شیوه آغاز زندگی در کسوت معامله گری با درآمد زیاد و ریسک کم را بیاموزید
آیا برایتان پیش آمده که به زندگی افراد ثروتمند و سرمایه گذارانی مانند «وارن بافت» نگاه کنید و با خود بگویید: «خوش به حالشان! ببین چقدر راحت پول درمی آورند. کاش من هم می توانستم این کار را انجام بدهم.» خب چرا که نه؟ بازاهای مالی به روی همه باز هستند و پول زیادی در آنها جریان دارد. شما هم می توانید بخشی از آن را به خودتان اختصاص بدهید.
اما ورود به معاملات مالی بدون آنکه اطلاعی از سازوکار آن داشته باشید، عاقلانه نیست. اگر اشتباه کنید، ممکن است ضرر زیادی را متحمل شوید. بنابراین، پیش از آغاز زندگی تان در کسوت معامله گر، این گفتار را بخوانید. در این مقاله، یکی از متخصص های بازار سرمایه، قانون های مهمی که هر معامله گر تازه کاری باید بداند را به زبان ساده توضیح داده است.
دام های پیش رویتان را با دقت مشاهده کنید
هنگامی که وارد گود معامله گری می شوید، خطرهای زیادی همچون غول های بازی های کامپیوتری سر راهتان سبز می شوند. اگر از آگاهی کافی برخوردار نباشید، این غول ها در همان مرحله اول بازی، کلکتان را می کنند! اجازه بدهید شما را با چند مورد از این غول های دانه درشت آشنا کنم:
-
کارمزدهای کزایی
خطر کارمزدها اولین چیزی است که باید از آن آگاه باشید. هر بار که معامله ای انجام می دهید، کارمزدی به کارگزار یا بانک پرداخت می کنید و اگر مراقب نباشید، این کارمزدها پولی را که به معامله اختصاص داده اید می بلعند. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.
تصور کنید که شما یک معامله گر فعال هستید و چهار روز در هفته روزانه دو معامله انجام می دهید که برای هر معامله ۱۰ دلار کارمزد می پردازید. در پایان هفته، مبلغ کارمزدها بیشتر از ۸۰ دلار می شوند. اگر در سال ۵۰ هفته کار کنید در پایان سال ۴,۰۰۰ دلار به صورت کارمزد پرداخت کرده اید!
اگر سالانه با ۲۰,۰۰۰ دلار معامله می کنید، مبلغ کارمزدها ۲۰ درصد از بودجه شما را از چنگتان درمی آورند. برای به حداقل رساندن هزینه کارمزدها، باید در مورد کارگزاران و بانک های مختلف تحقیق کرده و به دقت خدمات و کارمزدهای آنها را با یکدیگر مقایسه کنید تا از پرداخت پول اضافی بپرهیزید.
-
کلاهی که خودتان بر سر خودتان می گذارید
غول بعدی که در بازی معامله گری برایتان خط و نشان می کشد «لغزش» است. لغزش به این معنی است که انجام سفارش با پولی کمتر از آنچه که پرداخت کرده اید، امکان پذیر بوده اما شما از آن خبر نداشتید. اگر می خواهید از این خطر دوری کنید، باید از شیوه درست سفارش دهی سر در بیاورید. در واقع، سفارش ها به دو دسته تقسیم می شوند:
- سفارش محدود
- سفارش به قیمت بازار
استفاده از «سفارش به قیمت بازار» مانند آن است که بگویید: «سهامی برای من بخرید» در این صورت حتما سهام را به دست می آورید، ولی نمی دانید به چه قیمتی. اگر قیمت از ۵۰ دلار به ۵۳ دلار افزایش پیدا کرده باشد، ۳ دلار بیش از آنچه در نظر داشته اید، پرداخت می کنید.
استفاده از سفارش محدود مانند آن است که بگویید: «این سهام را به قیمت ۵۰ دلار برای من بخرید.» در این صورت بیش از ۵۰ دلار پول پرداخت نمی کنید. ولی اگر کسی سهامش را به این قیمت نفروشد، آن سهام را به دست نخواهید آورد.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
بدون تردید، سفارش های محدود، بهترین شیوه انجام کار به شمار می روند. چون از پرداخت پول اضافه برای سهام جلوگیری می کند. پرداخت پول اضافی، چه به کارگزاران و چه برای خرید سهام، یکی از خطرهایی است که معامله گران تازه کار با آنها دست و پنجه نرم می کنند. ولی خطرهای دیگری هم بر سر راه آنها قرار دارند.
-
اشتباه گرفتن قمار به جای معامله
بیشتر مردم تصور می کنند که تجارت مانند قمار است. شاید دلیلشان این باشد که هر دوی آنها راه هایی پرخطر برای کسب درآمد به نظر می رسند. اما در حقیقت این طور نیست. معاملات بد ممکن است به قمار شباهت داشته باشند، اما معاملات خوب هیچ شباهتی به قمار ندارند. اگر مانند قمار معامله کنید به احتمال زیاد سرمایه تان به سرعت از میان می رود. زیرا قماربازان پولی را که وارد بازی می کنند با دقت کنترل نمی کنند.
اما چطور بفهمید که در حال معامله مانند قماربازان هستید؟ ناتوانی برای مقاومت در برابر وسوسه شرط بندی نشانه ای قطعی است که شما قماربازی قهار هستید. اگر زمانی برسد که احساس کنید به معامله کردن نیاز دارید و نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید، بدانید که در حال قمار هستید. بهتر است که یک ماه دست نگه دارید تا بتوانید این اشتیاق به خطر را کنترل کنید.
نشانه دیگر این است که معاملات روی شما تاثیر احساسی داشته باشند. اگر سهم ها در جهتی که به نفع شما است حرکت کنند حس خوشحالی و قدرت پیدا می کنید، اما اگر در جهتی که به ضرر شما است حرکت کنند احساس بدی پیدا می کنید. معامله احساسی باعث می شود که برای رسیدن به احساس های مثبت پولتان را با قمار از دست بدهید. معامله گران حرفه ای احساساتی نمی شوند، زیرا می دانند که معامله فقط راهی برای کسب درآمد است و احساس نمی کنند که با برخی سهام ارتباطی احساسی دارند.
-
خودتخریبی
یکی دیگر از خطرهای موجود برای معامله گران، چه تازه کار و چه حرفه ای، خودتخریبی است. مثلا به جای اینکه موقعیتی عالی را به سرانجام برسانید، آن را به امید یک موقعیت کزایی رها می کنید. چگونه می توانید از چنین اشتباه های ویرانگری پرهیز کنید؟ آسان است؛ مسئولیت و عواقب اقدام ها و تصمیم های خود را بپذیرید.
بازار چیست؟
هنگام بحث در مورد تجارت، همیشه از بازار حرف می زنیم. اما معنای دقیق این واژه چیست؟ تازه کارها تصور می کنند که بازار نهادی مستقل است؛ افرادی که زمینه علمی دارند تصور می کنند بازار ارگانی علمی است؛ ولی معامله گران حرفه ای می دانند که بازار فقط به معنای توده ای از مردم است که از روندها پیروی می کنند. برای آنکه به معامله گری موفق تبدیل شوید، باید از جمعیت بازار پرهیز کنید. ولی اندیشمند مستقل ماندن چندان آسان نیست.
در حقیقت، غریزه انسانی ما را وادار می کند که جویای امنیت جمع باشیم. حتی اگر ببرهای دندان خنجری عصر حجر به راستی در وال استریت وجود نداشته باشند، بازهم این انگیزش های بدوی بر معاملات روزمره ما تاثیر می گذارند. اما این تصمیم گیری های بی فکر و دنباله روی بی چون و چرا از جمع، بسیار خطرناک هستند و می توانند به معاملات فاجعه آفرین منجر شوند.
جنون گل لاله که در سال ۱۶۳۴ در هلند رخ داد، یکی از مثال های تاریخی این مورد است. قیمت گل لاله در حال افزایش بود و همه تصور می کردند که این روند ادامه خواهد داشت. بسیاری از مردم کسب وکارشان را رها کردند تا به تجارت گل لاله بپردازند. اما سرانجام همه چیز فروپاشید و مردم را در ورشکستگی و فقر باقی گذاشت.
اما چطور می توانید از جمعیت دور بمانید؟ باید این کار را با شناسایی مهم ترین رفتارهای گروهی در بازار آغاز کنید. بیایید بازار را از نظر دو گروه گاوها و خرس ها بررسی کنیم. گاوها روی بالا رفتن قیمت ها و خرس ها روی پایین آمدن قیمت ها شرط بندی می کنند. بالا رفتن قیمت ها به معنای آن است که گاوها موفق شده اند و خوش بینانه تصور می کنند که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.
پایین رفتن قیمت ها به معنای موفقیت خرس های بدبین است. برای آنکه بفهمید آیا در بازار خرسی قرار دارید یا گاوی، باید ابزارهایی برای تحلیل دقیق تر رفتار جمع در اختیار داشته باشید. تحلیل نمودار یکی از شیوه های بسیار موثر برای انجام این کار است که در ادامه آن را برایتان توضیح می دهیم.
با نمودارهای میله ای دوست شوید
آیا تا به حال شده نموداری از سهام یا شاخصی مانند «اس اند پی ۵۰۰» را ببینید ولی نفهمید چه معنایی می دهد؟ با استفاده از تحلیل نمودار کلاسیک، می توانید الگوهای قیمت ها را شناسایی کنید. اما ابتدا باید شیوه تشکیل نمودارهای میله ای را درک کنید. همه چیز به پنج بخش زیر محدود می شود:
- قیمت های گشایش یا ابتدایی
- قیمت های بسته شدن یا پایانی
- بالای میله یا بیشترین قیمت
- پایین میله یا کمترین قیمت
- فاصله های بین بیشترین و کمترین قیمت
معمولا قیمت های گشایش از نظر تازه کاران ارزشمندتر هستند. چون این افراد صبح زود و قبل از سرکار رفتن به معامله می پردازند .قیمت های بسته شدن، منعکس کننده تصمیم های معامله گران حرفه ای هستند. اگر قیمت های بسته شدن بالاتر از قیمت های گشایش باشد یعنی به احتمال زیاد معامله گران حرفه ای کله شق تر از تازه کارها هستند و بالعکس.
این دقیقا همان دانشی است که با آن تشخیص می دهید در بازارهای گاوی هستید یا در بازار خرسی. بالای میله، منعکس کننده حداکثر قدرت گاوها است. در حالی که بخش پایین میله نشان دهنده حداکثر قدرت خرس ها است. هنگام تصمیم گیری در مورد زمان خرید و فروش سهام باید این نکته را به خاطر بسپارید. سرانجام، فاصله های بین قسمت بالایی و پایینی منعکس کننده شدت درگیری میان گاوها و خرس ها است.
اگر می خواهید میزان فعالیت بازار را برآورد کنید باید به این فاصله توجه داشته باشید. فاصله ای با اندازه متوسط، نشانگر بازاری آرام است. فاصله ای به اندازه نصف فاصله میانگین، بازاری کساد را نشان می دهد و میله ای به اندازه دو برابر میانگین، نشان دهنده بازاری بیش ازحد داغ است. معمولا لغزش در بازارهای آرام کمتر است. بنابراین هنگامی که اختلاف میان قیمت ها بسیار بالا است، از ورود به بازار خودداری کنید. زیرا این اختلاف، شاخصی بارز از داغی بیش ازحد بازار است.
درک حمایت و مقاومت، کلیدی برای تحلیل کارآمد نمودارها
در بخش قبلی شیوه خواندن نمودارها و آنچه که این نمودارها در مورد بازار به شما می گویند را آموختید. اما نمودارهای میله ای دو عنصر دیگر را هم نشان می دهند و این عناصر به شما کمک می کنند که خُلق بازار را درک کنید. برای درک عنصر اول، باید سطح قیمت را بررسی کنیم. وقتی خرید آن چنان شدید است که روند رو به پایین قیمت را متوقف یا برعکس می کند، شاهد حمایت هستیم.
می توانید حمایت را به صورت زمینی تصور کنید که توپ بسکتبال را روی آن به زمین می زنیم و هر بار که این توپ به زمین می خورد، دوباره به هوا می پرد. برای یافتن سطح حمایت در نمودار می توانید دو یا تعداد بیشتری از دره های نمودار را با خطی افقی به هم وصل کنید. اگر قیمت سهامی که در حال کاهش بوده در سطحی خاص متوقف شده است و سپس افزایش یافته باشد، معامله گران این سطح پایین را به خاطر می سپارند و هنگامی که قیمت ها دوباره به این سطح نزدیک شد، این سهام را خریداری می کنند.
وقتی فروش چنان شدید است که روندی رو به بالا را متوقف یا برعکس می کند، بازار در حال مقاومت است. تصور کنید که توپی را به هوا می اندازید و این توپ پس از برخورد به سقف به زمین می افتد. سقف در این مثال نشان دهنده سطح مقاومت است. برای یافتن سطوح مقاومت می توانید تحلیل نمودار را به کار بگیرید. به این صورت که دو یا چند قله را با خطی افقی به هم وصل کنید.
میانگین صنعتی «داو جونز» – یکی از مهم ترین شاخص های آمریکا – در فاصله سال های ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲ از یک مقاومت اساسی برخوردار بود. هر بار که روندی رو به بالا به ناحیه بین ۹۵۰ تا ۱۰۵۰ می رسید، متوقف یا برعکس می شد. معامله گران آن را «گورستانی در آسمان» نامیدند چون این منطقه مقاومت، بسیار قدرتمند بود. پس هنگامی که به سطح مقاومت می رسید – پیش از آنکه قیمت ها افت کند – باید فروش را آغاز کنید و خرید را در سطح حمایت – هنگامی که قیمت ها در پایین ترین سطح قرار دارند – انجام دهید. بسیاری از معامله گران خرید را در منطقه حمایت و فروش را در منطقه مقاومت انجام می دهند و این کار باعث محکم تر شدن بیشتر این سطح ها می شود.
نقدشوندگی و نوسانات را از جلوی چشمانتان دور نکنید
شما می توانید چیزهای زیادی مانند «سهام»، «اختیار معامله»، «صندوق های قابل معامله در بورس» (ETF) و «قراردادهای آتی» را معامله کنید که هر گروه مزایا و معایب خاص خود را دارد. اما سهم ها بیش از هر چیزی معامله می شوند و برای تازه کارها از هر چیزی مناسب تر هستند؛ زیرا درک آنها آسان تر است.
اما این به معنای بی احتیاطی در هنگام معامله سهام نیست. در حقیقت دقت هنگام تصمیم گیری در مورد تعداد سهامی که می خواهید معامله کنید، کاملا ضروری است. من تنها عددی تک رقمی از سهام را در طول هفته بررسی می کنم، ولی برخی از دوستانم هر بار ده ها سهم را بررسی می کنند. تصمیم گیری در مورد تعداد سهام بر عهده شما است. فقط باید از توانایی مدیریت کارآمد سهامتان مطمئن شوید.
جدا از آنچه که برای معامله انتخاب می کنید، همواره باید دو معیار را در نظر بگیرید: «نقدشوندگی» و «نوسانات». «نقدشوندگی»، میانگین حجم روزانه سهام معامله شده است. هرقدر نقدشوندگی بالاتر باشد، معامله آسان تر خواهد بود. من هنگامی اهمیت نقدشوندگی را درک کردم که گرفتار ۶,۰۰۰ سهم از سهامی شدم که هر روز فقط ۹,۰۰۰ عدد آن معامله می شد. برای رهایی از شر آنها مجبور شدم که چندین معامله انجام دهدم، کارمزد پرداخت کنم و دچار لغزش شوم.
برای آنکه هرگز در این وضعیت قرار نگیرید، فقط روی سهامی تمرکز کنید که با نرخ بالای یک میلیون عدد در روز معامله می شوند. «نوسانات» به معنای حرکات کوتاه مدت قیمت سهام است. هرقدر نوسانات بیشتر باشد، فرصت به دست آوردن پول و نیز از دست دادن آن افزایش می یابد! اندازه گیری نوسانات با استفاده از ضریب بتا انجام می گیرد که نوسانات سهامی خاص را با معیار آن مقایسه می کنند.
«معیار عددی عمومی» مانند شاخص بازار است که سلامت بازار را بیان می کند. مثلا اگر بتای دو داشته باشید، بدین معنا است که اگر معیار پنج درصد افزایش پیدا کند، به احتمال زیاد این سهام ده درصد افزایش می یابد و بالعکس، اگر معیار کاهش یابد، احتمال کاهش این سهام دو برابر می شود. بهتر است که تازه کارها کار را با بتای پایین شروع کنند، زیرا این کار ضرری را که ممکن است طی معامله متحمل شوند محدود می کند. چیزی که می خواهید معامله کنید به اولویت ها و مهارت های شما بستگی دارد، ولی همواره نوسانات و نقدشوندگی را مدنظر قرار دهید.
دو قانون ساده را برای کمینه سازی ریسک به کار بگیرید
مهم نیست چه سود بزرگی در معامله کسب کرده اید، بدون مدیریت ریسک ممکن است همه سرمایه تان در عرض چند دقیقه از دست برود. اگر می خواهید امنیت داشته باشید، باید از دو قانون کلیدی پیروی کنید:
- قانون ۲ درصد
- قانون ۶ درصد
قانون ۲ درصد مانع از آن می شود که بیش از دو درصد از سرمایه معاملاتی خود را برای یک معامله به خطر بیندازید. برای اجرای این قانون، باید چند عامل را مدنظر قرار دهید. اجازه بدهید این مورد را در قالب مثال برایتان توضیح دهم. تصور کنید در حساب پس اندازتان ۵۰,۰۰۰ دلار سرمایه معاملاتی دارید، قانون ۲% حکم می کند که در هر معامله فقط می توانید ۱,۰۰۰ دلار (۲% × ۵۰,۰۰۰) از سرمایه تان را به خطر اندازید.
بنابراین، اگر بخواهید سهامی به ارزش ۵۰ دلار را خریداری کنید باید برای محدود کردن ریسک ضرر، سفارش توقف را در ۴۸ دلار تعیین کنید. «سفارش توقف» بدین معنا است که وقتی قیمت سهام به میزان مشخصی پایین آمد، این سهم ها به طور خودکار به فروش می رسند. در مثال ما، شما به ازای هر سهم ۲ دلار را به خطر می اندازید. اگر اجازه داشته باشید که ۱,۰۰۰ دلار را به خطر اندازید، حداکثر می توانید ۵۰۰ سهم خریداری کنید. قانون ۲٪ یکی از کارآمدترین راه های کمینه سازی ضرر است.
قانون دومی که باید اجرا کنید، قانون ۶٪ است. این قانون حکم می کند که اگر ضرر ماهانه به اضافه ریسک معاملات باز به ۶٪ از سرمایه معاملاتی برسد، در آن ماه نمی توانید معامله جدیدی باز کنید. بیایید نگاهی به کاربرد عملی قانون ۶٪ بیندازیم. کار را با محاسبه ضرر کلی این ماه آغاز کنید، سپس ریسک جاری در معاملات باز را به آن اضافه کنید، با استفاده از مثال قبل، این ریسک ۱,۰۰۰ دلار یا ۲ درصد است. یعنی، ۵۰۰ سهم با ریسک بالقوه ۲ دلار برای هر سهم. این دو عدد را به یکدیگر اضافه کنید. اگر حاصل جمع برابر با ۶ درصد از سرمایه شما باشد، بهتر است که پیش از پایان ماه از باز کردن معاملات جدید خودداری کنید!
دفتر ثبت معامله داشته باشید
آیا شنیده اید که می گویند: «فقط اموری قابل بهبود هستند که قابل اندازه گیری باشند؟» همین گفته در مورد تجارت هم صادق است، جز آنکه فقط اندازه گیری کافی نیست. در حقیقت، نگهداری سوابق، سنگ بنای تجارت موفق است زیرا در گسترش و حفظ انضباط به شما کمک می کند. در معاملات، اهمیت نگهداری منظم سوابق برابر با اهمیت کنترل وزن است. اگر وزنتان را ندانید و از افزایش یا کاهش وزنتان بی اطلاع باشید، چگونه می توانید به وزن ایدئال خود برسید؟ همین نکته در مورد تجارت هم صدق می کند.
اگر میزان سود یا ضرر خود را ندانید، چگونه می توانید از بهبود استراتژی هایتان در آینده اطمینان حاصل کنید؟ داشتن «دفتر ثبت معامله» یکی از موثرترین شیوه های نگهداری سوابق است. مرور معاملات ثبت شده در دفتر ثبت معامله، پس از گذشت یک یا دو ماه از فروش به شما کمک می کند تا برای فروش های آینده آماده شوید.
معمولا سیگنال های تجاری که در ابتدا مبهم و سردرگم کننده به نظر می رسیدند، پس از گذشت یک یا دو ماه در هنگام مرور دفتر ثبت معامله کاملا روشن می شوند. به علاوه، ثبت معاملات می تواند از معاملات احساسی جلوگیری کند، زیرا می توانید به چشم خود هزینه معامله هایی که حس خوبی داشتند را ببینید. از آن گذشته، باید الگوی از پیش آماده آنلاینی را بیابید که مناسب شما باشد!
یکی از مهم ترین چیزهایی که باید در ورودی های دفتر ثبت معامله جستجو کنید، منحنی سرمایه شخصی است. این منحنی در تعیین سود و ضرر بلندمدت به شما کمک می کند و رضایت بخش بودن سیستم تجاری شما را نشان می دهد. اگر منحنی سرمایه، روندی رو به پایین را نشان دهد، شاید لازم باشد که به سیستم خود توجه بیشتری نشان دهید و به دنبال راهی برای برطرف کردن مشکل ها بگردید.
پیام اصلی کتاب چه بود؟
دانش، تمرکز و انضباط، تعیین کننده موفقیت در بازار هستند. با درکی قوی از دام های روان شناختی فردی و جمعی و اطمینان به تحلیل کلاسیک نمودار می توانید در مسیر تبدیل شدن به معامله گری موفق گام بردارید.
پیش از اقدام به هر کاری، جوانب را بسنجید
اگر به تجارت علاقه مند هستید بهتر است ابتدا یک سبد مجازی را برای آزمایش ایجاد کنید. اگر به امور مالی علاقه دارید می توانید با گسترش دانشتان در این مورد خود را برای کار آماده سازید. این نوع مطالعه زمینه ای موجب می شود که هنگام آغاز شغل تجارت، مزیتی به دست آورید که می تواند در سایر حوزه های مالی هم بسیار مفید باشد.