بسیاری از ما به پیشرفت و کسب درآمد بیشتر فکر کرده ایم و به دنبال موثرترین راه برای موفقیت در کاری که انجام می دهیم بوده ایم. برای یادگیری بیشتر و استفاده ی مفیدتر از زمان و توانایی هایمان در جهت برداشتن قدم های سریع تر به سمت موفقیت نیاز داریم تا از انسان های ارزشمند درس بگیریم.

در این مقاله قصد داریم شما را به شناخت یکی از بهترین و تاثیرگذارترین انسان های دنیا دعوت کنیم.

چارلی مانگر کیست؟

چارلز توماس مانگر سرمایه گذار، کارآفرین، وکیل سابق املاک و مستغلات اهل ایالات متحده آمریکا است که در حال حاضر به عنوان نایب رئیس Berkshire Hathaway، مجتمع تحت کنترل (Warren Buffett) خدمت می کند. به گفته وارن بافت، مانگر شریک زندگی اوست.

وی از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۱  رئیس شرکت مالی وسکو (WESCO) بود. او هم چنین به عنوان رئیس شرکت Daily Journal Corps، واقع در لس آنجلس-کالیفرنیا، و هم چنین مدیر شرکت عمده فروشی Costco فعالیت می کند.

پدر و مادر چارلی، مطالعه کتاب ها را بسیار ارزشمند می دانستند و همیشه فرزندانشان را به مطالعه تشویق می کردند. آن ها همیشه در عیدها برای فرزندانشان تعداد زیادی کتاب می خریدند و این موضوع باعث شد که علاقه چارلی جوان به کتاب ها روز به روز بیشتر شود.

چارلی کم کم به ریاضی و بعد به فیزیک علاقه مند شد و برای تحصیل در این رشته ها اقدام کرد اما بعدها تصمیم گرفت که حرفه پدرش را ادامه دهد و به همین خاطر برای خواندن حقوق وارد دانشگاه هاروارد شد.

چارلی مانگر

چارلی مانگر قبل از ثبت نام در دانشگاه هاروارد برای تحصیل در رشته حقوق، دانشجوی دانشگاه میشیگان، انستیتوی فناوری کالیفرنیا و چندین کالج دیگر بود. در طول جنگ جهانی دوم، خدمات نظامی خود را در نیروی هوایی ارتش ایالات متحده انجام داد.

پس از انتقال به کالیفرنیا، قبل از تأسیس شرکت خود در یک دفتر حقوقی استخدام شد. وی در حرفه حقوق بسیار خوش درخشید و بعدها شرکت مشاوره حقوقی خودش با نام Munger & Tolles را تأسیس کرد، اما در نهایت تصمیم گرفت تا دنیای وکالت را ترک کند و به توسعه املاک و مستغلات پرداخت.

او کار خود را به عنوان سرمایه گذار در اوایل دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد و بیشتر به دلیل ارتباط نزدیکش با وارن بافت شناخته می شود. دارایی خالص وی تا سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۲ میلیارد دلار برآورد شده است. با هر استانداردی که در نظر بگیریم او یک زندگی کاملاً موفق و طولانی داشته است؛ تقریباً صد سال سن دارد و صاحب ۸ فرزند است.

دوره اختصاصی
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید

دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است

دریافت اطلاعات بیشتر

چارلی مانگر و وارن بافت ملاقاتی مستقیم در سال ۱۹۵۹ در اوماها، نبراسکا داشتند، جایی که آن ها با هم و به همراه همسرانشان در کافه ای با هم به صرف شام نشستند. آن دو به سرعت با هم ارتباط برقرار کردند و هر دو در نوجوانی توسط پدربزرگ وارن بافت در فروشگاه مواد غذایی اش استخدام شدند و امروز به عنوان بهترین شرکا و دوست یکدیگر و همچنین به عنوان موفق ترین و تاثیرگذارترین افراد در سرمایه گذاری، پیش بینی بازار و توسعه مدل های ذهنی و تجاری شناخته می شوند.

تأثیرگذاری چارلی مانگر

چارلی مانگر

دیدگاه چارلی مانگر در مورد حس خیرخواهی نسبت به مردم روشن است؛ او می گوید: «هر کدام از ما که در زندگی خوش شانس بوده است وظیفه دارد دین خود را به مردم ادا کند». از جمله جالب ترین سوالات مربوط به این عبارت این است: انسان دوستی چیست؟ انسان دوستی چه تفاوتی با امور خیریه دارد؟ آیا اقداماتی وجود دارد که «ادای دین» باشد اما به صورت کامل خیرخواهانه نباشد؟ چگونه یک نفر بهتر دین خود را ادا می کند؟

انسان دوستی عبارت است از میل به ارتقاء رفاه دیگران. این کلمه از philanthropia لاتین قدیم گرفته شده است که از ترکیب دو کلمه ی دوست داشتن و انسان به وجود آماده است.

خیریه اما معنای دیگری دارد: هدف از آن دادن پول، غذا یا ارزش به یک سازمان غیر انتفاعی است. کاری که در حق فقرا می کنند، رحمت و شفقت.

در صورتی که شما به فقرا پولی اهدا کنید شما کار خیری کرده اید اما اگر به فردی روش پول در آوردن را آموزش داده باشید و یا به تغییر مثبت تشویقش کرده باشید، به گونه ای که در ارتقا رفاه و آسایش او نقشی ایفا کنید، در واقع مفهومی از انسان دوستی را تعریف کرده اید (به اصطلاح ماهی گیری را آموزش داده اید). چارلی مانگر فردی است که انسان دوستی را در دستور کار خود قرار داده و به آن اعتقاد دارد.

مارک زاکربرگ می گوید که نمی تواند به کارهای کوچک و قابل مشاهده ای که مقیاس ندارند – یعنی تغذیه گرسنگان، یا دادن پول به فقیران- راضی باشد. چنین فعالیت هایی جهان را اندکی بهبود می بخشند، اما دنیا را تغییر نمی دهند.

احساس چارلی مانگر در این باره چگونه است؟

خب، او گفته است شما می توانید از طریق انجام کارهایی مانند آموزش مهارت های شغلی به دنیا، روش جهانی را تغییر دهید. مانگر به طور خاص از مشاغلی مانند مک دونالد و کاستکو برای چنین کاری تقدیر کرده است. این فعالیت ها خیرخواهانه نیستند، اما او معتقد است که آن ها از طریق روش هایی که به صورت نرمال یک کسب و کار منفعت ایجاد می کند، برای جامعه مفید هستند.

به نظر می رسد که فراخواندن این نوع از کسب سود، نوعی خیرخواهی، حرفی دور از ذهن باشد، اما با این وجود این یک کار مفید و سودآور برای جامعه است.

به عنوان مثال، دستیابی به اشکال انرژی سبز و ارزان می تواند جهان را تغییر دهد. یا مثالی دیگر این است که انجام یک سرمایه گذاری به بهترین وجه می تواند آن تغییر را در جهان ایجاد کند، اما سرمایه گذاری از نظر فنی کار خیر حساب نمی شود، چرا؟ زیرا سرمایه گذاری برای کسب سود است.

در صورتی که سرمایه گذاری زیر مجموعه ی بازار است، ارزشی کمتر از خیریه دارد، زیرا کاملاً بازارمحور است. پس بهترین کلمه برای توصیف این دست فعالیت ها چیست؟

چارلی مانگر در یکی از سخنرانی هایش می گوید: «من فقط می خواستم با استعداد، زمان و منابعی که در دسترس داشتم بهترین کاری را که در حد توانم بود انجام دهم. این همان کاری است که من در گذشته و اکنون انجام داده ام. همه چیز براساس هزینه فرصت است. فرصتی که از دست می دهیم در واقع هزینه ای است که متحمل می شویم!»

چه چیزی در مورد چارلی مانگر خاص است؟

چارلی مانگر

مانگر از زمانی که جانت لاو کتابش را به چاپ رساند، فعالیت های انسان دوستانه بیشتری به انجام رسانده است. او در سال ۲۰۰۰ مقداری از سهام خود در Berkshire را به بیمارستان Good Samaritan ،PlannedParenthood، دانشکده حقوق دانشگاه استنفورد و مدرسه Harvard Westlake بخشیده است. او همچنین به میزان چشمگیری پول و سهام بیشتری را به دریافت کننده هایی از جمله دانشگاه میشیگان، دانشگاه استنفورد، مدرسه پلی تکنیک در پاسادنا و YMCA لس آنجلس داده است.

مانگر در مورد زمان مناسب برای انجام امور خیرخواهانه گفته است:

«اینکه شما هنگام مرگ و یا در طول زندگی یک باره ثروت خود را ببخشید، یک انتخاب شخصی است اما انتخاب من رویکرد دوم است. من کاملاً آگاهانه و از روی عمد ارزش خالص خود را پایین می آورم. اگر الان زیر یک میلیارد نباشد، به زودی خواهد شد.

 فکر من این است که من جاودانه نیستم و بعد از مرگم به جایی می روم که دیگر نیازی به آن نخواهم داشت. هیچ چیز به اندازه ۲ میلیارد دلار اضافی برای یک پیرمرد باعث جلب توجه نمی شود!»

مانگر معتقد است که مردم وظیفه ای فراتر از اعطا کردن پول دارند، به ویژه اگر ثروت خود را با کاری به دست آورده اند که احساس می کنند افراد زیادی قادر به انجام آن کارها نیستند، مانند جمع آوری سهام!

او می گوید: «از آنجایی که تمام کاری که انجام داده ام انتخاب سهام بوده و با ثروتمند شدن من خانواده ام نیز در آن شریک شده اند، اما من کمک زیادی به جامعه نکرده ام، حدس می زنم خیلی شبیه وال استریت باشد؛ اما تفاوت در این است که من از آن احساس شرم می کنم.»

وی می افزاید: «من تا حدودی شرمنده ام… اینکه تمام سودی که از هوشمندی خود برده ام پول است به خودی خود برای من رضایت بخش نیست. برای ادای دینم، تدریس می کنم و سعی می کنم مثالی بزنم. من بیزارم از اینکه مثال زدن زندگی من باعث شود مردم به دنبال مالکیت منفعل بر روی کاغذها بروند. من فکر می کنم زندگی هایی که بسیاری از مردم می گذرانند زندگی های فاجعه باری هستند؛ زیرا نمی دانند که اگر به ساختن چیزی کمک کنند کار بهتری کرده اند. کاش بیشتر می ساختم، این یک طلسم است که من فقط در انتخاب سهام بسیار خوب باشم. ما انسان ها اسیر استعدادهای خود هستیم. شاید به حرف های من بخندید اما من شرط می بندم که انسان های زیادی هستند که اسیر استعدادهای خود هستند.»

چارلی مانگر یکی از خیّرین اصلی دانشگاه سابق خود، میشیگان است. بیش از ۴۰ سال، او به عنوان معتمد مدرسه هاروارد-وستلیک خدمت کرده است.

مانگر به روش خاص خود یک معلم است زیرا به گفته ی خودش سعی می کند با خیرخواهی و ارائه آموزش های رایگان دین خود را به جامعه ادا کند و پیش گرفتن این رویکرد را نوعی کفاره می داند.

برای شروع یادگیری نیاز داریم ابتدا چند نکته را به خاطر بسپاریم

چارلی مانگر سخنرانی ها و آموزش های زیادی دارد که بتوانیم با یادگیری و رجوع به آنها در زندگی فردی و اجتماعی خود تغییرات چشمگیری به وجود آوریم، اما او بر سه نکته تأکید بیشتری دارد:

۱- مشخص کنید توانایی ها و استعدادهای شما چیست؟

چارلی مانگر

شناخت استعدادهای فردی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر یک از شما باید بفهمد که استعدادهایتان در کجا نهفته است، باید از توانایی های خود استفاده کنید. اگر سعی کنید در چیزی که در بدترین حالت هستید موفق شوید، در آینده یک زندگی شنیع خواهید داشت؛ که تقریباً می توان آن را تضمین کرد.

سال ها طول کشید تا خود مانگر سرانجام به حرفه ای برسد که تمام استعدادهای او را شامل می شد. قبل از شروع کار در Berkshire Hathaway، وی شرکت حقوقی خود را تأسیس کرد. اما وقتی در آنجا بود، بیشتر مشتریانش تصمیماتی مبنی بر سرمایه گذاری می گرفتند که باعث می شد او نیز به این فکر کند که قطعاً کاری بهتر از وکالت است.

هنوز در فکر ترک وکالت و دنیای قانون نیفتاده بود تا اینکه دوست قدیمی اش وارن بافت، مدیرعامل Berkshire Hathaway به او توصیه کرد این کار را انجام دهد. وارن بافت در مصاحبه با فورچون می گوید که دنیای وکالت از تمام استعدادهای چارلی مانگر استفاده نکرد.

مانگر معتقد است که شناسایی استعدادها و نکات مثبت خود در انتخاب سرمایه گذاری های فردی نیز کمک می کند.

او می گوید که او و وارن بافت فقط در مشاغلی سرمایه گذاری می کنند که از آن سر در می آورند، تبحر کافی دارند و از مزایای آن بهره مند می شوند.

۲- یاد بگیرید از پس اشتباهات خود بربیاید

چارلی مانگر

مانگر به خاطر توانایی اش در غلبه بر اشتباهات به خود افتخار می کند و می گوید که یاد گرفته چگونه از آن ها بگذرد و ضررهای خود را کاهش دهد.

شما می توانید یاد بگیرید که اشتباهات کمتری نسبت به سایر افراد داشته باشید، و همین طور اینکه چگونه اشتباهات خود را سریع تر برطرف کنید. اما هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید بدون اشتباه زیاد زندگی خوب و رضایت بخشی داشته باشید.

این نکته را در ذهن داشته باشید که صرف نظر از میزان یادگیری که دارید، اشتباه کردن اجتناب ناپذیر است. آن چه که از اهمیت زیادی برخوردار است نحوه برخورد شما با این اشتباهات است. قسمت مهم این است که بدانید چه زمانی پروژه ای را که قرار نیست به جایی برسد، کنار بگذارید.

عدم توجه و رسیدگی به انکار روانشناختی یک روش معمول برای کسانی است که با شکست مواجه می شوند. شما نسبت به چیزی تعهد جدی دارید. تلاش و پول خود را صرف کرده اید و هرچه بیشتر هزینه کنید، متاسفانه سازگارتر نیز می شوید به این صورت که توقع دارید کاری که در حال انجام آن هستید باید جواب بدهد، اگر کمی بیشتر وقت بگذارید حتماً به نتیجه می رسد، در حالی که کاملاً در اشتباه به سر می برید.

شما در واقع به اندازه ی بهایی که برای به ثمر نشستن زحماتتان می پردازید انتظار پیشرفت دارید، و این رویا آن قدر برایتان نزدیک و ملموس است که نمی توانید هیچ چیزی را بر خلاف آن تصور کنید.

در نتیجه انکار می کنید و سازگاری به خرج می دهید و در نهایت با شکست مواجه می شوید و یا در بهترین حالت در همان نقطه ای که ایستاده بودید باقی می مانید. یکی از بزرگترین دلایل موفقیت مانگر نسبت به اکثر مردم مربوط به تخریب ایده های محبوب اوست.

۳- «نمیدانم» پاسخی قابل قبول است

هیچ کس انتظار ندارد شما در مورد همه چیز، همه چیز را بدانید. وقتی نمی دانید و یا صلاحیت خاصی ندارید، از گفتن آن نترسید. اگر از شما سوالی شد که پاسخی برایش نداشتید و با گفتن واژه ی «نمی دانم» نیز مشکل داشتید به راحتی می توانید بگویید، من صلاحیتی در این خصوص ندارم که بتوانم نظری بدهم.

از شر افرادی که همیشه با اعتماد به نفس به سوالاتی که درباره آنها هیچ دانش واقعی ندارند پاسخ می دهند، خلاص شوید. این احساس که شما درباره همه چیز می دانید شما را از یادگیری دور می کند و دیواری محکم به دور ذهنتان می کشد و ارتباط ذهن شما را با جهان هستی قطع می کنند، با این کار فقط فرصت رشد را از خود دریغ می کند.

۶ سوال های کاربردی از بهترین سرمایه گذار جهان  

۱- مهمترین ویژگی شخصیتی که می توانیم به عنوان یک سرمایه گذار داشته باشیم، چیست؟

چارلی مانگر

صبر … و به دنبال آن رفتاری کاملاً تهاجمی. این ویژگی کسانی است که تلاش سخت دارند، دنیا را به دقت نگاه و غربال می کنند تا بهترین فرصت را بیابند. و زمانی که آن فرصت را بدست آوردند بهترین معاملات خود را انجام می دهند. درست در زمانی که شانس به آنها روی آورده از آن بهترین استفاده را می کنند. در صورتی که در زمان های دیگر نیازی به این حد از سخت کوشی و مراقبت نیست، خیلی ساده است.

۲- نوع کسب و کاری که مایلید در آن سرمایه گذاری کنید، چیست؟

ما آن دسته از مشاغل را ترجیح می دهیم که بتوانند در پایان سال برای ما چک بنویسند!

۳- با همه کتاب هایی که در مورد چگونگی سرمایه گذاری که با روش های دیگر نوشته شده است، چرا سبک سرمایه گذاری شما کارآمدترین است؟

از آنجایی که سرمایه گذاری به نظر نمی رسید کار امیدوارکننده ای باشد، صرفاً متخصصان سرمایه گذاری با بهره های هوشی بالاتر پا به این عرصه گذاشتند. داده های سرمایه گذاری امروز راحت تر و سریع تر در دسترس افراد قرار می گیرند، اما رفتار سرمایه گذاران فعلی با وجود همه این ها هوشمندانه تر از گذشته نخواهد بود.

نحوه واکنش افراد به بازار و مسائل مرتبط با آن تغییر نخواهد کرد؛ در واقع آرایش روانشناختی آنها ثابت می ماند. شما باید ذهن خود را از جمعیت متمایز کنید.

ذهنیت گلّه ای باعث فلج شدن تمام ضریب هوشی می شود. فکر نمی کنم سرمایه گذاران با وجود هوش زیادی که دارند، هوشمندانه تر عمل کنند. موفقیت به علت هوش بالا نیز همیشه منطقی نیست. برای اینکه یک سرمایه گذار موفق باشید باید خود را از ترس و حرص و طمع افراد اطراف خود نجات دهید، گرچه تقریباً کاری غیرممکن است.

۴- مهم ترین چیزی که هنگام تصمیم گیری در مورد خرید سهام و یا یک کسب و کار به آن فکر می کنید چیست؟

چارلی مانگر

هنگامی که ما سهام خریداری می کنیم – که فکر می کنیم بخش کوچکی از یک شغل است –  تحلیل ما بسیار شبیه به آنچه در خرید کل مشاغل استفاده می کنیم، است. ابتدا باید تصمیم بگیریم که آیا می توانیم محدوده درآمد پنج سال یا بیشتر را تخمین بزنیم.

اگر پاسخ مثبت باشد، ما سهام (یا تجارت) را در صورت فروش با قیمت مناسب در رابطه با مرز پایین برآورد خود، خریداری خواهیم کرد. اگر  ما توانایی تخمین درآمد آینده را نداریم – که معمولاً چنین است – به سادگی به سراغ چشم اندازهای دیگر می رویم.

بسیار حیاتی است که حیطه ی مصلحتی خود را بدانیم و به آن پایبند بمانیم. حتی در آن زمان نیز ما اشتباهاتی خواهیم کرد، هم در سهام و هم در مشاغل؛ اما مسئله جدی نخواهد بود.

۵- چرا فقط چند سهام خریداری می کنید؟ چرا ۵۰ سهام نه؟

زیرا این روش به شرایطی نامتعادل منتهی می شود، من ترجیح می دهم مقدار قابل توجهی پول را در تعداد کمتری سهام سرمایه گذاری کنم.

۶- آیا مردم با بهره ی هوشی عادی می توانند سرمایه گذاری را مانند شما انجام دهند؟

شما باید برعکس حماقت هایی که به صورت استاندارد در این عرصه صورت می گیرد عمل کنید… لازم نیست باهوش باشید. ما به دنبال تصمیمات آسان هستیم، اما یافتن تصمیمات آسان بسیار دشوار است. فقط کافیست سعی کنید احمق نباشید!