نسبت های مالی سودآوری

در طبقه بندی نسبت های مالی، چهار گروه وجود دارند که نسبت های مالی سودآوری یکی از این چهار گروه به شمار می روند. نسبت های مالی سودآوری، عملکرد کلی و میزان موفقیت شرکت در کسب درآمد را نسبت به حجم عملیات انجام شده اندازه گیری می کنند. در واقع، نسبت های سودآوری، میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره هستند که با بررسی این موارد، نسبت سودآوری به دست می آید. نسبت های سودآوری شامل انواع گوناگونی هستند که آن ها را در این مقاله بررسی می کنیم.

رابطه بین بازده دارایی و نسبت های مالی سودآوری

بازده دارایی یکی از مهم­ترین شاخص­ های بررسی عملکرد شرکت­ ها است. این شاخص نشان می­ دهد که شرکت ها در ازای دارایی مورد استفاده، چه اندازه سودآور بوده اند.


در محاسبه نسبت ­هایی که یکی از پارامترهای آن از صورت سود و زیان و دیگری از ترازنامه استخراج می­ گردد – مثل نسبت بازده دارایی که در آن، صورت کسر از صورت سود و زیان و مخرج کسر از ترازنامه استخراج می شود – پارامتر ترازنامه ای را به صورت میانگین ابتدا و انتهای دوره در نظر می­ گیریم. به عنوان مثال، بازده دارایی های سال ۸۷ برابر می­ شود با سود خالص ۸۷ تقسیم بر میانگین جمع دارایی های ۸۶ و ۸۷. در این صورت برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

این نمودار نشان می ­دهد که شرکت در سال ۸۷ از هر صد تومان منابع اقتصادی در اختیار خود – مجموع دارایی ها – توانسته ۱۲ تومان سود کسب کند. ولی در سال ۸۹ شرکت از هر صد تومان منابع اقتصادی در اختیار خود، تنها موفق به کسب ۷ تومان گردیده است.

 بازده حقوق صاحبان سهام چگونه محاسبه می شود؟

نسبت مالی سود آوری بعدی، بازده حقوق صاحبان سهام است که از تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام بدست می ­آید:

این نسبت از نظر صاحبان سهام واحدهای تجاری مهم ­تر از بقیه نسبت ­ها است. زیرا نتیجه سرمایه­ گذاری آن ها را نشان می­ دهد. نسبت بازده حقوق صاحبان سهام برای شرکت فرضی «الف» به قرار زیر است. دقت کنید که تنها در محاسبه این نسبت می­ توان در مخرج از میانگین استفاده کرد.

عدد ۳۱% در سال ۸۸ بدین معنا است که سهامداران شرکت در سال ۸۸ به ازای هر ۱۰۰ تومانی که در شرکت سرمایه ­گذاری کردند – شامل سرمایه و سود انباشته – توانسته اند ۳۱ تومان سود کسب کنند.

منظور از حاشیه سود ناخالص چیست؟

این نسبت های مالی سودآوری از تقسیم سود ناخالص یعنی فروش منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته بر فروش به دست می آیند.

این نسبت های مالی سودآوری، اثربخشی سیاست قیمت­ گذاری و کارایی تولید یعنی کنترل مطلوب هزینه های تولید را منعکس می­ کنند. برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

حاشیه سود ناخالص در سال ۸۶ برابر ۱۵% بوده است. این مقدار نشان می­ دهد که شرکت در سال ۸۶، کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان فروخته است؛ در صورتی که هزینه تولید آن یعنی بهای تمام شده کالای فروش رفته برابر ۸۵ تومان بوده است (۱۰۰-۱۵). ولی در سال ۸۹ کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان فروخته است که هزینه تولید آن ۹۲ تومان (۱۰۰-۸) بوده است.

حاشیه سود عملیاتی چگونه محاسبه می شود؟

سود ناخالص فقط هزینه های تولید یعنی بهای تمام شده کالای فروش رفته را در نظر می­ گیرد. ولی سود عملیاتی، کلیه هزینه های عملیاتی که شامل هزینه های تولید، هزینه های اداری، عمومی و فروش می شوند را در نظر می­ گیرد. به همین دلیل، محاسبه حاشیه سود عملیاتی با هدف بررسی سودآوری شرکت از کسب و کار خود (فعالیت های عملیاتی) بسیار اهمیت دارد.

برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

این نمودار نشان می­ دهد که شرکت در سال ۸۶ از هر ۱۰۰ تومان فروش توانسته ۶ تومان سود از کسب و کار عملیاتی خود کسب کند. ولی این عدد در سال ۸۹ به ۱ تومان رسیده است.

حاشیه سود خالص چیست؟

این نسبت های مالی سود آوری میزان سودآوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می­ دهند. به عنوان مثال، حاشیه سود ۲۰% نشان می­ دهد که شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش، ۲۰ تومان سودکسب کرده است؛ البته با در نظر گرفتن تمام درآمدها و هزینه ها که شامل هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی نیز می شوند. 

حاشیه سود خالص برای شرکت فرضی «الف» در سال های مختلف برابر است با: