راه تبدیل شدن به یک سرمایه گذار عالی را پیدا کنید
تعداد کتابهایی که در مورد نحوه تبدیلشدن به سرمایهگذار موفق نوشته شدهاند و شیوههای این کار را به شما میآموزند بیشمار است و پیام اصلی همه این کتابها این است که «اوراق بهادار را باقیمت پایین خریداری کنید و باقیمت بالا بفروشید» – و این شاهبیت سرمایهگذاری است. اما آیا حقیقتاً معنای این گفته را درک میکنید؟ اگر معنای آن را درک نمیکنید، نگران نباشید، زیرا در بخشهای ذیل این مطلب و بسیاری مطالب دیگر را توضیح خواهیم داد. در این بخشها شیوه آغاز سرمایهگذاری موفق را به طور خلاصه بیان میکنیم و شرح میدهیم که سهام شرکت چیست و برای سرمایهگذاری در این سهام چه چیزی لازم دارید. به علاوه، خواهیم دید که چرا سرمایهگذاران موفق مشکلپسندند و هرگز با پولشان قمار نمیکنند. و میآموزید که چرا سرمایهگذاری شمارا یکشبه ثروتمند نخواهد کرد. همچنین خواهید دید که:
- چرا افت ارزش سهام ممکن است فرصتی طلایی باشد.
- چرا بازارها مانند قطارند.
- چرا خرید سهام تا حدی به خرید چتر شباهت دارد.
مالکیت سهام به معنای مالکیت بخشی از یک کسب و کار در مقابل تأمین بودجه عملیات آن است
آیا برای آغاز سرمایهگذاری در بازار سهام آمادهاید؟ منطقیترین نقطه آغاز کار درک معنای سهام است، زیرا علیرغم آنچه که بسیاری از افراد تصور میکنند، سهام تنها اوراقی با برچسب قیمت نیستند. در حقیقت، هر سهم نماینده بخشی از کسبوکاری است و هنگامیکه سهام را خریداری میکنید در حقیقت سهمی از شرکت مربوطه را خریداری میکنید. بنابراین، درست مانند کارآفرینانی که در مقام سهامدار مالکیت کسبوکاری را به طور کامل به عهده میگیرند و یا مالکیت آن را با دیگر شرکا تقسیم میکنند، شما هم میتوانید مالک سهام شرکت شوید. اما بااینکه کارآفرینان و شرکای آنها همهروزه میکوشند تا کسبوکارشان را مدیریت کنند، شما در مقام سهامدار هیچ مسئولیتی در رابطه با مدیریت شرکت ندارید و میتوانید هر زمان خواستید سهامتان را بفروشید. بدین ترتیب، سهام عملاً بخشهایی از شرکتاند و بسیاری از شرکتها سهامشان را به عموم عرضه میکنند. این کار تصمیمی استراتژیک است که به اندازه و نیازهای مالی شرکت بستگی دارد. هر کسبوکاری وابسته به تأمین بودجه است، اما در حالی که برخی کارآفرینان پسانداز خودشان را به کار میگیرند، برخی دیگر، مانند بنیانگذاران گوگل، از خانواده و دوستانشان درخواست میکنند تا سرمایه اولیه کار را تأمین کنند. غالباً، با رشد شرکت، لازم است که بودجه آنهم رشد کند. درنهایت شرکت آنقدر بزرگ میشود که برای جذب مقادیر عظیم سرمایه لازم برای اداره عملیات روزمره و سرمایهگذاری فقط دو گزینه خواهد داشت. نخست، شرکت مزبور میتواند از بانک وام بگیرد، درست مانند فردی عادی که برای خرید خودرو یا مسکن از بانک وام میگیرد. بدیهی است که بازپرداخت وام، به همراه بهره آن، ضروری است. دومین گزینه برای تأمین بودجه، تبدیلشدن به شرکت سهامی عام است. یعنی تقسیم مالکیت شرکت به تعدادی سهم و فروش این سهام در بورس اوراق بهادار است. این گزینه با وام متفاوت است، زیرا هیچگاه نیاز نیست شرکت این پول را بازپرداخت کند. بلکه سهامداران مالکیت سهام را تا زمان دلخواه به عهده میگیرند و سپس آن را به سرمایهگذاران دیگر میفروشند و احتمالاً سودی به دست میآورند و گاهی هم طی این فرآیند سود سهام را وصول میکنند. اکنونکه دانستید سهام چیست، زمان تحلیل ارزش آنها و تبدیلشدن به یک سرمایهگذار موفق است.
سرمایهگذاری به عقلانیت و زمانبندی صحیح وابسته است، پس احساسات را در این کار وارد نکنید
اگر تابهحال اخبار مالی را خوانده باشید احتمالاً با بارشی از اطلاعات، خواه نویدبخش یا فاجعهبار، مواجه شدهاید. تیترهایی میبینید مانند «قیمت سهام گوگل به بالاترین حد رسید» یا «قیمت نفت سقوط کرد». برخی سرمایهگذاران در تلاش برای همگامی با جنون رسانهای فوراً مضطرب میشوند. اما سرمایهگذاری صحیح به عقلانیت وابسته است، و ارتباطی با احساسات ندارد. فرض کنید که سهام استارباکس را خریداری کردهاید و در روزنامه میخوانید که ارزش سهام این شرکت در عرض فقط یک روز ۱۰ درصد افت کرده است. ممکن است که احساسات بر شما غلبه کند و سهامتان را بفروشید تا از گرفتار شدن در این کشتی در حال غرقشدن نجات یابید، اما به این احساسات توجه نکنید. اما در عوض اگر با این وضعیت بهصورت عقلانی برخورد کنید، متوجه خواهید شد که افت ۱۰ درصدی قیمت فرصتی برای خرید سهام بیشتر باقیمتی پایینتر است، چون بالاخره میدانید که پتانسیل این شرکت بسیار بالاست. اما عقلانیت به تنهایی کافی نیست. زمانبندی عالی هم یکی دیگر از ضرورتهای سرمایهگذاری است. باید بدانید که چه زمان با جمع مخالفت کنید و وقتی همه در حال فروشند بخرید، یا وقتی همه در حال خریدند بفروشید. زمانبندی مناسب غالباً هنگامی خود را نشان میدهد که بازارهای مالی تحت تأثیر احساسات افراطی قرار دارند. برای مثال، هنگام حباب دات-کام در سال ۲۰۰۰، سرمایهگذاران شدیداً جذب شرکتهایی مانند Pets.com و WebVan شده بودند. اما بهزودی مشخص شد که این شرکتها مدلی برای کسبوکار ندارند، درآمدزایی آنها صفر است و محکوم به ورشکستگی هستند. یا مثلاً بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ را در نظر بگیرید که طی آن بازارهای مالی به دلیل هراس جمعی به فروپاشی دچار شدند. در طول این زمان، حتی ارزش سهام شرکتهای معتبر و سودآور هم کاهش یافت. در هر دو مورد؛ یعنی بحران مالی و حباب دات-کام، فرصتهای بسیار سودآوری موجود بود که لازمه بهرهگیری از آنها تفکر متفاوت با جمع بود؛ فروش سهام در سال ۲۰۰۰ هنگامیکه اشتیاق در بالاترین سطح بود یا خرید سهام در سال ۲۰۰۸ هنگامیکه همه به وحشت دچار شده بودند.
سرمایهگذاری موفق به انضباط و شکیبایی وابسته است و باید فقط پولی را سرمایهگذاری کنید که برای خرج کردن لازم ندارید
شاید رؤیای ثروت یکشبه را در سر بپرورانید، اما حتی موفقترین سرمایهگذاران مانند وارن بافت هم نتوانستهاند به این سرعت ثروتمند شوند. در حقیقت، تبدیلشدن به یک سرمایهگذار موفق به پرورش انضباط و شکیبایی وابسته است، پس به تدریج جلو بروید. تصمیمگیریهای عجولانه در مورد سرمایهگذاری، یقیناً با شکست مواجه میشود. حقیقت این است که غالباً برای دستیابی به سود سرمایهگذاری، ماهها و حتی سالها زمان لازم است. برای مثال، در تاریخچه معاصر بازار، فیسبوک مدت کوتاهی پس از تبدیلشدن به شرکت سهامی عام، با مشکلاتی مواجه شد و سهام آن بهشکل قابلملاحظهای افت کرد، اما چند سال بعد ارزش این سهام چهاربرابر شد. اما انضباط ممکن است دشوار باشد. بخشی از انضباط یعنی کنارگذاشتن هراس از دستدادن فرصت سرمایهگذاری. برای مثال، اگر در سال جاری ارزش بازارها تا ۲۰٪ افزایشیافته باشد و شما سرمایهگذاری نکرده باشید، ممکن است احساس کنید که فرصتی را از دست دادهاید. این احساسات طبیعیاند. اما در حقیقت تعداد شرکتهای سهامی عام بسیار زیاد است و حوزه فرصتهای موجود در بازارهای مالی عملاً بینهایت است. در حقیقت، متخصصان امور مالی غالباً از دسترفتن فرصت در بازار سهام را با ازدستدادن قطار مقایسه میکنند: قطعاً قطار دیگری از راه خواهد رسید! سخن آخر اینکه انضباط یعنی با پولی که ممکن است به آن نیاز پیدا کنید قمار نکنید. ترس، که محرک مردم برای اتخاذ تصمیمهای غیرعقلانی است، بدترین دشمن سرمایهگذاران است. اما اگر پولی را که برای بازپرداخت وام مسکن به آن نیاز دارید، سرمایهگذاری کرده باشید، مشکل بتوانید از مستولیشدن ترس بر خود اجتناب کنید. بنابراین، از تصمیمگیریهای بد برمبنای ترسهای غیرعقلانی اجتناب کنید و فقط پولی را سرمایهگذاری کنید که میدانید در سه تا پنج سال آینده به آن احتیاج پیدا نمیکنید. باقی پولتان را با امنیت تمام در حساب پساندازتان نگهدارید.
حوزههای تخصصیتان را شناسایی کنید و دائماً دانش خود را افزایش دهید
دانستن زمان جدایی از جمعیت یکی از اصول سرمایهگذاری خوب است، و کارآمدترین شیوه برای پیشدستی بر سایر سرمایهگذاران این است که هرروز به تقویت دانشتان بپردازید. اما پیش از انجام این کار، باید حوزه صلاحیتتان در سرمایهگذاری را بشناسید. وارن بافت، یکی از موفقترین سرمایهگذاران والاستریت، غالباً مفهوم دایره صلاحیت را مطرح میکند. ایده آن این است که اگر حوزه مهارتتان شناسایی کنید و از آن دست برندارید، موفق خواهید شد. فرض کنید که در مورد شرکتهای دارویی مطالب زیادی میدانید. دانشتان یک مزیت سرمایهگذاری در این حوزه به شما میدهد. اما شاید بهسوی سهام صنایعی که چیزی از آنها نمیدانید هم جلب شوید. پرهیز از این سهام و سرمایهگذاری در چیزی که از آن اطلاع دارید، بسیار مهم است. به خاطر داشته باشید با یادگیری مداوم در مورد فرصتهای جدید سرمایهگذاری و سایر صنایع، میتوانید به مرور زمان دایره صلاحیتتان را گسترش دهید. در حقیقت، تداوم یادگیری موجب میشود که در سرمایهگذاری به مزیتی اساسی دستیابید. موضوع بسیار ساده است: دانش موجب کسب مزیت میشود، چون امروزه اکثریت مردم فاقد دانشاند. گزارش مرکز تحقیقات پیو در موردمطالعه این پدیده را روشن میکند: در این گزارش آمده است که ۲۳ درصد از مردم آمریکا در سال ۲۰۱۴ حتی یک کتاب هم مطالعه نکردهاند. اگر این رقم با رقم سال ۱۹۷۸، که تنها ۸ درصد بوده است، مقایسه کنید، به عمق فاجعه پی خواهید برد. باکمی اطلاعات در مورد حسابداری میتوانید گزارش مالی شرکتها را مطالعه کنید، اما برای دانستن معنای این ارقام در چشمانداز اقتصادی و سیاسی فعلی، لازم است که از جهان اطرافتان آگاهی داشته باشید. بنابراین، مطالعه منظم برای موفقیت در سرمایهگذاری ضروری است. ضمناً لازم است به خاطر داشته باشید که یادگیری از اشتباهات بخشی از فرآیند سرمایهگذاری است. بنابراین اگر سهامی را دیر فروختید و ضرر کردید، تحلیل وضعیت بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید! با این کار میتوانید تعیین کنید که دقیقاً چه اشتباهاتی کردهاید و احتمال تکرار این اشتباهات را کاهش دهید.
تصمیمگیری درست برای سرمایهگذاری به سادگی و حسن انتخاب بستگی دارد.
شاید تصور کنید که یافتن نوعی استراتژی سرمایهگذاری پیچیده حاکی از زیرکی و نبوغ است، اما حقیقت این است که خرد واقعی در حفظ امور به سادهترین شکل ممکن نهفته است. بنابراین، تنها به امور مهم توجه داشته باشید. به هر حال تعداد معیارهایی که هنگام ارزیابی شرکتها میتوان بررسی کرد تقریباً بینهایت است. برخی از این معیارها عبارتاند از: تصویر برند، عملکرد مالی، جاذبه تیم مدیریت – و این فهرست همچنان ادامه دارد. برای حفظ تمرکز، از اصل پارتو که قانون ۲۰/۸۰ هم نامیده میشود، پیروی کنید. اصل پارتو به این صورت است:
در قرن نوزدهم، ویلفردو پارتو اقتصاددان ایتالیایی، مشاهده کرد که مالکیت ۸۰ درصد از زمینهای ایتالیا به ۲۰ درصد از جمعیت این کشور تعلق دارد. او بر مبنای این مشاهده، چنین استنتاج کرد که در بسیاری از موارد ۸۰ درصد از معلولها فقط از ۲۰ درصد علتها ناشی میشوند. این منطق را میتوان در سرمایهگذاری هم بهکار برد: به شاخصهایی توجه کنید که ازنظر شما از همه مهمترند و به بقیه شاخصها توجهی نداشته باشید. زیرا گذشته از هر چیز، درنهایت معدودی از این شاخصها به ترقی قیمت سهام منجر میشوند. حسن انتخاب یکی دیگر از شیوههای حفظ تمرکز است. بنابراین نباید اندکی از هر چیزی را خریداری کنید، بلکه سهامی را انتخاب کنید که با مشخصات موردنظر شما تناسب دارند. خلاصه اینکه، باید از فیلترهای مختلف استفاده کنید. وارن بافت در هنگام سرمایهگذاری چهار فیلتر ذیل را به کار میگیرد:
- آیا کسبوکار مربوطه را درک میکنید؟ سرمایهگذاری در شرکتی که فناوری جدیدی میفروشد که چیزی از آن نمیدانید، تنها به دلیل اینکه این فناوری نوآورانه به نظر میرسد، صحیح نیست.
- آیا شرکت مزبور پتانسیل بلندمدت دارد؟ زیرا برخی صنایع تنها مدهای زودگذرند و برخی دیگر، مانند مواد غذایی یا مراقبتهای بهداشتی، پایه و اساس مستحکمتری دارند.
- آیا به مدیریت شرکت اعتماد دارید؟ پاسخ این سؤال آسان است، زیرا مدیرعاملی که پیش از این چندین شرکت را ورشکسته کرده است، علامت خطر است.
و سرانجام، آیا قیمت سهام آن مناسب است؟ به عبارت دیگر، اگر تصور میکنید که سهام مزبور بیشازحد گران است، از خرید آن صرفنظر کنید و به دنبال فرصتهای دیگر بگردید.
با دقت سهام شرکتهای رقابتی را انتخاب کنید که تغییر را پیشبینی میکنند
تعداد شرکتهایی که سهام آنها در بازار معامله میشود، به هزاران عدد بالغ میشود. برای جداکردن برندگان از بازندگان لازم است سرمایهگذاران پرسشهای صحیح را بپرسند. هنگام بررسی سهام، بهتر است که مانند کودکی پنجساله رفتار کنید و پیوسته سؤالاتی مانند این را بپرسید:
چرا مردم به این شرکت علاقه دارند و یا در زندگی خود به آن احتیاج دارند؟ چرا محصولات این شرکت را مصرف میکنند؟ آیا این شرکت نوعی نوآوری انقلابی به فروش میرساند یا استارتآپی مد روز است که بهزودی از صحنه روزگار محو خواهد شد؟ به علاوه، لازم است که پرسشهای ذیل را نیز بپرسید: چرا اکنون برای خرید زمان مناسبی است؟ زیرا گذشته از هر چیز، شرکتهای بزرگی مانند نایکی، اکسون و مایکروسافت دهههاست که وجود دارند، پس چرا اکنون زمان سرمایهگذاری در این شرکتهاست؟ برای مثال، ممکن است این شرکتها بهتازگی به بازاری جدید و پر آتیه وارد شده باشند و یا روندی بلندمدت و سودآور را شناسایی کرده باشند. استراتژی بعدی جستجوی شرکتهای دارای مزیت رقابتی حقیقی است؛ یعنی، یک یا چند ویژگی که به آنها کمک میکند تا از رقیبان عملکرد بهتری داشته باشند. قدرت قیمتگذاری یکی از این ویژگیهاست، که به معنای توانایی شرکت در افزایش قیمتها و در عین حال حفظ مشتریان است. مثلاً شرکت اپل را در نظر بگیرید. این شرکت هنگام عرضه آیفونی جدید به بازار حتی به قیمتهای رقیبانش هم چندان توجهی ندارد. شرکت در عوض قیمت خاص خود را تعیین میکند، زیرا میداند که مصرفکنندگان مشتاق محصولات اپلاند و برای خرید آنها قیمتی سنگین میپردارند. سخن آخر اینکه باید از شرکتهایی که نمیتوانند تغییر را پیشبینی کنند، پرهیز کنید. در حقیقت، به روشهای متعددی میتوانید دریابید که آیا شرکتی به دلیل این نقیصه با خطر تحمل ضررهای سنگین در آینده نزدیک روبروست یا خیر. رقابت ارزانفروشی، و ظهور و سقوط فناوری ازجمله این شاخصها هستند. مثلاً شرکت کداک را در نظر بگیرید که به دلیل ظهور عکاسی دیجیتال، و درنتیجه سقوط تقاضای دوربینهایی که با فیلم عکاسی کار میکردند، از صحنه رقابت خارج شد. اما برخی شرکتها میتوانند بهخوبی با روندهای در حال تغییر انطباق یابند. مثلاً کوکاکولا دیگر فقط نوشیدنی غیرالکلی تولید نمیکند و بهمنظور تأمین نیازهای همواره در حال تغییر مصرفکنندگان، خط محصولش را گسترش داده است تا نوشیدنیهای دیگری تولید کند.
بازارها بهسرعت سقوط میکنند و اوج میگیرند، پس بهترین کار این است که مدتی طولانی در بازار باقی بمانید
امروزه، بازارهای مالی مستعد افت و خیزهای شدیدند. این تغییرات میتوانند در اثر نوسان خُلقی ناشی از هیجان بیشازحد یا ناامیدی اغراقآمیز سرمایهگذاران روی دهند. علت این امر آن است که امروزه سرمایهگذاران اطلاعات، سخنچینیها و شایعات زیادی از رسانهها دریافت میکنند و با خریدوفروش سریع به این اضافهبار اطلاعاتی شدیداً واکنش نشان میدهند. درنتیجه، امروزه سرمایهگذاران سهامشان را برای مدتهای بسیار کوتاهی نگهداری میکنند. برای مثال، در دهه ۱۹۶۰، مردم سهامشان را بهطور متوسط به مدت هشت سال نگه میداشتند. امروزه مردم عموماً سهامشان را پس از شش ماه میفروشند. این خریدوفروش سریع به نوسانات شدید بازارهای مالی دامن میزند. بنابراین، حفظ آرامش کلید کار است و نباید به نوسانات روزانه قیمت سهام توجه کنید. فرض کنید که پول زیادی را در سهام سرمایهگذاری کردهاید. بنابراین، ممکن است وسوسه شوید تا هرروز نوسانات قیمت سهامتان را بررسی کنید. اما قیمت سهام بهندرت هرروز بالا میرود و حتی اندکی کاهش هم میتواند شمارا ناامید کند و موجب شود که سهامتان را بهسرعت و پیش از موعد مناسب بفروشید. به جای آنکه قیمتها را هرماه یا حتی هرسال بررسی کنید، بهتر است که زمان لازم برای اجرای استراتژیهای کسبوکار و رشد بلندمدت را در اختیار شرکتهایی قرار دهید که در آنها سرمایهگذاری کردهاید. آنگاه، پس از مصون شدن نسبت به نوسانات خلقی بازار، میتوانید از کسانی که این مصونیت را پیدا نکردهاند کسب سود کنید. زیرا خرید سهام تا حدی شبیه به خرید چتر است. اگر در روزی بارانی گشتی در نیویورک بزنید، میتوانید فروشندگان بسیاری را مشاهده کنید که چترهای بیکیفیت را به قیمتهای بسیار گران میفروشند. اما اگر در روزی آفتابی به همان خیابانها بروید، میتوانید همان چترها را به نصف قیمت خریداری کنید. اکنون این اصل را در مورد شیوه پاسخ فروشندگان ناامید به بازاری که به نفع آنها نیست، اِعمال کنید. سرمایهگذاران زیرک میتوانند از فرصت ایجادشده به دلیل ترس و وحشت افرادی که مایلند سهامشان را به هر قیمتی بفروشند، کاملاً بهرهبرداری کنند. زیرا چنین لحظاتی بهترین زمان خرید سهام باقیمتهای بسیار ارزان است.
سرمایهگذاران زیرک امنیت را در اولویت اول قرار میدهند – پس ارزان بخرید، سطح انتظاراتتان را پایین بیاورید و سهامتان را تنوع بدهید
ممکن است چنین به نظر برسد که هدف از سرمایهگذاری کسب پول بیشتر است، اما حقیقت این است که اولویت برای سرمایهگذاران خوب ازدستندادن پول است. بهترین راه انجام این کار خرید سهام ارزان است. اگر سهام گرانقیمت خریداری کنید، در صورت سقوط قیمت با ضرر بالقوه زیادی مواجه میشوید. بدیهی است اگر سهام ارزان خریداری کنید، احتمال این نوع زیان کاهش مییابد. اگر سهام را به مثابه دانشجویان در نظر بگیریم، برخی دانشجویان بسیار قابلاطمیناناند و همواره بالاترین نمرات را کسب میکنند، اینها همان سهام گرانقیمتاند که همه میدانند تا چه حد عالی هستند. ولی دانشجویان خوبی هم وجود دارند که با برخی مشکلات موقتی روبرو هستند. اینها همان سهام ارزانقیمت ولی ارزشمندند. ممکن است که این دانشجویان چندباری از کلاس غیبت کنند یا در آزمونی رد شوند، ولی این نوع سهام پتانسیل عظیمی دارند زیرا نقایص آنها موجب میشود که قیمت آنها از ارزش واقعیشان بسیار پایینتر باشد. بنابراین، کلید کار در خرید سهام ارزانقیمت است. اما به خاطر داشته باشید که لازم است جانب احتیاط را رعایت کنید و سطح توقعاتتان را بالا نبرید، زیرا پیشبینی آینده محال است و تلاش در این راه بیهوده است. بهجای انتظار برای بهترین نتیجه ممکن، باید بهصورت استراتژیک سناریوهایی را در نظر بگیرید که بر انجام کارهای غیرممکن از سوی شرکت متکی نباشند. لازمه این کار این است که واقعبین باشید و مشخص کنید که آیا شرکتی میتواند، حتی در شرایط نهچندان مناسب، سود نسبتاً خوبی به دست آورد یا خیر. درست مانند شرکت تسلا، که برخی بورسبازان ممکن است روی موفقیت عظیم خودروی بعدی این شرکت شرطبندی کنند، ولی سرمایهگذاران عاقل تنها سهام شرکتهایی را خریداری میکنند که طرحی برای ایجاد کسبوکاری سالم برمبنای موفقیت نسبتاً کم ولی پایدار داشته باشند. و سخن آخر اینکه، هنگام آغاز راه سرمایهگذاری حتماً سهامتان را تنوع بخشید، به هر حال، وقتی تجربه اندکی دارید، اطلاعاتتان در مورد جزئیات هر بخش خاص هم اندک است. بنابراین، هرقدر بیشتر به کارتان تنوع بخشید، تأثیر سقوط قیمت یکی از سهامتان کمتر خواهد شد، زیرا بقیه سبد سهام شما میتواند این زیان را مهار کند. برای مثال، اگر صرفاً در بانکها سرمایهگذاری کنید، در صورت بروز بحران در بانکداری کل سبد سهامتان نابود خواهد شد.
خلاصه نهایی
پیام اصلی این کتاب این است که:
اگر سرمایهگذار تازهکاری باشید، شاید تصور کنید که بازار بورس راهی برای یکشبه ثروتمندشدن است. اما حقیقت این است که لازمه سرمایهگذاری شکیبایی، انضباط و عقلانیت است. با برنامهریزی استراتژیک و دنبالکردن سرمایهگذاریهایتان میتوانید بهتدریج سبد سهامتان را بسازید و ثروتی به دست آورید که همواره رویای آن را در سر داشتید.
اشتباهاتتان را بپذیرید
یکی از مطالب بسیار جالب در مورد سرمایهگذاری این است که لازم نیست همواره حق با شما باشد. حتی اگر در برخی از سرمایهگذاریها اشتباهاتی مرتکب شوید، با استفاده از بقیه سبدتان میتوانید به سود دستیابید. بنابراین، اشتباهاتتان را بپذیرید و بدانید که این اشتباهات مرگبار نیستند. حتی میتوانید این شکستها را مشوق یادگیری بدانید و در دفعات بعدی کارتان را بهتر انجام دهید.































































