شبکههای اجتماعی راهی برای مشاهده جهانی هستند که شاید خودمان فرصت و هزینه تماشای آن را از نزدیک نداشته باشیم. این بسترها نقش یک پنجره باز رو به جهان را برای ما ایفا میکنند؛ به همین دلیل خواندن داستان «برند فیسبوک» که یکی از اولین و پرجمعیتترین پنجرهها به شمار میرود، جذابیتهای خاص خودش را دارد. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ داستان برند این شبکه اجتماعی میرویم؛ پس با ما همراه باشید.
فیسبوک چگونه سر از دنیای ما درآورد؟
همهچیز از نبود بستری برای ارتباط بیشتر آدمها آغاز شد. «مارک زاکربرگ» که یکی از دانشجویان دانشگاه «هاروارد» بود و علاقه شدیدی به برنامهنویسی داشت، فقدان این بستر را احساس کرد. البته افراد دیگری هم بودند که این کمبود را احساس میکردند؛ مثلاً مدیران دانشگاه هاروارد یا حتی خود دانشجویان، ولی نکته اصلی و چیزی که میان مارک و دیگران تفاوت ایجاد میکند، تلاش برای عملیکردن این ماجرا و پرکردن این جای خالی بود.
تلاشی نافرجام برای راهاندازی شبکه اجتماعی
اولین تلاش مارک برای ایجاد این بستر به سایتی بسیار ساده به نام «Facemash» ختم شد. این وبسایت عکس دختران دانشگاه را از بایگانیهای آنلاین دانشگاه استخراج میکرد و سپس آنها را دو به دو در یک صفحه به نمایش میگذاشت و از کاربران میپرسید کدام یک از این دو دختر جذابتر هستند. این ماجرا از سوی دانشجویان دانشگاه هاروارد با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد.
ولی واضح است این تلاش ناکام ماند و نزدیک بود برای مارک بسیار هم گران تمام شود؛ چون مدیران دانشگاه اتهامهایی همچون «تجاوز به حریم خصوصی دیگران»، «ورود غیرقانونی به آرشیو دانشگاه» و… را روی میز گذاشتند. بعد از کمی پادرمیانی و البته عذرخواهی رسمی مارک، ماجرا تمام شد، اما به زاکربرگ یاد داد نباید بیگدار به آب بزند!
مارک یکبار دیگر شانس خود را امتحان میکند
یک سال بعد از این ماجرا، زاکربرگ به همراه چند نفر از دوستانش، شانس خود را روی دامنه «Thefacebook» امتحان کردند. با وجود اینکه این سایت، بسیار ساده و با گرافیکی کاملاً محدود بالا آمده بود، توانست نظر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به خود جلب کند.
بهطوریکه در طول یک ماه، حدود 50 درصد دانشجویان در آن ثبتنام کرده بودند. این سایت بهظاهر همهچیز داشت و خیلی خوب پیش میرفت؛ گویی مارک یک گلوله کوچک برفی را از بالای کوه به سمت پایین سرازیر کرده بود و این گلوله برفی همانطور که در مسیر حرکت میکرد، بزرگ و بزرگتر میشد!
در دنیایی که خیلی سریع تغییر میکند، تنها استراتژی که شکستخوردن آن تضمین شده، ریسکنکردن است.
مارک زاکربرگ
وجود اولین مانع بر سر راه فیسبوک
شش روز پس از راهاندازی این شبکه اجتماعی، سه نفر از دانشجویان دانشگاه هاروارد از مارک شکایت کردند. ماجرا از این قرار بود که پروژه اصلی فیسبوک، فکری بود که این سه دانشجو یعنی برادران دوقلوی «وینکلوس» به همراه دوستشان در حال کار روی آن بودند. آنها در میانههای پروژه خود، تصمیم گرفتند ماجرای کارشان را برای مارک هم تعریف کنند. درست چند روز پس از این گفتوگو آنها ناگهان با نمونه اجرا و منتشرشده پروژه خودشان روبهرو شدند.
بله، این بار هم مارک کار را خراب کرده بود. با وجود آنکه کار او چیزی در مایههای دزدی ایده بوده است، نمیتوان مطمئن بود که اگر این سه نفر پروژه خود را ادامه میدادند، اکنون ما شبکه اجتماعی «Facebook» را در اختیار داشتیم. آن سه دانشجو به این راحتیها بیخیال پروژه خود نشدند و در طول چند سال، شکایت خود را به دادگاههای مختلفی بردند. درنهایت، مارک زاکربرگ اعتراف کرد ایده اصلی این شبکه متعلق به این سه نفر است.
ماجرای این شکایت طولانی با پرداخت غرامتی بهاندازه ۱.۲ میلیون سهم از شرکت Facebook بسته شد. با وجود بستهشدن این پرونده، این شرکت و مارک زاکربرگ با پروندههای مشابه زیادی دست به گریبان بودند. جالب اینکه در بیشتر این پروندهها مارک مجبور به پرداخت غرامت شد.
فیسبوک بزرگ میشود!
این شرکت در آغاز تنها به دانشجویان دانشگاه هاروارد محدود بود، اما کمکم دانشجویان دانشگاههای دیگر هم امکان استفاده از این شبکه اجتماعی را به دست آوردند. سپس توجه شرکتها و سازمانها به پتانسیل این سایت جلب شد و زمانی نگذشت که ثبتنام در فیسبوک برای تمام افراد بالای 13 سال که یک ایمیل داشتند، امکانپذیر شد.
آغاز موج تغییر با ورود مدیر جدید
مدتی پس از آنکه Facebook بهعنوان یک شرکت ثبت شد، فردی به نام «Sean Parker» مدیریت شرکت را بر عهده گرفت. او حکم یک باغبان را داشت که با قیچی تیزش تغییرات زیادی را روی شاخههای این شرکت به وجود آورد.
از جمله تغییراتی که شان پارکر مسئول آنها بود، میتوان به حذف «The» از نام «Thefacebook» و تغییر دفتر اصلی شرکت به شهر کالیفرنیا اشاره کنیم. در این میان، کمکم پای سرمایهگذاران به پروژه این شبکه اجتماعی باز شد.
نگاهی به بزرگترین سرمایهگذاران فیسبوک
آوازه این شرکت در گوشه و کنار دنیای تجارت هم آغاز شد. در همان هنگام سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ، یکی یکی به این کسب و کار علاقهمند شدند و میخواستند سهمی در این ماجرا داشته باشند که در ادامه مطالبی درباره آنها آمده است:
-
پیتر تیل
یکی از پایهگذاران شرکت «پیپل» و اولین سرمایهگذار اصلی Facebook است که هنوز هم سهام خود در این شرکت را حفظ کرده است.
-
شرکت Excel Partners
این شرکت که دومین سرمایهگذار بزرگ روی Facebook به شمار میرود، با سرمایهای 12 میلیون دلاری، چشمها را به سمت این شبکه اجتماعی خیره کرد.
-
Jim Breyer (جیم بریر)
یک سرمایهگذار مستقل که بهکمک ثروت شخصی خود روی Facebook سرمایهگذاری کرد.
-
شرکت مایکروسافت
مقداری از سهام شرکت Facebook توسط مایکروسافت خریداری شد. این مقدار از سرمایهگذاری به مایکروسافت اجازه میداد تا سهمی جداگانه در جایگاههای تبلیغاتی این شبکه اجتماعی داشته باشد. البته تعداد سهامداران «Facebook» بسیار بیشتر از این حرفهاست، ولی این افراد سهمهای قابلتوجهی را در اختیار دارند.
چه شرکتهایی زیرمجموعه فیسبوک هستند؟
مارک زاکربرگ علاقه زیادی به خرید استارتاپهای نوپایی دارد که بهنوعی در مسیر حرکت Facebook قرار میگیرند. بهدنبال این ماجرا، شرکتهای زیادی مانند «واتساپ»، «اینستاگرام» و… را خریداری کرد و آنها را بهعنوان زیرمجموعههای شرکت اصلی Facebook قرار داد.
بهجز این شرکتها بخشهای دیگری هم بهدلیل رشد و توسعه این شرکت از مجموعه مادر جدا شدند و کار خود را بهصورت متمرکزتر بهعنوان یک زیرمجموعه ادامه دادند. بخشهایی مانند «فیسبوک مسنجر» در این دسته جای میگیرند.
با دادن قدرت اشتراکگذاری به مردم، دنیا را شفافتر میکنیم.
مارک زاکربرگ
چهره سیاه فیسبوک در برابر انظار عمومی
همچنان که این شبکه اجتماعی گستردهتر شد، در کنار جنبههای مثبت خود، دردسرهای آن هم بزرگ و بزرگتر شدند. تهمتها، اتهامها، افسارگسیختگی برخی از کاربران، تجاوز به حریم خصوصی یکدیگر و شکایتهای مداوم از Facebook بخشی از نیمه تاریک این ماجرا را به خود اختصاص داد.
نکته جالب این است که در بیشتر این موارد، شرکت Facebook ابتدا این اتهام را رد میکند، سپس بهدنبال راهی برای کاهش اثرات آن میگردد و درنهایت اتهام را میپذیرد!
بسیاری از منتقدان فکر میکنند Facebook به بستر جمعآوری اطلاعات برای نهادهای دولتی، سیاسی و امنیتی تبدیل شده است؛ به همین دلیل، فعالیت در آن چندان عاقلانه نیست. از سوی دیگر، پتانسیل بالای این شبکه اجتماعی برای اتصال کاربران از سراسر جهان، شرکتها و مجموعهها را وادار میکند تا از این بستر برای رشد و شناساندن خود به جهان، نهایت بهره را ببرند. به زبان ساده، فیسبوک، حکم یک چاقوی دولبه را برای مردم و سازمانها دارد. اگر میخواهید از آن استفاده کنید باید با جنبه تاریک آن هم کنار بیایید.
مارک زاکربرگ و پروژه گسترش اینترنت
مارک زاکربرگ و شرکتش دیگر تنها بهدنبال مواردی مانند توسعه خدمات وبسایت Facebook یا زیرمجموعهها نیستند، بلکه میخواهند در تکنولوژی آینده سهمی داشته باشند؛ به همین دلیل در زمینههایی مانند: «هوش مصنوعی»، «ساخت ریزتراشهها» و «گسترش اینترنت در سرتاسر جهان» بهصورت جدی فعالیت میکنند.
از نظر مارک، بستر اینترنت آزاد و جهانی باید بهصورت رایگان در اختیار تمام مردم دنیا قرار بگیرد و هزینه این کار از طریق خدمات پولی که شرکتها و کسب و کارهای مختلف در اختیار مردم قرار میدهند، تأمین شود. به باور او اگر تمام مردم جهان، فارغ از کشوری که در آن حضور دارند، توانایی اتصال آسان و رایگان به اینترنت بینالمللی را داشته باشند، میتوانند از این بستر برای اشتغالزایی و نابودی فقر استفاده کنند.
کشیدن سیمخاردار پیرامون فیسبوک از سوی ما و آنها
ماجرای حضور کاربران ایرانی در این شبکه اجتماعی، پر از فراز و نشیب بوده است. در ابتدا ما به دلایل گوناگونی که از حوصله این مقاله خارج است، چندین بار Facebook را فیلتر کردیم، اما دوباره آن را از فیلتر درآوردیم. این بازی چند بار ادامه یافت و درنهایت، فیسبوک بهدلیل تحریمهایی که علیه کشور ما انجام شد، آن را از فهرست کشورهایی که میتوانند در این شبکه اجتماعی ثبتنام کنند حذف کرد. به این ترتیب، اگر کسی از ایران، قصد استفاده از فیسبوک را داشته باشد باید از فیلتر ما و تحریم آنها عبور کند!
چرا نام فیسبوک تغییر کرد؟
مدتی پیش، برند Facebook که همنام یکی از بزرگترین و اصلیترین محصولات این شرکت هم بود، نام خود را به «متا» تغییر داد. زاکربرگ دلیل این کار را گسترش فعالیتهای برند و بیرونآمدن از زیر سلطه Facebook روی کل این شرکت معرفی کرد. البته گفتهها و شنیدهها حاکی از آن است که زاکربرگ بعد از شروع به خرید اینستاگرام و واتساپ تصمیم گرفت نام برند را تغییر دهد.
با توجه به اینکه ماجرای تغییر نام در برندهایی که اینقدر بزرگ هستند بسیار خطرناک است، منتقدان و اهالی فناوری بهدنبال دلایلی بودند که مارک زاکربرگ بهخاطر آنها دست به این تغییر بزرگ زد. در ادامه چند نمونه از این دلایل را با هم بررسی کنیم:
- انتشار اسناد مخفی از پشت صحنه فعالیت Facebook توسط یکی از کارمندان سابق آن
«Facebook» همیشه گوش کاربرانشان را با شعارهایی که رنگ و بوی مفاهیم زیر را میدهند، پر کرده است:
- ما همیشه به فکر شما هستیم.
- فیسبوک، شما را به دوستان و خانوادهتان نزدیکتر میکند.
- ما از اطلاعات شما و حریم خصوصیتان محافظت میکنیم.
- ما همیشه در حال مبارزه با محتواهای بد و غیراخلاقی و فتنهانگیز هستیم.
درحالیکه اسناد منتشرشده، چیزی غیر از این را نشان میدادند. در آن اسناد آمده بود که Facebook اهمیت خاصی به مبارزه با محتواهای غیراخلاقی و… نمیدهد. از این گذشته تمایلی به گسترش خدماتش یا دستکم ارائه خدماتی مشابه با انگلیسی زبانها برای مردم سایر کشورهای دنیا ندارد. تنها چیزی که Facebook به آن اهمیت میدهد، رشد خود و ایجاد بستر گستردهتری برای تبلیغات است.
- افشاگری درباره نقش فیسبوک در دستکاری سهام و اوراق بهادار
- فروش اطلاعات کاربران این شبکه اجتماعی به یک شرکت آماری که به برندهشدن ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمک کرد.
- شایعاتی درباره دستداشتن سرویسهای امنیتی آمریکا در اطلاعات کاربران فیسبوک.
تمام این موارد در کنار هم سبب شدهاند موجی از بیاعتمادی بهسوی این شرکت و مدیرعاملش یعنی مارک زاکربرگ به جریان بیفتد. کاربران این شبکه اجتماعی بر این باورند که تغییر نام این شرکت نمیتواند ماجرایی را که در قلب آن رخ میدهد، تغییر دهد.
بزرگترین ریسک این است که هیچ ریسکی نکنی.
مارک زاکربرگ
آینده فیسبوک و اینترنت به چه سویی پیش میرود؟
تأثیر این شبکه اجتماعی بر رشد ارتباطهای بینالمللی بسیار عمیق است. این بستر آنلاین و رایگان زمینه ایجاد کسب و کارهای زیادی را به وجود آورده و انسانها را بیشتر از قبل به هم متصل کرده است. از طرفی نمیتوان تلاشهای زاکربرگ در گسترش اینترنت رایگان را هم نادیده گرفت.
البته باز هم در این زمینه نگرانیهای از سوی کاربران و مسئولان کشورهای مختلف اعلام شده است؛ مثلاً اینکه اگر چنین اینترنتی در جهان به وجود بیاید، کسب و کارهای پولی امروزی که از فروش حجمهای اینترنت روزگار میگذرانند از بین میروند یا حتی کنترل اینترنت در دست شرکت متا میافتد. با وجود این، هنوز کسی موفق به سفر در زمان و دیدن این آینده نشده است.
تا آن روز باید منتظر بمانیم و این تغییرات را با چشم خود ببینیم، ولی ماجرای اینترنت رایگان و آزاد برای مردم کشورهایی که دولتهایشان آنها را از اینترنت بینالمللی محروم کردهاند یا زیرساخت کافی و رایگان برای گسترش اینترنت ندارند، چیزی در حد و اندازه یک موهبت است! نظر شما چیست؟ فکر میکنید اینترنت آزاد و رایگانی که مارک زاکربرگ به دنبال آن است، در ایران نیز پیدا شود؟
پاسخ به چند سؤال متداول
-
چرا فیسبوک آبیرنگ است؟
مارک زاکربرگ کوررنگی دارد و نمیتواند رنگهای دیگر را بهخوبی تشخیص دهد، اما آبی جزء رنگهایی است که میتواند آن را ببیند؛ از اینرو او با آبیکردن Facebook این فرصت را به خود داد تا کسب و کارش را مانند بقیه مردم تماشا کند.
-
منبع درآمد فیسبوک کجاست؟
اصلیترین درآمد این شرکت از تبلیغات به دست میآید.
-
چرا همزمان با تغییر نام فیسبوک، سهام شرکت کانادایی Meta Materials به میزان 30درصد رشد کرد؟
نمیتوان دلیل روشنی برای این ماجرا پیدا کرد. شاید همنامبودن بخشی از نام این شرکت با نام جدید فیسبوک یعنی «متا» سبب این ماجرا شده باشد. شاید هم در پشت صحنه Facebook و این شرکت، همدستیهایی صورت گرفته باشد. در هر صورت، با توجه به سابقه پر از افشاگری این شرکت نمیتوان بهطور قطعی این ارتباط را در نظر نگرفت.





























