هیچ ملتی مانند مردم ما نمیتواند درک کند که تغییرات نرخ ارز تا چه اندازه میتواند بر آرزوهای چند نسل چوب حراج بزند. رونق دوران پسابرجام دیری نپاییده بود که صدای پای ترامپ آمد و وقتی که به کاخ سفید رسید، تحریمها صفرتاصدِ زندگی ایرانیها را درنوردید. وقتی یک متغیر میتواند تا به این حد بر زندگی مردم اثرگذار باشد، لازم است به دقت آن را رصد کرد و همین باعث شده تا این مقاله را به بررسی ارزش ذاتی ارز و ارزش واقعی دلار اختصاص دهیم. ارزش ذاتی ارز یعنی ارزش ارز در حالتی که اثر تورم از آن کسر شده و طبق عوامل بنیادین بازار تعیین شده باشد.
نظام بازار ارز در ایران نه کامل شناور است و نه کامل مدیریتشده و دولت برای کنترل نرخ ارز به اعمال سیاستهای پولی و مالی روی میآورد. دستکاری بازار ارز از سوی دولت، وابستگی عرضه ارز به درآمدهای نفتی، تورم لجامگسیخته، کسری بودجه دولت و دستوری بودن نرخ بهره باعث شده تا ایران در مدت کوتاهی شاهد چندین جهش ارزی باشد و نرخ ارز از مقدار تعادلی خود خارج شود. با وجود این، ارزش واقعی دلار در بلندمدت همان نرخی است که در بازار آزاد تعیین میشود؛ همان نرخی که در چهارراه استانبول فریاد میزنند.
بخش اول: تعریف و تئوریهای ارزش ذاتی ارز
ارز یا پول کشورهای خارجی، امروزه نهتنها برای تبادل کالاها و خدمات بلکه بهعنوان ابزاری برای ذخیره ارزش و سرمایهگذاری نیز به کار میرود. حجم کلان بازار فارکس که در آن ارزها معامله میشود، خود گواهی بر درستی این مدعاست. ارزش ذاتی ارز، یعنی ارزش واقعی و بنیادی آن، از عوامل متعدد اقتصادی، مالی و سیاسی تأثیر میپذیرد. در ایران، با توجه به نوسانات اقتصادی، رکود و تحریم، درک ارزش واقعی دلار اهمیت بسیاری پیدا کرده است.
اقتصاد بهقدری در زندگی مردم ایران اثرگذار است که ارتقای سواد مالی و دانش سرمایهگذاری برای مردم دیگر از نان شب هم واجبتر شده است. مفاهیمی مثل قیمت و ارزش صرفاً مفاهیمی تخصصی نیستند و در زندگی روزمره مردم معمولی عمیقاً به کار میآیند. درک ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار و روشهای محاسبه آن به سرمایهگذاران کمک میکند خرید و فروش خود را در لحظه درست انجام دهند.
ارز چیست؟
منظور از ارز، هر وسیله پرداختی است که در مبادلات خارجی به کار میرود؛ از اسکناس گرفته تا چک و حواله. به زبان ساده، به پول رایج و قانونی کشورهای خارجی ارز گفته میشود؛ مثلاً دلار، یورو و پوند. نرخ ارز هم به زبان ساده یعنی قیمت پول خارجی نسبت به پول داخلی. مثلاً وقتی گفته میشود که نرخ دلار در بازار ارز ایران 60 هزار تومان است، یعنی ارزش هر یک واحد دلار آمریکا برابر است با 60 هزار تومان ایران. در واقع نرخ ارز قیمت یک واحد پول خارجی برحسب پول داخلی است. نرخ ارز در بازار ارز و براساس عرضه و تقاضای ارز تعیین میشود و عوامل مختلفی بر آن اثر میگذارد. هنگامی که پول داخلی تضعیف میشود، نرخ ارز هم افزایش مییابد.
دلار ارز غالب در جهان است و بیشترین سهم را در تجارت جهانی دارد. همانطور که خودتان هم میدانید، نوسان دلار در یک دهه اخیر زندگی ما را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده و ضرورت دارد در مورد آن بیشتر بدانیم. اما ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار چیست؟ اصلاً دانستن آن به چه درد میخورد؟ و برای محاسبه آن باید چه کار کنیم؟
تفاوت ارزش دلار و قیمت دلار
برای توضیح ارزش ذاتی بهتر است از تفاوت ارزش و قیمت شروع کنیم. توضیح قیمت به زبان ساده یعنی بهای بازاری کالا و خدمات، اما درک مفهوم ارزش کمی پیچیدهتر است. ارزش را میتوانیم قیمت واقعی یا میزان ارزندگی واقعی یک کالا تعریف کنیم و در برخی موارد ذهنیت مصرفکننده هم در آن دخیل است. شما وقتی حاضرید یک کالا را بخرید یا بابت یک خدمت پول بپردازید که آن کالا یا خدمت برای شما ارزش داشته باشد؛ آنهم ارزشی بیشتر از قیمت بازار. درست براساس مقایسه این دو مفهوم است که متقاعد میشویم چیزی را بخریم یا بفروشیم.
بهعنوان مثال تصور کنید قیمت بازاری یک خانه 8 میلیارد تومان باشد و شما با تحقیقاتی که در مورد محله آن انجام میدهید و با توجه به چشمانداز قیمت زمین و خصوصیاتی که خانه دارد، حدس میزنید که قیمت واقعی خانه بیشتر است و تصمیم میگیرید که خانه را بخرید. مثلاً متوجه میشوید که در نزدیکی خانه مورد نظر شما دارد یک ایستگاه مترو احداث میشود و این قطعاً به قیمت مسکن در آن محله خواهد افزود.
در این مثال قیمت اسمی همان قیمت بازار است و ارزش همان قیمتی بود که شما حدس زدید. وقتی کسی راضی میشود کالایی بخرد که ارزش واقعیِ آن بیشتر از قیمت بازار باشد و حالت عکس این هم صادق است؛ یعنی اگر متوجه شوید که قیمت بازاری خانه بیشتر از ارزش واقعی آن است، خانه را نمیخرید.
در واقع ارزش میتواند ذهنی و شخصی باشد و از فردی به فرد دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر تفاوت کند. فردی را تصور کنید که در بیابان گرمازده شده و از فرط تشنگی حاضر است برای یک لیوان آب حتی یک الماس 60 قیراطی بپردازد؛ چراکه پای جانش در میان است و این میتواند مفهوم ارزش و تفاوتش با قیمت را بهخوبی نشان دهد.
حالا بیایید تفاوت ظریف میان قیمت بازاری (اسمی) و ارزش ذاتی (واقعی) را به ارزی مثل دلار توسعه بدهیم.
قیمت ارزها، مثل هر پدیده اقتصادی دیگری، در مرحله اول از طریق بازار تعیین میشود. این اولین و مهمترین اصل علم اقتصاد که قیمت از طریق نیروهای بازار یعنی عرضه و تقاضا تعیین میشود. هر چه عرضه کالا و خدمات بیشتر شود، قیمت آن کالا یا خدمت کاهش مییابد و از سوی دیگر نیز هر چه تقاضا افزایش یابد، قیمت بیشتر خواهد شد. عرضه و تقاضا مانند دو لبه قیچی با هم برخورد میکنند و قیمت را شکل میدهند.
درک منطق عرضه و تقاضا اصلاً سخت نیست و مردم کوچه و بازار هم در زندگی روزمره خود با این پدیده مواجه میشوند. به عنوان مثال، وقتی باران میبارد، قیمت تاکسیهای اینترنتی افزایش مییابد. اما چرا؟ چون تقاضا برای تاکسیهای اینترنتی افزایش یافته و چون عرضه آن تقریباً ثابت است، پس قیمت بالا میرود. یا در فصل سرما وقتی به محصولات کشاورزی آسیب میرسد، عرضه محصول کاهش یافته و در نتیجه قیمت محصول افزایش مییابد.
نرخ ارزها، ازجمله دلار، نیز توسط نیروهای بازار یعنی عرضه و تقاضای دلار تعیین میشود و این همان قیمتی است که سر چهارراه استانبول فریاد میزنند؛ یعنی قیمت بازار آزاد. عرضۀ دلار در ایران عمدتاً از سوی صادرکنندگان و مردمی که از پیش دلار خریدهاند و میخواهند در بازار بفروشند، صورت میگیرد. تقاضای دلار هم از سوی واردکنندگان و مسافران ایرانی که عازم سفر خارجی هستند شکل میگیرد. دولت و بانک مرکزی برای کنترل نرخ دلار، بازار را با اعمال سیاستهای پولی و مالی تحت تأثیر قرار میدهند.
نرخ ارز و دلار در ایران چگونه تعیین میشود؟
نرخ ارز در اکثر کشورهای جهان شناور است و در بازار آزاد تعیین میشود؛ یعنی نرخ ارز از برآیند طبیعیِ عرضه و تقاضای ارز تعیین میشود. در ایران، ما چندین نرخ ارز داریم و خود نرخ ارز آزاد هم بعضاً تحت دستکاریهای دولت و بانک مرکزی از قیمت تعادلی و واقعی خود منحرف میشود. همچنین شوکهای ارزی، تورم، کسری بودجه و نرخ بهره در افزایش ناگهانی نرخ ارز اثر دارد و باعث میشود بعضاً و بهصورت مقطعی نرخ ارز از قیمت تعادلی و واقعی خود منحرف شود. تحلیلگر بنیادین وظیفه دارد ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار را کشف کند؛ یعنی همان قیمت تعادلی واقعی که از برآیند نیروهای بازار کشف میشود.
تعریف ارزش ذاتی ارز
ارزش ذاتی ارز به معنای ارزش واقعی و بنیادین یک ارز است که بر اساس عوامل اقتصادی و مالی تعیین میشود.در تمامیِ بازارها، بنیادینترین عامل در تعیین قیمت عرضه و تقاضا است که ارز هم از این قاعده مستثنا نیست. مفهوم ارزش ذاتی ارز به سرمایهگذاران، تحلیلگران و سیاستگذاران کمک میکند تا به درک بهتری از وضعیت اقتصادی و تصمیمگیریهای مالی برسند. گاهی بنا به دلایل متفاوت میان قیمت واقعی و اسمی ارز فاصله میافتد و ما هنگام خرید و فروش ارز برای سرمایهگذاری باید از این تفاوت آگاه باشیم و بتوانیم به روشهای مختلف ارزش ذاتی یا واقعی ارز را کشف کنیم.
برای پیدا کردن ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار، تئوریهای اقتصادی گوناگون و روشهای متفاوتی وجود دارد که به اختصار آنها را توضیح خواهیم داد.
نظریه برابری قدرت خرید (PPP)
یکی از مهمترین نظریههای اقتصادی در تعیین ارزش ذاتی ارز، تئوری برابری قدرت خرید (Purchasing power parity) است. این تئوری بیان میکند که نرخ ارز بین دو کشور باید بهگونهای تنظیم شود که قیمت یک سبد از کالای مشابه در هر دو کشور برابر باشد. به زبان سادهتر، برابری قدرت خرید بین ارزهای دو کشور A و B، یعنی تعداد واحدهای ارز کشور B براساس اندازه قدرت خرید یک واحد ارز کشور A.
برای مثال میخواهیم برابری قدرت خرید ارزهای ایران و آمریکا را محاسبه کنیم. برای این کار باید نسبت قیمت دو سبد یکسان از کالاهای اساسی مصرفی در دو کشور را محاسبه کنیم. فرض کنید قیمت یک سبد کالا در آمریکا 100 دلار و در ایران 8 میلیون تومان باشد. اگر نرخ ارز رسمی 60 هزار تومان به ازای هر دلار باشد، نرخ ارز بر اساس PPP باید 80 هزار تومان باشد. این اختلاف نشاندهنده تفاوت در قدرت خرید واقعی دلار در ایران است.
مشکلات استفاده از روش برابری قدرت خرید
برابری قدرت خرید ارز دو کشور را میتوان علاوهبر سبد کالاهای مشابه، با استفاده از شاخص مصرفکننده (CPI) در دو کشور هم محاسبه کرد، اما در کل استفاده از روش PPP برای محاسبه نرخ ارز ذاتی یا ارزش واقعی دلار با چالشهایی روبهرو است. در نظریه برابری قدرت خرید فرض شده که کالاها باید مشابه و همگن باشند. مثلاً اگر در سبد کالاهای ایرانی نان سنگک را ملاک بگیریم که نان اصلی خانوار ایرانی محسوب میشود با نانی که در آمریکا مصرف میشود مشابه و همگن نیست.
همچنین در نظریه فرض بر این است که تجارت آزاد وجود دارد و در صورتی یک کالا در یک کشور قیمتی کمتر از همان کالا در کشور دوم داشته باشد، کالای ارزانتر کشور اول به کشور دوم صادر خواهد شد که این در مورد کشور ما صدق نمیکند. علاوه بر این، هزینههای حمل و نقل و تعرفههای گمرگی را نمیتوان به آسانی برای دو کشور محاسبه کرد و به احتمال زیاد تولید کالاهای مشابه در دو کشور هزینههای متفاوتی دارد. در ادامه مشکلات استفاده از روش برابری قدرت را لیست میکنیم:
- متفاوت بودن هزینه تولید کالاها در دو کشور؛
- وجود هزینه حمل و نقل و تعرفههای گمرکی؛
- همگن نبودن کالاها در دو کشور؛
- نظریه برابری قدرت خرید در بلندمدت صادق است.
نظریه مقداری پول
تئوری مقداری پول از اصلیترین و قدیمیترین تئوریهای علم اقتصاد است که در طول زمان تکامل یافته و هنوز هم اعتبار دارد. تئوری مقداری پول بیان میکند که با فرض ثابتبودنِ سرعت گردش پول و رشد اقتصادی، افزایش عرضه پول باعث تورم میشود. یعنی در شرایطی که اقتصاد رشدی ندارد و سرعت گردش پول هم ثابت است، رشد نقدینگی یا عرضه پول باعث تورم میشود.
حالا این نظریه مقداری پول اصلاً چه ارتباطی با ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار دارد؟ نظریه مقداری پول ابزاری فراهم میآورد که با داشتن متغیرهایی مثل نرخ تورم، نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد تولید بتوانیم ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار را محاسبه کنیم.
محاسبه ارزش ذاتی ارز با تورم
بهدستآوردنِ اختلاف تورم میان دو کشور میتواند ما را در رسیدن به ارزش ذاتی ارز کمک کند. در این روش باید تورم هر دو کشور را محاسبه کنیم و از هم کنیم. اختلاف این دو مقدار به ما میگوید که باید چند درصد از ارزش پول داخلی کم کنیم. تورم ایران در 4 سال اخیر بهصورت میانگین 44.5 درصد است و میانگین تورم آمریکا در چهار سال اخیر نیز حدود 7.6 درصد. اختلاف تورم دو کشور میشود حدود 37 درصد. حالا اگر نرخ دلار 60 هزار تومانی را ملاک بگیریم، باید حدود 37 درصد از ارزش پول داخلی کم کنیم و به نرخ دلار اضافه که میشود که برابر است با 82 هزار تومان.
البته باید توجه داشته باشید که قیمت ارز در ایران توسط دولتها کنترل میشود و معمولاً دولتهایی که بر سر کار میآیند، در 4 سال اول نرخ ارز را سرکوب میکنند تا دوره بعدی باز رأی بیاورند که این باعث میشود در چهار سال دوم نرخ ارز جهشی بیشتر از مقدار افزایشِ طبیعی خود در طول چهار سال داشته باشد.
محاسبه ارزش ذاتی ارز با استفاده از اختلاف رشد نقدینگی با نرخ رشد تولید
علاوه بر استفاده از اختلاف نرخ تورم، میتوانیم طبق نظریه مقداری پول از رشد نقدینگی نیز برای محاسبه ارزش ذاتی ارز و ارزش واقعی دلار استفاده کنیم. طبق نظریه مقداری پول رشد نقدینگی با عرضه پول همبستگی دارد؛ بهطوری که افزایش حجم نقدینگی به عرضه بیشتر پول و در نتیجه، افزایش سطح قیمتها یا تورم میانجامد.
بهطور مشابه، میتوانیم اختلاف رشد نقدینگی و همچنین نرخ رشد تولید در دو کشور را محاسبه کرده و مقدار آن را بر نرخ ارز فعلی لحاظ کنیم. برای اینکه محاسبه دقیقتر باشد بهتر است میانگینی از نرخهای رشد را در چند سال اخیر ملاک محاسبه خود قرار دهیم.
محاسبه ارزش ذاتی ارز با استفاده از قیمت طلا
نظام مالی جهان تا پیش 1971 براساس قیمت طلا بود و به آن نظام استاندارد طلا میگفتند. در نظام استاندارد طلا، ارزش تمام ارزهای جهان بر پایه دلار بود و خود دلار بر ارزش طلا اتکاء داشت. اما از 1971 به بعد، پشتوانه طلا منسوخ شد و ارزهای فیات پدید آمدند. بدیهی است که رابطه طلا و دلار در گذشته کاملاً همبستگی داشته اما الان این دو چه رابطهای با هم دارند؟
قیمت طلا مثل هر کالای دیگری بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. هر عاملی که به افزایش عرضه طلا منجر شود، مانند کشف معادن جدید، باعث افزایش عرضه و در نتیجه، کاهش قیمت جهانی طلا خواهد شد. همچنین افزایش تقاضا برای طلا به افزایش قیمت آن میانجامد. طلا هم در صنعت به کار میرود، هم ارزش زینتی دارد و هم بهخاطر ذخیره ارزش، کاربرد سرمایهگذاری دارد. پس قیمت طلا جهانی است، اما رابطه دلار با طلا کمی پیچیده است.
بین تحلیلگران معروف است که میگویند با تضعیف دلار، قیمت طلای جهانی افزایش مییابد، اما چرا؟ وقتی ارزش دلار نسبت به ارزهای دیگر کاهش مییابد و بهاصطلاح تضعیف میشود، سرمایهگذاران بهجای دلار به دنبال گزینههای سرمایهگذاری دیگر میروند. یکی از این گزینهها خرید طلاست. پس با کاهش ارزش دلار، تقاضا برای سرمایهگذاری در طلا افزایش یافته و افزایش تقاضای طلا به افزایش قیمت طلا منجر میشود. نتیجه اینکه کاهش ارزش دلار به افزایش قیمت طلا منجر میشود.
وقتی در ایران نرخ دلار بالا میرود، اغلب بهجای تقویت ارزش دلار، این ریال است که تضعیف میشود و دلار معمولاً ارزشش تغییری نمیکند. قیمت طلا جهانی است و معمولاً براساس دلار بیان میشود. پس با افزایش نرخ دلار در ایران، از آنجا که ریال نسبت به دلار تضعیف میشود، برای خرید هر اونس طلا به ریال بیشتری نسبت به قبل نیاز است. پس با افزایش نرخ دلار در ایران، قیمت طلا برحسب ریال هم افزایش مییابد.
افزایش نرخ ارز در ایران و افزایش قیمت طلا برحسب ریال، با احتساب هزینههای جانبی، باید به یک مقدار افزایش داشته باشند؛ چون اگر به یک اندازه افزایش نداشته باشند، عوامل اقتصادی وارد میشوند و انقدر از سود موجود در این شکاف استفاده میکنند تا تغییرات قیمت با محاسبه هزینههای جانبی یکسان شوند. در اصطلاح مالی به این عمل آربیتیراژ گفته میشود.
پس ما میتوانیم از قیمت طلا و تغییرات آن برای محاسبه ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار استفاده کنیم. قیمت هر اونس طلای جهانی در زمان نوشتن این مقاله 2394.4 دلار و قیمت هر سکه بهار آزادی 38230000 هزار تومان است. با در نظر گرفتن اینکه هر اونس معادل 31.103 گرم و هر سکه 8.13 گرو وزن دارد و با در نظر گرفتن این نکته که طلای اونس 24 عیار است و سکه بهار آزادی 21.6 عیار دارد، قیمت دلاری هر اونس را بر قیمت تومانی هر سکه تقسیم کرده و پس از ضرب در شاخصی که برای یکسانسازی وزن و عیار اونس و سکه به کار میبریم به قیمت 67857.29 تومان میرسیم که ارزش ذاتی دلار براساس قیمت سکه بهار آزادی به شمار میآید. مشاهده میکنید که این قیمت با نرخ دلار بازار آزاد در حوالی 60 هزار تومان اختلاف دارد.
محاسبه ارزش ذاتی ارز بر اساس برابری ارزها
برابری ارزهای مختلف نشان میدهد که واحد پولی یک کشور معادل چه مقداری از واحد پولی کشور دیگر است و بهصورت جفتارز نمایش داده میشود. برای مثال 1 واحد یورو که واحد پولی اتحادیه اروپاست معادل است با تقریباً 1.1 دلار آمریکا که با نماد USD نمایش داده میشود. برابری یورو برپایه دلار آمریکا را بهصورت جفتارز EUR/USD نشان میدهند.
بازار فارکس به معامله ارزهای کشورهای مختلف جهان اختصاص دارد و به همین دلیل نیاز است نرخی برای مبادله ارزهای مختلف وجود داشته باشد. مثلاً وقتی میخواهید با ین ژاپن پوند انگلیس بخرید باید به دنبال جفتارز GDP/JPY بگردید و این همان نرخ برابری پوند به ین است و نشان میدهد با هر واحد ین ژاپن میتوانید چهمقدار پوند بخرید.
حالا چطور میتوانیم با نرخ برابری ارزهای مختلف ارزش ذاتی دلار را محاسبه کنیم؟
نرخ دلار در بازار آزاد در حال حاضر 60 هزار تومان است که یعنی هر واحد دلار برابر است با 61705 تومان. حالا برای به دست آوردن ارزش ذاتی دلار به این روش، باید در مرحله اول نرخ برابری دلار آمریکا نسبت به یک ارز دیگر مثلاً پوند انگلیس را در نظر بگیریم که هر واحد دلار آمریکا برابر است با 0.7829 پوند انگلیس. در مرحله دوم باید قیمت پوند به تومان را در بازار آزاد به دست بیاوریم که در حال حاضر هر واحد پوند انگلیس برابر است 79040 تومان. حالا باید نرخ برابری دلار برابر پوند انگلیس را در قیمت ریالی پوند در بازار آزاد ضرب کنیم تا ارزش ذاتی دلار به روش برابری ارزها به دست بیاید که میشود 61880 تومان.
بخش دوم: عوامل تأثیرگذار بر ارزش واقعی دلار در ایران
عوامل متعددی در اقتصاد ایران بر نرخ ارز و بهتبع، ارزش ذاتی یا واقعی دلار اثر میگذارند؛ از عوامل اقتصادی بنیادین مثل عرضه و تقاضای ارز گرفته تا متغیرهای کلان مثل تورم و نرخ بهره و ناترازی بودجه دولت. همچنین عوامل سیاسی مثل تنش و تحریم.
عرضه و تقاضا ارز
عرضه و تقاضای ارز، بنیادینترین عامل تعیین نرخ ارز است. در یک اقتصاد سالم منشأ عرضه ارز صادرات است و منشأ تقاضا واردات. در چنین شرایطی است که از برابری عرضه و تقاضای یک ارز مثل دلار، با رعایت رقابت در بازار، نرخ ارز تعیین میشود و پایدار میماند.
پس در شرایط سلامت اقتصادی که بازار ارز از عمق لازم و رقابت برخوردار است، نرخ ارز از برآیند عرضه و تقاضا تعیین میشود. اما بازار ارز ایران پایدار نیست و علاوهبر دخالت دولت در کنترل نرخ ارز و وجود نرخ ارزهای چندگانه، از نرخ ترجیحی گرفته تا ارز نیمایی و حواله دلار و نرخ آزاد، عوامل بنیادین عرضه و تقاضا در تعیین نرخ ارز تعادلی ناقص عمل میکنند. به همین دلیل است که به دنبال ارزش ذاتی و ارزش واقعی دلار میگردیم؛ چون اگر سازوکار تعیین نرخ دلار طبیعی و سالم بود دیگر نیازی به پیداکردن ارزش ذاتی هم نبود و برابر بود با همان نرخ تعادلی بازار ارز.
تا پیش از محدودشدن فروش نفت ایران بهخاطر تحریمها، حدود 80% از عرضه ارز در کشور از محل صادرات نفت و گاز و پتروشیمی تأمین میشد و این به این معنی است که عرضه ارز در کشور ما از منابع متنوعی نیست و شوکهای نفتی باعث میشود نرخ ارز شدیداً نوسان کند؛ همانطور که پیش از این هم این اتفاق به دفعات رخ داده است.
افزایش تقاضا برای دلار به دلیل نگرانیهای اقتصادی یا سیاسی میتواند منجر به افزایش ارزش دلار شود. همچنین تقاضا برای سرمایهگذاری در دلار باعث افزایش نرخ دلار میشود. در مواقع بحران اقتصادی یا عدم اطمینان سیاسی، افراد تمایل دارند داراییهای خود را به ارزهای باثباتتری مانند دلار تبدیل کنند، که این باعث افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش ارزش دلار میشود.
هنگامی که افزایش نرخ ارز ناشی از کمبود عرضه باشد، بانک مرکزی با هدف تعدیل نرخ ارز دلار وارد بازار میکند. علاوهبر بانک مرکزی، عمده عرضه دلار از سوی صادرکنندگان و همچنین عمده تقاضای دلار از سوی واردکنندگان صورت میگیرد. مسافران ایرانی که عازم سفر خارجی هستند و همچنین توریستهایی که وارد ایران میشوند هم بهترتیب عامل تقاضا و عرضه دلار هستند.
از برآیند نیروهای عرضه و تقاضای دلار، نرخ دلار تعیین میشود و تمام عوامل تأثیرگذار دیگر در تعیین نرخ ارز تنها میتوانند از مجرای عرضه و تقاضا اثر بگذارند. البته در کشور ما چند نرخ ارز رسمی و نیمهرسمی وجود دارد و منظور ما از نرخ تعادلی ارز همان نرخ ارز بازار آزاد است.
تورم و انتظارات تورمی
تورم یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر ارزش واقعی دلار در ایران است و از چند طریق میتواند بر نرخ ارز مؤثر باشد. در شرایط تورمی، قدرت خرید مردم کم میشود و مردم هم برای حفظ قدرت خرید خود و ذخیره ارزش به سمت دلار هجوم میآورند و در نتیجه افزایش تقاضا برای دلار، نرخ ارز نیز افزایش مییابد. ماجرا اینجا پیچیده میشود که افزایش نرخ ارز خود باعث افزایش تورم و انتظارات تورمی میشود و باز این تورم به افزایش نرخ ارز میرسد و این چرخه میتواند همینطور ادامه داشته باشد.
در اقتصاد مفهومی وجود دارد به معنی انتظارات تورمی که به زبان ساده یعنی انتظار ایجاد تورم در آینده واقعاً به تورم میانجامد. وقتی عوامل اقتصادی یک کشور، ازجمله خانوارها و بنگاهها، بنابر دلایلی مثل روند گذشته یا کسری بودجه، انتظار داشته باشند تورم ایجاد شود، بهگونهای عمل میکنند که واقعاً تورم ایجاد شود. عکس این قضیه هم صادق است. مثلاً در دوران پسابرجام مردم و بنگاهها انتظار داشتند در نتیجه تعدیل تنشهای سیاسی، اوضاع اقتصاد بهبود یابد و تورم کنترل شود که عملاً همینطور هم شد.
اختلاف نرخ تورم بین ایران و آمریکا باعث تغییرات در ارزش دلار میشود. اگر نرخ تورم در ایران بیشتر از آمریکا باشد، بهخاطر تضعیف پول ایران، ارزش واقعی دلار به ریال افزایش مییابد.
مثال: اگر نرخ تورم سالانه در ایران 45% و در آمریکا 8% باشد، ارزش واقعی دلار نسبت به ریال باید بهگونهای تنظیم شود که این اختلاف تورم را جبران کند؛ یعنی ارزش فعلیِ ریال در برابر دلار باید 37% کاهش یابد یا ارزش دلار در برابر ریال 37% افزایش یابد.
رشد نقدینگی
نقدینگی یعنی حجم پول و شبه پول در اقتصاد که با رشد بیثبات و بیقاعده باعث افزایش عرضه پول شده و به تورم منجر میشود. تورم هم همانطور که در قسمت قبل اشاره کردیم باعث افزایش نرخ ارز خواهد شد. اینکه چرا افزایش نقدینگی و عرضه پول به تورم میانجامد باید بگوییم که جواب این پرسش در درک نظریه مقداری پول نهفته است.
طبق نظریه مقداری پول، عرضه پول در سرعت گردش پول برابر است با تولید در سطح عمومی قیمتها. طبق این رابطه رشد نقدینگی برابر است با تورم به اضافه رشد تولید. پس تورم برابر است با نرخ رشد نقدینگی منهای رشد تولید. این رابطه به زبان ساده یعنی وقتی اقتصاد یک کشور رشد نداشته باشد و سرعت گردش پول هم ثابت باشد، افزایش نقدینگی یا افزایش عرضه پول به تورم میانجامد.
MV = PY
- M: عرضۀ پول
- V: سرعت گردش پول
- P: سطح عمومی قیمتها
- Y: معادل تولید یا درآمد ملی
پس افزایش نقدینگی باعث افزایش عرضه پول میشود و افزایش عرضه پول هم طبق نظریه مقداری پول باعث افزایش تورم شده و تورم هم به افزایش نرخ ارز یا افزایش ارزش ذاتی دلار میانجامد.
نرخ بهره
یکی از اساسیترین متغیرهای اقتصاد نرخ بهره است که روابط پیچیدهای با سایر متغیرهای کلان دارد و بر نرخ ارز هم قویاً مؤثر است. نرخ بهره در کشورهای جهان میانگینی از تمام نرخ بهرههای بازارهای مالی و سرمایهگذاری است؛ یعنی نشان میدهد که سرمایهگذاری در بورس، اوراق قرضه، سپردههای بانکی و سایر بازارهای مالی و سرمایهگذاری چقدر بازدهی دارد. اما در ایران ما معادل مناسبی برای نرخ بهره نداریم و معمولاً سود سپردههای میانمدت و بلندمدت را معادل نرخ بهره میگیرند.
اما نرخ بهره چگونه بر نرخ ارز اثر میگذارد؟
افزایش نرخ بهره باعث میشود تا بازار پول داخلی برای سرمایهگذاران خارجی جذاب شود و با ورود سرمایههای خارجی به داخل، تقاضا برای پول داخلی افزایش یابد. افزایش تقاضا برای پول داخلی باعث تقویت پول ملی در برابر ارزهای خارجی مثل دلار شود. در نتیجه افزایش نرخ بهره باعث تقویت پول داخلی و کاهش نرخ ارز و همچنین کاهش ارزش ذاتی دلار شود. کاهش نرخ بهره هم باعث خروج سرمایه از کشور و افزایش تقاضا برای ارزهای خارجی میشود که افزایش تقاضا برای ارزهای خارجی از جمله دلار را به همراه دارد و نرخ ارز را بالا میبرد.
کسری بودجه
دولت از یک طرف درامد و از طرفی دیگر مخارج دارد. بودجه دولت باید بهگونهای بسته شود که طرف درامد با طرف مخارج برابر باشد. اما در عمل درآمدها و مخارج دولتها برابر نیستند. ایران سالهاست که از ناترازی و کسری بودجه رنج میبرد و برای جبران کسری خود معمولاً سراغ بدهی میرود و از بانک مرکزی یا بانکها قرض میگیرد.
وقتی که دولت کسری خود را با قرض از بانک مرکزی و بانکها تأمین میکند، این موجب افزایش طرف داراییهای بانک مرکزی شده و سمت راست ترازنامه بانک مرکزی را افزایش میدهد. هر تغییری در سمت راست ترازنامه باید با تغییری به همان اندازه در طرف بدهیها تعدیل شود. پس استقراض دولت از بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه باعث افزایش نقدینگی و عرضه پول شده و این خود به تورم و افزایش نرخ ارز منجر میشود. نتیجه اینکه ناترازی دولت در صورتی که از طریق استقراض از بانک مرکزی تأمین شود به افزایش ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار میرسد.
قیمت طلا و سکه
قیمت طلا و سکه بهار آزادی نیز میتواند به عنوان یک شاخص مهم در تعیین ارزش دلار مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به قیمتهای جهانی طلا و نرخ ارز، میتوان ارزش واقعی دلار را محاسبه کرد.
گفتیم که قیمت ارزش دلار در خود آمریکا رابطه معکوس با حرکت قیمت طلا دارد؛ چراکه وقتی ارزش دلار نسبت به ارزهای دیگر تضعیف میشود، سرمایهگذاران به دنبال گزینههای سرمایهگذاری دیگری مثل خرید فلزات گرانبها و طلا میروند و با افزایش تقاضا برای خرید طلا قیمت آن نیز افزایش مییابد.
اما در ایران قیمت طلا وابسته به قیمت دلار است و وقتی ارزش ریال تضعیف و دچار تورم میشود، قیمت طلا هم به ریال افزایش مییابد. میزان تغییرات قیمت طلا به ریال و میزان تغییرات نرخ دلار برحسب ریال باید برابر باشد؛ البته با احتساب هزینههای جانبی طلا، مثل تعرفه گمرک و هزینه ترانزیت و اجرت.
بخش سوم: تحلیل وضعیت کنونی ارزش دلار در ایران
نظام نرخ ارز در ایران نه شناور است و نه کامل کنترل شده. چیزی است بین این دو و دولت برای تأمین ارز کالاهای اساسی وارداتی، مثل غذا و دارو، چند نوع نرخ ارز معرفی کرده است: نرخ ارز رسمی، نرخ ارز نیمایی و حواله دلار. با وجود تعدد نرخهای ارز، آنچه که مستقیماً بر زندگی مردم تأثیر میگذارد همان نرخ ارز آزاد است؛ همان نرخ ارزی که در چهارراه استانبول فریاد میزنند و همین نرخ است که توسط عوامل بنیادین بازار ارز تعیین میشود.
از آنجا که نظام ارزی در ایران شناور نیست و همین بازار آزاد ارز هم توسط دولت کنترل میشود؛ لذا تحرکات نرخ ارز سرکوبشده است و طبیعی نیست؛ چراکه از برآیند عرضه و تقاضا و در شرایط رقابتی به دست نیامده است. درست به همین دلیل است که سرمایهگذاران به دنبال کشف ارزش ذاتی ارز یا ارزش واقعی دلار میگردند. اما در بلندمدت نرخ ارز به شرایط تعادلی میرسد و هر چه دولتها تلاش میکنند با عرضه دلار قیمت را پایین بیاورند، اقدامشان در کوتاهمدت اثرگذار است.
عرضه دلار در ایران عمدتاً برپایه صادرات نفت تأمین میشد، اما در چند سال گذشته که بهخاطر تحریمها سهم درآمدهای نفتی از بودجه بهاندازه قابل توجهی کاهش یافته، می تواند نکته مثبتی تلقی شود. چراکه تا پیش از این عمده نوسانات ارزی در ایران بهخاطر شوکهای نفتی رخ میداد و بازار ارز را بیثبات میکرد و به تورم دامن میزد.
حذف دلار نیمایی هم میتواند نکته مثبتی باشد و سیگنالی برای دخالت کمتر در بازار ارز تلقی شود؛ بهخصوص که دولت چهاردم هم در آغاز کار خود قرار گرفته و به نظر میرسد نسبت به دخالت کمتر در اقتصاد مشتاق باشد.
تنشهای سیاسی در خاورمیانه و درگیریهای منطقهای، از درگیری روسیه و اوکراین گرفته تا جنگ اسرائیل با حماس و احتمال درگیری لبنان با اسرائیل، ریسک سیستماتیک را در کل منطقه افزایش داده و بازار دلار نیز به این تنشها با افزایش نرخ خود واکنشی منفی نشان داده است.
پیشبینی آینده ارزش دلار
در مورد آینده نرخ ارز و ارزش ذاتی دلار تا استقرار کامل دولت چهاردهم و معرفی وزرای کابینه، بهخصوص وزرای اقتصادی، چیزی نمیتوان گفت، اما رویکرد تیم اقتصادی حامی رئیسجمهور حاکی از کاردانی و تمایل به کنترل تورم است. همچنین مسئله مهم تأثیرگذار دیگر انتخابات آمریکا و احتمال برنده شدن دونالد ترامپ است که حتی افزایش احتمال پیروزی او هم باعث افزایش نرخ ارز در ایران میشود؛ چه برسد به پیروزی او.
در هر صورت، در بهترین حالت که سناریو بهگونهای پیش برود که ترامپ رأی نیاورد و تیم اقتصادی دولت چهاردهم هم با کاردانی سیاستهای انقباضی و ضد تورمی در پیش بگیرند، باز هم بهخاطر کسری بودجه بزرگی که دولت پیش به بار آورده، باز تورم قابل توجهی در انتظار اقتصاد ماست که به نوبه خود از ارزش پول ملی میکاهد و باعث افزایش ارزش ذاتی ارز و افزایش ارزش واقعی دلار خواهد شد.
بخش چهارم: نتیجهگیری و پیشنهادات
در این مقاله، تحلیلهای مختلفی درباره ارزش ذاتی ارز و عوامل تأثیرگذار بر ارزش واقعی دلار در ایران ارائه شد. نتایج نشان میدهند که تورم، نقدینگی، نرخ بهره، کسری بودجه، شاخص قیمت کالاها و خدمات، قیمت طلا و سکه، عرضه و تقاضا از عوامل مهم در تعیین ارزش دلار هستند.
پیشنهادات برای سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی
سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی باید به مدیریت ریسک و تنوع سبد سرمایهگذاری خود توجه کنند. توصیه میشود که از مشاورههای مالی معتبر استفاده کنند و به تغییرات بازار ارز و عوامل تأثیرگذار بر آن دقت کنند. برخی از راهکارهای پیشنهادی شامل موارد زیر است:
- سرمایهگذاری در داراییهای باثبات: طلا و ارزهای باثبات مانند دلار میتوانند در برابر نوسانات ارزی محافظت کنند.
- تنوع سبد سرمایهگذاری: سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند سهام، اوراق قرضه و املاک میتواند ریسک را کاهش دهد.
- استفاده از ابزارهای مالی: ابزارهای مالی مانند قراردادهای آتی و آپشنها میتوانند به مدیریت ریسک کمک کنند.
در نهایت، درک بهتر از ارزش ذاتی ارز و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر آن میتواند به تصمیمگیریهای بهتر اقتصادی و مالی کمک کند.