«اقتصاد سایه» بخش مهآلودی از اقتصاد رسمی را در تمام کشورهای جهان تشکیل میدهد. برخی آن را راهی برای نفسکشیدن و زندهماندن در رکود اقتصادی در نظر میگیرند و برخی دیگر آن را یک دهنکجی به دولتها و مانعی برای پیشرفت جامعه معرفی میکنند.
شاید بتوان گفت که حتی نگرشها به اقتصاد سایه در بده بستانی مبهم قرار گرفته است؛ یعنی جایی میان مبارزه و حمایت از آن؛ چون تاکنون هیچ کشوری در جهان نتوانسته یا نخواسته که حجم این اقتصاد را به صفر برساند.
در این قسمت از خانۀ سرمایه سری به مفهوم «اقتصاد سایه» میزنیم و آن را در اقتصاد کشور خودمان، ایران، زیر ذرهبین میبریم، علتهای ایجاد و گسترش آن را جویا میشویم و راهکاری برای کاهش حجم آن پیشنهاد میدهیم. تا انتهای این ماجرا با ما همراه باشید.
تعریف اقتصاد سایه به زبان ساده (Shadow Economy)
«اقتصاد سایه» یا «Shadow economy» به تمام فعالیتهای اقتصادی گفته میشود که به دور از چشم دولت، قانون و مأموران مالیاتی انجام میشود. هدف اصلی از انجام این فعالیتهای اقتصادی مثل فعالیتهای معمولی اقتصادی، بهدستآوردن سود یا ایجاد نوعی ارزش است. این فعالیتهای اقتصادی میتوانند قانونی یا غیرقانونی باشند. اجازه دهید برای درک بهتر این ماجرا مثالی بزنیم:
نمونۀ اقتصاد سایه در فعالیتهای غیرقانونی
درآمد بهدستآمده از قاچاق کالا، ارز، خرید و فروش مواد مخدر، خرید و فروش جنسهای سرقتی، قمار، فروش اعضای بدن انسان، فروش بدون مجوز حیوانات نادر و… در دستۀ اقتصاد سایه از نوع فعالیتهای غیرقانونی قرار میگیرد.
نمونۀ اقتصاد سایه در فعالیتهای قانونی
اگر یک شرکت یا مجموعۀ قانونی بخشی از درآمدهای خودش را در گزارشهای مالیاتی اعلام نکند یا یک فرد بیکار به خوداشتغالی مشغول شود و از این راه درآمدزایی کند، حتی بدون اینکه به دولت و ادارۀ مالیات اطلاع دهد، در حال ایجاد اقتصاد سایه است.
گاهی اقتصاد سایه با نامهای دیگری مثل «اقتصاد زیرزمینی» و «اقتصاد خاکستری» هم شناخته میشوند.
نکته:
اقتصاد سایه فقط بخشی از اقتصاد خاکستری است و همۀ جنبهها یا بخشهایی از آن را شامل نمیشود.
چرا اقتصاد سایه شکل میگیرد؟
اقتصاد سایه به دلایل گوناگونی در کشورهای مختلف شکل میگیرد اما روی صحبت ما در این گفتگو کشف مهمترین علتهای تشکیل اقتصاد سایه در ایران است. در این مورد میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
اعتمادنداشتن مردم به مسئولان برای پرداخت مالیات
براساس مقالۀ علمی «برآورد اقتصاد سایه و فرار مالیاتی با درنظرگرفتن عوامل رفتاری» که در «فصلنامه علمی_پژوهشی مطالعات اقتصادی کاربردی ایران» در سال 1397 منتشر شده است، اعتمادنداشتن مردم به مسئولان کشور در مورد اینکه مالیاتهای دریافتی را چگونه در کشور خرج میکنند یا اصلاً آیا آن را برای کشور خودمان و زیرساختهای آن صرف میکنند یا نه، مهمترین دلیل گرایش مردم و افراد حقوقی به سمت اقتصاد سایه است. این ماجرا به دلیل افشای برخی از مدارک و حتی مستنداتی است که از صدا و سیمای ملی هم پخش شدهاند.
به دنبال این داستان و عقبماندگی کشور از نظر زیرساختها، پیشرفتنکردن و حتی پسرفت عمیق اقتصادی و افسوسخوردن به حال پیشرفتی که در گذشتۀ ایران وجود داشت، مردم حتی آن عده که با موضوع پرداخت مالیات هیچ مشکلی ندارند و آن را بسیار مفید میدانند، دیگر تمایلی برای دادن پولشان به دولت ندارند. به همین دلیل از هر راهی که بتوانند برای جلوگیری از پرداخت مالیات به دولت نهایت استفاده را میبرند.
فساد در سیستم اقتصادی
سیستم اقتصادی کشورهای درحالتوسعه مثل ایران، سرشار از رانتخواری، گزارشهای مالی دروغی و فساد در ردههای مختلف است. این موضوع به خودی خود باعث بیاعتمادی مردم به سیستم موجود و کاهش تمایل به پرداخت مالیات، علاقه به انجام فعالیتهای اقتصادی مخفی و حضور پررنگتر در اقتصاد سایه میشود.
مبهمبودن قوانین و مقررات اقتصادی
قوانین و مقررات اقتصاد ایران در هالهای از ابهام غرق شدهاند حتی خود مسئولان هم به قانون اساسی اهمیت نمیدهند و از هر راهی برای دورزدن آن به نفع خودشان استفاده میکنند. در این میان، مردم که شاهد این ماجرا هستند، با دلی شکسته و ناامید از وضعیت موجود، خودشان را مؤظف به انجام قوانین و مقررات عجیب و غریبی میبینند که اجرا نکردنشان یک درد و اجرا کردنشان صد درد را با خود به سوغات میآورد! با اندکی تأمل میتوان فهمید که چرا تمایل مردم به سمت فعالیت در اقتصاد سایه روزبهروز بیشتر میشود.
سنگاندازی سیستمهای اداری و حکومتی
در ایران پیش پای کسانی که میخواهند یک فعالیت قانونی اقتصادی را راهاندازی کنند سنگاندازیهای فراوانی صورت میگیرد. کسی که میخواهد این مسیر را از ابتدا تا انتها بهصورت قانونی طی کند، باید کفشهای آهنی و جیبی پر از پول برای باجدادن به بهانههای قانونی و حتی غیرقانونی داشته باشد تا در انتها بعد از چندین ماه دوندگی یک برگۀ امضاء شده که مجوز فعالیت قانونی او است را کف دستش بگذارند.
به همین دلیل، بسیاری از مردم که پولشان به اندازۀ کافی برای پرکردن دهان این ادارههای دولتی کافی نیست، ترجیح میدهند اندک دارایی خودشان را روی رشد کسب و کار کوچکشان اما جایی دور از چشم دولت، سرمایهگذاری کنند. این یعنی رشد کسب و کارهای خلاق و نوپا در اقتصاد سایه.
در کنار این ماجرا تصویب قوانین جدید که هرچه براندازشان میکنی هدف نهایی از آنها مشخص نمیشود و گویی فقط برای آسیبزدن به کسب و کارها ایجاد شدهاند، مسیر رشد و توسعۀ برندهای چندین و چندساله را هم میبندد. به همین دلیل، برندها یا کسب و کارهایی که پول زیادی برای باجدادن ندارند، ترجیح میدهند توسعۀ خودشان را در بخش اقتصاد سایه پیش ببرند.
عادلانهنبودن سیستم مالیاتی
اگر پای درد و دل کسبۀ بازاری، مغازههای کوچک و کسب و کارهای آنلاین ایرانی بنشینید، میبینید که بخش بسیاری از آنها به عادلانهبودن میزان مالیاتی که برایشان در نظر گرفته میشود اعتقادی ندارند. به همین دلیل، به دنبال راههای قانونی یا حتی غیرقانونی برای دورزدن این ماجرا و کمترکردن میزان مالیات پرداختی میگردند.
حضور قدرتمند دولت در بازی انحصار
تقریباً تمام شرکتهای بزرگ ایرانی دولتی هستند. آن دسته از شرکتهای بزرگ هم که رنگ و بوی خصوصیسازی را به خود گرفتهاند و در شیپور «دانش بنیان» میدمند، بخش قابلتوجهی از سهام خود را به افراد حقیقی و حقوقی دولتی دادهاند.
این مورد را بگذارید کنار فضای بستۀ اقتصاد در ایران، نبود سرمایهگذاران خارجی، نرسیدن دست مردم به بازارهای جهانی، طرح صیانت و مسدودسازی اینترنت آزاد و پرسرعت بینالمللی، فیلترینگ سایتها و اپلیکیشنهای مهم برای ایرانیها، تحریمشدن توسط بانکهای جهانی و نبود رقبای قدرتمند جهانی برای شرکتهای دولتی داخلی. این کلکسیون زیبا از انحصار دولتی یکی دیگر از قدرتمندترین دلیلها برای حضور مردم ایران در اقتصاد سایه است.
چه عواملی باعث افزایش یا کاهش اقتصاد سایه در ایران میشود؟
مواردی که در ادامه دفترشان را بازتر میکنیم، از علتهای عمیق گسترش اقتصاد سایه در ایران هستند. همانطورکه با هم گفتیم، این موضوع در کشورهای پیشرفته با اقتصادی بهتر و شفافتر، متفاوت از حال و روز غریب ما در ایران است.
اوضاع نابهسامان اقتصادی
این مورد در ایران، یکی از اصلیترین علتهای تمایل افراد به فعالیت در «Shadow economy» و گسترش این اقتصاد و پیچاندن مأموران مالیات است. وقتی مردم نتوانند از پس مخارج زندگیشان بربیایند، اصرار دولت برای کوچکترکردن سفرۀ آنها و برداشتن سهم خودشان در قالب مالیات، آنها را به یاد سیستم ارباب_رعیتی در سالهای نهچندان دور میاندازد؛ زمانیکه اربابها یا خانها بدون توجه به اوضاع وخیم اقتصادی، از رعیتهای خود «حق ارباب» میگرفتند و قدمی برای دلخوشکردن یا افزایش رفاه رعیتهایشان برنمیداشتند.
بنابراین، تا زمانیکه دولت فکری به حال اوضاع عجیب اقتصادی در ایران نکند، دست خود را از گلوی کسب و کارهای کوچک و نوپای ایرانی برندارد، دروازههای اینترنت آزاد و پرسرعت بینالمللی را بسته نگه دارد، سرمایهگذاران خارجی را فراری دهد و اصرار به کوچککردن بخش خصوصی داشته باشد، مردم هم برای داشتن لقمهای نان سر سفرههایشان بیشتر به عمق تاریک اقتصاد سایه پناه میبرند.
کاهش انگیزه برای پرداخت مالیات
این مورد به دلیل بیاعتمادی مردم به مسئولان شکل میگیرد و نقشی اساسی در افزایش حجم اقتصاد سایه دارد؛ چون در ایران مردم دلیلهای زیادی برای اعتمادنکردن به مسئولان دارند. آنها نمیدانند پولی که با زحمت و پس از گذر از هفتخوان ادارههای دولتی و مجوزهای رنگارنگ در میآوردند قرار است در کجا و به چه صورتی و حتی برای مردم چه ملتی خرج شود.
این موضوع در کنار اهمیتندادن مسئولان به این نگرانی مردم و برنداشتن هیچ قدمی برای اطمیناندادن به آنها یا شفافسازی ماجرا باعث دلسردشدن مردم برای پرداخت مالیات و گذاشتن آن پول در جیب خودشان و کارمندانشان میشود.
افزایش مالیات
وقتی ترکیب سمی «اوضاع خراب اقتصادی و عدم اعتماد مردم» با «افزایش مالیات» مخلوط میشود، مهی غلیظ و تاریکتر را در اوضاع اقتصادی ایران به وجود میآورد که مردم را به سمت اقتصادی تاریک فراری میدهد. این موضوع هم برای مردم از مفهوم «مالیات برای سازندگی» به «زورگیری» تغییر معنا پیدا میکند. در چنین شرایطی، مردم به هر دری میزنند تا لقمهای نان حلال را به دور از چشم مالیاتهای سنگین دولتی به دست آورند.
نکتۀ منفی این ماجرا، اثر روانی منفی روی مردمی است که دوست دارند با انجام یک فعالیت قانونی پولسازی کنند. آنها با چشم خودشان کسانی را میبینند که از همان ابتدا به سراغ کارهای غیرقانونی میروند که بدون پرداخت مالیات، بدون نگرانی بابت کمشدن درآمدشان، بدون تهدیدهای مالی و تحمل قانونهای مندرآوردی برای کُندکردن چرخ کسب و کارهای قانونی، بهراحتی در حال کسب درآمد چندین برابر فعالیتهای قانونی هستند.
وقتی کارد به استخوان ملت برسد، آنها هم کتاب فعالیتهای قانونی را میبوسند و سر طاقچۀ دولت میگذارند. این ماجرا شیب سقوط اقتصاد ایران به درۀ اقتصاد سایه را بسیار بیشتر میکند.
افزایش نرخ بیکاری
مردم برای ادامۀ زندگی خود به کارکردن نیاز دارند. این موضوع نهتنها به بزرگترکردن سفرۀ آنها بلکه بهطور مستقیم به انگیزۀ آنها برای زندگیکردن گره خورده است.
وقتی در اقتصاد ایران به دلیل گرفتن یک تصمیم عجیب و با نوید ایجاد یک میلیون شغل جدید بهراحتی 10 میلیون شغل فعال در عرض یک شب از بین میروند، وقتی تورم بیشتر از 60 میلیون ایرانی را با زنجیرهای خاردار خود به زیر خط فقر میکشد، وقتی شرکتهای بزرگ که قبلاً تریلی هم نام و نشانشان را یدک نمیکشید کارمندانشان را به دلیل این ماجراها اخراج میکنند، مردم خودشان را روبهروی یک چاره میبینند و آن هم فقط فعالیت در اقتصاد سایه برای زندهماندن است!
نوسانات نرخ ارز
نرخ ارز – بهطور ویژه دلار– در ایران فقط اختلاف قیمت پول ملی با ارزهای خارجی و جهانی نیست. قیمت دلار تبسنج اقتصاد ایران است. بازارهای دیگر مثل «مسکن»، «طلا»، «خودرو» و «بورس» چشمشان به حرکت دلار دوخته شده است.
بنابراین، وقتی دلار در ایران بالا میرود، یک سونامی غیرقابلبازگشت از تورم افسار گسیخته را به وجود میآورد که هیچکس مسئولیت آن را بر عهده نمیگیرد. مسئولان سهم خود را از این ماجرا که کمشدن بدهیها و جبران کسری بودجه است برمیدارند و یک ملت را با فقر، افزایش قیمت کالاها و خدمات، کاهش کیفیت زندگی، فشار روانی و ازدستدادن امید برای ادامۀ زندگی تنها میگذارند.
رابطۀ میان افزایش درآمد دولت از منابع طبیعی با اقتصاد سایه
با وجود آنکه «نفت» در ایران ملی نیست و حکومت بابت درآمد حاصل از نفت به مردم ایران تعهدی ندارد ولی هنوز هم درآمدهای حاصل از فروش نفت و منابع طبیعی یکی از گلوگاههای دولت برای تامین مخارج خودش است که تأثیر مستقیمی روی وضعیت اقتصادی مردم میگذارد.
وقتی دولت بتواند این درآمد را افزایش دهد، به دنبالش آتش تورم را شعلهورتر میکند. طبق معمول، مردم فقیر و آسیبدیدۀ ایران باز هم از این ماجرا بیشتر زخمی میشوند، قدرت خریدشان کاهش پیدا میکند و رفاه و شادی از زندگیشان میگریزد.
اقتصاد سایه چه آثاری از خود بر جای میگذارد؟
بیایید نگاهی به سه مورد از مهمترین آثار اقتصاد سایه بیندازیم:
- افزایش مصرف انرژی
تولید حتی در اقتصاد سایه هم به مصرف انرژی نیاز دارد. به این ترتیب، وقتی حجم اقتصاد سایه در یک کشور بالا میرود، به دنبال آن مصرف انرژی هم به شکلی غیرمنطقی افزایش پیدا میکند.
- افزایش مصرف در خانوادهها
وقتی مردم در یک اقتصاد نابهسامان مثل ایران به اقتصاد زیرزمینی روی میآورند، بعد از مدت کوتاهی میتوانند به درآمد خوبی برسند. همین موضوع دست آنها را برای خرید چیزهایی که مدتها بود به خاطر بیپولی دورشان را خط کشیده بودند باز میکند.
با این حساب، میتوان اینطور برداشت کرد که در ایران همزمان با افزایش فعالیت مردم در اقتصاد سایه، مقدار پولی که هر ماه خرج میکنند هم افزایش پیدا میکند و ادارۀ مالیات ایران از این درآمدزایی بینصیب میماند.
- افزایش گردش پول نقد
بخش بزرگی از کسانی که در اقتصاد زیر زمینی فعالیت میکنند، برای ردگمکردن بهجای استفاده از روشهای معمول انتقال وجه ترجیح میدهند که با پول نقد داد و ستد کنند. به این ترتیب، وقتی حجم اقتصاد سایه در یک جامعه بیشتر میشود، حجم پول نقد در گردش هم افزایش پیدا میکند.
چه مقدار از سهم اقتصاد ایران در سایه است؟
«Shadow economy» اثر خود را روی سه بخش «تولید»، «نیروی کار» و «بازارهای پولی» نشان میدهد. جالبتر اینکه گذر زمان و بهبود پیدا نکردن اوضاع اقتصادی یا سیاستهای اقتصادی یک کشور میتواند ابعاد اقتصاد سایه در سه بخش بالا را بسیار گستردهتر و عمیقتر کند.
براساس آمار منتشرشده در سایت «The Global Economy»، حجم اقتصاد سایه در ایران «18.38درصد» از کل اقتصاد را شامل میشود و در مقایسه با دیگر کشورها رتبۀ 123 را از آن خود کرده است. کشور «زیمبابوه» با «67درصد» اقتصاد سایه، جام قهرمانی یک اقتصاد پر از فساد و ضعیف را بالا برده است. نمودار زیر، میزان رشد اقتصاد سایۀ ایران را در طول زمان نشان میدهد. میتوانید این رشد عجیب را با تصمیمهای اقتصادی گرفتهشده در طول سالها مقایسه کنید.
حجم اقتصاد سایه در ایران
حجم اقتصاد سایه چگونه اندازهگیری می شود؟
اندازهگیری حجم «Shadow economy» به همین سادگیها نیست؛ چون اطلاعات این نوع از فعالیتهای اقتصادی در جایی ثبت نمیشود.
اینجور وقتها میتوان از راه بررسی حجم درآمد مردم در مقایسه با مالیاتهایی که پرداخت میشود یا افزایش داد و ستد با پول نقد بهجای استفاده از ابزارهای الکترونیکی یا افزایش قدرت خرید مردم، در حالی که به دلیل سیاستهای سختگیرانۀ اقتصادی انتظار میرفت که مردم فقیرتر و گرسنهتر شوند، به یک جمعبندی در مورد حجم اقتصاد سایه دست پیدا کرد.
این را هم بگوییم که عدد بهدستآمده ثابت نیست؛ چون گاهی با افزایش مجازات برای فرار مالیاتی از حجم آن کم میشود و با افزایش تورم و رکود اقتصادی به حجم آن اضافه میگردد.
آیا می توان اقتصاد سایه را به اقتصاد رسمی تبدیل کرد؟
در این مورد باید یادآوری کنیم که اقتصاد زیرزمینی به دو بخش فعالیتهای قانونی و غیرقانونی تقسیم میشود. تکلیف بخشهای غیرقانونی اقتصاد زیرزمینی که مشغول انجام جرمهایی مانند خرید و فروش مواد مخدر هستند روشن است.
اما بیشتر افرادی که در ایران و در بخش قانونی اقتصاد اما در سایۀ آن و به دور از چشم دولت و مأموران مالیات در حال درآمدزایی هستند، زخمخوردههایی از اقتصاد رسمی به حساب میآیند. حتی در این میان میتوان به خرید و فروش قاچاق برخی مواد غذایی، بهداشتی، آرایشی، پوشاک، لوازم خانگی و الکترونیکی هم اشاره کرد که به دلیل سیاستهای غلط دولت و عوارض بسیار زیاد گمرکی که عملاً سود را به ضرر تبدیل میکنند، واردکنندهها را به سمت قاچاق این موارد سوق دادهاند.
با این حساب، چیزی که میتواند مردم را از فعالیت در اقتصاد سایه به سمت اقتصاد رسمی سوق دهد – شاید بهتر باشد بگوییم: «تشویق کند»؛ چون برخی از سیاستمداران فکر میکنند با زورگویی میتوانند مردم را مجبور به تحمل فقر و حضور در اقتصاد رسمی کنند –، تغییر سیاستهای اقتصادی دولت ایران است.
با توجه به عمق فساد، رانتخواری و وجود مسئولان بیکفایت بر رأس امور، این کار به یک جراحی دیگر عمیق، گسترده و سریع اقتصادی در کنار تحولات گستردۀ اجتماعی در جامعۀ ایران نیاز دارد. شاید در آن زمان بتوان حجم اقتصاد رسمی را گستردهتر کرد و اقتصاد سایه را به حاشیه کشاند.
خلاصه مطلب
- به تمام فعالیتهای اقتصادی قانونی و غیرقانونی «اقتصاد سایه» گفته میشود که به دور از چشم دولت و قانون در جریان هستند.
- «Shadow economy» شکل میگیرد چون: «اعتماد مردم به مسئولان کم شده است»، «فساد در سیستم اقتصادی موج میزند»، «قوانین و مقررات مبهم هستند»، «ادارههای دولتی و حکومتی پیش پای مردم سنگاندازی میکنند»، «سیستم مالیاتی عادلانه نیست» و «اقتصاد ایران در انحصار دولت است».
- عواملی مثل «اوضاع نابهسامان اقتصادی»، «کاهش انگیزه برای پرداخت مالیات»، «افزایش مالیات»، «افزایش نرخ بیکاری»، «نوسانات نرخ ارز» و «افزایش درآمد دولت از راه فروش منابع طبیعی» باعث افزایش حجم اقتصاد سایه در ایران میشوند.
- اقتصاد زیرزمینی میتواند باعث افزایش «مصرف انرژی»، «افزایش پول نقد در بازار» و «افزایش مصرف خانوادهها» شود.
- «18.38درصد» از کل اقتصاد ایران را اقتصاد سایه در بر گرفته است.
- دولت میتواند با تغییرات بنیادین در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، مردم را به فعالیت در اقتصاد رسمی تشویق کند.
سوالات متداول
در این مورد باید به اوضاع اقتصادی یک کشور، میزان اهمیتی که به بازار آزاد داده میشود و حجم رفاه در جامعه نگاه کرد. صد البته که خرید و فروش مواد مخدر و… که جزو اقتصاد سایه هستند هم از نظر اخلاقی و هم اقتصادی نادرست است.
بله. هر دو مورد به یک موضوع اشاره میکنند.
«اقتصاد سفید» یا «White economy» به تمام بخشهای اقتصادی – تولیدی، بازاریابی، فروش، توسعۀ محصول و… – که به «سلامت» مربوط میشوند اشاره دارد. این اصطلاح، در نقطه مقابل اقتصاد سایه قرار نگرفته و اصلاً به آن ارتباطی ندارد.





















































