شاید شما هم خبرهایی در مورد واقعی شدن نرخ ارز شنیده باشید. در حقیقت، واقعی شدن نرخ ارز دو دسته از تاثیرات بلندمدت و کوتاه مدت را بر صنایع بورسی می گذارد. پیامدهای بلند مدت به علت بازه زمانی طولانی شان، می توانند بسیار اثرگذار باشند. به دلیل اهمیت پیامدهای بلندمدت واقعی شدن نرخ ارز، در این مقاله به بررسی و معرفی اثرهای آن می بپردازیم. همراه خانه سرمایه باشید.

پیامدهای بلند مدت واقعی شدن نرخ ارز بر صنایع بورسی

کاهش حاشیه سود صنایع

حاشیه سود بالا در اقتصاد اغلب ناشی از رانت، انحصار، حمایت های دولتی یا برتری های نسبی (جغرافیایی و …) است. در اقتصادهای رقابتی و آزاد، حاشیه سود بالا مدت زیادی پایدار نمی ماند. زیرا وقتی فعالان اقتصادی برای کسب بازده بالاتر در آن زمینه فعالیت خود را افزایش دهند، عرضه محصول افزایش پیدا می کند، قیمت ها کاهش می یابند و حاشیه سود بالا متعادل می گردد. در بورس تهران صنایع پتروشیمی، دارویی، فلزات و معادن، حاشیه سود ۴۰ الی ۶۰ درصدی دارند که اغلب ناشی از رانت و حمایت های دولتی است. حالا این پرسش مطرح می شود که چرا با آزادسازی نرخ خوراک پتروشیمی ها طی مُهروموم های گذشته و به اصطلاح حذف رانت پتروشیمی ها همچنان حاشیه سود پتروشیمی های مصرف کننده خوراک گاز بالای ۵۰ درصد است؟ پاسخ این پرسش در یک جمله خلاصه می شود:

عدم تجدید ارزیابی سالانه دارایی ها و هزینه استهلاک پایین دارایی ها در بهای تمام شده شرکت ها.

با نگاهی بر ترازنامه شرکت اوره سازی – به نام کود اوره شیمیایی لردگان (شلرد) – که طی سال جاری به بهره برداری می رسد درمیابیم که با دلار ۱۱۰۰۰ تومانی، بهای تمام شده تجهیزات خریداری شده برای ایجاد شرکتی با ظرفیت تولید یک میلیون تن اوره در سال، حدود ۱۰،۰۰۰ میلیارد تومان است. علاوه بر این، هزینه استهلاک سالانه مبلغی در حدود ۴۰۰ الی ۵۰۰ میلیارد تومان به شرکت تحمیل خواهد نمود. این در حالی است که بهای تمام شده تجهیزات شرکت پتروشیمی کرمانشاه با ظرفیت تولید سالانه ۷۰۰،۰۰۰ تن اوره ۶۰۰ میلیارد تومان و هزینه استهلاک سالانه این شرکت ۳۷ میلیارد تومان است که نسبت به مبلغ فروش بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومانی شرکت، رقم ناچیزی به حساب می آید.

افزایش هزینه استهلاک طرح های تولید اوره که با دلار ۱۱،۰۰۰ تومانی ساخته شده اند، حاشیه سود ناخالص این شرکت ها را از ۵۵ درصد تا حدود ۳۰ الی ۳۵ درصد کاهش خواهد داد. به طوری که در صورت عدم رشد بالای قیمت های جهانی یا نرخ ارز و با در نظر گرفتن هزینه مالی سالانه نمی توان در چند سال اول پس از بهره برداری این طرح ها انتظار سودآوری چندانی از آن ها داشت. این مسئله را می توان در مورد سایر شرکت ها نیز در نظر گرفت. واقعی شدن نرخ ارز نه تنها توجیه اقتصادی سرمایه گذاری جدید در بسیاری از صنایع را از بین می برد بلکه موجب افزایش دوره بازگشت سرمایه و غیر اقتصادی شدن برخی طرح های سرمایه گذاری عظیم مانند پالایشگاه ستاره خلیج فارس و غیره می گردد.

چالش هزینه استهلاک و دلار ۱۰،۰۰۰ تومانی

در حقیقت می توان ادعا نمود که حاشیه سود بالای اغلب شرکت های حاضر در اقتصاد ایران ناشی از فروش محصول با نرخ دلار بالای ۱۰،۰۰۰ تومان و محاسبه استهلاک دارایی ها با دلار کمتر از ۱۰۰۰ تومان است. هزینه استهلاک به منظور جایگزینی تجهیزات و دارایی های استهلاک پذیر شرکت ها پس از پایان عمر مفید این دارایی ها در هزینه های سالانه شرکت ها لحاظ می گردد. تجدید نکردن ارزیابی دارایی ها در ترازنامه شرکت ها باعث افزایش هزینه های تعمیرات و جایگزینی خط های تولید برای شرکت های قدیمی تر می شود. بار این هزینه ها بر سهامداران جدید شرکت تحمیل خواهد شد. به این وضعیت، کاهش رقبای جدید به صنعت، ایجاد انحصار و قدرت چانه زنی بالاتر در قراردادها برای شرکت هایی که در حال حاضر در این صنایع فعال هستند را هم اضافه کنید. با وجود این شرایط، شرکت های قدیمی – نسبت به شرکت هایی که طی چند سال گذشته به بهره برداری رسیده و وام های ارزی خود را تسویه نموده اند – از جذابیت کمتری برای سرمایه گذاران برخوردار خواهند بود.