شاید برای خیلی از افراد در بورس سوال پیش آید که چه قیمتی باید یک شرکت را خریداری نماییم که ارزان خریده باشم و کاملا سود دریافت کنم، در واقع برای پاسخ به این سوال باید ما وارد این سوال شویم تحلیلگرهای قیمت افرادی که میآیند گذشته قیمت گذاری را آنالیز میکنند و چشم اندازی از روند آینده قیمت گزاری و ارزش گذاری شرکت به دست میآورند. در این چهارچوب در پاسخ اول که چه صنعت و شرکتی را انتخاب کنم، چهارچوبهای تحلیلی مانند علوم اقتصادی، تحلیلهای اقتصادی و تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال وارد میشوند و با بررسی صورتهای مالی، طرحهای توسعه، بازارهای هدف و سایر موضوعات متوجه میشوند که چه صنعتی مهم است و چه شرکتی میتواند مناسبتری و چشم انداز و توسعه بهتری دارد. بعد از این که به این سوال پاسخ دادیم نوبت به قیمت خرید یک شرکت میرسد. در این مرحله باید تحلیل قیمت بلد باشید.
فرض کنید دانشی وجود دارد که میتواند متوجه شوید که این دارایی چه قدر ارزش دارد و احتمالا در چه قیمتی میتوانید آن را به فروش برسانید، یعنی آیا کسب این دانش و همچنین مهارتی در جایی که میدانیم کلی فرصت وجود دارد، باید به دید یک ترجیح نگاه کنیم یا یک باید؟ شاید از خودتان بپرسید چرا؟ چون چشم انداز من از بازارها میتواند توسعه و بهبود بدهد، ما در ادامه قصد داریم در مورد این دانش صحبت کنیم که به ما امکان تخمین ارزندگی قیمت و ترسیم دورنمایی از قیمت را میدهد، در هر بازار آزادی که مکانیزم عرضه و تقضای بازار آزاد قیمت را مشخص میکند مانند بازار بورس سهام، بازار طلا، بازار عرصه ارز و رمزنگاری شده و یا حتی خیلی از بازارهای مصرفی که نوسانات قیمت داراییها با این داراییها ارتباط دارد.