این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب بلاک چین و قانون خلاصه برداری شده است!
خلاصه کتاب بلاک چین و قانون
آزادی و قانون، دو مفهوم جنجال برانگیز هستند. گاهی قانون باعث ایجاد آزادی میشود و گاهی همچون سدی نفوذ ناپذیر در مقابل آن قد علم میکند. ماجرای بلاکچین و قوانین نوشته شده جهانی هم به همین ترتیب هستند. در حقیقت، آزادیهایی که بلاک چین با خودش به همراه آورد، عده بسیاری را خوشحال و گروه اندکی را نگران کرد. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ کتاب «بلاک چین و قانون» از «پریماورا دفیلیپی» و «آرون رایت» میرویم و از دریچه متفاوتتری به ماجرای این بستر پُر از پتانسیل نگاه میکنیم. اگر به دنبال درک متفاوتتری از ماجرای بلاک چین هستید یا میخواهید آینده آن را از نظر قوانین جهانی، پیشبینی کنید تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
نگاهی کوتاه به سرآغاز استفاده از کدها در دنیای اینترنت
در گذشته، رایانهها فقط دستگاههایی تک و تنها بودند که به هیچ طریقی نمیتوانستند با رایانههای دیگر ارتباط برقرار کنند. بعد از مدتی، اوضاع بهتر شد و کامپیوترها توانستند با کمک کابلهای چند متری به هم متصل شوند. در میانه جنگ سرد آمریکا و روسیه، یک پژوهشگر توانست اطلاعات را به روشی غیر معمول از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر بفرستد.
همین کشف به زیر بنای تحقیقات صنایع دفاع آمریکا تبدیل شد. با تکمیل این تحقیقات، آنها موفق به ایجاد اولین شبکه رایانهای شدند. کمکم اساتید دانشگاه و پژوهشگران از این شبکه برای انتقال اطلاعات و منابع خودشان استفاده کردند. تلاش برای پیشرفت و گسترش این شبکه با قدرت به پیش میرفت و در طول چند ده سال بعد، اینترنت بینالمللی به شکل و شمایلی که امروز آن را میشناسیم درآمد.
گسترش اینترنت، آغاز دغدغهها و پیدا شدن یک راهحل
در ادامه کتاب بلاک چین و قانون به یکی از مهمترین دغدغههای فضای مجازی میرسیم؛ یعنی امنیت اطلاعات و حفظ حریم خصوصی. اینترنت به سرعت در حال گسترش بود اما اطلاعاتی که بین کاربران رد و بدل میشدند کاملا بی حفاظ مانده بودند. دو نابغه رمزنگاری به نامهای «دایفی» و «هلمن» برای حل این مشکل، کلیدهای عمومی و خصوصی را اختراع کردند.
روش کار به این ترتیب بود که یک کلید عمومی در دست افرادی که میخواستند میان خودشان اطلاعات را رد و بدل کنند قرار میگرفت. سپس اطلاعات با استفاده از کلید عمومی و کلید خصوصی هر فرد، نوشته و ارسال میشد. در نقطه مقصد نیز اطلاعات با استفاده از همان کلید عمومی و البته کلید خصوصی فرد گیرنده باز و قابل خواندن میشد. به این ترتیب کسی نمیتوانست در میانه مسیر، اطلاعات را بگیرد و آنها را دستکاری کند.
مهاجرت از کلاینت سرورها به شبکههای همتا به همتا
اینترنت خیلی زود جای خودش را در میان کاربران معمولی باز کرد؛ اما هنوز تا تبدیل شدن به یک شبکه تمام عیار جهانی فاصله زیادی داشت. در ابتدا، اینترنت توسط کلاینت سرورها ارائه میشد. این بدان معنی بود که ارتباط کاربران به صورت یک طرفه و با مقصد سرورها انجام میشد. مدتی بعد، اولین شبکههای همتا به همتا به وجود آمدند.
کاربرانی که در این شبکهها فعالیت میکردند به طور همزمان یک سرور و کلاینت به شمار میرفتند. اولین نسل از شبکهای همتا به همتا با هدف اشتراک گذاری موسیقی بین کاربران سرتاسر جهان ایجاد شد. البته این تلاش با نقض قوانین کپیرایت از سوی کاربران، شکست خورد. بعدها مدلهای بهتر و قدرتمندتری از شبکههای همتا به همتا به وجود آمدند که قرار نبود به این سادگیها میدان رقابت را ترک کنند.
جرقه های کوچک ارزهای دیجیتال روشن شدند
در ادامه ورق زدن کتاب بلاک چین و قانون به سرآغاز ارزهای دیجیتال میرسیم. استفاده از شبکههای همتا به همتا، متخصصان رمزنگاری را به این فکر فرو برد که میتوان از پتانسیلهای این ماجرا استفادههای بیشتر و قدرتمندتری کرد. آنها به دنبال نوعی آزادی اطلاعات بودند که شبکههای همتا به همتا میتوانست آن را در اختیارشان بگذارد. در حقیقت، تلاش آنها برای ساخت و توسعه کلیدهای خصوصی و عمومی، به وجود آوردن زیرساخت مناسب برای رونمایی از پولهای دیجیتالی بود.
آنها میخواستند دسترسی و تسلط دولتها روی مردم و داراییهایشان را کمتر و کمتر کنند. به دنبال این ماجرا چندین تلاش برای ساخت ارزهای دیجیتال انجام شد که تقریبا همه آنها با شکست روبهرو شدند. چون نتوانستند به راهحل درستی برای حل مشکل «دو بار خرج کردن پول» برسند. گذشته از این، امنیت پولهای دیجیتالی هم مورد دیگری بود که هنوز راهحل دراز مدت و قابل اطمینانی برای آن پیدا نشده بود.
بیت کوین و راهحل هایش وارد می شوند
کسی که توانست مشکلات ایجاد ارزهای دیجیتال را حل کند فرد یا افرادی به نام «ساتوشی ناکاموتو» بودند. ناکاموتو از بستر «بلاک چین» برای ساخت ارز دیجیتالبیت کوین استفاده کرد. بیت کوین، پروتکلی آزاد و غیر متمرکز است. این بدان معنا است که هیچ سازمان یا گروهی آن را زیر نظر ندارد و کنترل نمیکند. هیچ کس برای داشتن یک حساب بیت کوین نیازی به اجازه از فرد دیگری ندارد. بلاک چین آزاد بود و این آزادی، فرصتهای خوب و بد نامحدودی را در اختیار کاربران قرار میداد. به همین دلیل، قانونگذاران به دنبال راهی بودند تا بلاک چین و قانون را با هم در یک راستا قرار دهند.
تلاش برای محدودسازی بلاکچین آغاز شد
آزاد بودن و عدم نیاز به شناسایی هویت کاربران در بستر بلاک چین، چیزی نبود که دولتها و سازمان به راحتی با آن کنار بیایند. به همین دلیل تا به امروز تلاششان را برای محدودسازی و حتی قانونمدار کردن بلاک چینهای گوناگون ادامه دادهاند. اکنون در کنار بلاکچینهای کاملا آزادی که متعلق به بیت کوین هستند، بلاکچینهای دیگری هم مانن «ریپل» وجود دارند که کاربران نمیتوانند به صورت آزادانه وارد آن شده و به فعالیت مشغول شوند. در عوض، گروه مشخصی بر اعضا، هویت، ورود و خروج آنها نظارت میکند. به این ترتیب، کاربران تنها پس از تایید شدن هویتشان توسط این گروه میتوانند فعالیت خود را در آن بلاکچین آغاز کنند.
وقتی سیستم پرداخت جهانی، لنگان لنگان پیش میرود
در ادامه کتاب بلاک چین و قانون به سیستمهای پرداخت میرسیم. اوضاع سیستمهای پرداخت یا نقل و انتقال جهانی چندان خوب نیست. کارمزدهای بالا و سرعت پایین، مشکلات زیادی را برای مردم به وجود آوردهاند. ماجرا به حدی پیچیده است که اگر شما پولتان را در یک چمدان بریزید و آن را به کشور دیگری ببرید، خیلی سریعتر از سیستم نقل و انتقال بینالمللی و بدون پرداخت کارمزد، به هدفتان میرسید.
مشکل اینجا است که همه نمیتوانند این کار را انجام دهند؛ چه از نظر امنیتی، چه از نظر مسافت و حتی حجم پولهایی که باید جابهجا شوند، این کار عملا غیر ممکن است. به همین دلیل، سیستمهای پرداخت بینالمللی در حال تقلا کردن برای سر و سامان دادن به این اوضاع هستند.
ریپل، بلاک چینی که نقل و انتقال را سریعتر از جت انجام میدهد
«ریپل» که بلاک چین مجوزدار ویژه خودش را دارد به عنوان یک راه نجات برای نقل و انتقال بینالمللی پولها شناخته میشود. سازوکار نقل و انتقال پول در این بستر در قالب چند معامله صورت میگیرد. به این ترتیب، در عرض چند ثانیه، انتقال پول انجام میشود. این در حالی است که برای انجام این کار، کارمزدی دریافت نمیکند. به همین دلیل، اکنون کشورهایی مانند آمریکا، آلمان و استرالیا در حال گنجاندن این شیوه نقل و انتقال در بستر فعالیتهای خودشان هستند.
پایه های حریم خصوصی در بلاکچین به لرزه افتاده است
در ابتدا، آزادی و فعالیت ناشناس، دو مورد از ویژگیهای برجسته بلاکچینها بودند که درست در مقابل بلاک چین و قانون قرار میگرفتند. کسی نمیتوانست کاربران را شناسایی کرده یا با ردیابی تراکنششان آنها را پیدا کند؛ اما رفتهرفته، این ماجرا رنگ باخت. اکنون هویت کاربران در بلاکچینی مثل بیت کوین از ناشناس به نیمهناشناس و حتی کاملا مشخص، تغییر کرده است. گذشته از این، نهادهای دولتی این توانایی را پیدا کردهاند که با کشف الگوهای تراکنش کاربران، آنها را کاملا شناسایی کنند.
شناسایی کاربران در بلاک چین چه تبعاتی دارد؟
ماجرا به این سادگی هم نیست و البته باید بگوییم که به سرآغاز حضور اینترنت در جهان هم بسیار شبیه است. دولتهای استبدادگر، زورگو و محافظهکاری مثل چین که به دلیل ترس از دست دادن قدرت و میزان تسلطشان بر مردم در همان ماههای نخستین ورود اینترنت بینالمللی، درب آن را به روی مردمشان بستند و آن را با انواع و اقسام سانسورها محدود کردند، میتوانند دوباره این کار را با بلاکچین و قانون هم انجام دهند.
البته این محدودسازیها فقط برای مردم است و دولتمردان به راحتی و بدون هیچ مشکلی از تمام خدمات رایگان ارائه شده جهانی نهایت بهره را میبرند. آنها ترس از دست دادن قدرتشان را با بستن چشم و گوش مردم، آرام کردهاند. در مورد بلاک چین هم میتوانند ورود افراد مشخصی که با آنها مخالف هستند را محدود کنند، تراکنشهای مردمشان را زیر نظر بگیرند و خودشان آزادانه به استخراج بیت کوین بپردازند. این تنها نمونهای کوچک از خطر کاهش حریم خصوصی در بلاکچین است.
قراردادهای هوشمند در مقابل قراردادهای کاغذی
یکی دیگر از مزیتهای بلاک چین، ایجاد قراردادهای هوشمند است. این نوع از قراردادها به طور خودکار اجرا میشوند، غیر قابل تغییر هستند و نکته مبهمی در آنها دیده نمیشود. این نوع از قراردادها هم به کام بسیاری از قدرتمندان خوش نمیآید. در واقع، آنها نگران هستند که از مزیتهای این قرارداد هوشمند برای انجام خودکار فعالیتهای مجرمانه استفاده شود. از طرفی، اجرای خودکار قراردادها هم نوعی دردسر به شمار میرود. چون به محض اجرای قرارداد، نمیتوان راهی برای جلوگیری از آن پیدا کرد. مگر اینکه طرفین قرارداد از قبل، شرطی را در نظر گرفته باشند.
خطر دیگری که وجود قراردادهای هوشمند برای سیستم فعلی تجارت دارد، کوتاه کردن دست دلالان و واسطههای معتبری است که از این راه میلیاردها دلار پول به جیب میزنند. وقتی خریدار و فروشنده در طی یک قرارداد هوشمند خرید و فروش خود را انجام دهند دیگری نیازی به چنین واسطههای گران قیمتی پیدا نمیکنند.
بلاک چین و قانون؛ مشکلات قراردادهای هوشمند چگونه حل میشوند؟
قراردادهای هوشمند، ویژگیهای خوب زیادی دارند اما خالی از مشکل نیستند. اگر گروهی با استفاده از آگاهی اندک طرف مقابلشان با او یک قرارداد هوشمند بسازند، دستورهای پرداخت به طور خودکار از حساب طرف مقابل برداشت میشود و تلاشهای او برای متوقف کردن این ماجرا راه به جایی نمیبرد.
به همین دلیل است که باید نهادی برای حل و فصل این مشکلات وجود داشته باشد. سرراستترین نهادی که میتواند با قدرت خود این مشکلات را برطرف کند دادگاه است. اگر دادگاه به این نتیجه برسد که یک قرارداد هوشمند به طور ناعادلانه و در راستای اهداف غیر انسانی جاری شده است این قدرت را دارد که با کمک متخصصان، جلوی اجرای آن قرارداد را بگیرد و مجرمان را به پرداخت خسارت محکوم کند.
چرا جهان به وجود بلاک چین نیاز دارد؟
گذشته از مشکلاتی که دولتها و نهادهای قانون گذار با بلاکچین و میوه آن یعنی ارزهای دیجیتال دارند، راهی برای جلوگیری از این تکنولوژی وجود ندارد. چون بلاک چین، تکنولوژی آینده است و نسل دیگری از تحولات پس از ظهور اینترنت و وب را به وجود میآورد. به همین دلیل است که دوستی بلاکچین و قانون، تنها راه چاره برای آینده به شمار میرود. بیایید نگاهی به چند مورد از قابلیتهای بلاکچین برای مردم جهان بیندازیم:
بلاکچین، نسل جدیدی از رفاه اجتماعی را به وجود می آورد
جهان، سرشار از پتانسیلهای بیانتها است و این بدان معنی است که روی کره زمین بسیار بیشتر از آنچه که فکرش را میکنیم، منابع وجود دارد. با این حساب، رفاه اجتماعی یکی از پایهایترین چیزهایی است که تکتک انسانهای روی زمین باید از آن برخوردار باشند. اما در کمال تعجب میبینیم که چنین چیزی وجود ندارد. چون دولتها و قدرتها به جای آنکه این منابع را به درستی مورد استفاده قرار دهند، آن را برای خودشان و فرزندانشان کنار میگذارند و در عوض، گوش مردم را با مفهومهایی مثل «کمیابی»، «کاهش منابع طبیعی»، «قحطی آب»، «تمام شدن منابع نفتی» و … پر میکنند. شفافیت بلاکچین میتواند جلوی این دروغگوییها را بگیرد و چشم مردم را به جمال فرصتها و پتانسیلهایی که درست بیخ گوششان است، روشن کند.
با وجود بلاک چین، پول، دوباره ارزشمند می شوند
اکنون دیگر پولهای رایج در جهان حتی دلار، مانند گذشته ارزشمند نیستند. این مورد هم به طور مستقیم به دلیل فسادهای مالی، رانت خواری و هزار و یک جور حقه معتبر جهانی است که دولتمردان و سیاستمداران از آن برای پر کردن جیب خودشان استفاده میکنند. بانکها که در گذشته، محلی برای ارائه سرمایه به کارآفرینها و کسب و کارها بودند اکنون در آستانه ورشکستگی قرار دارند و حاضر نیستند برای حفظ ارزش پول مردم، قدمی بردارند. بلاک چین و ارزهای دیجیتالی میتوانند جایگزین بسیار خوبی برای کاغذهای بیارزش کنونی باشند. چون دارایی ارزشمند مردم را حفظ میکنند و آن را از یک بازیچه به سرمایه تغییر میدهند.
اطلاعات به شکلی درست سازماندهی می شوند
اکنون عصر اطلاعات است. اما اگر فکر کردید که دولتمردان، سیاستمداران و قانونگذاران هم همسو با این عصر قدم برمیدارند سخت در اشتباه هستید. آنها هنوز سرشان با دفتر و کاغذهای قدیمیشان گرم است و قدمی برای اصلاح این موضوع بر نمیدارند. تنها کاری که میکنند دادن وعدههای بزرگ برای ایجاد دولت الکترونیک و به وجود آمدن تغییرهای بزرگ است.
به دنبال همین ماجرا، مردم با اطلاعات کاغذی، دچار مشکل شدهاند؛ مثلا یک زمین به نام چند نفر سند میخورد و همه آنها هم مدرک رسمی و معتبر آن ملک را دارند یا عدهای برای به دست آوردن یک وام کوچک، دهها کفش آهنی پاره میکنند و برخی دیگر به راحتی خوردن یک لیوان آب، چند ده میلیارد وام میگیرند. بلاکچین این پتانسیل را دارد که با سازماندهی اطلاعات، از ایجاد چنین ماجراهایی جلوگیری کند و چرخ اقتصاد را در گردش نگه دارد.
پیام اصلی «پریماورا دفیلیپی» و «آرون رایت» در کتاب «بلاک چین و قانون» چه بود؟
میتوان این کتاب را نوعی روشنگری و موشکافی قانونی ماجرای بلاک چین به شمار آورد که در کمتر کتابی راجع به آن صحبت شده است. در این کتاب، بلاک چین از نظر قراردادها، سیستم اطلاعات، حریم خصوصی، خرید و فروش، ایجاد بازارها، قوانین کپی رایت و … مورد بررسی قرار گرفت که به جای خودشان سوال برانگیز هستند.
نظر شما چیست؟
آیا شما با روند قانونی سازی بلاک چین و ارزهای دیجیتال، موافق هستید یا مخالف؟ لطفا دلیل موافقت یا مخالفت خودتان را برایمان بنویسید.
به این مقاله امتیاز دهید
(۱۶۵ رای)
۴.۴/۵
۱۲۳۴۵
ترتیبی که برای خواندن مقالات خلاصه کتاب تخصصی ارزهای دیجیتال به شما پیشنهاد میکنیم: