جک ما، یک کارآفرین بسیار موفق چینی است که با راه اندازی هولدینگ علی بابا، یک بار دیگر نقش چین را در جهان تجارت پررنگ کرد. کارآفرینی یک سفر است و در این سفر، ماجراهای کوچک و بزرگ زیادی رخ می دهند که گاهی شیرین و گاهی خطرناک هستند. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ نکته های جالبی در مورد زندگی جک ما می رویم که کمتر کسی از آنها خبر دارد. با ما همراه باشید.

۱۵ نکته جالب زندگی جک ما

اپرا وینفری:

بزرگترین ماجراجویی که می توانی دنبال کنی این است که رویاهای خود را زندگی کنی.

۱- سفری پر از دردسر به غرب ناشناخته

از ماجرای سفر جک به آمریکا نقل قول های زیادی شنیده شده است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید اولین سفر جک به آمریکا با انگیزه تجاری – جذب سرمایه برای راه آهن – و به خاطر ملاقات با رئیس یک شرکت بود که از بد روزگار، کلاهبردار و گنگستر از آب درآمد! آنها ابتدا به جک پیشنهاد رشوه دادند اما وقتی جک از گرفتن رشوه خودداری کرد، به سمتش اسلحه کشیدند و او را در اتاق یک هتل، زندانی کردند. از ریز جزئیات این ماجرا اطلاع چندانی در دست نیست. چون جک ما علاقه ای به این بخش از زندگی اش ندارد و می خواهد آن را فراموش کند. فقط همین قدر معلوم است که جک به شکلی توانست از هتل فرار کند و با پولی که در جیبش داشت، یک بلیت هواپیما به سیاتل بگیرد و خود را از ماجرایی که در آن گیر کرده بود نجات دهد.

۲- دردسرهای انتخاب نام علی بابا

ماجرای انتخاب نام کسب و کار ها بخش جالب توجهی از داستان آن برند یا تجارت را تشکیل می دهد. نکته جالب اینجا است که بیشتر این اسم ها بدون تحقیق و جستجوی بسیار زیاد و به صورت اتفاقی به ذهن مدیر، موسس یا یکی از اعضای شرکت رسیدند و از آن به بعد، به عنوان نام آن برند انتخاب شده اند. بعضی از اسم ها از قبل وجود داشتند و بعضی دیگر از ترکیب چندین اسم ساخته می شدند. ماجرای انتخاب نام «علی بابا» نیز شامل قسمت اول، یعنی انتخاب یک اسم قدیمی می شود. انتخاب این نام توسط جک ما به زمانی برمی گردد که او تازه در حال آماده کردن مقدمات افتتاح علی بابا بود و پیدا کردن یک نام مناسب برای کسب و کارش حسابی ذهن او را مشغول کرده بود. در یکی از همین روزها وقتی که جک در یک کافه در سانفرانسیسکو منتظر دریافت سفارشش بود، ناگهان اسم علی بابا به ذهنش می رسد و از آن خوشش می آید. هنگامی که گارسون برای تحویل سفارش نزد جک می رود، جک از او در مورد علی بابا می پرسد و گارسون هم می گوید:

«البته که این اسم را می شناسم؛ علی بابا و چهل دزد بغداد! رمز عبور!» با شنیدن این حرف، اشتیاق جک برای انتخاب این نام افزایش پیدا می کند اما هنوز هم می خواهد مطمئن تر شود. به همین دلیل، از کافه بیرون می رود و از رهگذران مختلف با ملیت های گوناگون در مورد علی بابا سوال می کند. همه آنها علی بابا را می شناختند. در واقع، این نام، جهانی بود، راحت تلفظ می شد، در اول فهرست حروف الفبا قرار داشت و هر کسی داستان آن را شنیده بود. پس راحت در ذهن می ماند و فراموش نمی شد.  جک به سرعت برای ثبت دامنه «alibaba.com» اقدام کرد. اما این نام قبلا توسط یک مرد کانادایی ثبت شده بود و او برای انتقال مالکیت، ۴۰۰۰ دلار پول می خواست. البته این را هم در نظر بگیریم که اصلا معلوم نبود او پس از دریافت این پول، دامنه را انتقال می داد یا نه! به همین دلیل، جک ما، علی بابا را با دامنه های «alibabaonline.com» و «alibaba-online.com» به راه انداخت. کمی بعد از راه اندازی و آغاز به کار علی بابا، جک تصمیم گرفت به آن مرد کانادایی اعتماد کند و پول را به او بدهد. آن مرد هم ثابت کرد که انسان درستی است و بلافاصله، حق مالکیت علی بابا را به جک داد.

بروس لی:

شرایط مهم نیستند، من برای خود فرصت ها را ایجاد می کنم.

۳- بازی در یک فیلم کوتاه

15 نکته جالب در مورد جک ما که نمی دانستید

جک ما در یک فیلم کوتاه به نام «Gong Show Dao» یعنی «هنر دفاع و حمله»، بازی کرده است. این فیلم کوتاه که با هدف ترویج ورزش رزمی تای چی ساخته شده پر از ستاره های رزمی کار چینی مانند «جت لی» و «دانی ین» است. تهیه کنندگی این فیلم کوتاه را هم جت لی بر عهده داشت. در این فیلم، که جک ما به عنوان نقش اول آن ظاهر شد، یک استاد سبک «تای چی» مشغول مبارزه با اساتید سایر هنرهای رزمی است. جالب اینجا است که تمام بازیگران این فیلم به صورت رایگان برای جک ما بازی کردند.

دوره اختصاصی
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید
دوره نخبگان، استاد تمامی در ترید

دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است

دریافت اطلاعات بیشتر

۴- متخصص جیرجیرک!

او در کودکی عاشق جمع کردن جیرجیرک ها بود. جک به حدی در این کار خبره بود که می توانست نوع و ابعاد جیرجیرک ها را از صدایشان تشخیص دهد.

۵- دوری و دوستی با دولت چین

جک ما هیچ وقت از دولت چین درخواست کمک یا پول نکرد. او روابط خوبی با دولت کشورش دارد. اما می گوید «عاشق دولت ها باش اما با آنها ازدواج نکن!»

۶- ژانر مورد علاقه جک ما

15 نکته جالب در مورد جک ما که نمی دانستید

او عاشق فیلم «فارست گامپ» (Forrest Gump) تولید سال ۱۹۹۴ سینمای آمریکا است.

۷- ترکیب کار، زندگی و تای چی

جک معتقد است ورزش تای چی با فلسفه تجارت گره خورده است. حرکات آرام و سنجیده در راستای حفظ تعادل و آرامش در تجارت هم اهمیت زیادی دارند.

۸- یک تاجر آنلاین که سر از برنامه نویسی در نمی آورد

او حتی یک خط هم کدنویسی بلد نیست و اولین کامپیوتر خود را در سن ۳۳ سالگی خرید.

۹- زندگی ساده، عادت های ساده

جک ما پس از تبدیل شدن به یک میلیاردر چینی، خریدهای آن چنان بزرگی برای خودش انجام نداد و هنوز هم عادت هایی ساده دارد.

۱۰- کارهای مورد علاقه جک ما

نویسندگی، هنرهای رزمی، مدیتیشن و تمرین تای چی، از سرگرمی های همیشگی او هستند.

۱۱- استخدام جت لی برای آموزش کارمندان علی بابا

او در سال ۲۰۱۱ تعدادی از برترین قهرمانان تای چی را استخدام کرد تا این هنر رزمی را در علی بابا آموزش دهند. «وانگ» و «جت لی» از اساتید این دوره ها هستند و شرکت کارمندان در این کلاس ها اجباری است!

۱۲- فعال محیط زیست و بشر دوست

جک ما علاقه زیادی به فعالیت های بشر دوستانه و حفاظت از محیط زیست دارد. در کودکی نزدیک بود در یک دریاچه غرق شود. وقتی چندین سال بعد دوباره به سراغ آن دریاچه رفت، دیگر از اثری از آن باقی نمانده و کاملا خشک شده بود. بسیاری معتقد هستند که این ماجرا شوک بزرگی به جک وارد کرد و باعث شد تا او اقدام های قابل توجهی در زمینه محافظت از محیط زیست انجام دهد. جک در جریان شیوع بیماری کرونا نیز یک میلیون ماسک به ایران اهدا کرد.

۱۳- حفاظت از حریم خانواده

یکی از خط قرمزهای جک، خانواده اش هستند. او تاکنون، خانواده خود را رسانه ای نکرده است

۱۴- شعار جک ما

شاید مشهورترین درس جک ما را همه کارمندان علی بابا از حفظ باشند: «نخست مشتریان، دوم کارکنان، سوم سهام داران» جک، این جمله را فلسفه علی بابا می خواند. مشتریان، به ویژه «خرده مشتریان» در این شعار، اول هستند. بسیاری از شرکت های کوچک در چین از وب سایت علی بابا تنها به عنوان یک مجرای بازاریابی استفاده نمی کنند، بلکه برای امرار معاش خود وابستگی سنگینی به آن دارند. جک، همیشه بر عرضه رایگان بیشتر خدمات علی بابا پافشاری کرده است. شاید کارکنان برای جک در رده دوم باشند اما او توانایی زیادی برای انگیزه دادن به کارکنانش در موقعیت های حیاتی دارد. سهام داران در رده سوم قرار می گیرند. زیرا جک از منحرف کردن آرزوها به خاطر فشارهای سودآوری بیزار است. از نظر مردم، جک دوست دارد، سر به سر سهام داران و سرمایه گذارانش بگذارد. هنگامی که در سال ۲۰۰۹ بهای سهام علی بابا دات کام، افت کرد جک در گردهمایی کارکنان علی بابا به شیوه کنسرت های راک فریاد زد «بگذارید سرمایه گذاران وال استریت، اگر می خواهند بر ما لعنت بفرستند!» سهام داران، مهم هستند اما فقط در جایگاه سومین اولویت و نه بیشتر.

فیودور داستایوفسکی:

برداشتن گامی تازه و بیان کردن سخنی نو، این چیزی است که مردم، بیش از همه از آن وحشت دارند.

۱۵- سریال مردودی های جک ما

جک ما در تجربه مردودی و شکست، یک رکورددار به شمار می آید. بیایید به صورت فهرست وار نگاهی به برخی از این مردودی ها بیندازیم:

  • اولین بار تلاش برای گرفتن پذیرش از کالج، نتیجه: مردود!
  • دومین بار تلاش برای گرفتن پذیرش از کالج، نتیجه: مردود!
  • سومین بار تلاش برای گرفتن پذیرش از کالج، نتیجه: فقط کسب نمره قبولی.
  • ۱۰ بار تلاش برای گرفتن پذیرش از هاروارد، نتیجه: مردود!
  • سه بار تلاش برای ورود به یک دانشگاه چینی، نتیجه: مردود!

اگر یک محاسبه سرانگشتی بکنیم، جک ما تقریبا ۱۶ بار در تلاشش برای ورود به دانشگاه شکست خورد. شاید این پرسش برایتان پیش بیاید که چرا جک این قدر به داشتن تحصیلات دانشگاهی اصرار داشت؟ یا چرا او نیز مثل بیل گیتس، استیو جابز و خیلی از کارآفرین های دیگر، درس و دانشگاه را رها نکرد و مستقیم به کارآفرینی مشغول نشد؟ در پاسخ باید بگوییم که شرایط زندگی، حسابی دست و بال جک را بسته بود. او در چین، شرایط و امکانات شهروندان آمریکایی را نداشت. در واقع، می توان این طور گفت که خیلی از چیزهایی که در آمریکا بدون تحصیل هم به دست می آیند در چین فقط از طریق تحصیل حاصل می شوند. او چاره دیگری جز گذراندن این دوره نداشت. داستان تحصیلات جک ما به آنجا ختم شد که بالاخره توانست از «موسسه دبیری هانگژو» پذیرش بگیرد و مشغول به خواندن رشته دبیری زبان انگلیسی شود. هنگامی که جک تازه علی بابا را راه اندازی کرده بود، به طور همزمان در مدرسه خصوصی تجارت چین با نام «چان کونگ» (Cheung Kong Graduate School of Business, CKGSB) مشغول تحصیل در رشته MBA بود تا بتواند راه و روش تجارت را نه در بازار، بلکه در دانشگاه بیاموزد. او در سال ۲۰۰۶ از این موسسه فارغ التحصیل شد. البته داستان مردودی های جک ما تنها به دوران تحصیل او خلاصه نمی شود. جک بعد از فارغ التحصیلی نیز اقبال خوبی برای پیدا کردن شغل نداشت. او برای دریافت ۳۰ شغل مختلف اقدام کرد اما در همه آنها رد شد! از درخواست برای اداره پلیس بگیر تا گارسونی در یک رستوران زنجیره ای اما هیچ کدام از آنها جک را قبول نکردند. او در نهایت توانست به عنوان استاد زبان انگلیسی و تجارت جهانی در دانشگاه «دیانزی هانگژو» مشغول به کار شود. حقوقی که ما در اولین شغل خود دریافت می کرد برابر با ۱۲ دلار در ماه بود. جک از نظر شاگردانش، معلمی دلسوز و مهربان بود.

جرات قدم برداشتن در مسیر زندگی جک ما

انسان ها کتاب هایی نانوشته هستند. زندگی هر کدام از ما سرشار از فراز و فرودهایی است که اگر به خوبی نوشته شوند، می توانند صنعت فیلم سازی ایران را دگرگون کنند! مهم تر از فیلم و کتاب، درس هایی است که از این ماجراها می گیریم؛ نکته هایی که در ادامه مسیر رسیدن به رویاهایمان، چشم مان را روشن تر می کنند تا راه پیش رویمان را بهتر ببینیم. هم نوا شدن با آهنگی که قلبمان می نوازد و هوشمندانه قدم برداشتن با تکیه بر نکته هایی که از زندگی می آموزیم، مسیر پیشرفت و بزرگ را برایمان هموار می کنند و این اتفاق دلپذیر تنها در صورتی رخ می دهد که قبل از تمام اینها، اولین قدم را برداشته باشیم. به قول «جان سی. مکسول» گاهی وقت ها کوچک ترین قدم در مسیر درست، تبدیل به بزرگترین قدم در زندگی شما می شود.

نظر شما چیست؟

چه داستانی در زندگیتان به شما انگیزه دنبال کردن رویاهایتان را می دهد؟ اگر دوست داشتید آن را برای ما بنویسید.