به دست آوردن پول، همیشه یک ماجراجویی بوده است؛ چه آن زمانی که پول به صورت سکه های طلایی و نقره ای در کیسه مردم جیرینگ جیرینگ صدا می داد چه حالا که به صورت اعتباری نامرئی پشت یک کارت از جنس پلاستیک، خودش را پنهان کرده است. در مسیر این ماجراجویی، عده ای با خطرهای آشکار و نهان، دست و پنجه نرم کردند و صاحب دانش و ثروت فراوانی شدند. عده ای نیز از کناره ها آمدند؛ بی خطر رسیدند ولی از دانش، بی بهره شدند و از ثروت، گنج ناچیزی به دست آوردند. آنهایی که در ماجراجویی کشف پول، با کوله باری از دانش و ثروت به سرمنزل مقصود رسیدند، درهای ذهنشان را گشودند و دانششان را به دیگران نیز آموختند. به همین دلیل، ما وارثان دانش فراوانی از ثروت اندوزی هستیم و نسبت به اجدادمان، مسیر بسیار هموارتری را برای رسیدن به استقلال مالی پیش رو داریم. در این مقاله، با هم به دنبال نکته های باارزشی می گردیم که در رسیدن به استقلال مالی، راهنما و روشنگر مسیرمان خواهند بود.

فهرست []

    رابرت کیوساکی

    پول، مفهومی است که داشتنش، حتما خوشبختی نمی آورد، اما نداشتنش حتما باعث بدبختی می شود.

    منظور از استقلال مالی چیست؟

    استقلال یا آزادی مالی، حالتی است که در آن، فرد به اندازه ای از ثروت می رسد که بدون نیاز به کار کردن، نه تنها از پس تمام مخارج زندگی اش برمی آید، بلکه در آسایش و رفاه کامل، زندگی می کند.» رسیدن به استقلال مالی بسیار شیرین است. وقتی بتوانیم بدون کمک مالی دیگران و در نتیجه تلاش و سیاست های مالی خودمان، به راحتی زندگی کنیم، سرشار از احساس غرور و اعتماد به نفس می شویم. تجربه همین حس خوب، بهترین انگیزه برای تلاشی پرشور در مسیر رسیدن به استقلال مالی است.

    چه رابطه ای بین استقلال فکری و استقلال مالی وجود دارد؟

    اولین و مهم ترین قدم برای رسیدن به استقلال مالی، دست یابی به استقلال فکری است. چون تفکر، مبنای همه چیز است. هر موفقیت و هر شکستی در نتیجه عمل دقیق به یک تفکر ایجاد شده است. ما افکارمان را زندگی می کنیم. برای این که بتوانیم سرعت رسیدن به استقلال فکری مان را بالا ببریم باید از دو جهت، وارد عمل شویم. این دو جهت شامل موارد زیر می شوند:

    جایگزینی افکار

    اصلاح رفتار

    در ادامه، این دو گزینه را با هم بررسی می کنیم.

    قدم به قدم تا یک سبک فکری جدید

    تصور کنید که شما در ذهنتان، همیشه این گونه راجع به پول فکر می کنید: «پول به راحتی به دست نمی آید.» به دلیل همین سبک تفکر، همیشه به طور خودکار، سخت ترین راه ها را برای رسیدن به پول، انتخاب خواهید کرد. شما ذهنتان را برای پولی سخت، برنامه ریزی می کنید و ضمیر ناخودآگاهتان نیز دقیقا خواسته شما را اجرا می کند. با وجود این باور، تمام راه ها و فرصت های کسب آسان پول، از جلوی دیدگان شما ناپدید می شوند. بنابراین، باید خیلی جدی، عزمتان را جزم کنید تا ابتدا در دنیای افکارتان به استقلال برسید. برای شروع می توانید روی یک برگه کاغذ، تمام فلسفه ای که راجع به پول دارید را بنویسید. کسی به جز شما این برگه را نمی بیند، پس با خودتان روراست باشید و این کار را صادقانه انجام دهید. بعد از نوشتن دیدگاهتان در مورد پول، نوبت جایگزینی آن فرا می رسد. با این کار، شما پایه های فکری خودتان را به صورت اساسی، بازسازی می کنید. بیایید این راهکار را در قالب یک مثال، با هم بررسی کنیم.

    تفکر من راجع به پول: پول به سختی و با زحمت زیاد به دست می آید.

    تفکر جدیدم راجع به پول: به دست آوردن پول، چیزی شبیه به یک بازی و بسیار آسان است.

    تنها روشی که با آن می توانید تفکر جدیدتان را جایگزین تفکر قدیمی تان کنید، استفاده از اصل تلقین است. آن قدر تفکر جدیدتان را با خودتان تکرار کنید که ملکه ذهنتان شود، به حدی روی آن پافشاری کنید که به درستی اش ایمان بیاورید. وقتی یک تفکر به باور تبدیل شود، تمام چیزهایی که زمانی غیرممکن به نظر می رسیدند، به شیوه ای جادویی محقق می شوند. موفقیت در این بخش، مهم ترین و اصلی ترین گام برای رسیدن به استقلال مالی شما است. روی آن سرمایه گذاری کنید.

    وین دایر

    تفکر، یک انرژی روانی است. سرمایه ای است که می توانید با آن آرزوهایتان را خریداری کنید. یاد بگیرید که این سرمایه را برای چیزهایی که نمی خواهید خرج نکنید.

    اصلاح خشت اول

    قدم بعدی در رسیدن به استقلال فکری، بازسازی رفتارهای مالی مان است. هر کدام از ما، رفتارهای مالی خاص خودمان را داریم. مثلا عده ای در برخورد با پول، تنها گزینه خرج کردن را می بینند. نکته مهم این است که رفتارهای مالی که تا به امروز داشتیم، نتوانستند در مسیر رسیدن به استقلال مالی، کمک حال ما باشند. بنابراین، تنها گزینه پیش رو، تغییر آن رفتارها است. چند راهکار که در ادامه آنها را می خوانیم، می توانند در تغییر این رفتارهای مالی به ما کمک کنند.

    از یک سیستم حسابداری شخصی استفاده کنید

    هر چقدر هم که به حساب و کتاب خودمان اعتماد داشته باشیم باز هم استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، گزینه بهتری خواهد بود. چون با به کار گرفتن ابزارهای حسابداری، دید گسترده تری در زمینه اوضاع مالی مان به ما می دهد. برای استفاده از یک سیستم حسابداری شخصی، نیازی به یاد گرفتن حرفه ای حسابداری نداریم. امروزه، برنامه های آنلاین زیادی مثل «جیب» وجود دارند که خدمات حسابداری شخصی را در بستر اینترنت و به سادگی هر چه تمام تر به کاربران ارائه می دهند. با پرداخت مبلغ بسیار کمی می توانید از خدمات این سامانه ها استفاده کنید و بدون این که لازم باشد از علم حسابداری چیز زیادی بدانید، دخل و خرجتان را خیلی حرفه ای مدیریت کنید.

    دفترچه خرید داشته باشید

    گاهی حتی با وجود استفاده از سیستم های حسابداری، باز هم نمی توانیم عادت های خرج کردنمان را اصلاح کنیم. دارن هاردی در کتاب معروف «اثر مرکب» راه حل جالبی را برای این مشکل ارائه کرده است. او برای اصلاح عادت خرج کردنش، از یک دفترچه یادداشت کوچک استفاده کرد. به این ترتیب که هر چیزی که می خواست بخرد را با ذکر قیمت و تعدادش در آن یادداشت می کرد. شاید در نگاه اول، این یک راه حل پیش پا افتاده باشد، اما چند مزیت مهم در این کار نهفته است:

    ما را با حقیقت و حجم رفتارمان آشنا می کند

    وقتی بدون حساب و کتاب، خرج می کنیم چون از مقدار خرج کردنمان آگاهی نداریم در نتیجه قدمی برای مدیریت خرج کردن هایمان برنمی داریم. اما وقتی در نتیجه نوشتن با عادت های خرج کردنمان روبه رو می شویم، می فهمیم که به خیلی از خریدهایمان اصلا نیازی نداشتیم.

    کم کم به علت زحمتی که با نوشتن بر گردنمان می افتد، فقط چیزهای خیلی ضروری را می خریم.

    این دستاورد تنها در صورتی ایجاد می شود که ما واقعا هر چیزی که می خریم را در دفترچه یادداشت کنیم.

    ناپلئون هیل

    فقر و ثروت، هر دو زاییده تفکر هستند. اندیشه های شما کدام یک را جذب می کنند؟

    استقلال یا امنیت مالی؟ انتخاب شما چیست؟

    یکی از رقیب های اصلی که در مسیر رسیدن به استقلال مالی برای خودش یال و کوپالی به هم زده، امنیت مالی است. امنیت مالی، مفهومی بسیار وسوسه برانگیز دارد. چون انسان را از دام بسیاری از نگرانی های مالی نجات می دهد. پررنگ ترین نمونه از کسانی که امنیت مالی را تجربه می کنند، کارمندان هستند. امنیت و استقلال مالی ویژگی های خوب و بد خاص خودشان را دارند. بیایید این ویژگی ها را با هم بررسی کنیم. در پایان، این شما هستید که باید بین داشتن امنیت و استقلال مالی، یکی را انتخاب کنید.

    ویژگی های مثبت امنیت مالی

    داشتن درآمدی ثابت در هر ماه

    داشتن بیمه و مزایا

    بهره مندی از حقوق بازنشستگی

    ساعت های مشخص کاری

    ویژگی های منفی امنیت مالی

    معتاد کردن انسان به دریافت مقدار اندکی پول در زمانی مشخص

    از بین بردن روحیه شجاعت و ریسک در وجود انسان

    کار کردن تا زمان بازنشستگی، بدون وقفه

    صبر کردن برای بازنشستگی از کار تا زمان پیری

    عدم توانایی در تغییر ساعت های کاری

    تلاش زیاد برای پولدار کردن کارفرما

    حالا بیایید نگاهی به ویژگی های مثبت و منفی استقلال مالی بیندازیم:

    ویژگی های مثبت استقلال مالی

    در اختیار داشتن پول زیاد

    عدم نیاز به کار در ساعت های مشخص

    بازنشستگی از کار در زمان جوانی

    بازگشت تمام تلاش ها به صورت موفقیت برای خود فرد نه دیگران

    لذت بردن از زندگی به دلیل رهایی از محدودیت های مالی

    ویژگی های منفی استقلال مالی

    نیاز به یادگیری مداوم

    نیاز به داشتن روحیه ای شجاع و ریسک پذیر

    ایجاد تغییرهای کلی در سیستم های مالی شخصی

    انعطاف پذیری بالا

    آلفرد آرمنه مونتاپرت

    بیشتر مردم مانع ها را می بینند و تنها عده کمی به راه حل ها توجه دارند. تاریخ نشان می دهد که موفقیت با گروه دوم است.

    چگونه مسیر مالی خودم را پیدا کنم؟

    رسیدن به استقلال مالی، به ساخت یک مسیر مالی مشخص نیاز دارد. رابرت کیوساکی در کتاب چهارراه پول سازی، شش قدم را برای ساخت این مسیر مالی، معرفی می کند. با هم آنها را بررسی می کنیم.

    قدم اول: اوضاع مالی تان را بررسی کنید

    برای برداشتن این قدم باید کارهای زیر را انجام دهید:

    صورت مالی فعلی خود را بنویسید. مشخص کنید دارایی ها و بدهی های شما چقدر هستند؟

    یک هدف بلند مدت پنج ساله و یک هدف کوتاه مدت یک ساله مالی که واقع بینانه باشند را برای خودتان مشخص کنید.

    هدف های خود را به بخش های کوچک تر تقسیم کنید و تمرکز خود را روی انجام آن بخش ها بگذارید. مثلا اگر هدف یک ساله مالی شما، خلاص شدن از بدهی ۵۰ میلیون تومانی است، باید لیستی از راه های کسب درآمد را برای خودتان مهیا کنید. دیوید کلاسون در کتاب ثروتمندترین مرد بابل، راهکار جالبی برای خلاصی از بدهی و به طور همزمان، کسب ثروت را آموزش داده است. او در این راهکار که ترجمه ای از یک لوح بابلی است، چهار گام ساده را توضیح می دهد: «برای خلاصی از بدهی و مدیریت پول هایتان باید درآمد هر ماه خود را به سه قسمت تقسیم کنید.

    اول: ۱۰ درصد از درآمد هر ماه خودتان را پس انداز کنید.

    دوم: ۷۰ درصد از آن را برای خرجتان در طول یک ماه نگه دارید.

    سوم: ۲۰ درصد از درآمد هر ماهتان را برای دادن قرض ها کنار بگذارید.

    چهارم: به این برنامه، پایبند باشید.»

    شبیه راهکاری که کلاسون برای خلاصی از بدهی ارائه داد، شما نیز باید هدف های خود را به اندازه کارهایی عملی، کوچک کنید.

    قدم دوم: تفاوت بین ریسک و خطر کردن را درک کنید

    بر خلاف مردم که می گویند سرمایه گذاری خطر دارد، من می گویم نداشتن دانش کافی خطرناک است. پس شما باید با یادگیری اصول مالی، فرق بین ریسک کردن و خطر کردن را یاد بگیرید. در هفته، پنج ساعت را صرف مطالعه روزنامه های اقتصادی، اخبار، کتاب های صوتی سرمایه گذاری، آموزش تخصصی بورس و آموزش های مدیریت مالی کنید.

    قدم سوم: می خواهید چه سرمایه گذاری باشید؟

    در کل، چند مدل، سرمایه گذار وجود دارد:

    کسانی که به دنبال مشکلات می روند. آنها از طبقه کارآفرینان و سرمایه گذاران موفق هستند و معمولا به دنبال سود بالا در پی حل مشکلات می گردند.

    کسانی که به دنبال پاسخ ها هستند. این افراد، بیشتر کارمند یا خویش فرما هستند و سوال های این چنینی را زیاد می پرسند: «من کجا سرمایه گذاری کنم؟ چه سهمی الان خوب است؟ آیا اوضاع ملک، رو به رشد است؟» این افراد معمولا آنچه سرمایه گذاران دسته اول آماده کرده اند را می خرند.

    کسانی که می گویند: «من هیچ چیز نمی دانم» این افراد بیشتر جامعه را تشکیل می دهند و آماده هستند تا با یک اتفاق مانند ازدواج با فردی پولدار، رسیدن یک ارث بزرگ به آنها یا برنده شدن در قرعه کشی های میلیاردی، یک شبه پولدار شوند. لازم به یادآوری است که این افراد، معمولا خیلی زود به حالت بی پولی قبلی بازمی گردند. چون دانش مدیریت پول را ندارند.

    بهترین کار برای کسانی که در قدم های آغازین استقلال مالی هستند، تبدیل شدن به یک کارآفرین و پس از آن به سمت سرمایه گذاری رفتن است. در کنار آن هم نباید از آموزش های مالی غافل شد.

    قدم چهارم: به دنبال نشانه ها باشید

    به افراد موفق و شکست خورده در اطرافتان مانند یک الگو نگاه کنید. به طور مثال، من در زمینه موفقیت، نگاهم به پدر پولدارم بود و در زمینه شکست، با این که برای تلاش های پدرم ارزش زیادی قائل هستم اما او را الگویی برای شکست مالی در نظر گرفتم. شما، عصاره ای از رفتار نزدیک ترین انسان هایی هستید که با آنها سروکار دارید. همین حالا، نام شش نفر از افرادی که بیشترین وقت خود را با آنها صرف می کنید بنویسید. ببینید که آنها از چه طریقی کسب درآمد می کنند؟ کارمند هستند یا شغل آزاد دارند؟ کارآفرین هستند یا سرمایه گذار؟ به آن لیست، با دقت نگاه کنید و تصمیم بگیرید که می خواهید در آینده مثل این افراد شوید یا نه؟

    هانس پتردور – فیزیکدان آلمانی

    مردم نیاز به الگوهایی برای آینده دارند که همه چیز را سیاه و خاکستری نشان ندهد، بلکه نمایانگر هدف های والا باشد. من دوست دارم که جامعه بشری کمی خوش بین تر به برنامه های آینده خود بنگرد. تخیلات تک تک افراد باید به قلیان درآید و متوجه کوچک ترین تغییرات هم بشود. این در واقع، پیش نویسی برای آینده بشریت است.

    قدم پنجم: ناامیدی را به توانایی تبدیل کنید

    آخرین کاری که در زندگی می خواستم بکنم، فروشندگی بود چون به شدت خجالتی بودم و از فروشندگی هم نفرت داشتم. هنگامی که در زیراکس، فروشنده بودم از ناامیدی رنج می بردم. اما من موارد ارزشمندی را از آن دوره یاد گرفتم و توانستم بدهی ذهنی ام را به یک دارایی تبدیل کنم. بنابراین، هرگز به خود نگویید که: «این کار را اصلا نمی توانم انجام دهم.» زمانی که افراد پولدار در جایگاه الان شما بودند، شکست را بخشی از آموختن می دانستند و در مقابل ترس ها به جای فرار، ایستادگی می کردند. پس با خودتان مهربان باشید و پای اشتباه هایتان بایستید.

    قدم ششم: از قدرت ایمان، غافل نشوید

    به این فکر نکنید که من استعداد ندارم یا کم هوش هستم. این موارد هیچ ارتباطی با ثروتمندی یا فقیری شما ندارند. به توانایی های خودتان شک نکنید. من همیشه در مدرسه نمره متوسط و کم می گرفتم. به همین دلیل، همیشه توسط معلم ها تحقیر می شدم. اما این ها چیزی از نابغه شدنم در زمینه مالی کم نکرد. در مسیر استقلال مالی، بارها دچار تردید شدم اما ایمان خود را نسبت به توانایی هایم و مسیری که در آن قدم برمی داشتم از دست ندادم. یادتان باشد، شما باورهای خودتان را می سازید. پس خودتان را باور کنید و از همین امروز شروع کنید.

    خلاصه ای از آنچه با هم یاد گرفتیم:

    استقلال مالی، یعنی رها شدن از قید و بند هایی که در اثر محدود بودن پول سر راهمان سبز می شوند.

    قبل از این که به سراغ استقلال مالی برویم باید به استقلال فکری برسیم. چون جهان هستی بر اساس افکار، اداره می شود.

    در مقابل استقلال مالی، مفهوم امنیت مالی قرار دارد. این مفهوم به دلیل محدودیت هایش، هرگز به گرد پای گزینه هایی که استقلال مالی در اختیارمان قرار می دهد نمی رسد.

    بهترین راه برای رسیدن به استقلال مالی، ساختن مسیر مالی مخصوص به خودمان است.

    قدم هایی در مسیر خودم…

    پیمودن مسیر استقلال مالی، نیازمند دو همسفر است. اولین همسفر، دانشی هدفمند است که هر روز بر آن افزوده می شود و دومین همسفر، اعتماد به نفس انجام دادن است. بسیاری از مردم در طول زندگی خود تنها به دنبال امنیت مالی می گردند؛ در آزمون های استخدامی که بیشتر شبیه به تلکه کردن است شرکت می کنند، عمر گران بها و پولی که برایش زحمت کشیدند را در این مسیر به هدر می دهند، غافل از آن که اگر در مسیر استقلال مالی شان تلاش می کردند به انسان هایی فراموش نشدنی در دوران خود تبدیل می شدند. ما خودمان را دست کم می گیریم. در صورتی که توانایی انجام کارهایی بسیار بزرگ و لیاقت داشتن ثروتی بسیار عظیم را داریم. برای ایجاد تغییر در زندگی مان، باید اول خودمان را قبول داشته باشیم. به قول دیوید.جی شوارتز، از شما بزرگی و عظمت انتظار می رود، خودتان هم این انتظار را از خودتان داشته باشید.

    نظر شما چیست؟

    شما کدام یک را انتخاب می کنید؟ ادامه دادن زندگی به شیوه ای که در نهایت منجر به امنیت مالی می شود یا تلاش برای رسیدن به استقلال و آزادی مالی؟ آیا فکر می کنید که تلاش برای رسیدن به آزادی مالی، ارزشش را دارد؟ اگر پاسختان مثبت است، برایمان بگویید که شما چه کارهایی برای رسیدن به استقلال مالی خودتان انجام دادید؟