ذهنیت مالی چیست و چگونه می توانیم آن را در خود تقویت نماییم؟ بسیاری از افراد بر این باورند که پول همه چیز است. این دسته از مردم برای به دست آوردن پول به هر کاری دست می زنند و از این گذشته تمام وقت خود را صرف کار برای به دست آوردن پول می کنند. این رشد و سبک زندگی حاصل دوره ای از زندگی بشر بوده است که هنوز هم در بین بسیاری از افراد رواج دارد. دوره ای که در آن برای ثروتمند شدن بایستی شبانه روز کار می کردند و پول جمع می کردند. اما در عصر حاضر برای ثروتمند شدن شما باید ذهن ثروتمند داشته باشید. در این مقاله قصد داریم تا شما را به صورت دقیق با مفاهیم ذهنیت مالی و روش های به دست آوردن و استفاده از آن برای رشد مالی آشنا کنیم.
ذهنیت مالی چیست؟
ذهنیت مالی، توانایی یا شم مالی شما است که در ضمیر ناخودآگاهتان شکل گرفته و همین سبک تفکر است که بیشتر از هر چیز و هر کس دیگری، سرنوشت مالی تان را تعیین می کند. این تعریفی است که آقای تی هارواکر در کتاب راز ذهن میلیونر برای ذهنیت مالی نموده است. به زبان ساده، ذهنیت مالی، برنامه و طرح شما در رابطه با مسائل مالی است.» اگر خوب دقت کنیم، هر کدام از ما ذهنیت مالی خاص خودمان را داریم. مثلا بعضی از افراد به پس انداز کردن اعتقاد زیادی دارند. در نتیجه همیشه مقداری از درآمد خود را کنار می گذارند. بعضی دیگر نیز اهل ریسک کردن هستند. این گونه افراد وارد بازار مالی پر هیجانی مثل بورس می شوند. در واقع این ذهنیت مالی است که سبک زندگی افراد را می سازد. ذهن مالی ثروتمند و مقتدر فردی ثروتمند و قدرتمند می سازد و ذهنیت مالی ضعیف هم منجر به شخصیتی فقیر و کم درآمد می شود. اگر هنوز درباره ی این خصلت در خود تغییری ایجاد نکرده اید اکنون زمان آن رسیده تا همراه هم در ادامه راه های تقویت آن را مرور کرده و از آن ها بهره مند شویم.
یک ذهنیت مالی چگونه ساخته می شود؟
هیچ مدرسه و دانشگاهی به بچه ها چیزی درباره ی ذهنیت مالی اضافه نمی کند و آموزشی در این باره ندارد. اکثر خانواده ها نیز در این باره آموزه ای برای فرزندان خود ارائه نمی کنند. اما چگونه می شود که فردی در یک جامعه به دنبال پس انداز کردن است و در همان جامعه فرد دیگری تمام درآمد خود را هزینه می کند؟ این ذهنیت مالی در افراد بر اساس محیط زندگی که در آن هستند شکل می گیرد. در کتاب “پدر پولدار، پدر فقیر”
رابرت کیوساکی به وضوح توضیح می دهد:
“فردی که در خانواده ای کارمند رشد کرده و با سبک و سیاق مالی پس انداز و وام آن ها خود را به سن رشد رسانده است در همین وادی قرار می گیرد و فردی هم که از دوران کودکی ذهنیت مالی ثروتمند شدن را در بین اطرافیان خود دیده باشد، به این راه قدم می گذارد.”
این افکارمان هستند که روند زندگی مان را تعیین می کنند. برای پیدا کردن ریشه عملکرد اشتباه درزمینه مالی باید به سراغ افکار مالی مان برویم. ذهنیت کنونی ما در مورد پول یا مسائل مالی، ترکیبی از اطلاعات و الگوهایی است که از گذشته تا همین حالا آموخته ایم یا تحت تأثیرشان قرار گرفته ایم. شنیدن جملاتی مانند “پول چرک کف دست است.”، “تنها با وام می توانیم خود را جلو بکشیم.”، “برای به دست آوردن پول زیر سنگ هم باید رفت.” و “پول زیاد جز با دزدی به دست نمی آید.” به مرور به افکار هر فردی جهت می دهند و ذهنیت مالی وی را می سازند. اگر نگاهی به گذشته بیندازید متوجه خواهید شد که در اکثر خانواده ها پسران دنبال کننده ی مسیر زندگی و شغلی پدران خود بوده اند. در شرایط فعلی نیز این مسیر برای خانواده ها در جریان است. پسر کارمند، کارمند می شود و پسر پزشک هم به دنبال پزشکی می رود. غیر از خانواده، فاکتورهایی مثل فرهنگ جامعه، دوستان و محیط های آموزشی نیز در شکل گیری این ذهنیت مالی تأثیرگذار هستند. هر آموزشی در کودکی، به یک الگوی فکری تبدیل می شود که به طور خودکار تمام واکنش های مالی فرد را در تمام عمرش تحت تأثیر قرار می دهد.
کارل یونگ، روانشناس سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی می گوید:
کودکان با چیزی که بزرگ سالان هستند تربیت می شوند، نه با حرف های آن ها.
آیا می توان ذهنیت مالی را تغییر داد و یا آن را تقویت کرد؟
واقعیت این است که تغییر ذهنیت مالی در افراد نیاز به طی مراحل خاصی داشته و به این راحتی ها هم نیست. حتی آموزش های دوره ای هم به قدر کافی این قدرت را ندارند تا ضمیر ناخودآگاه افراد را تغییر دهند. آموزه های دوران ابتدایی زندگی در ذهن بچه ها نهادینه شده و مانند صخره در گوشه ای از ذهن آن ها قرار می گیرد. برای تکان دادن این صخره ها نیاز به تلاش زیادی خواهید داشت. اما آرام آرام و با استفاده از تکنیک های پرورش ذهنیت مالی و تغییر محیط پیرامون می توان در این مسیر موفق بود. در قدم اول بایستی نگرش خود را نسبت به پول عوض کنیم. برای به دست آوردن پول دیگر نیازی نیست که زیر هر صخره ای را بگردید. ازاین پس به جای اینکه شما برای پول کار کنید این پول خواهد بود که برای شما کار خواهد کرد. این ذهنیتی است که در این مقاله به دنبال تحصیل آن برای شما هستیم.
چگونه مانند نخبگان به سود مستمر در ترید برسیم؟ جمعه ساعت 18
ذهن شرطی و پیشرفت مالی چه رابطه ای باهم دارند؟
ذهن ما، یک سیستم فوق العاده هوشمند است. این مجموعه بی نظیر، همیشه در حال یادگیری و تحلیل موقعیت های اطرافش است تا بتواند در شرایط مشابه، بهترین و سریع ترین تصمیم را بگیرد. به عنوان مثال، پول قرض گرفتن یکی از راه حل های ذهن برای خلاص شدن از مخمصه های مالی است. ذهن، این راه حل را در اثر تجربه اولین کم پولی در خود ذخیره کرده است. حتی اگر این بحران مالی، مربوط به روزگار کودکی ما و در گیرودار خرید یک پفک نمکی باشد. برای ذهن، زمان انجام یک کار مهم نیست بلکه الگوی دریافتی از آن عکس العمل، مهم است. حتی اگر ما در سن ۱۰۰ سالگی هم باشیم و در طول این مدت، تغییری در هوش مالی خود ایجاد نکرده باشیم، در صورت قرار گرفتن در موقعیت مالی مشابه، بازهم ذهنمان ما را به پول قرض گرفتن تشویق می کند. چون ازنظر او، قرض گرفتن پول، تنها راه برای خلاصی از این شرایط بحرانی است. به همین دلیل در علم روان شناسی از مفهوم «ذهن شرطی» برای مغز استفاده می کنند. با درک این موضوع می توان ذهنیت مالی را دستخوش تغییرهای اساسی کرد. چون حالا می دانیم که مراحل ماجرا چگونه اند:
الگوهای فکری نتیجه عمل احساس
برای تغییر ذهنیت مالی راهی جز دوباره طی کردن این پروسه نخواهید داشت. در غیر اینصورت تمام آموخته های شما پر کاهی خواهند شد که روی بتنی سخت از ضمیر ناخودآگاه قرار می گیرند.
الگوهای فکری چگونه به وجود می آیند؟
الگوهای فکری، پایه های شرطی شدن ذهن ما به شرایط مشابه و تصمیم های درست یا اشتباه تکراری هستند. هرکدام از ما، در تمام جنبه های زندگی مان به دو روش زیر الگوبرداری کرده و خود را با شرایط جدید، هماهنگ می کنیم:
الگوبرداری کلامی
- الگوبرداری دیداری یا تقلیدی
برای یک برنامه ریزی جدید ذهنی، باید این دو بخش را از نو بازسازی کنیم.
آدام خو، نویسنده و سخنران انگیزشی
هر الگویی در وجودمان، نتیجه شیوه اتصال عصب های ما به یکدیگر است. هنگامی که روش دوباره برنامه ریزی کردن الگوهای عصبی خود را بیاموزیم، می توانیم هر نتیجه ای که می خواهیم را به وجود آوریم.
- روش اول: الگوهای کلامی
هرکدام از ما، تعدادی قانون شفاهی در ذهنمان داریم. این قانون ها، مبنای رفتار ما با خودمان و دیگران را تشکیل می دهند. به این قانون های شفاهی، الگوهای کلامی نیز گفته می شود. الگوهای کلامی، روش نهفته ذهن ما برای ارتباط با موقعیت های جدید است. این الگوها به طور مستقیم از طریق واژه ها وارد ذهن ما شده، باورسازی می کنند و به یک قانون تبدیل می شوند. برخی از این قانون ها که ذهنیت مالی ما را تعیین می کنند، شامل موارد زیر هستند:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
پول را باید برای روز مبادا نگه داشت.
پولدارها نمی تواند سلامتی را بخرند.
مگر روی گنج نشسته ام؟
همه نمی توانند ثروتمند باشند.
ندارم!
هیچ وقت به اندازه کافی پول درنمی آوردم و…
این ها عبارت هایی کاملاً آشنا مخصوصاً برای ما ایرانی ها است. شاید در نگاه اول چیزی جز چند عبارت ساده را در این نقل و قول ها نبینیم، اما واقعیت این است که همین عبارت های ساده هستند که زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهند و ذهنیت مالی ما را می سازند. برای مثال یکی از باورهایی که در میان اکثر جوامع ایرانی با فرهنگ ها و شرایط مختلف زندگی نفوذ کرده و همه را به خود درگیر کرده است این است که پول حلال کم است و جز با استفاده از راه های نادرست نمی توان به پول زیاد رسید. هر چند وجود نمونه های واقعی برای این موضوع نیز در این باور کاربران بی تأثیر نبوده است اما واقعیت چیز دیگری است. این توصیفات اشتباه از زبان اطرافیان، با نفوذ به ضمیر ناخودآگاه، در ذهن ما الگوسازی کرده اند.. برای داشتن ذهنیت مالی یک ثروتمند، برای شروع باید این آموزه های غلط را از ذهن خود پاک کنیم. هر چند سخت اما با طی مراحلی این مهم قابل دستیابی خواهد بود. در ادامه روش های اصلاح این رفتار و خلاصی از این آموزه ها را با هم مرور می کنیم.
گام های تغییر در الگوهای کلامی
گام اول: شناسایی
شکست های پی در پی مالی، علامت خطری هستند که وجود یک یا چند ذهنیت مالی اشتباه را یادآوری می کنند. اگر شما نیز دچار چنین وضعیتی شده اید، باید هر چه زودتر این الگوهای مخرب را شناسایی کرده و آن ها را از بین ببرید. بهترین و سریع ترین راه برای کشف این الگوهای معیوب، نوشتن آن ها روی کاغذ است. ده دقیقه برای خودتان زمان بگذارید و در یک مکان آرام، بنشینید. روی یک برگه کاغذ، تمام باوری که نسبت به پول دارید را یادداشت کنید. یادتان باشد، باورهایی که به آن ها اعتقاد دارید را بنویسید نه باورهایی که دوست دارید داشته باشید. شاید در ابتدا خودتان هم باور نکنید که چنین تفکری در مورد پول و کسب درآمد دارید اما اگر کمی با خودتان روراست باشید، می توانید این افکار را از پستوخانه ذهنتان بیرون بکشید و با آن ها روبه رو شوید.
گام دوم: پذیرش
قبول کردن این نکته که ما تنها به دلیل افکاری که داشتیم، به موفقیت های مالی آرزوهایمان نرسیدیم، گاهی سخت و حتی دردناک می شود؛ اما این تنها راه آغاز تغییر است.
کارل یونگ
ما نمی توانیم هیچ چیزی را تغییر دهیم، مگر اینکه آن را بپذیریم.
گام سوم: اصلاح
بعد از شناسایی الگوهای کلامی نادرست، حالا زمان بازسازی آن ها رسیده است. در این مرحله، استفاده از اصل تلقین به خود می تواند یک راهگشای اساسی باشد. برای این کار، چند الگوی کلامی که دوست دارید را انتخاب کرده و تا می توانید آن ها را تکرار کنید. یادتان باشد که رمز پیروزی در این جایگزینی، درگیر کردن احساس با واژه هایتان است؛ یعنی وقتی می گویید:
«من خیلی راحت پول در می آورم» شادی پول درآوردن آسان و خیال راحت پس از آن را در قلبتان احساس کنید. تنها در این صورت است که اصل تلقین، درست عمل می کند. حتی می توانید از اصل جایگزینی در این مرحله استفاده کنید. برای مثال اگر در گذشته به این جمله باور داشتید که پول زیاد باعث بلا است، اکنون جلو این جمله و برای اصلاح آن باید از عبارت هایی مانند “برای تبدیل شدن به فردی مولد و ارزش آفرین در جامعه ابتدا باید خود را از پول بی نیاز کنم.” استفاده نموده و آن را در ذهن خود نهادینه نمایید.
گام چهارم: شجاعت
سخن و احساس، تنها در صورتی باعث ایجاد نتیجه می شوند که در عمل به کار روند. به هنگام تصمیم در مورد موقعیت های مالی جدید، تمام شجاعتتان را جمع کنید و به شیوه ای که برایش تمرین کردید وارد عمل شوید. به یاد داشته باشید که تنها در صورت یک اقدام متفاوت، یک نتیجه متفاوت به دست می آید.
گام پنجم: تکرار
شما باید آن قدر این چهار گام را تکرار کنید تا تک تک الگوهای کلامی تان با نمونه هایی جدید و پرانرژی جایگزین شوند. با هر قدم برای بازسازی الگوهای کلامی، بخش بزرگی از ذهنیت مالی شما تغییر می کند و به همین ترتیب، فصل مالی شما از زمستان های سرد و بی حاصل به روزهای گرم بهاری خواهد رسید.
روش دوم: الگوبرداری دیداری یا تقلیدی
انسان ها روی هم تأثیر زیادی می گذارند. ما در بسیاری از موارد، دیگران را الگوی خود قرار می دهیم و رفتارشان را کاملاً تقلید می کنیم. در دوران کودکی، پدر و مادرمان، تنها الگوهایی هستند که در اطرافمان پیدا می کنیم. حتماً شما هم کودکانی را دیده اید که دقیقاً رفتار پدر یا مادرشان را تکرار می کنند. البته این تکرار، تنها محدود به دوره کودکی نمی شود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید که ما در یک پیاده رو در حال حرکت کردن هستیم و چند نفر جلوی ما، آرام آرام راه می روند.
ناگهان آن ها الگوی گام هایشان را تغییر می دهند و با یک جست بلند از روی چیزی می پرند تا با آن برخورد نکند. ما با آن ها فاصله ای نداریم. درنتیجه، با رسیدن به آن تکه از پیاده رو، همانند آن ها یک جست بلند برمی داریم. دقت کردید که اصلاً اهمیتی به وجود یا نبودن مانع ندادیم و تنها به خاطر رفتار آدم های جلویی مان این کار را بی چون و چرا تکرار کردیم؟ ما از دیگران الگوبرداری می کنیم – اغلب بدون فکر – تا از دردسرهایی که ممکن است در آینده دچارشان شویم، دوری کنیم یا از فرصت هایی که دیگران به دست آوردند جا نمانیم. متأسفانه ماجرا به همین جا ختم نمی شود. این الگوبرداری، حتی در مورد ذهنیت مالی دیگران نیز رخ می دهد. نمونه آن را می توانید در آشفته بازاری که مدتی قبل برای دلار پیش آمد مشاهده کنید. عده زیادی از مردم، حتی آن هایی که تا به حال وارد هیچ سرمایه گذاری مالی نشده بودند تنها به این دلیل که دیگران دیوانه وار دلار می خریدند، دار و ندارشان را به اسکناس های ۱۰۰ دلاری تبدیل کردند تا از قافله عقب نمانند. به استثنای آن کسانی که واقعاً می دانستند در حال چه کاری هستند، مابقی آن ها دچار ضررهای مالی هنگفتی شدند.
چگونه الگوبرداری دیداری را کنترل کنیم؟
برخلاف ظاهر محکم الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، روش کنترل آن بسیار ساده است. توجه به دو نکته زیر می تواند، این بخش از ذهنیت مالی ما را ترمیم و تقویت کند. «نکته اول: اعتماد به نفس خودتان را بالا ببرید» یکی از علت های بزرگ تقلید بی چون و چرا از دیگران، ضعف شخصیتی و کمبود اعتماد به نفس است. لطفی به خودتان بکنید و توانایی هایتان را باور داشته باشید. شما نیز همچون بقیه افراد، توانایی تحلیل دقیق موقعیت ها و گرفتن یک تصمیم درست را دارید. قبل از هر تقلیدی یک دقیقه فکر کنید، موقعیت را با نگاه خودتان بررسی کرده و تصمیمی عاقلانه بگیرید. بیشتر تقلیدهای کورکورانه از دیگران، به ضرر شما تمام می شوند. برای خودتان احترام قائل باشید و به خودتان اجازه تصمیم گرفتن بدهید!
ساموئل جانسون، نویسنده و نقد پرداز
اعتماد به نفس، نخستین ضرورت برای انجام دادن کارهای بزرگ است.
«نکته دوم: آگاهی تان را افزایش دهید.» گاهی حتی باوجود اعتماد به نفس کافی، ما باز در دام تقلید ناآگاهانه از دیگران می افتیم. در این هنگام باید با خودمان تمرین کنیم تا میزان آگاهی مان را بالا ببریم. باید بیشتر حواسمان به خودمان باشد. اگر مثل یک ستاره شناس کنجکاو، مرتب آسمان افکارمان را رصد کنیم، کم کم می توانیم میزان هوشیاری مان را در هر شرایطی بالا ببریم و ناآگاهانه از کسی تقلید نکنیم.
مروری بر آنچه باهم یاد گرفتیم
- پول، نه یک موجود فیزیکی بلکه مفهومی ذهنی است.
- ذهنیت مالیمان مسئول اصلی موفقیت یا شکست مالی ما به شمار می رود.
- ضمیر ناخودآگاه، مکانی است که ذهنیت مالی در آن شکل می گیرد.
- پدر و مادر، اولین و مهم ترین کسانی هستند که می توانند ذهنیت مالی فرزندانشان را شکل دهند.
- مغز را ذهن شرطی می خوانند چون در برخورد با موقعیت های مشابهی که در گذشته آن ها را تجربه کرده، واکنش همانندی ارائه می دهد.
- الگوهای فکری ما از دو روش تغذیه می شوند: الگوبرداری کلامی و الگوبرداری دیداری یا تقلیدی. تغییر در این دو الگو، محتوای مالی ذهن ما را دگرگون می کند.
- از طریق پیمودن پنج گام می توان الگوهای کلامی را دوباره برنامه ریزی کرد. این گام ها به ترتیب شامل: شناسایی، پذیرش، اصلاح، شجاعت و تکرار می شوند.
- راه های بازسازی الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، شامل: افزایش اعتماد به نفس و آگاهی می شود.
خواستن توانستن است
برای ثروتمند شدن باید ذهن ثروتمندی داشته باشیم. هر چند سخت اما شدنی است و افراد زیادی این مسیر را با موفقیت گذرانده اند. قدرت ذهن بشر بسیار فراتر از تصوری است که اکنون نسبت به آن داریم. برای ثروتمند شدن باید مسیر جدیدی را در پیش بگیرید و آموزه های گذشته را از ذهن خود پاک کنید. ذهن شما تنها راهی را به شما نشان می دهد که برای آن برنامه ریزی شده باشد. اگر تمام ابزارها و توانایی های لازم را در اختیار داشته باشیم اما ذهنیت مالی ما برای موفقیت برنامه ریزی نشده باشد، ازنظر مالی محکوم به شکست هستیم. مهم نیست که ذهنیت مالی شما تا همین لحظه روی چه مداری می چرخیده است. چون اگر بخواهید می توانید آن را تغییر دهید. تنها کافی است گام هایی که در این مقاله باهم یاد گرفتیم را با عزمی راسخ و باور به این که زندگی مالی شما نیز می تواند به بهترین چیزی که قادر به تصورش هستید تغییر کند، دنبال کنید. همیشه یادتان باشد که شما پادشاه زندگی خودتان هستید. اگر اراده کنید، قادر به انجام هر کاری خواهید بود.
نظر شما چیست؟
لحظه ای به خودتان و سیاست های مالی که تاکنون داشتید، فکر کنید. آیا می توانید در زندگی خود، ردپای ذهنیت مالی دیگران را پیدا کنید؟ چقدر برای تغییر این وضعیت، مصمم هستید؟