این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب پول شادی پخش کن خلاصه برداری شده است!
ما از پول، چیزی نمیدانیم. هر چقدر که بیشتر در مورد پول میخوانیم، متوجه میشویم که اطلاعاتمان در مورد دنیای پول، بسیار سطحی بوده است. «درک پول» چیزی است که باید برای آن تلاش کنیم.
خلاصه کتاب پول شادی پخش کن (Happy Money)
در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ کتاب «پول شادی بخش» از «کِن هُندا» میرویم و به شکلی تازه، ماجرای پول را ورق میزنیم. اگر میخواهید با چهره جدیدی از پول آشنا شوید و درکی عمیقتر نسبت به آن پیدا کنید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
آیا پول شما می خندند؟
پولها نیز شاد و خوشحال یا ناراحت و غمگین میشوند. پولهای شاد، همان بخشی از درآمدتان هستند که با شادی و رضایت قلبی آنها را به دست میآورید و خرج میکنید. این پولها دوست داشتنی هستند و در جریانی از برکت قرار دارند. شما بهترین خریدهای عمرتان را با پولهای شاد انجام میدهید و البته شیرینترین درآمدهایتان هم در همین دسته قرار میگیرند.
عبارتهایی که پیرامون پول شادی بخش میگردند هم شادی خاصی را با خود به دوش میکشند:
- عجب پول با برکتی!
- این پول حقت است. نوش جانت باشد
- به خوشی خرج کنی
- به خوشی استفاده کنی
اما پولهای ناراحت، غمگین و عصبانی، آن دسته از درآمدتان هستند که با ناراحتی آنها را به دست میآورید و به بدترین شکل ممکن هم خرجشان میکنید. معمولا در مورد این پولها چنین عبارتهایی را میشنویم:
- یک مو از خرس کندن هم غنیمت است!
- حقم را از حلقومش بیرون کشیدم!
- از این دست آمد و از آن دست رفت!
- پول بیبرکت!
- چطور این پولها را میخوری و هنوز زندهای؟!
- این پول حقت نیست!
پول شادی بخش و غمگین چه ویژگی هایی دارند؟
پول شاد، سرشار از عشق و انرژی مثبت است. وقتی این پول را خرج میکنید، خودتان و اطرافیانتان غرق در احساس خوب و شادی میشوید. این پول با خودش قدرت آبادانی دارد و میتواند نقش یک مرهم را روی زخمهای روحی و جسمی دیگران بازی کند.
پول غمگین، خشمگین و ناراحت، درست در نقطه مقابل پول شاد قرار دارد. این پول، غرق در انرژی منفی است و آنقدر باعث دردسرتان میشود که آرزو میکردید هیچگاه وارد زندگیتان نمیشد. جالب اینجا است که شما میتوانید پول شادی بخش را با خرج کردن در محلی که دوستش ندارید، به یک پول ناراحت و عصبانی تبدیل کنید؛ مثلا وقتی مالیات بر درآمد را میپردازید، قبضهای تلنبار شده را پرداخت میکنید یا به اجبار برای کسی چیزی میخرید در حال ساخت پولهای خشمگین هستید.
قایق خود را در کدام رود به جریان می اندازید؟
انتخاب اینکه در جریان کدام نوع پول، شاد یا ناراحت، کار و زندگی کنید، شکل و شمایل آیندهتان را دستخوش تغییرات بسیار بزرگی میکند؛ مثلا اگر به کاری مشغول باشید که از سپری کردن هر لحظه در آن احساس عذاب کنید، سر مشتریانتان را کلاه بگذارید یا مشتریانی داشته باشید که با اکراه، پول خدمات و محصولات شما را میپردازند در آن صورت با دستان خودتان قایق زندگیتان را به جریان پولهای غمگین و خشمگین انداختهاید.
ولی وقتی به کاری مشغول باشید که آن را عاشقانه دوست داشته باشید، کارتان را خدمت به مردم معنا کنید، مشتریانی داشته باشید که خدماتتان را ارزشمند میشمارند و پول را با کمال میل و احترام به شما میدهند آن هنگام است که در رودخانه پول شادی بخش و زندگی راحت در حال پارو زدن هستید. جالبتر اینکه جریان پولهای شادی بخش، شما را به سوی به دست آوردن پولهای بیشتر و خوشحالی عمیقتر سوق میدهد.
به گوش باشید که وضعیت مالیتان، آینه باورتان در مورد پول است!
در مورد پول چگونه فکر میکنید؟ با آن سر جنگ دارید؟ در به در به دنبالش میگردید؟ او را دوست دارید؟ با نگاهی حسرت آلود به آن مینگرید؟ آن را به چشم دروازهای از برکت میبینید؟ بدون آنکه بخواهید وارد زندگیتان میشود و خوشحالتان میکند؟ کم است؟ زیاد است؟ محدود است؟ بیحد و اندازه است؟
هیچ فرقی نمیکند که چطور در مورد پول فکر میکنید. چون تمامشان درست هستند و نمود فیزیکیشان را در زندگیتان خواهید دید. پس هوشمندانه این است که فکرمان را مهندسی کنیم و با تغییر دادن نوع نگاهمان به پول با چهره تازهای از آن آشنا شویم. آرزوهایمان، زندگیمان، خانوادهمان و خودمان ارزش این تلاش را داریم.
نظریه کمیابی؛ بزرگترین متهم احساس های منفی پیرامون پول
اگر خوب به ماجرای پول و احساسهای مثبت و منفی پیرامون آن نگاه کنیم میبینیم که دست «نظریه کمیابی» تا آستین در این ماجرا دخیل است! جالب اینجا است که شاید خیلی از مردم جهان این موضوع را با نام «نظریه کمیابی» نشناسند اما آن را به شکلی بسیار دقیق در زندگی و کارشان پیاده میکنند. بر اساس این نظریه، همهچیز در دنیا مقدار محدودی دارد.
از آب و هوای سالم گرفته تا سلامتی، شادی، عشق و حتی پول! این نظریه، پایه و اساس این صحبت است که میگوید: «اگر دیگری پولدار شود، من فقیر میشوم!» به دنبال این ماجرا برخی از مردم چشم دیدن افراد ثروتمند را ندارند و به آنها همچون دشمنی که به دشمنش مینگرد نگاه میکنند. نظریه کمیابی، یکی از علتهای به وجود آمدن پول خشمگین و غمگین است.
با رفیق فابریک کمیابی، آشنا شوید!
یکی از محصولات جانبی این نظریه، حسادت نسبت به داشته دیگران است. وقتی باور داشته باشیم که از همهچیز فقط تعداد محدودی وجود دارد و از قضا، همسایه، همکار، دوست یا حتی نزدیکترین فامیلمان آن چیز را به مقدار زیادی دارد بی برو برگرد با خودمان اینطور فکر میکنیم که او حق ما را خورده است. وگرنه چه دلیلی داشت که بتواند بسیار بیشتر از ما در نعمت و خوشی زندگی کند؟ این موضوع هم میتواند به نوبه خود، ما را به منبع تولید پولهای خشمگین و ناراحت تبدیل سازد.
به زبان ساده، وقتی تفکر کمبود و حسادت یقهمان را بگیرد رابطهمان با پول، بسیار شکراب میشود؛ به حدی که یا پول را به زحمت گیر میآوریم یا اگر هم آن را داشته باشیم به بدترین شکل ممکن و برای بدترین دلیلها خرجش میکنیم. این نوع زندگی کردن چیزی کمتر از دست و پا زدن در جهنم ندارد. با این تفاوت که این جهنم را خودمان به وسیله افکار منفی و محدودمان به وجود آوردهایم!
ریشه را پیدا کنید، واکنشتان را تغییر دهید
یکی از اصلیترین کارها برای تغییر دادن وضعیت رابطهمان با پول و به دست آوردن پول شادی بخش، یافتن علت احساس فعلیمان است. در بیشتر موارد، این احساس، ریشه در کودکیمان دارد. شاید پدر یا مادرمان دیدگاهی منفی نسبت به پول داشتند؛ شاید در مدرسه، زیر نظر معلمان یا مربیانی بودیم که پول را عامل بدبختی، بیچارگی، حرص و آز یا حتی گناه میدانستند و ما را به سمت توجه نکردن به مادیات سوق میدادند. کمی فکر کنید.
وقتی شما در کودکی در معرض چنین تفکری در مورد پول قرار گرفتید، چگونه ممکن است که در بزرگسالی، پول را به چشم یک برکت، دریچهای برای تجربه احساس امنیت، آزادی و آرامش در نظر بگیرید. با وجود آنکه برای کودکیهای از دست رفتهمان کاری نمیتوانیم بکنیم اما میتوانیم با تغییر دادن ذهنیتمان و قدم به قدم آشتی کردن با پول، آینده مالی بسیار متفاوتی را برای خودمان رقم بزنیم.
سپاسگزاری، اولین قدم برای تغییر اساسی رابطهتان با پول
برای به دست آوردن پول شادی بخش، پولی که بتواند لبخند را بر لبانتان بیاورد، پر از برکت باشد و زندگیتان را سرشار از آرامش کند به یک زمین لرزه 12 ریشتری در وجودتان نیاز دارید. این تکان باید چنان عمیق و بزرگ باشد که چشمتان را باز کند و زیباییها را پیش چشمتان هویدا سازد. بهترین راهحلی که میتوانید برای این تکانش عظیم از آن بهره بگیرید، سپاسگزاری کردن است.
چگونه از سپاسگزاری کردن برای تغییر نگرش، کمک بگیریم؟
به زندگیتان نگاه کنید. به روزهایی که آمدند و رفتند و روزهای بسیاری که در پیش دارید. یک ورق و کاغذ جلویتان بگذارید و بابت تمام موقعیتهای مالی که در گذشته داشتهاید سپاسگزاری کنید. به خاطر تمام لطفهایی که در حقتان شد تا بتوانید پیشرفت کنید، به خاطر هر اسکناسی که شرافتمندانه به دست آوردید و خرج کردید سپاسگزاری کنید.
سپس به زمان حال بیایید. زندگیتان را زیر رو کنید و به دنبال دلیلهایی برای سپاسگزاری کردن از وضعیت مالیتان بگردید. باور کنید یا نه، حتی در تاریکترین وضعیتهای مالی هم روزنهای برای شکرگزاری وجود دارد. آن همان نوری است که شما را نجات میدهد.
سپس به آینده سفر کنید و از زبان گذشته به خاطر موقعیتهای شگفتانگیز مالی، تحولاتی که بیشتر به معجزه شباهت دارند تا واقعیت و آزادی مالی سپاسگزاری کنید؛ مثلا میتوانید بنویسید: «بسیار سپاسگزارم که توانستم درآمد خالصم را به میزان 100 برابر افزایش دهم. چون حالا میتوانم از خودم، خانوادهام و آرزوهایم حمایت کنم و احساس شگفتانگیزی داشته باشم.» سپاسگزاری کردن بسیار سریعتر از چیزی که فکرش را میکنید شما را از تاریکیهای درونتان نجات میدهد و به سمت روشنایی میکشاند. فقط یادتان باشد که به هنگام این کار، احساس خوبی داشته باشید. هر چقدر که احساس خوبتان بیشتر و عمیقتر باشد، زودتر به خواستههایتان میرسید.
IQ و EQ دو نوع هوش با دو مسیر متفاوت
به احتمال زیاد بیشتر شما با «IQ» آشنا هستید. همان چیزی که با مقداری داده سعی دارد میزان هوش ذهنی ما را بسنجد. در نقطه مقابل با «EQ» روبهرو میشویم؛ یعنی نوعی از هوش که به احساس ما و مدیریت واکنشهایمان نسبت به پول باز میگردد. وقتی پای پول شادی بخش در میان باشد، نوع متفاوتی از این هوش هم پیدا میشود.
از نظر نویسنده کتاب، افرادی «IQ» پولی خوبی دارند که بتوانند در کار مورد علاقهشان به خدمت کردن مشغول شوند، از آن لذت ببرند و دانششان را با دیگران به اشتراک بگذارند. به زبان ساده، وقتی سعی میکنید با انجام کاری که دوستش دارید به رشد دیگران کمک کنید با به هر شکلی، زندگی را برایشان سادهتر و راحتتر کنید آنگاه پولهای شادی بخش بدون آنکه صدایشان بزنید سر از زندگیتان در میآورند.
در کنار این مورد، افرادی که «EQ» پولی خوبی دارند میدانند که چطور از روش کسب درآمدشان، به دست آوردن، خرج کردن و سرمایه گذاری کردن پولشان لذت ببرند.
یک فرد باهوش چگونه با پول رفتار می کند؟
بیایید چند مورد از این رفتارها را با هم بررسی کنیم:
-
به شکلی هوشمندانه از پولش محافظت می کند
همه کسانی که شغل و درآمد دارند با یک حس پنهانی برای محافظت کردن از پولشان در اعماق وجودشان آشنا هستند. آنها برای پولشان تلاش کردهاند، منتظرش بودهاند و حالا که به دستش آوردند نمیخواهند به این راحتیها از دستش بدهند. البته این کار اشتباهی نیست؛ اما ماجرایی وجود دارد که میتوان این را از وضعیت سالم که پول شادی بخش در آن حضور دارد به وضعیت ناسالم تغییر دهد.
این وضعیت هنگامی پیش میآید که افرادی به جز شما برای خرج کردن پولتان نقشه میکشند و حتی بیشتر از شما منتظر واریز آن به حساب بانکیتان هستند. اگر پدر، مادر یا مدیر یک مجموعه باشید با این حس و حال آشنایی دارید. چیزی که میتواند هم از پول شما محافظت کند و هم به روابط شما و اطرافیانتان آسیب نرساند، بیپرده و با صداقت سخن گفتن است.
این درست است که شما به عنوان والدین باید نیازهای مادی و روحی فرزندانتان را تامین کنید اما این بدان معنا نیست که گوش به فرمان تکتک خواستههایشان باشید و هر چه طلب کردند را در کسری از ثانیه مهیا کنید. به جز نیازهای پایه، خوراک، پوشاک، مسکن و آموزش، شما باید با رفتارتان ارزش پول را به فرزندانتان بیاموزید. این به معنای خسیس بودن، اخم و تَخم کردن یا سرزنش کردن نیست. رفتار با پول نیز بخشی از آموزشی است که شما باید به فرزندانتان بیاموزید. در این بین، میتوانید از پولتان هم محافظت کنید و به این حس درونی پاسخ دهید.
-
به صورت متعادل سرمایه گذاری می کند
بخشی از ماجرای به دست آوردن پول شادی بخش در بیشتر کردن آن نهفته است. یک فرد باهوش در چیزی سرمایه گذاری میکند که دوستش دارد؛ مثلا شما عاشق سهام هستید؟ آن را کاری سودمند و حتی ارزشمند میدانید؟ عالی است. آموزش را شروع کنید، بهترین سهمها را بیاید و سرمایه گذاری کنید. بدون شک، شما از کسانی که با نفرت به سهمها نگاه میکنند و فقط به دنبال محاسبه لحظهای سودشان هستند موفقتر خواهید شد. مهم نیست چه بازاری، مهم این است که فکر، سرمایه و علاقهتان را در یک جهت به کار بیندازید. آن هنگام است که وقتی دیگران در حال ضرر کردن هستند، شما به شکلی عجیب و باورنکردنی در حال سود کردن خواهید بود.
پول وجود دارد، گیرندههایتان را چک کنید!
گاهی مشکل بسیاری از مردم این نیست که پول ندارند یا موقعیتهای به دست آوردن پول در مقابلشان قرار نمیگیرند. مشکل آنها این است که احساس نمیکنند لیاقت چنین پولی را داشته باشند. آنها به دست آوردن پول بیشتر را نوعی اِشکال در نظر میگیرند و با خودشان فکر میکنند الان است که مشکلی ایجاد شود و انتقام آن پول را از ما بگیرد!
آنها به خودشان اجازه نمیدهند که از پولشان لذت ببرند. اگر میخواهید پولهایی که در اطرافتان اردو زدهاند بتوانند راهی برای ورود به زندگیتان پیدا کنند، خودتان را کناری بکشید و بگویید: «من لیاقت این پولها را دارم!» شما همیشه ارزشمند بوده و هستید؛ حتی از تمام پولهای عالم هم بیشتر قیمت دارید. وقتی این حقیقت را باور کنید، دیگر به پول همچون ارباب نمینگرید بلکه آن را غلامی حلقه به گوش و فرمانبردار میبینید که تمام هَم و غمش، فراهم کردن اسباب راحتی شما است.
پنجره داشتههایتان را باز بگذارید
هر کدام از ما داشتهها، دانش و مزیتی داریم که دیگران ندارند. راز به دست آوردن پول شادی بخش در این است که تا میتوانیم این داشتهها، دانش و استعداد را با دیگران به اشتراک بگذاریم. این راهی است که جریانی قدرتمند از پول شادی بخش را به سویتان روانه میکند.
با وجود این راه ساده، عده قابل توجهی از مردم، خلاف این موضوع عمل میکنند؛ مثلا چیزهایی که یاد میگیرند را فقط برای خودشان نگه میدارند و خیال میکنند که دیگران هرگز نمیتوانند آن چیز تازه را یاد بگیرند. این در حالی است که اگر دانش اندک خود را با دیگران به اشتراک میگذاشتند میتوانستند راهی برای بیشتر و عمیقتر آموختن پیدا کنند. در گردش بودن، ذهن و روح شما را از اسارت مرداب بودن نجات داده و نوید پیوستن به اقیانوسهای بیکران استعداد، دانش و پول را به شما میدهد.
EQ پولی شما چگونه است؟
اگر هرگز این فرصت را نداشتید تا در مورد پول آموزش ببینید، به احتمال زیاد تیپ شخصیتی خام شما در مورد پول، یکی از سه شکل زیر را به خود گرفته است:
- افرادی که با پول شادی بخش، ارتباط عمیق برقرار میکنند!
- افرادی که نسبت به پول، بیتفاوت هستند!
- افرادی که با پول، سر جنگ دارند!
هر کدام از این دستهها در خودشان دستههای بیشتری را به وجود میآورند؛ ولی رویکرد کلی از این سه دسته خارج نمیشود؛ مثلا:
- در دسته اول، افرادی هستند که پول زیادی به دست میآورند، آنها را جمع کرده و سپس به یکباره تمام آن را خرج میکنند.
- دسته دیگر، پولهایشان را با قدرت پسانداز میکنند، ولی این کار را با نگرانی انجام میدهند و اصلا به فکر خرج کردن پساندازشان نیستند. آنها از چک کردن حساب پساندازشان لذت میبرند و با صرفهجویی وحشتناکی که به خودشان و خانوادهشان تحمیل میکنند، روزگار میگذرانند. مردم عادی این افراد را «خسیس» صدا میزنند.
- در نقطه مقابل افراد خسیس، افراد ولخرج قرار دارند. که هر چه در میآوردند را ظرف سه سوت خرج میکنند. تیپ و زندگیشان عالی است اما هیچ پولی در حساب پساندازشان ندارند و با سرمایه گذاری کردن هم قهر هستند.
فرقی نمیکند که شما در کدام یک از این دستهها قرار دارید. چون از زمانی که شروع به آموزش مالی خودتان بکنید، ورق برمیگردد و شما قدم گذاشتن در دنیای متفاوت را تجربه خواهید. دنیایی که در آن پول شادی بخش، مایه آرامشتان است، راحت زندگی میکنید و از گذران هر لحظه خود احساس شگفتانگیزی دارید.
چگونه تیپ شخصیتی پولیمان را پرورش دهیم؟
برای تغییر دادن یا بهتر است بگوییم پرورش تیپ شخصیت پولیمان باید با چیزهایی که میتوانند آن را به بیراهه بکشند آشنا شویم و سپس به دنبال متعادل سازی آنها باشیم. پس شاید سوال درست این باشد که چه چیزی میتواند ارتباط ما را با پول شادی بخش، تیره و تار کند؟
-
ترس و نگرانی
بسیاری از کسانی که نگاهی افراطی به پس انداز یا حتی خرج کردن پول دارند، در پسزمینه ذهنشان تجربهای نگران کننده در مورد پول، اردو زده است. آنها بیشتر از آنکه عاشق پول باشند از آن میترسند.
-
دو به شک بودن
احساس دیگری که میتواند رابطه میان ما و پول را تیره و تار کند، تردید است. ما با خودمان میگوییم:
- اگر به آن سهم اعتماد کنم و سقوط کند چه؟
- اگر آن محصول را بخرم و خوب نباشد چه؟
- اگر آن پیشنهاد کاری را قبول نکنم و دیگر کاری پیدا نکنم چه؟
تردید، باعث میشود که ما نتوانیم با توجه به چیزی که هستیم و چیزهایی که دوست داریم داشته باشیم دست به عمل بزنیم. تردیدها ما را پشت دروازه فرصتها معطل نگه میدارند و نمیگذارند قدم از قدم برداریم.
-
تلاش برای راضی کردن همه
ما باید با این حقیقت روبهرو شویم که در زندگیمان نمیتوانیم همه را راضی کنیم. همیشه افرادی هستند که با وجود تلاشهایمان باز هم از ما و عملکردمان راضی نیستند و حتی ما را به باد انتقاد میگیرند. اگر در رابطهمان با پول و تکتک تصمیمهای مالی که برای زندگیمان میگیریم به دنبال جلب رضایت دیگران باشیم، هرگز نمیتوانیم راه خودمان را پیدا کرده و پیشرفت کنیم. راضی کردن همه یک رویای بیهوده است. بهترین کاری که میتوانید در حق خودتان انجام دهید، حرکت آگاهانه در مسیر افکار، اهداف و احساستان است.
-
دوست نداشتن خودمان
نقطه مشترک میان تمام کسانی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند این است که خودشان را دوست ندارند. آنها به خودشان، خواستههایشان و تواناییهایشان اهمیتی نمیدهند. این ماجرا خودش به تنهایی میتواند زمینه ترس، نگرانی و این احساس که آنها لیاقت پول شادی بخش بیشتر و زندگی در رفاه را ندارند دو چندان کند.
گام نهایی برای پرورش تیپ شخصیتی پولی
پس از آنکه علت یا علتهای شکراب شدن ارتباطتان با پول را کشف کردید، باید قدم به قدم در پی اصلاح آن باشید. کنترل کردن این شرایط باعث میشود که شما ارتعاشهای متفاوتی را نسبت به پول از خودتان بروز دهید. وقتی به جای تنفر یا ترس، احساستان به علاقه و اشتیاق نسبت به پول شادی بخش تغییر میکند، جهان اطرافتان شکل تازهای به خودش میگیرد. آن هنگام است که پولهای نادیدنی اطرافتان راهی برای ورود به زندگیتان پیدا میکنند. در طول مسیر پیشرویتان چند چیز میتواند کمکتان کند:
-
از یک مربی کمک بگیرید
گاهی وقتها ما نیاز داریم که به حرفهای یک فرد آگاه در دنیای پول گوش دهیم. این فرد میتواند با نگاه ویژهای که به پول و ماجرای جذب آن دارد راه درست را پیش چشممان روشن کند. اگر آمادگی شنیدن حرفهای یک مربی را داشته باشید و واقعا بخواهید که چیزهای تازه را در مورد پول یاد بگیرید، مربی خودتان را پیدا خواهید کرد.
-
روی خودسازی کار کنید
مواردی همچون افزایش اعتماد به نفس، تغییر باورهای محدود کننده در مورد پول و تمرکز روی پول شادی بخش به شما کمک میکند تا بتوانید معادله میان خودتان و پول را تغییر دهید.
به دنبال آزادی مالی هستید؟ به این چند نکته توجه کنید
شاید اجرا کردن تمام این روشها برای شما کارساز نباشد. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم که از میان این روشها به دنبال روش مورد نظر خودتان بگردید و آن را به کار بگیرید.
-
از زندگی مدرن فاصله بگیرید
یکی از روشهایی که خیلی زود، طعم آزادی مالی را به شما میچشاند، دور شدن از محیط مدرن شهری و زندگی کردن در یک مزرعه است. به این ترتیب، دیگر نیازی به راه انداختن مهمانیهای آنچنانی، خریدن لباسهای بسیار گران یا خوردن غذاهای کم خاصیت اما پر زرق و ندارید. میتوانید در باغچه خودتان میوهها و سبزیجات سالم بکارید و پول رستورانها، لباسها و مهمانیهای پرخرج را در حساب پساندازتان نگه دارید.
-
دلیلتان برای پسانداز کردن پول را تغییر دهید
برخی از مردم به هنگام پس انداز کردن پولشان احساس بدی دارند. آنها پولشان را با هدف حمایت از خانواده در زمان بیماری، داشتن پول در زمان کهنسالی یا در کل، برای روز مبادا نگه میدارند. این طرز تفکر، پول شادی بخش آنها را به پولی نگران، بیمار و خسته تبدیل میکند. پول را پس انداز کنید اما دلیلی زیباتر و شادتر برای آن داشته باشید؛ مثلا میتوانید یک خانه زیبا را در نظر بگیرید و پولتان را با هدف خرید آن خانه پس انداز کنید یا یک سفر دور دنیا را برای خودتان تصور کنید که به همراه خانواده از تمام دیدنیهای جهان لذت میبرید، در رستورانهای عجیب غذا میخورید و از زندگی کردن لذت میبرید. در هر صورت، شما باز هم باید پس انداز کنید اما این بار با هدفی دلنشین که هر بار به آن فکر میکنید لبخند بر لبانتان جاری میشود.
-
سپاسگزارانه به پول بنگرید
هر اسکناسی که در میآورید برکتی است که با قدردانی، چندین برابر میشود. این معامله ساده و پر سودی است. آن را از دست ندهید.
-
خودتان را درست قیمتگذاری کنید
شما گران هستید. بسیار بسیار گران. اگر خدمات و محصولاتتان هم مثل خلقت خودتان با کیفیت و کاربردی باشند، نباید آنها را با قیمتهای اندک کمارزش کنید. شما با قیمتگذاری خوب محصولات یا خدماتتان، مشتریهای ارزان را از دست میدهید. این هزینه فرصتی است که باید بپردازید؛ اما در عوض، مشتریهای گران قیمتی را پیدا میکنید که حاضر هستند با کمال میل، هزینه خدمات و محصولات درجه یک شما را بپردازند. تصمیم با شما است که کدام مشتری و کدام دریچه مالی را انتخاب میکنید.
برایمان بگویید
آیا پولهایی که در حساب بانکی یا کیف پولتان دارید از نوع پول شادی بخش و در حال خندیدن هستند یا پولی ناراحت و خشمگین؟

































































































