این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب بیدار کردن غول درون خلاصه برداری شده است!
«آنتونی رابینز» (Tony Robbins) نویسنده و «مربی زندگی» در کتاب «بیدار کردن غول درون» (Awaken the giant within) وظیفه بزرگی را برای خود تعریف می کند؛ یعنی: «تحلیل چگونگی عملکرد ذهن و بدن و شیوه به دست گرفتن کنترل تمام قسمت های این فرآیند.» او توضیح می دهد که همه تصمیم ها و کارهای انسان از اصلِ «رنج در برابر لذت» ریشه می گیرند. همچنین به ما می آموزد که چگونه سیستم عصبی خود را از نو سیم کشی کرده، ارتباط رنج را با احساسات و رویدادهای منفی درک کرده و آن را با احساس رضایت از چیزهای مثبت جایگزین کنیم. خواندن یکی از کتاب های آنتونی رابینز مثل شرکت در یکی از سمینارهای رشد شخصی او است. خاطرات شخصی، داستان ها، حکایات و قیاس ها جالب و خواندنی هستند. اما پیام های اصلی کتاب بیدار کردن غول درون زیر درازگویی در صفحات دفن شده اند. تنها صبورترین و علاقه مندترین پیروان رابینز خواهند توانست جواهرات خرد را از این رساله بلند استخراج کنند. در این قسمت از خانه سرمایه مثل یک معدنچی حرفه ای به سراغ کتاب بیدار کردن غول درون رفتیم و توشه ای ارزشمند برایتان به ارمغان آوریم. با ما همراه باشید.
نیم نگاهی به نکته های مهم کتاب بیدار کردن غول درون (Awaken The Giant Within)
- قدرت تغییر همه چیز درباره خودتان در درونتان نهفته است.
- هر چه در زندگی شما رخ می دهد با یک تصمیم شروع می شود.
- رنج و لذت، دو عامل موثر بر رفتار و انتخاب های شما هستند.
- باور، نوعی احساس اطمینان است که در نتیجه شرطی سازی، تجربه ها و تخیلتان شکل گرفته است.
- روش «شرطی سازی بر پایه عصب شناسی تداعی گر» (Neuro-Associative Conditioning) یا (NAC) فرآیند سیم کشی مجدد سیستم عصبی برای ایجاد یک تغییر همیشگی است.
- شما می توانید یک حالت احساسی را با اصلاح فیریولوژی یا تمرکز تغییر دهید.
- سوالاتی که مطرح می کنید، واژه هایی که به کار می گیرید و مثال هایی که می زنید، تصمیم گیری و فکر کردن شما را تحت تأثیر قرار می دهند.
- «سیستم ارزیابی ماهرانه» می تواند به احساسات و رفتار شما جهت بدهد.
- فردی با عزت نفس بالا دارای ارزش ها، اصول، گزینه های اخلاقی و ایده آل هایی مخصوص به خودش است.
- همه تجربه ها برای چگونگی هدایت خودتان در آینده، تبدیل به یک راهنمای مرجع می شوند.
آیا از قدرت تغییر خودتان آگاه هستید؟
شما قدرت ایجاد تغییرات در زندگی خود را دارید، اما باید برای تلاش کردن در این راه مصمم باشید. ابتدا انتظارتان را از خودتان بالا ببرید. تصمیم بگیرید که در زندگی تان چه می خواهید و چیزهایی را که مانع راهتان می شوند مشخص کنید. سپس استانداردهای خود را کمی سخت تر کنید. سیستم باورهای خود را طوری تغییر دهید که به جای محدود کردن شانس موفقیت تان به شما در این مسیر کمک کند. زمانی که خود را وقف زندگی با استانداردهای بالاتری کنید، به صورت خودکار استراتژی های خود را تعدیل خواهید کرد و راه های تازه ای برای عمل به تعهدتان خواهید یافت.
قدرت تصمیم گیری به چه مواردی بستگی دارد؟
هرچه در زندگی شما رخ می دهد با یک تصمیم شروع می شود. بنابراین باید کنترل فرآیندهای تصمیم سازی خود را افزایش دهید. این به معنای بهبود تمرکز خود، درک صحیح ارزش هایتان و تدوین برنامه عملی برای دستیابی به نتایج مطلوب است. برای گرفتن تصمیم های قوی، این شش تاکتیک را به کار بگیرید:
- قدرت حقیقی تصمیم گیری را به یاد بسپارید
- به یاد داشته باشید که سخت ترین گام دست یافتن به هر چیزی، داشتن یک تعهد حقیقی و یک تصمیم واقعی است
- زیاد تصمیم بگیرید
- از تصمیم های خود درس بگیرید
- به تصمیم های خود متعهد باشید. اما در روش خود انعطاف به خرج دهید
- از تصمیم گیری لذت ببرید
رنج و لذت، دو قدرت متضاد
دو نیروی راهنما در طبیعت انسان «رنج و لذت» هستند. هر کاری که شما انجام می دهید از میل به تجربه لذت یا پرهیز از رنج ریشه می گیرد. گاهی اوقات ترس انسان ها از رنج ناشی از تغییر، بر میل شان به لذت غلبه می کند. کسانی که به دلیل ترس، بی حرکت می شوند هنوز به آستانه احساسی خود – آن نقطه ای که رنجشان باعث می شود تا آنها دست به عمل زده و تغییر ایجاد کنند – نرسیده اند. این همان نقطه ای است که رنج به کمک ما می آید و نقش انگیزه بخشی ایفا می کند. برای تغییر رفتار خود، ارتباطی میان لذت و رفتار سازنده برقرار کرده و رنج را با رفتاری منفی و مخرب مرتبط کنید. این کار را بارها و با اشتیاق تمرین کنید تا پاسخ هایتان را از نو شکل بدهید و در بلندمدت به نتیجه برسید.
سیستم باورها چگونه زندگی شما را دگرگون می کند؟
باور نوعی «حس اطمینان» درباره چیزی است. باورهای افراد با تجربه ها، داوری ها و اطلاعاتی که از منابع بیرونی قابل تغییر به دست می آورند شکل می گیرند. باورها از نظر شدت، متفاوت هستند. نظر هر کس، نوعی باور است که شاید تغییر کند. از طرف دیگر، عقیده نیز نوعی باور است که بدون تحمل رنج زیاد نمی تواند تغییر کند. یک باور ریشه دار یا حس اطمینان مطلق می تواند به شما کمک کند که تقریبا به هر چیزی برسید.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
منظور از ارتقای دائمی بی پایان چیست؟
ارتقای دائمی بی پایان ایده ای است که باعث تعهد به ترقی در ابعاد کوچک طی هر روز و به طور پیوسته می شود. این اصل را در هر جنبه از زندگی خود، مانند روابط کاری، روابط عاطفی، سلامتی، مسائل مالی و تلاش های معنوی خود به کار ببندید. یکی از راه های پرانرژی و با انگیزه ماندن، تصویر کردن «آینده ای الزام آور» است. برای گسترش توانایی ها و به چالش کشیدن حد و حدود خود هدفی پیدا کنید که به طور دائم، الهام بخش شما باشد. شیوه ارتقای دائمی بی پایان را به کار گیرید و با ایجاد پالایش در روند رشد خود به صورت روزانه به هدف هایتان دست پیدا کنید.
عصب شناسی یک وسیله کاربردی برای تغییر
عصب شناسی ترکیبی از مشاهدات فعالیت مغزی به علاوه علوم کامپیوتر است. وقتی افراد رنج یا لذت را تجربه می کنند، سیستم عصبی و مغز، علت یا منبع احساسات آنها را ثبت می کند. این حافظه عصب شناسانه به شما اجازه می دهد عمل کنید و تصمیم بگیرید. مثلا اولین باری که یک بچه شعله گاز را لمس می کند، یاد می گیرد که این عمل موجب درد می شود. این تجربه باعث ایجاد یک ارتباط عصبی می شود. در نتیجه، کودک در آینده از آن پرهیز خواهد کرد. تنها امنیت حقیقی در زندگی از دانستن این نکته به دست می آید که شما هر روز به شکلی در حال ارتقای خود هستید. بهترین راه برای ایجاد تغییری با دوام در رفتارتان این است که رنج را با رفتار غیرسازنده و لذت را با رفتار رضایت بخش مرتبط کنید. با استفاده از شرطی سازی بر پایه عصب شناسی تداعی گر یا (NAC) به این تغییر برسید. شش گام برای کاربرد اصل رنج در برابر لذت عبارتند از:
- برای خودتان اهداف واضحی تعیین کرده و هر مانعی را شناسایی کنید.
- با ایجاد یک حس اضطرار، رسیدن به آستانه احساسی و مرتبط کردن سطح غیرقابل قبول رنج با شکست، نیروی مضاعفی به خود بدهید.
- برای تغییر تداعی های عصبی خود، شکل گیری الگوهای مخرب را متوقف کنید.
- رفتار منفی را با رفتار مثبت جایگزین کنید.
- رفتار جدید را بارها تکرار کنید تا به پاسخی شرطی تبدیل شود.
- این رفتار جدید را امتحان کنید تا مطمئن شوید که تداعی های عصبی گذشته را جایگزین کرده اید.
چه رابطه ای میان فیزیولوژی و تمرکز وجود دارد؟
انسان ها حالت های فیزیکی و احساسی بی شماری دارند. برای افزایش توانایی دستیابی به امیال تان، پرتوان ترین و پرمایه ترین حالات خود را بهبود دهید. یعنی برای تبدیل حالت های احساسی خود باید فیزیولوژی یا تمرکز خود را تغییر دهید. احساسات با فیزیولوژی یا شیوه استفاده شما از بدنتان، مرتبط هستند. تنفس، ژست ها و حرکت های افراد، شکلی فیزیکی از بروز احساسات آنها است. اما می توانید یاد بگیرید که فیزیولوژی و در نتیجه احساسات خود را عوض کنید. مثلا اگر فیزیولوژی مرتبط با شادی، یعنی خندیدن، لبخند زدن و پرانرژی بودن را دنبال کنید، پس از آن احساس شادی بروز خواهد کرد. هدف نهایی زندگی من این بوده است که رویاها را یادآوری و محقق کنم و به شما کمک کنم تا قدرت خاموش بی نهایتی را که در درون تان نهفته است به یاد آورید. گذشته از این، می توانید با عوض کردن تمرکز خود حالت احساسی تان را تغییر دهید. یکی از روش های این کار دست کاری اجزای سازنده آگاهی یا کیفیت های فرعی است. کیفیت های فرعی از نوع دیداری، شنیداری یا جنبشی هستند. مثلا می توانید یک تصویر را در ذهن خود به یاد آورید و آن را روشن تر یا حتی رنگی کنید. این کار احساسات شما نسبت به یک عکس را شدیدتر می کند. قوانین شخصی ما داور نهایی هستند. سوالاتی که معمولا از خود و دیگران می پرسید فرآیندهای فکری شما را هدایت می کنند. پرسش ها وسایلی هستند که برای ارزیابی تجربه های خود از آنها استفاده می کنید. وقتی که حد و مرزهایتان تبدیل به یک پرسش می شوند یا سوالات جدیدی می پرسید، دری به روی پیشرفت در زندگی، روابط و شغل خود باز می کنید. طرح سوالات جدید و متفاوت باعث افزایش تمرکز شما روی منابعی می شود که در اختیار دارید. با خودتان تمرین کنید تا چیزهایی بپرسید که شما را قوی تر می کنند.
بر کلامتان مسلط شوید تا زندگی تان تغییر کند
انسان برای توصیف احساسات و باورهای خود از کلمات استفاده می کند. با تغییر کلمات توصیفی یا استعاره هایی که معمولا به کار می برید طرز فکر و احساسات خود را تغییر دهید. نام این مفهوم «واژگان تبدیلی» است، یعنی زبانی که برای توصیف یک تجربه به کار می برید در نهایت آن تجربه را تعریف می کند. بنابراین با تغییر واژگان می توانید حالت احساسی خود را تغییر دهید. پس، دفعه بعد که عصبانی شدید، سعی کنید واژه «دلخور» را جایگزین «عصبانی» کنید. آیا این کار به شما کمک نمی کند که از شدت احساس عصبانیت خود بکاهید؟
سیگنال های عمل کتاب بیدار کردن غول درون
احساسات منفی، اغلب نوعی «فراخوان به عمل» یا هشدار هستند که شما را مجبور می کنند تا تغییری ایجاد کنید. این بدان معنا است که حتی احساسات منفی نیز می توانند پیام ها یا سیگنال های مثبتی بدهند. ۱۰ شاخص اصلی که نشان می دهند شما باید اعمال اصلاحی داشته باشید از این قرار هستند: «ناراحتی، ترس، آزردگی، خشم، کلافگی، ناامیدی، گناه، بی کفایتی، دست پاچگی، سنگینی و تنهایی». به پیام همراه با احساس منفی گوش کنید و از آن به عنوان کاتالیزوری برای یک تغییر مثبت بهره بگیرید.
سیستم جامع چیست؟
ادراکات شما، دیدگاه و شرطی سازی هایتان، شیوه ارزیابی یا تفسیر شما از زندگی و تجربه ها را تحت تاثیر قرار می دهند. سیستم جامع ارزیابی شما باید از این عناصر تشکیل شود:
- وضعیت روانی و احساسی شما
- سوالاتی که می پرسید
- ارزش هایتان
- سیستم باورهایتان
- تجربه هایی که درک شما را شکل می دهند
برای داشتن حس خوب به دلیل خاصی احتیاج ندارید. شما می توانید در همین لحظه تصمیم بگیرید که احساس خوبی داشته باشید، فقط به این دلیل که دلتان می خواهد، فقط به این دلیل که زنده اید. هر تغییری در هر یک از این پنج زمینه باعث بروز یک «تغییر کلی» در هر پنج تای آنها می شود.
آیا سلسله مراتب ارزش های خودتان را می شناسید؟
ارزش های زندگی شما اصول، قانون های اخلاقی و ایده آل هایی هستند که بیشترین اهمیت را برای شما دارند. ارزش های «پیش رونده» احساساتی هستند که بیش از هر چیز می خواهید تجربه کنید، چون آنها به شما کمک می کنند تا به حالت های لذت بخشی مانند عشق، موفقیت، آسایش و آزادی برسید. ارزش های «پس کشنده» احساساتی مرتبط با رنج هستند؛ مثل خشم، تنهایی، شکست و افسردگی. هر فرد یک «سلسله مراتب ارزش» منحصر به فرد دارد. برای برخی عشق مهم تر از سلامتی است. برای برخی دیگر امنیت مهم تر از ماجراجویی است. آگاهی به سلسله مراتب ارزش خودتان به شما اجازه می دهد تصمیماتی بگیرید که برای رسیدن به یک سطح عمیق کامیابی یاری تان می کنند. تنها با اولویت بندی سلسله مراتب ارزش هایتان از نو می توانید شکل رهبری در تمام زمینه های زندگی تان را دگرگون کنید. در اولین قدم باید بدانید که می خواهید به سوی چه چیزی حرکت کنید.
چه قوانین شخصی برای خودتان دارید؟
قوانین شخصی، معیارهایی هستند که وقتی احساس خوبی نسبت به یک تجربه دارید آنها را برای خودتان می سازید. با کمال تاسف در قوانین بیشتر افراد، مسیرهای زیادی به سوی درد و راه های کمی به سمت لذت وجود دارند. مثلا اگر ارزش زیادی برای موفقیت قائل باشید و در عین حال تعریف تان از موفقیت، به دست آوردن چندین میلیون دلار در سال باشد، به احتمال زیاد محکوم به شکست هستید. اما اگر قانون تان برای موفقیت این باشد که قادر باشید قبض ها و رسیدهای خود را بپردازید و کمی از پول تان برایتان باقی بماند، بسیار راحت تر می توانید به این سطح از خواسته ها برسید. اگر قوانینی بسازید که مانع رسیدن شما به ارزش هایتان می شوند هرگز نخواهید توانست احساس شادی و رضایت را تجربه کنید.
از چه مراجعی برای تصمیم گیری استفاده می کنید؟
هر چیزی که تجربه یا تخیل می کنید، می بینید یا درباره اش می خوانید در مغز شما ذخیره می شود. همه تجربه های معنی دار شما به منابعی تبدیل می شوند که در آینده به عنوان مرجع از آنها استفاده می کنید. این «تجارب مرجع» تاثیر به سزایی در فرآیندهای تصمیم سازی شما خواهند داشت. با توسعه آنها می توانید ظرفیت خود را برای رسیدن به خواسته هایتان افزایش دهید. پایه مرجع های خود را با خواندن، جمع آوری اطلاعات، به کارگیری تخیل و دنبال کردن مفاهیم و ایده ها گسترش دهید.
خودتان را می شناسید؟
«هویت» مفهومی مرکزی و باوری است که همه انتخاب های شما را تحت سلطه خود دارد. هویت شما تصوری از خودتان در ذهن تان است. هویت، باور شما به چیزهایی است که از شما انسانی خوب یا بد و منحصربه فرد می سازد. بیشتر افراد معتقدند که تغییر هویت تقریبا کاری ناممکن است. آنها با خود فکر می کنند ماجراجو، مسخره، ساکت یا ناجور هستند. برچسب های هویتی معمولا محدود کننده اند. شما قدرت این را دارید که عنوان های جدیدی را به خود اختصاص دهید و آگاهانه تصمیم بگیرید که می خواهید چگونه فردی باشید.
هفت روز و هفت راه جدید
با کامل کردن این تمرین یک هفته ای خودتان را به چالش بکشید. هر روز هفته متعهد به انجام وظیفه ای شوید که می تواند تغییر پررنگی در یکی از حوزه های اصلی زندگی تان ایجاد کند. شما قدرت این را دارید که با تمرکز بر یک حیطه در هر روز سرنوشت خود را تغییر دهید. در روز اول روی احساسات خود تمرکز کنید. در روز دوم روی دغدغه های فیزیکی تان، در روز سوم روی روابط، در روز چهارم روی مسائل مالی و در روز پنجم یک کلمه یا عبارت را به عنوان رمز راهنمای خود تعریف کنید؛ در روز ششم روی مدیریت زمان متمرکز شوید و در روز هفتم، درست و حسابی استراحت کنید و خوش بگذرانید! ببینید که قدرت ایجاد چه تغییری را در زندگی خود دارید.