معماری انتخاب چیست؟ آیا واقعا خودتان تصمیم گیرنده هستید؟
ما هر روز در حال ساخت زندگی خود هستیم و این کار را با تصمیمگیریهای خویش انجام میدهیم. با این حساب، تسلط بر فرایند تصمیمگیری و معماری انتخاب میتواند آیندهای بسیار متفاوت از اکنون را برای ما به وجود بیاورد. اهمیت این ماجرا هنگام سرمایهگذاری در بازارهای مالی، وقتی که تصمیمها و انتخابهایمان میتوانند ما را در صف سود یا ضرر قرار دهند، دوچندان میشود.
در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ موضوع بسیار جالب «معماری انتخاب» میرویم، با ابزارهای آن آشنا میشویم و جزئیات معماریکردن انتخابهای خودمان را یاد میگیریم. اگر میخواهید انتخابهایتان به درجهای بالا از پختگی برسند و بتوانند شما را سریعتر و بهتر به اهدافتان برسانند، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.
وین دایر
زندگی ما حاصل انتخابهایی است که کردهایم.
معماری انتخاب یا Choice architecture به چه معناست؟
این معماری موضوعی روانشناسی است که از چند دهه قبل روانشناسان و متخصصان علوم انسانی به آن توجه کردهاند. از معروفترین محققان و دانشمندان مرتبط با این موضوع میتوان به «دن اریلی»، «ایتامار سیمونسون» و «آمورس تورسکی» اشاره کرد.
بعدها این بخش جذاب از علم روانشناسی وارد عرصه تجارت، فروش و سرمایهگذاری شد. درواقع بعد از استادان دانشگاه و محققان، «فروشندگان»، «آژانسهای املاک»، «سرمایهگذاران»، «پدران»، «مادران»، «سیستمهای آموزشی» و خلاصه هر کس یا هر سازمانی که چیزهایی برای ارائه و هدفهایی – چه آگاهانه و چه ناخودآگاه – برای خود داشت، بهمنظور هدایت افراد به انتخاب گزینهای خاص سوق یافت.
معماری انتخاب به آنها این امکان را میداد تا بدون نشاندادن زور یا واردکردن احساس فشار به طرف مقابل خود کاری کنند که او با اختیار خودش، گزینه موردنظر را انتخاب کند؛ به زبان ساده میتوان این کار را نوعی هدایت اجباری از نوع نامحسوس و صلحآمیز دانست!
معماری انتخاب بر تغییر محیط، حساب باز میکند
میتوان با عینک دیگری نیز معماری انتخاب را تماشا کرد. درواقع این نوع معماری سناریویی است که میگوید میتوان با تغییر محیطی که شخص میخواهد در آن تصمیم بگیرد و در اختیار گذاشتن گزینه انتخابی که با دقت طراحی شده است، بر تصمیم نهایی او تأثیر گذاشت. این موضوع، بخش بسیار مهمی در اقتصاد رفتاری به شمار میآید.
اکنون بیش از گذشته، راههای مختلفی برای طراحی محیط تصمیمگیری وجود دارد. دولتها بهوضوح از این روش برای تغییر آگاهانه انتخاب پیشِ روی مردم و هدایت آنها به انتخابی مهندسیشده استفاده میکنند.
نمونه واقعی تأثیر معماری انتخاب ها بر عملکرد مردم
نمونه یکی از این موارد، تغییر صندلیهای متروی «پاریس» است. در گذشتهای نهچندان دور، افراد زیادی شبها از صندلیهای مترو برای خوابیدن استفاده میکردند که این ماجرا سبب کاهش امنیت و ایجاد منظرهای نامناسب میشد. در این میان، شهرداری پاریس نمیخواست از نیروهای امنیتی یا جریمهکردن برای تغییر این رویه استفاده کند؛ درنتیجه به این نوع معماری روی آورد؛ به این ترتیب که طراحی صندلیهای مترو را به شکلی تغییر داد که در تصویر زیر میبینید.
در کنار این تغییر، هیچچیز دیگری در محیط مترو تغییر نکرد. در این حالت، باز هم مردم این حق را داشتند که روی صندلیهای مترو بخوابند. همچنین هیچکس آنها را از این کار منع نمیکرد و حتی مجبور به پرداخت هیچ جریمهای نبودند، اما بهدلیل فرم خاص صندلیها که دیگر اصلاً مناسب خوابیدن نبود، آنها تصمیم میگرفتند دیگر در مترو نخوابند. افرادی هم که همچنان اصرار داشتند در مترو بخوابند با هزینه انتخابشان که کمردرد و خوابی نامناسب بود، مواجه میشدند.
درنهایت، سطح امنیت در خطوط مترو بالا رفت و درصد افرادی که شبها در مترو میخوابیدند، به شکل قابلتوجهی کاهش یافت. همین تغییر ساده در شرایط محیطی سبب تغییر انتخاب مردم و رسیدن به نتیجه دلخواه شهردار پاریس شد!
اهمیت گزینه پیشفرض در معماری انتخاب
در «Choice architecture» گزینه «پیشفرض» نکته بسیار مهمی است؛ زیرا معماری انتخاب زمانی اثرگذارتر است که فرایند تصمیمگیری در آن ساده باشد. درواقع مردم مجبور نیستند وقت خود را روی بررسی مزیتها و معایب تمام گزینههای پیش رو بگذارند. اگر فرایند تصمیمگیری برایشان سخت باشد، بهراحتی آن را کنار میگذارند یا با گزینهای سادهتر جایگزین میکنند.
یکی از چیزهای سادهای که فرایند تصمیمگیری را برای گروه بسیار زیادی از مردم ساده میکند، «توجه به گزینه انتخابشده توسط بقیه مردم» است. شاید بتوانیم نمونه این موضوع را بهراحتی در بازارهای مالی پیدا کنیم. زمانی که بسیاری از سرمایهگذاران تنها به این دلیل که یک سهم، مورد توجه قرار گرفته است و افراد زیادی درباره سودآوری یا فرصت رشد آن صحبت میکنند، بدون آنکه درباره تصمیم خودشان فکر کرده یا آن را با استراتژی خودشان بسنجند، به سرمایهگذاری روی آن میپردازند.
مثالی دیگر از دست کاری انتخاب مردم با استفاده از معماری انتخاب
یکی دیگر از نمونههای خوب برای درک سازوکار این معماری، سیستمی است که بریتانیا از آن برای تشویق مردم به ایستادن پشت چراغ قرمز استفاده میکند. در کنار نیمی از خطوط عابر پیاده و چراغ قرمزها یک ستون با دکمهای روی آن قرار دارد.
فرض عمومی بر این است که وقتی این دکمه فشار داده میشود، سیگنالی از سمت آنها به سامانه راهنمایی و رانندگی مرکزی ارسال میشود که مسئول چراغهای راهنمایی است و این کار سبب میشود چراغ برای آن عابر پیاده، بهطور ویژه سریعتر سبز شود. این دکمهها به هیچ جا وصل نیستند و هیچ تأثیری بر زمان تغییر چراغها از قرمز به سبز یا برعکس ندارند، اما به میزان فراوانی سبب کاهش تصادف و عبور از چراغ قرمز میشوند.
وجود دکمهای برای فشاردادن به مردم این احساس را به آنها میدهد که گویا خودشان بر تغییر رنگ چراغها کنترل دارند؛ به این ترتیب، وقتی زحمت فشاردادن دکمه را به خودشان میدهند، به احتمال زیاد بهجای اینکه به خیابان پر از خودرو وارد شوند، منتظر تغییر رنگ چراغ و اجراشدن دستوری که داده بودند میمانند.
النور روزولت
فلسفه هرکس از طریق کلمات بیان نمیشود، بلکه از روی انتخابهایی که میکند نمایان میگردد.
ماجرای گزینه انحرافی چیست؟
معماری انتخاب با استفاده از ابزارهای گوناگونی اجرا میشود که یکی از آنها «گزینه انحرافی» یا «Decoy Option» نام دارد. هدف از به کار بردن این گزینه، هدایت کاربر به سمت انتخاب گزینههای دیگر است؛ به زبان ساده، قرار نیست کاربر ما این گزینه را انتخاب کند؛ چون بهگونهای غیرمنطقی طراحی شده است و هر عقل سلیمی در اولین قدم، آن را کنار میگذارد! این موضوع و درمجموع روش کارکردن با این معماری را در قالب مثالی ساده بیان کردهایم.
معماری انتخاب چگونه کار میکند؟
تصور کنید شما صاحب یک رستوران هستید و میخواهید آمار فروش یکی از غذاهای منوی خود را با استفاده از معماری انتخاب بالا ببرید. براساس «Choice architecture» شما باید گزینهای انحرافی را در اختیار طرف مقابل قرار دهید که احتمال انتخابکردنش نزدیک به صفر باشد؛ به این ترتیب، منوی ویژه خودتان را با این سه غذا پیش میبرید:
- چلو جوجه کباب ساده = 67000 تومان
- چلو جوجه کباب همراه با مخلفات = 120000 تومان
- چلو جوجه کباب زعفرانی مخصوص، همراه با مخلفات و سوپ سرآشپز = 120000 تومان
احتمالاً شما هم حدس زدید که گزینه دوم، نقش همان گزینه انحرافی را برای ما بازی میکند و مشتری را به سمت خرید گزینه سوم سوق میدهد؛ در این صورت، مشتری اگر بهاندازه کافی پول در جیبش داشته باشد، به احتمال بسیار زیاد اصلاً به گزینه دوم توجهی نمیکند و خیلی سریع، گزینه سوم از منو را سفارش میدهد!
چه ابزارهای دیگری در معماری انتخاب وجود دارند؟
به جز «گزینه انحرافی» چندین ابزار دیگر هم وجود دارند که میتوان از آنها برای معماریکردن انتخاب دیگران استفاده کرد. گاهی کارمان با یکی از این ابزارها راه میافتد و گاهی هم باید چند ابزار را با هم ترکیب کنیم تا به چیزی که میخواهیم برسیم. از این گذشته، هرکدام از این ابزارها ویژگیهای مثبت و منفی خود را دارند که در ادامه آنها را بررسی کردهایم:
ابزار اول: استفاده از منطق چماق!
با وجود اینکه اساس معماری انتخاب با اندکی حیله و نیرنگ همراه است و فرد مقابل تنها در فکر خودش در حال انتخابکردن است، معمولاً روشی صلحآمیز در نظر گرفته میشود؛ با این حال استفاده از فشارهای روحی، روانی یا حتی جسمی هم میتواند یکی از گزینههای این معماری باشد.
در مقیاس کلان، معمولاً دولتها، شرکتهای بسیار بزرگ تجاری که دست ملت زیر ساطورشان است، بانکها و مؤسسههای گوناگون و در مقیاس خرد، خانوادهها، سیستمهای آموزشی و… به شکلی باورنکردنی از این ابزار برای شکلدادن اجباری انتخاب مردم استفاده میکنند. در ادامه چند مثال را موشکافی میکنیم:
-
محدودیتهای عجیب فرهنگی در برخی کشورها
این مورد نوعی آشکار از به کار بردن منطق چماق در معماری انتخاب است؛ برای مثال دولت یک کشور انجام یک کار را برای مردم خود نوعی اجبار در نظر میگیرد؛ البته مردم هنوز هم میتوانند از میان سه گزینه، انتخاب داشته باشند:
- آن کار را انتخاب کنند و انجامش دهند.
- آن را انتخاب نکنند و مجازات را بپذیرند.
- بساطشان را جمع کنند و از آب و خاک خودشان به کشور دیگری مهاجرت کنند!
البته گزینه سوم، نوعی فرار از انتخاب دو گزینه دیگر نیز محسوب میشود.
-
اجبار خرید یک محصول خاص از کارخانههای داخلی
معمولاً برخی دولتها این کار را میکنند و از این ابزار برای معماری انتخاب مردمشان استفاده میکنند؛ البته شعارشان حمایت از تولید داخلی، ولی روششان بسیار ناکارآمد است؛ زیرا در اولین گام، از ورود نمونه خارجی بسیار باکیفیت جلوگیری میکنند و با این کار، گزینههای انتخاب مردم را به یک گزینه، یعنی نمونه بیکیفیت داخلی سوق میدهند که در بیشتر موارد از حمایت مستقیم دولت هم استفاده میکند.
تجربه به جهان ثابت کرده است این کار تنها سبب بیکیفیتترشدن محصولات داخلی میشود که دلیل آن از بین رفتن گزینههای رقابتی، کمکاری، افزایش بیدلیل و خندهدار قیمت همان محصول داخلی، سودبردن عدهای خاص و از بین رفتن پولهای مردم است. کمی فکر کنید، آیا میتوانید برای این مورد، یک مثال بزنید؟
-
لطفهای بیدریغ و بیمنظور در محیط کاری
ما در محیط کاری نیز در حال سوق داده شدن بهسوی انتخابهای گوناگون دیگران و به زبان ساده، معماری انتخاب هستیم؛ انتخابهایی که میدانیم اصلاً به نفعمان تمام نمیشوند، اما امید داریم با انتخابشان اوضاع کمی بهتر شود؛ برای مثال بین اعتراضکردن به حجم کاری بسیار بالا و امکان تبدیلشدن به کارمند نمونه در نظر مدیرمان، گزینه دوم را انتخاب میکنیم.
البته میدانیم همیشه میتوانیم اعتراضکردن را انتخاب کنیم و به این شیوه کاری ایراد بگیریم، اما در این صورت باید خودمان را برای تحمل عاقبت این انتخاب آماده کنیم که میتواند جایگزینکردن ما با یک نیروی جدید، کمشدن از حقوقمان به دلیلهای مختلف و… باشد. در این هنگام هم انتخاب کردهایم ولی کاملاً از روی اجبار و ناچاری!
-
استفاده از منطق زور با دلایل غیرمنطقی اما به ظاهر منطقی!
روشنترین نمونه استفاده از این ابزار معماری انتخاب که شما یا دوستان و آشنایتان هم با آن مواجه شده باشید، اجبار یا اصرار والدینتان برای انجام دادن یا ندادن یک کار است. با وجود اینکه پدرها و مادرها برای این کار خود دلایل منطقی، مثبت و محکمی مانند «حفاظت از فرزندانشان»، «رساندن آنها به موفقیت و آرامش» و… دارند، این کار را به روشی غیرمنطقی انجام میدهند.
آنها با تحت فشار گذاشتن فرزندانشان و سوقدادن مستقیم یا غیرمستقیم خود به سمت انتخاب گزینهای که خودشان صلاح میبینند، آیندهای را که دوست دارند برای فرزندانشان میسازند؛ البته این روش، عاقبت چندان خوبی ندارد و در بیشتر موارد سبب ویرانی همه گزینههای روی میز میشود!
ریچارد باخ
به دنیا اجازه بده آنطور که انتخاب میکند، زندگی کند و به خودت اجازه بده آنطور که انتخاب میکنی، زندگی کنی.
ابزار دوم: استفاده از تشویق بهعنوان عاملی هدایتکننده
در این ابزار، ما از روشهای تشویقی مختلف برای سوقدادن افراد به انتخاب گزینه موردنظر خودمان استفاده میکنیم. اگر فرد موردنظر ما در اثر تشویقمان آن گزینه را انتخاب کند، ما به هدفمان میرسیم. اگر هم انتخاب نکند میتوانیم این ماجرا را فرصتی سوخته معرفی کنیم و از این اهرم برای بالاتربردن شانس انتخاب گزینه موردنظرمان در موقعیتی مشابه، نهایت استفاده را ببریم.
مثلاً مدیر یک شرکت را در نظر بگیرید که برای افزایش بهرهوری کارمندانش و تشویق آنها به انجام کارهای تیمی دو انتخاب را در نظر میگیرد:
- راندمان تیمی معمولی = حقوق معمولی
- راندمان تیمی بالا = حقوق معمولی + پاداش فردی بهاندازه 30 درصد حقوق
در این صورت، با وجود اینکه گزینههای انتخابی تنها دو مورد هستند، گزینه دوم چنان جذابیتی دارد که هر کارمندی را به افزایش تلاش برای بهرهوری تیمی و گرفتن پاداش بهصورت فردی تشویق میکند. جالب اینکه یکی از شرکتهای بزرگ هواپیمایی در آمریکا از این روش برای گسترش کسبوکار و افزایش راندمان کارمندانش استفاده کرد و نتیجه خوبی گرفت.
ابزار سوم: استفاده از الگوهای مؤثر برای جهتدهی انتخاب
در این روش شما از یک الگو، فرد یا موقعیت خاص برای ایجاد تمایل قلبی در ناخودآگاه افراد استفاده میکنید و معماری انتخاب را شکل میدهید. اگر در این روش به موفقیت برسید، افراد بدون اینکه حس کنند در حال انتخابکردن هستند، دقیقاً گزینه موردنظر شما را انتخاب میکنند.
برای مثال یک صندوق سرمایهگذاری تازه تأسیس را در نظر بگیرید که خبر سرمایهگذاری یک فرد ثروتمند در آن منتشر میشود. در این صورت، تمام کسانی که با تردید به عملکرد این صندوق نگاه میکردند، بهدلیل اعتمادی که به آن فرد ثروتمند و تصمیمهای وی دارند، روی آن صندوق، سرمایهگذاری میکنند.
ابزار چهارم: محدودکردن گزینههای انتخابی
بسیاری از شکستها در طراحی معماری انتخاب بهدلیل زیادبودن تعداد گزینههای انتخابی است. معمولاً بهترین تعداد برای گزینههای روی میز «سه عدد» است. گزینههایی بیشتر از سه، سبب سردرگمی و کمتر از آن سبب ایجاد احساس ناخوشایندی میشوند؛ چون فرد احساس میکند حق انتخاب چندانی ندارد.
همچنین وقتی تعداد گزینههای روی میز، سه عدد باشد، شما بهراحتی میتوانید از ابزار «گزینه انحرافی» برای مدیریت گزینههای باقیمانده استفاده کنید و افراد را به انتخاب گزینه موردنظرتان سوق دهید؛ بنابراین حتی اگر تعداد گزینههایی که عالی هستند زیاد بود، نهایت سعی خود را بکنید تا از تعدادشان کم کرده و کیفیت انتخاب را بالاتر ببرید.
آیا خودمان هم میتوانیم انتخابهایمان را معماری کنیم؟
خوشبختانه پاسخ این پرسش، مثبت است. از آنجا که ما هر روز در زندگی خود در حال انتخاب هستیم، مسلحشدن به دانش معماری انتخاب و آگاهی از تمام جزئیات آن میتواند مسیر انتخابهایمان و مسئولیتی را که برایمان به دنبال دارد، کاملاً تغییر دهد. بهدنبال این ماجرا، زندگی ما نیز دچار تغییرات اساسی میشود و به ما در ساخت یک آینده متفاوت کمک میکند.
نکتهای که باید درباره معماری انتخابهای خودمان بدانیم، این است که شاید گزینههای پیش روی ما چنان انعطافپذیر نباشند، اما میتوانیم با تغییر دادن شرایط محیطی، تغییر نوع نگاهمان و حتی تعیین شرایط جدید، انتخابهایی متفاوت و تأثیرگذار داشته باشیم.
نقش ما در معماریکردن انتخابهایمان چیست؟
ما در معماری انتخاب، تلاش نمیکنیم خود را مجبور به تصمیمگیری کنیم، بلکه بهدنبال تصمیمهایی پرمنفعت از دل همان گزینههای موجود هستیم. این است که ماجرا را متفاوت میکند. گذشته از این، آگاهشدن از ابزارها و تکنیکهای این معماری به ما کمک میکند تا وقتی کسی میخواهد با استفاده از همین ترفندها ما را به انتخاب گزینه مورد علاقه خودش مجبور کند، مطلع شویم و بهراحتی خام نشویم!
لئو بوسکالیا
راه زندگی را انتخاب کن. راه عشق را انتخاب کن. راه محبت را انتخاب کن. راه امید را انتخاب کن. راه ایمان به فردا را انتخاب کن. راه اعتمادکردن را انتخاب کن. راه نیکی را انتخاب کن؛ این به تو بستگی دارد.
نکتههایی طلایی درباره معماری انتخابهای خودمان
وقتی پای خودمان و انتخابهایمان به میدان باز میشود، باید گزینههای دیگری را هم در نظر بگیریم که در ادامه به آنها اشاره کردهایم:
-
مسئولیت صفر تا 100 تصمیمهایمان با خودمان است
هنگام معماری انتخاب برای خودمان باید بپذیریم که ما تنها تصمیمگیرنده زندگیمان هستیم؛ در این صورت نقاب «قربانیبودن» را از چهره برمیداریم و تمام قد در مقابل مسئولیت خوب یا بد تصمیمهایمان ایستادگی میکنیم. این کار نهتنها اعتمادبهنفس و عزت نفس ما را بالا میبرد، بلکه در نظر دیگران هم اعتبار فراوانی به دست میآوریم.
-
هیچ تصمیمی درست یا غلط نیست
ما براساس شرایط، تحلیلها و بررسیهای خود در یک بازه زمانی مشخص تصمیمگیری میکنیم؛ بنابراین نباید تصمیمی را که نتیجه بسیار خوبی برای ما داشته است، نشانهای از بیعیب و نقص بودن تحلیلها و تفکر خود بدانیم. از سوی دیگر نباید خود را بهدلیل تصمیمی که نتایج خوبی ندارد، سرزنش کنیم تا حدی که دیگر جرئت تصمیمگیریهای جدید را نداشته باشیم.
نلسون ماندلا
سعی کن انتخابهایت بازتابی از امیدهایت باشند، نه ترسهایت.
-
از تصمیمهایتان درس بگیرید
برای کسی که یادگیری پیوسته را یکی از فلسفههای زندگیاش در نظر گرفته باشد، تمام زندگی یک مدرسه است. اگر چنین دیدگاهی به زندگی داشته باشید، میتوانید از تمام تصمیمهایتان- چه آنهایی که معماری انتخاب خوبی داشتند و نتایج خوبی را به وجود آوردند و چه آنها که چندان جالب نشدند- درسهایی بزرگ بگیرید و تصمیمهای آینده خود را بسیار حرفهایتر پیش ببرید.
این موضوع بهویژه برای افرادی که در انواع بازارهای مالی مانند «بازار بورس»، «بازار ارزهای دیجیتال»، «فارکس»، «طلا»، «ملک» و… فعال هستند، بسیار مهم و اثرگذار است. حتی پیشنهاد ما این است که دفتر جداگانهای برای ثبت درسهایی که از تصمیمگیریهای خود گرفتهاید تهیه کنید و این دانش ارزشمند را که در هیچ کلاسی پیدا نمیشود، با واژهها به بند بکشید. میتوانید از الگوهای زیر برای نوشتن درسهایتان استفاده کنید:
- تصمیمی که گرفتم…
- دلایلم برای این تصمیمگیری چه بودند؟
- این تصمیم چه نتایجی را به دنبال داشت؟
- چه درسی از این تصمیم گرفتم؟
- چه پیامی برای خودم در آینده دارم؟
-
بعد از گرفتن یک تصمیم، خودخوری نکنید
بعضی از ما عادت را داریم که بعد از یک تصمیمگیری به این فکر میکنیم که اگر گزینههای دیگر را انتخاب کرده بودیم، چه میشد؟ حتی ممکن است بهدلیل این مدل فکرکردن از تصمیم خود پشیمان شویم؛ پس این کار را نکنید و به خود و قدرت تحلیلتان در لحظه تصمیمگیری اطمینان داشته باشید. اگر پشیمانشدن بعد از تصمیمگیری به عادت شما تبدیل شود، خوشیهای زندگی و شیرینی سرمایهگذاری را از دست میدهید.
-
گزینههای انتخابی خود را محدود کنید
همانطور که اشاره کردیم، وجود گزینههای زیاد برای انتخابکردن، چیز خوبی نیست. سعی کنید همیشه چند فیلتر قوی مانند فیلترهای زیر برای تفکیک گزینههای زیاد و نگهداشتن گزینههای طلایی در اختیار داشته باشید:
- آیا این گزینه با معیارهای فکری من همخوانی دارد؟
- آیا انتخاب این سهم یا ارز دیجیتال با استراتژی معاملاتی من همراستاست؟
- آیا این گزینهها از نظر بازه زمانی- کوتاهمدت یا بلندمدت- یکسان هستند؟
- آیا مقدار ریسک در هرکدام از این گزینهها یکسان است؟
- هر چقدر فیلترهایتان برای انتخاب بهترین گزینه، پختهتر و همراه با تفکر بیشتری باشد، درنهایت میتوانید طلاییترین گزینهها را از درون انتخابهای پیش رویتان مشخص کنید
خلاصهای از آنچه با هم در “معماری انتخاب” گفتیم:
- معماری انتخاب موضوعی روانشناسی است که در آن از چند ابزار غیر فیزیکی برای مهندسیکردن انتخاب دیگران و سوقدادن آنها به سمت انتخاب گزینه موردنظر خودمان کمک میگیریم.
- این معماری سناریویی است که میگوید میتوان با تغییردادن محیطی که شخص میخواهد در آن تصمیم بگیرد و در اختیار گذاشتن گزینه انتخابی که با دقت طراحی شده است، بر تصمیم نهایی او تأثیر گذاشت.
- دولتها و صاحبان قدرت، یعنی کسانی که کنترل پول را بر عهده دارند دهههاست که از قدرت معماری انتخابها برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند.
- «گزینه پیشفرض» موضوعی مهم در «Choice architecture» است که میگوید مردم بهدنبال سادگی در انتخابکردن هستند. حتی اگر مجبور شوند بهجای تحلیل شخصی، دنبالهروی نظر جمع میشوند و تصمیم آنها را تکرار میکنند!
- گزینه انحرافی یا «Decoy Option» یکی از ابزارهایی است که از آن برای معماریکردن انتخاب استفاده میشود.
- موارد دیگری مانند: «استفاده از زور و اجبار»، «استفاده از تشویقکردن بهعنوان عامل هدایتکننده»، «استفاده از الگوهای مؤثر برای جهتدهی انتخاب» و «محدودکردن گزینههای انتخابی» دیگر ابزارهای رایج در معماری انتخابها به شمار میروند.
- هرکسی میتواند با استفاده از ابزارهای این معماری به معماریکردن انتخابهای خودش بپردازد و بهدنبال این ماجرا تصمیمهای بسیار باکیفیتتری بگیرد.
- مواردی همچون «مسئولیتپذیری درباره تصمیمهایمان»، «پذیرفتن این حقیقت که هیچ تصمیم درست و غلطی وجود ندارد»، «درسگرفتن از تصمیمها»، «محدودکردن گزینههای انتخابی» و «بلافاصله پشیماننشدن بعد از تصمیمگیری» از جمله نکات طلایی هستند که باید هنگام معماریکردن انتخابهای خودمان به آنها توجه کنیم.
پرسشهای متداول
معماری انتخاب برای چه کسانی مناسب است؟
هرکسی میتواند از ابزارهای این معماری برای معماریکردن انتخابهای دیگران یا خودش استفاده کند.
تعریف ساده معماری انتخاب چیست؟
در این معماری میتوانیم با تغییردادن شرایط محیطی، گزینههای باقیمانده برای انتخاب توسط دیگران را به شکلی کنار هم قرار دهیم که درنهایت، چیزی را که میخواهیم انتخاب کنند.
آیا معماریکردن انتخابها نوعی نیرنگ است؟
با توجه به اینکه بیشترین طرفداران استفاده از این روش، دولتها، تاجران و افراد صاحب قدرت هستند، میتوان رنگ و بویی از نیرنگ را در آن یافت، اما نباید این حقیقت را فراموش کرد که معماری انتخاب نوعی علم است. هر شاخه از علم هم دو چهره دارد؛ چهره خوب و چهره بد. مهم این است که ما از آنچه استفادهای میکنیم.
آیا معماری انتخابها به مدیریتکردن هزینه فرصت کمک میکند؟
بله؛ زیرا سبب میشود شما با دقت، تحلیل و بررسی بیشتری گزینه موردنظر خود را انتخاب کنید. در کنار این ماجرا به شما یادآوری میکند که از نتیجه تصمیمهایتان درس بگیرید و با این کار، امکان بیشتری برای مدیریت هزینه فرصت تصمیمهای بعدی در اختیارتان میگذارد.
معماریکردن انتخابهایتان را از همین امروز شروع کنید
شاید در آغاز، این حجم از توجه و تحلیل درباره انتخابهایتان شما را خسته کند و حتی با خودتان فکر کنید بهتر است مثل روال قبل، تصمیمگیری کنید، ولی اگر کمی در این زمینه با ذهنتان لجبازی کنید، کیفیت تصمیمگیریهای جدید، زندگی شما را تغییر میدهد.
این ماجرا درست مانند گذاشتن خشت اول در ساخت یک دیوار است. شما میخواهید دیوار زندگی و سرمایهتان صاف و درست بالا برود؛ درنتیجه باید روی پایه آن یعنی افزایش کیفیت تصمیمگیریهای خود سرمایهگذاری کنید. معماری انتخاب، ابزارهای این کار را بهراحتی در اختیار شما قرار میدهد؛ پس شروع کنید.





























