی از مناطق هنوز هم بمباران می شدند. بالاخره نایت نزدیک غروب به یک مهمانخانه رسید. او باید استراحت می کرد چون فردا صبح با دوستان پدرش قرار ملاقات داشت.

ملاقات با آمریکایی هایی که برخلاف هم رزمانشان عاشق ژاپن بودند

جنگ، نماد خصمانه ای است که مردم یک طرف زمین را به جان طرف دیگر می اندازد. با دروغ ها یا حتی حقایقی که نگفتنشان می توانست طعم صلح را به کام مردم شیرین کند.

با وجود جنگ خونین میان دولت های آمریکا و ژاپن، گروهی از آمریکایی ها که عاشق ژاپن بودند مثل گذشته در توکیو زندگی می کردند.

فیل نمی دانست پدرش از کجا این آدم ها را می شناسد اما آن ها به فیل کمک کردند تا بتواند راه و رسم ارتباط برقرار کردن با ژاپنی ها را یاد بگیرد. فیل بعد از یک مشاوره کوتاه با گروه دیگری از آمریکایی های مقیم ژاپن، به شرکتی که در نظر داشت زنگ زد و قرار ملاقات گذاشت.

استقبال دور از انتظار اُنیتسوکا از آقای نایت

زندگی نامه فیل نایت

«اُنیتسوکا» یک شرکت تولیدی کفش در بزرگ ترین شهر جنوب ژاپن بود. نایت می خواست نمایندگی انحصاری فروش یکی از برندهای این شرکت را بر عهده بگیرد. مدیران شرکت استقبال گرمی از نایت کردند و همه جای شرکت و کارخانه، حتی دفتر حسابداری را هم به او نشان دادند. بعد همگی به اتاق کنفرانس رفتند.

حالا وقت سوال و جواب بود. ژاپنی ها پرسیدند: «آقای نایت، شما از طرف کدام شرکت آمده اید؟» نایت فکر این جایش را نکرده بود. اما زود خودش را جمع و جور کرد و گفت: «من از طرف شرکت روبان آبی آمده ام!» بدون تردید، تا آن لحظه چنین شرکتی وجود خارجی نداشت. اما خوب بالاخره که به وجود می آمد! نایت با همین استدلال، خودش را قانع کرد.

خیلی زودتر آنچه که انتظار می رفت، او در آزمون شایستگی، نمره قبولی را از ژاپنی ها گرفت. در انتها قرار شد چند نمونه از کفش های شرکت برای نایت ارسال شود.

سفری به دور دنیا برای پیدا کردن خود گمشده

بعد از ژاپن، نوبت بقیه دنیا بود. نایت دیگر برنامه هایش را دست کاری نمی کرد. او با خودش قرار گذاشته بود که بعد از گرفتن نمایندگی اُنیتسوکا و قبل از برگشتن به خانه، سفرش به دور دنیا را ادامه دهد.

نایت بعد از دیدن چند شهر ژاپن به هنگ کنگ، فیلیپین، تایلند، ویتنام، هند، هیمالیا، مصر، فلسطین، ترکیه، رم، ونیز، پاریس، مونیخ و چند شهر دیگر سفر کرد. در تمام این مسیر پر از شگفتی و تازگی او به کفش ها و آدم های مختلفی که آنها را می پوشیدند، به خودش و اینکه دارد چه کار می کند و به آینده اش و شکلی که به خود خواهد گرفت فکر می کرد. بالاخره سفر او در لندن به پایان رسید. حالا این خانه بود او را صدا می زد.

لذت بازگشت به خانه و برداشتن اولین قدم ها

بالاخره سفر تمام شد و نایت به خانه بازگشت. اما در کمال تعجب هنوز کفش ها نرسیده بودند. یک سال، به همین منوال گذشت ولی بازم هم خبری نبود. نایت در این مدت مجبور شد برای پول درآوردن در یک شرکت حسابداری کار کند.

کم کم داشت فکر می کرد که ژاپنی ها سرش کلاه گذاشته اند که نامه ای از اسکله رسید. بله، بعد از یک سال انتظار، کفش ها به آمریکا رسیدند. بعد از اینکه نایت کفش ها را گرفت، یک جفت از آن ها را برای مربی دو و میدانی اش «بیل باورمن» (Bill Bowerman) فرستاد.

این هدیه باعث شد تا باورمن به نایت پیشنهاد شراکت بدهد. حالا با وجود این شریک کارکشته، شرکت روبان آبی از خواب و خیال فیل نایت به دنیای فیزیکی کشانده شد.

نایت و دردسرهای نقدینگی

زندگی نامه فیل نایت

پول نقد، همیشه یکی از مشکلات روبان آبی بود. آنها سعی می کردند که با گرفتن وام ، هزینه سفارش های کفش را بپردازند و بعد از فروش کفش ها وام ها را یکجا تسویه کنند. اما بانک از این روند خیلی خوشش نمی آمد. بعد از مدتی، بانک ها با هم دست به یکی کردند و دیگر وامی به نایت ندادند.

فیل تصمیم گرفت که سهام روبان آبی را برای فروش بگذارد تا از این راه بتواند نقدینگی لازم را برای سفارش ها تهیه کند. اما در کمال تعجب حتی یک نفر هم برای خرید سهام روبان آبی اقدام نکرد.

نایت که آن زمان علاوه بر کار در شرکت خودش، به عنوان حسابدار در یک شرکت بزرگ و استاد دانشگاه مشغول به کار بود، تقریبا تمام درآمد خود را به حساب شرکتش واریز می کرد تا بتواند مقداری از کمبود نقدینگی را جبران کند. اما کار از این حرف ها گذشته بود.

می گویند وقتی کارد به استخوان کسی برسد، آن نیروهای خفته درونش که هیچ گاه خبری از آنها نداشت، بیدار می شوند. فیل نایت هم در چنین وضعیتی گیر افتاده بود. بنابراین، کم رویی و غرورش را در خانه گذاشت و از تمام کسانی که می شناخت پول قرض گرفت؛ حتی دوستان دوران دانشگاه و همسایه های قدیمی!

اما باز هم نتوانست به مبلغی که لازم داشت برسد. بالاخره پدر و مادر یکی از کارمندانش دست به کار شدند و تمام پس انداز یک عمر کار و تلاششان را دو دستی به رئیس شرکت پسرشان دادند و برای مدتی، همه چیز روی غلتک افتاد.

فیل نایت:

این ماهیت پول است. چه داشته باشید و چه نداشته باشید؛ چه آن را بخواهید و چه نخواهید، چه آن را دوست داشته باشید و چه نداشته باشید پول، روزهای شما را تعریف می کند. وظیفه ما به عنوان انسان این است که چنین اجازه ای به او ندهیم.

یک رشد خوب که با پاتک ژاپنی ها روبه رو شد

نایت، کم کم از فروش کفش در صندوق عقب ماشینش به مدیری تبدیل شد که داشت چندین فروشنده مستقل را هدایت می کرد. در همین گیرودار، ژاپنی ها به شکل های مختلف برای نایت و روبان آبی دردسر درست می کردند؛ گاهی با دیر ارسال کردن سفارش ها، گاهی با دادن نمایندگی روبان آبی به افراد دیگر در آمریکا و گاهی هم با پیشنهاد فروش روبان آبی به اُنیتسوکا. نایت تصمیم گرفت پاتک بعدی را خودش خیلی بی سروصدا به ژاپنی ها بزند.

راه اندازی کارخانه های تولیدی کفش نایکی

زندگی نامه فیل نایت

بعد از مشورتی که نایت با مدیران شرکتش و باورمن کرد، قرار را بر این گذاشتند که یک کارخانه جایگزین برای کفش های تایگر ژاپنی پیدا کرده و کفش های خود را با برند «نایکی» (Nike) تولید کنند.

بعد از چند سفارش بزرگ که با شکست روبه رو شد چاره ای برایشان نمانده بود جز اینکه کارخانه تولیدی کفش خود را راه اندازی کنند. نایکی دو بازوی قدرتمند داشت که می توانست از آنها برای پیاده سازی ایده های ناب روی کفش های ورزشی استفاده کند.

اولین آنها باورمن بود که از هر وسیله ای که به نظرش مناسب می آمد برای بهبود عملکرد کفش ها استفاده می کرد و دیگری جف جانسون، از اولین کارمندان روبان آبی بود که نمادی از خستگی ناپذیری و تلاش صادقانه به شمار می رفت.

البته به دلایل ریز و درشت – مثل تامین نقدینگی – آنها مجبور بودند در وضعیتی چراغ خاموش کارشان را جلو ببرند.

نیشو، یک شرکت ژاپنی که به داد نایکی رسید

نایکی به شیوه شناور کار می کرد. آنها همیشه در حال وام گرفتن، فروش و پس دادن بدهی هایشان بودند. نایت با شرکتی به نام «نیشو» آشنا شد. این شرکت ژاپنی روی کسب و کارها سرمایه گذاری می کرد.

وقتی آن ها فهمیدند که فیل نایت با شرکت اُنیتسوکا همکاری می کند و بانک های آمریکایی تمایلی به دادن وام به او ندارند، وظیفه تامین اعتبار نایکی را برعهده گرفت.

حتی بعدها وقتی نایکی در آستانه ورشکستگی و نایت در حال رفتن به زندان بود، مدیران این شرکت تمام بدهی نایکی را پرداخت کردند و او را نجات دادند.

نایت درباره این شرکت و مدیرانش می گوید: «ما بدون نیشو چه کار می کردیم؟ و بدون مدیر عامل سابق نیشو، ماسورو هایامی. او عاقل ترین مردی بود که در عمرم دیده بودم. برخلاف خیلی از مردان عاقل دیگر، او آرامش بزرگی را از خودش منتشر می کرد و من که پر از نگرانی و ترس بودم آن آرامش را مصرف می کردم. او به من یاد داد که به جای گشتن به دنبال کارمندان و مدیرانی که از قبل خوب و درجه یک باشند، با صبر و حوصله و یک برنامه آموزشی درست، آ ن ها را پرورش دهم.»

فیل نایت:

بدون شک از دید هر ناظر معمولی، ما شبیه یک گروه تاسف بار ناهمگون بودیم که اصلا با هم جور نبودند؛ یک معلول، دو آدم چاق، یک سیگاری قهار، یک بدصدای دیوانه و البته جانسون که همیشه عصای دستم و عاقل ترین ما بود. اما در درونمان دقیقا شبیه به هم بودیم و به یک جا نگاه می کردیم. کسی بین ما رئیس نبود. ما یکی بودیم؛ ما نایکی بودیم.

اختلاف ارزش دلار و ین ژاپن، چیزی که باعث دگرگونی نایکی شد

زندگی نامه فیل نایت

نایت هنوز هم بخشی از تولید کفش ها را به چند کارخانه در ژاپن اختصاص داده بود. اما اختلاف قیمت دلار و ین داشت کار دستشان می داد. از طرفی، کفش ورزشی که باورمن آن را اختراع کرده بود داشت در میان مردم جای خود را باز می کرد. مردم نوعی احترام و علاقه خاص به این کفش داشتند.

نایت می خواست کاری کند تا این کفش خاص و راحت، نه تنها به هنگام ورزش، بلکه در مدرسه، دانشگاه و حتی سر کار هم پوشیده شود. بعد ایده ای به ذهنش رسید.

نایت در این باره می گوید: «وقتی دیدم این کفش از یک کفش ورزشی محبوب به یک کفش دست ساز فرهنگی تبدیل شده، فکری به ذهنم رسید. به کارخانه هایمان در آمریکا دستور دادم تا ساخت کفش ورزشی وافل را به رنگ آبی شروع کنند. چون این رنگ خیلی با شلوار جین ست می شد. همین تغییر ساده باعث شد تا این کفش پرواز کند!» تقاضا برای این کفش آن قدر زیاد شد که کارخانه های روبان آبی دیگر نمی توانستند پاسخگو باشند.

فروش به شکل سرسام آوری بالا می رفت؛ به حدی که نایت تصمیم گرفت به سراغ چند کارخانه در تایوان برود. احداث کارخانه در آن کشور می توانست هزینه ها را کاهش دهد و پاسخگوی نیاز کفش های نایکی باشد.

نیم نگاهی به زندگی شخصی فیل نایت

زندگی نامه فیل نایت

نایت در دوران تدریسش در «دانشگاه پورتلند» (Portland State University) با همسرش پنی (Penelope Parks) آشنا شد. مدتی بعد، نایت از او خواست تا در شرکت نایکی مشغول به کار شود.

آنها در سال ۱۹۶۸ با هم ازدواج کردند. پنی و پل دو پسر به نام های تراویس و متیو دارند. متیو طی یک سانحه غواصی در سال ۲۰۰۴ جان خود را از دست داد. تروایس به جای دنبال کردن شغل پدرش، استدیوی انیمیشن خودش را راه اندازی کرد و به عنوان یک انیماتور، تهیه کننده و کارگردان، مشغول به کار است.

فیل نایت:

مهم نیست چه کاری انجام می دهیم. چون اگر تلاشمان تمام عیار باشد، قلب مردم را به دست خواهیم آورد.

خلاصه ای از آنچه با هم گفتیم

  • فیل نایت به همراه بیل باورمن، بنیان گذار برند نایکی است.
  • او از کودکی عاشق ورزش بود و دوست داشت که یک ورزشکار قهرمان شود.
  • نایت به علت یک تحقیق دانشگاهی با موضوع تجارت کفش آشنا شد.
  • او با کمک پدرش، پول فروش ماشینش و پس انداز اندکی که داشت به ژاپن و بعد از آن چند کشور سفر کرد.
  • فیل نایت در ژاپن توانست اعتماد شرکت اُنیتسوکا را به خود جلب کند و نمایندگی انحصاری فروش را بگیرد.
  • بعد از بازگشت به اُرگان و رسیدن کفش ها، همراه با بیل باورمن، شرکت روبان آبی را راه اندازی کرد.
  • نایت برای تهیه پول سفارش هایش دردسرهای زیادی کشید؛ حتی سهام شرکتش را هم برای فروش گذاشت. اما آن زمان حتی یک نفر هم آن سهم ها را نخرید.
  • اُنیتسوکا با روبان آبی سر ناسازگاری برداشت. نایت هم به تلافی و برای حمایت از شرکتش برند نایکی را تاسیس کرد.
  • «نیشو» یک شرکت سرمایه گذاری ژاپنی بود که تامین مالی نایکی را برعهده گرفت. بدون کمک های این شرکت، برند نایکی سال ها قبل از بین رفته بود.
  • اختلاف ارزش ین و دلار باعث شد تا فیل نایت روی کفش های تولیدی در آمریکا متمرکز شود.
  • فیل نایت در سال ۱۹۶۸ با همسرش «پنی پارکز» ازدواج کرد. آنها دو پسر به نام های «متیو» و «تراویس» دارند.

نظر شما چیست؟

چقدر خودتان را می شناسید؟ آیا خط قرمزی برای دنبال کردن رویاهایتان در نظر گرفته اید؟ آیا این آمادگی را دارید که مثل فیل نایت، ذهن پرسشگر خود را آزاد بگذارید و کسب و کاری بر مبنای اعتماد و همدلی بنا کنید؟

ادامه مطلب
برند بیژن
داستان برند بیژن برندی خاص برای آدم های خاص

داستان سرمایه در دنیای کارآفرینی، پُر از فراز و نشیب است. کسب و کارهای بسیار زیادی با سرمایه های کم و زیاد شروع به کار می کنند؛ گاهی موفق می شوند و گاهی هم شکست می خورند. این ماجرا به ما نشان می دهد که فرسنگ ها قبل از موضوع سرمایه اولیه، چیزهای مهم تری مانند داشتن یک ایده روشن، شناخت دقیق مخاطب هدف و تلاش برای یادگیری دائمی به صف ایستاده اند.

اگر این موارد به درستی رعایت شوند و هر کدامشان در جای درست خود قرار بگیرند، سرمایه های کم، افزایش پیدا می کنند و سرمایه های زیاد، چرخ پولسازی را به حرکت درمی آورند. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ «برند بیژن» می رویم که با سرمایه زیادی کارش را شروع کرد و خیلی زود به موفقیت جهانی رسید.

بیژن پاکزاد کیست؟

روح تشنه من با تشکری که در نگاه دیگران می بینم سیراب می شود. این احساس بی نظیری است که پادشاه یک کشور دیگر به هنگام خرید لباس های ورزشی یا کت و شلوار رسمی اش به سلیقه من ایمان پیدا می کند.

تولد در یک خانواده ثروت ساز

«بیژن پاکزاد»، صاحب «برند بیژن» در خانواده ای ثروتمند و اهل تجارت به دنیا آمد. پدر و مادرش تاجر بودند و به تحصیلات اهمیت زیادی می دادند. به همین دلیل، او تحصیلاتش را در کشور سوئیس و در گران ترین مدرسه جهان یعنی (Le Rosey) سپری کرد.

تحصیل در سه رشته متفاوت

بیژن که می دانست می خواهد همچون پدر و مادرش در مسیر پولسازی قدم بردارد، بعد از تمام کردن تحصیلاتش در رشته شیمی به آمریکا رفت و در رشته طراحی لباس تحصیل کرد. اما این پایان ماجرا نبود!

مدتی بعد او به سراغ رشته بازاریابی رفت و تحصیلات خود را در این زمینه ادامه داد. نکته جالب اینجا است که بیژن پاکزاد می توانست خود را از این موضوع ها کنار بکشد و افراد حرفه ای را برای این کار استخدام کند. اما ترجیح داد که خودش وارد گود شود و با تحصیل در سه رشته متفاوت، دامنه تسلط بر محصولاتش را گسترده تر کند.

مثلا عطرهای این برند را در نظر بگیرید. فرمولاسیون این عطرها توسط بیژن پاکزاد انجام شد، جعبه های محصول را خودش طراحی کرد و بازاریابی قدرتمندی هم برای آنها ترتیب داد. بدون تردید، این اقدام باعث شد که برند بیژن در صنعت عطرسازی به موفقیت برسد و حتی از لباس های این برند هم پیشی بگیرد.

وقتی پای پلنگ صورتی تهرانی به بورلی هیلز باز می شود

برند بیژن

بعد از آنکه بیژن، تحصیلاتش را تمام کرد، به تهران بازگشت و اولین بوتیک خود را افتتاح کرد. این بوتیک که «پلنگ صورتی» نام داشت با لباس های دوخته شده توسط بهترین خیاط های ایتالیا پر شده بود. او استعداد ویژه ای در سِت کردن رنگ ها و لباس های گوناگون داشت.

به همین دلیل، کسانی که یک بار وارد بوتیک او می شدند دوباره برای خرید لباس به بیژن مراجعه می کردند. یکی از مشتریان بیژن در این باره می گوید: «سال ها قبل در تهران به بوتیک بیژن رفتم. او نگاهی به من انداخت و بعد از کمی گفتگو، یک دست کت و شلوار را به من پیشنهاد داد. آن زمان با خودم فکر می کردم که چرا باید برای یک دست کت و شلوار این قدر پول بدهم؟ هنگامی که به خانه برگشتم،

مادرم به من گفت:

«وقتی از درب خانه بیرون رفتی، قیمتت یک تومان بود، اما حالا که برگشتی، قیمتت ۱۰۰ تومان است!» این تعریف مادرم و تمام کسانی که من را با آن لباس دیدند باعث شد که من بارها و بارها به بوتیک بیژن برگردم، از او خرید کنم و بی چک وچانه به سلیقه اش احترام بگذارم.»

پاکزاد، مدتی پس از افتتاح دومین شعبه اش در تهران به آمریکا مهاجرت کرد. سه سال پس از این ماجرا، مغازه ای در شهر «بورلی هیلز» (Beverly Hills) خرید و آن را به شکل یک قصر طراحی کرد. حالا این مغازه که به گل سرسبد خیابان «رودیو درایو» (Rodeo Drive) تبدیل شده بود، بزرگ ترین فرصت بیژن برای ساخت بازار مخصوص خودش را در اختیار او می گذاشت.

بعد از مدت کوتاهی، کیفیت، خاص بودن و زیبایی محصولاتی که در این بوتیک عرضه می شدند، به گوش ثروتمندان آمریکایی، اروپایی و آسیایی رسید و هر کدامشان به مشتری خاص بوتیک تبدیل شدند.

بیژن پاکزاد:

من مانند دکتر برای مشتری هایم هستم. در مورد سن، وزن، زندگی خصوصی و علاقه مندی های آن ها اطلاعات زیادی دارم.

داستان موفقیت بیژن در صنعت عطرسازی

تحصیل بیژن در رشته مهندسی شیمی به او این امکان را داد تا به رویای همیشگی خود، یعنی عطرسازی روی بیاورد. البته پرداختن به این رویای قدیمی، همزمان با افتتاح بوتیک بیژن نبود. پاکزاد، پنج سال پس از معرفی برند خود در صنعت پوشاک آقایان به سراغ تولید عطرهای زنانه و مردانه رفت. بیژن در فرمولاسیون این عطرها از مواد خاصی استفاده می کرد تا رایحه ای تازه و ناب را ارائه دهد.

بالاخره اولین عطر مردانه برند بیژن در سال ۱۹۸۱، با بطری هایی مخصوص که در یک کارخانه فرانسوی ساخته شده بودند و با بسته بندی طراحی شده توسط خودش، روانه بازار شدند. خیلی طول نکشید که درآمد بیژن از فروش عطرهایش از طراحی لباس و اتومبیل هم پیشی گرفت.

نکته جالب در مورد عطرهای بیژن این است که آنها با قیمتی تقریبا مناسب عرضه می شوند. چون پاکزاد می خواست قشرهای مختلف جامعه بتوانند از ۱۴ رایحه ای که او ساخته بود، استفاده کنند.

نیم نگاهی به افتخارات برند بیژن

برند بیژن

برند بیژن به علت خلاقیت های صاحبش یعنی بیژن پاکزاد، صاحب جایزه های گوناگونی شد. در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

  1. جایزه FIFI برای موفق ترین عطر مردانه در سال ۱۹۸۸
  2. جایزه FIFI برای بهترین بسته بندی عطر زنانه ۱۹۸۸
  3. جایزه FIFI برای بهترین کمپین تبلیغاتی ۱۹۹۷
  4. جایزه Ig نوبل شیمی ۱۹۹۵
  5. جایزه افسانه هنر و طراحی اوتیس ۲۰۱۰
  6. جایزه کارآفرین سال دانشگاه آکسفورد ۲۰۱۱

نکته هایی جالب در مورد برند بیژن

  1. بیژن پاکزاد، عاشق کارهای یک نقاش به نام «فرناندو بوترو» (Fernando Botero) بود و کارهای او را در بوتیک و منزلش نگه می داشت.
  2. برند بیژن به استفاده از رنگ های خاص مشهور است. به ویژه یک طیف خاص از رنگ زرد که به «زرد بیژن» (Yellow Bijan) شهرت پیدا کرده است.
  3. شیوه نمایش سِت های لباس در بوتیک بیژن بسیار متفاوت از سایر بوتیک ها است. به قول «نیکلاس بیژن» – تنها پسر بیژن پاکزاد – ما کارهایمان را مثل یک تابلوی نقاشی در نظر می گیریم. به این ترتیب، هر سِت، یک تصویر ناب است که در هیچ کجای دنیا نمی توانید مشابه آن را پیدا کنید.
  4. در بوتیک بیژن، کلکسیونی از تصاویر مشتریان معروفشان وجود دارد. بیژن پاکزاد در کنار افرادی مانند «جرج بوش»، «آرنولد شوارتزنگر»، «رونالد ریگان»، «باراک اوباما»، «آنتونی هاپکینز»، «مایکل جردن»، «ولادیمیر پوتین»، «جان کری»، «تونی بلر»، «شهرام ناظری» و … عکس یادگاری گرفته است.
  5. بیژن پاکزاد در اتومبیل های شخصی اش، همیشه یک طرح بته جقه را در کنار نام برندش با جزئیات فراوان و به صورت دست دوز قرار می داد. او اعتقاد داشت که این کار باعث می شود آن اتومبیل خارجی، حس و حال ایرانی بودن پیدا کند.
  6. لباس های برند بیژن در کشور ایتالیا تولید می شوند. اما با این وجود، بیژن چند خیاط ماهر را در بوتیکش داشت تا تغییرات مورد نیاز را طبق خواسته مشتری روی لباس ها اجرا کند.
  7. زمانی که بیژن در ایران بود، پارچه های ایرانی را به ایتالیا می فرستاد تا طبق طرح مورد نظرش دوخته شوند.
  8. بیژن پاکزاد برای ۳۶ رئیس جمهور در سرتاسر جهان لباس طراحی کرد.
  9. مشتریان این برند از مرز ۴۰ هزار نفر عبور می کنند و بیشتر آن ها مردان قدرتمندی در جهان هستند.
  10. بیژن پاکزاد با کمک سرمایه گذاری به نام «داریوش محبوبی» که صاحب نیمی از خیابان «رودیو درایو» است، کار خود را شروع کرد.
  11. هشتم ماه می، به عنوان «روز بیژن» در شهر بورلی هیلز نام گذاری شده است.

نیکلاس بیژن پاکزاد:
پدرم بسیار سخت کار می کرد، شخصیتی کاریزماتیک داشت و او را به عنوان یک انسان کمال گرا می شناختند. او به جزئیات اهمیت بسیار زیادی می داد و همیشه در جستجوی کیفیت به جای کمیت بود.

دلایل رشد برند بیژن

برند بیژن

هر برندی، چه بزرگ و چه کوچک، با دنبال کردن چند اصل ساده به موفقیت می رسد. مفاهیمی که آنها را می خوانیم چیزهای تازه ای نیستند. در حقیقت، نکته مهم، شیوه اجرای این اصول است. در ادامه به چند دلیل مهمی که باعث موفقیت برند بیژن شدند می پردازیم.

۱- مشخص کردن بازار هدف

ضرب المثل معروفی در دنیای تجارت وجود دارد که می گوید: «محصولی که برای همه باشد برای هیچ کس نیست.» به همین دلیل، موفقیت های بزرگ و ماندگار، نصیب برندهایی می شوند که بازار کاملا مشخصی را انتخاب می کنند و تمرکز خود را روی تولید برای آن بازار اختصاص می دهند. برند بیژن نیز با تمرکز روی قشر بسیار مرفه جهان، بازار خاصی برای خود پیدا کرد و در آن به موفقیت رسید.

۲- مشتری مداری قدرتمند

یکی از دلایل وفاداری مشتریان به این برند، شیوه برخورد بیژن پاکزاد با مشتریانش بود. او فروش خود را به صورت اختصاصی انجام می داد. یعنی هر مشتری او یک روز قبل از آمدن به بوتیک وقت می گرفت. بیژن در روز خرید، بعد از گپ و گفت با مشتری و آشنا شدن با چیزهای مورد علاقه اش، لباس های مناسب را به او پیشنهاد می داد. بسیاری از مشتریان او بعد از یک بار خرید به دوستان نزدیک بیژن تبدیل می شدند.

۳- استفاده از تبلیغات دهان به دهان

بیژن پاکزاد در طول دوران تحصیلش در مدرسه سوئیسی (Institut Le Rosey) در کنار فرزندان اشراف، شاهزادگان و ثروتمندان جهان بزرگ شد. این ماجرا باعث شد که او دوستان زیادی در قشر مرفه جهان پیدا کند. بعدها وقتی بیژن، بوتیک خود را در بورلی هیلز افتتاح کرد، با کمک همین دوستان توانست با سایر ثروتمندان و افراد با نفوذ آشنا شود و آنها را به مشتریان خود تبدیل کند.

۴- حرکت بالای فراز و فرود بازارهای جهانی

با وجود آنکه بازارهای جهانی در طول سال های فعالیت برند بیژن دستخوش تغییرات و حتی سقوط شدند اما این برند، هیچ آسیبی از این ماجراها ندید. شاید بتوان یکی از بزرگ ترین علت های این ماجرا را کار برای قشر بسیار مرفه جامعه، یعنی کسانی که به قول رابرت کیوساکی، بالاتر از بازارها فعالیت می کنند، در نظر گرفت.

۵- استفاده از داستان سازی برای گسترش مشتریان جهانی

با وجود آنکه برند بیژن در شمار محصولات فوق لاکچری به شمار می روند و مشتریان آن افراد خاصی از جامعه هستند اما با این حال، این برند از فرصت تبلیغات تلویزیونی و تحریک سایر مردم برای خرید محصولاتش غافل نمی شود. رویکرد این برند در تبلیغات تلویزیونی نمایش یک زندگی رویایی و انسانی بسیار موفق است.

علت استفاده از این آیتم، به یک باور خاص میان آمریکایی ها بازمی گردد. آنها معتقد هستند که لباس، شخصیت و موقعیت اجتماعی آنها را به دیگران نشان می دهد. به همین دلیل، حتی در دوران رکود اقتصاد آمریکا، افرادی که از مشتریان برند بیژن بودند، برای حفظ ظاهر خود، باز هم از این برند خرید می کردند؛ حتی اگر مجبور می شدند که بعضی از هزینه های خود را نادیده بگیرند. چون پوشیدن این برند فوق لاکچری به دیگران ثابت می کرد که آنها هنوز هم ثروتمند هستند و از طوفان ایجاد شده در امان مانده اند.

۶- طراحی اختصاصی

روند کار بیژن پاکزاد به این صورت بود که طراحی هر لباس را با توجه به شخصیت و موقعیت اجتماعی مشتریانش انجام می داد. به همین دلیل، مشتریان او احساس می کردند صاحب لباسی خاص شده اند که در هیچ کجای دنیا نمونه ای از آن پیدا نمی شود. گذشته از این ها، مواد خام استفاده شده در لباس های آن برند، بسیار خاص و حتی گاهی کمیاب هستند.

مثلا در این بوتیک، پالتوهایی از پوست شیر، کیف های مسافرتی از پوست کروکودیل و دکمه های سر دست از جنس نقره و طلا با نگین های الماس پیدا می شوند.

خلاصه ای از آنچه با هم گفتیم

  • بیژن پاکزاد یک طراح لباس و صاحب برند بیژن بود که در سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد.
  • او در سه رشته مهندسی شیمی، طراحی لباس و بازاریابی درس خواند و از هر سه رشته تحصیلی خود در کسب و کارش استفاده مستقیم کرد.
  • اولین بوتیک او با نام «پلنگ صورتی» در تهران افتتاح شد.
  • بوتیک «بیژن» در بورلی هیلز به عنوان گران ترین مغازه جهان شناخته می شود. برند شانل تلاش زیادی کرد تا بتواند در همسایگی بوتیک بیژن یک مغازه برای خودش بخرد.
  • رنگ زرد بیژن به عنوان امضای بیژن پاکزاد در بیشتر طرح های او به چشم می خورد. او حتی در طراحی برخی اتومبیل های لوکس هم از این رنگ استفاده کرد.
  • دلایلی مانند: «مشخص کردن بازار هدف»، «مشتری مداری»، «تبلیغات دهان به دهان»، «داستان سرایی » و «طراحی اختصاصی» از دلایل رشد برند بیژن به شمار می روند. 

نظر شما چیست؟

به نظر شما چه دلایل دیگری باعث موفقیت برند بیژن شده اند؟ فکر می کنید در کشور ما بستری برای راه اندازی چنین کسب و کاری وجود داشته باشد؟

ادامه مطلب
زندگی نامه آنتونی رابینز
زندگی نامه آنتونی رابینز انگیزه بخش ترین نویسنده جهان

گاهی درونمان سرشار از ماجراهای ضدونقیض می شود؛ به طوری که هم می دانیم چه می خواهیم و هم جرات خواستنش را پیدا نمی کنیم. در این میان، گاهی کسی را می بینیم که بی واسطه حرف های دلمان را با صدای بلند بر زبان می آورد؛ بدون آنکه ترسی به دلش راه بدهد، نگران شود یا خجالت بکشد. در حقیقت، ملاقات با چنین افرادی درست مثل آن است که ما نسخه درونی خودمان را که مدت ها پنهانش کرده بودیم در دنیای واقعی ببینیم. در آن صورت، نیروی خفته درونمان بیدار می شود و با شادی وصف ناپذیری ما را به سمت خواسته هایمان می کشاند. برای بسیاری از مردم جهان، «آنتونی رابینز» همان فرد خفته درونشان است. مهم نیست که چگونه با او ارتباط قرار کنید در سمینارش شرکت کنید، به سخنرانی هایش گوش دهید یا کتاب هایش را بخوانید. چون در هر صورت، او روشی برای تاثیر گذاشتن روی شما پیدا می کند. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ داستان زندگی این مرد انگیزه بخش می رویم تا با او بیشتر آشنا شویم.

آنتونی رابینز:

اکثر مردم تنبل نیستند. آنها اهداف مهمی دارند که متاسفانه این اهداف، انگیزه ای برای حرکت در آنها ایجاد نمی کند.

آنتونی رابینز و کودکی پر دردسرش

زندگی نامه آنتونی رابینز

کودکی رابینز با فراز و فرودهای زیادی همراه بود. از بین سه فرزند خانواده، آنتونی بزرگ ترین فرزند بود و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودش هم داشت. وقتی رابینز ۷ ساله بود پدر و مادرش از هم جدا شدند. بعد از آن مادرش بارها ازدواج کرد اما هر بار در زندگی مشترک خود شکست می خورد. در نهایت، با یک بازیکن بازنشسته بیسبال به نام «جیم رابینز» (Jim Robbins) ازدواج کرد. آنتونی در سن ۱۲ سالگی تحت سرپرستی جیم قرار گرفت و نام فامیلش از «مهیوریک» به «رابینز» تغییر داده شد. با این وجود، اوضاع خیلی تغییر نکرد. مادرش به علت اعتیاد نمی توانست به خوبی از فرزندانش مراقبت کند. آنتونی مجبور بود بار مسئولیت مادر و بیکاری ناپدری را هم به دوش بکشد. به همین دلیل، روزها بعد از مدرسه، کارگری می کرد. رابینز در مورد زندگی آن روزهای خود می گوید:

«خانه ما سرشار از هرج و مرج، ناسزاگویی و توهین بود.» بالاخره کاسه صبر آنتونی رابینز لبریز شد و زمانی که تنها ۱۷ سال سن داشت، خانه را با آرزوی ساخت یک زندگی بهتر، ترک کرد.

گام به گام تا تبدیل شدن به یک مربی جهانی

رابینز بعد از ترک خانه، قید دانشگاه را زد. چون پولی برای پرداخت شهریه نداشت. او برای تامین مخارج زندگی اش به عنوان یک سرایدار مشغول به کار شد. اما شور و اشتیاقی که برای تغییر زندگی اش داشت به او اجازه نمی داد که به زندگی سرایداری عادت کند. به همین دلیل شروع به مطالعه کرد و با دنیای تجربه های نوشته شده آشنا شد. مدتی بعد دایی اش به او پیشنهاد کرد که در یک سمینار شرکت کند. چون معتقد بود جریانی که در آن سمینار وجود دارد می تواند به خواهرزاده اش کمک کند. آنتونی درباره تجربه این سمینار می گوید:

«این اولین باری بود که در چنین جمعی شرکت می کردم. سخنان «جیم ران» من را میخکوب کرده بود، چشمانم از تعجب گرد شده بودند و قلبم تند تند می زد. وقتی از آن سمینار بیرون آمدم فهمیدم که می خواهم یک زندگی فوق العاده داشته باشم.» بعد از این ماجرا بود که آنتونی با انگیزه بیشتری شروع به خواندن کتاب های روانشناسی کرد و با سماجتی که داشت توانست در ۱۷ سالگی به عنوان تبلیغ کننده سمینارهای جیم ران با او همکاری کند. ملاقات او با «جان گریندر» (یکی از پایه گذاران NLP) باعث شد که آنتونی با دنیای جدیدی آشنا شود. او بعد از یادگیری اصول و روش های «NLP» در آن به استادی رسید و خودش مشغول تدریس شد. کم کم با انتشار کتاب ها و برگزاری سمینارها توانست در قلب میلیون ها نفر انگیزه ای برای رسیدن به اهدافشان ایجاد کند و در این مسیر، خودش هم به موفقیت و ثروت برسد. آنتونی رابینز در این مورد می گوید:

«مدت ها پیش متوجه شدم که اگر به دیگران کمک کنم تا به چیزی که می خواهند برسند، به من هم کمک خواهد شد تا به چیزهایی که می خواهم برسم و دیگر هرگز نگران نخواهم بود.»

آنتونی رابینز:

من شما را به این چالش دعوت می کنم که زندگی خود را تبدیل به یک شاهکار کنید. من شما را به چالش پیوستن به آن دسته از افرادی دعوت می کنم که بر اساس آنچه یاد می دهد زندگی می کنند و طبق گفته هایشان دست به عمل می زنند.

افراد تاثیرگذار در زندگی آنتونی رابینز

زندگی نامه آنتونی رابینز

گاهی ارتباط بین ما و کسانی که نقش استاد و مربی زندگی مان را برعهده می گیرند از قالب زمان و مکان جدا می شود. مثلا وقتی با شنیدن یک جمله از بودا، به بینشی تازه در زندگی مان دست پیدا می کنیم بدون دیدن یا حتی هم زمان بودن با این شخصیت بزرگ، در محضر او درسی تازه می آموزیم و او بر گردن ما حق استادی پیدا می کند. رابینز هم همین طور بود. او کسی را در اطرافش نداشت تا بتواند چشم درچشم از او بیاموزد. برای همین به دانش پنهان شده در کتاب ها پناه برد.

در ادامه با مهم ترین افرادی که با آموزه هایشان در زندگی رابینز تاثیر زیادی گذاشتند آشنا می شویم:

رالف والدو امرسون:

نویسنده و فیلسوف آمریکایی قرن ۱۹ بود.

دیل کارنگی:

نویسنده، سخنران، آموزگار پیشرفت شخصی و فنون سخنرانی بود.

جیم ران:

البته آموخته های رابینز از جیم ران بیشتر حضوری بودند. او نویسنده و سخنران انگیزشی بود.

جان گریندر:

به لطف او توانست با موضوع «برنامه ریزی عصبی کلامی» آشنا شود و علاوه بر این به عنوان شریک تجاری با او همکاری کرد.

شرکت ها و بنیادهای آقای رابینز

فعالیت های آنتونی به نوشتن کتاب و برگزاری سمینارهای زنده محدود نمی شوند. او مدیر بنیادی با نام خودش است و در این مؤسسه خیریه به افراد و سازمان ها کمک می کند که کیفیت زندگی جوانان، افراد بی خانمان، گرسنه ها، زندانی ها، سالمندان و معلول ها را بهبود ببخشند. علاوه بر این، او یک شرکت دارد که در زمینه آموزش و گردشگری فعالیت می کند.

یک نویسنده پر هیجان

زندگی نامه آنتونی رابینز

بزرگ ترین بخش موفقیت آنتونی به نگارش اولین کتابش یعنی «قدرت نامحدود» (Unlimited Power) در سال ۱۹۸۶ برمی گردد. فروش بالای این کتاب، آنتونی را به یک فرد مشهور تبدیل کرد. ۵ سال پس از آن یعنی در سال ۱۹۹۱ با نوشتن کتاب دومش به نام «بیدار کردن غول درون» (Awaken the Giant Within) بار دیگر تحسین مردم را برانگیخت. آنتونی پادکست ها، محصولات صوتی و حدود ۲۰ کتاب دارد. می توانید پادکست های او را از سایتش به آدرس:

«https://www.tonyrobbins.com» دانلود کنید.

نکته های جالب در مورد آنتونی رابینز

هر کدام از ما ویژگی های شخصیتی و نکته هایی خواندنی در کارنامه زندگی مان داریم. به همین دلیل، آشنا شدن با این بخش از زندگی افراد معروف برایمان جالب است و به ما کمک می کند تا آنها را بهتر بشناسیم. در ادامه مقاله به چند مورد شنیدنی از زندگی این مربی جهانی اشاره می کنیم.

  • او به فوتبال علاقه زیادی دارد و روی لیگ برتر آمریکا سرمایه گذاری کرده است.
  • آنتونی در سه فیلم بازی کرده که یکی از آنها «مردان سیاه پوش» است.
  • اتومبیل مورد علاقه او «رولز رویس» است.
  • رابینز عاشق اقیانوس است و می گوید که از آن انرژی می گیرد. به همین دلیل خانه و به خصوص، اتاق خواب او رو به اقیانوس ساخته شده است.

زندگی نامه آنتونی رابینز

  • او هر بار قبل از سخنرانی هایش دوش آب سرد می گیرد. البته از غوطه ور شدن در وان پر از یخ هم بدش نمی آید.
  • آنتونی رژیم غذایی خاصی را دنبال می کند و در کتاب هایش هم آن را به دیگران آموزش داده است. این رژیم غذایی ترکیبی از پروتئین ها، ویتامین ها و مواد غذایی ارگانیک است.
  • افرادی مانند «پاپ فرانسیس»، «مادر ترزا»، «نسلون ماندلا»، «مارگارت تاچر»، «اوباما»، «جرج بوش» و تعداد قابل توجهی از هنرمندان و موسیقی دان های امروزی از مشتریان او بودند.

آنتونی رابینز:

اگر می خواهید موفق شوید، کسی که نتایج مشابه خواسته شما را به دست آورده پیدا کنید و روش او را به کار بگیرید تا همان نتیجه را به دست آورید.

یک سخنران کاریزماتیک

زندگی نامه آنتونی رابینز

شاید یکی از ویژگی های بارز آنتونی رابینز، شور و حال او در حین سمینارهایش باشد. او برای سخنرانی هایش از یک لباس ساده، گشاد و البته جیب دار استفاده می کند چون عادت دارد در طول سخنرانی دست هایش را در جیبش بگذارد. صحبت های او خیلی آرام و همراه با لبخند همیشگی اش شروع می شوند. اما همین طور باقی نمی مانند چون وقتی موتور درونی او روشن شود، هیجان تمام جسمش را در برمی گیرد و با شور و حال وصف ناپذیری سخنرانی می کند. آنتونی در طول سمینارهایش زیاد راه می رود به طوری که خیس عرق می شود و گاهی فریاد هم می کشد. گذشته از تمام این ها، او تنها فردی نیست که در سمینارهایش سخن می گوید.

آنتونی از شرکت کنندگان می خواهد که همراه با او صحبت کنند، از جایشان بلند شوند و به تکاپو بیفتند. رابینز در طول سخنرانی هایش از دستانش هم زیاد استفاده می کند و آنها را بالاتر از بدنش قرار می دهد. شاید برای کسی که تا به حال پای سخنرانی یا کتاب های رابینز نشسته نباشد این شیوه سخنرانی کمی خشن به نظر برسد. برای تصور بهتر این موضوع در نظر داشته باشید که او مردی چهارشانه با حدود دو متر قد است که صدای بمی هم دارد. او به شیوه ای استادانه، مهارت های ارتباط غیرکلامی را با سخنان خود ترکیب می کند. شاید بتوان عنوان «کاریزماتیک ترین سخنران انگیزشی» را به آنتونی رابینز داد.

نیم نگاهی به زندگی شخص آنتونی رابینز

زندگی نامه آنتونی رابینز

آنتونی دو بار ازدواج کرد و هر دو بار هم در طول سمینارش با همسرانش آشنا شد. تجربه اولین زندگی مشترک آنتونی به خانمی به نام «بکی جنکینس» برمی گردد. زندگی آنها دوام زیادی نیاورد و از هم جدا شدند. این طور گفته می شود که بکی نتوانست با روحیه بسیار فعال رابینز کنار بیاید. مدتی بعد آنتونی با یک بازیگر کانادایی به نام «بانی هامفری» که بعدها نامش را به «سیج» تغییر داد ازدواج کرد. آنتونی چهار فرزند دارد و پسرش هم یک مربی موفقیت است.

پنج جمله طلایی از آنتونی رابینز

  1. موفقیت یعنی کاری که دوست دارید را وقتی که دوست دارید، در جایی که دوست دارید، با کسی که دوست دارید و به اندازه ای که دوست دارید انجام دهید.
  2. وقتی شکرگزار هستید، ترس ناپدید می گردد و فراوانی پدیدار می شود.
  3. به خاطر تلاش هایی که در تنهایی می کنید، در مقابل جمع پاداش خواهید گرفت.
  4. در زندگی، بسیاری از افراد می دانند که چه باید بکنند. اما تعداد کمی از آنها به راستی آن را انجام می دهند. دانستن کافی نیست باید اقدام کرد.
  5. تنها چیزی که مانع رسیدن به خواسته هایتان می شود قصه ای است که همیشه برای خودتان تعریف می کنید!

خلاصه ای از آن چه با هم گفتیم:

  • تونی رابینز با نام اصلی آنتونی جی. مهیوریک (متولد ۲۹ فوریه ۱۹۶۰) سخنران انگیزشی، مربی موفقیت شخصی و نویسنده کتاب های خودیاری است.
  • او کودکی سختی را پشت سر گذاشت، مادرش معتاد بود و وضعیت مالی بدی داشتند. در نهایت مجبور شد در سن ۱۷ سالگی خانه را ترک کند.
  • آشنایی آنتونی با جیم ران، زندگی اش را تغییر داد و او به سمت کشف استعدادهای درونش سوق داده شد.
  • او در طول ۷ سال، ۷۰۰ کتاب خواند، «NLP» را یاد گرفت و دوره های روانشناسی را گذراند.
  • اولین کتابش با نام «قدرت نامحدود» موفقیت بزرگی را برای رابینز به همراه آورد.
  • آنتونی به فوتبال علاقه دارد، عاشق اقیانوس است و رژیم غذایی خاصی را دنبال می کند.
  • بنیاد آنتونی رابینز با هدف کمک به مردم راه اندازی شده است. او وسواس زیادی در مدیریت این بنیاد دارد. فعالیت هایی مانند تامین آب سالم برای کشورهایی مثل هند یا به راه اندازی جنبش «Basket Brigade» برای افراد فقیر در آمریکا نمونه ای از فعالیت های این موسسه به شمار می رود.
  • از نظر عده زیادی، رابینز یک سخنران کاریزماتیک است که مخاطب خود را میخکوب می کند.
  • او چهار فرزند دارد و اکنون با همسر خود در فلوریدا زندگی می کند.

نظر شما چیست؟

چند کتاب از آنتونی رابینز خوانده اید؟ آیا جمله ای از او بوده که تاثیر عمیقی روی شما گذاشته باشد؟ لطفا تجربه خود از آشنا شدن با این مربی جهانی موفقیت را با ما در میان بگذارید.

ادامه مطلب
مرتضی سلطانی
بیوگرافی و زندگینامه مرتضی سلطانی مالک برند زر ماکارون

ماکارونی، یکی از غذاهای خوشمزه ای است که تقریبا همه آن را خیلی دوست دارند؛ به خصوص وقتی که با ته دیگ سیب زمینی و مامان پز باشد. در هر فروشگاه می توان برندهای مختلفی از ماکارونی را پیدا کرد که هر کدام رنگ و طعم و داستانی مخصوص به خودشان دارند. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ مردی می رویم که خالق یکی از برندهای معروف ماکارونی به نام «زر ماکارون» است.

البته تولید ماکارونی تنها زمینه فعالیت او نیست و بخش های قابل توجهی از صنعت ایران را به خود اختصاص داده است. با هم به تماشای قصه زندگی و دستاوردهای «مرتضی سلطانی» می نشینیم.

گای کاوازاکی:

همه کارآفرینان، دنیا را آن طور که باید باشد می بینند، نه آن طور که وجود دارد.

مرتضی سلطانی کودکی که با فقر، دست و پنجه نرم می کرد

کودکی مرتضی سلطانی در شرایطی سپری می شد که خانواده اش در فقر به سر می بردند. خانه آن ها یک اتاق گِلی اجاره ای در قلعه «مبارک آباد قم» بود که در آن مرتضی به همراه مادر و سه فرزند دیگر در آن زندگی می‎کردند.

درآمد اندک آن ها از هنر گیوه دوزی مادر تامین می شد. اما حاصل سوزن زدن های او آن قدر زیاد نبود که خرج یک زندگی پنج نفره را بگذراند. به همین دلیل، سه فرزند دیگر خانواده نیز درس را رها کردند و از همان نوجوانی وارد بازار کار شدند تا بتوانند باری هرچند کوچک از دوش مادرشان بردارند.

یک مادر، یک الگو

مادر مرتضی سلطانی

رها کردن، همیشه راحت ترین راهی است که به ذهن بشر می رسد. اما آیا شما کسی را می شناسید که با فرار کردن از شرایطی که در آن قرار گرفته، به موفقیت رسیده باشد؟ بدون شک، کسانی که می مانند، مسئولیت هایشان را می پذیرند و در انجام آن ها کوتاهی نمی کنند، پایان شیرینی را تجربه خواهند کرد.

مرتضی نیز در زندگی خود یکی از همین انسان های شگفت انگیز را سراغ داشت؛ مادرش. این بانو با وجود فقری که گریبانش را گرفته بود و چهار فرزندی که به حمایت، محبت و امکانات نیاز داشتند به جای رها کردن، ماندن و مبارزه را انتخاب کرده بود. فرزندان، با نگاه به رفتارهای پدر و مادرشان شیوه برخورد با مشکلات و راه و رسم زندگی را می آموزند.

او که از مفهوم فردی به نام پدر، چیز زیادی دستگیرش نشده بود، نگاهش را به مادرش دوخته بود و ناخواسته از او الگوبرداری می کرد. نتیجه این نگاه مستقیم به مادری که مقاوم تر از همه مردهای اطراف مرتضی بود، به او این انگیزه را می داد که چیزهای بزرگی بخواهد و برایشان تلاش کند

مرتضی از مادرش یاد گرفته بود که کار کردن عار نیست و به همین دلیل با پولی که بعد از مدرسه از شستن قبرها به دست می آورد جلوی مادرش خودی نشان می داد. اما حتی مدرسه رفتن او هم پر از دردسر بود.

مدرسه رفتن با هیچ!

مدرسه رفتن مرتضی سلطانی

مادرش که می خواست مرتضی به مدرسه برود با مخالفت شدید پدر مرتضی که گهگاهی به اندازه یکی دو ساعت، سری به آن ها می زد، روبه رو شد. در آخر نیز ماجرا به آنجا ختم شد که پدر، مدرسه رفتن فرزندش را به بهانه ای برای طلاق دادن همسرش تبدیل کرد و گفت که اگر پای این بچه به مدرسه باز شود، او را طلاق می دهد.

در کمال ناباوری، مادر مرتضی این شرط را پذیرفت و او با دردسرهایی فراتر از حد انتظارش، راهی مدرسه شد. اما حتی دفتر و مدادی هم نداشت که بتواند مشق هایش را بنویسد. با این وجود، سختی ها نتوانستند جلوی ذوق و علاقه مرتضی به یاد گرفتن را بگیرند. او با استعدادی که در مدرسه از خودش نشان داد به مادرش ثابت کرد که لیاقت فداکاری او را داشته است.

مرتضی سلطانی سلام تهران، سلام فرصت های کشف نشده!

مرتضی سلطانی

دیپلم گرفتن مرتضی سلطانی، پایان موقت تحصیلاتش به شمار می رفت. چون به علت انقلاب فرهنگی دیگر نتوانست به دانشگاه برود. کار کردن پاره وقت نزد برادرانش که در زمینه قالی مشغول به کار بودند نیز نتوانست قلب پُرشور او را آرام کند. به همین دلیل، او قم را به مقصد تهران با آرزوهایی بزرگ و دعای مادرش، ترک کرد.

خودش در این باره می گوید «حالا به تهران آمده بودم اما نمی دانستم کجا و چگونه باید به دنبال کار بگردم. اصلا نمی دانستم که می خواهم چه کاره شوم. با چند نفر از دوستانم که آن ها هم برای کار به تهران آمده بودند در خیابان فلسطین، دفتری را اجاره کردیم. در آنجا، هم می خوابیدیم، هم زندگی می کردیم و هم محل قرارهای کاری ما بود. روزها برای پیدا کردن کار، آنجا را ترک می کردیم.»

لیونل مسی:

باید مبارزه کنی تا به رویاهایت برسی. باید فداکاری کرده و سخت تلاش کنی.

مرتضی سلطانی آشنایی با سوله سازی و تحول زندگی

مرتضی، مدتی را به همین شکل در تهران سپری کرد تا آن که به واسطه یکی از دوستانش با واژه «سوله» آشنا شد. دوست او روی سوله های ساخته شده، پوشش می زد. مرتضی سلطانی که خیلی کنجکاو شده بود، درباره این موضوع از دوستش سوال کرد و از او خواست که در زمینه ساخت سوله ها با او همکاری کند.

این نکته را در نظر داشته باشید که مرتضی درباره ساخت چیزی درخواست همکاری می داد که در طول عمرش حتی یک بار هم آن را ندیده بود و اصلا ذهنیتی درباره اش نداشت. دوستش که حسابی از این رفتار مرتضی متعجب شده بود، به او گفت:«حرف زدن با تو اتلاف وقت است. اگر اینجا بمانم نه خودت به جایی می رسی و نه می گذاری من به کار و کاسبی ام برسم.» دوست مرتضی، او را ترک کرد اما نتوانست مانع ذهن پرسشگر او شود.

به همین دلیل سلطانی، برای پیدا کردن پاسخ پرسش هایش شروع به تحقیق کرد و نتیجه این تحقیق ها پیدا کردن کارخانه ای به نام «سولیران» شد. قبل از انقلاب، ایرانی ها و خارجی ها در این کارخانه با هم روی ساخت سوله های فلزی کار می کردند.

دیدار مرتضی از این کارخانه باعث شد تا او برای اولین بار، سوله را ببیند. بعد از این دیدار بود که فهمید ساخت سوله اصلا چیز سختی نیست و تصمیم گرفت که گروهی از افراد حرفه ای را دور هم جمع کند و به ساخت سوله مشغول شود.

یک جوان با جسارت، یک سوله ساز بی تجربه

مرتضی از سوله سازی چیزی نمی دانست چون تا به حال یک سوله هم نساخته بود. از طرفی، کسی هم نبود که به او یاد بدهد. چون تا قبل از انقلاب، ساخت سوله ها در انحصار خارجی ها بود و با رفتن آن ها از ایران، سوله جدیدی ساخته نمی شد.

به همین دلیل، او تصمیم گرفت یک آگهی در روزنامه با این محتوا منتشر کند که: «ما برای شما سوله می سازیم.» فردای همان روز از طرف تشکیلاتی به نام «اتحادیه امکان» با او تماس گرفتند و از مرتضی دعوت کردند که به دفترشان برود.

وقتی آن ها فهمیدند که این جوان، هیچ چیزی راجع به سوله سازی نمی داند، حسابی عصبانی شدند. اما مرتضی دست بردار نبود و آن قدر سماجت به خرج داد که بالاخره مدیرعامل آن اتحادیه را راضی کرد تا به او و گروهش که اکنون یک شرکت بودند، فرصتی برای سوله سازی بدهد.

تلاش های او به بار نشست و توانست موافقت آن ها را جلب کند. مرتضی و گروهی از افراد حرفه ای که دور هم جمع کرده بود با کمک مهندس ناظری که در آن اتحادیه حضور داشت توانستند یک سوله با کیفیت تحویل بدهند. این موفقیت، مسیر را برای قراردادهای بعدی او هموار کرد و توانست در ۲۰ استان کشور، انحصار ساخت سوله ها را در دست بگیرد.

ورود به صنعت و آماده سازی مواد پایه

ساخت حرفه ای و گسترده سوله ها نتوانست مرتضی را راضی کند. به همین دلیل، او کارخانه هایی را راه اندازی کرد در آن ها انواع مواد اولیه مورد نیاز برای سوله سازی ساخته می شدند.

مرتضی توانست با وارد کردن کوره ها و ماشین های مورد نیاز از آلمان، خط تولید جدید خود را با نام «صنایع چدن پارس» به راه بیندازد. پس از آن یک کارخانه تراشکاری و کارخانه دیگری با عنوان «لوله های دقیق کاوه» نیز در شهرک صنعتی کاوه احداث کرد.

پکیج زر ماکارون و سلامی تازه نفس به صنایع غذایی

مرتضی سلطانی

مرتضی بار دیگر دست به کاری تازه زد و تحقیقات خود را در زمینه صنایع غذایی آغاز کرد. او متوجه شد نوعی گندم خاص در ایران وجود دارد که آن را با نام «گندم دوروم» می شناسند.

در کشورهای خارجی از این نوع گندم برای تهیه «آرد سمولینا» و تولید ماکارونی استفاده می شد. اما در ایران، به علت عدم آگاهی، آن را با گندم ها معمولی ترکیب می کردند که به هدر نرود! بعد از مدتی تصمیم گرفت که در زمینه «آرد صنعتی» و تولید آرد سمولینا مشغول به کار شود.

به همین دلیل، زمینی مناسب را در کرج خرید و پس از گرفتن مجوزهای لازم، کارخانه را احداث کرد. پس از راه اندازی کارخانه، تمام گندم های دوروم را از کشاورزان خرید و برای اولین بار در ایران از آن ها برای تهیه آرد سمولینا استفاده کرد.

اما میزان آرد تولیدی زیاد بود و خریداران آن کم. به همین دلیل تصمیم گرفت که خودش خط تولید ماکارونی را راه اندازی کند و آرد تولیدی خودش را به کار بگیرد. این آغازی برای «زر ماکارون» بود.

مرتضی سلطانی در این باره می گوید «من برای شرکت زر ماکارون و گروه زر، بسیار تلاش کردم و به دانش، بهای زیادی دادم. سرانجام توانستم پکیجی را در گروه زر ایجاد کنم که شامل بخش های دانشگاه زر (محلی که در آن به پرسنل موجود، انواع خدمات علمی را ارائه می داد) سمولینای زر، آسیاب زر، زر ماکارون، سیلوهای زر، زر پخش و غیره می شدند.»

اگنس مارتین، نقاش:

برای پیشرفت در زندگی باید چیزهایی که دوست نداری را رها کنی، انجام کارهایی که دوست نداری را متوقف کنی. باید چیزهایی را پیدا کنی که خوشت می آید، چیزهایی که در ذهنت قابل قبول هستند.

رها کردن زرماکارون و آغاز یک ماجراجویی تازه

یک ذهن پر هیجان، همیشه به دنبال پیدا کردن مسیری است که بتواند تازگی خود را حفظ کند. مرتضی نیز چنین ذهنی داشت و نمی توانست خود را محدود به یک یا دو فعالیت کند.

در نتیجه، دوباره دست به کار شد و تحقیقات خود را آغاز کرد تا بتواند فرصتی تازه برای یک فعالیت متفاوت تر پیدا کند. او در میان بررسی هایش متوجه شد که سرانه مصرف قند و شکر در ایران بسیار بالا است و مردم به قندهایی کم خطرتر و طبیعی تر مثل فروکتوز دسترسی ندارند.

نوشابه های صنعتی نیز فقط از شکر در تولید محصولات خود استفاده می کردند. سلطانی می خواست تغییری بنیادی در این چرخه معیوب ایجاد کند. او تصمیم گرفت به سراغ تولید فروکتوز برود و در این زمینه شیرین فعالیت کند.

برای آغاز این کار، به زمین نیاز داشت. برای همین، زمینی به متراژ یک میلیون مترمربع را در هشتگرد خرید. مرتضی اولین فرد در ایران بود که طرح های فروکتوز و استخراج قند از ذرت را در هشتگرد و با کمک مهندس های دانشگاه صنعتی شریف و چند مشاور خارجی شروع و اجرا کرد.

نگاهی متفاوت به داستان تحریم های ایران

مرتضی سلطانی نیز مانند هر فعال اقتصادی دیگر، از تحریم های وارد شده به ایران، خسته شده و آن را یک اتفاق بد توصیف می کند. اما با این وجود، توانایی نگاه به نیمه پر لیوان را در خود حفظ کرده است. او در این باره می گوید:

«در تحریم، به علت اینکه همه درها بسته است گاهی اتفاق های خوبی هم می افتد. مثلا اینکه استعدادهای خوبی در زمینه های مختلف، فرصت شکوفایی پیدا می کنند.» توصیه های مرتضی سلطانی برای جوانانی که می خواهند پیشرفت کنند:

  • در زندگی، سه چیز دست ما نیست و نباید به خاطرشان افسوس بخوریم. اول، محل تولدمان؛ دوم، چهره و جسممان و سوم، پدر و مادرمان.
  • جسم سالم، علاقه به کاری که انجام می دهیم، نگاه مثبت و باور به توانایی هایمان، نکته های مهمی هستند که من به آن ها اعتقاد دارم و می دانم که وقتی حرکتی از سوی ما صورت می گیرد، خداوند نیز برکت و کمکش را روانه ما می کند.
  • آدم های تنبل، همیشه می گویند از فردا شروع می کنم؛ آدم های معمولی می گویند از همین امروز شروع می کنم؛ اما آدم های عجیب و غریب از دیروز شروع می کنند و همیشه از خودشان طلبکار هستند و به خودشان نمره منفی می دهند و می گویند: «چرا از پریروز شروع نکردی؟!»
  • پول با سرمایه فرق می کند. من پولدار نیستم، سرمایه دار هستم. سرمایه من نیز ماشین آلاتم، دانشگاهم، دانش فنی ام، تکنولوژی ام، برندم، کارم، تولیدم و نیروی انسانی ام است.
  • متهم کردن این و آن و پیدا کردن کسی که وضع زندگی امروزمان را به گردن او بیندازیم هیچ کمکی به پیشرفت ما نمی کند. تنها کار درست، نگاه کردن به داشته هایمان و قدم برداشتن در جهتی است که انسان را به آرزوهایش می رساند.

خلاصه ای درباره زندگی نامه مرتضی سلطانی

  • مرتضی سلطانی، بنیان گذار گروه صنعتی _ پژوهشی زر و اولین پالایشگاه غلات در ایران است.
  • او در سال ۱۳۴۰ در قلعه مبارک آباد قم و در خانه ای بسیار محقر به دنیا آمد.
  • مرتضی، کودکی بسیار سختی داشت و برای رفتن به مدرسه با مخالفت شدید پدرش روبه رو شد. اما با فداکاری مادرش توانست به مدرسه برود.
  • در نوجوانی به تهران رفت تا فرصت های شغلی بهتری پیدا کند.
  • اولین فعالیت حرفه ای اش را با سوله سازی آغاز کرد و در آن بسیار موفق شد.
  • بعد از آن با احداث کارخانه های ریخته گری و تراشکاری در زمینه تولید مواد اولیه برای سوله سازی خودکفا شد.
  • پس از آن وارد صنایع غذایی (آرد صنعتی) شد و اولین کارخانه تولید آرد سمولینا را احداث کرد.
  • مرتضی سلطانی با مازاد آرد تولید شده، کارخانه تولید ماکارونی به نام «زر ماکارون» را به راه انداخت و توانست بعد از شرکت ایتالیایی «باریلای» با تولید روزانه ۱۵۰۰ تن ماکارونی، در جایگاه دوم جهان قرار بگیرد.
  • بعد از آنکه زر ماکارون به رونق رسید، به سراغ تولید فروکتوز از ذرت و ساخت پالایشگاه غلات رفت.
  • بعدها تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته «مدیریت صنعتی» ادامه داد.
  • هرچند که مرتضی سلطانی، هنوز هم از فعالیت هایش راضی نیست و فکر می کند که می تواند خیلی بهتر از این باشد، اما از نظر اهل فن، او «سیمرغ صنعت ایران» است.
  • تلاش های او برای پیشرفت و پیدا کردن راه های جدید، همچنان ادامه دارند.

نظر شما چیست؟

زندگی الان خود را با ماجراهایی که خالق برند زر ماکارون از سر گذراند مقایسه کنید. چقدر تفاوت وجود دارد؟ آیا این انرژی و شجاعت را در خودتان می بینید که مثل آقای سلطانی، سختی ها را کنار بزنید و رو به جلو قدم های بزرگی بردارید؟

ادامه مطلب
بیل گیتس
بیل گیتس مردی که راه تکنولوژی را به خانه‌ها باز کرد

تکنولوژی را می توان چهره دیگری از خواسته های بشر برای رسیدن به تکامل نامید. این مسیر بی انتها، همچون چاهی است که هیچ وقت سیراب نمی شود. هر اندازه که بشر به فناوری های جدید دست پیدا می کند، عطشش برای انجام کارهای بیشتری که به واسطه این فرصت در اختیارش قرار گرفته افزایش می یابد؛ یعنی هر گشایش و اختراع جدید، زمینه ایجاد اختراع های دیگر را فراهم می کند. شاید بتوان چنین ماجرایی را یکی از مهم ترین دلیل های پیشرفت بشر نامید. در این مورد، می توان «بیل گیتس» را به عنوان فرد بسیار تشنه ای معرفی کرد که با درخواستش برای کامپیوتر های شخصی، عطش استفاده از مزیت های تکنولوژی را در انسان های قرن ۲۱ بیدار کرد. در این مقاله از خانه سرمایه، به سراغ این فرد موفق و پرسشگر می رویم و تلاش می کنیم تا حتی برای چند دقیقه، دنیا را از زاویه نگاه او تماشا کنیم.

زندگی نامه بیل گیتس

[bs-quote quote=”من فکر می کنم عادلانه است که بگوییم کامپیوترهای شخصی قدرتمندترین ابزاری هستند که ما تاکنون ساخته ایم. آن ها ابزاری برای ارتباطات و خلاقیت هستند و می توانند به وسیله کاربر شکل بگیرند.” style=”style-9″ align=”center” author_name=”بیل گیتس” author_job=”خالق مایکروسافت” author_avatar=”https://panel.khanesarmaye.com/wp-content/uploads/2020/03/bill-gates.jpg”][/bs-quote]

غولی که به جرقه مایکروسافت تبدیل شد

آغاز آشنایی بیل با کامپیوتر به دوران نوجوانی او و هنگامی که در دبیرستان درس می خواند بازمی گردد.

بیل گیتس در دبیرستان

شروع تحصیل بیل در مدرسه «لیک ساید» باعث شد تا او علاقه اش به نرم افزار و برنامه نویسی را پیدا کند. به همین دلیل در سن ۱۳ سالگی، زمانی که هم سن و سالانش مشغول بازی و گاهی درس خواندن بودند با شور و هیجان زیادی، یادگیری زبان برنامه نویسی «بیسیک» (BASIC) را آغاز کرد. علاقه بیل گیتس به برنامه نویسی با یک اقدام جالب از طرف مدرسه اش، سمت و سوی تازه ای به خود گرفت. در نیمه اول سال ۱۹۶۸ بود که مدرسه تصمیم گرفت دانش آموزانش را با پدیده ای نوظهور در جهان، یعنی کامپیوتر آشنا کند. در آن زمان، کامپیوترها بسیار بزرگ و گران بودند و مدرسه نمی توانست به تنهایی از عده خرید آن بربیاید. در نتیجه تصمیم گرفتند که به جای خرید کامپیوتر، آن را برای مدرسه اجاره کنند. به همین دلیل، صندوقی برای این کار راه اندازی شد و در زمانی بسیار کوتاه، هزینه اجاره یک سال کامپیوتر «PDP-10» ساخت شرکت «DEC» جمع آوری شد.

کامپیوتر PDP 10

کامپیوتر دوست داشتنی مدرسه!

این پدیده غول پیکر و جدید، خیلی بیشتر از تصور مدیران مدرسه برای بچه ها جذاب بود. در حلقه یا بهتر است بگوییم در مغز متفکر این بچه های علاقه مند به کامپیوتر، بیل گیتس، پل آلن و چند نفر دیگر قرار داشتند. بعدها، بیل به عنوان موسس مایکروسافت و بقیه اعضا به عنوان مدیران و برنامه نویس های اصلی این شرکت، دوباره دور هم جمع شدند.

کامپیوتر دوست داشتنی مدرسه بیل گیتس

علاقه بیل گیتس به این غول دوست داشتنی آن قدر زیاد بود که برای چند ساعت بیشتر ماندن در کنار آن، بعضی از برنامه هایش را دست کاری می کرد و به این بهانه، تا دیروقت در مدرسه می ماند. او و دوستانش یک گروه برنامه نویسی اختصاصی برای مدرسه شان راه اندازی کردند تا روی فرصت های ایجاد ارتباط بین تجارت و برنامه نویسی تحقیق کنند.

تحریم یک ساله کامپیوتر توسط پدر

حضور بیش از حد بیل در مدرسه، پدر و مادرش را بسیار نگران می کرد. چون آنها هرگز به آن غول بزرگ به چشم یک انقلاب جهانی نگاه نمی کردند و آن را مایه نابودی آینده فرزندشان می دانستند. به همین دلیل، بیل گیتس به مدت یک سال اجازه استفاده از کامپیوتر را نداشت. این محرومیت از دیدار کامپیوتر، بیل را به سمت مطالعه کشاند. او شروع به خواندن کتاب هایی از افراد بسیار موفق و رهبران بزرگ تاریخ جهان مانند «ناپلئون بناپارت» و «روزولت» کرد. در واقع، گیتس از این محرومیت به عنوان یک فرصت مطالعاتی بهره برد! تغییر در طرز تفکر و جهت دهی افکار به سمت کارآفرینی، دو مورد از مزیت های این مطالعات برای گیتس بودند.

بیل حقوق دان و خداحافظی از دانشگاه

زمان گذشت و بیل آماده رفتن به دانشگاه بود. اما به علت اصرار پدرش مجبور شد در رشته ای که هیچ ارتباطی به کامپیوتر نداشت مشغول به تحصیل شود.

بیل گیتس در دانشگاه

دوره دانشجویی او با انتخاب رشته حقوق در دانشگاه هاروارد آغاز شد. کمی بعد، قدرت علاقه بر عقل چربید و بیل، درس و دانشگاه را رها کرد. البته نداشتن علاقه به رشته حقوق، تنها دلیل این کار نبود. در واقع، دوست دوران دبیرستان او پل آلن توانست با نشان دادن مقاله ای که در مورد میکرو کامپیوترها نوشته شده بود، بهترین بهانه را به دست گیتس بدهد.

ماجرا از این قرار بود که بیل، مدت ها قبل، یک نسخه از زبان «BASIC» را برای کامپیوتر «MITS Altair» طراحی کرده بود. از طرفی، سامانه های «تله میتری» (MITS) به نام «آتاری ۸۸۰۰» در شرکت «میکرو» تولید شدند. پل آلن متوجه شد که آن ها می توانند برای «آتاری ۸۸۰۰» که محصول جدید شرکت میکرو است «Basic» بسازند. به دنبال این ماجرا، هر دو نفر آنها به استخدام این شرکت درآمدند. بیل، دانشگاه را رها کرد و به مدت دو سال به همراه دوستش در آن شرکت مشغول به کار شد. بعد از این مدت و در سال ۱۹۷۵ آنها شرکت کوچکی به نام «مایکروسافت» (Microsoft) تاسیس کردند.

بیل گیتس

در آن هنگام شعار آنها این بود: «در هر خانه یک کامپیوتر» و واقعا هم به شعار خودشان جامه عمل پوشاندند. مایکروسافت با فراز و فرودهای زیادی روبه رو بود اما توانست با مدیریت بیل گیتس از پس تمام آنها بربیاید.

[bs-quote quote=”برای یک فرد مشتاق به یادگیری، این طور نیست که علم محرمانه بوده و اینترنت آن را از محرمانگی درآورده باشد. اینترنت فقط کسب علم را آسان کرده است. اگر شما به اندازه کافی انگیزه داشته باشید، کتاب ها به اندازه کافی برایتان خوب هستند.” style=”style-9″ align=”center” author_name=”بیل گیتس” author_job=”خالق مایکروسافت” author_avatar=”https://panel.khanesarmaye.com/wp-content/uploads/2020/03/bill-gates.jpg”][/bs-quote]

خوش نیامدن فعالیت های تجاری گیتس به مذاق اتحادیه اروپا

بیل گیتس

بیل گیتس، کارآفرینی تازه نفس در زمینه کامپیوترهای خانگی بود. به همین دلیل زیر ذره بین مراجع قانون گذاری قرار داشت. بیشترین اتهامی که به او نسبت داده می شد، تلاش برای ساخت یک تجارت ضد رقابتی بود. بیایید به چند مورد از این اتهام ها نگاهی بیندازیم:

  • هنگامی که مایکروسافت در سال ۱۹۹۷ «Internet Explorer» را هم زمان با ویندوز به بازار ارائه کرد، به انحصار طلبی متهم شد. با وجود تلاش های بسیار، مایکروسافت نتوانست خود را تبرئه کند و محکوم شد. حکم نهایی دادگاه بعد از سه سال به این ترتیب بود که مایکروسافت باید به دو شرکت تقسیم می شد. بعدها بخشی از آن حکم اجرا شد.
  • در سال ۲۰۰۴ این بار اتحادیه اروپا از مایکروسافت شکایت کرد. بیل گیتس باز هم محکوم شد و مجبور شد جریمه ای ۶۱۳ میلیون دلاری بپردازد. علاوه بر این متعهد شد که تمام توافق های قطعی خود با سایر رقبایش را افشا کرده، «Media player» را از ویندوز حذف کند و نسخه دیگری از آن را ارائه دهد.
  • مایکروسافت در سال ۲۰۰۷ نسخه جدیدی از سیستم عامل ویندوز (Windows7) را به همراه مجموعه نرم افزارهای «Microsoft Office» روانه ی بازار کرد. در همان سال، اتحادیه اروپا برای دومین بار مایکروسافت را به اتهام نقض تعهدات خود در دادگاه سال ۲۰۰۴، مجبور به پرداخت ۱٫۴ میلیارد دلار جریمه کرد.

نکته: عملکردهای ضد رقابتی، مجموعه فعالیت هایی هستند که امکان حضور دیگران و ایجاد رقابت در آن زمینه را کاهش می دهند.

بیل گیتس و نویسندگی

بیل گیتس

سابقه نویسندگی بیل به سال ۱۹۹۵ بازمی گردد. در آن هنگام او کتاب «The Road Ahead» را نوشت. این کتاب به مدت ۷ هفته متوالی، رتبه یک پرفروش ترین کتاب را در روزنامه نیویورک تایمز از آن خود کرد. او در سال ۱۹۹۹ نیز کتابی را با عنوان «Business @ the Speed of Thought» نوشت که موضوع آن اهمیت و جایگاه کامپیوتر در تجارت بود.

کتاب the road ahead بیل گیتس

در واقع، او می خواست به مردم نشان دهد که چگونه کامپیوتر می تواند در تجارت و کسب و کار، مشکلات کاربران را حل کند. پس از انتشار، این کتاب به ۲۵ زبان زنده دنیا ترجمه شد و حتی اکنون نیز در بیش از ۶۰ کشور موجود است. این کتاب در لیست پرفروش ترین کتاب ها در روزنامه «نیویورک تایمز»، «یو اس ای تودی»، «وال استریت ژورنال» و «فروشگاه اینترنتی آمازون» قرار گرفت.

گیتس تمام منافع حاصل از دو کتاب خود را به موسسات غیرانتفاعی که استفاده از تکنولوژی در آموزش و افزایش مهارت ها را حمایت می کردند اختصاص داد. او در سال ۲۰۲۰ با کمی فاصله گرفتن از دنیای برنامه نویسی کتابی با عنوان «How to Avoid a Climate Disaster» را نوشت که در آن از خطرات تغییرات آب و هوایی و اتحاد جهانی برای جلوگیری از وقوع آنها سخن گفته است.

کتاب how to avoid a climate disaster بیل گیتس

گذشته از تمام این ها، بیل فردی بسیار کتاب خوان است. به گفته خودش، او زمان زیادی را صرف مطالعه کتاب های مختلف می کند و در هر سفر، چند کتاب هم به عنوان لوازم ضروری او جایگاه ویژه ای در چمدانش دارند.

یک پدر با قانون های خودش

بیل گیتس در سال ۱۹۹۴ با «ملیندا فرنچ» که یکی از کارمندان مایکروسافت بود ازدواج کرد. آنها دو فرزند دختر و یک فرزند پسر با نام های «جنیفر کاترین گیتس» (متولد ۱۹۹۶ میلادی)، «روری جان گیتس» (متولد ۱۹۹۹ میلادی) و «فوب ادل گیتس» (متولد ۲۰۰۲ میلادی) دارند.

خانواده بیل گیتس

گیتس قوانینی را برای فرزندانش تعیین کرده بود. نمی توان این رفتارها را سخت گیرانه نامید اما این حقیقت دارد که فرزندان او برخلاف بچه های دیگر از برخی امکانات محروم بودند. مثلا آنها حق نداشتند تا ۱۴ سالگی موبایل داشته باشند. حتی بعد از ۱۴ سالگی هم به همراه داشتن موبایل سر میز غذا ممنوع بود. علاوه برای این، محدودیت در تماشای تلویزیون تا دیروقت، یکی دیگر از قوانین پدر خانواده به شمار می رفت. بیل در این باره می گوید: «شاید این محدودیت ها از نظر فرزندانم کمی سخت گیرانه به حساب می آمدند اما این قوانین به نفع فرزندانم بوده است.» علاوه بر این، او به حضور فرزندانش در مدرسه های خیلی مشهور اعتقاد چندانی نداشت. از نظر او، پیدا کردن بهترین معلم، بسیار مهم تر از پیدا کردن بهترین مدرسه است. او به ارثیه هم اعتقاد چندانی ندارد و از نظرش چیز مسخره ای است. به همین دلیل، ۹۵ درصد از ثروت خود را برای فعالیت های بشر دوستانه کنار گذاشته است و وصیت کرده که هر کدام از فرزندانش نفری ۱۰ میلیون دلار از باقی مانده پول را به عنوان سرمایه زندگی شان داشته باشند.

[bs-quote quote=”در تجارت، ایده سنجش کاری که انجام می دهی و توجه به معیارهایی همچون رضایت مشتری و عملکرد، شما را به موفقیت می رساند.” style=”style-9″ align=”center” author_name=”بیل گیتس” author_job=”خالق مایکروسافت” author_avatar=”https://panel.khanesarmaye.com/wp-content/uploads/2020/03/bill-gates.jpg”][/bs-quote]

ناگفته هایی جالب در مورد بیل گیتس

همه ما داستان ها و ماجراهای منحصربه فردی داریم که در نوع خودشان جالب هستند. اما همیشه شنیدن ماجراهای افرادی که آنها را به عنوان انسان هایی موفق می شناسیم برایمان جالب تر است. شاید یکی از علت های چنین جذابیتی این باشد که با شنیدن داستان زندگی آنها، می توانیم فاصله ای که بین خودمان و آنها کشیده ایم را کمتر کنیم و به این حقیقت برسیم که آنها هم مثل ما هستند و چیزهایی مثل هوش، نمی تواند مانع از تکرار این موفقیت ها به دست ما شود. البته وقتی قدم برداشتن را آغاز می کنیم، درمی یابیم که اگر خودمان را باور کنیم و تمرکزمان را روی دنبال کردن چیزهای مورد علاقه مان بگذاریم، می توانیم بسیار موفق شویم؛ حتی موفق تر از آنها. در ادامه مقاله، چند مورد از این نکته های جالب را در مورد بیل گیتس می خوانیم.

  • پنکیک و بیل گیتس، آشنایی جالبی با هم دارند؛ چیزی که رابطه آنها را از بقیه آدم ها کاملا متمایز می کند. در سال دوم دانشگاه، بیل موفق شد یک مسئله پیچیده ریاضی را که در مورد روی هم چیدن پنکیک ها بود حل کند. روش حل مسئله، آن قدر محبوب شد که تا ۳۰ سال به عنوان اصلی ترین روش حل این مسئله معرفی می شد.
  • شاید شنیدنش عجیب باشد اما بیل گیتس ظرف شستن را دارد. او اغلب برای شستن ظرف های شام – شاید تنها وعده ای که در کنار خانواده اش غذا می خورد – داوطلب می شود. او در این باره می گوید: «افراد دیگری هم در خانه هستند که این کار را انجام بدهند اما من شیوه خودم را برای شستن ظرف ها دوست دارم.»

بیل گیتس

  • بیل، زبان نیش دار و پر طعنه ای دارد و به خاطر این اخلاقش مشهور است. چون به گونه ای سخن می گوید که هیچ فرد خاصی را مخاطب مستقیم خودش قرار ندهد. به گفته یکی از همکارانش، شاید گاهی بیل، عصبانی به نظر می رسید اما هیچ گاه ندیدم که با فردی بد صحبت کند.
  • او عاشق پورشه است. در دوران جوانی اش به شکلی دیوانه وار آن را می راند و بارها به دلیل تخلف های رانندگی جریمه شد. به همین دلیل، یک وکیل اختصاصی برای حل مشکلاتی که در حین رانندگی برایش پیش می آید، استخدام کرد. البته این وضعیت باعث آسیب به کسی نشد و هر بار که به هنگام رانندگی با ماشین های پارک شده تصادف می کرد، کارت ویزیت خود را برای راننده می گذاشت تا برای دریافت خسارتش به او زنگ بزند. این کار آن قدر تکرار شد که مردم سیاتل، یک جمله خاص برای بیل گیتس ساختند! از آنجا که یکی دیگر از معناهای نام بیل، صورتحساب است، آنها می گفتند: «بیل (صورتحساب) را برای بیل بفرست!»
  • همه ما خنده های گیتس را در سخنرانی ها یا عکس هایی که از او منتشر می شوند دیده ایم. اما جالب است بدانید که او واقعا فردی شوخ طبع است.

بیل گیتس

  • برخلاف تصور عموم مردم، همه فعالیت های بشردوستانه گیتس از طریق بنیاد ملیندا انجام نمی شوند و او خودش به تنهایی هم پروژه هایی را بر عهده می گیرد که می توانند برایش پول ساز هم باشند. یکی از این پروژه ها یافتن راهی برای تامین انرژی پاک در تمام کشورهای فقیر در سراسر جهان است.
  • اکنون دیگر مایکروسافت منبع درآمد گیتس نیست. چون او سال ها است که تمام سهامش را به فروش رسانده و آنها را در کسب و کارهای دیگر سرمایه گذاری کرده است. سود حاصل از آنها را نیز به فعالیت های خیریه خود اختصاص می دهد. سلاح پنهان گیتس در سرمایه گذاری هایش فردی به نام «مایکل لارسون» است که مدیریت کسب و کار بیل را بر عهده دارد.

بنیاد بیل و ملیندا

بیل گیتس و همسرش ملیندا، صاحب قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی در جهان هستند. از آنجا که بیل به فعالیت های بشر دوستانه علاقه زیادی دارد، این بنیاد را در سال ۲۰۰۰ به همراه همسرش تاسیس کرد. جالب است بدانید که «وارن بافت» با اهدای ثروتی هنگفت در سال ۲۰۰۶ این بنیاد را به دو برابر اندازه اولیه اش گسترش داد. اهداف این بنیاد، خارج از تمام تحریم ها و محدودیت ها است و به دنبال بهتر کردن وضعیت تمام مردم جهان است. بنیاد بیل و ملیندا گیتس در ابعاد جهانی به دنبال افزایش تندرستی و کاهش تهی دستی در گستره جهان است و در محدوده آمریکا با هدف گسترش فرصت های آموزشی و دسترسی به تکنولوژی اطلاعات و داده ها فعالیت می کند. مرکز این بنیاد در شهر «سیاتل» در ایالت واشینگتن آمریکا است و به دست سه تن از عضوهای هیئت مدیره به نام های بیل گیتس، همسرش ملیندا گیتس و وارن بافت اداره می شود. از سال ۲۰۰۶، سه برنامه اهدایی زیر برای بنیاد بیل و ملیندا سازمان بندی شد:

  • برنامه تندرستی جهانی
  • برنامه گسترش جهانی
  • برنامه های مرتبط با ایالات متحده آمریکا

علاوه بر این، بنیاد بیل و ملیندا، صدها میلیون دلار را برای اصلاح ذهنیت مالی مردم جهان و تشویق آنها به پس انداز پول هزینه کرده است.

[bs-quote quote=”بشر دوستی واقعی نیازمند صرف زمان و خلاقیت بسیاری است؛ همان نوع تمرکز و مهارت هایی که در ایجاد یک کسب و کار مورد نیاز است.” style=”style-9″ align=”center” author_name=”بیل گیتس” author_job=”خالق مایکروسافت” author_avatar=”https://panel.khanesarmaye.com/wp-content/uploads/2020/03/bill-gates.jpg”][/bs-quote]

بازنشستگی مرحله به مرحله

گیتس در ژانویه ۲۰۰۰ از سِمَت مدیرعاملی مایکروسافت استعفا داد ولی همچنان به عنوان رییس هیئت مدیره باقی ماند. برای آنکه حضورش معنای خاصی داشته باشد، مقام کارشناس ارشد طراحی نرم افزار را برای خودش ایجاد کرد. بیل در ژوئن ۲۰۰۶ اعلام کرد که کار تمام وقت خود در مایکروسافت را به کار نیمه وقت کاهش خواهد داد تا بتواند در مؤسسه خیریه بیل و ملیندا به طور تمام وقت مشغول به کار شود. او به تدریج مسئولیت های خود در مایکروسافت را به سایر همکارانش محول کرد. آخرین روز کاری تمام وقت گیتس در مایکروسافت، ۲۷ ژوئن ۲۰۰۸ بود.

یک رویای مشترک

بیل گیتس از آن دست افرادی است که می تواند با غرور و بدون هیچ شرمندگی اعلام کند که دنیا با حضور او به جای بهتری تبدیل شده است. فردی که می توانست به یک وکیل معمولی یا در بهترین حالت به یک قاضی دادگاه تبدیل شود با دنبال کردن مسیری که قلبش به سمت آن کشیده می شد، انقلابی از تکنولوژی و پیشرفت را برای مردم جهان به وجود آورد. علاوه بر این، او به جای ذخیره ثروتش، آن را با مردم جهان به اشتراک گذاشت. او فردی است که از پول استفاده می کند، پول را به خدمت می گیرد و مسیر قلبش را دنبال می کند. وقتی یک نفر می تواند این میزان باورنکردنی از تحول را در جهان ایجاد کند، تنها تصورش را بکنید اگر تمام مردم جهان، مثل او خودشان را باور می کردند و به دنبال چیزهایی که دوست داشتند می رفتند، جهانی که اکنون می شناسیم، چه شکلی به خودش می گرفت؟ به یاد این شعر از مولانا افتادم که می گفت و می گوید: «تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید / تو یکی نَه اِی هزاری، تو چراغ خود برافروز.»

خلاصه ای از آنچه با هم گفتیم

  • ویلیام هنری بیل گیتس سوم، متولد ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ غول تجارت، بشردوست، سرمایه گذار، برنامه نویس کامپیوتر و مخترع آمریکایی است.
  • اولین جرقه ایجاد مایکروسافت در دوران نوجوانی بیل زده شد؛ یعنی زمانی که مسئولین مدرسه تصمیم گرفتند یک کامپیوتر «PDP-10» ساخت شرکت «DEC» را به مدت یک سال برای استفاده دانش آموزان اجاره کنند.
  • هسته اصلی دانش آموزانی که بیشترین استفاده را از آن کامپیوتر می کردند، بیل گیتس و دوستانش بودند. بعدها بیل به عنوان بنیان گذار و دوستانش به عنوان مدیران و برنامه نویسان مایکروسافت، دوباره دور هم جمع شدند.
  • او به اصرار پدرش در رشته حقوق دانشگاه هاروارد، مشغول به تحصیل شد. اما بعد از مدتی آن را رها کرد.
  • بیل در سال ۱۹۷۵ به همراه پل آلن، دوست دوران کودکی اش بزرگ ترین شرکت نرم افزار کامپیوتری دنیا به نام مایکروسافت را تاسیس کرد.
  • در طول سال ها مایکروسافت بارها و به دلیل های گوناگون مثلا ساخت تجارتی ضد رقابتی در دادگاه های ایالت متحده محکوم شد و جریمه های سنگینی پرداخت کرد.
  • او دو کتاب با نام های «The Road Ahead» و «Business @ the Speed of Thought» در زمینه کامپیوتر و یک کتاب با عنوان «How to Avoid a Climate Disaster» در مورد تغییرات آب و هوایی نوشته است. دو کتاب اول او جزو پرفروش ترین کتاب ها به شمار می روند.
  • بیل، قوانین محدود کننده ای را برای فرزندانش تعیین کرد که به گفته خودش برای آنها مفید هم بوده است. محدودیت هایی مثل نداشتن موبایل تا ۱۴ سالگی، ممنوع بودن تماشای تلویزیون تا دیروقت و باقی نگذاشتن ارثیه برای آنها!
  • بیل گیتس ظرف شستن را دوست دارد و از زبان کنایه در گفتگوهای سازمانی و حتی ایمیل هایش استفاده می کند. علاوه بر این، عاشق پورشه و شوخ طبعی است.
  • بیل به فعالیت های بشر دوستانه اهمیت زیادی می دهد. به همین دلیل در سال ۲۰۰۰ به همراه همسرش ملیندا، بنیاد خیریه ای به نام «بیل و ملیندا گیتس» را راه اندازی کرد. این بنیاد از ترکیب دو بنیاد کوچک تر که هر دو توسط بیل گیتس و ملیندا برای کارهای بشردوستانه، ترویج تکنولوژی و آموزش تاسیس شده بودند ایجاد شد.
  • بیل در دوران حضورش در مایکروسافت، پست های رئیس هیئت مدیره، مدیرعامل و کارشناس ارشد طراحی نرم افزار را به عهده داشت و تا ماه می ۲۰۱۴ بزرگ ترین سهام دار این شرکت بود.
  • اکنون او خودش را از مایکروسافت بازنشسته کرده، تمام سهام خود از این شرکت را فروخته و به صورت تمام وقت در بنیاد خیریه اش فعالیت می کند.

نظر شما چیست؟

آیا این اعتماد به نفس را خودتان می بینید که همچون بیل گیتس به ندای قلبتان گوش دهید و ریسک های فراوانی را به جان بخرید؟ نظرتان در مورد اقدام های بشردوستانه بیل و بخشیدن تمام ثروتش چیست؟ اگر جای او بودید، چه تصمیمی می گرفتید؟من فکر می کنم عادلانه است که بگوییم کامپیوترهای شخصی قدرتمندترین ابزاری هستند که ما تاکنون ساخته ایم. آن ها ابزاری برای ارتباطات و خلاقیت هستند و می توانند به وسیله کاربر شکل بگیرند.

ادامه مطلب
رابرت کیوساکی
بیوگرافی و زندگینامه رابرت کیوساکی

دنیای تجارت پر از انسان هایی است که راه خود را طی کردند و برخلاف نظر دیگران، به موفقیت های بزرگی دست یافتند. رابرت کیوساکی یکی از همین تاجران است که خط فکری تازه ای را به جهان سرمایه گذاری و تجارت اضافه کرد. او نویسنده بیش از ۲۶ کتاب در زمینه آموزش مالی شخصی است که حداقل به ۲۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده اند. افرادی مانند «آنتونی رابینز» به عنوان مدرس در سمینارها و کلاس های او حضور دارند. در این مقاله، سری به زندگی و تفکرات او می زنیم.

رابرت کیوساکی:

به توانایی هایتان تردید نداشته باشید. بیشتر از ناآگاهی، این عدم اعتماد به نفس است که به ما ضرر می زند.

رابرت اهل کجاست؟

«رابرت کیوساکی» یا بهتر است بگوییم «رابرت تورو کیوساکی» (Robert Toru Kiyosaki) یک دورگه ژاپنی آمریکایی است که هشتم آوریل ۱۹۴۷ در هاوایی به دنیا آمد. آن طور که در معروف ترین کتابش با نام «پدر پولدار پدر بی پول» عنوان کرده، پدر خودش «رالف ا.کیوساکی» مدرک دکترا داشته و فردی دانشگاهی بوده است. مادرش «مارجوری ا.کیوساکی» هم یک پرستار بود. رابرت، دو خواهر به نام های ایمی و بث و یک برادر به نام جان دارد. نام همسرش نیز «کیم کیوساکی» است. در این میان، فردی وجود دارد که تغییر زیادی در زندگی رابرت و حتی افراد زیادی از سراسر جهان ایجاد کرده است. این فرد، پدرخوانده رابرت است که بر خلاف پدر واقعی اش، تحصیلات دانشگاهی نداشت و به زور تا کلاس هشتم درس خوانده بود. با این وجود، او پدرخوانده اش را «پدر پولدار» خطاب می کند و تاکنون، آموزه های او را به عنوان درس هایی از تجارت در زندگی خود اجرا کرده است.

چرا رابرت کیوساکی معروف شد؟

تا قبل از زمانی که رابرت از جنگ ویتنام بازگردد، افراد زیادی او را نمی شناختند. اوج شهرت کیوساکی از زمانی شروع شد که آموزش های مالی را آغاز کرد. خط تفکر و جریانی که از پدر پولدارش به ارث برده بود با تجربه های شخصی اش از تجارت ترکیب شد و زمینه ایجاد شهرتی جهانی را برای او فراهم کرد.

نگاهی گذرا بر فعالیت های تجاری کیوساکی

رابرت بعد از بازگشت از جنگ و ترک ارتش، چند سال به عنوان فروشنده در شرکت زیراکس کار کرد. در سال ۱۹۷۴، همچنان که هنوز کارمند شرکت زیراکس بود، اولین شرکت خود را تاسیس کرد. فعالیت این شرکت در زمینه املاک بود. او اکنون بیش از ۱۰۰۰ واحد آپارتمان دارد که به گفته خودش جریان درآمدی از این آپارتمان ها به بیش از یک میلیون دلار در ماه می رسد. رابرت به آن شرکت بسنده نکرد و به جای پس انداز پولش در بانک، شرکت های دیگری به راه انداخت. در همان سال ها که سخت مشغول فروش دستگاه زیراکس بود، در سمینارهای آموزشی «ارهارد» شرکت کرد. به گفته خودش، شرکت در این سمینارها، زندگی اش را تغییر داد. کیوساکی در سال ۱۹۷۷، شرکتی را تاسیس کرد که کیف پول های مردانه را با ترکیبی از «نایلون و ولکرو» به بازار عرضه کرد. این محصول، بعدها به یک محصول چند میلیون دلاری جهانی تبدیل شد. البته این خوشی خیلی طولانی نبود و شرکت او ورشکسته شد. سپس یک تجارت خرده فروشی را شروع کرد که تی_شرت، کلاه و محصولاتی این چنینی را می فروخت. این شرکت هم در سال ۱۹۸۰ ورشکسته شد. سپس کیوساکی شرکت «سمینارهای آموزشی ارهارد» را خریداری کرد. این شرکت در ایالات متحده بسیار مشهور بود. کیوساکی از شهرت آن برای معرفی آموزش تجارت، کارآفرینی و سرمایه گذاری استفاده کرد. رابرت در سال ۱۹۹۴ این شرکت را فروخت.

وقتی کیوساکی، دست به قلم می شود!

زندگینامه رابرت کویساکی

اولین کتاب رابرت کیوساکی با عنوان «اگر می خواهید ثروت شوید به مدرسه نروید» در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. چند سال بعد، او شرکت تکنولوژی «کش فلو کیوساکی» (Kiyosaki CashFlow Technologies) را تأسیس کرد که یک شرکت آموزش تجارت و اصول مالی بود. درآمد اصلی شرکت او از برگزاری سیمنارهای آموزشی به دست می آمد. در همین سال ها کتاب های بیشتری از کیوساکی منتشر شدند که زمینه شهرت بیشتر را برای او فراهم کردند. کیوساکی در سال ۱۹۹۶ ، زمانی که تنها ۴۷ سال سن داشت، خودش را از فعالیت های تجاری بازنشسته کرد. چون دیگر نیازی نداشت که برای درآمدزایی شخصا دست به کار شود. او در طول سال های بازنشستگی، در سه شرکت سهامی عام کشف نفت، طلا و نقره سرمایه گذاری کرد که شرکت های نقره و طلا برای او بسیار سودآور بودند. او در سال ۱۹۹۷ کتاب «پدر پولدار، پدر بی پول» را نوشت. موفقیت این کتاب سبب شد تا او شرکت «پدر پولدار» را تاسیس کند. این شرکت، یک موسسه بین المللی آموزشی است که به آموزش تجارت و سرمایه گذاری در هفت کشور جهان مشغول است و ده ها هزار دانشجو دارد.

سایت رابرت کیوساکی

وبسایت «https://www.richdad.com» مربوط به شرکت پدر پولدار است. رابرت کیوساکی و همسرش کیم کیوساکی با هم این شرکت را اداره می کنند. همسر رابرت نیز دو کتاب را با عنوان های «زمان رشد فرا رسیده است دختر!» و «زن پولدار» منتشر کرده است.

ماجرای بی خانمانی رابرت کیوساکی

سال ۱۹۸۵، روزگار بی خانمانی و شرایط سخت مالی برای رابرت و همسرش کیم بود. آن ها ورشکسته شده بودند، پول اندکی از پس اندازشان باقی مانده بود و تاریخ کارت های اعتباری شان هم تمام شده بود. تمام زندگی آن ها به یک تویوتای قهوه ای کهنه محدود می شد. بعد از دو هفته بی خانمانی، یکی از دوستانشان آن ها را در زیرزمین خانه اش ساکن کرد. همسر کیوساکی می گوید «در آن زمان، نداشتن درآمد بزرگ ترین نگرانی ما بود. همه دوستانمان به ما می گفتند دیوانه هستیم و باید هر چه زودتر کار پیدا کنیم تا حقوق ثابت و ماهیانه داشته باشیم. ولی این چیزی نبود که ما می خواستیم. در نهایت تصمیم گرفتیم کاری را شروع کنیم. رابرت تدریس برخی از دوره های آموزشی را آغاز کرد. من هم در خط تولید لباس یکی از دوستانم به عنوان بازاریاب مشغول به کار شدم. برای بازاریابی به سالن های آرایش می رفتم و بوتیک های کوچک راه می انداختم. هیچ حقوق ثابتی در کار نبود. تنها چیزی که عاید من می شد، کمیسیون های اندکی بودند که به زور ما را اداره می کردند. اما چون هدفم تبدیل شدن به یک بازاریاب نبود، توانستم آن سختی ها را تحمل کنم. در تمام آن مدت، من داشتم از نگاه یک کارآفرین به ماجرا نگاه می کردم و این به من کمک کرد تا فوت و فن کار را یاد بگیریم.» اوضاع خراب اقتصادی این خانواده کوچک، خیلی پایدار نماند و آن ها در سال ۱۹۹۸ و هم زمان با تاسیس شرکت پدر پولدار، میلیونر شدند.

پدر پولدار واقعی چه کسی بود؟

زندگینامه رابرت کویساکی

 

کتاب «پدر پولدار پدر فقیر»، پرفروش ترین کتاب مالی شخصی است که رکوردهای آمازون را شکست و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا همچون فارسی ترجمه شد. شخصیت اصلی آن کتاب یا همان پدر پولدار نیز به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مشاوران مالی، نگرش مالی میلیون ها انسان را تغییر داد. تا اینجای کار، همه چیز مرتب و آرام است. ماجرا از آنجا شروع می شود که مردم بعد از خواندن کتاب پدر پولدار پدر بی پول، به این سوال می رسیدند که شخصیت واقعی پدر پولدار چه کسی است؟ آیا او در هاوایی هم به اندازه تمام جهان مشهور است؟ در حقیقت، رابرت کیوساکی تا مدت ها، سخنی در رابطه با هویت واقعی پدر پولدار نزد تا آن که در یک مصاحبه رادیویی در زادگاهش آن هم در مقابل پسر پدر پولدار، تایید کرد که شخصیت اصلی کتابش، فردی واقعی با نام « ریچارد واسمان کیمی (Richard Wassman Kimi)» است. با شنیدن این خبر، افراد زیادی برای یافتن پدر پولدار دست به کار شدند. اما لازم نبود خیلی به خودشان زحمت بدهند. چون ریچارد کیمی، پیشگام صنعت هتل و گردشگری هاوایی بود. در هاوایی او را به خوش نامی، کاردانی، جسارت، بخشندگی و البته ثروتمندی می شناختند. اهالی هاوایی او را قهرمان واقعی گردشگری هاوایی می نامند چون باعث رونق کسب و کار و افزایش ثروت در منطقه شده بود.

پدر پولدار چگونه پولدار شد؟

ریچارد کیمی در اواسط دهه ۵۰ (۱۹۵۰) هنگامی که تنها ۲۹ سال، تصمیم به احداث هتلی ۳۰ اتاقه گرفت. بسیاری از نزدیکان کیمی او را دیوانه خطاب کردند اما آن ها از اصل ماجرا بی خبر بودند یا اصلا برایشان اهمیتی نداشت. ماجرا از این قرار بود که کیمی می دید گردشگران خارجی پولدار با هواپیماها و کشتی های بزرگ برای گردش و تفریح به هاوایی می آیند اما چون مکان مناسبی برای اقامتشان وجود ندارد، خیلی سریع برمی گردند و پول هایشان را هم با خود می برند. او تصمیم گرفت با احداث هتلی کوچک اما بسیار با کیفیت، کاری کند تا این گردشگران، مدت بیشتری در هاوایی بمانند، پول بیشتری خرج کنند و این ترتیب، اقتصاد هاوایی را رونق ببخشند. طولی نکشید که کسب و کار او به علت ارائه خدمات درجه یک، در بین گردشگران بسیار معروف شد. آن ها هتل کیمی را به یکدیگر معرفی می کردند و به این ترتیب، هر مسافری که می رفت، یکی را به جای خودش جایگزین می کرد. کم کم، اتاق های هتل، دیگر گنجایش گردشگران را نداشتند و او برای پذیرایی از آن ها شعبه های بیشتری از هتلش را در هاوایی احداث کرد. علاوه بر این، او به ساخت خانه هایی ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد هاوایی مشغول شد و به این ترتیب، خانواده های زیادی را صاحب خانه کرد. کیمی در حالی این جهان را بدرود گفت که ثروت زیادی برای مردم هاوایی، خودش و خانواده اش ساخته بود. او در ۸۳ سالگی در «هونولولو» درگذشت. آلن کیمی، پسر و دوست رابرت کیوساکی در مورد پدرش می گوید او مردی آینده نگر بود و همیشه ۵ تا ۱۰ سال جلوتر را نگاه می کرد. هرگاه برای جلسه ها به دور هم جمع می شدیم می گفت:

«برنامه هایی که از آن ها حرف می زنید تنها اهدافی سه ماهه یا حداکثر ۶ ماهه هستند. من به این ها علاقه ای ندارم. فقط به من بگویید ایده ای که در سرتان می گذرد تا ۱۰ سال آینده هم کارایی خواهد داشت یا نه؟ آیا این ایده، قابل گسترش و به روزرسانی است؟ ما واقعا از حضور او خوشحال بودییم». آنچه از گفته های مردم هاوایی برمی آید بیان می کند که ریچارد کیمی به دادن آموزش های مالی و بازاریابی به دیگران علاقه زیادی داشت و از گفتن رمز و راز کارش نمی ترسید. چون او به یک جامعه ثروتمند فکر می کرد. در واقع، رابرت کیوساکی، یکی از شاگردان کیمی بود. رابرت در مصاحبه ای بیان کرد که شخصیت پدر پولدار، تنها از کیمی گرفته نشده و این شخصیت، ترکیبی از کیمی، باکمینیستر فولر، تجربه های خودم و چند نویسنده و فیلسوف دیگر است. به این ترتیب، داستان شخصیت پُر رمز و راز پدر پولدار بسته شد. هر چند که با واکنش های تند و گاهی غیرمنصفانه برخی از منتقدین همراه بود!

رابرت کیوساکی:

هرچقدر بیشتر فکر کنید که پول واقعی است، سخت تر برای به دست آوردنش کار می کنید. اگر متوجه شوید که پول، واقعی نیست، سریع تر پولدار می شوید. پس یادتان باشد، پول واقعی نیست!

ماجرای بازی پدر پولدار

زندگینامه رابرت کویساکی

آموزش اختصاصی پول از طریق بازی، بهترین فکری بود که به ذهن رابرت رسید. در واقع، از یک جایی به بعد، آموزش های پولی تنها به تمرین بیشتر نیاز دارند و چه چیزی بهتر از یک بازی می تواند این کار را انجام دهد؟ بازی که کیوساکی آن را معرفی کرد «کش فلو یا Cashflow game» نام داشت.

نیویورک تایمز درباره آن می گوید:

کش فلو، بازی جدیدی است که هدف آن آموزش سرمایه گذاری و کسب ثروت به افراد است و به سرعت طرفداران زیادی در سرتاسر جهان پیدا خواهد کرد.

 ساز و کار بازی کش فلو به چه صورت است؟

کش فلو، یک بازی گروهی و در واقع یک بازی تخته ای است که شامل یک صفحه، طاس، مهره ها، کارت ها، برگه های صورت وضعیت مالی و کیف پول است. روی صفحه بازی دو مسیر یا چرخه قرار دارد. مسیرهای بازی شامل چرخه موشی (rat race) و مسیر ثروت (fast track) می شوند. این بازی به حداقل دو و حداکثر شش بازیکن نیاز دارد. بازیکنان باید صورت های مالی خود را با مداد روی برگه بنویسند و پس از هر بار انداختن طاس، آن ها را به روزرسانی کنند. علاوه بر این، باید دریافت و پرداخت پول هایشان را در برگه لیست موجودی ثبت کنند. بازی با انداختن طاس و حرکت در چرخه دورانی زندگی شروع و ادامه پیدا می کند. همانند زندگی واقعی هر بار سر ماه حقوق خود را با کسر هزینه ها و اقساط بانکی دریافت می کنید، موجودی پول نقد و صورت وضعیت مالی خود را می بینید، بسته به وضعیت زندگی خود تصمیم می گیرید که چه زمانی چه چیزی را بخرید یا بفروشید. حتی می توانید از بانک وام بگیرید یا خرج تحصیل و رشد فرزندان را به آن اضافه کنید. نکته مهم این است که شما در طول انجام این بازی، یاد می گیرید که چطور هوش مالی خود را افزایش دهید و تصمیم هایی عاقلانه برای درآمد و سرمایه تان بگیرید.

گذری بر افکار رابرت

خط فکری کیوساکی، برگرفته از نگاه متفاوت او به مسائل مالی است. در حقیقت، بزرگ ترین تفاوت افراد ثروتمند و فقیر در افکار متفاوتشان مشاهده می شود. وقتی یک ثروتمند برای آموزش خود هزینه می کند در نگاه یک فرد فقیر، فقط پولش را به هدر داده است. شاید به همین علت، ما بهای دوره های آموزشی را زیاد و غیرمنصفانه می دانیم. چون فکر نمی کنیم که از طریق آموزش بتوان پولدار شد. اگر دستی به سروگوش افکارمان بکشیم، می توانیم سال های از دست رفته زیادی را جبران کنیم. در ادامه با هم چند مورد از سخنان رابرت کیوساکی را می خوانیم. این سخنان، چکیده ای کوتاه و گریزی مستقیم به افکار مالی او هستند.

  • پول، واقعی نیست، پول یک جور توافق بین آدم ها است.
  • دانستن، قدرت است.
  • همیشه اول به خودتان پول بدهید.
  • فرصت های بزرگ با چشم دیده نمی شوند، باید با افکارتان آن ها را پیدا کنید.
  • از خودتان بپرسید، چطور می توانم کاری کنم که بدون شاغل بودن، پول دربیاورم؟
  • در تجارت و سرمایه گذاری به دنبال معاملات جدید بگردید؛ برخلاف جریان آب اما هوشمندانه شنا کنید.
  • گفتن جمله: «من برای فلان چیز پول ندارم» ممنوع است. در عوض بگویید: «چطور می توانم هزینه خرید فلان چیز را دربیاورم؟»
  • با آن مقدار پولی وارد معامله شوید که اگر تمامش را از دست دادید، بتوانید جبرانش کنید.
  • سود واقعی، موقع خرید به دست می آید نه فروش.
  • اگر می خواهید ثروتمند شوید، اول از همه باید مثل ثروتمندان فکر کنید.
  • انجام یک کار را تنها با انجام دادن آن یاد می گیرید.
  • این شکل برخورد شما با شکست است که می تواند در زندگی تان تفاوت ایجاد کند.
  • به عنوان یک ثروتمند، باید توانایی کاهش هزینه ها را در خودتان تقویت کنید.
  • مسیر، هدف است.
  • زندگی، مهم تر از پول است اما پول برای تضمین زندگی اهمیت دارد.
  • همیشه، پشت واژه هایی که یک فرد انتخاب می کند، ارزش ها و تفاوت های وجودی اش پنهان شده است.

گشت و گذاری در میان کتاب های رابرت کیوساکی

زندگینامه رابرت کویساکی

کیوساکی در طول دوران آموزش خود حدود ۲۶ کتاب را منتشر کرده است. در ادامه، نام این کتاب ها و سال انتشارشان را با هم می بینیم. به این فهرست نگاه کرده و از بین آن ها یک یا چند کتاب را برای برنامه مطالعاتی خودتان انتخاب کنید. توجه داشته باشید که خط فکری نویسنده در گذر زمان به پختگی بیشتری رسیده است.

  • اگر می خواهید ثروتمند و شاد باشید به مدرسه نروید | تضمین امنیت مادام العمر برای خود و فرزندانتان (۱۹۹۲)
  • پدر پولدار، پدر بی پول | ثروتمندان چگونه در مورد پول به فرزندانشان آموزش می دهند؟ اولین انتشار در سال ۱۹۹۷
  • راهنمای پدر خوب برای آزادی مالی (که در ایران با عنوان چهارراه پول سازی ترجمه شده است.) (۲۰۰۰)
  • راهنمای پدر ثروتمند برای سرمایه گذاری | سرمایه گذاری ثروتمندان در چه زمینه ای انجام می شود و چرا طبقه فقیر و متوسط، آن را ​​انجام نمی دهند! (۲۰۰۰)
  • دانشکده تجارت برای افرادی که دوست دارند به مردم کمک کنند (مارس ۲۰۰۱)
  • داشتن فرزندانی باهوش (۲۰۰۱)
  • جوان اما پولدار بازنشسته شوید (۲۰۰۲)
  • پیشگویی پدر ثروتمند | چرا بزرگ ترین سقوط بازار سهام تاریخ، هنوز از راه نرسیده است؟ و چگونه می توانید خود را برای رویارویی با آن آماده کرده و از آن سود ببرید! (۲۰۰۲)
  • داستان های موفقیت آمیز پدر خوب (۲۰۰۳)
  • شما می توانید انتخاب کنید که ثروتمند شوید (۲۰۰۳) سریال های، صوتی ۱۲ سی دی و سه کتاب
  • چه کسی پول من را برداشت؟ | چرا سرمایه گذاران آهسته از دست می دهند و سریع پول به دست می آورند! (۲۰۰۴)
  • پدر ثروتمند، پدر فقیر برای نوجوانان | اسرار پول که شما در مدرسه یاد نمی گیرید! (۲۰۰۴)
  • توصیه های پدر ثروتمند قبل از اینکه شغل خود را ترک کنید | ۱۰ درس زندگی واقعی که هر کارآفرین باید در مورد ایجاد یک تجارت چند میلیون دلاری بداند (۲۰۰۵)
  • فرار پدر ثروتمند از مسابقه موش | طنز برای کودکان (۲۰۰۵)
  • چرا ما می خواهیم شما ثروتمند شوید | دو مرد، یک پیام (۲۰۰۶) که با همکاری دونالد ترامپ نوشته و منتشر شد.
  • پدر ثروتمند ضریب هوشی مالی شما را افزایش می دهد | نسبت به پول خود دقیق تر رفتار کنید (۲۰۰۸)
  • توطئه پدر ثروتمند | ۸ قانون جدید پول (۲۰۰۹)
  • برادر پولدار، خواهر پولدار (۲۰۰۹) کتابی که با همکاری خواهرش ایمی کیوساکی به طور مشترک نوشته شد.
  • کتاب واقعی املاک و مستغلات | کارشناسان واقعی، داستان های واقعی، زندگی واقعی (۲۰۰۹)
  • یک مزیت ناعادلانه | قدرت آموزش مالی (۲۰۱۱)
  • «Midas Touch» چرا برخی از کارآفرینان ثروتمند می شوند و چرا بیشتر آن ها نه؟ (۲۰۱۱) که با همکاری دونالد ترامپ نوشته شد.
  • چرا دانش آموزان «A» برای دانشجویان «C» کار می کنند و چرا دانش آموزان «B» برای دولت کار می کنند؟ | راهنمای پدر خوب برای آموزش مالی والدین (۲۰۱۳)
  • تجارت قرن بیست و یکم (۲۰۱۴) که با همکاری جان فلمینگ و کیم کیوساکی تهیه شده است.
  • فرصت دوم | برای پول، زندگی و دنیای ما (۲۰۱۵)
  • هشت درس رهبری نظامی برای کارآفرینان | چگونه ارزش ها و تجربه نظامی می توانند تجارت و زندگی را شکل دهند (۲۰۱۵)
  • چرا ثروتمندان ثروتمندتر می شوند؟ (۲۰۱۷)

چرا خواندن زندگینامه ها مفید است؟

گاهی برای ادامه مسیری که در آن هستیم یا حتی انتخاب یک مسیر تازه تر به بهانه هایی نیاز داریم. خواندن زندگینامه ها و آشنا شدن با مشکلاتی که گریبان گیر افراد موفق بوده و تماشای راه حل هایی که آن ها برای مشکلاتشان پیدا کردند می تواند دیدگاه جدیدی در اختیار ما قرار دهد. نکته مهمی که باید به یاد داشته باشیم این است که هدفمان از خواندن این زندگینامه ها تقلید از زندگی این افراد موفق نباشد، بلکه باید از فراز و نشیب و تجربه زندگی آن ها ایده هایی را برای زندگی خودمان استخراج کنیم.

خلاصه ای از زندگی رابرت کیوساکی

  • رابرت کیوساکی، یک دورگه ژاپنی آمریکایی است.
  • او تاجر، سرمایه گذار، نویسنده و مدرسی بین المللی است.
  • قبل از آغاز فعالیت های تجاری اش، یک افسر آمریکایی بود و در جنگ ویتنام شرکت داشت.
  • بعد از جنگ، به عنوان کارمند فروش شرکت زیراکس استخدام شد.
  • در همان سال ها تاسیس شرکت هایش را آغاز کرد.
  • دو شرکت او ورشکسته شدند.
  • در سال ۱۹۸۵ بی خانمان شد.
  • در سال ۱۹۹۸ و هم زمان با تاسیس شرکت پدر پولدار، او و همسرش میلیونر شدند.
  • کتاب های کیوساکی به بیش از ۲۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده اند.

نظر شما چیست؟

آیا فکر می کنید که خواندن زندگینامه ها می تواند به هنگام گرفتن تصمیم های زندگی مان کمک حالمان باشند؟ نظرتان در مورد تقلید از زندگی افراد بسیار موفق و پولدار چیست؟ آیا این کار را تایید می کنید؟

ادامه مطلب
احد عظیم زاده
زندگی نامه احد عظیم زاده پدر فرش ایران

در پس نگاه حسرت بار به زندگی افراد ثروتمند، یک سوال عامیانه همواره ذهن ما را به خود مشغول می کند و آن اینکه چگونه پولدار شویم؟ استیو سیبولد در کتاب «ثروتمندان چگونه فکر می کنند؟» نشان می دهد آنچه افراد ثروتمند و فقیر را از هم جدا می کند نحوه مواجهه آن ها با محدودیت منابع ازجمله پول است. درواقع تصمیم ها و رفتارهایی که در برابر محدودیت های پولی که یکی از انواع منابع برای تامین منابع دیگر است، ساخته و پرداخته می شوند سطح کیفی زندگی افراد را ازنظر مالی تعیین می کنند.

وی معتقد است آنچه تفاوت میان افراد را رقم می زند بیشتر به طرز فکر آن ها بازمی گردد و ارتباط بسیار کمی با خود پول دارد. در این مقاله به اختصار به زندگینامه احد عظیم زاده پدر فرش ایران و یکی از اسطوره های اقتصادی ایران می پردازیم.

کودکی عظیم زاده

احد عظیم زاده متولد سال ۱۳۳۶، یکی از موفق ترین ها در زمینه ی ثروت آفرینی است. کودکی که در ۷ سالگی پدر خود را از دست داد و تا ۱۳ سالگی روزها قالی می بافت و شب ها درس می خواند. کودکی که گرچه به دوش کشیدن و حمل پشتی و قالی های کوچک از اسفنجان یا اسکو برای فروش به شهری دیگر، تنها برای سود یکی دوتومانی، شانه هایش را خم می کرد اما سقف آرزوها و تلاش هایش را کوتاه نکرد.

وی در خاطراتش بی پروا از حسرت ها و محدودیت هایش می گوید؛ از فشارهای مالی ای که موجب شد تحصیلات خود را بیش از سطح دیپلم نتواند ادامه دهد. در ۱۹ سالگی سرمایه احد به ۲۰ هزار تومان می رسد که آن را هم مادر و برادرش از او قرض می گیرند و بعدا با زحمت بخشی از آن را برمی گردانند. بعد از آن چون احد کفالت مادر خود را بر عهده داشت دوره سربازی اش زیاد طول نمی کشد و پس از ۱۷ روز به خانه بازمی گردد. ازدواج می کند و از بین دو آرزوی خود یعنی خلبان شدن و پولدار شدن، قید خلبان شدن را می زند. او پس از سال ها دریافته بود برای رسیدن به ثروت، کار و تلاش به تنهایی کارساز نیست.

عظیم زاده راه خود را می یابد

با پیروزی انقلاب به رغم محدودیت هایی که در آن زمان وجود داشت عظیم زاده تلاش کرد تا کارگاه کوچک قالی بافی خود را دایر کند؛ او می دانست برای توسعه کسب و کار خود باید به فراتر از مرزهای داخلی بیاندیشد. احد که از عزت فرش ایرانی در بیرون از مرزهای ایران باخبر بود فتح بازارهای بین المللی را در سر می پروراند. با این حال برای او که نه به زبان های خارجی مسلط بود و نه از اصول تجارت خارجی و صادرات سردرمی آورد، این کار کمی سخت می نمود. عظیم زاده فقط شنیده بود آلمان مرکز تجارت فرش است.

وی برای کسب ایده از دو برادر تاجری که مقیم آلمان بودند و با آن ها از قدیم آشنا بود درخواست دعوت نامه می کند. همین کافی بود تا به هامبورگ سفر کند. آن دو برادر قبل از او این راه را پیموده و رموزی می دانستند که می توانست کلیدهای طلایی تجارت را در دست های احد جوان قرار دهد. عظیم زاده در این سفر به سالن ها و انبارهای فرش سرکشی کرد و با سلیقه های بازار هدف خود آشنا شد. در آلمان متوجه شد تجارت فرش در سوئیس به واسطه حضور تجار ثروتمند عرب در آن کشور سود بیشتری را نصیب وی خواهد کرد، پس عازم ژنو شد.

خود عظیم زاده در این باره می گوید:

به طور اتفاقی در یک هتل در ژنو با تاجری ایرانی آشنا شدم که او ایده اصلی را به من داد و گفت فرش گرد بباف.

این برخورد مسیر زندگی اش را برای همیشه دگرگون می کند. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمی شد و کیفیت تولید فرش و رنگ بندی ها هم مناسب نبود. او به اسفنجان بازمی گردد و در اولین فرصت وامی ۶۰ هزارتومانی از بانک گرفته و با پس اندازی که داشت کارگاهی اجاره و چندین دار قالی برپا می کند. دستگاه ها و ابریشم موردنیاز خود را اقساطی می خرد و قدم در راه مسیر تازه ای که برای خود برگزیده بود، می گذارد.

در زمان کمی فرش های گرد عظیم زاده در سفر دو تاجران ایرانی مقیم آلمان به اسفنجان خریداری شد. عایدی او از سرمایه ۱۰۰ هزارتومانی که ۸۰ هزار تومانش قرض بود و یک کارگاه اجاره ای، ۱۲ میلیون ۵۰۰ هزار تومان بود. برای درک ارزش ریالی این مبلغ در آن سال همین بس که می شد با ۵۰۰ هزار تومان در تهران، آپارتمانی کوچک خرید. معامله ای که نقطه عطفی برای صادرات فرش های عظیم زاده به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها شد.

پس از آن هر سفر ایده و نگاهی نو در پی داشت. شناخت سلیقه های مشتریان، بازدید از موزه ها و الهام و تلفیق طرح ها حاصلی بود که از هر سفر برای عظیم زاده برداشت می شد.

احد عظیم زاده

اما آیا عظیم زاده اولین یا خارق العاده ترین بافنده و تاجر فرش در ایران بوده است؟ چرا سایر فعالان در این حوزه نتوانستند به نقطه ای که عظیم زاده در آن ایستاده است، بایستند؟ پاسخ به این پرسش را باید در ریسک پذیری وی جستجو کرد.

کیوساکی میلیونر ژاپنی در کتاب پدر پولدار و پدر فقیر خود دست به مقایسه ای تحلیلی میان پدر پولدار دوستش که حتی پایه هشتم را به انتها نرسانده بود و پدر فقیر خود که دارای تحصیلات عالی در دانشگاه استنفورد شیکاگو بود می زند. او در کتاب خود آورده:

پدر فقیر همیشه می گفت: من از پس خرید فلان چیز برنمی آیم و پدر پول دار می گفت: چطور می توانیم از پس خرید فلان چیز بربیاییم. یکی شما را از زحمت فکر کردن راحت می کرد و دیگری شما را وادار به تفکر می کرد. یکی می گفت: خوب درس بخوان تا بتوانی در آینده شرکت خوبی پیدا کنی تا استخدام شوی و دیگری می گفت: خوب درس بخوان تا بتوانی در آینده شرکت خوبی پیدا کنی و آن را بخری. یکی مسئولیت فقر خود را به گردن بچه ها و زحمت نگه داری از آن ها می انداخت و دیگری بچه ها را وادار به صحبت کردن درباره پول بر سر سفره شام می کرد. پدر فقیر می گفت: وقتی بحث بر سر پول است محتاطانه رفتار کن و پدر پولدار می گفت: یاد بگیر که چطور با خطر روبه رو شوی.

عظیم زاده هم همه این اصول را به طور ناخودآگاه دریافته بود و در کار خود به کار می بست. وی اصول کار خود را این گونه می شمارد:

شریک ندارم و هیچ گاه نداشته ام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک می گذاشت. اصل دیگر احترام به مشتری است، هر که می خواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار می ایستد، با احترام می ایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسک پذیری خودم است. بسیار ریسک می کنم.

مبانی اقتصاد رفتاری هم با انتقاد از فرض غالبی که می گوید انسان اقتصادی پس از شناسایی راه حل بهینه آن را به کار خواهد بست، نشان می دهد انسان های واقعی حتی زمانی که به بهترین گزینه آگاهی دارند گاه به دلیل ضعف اراده و عدم روحیه ریسک پذیری در عمل از انجام آن سرباز می زنند و همین مسئله هم صنفان عظیم زاده را از او جدا می کند.

احد عظیم زاده

سقوط و صعود دوباره در داستان زندگی عظیم زاده

در ورای همه پیروزی ها و ثروتی که نصیب عظیم زاده شده بود خودش احساس می کرد چیزی کم است. چیزی از جنس پدر! هرچند او اکنون پدر شده بود، همچون یتیمی حسرت آغوش گرم پدر آزارش می داد. شاید برای همین نیاز بود که به سراغ کودکان یتیم رفت. با پذیرش سرپرستی تعدادی از آن ها، آرامشی که دنبال آن بود را بازیافت. ولی این آرامش چندان دوام نیافت. درست در شرایطی که احد خود را در اوج آرزوهای خود می دید، زندگی بازی تازه ای را با او آغاز کرد. سال ۱۳۷۲ پایانی بود بر هر آنچه احد خوشبختی اش می نامید. خود او در این باره می گوید:

مشکلاتی پیش آمد توی ایتالیا، سویس، زوریخ، توی دبی! پول هایمان را خوردند! رقم بسیار بالابود، به مو رسیدم! همه گفتند عظیم زاده تموم شد! به آنجا رسیدم که بروم یک پیکان بگیرم و مسافرکشی کنم!

احد عظیم زاده دست به دامان ضامن آهو می شود و خود می گوید حاجتش را از امام رضا می گیرد. ظرف ۶ ماه ۱۰ برابر قبل اوضاع بهتر می شود! کیوساکی در این باره می نویسد:

بین افراد ورشکسته و فقیر تفاوت وجود دارد زیرا که فقر همیشگی ولی ورشکستگی موقتی است.

تلفنی از سوئیس کارها به روال باز می گرداند. عظیم زاده این اتفاق را این گونه روایت می کند:

همکارم گفت یک میلیون دلار ریختم به حسابت. قرار شد یک میلیون دلار دیگه هم بریزه تا براش فرش بخرم. وقتی بهم زنگ زدند، نگفتم که ورشکست شدم و فرش ندارم! به آن ها گفتم حتی پول هم نریختید مشکلی ندارد بیایید فرش هایتان را ببرید! سال ۷۲ دلار ساعتی می رفت بالا، دلار رو تبدیل کردم به ریال و وقتی می خواستم برای آن ها جنس بخرم در کنارش برای خودم هم ۳۰۰-۴۰۰ میلیون تومان آن زمان فرش خریدم. تا وقتی می خواستم فرش های خودم را بفروشم ۴۰۰ میلیون شد ۷۰۰ میلیون و بعدش هم یک میلیارد!

سرمایه گذاری در حوزه هایی به غیر از فرش توسط عظیم زاده

احد عظیم زاده

پس از آن عظیم زاده سرمایه خود را در حوزه های دیگری هم به کار گرفت و در بازدید از هتل های معروف جهان تصمیم گرفت وارد کار ساخت بزرگ ترین پروژه هتل کشور شود. پروژه «قو الماس خاورمیانه» عظیم زاده دارای سه برج است که دو برج آن مسکونی و تجاری و برج سوم هتل ۵ ستاره مجللی با ۳۵ طبقه است. هرکدام از برج های مسکونی نیز شامل ۲۱ طبقه هستند و در کل ۲۹۲ واحد مسکونی و ۵ پنت هاوس مجلل و زیبا را در خود جای داده اند.

در طبقات زیرین برج های مسکونی سه طبقه مجتمع تجاری طراحی شده که در حدود ۴۸۶ باب فروشگاه تجاری دارد در فضای بین برج های مسکونی و هتل، مجتمع ورزشی احداث شده است. وی می گوید این پروژه آبروی کشور است و من باافتخار روی آن سرمایه گذاری کرده ام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایه گذاری یا ذخیره نکرده ام.

اقدامات خیر عظیم زاده

احد عظیم زاده، بزرگ ترین صادرکننده فرش کشور که به گفته خودش تاکنون موفق به دریافت ۲ تندیس الماس بزرگ ترین بیزینس من جهان شده است؛ توجه ویژه ای به ایتام دارد و تلاش می کند به آرزوی کودکان بی سرپرست زیادی جامه عمل بپوشاند. او تاکنون سرپرستی بالغ بر ۱۰۰۰ کودک یتیم را بر عهده گرفته، می گوید:

افتخار می کنم ۲ سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار می کنم جزء ۱۰۰ کارآفرین برتر کشور هستم. اشتغال زایی را دوست دارم. دوست دارم سفره مرتضی علی بازکنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هرسال ۱۰۰ بچه به آن ها اضافه کنم. وصیت کرده ام پس از مرگم تا ۱۰ سال بعد از عمرم هرسال ۱۰۰ بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیم ها را از محل ارثم بپردازند. بعد از ۱۰ سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه می دهند. سفره که می اندازیم برای یتیم ها و می آیند و غذا می خورند، کیف می کنم. گریه می کنم و حال می کنم.

احد عظیم زاده خطاب به جوانان می گوید:

من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است…

ادامه مطلب
پیر امیدیار
زندگی نامه پیر امیدیار موسس eBay و میلیاردر نیکوکار ایرانی-آمریکایی

«پیر (پی یِر) مُراد امیدیار» دانش آموز سرکش و گریزان از کلاس های درس دوران کودکی، همان میلیاردر نیکوکار ایرانی-آمریکایی و بنیان گذار و رئیس eBay، بزرگ ترین سایت مزایده و خریدوفروش آنلاین جهان است. وی در ۳۱ سالگی با عرضه عمومی اولیه eBay در بورس میلیاردر شد. امیدیار و همسرش پاملا از افراد نیکوکار شناخته شده ای هستند که در سال ۲۰۰۴ بنیاد امیدیار را تاسیس کردند؛ بنیاد سرمایه گذاری بشردوستانه ای که از قدرت بازارها فرصتی برای بهبود زندگی مردم ایجاد می کند. درواقع این بنیاد برای مقابله با تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در شرکت های نوآورانه سرمایه گذاری و کمک می کند. در سال ۲۰۱۳، نام پیر امیدیار در لیست ۴۲ فرد ثروتمند آمریکا دیده می شد. او همچنین پنجمین میلیاردر فرانسه و ثروتمندترین ایرانی حال حاضر دنیا است. مجله فوربز اعلام کرده که خالص ثروت پیر امیدیار تا سپتامبر ۲۰۱۶ بالغ بر ۸٫۱ و تا ماه مه ۲۰۱۷، بالغ بر ۸.۷ میلیارد دلار بوده است.

از کودکی تا دانشگاه امیدیار

پیر در ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ در پاریس فرانسه متولد شد. پیش تر والدینش نام را پرویز برای بر او نهاده بودند اما بعد از مهاجرت به آمریکا نام او را تغییر دادند. پدر و مادرش مهاجران ایرانی ای بودند که به هنگام تحصیل در فرانسه باهم آشنا شده بودند. پدرش جراح اورولوژی و «الهه میر جلالی امیدیار» یک زبان شناس مشهور و از استادان دانشگاه «سوربون» بود. شش ساله بود که پدرش دعوت به کار بیمارستان دانشگاه جان هاپکینز بالتیمور آمریکا را پذیرفت و همین امر موجب مهاجرت پیر که در آن زمان شش ساله بود به همراه خانواده اش به ایالت مریلند آمریکا شد. مادر نیز به تدریس مطالعات زبان فارسی در جورج تاون پرداخت. پس از مهاجرت دیری نپایید که والدین پیر هم جدا شدند و مادر سرپرستی فرزند را بر عهده گرفت. پیر تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدرسه مذهبی «سنت اندرو» در مریلند آغاز کرد. همان جا بود که علاقه اش به رایانه کشف شد. اولین برنامه ی رایانه ای را در ۱۴ سالگی و در کتاب خانه ی همین دبیرستان نوشت. او که دانش آموز سرکشی بود، گریزان از کلاس های درس، تنها جایی که آرام می گرفت کارگاه و لابراتوار مدرسه بود. پیر آنجا می توانست ساعت ها با کامپیوترها سروکله بزند. مدیر مدرسه که از تنبیه او به نتیجه نرسیده بود، علاقه پیر را به برنامه نویسی کامپیوتر کشف کرد. او از پیر خواست که برنامه ای برای فهرست کتاب های کتابخانه بنویسد و کارت های مخصوص به هر کتاب را ساماندهی کند. کاری که برای پیر به ازای هر ساعت ۶ دلار درآمد به همراه داشت و او همچون یک تکنسین حرفه ای از پس آن برآمد. ایده ی موفقیت آمیزی که پایه ی فعالیت های هدفمند پیر درزمینه ی کامپیوتر را بنا نهاد. وی پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، در سال ۱۹۸۴ به دانشگاه تافتز سامرویل در ماساچوست رفت تا مهندسی برق بخواند؛ رشته ای که فورا جای خود را لیسانس علوم کامپیوتر داد تا در سال ۱۹۸۸ پیر در این رشته فارغ التحصیل شود.

ورود زودهنگام امیدیار به دنیای فناوری

در دوران دانشگاه، پیر شغلی پاره وقت در یکی از بخش های فرعی شرکت کامپیوتری اپل به نام کلاریس مشغول به کار شد که زیر نظر برنامه نویسان مکینتاش اپل فعالیت می کرد. دوره ای که طی آن پیر برنامه نویسی کامپیوترهای مکینتاش را به طور حرفه ای یاد گرفت و چند نرم افزار هم با مجوز شرکت برنامه نویسی کرد. تیم او مسئولیت داشت اپلیکیشن گرافیکی MacDraw را به ۲ MacDraw ارتقاء دهد و به روزرسانی کند. برنامه آنلاینی که از کاربران می خواست هرچقدر که می توانند بابت نرم افزار بپردازند. کاری که به زحمت حتی هزینه ی اجاره ی صندوق پستی اش را تامین کرد و بیشتر از سر علاقه به علوم کامپیوتری بود تا کسب درآمد. پیر امیدیار بر پایه علاقه، تجربه و دانشی که تا آن زمان به دست آورده بود توانست در سال ۱۹۹۱ او به همراه سه تن از دوستانش یک شرکت محاسباتی مبتنی بر برنامه نویسی به نام Ink Development در زمینه ی «رابط کاربری رایانه با استفاده از قلم استایلوس» تأسیس کند که یک بخش فروش اینترنتی هم داشت. چندی بعد این بخش تبدیل به یک شرکت تجارت الکترونیک کامل شد و از دل آن، یک وبگاه تجارت الکترونیک به نام eShop بیرون آمد که بعدا خود شرکت هم به همین نام تغییر داده شد. ای-شاپ در سال ۱۹۹۶ توسط مایکروسافت خریداری شد، ولی امیدیار همچنان مجذوب چالش های تجارت الکترونیک باقی ماند.

عشق و ازدواج پیر امیدیار

پیر امیدیار

سال ۱۹۹۴، امیدیار در منطقه Bay Area سانفرانسیسکو زندگی می کرد. او در یک شرکت نرم افزاری به نام جنرال مجیک مشغول به کار بود و در کنار شغل اصلی خود، با طراحی و برنامه نویسی وب سایت هم کسب درآمد می کرد که با پاملا وسلی آشنا شد. پاملا دانشجوی ارشد بیولوژی بود. پیر عاشق دختری شده بود که به جمع آوری جعبه های آب نبات های Pez علاقه ی زیادی داشت. پاملا که می خواست مجموعه ی خود را تا حد ممکن کامل کند از پیر کمک خواست. پیر هم برای اینکه پاملا را خوشحال و نظر او را جلب کند یک بخش خریدوفروش و حراج آنلاین به نام Auction Web (حراجی وب) به وب سایت شخصی خود اضافه کرد تا پاملا یا هر فرد دیگری بتواند برای تکمیل مجموعه خود با سایر کلکسیونرها وارد معامله شود. اتفاقی که کمی بعد جهان را خیره کرد. در کمال تعجب این صفحه با چنان استقبالی از سوی خریداران و فروشندگان مواجه شد که پیر مجبور شد برای حراجی اش یک وبگاه مستقل درست کند.

امیدیار بعدها گفت:

«این حادثه شاید فقط یک جرقه بود؛ اما نه آن طور که رسانه ها به آن پروبال دادند. هیچ وقت فکر نمی کردم شرکتی راه بیندازم و روزی به موفقیت برسد. تنها انگیزه ام این بود که روی فناوری های هیجان انگیز کار کنم؛ به علاوه اصلا این طور نبود که برنامه ریزی کرده باشم تا eBay را به یک تجارت بزرگ تبدیل کنم؛ وقتی این اتفاق خودش افتاد من فقط از آن به درستی استفاده کردم.»

او همیشه مشتاق بود وب سایتی راه اندازی کند که مردم بتوانند اقلام اجناس خود را در آن بدون واسطه، خریدوفروش کنند و نفع ببرند. گرچه در آن سال ها اطرافیان وی معتقد بودند که مردم نمی توانند از طریق اینترنت به هم اعتماد کنند، موضوعی که امیدیار به آن باور نداشت. او در سال ۱۹۹۵ و در سن ۲۸ سالگی بالاخره ایده ی خود را به اجرا درآورد. پیر امیدیار و پاملا وسلی در فاصله ی کوتاهی نامزد و سپس ازدواج کردند، ازدواجی که به جز ۳ فرزند فواید دیگری برای خودشان و دنیا در پی داشت.

تاسیس eBay

پیر امیدیار

اولین کالایی که در سایت حراج امیدیار به فروش رفت آب نبات نبود، بلکه یک روان نویس نشان گذار لیزری شکسته بود که به مبلغ ۱۴.۸۳ دلار قیمت گذاری شده بود. درحالی که امیدیار متعجب بود چه کسی ممکن است بابت یک نشان گذار شکسته پول بدهد، خریدار به او اطمینان داد که او کلکسیون روان نویس های لیزری خراب جمع آوری می کند. با این فروش، بخش حراج آنلاین رسماً به راه افتاد و متعاقب آن خریدوفروش های عجیب دیگری هم اتفاق افتاد. طرح اولیه سایت ساده بود: هیچ واسطه ای بین خریداران و فروشندگان وجود نداشت و البته سیستمی هم برای جلوگیری از تقلب و شیادی در نظر گرفته نشده بود و اگر کسی اشتباهی می کرد، مسئولی برای رسیدگی به تخطی و خلاف وجود نداشت. کسب وکار ساده ی پیر امیدیار ناگهان رونق غیرمنتظره ای گرفت و مردم زیادی شروع به ثبت نام در سایت کردند تا کالاهای متنوع و غیرقابل تصوری را معامله کنند. امیدیار برای هر آگهی فروش بین ۲۵ سنت تا ۲ دلار بعلاوه درصد کمی از قیمت کالا را دریافت می کرد. او با هر آگهی حراج و درصد جزئی از هر فروش، توانست به راحتی به درآمد خوبی از محلی که برای اجماع خریداران و فروشندگان درست کرده بود برسد. او از این پول برای تثبیت شرکت و گسترش سرمایه گذاری آن استفاده می کرد. با توجه به رشد غیرمنتظره ی خریدوفروش ها، پیر شغل خود را در جنرال مجیک؛ شرکت تلفن اینترنتی زیرمجموعه ی اپل، ترک کرد تا تمام انرژی و وقت خود را به کسب وکار جدیدش اختصاص دهد.

در سال ۱۹۹۶، قراردادی برای فروش بلیت های هواپیما از طریق این سایت امضا شد که باعث شد آن ها میزبان ۲۵۰ هزار معامله آنلاین باشند. پیر ریاست هیئت مدیره را به جف اسکول واگذار کرد تا وقت خود را صرف بهبود و نوآوری های جدید حراج آنلاین کند. در اواسط سال ۱۹۹۷، آن ها بیش از ۸۰۰ هزار معامله در روز را مدیریت می کردند. در سپتامبر ۱۹۹۷، پیر تصمیم گرفت نام تجاری سایت را به اکوبی (EchoBay) تغییر دهد ولی این نام قبلاً توسط کاربر دیگری گرفته شده بود، به همین دلیل نام سایت را به eBay تغییر دادند و یک کمپین بازاریابی فعال برای آن به راه انداختند. درست یک سال بعد، در سپتامبر سال ۱۹۹۸، شرکت برای اولین عرضه ی عمومی سهام خود آماده شد. درحالی که پیش بینی می شد ارزش هر سهم ۱۸ دلار باشد، در همان روز اول رکوردها شکسته شد و هر سهم باقیمتی معادل ۵۳.۵۰ دلار به فروش رسید و امیدیار و اسکول را تبدیل به میلیاردرهای جدید بازار کسب وکار کرد. امیدیار به عنوان رئیس کل eBay، به منظور ساماندهی سیستماتیک مدیریت و تبلیغات eBay، در سال ۱۹۹۸ مگ ویتمن را به سمت مدیر ارشد اجرایی این شرکت برگزید. با مدیریت مگ ویتمن، ای بی رشد فوق العاده ای کرد و در کشورهای مختلف جهان ازجمله استرالیا، آلمان، کانادا، انگلیس و ژاپن فعالیت خود را آغاز کرد و حتی برای توسعه ی بیشتر چند شرکت را به تملک خود درآورد.

موفقیت های تجاری و بازرگانی در زندگی امیدیار

در پایان سال ۱۹۹۸، eBay بیش از ۲٫۱ میلیون عضو داشت و از طریق آن ها ۷۵۰ میلیون دلار درآمد کسب می کرد. این اعداد آن قدر وسوسه کننده بود که آمازون، غول تجارت الکترونیک هم به فکر تاسیس یک حراجی آنلاین انداخت. آمازون در ۱۹۹۹ حراجی اش را راه انداخت؛ کمی بعد وبگاه های کوچک دیگری هم برای این کار تاسیس شدند و حسابی کسب وکار را آشفته کردند. ایده ی حراجی آنلاین آن قدر گرفته بود که بسیاری از ناظران این صنعت پیش بینی می کردند این شیوه حراجی در آینده مدل غالب کسب وکار الکترونیک می شود. در ماه دسامبر همین سال بنیاد eBay تأسیس شد و امیدیار جایزه بهترین کارآفرین ملی سال را از آن خود کرد. امیدیار در ژانویه ی ۲۰۰۰ میلادی برای اولین بار به عضویت هیات مدیره ی یک شرکت دیگر درآمد. به او سمتی در شرکت ePeople پیشنهاد شد که یک فروشگاه آنلاین برای عرضه ی پشتیبانی فنی بود. در همین سال بخش ای بی موتورز (eBay Motors) به سایت اضافه شد که درواقع بازار آنلاین اتومبیل بود.

در سال ۲۰۰۲، eBay  برای پروسه های پرداختی خود شرکت پی پال (PayPal) را به خدمت گرفت تا خریدوفروش ها بااعتبار و اعتماد بیشتری ردوبدل شوند و هم زمان خدمات متنوع دیگری نیز ارائه کرد که به فروشندگان حق انتخاب می داد کالاهای خود را باقیمت ثابت یا مثل حراجی های قدیم، به بالاترین قیمت پیشنهادی بفروشند. توسعه دهندگان نرم افزار نیز می توانستند اپلیکیشن های جدید خود را به سایت پیوست کنند. در سال ۲۰۰۵، eBay  بخش جدیدی برای خریدوفروش ماشین ها و دستگاه های صنعتی به سایت خود اضافه کرد. در حال حاضر بسیاری از شرکت های بزرگ دنیا برای قیمت گذاری کالاها و خدمات خود از سایت eBay استفاده می کنند. ده سال بعد از اولین فروش عمومی سهام، eBay با ۱۵ هزار کارمند در ۳۰ کشور ازجمله چین و هند گسترش یافته بود و خدمات خود را به صدها میلیون نفر ارائه می کرد. در طول فصل تعطیلات سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۶۵ میلیون تراکنش خرید و فروش از طریق سایت eBay ثبت شد. در سال ۲۰۱۶ درآمد خالص سالانه این سایت در بازار جهانی بیش از ۸.۵ میلیارد دلار بود.

جالب ترین های eBay

ماه مه سال ۱۹۹۷، عروسک های بینی بیبیز (Beanie Babies) کمپانی وارنر به مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار فروخته شد. این مبلغ ۶ درصد بیش از کل مبادلاتی بود که در eBay  صورت می گرفت. تابستان سال ۲۰۰۰، قدیمی ترین شلوار مارک Levi’s به مبلغ ۴۶ هزار دلار فروخته شد که در تاریخچه مد و فشن یک رکورد محسوب می شد. در پاییز سال ۲۰۰۱ هم یک هواپیمای جت به مبلغ ۴.۹ میلیون دلار خریدوفروش شد که بیشترین مبلغ مبادله در تاریخ eBay محسوب می شد.

پیر امیدیار

فعالیت های فرهنگی امیدیار

پیر امیدیار که همیشه به دنیای خبرنگاری علاقه مند تصمیم گرفت بخت خود را در این زمینه هم محک بزند. روزنامه نگاری پژوهشی را خیلی دوست داشت و می خواست محلی برای جمع کردن و هدایت این روزنامه نگاران درست کند. به همین دلیل با همکاری گلن گرین والد ژورنالیست سابق گاردین، نشریه First Look Media را راه اندازی کرد. گرین والد همان روزنامه نگاری است که اسناد محرمانه ی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) را «ادوارد اسنودن» (Edward Snowden) در اختیار داشت منتشر می کرد. او در سال ۲۰۱۰ سرویس خبری تحقیقی Honolulu Civil Beat را باهدف پوشش اخبار سیاسی و اجتماعی هاوایی تأسیس کرد که به مدت سه سال پیاپی به عنوان بهترین نشریه آنلاین هاوایی انتخاب شد. این نشریه در سال ۲۰۱۳ با هافینگتون پست ادغام شد و هاف-پست هاوایی نام گرفت. امیدیار قصد داشت در همین سال روزنامه واشنگتن پست را بخرد، ولی درنهایت مالک این روزنامه آن را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار به جف بزوس مؤسس و بنیان گذار آمازون واگذار کرد. امیدیار اوایل سال ۲۰۱۴ اولین نسخه آنلاین رسانه ای شرکت را به نام  The Intercept منتشر کرد. او در بیانیه ای با تأیید سرمایه گذاری و حمایت مالی خود، بر اهمیت بنیادی رسانه های آزاد و مستقل تأکید کرد. علاقه ی او به دنیای فیلم و سینما، باعث شد تهیه کنندگی دو فیلم را به عهده بگیرد: Merchants of Doubt  در سال ۲۰۱۴ و اسپاتلایت (Spotlight) در سال ۲۰۱۵. اسپاتلایت دو جایزه اسکار را برای بهترین فیلم نامه و بهترین فیلم غیر اقتباسی از آن خود کرد.

اقدامات بشردوستانه امیدیار و همسرش

پیر امیدیار

در سال ۲۰۰۴ پیر امیدیار و همسرش؛ امیدیار نت ورک (Omidyar Network) را تأسیس کردند که یک بنگاه خیریه و بشردوستانه است و فعالیت های گسترده ای را برای بهبود زندگی مردم فقیر انجام می دهد. این موسسه همچنین از سازندگان نرم افزار «ارتباطات اضطراری» حمایت می کند. این نرم افزار کمک می کند با استفاده از داده های مخابره شده از تلفن همراه کاربران، مسیر و نقشه ی موردنیاز به تصویر کشیده شود. این نرم افزار در سال ۲۰۱۰ برای نجات بازماندگان زلزله هائیتی مورد استفاده قرار گرفت. با حمایت بنیاد امیدیار، در حال حاضر یک نسخه رایگان این نرم افزار به صورت آنلاین در دسترس عموم است. از آغاز تأسیس امیدیار نت ورک تاکنون، این مؤسسه ۹۹۲ میلیون دلار به سازمان های خیریه اهدا کرده است. در نوامبر سال ۲۰۰۵، پیر و پاملا امیدیار مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار  باهدف کمک به مردم فقیر کشورهای درحال توسعه به صندوق خیریه ی تافتز-امیدیار هدیه کردند. در سال ۲۰۱۰، پیر امیدیار به فهرست ۴۰ میلیاردری که عهدنامه ی نیکوکاری را امضا کرده اند پیوست. از دیگر امضاکنندگان این عهدنامه می توان به بیل گیتس و وارن بافت اشاره کرد. طبق این عهدنامه آن ها سوگند خورده اند نیمی از ثروت خود را طی دوران زندگی شان به خیریه اهدا کنند. گرچه مدتی بعد، پیر و پالما تصمیم گرفتند کل دارایی خود را به جز یک درصد، طی مدت بیست سال به این امر تخصیص دهند.

پیر امیدیار و همسرش همچنین بزرگ ترین فعالان بخش خصوصی مبارزه با قاچاق انسان هستند و تاکنون ۱۱۵ میلیون دلار در پنج کشور مختلف به همین منظور سرمایه گذاری کرده اند. در سال ۲۰۱۱ آن ها با تلاش های بدون وقفه خود در حوزه خدمات اجتماعی، مدال افتخار بشردوستی ماندگار را از آن خود کردند. در همین سال امیدیار دکترای افتخاری دانشگاه تافتز را دریافت کرد. در فوریه سال ۲۰۱۷ امیدیار اعلام کرد به ۲۶ هزار نفر از مردم کنیا، درآمد ثابت ماهیانه ای اختصاص داده است که تا ۱۲ سال آینده قطع نخواهد شد. فعالیت های خیریه امیدیار، ریشه در باور عمیق او به انسانیت دارد. او اعتقاد دارد تا زمانی که انسان ها با کرامت، محبت و احترام باهم برخورد می کنند این جهان دلیلی برای ادامه و بقا و پیشرفت دارد.

امیدیار می گوید:

چرا باید باکسی کار کنم که حتی به قیمت شکست دست به اقدام نمی زند؛ یا کسی که از شکست هایش درس نمی گیرد؟ تغییر پایدار زمانی اتفاق می افتد که شما قدرت خود را کشف و باور کنید و البته آنچه شما را در انجام هر کاری به موفقیت می رساند، اشتیاق است.

ادامه مطلب
زندگی نامه اصغر قندچی
آن مرد با ماک آمد – زندگی‏ نامه اصغر قندچی

شاه گفته بود که «نیازمند»* ۶ ماه مهلت دارد که اتومبیل سازی را در ایران راه بیندازد والا برود (اخراج است)… مهندس شیرزاد را خواستم و گفتم که به هر صورت شده ما باید حتی اگر ناچار شویم یک عدد اتومبیل که بدنه آن در ایران ساخته شده باشد ارائه دهیم تا نشان دهیم که این کار در ایران عملی است. … ما در ایران صافکارهای خیلی خوبی داریم که گلگیرها و بدنه های تصادفی اتومبیل ها را به خوبی تعمیر می کنند. کسی را پیدا کن که با دست بدنه یک جیپ را بسازد و ما را از تنگنا نجات دهد. او رفت و چند روز بعد گفت:

پیدا کردم. بیا باهم برویم دروازه قزوین.

به یک گاراژ بزرگ وارد شدیم که کف آن خاکی بود … رئیس گاراژ «اصغر آقا قندچی» نام داشت. اصغر آقا جوانی بود خوش اندام، قوی با دست های زمخت و کارکرده. … گفت آقای مهندس من در اینجا برای یک شرکت کار می کنم که نماینده کامیون «ماک آمریکا» است. «ماک» کامیون خیلی قوی است ولی برای جاده های آسفالت شده آمریکا ساخته شده. در ایران جاده های خاکی و دست اندازهای زیاد شاسی را می شکند و در تابستان ها هم جوش می آورد. من کامیون ها را می گیرم، شاسی آن ها را تقویت می کنم و رادیاتور آن ها را بزرگ می کنم تا مناسب جاده های خودمان شود. … اصغر آقا گفت یک اتاق کامیون هم خود ما ساخته ایم. … گفتم اصغر آقا من معاون وزارت اقتصاد هستم. فردا بیا اداره من با تو کار مهمی دارم. او را پهلوی خود نشاندم و گفتم:

چند ماه دیگر نمایشگاه صنعت برای اولین بار در تهران افتتاح می شود. شاه برای بازدید می آید. من می خواهم تو در نمایشگاه شرکت کنی. تو یک شاسی اتومبیل جیپ بخر و در گاراژت با دست یک بدنه تمیز بساز و روی آن شاسی بگذار و آن را قشنگ رنگ کن و آن کامیون را هم که اتاق راننده اش را با دست ساخته بودی تمیز رنگ کن و همه را در غرفه مخصوصی که در نمایشگاه برایت درست خواهم کرد بگذار. شاه به غرفه تو خواهد آمد کاری کن که مورد توجه قرار بگیری.

بعد به او گفتم به پاداش این زحمات که خواهی کشید، من هم امروز اولین پروانه ساخت کامیون در ایران را برایت صادر می کنم و به بانک توسعه صنعتی و معدن توصیه می کنم به یک وام صنعتی بدهد تا بتوانی فوری زمین بخری و کارخانه ای برای ساخت کامیون ماک بسازی. شاه از غرفه اصغر قندچی بازدید کرد. اصغر آقا چند اتاقک کامیون، چند گلگیر و چند رادیاتور همه ساخت کارگاه خودش را به نمایش گذارده بود. علاوه بر آن یک عدد اتومبیل جیپ که بدنه آن ساخت ایران بود. … طولی نکشید که اولین شرکت سازنده کامیون در ایران شروع به ساخت کارخانه کرد.*

 اصغر قندچی (۱۳۹۸-۱۳۰۷) اولین سازنده کامیون در ایران در ۷ مرداد ۱۳۹۸ در سن ۹۱ سالگی درگذشت؛ اما دو سال قبل از اینکه مرگ گریبانش را بگیرد، کامیون را استارت زد. روی صندلی نشسته بود و راننده ‏ای پشت کامیون رفت. خیره به او بود تا اینکه راننده سوئیچ را چرخاند و کامیون روشن شد و این آخرین جنگندگی قندچی در زندگی اش بود.

کودکی قندچی

زندگی نامه اصغر قندچی

اصغر قندچی در گفت‏وگوهایش با رسانه ها خود را این گونه ترسیم می کند؛ پسرکی عاشق کار و در سودای پیشرفت اما گریزان از کلاس و درس. او گفته بود:

ما ساکن محله قنات آباد تهران بودیم، نزدیک میدان اعدام، خانواده‏‏ام همه اصالتا بازاری هستند ولی پدرم وکیل بود و به درس و مدرسه اهمیت زیادی می‏‏‏‏‏ داد. حتی آن زمان خواهرم مدرسه می‏‏‏‏‏رفت اما من از درس خواندن اصلا خوشم نمی ‏آمد و همیشه از مدرسه یک ثلث یک ثلث فرار می‏‏‏‏‏ کردم و می ‏‏‏‏‏رفتم سر کار؛ یک بار مادرم به دایی‏ ام گفت که این مدرسه نمی‏ رود، آن بنده خدا هم من را کشید کنار و گفت اصغر چرا مدرسه نمی ‏روی؟ من هم هیچی نداشتم بهش بگویم؛ این جوری شد که خودش با من فردایش آمد مدرسه و از مدیرمان پرسید این چند روز است مدرسه نیامده؟ آن بنده خدا هم گفت یک ثلثی هست! بعد دایی ‏ام گفت که باید مدرسه بروم و من را سپرد به مدیر ولی خب هنوز از مدرسه بیرون نرفته بود که از درخت و دیوار رفتم بالا و پریدم تو کوچه و دوباره فرار کردم. من این جوری درس خواندم و کلا ۷ کلاس مدرسه رفتم و از بچگی جذب کار شدم.

اصغر قندچی از کودکی به عنوان کارگر در تعدادی از اولین گاراژهای تعمیر اتومبیل ایران کار کرده بود. یکی از این کارگاه ها به مستشاران آلمانی تعلق داشته و او توانسته بود از تکنسین و مهندسان آلمانی در ایران، فنون بسیاری را در زمینه خودرو و صنعت حمل و نقل بیاموزد. او خود در این باره می گوید:

آن زمان ما یک مستاجر داشتیم که کار آهنگری و مکانیکی می‏‏‏‏‏ کرد، یک روز رفتم کارگاهش تماشا و از کار خوشم آمد، این شد که جذب همان‏جا شدم. مدتی بعد هم رفتم در یک تشکیلاتی که استادکارهایش خارجی بودند؛ یک آلمانی، یک روس و فکر کنم یک استادکار اهل چک آنجا کار می‏‏‏ ‏‏کردند. آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ کار تعمیرات انجام می‏‏‏‏‏ دادند که البته بعد از جنگ جهانی دوم هم کلا برچیده شد. من آنجا کار مکانیکی و آهنگری می ‏‏‏‏‏کردم، چون بچه زرنگ و علاقه ‏مندی بودم و از این استادکارها خیلی یاد گرفتم و چشم و گوشم به کار باز شد، آنجا انواع تعمیرات انجام می ‏‏‏‏‏شد، موتورهای آسیاب، لوکوموتیو و… چون تعمیرگاه بزرگ و استادکارهای حرفه ‏ای آن زمان در کشور نداشتیم، خیلی کار برای آن مجموعه می ‏‏‏‏‏آوردند.

او کارگاهش را با کمترین سرمایه کلید زد:

سرمایه خاصی نداشتم و از کسی هم کمک مالی نگرفتم. از ۱۶ سالگی برای خودم دکانی باز کردم در اندازه سه متر در سه متر و بعد یواش یواش محل کارم را توسعه دادم به پانزده متر و سی متر و صد متر و پانصد متر تا به ۲۵۰ هزار مترمربع رسید… هوا روشن می ‏‏‏‏‏شد کار را شروع می ‏‏‏‏‏کردم و با عشق و علاقه تا دیروقت کار می ‏‏‏‏‏کردم و فقط به فکر پیشرفت بودم، فقط کار، کار و کار… از کار روی سواری کوچک شروع کردم تا اتوبوس و کامیون. من کارم را با کپی کاری از نمونه های خارجی آغاز کردم و باهوش و پشتکاری که داشتم یاد گرفتم که نمونه هایی مثل قطعات خارجی و حتی بهتر از آن ها را بسازم، مخصوصا ماک.

قندچی در تعمیر و نگهداری ماک به تخصص رسیده ‏بود.

زندگی نامه اصغر قندچی

جنگ جهانی دوم اگر برای بسیاری چیزی جز ویرانی در پی نداشت اما برای قندچی یک موهبت بود. او از باقی مانده های قطعات جنگ جهانی دوم استفاده می کرد تا کامیون های ماک را که خراب شده بودند، کامل کند و در این کار از موتورهای انگلیسی کامنز که در آن روزگار برای چاه آب استفاده می شد، بهره می گیرد:

یادم هست دو تا دلال بودند که برای من از این کشورها جنس‏ ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ و قطعات ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را می ‏‏‏‏‏آوردند و من هم آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را می‏‏‏‏‏ خریدم و روی ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ سوار می‏‏‏‏‏ کردم. ما هم یواش ‏یواش باهمان قطعات، ماشین جمع کردیم و مدتی هم نگذشت که این خودروهایی که از جنگ جهانی باقی مانده بود سر از خرمشهر درآورد و به سمت تهران سرازیر شد و ما با کمک این خودروها و قطعاتی که می‏‏‏‏‏ آوردند، هرروز ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی بیشتری را جمع می‏‏‏‏‏ کردیم و این جوری بود که کار را توسعه دادیم. در کنار این ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ چند سالی هم که گذشت دیگر خودم شروع کردم به تولید؛ چون آهنگری را کنار مکانیکی آموخته بودم و فولاد و فلزات را می‏‏‏ ‏‏شناختم، بعضی از قطعات را می‏ ‏‏‏‏ساختم یا کیفیت آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را ارتقا می ‏‏‏‏‏دادم. تا جایی که اسم گاراژم پیچید و هرچی ماشین سنگین تصادفی و چپ کرده بود، می ‏‏‏‏‏آوردند پیش خودم؛ ما هم مثل پینه ‏دوز، همه‏ چیز را وصله‏ پینه می ‏‏‏‏‏کردیم تا ماشین درست شود. اول کار هرچیزی را کپی می‏‏‏‏‏‏ کردم و می‏‏‏‏ ‏ساختم ولی کم‏کم می ‏فهمیدم همه‏ چیز را می ‏شود درست کرد.‏ مثلا قطعات زیربندی ماک را تغییر می ‏‏‏‏‏دادم. اتفاقا آن زمان یک آقایی هم بود در تهران که نمایندگی ماک را داشت و بعضی وقت‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ به من قطعه می ‏‏‏‏‏داد، خیلی وقت ‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ برای دیدن کار و تغییراتی که می ‏‏‏‏‏دادم به گاراژ ما می ‏‏‏‏‏آمد و از نزدیک کار را با تعجب نگاه می‏‏‏ ‏‏کرد. به خاطر دارم که رادیاتورهای کامیون ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را بزرگ می ‏‏‏‏‏کردم تا توی جاده ‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی آن زمان ایران جوش نیاورند یا مثلا اگر یک موتور ماک ۱۲۰ اسب بود، من ۱۵۰ اسب روی آن می‏ گذاشتم و تقویتش می ‏کردم.

طلوع ستاره بخت قندچی

زندگی نامه اصغر قندچی

او خود درباره اینکه چگونه ستاره بخت اش طلوع کرد؛ می گوید:

نماینده بنز آمده بود ایران و اعلام کرده بود که می‏‏‏‏‏خواهد اینجا خط تولید راه ‏اندازی کند ولی چون دنبال مونتاژ بود و نه تولید، با دکتر نیازمند دعوایش شده بود و شاه هم به نیازمند و عالیخانی گفته بود حالا که با این نماینده بنز دعوا کردید، ۶ ماه وقت دارید که اینجا ماشین تولید کنید وگرنه باید وسایلتان را بردارید و از وزارت‏خانه بروید. این‏جوری بود که آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ هم دنبال کسی می‏‏‏ ‏‏گشتند که کار را بلد باشد و آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ هم حمایت کنند تا ماشین بسازد؛ من اصلا تا قبل از آن روز که آقای نیازمند آمد گاراژ، او را ندیده بودم. یادم می‏ ‏‏‏‏آید داشتم کار می ‏‏‏‏‏کردم که دیدم یک مرد با کت شلواری شیک وارد گاراژ شد با چند نفر و خودش را معرفی کرد و گفت که معاون وزیر اقتصاد است و برای دیدن کار ما آمده، خلاصه شروع کرد به سؤال‏ پیچ کردن من که چه کار می ‏‏‏‏‏کنید و چه کار نمی ‏کنید و… من هم حسابی همه چیز را توضیح دادم و قطعاتی را که ساخته بودم نشان دادم؛ هرچه من بیشتر تعریف می ‏‏‏‏‏کردم و قطعات بیشتری که خودمان درست کرده بودیم بهش نشان می ‏‏‏‏‏دادم هیجان ‏زده ‏تر می ‏‏‏‏‏شدند تا اینکه گفتم بیایید یک چیز ویژه می‏‏‏ ‏‏خواهم به شما نشان دهم، بعد آقای نیازمند و همکارانش را بردم داخل سوله گاراژ و به آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ هیکل کامیونی (بدنه اسبی کامیون) را که با دست ساخته بودم نشان دادم؛ چهره آقای نیازمند در آن لحظه را هیچ‏وقت از یاد نمی ‏برم، انگار همین حالا بود، آن قدر خوشحال شد که کم مانده بود من را بغل کند؛ بعد از دیدن گاراژ، نیازمند رفت و گفت که یکی-دو روز بعد بروم وزارت‏خانه. وقتی رفتم، پرسید اگر ما حمایت کنیم تو کارخانه تولید کامیون راه ‏اندازی می ‏‏‏‏‏کنی؟ من هم که عشق تولید بودم سریع گفتم بله.

بعدها نیازمند در خاطراتش قندچی را به یک شخصیت در فیلم‏های وسترن تشبیه کرده‏ بود. او گفته بود که قندچی یک عادت همیشگی داشت: «می‏ جنگید.» او جنگ را آغاز کرد و اولین کامیون را ساخت و در نمایشگاه دست آورده ای صنعتی ایران خودروهای ساخت خودش را برای شاه ایران به نمایش گذاشت که تعجب او را هم برانگیخت:

شاه ده دفعه از من پرسید که کسی بهت کمک کرده؟ گفتم نه. پرسید چیزی احتیاج داری؟ گفتم نه. حتی پرسید کمک مالی بهت شده؟ گفتم نه. 

آخرین پادشاه ایران بعد از خروج از این غرفه و کسب رضایت، اولتیماتوم شش ماهه وزارت اقتصاد را لغو کرد و اصغر قندچی با پروانه ساخت کامیون در ایران، کار خود را شروع کرد. پس از آن کار قندچی گرفت و به صنعتگر تبدیل شد. بر اساس روحیاتش نام کارخانه را از شخصیت کاوه آهنگر گرفت و به عشق وطنش آن را «ایران کاوه» نام گذاری کرد. شرکت ماک آمریکا هم برای اولین بار خارج از خاک آمریکا، حاضر به همکاری با اصغر قندچی می شود. تمام تلاشی که او برای بهبود کیفیت قطعات ماک انجام داد باعث شد کامیون های ماک ساخت ایران بهتر از ماک های وارداتی به فروش برسند. چون خیلی خوب امتحان پس داده بودند و کسانی که این ماک ها را داشتند آن قدر راضی بودند که خود تبدیل به تبلیغ خوبی برای ماک های ما شدند. آن طور که خود او می گوید درمجموع قیمت ماک تولیدی او در اندازه های کوچک و بزرگ ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان بود و با تریلر و تمام قطعات جانبی یک ماک ایران کاوه ۳۰۰ هزار تومان فروخته می شد؛ در حالی که ماک آمریکایی بدون تریلر حدود ۲۰۰ هزار تومان به فروش می رسید. زندگی به کام او پیش می‏رفت تا جایی که بیش از ۲ هزار نیروی کار داشت.

زندگی نامه اصغر قندچی

قندچی پس از انقلاب

او در سال ۱۳۵۷ به فکر تولید آخرین قطعات ماک در ایران ازجمله موتور افتاده بود که انقلاب اسلامی پیروز شد؛ او در بحبوحه انقلاب برای ابطال سفارش ۴ هزار قطعه به آمریکا سفر کرده بود. دوستانش به او تذکر دادند همان‏ جا بماند و راهش را به سمت ایران پیش نگیرد اما او که برادرش جزو شهدای ۱۶ آذر بود به تهران بازگشت تا کار خود را ادامه دهد. از آمریکا که برگشت مستقیم سراغ کارخانه رفت:

همه را جمع کردم و در نطقی غرا به آن ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ گفتم مملکت اسلامی شده و کشور دنبال توسعه و پیشرفت است و بهتر است با توجه به شرایط و نیاز کشور ما هم تغییراتی بدهیم و پیشنهاد دادم تولید کامیون را کم کنیم و در عوض تولید وانت را به مجموعه اضافه کنیم. حتی گفتم می‏‏‏‏‏توانیم به کارگرها هم وانت بدهیم تا بعد از کار با وانت کار کنند.

قندچی در دوران آغاز جنگ

او هر کاری از دستش برمی‏ آمد برای حفظ این کارخانه انجام داد با این وجود تولید کارخانه تقریبا تعطیل شد. البته ایران کاوه شامل مصادره‏ ها نشد و جان سالم به در برد ولی این سلامت دوام زیادی نداشت. جنگ آغاز شده بود و قندچی هم باید کامیون ها را سرپا نگه می ‏داشت. این روال ادامه داشت تا اینکه سال ۱۳۶۲ دولت اعلام کرد کارخانه باید تحت مالکیت و مدیریت سازمان گسترش دربیاید. مدیری از طرف سازمان به قندچی معرفی شد. قندچی باید اموالش را تحویل او می‏داد ولی در جریان انتقال درگیری پیش آمد و سر و کار اصغر قندچی به زندان اوین افتاد. مدتی در زندان بود تا اینکه از جبهه ‏ها خبر می ‏رسد کامیون ها زمین ‏گیر شده‏ اند و باید کاری کرد. یک ‏راست سراغ او در اوین می‏روند و از قندچی می‏ خواهند در هیبت زندانی راهی خرمشهر شود. او قبول می‏کند:

گفت خرمشهر و مرزهای کشور درگیر جنگ شده و نیروی زمینی عراق در حال پیشروی است ولی ما «تانک‏بر» نداریم تا تانک‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی ارتش را به منطقه ببرند. تا این را گفت، چون آمار ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی سنگین تانکربر را داشتم گفتم شما ۵۶۰ تانک‏بر دارید؛ گفت این ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ همه خوابیده است و کار نمی‏ کند، گفتم من راهشان می‏ ا‏‏‏‏‏ندازم اما برای تعمیر و راه اندازی تانک برها قطعه هم لازم بود. برای حل این مشکل بودجه نیاز بود. رفتند و آمدند گفتند بودجه نداریم. گفتم خود من بودجه کار را تامین می کنم. فردا صبح رفتم و ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را دیدم و کار را شروع کردم و چند ساعتی نگذشت که توانستم ۲۰- ۱۵ ماشین را راه بیندازم. زمان جنگ که شد دیگر به ما قطعات بزرگ ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را نمی ‏دادند؛ ما معمولا از ماشین ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی روسی، انگلیسی و آلمانی استفاده می ‏‏‏‏‏کردیم و وقتی با مشکل تامین قطعات روبه ‏رو می ‏‏‏‏‏شدیم به کمک همدیگر وصله پینه می ‏‏‏‏‏کردیم. … ماشین درست کرده بودیم که موتورش ماک بود، بدنه ‏اش بنز و دیفرانسیال اش چیز دیگری بود.

زندگی نامه اصغر قندچی

قندچی پس از جنگ دوباره به کارگاهش بازگشت و تا آخر عمر هم در این کارگاه کار کرد و تا پیش از بستری شدن در بیمارستان همچنان در آن مشغول به کار بود. او با قطعات باقی مانده از کامیون های قدیمی خودش را سرگرم می‏ کرد. آنجا حتی چندین کامیون را با همین قطعات سرهم کرده بود. کارخانه ایران کاوه که او موسس آن بود گرچه بعدها به شرکت سایپادیزل تغییر نام پیدا کرد و پس از ماک به تولید محصولات ولوو پرداخت و در چند سال اخیر هم به سراغ مونتاژ کامیون های چینی رفته است، اما سوله ایران کاوه همچنان در خیابان قزوین پابرجاست و کامیون های ماک همچنان در جاده‏ های ایران تردد دارند.

*رضا نیازمند مؤسس سازمان مدیریت صنعتی و بنیان گذار سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. وی نقش برجسته ایی در احداث کارخانجات تراکتورسازی تبریز، ماشین سازی تبریز، ماشین سازی اراک و آلومینیوم اراک در زمان مدیریت خود در سازمان گسترش و نوسازی صنایع داشته است. همچنین نقش ارزنده ایی در ایجاد صنایع مس سرچشمه و شرکت یوریران داشته است. در زمان تصدی وی به عنوان معاونت صنایع در وزارت دکتر عالیخانی، شرکت ایران ناسیونال و ماک ایران تأسیس و شروع به کار کرد.

*برگزیده ای از صفحات ۱۳۴ تا ۱۳۸ کتاب «تکنوکراسی و سیاست گذاری اقتصادی در ایران به روایت رضا نیازمند» است که به کوشش علی اصغر سعیدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، جامعه شناس و مورخ تاریخ اقتصادی ایران دوران پهلوی، منتشر شده است.

ادامه مطلب
WAREN-3 (2)
زندگی نامه وارن بافت آموزگار سرمایه گذاری

زندگی نامه وارن بافت آموزگار سرمایه گذاری و یکی از ثروتمندترین و مورد احترام ترین تجار جهان:

وارن بافت در سال ۱۹۳۰ در نبراسکا متولد شد و از همان کودکی هوش مالی قوی داشت. او شرکت مشارکت بافت را در سال ۱۹۶۵ با مسئولیت محدود ایجاد کرد و تا سال ۱۹۶۵ کنترل شرکت برکشایر هاتاوی را در دست گرفت. بافت در آن زمان مسئولیت مجتمعی تجاری را بر عهده داشت که در رسانه ها، بیمه، انرژی و صنایع موادغذایی و آشامیدنی سرمایه گذاری کرده بود و از همین طریق به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا و بشردوستی نامی مبدل شد.

همسر و فرزندان

وارن بافت در سال ۲۰۰۶ و در سن ۷۶ سالگی با آسترید مرکس، شریک قدیمی خود ازدواج کرد. بافت پیش از ازدواج دوم، با اولین همسرش سوزان تامسون از سال ۱۹۵۲ تا زمان مرگ وی در سال ۲۰۰۴ بود؛ اگرچه این زوج در دهه ۷۰ از هم جدا شدند. او و سوزان سه فرزند داشتند: سوزان، هاوارد و پیتر.

ارزش خالص

املاک و دارایی های وارن بافت تا سال ۲۰۱۸ ارزش خالصی بالغ بر ۸۴ میلیارد دلار داشته است.

کمک های اخیر وارن بافت به خیریه

​براساس گزارش یو اس اس تودی، بین سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۷، بافت ۲۸ میلیارد دلار به خیریه ها کمک کرده است.

دوران کودکی

در زندگی نامه وارن بافت آمده است که پدرش هاوارد بافت تاجر و سیاستمدار بود. وارن بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها پسر خانواده بافت بود. او در همان کودکی نیز استعداد شگفت انگیزی در تجارت از خود نشان می داد. وارن تحصیلات خود را در دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد. در سال ۱۹۴۲ پدرش در انتخابات کنگره آمریکا پیروز شد و در پی آن وارن بافت به همراه خانواده به واشنگتن دی سی نقل مکان کرد. وی در آن جا در مدرسه راهنمایی آلیس دیل تحصیلات اش را ادامه داد و در سال ۱۹۴۷ در ۱۷ سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون فارغ التحصیل شد.

وارن بافت در آن دوران کارش را با فروش خانه به خانه آدامس، نوشابه کوکاکولا و مجلات هفتگی شروع کرد و مدتی نیز در مغازه پدربزرگ اش مشغول به کار شد. در ۱۱ سالگی سه سهم شرکت سایتزسرویس را به قیمت هر سهم ۳۷ دلار خرید. پس از مدتی، قیمت هر سهم به ۲۷ دلار کاهش یافت. وی دست نگه داشت و پس از مدتی هر سهم را ۴۰ دلار فروخت؛ ولی سیر صعودی قیمت سهام مذکور ادامه یافت و به ۵۰۰ دلار رسید. این تجربه بعدها به یکی از بزرگ ترین درس های سرمایه گذاری وارن بافت تبدیل شد و این پیام را در بر داشت که صبر و شکیبایی یکی از اصول اولیه سرمایه گذاری است که در زندگی نامه وارن بافت به آن اشاره شده است.

تحصیلات و اولین مشاغل

بافت در سن ۱۶ سالگی تحصیلات اش را در رشته اقتصاد در دانشگاه پنسیلوانیا آغاز کرد. پس از سپری کردن دو سال در پنسیلواینا، به دانشگاه نبراسکا رفت تا تحصیلاتش را در آن جا به پایان برساند و در سن ۲۰ سالگی با درآمد ده هزار دلاری دوران کودکی اش از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

او در سال ۱۹۵۱ مدرک لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کلمبیا، جایی که در کلاس های اقتصاددان بزرگ، بنجامین گراهام حضور یافته بود، دریافت کرد. وارن بافت پس از آن، تحصیلاتش را در موسسه مالی نیویورک ادامه داد.

بافت با الهام از کتاب «سرمایه گذار هوشمند» گراهام به مدت سه سال به فروش اوراق بهادار بافت-فالک پرداخت و همچنین به مدت دو سال به عنوان تحلیل گر در شرکت گراهام-نیومن در خدمت استادش گراهام بود.

شرکت برکشایر هاتاوی

در دوران جوانی و پس از فراغت از تحصیل، پدر وارن و استادش گراهام سعی بر منصرف کردن وی از کار در وال استریت داشتند. ولی وارن که علاقه ی زیادی به تجارت داشت، به گراهام پیشنهاد کرد که به صورت رایگان برای شرکت اش مشغول به کار شود ولی پیشنهاداش پذیرفته نشد. پس از آن، وارن سرخورده، به زادگاهش بازگشت و در مؤسسه ی کارگزاری پدرش مشغول به کار شد. در سال ۱۹۵۴، گراهام تغییر عقیده داده و وارن را در شرکت خود پذیرفت. ولی با تعطیلی شرکت گراهام، وارن بافت مجبور به شروع کسب و کار شخصی خود شد.

وارن بافت در سال ۱۹۵۶ شرکت مشارکت بافت را با مسئولیت محدود در زادگاهش اوماها تأسیس کرد.​ وی با استفاده از تکنیک هایی که از گراهام آموخته بود شرکت های زیادی را که ارزشی بیش از تخمین تحلیل گران داشتند شناسایی کرده و از همین طریق تبدیل به یک میلیونر شد؛​ یکی از این شرکت ها، نساجی برکشایر هاتاوی بود. او که در اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع به جمع آوری سهام این شرکت کرده بود، تا سال ۱۹۶۵ کنترل کامل آن را در دست گرفت.

با وجود موفقیت شراکت بافت، در سال ۱۹۶۹ این شرکت را منحل کرد تا بر توسعه برکشایر هاتاوی تمرکز کند. بافت تولیدات نساجی برکشایر هاتاوی را به تدریج به صفر رساند و در عوض دارایی های آن را با خرید سهام در رسانه ها (واشنگتن پست)، بیمه (GEICO) و نفت (اکسون) گسترش داد. در این زمان وارن بافت که اکنون به موفقیت های بزرگی دست یافته بود، سرمایه گذاری های به ظاهر ضعیف را به منابع پول سازی قدرتمندی تبدیل کرد، که از آن جمله می توان شرکت برادران سولومون را نام برد که رسوایی های زیادی به بار آورده بود.

بعد از سرمایه گذاری قابل توجه برکشایر در کوکاکولا، بافت از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۶ مدیریت این شرکت را بر عهده گرفت. وارن بافت همچنین مدیریت شرکت هلدینگ بین المللی سیتی گروپ، هلدینگ گراهام و شرکت ژیلت را در کارنامه دارد.

فعالیت های بشردوستانهوارن بافت آموزگار سرمایه گذاری

در زندگی نامه وارن بافت فعالیت های بشردوستانه زیادی به چشم می خورد و در ژوئن ۲۰۰۶، با اعلام این که تمام ثروتش را به خیریه خواهد بخشید، ۸۵ درصد آن را به بنیاد بیل و ملیندا گیتس واگذار کرد. این بزرگ ترین مبلغ صدقه پرداخت شده در تاریخ ایالات متحده است. در سال ۲۰۱۰، وارن بافت و بیل گیتس کارزاری را برای جذب ثروتمندان بیشتر برای کمک های بشردوستانه آغاز کردند. در سال ۲۰۱۲، بافت اعلام کرد که به سرطان پروستات مبتلا شده است. وی در ژوئیه همان سال تحت درمان قرار گرفت و دوره درمانی اش تا پایان ماه نوامبر به پایان رسید. ​مشکلات جسمی تأثیر اندکی بر عملکرد موفق بافت هشتاد ساله داشته و او همچنان در فهرست ثروت مندترین افراد دنیا در مجله فوربس باقی مانده است.

شرکت ها و سرمایه گذاری های بافتوارن بافت آموزگار سرمایه گذاری

بافت در فوریه ۲۰۱۳ شرکت اچ .جی .هینز را با دارایی هایی شخصی به مبلغ ۲۸ میلیارد دلار خریداری کرد. شرکت باتری سازی دوراسل و گروه مواد غذایی کرافت در سال ۲۰۱۵ به برکشایر هاتاوی الحاق شدند تا در رده بندی بزرگ ترین شرکت های تولید مواد غذایی و نوشیدنی ایالات متحده در جایگاه سوم قرار گیرند.

سایت Drive 2vote

در سال ۲۰۱۶، بافت Drive2Vote را راه اندازی کرد که وب سایتی با هدف تشویق اهالی نبراسکا برای رأی دادن و همچنین کمک به ثبت و هدایت رای دهندگان در مسیرهای طولانی منتهی به محل رای گیری است.​

بافت که حامی هیلاری کلینتون نامزد ریاست جمهوری دموکرات بود، در سال ۲۰۱۵ دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه را به چالش اشتراک بازده مالیاتی دعوت کرد. او در جریان یک گردهمایی انتخاباتی در ۱ اوت در اوماها گفت: «حاضرم با او در هر زمانی پیش از انتخابات در اوماها یا مارالاگو ملاقات کنم یا او می تواند مکان مورد نظر اش را انتخاب کند. بازده مالیاتی یکدیگر را به اشتراک می گذاریم. حسابرس ها، بازده مالیاتی هر دو ما را زیر نظر دارند؛ و باور کنید، هیچ کس جلوی ما را از صحبت در مورد بازده مالیایتی نخواهد گرفت». با این که ترامپ پیشنهاد را نپذیرفت، این موضوع در نهایت مانع از انتخاب وی به ریاست جمهوری نشد.

شرکت های IBM و Apple

وارن در می ۲۰۱۷ اعلام کرد که حدود ۸۱ میلیون سهم متعلق به شرکت IBM را به فروش رسانده و بر این باور است که ارزش این شرکت نسبت به شش سال قبل کاهش یافته است. پس از فروش دیگری در سه ماهه سوم، سهم او در شرکت به ۳۷ میلیون سهم تقلیل یافت.​ از طرف دیگر، او سرمایه گذاری در اپل را ۳ درصد افزایش داد و با به جریان انداختن حواله ۷۰۰ میلیون سهم، به بزرگ ترین سهامدار بانک آمریکا تبدیل شد. وی در ابتدای سال بعد تعداد بیشتری از سهام اپل را خریداری کرد تا بزرگ ترین سرمایه گذاری برکشایر هاتاوی را رقم زند.

سرمایه گذاری در خدمات درمانی

در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۸، برکشایر هاتاوی، جی پی مورگان، چیس و آمازون طی انتشار خبری به صورت رسمی اعلام کردند که اجرای طرحی گروهی را برای تشکیل یک شرکت خدمات بهداشتی جدید برای کارمندان آمریکایی در نظر دارند.

طبق این خبر، شرکت مذکور، اهداف و محدودیت های شرکت های سودمحور را نخواهد داشت، چرا که در تلاش است هزینه ها را کاهش داده و روند کلی خدمات درمانی را برای بیماران با تمرکز اولیه بر راه حل های مبتنی بر تکنولوژی آسان کند.

بافت که هزینه های درمانی را به زالویی سیری ناپذیر در اقتصاد آمریکا تشبیه کرده، در این باره می گوید: «بر این باوریم که پشتوانه قرار دادن سرمایه های مشترک مان برای درخشان ترین استعدادهای کشور می تواند در درازمدت، هزینه های فزاینده درمانی را کنترل کرده و همزمان رضایت بیماران را جلب کند».

طبق گزارش هادر ماه مارس، شرکت هوم سرویس متعلق به برکشایر هاتاوی که در جایگاه دوم رده بندی بزرگ ترین مالکان کارگزاری مسکونی در آمریکا است، بیش از پیش به کسب رده اول این فهرست نزدیک شده است. در حال حاضر شرکت ریلوجی ان آر تی، در رتبه اول این فهرست قرار دارد. ​در زندگی نامه وارن بافت، وی در سال ۲۰۰۰ آگاهی چندانی از خریداری هوم سرویس به عنوان بخشی از شرکت انرژی میدامریکن توسط برکشایر هاتاوی نداشته است. طبق آمار، وارن بافت در حال حاضر ثروتی ۸۷.۵ میلیارد دلاری دارد.

منابع:

https://www.biography.com/business-figure/warren-buffett

https://www.investopedia.com/university/warren-buffett-biography/

ادامه مطلب