وقتی بزرگ شدی دوست داری چی کاره شوی؟ دکتر! چرا؟ چون اگر بچه ها مریض شدن درمانشون کنم. نظیر گفت گوی بالا را زیاد شنیده ایم. انسان از همان کودکی به دنبال هدف گذاری است که صد در صد انگیزه ای پشت آن است. این کودک در صدد آن است تا با پزشک شدن به کودکان خدمت کند. حال ممکن است این کودک در فیلم و برنامه های کودک مطالبی شنیده باشد یا در برخورد با پزشکان با این حرفه آشنا و به آن علاقه مند شده است و  به عبارت دیگر در وجود آن فرد انگیزه ایجاد کرده است.

انگیزه

انگیزه یک یا مجموعه ای از عوامل است که فرد را به سمت انجام کاری هدایت می کند. شاید بتوان گفت مهم ترین عامل برای حرکت شخص به سوی هدف انگیزه است، زیرا تا نیرویی اولیه برای آغاز نباشد هرگز نمی توان حرکت کرد. تا انگیزه نباشد نمی توان مقصد را شناخت، مسیرها را بررسی کرد و به راه افتاد. برای مثال می خواهید به مسافرت بروید اگر قصد دارید از هوای خنک، طبیعت سرسبز و آبشارهای زیبا و دشت های مرتفع لذت ببرید به سمت استان لرستان می روید. هرگز در این راه به سمت دیگری منحرف نخواهید شد، زیرا می دانید در جنوب یا شرق کشور هرگز چنین چیزی را نخواهید یافت. گاهی هم هدف به عنوان یک انگیزاننده عمل کرده و شما را در جهت هدف سوق می دهد. شرایطی را در نظر بگیرید که در حالی که از دیدن منظره ای زیبا لذت می برید با خود می گویید:

«اگر نقاشی بلد بودم این منظره را می کشیدم.» هدف در این جا کشیدن آن منظره است همین در شما انگیزه ایجاد می کند تا به کلاس نقاشی رفته و آموزش ببینید. در حقیقت انگیزاننده ها عواملی هستند که مانند جرقه عمل می کنند. وجودشان سبب یه حرکت افتادن یا سریع تر شدن حرکت شما می شود.

چگونه انگیزه ایجاد می شود؟

سوال جالبی است. زیرا از افراد زیادی می شنویم که با مشکل بی انگیزگی مواجه هستند، پس پاسخ این سوال گره گشای مشکل بسیاری از افراد است. آرزوها و رویاهای ما منبع خوبی برای ایجاد انگیزه هستند. روان شناس آمریکایی آبراهام مازلو می گوید که انسان ها به طور ذاتی دوست دارند خودشان را به بهترین نوع هرچیز برسانند، به نهایت توانایی ها و استعدادهای خودشان دست پیدا کنند، در شرایط قابل قبول از زندگی در بهترین امکانات اولیه رفاهی و امنیت قرار بگیرند و بعد مسائل مهم تری مثل یافتن افراد درست در زندگی و داشتن اعتماد به نفس را مدنظر قرار می گیرند.

یکی از مهم ترین سوالاتی که باید از خودتان بپرسید این است که چرا این کار را باید انجام دهم؟ پاسخ های متعددی وجود خواهد داشت، مثلا برای امرار معاش سرکار می روید، برای رفع گرسنگی غذا می خورید، برای رفع خستگی می خوابید و خیلی فعالیت های دیگر با اهداف دیگر. نکته مهم این خواهد بود که شما هرگز این سوال را در ارتباط چرایی غذا خوردنتان نمی پرسید، موضوع خیلی مهم تر از آن است، مثلا شما کاری را چون علاقه مند هستید انجام می دهید، یا چون در کودکی آرزویش را داشتید حالا پیگیر هستید و می خواهید موفقیتی به دست بیاورید.

عوامل بیرونی و درونی انگیزه

عوامل مهم درونی هر انسانی تفکرات و خواسته ها یا همان آرزوها از پر اهمیت ترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد انگیزه هستند. حتما شنیده اید که می گویند «جوینده یابنده است.» این ضرب المثل در حقیقت همان عنصر انگیزه را نشان می دهد، هنگامی که فردی  به دنبال هدفی است به آن خواهد رسید اگر انگیزه ای برای رسیدن وجود نداشته باشد، رسیدنی هم در کار نخواهد بود. به همان اندازه که علاقه فردی به عنوان یک عامل درونی در انگیزه تاثیرگذار است، محیط اطراف نیز تاثیرگذار است. افرادی که با آن ها در ارتباط هستید نیرویی هستند که با تاثیر بر انگیزه شما می توانند شما را به سمت اهداف سوق دهند یا شما را از اهدافتان دور کنند، پس مهم است که با چه کسانی معاشرت می کنید. اهداف و تفکراتتان را با همه در میان نگذارید. برای ایجاد انگیزه یا به عبارت دیگر تامین سوخت اولیه برای حرکت با کسانی که مثبت نگر و خبره هستند مشورت کنید.

راهکارهای ایجاد انگیزه

۱- یک کاغذ و قلم بردارید

در بالای صفحه سوالی که پیش تر مطرح شد بنویسید، سعی کنید به آن پاسخ دهید. متناسب با پاسخی دادید جوانب را بسنجید، آیا واقعا ارزش تلاش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، در ارتباط با هدفتان جستجو کنید. بالا رفتن اطلاعات شما باعث می شود از تاریکی خارج شوید، همین عامل خود یک انگیزاننده است. برای خودتان انگیزش ایجاد کنید. همین کاغذ را پس از تکمیل شدن موارد آن به جایی از اتاقتان نصب کنید که جلوی چشم باشد هر روز آن را نگاه کنید. هر چیز دیگری که به هدفتان مرتبط است را جلوی چشمانتان داشته باشید. بهترین روش این است که عکس یا نوشته ای داشته باشید که شما را به یاد آن بیندازد تا هرگز هدف را فراموش نکنید.

۲- کاغذ را کنار نگذارید شما به برنامه ریزی نیز نیازمندید

با برنامه ریزی به طور مرتب و دسته بندی شده همه کارهای روتین، امکانات، هزینه ها کسانی که می خواهید با آن ها مشورت کنید، اگر به آموزش احتیاج دارید منابع یا افراد یا آموزشگاه های مد نظرتان را بنویسید. برای استراحت و استحمام و صرف غذا، پرداختن کار و انجام مسئولیت ها زمان تعیین کنید. درهم بودن کارها و بی نظمی فقط شما را سردر گم و کلافه می کند و در نهایت انگیزه ای نمی ماند.

۳- فیلم ها، کتاب ها و مستندها

نیز مشوق های خوبی در مسیر ایجاد انگیزه و تقویت آن هستند. گاهی پاسخ سوالاتتان را از لابه لای داستان ها می توانید بیابید. زندگی نامه استیو جابز حرف های زیادی برای گفتن دارد، چیزهایی که تجربه کرده، اقداماتی که انجام داده و دوستانی که در مسیر هدف پیدا کرده به شما یاد می دهد که چطور انتخاب کنید تا در مسیر درست قدم بگذارید.

۴- الگو بگیرید و سرمشق برگزینید

همانطور که قبلا هم گفتیم مطالعه زندگی نامه افراد موفق بسیار در ایجاد انگیزه به شما کمک می کند. شناخت افراد موفق در زمینه مورد نظر شما بسیار تاثیرگذار و راه گشا است. از تجربیات آن ها درس و از اقدامات آنان ایده بگیرید. سرمشق قرار دادن افراد موفق در زندگی و پا گذاشتن در مسیری که قبلا رفته اند کمک می کند تا از شکست های احتمالی که ممکن است اعتماد به نفس و انگیزه را تحت تاثیر قرار دهد، جلوگیری بشود. فراموش نکنید عمر ما آنقدر طولانی نیست که همه چیز را خودمان تجربه کنیم. سه مورد بسیار مهم در مورد انگیزه جهت هی، پافشاری و عمق است. در تعیین جهت به شما کمک می کند مسیر را بهتر تشخیص دهید و به سمت آن حرکت کنید. پافشاری و صبر کلید موفقیت شما در هر کاری است. همیشه بخاطر بسپارید اینکه در هر شرایطی انگیزه تان قوی بماند خیلی اهمیت دارد. عمق نیز به این اشاره دارد که تا چه میزانی برای رسیدن به هدفتان مایه می گذارید. طبیعتا هرچه اهمیت کاری بالاتر می رود میزان تلاش شما نیز باید بالا برود.

عوامل کشنده انگیزه

رابرت هاف می گوید:

«تنبلی ماده اولیه و سرّی شکست است، اما معمولا توسط فرد شکست خورده پنهان می شود.» پس با تنبلی خداحافظی کنید.

تنبلی یکی از مهم ترین عوامل از بین برنده انگیزه است، اگر دقت کرده باشید افرادی که بخاطر تنبلی به اهدافشان دست نیافته اند، توجیهات جالبی دارند؛ مثلا: هیچکس از پس این کار برنمی آید، برای انجام این کار باید بهترین امکانات را داشت من که ندارم و من نمی توانم یاد بگیرم و … هرگز بهانه تراشی نکنید. موفق ترین انسان ها با کم ترین امکانات به اینجا رسیده اند. “نمی توانم” واژه درستی نیست، بگویید “نمی خواهم” یاد بگیرم. اکثر مواقع نمی توانم گفتن ها از زبان افراد توانمندی است که یک نقطه ضعف دارند و آن هم تنبلیست. اگر قرار بود بعضی از ناتوانی ها جلوی پیشرفت و ترقی را بگیرد استیون هاوکینگ بعد از عود بیماریش باید در کنج خانه می نشست و فقط افسوس و حسرت می خورد. اما نکته جالب توجه این است که موفق ترین اثرش را به نام «نظریه ای برای همه چیز» در زمان اوج ناتوانی اش نوشت. پیشنهاد می کنم اگر از تنبلی رنج می برید فیلم زندگی نامه این دانشمند بزرگ را که به نام کتاب اوست یعنی « نظریه ای برای همه چیز» را حتما تماشا کنید.

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید:

«اگر هفت بار زمین خوردی، هشت بار برخیز.»

مصداق این ضرب المثل خود ژاپنی ها هستند که موفقیت و پیشرفتشان چه در صنعت و چه در فرهنگ چشمگیر است. شکست بهترین موردی است که به شما نشان می دهد کجای راه را اشتباه آمده اید، پس بهترین واکنش در مواجهه با شکست پذیرفتن آن و یادداشت اتفاقات و اقدامات شما است و بطور کلی اینکه چطور شکست خوردید. شاید حفظ انگیزه پس از شکست سخت باشد اما از دست دادن آن و رها کردن همه چیز هیچ کاری را به پیش نمی برد. پس نگاهتان فقط و فقط به اهدافتان باشد. ترس از شکست نیز از مواردی است که انگیزه را می کشد. آیا واقعا ارزش دارد برای اتفاقات احتمالی که ممکن است اصلا اتفاق نیفتد به خواسته ها و آرزوهایمان پشت کنیم؟ آیا فکر اینکه ممکن است زمان غذا خوردن چیزی در گلویتان بپرد، مانع از این می شود که برای رفع گرسنگی غذا بخورید؟ وجود ترس طبیعی است اما باید جسور بود و دل را به دریا زد، اگر راه نیفتید هرگز نخواهید رسید. احتیاط کار خوبی است اما نباید مانع از پیشرفت شما بشود.

جرج ادیر در این باره می گوید:«همه آن چیزی که می خواهید آن سوی ترس قرار گرفته است.»

کمال گرایی و عدم اعتماد به نفس انگیزه را ذره ذره از بین می برد. تفکرات سمی نظیر من بی استعدادم یا بعضی تفکرات مثل اینکه یا بهترین یا هیچی را دور بریزید. نباید انتظار داشته باشید که صد در صد کار نتیجه بدهد. در حقیقت باید به هر کاری فرصت بدهید و صبر کنید. نباید از خودتان انتظار بیش از حد داشته باشید. این انتظارات بیش از حد نه تنها انگیزه را از بین می برد بلکه اعتماد به نفس و علاقه شما به آن کار را نیز از بین می برد.

روان شناسان چه می گویند؟

فرآیندی است که فعالیت ها از آن آغاز می شوند. بامایستر روان شناس آمریکایی چنین می گوید که انگیزه یعنی خواستن، یعنی ایجاد تغییر در افکار، رفتار و احساسات و هر آنچه که در انسان میل به خواستن چیزی را ایجاد می کند انگیزاننده است.

نظریه غریزه انگیزش

میل به تکمیل کردن فعالیت ها امری غریزی است، یعنی انسان به طور ذاتی به دنبال ارتقاء و پیشرفت است. غریزه الگویی ثابت و طبیعی در وجود انسان ها است و نقش محرک را بازی می کند. به طور کلی همه رفتارهای ما که در درجه اول منجر به رفع نیازهای اولیه زندگی می شود از غریزه ناشی می شود. مثلا ترس یکی از محرک های غریزه است که در جهت حفظ و بقا عمل می کند.

نظریه محرک ها و خواسته ها

پیش تر گفتیم که رفتارهای ما از غریزه سرچشمه می گیرد. در این نظریه به رفتارهایی اشاره می شود که منجر به رفع نیازهای اولیه مثلا رفع تشنگی، گرسنگی و امنیت می شود.

نظریه برانگیختگی

اگر از چند نفر بخواهیم کارها و فعالیت ها مورد علاقه شان را روی کاغذی بنویسند با پاسخ های مختلف و جالبی مواجه می شویم. گاهی نیز انسان ها در میان صحبت هایشان به کارهای مورد علاقه شان اشاره می کنند. مثلا کسی علاقه دارد برای تعطیلات به کوهنوردی برود در حالیکه ممکن است دوست همان شخص از سپری کردن تعطیلاتش در ساحل و مطالعه کتاب لذت ببرد. افراد باتوجه به علاقه مندی هایشان و با انجام کارهای متفاوتی به آن سطحی که مورد رضایتشان است، می رسند. بعضی افراد به از خطر کردن و کارهای پرهیجان لذت می برند مثل چتربازی و سخره نوردی و … ولی بعضی دیگر با انجام کارهایی با ریسک پایین مثل مطالعه کتاب به سطح رضایت می رسند.

برخی از انگیزاننده های مهم

در ابتدا چیزهایی وجود دارد که بعدها نظریه ها و تعاریفی در ارتباط با آن داده می شود. موارد انگیزه بخش زیر طبق تجربیات و مشاهدات محققان نوشته شده اند.

۱- پول

پول خوشبختی نمیارد، اما مطمئن باشید نبودش حتما بدبختی می آورد. پول یکی از بزرگ ترین و قوی ترین انگیزه هایی است که انسان را در روزهای سرد زمستانی از رخت خواب جدا کرده و به محل کار می فرستد. برای رفع مایحتاج زندگی وجود آن ضروری است. پس از رفع مایحتاج اولیه به سطوح بعدی نیازها مثل مالکیت، توانمندی و تمایل به بدست آوردن می رسیم.

۲- لذت

در مورد لذت بردن از فعالیت هایی که انجام می دهیم در نظریه برانگیختگی توضیح داده شد. گاهی اوقات انگیزه از انجام دادن کاری صرفا لذت بردن از آن و تجربه حس خوب بعد انجام آن است، مثل موزیک گوش کردن.  در این جا موضوع دیگری نیز مطرح می شود که شخص از انجام کاری که کم تر به او لذت می دهد پرهیز می کند، در واقع از رنج کشیدن دوری می کند مثلا ترجیح می دهد اول چای ریخته و در حالیکه به موسیقی مورد علاقه اش گوش می دهد از نوشیدنش لذت ببرد، سپس لباس ها را در کمد می گذارد. در این میان افرادی دیده می شوند که با وجود هدف مشخص و علاقه ای که به آن کار دارند، پس از مدتی ناامید شده و دست از تلاش برمی دارند، در واقع ناامیدی از رسیدن به نتیجه مطلوب نیست، آن لذتی را که مورد بحث است، در این مسیر تجربه نکرده اند.

۳- دست یابی به برترین جایگاه

بعضی از افراد نمی توانند و شاید بهتر است بگوییم نمی خواهند نفر دوم باشند به عبارتی دیگر هدفشان این است که همیشه در اوج بمانند.

محمدعلی کلی، بوکسور معروف و قهرمان جهان در این ارتباط می گوید:

«از آموزش دیدن متنفرم، اما همیشه به خودم گفتم کوتاه نیا، اگر الان سختی بکوشی بعدا قهرمان خواهی بود.» فراموش نکنید در مسیر به دست آوردن بعضی چیزها باید چیزهایی را از دست داد.

۴- نوع دوستی

کمک به انسان ها و طبیعت و کلا تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر انگیزه بعضی انسان ها است برای زندگی. منشا این احساسات ذات انسان است و آمیزه ای از حس همدردی و خیرخواهی است.

۵- قدرت و شهرت

رهبران سیاسی بهترین مثال برای این مورد هستند. آن ها افرادی هستند که در وجودشان نیاز به قدرت و شهرت حس می شود. هرچند این حس فقط در سیاست خلاصه نمی شود بلکه در هر زمینه و رشته ای حرفه ای ترینان در مرکز توجه قرار دارند، سپس شناخته می شوند و بیشتر طالب شهرت، قدرت موقعیت و جایگاه خود می شوند.

۶- علاقه مندی

قدرتمندترین حس انسان عشق و علاقه است. یا به کسی یا به چیزی و در بیشتر مواقع جرقه ای است برای آغاز کاری. علاقه مند بودن به چیزی یا به طور ژنتیکی است مثل بانوان یک خانواده که همگی به حرفه خیاطی علاقه مند هستند و در آن زمینه مهارت بالایی دارند؛ یا تحت تاثیر محیط اطراف در وجود افراد ایجاد می شود. مثلا بعد مطالعه تعداد زیادی از آثار ادبی ارزشمند جهان، شخص به نویسندگی علاقه مند می شود. انسانی که به چیزی واقعا علاقه دارد هر روز به عشق رسیدن به هدفش از خواب برمی خیزد و همه برنامه های زندگی اش را بنابر هدفش تنظیم می کند.