کارل بنز (Karl Benz) مردی است که ماشین را به مردم جهان معرفی کرد!. اتومبیل، بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان قرن ۲۱ است. با وجود این وسیله چهارچرخ، ما به مسافت های طولانی که زمانی دمار از روزگار بشر درمی آورند نیشخندی می زنیم و آن ها را طی می کنیم.
کارل بنز کیست؟ (Karl Benz)
سرگذشت ماشین های بنزینی به فردی به نام «کارل بنز» گره خورده اند. او پدر خودروسازی جهان است که به لطف سماجت ها و خستگی ناپذیری او اکنون می توانیم به راحتی از اتومبیل ها استفاده کنیم. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ خالق ماشین ها می رویم و از نزدیک به تماشای ماجراهای زندگی اش می نشینیم.
پائولو کوئیلو:
بدون اهمیت به اقدامات افراد، هر کسی روی زمین نقشی کلیدی در تاریخ جهان ایفا می کند و معمولا خودش این را نمی داند.
کارل بنز فرزند یکی یک دانه و بسیار باهوش یک لوکوموتیوران
کارل، تک فرزند یک خانواده سه نفره آلمانی بود. مادرش «ژوزفین وایلانت» و پدرش «یوهان جورج بنز» نام داشت. پدر کارل، لوکوموتیوران بود که در اثر یک حادثه قطار و زمانی که فرزندش فقط دو سال سن داشت از دنیا رفت. شاید بتوان دست به آچار بودن کارل را میراثی به حساب آورد که از مرور خاطرات پدرش به او رسیده است.
آشنایی با افراد تاثیرگذار در زندگی کارل بنز
بدون شک، مادر کارل، یعنی ژوزفین، اولین و مهم ترین فردی است که مسیر زندگی او را از یک مرد فقیر به پدر خودروسازی جهان تغییر داد. ژوزفین آدمی نبود که به این راحتی ها تسلیم شود. این نکته را می توان از تلاش او برای تحصیل یگانه فرزندش حتی در بدترین وضعیت مالی فهمید. او برای اینکه کارل در بهترین مدرسه ها درس بخواند و آینده اش را بسازد زحمت زیادی کشید. کارل نیز در عوض تلاش های مادرش به او ثابت کرد که به پیشرفت و تلاش، علاقه بسیار زیادی دارد. کاندیدای بعدی، پدر کارل است. شاید پدرش حضور پررنگی در زندگی اش نداشت اما یاد و خاطره او مدام کارل را به سمت موتورها، لکوموتیوها و ساخت خودرو سوق می داد. بنز همیشه پدر خود را تحسین می کرد. سومین گوی طلایی این ماجرا به یک استاد دانشگاه پلی تکنیک و مهندس مکانیک به نام «فردیناند جاکوب رتن باخر» (Ferdinand Jakob Redtenbacher) اهدا می شود. او تاثیر زیادی در جذب کارل به موضوع های مکانیکی داشت. کارل بنز، مدت ها به عنوان شاگرد اختصاصی او به شمار می رفت.
خوردن تیر مادر به هدف!
دوران تحصیل کارل با ورود به یک مدرسه محلی در زادگاهش یعنی کالسروهه، آغاز شد. در همین مدرسه بود که معلم ها متوجه استعداد کارل شدند و مقدمات تحصیل او را در مدرسه علمی «Lyzeum» فراهم کردند. زمان گذشت و کارل به سن ۱۵ سالگی رسید. در این زمان بود که با قبولی در رشته مکانیک دانشگاه «پلی تکنیک کالسروهه» یک بار دیگر مادرش را خوشحال کرد. بنز، در طول دوران تحصیلش به تخصص هایی مانند «مهندسی لوکوموتیو» و «قفل سازی» علاقه نشان داد. دوران تحصیلات آکادمیک بنز، چهار سال به طول انجامید و او خیلی زودتر از سایر هم سن و سالانش، زمانی که تنها ۱۹ سال سن داشت از دانشگاه فارغ التحصیل شد. کارل بنز در مورد تحصیلاتش در کالسروهه می گوید «چیزهایی که آرزو کردم و تمام چیزهایی که ساختم، ریشه هایی دارند که به این مکان بازمی گردند.»
سلام، دنیای بعد از دانشگاه!
چه نخبه باشید و چه یک فرد معمولی، پیدا کردن کار بعد از دانشگاه، مسئله بزرگی است. بنز نیز از این قافله مستثنا نبود. او کارهای زیادی را امتحان کرد؛ از استخدام به عنوان کمک مکانیک در کارخانه فنی کالسروهه و کار به عنوان نقشه کش و مهندس طراح در شرکت «مسرزشوایزر» گرفته تا مشغول شدن در یک شرکت پل سازی در «فورتسهایم» هیچ یک نتوانستند توجه کارل را به خود جذب کنند. ماجرای تغییر شغل های مختلف او هفت سال به طول انجامید تا اینکه بالاخره در سن ۲۷ سالگی تصمیم گرفت به ندای قلبش گوش داده و به سمت کارآفرینی، یک تغییر جهت اساسی بدهد.
وقتی دیگ شراکت، نمی جوشد…
کارآفرینی کارل با راه اندازی یک کارگاه مکانیکی در مانهایم شروع شد. کارگاه او در زمینه های مختلفی مانند عرضه مواد اولیه برای ساخت و تولید محصولات صنعتی فعالیت می کرد. او این کارگاه را با کمک شریک تجاری اش «اوت ریتر» به راه انداخت. بر خلاف تصور کارل، همکاری با ریتر برایش گران تمام شد. چون او چیزی از تجارت نمی دانست و به همین دلیل، سال اول همکاری آن ها بسیار بد به پایان رسید. از طرفی، مقامات محلی نیز برای بنز و کارگاهش مانع تراشی می کردند. کارل برای خلاصی از وضع موجود و نجات کارگاهش، چاره ای جز خداحافظی با شریکش نداشت. او با کمک سرمایه ای که به واسطه جهیزیه همسرش مهیا شده بود، سهم ریتر را خرید و کنترل اوضاع را در دست گرفت. بعد از این ماجرا بود که کارل شروع به طراحی موتور دو زمانه کرد و توانست با وجود سختی هایی که پیش رویش بود طراحی این موتور را تکمیل کند و آن را به ثبت برساند.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
ثبت شرکت سهامی و خداحافظی با آرزوهای بر باد رفته
موفقیت بنز در ثبت اختراع موتور دو زمانه، به جای اینکه زمینه های پیشرفت کسب و کار او را هموارتر کند، او را به دردسرهای زیادی گرفتار کرد. در این زمان بود که بانک ها او را مجبور کردند کارگاهش را به صورت رسمی و به عنوان شرکتی بزرگ با هزینه های هنگفت ثبت کند. ثبت شرکت سهامی، یعنی ورود شرکای زیاد با سلیقه های متفاوت که بدون شک، هر کدام خود را در زمینه تخصصی کارل، صاحب نظر می دانستند. بنز برای کمتر شدن اثرات این شراکت، از برادرش و فردی به نام «امیل بوهلر» که یک عکاس بود کمک گرفت و با هم شرکت سهامی «Gasmoteren Fabrik Mannheim» را ثبت کردند. اما ماجرا باز هم مطابق میل کارل پیش نرفت. چون او از نفر اول کارگاهش و مالک همه چیز به یک مدیر اجرایی ساده که تنها صاحب پنج درصد از سهام شرکت بود تبدیل شد. گذشته از تمام این ها، حرف او دیگر اعتباری نداشت و کسی به طرح های او اهمیتی نمی داد. کارل بنز هیچ وقت نتوانست با این مسئله کنار بیاید. برای همین تصمیم گرفت که آن پنج درصد سهم را هم واگذار کرده و شرکت خود را به امید یک آینده بهتر رها کند.
توماس جفرسون:
من رویاهای آینده را بیشتر از تاریخ گذشته دوست دارم.
کارل بنز و بازگشت به رویای کودکی
خروج کارل از شرکتی که خودش آن را ساخته بود، خیلی چیزها را برایش روشن کرد و درس های زیادی به او داد. بنز به زمانی برای پیدا کردن خودش نیاز داشت؛ یک تجدید قوا تا بتواند دوباره روی پاهای خودش بایستد. به همین دلیل، به سراغ کاری رفت که همیشه دوستش داشت؛ یعنی تعمیر دوچرخه! علاقه بنز به این کار، او را به سمت کارگاه «مک رز» و «فریدریش ویلهلم اسلینگر» در مانهایم کشاند، جایی که خیلی زود به همراه صاحبان آن کارگاه، دومین شرکت خود را راه اندازی کرد. بنز به همراه این دو نفر، شرکتی برای تولید ماشین های صنعتی با نام «Benz & Company Rheinische Gasmotoren-Fabrik» تأسیس کرد که بیشتر با نام «Benz & Cie» شناخته می شد. آن ها به سرعت شرکت خود را رشد دادند و پس از استخدام حدود ۲۵ کارمند و کارگر، تولید موتورهای گازی را شروع کردند.
تاثیر دوچرخه در زندگی کارل
شاید بتوان علاقه بنز به دوچرخه را یکی از الهامات درونی او در نظر گرفت. چون از طرفی، او به علت همین علاقه بود که به کارگاه تعمیر دوچرخه در مانهایم رفت، شرکت دوم خود را ثبت کرد و حتی در طراحی های بعدی خود از اصول اولیه مکانیک دوچرخه برای ساخت اتومبیل استفاده کرد. ترکیب دوچرخه و موتور گازی به ساخت خودرویی با موتور ۴ زمانه و سیستم کنترلی شبیه به دوچرخه منجر شد. کارل بنز به خاطر طراحی همین اتومبیل که «Benz Patent Motorwagen» نام داشت، عنوان پدر خودروسازی جهان را از آن خود کرد! با وجود خلاقیت های به کار رفته در موتورواگن، کارل نتوانست اقبال عمومی را با خود همراه کند. او دو مرتبه این خودرو را بهینه سازی کرد و در سومین نسخه آن از چرخ های چوبی کمک گرفت.
خریدارانی که فرشته های نجات شرکت بنز بودند
تولید اتومبیل، تنها یک طرف ماجرا بود. حالا بنز باید فروش تجاری را آغاز می کرد یا به زبان ساده تر، اتومبیل هایش را به مردم می فروخت. اولین کسی که راضی شد یکی از اتومبیل های بنز را به جای کالسکه و اسب سوار شود، فرد گمنامی بود که در یک بیمارستان روانی کار می کرد. دومین خریدار، آشناتر از آن بود که به نظر می رسید. «Parisian Emile Roger» که موتورهای بنز را با گواهی کارل تولید می کرد، تصمیم گرفت اتومبیل های بنز را نیز به خط تولید خود اضافه کند. در مقایسه با بنز، راجر تاجر باهوش تری بود. او بخش بزرگی از خط تولیدش را در کشور فرانسه راه اندازی کرد. چون می دانست که فرانسوی ها ثروتمندتر از آلمانی ها هستند و پیشنهاد خرید یک کالسکه بدون اسب، بهترین گزینه برای خرج کردن پول اضافی آن ها به شمار می رفت. اما هنوز مشکلاتی وجود داشت.
دردسرهای زیرساختی اولین اتومبیل جهان
اتومبیل تولید شد و مردم انگشت شماری هم استفاده از آن را شروع کردند اما ماجرا به این سادگی نبود. سوخت این اتومبیل ها بنزین بود و داروخانه تنها جایی که می شد بنزین را پیدا کرد. در واقع، مردم از بنزین به عنوان یک محلول پاک کننده استفاده می کردند. علاوه بر این، نسخه اولیه موتورواگن قدرت زیادی نداشت و برای بالا رفتن از شیب، باید آن را هُل می دادند.
سفر یواشکی همسر و ثبت یک رویداد جهانی
فروش اتومبیل ها کم بود و کارل بنز چون نتوانسته بود برای اختراع خودش به درستی بازاریابی کند احساس شکست می کرد. در این هنگام بود که همسرش «برتا بنز» تصمیم گرفت با انجام یک سفر ماجراجویانه به همسرش کمک کند. برتا می دانست که اگر مزیت های این اختراع به مردم ثابت شود حتما به سمت خرید آن جذب خواهند شد. برتا نمی توانست در مورد نقشه اش به کارل چیزی بگوید چون نگران بود با او مخالفت کند. از طرفی، اگر مقامات شهری هم از این موضوع باخبر می شدند حتما برای او مانع تراشی می کردند. در نتیجه، برتا مجبور بود که نقشه اش را به صورت چراغ خاموش و با همراهی دو پسرش اجرا کند. او می خواست به بهانه دیدار مادرش، مسافتی ۱۰۶ کیلومتری را از مانهایم تا فورتسهایم رانندگی کند. او و پسرانش در یک سپیده دم که شرایط رفتن مهیا بود، سفر خود را با ۵/۴ لیتر بنزین شروع کردند. اما این مقدار سوخت، نمی توانست تا انتهای مسیر، کفاف سفر آن ها را بدهد. برتا مجبور بود در میان مسیر سوخت گیری کند. اما همان طور که با هم گفتیم در آن زمان، چیزی به نام جایگاه سوخت وجود نداشت. در نتیجه، برتا به دنبال نزدیک ترین داروخانه گشت تا بتواند بنزین بخرد. او کنار داروخانه «Wiesloch» توقف کرد، مقداری بنزین خرید و در همان جا مشغول پر کردن محفظه سوخت اتومبیل شد. به این ترتیب، داروخانه «Wiesloch» به اولین ایستگاه سوخت جهان تبدیل گشت. برتا دهانه بسته شده سوخت را با کلاه و سنجاق سرش تمیز کرد. در میان مسیر نیز، زنجیر اتومبیل دچار مشکل شد و او از یک آهنگر برای ترمیم زنجیر کمک گرفت. علاوه بر این، ترمز چوبی اتومبیل هم ترک برداشت و برتا از یک پینه دوز خواست تا برای آن ترمز، رویه ای از چرم بدوزد؛ این کار منجر به ساخت اولین جفت لنت ترمز جهان شد. منبع آب نیز یک نگرانی بزرگ در طول سفر به شمار می رفت. چون یک سیستم خنک کننده آبی برای خنک کردن موتور به کار گرفته شد بود. هر زمان که برتا و پسرانش متوقف می شدند، هر سه نفر آن ها در منبع آب می ریختند. دو دنده این خودرو برای سر بالایی ها و سرازیری ها کافی نبود. بنابراین پسران کارل بنز مجبور بودند در سراشیبی ها خودرو را هُل دهند. سرانجام، برتا بنز هنگام غروب به «Pforzheim» رسید و موفقیتش را از طریق تلگراف به شوهرش اطلاع داد. چند روز بعد هم با همان خودرو به مانهایم بازگشت. برای پسران بنز، این تاریخی ترین، پردردسرترین و هیجان انگیزترین ملاقات با مادربزرگ بود. داستان سفر آن ها سروصدای زیادی به راه انداخت. برتا نیز که حالا یک استفاده کننده حرفه ای به شمار می رفت، نتیجه تجربه هایش را به همراه چند پیشنهاد برای بهینه سازی اتومبیل در اختیار همسرش قرار داد. او پیشنهاد کرد که یک دنده اضافه برای بالا رفتن از تپه ها و لنت های ترمز برای بهبود قدرت ترمز روی اتومبیل نصب شود. کارل بنز بعدها در خاطرات خود نوشت «تنها یک نفر با من در کشتی کوچک زندگی باقی ماند، هنگامی که به نظر می رسید در حال غرق شدن است. او همسرم بود. او شجاعانه و قاطعانه بادبان های جدیدی از امید برافراشت.» اکنون، مسیر مسافرت خانوادگی برتا بنز به مسیری تاریخی تبدیل شده است. مردم آلمان، هر سال برای یادبود این سفر، جشنواره خاصی با موضوع مسابقه ماشین های قدیمی برگزار می کنند. این ماشین ها در همان مسیری که برتا و پسرانش رانندگی کردند با هم به رقابت می پردازند. علاوه بر این، روبه روی داروخانه «Wiesloch» نیز یک مجسمه یادبود از برتا در حالی که مشغول بنزین زدن است، نصب شده تا یاد و خاطره تلاش های برتا بنز برای پررنگ کردن نقش اتومبیل در زندگی مردم، زنده بماند.
وینسنت ونگوگ:
زندگی چه شکلی بود اگر شهامت تلاش برای انجام هیچ کاری را نداشتیم؟
کارل بنز برداشتن گام هایی بلندتر
پس از رفع مشکلاتی که برتا در مورد خودرو پیدا کرده بود، این اتومبیل در نمایشگاه بین المللی پاریس در سال ۱۸۸۹ به نمایش گذاشته شد و به شهرتی جهانی رسید. از این زمان بود که فروش خودروهای بنز افزایش یافت. کارل بنز یا باید کسب و کارش را توسعه می داد یا میدان را به نفع رقیبانی که دیر یا زود سروکله شان پیدا می شد خالی می کرد. بنابراین او تصمیم گرفت که کارخانه خود در مانهایم را توسعه دهد و تعداد کارمندانش را به ۴۳۰ نفر برساند. با این کار، شرکت بنز در قرن ۱۹ صاحب بزرگ ترین کارخانه تولید خودرو در جهان شد. اما توسعه کسب و کار، خرید زمین و استخدام افراد بیشتر، یک معنی بیشتر نداشت و آن، نیاز فوری به پول نقد بود. بنز بار دیگر مجبور شد سهام کارخانه خود را بفروشد تا بتواند سرمایه لازم برای این توسعه را به دست آورد. «فریدریش فون فیشر» و «جولیوس گانس» دو شریک تازه بنز بودند. آن ها به کارل بنز پیشنهاد دادند که بازار خودروهای خود را گسترش دهد و این کار را با تولید خودروهایی ارزان تر آغاز کند تا مردم عادی هم بتوانند از اتومبیل استفاده کنند. این پیشنهاد، مورد قبول کارل واقع شد. کارل در سال ۱۸۹۳، خودروی جدید و ارزان تری به نام «Victoria» را به بازار عرضه کرد. اتومبیل جدید برای دو مسافر مناسب بود و با موتور ۳ اسب بخار تولید می شد. طراحی خودروهای بنز باز هم بهبود پیدا کرد و این بار خودرویی به نام «Velo» عرضه شد. از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۰۱، حدود ۱۲۰۰ دستگاه خودروی «Velo» تولید شد که لقب اولین خودروی تولید انبوه تاریخ را از آن خود کرد. به علاوه، این اتومبیل در اولین مسابقه اتومبیل رانی تاریخ به نام «Paris to Rouen» که در سال ۱۸۹۴ اجرا شد شرکت کرد. بنز، پا را از این هم فراتر گذاشت و به سراغ تولید ماشین های بزرگ تر با اهدافی به جز حمل و نقل انسان رفت. به این ترتیب، اولین کامیون تاریخ در شرکت بنز طراحی و ساخته شد. بعدها، شرکت «NetPhener» از برخی قطعات آن برای ساخت اولین اتوبوس تاریخ استفاده کرد.
دراز کردن دست دوستی به سمت رقیب
یکی از شرکت هایی که در صنعت خودروسازی پابه پای بنز بالا می آمد، شرکت «Daimler Motors» بود. این دو شرکت، در رقابت های زیادی با هم دست و پنجه نرم می کردند. «گاتلیب دایملر» صاحب اصلی شرکت دایملر و رقیب اصلی کارل بنز در سال ۱۹۰۰ فوت کرد. حدود ۲۵ سال بعد، کارل بنز تصمیم گرفت، اولین قدم را بردارد و پیشنهاد ادغام دو شرکت را مطرح کند. سرانجام این دو شرکت در سال ۱۹۲۶ با هم ادغام شدند و تحت عنوان «دایملر بنز» (Daimler-Benz) به فعالیت خود ادامه دادند. مدتی بعد، کارل از سِمَت خود به عنوان مدیریت طراحی استعفا داد و به عنوان عضوی از هیئت مدیره مشغول به کار شد.
تاسیس شرکت کارل بنز و پسران
کارل، همزمان با عضویت در هیئت مدیره شرکت دایملر بنز، به همراه دو پسرش یک شرکت خانوادگی خودروسازی را راه اندازی کرد. او که بارها مجبور شده بود سهام شرکتش را به دلیل کمبود پول به دیگران بفروشد، تصمیم گرفت که هیچ گاه این کار را با شرکت خانوادگی اش انجام ندهد. تولیدات این کارخانه خصوصی آن قدر باکیفیت بودند که در شهر لندن از آن ها به عنوان تاکسی استفاده می شد. کارل در سال ۱۹۱۲، تمام سهامش در شرکت خانوادگی را فروخت و آن را به پسرانش، یوجین و ریچارد واگذار کرد. البته، او به عضویت در هیئت مدیره شرکت اصلی بنز ادامه داد.
اولین یا سریع ترین؟
در مورد اولین کسی که اتومبیل را اختراع کرد، ابهاماتی وجود دارد. عده ای می گویند به غیر از کارل بنز افراد دیگری هم بودند که روی موتورهای دو زمانه و چهار زمانه کار می کردند و موفق هم بوده اند. این ماجرا بی شباهت به جنجال های توماس ادیسون در مورد اختراع اولین لامپ نیست. اما نکته مهم این است که کارل بنز، اولین کسی بود که اتومبیل اختراعی خود را ثبت رسمی کرد. شاید تنها اشکال مخترعان دیگر این بوده است که به اندازه کارل به فکر فروش و ثبت اختراع خود نبوده اند. پدر خودروسازی جهان، در ۸۴ سالگی چشم از جهان فرو بست. اما هنوز هم نام او یکی از پرتکرارترین نام های تاریخ به شمار می رود.
خلاصه ای درباره زندگی نامه کارل بنز
- کارل بنز، پدر خودروسازی جهان است که در سال ۱۸۴۴ میلادی در شهر کالسروهه آلمان به دنیا آمد.
- کارل در کودکی، پدرش را از دست داد و به همین دلیل، زندگی سختی داشت.
- هوش زیاد بنز باعث شد که زودتر از هم سن وسالانش، مدرسه و دانشگاه را تمام کند و وارد بازار کار شود.
- اولین شرکت او به نام «Gasmoteren Fabrik Mannheim» و با دردسرهای زیادی ثبت شد که در نهایت باعث استعفای کارل بنز از شرکت خودش شد.
- بنز، دومین شرکت خود را با کمک صاحبان یک کارگاه تعمیر دوچرخه راه اندازی کرد.
- از نمونه اولیه خودرویی که بنز طراحی کرده بود، تنها ۲ عدد فروش رفت. این تعداد کم، کارل را بسیار افسرده کرد.
- همسر کارل برای کمک به او مسافتی ۱۰۶ کیلومتری را با آخرین خودروی طراحی شده شرکت بنز، طی کرد. این کار برتا چند مزیت داشت؛ اول اینکه توانست با مشکلات واقعی این خودرو روبه رو شود، دوم اینکه توانست مردم را به استفاده از این اختراع جدید تشویق کند و سوم اینکه به همسرش ثابت کرد که وقتی مردم از مزیت های یک محصول باخبر شوند، آن را می خرند.
- نمایش اتومبیل بهینه شده کارل بنز در نمایشگاه بین المللی پاریس به یک گام بزرگ برای توسعه کسب و کار او تبدیل شد.
- بنز در سال های پایانی فعالیتش، شرکت خانوادگی کارل بنز و پسران را تاسیس کرد و هیچ گاه سهام آن را به صورت عمومی عرضه نکرد.
نظر شما چیست؟
اگر به جای کارل بنز بودید، از شرکتی که خودتان آن را ساخته بودید، دست می کشیدید؟ فکر می کنید مشکل واقعی او، ثبت شرکتش به صورت سهامی بود یا شیوه عملکرد کارل در زمینه بازاریابی، بازارسازی و فروش مشکل داشت؟