این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب پول و قانون جذب خلاصه برداری شده است!

خلاصه کتاب پول و قانون جذب (Money And The Law Of Attraction)

ما چه هستیم؟ ترکیبی از شگفتی، معجزه، زیبایی و توانایی که در شکل و شمایلی کاربردی روی یک کره خاکیِ سرشار از آب که در کائنات معلق است زندگی می کنیم. بنابراین، اصلا جای تعجب ندارد که بتوانیم با کمک نیروی ذهنمان چیزهایی که می خواهیم را به زندگی مان جذب کنیم. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ کتاب «پول و قانون جذب» از «استر هیکس» می رویم و به دنبال راهی برای باز کردن مسیر جریان پول به زندگی مان می گردیم. اگر در مورد پول و رابطه آن با قانون جذب سوالی در ذهنتان دارید یا می خواهید به ماجرای قانون جذب از زبان یک استاد جهانی گوش دهید تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

یک جای کار می لنگد؛ اما کجا؟!

بسیاری از ما می خواهیم به موفقیتِ آرزوهایمان برسیم. به همین دلیل، سخت تلاش می کنیم، آموزش می بینیم، شب های زیادی را بیداری می کشیم و صبح ها قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار می شویم. اما انگار اوضاع هیچ تغییری نمی کند و ما در همان جایگاه قبلی خود ایستاده ایم. در این جور وقت ها کمی به خودمان دلداری می دهیم و می گوییم: «اشکالی نداره، همه این طوری هستن.» اما این دلداری کوتاه با دیدن اولین کسی که بسیار کمتر از ما تلاش کرده اما خیلی راحت به موفقیت مورد علاقه ما دست پیدا کرده است، بر باد فنا می رود.

آن هنگام است که از خودمان، زندگی و تلاش هایی که انگار انتهایی ندارند دلزده می شویم و به سمت ناامیدی قدم برمی داریم. ولی اگر هوشمندی خودمان را به کار بیندازیم، به جای ناامید و افسرده شدن باید به شدت کنجکاو شویم. باید بفهمیم چه ایرادی در کار ما وجود دارد که همچون زنجیر بر پایمان بسته شده و اجازه جلوتر رفتن را به ما نمی دهد. اندکی عمیق تر نگاه کردن ما را به رابطه جالب میان پول و قانون جذب می رساند.

وقتی تلاش ها کافی هستند اما هدفمند نیستند

منظور از «هدفمند بودن تلاش» هماهنگی میان ذهن و جسم است. کمی فکر کنید. آیا خواسته هایی که برای رسیدن به آنها سخت تلاش کردید را واقعا دوست داشتید؟ آیا در مورد آنها فکرهای قدرتمندی می کردید یا مدام جایی در گوشه ذهنتان این تلاش ها را شماتت می کردید و عاقبت آنها را تیره و تار می دیدید؟ آیا به ذهنتان اجازه می دادید تا از دیوار محدودیت هایی که برایش ساخته اید خارج شود و مسیر موفقیت هایی که اکنون آنها را خواب و خیال می پندارید را به شما نشان دهد؟

بیشتر ما این کار را نمی کنیم. ما در ظاهر، بسیار برای کارمان تلاش می کنیم اما از درون، خودمان را یک قربانی می بینیم که در میان کارهایش غرق شده است. وقتی تمام فاکتورهای لازم برای موفقیت را به درستی اجرا کرده اید اما هنوز هم سر جای قبلی تان هستید باید جایی در درونتان به دنبال خرابکار اصلی بگردید و یقه او را دو دستی بچسبید.

به اصلتان باز گردید

کسی که واقعا هستید، موجود کاملی است که تنها برای پیروزی برنامه ریزی شده است. شما قدرتمندترین آفریده هستید؛ یعنی کسی که می تواند بدون برداشتن حتی یک قدم بر کائنات حکم‎فرمایی کند. اما آن قدر خودتان را دست کم می گیرید که تمام قدرت های شگفت انگیز درونتان زیر خروارها «نمی توانم و نمی شود و نمی گذارند» دفن می شود. به دنبال ثروت هستید؟ پول و قانون جذب را به هم گره بزنید و چیزی که می خواهید را از کائنات طلب کنید. به دنبال سلامتی هستید؟ سلامتی و قانون جذب را به هم گره بزنید و شفا را در تک تک سلول های وجودتان احساس کنید. مسیر پیشرفت، به دست آوردن ثروت، سلامتی و عشق همیشه به روی شما باز است. این شما هستید که می خواهید به جای عبور از در، بالا رفتن از دیواری 1000 متری را امتحان کنید و به خودتان سختی بدهید.

تفکر محدود کننده را شناسایی کنید

اولین قدم شما برای تغییر زندگی تان و ایجاد یک جهش بزرگ در اوضاع مالی، سلامتی و روابطتان یافتن فکرهای محدود کننده است. برای یافتن این فکرها با یک چالش بزرگ روبه رو هستید. چون آنها خیلی خوب بلدند که خودشان را از نگاه شما پنهان کنند. به همین دلیل باید خودتان را زیر ذره بین بگذارید و تمام فکرهایی که از دروازه ذهنتان وارد می شوند را بررسی کنید تا بتوانید سر بزنگاه، مُچ خودتان را بگیرید!

برای این کار می توانید از یک دفتر و قلم کمک بگیرید و هر فکر منفی که از سرتان گذر کرد را روی آن یادداشت کنید. در پایان روز به راحتی می بینید که با چه جور فکرهایی سر و کار دارید. این فکرها متهمان ردیف اول درجا زدن، بیماری، فقر و ناراحتی شما هستند. باید پس از شناسایی آنها، تک تکشان را با فکرهایی کاملا برعکسشان جایگزین کنید.

قانون جذب را به نفع خودتان به کار بگیرید

قانون جذب، اصلی ثابت است که از زمان خلقت کائنات تا به حال، بدون تغییر به کار خودش ادامه داده است. این بدان معنی است که اگر می خواهید از این قانون به نفع خودتان استفاده کنید باید یاد بگیرید که چگونه آن را در راستای رسیدن به آرزوهایتان به کار بیندازید. اگر به دنبال رسیدن به ثروت هستید باید پول و قانون جذب را با کمک ارتعاش های ذهنیتان به شکلی هدفمند و مثبت مورد استفاده قرار دهید.

فرقی نمی کند که موجودی حساب شما چقدر است. خودتان را از هم اکنون، فردی بسیار ثروتمند تصور کنید. چیزی که درستی این تصور کردن را به شما نشان می دهد، احساسی است که به دست می آورید. اگر نگاه کردن به خودتان در حالی که به آرزوهایتان رسیده اید و ثروت را در دستانتان دارید باعث می شود که لبخند بر لبانتان بنشیند و احساس بی نیازی کنید، در مسیر درستی قرار گرفته اید. یادتان باشد، احساس شما چراغ راهنمای وضعیت ذهنی شما است. از آن به خوبی استفاده کنید.

نیازی نیست چرخ را دوباره اختراع کنید

تعداد کسانی که روی کره زمین مشغول اختراع کردن و پیش بردن تمدن بشری هستند شاید کمتر از یک درصد باشند. الباقی مردم جهان، پیوسته در حال استفاده کردن از نتیجه های این اختراع ها هستند. این موضوع در مورد قانون جذب هم جاری است. برای استفاده کردن از این قانون نیازی نیست که خودتان را به آب و آتش بزنید و ارتعاش ها را درک کنید. شما فقط باید یاد بگیرید که از این قدرت بی انتها نهایت بهره را ببرید و آن را آگاهانه مورد استفاده قرار دهید.

شما بازیگر اصلی صحنه زندگیتان هستید

در دنیای شما، نقش اول داستان متعلق به خودتان است. تمام کسانی که در زندگی تان می بینید، حتی کسانی که عاشقانه دوستشان دارید در بهترین حالت نقش مکمل را در داستان زندگی شما بازی می کنند. گذشته از این، شما کارگردان و تهیه کننده زندگیتان هم هستید. این یعنی مسئولیت مستقیم 90 درصد اتفاق های خوب و بدی که در زندگی تان رخ می دهد به طور مستقیم به شما برمی گردد. آن 10 درصد هم به عوامل طبیعی مانند تولد یا مرگ مربوط است؛ یعنی چیزهایی بسیار فراتر از قدرت اختیار شما. اما حتی در آن موارد هم این قدرت اختیار شما است که نوع واکنشتان را رقم می زند. با این حساب، اینکه بگویید فلانی باعث موفقیت یا شکست من شد، چیزی جز یک بهانه یا دروغ نیست. چون شما مسئول مستقیم تمام آن جریان ها هستید. این اصل در مورد پول و قانون جذب هم جاری است.

واکنش هایتان را هوشمندانه مدیریت کنید

عده ای فکر می کنند که باید اول موفق شوند و پس از آن احساس موفقیت را تجربه کنند. این یعنی آنها زندگی شان را محدود به واکنش نشان دادن به نتیجه تصمیم های گذشته شان می کنند و قدمی برای تغییر آینده شان بر نمی دارند. یادتان باشد، شما هم اکنون در نتیجه تصمیم های گذشته خود زندگی می کنید. با این حساب اگر می خواهید آینده تان تغییر کند باید از حالا احساس متفاوتی را مهندسی کنید و تصمیم های تازه ای بگیرید تا بتوانید آینده دیگری را برای خودتان رقم بزنید. بنابراین، باید تفکر خودتان را از امروز یا دیروز به فردایی که خودتان آن را ساخته اید تغییر دهید و احساس متفاوتی را تجربه کنید.

احساس آزادی، پول و قانون جذب به هم گره خورده اند

پول، خوشبختی نمی آورد اما نبودش حتما باعث بدبختی می شود. چون پول می تواند بخش بسیار زیادی از نیازهای انسان را تامین کند و او را از قید و بند محدودیت ها نجات دهد. بنابراین، برای بسیاری از مردم جهان، پول، کلیدی است که آنها را از اسارت نجات می دهد. تنها راه برای رسیدن به این کلید و به دست آوردن آزادی واقعی، هم جهت کردن فرکانس های درونی با چیزی است که می خواهید به آن برسید.

این کار، هماهنگی را به زندگی شما باز می گرداند و ماجراهای واقعی زندگی تان را با چیزهایی که واقعا می خواهید همراستا می کند. وقتی تلاش برای این تغییر بزرگ را آغاز کنید، فرقی ندارد که در چه سنی هستید، چون خیلی زود آثار این تغییر را در زندگی تان خواهید دید. گویا با این کارتان درب را به روی کسی که سال ها منتظرتان مانده بوده است باز می کنید. در این میان شاید افسوس بخورید که وقتی می توان به این راحتی زندگی را تغییر داد چرا تاکنون زندگی تان را این قدر سخت و ملال آور کرده بودید؟

همین الان به چه فکر می کنید؟

افکار شما بسیار مهم هستند. چون فکرتان احساستان را به وجود می آورد و احساستان به طور مستقیم با قانون جذب ارتباط برقرار می کند. نتیجه این می شود که هر روز با نتیجه مستقیم، هماهنگ و کاملا مشابه افکارتان روبه رو می شوید. اگر به خلاص شدن از گرفتاری فکر کنید، گرفتارتر می شوید، اگر به جای خالی عشق واقعی در زندگی تان نگاه کنید، همیشه تنها می مانید، اگر به کمبود پول نگاه کنید، هیچ وقت مقدار کافی از آن را در اختیارتان نخواهید داشت و اگر به خلاص شدن از بیماری فکر کنید، بیشتر بیمار می شوید. شاید از کوره در بروید و بگویید: «پس چه کار کنم؟!»

جهت افکارتان را تغییر دهید

شما نمی توانید فکر کردن را متوقف کنید. چون افکارتان کلید نیروی خلقت را در اختیار دارند. در عوض باید جهت افکارتان را تغییر دهید و به یک ماجرا از دریچه دیگری نگاه کنید. ماجرای پول و قانون جذب را در نظر بگیرید. برای به دست آوردن پول، خلاص شدن از گرفتاری، پرداخت کامل بدهی ها و زندگی کردن در آرامش و آسایش بیشتر باید به وجود فراوان ثروت در زندگی تان فکر کنید. به این مثال ها نگاهی بیندازید:

  • چگونه از دست بدهی هایم نجات پیدا کنم؟ (اشتباه)
  • چگونه پول بیشتری را به دست بیاورم و به ثروت برسم؟ (درست)
  • چرا من همیشه مریض هستم؟ (اشتباه)
  • چگونه سلامتی ام را قدرتمندتر کنم؟ (درست)
  • چرا همیشه در حال درجا زدن هستم؟ (اشتباه)
  • چگونه از خود دیروزم جلو بزنم؟ (درست)

با تغییر دادن سبک و جهت افکارتان زندگی را به شکلی متفاوت تجربه کنید.

قانون جذب، بهترین بیمه برای سلامتی

به جز ترکیب زیبا و دلنشین پول و قانون جذب، چیزهای دیگری هم مثل «سلامتی و قانون جذب»، «عشق و قانون جذب»، «آرامش و قانون جذب» و … هم وجود دارند. برای لذت بردن از زندگی و تلاش برای قدم برداشتن در مسیر اهداف بزرگتان باید جسم سالمی داشته باشید. در واقع، جسم شما بزرگ ترین سرمایه زندگی تان است. چون معبدی است که روحتان در آن زندگی می کند. با این وجود، افراد کمی هستند که واقعا احساس سلامتی و جوانی می کنند. بیشتر مردم به محض اینکه از دهه 20 زندگی شان خارج می شوند، خودشان را در سرازیری مرگ می بینند. از این جا است که داستان افسوس خوردن در مورد جوانی، زیبایی، تندرستی و انرژی از دست رفته آغاز می شود.

این در حالی است که جسم انسان به جای طی کردن روند فرسایشی، مدام در حال نوسازی سلول های خودش است؛ یعنی شما مدام در حال جوان تر شدن هستید. اما چون ذهنتان را به تعداد گردش های کره زمین به دور خورشید و مفهومی به نام «سن» گره زه اید خیلی راحت، تلاش های معجزه وار جسمتان برای جوان ماندن را از بین می برید و او را دچار بیماری و فرسایش می کنید. چرا وقتی که می توانید جوان بمانید و با نیروی سلامتی تان از زندگی کردن لذت ببرید، مدام در مورد سلامتی تان فکرهای بد می کنید؟

چگونه از قانون جذب برای سلامتی خودمان استفاده کنیم؟

روش کار دقیقا مثل زمانی است که به دنبال پول و قانون جذب هستید. برای این کار تنها کافی است افکار خودتان را در مورد سلامتی و سن و سالتان زیر ذره بین ببرید. آن هنگام است که فکرهای منفی، یکی یکی خودشان را نشان می دهند. پس از آن باید این فکرهای ناخوشایند را با چیزهایی که دوست دارید عوض کنید و احساستان را سر و سامان بدهید. به جای اینکه در آرزوی سلامتی باشید، هم اکنون آن را با تک تک سلول های بدنتان احساس کنید. یادتان باشد، در تمام سلول های بدنتان نیروی پنهان شفا وجود دارد. این ماجرا از آغاز تولدتان به این شکل بوده و تا لحظه مرگتان هم به همین ترتیب باقی می ماند. بنابراین، وقتی افکارتان را در مورد خودتان، سلامتی تان، پوستتان، وزنتان و … به سمت و سویی که دوست دارید می برید، سلول های بدنتان هم به این ندا پاسخ مثبت می دهند و این یعنی آغاز انقلابی از معجزه ها درون شما. آن هم هنگامی که هیچ خبری از این ماجرا ندارید.

ماشین جسمتان را روغن کاری کنید

جسم چیست؟ در بهترین حالت، جسم شما یک وسیله است که برای حضور روحتان روی زمین به او داده شده است. وقتی در حال خواندن واژه ها هستید، این کار را با جسمتان انجام می دهید اما کسی که واقعا در حال خواندن آنها است روحتان است. می توانید این ماجرا را به یک خودرو و سرنشین آن تشبیه کنید با این تفاوت که شما نمی توانید با فکرتان موتور خودروی خودتان را تعمیر کنید. اما وقتی پای جسمتان در میان باشد، روحتان می تواند آن را شفا دهد.

روح شما این کار را با افکارتان انجام می دهد. به این ترتیب که در آغاز ماجرا به انتهایی که دوست دارد فکر می کند و مسیر ورود آن به دنیای فیزیکی را هموار می سازد. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید جسم شما به یک بیماری مبتلا شده است. در این هنگام اگر خودتان را به قانون جذب مسلح کرده باشید، می توانید به جای تمرکز روی بیماری و غصه خوردن بابت آن، روی سلامتی که دوستش دارید و انتظار ملاقات دوباره آن را می کشید تمرکز کنید. به این ترتیب، فرکانس هایی که ارسال می کنید تغییر می کنند و نتیجه آن چیزی می شود که شما دستور داده اید.

بیماری ها از کجا می آیند؟

 

شما به همان راحتی که می توانید با کمک رابطه پول و قانون جذب دروازه ورود ثروت را به زندگی تان باز کنید، قادر هستید که جسمتان را شفا دهید. این یکی از ویژگی های دلنشین متولد شدن به عنوان یک انسان است که در دسترستان قرار دارد. با این حساب، بیماری ها از کجا می آیند؟ در پاسخ باید بگویم از همان جایی که فقر و بی پولی می آید یعنی افکار شما. البته ماجرا همیشه به این سادگی نیست؛ مثلا این طور نیست که کسی از قصد به بیماری فکر کند تا بیمار شود.

در واقع، بیماری ها عوارض جانبی افکار منفی ما در مورد زندگی هستند. وقتی ناراحت هستیم، اضطراب داریم، غصه می خوریم، خشمگین هستیم و بدتر از همه نفرت، وجودمان را فرا گرفته است، خیلی راحت دچار بیماری می شویم. شدت ابتلا به بیماری ها هم ارتباط مستقیمی با عمق و شدت افکار منفی دارد؛ یعنی هر چقدر که بیشتر و عمیق تر به چیزهای منفی فکر کنیم، بسیار گسترده تر و وحشتناک تر دچار بیماری می شویم. برای خلاصی از این ماجرا، شکستن این دور باطل و جذب سلامتی باید ذهنمان را از این فکرها خالی کرده و جای آنها را با فکر به چیزهایی که دوست داریم پر کنیم.

آیا شغل شما در راستای افکارتان است؟

تعداد کسانی که شغل خود را دوست ندارند فراتر از حد تصور است. بسیاری از مردم فقط به این دلیل سر کار می روند که می خواهند با پول آن به سراغ خرید چیزها یا انجام کارهای مورد علاقه شان بروند. در واقع، آنها خودشان را مصرف می کنند تا به پول برسند. این کار درست در نقطه مقابل پول و قانون قرار دارد. شما نمی توانید با انجام دادن کاری که هر روز برایتان مثل یک عذاب است به موفقیت یا ثروت برسید. چون برای موفق شدن به عشق نیاز دارید نه نفرت. عشق شما به کاری که دوستش دارید می تواند دروازه های ورود ثروت را به زندگی تان باز کند. در آن هنگام، نیازی نیست که به دنبال پول بدوید چون پول به دنبال شما می گردد و می خواهد هر طور شده وارد زندگیتان شود.

چرا انجام شغلی که دوستش نداریم، اشتباه است؟

وقتی کاری را دوست ندارید، مدام در حال ارسال فرکانس های منفی در مورد آن هستید. به این ترتیب، نه تنها هیچ راهی برای ایجاد هماهنگی میان پول و قانون جذب پیدا نمی کنید بلکه در کارتان شرایط عجیب و مسخره ای به وجود می آیند تا شما را بیشتر عذاب بدهند. پولی که از چنین عذابی به دست بیاید نه تنها شما را به آرزوهایتان نمی رساند بلکه نگاه شما به پول را سرشار از حسرت و کمبود می کند. به دنبال این ماجرا اصلا دلتان نمی خواهد پولی که با این بدبختی و زحمت به دست آورده اید را خرج کنید. در نتیجه، افکارتان سرشار از محدودیت، کمبود و نگرانی می شود.

اما وقتی کاری که دوست دارید را به منبع درآمدتان تبدیل می کنید، از انجام لحظه به لحظه آن لذت می برید. به دنبال این ماجرا، فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنید، سرشار از انرژی های سازنده می شوند. در نتیجه، آدم هایی سر راهتان قرار می گیرند، موقعیت هایی برایتان مهیا می شوند و ماجراهایی برایتان به وجود می آیند که حتی در خیالتان هم آنها را تصور نمی کردید؛ این یعنی زندگی واقعی، یعنی لذت بردن از گذران عمر و زندگی کردن به عنوان یک انسان.

وظیفه خودتان را همیشه به یاد داشته باشید

گاهی در زندگی دچار سوءتفاهم هایی می شویم که مسیر حرکتمان را به کلی تغییر می دهند. به برخی از این سوءتفاهم ها دقت کنید:

  • ما باید کاری کنیم تا دیگران از ما راضی باشند. چون این تنها راه برای زندگی کردن در آرامش است
  • باید تا جایی که می توانیم احساس کمبود در دیگران را از بین ببریم
  • باید برای خوشحالی دیگران خوشحالی خودمان را فدا کنیم. چون این تنها راهی است که می توانیم خوب بودن خودمان نشان دهیم
  • نباید وقتی بقیه فقیر هستند به دنبال کسب ثروت باشیم
  • و …

اما چرا این کارها اشتباه هستند؟ برایتان می گویم:

  • تلاش برای راضی کردن دیگران یک اشتباه بزرگ است. چون هیچ وقت نمی توانید همه را راضی کنید.
  • این وظیفه ما نیست که احساس کمبود را در دیگران از بین ببریم. چون این راهی است که هر کس به تنهایی باید در آن قدم بردارد. وظیفه ما این است که افکارمان را سر و سامان بدهیم و فرکانس هایمان را با چیزهایی که می خواهیم همسو کنیم.
  • نقش بازی کردن به عنوان یک قربانی باعث نمی شود که دیگران شادتر شوند. شما می توانید به جای غمگین بودن کنترل افکارتان را در دست بگیرید تا راهی برای مدیریت کردن موقعیت ها پیدا کنید.
  • فقیر بودن ما شاید آتش حسادت افراد فقیر را خاموش کند اما باعث بهتر شدن اوضاع یا ثروتمند شدن آنها نمی شود. بزرگ ترین دلیلی که باعث می شود آنها بی پول باشند، فقر فکری شان است. وقتی پول و قانون جذب در یک راستای سازنده قرار نگرفته باشند، افراد روز به روز فقیرتر می شوند. پس چیزی که باید تغییر کند، فکر است.

تلاشی اثرگذار برای رشد دیگران

کمی قبل در مورد نبایدهای قربانی کردن خودتان پیش پای رضایت دیگران صحبت کردیم. اما این بدان معنا نیست که باید نسبت به زندگی دیگران بی اهمیت باشیم یا کاری برای رشد آنها انجام ندهیم. چون همه ما روی یک کره خاکی زندگی می کنیم و بخواهیم یا نخواهیم کارهایمان روی یکدیگر تاثیر می گذارد. در این میان، راهی وجود دارد که می توانید با کمک آن به این هدف برسید و آن تلاش برای رسیدن به هماهنگی با خودتان است. اگر افکار، رفتار و گفتار شما در یک راستا باشند، به موجودی تبدیل می شوید که راه می رود و زندگی خودش را بر اساس چیزهایی که می خواهد می سازد. در آن صورت، این قدرت را پیدا می کنید تا به شکلی اثربخش روی دیگران تاثیر بگذارید.

اما باز هم این بدان معنا نیست که شما در زندگی دیگران دخالت کنید یا آنها را مجبور سازید تا افکارشان را تغییر دهند. این آگاهی باید از اعماق وجود هر فرد شعله ور شود تا بتواند زندگی اش را تغییر دهد. شما می توانید آنها را تشویق کنید و با زندگی متفاوتی که برای خودتان می سازید نتیجه واقعی تغییر افکار را به آنها نشان دهید. تاثیری که یک اقدام واقعی روی زندگی دیگران می گذارد با هیچ واژه ای برابری نمی کند. در حقیقت، شما با ساخت زندگی خودتان و هماهنگی میان پول و قانون جذب، زندگی اطرافیانتان و حتی دنیا را بهتر می‎ کنید.

پیام اصلی «استر هیکس» در کتاب «پول و قانون جذب» چه بود؟

«استر هیکس» و همسرش «جری هیکس» دو نفر از اثرگذارترین مربیان جهانی قانون جذب هستند. آنها به معنای واقعی، از قانون جذب در زندگی شان استفاده کردند و فقط به بیان مطالب تئوری بسنده نکردند. از میان کتاب هایی که توسط این دو نفر نوشته شد، کتاب «پول و قانون جذب» موفقیت بسیار زیادی را به دنبال آورد. استر و جری در این کتاب به دنبال این بودند تا آگاهی انسان ها را نسبت به قدرت بی انتهای ذهنشان و فرکانس هایی که ناآگاهانه به سمت جهان هستی ارسال می کنند افزایش دهند. به باور آنها این راهی است که می تواند مسیر زندگی افراد را به سمت و سویی سازنده، سرشار از ثروت، تندرستی و عشق تغییر دهد.

تجربه شما چیست؟

آیا تجربه ای از به کار بردن قانون جذب در زندگی خودتان دارید؟ لطفا ماجرایتان را برایمان تعریف کنید.