قانون جذب، قدم برداشتن در جهان افکار و ساختن زندگی در دنیای واقعی
قانون جذب را میتوان یکی از جنجالیترین رازهای آشکار جهان به شمار آورد؛ رازی که انسانها ندانسته در طول قرنها آن را در تکتک ثانیههای زندگی خود به کار میبستند اما چون از چم و خمش آگاهی نداشتند از این قدرت بینظیر علیه خودشان استفاده میکردند. قانون جذب در مورداحساس اکنون شما است. احساس، این قدرت را دارد که افکار را به اجسام تبدیل کند. این تمام چیزی است که باید همیشه در مورد قانون جذب به یاد داشته باشیم؛ یعنی فکر، احساس را پدید میآورد و احساس، آن را به معادل فیزیکیاش تبدیل میکند؛ موضوعی ساده و بسیار قدرتمند که میتواند به یک کابوس تبدیل شود. چون بیشتر ما، فکرهای خوشایندی در سرمان نداریم و تبدیلشدن این فکرهای ناخوشایند به معادل فیزیکیشان میتواند زندگی ما را به سمت نابودی بکشاند. به همین علت باید قدرت شگفتانگیزی که در اختیارمان قرارگرفته را بشناسیم و در تمام مدت به نفع خودمان از آن استفاده کنیم. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ قانون جذب میرویم و آن را با جزئیات فراوان و نکتههایی بسیار کاربردی برایتان توضیح میدهیم. حتی اگر قبلاً با قانون جذب آشنا شدهاید نگاهی دوباره به این مقاله بیندازید؛ شاید پاسخ پرسشهای خود را لابهلای سطرهای آن پیدا کردید.
چارلز هانل، نویسنده آمریکایی، فیلسوف و تاجر (۱۸۶۶- ۱۹۴۹):
افکارحاکم در ذهن شما یا تمایلات ذهنی، همواره مانند یک آهنربا عمل میکنند و از آنجایی که قانون جذب میگوید که هر چیز همجنس خود را جذب میکند، بنابراین گرایشهای ذهنی به شکل ثابت، شرایط و مواردی را به سوی خود میربایند که هماهنگ با طبیعتش باشد.
سروکله قانون جذب از کجا پیدا شد؟
شاید بسیاری از مردم، قانون جذب را از «مستند راز» شناخته باشند. در این مستند خانم «راندا برن» به همراه انسانهایی که از معجزه این قانون در زندگیشان استفاده میکردند مجموعهای از اطلاعات در مورد قانون جذب را برای اولین بار در حجمی وسیع منتشر کرد؛ اما در حقیقت، راندا برن خود نیز با استفاده از کتابهایی که ردپای این قانون را در خودشان داشتند توانسته بود زندگیاش را تغییر دهد و از مشکلات ریز و درشتش نجات پیدا کند. قانون جذب، عمری به قدمت تاریخ بشر دارد. نکته جالب اینجا است که تمام انسانهای بزرگ، تمام افراد موفقی که در طول تاریخ بشریت در حال تغییر جهان بودند، از این قانون استفاده بسیاری کردند. از اندیشمندان قبل از بودا گرفته تا مولتی میلیاردرهای قرن ۲۱، همگی به شیوهای استادانه از این قانون بهره بردند.
چرا این قانون پنهان بوده است؟
در طول هزاران سال، انسانهای بسیار زیادی از این قانون برای رسیدن به ثروت و آرزوهای خود استفاده کردند. پنهان ماندن شیوه استفاده از این قانون به علت ترس و طمع ثروتمندان گذشته بوده که میخواستند تنها خودشان از روش جادویی این قانون اطلاع داشته باشند. چیزی که باعث شد قانون جذب تا این حد معروف و مشهور شود، پیدا کردن ردپای این قانون درگذشته و تایید کردن آن توسط دانشمندان فیزیک کوانتوم بود. دکتر «جان هاگلین» فیزیکدان کوانتوم، نظریهپرداز اجتماعی و از مروجان عرفان کوانتومی در این باره میگوید:
مکانیک کوانتوم و کیهانشناسی کوانتومی این موضوع را که جهان هستی از فکر و اندیشه شکلگرفته میپذیرد و این نظریه که هر آنچه پیرامون ما است روزی تنها یک فکر بوده را تایید میکند؛ بنابراینهمهچیز به این بستگی دارد که ما چطور از قدرت خود استفاده میکنیم؛ مثبت یا منفی. درواقع هیچگونه محدودیتی برای نیروی بالقوه انسانها وجود ندارد. این کار به راستی از طریق سطحی که در آن هستیم و به آن میاندیشیم، صورت میگیرد.
چه کتابهای معتبری در مورد قانون جذب وجود دارد؟
یکی از آشناترین کتابها در مورد قانون جذب، کتاب «راز» اثر راندا برن است. البته کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» اثر ناپلئون هیل نیز با آنکه به طور مستقیم در مورد قانون جذب نوشتهنشده اما روشهای اجرای این قانون را به صورت کاملاً کاربردی و از زبان صدها زن و مرد بسیار موفق بیان کرده است. این کتاب به اندازهای مهم است که یکی از استادان مجموعه راندا برن به نام «باب پراکتور» یک نسخه از بیندیشید و ثروتمند شوید را همیشه به همراه خودش دارد. علاوه بر این دو کتاب، کتابهای «معجزه سپاسگزاری» و «قدرت» از راندا برن در تکمیل کتاب راز منتشرشدهاند. کتاب «بزرگترین راز ثروت در طول تاریخ» نوشته «دکتر جو ویتالی» – یکی دیگر از استادهای این قانون نیز بخش دیگری از قانون جذب را بیان کرده است. به جز این چند کتاب، کتابهای دیگری نیز به چاپ رسیده و در آینده هم خواهند رسید اما آنچه که ما میخواهیم در موردش سخن بگوییم در لابهلای برگههای این چند کتاب نهفته است.
چگونه از قانون جذب استفاده کنیم؟
روش استفاده از قانون جذب بسیار ساده است؛ اما قبل از آن باید در چند مورد با خودتان به توافق برسید. درواقع این نکتهها، قلوهسنگهای کوچک مسیر شما هستند. شاید برخی از آنها را خودتان انداخته باشید و شاید هم به بعضی اجازه داده باشید که این سنگها را در مسیر زندگی شما پراکنده کنند. شناسایی مقصر، فرقی به حال شما نمیکند چون دستآخر باید مسیر خود را صاف و هموار کنید. در ادامه، نکتههایی که لازم است قبل از پرداختن به قانون جذب آنها را بدانیم باهم دنبال میکنیم.
فرکانس فکر را دستکم نگیرید
مدت زیادی از اثبات فرکانسهای فکر توسط دانشمندان میگذرد. درواقع این مورد که هر فکر فرکانس مخصوص به خودش را دارد، چیز جدیدی نیست؛ اما متأسفانه ما در بیشتر موردها استفاده درستی از فرکانس فکرهایمان نمیکنیم. فکرها بسیار قدرتمند هستند چون در هرلحظه سیگنالهای مغناطیسی برای جذب فکرهای شبیه خود را ارسال میکنند. نکته اینجا است که تکرار یک فکر، یعنی انتشار پیوسته یک فرکانس به کائنات. افکار ما فیزیکی نیستند اما میتوانند تمام چیزهای فیزیکی که در خودشان دارند را بسازند. این نیرو بسیار شگفتانگیز است و متأسفانه بیشتر مردم از آن برعلیه خودشان استفاده میکنند. معمولاً این کار بسیار ساده و در قالب یک قرارداد ذهنی انجام میشود؛ مثلاً با خودشان میگویند:
«هر وقت پولی به دستم میاد، یه خرج بزرگ هم تراشیده میشد!» چیزهایی از ایندست، بسیار فراتر از غرولندهایی ساده هستند. ما بافکرمان در حال خلق جهانی هستیم که در آن زندگی میکنیم. در همین یک جمله ساده، ترکیبی از تصور، باور و خلقت یک رویداد وجود دارد. پس یادتان باشد که فکرها، چیزهایی گذرا و بیدلیل نیستند. استفاده درست و هدفمند از آنها چیزی است که زمینه اجرای قانون جذب را فراهم میکند.
از فکرهایتان خبر داشته باشید
قدم بعدی، یک کنکاش درونی است. شما باید جنس فکرهای خودتان را بشناسید و از آنها آگاهی داشته باشید. روش این کار بسیار ساده است. تنها کاری که باید بکنید این است که در طول روز، حواستان به فکرهایی که ازسرتان میگذرد باشد. درواقع باید نقش یک تماشاچی را برای ذهن خود ایفا کنید. شاید در ابتدا کمی گیج شوید اما خیلی زود قلقش به دستتان میآید و در این کار حرفهای میشوید. بعد از یک روز تماشا کردن فکرهایتان، روی یکتکه کاغذ، تحلیل خودتان را بنویسید. با خودتان صادق باشید. آیا از جنس فکرهایی که هرروز در سرتان میگذرد راضی هستید؟ اصلاً آنها دوست دارید؟ این مرحله بسیار مهم است. چون تفاوت بین آنچه فکر میکنید و آنچه میخواهید را به شما نشان میدهد. آگاهی از افکارتان، اولین قدم برای تغییر آنها است. شاید عدهای از شما با دیدن حجم افکار منفیتان بسیار نگران شده باشید؛ اما جای نگرانی نیست. باوجود آنکه فکرهای منفی نیز درست مانند فکرهای مثبت، سیگنالهای مغناطیسی را برای جذب رویدادهای مشابهشان ارسال میکنند، اما از لحظهای که تصمیم بگیرید میتوانید ورق را به نفع خودتان برگردانید. قدرت فکرهای مثبت، چندین برابر بیشتر از فکرهای منفی است. قوی باشید و ادامه بدهید.
مایکل برنارد بک ویث:
هر چیزی که افکار گذشته در زندگی شما پدید آوردند را میتوانید به وسیله تغییر در آگاهی کنونی خود به شیوهای که میخواهید بازگردانید.
در مقابل واقعیت زندگی خود مقاومت نکنید
چیزی که الان هستیم، نتیجه مستقیم و صد در صد افکاری است که درگذشته داشتیم. این واقعیتی بسیار بزرگ و برای بیشتر ما بسیار دردناک است. چون در تمام طول زندگی خود به دنبال کسانی میگشتیم تا شکستهای زندگیمان را بر سرشان خراب کنیم؛ از داشتن یک زندگی فقیرانه در کودکی بگیر تا سیستم آموزشی و زیرساختهای کشور، هیچکدام از انتقادهای ما در امان نماندهاند. البته حرف ما این نیست که همیشه همه شرایط برای افراد مختلف در حد بسیار عالی بوده است. اگر نقش شرایط پایه زندگی و اندازه نقش ما در ساختن و تغییر دادن جهانمان را باهم مقایسه کنیم به عدد عجیبی میرسیم. نقش شرایط خارج از کنترل در زندگی ما چیزی حدود ۱ درصد و نقش ما ۹۹ درصد است. حالا این پرسش پیش میآید که ما باقدرت ۹۹ درصدی خود چه تغییری در زندگیمان ایجاد کردهایم؟ چه چیزهای خواستنی را به زندگیمان جذب کرده و چه پلهایی به سمت خوشبختی تمامعیار برای خودمان زدهایم؟ در حقیقت، ما آنقدر ضعیف عمل کردهایم که آن ۱ درصد غیرقابل پیشبینی مثل یک بادکنک بادکرده، بزرگشده و تمام حجم زندگیمان را در برگرفته است. بزرگی این بادکنک به اندازهای بوده که باور کردیم نقشی در تعیین ماجراهای زندگی خودمان نداریم. نقش خودتان را بپذیرید. شاید در ابتدا از اینکه تمام مسئولیتها را بر گردن بگیرید احساس شکست و اندوه کنید، اما این احساس، در حکم همان پیله پروانه یا پوسته تخممرغ است که جهانی بسیار شورانگیز در ورای آن انتظار شمارا میکشد.
تکلیف خودتان را با خواستههایتان مشخص کنید
به زبان ساده، چه چیزی را واقعاً میخواهید؟ خواسته واقعی قلبتان چیست؟ بسیاری از ما هنوز واقعاً نمیدانیم که چه چیزی از زندگیمان میخواهیم. این ندانستنها علت اصلی درجا زدن و پیشرفت نکردن است. چون به جای تمرکز بر یک هدف و جلو رفتن، مدام از این شاخه به آن شاخه میپریم و از هر چیزی کمی برمیداریم. دستآخر هم به جایی میرسیم که به خودمان و دیگران دروغهایی پررنگ و لعاب میگوییم تا قلبمان دست ازسرمان بردارد و دیگر به جانمان نق نزند؛ مثلاً میگوییم:
«دیگه از من گذشته» یا «این کار پول و پله میخواد که من ندارم». در حقیقت، تاریخ انقضای واقعی خواستههای شما تنها زمانی سر میرسد که دیگر صاحب جسم کنونیتان نباشید. تا زمانی که اهل این کره خاکی هستید و نفس میکشید، قدرت تغییر تکتک بخشهای زندگیتان را دارید. پس همین امروز تکلیفتان را با خودتان و خواستههایتان روشن کنید. تنها وقتی میتوانید به مقصد برسید که مقصدی داشته باشید.
خوب یا بد؟ کوچک یا بزرگ؟ هیچ اهمیتی ندارد
قانون جذب با کائنات کار میکند. هر خواستهای که داشته باشید از مسیر واسطه شما یعنی ذهنتان به طور مستقیم به گوش جهان هستی میرسد و بی چک و چانه وارد فاز اجرایی میشود. کوچک یا بزرگ بودن افکارمان یا حتی اینکه فکرهایمان چقدر برای ما سودآور یا زیانبار هستند، برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. حتی اینکه ما آن چیز را واقعاً میخواهیم یا از آن به شدت متنفر هستیم هم ذرهای برای جهان هستی مهم نیست. این قانون به افکار ما پاسخ میدهد. ما با نیروی افکارمان به جهان هستی فرمان میدهیم. کائنات، فرمانبردار بسیار خوبی است. مشکل این است که ما فرمانده خوبی نیستیم و برای همین همیشه دستورهایی برخلاف شادی و خوشبختی خودمان به جهان هستی میدهیم. اگر فرمانهای ما هدفمند و اصلاحشده باشند، زندگی بر همان چرخی که میخواهیم میچرخد. باور کنید یا نه، اما سبکفکری، تنها تفاوت بین شما و افرادی است که خوشبختی، ثروت و سلامتی از سر و کولشان بالا میرود.
موتور جذب زندگیتان را روشن کنید
بعد از آنکه در مورد پیشنیازهای گفته شده با خودتان به توافق رسیدید، نوبت آن میرسد که موتور قانون جذب را در زندگیتان روشن کنید. قانون جذب از سه مرحله تشکیل شده است:
- مرحله اول: خواستن
در این مرحله باید به صورت کاملاً شفاف، خواسته خود را مشخص کنید. این خواستن باید آنقدر واضح باشد که آن را جلوی چشمانتان ببینید. تمام محدودیتها را دور بریزید و به قلبتان این جرات را بدهید تا آنچه را که واقعاً میخواهد به شما نشان دهد. در این میان باید نکتهای را در نظر بگیرید. وقتی میخواهید خواسته خود را مطرح کنید، باید مراقب معنای مثبت یا منفی آن باشید؛ مثلاً اگر زیر بار بدهی باشید، اولین و پررنگترین چیزی که به نظرتان میرسد این است که میخواهید از شر تمام آن بدهیها خلاص شوید. حواستان را حسابی جمع کنید. باوجود ظاهر فریبنده این خواسته، معنای نهفته آن خطرناک است. اگر خواسته خود را خلاص شدن از بدهی در نظر بگیرید، به جای رها شدن، بیشتر بدهکار میشوید. خواسته شما باید کاملاً مثبت باشد؛ مثلاً باوجود بدهیهای زیاد، خواسته خود را رسیدن به مبلغ مشخصی پول – که بسیار بیشتر از عدد بدهیهایتان است – قرار دهید. به این ترتیب، وقتی خواسته خود را دریافت کردید، نه تنها میتوانید بدهیهایتان را صاف کنید بلکه توانایی عملی کردن خواستههای دیگرتان را نیز به دست خواهید آورد. یادتان باشد، هرگز نگویید:
«نمیتوانم فلان کار را بکنم چون پولش زیاد است یا به نفوذ و قدرت زیادی نیاز دارد». واژهها بسیار قدرتمند هستند. علاوه بر این، همیشه اینگونه گفتارها لبریز از احساس حسرت و گاهی خشم نیز هستند که باعث میشوند فاز اجرایی آنها با سرعت بالایی به راه بیفتد.
- مرحله دوم: ایمان داشتن
باید به عملی شدن خواسته خودتان ایمان داشته باشید. باور شما بسیاربسیار مهم است. باور کنید که نه تنها لیاقت رسیدن به خواستهتان رادارید بلکه به آسانی آن را دریافت خواهید کرد. شاید در ابتدا جنگ و جدلهایی بین منطق و قلبتان به راه بیفتد؛ مثلاً منطقتان بگوید«چطور ممکنه چیزی که میخوام اتفاق بیفته؟ اصلاً مگه میشه؟» و قلبتان پاسخ دهد «معلومه که میشه. اینهمه آدم توی دنیا هستن که به راحتی به خواستههاشون میرسن. منم نفر بعدی!» اشکالی ندارد. مهم این است که از قلبتان طرفداری کنید و به نتیجه کار ایمان داشته باشید.
- مرحله سوم: همجهت شدن
همجهت شدن با خواستهتان یعنی تبدیلشدن به بزرگترین طرفدار قلبتان. باید با تمام وجودتان از خواسته خود حمایت کنید، آن را باور داشته باشید و مقدمات حضورش را آمادهسازید. یکی از بزرگترین کارهایی که میتوانید در مرحله همجهت شدن با خواستهتان انجام دهید، استفاده از نیروی شگفتانگیز تصور است.
ناپلئون هیل: هر چیزی که ذهن انسان بتواند تصور کند روزی در دستانش قرار خواهد گرفت.
تصور، تله پورتی به آینده
به قول انیشتین، تصور کردن همهچیز است؛ تصور، پیشنمایشی از ماجراهای آینده زندگی است. استفاده از نیروی تصور کردن، کار پیچیدهای نیست. برای انجام این کار باید مکانی خلوت را پیدا کنید و برای چند دقیقه در آنجا آرام بگیرید. بد نیست که به یک موسیقی آرام و لذتبخش هم گوش دهید. سپس چشمهایتان را ببندید و در پرده سینمای ذهنتان لذت داشتن خواسته خود را به تصویر بکشید. با خودتان فکر کنید که زندگیتان بعد از تحقق خواستهای که دارید چه تغییری میکند؟ آن شرایط را برای خودتان بازسازی کنید و از حضور در این مکان خودساخته نهایت لذت را ببرید. ذهن شما تفاوت بین آنچه تصور میکنید و آنچه واقعاً اتفاق افتاده را درک نمیکند. به همین دلیل، تصور کردن اینقدر قدرتمند است. چون چه شما به گذشتهتان فکر کنید، چه حال و چه آینده، چه به خاطر بیاورید، چه ببینید و چه در ذهنتان بسازید، به هر حال با این کارتان در حال فعال کردن افکارتان و روشن کردن موتور قانون جذب به سمت ساخت نمونه فیزیکی آن فکرها هستید. اگر به دنبال یک راهنمای گام به گام برای درک عمیقتر فرایند تصور کردن هستید، بد نیست نگاهی به نسخه «ویلیام کلمنت استون» کارآفرین، نیکوکار، بازرگان و مدیر ارشد اجرایی، بیندازید. اجازه بدهید این راهنما را برای دریافت چیز مشخصی مثلاً پول اجرا کنیم.
- مقدار مشخصی از پول را بخواهید. در این مورد مشخص کردن مقدار و زمان دستیابی به آن بسیار مهم است.
- آن را اعلام کرده و واضح بیان کنید. به آن ایمان بیاورید و طوری رفتار کنید که گویی اتفاق افتاده است. درواقع باید این خواسته را محقق شده به حساب بیاورید و آن را دائم در جهانتان منتشر کنید.
- هرروز چشمانتان را ببندید و لذت داشتن آن مقدار از پول را تجسم کنید. کارهایی که میخواهید با آن پول انجام دهید را در ذهنتان با تمام جزئیات بازسازی کنید. یادتان باشد که نکته مهم در این فرایند، رسیدن به احساس داشتن آن پول و لذت بردن از مزایای آن است.
- چیزی بسازید که هرلحظه، خواستهتان را به شما یادآوری کند؛ هر چیزی، فرقی نمیکند. میتوانید از یکتکه کاغذ یادآوری زردرنگ استفاده کنید و آن را در دفتری که همیشه همراهتان است، گوشه میز کارتان و حتی روی لپتاپتان بچسبانید یا یک برگه چک در وجهی که میخواهید بنویسید و آن را در کیف پولتان بگذارید. تداوم در انجام این کار، بسیار مهم است.
- وقتی افکار الهام شدهای دارید باید به آنها اعتماد کنید و در جهت آن فکرها دست به عمل بزنید. این فکرهای الهام شده، دروازههایی هستند که شمارا به سمت خواستهتان راهنمایی میکنند.
بعد از تصور کردن چه کارکنیم؟
شاید این پرسش برای شما نیز پیش بیاید که بعد از تصور کردن و انجام این گامهای پنجگانه باید چه کار دیگری انجام دهیم؟ «جک کنفیلد» یکی از استادهای مجموعه راز و نویسنده کتاب معروف «سوپ جوجه برای روح» به این پرسش پاسخ میدهد. او میگوید:
«بعد از تصور کردن چیزهایی که میخواهید در زندگیتان وجود داشته باشند، باید از آن حال و هوا بیرون بیایید و به چیزهایی فکر کنید که همینالان به خاطر وجودشان در زندگی خود شکرگزار هستید. به این نعمتها و پیچ و خم ورودشان به زندگیتان فکر کنید و از داشتن آنها واقعاً لذت ببرید. بعد از آن، روزتان را ادامه بدهید. چون قرار نیست تمامروز روی کاناپه بنشینید و فقط تصور کنید. باید برای جذب این خواستهها به گونهای مثبت در جریان زندگی قرار داشته باشید.»
زمانهای جادویی برای تصور کردن
تصور کردن همیشه جواب میدهد و تاثیر خود را در سازندگی خواسته و زندگیمان آنهم به شیوهای که ما میخواهیم میگذارد؛ اما در طول روز، دو زمان طلایی وجود دارند که تصور کردن در آنها میتواند چندین برابر تاثیر داشته باشد. این دو زمان، آخرین دقیقههای قبل از خوابیدن و اولین ثانیههای بعد از بیدار شدن در صبح روز بعد هستند. چون ذهن شما در تمام طول شب روی تصوری که داشتید کار میکند و آن را برایتان پختهتر و شفافتر میسازد. از طرفی، در این مدت، به دنبال راهحلهایی ساده و کاربردی برای محقق شدن این تصورها میگردد. تصور در صبح هنگام نیز به شما انگیزه تلاش و نیروی ادامه دادن میدهد. یک صبح خوب، شروع یک روز پرنشاط و سرشار از امید را برایتان به ارمغان میآورد. گذشته از تمام اینها، با گنجاندن تصورتان در این دو زمان، دیگر نیازی نیست که بخشی از روزتان را برای تصور کردن خالی کنید.
احساس، کلید طلایی قانون جذب
قانون جذب، موتوری است که بدون سوخت، اصلاً روشن نمیشود. سوخت قانون جذب، احساس است. هدف از تصور کردن، مشخص کردن خواسته، باور داشتن به آن و انجام کارهایی برای همسو شدن با خواستهمان، تنها و تنها رسیدن به احساس لذتبخش داشتن آن خواسته است. احساس، بسیار مهم است، چون کائنات به زبان احساس با ما سخن میگوید. در زندگی، دقیقا همان چیزی برایمان رخ میدهد که آن را احساس میکنیم نه آن چیزی که مدام در حال فکر کردن به آن هستیم. احساس ما، سیستم راهنمای نوع و جهت افکار ما است و به ما کمک میکند تا بدانیم در حال جذب چه چیزهایی به زندگیمان هستیم. وقتی به چیزی فکر میکنیم یا رویدادی را در ذهنمان به تصویر میکشیم در حال تحریک احساس خود و جذب فیزیکی آن رویداد هستیم. گفتیم که کائنات کاری به خوب یا بد بودن فکرهای ما ندارد و فقط هر چه به او فرمان بدهیم را برایمان بیشتر و بیشتر فراهم میکند. درنتیجه اگر با این فکر و تصویرسازی، حس خوب و لذتبخشی در ما ایجاد شود، زندگیمان سرشار از ماجراهای خوب و فوقالعاده میشود؛ گویی که دروازه خوشبختی و ثروت را به روی ما گشوده باشند؛ اما اگر با این افکار، احساس بد و ناراحتی در وجودمان ایجاد شود، ماجراهای ناراحتکننده و ناخوشایند از سر و کول زندگیمان بالا میروند و پشت سر هم بدبیاری میآوریم. از احساس خود به عنوان یک چراغ راهنمایی استفاده کنید. برای این کار باید روی فکرهایتان آگاهی داشته باشید و جنس فکرتان را بشناسید. درنتیجه این کار میتوانید سر بزنگاه، مچ فکرهای ناخوشایند و دستورهای منفی به جهان هستی را بگیرید؛ مثلاً وقتیکه غرق در فکر هستید لحظهای به خودتان بیایید و این پرسش را از خودتان بپرسید:
«الان چه احساسی دارم؟» اگر احساس شما خوب و لذتبخش بود، به آن فکر یا تصویرسازی ادامه دهید و اگر احساس بد و ناراحتکنندهای داشتید، مسیر فکری خودتان را تغییر دهید. با انجام مداوم این کار میتوانید کنترل افکارتان را دست بگیرید و قدم بسیار بزرگی در ساخت زندگیتان با به کار بردن قانون جذب بردارید. یادتان باشد، این احساس است که جاذبه را ایجاد میکند نه تصویر یا حتی فکر به چیزی که میخواهیم. در حقیقت، تصور چیزی که میخواهیم باید آنقدر قدرتمند و شفاف باشد که احساس بینیازی کنیم. تنها در این صورت است که قانون جذب را برای خودمان فعال میکنیم و این راز واقعاً وارد عمل میشود.
لیزا نیکولز: چیزی که فکر میکنید، چیزی که احساس میکنید و چیزی که پدیدار میشود، همیشه یکسان است؛ تمام دفعات!
درگیر چگونه و چطور نشوید
وقتی از تصور کردن و تعیین یک خواسته مشخص سخن میگوییم، منظورمان این است که فقط و فقط به نتیجه کار فکر کنید. اینکه چگونه چنین چیزی ممکن میشود به شما ارتباطی پیدا نمیکند. به قول باب پراکتور، شما روش رسیدن به خواسته خود را جذب خواهید کرد، البته اگر واقعاً خواستهای بسیار روشن و مشخص داشته باشید. وظیفه ما این نیست که در جستجوی چگونهها باشیم. چگونه یا روش رسیدن به خواستهها از اعماق پایبندی و ایمان به چیزی که داریم نمایان خواهند شد. در حقیقت، «چگونه» جزو قلمروی کائنات است. او همیشه کوتاهترین، نزدیکترین، سریعترین و هماهنگترین راه بین شما و خواستهتان را میشناسد. به قول «جول اوستین»، برای لحظهای سکوت کنید و دست از قیل و غال بردارید؛ اجازه بدهید بذری که خداوند در زندگیتان کاشته است، رشد کند و جوانه بزند.
چطور احساس رسیدن به خواستهام را پیدا کنم؟
برای این کار باید در مسیر رسیدن به خواستهتان قدم بردارید. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشنتر کنیم. تصور کنید که خواسته شما خرید یک مدل خاص از اتومبیل است. برای اینکه احساس رسیدن به اتومبیلتان را پیدا کنید میتوانید برای ماشین آیندهتان لوازمیدکی یا تزئینی بخرید، به بنگاهی بروید که مدل خودروی شمارا دارد، آن را خوب برانداز کرده و حتی با آن دور بزنید. خلاصه هر کاری که لازم است را انجام بدهید تا این خواسته از حالت فانتزی و چیزی دستنیافتنی به واقعیترین چیز در زندگیتان تبدیل شود. این کارها به شما کمک میکند تا هر چه سریعتر به هدفتان برسید.
تغییر احساسهای ناخوشایند قدیمی
گاهی پیش میآید که در چنگال یک فکر خاص که از قضا فکر خوبی هم نیست اسیر میشویم. خبر خوب این است که میتوانیم به آسانی خودمان را از دست آن فکر، خلاص کنیم. تنها کافی است یک اقدام هوشمندانه برای انحراف از آن فکر ناخوشایند انجام دهیم؛ مثلاً میتوانیم به حیوانات گرسنه یا رهاشده غذا بدهیم – دیدن سیر شدن یک موجود گرسنه آنهم به دست خودمان، میتواند جریانی خروشان از فکرهای مثبت را وارد ذهن و قلبمان کند- راه دیگر این است که مرتب موسیقی گوش دهیم. البته باید در انتخاب نوع موسیقی بسیار دقت کنیم و به دنبال آهنگهایی با مفهومهای غمانگیز یا ناراحتکننده نرویم. حتی میتوانیم به یک نوزاد، کسی که دوستش داریم یا یک بچهگربه فکر کنیم، روی آن تصویر زیبا متوقف شویم، در ذهنمان نگهش داریم و هر چیز دیگری به غیر از آن را دور بریزیم. وقتی چند بار این کار را تکرار کنیم، از دست تمام فکرهای منفی و ناخوشایند رها میشویم و کنترل احساسهای درونی خود را در دست میگیریم.
چرا آنچه نمیخواهیم هم جذب میشود؟
کمی قبلتر باهم گفتیم که تعریف ما از خوب یا بد بودن خواستهها برای جهان هستی هیچ اهمیتی ندارد. افکار ما احساسها را پدید میآورند و کائنات احساس ارسال شده از سمت ما را جذب کرده، سپس فرایندی را ایجاد میکند که بیشتر و بسیار بیشتر از آنهمان نوع احساس را دوباره تجربه کنیم؛ اما چرا اینگونه است؟ چرا چیزهایی که با تمام وجودمان از آنها نفرت داریم به شدت جذب میشوند؟ مشکل، اشتباه جهان هستی نیست بلکه احساس ما است. کائنات بر اساس شدت احساسی که به چیزی یا خواستهای داریم دست به کار میشود. حالا کمی با خودتان فکر کنید. وقتی درباره چیزهایی که از آنها متنفر هستید صحبت میکنید، پریشان نمیشوید؟ آیا احساس تنفر و انزجار سراسر وجودتان را در برنمیگیرد؟ حتی ممکن است گاهی نتوانید خودتان را کنترل کنید و از کوره دربروید. تمام این عکسالعملها در نگاه کائنات اینگونه معنا میشود:
«من از این میخواهم، لطفا بیشتر و بازهم بیشتر از همین ماجراها و چیزها در زندگیام ایجاد کن!» خیلی ساده و مستقیم، شما تنها چیزی را دریافت میکنید که سفارش دادهاید، نه کمتر و نه بیشتر. بهترین راهحل برای رها شدن از چیزهایی که دوستشان ندارید این است که به آنها هیچ قدرتی ندهید. برای این کار تنها کافی است به سراغ جبهه مخالف آن، یعنی چیزهای موردعلاقه خود بروید و احساستان را برای آنها خرج کنید. مخالفت با هر چیزی آن را قدرتمندتر میکند. رهایش کنید، هیچ انرژی به آن ندهید. بگذارید به قعر گودال فراموشی سپرده شود. حتی به آن «نه» هم نگویید؛ اما در عوض در مورد چیزهایی که دوستشان دارید از جان و دل مایه بگذارید. این روشی است که تمام استادهای قانون جذب و تمام کسانی که پیروزهای بسیار عظیمی در زندگیشان تجربه کردهاند آن را به کار میگیرند.
نقش ما در اجرای قانون جذب
بزرگترین نقش ما در قانون جذب، پایبند بودن به افکاری است که داریم. ما باید به واقعیت ذاتی تصویرهایی که در ذهنمان میسازیم آگاه باشیم و آنها را بر مبنای چیزهایی که میخواهیم بنا کنیم. نباید در طول مسیر از دریافت خواسته خود ناامید شویم یا در درونمان، خود را لایق دریافت آن خواسته ندانیم. وقتی به چیزی که میخواهیم پایبند باشیم و آن را در ذهنمان کاملاً روشن کنیم، قانون جذب فعال میشود و در جهت آن خواسته عمل میکند. یادتان باشد، شما چیزی را که بیشتر از همه به آن فکر میکنید، جذب خواهید کرد.
کمک فنرهای قانون جذب
جهان هستی، دونیروی تقویتی برای ما کنار گذاشته است که با استفاده از آنها، قانون جذب به سرعت فعال میشود. درواقع این دو قانون، مدار ما را به مدار قانون جذب متصل میکنند. این دونیرو یا بهتر است نام آنها قانون بنامیم، «سپاسگزاری» و «بخشش» نام دارند. سپاسگزاری و بخشش، مفهومهای بیگانهای نیستند؛ اما چرا تاکنون کمکی به تغییر وضعیت ما نکردهاند؟ پاسخ در شیوه استفاده از این دو قانون نهفته است. در ادامه این مقاله به طور مفصل از بخشش و سپاسگزاری برایتان خواهیم گفت و روش درست استفاده از این قدرتها را به شما آموزش خواهیم داد.
پل مشترک قانون جذب و سپاسگزاری
نکته بسیار جالب در مورد قانون جذب این است که درنهایت، جهت آن به سمت نیکی و زیبایی است. به همین دلیل است که قانون سپاسگزاری به عنوان اولین گام تغییردهنده بسیار پرسرعت برای قانون جذب در نظر گرفته میشود. جو ویتالی در این باره میگوید:
«برای تغییر وضعیت زندگی خود، فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که از داشتن آنها سپاسگزار هستید. این کار، انرژی شمارا بالا میبرد و شروع به تغییر افکارتان میکند». در حقیقت، ما برای شروع کار و به راه انداختن قانون جذب نیاز به انرژی درونی فراوانی داریم. بهترین و سادهترین راه برای تأمین این انرژی درونی، سپاسگزاری است. وقتی سپاسگزاری کردن را آغاز میکنیم، با چشمهایمان چیزهایی را میبینیم که گویی مدتها زیر هالهای از غبار پنهانشده بودند؛ نعمتهایی بسیار بزرگ که اصلاً به چشممان نمیآمدند. سپاسگزاری کردن و در جستجوی داشتهها بودن، نه تنها گستره نگاه ما را افزایش میدهد بلکه آن را بسیار عمیقتر از گذشته میکند. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن در مورد هر چیز، وجود آن را در زندگیتان چندین و چند برابر افزایش میدهد. پس به دقت و با خاطری آسوده از نتیجه کار، به سمت سپاسگزاری پیش بروید.
دکتر جان دمارتینی:
من سالها است این موضوع را به همه میگویم که اگر به داشتن چیزی فکر کرده و بابت آن سپاسگزاری کنید آن چیز به شکلی اسرارآمیز وارد زندگیتان خواهد شد.
قدردان بودن به معنای راضی بودن نیست
وقتی سخن از سپاسگزاری کردن به میان میآید، برخی از ما با خودمان فکر میکنیم که این کار همردیف راضی بودن به وضع موجود است؛ اما واقعاً اینطور نیست. سپاسگزاری کردن، قدردانی از نعمتهای بزرگ و بینظیری است که از گذشته تاکنون، بیمنت و چشمداشت در اختیار ما بوده است؛ نعمتهایی مثل ثروت سلامتی، آرامش، درآمد داشتن و غیره. ما با سپاسگزاری، چشمهایمان را به روی این نعمتها باز میکنیم تا این دید که در بدبختی مطلق روزگار میگذرانیم و همهچیز علیه ما است، تغییر کند. این کار به هیچ عنوان به معنای راضی بودن یا قانع ماندن به وضعیت موجود نیست. برعکس، ما سپاسگزاری کردن را آغاز میکنیم چون خیلی بیشتر از چیزهایی که اکنون داریم را میخواهیم. به یاد داشته باشید که قانون شگفتانگیز سپاسگزاری، یکی از نیروهای فعالکننده قانون جذب و هم سو با آن است. سپاسگزاری کردن، انرژی و جسارت لازم برای بیشتر خواستن را در اختیار شما قرار میدهد. بد نیست نگاهی تیتروار به چیزهایی که سپاسگزاری در اختیارمان قرار میدهد بیندازیم:
- توانایی دیدن نعمتهایی که داشتیم و داریم را پیدا میکنیم
- با تمام وجودمان درک میکنیم که زندگیمان بسیار روشنتر از آن چیزی بوده که فکرش را میکردیم
- با سپاسگزاری کردن و دیدن نعمتهای گذشته و حال، دروازه نعمتهای فراوان آینده را به روی خودمان باز میکنیم
- زندگیمان با سرعتی باورنکردنی شروع به تغییری سازنده میکند
راندا برن و معجزه سپاسگزاری
یکی از بهترین کتابها در مورد سپاسگزاری کردن، کتاب «معجزه سپاسگزاری» از راندا برن است. او در این کتاب که بعد از مجموعه راز منتشر شد، به طور خاص در مورد قدرت سپاسگزاری سخن گفته است. راندا برن این کتاب را در قالب درس و تمرین نوشته است؛ به این صورت که خواننده در طول بیست و شش روز، هرروز با یک درس و تمرین سپاسگزاری رو به رو میشود. به عنوان کسی که از معجزه سپاسگزاری بهرههای فراوان برده است به شما توصیه میکنم این کتاب را تهیه کنید و روز به روز تمرینها را انجام دهید. تنها هنگامی عمق چیزهای گفته شده در این مقاله را درک خواهید کرد که خودتان آنها را تجربه کرده باشید. سپاسگزاری کردن، این فرصت و امکان جادویی را به آسانی در اختیارتان قرار میدهد. با این وجود، خواندن برخی از نکتههای مهم گفته شده در کتاب معجزه سپاسگزاری و تعدادی از تجربههای شخصیام در برخورد با این قانون قدرتمند، خالی از لطف نخواهد بود.
روش درست سپاس گزاری کردن چگونه است؟
برای آغاز سپاسگزاری تنها به یک کاغذ و قلم یا یک صفحه وُرد در لپتاپتان نیاز دارید. بقیه کار را باید با قلبتان و گام به گام انجام دهید. هرروز باید ده مورد از نعمتهایی که درگذشته و اکنون شامل حالتان شدهاند را بنویسید. شاید در ابتدا چیز زیادی به ذهنتان نرسد و حتی نتوانید تا پنجمین شماره را پرکنید. اشکالی ندارد. فقط کافی است ذهنتان را بازتر کرده و کمی بیشتر به خودتان و اطرافتان نگاه کنید. به عنوان پیشنهاد چند مورد را برایتان مثال میزنیم. موضوعهای پیشنهادی برای آغاز سپاسگزاری:
- زندهبودن
- جسم و سلامتی
- شغل و موقعیت
- پول
- روابط
- دلبستگیها
- شادی
- عشق
- درک زندگی
- طبیعت مثل زمین، هوا، آب و خورشید
- انسانهای دیگر
- و…
در حقیقت، بینهایت موضوع برای سپاسگزاری وجود دارد. در آغاز سپاسگزاری، شما مثل فردی هستید که از روی یک پل به سطح آب برکه پیش رویش نگاه میکند. کمکم، وقتی سپاسگزاری را ادامه میدهید، نفوذ نگاهتان بیشتر میشود و قادر خواهید بود تا لایههای عمیقتر برکه را مشاهده کنید. تنها در آن زمان با تمام وجودتان درک خواهید کرد که زندگیتان غرق در نعمت و روشنایی بوده اما وسعت نگاهتان اجازه تماشای اینهمه زیبایی را به شما نمیداده است. این شروعی برای تغییرهای بزرگ در زندگی و استفاده جانانه از قانون جذب خواهد بود.
دکتر فرد آلن ولف، دانشمند فیزیک کوانتوم، سخنران و نویسنده
من از افکار رویاپردازانه یا دیوانگیهای همراه با وهم و خیال با شما سخن نمیگویم. من از یک موضوع بنیادی و عمیق با شما حرف میزنم. به تازگی دانشمندان فیزیک کوانتوم به کشف چنین موضوعی اشاره داشتهاند که شما بدون داشتن افکاری سازنده، قادر به ساخت جهان خودتان نخواهید بود. درواقع ذهن شما همواره در حال تجسم چیزهایی است که درک و مشاهده میکند.
نسخه سپاسگزاریتان را بپیچید
سپاسگزاری کردن به شیوهای که قانون جذب را تکانی اساسی دهد، روش سادهای دارد. دنبال کردن این روش، شاید کمتر از ده دقیقه از زمان روزانه شمارا بگیرد اما تاثیری بینظیر در زندگیتان میگذارد. بیایید نگاهی به ترتیب این نسخه بیندازیم.
- هرروز، فهرستی از ده نعمت زندگیتان را بنویسید که به خاطر بهرهمند بودن از آنها از خداوند سپاسگزار هستید. کمی بالاتر، در این مورد برایتان گفتیم و پیشنهادهایی برای شروع کار به شما ارائه دادیم.
- دلیل سپاسگزاری خود از داشتن آن نعمتها را بنویسید.
- فهرست سپاسگزاری خود را یکبار از بالا تا پایین بخوانید. فرقی نمیکند که آنها را با صدای بلند بخوانید یا در ذهنتان مرورشان کنید. پس از خواندن تکتک آنها سه بار بگویید: «خدایا سپاسگزارم»
- این سهگام را هرروز انجام دهید.
نمونه یک سپاسگزاری
شاید بهترین روش درک این شیوه، دیدن نمونهای از یک سپاسگزاری باشد. به همین دلیل در این بخش، چند نمونه را برای شما فراهم کردهایم. باهم نگاهی به آنها میاندازیم:
- خدایا بسیار سپاسگزارم که زنده هستم و نفس میکشم. چون زندگی هدیه ارزشمندی است که به روح ابدی من بخشیده شده است.
- خدایا بسیار سپاسگزارم که میتوانم بخوانم. چون از این راه میتوانم در تجربه انسانهای دیگر سهمی داشته باشم و هرروز چیزی بیاموزم.
- خدایا بسیار سپاسگزارم که همیشه انسانهای فوقالعادهای را بر سر راه زندگی من قراردادی. چون با کمک آنها هم لحظههایی لذتبخش و شاد را تجربه کردم و هم چیزهایی آموختم که زندگیام را بسیار تغییر داد.
سپاسگزاری و احساس، دو روح در یک بدن
نکته بسیار مهم در مورد قانون سپاسگزاری، احساس شما است. همانطور که کمی قبل در بخش تصور کردن باهم گفتیم، احساس، کلید طلایی فعالسازی قانون جذب است. در مورد سپاسگزاری و تمام قانونهای کارساز جهآنهم همینطور است. سپاسگزاری شما تنها زمانی دست به تغییر زندگیتان میزند که با تمام وجودتان و از اعماق قلبتان بابت چیزهایی که دارید، سپاسگزار باشید. احساس شما هرگز دروغ نمیگوید. جهان هستی نیز به احساستان دسترسی مستقیم و بدون واسطه دارد. درنتیجه، هیچگونه ظاهرسازی کارتان را راه نمیاندازد؛ اما اگر واقعاً به خاطر تکتک چیزهایی که مینویسید سپاسگزار باشید، به زودی بولدوزری از سمت کائنات، زندگیتان را به آن شیوهای که دوست دارید، تغییر خواهد داد. در این ماجرا هیچ شکی وجود ندارد.
ترس از سپاسگزاری، یک جاده خاکی دوبانده!
گاهی وقتی طعم شیرین چیزهایی که به خاطر سپاسگزاری کردن وارد زندگیمان میشوند را میچشیم، ترسی تازه را در وجودمان احساس میکنیم. میترسیم که اگر سپاسگزاری کردن را رها کنیم، تمام نعمتهایی که از این راه وارد زندگیمان شدهاند را از دست بدهیم. دوستان عزیزم، چنین چیزی در مورد سپاسگزاری کردن اتفاق نمیافتد؛ اما در مورد ناسپاسی و کوچک شمردن نعمتهایی که به آسانی در اختیار ما قرارگرفته رخ میدهد. نکتهای که باید همیشه و در همه حال به یاد داشته باشیم این است که ما نویسنده قانونهای زندگیمان هستیم. اگر در کتاب قانون ما، سزای سپاسگزاری نکردن، از دست دادن همه داشتههایمان باشد، بدون شک جهان هستی تمام عزم خود را جزم میکند تا آن را به حقیقت تبدیل کند. پیشنهاد میکنیم، از قانون جذب، آگاهانه استفاده کنید؛ مثلاً میتوانید قانون سپاسگزاری وجودتان را اینگونه در نظر بگیرید:
«هر وقت که سپاسگزاری کنم، نعمتهای زندگیام چندین و چند برابر میشوند. هر وقت هم سپاسگزاری نکنم، بازهم در جریان رحمت خداوند که در زندگی همه انسانها جاری است قرار دارم». سپاسگزاری کردن نباید به یک بخش آزاردهنده و اجباری در زندگیتان تبدیل شود. چون در آن صورت، تمام قدرتهای خود را از دست میدهد و از فرایند قانون جذب خارج میشود. یادتان باشد، سپاسگزاری کردن تا زمانی شگفتیساز است که از انجام آن لذت ببرید.
پرسشهایی در مورد سپاسگزاری
هر موضوعی پرسشهایی را در ذهن ما ایجاد میکند. در ادامه مقاله قانون جذب، به پرسشهایی که ممکن است برای شما پیش بیاید پاسخ دادهایم. اگر به جز اینها سوال دیگری داشتید یا به توضیح بیشتری در این خصوص نیاز پیدا کردید حتماً در کامنتها آن را مطرح کنید تا به کمک هم، به پاسخ درستی دست پیدا کنیم.
- اگر سپاسگزاری ما به ده مورد نرسید چه کنیم؟
هیچ اشکالی ندارد. کمکم وقتی هرروز این کار را انجام دهید، نگاهتان عمیقتر میشود و نکتههای بیشتری برای سپاسگزاری در زندگیتان پیدا خواهید کرد.
- چه زمانی برای سپاسگزاری بهتر است؟
بهترین زمان برای سپاسگزاری کردن، اول صبح یا پایان شب است. اول صبح به این دلیل زمان مناسبی برای سپاسگزاری کردن است که ما را سرشار از انرژی فوقالعاده مثبتی میکند. علاوه بر این، زمان کمتری هم از ما میگیرد. چون به طور معمول، کارهایی که اول صبح انجام میشوند از سرعت و کیفیت بالاتری برخوردار هستند. پایان شب نیز به دو دلیل توصیه میشود. دلیل اول اینکه ما یک روز کامل را پشت سر گذاشتهایم و سرشار از ایدههای جذاب برای سپاسگزاری هستیم. دلیل دوم هم این است که انجام سپاسگزاری در پایان شب، با جمعکردن کلکسیونی از نعمتهای زیبا و شاد، خوابی راحت را برایمان فراهم میکند. علاوه بر این تمام نعمتهایی که قبل از خواب برشمردیم، تا صبح در ذهنمان تکرار میشوند و به هنگام بر خواستن، انرژی بسیار زیادی را در وجودمان احساس میکنیم.
- چرا باید دلیل سپاسگزاری خود را بنویسیم؟
یکی از علتهایی که بیشتر سپاسگزاریهای ما تاکنون نتیجه خاصی برایمان نداشتهاند این است که ما بدون اهمیت دادن به دلیل، سپاسگزاری میکنیم. کسی که دلیلی برای سپاسگزاری کردن نداشته باشد، هرگز به احساس واقعی سپاسگزاری نمیرسد. چون یا به ارزش نعمتی که به او عطاشده پی نبرده است یا اصلاً توانایی درک ارزش آن را ندارد و فقط برای کاهش عذاب وجدانش این کار را انجام میدهد. درست است که ما هرچقدر هم تلاش کنیم نمیتوانیم به اندازه ارزش واقعی نعمتهایی که به ما عنایت شده سپاسگزاری کنیم اما این بدان معنا نیست که اصلاً تلاشی در این جهت انجام ندهیم. بهترین کار این است که در حد درک و فهم خودمان و از صمیم قلب و احساسمان به خاطر چیزی که سپاسگزاری میکنیم، ممنون باشیم.
دلیل دیگر برای نوشتن علت سپاسگزار بودن، به خود ما برمیگردد. وقتی در درونمان به دنبال علت یک ماجرا میگردیم، کمکم به سمت دنیای درونمان رشد میکنیم، بزرگ میشویم و عمق نعمتی که شامل حالمان شده را بیشتر درک میکنیم. جالب است که حتی سپاسگزار بودن هم یک نعمت بسیار بزرگ به شمار میرود.
- آیا میتوان فقط در یک مورد خاص سپاسگزاری کرد؟
بله، محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. اگر میخواهید موردی در زندگیتان خیلی زود تغییر کند، میتوانید چند بخش از ده مورد روزانه خودتان را به آن اختصاص بدهید. علاوه بر این میتوانید خواسته مهم خود را روی یک کاغذ بنویسید، آن را در طول روز به همراه خودتان داشته باشید و هر بار که فرصت کردید، خواستهتان را مرور کرده و بابت دریافت آن سپاسگزاری کنید.
- من سپاسگزاری را هرروز بااحساس خوب انجام میدهم اما زندگیام هیچ تغییری نمیکند. آیا سپاسگزاری واقعاً اثرگذار است؟
قانون جذب، سپاسگزاری و بخشش، بیش از اندازه حیات بشر، قدمت دارند. شکی در اثرگذار بودن آنها وجود ندارد. اگر بعد از انجام سپاسگزاری آنهم به مدت طولانی، هیچ تغییری در زندگی شما ایجاد نشد، یعنی یک جای کارتان مشکل دارد. مهمترین مظنون این پرونده هم «احساس» است. یادتان باشد، نباید موقع سپاسگزاری، احساس خوب داشته باشید. بلکه باید از سپاسگزاری کردنتان احساس خوب را به دست بیاورید. برای همین سپاسگزاری با کندوکاو پیرامون داشتههایمان شروع میشود، آنها را مینویسیم و مرور میکنیم. وقتی با قلبمان به این نتیجه برسیم که واقعاً به خاطر چیزهایی که داریم سپاسگزار هستیم احساس شگفتانگیزی به دست میآوریم. تنها در این صورت است که کار ما نتیجهبخش میشود. یادتان باشد، احساس شوق، شادی و رضایت قلبی، نتیجههای سپاسگزاری هستند نه نیازهای سپاسگزاری.
تیکامسی، رهبر ملی قبیله شونی در آمریکا
وقتی صبحها از خواب برمیخیزید به دلیل روشنایی روز از خداوند سپاسگزاری کنید؛ به دلیل بهرهمند بودن از نعمت زندگی و همه تواناییهای بینظیرتان از خداوند سپاسگزاری کنید؛ به دلیل غذایی که برای خوردن دارید یا شادی ناشی از زندهبودنتان از خداوند سپاسگزاری کنید. اگر برای سپاسگزاری کردن دلیلی پیدا نمیکنید، بیتردید، اشکال کار، نه در کمبود نعمتها بلکه در وجود خودتان نهفته است.
- آیا میتوان سپاسگزاری را به صورت ذهنی انجام داد؟
بهترین شیوه برای سپاسگزاری کردن، نوشتن آن است. چون در این حالت، شما هم از قدرت نوشتن در برآورده سازی خواستهها بهرهمند میشوید، هم با خواندن دوباره آن فهرست، نعمتها را در ذهنتان پررنگتر کرده و در سپاسگزاری خود عمیقتر خواهید شد. اگر میخواهید میتوانید سپاسگزاری را به صورت ذهنی هم انجام دهید؛ اما چیزی که ما در این مقاله روی آن تاکید داریم، سپاسگزاری به سبک نوشتن است.
- آیا میتوانیم به زبان خودمان سپاسگزاری را انجام دهیم؟ مثلاً به جای سپاسگزارم بگویم خدایا شکرت؟
نمونههایی از سپاسگزاری که در مقاله قانون جذب میخوانید را به چشم ایدهای برای سپاسگزاری کردن ببینید. بهترین کار این است که سپاسگزاری خود را شخصیسازی کنید و با زبان خودتان آن را بنویسید؛ اما حتماً باید روند اصلی سپاسگزاری یعنی نوشتن چیزی که بابتش شکرگزار هستید، نوشتن علت سپاسگزاریتان و مرور آخر را انجام دهید.
- آیا میتوان در مورد نعمتهایی که هنوز به ما داده نشده هم سپاسگزاری کرد؟
ما در زمان حال زندگی میکنیم، اما همواره بخشی از وجودمان درگذشته جامانده و بخش دیگرمان در آینده حضور دارد. درنتیجه، هرکدام از ما خواستههایی داریم که میخواهیم در آینده به آنها برسیم. در این شرایط میتوان استفاده بسیار جالبی از قانون سپاسگزاری کرد. تنها کاری که باید انجام بدهیم، تقسیم کردن سپاسگزاری روزانه خود به سه بخش است. این بخشها شامل موارد زیر میشوند:
- سپاسگزاری کردن به خاطر نعمتهایی که درگذشته داشتیم.
- سپاسگزاری کردن به خاطر نعمتهایی که هماکنون در اختیارمان قرار دارد.
- سپاسگزاری کردن به خاطر چیزهایی که در آینده آنها را به دست خواهیم آورد. (در این قسمت، چیزهایی که دوست دارید یا همان خواستههایتان را مطرح کنید.)
به این ترتیب میتوانیم با سپاسگزاری کردن در سه زمان مشخص، باقدرت زیادی قانون جذب را به راه بیندازیم و دست به تغییرهای بزرگی در زندگی خودمان بزنیم.
بودا
بیایید لحظهای درنگ کنیم و بیندیشیم؛ زیرا اگر امروز نکتههایی بسیار را نیاموختیم، دستکم نکتههایی اندک را آموختیم. اگر نکتههایی اندک را نیاموختیم، دستکم بیمار نشدیم و اگر بیمار شدیم، دستکم نمردیم؛ بنابراین بیایید همواره سپاسگزار باشیم.
بخشش، دروازهای مهآلود به سمت ثروت
بخشش، سومین قانون بزرگ در کائنات است. قانونی که نعمتها را در گردش نگه میدارد و قلبها را غرق در شادی میکند. دکتر جو ویتالی، کتابی را با عنوان «بزرگترین راز ثروت در طول تاریخ» نوشته و در آن با تکیهبر تجربههای شخصی خود نکتههای بسیار جالبی را از شگفتیهای قدرت بخشش بیان کرده است. شاید شما همداستان کسانی را شنیده باشید که از فرط بخشش مالشان به دیگران، به خاک سیاه نشستند، خانواده خود را در تنگنا قراردادند و خود را از لذتهای زیبای زندگی به بهانه کمک به دیگران محروم کردند. در این مقاله، میخواهیم از کسانی برایتان بگوییم که با استفاده از نیروی بخشش و قانون جذب به ثروتهای افسانهای رسیدند. چون وقتی به شکلی واقعی ببخشید، چندین برابر آنچه بخشیدهاید را به دست خواهید آورد. این سخنی است که تمام ثروتمندان و تمام انسانهای موفق تاریخ، آن را تایید کردهاند. «چارلز فیلمور» بنیانگذار کلیسای یکپارچه در ۱۸۸۹، سخن جالبی در این زمینه دارد. او میگوید:
«نباید تلاش کنیم که سرمایه خود را راکد نگهداریم تا از طریق آن خوب زندگی کنیم. نباید فکر کنید آنچه که میبخشید از طریق همان آدمی که به او بخشیدهاید به شما بازمیگردد؛ اما به شما اطمینان میدهم که بیشتر ازآنچه بخشیدهاید را دریافت خواهید کرد». پارادوکس زیبای بخشش و به دست آوردن، خیلیها را از میدان بخشیدن واقعی به درکرده است؛ اما حقیقت، تنها برای کسانی که صبر میکنند و تسلیم نمیشوند، نمایان میشود. کسانی درست، مثل شما.
چه بخششی ما را بینیاز میکند؟
جمع بسیار بزرگی از ما در یک سوءتفاهم گیر افتادهایم و فکر میکنیم که انسان بخشندهای هستیم. البته برای این کارمانهم دلیلهای خوبی داریم؛ مثلاً با خودمان فکر میکنیم که چون به یک گدای بینوا پول دادهایم، مبلغ زیادی را به یک موسسه خیریه بخشیدهایم، در جشن عاطفهها شرکت کردهایم یا حتی در ساخت مسجد و مدرسه همکاری داشتهایم، فرد بخشندهای به شمار میآییم. در اینجا باید کمی مقابل شما بایستیم و بگوییم که این کارها، تنها در صورتی بخشش به حساب میآیند که یک وجه مشترک داشته باشند و آن وجه مشترک، «احساس خوب» شما در لحظه بخشش است. تمام نعمتها و ثروتهای این دنیا، یک جریان را تشکیل میدهند. وقتی به ثروت میرسیم – مقدار آن اصلاً مهم نیست – مثل یک شی در میان این جریان قرار میگیریم و از آن بهرهمند میشویم. یک شی میتواند هر چیزی باشد. اگر ما از بین تمام شکلهای دنیا، سد بودن را انتخاب کنیم و بخواهیم تمام ثروت و نعمتی که به ما عنایت شده را فقط نزد خودمان نگهداریم، نه تنها خود را از زیباییهای بینظیر جاری بودن محروم میکنیم بلکه خصلتهایی مثل خسیس بودن، سیرابنشدن از داشتهها و به چشم نیامدن نعمتها در ما پدیدار میشوند. در حقیقت، وقتی به ثروت دست پیدا میکنیم، به مقام دروازه بودن ارتقا پیداکردهایم. زندگی خودمان و دیگران در صورتی زیبا میشود که نقش خود را بپذیریم و از آن لذت ببریم. چون هر چه از طریق ما به دیگران برسد، از طریق دیگران دوباره نزد ما بازمیگردد. وقتی یک دروازه باشید، هیچچیز را از دست نمیدهید.
دکتر جو ویتالی:
این راز بخشیدن حقیقی است. بخشیدن بدون انتظار بازگشت، بخشیدن به این دلیل که قلبت تمایل به بخشیدن دارد. بخشیدن به این دلیل که لذتی در آن نهفته است و اینکه در مسیر درست زندگی قرار میگیری.
ویژگیهای یک بخشش واقعی
شاید اینطور به نظر نرسد اما بخشش، یکی از راههای افزایش ثروت است. ثروتمندان و افراد مشهور زیادی مثل اندرو کارنگی، جان راکفلر، هنری فورد، وارن بافت، بیل گیتس، ناپلئون هیل، جورج کلاسون، ایلان ماسک و غیره بارها و بارها از قدرت بخشیدن در افزایش ثروت خود سخن گفتهاند. اجازه بدهید شرطهای یک بخشش درست را به صورت تیتروار باهم مرور کنیم. این کار به ما کمک میکند تا به درک عمیقتری از بخشش واقعی برسیم.
- جایی که میبخشیم
هیچ اهمیتی ندارد که به چه کسی و در کجا میبخشیم. اصلاً مهم نیست کسی که به او میبخشیم، ثروتمند است یا ازنظر مالی مشکل دارد. تنها نکته مهم، احساس شما به هنگام بخشیدن است. برای بخشیدن، انسانها را با معیار کیف پولشان نسنجید. با قلبتان به آنها نگاه کنید. اگر فردی آنقدر شور و اشتیاق در شما ایجاد میکند که از احساس خوب لبریز میشوید به او مقداری پول ببخشید. اول به خانواده و اطرافیانتان نگاه کنید. تنها کافی است مدار قلبتان را روشن نگهدارید؛ جهان هستی، انسانهای درست را بر سر راهتان قرار میدهد.
- چیزی که میبخشیم
وقتی اسم بخشش به میان میآید، بیشتر ما به پول فکر میکنیم؛ اما پول، فقط بخشی از داستان بخشش را به خود اختصاص میدهد. شما میتوانید، وقتتان، دانشتان، گوشهایتان، سخنانتان، طرز تفکرتان، یک یا چند جلد کتاب و حتی تجربههایتان را به دیگران ببخشید. ولی انتظار نداشته باشید که در قبال بخشش یک جلد کتاب، یک کامیون پول دریافت کنید. اگر بخششمان واقعی باشد از جنس همان چیزی که بخشیدیم را دریافت خواهیم کرد. اگر کتاب ببخشیم، کتاب و اگر دانشمان را ببخشیم، درهای دانشی بسیار بزرگتر به رویمان گشوده میشود.
- میزان اختیار ما به هنگام بخشیدن
این مورد، یکی از بزرگترین تفاوتها را بین بخشیدن واقعی و ظاهری ایجاد میکند. لحظهای با خودتان فکر کنید. وقتی تحت تاثیر فقر کسی قرار میگیرید، تنها برای رفع نیاز او میبخشید. در این هنگام احساس شما ترکیبی از افسوس و ناراحتی است. وقتی به علت درخواستهای مکرر یک موسسه خیریه، چکی با مبلغ درشت مینویسید، احساس شما ترکیبی از اجبار و عذاب وجدان است. موقعیتها و احساسهایی از این دستکم نیستند. یادتان باشد، هیچکدام از این موردها بخشش معنا نمیشوند. به هنگام یک بخشش واقعی، شما نه به نیاز دیگران بلکه به نیاز قلبتان پاسخ میدهید. به همین علت، سرشار از شادی، نشاط و خوشحالی میشوید، انرژی میگیرید و احساس زندهبودن میکنید.
- شکل احساسمان در لحظه بخشیدن
دو نکته را در مورداحساستان به هنگام بخشش به یاد داشته باشید. اول، زمانی ببخشید که احساس خوبی دارید. تصور کنید که شما باکسی بگومگو کردهاید و حسابی خسته و کلافه هستید. در این هنگام هرگز به سمت بخشش نروید. چون نه تنها بخششتان از سر منطق و هوشیاری نخواهد بود بلکه در طرف مقابل هم احساس خوبی ایجاد نمیشود. شاید به همین دلیل است که همیشه توصیه میکنند به هنگام عصبانیت، هیچ تصمیمی نگیرید و هیچ قولی ندهید! دوم اینکه بخششتان باید احساس خوبی در شما ایجاد کند. اگر بخششتان شمارا شاد و پرانرژی نکند به بیراهه رفتهاید. در این حالت یا از سر اجبار و نیاز دیگران بخشیدهاید، یا فرد درست را برای بخشش انتخاب نکردهاید یا در زمان اشتباه این کار را انجام دادهاید. هر کاری – حتی بخشش – به زمان درستش نیاز دارد. این را فراموش نکنید.
- مثل ترسوها نبخشید
گاهی چون به قدرت بخشش ایمان نداریم، ترس از دست دادن پولهایی که برایشان زحمتکشیدهایم، ما را گیر میاندازند. قلبتان را سرشار از ایمان کنید و شجاعانه ببخشید. اصلاً به بازگشت آن پول فکر نکنید فقط ایمان داشته باشید که جهان هستی پاسخ بسیار خوبی به شما میدهد. به این فکر کنید که به راستی شما به عنوان یک دروازه جاری از سوی کائنات انتخابشدهاید. برای قلب و احساستان ببخشید و از آن لذت ببرید. به قول جو ویتالی، نگرش، انگیزه و دلیلی که ما با آن پولمان را به دیگران میبخشیم، مهمترین عوامل در هدیه ما هستند. انگیزه ما برای بخشش باید به خاطر عشق و قدردانیمان برای زندگی در این دنیا باشد.
مراقب گودال پیش رویتان باشید
درست است که قانون جذب در اثر بخشش واقعی، چندین و چند برابر آنچه بخشیده شده را به صاحبش بازمیگرداند؛ اما باید مراقب یک مسیر انحرافی باشید. تفکر معاملهای، همان مسیر انحرافی پیش روی شما است. هرگز به این دلیل نبخشید که میخواهید چند برابر آن را دریافت کنید. جهان هستی، از عمق احساستان خبر دارد. شما هرگز نمیتوانید به خودتان و جهان هستی دروغ بگویید. «باب دویل» نویسنده، سخنران، مجری تلویزیونی و از استادان قانون جذب در این زمینه میگوید:
«اگر فکر میکنید که خب، دیگران در پاسخ بخشش من چهکاری برایم انجام میدهند؟ هیچگاه پاسخی دریافت نخواهید کرد. چون وقتیکه میبخشید، دیگر آنها طرف حساب شما نیستند. شما ارتباطی با عمق هستی برقرار کردهاید و کائنات هیچگاه به کسی بدهکار نمیماند». حواستان را ششدانگ جمع کنید. اگر زمانی احساس کردید که مسیر بخششتان در حال انحراف به سمت حساب و کتاب کردن است، دست نگهدارید و کاری انجام ندهید. به ذهنتان زمان بدهید تا دوباره به مسیر درست بازگردد، آنگاه بخشش را آغاز کنید.
دکتر پائول هارتونین:
بخشش حقیقی، بدون بردن اسمی صورت میگیرد. اگر شخص مبلغ زیادی را به یک موسسه خیریه کمک کند که آنها اسم او را بر سردر موسسه بگذارند، این عمل، تجارت است نه بخشیدن.
قدم بزنید و زندگیتان را خلق کنید
جذب مسیر رسیدن به خواستههایمان چیزی بیشباهت به جادو نیست. گویی انسانها، فرصتها و حتی اشیای بیجان همچون یک جورچین سر جای خود قرار میگیرند تا تصویر واضحی از خواسته ما را به جهان فیزیکی نشان دهند. در حقیقت، تمام خواستههای بشر از قبل پاسخ داده شدهاند. تنها کاری که باید به عنوان یک بشر انجام دهیم، کم کردن فاصله میان خودمان و خواستههایمان است. برای این کار نیز قانون جذب، سپاسگزاری و بخشش، میلیاردها سال قبل از تولد ما آماده به خدمت و گوش به فرمان خلقشدهاند. بدون شک، زندگی در این جهان شگفتانگیز که با افکار و احساس ما شکل جدیدی به خودش میگیرد بسیار خارقالعاده و لذتبخش است. به عنوان کسی که در زندگیاش معجزههای زیادی را به تماشا نشسته به شما توصیه میکنم حداقل به مدت دو ماه، به نکتههای گفته شده در این مقاله عمل کنید. اجازه بدهید، جهان هستی و کائنات، هدف خلقتشان را به شما نشان دهند. مطمئن باشید، وقتی طعم شیرین خلق کردن با ذهنتان را بچشید، آن را هرگز رها نخواهید کرد.
خلاصهای ازآنچه باهم گفتیم
- قانون جذب، حقیقتی آشکار و نعمتی بیپایان و جاری در وجود ما و تمام کائنات است.
- جهان هستی، کهکشانها، انسانها و هر آنچه که ذهن انسان توانایی تصورش را دارد بر اساس قانون جذب بناشده است.
- تمام انسانهای بزرگ و اندیشمندان سراسر جهان در طول تاریخ از قانون جذب استفاده کردهاند.
- بخواهید یا نخواهید افکار شما در هرلحظه امواج مغناطیسی را به سمت جهان هستی ارسال میکند. چیزهایی که در زندگیتان میبینید، نتیجه ارسال همان امواج مغناطیسی هستند.
- آگاهی از افکارتان، اولین قدم در تغییر فرکانس ارسالی به کائنات است.
- بپذیرید که خودتان مسئولیت ۱۰۰ درصد زندگیتان را بر عهدهدارید. زندگی شما، خوب یا بد، نتیجه فکرها و اعمال خودتان است نه دیگران.
- خواستههای خود را به صورت شفاف و روشن مشخص کنید.
- سه مرحله اصلی قانون جذب شامل، خواستن، ایمان داشتن و همجهت بودن با خواستهتان است.
- تصور کردن، پلی است که خواستههایتان را به سمت شما هدایت میکند.
- احساس، حرف اول و آخر را در قانون جذب میزند. تمام ماجرا به احساس خوب شما بازمیگردد.
- چگونگی رسیدن به خواستهها در حوزه قلمروی کائنات است. با آن درگیر نشوید و تمرکز خود را روی دریافت خواستهتان بگذارید.
- دونیرو به کمکمان میآیند تا بهتر و قدرتمندتر از قانون جذب استفاده کنیم. آن دونیرو سپاسگزاری و بخشش هستند.
- سپاسگزاری، وضعیت ذهنی شمارا از منفی به مثبت تغییر میدهد.
- برای آغاز سپاسگزاری، هرروز ده مورد از نعمتهایی که درگذشته داشتید، هماکنون دارید و در آینده خواهید داشت را بنویسید.
- سپاسگزاری تنها در صورتی اثر میگذارد که احساستان با آن درگیر شود.
- بخشش، به راه انداختن جریان نعمت در جهان هستی است.
- هر چیزی که از سوی قلبتان بخشیده شود، در دستانتان قرار خواهد گرفت.
- قانون جذب، نعمتی بیپایان برای بشریت است. آن را به نفع خودتان به راه بیندازید.
نظر شما چیست؟
قانون جذب را چطور میبینید؟ آیا از این نعمت بزرگ و شگفتیساز در زندگی خود استفاده میکنید؟ اگر تجربهای در این زمینهدارید خوشحال میشویم که آن را با ما و خوانندگان خانه سرمایه به اشتراک بگذارید.





















