معامله در نواحی عرضه و تقاضا چگونه انجام می شود؟ نواحی عرضه و تقاضا را چگونه می توان ترسیم کرد؟ به منظور فعالیت در بازارهای مالی باید دانش و تجربه کافی برای تحلیل نمودارهای قیمتی را داشته باشید. فعالان بازارهای مالی از روش های مختلف برای تحلیل نمودار قیمتی دارایی موردنظر خود استفاده می کنند. شما با توانایی شناسایی نواحی عرضه و تقاضا می توانید نواحی ای را که امکان برگشت روند در آن ها بیشتر است پیدا کنید، وارد معامله شوید و به این ترتیب سود مناسبی را به دست آورید. معامله در نواحی عرضه و تقاضا که گاهی با سطوح حمایت و مقاومت اشتباه گرفته می شود و همچنین روش های مختلف معامله گری در این نواحی، موضوعی است که در این مقاله به طور کامل بررسی شده است.
استراتژی معامله در نواحی عرضه و تقاضا
پیش از آنکه بخواهیم عرضه و تقاضا را به عنوان یک استراتژی معاملاتی بررسی کنیم، باید با مفهوم آن به صورت کلی آشنا شویم. براساس علم اقتصاد، قانون عرضه و تقاضا، قیمت یک محصول را تعیین می کند. بر مبنای قانون عرضه و تقاضا، زمانی که عرضه یک محصول، زیاد و تقاضای آن کم باشد، قیمت ها کاهش می یابند تا خریداران برای خرید تحریک شوند، اما زمانی که عرضه محصولی کم و تقاضا برای آن زیاد باشد، قیمت باید افزایش یابد تا کمیابی آن محصول را نشان دهد.
برای مثال زمانی که شما قصد خرید یک خانه را داشته باشید، عرضه و تقاضا برای ملک قیمت و ارزش خانه را تعیین می کند که این امر به چند عامل اقتصادی وابسته است. تمام این عوامل اقتصادی در تعیین قیمت ملک و همچنین افزایش و کاهش ارزش آن مؤثر هستند.
یکی از فاکتورهای مهم و مؤثر بر قیمت ملک نرخ تولد در یک کشور است. اگر میزان نرخ تولد در کشوری روند نزولی داشته باشد، به دلیل آنکه تقاضا برای خرید خانه نیز کاهش می یابد، قیمت ها طی 25 تا 30 سال بعد روندی نزولی خواهند داشت؛ زیرا افرادی که نیاز به خانه دارند کاهش خواهد یافت.
بنابراین در چنین حالتی که عرضه زیاد و تقاضا رو به کاهش است، قیمت نیز برای تحریک اشتیاق خریداران باید کاهش یابد. عرضه و تقاضا در بازارهای مالی از جمله فارکس، کامودیتی ها، ارزهای دیجیتال و… نیز از همین مفهوم گرفته شده است.
عوامل مختلفی از جمله رویدادهای خبری، گزارش های اقتصادی و فعالیت و جریان بازار سبب می شود تریدرهای مختلف با استراتژی های متفاوت برای خرید یا فروش دارایی های خود اقدام کنند و به این ترتیب میزان عرضه و تقاضا را تغییر دهند. این تغییرات که می توانند صعودی، نزولی یا خنثی باشند، در نمودارهای قیمتی مشاهده می شوند. حالت های مختلفی که ممکن است دیده شوند، به ترتیب زیر هستند:
- زمانی که قیمت روند صعودی داشته باشد، تقاضا از عرضه بیشتر خواهد بود.
- زمانی که قیمت در روند نزولی قرار بگیرد، عرضه بیشتر از تقاضا خواهد بود.
- زمانی که قیمت در یک رنج مشخص نوسان می کند و درواقع یک روند خنثی دارد، می توان گفت میزان عرضه و تقاضا در تعادل است.
در ادامه شرایط پیش آمده در تصویر فوق را در سه مرحله بررسی خواهیم کرد.
- ابتدا روند قیمتی در یک محدوده مشخص نوسان می کند که نمی توان به آن روند صعودی یا نزولی گفت. در چنین حالتی گفته می شود قیمت در یک وضعیت خنثی (باکس رنج) در حال نوسان است و این شرایط زمانی پیش می آید که میزان عرضه و تقاضا در تعادل نسبی باشند و هیچ کدام بر دیگری پیشی نگیرد. این شرایط ادامه دارد تا زمانی که میزان تقاضا افزایش پیدا کند، با آغاز این وضعیت، قیمت از حالت خنثی خارج می شود و افزایش پیدا می کند.
- قیمت به روند صعودی خود ادامه می دهد، اما براساس یک دلیل که می تواند خبر، گزارش یا هر چیز دیگری باشد، میزان عرضه از تقاضا بیشتر می شود. سپس معامله گران سعی در فروش دارایی خود (در تصویر، جفت ارز EUR/USD) دارند و به این ترتیب سبب افت قیمت خواهند شد. با بازکردن معاملات فروش توسط تریدرهای بیشتر، ریزش قیمت جفت ارز ادامه خواهد داشت.
- در مرحله بعد، بازکردن معاملات خرید که به معنای افزایش میزان تقاضاست، سبب می شود قیمت افزایش پیدا کند. این شرایط تا زمانی که میزان عرضه به اندازه تقاضا به بازار وارد نشود (فروشندگانی اقدام به فروش دارایی برابر با میزان تقاضای جدید در بازار کنند) ادامه خواهد داشت.
- پس از افزایش قیمت پیش آمده (به دلیل بیشتربودن ارزش معاملات خرید)، باز هم شاهد یک حالت خنثی (باکس رنج) فشرده خواهیم بود که در آن میزان عرضه و تقاضا به نسبت برابر بوده و درواقع ارزش معاملات خرید و فروش تقریباً با هم برابر است.
آنچه بیان کردیم، تفسیری زنده از روند قیمتی است که در روزها، هفته ها، فصل ها و سال های بعد نیز ادامه خواهد داشت. تفسیر قیمتی بنا بر عرضه و تقاضا برای زمان های کوتاه تر از جمله ساعت، دقیقه و… نیز صدق خواهد کرد.
نحوه تسکیل نواحی عرضه و تقاضا چگونه است؟
با آشنایی نسبی با مفاهیم عرضه و تقاضا، حتماً این سؤال مطرح می شود که چگونه می توان این مفاهیم را در کنار یکدیگر قرار داد یا اینکه نواحی عرضه و تقاضا در چه جاهایی تشکیل می شوند. همچنین چطور می توان از این مفاهیم در استراتژی های معاملاتی استفاده کرد و برگشت روند (شروع یک روند جدید مانند آغاز یک روند صعودی بعد از به پایان رسیدن یک روند نزولی) را به درستی تشخیص داد.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
برای جواب به این سؤالات باید در ابتدا بدانید چه عاملی سبب ایجاد عرضه و تقاضا می شود. درحقیقت تغییر در عرضه و تقاضا تنها زمانی رخ می دهد که معامله گران بزرگ اقدام به خرید یا فروش کنند. درواقع ما به عنوان یک معامله گر خرد، قدرتی در ایجاد تغییر در میزان عرضه و تقاضا و در پی آن روند قیمتی نداریم.
بانک ها و سازمان های بزرگ با میزان دارایی فراوانی که دارند، می توانند معاملاتی با ارزش بسیار بالا انجام دهند و به این ترتیب بر میزان عرضه و تقاضا (و قیمت) تأثیر بگذارند. ما نیز با دارایی بسیار محدودی که داریم (هرچند به نظر خودمان زیاد باشد) نقشی در این تغییرات نخواهیم داشت.
گفتنی است بانک ها به دلیل حجم بالای معاملاتی که قرار است ثبت کنند، نمی توانند معاملات خود را یک باره در بازار فارکس انجام دهند، بلکه برای آنکه سبب کاهش قیمت نشوند و معاملات بعدی خود را با قیمت تقریباً مشابه قیمت معاملات قبلی ثبت کنند، باید آن ها را در چند معامله کوچک انجام دهند. به این ترتیب می توانند تأثیری مشابه ثبت یک معامله بزرگ را با ثبت چندین معامله کوچک داشته باشند.
اما مشکلی که پیش می آید، این است که معاملات آن ها (حتی اگر معاملات به بخش های کوچک تقسیم شود) به قدری بزرگ است که افراد با دارایی های خود به دلیل حجم کم دارایی، گزینه مناسبی برای قرارگرفتن در طرف مقابل بانک ها به منظور انجام معاملات نیستند.
درحقیقت زمانی که بانک ها قصد بازکردن معامله خرید را داشته باشند، به هزاران تریدر با معاملات فروش نیاز دارند. همچنین اگر بخواهند دارایی خود را بفروشند، به تعداد زیادی از تریدرهایی که قصد خرید همان دارایی را دارند نیاز است. برای رسیدن به این هدف بانک ها معاملات خرد خود را ثبت می کنند و اجازه می دهند قیمت باز هم به قیمت پیشین بازگردد تا بتوانند دیگر معاملات خرد باقی مانده را ثبت کنند.
برای مثال اگر یک بانک قصد فروش میزان زیادی از یک دارایی را داشته باشد، بخشی از آن را می فروشد و سپس با رسیدن دوباره قیمت به همان قیمت، برای فروش بخش بعدی معامله بزرگ خود اقدام خواهد کرد. برای درک بیشتر آنچه گفته شد می توانید تصویر زیر را بررسی کنید.
در ابتدا بانک ها موقعیت هایی را که می توانند باز می کنند (براساس تصویر بالا در ابتدا بانک اقدام به بازکردن یک موقعیت فروش یا Short کرده است). در گام بعدی، از آنجا که تمام حجم معامله در نقطه اول وارد نشده بود، بانک شرایطی را فراهم می کند که قیمت افزایش یابد و باز هم به محدوده قبلی که معاملات خود را باز کرده بود، برسد. با این کار بانک ها می توانند دیگر معاملات خرد را در همان قیمت یا قیمتی نزدیک به آن ثبت کنند.
در گام آخر بانک ها اجازه می دهند این بار یک تغییر روند و جهش بزرگ ایجاد شود و به عبارت دیگر این بار با بازکردن موقعیت خرید زمینه افزایش قیمت را فراهم نخواهند کرد تا یک روند نزولی بزرگ در دارایی رخ دهد. در روش انجام معامله براساس عرضه و تقاضا، از آنجا که ما به عنوان یک معامله گر جزء، قدرت تغییر روند را نداریم، باید هم سو با معاملات بانکی، موقعیت هایی را باز کنیم تا بتوانیم همراه با آن ها به سود برسیم. در تصویر زیر می توانید نواحی عرضه و تقاضا را مشاهده کنید. نواحی عرضه با رنگ قرمز و نواحی تقاضا با رنگ آبی مشخص شده اند.
قیمت از ناحیه عرضه به تقاضا و بالعکس، بارها و بارها حرکت می کند. اگر بتوانید نواحی عرضه و تقاضا را به درستی شناسایی کنید (در آینده روش شناسایی این نواحی را کامل شرح خواهیم داد) می توانید در بهترین زمان وارد این فازهای برگشت روند شوید و معاملاتی با ریسک پایین با نسبت ریسک به ریوارد بسیار مناسب را داشته باشید.
در این بخش سعی می کنیم مطالبی را ارائه دهیم تا بتوانید نواحی عرضه و تقاضا و چگونگی کارکرد آن ها را به درستی درک کنید.
ناحیه تقاضا چیست؟
ناحیه تقاضا در نمودار قیمتی، به جایی اشاره دارد که بانک ها موقعیت های بزرگ خرید (Long / Buy) را باز می کنند؛ یعنی همان سطوح حمایتی معاملات عرضه و تقاضا.
درواقع نواحی تقاضا که در زمان بازکردن معاملات خرید از سوی بانک ها در تعداد یا حجم بالا شکل می گیرد، سبب به وجود آمدن تقاضای بیشتر از سوی معامله گران می شود و این موضوع به برگشت قیمت و حرکت به سمت اهداف بالاتر می انجامد. نقطه ای که قیمت در آن معکوس شده، به عنوان ناحیه تقاضا شناخته می شود.
ناحیه عرضه چیست؟
در مقابل، نواحی عرضه مناطقی را نشان می دهند که بانک ها موقعیت های فروش در تعداد یا حجم بسیار بالا باز می کنند. این نواحی نقاط مقاومتی هستند که ممکن است کاهش قیمت از آن ها شروع شود.
درحقیقت نواحی عرضه که در زمان بازکردن معاملات فروش (Short / Sell) از سوی بانک ها در تعداد یا حجم بالا شکل می گیرند، سبب به وجود آمدن عرضه بیشتر از سوی معامله گران شده و این موضوع به برگشت قیمت و حرکت به سمت اهداف پایین تر منجر خواهد شد. نقطه ای که قیمت در آن معکوس می شود، منطقه عرضه شناخته می شود. اگر قیمت در این ناحیه افت کند، احتمال زیادی دارد که در آینده باز هم در همین محدوده با کاهش قیمت مواجه شود.
دو الگوی رایج نواحی عرضه و تقاضا
الگوهای مختلفی در این نواحی شکل می گیرند که ما در این مقاله دو نوع آن را بررسی کرده ایم. از آنجا که نواحی عرضه و تقاضا مشابه هستند (از لحاظ برخی ویژگی ها که پیش از این کامل بررسی کردیم) در نواحی ای که قیمت می تواند تغییر کند، عرضه و تقاضا بر این اساس که آن ناحیه از یک برگشت روند ایجاد می شود یا روند خود را ادامه می دهد، به دو دسته تقسیم می شود که در ادامه بیان می کنیم.
الگوهای ادامه دار
در یک روند صعودی (Rally)، منشأ حرکت (Base) ایجاد می شود و باز هم شاهد ادامه روند صعودی (Rally) خواهیم بود.
Rally – Base Rally (RBR)
در یک روند نزولی (Drop)، منشأ حرکت (Base) ایجاد می شود و باز هم شاهد ادامه روند نزولی (Drop) خواهیم بود.
Drop – Base – Drop (DBD)
این نواحی همیشه در اواسط روند حرکتی تشکیل می شوند و دلیل ایجاد آن ها بستن معاملات یا سیو سود توسط بانک هاست. البته بد نیست بدانید معمولاً الگوهای ادامه دهنده، در مقابل الگوهای تغییر روند، به خوبی کار نمی کنند؛ به این معنا که همیشه روند مورد انتظار تریدر را پیش نخواهند گرفت.
این نواحی با بازکردن موقعیت های کمتر از سوی بانک ها شکل می گیرند؛ به همین دلیل در مقابل الگوهای برگشتی قدرت چندانی ندارند.
الگوهای برگشتی
در یک روند صعودی (Rally)، منشأ حرکت (Base) ایجاد می شود و سپس شاهد شکل گرفتن یک روند نزولی (Drop) خواهیم بود.
Rally – Base – Drop (RBD)
در یک روند نزولی (Drop)، منشأ حرکت (Base) ایجاد می شود و سپس شاهد شکل گیری یک روند صعودی (Rally) خواهیم بود.
Drop – Base – Rally (DBR)
این نواحی زمانی تشکیل می شوند که معمولاً به دلیل خرید یا فروش میزان حجم بالایی از یک جفت ارز، روند اصلی حرکت تغییر می کند. نواحی برگشتی برای بازکردن معاملات براساس استراتژی عرضه و تقاضا بسیار مناسب هستند. نواحی برگشتی معمولاً با انجام معاملات خرید و فروش توسط بانک ها و معامله گران بزرگ تشکیل می شوند.
حجم و تعداد معاملاتی که در این نواحی سبب ایجاد یک تغییر در روند قیمتی می شوند، در مقایسه با معاملات تشکیل دهنده نواحی ادامه دهنده، بسیار بزرگ تر هستند؛ البته شما نباید خیلی درگیر نوع نواحی باشید، بلکه هدف شما باید این باشد که تجربه کسب کنید و معاملاتی را در این نواحی انجام دهید.
شما می توانید روی نواحی با الگوی برگشتی تمرکز کنید و در این نواحی معاملات خود را انجام دهید؛ با این حال وسواس انجام معامله تنها در این نواحی را نداشته باشید؛ زیرا یافتن یک ناحیه عرضه و تقاضا به درستی باارزش تر از نوع آن ناحیه است.
درحقیقت مهارت کلیدی شما در معامله براساس عرضه و تقاضا باید پیداکردن درست نواحی و ترسیم آن نواحی روی نمودار قیمتی باشد. زمانی که شما به اندازه کافی در این کار مهارت پیدا کنید، پس از آن می توانید تصمیم بگیرید تنها در نواحی خاصی اقدام به بازکردن معامله کنید، اما در ابتدای کار سخت نگیرید.
شناسایی نواحی عرضه و تقاضا
اگر بخواهید در معامله گری براساس عرضه و تقاضا به موفقیت برسید، باید در یافتن این نواحی با احتمال گرفتن سود بالا از آن ها و همچنین ترسیم درست محدوده، به مهارت برسید. با گذشت زمان، تمرین و کسب تجربه در این راه، حتماً به هدف خواهید رسید؛ با این حال چند ترفند وجود دارد که راه را ساده تر می کند و به شما در این مسیر کمک خواهد کرد. در ادامه ابتدا به بررسی چگونگی یافتن نواحی عرضه و تقاضا روی نمودار قیمتی خواهیم پرداخت.
باید بدانید احتمالاً در پیداکردن این نواحی با مشکلاتی مواجه خواهید شد؛ با این حال همان طور که پیش از این نیز اشاره کردیم، ترفندهایی وجود دارد که می توان با استفاده از آن ها این نواحی را به سادگی پیدا کرد. در مطالب پیش به این نکته اشاره شد که نواحی عرضه و تقاضا زمانی تشکیل می شوند که بانک ها مقادیر بالایی از یک دارایی را خریداری کنند یا بفروشند.
این نواحی در نمودار قیمتی به صورت رشد یا افت شدید قیمت دیده می شود؛ بنابراین بسیار ساده است و برای یافتن نواحی عرضه و تقاضا باید به دنبال صعود یا نزول شدید قیمت دارایی باشید. این علائم بدیهی نشان دهنده آن هستند که بانک ها مقدار زیادی از دارایی مربوط را در آن محدوده خریداری کرده یا فروخته اند. برای درک بهتر مطالب گفته شده بهتر است نگاهی به تصویر زیر بیندازید.
به نواحی موجود در تصویر بالا که قیمت افزایش پیدا کرده است توجه کنید. همان طور که مشاهده می کنید، این نواحی بسیار شدید و شارپ هستند. چنین افزایش قیمتی زمانی رخ می دهد که یک نوعی نبود تعادل در میزان عرضه و تقاضا ایجاد شود. در این مورد (که با افزایش شدید قیمت روبه رو هستیم) میزان تقاضا بر میزان عرضه پیشی گرفته است.
درحقیقت بازکردن یک موقعیت خرید توسط بانک ها این شرایط را در نمودار قیمتی جفت ارز ایجاد می کند، اما اگر بخواهیم این موضوع را دقیق تر بررسی کنیم، می توان سه حرکت از سوی بانک ها را عامل اصلی ایجاد چنین نواحی روی نمودار قیمتی دانست:
- بازکردن موقعیت های خرید (Long / Buy)
- بستن موقعیت های فروش (Short / Sell)
- سیو سود از معاملات فروش
با وجود اینکه (تا به امروز) نمی توان به طور دقیق گفت کدام یک از سه عاملی که در بالا ذکر کردیم، سبب افزایش شدید قیمت شده است، می توان گفت زمانی که یک افزایش شدید قیمتی را در نمودار قیمتی جفت ارز می بینیم، دلیل آن یکی از عواملی است که به آن ها اشاره کردیم.
با توجه به مطالبی که گفته شد، نتیجه می گیریم که برای یافتن نواحی تقاضا باید به دنبال افزایش شدید قیمتی در نمودار باشیم. زمانی که چنین شرایطی پیش می آید، می توان گفت بانک در حال انجام فعالیت در بازار است؛ یعنی بازکردن موقعیت خرید برای صعود قیمت.
براساس آنچه در مطالب پیشین بیان شد، می توان گفت با رسیدن قیمت به مبدأ روند صعودی، باز هم شاهد افزایش قیمت در نمودار جفت ارز خواهیم بود. به چنین محدوده هایی، ناحیه تقاضا گفته می شود که در تصویر زیر هم قابل مشاهده است.
با توجه به تصویر، تقریباً تمام نواحی تقاضا سبب برگشت قیمت شده یا حداقل به ایجاد حرکت در قیمت انجامیده است. حتی زمانی که برگشت قیمت بزرگی در نمودار دیده نمی شود، باز هم قیمت از ناحیه تقاضا فاصله می گیرد و به عبارت دیگر قیمت افزایش می یابد. با وجود این نواحی شما می توانید زمان و مکان دقیق برگشت قیمت را پیش بینی کنید.
برای برسی ترسیم نواحی تقاضا در مبدأ حرکت، که وقتی تقاضا بیش از عرضه باشد، تشکیل می شوند، باید آن ها را در محدوده مبدأ (Base) تا پایین ترین بخش نوسان پیش از شروع حرکت بزرگ بکشید؛ به زبان ساده برای کشیدن ناحیه تقاضا باید محدوده ناحیه را تا پایین ترین بخش کندل ادامه دهید؛ طوری که تمام سایه (Shadow) را نیز در بر بگیرد به این ترتیب شما موفق شده اید تمام نواحی ای که بانک ها موقعیت های خود را باز کرده اند، در نواحی ترسیم شده وارد کنید، اما برای ترسیم نواحی عرضه به تصویر و مطالبی که در ادامه آمده است، توجه کنید.
برای یافتن نواحی عرضه باید فرایندی مشابه پیداکردن نواحی تقاضا را طی کنیم؛ با این تفاوت که در اینجا به دنبال افت قیمت های شدید هستیم. چنین شرایطی (افت قیمت شدید) زمانی رخ می دهد که بانک ها اقدام به بازکردن معاملات فروش کنند.
بانک ها به هر دلیلی (بازکردن یک موقعیت جدید فروش، بستن یک موقعیت خرید یا سیو سود) اقدام به فروش جفت ارز کنند، به دلیل بالابودن حجم معاملات خود نمی توانند هدفشان را در یک معامله انجام دهند؛ به همین دلیل احتمالاً باز هم قیمت را به محدوده عرضه (قیمتی که در آن اقدام به فروش جفت ارز کرده بودند) بازگردانده و باقی دارایی خود را به فروش می رسانند.
اگر نواحی عرضه را روی نمودار قیمتی ترسیم کنید، چیزی شبیه تصویر فوق خواهید دید. همان طور که می بینید تقریباً تمامی نواحی رسم شده سبب ایجاد تحرکات قیمتی و برخی نیز به برگشت قیمتی شدید منجر شده اند؛ با این حال برخی از این نواحی نیز تنها سبب یک افت قیمتی کوچک خواهند شد که ممکن است 2 تا 3 ساعت طول بکشد.
برای آنکه بتوانید نواحی عرضه و تقاضا را به درستی پیدا کنید، باید زمانی را برای تمرین و کسب تجربه در این راه صرف کنید، با مطالعه این راهنما می توانید در زمان کوتاه تری به موفقیت برسید. فراموش نکنید نواحی عرضه و تقاضا از کاهش و افزایش قیمت تشکیل می شوند؛ حتی اگر افزایش و کاهش قیمت چندان شدید نباشد.
پیداکردن نواحی که در زمان افزایش و کاهش شدید قیمت شکل می گیرند، ساده تر است؛ با این حال ممکن است نواحی عرضه و تقاضای بسیار خوبی نیز در نواحی ای که صعود یا نزول شدید رخ نداده تشکیل شوند.
نحوه ترسیم نواحی عرضه و تقاضا
یافتن این نواحی بسیار مهم است، اما مهم تر این است که بتوانید این نواحی را به درستی روی نمودار قیمتی ترسیم کنید. یک معامله خوب براساس نواحی عرضه و تقاضا، به این بستگی دارد که شما این نواحی را به درستی ترسیم کرده اید یا نه.
اگر ناحیه موردنظر را (عرضه یا تقاضا) بسیار بزرگ ترسیم کنید، ریسک شما در معاملات نیز بالا خواهد رفت، اما اگر ناحیه عرضه یا تقاضا را خیلی محدود ترسیم کنید (که از حالت قبل بدتر است) شاید قیمت جفت ارز پیش از برگشت، به محدوده ای که شما مشخص کرده اید، نرسد. در چنین شرایطی، سفارش شما ثبت نشده و اصلاً معامله ای انجام نخواهد شد. خوشبختانه با دانستن ترفندهایی که در ادامه خواهیم آورد، ترسیم این نواحی چندان سخت نخواهد بود.
نواحی باز و بسته شدن کندل ها
برای آنکه مطالب این بخش را متوجه شوید، باید با مفاهیم اصلی در تشکیل کندل های یک نمودار قیمتی آشنا باشید. در ادامه کندل صعودی (سبز) و نزولی (قرمز) و نواحی باز و بسته شدن آن ها را شرح داده ایم تا بتوانید مطالب را به طور کامل درک کنید.
- کندل نزولی
زمانی که یک کندل قرمز را در نمودار قیمتی مشاهده کنید، به این معناست که قیمت، در زمان شروع تشکیل این کندل بیشتر از قیمت در زمان بسته شدن آن بوده است؛ برای مثال در یک کندل یک ساعته نزولی، قیمت در ابتدای تشکیل کندل روی 21 هزار دلار بوده است، اما پس از گذشت یک ساعت و زمانی که کندل باید بسته شود، قیمت به 20 هزار دلار رسیده است.
- کندل صعودی
درمقابل، وقتی قیمت در زمان شروع تشکیل کندل کمتر از قیمت در زمان بسته شدن آن کندل باشد، کندل سبز و صعودی خواهد بود؛ برای مثال اگر قیمت در آغاز تشکیل یک کندل 4 ساعته با قیمت 2 هزار دلار آغاز شود و 4 ساعت بعد، زمانی که کندل باید بسته شود، قیمت به 3 هزار دلار برسد، کندل سبز و صعودی خواهد بود؛ بنابراین می توان گفت قیمت در زمان بازشدن و بسته شدن کندل می تواند نوع آن را تعیین کند.
ترسیم ناحیه تقاضا
برای ترسیم ناحیه تقاضا، یک رشد شدید و شارپ قیمتی را در نمودار، جایی که فکر می کنید یک ناحیه در آنجا تشکیل شده است، پیدا کنید.
افزایش شدید قیمتی که در تصویر فوق مشاهده می کنید، نمونه خوبی است که می توان آن را بررسی کرد. کاری که پس از پیداکردن یک صعود شارپ باید انجام دهید، این است که مبدأ و شروع آن حرکت را پیدا کنید. آن نقطه (مبدأ روند صعودی) همان جایی است که بانک ها اقدام به خرید ارز کرده اند. اگر بانک ها باز هم قصد بازکردن موقعیت خرید را داشته باشند (به دلیل بالابودن حجم معاملات، بانک ها معاملات خود را به چند بخش تقسیم می کنند) باز هم قیمت را به نقطه مبدأ می رسانند. هنگام ترسیم این محدوده ما باید آن را به قدری بزرگ بکشیم که مطمئن شویم نقطه برگشت قیمت در آن ناحیه قرار گرفته است. در ادامه مراحل ترسیم ناحیه تقاضا را به صورت گام به گام دنبال خواهیم کرد:
ابزار مستطیل را از نوار ابزار در پلتفرم معاملاتی خود پیدا کنید.
برای رسم مستطیل، انتهایی ترین بخش (حتی اگر سایه باشد و نه بدنه کندل) نوسان رو به پایین در ناحیه مبدأ حرکت را در نظر بگیرید.
از لحاظ تکنیکالی، نوسانات پایین جایی را نشان می دهند که بانک ها اقدام به بازکردن موقعیت خرید کرده اند، جایی که از نظر بیشتر معامله گران، بازار در حالت خرسی (نزولی شدید) قرار دارد. در چنین نواحی ای، بسیاری از معامله گران به دلیل نگرش منفی که به بازار پیدا کرده اند، حاضرند ارزهای خود را بفروشند و به این ترتیب تعداد زیادی از تریدرها حاضر هستند با فروش جفت ارزهای خود، در طرف مقابل بانک ها در معاملات خرید همان جفت ارز قرار بگیرند.
به این نکته توجه داشته باشید که نباید تنها نوسانات پایینی را در ناحیه تقاضا وارد کرد، بلکه قیمت بالا می رود و شما باید با توجه به قوانینی که در ادامه خواهیم آورد، ناحیه تقاضا را ترسیم کنید.
ابتدای مستطیل باید از زیرین ترین بخش کندل پایینی شروع شود و تا نقطه شروع (Open) تشکیل آخرین کندل کوچک در نمودار قیمتی، پیش از آنکه اولین کندل با بدنه بزرگ دیده شود، ادامه یابد.
اگر آخرین کندل کوچک پیش از اولین کندل سبز با بدنه بزرگ در نمودار، سبز یا صعودی باشد، ناحیه تقاضا را تا نقطه بسته شدن شمع (Close) ادامه دهید.
اما در صورتی که آخرین کندل کوچک پیش از اولین کندل سبز با بدنه بزرگ، نزولی (قرمز) باشد، ناحیه تقاضا را تا نقطه بازشدن کندل (Open) ترسیم کنید. اگر نواحی را به درستی ترسیم کرده باشید، چیزی شبیه تصویر زیر را در نمودار قیمتی خود مشاهده می کنید.
ضلع پایین مستطیل، تحتانی ترین بخش کندل های پایینی (با احتساب سایه یا Shadow) و ضلع بالایی مستطیل روی نقاط باز یا بسته شدن (با توجه به رنگ کندل) آخرین کندل کوچک پیش از اولین کندل بزرگ قرار می گیرد. به زبان ساده، ضلع پایین مستطیل از جایی در نظر گرفته می شود که صعود قیمت در نمودار شکل می گیرد. درحقیقت محدوده را از پایین ترین قیمت در محدوده تا جایی که اولین حرکت های بزرگ را در نمودار مشاهده می کنید، ادامه دهید.
اگر این مراحل را 10 بار برای ترسیم ناحیه تقاضا در پیش بگیرید، می توانید مطمئن باشید که 9 بار آن ناحیه هایی معتبر را شناسایی خواهید کرد که امکان کسب سود از آن ها وجود دارد. اگر سایز ناحیه ای که ترسیم می کنید، به درستی انتخاب نشود، ریسک معاملات شما بالاتر خواهد رفت و اگر قیمت برگشت داشته باشد، معامله خوبی را برای شما رقم می زند.
ترسیم ناحیه عرضه
فرایند ترسیم ناحیه عرضه بسیار به ترسیم نواحی تقاضا شباهت دارد، در اینجا ما باید یک نزول شدید قیمتی را روی نمودار پیدا کرده و در مبدأ این حرکت، ناحیه ای را که از بالاترین بخش کندل بالایی آغاز و تا آخرین کندل کوچکی که پیش از اولین کندل در حرکت شارپ نزولی دیده می شود، ادامه دهیم. برای درک بیشتر به تصویر زیر نگاه کنید.
برای ترسیم ناحیه عرضه باید ابتدا نمودار قیمتی را بررسی کرده و یک افت شدید قیمتی را در نمودار پیدا کنید. در گام بعد باید مبدأ این روند نزولی را پیدا کنید. مبدأ حرکت نزولی شدید درواقع همان جایی است که بانک ها موقعیت فروش خود را آنجا قرار داده اند.
با این حال باز هم ممکن است بانک ها نتوانند همه سفارش خود را در یک معامله قرار دهند؛ به همین دلیل با احتمال بالایی کاری می کنند که قیمت باز هم به مبلغی که سفارش فروش خود را در آن ثبت کرده بودند، برسد تا این بار باقی حجم را در یک موقعیت جدید فروش قرار دهند؛ در این صورت افت شدید قیمتی رخ خواهد داد و درواقع برگشت روند (از صعودی به نزولی و امکان کسب سود از موقعیت های فروش) در مرتبه دوم صورت می گیرد.
پس از اینکه یک افت قیمت شدید و سپس مبدأ حرکت آن را پیدا کردید، باید مراحلی را که در ادامه خواهیم آورد، به صورت گام به گام انجام دهید تا بتوانید ناحیه عرضه را روی نمودار قیمتی به درستی ترسیم کنید. ابتدا ابزار مستطیل را از نوار ابزار در پلتفرم معاملاتی خود پیدا کنید.
در اینجا باید ابزار خود را روی آخرین نوسان رو به بالا قرار دهید و آن را تا انتهای آخرین کندل کوچک که پیش از افت شدید قیمتی (کندل های بزرگ قرمز) تشکیل می شود، بکشید. در اینجا ممکن است دو حالت مختلف پیش بیاید:
اگر آخرین کندل کوچک صعودی باشد، باید ناحیه عرضه تا بخش بسته شدن (Close) آن کندل کشیده شود، اما اگر آخرین کندل کوچک نزولی باشد، ناحیه عرضه تا بخش ابتدایی کندل (Open) کشیده می شود. توجه کنید که برای شروع کشیدن این ناحیه از آخرین نوسانات رو به بالا، باید سایه شمع یا کندل (Shadow) را نیز در نظر بگیرید؛ درحالی که پس از درگ کردن و رسیدن به آخرین کندل کوچک پیش از افت شدید قیمت، باید تنها بدنه کندل کوچک را در ناحیه قرار دهید و به سایه (Shadow) آن توجه نداشته باشید. برای درک بیشتر مطالب گفته شده می توانید به تصویر زیر نگاه کنید.
همان طور که در تصویر بالا می بینید، ضلع بالایی مستطیل روی بالاترین بخش از آخرین نوسان رو به بالا در نمودار قرار دارد و ضلع پایینی در بخش Open آخرین کندل کوچک پیش از آغاز افت شدید قیمت قرار گرفته است. گفتنی است به دلیل اینکه آخرین کندل کوچک در این مثال نزولی بوده است، بخش Open آن را در ترسیم ناحیه عرضه لحاظ کردیم؛ در صورتی که اگر آخرین کندل کوچک صعودی بود، بخش انتهایی یا Close کندل را برای ترسیم ناحیه عرضه لحاظ می کردیم.
ترید و معامله بر اساس نواحی عرضه و تقاضا
با گذر زمان و تکامل یافتن استراتژی های معاملاتی، روش های جدید برای تریدکردن به وجود می آیند. گاهی این روش های جدید از روش های پیشین کارآمدتر هستند یا برای یک استراتژی خاص، عملکرد بهتری دارند. عرضه و تقاضا هم چنین فرایندی را طی کرده اند و در حال حاضر معامله گران به دو روش از این نواحی در معاملات خود استفاده می کنند.
- پرایس اکشن (Price Action) به رفتار قیمت مربوط است.
- تنظیم کن و فراموش کن (Set and Forget)
هر دو روش مزایا و معایب خود را دارند و امکان کسب سود از هر دو برای معامله گران وجود دارد. در ادامه این دو روش را بررسی خواهیم کرد تا بتوانید روش موردنظر خود را انتخاب و در معاملات خود اعمال کنید.
تنظیم کن و فراموش کن (Set a and Forget)
معامله براساس استراتژی ست اند فورگت، توسط سام سیدن (Sam Seiden) در میان کاربران شناخته و محبوب شد. درواقع این روش اصلی ترین روش معامله براساس نواحی عرضه و تقاضاست. همچنین روشی ساده است که بیشتر استادان و سایت های آموزشی آن را ارائه می دهند.
درحقیقت با استفاده از روش معامله گری تنظیم کن و فراموش کن (Set and Forget) یک معامله گر سفارش هایی از نوعی محدود (Limit Oreder) ثبت می کند. در روش ثبت سفارش محدود یا Order Limit، معامله گر سفارشی را در یک قیمت ثبت می کند و حالا می تواند از مقابل مانیتور بلند شود؛ چراکه براساس سفارش ثبت شده، زمانی که قیمت به مبلغ واردشده در سفارش تریدر برسد، معامله تریدر انجام خواهد شد و دیگر نیازی به دخالت وی نیست.
در نواحی عرضه و تقاضا هم همان طور که بارها اشاره کردیم، به دلیل آنکه بانک ها نمی توانند کل سفارش خود را در یک معامله انجام دهند، احتمال دارد قیمت باز هم به مبدأ حرکت شارپ بازگردد؛ درنتیجه معامله گر می تواند با تنظیم سفارش براساس همان قیمت به سود برسد.
مزیت این روش آن است که شما کسب سود از برگشت های قیمتی را که در نواحی عرضه و تقاضا رخ می دهند، از دست نخواهید داد، اما ضعف آن این است که شاید قیمت تنها از ناحیه عبور کند و هیچ برگشتی نداشته باشد که در چنین شرایطی شما متحمل ضرر خواهید شد.
یک ناحیه را در نمودار قیمتی پیدا کرده و ترسیم کنید
بعد از پیداکردن و ترسیم ناحیه عرضه یا تقاضا، یک سفارش محدود (Limit Oreder) را براساس نزدیک ترین قیمت در ناحیه با قیمت فعلی جفت ارز ثبت کنید. اگر قرار باشد قیمت برگشت را از ناحیه (عرضه یا تقاضا) تجربه کند، حتی اگر به درون محدوده وارد نشود، نزدیک ترین لبه محدوده را لمس خواهد کرد.
برای آنکه مدیریت سرمایه نیز در معاملات شما لحاظ شوند، باید حد ضرر را در اینجا وارد کنید. حد ضرر شما ضلع دیگر مستطیل یا ناحیه مشخص شده است. توجه داشته باشید که بهتر است حد ضرر را دقیقاً روی لبه ناحیه عرضه یا تقاضا قرار ندهید، بلکه آن را کمی بالاتر (و در مواقعی کمی پایین تر) تنظیم کنید.
کار شما در روش معامله گری تنظیم کن و فراموش کن (Set and Forger) در اینجا به پایان می رسد. حالا دیگر تنها باید منتظر بمانید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد.
در این نمونه، براساس آنچه در تصویر بالا مشاهده می کنید، قیمت پس از ترسیم ناحیه عرضه اوج گرفته است و پیش از برگشت، به لبه ناحیه رسیده است؛ به این معنا که درصورت ترسیم و ثبت سفارش براساس آنچه پیش از این توضیح دادیم، شما می توانستید سود بسیار خوبی را از این شرایط به دست آورید.
همان طور که می بینید، استفاده از روش ثبت سفارش محدود (Limit Order) در این روش معامله گری براساس عرضه و تقاضا مناسب است؛ البته این روش که با عنوان Set and Forget شناخته می شود، ایرادهایی دارد که روش پرایس اکشن ندارد؛ پس اجازه دهید در این بخش به بررسی روش پرایس اکشن که به رفتار قیمتی دارایی ها توجه می کند، بپردازیم.
پرایس اکشن (Price Action)
این روش معامله گری براساس عرضه و تقاضا که با نام پرایس اکشن شناخته می شود، از سوی بیشتر معامله گران حرفه ای استفاده می شود. در این روش معامله گری معاملات براساس رفتار قیمتی دارایی (مثلاً جفت ارز) در ناحیه عرضه و تقاضا انجام شده و برای گرفتن تأیید از الگوهای کندلی استفاده می شود. درواقع به جای ثبت سفارش محدود (Limit Order) در روش تنظیم کن و فراموش کن (Set and Forget)، از الگوهای کندلی در روش پرایس اکشن استفاده شده و تریدر منتظر می ماند الگوهای کندلی، سیگنال ورود به معامله را صادر کنند.
در این روش ابتدا به دنبال الگوی سنجاق (Pin Bar) یا الگوی کندل پوشاننده (Engulfing) در یک ناحیه باشید و سپس درصورت مشاهده الگوی موردنظر، یک معامله را انجام دهید. پین بار (Pin Bar) کندلی است که سایه ای بلند و بدنه ای کوچک دارد؛ درحالی که اینگولفینک یا پوشاننده (Engulfing) کندلی با بدنه بزرگ است که چند کندل پیش از خود را پوشش می دهد.
این کندل ها نشان دهنده آن هستند که بانک ها علاقه دارند قیمت را در بازار از منطقه فعلی خود دور کنند؛ بنابراین می توان گفت یک تریدر در روش پرایس اکشن، تأییدیه قوی تری برای برگشت قیمت خواهد داشت.
ابتدا براساس آنچه پیش از این درباره پیداکردن نواحی عرضه و تقاضا توضیح دادیم، ناحیه را پیدا و ترسیم کنید، اما برای آنکه معامله ای را به این روش انجام دهیم، باید منتظر بمانیم قیمت به محدوده ناحیه عرضه یا تقاضا وارد شود یا حداقل آن را لمس کند.
با رسیدن قیمت به ناحیه عرضه یا تقاضا حالا باید به دنبال الگوی کندلی در آن محدوده باشیم که به ما نشان دهد قیمت برگشت خواهد داشت؛ به این ترتیب با انجام کارهایی که گفته شد، شما شانس بیشتری خواهید داشت که از معامله خود به سود برسید.
به محض ورود قیمت به ناحیه، یک کندل اینگولفینک نزولی تشکیل می شود و این سیگنالی برای ورود به معامله برای ما صادر خواهد کرد. این کندل نشان می دهد بانک ها احتمالاً قصد برگشت دادن قیمت از ناحیه عرضه یا تقاضا را دارند؛ درنتیجه این یک تأییدیه برای برگشت قیمت از ناحیه ای خواهد بود که ترسیم کردیم؛ البته امکان استفاده از الگوی پین بار (Pin Bar) نیز برای شما وجود دارد، اما تجربه ثابت کرده است کندل اینگولفینگ (Engulfing) معمولاً بهتر کار می کند.
در زمان تنظیم سفارش باید حد ضرر خود را در بالا و بیرون از ناحیه قرار دهید؛ چراکه احتمال دارد قیمت از ناحیه عرضه که ترسیم کرده ایم عبور کند و به بالاتر از آن ناحیه هم برسد که گاهی این اتفاق می افتد. حالا تنها کاری که باید انجام دهیم این است که بنشینیم و منتظر بمانیم که آیا قیمت برگشت خواهد خورد یا نه. بله، در مثالی که ما ارائه کرده ایم، قیمت برگشت خورده و حرکت رو به پایین خود را آغاز کرده است.
چند ساعت پس از تشکیل الگوی اینگولفینگ، قیمت برگشت خواهد خورد و از ناحیه عرضه جدا می شود. با رسیدن به این موقعیت، باید ریسک معامله خود را پایین بیاورید. برای این کار ابتدا حد ضرر را در نقطه سربه سر تنظیم کنید. (تقریباً قیمت ورود) و حد سود را می توانید بنا به نظر و استراتژی شخصی خود تغییر دهید یا سود خود را دریافت کنید.
هر روشی تا زمانی که ایمن باشد، جواب می دهد؛ برای مثال می توان با دیدن یک نوسان جدید، سود خود را برداشت کرد؛ یعنی برداشت سود یا بستن معامله در یک کف پایین تر زمانی که یک معامله فروش باز (Short) دارید و یک سقف بالاتر زمانی که یک معامله باز خرید داشته باشید (Long). زمانی که قیمت یک بالا یا پایین بزند، اگر موقعیت باز فروش (Short) داشته باشید، حد ضرر خود را به یک پیوت پایین تغییر دهید.
هر زمان که قیمت یک کف پایین تر (LL) زد، سود خود را بگیرید؛ برای مثال حد ضرر خود را در سقف پایین تر (LH) تنظیم کنید. توضیحات آنچه را که گفته شد، در تصویر زیر خواهید دید، اما برای درک مطالب در تصویر بهتر است ابتدا به تعاریفی که خواهیم آورد، توجه کنید.
- LL که مخفف Lower Low است، کف پایین تر را نشان می دهد.
- HL که مخفف Higher Low است، کف بالاتر را نشان می دهد.
- HH که مخفف Higher High است، سقف بالاتر را نشان می دهد.
- LH که مخفف Lower High است، سقف پایین تر را نشان می دهد.
همچنین می توان از همین روش برای جابه جایی حد ضرر استفاده کرد؛ به طوری که حد ضرر به نقطه سر به سر برسد؛ به زبان ساده در چنین شرایطی در بدترین حالت نه سود کرده و نه متضرر خواهید شد.
- زمانی که قیمت یک سقف بالاتر می زند، حد ضرر را به کف نوسانی که آن سقف بالاتر از آن ایجاد شده بود، انتقال دهید.
- زمانی که قیمت یک کف پایین تر می زند، حد ضرر را به سقف نوسانی که آن کف پایین تر از آن ایجاد شده بود، انتقال دهید.
با انجام این کار سود معامله تضمین می شود و ریسک آن کاهش می یابد.
چرا روش پرایس اکشن بهتر است؟
معامله گری براساس روش ست اند فورگت در نواحی عرضه و تقاضا را نمی شود نفی کرد؛ با این حال بسیاری ترجیح می دهند پس از پیداکردن و ترسیم این نواحی از روش تحلیل پرایس اکشن برای گرفتن تأیید استفاده کنند. در ادامه برخی برتری های روش پرایس اکشن از روش تنظیم کن و فراموش کن (Set and Forget) را در نواحی عرضه و تقاضا بررسی خواهیم کرد.
- زمانی که یک تریدر از روش ست اند فورگت در این نواحی استفاده کند، نمی تواند هیچ اطمینانی از برگشت قیمت در ناحیه داشته باشد. تنها کاری که تریدر می کند این است که سفارش محدود (Limit Order) خود را در آن ناحیه ای که پیدا و ترسیم کرده است، ثبت می کند و اگر خوش شانس باشد، قیمت از همان ناحیه برگشت خواهد خورد؛ در غیر این صورت تریدر متضرر خواهد شد.
- بارها پیش آمده است که قیمت از یک ناحیه (عرضه یا تقاضا) بدون توقف عبور کرده است.
درحقیقت با تنظیم یک سفارش محدود در ناحیه (که مربوط به روش ست اند فورگت است) شما ممکن است با چنین مشکلاتی روبه رو شوید، چیزی که درنهایت سبب می شود معاملات زیادی را با ضرر ببندید؛ درحالی که با کمک گرفتن از روش پرایس اکشن در نواحی عرضه و تقاضا، شرایط به کلی تغییر خواهد کرد.
در روش پرایس اکشن یک تریدر پیش از ثبت سفارش خود، به دنبال یک الگوی کندلی مشخص درون یا لبه نواحی عرضه و تقاضاست. این انتظار بسیار ارزشمند است؛ چراکه با مشاهده چنین نشانه هایی تریدر مطمئن خواهد شد که بانک ها قصد برگرداندن قیمت از آن ناحیه را دارند و به این ترتیب تریدر می تواند همپای قدرت های بزرگ بازار به کسب سود بپردازد و درواقع در چنین روشی، تریدر در مواقعی که قیمت تنها از نواحی عبور می کند، هیچ سفارشی را ثبت نخواهد کرد.
البته نباید فراموش کنید که این روش نیز ممکن است با خطا مواجه شود؛ هرچند شانس موفقیت آن بیشتر از روش ست اند فورگت است؛ بنابراین توصیه می شود به دلیل احتمال بیشتر کسب سود از روش پرایس اکشن، همین روش را انتخاب کنید.
سه قانون برای انجام معامله براساس عرضه و تقاضا
تا اینجا با ماهیت نواحی عرضه و تقاضا و دو روش معامله این نواحی که ست اند فورگت و پرایس اکشن بودند آشنا شدید (البته متوجه شدید روش پرایس اکشن برای گرفتن تأیید در این نواحی مناسب تر است). حالا زمان آن رسیده است که بتوانید این استراتژی را در معاملات خود پیاده کنید.
البته پیش از هر چیزی باید به چند اصل اساسی درباره نواحی عرضه و تقاضا مسلط شوید تا به این ترتیب مطمئن باشید نواحی را به درستی انتخاب کرده و معاملات خود در آن نواحی را به خوبی انجام می دهید. در ادامه این سه قانون را بررسی خواهیم کرد.
-
نواحی قدیمی به ندرت کار می کنند، از آن ها دوری کنید
اگر از استادانی که این نواحی را به صورت آنلاین آموزش می دهند، درباره اهمیت نواحی جدید و قدیمی بپرسید، بیشتر آن ها به شما خواهند گفت نواحی جدید و قدیمی همه در یک درجه اهمیت و اعتبار هستند. احتمالاً برای آن ها مهم نیست شما سرمایه خود را از دست بدهید، اما لحظه ای به این موضوع فکر کنیم که نواحی عرضه و تقاضا براساس خرید و فروش بانک ها ایجاد می شوند.
- بانک ها سفارش های بسیار بزرگ خرید و فروش دارند.
- درحقیقت بانک ها سبب تشکیل نواحی عرضه و تقاضا می شوند.
- بانک ها برای آنکه بتوانند کل سفارش خود را در یک محدوده قیمتی ثبت کنند، قیمت را به محل قبلی باز می کنند.
- تنها پس از این هاست که بانک ها می توانند قیمت را برگردانند.
مشکلی که درباره نواحی تشکیل شده قدیمی وجود دارد، این است که بانک ها می خواهند قیمت را به سرعت به محدوده پیشین خود بازگردانند و قرار نیست برای ثبت باقی مانده سفارش بزرگ خود مدت طولانی را به انتظار بنشینند. مهم نیست هدف بازکردن دوباره معاملات، بستن معامله یا سیو سود از معاملات باشد، به هر حال بانک ها مدت زمان طولانی درگیر این معاملات نخواهند شد.
برای مثال تصور کنید یک بانک قصد خرید 50 میلیون دلار جفت ارز EUR/USD و قصد خرید 50 میلیون دلار دیگر در همان قیمت را داشته باشد. بی شک در چنین شرایطی بانک 3 ماه منتظر برگشت قیمت نخواهد ماند.
با گذشت زمان، رفتار قیمت و شرایط اقتصادی نیز تا آن زمان تغییر خواهد کرد و این احتمالاً به نفع آنان نخواهد بود. علاوه بر این ها ممکن است حجم بالایی برای قرارگرفتن در طرف مقابل بانک ها وجود نداشته باشد؛ درنتیجه منطقی نیست این گونه فکر کنیم که بانک ها منتظر می مانند تا قیمت به محدوده ای که پیش از این بخشی از سفارش خود را انجام داده بودند برسد تا بتوانند بخش یا بخش های بعدی را نیز ثبت کنند و معاملات خود را انجام دهند.
درحقیقت بانک ها خواستار آن هستند که قیمت در اسرع وقت به محل قبلی خود بازگردد. هرچه بخش های بعدی معاملات بانک ها سریع تر انجام شود، احتمال آنکه اتفاقی رخ دهد و دیدگاه آن ها به بازار را تغییر دهد، کمتر خواهد شد. این اتفاقات می تواند هر چیزی مثل شیوع یک بیماری، شرایط اقتصادی و رفتار قیمت باشد.
درنتیجه بهتر است معاملات خود را براساس نواحی عرضه و تقاضای قدیمی انجام ندهید، درست است که گاهی این نواحی کار کرده و به برگشت قیمت از آن نواحی شما به سود می رسید اما دلیل برگشت قیمت، در این نواحی نیست و دیگر دلایل تکنیکال سبب رفتار قیمتی این چنینی بوده اند. در ادامه عواملی را خواهیم آورد که ممکن است سبب شوند برخی از نواحی عرضه و تقاضای قدیمی هم کار کنند.
- ممکن است این نواحی قدیمی درحقیقت سطوح حمایت و مقاومت باشند.
- ممکن است قیمت به یک عدد رند (گرد) رسیده باشد که این موضوع از نظر روانی بسیاری از معامله گران را ترغیب به بازکردن یا بستن معامله خواهد کرد.
- انتشار یک گزارش اقتصادی
همچنین هر اتفاق یا رویداد دیگری که می تواند در زمان رسیدن قیمت به نواحی عرضه و تقاضای قدیمی رخ دهد. در ادامه برخی از شرایطی را که یک ناحیه عرضه و تقاضا سودمندی و اعتبار خود را از دست می دهد، آورده ایم.
- نواحی عرضه و تقاضا که روی نمودار قیمتی در تایم فریم روزانه پیدا و ترسیم شده باشند، تا 90 روز معتبر هستند.
- نواحی عرضه و تقاضا که روی نمودار قیمتی در تایم فریم یک ساعته پیدا و ترسیم شده باشند تا 20 روز معتبر هستند.
- نواحی عرضه و تقاضا که روی نمودار قیمتی در تایم فریم زیر یک ساعته پیدا و ترسیم شده باشند، تنها یک روز اعتبار دارند.
-
همیشه حد ضرر خود را کمی بیرون از ناحیه ای که ترسیم کرده اید قرار دهید
در مطالب پیش نیز به این موضوع اشاره کردیم، اما از آنجا که بسیاری از تریدرهایی که معاملاتی را براساس نواحی عرضه و تقاضا انجام می دهند، به دلیل انتخاب نادرست حد ضرر نتوانستند به سود برسند. این موضوع بسیار مهم را باز هم تکرار خواهیم کرد. سعی کنید حد ضرر را کمی پایین تر یا بالاتر از ضلع مخالف در ناحیه (عرضه یا تقاضا) در نظر بگیرید. توجه داشته باشید که حد ضرر را دقیقاً روی لبه ناحیه عرضه و تقاضا تنظیم نکنید.
گاهی پیش می آید که قیمت با رسیدن به ناحیه عرضه و یا تقاضا و پیش از برگشت، کمی بالاتر و یا پایین تر می رود؛ درنتیجه اگر حد ضرر خود را دقیقاً بر روی لبه ناحیه تنظیم کنید، حد ضرر شما فعال شده و سپس قیمت باز می گردد اما شما سودی از این برگشت قیمت که اتفاقاً آن را پیش بینی کرده بودید نخواهید داشت.
همان طور که در تصویر فوق می بینید، درست زمانی که به نظر می رسید قیمت در حال برگشت از ناحیه عرضه است، یک جهش ناگهانی کرد که به صورت سایه (Shadow) در نمودار مشاهده می شود. در چنین حالتی اگر تریدری حد ضرر خود را درست روی لبه ناحیه عرضه که رسم کرده است، تنظیم کند، حد ضرر او فعال شده و از سود بازخواهد ماند.
درنتیجه علاوه بر از دست دادن سرمایه خود، یک سود عالی را از دست خواهد داد؛ پس بهتر است زمانی که قصد تنظیم حد ضرر را دارید، آن را کمی بالاتر (در ناحیه عرضه) یا پایین تر (در ناحیه تقاضا) قرار دهید. با این کار از سایه هایی که گاه در بازار رخ می دهند، در امان خواهید ماند. میزان فاصله ای که باید بین لبه نواحی عرضه و تقاضا و حد ضرر باشد، با توجه به تایم فریم نمودار و نوسان موجود در نمودار می تواند متغیر باشد.
در تایم فریم های بالاتر بهتر است با توجه به تفاوت سایز، چند پیپ فاصله بین لبه نواحی و حد ضرر وجود داشته باشد. معمولاً 15 تا 20 پیپ برای بیشتر نواحی مناسب است. شما می توانید برای تایم فریم های بزرگ تر (4 ساعته و روزانه) چند پیپ به این مقدار اضافه کنید و چند پیپ از آن را برای تایم فریم های کوچک تر (5 دقیقه، 15 دقیقه و…) کم کنید. با این کار اگر قیمت جهش تصادفی داشته باشد، شما هم در امان خواهید بود.
-
نواحی عرضه و تقاضا همچون سطوح حمایت و مقاومت چندین بار سبب برگشت قیمت نخواهند شد
این یک باور نادرست در میان جامعه معامله گران نواحی عرضه و تقاضاست که فکر می کنند این نواحی بیش از یک بار سبب برگشت قیمت خواهد شد؛ درحالی که این درست نیست. درحقیقت نواحی عرضه و تقاضا تنها برای یک بار برگشت قیمت معتبر هستند، نه دو بار، سه بار و… زمانی که قیمت به یک ناحیه عرضه یا تقاضا برسد و برگشت بخورد از آن پس اعتبار و قدرت خود را از دست خواهد داد. احتمال اینکه قیمت پس از آن در این ناحیه و براساس اصول عرضه و تقاضا برگشت بخورد، بسیار ضعیف است.
البته یک استثنا وجود دارد و آن هم زمانی است که نواحی در یک باکس رنج تشکیل شوند. در چنین شرایطی برگشت قیمتی برای دو یا سه بار هم تکرار می شود. این موضوع نشان می دهد بانک ها خرید یا فروش را برای چندین بار در یک قیمت مشابه تکرار می کنند و به همین دلیل ممکن است قیمت چند بار از یک ناحیه برگشت بخورد، اما زمانی که ناحیه رنج تمام شود، دیگر برگشت قیمتی را در آن قیمت مشابه شاهد نخواهیم بود و نواحی عرضه و تقاضا اعتبار خود را از دست خواهند داد و احتمالاً سبب برگشت قیمت دیگری نخواهند شد.
همان طور که متوجه شدید، نواحی عرضه و تقاضا توسط بانک ها و برای ثبت کل سفارش بزرگ خود (معمولاً) در دو مقطع تشکیل می شوند و پس از آن، نواحی تشکیل شده نامعتبر خواهند شد؛ البته گاهی قیمت به مبلغ قبلی خود باز می گردد و از آنجا برگشت خواهد خورد، اما این موضوع معمولاً ربطی به نواحی عرضه و تقاضا ندارد و متأثر از سطوح حمایت و مقاومت و دیگر عوامل تکنیکالی است.
سخن پایانی
نواحی عرضه و تقاضا که گاهی با سطوح حمایت و مقاومت اشتباه گرفته می شوند، یکی از مباحث بسیار کاربردی در تحلیل تکنیکال هستند. با داشتن دانش و تجربه کافی در این زمینه می توانید سودهای بسیار خوبی را کسب کنید. ما در این مقاله ماهیت عرضه و تقاضا، چگونگی تشکیل این نواحی، نحوه یافتن و معامله براساس آن ها را شرح دادیم.
همچنین به دو روش معامله گری در این نواحی که شامل ست اند فورگت و پرایس اکشن است، اشاره کردیم. با مطالعه این مقاله می توانید به اطلاعات بسیار جامعی درباره نواحی عرضه و تقاضا که توسط سام سیدن منتشر شده است، دست یابید. با این حال تحلیل تکنیکال بسیار گسترده تر است؛ بنابراین اگر قصد آشنایی با تحلیل تکنیکال برای فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال را دارید، بهتر است در یک دوره آموزش ارز دیجیتال شرکت کنید.
همچنین اگر می خواهید بازار مالی دیگری را امتحان کنید، اصول خاص معامله در همان بازار را در کنار تحلیل هایی که در تمام بازارهای مالی کاربرد دارند، آموزش ببینید.
پرسش های متداول
این نواحی توسط بانک ها و به دلیل بازکردن یا بستن معاملات و همچنین سیو سود در معاملات آن ها تشکیل می شوند.
تریدرها می توانند براساس استراتژی پرایس اکشن یا تنظیم کن و فراموش کن معاملات خود را در این نواحی انجام دهند که روش پرایس اکشن روش بهتر با شانس موفقیت بیشتر است.
برای پیداکردن نواحی عرضه یا تقاضا باید یک افت یا صعود شدید را در نمودار پیدا کرد و منشأ حرکت بزرگ را در نمودار به روشی که توضیح داده شد، ترسیم کرد.
نواحی قدیمی به ندرت کار می کنند. همیشه حد ضرر خود را کمی بیرون از ناحیه ای که ترسیم کرده اید قرار دهید. نواحی عرضه و تقاضا همچون سطوح حمایت و مقاومت چندین بار سبب برگشت قیمت نخواهند شد.