تحلیل تکنیکال فارکس بر این ایده استوار است که قیمت‌ها بر طبق روندهای مختلف حرکت می‌کنند و این روندها در طول زمان تکرار می‌شوند. معامله‌گران با مطالعه‌ی الگوهای گذشته‌ی قیمت، می‌توانند فرصت‌های بالقوه‌ی خرید یا فروش را شناسایی کنند. در این راستا، ابزارهایی مانند میانگین‌ متحرک، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتورهای مختلف به معامله‌گران کمک می‌کنند تا رفتارهای پیچیده‌ی بازار را درک کنند. این مقاله خانه سرمایه ضمن آشنا کردن شما با مبانی تحلیل تکنیکال فارکس، مبنایی برای استفاده از استراتژی‌های پیشرفته‌تر ارائه خواهد داد. چه یک معامله‌گر تازه‌کار باشید و چه باتجربه و پخته، درک تحلیل تکنیکال برای پایداری در دنیای فارکس الزامی است.

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟

برای تحلیل مؤثر بازار فارکس، معامله‌گران از دو رویکرد اصلی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال استفاده می‌کنند که در ادامه هرکدام را معرفی می‌کنیم:

تحلیل تکنیکال چیست؟

بر خلاف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) فارکس صرفاً بر نمودارهای قیمت و داده‌های تاریخی تمرکز دارد. ایده‌ی چنین تحلیلی این است که تمام اطلاعات لحظه‌ای بازار، در قیمت ارز منعکس می‌شوند و معامله‌گران با مطالعه‌ی حرکات پیشین قیمت می‌توانند روندهای آینده را پیش‌بینی کنند. ابزارهایی مانند میانگین‌های متحرک، خطوط روند و اندیکاتورها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا الگوها و نقاط ورود یا خروج احتمالی را شناسایی کنند.

هر دو روش در نوع خود ارزش‌مند هستند و می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. درحالی‌که تحلیل فاندامنتال درک وسیع‌تری از علت حرکت بازار ارائه می‌دهد، تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کند تا زمان و مکان معاملات خود را به‌طور‌دقیق مشخص کنید.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

این رویکرد شامل بررسی تأثیرات احتمالی عواملی مانند داده‌های اقتصادی، رویدادهای خبری و روندهای مالی جهانی بر ارزش یک ارز است. به‌عنوان‌مثال، تغییرات در نرخ‌های بهره، گزارشات میزان تورم یا رویدادهای سیاسی، همگی می‌توانند بر قیمت ارزها تأثیر بگذارند. درواقع تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) به معامله‌گران کمک می‌کند تا تصویر اقتصادی گسترده‌تر و نحوه‌ی تأثیر آن بر حرکات بازار را درک کنند.

تحلیل‌ تکنیکال و فاندامنتال چگونه به درک بازار فارکس کمک می‌کنند؟

استفاده از تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال، به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا دید جامع‌تری از بازار فارکس داشته باشند. تحلیل فاندامنتال می‌تواند در درک روندهای بلندمدت و رویدادهای بالقوه‌ی بازار به شما کمک کند. به‌عنوان‌مثال، اگر اقتصاد یک کشور قوی‌تر شود، احتمال اینکه ارزش پول آن در طول زمان افزایش یابد وجود دارد. در‌سوی‌دیگر، تحلیل تکنیکال فارکس به شما کمک می‌کند تا بر اساس حرکات و روندهای پیشین قیمت، تصمیمات معاملاتی کوتاه‌مدت بگیرید.

تحلیل‌ تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس

معامله‌گران با ترکیب این دو رویکرد می‌توانند فرصت‌های معاملاتی محتمل‌ را شناسایی کنند. برای مثال، شما از طریق تحلیل تکنیکال می‌توانید مناسب‌ترین جفت‌ارز را بر اساس روندهای اقتصادی انتخاب کنید و سپس از تحلیل تکنیکال فارکس برای تعیین بهترین زمان ورود یا خروج از آن معاملات استفاده نمایید.

چرا تحلیل تکنیکال در معاملات فارکس مهم است؟

ماهیت نقد‌شوندگی بالا و حرکت سریع بازار تحلیل تکنیکال فارکس را در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌دهد. بر خلاف معاملات سهام یا کالا که در آن‌ها عوامل اساسی مانند درآمد شرکت‌ها یا داده‌های تولید می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر قیمت‌ها داشته باشند، بازار فارکس اغلب به احساسات بازار و نوسانات کوتاه‌مدت واکنش نشان می‌دهد.

اینجاست که تحلیل تکنیکال فارکس به یک ابزار حیاتی تبدیل می‌‌شود. این استراتژی به معامله‌گران کمک می‌کند تا شاخص‌های کلیدی را که در پیش‌بینی مسیر حرکت بازار مفید هستند، شناسایی نمایند. شما با تسلط‌ یافتن بر تحلیل تکنیکال فارکس می‌توانید تصمیمات معاملاتی آگاهانه‌تری بگیرید، زمان‌بندی خود را بهبود بخشید و در نهایت، شانس موفقیت خود را در بازار فارکس افزایش دهید.

دوره اختصاصی
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید

دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است

دریافت اطلاعات بیشتر

سه اصل اصلی تحلیل تکنیکال بر اساس تئوری داو

نظریه‌ی داو که توسط چارلز داو (Charles Dow) ارائه شده و توسط نظریه‌پردازان هم‌عصر وی توسعه یافته است، سنگ‌بنای تحلیل تکنیکال است. این نظریه دارای چندین اصل اساسی است که معامله‌گران را در درک و تفسیر هرچه بیشتر حرکات بازار راهنمایی می‌کند. طبق نظریه‌ی داو، سه‌ اصل اساسی تحلیل تکنیکال عبارتند از:

همه‌ اطلاعات، در روند قیمت بازار منعکس می‌شوند

بر اساس نظریه‌ی داو، تمام اطلاعات موجود، از جمله داده‌های اقتصادی، رویدادهای خبری و حتی احساسات پیرامون بازار در قیمت دارایی‌ها منعکس می‌شوند. این بدین معنا است که قیمت‌ها بر اساس اقدامات جمعی و انتظارات تمام فعالین بازار حرکت می‌کنند. در‌واقع بازار، اطلاعات لحظه‌ای و موردانتظار را به‌طور‌هم‌زمان در قیمت یک جفت‌ارز می‌گنجاند. در نتیجه، تحلیل‌گران تکنیکال برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی، بر نمودارهای قیمت و داده‌های تاریخی تمرکز می‌کنند و معتقدند که خود قیمت، تمام اطلاعات مورد نیاز برای درک روند بازار را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد.

قیمت در قالب روندهای مختلف حرکت می‌کند

تئوری داو معتقد است که قیمت‌ها بر اساس روندهایی که در ۳ دسته‌ی اصلی (اولیه)، اصلاحی (ثانویه) و جزئی طبقه‌بندی می‌شوند، حرکت می‌کنند. در ادامه با مفهوم روند بیشتر آشنا می‌شویم.

بازار در روندهای مختلف حرکت می‌کند

  • روندهای اولیه (Primary Trends): حرکات بلندمدتی هستند که می‌توانند ماه‌ها یا حتی سال‌ها ادامه داشته باشند. این روندها جهت کلی بازار را نشان می‌دهند. سمت و سوی روندهای اصلی ممکن است صعودی، نزولی، یا رنج (خنثی) باشد.
  • روندهای ثانویه (Secondary Trends): نوساناتی کوتاه‌مدت در میان روند اولیه هستند که اغلب از چند هفته تا چند ماه طول می‌کشند. این روندها را می‌توان به عنوان اصلاحات یا پول‌بک‌هایی (Pullback) در خلاف جهت روند اولیه دید.
  • روندهای جزئی (Minor Trends): حرکات کوتاه‌مدتی هستند که چند روز یا چند هفته‌ طول می‌کشند و می‌توانند به عنوان نویز یا حرکات کوچک قیمت در روندهای ثانویه در نظر گرفته‌شوند.

تاریخ تکرار می‌شود

یکی از اصول بنیادی تئوری داو این است که حرکت‌های تاریخی قیمت، در طول زمان مرتباً تکرار می‌شوند. این اصل، بر این قاعده استوار است که روانشناسی و رفتار بازار تمایل به برقراری ثبات دارند و این امر منجر به ایجاد الگوهای تکرارشونده‌ای در نمودارهای قیمت می‌شود. تکنیکالیست‌ها برای پیش‌بینی حرکات آتی بازار به الگوهای تاریخی مانند سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای نمودار و شکل‌گیری روند استناد می‌کنند. درواقع اعتقاد بر این است که معامله‌گران با مطالعه‌ی رفتار گذشته‌ی بازار می‌توانند الگوهای مشابه را شناسایی و چگونگی رفتار بازار در آینده را پیش‌بینی کنند.

انواع مختلف نمودارها در فارکس

در این قسمت اشکال مختلف نمودارها در بازار فارکس را به شما معرفی می‌کنیم. همچنین اطلاعاتی مزایا و معایب هرکدام ارائه می‌دهیم:

نمودارهای خطی (Line Charts)

نمودارهای خطی یکی از ساده‌ترین انواع نمودارها هستند که در معاملات فارکس استفاده می‌شوند. این نمودارها قیمت‌های بسته‌شدن (Closing Price) یک جفت‌ارز را در یک دوره‌ی زمانی خاص نشان می‌دهند و این نقاط را با یک خط پیوسته به‌ هم متصل می‌کنند. این نمودار برای برای تحلیل ساده‌ و ردیابی روند کلی در طول زمان مناسب است.

مزایا:

  • سادگی: خواندن و تفسیر نمودارهای خطی آسان بوده و برای مبتدیان مناسب است.
  • وضوح: نمودارهای خطی جهت کلی حرکت قیمت جفت‌ارز در طول زمان را به‌وضوح نشان می‌دهند.

معایب:

  • جزئیات محدود: نمودارهای خطی، اطلاعاتی درباره‌ی قیمت‌های باز شدن و همین‌طور حداقل و حداکثر قیمت یک دوره‌ی معین ارائه نمی‌دهند.
  • بینش کمتر: در مقایسه با نمودارهای کامل‌تر، ممکن است تمام جزئیات حرکات قیمت را نشان ندهند.

نمودارهای میله‌ای (Bar Charts)

نمودارهای میله‌ای با نمایش قیمت‌های باز و بسته شدن و همین‌طور حداقل و حداکثر قیمت در هر دوره‌ی زمانی، اطلاعات‌ دقیق‌تری نسبت به نمودارهای خطی ارائه می‌دهند.

انواع مختلف نمودارها در فارکس

در این نوع نمودار، هر میله نشان‌دهنده‌ی یک دوره از معاملات است و دامنه‌ی حرکت قیمت را در آن دوره نشان می‌دهد. نمودارهای میله‌ای برای معامله‌گرانی که نیاز به اطلاعات دقیق‌تری از حرکات قیمت دارند و می‌خواهند نوسانات و روند بازار را تحلیل کنند، مفید است.

مزایا:

  • اطلاعات دقیق: نمودارهای میله‌ای، قیمت‌های باز و بسته شدن و همین‌طور قیمت‌های حداقل و حداکثر را نمایش می‌دهند و نمای جامع‌تری از عملکرد قیمت ارائه می‌نمایند.
  • تحلیل روند: معامله‌گران به کمک آنها می‌توانند نوسانات قیمت و نقاط بازگشت احتمالی را درک کنند.

معایب:

  • پیچیدگی: خواندن نمودارهای میله‌ای ،علی‌الخصوص برای معامله‌گران مبتدی، می‌تواند پیچیده‌تر از نمودارهای خطی باشد.
  • جذابیت بصری کمتر: ممکن است از نظر بصری به اندازه‌ی دیگر انواع نمودارها شهودی نباشند.

نمودارهای کندل استیک (Candlestick Charts)

نمودارهای کندل استیک مقدار زیادی اطلاعات را در یک قالب جذاب بصری ارائه می‌دهند و در بین معامله‌گران فارکس بسیار محبوب هستند. در این نوع نمودار، هر کدام از کندل‌ها ضمن نشان‌ دادن قیمت‌های حداقل، حداکثر و قیمت بازشدن و بسته‌ شدن در یک بازه زمانی مشخص، دارای عناصر بصری اضافه‌ای هستند که حرکات را واضح‌تر نشان می‌دهند.

مزایا:

  • جذابیت بصری: نمودارهای کندل استیک از نظر بصری جذاب هستند و اطلاعات زیادی را در یک قالب فشرده ارائه می‌دهند.
  • تشخیص الگو: در این نمودارها به‌آسانی می‌توان الگوهای مختلف کندل‌استیک را شناسایی کرد که می‌توانند نشان‌دهنده‌ی بازگشت‌ یا امتدادهای بالقوه‌ی بازار باشند.
  • داده‌های پرجزئیات: نمودارهای کندل‌استیک نیز مانند نمودارهای میله‌ای قیمت‌های بازشدن، بسته‌شدن، حداقل و حداکثر را نشان می‌دهند؛ اما به لطف عناصر بصری بیشتر، حرکات قیمت را به‌طور‌مؤثرتری نمایش می‌دهند.

معایب:

  • دشواری یادگیری: در ابتدای کار، تفسیر کندل‌ها به دلیل تنوع الگوها و سیگنال‌ها می‌تواند پیچیده باشد.
  • حجم بیش از حد الگوها: فراوانی الگوها و سیگنال‌ها ممکن است معامله‌گران تازه‌کار را تحت‌تأثیر قرار دهد.

چرا نمودارهای کندل‌استیک محبوب هستند؟

نمودارهای کندل‌استیک به دلیل توانایی بالایی که در انتقال سریع و واضح حجم زیادی از اطلاعات دارند، بین معامله‌گران فارکس محبوب هستند. آنها الگوهای قیمت و احساسات بازار را به شیوه‌ای بصری و شهودی نمایش می‌دهند و تشخیص روندها، بازگشت‌ها و فرصت‌های معاملاتی را برای معامله‌گران آسان‌تر می‌نمایند. درواقع نمایش دقیق حرکات قیمت توسط این نوع نمودار و فراوانی الگوهای کندل استیک که ارائه می‌دهد، آن را به انتخابی ارجح برای بسیاری از معامله‌گران تبدیل می‌کند.

مفهوم روند در بازار فارکس

درک روندهای بازار برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه در معاملات فارکس، حیاتی است. روند، جهت کلی قیمت یک جفت‌ارز را در یک دوره‌ی زمانی مشخص نشان می‌دهد.

مفهوم روند در بازار فارکس

روندها را می‌توان در ۳ دسته‌ی اصلی طبقه‌بندی کرد که هرکدام را در ادامه معرفی می‌کنیم:

روند صعودی (Upward Trend)

روند صعودی یا گاوی، زمانی رخ می‌دهد که قیمت یک جفت‌ارز به‌طور‌مداوم در حال افزایش باشد. در این نوع روند، هر سقف و کف متوالی از سقف و کف قبلی بالاتر هستند. معامله‌گران در طول روندهای صعودی به‌دنبال فرصت‌های خرید می‌گردند و اغلب از شاخص‌های مختلف برای تأیید جهت روند استفاده می‌کنند. روند صعودی، نشان‌دهنده‌ی تمایلات خرید قوی و احساسات مثبت بازار است؛ جایی که تقاضا برای جفت‌ارز از مقدار عرضه بیشتر است.

روند نزولی (Downward Trend)

روند نزولی یا خرسی، از کاهش مداوم قیمت یک جفت‌ارز قابل‌تشخیص است. در این نوع روند، هر سقف و کف متوالی از سقف و کف قبلی پایین‌تر هستند. معامله‌گران در روندهای نزولی معمولاً به دنبال فرصت‌های فروش می‌گردند و از ابزارهایی مانند خطوط روند برای سنجش سمت و سوی بازار استفاده می‌کنند. روند نزولی، نشان‌دهنده‌ی فشار فروش غالب و احساسات منفی بازار است؛ جایی که میزان عرضه از تقاضا بیشتر می‌شود.

روند خنثی (Range Trend)

روند رنج یا خنثی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت یک جفت‌ارز در یک کانال افقی حرکت کرده و بین سطوح حمایت و مقاومت مشخصی نوسان می‌کند. در طور یک روند خنثی، حرکت صعودی یا نزولی واضحی در قیمت مشاهده نمی‌شود، و نمودار صرفاً بین مرز بالا و پایین در نوسان است. معامله‌گران اغلب از استراتژی‌هایی مانند رنج باند (range-bound) یا اسیلاتورها (ارتعاش‌سنج‌ها) برای شناسایی نقاط خرید یا فروش بالقوه در محدوده‌ی روند استفاده می‌کنند. روند خنثی، نشان‌دهنده‌ی بلاتکلیفی بازار یا تعادل موقت بین فشار خرید و فروش است.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال فارکس

الگوهای قیمت در نمودارها، اشکالی هستند که از حرکات قیمت یک‌ جفت‌ارز در طول زمان شکل می‌گیرند. این الگوها در تحلیل تکنیکال فارکس بسیار مهم هستند؛ زیرا به معامله‌گران کمک می‌کنند تا حرکات آینده قیمت را بر اساس داده‌های تاریخی پیش‌بینی کنند. معامله‌گران با شناخت این الگوها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌تری درخصوص زمان ورود یا خروج از معاملات اتخاذ کنند.

الگوهای بازگشتی (Reversal Patterns)

الگوهای بازگشتی، نشان‌دهنده‌ی تغییر بالقوه جهت روند غالب هستند. این الگوها نشان می‌دهند که روند فعلی ممکن است به پایان برسد و روند جدیدی آغاز شود. در ادامه، برخی از الگوهای بازگشتی رایج را بررسی می‌کنیم:

الگوی سروشانه (Head and Shoulders)

الگوی سروشانه، یک الگوی بازگشتی کلاسیک است که تغییر بالقوه‌ی وضعیت روند را از حالت صعودی به نزولی نشان می‌دهد. این الگو از سه قله تشکیل شده است:

الگوی سروشانه

  • شانه‌ی چپ: اولین قله (سقف) قیمت که با یک افت همراه است.
  • سر: قله دوم که بالاتر از قله اول است و افت دیگری را به‌دنبال دارد.
  • شانه‌ی راست: سقف سوم که از سر پایین‌تر، اما از شانه‌ی چپ بالاتر است و به‌دنبال آن، افت نهایی رخ می‌دهد.

الگوی سروشانه‌ی معکوس، برعکس الگوی اصلی است و تغییر بالقوه‌ی روند را از حالت نزولی به صعودی نشان می‌دهد. این الگو دارای سه قعر است:

  • شانه برعکس سمت چپ
  • سر: پایین‌ترین قعر در وسط
  • شانه برعکس سمت راست

سقف دوقلو و کف دوقلو (Double Top and Double Bottom)

این الگوها، سیگنال‌هایی از معکوس شدن روند فعلی هستند و تغییرات احتمالی بازار را نشان می‌دهند:

سقف دوقلو و کف دوقلو

  • سقف دوقلو: این الگو پس از یک روند صعودی شکل می‌گیرد و از دو سقف که تقریباً در یک سطح قیمت هستند تشکیل می‌شود. الگوی سقف دوقلو نشان می‌دهد که قیمت احتمالاً به سمت پایین معکوس خواهد شد.
  • کف دوقلو: این الگو پس از یک روند نزولی رخ می‌دهد و از دو کف که تقریباً در یک سطح قیمت هستند تشکیل می‌شود. تشکیل الگوی کف دوقلو نشان‌دهنده‌ی بازگشت احتمالی روند به حالت صعودی است.

سقف سه‌قلو و کف سه‌قلو (Triple Top and Triple Bottom)

الگوهای سقف سه‌قلو و کف سه‌قلو نیز بازگشت بالقوه‌ی روند را نشان می‌دهند، اما دارای یک سطح تأییدی اضافی هستند:

سقف سه‌قلو و کف سه‌قلو

  • سقف سه‌قلو: پس از یک روند صعودی شکل می‌گیرد و از سه قله که تقریباً در سطح قیمت یکسانی هستند تشکیل می‌شود. این الگو نشان‌دهنده‌ی مقاومت قوی در آن سطح است و یک بازگشت احتمالی به وضعیت نزولی را نشان می‌دهد.
  • کف سه‌قلو: پس از یک روند نزولی رخ می‌دهد و از سه قعر که تقریباً در سطح قیمت یکسانی هستند تشکیل شده‌اند. این الگو نشان‌دهنده‌ی حمایت قوی است و بازگشت احتمالی به وضعیت صعودی را نشان می‌دهد.

الگوهای ادامه‌دهنده روند (Continuous Patterns)

الگوهای ادامه‌دهنده حاکی از آنند که قیمت، احتمالاً پس از یک تثبیت (consolidation) یا وقفه‌ی کوتاه به حرکت در جهت روند قبلی ادامه خواهد داد. این الگوها بینشی از قدرت و جهت روند فعلی ارائه می‌دهند. در ادامه، برخی از الگوهای ادامه‌دهنده‌ی روند را بررسی می‌کنیم:

الگوی پرچم (Flags)

پرچم‌ها، الگوهای ادامه‌دهنده‌ی کوتاه‌مدتی هستند که به‌صورت مستطیل‌های کوچک یا متوازی‌الاضلاع ظاهر می‌شوند. الگوی پرچم معمولاً پس از یک حرکت شدید قیمت تشکیل می‌شود و نشان‌دهنده‌ی یک دوره‌ی تثبیت کوتاه‌مدت پیش از ادامه یافتن روند فعلی است. توجه داشته باشید که شیب پرچم‌ در خلاف جهت روند غالب است.

الگوی پرچم

  • پرچم صعودی: در طول یک روند صعودی شکل می‌گیرد و به سمت پایین شیب‌ دارد.
  • پرچم نزولی: در طول یک روند نزولی شکل می‌گیرد و به سمت بالا شیب دارد.

الگوی پرچم سه‌گوش (Pennants)

پرچم‌های سه‌گوش، الگوهای ادامه‌دهنده‌ای شبیه مثلث‌های متقارن کوچک هستند. آنها پس از یک حرکت شدید قیمت تشکیل می‌شوند و نشان‌دهنده‌ی یک دوره‌ی تثبیت قبل از ادامه‌ی روند هستند.

الگوی پرچم سه‌گوش

  • پرچم سه‌گوش صعودی: در طول یک روند صعودی ظاهر می‌شود و خطوط روند همگرا با شیب رو‌به‌پایین دارد.
  • پرچم سه‌گوش نزولی: در طول یک روند نزولی ظاهر می‌شود و خطوط روند همگرا با شیب‌ روبه‌بالا دارد.

الگوی مثلث (Triangles)

مثلث‌ها الگوهای ادامه‌دهنده‌ای هستند که با تثبیت قیمت در خطوط روند همگرا شکل می‌گیرند. سه نوع الگوی مثلث اصلی وجود دارد.

الگوی مثلث

  • مثلث صعودی: معمولاً در طول یک روند صعودی شکل می‌گیرد و دارای یک خط مقاومت افقی و یک خط حمایت با شیب روبه‌بالا است. این مثلث، نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی روند صعودی است.
  • مثلث نزولی: معمولاً در طول یک روند نزولی شکل می‌گیرد و دارای یک خط حمایت افقی و یک خط مقاومت با شیب رو‌به‌پایین است. این الگو، حاکی از ادامه‌ی روند نزولی است.
  • مثلث متقارن: از خطوط روند همگرا که در جهت مخالف هم شیب دارند تشکیل می‌شود. این الگو نشان‌دهنده‌ی بلاتکلیفی در بازار است و بسته به جهت بریک‌اوت (Breakout) یا شکست، می‌تواند نشانه‌ی امتداد یا بازگشت روند باشد.

درک و تشخیص این الگوهای قیمت می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند و حرکات بالقوه‌ی بازار را پیش‌بینی نمایند. بااین حال، فارغ از اینکه با الگوهای بازگشتی مواجه شوید یا الگوهای ادامه‌دهنده، موفقیت شما در معاملات فارکس، منوط به تحلیل نقش و تأثیر این الگوها در زمینه‌ی گسترده‌تر روندهای بازار است.

اندیکاتور در بازار فارکس چیست؟

در معاملات فارکس، اندیکاتور ابزاری است که معامله‌گران برای تحلیل قیمت و پیش‌بینی حرکات آتی بازار از آن استفاده می‌کنند. اندیکاتورها در حقیقت یک‌سری محاسبات ریاضیاتی هستند که بر روی نمودارهای قیمت اعمال می‌شوند و اغلب شامل داده‌های تاریخی قیمت مانند قیمت‌های بازشدن، بسته‌شدن، پایین‌ترین و بالاترین قیمت و همین‌طور حجم معاملات هستند. این ابزارها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا روندها، مومنتوم، نوسانات و نقاط ورود و خروج احتمالی را در بازار شناسایی کنند.

اندیکاتورها به دو دسته‌ی اصلی تقسیم می‌شوند: اندیکاتورهای پیش‌رو که حرکات آتی قیمت را پیش‌بینی می‌کنند و اندیکاتورهای پس‌رو که روندهای موجود را تأیید می‌کنند. معامله‌گران اغلب از ترکیبی از اندیکاتورها برای بهبود استراتژی‌های معاملاتی خود استفاده می‌کنند. در زیر، چند مورد از محبوب‌ترین و پرکاربردترین اندیکاتورهای فارکس را به‌اختصار توضیح می‌دهیم:

میانگین‌ متحرک (MA)

میانگین‌ متحرک از رایج‌ترین اندیکاتورهای مورد‌استفاده در معاملات فارکس است. این اندیکاتورها با هموار کردن داده‌های قیمت، در شناسایی جهت روند و نقاط بازگشت بالقوه به معامله‌گران کمک می‌کنند. میانگین‌های متحرک دارای انواع مختلفی هستند که هر کدام، بینش‌های منحصر‌به‌فردی درخصوص حرکات قیمت ارائه می‌دهند.در ادامه انواع میانگین متحرک را بررسی می‌کنیم:

میانگین متحرک ساده (SMA)

ابتدایی‌ترین نوع میانگین متحرک است که با جمع کردن قیمت‌های بسته‌شدن یک جفت‌ارز در تعداد معینی از دوره‌ها و سپس تقسیم عدد به‌دست‌آمده بر تعداد دوره‌ها محاسبه می‌شود.

میانگین متحرک

  • مثال: یک SMA ۵۰ روزه، میانگین قیمت‌های بسته‌شدن را در ۵۰ روز گذشته نشان می‌دهد.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

این میانگین متحرک، وزن بیشتری به داده‌های اخیر می‌دهد و در‌نتیجه نسبت به اطلاعات جدید حساس‌تر است.

  • مثال: یک EMA ۵۰ در مقایسه با یک SMA ۵۰ نسبت به تغییرات اخیر قیمت سریع‌تر واکنش نشان می‌دهد.

میانگین‌های متحرک چگونه کار می‌کنند؟

  • شناسایی روند: زمانی که قیمت از میانگین متحرک بالاتر است، یک روند صعودی را نشان می‌دهد و زمانی که قیمت از میانگین متحرک پایین‌تر است، یک روند نزولی را نشان می‌دهد.
  • تقاطع‌ها: یکی از استراتژی‌های رایج، شامل استفاده از دو نوع میانگین متحرک است، یکی کوتاه‌‌مدت و یکی بلندمدت. زمانی که MA کوتاه‌‌مدت از MA طولانی‌مدت به سمت بالا عبور می‌کند (تقاطع صعودی)، یک فرصت خرید بالقوه را نشان می‌دهد. برعکس، هنگامی که MA کوتاه‌‌مدت MA طولانی‌مدت را به سمت پایین می‌شکند، وضعیت ایجاد شده نشان‌دهنده‌ی یک فرصت بالقوه فروش است.

میانگین متحرک همگرایی واگرایی/ مکدی (MACD)

اندیکاتور مکدی یکی از محبوب‌ترین اندیکاتورهایی است که معامله‌گران برای شناسایی تغییرات قدرت، جهت، مومنتوم و مدت‌زمان طول کشیدن روند قیمت یک جفت‌ازر استفاده می‌کنند. این اندیکاتور، میانگین‌های متحرک را ترکیب می‌کند و هم در بازارهای رونددار و هم در بازارهای خنثی مؤثر است؛ بنابراین معامله‌گران فارکس می‌توانند به عنوان یک ابزار همه‌کاره بر روی این اندیکاتور حساب باز کنند.

اجزای مختلف اندیکاتور مکدی

  • خط مکدی (MACD Line): با کم‌کردن میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره‌ای از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره‌ای محاسبه می‌شود. نتیجه‌ی این محاسبه، خطی است که اختلاف این دو EMA را نشان می‌دهد.

اجزای مختلف اندیکاتور مکدی

  • خط سیگنال (Signal Line): یک میانگین متحرک نمایی ۹ دوره‌ای از خط مکدی است که آن را هموار می‌کند و به عنوان ماشه‌ی سیگنال‌های خرید و فروش عمل می‌کند.
  • هیستوگرام (Histogram): هیستوگرام، نشان‌دهنده‌ی اختلاف خط مکدی و خط سیگنال است. زمانی که خط مکدی بالای خط سیگنال قرار دارد، هیستوگرام مثبت است و زمانی که پایین‌تر از آن قرار دارد، هیستوگرام منفی است.

اندیکاتور مکدی چگونه کار می‌کند؟

  • سیگنال صعودی: زمانی که خط مکدی از خط سیگنال به سمت بالا عبور می‌کند، نشان می‌دهد که بازار احتمالاً در حال ورود به یک روند صعودی است و فرصت مناسبی برای خرید فرارسیده‌است.
  • سیگنال نزولی: برعکس، زمانی که خط مکدی از خط سیگنال به سمت پایین عبور می‌کند، نشان‌دهنده‌ی فرصت فروش است.
  • واگرایی: واگرایی خط مکدی و حرکت قیمت می‌تواند نشانه‌ی یک بازگشت بالقوه باشد.

واگرایی در اندیکاتور مکدی

به‌عنوان‌ مثال، تشکیل سقف‌های بالاتر در قیمت، درحالی که سقف‌های پایین‌تر در مکدی تشکیل می‌شوند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی یک مومنتوم اوسیلاتور (momentum oscillator) یا ارتعاش‌سنج مومنتوم است که با اندازه‌گیری سرعت و تغییر حرکات قیمت، شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش بازار را به معامله‌گران نشان می‌دهد. اندیکاتور RSI ابزار ارزشمندی برای مشخص کردن نقاط‌ ورود و خروج است و در تأیید قدرت یک روند نیز می‌توان از آن استفاده نمود.

محاسبات اندیکاتور RSI

RSI از مقایسه‌ی میانگین تغییرات مثبت قیمت (کندل‌های سبزرنگ در نمودار کندل‌استیک) با میانگین تغییرات منفی قیمت (کندل‌های قرمزرنگ در نمودار کندل‌استیک) طی دوره‌های زمانی معین (معمولاً ۱۴ دوره) محسابه می‌شود. این مقایسه از طریق فرمول مخصوص، به عددی بین ۰ تا ۱۰۰ تبدیل می‌شود.

نحوه‌ی عملکرد اندیکاتور RSI

  • سیگنال اشباع خرید: زمانی که خط RSI از سطح ۷۰ بالاتر می‌رود، نشان می‌دهد که دارایی احتمالاً بیش‌از‌حد خریداری شده است و احتمالاً با قیمتی بیشتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شود؛ بنابراین احتمال اصلاح قریب‌الوقوع آن وجود دارد.

نحوه‌ی عملکرد اندیکاتور RSI

  • سیگنال اشباع فروش: زمانی که خط RSI به زیر سطح ۳۰ می‌رسد، نشان می‌دهد که دارایی احتمالاً بیش‌از‌حد فروخته شده است و احتمالاً با قیمتی کمتر از ارزش واقعی خود معامله می‌شود؛ بنابراین احتمال افزایش قیمت آن دارایی، دور‌از‌انتظار نیست.
  • واگرایی: مشابه مکدی، واگرایی RSI و حرکت قیمت می‌تواند سیگنالی از یک بازگشت بالقوه باشد.

میانگین محدوده‌ی واقعی (ATR)

اندیکاتور ATR، یک اندیکاتور نوسانی است که محدوده‌ی حرکت قیمت را در یک دوره‌ی خاص اندازه‌گیری می‌کند. این اندیکاتور به معامله‌گران کمک می‌کند تشخیص دهند که دارایی مدنظرشان در یک دوره‌ی معین معمولاً چقدر جابه‌جا می‌شود. این بینش در مواردی مانند تنظیم سفارشات حدضرر (استاپ‌لاس) و مدیریت ریسک می‌تواند برای معامله‌گران مفید باشد.

محاسبه اندیکاتور ATR

شاخص ATR با یافتن بیشترین مقدار در بین موارد زیر محاسبه می‌شود:

  • بیشترین قیمت بازه‌ی زمانی فعلی منهای کمترین قیمت بازه‌ی زمانی فعلی
  • قدر مطلق بیشترین قیمت بازه‌ی زمانی فعلی منهای قیمت بسته‌شدن بازه‌ی زمانی قبلی
  • قدر مطلق کم‌ترین قیمت بازه‌ی زمانی فعلی منهای قیمت بسته‌شدن بازه‌ی زمانی قبلی

سپس مقدار ATR با میانگین‌گیری از این مقادیر در تعداد معینی از دوره‌ها (معمولاً ۱۴ دوره) به‌دست می‌آید.

اندیکاتور ATR چگونه کار می‌کند؟

  • مقدار بالای ATR: مقدار بالای ATR نشان‌دهنده‌ی نوسان بالای بازار است و این یعنی نوسانات قیمت زیادی در حال رخ‌دادن هستند. چنین وضعیتی می‌تواند سیگنالی برای معامله‌گران باشد تا استراتژی‌های مدیریت ریسک خود را مجدداً تنظیم کنند.

اندیکاتور ATR چگونه کار می‌کند؟

  • مقدار پایین ATR: سطح ATR پایین نشان می‌دهد که بازار با نوسان پایینی همراه است و این بدین معناست که شاهد حرکات کوچک‌تر و کم‌خطر‌تری در قیمت دارایی هستیم.

ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)

ابر ایچیموکو یک اندیکاتور جامع است که با ترکیب خطوط متعدد و ارائه‌ی بینشی درباره‌ی روندها، مومنتوم و سطوح حمایت/مقاومت، چشم‌انداز منحصر‌به‌فردی از حرکات قیمت ارائه می‌دهد. توانایی ابر ایچیموکو در ارائه‌ی چشم‌انداز جامعی از بازار، آن را به اندیکاتوری محبوب در بازارهای رونددار تبدیل کرده است.

اجزای ابر ایچیموکو

در این بخش، اجزای تشکیل‌دهنده ابر ایچیموکو را معرفی می‌کنیم:

اجزای ابر ایچیموکو

  • تنکان-سن Tenkan-sen (خط تبدیل): با میانگین‌گیری از بالاترین سقف‌ و پایین‌ترین کف‌ در ۹ دوره‌ی گذشته محاسبه می‌شود. این جزء، مومنتوم کوتاه‌مدت را نشان می‌دهد.
  • کیجون-سن Kijun-sen (خط پایه): با میانگین‌گیری از بالاترین سقف و پایین‌ترین کف در ۲۶ دوره‌ی گذشته محاسبه می‌شود. این جزء، مومنتوم میان‌مدت را نشان می‌دهد.
  • سنکو اسپن آ Senkou Span A (خط پیشرو A): میانگین‌ تنکان‌سن و کیجون‌سن است که ۲۶ دوره‌‌ به سمت آینده حرکت کرده است. این جزء، لبه‌ی ابر را تشکیل می‌دهد.
  • سنکو اسپن ب Senkou Span B (خط پیشرو B): میانگین بالاترین سقف و پایین‌ترین کف ۵۲ دوره‌ی گذشته است که ۲۶ دوره به سمت آینده حرکت کرده است. این جزء، لبه‌ی دیگر ابر را تشکیل می‌دهد.
  • چیکو اسپن Chikou Span (خط پس‌رو): از قیمت بسته‌شدن ۲۶ دوره‌ی قبل ترسیم می‌شود و حرکات گذشته‌ی قیمت را نشان می‌دهد.

نحوه‌ی عملکرد ابر ایچیموکو

  • ابر (Kumo): ناحیه‌ی بین سنکو اسپن آ و سنکو اسپن ب، کومو یا ابر نامیده می‌شود. زمانی که قیمت در بالای ابر قرار دارد، روند صعودی را نشان می‌دهد و زمانی که در زیر آن قرار دارد، روند نزولی را نشان می‌دهد.
  • تقاطع‌ها (Crossovers): تقاطع‌های صعودی یا نزولی بین تنکان‌سن و کیجون‌سن می‌توانند سیگنال‌هایی از فرصت‌های بالقوه‌ی خرید یا فروش باشند.
  • حمایت/مقاومت: ابر ایچیموکو همچنین به عنوان یک حمایت و مقاومت پویا عمل می‌کند و هرچه ابرها ضخیم‌تر باشند، سطوح حمایت/مقاومت ایجاد شده قوی‌تر هستند.

الگوهای کندل استیک (Candlestick Patterns)

الگوهای کندل استیک یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال فارکس هستند که با استفاده از آن‌ها می‌توان به بررسی رفتار قیمتی و احساسات بازار پرداخت.

بخش‌های تشکیل‌دهنده هر کندل

هر کندل در این الگوها نمایانگر چهار عنصر کلیدی در یک بازه زمانی مشخص است:

  • قیمت باز شدن (Open)
  • بالاترین قیمت (High)
  • پایین‌ترین قیمت (Low)
  • قیمت بسته شدن (Close)

این اطلاعات به معامله‌گران کمک می‌کنند تا با نگاهی دقیق‌تر به حرکات قیمتی، نقاط احتمالی تغییر روند یا ادامه آن را پیش‌بینی کنند. ساختار هر کندل شامل بدنه (Body) و شادوی (Shadow) بالا و پایین است؛ شادوی بالا بیشترین قیمت و شادوی پایین کمترین قیمت را نشان می‌دهد. بدنه کندل که فاصله بین قیمت باز و بسته شدن را نمایش می‌دهد، با اندازه و شکل خود می‌تواند حکایت از میزان تسلط خریداران یا فروشندگان بر بازار در آن دوره زمانی باشد.

انواع الگوی کندل استیک

ترکیب‌های مختلف کندل‌ استیک‌ها، به معامله‌گران تصویری شفاف از تمایلات غالب در بازار و تحرکات احتمالی آینده می‌دهند.

انواع الگوی کندل استیک

در ادامه تعدادی از محبوب‌ترین الگوهای دوجی را معرفی می‌کنیم:

دوجی (Doji)

الگوی کندل دوجی به کندلی با بدنه کوتاه یا فاقد بدنه گفته می‌شود که شادو‌های بلند دارد و نشان‌دهنده بی‌تصمیمی در بازار است. این الگو زمانی رخ می‌دهد که قیمت‌های باز و بسته شدن تقریباً برابر باشند و می‌تواند نشان از بازگشت احتمالی روند باشد، به‌ویژه وقتی در نقاط سقف یا کف روند ظاهر می‌شود.

چکش و مرد دارآویز (Hammer and Hanging Man)

  • الگوی چکش (در روند صعودی): این الگو با بدنه‌ای کوچک و شادوی پایینی بلند، در کف یک روند نزولی شکل می‌گیرد و احتمالاً نشان‌دهنده بازگشت به روند صعودی است.
  • الگوی مرد دارآویز (در روند نزولی): این الگو ظاهری مشابه چکش دارد اما در سقف یک روند صعودی شکل می‌گیرد و از فشار فروش و احتمال تغییر روند به سمت نزولی خبر می‌دهد.

الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer)

  • در روند نزولی: این الگو پس از حرکت نزولی قیمت شکل می‌گیرد و به معنای احتمال بازگشت روند است. این الگوی کندل استیک دارای یک بدنه کوچک و سایه بلند بالایی است. همچنین سایه پایینی آن یا بسیار کوتاه است یا اصلا وجود ندارد. سایه بلند نشان‌دهنده این است که خریداران توانسته‌اند قیمت را بالا ببرند، ولی فروشندگان دوباره قیمت را به نزدیکی سطح ابتدایی کندل بازگردانده‌اند. بااین‌حال، احتمال صعود پس از این الگو وجود دارد.
  • در روند صعودی: در صورتی که الگوی چکش معکوس در یک روند صعودی دیده شود، معمولا نشانه ضعف است. در این حالت، فروشندگان سعی کرده‌اند قیمت را به سمت پایین ببرند، ولی نتوانسته‌اند به‌طور کامل موفق شوند. هرچند این الگو در روند صعودی اغلب نشانه تغییر روند قوی نیست، اما می‌تواند نشانه‌ای از تردید بازار باشد.

الگوی نفوذی (Piercing Pattern)

این الگو یک الگوی بازگشتی صعودی است که معمولاً در پایان یک روند نزولی شکل می‌گیرد و از دو کندل تشکیل شده است:

  • کندل اول: یک کندل بلند نزولی (قرمز یا سیاه) که نشان‌دهنده ادامه روند نزولی است.
  • کندل دوم: یک کندل صعودی که پایین‌تر از قیمت پایانی کندل اول باز می‌شود و سپس قیمت بالا می‌رود و بیش از نیمی از بدنه کندل نزولی قبلی را پوشش می‌دهد. این نشان‌دهنده این است که خریداران قدرت گرفته‌اند و ممکن است روند تغییر کند.

الگوی ابر سیاه (Dark Cloud Cover)

این الگو یک الگوی بازگشتی نزولی است و در پایان یک روند صعودی شکل می‌گیرد و شامل دو کندل است:

  • کندل اول: یک کندل صعودی بلند (سبز یا سفید) که نشان‌دهنده ادامه روند صعودی است.
  • کندل دوم: یک کندل نزولی که بالاتر از قیمت پایانی کندل اول باز می‌شود، اما قیمت پایانی آن به زیر میانه بدنه کندل صعودی قبلی می‌رسد. این نشان می‌دهد که خریداران قدرت خود را از دست داده‌اند و فروشندگان شروع به غلبه بر بازار کرده‌اند.

الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami)

این الگو در پایان یک روند نزولی شکل می‌گیرد و نشان‌دهنده احتمال تغییر روند به سمت صعودی است. هارامی صعودی متشکل از دو کندل است:

  • کندل اول: یک کندل بلند نزولی.
  • کندل دوم: یک کندل صعودی کوچک‌تر که کاملاً در داخل بدنه کندل قبلی قرار می‌گیرد. این نشان‌دهنده کاهش فشار فروش و شروع کنترل خریداران بر بازار است.

الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami)

این الگو در پایان یک روند صعودی شکل می‌گیرد و احتمال تغییر روند به سمت نزولی را نشان می‌دهد. هارامی نزولی از دو کندل تشکیل شده است:

  • کندل اول: یک کندل صعودی بلند.
  • کندل دوم: یک کندل کوچک نزولی که کاملاً در داخل بدنه کندل قبلی قرار می‌گیرد. این نشان می‌دهد که قدرت خریداران کاهش یافته و فروشندگان ممکن است کنترل بازار را به دست بگیرند.

الگوهای پوشا (Engulfing Patterns)

  • الگوی پوشای صعودی: این الگو شامل دو کندل است؛ کندل اول نزولی و کوتاه است و پس از آن یک کندل صعودی ظاهر می‌شود که کندل کوچک را به‌طور کامل می‌پوشاند. این الگو نشان‌دهنده بازگشت احتمالی قیمت به سمت بالا است.
  • الگوی پوشای نزولی: در این الگو یک کندل کوچک صعودی و به‌دنبال آن یک کندل نزولی بزرگ شکل می‌گیرد که کندل اول را به‌طور کامل پوشش می‌دهد. این الگو نشان‌دهنده احتمال بازگشت روند به سمت پایین است.

الگوهای ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی (Morning Star – Evening Star)

  • ستاره صبحگاهی (صعودی): الگوی سه کندلی که شامل یک کندل نزولی، یک کندل کوچک (نشانه بلاتکلیفی)، و یک کندل صعودی است که بدنه کندل نزولی را پوشش می‌دهد و نشان‌دهنده بازگشت احتمالی به روند صعودی است.

الگوهای ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی

 

  • ستاره شامگاهی (نزولی): این الگو نیز سه کندلی است، با یک کندل صعودی در ابتدا، سپس یک کندل کوچک و در نهایت یک کندل نزولی که نشان‌دهنده بازگشت احتمالی به سمت نزول است.

الگوی ستاره دنباله‌دار (Shooting Star)

ستاره دنباله‌دار از یک کندل با بدنه کوچک و شادوی بلند در بالای آن تشکیل شده و در بالای یک روند صعودی ظاهر می‌شود.

الگوی ستاره دنباله‌دار

این الگو نشان می‌دهد که خریداران تلاش کرده‌اند قیمت را بالا ببرند اما فروشندگان وارد عمل شده و فشار فروش را افزایش داده‌اند. این می‌تواند نشانه‌ای از بازگشت روند به سمت نزولی باشد.

ابزار فیبوناچی در بازار فارکس چیست؟

فیبوناچی، دنباله‌ای از اعداد است که ویژگی‌های ریاضیاتی منحصر‌به‌فردی دارند و معامله‌گران برای شناسایی سطوح کلیدی بازار از آن استفاده می‌کنند. این دنباله با ۰ و ۰ شروع می‌شود و هر عدد، حاصل جمع دو عدد قبلی است. دنباله‌ی فیبوناچی عبارت است از : ۰، ۰، ۰، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۱ و الی آخر. نسبت بین این اعداد، به‌ویژه ۶۱.۸ درصد، ۳۸.۲ درصد و ۲۳.۶ درصد معمولاً در طبیعت یافت می‌شوند و در بازارهای مالی نیز معامله‌گران از آنها برای پیش‌بینی سطوح بازگشت بالقوه استفاده می‌کنند.

در ترید، فیبوناچی عمدتاً در دو ابزار اصلی استفاده می‌شود: فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) و فیبوناچی اکستنشن (Fibonacci Extension) که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

فیبوناچی اصلاحی

فیبوناچی اصلاحی از محبوب‌ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که توسط معامله‌گران فارکس برای شناسایی سطوح بالقوه‌ی حمایت و مقاومت استفاده می‌شود. نسبت‌های کلیدی فیبوناچی اصلاحی از دنباله‌ی فیبوناچی به‌دست‌آمده‌اند.

فیبوناچی اصلاحی

این سطوح در پیش‌بینی اینکه اصلاحات قیمت (بازگشت‌های موقتی در یک بازار رونددار) در کجا به‌اتمام خواهد رسید، به معامله‌گران کمک می‌کنند نقاط بالقوه‌ی ورود و خروج را پیدا کنند.

فیبوناچی اصلاحی چگونه کار می‌کند؟

برای استفاده از فیبوناچی اصلاحی در معاملات فارکس، معامله‌گران ابتدا یک حرکت قابل‌توجه قیمت (صعودی یا نزولی) را شناسایی و سپس سطوح فیبوناچی را با تنظیم نقاط پایین (Swing Low) و بالا (Swing High) ترسیم می‌کنند. سطوح فیبوناچی به‌صورت افقی در نسبت‌های کلیدی بین این دو نقطه رسم می‌شوند.

تفسیر سطوح فیبوناچی اصلاحی

  • سطح ۲۳.۶ درصد: کم‌عمق‌ترین سطح اصلاحی است که یک اصلاح‌ یا پول‌بک (Pullback) جزئی را نشان می‌دهد.
  • سطوح ۳۸.۲ و ۵۰ درصد: سطوحی هستند که احتمال اصلاح قیمت در آنها قبل از ادامه یافتن روند اصلی وجود دارد و معامله‌گران عموماً این سطوح را رصد می‌کنند.
  • سطح ۶۱.۸ درصد: به این سطح «نسبت طلایی» نیز گفته می‌شود، سطحی بسیار مهم است که ممکن است بازگشت‌هایی قوی در آن رخ دهند. اگر قیمت در این سطح باقی بماند، احتمالاً روند اولیه همچنان ادامه خواهد یافت.
  • سطح ۷۸.۶ درصد: یک سطح اصلاحی عمیق که نشان‌دهنده‌ی یک پول‌بک قوی‌تر است؛ البته این پول‌بک، همچنان فضایی برای ادامه‌ی روند اصلی باقی می‌گذارد.

فیبوناچی اکستنشن

فیبوناچی اکستنشن یک ابزار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال، به ویژه در میان معامله گران فارک است و برای پیش‌بینی تارگت‌های بالقوه قیمت در طول روندهای طولانی بازار استفاده می‌شود.

فیبوناچی اکستنشن

برخلاف فیبوناچی اصلاحی که بر شناسایی سطوح حمایت و مقاومت در طول یک پولبک تمرکز می‌کند، فیبوناچی اکستنشن به معامله‌گران کمک می‌کنند تخمین بزنند که قیمت پس از از سرگیری روند فعلی به چه تارگت‌هایی ممکن است برسد.

فیبوناچی اکستنشن چگونه کار می کند؟

فیبوناچی اکستنشن نیز از همان دنباله فیبوناچی استفاده شده در فیبوناچی اصلاحی مشتق شده اند. سطوح اکتنشن فراتر از قیمت فعلی پیش‌بینی می‌شوند و مناطقی را نشان می‌دهند که قیمت می‌تواند پس از از سرگیری روند خود به طور بالقوه گسترش یابد.

برای اعمال فیبوناچی اکستنشن در معاملات، معامله‌گران باید ۳ سطح کلیدی را شناسایی کند:

  •  نقطه پایین (Swing Low): آغاز حرکت قیمت.
  •  نقطه بالا (Swing High): اوج حرکت قیمت.
  •  نقطه بازگشت قیمت (Retracement Point): سطحی که قیمت پس از رسیدن به نقطه بالا تا آن کاهش می یابد.

با اتصال این سه نقطه، سطوح فیبوناچی اکستنشن فراتر از قیمت فعلی رسم می‌شوند و نشان می‌دهند که با ادامه روند، قیمت کجا ممکن است حرکت کند.

تفسیر سطوح فیبوناچی اکستنشن

  • سطح ۶۱.۸%: سطح گسترش جزئی که ممکن است به عنوان یک مقاومت یا هدف کوتاه مدت عمل کند، به خصوص اگر روند در حال تضعیف باشد.
  • سطح ۱۰۰%: این سطح نشان‌دهنده گسترش کامل حرکت اولیه قیمت است که اغلب یک هدف کلیدی برای معامله‌گران دنبال‌کننده شناخته می‌شود.
  • سطح ۱۶۱.۸%: این سطح که به عنوان «نسبت طلایی» برای رشد قیمت شناخته می‌شود، بسیار قابل‌توجه است و اغلب به عنوان یک مقاومت یا هدف سود اصلی در روندهای قوی عمل می‌کند.
  • سطوح ۲۰۰% و ۲۶۱.۸%: این اعداد سطوح گسترش بسیار قوی‌تری نسبت به حرکت اولیه قیمت را نشان می‌دهند.

موارد استفاده فیبوناچی اکستنشن

  • تعیین هدف: معامله‌گران معمولاً از فیبوناچی اکستنشن برای تعیین اهداف سود معاملات خود استفاده می‌کنند.
  • تحلیل روند قیمت: فیبوناچی اکستنشن به معامله‌گران کمک می‌کند تا تعیین کنند که یک روند تا چه حد ممکن است قبل از معکوس شدن ادامه یابد. این کار در شناسایی اهداف کلیدی قیمت بسیار موثر است.
  • مدیریت ریسک: با ترکیب فیبوناچی اکستنشن و سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند سطوح حمایت و مقاومت یا خطوط روند، معامله‌گران می‌توانند استراتژی‌های خروج خود را برای بهینه‌سازی نسبت ریسک به ریوارد اصلاح کنند.

چنگال اندروز (Andrews’ Pitchfork)

چنگال اندروز یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال فارکس است که به معامله‌گران کمک می‌کند سطوح بالقوه‌ی حمایت و مقاومت و همین‌طور جهت کلی یک روند را شناسایی کنند. این ابزار که توسط دکتر آلن اندروز (Dr. Alan Andrews) توسعه داده شده، از سه خط موازی (که یک «چنگال» را تشکیل می‌دهند) برای پیش‌بینی حرکات بالقوه‌ی قیمت بر اساس سقف‌ها و کف‌های اخیر استفاده می‌کند.

چنگال اندروز چگونه کار می‌کند؟

چنگال اندروز با سه نقطه‌ی کلیدی بر روی نمودار قیمت -معمولاً یک سقف قابل‌توجه، یک کف قابل‌توجه و یک سقف یا کف دیگر ساخته می‌شود. این نقاط عبارتند از:

اجزای تشکیل‌دهنده چنگال اندروز

  • دسته (خط وسط): خط مرکزی چنگال که از نقطه‌ی اول (یک سقف یا یک کف) رسم و به سمت بیرون امتداد داده می‌شود.
  • خط موازی بالایی: این خط از نقطه‌ی دوم (یک سقف یا کف، مخالف نقطه‌ی اول) به موازات خط وسط رسم می‌شود.
  • خط موازی پایینی: این خط از نقطه‌ی سوم (یک سقف یا کف، مخالف نقطه‌ی دوم) به موازات خط سوم رسم می‌شود.

تفسیر عملکرد چنگال اندوز

  • کانال روند: سه‌ خط چنگال، کانالی را تشکیل می‌دهند که انتظار می‌رود قیمت در داخل آن حرکت کند. خط وسط، اغلب به‌عنوان مرکز ثقل عمل می‌کند و قیمت‌‌ها تمایل به بازگشت به آن دارند.
  • حمایت و مقاومت: خطوط موازی بالا و پایین به عنوان سطوح حمایت و مقاومت پویا عمل می‌کنند و محدوده‌‌هایی را که قیمت ممکن است در آنها معکوس یا تثبیت شود، نشان می‌دهند.
  • شکست‌ها: اگر چنگال توسط قیمت شکسته شود، این وضعیت بسته به جهت شکست می‌تواند سیگنالی از یک امتداد یا بازگشت قوی روند باشد.

کاربرد چنگال اندوز

  • شناسایی روند‌ها: چنگال اندروز به‌خصوص در شناسایی جهت کلی روند، بسیار مفید است. اگر قیمت به‌طور‌مداوم در کانال چنگال حرکت کند، یک روند قوی را نشان می‌دهد.
  • یافتن نقاط بازگشت: معامله‌گران از خطوط بالا و پایین چنگال به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت پویا استفاده می‌کنند؛ زیرا احتمال پول‌بک قیمت از این خطوط وجود دارد.
  • تأیید ورود و خروج‌ها: معامله‌گران با مشاهده‌ی نحوه‌ی تعامل قیمت با خطوط چنگال، می‌توانند نقاط بالقوه‌ی ورود و خروج را در راستای روند گسترده‌تر تأیید کنند.

مفاهیم مهم در تحلیل تکنیکال فارکس

در دنیای تحلیل تکنیکال فارکس، درک مفاهیم مهمی مانند حمایت، مقاومت، هم‌گرایی، واگرایی، بریک‌اوت‌ها (Breakouts) و بریک‌داون‌‌ها (Breakdowns) در اتخاذ تصمیمات معاملاتی آگاهانه بسیار حیاتی است. این مفاهیم به معامله‌گران کمک می‌کنند تا حرکات قیمت را تفسیر، فرصت‌های بالقوه‌ی معاملاتی را شناسایی و ریسک‌ها را به‌طورمؤثر‌تری مدیریت کنند. در ادامه، به توضیح هر کدام از این مفاهیم مهم می‌پردازیم:

حمایت (Support)

حمایت، یک سطح قیمتی است که جفت‌ارز در آن به‌دلیل فشار تقاضا یا علاقه‌ی خرید، تمایل به توقف ریزش دارد. زمانی که قیمت به سطح حمایت می‌رسد، معامله‌گران انتظار دارند تقاضا به‌اندازه‌ای قوی باشد که از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری کند. سطوح حمایتی، اغلب با نگاه کردن به داده‌های تاریخی قیمت شناسایی می‌شوند؛ جایی که قیمت، بارها پس از لمس یک سطح معین، دوباره به سمت بالا بازمی‌گردد.

نکات کلیدی در مورد حمایت

  •  سطوح حمایت معمولاً توسط کف‌های قبلی بازار شکل می‌گیرند.
  • معامله‌گران برای مصون ماندن از افت‌های احتمالی قیمت، اغلب سفارشات خرید یا حدضرر (استاپ‌لاس) را درست زیر سطوح حمایت تنظیم می‌کنند.
  • شکسته شدن سطح حمایت توسط قیمت، می‌تواند نشانه‌‌ی ادامه‌‌یافتن روند نزولی باشد که دراین‌صورت ممکن است به بریک‌داون (Breakdown) یا شکست حمایتی منجر شود.

سطوح حمایت و مقاومت

مقاومت (Resistance)

مقاومت، نقطه‌ی مقابل حمایت و سطح قیمتی است که جفت‌ارز در آن به‌دلیل افزایش عرضه یا فشار فروش، تمایل به توقف رشد دارد. زمانی که قیمت به سطح مقاومت نزدیک می‌شود، معامله‌گران انتظار دارند فشار فروش به‌اندازه‌ای قوی باشد که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کند. سطوح مقاومت، اغلب با تحلیل داده‌های تاریخی قیمت شناسایی می‌شوند؛ جایی که قیمت، بارها در عبور از یک سطح مشخص ناکام مانده‌است.

نکات کلیدی در مورد مقاومت

  •  سطوح مقاومت معمولاً توسط سقف‌های قبلی بازار شکل می‌گیرند.
  •   معامله‌گران، سفارشات فروش یا سفارشات حدسود (تیک پروفیت) را اغلب درست در زیر سطوح مقاومت تنظیم می‌کنند تا بر افت‌های احتمالی قیمت، سرمایه‌‌گذاری کنند.
  • شکسته شدن سطح مقاومت توسط قیمت، می‌تواند نشانه‌‌ی ادامه‌‌یافتن روند صعودی باشد که دراین‌صورت ممکن است به بریک‌اوت (Breakout) یا شکست مقاومتی منجر شود.

همگرایی (Convergence)

همگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که دو شاخص، مثلاً قیمت و یک اندیکاتور تکنیکال مانند MACD یا RSI، در یک جهت حرکت کنند که این پدیده، قدرت روند فعلی را تأیید می‌کند. این حالت نشان می‌دهد که روند احتمالاً ادامه خواهد یافت؛ زیرا هم رفتار قیمت و هم اندیکاتور در یک راستا قرار دارند. به‌عنوان‌مثال، اگر قیمت به بالاترین حد خود برسد و RSI نیز در حال اوج گرفتن باشد، این هم‌گرایی نشان‌دهنده‌ی یک روند صعودی قوی است.

واگرایی (Divergence)

واگرایی، وضعیتی است که قیمت یک جفت‌ارز و یک اندیکاتور تکنیکال در جهات مخالف هم حرکت می‌کنند. چنین حالتی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت بالقوه در روند فعلی باشد؛ زیرا نشان می‌دهد که مومنتوم پشت حرکت قیمت، در حال ضعیف‌شدن است. در صورت مشاهده‌ی واگرایی بین قیمت و یک اندیکاتور، معامله‌گران اغلب از سایر اندیکاتورها یا الگوهای نموداری برای تأیید سیگنال بازگشت بالقوه‌ استفاده می‌کنند.

انواع واگرایی

  • واگرایی صعودی یا گاوی (Bullish Divergence): زمانی رخ می‌دهد که یک کف پایین‌تر در قیمت ایجاد شود، اما در اندیکاتور (مثلاً RSI یا مکدی) یک کف بالاتر تشکیل شود. این وضعیت، نشان می‌دهد که فشار فروش در حال کاهش است و ممکن است یک بازگشت صعودی بالقوه رخ دهد.

واگرایی

  • واگرایی نزولی یا خرسی (Bearish Divergence): زمانی اتفاق می‌افتد که یک سقف بالاتر در قیمت ایجاد می‌شود، اما در اندیکاتور یک کف پایین‌تر شکل می‌گیرد. این وضعیت نشان می‌دهد که فشار خرید در حال تضعیف است و ممکن است یک بازگشت نزولی بالقوه رخ دهد.

شکست مقاومتی (Breakout)

شکست مقاومتی یا بریک‌اوت، به عبور قیمت از یک سطح مقاومت به سمت بالا گفته می‌شود که نشان‌دهنده‌ی شروع یک روند صعودی جدید است.

بریک اوت و بریک داون

بریک‌اوت‌ها بسیار مهم هستند، زیرا اغلب نشان‌دهنده‌ی تغییر در احساسات بازار می‌باشند و از آنجایی که معامله‌گران پس از مشاهده‌ی آنها بلافاصله‌ شروع به سرمایه‌گذاری بر روند جدید می‌کنند، می‌توانند به تغییرات شدید قیمت منجر شوند.

نکات کلیدی در مورد شکست مقاومتی

  • بریک‌اوت‌ها اغلب با افزایش حجم معاملات که به حرکت قیمت اعتبار می‌بخشد، همراه هستند.
  • معامله‌گران قبل از ورود به معامله، به دنبال نشانه‌هایی مانند بسته‌شدن قیمت در بالای سطح مقاومت یا افزایش حجم معاملات برای تأیید بریک‌اوت می‌گردند.
  •  امکان وقوع بریک‌اوت‌های کاذب وجود دارد؛ به‌این‌صورت که امکان دارد قیمت به‌طور‌موقت از سطح مقاومت عبور و سپس دوباره به زیر آن سقوط کند و معامله‌گران را دام پوزیشن‌های بازنده بیندازد.

شکست حمایتی (Breakdown)

شکست حمایتی یا بریک‌داون، حالت متقابل شکست مقاومتی است. این نوع شکست زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت یک‌ جفت‌ارز به زیر سطح مقاومت برسد؛ وضعیتی که نشان‌دهنده‌ی شروع یک روند نزولی جدید است. بریک‌داون‌ نیز مانند بریک‌اوت‌، رخداد مهمی است؛ زیرا باعث عکس‌العمل معامله‌گران نسبت به تغییر احساسات بازار و متعاقباً تغییرات شدید در قیمت جفت‌ارز می‌شود.

نکات کلیدی در مورد شکست حمایتی

  • بریک‌داون‌ها نیز اغلب با افزایش حجم معاملات همراه هستند که اعتبار حرکت قیمت را تأیید می‌کند.
  • معامله‌گران قبل از ورود به معامله، به دنبال نشانه‌هایی مانند بسته‌شدن قیمت در زیر سطح حمایت یا افزایش حجم برای تأیید بریک‌داون می‌گردند.
  • مشابه بریک‌اوت‌ها، امکان وقوع بریک‌داون‌های کاذب وجود دارد؛ به‌این‌صورت که که امکان دارد قیمت به‌طور‌موقت به زیر سطح مقاومت برسد و سپس دوباره اوج بگیرد؛ سناریویی که ممکن است برای معامله‌گران عجول با زیان‌های احتمالی همراه باشد.

پول‌بک (Pullback)

پول‌بک در معاملات فارکس به یک بازگشت یا وقفه‌ی موقت در دل روند غالب گفته می‌شود. به‌‌بیان‌دیگر، پول‌بک یک حرکت کوتاه‌مدت در خلاف جهت روند فعلی است؛ جایی که قیمت قبل از ادامه‌یافتن در جهت روند اولیه، بخشی از سودهای اخیر (در روند صعودی) یا زیان‌های اخیر(در روند نزولی) را اصلاح می‌کند. پول‌بک، بخشی طبیعی از حرکات بازار است و فرصت‌هایی برای معامله‌گران فراهم می‌کند تا با قیمت‌ مناسب‌تری وارد بازار شوند.

پولبک و تروبک

ویژگی‌های کلیدی پول‌بک

  • ماهیت موقت: پول‌بک‌ها گذرا هستند و معمولاً نشانه‌ی معکوس شدن روند کلی نیستند. درواقع آنها اصلاحات کوتاه‌مدتی در امتداد یک روند بزرگ‌تر هستند.
  • فرصت‌ ورود: پول‌بک‌ها اغلب به‌عنوان فرصت‌هایی برای معامله‌گران برای پیوستن به روند موجود با قیمتی بهتر دیده می‌شوند. به‌عنوان‌مثال، در یک روند صعودی، معامله‌گران برای ورود به یک پوزیشن لانگ (Long Position) ممکن است به انتظار پول‌بک‌ قیمت به یک سطح حمایت خاص باشند.
  • سطوح حمایت و مقاومت: پول‌بک‌ها اغلب در نزدیکی سطوح حمایت یا مقاومت کلیدی رخ می‌دهند و معامله‌گران برای شناسایی نقاط بالقوه‌ی ورودی از آنها استفاده می‌کنند.

نکات کلیدی در مورد پول‌بک

  • شناسایی روند: قبل از هرگونه اقدامی ابتدا مطمئن شوید که روند اولیه، قوی و دست‌نخورده‌ است. پول‌بک در یک روند ضعیف یا نامطمئن، بیشتر می‌تواند نشانه‌ی یک بازگشت بالقوه باشد تا یک اصلاح موقت.
  • دریافت تأییدیه: اکیداً توصیه می‌شود که قبل از ورود به معامله، از پایان یافتن پول‌بک مطمئن شوید. برای این منظور، به‌ دنبال نشانه‌هایی مبنی بر ادامه یافتن مجدد روند اولیه، مانند برگشت قیمت از یک سطح حمایت (در روند صعودی) یا مقاومت (در روند نزولی) بگردید.
  • مدیریت ریسک: برای درامان‌ماندن از احتمال تبدیل یک پول‌بک به یک بازگشت کامل، سفارشات حدضرر مناسب تنظیم کنید.

فیلد تو ریچ (Failed to Reach)

فیلد تو ریچ به سناریویی در معاملات فارکس گفته می‌شود که قیمت یک جفت‌ارز قبل از تغییر جهت، نمی‌تواند به سطح حمایت یا مقاومت از‌پیش‌مشخص‌شده‌ای برسد. این یک مفهوم قابل‌توجه است؛ زیرا می‌تواند نشان‌دهنده‌ی تضعیف روند فعلی و تغییری بالقوه در احساسات بازار باشد.

‌ ویژگی‌های کلیدی فیلد تو ریچ

  • تضعیف روند: ناتوانی قیمت در رسیدن به سقف قبلی در روند صعودی یا کف قبلی در روند نزولی، نشان‌دهنده‌ی آن است که روند در حال از دست دادن مومنتوم خود است.

فیلد تو ریچ

  •  سیگنال بازگشت بالقوه: یک سناریوی فیلد تو ریچ می‌تواند هشداری زودهنگام از بازگشت روند باشد. به‌عنوان مثال، اگر قیمت در یک روند صعودی نتواند قبل از کاهش یافتن به سقف قبلی برسد، این وضعیت می‌تواند نشان‌دهنده‌ی آن باشد که خریداران در حال ازدست‌دادن کنترل هستند و روند نزولی به‌زودی آغاز خواهد شد.
  • احساسات بازار: فیلد تو ریچ، اغلب نشان‌دهنده‌ی تغییر در احساسات بازار است؛ جایی که قدرت شرکت‌کنندگان در روند (خریداران یا فروشندگان) کاهش می‌یابد و درنتیجه احتمال تغییر جهت روند دوراز‌انتظار نیست.

نکات کلیدی در مورد فیلد تو ریچ

  • دریافت تأییدیه، اصلی کلیدی است: مشابه پول‌بک‌ها، ضروری است که قبل از هر اقدامی منتظر تأیید این موضوع بمانیم و ببینیم آیا سناریوی فیلد تو ریچ، نشانه‌ای از تغییر روند است یا خیر. این تأیید می‌تواند از سوی دیگر اندیکاتورهای تکنیکال، مثلاً میانگین‌های متحرک، یا رفتارهای خاص قیمت، مثلاً شکسته شدن یک سطح حمایت دریافت شود.
  • واگرایی: معامله‌گران در طول سناریوی فیلد تو ریچ، اغلب به‌دنبال واگرایی بین رفتار قیمت و اندیکاتورهای تکنیکال، مثلاً RSI یا مکدی، می‌گردند. واگرایی می‌تواند تأیید دیگری بر تضعیف و بازگشت احتمالی روند باشد.
  •  معامله‌ی محتاطانه: یک موقعیت فیلد تو ریچ، هشداری برای احتیاط است. معامله‌گران بهتر است اندازه‌ی پوزیشن‌های خود را کاهش دهند یا تا زمان مشخص‌شدن جهت بازار از ورود به معاملات جدید اجتناب نمایند.

مراحل انجام تحلیل تکنیکال فارکس

در این بخش، مراحل مورد نیاز برای انجام یک تحلیل تکنیکال نسبتا قابل‌قبول و کاملا را به شما ارائه می‌کنیم. توجه داشته باشید که همیشه احتمال خطا وجود دارد:

۱. ارزیابی روند فعلی

اولین قدم در تحلیل تکنیکال فارکس، تعیین جهت کلی بازار یا همان «روند» است. همان‌طور که پیش‌از‌این گفتیم، روند می‌تواند به سه نوع صعودی، نزولی یا رنج باشد. ابزار کلیدی برای این بخش شامل مواردی چون خطوط روند، تحلیل رفتار قیمت (Price Action) و میانگین‌های متحرک (SMA، EMA) است.

  •   استفاده از خطوط روند: خطوط روند را با وصل کردن سقف‌ها در روند نزولی و کف‌ها در روند صعودی ترسیم کنید تا تجسم بهتری از جهت روند داشته باشید.
  •  مقایسه‌ی سقف‌ها و کف‌های متوالی: در یک روند صعودی، قیمت در‌طول‌زمان سقف‌ها و کف‌های بالاتری تشکیل می‌دهد. برعکس، در روند نزولی، قیمت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند.
  •  استفاده از میانگین‌ متحرک: از میانگین‌های متحرک (مانند EMAهای ۵۰ و ۲۰۰ روزه) برای هموار کردن داده‌های قیمت و شناسایی جهت روند استفاده کنید. اگر قیمت به‌طورمداوم بالاتر از میانگین متحرک باشد، در‌آن‌صورت روند صعودی است. اگر قیمت از میانگین متحرک پایین‌تر باشد، روند نزولی است.

۲. تحلیل روند با استفاده از الگوها و اندیکاتورها

الگوهای نموداری از عناصر ضروری تحلیل تکنیکال فارکس هستند؛ چراکه سرنخ‌هایی بصری از تغییرات احتمالی قیمت در آینده ارائه می‌دهند. شناخت این الگوها می‌تواند در پیش‌بینی ادامه یا معکوس‌شدن روند به شما کمک کند.

الگوهای نموداری رایج

  • استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال: اندیکاتورهای تکنیکال با ارائه‌ی داده‌های کمّی، به تأیید آنچه الگوهای نموداری نشان می‌دهند، کمک می‌کنند.
  • الگوها را شناسایی کنید: به دنبال الگوهای نموداری واضحی بگردید که می‌توانند نشان‌دهنده‌ی حرکات آتی قیمت باشند.
  • الگوهای بازگشتی: سروشانه، دو سقف/کف، سه سقف/کف. این الگوها، یک بازگشت بالقوه در روند را نشان می‌دهند.
  • الگوهای ادامه‌دهنده: پرچم، پرچم سه‌گوش، مثلث. این الگوها نشان می‌دهند که روند فعلی پس از یک تثبیت کوتاه، ادامه خواهد یافت.
  • از اندیکاتورها استفاده کنید: از مکدی، RSI، باندهای بولینگر و دیگر اندیکاتورها برای تأیید روند و بازگشت یا ادامه‌‌یافتن آن استفاده کنید.
  • به‌ دنبال واگرایی/همگرایی باشید: موقعیت‌هایی را شناسایی کنید که در آن، اندیکاتورها نسبت به رفتار قیمت همگرا یا واگرا می‌شوند. این موقعیت‌ها، نشان‌دهنده‌ی بازگشت احتمالی یا ادامه یافتن روند فعلی هستند.

۳. پیش‌بینی حرکات آتی قیمت

پس از شناسایی روند فعلی و تحلیل آن با الگوها و اندیکاتورها، گام بعدی این است که پیش‌بینی کنید قیمت در آینده به کجا خواهد رسید.

بررسی حرکات قیمت

  • پیش‌بینی با فیبوناچی اصلاحی و اکستنشن‌: پس از اعمال فیبوناچی اصلاحی، به‌ کمک سطوح فیبوناچی اکستنشن پیش‌بینی کنید که قیمت در صورت ادامه‌ی روند به کجا خواهد رسید.
  • شناسایی سطوح هدف با الگوهای نموداری: الگوهایی مانند سروشانه یا سقف و کف دوقلو، بر اساس ارتفاع الگوهایشان می‌توانند به شما سطوح هدف را ارائه کنند.
  • استفاده از سطوح حمایت و مقاومت: سطوح حمایت و مقاومت تاریخی می‌توانند به عنوان اهداف قیمتی آینده عمل کنند. اگر قیمت به بالای یک سطح مقاومت رسید، سطح مقاومت مهم بعدی به هدف تبدیل می‌شود.

۴. پیدا کردن نقطه ورود

قدم مهم بعدی پس از پیش‌بینی تارگت قیمت، یافتن نقاط بهینه‌ی ورود به معامله است. ورود در زمان مناسب می‌تواند سود بالقوه را به حداکثر رسانده و ریسک را کاهش دهد.

  • از سطوح اصلاحی استفاده کنید: برای ورود به یک پوزیشن لانگ در یک روند صعودی، منتظر پول‌بک قیمت به یک سطح اصلاحی فیبوناچی بمانید. در روند نزولی نیز منتظر پول‌بک به یک سطح مقاومت باشید.
  • دریافت تأییدیه از اندیکاتورها: از اندیکاتورهایی مانند تقاطع‌های مکدی یا سطوح اشباع خرید/اشباع فروش RSI برای تأیید نقطه ورود استفاده کنید.
  • معاملات بر حسب شکست الگو: زمانی وارد معامله شوید که قیمت از یک الگوی تثبیت یا یک سطح مقاومت/حمایت کلیدی با حجم بالایی خارج می‌شود (بریک‌اوت می‌کند.)

۵. تعیین بهترین نقطه‌ی خروج

خروج در زمان مناسب نیز همانند ورود، بسیار مهم است. دانستن زمان درست برداشت سود یا توقف ضرر می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر موفقیت معاملاتی کلی شما داشته باشد.

  • تعیین اهداف سود: از فیبوناچی اکستنشن‌ها یا ارتفاع الگوهای نموداری برای تعیین اهداف واقع‌بینانه‌ی برداشت سود استفاده کنید.
  • تریلینگ استاپ‌لاس (Trailing Stop-loss): سفارشات تریلینگ استاپ‌لاس را تنظیم کنید تا در صورت حرکت قیمت در جهت نفع شما، سودهایتان قفل شوند و در عین حال از بازگشت‌های احتمالی نیز در امان بمانید.
  • خروج در سطوح حمایت/مقاومت: سطوح مقاومت مهم در روندهای صعودی و سطوح حمایت مهم در روندهای نزولی می‌توانند موقعیت‌های مناسبی برای خروج باشند.

تحلیل تکنیکال فارکس بر یک نمودار واقعی

در این قسمت، یک تحلیل عملی از نمودار ۱ ساعته جفت ارز EUR/USD انجام می‌دهیم بلکه روند انجام کار را به‌خوبی متوجه شوید.

تحلیل یک نمودار واقعی از بازار فارکس

در این تحلیل از اندیکاتورهای کلیدی مانند MACD، RSI و میانگین متحرک ساده (۵۰ دوره و ۲۰۰ دوره) استفاده می‌کنیم تا جهت بازار فعلی، قدرت روند و تجارت بالقوه را درک کنیم.

تحلیل روند

  • این جفت ارز در چند روز گذشته در یک روند نزولی قرار داشته است، به طوری که قیمت به طور مداوم به سقف و کف‌های یکی پایین‌تر از دیگری می‌رسد.
  • قیمت فعلی حول سطح ۱.۱۰۳۵ در نوسان است و به‌صورت مکرر به این سطح حمایتی برخورد می‌کند، اما روند همچنان چشم انداز نزولی دارد.
  • بررسی حرکت میانگین متحرک

  • قیمت زیر میانگین متحرک ساده ۵۰ دوره‌ای قرار دارد و نشان‌دهنده روند نزولی کوتاه‌مدت است.
  • همچنین قیمت نیز در سطوح پایین‌تر از میانگین متحرک ساده ۲۰۰ دوره‌ای قرار دارد که این مورد هم روند نزولی بلند‌مدت را تایید می‌کند.
  • ۵۰-SMA پایین‌تر از ۲۰۰-SMA است، یعنی آن را رو به پایین شکسته است و نشان‌دهنده تقاطع مرگ (Deathcross) است. این حالت یک شاخص نزولی قوی درنظر گرفته می‌شود که پتانسیل ریزش قیمت بیشتر را نشان می‌دهد.

اندیکاتور MACD (همگرایی- واگرایی میانگین متحرک)

  • خط MACD درحال‌حاضر زیر خط سیگنال و در قلمرو منفی قرار دارد. این حالت نشان می‌دهد حرکت رو به پایین هنوز در جریان است.
  • هیستوگرام نیز منفی است و نشان می دهد که فشار نزولی همچنان قوی است. اگرچه اندکی کاهش یافته است و نشان دهنده پتانسیل تثبیت قیمت یا بازگشت موقتی و ضعیف آن به سمت بالا است.
  • هیچ تقاطع صعودی وجود ندارد، بنابراین سیگنال همچنان نزولی است.

اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی)

  • RSI درحال‌حاضر در حوالی سطح ۳۹ در نوسان است، که نشان فروش نزولی زیادی اتفاق افتاده است اما هنوز به قلمروی بیش‌فروش (معمولاً زیر ۳۰) نرسیده است. بنابراین ممکن است فضای بیشتری برای کاهش بیشتر قیمت وجود داشته باشد.
  • سقوط RSI به زیر ۳۰ ممکن است نشان‌دهنده یک فرصت خرید بالقوه باشد، اما در حال حاضر، هنوز روند نزولی با احتمال رنج شدن قیمت را نشان می‌دهد.

سطوح حمایت و مقاومت

  • سطح حمایت اصلی ۱.۱۰۳۵ است که یک سطح کلیدی محسوب می‌شود و قیمت در حال آزمایش آن است. اگر ریزش تا زیر این سطح ادامه پیدا کند، ممکن است شاهد افت قیمت به سمت حمایت بعدی در حدود  ۱.۱۰۰ باشیم.
  • مقاومت فوری در حدود ۱.۱۱۰۰ و بالاتر در ۱.۱۱۴۰ است، جایی که در گذشته مانع رشد قیمت شده‌است.

سطوح قیمت ورود، حد ضرر و حد سود

در این قیمت نقاط ورود و خروج را برای هر دو سناریو نزولی و صعودی ارائه می‌کنیم:

پوزیشن معاملاتی شورت (Sell)

  • نقطه ورود: در صورتی که شاهد ی شکسته نزولی با بریک‌داون از سطح حمایتی باشیم، نقطه ۱.۱۰۳۵ را می‌توان نقطه ورود درنظر گرفت.
  • حد ضرر: بالای سطح ۱.۱۰۶۵ (بالاترین قیمت اخیر)
  • حد سود: تارگت قیمتی را می‌توان در سطوح ۱.۱۰۰۰ و ۱.۰۹۵ قرار داد.

پوزیشن معاملاتی لانگ (Long)

  • نقطه ورود: در صورتی که شاهد ی شکسته نزولی با بریک‌داون از سطح حمایتی باشیم، نقطه ۱.۱۱۰۰ را می‌توان نقطه ورود درنظر گرفت.
  • حد ضرر: پایین‌تر سطح ۱.۱۰۳۵ (سطح حمایتی اخیر)
  • حد سود: تارگت قیمتی را می‌توان در سطوح ۱.۱۱۴۰ و ۱.۱۱۸۰ قرار داد.

استراتژی‌های تحلیل تکنیکال در معاملات روزانه فارکس

معاملات روزانه شامل خرید‌و‌فروش ابزارهای مالی در یک روز معاملاتی است و اغلب بر روی تغییرات کوچک قیمت، سرمایه‌گذاری می‌کند. از آنجایی که این معاملات در بازه‌ی زمانی کوتاهی باز و بسته می‌شوند و بسیار در بازار فارکس رایج هستند، تحلیل تکنیکال می‌تواند نقش مهمی در کمک به معامله‌گران داشته باشد. در ادامه، چند استراتژی رایج در تحلیل تکنیکال معاملات روزانه را بررسی می‌کنیم:

اسکالپینگ (Scalping)

اسکالپینگ، یک استراتژی معاملاتی روزانه است که بر سود بردن از تغییرات کوچک قیمت، اغلب در بازه‌های چند دقیقه‌ای، تمرکز دارد. اسکالپر‌ها معاملات متعددی در طول روز انجام می‌دهند و هدف‌شان کسب سودهای کوچک در هر معامله‌ است.

اسکالپینگ

این استراتژی، نیاز به تصمیم‌گیری سریع، نظم‌ و انضباط بالا دارد.

مولفه‌های اصلی اسکالپینگ

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای ۱ دقیقه‌ای یا ۵ دقیقه‌ای استفاده می‌شود.
  • اندیکاتورها: میانگین‌های متحرک، RSI، و مکدی، اندیکاتورهای محبوبی در شناسایی فرصت‌های فوری هستند.
  • اجرا: اسکالپرها برای ورود و خروج سریع از معاملات، به اسپردهای (spread) کوتاه، تأخیر پایین و اجرای سریع متکی هستند.

مثالی از استراتژی اسکالپینگ

از یک میانگین متحرک نمایی ۵ دوره‌ای و ۱۵ دوره‌ای در نمودار ۱ دقیقه‌ای استفاده کنید. زمانی که میانگین متحرک نمایی ۵ دوره‌ای از EMA ۱۵ دوره‌ای را به سمت بالا قطع کند، یک فرصت بالقوه‌ی خرید را نشان می‌دهد. برعکس، زمانی که EMA ۵ دوره‌ای، EMA ۱۵ دوره‌ای به‌‌سمت پایین بشکند، این وضعیت یک فرصت بالقوه‌ی فروش را نشان می‌دهد.

مزایا

  • تعداد (فرکانس) بالای معاملات، فرصت‌های متعددی را فراهم می‌کند.
  • به دلیل نگه‌داری کوتاه‌مدت پوزیشن‌ها، معامله‌گر با حداقل میزان ریسک مواجه است.

معایب

  • به تمرکز بالا و عکس‌العمل سریع نیاز دارد.
  • هزینه تراکنش‌ها به دلیل بالا بودن حجم معاملات می‌تواند بالا باشد.

معاملات مومنتوم (Momentum Trading)

معاملات مومنتوم شامل تمرکز بر حرکات قوی قیمت در یک جهت خاص است. ایده‌ی این نوع معامله، «سوارشدن بر موج» مومنتوم است، تا زمانی که نشانه‌هایی از کاهش سرعت یا معکوس شدن روند مشاهده شوند.

مولفه‌های کلیدی معاملات مومنتوم

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای ۵ دقیقه‌ای تا ۱۵ دقیقه‌ای استفاده می‌شود.
  • اندیکاتورها: اندیکاتورهای مکدی، RSI و حجم معاملات، برای شناسایی مومنتوم بسیار مهم هستند.
  • اجرا: زمانی که اندیکاتورها با رفتار قیمت همسو هستند، فرصتی برای ورود معاملات ایجاد شده و زمانی که مومنتوم ضعیف شد، شرایط خروج از معاملات مهیا است.

مثالی از استراتژی معاملات مومنتوم

شاخص قدرت نسبی را در نمودار ۱۵ دقیقه‌ای زیر‌نظر بگیرید. اگر RSI واگرایی شدیدی نشان داد (‌به‌عنوان‌مثال، قیمت سقف‌های بالاتر تشکیل داد اما RSI سقف‌های پایین‌تر)، ممکن است نشان‌دهنده‌ی ضعیف‌شدن مومنتوم و بازگشت بالقوه روند باشد. این حالت، سیگنالی از فرصت فروش در وضعیت اشباع‌خرید بازار یا فرصت خرید در وضعیت اشباع‌فروش بازار است.

مزایا

  • در روندهای قوی می‌تواند سود قابل‌توجهی به‌همراه داشته باشد.
  • در بازارهای پرنوسانی که جهت قیمت به‌وضوح مشخص است، به‌خوبی‌ کار می‌کند.

معایب

  • مومنتوم می‌تواند به‌سرعت تغییر کنند و درصورت عدم نظارت دقیق، منجر به ضررهای احتمالی شود.
  • نیاز به زمان‌بندی دقیق و اجرای سریع دارد.

معاملات بریک‌اوت (Breakout Trading)

معاملات بریک‌اوت بر ورود به یک معامله به‌محض عبور قیمت از سطح حمایت یا مقاومت قابل‌توجه متمرکز است.

معاملات بریک‌اوت

ایده‌ای این استراتژی معاملاتی، سود بردن از حرکات قیمت در محدوده‌ی پس از شکست (بریک‌اوت) است؛ زیرا این پدیده، اغلب نشانه‌ی شروع یک روند قوی است.

مولفه‌های کلیدی معاملات بریک‌اوت

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای۱۵ دقیقه‌ای تا ۱ ساعته استفاده می‌شود.
  • اندیکاتورها: از باندهای بولینگر، میزان حجم معاملات و میانگین متحرک برای تأیید شکست‌ها استفاده می‌شود.
  • اجرا: زمانی که قیمت از الگوی تثبیت یا سطح حمایت/مقاومت کلیدی خارج شد (بریک‌اوت کرد)، وارد معامله شوید.

مثالی از استراتژی معاملاتی بریک‌اوت

زمانی که باندهای بولینگر باریک‌ می‌شوند، نشان‌دهنده‌ی نوسان کم و احتمال وقوع بریک‌اوت هستند. زمانی که قیمت به بالا یا پایین باندها وارد شد (بریک‌اوت کرد) و حجم نیز آن را تأیید کرد، وارد معامله شوید.

مزایا

  • بریک‌اوت‌ها می‌توانند منجر به تغییرات قابل‌توجه قیمت شوند و فرصت‌های فراوانی برای کسب سود فراهم نمایند.
  • سیگنال‌های ورود و خروج واضح، معامله‌گری بریک‌اوت را به یک استراتژی ساده تبدیل می‌کند.

معایب

  • احتمال وقوع بریک‌اوت‌های کاذبی که می‌توانند به ضررهای احتمالی منتهی شوند وجود دارد.

معاملات معکوس (Reversal Trading)

معاملات معکوس، بر روی نقاط عطف بازار که احتمال معکوس شدن روند در آنها وجود دارد، سرمایه‌گذاری می‌کند. این استراتژی، مستلزم شناسایی شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش است؛ وضعیتی که احتمال تغییر جهت قیمت در آن دور از انتظار نیست.

مولفه‌های کلیدی معاملات معکوس

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای ۵ دقیقه‌ای یا ۱۵ دقیقه‌ای استفاده می‌شود.
  • اندیکاتورها: RSI، مکدی و الگوهای کندل‌استیک (مانند چکش و دوجی) برای شناسایی نقاط بازگشت احتمالی استفاده می‌شوند.
  • اجرا: زمانی وارد معاملات شوید که اندیکاتورها احتمال معکوس شدن روند را نشان می‌دهند؛ به‌عنوان‌مثال، زمانی که RSI از قلمروی اشباع‌ خرید/اشباع فروش خارج می‌شود.

مثالی از استراتژی معاملاتی معکوس

در نمودار ۱۵ دقیقه‌ای، به‌ دنبال الگوی سقف یا کف دوقلو بگردید. زمانی که قیمت نمی‌تواند سقف یا کف قبلی را بشکند و تغییر جهت می‌دهد، نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت بالقوه است. با بریک‌اوت قیمت به زیر (در الگوی سقف دوقلو) یا بالای (در الگوی کف دوقلو) خط گردن الگو، وارد معامله شوید.

مزایا

  • می‌تواند بازگشت‌های قابل‌توجه قیمت را شناسایی کند و به معاملات سودآور منتهی شود.
  • اجازه می‌دهد با تنظیم حدضررهای محدود، ریسک را به حداقل برسانید.

معایب

  • پیش‌بینی بازگشت‌ها می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و احتمال ورود زودهنگام یا خروج دیر هنگام از معاملات نیز وجود دارد.
  • نیاز به درک کاملی از روان‌شناسی بازار و شناخت‌ الگوها دارد.

معاملات رنج (Range Trading)

معاملات رنج بر این ایده استوارند که قیمت‌ها اغلب بین سطوح حمایت و مقاومت حرکت می‌کنند. در یک بازار رنج، معامله‌گران با انجام خرید در نزدیکی سطح حمایت و فروش در نزدیکی سطح مقاومت، از نوسان قیمت در محدوده‌ی مشخص‌شده سود می‌برند.

مولفه‌های کلیدی معاملات رنج

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای ۵ دقیقه‌ای یا ۱۵ دقیقه‌ای استفاده می‌کند.
  • اندیکاتورها: از باندهای بولینگر، اسیلاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator) و سطوح حمایت/مقاومت برای شناسایی محدوده‌ها (رنج‌ها) استفاده می‌شود.
  • اجرا: نزدیک سطوح حمایت، وارد پوزیشن‌های لانگ شوید و در نزدیکی سطوح مقاومت وارد پوزیشن‌های شرت. تنظیم حدود ضرر را نیز فراموش نکنید.

مثالی از استراتژی معاملات رنج

از باندهای بولینگر در نمودار ۱۵ دقیقه‌ای برای شناسایی محدوده (رنج) استفاده کنید. لمس باند پایینی (حمایت) توسط قیمت، می‌تواند موقعیت مناسبی برای خرید و لمس باند بالایی (مقاومت) موقعیت مناسبی برای فروش است.

مزایا

  • در بازارهایی که جهت روند مشخصی ندارند، کاربردی است.
  • در صورت تعیین سطوح حمایت و مقاومت درست، نقاط ورود و خروج واضحی ارائه می‌دهد.

معایب

  •  در بازارهای روند‌دار که قیمت‌ها از محدوده‌ها خارج می‌شوند (بریک‌اوت می‌کنند) مؤثر نیست.
  • در صورت شکسته‌شدن دامنه توسط قیمت و شروع غیرمنتظره‌ی یک روند جدید، می‌تواند به زیان‌های احتمالی منجر شود.

دنبال کردن روند (Trend Following)

دنبال کردن روند، استراتژی است که بر مومنتوم روندهای موجود سرمایه‌گذاری می‌کند.

استراتژی دنبال کردن روند

ایده‌ی این استراتژی این است که یک روند را هرچه‌زودتر شناسایی کنید و تا زمان ظهور نشانه‌های تضعیف یا بازگشت، از آن سود کسب نمایید.

مولفه‌های کلیدی استراتژی دنبال کردن روند

  • تایم فریم: معمولاً از نمودارهای ۱ ساعته و ۴ ساعته استفاده می‌شود.
  • اندیکاتورها: از میانگین‌های متحرک، شاخص میانگین جهت‌دار (ADX) و خطوط روند برای تأیید روند استفاده می‌شود.
  • اجرا: در جهت روند و با استفاده از پول‌بک‌ها یا بریک‌اوت‌ها به عنوان نقاط ورودی، می‌توانید وارد معاملات شوید.

مثالی از استراتژی دنبال کردن روند

از میانگین متحرک میانی ۵۰ دوره‌ای و ۲۰۰ دوره‌ای در نمودار ۱ ساعته استفاده کنید. زمانی که EMA ۵۰ از EMA ۲۰۰به سمت بالا عبور می‌کند (تقاطع طلایی)، می‌توانید وارد معامله‌ی لانگ (Long) شوید. زمانی که EMA ۵۰ از EMA ۲۰۰ به سمت پایین عبور می‌کند (تقاطع مرگ)، وارد معاملات شورت (Short) شوید.

مزایا

  • در بازارهای قوی و روند‌دار به‌خوبی کار می‌کند.
  •  پیاده‌سازی و دنبال کردن آن ساده است.

معایب

  • در صورت تثبیت روند از مدتی قبل، احتمال ورود دیرهنگام به معاملات وجود دارد.
  • در بازارهای پرنوسان ممکن است سیگنال‌های نادرست ارائه دهد.

مزایای پیاده‌سازی تحلیل تکنیکال فارکس

همان‌طور که از ابتدای کار تا اینجا متوجه شدید، تحلیل تکنیکال شامل قواعد و اصول بسیار گسترده‌ای می‌باشد. در ادامه مزایای پیاده‌سازی این تحلیل بسیار کاربردی را بررسی می‌کنیم:

سرعت

تحلیل تکنیکال به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا بر اساس داده‌های لحظه‌ای قیمت تصمیم‌گیری کنند. با کمک تحلیل تکنیکال نمودارها و اندیکاتورها را می‌توان به‌سرعت تحلیل کرد، که این ویژگی در استراتژی‌های معاملاتی کوتاه‌مدتی مانند معاملات روزانه و اسکالپینگ، بسیار مهم است.

دقت

تحلیل تکنیکال در صورت استفاده‌ی صحیح می‌تواند نقاط ورود و خروج دقیق ارائه دهد و دقت معاملات را بهبود بخشد. ابزارهایی مانند خطوط روند، سطوح حمایت/مقاومت و اندیکاتورهایی مانند RSI و مکدی به معامله‌گران کمک می‌کنند تا بهترین لحظات را برای اقدام، شناسایی نمایند.

شناسایی روند

این تحلیل در شناسایی و دنبال کردن روند‌ها بسیار مؤثر است. معامله‌گران با استفاده از ابزارهایی مانند میانگین‌های متحرک و خطوط روند می‌توانند معاملات خود را با جهت غالب بازار هم‌سو کنند و احتمال موفقیت‌ را افزایش دهند.

تصمیمات عینی مبتنی بر داده

تحلیل تکنیکال بر داده‌های عینی به‌دست‌آمده از نمودارهای قیمت متکی است، بنابراین تأثیر احساسات را در تصمیمات معاملاتی کاهش می‌دهد. این رویکرد به معامله‌گران کمک می‌کند تا به یک برنامه‌ی معاملاتی منضبط براساس سیگنال‌های واضح پایبند باشند.

تطبیق‌پذیری در بازارها و تایم فریم‌های مختلف

تحلیل تکنیکال در تمام بازارها (فارکس، سهام، ررمزارز، کالا) قابل اعمال است و در تمام تایم فریم‌ها، از نمودارهای ۱ دقیقه‌ای برای معامله‌گران روزانه گرفته تا نمودارهای ماهانه برای سرمایه‌گذاران بلندمدت، کار می‌کند.

معایب استفاده از تحلیل تکنیکال فارکس

تحلیل تکنیکال با وجود کاربرد بسیار گسترده، خالی از عیب نیست.

معایب استفاده از تحلیل تکنیکال

در این بخش چالش‌های تحلیل تکنیکال را معرفی می‌کتیم که باید در مورد آن‌ها آگاه باشید:

پیچیدگی

تحلیل تکنیکال شامل طیف گسترده‌ای از ابزارها، اندیکاتورها و الگوها است که می‌تواند برای معامله‌گران مبتدی طاقت‌فرسا باشد. یادگیری تفسیر صحیح این موارد به زمان و تمرین بسیار زیادی نیاز دارد.

تجربه

تحلیل موفق، مستلزم درک عمیق رفتار بازار و توانایی تمییز سیگنال‌های قابل‌اعتماد از نویزها است. این مهارت، از طریق تجربه ایجاد می‌شود، که کسب آن می‌تواند سال‌ها به‌طول بینجامد.

شخصی‌ بودن

اگرچه تحلیل تکنیکال فارکس یک تحلیل داده‌محور است، اما معامله‌گران مختلف ممکن است نمودارها و الگوها را به‌طورمتفاوتی تفسیر کنند، که منجر به نتایج متفاوت می‌شود. این سلیقه‌ای بودن، گاهاً می‌تواند به نتایج معاملاتی ناسازگار منتهی شود.

مقایسه‌ی فاندامنتال و تحلیل تکنیکال فارکس

در این قسمت دو تحلیل بسیار محبوب فاندامنتال و تکنیکال را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم:

کدام‌ یک بهتر است؟ تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال؟

انتخاب بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، تاحدزیادی به سبک و اهداف معاملاتی شما بستگی دارد:

  • برای معامله‌گران کوتاه‌مدت: تحلیل تکنیکال عموماً برای معامله‌گران کوتاه‌مدت، مانند معامله‌گران روزانه و اسکالپرها، که نیاز به تصمیم‌گیری سریع بر اساس حرکات فوری قیمت دارند، مناسب‌تر است.
  • برای سرمایه‌گذاران بلندمدت: تحلیل فاندامنتال برای سرمایه‌گذاران بلندمدتی که مایلند ارزش ذاتی یک دارایی و پتانسیل رشد بلندمدت آن را درک کنند، مناسب‌تر است.

روانشناسی بازار فارکس و نقش آن در تحلیل تکنیکال

روانشناسی بازار فارکس به بررسی رفتار جمعی معامله‌گران می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه احساسات مانند ترس، طمع، و امید بر تصمیم‌گیری‌های معاملاتی تأثیر می‌گذارند.

روانشناسی بازار فارکس و نقش آن در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار نقشی حیاتی دارد؛ زیرا الگوهای قیمتی که روی نمودارها مشاهده می‌کنیم گاهی حاصل واکنش‌های احساسی معامله‌گران به اخبار و اتفاقات مختلف هستند. برای موفقیت در تحلیل تکنیکال، لازم است معامله‌گران نه تنها به داده‌ها، بلکه به رفتار و واکنش جمعی بازار نیز توجه کنند.

تأثیر احساسات معامله‌گران بر بازار

احساسات معامله‌گران می‌تواند به طور مستقیم قیمت‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که اکثریت افراد احساس طمع یا ترس شدید دارند، قیمت‌ها به صورت غیرمنطقی حرکت می‌کنند. برای مثال، در دوره‌های رشد سریع بازار، طمع باعث خرید بی‌رویه می‌شود و حباب‌های قیمتی شکل می‌گیرند. برعکس، در زمان‌های بحران، ترس می‌تواند منجر به فروش‌های هیجانی و سقوط بازار شود. این رفتارهای احساسی معمولاً در ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند اندیکاتورهای دنبال‌کننده نوسانات و روندهای قیمتی منعکس می‌شوند.

شناسایی روندهای روانی در نمودارها

روندهای روانی به احساسات غالب در بازار اشاره دارند که می‌توان آن‌ها را از طریق تحلیل نمودارها شناسایی کرد. الگوهای نموداری مانند سقف و کف‌های دوقلو، مثلث‌ها و الگوهای شمعی ژاپنی می‌توانند نشان‌دهنده نقاط تغییر در روانشناسی بازار باشند. برای مثال، شکل‌گیری الگوی “سر و شانه” نشان‌دهنده تغییر احساسات از طمع به ترس است. همچنین، استفاده از اندیکاتورهای مختلفی مانند RSI و MACD می‌تواند به تشخیص اشباع خرید و فروش و نقاطی که احساسات روانی معامله‌گران به شدت تغییر می‌کند کمک کند.

اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال فارکس

تحلیل تکنیکال فارکس، ابزار قدرتمندی است؛ اما به‌آسانی می‌توان در آن مرتکب اشتباهاتی شد که به تضعیف تصمیمات معاملاتی منجر می‌شوند. در زیر، برخی از دام‌های رایجی که معامله‌گران باید از آنها اجتناب کنند را بررسی می‌کنیم:

اعمال اندیکاتورهای زیاد

استفاده از اندیکاتورهای زیاد می‌تواند به «فلج تحلیلی» (Analysis Paralysis) منتهی شود؛ جایی که سیگنال‌های متناقض، تصمیم‌گیری را برای معامله‌گر دشوار می‌کنند. سعی کنید تنها به چند اندیکاتور کلیدی که درک خوبی از آنها دارید پایبند باشید.

نادیده گرفتن هدف اندیکاتور

هر اندیکاتور، هدف خاصی دارد. برای مثال، RSI برای مومنتوم است؛ در حالی که باندهای بولینگر برای نوسانات هستند. استفاده از یک اندیکاتور در خارج از محدوده کاربردش می‌تواند منجر به سیگنال‌های گمراه‌کننده شود.

همسو نبودن تحلیل با تایم فریم

بیشتر معامله‌گران اغلب بر روی یک تایم فریم خاص متمرکز می‌شوند و روند کلی را نادیده می‌گیرند. برای مثال، سیگنال خرید در نمودار ۵ دقیقه‌ای ممکن است با سیگنال فروش در نمودار روزانه در تضاد باشد. همیشه چندین تایم فریم را بایستی در نظر بگیرید تا از هم‌سو بودن معاملات‌تان با روند گسترده‌تر مطمئن شوید.

نادیده گرفتن دید کلی

تمرکز بیش‌ازحد روی بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت می‌تواند باعث شود که مسیر کلی روند را از دست بدهید و وارد معاملاتی برخلاف حرکت اصلی بازار شوید.

تحلیل بیش‌از‌حد

معامله‌گران گاهی‌اوقات درگیر حرکات جزئی قیمت می‌شوند و روند کلی را از دست می‌دهند. همواره به یاد داشته باشید که روند گسترده‌تر بازار، اغلب بهترین استراتژی معاملاتی را به شما ارائه می‌دهد.

کمال‌گرایی

تلاش‌ برای پیش‌بینی هر حرکت کوچک قیمت می‌تواند منجر به معامله‌ی بیش‌از‌حد (Overtrading) و زیان‌های غیر‌ضروری شود. بهتر است روی روند بزرگ‌تر تمرکز کنید و منتظر تنظیماتی بمانید که احتمال موفقیت‌شان بالاتر است.

 نکاتی برای کاهش ریسک استفاده از تحلیل تکنیکال فارکس

برای کاهش ریسک در ترید، انجام تحلیل تکنیکال ضروری است.

 نکاتی برای کاهش ریسک حین استفاده از تحلیل تکنیکال

رعایت نکات زیر می‌تواند به استفاده‌ی مؤثرتر از این استراتژی کمک کند:

تنظیم سطوح حد سود (TP) و حد ضرر (SL)

با تنظیم سطوح TP و SL بر اساس اندیکاتورهای تکنیکال، به‌عنوان‌مثال سطوح حمایت/مقاومت یا فیبوناچی اصلاحی، می‌توانید سودهای خود را برداشت و ضرر را به‌طور‌خودکار محدود کنید. این کار، خروج از معاملات در نقاط بهینه و حفاظت از سرمایه را تضمین می‌کند.

نسبت ریسک به ریوارد

نسبت ریسک به ریوارد حداقل ۱:۲ یا ۱:۳ را هدف قرار دهید؛ این یعنی پاداش بالقوه‌ی شما باید دو یا سه برابر ضرر احتمالی باشد. این رویکرد تضمین می‌کند که حتی اگر برخی از معاملات به نتیجه نرسیدند، باز هم کفه‌ی معاملات سودآور از کفه‌ی معاملات بازنده سنگین‌تر خواهد بود.

اندازه‌گذاری پوزیشن‌ها

اندازه‌ی پوزیشن‌هایتان را با درنظر‌گرفتن میزان تحمل ریسک و فاصله‌ی حدضرر محاسبه کنید. این کار از ورود شما با مبلغ بالا به معاملات جلوگیری کرده و به حفظ سرمایه‌‌تان در طول زمان کمک می‌کند.

اجتناب از معامله‌ی بیش‌از‌حد

به تنظیمات محتمل‌تر پایبند باشید و برای اجتناب از معامله‌ی بیش‌ازحد، منتظر سیگنال‌های واضح بمانید. این رویکرد منظم، مواجهه با ریسک‌های غیرضروری را کاهش داده و کمک می‌کند تا تصمیمات معاملاتی آگاهانه‌تری اتخاذ کنید.

بررسی و تنظیم منظم

معاملات خود را به‌طورمنظم تحت نظر داشته باشید و با انجام مداوم تحلیل تکنیکال ، مرتباً آنها را تنظیم نمایید. آماده‌ باشید تا در صورت تغییر شرایط بازار، حدود سود و ضرر را اصلاح و هرچه‌زودتر از معاملات خارج شوید تا ضررهای احتمالی را به‌ حداقل برسانید.

سخن پایانی

تسلط بر تحلیل تکنیکال در بازار فارکس شامل درک جامعی از ابزارها و تکنیک های مختلف، از جمله الگوهای نمودار، شاخص ها و خطوط روند است. با استفاده از این روش‌ها، معامله‌گران می‌توانند بینشی در مورد روند بازار کسب کنند، تصمیمات آگاهانه بگیرند و استراتژی‌های معاملاتی مؤثری را توسعه دهند. در حالی که تحلیل تکنیکال فارکس راهنمایی‌های ارزشمندی را ارائه می دهد، ضروری است که معامله گران این بینش‌ها را با شیوه‌های مدیریت ریسک صحیح ترکیب کنند و با تغییرات بازار سازگار باشند تا شانس موفقیت خود را در بازار نوسان فارکس افزایش دهند.