حباب قیمت
چرا مفهوم به این سادگی در بیان، در عمل انقدر پیچیده می شود و وقتی بحث از حباب قیمت می شود مخالفان و موافقان زیادی روبروی هم قرار می گیرند؟
شاید علت را باید در نبودن یک روش یکسان در برآورد ارزش ذاتی دانست!
دیر یا زود حباب ها می ترکند و قیمت ها به ارزش ذاتی خود باز می گردند، اما نکته این است که ما زمانی متوجه می شویم واقعا حبابی وجود داشته که بترکد! بخصوص مالی رفتاری توضیحات بهتری برای این بخش از صحبت های ما خواهد داشت.
نکته آن است که وقتی بازارها وارد حباب مثبت می شوند، فعالین آن بازارها نیز وارد سرخوشی محضی می شوند، که مداما به دنبال توجیه ارزش ذاتی به دنبال قیمت های معالاتی هستند و به همین دلیل است که می گوییم تا حبابی نترکد متوجه آن نمی شویم، در واقع هیجان و طمع سرمایه گذاران نیز در این مواقع پر رنگ تر می شود.
چرا حباب قیمت شکل می گیرد؟
دلیل شکل گیری حباب ها دلائل بنیادی نیستند، در شرایطی که تقاضای یک کالا به دلائل غیربنیادی بالا برود و عرضه آن ثابت باشد، منجر به بالاتر رفتن قیمت ها و شکل گیری حباب می گردد.
ترکیدن حباب ها بسیار آسان تر از شکل گیری آن است، کافی است زمان آن فرا برسد، کوچک ترین خبر، رویدادی و… که به طور مستقیم یا غیرمسقیم اثرگذار باشد، منجر به ترکیدن حباب می شود.
حباب در هر بازاری ممکن است شکل بگیرد، کافی است ارزش ذاتی و قیمت که ماحصل عرضه و تقاضاست در آن بازار معنی دار باشد.
اقتصاد حبابی چگونه است؟
در اقتصاد حبابی، قیمت ها شدیدا نوسانی هستند و بر اساس عرضه و تقاضا (بدون توجه به ارزش ذاتی) تعیین می گردند. در شرایطی که قیمت ها در حال بالا رفتن است، سرمایه گذاران برای خرید هجوم می برند و در شرایط که قیمت ها در حال کاهش است، سرمایه گذاران برای فروش هجوم می برد، شکل گیری حباب و سپس ترکیدن حباب به سادگی همین دو بخش است.
توجه کنید که هر کاهش قیمتی معادل ترکیدن حباب نیست، ترکیدن حباب ها، بسته به میزان، طول زمان و شدت متناسب با آن بازار است که معنی پیدا می کند، منظور این که کاهش ۲۰% قیمت ممکن است در یک بازار ترکیدن حباب معنی داشته باشد و در جائی دیگر خیر و نمی توان ماهیت حرکتی همه انواع دارایی را یکسان دانست.
نقدینگی را باید مهمترین دلیل شکل گرفتن حباب دانست، البته نقدینگی علتی است که خود معلول فاکتورهای کلان تر در اقتصاد است و باید به دنبال آن دلائل کلان تر بود. تقاضا جز با فراهم بودن نقدینگی ایجاد نمی شود.
چگونه مانند نخبگان به سود مستمر در ترید برسیم؟ جمعه ساعت 18
تئوری احمق بزرگتر
تئوری مهمی به نام تئوری احمق بزرگتر نیز در این باره مطرح می شود، بدین معنی که فرد دیگری پیدا خواهد شد تا دارایی خاصی را با قیمت بالاتری که عملا به آن میزان ارزندگی ذاتی ندارد خرید کند. چرخه تئوری احمق بزرگتر است که منجر به شکل گیری حباب ها می شود.
ضمن این که همین موضوع بحث رفتار گله وار یا توده ای را به همراه خود دارد، اشاره کردیم که وقتی قیمت ها درحال بالا رفتن است برای خرید هجوم برده می شود، یعنی بدون آن که به دنبال چرائی خریدن دارایی باشند، تنها به این دلیل که سایرین در حال خرید هستند، آنان نیز اقدام به خرید می کنند.
انواع حباب قیمت
حباب انواع مختلفی دارد، مانند حبابی که در بازارهای سرمایه گذاری اتفاق می افتد، در بازارهای کالایی و حباب های اقتصادی که به جهش های اقتصادی از بابت رشد نیز می گویند که این رشدهای سریع و مقطعی باعث تورم می شود.
حباب ها در فرآیند شکل گیری خود ابتدا یک فاز پنهان دارند، سپس وارد فاز آگاهی می شوند، در این مرحله ممکن است بازارها با یک موج فروش کوچک روبرو شوند، در مرحله سوم وارد فاز هیجان می شوند که با توجه رسانه ها و حس طمع در سرمایه گذاران همراه است.
در هنگام ترکیدن نیز با انکار روبرو می شویم و در ابتدا امید به برگشت وجود دارد و ممکن است بازار با یک برگشت موقتی نیز روبرو شود، سپس ادامه پیدا کند تا تئوری بازگشت به میانگین در ادامه مسیر معنی پیدا کند و تا حباب به صورت کامل تخلیه شود.
دو حباب معروف
حباب گل لاله، یکی از معروف ترین حباب ها در طول تاریخ است، شاید عجیب باشد اما این حباب روی قیمت پیاز گل لاله شکل گرفته است.
این حباب در هلند شکل گرفته و گل لاله که از آسیا به هلند وارد می شده است به دلیل کمیاب بودن رشد قیمتی زیادی را تجربه کرده است، این حباب تا جائی ادامه پیدا کرده است که بذر گل لاله تکثیر شده و تقاضا از بین رفته و حباب نیز از ترکیده است.
حباب معروف دیگری که می توان به آن اشاره کرد، حباب دات کام بوده است که در دهه ۹۰ میلادی رخ داده و ناشی از رشد بیش از ارزش شرکت های مرتبط با اینترنت و فناوری های کامپیوتری بوده است.
با ترکیدن حباب دات کام، بازارهای سهام نیز در سال ۲۰۰۰ سقوط کردند. در ادامه این حباب در سال های بعد بازار مسکن با همراهی سیاست های غلط فدرال رزرو، با حباب روبرو شد.
از یک رویکرد دیگر می توان این گونه نیز توصیف کرد که حباب مثبت در چند حالت ممکن است به وجود بیاید، مثلا افراد انتظار افزایش قیمت ها را داشته باشند، تقاضای سفته بازی وجود داشته باشد یا عرضه کاهش پیدا کند.
انواع حباب قیمت در بازارهای مختلف
در ادامه به بررسی دقیق تر مفاهیم حباب در بازارهای مختلف خواهیم پرداخت:
۱- حباب بورس
در بازار بورس، دارایی مورد معامله سهام شرکت ها است. شرکت ها یک عملیات اصلی دارند که از محل آن فروش یا درآمد اصلی ایجاد می کنند، هزینه های مربوط به این فروش یا به بیان دقیق تر بهای تمام شده محصول اصلی و سایر هزینه ها و درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی نیز باید در نظر گرفته شوند.
عملا برای دست یافتن به ارزش ذاتی شرکت لازم است جریان نقدی در آن کاملا پیگیری شود که از کجا آمده و به کجا می رود، جریانات نقدی همچون خون در رگ های یک شرکت در جریان است، این جریان و تمام موانع سر راهش آنالیز می شود تا برای چند سال آینده تخمین زده شود.
ارزش از محل تنزیل جریانات نقدی آتی به وجود می آید، این جریانات نقدی آتی می تواند سود تقسیمی، جریانات نقدی شرکت یا جریانات نقدی مربوط به سهامداران باشد، همچنین روش های دیگری چون مقایسه ای و نسبی نیز در برآورد ارزش شرکت کمک می کنند.
بسته به چرائی ارزش گذاری سهام و ماهیت شرکت، روش ارزش جایگزینی نیز می تواند کمک کننده باشد، لذا برآورد ارزش یک شرکت نیازمند مدلسازی دقیق مالی و تسلط به چگونگی جریان یافتن این خون در رگ های شرکت است.
۲- حباب مسکن
مسکن نیز مانند هر دارایی دیگری، یک عرضه و تقاضا دارد، عرضه را بیش از هر عاملی می توان به بهای تمام شده هر متر مربع ساخت و زمین و تقاضا را با قدرت خرید خریداران مرتبط دانست.
لذا اگر فاصله زیادی بین بهای ساخت و قیمت فروش (با در نظر گرفتن حاشیه سود سازندگان) وجود داشته باشد، حباب مثبت وجود دارد که باعث اختلاف زیاد بین قیمت هایی که در توان خرید مردم است و قیمت های عرضه است، می گردد. در این زمینه یکی از مهمترین شاخص ها نسبت قیمت به اجاره است.
به صورت کلی نوعی نسبت و میزان متعارفی همواره در شرایط عادی در بازار مسکن بین قیمت مسکن و سطح اجاره بها وجود دارد که از آن میزان، با عنوان نسبت P به R یا (P/R) یاد می شود. این نسبت به طور متداول بین ۱۵ تا ۲۵ است، زمانی که از این محدوده خارج می شود، نشان از نوسانات حباب گونه در بازار دارد.
۳- حباب خودرو
اشاره کردیم که عرضه و تقاضا نقش محوری در شکل گیری حباب ها دارند، تشخیص ارزش ذاتی خودرو آن هم در ایران که عملا با محدودیت در واردات روبرو است، بسیار مشکل است، اما در این کالا ارزش ذاتی باید تابع بهای تمام شده کالا به علاوه حاشیه سود تولید کننده و هزینه های رساندن کالا به دست مشتریان باشد، که عملا فراتر از آن است و هزینه های دلالی و واسطه گری نقش پر رنگی را در این بین بازی می کند.
در حال حاضر بازار خودرو سازوکار شفافی برای تعیین قیمت ندارد و این مسئله به شکل گیری حباب های قیمتی دامن می زند. تعیین ارزش ذاتی یک خودرو فرمول ساده بالا را دارد، ولی نبود ساز و کار و نظارت دقیق، انتظارات تورمی و دست پر رنگ واسطه گری در این بازار، شکل گیری نوسانات حباب گونه را سرعت می بخشد.
۴- حباب سکه
اگر قیمت معاملاتی در بازار از این رقم بالاتر باشد حباب سکه مثبت داشته و نباید در آن سرمایه گذاری کرد و اگر پایین تر از آن باشد حباب منفی دارد و اما سوال این است که دراین حالت باید سرمایه گذاری کرد؟
فرض کنیم در یک نقطه زمانی سکه حباب سکه منفی داشته باشد، آیا باید در آن سرمایه گذاری کنیم؟ پاسخ خیر است.
این نکته را در نظر داشته باشید که شاید در آن نقطه زمانی شما دلار را ۲۰ هزار تومان و انس را ۲۰۰۰ دلار قرار داده باشید ولی برای هردوی این فاکتورها در آینده انتظار کاهش قیمت داشته باشیم، لذا آن چیزی که در محاسبه هر ارزشی چه سکه چه هر کالای دیگری اهمیت دارد این است که اگر جائی از متغیری استفاده می کنیم که قیمت آن را در نظر می گیریم (ماهیت قیمتی دارد و بازاری دارد که قیمت می خورد)، دقت داشته باشیم که آن قیمت خود یک ارزشی دارد و آن ارزش است که در بلند مدت اهمیت دارد و این نکته بسیار مهمی است که افرادی که به صورت هیجانی اقدام به خرید و فروش می کنند در نظر نمی گیرند.
برای مثال در محاسبه ارزش دارایی های یک شرکت از روش NAV یا خالص ارزش دارایی ها نیز این موضوع اهمیت دارد.
فرض کنید یک شرکت سرمایه گذاری در شرکت های بورسی و فرابورسی سرمایه گذاری می کند که قیمت می خورند، آیا باید از قیمت این شرکت ها استفاده کنیم تا ارزش شرکت سرمایه گذاری اصلی را به دست بیاوریم؟ قطعا جواب خیر است، گرچه حتی تحلیل گران نیز دیده شده که غلط عمل می کنند و قیمت ها را در نظر می گیرند و نه ارزش ها را، اما باید توجه کرد که قیمت ها ممکن است حول ارزش نباشند و بسیار پایین تر یا بالاتر باشند و لذا در تخمین ارزش شرکت سرمایه گذاری با اشتباه روبرو خواهیم شد.
۵- حباب ارز
برای برآورد ارزش ذاتی دلار روش های مختلف وجود دارد، همچون تئوری برابری قدرت خرید، قدرت خرید تعدیل شده، رویکرد دارایی محور و رویکرد پولی.
در رویکرد پولی تولید ناخالص داخلی پشتوانه نرخ ارز مد نظر قرار می گیرد و اختلاف نرخ رشد نقدینگی و نرخ رشد GDP به نسبت سال پایه، عامل رشد نرخ ارز است. در روش برابری قدرت خرید ضمن اینکه متغیرهای اقتصاد کلان مانند تولید، تورم و تراز پرداخت ها دیده می شود، دو متغیر اصلی تورم داخلی و تورم آمریکا ملاک محاسبه است.
در رویکرد دارایی محور نیز ارز به عنوان یک دارایی در نظر گرفته می شود و عواملی که بر بازدهی دارایی ها اثر می گذارند، تقاضای آن دارایی ها را تعیین می کنند.
نکته مهم آن است که موضوع عرضه و تقاضا روی ارزش دلار تاثیر زیادی دارد، عملا هرگونه واردات و صادرات است که اهرم مهمی در ارزش ذاتی و واقعی ارز محسوب می شود را باید لحاظ کرد.
عرضه ناشی از صادرات نفت و میعانات گازی، صادرات محصولات پتروشیمی ،صادرات غیرنفتی چون فولاد، مس و… و صادرات خدمات و تقاضای ارز نیز ناشی از واردات اقلام مصرفی و کالاهای سرمایه ای و واردات غیررسمی است.
پس از محاسبه ارز از طریق این روش ها، اگر قیمت معاملاتی در بازار بالاتر از آن باشد حباب مثبت دارد.