این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب جادوی فکر بزرگ خلاصه برداری شده است!
کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم (what i wish i knew when i was 20)
تینا سیلینگ، استاد دانشگاه استنفورد، با دقت و ظرافت، دورنمایی جذاب برای گذر از دانشگاه به حیطه شغلی را در کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم ارائه دورنمایی جذاب برای گذر از دانشگاه به حیطه شغلی را در کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم ارائه میدهد. او با استفاده از برداشت بیمثال خود، به عنوان عصبشناسی که در زمینه نوآوری و کارآفرینی فعالیت میکند، نکاتی را در زمینه چگونگی کشف خلاقیت به منظور رسیدن به اهداف را مطرح میکند. اکثر نوشتههای سیلینگ شبیه بدیهیات مطابق عقل سلیم هستند اما او ایدههایش را با آب و تاب ارئه میکند و برای نکاتی که یادآور میشود مثالهایی از دانشگاه استنفورد و Silocon Valley میآورد. توصیه او برای کسانی که در حال شروع کار هستند و کسانی که به دنبال بهبود و قویتر کردن شغلشان هستند ارزشمند خواهد بود.
درباره نویسنده کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
تینا سیلیگ دارنده مدرک دکترا و مدرس کارآفرینی و نوآوری در برنامه سرمایهگذاری تکنولوژی استنفورد (STVP) میباشد.
نکات مهم کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
- پس از ورود به دنیای کار بعد از دانشگاه، مشکلات را به عنوان فرصت در نظر بگیرید. در انتظار چالش یافتن راهحلهای جدید و ابتکاری باشید.
- در اطراف خود به دنبال چیزهایی بگردید که میتوانید بهبود بخشید و همچنین به دنبال ابزار مورد نیاز برای حل مشکلات.
- جهان خود را مثل یک «مسافر خارجی» نگاه کنید تا آن را از نزدیک مشاهده کنید و از افق تازهای ببینید.
- برای داشتن حداکثر تجربیات جدید به دنبال فرصتهای تازه باشید و درک خود از جهان اطراف را وسعت بخشید.
- دانش عرفی را به پرسش بکشید و قوانینی را که شیوه حل مسأله را برای شما محدود میکنند بشکنید.
- بگذارید شکست بخورید. پذیرش ریسک به شما اجازه میدهد که در راههایی که به نظرتان ناممکن است موفق شوید.
- برای به دست آوردن تجربه دست و پنجه نرم کردن با شرایط سخت، پذیرای چالشها باشید و از شکستهایتان درس بگیرید.
- محل تلاقی استعداد و علاقه خود را پیدا کنید تا مسیر شغلی رضایتبخشی را انتخاب کنید.
- اعتبار خود را با یافتن راهی برای کار با دیگران بالا ببرید، نه در رقابت با آنها.
- راه خود را پیدا کنید میان آنچه خودتان میخواهید و آنچه دیگران برایتان میخواهند تفاوت بگذارید.
مدرسه تمام شد
شروع کار در دنیای کسب و کار ممکن است با تجربه تحصیلی شما در دانشگاه متفاوت باشد. لازم است شما با ایجاد تغییراتی در خود، که بعضاً زیرکانهاند و بعضاً نیازمند تفکر به شیوهای متفاوت، خود را با آن وفق دهید. آمادگی برای این تغییرات و افزایش توان جهشهای ضروری گامهایی حائز اهمیت هستند. برای ساختن شغلی موفق و رضایتبخش، جهان خود را به شیوههایی جدید ببینید، چالشها را بپذیرید و هم از پیروزی و هم از شکست درس بگیرید.
مشکلات میتوانند فرصت باشند
شیوهای که سیستم آموزشی جهان را عرضه میکند به کل از یاد ببرید. در مدرسه اغلب باید پاسخ صحیح را پیدا کرد، خصوصاً در امتحانات. جهان خارج از کلاس انتخابهای خیلی بیشتری پیش روی شما میگذارد که گاهی میتوانند دشوار باشند. نمرات شما در مدرسه بر پایه یک نمودار زنگولهای بودند که باعث رقابتی شدن محیط میشد:
برد یک شخص به معنای باخت شخص دیگر بود. در یک شرکت، هدف کل سازمان ترقی است و این نیازمند همکاری افراد است. «بسیاری از ایدههایی که در اینجا ارائه شدهاند ۱۸۰ درجه با درسهایی که در سیستم آموزشی سنتی به ما آموخته شده تفاوت دارند.» سیستم آموزشی به شما یاد میدهد که از مشکلات اجتناب کنید. در عوض سعی کنید یاد بگیرید که مشکلات را فرصتهایی برای یافتن پاسخها در نظر بگیرید. با نگاه دقیق و خلاقانه به اطراف خود، ابزارهایی در محیط پیرامونی خود خواهید یافت که میتوانید برای ارائه راهحلهای جدید از آنها استفاده کنید. ممکن است خلاف ایده فکر کنید، اما درگیر شدن با مشکلات میتواند برایتان سودمند باشد. اگر از مشکلات اجتناب کنید، تبدیل به مسائل دشوار و انسداد میشوند. مهارت یافتن در توجه به مشکلات به شما اجازه میدهد بفهمید چگونه راه حلها را از دل مشکلات بیرون بکشید.
قوانین را بشکنید
در کاوش محیط پیرامونی به منظور یافتن ابزار حل مسأله، با قوانین بسیاری مواجه خواهید شد. ممکن است خود شما بسیاری از این قوانین را به خود تحمیل کنید. گاهی اوقات وقتی شما در حال تلاش برای حل یک چالش یا شروع کاری هستید، قوانین شما را از پیشرفت باز میدارند. اغلب این قوانین، خصوصاً آنها که خودتان بر خود تحمیل کردهاید، صرفاً نوعی توصیهاند. طوفان فکری خلاقانه میتواند به شما کمک کند قوانینی را بشکنید که دیدگاه شما درباره مشکلات را محدود میکنند. در حین طوفان فکری هیچ ایدهای بد نیست. با فکر بیشتر شما حتی میتوانید ایدههای افتضاح تولید کنید. با علم به اینکه هیچ ایدهای بد نیست، طی فاز «تولید ایده» به امکان یا عدم امکان اجرایی توجه نکنید. با دور انداختن ایدهای بالقوه خود را محدود نکنید.
پس از انتخاب ایدههایی که میخواهید دنبال کنید، به دید انتقادیتری به آنها نگاه کنید. وقتی تصمیم میگیرید یک ایده را بررسی کنید، آن را از نقطه نظرهای مختلف بررسی کنید. «به خودتان اجازه دهید که جهان را جهانی سرشار از فرصت و مملوء از امکانات ببینید.» شکستن قانون وسیلهای است برای دیدن به شیوههایی جدید. شیوه سنتی حل مسأله این است که قوانین پذیرفته شده را دنبال کنیم، اما این تنها راه رسیدن به جواب نیست. بعضی از ایدههای کاملاً پذیرفته شده مستلزم این هستند که شما به جایی دیگر نگاه کنید، حتی اگر این کار به قیمت کند شدن روند پیشرفت شما تمام شود. برای اینکه تصمیم بگیرید کجا قوانین را بشکنید، توجه کنید که کدام یک توصیه هستند و کدام یک قوانین دستوری ثابت. با آزمونگری آنها را دستهبندی کنید.
مسافر خارجی باشید
برای سنجش پاسخ مسئلهها و به منظور یافتن راههایی برای تجدیدنظر در قوانین پذیرفته شده، پذیرای چالشهای جدید باشید. یاد بگیرید که جهان را از دریچه چشمان یک مسافر خارجی ببینید. وقتی زمان زیادی را در زندگی صرف عمل طبق الگوهای یکسان میکنید، ممکن است بسیاری از جنبههای محیط اطراف خود را نادیده بگیرید. بازدیدکنندگان مکانهای جدید هم به جنبههای آشنا و هم به جنبههای غریب کار و زندگی توجه میکنند چون آنها درون سیستم اجتماعیای که بر افراد محلی حاکم است زندگی نمیکنند. بررسی جهان از افق دید یک بیگانه، تجربه شما را وسعت میبخشد و میتواند فرصتهای بالقوه و راه حلهایی را که ممکن است به طور عادی نادیده بگیرید بر شما آشکار کند. «دانش عرفی را به پرسش بکشید و قوانین اطراف خود را بازبینی کنید.» با سیستم فکری یک مسافر خارجی شما تجارب جدیدی را که ممکن است در زندگی روزمره دنبال نکنید، پذیرا خواهید شد. پیگیری طیف وسیعی از تجربیات به معنای استفاده کردن از فضاهایی است که در مسیرتان به روی شما گشوده میشوند. «کار و زندگی خود را هر چند وقت یک بار دوباره ارزیابی کنید.» خود را در موقعیتی قرار دهید که فرصتها را به آغوش بکشید و به افقهای دور از انتظار دست یابید.
از شکست همچون یک دارائی بهره ببرید
استفاده از شکست به عنوان جادهای به سوی ترقی یکی از مولفههای گشوده بودن به تجربیات جدید است. از نظر ظاهری، شکست شبیه یک مشکل است و اکثر افراد تلاش میکنند تا از شکست اجتناب کنند. سیستم آموزشی به شما یاد میدهد که شکست بد است و موفقیت جایزه دارد. اما شکست میتواند شیوه مهمی برای یادگیری و درک چگونگی حل مسأله باشد. برای استفاده از شکست برای حرکت به جلو، از کسانی که بخشی از تلاشی بودند که به شکست انجامیده بازخورد بگیرید. از آن بازخورد برای اصلاح ایده خود استفاده کنید. ممکن است شما مجبور شوید راه حلهایی را در نظر بگیرید که بار اول به ذهن خودتان نرسیدهاند و از آن اطلاعات برای حرکت به سوی موفقیت استفاده کنید. به آغوش کشیدن مشکلات و شکستها به مثابه فرصت به شما کمک میکند فرایند کارآفرینی را بهتر درک کنید.
کارآفرینی – کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
کارآفرین بودن به معنای شناسایی نیازها و یافتن راه حل برای آنهاست. برای شناسایی نیازها به دنبال شکافهایی باشید که میتوانید آنها را پر کنید. شما برای یافتن فرصتهای جدید، به اجازهی هیچ کس نیاز ندارید. همه فعالیتهایی را که افراد در حوزهای مشخص انجام میدهند در نظر بگیرید و درباره آنچه غایب است از طریق یک طوفان فکری بیاندیشید. مفهوم استفاده از محیط بلافاصل خود به عنوان ابزاری برای یافتن راه حلها اینگونه ساخته میشود. یاد گرفتن این که شکافها را ببینید و به خودتان اجازه دهید کارهای جدید انجام دهید میتواند به شما برای حل بسیاری از مشکلات کمک کند. «شاهد بودن، گشوده بودن، پذیرا بودن و خوشبین بودن شانس را در مسیر شما قرار میدهد.» کارآفرین بودن خطرهایی دارد. شکست خوردن نشانه این است که شما این خطرها را پذیرفتهاید. از شکست درس بگیرید و از ریسکپذیری برای وسعت دادن به مهارتهایتان استفاده کنید. به یاد داشته باشید که بعضی از محیطهای حرفهای نسبت به بقیه عدمقطعیت و ریسک بیشتری را میپذیرند. به چالش کشیدن خودتان به شما کمک میکند شکافهایی را پیدا کنید که خودتان میتوانید پرشان کنید. به فرصتهایی در محیط اطرافتان توجه کنید که شما میتوانید بهبودشان بخشید و ممکن است بتوانید در آنها تجربیاتتان را به مسیر جدیدی هدایت کنید.
هنجارهای فرهنگی – کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
هنجارهای فرهنگی دریافت ما از شکست را تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال، در سوئد، شکست حاکی از یک عیب ساختاری است، و قوانین ورشکستگی در این کشور بسیار تنبیهی است. در اسپانیا، وصول کنندگان بدهیها برای شرمسار کردن بدهکاران توجه همسایهها را به آنان جلب میکنند. برعکس، Silicon Valley شکست را به عنوان جزء لاینفک نوآوری به حساب میآورد. کارآفرین بودن در محیطی که شکست را یک دارائی میداند بسیار سادهتر است. «تولید ایده نیازمند کاوش در افق امکانها است. تولید ایدههای دیوانهوار به پول نیاز ندارد و نیازی هم نیست که همهی آنها را عملی کرد.» صنعت کتاب مثالی را در اختیار ما میگذارد که نشان میدهد شکست سازنده چگونه میتواند یک هنجار باشد. در یک مورد در نظر بگیرید که تنها ۲ درصد از کتابهای جدید «در سال ۲۰۰۴ بیشاز ۵۰۰۰ نسخه فروش داشتهاند». ناشران کتاب میدانند که اکثر عناوینی که منتشر میکنند موفق نخواهند بود. آنها به تلاش خود ادامه میدهند چون به کتاب اهمیت میدهند و مصمم هستند که به منظور یافتن چیزی که مخاطبانشان میخواهند شکست بخورند تا کتابهای پرفروش و سودآور را کشف کنند.
کنارهگیری از کار – کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
با وجود اینکه پذیرش چالشها و یادگیری از شکستها حائز اهمیت است، دانستن اینکه کی دست از کار بکشیم نیز اهمیت دارد. مواقعی که یک پروژه به خوبی پیش نمیرود، زمانی میرسد که شما مجبورید شکست را بپذیرید. شما باید بتوانید قبول کنید که غلیرغم تمام تلاشهایتان، این شیوه به کار نمیآید. این سوالات را در نظر بگیرید آیا شما روی چیزی انرژی میگذارید که ممکن است در نهایت به موفقیت برسد؟ آیا قدرت روانی و احساسی لازم برای غلبه بر مشکلات آن را دارید یا باید به چیز دیگری روی آورید؟ «یافتن نقش درست نیازمند آزمونگری کردن در طول مسیر و امتحان کردن بسیاری نقشهای جایگزین متفاوت است.» اگر تصمیم میگیرید از کار کنارهگیری کنید، در نظر داشته باشید که تصمیمتان چگونه بر اطرافیان شما تأثیر خواهد گذاشت. ممکن است لازم باشد یا بخواهید در آینده با تیم این پروژه کار کنید یا ممکن است برای یک توصیهنامه به آنها نیاز داشته باشید. زمان و چگونگی قطع همکاریتان را طوری تعیین کنید که کمترین تأثیر را روی تیمتان داشته باشد. زمانبندی برای توقف و شکل رفتن شما اهمیت زیادی دارد.
خطرپذیری، عدم قطعیت و امکانات پیش رو
با پیشبینی شکست خطرات ناشی از آن را محدود کنید. وقتی ایدهای به ذهنتان میرسد در این مورد فکر کنید که چگونه، کی و چرا ممکن است شکست بخورد؛ برای برخورد با مشکلات احتمالی برنامهریزی کنید. شما تقریباً همیشه اطلاعات ناکاملی برای برآورد ریسک خواهید داشت. این دلیل دیگری است برای قبول این که چرا قبول شکست به عنوان یک احتمال اهمیت دارد. شما نمیتوانید همه خطرات یک چالش را به دقت ارزیابی کنید، پس میزان تمایل خود برای قبول عدم قطعیت را برآورد کنید. «ناشران، اسباببازی سازان، تولیدکنندگان فیلم و سرمایهگذاران خطرپذیر درک میکنند که مسیر موفقیت پر از شکست است.»
از دیگران یاد بگیرید:
مجبور نیستید همه چیز را خودتان بدانید. اطلاعات دیگران را برای پر کردن شکافهای برآورد ریسک خود به اطلاعات خود اضافه کنید. مقداری عدم قطعیت باقی خواهد ماند، اما اگر بتوانید آن را قبول کنید، حتی اگر پروژه شکست بخورد میتوانید از آن درس بگیرید. برای اینکه موفقیت رخ دهد، احتمال وقوع شکست را بپذیرید. و بفهمید که اگر ریسکی را پذیرفتید و موثر نبود، شما شکست نخوردهاید، بلکه فقط آن پروژه شکست خورده است. برای اینکه شکست را غیرشخصی کنید، پروژه را تحلیل کنید تا جنبههای موثر آن را پیدا کنید. این کار سرنخهایی را به شما میدهد که نشانتان دهند چطور به جلو حرکت کنید و میتوانند منبعی برای امکانهای جدید در مسیرهای آینده باشند. «رمز موفقیت رد دادن همهی گلولهها نیست، بلکه توانایی سریع بهبود یافتن است.»
شما میتوانید از اعضای خانواده، دوستان و اطرافیان خود درباره شغل و گزینههای پیش رو در زندگیتان درس بگیرید. اما یادتان باشد که اینگونه ممکن است انتخابهایتان نیز محدود شوند. برای مثال، یک مهندس زن بیشتر اوقات در دپارتمان محل کارش با زنان دیگری که مهندس بودند معاشرت میکرد. وقتی در مدرسه پسرش کسی به پسر گفته بود که باید به مهندس شدن فکر کند، پسر جواب داده بود «به هیچ وجه، مهندسی برای دخترهاست.» این مثال نشان میدهد که افراد عادت دارند امکانات را به همان طریقی ببینند که نزدیکانشان میبینند. یافتن مسیر خود یعنی تفاوت قائل شدن میان چیزی که خودتان میخواهید و چیزی که دیگران برایتان میخواهند. برای اینکه بدانید چه چیزی برای شما خوب است، به صورت دورهای زندگی و مسیر شغلی خود را مرور کنید. «استعفا در حقیقت به صورت باور نکردنی نیروبخش است. به شما یادآوری میکند که موقعیتتان در کنترل خودتان است و میتوانید هر زمان که خواستید جایی را ترک کنید.» پذیرفتن چالش های جدید و جستجو برای تجربیات تاره برای یادگیری چیزهایی که به دردتان میخورند ضروری است.
شاید در بررسی مسیر خود راه جدیدی پیدا کنید که امیدبخش به نطر آید. برای رفتن به یک مسیر تازه، به این فکر کنید که مهارتهایتان چگونه میتوانند در محیطهای مختلف موثر واقع شوند و مشابهتها را به دیگران نشان دهید. دیگران از بیرون متوجه شباهتها نخواهند شد. چیزهایی را که دیگران به دنبالش نیستند یا نمیبینند کشف کنید و به کار بگیرید. مردم مدام میگویند «به دنبال علاقهات برو». شما همچنین نیاز دارید به استعدادهای خود آگاه باشید و بدانید که جهان بیرون چطور برای آنها ارزش قائل است. قسمت عمده موفقیت شغلی به تلاش و ممارست بستگی دارد، اما اگر واقعاً به کارتان علاقه داشته باشید، احتمال اینکه سختتر کار کنید وجود دارد. برای ساختن موقعیت خود محل تلاقی استعدادها و علائق خود را پیدا کنید.
اعتبار ارزشمندترین دارایی شما
چه یک مسیر شغلی را یافته باشید، چه به دنبال آن باشید، در هر صورت داشتن اعتبار خوب به پیشرفت شما کمک میکند. برای داشتن اعتبار، سعی کنید از انتظارات فراتر بروید. انجام کار خواسته شده به تنهایی توجهها را به شما جلب نمیکند. تلاش کنید به جای اینکه اهل رقابت باشید هدفمحور باشید. اگر مشارکت دیگران را محدود کنید یا آن را کنار بگذارید، فراتر رفتن از انتظارات به تنهایی برای شما خوشنامی و اعتبار به ارمغان نمیآورد.
مردم دو دستهاند:
کسانی که برای انجام کاری که میخواهند انجام دهند منتظر اجازه دیگران میمانند و کسانی که خودشان این اجازه را به خود میدهند.
پذیرش چالشها مستلزم کار تیمی است. تمایل افراد به کار با شما به تواناییتان در ایجاد موقعیتهایی است که به کل تیم یا شرکت نفع برساند. کار کردن موثر در تیم به معنی شناخت اعضای تیم و پی بردن به تواناییهای آنها هم میباشد که در نتیجه آن میتوانید افراد را در موقعیتهای شغلی مناسبی بگذارید تا پیشرفت کنند. نقاط قوت همتیمیهای خود را بشناسید و به دنبال راههایی باشید که طبق این نقاط قوت آنها را در کارها مشارکت دهید. این بخشی از کمکی است که میتوانید به دیگران بکنید؛ شناسایی نقاط قوت آنها و کمک به ایشان برای هدایت تیم به سوی شرایط برد-برد. اعتبار شما در تیم نیز به تواناییتان برای تشخیص موفقیتهای همتیمیهایتان بستگی دارد. قدردانی از کسانی که شما را یاری میکنند، تأثیر زیادی بر روی تمایل آنها به همکاری با شما در آینده دارد. «اگر به جابجا کردن مرزها ادامه دهید و برای شکست خوردن در طول مسیر خود آماده باشید، به احتمال بسیار زیاد به موفقیت دست خواهید یافت.» از قبول مسئولیتهای زیاد خودداری کنید. معمولاً افراد میتوانند تقریباً فقط از پس سه مسئولیت در یک زمان بر آیند. بدون اینکه انرژی خود را بین کارهای زیادی پخش کنید در مسیر پیشرفت گام بردارید. فراتر رفتن از انتظارات در تیم بخشی از کار ساختن موقعیتهایی است که به همه تیم نفع برساند. عضو خوبی از تیم بودن نیازمند این است که با همکاران خود با احترام برخورد کنید. شما در کار خود با تعداد افراد کمی تعامل خواهید داشت، پس با آنها درست رفتار کنید. همه اشتباه میکنند و چیزی که شما انجام میدهید ممکن است به اعتبارتان لطمه بزند. میتوانید آن لطمه را جبران کنید اما تغییر نگرش افراد نسبت به خودتان تلاش زیادی میطلبد.
هرگز فرصت شگفتیساز شدن را از دست ندهید
افزایش یک اعتبار خوب آسان تر از درست کردن یک اعتبار لطمه خورده است. موقعیتهای دشوار را از طریق این دریچه نگاه کنید که در آینده چطور میخواهید داستان را تعریف کنید. برای داشتن دورنمایی برای چگونگی برخورد با یک مسأله جاری، به این فکر کنید که شرایط با دیدی به گذشته چگونه به نظر خواهد آمد. یاد بگیرید که عذرخواهی کنید. عذرخواهی کردن بخش عمدهای از کاری است که باید برای مرمت یک اعتبار صدمه دیده انجام دهید. برای اجتناب از صدمه زدن به اعتبارتان، مذاکره کنید. به جای چسبیدن به چیزی که به نظر میرسد به طور سطحی منافع شما را تامین کند، بفهمید که شما و طرف دیگر چه دغدغههای مشترک یا منافع مشترکی دارید که بتوانید آنها را تلفیق کنید. شما باید درکی قوی از اهداف خود داشته باشید. اینجا دوباره پیگیری دامنه وسیعی از تجربهها و ارزیابی دورهای مسیر شغلیتان میتواند ابزار پیشرفت را در اختیار شما بگذارد.

















