۷ استارتاپ موفق دنیا از کجا شروع کردند؟
شاید باور نکنید یا ندانید که برخی از معروفترین استارتاپهای دنیا در ابتدای کار چندان هم موفق نبودهاند. درحقیقت برخی از آنها در آغاز راه برای رسیدن به هدفی غیر از زمینه کاری که اکنون به آن مشغول هستند، فعالیت داشتند، اما در حال حاضر در بازار و زمینهای دیگر فعالیت دارند. اگر به دنیای کارآفرینی و استارتاپها علاقه دارید، در این مقاله با ما همراه باشید تا با چند استارتاپ موفق دنیا و تاریخچه آنها آشنا شوید.
1. ایر بی ان بی (AirBnB)
داستان این استارتاپ درباره سه جوانی است که از کسبوکاری مختصر و بسیار محدود به موفقیتی شگفتانگیز دست یافتند. آنها کار خود را با اجارهدادن اتاقشان آغاز کردند و توانستند با طیکردن مسیر موفقیت به شرکتی با سرمایهای ۱۰ هزار میلیارد دلاری برسند. در سال ۲۰۰۷، دو طراح به نامهای برایان چسکی (Brian Chesky) و جو جبیا (Joe Gebbia) توان مالی برای پرداخت کرایه آپارتمانشان در سانفرانسیسکو را نداشتند. در همان سالها، قرار بود کنفرانسی درباره طراحی در آن شهر برگزار شود؛ به همین دلیل هتلهای شهر پر از جمعیت شده بود؛ به همین دلیل جرقهای برای راهاندازی کسبوکاری ساده و دستیابی به پولی اندک در ذهن این دو جوان طراح شکل گرفت. آنها تصمیم گرفتند در اتاق نشیمن خود جایی برای خواب به مسافران بیمکان اجاره بدهند و خودشان هم برای آنها آشپزی کنند. درواقع مسافرانی که برای شرکت در کنفرانس آمده و جایی در هتلها پیدا نکرده بودند، میتوانستند در مدت اقامتشان در منزل برایان و جو بمانند.
آنها بلاگی راهاندازی کردند و با تبلیغ ایدههای خود توانستند نظر سه نفر را جلب کنند و به درآمدی ۸۰ دلاری برسند. پس از موفقیت این ایده، دو طراح وارد همکاری با متخصص رایانهای به نام نیتن بلاکارچیک (Nathan Blecharczyk) شدند تا او برایشان سایتی طراحی کند و امکان تبلیغ اقامتگاهشان فراهم شود. بهتدریج این ایده در تمام دنیا تسری یافت. اکنون پایگاه ایربیانبی، پلتفرم معروفی است که مسافران با مراجعه به آن امکان یافتن مکانی برای اقامت در محل سفرشان را پیدا میکنند. این کسبوکار در حال حاضر ارزش بسیاری دارد و رفاه زیادی را برای آدمها در سراسر دنیا فراهم کرده است.
2. اینستاگرام (Instagram)
اینستاگرام از همان ابتدا سودای این را نداشت که به یکی از مهمترین شبکههای اجتماعی تبدیل دنیا تبدیل شود و خبری از یک استارتاپ موفق و معروف نبود. کوین سیستروم (Kevin Systrom) یکی از فارغالتحصیلان دانشگاه استنفورد بود که در شرکت گوگل کار میکرد و آخر هفتهها را برای کارکردن روی اپلیکیشنی میگذراند که امروز اینستاگرام محبوب کنونی است. از سوی دیگر پیوستن مایک کریگر (Mike Krieger) به این پروژه سبب شد که این شبکه بهتدریج در مسیر رشد قرار بگیرد و به شکل و شمایل امروزیاش برسد. در آغاز خبری از امکانات فعلی اینستاگرام در آن نبود. ضمن اینکه در حد پروژهای تفننی و دانشگاهی روی آن کار شده بود. شاید جالب باشد بدانید که بخشی از ایده آن از سوی کریگر مطرح شده بود که میخواست برنامهای برای پایاننامهاش ایجاد کند. برنامهای که بهکمک آن، افسردگی فصلی مردمان نقاط سرد و بیخورشید بخشی از زمین رفع میشده است، اما چطور؟ بهکمک عکسهایی که آدمها از نقاط دیگر زمین برایشان به اشتراک میگذاشتهاند؛ عکسهایی از خورشید و گرما.
3. پینترست (Pinterest)
والدین بن سیلبرمن (Ben Silbermann) پزشک بود و به همین دلیل به نظر میرسید او هم باید در مسیر حرفهای مشابهی حرکت کند، اما Silbermann بهزودی فهمید که دلش نمیخواهد وارد حرفه پزشکی شود؛ پس مسیر کاریاش را به سمت دنیای فناوری و کارکردن برای گوگل تغییر داد. در سال ۲۰۰۹ او و یکی از همدانشگاهیهایش، پل اسکیرا (Paul Sciarra) سایتی طراحی کردند که کاربران میتوانستند در آن، کلکسیونهای موردعلاقه خود را در قالب تصویر با دیگران به اشتراک بگذارند. جالب این بود که پل با تعدادی از کاربران اولیه سایت بهطور حضوری هم دیدار داشت و تلاش میکرد به درک بهتری از نگاه کاربران به ایدهشان برسد. حالا پینترست از غولهای دنیای اینترنت است و کاربران بسیار، تصاویر متعدد و پلی ارتباطی میان افراد ایجاد کرده است.
4. لینکدین (Linkedin)
در اواخر سال ۲۰۰۲ رید هافمن (Reid Hoffman) تیمی از همکاران سابق خود در شرکتهای سوشالنت و پیپال را گرد هم آورد تا روی ایده تازهای کار کنند. در حوالی ماه مه سال ۲۰۰۳، نتیجه همکاری مجدد این افراد به شکلگیری لینکدین انجامید. ایده جذاب و درخشانی بود، اما در روزهای آغازین تعداد کسانی که آن را میشناختند و در سایت ثبتنام میکردند، بسیار محدود بود؛ برای مثال در برخی روزها، تنها ۲۰ نفر به این شبکه حرفهای میپیوستند و با ترتیبدادن پروفایلی درباره وضعیت شغلی و تحصیلیشان سعی داشتند با افراد دیگر مرتبط شوند، اما حالا این استارتاپ یکی از موفقترین شبکههای اجتماعی حرفهای و تخصصی است که بستر ارتباط افراد گوناگون با تخصصهای مختلف را بهخوبی فراهم کرده است.
5. اوبر (Uber)
پس از برگزاری کنفرانسی در شهر پاریس، تراویس کالانیک (Travis Kalanick) و گرت کمپ (Garrett Camp) با هم آشنا شده بودند و از بدیهای روزگار با هم درد دل میکردند. یکی از زمینههای گلایه این دو از زمین و زمان، پیداکردن تاکسی بود. این گفتوگوی دوستانه درباره دشواری یافتن تاکسی مناسب در زمان و مکان درست سبب شکلگیری یکی از بهترین ایدههای دنیای کارآفرینی شد. اوبر نتیجه طوفان فکری غیررسمی این دو فرد بود و توانست در قاموس یک استارتاپ موفق شروع به فعالیت کند. باید توجه داشت که استارتاپ موفق اوبر همان نمونه اصیل و خارجی تاکسیهای اینترنتی است که مثالهای وطنیاش را نیز در کشور خودمان داریم.
6. فیسبوک (Facebook)
مارک زاکربرگ معروف که امروز از مشهورترین و ثروتمندترین مردان دنیاست، در ایام جوانی کاری مؤثر را انجام داد. او در دوران دانشجویی شبکهای اجتماعی طراحی کرد که تنها مخصوص دانشجویان دانشگاه محل تحصیلش بود. شهرت این شبکه سبب شهرت مارک زاکربرگ شد که در میان دانشجویان چندان معروف نبود. جالب اینجاست که شهرت شبکه او به دانشگاههای دیگر هم رسید و بهتدریج سرمایهگذاران بزرگ را برای توسعهاش جذب کرد. ادامه ماجرا را هم که دیگر حتماً میدانید؛ شبکه اجتماعی فیسبوک از محبوبترین و برترین شبکههای دنیاست که شهرت و کارکردش در طول زمان باورنکردنی بوده است.
7. واتس اپ (WhatsApp)
این اپلیکیشن با تمام لطیفهها و نقدهایی که دربارهاش وجود دارد، از مهمترین استارتاپهای دنیاست. اگر بنا باشد از یک استارتاپ موفق نام ببرید، حتماً باید از این شبکه هم یاد کنید. سازندگان واتساپ جان کوم (Jan Koum) و برایان آکتون (Brian Acton) هستند. این دو همکار در شرکت یاهو مشغول به کار بودند و هیچ علاقهای به تبلیغات پرشمار در صفحات یاهو نداشتند. پس آنها ایده راهاندازی شبکهای اجتماعی را داشتند که هیچگونه تبلیغی در آن وجود نداشت. پس از تلاشهای فراوان، این دو در سال ۲۰۰۹ واتساپ را معرفی کردند. آنها شبکه و بستری بدون تبلیغ در اختیار کاربران گذاشتهاند که امکان برقراری مکالمات مکتوب، تصویری و صوتی ایمن را فراهم میکند.
سخن پایانی
ایده هر استارتاپ موفق از ابتدا شبیه خروجی آن نیست. همانطور که بیان شد، بسیاری از نمونههای موفق فعلی دنیا با ایدههایی ساده و براساس جرقههایی آنی در ذهن افرادی خلاق شکل گرفتهاند. از نظر شما جذابترین داستان متعلق به کدام استارتاپ بود؟





























