«اقتصاد دیجیتال» در شمار مفاهیم امیدوارکنندهای قرار دارد که همراه با چالشها و فرصتهایش ما را بهسوی آیندهای بسیار متفاوت از امروز سوق میدهد، اما باید دانست این مفهوم چیست؟ از کجا میآید و چه نوع فرصتها یا تهدیدهایی را در دل خودش جای داده است؟ اگر میخواهید پاسخ این پرسشها را بدانید و با نسل بعدی اقتصاد آشنا شوید، تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
اقتصاد دیجیتال چیست و چه کسانی آن را تعریف کرده اند؟
بسیاری از افراد از اقتصاددانها گرفته تا متخصصان بازاریابی و حتی بسیاری از استادان دانشگاهی در بسیاری از مقالات که «مرکز تحقیقات اقتصاد دیجیتال دانشگاه نیویورک» (New York University’s Center for Digital Economy Research) منتشر کرده است، سعی کردند به سهم خودشان تعریفی از ماجرای این اقتصاد را بیان کنند که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
-
دان تاپسکات (Don Tapscott) نویسنده و متفکر تکنولوژی و اقتصاد دیجیتال
او اولین کسی بود که در سال 1996 و با نوشتن کتابی به نام «اقتصاد دیجیتال» یا «Digital Economy» از این عبارت استفاده کرد، اما در تمام طول کتابش تعریف دقیقی از این عبارت ارائه نکرد. شاید درست باشد بگوییم او در این کتاب، نقش یک پیک را داشت که خبر ایجاد این نسل جدید از اقتصاد را برای دیگران منتشر کرد.
او میگوید: «گویا اقتصاد جدیدی به وجود آمده است که در آن کسب و کارها از فناوری اطلاعات برای انجام عملیات و رشد خودشان کمک میگیرند. گذشته از این، در این اقتصاد، کسب و کارها بهتر و سریعتر به یکدیگر متصل خواهند شد. این اقتصاد جدید «Digital Economy» نام دارد».
-
توماس مسنبورگ (Thomas Mesenbourg) متخصص آمار و اقتصاددان آمریکایی
توماس مسنبورگ در سال 2001 یک گام فراتر از دان تاپسکات برداشت و گزینههای مؤثر در اقتصاد دیجیتال را شمرد. از نظر او این اقتصاد با سه بخش زیر تعریف میشود:
- زیرساخت کسب و کارهای الکترونیکی مانند انواع «سخت افزارها»، «نرم افزارها»، «مخابرات»، «شبکهها»، «سرمایههای انسانی» و…
- کسب و کارهای الکترونیکی از نحوه انجام کارها گرفته تا تمام فرایندهایی که کسب و کارها آنها را از طریق شبکههای کامپیوتر انجام میدهند.
- تجارت الکترونیک و انتقال کالا، خدمات یا محتواها، یعنی آغاز کسب درآمد واقعی در بستر اقتصاد دیجیتال
-
نیکلاس نگروپونته (Nicholas Negroponte)
وی بنیانگذار و رئیس بازنشسته «لابراتوار رسانهای مؤسسه فناوری ماساچوست» (MIT Media Lab) و نویسنده کتاب پرفروش «دیجیتالبودن» (Being Digital) است. نیکلاس در سال 1995 و در قالب تشریح جالبی، اقتصاد دیجیتال را از زبان خودش تعریف کرد.
او میگوید: «موضوع ساده است. وقتی ما منابع را فقط در اتمها میدیدیم، برای زندگی و به راه انداختن کسب و کارها به انواعی از انقلابهای صنعتی و کار با ماشینهای مختلف نیاز داشتیم، اما حالا منبع ما از اتمها به بیتها تغییر پیدا کرده است. با این حساب، بسیاری از دستاوردهای انقلابهای صنعتی گذشته اکنون بیفایده میشوند. شما میتوانید بهراحتی در اینترنت وجود داشته باشید!»
-
کلاوس شواب (Klaus Schwab) اقتصاددان معروف آلمانی
او تعریف خود از این اقتصاد را در کتاب پرفروشش انقلاب صنعتی چهارم (The fourth industrial revolution) توضیح داد. از نظر شواب، انقلاب صنعتی چهارم یا «Digital Economy» ماجرایی بود که پس از گستردهشدن ابزارهای «انقلاب دیجیتالی» در میان مردم، کسب و کارها و در کل جهان ایجاد شد.
او فکر میکند پیشرفت تکنولوژی که بهدنبال خود ارزانشدن ابزارهایی مانند «موبایل» و «کامپیوتر» را به دنبال داشت و همچنان با «هوش مصنوعی» و «یادگیری ماشینی» ادامه مییافت، تأثیر بسیاری بر ایجاد و شکوفایی اقتصاد دیجیتال داشته است.
انقلاب دیجیتال با اقتصاد دیجیتال چه تفاوتی دارد؟
روشی ساده برای تفکیک دو اصطلاح وجود دارد. در این روش، باید ببینیم پدیده روبهروی ما از چه نوعی است. اگر ما در حال انجام کارهای قدیمی با استفاده از تکنولوژیهای جدید هستیم؛ یعنی در حال تماشای «انقلاب دیجیتال» هستیم؛ برای مثال زمانی که بهجای حسابداری در دفترهای کاغذی و… همه کارها را با استفاده از نرمافزارهای هوشمند انجام میدهیم.
در مقابل، اگر با کالاها و خدماتی روبهرو بودیم که قبل از این وجود نداشتند و ما بهدلیل پیشرفت تکنولوژی میتوانیم از آنها استفاده کنیم، یا اینکه ابزارهای دیجیتالی در حال حذف برخی شاخههای فعالیت سنتی هستند و جایگزین آنها شدهاند، با «اقتصاد دیجیتال» روبهرو هستیم.
برای مثال به وجود آمدن شبکههای اجتماعی مانند «اینستاگرام»، «فیسبوک»، «توییتر» و… فعالیت موتورهای جستوجو مانند «گوگل» یا راهاندازی کسب و کارهایی پلتفرم محور مانند «آمازون»، «دیجی کالا»، «علی بابا» و «eBay» مثالهای خوبی از قدرتگرفتن «Digital Economy» هستند. البته در بیشتر موارد نمیتوان خط دقیقی میان این دو مفهوم کشید؛ زیرا همپوشانیهای زیادی با هم دارند.
سه لایه اصلی Digital Economy
در حالت کلی و چیزی شبیه به تعریف «نیکلاس نگروپونته» میتوان لایههای درونی اقتصاد دیجیتال را به سه بخش تقسیم کرد:
۱. هسته مرکزی
در این لایه، تمام بخشهایی قرار دارند که نقش زیرساخت را برای این اقتصاد بازی میکنند. مواردی مانند «تکنولوژی ارتباطات»، «فناوری اطلاعات»، «زیرساختهای فیزیکی»، «کلان داده»، «رایانش ابری»، «بلاک چین» و …
۲. کسب و کارهای زادهشده در دنیای دیجیتال
در این لایه، کارآفرینها و شرکتهای بسیار بزرگ دیجیتالی جای میگیرند که توانستند در بستر انقلاب دیجیتال متولد شوند، رشد کنند و گسترش عجیبی پیدا کنند. در این زمینه میتوانیم به شرکتهایی مانند «گوگل»، «اپل»، «مایکروسافت» و… اشاره کنیم.
۳. صنعت های سنتی زنده مانده بعد از تحول دنیای دیجیتال
در این لایه، شرکتهای موفقی که قبل از دوران انقلاب دیجیتالی به همان شکل و شمایل سنتی خودشان در حال کار و فعالیت بودند حضور دارند. این شرکتها که اکنون دیجیتالیشدن را تجربه کردهاند، از پتانسیلهای دنیای دیجیتال برای افزایش بهرهوری و رشد خودشان نهایت استفاده را میبرند. به زبان ساده، آنها یاد گرفتند چطور خودشان را در رودخانه این تحول عظیم زنده نگه دارند و روی امواجش موجسواری کنند.
اقتصاد دیجیتال چه ویژگی هایی دارد؟
-
این اقتصاد بیثبات است
این اقتصاد که به تکنولوژی و توسعه آن گره خورده است، معیارهای متفاوتی برای خلق ارزش دارد؛ به همین دلیل بهراحتی دستخوش تغییرات گوناگون میشود و بخشهای ناکارآمد در آن خیلی زود جای خود را به بخشهای کارآمد میدهند.
-
سرعت انتشار فناوری در آن بالاست
فناوریهای دیجیتالی به این اقتصاد کمک میکنند تا با سرعت بالایی رشد و تغییر کند. این سرعت بالای رشد به کسب و کارهای فعال در اقتصاد دیجیتال کمک میکند تا موانعی را که سر راه توسعهشان وجود دارند، خیلی راحتتر از اقتصاد سنتی از جای بردارند یا حتی دور بزنند.
-
عمر محصولات و خدمات در این اقتصاد زیاد نیست
بالابودن سرعت رشد و بیثباتی موجود در این اقتصاد سبب میشود که محصولات و خدمات مختلف، عمر چندان طولانی نداشته باشند و خیلی زود جای خود را به نسخههای بهتر و کاراتر بدهند.
-
این اقتصاد با نوآوری گره خورده است
در این اقتصاد «نوآوری» حرف اول را میزند. تمام شرکتهایی که اکنون آنها را با عنوان غولهای اینترنتی میشناسیم، جزء کسب و کارهایی بودند که در زمان خودشان نوآوری بسیاری داشتند و به واحدهای تحقیق و توسعه، بهای بسیار زیادی میدادند. بیتردید حتی این صنعتهای موفق نیز برای حفظ سهم بازار خودشان باید قبل از دیگران بهدنبال کشف نوآوریهای تازهتر باشند.
-
فرایند جهانی شدن در این اقتصاد آسان است
«Digital Economy» با استفاده از بستر اینترنت بینالمللی این امکان را به کسب و کارهای مختلف میدهد تا بسیار راحتتر از اقتصاد سنتی وارد بازارهای جهانی شوند. به این ترتیب، شرکتی که در یک دفتر محلی در گوشهای از جهان فعالیت میکند، میتواند خدمات یا محصولات خود را به مشتریهایی که در آن سوی دنیای زندگی میکنند، ارائه دهد. به زبان ساده، فرایند گسترش بازار در این اقتصاد چیز چندان پیچیدهای نیست.
-
در اقتصاد دیجیتال، فاصله میان مشتری و فروشنده کم شده است
در اقتصاد سنتی تولیدکننده در یک کارخانه یا کارگاه مشغول تولید محصولات یا ارائه خدمات به مشتریانی بود که فرسنگها از او فاصله داشتند. ارتباط میان تولیدکننده و مصرفکننده در بهترین حالت به یک شماره تماس با عنوان «خدمات مشتریان» ختم میشد. اگر هم کسی همت میکرد و به آن شمارهها زنگ میزد، احتمال کمی وجود داشت تا به خواسته خودش برسد.
با وجود این در اقتصاد دیجیتال، مصرفکننده میتواند وارد یکی از شبکههای اجتماعی شود، پیج یا کانال شرکت مورد نظرش را بهراحتی پیدا کند و بهطور مستقیم با آنها ارتباط داشته باشد. تولیدکنندهها یا شرکتها هم در همان بستر به او پاسخ میدهند.
-
رقابت در این اقتصاد، معنای متفاوتی دارد
در اقتصاد سنتی وقتی دو شرک، رقیب هم میشدند، هر کاری میکردند تا رقیب خودشان را شکست دهند. در این ماجرا کمتر اتفاق میافتاد که دو شرکت با منافع تقریباً یکسان با هم سازگاری پیدا کنند، اما در اقتصاد دیجیتال، ماجرا فرق میکند؛ زیرا شرکتها فهمیدهاند تلاش برای حذف یکدیگر از بازار، هدردادن انرژی و زمانی است که میتوانست برای گسترش و توسعه نوآوری مصرف شود؛ به همین دلیل، بیشتر شرکتهایی که در این اقتصاد، موفق هستند یاد گرفتهاند با هم همکاری کنند.
-
تحلیل دادهها در این اقتصاد بسیار مهم است
در اقتصاد دیجیتال، دادهها و اطلاعات گوناگون، مغز اصلی این ماجرا را تشکیل میدهند، اما به این راحتیها نمیتوان دادهها را خواند و مصرف کرد. برای این کار به علم، مهارت و ابزارهای ویژهای نیاز است؛ به همین دلیل در این اقتصاد نقش افرادی که میتوانند دادههای مختلف را تحلیل کنند و اطلاعات قابل استفاده را از دل انبوهی دادههای بیارزش بیرون بکشند، بسیار مهم و حتی حیاتی است.
-
Digital Economy سبب توزیع ثروت می شود
در اقتصاد سنتی، ثروت در یک بخش خاص از جامعه یا کشور حبس میشد، ولی در اقتصاد دیجیتال بهکمک بستر اینترنت و توسعه تکنولوژی، شرکتها و کسب و کارهای کوچک و بزرگ میتوانند در هر جایی از دنیا حضور داشته باشند و به خلق ارزش مشغول شوند.
-
اقتصاد دیجیتال، حامی دموکراسی است
این اقتصاد، شفافیت بسیار بالاتری از اقتصاد سنتی دارد؛ به همین دلیل نمیتوان نقش آن را در گسترش دموکراسی واقعی نادیده گرفت.
-
این اقتصاد نوع جدیدی از مفهوم بازار را معرفی کرد
در اقتصاد سنتی «بازار» فضایی فیزیکی با تعدادی غرفه یا مغازه برای ارائه و فروش محصولات یا خدمات بود، اما در اقتصاد دیجیتال، شکل و شمایل بازارهای سنتی دیگر کارایی ندارند؛ زیرا یک شرکت میتواند تمام خدمات خود را در قالب یک پلتفرم در بستر اینترنت بینالمللی ارائه دهد. همچنین میتواند تمام ریزهکاریهای فروش و بازاریابی را هم انجام دهد و سهم ویژه خودش را از یک بازار به دست بیاورد.
-
اقتصاد دیجیتال وابسته به اثر شبکه ای است
یکی از مفاهیم تقریباً تازهای که با این اقتصاد جان دوبارهای گرفت «اثر شبکهای» است. به زبان ساده، کسب و کارها در این بستر، تنها زمانی میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند که تعداد کاربران بسیاری داشته باشند. تصور کنید اگر شما تنها عضو فعال در یک شبکه اجتماعی بودید، آیا باز هم میتوانستید به آن پلتفرم «شبکه اجتماعی» بگویید؟
-
این اقتصاد دانشمحور است
تولید دانش، شاهرگ حیاتی بقا و توسعه کسب و کارهایی است که در این اقتصاد به فعالیت مشغول هستند.
اقتصاد دیجیتال؛ به وجود آورنده شغل یا نابودکننده آن؟
یکی از موضوعات همیشه مهم در هر اقتصادی «ظرفیت ایجاد شغل» است. مردم برای امرار معاش به داشتن شغل نیاز دارند. با روی کار آمدن انقلابهای صنعتی ابتدایی و ساخت کارخانههای بزرگ، مردم بسیاری صاحب شغل شدند؛ البته در این زمینه، ما از مواردی مانند «کیفیت شغل» و… چشمپوشی میکنیم و تنها از نظر کمی به این ماجرا نگاه میکنیم؛ برای مثال یکی از چالشهای داشتن شغل در انقلابهای صنعتی ابتدایی این بود که چیزی به نام «امنیت شغلی» وجود خارجی نداشت.
شاید شما امروز شاغل بودید، اما فردا همراه با اعلام خبر ورشکستگی شرکت به یک بیکار تبدیل میشدید! سالها گذشت و انقلاب صنعتی چهارم یعنی «انقلاب دیجیتال» پیدا شد. از همین جا بود که شایعههای ترسناکی با این مفهوم در میان مردم پیچید که رباتها و کامپیوترها جای انسانها را میگیرند.
در اقتصاد دیجیتال برای شاغلماندن باید آموزش دید
این امر در حالی بود که اقتصاد و مردم در حال عبور از یک لایه قدیمی و زنگارگرفته به لایهای جدید بودند و طبیعت تغییر، همیشه ترکیبی از ترس و تازگی را با خود به همراه دارد. حقیقت این بود که مردم برای داشتن شغل در آیندهای که با انقلاب دیجیتالی عجیب شده بود، به آموزش نیاز داشتند.
کسانی که از دایره امن خود بیرون آمدند و با مبانی این اقتصاد جدید آشنا شدند، شغلی بسیار راحتتر با درآمد بسیار بیشتر را از آن خود کردند. کسانی هم که با تمام قوا در برابر این تغییر مقاومت کردند، بهتدریج فراموش شدند؛ بنابراین اگر بخواهیم پاسخی ساده به این پرسش بدهیم، باید بگوییم در اقتصاد دیجیتال، پتانسیلهای بسیاری برای ایجاد شغل آن هم به آسانی و با درآمدهای بالا وجود دارد.
سهم ایران از جریان اقتصاد دیجیتال چیست؟
کشور ما هم شاید نه بهسرعت کشورهای دیگر، ولی به اندازه خود در حال رشد در دنیای این اقتصاد است. با توجه به اینکه تحریمهای خارجی و محدودیتهای داخلی و خارجی دست ما را برای نشاندادن پتانسیل واقعیمان بستهاند، با وجود اینترنت بینالمللی توانستهایم دستی در «Digital Economy» داشته باشیم و مشاغلی صد درصد دیجیتالی را در کشور خودمان راهاندازی کنیم.
تمام این موارد بهدلیل دسترسی تقریباً تمام مردم ایران به اینترنت بینالمللی رخ داد که تا همین یکی دو سال پیش با سرعت خوبی در حال رشد بود؛ تا اندازهای که مردم در انتظار افزایش سرعت اینترنت هم بودند. اگر در آن زمان از مدیرعامل یک شرکت اینترنتی درباره افق پیش روی کسب و کارش سؤالی مطرح میشد، پاسخ آن را با توجه به وعده و وعیدهای مقامات درباره گسترش زیرساختها برای افزایش سرعت اینترنت آزاد و ورود فناوریهای تقریباً نامحدودی مثل «بلاک چین» بیان میکرد.
بزرگ ترین تهدید برای گسترش اقتصاد دیجیتال در ایران چیست؟
آغاز گفتوگوها درباره ایجاد محدودیت در دسترسی به اینترنت بینالمللی و استفاده از دانش رایگانی که بهصورت جهانی دردسترس ضعیفترین کشورها هم قرار میگیرد، همچنین کاهش عجیب و غریب سرعت اینترنت و تصمیمگیریهای عجولانه مانند فعالکردن دائمی قابلیت «safe search» که سبب اختلال در سایتها و دستکاری هدفمند نتیجه نمایشها شد، دیگر حوصلهای برای حرفزدن درباره رشد کسب و کارهای دیجیتالی و توسعه اقتصاد دیجیتال را در کشور باقی نگذاشته است.
درحالیکه با وجود تحریمهایی که بر سر راه مردم ایران قرار دارد، جراحیهای شگفتانگیز اقتصادی، تصمیمهای عجولانه، بحران و ضربههای اقتصادی ناشی از «ویروس کرونا» که سبب اخراج صدها هزار نفر شد و حتی بحرانهای طبیعی مانند «خشکسالی» بهتر بود دستکم با افزایش سرعت اینترنت آزاد جهانی، شرکتها، کسب و کارها، استارتاپها، گروههای دانشبنیان و تمام افرادی که کسب و کار کوچک خود را روی این بستر ساختهاند، امیدی تازه برای ادامهدادن و تابآوردن داشته باشند.
با توجه به این موارد و البته گزارشهایی که از زبان برخی مسئولان در شبکههای اجتماعی محدودشده مثل «توییتر» میبینیم، گویا عدهای کمر همت بستهاند تا مردم ایران نتوانند طعم شیرین اقتصاد دیجیتال، افزایش قدرت خرید، رفاه و بازگرداندن غرور ملی خودشان را در سطح جهان بچشند و محکوم به کلنجاررفتن با مشکلاتی هستند که دستکم چندین دهه از اختراع راهحلهای آن گذشته است! در این میان باید منتظر ماند و دید تصمیمهای آینده مسئولان چه پیامدهایی را برای این اقتصاد جوان ما به همراه میآورد.
اقتصاد دیجیتال، سرنوشت نهایی تمام اقتصادهاست
درنهایت باید گفت مقاومتکردن در برابر این اقتصاد به شکلهای گوناگون برای کشورهای درحالتوسعه بهویژه ایران و سنگاندازی در مسیر توسعه استارتاپها، کسب و کارها و شرکتهای پلتفرم محوری که در این بستر فعالیت میکنند، کاری بیهوده است.
همانطور که درنهایت تمام دنیا، حضور و قدرت اینترنت، موبایل و کامپیوترها را پذیرفتند، ما نیز باید نهایت تلاشمان را برای بالابردن سرعت رشد در این اقتصاد نوین انجام دهیم. تلاشهایی که تاکنون کردیم، خوب بودهاند، اما با توجه به اینکه هنوز بیش از 90 درصد کسب و کارها در ایران به سبک و سیاق اقتصاد سنتی اداره میشوند و رشد حلزونی دارند، میتوان گفت بسیاری از کارها، فرصتها و چالشها انتظارمان را میکشند.
با وجود این ما در مقایسه با اجدادمان خوشبختتر هستیم؛ چون از دردسرهای بزرگ انقلابهای کشاورزی و صنعتی ابتدایی گذشتهایم و اکنون با انقلابی از سرعت، فرصت و پیشتازی سر و کار داریم و امید که هنوز هم وجود دارد.
در این مقاله از چه چیزهایی حرف زدیم؟
- «اقتصاد دیجیتال» که به آن «انقلاب صنعتی چهارم» هم میگویند، نوعی اقتصاد است که بر پایه «تکنولوژی»، «فناوری اطلاعات» و «اینترنت بینالمللی» جاری است.
- «انقلاب دیجیتال» یعنی استفادهکردن از ابزارهای جدید تکنولوژی و فناوری اطلاعات برای انجام کارهای قدیمی ولی اقتصاد دیجیتال، ما را با کالاها، امکانات و خدماتی روبهرو میکند که تا پیش از این ماجرا وجود نداشتند.
- «Digital Economy» از سه لایه «هسته مرکزی»، «کسب و کارهای زادهشده در دنیای دیجیتال» و «صنعتهای سنتی زنده مانده بعد از تحول دنیای دیجیتال» تشکیل شده است.
- مواردی از قبیل «بیثباتی»، «سرعت انتشار بالا»، «کوتاهبودن عمر محصولات و خدمات»، «ترکیب جدانشدنی از نوآوری»، «روند تقریباً آسان جهانیشدن»، «کمشدن فاصله میان خریدار و فروشنده» و… از جمله ویژگیهای اقتصاد دیجیتال هستند.
- در ایران بهدلیل تحریمها و محدودیتها نتوانستیم خودمان را همگام با دیگر کشورهای پیشرفته جهان در اقتصاد دیجیتال بالا بکشیم، اما تا همین اندازه هم نتیجه تلاشهایمان قابلتوجه بودهاند.
- این اقتصاد پتانسیل ایجاد شغلهای فراوانی را دارد. به شرط آنکه افراد هم خودشان را برای حضور در جریان این تغییرات آماده کنند و آموزش ببینند.
نظر شما چیست؟ آیا راهکاری برای بهبود اوضاع اقتصاد دیجیتال در ایران سراغ دارید؟ لطفاً برای ما بنویسید.
پرسش های متداول
۱. آیا میتوان گفت اختراع کامپیوتر، سرآغاز اقتصاد دیجیتال است؟
خیر؛ چون نمیتوان تنها به وجود آمدن ابزارها را سرآغاز رویدادی جدید دانست؛ مثلاً همانطور که نمیتوان اختراع ترازو را شروع تجارت در گذشته حساب کرد، کامپیوترها هم به خودی خود کاری برای این اقتصاد نکردند، اما مدتها بعد، وقتی کار با این ابزارها رواج بیشتری یافت و مردم با انقلاب دیجیتال خو گرفتند، جرقههای ایجاد «Digital Economy» هم زده شد.
۲. آیا لایههای اقتصاد دیجیتال بهتنهایی میتوانند خلق ارزش کنند؟
خیر؛ چون این اقتصاد یک اقتصاد «اکوسیستممحور» است؛ یعنی برای گرفتن بهترین نتیجه و رشد واقعی هرکدام از این لایهها باید بتوانند مکمل یکدیگر باشند؛ برای مثال شرکت اپل برای آنکه بتواند خدمات خود را در بستر اینترنت ارائه دهد، به زیرساختهای جدیدی نیاز داشت که نقش واسطه را میان خود و گوگل برقرار کند.
این کار به او اجازه میداد تا بتواند خدمات اینترنت را بهراحتی روی گوشیهایش ارائه دهد. بعد از تشکیل شبکه میان «اپراتورهای سیمکارت»، «اپل» و «گوگل» این موضوع حل شد و امروز بازکردن مرورگر در گوشی یکی از سادهترین کارهایی است که تنها با یک کلیک انجام میشود.
۳. ماجرای انقلاب صنعتی پنجم چیست؟
اکنون در کشورهایی که سالهاست در ماجرای اقتصاد دیجیتال غرق شدهاند، نسل بعدی انقلاب صنعتی یعنی «انقلاب صنعتی پنجم» در حال جاریشدن است. در این انقلاب، تلاش میشود به چهره خشک و حتی گاهی غیرانسانی انقلاب صنعتی، رنگ و رویی از انسانیت، دغدغههای محیط زیستی و … اضافه شود. با این حال برای ما که هنوز در ابتدای این اقتصاد هستیم، بهتر است آن را در ترکیب با انقلاب صنعتی پنجم در نظر بگیریم.





















































