یکی از عوامل اثرگذار در رشد اقتصادی مداوم کشورها، توسعه بخش مالی و بازارهای مالی آنها است. در واقع بازار و سیستمهای مالی توسعه یافتهتر نه تنها فعالیت سرمایهگذاری در بازارهای مالی را به موفقیت نزدیک می کنند، بلکه موجب میشوند اقتصاد یک کشور توانایی تجربه نرخهای رشد بالاتر را نیز بدست آورد. بازار مالی (Financial market) به عنوان زیرمجموعهای از نظام اقتصادی، مکانیزمی است که در آن امکان مبادله داراییهای مالی در چارچوب قوانین و مقررات مشخص میان پسانداز کنندگان و سرمایهگذاران و جویندگان سرمایه با هزینه ای پایین محقق میشود. در این بازار داراییهای مالی مبادله میشوند. تفاوت در بازار داراییهای واقعی و بازار مالی در مصرفی یا سرمایهای بودن کالاهای مورد مبادله در این بازارهاست. درواقع داراییهای واقعی همچون املاک و خودرو و اسباب منزل، کالاهای مصرفی هستند که جنبه پس انداز و سرمایهگذاری ندارند. خرید این قبیل کالاها به امید گرانتر شدن در آینده، به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع سرمایهگذار بدون ایجاد ارزش افزوده است؛ مگر آنکه کالای خریداری شده اجاره داده شده و از آن درآمدی حاصل شود.
شرط موفقیت در بازار مالی
با این حساب پیش از ورود و کسب موفقیت در بازار مالی باید شناخت لازم از ماهیت و ساز و کارهای اعمال شده بر این بازارها را بدست آورد. گرچه بازارهای مالی را بسته به معیارهای متفاوت همچون نوع داراییها، مرحله عرضه اوراق بهادار و سررسید تعهدات مالی میتوان دسته بندی کرد؛ اما به طورکلی بخش مالی اقتصاد متشکل از سه بخش پول، بیمه و بازار سرمایه است. البته امرزوه بازار بیمه و تامین اطمینان به لحاظ حجم و اهمیت آن از بازار سرمایه جدا شده و به طور جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرد.
بازار پول (Money market)
یکی از بخشهای بازار مالی، بازار پول است. در این بازار، داراییهای مالی شبیه به پول با توان نقد شوندگی بالا و با سررسید کمتر از یک سال معامله میشوند. ویژگی اصلی این بازار استفاده از ابزارهای مالی کوتاه مدت با ریسک پایین عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی بالا است. بنابراین ابزارهای مورد استفاده در این بازار نیاز به نقدینگی و تامین سرمایه در گردش را در کوتاه مدت برای فعالان آن تسهیل میکند. از جمله ابزارهای بازار پول میتوان به سپردهها، وام با وثیقه، حواله و بروات اشاره کرد.
بازار سرمایه (Capital market)
بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید اطلاق میشود. بازار سرمایه در واقع تسهیل کننده فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی (اسناد خزانه، اوراق تجاری و گواهی سپرده) و پلی ارتباطی میان عرضهکنندگان سرمایههای خرد و کلان و متقاضیان سرمایه است. شاخصترین ابزار مالی این بازار اوراق قرضه و مالکیت است که اکثرا با نام سهام شناخته میشود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پساندازی و تأمین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گستردهتر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است. این بازار بر اساس اینکه اوراق بهادار مورد معامله در آن برای اولین بار منتشر شوند یا اوراق اولیه منتشر شده، دوباره مورد معامله قرار بگیرند به دو دسته بازار اولیه و بازار ثانویه تقسیم میشود.
در واقع در بازار ثانویه، اوراق بهادار منتشر شده در بازار اولیه قابلیت دادوستد پیدا میکنند. این بازار شرایطی فراهم میکند که فعالان این بازارمالی در صورت لزوم به آسانی بتوانند تصمیمات سرمایهگذاری خود را تغییر دهند؛ ضمن آنکه جابجا شدن مالکیت ابزارهای مالی قابلیت دادوستد در این بازار و قدرت نقدشوندگی زیادی را ایجاد میکند که به عملکرد بهتر و موفقیت فعالان این بازار مالی کمک میکند. در این حالت، از نقد شدن پیش از سررسید بدهی واحدهای متقاضی سرمایه یا ناشران اوراق بهادار جلوگیری میشود و در نتیجه ضربههای کمبود نقدینگی تأثیر محدودتری بر واحدهای سرمایهگذار خواهند داشت.
بازار تامین اطمینان
این بازار به تقلیل و توزیع مخاطرات دو بازار پول و سرمایه اختصاص دارد. بازار تامین اطمینان، زمینه انتقال و توزیع ریسک فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری را فراهم میسازد و توان ریسک پذیری سرمایهگذار و ضریب موفقیت در سایر بازارهای مالی، یعنی بازار پول و سرمایه را افزایش میدهد. بازار تامین اطمینان، ریسک افرادی را که در فعالیت های اقتصادی بزرگ و پرریسک، چه در بخش واقعی اقتصادی و چه در بازارهای پول یا سرمایه اشتغال دارند را میان پس اندازکنندگانی توزیع میکند که حاضرند ریسک بازده غیرمطمئن را بپذیرند. با این توصیف میتوان گفت با ایجاد تنوع در سبد دارایی ها به خصوص ابزارهای مالی؛ ریسک معاملات و سرمایهگذاریها کاهش داده میشوند.
بنابراین توسعه بازارهای مالی که یکی از مهمترین ارکان جوامع مدرن هستند، میتوانند به ثبات اقتصادی و سیاسی کشورها کمک کنند زیرا زمینه و پیش نیاز لازم برای اعتماد مردم به این بازارها را در پی خواهند داشت و با تجهیز منابع پس اندازی، آنها را به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی هدایت میکند. علاوه بر این بازارهای مالی کارآمد موجب تشویق ورود و تجهیز سرمایه خارجی، بهینهسازی سازوکار تخصیص منابع، حفظ ثبات بلندمدت نظام مالی و مورد اتکا و اعتماد واقع شدن اجزای تشکیلدهنده نظام مالی میشوند. فرآیند گسترش و توسعه بازارهای مالی در کشورهای مختلف به سطوح اقتصادی و توسعه بنیانهای مالی، ساختار نهادها، سیستم حقوقی، مدیریت و… در آن کشورها بستگی دارد و موجب تخصیص بهینه پساندازها، افزایش تنوع ریسک سرمایهگذاری، رشد سریعتر و کاهش تناوب و طول دورانهای اقتصادی میشود.
ریسکهای موجود در بازار مالی ایران
در نبود بهینه زیرساختهای یادشده در کشور در کنار شیوه ناکارامد مدیریت اقتصادی، بازارهای مالی در ایران مسیر توسعه یافتگی را به خوبی طی نکرده اند و در سایه تحریمها به تدریج از بازارهای جهانی فاصله خود را بیشتر میکنند. همین مساله موجب میشود ریسک سرمایهگذاری در این بازارها چه در مقیاس خرد و چه در بعد کلان بالا رفته و بر موفقیت در بازار مالی سایه بیافکند. علاوه بر این یکی دیگر از خلأهای موجود در کشور ما، نبود نهادهای آموزشی و اطلاعرسانی در زمینه بازارهای مالی است یعنی دادههای زیادی در این زمینهها در دسترس نیست. از سوی دیگر مردم هم آگاهی چندانی از این سازوکارها ندارند؛ این در حالیست که لازمه حضور سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی در هر بازاری نیازمند اطلاعات دقیق و شفاف است. در بازارهای مالی ایران انجام مطالعات امکانسنجی کاربردی همواره با تنگناها، موانع و محدودیتهای بسیار همراه بوده که توجه نکردن به این موارد، در بسیاری از موارد نتایج کاربردی مطالعات بازار را به شدت منحرف میکند.
فقدان درک و نگرش تخصصی مناسب در انجام مطالعات بازار، فقدان شفافیت مناسب در بخش تدوین استراتژی توسعه اقتصادی، نبود فهرست مقدماتی اولویتهای سرمایهگذاری، همسو نبودن مطالعات بازار با تحولات جهانی، نبود تفکیکپذیری مناسب تحلیلهای مالی و اقتصادی و اعمال نگرشی یکسان در انجام مطالعات طرحهای صنعتی، از مهمترین تنگناها و محدودیتهای ساختاری مطالعات بازارهای مالی است. از سوی دیگر مواردی چون ضعف دسترسی به اطلاعات و آمار فعالیتهای صنعتی و اقتصادی، تناقص و بروز اختلافات شدید در آمارهای موجود و دستاندازی به روش و ابزارهای نه چندان مناسب پردازش اطلاعات در امر پیشبینی روندهای آتی، اشتباه در ترسیم اولویتهای سرمایهگذاری، وجود نداشتن رقابت در ساختار اغلب فعالیتهای اقتصادی کشور از مهمترین عوامل در ناکار آمدی بازارهای مالی شمرده میشوند. عدم اطمینان از سیاستهای اقتصادی کشور و نبود شفافیت در ترسیم استراتژی توسعه اقتصادی غالب در کشور، ضعف ساختاری بانکها، ریسکهای سیاسی، وابستگی اقتصاد ایران به نفت و … دلایل دیگری هستند که تراز ریسک در بازارهای مالی را افزایش میدهد.
اما علاوه بر موارد یاد شده سوگیریهای سیاسی_ اقتصادی ایران، رشد پایین اقتصادی و منفی بودن سطح تجاری کشور، اقتصاد و در نتیجه بازارهای مالی کشور را نیز متاثر از خود کرده و از اعتبار ایران در تامین مالی از طریق منابع بین المللی کاسته است؛ مسالهای که بر کارایی بازارهای مالی به شدت اثرگذار است. خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم ها، بر کاهش دسترسی ایران به بازارهای تأمین مالی جهان دامن زده و ریسک سرمایهگذاری در بازارهای مالی کشور را بالاتر برده است.
تأثیر بحرانهای جهانی بر بازار مالی ایران
اگر چه بازارمالی ایران به ویژه در بازار سرمایه به دلیل عدم ارتباطات بینالمللی و عدم سرمایهگذاری شرکتهای ایرانی در خارج کشور، به طور مستقیم از بحرانهای جهانی تأثیر نمیپذیرد، اما اثرات روانی بحران بر بازار و همچنین اثرات غیرمستقیم آن از طریق کاهش سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس، کاهش نقدینگی و همچنین کاهش رشد اقتصاد کشور بر بازار سرمایه انکارناپذیر است.
اهمیت اطلاع از سازوکار بازارهای مالی و ریسکهای موجود در آنها برای سرمایهگذاران
ریسک و سود همراه همیشگی هماند. هیچ عقل سلیمی بهدنبال پذیرش ریسک، بدون کسب سود نیست. سود در بازار دارایی درواقع پاداشی است که خریدار و سرمایهگذار در ازای قبول ریسکهای خاص و البته نه هر نوع ریسکی؛ بهدست میآورند. بهطور کلی برای کسب سود در اقتصاد دو راه بیشتر وجود ندارد: یکی کارآفرینی در سطح بنگاه و بازار محصول و بهرهمندی از مزایای شبه انحصاری فعالیت ایجاد شده و دیگری تحمل ریسک در جریان خرید یک دارایی ریسکی. کسی که در بازار مالی مثلاً سهام فعالیت میکند، کارآفرینی نمیکند، پس تنها به این دلیل میتواند سود بیشتری ببرد که یا ریسک بیشتری را متحمل شده است یا در ریسک توزیع شده شریک میشود. بنگاه به تنهایی، دو راه برای تامین مالی دارد؛ اول ایجاد بدهی از طریق اخذ وام و دیگری انتشار سهام یا اوراق قرضه.
عملیات و سازوکار بنگاه ریسک زیادی به همراه دارد. اما وام دهنده در عمل ریسک زیادی متحمل نمیشود چون ماهانه اقساط خود را از وامگیرنده دریافت میکند. بنابراین تمامی ریسک و نااطمینانی عملیات بنگاه به رغم اینکه بخشی از منابع مالی آن از طریق وام تامین شده، به سهامداران منتقل میشود و این افراد به این دلیل بازده بیشتری دریافت میکنند که ریسک بالاتری را متحمل شدهاند. اما در کشور ما به دلیل ناکارایی نسبی بازارها، برخی اوقات سرمایهگذاران میتوانند روی موج بازار سوار شده و بدون تحمل ریسکهای بالا، در مقاطعی پاداشهای زیادی کسب کنند. البته در مورد روند بلندمدت چندان با اطمینان نمیتوان صحبت کرد. ولی روند بلندمدت بازارهای مالی کشور ما به لحاظ بازدهی تقریباً مشابه دیگر بازارها بوده است. یعنی بازده معقول به دلیل تحمل میزان مشخصی از ریسک. بنابراین موفقیت در بازار مالی در گرو بازارهای مالی کارامد و جلوگیری از شکلگیری عدم تعادلهای بزرگ است. بحران بازارهای مالی به عنوان بخشی از این عدم تعادلها، هزینههای بزرگی بر فعالان بازارهای مالی و حتی اقتصاد کشور وارد میکند، اما توانایی ما در پیشبینی زمانبندی و ابعاد وقوع آنها محدود است.
با این حال مبتنی بر دانش فعلی و استناد به روش های تحلیل بنیادی و تکنیکال و بهره مندی از آموزشهای صحیح میتوان تا حدودی ریسک سرمایهگذاری در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه و سهام را تقلیل داد و به موفقیت در بازار مالی رسید.
۱۲ نکته طلایی و رازآلود برای موفقیت در بازار مالی ایران
به طورکلی برای موفقیت در بازارهای مالی، چگونگی مدیریت سرمایه یکی از موضوعاتی است که هر سرمایهگذار در بدو ورود و به منظور کسب موفقیت در بازارهای مالی باید آن را آموزش دیده و در معاملات خود استفاده کند. علاوه بر این باید ریسک های این بازارها را بشناسد تا ضمن حفظ ارزش سرمایهی خود، آنها را از شوکهای منفی حفظ کرده و با کسب درآمد اضافه عملکرد موفقیت آمیزی در بازارهای مالی از خود به جای بگذارد. برای رسیدن به این منظور کسب دانش و آموزش های لازم، مدیریت سرمایه و شناخت رفتار و روانشناسی بازار سه اصلی هستند که باید به آنها توجه کرد. هر فردی باید بداند که موفقیت در بازارهای مالی نیازمند سالها آموزش و تمرین و تمرکز بر روانشناسی فردی و دانش تحلیل است. چند نکته بنیادین برای موفقیت در بازارهای مالی را با هم مرور میکنیم.
۱) آموزش ببینیم
سرمایهگذار پیش از ورود به هر بازاری و به ویژه ورود به بازار سرمایه ابتدا باید آموزشهای لازم را از سوی مراکز آموزشی معتبر و مشاوران کارآزموده دریافت کند. تنها به این شکل است که فعالیت در بازارهای مالی از فعالیتی پر ریسک به فعالیتی تقریبا قابل پیشبینی و تحلیل پذیر تبدیل میشود. سرمایهگذار طی آموزشهایی که دریافت میکند در مییابد که تمرکز خود را بر روی حفظ سرمایه یعنی بقا قرار دهد (به ویژه در زمانهایی که سرمایهگذار به دنبال نوسانگیری از بازار است) و در مرحله بعدی به کسب سود از بازار فکر کند. این در حالیست که سرمایهگذاران غیرحرفهای سودآوری را در الویت قرار می دهند و به همین دلیل شکست میخورند اما مبادلهگران حرفهای با تمرکز بر کم کردن زیان، سرمایه خود را افزایش میدهند. در بازارهایی مانند فارکس و یا بازار آتی سکه که سرمایهگذار قادر است با چند برابر سرمایه خود معامله کند، حساست موضوع به مراتب بیشتر است. بنابراین دریافت آموزش و تجهیز به تخصص لازم موجب میشود که سرمایهگذار برای موفقیت در یک بازار مالی درگیر هیجان معاملات نشده و سعی بر انجام معاملات منظم و منطقی داشته باشد.
۲) آرامش و پذیرش مسئولیت هر معامله
عملکرد احساسی در بازار اغلب موجب شکست سرمایهگذاران میشود. علاوه برآن ترس و طمع بزرگترین زیانها را متوجه سرمایه سرمایهگذاران میکند. سرمایهگذار حرفهای به پشتوانه دانش خود وارد بازار میشود و با آرامش، موفقیت در بازار مالی که انتخاب کرده را محتمل تر میکند. این مساله برای سرمایهگذاران در بازارهای مالی ایران به دلیل ریسکهایی که پیشتر برشمردیم بسیار مهم است.
۳) مقدار سود و زیان را از پیش تخمین بزنیم
قبل از انجام هر معامله سرمایهگذار باید میزان بازدهی سرمایهگذاری و همچنین زیان احتمالی را ارزیابی کند و تعیین کند که به ازای هر واحد سود، چه مقدار زیان را میتواند تحمل کند. درواقع پیش از انجام معامله سرمایهگذار هنوز ریسک نکرده و میتواند پارامترهای مختلف سود و زیان را بررسی کند. در نظرنگرفتن حد زیان و عدم نظارت بر حسابها موجب میشود زیان اجازه پیشروی پیدا کرده و بخش زیادی از سرمایه سرمایهگذار از دست برود. استفاده از تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای مفید برای تعیین حد سود و حد زیان میباشد.
توجه به استراتژی سرمایهگذاری معکوس وارن بافت میگوید ”در بازار سهام، برای چیزی که همه افراد روی آن خوشبین هستند بهای زیادی میپردازید”. سرمایهگذاران حرفه ای میدانند که برای مثال وقتی ارزش یک سهام بنیادی، به شکلی که غیرواقعی افت میکند حتما فعالان دیگر بازار در تحلیلهای خود اشتباه کرده اند. آنها از همین فرصت بهره برده و برای کسب موفقیت در بازار مالی به جای فروش، شروع به خرید میکنند. باید در نظر داشت که سرمایهگذاری معکوس با ریسک همراه است و در این راه نباید نقش تحقیق و بررسی جدی و تخصصی را نادیده گرفت. در واقع اگر سرمایهگذار حرفهای پی ببرد که در پشت پرده سقوط و نزول، یک دلیل بنیادی محکم وجود دارد و این سرمایهگذاری فجام خوبی نخواهد داشت، سرمایه خود را وارد بازار نخواهد کرد.
۴) تنظیم یک فایل روزنگار
تنظیم یک فایل روزنگار و ثبت بالانس ماهانه حساب میتواند میزان موفقیت سرمایهگذار در بازارهای مالی همچون بازار سهام را رصد کند. این اقدام موجب میشود که تجربه اشتباهات گذشته تکرار نشود. سرمایهگذاران موفق یک اشتباه را دوبار مرتکب نمیشوند. علاوه بر این یادداشت مداوم سود و زیانها کمک میکند که سرمایهگذار بتواند استراتژی و سیستمی که برای معامله انتخاب کرده را مدام کامل تر کرده و بهبود ببخشد.
۵) اتخاذ یک استراتژی و بهبود مستمر آن
سرمایهگذاران و معامله گران حرفه ای برای موفقیت در بازار مالی مدام از بازخوردهایی که از استراتژی خود میگیرند در بهبود آن استفاده میکنند. آنها سیستمها و الگوهای مختلف را میآزمایند، ریسک و سود را تخمین میزنند و بر ساختن حسابشان تمرکز میکنند. یک استراتژی کارا در دراز مدت درصد مبادههای موفق و برنده را افزایش میدهد. در غیراینصورت اگر استراتژی مناسب نباشند، کاری از دست مدیریت سرمایه ساخته نیست. یک استراتژی کارامد باید بداند چرا میخواهد وارد معامله شود و امکان برآورد سود نسبت به ریسک را داشته باشد. این استراتژی این امکان را به سرمایهگذار میدهد که مشخص کند برای کسب سود حاضر است چقدر ریسک متحمل شود و از پیش تعیین کند در چه مدت زمانی قصد معامله کردن دارد. یک سرمایهگذار حرفه ای میداند با استراتژیهای کوتاه مدت نمی توان در مدت زمان طولانی معامله کرد و در صورت برخورد با مشکل در طی معامله برای خود برنامه دارد و در نهایت میداند چه زمانی از معامله خارج میشود.
۶) مکتوب کردن استراتژی خروج از بازار و عمل به آن
یکی از اشتباهات معمول سرمایهگذاران، اصرار بر نگه داشتن معاملهی ضررده است. آنها میخواهند به معامله ضررده فرصت سوددهی دهند حال آنکه به اصطلاح “اولین ضرر، بهترین ضرر است”. درواقع نباید بر یک معامله یا یک سهم تعصب داشت.
۷) برنامه روزانه
برنامه ریزی و طرح های دقیق تدوین نحوه فعالیت برای سرمایهگذار از اهمیت بسیاری برخوردار است. طرح و برنامه ریزی مدون وحرفه ای به معنای آماده بودن برای معامله در ساعات مشخصی است. سرمایهگذار و معاملهگر حرفهای معمولاً از جدول زمانی مشخصی برای معامله تبعیت میکنند. علاوه براین پیش از شروع به معامله لازم است نگاهی اجمالی به اخبار و ادراکی از وضعیت بازارها وجود داشته باشد چراکه کنترل منظم وضعیت بازار و استفاده از آن در جهت شناخت بسترهای مناسب سرمایهگذاری میتواند موفقیت بیشتر در بازارهای مالی را به همراه داشته باشد.
۸) بودجه پشتیبان
نکته مهم دیگر اختصاص قسمتی از سرمایه خود به عنوان بودجه پشتیبان است. این امر میتواند امنیت فعالیتهای مالی و اقتصادی شما را در زمان بروز بحرانهای اقتصادی و تاثیر آن بر بازار بورس تامین نماید.
۹) سرمایه استقراضی
سرمایهگذاران خرد معولا ریسک مبادله با پولی که متعلق به خود آنها نیست را نمیپدیرند!.
۱۰) منابع اطلاعاتی قابل اعتماد
گاهی اطلاعات غیردقیق و اشتباهی که به سرمایهگذاران داده میشود، از روی ناآگاهی است. اما گاهی اوقات افراد آگاهانه سرمایهگذاران نوپا را به بستر زیاندهی هدایت میکنند تا به منافع خود دست یابند. در حال حاضر سایتها، گروههای تلگرامی و سایر رسانهها وجود دارند که در برخی موارد حتی دنبالکنندههای فراوانی نیز دارند. سرمایهگذاران باید آگاه باشند که نمیتوانند صرفا به این مراجع اتکا کنند چون احتمال دارد اطلاعات ناقصی را در اختیار آنها قرار دهند. پس آنچه اهمیت دارد این است که شما بهعنوان سرمایهگذار، در انتخاب مشاور خود دقت کنید و بدانید مشاور مد نظر شما به چه کسانی کمک میکند و در چه بخشی از بازار سرمایه تخصص دارد. مشاور باید به حجم سرمایهای که میخواهید وارد جریان بازار کنید توجه کند و تشخیص دهد که حرکت در چه جهتی برای شما مناسب است.
۱۱) سودهای مبادلهگران حرفهای
افراد با دسترسی به اطلاعات درونی (Inside Information)، واسطه گران و سبد گردانان و امثال آنها کسب میکنند نماینده سودی نیست که مردم عادی کسب میکنند، این را نباید شاخص سودآوری و موفقیت در بازارهای مالی دانست. ضمن آنکه سود مازاد (یعنی ورای سود متناسب با ریسک در بلندمدت) در بازار سهام از جنس “بازی جمع صفر” است، یعنی یک عده برنده و یک عده بازنده خواهد شد؛ همانطور که در یک شرطبندی روی مسابقه اسبسواری همه برنده نخواهند شد. مطالعات فراوان نشان میدهد که به احتمال زیاد کسانی که زود آمده و زود هم بیرون میروند، برنده و آنهایی که در دوره حباب دارایی به بازار میپیوند بازنده خواهند بود. مبادلهگران غیر حرفهای و آموزش ندیده فعال در بازارهای مالی نهایتا به صورت میانگین با ضرر از این بازار خارج میشوند. پس سعی کنید برنده از بازی خارج شوید.
۱۲) انتخاب گزینه مناسب در بازار سهام
برای انتخاب بهترین موقعیت معامله در هر بازاری باید مطالعات اقتصادی و قدرت تحلیل بالایی داشت و از سازوکار آن بازار مطلع بود. برای مثال در بازار سهام فشار تقاضا یا سرازیر شدن پول داغ (Hot Money) در بازار کاغذی میتواند در کوتاه مدت ارزش سهام یک شرکت را از ارزش ذاتی آن بالاتر ببرد اما این مساله در کوتاه مدت اتفاق میافتد زیرا ارزش سهام شرکتها در بلندمدت نمیتواند از ارزش واقعی داراییهای مشهود و غیرمشهود شرکت فاصله زیادی بگیرد. در مورد شرکتهای بزرگ فعال در صنایع بالغ بازار سهام مانند پتروشیمی، این موضوع قابل لمس تر است زیرا این شرکتها معمولا آنقدر بلوغ یافته اند که ظرفیت رشدشان به کمترین میزان رسیده است و ارزش سهام آنها در بلند مدت به ارزش روز داراییهای ملموس نزدیک است. با این حال شرکتهای فعال در صنایع روبه رشد و متکی به تکنولوژیهای نوین همچون شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنتی و شرکتهای دارویی، از آنجا که گزینههای رشد بیشتری در اختیار دارند ارزش سهام آنها در بلندمدت میتواند در سطحی بالاتر از ارزش روز داراییها بایستد.





















