این مقاله از روی نسخه اصلی و انگلیسی کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز خلاصه برداری شده است!
خلاصه کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز به قلم آنتونی رابینز
موفقیت نامحدود در 20 روز، کتابی برای افرادی است که می دانند آینده می تواند ماجرای بسیار متفاوتی از گذشته داشته باشد، ولی نمی دانند که چطور می توانند از گذشته خودشان پُلی به سمت آینده ای متفاوت بسازند. «آنتونی رابینز» در کتاب «موفقیت نامحدود در 20 روز» برنامه ای عمل گرایانه برای ایجاد تحول در زندگی و ساخت آینده ای که افراد آن را دوست دارند ارائه می دهد.
اگر نمی خواهید روند فعلی یا حتی گذشته زندگی تان در آینده تان هم ادامه پیدا کند و اگر به قدرت تغییر که در درونتان وجود دارد ایمان دارید، حتماً تا پایان این خلاصه کتاب در کنار خانه سرمایه باشید؛ زیرا ما گلچینی از نکته های اصلی این کتاب را به دستتان می رسانیم.
آیا واقعاً می خواهید زندگی خود را تغییر دهید؟
خیلی از ما آرزوهای فراوانی برای زندگی رؤیایی مان داریم و با خودمان فکر می کنیم که چه می شد اگر فلان اتفاق شگفت انگیز در زندگی ما هم رخ می داد؟ چه می شد اگر ما هم می توانستیم در جایی که دوست داریم و در کنار کسانی که دوستشان داریم زندگی راحت و بدون دغدغه ای را تجربه کنیم؟
از اینجا به بعد مردم به دو دسته تقسیم می شوند؛ برخی برای این «خواستن» امیدوارانه تلاش می کنند و زندگی شان را می سازند، اما برخی دیگر، حال و حوصله یا انگیزه حرکت کردن برای رسیدن به این خواسته ها را ندارند و ترجیح می دهند از همان جایی که هستند برای چیزهایی که ندارند دست تکان دهند و حتی در حسرتشان بسوزند.
کتاب «موفقیت نامحدود در 20 روز» به طور ویژه برای گروه اول این ماجرا نوشته شده است؛ یعنی کسانی که حاضرند برای ساخت زندگی شان دست به کار شوند. آن ها همان افرادی هستند که به کمک این کتاب، آرزوهایشان را زندگی خواهند کرد.
هفته اول: پیش نیازهای سفرتان را مهیا کنید
هر حرکت جدید حتی در مسیری قدیمی، یک سفر است. موفقیت نامحدود در 20 روز هم سفری است که شما آن را از درون خودتان آغاز می کنید و نتیجه اش را هم در درون خودتان و هم در اوضاع فیزیکی زندگی تان به روشنی می بینید. برای آغاز این سفر به چند چیز نیاز خواهید داشت که در ادامه آن ها را با هم بررسی می کنیم:
سربازان خفته درونتان را بیدار کنید!
درون شما، یعنی تنها جایی که حقیقت و واقعیت به یک نقطه نگاه می کنند، لشکری از سربازان ورزیده و آماده برای پیروزشدن در هر نبردی خوابیده اند. آن ها تا زمانی که جدی بودن تصمیمتان برای تغییرکردن را باور نکنید در خواب به سر خواهند برد. شما برای حرکت کردن و دست به کار شدن باید دلتان را به دریا بزنید و تصمیم بگیرید و برای تصمیم گرفتن باید ترستان را مدیریت کنید.
با این حساب، یکی از بزرگ ترین چیزهایی را که سبب می شود نتوانید به رؤیاهایتان برسید شناسایی کردید و آن «ترس» است. ترس هایتان چشم های شما را می بندند و بی امان در گوشتان زمزمه می کنند که تغییرکردن خطرناک است و برای در امان ماندن از این خطرها باید سر جای خودتان باقی بمانید. ترس دروغ گوست و با دغل کاری می خواهد شما را از تبدیل شدن به الماس وجودتان دور نگه دارد. برای خلاصی از این ماجرا و برداشتن قدم اول، باید به دل ترس هایتان یورش ببرید و آن ها را سر جای خودشان بنشانید.
دوره آموزشی از صفر تا سطح پیشرفته در ترید که با هدف “استاد تمامی ترید” طراحی شده است
به جای یک تنه هزارساله، شاخه ای نرم باشید
انعطاف پذیری یکی از نیازهای رسیدن به «موفقیت نامحدود در 20 روز» است. تغییر، باد سهمگینی است. کسانی که از تغییر کردن می ترسند یا فکر می کنند که بعد از انتخاب یک هدف باید تا آخر عمرشان فقط از یک مسیر به آن برسند، از نظر عملکرد به یک شاخه خشک تبدیل می شوند.
ر این صورت، هر بادی می تواند آن ها را به چند قسمت تقسیم کند، ولی کسانی که در طول مسیرشان از خودشان انعطاف پذیری بیشتری نشان می دهند، به شاخه نرمی می مانند که تنها باد می تواند آن را از این سو به آن سو تکان دهد. آن ها تغییرات را می پذیرند، اما نمی شکنند؛ بنابراین شما هم به جای مقاومت در برابر تغییرات، سهم سود خودتان را از آن ها بردارید و از قلبشان عبور کنید.
نتیجه ها را ردیابی کنید
این خیلی مهم است که پیوسته، میزان عملکرد خودتان را با نتیجه ای که به دست می آورید مقایسه کنید. این ماجرا به شما نشان می دهد که چقدر در مسیر هستید و اینکه اصلاً آیا این مسیر به درد ادامه دادن می خورد یا نه؟
افراد بسیار زیادی به دلیل رعایت نکردن این کار ساده و اندازه گیری نکردن نتیجه ها سال های طولانی از عمرشان را صرف تلاش و حرکت در مسیری کردند که آن ها را به مقصد مورد نظرشان نرساند. به شما پیشنهاد می کنم برای رسیدن به موفقیت نامحدود در 20 روز، شجاعانه عمل کنید.
وقتی می بینید یک مسیر، اشتباه است به جای غصه خوردن به حال زمان، هزینه و تلاشی که در این مسیر از دست دادید با سرعت هر چه تمام تر به دنبال مسیر دیگری بگردید و این کار را تا زمانی که مسیر اصلی خودتان را پیدا کنید، ادامه دهید. نگران و اندوهگین نباشید؛ چون زمان و تلاش شما در مسیر قبلی به تجربه هایی تبدیل شدند که در مسیرهای آینده تان می توانید از آن ها به خوبی استفاده کنید.
یک الگوی زنده برای خودتان بیابید
تا این مرحله از تلاش برای موفقیت نامحدود در 20 روز شما دقیقاً می دانید چه می خواهید، اما چگونه می خواهید به آن برسید؟ آیا می دانید در اولین گامتان چگونه باید حرکت کنید؟ چه روندی را دنبال کرده و از انجام دادن چه کارهایی دوری کنید؟
یکی از ساده ترین کارها برای رسیدن به این هدف، پیداکردن فردی موفق است که قبلاً به اهداف مورد علاقه شما دست یافته است. او را پیدا کنید، زندگی نامه اش را بخوانید، روش کارش را زیر ذره بین ببرید و خلاصه اینکه نقشه موفقیت او را استخراج کنید.
این کار به شما کمک می کند به جای آزمون و خطا یا به راه انداختن سفر اکتشافی برای کشف مسیر موفقیتتان از نقشه ای که یک نفر قبلاً آن را کشف کرده است، کمک بگیرید.
با دو اهرم حرکت کردن آشنا شوید
تقریباً تمام انسان ها تنها به دو دلیل در زندگی دست به اقدام می زنند:
- ترس از ایجاد ناراحتی و پشیمانی
- تجربه یک احساس بسیار خوشایند
برای مثال وقتی می خواهید صبح زود به سر کار بروید، این کار را با وجود آنکه دوست ندارید انجام می دهید؛ زیرا نمی خواهید توسط مدیرتان توبیخ بشوید. از طرفی خود شما وقتی می خواهید در یک روز تعطیل به پارک کوهستانی بروید، از پنج صبح با شادی و خوشحالی در حال آماده کردن وسایل گردشتان هستید.
می بینید؟ شما یک فرد با دو انگیزه درونی برای انجام یک کار- صبح زود بیدارشدن- هستید. این شگفت انگیز است! کته جالب اینکه تقریباً بیش از 90 درصد مردم، تمام کارهایشان را برای فرار از ایجاد ناراحتی و پشیمانی انجام می دهند. واقعیت تلخی است، اما گاهی می تواند به شما کمک می کند. چگونه از اهرم ترس از ناراحتی برای رسیدن به موفقیت نامحدود در 20 روز استفاده کنیم؟
مثلاً وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که می دانید درنهایت، انجام آن کار چیزی خوشحال کننده را کف دستتان نمی گذارد، در هر صورت مجبور به انتخاب بین دو موقعیت بد و بدتر هستید، می توانید موقعیت بد را انتخاب کنید. به این ترتیب، خودتان را از بیشتر ناراحت شدن در آینده نجات می دهید.
نکته بسیار جالب تر اینکه کسانی که موفقیت نامحدود در 20 روز را واقعاً تجربه کرده اند، نه تنها در این کار به مهارت رسیده اند، بلکه یاد گرفته اند چطور کارها را به شکلی انجام دهند که برایشان یک تجربه بسیار خوشایند را به دنبال داشته باشد.
یکی از کاربردی ترین راه ها برای این کار، تغییر نوع نگاه به ماجراهاست. یادتان باشد، وقتی نوع نگاهتان به چیزها را تغییر می دهید، آن چیزها واقعاً تغییر می کنند؛ چون شما در درونتان با قدرت خلق کردن به وجود آمده اید. هرگز از قدرت وجودی تان و تأثیر عظیمی که می توانید بر دنیای خودتان بگذارید، ناامید نشوید.
دو کار ساده، اما عقب افتاده را بیابید
در طول تلاش شما برای موفقیت نامحدود در 20 روز، هر روز و هر هفته، وظیفه ای به شما سپرده می شود. وظیفه شما در اولین هفته این است که یک دفتر برای خودتان بخرید. سپس دو کار ساده ای که تا امروز باید انجامشان می دادید، اما آن ها را پشت گوش انداخته اید، در آن یادداشت کنید و حتماً تا پایان امروز، انجامشان دهید.
به چیزهای پیچیده یا سخت فکر نکنید. این کار ساده می تواند چیزی مثل مرتب کردن انباری، رسیدگی به گلدان های خانه یا حتی شروع یادگیری یک زبان ساده با یاد گرفتن 5 حرف الفبای آن باشد. مهم این است که شما در طول امروز، این دو کار را پیدا کرده، به آن ها توجه کنید و برای انجامشان دست به تلاش واقعی بزنید.
قبل از آنکه کارتان را شروع کنید، صفحه دیگری از دفترتان را باز کرده و موارد زیر را در آن بنویسید:
- با انجام این کار، زیر بار تحمل چه ناراحتی هایی می روید؟
- با انجام ندادن این کار، چه چیزهای خوشحال کننده ای را تجربه خواهید کرد؟
- با انجام ندادن این کار، آینده من در چند سال آینده دستخوش چه تغییرات مثبت یا منفی می شود؟
- با انجام دادن این کار چه چیزهایی را در زندگی ام به دست می آورم و آینده ام چه تغییری خواهد کرد؟
هفته دوم: دقیق تر به خودتان و پیرامونتان توجه کنید
در طول هفته گذشته و آغاز تلاش برای به دست آوردن راه و روش موفقیت نامحدود در 20 روز، شما با روشی کاربردی برای واکردن سنگ هایتان با کارهای تلنبارشده، اهداف رهاشده و احساس های عجیبتان آشنا شدید. به شما تبریک می گوییم و در این هفته، توجهتان را به قدرت تفکرتان جلب می کنیم.
- از قدرت تمرکز فکرتان برای ساخت زندگی تان کمک بگیرید
مردم هنگام انجام کارها به دو دسته تقسیم می شوند:
- یک کار ساده از سوی آن ها در مدت زمانی بسیار طولانی و با کیفیت پایین انجام می شود.
- کارشان را با کیفیت بالا و در کوتاه ترین زمان ممکن انجام می دهند.
بزرگ ترین تفاوت گروه اول و دوم، استفاده کردن و نکردن از قدرت تمرکز فکری است. وقتی ذهن شما روی انجام یک کار متمرکز باشد، چندین راه برای انجام دادن آن کار با کیفیت بالا و در بازه ای مناسب پیدا می کند، اما وقتی نتوانید فکرتان را روی چیزی که می خواهید متمرکز کنید، انجام کارها برایتان بسیار سخت می شود و اصلاً سر درنمی آورید که چرا تمام کردنشان این قدر طول می کشد.
وقتی یاد بگیرید چگونه از قدرت تمرکز فکرتان استفاده کنید، در طول یک روز، کارهای یک هفته یا حتی یک ماه را انجام می دهید! تصور کنید در آن صورت زندگی تان چقدر می تواند متفاوت از اکنونتان باشد! حالا سؤال اصلی این است که چطور به قدرت تمرکز فکری دست پیدا کنیم؟
یک گام ساده که می تواند تمرکز فکری را به شما هدیه دهد
خوشبختانه، راه حل های واقعی زندگی، بسیار ساده هستند. هر چیزی که رنگ و بوی پیچیدگی بدهد، کاری جز گیج کردن ما نمی کند. درباره رسیدن به تمرکز فکری هم نیازی به انجام کارهای عجیب و غریب نیست. شما می توانید با یک ترفند ساده، سُکان فکرتان را در دست بگیرید:
سؤال های متفاوتی از خودتان بپرسید
هرکدام از ما در طول روزها و ثانیه های زندگی مان در حال پرسیدن سؤالات گوناگون از خودمان هستیم که سبب می شوند ما روی یک نکته یا جهت خاص متمرکز شویم. متأسفانه 99 درصد سؤالاتی که از خودمان می پرسیم، حساب شده و کاربردی نیستند.
درنتیجه ذهنمان هم به آن ها پاسخ هایی می دهد که از «مزخرف!» چیزی کم ندارند؛ برای مثال وقتی این سؤال بیهوده که «چرا من همش بدبیاری میارم؟!» را از ذهنمان می پرسیم، او هم به ما چنین پاسخی می دهد: «چون شانس نداری!» کمی فکر کنید. واقعاً این چه کاری است که ما با خودمان می کنیم؟! چرا با قدرت های خودمان مانند کودکی که با الماس بازی می کند رفتار می کنیم؟
چرا به جای این پرسش خنده دار و بی حاصل چیزی مثل «چطور می تونم ظرف سه ماه 300 میلیون تومان پول به دست بیاورم؟» را از خودمان نمی پرسیم؟ حقیقت این است که اگر مراقب خودمان و دسته گل های اساسی که به آب می دهیم، نباشیم به تنهایی به اندازه یک لشکر بزرگ به خودمان دشمنی می کنیم! بنابراین اولین کاری که باید برای به دست آوردن تمرکز فکری و موفقیت نامحدود در 20 روز انجام دهید، جایگزین کردن پرسش های درونی تان با چیزهایی کاملاً متفاوت، مثبت و کاربردی است!
اهداف و ارزش هایتان را همسو کنید
چیزی که سبب می شود بسیاری از افراد با وجود اهدافی که برای خودشان تعیین می کنند، باز هم نتوانند به موفقیت مورد نظرشان برسند همسو نبودن ارزش های درونی شان با اهدافشان است. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.
تصور کنید شما براساس تجزیه و تحلیل هایی که درباره شغل های مختلف کرده اید، به این نتیجه رسیده اید که اکنون بازار شغلی به نام «دیجیتال مارکتینگ» داغ است و اگر اکنون برای یادگیری و کار در این زمینه تلاشتان را آغاز کنید، به زودی می توانید در این شغل به موفقیت برسید.
برای خودتان هم هزار و یک آسمان و ریسمان به هم بافته اید که بله! فلانی با انتخاب این شغل توانست درآمد خوبی داشته باشد؛ پس چرا من نتوانم؟! تا این جای کار، همه چیز عالی است، اما مشکلی وجود دارد که تنها خود شما از آن باخبر هستید و آن این است که شما اصلاً به دیجیتال مارکتینگ علاقه ندارید و تصور 10 سال آینده خودتان در این شغل، از کابوس هم بیشتر شما را می ترساند!
ارزش درونی شما و آن چیزی که همیشه قلبتان برایش می تپد، پرداختن به هنر است. می بینید؟ ارزش درونی شما با کاری که شاید برای خیلی ها عالی باشد، تضاد دارد؛ به همین دلیل حتی با دنبال کردن مسیر موفقیت بهترین دیجیتال مارکترهای جهانی هم نمی توانید به موفقیت نامحدود در 20 روز برسید! درنتیجه همیشه قبل از انتخاب اهدافتان آن را با ارزش های درونی تان بسنجید تا زمان، هزینه و تلاشتان را بیهوده هدر ندهید.
خودتان، اهداف و ارزش هایتان را روی ترازو بگذارید
دفتر معروفتان را بردارید. در یک طرف آن، اهدافی را که برای خودتان در نظر گرفته اید بنویسید و در طرف دیگرش، ارزش های وجودی تان را یادداشت کنید. یادتان باشد، ارزش های وجودی تان چیزهایی مثل «آرامش»، «عشق»، «سلامتی»، «موفقیت»، «شادی»، «امنیت» و… هستند. ارزش های وجودی تان را براساس میزان اهمیتی که برایتان دارند، پشت سر هم ردیف کنید.
سپس آن ها را با اهدافی که برای خودتان در نظر گرفته اید، مقایسه کنید. اگر بعد از این بررسی فهمیدید که هدف هایتان دارند ساز مخالف می زنند، مدتی به خودتان زمان بدهید، فکر کنید، سنگ هایتان را با خودتان وا بکنید و از فرصت عمر و انرژی که دارید، برای تعیین کردن و رسیدن به اهدافی که همسو با ارزش های وجودی تان هستند کمک بگیرید.
با این کار به خودتان، زندگی تان و چه بسا به بهترشدن دنیا برای تبدیل شدن به جایی بهتر برای زندگی کردن کمک بزرگی خواهید کرد.
اهدافتان را تفکیک کنید
اگر تا به حال برای خودتان هدف گذاری کرده باشید، به احتمال زیاد فهرستی از هدف ها را پشت سر هم ردیف کرده اید. این عالی است، اما نکته ای وجود دارد که بهتر است آن را درباره اهدافتان اجرا کنید؛ دسته بندی کردن اهدافتان به سه بخش «اهداف شخصی»، «اهداف مادی و معنوی» و «اهداف اقتصادی». این تفکیک کردن به شما کمک می کند تا قدم هایی را که برای این کار برمی دارید، راحت تر برنامه ریزی کرده و برای موفقیت نامحدود در 20 روز، گام هایی اثربخش را انتخاب کنید.
هفته سوم: فرایندهای خودکار وجودتان را به تنظیمات کارخانه برگردانید
هرکدام از ما در زندگی خودمان عادت هایی داریم. عادت ها روش ذهنمان برای خودکارسازی فرایندها و صرفه جویی در انرژی هستند. تا اینجای کار، همه چیز خوب است. این طور که به نظر می رسد، عادت ها می توانند ما را از فکر پیوسته به چگونگی انجام کارهای تکراری، نجات دهند.
شکل اینجاست که اگر مراقب نباشیم ممکن است روزی به خودمان بیاییم و ببینیم به فردی با عادت های بد و منفی تبدیل شده ایم که به صورت خودکار و حتی گاهی بدون آنکه متوجه باشد در حال انجام این کارهاست؛ بنابراین عادت ها و مهندسی کردن آن ها به شیوه ای آگاهانه می توانند مسیر زندگی مان را به سمت و سویی که خودمان دوست داریم، تغییر دهند. تفاوت خود فعلی شما با افراد بسیار موفق در این است که آن ها عادت های خوب بسیاری را در خودشان نهادینه کرده اند. این مسیری است که شما هم می توانید در آن قدم بردارید. کار ما در این بخش از تلاش برای موفقیت نامحدود در 20 روز، روی مهندسی عادت ها متمرکز می شود. بیایید کار را شروع کنیم.
عادت های احساسی خودتان را شناسایی کنید
در اولین گام، باید به سراغ کشف و شناسایی احساساتی بروید که تجربه آن ها برای شما به یک عادت تبدیل شده است؛ چون این تنها راه برای تغییر این احساس هاست. دفترتان را بردارید و در صفحه ای جدید، پنج مورد از احساساتی که معمولاً در طول روز یا هفته آن ها را بیشتر از بقیه تجربه می کنید، بنویسید. شاید این احساس، شادی، اندوه، حسرت، افسردگی، خشم یا حتی ترس باشد. فعلاً به ماهیت آن احساس کار نداریم و تنها می خواهیم ببینیم از نظر احساسی در چه وضعیتی قرار دارید.
باورهای سازنده عادت هایتان را شناسایی کنید
هر باور شما، احساسی را به وجود می آورد. تکرار باورتان به یک چیز، به معنای تکرار تجربه تان درباره آن احساس است و درنهایت، این ماجرا به یک عادت احساسی تبدیل می شود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید باور «حتی وقتی آب می خورم هم چاق می شوم» مدام در پس زمینه ذهن شما مثل یک فیلم کوتاه تبلیغاتی تکرار می شود.
به دنبال این ماجرا، شما احساس می کنید تلاش هایتان برای کاهش وزن و رسیدن به تناسب اندامی که دوستش دارید، هرگز راه به جایی نمی برند؛ درنتیجه ناراحت و افسرده شده و از خودتان ناامید می شوید. در آینه به خودتان چپ چپ نگاه می کنید و حتی چربی های بدنتان را نیشگون می گیرید و به شکلی غیرمستقیم برای خودتان احساس تأسف می کنید!
به دنبال این ماجرا، شما این چرخه احساسی و سرزنش کردن پیوسته خودتان را به یک عادت تبدیل کرده و روز به روز شعله این آتش را بیشتر خواهید کرد. می بینید؟ همه چیز از آن باور اشتباه ریشه گرفت.
دکمه جایگزینی باورها را بزنید!
حالا چه می شود اگر ما آن باور را برداریم و به جایش این باور را جایگزین آن کنیم که «من روز به روز خوش اندام تر می شوم». در این صورت، احساس خواهید کرد که با هر تلاش کوچک می توانید به هدف خودتان برسید. وقتی جلوی آینه خودتان را نگاه می کنید به خودتان و تلاش هایتان افتخار خواهید کرد.
این موضوع سبب می شود شادتر، امیدوارتر و با انگیزه فراوان، رژیم غذایی و ورزشی خودتان را ادامه دهید؛ چون هر روز برای شما یک موفقیت کوچک، اما واقعی به حساب می آید. به دنبال این ماجرا، شما خودتان را وارد یک چرخه احساسی سازنده و قدرتمند می کنید که نمی گذارد دست از تلاش برای تبدیل شدن به بهترین خودتان بردارید و این محشر است.
واقعاً فوق العاده است که شما می توانید با تغییر یک باور ساده و با استفاده از اصل «تکرار» به چنین نتیجه متفاوتی دست پیدا کنید! شما می توانید این چرخه را درباره رسیدن به ثروت، موفقیت، عشق واقعی، سلامتی و هر چیزی که در جست وجوی آن هستید، پیاده کنید و به تماشای نتیجه های حیرت انگیز آن بنشینید. رسیدن به موفقیت نامحدود در 20 روز، یک رؤیا نیست یک واقعیت است که شما می توانید آن را از آن خودتان کنید.
هفته چهارم: خودتان را در چرخه موفقیت بیندازید
تا اینجای کار، نکته های کاربردی را برای ایجاد تغییر واقعی آموختید. حالا نوبت آن رسیده است که قدم های اصلی برای موفقیت ویژه خودتان را به شکل یک برنامه دربیاورید و آن را مدام بهینه تر کنید.
چرخه موفقیت چیست؟
این چرخه از چهار بخش، تشکیل شده است که در طول هفته های قبل با اصول آن ها آشنا شدیم. این چهار بخش عبارت اند از:
1- پتانسیل های درونی شما
2- باورهایتان
3- کارهایی که انجام می دهید
4- نتیجه هایی که به دست می آورید
برای آنکه بتوانید این چرخه را در حال حرکت نگه دارید باید روی اعتمادبه نفس خودتان کار کنید. برای این کار هم روش های گوناگونی وجود دارند؛ مثلاً تغییر عادت هایی که باعث از بین رفتن اعتمادبه نفستان می شوند (به هفته سوم مراجعه کنید)، پرسیدن سؤال های متفاوت از خودتان (به هفته دوم مراجعه کنید) و رویارویی با ترس هایتان (به هفته اول مراجعه کنید) می توانند راه هایی برای رساندن شما به این هدف باشند.
می بینید؟ شما از قبل هر آنچه را که برای رسیدن به موفقیت نیاز داشته باشید، یاد گرفته اید. حالا باید آموخته هایتان را در عمل به اجرا درآورید، نتیجه اعمال خود را اندازه گیری کرده و قدم های اشتباهتان را اصلاح کنید و این ماجرا را تا زمانی که به اهداف خود برسید ادامه دهید.
یادتان باشد، موفقیت نامحدود در 20 روز، یک پروژه 20 روزه نیست؛ یک فرایند است. شما باید برای حفظ آن همیشه در حال حرکت باشید و خودتان را بهبود ببخشید. مطمئنیم که از عهده انجامش برمی آیید.
در خلاصه کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز چه گفتیم؟
- برای رسیدن به موفقیت نامحدود در 20 روز، باید یاد بگیرید که از قدرت های درونی خودتان برای بیرون آمدن از شرایط فعلی و آغاز تغییرات کمک بگیرید؛ مثلاً ترس هایتان را مدیریت کنید و قدرت انعطاف پذیری تان را بالا ببرید.
- اندازه گیری نتیجه کارهایی که انجام می دهید به شما کمک می کند تا درباره مفید بودن یا نبودن ادامه دادن روش فعلی تان تصمیم های سرنوشت سازی بگیرید.
- ترس از ناراحتی و اشتیاق به تکرار یک حس لذت بخش، دو اهرم انسان ها برای حرکت کردن هستند. از آن ها به شکلی آگاهانه برای به حرکت درآوردن خودتان کمک بگیرید.
- با متمرکزکردن افکارتان، مسیر رسیدن به موفقیت را برای خودتان هموار کنید.
- اهداف و ارزش هایتان را بررسی کنید؛ چون شما به هدف هایی می رسید که با ارزش های درونی تان همسو باشند.
- عادت هایتان را شناسایی کرده و خودتان را از دام عادت های شکست ساز نجات دهید.
- حرکت کردن در چرخه موفقیت را تا آخر عمرتان ادامه دهید و آن را به سبک زندگی تان تبدیل کنید. در این صورت، شما صاحب موفقیت نامحدود خودتان خواهید شد.
نظر شما چیست؟
کمی فکر کنید. زندگی فعلی شما نتیجه حضور در کدام چرخه است؟ چرخه موفقیت یا چرخه ناامیدی؟