باشد برای بعد؛ از فردا…نه از شنبه! اگر جیب هایمان را خوب بگردیم، می توانیم مُشتی از این بهانه های دانه درشت را پیدا کنیم. وعده های سرخرمنی که شاید هیچ وقت به واقعیت تبدیل نشوند؛ رویاهایی که تا اندازه یک آه سوزناک سقوط می کنند و اهدافی که بیشتر به سراب شبیه هستند تا یک چیز دست یافتنی. اما چرا این گونه است؟ آیا آرزوهای ما بیش از اندازه بزرگ هستند یا رویکردمان اشتباه است؟ «دارن هاردی» در کتاب «اثر مرکب»، پاسخ ها و راهکارهای جالبی را به افراد سرگردان و خسته از مسیرهای بی انتها ارائه می دهد. در این بخش از خانه سرمایه می توانید خلاصه ای دست چین شده از کتاب ارزشمند (The Compound Effect) را بخوانید. با ما همراه باشید.
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد می گیریم؟
- با تفاوت بین موفقیت های سطحی و عمیق آشنا می شویم.
- روش «آهسته و پیوسته» اقدام کردن را یاد می گیریم.
- چند نکته کاربردی در مورد انجام آهسته و پیوسته کارها می آموزیم.
- با روش «تقلب آرنولد شوارتزنگر» و تاثیر آن در عبور از محدودیت های ذهنی آشنا می شویم.
چه کسی کتاب اثر مرکب را نوشته است؟
«دارن هاردی» (Darren Hardy) نویسنده کتاب «اثر مرکب» (The Compound Effect) و دو کتاب دیگر با نام های (Living Your Best Year Ever) و (The Entrepreneur Roller Coaster) است که در ایران با نام های مختلفی همچون «امسال تکرار نخواهد شد» و « قطار سرعت به سوی ثروت» ترجمه شده اند. علاوه براین، او به عنوان مشاور و سخنران نیز فعالیت می کند. اثر مرکب، اولین کتاب او است که نکته هایی جالب، ساده، کوچک و قابل اجرا را برای رسیدن به موفقیت در بردارد.
به دنبال پیشرفت های واقعی و عمیق باشید
این روزها همه به دنبال سرعت هستند. همه می خواهند سریع تر پولدار شوند، سریع تر ترفیع بگیرند و زودتر موفق شوند. اما در حقیقت، آن چیزی که نتیجه های مثبت و لذت بخش تری را ایجاد می کند، تغییراتی است که در بلند مدت انجام می شوند. در این عصر «بدو بدو!» ما فست فود می خوریم چون آشپزی خیلی زمان می برد، رژیم غذایی فشرده ای را اجرا می کنیم تا ۱۰ کیلو در هفته وزن کم کنیم و اگر در عرض یک سال ترفیع نگیریم، بی قرار می شویم. انتظار نتایج لحظه ای، چیزهای زیادی را خراب می کند. مثلا وقتی نتوانیم آن ۱۰ کیلو در هفته را کم کنیم، احساس سرخوردگی و ناامیدی وجودمان را دربرمی گیرد. حتی کم کم ممکن است فکر کنیم که هیچ وقت نمی توانیم کاری را تمام کنیم. شما باید آرام آرام قدم بردارید. زیرا اقدامات مثبت و کوچک روزانه، راز موفقیت بلندمدت هستند. فردی به نام «اسکات» سعی کرد با قدم های آهسته، زندگی خود را تغییر دهد. یکی از اهدافش، کاهش وزن بود. او به جای اینکه با تعیین هدفی مثل کاهش ۱۰ کیلوگرم در یک هفته، خودش را تحت فشار بگذارد، هر روز به اندازه ۱۲۵ کالری از حجم غذای روزانه اش را کم کرد. علاوه بر این او فاصله خانه تا محل کارش را پیاده روی می کرد و در طول مسیر به پادکست های انگیزشی گوش می داد. با انجام پیوسته این کار، اسکات توانست در عرض ۳۱ ماه، ۱۵ کیلو وزن کم کند. گذشته از این ها بهبود راندمان کاری اش باعث شد که او ترفیع و افزایش حقوق هم بگیرد.
اثر مرکب، یعنی بدانیم هر تصمیمی که می گیریم، سرنوشت ما را می سازد و موفقیت، نتیجه دنبال کردن عملکردهای با ثبات و پیوسته است. حتی وقتی به اهدافتان می رسید، باید نظمتان را حفظ کنید تا از آن هدف جلوتر بروید؛ آرام و پیوسته. حتما شما هم رستوران هایی را دیده اید که بعد از مشهور شدن، دیگر اهمیت چندانی به مشتری هایشان نمی دهند. منوهایشان تکراری می شود و روند کارشان افت پیدا می کند. یادتان باشد، شما باید کاری کنید که همیشه نتایج مثبت پیوسته ای را به دنبال داشته باشد. نمی توان نام نتیجه های موقتی و کوتاه مدت را موفقیت گذاشت. حالا پرسش درست این است که رمز موفقیت پایدار چیست؟
آهسته و پیوسته به اهدافتان برسید
چطور می توان کاری کرد که گام های بعدی در مسیر موفقیت به اندازه گام اول، پرشور و هیجان باشند؟ خب، شاید بد نباشد که از گام های کوچک، آهسته و پیوسته استفاده کنید. اگر به انجام رفتارهای کوچک و سالم خود پایبند باشید، دیگران هم به آن رفتارها عادت می کنند و شما را راحت تر می پذیرند. چه بسا خودشان هم تحت تاثیر این رفتار شما قرار بگیرند و آنها هم آن کار را تکرار کنند. با ادامه این روند، تصمیم های بهتری برای زندگی تان خواهید گرفت و حس خواهید کرد که کسی نمی تواند جلویتان را بگیرد! انجام کارها به صورت آهسته اما پیوسته، قدرتمندترین نیروی محرکه موفقیت است. «مایکل فلپس» شناگر را در نظر بگیرید. مربی او در طول ۱۲ سال تنها یک بار اجازه داد که تمرینش را زودتر تمام کند و برود. تمام این تمرین ها در کنار هم باعث شدند تا او هشت مدال طلای المپیک را ببرد.
نیروی انجام آهسته و پیوسته، تنها زمانی فعال می شود که شما شتاب خود را در طول یک دوره زمانی طولانی حفظ کنید. بنابراین باید آن کار را در قالب یک برنامه به اجرا درآورید. در ضمن، واقع گرا باشید و سعی نکنید همه کارها را در زمان کوتاهی انجام دهید. در عوض، با شروعی کوچک، کار را پیش ببرید. پس فکر روزانه دو ساعت ورزش در باشگاه را فراموش کنید! بهترین کار این است که سه روز در هفته، روزانه یک ساعت ورزش کنید و به آن بچسبید. چیزی که باعث حفظ شتاب شما می شود، افزایش مدت زمان انجام آن کار نیست، بلکه انجام پیوسته آن است. شاید برای حفظ این روند مجبور شوید که برخی از کارها را حذف کرده یا ملاقات با برخی افراد را محدود کنید.
یکی از اقدام های مهمی که می تواند به حفظ این برنامه روتین کمک کند، دور کردن خودتان از شرایط تنش زا است. مثلا می توانید به جای گوش کردن به اخبار که سرشار از تاثیرهای منفی است، به آهنگ ها یا پادکست های انگیزشی گوش دهید؛ یا به جای ملاقات با افرادی که مدام غرولند می کنند با کسانی صحبت کنید که سرشار از انرژی و انگیزه هستند. به این ترتیب، شما هم می توانید انرژی خود را حفظ کرده و در مسیری که برای خودتان طراحی کرده اید قدم بگذارید.
از مرزهای درونی تان عبور کنید
محدودیت های شخصی، یکی از مواردی است که شاید در طول این مسیر با آن برخورد کنید. مسئله این است که آیا تسلیم می شوید یا دیوار را می شکنید؟ دیوار نظم و روال روزمره، همان فاصله بین خود سابق شما و خود قوی تر و بهتر شما است. خواهید دید که عادت های جدیدتان دست به دست هم می دهند و شما را به انسان موفق تری تبدیل خواهند کرد. پس وقتی به نقطه انتهایی یا همان مرز توانتان در موفقیت می رسید به جای متوقف شدن، از آن حد عبور کنید تا سریع تر و بزرگ تر به موفقیت برسید. «اصل تقلب» (The Cheating Principle) معروف «آرنولد شوارتزنگر» (Arnold Schwarzenegger) را برای تمرین وزنه برداری به یاد دارید؟ او باور داشت که وقتی شما به بیشترین تعداد وزنه های خود می رسید می توانید کمی پشتتان را خم کنید و با کمک گرفتن از سایر عضلاتتان تکرارهای بیشتری را انجام دهید. به همین ترتیب، عبور از محدودیت هایی که برای خودتان در نظر گرفته اید شما را قوی تر خواهد کرد. همیشه کمی بیشتر، کمی جلوتر و کمی قوی تر شدن شما را به سمت موفقیت هایی که به نظر دست نیافتنی هستند سوق می دهد.
پیام اصلی نویسنده در کتاب اثر مرکب چه بود؟
بیایید پیام های کتاب اثر مرکب را در قالب چند نکته ساده با هم مرور کنیم:
- ما مسئول واقعی زندگی خودمان هستیم. پیروزی و شکست هایمان تنها به خودمان مربوط هستند نه دیگران.
- برداشتن قدم های کوچک، دنبال کردن یک برنامه و پیوسته انجام دادن آن قدم های کوچک باعث می شود تا به موفقیت برسیم.
- خارج شدن از مرزهای ذهنی و عبور از آنها باعث می شود تا با ظرفیت های ناشناخته درونمان آشنا شویم.
نظر شما چیست؟
فکر می کنید کدام یک از کارهای کوچک روزانه تان نیاز به تغییرهای اساسی دارند؟ آیا برنامه ای برای ایجاد اقدام های کوچک سازنده در ذهنتان دارید؟