گاهی زندگی سخت می شود. گاهی، فشارهایی که روی شانه هایمان احساس می کنیم سنگین تر از همیشه می شوند؛ گویی تمام توانشان را به کار گرفته اند تا مطمئن شوند که یک آب خوش از گلوی ما پایین نمی رود. در این هنگام، درب های بسته زیادی را پیش روی خود می بینیم که گویی خاصیت ذاتی خود را که همان باز شدن است از یاد برده اند. در نتیجه، چاره ای برایمان نمی ماند جز اینکه به رسم نصیحت انسان های بزرگ تاریخ، سری به درون خودمان بزنیم و همه چیز را از ریشه بازسازی کنیم. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ «امواج ذهنی آلفا» می رویم و از اعماق ذهنمان مسیری هموار به سمت موفقیت مورد علاقه مان باز می کنیم. تا انتهای این ماجرای هیجان انگیز با ما همراه باشید.
کوین هورسلی، استاد حافظه بین المللی:
بسیاری از افراد، هرگز مزه پتانسیل های ذاتی شان را نمی چشند. چون تصمیم گرفته اند فقط دیدی محدود از توانایی هایشان داشته باشند.
حالت آلفا چیست؟
از نظر علمی، چهار موج مغزی در انسان ها وجود دارند. این امواج «دلتا»، «تتا»، «آلفا» و «بتا» نامیده می شوند. موج «دلتا» پایین ترین و موج «بتا» بالاترین فرکانس را دارد. ما بیشتر زندگی خودآگاه خود را در سطح «بتا» می گذرانیم.
برای ورود به کلیدی ترین بخش ذهنمان یعنی ضمیر ناخودآگاه چاره ای جز حضور آگاهانه در سطح «آلفا» نداریم. در این حالت، ذهن ما نه در حالت خواب عمیق است و نه هوشیاری کامل. هر کدام از ما این حالت را به طور ناخودآگاه بارها و بارها در طول زندگی خود تجربه کرده ایم. مثلا چند ثانیه قبل از اینکه به خواب برویم ذهن ما در حالت آلفا قرار می گیرد.
چگونه می توان آگاهانه به سطح آلفا رفت؟
یکی از راه های ساده برای رفتن به سطح آلفا «مراقبه» یا «مدیتیشن» است. لطفا با شنیدن واژه «مراقبه» به یاد روش های عجیب و غریب نیفتید. علمی ترین روش ها برای انجام مراقبه توسط جامعه روانشناسی، پزشکی و محققانی که روی کارکرد ذهن فعالیت می کنند پیشنهاد شده اند.
گذشته از این، مراقبه کردن فرصتی به جسم و روح شما می دهد تا در طول آن چند دقیقه کوتاه، دست از سر هم بردارند و هم کدام در فضایی متفاوت، خودشان را بازسازی کنند. این ماجرا به دلیل جدا شدن ذهن از جسم در طول فرآیند مراقبه ایجاد می شود. در ادامه این گفتار، یک روش بسیار ساده برای مراقبه کردن را با هم مرور می کنیم.
مدیتیشن شمارش نفس ها و سفر به سطح آلفای ذهن
- یک جای آرام را برای انجام مدیتیشن در نظر بگیرید که تهویه خوبی داشته باشد و از سر و صدای ناگهانی در آن خبری نباشد.
- در وضعیتی قرار بگیرید که احساس راحتی می کنید. نشسته یا خوابیده، فرقی نمی کند.
- چشمان خود را ببندید. قرار است از شماره 4 تا 1 را برعکس بشمارید.
- حالا نفس خود را فرو بدهید و به هنگام بازدم، عدد چهار را در ذهن خود تصور کنید. سعی کنید تمرکزتان را روی شکل این عدد بگذارید و به چیز دیگری فکر نکنید. این کار را تا رسیدن به عدد یک انجام دهید و این بار از یک به چهار بروید.
- همان طور که بازدم خود را بیرون می دهید با خودتان تکرار کنید: «من آرام و آرام تر می شوم. آرامش من هر لحظه بیشتر می شود.»
تبریک می گوییم. اکنون شما یک سفر کوتاه چند دقیقه ای به سطح آلفای ذهن خود کردید. برای خارج شدن از این سطح هم تنها کافی است چند بار به خودتان بگویید: «من کم کم هوشیار و آگاه می شوم و هنگامی که چشمانم را باز می کنم سرشار از انرژی و سلامتی هستم.» خوب، شاید بپرسید: «این کار چه کمکی به موفقیت ما می کند؟» برایتان خواهیم گفت.
آرنولد شوارتزنگر:
محدودیت شما ذهن شما است. اگر ذهنتان بتواند این رویا را در خود بپروراند که شما توانایی انجام کاری را دارید و صددرصد باورش کنید، می توانید انجامش دهید.
چه کارهایی را می توان در سطح آلفا انجام داد؟
وقتی ذهن شما وارد سطح آلفای امواج ذهنی می شود، به یک پرده سفید و آماده نوشتن تبدیل می گردد. شما می توانید مواردی که در زندگی تان آزارتان می دهند را به شکلی تازه در این برگه سفید بنویسید.
وقتی هوشیار می شوید ضمیر ناخودآگاهتان طبق برنامه جدیدی که برایش نوشته اید عمل می کند. این گونه است که تغییرهایی واقعی در رفتار و موقعیت های زندگی شما ایجاد می شوند. در ادامه به معرفی چند مورد از کارهایی که می توان در سطح آلفای ذهن انجام داد می پردازیم.
1. مدیریت و کاهش استرس
بیشتر ما در طول روزهای زندگی خود با استرس، دست و پنجه نرم می کنیم. وقتی در دوران تحصیل هستیم استرس های ما به نگرانی از بابت نمره یا حاضر شدن پای تخته برمی گردند. کم کم وقتی وارد بازار کار می شویم استرس هایمان رنگ و بوی پول می گیرند و یکی از دغدغه های بزرگمان به دست آوردن پول کافی برای داشتن یک زندگی راحت خواهد بود. وقتی که به پدر یا مادر تبدیل می شویم نگرانی های ریز و درشت فرزندانمان به شکلی کاری تر به ما استرس وارد می کنند.
هر یک از ما برای رها شدن از بار سنگین استرس از روشی ویژه خودمان استفاده می کنیم. گاهی این روش جواب می دهد و گاهی هم نمی دهد. سفر به سطح آلفای امواج ذهنی می تواند آرامش از دست رفته مان را به ما بازگرداند. این روشی است که نه گاهی، بلکه همیشه جواب می دهد.
روش کار
بهترین و سریع ترین راه برای مدیریت کردن استرس در دو گام خلاصه می شود:
- علت استرس خود را بیابید و آن را از بین ببرید
- کانال را عوض کنید و فکری دیگر را در ذهنتان پررنگ کنید
برای یافتن علت استرس، باید با خودتان خلوت کرده و فهرستی از متهمان این ماجرا را پشت سر هم ردیف کنید. سپس تلاش کنید که این منبع های استرس زا را از خودتان و زندگی تان کنار بگذارید. در این مورد هم دو حالت پیش می آید: یا آن عامل استرس زا قابل حذف از زندگی تان است یا نیست. اگر این کار امکان پذیر است، پس آن را بدون هیچ دلسوزی و مهربانی از زندگی تان بیرون کنید.
اگر نمی توانید از دست عامل استرس زا خلاص شوید باید به سراغ گام دوم بروید و فکرتان را به سوی دیگری هدایت کنید. برای این کار، سفر به حالت آلفای ذهنتان می تواند بسیار چاره ساز باشد.
آماده اید تا یک روش کارآمد را با هم امتحان کنیم؟
- طبق روشی که با هم آموختیم به سطح آلفا بروید.
- حالا در این وضعیت، خود را نشسته در یک کلبه چوبی احساس کنید. قدم بردارید و به سمت درب بروید.
- درب را آرام باز کنید. پشت این درب چوبی، مکانی که دوست دارید آنجا باشید را تصور کنید. فرقی نمی کند کجا، چه زمانی – گذشته یا آینده – چه فصلی یا حتی چه کشوری. اصلا تفاوتی ندارد که این مکان واقعی است یا به دنیای رویاهای شما تعلق دارد. نکته مهم آن است که شما آنجا را دوست دارید.
- حالا در این مکان وقت بگذرانید. قدم بزنید، نفس عمیق بکشید، بازی کنید، بخندید و حتی کسانی که دوست دارید را به آن مکان دعوت کنید. هیچ محدودیتی وجود ندارد. هیچ کس نمی تواند در آن دنیای ذهنی به شما دستور بدهد، خط و شانه بکشند یا زور بگوید. احساس کنید آزادی، سلامتی و آرامش در تک تک سلول های وجودتان سرشار شده است. لذت ببرید و استراحت کنید.
حضور در این دنیای ذهنی بهترین راه برای تغییر دادن جهت کلی مسیر افکار پر تنش و استرس زا است. این راه برای میلیون ها نفر مثل نسخه ای جادویی عمل کرده و آنها را از دست استرس هایی که گریبانشان را گرفته بود نجات داده است. ادامه دادن این مسیر به شما کمک می کند تا از استرس هایتان قوی تر شوید و بتوانید آنها را به خوبی مدیریت کنید.
این کار انسان آموزش ندیده است که دیگران را به خاطر شرایط بد خود سرزنش می کند. کسی که آموزش را آغاز کرده باشد خود را سرزنش می کند و کسی که آموزش هایش تکمیل شده باشند، نه خود و نه دیگران را سرزنش می کند.
2. مدیریت ترس ها و افزایش شجاعت
برای تمام انسان های روی زمین، مسیر حرکت در ترس ها و فرار از موقعیت های ریسک دار همیشه آسفالت و دوبانده است. گویی کسی از قبل آن را برای حضور ما مهیا کرده است. ولی مسیر شجاعت به هزارتویی می ماند که نه ابتدایش مشخص است و نه می توان انتهایی برای آن پیش بینی کرد. اما هر کس که این مسیر را برمی گزیند در نهایت اوضاع بسیار بهتری نسبت به مسافران جاده ترس ها پیدا می کند.
ترس هایمان جلوی اقدام را می گیرند و انتخاب های ما را بسیار محدود می کنند. مثلا کسانی که ریسک پذیر نیستند، نمی تواند هر سهامی را در بازار بورس انتخاب کنند. آنها به دنبال کم ریسک ترین سهم ها می روند و همه چیز را با نگرانی بررسی می کنند تا مبادا دچار دردسر شوند.
اما کسانی که ریسک پذیری بالایی دارند، روی سهم هایی دست می گذارند که سود بیشتر اما به همان اندازه خطر فراوان تری دارند. آنها امیدوار هستند که همه چیز خوب پیش برود و به سود مورد نظرشان برسند. اگر هم این اتفاق نیفتد، باز هم به انتخاب های پرخطر و هیجان انگیز خود ادامه می دهند. اما این بار شرایط را بهتر می سنجند. اگر می خواهید تکلیف خود را با ترس هایتان روشن کنید یا حتی کم کم به فردی شجاع تر در زندگی تبدیل شوید می توانید از امواج آلفای ذهن خود کمک بگیرید.
روش کار
ترس ها به دو دسته تقسیم می شوند:
- ترس های واقعی
- ترس های خیالی
ترس های واقعی، مواردی هستند که ما را زنده نگه می دارند. مثلا ترس از تصادف با اتومبیل، ما را وادار می کند که از پل عابر پیاده عبور کنیم یا ترس از بیمار شدن ما را به سمت ورزش کردن و خوردن غذاهای سالم سوق می دهد.
اما ترس های خیالی، چیزهایی هستند که زندگی ما را نابود می کنند. آنها بیشتر از آنکه رنگ و بوی واقعیت داشته باشند، پیش بینی هایی خیالی هستند که ما را در دام وحشت می اندازند. مثلا ترس از بی پول شدن، رها شدن، ترس از حضور در مکان های بسته، ترس از تنهایی یا حتی ترس از ربوده شدن توسط آدم فضایی ها!
اگر می خواهیم زندگی مان به شیوه ای پربار و سرشار از آرامش سپری شود باید هر چه زودتر خودمان را از دست این ترس های خیالی راحت کنیم. برای این کار باید ترس های خیالی را بشکنیم. وقتی ترس ها شکسته می شوند به دو بخش کاملا متفاوت تبدیل می گردند. بخش اول، جوهره خالصی از آن ترس های خیالی و به بدترین شکل ممکن سرشار از انرژی منفی است. اما بخش دوم، نگرشی متفاوت به آن ترس دارد و در واقع، نیمه روشن آن ترس است. این همان جایی است که ما می توانیم با کمک حالت آلفای ذهن خود از آن به نفع خودمان استفاده کنیم.
اما چگونه؟ به این ترتیب پیش بروید:
- وارد سطح آلفای ذهن خود شوید.
- ترس خود را جلوی دیدگانتان بیاورید و به شکلی متفاوت به نگاه کنید. با خودتان بگویید: «اگر این ترس وجود نداشته باشد زندگی من چه شکلی به خود می گیرد؟» چند بار این پرسش را با خود تکرار کنید.
- حالا زمان استفاده از تصویرها است. یک قاب سفید بزرگ را تصور کنید و خودتان را در وضعیتی درون آن قاب ببینید که بدون این ترس در حال زندگی کردن هستید. این تصویر را بزرگ تر و شفاف تر کرده و سعی خود را بر این بگذارید که ترستان را به موضوعی خنده دار و خیالی تبدیل کنید.
با این کار از اُبُهت آن ترس می کاهید و بر شجاعت خود افزون می کنید. در ذهن خود ترستان را در یک قالب آبی رنگ قرار دهید و ابعاد ترستان را کوچک و کوچک تر کنید تا جایی که دیگر به نظرتان چیز مهم و قدرتمندی نیاید. آن را کم رنگ، محو و بی جان نشان دهید. هر چقدر بیشتر این تمرین را تکرار کنید، ترس هایتان ضعیف تر و شما قوی تر می شوید.
3. افزایش انگیزه
انسان بدون نیروی انگیزه، قدم از قدم برنمی دارد. این انگیزه است که موتور حرکت را در وجود انسان به راه می اندازد و او را به جاهایی می رساند که فکرش قد نمی دهد. اگر کُمیت انگیزه مان لَنگ بزند، تلاش هایمان در نظر خودمان و دیگران کم ارزش و حتی بی ارزش جلوه خواهند کرد. وقتی انگیزه خود را افزایش می دهیم استعدادهایمان شکوفا می شوند و از میان بیراه ترین جاده ها مسیری مستقیم به سمت اهدافمان پیدا خواهیم کرد.
روش کار
در این مورد هم می توانید از شیوه غلبه بر ترس ها استفاده کنید. اما این بار به جای تصور خودتان بدون ترس ها، خود را در حالتی تصور کنید که سرشار از انگیزه هستید.
از خودتان بپرسید:
«اگر انگیزه بیشتری در زندگی و کارم داشتن، زندگی ام چگونه می شد؟»
تکرار این فرآیند به شما کمک می کند تا در زندگی واقعی خود به فردی سرشار انگیزه و انرژی تبدیل شوید. به دنبال این ماجرا، بهره وری شما بسیار افزایش پیدا می کند، امید به زندگی تان بسیار بیشتر می شود و فرصت های بسیار بهتری را پیدا خواهید کرد.
لائو تزو:
اگر مشتاق باشید آن را زندگی کنید، آن را همه جا خواهید دید؛ حتی در پیش پا افتاده ترین چیزها.
4. افزایش اعتماد به نفس و باور به توانایی ها
چراغ اعتماد به نفس و باور به توانایی های شگفت انگیزی که سالیان دراز دست نخورده و سرکوب شده در وجودمان حضوری بی رنگ دارند تنها از درون خودمان روشن می شود. هیچ کس و هیچ طریقی نمی تواند اعتماد ما به خودمان را افزایش دهد. این مسیری است که باید به تنهایی در آن حرکت کنیم. ذهن ما در این مسیر کمک حالمان خواهد بود.
روش کار
اعتماد به نفس و باور به توانایی ها یک چهره تکراری ندارند. هر کسی تعریفی ویژه از این موضوع دارد و آن بخش خاص برایش مهم تر از چیزهای دیگر است. مثلا عده ای اعتماد به نفس و توانایی سرمایه گذاری در بورس را دارند و عده ای دیگر باور دارند که می توانند به یک خواننده یا فوتبالیست درجه یک تبدیل شوند. بنابراین، برای پیروزی بیشتر در روش افزایش اعتماد به نفس به کمک امواج ذهنی ابتدا باید نوع اعتماد به نفس خود را انتخاب کنید. پس از این کار :
- به سطح آلفا بروید.
- خودتان را در حالتی تصور کنید که با اعتماد به نفس فراوان در حال انجام کار مورد علاقه خود هستید.
- تصویری که از خودتان می بینید را بزرگ و شفاف کنید و آن را با جزئیات فراوان در پرده ذهنتان به تصویر بکشید.
- احساس خود را وارد این کار کنید. از انجام کارتان لذت ببرید.
- حالا از سطح آلفا خارج شوید و ببینید چگونه می توانید آن کار را در واقعیت به تصویر بکشید و راهی برای انجامش بیابید.
- دوباره به سطح آلفا بروید.
- این بار سعی کنید از خودتان یک تا چند گام پیشی بگیرید و در ذهنتان خودتان را در حالی تصور کنید که آن کار را باز هم بهتر و عالی تر از دفعه قبل انجام می دهید. تصویر ذهنی خود را بزرگ و شفاف کنید و به آن عمق بدهید.
- از حالت آلفا خارج شوید و برای رسیدن به آن تصویر ذهنی تازه، برنامه هایتان را تغییر دهید. باید این تصویر را تا زمانی که به هدفتان می رسید در ذهن خود قوی، پررنگ، عمیق و شفاف نگه دارید. با این کار، چالشی با خودتان به راه می اندازید و وارد یک رقابت سازنده با خودتان می شوید. این همان وضعیت ذهنی و حالتی است که پاسخ ها، روش ها و انسان های درست را سر راه زندگی شما قرار می دهد تا در دنیای فیزیکی هم به هدف خود برسید.
قدم بردارید و مسیرهای تازه ای به زندگی تان باز کنید
نمونه هایی که برایتان مثال زدیم، نماد ذره ای از خروار بودند. به شیوه ای مشابه، شما می توانید تمام خواسته های دلخواهتان را با حضور در سطح آلفا به دست بیاورید. تنها کافی است در گام نخست به کارایی این روش ایمان داشته باشید و در گام بعدی آن را در عمل اجرا کنید.
پیروزی از آن کسانی است که دانسته هایشان را در عمل به کار می گیرند و رویای خود را زنده می کنند.
به قول «وین دایر»:
«با همسویی با سرچشمه امکانات، بدون قضاوت، بدون مطالبه و با پذیرا شدن، هر آنچه که در فکرتان با آن همسو شده اید در زندگی تان آشکار می شود.»
نظر شما چیست؟
اولین کاری که با حضور در سطح آلفا انجام می دهید چه خواهد بود؟ فکر می کنید بین خود اکنونتان با تصوری که از خودتان در رویاهایتان دارید چقدر فاصله وجود داشته باشد؟