یکی از مشهورترین اندیکاتورهای تکنیکالی میانگین متحرک یا (Moving average) است که توسط تعداد زیادی از معامله گران مورد استفاده قرار می گیرد. این ابزار به قدری شناخته شده است که همواره در گزارش های خبری و تحلیلی رسانه های مالی نیز مشاهده می شود. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ میانگین های متحرک می رویم و باب آشنایی با آنها را بازتر می کنیم.

میانگین متحرک چگونه عمل می کنند؟ (Moving Avrage)

میانگین قیمت در بازه زمانی مشخصی را محاسبه می کند. مثلا یک میانگین با تنظیمات دوره ای ۱۴، میانگین نوسانات قیمت طی ۱۴ میله یا کندل استیک اخیر را نمایش می دهد. میانگین قیمت از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا با بررسی آن متوجه می شویم که قیمت فعلی از میانگین خود بالاتر یا پایین تر بوده است. گذشته از این، میانگین قیمت، ملاکی برای تشخیص گران یا ارزان بودن قیمت دارایی نسبت به گذشته به شمار می رود.

انواع مووینگ اوریج ها

  1. میانگین متحرک ساده SMA
  2. میانگین متحرک نمایی EMA
  3. میانگین متحرک خطی-وزنی LWMA or WMA

میانگین متحرک ساده، میانگین واقعی قیمت ها را نشان می دهد به همین دلیل، برای تعیین سطوح مقاومت و حمایت کاربرد فراوانی دارد. اما میانگین متحرک نمایی، با دادن وزن بیش تر به داده های انتهایی، نوسان بیش تری نسبت به میانگین متحرک ساده را تجربه می کند و به همین دلیل، نسبت به قیمت یک سهم واکنش بیش تری نیز نشان می دهد.

میانگین متحرک خطی-وزنی، با دادن وزن بیش تر به داده های اخیر و کاهش وزن داده های گذشته به صورت خطی، نوسانات سهم مورد نظر را مورد بررسی قرار می دهد.

معرفی مهم ترین اندیکاتور مووینگ اوریج ها

  1. EMA 20
  2. SMA 50
  3. SMA 100
  4. SMA 200
  5. EMA 200

میانگین های ساده و نمایی چه تفاوتی با هم دارند؟

تنها تفاوت این دو نوع میانگین متحرک، در نحوه محاسبه میانگین قیمت است. در محاسبات میانگین متحرک نمایی، وزن بیشتری به داده های قیمتی اخیر اختصاص داده شده است. به همین دلیل، نسبت به میانگین ساده حرکات سریع تری دارد. در نقطه مقابل، فرمول میانگین متحرک ساده، اطلاعات قیمتی تمام کندل استیک های آن دوره را یکسان (دارای وزن مشابه) در نظر می گیرد. مقایسه انجام شده در تصویر زیر، به روشنی مشخص می کند که میانگین نمایی با سرعت بیشتری خود را با قیمت جاری بازار وفق می دهد. حالا به نظر شما این خوب است یا بد؟ جواب پرسش بالا، هیچ کدام است! در واقع مزیت هر کدام از این میانگین ها عیب دیگری به شمار می رود.

در تصویر زیر مشاهده می کنیم که میانگین متحرک نمایی، هنگام تغییر جهت قیمت واکنش های سریع تری از خود نشان می دهد. این بدان معنی است که میانگین نمایی، مستعد ارائه سیگنال های زودهنگام و کاذب بیشتری است. از طرف دیگر، میانگین متحرک ساده با سرعت کمتری خود را با نوسانات جاری قیمت انطباق می دهد. در نتیجه با استفاده از آن می توانیم به شیوه بهتری سیگنال های کاذب را فیلتر کنیم. با این حال افرادی که در معاملات خود از میانگین متحرک ساده استفاده می کنند تغییرات جهت روند را کمی دیرتر متوجه خواهند شد. چون سیگنال های آن با سرعت کمتری صادر می شوند. بنابراین در فرآیند معامله گری بر اساس میانگین های متحرک، درست یا غلطی وجود ندارد. بلکه این موضوع به تجربیات معامله گر و نحوه به کارگیری این ابزار در جریان معاملات بستگی پیدا می کند.

سرعت واکنش میانگین متحرک نمایی در برابر نوسانات صعودی و نزولی قیمت به طور قابل ملاحظه ای نسبت به میانگین ساده بیشتر است.

بهترین تنظیمات برای میانگین متحرک کدام است؟

در مرحله بعدی با این پرسش رو به رو می شویم که بهترین تایم فریم و تنظیمات دوره ای کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال باید نکاتی را در نظر بگیریم:

معامله گر روزانه هستید یا نوسانی؟

افق زمانی سرمایه گذاری و روش معامله گری شما عامل اصلی در انتخاب بهترین نوع میانگین متحرک است. افرادی که می خواهند موقعیت های معاملاتی بلندمدتی داشته باشند و علاقه ای به خروج از بازار در جریان حرکات اصلاحی کوچک ندارند باید دوره های زمانی بالاتری برای میانگین های خود انتخاب کنند. با این حال، معامله گرانی که استراتژی آن ها مبتنی بر واکنش سریع در برابر نوسانات قیمتی است و به طور مداوم در حال ورود و خروج از بازار هستند باید میانگین متحرک های با دوره کوچک تر را برگزینند. در واقع، این موضوع وجه تمایز اصلی بین معامله گران روزانه ای که موقعیت های معاملاتی آن ها حداکثر نیم ساعت باز مانده و معامله گران تایم فریم های بالاتر شامل یک یا چهار ساعته و روزانه که – در اصطلاح به آنها نوسانی گفته می شود – است. دسته اول معمولا واکنش سریعی در برابر نوسانات قیمت دارند و تعداد معاملات زیادی را در طول روز انجام می دهند. از طرفی، تفکر استراتژیک و بلندمدت برای معامله گران نوسانی بسیار مهم است. زیرا آن ها بیشتر موقعیت های معاملاتی خود را برای چندین روز باز نگه می دارند. نکته های زیر، نقش مهمی در انتخاب دوره زمانی میانگین متحرک دارند:

  1. دوره عددی ۹ یا ۱۰: تنظیمات دوره ای ۹ یا ۱۰ میانگین متحرک بسیار مرسوم هستند. زیرا در مقابل تغییرات قیمت، واکنش سریعی دارد. این اعداد به ویژه برای معاملات روزانه در تایم فریم های کوچک مناسب هستند.
  2. دوره عددی ۲۰ یا ۲۱: این یک بازه عددی میان مدت برای تنظیمات میانگین متحرک است که به طور یکسان در تایم فریم های کوچک و بزرگ استفاده می شود. میانگین متحرک ۲۱ روزه یک ابزار رایج در تحلیل تکنیکال است.
  3. دوره عددی ۵۰: عدد ۵۰ در میان معامله گران مبتنی بر میانگین متحرک بسیار محبوب است. در بیشتر موارد این میانگین به عنوان یک ابزار حمایت و مقاومت به کار برده می شود. زیرا در این شرایط با یکی از مفاهیم کلیدی تحلیل تکنیکال یعنی «اصل پیشگویی خود تحقق پذیر» نیز سازگار خواهد شد. هم چنین میانگین متحرک با تنظیمات ۵۰ به عنوان یک «ابزار روندیاب» نیز کاربرد دارد. زیرا بازه طولانی مدتی از نوسانات قیمت را تجزیه و تحلیل می کند.
  4. دوره عددی ۱۰۰ و ۲۰۰: این میانگین ها همیشه توسط معامله گران نوسانی در تایم فریم های بزرگ استفاده می شوند. حتی تحلیل بازار سهام بر اساس میانگین ۱۰۰ یا ۲۰۰ روزه در تلویزیون یا سایر رسانه های مالی نیز بسیار رایج است. در تصویر زیر، این میانگین ها بارها به عنوان حمایت و مقاومت در نمودار قیمت ایفای نقش کرده اند.

میانگین های ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه به شیوه موثری فازهای روندی و جهت آن ها را مشخص می کنند. هم چنین در نقاطی که با علامت ضربدر قرمز مشخص شده اند، این خطوط به عنوان حمایت و مقاومت عملکرد مناسبی داشته اند.

نگاهی به اصل پیشگویی خود تحقق پذیر

پیشنهاد ما این است که همواره از میانگین متحرک های محبوب با تنظیمات رایجی که دارد استفاده کنید و هرگز از تاثیر اصل پیشگویی خود تحقق پذیر غافل نشوید. در واقع، زمانی که میلیون ها نفر از فعالان بازار، رسانه های مالی و حتی ربات های معاملاتی – نرم افزارهای خرید و فروش خودکار دارایی های مالی – از یک میانگین مشابه استفاده کنند، قدرت تاثیرگذاری این ابزار بسیار بیشتر می شود.

ساز و کار استفاده از میانگین ها بر اساس پنج نشانه نموداری

اگر معامله گری با استفاده از میانگین ها را به دقت بررسی کنیم به پنج نوع کلی از نشانه های نموداری می رسیم:

جهت روند و فیلتر کردن آن

در کتاب «جادوگران بازار» یک معامله گر موفق و افسانه ای به نام «مارتی شوارتز» معرفی شده است. او که طرفدار سرسخت میانگین های متحرک بود در کتاب خود با عنوان «پیت بول؛ درس هایی از یک قهرمان معامله گری روزانه در وال استریت» در مورد استفاده از میانگین های متحرک می نویسد:

«اندیکاتور مورد علاقه من برای تعیین روند بازار، میانگین متحرک نمایی ۱۰ روزه است که آن را «چراغ قرمز و سبز» می نامم. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک نمایی ۱۰ روزه قرار گیرد، شما در وضعیت چراغ سبز یعنی بازار صعودی قرار دارید. در این شرایط باید به دنبال فرصت های خرید باشید. در طرف مقابل، اگر قیمت، پایین تر از میانگین خود باشد به معنی وجود روند نزولی و روشن بودن چراغ قرمز است. در این شرایط، راهکار هوشمندانه گرفتن موقعیت های معاملاتی فروش در زمان مناسب است. به زبان ساده، معامله گری موفق با استفاده از این ابزار، نیازمند آن است که از سیگنال های درست میانگین متحرک در راستای افزایش احتمال سودآوری معاملات خود بهره ببریم.» مارتی شوارتز از میانگین های متحرک برای تعیین جهت روند و تمایز دادن سیگنال های خرید و فروش استفاده می کند. این نکته بسیار ارزشمندی است. زیرا هرگز نباید در جریان یک روند نزولی موقعیت خرید بگیرید یا برعکس، در جریان یک روند صعودی، موقعیت فروش را دنبال کنید. در این زمینه، میانگین ها همانند یک فیلتر عمل می کنند. نکته ای که در ادامه خواهیم گفت می تواند به تنهایی یک استراتژی معاملاتی باشد:

«قیمت بالای میانگین متحرک، گرفتن موقعیت معاملاتی خرید

  قیمت پایین میانگین متحرک، گرفتن موقعیت معاملاتی فروش»

معامله گرانی که از این قانون پیروی کنند با روند غالب بازار همراه می شوند و معمولا در طول روند، فرصت های معاملاتی مناسبی نیز نصیب آن ها می شود. هم چنین تشخیص دقیق روند با استفاده از میانگین متحرک در تایم فریم بالا و برنامه ریزی برای ورود به معاملات هم جهت روند در تایم فریم پایین، یک رویکرد معاملاتی بسیار مؤثر است. تصویر زیر میانگین متحرک ۱۰۰ روزه ای را نمایش می دهد که با درجه اطمینان بالایی فرصت های معاملاتی در جهت روند بلندمدت بازار را تشخیص داده است.

اگر قیمت در فاز روندی باشد میانگین متحرک ۱۰۰ روزه به عنوان یک فیلتر تعیین جهت روند عمل می کند. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد روند بازار صعودی است و بالعکس. هم چنین شکست خط میانگین متحرک یک سیگنال مهم به شمار می رود.

استراتژی معاملاتی تقاطع طلایی

«تقاطع طلایی» یکی از متداول ترین استراتژی های پیروی از روند است. سیگنال معاملاتی استراتژی تقاطع طلایی زمانی صادر می شود که میانگین ۵۰ و ۲۰۰ روزه یکدیگر را قطع کنند. منطق اصلی تقاطع میانگین های متحرک این است که با قرار گرفتن میانگین متحرک کوتاه مدت پایین تر از میانگین بلندمدت یک چرخش مهم در بازار روی می دهد. زیرا قیمت به کمتر از میانگین بلندمدت خود کاهش یافته است. همان طور که در تقاطع طلایی موجود در تصویر زیر می بینیم این سیگنال بیشتر برای تعیین روند بلندمدت و شناسایی فرصت های معاملاتی در جهت روند مناسب است. خطوط عمودی محل های تقاطع میانگین ها را نمایش داده اند. البته در این تصویر فقط استفاده از دوره های ۵۰ و ۲۰۰ مورد نظر نبوده است و سایر ترکیب های عددی مناسب و متداول همچون ۱۲ و ۲۶ نیز در این زمینه عملکرد بسیار مناسبی دارند. این ترکیب دوره میانگین ها به دلیل کوچک بودن اعداد، واکنش سریعی دارند و در بیشتر موارد برای معامله گران کوتاه مدتی بهتر هستند.

سیگنال مربوط به تقاطع طلایی معمولا شروع یک فاز روندی جدید را نشان می دهد. در این مورد میانگین های ۵۰ و ۱۰۰ روزه در نمودار چهارساعته به کار رفته اند. میانگین های متحرک در انواع نمودارها و تایم فریم ها کاربرد دارند.

حمایت و مقاومت

میانگین های متحرک یک ابزار عمومی و پرکاربرد برای بسیاری از معامله گران هستند و حتی ممکن است برخی آن ها را به عنوان یک ابزار حمایت و مقاومت نیز در نظر بگیرند. استفاده از متداول ترین تنظیمات دوره ای میانگین ها برای بهره مندی از تأثیرات مثبت استفاده جمعی معامله گران از یک ابزار مشخص بسیار مفید است. در جریان یک فاز روندی، بسیاری از معامله گران میانگین ها را با هدف یافتن فرصت های ورود مجدد در جهت روند غالب بازار به هنگام بازگشت قیمت به محدوده میانگین متحرک در جریان حرکات اصلاحی به کار می برند. این استراتژی به عنوان ورود حین بازگشت قیمت (پولبک) یا «بوسه خداحافظی» شناخته می شود. اگر قیمت توسط میانگین متحرک حمایت شود، این یک سیگنال خرید برای بسیاری از معامله گران است. به ویژه میانگین های بلندمدت شامل ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه در این زمینه ابزار مهمی به شمار می روند، زیرا معامله گران بسیاری از آن ها استفاده کرده اند. این مورد در افزایش کارایی معاملاتی میانگین های متحرک تأثیر بسیاری دارد. در تصویر زیر، نقاط برخورد دارای ماهیت حمایت و مقاومت را با علامت ضربدر قرمز نشان داده ایم. همانند خطوط روند، معامله گران از این نقاط برخورد قیمت با میانگین برای یافتن فرصت های معاملاتی در جهت روند غالب بازار استفاده می کنند.

این تحلیل نموداری با استفاده از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه انجام شده است. تقریبا در تمام نقاط تماس، خط مربوط به میانگین به عنوان یک حمایت یا مقاومت نسبت به قیمت واکنش می دهد. اگر سایر ابزار تحلیل همچون سطوح حمایت و مقاومت افقی را نیز به این نمودار اضافه کنید تحولات قیمتی را با جزئیات کامل تری تفسیر خواهید کرد.

فاصله از میانگین متحرک

فاصله بین قیمت و میانگین متحرک، قدرت روند را نشان می دهد. هرچه قیمت، توانایی بیشتری در دور شدن از میانگین متحرک داشته باشد، حرکت قدرتمندتری خواهیم داشت. اگر قیمت به میانگین نزدیک شده یا آن را بشکند، این یک سیگنال مهم بازگشت روند است. اما اگر فاصله قیمت و میانگین متحرک افزایش یابد، این نشانه ادامه روند جاری خواهد بود. دور شدن قیمت با یک حرکت شارپی و سریع از میانگین متحرک، همیشه باید به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شود تا آمادگی وقوع یک سیگنال بازگشت روند، نظیر الگوی کلاسیک صعود و سقوط شدید (Bump and run) را داشته باشید. تصویر زیر، دور شدن قیمت از میانگین متحرک در جریان فازهای قوی روندی را به تصویر می کشد. نواحی مشخص شده با خطوط عمودی در نمودار را به دقت مشاهده کنید. شکست میانگین متحرک توسط قیمت در بیشتر موارد منجر به تغییر روند جاری بازار می شود.

در این تحلیل تکنیکی از میانگین متحرک با دوره ۵۰ استفاده شده و تأثیرگذاری آن را به روش قابل درکی نمایش می دهد. در جریان فاز روندی، قیمت از میانگین متحرک دور می شود. زمانی که روند به پایان می رسد قیمت در ابتدا به میانگین متحرک نزدیک شده و سپس به طور کامل آن را می شکند. خطوط عمودی این نقاط شکست را نشان می دهند که در بیشتر موارد ناحیه شروع یک فاز روندی بلندمدت هستند.

مومنتوم

  • معامله گر تا زمان تقاطع و جدا شدن میانگین ها از یکدیگر منتظر می ماند تا از امکان وقوع یک روند جدید اطمینان حاصل کند و سپس وارد معامله (خرید یا فروش) شود.
  • تا زمانی که این میانگین ها تقاطع یا همگرایی نداشته باشند روند غالب همچنان پابرجا است و معامله گر در فرصت های ناشی از حرکات اصلاحی وارد بازار می شود. این فرآیند تا زمانی ادامه پیدا می کند که میانگین ها همگرا شده و در نهایت متقاطع شوند.

خطوط عمودی تصویر زیر، نقاط تقاطع دو میانگین متحرک را نشان می دهند. تقاطع قیمت و میانگین متحرک در بیشتر موارد، تغییر جهت روند را به صورت کاملا ملموس نشان می دهد.

اگر دو میانگین متحرک با یکدیگر تلاقی داشته باشند روند قیمتی جدیدی آغاز می شود. فاصله بین دو میانگین متحرک در جریان فازهای روندی، قدرت روند غالب را نشان می دهد. تقاطع میانگین ها در ناحیه عمودی آبی رنگ سیگنال های کاذبی را صادر کرده است. زیرا قیمت در یک محدوده خنثی نوسان می کند. در این نمودار میانگین های متحرک با دوره های ۱۲ و ۲۶ مورد استفاده قرار گرفته اند.