تشخیص ساختارهای مختلف در نمودار قیمت، یکی از گامهای مهم برای درک عمیقتر تحلیل تکنیکال به شمار میرود. هر یک از شکلهای مختلف نموداری میتوانند دهها کندلاستیک را در خود جای دهند. بنابراین، اطلاعات زیادی در لابهلای فراز و فرود این نمودارها نهفته است. درک درست هر نمودار قیمتی باعث میشود که قدرت تحلیل ذهنی شما نسبت به دیگر تحلیلگران فنی، بسیار بیشتر و عمیقتر شود. در این قسمت از خانه سرمایه نمودارهای قیمت را تشریح میکنیم و به موشکافی جزئیات پنهان در آن میپردازیم.
نمودارهای جامع و تحلیل تکنیکالی
تحلیل نمودار قیمت در مقیاس بزرگ، جزئیات و اطلاعات بیشتری را در اختیار تحلیلگر قرار میدهد. نمودارهای جامع به تجزیه و تحلیل دقیق تکنیکالی کمک زیادی میکنند. در تصویر زیر میبینیم که چگونه یک الگوی شمعی پوشا در تایمفریم روزانه (نمودار سمت چپ) از تعداد زیادی کندل تایمفریم یکساعته در قالب الگوی سر و شانه (تصویر سمت راست) تشکیل میشود.
در سمت چپ، نمودار روزانهای را مشاهده میکنیم که یک الگوی شمعی پوششی در آن مشخص شده است. نمودار چهارساعته در بخش وسط تصویر نمایش داده شده و نسبت به نمودار قبلی اطلاعات بیشتری را به نمایش میگذارد. همچنین الگوی سر و شانه در نمودار یکساعته سمت راست تصویر قابل مشاهده است. در واقع، هر چقدر نمودار قیمت را بیشتر بزرگنمایی کنیم، اطلاعات بیشتری بهدست خواهیم آورد.
فازهای نموداری
در هر زمان از بازار، روند قیمت، یکی از سه وضعیت صعودی، نزولی یا خنثی را دربرمیگیرد. این موضوع به ظاهر ساده است، اما با بزرگنمایی تحولات نمودار قیمت، اطلاعات بیشتری از شرایط حاکم در اختیار ما قرار میدهد. تصویر زیر، پنج فاز نموداری مختلف را برایمان مشخص میکند.
۱- روند
اگر قیمت طی یک دوره رشد داشته باشد به آن «رالی قیمت» یا «روند صعودی» میگویند. در طرف مقابل، کاهش مداوم قیمت، نشاندهنده تسلط فروشندگان است و «روند نزولی» نامیده میشود. از طرفی ممکن است روندهای مختلف، از نظر قدرت با هم متفاوت باشند.
۲- اصلاح
اصلاح قیمت، شامل حرکتهای نموداری کوچک، خلاف جهت روند غالب بازار است. مثلا فاز اصلاحی در جریان یک روند صعودی، به معنی افت قیمت در یک بازه زمانی کوتاه است. در زمان برقراری روند، قیمت به صورت خطی مستقیم و در یک جهت حرکت نمیکند. بلکه به طور مداوم دچار نوسانات افزایش و کاهش میشود. به مجموع این حرکتها در نمودار «موج قیمت» میگویند.
۳- تثبیت
دوره تثبیت، معادل همان بازار خنثی است. طی یک بازار بدون روند، معمولا قیمت در محدوده مشخصی حرکتهای نوسانی خنثی انجام میدهد. در واقع، هیچ محرکی برای شروع یک روند جدید وجود ندارد.
۴- شکست
در جریان بازار خنثی، نسبت قدرت خریداران و فروشندگان در حالت تعادل قرار دارد. اگر به هنگام دوران تثبیت این نسبت قدرت تغییر کند و بیش از یک دسته از فعالان بازار را شامل شود، قیمت از محدوده نوسانات خنثی خارج میشود. در این گونه موارد میگویند که «شکست قیمتی» به وجود آمده است. پس از وقوع شکست، بازار یک روند جدید را شروع میکند. چون شکست، حلقه ارتباطی دوره تثبیت و برقراری روند به شمار میرود.
۵- تغییر روند
طولانی شدن و افزایش شدت حرکتهای قیمتی دوره اصلاح میتواند باعث تغییر کامل و شکلگیری یک روند قیمتی جدید شود. همانند شکست قیمت، فرآیند تغییر روند نیز شامل گذر بازار از یک فاز قیمتی به شرایط دیگری است.
این تصویر، نمونه کلاسیکی از تقسیم بخشهای نمودار قیمت به فازهای جداگانه است. میتوان از این رویکرد برای استفاده از مفاهیم تحلیل تکنیکال به شکلی مفید استفاده کرد.
کاربرد و تحلیل نمودار قیمت
نمودارهای قیمتی موجود در تصاویر قبلی، شرایط متفاوتی از بازار را به نمایش میگذارند. در طول یک روند بلندمدت، دورههای کوتاه اصلاحی یا تثبیت بازار بارها به چشم میخورند. از طرف دیگر، طولانی شدن فاز تثبیت، نشان از وجود تعادل میان قدرت بازیگران بازار و همچنین رو به پایان بودن روند قبلی است. اگر در نهایت، این دوره خنثی باعث شکست قیمت شود، روند جدیدی آغاز میگردد. این الگو پیوسته در بازار قابل تکرار است. معمولا به دلیل وجود نبرد همیشگی میان خریداران و فروشندگان، فازهای قیمتی در نمودار قیمت مشاهده میشوند.
در واقع، این فرآیند انتهایی ندارد و دلیل تمام نوسانات قیمتی بازارهای مالی به شمار میرود. یک فاز نموداری که باعث افزایش قیمت میشود تسلط خریداران بر بازار را نشان میدهد. دورههای تثبیت نیز توقف موقت روند قیمت را نشان میدهند. بنابراین در طول یک روند صعودی تا زمانی که به یک سقف جدید نرسیدهایم، قیمت به حرکت خود ادامه خواهد داد. اصلاحهای قیمتی، افزایش کوتاهمدت تمایلات مخالف روند غالب در بازار را نمایش میدهند. زمانی که فشار ناشی از این قدرت مخالف فروکش کند، قیمت دوباره در مسیر اصلی، حرکت خود را از سر میگیرد. همچنین تغییر کامل نسبت قدرت بازیگران بازار در جریان اصلاحهای طولانیمدت، در نهایت باعث شکلگیری روند جدید قیمت میشود.
این مقطع از نمودار، تغییر آهسته نسبت تسلط خریداران بر بازار و قدرت گرفتن فروشندگان را نشان میدهد. فازهای مختلف نمودار به روشنی مشخص شدهاند و هر بخش توسط یک موج قیمتی هدایت میشود.
اگرچه ترتیب و قدرت فازهای قیمت در هر نمودار منفرد میتواند با دیگر نمودارها تفاوت بسیاری داشته باشد. اما به طور کلی یک نمودار قیمت فقط شامل یک یا تعدادی از آن شرایط است. بنابراین اگر ما همه این حالتها را خوب و دقیق درک کنیم، تحلیل تکنیکال بسیار ساده میشود.
با اجزای نمودارها آشنا شوید
همانند تحلیل شمعهای ژاپنی، بررسی منفرد هر کدام از اجزای الگوهای نموداری برای درک سادهتر مفاهیم پیچیده مفید هستند. با نگاه دقیقتر به نقاط بازگشتی نمودار متوجه میشویم که هر فاز قیمتی به واسطه ارزیابی دو مؤلفه «موج» و «نقاط بازگشت» قیمت قابل تشخیص خواهد بود.
امواج قیمت
موج قیمت، مهمترین ابزار در دسترس معاملهگران تکنیکالی است. زیرا هر فاز و الگوی نموداری به واسطه تئوری امواج قیمت به سادگی قابل توصیف است. با وجود آنکه قیمت در نمودار همیشه به صورت یک خط مستقیم از نقطه «الف» به «ب» حرکت نمیکند. اما در بیشتر موارد، روندی صعودی یا نزولی با درجه قدرت و شیب متفاوتی خواهد داشت. این حرکتهای فقط صعودی یا نزولی نموداری «امواج قیمت» نامیده میشوند.
در طول یک روند صعودی بلندمدت، میتوان بارها امواج اصلاحی را در جهت مخالف مشاهده کرد. در ابتدای روند، این حرکتها کوچک هستند و عمق چندانی ندارند. همانگونه که در سمت راست تصویر نشان داده شده، افزایش طول و عمق حرکتهای اصلاحی بدین معنی است که خریداران هنوز هم قدرت غالب بازار نیستند.
تصور کردن فرآیند عرضه و تقاضا به عنوان نبردی میان خریداران و فروشندگان در فهم وضعیت نمودار بسیار کمک کننده خواهد بود. در طول یک روند صعودی، امواج افزایشی قیمت نسبت به حرکتهای اصلاحی نزولی، بزرگتر و همراه با شیب بیشتری هستند. زیرا این تنها دلیل بالا رفتن قیمت است. بنابراین، خریداران با توجه به کاهش قدرت فروشندگان برای خنثی کردن نیروی افزایشی بازار در طول امواج اصلاحی، قیمتها را به سرعت افزایش میدهند. هرچه قیمت در جریان روند صعودی با شتاب بیشتری رشد کند، عدم تعادل بزرگتری میان قدرت خریداران و فروشندگان را به نمایش میگذارد. به عبارت دیگر، متناسب با کوچک بودن حرکتهای اصلاحی، روند قدرتمندتری خواهیم داشت.
یک روند قوی دارای امواج در جهت روند طولانی و حرکتهای اصلاحی کوچک است. بنابراین، قیمت سریعتر رشد میکند. در یک روند ضعیف، رابطه متعادلی میان امواج روند و حرکتهای اصلاحی وجود دارد. به همین دلیل، قیمت با شتاب کمتری افزایش پیدا میکند.
در صورت تغییر روند، حرکتهای اصلاحی به اندازهای طولانی میشوند که در نهایت، امواج روندی جدیدی در جهت مخالف شکل میگیرند.
در طول یک بازار خنثی همانند تصویر بعدی، حرکتهای صعودی یا نزولی قیمت به یک اندازه قدرت دارند و یکدیگر را خنثی میکنند. این شرایط ناشی از وجود تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان است. سپس شکست قیمت نشان میدهد که یکی از دو طرف بازار ابتکار عمل را به دست گرفته و با جذب تمام سفارشهای معاملاتی طرف مخالف، روند قیمتی جدیدی را شروع کرده است. زمانی که امواج صعودی طولانیتر شوند و سقف ناحیه نوسانی خنثی را بشکنند، شکست قیمتی رخ میدهد. مثالی از این شرایط در تصویر زیر آورده شده است.
در جریان یک فاز خنثی، حرکتهای صعودی و نزولی قیمت، طول مشابهی دارند. با وقوع شکست، امواج قیمتی جدید در قالب روند صعودی تشکیل میشوند.
نقاط چرخش بازار
نقطه پایان امواج قیمتی «نقطه چرخش» نامیده میشود. این نواحی ابزار کمکی مناسبی برای تحلیلگران تکنیکال به شمار میروند. مثلا اگر یک موج صعودی قیمت به واسطه حرکتی اصلاحی به طور موقت متوقف شود، آن ناحیه یک «نقطه بازگشتی سقف» خواهد بود. به همین ترتیب، نقطه پایان یک موج قیمتی نزولی نیز یک «نقطه بازگشتی کف» نامیده میشود.
توالی و مشخصات کف و سقفهای قیمت، فازهای روندی و خنثی را در تحلیل تکنیکال توصیف میکنند. ما با استفاده از این ابزار میتوانیم هر نمودار قیمتی را تفسیر کنیم. (HH) مخفف سقف بالاتر و (HL) مخفف کف بالاتر است که برای توصیف روندها به کار برده میشوند.
بر اساس تعریف سنتی، روند بازار صعودی فقط زمانی ایجاد میشود که قیمت، امکان تشکیل نقاط کف و سقف بالاتر نسبت به موارد قبلی را داشته باشد. تشخیص یک روند صعودی قوی بر اساس نقاط سقف افزایشی و نوسانات اصلاحی نزولی کوتاه امکانپذیر است. شاید چنین دیدگاهی در ابتدا سادهلوحانه به نظر برسد، اما همین دیدگاه، فرضیه اصلی تحلیل تکنیکال است. حتی نظریه «داو» نیز که در سال ۱۹۰۰ میلادی مطرح شده است بر مبنای همین رویکرد، قیمتهای بازار را تحلیل میکند. این قاعده که در حال حاضر نیز از سوی تحلیلگران مورد استفاده قرار میگیرد نشانگر گستره کاربرد و بدون تاریخ انقضا بودن اصول تحلیل تکنیکال است.
در تصویر زیر، تعریف مناسبی از حرکتهای روند را با استفاده از کف و سقفهای نمودار نشان دادهایم. در جریان روند صعودی سمت چپ تصویر، امواج صعودی بلندتر هستند و ساختار قیمت، نشان از ایجاد نقاط سقف بالاتر دارد. نوسانات بازگشتی حاصل از سقف (نقاط ۱ و ۳ و ۵) طول کم و متفاوتی دارند و همچنین روند نقاط کف (نقاط ۲ و ۴) صعودی است که نشان از غالب بودن تمایلات خرید و جذب سریع تمام سفارشهای فروش به شمار میرود.
تئوری قدیمی داو، روند صعودی را به واسطه کف و سقفهای بالاتر تعریف میکند (تصویر سمت چپ). همچنین روند نزولی بر اساس کف و سقفهای پایینتر قابل تشخیص است.
یک ساختار تغییر روند میتواند به شیوه مناسبی با استفاده از نقاط بالا و پایین موجود در تصویر زیر، توصیف شود. اگر قیمت در طول روند صعودی به طور ناگهانی یک کف و سقف پایینتر (نقاط ۶ و ۵) ایجاد کند بر اساس تعریف سنتی روند، دیگر شرایط روند صعودی برقرار نیست. پس امکان ظهور یک روند نزولی جدید وجود دارد. زیرا در این شرایط، فروشندگان، دست بالاتر را در فرآیند عرضه و تقاضا دارند و امواج نزولی قیمت با شیب و طول بیشتری ایجاد میشوند. در نهایت، بازار قادر به ادامه روند نزولی نخواهد بود. زیرا برای تایید آن قیمت باید نقطه ۳ را به سمت بالا بشکند.
اگر قیمت نتواند به سطح بالاتری از نقطه ۵ برسد و در عین حال کف پایینتر از نقطه ۶ را نیز ایجاد کند بازگشت روند تایید میشود.
تصویر زیر، نمودار قیمت گندم را نشان میدهد. در سمت چپ، بازار روند صعودی را شروع کرده است. گرچه برخی از حرکتهای اصلاحی قوی هستند اما در مراحل ابتدایی، روند شکست کف قبلی نمودار مشاهده نمیشود. اولین شکست نقطه کف، زمانی اتفاق میافتد که قیمت در بالای نمودار نقاط سقف پایینتر را تشکیل داده و حتی قبل از شکست اصلی، کاهش قدرت خریداران قابل ملاحظه است. نواحی کف قیمت با علامت ضربدر قرمز رنگ نشان داده شدهاند.
در حال حاضر برای درک هر نمودار قیمت میتوانیم به شیوه مؤثری تحلیل امواج قیمت را به روند کف و سقفهای نمودار ربط دهیم. امواج قیمت و نقاط بازگشتی، سنگ بنای هر نموداری را تشکیل میدهند و اساسی برای انجام هرگونه تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
تحلیل پیشرفته امواج قیمت
پس از درک اینکه هر نمودار قیمت از فازهای مختلفی تشکیل میشود که خود آنها نیز شامل امواج قیمتی هستند نوبت به تشریح چهار عنصر متفاوت از امواج قیمتی میرسد. این مفاهیم حاصل تجربیات ما از تحلیل اساسی نمودارهای قیمت هستند. هر کدام از ساختارهای نموداری که در ادامه به تفسیر آنها میپردازیم و به طور کلی هر نمودار قیمتی میتواند به واسطه این مفاهیم بنیادی تحلیل شود.
طول موج
طول هر موج قیمتی، مهمترین عامل جهت ارزیابی قدرت حرکتهای نموداری به شمار میرود. در جریان یک روند صعودی، امواج افزایشی بلند غیرمنقطع توسط حرکتهای اصلاحی، نشاندهنده اکثریت خریداران در بازار هستند. همچنین امواج قیمتی کوچک یا کم شتاب نشان میدهند که روند قوی نیست یا در حال از دست دادن قدرت خودش است. در تصویر زیر به روشنی قابل مشاهده است که فازهای قیمتی مبتنی بر روند توسط امواج طولانی قیمت در جهت روند اصلی توصیف میشوند.
- سمت چپ:
امواج قیمتی طولانی، وجود یک روند قوی را تایید میکنند. به محض کوتاه شدن امواج قیمت، روند متوقف میشود. سمت راست: روند نزولی به واسطه وجود امواج کاهشی عمیق قابل تشخیص است. با این حال پس از مدت کوتاهی طول امواج نزولی کاهش یافته و روند معکوس میشود.
زاویه / شیب
نرخ رشد قیمت در طول روند از اهمیت بالایی برخوردار است. به طور کلی، روندهای متعادل زمان پایداری بیشتری دارند. اما نوسانات ناگهانی نموداری معمولا ناپایداری روند قیمت را نشان میدهند. این موضوع بیشتر در پدیده «حباب قیمت» قابل مشاهده است. در این شرایط، قیمت پس از صعود یا نزولی سریع، دوباره با همان سرعت به سطح پیشین خود باز میگردد. در تحلیل تکنیکال، مقایسه ساختار روندها و امواج قیمتی متعادل نسبت به چهارچوب کلی نمودار نیز بسیار مهم به شمار میرود. افزایش یا کاهش شتاب نوسانات قیمت، نشانهای از افزایش سرعت حرکتهای نموداری برای ادامه روند یا کُند شدن آن برای توقف و ایجاد ناحیه خنثی است. در نهایت میتوانیم همبستگیهای جالبی میان عنصر دوم و مفهوم طول روند ایجاد کنیم. اگر امواج قیمتی طولانی در راستای روند داشتیم یا حرکتهای قیمت با شیب ملایم و افزایشی در حال طولانیتر شدن بودند، یک روند قوی برقرار است. از طرف دیگر، کاهش فزاینده طول نوسانات و همزمان از دست رفتن شیب متعادل موج قیمت، نشانهای از نزدیک شدن پایان روند جاری است. در تصویر زیر، شرایطی را که به دلیل تغییر شیب و طول حرکتهای قیمت، روند صعودی به نزولی تغییر یافته را نمایش دادهایم.
زاویه امواج قیمت، قدرت روند را مشخص میکند. افزایش شیب و طول یک حرکت اصلاحی در قله قیمت نشاندهنده این است که روند نزولی در پیش خواهد بود.
امواج محرک در مقابل اصلاح
حرکت قیمت در جهت روند «امواج محرک» نام دارد. اگر ما نسبت این امواج به حرکتهای اصلاحی بازار را به عنوان سومین عنصر در کنار طول و شیب روند بررسی کنیم تقریبا قادر به درک هر نمودار قیمتی خواهیم بود. نوسانات قیمت با امواج در جهت روند طولانی و حرکتهای اصلاحی کوچک، ناشی از وجود عدم تعادل بزرگی میان خریداران و فروشندگان است. در واقع، یک روند صعودی با حرکتهای اصلاحی کوچک نشان میدهد که تمایل به خرید بسیار بیشتر از فروش بوده و فروشندگان نقش چندانی در فعل و انفعالات قیمت ندارند یا اینکه تمام سفارشهای فروش به طور مستقیم توسط خریداران جذب میشوند.
یک روند قیمت با حرکتهای اصلاحی طولانی که عمق بیشتری نسبت به امواج در جهت روند دارد، شرایط متفاوتی از بازار را به نمایش میگذارند. حرکتهای اصلاحی نزولی عمیق در طول یک روند صعودی اشاره به این دارند که فروشندگان در بازار فعال هستند و به احتمال زیاد توان کاهش سریع قیمت به سطوح پایینتر را داشته باشند. این بدان معنی است که نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان تقریبا متعادل است. اگر فروشندگان کمی قویتر شوند یا تعداد کمی از خریداران از بازار خارج شوند این روند قیمتی به سادگی تغییر میکند و همیشه در لب مرز قرار دارد. ساختار نموداری قبلی در تصویر بالا نشان میدهد که چگونه پیشبینی روند نزولی آتی به واسطه افزایش طول حرکتهای اصلاحی امکانپذیر بوده است.
ساختار نقاط بازگشتی
ساختار نقاط بازگشتی به نحوه تشکیل کف و سقفهای نمودار قیمت اشاره دارند. شیوه تفسیر این عنصر مشابه یک موج قیمتی است. به طور مثال، معمولا در طول یک روند صعودی کامل نقاط سقف جدید بدون مشکل خاصی ایجاد میشوند. اگر قیمت همواره در شکستن سقفهای قبلی دچار مشکل بوده یا توان عبور از آخرین سقف بازار را نداشته باشد نشانهای قدرتمند از توقف زودهنگام روند صعودی خواهد بود. اگر قیمت بیدرنگ پس از شکست سقف قیمتی قبلی بازگردد یا در ادامه حرکت روندی خود ناتوان باشد، معاملهگران باید احتیاط کنند. زیرا چنین ضعفی در روند بازار نشانه وجود خستگی در روند قیمت است. در بیشتر موارد، شکست کامل ساختارهای بازگشتی نمودار، نشانه واضحی از به پایان رسیدن روند فعلی است.
مثلا اگر قیمت، توان شکست سقف قبلی خود را نداشته باشد و تا پایینتر از کف قبلی نمودار سقوط کند روند صعودی پایان یافته است. به عبارت دیگر، تشکیل یک نقطه کف پایینتر در طول یک روند صعودی، یکی از نشانههای مهم اتمام روند فعلی بازار است. در تصویر زیر، قیمت در ابتدا یک نقطه کف پایینتر را تشکیل میدهد – به ضربدر قرمز توجه کنید – که با توجه به شرایط جاری نمودار یک سیگنال نزولی قوی به شمار میرود. کمی بعد متوجه میشویم که بازار توانایی تشکیل یک نقطه سقف بالاتر را ندارد – به ضربدر قرمز دوم توجه کنید – و در نهایت، روند به طور کامل تغییر میکند.
امواج قیمت و به طور کلی روندها با استفاده از نقاط کف و سقف بازار به شیوه مؤثری تجزیه و تحلیل میشوند. نقاط مشخص شده با علامت ضربدر، بیانگر کف و سقفهای بازگشتی بازار هستند. در ابتدا قیمت، یک نقطه کف جدید را تشکیل داده است و سپس در ایجاد نقطه سقف بالاتر دچار مشکل میشود.

















