اگر در دنیای بازارهای مالی به عنوان ترید فعالیت دارید، باید ریسک را به عنوان بخش جداییناپذیر فعالیتهایتان بپذیرید. حتی موفقترین تریدرها نیز همواره با این چالش مواجه هستند که سرمایه خود را از دست بدهند. به عبارتی دیگر، موفقیت طولانی مدت در بازار معاملات، نتیجه درصد و اندازه سود شما به نسبت ضررتان است. صرف نظر از اینکه به چه میزان در بازار سود میکنید، اگر ریسک را به درستی کنترل نکنید، ممکن است تمام سرمایه و حسابتان را از دست بدهید.
برای حل این چالش، انتخاب استراتژی مناسب برای مدیریت ریسک در بازار مالی، یکی از مهمترین راههای مراقبت از سرمایه در برابر زیانهای زیاد و غیرقابل جبران است. با این کار میتوان موفقیت بیشتری برای میزان ریسک و آگاهی از نسبت ریسک-پاداش در هر معامله کسب کرده و در نهایت از داراییهای خود در برابر ریسکهای بلندمدت یا رویدادهای غیر منتظره، محافظت کرد.
درک مدیریت ریسک در بازار مالی
همواره این نکته را در نظر داشته باشید که هیچ راهی برای فرار از ریسک در معاملات مالی وجود ندارد. به عبارتی دیگر، هر معاملهای، پتانسیل ضرر کردن دارد. در واقع، یک تریدر موفق نیز میتواند در بیشتر معاملات خود ضرر کند؛ ولی اگر سود حاصل از معاملات موفقش، زیانهای ناشی از معاملات ضرر دیده را برایش جبران کند، در بلند مدت همچنان سود میکند.
از طرفی، تریدرهایی نیز وجود دارند که با همان استدلالهای گفته شده در اکثر معاملات خود سود میکنند، اما در نهایت، در طول زمان ضرر دیده و نه تنها سودی کسب نمیکنند بلکه سرمایه خود را نیز از دست میدهند.
به همین دلیل، نکاتی وجود دارد که شما با رعایت آنها میتوانید احتمال وقوع این مشکلات را کاهش داده و در نهایت، میزان سود دریافتی خود را افزایش دهید.
1. به حداقل رساندن ضررها
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید، حتما نام تریدر افسانهای، ادی سیکوتا را شنیدهاید؛ او همواره معتقد بود که:
«سه قانون برای ترید موفق وجود دارد و هر سه آنها به دنبال به حداقل رساندن ضررها هستند. یک قاعده معمول، به خصوص برای تریدرهای روزانه، این است که هرگز بیشتر از 1% از پورتفولیوی خود را در هیچ معاملهای به خطر نیندازید؛ زیرا به این ترتیب، شما میتوانید یک سلسله مراتب از ضررهای بیپایان را تجربه کنید. به یاد داشته باشید که این مورد، همیشه از یک ریسک کوچک شروع میشود.»
یک کاهش 10٪ در حساب شما، میتواند با یک استراتژی معاملاتی سودآور جبران شود. اما هر چه ضرر بیشتر باشد، بازگشت به حالت اولیه سختتر خواهد بود. اگر 10٪ از سرمایه خود را از دست دهید، تنها نیاز به کسب سود 11.1٪ خواهید داشت تا به نقطه صفر برگردید. اما اگر 50٪ از سرمایه خود را از دست دهید، برای بازگشت به حالت اولیه، نیاز به دو برابر کردن سرمایه خود دارید.
برای جلوگیری از ضررهای بزرگ، علاوه بر محدود کردن اندازه پوزیشن خود، یک روش دیگر این است که دستورات استاپ لاس (Stop Loss) را تنظیم کنید. این دستور هنگامی اجرا میشوند که ضرر شما به سطح معینی رسیده باشد.
«به یاد داشته باشید که به حداقل رساندن خسارت و ضرر در هر معامله، حیاتیترین بخش هر استراتژی معاملاتی است.»
2. پیروی از قوانین برای دور ماندن از احساسات در زمان معامله
مدیریت احساسات، سختترین بخش هر معامله است. در دنیای تریدینگ، یک حقیقت وجود دارد که نشان میدهد اگر تریدرهای موفق سیستمهای خود را به تریدرهای تازهکار بسپارند، این افراد میتوانند در کسری از ثانیه کل حساب را لیکویید کرده و سرمایه را از بین ببرند؛ زیرا نمیتوانند از احساسات در زمان معاملات دوری کنند.
به زبان سادهتر، نمیتوانند زمانی که سیستم معاملاتی به آنها میگوید که باید خارج شوند، از لذت و طمع کسب سودهای بیشتر دل بکنند؛ در نتیجه آنقدر به معامله ادامه میدهند تا ضرر غیر قابل جبرانی ایجاد شده و یا تمام سود به دست آمده از بین میرود.
بنابراین، انتخاب و اجرای یک استراتژی معاملاتی معتبر که جواب خود را در طول زمان پس داده و رعایت دقیق قوانین مرتبط با آن، برای کسب موفقیت بسیار حیاتی است. در نتیجه باید وقتی که سیستم به شما دستور ورود میدهد، وارد معامله شده و هنگام دستور خروج، بدون چون و چرا و حرف اضافه از معامله خارج شوید؛ بسیار اهمیت دارد که به سیستم اعتماد کرده و فکر عوض کردن استراتژی در دقیقه 90 به سرتان نزند.
3. مدیریت ریسک و نوسان
ریسک در سرمایهگذاری، شما را از نتیجهای که در نظر داشتید و برای آن تلاش میکردید، منحرف میکند. این انحراف، میتواند به صورت مطلق یا نسبت به یک معیار، مانند بازار تعبیر شود. کارشناسان سرمایهگذاری عموما بر این باورند که این انحراف نشاندهندهی تغییرات در نتایج مورد انتظار سرمایهگذاریهاست؛ چه به نفع شما باشد و چه به ضرر.
طبیعی است که برای کسب سود بیشتر باید پول بیشتری بپردازید؛ در نتیجه برای کسب بازده بالاتر نیز باید ریسک بیشتری را قبول کنید. تمامی کسانی که در این بازار فعالیت دارند، این موضوع را پذیرفتهاند که ریسک بیشتر به معنای نوسان بیشتر است. در حالیکه متخصصان سرمایهگذاری، به طور مداوم به دنبال راههایی برای کاهش نوسان هستند و گاهی نیز موفق میشوند، هیچ توافق مشخصی در مورد چگونگی انجام آن وجود ندارد.
به طورکلی، میزان نوسانی که یک سرمایهگذار باید به دوش بکشد، کاملاً به توانایی او در تحمل ریسک بستگی دارد. برای کارشناسان سرمایهگذاری، این موضوع بر اساس تحمل ریسک مرتبط با اهداف سرمایهگذاریشان است. انحراف معیار که یک معیار آماری برای اندازهگیری پراکندگی نسبت به میانگین است، از مهمترین معیارهای ریسک است که به طور معمول استفاده میشود.
انواع روش های مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در ترید، به معنای به حداقل رساندن خسارات بدون از دست دادن پتانسیل سود است. این اصل، به طور کلی در نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward) مشخص میشود که نوعی تحلیل هزینه و سود است. مدیریت ریسک، بر اساس بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری، نسبت به میزان ریسک بهکار گرفته شده برای کسب آن بازده است. بهبود این ترتیب، نیازمند بهبود استراتژیهای معاملاتی و استفاده از ابزارهای موثر است تا در نتیجه آن، ریسکها به طور چشمگیری کاهش پیدا کنند.
استراتژی هج (Hedging strategies)، یک روش دیگر برای کنترل ریسک است که در آن از موقعیتهایی که با سرمایه اصلی متضاد هستند، استفاده میشود؛ مانند گزینههای محافظتی. این موقعیتها در زمانی که سرمایه اصلی زیان میبیند، سودآور میشوند.
یک استراتژی دیگر، تعیین کردن حدود معامله است؛ مانند دستورات استاپ لاس که به صورت خودکار از موقعیتهایی که ارزش آنها به شدت کاهش یافته خارج میشوند یا دستورات برداشت سود (take-profit) برای ثبت سودها.
تنوع، یک راهبرد مدیریت ریسک برای سرمایهگذاران
احتمالا این حکایت را شنیدهاید که قراردادن همهی تخم مرغها در یک سبد، کار بسیار اشتباهی است؛ سبد سرمایهگذاری هم دقیقا از همین نکته پیروی میکند. تنوع سبد سرمایهگذاری، یک استراتژی است که در آن از داراییهای غیرمرتبط استفاده میشود تا خطر کلی کاهش یابد، بدون آنکه بازده مورد انتظار فدا شود.
اجتناب از ریسک
بیمه یکی از مثالهای کاهش خطر است؛ در اینجا، خطر توسط یک شخص ثالث به عهده گرفته شده و در عوض برای آن حق بیمه دریافت میکند. برای مثال، شرکت بیمه خودرو، حق بیمه را از رانندگان دریافت میکند ولی متعهد میشود که در صورت وقوع حادثهای که تحت پوشش بیمه است، خسارت یا آسیب وارده را جبران کند.
در بازارهای مالی، سواپهای پیشفرض اعتباری (CDS) به طور مشابه کار میکنند. در اینجا، یک موسسه مالی، حق بیمه را برای بیمه کردن موسسه مالی دیگری در برابر یک رویداد اعتباری در شرکت یا سرمایهگذاری دیگر دریافت میکند. بنابراین اجتناب از ریسک هم یکی دیگر از راهبردهای کاهش خطر است که سعی دارد کاملاً از بروز یک سناریوی خطرناک جلوگیری کند.
حرف آخر
در این مقاله، ما به بررسی عمیق انواع استراتژیهای مدیریت ریسک در حوزه بازارهای مالی و تریدینگ پرداختیم. از طریق تجزیه و تحلیل موارد مختلف، مشخص شد که چگونه میتوان با استفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف، ریسکها را شناسایی، ارزیابی و کنترل کرد.
استراتژیهای موثر مدیریت ریسک نه تنها به کاهش احتمال ضرر، بلکه به بهبود عملکرد کلی شما هم منجر میشود و دستی هم به سر و روی اعتماد به نفس و اطمینان شما در سرمایهگذاری میکشد. حواستان باشد که این استراتژیها باید به طور مداوم بازبینی و بهروز شوند تا در بازار پیشگام باشید، شما نمیتوانید با استراتژیهای منسوخ شدهی عهد بوق در بازار پویای امروزی حرفی برای گفتن داشته باشید.
سوالات متداول
مدیریت ریسک یکی از اصلیترین بخشهای دنیای سرمایهگذاری و مالی است. این موضوع سرمایهگذاران را ملزم به تشخیص، تجزیه تحلیل و تصمیمگیری در مورد عدم قطعیتهای موجود در مسیر میکند. این مهارت به افراد کمک میکند که با کمترین خطر و زیان ممکن، به اهداف خود برسند.
مدیریت ریسک هم مثل هر مهارت دیگری، هفت خوان یادگیری خودش را دارد ولی بهتر است با شناسایی اهداف خود شروع کنید و سپس ریسکهای مرتبط با اهدافتان را مشخص کنید. وقتی با ریسکها آشنا شدید، آنها را مورد ارزیابی قرار دهید و مطمئن باشید راههای مناسب برای مدیریت آنها را کم کم پیدا خواهید کرد. اغلب، برای حفظ وضعیت مطلوب و دستیابی به اهداف، نیاز به نظارت و اعمال تغییرات دارید پس آمادگی انعطاف پذیری و انطباق را داشته باشید.
ریسکهای سازمانهای مالی به هر گونه خطری اشاره دارد که با فعالیتهای روزمره یک کسب و کار مرتبط است. شرکتها با شناسایی و ارزیابی خطرات احتمالی، سنجش آنها و اجرای مکانیزمهای کنترلی برای کاهش یا حذف کلی آنها، این ریسکها را مدیریت میکنند. همچنین برای شرکتها حیاتی است که به طور مداوم فعالیتها و روشهای مدیریت ریسک خود را مورد بازبینی قرار دهند و در صورت لزوم تغییراتی اعمال کنند.