فرمول جادویی پولسازی فوری در بازار بورس را کشف کنید
همه ما دوست داریم برای روزهای مبادا اندوختهای فراهم کنیم. سرمایه گذاری در بازار سهام یکی از شیوههای مطمئن برای فراهم آوردن چنین اندوختهای است. اما چند نفر از ما به تواناییهای مالی خود برای مدیریت سرمایه گذاریهایمان به اندازه کافی اطمینان داریم؟ اغلب ما میخواهیم پولمان را به متخصصان بسپاریم تا کارها را برایمان انجام دهند. ولی این کار اشتباه است. زیرا این افراد بابت تخصصشان پول زیادی دریافت میکنند و در بیشتر موارد هم کار را درست انجام نمیدهند. بهترین شیوه برای استفاده حداکثری از بازار سهام این است که مدیریت سرمایه گذاریهایتان را خودتان بر عهده بگیرید. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ کتابی میرویم که راه و رسم اصولی کار با سرمایهتان را به شما نشان میدهد. همراه با ما پای خلاصه کتاب «کتاب کوچک غلبه بر بازار» (The little book that still beats the market) بنشینید.
نویسنده کتاب کوچک غلبه بر بازار چه کسی است؟
«جو گرین بلات» (Joel Greenblatt)، سرمایه گذار، نویسنده و استاد دانشگاه است. او که مدیریت صندوقهای مالی (Hedge) را بر عهده دارد به علت سود پیوسته و قابل توجهی که از سرمایه گذاریهایش کسب میکند، مشهور است. او در کتاب کوچک غلبه بر بازار، راهکارهایی را به خوانندگانش ارائه میدهد تا آنها نیز بتوانند از معامله در بازار بورس، سود کسب کنند.
متخصص مالی، گوهری نایاب که معمولا پیدا نمیشود
شاید در کودکی معتقد بودید که پول به شکلی جادویی مانند علف روی زمین سبز میشود ولی پس از آنکه دریافتید داستانهای پریان حقیقت ندارند، این باور هم از میان رفت. اما وقتی بزرگ میشوید و میفهمید که میتوانید در بازار سهام سرمایهگذاری کنید، دیگر ایده افزایش ثروت با استفاده از جادو چندان هم دور از ذهن به نظر نمیرسد. اغلب ما از بازار سهام درکی ابتدایی داریم. به همین دلیل از کمک متخصصان مالی استفاده میکنیم. ولی متاسفانه بیشتر این متخصصان ارزش پولی که دریافت میکنند را ندارند. کارگزار بورس یکی از متخصصانی است که انتظار داریم سود زیادی برای ما به دست آورد. در حقیقت، آنها با فروش محصولات سرمایهگذاری به شما پول به دست میآورند و توجهی به میزان سودآور بودن این محصولات ندارند. عدهای دیگر از مردم، برای مدیریت سرمایهگذاریهایشان به صندوقهای سرمایهگذاری مشترک تکیه میکنند. این صندوقها هزینه مدیریتی بالایی دارند. بنابراین، اگرچه بازگشت مناسبی ایجاد میکنند اما معمولا پس از کسر هزینهها، بازگشتی که به دست میآورید کمتر از بازگشت متعارف است. اما گونهای خاص از سرمایهگذاران مالی میتوانند سرمایهگذاریهای شما را به خوبی مدیریت کند.
صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص مانند (S&P 500) نوعی صندوق سرمایهگذاری مشترک هستند که هدف آنها به جای شکست دادن شرکتهایی که بهترین عملکرد را در بازار دارند، انطباق با این شرکتها است. شاید تصور کنید این صندوقها سود مناسبی برایتان ایجاد نمیکنند، ولی چون دستمزدهای پایینتری دارند و از آنجا که بازار در هر حال به طور متوسط عملکرد خوبی دارد، این نوع صندوقها میتوانند سودهای بسیار مناسبی تولید کنند. بنابراین اگر میخواهید فرد دیگری پولتان را مدیریت کند، صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص را برای این کار انتخاب کنید. اما راهی بهتر از این هم وجود دارد! اگر مایلید که سودتان را به حداکثر برسانید، هیچ راهی ندارید مگر آنکه خودتان شیوه کار را بیاموزید. بخشهایی که در ادامه میخوانید در این مسیر به شما کمک میکنند.
نوسانات ارزش بازار سهام شرکتها را از قلم نیندازید
اگر بخواهید نموداری ترسیم کنید که قیمت سهام گوگل یا دیسنی را در پنج سال گذشته نشان دهد، این نمودار به چه چیز شباهت خواهد داشت؟ به احتمال زیاد تصور میکنید که این نمودار، یک خط تقریبا صاف و رو به بالا است که افزایشی ثابت در قیمت را نشان میدهد. ولی این تصور اشتباه است. با آنکه روند عمومی قیمتها رو به افزایش است، این خط دندانهدار خواهد بود و بدون در نظر گرفتن میزان موفقیت هر شرکت، نوساناتی را نشان میدهد که بر همه سهام تأثیر میگذارد. مثلا در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۴، قیمت سهام گوگل در نزدک ۲۵/۵۵۸ دلار و قیمت آن در ۵۲ هفته گذشته در محدوده ۶۷/۵۱۰ دلار و ۰۴/۶۱۵ دلار متغیر بوده است. در همین روز، قیمت سهام دیسنی ۹۰/۸۹ دلار بود و در ۵۲ هفته گذشته در محدوده ۸۰/۶۸ دلار و ۰۰/۹۲ دلار متغیر بود. ولی چرا قیمت سهام شرکتها تا این حد نوسان دارد؟ در واقع، ارزش واقعی شرکت در قیمت سهام آن منعکس نمیشود؛ گاهی قیمت سهام شرکت کمتر از ارزش واقعی آن و گاهی بیشتر از ارزش واقعی آن است. برای درک این مسئله میتوانید بازار سهام را فردی با احساسات ناپایدار تصور کنید. اسطوره سرمایهگذاری، «بنجامین گراهام» این قیاس را بیش از این بسط میدهد و بازار سهام را به فردی دیوانه بنام «آقای بازار» تشبیه میکند. آقای بازار دوست دارد که سهام شرکت خود را به شما بفروشد، ولی دمدمی مزاج است. او برخی روزها بسیار خوشبین است و میخواهد سهامش را به قیمتی بالا بفروشد. در برخی روزها نیز افسرده است و فکر میکند که شرکتش ارزش چندانی ندارد؛ به همین دلیل سهامش را با قیمتی پایینتر عرضه میکند. شما میتوانید با خرید سهام زمانی که او بدخلق است و سهامش را به قیمتی پایین عرضه میکند از خلقوخوی او بهرهبرداری کنید. سپس هنگامیکه حالش بهتر میشود، میتوانید سهامش را با قیمتی بالاتر دوباره به خودش بفروشید. در ادامه، ترفندهای بیشتری را برای سود بردن از آقای بازار خواهید آموخت.
بازده عواید و بازگشت سرمایه را زیر ذرهبین ببرید
اگر میخواهید در مقابل آقای بازار، شانس موفقیت داشته باشید باید مطمئن شوید که سهام را زمانی میخرید که قیمت آنها پایینتر از ارزش واقعی شرکت و به هنگام فروش، قیمت آن بالاتر از این ارزش است. برای فهمیدن بالا یا پایین بودن قیمت سهام باید دو عدد را در نظر بگیرید. اول، لازم است که بازده عواید – یعنی خود شرکت – را بررسی کنید. با این کار وضعیت عواید شرکت در مقایسه با قیمت سهام آن را متوجه میشوید. بازده عواید با یافتن نسبت عواید قبل از بهره و مالیات (EBIT) به ارزش شرکت (EV) محاسبه میشود. ارزش شرکت برابر است با ارزش بازار به اضافه بدهی خالص سودآور. استفاده از نسبت (EBIT) به (EV) به نسبت قیمت به عواید (P/E) که غالبا به کار گرفته میشود، بیشتر توصیه میشود. چون تحت تأثیر نرخ بدهی و مالیات قرار نمیگیرد. فرض کنید یک ساختمان اداری به قیمت یک میلیون دلار خریداری شده است که ۸۰۰,۰۰۰ دلار آن وام و ۲۰۰,۰۰۰ دلار آن بهصورت سرمایه بوده است. اگر (EBIT) ساختمان ۱۰۰,۰۰۰ دلار باشد، آنگاه بازده عواید آن (EBIT/EV) برابر با ده درصد (۱۰۰,۰۰۰ دلار بخشبر ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار ) خواهد بود. اگر نرخ بهره ۸۰۰,۰۰۰ دلار وام ۶ درصد باشد، بازده عواید برای قیمت خرید سرمایه (۲۰۰,۰۰۰ دلار) ۲۶ درصد خواهد بود. یعنی، ۱۰۰,۰۰۰ دلار منهای ۴۸,۰۰۰ دلار هزینه بهره، برابر است با ۵۲,۰۰۰ دلار درآمد قبل از مالیات؛ (۵۲,۰۰۰ دلار بخشبر ۲۰۰,۰۰۰ دلار برابر است با ۲۶ درصد). این بازده عواید برحسب میزان بدهی تغییر خواهد کرد. ولی قیمت خرید ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار و (EBIT) آنکه ۱۰۰,۰۰۰ دلار است، ثابت میماند.
اما تنها بازده بالای عواید، کافی نیست. برای آنکه دریابیم آیا شرکتی سودآور است یا خیر، باید محاسبه دیگری نیز انجام دهیم؛ یعنی باید بازگشت سرمایه (ROC) این شرکت را بررسی کنیم. متغیرهای بسیاری، مانند ارزش برندهای شرکت، استراتژی و غیره بر سلامت شرکت تأثیر میگذارند، اما بازگشت سرمایه، سادهترین متغیری است که میتوان برآورد کرد. بازگشت سرمایه از تقسیم سود پس از مالیات بر ارزش دفتری مبلغ سرمایهگذاری شده – کل میزان پول سرمایهگذاری شده توسط سهامداران، دارندگان سهام قرضه و غیره شرکت – به دست میآید. بازگشت سرمایه نشان میدهد که شرکت در تبدیل سرمایه به سود تا چه حد موفق است. مثلا اگر ۳۰۰,۰۰۰ دلار را صرف راهاندازی یک رستوران کرده باشید و سودتان در سال اول ۱۰۰,۰۰۰ دلار باشد، (ROC) شما برای آن سال ۳۳/۳۳ درصد خواهد بود، که خوب است. هر میزانی بالاتر از ۲۵ درصد نشان میدهد که شرکت عملکرد خوبی دارد. بنابراین اگر سهام شرکتهایی را که بازده سرمایه بالایی دارند، با قیمتی پایین خریداری کنید، سهام شرکتهایی را خریداری میکنید که آقای بازار در حال حاضر ارزش واقعی آنها را دست پایین گرفته است.
با فرمول جادویی، بازده عواید و بازگشت سرمایه را ترکیب کنید
در بخش قبلی به شما نشان دادم که هنگام خرید سهام باید بازده عواید و (ROC) را بررسی کنید. اما این ارقام به چهکار میآیند و چگونه باید آنها را به کار بگیرید؟ این ارقام برای ایجاد فرمول جادویی استفاده میشوند. این فرمول جادویی، بازده عواید و بازگشت سرمایه را بهصورت یک معیار واحد با یکدیگر ترکیب میکند. فرمول جادویی با فهرست ۳۵۰۰ عدد از بزرگترین شرکتهای موجود برای معامله در یکی از بازارهای عمده سهام آمریکا، مانند «بازار بورس نیویورک» (NYSE) یا نزدک آغاز میشود و این شرکتها را بر مبنای (ROC) آنها در مقیاسی بین یکتا ۳۵۰۰ رتبهبندی میکند. شرکتی که بالاترین بازگشت سرمایه را دارد در رتبه اول جای میگیرد. سپس همین شرکتها برحسب بازده عوایدشان رتبهبندی میشوند و شرکتی که بالاترین بازده عواید را داشته باشد در رتبه اول جای میگیرد. سرانجام، هر دو رتبهبندی با یکدیگر ترکیب میشوند. بدین ترتیب، امتیاز کل شرکتی که رتبه اول (ROC) را داشته باشد، ولی در رتبه ۱۸۱ بازده عواید جای داشته باشد، ۱۸۲ (یک به اضافه ۱۸۱) خواهد بود. بنابراین شرکتهایی که پایینترین رتبهبندی ترکیبی را داشته باشند، بهترین ترکیب میان هر دو عامل بازده عواید و (ROC) را خواهند داشت. اما معنای این امر چیست؟ معنای آن این است که باید سهام این شرکتها را خریداری کنید! فرمول جادویی در طول زمان بسیار مؤثر است. در طول دورهای ۱۷ ساله از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۴ در حالی که میانگین بازار ۱۲ درصد بود پرتفوی حدود ۳۰ سهم با بهترین رتبهبندی ترکیبی به طور متوسط حدود ۳۰ درصد در سال بوده است. بنابراین، فرمول جادویی واقعا مؤثر است.
چرا فرمول جادویی برای مدیران مالی جذاب نیست؟
اگر فرمول جادویی چنین استراتژی فوقالعادهای برای کسب درآمد است، چرا همه مدیران سرمایهگذاری آن را به کار نمیگیرند؟ یکی از دلایلش این است که بازگشت این استراتژی همواره از بازگشت بازار بیشتر نیست. به طور متوسط در پنج ماه از هر سال، میانگین کلی بازار از پرتفوی مبتنی بر فرمول جادویی بالاتر خواهد بود. همین وضعیت برای ۲۵ درصد همه دورههای یکساله نیز صادق است. حتی در دوران بسیار موفق بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۴ – هنگامیکه پرتفوی فرمول جادویی بهطور متوسط هر سال ۳۰ درصد سود تولید میکرد – گاهی برای دو تا سه سال متوالی عملکرد آن از میانگین بازار بدتر بود. حقیقت آن است که مدیران مالی حرفهای نمیتوانند برای مدت طولانی عملکردی بدتر از میانگین بازار داشته باشند، زیرا باید همیشه مشتریانشان را راضی نگه دارند. پایبندی به نوعی استراتژی که ممکن است گاهی ماهها یا سالها مؤثر واقع نشود دشوار است؛ مهم نیست که این استراتژی در بلندمدت تا چه حد کارآمد است. مدیران مالی از فرمول جادویی استفاده نمیکنند، زیرا چهارچوب زمانی آنها برای نشان دادن سودآوری سهام به مشتریان بسیار محدود است. مدیری که نتواند به طور دائم سودآوری سهام را به مشتریانش نشان دهد، به احتمال بسیار زیاد و علیرغم وعده کسب سود در آینده، اخراج خواهد شد. خلاصه اینکه، اگرچه فرمول جادویی در بلندمدت کاملاً مؤثر است، اکثریت سرمایهگذاران حرفهای نمیتوانند به مدتی چنین طولانی عملکردی پایینتر از میانگین بازار داشته باشند. اما شما میتوانید. همه کاری که باید انجام دهید این است که شکیبا باشید و در طول دورههای خوش و ناخوش از این فرمول پیروی کنید.
با قوانین مالیاتی بازی کنید تا بیشترین سود را ببرید
میدانیم که فرمول جادویی مؤثر است، اما برای کاربرد آن به بهترین شیوه ممکن، لازم است که اقدامات احتیاطی زیر را انجام دهید. اول، فرمول جادویی را برای خرید سهام شرکتهای بزرگ به کار بگیرید و برای خرید سهام شرکتهای کوچک از آن استفاده نکنید. شرکتهای کوچک، سهام زیادی برای عرضه در اختیار ندارند، بنابراین اندکی افزایش در میزان تقاضا میتواند قیمت سهام آنها را بالا ببرد. بدین ترتیب خرید این نوع سهام به قیمت منطقی دشوار است. استفاده از فرمول جادویی برای خرید سهام شرکتهای بزرگتر هوشمندانهتر است. شرکتی که ارزش بازار آن (تعداد سهام ضربدر قیمت سهام شرکت) بیش از ۵۰ میلیون دلار باشد، شرکتی بزرگ است. بنابراین کاری که باید انجام دهید این است که هر بار حداقل ۲۰ تا ۳۰ سهم از سهام شرکتهای بزرگ را خریداری کنید. فقط به خاطر داشته باشید که هرقدر تعداد سهامتان کمتر باشد، ریسک فاصله گرفتن از عملکرد میانگین و سالم فرمول جادویی بیشتر خواهد بود. داشتن سهام متعدد میتواند ضربه مالی حاصل از رویدادی منفی در صنعت مانند نشت تانکر را خنثی کند. بنابراین خرید سهام صنایع مختلف، کاری عاقلانه است. سخن آخر اینکه، برای بیشینهسازی سود لازم است قوانین مالیاتی را زیرکانه به کار بگیرید. یعنی هر سهم را به مدت نزدیک یکسال نگهدارید و بعد بفروشید. اما اینکه سهام را اندکی قبل یا بعد از یکسال بفروشید به قوانین مالیاتی بستگی دارد. در آمریکا، نرخ مالیات برای سود سهامی که بیش از یکسال نگهداری شوند، کمتر است. بنابراین لازم است سهامی را که دچار افت ارزش شدهاند پیش از اتمام دوره یکساله بفروشید. زیرا این کار به لحاظ صوری درآمد سالیانهتان را کاهش میدهد و بنابراین مالیات کمتری میپردازید. اما برای سهامی که ارزش آنها افزایش یافته است، عکس این کار را انجام دهید و برای کاهش مالیات پرداختی، پس از اتمام دوره یک ساله آنها را بفروشید.
پیام اصلی این کتاب این است که:
اگر از فرمول صحیح و امتحان شده بالا که بهسادگی محاسبه میشود پیروی کنید، میتوانید در بازار سهام بازگشتی بالاتر از میانگین بازار به دست آورید.































































