شاخص leverage Ratio یا نسبت اهرمی، یکی از شاخص های اندازه گیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود می پردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکت ها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا می تواند بدهی های خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.

شاخص leverage Ratio حاوی چه اطلاعاتی است؟

بدهی بیش ازحد می تواند برای یک شرکت و سرمایه گذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت به گونه ای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وام های آن ایجاد کند، آنگاه می توان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترل نشده می تواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.

از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیش ازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشان دادن نسبت بدهی به دارایی ها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی می کند.

یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازه گیری ترکیبی از هزینه های اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر می گذارد. هزینه های ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آن ها متفاوت خواهد بود.

انواع شاخص leverage Ratio

1- اهرم عملیاتی

نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینه های ثابت به هزینه های متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینه های ثابت را در عملیات خود متحمل می شود و یک شرکت سرمایه بر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود و بازگشت سرمایه منجر می شود. زمانی که هزینه های ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.

نمونه ای از یک کسب و کار سرمایه بر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینه های ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از 50 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابل توجهی است. اگر نسبت هزینه های ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از 20 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.

2- اهرم مالی

نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده از وجوه قرض گرفته شده، به جای وجوه سهام می تواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وام ها باشد. استفاده بیش ازحد از منابع مالی می تواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایج ترین نسبت های اهرمی مالی اشاره می کنیم.

3- اهرم ترکیبی

نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.

انواع نسبت های اهرمی مالی

چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایه گذاران یا وام دهندگان استفاده می شود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته می شوند، عبارت اند از: کل دارایی ها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینه های عملیاتی و درآمد. در ادامه 5 مورد از متداول ترین نسبت های اهرمی آورده شده است:

  1. نسبت بدهی به دارایی = کل دارایی ها/ کل بدهی
  2. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
  3. نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
  4. نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
  5. نسبت دارایی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام / کل دارایی ها

نسبت بدهی به کل موجودی حساب یا همان دارایی

شاید شناخته شده ترین نسبت اهرم مالی، نسبت بدهی به موجودی حساب باشد. این نسبت که به صورت Debt-to-Equity (D/E) نشان داده می شود، از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:

فرمول 1

برای مثال بدهی بلندمدت United Parcel Service برای سه ماهه منتهی به دسامبر 2019، 21.8 میلیارد دلار بوده است. مجموع حقوق صاحبان سهام United Parcel Service برای پایان دسامبر 2019 3.3 میلیارد دلار بود. برای این شرکت، نسبت بدهی، 8.62 بوده است. نسبت بدهی بالا به طورکلی نشان می دهد که یک شرکت در تأمین مالی رشد خود با مشکل روبه رو شده است و اگر با همین روند ادامه دهند، احتمال ورشکستگی شرکت افزایش خواهد یافت.

به طور معمول، نسبت D/E بیشتر از 2.0 نشان دهنده سرمایه گذاری پر ریسکی است؛ با این حال این معیار می تواند با توجه به صنعت متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است برای درک بهتر داده ها، نسبت های اهرمی یک شرکت را با عملکرد گذشته و با شرکت هایی که در همان صنعت فعالیت می کنند، مقایسه کنید.

نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام

این نسبت اهرمی مشابه با نسبت بدهی است، با این تفاوت که میزان بدهی با میزان دارایی شرکت در صورت، جایگزین می شود:

فرمول 2

برای مثال فرض کنید میسی (NYSE: M) دارایی هایی به ارزش 19.85 میلیارد دلار دارد و حقوق صاحبان سهام آن 4.32 میلیارد دلار است؛ در این صورت ضریب برابری یا نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام برای این شرکت 4.59 خواهد بود. نسبت 4.59 شرکت به این معناست که دارایی ها عمدتاً با بدهی تأمین می شوند تا سهام.

اگرچه بدهی به طور خاص در فرمول ذکر نشده است، با توجه به اینکه کل دارایی ها شامل بدهی نیز بوده، میزان بدهی درنتیجه نهایی تأثیرگذار است.  به یاد داشته باشید که: کل دارایی = کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام.

نسبت بدهی به سرمایه

شاخصی که میزان بدهی را در ساختار سرمایه یک شرکت اندازه گیری می کند، نسبت بدهی به سرمایه است که اهرم مالی شرکت را اندازه گیری می کند و به صورت زیر محاسبه می شود:

فرمول 3

SD = بدهی کوتاه مدت

LD = بدهی بلندمدت

SE = حقوق صاحبان سهام

درجه اهرم مالی

درجه اهرم مالی (DFL) نسبتی است که حساسیت سود هر سهم یک شرکت (EPS) را در مقایسه با نوسانات درآمد عملیاتی آن و در نتیجه تغییرات در ساختار سرمایه آن، اندازه گیری می کند. این نسبت درصد تغییر در EPS را برای یک واحد تغییر در سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه گیری می کند و به صورت زیر نمایش داده می شود:

4

این نسبت نشان می دهد که هرچه میزان اهرم مالی بیشتر باشد، سود نوسان بیشتری خواهد داشت. از آنجا که بهره معمولاً یک هزینه ثابت است، اهرم بازده و EPS را بزرگ می کند. زمانی که درآمد عملیاتی افزایش می یابد این خوب است، اما زمانی که درآمد عملیاتی با مشکل روبه رو نشود، این نسبت می تواند دردسرساز باشد.

مثال اول از نحوه محاسبه نسبت های اهرمی

کسب و کاری را با اطلاعات مالی زیر تصور کنید:

  1. 50 میلیون دلار دارایی
  2. 20 میلیون دلار بدهی
  3. 25 میلیون دلار از حقوق صاحبان سهام
  4. 5 میلیون دلار EBITDA سالانه
  5. 2 میلیون دلار هزینه استهلاک سالانه

با استفاده از این اطلاعات، نسبت های اهرمی به شکل زیر محاسبه می شوند:

  1. بدهی/ دارایی = 20 دلار / 50 دلار = 0.40 برابر
  2. بدهی/ حقوق صاحبان سهام = 20 دلار / 25 دلار = 0.80x
  3. بدهی/سرمایه = 20 دلار / (20 دلار + 25 دلار) = 0.44x
  4. بدهی/ 20EBITDA = دلار / 5 دلار = 4.00 برابر
  5. دارایی / حقوق صاحبان سهام = 50 دلار / 25 دلار = 2.00x

مثال دوم از نحوه محاسبه نسبت های اهرمی

اگر یک کسب و کار دارای دارایی کل به ارزش 100 میلیون دلار، بدهی کل 45 میلیون دلار و حقوق صاحبان سهام 55 میلیون دلار باشد، آنگاه مقدار متناسب پول قرض گرفته شده در برابر کل دارایی ها 0.45 یا کمتر از نیمی از کل منابع آن است. با مقایسه بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت این شرکت 0.82 است، به این معنی که حقوق صاحبان سهام بیشتر دارایی های شرکت را تشکیل می دهد.

شاخص leverage Ratio چه کاربرد و اهمیتی دارد؟

نسبت های اهرمی نشان دهنده میزان استفاده یک کسب و کار از پول قرض شده است. همچنین توانایی پرداخت بدهی و ساختار سرمایه شرکت را ارزیابی می کند. داشتن اهرم بالا در ساختار سرمایه یک شرکت می تواند مخاطره آمیز باشد، اما مزایایی نیز دارد. استفاده از اهرم در مواقعی که شرکت در حال کسب سود است، سودمند است؛ زیرا موجب تقویت میزان سود می شود.

از سوی دیگر، یک شرکت با اهرم بالا درصورت کاهش سودآوری با مشکل مواجه خواهد شد و ممکن است در معرض خطر بالاتری از نکول نسبت به یک شرکت بدون اهرم یا اهرم کمتری در شرایط مشابه باشد. درنهایت، تجزیه و تحلیل سطح بدهی موجود، عامل مهمی است که اعتباردهندگان زمانی که یک شرکت مایل به درخواست برای استقراض بیشتر است، در نظر می گیرند؛ بنابراین می توان گفت اگرچه اهرم میزان ریسک را بالا می برد، اما اگر همه چیز در شرکت خوب پیش برود، برای شرکت و سهام داران خوب خواهد بود.

خطرات اهرم عملیاتی بالا و اهرم مالی بالا چیست؟

اگر اهرم بتواند سود را چند برابر کند، می تواند ریسک را نیز چند برابر کند. داشتن هر دو نسبت اهرم مالی و عملیاتی بالا می تواند برای یک کسب و کار بسیار خطرناک باشد. نسبت اهرم عملیاتی بالا نشان می دهد که یک شرکت فروش کمی دارد، اما هزینه ها یا حاشیه های بالایی دارد که باید پوشش داده شود. این شرایط ممکن است منجر به درآمد کمتر یا ناکافی بودن درآمد عملیاتی برای پوشش سایر هزینه ها شود و درنهایت منجر به درآمد منفی برای شرکت شود.

از سوی دیگر، نسبت های اهرم مالی بالا زمانی رخ می دهند که بازده سرمایه گذاری (ROI) از سود پرداختی وام ها بیشتر نشود. این امر به میزان قابل توجهی سود و بهره هر سهم شرکت را کاهش می دهد. اگر دو شرکت با هم مقایسه شوند (از نظر صنعت، اندازه و سن)، اما یکی از آن ها نسبت های اهرمی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد، شرکت با اهرم کمتر می تواند سرمایه گذاری مطمئن تری در نظر گرفته شود. اگر هر دو شرکت برای دستیابی به درآمد بیشتر تلاش کنند، شرکتی که دارای اهرم کمتری است، با احتمال کمتری ورشکسته می شود.

شاخص leverage Ratio خوب چقدر است؟

آنچه به عنوان نسبت اهرمی «خوب» یا کمتر از متوسط در نظر گرفته می شود، به طور قابل توجهی در هر صنعت متفاوت است؛ زیرا انواع خاصی از شرکت ها طبیعتاً بیش از دیگران به وام متکی هستند تا سرمایه لازم عملیاتی شرکت را تأمین کنند. برای مثال، متوسط نسبت D/E در صنعت خودرو تا ژانویه 2022 حدود 0.2 بود؛ درحالی که میانگین برای بانک های مرکزی 1.7 بوده است.

اهرم چگونه ایجاد می شود؟

اهرم از طریق موقعیت های مختلف ایجاد می شود:

  1. یک شرکت برای خرید دارایی های خاص قرض می گیرد. این قرض به عنوان «وام با پشتوانه دارایی» شناخته می شود و در املاک و مستغلات و خرید دارایی های ثابت مانند دارایی، ماشین آلات و تجهیزات (PP&E) بسیار رایج است. مقدار اعتبار یا وامی که به این شرکت تعلق می گیرد، به اعتبار کلی کسب و کار بستگی دارد.
  2. هنگامی که یک شرکت برای تأمین هزینه های موردنیاز یک خرید وام می گیرد.
  3. هنگامی که یک شرکت سهام خصوصی (شرکت دیگر) تملک اهرمی (LBO) انجام می دهد (زمانی که شرکت سهام عمده یا دارایی یک شرکت دیگر را از طریق وام، تصاحب می کند).
  4. وقتی شرکتی با آپشن ها، قراردادهای آتی، حاشیه سود یا سایر ابزارهای مالی سر و کار دارد.
  5. سرمایه گذاران سهامی که تصمیم می گیرند برای استفاده از سبد سرمایه گذاری خود پول قرض کنند.
  6. زمانی که شخصی خانه ای خریداری می کند و تصمیم می گیرد برای پوشش بخشی از هزینه ها از یک مؤسسه مالی وام بگیرد. اگر ملک با ارزش بالاتر فروخته شود، سود خوبی به فرد تعلق می گیرد.

نتیجه گیری

برای سرمایه گذاری در هریک از بازارهای مالی، می توان از شاخص های مختلف و نتایج هریک برای تصمیم گیری بهتر استفاده کرد. شاخص leverage Ratio از جمله شاخص هایی است که در صنعت های مختلف نشان دهنده میزان ریسک سرمایه گذاری است و تا حد احتمال ورشکستگی شرکت را در سال های آتی مشخص می کند. نسبت های اهرمی در حالت کلی در سه دسته عملیاتی، مالی و ترکیبی قرار می گیرند. هرچه که این مقدارها بالاتر باشند، احتمال ورشکستگی و خطر از دست رفتن دارایی بیشتر خواهد بود.