این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب انقلاب بلاک چین خلاصه برداری شده است!
انقلاب بلاک چین
جهان، هر روز در حال تغییر است. بشر از زندگی در غارها به سمت شهرنشینی حرکت کرد؛ این یک انقلاب بود. کسب و کارهای بی قانون و پراکنده در قالب یک بازار جهانی به تجارت مشغول شدند؛ این یک انقلاب بود.شرکت های سنتی به قلب اینترنت راه یافتند و طعم فروش محصولات و خدمات آنلاین را چشیدند؛ این هم یک انقلاب بود. اکنون، بشر با انقلاب دیگری روبه رو گشته است. نسل جدیدی از اینترنت در حال قدرت گرفتن است؛ چیزی که می تواند از تمام تغییرات گذشته تاثیرگذارتر باشد. «انقلاب بلاک چین»، تحولی است که تمام کارآفرین های باهوش، تاجران، کارمندان، هنرمندان و هر کسی در هر جایی از جهان به آن نیاز دارد.
این تکنولوژی، معادله بازی را بر هم می زند و شکل و شمایل تازه ای به آن می بخشد. در این قسمت از خانه سرمایه سری به کتاب «انقلاب بلاک چین» اثر «دان تاپ اسکات» و «الکس تاپ اسکات» می زنیم تا کمی عمیق تر با این تحول، آشنا شویم.
جایی که اکنون هستید، همان مکانی است که کسب و کارهای باهوش سنتی، قبل از جهانی شدن اینترنت در آن ایستاده بودند. اگر می خواهید به جای مقاومت در برابر سیل تغییرات جدید با جریان آن همراه شوید، این مقاله را از دست ندهید.
ماجرای اینترنت بی نوا و قُلدرانی که او را احاطه کرده بودند.
به وجود آمدن اینترنت، جهان را با تحول بزرگی همراه کرد. افراد زیادی که در دنیای آفلاین، راهی برای عرض اندام در مقابل غول های تجاری پیدا نمی کردند با کمک اینترنت توانستند استعداد خود را پیش چشم جهان به نمایش بگذارند و با سرعت بالاتری به موفقیت برسند.
این ماجرا عالی بود اما کافی نبود. چون کم کم قدرتمندان دنیای آفلاین این دنیای آنلاین را به رسمیت شناختند با پول های خود وارد این سرزمین جدید شدند.
گذشته از این، اینترنت همچنان مشکلاتی همچون امنیت پایین را با خود به دوش می کشد و نتوانسته است برای آن راه حل هایی همیشگی پیدا کند. این ماجرا باعث شد تا کاربران برای تعیین هویت یکدیگر، دست به دامان نهادهای قدرتمند و معتبر آفلاین شوند.
بانک ها، موسسه های مالی و حتی دولت از این ماجرا به نفع خودشان بهره بردند و آن را به اهرمی برای سرک کشیدن در اطلاعات مردم، رهبری افکار آنها به سمتی که می خواستند و حتی تحت فشار گذاشتن ملت ها تبدیل کردند.
دنیایی که اینترنت نوید آن را به مردم جهان می داد حالا به سرگرمی افرادی تبدیل شده است که در ابتدا آن را ناچیز و بی قدرت در نظر می گرفتند. اینترنت به کمک احتیاج دارد. اما چه کسی می تواند یک بار دیگر دست به انقلابی جهانی بزند و اعتبار را به دنیای آنلاین بازگرداند؟
در میان این اوضاع مه آلود، فرد یا گروهی با هویتی نامعلوم، شبیه به قهرمان داستان های تخیلی پیدا شدند و درست هنگامی که صنعت ملی جهان داشت سراشیبی سقوط را طی می کرد، رمزارزی به نام «بیت کوین» را ساختند و آن را در بستری به نام بلاک چین قرار دادند. با وجود آنکه رمزارزها بسیار مهم هستند اما چیز مهم تر و پازل گمشده اینترنت، «بلاک چین» بود.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
چرا بلاک چین، ایده ای انقلابی است؟
بزرگ ترین و پررنگ ترین نکته ا ی که بلاک چین را به یک ایده انقلابی تبدیل می کند وجود «امنیت» است. این تکنولوژی به تمام کاربران از سرتاسر جهان کمک کرد تا دست واسطه های قدرتمند دولتی را کوتاه کرده و در فضایی امن به فعالیت بپردازند.
هر کسی از هر گوشه ای از جهان به شرط داشتن اینترنت می تواند از امکانات بلاک چین استفاده کند. ارزهای دیجیتال، تنها بخشی از ماجرای این تحول به شمار می روند.
انقلاب بلاک چین با خودش سوغاتی های فراوانی آورده است؛ امنیت، سرعت بالا، هزینه اندک، عدم امکان هک، کاهش اشتباه ها و مرکززدایی، نمونه هایی ارزشمند از دستاوردهای این تکنولوژی به شمار می روند.
بلاک چین دفتری جهانی و دیجیتالی است که می تواند تمام داده های مهم را در قلب خودش ذخیره کرده و آن را از دسترس افراد فرصت طلب دور کند.
این تکنولوژی، آینده بسیاری از کسب و کارها را دستخوش تغییرات شگرفی خواهد کرد. بانک داری، حسابداری، سیستم های گسترده مالی، ذخیره سازی داده ها، اینترنت اشیا و چیزهای زیادی از این دست دچار تحولات بزرگی خواهند شد.
بسیاری از مدیران و متخصصان جهانی بر این باور هستند که شاید در کمتر از 20 سال آینده، انقلاب بلاک چین به چیزی بسیار عادی همچون اینترنتی که اکنون می شناسیم تبدیل شود.
سازندگان اولیه ارزهای دیجیتال با خودشان فکر نمی کردند که به پدران نسل دوم اینترنت تبدیل شوند. تلاش آنها برای افزودن ویژگی های ریز و درشت به بلاک چین، تنها با هدف افزایش کارایی بستر ارزهای دیجیتال بود.
آنها می خواستند ارزی جهانی ایجاد کنند که به وسیله تمام مردم جهان قابل استفاده باشد. غافل از آنکه در کنارش گنجی برای تحول جهان را به وجود آوردند.
بلاک چین، انتخاب آیندگان است؛ از آن جا نمانید!
شاید بسیاری از کسانی که در حال خواندن این واژه ها هستند دل خوشی از ارزهای دیجیتال نداشته باشند. حتی برعکس؛ شاید معامله گرانی زبردست باشند که زیر و بَم ارزهای دیجیتال را درآورده اند و سودهای کلانی از دنیای رمزارزها نصیبشان شده باشد.
چه این طرف خط باشید و چه آن طرف، صمیمانه به شما پیشنهاد می کنیم که پیگیر انقلاب بلاک چین باشید. چون این تکنولوژی، چیزی است که دیر یا زود با زندگی و کار شما گره می خورد. بنابراین، غافل ماندن از آن یا بی توجهی به هویتش به نفعتان نخواهد بود. نباید به سرنوشت کسب و کارها و اشخاصی دچار شوید که به هنگام ورود اینترنت، شمشیرهایشان را از رو بسته بودند و از انتقال کسب و کارشان به آن جلوگیری می کردند.
شکست و کاهش سودآوری آنها نتیجه مقاومتشان در برابر تغییر بود. این در حالی است که همراه شدن با موج تغییرات می تواند مسیرهای درآمدی جدیدی را برایتان به وجود بیاورد.
جدالی میان فناوری و منطق کاغذی
ظهور اینترنت با قول های فراوانی همراه بود، مثلا امنیت، انتقال اطلاعات با سرعت بالا، کاهش چشمگیر استفاده از کاغذ، ایجاد شغل های جدید و مواردی از این دست نمونه هایی از این قول ها هستند. اکنون که در حال خواندن این گفتار هستید به خوبی می دانید که بسیاری از این وعده و وعیدها در حد حرف باقی ماندند.
مثلا امنیت در اینترنت، چیزی کمتر از یک شوخی نیست. یک هکر با مهارت، پشت هیچ دیوار نفوذی معطل باقی نمی ماند. این در حالی است که اینترنت در خوان اول خود یعنی توزیع عادلانه این تکنولوژی، درجا می زند.
بعد از گذشت سال ها از ظهور اینترنت، هنوز بیش از یک میلیارد نفر در جهان وجود دارند که رنگ آن را به چشم ندیده اند و از فرصت های آن بی بهره مانده اند. گذشته از این، دولت ها، سازمان ها و سیستم های مالی هنوز هم بر پایه همان سیستم سنتی کاغذی اما این بار بدون حضور کاغذ، کار می کنند.
اگر سری به انتقال پول از یک کشور به کشور دیگر بزنید با سیستمی کُند، ناکارآمد و حتی قدیمی روبه رو می شوید که به چندین و چند واسطه برای تمام کردن کارش نیاز دارد. بدون شک، نسل اول اینترنت، یعنی همین چیزی که اکنون در دسترس ما قرار دارد نتوانست به تمام آرمان های بزرگش برسد.
به عقیده بسیاری از متخصصان و مدیران جهانی، اینترنت نسل اول باید در مسیر مسابقه سرعت، امنیت و عدالت، چوب خود را به نسل دوم اینترنت بدهد و ادامه مسیر را به دست او بسپارد.
برخی معتقدند که اشکال کار اینترنت در اجرا کردن یک تکنولوژی روی زیرساخت های چند صد ساله قدیمی است. این هم یکی دیگر از دلیل هایی است که انقلاب بلاک چین را با موفقیت به پیش می برد. بلاک چین، روی هیچ زیر ساخت قدیمی قرار نگرفته است. بنابراین، دست اندازهایی که نسل اول اینترنت با آنها روبه رو شد در نسل دوم، معنا و مفهومی ندارند.
چرا بانک ها از تغییر، گریزان هستند؟
یکی از دلایلی که سیستم بانکداری قدیمی را از انقلاب بلاک چین فراری می دهد کوتاه شدن دست بانک ها از کارمزدهای ریز و درشتی است که به بهانه های گوناگون در فرایند سیستم بانکی جای داده شده اند.
برای بانک ها طولانی شدن فرایند به معنی دریافت کارمزد بیشتر است. بنابراین، باید به آنها حق بدهید که دوست نداشته باشند به سمت بلاک چین، تغییر جهت دهند. البته اگر سیستم بانکداری کمی هوشمندانه تر به این ماجرا نگاه می کرد می توانست سهم خود را از تحول پیش رو بردارد.
در آینده ای نه چندان دور، زمانی که سیستم های بانکی به صورت یکپارچه در بستر بلاک چین قرار می گیرند، هزینه های نقل و انتقال پول به شدت کاهش پیدا می کند، سرعت انتقال به شکل اعجاب انگیزی بالا می رود و مشتری ها به جای چندین روز انتظار برای نقل و انتقال پولشان تنها کافی است 10 دقیقه صبر کنند.
همچنین اقدام های دست و پا گیر برای شناسایی و تایید هویت طرفین معامله از بین می روند و ریسک های رنگارنگ که برگرفته از سیستم قدیمی بانکداری هستند ناپدید می شوند.
در این میان، بانک ها هم می توانند بیش از 20 میلیارد دلار از هزینه های خود را کاهش دهند و به طور همزمان به افراد بیشتری خدمت رسانی کنند. این به معنای واقعی، یک تحول در سیستم بانکداری جهان به شمار می رود.
پلتفرم اتریوم، یک خانه تکانی اساسی از ایجاد تا مدیریت شرکت ها بر بستر بلاک چین
همان طور که در طول گفتگوهایمان بارها اشاره کردیم، تکنولوژی بلاک چین تنها به ارزهای رمزنگاری شده محدود نمی شود. این بستر می تواند زمینه ای مناسب برای رشد و تحول شرکت های گوناگونی باشد که می خواهند خارج از خط کشی های اداری، کار و پیشرفت کنند. شرکت «ConsenSys» که یکی از شرکت های توسعه پلتفرم اتریوم است نمونه ای جالب از این ماجرا به شمار می رود.
این شرکت که روی طراحی، ساخت و توسعه اپلیکیشن ها بر بستر اتریوم کار می کند به معنای واقعی سازوکار بلاک چین را در عمل به نمایش می گذارد. در «ConsenSys» سِمَت مدیرعامل در حد یک مشاور، پایین آمده است، خبری از رمز و رازهای سیستم اداری نیست و همه کارمندان به طور همزمان، سهام دار شرکت هم هستند.
آنها آزادی عمل عجیبی برای پیش بردن اهداف شرکت دارند. هر کدام از اعضا می تواند به انتخاب خودش، بخشی از یک پروژه را بر عهده بگیرد یا حتی به مسیر حرکت پروژه های دیگران جهت دهد.
سیستم امتیازدهی که در قلب این شرکت، راه اندازی شده به کارمندان این فرصت را می دهد تا از نهایت خلاقیت خود برای حل کردن مشکلات، ارزشمندتر کردن سهام شرکت و به دست آوردن جایزه تعیین شده برای هر عملکرد روبه جلو استفاده کنند. فضا در این کسب و کار نوآور، درست در نقطه مقابل شرکت هایی است که بر اساس فرایندهای قدیمی و خاک خورده اداره می شوند.
فعالیت پشت درب های بسته، افزایش حقوق برای کسانی که واقعا کاری انجام نمی دهند، طولانی بودن گام های پیشرفت، غوطه ور بودن در کاغذبازی های اداری و در کل، حرکت به سمت ثروتمند شدن بدون بهبود شرایط زندگی و کار، نمونه ای از مشکلات این شرکت ها به شمار می روند.
با وجود آنکه «ConsenSys» هنوز به قد و قواره شرکت های کهنسال و بزرگ جهانی نرسیده است اما روندی که مثل خون در رگ های این شرکت جریان دارد همراه با خودش انقلاب بلاک چین را به دوش می کشد و عطر آن را در فضای کسب و کار نسل آینده پخش می کند.
آیا Blockchain تنها به درد کسب و کارهای نوآور می خورد؟
تمام کسب و کارها، چه نوآور و انقلابی مانند «ConsenSys» و چه پایه، مانند املاک، غذا، پوشاک و … می توانند از امنیت، سرعت و کاهش هزینه ها در بستر بلاک چین، نهایت استفاده را ببرند. یک کسب و کار اجاره املاک را در نظر بگیرید. در یک وب سایت عادی که خارج از «Blockchain» کار می کند، امنیت واقعی دیده نمی شود.
از طرفی، فعالیت هایی مانند خرید، فروش و اجاره ملک، زیر نظر یک فرد سوم قرار می گیرد که از قضا از دو طرف معامله پورسانت های خوبی دریافت می کند.
در بیشتر این سایت ها، مالک و مستاجر، اجازه ندارند که خارج از محیط سایت با یکدیگر ملاقات کرده یا مبلغی را رد و بدل کنند. چون اگر این اتفاق بیفتد، دیگر پورسانتی به آن فرد واسطه تعلق نمی گیرد.
دردسرهای تعیین هویت، نبود اعتماد میان طرفین، در معرض خطر قرار گرفتن اطلاعات خصوصی، افزایش ریسک و کلاهبرداری ها و البته بازه زمانی طولانی برای نقل و انتقال پول، کار کردن با چنین وب سایت هایی را بسیار سخت می کند.
فرآیند اعتمادسازی
در نقطه مقابل، وقتی یک کسب و کار املاک روی بستر بلاک چین اجرا می شود، فرایند اعتماد سازی را به همان روشی که معامله گران، ارزهای دیجیتال را خرید و فروش می کردند انجام می دهد، سرعت انتقال پول به کمتر از چند دقیقه کاهش می یابد و مالک و خریدار یا اجاره کننده می توانند در فضایی خارج از سایت هم با یکدیگر ملاقات کنند.
سیستم های تعیین اعتبار و تایید هویت که در «Blockchain» مورد استفاده قرار می گیرند روند اعتمادسازی را میان افراد غریبه بسیار روان و قابل اطمینان می سازد.
البته ماجرا فقط به بستر سایت و تراکنش ها محدود نمی شود. تنها تصور کنید که اگر انقلاب بلاک چین و اینترنت اشیا با هم ترکیب شوند، چه امکانات و فرصت های بی نظیری برای این سایت ها به وجود می آیند.
به عنوان مثال، شما می توانید مرحله دریافت یا تحویل خانه – رد و بدل کردن کلید فیزیکی – را به طور کلی حذف کرده و آن را به بستر بلاک چین منتقل کنید. به این صورت که پس از انجام معامله، کلیدهای هوشمند خانه برای شما فعال می شوند و نیازی به حضور صاحبخانه در محل نخواهد بود.
وقتی Blockchain کارها را برای انسان ها راحت تر می کند!
پژوهشگران، کارآفرینان و محققان بر این باور تاکید دارند که استفاده کردن از تکنولوژی بلاک چین می تواند شکل و شمایل خدمت رسانی به انسان ها را دستخوش تغییراتی شگرف کند.
تصورش را بکنید اگر سیستم های خدمات رسانی پایه ای شهری مثل آب، برق، گاز و خطوط تلفن، نوعی دستگاه هوشمند در بستر «Blockchain» بودند چه تحولی در سرعت، کیفیت و کاهش هزینه ارائه خدمات به وجود می آمد. کمترین فایده این کار، تعمیر و جایگزینی بخش های آسیب دیده با بخش های سالم است آن هم به شکلی که وقفه ای در خدمت رسانی به وجود نیاید.
بیایید کمی جلوتر برویم. چه می شد اگر اداره شبکه هایی مانند برق یا آب را از انسان ها می گرفتیم و آن را به خودش واگذار می کردیم؟ شاید اولین مزیتی که به ذهنمان برسد، کاهش خطای انسانی، افزایش بازده و سرعت عمل به هنگام بروز بحران باشد.
ناسازگاری های شکل جدید رفاه در قرن 21
شیوه های نوین کسب ثروت که با اینترنت متولد شدند به میلیون ها کارآفرین خفته فرصت دادند تا با راه اندازی کسب و کار خودشان بسیار سریع تر از پدران خود ثروتمند شوند. آنها یاد گرفتند که چطور پولشان را به بهترین منبع تولید پول های بیشتر تبدیل کنند. اما در این میان، میلیاردها نفر وجود داشتند که نمی توانستند از طریق این شیوه جدید به ثروت دست یابند. این ماجرا باعث ایجاد نوعی شکاف طبقاتی مدرن در قرن 21 شد.
از طرفی، معافیت های مالی برای این ثروتمندان جدید، بار جدید مالیاتی را به گروه زیر دست آنها تحمیل می کرد. همین موضوع باعث می شد تا آنها بیشتر در بی پولی غرق شوند. اما این تمام ماجرا نیست.
کشورهای در حال توسعه، دست اندازهای عجیبی پیش پای کارآفرینان خود قرار می دهند و از سوی دیگر آنها را با شور و شوق به سمت تولید و ساخت کشور تشویق می کنند. این دوگانگی باعث شده است که بسیاری از کارآفرین های جوان در وضعیتی چراغ خاموش به کسب و کار خود مشغول شوند تا از دست درازی ها و مانع تراشی های دولت هایشان در امان بمانند.
به دنبال این ماجرا آنها فرصت های جهانی برای رشد کردن را از دست می دهند و در حد یک کسب و کار کوچک محلی باقی می مانند. چه می شد اگر آنها می توانستند به دور از این درگیری های خنده دار فقط به کار خودشان مشغول شوند؟
چه می شد اگر فرایند ثبت شرکت برای آنها فقط چند ساعت طول می کشید؟ چه می شد اگر اداره های رنگارنگی که بر سر راه ایجاد کسب و کارهای جوان قطار شده اند و هر کدام به شکلی خلاقانه به دنبال خالی کردن دست کارآفرینان جوان از سرمایه های اندکشان هستند به یکباره ناپدید می شدند؟
بدون شک، انجام این کارها در کشورهایی که زورگوهای لبخند به لب و عاشق تولید های پوچ بر راس قدرت قرار دارند خیالی بیش نیست. اما انقلاب بلاک چین می تواند با تکیه بر ویژگی های ذاتی خود از این موانع رد شود و شاهراهی برای حرکت این جوان های کارآفرین به وجود بیاورد.
دولت ها در کدام سنگر می جنگند؟ ایجاد راه حل یا مشکل؟
اگر بخواهیم خیلی ساده به ماجرای تشکیل دولت ها نگاه کنیم به گروهی از دل مردم معمولی جامعه می رسیم که برای حل کردن مشکلات جامعه، دور هم جمع شده اند. بزرگ ترین مسئولیت آنها فکر کردن و یافتن راه حل برای مشکلات، دستور دادن به تیم های مختلف برای ساخت و توسعه و در کل، روان کردن جریان پول و حفاظت از دارایی های مادی و معنوی مردم است.
کمی فکر کنید. آیا دولت هایی که اکنون در جهان بر سر قدرت نشسته اند چنین کارایی هایی دارند؟ متاسفانه باید اعتراف کنیم که هوش بشری نتوانست از مفهوم دولت به شکل مثبتی بهره برداری کند.
اکنون دولت ها به بزرگ ترین مشکلات کشورها تبدیل شده اند. آنها به جای برداشتن مانع، مدام مانع تراشی می کنند، به جای برپایی صلح و رواج تجارت بین کشورها، مدام در پی جنگ و خونریزی و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر هستند. انگار سرنوشت مردم جهان به دست چند بچه لوس افتاده است که تا به حال از کسی تشر نخورده اند.
انقلاب بلاک چین می تواند این بچه های لوس را تربیت کند. این فناوری با بی ارزش کردن موانعی که دولت ها بر سر راه مردم کشورها می تراشند آنها را دور می زند و مسیری میانبر به سمت رفاه، توزیع عادلانه ثروت و فقرزدایی باز می کند.
بلاک چین می تواند کاری که دولت ها نتوانستند یا نخواستند در طول چند صد سال انجام دهند را در مدت زمان بسیار کوتاهی به سرانجام برساند.
اینترنت نسل دوم در خدمت هنرمندان
اینترنت نسل اول، یعنی همان اینترنت معمولی خودمان، موانع زیادی را از سر راه هنرمندان برداشت. اکنون هنرمندان می توانند در جای جای دنیا و تنها با چند کلیک، اثر خودشان را در پلتفرم های مختلف به فروش برسانند. اما نباید فراموش کنیم که همین اینترنت با دیجیتالی کردن واسطه ها همچنان در حال کاهش درآمد هنرمندان و ثروتمند کردن افرادی است که هیچ بویی از هنر نبرده اند.
ناشران، سهمی کمتر از 20 درصد سود را به هنرمندان پرداخت می کنند و 80 درصد آن را برای خودشان برمی دارند. این حرکت آنها نوعی بیگاری به سبک هنری است. ناگفته نماند که حتی همین مقدار پول هم مشمول مالیات می شود و در بازه ای چند ماهه به دست هنرمند می رسد.
در این ماجرا، کسی که بیش از همه زحمت می کشد، بسیار کمتر از چیزی که باید پول می گیرد. در واقع، صنعت هنر به سمتی حرکت می کند که انگار هنرمندان یک جامعه، کارمندان خلاق صنعت نشر هستند.
انقلاب بلاک چین می تواند مشکلاتی که به واسطه اینترنت به وجود آمده اند را از میان بردارد و بستری برای بروز خلاقیت های نهفته باشد. برای این کار، «Blockchain» باید جای ناشران را برای هنرمندان پر کند.
گذشته از سادگی انتشار، کاهش هزینه های رنگارنگ و اتوماتیک شدن فرایند پرداخت پول، این تکنولوژی می تواند بستری برای رشد هنرمندان به وجود بیاورد. در حقیقت، داده هایی که از ردیابی رفتار مشتریان در این بستر به دست می آیند راه را برای بهبود عملکرد هنرمندان واقعی هموارتر می کنند.
هنوز تا آغاز، راه زیادی مانده است
تمام مواردی که تا اینجا با هم گفتیم، تمام راهکارها، فرصت ها و سودهای توزیع شده، پشت درب های ناآگاهی و بی توجهی نسبت به آینده حبس شده اند. می توان گفت که طرفداران انقلاب بلاک چین و کسانی که از این تحول در آینده بسیار نزدیک حمایت می کنند بسیار کمتر از آن هستند که بتوانند آغازی قابل قبول را برای استفاده همه جانبه از این تکنولوژی به وجود بیاورند.
موانع سر راه توسعه بلاک چین
البته تلاش هایی در زمینه اینترنت اشیا در بستر بلاک چین، راه اندازی شرکت هایی برای توزیع آثار هنرمندان و حرکت هایی از سوی بانکداران هوشیار برای مهاجرت به بلاک چین دیده می شوند اما برای یک تحول جهانی کافی نیستند.
گذشته از این، مشکلاتی همچون مصرف بالای برق در این تکنولوژی به معضلی بزرگ تبدیل شده است. این میزان از مصرف برق می تواند آلودگی های محیط زیستی قابل توجهی را به کره زمین تحمیل کند.
بنابراین، اگر سیاره خودمان را دوست داریم باید برای رفع این مشکل، چاره ای واقعی پیدا کنیم. از طرفی، دولت ها هم بیکار ننشسته اند. آنها به این راحتی اجازه نمی دهند که یک تکنولوژی، قدرت را از چنگشان دربیاورد.
به همین دلیل، با تمام توانشان در حال مانع تراشی برای گسترش این فناوری و جلوگیری از بروز انقلاب بلاک چین هستند. زمانی که این ماجرا بتواند تمام قد عرض اندام کند، هر کسی از هر جای کره زمین می تواند با توجه به ارزشی که ایجاد می کند به سود عادلانه ای دست یابد.
به دنبال این ماجرا، دست قدرتمندانی که ثروت را دو دستی چسبیده اند و به کسی اجازه حرکت نمی دهند کوتاه می شود. آن هنگام است که فاصله ها به معنای واقعی فقط جسم ها را از یکدیگر دور می کنند اما هیچ مانعی برای تجارت، سودآوری، خلاقیت و حتی آزادی به شمار نمی روند.
نظر شما چیست؟
فکر می کنید چه موانع دیگری بر سر راه انقلاب بلاک چین قد علم کرده اند؟