اساساً مفهوم روانشناسی معاملات به آن دسته از احساسات و عواطف روانی اشاره دارد که درحقیقت دلیل اصلی موفقیت یا شکست تریدرها در معاملات بازارهای مالی به حساب می آیند. درواقع در پس زمینه هر معامله موفق و سودآور، تصمیم یا تصمیم گیری هایی به موقع و صحیح وجود دارند؛ حال اینکه چه عواملی سبب پدید آمدن یک تصمیم صحیح می شوند، مقوله ای منحصربه فرد است.
البته داشتن دانش کافی و همچنین تحقیق درباره یک دارایی یا یک ارز، از عوامل تأثیرگذاری هستند که مستقیم بر صحیح یا غلط بودن یک تصمیم منجر به یک معامله دخیل خواهند بود، اما آن چیزی که درنهایت سبب خواهد شد تا یک تصمیم صحیح باشد و درنتیجه به اقدام برای انجام یک معامله سودآور منتهی شود، تا حد بسیار زیادی به روانشناسی معاملات و به ویژه عواطف و احساسات موجود در بازار مرتبط است.
به طورکلی، احساساتی مانند حرص و طمع که در مفهوم بازارهای مالی با شاخص ترس و طمع (Fear and Greed Index) از آن یاد می شود، فاکتوری است که با ایجاد تمایل بی اندازه به کسب سود، عقلانیت و قضاوت را در افراد کم رنگ می کند و درنهایت سبب می شود افراد فعال در بازار، تصمیم گیری درستی نداشته باشند.
درحقیقت طمع بیش ازحدی که بیشتر تریدرها از آن برخوردار هستند، آن ها را به سوی رفتارهای هیجانی و دور از منطقی می برد که این رفتارها در بیشتر موارد به انجام معاملاتی پرخطر (مانند خرید ارز یک پروژه ارز دیجیتال ناشناخته) منتهی خواهد شد.
غیر از این، حرص و طمع نیز فاکتور دیگری است که می تواند سرمایه گذاران و تریدرها را ترغیب کند بیش ازحد توصیه شده در موقعیت معاملاتی که سودآوری دارند باقی مانده تا از این طریق بتوانند سود بیشتری به دست بیاورند؛ از این رو فاکتور حرص و طمع را می توان در بخش انتهایی بازارهای صعودی و وقتی که پیش بینی ها و تردیدها درباره قیمت ها به اوج خود می رسد، مشاهده کرد.
اما در بخش مقابل، فاکتور ترس نیز سبب خواهد شد تا یک تریدر، به سرعت و فوق العاده سریع تر از آن چیزی که باید، یک موقعیت را بسته و به دلیل ترس افراطی که از ضرردهی دارد، از سود هنگفت پوزیشن خود چشم پوشی کند. بد نیست بدانید فاکتور ترس، بیش از هر جای دیگر، در بازارهای نزولی مشاهده می شود. درواقع چنین احساسی می تواند تریدرها را برای خروج عجولانه از موقعیت خود ترغیب کند و سبب شود این افراد، رفتاری غیرمنطقی از خود بروز دهند.
درنتیجه فاکتور ترس در بیشتر اوقات به مفهومی به نام وحشت تبدیل شده و در بیشتر موارد سبب می شود شاهد حجم قابل توجهی از فروش در بازار باشیم که به این رویداد، دراصطلاح پانیک سل یا فروش وحشت زده گفته می شود.
از این رو در این مطلب قصد داریم با مفهومی به نام پانیک سل یا فروش وحشت زده (Panic Sell) آشنا شده و تمامی زوایای آن را بررسی کنیم، اما در ابتدا بد نیست مروری بر چهارچوب مفهومی کلی تر به نام روانشناسی معاملات داشته باشیم که پایه و اساس اصطلاح پانیک سل است.
بررسی مفهوم روانشناسی معاملات در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی
به صورت کلی، روانشناسی معاملات بیانگر جنبه های گوناگونی از شخصیت و رفتارهای یک تریدر است که بر تصمیم ها و اقدامات معاملاتی وی تأثیر می گذارد. اساساً روانشناسی معاملات ممکن است به اندازه ویژگی هایی مانند دانش، مهارت و تجربه، در انجام معاملات موفق مهم باشد.
از طرفی، نظم، انضباط و ریسک پذیری، بخش های جدایی ناپذیر جنبه های روانشناسی معاملات به حساب می آیند. همچنین از ترس و طمع نیز به عنوان دو احساس شناخته شده درباره روانشناسی معاملات یاد می شود. علاوه بر این، احساسات دیگری مانند امید و حسرت نیز در رفتار تریدرها تأثیر بسزایی دارند.
درحقیقت تمامی این موارد، جنبه های گوناگونی از روانشناسی معاملات هستند که در هر معامله گر، کم یا زیاد وجود داشته و نمی توان هیچ کدام را به تنهایی بد یا خوب (عامل موفقیت یا شکست) تلقی کرد. درواقع این اجرای صحیح و به موقع این جنبه هاست که سبب موفقیت یک تریدر خواهد شد.
جدا از این موارد، روا نشناسی معاملات می تواند با چندین احساس و رفتار ویژه همراه باشد که در بیشتر موارد به عنوان کاتالیزور برای معاملات بازار در نظر گرفته می شود؛ برای نمونه عامل محرک معاملات احساسی در بازارهای مالی، اغلب ناشی از ترس یا حرص و طمع است.
درحقیقت طمع یا حرص را می توان تمایلی بی اندازه به کسب سود دانست که سبب کم رنگ شدن عقلانیت و قضاوت افراد می شود. درواقع طمع بیش ازحد در بیشتر تریدرها، این افراد را به سوی رفتارهای گوناگونی سوق می دهد که این رفتارها در بیشتر موارد به معاملات پرخطری مانند خرید ارز یک پروژه ناشناخته (آن هم تنها به این دلیل که ارزش ارز این پروژه به سرعت در حال رشد است) منجر می شود.
علاوه بر این موارد، حرص و طمع می تواند تریدرها را ترغیب کند تا بیش ازحد توصیه شده در موقعیت معاملات سودآور خود باقی مانده تا سود بیشتری کسب کنند؛ از این رو رد احساس طمع را می توان در فاز پایانی بازارهای صعودی و درست وقتی که پیش بینی ها و تردیدها به اوج خود رسیده است، مشاهده کرد.
در مقابل این احساس، احساس ترس قرار دارد که سبب می شود یک تریدر، بسیار سریع تر از آن چیزی که باید، پوزیشن معاملاتی خود را ببندد و از کسب سود (به دلیل ترس افراطی از ضررکردن) چشم پوشی کند؛ از این رو احساس ترس بیش از هر زمان دیگری، در بازارهای نزولی مشاهده می شود.
اساساً این احساس می تواند سبب شود تریدرها برای خروج از بازار عجله کنند و رفتاری غیرمنطقی از خود بروز دهند. حال اینکه این احساس ترس، در بیشتر مواقع به وحشت تبدیل می شود و فروش های قابل توجهی را در بازار رقم می زند که به اصطلاح به عنوان فروش وحشت زده یا پانیک سل (Panic selling) از آن یاد می شود.
احساس بعدی که در روانشناسی معاملات بررسی می شود، احساس پشیمانی است که ممکن است برای تریدرها و بعد از آنکه یک پوزیشن اولیه را از دست دادند رخ دهد. درحقیقت در این مواقع و به دلیل شوک واردشده به تریدر، این افراد به علت پشیمانی بابت از دست دادن موقعیت معاملاتی پیشین، به سرعت و بدون فکر، اقدام به بازکردن پوزیشن معاملاتی بعدی می کنند؛ درنتیجه هرگونه پایبندنبودن به برنامه های معاملاتی و بی نظمی رفتارهای معاملاتی برخی تریدرها، به ضررهای سنگینی برای آن ها منجر خواهد شد.
روان شناسی معاملات چه تأثیری بر تحلیل تکنیکال دارد؟
روانشناسی معاملات غالباً از اهمیت بسیار بالایی برای تحلیلگران تکنیکال برخوردار است؛ چراکه این دسته از تحلیلگران بازار، در راستای پیشبرد اهداف و تصمیم های خود، به تکنیک نمودارسازی تکیه دارند. درحقیقت نمودار یک ارز دیجیتال می تواند اطلاعات گسترده ای درباره روند قیمتی یک ارز ارائه کند؛ درحالی که تحلیل تکنیکال و تکنیک های نمودارسازی می توانند در تشخیص روندهای قیمتی و در راستای یافتن فرصت های خرید و فروش مفید باشند، ولی درنهایت دستیابی به درکی صحیح از روندهای قیمتی بازار، تنها با شناخت روانشناسی معاملات تریدرها میسر خواهد شد.
جدا از این، موارد گوناگونی در نمودارهای تکنیکال وجود دارد که تریدرها باید به آن ها توجه داشته باشند. از طرفی، گاهی اوقات نیاز است یک تریدر به دانش شخصی که درباره ارز یک پروژه دارد رجوع کند و همچنین به چگونگی روند قیمتی و تأثیر عوامل مختلف بر بازار نیز توجه داشته باشد. درواقع تریدرهایی که به تأثیر عوامل خارجی روی قیمت یک ارز نیز توجه دارند و بانظم و اعتمادبه نفس خاصی در معاملات پیش می روند (به روانشناسی معاملات پایبند هستند)، موفقیت و سودآوری بیشتری را به دست می آورند.
پانیک سل (panic sell) یا فروش وحشت زده چیست؟
به طورکلی فروش یک دارایی دیجیتال از روی ترس، زمانی رخ می دهد که به محض سقوط بازار، کاربران اقدام به فروش ارزهایی کنند که تا پیش از این نگه داشته بودند. اساساً این دسته از کاربرانی که از روی احساس وحشت به فروش دارایی های خود در شرایط این چنینی اقدام بازار می کنند، به طورمعمول تریدرهایی تازه کار یا سرمایه گذاران کوتاه مدت هستند که قصد ریسک و سرمایه گذاری بلندمدت نداشته و تمایلی ندارند در انتظار افزایش مجدد قیمت و بازگشت بازار به روند صعودی خود بمانند.
از طرفی این دسته از تریدرها و سرمایه گذاران ترجیح می دهند دارایی های خود را به سرعت به فروش برسانند تا مبادا متحمل ضرر نشوند. همچنین این فروشندگان وحشت زده، نخستین افرادی هستند که حتی با سقوط اندک بازار نیز، به خارج کردن دارایی های خود از بازار اقدام می کنند.
درواقع زمانی که به شکلی گسترده، عملیات فروش از روی ترس در یک بازار رخ می دهد، سقوط قیمت ناشی از این فروش را شاهد خواهیم بود. با وجود این، بعد از چنین فروشی، تریدرها و کاربرانی که منتظر بودند با سقوط قیمت اقدام به خرید کنند، وارد عمل شده و به واسطه خرید آن ها، بار دیگر شاهد یک روند قیمتی صعودی در بازار خواهیم بود.
پس نتیجه می گیریم این است که فروشندگان وحشت زده، دقیقاً عکس دارندگانی هستند که در بالا به آن ها اشاره کردیم. به بیان دیگر فروش وحشت زده وقتی رخ می دهد که تعداد قابل توجهی از تریدرها هم زمان (در یک بازه زمانی کوتاه مدت) اقدام به فروش دارایی های خود کرده و درنتیجه سبب می شوند قیمت یک دارایی به شکل شدیدی کاهش پیدا کند. از طرفی چنین افت قیمتی به نوبه خود، سبب ترس و وحشت دیگر سرمایه گذاران و تریدرها می شود و آن ها را نیز به فروش وامی دارد و درنتیجه قیمت بیش ازپیش کاهش پیدا می کند.
مفهوم پانیک سل درباره سرمایه گذاران بازار
اساساً فروش وحشت زده یا پانیک سل در بازار ارزها، سبب خواهد شد تا قیمت یک ارز دیجیتال به شکل مصنوعی افت کند؛ چراکه براساس این کار، قیمت کاهش خواهد یافت، ولی این کاهش قیمت هیچ گونه تأثیری بر ارزش ذاتی و کیفیت پروژه آن ارز دیجیتال نخواهد داشت؛ یعنی اگر هزاران نفر دچار پانیک سل شوند و تلاش کنند همه دارایی های دیجیتال خود را به شکل یکجا بفروشند، همواره یک شخص یا مؤسسه دیگر وجود خواهد داشت که آن دارایی دیجیتال را با قیمتی بسیار پایین تر می خرد و سبب افزایش قیمت مجدد آن می شود.
درواقع همان طور که در بالا نیز اشاره کردیم، زمانی که بر اثر فروش وحشت زده، قیمت یک ارز دچار افت فاحش شود، شاهد یک پانیک سل بیشتر نیز خواهیم بود و این موضوع به نوعی سبب ایجاد یک دور باطل خواهد شد. درواقع پانیک سل می تواند سبب نابودی حجم زیادی از دارایی های افراد شود و شاید ماه ها یا حتی سال ها زمان لازم باشد تا یک دارایی بتواند خود را بعد از یک پانیک سل اساسی، بازیابی کنند.
عواقب مالی جبران نشدنی پانیک سل
اساساً پانیک سل ریسک بالایی را برای ضرر و زیان در بر خواهد داشت. درواقع افرادی که برای اهدافی در سال ها یا دهه های بعد سرمایه گذاری می کنند، احتمالاً می توانند در مقابل پانیک دوام بیاورند، اما اگر فردی برای بازنشستگی سرمایه گذاری می کند، بروز پانیک سل ناگهانی، درست پیش از زمان بازنشستگی می تواند مشکل بزرگی برای وی ایجاد کند؛ به ویژه اگر قصد داشته باشد با تکیه بر این سرمایه گذاری ها، زندگی خود را بگذراند.
درحقیقت خطر افت ناگهانی در بازارهای مالی، دلیل منطقی است تا سرمایه گذاران با نزدیک شدن به بازنشستگی، دارایی های خود را به طور منظم بازبینی کنند و از دارایی های پرریسک تر به سمت دارایی های باثبات تری حرکت کنند. از طرفی به دلیل همین خطرات، بیشتر کارشناسان به افراد توصیه می کنند تا محض احتیاط، به اندازه شش تا دوازده ماه از مخارج زندگی خود را به شکل نقدی نگه دارند. به این ترتیب، حتی اگر بحران مالی سبب از دست دادن شغل افراد شود، آن ها می توانند در بازار باقی بمانند. این راهی برای جلوگیری از به خطر افتادن برنامه ریزی های بلندمدت به دلیل مخارج روزمره است.
به طورکلی، افت بازارهای مالی، از مسکن گرفته تا کالاهای اساسی و ارزها وقتی رخ می دهد که تعداد فروشندگان بیشتر از خریداران بوده یا برخی اوقات، تعداد فروشندگان به حدی از خریداران بیشتر باشد که فروشندگان تمایل داشته باشند تا با هر قیمتی دارایی های خود را به فروش برسانند. درواقع زمانی که وحشت بر تعداد زیادی از سرمایه گذاران یک بازار چیره شود، آن بازار احتمالاً سقوط خواهد کرد.
علل بروز پانیک سل
به طورکلی وحشت یک واکنش انسانی به یک زیان احتمالی عظیم است. پانیک سل نیز به همین شکل است و وحشت احتمالی، ناشی از یک ضرر مالی بزرگ خواهد بود، اما به طورکلی عوامل متعددی هستند که هریک به تنهایی می توانند به رخ دادن یک فروش وحشت زده یا پانیک سل در یک بازار مالی منجر شوند.
-
دست های ضعیف (Weak Hands)
یکی از اصطلاحات این بازار Weak Hands است. این کلمه بیشتر برای کسانی به کار می رود که در کار خود مهارت نداشته و در معاملات خود بدون برنامه ریزی و بدون هرگونه استراتژی معاملاتی هستند؛ به همین دلیل در برخی مواقع به دلیل نبود اطلاعات کافی و ضعف در بررسی بازار ضررهای زیادی را متحمل می شوند.
افراد زیادی با همین دستان ضعیف یا عملکرد بدون تحلیل، سبب ثروتمندشدن دیگران می شوند. درواقع برای برنده شدن هرکسی در بازار، شخصی باید بازنده باشد. دست های ضعیف بازار همین وظیفه را بر عهده دارند؛ یعنی ارز مورد علاقه خود را در بالاترین قیمت از شما می خرند و در پایین ترین قیمت به شما می فروشند.
این دو رویداد مهم ترین و اصلی ترین راه از دست دادن پول در بازار است. حتماً شنیده اید که می گویند در بازار سرمایه در وهله نخست از جیب افراد عجول به جیب افراد صبور سرازیر می شود. دستان ضعیف بیشتر دارایی های خود را ارزان می فروشند یا برخی دارایی های خود را بدون قضاوت یا تحلیل درست، بسیار سریع و بدون در نظر گرفتن اخبار، خریداری کرده و تبدیل به ارز دیجیتال می کنند. طبیعی است این کار قطعاً کار خیلی هوشمندانه ای نیست. از سوی دیگر همین افراد به برخی قوانین خاص که در بازار برای خود ایجاد کرده اند نیز پایبند هستند. همین قوانین حرکت بعدی آن ها را بسیار قابل پیش بینی می کند.
داشتن برنامه های قابل پیش بینی برای یک بازار غیرقابل پیش بینی باز هم اقدامی خیلی هوشمندانه نیست. این افراد با نوسان قیمت های عادی بازار در هر برهه از زمان به راحتی استرس گرفته و رفتاری عجیب را از خود بروز می دهند؛ به همین دلیل آن ها در بازارهای نزولی فروشنده بوده و در بازارهای صعودی و سبز معمولاً خریدار هستند.
گروه دیگری از افراد را می توان «دست های ضعیف» نامید که بازار را بیشتر مربوط به دلالان می دانند و سرمایه گذاران بازار را اصلاً قبول ندارند. رفتار این دو قشر در بازار کاملاً مقابل هم قرار دارد. دلالان با افزایش و کاهش قیمت حرکت های عجیب و غریبی بروز می دهند، اما سرمایه گذار به نوسانات بازار خیلی توجهی نمی کند.
درنتیجه اینکه دستان ضعیف به سرمایه گذاری اطلاق می شود که مستعد فروش وحشت زده (Panic sell) در اولین نشانه کاهش قیمت است.
-
سفارش های حد ضرر یا استاپ-لاس (Stop-Loss Order)
برخی برنامه های مورداستفاده در معاملات می تواند شدت پانیک سل را بیشتر کنند. درحقیقت این برنامه ها می توانند تنها یک سفارش استاپ-لاس باشند. درواقع سفارش استاپ-لاس، نوعی سفارش جاری (Standing Order) برای خرید یا فروش یک دارایی ویژه درصورت رسیدن به قیمتی از پیش تعیین شده است.
درحقیقت این نوع سفارش می تواند راهی عالی برای سودبردن از فرصت افت قیمت برای خرید یک دارایی با قیمت تخفیف خورده باشد، ولی طی افت ناگهانی بازار، این سفارش ها اغلب به فروش خودکار منجر شده و این فروش های خودکار اگر به تعداد کافی برسند، می توانند افت بازار را تسریع کنند و نقش مؤثری در رخ دادن پانیک سل داشته باشند.
-
عبرت گرفتن از اشتباهات گذشتگان
تا سال ها، برای اجتناب از پانیک سل تنها به سرمایه گذاران توصیه می شد وحشت نکنید. ما می دانیم همیشه و حتی پس از بحران های مالی بزرگ و پانیک سل، بازارهای مالی بازگشته اند، اما حتی اگر سرمایه گذاری در برابر وسوسه فروش مقاومت کند، دوره های پانیک سل روی ثروت و برنامه های او تأثیر می گذارد. چگونگی این تأثیر به شیوه سرمایه گذاری فرد، سبد سرمایه گذاری و احساس او درباره ریسک بستگی دارد.
ما در آینده دور و نزدیک، شاهد نوسانات زیادی در بازار خواهیم بود. از حضور در اردوی افرادی که دارایی های خود را تنها به خاطر ترسیدن می فروشند، اجتناب کنید. اگر سبد خود را درست چیده باشید، می توانید یک مورد افت بازار را تحمل کنید. اگر از گروه سنی مسن و بازنشسته هستید، احتمالاً سرمایه کافی برای درآمد موردنیازتان را دارید و اگر جوان هستید، سقوط بازار، فرصتی عالی برای خرید اوراق بهادار ارزشمند در قیمتی شبیه حراج کامل است.
تأثیر پانیک سل بر پس اندازهای درازمدت، نابود کردن آن است. این کار یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی است که در بازار مرتکب می شویم.
-
الگوریتم ها
برخی الگوریتم هایی که مؤسسات مالی بزرگ و سرمایه گذاران حرفه ای استفاده می کنند، درصورت کاهش قیمت یک سهم و رسیدن آن تا سطحی مشخص، به طور خودکار آن را می فروشند. سقوط سهام سال ۱۹۸۷ تا حدی توسط تعدادی از اولین برنامه های ترید کامپیوتری ایجاد شد.
در سال ۲۰۱۰، یکی از تریدرها که کنترل نرم افزار معاملاتی بسیار پیچیده خود را از دست داد، سبب وقوع سقوط سریع (Flash Crash) شد که تقریباً 1 تریلیون دلار از سرمایه بازار را در کمتر از یک ساعت ناپدید کرد. ریسکی که این ابزارها برای کل سیستم ایجاد می کردند، یکی از دلایلی است که بیشتر بورس های بزرگ مجموعه ای از محدودیت های معاملاتی را نصب کرده اند تا پانیک سل را کاهش داده و به کاربران این برنامه ها، فرصت کالیبره کردن مجدد آن ها قبل از بروز پانیک را بدهند.
روش های ضررنکردن (و حتی کسب سود) در طی یک پانیک سل
-
کشف فرصت ها
در طول پانیک، معمولاً تعداد کافی از افراد وحشت زده به سمت تصمیمات غیرمنطقی کشیده می شوند و به این ترتیب فرصت های خرید ارزشمندی برای شما فراهم می کنند؛ برای مثال به دنبال سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ و در سال ۲۰۰۸، شرکت اس اند پی پانصد به مدت یک دهه با بازده سالانه دورقمی به سرمایه گذاران خود پاداش داد.
اما مشکل این است که هیچ راهی برای فهمیدن این وجود ندارد که چه موقع اپیزود پانیک به پایان رسیده و چه موقع بازار به کف خود رسیده است. تریدرهای حرفه ای که با مدل های پیچیده ریاضی کار می کنند، نتایج متناقضی درباره کشف زمان بازگشت بازار به دست آورده اند، اما برای بیشتر سرمایه گذاران و حتی برای سرمایه گذاران باهوش نیز این کار در بهترین حالت یک بازی حدسی و شانس محور است.
درنتیجه اینکه افراد با ۲ راهکار می توانند از دوره پانیک سل نجات پیدا کنند؛ نخست اینکه وحشت نکنند و دوم اینکه در زمان افت بازار که دارایی ها به قیمت های بسیار پایین تری فروخته می شوند، به خرید خود ادامه دهند.
-
میانگین گیری از هزینه دلاری (Dollar Cost Averaging)
یکی از راه های استفاده از پانیک سل، میانگین گیری از هزینه دلاری یا همان کم کردن میانگین است. در این استراتژی بلندمدت، سرمایه گذار مبلغ ثابتی از یک دارایی را به طور منظم (مثلاً هر ماه) خریداری می کند. این کار به او اجازه می دهد در قیمت های پایین تری خرید کرده و هنگامی که قیمت بالاتر است، سرمایه گذاری را محدود کند. به این ترتیب، این استراتژی نه تنها در دوره های پانیک جواب می دهد، بلکه راهکاری برای تمام فصول است.
پانیک سل سال ۲۰۰۸ در آمریکا؛ نمونه ای مهم از فروش وحشت زده در بازارهای مالی
به طورکلی، به عنوان یک تریدر مبادرت دیگر افراد به پانیک سل، بر دارایی های شما نیز اثرگذار خواهد بود؛ برای مثال اگر به رویدادهایی که در سال ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷) و رکود بزرگی که به وجود آمد، نگاهی بیندازیم، درمی یابیم که بازار سهام آمریکا تنها ظرف مدت ۶ هفته، حدود ۴۰ درصد سقوط کرد و درنتیجه این سقوط عظیم، وحشت گسترده ای تمامی این کشور را در بر گرفت.
درواقع در آن زمان، افرادی که هیچ گونه توجهی نیز به بازارهای سهام نداشتند، با مواجهه با این رکود عظیم، به دقت پیگیر اخبار مربوط به این رویداد شدند. درحقیقت در آن زمان، بیشتر افراد به شدت از این موضوع نگران و وحشت زده بودند که مبادا درنتیجه این اتفاق، تمامی سیستم اقتصادی آمریکا دچار یک فروپاشی عظیم شده و آن ها نیز به تبعیت از این سیستم اقتصادی نابود شده، با مشکلات اقتصادی شدیدی روبه رو شوند.
اساساً طبیعی است که در هر نوع بازار مالی، گاهی اوقات شاهد وحشت زدگی سرمایه گذاران باشیم. درحقیقت برخی مواقع وحشت زدگی افراد، ناشی از یک رویداد بزرگ جهانی خواهد بود؛ درست مثل آن چیزی که درباره بازارهای سهام در ماه مارس ۲۰۲۰ (اسفندماه ۱۳۹۸) و به دنبال افزایش همه گیری ویروس کرونا و اعلام قرنطینه در بیشتر کشورها به وجود آمد.
همچنین در برخی مواقع نیز، دلیل شروع پانیک این خواهد بود که یک دارایی ویژه (مثل شرایطی که برای مسکن در آمریکا و در سال ۲۰۰۸ میلادی رخ داد)، به شکلی غیرواقعی ارزش گذاری شده (ارزش بازار آن، بسیار بیشتر از ارزش ذاتی آن شود) و به تبعیت از این اتفاق، نظر عمومی درباره ارزش این دارایی، یک شبه دستخوش تغییر خواهد شد.
در سال ۲۰۰۸، بانک های آمریکا به طور کامل در حال ورشکستگی بودند و در تلاش جهت نجات کمپانی مدیریت سرمایه مریل لینچ، بسیاری از شرکت های آمریکایی بزرگ دیگر نیز در آستانه نابودی کامل قرار داشتند. در چنین شرایطی، چنین اتفاقاتی سبب ایجاد یک وحشت عظیم و فراگیر شده بود که درنتیجه آن، شاهد حجم عظیمی از فروش وحشت زده در بازارهای مالی بودیم. درواقع این اتفاق را می توان به عنوان عظیم ترین فروش وحشت زده ای به حساب آورد که در سی سال گذشته در بازارهای مالی شاهد آن بوده ایم.
در آن زمان، افراد تلاش داشتند سهام خود را در کف قیمتی بفروشند. درحقیقت بسیاری از افراد، در آن زمان تمامی سهام خود را با تحمیل ضرر شدید و با کف قیمتی به فروش رساندند. با رخ دادن چنین فروش وحشت زده، شاهد یک گسست کامل بین تصمیم گیری منطقی و واکنش عاطفی افراد بودیم. درواقع افراد در تلاش برای اینکه درک کنند چه زمانی، موقعیتی ایمن و مناسب برای خرید دوباره است، به شدت از نظر روانی تحت آسیب بودند.
پیش از آنکه سیل گسترده ای از این فروشندگان، اقدام به خرید مجدد کنند، بازاری که پیش از این حدود 38 درصد سقوط کرده بود، توانست تا ابتدا ۱۰ درصد سپس ۲۰ درصد و درنهایت بیش از ۳۰ درصد خود را بازیابی کند. درحقیقت اگر افراد عادی تنها دست به هیچ اقدامی نمی زدند، تا این حد دارایی های خود را از دست نمی دادند.
شاید فقط زمان خود را از دست می دادند، ولی متحمل چنین ضرر سنگینی نمی شدند. درعوض این دسته از افراد، در بدترین زمان ممکن اقدام به فروش دارایی های خود در بازار کردند و بار دیگر بدون تفکر و در بدترین زمان ممکن اقدام به خرید دوباره کردند و در تلاش برای اینکه به نوعی بتوانند سر از کار این روندهای بازار دربیاورند، از روند بازیابی بازار نیز جا ماندند.
از سوی دیگر، افرادی که دست نگه داشته و عملاً هیچ کاری انجام ندادند، شاید فقط چند ماه یا درنهایت یکی دو سال از زمان خود را از دست دادند، ولی در حال حاضر و با گذشت بیش از یک دهه از آن رویداد، توانسته اند دارایی خود و سود آن را بازیابی کنند. درحقیقت افرادی که برای بازنشستگی خود برنامه ریزی کرده یا نزدیک به استقلال مالی خود بودند، مجبور شدند برای رسیدن به چنین نقطه عطفی، چند سال بیشتر در انتظار بمانند، ولی به هر حال، به خواسته خود دست یافتند.
درنتیجه اینکه افرادی که در انتهای سال ۲۰۰۸ میلادی سبب شکل گیری یک پانیک سل در بازارهای سهام آمریکا شدند، شاید هیچ وقت به استقلال مالی دست پیدا نکردند و شاید هرگز نتوانند دارایی های خود را به صورت کامل بازیابی کنند. جالب اینجاست که تاریخ تکرار می شود و عده ای از افراد به جای درس گرفتن از تاریخ (رکود مالی سال ۲۰۰۸)، همین کار را در زمان سقوط بازار در آغاز همه گیری ویروس کرونا تکرار کردند.
درحقیقت، شاید افت ناگهانی بازارها، برای بسیاری از افراد ترسناک باشد، ولی یکی از بزرگ ترین خطرات، تسلیم شدن در مقابل این وحشت و پیوستن به جمع فروشندگان است؛ از این رو نکته ای که همواره باید به خاطر داشته باشیم، این است که تمامی بازارهای مالی همواره دارای نوسانات قیمتی هستند، ولی سرمایه گذاران تنها در زمان هایی متضرر می شوند که از روی احساسات عمل کنند.
سخن پایانی
اساساً صفاتی مانند طمع و ترس که در روانشناسی معاملات در مقابل یکدیگر قرار دارند، می توانند یکدیگر را متعادل کرده و با کنترل مناسب، به تصمیمی صحیح ختم شوند، ولی هرکدام از این احساسات به تنهایی می توانند سرمایه یک فرد را نابود کنند. در این بین، بهترین کار این است تا با کنترل احساسات و در نظر گرفتن احساسات غالب، بهترین تصمیم گیری را صورت داد.
به طورکلی دلایل پانیک سل یا فروش وحشت زده، همواره روشن و قابل درک نیست و در طول دوره های پانیک سل، به سختی می توان حدس زد که با آرام شدن اوضاع، شرایط بازار به چه شکل پیش خواهد رفت. درواقع افت ناگهانی بازارها می تواند حتی سرمایه گذاران و تریدرهای باتجربه را هم دچار اشتباه کند. درنتیجه اینکه پانیک سل یک خطر واقعی است، ولی می تواند به نوبه خود، سبب ایجاد برخی فرصت های کسب سود نیز شود.
از این رو ضروری است سرمایه گذاران برنامه های معاملاتی خود را به شکلی منظم بازبینی کنند تا بدین ترتیب اطمینان حاصل کنند که می توانند این دوره را پشت سر بگذارند و حتی اگر افت بازار به معنای عقب گرد باشد، آن ها همچنان در مسیر پیشین خود برای دستیابی به اهداف خود تلاش کنند.
پرسش های متداول
1- روانشناسی معاملات به چه معناست؟
روانشناسی معاملات بیانگر جنبه های گوناگونی از شخصیت و رفتارهای یک تریدر است که بر تصمیم گیری ها و اقدامات معاملاتی وی تأثیر می گذارد.
2- روانشناسی معاملات چه تأثیری بر تحلیل تکنیکال دارد؟
روانشناسی معاملات غالباً از اهمیت بسیار بالایی برای تحلیلگران تکنیکال برخوردار است؛ چراکه این دسته از تحلیلگران بازار، در راستای پیشبرد اهداف و تصمیم های خود، به تکنیک نمودارسازی تکیه دارند.
3- فروش وحشت زده یا پانیک سل (Panic Sell) چه زمانی رخ می دهد؟
فروش وحشت زده وقتی رخ می دهد که تعداد قابل توجهی از تریدرها هم زمان (در یک بازه زمانی کوتاه مدت) اقدام به فروش دارایی های خود کرده و درنتیجه سبب شوند تا قیمت یک دارایی به شکل شدیدی کاهش پیدا کند. از طرفی، چنین افت قیمتی به نوبه خود، سبب ترس و وحشت دیگر سرمایه گذاران و تریدرها می شود و آن ها را نیز به فروش وا دار می کند و درنتیجه اینکه قیمت بیش ازپیش کاهش پیدا می کند.