نرخ بازگشت سرمایه که با Return on Investment یا بهطور مخفف با ROI شناخته میشود، یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک واحد تجاری را نشان میدهد. این مفهوم در بازارهای مالی و تدوین استراتژیهای تبلیغات کاربرد دارد.
نرخ بازگشت سرمایه (Return On Investment)
شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداختشده باشد. البته سود بهدستآمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برند سازی شود، ولی بهصورت کلی منظور از محاسبه آن، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است.
در شرایطی که منابع موجود ما، محدود است، بهتر است در جستجوی بهترین سرمایه گذاری با نرخ بازگشت سرمایه مطلوب باشیم.
فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
بازگشت سرمایه (ROI) به بیان ساده، سود حاصل از سرمایه گذاری نسبت به کل هزینه پرداختی است. بر این اساس میتوانیم خیلی ساده فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه را بهصورت زیر به دست آوریم:
برای اینکه بتوانید نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را بر اساس درصد حساب کنید، میتوانید نتیجه بالا را در ۱۰۰ ضرب کنید.
به زبان سادهتر، نرخ بازگشت سرمایه یعنی نسبت سود بهدستآمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است؛ بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایه گذاری انجامشده، خروجی بهتری بگیریم و از روشهای مقرونبهصرفه ولی با بازده بالاتر، استفاده کنیم، میتوانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوار باشیم. درواقع باید بررسی کنیم هزینهها صرف چه چیزی شده است و آیا عملکرد ما خوب بوده یا خیر.
سرمایهگذاران، نهتنها برای ارزیابیِ چگونگی عملکردِ سرمایه گذاریشان، بلکه برای مقایسه عملکرد سرمایه گذاریهای مختلف در انواع و اندازههای متفاوت هم از این نسبت استفاده میکنند.
برای مثال، سرمایه گذاری در بورس، میتواند با سرمایه گذاری در زمینه تجهیزات مقایسه شود. نوع سرمایه گذاری مهم نیست؛ زیرا محاسبه نرخ بازگشت سرمایه فقط به هزینهها و سود مرتبط با این سرمایه گذاری توجه میکند.
محاسبه این نرخ بازگشت سرمایه یکی از رایجترین نسبتهای موردتوجه در بحث سرمایه گذاری است، زیرا بسیار ساده و تطبیقپذیر است. مدیران میتوانند از این نسبت برای مقایسه نرخهای عملکرد در خرید تجهیزات سرمایهای (تجهیزاتی که گران هستند و برای خریدشان سرمایه زیادی لازم است) استفاده کنند، درحالیکه سرمایهگذاران میتوانند محاسبه کنند کدامیک از سهام خریداریشده، عملکرد بهتری داشتهاند.
به این روش، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه میتواند بسیار تطبیقپذیر باشد، اما بسته به اینکه کاربر چه چیزی را میخواهد ارزیابی کند یا نشان دهد، ممکن است گمراهکننده هم بشود. باید بدانید که هیچ معادله استانداردِ واحدی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد. در عوض، به این ایده اولیه توجه میکنیم که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک درستِ این نسبت، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینههایی در این معادله استفاده میشوند.
مثالی از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
یک سرمایهگذار را در نظر بگیریم. فرد الف سهامی پر ریسک را خریداری کرده است.
او سال گذشته ۵۰۰ سهم، هرکدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان را خریداری کرد. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار ۳۵۰۰ تومان است. او سهامش را میفروشد.
ROI وی ۲٫۵ یا ۲۵۰ درصد است؛ یعنی به ازای هر ۱۰۰۰ تومانی که سرمایه گذاری کرده، ۲۵۰۰ تومان سود به دست آورده است.
حالا میتوانیم این سرمایه گذاری با سرمایه گذاری دیگری مقایسه کنیم. فرض کنیم وی ۱۰۰ سهم، هرکدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان خرید و هر سهم را ۱۲۵۰ تومان فروخت.
در این خرید، نرخ بازگشت سرمایه او تنها ۲۵ درصد یا ۰٫۲۵ بود. البته این هم بازگشت سرمایه خوبی است، اما به نسبت سرمایه گذاری قبلی، نرخ پایینتری دارد.
تجزیه و تحلیل
بهطورکلی هر نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را میتوان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه سرمایه گذاری بهعلاوه مقداری سود، بازگشته است. منفی شدن آن یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هرقدر بالاتر باشد، بهتر است.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، فوقالعاده متنوع است و میتواند برای سرمایه گذاریهای مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابیِ بازگشت سرمایههایی که سرمایه گذاری کردهاند استفاده میکنند. سرمایهگذاران میتوانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم میتوانند برای ارزیابی نرخ بازگشت داراییهایی همچون خانه از آن بهره ببرند.
نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمیگیرد. البته برای خریدوفروش ساده سهام این حقیقت آنقدرها اهمیت پیدا نمیکند، اما برای محاسبه دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هرسال به ارزش آن افزوده میشود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتیهای این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه میکنیم، معمولاً مقدار آن تغییر میکند.
ROI چه کاربردی دارد؟
یکی از اصلیترین کاربردهای ROI زمانی است که شما میخواهید ببینید در ازای سرمایه گذاری انجامشده چه خروجیای گرفتهاید و سود بهدستآمده چقدر بوده است. بهعنوانمثال نرخ بازگشت ۶۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و نشان میدهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیبتان شده است.
یکی دیگر از کاربردهای آن مربوط به زمانی است که میخواهید محصول جدیدی را روانه بازار کنید؛ بنابراین میخواهید بسنجید محصول جدید تا چه اندازه برایتان سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول میتوانید به کمک ROI میزان سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه این نسبت، در برخی از بازارها وجود نداشته باشد، میتوانید با شبیهسازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت سرمایه را بهصورت تقریبی بهدستآمده آورید.
مزایا و معایب ROI
تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد بهویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی مربوط است و پیچیدگیهای خاصی دارد کار سادهای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی میتواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. این نرخ نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.
اگر بخواهیم مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه را بیان کنیم، میتوانیم به مهمترین موارد زیر اشاره داشته باشیم:
- سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایه گذاری انجامشده
- ارزیابی عملکرد تیم موردنظر در بهینهسازی هزینهها و صرفهجویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
- بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامههای تجاری برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلندمدت
- ارائه محصولات جدید متناسب باسیاستهای درآمدی و سودآوری کسبوکار
اما در مورد مهمترین معایب ROI میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اشتباه محاسباتی در ROI میتواند باعث گمراهی مدیران در سرمایه گذاری شود
- مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپینها و مشتریها
- مشکل در تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روشهای تبلیغاتی
- عدم توجه به ارزش زمانی پول است که باعث میشود نتیجه دقیق نباشد
بهبود نرخ بازگشت سرمایه
برای بهبود نرخ بازگشت سرمایه راههای مختلفی وجود دارد. افزایش سود، کاهش مخارج، بهبود راندمان و کارایی و افزایش آگاهی از برند میتوانند مصداقهای مختلفی از بهبود نرخ بازگشت سرمایه باشند.
اولین قدم برای بهبود ROI مشخص کردن تعریف دقیق و واضحی از بازگشت سرمایه «موردنظر شما است. تعداد فروش بیشتر، افزایش سود به ازای هر فروش، سودهای کلانتر، کاهش قیمت سربهسر، کاهش هزینههای تولید، داشتن رضایت مشتری و برندینگ مثالهای خوبی از تعریف اهداف و بازگشت سرمایه هستند. برای نمونه بهجای تعریف» افزایش فروش «بهعنوان هدف»، افزایش فروش در بازه زمانی مشخص، در یک منطقه خاص، از یک کانال توزیع بخصوص را بهعنوان هدف در نظر بگیرید. در حوزه بازارهای مالی نیز میتوانید انتخابهای خود برای سرمایه گذاری را هوشمندانهتر انتخاب کنید تا نرخ بالاتری کسب کنید.
سختی های اندازه گیری دقیق
البته، اندازهگیری آن هم پیچیدگیهای خودش را دارد که باعث میشود هیچوقت نتوانیم دقیقاً ROI بازاریابی خود را مشخص کنیم. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد:
وقتی یک مشتری از طریق تبلیغ شما جذب میشود، ممکن است خدمات شما را به دوست خود معرفی کند (که یعنی بازاریابی دهانبهدهان)؛ اما لحاظ کردن سود حاصل از این مشتری در نرخ بازگشت سرمایه، کار را کمی دشوار میکند.
جمع بندی
نرخ بازگشت سرمایه به ما میگوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کردهایم و عملکرد ما در بهینهسازی هزینهها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده است.
البته این نرخ صرفاً در کمپینهای تبلیغاتی آنلاین کاربرد ندارد و گستره به کارگیری آن در کسبوکارهای مختلف بسیار وسیع است. ولی بهطورکلی هرچه این مقدار بیشتر باشد، قطعاً سود بیشتری نصیبتان خواهد شد.
بهطورکلی هر نرخ مثبتی را میتوان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه سرمایه گذاری بهعلاوه مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه منفی یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هرقدر بالاتر باشد، بهتر است.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه فوقالعاده متنوع است و میتواند برای سرمایه گذاریهای مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابی بازگشت سرمایههایی که سرمایه گذاری کردهاند استفاده میکنند. سرمایهگذاران میتوانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم میتوانند برای ارزیابی نرخ بازگشت داراییهایی همچون خانه از آن بهره ببرند.
نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمیگیرد.













