در طول تاریخ، ریسک همواره موضوعی غیر قابل اجتناب برای انسانها بوده است، به گونهای که نادیده گرفتن آن میتوانست منجر به زیانهای غیر قابل جبرانی شود. اما مفهوم دقیق ریسک چیست؟ ریسک به معنای عدم قطعیت در موضوعی است که ممکن است منجر به زیان یا آسیب شود. در امور مالی، ریسک به درجه عدم قطعیت و یا احتمال زیان مالی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری اشاره دارد.
از آنجایی که ریسک و بازده با یکدیگر رابطه مستقیم دارند، درک و ارزیابی آن برای کسب بازده بالاتر ضروری است. در این مقاله شما را بیشتر با این مفهوم آشنا کرده و روشهای ارزیابی و مدیریت آن را توضیح میدهیم.
ریسک چیست؟
به طور کلی ریسک انواع مختلفی دارد که از جمله آنها میتوان ریسک تجاری، مدیریتی، مالی و… اشاره کرد. اما منظور از ریسک در اصطلاح مالی، درجه عدم اطمینان یا پتانسیل ضرری است که در یک تصمیم سرمایهگذاری وجود دارد. به عبارت دیگر، منظور از آن تفاوت میان سود واقعی سرمایهگذاری با بازدهی مورد انتظار است. هر چه این تفاوت بیشتر باشد، میزان ریسک شما بالاتر خواهد بود. بنابراین بررسی دقیق این موضوع از اهمیت به سزایی برخوردار است.
چرا که اگر درک درستی نسبت به آن وجود نداشته باشد، احتمال از دست دادن تمام یا بخشی از سرمایه اولیه وجود دارد. بنابراین در صورت شناسایی به موقع ریسک و استفاده از ابزارها و استراتژیهای مناسب میتوان ضرر را به حداقل رساند. شرکتها همواره از تکنیکهای مختلفی برای ارزیابی ریسک استفاده میکنند تا بتوانند آن را محدود کنند.
بررسی این موضوع که (سرمایهگذاران، چقدر سریع میتوانند سرمایه خود را در مواقع نیاز برداشت کنند؟ با چه سرعتی سرمایه آنها رشد خواهد کرد؟سرمایه آنها چقدر ایمن است؟) در درک بهتر ریسک مربوطه، مؤثر واقع میشود.
انواع ریسک کدام است؟
انواع ریسکها به شرح زیر است:
- ریسک تجاری (Business Risk)
- ریسک مدیریتی (Management Risk)
- ریسک مالی (Financial Risk)
- ریسک سیستماتیک (Systematic Risk)
- ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk)
- ریسک تورم (Inflation Risk)
- ریسک نقدینگی (Liquidity Risk)
- ریسک اعتباری (Credit Risk)
- ریسک سهام (Equity Risk)
- ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
- ریسک ارز (Currency Risk)
- ریسک تمرکز در یک نوع دارایی (Concentration Risk)
- ریسک سرمایهگذاری مجدد (Reinvestment Risk)
- ریسک افق زمانی (Time Horizon Risk)
- ریسک طول عمر (Longevity Risk)
- ریسک سرمایهگذاری خارجی (Foreign Investment Risk)
- ریسک صنعت (Industry Risk)
- ریسک نوسان (Volatility Risk)
این دستهبندیها نشاندهنده ریسکهای مختلفی است که در سرمایهگذاریها و مدیریت مالی باید به آنها توجه شود.
تفاوت میان ریسک و خطر در سرمایهگذاری
شاید برای شما نیز سؤال باشد که تفاوت خطر و ریسک چیست در زمینه سرمایهگذاری، ریسک به مفهوم احتمال وقوع یک نتیجه نامطلوب یا دست نیافتن به اهداف مالی است. به عنوان مثال، ریسک میتواند به تغییرات قیمت سهام یا کاهش ارزش سرمایهگذاریها اشاره داشته باشد.
از طرف دیگر، خطر، یک منبع بالقوه است که ممکن است موجب زیان یا آسیب شود. به عنوان مثال، تورم یا رکود اقتصادی یک منبع یا علت است که میتواند اثرات منفی بر سرمایهگذاریها داشته باشد. بنابراین، ریسک نشاندهنده احتمال وقوع زیان و خطر منبع یا علت بالقوه این زیان است.
چرا ریسک در سرمایهگذاری اهمیت دارد؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در سرمایهگذاریهای خود باید به آن توجه کنید، ریسک است. تفاوتی ندارد که در کدام یک از بازارهای مالی فعالیت میکنید، در هر صورت، توجه به تناسب ریسک و بازده ضرورت دارد. به ویژه لازم است سرمایهای را استفاده و به میزانی ریسک کنید که توان از دست دادن آن را داشته باشید.
چرا که هر تصمیم سرمایهگذاری میتواند نتایج مثبت یا منفی را به همراه داشته باشند. اگر سرمایهگذاران دارای درک درستی از ریسک باشند، میتوانند مانع از خسارات سنگین شده و بازده بیشتری به دست آورند. مدیریت ریسک به معنای ارزیابی تمام فاکتورها و پیشبینیهای مربوط با سرمایهگذاریها است.
ارتباط بین ریسک و بازده در سرمایهگذاری
یک قاعده مشخص در تمام سرمایهگذاریها این است که ریسک و بازده با یکدیگر ارتباط مستقیمی دارند؛ هر چه ریسک شما بیشتر باشد، بازده مورد انتظار نیز بیشتر خواهد شد. با این وجود، باید این نکته را در نظر داشت که برخی سرمایهگذاریهای پرریسک، احتمال دارد به زیانهای سنگین منجر شود. مدیریت ریسک به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات بهتری را اتخاذ کرده و در نتیجه بازدهی خود را افزایش دهند.
دستهبندی سرمایهگذاران براساس ریسکپذیری
تمام سرمایهگذاران با توجه به میزان ریسکپذیری خود در سه دسته کلی قرار میگیرند:
- سرمایهگذاران محافظهکار: این دسته افراد تمایل دارند ریسک خود را به حداقل برسانند. آنها سرمایهگذاریهایی را انتخاب میکنند که بازده ثابت و مطمئنی (مانند اوراق قرضه دولتی) داشته باشند.
- سرمایهگذاران معتدل: این افراد ترکیبی از ریسک و بازده را ترجیح میدهند. آنها با متنوع کردن سرمایهگذاریها ریسک را مدیریت میکنند و با این روش میتوانند بازدهی نسبتاً معقولی را بهدست بیاورند.
- سرمایهگذاران تهاجمی: این دسته از افراد بیشترین ریسکپذیری را دارند. آنها به امید کسب بازدهی بالاتر، به سهامهای پرریسک، استارتاپها و بازارهای نوظهور توجه نشان میدهند.
هر یک از این گروهها، بر اساس اهداف مالی و تحمل ریسک، رویکرد متفاوتی را در سرمایهگذاری اتخاذ میکنند.
ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
یکی از روشهایی که پژوهشگران دانشگاهی برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری استفاده میکنند، بررسی نوسانات قیمت سهام است. دو نوع ریسک مرتبط با سهام وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک. در ادامه توضیح میدهیم مفهوم هر کدام از این دو ریسک چیست و چگونه میتوان آنها را کاهش داد.
ریسک سیستماتیک Systematic Risk
ریسک سیستماتیک که به عنوان ریسک بازار نیز شناخته میشود، با تنوعبخشی در داخل بازار سهام قابل کاهش نیست. منابع ریسک سیستماتیک شامل تورم، نرخ بهره، جنگ، رکود، تغییرات ارزی، سقوطهای بازار و رکودهای اقتصادی هستند. به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن بازار سهام، ریسک سیستماتیک همواره وجود دارد.
ریسک سیستماتیک به طور عمده ناشی از تغییرات اقتصاد کلان است. کاهش ریسک سیستماتیک میتواند ریسک پرتفوی را کاهش دهد؛ با استفاده از طبقات دارایی که بازده آنها به شدت همبسته نیستند (مانند اوراق قرضه با کیفیت Quality Bonds (اوراقی که شرکت آنها دارای امتیاز اعتباری بالایی است.)، سهام، سالانههای با نرخ ثابت Fixed Rate Annnuity و…).
این امکان وجود دارد که بازدههای تعدیلشده بر اساس ریسک بالاتری بدون پذیرش ریسک اضافی داشته باشیم؛ فرآیندی که بهینهسازی پرتفوی نامیده میشود.
وبسایت InvestingAnswers.com ریسک سیستماتیک را به عنوان “ناشناختههای غیرمنتظرهای که به دلیل وقایع روزمره رخ میدهند” توصیف میکند. این ریسک تنها با دوری از تمام سرمایهگذاریهای ریسکی قابل اجتناب است! بنابراین راه حل کاهش این نوع ریسک چیست؟ کاهش ریسک سیستماتیک پرتفوی از طریق کاهش مواجهه با سهام یا اضافه کردن دستههای دارایی دیگر مانند کالاها، اوراق قرضه با کیفیت، گواهی سپرده (CDs) یا سالانههای با نرخ ثابت صورت میگیرد.
ریسک سیستماتیک Systematic Risk
ریسک غیرسیستماتیک، که با نامهای ریسک خاص شرکت، ریسک خاص، ریسک قابل تنوعبخشی، ریسک ویژه Idiosyncratic Risk و ریسک باقیمانده نیز شناخته میشود، نمایانگر ریسکهای مربوط به یک شرکت خاص است، مانند مدیریت، فروش، سهم بازار، فراخوانی محصولات، اختلافات کاری و…. این نوع ریسک مختص به یک دارایی است و با تنوعبخشی قابل حذف است.
ریسک پرتفوی (سیستماتیک + غیرسیستماتیک) با انحراف معیار، (که تغییرات میانگین (نه سالانه) بازدههای پرتفوی را اندازهگیری میکند)، ارزیابی میشود.
مطالعه موردی از ریسک غیر سیستماتیک
جدول زیر نشان میدهد که چگونه ریسک غیرسیستماتیک به سرعت کاهش مییابد زمانی که تعداد اندکی سهام به یک پرتفوی تکسهمی اضافه میشود. این جدول از مقالهای به تاریخ اکتبر 1977 به نویسندگی E.J. Elton و M.J. Gruber که در Journal of Business منتشر شد، گرفته شده است. بیشتر ریسک غیرسیستماتیک در صورتی حذف میشود که پرتفوی از 20+ سهام از چندین بخش مختلف تشکیل شده باشد.
به بیان دیگر، 61 درصد از ریسک سهام با داشتن 200+ سهم (یا یک صندوق شاخص سهام از نوع گسترده ایالات متحده) حذف میشود؛ 56 درصد کاهش ریسک تنها با 20 سهم از چندین بخش مختلف. ریسک کلی یک پرتفوی سهام که به خوبی متنوعسازی شده است، در واقع برابر با ریسک سیستماتیک است.
بنابراین اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم در این جدول مفهوم ریسک چیست، باید اینگونه اذعان کرد: در حالی که سرمایهگذار انتظار دارد که برای تحمل ریسک پاداش دریافت کند، برای پذیرش ریسکهای غیرضروری، مانند ریسک غیرسیستماتیک، پاداشی دریافت نخواهد کرد.
BusinessDictionary.com ذکر میکند که: “ریسک سیستماتیک، قابل دور زدن یا حذف از طریق تنوعبخشی پرتفوی نیست اما ممکن است با هجینگ کاهش یابد. در بازارهای سهام، ریسک سیستماتیک (ریسک بازار) با بتا اندازهگیری میشود.” داشتن اوراق بهادار مختلف یا سهام در بخشهای مختلف میتواند ریسک سیستماتیک را کاهش دهد.
ریسکهای مرتبط با اقتصاد کلان
یکی دیگر از ریسکهای رایج مربوط به اقتصاد کلان است که به مفهوم تهدیدهایی است که از عوامل اقتصادی مانند تورم، نرخ بهره، رکود، تغییر در سیاست خارجی یا سیاستهای دولتی نشأت میگیرد. این ریسک به دلیل گسترده بودن آن کل بازار و بخشهای اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین از کنترل یک شرکت یا سرمایهگذار خارج است. در ادامه سه مورد از مهمترین ریسکهای مرتبط با صنعت را توضیح میدهیم.
ریسک تورم Inflation Risk
اکنون به مبحث مهم ریسک تورم میرسیم و میخواهیم بدانیم ویژگی و مفهوم این ریسک چیست. شاید بهتر باشد ابتدا با مفهوم تورم آشنا شویم. تورم به معنای افزایش عمومی قیمتها است که قدرت خرید را کاهش میدهد و یک ریسک برای سرمایهگذارانی است که نرخ بهره ثابتی دریافت میکنند. نگرانی اصلی افرادی که در معادلهای نقدی سرمایهگذاری میکنند این است که تورم باعث کاهش بازده آنها شود.
Liquidity Risk به این معنا است که قدرت خرید شما کاهش مییابد، زیرا ارزش سرمایهگذاریهای شما با تورم همگام نمیشود. به عبارتی شما با همان مقدار پول، قادر به خرید کالاها و خدمات کمتری خواهید بود. ریسک تورم بهویژه در صورتی که مالک نقد یا سرمایهگذاریهای بدهی مانند اوراق قرضه باشید، حائز اهمیت است.
سهامها در برابر تورم تا حدودی محافظت میکنند، زیرا اکثر شرکتها میتوانند قیمتهای خود را برای مشتریان افزایش دهند. بنابراین قیمت سهام باید همراه با تورم افزایش یابد. املاک و مستغلات نیز تا حدودی داراییهای خوبی برای محافظت در برابر تورم هستند، زیرا صاحبان خانه میتوانند اجارهها را در طول زمان افزایش دهند.
ریسک نقدینگی Liquidity Risk
اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم که مفهوم این ریسک چیست میتوان گفت: توانایی در فروش سرمایهگذاری خود به قیمت عادلانه و بازگشت پول خود زمانی که به آن نیاز دارید. برای فروش سرمایهگذاری، ممکن است نیاز به پذیرش قیمت پایینتری داشته باشید. در برخی موارد، مانند سرمایهگذاریهای در بازارهای معاف، ممکن است اصلاً امکان فروش سرمایهگذاری وجود نداشته باشد.
بنابراین سرمایهگذاران ممکن است نتوانند بازاری برای اوراق بهادار خود پیدا کنند و این مسئله مانع از خرید یا فروش به موقع آنها شود. این حالت میتواند برای محصولات سرمایهگذاری پیچیدهتر یا محصولاتی که برای برداشت زودهنگام یا تسویه، جریمه میگیرند، مانند گواهی سپرده (CD) رخ دهد.
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری مربوط به زمانی است که نهاد دولتی یا شرکتی که اوراق قرضه صادر کرده است، با مشکلات مالی مواجه شود و نتواند بهره یا اصل سرمایه را در سررسید پرداخت کند. به طور کلی، به سرمایهگذاریهای بدهی مانند اوراق قرضه مربوط میشود. شما میتوانید ریسک اعتباری را با بررسی رتبه اعتباری اوراق قرضه ارزیابی کنید.
به عنوان مثال، اوراق قرضه بلندمدت دولت کانادا دارای رتبه اعتباری AAA است که نشاندهنده کمترین ریسک اعتباری ممکن است.
ریسکهای مالی و بازار
ریسک بازار، کاهش ارزش سرمایهگذاریها به دلیل تحولات اقتصادی یا سایر رویدادهایی که بر کل بازار تأثیر میگذارند. انواع اصلی ریسک بازار شامل موارد زیر است:
- ریسک سهام
- ریسک نرخ بهره
- ریسک ارز
البته باید خاطر نشان کرد که ریسکهای مالی محدود به این موارد نمیشود، بلکه شامل انواع دیگر نیز میباشد که در ادامه هر یک را توضیح میدهیم.
ریسک سهام Equity Risk
به سرمایهگذاری در سهام مربوط میشود. قیمت بازار سهام دائماً بر اساس عرضه و تقاضا تغییر میکند. ریسک سهام، خطر از دست دادن سرمایه به دلیل کاهش قیمت بازار سهام است. عملکرد سهام هرگز تضمینشده نیست. اگر سهامی خریداری کنید، ممکن است قیمت آن هرگز افزایش نیابد و همیشه این احتمال وجود دارد که قیمت کاهش یابد و شما تمام ارزش سرمایهگذاری خود را از دست بدهید.
ریسک نرخ بهره Interest Rate Risk
اگر بخواهیم توضیح دهیم ویژگی این ریسک چیست باید گفت به سرمایهگذاریهای مرتبط با بدهی مانند اوراق قرضه مربوط میشود. به عبارتی به از دست دادن پول به دلیل تغییر در نرخ بهره اشاره دارد. برای مثال، اگر نرخ بهره افزایش یابد، ارزش بازار اوراق قرضه کاهش مییابد.
تغییرات نرخ بهره میتواند بر ارزش اوراق قرضه تأثیر بگذارد. اگر اوراق قرضه تا سررسید نگه داشته شوند، سرمایهگذار، ارزش اسمی بهعلاوه بهره را دریافت خواهد کرد. اگر اوراق قرضه قبل از سررسید فروخته شوند، ممکن است ارزش آنها بیشتر یا کمتر از ارزش اسمی باشد.
افزایش نرخ بهره اوراق قرضه جدیدتر را برای سرمایهگذاران جذابتر میکند، زیرا این اوراق دارای نرخ بهره بالاتری نسبت به اوراق قبلی خواهند بود. برای فروش یک اوراق قرضه قدیمیتر با نرخ بهره کمتر، ممکن است مجبور شوید آن را با تخفیف بفروشید.
ریسک ارز Currency Risk
این ریسک هنگامی که مالک سرمایهگذاریهای خارجی هستید، اعمال میشود و به معنای از دست دادن پول به دلیل تغییر در نرخ ارز است. برای مثال، اگر ارزش دلار آمریکا نسبت به دلار کانادا کاهش یابد، ارزش سهام آمریکایی شما در دلار کانادا کاهش خواهد یافت.
ریسک تمرکز در یک نوع دارایی
ریسک تمرکز، از دست دادن به دلیل تمرکز پول شما در یک سرمایهگذاری یا نوع خاصی از سرمایهگذاری است. وقتی سرمایهگذاریهای خود را متنوع میکنید، ریسک را در انواع مختلف سرمایهگذاریها، صنایع و مناطق جغرافیایی پخش میکنید.
ریسک سرمایهگذاری مجدد
این ریسک بدین معنا است که به دلیل سرمایهگذاری مجدد اصل سرمایه خود را از دست بدهید یا درآمد با نرخ بهره کمتری دریافت کنید. در ادامه با مثال توضیح میدهیم که این ریسک چیست و چگونه اتفاق میافتد؟ فرض کنید اوراق قرضهای با نرخ ۵ درصد خریداری کردهاید. ریسک سرمایهگذاری مجدد زمانی بر شما تأثیر میگذارد که نرخ بهره کاهش یابد و شما مجبور شوید سودهای منظم را با نرخ ۴ درصد دوباره سرمایهگذاری کنید.
این ریسک همچنین زمانی اعمال میشود که اوراق قرضه سررسید میشود و شما باید اصل سرمایه را با کمتر از ۵ درصد سرمایهگذاری مجدد کنید. اگر قصد دارید از سودهای منظم یا اصل سرمایه در زمان سررسید استفاده کنید، ریسک سرمایهگذاری مجدد بر شما تأثیری نخواهد داشت.
ریسک افق زمانی
ریسک اینکه افق سرمایهگذاری شما به دلیل رویدادی غیرمنتظره کوتاه شود، مثلاً از دست دادن شغل. این ممکن است شما را مجبور کند سرمایهگذاریهایی را که انتظار داشتید برای مدت طولانی نگه دارید، بفروشید. اگر مجبور شوید زمانی که بازارها نزولی هستند بفروشید، ممکن است پول خود را از دست بدهید.
ریسک طول عمر
شاید وهله اول عجیب به نظر بیاید، اما اگر توضیح دهیم مفهوم این ریسک چیست، درک آن برای شما راحتتر میشود. منظور از آن، تمام شدن پساندازها پیش از پایان عمر است. این ریسک بهویژه به افرادی که بازنشسته شده یا در آستانه بازنشستگی هستند، مرتبط است.
ریسک سرمایهگذاری خارجی
منظور از این ریسک از دست دادن سرمایه هنگام سرمایهگذاری در کشورهای خارجی است. هنگامی که سرمایهگذاریهای خارجی مانند سهام شرکتهای موجود در بازارهای نوظهور را خریداری میکنید، با ریسکهای متفاوتی مواجه میشوید. ریسک نقدینگی، تغییر نرخ ارز، مسائل سیاسی، اقتصادی و رویدادهای اجتماعی مربوط به آن کشور میتواند بازدهی سرمایهگذاری خارجی شما را تحت تأثیر قرار دهد.
ریسک صنعت چیست؟
ریسک صنعت به عواملی اشاره دارد که میتوانند به طور مثبت یا منفی بر یک صنعت خاص تأثیر بگذارند و در نتیجه شرکتهای موجود در آن بخش را تحت تأثیر قرار دهند. همانطور که عملکرد اقتصادی کشورها میتواند بسیار متفاوت باشد، عملکرد صنایع نیز میتواند به شدت متغیر باشد.
اگر بازدهی صنعتها، که در نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (%) منعکس میشود، تحلیل شود، الگوها و تفاوتهای عملکردی وجود دارد که میتوان آنها را به ریسک صنعت نسبت داد. به دلیل این تفاوتها در سودآوری در گروههای اصلی صنعتی، عملکرد بازار سهام آنها نیز معمولاً نوسانات قابل توجهی از خود نشان میدهد.
صنایع با انواع مختلفی از ریسکها روبرو هستند. اگر بخواهیم اشاره کنیم منشأ این ریسک چیست، باید گفت که از محیطهای اقتصاد کلان ناپایدار، تغییرات تکنولوژیکی، تعرفههای سیاسی، تهدیدهای رقابتی و دلایل دیگر ناشی میشود. این عوامل میتوانند سودآوری، فروش، جریان نقدی، رشد و قیمت سهام شرکتهای هر گروه صنعتی را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین، ارزیابی این نوع ریسکها پیش از سرمایهگذاری اهمیت زیادی دارد.
9 عامل کلیدی برای ارزیابی ریسک صنعت
برای ارزیابی ریسک صنعت، ۹ عامل کلیدی وجود دارد. اگر میخواهید بدانید فاکتورهای مؤثر بر این ریسک چیست، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
چشمانداز رشد صنعت
این شامل ارزیابی مرحله توسعه، روندهای دورهای و فصلی است. همچنین باید پیشبینی رشد درآمد صنعت نسبت به عملکرد گذشته آن (برای مثال، دو سال گذشته) و ارزیابی رشد پیشبینیشده آن نسبت به سایر صنایع باشد.
حساسیت به تغییرات متغیرهای اقتصاد کلان
این شامل رشد GDP، نرخ بهره، تورم، نرخ ارز و… میشود. این موارد در چرخه اقتصادی یا تجاری صنعت مرتبط هستند و میتوانند تحت تأثیر تغییرات جمعیتی و مصرفکننده، قیمتهای جهانی و رقابت و تغییرات تکنولوژیکی قرار گیرند. برای مثال، تغییرات سریع فناوری در صنعت خودرو میتواند مدلهای فعلی خودرو را منسوخ کند. سایر متغیرها شامل موانع تجاری بینالمللی و محیطهای نظارتی است. چنین عواملی بر سودآوری، نوسانات و رشد یک صنعت تأثیر میگذارند.
قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
اگر یک صنعت توسط تعداد کمی تأمینکننده کلیدی کنترل شود یا زمانی که تعداد کمی تأمینکننده جایگزین وجود دارد (که منجر به بیکششی قیمتی خریدار میشود)، شرکتهای این صنعت ممکن است قدرت چانهزنی ضعیفی داشته باشند. در چنین حالتی، ریسک صنعت بالاتر خواهد بود.
قدرت چانهزنی مشتریان/مصرفکنندگان
ارزیابی قدرتی که مصرفکنندگان در تعیین قیمت محصولات و خدمات یک صنعت دارند، مهم است. هرچه قدرت چانهزنی مصرفکنندگان بیشتر باشد، ریسک صنعت بیشتر خواهد بود.
تهدیدهای رقابتی
اگر بخواهیم توضیح دهیم این نوع ریسک چیست باید به عواملی مانند موقعیت جغرافیایی، جایگاه بازار و مواردی اشاره کرد که شدت رقابت در صنعت را تعیین میکنند (مانند همگنی محصولات و وفاداری به برند و غیره). محیط رقابتی و ساختار بازار از عوامل کلیدی هستند که موفقیت آینده شرکتها در یک صنعت را تعیین میکنند.
ریسک جایگزینی محصول
زمانی که مشتریان بهراحتی به محصولات جایگزین دسترسی داشته یا جایگزینهای نزدیکی موجود باشد (مانند صنایع موبایل یا نوشابههای غیر الکلی)، این موضوع بر صنعت تأثیر خواهد گذاشت. اگر مشتریان بتوانند به آسانی محصولی ارزانتر را تهیه کنند (اگر هزینههای تغییر یا جایگزینی پایین باشد)، ریسک صنعت بالاتر خواهد بود.
پیچیدگی صنعت
صنایع با فناوری پیشرفته، مانند تولیدات پیشرفته، معمولاً به عنوان صنایع با ریسک بالاتر در نظر گرفته میشوند نسبت به صنایعی مانند صنعت نساجی که به خوبی تثبیت شدهاند. به همین دلیل، سرمایهگذاران معمولاً انتظار بازده بیشتری از سرمایهگذاری در چنین صنایع دارند. این به این دلیل است که شرکتها معمولاً باید با الزامات نظارتی سختگیرانهتر، سرمایهگذاری مستمر و افزایشیافته در تحقیق و توسعه، فناوری و تجهیزات مواجه شوند.
موانع ورود
باید ارزیابی شود که ورود به یک صنعت برای تازهواردان چقدر آسان یا دشوار است تا شرکت بتواند به رشد خود ادامه دهد یا فروش را حفظ کند و سودآور باقی بماند. برخی از عوامل کلیدی که موانع ورود را تعیین میکنند عبارتند از: وفاداری مشتریان به برندها، محصولات یا خدمات در آن صنعت به علاوه مقررات دولتی و ظرفیت تولید اضافی.
چرخه عمر صنعت
مرحلهای که یک صنعت در آن قرار دارد (مانند استارتآپ، رشد، تثبیت، بلوغ یا مرحله کاهش) تأثیر زیادی بر رشد فروش بالقوه، سود و رشد کلی شرکت در آن صنعت دارد.
رتبهبندی یا امتیازات ریسک صنعت سازمانهایی مانند S&P Global و IBISWorld دارای متدولوژیهای رتبهبندی ریسک صنعت بر اساس برخی معیارها یا عوامل هستند. از همین متدولوژیها برای ارزیابی ریسک صنعت استفاده میشود. رتبهها یا امتیازاتی که به یک صنعت اختصاص داده میشود از ریسک بسیار کم تا بسیار زیاد متغیر است.
به عنوان مثال، S&P Global از معیارهای ریسک صنعت بر اساس “چرخهپذیری” (یعنی چرخهپذیری درآمد و چرخهپذیری سودآوری صنعت) و “ریسک رقابتی و رشد” استفاده میکند. اینها به عنوان عوامل اصلی ریسک صنعت در نظر گرفته میشوند و برای تعیین ریسک صنعت جهانی استفاده میشوند.
این دو معیار، که شامل زیرعوامل میباشند، ارزیابیهایی از ریسک بسیار کم (1) تا ریسک بسیار زیاد (6) دریافت میکنند که بر اساس مجموعهای از ملاحظات کمی و کیفی است. وقتی این ارزیابیها با هم ترکیب میشوند، به تعیین ارزیابی کلی ریسک صنعت جهانی کمک میکنند.
معیارهای رقابتی و رشد نسبت به چرخهپذیری وزن بیشتری دارند.
تعریف ریسک مدیریتی
منظور از ریسک مدیریتی، تصمیماتی است که مدیران شرکت اتخاذ میکنند و میتواند بر عملکرد شرکت و در نتیجه بر بازده سرمایهگذاری تأثیرگذار باشد. تصمیمات نادرست مدیریتی نظیر موارد زیر ممکن است به زیان مالی منجر شود:
- انتخاب استراتژیهای ناکارآمد
- استفاده نادرست از منابع
ریسک تجاری Business Risk
با خرید یک سهام، شما بخشی از مالکیت یک شرکت را خریداری میکنید. با خرید اوراق قرضه، شما به یک شرکت وام میدهید. بازده هر دوی این سرمایهگذاریها مستلزم این است که شرکت به فعالیت خود ادامه دهد. شرکتی که ورشکسته شود و داراییهای آن به فروش برسد، سهامداران عادی آخرین کسانی هستند که در تقسیم سود حاصل از فروش داراییها سهم میبرند. اگر داراییهایی وجود داشته باشد، ابتدا به دارندگان اوراق قرضه شرکت و سپس به دارندگان سهام ممتاز پرداخت میشود. اگر شما یک سهامدار عادی باشید، هر چه باقی بماند، به شما تعلق میگیرد که ممکن است هیچ چیز باقی نمانده نباشد.
اگر قصد خرید یک قرارداد مستمری دارید، مطمئن شوید که به قدرت مالی شرکت بیمهای که این قرارداد را صادر میکند توجه دارید. شما باید مطمئن شوید که شرکت همچنان فعال و از نظر مالی پایدار خواهد بود تا بتوانید در دوران پرداخت مستمری از آن بهرهمند شوید.
ریسک نوسان Volatility Risk
حتی زمانی که شرکتها در خطر ورشکستگی نیستند، ممکن است قیمت سهام آنها بالا و پایین شود. به عنوان مثال، سهام شرکتهای بزرگ بهطور میانگین در هر سه سال یک بار ضرر مالی را تجربه میکنند. نوسانات بازار میتواند برای برخی از سرمایهگذاران نگرانکننده باشد. قیمت سهام ممکن است تحت تأثیر عواملی در داخل شرکت مانند تولید محصول معیوب یا رویدادهایی که خارج از کنترل شرکت است مانند اتفاقات سیاسی یا نوسانات بازار قرار گیرد.
معیارهای کلیدی برای ارزیابی ریسک
معیارهای ریسک، ابزارهای آماری هستند که به عنوان پیشبینیهای تاریخی برای ریسک و نوسانات سرمایهگذاری عمل میکنند و همچنین از اجزای اصلی نظریه مدرن پرتفوی (MPT) به شمار میروند. MPT یک روش استاندارد مالی و دانشگاهی برای ارزیابی عملکرد یک سهام یا صندوق سهام در مقایسه با شاخص مرجع آن است.
بنابراین معیارها و ابزارهای اصلی برای ارزیابی ریسک چیست؟ چندین معیار اصلی برای ارزیابی ریسک وجود دارد که هر کدام به شیوهای منحصربهفرد به بررسی ریسک موجود در سرمایهگذاریها میپردازند. این معیارها شامل موارد زیر است:
- آلفا
- بتا
- R-squared
- انحراف معیار
- نسبت شارپ
- مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای CAPM
- ارزش در معرض خطر VaR
معیارهای ریسک میتوانند به صورت مستقل یا ترکیبی برای ارزیابی ریسک استفاده شوند. هنگام مقایسه دو سرمایهگذاری بالقوه، عاقلانه است که سرمایهگذاریهای مشابه را مقایسه کنید تا مشخص شود کدامیک ریسک بیشتری دارد.
معیار آلفا Alpha
آلفا ریسک را نسبت به بازار یا شاخص مرجع انتخاب شده اندازهگیری میکند. به عنوان مثال، اگر S&P 500 به عنوان شاخص مرجع یک صندوق تعیین شده باشد، فعالیت صندوق با شاخص مورد نظر مقایسه میشود. اگر صندوق عملکرد بهتری از شاخص داشته باشد، گفته میشود که آلفای مثبتی دارد. اگر صندوق کمتر از عملکرد شاخص عمل کند، آلفای منفی خواهد داشت.
معیار بتا Beta
بتا نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک صندوق را در مقایسه با بازار یا شاخص مرجع انتخاب شده اندازهگیری میکند. بتای یک نشان میدهد که صندوق انتظار میرود همسو با شاخص حرکت کند. بتاهای کمتر از یک، نوسان پایینتری از شاخص در نظر گرفته میشوند، در حالی که بتاهای بیش از یک، نوسانات بیشتری نسبت به شاخص دارند.
معیار R-Squared
R-Squared درصد حرکت سرمایهگذاری که به حرکات شاخص مرجع آن نسبت داده میشود را اندازهگیری میکند. مقدار R-Squared همبستگی بین سرمایهگذاری بررسی شده و شاخص مرجع آن را نشان میدهد. اما معنای اعداد مختلف در این معیار ریسک چیست؟ برای مثال، یک مقدار R-Squared برابر با 95 به عنوان همبستگی بالا در نظر گرفته میشود، در حالی که مقدار 50 ممکن است به عنوان همبستگی کم تلقی شود.
اسناد خزانهداری ایالات متحده به عنوان شاخص مرجع برای اوراق قرضه با درآمد ثابت و شاخص S&P 500 به عنوان شاخص مرجع برای سهام عمل میکنند.
معیار انحراف معیار
انحراف معیار روشی برای اندازهگیری پراکندگی دادهها نسبت به مقدار میانگین مجموعه دادهها است و معیاری از نوسانات یک سرمایهگذاری ارائه میدهد. به عبارتی، انحراف معیار اندازهگیری میکند که بازده سرمایهگذاری چقدر از بازده مورد انتظار یا میانگین منحرف میشود.
نسبت شارپ Sharp Ratio
نسبت شارپ عملکرد را بر اساس ریسکهای مرتبط با آن تعدیل میکند. این کار با حذف نرخ بازده سرمایهگذاری بدون ریسک، مانند اوراق خزانهداری ایالات متحده، انجام میشود. این مقدار سپس بر انحراف معیار سرمایهگذاری تقسیم میشود و به عنوان شاخصی از اینکه بازده یک سرمایهگذاری ناشی از تصمیمات عاقلانه بوده یا پذیرش ریسکهای اضافی، عمل میکند.
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM)
با استفاده از این مدل، سرمایهگذاران قادر خواهند بود تا بازدهی مورد انتظار یک دارایی را بر طبق ریسک سیستماتیک آن (بتا) محاسبه کنند. CAPM به ویژه در تحلیل سهام و بررسی این موضوع که آیا یک سهام به درستی قیمتگذاری شده است یا خیر، میتواند مفید واقع شود.
ارزش در معرض خطر (Value at Risk – VaR)
یکی دیگر از ابزارهای مؤثر برای سرمایهگذاران، ارزش در معرض خطر VaR است. اما تأثیر این ابزار در کاهش ریسک چیست؟ Value at Risk به سرمایهگذاران کمک میکند تا حداکر زیانی که ممکن است در یک محدوده زمانی معین با یک سطح اطمینان مشخص به وقوع بپیوندد را محاسبه کنند.
VaR یک ابزار مهم در مدیریت ریسک محسوب میشود که به کمک آن میتوان میزان زیان بالقوه را برآورد کرد و استراتژیهای مناسبی برای جلوگیری از آن به کار گرفت.
استراتژیها و ابزارهای مدیریت و کاهش ریسک
اهمیت این موضوع را نیز نباید دست کم گرفت که در سرمایهگذاری، روش مدیریت و کاهش ریسک چیست. این استراتژیها در سرمایهگذاری به معنای استفاده از روشها و ابزارهایی است که مانع از زیانهای بزرگ در سرمایهگذاران میشود. به عبارت دیگر، زیانهای احتمالی را به حداقل میرساند.
استراتژیهای مختلفی برای مدیریت ریسک وجود دارد که میتواند در کاهش ریسکهای سرمایهگذاری مؤثر باشد. در ادامه برخی از مهمترین آنها را توضیح میدهیم.
تنوعبخشی (Diversification)
تنوعبخشی یکی از رایجترین و کاربردیترین استراتژیهای مدیریت ریسک محسوب میشود. این استراتژی به معنای آن است که سرمایه خود را در بخشهای مختلف بازار و داراییهای متنوع، توزیع کنید. هدف اصلی این روش، پایین آوردن ریسک از طریق عدم وابستگی به یک دارایی خاص است. فلذا، اگر یکی از داراییها عملکرد ضعیفی را نشان دهد، عملکرد سایر داراییها میتواند سایر زیانها را جبران کند.
پوشش ریسک (Hedging)
پوشش ریسک یا هج کردن به معنای استفاده از ابزارهای مشتقه مانند قرارداد اختیار معامله و قراردادهای آتی برای محافظت در برابر ضررهای احتمالی است. در این روش، سرمایهگذار با خرید یا فروش ابزارهای مشتقه، هر نوع ریسک مرتبط با تغییرات قیمت یک دارایی را میتواند کاهش دهد. این استراتژی را غالباً سرمایهگذاران حرفهای و شرکتهای بزرگ استفاده میکنند تا از نوسانات قیمت در بازار در امان بمانند.
مدیریت فعال و غیرفعال داراییها
اگر یک سرمایهگذار یا مدیر پرتفوی، مدیریت فعال را انتخاب کند به صورت مستمر بازار را تحلیل و تلاش میکند تا با ایجاد تغییراتی در ترکیب داراییها بازدهی بالاتری را کسب کند. در مقابل، اگر رویکرد سرمایهگذار، مدیریت غیرفعال باشد، داراییها را بدون تغییر زیاد نگه میدارد. به این ترتیب هزینهها و ریسکهای ناشی از تغییرات پیوسته در پورتفوی را کاهش پیدا میکند.
سرمایهگذاری در اوراق بهادار با ریسک کمتر
یکی دیگر از مواردی که میتواند به شما در مدیریت ریسک کمک کند، سرمایهگذاری در اوراق بهاداری مانند اوراق قرضه دولتی یا اوراق بهادار با درآمد ثابت است. اما دلیل تأثیر این اوراق در کاهش ریسک چیست؟ این نوع اوراق بهادار به علت بازدهی ثابت و تضمین شدهای که ارائه میدهند، در مقایسه با سهام ریسک کمتری دارند و میتوانند در ترکیب پورتفوی به عنوان یک ابزار مناسب برای کاهش ریسک، مورد استفاده قرار بگیرند.
انواع ابزارهای مشتقه برای کاهش ریسک
ابزارهای مشتقه در واقع قراردادها و ابزارهایی هستند که ارزش آنها برگرفته از داراییهای پایه (مانند سهام، کالا، یا اوراق قرضه) است. استفاده از این ابزارها به سرمایهگذاران در راستای کاهش ریسک کمک میکند. از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اختیار معامله Options
- پیمان آتی Futures
- قرارداد معاوضه Swaps
قرارداد آتی بهره Forward Rate Agreement
اختیار معامله (Options)
اختیار معامله یک نوع قرارداد است که به دارنده آن، حق (نه تعهد) خرید یا فروش یک دارایی با قیمت مشخص در تاریخ معین را میدهد. با کمک اختیار معامله، سرمایهگذاران میتوانند در برابر تغییرات قیمت داراییها محافظت شوند. به عنوان مثال، اگر یک سرمایهگذار نگران پایین آمدن قیمت یک سهام است، میتواند یک اختیار فروش را خریداری کند تا در صورت کاهش قیمت، از زیان جلوگیری کند.
پیمان آتی (Futures)
قرارداد یا پیمان آتی یکی دیگر از انواع ابزارهای مشتقه است که به سرمایهگذاران امکان میدهند در آینده، یک دارایی را با قیمتی از پیش تعیینشده خریداری کرده یا به فروش برسانند. این ابزارها به خصوص در بازارهای کالایی مانند نفت، طلا و محصولات کشاورزی مورد توجه بیشتری قرار میگیرند. بنابراین شرکتها و سرمایهگذاران میتوانند ریسک نوسانات قیمت را بهتر مدیریت کنند.
قراردادهای معاوضه (Swaps)
قرارداد سوآپ یا معاوضه ابزار مشتقهای است که طرفین با یکدیگر به توافق میرسند تا جریانهای نقدی را با هم معاوضه کنند. برای مثال، قراردادهای معاوضه نرخ بهره به هر دو طرف اجازه میدهد که نرخ بهره ثابت و متغیر را با یکدیگر مبادله کرده و ریسکهای مربوط به نوسان نرخ بهره را کاهش دهند.
نکات مهم برای کاهش ریسک در سهام
در پاسخ به سؤال راههای کاهش ریسک چیست، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- انجام تحقیقات کامل پیش از انتخاب سهام
- تنوع بخشیدن به سبد سرمایهگذاری
- سرمایهگذاری با توجه به سطح تحمل ریسک فرد
- داشتن دیدگاه بلندمدت در سرمایهگذاری
- دوری از فومو (ترس از دست دادن) در مواجهه با نوسانات
- ارزیابی منظم سبد سرمایهگذاری
مطالعه موردی: مثال از مدیریت مطلوب و نامطلوب ریسک
احتمالاً در مورد بحران مالی بزرگی که در طول سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ رخ داد، شنیده باشید. در آن زمان، بسیاری از سرمایهگذاران که پرتفوی خود را به شکل مطلوبی متنوع نکرده بودند یا به سرعت در پاسخ به نوسانات بازار، سهام خود را به فروش رساندند، دچار زیانهای سنگینی شدند.
اما افرادی که سبد سرمایهگذاری خود را تنوع بخشیده و دارای مدیریت ریسک مناسب بودند، توانستند از این بحران بدون خسارات شدید عبور کنند و در نتیجه در بلندمدت بازده مثبتی را به دست آورند.
سخن پایانی
ریسک همواره عاملی مهم در هر نوع سرمایهگذاری محسوب میشود که با مدیریت درست و به کارگیری استراتژیها و ابزارهای مختلف میتوان آن را کاهش داد. روشهایی نظیر تنوعبخشی، پوشش ریسک و استفاده از ابزارهای مشتقه از جمله استراتژیهای مؤثر در این زمینه هستند.
علاوه بر آن، ابزارهای مالی مختلفی تظیر بتا، نسبت شارپ و VaR به سرمایهگذاران این امکان را میدهند تا ریسکهای سرمایهگذاری خود را با دقت بیشتری اندازهگیری کنند و در نتیجه تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند.