چگونه به استقلال مالی برسیم؟ راهکارهایی عملی برای رهایی از زندان بی پولی
به دست آوردن پول، همیشه یک ماجراجویی بوده است؛ چه آن زمانی که پول به صورت سکههای طلایی و نقرهای در کیسه مردم جیرینگ جیرینگ صدا میداد چه حالا که به صورت اعتباری نامرئی پشت یک کارت از جنس پلاستیک، خودش را پنهان کرده است. در مسیر این ماجراجویی، عدهای با خطرهای آشکار و نهان، دست و پنجه نرم کردند و صاحب دانش و ثروت فراوانی شدند. عدهای نیز از کنارهها آمدند؛ بیخطر رسیدند ولی از دانش، بیبهره شدند و از ثروت، گنج ناچیزی به دست آوردند. آنهایی که در ماجراجویی کشف پول، با کولهباری از دانش و ثروت به سرمنزل مقصود رسیدند، درهای ذهنشان را گشودند و دانششان را به دیگران نیز آموختند. به همین دلیل، ما وارثان دانش فراوانی از ثروتاندوزی هستیم و نسبت به اجدادمان، مسیر بسیار هموارتری را برای رسیدن به استقلال مالی پیش رو داریم. در این مقاله، با هم به دنبال نکتههای باارزشی میگردیم که در رسیدن به استقلال مالی، راهنما و روشنگر مسیرمان خواهند بود.
پول، مفهومی است که داشتنش، حتما خوشبختی نمیآورد، اما نداشتنش حتما باعث بدبختی میشود.
منظور از استقلال مالی چیست؟
استقلال یا آزادی مالی، حالتی است که در آن، فرد به اندازهای از ثروت میرسد که بدون نیاز به کار کردن، نه تنها از پس تمام مخارج زندگیاش برمیآید، بلکه در آسایش و رفاه کامل، زندگی میکند.» رسیدن به استقلال مالی بسیار شیرین است. وقتی بتوانیم بدون کمک مالی دیگران و در نتیجه تلاش و سیاستهای مالی خودمان، به راحتی زندگی کنیم، سرشار از احساس غرور و اعتماد به نفس میشویم. تجربه همین حس خوب، بهترین انگیزه برای تلاشی پرشور در مسیر رسیدن به استقلال مالی است.
چه رابطهای بین استقلال فکری و استقلال مالی وجود دارد؟
اولین و مهمترین قدم برای رسیدن به استقلال مالی، دست یابی به استقلال فکری است. چون تفکر، مبنای همهچیز است. هر موفقیت و هر شکستی در نتیجه عمل دقیق به یک تفکر ایجاد شده است. ما افکارمان را زندگی میکنیم. برای این که بتوانیم سرعت رسیدن به استقلال فکری مان را بالا ببریم باید از دو جهت، وارد عمل شویم. این دو جهت شامل موارد زیر میشوند:
جایگزینی افکار
اصلاح رفتار
در ادامه، این دو گزینه را با هم بررسی میکنیم.
قدم به قدم تا یک سبک فکری جدید
تصور کنید که شما در ذهنتان، همیشه این گونه راجع به پول فکر میکنید: «پول به راحتی به دست نمیآید.» به دلیل همین سبک تفکر، همیشه به طور خودکار، سختترین راهها را برای رسیدن به پول، انتخاب خواهید کرد. شما ذهنتان را برای پولی سخت، برنامهریزی میکنید و ضمیر ناخودآگاهتان نیز دقیقا خواسته شما را اجرا میکند. با وجود این باور، تمام راهها و فرصتهای کسب آسان پول، از جلوی دیدگان شما ناپدید میشوند. بنابراین، باید خیلی جدی، عزمتان را جزم کنید تا ابتدا در دنیای افکارتان به استقلال برسید. برای شروع میتوانید روی یک برگه کاغذ، تمام فلسفهای که راجع به پول دارید را بنویسید. کسی به جز شما این برگه را نمیبیند، پس با خودتان روراست باشید و این کار را صادقانه انجام دهید. بعد از نوشتن دیدگاهتان در مورد پول، نوبت جایگزینی آن فرا میرسد. با این کار، شما پایههای فکری خودتان را به صورت اساسی، بازسازی میکنید. بیایید این راهکار را در قالب یک مثال، با هم بررسی کنیم.
تفکر من راجع به پول: پول به سختی و با زحمت زیاد به دست میآید.
تفکر جدیدم راجع به پول: به دست آوردن پول، چیزی شبیه به یک بازی و بسیار آسان است.
تنها روشی که با آن میتوانید تفکر جدیدتان را جایگزین تفکر قدیمیتان کنید، استفاده از اصل تلقین است. آنقدر تفکر جدیدتان را با خودتان تکرار کنید که ملکه ذهنتان شود، به حدی روی آن پافشاری کنید که به درستیاش ایمان بیاورید. وقتی یک تفکر به باور تبدیل شود، تمام چیزهایی که زمانی غیرممکن به نظر میرسیدند، به شیوهای جادویی محقق میشوند. موفقیت در این بخش، مهمترین و اصلیترین گام برای رسیدن به استقلال مالی شما است. روی آن سرمایهگذاری کنید.
وین دایر
تفکر، یک انرژی روانی است. سرمایهای است که میتوانید با آن آرزوهایتان را خریداری کنید. یاد بگیرید که این سرمایه را برای چیزهایی که نمیخواهید خرج نکنید.
اصلاح خشت اول
قدم بعدی در رسیدن به استقلال فکری، بازسازی رفتارهای مالیمان است. هر کدام از ما، رفتارهای مالی خاص خودمان را داریم. مثلا عدهای در برخورد با پول، تنها گزینه خرج کردن را میبینند. نکته مهم این است که رفتارهای مالی که تا به امروز داشتیم، نتوانستند در مسیر رسیدن به استقلال مالی، کمک حال ما باشند. بنابراین، تنها گزینه پیش رو، تغییر آن رفتارها است. چند راهکار که در ادامه آنها را میخوانیم، میتوانند در تغییر این رفتارهای مالی به ما کمک کنند.
از یک سیستم حسابداری شخصی استفاده کنید
هر چقدر هم که به حساب و کتاب خودمان اعتماد داشته باشیم باز هم استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، گزینه بهتری خواهد بود. چون با به کار گرفتن ابزارهای حسابداری، دید گستردهتری در زمینه اوضاع مالیمان به ما میدهد. برای استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، نیازی به یاد گرفتن حرفهای حسابداری نداریم. امروزه، برنامههای آنلاین زیادی مثل «جیب» وجود دارند که خدمات حسابداری شخصی را در بستر اینترنت و به سادگی هر چه تمامتر به کاربران ارائه میدهند. با پرداخت مبلغ بسیار کمی میتوانید از خدمات این سامانهها استفاده کنید و بدون این که لازم باشد از علم حسابداری چیز زیادی بدانید، دخل و خرجتان را خیلی حرفهای مدیریت کنید.
دفترچه خرید داشته باشید
گاهی حتی با وجود استفاده از سیستمهای حسابداری، باز هم نمیتوانیم عادتهای خرج کردنمان را اصلاح کنیم. دارن هاردی در کتاب معروف «اثر مرکب» راهحل جالبی را برای این مشکل ارائه کرده است. او برای اصلاح عادت خرج کردنش، از یک دفترچه یادداشت کوچک استفاده کرد. به این ترتیب که هر چیزی که میخواست بخرد را با ذکر قیمت و تعدادش در آن یادداشت میکرد. شاید در نگاه اول، این یک راهحل پیش پا افتاده باشد، اما چند مزیت مهم در این کار نهفته است:
ما را با حقیقت و حجم رفتارمان آشنا میکند
وقتی بدون حساب و کتاب، خرج میکنیم چون از مقدار خرج کردنمان آگاهی نداریم در نتیجه قدمی برای مدیریت خرج کردنهایمان برنمیداریم. اما وقتی در نتیجه نوشتن با عادتهای خرج کردنمان روبهرو میشویم، میفهمیم که به خیلی از خریدهایمان اصلا نیازی نداشتیم.
کمکم به علت زحمتی که با نوشتن بر گردنمان میافتد، فقط چیزهای خیلی ضروری را میخریم.
این دستاورد تنها در صورتی ایجاد میشود که ما واقعا هر چیزی که میخریم را در دفترچه یادداشت کنیم.
ناپلئون هیل
فقر و ثروت، هر دو زاییده تفکر هستند. اندیشههای شما کدام یک را جذب میکنند؟
استقلال یا امنیت مالی؟ انتخاب شما چیست؟
یکی از رقیبهای اصلی که در مسیر رسیدن به استقلال مالی برای خودش یال و کوپالی به هم زده، امنیت مالی است. امنیت مالی، مفهومی بسیار وسوسه برانگیز دارد. چون انسان را از دام بسیاری از نگرانیهای مالی نجات میدهد. پررنگترین نمونه از کسانی که امنیت مالی را تجربه میکنند، کارمندان هستند. امنیت و استقلال مالی ویژگیهای خوب و بد خاص خودشان را دارند. بیایید این ویژگیها را با هم بررسی کنیم. در پایان، این شما هستید که باید بین داشتن امنیت و استقلال مالی، یکی را انتخاب کنید.
ویژگیهای مثبت امنیت مالی
داشتن درآمدی ثابت در هر ماه
داشتن بیمه و مزایا
بهرهمندی از حقوق بازنشستگی
ساعتهای مشخص کاری
ویژگیهای منفی امنیت مالی
معتاد کردن انسان به دریافت مقدار اندکی پول در زمانی مشخص
از بین بردن روحیه شجاعت و ریسک در وجود انسان
کار کردن تا زمان بازنشستگی، بدون وقفه
صبر کردن برای بازنشستگی از کار تا زمان پیری
عدم توانایی در تغییر ساعتهای کاری
تلاش زیاد برای پولدار کردن کارفرما
حالا بیایید نگاهی به ویژگیهای مثبت و منفی استقلال مالی بیندازیم:
ویژگیهای مثبت استقلال مالی
در اختیار داشتن پول زیاد
عدم نیاز به کار در ساعتهای مشخص
بازنشستگی از کار در زمان جوانی
بازگشت تمام تلاشها به صورت موفقیت برای خود فرد نه دیگران
لذت بردن از زندگی به دلیل رهایی از محدودیتهای مالی
ویژگیهای منفی استقلال مالی
نیاز به یادگیری مداوم
نیاز به داشتن روحیهای شجاع و ریسک پذیر
ایجاد تغییرهای کلی در سیستمهای مالی شخصی
انعطافپذیری بالا
آلفرد آرمنه مونتاپرت
بیشتر مردم مانعها را میبینند و تنها عده کمی به راهحلها توجه دارند. تاریخ نشان میدهد که موفقیت با گروه دوم است.
چگونه مسیر مالی خودم را پیدا کنم؟
رسیدن به استقلال مالی، به ساخت یک مسیر مالی مشخص نیاز دارد. رابرت کیوساکی در کتاب چهارراه پولسازی، شش قدم را برای ساخت این مسیر مالی، معرفی میکند. با هم آنها را بررسی میکنیم.
قدم اول: اوضاع مالیتان را بررسی کنید
برای برداشتن این قدم باید کارهای زیر را انجام دهید:
صورت مالی فعلی خود را بنویسید. مشخص کنید داراییها و بدهیهای شما چقدر هستند؟
یک هدف بلند مدت پنج ساله و یک هدف کوتاه مدت یک ساله مالی که واقعبینانه باشند را برای خودتان مشخص کنید.
هدفهای خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و تمرکز خود را روی انجام آن بخشها بگذارید. مثلا اگر هدف یکساله مالی شما، خلاص شدن از بدهی ۵۰ میلیون تومانی است، باید لیستی از راههای کسب درآمد را برای خودتان مهیا کنید. دیوید کلاسون در کتاب ثروتمندترین مرد بابل، راهکار جالبی برای خلاصی از بدهی و به طور همزمان، کسب ثروت را آموزش داده است. او در این راهکار که ترجمهای از یک لوح بابلی است، چهار گام ساده را توضیح میدهد: «برای خلاصی از بدهی و مدیریت پولهایتان باید درآمد هر ماه خود را به سه قسمت تقسیم کنید.
اول:۱۰ درصد از درآمد هر ماه خودتان را پسانداز کنید.
دوم:۷۰ درصد از آن را برای خرجتان در طول یک ماه نگه دارید.
سوم:۲۰ درصد از درآمد هر ماهتان را برای دادن قرضها کنار بگذارید.
چهارم:به این برنامه، پایبند باشید.»
شبیه راهکاری که کلاسون برای خلاصی از بدهی ارائه داد، شما نیز باید هدفهای خود را به اندازه کارهایی عملی، کوچک کنید.
قدم دوم: تفاوت بین ریسک و خطر کردن را درک کنید
بر خلاف مردم که میگویند سرمایهگذاری خطر دارد، من میگویم نداشتن دانش کافی خطرناک است. پس شما باید با یادگیری اصول مالی، فرق بین ریسک کردن و خطر کردن را یاد بگیرید. در هفته، پنج ساعت را صرف مطالعه روزنامههای اقتصادی، اخبار، کتابهای صوتی سرمایهگذاری، آموزش تخصصی بورس و آموزشهای مدیریت مالی کنید.
قدم سوم: میخواهید چه سرمایهگذاری باشید؟
در کل، چند مدل، سرمایهگذار وجود دارد:
کسانی که به دنبال مشکلات میروند. آنها از طبقه کارآفرینان و سرمایهگذاران موفق هستند و معمولا به دنبال سود بالا در پی حل مشکلات میگردند.
کسانی که به دنبال پاسخها هستند. این افراد، بیشتر کارمند یا خویشفرما هستند و سوالهای این چنینی را زیاد میپرسند: «من کجا سرمایهگذاری کنم؟ چه سهمی الان خوب است؟ آیا اوضاع ملک، رو به رشد است؟» این افراد معمولا آنچه سرمایهگذاران دسته اول آماده کردهاند را میخرند.
کسانی که میگویند: «من هیچ چیز نمیدانم» این افراد بیشتر جامعه را تشکیل میدهند و آماده هستند تا با یک اتفاق مانند ازدواج با فردی پولدار، رسیدن یک ارث بزرگ به آنها یا برنده شدن در قرعهکشیهای میلیاردی، یک شبه پولدار شوند. لازم به یادآوری است که این افراد، معمولا خیلی زود به حالت بیپولی قبلی بازمیگردند. چون دانش مدیریت پول را ندارند.
بهترین کار برای کسانی که در قدمهای آغازین استقلال مالی هستند، تبدیل شدن به یک کارآفرین و پس از آن به سمت سرمایهگذاری رفتن است. در کنار آن هم نباید از آموزشهای مالی غافل شد.
قدم چهارم: به دنبال نشانهها باشید
به افراد موفق و شکست خورده در اطرافتان مانند یک الگو نگاه کنید. به طور مثال، من در زمینه موفقیت، نگاهم به پدر پولدارم بود و در زمینه شکست، با این که برای تلاشهای پدرم ارزش زیادی قائل هستم اما او را الگویی برای شکست مالی در نظر گرفتم. شما، عصارهای از رفتار نزدیکترین انسانهایی هستید که با آنها سروکار دارید. همین حالا، نام شش نفر از افرادی که بیشترین وقت خود را با آنها صرف میکنید بنویسید. ببینید که آنها از چه طریقی کسب درآمد میکنند؟ کارمند هستند یا شغل آزاد دارند؟ کارآفرین هستند یا سرمایهگذار؟ به آن لیست، با دقت نگاه کنید و تصمیم بگیرید که میخواهید در آینده مثل این افراد شوید یا نه؟
هانس پتردور – فیزیکدان آلمانی
مردم نیاز به الگوهایی برای آینده دارند که همه چیز را سیاه و خاکستری نشان ندهد، بلکه نمایانگر هدفهای والا باشد. من دوست دارم که جامعه بشری کمی خوشبینتر به برنامههای آینده خود بنگرد. تخیلات تکتک افراد باید به قلیان درآید و متوجه کوچکترین تغییرات هم بشود. این در واقع، پیشنویسی برای آینده بشریت است.
قدم پنجم: ناامیدی را به توانایی تبدیل کنید
آخرین کاری که در زندگی میخواستم بکنم، فروشندگی بود چون به شدت خجالتی بودم و از فروشندگی هم نفرت داشتم. هنگامی که در زیراکس، فروشنده بودم از ناامیدی رنج میبردم. اما من موارد ارزشمندی را از آن دوره یاد گرفتم و توانستم بدهی ذهنیام را به یک دارایی تبدیل کنم. بنابراین، هرگز به خود نگویید که: «این کار را اصلا نمیتوانم انجام دهم.» زمانی که افراد پولدار در جایگاه الان شما بودند، شکست را بخشی از آموختن میدانستند و در مقابل ترسها به جای فرار، ایستادگی میکردند. پس با خودتان مهربان باشید و پای اشتباههایتان بایستید.
قدم ششم: از قدرت ایمان، غافل نشوید
به این فکر نکنید که من استعداد ندارم یا کمهوش هستم. این موارد هیچ ارتباطی با ثروتمندی یا فقیری شما ندارند. به تواناییهای خودتان شک نکنید. من همیشه در مدرسه نمره متوسط و کم میگرفتم. به همین دلیل، همیشه توسط معلمها تحقیر میشدم. اما اینها چیزی از نابغه شدنم در زمینه مالی کم نکرد. در مسیر استقلال مالی، بارها دچار تردید شدم اما ایمان خود را نسبت به تواناییهایم و مسیری که در آن قدم برمیداشتم از دست ندادم. یادتان باشد، شما باورهای خودتان را میسازید. پس خودتان را باور کنید و از همین امروز شروع کنید.
خلاصهای از آنچه با هم یاد گرفتیم:
استقلال مالی، یعنی رها شدن از قید و بندهایی که در اثر محدود بودن پول سر راهمان سبز میشوند.
قبل از این که به سراغ استقلال مالی برویم باید به استقلال فکری برسیم. چون جهان هستی بر اساس افکار، اداره میشود.
در مقابل استقلال مالی، مفهوم امنیت مالی قرار دارد. این مفهوم به دلیل محدودیتهایش، هرگز به گرد پای گزینههایی که استقلال مالی در اختیارمان قرار میدهد نمیرسد.
بهترین راه برای رسیدن به استقلال مالی، ساختن مسیر مالی مخصوص به خودمان است.
قدمهایی در مسیر خودم…
پیمودن مسیر استقلال مالی، نیازمند دو همسفر است. اولین همسفر، دانشی هدفمند است که هر روز بر آن افزوده میشود و دومین همسفر، اعتماد به نفس انجام دادن است. بسیاری از مردم در طول زندگی خود تنها به دنبال امنیت مالی میگردند؛ در آزمونهای استخدامی که بیشتر شبیه به تلکه کردن است شرکت میکنند، عمر گرانبها و پولی که برایش زحمت کشیدند را در این مسیر به هدر میدهند، غافل از آن که اگر در مسیر استقلال مالی شان تلاش میکردند به انسانهایی فراموش نشدنی در دوران خود تبدیل میشدند. ما خودمان را دست کم میگیریم. در صورتی که توانایی انجام کارهایی بسیار بزرگ و لیاقت داشتن ثروتی بسیار عظیم را داریم. برای ایجاد تغییر در زندگیمان، باید اول خودمان را قبول داشته باشیم. به قول دیوید.جی شوارتز، از شما بزرگی و عظمت انتظار میرود، خودتان هم این انتظار را از خودتان داشته باشید.
نظر شما چیست؟
شما کدام یک را انتخاب میکنید؟ ادامه دادن زندگی به شیوهای که در نهایت منجر به امنیت مالی میشود یا تلاش برای رسیدن به استقلال و آزادی مالی؟ آیا فکر میکنید که تلاش برای رسیدن به آزادی مالی، ارزشش را دارد؟ اگر پاسختان مثبت است، برایمان بگویید که شما چه کارهایی برای رسیدن به استقلال مالی خودتان انجام دادید؟
به این مقاله امتیاز دهید
(۱۹۵ رای)
۴.۴/۵
۱۲۳۴۵
ترتیبی که برای خواندن مقالات مدیریت مالی شخصی به شما پیشنهاد میکنیم: