تمرین هایی کاربردی برای افزایش توان ذهنی
ذهن ما تمام چیزی است که داریم. حتی اگر جسممان توانایی طبیعی خود را از دست بدهد، باز هم میتوانیم با کمک ذهنمان دوباره جسم خود را سرپا کنیم. اما وقتی ذهنمان خسته باشد یا در طول عمرمان استفاده چندانی از آن نکرده باشیم، رفتهرفته قدرت عظیم خود را از دست میدهد. آن هنگام است که وجودمان در این جهان به هیچ تبدیل میشود.
خبر خوب اینکه میتوان با کمک ایروبیک ذهنی و انجام تمرینهایی بسیار ساده، توان ذهنی را قوی نگه داشت. در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ چند تمرین برای داشتن ذهن قدرتمند و افزایش توان ذهنی میرویم. تا پایان این ماجرای سرنوشتساز با ما همراه باشید.
مارکوس گاروی، فعال صنعت نشر
کسی که قادر به توسعه و استفاده از ذهن خود نباشد، برده کس دیگری است که از ذهن خود استفاده میکند.
از جسمتان غافل نشوید
شاید توصیه «مراقب سلامتی خودتان باشید» بتواند عنوان تکراریترین سخن جهان را به خود اختصاص دهد. اما پندی ساده است که اهمیت بسیار زیادی دارد. در حقیقت، شما نمیتوانید به دنبال افزایش توان ذهنی خود باشید، اما به بُعد فیزیکی مغزتان توجه نکنید. مواردی مانند، به طور منظم ورزش کردن، نوشیدن آب به مقدار کافی، خوردن مرغ و ماهی، مصرف مغزهایی مانند گردو، بادام و فندق، به حداقل رساندن مصرف روغنهای غیر طبیعی و نمک، جایگزین کردن میوهها با تنقلات، کم کردن استفاده از شکر یا قندهای مصنوعی، تناسب وزنی و اندامی به شما کمک میکند تا بُعد جسمی ذهنتان را سالم و تندرست نگه دارید.
واقع بینی چندان هم ویژگی خوبی نیست
شاید افرادی را دیده باشید که خودشان را واقعبین توصیف میکنند. آنها سر صبر، ریزترین و ناراحت کنندهترین ماجراها را با جزئیات زیاد تعریف میکنند و در انتها برای اینکه کسی به آنها تهمت بدبینی نزند، دست پیش را پس میگیرند و میگویند: «البته من بدبین نیستم. فقط واقعیتها را به شکلی منطقی بیان میکنم.» لحظهای با خودتان فکر کنید. اکنون دنیا به سوی تفکر چه کسانی جهت پیدا کرده است؟
واقعبینهایی که در هر چیزی عیبی را کشف میکنند یا دیوانههای خوشبینی که باور دارند، صلح جهانی رویایی دور از ذهن نیست، آب و هوا و تغییرات اقلیمی در حال بازگشت به روند طبیعی خود هستند، فقر در جهان کمرنگتر شده است و بسیاری از بیماریها، فرهنگها و تعصبهایی که با تیشه به ریشه بشریت افتاده بودند یا ریشهکن شدهاند یا در حال نابودی هستند؛ کسانی که فکر میکنند، میتوانند از خودشان میراثی ماندگار، مثبت و سازنده باقی بگذارند.
در حقیقت، تاثیری که بدبینی روی ذهن انسان میگذارد، بسیار مخرب است. فردی که در نگرش منفی غرق شده است، خودش، اطرافیانش و جهان پیرامونش را در تباهی و تاریکی ابدی، آن هم بدون هیچ راه فراری تصور میکند. این نگرش باعث میشود که ذهن به سراغ تواناییهای شگفتانگیز خود نرود، هیچ سوالی را حل نکند و به دنبال یافتن هیچ پاسخی نگردد.
اگر میخواهید ذهنی قدرتمندی داشته باشید باید نوع نگاه خود به همهچیز را تغییر دهید تا بتوانید چارهای برای حل مشکلات و کشف فرصتهای تازه بیابید. یادتان باشد برای ذهن شما یافتن راه چاره و کشف فرصتهای طلایی، نوعی ایروبیک ذهنی به شمار میرود.
باب پراکتور
انرژیهای منفی را درباره ناتوانی در انجام کارها نشنیده بگیرید و فقط بر چگونگی انجام دادن آن متمرکز شوید.
بین زمانهای تمرکز، استراحت کنید
فقدان تازگی و انجام پیوسته کارهای تکراری یکی از عوامل خستگی ذهنی، از دست دادن تمرکز و بیمیلی به انجام کارها است. بیشتر ما فکر میکنیم که با ساعتهای کاری طولانی میتوانیم به موفقیت بیشتر، کار عمیقتر و درآمد افزونتر برسیم. در حالی که ذهن ما از بیخ و بُن با این ایده مخالف است. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.
تصور کنید که میخواهید از شر چربیهای اضافه جسم خود خلاص شوید و اندام ورزیدهای داشته باشید. برای رسیدن به این هدف در یک باشگاه بدنسازی ثبت نام میکنید. روز اول وقتی دستگاهها را میبینید هیجان زده میشوید و بدون گرم کردن یا حتی اندازهگیری میزان تواناییتان یک ریز عضلات خود را تحت فشار قرار میدهید.
شاید جسمتان بتواند برای یک یا دو روز این وضعیت را تحمل کند، اما اگر زمانهای استراحت خود را مشخص نکنید، به زودی جسمتان شما را قال میگذارد و حتی شاید دچار آسیب شوید.
وقتی همراه با مربی این کار را انجام میدهید از یک روش ساده پیروی میکنید و آن زمان استراحت مشخص میان بازههایی است که مثلا پرس سینه میزنید. این زمانهای استراحت، درست به اندازه زمانهایی که تمرین میکنید برای ساخت عضلههای جدید و سوزاندن چربیها ضروری هستند.
مشابه چنین ماجرایی درست در ذهن شما هم جریان دارد. اگر میخواهید توان ذهنیتان را افزایش دهید باید در میان زمانهایی که ذهنتان گرم کار و تمرکز است، زمانهای مشخصی را به استراحت مشغول شوید. توجه داشته باشید که استراحت شما ذهنی است. یعنی باید در آن بازه به سراغ کاری بسیار متفاوت بروید. مثلا میتوانید 15 دقیقه مطالعه کنید، یک زبان جدید را بیاموزید و حتی بازی کنید.
با این کار، ذهنتان نفس میکشد و باور میکند که مجبور نیست کاری تکراری و فشرده را در یک بازه زمانی طولانی انجام دهد. به همین دلیل، وقتی زمان استراحت تمام میشود، دستکم سه برابر بیشتر از زمانی که بیوقفه کار میکردید، بازده خواهید داشت.
حجم اضطراب را کاهش دهید
شاید بتوان گفت که زندگی در قرن 21 رکورد اضطرابهای تاریخ را شکسته است. حتی گونههای تازهای از نگرانیهای مدرن به وجود آمدهاند. تمام انواع استرس و پریشانی، توان ذهنی انسان را نشانه گرفتهاند. بنابراین بهترین و اولین تمرین برای داشتن ذهن قدرتمند، پیادهسازی راهکارهایی است که با کمک آنها اضطراب درونیمان کاهش پیدا کند.
به دنبال این نباشید که تمام انواع استرس را از زندگیتان محو کنید. ما به بخشی از این نگرانیهای سالم برای مراقبت از خودمان و حرکت به سمت اهدافمان نیاز داریم. مثلا اگر نگران مبتلا شدن به بیماریها نباشیم، شاید آنچنان هم به عادتهای غذایی خود اهمیتی ندهیم یا اگر نگران درجا زدن در زندگی نباشیم، شاید هرگز برای رسیدن به اهدافمان تلاش نکنیم.
روشهای سادهای برای کنترل نگرانیهای اضافی وجود دارند. مثلا، تنفس یوگایی، پرداختن به ورزش یوگا، مراقبه، کاهش مصرف کافئین و جایگزین کردن آن با دمنوشهای آرامشبخش میتواند به مقدار قابل توجهی از حجم اضطرابهای ناسالم بکاهد.
جای مشکل و چالش را با هم عوض کنید
در ذهن ما هر واژه به مفهوم خاصی گره خورده است. مثلا مفهوم واژه «آب» هرگز با مفهوم واژه «کتاب» جابهجا نمیشود. حتی واژههایی که آنها را همخانواده در نظر میگیریم هم در ذهنمان اندکی با یکدیگر تفاوت دارند و هر یک استقلال معنایی خود را حفظ میکنند.
واژههای «مشکل» و «چالش» هم به همین ترتیب هستند. شاید در نگاه اول این دو واژه شبیه به هم باشند، اما ذهن ما مفهومی بسیار متفاوت را برای هر یک در نظر میگیرد و واکنشهای جالبی را از خود نشان میدهد. اجازه بدهید چند مورد از تفاوتهای ذاتی این دو واژه را با هم بررسی کنیم:
- مشکل، چیزی است که یا حل نمیشود یا برای حل کردنش باید زمین و آسمان را به هم بدوزیم. اما چالش، معمایی است که بدون تردید راهی برای حل کردنش وجود دارد.
- مشکل میتواند ما را نابود کند. اما چالش، مسیری برای رشد ما و بیدار کردن تواناییهای نهفتهمان باز میکند.
- مشکل یا از پس یک شکست ایجاد میشود یا یک شکست را به وجود میآورد. اما چالش، به دنبال بازخوردها حرکت میکند و از آنها سرنخ میگیرد.
ذهن ما عاشق چالشها و فراری از مشکلات است. اگر میخواهید میزان بهرهوری کاری خود را افزایش دهید، در زندگیتان پیشرفت کنید و راهی برای افزایش توان ذهنی خود بیابید باید در ذهنتان جای واژه «مشکل» و «چالش» را با هم عوض کنید. باید این تغییر را در میان گفتگوهایی که با خودتان و دیگران دارید هم پیادهسازی کنید.
مثلا بگویید: «من با فلان چالش روبهرو هستم.» وقتی چنین گفتگویی را راه میاندازید، ذهن ناخودآگاهتان هم در پاسخ میگوید: «باشد، پس من هم راهی برای حل کردن این چالش پیدا میکنم.» با این کار، ذهنتان به تکاپو میافتد تا مسیرهای تازه را باز کند، راهحلهای قدیمی را با هم ترکیب کرده و پُلی برای پیروزی شما بگشاید.
یک زبان جدید یاد بگیرید
یاد گرفتن یک زبان جدید، بسیار بیشتر از چیزی که فکرش را میکنید روی ذهن شما تاثیر مثبت میگذارد. چون این فرایند برای ذهنتان نوعی رمزگشایی جدید از مفهومهای گذشته به شمار میرود. دقت کنید، ما در زبانهای متفاوت، مفهومها و احساسهایی مشابه و گاهی یکسان را منتقل میکنیم. مثلا جملههای «من عصبانی هستم» یا «من خوشحال هستم» تلاش میکنند مفهومهای نارضایتی یا خشنودی را به شنونده انتقال دهند.
وقتی آگاهانه به دنبال این باشید که با استفاده از آواها و واژههایی متفاوت، این پیام را به دیگران انتقال دهید، انقلابی در ذهنتان به راه میاندازید. همه زبانها زیبا و شگفتانگیز هستند. پس در مورد اینکه چه زبان جدیدی را یاد بگیرید وسواس به خرج ندهید. تنها به دنبال یادگیری آوایی باشید که بیشتر به قلبتان نزدیک است.
آرتور گوردون
شگفتانگیز نیست که چطور این فرایند را نادیده میگیریم؟ این نشانههای سیاه و کوچک روی کاغذ، چند ده شکل متفاوت به نام حرف که با ترکیبهای نامتناهی بیجانی به نام «واژه» در کنار هم مرتب شدهاند تا کسی در دامشان بیفتد.
متفاوت باشید
هر انسان، کلکسیونی کامل از عادتها است. تعداد کارهای تازهای که در طول یک روز انجام میدهیم از انگشتان یک دست هم کمتر هستند. همین موضوع باعث میشود که ذهنمان دست از تلاش و تکاپو بردارد و مثل یک پرنده که سوار بر امواج باد است، بدون بال زدن پرواز کند. شاید با خواندن این موضوع فکر کنید که برای این کار باید بسیار تلاش کنید. اما در حقیقت، ماجرا خیلی سادهتر از این حرفها است. اجازه بدهید چند مورد را برایتان مثال بزنیم:
- اگر راست دست هستید با دست چپ و اگر چپ دست هستید با دست راست مسواک بزنید.
- یک متن کوتاه را برعکس بخوانید. مثلا «امروز هوا خوب است» را به صورت «تسا بوخ اوه زورما» بخوانید.
- هنگام رفتن سر کار، مدرسه، دانشگاه یا خرید از مسیری متفاوت استفاده کنید.
- در میان انجام یک کار عادی و روتین، یک کار غیر معمولی انجام دهید. مثلا وقتی در حال مطالعه هستید، ناگهان از جایتان بلند شوید و به گلدانتان یک لیوان آب بدهید.
- هنگام پوشیدن کفشهایتان از پای مخالف شروع کنید. مثلا اگر همیشه پوشیدن کفش را از پای چپ شروع میکردید، این بار از پای راست شروع کنید.
- جای فنجان چای یا قهوه خود را عوض کنید.
- ترتیب کارهای روزانه خود را برهم بزنید.
- و …
هر چقدر که تعداد این تفاوتها بیشتر باشد، ذهن شما بیشتر به تکاپو میافتد. این راه ساده بهترین تمرین برای افزایش توان ذهنی است. شاید وقتی این کارها را انجام میدهید احساس کنید که اصلا راحت نیستید. این حالت را به فال نیک بگیرید چون به شما ثابت میکند ذهنتان در حال ورزش و رویارویی با وضعیتی تازه است.
به زندگی تان عمق بدهید
زندگی سطحی، یعنی روشی که بیشتر ما بر اساس آن روزهای خود را شب میکنیم. در این روش، هر روز از خواب بلند میشویم، غذا میخوریم، کار میکنیم و بعد میخوابیم. این روند تکراری باعث میشود که در یک چهارچوب مشخص حرکت کنیم و پا را از آن فراتر نگذاریم.
اگر میخواهید برای افزایش توان ذهنی خود قدمی مثبت بردارید، باید راهی برای عمق بخشیدن به زندگیتان پیدا کنید. این موضوع بسته به علاقه هر فرد میتواند گزینههای زیادی را در بربگیرد. اما نیازی نیست به چیزهای پیچیده یا حتی راههای گران قیمت فکر کنید. مثلا میتوانید:
- چینش وسایل اتاق یا دفتر کارتان را تغییر دهید، یکی دو تا گلدان در اتاق بگذارید یا حتی رنگ دیوارها را تغییر دهید.
- با یک دوست صمیمی به پیادهروی بروید و بدون عجله برای رسیدن به مقصد، فقط به اطرافتان و قدمهایی که با او برمیدارید توجه کنید.
- بدون برنامه قبلی به سینما بروید و یک فیلم خوب ببینید.
- از اشیایی که دوست دارید کلکسیون درست کنید.
- گل و گیاه و حتی سبزیجات خانگی پرورش دهید.
- ماجراهای خوبی که در طول روز برایتان اتفاق میافتند را با جزئیات بنویسید.
- شروع به خواندن کتاب در یک ژانر متفاوت کنید.
- سفالگری یاد بگیرید. این روش به ویژه برای آرام کردن ذهنتان و تخلیه انواع استرسها بسیار مفید است.
لُپ کلام اینکه، کاری انجام دهید تا روزهایتان از روند معمولی و روتین خارج شوند. هر چقدر که بیشتر در جزئیات کارهای تازه خود عمیق شوید، بخشی متفاوت و ناشناخته از زندگی را کشف خواهید کرد که مدتها از دسترستان دور بوده است. این موضوع، نه تنها توان ذهنیتان را افزایش میدهد بلکه روزهایی شادتر، پر انرژیتر و آرامتر را برایتان به ارمغان میآورد.
اگنس مارتین، نقاش
زیبایی هنر، راز و رمز زندگی است. زیبایی در چشم نیست، بلکه در ذهن است.
می توان باز هم قویتر شد
همانطور که عضلههای بدن در صورت حرکت نکردن ضعیف و ناتوان میشوند، ذهن ما هم در صورت اسیر شدن در حجم کارهای خودکار – همان عادتها – و دور شدن از خلاقیت، کارایی خود را از دست میدهد.
اگر میخواهیم به اهدافی که برای زندگیمان مشخص کردهایم برسیم یا در مسیر تلاش برای آنها پر قدرت باقی بمانیم باید از راههای مختلف، توان ذهنی خود را حفظ کرده و آن را افزایش دهیم. یادتان باشد، بزرگترین دوست و قابل اعتمادترین همراه شما در زندگی، ذهنتان است.
حالا نوبت شما است
از چه راهی برای افزایش توان ذهنی خود استفاده میکنید؟ به جز زبان مادریتان به چه زبان دیگری مسلط هستید؟

















