داستان برند گوگل (Google)

داستان برند گوگل یکی از ماجراهای جالب در دنیای کسب و کار است. ماجرایی که ما را به یک سفر مجازی درون تاریخچه «Google» می برد و پشت صحنه موفقیت ها یا شکست های این برند را نشان می دهد. اگر می خواهید با روایتی متفاوت از داستان برند گوگل آشنا شوید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

فهرست []

    وقتی یک پروژه دانشگاهی، زیادی خوب می شود!

    گوگل در ابتدا یک فکر بود. یک پروژه دانشگاهی که قرار بود برای دو دانشجویی که روی آن کار می کردند، نمره خوبی را به ارمغان بیاورد، اما هر چقدر این پروژه پیشرفت کرد، مشخص شد می تواند بهتر از این ها باشد و به دنیای وب، خدمت بزرگی کند؛ به همین دلیل آن ها پروژه خود را در سال 1997 با دامنه «google.com» به راه انداختند و آن را به یک شرکت واقعی تبدیل کردند.

    ماجرا از این قرار بود که دو دانشجوی دکتری در دانشگاه «استنفورد» کالیفرنیا به نام های «لری پیج» (Larry Page) و «سرگی برین» (Sergey Brin) بعد از آنکه در یک گردهمایی با هم آشنا شدند، تصمیم گرفتند پروژه دانشگاهی خود را به صورت مشترک انجام دهند.

    چرا گوگل متفاوت بود؟

    این پروژه یک موتور جست وجو بود. برخلاف نمونه های موجود که سایت ها را براساس «تعداد مرتبه های به کارگیری کلمه کلیدی» طبقه بندی می کردند، به سایت ها براساس «تعداد لینک هایی که در آن ها وجود داشتند و ارزشمندی آن لینک ها» رتبه می داد.

    به این ترتیب، بسیاری از سایت ها که لینک های ارزشمندی نداشتند یا تعداد لینک ها در آن ها بسیار کم بود، به صفحه های پایین تر گوگل تبعید می شدند؛ البته آن ها خیلی زود متوجه شدند تنها «تعداد لینک» نمی تواند فاکتور خوبی برای ارزشمندی یک وب سایت باشد.

    نفر سوم و غیر رسمی پشت ماجرای گوگل!

    در میان بنیان گذاران گوگل، نام فرد سومی هم دیده می شود؛ «اسکات حسن» (Scott Hassan) که تمام کدهای اولیه گوگل را نوشت، اما پیش از اینکه شرکت «google» تأسیس شود، با امید به فعالیت در صنعت «رباتیک» از پروژه بیرون رفت و البته او بعدها مقدار قابل توجهی از سهام «google» را خریداری کرد.

    اسکات، تنها فرد پشت پرده گوگل نبود. لری و سرگی از چند نفر دیگر از جمله «آلن استرمبرگ» (Alan Steremberg) هم به عنوان افراد مؤثر در توسعه برند گوگل نام بردند.

    گوگل از اول گوگل نبود!

    آشنایی با ماجرای نام گذاری برند گوگل خالی از لطف نیست. نام این برند در ابتدا هیچ ارتباطی با «Google» نداشت. لری و سرگی نام موتور جست وجوی خود را «BackRub» گذاشتند؛ چون از بک لینک ها برای رتبه بندی سایت ها استفاده می کردند.

    بعد تصمیم گرفتند کمی هوشمندانه تر و آینده نگرتر فکر کنند و نامی را برای آن در نظر بگیرند که بتواند حجم انبوه داده ها را به نمایش بگذارد. انتخاب آن ها «Google» بوده که نشان دهنده «10100» ترکیبی از کدهای عددی و نمادی برای انبوه داده ها بود

    ورود بانوی تاجر به ماجرای گوگل

    بعد از آنکه شرکت گوگل ثبت شد، باید دفتری برای خودش پیدا می کرد، اما پولی که در جیب بنیان گذاران وجود داشت، آن قدر زیاد نبود تا آن ها دفتری شیک را تأسیس کنند. در این زمان دوست مشترکشان «سوزان وژکیکی» (Susan Wojcicki) گاراژ پدر و مادرش را در اختیار آن ها گذاشت. البته نقش سوزان تنها به همین جا محدود نمی شد:

    • او اولین «مدیر بازاریابی» گوگل شد.
    • برنامه های بازاریابی ویروسی این برند را راه اندازی کرد.
    • از یک طراح به نام «روث کدار» (Ruth Kedar) برای طراحی لوگوی گوگل کمک گرفت.
    • اولین Google Doodles یعنی مجموعه ای از «NFT» ها که تغییری ویژه و موقت را به بهانه مناسبت ها و موقعیت های مختلف روی شیوه نمایش برند ایجاد می کنند، رهبری کرد. «مرد چوبی» اولین «Doodles» گوگل بود.

    طرح مرد چوبی، اولین گوگل دودلز

    • سوزان با همکاری (Huican Zhu) بخش «جست وجوی تصویر» را توسعه داد.
    • او اولین «مدیر محصول» یکی از محصولات اصلی گوگل به نام «Google AdSense» شد.
    • وژکیکی، معاون ارشد تبلیغات و بازرگانی «google» شد.
    • سوزان ناظر محصولات تحلیلی مانند «Google Analytics»، «DoubleClick»، «AdSense» و «AdWords» بود.
    • او خرید استارت آپ «یوتیوب» و ترکیب آن با سرویس «Google Video» را پیشنهاد کرد که به یکی از دستاوردهای بزرگ گوگل تبدیل شد. بعد از مدتی، سوزان به عنوان مدیرعامل یوتیوب به فعالیت خود ادامه داد.

    مؤسسان گوگل در جست و جوی سرمایه گذار!

    اولین سرمایه گوگل که به «Andy Bechtolsheim» تعلق داشت، فقط 100 هزار دلار بود. لری و سرگی به دنبال فردی بودند تا بتواند به شکلی واقعی تر روی گوگل سرمایه گذاری کند. اولین گزینه آن ها «دیوید چریتون» (David Cheriton) بود؛ چون مدتی قبل، شرکتی را که خودش یکی از بنیان گذار آن بود، به قیمت خوبی فروخته بود.

     دیوید یک جلسه را با سرمایه گذاری به نام «اندی بکتولشایم» (Andy Bechtolsheim) ترتیب داد. او تنها یک ساعت به این دو دانشجو فرصت داد تا ایده خودشان را بیان کنند و نمونه اولیه این موتور جست وجو را نشان دهند. اندی بعد از دیدن نمونه اولیه از آن خوشش آمد و همان جا چک سرمایه گذاری خود را کشید. مدتی بعد دیوید نیز 250 هزار دلار روی این برند سرمایه گذاری کرد.

    دو سرمایه گذار مهم بعدی در گوگل «جف بزوس» و «رام شریرام» بودند که در قالب «سرمایه گذاران فرشته» گوگل را تأمین مالی کردند. این سرمایه ها در کنار هم به همراه سرمایه های کوچکی که از طریق دوستان و خانواده سرگی و لری به آن ها داده شده بود، زمینه ای شدند تا آن ها اولین دفتر رسمی خود را راه اندازی کنند و از گاراژ خانواده سوزان بیرون بیایند.

    گوگل با تبلیغات، گوگل بی تبلیغات

    لری و سرگی در ابتدای راه «google» با هم قرار گذاشته بودند که موتور جست وجوی خودشان را با تبلیغات درگیر نکنند و به فکر کیفیت کارشان باشند، اما کمی بعد نظرشان عوض شد و با ارائه تبلیغات متنی موافقت کردند. از آن به بعد، بساط داغ تبلیغات در این موتور جست وجو به راه افتاد.

    ماجرای آلفابت چیست؟

     

    برند گوگل در طول سال ها، شرکت های گوناگونی را با اهداف متفاوت خریداری کرد و در سال 2015 به این نتیجه رسید که باید یک سازمان دهی مجدد در شرکت های تابعه به وجود بیاورد؛ به همین دلیل، یک شرکت مادر چندملیتی به نام «Alphabet Inc» را راه اندازی کرد که گوگل، بزرگ ترین شرکت تابعه آن بود. بعد از این ماجرا سرگی به عنوان مدیرعامل آلفابت، فعالیت خود را آغاز کرد.

    نکته هایی جالب درباره برند گوگل

    • اولین بار در سال 2002 و در سریالی به نام «Buffy the Vampire Slayer» نام گوگل در تلویزیون گفته شد.
    • گوگل از مرز یک موتور جست وجو گذشته و اکنون اصطلاحاتی مانند «فلان چیز را گوگل کن!» به یکی از چیزهای معمولی در زندگی مردم تبدیل شده است. به زبان ساده، گوگل در لغت نامه ها و فعل ها هم نفوذ کرده است.
    • سادگی صفحه سرچ «google» در ابتدا به این دلیل بود که بنیان گذاران گوگل نمی توانستند با استفاده از زبان «HTML» صفحه پیچیده ای را برنامه نویسی کنند؛ به همین دلیل، با هر زحمتی که بود گوگل را با یک «باکس»، چند «لینک» و «دو دکمه اصلی» بالا آوردند؛ البته بعدها با وجود اینکه می توانستند این صفحه را پیچیده تر کنند، به دلیل مزیت هایی که این سادگی برایشان داشت، همچنان آن را ساده نگه داشتند. با وجود این کاربران می توانند از طریق تنظیمات، تغییرات دلخواه خودشان را روی این صفحه به وجود بیاورند.
    • برند گوگل از بزها برای کوتاه کردن علف ها و چمن های محوطه اش استفاده می کند.
    • «google» برندی «علاقه مند به سگ ها» شناخته می شود و حتی در بخشی از سیاست های کلان خود از علاقه اش به سگ ها و حفظ حقوق آن ها گفته است.
    • «اریک اشمیت» اولین مدیرعامل گوگل بود که در سال 2001 وارد این مجموعه شد؛ البته قبل از هر کاری برای آنکه تعهد خودش را به گوگل نشان دهد، 1 میلیون دلار روی این برند سرمایه گذاری کرد!
    • بعد از عرضه عمومی گوگل، لری، سرگی و مدیرعامل آن زمان گوگل یعنی «اریک اشمیت» با هم قرار گذاشتند تا پایان سال 2024 با هم در «Google» کار کنند. البته اریک فقط تا سال 2015 روی قول خودش باقی ماند.
    • شعار اصلی و ابتدایی گوگل «شرور نباش» بود که در سال 2015 بعد از بازنگری به «کار درست را انجام دهید» تغییر کرد.
    • کارمندان گوگل به شش سطح طبقه بندی می شوند. مهندسان در طبقه ششم قرار می گیرند و می توانند 20 درصد از زمان کار خود را به انجام دادن پروژه های شخصی خودشان اختصاص دهند.
    • «google» یکی از طرفداران پابرجای انرژی های تجدیدپذیر است و میلیاردها دلار روی این ماجرا سرمایه گذاری کرده است.

    رد ماندگار کرونا روی برند گوگل

    در دوران اوج اپیدمی کرونا، گوگل تصمیم هایی گرفت که حتی بعد از کاهش این اپیدمی هم اثرات قابل توجهی بر این شرکت داشت؛ برای مثال:

    • سرعت استخدام کارکنان جدید را کاهش داد؛ البته جز در مواردی که پای مشاغل استراتژیک در میان بود.
    • حجم سرمایه گذاری در حوزه های فناوری، رباتیک و… را کاهش داد.
    • سفرهای غیر ضروری تجاری را لغو کرد.
    • بیشتر کارمندان را هم به خانه فرستاد تا از آنجا فعالیت های مربوط به شرکت را انجام دهند.

    جالب اینکه گوگل فهمید بخشی از کارمندانش در خانه خیلی راحت تر می توانند کارهایشان را انجام دهند و بازده بالاتری هم دارند؛ به همین دلیل تصمیم گرفت بخشی از مشاغل را کلاً به خانه منتقل کند!

    ماجرای همکاری گوگل و یاهو چیست؟

     

    همان طور که می دانید، گوگل و «یاهو» رقبای یکدیگر هستند، اما مدتی است یاهو، قراردادی را برای همکاری وسیع با «google» امضا کرده است. به این ترتیب، وقتی کسی در موتور جست وجوی یاهو چیزی را جست وجو می کند، نتیجه جست وجوهای گوگل هم برایش نشان داده می شود.

    در مقابل، یاهو هم تبلیغات گوگل را در نتیجه جست وجوهایش نمایش می دهد. با وجود آنکه هنوز تمام مفاد قرارداد میان گوگل و یاهو منتشر نشده است، هر دو طرف از این همکاری سود زیادی می برند.

    استرالیا و ناسازگاری با گوگل

    دولت استرالیا طی دو حرکت، نارضایتی خود را از انحصار گوگل روی تبلیغات اعلام کرد که با واکنش های مختلفی از سوی «google» روبه رو شد. در اولین اقدام، این دولت قانونی به مجلس خود پیشنهاد کرد که در آن گوگل و «فیسبوک» باید به شرکت های رسانه ای داخل استرالیا پول پرداخت کنند. درمقابل گوگل هم تهدید کرد که دسترسی به خدمات «google» را در استرالیا قطع خواهد کرد.

    مدتی بعد، دوباره استرالیا برنامه هایی را برای محدودکردن تبلیغات گوگل در استرالیا اجرا کرد؛ زیرا به نظرش این برند نباید تمام تبلیغات را در اختیار داشته باشد، بلکه باید چند قدم عقب نشینی کند و فضایی برای شرکت های دیگر هم باقی بگذارد. هنوز مشخص نیست برند گوگل چه پاسخی به این واکنش دولت استرالیا داده است.

    نگاهی به خدمات ارائه شده توسط برند گوگل

    این برند، برنامه ها، نرم افزارها، سخت افزارها و سرویس های مختلفی را ارائه کرده که در ادامه به آن ها اشاره شده است:

    ۱- Gmail

    برای دریافت و ارسال نامه های الکترونیکی

    ۲- Google Earth

    برای تماشای تصاویر ماهواره ای باکیفیت از سراسر جهان

    ۳- Google Calendar

    برای مدیریت زمان و رویدادها

    ۴- Google Maps

    برای کمک به مسیریابی، نقشه برداری، مکان یابی، تصاویر ماهواره ای و…

    ۵- Google Drive

    برای ذخیره سازی ابری فایل ها

    ۶- Google Docs, Sheets and Slides

    برای استفاده آنلاین از محصولات نگارشی، ذخیره سازی، ثبت محتواها و…

    ۷- Google Photos

    برای ذخیره سازی و به اشتراک گذاری عکس ها

    ۸- Google Keep

    برای یادداشت برداری، ثبت افکار و …

    ۹- Google Translate

    برای ترجمه زبان های مختلف به یکدیگر

    ۱۰- YouTube

    برای تماشا و به اشتراک گذاری ویدئوها

    ۱۱- Google My Business

    برای مدیریت اطلاعات عمومی منتشرشده درباره کسب و کارها

    ۱۲- Duo

    برای تعاملات اجتماعی مردم

    ۱۳- Stadia

    سرویس بازی ابری

    ۱۴- Google for Jobs

    برای جست وجوی شغل ها و سایت هایی که در این زمینه وجود دارند.

    ۱۵- سیستم عامل اندروید

    ۱۶- ساعت های هوشمند، تلویزیون هوشمند و انواع دستگاه های هوشمند با قابلیت به کارگیری اینترنت اشیاء

    ۱۷- مرورگر وب Google Chrome

    ۱۸- Chromebook

    ۱۹- Chromecast dongle

    دانگلی که به کاربران امکان می داد محتواهای گوشی خود را روی تلویزیونشان نمایش دهند.

    پروژه های شکست خورده گوگل؛ تلاش هایی که از آن ها استقبال نشد!

    گوگل هم برای خودش شکست هایی دارد. راه هایی که باید می رفت تا می فهمید جواب می دهند یا نه! بیایید نگاهی به چند مورد از آن ها بیندازیم:

    • Google Answers (2002 2006)

    این سرویس با هدف ایجاد مکانی طراحی شده بود که افراد کنجکاو، سؤالات خود را در آن بنویسند و به هرکسی که بتواند پاسخ درست بدهد، جایزه نقدی بدهند. البته این سرویس دوام چندانی نداشت و به بازار شامی برای اسپمرها و… تبدیل شد.

    مدتی بعد «google» سرویس جایگزینی با نام «Google Questions and Answers» را راه اندازی کرد که تنها تا سال 2014 دوام آورد. درنهایت این برند تصمیم گرفت تکنولوژی این سرویس را با موتور جست وجوی خود ترکیب کند و خدمتی مشخص را ارائه دهد.

    • Dodgeball (2005 – 2007)

    یک سرویس اطلاع رسانی متنی بود که به کاربران درباره دوستان یا مکان های جذاب پیرامونشان خبر می داد.

    • Google Lively (2008- 2008)

    این شکست به دلیل موج سواری گوگل روی یک از موضوع های ترند در سال 2008 بود. زمانی که هیاهوی داشتن زندگی مجازی، همه جا را پر کرده بود، گوگل هم تصمیم گرفت با ارائه این سرویس، سهمی از این بازار جدید را به خود اختصاص دهد که البته شکست خورد!

    • Google Ride Finder (2007 2009)

    مدت ها قبل از اینکه «اوبر» خودی نشان دهد، گوگل یک سرویس مشابه داشت؛ به این ترتیب که از موقعیت جغرافیایی کاربران برای یافتن تاکسی ها و پارکینگ ها استفاده می کرد. این سرویس به دلیل اینکه رشد نکرد و امکاناتش محدود ماند، از رده خارج شد.

    • Google Labs (2006 2011)

    سرویسی بود که در آن مردم می توانستند به طور مستقیم با مهندسان گوگل ارتباط برقرار کنند و درباره توسعه محصول ها یا حتی ساخت محصولات جدید نظر بدهند. بسیاری از پروژه های شکست خورده گوگل به این سرویس و خدمات آن مربوط است که درنهایت به دست «لری پیج» کنار گذاشته شد.

    • Google Buzz (2010 2011)

    «Buzz» اولین تلاش رسمی «google» برای راه اندازی یک شبکه اجتماعی بود؛ البته کمی هم به «توییتر» شباهت داشت و به کاربران کمک می کرد تا متن کوتاه، عکس، لینک و ویدئوها را با دیگران به اشتراک بگذارند. مشکل «حفظ حریم خصوصی» در این سرویس، گوگل را مجبور کرد آن را از رده خارج کند.

    • Google Listen (2009 2012)

    این اولین تلاش گوگل برای پیوستن به بازار پادکست ها بود؛ البته با روی کار آمدن سرویس های بهتر به طور خودکار از چرخه کار خارج شد.

    • Google Wave (2010 2012)

    نسلی از تلاش های «google» برای ارتباطات آنلاین بود که کاربران می توانستند درون آن به یکدیگر پیام بفرستند و هم زمان از شبکه های مجازی استفاده کنند.

    • Google Cloud Print (2010 2020)

    این سرویس به کاربران اجازه می داد از راه دور به پرینترهای خود دسترسی داشته باشند و اسناد، عکس و… را پرینت بگیرند.

    • Google Cardboard (2014 2021)

    این محصول یکی از تلاش های برند گوگل برای در دسترس قراردادن «واقعیت مجازی» به شکلی ارزان برای توده مردم بود؛ یعنی هرکسی می توانست با خرید این وسیله که از کارتن مقوایی ساخته شده بود و گذاشتن تلفن همراهش در آن، ویدئوها و عکس ها را به صورت یک واقعیت مجازی تماشا کند!

    با وجود آنکه تعداد محصولات، نرم افزارها و سرویس های شکست خورده گوگل بسیار بیشتر از این چند موردی است که به شما معرفی کردیم، نکته جالب این است که این برند از انجام دادن این کارها پشیمان نیست؛ زیرا داده های جانبی بسیاری را از هر کدام به دست آورد که توانستند در محصولات بعدی به او کمک کنند.

    کشتی گوگل به سمت آینده

    برند گوگل از آغاز تاکنون، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است، اما نهایت سعی خود را کرده تا به شعارها و اهداف اصلی برند خود پایبند بماند. هنوز هم استخدام شدن در گوگل برای بسیاری از جوان ها یک رؤیاست؛ کارکردن در شرکتی که به معنای واقعی، یک شرکت نیست و همه چیز را به چالش می کشد!

    خلاصه ای از آنچه با هم درباره برند گوگل بررسی کردیم:

    • ماجرای گوگل از یک پروژه مشترک دوره دکترا توسط دو دانشجو به نام های «لری پیج» و «سرگی برین» آغاز شد.
    • سایت رسمی برند گوگل در سال 1997 با دامنه «google.com» راه اندازی شد.
    • سرمایه اولیه شرکت گوگل در ابتدا تنها 100 هزار دلار بود؛ به همین دلیل مدتی دفتر این شرکت در یک گاراژ برپا بود.
    • «جف بزوس» مدیرعامل «آمازون» یکی از سرمایه گذاران فرشته بود که روی این برند سرمایه گذاری کرد.
    • «سوزان وژکیکی» که شرکت گوگل در گاراژ پدر و مادر او برپا شد، نقش مؤثری در توسعه این برند داشت.
    • این برند در طول دوران فعالیت خود شرکت های کوچک و بزرگ زیادی را خریداری کرد. همین ماجرا سبب شد تا با سازمان دهی مجدد و ایجاد یک شرکت مادر، تمام برندهای کوچک و بزرگ را زیر یک پرچم، منسجم تر کند.
    • این شرکت در دوران کرونا با «مدیریت سرمایه ها»، «فرستادن کارمندان به خانه» و «انجام کارها از خانه» این بحران را به خوبی مدیریت کرد.
    • مواردی مانند «Google Calendar»، «Gmail»، «YouTube» و… در شمار سرویس ها و محصولات موفق گوگل هستند.
    • «Google Answers»، «Dodgeball»، «Google Labs» و… از جمله شکست های گوگل به شمار می روند.

    نظر شما چیست؟

    به عنوان یکی از کاربران برند گوگل از 1 تا 10 چه نمره ای به عملکرد و خدمات این برند می دهید؟

    سوالات متداول

    خیر. این ایده برای اولین بار توسط فردی به نام «رابین لی» (Robin Li) ایجاد شد که سیستم امتیازدهی براساس لینک را برای سایت ها معرفی کرد. یکی دو سال بعد، لری و سرگی از ایده او برای تکمیل پروژه خود استفاده کردند. رابین لی بعدها موتور جست وجوی چینی «Baidu» را ساخت.

    مواردی مثل «فرهنگ سازمانی»، «تلاش گوگل برای انسانی کردن تکنولوژی»، «پرسش و پاسخ هوشمند»، «جست وجوی هوشمند»، «سرویس ها و خدمات رایگان» و… در خاص بودن این موتور جست وجو مؤثر هستند.

    «Google» در سال 2004 به صورت آنلاین، عرضه عمومی شد. در آن زمان، هر سهم گوگل 85 دلار قیمت داشت. این عرضه بیش از 23 میلیارد دلار برای گوگل سرمایه جمع کرد.

    بله. این برند از روش های مختلفی برای پرداخت نکردن مالیات ها به صورت قانونی نهایت استفاده را می برد. چندملیتی بودن شرکت مادر آن یعنی «آلفابت» هم در این ماجرا بی تأثیر نبوده است.