Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

مفاهیم و اصطلاحات تخصصی مالی و سرمایه گذاری

اقتصاد سایه چیست؟
اقتصاد سایه (Shadow Economy) چیست؟

«اقتصاد سایه» بخش مه آلودی از اقتصاد رسمی را در تمام کشورهای جهان تشکیل می دهد. برخی آن را راهی برای نفس کشیدن و زنده ماندن در رکود اقتصادی در نظر می گیرند و برخی دیگر آن را یک دهن کجی به دولت ها و مانعی برای پیشرفت جامعه معرفی می کنند.

شاید بتوان گفت که حتی نگرش ها به اقتصاد سایه در بده بستانی مبهم قرار گرفته است؛ یعنی جایی میان مبارزه و حمایت از آن؛ چون تاکنون هیچ کشوری در جهان نتوانسته یا نخواسته که حجم این اقتصاد را به صفر برساند.

در این قسمت از خانۀ سرمایه سری به مفهوم «اقتصاد سایه» می زنیم و آن را در اقتصاد کشور خودمان، ایران، زیر ذره بین می بریم، علت های ایجاد و گسترش آن را جویا می شویم و راهکاری برای کاهش حجم آن پیشنهاد می دهیم. تا انتهای این ماجرا با ما همراه باشید.

تعریف اقتصاد سایه به زبان ساده (Shadow Economy)

«اقتصاد سایه» یا «Shadow economy» به تمام فعالیت های اقتصادی گفته می شود که به دور از چشم دولت، قانون و مأموران مالیاتی انجام می شود. هدف اصلی از انجام این فعالیت های اقتصادی مثل فعالیت های معمولی اقتصادی، به دست آوردن سود یا ایجاد نوعی ارزش است. این فعالیت های اقتصادی می توانند قانونی یا غیرقانونی باشند. اجازه دهید برای درک بهتر این ماجرا مثالی بزنیم:

نمونۀ اقتصاد سایه در فعالیت های غیرقانونی

درآمد به دست آمده از قاچاق کالا، ارز، خرید و فروش مواد مخدر، خرید و فروش جنس های سرقتی، قمار، فروش اعضای بدن انسان، فروش بدون مجوز حیوانات نادر و… در دستۀ اقتصاد سایه از نوع فعالیت های غیرقانونی قرار می گیرد.

نمونۀ اقتصاد سایه در فعالیت های قانونی

اگر یک شرکت یا مجموعۀ قانونی بخشی از درآمدهای خودش را در گزارش های مالیاتی اعلام نکند یا یک فرد بیکار به خوداشتغالی مشغول شود و از این راه درآمدزایی کند، حتی بدون اینکه به دولت و ادارۀ مالیات اطلاع دهد، در حال ایجاد اقتصاد سایه است.

گاهی اقتصاد سایه با نام های دیگری مثل «اقتصاد زیرزمینی» و «اقتصاد خاکستری» هم شناخته می شوند.

نکته:

اقتصاد سایه فقط بخشی از اقتصاد خاکستری است و همۀ جنبه ها یا بخش هایی از آن را شامل نمی شود.

چرا اقتصاد سایه شکل می گیرد؟

اقتصاد سایه به دلایل گوناگونی در کشورهای مختلف شکل می گیرد اما روی صحبت ما در این گفتگو کشف مهم ترین علت های تشکیل اقتصاد سایه در ایران است. در این مورد می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

اعتمادنداشتن مردم به مسئولان برای پرداخت مالیات

براساس مقالۀ علمی «برآورد اقتصاد سایه و فرار مالیاتی با درنظرگرفتن عوامل رفتاری» که در «فصلنامه علمی_پژوهشی مطالعات اقتصادی کاربردی ایران» در سال 1397 منتشر شده است، اعتمادنداشتن مردم به مسئولان کشور در مورد اینکه مالیات های دریافتی را چگونه در کشور خرج می کنند یا اصلاً آیا آن را برای کشور خودمان و زیرساخت های آن صرف می کنند یا نه، مهم ترین دلیل گرایش مردم و افراد حقوقی به سمت اقتصاد سایه است. این ماجرا به دلیل افشای برخی از مدارک و حتی مستنداتی است که از صدا و سیمای ملی هم پخش شده اند.

به دنبال این داستان و عقب ماندگی کشور از نظر زیرساخت ها، پیشرفت نکردن و حتی پسرفت عمیق اقتصادی و افسوس خوردن به حال پیشرفتی که در گذشتۀ ایران وجود داشت، مردم حتی آن عده که با موضوع پرداخت مالیات هیچ مشکلی ندارند و آن را بسیار مفید می دانند، دیگر تمایلی برای دادن پولشان به دولت ندارند. به همین دلیل از هر راهی که بتوانند برای جلوگیری از پرداخت مالیات به دولت نهایت استفاده را می برند.

فساد در سیستم اقتصادی

سیستم اقتصادی کشورهای درحال توسعه مثل ایران، سرشار از رانت خواری، گزارش های مالی دروغی و فساد در رده های مختلف است. این موضوع به خودی خود باعث بی اعتمادی مردم به سیستم موجود و کاهش تمایل به پرداخت مالیات، علاقه به انجام فعالیت های اقتصادی مخفی و حضور پررنگ تر در اقتصاد سایه می شود.

مبهم بودن قوانین و مقررات اقتصادی

قوانین و مقررات اقتصاد ایران در هاله ای از ابهام غرق شده اند حتی خود مسئولان هم به قانون اساسی اهمیت نمی دهند و از هر راهی برای دورزدن آن به نفع خودشان استفاده می کنند. در این میان، مردم که شاهد این ماجرا هستند، با دلی شکسته و ناامید از وضعیت موجود، خودشان را مؤظف به انجام قوانین و مقررات عجیب و غریبی می بینند که اجرا نکردنشان یک درد و اجرا کردنشان صد درد را با خود به سوغات می آورد! با اندکی تأمل می توان فهمید که چرا تمایل مردم به سمت فعالیت در اقتصاد سایه روزبه روز بیش تر می شود.

سنگ اندازی سیستم های اداری و حکومتی

در ایران پیش پای کسانی که می خواهند یک فعالیت قانونی اقتصادی را راه اندازی کنند سنگ اندازی های فراوانی صورت می گیرد. کسی که می خواهد این مسیر را از ابتدا تا انتها به صورت قانونی طی کند، باید کفش های آهنی و جیبی پر از پول برای باج دادن به بهانه های قانونی و حتی غیرقانونی داشته باشد تا در انتها بعد از چندین ماه دوندگی یک برگۀ امضاء شده که مجوز فعالیت قانونی او است را کف دستش بگذارند.

به همین دلیل، بسیاری از مردم که پولشان به اندازۀ کافی برای پرکردن دهان این اداره های دولتی کافی نیست، ترجیح می دهند اندک دارایی خودشان را روی رشد کسب و کار کوچکشان اما جایی دور از چشم دولت، سرمایه گذاری کنند. این یعنی رشد کسب و کارهای خلاق و نوپا در اقتصاد سایه.

در کنار این ماجرا تصویب قوانین جدید که هرچه براندازشان می کنی هدف نهایی از آن ها مشخص نمی شود و گویی فقط برای آسیب زدن به کسب و کارها ایجاد شده اند، مسیر رشد و توسعۀ برندهای چندین و چندساله را هم می بندد. به همین دلیل، برندها یا کسب و کارهایی که پول زیادی برای باج دادن ندارند، ترجیح می دهند توسعۀ خودشان را در بخش اقتصاد سایه پیش ببرند.

عادلانه نبودن سیستم مالیاتی

اگر پای درد و دل کسبۀ بازاری، مغازه های کوچک و کسب و کارهای آنلاین ایرانی بنشینید، می بینید که بخش بسیاری از آن ها به عادلانه بودن میزان مالیاتی که برایشان در نظر گرفته می شود اعتقادی ندارند. به همین دلیل، به دنبال راه های قانونی یا حتی غیرقانونی برای دورزدن این ماجرا و کم ترکردن میزان مالیات پرداختی می گردند.

حضور قدرتمند دولت در بازی انحصار

تقریباً تمام شرکت های بزرگ ایرانی دولتی هستند. آن دسته از شرکت های بزرگ هم که رنگ و بوی خصوصی سازی را به خود گرفته اند و در شیپور «دانش بنیان» می دمند، بخش قابل توجهی از سهام خود را به افراد حقیقی و حقوقی دولتی داده اند.

این مورد را بگذارید کنار فضای بستۀ اقتصاد در ایران، نبود سرمایه گذاران خارجی، نرسیدن دست مردم به بازارهای جهانی، طرح صیانت و مسدودسازی اینترنت آزاد و پرسرعت بین المللی، فیلترینگ سایت ها و اپلیکیشن های مهم برای ایرانی ها، تحریم شدن توسط بانک های جهانی و نبود رقبای قدرتمند جهانی برای شرکت های دولتی داخلی. این کلکسیون زیبا از انحصار دولتی یکی دیگر از قدرتمندترین دلیل ها برای حضور مردم ایران در اقتصاد سایه است.

چرا اقتصاد سایه شکل می  گیرد؟

چه عواملی باعث افزایش یا کاهش اقتصاد سایه در ایران می شود؟

مواردی که در ادامه دفترشان را بازتر می کنیم، از علت های عمیق گسترش اقتصاد سایه در ایران هستند. همانطورکه با هم گفتیم، این موضوع در کشورهای پیشرفته با اقتصادی بهتر و شفاف تر، متفاوت از حال و روز غریب ما در ایران است.

اوضاع نابه سامان اقتصادی

این مورد در ایران، یکی از اصلی ترین علت های تمایل افراد به فعالیت در «Shadow economy» و گسترش این اقتصاد و پیچاندن مأموران مالیات است. وقتی مردم نتوانند از پس مخارج زندگی شان بربیایند، اصرار دولت برای کوچک ترکردن سفرۀ آن ها و برداشتن سهم خودشان در قالب مالیات، آن ها را به یاد سیستم ارباب_رعیتی در سال های نه چندان دور می اندازد؛ زمانی که ارباب ها یا خان ها بدون توجه به اوضاع وخیم اقتصادی، از رعیت های خود «حق ارباب» می گرفتند و قدمی برای دلخوش کردن یا افزایش رفاه رعیت هایشان برنمی داشتند.

بنابراین، تا زمانی که دولت فکری به حال اوضاع عجیب اقتصادی در ایران نکند، دست خود را از گلوی کسب و کارهای کوچک و نوپای ایرانی برندارد، دروازه های اینترنت آزاد و پرسرعت بین المللی را بسته نگه دارد، سرمایه گذاران خارجی را فراری دهد و اصرار به کوچک کردن بخش خصوصی داشته باشد، مردم هم برای داشتن لقمه ای نان سر سفره هایشان بیش تر به عمق تاریک اقتصاد سایه پناه می برند.

کاهش انگیزه برای پرداخت مالیات

این مورد به دلیل بی اعتمادی مردم به مسئولان شکل می گیرد و نقشی اساسی در افزایش حجم اقتصاد سایه دارد؛ چون در ایران مردم دلیل های زیادی برای اعتمادنکردن به مسئولان دارند. آن ها نمی دانند پولی که با زحمت و پس از گذر از هفت خوان اداره های دولتی و مجوزهای رنگارنگ در می آوردند قرار است در کجا و به چه صورتی و حتی برای مردم چه ملتی خرج شود.

این موضوع در کنار اهمیت ندادن مسئولان به این نگرانی مردم و برنداشتن هیچ قدمی برای اطمینان دادن به آن ها یا شفاف سازی ماجرا باعث دلسردشدن مردم برای پرداخت مالیات و گذاشتن آن پول در جیب خودشان و کارمندانشان می شود.

افزایش مالیات

وقتی ترکیب سمی «اوضاع خراب اقتصادی و عدم اعتماد مردم» با «افزایش مالیات» مخلوط می شود، مهی غلیظ و تاریک تر را در اوضاع اقتصادی ایران به وجود می آورد که مردم را به سمت اقتصادی تاریک فراری می دهد. این موضوع هم برای مردم از مفهوم «مالیات برای سازندگی» به «زورگیری» تغییر معنا پیدا می کند. در چنین شرایطی، مردم به هر دری می زنند تا لقمه ای نان حلال را به دور از چشم مالیات های سنگین دولتی به دست آورند.

نکتۀ منفی این ماجرا، اثر روانی منفی روی مردمی است که دوست دارند با انجام یک فعالیت قانونی پولسازی کنند. آن ها با چشم خودشان کسانی را می بینند که از همان ابتدا به سراغ کارهای غیرقانونی می روند که بدون پرداخت مالیات، بدون نگرانی بابت کم شدن درآمدشان، بدون تهدیدهای مالی و تحمل قانون های من درآوردی برای کُندکردن چرخ کسب و کارهای قانونی، به راحتی در حال کسب درآمد چندین برابر فعالیت های قانونی هستند.

وقتی کارد به استخوان ملت برسد، آن ها هم کتاب فعالیت های قانونی را می بوسند و سر طاقچۀ دولت می گذارند. این ماجرا شیب سقوط اقتصاد ایران به درۀ اقتصاد سایه را بسیار بیش تر می کند.

افزایش نرخ بیکاری

مردم برای ادامۀ زندگی خود به کارکردن نیاز دارند. این موضوع نه تنها به بزرگ ترکردن سفرۀ آن ها بلکه به طور مستقیم به انگیزۀ آن ها برای زندگی کردن گره خورده است.

وقتی در اقتصاد ایران به دلیل گرفتن یک تصمیم عجیب و با نوید ایجاد یک میلیون شغل جدید به راحتی 10 میلیون شغل فعال در عرض یک شب از بین می روند، وقتی تورم بیش تر از 60 میلیون ایرانی را با زنجیرهای خاردار خود به زیر خط فقر می کشد، وقتی شرکت های بزرگ که قبلاً تریلی هم نام و نشانشان را یدک نمی کشید کارمندانشان را به دلیل این ماجراها اخراج می کنند، مردم خودشان را روبه روی یک چاره می بینند و آن هم فقط فعالیت در اقتصاد سایه برای زنده ماندن است!

نوسانات نرخ ارز

نرخ ارز – به طور ویژه دلار- در ایران فقط اختلاف قیمت پول ملی با ارزهای خارجی و جهانی نیست. قیمت دلار تب سنج اقتصاد ایران است. بازارهای دیگر مثل «مسکن»، «طلا»، «خودرو» و «بورس» چشمشان به حرکت دلار دوخته شده است.

بنابراین، وقتی دلار در ایران بالا می رود، یک سونامی غیرقابل بازگشت از تورم افسار گسیخته را به وجود می آورد که هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نمی گیرد. مسئولان سهم خود را از این ماجرا که کم شدن بدهی ها و جبران کسری بودجه است برمی دارند و یک ملت را با فقر، افزایش قیمت کالاها و خدمات، کاهش کیفیت زندگی، فشار روانی و ازدست دادن امید برای ادامۀ زندگی تنها می گذارند.

رابطۀ میان افزایش درآمد دولت از منابع طبیعی با اقتصاد سایه

با وجود آنکه «نفت» در ایران ملی نیست و حکومت بابت درآمد حاصل از نفت به مردم ایران تعهدی ندارد ولی هنوز هم درآمدهای حاصل از فروش نفت و منابع طبیعی یکی از گلوگاه های دولت برای تامین مخارج خودش است که تأثیر مستقیمی روی وضعیت اقتصادی مردم می گذارد.

وقتی دولت بتواند این درآمد را افزایش دهد، به دنبالش آتش تورم را شعله ورتر می کند. طبق معمول، مردم فقیر و آسیب دیدۀ ایران باز هم از این ماجرا بیش تر زخمی می شوند، قدرت خریدشان کاهش پیدا می کند و رفاه و شادی از زندگی ‎ شان می گریزد.

اقتصاد سایه چه آثاری از خود بر جای می گذارد؟

بیایید نگاهی به سه مورد از مهم ترین آثار اقتصاد سایه بیندازیم:

  • افزایش مصرف انرژی

تولید حتی در اقتصاد سایه هم به مصرف انرژی نیاز دارد. به این ترتیب، وقتی حجم اقتصاد سایه در یک کشور بالا می رود، به دنبال آن مصرف انرژی هم به شکلی غیرمنطقی افزایش پیدا می کند.

  • افزایش مصرف در خانواده ها

وقتی مردم در یک اقتصاد نابه سامان مثل ایران به اقتصاد زیرزمینی روی می آورند، بعد از مدت کوتاهی می توانند به درآمد خوبی برسند. همین موضوع دست آن ها را برای خرید چیزهایی که مدت ها بود به خاطر بی پولی دورشان را خط کشیده بودند باز می کند.

با این حساب، می توان این طور برداشت کرد که در ایران همزمان با افزایش فعالیت مردم در اقتصاد سایه، مقدار پولی که هر ماه خرج می کنند هم افزایش پیدا می کند و ادارۀ مالیات ایران از این درآمدزایی بی نصیب می ماند.

  • افزایش گردش پول نقد

بخش بزرگی از کسانی که در اقتصاد زیر زمینی فعالیت می کنند، برای ردگم کردن به جای استفاده از روش های معمول انتقال وجه ترجیح می دهند که با پول نقد داد و ستد کنند. به این ترتیب، وقتی حجم اقتصاد سایه در یک جامعه بیش تر می شود، حجم پول نقد در گردش هم افزایش پیدا می کند.

چه مقدار از سهم اقتصاد ایران در سایه است؟

چه مقدار از سهم اقتصاد ایران در سایه است؟

«Shadow economy» اثر خود را روی سه بخش «تولید»، «نیروی کار» و «بازارهای پولی» نشان می دهد. جالب تر اینکه گذر زمان و بهبود پیدا نکردن اوضاع اقتصادی یا سیاست های اقتصادی یک کشور می تواند ابعاد اقتصاد سایه در سه بخش بالا را بسیار گسترده تر و عمیق تر کند.

براساس آمار منتشرشده در سایت «The Global Economy»، حجم اقتصاد سایه در ایران «18.38درصد» از کل اقتصاد را شامل می شود و در مقایسه با دیگر کشورها رتبۀ 123 را از آن خود کرده است. کشور «زیمبابوه» با «67درصد» اقتصاد سایه، جام قهرمانی یک اقتصاد پر از فساد و ضعیف را بالا برده است. نمودار زیر، میزان رشد اقتصاد سایۀ ایران را در طول زمان نشان می دهد. می توانید این رشد عجیب را با تصمیم های اقتصادی گرفته شده در طول سال ها مقایسه کنید.

حجم اقتصاد سایه در ایران

حجم اقتصاد سایه چگونه اندازه گیری می شود؟

اندازه گیری حجم «Shadow economy» به همین سادگی ها نیست؛ چون اطلاعات این نوع از فعالیت های اقتصادی در جایی ثبت نمی شود.

این جور وقت ها می توان از راه بررسی حجم درآمد مردم در مقایسه با مالیات هایی که پرداخت می شود یا افزایش داد و ستد با پول نقد به جای استفاده از ابزارهای الکترونیکی یا افزایش قدرت خرید مردم، در حالی که به دلیل سیاست های سختگیرانۀ اقتصادی انتظار می رفت که مردم فقیرتر و گرسنه تر شوند، به یک جمع بندی در مورد حجم اقتصاد سایه دست پیدا کرد.

این را هم بگوییم که عدد به دست آمده ثابت نیست؛ چون گاهی با افزایش مجازات برای فرار مالیاتی از حجم آن کم می شود و با افزایش تورم و رکود اقتصادی به حجم آن اضافه می گردد.

آیا می توان اقتصاد سایه را به اقتصاد رسمی تبدیل کرد؟

در این مورد باید یادآوری کنیم که اقتصاد زیرزمینی به دو بخش فعالیت های قانونی و غیرقانونی تقسیم می شود. تکلیف بخش های غیرقانونی اقتصاد زیرزمینی که مشغول انجام جرم هایی مانند خرید و فروش مواد مخدر هستند روشن است.

اما بیش تر افرادی که در ایران و در بخش قانونی اقتصاد اما در سایۀ آن و به دور از چشم دولت و مأموران مالیات در حال درآمدزایی هستند، زخم خورده هایی از اقتصاد رسمی به حساب می آیند. حتی در این میان می توان به خرید و فروش قاچاق برخی مواد غذایی، بهداشتی، آرایشی، پوشاک، لوازم خانگی و الکترونیکی هم اشاره کرد که به دلیل سیاست های غلط دولت و عوارض بسیار زیاد گمرکی که عملاً سود را به ضرر تبدیل می کنند، واردکننده ها را به سمت قاچاق این موارد سوق داده اند.

با این حساب، چیزی که می تواند مردم را از فعالیت در اقتصاد سایه به سمت اقتصاد رسمی سوق دهد – شاید بهتر باشد بگوییم: «تشویق کند»؛ چون برخی از سیاستمداران فکر می کنند با زورگویی می توانند مردم را مجبور به تحمل فقر و حضور در اقتصاد رسمی کنند –، تغییر سیاست های اقتصادی دولت ایران است.

با توجه به عمق فساد، رانت خواری و وجود مسئولان بی کفایت بر رأس امور، این کار به یک جراحی دیگر عمیق، گسترده و سریع اقتصادی در کنار تحولات گستردۀ اجتماعی در جامعۀ ایران نیاز دارد. شاید در آن زمان بتوان حجم اقتصاد رسمی را گسترده تر کرد و اقتصاد سایه را به حاشیه کشاند.

خلاصه مطلب

  • به تمام فعالیت های اقتصادی قانونی و غیرقانونی «اقتصاد سایه» گفته می شود که به دور از چشم دولت و قانون در جریان هستند.
  • «Shadow economy» شکل می گیرد چون: «اعتماد مردم به مسئولان کم شده است»، «فساد در سیستم اقتصادی موج می زند»، «قوانین و مقررات مبهم هستند»، «اداره های دولتی و حکومتی پیش پای مردم سنگ اندازی می کنند»، «سیستم مالیاتی عادلانه نیست» و «اقتصاد ایران در انحصار دولت است».
  • عواملی مثل «اوضاع نابه سامان اقتصادی»، «کاهش انگیزه برای پرداخت مالیات»، «افزایش مالیات»، «افزایش نرخ بیکاری»، «نوسانات نرخ ارز» و «افزایش درآمد دولت از راه فروش منابع طبیعی» باعث افزایش حجم اقتصاد سایه در ایران می شوند.
  • اقتصاد زیرزمینی می تواند باعث افزایش «مصرف انرژی»، «افزایش پول نقد در بازار» و «افزایش مصرف خانواده ها» شود.
  • «18.38درصد» از کل اقتصاد ایران را اقتصاد سایه در بر گرفته است.
  • دولت می تواند با تغییرات بنیادین در سیاست های اقتصادی و اجتماعی، مردم را به فعالیت در اقتصاد رسمی تشویق کند.

سوالات متداول

در این مورد باید به اوضاع اقتصادی یک کشور، میزان اهمیتی که به بازار آزاد داده می شود و حجم رفاه در جامعه نگاه کرد. صد البته که خرید و فروش مواد مخدر و… که جزو اقتصاد سایه هستند هم از نظر اخلاقی و هم اقتصادی نادرست است.

بله. هر دو مورد به یک موضوع اشاره می کنند.

«اقتصاد سفید» یا «White economy» به تمام بخش های اقتصادی – تولیدی، بازاریابی، فروش، توسعۀ محصول و… – که به «سلامت» مربوط می شوند اشاره دارد. این اصطلاح، در نقطه مقابل اقتصاد سایه قرار نگرفته و اصلاً به آن ارتباطی ندارد.

ادامه مطلب
بحران ارزی، دلایل، تاثیر آن بر فارکس و راهکارهای پیشنهادی
بحران ارزی، دلایل، تاثیر آن بر...

بحران ارزی عبارت عجیبی نیست؛ چون ارزها هم دچار بحران می شوند، اما دردسری که دچارش می شوند زیر سر آدم ها و راهکارهای اشتباهشان برای اقتصاد است. بحران های ارزی در کشورهای مختلف رخ داده است. برخی از آن گذر کرده و اکنون به یک کشور صاحب نظر در این زمینه تبدیل شده اند. برخی اکنون در کشورشان با بحران پولی دست به یقه هستند و برخی خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کنند به آن دچار می شوند.

در این مقاله از خانه سرمایه به سراغ کشف معنای دقیق بحران ارزی می رویم، ویژگی هایش را زیر ذره بین می گذاریم، نگاهی به عوامل ایجاد این بحران در ایران می اندازیم، راهکارهای امتحان ده موفق در این زمینه را پیشنهاد می دهیم و پای تجربه چند کشور که این بحران را پشت سر گذاشته اند، می نشینیم. اگر به سرمایه گذاری علاقه دارید یا اکنون با دارایی تان در یکی از بازارهای مالی در حال سرمایه گذاری هستید، تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

بحران ارزی چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

«بحران ارزی» یا «Currency Crisis» ماجرایی است که در طول آن، ارزش پول ملی یک کشور در یک بازه زمانی کوتاه دچار نوسان شدید می شود. از ویژگی های این بحران می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • این بحران به شکلی ناگهانی رخ می دهد.
  • معمولاً بسیار شدید است.
  • به منظور نوسان قیمت ارز در طول این بحران به سقوط تمایل دارد؛ به زبان ساده، ارزش ارز یک کشور که دچار بحران پولی شده با سرعت در حال کاهش است.
  • این بحران می تواند به شکلی مصنوعی یا طبیعی ایجاد شود.

در ادامه درباره این ویژگی ها بیشتر برایتان توضیح می دهیم.

بحران ارزی چه پیامدهایی دارد؟

وقتی ارز ملی یک کشور با این بحران روبه رو می شود، بازار در آن کشور بسیار ناپایدار می گردد؛ به این معنا که در خُردترین بخش اقتصاد، وقتی یک مغازه دار امروز محصولی را با قیمت «الف» می خرد فردا نمی تواند آن را دوباره با همان قیمت خریداری کند. این موضوع به خودی خود می تواند زمینه را برای «احتکار»، «افزایش غیرقانونی قیمت ها» و «نابسامانی دوچندان در بازار» به وجود بیاورد.

از دریچه دیگری هم می توان به این ماجرا نگاه کرد. وقتی یک کشور دچار Currency Crisis می شود، در مقیاس جهانی هم اعتبار اقتصادی خود را از دست می دهد؛ چون کشورهای دیگر با نگاه به ارزش پول ملی یک کشور به اقتصاد آن اعتماد کرده و روی آن سرمایه گذاری می کنند.

درحقیقت هیچ کس حتی آن کشورهایی که در زمان بحران ها نقش کاسه داغ تر از آش را برای دیگران بازی می کنند هم دوست ندارند پول خود را سوار بر کشتی شکسته اقتصاد کشوری کنند که ارزش پول ملی آن دچار مشکل شده است.

Currency Crisis چه فرقی با کاهش ارزش ارز دارد؟

با وجود آنکه در بحران ارزی هم شاهد کاهش ارزش پول ملی یک کشور هستیم، این ماجرا با «کاهش ارزش ارز» تفاوت هایی دارد. در بسیاری از موارد، کاهش ارزش ارز، ابزاری در جنگ های تجاری است که کشورها با استفاده از آن سعی می کنند حجم صادراتشان را افزایش دهند، اما بحران های ارزی به دلایل کاملاً متفاوتی شکل می گیرند و معمولاً قابل کنترل یا حتی پیش بینی هم نیستند؛ مثلاً:

  • گاهی بحران های ارزی در اثر یک تصمیم اشتباه سیاسی توسط دولتمردانی که آگاهی چندانی از اقتصاد ندارند، اما قدرت اجرایی شان اجازه دخالت در بازار را به آن ها می دهد ایجاد می شود.
  • تصمیم های بانک مرکزی- البته در کشورهایی که بانک مرکزی دارند- نیز می تواند به تنهایی سبب ایجاد بحران پولی در اقتصاد یک کشور شود.
  • گاهی هم سفته بازی های بزرگ به ایجاد بحران ارزی می انجامند.

Currency Crisis چه فرقی با کاهش ارزش ارز دارد؟

پشت پرده بحران ارزی در ایران چیست؟

این موضوع که در سال 1401 با سرعت بسیار بیشتری شدت گرفت، دلایل زیادی داشت که در ادامه چند مورد از این دلایل را با هم بررسی می کنیم:

  • خیزش اعتراضی مردم ایران در سال 1401 که با سرکوب نظامی و قطع اینترنت همراه شد.
  • به بن بست رسیدن مذاکرات احیای برجام حتی با وجود خوش بینی هایی که دولت وقت ایران داشت، رکب بزرگی به ارزش پول ملی ایران زد؛ چون به دنبال شکست در مذاکرات برجام، کشور با تحریم های اقتصادی شدیدی روبه رو شد.
  • کاهش فروش مستقیم نفت و گاز طبیعی که در پی تحریم های اجراشده علیه ایران پس از شکست در برجام رخ داد. به دنبال این ماجرا، دولت وقت نتوانست ذخیره دلار مورد نظرش را به دست بیاورد و دچار کسری بودجه بسیار بزرگی شد.
  • بانک مرکزی ایران نتوانست تورم را مهار کند.
  • در طول این بازه زمانی، نقدینگی هم رشد قابل توجهی کرد.
  • افزایش تقاضای غیرطبیعی مردم ایران برای خرید دلار، خروج پول ها از بانک و تبدیل آن ها به دلار و طلا
  • بستر ضعیف اقتصادی در ایران، از کار افتادن کارخانه ها و اعتصاب کارگران هم آتش این بحران ارزی را چند برابر کرد.

این موارد دست به دست هم دادند تا پول ملی ایران در طول یک بازه زمانی چندماهه، به شدت سقوط کند و ارزش خود را در مقابل دلار آمریکا ببازد.

بحران ارزی چه تأثیری بر قدرت خرید و رفاه مردم دارد؟

وقتی یک کشور دچار این بحران می شود، هم زمان با کاهش ارزش پول ملی، قیمت کالاها و خدمات در آن سر به فلک می کشند. مردم که در نقطه مقابل این ماجرا ایستاده اند، با کاهش قدرت خرید روبه رو می شوند؛ مثلاً اگر قبلاً می توانستند با 1 میلیون تومان، مخارج روزانه خود را برای دو هفته تأمین کنند، حالا با همان پول به زور می توانند چند روز را از سر بگذرانند.

این موضوع به طور ویژه، قدرت خرید مردم برای کالاهای اساسی را نشانه می رود؛ درنتیجه سفره مردم کوچک تر شده و میزان نارضایتی آن ها از وضع موجود بیشتر می شود. از این گذشته Currency Crisis سبب می شود تا شکاف طبقاتی میان افراد مختلف جامعه بیشتر و عمیق تر شود.

مردم با هدف صرفه جویی کردن پولشان برای خرید موارد اساسی، از خریدهای معمولی شان صرف نظر می کنند. آن موضوع هم به نوبه خود سبب می شود کسب و کارهایی که قبلاً آن بخش از نیاز خانواده ها و مردم را تأمین می کردند دچار ورشکستگی شوند.

چطور می توان ایران را از گرداب بحران ارزی خارج کرد؟

خوشبختانه این بحران پایان کار نیست و کشورهایی مثل ما که دچار این مشکل می شوند چندین راه برای رهایی از آن پیش رو دارند. بیایید نگاهی به این موارد بیندازیم:

  • گسترش روابط با کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای پیشرفته و باز گذاشتن مسیرهای سرمایه گذاری در کشور
  • تلاش برای ترمیم روابط بین المللی آسیب دیده و یافتن نقاط مشترک بین دو کشور
  • استفاده از فرصت های ناب اینترنت آزاد بین المللی برای انجام فعالیت های اقتصادی توسط مردم و وارد شدن ارز به داخل کشور مثل «فارکس» و تمام فعالیت های تجاری که اکنون ممنوع هستند، ولی می توانند ورق را به نفع مردم کشور برگردانند.
  • دولت و بانک مرکزی باید دست به دست هم بدهند و سیاست های جدید و حتی ساختارشکنانه ای را برای تحول نظام مالی کشور، طراحی کرده و آن را به کمک مردم اجرا کنند.
  • با برداشتن موانع قانونی اشتباه و کمک گرفتن از بازرگانان باتجربه، چرخ واردات محصولاتی را که تولیدشان به ضرر کشور است و صادرات محصولات و منابعی که در آن ها حرفی برای گفتن داریم به چرخش درمی آورند. این کار سبب می شود تا عرضه و تقاضای ارز در کشور به تعادل برسد.
  • وارد کردن تکنولوژی از کشورهای پیشرفته برای تولید بهینه و باکیفیت محصولات فکرشده در داخل کشور و تشویق مردم به خرید آن ها در کنار افزایش استاندارد آن محصولات و باز گذاشتن دست مردم به انتخاب میان گزینه های داخلی و خارجی بدون دیکته کردن به آن ها
  • استفاده از تجربه کشورهایی که قبلاً چالش Currency Crisis را از سر گذرانده اند.
  • تلاش برای جلب رضایت مردم و کمک گرفتن از آن ها برای ساخت کشور و نظام اقتصادی

رسانه ها چه نقشی در شکل گیری و تشدید بحران ارزی دارند؟

رسانه ها چه نقشی در شکل گیری و تشدید بحران ارزی دارند؟

همیشه یک سر تمام دردسرها و البته از حق نگذریم، راهکارها در دست رسانه هاست. رسانه ها قدرتی بزرگ در شکل دادن به بحران ها، نادیده گرفتن و حتی دو چندان کردن آتش آن ها دارند. وقتی از بحران ارزی حرف می زنیم، رسانه ها می توانند سه نقش را درمورد آن بازی کنند:

کم ارزش تلقی کردن این بحران

در این وضعیت دولت ها ترجیح می دهند از راه انکار کردن مشکل با آن روبه رو شوند. به این ترتیب که یا وجود بحران را نتیجه قدرت تخیل مردم و برخی صاحب نظران معرفی می کنند و موقع مصاحبه با خبرنگاران، لبخندی از روی تمسخر گوشه لبشان نقش می بندد، یا آنکه وجود آن را کاملاً منکر نمی شوند، ولی آن را خیلی کوچک در نظر می گیرند.

در انتها هم می گویند جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد و همه چیز تحت کنترل است. رسانه ها علاوه بر اینکه این گونه خبرها را با تمام قوا پوشش می دهند، در برنامه های گوناگون آن مدیر یا مسئول را دعوت می کنند، یک دوربین و میکروفون هم به او می دهند تا با خیالی راحت به چشم مردم زل بزند و دروغ بگوید! با وجود اینکه آتش Currency Crisis با این دروغ ها و منکر شدن ها خاموش نمی شود، شعله ور شدن آن را برای مدتی عقب می اندازد.

ایستادن در کنار مردم

رسانه ها در این شرایط می توانند با نقد کردن تند و تیز مسئولان، آن ها را به چالش بکشند و تریبونی برای شنیده شدن صدای مردمی باشند که تحت فشار اقتصادی هستند.

ریختن نفت روی آتش این بحران

گاهی رسانه ها نه برای دولت مفید هستند و نه مردم! در این شرایط آن ها با خط گرفتن از یک جریان سوم، در حال بدتر کردن شرایط و حتی مبالغه کردن هستند. رسانه ها در این اوضاع، روی برخی خبرهای جهت دار دست می گذارند و آن ها را در بوق و کرنا می کنند. درعوض از کنار برخی خبرهای مهم و سرنوشت ساز یا برخی کارهایی که برای برطرف شدن بحران ارزی انجام شده اند، بی تفاوت رد می شوند و در اصطلاح آن ها را بایکوت می کنند. راه چاره زمانی شکل می گیرد که رسانه، دولت و مردم، دست به دست هم برای حل بحران پولی تلاش کنند.

آیا فعالان بازار می توانند نقشی در کنترل بحران پولی داشته باشند؟

فعالان بازار از در دو جهت می توانند نقشی اساسی در Currency Crisis داشته باشند:

بیشتر کردن آتش بحران پولی

فعالان بازار می توانند با قاچاق ارز و انجام برخی کارهای خلاف قانون، نرخ دلار را به صورت مصنوعی بالا ببرند و آن را به نفع خودشان دست کاری کنند. برخی حتی از قدرت شبکه های اجتماعی، کانال های تلگرامی و سایت های خبری برای پخش کردن شایعه ها و پراکندن ترس و نگرانی بین مردم برای رسیدن به هدفشان استفاده می کنند.

سرپیچی از قوانین به شکلی قانونی، رشوه دادن و حتی همکاری با برخی از گروه های سیاسی داخلی و خارجی مخالف دولت، از دیگر راه هایی است که فعالان بازار از آن برای سود بردن از «Currency Crisis» استفاده می کنند.

کمک به کمتر کردن بحران ارزی و تلاش برای برطرف کردن آن دوشادوش دولت

در این شرایط، فعالان ارزی با کمک به دولت برای انجام فعالیت های اقتصادی که ارز را وارد کشور می کنند به بهبود شرایط کمک خواهند کرد. از این گذشته آن ها می توانند با آموزش به مردم، روش های سرمایه گذاری دلاری و ارزآوری به نفع کشور را گسترش دهند و از قدرت جمعیت برای کمک به حل سریع تر بحران پولی در کشور کمک بگیرند.

نگاهی به تجربه کشورهای دیگر در مقابل بحران ارزی

نگاهی به تجربه کشورهای دیگر در مقابل بحران ارزی

Currency Crisis در کشورهای مختلفی رخ داده و چیز تازه ای نیست. خوشبختانه چندین کشور این بحران را از سر گذرانده اند. می توان با بررسی تجربه این کشورها و استفاده از ایده های بین المللی، راهی هموارتر به سمت برطرف کردن بحران پولی برداشت.

تجربه ترکیه درمورد بحران ارزی

«ترکیه» در سال 2018 با بحران پولی شدیدی دست به گریبان بود که این موضوع سبب سقوط ارزش لیر و افزایش تورم در ترکیه شد. از دلایل شکل گیری این بحران پولی می توان به موارد زیر اشاره کنیم:

  • تنش های سیاسی و دیپلماتیک با آمریکا
  • سیاست های پولی و مالی نامناسب دولت وقت
  • بدهی های بین المللی دولت وقت ترکیه
  • ناتوان بودن بانک مرکزی ترکیه در کنترل تورم

راهکارهای دولت ترکیه برای مبارزه با بحران ارزی چه بودند؟

  • افزایش نرخ بهره که سبب شد مردم به سمت پس انداز کردن پولشان در بانک تشویق شوند.
  • کمک گرفتن از صندوق بین المللی پول برای پرداخت بدهی های بین المللی
  • ایجاد تحول در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور
  • افزایش تعامل و همکاری با کشورهای جهان در سطح بین المللی با هدف افزایش سرمایه گذاری خارجی و جذب ارز

البته این راهکارها آن طور که باید و شاید اجرایی نشدند و بعد از اینکه کمی آتش بحران ارزی فروکش کرد، دوباره به روال اشتباه قبل برگشتند؛ به همین دلیل، ترکیه دوباره در سال 2022 دچار «Currency Crisis» شد.

تجربه آرژانتین در مدیریت بحران ارزی

Currency Crisis در «آرژانتین» بسیار پیچیده تر از ایران است؛ چون جدا از مشکلات اقتصادی، با دردسرهای تاریخی هم ترکیب شده است. از دلایل شکل گیری این بحران ارزی می توان به موارد زیر اشاره کنیم:

  • درگیر شدن با بحران بدهی

آرژانتین به کشورهای زیادی بدهکار بود. همین موضوع سبب شد تا شیوه عملکرد اقتصادی آن کشور زیر سؤال برود. به دنبال این ماجرا ارزش پول ملی آن هم کم و کمتر شد.

  • کم شدن رشد اقتصادی و کسری بودجه دولت

رشد اقتصادی در آرژانتین کاهش معناداری پیدا کرد. صادرات آن کم شد و مردم دیگر تمایلی نداشتند پول خود را در بانک پس انداز کنند. دولت هم نتوانست بودجه خودش را تأمین کند و کسری بزرگی در بودجه ارائه شده مشاهده می شد.

از سوی دیگر، سرمایه گذاران خارجی هم سرمایه خودشان را از آرژانتین خارج کرده و آن را در کشورهایی مثل «کره جنوبی» سرمایه گذاری کردند. عده بسیاری هم در اثر این ماجرا، شغل خودشان را از دست دادند. افزایش آمار بیکاری هم بر آتش این بحران دامن زد.

  • افزایش تورم

در طول Currency Crisis، اقتصاد آرژانتین تا 20 برابر کوچک تر شد. تورم به شکلی افسارگسیخته بالا رفت و دیگر درآمد مردم نمی توانست پابه پای تورم بالا بیاید.

راهکارهای دولت آرژانتین برای مبارزه با بحران ارزی چه بودند؟

با وجود آنکه بحران پولی همچنان در آرژانتین وجود دارد و به طور کامل مهار نشده است، راهکارهای زیر توانستند آرژانتین را از لبه پرتگاه سقوط اقتصادی دور کنند:

  • درخواست وام 50 میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول

آرژانتین همچون ایران یکی از اعضای صندوق بین المللی پول است؛ به همین دلیل توانست با دریافت این وام مقداری از بدهی های خارجی خودش را پرداخت.

  • اجرای سیاست های اقتصادی مختلف

دولت آرژانتین چند سیاست اقتصادی را برای مهار Currency Crisis در کشورش اجرا کرد؛ سیاست هایی شامل «افزایش مالیات»، «کاهش برخی از هزینه های دولتی» و «کاهش برخی از خدمات عمومی به مردم که جنبه حمایتی داشتند».

همان طور که می بینید، بار اصلی این ریاضت بر دوش مردم بود؛ به همین دلیل آن طور که دولت پیش بینی می کرد موفقیت لازم را با خودش به همراه نداشت. درعوض مردمی که با بیکاری، تورم و کاهش ارزش پول ملی مواجه بودند با افزایش مالیات و کاهش خدمات عمومی حمایتی، عصبانی تر از قبل به خیابان ها ریختند و اعتراض کردند.

  • افزایش نرخ بهره

بانک مرکزی آرژانتین با هدف تشویق مردم به سرمایه گذاری و پس انداز کردن پولشان در بانک ها نرخ بهره را تا 60 درصد افزایش داد!

  • دست کاری بازار

دولت آرژانتین با هدف ثابت نگه داشتن نرخ ارز، نرخ های بازار را دستکاری کرد و حدودی برای نوسان ارزها در نظر گرفت، ولی آنچه می تواند واقعاً آرژانتین را از دام بحران ارزی آزاد کند، تأکید و تمرکز روی موارد زیر است:

  • توسعه صادرات و جذب سرمایه گذاران خارجی

این ماجرا سبب ورود ارز به کشور و استارت زدن دوباره چرخ اقتصاد و سازندگی می شود.

  • شفاف کردن نظام مالی و بانکی

شفافیت در نظام مالی و بانکی، اعتماد سرمایه گذاران خارجی و داخلی را به دنبال دارد. این موضوع وقتی با نظارت دائمی و مجازات کردن افراد متخلف همراه می شود، تأثیری دوچندان دارد و اعتماد و امنیت سرمایه گذاری را بالاتر می برد.

  • کاهش وابستگی به واردات

تولید محصولاتی که می توان با منابع داخلی آن ها را به دست مصرف کنندگان رساند و درعوض مشکلات و هزینه های اضافی را برای کشور و محیط زیست آن به دنبال ندارند هم می تواند گامی مهم در مهار کردن Currency Crisis باشد.

تجربه انگلستان در مدیریت بحران ارزی

سال 2020 «انگلستان» هم به جمع کشورهای درگیر با بحران ارزی پیوست. به دنبال این ماجرا تولید ناخالص داخلی انگلستان با 20 درصد کاهش روبه رو شد و تورم از سراشیبی بالا رفت. از دلایل شکل گیری این بحران پولی می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • شیوع ویروس کرونا

وجود قرنطینه های طولانی آسیب شدیدی به بدنه اقتصاد انگلستان وارد کرد.

  • خروج انگلستان از اتحادیه اروپا

انگلستان در سال 2020 به طور رسمی از اتحادیه اروپا جدا شد. زمزمه های این جدایی از سال 2016 شدت گرفت و میلیون ها نفر مخالف داشت. از جمله این مخالفان سفت و سخت، نخست وزیر وقت آن زمان یعنی «دیوید کامرون» بود.

او پیش بینی می کرد خروج ششمین قدرت اقتصادی و سیاسی اروپا از این اتحادیه، ارزش پول ملی را بسیار پایین خواهد آورد و همین هم شد. کامرون هم به نشانه اعتراض استعفا داد. بعد از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا ارزش پوند به کمترین میزان در طول 30 سال گذشته سقوط کرد.

  • ناتوانی دولت در حمایت از کسب و کارها در طول دوران بحران ارزی

دولت که داشت با تورم و کاهش ارزش پوند کلنجار می رفت، نتوانست انتظار مردم را برآورده کند و مثل آن زمان که سروری در اتحادیه اروپا بود، به بذل و بخشش خود ادامه دهد.

راهکارهای دولت انگلستان برای مبارزه با بحران ارزی چه بودند؟

دولت وقت به سرپرستی نخست وزیر جدید یعنی «ترزا می» راهکارهایی برای خارج شدن بریتانیا از Currency Crisis روی میز گذاشت. این راهکارها عبارت اند از:

  • استفاده از بسته های اقتصادی محرک
  • توسعه واکسیناسیون عمومی و حمایت از مردم
  • باز کردن راه های تجاری با شرکای تجاری جدید برای توسعه صادرات و سرمایه گذاری در بریتانیا

رابطه بحران ارزی و لجبازی دولت ها؛ مستقیم یا معکوس؟

در تمام کشورهایی که تجربه عبور موفق از Currency Crisis را داشتند، می توان ردپای یک اقدام مشترک را پیدا کرد و آن «قبول اشتباه» و «تلاش برای تغییر ساختارهای اشتباه اقتصادی و سیاسی» است.

چیزی که بسیاری از کشورهای جهان سوم، انجام آن را به معنای جنگ با مقدساتشان در نظر می گیرند و نه تنها حاضر نیستند مسئولیت اشتباهشان را بر عهده بگیرند، بلکه انگار برنامه ای هم برای تغییر ساختارهایشان ندارند.

می توانیم نمونه این ماجرا را در کشورهایی مثل «افغانستان»، «پاکستان» و یکی دو کشور دیگر در «خاورمیانه» و «قاره آفریقا» ببینیم!

پرسش های متداول

بحران پولی پدیده ای است که در طول آن، ارزش پول ملی یک کشور به شدت دچار نوسان می شود. معمولاً به دنبال این ماجرا، تورم، خروج سرمایه گذاران خارجی از کشور و نارضایتی مدنی هم به وجود می آید.

روی دادن جنگ ها سبب می شود ارزش پول ملی کشورها به عنوان منطقه ای که از دایره سازندگی و رشد خارج شده اند و دیگر توانایی کافی برای تأمین امنیت دارایی های سرمایه گذاران را ندارد، به شکل معنا داری کاهش پیدا کند.

ادامه مطلب
دائوی اجتماعی چیست؟ بررسی چند Social DAO معروف
دائوی اجتماعی چیست؟ بررسی چند Social...

اگر تا به حال به نحوۀ مدیریت و تأمین مالی پروژه های مالی غیرمتمرکز (DeFi) علاقه مند بودید، احتمالاً متوجه شده اید که این پروژه ها دارای انجمن هایی هستند و نظرات و تصمیمات آن ها بر نحوۀ عملکرد پروژه تأثیر می گذارد. چنین جوامعی DAO نامیده می شوند. مفهوم جدیدی به نام Social DAO در حال ظهور است که نشان می دهد جذب و حفظ سرمایۀ اجتماعی ارزشمندتر از تمرکز بر سرمایۀ فیزیکی است. اما Social DAO چیست و چه پروژه هایی جذب  Social DAO می شوند؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا با دائوی اجتماعی بیش تر آشنا شوید.

مفهوم و عملکرد دائو

DAO  مخفف نام سازمان غیرمتمرکز خودمختار است. این سازمان از گردهم آمدن گروهی از افراد تشکیل می شود که برای دستیابی به اهداف مشترکی از قوانین خاصی پیروی می کنند. طبق این تعریف، دائو موجودیتی طراحی شده است تا بدون کنترل مرکزی عمل کند و کاملاً مستقل بماند. این سازمان متشکل از کمیته ای است که موافقت کرده اند از قوانین خاصی برای رسیدن به یک هدف مشترک پیروی کنند. این اعضای کمیته به طور جمعی صاحب سازمان هستند و آن را از طریق توکن بومی مدیریت می کنند. با این حال، چیزی که DAO ها را از سایر سیستم ها متمایز می کند، این است که این قوانین در الگوریتم هایی نوشته شده اند که براساس معیارهای خاصی کار می کنند. DAO ها از قراردادهای هوشمند برای تمرکززدایی در بلاک چین استفاده می کنند.

به طور خلاصه، یک DAO معمولاً با پنج ویژگی تعریف می شود:

  • سازمان مسطح: DAO دارای سلسله مراتبی نیست و تصمیمات آن توسط ذینفعان یا اعضا و مدیران آن گرفته می شوند. با این حال، حوزه های خاصی از تصمیم گیری ممکن است به یک تیم اصلی یا منتخب واگذار شود.
  • شفافیت: DAO باید منبع باز باشد. هر کسی می تواند کد قرارداد هوشمند را بررسی کرده یا تاریخچۀ تراکنش Dao را در بلاک چین مشاهده کند.
  • دسترسی آزاد: هر کسی که الزامات از پیش تعریف شده در قرارداد هوشمند مانند توکن حکومتی را برآورده کند، می تواند عضو دائو شود.
  • دموکراسی: هیچ گروهی نمی تواند یک طرح را پس از گذراندن مراحل رأی گیری وتو کند.
  • عدم تمرکز: برای اجرا، به قراردادهای هوشمند متکی هستند. با این حال، هر از گاهی، اعضای دائو ممکن است کارکنان و توسعه دهندگان را برای رفع اشکالات یا به روزرسانی استخدام کنند.

مفهوم و عملکرد دائو

تفاوت بین دائو و سازمان های سنتی

عملکرد غیرمتمرکزDAO  است که آن را از اکثر سازمان های سنتی متمایز می کند. برخلاف سازمان های سنتی، DAO ها سلسله مراتبی ندارند و عمدتاً توسط مکانیزم های اقتصادی هدایت می شوند. هیچ قرارداد رسمی ای برای اعضای DAO  وجود ندارد. در عوض، همۀ اعضا یک هدف مشترک دارند که آن ها را به قوانین اجماع محدود می کند. ازآنجایی که قوانین در یک برنامۀ غیرمتمرکز و منبع باز نوشته شده اند که سازمان را کنترل می کند، شفاف هستند. در مقایسه با شرکت های سنتی، DAO ها به صورت دموکراتیک سازماندهی می شوند.

همۀ اعضای DAO باید برای اجرای هر تغییری رأی دهند، نه اینکه توسط یک دولت ایجاد شود. رهبری  DAO ها براساس جامعه است، درحالی که رهبری شرکت های سنتی عمدتاً براساس مدیر عامل، هیئت مدیره یا سهامداران عمده خواهد بود. بهره برداری از دائو کاملاً شفاف و جهانی است، درحالی که راه اندازی یک شرکت سنتی به صورت خصوصی انجام می شود و فقط سازمان اطلاعات شرکت را دارد.

Social Dao یا دائوی اجتماعی چیست؟

در حال حاضر هیچ معیار روشنی برای دانستن اینکه کدام DAO باید اجتماعی نامیده شود وجود ندارد. Social DAO  به عنوان نوعی «قبیلۀ بومی دیجیتال» و مکانی برای «ملاقات با افرادی با علایق مشابه» شناخته می شود.

با توجه به اینکه مفاهیم کریپتو امروزه به سرعت در حال تغییر هستند، هر تعریفی که برای دائوی اجتماعی ایجاد کنیم، احتمالاً تکامل خواهد یافت. توسعه دهندگان، معامله گران و روزنامه نگاران رسانه های رمزنگاری، همه در حال تجزیه و تحلیل پروژه ها، ابزارها و دستگاه های مختلفی خواهند بود که در حال حاضر در حال پیشرفت هستند و ترکیب دیدگاه های مختلف آن ها تنها راه برای نگه داشتن نبض ارزهای دیجیتال است.

پروژه های زیر، پروژه های مرتبط با دائوهای اجتماعی هستند:

  • FWB (FWB)
  • Seed Club (CLUB)
  • Radicle (RAD)
  • FiatLuxDAO
  • Krause House (KRAUSE)
  • ProsperDAO
  • Bright Moments
  • Meta Gamma Delta
  • Song Camp
  • Cabin DAO (CABIN)
  • Proof of Humanity (UBI)

Social Dao یا دائوی اجتماعی چیست؟

نحوه عملکرد دائوی اجتماعی

Friends with Benefits DAO  یاFWB DAO  با نسل سوم وب (Web.3) و آینده سروکار دارد. این سازمان در حال حاضر 2000 عضو دارد. FWB DAO براساس Discord عمل می کند و اعضای آن در اتاق های گفتگو شرکت می کنند. برخی از مهم ترین پروژه های دائوی اجتماعی و نحوۀ عملکرد آن ها به شرح زیر هستند:

Seed Club

Seed Club  نوعی دائوی اجتماعی است. به گفتۀ اعضای پروژه، این DAO به سازندگان، جوامع و برندها کمک می کند تا توکن های اجتماعی را راه اندازی کرده و رشد دهند و در ازای آن درصدی از توکن های خود را به دست آورند. این پروژه توسط The LAO پشتیبانی می شود و دارای کارشناسان قوی در بین اعضای خود است.

Radicle

Radicle به ایجاد یک شبکۀ خودپایدار و تحت کنترل جامعه برای توسعۀ نرم افزار مشترک اختصاص دارد.

Cabin DAO

Cabin DAO، یک سازمان متشکل از افراد متصل به نسل سوم اینترنت است. Cabin DAO از مناطق ویژه در نیویورک، سانفرانسیسکو و مناطق دیگر استفاده می کند.

Meta Gama Delta

پروژۀ دیگر، متا گاما دلتا است. هدف این پروژه حمایت از بنیانگذاران زن و کمک به آن ها برای کسب سرمایه برای استارتاپ هایشان است. این دائو به وضوح گروه هدف خود را مشخص کرده است. این سازمان به زنانی که به فناوری علاقه دارند و می خواهند استارتاپ خود را در حوزۀ غیرمتمرکز تأسیس کنند، کمک هزینه می دهد. این سازمان به عنوان یک جامعه در Discord فعالیت می کند.

Krause Dao

Krause Dao در حال حاضر یکی از محبوب ترین دائوهای اجتماعی است. هدف Krause Dao این است که اعضایش صاحب یک تیم NBA شوند. Krause Dao نوعی طرح اجتماعی است که طرفداران هر تیم ورزشی در جهان می توانند از آن حمایت کنند؛ به خصوص اگر پول و نفوذ کافی برای ادارۀ تیم داشته باشند.

همۀ این پروژه ها متفاوت هستند اما ویژگی های مشترکی نیز دارند. این دائوها، افرادها با ایده ها و اهداف مشترک مرتبط با فعالیت های اجتماعی یا سیاسی را در گروه هایی با جوامع فعال، اعم از محلی یا ملی، متحد می کنند.

DAO ها می توانند یا سازمان های غیرانتفاعی باشند یا انواع مختلفی از درآمد ایجاد کنند که مستقیماً به اعضای خود منتقل می شوند یا خود اعضای DAO می توانند با هدف کسب سود در گروه های Discord همکاری کنند. واضح ترین ویژگی این دائوها، داشتن هدف مشترک و مشخص است که افراد دارای موقعیت اجتماعی مشابه یا علایق مشابه را متحد کنند.

دائوهای سیاسی و خیریه

با پیش بینی توسعۀ آیندۀ اجتماعی دائو، می توانیم انتظار داشته باشیم که گروه بندی مبتنی بر ایده به زیر گروه های جدیدی تقسیم شود:

  • ایدئولوژی های سیاسی
  • ریشه های قومی و ملی
  • حرفه ها یا صنایع
  • فعالیت های خیریه
  • سازمان های مذهبی
  • سازمان های ورزشی

دائوهای سیاسی و خیریه در این دسته بندی، اولین نظام حکومتی واقعاً دموکراتیک با رأی و مشارکت آزاد هستند. این انجمن دارای نشانۀ UBIاست و یک پروتکل هویتی ایجاد می کند که در آن هر عضو دارای حق رأی برابر باشد. ایدۀ اصلی این انجمن ایجاد یک لیست غیرمتمرکز از افراد براساس اعتبارسنجی اجتماعی است.

قانون اساسی دائو چیست؟

مفهوم دائوی اجتماعی اولین بار توسط Coopathroopa معرفی شد. از آن زمان، بسیاری از سازمان های جدید در این حوزه تشکیل شده اند. یکی از آن ها قانون اساسی DAO بوده که دارای نشانه های نمونۀ اولیۀ احتمالی برای DAO های سیاسی آینده است. این سازمان در نوامبر 2021 برای به دست آوردن یک اثر تاریخی، یک کپی اصلی کمیاب از قانون اساسی ایالات متحده تشکیل داد. در نهایت، این طرح شکست خورد؛ اما نمی توان گفت که این تلاش ها بی نتیجه بوده است.

قانون اساسی دائو چیست؟

قانون اساسی دائو نقاط قوت و پتانسیل دائو و یکی از محدودیت های اصلی در ایجاد سازمان های غیرمتمرکز را نیز آشکار کرد. این ضعف که ضریب و درصد مشارکت کم جامعه در ادارۀ سازمان است، اکنون به طور گسترده توسط همۀ دائوها به نمایش گذاشته شده است.

XDAO  یک راه حل ممکن برای چنین مواردی را شرح می دهد: تیم های DAO باید به اعضایی که رأی می دهند، پاداش دهند و کسانی را که رأی نمی دهند مجازات کنند.

دائوی اجتماعی در حال رشد به یک جامعۀ آنلاین قدرتمند است که در حال حاضر ده ها هزار نفر را متحد می کند و آینده ای از همکاری اجتماعی را برای میلیون ها نفر به ارمغان می آورد. شما نیز می توانید به این موج بپیوندید و دائوی خود را اکنون با دیدگاه و رویکرد منحصربه فرد خود شروع کنید؛ زیرا XDAO تمام کارهای فنی مربوط به نوشتن و استقرار قراردادهای هوشمند DAO را انجام می دهد.

سخن پایانی

در این مقاله، به خوبی با مفهوم دائوی اجتماعی آشنا شدیم. در حال حاضر، نمی توان به طور دقیق مشخص کرد کدام سازمان های مستقل غیرمتمرکز در دستۀ Social DAO یا دائوی اجتماعی قرار می گیرند؛ اما واضح است که دائوهای اجتماعی به جای سرمایۀ مالی بر سرمایۀ اجتماعی تمرکز دارند. دائوهای اجتماعی را می توان به عنوان تکامل طبیعی مکالمات دوستانه و گروهی در نظر گرفت که در نهایت منجر به همکاری افراد با علایق مشترک می شود.

سؤالات متداول

DAO  مخفف نام سازمان غیرمتمرکز خودمختار است و توسط گروهی از افراد تشکیل می شود که تصمیم می گیرند از قوانین خاصی برای دستیابی به اهداف مشترک پیروی کنند.

در حال حاضر هیچ معیار روشنی برای دانستن اینکه کدام DAO باید اجتماعی نامیده شود وجود ندارد. Social DAO  به عنوان نوعی «قبیلۀ بومی دیجیتال» و مکانی برای «ملاقات با افرادی با علایق مشابه» شناخته می شود.

قانون اساسی DAO دارای نشانه های نمونۀ اولیۀ احتمالی برای DAO های سیاسی آینده است.

قانون اساسی دائو، نقاط قوت و پتانسیل دائو و یکی از محدودیت های اصلی در ایجاد سازمان های غیرمتمرکز را آشکار کرد. این ضعف که ضریب و درصد مشارکت کم جامعه در ادارۀ سازمان است، اکنون به طور گسترده توسط همۀ دائوها به نمایش گذاشته شده است. XDAO یک راه حل ممکن برای چنین مواردی را شرح می دهد: تیم های    DAO باید به اعضایی که رأی می دهند، پاداش و کسانی را که رأی نمی دهند، مجازات کند.

ادامه مطلب
ریفای (ReFi) چیست؟ آشنایی با امور مالی احیا کننده یا ریفای
ریفای (ReFi) چیست؟ آشنایی با امور...

احتمالاً این روزها بارها نام ریفای (ReFi) را شنیده اید. در پاسخ به این سؤال که ReFi چیست، باید گفت که ریفای یا Refinancing، به معنای سیستم مالی احیا کننده است که با هدف احیا و نظم بخشیدن به سیستم مالی قبلی وارد عرصه شد. در زمینۀ ریفای، کسب سود و میزان بازدهی به دست آمده هدف نهایی محسوب نمی شود؛ چیزی که در مورد پلتفرم های مالی سنتی و سرمایه گذاری ESG (راهبری زیست محیطی، اجتماعی و ابرشرکتی) صادق نیست. در این مقاله با ما همراه باشید تا دیدگاه فعالان توسعۀ پایدار و حفاظت از محیط زیست در این زمینه را بررسی کنیم و دربارۀ دستاوردهای مالی ریفای بیش تر بدانید.

ریفای (ReFi) چیست و این اصطلاح چه معنایی دارد؟

ریفای به معنای سیستم مالی احیاکننده است و برای توصیف آیندۀ مالی در زمینۀ توسعۀ پروژه های منبع باز استفاده می شود. براساس تعریف غیرفنی ارائه شده در این بخش، می توان گفت که ریفای، ترجیحی فرهنگی برای تأمین مالی در زمینۀ اجتماعی و عمومی نسبت به پروژه هایی است که انتظار می رود بازده مالی برای ارائه دهنده داشته باشند. در این سیستم مالی احیاکننده، گردش پول جای انباشت آن را می گیرد.

استفاده از ReFiدر این زمینه به معنای استفاده از پول به عنوان ابزاری برای حل مشکلات سیستماتیک است که منجربه احیای جوامع و محیط طبیعی می شود. هدف اولیۀ این سیستم، ایجاد ارزش مشترک است؛ یعنی نقطه ای که در آن نه تنها سود پایان راه نیست، بلکه وسیله ای برای حرکت روبه جلو محسوب می شود. در حوزۀReFi، چرخۀ پول جایگاه انباشت و ذخیره سازی آن را به خود اختصاص می دهد. چنین ایده ای آنقدر شگفت انگیز به نظر می رسد که حتی می توانیم از آن برای بازسازی یک سیستم مالی منسوخ شده استفاده کنیم.

مقایسه ریفای با سرمایه گذاری سنتی مالی و  ESG

در این بخش به بررسی اهداف و ارزش های ریفای در مقایسه با سرمایه گذاری سنتی مالی و  ESGمی پردازیم. سرمایه گذاری ESG مخفف EnvironmentalSocial and Governance است. باید بدانید که این حوزه هنوز بسیار جوان است و انتظار داریم بتواند کاستی ها و معایبی که در سایر حوزه های مالی شاهد آن هستیم را برطرف کند.

تفاوت آشکار بین سیستم مالی سنتی و ریفای در مؤلفه های موفقیت آن ها است. در سیستم مالی سنتی، موفقیت برحسب سطح بازده مالی براساس سرمایۀ اولیه تعریف می شود. درحالی که هرگونه تأثیر مثبت اجتماعی یا زیست محیطی احتمالی این فرآیند یک مزیت جانبی در نظر گرفته خواهد شد. انواع موارد انگیزشی، خود را در سیستم مالی سنتی تثبیت کرده اند تا سود را به حداکثر برسانند و به پول به عنوان یک هدف نگاه کنند تا یک ابزار. از سوی دیگر، موفقیت ریفای در ارائۀ فرصتی برای تغییرات مثبت است و به این ترتیب، بازده مالی به عنوان یک محصول جانبی تلقی می شود. این سیستم به پول به عنوان یک ابزار می نگرد نه یک هدف.

مقایسه ریفای با سرمایه گذاری سنتی مالی و  ESG

سیستم مالی احیا کننده و مقایسه آن با سرمایه گذاری  ESG

تبدیل شدن به جریان اصلی سرمایه گذاری ESG بدون شک یک روند مثبت است اما چالش های در این زمینه همچنان وجود دارد. سرمایه گذاری ESG بستری است که در آن عوامل ESG و اهمیت آن ها در تصمیمات سرمایه گذاری ادغام می شوند. در عین حال، بهره وری مالی در این حوزه به عنوان اولویت اول دیده می شود.

لازم به ذکر است که پایداری سازمانی فعلی معمولاً به شدت به فرآیندهای جاری پروژه ها در این حوزه بستگی دارد و نه عملکرد واقعی. علاوه بر این، عوامل ESG معمولاً در مورد کاهش اثرات منفی هستند (به عنوان مثال، کاهش سطوح انتشار آلاینده ها). حتی استراتژی های سرمایه گذاری که هدفشان تأثیر مثبت است، روی مجموعه ای از اهداف محدود تمرکز می کنند و اغلب از نحوۀ دستیابی به نتایج و سود آن غفلت خواهند می کنند.

ریفای، شکاف بین سیستم مالی سنتی و سرمایه گذاری ESG را پر می کند. سیستم مالی احیاکننده اجازه می دهد تا انواع مختلف سرمایه (سرمایه گذاری، وام، کمک های بلاعوض و…) با هم ترکیب شوند. این مدل سرمایه گذاری برای شرکت های اجتماعی، پروژه های تحت رهبری جامعه و ابتکارات مبتنی بر تأثیر بر جامعه را تأمین می کند و دنبال به حداکثررساندن موفقیت آن ها است.

ReFi چه وظایفی دارد؟

اگر هنوز برای شما روشن نیست، باید بدانید که روش های استفاده شده در پلتفرم ریفای بسیار جامع، غیرمتمرکز و مناسب برای ارتباطات علت و معلولی هستند.

ریفای از معاملات ساده فراتر رفته است. ممکن است استفاده از رویکردهای مالی احیاکننده اتلاف وقت به نظر برسد اما باید بدانید که همین رویکردها راه را به سوی امکانات بی شماری باز می کنند. همکاری خلاقانه با افراد مناسب می تواند موفقیت پروژه های شما را افزایش دهد. وقتی فراتر از معاملات و بردهای کوتاه مدت فکر می کنیم، فرصت ایجاد ثروت با ارزش افزوده از طریق روابط، به اشتراک گذاری و انعطاف پذیری افزایش می یابد.

راه حل های سیستماتیک مستلزم آن است که نه تنها باید در نظر بگیریم چه پروژه ای تأمین مالی می شود، بلکه باید بررسی کنیم چه کسی و چگونه تأمین مالی خواهد شد.

ReFi مفهوم تعامل سهامدار یا متولی را نیز معرفی می کند. به این ترتیب، ریفای به جای تصمیم گیری از بالا به پایین و سلسلۀ مراتبی در مورد مشکلی که از نظر جغرافیایی کیلومترها با آن فاصله داریم، راه حل مشارکت ذینفعان جامعه را در تصمیم گیری و حمایت از برنامه های کلی برای حل مشکل اصلی برای ما به ارمغان می آورد. رویکردهای سیستماتیک به ما نشان می دهند که نه تنها آنچه که تأمین مالی می شود را باید در نظر داشته باشیم، بلکه باید بررسی کنیم که چگونه آن بودجه تأمین می شود و چه کسی آن را دریافت خواهد کرد.

درنهایت، باید توجه داشت که ریفای براساس بسیاری از اصول DeFiیا امور مالی غیرمتمرکز فعالیت می کند و به معنای ایجاد شبکۀ همتابه همتا با استفاده از قراردادهای هوشمند بلاک چین است. ریفای برای گردهم آوردن جامعه ای فعالیت می کند که از ابزارها و خدمات نوآورانه (غیرمتمرکز) و تأمین مالی همتابه همتا برای حمایت از پروژه های احیاکننده استفاده می کند.

ReFi و وب ۳

ادغام مفهوم تمرکززدایی با ریفای در وب 3 شکل گرفته است؛ یعنی پلتفرمی که در آن همکاری به عنوان کلیدی برای پیوستن به نیروی محرکه برای دستیابی به اهداف پیچیده دیده می شود. درحالی که ما هنوز در آغاز این اهداف هستیم، بررسی پتانسیل ساختارهای اقتصادی و مالی برای سیستم های فراگیر و احیاکننده ضروری است.

ازجمله برخی پروژه های احیاکننده و راهکارهای اقلیمی مرتبط با نسل سوم اینترنت می توان به حذف CO2، حفاظت از اکوسیستم و حذف زباله اشاره کرد. با این حال، یکی از پروژه های برجسته در این زمینه، حل چالش های تجارت کربن خنثی است.

ReFi و وب ۳

ریفای شکل جدیدی از شفافیت را برای پلتفرم بلاک چین به ارمغان می آورد و امکان شمارش مضاعف یا اعتبارسنجی مجدد را از بین می برد. اعتبارات درون زنجیره ای مشابهی را می توان در این پلتفرم محاسبه کرد که هیچ یک از دو نفر نمی توانند مالکیت یک اعتبار را ادعا کنند. سوزاندن (یا دور انداختن) چنین اعتباراتی تضمین می کند که نمی توان دوباره از آن ها استفاده کرد.

پروژه ریفای چه مزایایی دارد؟

جالب است بدانید که پروژۀ فناوری مالی احیاکننده، دارای مزایای فراوانی است که باعث محبوبیت و استقبال کارشناسان و ارائه دهندگان نقدینگی و سیستم های مالی مشکل دار شده است. اجازه دهید مزایای پروژۀ ریفای را بررسی کنیم. برخی از مهم ترین مزایای پروژۀ ریفای به شرح زیر هستند:

  • یکی از مزایای پروژۀ ریفای که باعث محبوبیت آن شده است، دموکراتیک بودن این پروژه محسوب می شود. این فناوری اکوسیستمی است که از سیستم همتابه همتا برای تأمین مالی نیازهای خود استفاده می کند.
  • یکی دیگر از مزایای پروژۀ Refiاین است که ریفای روی مواردی سرمایه گذاری می کند که باعث افزایش امنیت کیف پول های ارزهای دیجیتال می شود و دارایی شما را ایمن نگه می دارد.
  • ریفای یک سیستم تأمین مالی در مورد استفاده از یک سیستم مالی باز با اولویت زمانی بالا برای منافع شخصی کوتاه مدت است.
  • ریفای برای استفاده از یک سیستم مالی باز با اولویت پایین به نفع همه است. زمانی که از سیستم مالی احیاکننده در سیستم های مالی باز استفاده می کنید، سود زیادی به دست می آورید.

چرا پروژه ReFi منحصر به فرد است؟

همانطورکه پیش تر اشاره کردیم، ریفای به معنای سیستم مالی احیاکننده است که به تمرکززدایی بودجه از طریق اینترنت می پردازد.

همانطورکه اینترنت راه های جدیدی را برای جست وجوی اطلاعات به ما داده است، ریفای نیز مکانیسم جدیدی را برای تأمین مالی پروژه ها ارائه می دهد. درواقع، ریفای برای متحول کردن اقتصاد از طریق انتقال کنترل سرمایه به جامعه ای که بیش تر تحت تأثیر بی عدالتی های اقتصادی و زیست محیطی قرار گرفته است، تأسیس شد.

چرا پروژه ReFi منحصر به فرد است؟

معایب ریفای چیست؟

همانطورکه گفته شد، فناوری ریفای مزایای زیادی دارد اما در کنار این مزایا، معایبی نیز متوجه ریفای می شود. برخی از مهم ترین معایب ریفای به شرح زیر است:

  • یکی از معایب ریفای، جلوگیری از استفادۀ سیستم های مالی غیرمتمرکز از آن برای تأمین مالی مجدد برای احیای خود است.
  • در ریفای با کاهش نرخ سود، براساس نرخ سود ثابت خود سود نمی کنید و هر بار با نرخ سود متغیر سود دریافت خواهید کرد، مگر اینکه دوباره سرمایه گذاری کنید و امنیت سرمایۀ خود را افزایش دهید.
  • وام گیرندگان و وام دهندگان در ریفای می توانند ارزش سرمایۀ شما را کاهش دهند. به عبارت دیگر، ممکن است میزان وثیقه ای که برای دریافت وام تعیین کرده اید، کاهش یابد و ضرر کنید.
  • نرخ ماهانۀ شما در ریفای با کم شدن مدت زمان وام افزایش می یابد و باید هزینه های نهایی بازپرداخت را متحمل شوید. به عبارت دیگر، هر چه مدت وام شما کوتاه تر باشد، پول بیش تری باید بازپرداخت کنید.

چه نوع گزینه های تأمین مالی احیا کننده وجود دارد؟

انواع مختلفی از سیستم های بازیابی برای سیستم های مالی مشکل دار وجود دارد. به همین دلیل در این بخش شما را با گزینه های مختلف ریفاینانس یا تأمین مالی احیاکننده آشنا می کنیم. برخی از گزینه های تأمین مالی مجدد عبارتند از:

تأمین مالی مجدد با نرخ و مدت

یکی از انواع گزینه های ریفاینانس، بازپرداخت نرخی و مدت دار است. این گزینه رایج ترین نوع بازپرداخت است و زمانی استفاده می شود که وام اصلی پرداخت و با یک قرارداد وام جدیدی جایگزین می شود که به پرداخت بهرۀ کم تری نیاز دارد.

تأمین مالی مجدد با بازپرداخت

نوع دیگری از گزینه های سیستم تأمین مالی مجدد، تأمین مالی با بازپرداخت است. این گزینه مبلغ وام را افزایش می دهد اما به وام گیرنده امکان دسترسی سریع به پول نقد را می دهد و در عین حال مالکیت دارایی را حفظ می کند.

تأمین مالی مجدد تلفیقی

نوع دیگری از گزینۀ تأمین سیستم مالی احیاکننده، تأمین مالی تلفیقی است. بهتر است بدانید در برخی موارد می توان وام تلفیقی را راهی مؤثر برای تأمین مالی مجدد یا تأمین مالی احیاکننده دانست. با استفاده از این گزینه، مصرف کننده یا کسب و کار باید برای دریافت وام جدید با نرخ بهرۀ پایین تر اقدام کرده و سپس از وام جدید برای پرداخت بدهی موجود استفاده کند.

چه نوع گزینه های تأمین مالی احیا کننده وجود دارد؟

پروژه های رمزنگاری مالی احیا کننده (ریفای)

پروژۀ ریفاینانس یا ریفای با هدف تغییر و تحول در سیستم های مختل شده به وجود آمد. پروژه های مختلفی در سیستم مالی احیاکننده پدیدار شدند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

پروژه Gitcoin

یکی از انواع پروژه ها در سیستم مالی احیاکننده، پروژۀ تأمین مالی Gitcoin است. بهتر است بدانید که کاربران گیت کوین از فناوری Web3 برای تأمین مالی یا نقدینگی استفاده می کنند. آن ها در این سیستم، کالاهای عمومی دیجیتالی می سازند که به همه خدمات می دهد و بسیاری از مشکلات را حل می کند.

این یک سرمایه گذاری گروهی برای استعدادهایی است که برای پروژه های خود نیاز به بودجه دارند. همچنین، Gitcoin  مرکز نسل سوم اینترنت یا فناوری Web3 است که منبع باز بوده و به کاربران امکان می دهد همتایان خود را پیدا کنند، مهارت های خود را ارتقا داده و تیمی را برای دریافت پاداش و دستمزد تشکیل دهند. گیت کوین اولین پروژۀ بازار ارزهای دیجیتال فناوری ریفای است.

پروژه پانولا (PANVALA)

نوع دیگری از پروژه های ریفای، پروژۀ پانوالا است. این پروژه توسط پروتکل اجماع ایجاد شده است؛ بنیادی غیرمتمرکز که فعالیت هایی که بلاک چین اتریوم به آن وابسته هستند را تأمین می کند. این برنامه که توسط دارندگان توکن PAN ایجاد شده است، تعیین می کند ه کدام برنامه های کمک مالی باید با استفاده از فرآیندی به نام حاکمیت تأمین شوند.

پروژه WhalerDAO

پروژۀ WhalerDAO جامعه ای متشکل از توسعه دهندگان، محققان، کارشناسان حقوقی و تأثیرگذاران جامعه است که از قدرت بلاک چین و امور مالی غیرمتمرکز برای کمک به حل بسیاری از مسائل استفاده می کنند. این پروژه با معرفی خود به عنوان نهنگ، می خواهد کنترل پروتکل های defi/’>دیفای را از نهنگ های ثروتمند گرفته و به مردم تحویل دهد.

پروژهTREE

نوع دیگر پروژه ها در سیستم مالی احیاکننده، پروژۀ TREE است. این پروژه اولین ابتکار مکانیسم WhalerDAO و نوعی پروتکل DeFiاست که برای امور خیریه ایجاد شده است. ارزش ایجادشده توسط این پروژه به چند استخر اختصاص خواهد یافت که یکی از آن ها استخر خیریه است. همچنین، پروژۀ TREE به عنوان توکن حاکمیتی استخر خیریه عمل می کند؛ به این معنی که دارندگان توکن TREE در مورد نحوۀ تخصیص صندوق خیریه به هر خیریه رأی گیری انجام می دهند.

سیستم مالی ریفای، حفاظت از محیط زیست و افزایش شفافیت

بسیاری از مسائل اقلیمی بر انتشار گازهای گلخانه ای تمرکز دارند؛ بنابراین، جوامع تصمیم گرفته اند که انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش یا حذف کنند (OFFSET CARBON). سیستم مالی ReFi بسیار بر این موضوع تأکید و تمرکز دارد. بسیاری از پروژه های بلاک چین تصمیم گرفته اند بخشی یا تمام فعالیت ها و توکن های خود را به سرمایه گذاری در ساخت جنگل ها، استفاده از منابع تجدیدپذیر و… برای کاهش یا حذف گازهای گلخانه ای اختصاص دهند.

به عنوان مثال، یک کشاورز می تواند از سرمایۀ شرکت کنندگان عمومی با ایجاد یک پروژۀ بازسازی زمین و منابع آب در پلتفرم بلاک چین استفاده کند. در اینجا با استفاده از بلاک چین، هم از سرمایۀ عمومی استفاده می شود و هم همۀ امور شفاف، قابل ردیابی و بررسی توسط کاربران دائو بوده و برای عموم سودآور است. این سیستم مانند سیستم های مالی سنتی، متمرکز و منحصر به سهامداران عمدۀ یک شرکت عمل نمی کند.

سخن پایانی

ریفای یا پلتفرم امور مالی احیاکننده با هدف ایجاد تغییرات و دگرگونی هایی در سیستم آشفتۀ امور مالی تأسیس شد. ریفای یک سیستم DeFiاست و به هیچ وجه سطح بازده و سود حاصل از اقدامات در آن به عنوان هدف نهایی در نظر گرفته نمی شود. هدف ریفای گردهم آوردن جوامع و آماده سازی آن ها برای حرکت روبه جلو به صورت جمعی است. پلتفرم های سنتی مالی و سایر سرمایه گذاری ها تا به امروز، می توانند به کمک این سیستم به دیدگاه جدیدی دست یابند.

سؤالات متداول

ریفای به معنای سیستم مالی احیاکننده است و برای توصیف آیندۀ مالی در زمینۀ توسعۀ پروژه های منبع باز استفاده می شود. ریفای درواقع ترجیحی فرهنگی برای تأمین مالی در زمینۀ اجتماعی و عمومی نسبت به پروژه هایی است که انتظار می رود بازده مالی برای ارائه دهنده داشته باشند.

تفاوت آشکار بین سیستم مالی سنتی و ریفای در مؤلفه های موفقیت آن ها است. در سیستم مالی سنتی، موفقیت برحسب سطح بازده مالی براساس سرمایۀ اولیه تعریف می شود. از سوی دیگر، موفقیت ریفای در ارائۀ فرصتی برای تغییرات مثبت است و به این ترتیب بازده مالی به عنوان یک محصول جانبی تلقی می شود. این سیستم به پول به عنوان یک ابزار می نگرد و نه یک هدف.

ReFi مفهوم تعامل سهامدار یا متولی را نیز معرفی می کند. ریفای راه حل مشارکت ذینفعان جامعه را در تصمیم گیری و حمایت از برنامه های کلی برای حل مشکل اصلی برای ما به ارمغان می آورد. همچنین، ریفای براساس بسیاری از اصول DeFiیا امور مالی غیرمتمرکز فعالیت می کند که به معنای ایجاد شبکۀ همتابه همتا با استفاده از قراردادهای هوشمند بلاک چین است.

از مزایای پروژۀ ریفای می توان به دموکراتیک بودن این پروژه اشاره کرد. همچنین، ریفای روی مواردی سرمایه گذاری می کند که باعث افزاش امنیت کیف پول های ارزهای دیجیتال می شود. ریفای یک سیستم تأمین مالی در مورد استفاده از یک سیستم مالی باز با اولویت زمانی بالا برای منافع شخصی کوتاه مدت است.

یکی از معایب ریفای، جلوگیری از استفادۀ سیستم های مالی غیرمتمرکز از آن برای تأمین مالی مجدد برای احیای خود است. از دیگر معایب ریفای این است که با کاهش نرخ سود، براساس نرخ سود ثابت خود سود نمی کنید. همچنین، در ریفای وام گیرندگان و وام دهندگان می توانند ارزش سرمایۀ شما را کاهش دهند و نرخ ماهانۀ شما با کم شدن مدت زمان وام افزایش می یابد و باید هزینه های نهایی بازپرداخت را متحمل شوید.

ادامه مطلب
digital-economy
اقتصاد دیجیتال (Digital Economy) چیست؟ آیا...

«اقتصاد دیجیتال» در شمار مفاهیم امیدوارکننده ای قرار دارد که همراه با چالش ها و فرصت هایش ما را به سوی آینده ای بسیار متفاوت از امروز سوق می دهد، اما باید دانست این مفهوم چیست؟ از کجا می آید و چه نوع فرصت ها یا تهدیدهایی را در دل خودش جای داده است؟ اگر می خواهید پاسخ این پرسش ها را بدانید و با نسل بعدی اقتصاد آشنا شوید، تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.

اقتصاد دیجیتال چیست و چه کسانی آن را تعریف کرده اند؟

بسیاری از افراد از اقتصاددان ها گرفته تا متخصصان بازاریابی و حتی بسیاری از استادان دانشگاهی در بسیاری از مقالات که «مرکز تحقیقات اقتصاد دیجیتال دانشگاه نیویورک» (New York University’s Center for Digital Economy Research) منتشر کرده است، سعی کردند به سهم خودشان تعریفی از ماجرای این اقتصاد را بیان کنند که در ادامه به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم:

  • دان تاپسکات (Don Tapscott) نویسنده و متفکر تکنولوژی و اقتصاد دیجیتال

دان تاپسکات (Don Tapscott) نویسنده و متفکر تکنولوژی و اقتصاد دیجیتال

او اولین کسی بود که در سال 1996 و با نوشتن کتابی به نام «اقتصاد دیجیتال» یا «Digital Economy» از این عبارت استفاده کرد، اما در تمام طول کتابش تعریف دقیقی از این عبارت ارائه نکرد. شاید درست باشد بگوییم او در این کتاب، نقش یک پیک را داشت که خبر ایجاد این نسل جدید از اقتصاد را برای دیگران منتشر کرد.

او می گوید: «گویا اقتصاد جدیدی به وجود آمده است که در آن کسب و کارها از فناوری اطلاعات برای انجام عملیات و رشد خودشان کمک می گیرند. گذشته از این، در این اقتصاد، کسب و کارها بهتر و سریع تر به یکدیگر متصل خواهند شد. این اقتصاد جدید «Digital Economy» نام دارد».

  • توماس مسنبورگ (Thomas Mesenbourg) متخصص آمار و اقتصاددان آمریکایی

توماس مسنبورگ (Thomas Mesenbourg) متخصص آمار و اقتصاددان آمریکایی

توماس مسنبورگ در سال 2001 یک گام فراتر از دان تاپسکات برداشت و گزینه های مؤثر در اقتصاد دیجیتال را شمرد. از نظر او این اقتصاد با سه بخش زیر تعریف می شود:

  • زیرساخت کسب و کارهای الکترونیکی مانند انواع «سخت افزارها»، «نرم افزارها»، «مخابرات»، «شبکه ها»، «سرمایه های انسانی» و…
  • کسب و کارهای الکترونیکی از نحوه انجام کارها گرفته تا تمام فرایندهایی که کسب و کارها آن ها را از طریق شبکه های کامپیوتر انجام می دهند.
  • تجارت الکترونیک و انتقال کالا، خدمات یا محتواها، یعنی آغاز کسب درآمد واقعی در بستر اقتصاد دیجیتال
  • نیکلاس نگروپونته (Nicholas Negroponte)

اقتصاد دیجیتال چیست؟

وی بنیان گذار و رئیس بازنشسته «لابراتوار رسانه ای مؤسسه فناوری ماساچوست» (MIT Media Lab) و نویسنده کتاب پرفروش «دیجیتال بودن» (Being Digital) است. نیکلاس در سال 1995 و در قالب تشریح جالبی، اقتصاد دیجیتال را از زبان خودش تعریف کرد.

او می گوید: «موضوع ساده است. وقتی ما منابع را فقط در اتم ها می دیدیم، برای زندگی و به راه انداختن کسب و کارها به انواعی از انقلاب های صنعتی و کار با ماشین های مختلف نیاز داشتیم، اما حالا منبع ما از اتم ها به بیت ها تغییر پیدا کرده است. با این حساب، بسیاری از دستاوردهای انقلاب های صنعتی گذشته اکنون بی فایده می شوند. شما می توانید به راحتی در اینترنت وجود داشته باشید!»

  • کلاوس شواب (Klaus Schwab) اقتصاددان معروف آلمانی

کلاوس شواب (Klaus Schwab) اقتصاددان معروف آلمانی

او تعریف خود از این اقتصاد را در کتاب پرفروشش انقلاب صنعتی چهارم (The fourth industrial revolution) توضیح داد. از نظر شواب، انقلاب صنعتی چهارم یا «Digital Economy» ماجرایی بود که پس از گسترده شدن ابزارهای «انقلاب دیجیتالی» در میان مردم، کسب و کارها و در کل جهان ایجاد شد.

او فکر می کند پیشرفت تکنولوژی که به دنبال خود ارزان شدن ابزارهایی مانند «موبایل» و «کامپیوتر» را به دنبال داشت و همچنان با «هوش مصنوعی» و «یادگیری ماشینی» ادامه می یافت، تأثیر بسیاری بر ایجاد و شکوفایی اقتصاد دیجیتال داشته است.

انقلاب دیجیتال با اقتصاد دیجیتال چه تفاوتی دارد؟

روشی ساده برای تفکیک دو اصطلاح وجود دارد. در این روش، باید ببینیم پدیده روبه روی ما از چه نوعی است. اگر ما در حال انجام کارهای قدیمی با استفاده از تکنولوژی های جدید هستیم؛ یعنی در حال تماشای «انقلاب دیجیتال» هستیم؛ برای مثال زمانی که به جای حسابداری در دفترهای کاغذی و… همه کارها را با استفاده از نرم افزارهای هوشمند انجام می دهیم.

در مقابل، اگر با کالاها و خدماتی روبه رو بودیم که قبل از این وجود نداشتند و ما به دلیل پیشرفت تکنولوژی می توانیم از آن ها استفاده کنیم، یا اینکه ابزارهای دیجیتالی در حال حذف برخی شاخه های فعالیت سنتی هستند و جایگزین آن ها شده اند، با «اقتصاد دیجیتال» روبه رو هستیم.

برای مثال به وجود آمدن شبکه های اجتماعی مانند «اینستاگرام»، «فیسبوک»، «توییتر» و… فعالیت موتورهای جست وجو مانند «گوگل» یا راه اندازی کسب و کارهایی پلتفرم محور مانند «آمازون»، «دیجی کالا»، «علی بابا» و «eBay» مثال های خوبی از قدرت گرفتن «Digital Economy» هستند. البته در بیشتر موارد نمی توان خط دقیقی میان این دو مفهوم کشید؛ زیرا هم پوشانی های زیادی با هم دارند.

سه لایه اصلی Digital Economy

در حالت کلی و چیزی شبیه به تعریف «نیکلاس نگروپونته» می توان لایه های درونی اقتصاد دیجیتال را به سه بخش تقسیم کرد:

۱. هسته مرکزی

در این لایه، تمام بخش هایی قرار دارند که نقش زیرساخت را برای این اقتصاد بازی می کنند. مواردی مانند «تکنولوژی ارتباطات»، «فناوری اطلاعات»، «زیرساخت های فیزیکی»، «کلان داده»، «رایانش ابری»، «بلاک چین» و …

۲. کسب و کارهای زاده شده در دنیای دیجیتال

در این لایه، کارآفرین ها و شرکت های بسیار بزرگ دیجیتالی جای می گیرند که توانستند در بستر انقلاب دیجیتال متولد شوند، رشد کنند و گسترش عجیبی پیدا کنند. در این زمینه می توانیم به شرکت هایی مانند «گوگل»، «اپل»، «مایکروسافت» و… اشاره کنیم.

۳. صنعت های سنتی زنده مانده بعد از تحول دنیای دیجیتال

در این لایه، شرکت های موفقی که قبل از دوران انقلاب دیجیتالی به همان شکل و شمایل سنتی خودشان در حال کار و فعالیت بودند حضور دارند. این شرکت ها که اکنون دیجیتالی شدن را تجربه کرده اند، از پتانسیل های دنیای دیجیتال برای افزایش بهره وری و رشد خودشان نهایت استفاده را می برند. به زبان ساده، آن ها یاد گرفتند چطور خودشان را در رودخانه این تحول عظیم زنده نگه دارند و روی امواجش موج سواری کنند.

اقتصاد دیجیتال چه ویژگی هایی دارد؟

  • این اقتصاد بی ثبات است

این اقتصاد که به تکنولوژی و توسعه آن گره خورده است، معیارهای متفاوتی برای خلق ارزش دارد؛ به همین دلیل به راحتی دستخوش تغییرات گوناگون می شود و بخش های ناکارآمد در آن خیلی زود جای خود را به بخش های کارآمد می دهند.

  • سرعت انتشار فناوری در آن بالاست

فناوری های دیجیتالی به این اقتصاد کمک می کنند تا با سرعت بالایی رشد و تغییر کند. این سرعت بالای رشد به کسب و کارهای فعال در اقتصاد دیجیتال کمک می کند تا موانعی را که سر راه توسعه شان وجود دارند، خیلی راحت تر از اقتصاد سنتی از جای بردارند یا حتی دور بزنند.

  • عمر محصولات و خدمات در این اقتصاد زیاد نیست

بالابودن سرعت رشد و بی ثباتی موجود در این اقتصاد سبب می شود که محصولات و خدمات مختلف، عمر چندان طولانی نداشته باشند و خیلی زود جای خود را به نسخه های بهتر و کاراتر بدهند.

  • این اقتصاد با نوآوری گره خورده است

در این اقتصاد «نوآوری» حرف اول را می زند. تمام شرکت هایی که اکنون آن ها را با عنوان غول های اینترنتی می شناسیم، جزء کسب و کارهایی بودند که در زمان خودشان نوآوری بسیاری داشتند و به واحدهای تحقیق و توسعه، بهای بسیار زیادی می دادند. بی تردید حتی این صنعت های موفق نیز برای حفظ سهم بازار خودشان باید قبل از دیگران به دنبال کشف نوآوری های تازه تر باشند.

  • فرایند جهانی شدن در این اقتصاد آسان است

«Digital Economy» با استفاده از بستر اینترنت بین المللی این امکان را به کسب و کارهای مختلف می دهد تا بسیار راحت تر از اقتصاد سنتی وارد بازارهای جهانی شوند. به این ترتیب، شرکتی که در یک دفتر محلی در گوشه ای از جهان فعالیت می کند، می تواند خدمات یا محصولات خود را به مشتری هایی که در آن سوی دنیای زندگی می کنند، ارائه دهد. به زبان ساده، فرایند گسترش بازار در این اقتصاد چیز چندان پیچیده ای نیست.

  • در اقتصاد دیجیتال، فاصله میان مشتری و فروشنده کم شده است

در اقتصاد دیجیتال، فاصله میان مشتری و فروشنده کم شده است

در اقتصاد سنتی تولیدکننده در یک کارخانه یا کارگاه مشغول تولید محصولات یا ارائه خدمات به مشتریانی بود که فرسنگ ها از او فاصله داشتند. ارتباط میان تولیدکننده و مصرف کننده در بهترین حالت به یک شماره تماس با عنوان «خدمات مشتریان» ختم می شد. اگر هم کسی همت می کرد و به آن شماره ها زنگ می زد، احتمال کمی وجود داشت تا به خواسته خودش برسد.

با وجود این در اقتصاد دیجیتال، مصرف کننده می تواند وارد یکی از شبکه های اجتماعی شود، پیج یا کانال شرکت مورد نظرش را به راحتی پیدا کند و به طور مستقیم با آن ها ارتباط داشته باشد. تولیدکننده ها یا شرکت ها هم در همان بستر به او پاسخ می دهند.

  • رقابت در این اقتصاد، معنای متفاوتی دارد

در اقتصاد سنتی وقتی دو شرک، رقیب هم می شدند، هر کاری می کردند تا رقیب خودشان را شکست دهند. در این ماجرا کمتر اتفاق می افتاد که دو شرکت با منافع تقریباً یکسان با هم سازگاری پیدا کنند، اما در اقتصاد دیجیتال، ماجرا فرق می کند؛ زیرا شرکت ها فهمیده اند تلاش برای حذف یکدیگر از بازار، هدردادن انرژی و زمانی است که می توانست برای گسترش و توسعه نوآوری مصرف شود؛ به همین دلیل، بیشتر شرکت هایی که در این اقتصاد، موفق هستند یاد گرفته اند با هم همکاری کنند.

  • تحلیل داده ها در این اقتصاد بسیار مهم است

در اقتصاد دیجیتال، داده ها و اطلاعات گوناگون، مغز اصلی این ماجرا را تشکیل می دهند، اما به این راحتی ها نمی توان داده ها را خواند و مصرف کرد. برای این کار به علم، مهارت و ابزارهای ویژه ای نیاز است؛ به همین دلیل در این اقتصاد نقش افرادی که می توانند داده های مختلف را تحلیل کنند و اطلاعات قابل استفاده را از دل انبوهی داده های بی ارزش بیرون بکشند، بسیار مهم و حتی حیاتی است.

  • Digital Economy سبب توزیع ثروت می شود

در اقتصاد سنتی، ثروت در یک بخش خاص از جامعه یا کشور حبس می شد، ولی در اقتصاد دیجیتال به کمک بستر اینترنت و توسعه تکنولوژی، شرکت ها و کسب و کارهای کوچک و بزرگ می توانند در هر جایی از دنیا حضور داشته باشند و به خلق ارزش مشغول شوند.

  • اقتصاد دیجیتال، حامی دموکراسی است

این اقتصاد، شفافیت بسیار بالاتری از اقتصاد سنتی دارد؛ به همین دلیل نمی توان نقش آن را در گسترش دموکراسی واقعی نادیده گرفت.

  • این اقتصاد نوع جدیدی از مفهوم بازار را معرفی کرد

در اقتصاد سنتی «بازار» فضایی فیزیکی با تعدادی غرفه یا مغازه برای ارائه و فروش محصولات یا خدمات بود، اما در اقتصاد دیجیتال، شکل و شمایل بازارهای سنتی دیگر کارایی ندارند؛ زیرا یک شرکت می تواند تمام خدمات خود را در قالب یک پلتفرم در بستر اینترنت بین المللی ارائه دهد. همچنین می تواند تمام ریزه کاری های فروش و بازاریابی را هم انجام دهد و سهم ویژه خودش را از یک بازار به دست بیاورد.

  • اقتصاد دیجیتال وابسته به اثر شبکه ای است

یکی از مفاهیم تقریباً تازه ای که با این اقتصاد جان دوباره ای گرفت «اثر شبکه ای» است. به زبان ساده، کسب و کارها در این بستر، تنها زمانی می توانند به فعالیت خود ادامه دهند که تعداد کاربران بسیاری داشته باشند. تصور کنید اگر شما تنها عضو فعال در یک شبکه اجتماعی بودید، آیا باز هم می توانستید به آن پلتفرم «شبکه اجتماعی» بگویید؟

  • این اقتصاد دانش محور است

تولید دانش، شاهرگ حیاتی بقا و توسعه کسب و کارهایی است که در این اقتصاد به فعالیت مشغول هستند.

اقتصاد دیجیتال؛ به وجود آورنده شغل یا نابودکننده آن؟

یکی از موضوعات همیشه مهم در هر اقتصادی «ظرفیت ایجاد شغل» است. مردم برای امرار معاش به داشتن شغل نیاز دارند. با روی کار آمدن انقلاب های صنعتی ابتدایی و ساخت کارخانه های بزرگ، مردم بسیاری صاحب شغل شدند؛ البته در این زمینه، ما از مواردی مانند «کیفیت شغل» و… چشم پوشی می کنیم و تنها از نظر کمی به این ماجرا نگاه می کنیم؛ برای مثال یکی از چالش های داشتن شغل در انقلاب های صنعتی ابتدایی این بود که چیزی به نام «امنیت شغلی» وجود خارجی نداشت.

شاید شما امروز شاغل بودید، اما فردا همراه با اعلام خبر ورشکستگی شرکت به یک بیکار تبدیل می شدید! سال ها گذشت و انقلاب صنعتی چهارم یعنی «انقلاب دیجیتال» پیدا شد. از همین جا بود که شایعه های ترسناکی با این مفهوم در میان مردم پیچید که ربات ها و کامپیوترها جای انسان ها را می گیرند.

در اقتصاد دیجیتال برای شاغل ماندن باید آموزش دید

این امر در حالی بود که اقتصاد و مردم در حال عبور از یک لایه قدیمی و زنگارگرفته به لایه ای جدید بودند و طبیعت تغییر، همیشه ترکیبی از ترس و تازگی را با خود به همراه دارد. حقیقت این بود که مردم برای داشتن شغل در آینده ای که با انقلاب دیجیتالی عجیب شده بود، به آموزش نیاز داشتند.

کسانی که از دایره امن خود بیرون آمدند و با مبانی این اقتصاد جدید آشنا شدند، شغلی بسیار راحت تر با درآمد بسیار بیشتر را از آن خود کردند. کسانی هم که با تمام قوا در برابر این تغییر مقاومت کردند، به تدریج فراموش شدند؛ بنابراین اگر بخواهیم پاسخی ساده به این پرسش بدهیم، باید بگوییم در اقتصاد دیجیتال، پتانسیل های بسیاری برای ایجاد شغل آن هم به آسانی و با درآمدهای بالا وجود دارد.

سهم ایران از جریان اقتصاد دیجیتال چیست؟

سهم ایران از جریان اقتصاد دیجیتال چیست؟

کشور ما هم شاید نه به سرعت کشورهای دیگر، ولی به اندازه خود در حال رشد در دنیای این اقتصاد است. با توجه به اینکه تحریم های خارجی و محدودیت های داخلی و خارجی دست ما را برای نشان دادن پتانسیل واقعی مان بسته اند، با وجود اینترنت بین المللی توانسته ایم دستی در «Digital Economy» داشته باشیم و مشاغلی صد درصد دیجیتالی را در کشور خودمان راه اندازی کنیم.

تمام این موارد به دلیل دسترسی تقریباً تمام مردم ایران به اینترنت بین المللی رخ داد که تا همین یکی دو سال پیش با سرعت خوبی در حال رشد بود؛ تا اندازه ای که مردم در انتظار افزایش سرعت اینترنت هم بودند. اگر در آن زمان از مدیرعامل یک شرکت اینترنتی درباره افق پیش روی کسب و کارش سؤالی مطرح می شد، پاسخ آن را با توجه به وعده و وعید های مقامات درباره گسترش زیرساخت ها برای افزایش سرعت اینترنت آزاد و ورود فناوری های تقریباً نامحدودی مثل «بلاک چین» بیان می کرد.

بزرگ ترین تهدید برای گسترش اقتصاد دیجیتال در ایران چیست؟

آغاز گفت وگوها درباره ایجاد محدودیت در دسترسی به اینترنت بین المللی و استفاده از دانش رایگانی که به صورت جهانی دردسترس ضعیف ترین کشورها هم قرار می گیرد، همچنین کاهش عجیب و غریب سرعت اینترنت و تصمیم گیری های عجولانه مانند فعال کردن دائمی قابلیت «safe search» که سبب اختلال در سایت ها و دست کاری هدفمند نتیجه نمایش ها شد، دیگر حوصله ای برای حرف زدن درباره رشد کسب و کارهای دیجیتالی و توسعه اقتصاد دیجیتال را در کشور باقی نگذاشته است.

درحالی که با وجود تحریم هایی که بر سر راه مردم ایران قرار دارد، جراحی های شگفت انگیز اقتصادی، تصمیم های عجولانه، بحران و ضربه های اقتصادی ناشی از «ویروس کرونا» که سبب اخراج صدها هزار نفر شد و حتی بحران های طبیعی مانند «خشکسالی» بهتر بود دست کم با افزایش سرعت اینترنت آزاد جهانی، شرکت ها، کسب و کارها، استارتاپ ها، گروه های دانش بنیان و تمام افرادی که کسب و کار کوچک خود را روی این بستر ساخته اند، امیدی تازه برای ادامه دادن و تاب آوردن داشته باشند.

با توجه به این موارد و البته گزارش هایی که از زبان برخی مسئولان در شبکه های اجتماعی محدودشده مثل «توییتر» می بینیم، گویا عده ای کمر همت بسته اند تا مردم ایران نتوانند طعم شیرین اقتصاد دیجیتال، افزایش قدرت خرید، رفاه و بازگرداندن غرور ملی خودشان را در سطح جهان بچشند و محکوم به کلنجاررفتن با مشکلاتی هستند که دست کم چندین دهه از اختراع راه حل های آن گذشته است! در این میان باید منتظر ماند و دید تصمیم های آینده مسئولان چه پیامدهایی را برای این اقتصاد جوان ما به همراه می آورد.

اقتصاد دیجیتال، سرنوشت نهایی تمام اقتصادهاست

درنهایت باید گفت مقاومت کردن در برابر این اقتصاد به شکل های گوناگون برای کشورهای درحال توسعه به ویژه ایران و سنگ اندازی در مسیر توسعه استارتاپ ها، کسب و کارها و شرکت های پلتفرم محوری که در این بستر فعالیت می کنند، کاری بیهوده است.

همان طور که درنهایت تمام دنیا، حضور و قدرت اینترنت، موبایل و کامپیوترها را پذیرفتند، ما نیز باید نهایت تلاشمان را برای بالابردن سرعت رشد در این اقتصاد نوین انجام دهیم. تلاش هایی که تاکنون کردیم، خوب بوده اند، اما با توجه به اینکه هنوز بیش از 90 درصد کسب و کارها در ایران به سبک و سیاق اقتصاد سنتی اداره می شوند و رشد حلزونی دارند، می توان گفت بسیاری از کارها، فرصت ها و چالش ها انتظارمان را می کشند.

با وجود این ما در مقایسه با اجدادمان خوشبخت تر هستیم؛ چون از دردسرهای بزرگ انقلاب های کشاورزی و صنعتی ابتدایی گذشته ایم و اکنون با انقلابی از سرعت، فرصت و پیشتازی سر و کار داریم و امید که هنوز هم وجود دارد.

در این مقاله از چه چیزهایی حرف زدیم؟

  • «اقتصاد دیجیتال» که به آن «انقلاب صنعتی چهارم» هم می گویند، نوعی اقتصاد است که بر پایه «تکنولوژی»، «فناوری اطلاعات» و «اینترنت بین المللی» جاری است.
  • «انقلاب دیجیتال» یعنی استفاده کردن از ابزارهای جدید تکنولوژی و فناوری اطلاعات برای انجام کارهای قدیمی ولی اقتصاد دیجیتال، ما را با کالاها، امکانات و خدماتی روبه رو می کند که تا پیش از این ماجرا وجود نداشتند.
  • «Digital Economy» از سه لایه «هسته مرکزی»، «کسب و کارهای زاده شده در دنیای دیجیتال» و «صنعت های سنتی زنده مانده بعد از تحول دنیای دیجیتال» تشکیل شده است.
  • مواردی از قبیل «بی ثباتی»، «سرعت انتشار بالا»، «کوتاه بودن عمر محصولات و خدمات»، «ترکیب جدانشدنی از نوآوری»، «روند تقریباً آسان جهانی شدن»، «کم شدن فاصله میان خریدار و فروشنده» و… از جمله ویژگی های اقتصاد دیجیتال هستند.
  • در ایران به دلیل تحریم ها و محدودیت ها نتوانستیم خودمان را همگام با دیگر کشورهای پیشرفته جهان در اقتصاد دیجیتال بالا بکشیم، اما تا همین اندازه هم نتیجه تلاش هایمان قابل توجه بوده اند.
  • این اقتصاد پتانسیل ایجاد شغل های فراوانی را دارد. به شرط آنکه افراد هم خودشان را برای حضور در جریان این تغییرات آماده کنند و آموزش ببینند.

نظر شما چیست؟ آیا راهکاری برای بهبود اوضاع اقتصاد دیجیتال در ایران سراغ دارید؟ لطفاً برای ما بنویسید.

پرسش های متداول

۱. آیا می توان گفت اختراع کامپیوتر، سرآغاز اقتصاد دیجیتال است؟

خیر؛ چون نمی توان تنها به وجود آمدن ابزارها را سرآغاز رویدادی جدید دانست؛ مثلاً همان طور که نمی توان اختراع ترازو را شروع تجارت در گذشته حساب کرد، کامپیوترها هم به خودی خود کاری برای این اقتصاد نکردند، اما مدت ها بعد، وقتی کار با این ابزارها رواج بیشتری یافت و مردم با انقلاب دیجیتال خو گرفتند، جرقه های ایجاد «Digital Economy» هم زده شد.

۲. آیا لایه های اقتصاد دیجیتال به تنهایی می توانند خلق ارزش کنند؟

خیر؛ چون این اقتصاد یک اقتصاد «اکوسیستم محور» است؛ یعنی برای گرفتن بهترین نتیجه و رشد واقعی هرکدام از این لایه ها باید بتوانند مکمل یکدیگر باشند؛ برای مثال شرکت اپل برای آنکه بتواند خدمات خود را در بستر اینترنت ارائه دهد، به زیرساخت های جدیدی نیاز داشت که نقش واسطه را میان خود و گوگل برقرار کند.

این کار به او اجازه می داد تا بتواند خدمات اینترنت را به راحتی روی گوشی هایش ارائه دهد. بعد از تشکیل شبکه میان «اپراتورهای سیم کارت»، «اپل» و «گوگل» این موضوع حل شد و امروز بازکردن مرورگر در گوشی یکی از ساده ترین کارهایی است که تنها با یک کلیک انجام می شود.

۳. ماجرای انقلاب صنعتی پنجم چیست؟

اکنون در کشورهایی که سال هاست در ماجرای اقتصاد دیجیتال غرق شده اند، نسل بعدی انقلاب صنعتی یعنی «انقلاب صنعتی پنجم» در حال جاری شدن است. در این انقلاب، تلاش می شود به چهره خشک و حتی گاهی غیرانسانی انقلاب صنعتی، رنگ و رویی از انسانیت، دغدغه های محیط زیستی و … اضافه شود. با این حال برای ما که هنوز در ابتدای این اقتصاد هستیم، بهتر است آن را در ترکیب با انقلاب صنعتی پنجم در نظر بگیریم.

ادامه مطلب
liquidity
نقدینگی (Liquidity) و دارایی نقدپذیر (Liquid...

فرقی نمی کند که در کدام یک از بازارهای مالی سرمایه گذاری کرده اید، شما همیشه نیاز دارید در سریع ترین زمان ممکن سرمایه خود را به دارایی نقد تبدیل کنید تا بتوانید هزینه های زندگی و شرایط اضطراری احتمالی را پوشش دهید، اما باید در نظر داشته باشید برخی دارایی ها راحت تر از سایر دارایی ها به پول نقد تبدیل می شوند یا در اصطلاح نقدینگی دارند.

درواقع می توان نقدینگی را شبیه یک طیف در نظر گرفت که در انتهای آن دارایی های غیرنقدی قرار دارند که ارزش گذاری و فروش نقدی آن ها بسیار سخت است. برای درک بهتر مفاهیم نقدینگی (Liquidity) و دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) تا پایان این مطلب همراه ما باشید.

نقدینگی (Liquidity) در ارزهای دیجیتال به چه معناست؟

نقدینگی در ارز دیجیتال یا دیگر بازارهای مالی به فرایندی گفته می شود که در آن یک توکن به پول نقد یا دارایی دیجیتالی دیگر تبدیل می شود، بدون آنکه بر قیمت تأثیر بگذارد؛ به عبارت دیگر Liquidity نشان دهنده سلامت کلی بازار است.

بنابراین به عنوان مثال هرچه یک کریپتو نقدینگی بیشتری داشته باشد، نوسان کمتر و پایدارتری دارد. درواقع اگر Liquidity بالا باشد، می توانید مطمئن باشید که خریدار یا فروشنده ای برای شما در هر لحظه وجود خواهد داشت. در حال حاضر، ارزهای فیات بیشترین نقدینگی را در سطح جهان دارند؛ زیرا هرکس به دنبال پول نقد رایج هر کشوری باشد، به راحتی به آن دست پیدا خواهد کرد. دقیقاً به همین دلیل است که بازار فارکس، بیشترین میزان Liquidity در سطح جهان را دارد.

در ادامه به مفهوم لیکویید در ارز دیجیتال می پردازیم. در بازار ارزهای دیجیتال، 3 نوع liquid وجود دارد:

۱- نقدینگی دارایی یا لیکوئیدبودن یک ارز زمانی است که برای یک دارایی به ویژه، خریدار و فروشنده وجود داشته باشد.

۲- منظور از Liquidity صرافی زمانی است که makers و takers و جفت های معاملاتی موردنظر برای استفاده وجود داشته باشند.

۳- نقدینگی بازار، شامل نقدینگی دارایی و صرافی است که موجب شکل گیری یک بازار سالم می شود.

نقدینگی چه اهمیتی دارد؟

نقدینگی چه اهمیتی دارد؟

پل کروگمن (Paul Krugman)، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2008، می گوید: «اهمیت Liquidity برای بازارها همان روغن برای موتور خودروهاست». نقدینگی راه نجات بازار ارزهای دیجیتال است؛ زیرا ریسک سرمایه گذاری را کاهش می دهد و مهم تر از همه، در تعریف استراتژی خروج به موقع شما از بازار کمک می کند؛ به همین دلیل حضور در بازارهایی با درصد نقدشوندگی بالا، اهمیت زیادی برای معامله گران دارد.

کاهش احتمال دست کاری بازار

به عنوان یک فناوری نوپا، ارزهای رمزنگاری شده در حال حاضر مسیر مشخصی ندارند. ممیزی این بازار به سختی انجام می شود و به همین دلیل افرادی زیادی از این موضوع و با دست کاری بازار، شرایط را به نفع خود تغییر می دهند. با این حال، ماهیت نقدشوندگی زیاد ارزهای دیجیتال با عملکرد برتر، آن ها را در برابر دست کاری های بازار بسیار مقاوم می کند؛ درنتیجه شرایط برای کنترل بازار برای سرمایه داران کلان، سخت تر می شود.

ثبات قیمت و نوسانات کمتر

سرمایه گذاران باتجربه، بازارهایی با Liquidity بالا را باثبات تر و با نوسانات کمتر می دانند؛ چراکه هرچه لیکوییدتی بازار بیشتر باشد، یعنی فعالیت های تجاری بیشتری در آن در حال انجام است و این یعنی تعادل بین خریدار و فروشنده به خوبی برقرار است.

بنابراین هر زمان در حال فروش یا خرید هستید، چندین نفر دیگر مایل به انجام برعکس عملیات تجاری هستند. این روند به ثابت نگه داشتن قیمت و کاهش نوسانات کمک شایانی می کند. در بازارهایی با نقدشوندگی بالا افراد می توانند بدون تجربه نوسان قیمت یا لغزش زیاد، ورود و خروج به موقع از موقعیت های مختلف داشته باشند.

برای مثال، اگر می خواهید ارزهای دیجیتال با لیکوییدتی بسیار بالا مانند بیت کوین را بخرید، یافتن یک فروشنده آسان تر خواهد بود؛ زیرا تعداد علاقه مندان و سرمایه گذاران این ارز بسیار زیاد است؛ بنابراین عرضه و تقاضا در حالت تعادل خواهند بود. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال در برابر نوسانات معاملات بزرگ پایدار و مقاوم خواهد بود؛ درحالی که در بازارهایی با نقدشوندگی کم، فعالیت نهنگ ها به سادگی می تواند شرایط بازار را تغییر دهد.

تحلیل آسان رفتار معامله گران

تعداد فعالان بازار و علاقه مند به یک ارز دیجیتال، معمولاً میزان نقدشوندگی یک بازار را تعیین می کند. مشارکت کنندگان بیشتر منجر به نقدینگی بیشتر می شوند. سفارش های خرید و فروش بیشتر سبب ایجاد اسپرد محدودتر (تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواستی) می شود و نوسانات را به حداقل می رساند.

این عوامل به ایجاد نمودارهای فنی دقیق برای تعریف رفتار معامله گران و جهت گیری بازار کمک می کند؛ بنابراین تحلیل بازار، پیش بینی های دقیق و تصمیم گیری آگاهانه برای معامله گران آسان تر خواهد بود.

افزایش سرعت انجام معاملات

علاوه بر تجربه کاربری عالی و راحت، Liquidity در ارز دیجیتال نیز برای تریدرها برای به حداکثر رساندن سود بسیار مهم است. همان طور که پیش از این گفته شد، هرچه میزان لیکوییدتی یک بازار بیشتر باشد، یعنی تعداد افرادی که به خرید یا فروش تمایل دارند، بیشتر است، اما این موضوع برای تریدرها چه سودی دارد؟

در طول نوسانات شدید بازار، تریدرهایی که در این دارایی ها سرمایه گذاری کرده اند، وقتی بازار برخلاف موقعیت آن ها حرکت می کند، به راحتی می توانند از بازار خارج شوند؛ بدون آنکه متحمل ضرر زیادی شوند. درمقابل، دارندگان دارایی های غیر نقد شونده تا زمانی که خریدار علاقه مندی پیدا نکنند، در معاملات گرفتار خواهند شد، حتی اگر بازار علیه آن ها باشد.

در مقابل، در دارایی هایی که نقدشوندگی کمی دارند، انجام سفارش فروشندگان تا زمانی که خریدار مناسبی پیدا نشود، به تعویق می افتد.

نقدینگی چه کمکی به تعریف اثر بازار می کند؟

لیکوییدتی

منظور از تأثیر بازار، تغییر قیمت ناشی از ترید (خرید و فروش) یک دارایی است. همان طور که گفته شد، نقدینگی سبب افزایش ثبات و کاهش نوسانات بازار می شود؛ به این معنا که تعداد معامله گران بیشتر با ثبات و نوسانات کمتر در بازار برابر است، اما دلیل این امر چیست؟

در بازاری با لیکوییدتی بالا، دارایی ها بین شرکت کنندگان بیشتری در بازار توزیع می شود؛ بنابراین وقتی تریدری تصمیم می گیرد از موقعیت معامله شده خارج شود، تنها بخش کوچکی از دارایی را می فروشد و این بر قیمت بازار تأثیری نخواهد داشت.

بازار غیر نقدشونده یا بازاری که لیکوییدتی کمی دارد، به این معناست که افراد کمتری به مشارکت علاقه مند هستند که سبب می شود تعداد محدودی قسمت عمده ای از دارایی ها را در اختیار داشته باشند؛ بنابراین وقتی یک تریدر می خواهد از موقعیت خارج شود، احتمالاً مقدار زیادی از دارایی را می فروشد و این امر به طور قابل توجهی بر بازار تأثیر می گذارد و سبب بی ثباتی و کاهش قیمت دارایی می شود.

نحوه اندازه گیری نقدینگی ارزهای دیجیتال

مفهوم لیکوییدشدن ارز دیجیتال برخلاف سایر اصطلاحات ارزهای دیجیتال، مقدار ثابتی ندارد؛ به همین دلیل محاسبه میزان نقدینگی یک بازار یا صرافی، کار مشکلی است. با این حال، چند شاخص برای تعیین Liquidity تخمینی یک بازار وجود دارد.

  • حجم معاملات، تعداد کل دارایی های دیجیتالی است که در یک صرافی ارز دیجیتال در یک دوره زمانی معامله می شوند. این شاخص جهت و رفتار فعالان بازار را تعیین می کند. حجم معاملاتی بالا به معنای فعالیت های تجاری (خرید و فروش)، نقدینگی و کارایی بیشتر بازار است.
  • اسپرد درخواست/ پیشنهاد تفاوت بین بالاترین قیمت پیشنهادی (فروش) و کمترین قیمت درخواستی (خرید) در دفتر سفارش هاست. هرچه اسپرد کمتر باشد، می تواند لیکوییدتی صرافی های ارزهای دیجیتال را افزایش دهد و درنتیجه به شکل گیری قیمت ها و نمودارهای پیش بینی دقیق تری منجر شود.

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) چیست؟

لیکوییدتی

دارایی های نقدپذیر دارایی هایی هستند که به راحتی می توان آن ها را با پول نقد مبادله کرد. در ادامه به برخی از این دارایی ها اشاره شده است:

پول نقد

پول نقد، اولین دارایی با بیشترین میزان نقدشوندگی است. علاوه بر نگهداری ارزهای فیزیکی و دستگاه های خودپرداز، از طریق حساب سپرده و جاری و برنامه های پرداخت همتا به همتا می توان به پول نقد دسترسی داشت.

اوراق قرضه

اوراق قرضه معمولاً بسیار با ثبات و نقدشوندگی بالا هستند که از سوی دولت حمایت و پشتیبانی می شوند؛ درنتیجه اگر قبل از اینکه به سود کامل برسند به پول آن ها نیاز دارید، می توانید فوراً به صورت نقدی در بازار ثانویه آن ها را بفروشید. برخی سرمایه گذاران اوراق قرضه می خرند و آن ها را تا زمان سررسید نگه می دارند.

اما بازار ثانویه برای معاملات اوراق قرضه گسترده است؛ به این معنا که بسیاری از انواع اوراق قرضه در دسته سرمایه گذاری با نقدشوندگی بالا قرار می گیرند. مانند هر اوراق بهادار، ممکن است درنهایت اوراق قرضه را کمتر از آنچه برای خرید آن ها پرداخت کرده اید، بفروشید.

گواهی سپرده سرمایه گذاری (Certificates of deposit)

گواهی های سپرده سرمایه گذاری می توانند APY های بالاتری در مقایسه با حساب های پس انداز به دست آورند، اما معمولاً محدودیت های برداشت سخت تری نیز دارند. در بیشتر موارد اگر بخواهید به وجهی که در مؤسسه های مالی سپرده گذاری کرده اید، زودتر از موعد سررسید دسترسی داشته باشید، باید جریمه ای پرداخت کنید.

گفتنی است می توان به وجه موجود در برخی از حساب های سپرده گذاری دسترسی داشت، اما این مدل از حساب ها معمولاً نرخ بهره سالانه کمتری دارند.

سهام

سهام در دسته دارایی نقدپذیر قرار می گیرد؛ زیرا می توان به سرعت آن ها را در بازار بورس فروخت و به دارایی نقدی تبدیل کرد. معمولاً در عرض چند روز پول نقد ناشی از فروش را دریافت می کنید. همان طور که در بالا ذکر شد، ممکن است درنهایت سهام بورس را مانند اوراق بهادار کمتر از آنچه برای آن پرداخت کرده اید، بفروشید.

صندوق های قابل معامله در بورس (ETF)

ETF ها صندوق های سرمایه گذاری هستند که مانند سهام در مبادلات عمومی معامله می شوند و به راحتی می توان آن ها را فروخت به دارایی نقد تبدیل کرد. درحالی که صندوق های قابل معامله در بورس ریسک کمتری در مقایسه قبا سهام و اوراق قرضه دارند، اما درصورت نیاز سریع به پول خود، ممکن است مجبور شوید ETF ها را با ضرر بیشتری در مقایسه با دو دارایی دیگر بفروشید.

صندوق سرمایه گذاری مشترک

صندوق سرمایه گذاری مشترک تنوع زیادی دارد، اما تنها یک بار در روز می توان آن را معامله کرد. این ویژگی سبب می شود Liquidity آن ها کمی کمتر از سهام و ETF ها باشد.

فلزات گران بها

فلزات گران بها نیز می توانند در دسته دارایی نقدپذیر قرار بگیرند. در برخی کشورها مانند ایران، سرمایه گذاری در فلزات گران بها مانند طلا و نقره بسیار رایج است، اما چالشی که درباره این نوع دارایی ها مطرح است، نحوه نگهداری و تبدیل آن ها به پول نقد است؛ به همین دلیل نسبت به دیگر انواع دارایی مطرح شده در این مقاله، نقدشوندگی کمتری دارند.

نقدینگی بازار خوب است یا بد؟

بازارهای مالی به نقدینگی کافی در بازار نیاز دارند تا اطمینان حاصل شود معامله گران می توانند به طور سریع دارایی ها را به پول نقد یا دیگر انواع دارایی تبدیل کنند. سطوح بالای Liquidity باز و بسته شدن سریع موقعیت ها را آسان تر می کند و به کاهش قیمت پیشنهادی منجر می شود. این شرایط مساعد تنها سبب افزایش تعداد فعالان بازار می شود که به نوبه خود بر میزان Liquidity می افزاید.

زمانی که بازار نقدینگی نداشته باشد، خرید یا فروش کالا دشوار می شود؛ بنابراین یا باید مدت زیادی منتظر بمانید تا طرف مقابل برای خرید دارایی شما حاضر شود یا به طورکلی از معامله خود صرف نظر کنید. در یک بازار غیر نقد شونده، خریداران و فروشندگان نمی توانند درباره قیمت بازار به توافق برسند که معمولاً به افزایش قیمت پیشنهادی و هزینه های اجرایی بالاتر منجر می شود.

نمونه هایی از نقدینگی

همان طور که گفته شد، علاوه بر وجه نقد، برخی اشکال سهام نیز می توانند نقدشوندگی بالایی داشته باشند؛ برای مثال در بازار بورس می توانید سهامی را که Liquidity بیشتری دارد، به سادگی شناسایی کنید. این نوع دارایی ها معمولاً به مقدار زیاد معامله می شوند و در میان سرمایه گذاران محبوب هستند. گاهی اوقات ممکن است صدها هزار یا حتی میلیون ها از این سهام معامله شوند. این حجم بالای تجارت به نقدشوندگی بالای این سهام کمک می کند.

پیش از این گفته شد علاوه بر پول نقد و سهام، گواهی سپرده و حساب های سپرده گذاری نیز دارای نقدشوندگی بالایی هستند. درواقع می توانید برای مدتی کوتاه روی آن ها سرمایه گذاری کنید و سپس به راحتی آن ها را به پول نقد تبدیل کنید. درباره سهام و اوراق قرضه بورسی نیز به همین صورت است.

خلاصه مطلب

بازار ارزهای دیجیتال در مقایسه با دیگر بازارهای مالی، نوسانات قیمتی بیشتری دارد؛ به همین دلیل سرمایه گذاران باید هنگام انجام معاملات، دقت بیشتری داشته باشند. اگرچه معیارهایی مانند ارزش بازار، اسپرد درخواست/ پیشنهاد، دفترهای سفارش و موارد دیگر وجود دارد که به شما در انجام بهتر معاملات بیشتر کمک می کنند، درک مفهوم Liquidity در ارز دیجیتال، برای موفقیت در این حوزه ضروری است.

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) شامل وجوه نقد و سایر دارایی هایی است که می توانند به سرعت بدون از دست دادن ارزش به پول نقد تبدیل شوند.

ادامه مطلب
stagflation
رکود تورمی (stagflation) در بازارهای مالی...

بررسی مفهوم رکود تورمی

رکود تورمی هنگامی به وجود می آید که یک اقتصاد با افزایش نرخ های بیکاری در کنار رشد منفی و نرخ بالای قیمت ها مواجه شود. استراتژی هایی برای مبارزه با رکود و تورم به صورت جداگانه وجود دارند، اما از آنجا که این اثرات متناقض هستند، ترکیب هر دو، کنترل این رکود را به چالش می کشد.                                                                                                                                                                               

رکود اقتصادی با افزایش عرضه پول برطرف می شود و وام گرفتن با نرخ بهره پایین تر برای شرکت ها را آسان می کند. دسترسی بیشتر به پول سبب افزایش توسعه و نرخ اشتغال می شود که به شکلی مؤثر با رکود مبارزه و از آن جلوگیری می کند. اقتصاددان ها و سیاست گذارها بیشتر مواقع سعی دارند با کاهش عرضه پول، تورم فزاینده را کنترل کرده تا سرعت تورم را کم کنند. 

این کار با افزایش نرخ بهره انجام می شود، اما در این صورت گرفتن وام برای افراد بسیار گران تر تمام می شود؛ درنتیجه صاحبان کسب وکار و مصرف کننده ها کمتر وام می گیرند و کمتر خرج می کنند. در این مواقع کاهش تقاضا موجب توقف افزایش قیمت ها خواهد شد. درواقع با بروز رکود تورمی در یک اقتصاد رکود و تورم را هم زمان در کنار هم خواهیم داشت. 

رکود تورمی چیست؟

رکود تورمی مفهوم کلان اقتصادی است که بار نخست توسط مکلئود سیاست مدار انگلیسی و وزیر خزانه در سال 1965 معرفی شد. این رکود ترکیبی از رکود (stagnation) و تورم (inflation) است و اقتصادی را معرفی می کند که رشد اقتصادی منفی و بیکاری زیاد همراه با افزایش یافتن قیمت برای مصرف کننده را تجربه می کند. 

راه کارهای اقتصادی که برای مبارزه با هرکدام از شرایط به شکلی جداگانه به کار گرفته می شوند، امکان دارد شرایط طرف دیگر را خراب تر کرده و مبارزه با رکود تورمی را برای دولت سخت تر کند. رشد اقتصادی با تولید ناخالص داخلی کشور اندازه گیری می شود و ارتباط مستقیمی با نرخ اشتغال دارد. هنگامی که تولید ناخالص داخلی درست عمل نمی کند و تورم در حال افزایش یافتن است، رکود تورمی شدید می تواند سبب یک بحران مالی گسترده تر شود.

رکود تورمی

دلایل بروز stagflation

این رکود هنگامی رخ می دهد که قدرت خرید پول کم می شود و هم زمان با آن عرضه کالا و خدمات نیز کاهش پیدا کند. علل دقیق رکود تورمی به بافت تاریخی و دیدگاه های مختلف اقتصادی بستگی دارد. نظریه های گوناگونی مانند مدل های پولی، کینزی و کلاسیک جدید این رکود را به شکل های متفاوتی توضیح می دهند. 

تفاوت رکود تورمی و تورم چیست؟

همان طور که اشاره کردیم، رکود تورمی درواقع ترکیبی از تورم و رکود اقتصادی است. تورم را می توان به شکل های متعددی تعریف کرد، اما بیشتر اوقات به افزایش یافتن قیمت کالاها و خدمات اشاره می کند. همچنین تورم را می توان کاهش قدرت خرید ارز نیز معرفی کرد. در ادامه به بررسی چند عامل می پردازیم که بر ایجاد این رکود مؤثر هستند.

  • متضادبودن سیاست پولی و مالی در یک کشور

در کشوری مانند آمریکا بانک های مرکزی مانند US Federal Reserve، عرضه پول را طوری مدیریت می کنند که بر اقتصاد تأثیرگذار باشد. دولت ها با سیاست های پولی و مالیاتی، بر اقتصاد به صورت مستقیم تأثیر می گذارند. در این میان ممکن است وجود تضاد میان سیاست های پولی و مالی در کشور سبب ایجاد  تورم شده  و رشد اقتصادی را کاهش دهد. به طورکلی می توان گفت هرگونه ترکیبی از سیاست های مالی که قصد کاهش هزینه های مصرف کننده و افزایش عرضه پول را دارد، درنهایت سبب ایجاد رکود تورمی شود.

برای مثال یک دولت می تواند با افزایش میزان مالیات ها سبب شود افراد جامعه درآمد کمتری کسب کنند. از سوی دیگر ممکن است بانک مرکزی در همان زمان درگیر کاهش نرخ بهره باشد؛ درنتیجه دولت با سیاست خود رشد را منفی می کند، اما بانک مرکزی با افزایش عرضه پول موجب تورم می شود.

  •  ارز فیات یا ارز رسمی کشور

در گذشته، بیشتر اقتصادهای بزرگ ارزش ارزهایشان را به طلا وابسته (pegged) می کردند. این عملکرد به عنوان استاندارد طلا (gold standard) شناخته شده بود، اما این استاندارد بعد از جنگ جهانی دوم به صورت کامل حذف شد. حذف شدن استاندارد طلا و جایگزین شدن ارز فیات همه محدودیت های عرضه پول را از بین برد. این کار ممکن است کار را برای بانک های مرکزی در کنترل اقتصاد آسان کند، اما خطر آسیب رسیدن به سطوح تورم و افزایش قیمت ها نیز وجود دارد.

  • افزایش هزینه های عرضه

افزایش هزینه های تولید کالا و خدمات سبب رکود تورمی می شود. این موضوع به ویژه درباره انرژی درست بوده و به عنوان شوک عرضه معروف است. هنگامی که هزینه تولید کالاها و درنتیجه قیمت ها بیشتر شود و مصرف کننده ها به دلیل حمل و نقل و دیگر هزینه های مربوط به انرژی، درآمد کمتری کسب کنند، احتمال اینکه این رکود ایجاد شود افزایش می یابد.

چطور باید با رکود تورمی مقابله کرد؟

روش های مقابله با رکود تورمی

مبارزه با این رکود با استفاده از سیاست های مالی و پولی انجام می شود، اما در هر حال سیاست های دقیق اعمال شده به الگوی فکری و اقتصادی یک کشور وابسته است. در ادامه به چند راه حل همراه با الگوی فکری آن ها در اشاره کرده ایم.

مکتب پول گرایان (Monetarists)

 پول گرایان اقتصاددان هایی هستند که معتقدند کنترل عرضه پول کلیدی ترین راه حل است و تورم مهم ترین و اساسی ترین عاملی محسوب می شود که باید حتماً کنترل شود. در این مکتب، فرد پول گرا اول عرضه پول را کم می کند و به این طریق هزینه های کلی را کاهش می دهد. این کار سبب کاهش تقاضا و قیمت کالاها و خدمات خواهد شد، ولی متأسفانه این سیاست رشد اقتصادی را تشویق نمی کند.

اقتصاددانان طرفدار عرضه (Supply-side economists)

مکتب دیگر معتقد به افزایش  عرضه در اقتصاد همراه با کاهش هزینه ها و بهبود کارایی است. کنترل کردن قیمت انرژی، سرمایه گذاری بهین و تولید یارانه به کم کردن هزینه ها و افزایش عرضه کل اقتصاد کمک می کند. این کار سبب کاهش قیمت ها برای مصرف کننده و تحریک تولید اقتصادی و همچنین کاهش بیکاری می شود.

اقتصاد بازار آزاد (free market solutions)

بعضی از اقتصاددان ها اعتقاد دارند بهترین راه مبارزه با رکود تورمی، واگذارکردن آن به بازار آزاد است. بازار
آزاد درواقع بازاری اقتصادی است که رقابت در آن تعیین کننده است. رفتار خریداران و فروشندگان در نظام اقتصادی آزاد تعیین می کند که چه چیزی تولید شود، به چه مقدار تولید شود، چگونه تولید شود و چه کسی آن را دریافت کند.

ر این بازار سودبردن به این معناست که کالا یا خدمات را به قیمتی بیشتر از هزینه تولید آن به فروش برسانیم. حال کاملاً روشن است که اگر کسی وجود نداشته باشد که کالای تولیدشده به وسیله شما را خریداری کند، سودی هم وجود نخواهد داشت. این روش سبب کم شدن تقاضا و تورم می شود. بازار آزاد، نیروی کار را به صورت مؤثرتری به کار می گیرد و درنتیجه کاهش بیکاری را نیز در پی دارد.  

رکود تورمی چطور بر بازار کریپتو تأثیر می گذارد؟

اگر سایر شرایط بازار را ثابت در نظر بگیریم، می توانیم چند فرض اساسی برای تأثیر این رکود بر بازار کریپتو داشته باشیم.

  • رشد حداقل یا رشد منفی

یک اقتصاد دارای رشد کند یا دارای رشد منفی باعث کاهش سطح درآمد یا حتی رکود آن می شود. در این حالت مصرف کننده ها پول کمتری برای سرمایه گذاری دارند. این موضوع موجب کم شدن خرید ارزهای دیجیتال و زیادشدن فروش می شود؛ زیرا سرمایه گذارها برای هزینه های روزمره به پول نیاز دارند. رشد اقتصادی کم یا منفی سرمایه گذارهای بزرگ را به قرارنگرفتن در معرض دارایی هایی با ریسک بالا مانند سهام و ارزهای دیجیتال تشویق می کند.

  • اقدامات دولت

 معمولاً دولت سعی دارد اول تورم را کنترل کند و سپس به دنبال راه رفع مشکل رشد و بیکاری باشد. تورم با کاهش عرضه پول مهار می شود و یکی از راه های کاهش عرضه پول، افزایش نرخ بهره است. این روش موجب کاهش نقدینگی خواهد شد؛ زیرا مردم پول را در بانک ها ذخیره می کنند و گرفتن وام برای آن ها سخت تر می شود؛ زیرا با بالارفتن نرخ بهره، سرمایه گذاری هایی با ریسک بالا و بازده کم دیگر جذابیتی برای افراد ندارد. در این شرایط بازار کریپتو هم ممکن است شاهد کاهش تقاضا و به دنبال آن کاهش قیمت ها باشد.

هنگامی که دولت تورم را کنترل کند، شرایط برای رشد اقتصادی بهتر می شود. این رشد از طریق روش تسهیل کمی (QE) و کاهش نرخ بهره انجام می پذیرد. هدف QE یا Quantitative Easing افزایش ذخایر مالی، افزایش میزان دسترسی به آن و تبدیل این امر به راهی برای رشد و تحریک فعالیت اقتصاد است. در چنین شرایطی، به دلیل زیادشدن عرضه پول، پیش بینی می شود بازارهای رمزنگاری به احتمال زیاد واکنش مثبتی به این قضیه خواهند داشت.

  • استراتژی پوشش ریسک

بعضی از سرمایه گذارها عقیده دارند بیت کوین پوشش خوبی در مقابل افزایش نرخ تورم است. با بالارفتن تورم، ذخیره ثروت در ارز رسمی کشور بدون دریافت هیچ سودی، مسلماً از ارزش واقعی آن می کاهد. بسیاری  از افراد در این شرایط برای ثابت نگه داشتن ارزش دارایی خود در طولانی مدت و حتی کسب سود از آن به سمت سرمایه گذاری در بیت کوین می روند. سرمایه گذارها بیت کوین را به دلیل انتشار و عرضه محدود آن یک ذخیره خوب و باارزش می دانند. این استراتژی برای سرمایه گذارهایی که سال ها بیت کوین و ارزهای دیجیتال را هولد کرده اند، پاسخ گوست؛ به ویژه در دوران تورم یا بعد از آن. با این حال به نظر می رسد به کارگیری این استراتژی به عنوان راه حلی در مقابل تورم در کوتاه مدت و به ویژه در دوران رکود تورمی، راه حل مناسبی نباشد.                                                 

رکود تورمی در بحران نفت سال 1973 

در سال ۱۹۷۳ اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت عربی اوپک (شامل اعضای عربی اوپک و کشورهای سوریه و مصر) گروهی از کشورهای انتخاب شده را شامل تحریم نفتی اعلام کردند. این تحریم برای حمایت از اسرائیل در جنگ یوم کیپور انجام شد. با کم شدن بیش ازحد عرضه نفت، قیمت نفت افزایش یافت و سبب کمبود زنجیره تأمین و همچنین زیادشدن قیمت مصرف کننده شد. این تحریم به افزایش بسیار زیاد نرخ تورم انجامید و در پایان این تحریم ها در سال ۱۹۷۴ قیمت نفت از بشکه ای 3 دلار به 12 دلار رسید.

ر این شرایط در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، بانک های مرکزی برای تشویق رشد اقتصادی، نرخ بهره را کاهش دادند. نرخ پایین بهره، وام گرفتن را ارزان تر خواهد کرد و به جای ذخیره کردن، انگیزه ای برای خرج کردن به وجود می آورد، اما از آنجا که قسمت زیادی از مخارج مصرف کننده ها را هزینه های نفت و انرژی تشکیل می دادند، کم کردن نرخ بهره رشد اقتصادی لازم را به وجود نیاورد و تعداد زیادی از اقتصادهای غرب تا مدت ها بعد درگیر تورم افزایشی و اقتصاد راکد بودند. 

سخن پایانی

رکود تورمی وضعیت سخت و متفاوتی را برای اقتصاددان ها و سیاست گذارها به وجود می آورد؛ زیرا معمولاً تورم و رشد اقتصادی منفی به ندرت به صورت هم زمان با هم اتفاق می افتند. در این شرایط، راه کارهای مبارزه با رکود ممکن است موجب تورم شوند و همچنین راه های کنترل تورم نیز ممکن است سبب کندشدن رشد اقتصادی یا منفی شدن آن شوند؛ پس هنگام این رکود، باید شرایط کلان اقتصادی و عوامل مختلف آن را مانند عرضه پول، تغییرات نرخ بهره، نرخ اشتغال و رابطه عرضه و تقاضا در نظر گرفت.

پرسش های متداول

۱. رکود تورمی چیست؟

این رکود ترکیبی از رکود (stagnation) و تورم (inflation) است و اقتصادی را معرفی می کند که رشد اقتصادی منفی و بیکاری زیاد همراه با افزایش یافتن قیمت برای مصرف کننده تجربه می کند.

۲. دلیل ایجاد رکود تورمی چیست؟

متضادبودن سیاست پولی و مالی در یک کشور، افزایش هزینه های عرضه، تحریم ها، ساختار بودجه ای دولت، میزان نرخ بهره و غیره می تواند از عوامل ایجاد این رکود باشد.

ادامه مطلب
long-and-short-positions
پوزیشن لانگ (Long) و شورت (Short)...

وقتی صحبت از سرمایه گذاری موفق می شود، تحلیلگران و بازارسازان در بیشتر موارد به سرمایه گذارهایی اشاره می کنند که موقعیت های خرید یا فروش دارند. پوزیشن لانگ و شورت از جمله موقعیت هایی هستند که برای خرید و فروش به موقع برای کمترین ضرر استفاده می شوند. در این مطلب قصد داریم به بررسی هریک از این موقعیت ها، تفاوت ها و شباهتشان بپردازیم.

منظور از لانگ پوزیشن (Long Position) چیست؟

سرمایه گذاران می توانند در اوراق بهادار مانند بورس، صندوق های سرمایه گذاری مشترک یا ارزها یا حتی در اوراق مشتقه مانند آپشن و آتی موقعیت های خرید ایجاد کنند. منظور از پوزیشن لانگ، موقعیتی است که شما دیدگاهی بلندمدت به بازار دارید؛ برای مثال سرمایه گذاری که امیدوار است از حرکت صعودی قیمت یک دارایی سود کسب کند، تصمیم می گیرد از یک معامله آپشن لانگ استفاده کند. این تصمیم به سرمایه گذار کمک می کند تا دارایی پایه را با قیمت مشخصی خریداری کند. برعکس سرمایه گذاری که انتظار دارد قیمت دارایی کاهش یابد، می تواند برای فروش در یک قیمت مشخص برنامه ریزی کند.

انواع پوزیشن لانگ چیست؟

درواقع Long یک اصطلاح سرمایه گذاری است که با توجه به اینکه در چه زمینه ای استفاده می شود، می تواند معانی متعددی داشته باشد. رایج ترین معنای پوزیشن لانگ به مدت زمان نگهداری سرمایه گذاری اشاره دارد. با این حال زمانی که اصطلاح لانگ در کنار معاملات آپشن و قراردادهای آتی استفاده می شود معنای متفاوتی دارد.

1- سرمایه گذاری طولانی مدت (Long Position Holding an Investment)

خرید و سرمایه گذاری طولانی مدت سهام یا اوراق قرضه، روش متعارف سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، به ویژه برای سرمایه گذاران خرد است. در سرمایه گذاری طولانی مدت، سرمایه گذار یک دارایی را خریداری می کند و با این انتظار که قیمت در آینده افزایش می یابد، زمان زیادی دارایی خود را در بازار نگه می دارد. این سرمایه گذار معمولاً برنامه ای برای فروش دارایی در آینده نزدیک ندارد.

انتظار افزایش ارزش دارایی ها در بلندمدت – استراتژی خرید و نگه داری – سرمایه گذار را از نظارت مداوم یا زمان بندی بازار بی نیاز می کند و به او فرصت می دهد از فراز و نشیب های اجتناب ناپذیر عبور کند. علاوه بر این فراموش نکنیم که در بسیاری از موارد، گذر زمان به سرمایه گذاران کمک می کند؛ زیرا در طولانی مدت بازار راهی جز طی کردن روند صعودی ندارد. البته فراموش نکنیم که بازار نزولی طولانی مدت نیز می تواند دردسرساز باشد؛ زیرا در بیشتر موارد به نفع فروشندگان پوزیشن شورت و کسانی است که بر کاهش ارزش دارایی شرط بندی می کنند. در کنار مزایای سرمایه گذاری طولانی مدت، باید به این مورد هم اشاره کرد که این مدل سرمایه گذاری می تواند به از دست دادن فرصت های دیگر منجر شود.

2- قرارداد های آپشن پوزیشن لانگ (Long Position Options Contracts)

از نگاه قراردادهای معاملاتی آپشن، موقعیت خرید، موقعیتی است که سرمایه گذار از افزایش قیمت سود می برد. حال این موفقیت می تواند به شکل لانگ یا شورت در بازار ایجاد شود.

سرمایه گذاری که از معامله آپشن پوزیشن لانگ استفاده می کند، معتقد است ارزش دارایی در طولانی مدت افزایش می یابد. از طرفی، صاحب سرمایه ای که تصمیم می گیرد از سرمایه خود نگهداری کند، معتقد است ارزش دارایی در طولانی مدت در حال افزایش است و ممکن است تصمیم بگیرد از آپشن خرید آن تا تاریخ انقضا استفاده کند.

با این حال هر تریدری که موقعیت دارد، باور ندارد ارزش دارایی افزایش می یابد. درواقع دارنده یک اختیار فروش لانگ معتقد است قیمت یک دارایی کاهش خواهد یافت؛ بنابراین می توان گفت پوزیشن لانگ در معاملات آپشن، با توجه به اینکه از نوع قرارداد اختیار فروش است یا اختیار معامله می تواند نشان دهنده روند نزولی یا صعودی بازار باشد.

3- قرارداد های آتی لانگ (Long Futures Contracts)

پوزیشن لانگ (Long) و شورت (Short)

سرمایه گذاران می توانند برای محافظت در برابر تغییرات نامطلوب قیمت، از قراردادهای آتی لانگ استفاده کنند. تفاوت قراردادهای آتی با اختیار معامله در این است که دارنده آن متعهد به خرید یا فروش دارایی پایه است. برای درک بهتر این مورد، در ادامه مثالی بیان می شود.

فرض کنید یک تولیدکننده جواهرات معتقد است قیمت طلا در کوتاه مدت در حال افزایش است. این شرکت می تواند یک قرارداد آتی لانگ با تأمین کننده طلای خود منعقد کند تا طلا را در سه ماه از عرضه کننده به قیمت 1300 دلار خریداری کند. در طی سه ماه، چه قیمت بالاتر و چه کمتر از 1300 دلار باشد، شرکتی که در معاملات آتی طلا موقعیت خرید دارد، موظف است طلا را با قیمت قراردادی توافق شده 1300 دلار از تأمین کننده خریداری کند. تأمین کننده نیز وظیفه دارد کالای فیزیکی را پس از انقضای قرارداد تحویل دهد.

مزایا و معایب لانگ پوزیشن

مزایای لانگ پوزیشن

معایب لانگ پوزیشن

به عنوان صاحب سهام زمانی که ارزش سهام افزایش می یابد، سود می برید و زمانی که ارزش دارایی پایه کاهش می یابد، می توانید از فروش دارایی سود ببرید.

احتمالاً هنگامی که قیمت سهام کاهش می یابد، در لانگ پوزیشن و اختیار خرید با ضرر مواجه خواهید شد.

می توانید در شرایط اختیار خرید یا فروش از پوزیشن لانگ استفاده کنید.

لانگ پوزیشن در ETF های معکوس برای یک دوره طولانی خطرناک است.

پوزیشن شورت (Short Position) چیست؟

پوزیشن شورت

موقعیت کوتاه زمانی است که تریدر با هدف خرید یک دارایی با قیمت کمتر در آینده، برای فروش همان دارایی اقدام می کند. معمولاً زمانی تریدرها از این استراتژی استفاده می کنند که مطمئن باشند قیمت دارایی در آینده نزدیک کاهش می باید. گفتنی است هنگام ایجاد یک موقعیت کوتاه، پتانسیل محدودی برای کسب سود و پتانسیل نامحدودی برای زیان برای معامله گر وجود دارد.

مزایا و معایب پوزیشن شورت

مزایای شورت پوزیشن

معایب شورت پوزیشن

می توانید در شرایط نزولی بازار همچنان هم سود کسب کنید.

بابت مبلغی که از بازار سهام قرض گرفته اید، باید سود پرداخت کنید.

ریسک نامحدودی در فروش کوتاه مدت سهام وجود دارد.

مقایسه لانگ و شورت پوزیشن

برای درک بهتر این دو مفهوم، بهتر است به بررسی تفاوت ها و شباهت های آن ها بپردازیم.

شباهت های پوزیشن لانگ و شورت

در هر دو موردنیاز به چشم انداز بازار یا پیش بینی قیمت یک دارایی است. در شرایطی که بازار شرایط صعودی را تجربه خواهد کرد، می توانید از پوزیشن لانگ در اختیار خرید استفاده کنید، اما چنانچه شرایط بازار نزولی باشد، می توانید از موقعیت کوتاه در اختیار خرید استفاده کنید.

تفاوت های پوزیشن لانگ و شورت

تفاوت های پوزیشن لانگ و شورت

  • پوزیشن لانگ برای بازارهای صعودی و پوزیشن شورت برای بازارهای نزولی استفاده می شوند.
  • در پوزیشن های شورت، امکان ضررهای بالقوه نامحدود وجود دارد.
  • معمولاً در پوزیشن های شورت نیاز به پرداخت سود به کارگزاری است؛ درحالی که در پوزیشن های لانگ چنین نیست.

مثالی از پوزیشن long و short

منظور از موقعیت در بازارها، مقدار دارایی است که به یک شخص تعلق می گیرد. زمانی که شخصی صاحب اوراق بهادار یا دارایی باشد، به اصطلاح دارای موقعیت طولانی است؛ یعنی مبلغی را برای خرید دارایی یا اوراق بهادار پرداخت کرده است. زمانی که قیمت دارایی افزایش می یابد، سهام دار لانگ پوزیشن از مزایای فراوانی برخوردار است؛ زیرا می تواند دارایی خود را با قیمت بیشتر یا کمتر بفروشد؛ بنابراین این پوزیشن پتانسیل سود نامحدودی را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد.

در مقابل، زمانی که فرد دارایی خود را که مالک آن نیست می فروشد، می گویند دارای پوزیشن شورت است؛ در این صورت زمانی که ارزش دارایی کاهش می یابد، شخص می تواند سود کسب کند. در این میان فروشنده با قیمت بالاتری می فروشد و منتظر می ماند تا قیمت کاهش یابد و سپس دارایی را با قیمت پایین تر از بازار خریداری می کند تا موقعیت را ببندد.

برای مثال سازنده ای که دارایی او آلومینیوم است، با خطر احتمالی کاهش قیمت مواجه است. او با فروش معاملات آتی از دارایی خود محافظت می کند و اگر قیمت کاهش یابد، در شورت پوزیشن سود کسب می کند.

لانگ پوزیشن: خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا

خرید دارایی در لانگ پوزیشن زمانی اتفاق می افتد که انتظار می رود ارزش دارایی در طولانی مدت افزایش یابد. این یک استراتژی است که در آن فرد سهام را با قیمت پایین خریداری می کند و آن را با قیمت بالا می فروشد؛ برای مثال تصور کنید آقای X تصمیم گرفت 1000 سهم از سهام آدیداس را بخرد؛ زیرا او از رشد قوی شرکت مطلع است. آقای X 1000 سهم را با قیمت 80 دلار برای هر سهم خریداری می کند که به معنای 1000 * 80 = 80000 است. یک سال بعد، قیمت سهام 85 دلار به ازای هر سهم است؛ یعنی 5 دلار افزایش قیمت برای هر سهم؛ درنتیجه ارزش سرمایه گذاری آقای X خواهد بود: 1000 * 85 = 85000 دلار.

شورت پوزیشن: فروش با قیمت بیشتر و خرید با قیمت کمتر

این تکنیکی است که توسط سرمایه گذارانی که انتظار دارند ارزش یک دارایی برای مدت کوتاهی، شاید در چند هفته آینده کاهش یابد استفاده می شود. در این فرایند، سرمایه گذار سهام را از شرکت سرمایه گذاری قرض می گیرد تا به سرمایه گذار دیگری بفروشد. در این حالت هدف اصلی این است که سهام را با قیمت بالاتر بفروشیم و آن ها را با قیمت پایین تری دوباره بخریم.

سخن پایانی

خرید یا فروش سهام دو راه برای سودبردن از تغییرات قیمت دارایی است. افرادی که به عنوان تریدر و سهام دار در بازارها فعالیت می کنند، معمولاً برای خرید یا فروش از پوزیشن های لانگ یا شورت استفاده می کنند. در پوزیشن های لانگ، سهامدار انتظار افزایش قیمت دارایی را در طولانی مدت دارد، اما در شورت پوزیشن که معمولاً در شرایط نزولی بازار استفاده می شود، یک دارایی را قرض می گیرد، آن را به معامله گران دیگر می فروشد، سپس آن را دوباره خریداری می کند. در حالت مطلوب با قیمتی پایین تر می توان آن را با سود به کارگزار بازگرداند.

ادامه مطلب
بهترین نظریه‌های اقتصادی
بهترین نظریه های اقتصادی که حتما...

اقتصاددانان نقش مهمی در مطالعه توزیع منابع و نتایج اجتماعی دارند. این افراد مفاهیم ارزشمندی از روندهای اصلی اقتصادی، رفتار مصرف کننده و تحولات بازارهای مالی را ارائه داده اند. برای مطالعه این مفاهیم، نیازی نیست متخصص باشید، بلکه ما سعی کردیم به زبانی ساده مهم ترین نظریه های اقتصادی را برای شما شرح دهیم. مرور این مطالب مفید است و می تواند درک روشن تری از امور اقتصادی در دوره های مختلف و بازه های تاریخی به شما بدهد.

نظریه اقتصادی چیست؟

بهترین نظریه های اقتصادی

 نظریه های اقتصادی مجموعه ای از ایده ها و اصولی هستند که نحوه عملکرد اقتصاد را مشخص می کنند. با توجه به نقشی که بر عهده دارید، ممکن است از نظریه های اقتصادی برای اهداف مختلف استفاده کنید؛ برای مثال برخی نظریه ها با هدف توصیف پدیده های مهم مانند تورم، عرضه و تقاضا و چرایی آن ها به وجود آمده اند.

دیگر نظریه های اقتصادی نیز فضای فکری را ایجاد می کنند که به اقتصاددانان اجازه می دهد رفتارهای بازارهای مالی، صنایع مختلف و عملکرد دولت ها را تحلیل، تفسیر و پیش بینی کنند. با این حال بیشتر متخصصان حوزه اقتصاد سعی می کنند از نظریه ها برای به دست آوردن توضیح مناسب و راه حل هایی بالقوه برای مشکلات استفاده کنند.

انواع نظریه های اقتصادی

برای شناخت بهتر این موضوع بهتر است به معرفی مهم ترین نظریه های اقتصادی بپردازیم که در موقعیت های مختلف به کمک متخصصان آمده است. این نظریه ها بیشتر هنگام تجزیه و تحلیل فعالیت های اقتصادی در دسترس قرار می گیرند. در اینجا می خواهیم به معرفی 11 نظریه مهم بپردازیم.

1- عرضه و تقاضا

عرضه و تقاضا یکی از نظریه های اقتصادی در زمینه اقتصاد خرد است که مدلی مناسب برای تعیین قیمت ها ارائه می دهد. این نظریه بیان می کند که قیمت واحد برای یک کالا یا خدمات در مواقع مختلف متفاوت است؛ بنابراین سه شکل متفاوت قیمتی برای محصول ارائه می دهد که عبارت اند از:

  1. قیمت کالا یا خدمات زمانی که در تعادل اقتصادی قرار دارند.
  2. قیمت کالاها و خدمات زمانی که تقاضا برای آن ها بسیار بیشتر است.
  3. قیمت کالا و خدمات زمانی که عرضه آن بسیار بالا باشد.

احتمالاً این الگو را در بسیاری از موارد روزمره مشاهده کرده باشید؛ برای مثال در فصل زمستان قیمت محصولاتی مانند گوجه فرنگی افزایش پیدا می کند؛ زیرا از فصل برداشت آن فاصله زیادی گرفته ایم؛ بنابراین عرضه بالا سبب کاهش قیمت ها و تقاضای زیاد موجب افزایش قیمت کالا و خدمات می شود.

2- اقتصاد کلاسیک

اقتصاد کلاسیک، یکی دیگر از نظریه های اقتصادی بوده که توسط متفکران اقتصادی و سیاسی اولیه مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل ایجاد شده است. یکی از اولین نظریه های اقتصاد کلاسیک می گوید اقتصاد بازار بنا به تعریف، سیستمی است که توسط قوانین تولید و مبادله اداره شده و به صورت خودتنظیمی فعالیت می کند؛ پس می توان گفت خودتنظیمی و تحولات بازار سرمایه داری اساس این اقتصاد را تشکیل می دهند.

نظریة اقتصاد کلاسیک اندکی پس از تولد سرمایه داری غربی و انقلاب صنعتی توسعه پیدا کرد. اقتصاددانان کلاسیک بهترین تلاش خود را برای توضیح عملکرد درونی سرمایه داری ارائه کردند. انتشار کتاب ثروت ملل توسط آدام اسمیت در سال 1776 برخی از برجسته ترین تحولات اقتصاد کلاسیک را برجسته کرد. روشنگری های او حول محور تجارت آزاد، بیانگر مفهومی به نام «دست نامرئی» بود که به عنوان نظریه ای برای مراحل آغازین عرضه و تقاضای داخلی و بین المللی عمل کرد. مطالعات اسمیت به ترویج تجارت داخلی کمک کرده و به قیمت گذاری های کارآمدتر و منطقی تر در بازارهای محصول براساس عرضه و تقاضا منجر شده است.

برای مثال هنگامی که شما برای نفع شخصی خود تلاش می کنید، امکان بیشتری دارد که به جامعه هم منفعت برسانید. تا زمانی که مستقیم برای منفعت خود جامعه تلاش می کنید. البته این در شرایطی بوده که جامعه شرایط برابری برای رقابت افراد را فراهم کرده باشد.

3- اقتصاد کینزی

بهترین نظریه های اقتصادی

 اقتصاد کینزی متشکل از نظریه ها و مدل های اقتصاد کلان متعددی است که توضیح می دهد چگونه تقاضای کل بر پدیده هایی مانند تولید اقتصادی و تورم تأثیر می گذارند. این تئوری نشان دهنده شیوه جدیدی از نگاه به مخارج، تولید و تورم است. ایده اصلی تفکر کینزی این است که تقاضای کل ذاتاً معادل ظرفیت تولید یک اقتصاد نیست، بلکه عوامل مختلفی چه دولتی و چه خصوصی آن را تعیین می کنند. با این کار، روش های اقتصادی کینزی از سیستمی پشتیبانی می کنند که در آن نوسانات تقاضای کل می تواند به تغییر در اشتغال و تولید منجر شود، اما بر قیمت ها تأثیری ندارد.

پیش از این، مفهومی که کینزی به این تغییرات هم می توانند سبب پیشرفت اشتغال شوند و هم فرصت های سودآوری فراهم کنند؛ بنابراین افراد و کارآفرینان می توانند از این فرصت ها استفاده کنند و سبب ایجاد نوآوری و مشاغل جدید شوند. در این صورت تعادل نداشتن در اقتصاد برطرف می شود.

براساس ساختار کینز از این نظریه به اصطلاح کلاسیک، اگر تقاضای کل در اقتصاد کاهش پیدا کند، ضعف تولید و مشاغل به کاهش قیمت ها و دستمزدها منجر می شود. سطح پایین تر تورم و دستمزدها نیز کارفرمایان را وادار می کند تا سرمایه گذاری های مختلفی انجام دهند و افراد بیشتری را استخدام کنند. همین مسئله سبب احیای رشد اقتصادی می شود.

مصداق واقعی این موضوع را می توانیم در کشورهایی با اقتصاد قوی ببینیم. هرچه میزان تورم در یک کشور پایین تر باشد، سرمایه گذاری های بیشتری نیز در آن کشور انجام می شود. همچنین مشاغل جدید به وجود می آید و همین موضوع سبب شکوفایی اقتصادی می شود.

4- اقتصاد مالتوس

اقتصاد مالتوس یکی دیگر از نظریه های اقتصادی است که به این ایده اشاره دارد که اگرچه رشد جمعیت ممکن است تصاعدی باشد، رشد و عرضه مواد غذایی و سایر منابع خطی است. این تئوری می گوید وقتی یک جمعیت در طول زمان رشد می کند و از توانایی جامعه برای تولید منابع پیشی می گیرد، سطح زندگی آن ممکن است کاهش پیدا کند و باعث رویداد بزرگ کاهش جمعیت شود.

مثال این تئوری را می توانید در طول تاریخ با پدیده هایی مانند طاعون و غیره تجزیه و تحلیل کنید که سبب کاهش شدید جمعیت شدند. درباره طاعون آمارهای زیادی وجود داشته، اما برخی از آن ها می گوید بعد از طاعون سیاه برخی از قبیله ها و تمدن ها به طور کامل نابود شدند.

با این کار، اقتصاد مالتوس از تلاش های کنترل جمعیت برای جلوگیری از نرخ رشد کنترل نشده حمایت می کند. مکاتب مختلف فکری تا حد زیادی مالتوسیسم را به دلیل ارتباط آن با تولیدات کشاورزی زیر سؤال برده اند، اما گفتمان پیرامون تخریب محیط زیست، کاهش منابع و کمبود آن همچنان ادامه دارد.

5- مارکسیسم

بهترین نظریه های اقتصادی

 نمی توان از مهم ترین نظریه های اقتصادی صحبت کرد و نامی از مکتب مارکسیسم نبرد. این مفهوم نوعی نظریه اجتماعی- اقتصادی بوده که تأثیرات سرمایه داری را بر توسعه، کار و بهره وری اقتصاد تفسیر می کند. این نظریه بیان می کند یک جامعه سرمایه داری شامل دو طبقه اجتماعی- اقتصادی است. در این جامعه بورژواها طبقه حاکم بوده و پرولتاریا طبقه کارگر است. براساس نظریه مارکسیسم، کنترل ابزار تولید در دست بورژوازی است و پرولتاریاها مالک نیروی کار هستند و کالاهای اقتصادی باارزش را تولید می کنند.

ا این دسته بندی، بورژوازی تمام تلاش خود را می کند تا طبقه کارگر با بیشترین میزان توان کار کرده و کمترین دستمزد را دریافت کند؛ بنابراین نوعی تعادل اقتصادی استثمارگرانه ایجاد می شود. اقتصاددانان حوزه مارکسیست استدلال می کنند که این نابرابری اقتصادی به انقلاب منجر خواهد شد.

یکی از مثال های روشن این نظریه را می توانید در انقلاب فرانسه ببینید. طبقه اشراف فرانسه قبل از انقلاب، فئودال هایی بودند که افراد ضعیف جامعه باید برای آن ها با کمترین دستمزد کار می کردند. در ادامه این اتفاق نیز انقلاب فرانسه سبب برچیده شدن این سیستم و تغییر حکومت به سمت جمهوری شد.

6- سرمایه داری Laissez- faire

این نظریه اقتصادی که نوعی از سرمایه داری بازار آزاد است، به طورکلی با مداخله دولت از طریق راه هایی مانند یارانه ها، حداقل دستمزدها، محدودیت های تجاری و مالیات شرکت ها مخالف است. این نظریه بیان می کند رونق اقتصادی در سیستم هایی که دولت آن را به حال خود رها می کند، شکوفایی اقتصادی بیشتری دارد.

از آنجا که خودتنظیمی طبیعی بهترین روش برای تنظیم کردن امور بوده، اقتصاددانان لسه فر استدلال می کنند نیازی به پیچیده شدن امور تجاری و صنعتی با دخالت دولت ها نیست. سرمایه داران موافق هم این نظریه را به عنوان مسیری برای دستیابی به شکوفایی اقتصادی می دانند، اما هیچ حمایت ذاتی را برای قشر آسیب پذیر جامعه ارائه نمی کنند.

نقدهایی فراوانی به این نظریه وارد است و آن را یکی از عوامل بحران اقتصادی آمریکا در نظر می گیرند. شرکت های بسیاری که به دولت آمریکا متصل هستند، اما در سند بودجه نامی از آن ها نبوده است، در زیر این پوشش می توانند شروع به مصادره اموال عمومی کنند. همین موضوع قدم اول برای به وجود آمدن بحران اقتصادی است.

7- سوسیالیسم بازار

سوسیالیسم بازار که اغلب اوقات به نام سوسیالیسم لیبرال شناخته می شود، نشان دهنده سازش بین برنامه ریزی سوسیالیستی و سرمایه گذاری آزاد است. در این حالت شرکت ها مالکیت عمومی دارند، اما تولید و مصرف توسط نیروهای بازار هدایت می شوند.

شکلی از سوسیالیسم بازار در یوگسلاوی در دهه 1960 و در تمایز با سوسیالیسم متمرکز اتحاد جماهیر شوروی پذیرفته شد. تحول مشابهی هم در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 در مجارستان رخ داد.

در نظام سوسیالیستی بازار، سرمایه به صورت تعاونی مالکیت دارد، اما نیروهای بازار به جای نظارت دولت، تولید و مبادله را تعریف می کنند. مدل های مختلف این نظریه اقتصادی، سود تولیدشده توسط شرکت های دارای مالکیت اجتماعی را به سمت کانال های متفاوتی مانند پاداش کارکنان، تأمین مالی عمومی یا سود اجتماعی هدایت می کنند.

8- پول گرایی

بهترین نظریه های اقتصادی

 پول گرایی یکی دیگر از نظریه های اقتصادی زیرمجموعه اقتصادی کلان بوده و این ایده را ترویج می دهد که دولت ها می توانند با کنترل عرضه پول به ثبات اقتصادی دست پیدا کنند. پول گرایی یک مکتب فکری اقتصادی بوده که بیان می کند عرضه پول در یک اقتصاد، محرک اصلی رشد اقتصادی است. با افزایش در دسترس بودن پول در سیستم، تقاضای کل برای کالاها و خدمات افزایش پیدا می کند. افزایش تقاضای کل، سبب ایجاد شغل شده و نرخ بیکاری کاهش می یابد.

اصل کلیدی پول گرایی این است که کل مقدار پول در گردش در یک اقتصاد، عامل اصلی تعیین کننده رشد آن است. پول گرایی تا حد زیادی بر نظریه کمیت پول متکی است. مفهومی که به عنوان بخشی از اقتصاد کینزی نیز وجود دارد. در این مفهوم فرض می شود عرضه پول (M) ضرب در سرعت (V) که نرخی بوده که یک اقتصاد با آن هرسال پول مبادله می کند، با مخارج اسمی آن برابر است.

بنابراین عرضه پول عامل تعیین کننده نرخ اشتغال، تورم و تولید است؛ برای مثال در کشورهایی که پول بیشتر در دسترس افراد بوده، آن ها تمایل به خریدهای بیشتری داشته و کسب و کارها به دلیل این نیاز شروع به گسترش می کنند. تأسیس شعب جدید سبب استخدام نیروهای کار بیشتر هم خواهد شد.

9- تراژدی منابع مشترک

تراژدی منابع مشترک نظریه ای بوده که یک مشکل اقتصادی مربوط به مصرف منابع و بهره برداری بیش ازحد از منابع را که توسط نهادهای رسمی حکومتی تنظیم نشده، توضیح می دهد. این نظریه بیان می کند افرادی که دسترسی نامحدودی به یک منبع دارند، احتمالاً در راستای منافع شخصی خود عمل می کنند و از طریق اقدام جمعی ممکن است منبع را به طور کامل تخلیه کنند.

صحت این نظریه موضوعی بوده که در میان اقتصاددانان مورد بحث است و برخی معتقدند ممکن است کاربرد آن بسیار محدود باشد. برای بروز چنین مشکلی، منبع موردنظر باید اساساً کمیاب باشد. این نظریه به گفتمان های پیرامون شیوه های توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و تنظیم منابع دسترسی آزاد مانند ماهیگیری و جنگل کمک کرده است.

10- نظریه رشد جدید

تئوری «رشد جدید» یکی دیگر از نظریه های اقتصادی بوده که بیان می کند تمایل و خواسته های نامحدود انسان، سبب افزایش بهره وری و رشد اقتصادی می شود. ایده کلیدی که پشت این نظریه وجود دارد، این فرض است که رقابت سبب کاهش سود می شود؛ پس افراد را مجبور می کند به دنبال روش های بهتر و کارآمدتر برای انجام کارها یا اختراع محصولات جدید باشند. این نظریه بر اهمیت کارآفرینی، دانش، نوآوری و پیشرفت فناوری به عنوان انگیزه های رشد اقتصادی متمرکز است.

این نظریه استدلال می کند که نوآوری و فناوری های جدید، به صورت تصادفی اتفاق نمی افتند. بلکه به تعداد افرادی که به دنبال نوآوری ها یا فناوری های جدید هستند، بستگی دارد. اگر انگیزه سودآوری به اندازه کافی بزرگ باشد، مردم رشد سرمایه انسانی را انتخاب می کنند و بیشتر به دنبال نوآوری های جدید خواهند بود.

یکی از جنبه های مهم این نظریه اقتصادی این است که دانش به عنوان یک دارایی برای رشد تلقی می شود و مانند سایر دارایی ها یعنی املاک و مستغلات مشمول محدودیت در بازدهی نیست. دانش یک کیفیت نامشهود است و می تواند منبعی برای رشد در یک سازمان یا صنعت باشد. مصداق بارز این موضوع را در زمینه های مختلف به خصوص بازار ارزها مشاهده می کنید. به دلیل آزادبودن رقابت در این عرصه، نوآوری ها، توکن ها و سیستم های جدیدی روزانه در حال شکل گیری هستند.

11- نظریه خطر اخلاقی

بهترین نظریه های اقتصادی

«خطر اخلاقی» یک پدیده اقتصادی بوده که در طول در تاریخ بسیار تکرار شده است. در این پدیده، یک طرف قرارداد حسن نیت نداشته یا اطلاعات گمراه کننده ای را درباره دارایی ها، بدهی ها یا ظرفیت مالی خود بیان کرده است. علاوه بر این می تواند به این معنا باشد که یکی از دو طرف قصد دارد تا قبل از اتمام قرارداد، ریسک های پرخطری انجام دهد؛ زیرا قرار نیست تا عواقب حاصل از آن ریسک را تحمل کند؛ بنابراین هر زمان که یک طرف داستان مجبور نباشد پیامدهای احتمالی خطر را تحمل کند، ریسک این اتفاق بیشتر هم می شود.

در چنین شرایطی طرف دیگر معامله معمولاً هزینه های آن ریسک را متحمل می شود. برای درک بهتر اصطلاح خطر اخلاقی حالتی را در نظر بگیرید که شما بخشی از سرمایه خود را به فرد جاه طلبی می دهید تا در ازای کارکردن با آن، به شما سود پول را بدهد. اگر هم شرایط بازار نامساعد بود و دچار ضرر شدید، آن فرد نیازی به پرداخت هیچ جریمه ای ندارد. در چنین موقعیتی اگر شما آگاهی کاملی از بازارهای مالی نداشته باشید، به دلیل بلندپروازی های آن شخص دچار ضررهای مالی سنگینی می شوید.

سخن پایانی

صحبت از نظریه های اقتصادی اینجا به پایان نمی رسد، بلکه می توان برای توصیف کامل هریک از آن ها چندین جلد کتاب نوشت. با این حال درک مفهوم کلی آن ها می تواند تا حد زیادی ذهن شما را روشن کند و درصورت تمایل به مطالعات دقیق و گسترده تر در این زمینه سوق دهد. از بین نظریه های اقتصادی گفته شده با کدام یک از آن ها از قبل آشنا بودید؟ نظرات خود را در کامنت با ما در میان بگذارید.

پرسش های متداول

در دیدگاه کینزی، تقاضای کل لزوماً برابر با ظرفیت تولیدی اقتصاد نیست. در عوض تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد و گاهی اوقات رفتار نامنظمی دارد؛ بنابراین روی تولید، اشتغال و تورم تأثیر می گذارد.

اگر مارکسیسم به طور کامل عملی شود، روی مراقبت های بهداشتی، آموزش رایگان و برابری جنسیتی تأکید می کند. شاید جالب باشد بدانید تفکر مارکسیسم به شدت موافق از بین بردن کلیشه های جنسیتی است. علاوه بر این می تواند برای رفع برخی از مشکلات سرمایه داری مناسب باشد.

به این دلیل که روی آگاهی هر دو طرف از ضرر و زیان تمرکز دارد؛ بنابراین در یک معامله دوسویه، فردی که متحمل ضرر کمتری می شود، دست به ریسک های خطرناک نخواهد زد.

ادامه مطلب
سلامت مالی
سلامت مالی چیست و چه معیارهایی...

بخش بزرگی از آزادی مالی این است که قلب و ذهن خود را از نگرانی درباره اتفاقات زندگی آزاد کنید. سلامت مالی اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت مالی اشخاص استفاده می شود و ابعاد مختلفی برای آن وجود دارد؛ از جمله میزان پس اندازی که دارید، مقداری که برای بازنشستگی اختصاص می دهید و اینکه چقدر از درآمد خود را صرف هزینه های ثابت یا غیر اختیاری می کنید.

اگرچه کارشناسان مالی دستورالعمل هایی را برای هر شاخص سلامت مالی طراحی کرده اند، وضعیت برای هر فردی متفاوت است. توصیه می شود هر فردی برنامه مالی خود را برای اطمینان از دستیابی به اهداف زندگی خود تنظیم کند؛ بنابراین تا پایان این مقاله همراه ما باشید تا با مفهوم این سلامت بیشتر آشنا شویم.

چگونه سلامت مالی خود را بسنجیم؟

کارشناسان مالی دستورالعمل های تقریبی برای هر شاخص سلامت مالی ابداع کرده اند، اما وضعیت هر فرد با دیگری متفاوت است؛ به همین دلیل ارزش این را دارد تا برای توسعه برنامه مالی خود وقت بگذارید تا مطمئن شوید در مسیر درست رسیدن به اهداف خود هستید. همچنین درصورت وقوع یک اتفاق غیرمنتظره در معرض خطرات مالی قرار نخواهید گرفت.

امیلی بیرکن که یک کارشناسی مالی شناخته شده بود، می گوید: «سلامت مالی شباهت بسیاری به سلامت جسمانی دارد. شما نمی توانید با استفاده از یک معیار مشخص سلامت جسمانی همه افراد را مشخص کنید». چندین معیار برای سنجش این سلامت وجود دارد؛ به همین دلیل شما باید با یکی از این معیارها شروع کرده و در زمینه های دیگر نیز به مرور پیشرفت کنید.

درآمد بالا یکی از اولین نشانه های سلامت مالی است و حتی می توان گفت حیاتی ترین علامت به شمار می رود. کسب درآمد بالا ضروری نیست، اما باید به اندازه ای بالا باشد که بتوانید از پس هزینه ها بربیایید. آشنایی با معیارهای مورد استفاده برای سنجش سلامت مالی یکی از راه های شروع بهبود وضعیت مالی شما خواهد بود. برای درک بهتر سلامت مالی خود بهتر است ابتدا سؤالات زیر را از خود بپرسید و آن را یک ارزیابی از این سلامت در نظر بگیرید.

  1. چقدر برای اتفاقات غیرمنتظره آماده هستید؟ آیا پس اندازی برای هزینه های این چنینی دارید؟
  2. ارزش ثروت خالص شما چقدر است؟
  3. آیا چیزهایی را که در زندگی به آن ها نیاز داشته، در اختیار دارید؟ درباره چیزهایی که می خواهید داشته باشید، چطور؟ برای مثال شما به مواد غذایی نیاز دارید، اما لپ تاپ و گوشی مدل بالا جزء خواسته های شما محسوب می شوند.
  4. چند درصد از بدهی ها و اقساط را باید با سود بالای 50 درصد پرداخت کنید؟
  5. آیا در حال حاضر برای دوران بازنشستگی خود پولی پس انداز کرده اید؟ احساس می کنید در مسیر رسیدن به اهداف بلندمدت خود هستید؟
  6. آیا بیمه عمر و درمانی مناسبی برای پوشش هزینه های خود دارید؟

معیارهای سنجش سلامت مالی چست؟

سلامت مالی یک فرد را می توان به روش های مختلفی اندازه گیری کرد. پس انداز و دارایی خالص کلی فرد نشان دهنده منابع مالی است که برای استفاده در زمان حال یا آینده در اختیار او قرار دارد. این منابع مالی می توانند تحت تأثیر قرار بگیرند؛ مانند بدهی کارت های اعتباری، وام مسکن، وام خودرو و وام های دانشجویی که هرکدام هزینه های سربار زیادی هستند؛ بنابراین این سلامت رقم ثابتی نخواهد بود. براساس نقدینگی و دارایی های فرد و همچنین نوسان قیمت کالاها و خدمات تغییر می کند.

برای مثال ممکن است حقوق یک فرد ثابت باشد؛ درحالی که هزینه های بنزین، غذا، وام مسکن و شهریه دانشگاه افزایش پیدا کند. با وجود وضعیت خوب سلامت مالی اولیه فرد ممکن است موقعیت خود را از دست بدهد و درصورت جبران نشدن هزینه ها دچار مشکلات مالی فراوان شود. نشانه های معمول سلامت مالی قوی این است که شخص دارای جریان ثابت درآمد است، تغییرات کمی در هزینه های خود دارد و تعادل نقدی او در حال رشد است.

مالکیت صرف دارایی ها تنها یکی از معیارهایی است که می تواند برای اندازه گیری این سلامت استفاده شود. دارایی به چیزهایی گفته می شود که به طور مثبت به ارزش خالص ثروت ما کمک کند. دارایی ها می توانند شامل موارد زیر باشند:

  1. پولی که در حساب پس انداز اضطراری شما وجود دارد.
  2. سرمایه گذاری هایی مانند سهام و صندوق سرمایه گذاری مشترک
  3. حساب های بازنشستگی
  4. بیمه درمانی
  5. بیمه عمر

داشتن یک بیمه درمانی کامل یکی از معیارهای سلامت مالی شما به حساب می آید؛ زیرا در زمان بیماری می تواند بسیاری از هزینه های شما را پوشش دهد؛ بنابراین همه بیمه ها نمی توانند نشانه وضعیت مالی خوب شما باشند؛ زیرا برای مثال بیمه خودرو امری اختیاری نیست و شما با هر سطح درآمدی موظف به پرداخت آن هستید.

همچنین معیارهایی وجود دارد که میزان بدهی های شما را می سنجند و تأثیر آن ها را در سلامت مالی شما نشان می دهند؛ برای مثال میزان بدهی ها تقسیم بر درآمد می تواند یکی از معیارهای مهم برای این سنجش باشد. امتیازات اعتباری شما می تواند به تنهایی یک معیار در نظر گرفته شود. ارزش خالص دارایی ها نیز معیار دیگری است. عامل مهم دیگر این است که کل دارایی های شما بیشتر از ارزش کل بدهی های شما باشد.

سلامت مالی خوب به معنای داشتن عادات مالی خوب نیز است. فردی که عادات مالی صحیحی دارد، هر ماه هزینه ها و درآمدهای خود را ثبت کرده و حداقل 10 تا 15 درصد از درآمد خود را برای بازنشستگی پس انداز می کند.

بهبود وضعیت سلامت مالی

سلامت مالی

برای بهبود وضعیت مالی خود ابتدا باید نگاه دقیق و واقع بینانه ای به جایی که در حال حاضر هستید داشته باشید. همچنین باید ارزش خالص دارایی های خود را محاسبه کنید و بفهمید که دقیقاً در چه جایگاهی ایستاده اید. این موضوع شامل در نظر گرفتن همه چیزهایی است که اکنون در اختیار دارید؛ یعنی شما باید حساب های بازنشستگی، وسایل نقلیه و سایر دارایی ها و بدهی های خود را لیست کنید.

بودجه بندی

سلامت مالی

اولین گام برای بهبود وضعیت مالی خود ایجاد یک بودجه بندی مناسب است که هم باید شامل خرج های ضروری شود و هم باید درباره اهداف آینده شما بررسی شود؛ بنابراین مهم است که به نحوه خرج کردن خود نیز نگاه دقیقی داشته باشید. آیا هزینه هایی وجود دارد که بتوانید آن ها را کم کنید؟ هزینه های اشتراک مختلفی را که نیازی به آن ها ندارید، کنسل کنید و تعریف درستی از «نیازها» و «خواسته ها» داشته باشید.

برای تنظیم بودجه بندی خود ابتدا باید هزینه ها و درآمدهای یک ماه را ثبت کنید. این کار را می توانید هم به کمک اپلیکیشن های گوشی موبایل و هم با استفاده از نرم افزارهایی مانند اکسل و گوگل شیت انجام دهید. یکی از روش های مناسب برای بودجه بندی روش پاکت است.

در این روش شما برای هریک از اقلام ضروری مانند خواروبار، هزینه بنزین، قبض ها و غیره بودجه ای مشخص تعیین می کنید و مبلغ آن را نقد داخل یک پاکت قرار می دهید. زمانی که مبلغ داخل آن پاکت به اتمام رسید، دیگر اجازه برای خرج کردن نخواهید داشت.

یکی از کلیدهای اصلی برای بودجه بندی و حفظ این سلامت این است که به بودجه خود پایبند باشید؛ بدون توجه به اینکه درآمد شما رو به افزایش است. اگر با افزایش درآمد، هزینه های خود را نیز به همان نسبت افزایش دهید، هیچ پیشرفت مالی رخ نداده است.

صندوق پس انداز اضطراری

سلامت مالی

ایجاد یک صندوق پس انداز اضطراری می تواند سلامت مالی شما را افزایش دهد. منظور از این صندوق پولی است که برای مواقع اضطراری مانند تعمیر خودرو یا از دست دادن شغل پس انداز می شود؛ بنابراین پولی بوده که به راحتی در دسترس شما قرار دارد و نیاز ندارید برای دستیابی به آن چیزی را بفروشید. هدف باید این باشد که سه تا شش ماه هزینه های زندگی شما را شامل بشود.

هدف از داشتن یک صندوق پس اندازی اضطراری این است که درصورت ضربه های مالی غیرمنتظره، شما دچار بدهی نشوید. همچنین درصورت بیماری، از دست دادن شغل و هزینه های اضافی برای تعمیرات خانه آرامش مالی خود را از دست نمی دهید. اگر به تازگی شروع به بودجه بندی کرده باشید، ممکن است ناخواسته برخی هزینه ها را در برنامه ریزی خود لحاظ نکنید.

این صندوق به شما کمک می کند تا هزینه های مختلف را پوشش دهید و سپس برای افزایش بودجه خود برنامه ریزی کنید. بعد از چند ماه شما دیگر نباید هیچ هزینه غیرمنتظره ای در زندگی خود داشته باشید.

بدهی ها

یکی دیگر از راه های بهبود وضعیت مالی، پرداخت بدهی هاست. دو روش برای این پرداخت ها وجود دارد؛ یکی از این روش ها می گوید که بهتر است با پرداخت بیشترین بدهی خود شروع کنید و روش دیگر توصیه می کند تا ابتدا بدهی هایی را پرداخت کنید که کوچک تر هستند. سپس به نوبت بدهی ها و اقساط دیگر را تسویه کنید. هرکدام از این روش ها مزایا و معایب خود را دارد و انتخاب روش مناسب به وضعیت شما وابسته است.

قوانین و نکات ضروری برای داشتن سلامت مالی

وقتی صحبت از امور مالی شخصی می شود، حفظ سلامت مالی شما در بهترین حالت آسان نیست. ما گرفتار روتین زندگی می شویم و به سختی می توانیم روزانه از وضعیت مالی خود مراقبت کنیم. در اینجا چند قانون و نکته سریع وجود دارد که می توانید برای بهبود یا حفظ این سلامت از آن ها استفاده کنید.

  1. اگر می توانید پرداخت اقساط و همچنین پس انداز خود را به صورت خودکار انجام دهید؛ یعنی هر ماه سر زمان مشخصی، مقداری پول به عنوان پس انداز به یک حساب و مقداری هم برای پرداخت اقساط به حساب دیگر واریز شود.
  2. از یک روش بودجه بندی مانند 20/30/50 استفاده کنید. این روش می گوید 50 درصد از درآمد خود را برای نیازها، 30 درصد را برای خواسته ها و 20 درصد آن را پس انداز کنید. اگر بدهی هایی با بهره های بالا دارید، این 20 درصد می تواند صرف کاهش بدهی ها شود.
  3. سعی کنید هزینه های مسکن (اجاره یا رهن) را به بیش از 40 درصد از درآمد خود محدود کنید.
  4. سعی کنید 10 تا 15 درصد از دارایی خود را سرمایه گذاری کنید و در حساب بازنشستگی خود قرار دهید.

سلامت مالی کسب و کار

این سلامت را می توان به کمک دوام یک بیزینس با عوامل قابل مقایسه ارزیابی کرد. اگر درآمد نقدی یک شرکت به جای اینکه به سرمایه گذاری های مختلف اختصاص پیدا کند، صرف خرید تجهیزات، لوازم اداری، استخدام های جدید و خدمات تجاری شود، باید روی سلامت مالی آن شرکت تمرکز بیشتری شود.

بنابراین هر پول بیشتری که صرف کسب و کار شود، باید به ثبات کلی و رشد بالقوه بیزینس منجر شود؛ در غیر این صورت می تواند در پرداخت هزینه های منظم مانند حقوق، قبض ها و غیره خلل مستقیمی ایجاد کند؛ بنابراین کسب و کار مجبور به توقف فعالیت می شود یا باید حقوق کارکنان را کاهش دهد که در هر صورت آن را در مسیر شکست قرار خواهد داد.

نتیجه گیری

سلامت مالی امری ثابت نیست و با توجه به هزینه ها، درآمد و سبک زندگی شما متغیر خواهد بود؛ بنابراین باید به طور مداوم آن را زیر نظر داشته باشید. اگر وضعیت مالی شما سالم نباشد، می تواند به مشکلاتی در سایر زمینه های زندگی شما نیز منجر بشود. برای رفع این مشکل روش های مختلفی وجود دارد که یکی از مهم ترین آن ها بودجه بندی است.

با اختصاص هزینه های ثابت برای بخش های مختلف زندگی خود می توانید روی ثبات مالی تمرکز کنید و درنتیجه با تمرین آن سلامت مالی مناسبی داشته باشید. دلیل اهمیت آن هم این است که بار روانی مسائل مالی از روی ذهن شما برداشته می شود و می توانید روی دیگر جنبه های زندگی تمرکز داشته باشید.

پرسش های متداول

به معیاری از وضعیت مالی جامع شما گفته می شود که در یک مقطع زمانی معین سنجیده می شود. این موضوع توانایی شما را برای برآورده کردن تعهدات، اهداف مالی و همچنین توانایی مقابله با مشکلات غیرمنتظره اندازه گیری می کند.

کسانی که از نظر مالی سالم هستند، از سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، خانوادگی بهتری نیز برخوردار خواهند بود. در تمام معیارهای سلامت، افرادی که از نظر مالی آسیب پذیرند، به خوبی افرادی که سلامت مالی دارند عمل نمی کنند.

ادامه مطلب
تسعیر ارز
تسعیر ارز در بورس چیست؟ معرفی...

تسعیر ارز چیست؟

نرخ ارز خارجی (دلار، یورو و…) یعنی مقداری از واحد پولی ملی که برای به دست آوردن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت شود. وجه مبادله ای میان یک شرکت مستقر در ایران و شرکتی در خارج از کشور، اغلب یک ارز رایج است؛ برای مثال دلار آمریکا به تبدیل ارز توسط شرکت ها به پول رایج کشور خود تسعیر می گویند؛ مثلاً شرکتی که در ایران مستقر است، هزار دلار بابت محصول خود از یک شرکت انگلیسی دریافت می کند. ثبت این هزار دلار در دفاتر حسابداری به ریال و همین طور تبدیل آن به پول رایج، تسعیر نام دارد. نرخ تسعیر عبارت است از نرخ تبدیل دو واحد پولی به یکدیگر (شامل انواع نرخ های برابری رسمی، قراردادی و غیره) که در فرایند تسعیر به کار گرفته می شود؛ به نحوی که نتایج آن عموماً با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریان های وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد و این اطمینان را ایجاد کند که صورت های مالی، تصویری مطلوب از نتایج عملکرد ارائه می دهد. اگر عملیات مالی یک شرکت به ریال ثبت شود، باید تمام معاملات ارزی آن به ریال تبدیل گردد. این تبدیل واحد پولی را تسعیر ارز می گوییم. تسعیر ارزی درواقع نوعی تجدید ارزیابی در دارایی های ارزی است. بدین صورت که ارزش ریالی دارایی های ارزی با نرخ های جدید محاسبه می شود. باید توجه داشت که فرقی اساسی میان تبدیل ارز و تسعیر وجود دارد؛ به این معنا که در تبدیل ارز، دارایی به طور واقعی از یک واحد پولی به واحد پول دیگری تغییر می کند، اما در تسعیر ارز، دارایی بدون تغییر باقی می ماند و تنها مبنای ارزیابی تغییر خواهد کرد.

معاملات ارزی به شرح زیر است:

  1. خرید و فروش کالاها و خدماتی که قرار است بهای آن ها به ارز پرداخت یا دریافت شود.
  2. استقراض یا اعطای تسهیلاتی که قرار است تسویه آن ها به ارز صورت بگیرد.
  3. معاملات ناشی از قراردادهای ارزی اجرانشده که یک طرف آن واحد تجاری باشد.
  4. معاملات مربوط به تحصیل یا فروش دارایی ها و تقبل یا تسویه بدهی ها به ارز

هدف از تسعیر

به کمک تسعیر ارز شرکت ها و بنگاه های اقتصادی می توانند میزان واقعی سود یا فروش خود را بررسی کنند. درواقع با تغییر نرخ ارز، صورت و عملکرد مالی این شرکت ها نیز تغییر می کند.

ثبت تسعیر ارز

واحد تجاری می تواند فعالیت های خارجی خود را از دو طریق انجام دهد. ممکن است معاملاتی را به ارز انجام دهد یا دارای عملیات خارجی باشد. موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر به کار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورت های مالی شناسایی شود. هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد تا این اطمینان را ایجاد کند که صورت های مالی تصویری مطلوب از نتایج عملکرد واحد تجاری ارائه می دهند.

برای انعکاس معاملات ارزی و عملیات خارجی در صورت های مالی واحد تجاری باید معاملات ارزی و صورت های مالی عملیات خارجی به واحد پول گزارشگری (ریال) تسعیر شود. موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر به کار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورت های مالی شناسایی شود. در کشور ما به دلیل بالابودن نسبی نرخ تورم سالیانه و در نتیجه آن کاهش ارزش پول ملی، تقریباً همه واحدهای تجاری از جمله واحدهایی که به واردات یا صادرات می پردازند، درگیر این مسئله هستند.

برای ثبت تسعیر، در تاریخی که معامله اولیه انجام می شود، ابتدا ثبت اولیه معامله ارزی براساس نرخ ارز به ریال و سپس در برنامه حسابداری بر مبنای نوع معامله که فروش یا خرید بوده ثبت می شود. هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد که نتایج آن با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریان های وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد.

در صورت های مالی تسعیر در دو دسته از اقلام نمود می یابد:

  1. اقلام پولی (مانند موجودی نقد، سپرده کوتاه مدت و اوراق مشارکت) تغییر نرخ تسعیر ارز در این اقلام اثرگذار است و می تواند به سود یا زیان برای شرکت ها منجر شود.
  2. اقلام غیر پولی (مانند موجودی کالا، پیش پرداخت یا پیش دریافت) تغییر نرخ تسعیر ارز در این اقلام اثر ندارد.

روش های تسعیر ارز

برای محاسبه نرخ ارز به طورکلی ۳ روش اصلی وجود دارد که حسابداران از آن ها استفاده می کنند.

  1. تسعیر روزانه

    در این روش، حسابداران عملیات تسعیر نرخ ارز را براساس نوسانات روزانه نرخ ارز انجام می دهند؛ بنابراین این روش دقت بالایی دارد.

  2. تسعیر ماهانه یا در دوره مالی مشخص

    در این روش، حسابدار هر ماه یا در هر دوره مالی تسعیر نرخ ارز را محاسبه می کند.

  3. تسعیر سالانه

    در تسعیر سالانه، نرخ ثابتی در طول سال برای ثبت نرخ معاملات شرکت در نظر گرفته می شود. در انتهای سال، مانده های حاصل از معاملات تسعیر شده و سود و زیان حاصل از تسعیر ارز شرکت محاسبه می شود. این روش در مقایسه با دو روش قبل، دقت کمتری دارد.

تأثیر نرخ ارز بر شرکت ها

اگر شرکت ها عموماً واردکننده باشند، با توجه به اینکه پرداخت های آن ها با ارز خارجی است، درصورت افزایش نرخ ارز متضرر می شوند و این مورد درباره شرکت های صادراتی بالعکس است؛ بدین معنا که اگر نرخ ارز افزایش پیدا کند، با توجه به اینکه این شرکت ها ارز دریافت می کنند، از این موضوع منتفع می شوند. بسیاری از بانک ها نیز به دلیل مراودات خارجی تحت تأثیر نرخ تسعیر ارز هستند. اگر بانک ها دارایی های ارزی داشته باشند، از افزایش نرخ تسعیر منتفع می شوند و در صورتی که بدهی های ارزی آن ها از دارایی های ارزی شان بیشتر باشد، این امر تأثیر منفی خواهد داشت. هریک از بانک ها برخی دارایی های ارزی بلوکه شده در خارج از کشور دارند که از محل آن ها، سود و زیانی شناسایی می شود؛ درحالی که با تغییر نرخ تسعیر، این رقم به نسبت رقم قبلی، سود هر سهم را به صورت دفتری بالاتر می برد که البته این سود قابل توزیع نیست، اما اوضاع بانک ها را به لحاظ ترازنامه ای بهبود می بخشد؛ به ویژه اینکه بانک هایی که مازاد ذخیره ارزی دارند، می توانند بهره بیشتری از این تغییر نرخ تسعیر ببرند.

همچنین در بسیاری از بانک ها که شعب خارج از کشور دارند، مقدار زیادی از دارایی های ارزی، مشکوک الوصول-معوق است، اما بانک هر سال با استفاده از تسعیر نرخ ارز، از محل این دارایی های مشکوک الوصول-معوق، سود شناسایی می کند و به همین دلیل بانک ها هر سال به شدت به دنبال بازنگری در نرخ تسعیر ارز هستند. همچنین در بسیاری از سال ها برخی بانک ها با داشتن پوزیشن منفی ارزی، در حال شناسایی سود تسعیر هستند که محل ابهام گسترده ای است. متأسفانه سودهایی که بانک ها طی چند سال اخیر شناسایی کردند، کیفیت چندانی نداشته است. تحقیقات نشان می دهد بین سود و زیان ارز و اندوخته ارزی شرکت با بازده سهام و سودآوری آتی، ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد و ارتباط تغییرات ارزی با بازده سهام و سودآوری آتی معکوس و معنادار است.

  1. مبلغ سود و زیان ناشی از تسعیر ارز شناسایی شده در سود و زیان دوره تحت سرفصل «خالص سایر درآمدها و هزینه های عملیاتی» یا «خالص سایر درآمدها و هزینه های غیر عملیاتی» افشا می شود.
  2. زیان حاصل از تسعیر ارز براساس اصول متداول حسابداری مشروط بر اتخاذ یک روش یکنواخت طی سال های مختلف از طرف مؤدی جزو هزینه های قابل قبول است.
ادامه مطلب
مارکت کپ
مارکت کپ (Market Cap) چیست؟ معرفی...

تمام سرمایه گذاران در ارزیابی یک ارز یا سهم برای خرید، به قیمت آن توجه می کنند، اما فقط سرمایه گذاران حرفه ای هستند که به ارزش کل بازار یا market capitalization اهمیت می دهند! شرکت ها و بازارها، در اندازه ها و ارزش های مختلف وجود دارند و بررسی آنها در این زمینه، به سرمایه گذاران کمک می کند تا تصمیمات هوشمندانه تری داشته باشند. اگر می خواهید با مفهوم مارکت کپ، انواع و روش محاسبه آن آشنا شوید، ادامه این مطلب را از دست ندهید.

مارکت کپ چیست؟

ارزش بازار یا Market cap به ارزش معاملاتی سهام یک شرکت یا بازار اشاره دارد و یک عامل تعیین کننده در ارزش گذاری سهام محسوب می شود. بررسی این معیار برای سرمایه گذاران تصوری ایجاد می کند که از آینده یک سهم و قیمت آن در بازار چه انتظاری داشته باشند. همچنین  ارزش بازار یک شاخص برای بررسی یک سهم، کوین یا دارایی قابل معامله است.

درواقع، ارزش بازار ثابت می کند که قیمت یک سهم مهم ترین عامل برای خرید آن نیست، بلکه تنها یکی از مهم ترین عوامل است! این جمله شاید تصور بسیاری از افراد تازه کار را برهم بریزد، اما واقعیت ماجرا همین است که هنگام خرید یک سهم، بررسی ارزش بازار به اندازه قیمت آن اهمیت دارد.

مثال های زیادی از این موضوع در دنیای ارز دیجیتال وجود دارد. زمانی که یک رمزارز قیمت بیشتری نسبت به رمزارز دیگر دارد، این شبه ایجاد می شود که ارزش خرید آن بیشتر است. اما یک سرمایه گذار حرفه ای می داند که مارکت کپ بزرگتر نشان دهنده ارزش بیشتر آن سهم است.

روش محاسبه مارکت کپ

محاسبه مارکت کپ بسیار ساده است و به راحتی به دست می آید. برای این کار کافیست تعداد سهام صادر شده را درنظر بگیرید و آن را در قیمت فعلی سهم ضرب کنید. اطلاعات مربوط به تعداد سهام در وبسایت های سرمایه گذاری و وبسایت های رسمی شرکت ها موجود است.

به این ترتیب، یک شرکتی که دارای 5 هزار سهم در بازار باشد و درحال حاضر، هر سهم آن به میزان 100 دلار به فروش برود، مارکت کپ آن 500 هزار دلار خواهد بود.

رابطه بین ارزش بازار و سایر معیارها

عوامل متعددی وجود دارند که می توانند بر ارزش بازار یک شرکت تاثیر بگذارند. ازجمله این عوامل می توانیم به ارزش سهام اشاره کنیم که درصورت کاهش یا افزایش بر میزان مارکت کپ و تعداد سهام شرکت تاثیر مستقیم می گذارد. همچنین، ایجاد ضمانت نامه برای سهام، منجربه افزایش تعداد آن می شود و درنتیجه، ارزش آن را کاهش می دهد. این ضمانت نامه ها معمولا کمتر از ارزش بازار سهام اعمال می شوند و بر ارزش کل بازار تاثیر می گذارند.

ازطرف دیگر، تقسیم سهام یا تقسیم سود هیچ تاثیری بر میزان مارکت کپ ندارد. پس از تقسیم، قیمت سهام کاهش پیدا می کند، زیرا تعداد آن افزایش پیدا کرده است. برای مثال، در یک تقسیم 2 به 1، قیمت یک سهم به نصف کاهش می یابد و تعداد سهام موجود تغییر پیدا می کنند، اما میزان مارکت کپ ثابت می ماند. این موضوع درمورد سود سهام هم صدق می کند. اگر یک شرکت سود سهام را تقسیم کند، تعداد سهام نگهداری شده افزایش می یابد و  قیمت آن معمولا کاهش پیدا می کند.

انواع ارزش بازار

مارکت کپ

مارکت کپ علاوه بر اینکه بر ارزش یک سهم و تصمیمات سرمایه گذاران برای خرید آن تاثیر می گذارد، برای طبقه بندی شرکت ها و بازارها هم کاربرد دارد.

به طور سنتی، انواع ارزش بازار به سه گروه، بزرگ، متوسط و کوچک تقسیم بندی می شود، اما در چند سال اخیر گروه های بیشتری اضافه شده اند تا محدوده سرمایه شرکت ها و بازارها را به طور دقیق تر مشخص کنند:

  • مگا کپ (Mega-cap)

سطح مگا کپ برای بزرگترین شرکت ها و بازارها استفاده می شود. ارزش بازار در شرکت های مگا کپ معمولا بیش از 200 میلیارد دلار است و اغلب جزو محبوب ترین گزینه ها برای سرمایه گذاری به شمار می روند. چراکه، مارکت کپ بالا به معنای سود کم اما ثابت برای سرمایه گذاران است.

  • لارج کپ (Large-cap)

شرکت های با مارکت کپ بزرگ، ارزش بازاری بین 10 تا 200 میلیارد دلار دارند. سرمایه گذاری در این شرکت ها یک انتخاب مطمئن است، زیرا آنها به اندازه کافی بزرگ هستند که امنیت و ثبات را برای سرمایه گذاران فراهم کنند.

  • ارزش بازار متوسط (Mid-cap)

مارکت کپ متوسط به شرکت هایی با ارزش بازار بین 2 تا 10 میلیارد گفته می شود. این بازارها برای سرمایه گذاری نسبتا امن هستند، با این حال پیش از خرید بهتر است که درمورد تاریخچه مالی آنها تحقیق کنید.

  • مارکت کپ کوچک (Small-cap)

مارکت کپ شرکت های با ارزش بازار کوچک بین 300 تا 2 میلیارد دلار است. این شرکت ها معمولا نوپا هستند و سرمایه گذاری در آنها کمی خطرناک است. اما با رشد شرکت و افزایش ارزش کلی آن، ممکن است سود خوبی به دست بیاید.

  • مارکت کپ میکرو ( Micro-cap)

شرکت های دارای مارکت کپ میکرو معمولا دارای ارزش بازاری بین 50 تا 300 میلیون دلار هستند و ریسک ها و سودهایی مشابه با شرکت های با سرمایه ی کوچک دارند. دراکثر مواقع، بخش های مالی بین این دو نوع ارزش بازار تفاوتی قائل نمی شوند و آنها را یکی می دانند.

  • مارکت کپ نانو( Nano-cap)

شرکت های دارای مارکت کپ نانو، سرمایه کمتر 50 میلیون دلار دارند و از جمله ریسک پذیرترین شرکت ها برای سرمایه گذاری محسوب می شوند.

سخن آخر

به طورکلی، درک مفهوم ارزش بازار برای تمام سرمایه گذاران واجب است. این مفهوم می تواند به شما کمک کند تا دارایی های خود را به صورت آگاهانه سرمایه گذاری کنید، دورنمایی بلند مدت از وضعیت یک سهم داشته باشید و به اشتباه برای خرید سهام  فقط به قیمت آنها اکتفا نکنید.

سوالات متداول

قیمت سهام به تنهایی نشان دهنده ارزش واقعی یک شرکت نیست. درواقع، ارزش بازار معیار درستی است که باید به آن نگاه کنید، زیرا ارزش واقعی کل بازار را نشان می دهد. این معیار، یک اندازه گیری سریع از ارزش یک شرکت و ریسک نسبی سرمایه گذاری در آن را برای شما فراهم می کند. ارزش بازار همچنین مبنایی برای راه اندازی انواع شاخص های بازار است. برای مثال، شاخص سهام معیار S&P 500، شامل 500 شرکت برتر ایالات متحده است که بر اساس ارزش بازارشان لیست شده اند.

ارزش بازار = تعداد سهام موجود × قیمت

نمی توان گفت که ارزش بازار به طور مستقیم بر قیمت سهام یک شرکت تاثیر می گذارد، زیرا مارکت کپ حاصل ضرب کل سهام موجود شرکت در قیمت سهام آن است. با این حال، این معیار بر قیمت سهم بی تاثیر نیست و همچنان می تواند قیمت سهام را در طول زمان افزایش دهد.

ادامه مطلب
سفارشات معاملاتی
سفارش معاملاتی در بازارهای مالی چیست...

سفارش معاملاتی در بازارهای مالی

دنیای معامله گری فعلی در مقایسه با دهه های اخیر بسیار متحول شده و امروزه ابزار متنوعی در دسترس فعالان بازارهای مالی قرار گرفته است. مدرنیته در فضای سرمایه گذاری، مفاهیم و استانداردهای جدیدی تعریف کرد و به همان نسبت، امکانات بهتر و بیشتری نیز برای معامله گران ایجاد شد. اگر 100 سال قبل در بورس سرمایه گذاری می کردید، فرایند ورود به معامله به شکل امروزی نبود؛ زیرا هنوز سامانه های الکترونیکی در بازارهای مالی ایجاد نشده بود و تمام موارد در ساده ترین شکل ممکن انجام می شد، اما امروزه با پیشرفت های فناوری طی دهه های اخیر و ایجاد سامانه های معاملات الکترونیکی، با مفاهیمی مانند «سفارش معاملاتی و شرطی» روبه رو هستیم. درواقع شما با استفاده از این ابزار می توانید به روش دلخواه وارد بازار شده و از موقعیت های معاملاتی خود خارج شوید. البته در کنار این قابلیت های جدید و حرفه ای، هنوز افرادی وجود دارند که از روش های ساده و گاهی سنتی استفاده می کنند. اگر از آن دسته معامله گرانی هستید که نحوه ورود و خروج از بازار برای شما مهم است و می خواهید به نحوی بهینه و حرفه ای از امکانات موجود در سامانه های معاملاتی استفاده کنید، این مقاله را با دقت مطالعه کنید!

انواع سفارش معاملاتی در بازارهای مالی

این سفارش ها از لحاظ ماهیت به دو دسته خرید و فروش تقسیم می شوند. درواقع هر معامله ای در هر بازاری، براساس توافق یک خریدار و فروشنده صورت می گیرد که امروزه در شکل حرفه ای، از طریق سامانه های معاملاتی و ارسال پیشنهاد های خرید و فروش در قالب سفارش های معاملاتی انجام می شود، اما همین سفارش های خرید و فروش، براساس نحوه ورود و شروط ارسال به دو دسته کلی سفارش براساس قیمت جاری بازار (Market Orders) و سفارش های شرطی شامل سفارش توقف (Stop Orders)، سفارش محدود (Limit Orders) و سفارش ترکیبی توقف-محدود (Stop Limit) تقسیم می شوند. البته انواع سفارش های معاملات دیگری مانند Market If Touched و Limit If Touched در بعضی پلتفرم های خاص وجود دارند.

1. سفارش براساس قیمت جاری بازار (Market Orders)

گاهی اوقات حس می کنیم (البته براساس تحلیل) که احتمالاً یک حرکت شدید صعودی یا نزولی بازار تا چند دقیقه آینده اتفاق می افتد و به منظور جانماندن از این نوسان سودآور احتمالی می خواهیم در سریع ترین زمان ممکن و به هر قیمتی وارد بازار شویم. انتخاب اول بیشتر معامله گران در این شرایط، استفاده از سفارش به قیمت بازار (Market Orders) است. این نوع سفارش گذاری بسیار ساده است و شرط خاصی ندارد. شما پس از تعیین حجم معامله، روی دکمه خرید یا فروش (با توجه به نوع موقعیت) کلیک می کنید و تمام! در شرایطی استفاده از این روش ورود منطقی است که ورود قطعی مدنظر باشد. درواقع شما نمی توانید منتظر بازگشت بازار بمانید و براساس پولبک به نواحی قبلی وارد معامله شوید.

حتی در بازارهایی با حجم و عمق معاملاتی کم، ممکن است درصورت بازگشت بازار نیز به دلیل حجم کم عرضه ها سفارش شما تکمیل نشود. توجه داشته باشید در بازارهایی با فراریت بالا (مانند فارکس)، ورود به معامله لزوماً در قیمتی که در آن لحظه روی تابلوی بازار مشاهده کرده اید، انجام نمی شود؛ زیرا نوسانات این بازارها بسیار سریع است و احتمال دارد در قیمت بالاتر یا پایین تری وارد شوید. سفارش ها به قیمت بازار در تمام بازارهای مالی از جمله بورس ایران، فارکس، ارز دیجیتال و… اجرا می شود.

2. سفارش شرطی

سفارش شرطی یا Pending order زمانی کاربرد دارد که شما بخواهید در قیمتی بالاتر یا پایین تر از قیمت فعلی بازار وارد معامله شوید. استفاده کردن یا نکردن از سفارش های شرطی، به روش تحلیل و استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد.

با توجه به اینکه سفارش های Market If Touched، Limit If Touched و…، به طور گسترده توسط معامله گران استفاده نمی شود، در ادامه مطلب به تشریح انواع سفارشات رایج و ذکر مثال های معاملاتی از بازارهای مالی مختلف می پردازیم.

  • سفارش توقف (Stop Orders)

این نوع از سفارش ها در بیشتر موارد از سوی افرادی استفاده می شود که براساس شکست سطوح یا نواحی خاصی وارد بازار می شوند. سفارش توقف زمانی کاربرد دارد که عبور از یک سطح قیمتی برای معامله گر اهمیت بسیاری داشته باشد. شما با استفاده از سفارش های توقفی می توانید این گونه برنامه ریزی کنید که حین رسیدن به ناحیه قیمتی مهم (اصطلاحاً تاچ شدن) یا حین عبور از آن، وارد معامله شوید. اگر از سفارش های توقف برای خرید و فروش استفاده می کنید، باید در زمینه تشخیص سطوح مهم و شکست های قیمتی تبحر بالایی داشته باشید؛ زیرا ممکن است در جریان شکست کاذب یک سطح کم اهمیت در تایم فریم پایین (سطوح مینور) وارد بازار شود و بلافاصله با ایجاد یک حرکت معکوس شدید، مجبور به خروج از موقعیت معاملاتی خود شوید.

  • سفارش خرید توقفی (Buy stop)

در نمودار زیر با عبور قیمت طلا از محدوده مقاومتی 1816 دلار، انتظار یک روند افزایشی داریم. در چنین مواقعی، بهترین راهکار استفاده از سفارش خرید توقفی (Buy stop) است؛ بنابراین شما با قراردادن یک سفارش خرید در محدوده 1818 دلار (به منظور جلوگیری از ورود با نوسانات کاذب، کمی بالاتر از محدوده موردنظر سفارش گذاری می کنیم) پس از شکست قیمت وارد بازار می شوید.

سفارشات معاملاتی

  • سفارش فروش توقفی (Sell stop)

فروش توقفی (Sell stop) کاملاً برعکس خرید توقفی است. به نمودار نفت برنت نگاه کنید. شما به عنوان یک تحلیلگر فنی انتظار دارید پس از شکست نزولی محدوده 45/71 دلار، قیمت نفت وارد روند نزولی شود؛ بنابراین یک سفارش فروش توقفی کمی پایین تر از ناحیه حمایتی قرار می دهیم تا درصورت شکست و عبور از ناحیه مذکور، وارد موقعیت فروش شویم.

سفارشات معاملاتی

توجه: به دلیل یک طرفه بودن بازار سهام ایران، امکان استفاده از سفارش فروش توقفی وجود ندارد. همچنین به دلیل ماهیت بازار، استفاده از سفارش خرید توقفی در سامانه های معاملات آنلاین کارگزاری ها به دو دلیل میسر نیست:

  • اول اینکه قیمت سفارش باید در محدوده دامنه نوسان روزانه باشد؛ پس نمی توانید در تمام قیمت های بالاتر دلخواه سفارش ثبت کنید (البته در مفید تریدر این امکان با استفاده از سفارش های استاپ لیمیت فراهم شده است).
  • دوم، اگر سفارش خریدی با قیمت بیشتر از بالاترین درخواست خرید موجود در صف سفارش ها ثبت کنید، به صورت اتوماتیک سفارش خرید شما با بالاترین سفارش فروش موجود در صف، اصطلاحاً مَچ می شود (درخواست خرید شما و فروش طرف مقابل اجرا می شود و معامله بین طرفین صورت می پذیرد) درحالی که عملاً قیمت از محدوده موردنظر شما عبور نکرده و این به معنای ورود زودهنگام و اشتباه است!
  • نکته: در سفارش خرید توقفی توجه داشته باشید که در مفید تریدر این امکان فراهم شده است، اما تضمینی برای اجرای قیمت ثبت شده توسط تریدر وجود ندارد؛ بنابراین ممکن است دستور خرید در قیمت پایین تر یا بالاتری اجرا شود؛ چون سفارش شما درحقیقت سفارش از نوع سفارش بازار است!
  • سفارش محدود (Limit Orders)

قیمت ورود یا خروج از معامله برای برخی از معامله گران (اغلب حرفه ای ها) بسیار مهم است. درواقع آن ها می خواهند در بهترین قیمت سفارش خود را اجرا کنند تا ریسک کاملاً مدیریت شده ای داشته باشند. به بیان ساده، اگر شما قصد خرید یک دارایی (مثلاً سهام یا بیت کوین) در قیمت پایین تری در مقایسه با بازار داشته باشید، از سفارش خرید محدود و اگر بخواهید یک دارایی را در قیمت بالاتری از قیمت جاری بازار بفروشید، از سفارش فروش محدود استفاده می کنید. سفارش های محدود معمولاً توسط افرادی استفاده می شود که هنگام پولبک قیمت به سطوح قبلی یا در نقاط احتمالی بازگشت قیمت (رسیدن به ناحیه ای حمایتی و شروع حرکت افزایشی یا رسیدن به ناحیه مقاومتی و شروع حرکت کاهشی) اقدام به معامله می کنند.

  • سفارش خرید محدود (Buy limit)

در این مثال نمودار فولاد را در نظر بگیرید. اگر شما سفارش خرید خود را روی قیمت 9850 ریال (محدوده حمایتی) قرار دهید، زمانی که بازار به این محدوده یا پایین تر برسد، حین رشد قیمت و عبور از این محدوده، سفارش شما اجرا می شود.

سفارشات معاملاتی

  • سفارش فروش محدود (Sell limit)

در نمودار قیمت سهام ایران خودرو اگر شما سفارش فروش خود را در محدوده 2530 ریال قرار دهید، زمانی که قیمت به این محدوده یا بالاتر برسد، حین کاهش قیمت و عبور از آن سفارش فروش اجرا می شود. با توجه به یک طرفه بودن بازار سهام ایران می توانید از این سفارش ها برای مدیریت ریسک و تریلینگ استاپ (جابه جایی حد زیان و محافظت از سود) استفاده کنید.

سفارشات معاملاتی

  • سفارش ترکیبی توقف-محدود (Stop Limit)

توقف-محدود یک سفارش خاص و ترکیبی است که توسط برخی معامله گران استفاده می شود. در این نوع سفارش شرطی می توانید یک شرط قیمتی برای اجرای سفارش با ترکیبی از حالات توقفی و محدود انتخاب کنید یا اینکه با انتخاب دو قیمت، یکی برای توقف و به عنوان شرط ورود (شرط ارسال سفارش) و دیگری برای محدود به عنوان محدوده قیمتی ورود (قیمت ارسال سفارش)، یک سفارش خرید یا فروش استراتژیک و حرفه ای تنظیم کنید.

  • سفارش خرید توقف-محدود (Buy stop limit)

نمودار قیمت نماد شبندر را در نظر بگیرید. براساس تحلیل انجام شده، محدوده 3000 تا 4000 ریال بسیار مهم ارزیابی می شود و می خواهید پس از عبور از این سطح، در ناحیه پایین محدوده، وارد بازار شوید؛ در این صورت شما با استفاده از یک دستور خرید توقف-محدود با جزئیات زیر می توانید سفارش خرید خود را ثبت کنید. البته توجه داشته باشید که این تنها یک مثال آموزشی است و اختلاف بین قیمت شرط ارسال و قیمت ارسال سفارش نباید زیاد باشد؛ زیرا ممکن است عرضه کننده ای در قیمت موردنظر شما در بازار نباشد و در این صورت، سفارش شما در وضعیت «در حال انتظار» می ماند.

سفارشات معاملاتی

  • سفارش فروش توقف-محدود (Sell stop limit)

همان طور که در بخش های قبلی اشاره کردیم، بازار سهام ایران یک طرفه است و اتخاذ موقعیت معاملاتی فروش در این بازار مهیا نیست؛ بنابراین شما صرفاً می توانید از سفارش فروش توقف-محدود برای خروج از موقعیت معاملاتی یا همان حد زیان به صورت حرفه ای تر استفاده کنید. شما در نماد وغدیر وارد موقعیت خرید شده اید. براساس تحلیل های صورت گرفته، محدوده مقاومتی 17000 ریال بسیار مهم است و درصورت لمس (تاچ) آن می خواهید از بازار خارج شوید. در این صورت یک سفارش فروش توقف-محدود با شرط ارسال 16600 ریال و قیمت ارسال 17010 قرار می دهید. در موقعیت های فروش نیز باید به نزدیک بودن قیمت ها به یکدیگر توجه داشته باشید؛ زیرا ممکن است خریداری در قیمت بالاتر نباشد و در این صورت، احتمالاً محاسبات مدیریت ریسک شما کاملاً دگرگون شود!

سفارشات معاملاتی

نکته: در بازارهای جهانی مانند فارکس، ارز دیجیتال و…، امکان استفاده از انواع سفارش های معاملاتی با توجه به رویکرد تحلیلی-معاملاتی شما فراهم است و محدودیت هایی از قبیل بازار یک طرفه و دامنه نوسان وجود ندارد.

از کدام نوع سفارش معاملاتی استفاده کنیم؟

انتخاب اینکه از کدام سفارش معاملاتی استفاده کنیم، به عوامل متعددی بستگی دارد. در وهله اول باید بدانید قیمت و نحوه ورود به معامله، در بیشتر اوقات برای تحلیلگران تکنیکال و معامله گران روزانه (افرادی که نوسان گیری می کنند) اهمیت بسیاری دارد، اما برای تحلیلگران بنیادی چندان مهم نیست؛ زیرا ابزار تحلیل و افق سرمایه گذاری آن ها کاملاً متفاوت است. عامل بعدی، ماهیت بازاری است که در آن فعالیت می کنید. باید با تمام جزئیات بازار آشنا باشیم و بدانیم هر نوع سفارش با توجه به شرایط بازار، چگونه اجرا می شود؛ برای مثال هرچند سفارش خرید و فروش توقفی در پلتفرم معاملاتی مانند مفید تریدر در بازار ایران اجرا شده است، ممکن است معامله گران حرفه ای از این قابلیت استفاده نکنند! زیرا ریسک اجرای سفارش نسبتاً بالا و متفاوت از ماهیت اصلی سفارش های توقفی در بازارهای جهانی است.

نکته بعدی فرایند و ابزار تحلیل است

اگر یک تحلیلگر تکنیکال هستید که از ابزار مختلفی برای تحلیل و استراتژی های متنوعی برای ورود به معامله (شکست و پولبک) استفاده می کنید، ممکن است در هر موقعیت معاملاتی از یک نوع سفارش متناسب با شرایط نمودار و سناریوی آتی موردنظر استفاده کنید؛ درنتیجه نمی توانید به استفاده از نوع خاصی از سفارش های معاملاتی محدود باشید.

ادامه مطلب
تیپرینگ
تیپرینگ (Tapering) چیست و چه نقشی...

بحران اقتصادی

بازارهای مالی و به طورکلی دانش اقتصاد، مفاهیم و اصطلاحات گسترده ای دارند. شناخت این اصطلاحات کمک شایانی به درک و فهم مفاهیم مرتبط به امور مالی و اقتصادی می کند و سبب می شود درک عمیق تری از مسائل روز دنیا داشته باشیم. این روزها که کشورهای جهان به دلیل پاندمی کرونا، علاوه بر بحران سلامت و بهداشت، درگیر مسائلی مانند معیشت و اقتصاد هستند، احتمالاً به دفعات با واژه هایی مانند بحران اقتصادی مواجه شده اید. بنا به تعریف، بحران اقتصادی به دوره ای دوساله یا بیشتر را گفته می شود که اقتصادها، کوچک و فعالیت های اقتصادی دچار سقوط شدید می شوند؛ بنابراین بحران اقتصادی اصطلاحی است که طوفانی از خبرهای بد اقتصادی را به همراه دارد. به زبان ساده می توان گفت در دوره های بحران اقتصادی رشد اقتصادی کشورها منفی است و فعالیت ها در تمام حوزه های اقتصادی به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می کنند. این کاهش فعالیت تأثیر مستقیمی بر رشد تولید ناخالص داخلی، اشتغال، تولیدات کارخانه ها و فعالیت بنگاه ها دارد.

ارتباط تیپرینگ با بحران اقتصادی

هنگامی که اقتصاد دچار بحران می شود، بانک مرکزی وارد عمل شده و سعی می کند با سیاست گذاری های مالی، مانند چاپ و تزریق پول به بازار از گسترش بحران جلوگیری کند و بر بازار و اقتصاد تأثیر مثبت بگذارد؛ برای مثال در زمان بحران کووید 19، فدرال رزرو آمریکا برای کمک و نجات خود در مرحله اول و سپس اثرگذاری بر سایر بازارهای اقتصادی، به تسهیل سیاست های انبساطی (آسان گیری اقتصادی) از طریق تزریق مستقیم پول به بازار و در کنار آن، کاهش نرخ بهره رو آورد و اوراق قرضه خزانه داری و شرکتی را مستقیم خریداری کرد. این کار سبب می شود پول زیادی وارد بازار و اقتصاد شده و به دنبال آن سبب رونق و شکوفایی اقتصاد شود، اما باید این نکته را مدنظر داشت که نمی توان تا ابد این سیستم را اجرا کرد و ادامه داد و درواقع این راه حلی برای رویارویی با مسائل اقتصادی در زمان بحران است. پس از رونق اقتصاد، برای جلوگیری از تورم، بانک مرکزی به صورت تدریجی شروع به کاهش سیاست های انبساطی خود کرده و به بیانی سعی می کند پولی را که وارد بازار کرده بود، به تدریج از دست مردم خارج کند و سیاست انقباضی در پیش گیرد. به این کار تیپرینگ گفته می شود که در ادامه آن را به صورت مفصل برای شما شرح داده ایم.

تیپرینگ چیست؟

Tapering واژه نام آشنای این روزهاست. شاید شما هم به تازگی در سایت های تحلیلی و خبری نام تیپرینگ را که یکی از مهم ترین مباحث بازارهای مالی در سطح جهان است، شنیده اید. به عنوان شخصی که در بازار ارزهای دیجیتال فعال هستید یا به امور اقتصادی علاقه دارید، بهتر است معنی و مفهوم آن را بدانید. تفاوتی ندارد در کدام یک از بازارهای مالی فعالیت دارید؛ Tapering نوعی سیاست اقتصادی است که بر تمام بازارهای مالی تأثیر می گذارد. در خبرها بسیار می شنویم که فدرال رزرو به دنبال سیاست تیپرینگ است.

فدرال رزرو (Federal Reserv) درواقع بانک مرکزی ایالت متحده آمریکاست که گاهی به آن فد نیز گفته می شود. دلیل اهمیت تصمیم و اقدامات فدرال رزرو برای کشورهای دیگر از این جهت است که درصد قابل توجهی از فعالیت های تجاری در دنیا با دلار انجام می شود و در عین حال، اقتصاد آمریکا به عنوان اولین و بزرگ ترین اقتصاد جهان به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد تمام کشورهای جهان تأثیر می گذارد، اما اجازه دهید تیپرینگ را به صورت تخصصی تر شرح دهیم. این واژه به معنی کاستن و کم کردن و در دنیای اقتصاد به معنای کاهش حجم سیاست انبساطی پول و آسان گیری اقتصادی است. در بیشتر کشورهای جهان هرگاه اقتصاد به هر دلیلی دچار رکود شود، بانک مرکزی آن کشور برای اینکه بتواند اقتصاد کشور را نجات دهد و سبب شکوفایی آن شود، از سیاست هایی مانند، سیاست پولی تسهیلی استفاده می کند؛ یعنی دولت سعی می کند به طور مستقیم یا غیرمستقیم پول را وارد بازار کند. برای رسیدن به این هدف دولت ها و بانک های مرکزی گاه با دادن وام هایی با بهره بسیار پایین به شرکت ها و کارخانه ها و گاه با کمک هایی مانند بیمه بیکاری به صورت مستقیم به افراد جامعه، همچون یک محرک عمل می کنند و سبب می شوند بازار از رخوت خارج شود.

نقش بانک مرکزی بر اقتصاد بحران زده

باید توجه داشت که بانک مرکزی نمی تواند و نباید در درازمدت این کار را انجام دهد؛ زیرا انجام این کار در بازه زمانی بلندمدت می تواند نتیجه عکس بدهد و سبب تورم و آسیب به یک بخش یا کل اقتصاد شود؛ برای مثال کارگری را در نظر بگیرید که به دلیل دریافت بیمه بیکاری حاضر به برگشت به شغل خود نیست، اگر این شرایط ادامه پیدا کند، بعد از مدتی چرخ اقتصاد از حرکت بازمی ایستد و این موضوع می تواند سبب تورم شود. در این زمان است که Tapering اعمال می شود و با سختگیری بیشتر به اقتصاد کمک می کند. برای درک بهتر این مبحث بهتر است آن را با یک مثال توضیح دهیم:

اقتصاد بحران زده را انسانی در نظر می گیریم که دچار یک بیماری شده است. در این شرایط برای درمان فرد بیمار، پزشک با توجه به شدت و نوع بیماری، برای شخص بیمار دارو تجویز می کند و درصورت حادبودن شرایط، بیمار تحت عمل جراحی قرار می گیرد. به زبان ساده اگر شرایط بیمار حاد شود، پزشک تصمیم می گیرد با استفاده از یک نیروی خارجی به کمک شخص بیمار برود. اقتصاد نیز مانند انسان، زنده و پویاست و درصورت مریضی و بحران به کمک و درمان نیاز دارد. در حال حاضر اقتصاد همان شخص بیمار است که به کمک پزشک نیاز دارد تا بتواند به زندگی برگردد. بانک مرکزی در اینجا حکم پزشک حاذقی را دارد که به درمان بیمار می پردازد. در حال حاضر ویروس کرونا یکی از مهم ترین بحران هایی است که سلامت انسان و اقتصاد را تحت تأثیر قرار داده است. از این جهت که پاندمی کرونا سبب قرنطینه افراد جامعه و درنتیجه کارمندان و کارگران در صنف های مختلف شده، اقتصاد در حوزه های مختلف با شرایط سخت و ویژه ای روبه رو شه است. این شرایط ویژگی های سخت همان فرد بیمار را برای ما تداعی می کند که به کمک و درمان نیاز دارد.

تیپرینگ چگونه انجام می شود؟

تیپرینگ

باید بدانیم که سیاست انبساطی پولی (چاپ پول یا تزریق پول به بازار) در مقابله با شرایط بحران اقتصادی معمولاً به صورت آنی و سریع اتفاق می افتد. در این صورت برای به حرکت در آوردن چرخ اقتصاد و رونق آن با اعمال سیاست های انبساطی پولی سعی می شود از تزلزل پایه های اقتصادی جلوگیری شود، اما همان طور که پیش از این نیز بیان کردیم، اجرای این سیاست نمی تواند برای دوره بلندمدت ادامه داشته باشد؛ چراکه ادامه این سیاست می تواند اثرات مخربی بر اقتصاد بگذارد. در چنین شرایطی باید Tapering را نه مانند سیاست انبساط پولی به صورت آنی، بلکه کاملاً تدریجی اجرا کرد؛ چراکه اگر قرار باشد پول تزریق شده در بازار به همان سرعتی که وارد بازار شده است، از آن خارج شود، بخش های مختلف اقتصاد و جامعه متحمل اثرات منفی این کار خواهند شد.

تأثیر تیپرینگ بر بازار سهام

سیاست انبساط پولی، سیاستی جدید است که اولین بار در سال 2008 روی بازار اعمال شد و تاکنون تأثیرات مثبتی بر قیمت اوراق قرضه و بازارهای مالی داشته است. در مقابل با توجه به اینکه این سیاست تا حدودی جدید است، دولت ها تاکنون موفق نشده اند Tapering را کامل اجرا کنند؛ درنتیجه نمی توان قاطع گفت که آیا تیپرینگ باعث صعودی شدن یا نزولی شدن بازار می شود. با این حال با توجه به ترس و نگرانی سرمایه گذاران این احتمال می رود که بازارهای مالی پس از اعمال Tapering روندی نزولی را در پیش بگیرند.

تأثیر تیپرینگ بر ارزهای دیجیتال

تیپرینگ

نرخ بهره بر بازارهای مالی از جمله بازارهای کامودیتی مثل نفت، طلا و ارز دیجیتال و بورس تأثیر می گذارد. به عقیده بسیاری، یکی از دلایل ریزش بازار در این روزها بحث تیپرینگ است. در زمان اجرای Tapering یا سیاست های انقباضی، به دلیل رونق گرفتن کسب وکارها و بازار، بیشتر سرمایه داران تمایل بیشتر به حضور در بازارهایی با ثبات بیشتر دارند و ترجیح می دهند سرمایه خود را از بازار رمزارز که بازاری پرریسک است خارج کنند. بهترین زمان ورود به بازار کریپتوکارنسی و خرید ارزهای دیجیتال در زمان اجرای سیاست های انبساطی است که پول به بازار تزریق شده است؛ بنابراین بهتر است در زمان اجرای تیپرینگ در صورتی که سرمایه ای با حجم بالا از ارزهای دیجیتال را دارید، مقداری از آن را خارج کنید؛ زیرا اعمال Tapering در کوتاه مدت و میان مدت معمولاً سبب ریزش و کاهش قیمت ارزهای دیجیتال، به ویژه بیت کوین خواهد شد.

دانستن مفاهیمی مانند تیپرینگ و دیگر سیاست های مالی و بررسی تأثیرات آن ها بر بازار در کنار علم تحلیل تکنیکال و بنیادی می تواند به موفقیت شما در این بازار و کسب سود بیشتر کمک کند. برای کسب سود در بازار ارزهای دیجیتال می توانید با شرکت در دوره آموزش ارز دیجیتال، انواع تحلیل را بیاموزید و عوامل مؤثر بر روند ارزهای دیجیتال را بشناسید. در این صورت می توانید در کوتاه ترین زمان ممکن به معامله گر یا سرمایه گذاری تبدیل شوید که بهترین تصمیم گیری را در درست ترین زمان انجام می دهد.

تفاوت سیاست انقباضی و تیپرینگ

با نگاهی کلی به تعریف سیاست انقباضی و Tapering، احتمالاً در نگاه اول آن ها را بسیار شبیه به هم خواهیم دید. در بسیاری از مواقع ممکن است عبارت های سیاست انقباضی و Tapering به جای یکدیگر به کار روند؛ با این حال هرچند این دو عبارت از نظر معنا و مفهوم به هم نزدیک هستند، تفاوت هایی میان این دو سیاست وجود دارد. سیاست انقباضی، سیاستی مالی برای کاهش حجم منابع مالی در گردش است. درواقع این سیاست زمانی اعمال می شود که حجم نقدینگی افزایش یابد و تورم ناشی از چاپ و تزریق پول در بازار وجود داشته باشد. در چنین شرایطی بانک مرکزی با این کار میزان رشد اقتصادی را با سیاستی مانند افزایش نرخ بهره کنترل می کند. فراموش نکنید که با افزایش نرخ بهره، میزان پول در گردش کاهش می یابد؛ بنابراین از میزان تورم کاسته می شود. پس از بیان سیاست انقباضی برای درک تفاوت آن با Tapering می توان گفت تیپرینگ به برگشت سیاست های انبساطی پولی گفته می شود؛ البته می توان آن را هم زمان با سیاست انبساطی ولی به صورت محدود نیز اعمال کرد.

سخن پایانی

در این ماه ها و سال ها که جهان با بیماری کرونا دست و پنجه نرم می کند، درک مفهوم تیپرینگ بسیار ساده شده است؛ چراکه ما در حال تجربه این شرایط هستیم و اعمال سیاست های مالی مختلف از سمت دولت ها و بانک های مرکزی به صورت مستقیم بر کیفیت زندگی هایمان تأثیر می گذارد. Tapering یکی از همین سیاست های مالی است که از سوی برخی دولت ها در زمان بحران های اقتصادی برای مقابله با رکود اقتصادی در نظر گرفته می شود. در این مقاله سعی کردیم توضیحی جامع از تیپرینگ را بیان کرده و تأثیرات آن بر بازار سهام و بازار ارزهای دیجیتال را بررسی کنیم.

ادامه مطلب
نظریه قوی سیاه (Black Swan) چیست؟ بررسی روش های تشخیص آن
نظریه قوی سیاه (Black Swan) چیست؟...

آقای غفاری که تصمیم داشت در 6 ماه اول سال قبل، یک واحد مسکونی خریداری کند؛ با شکستی بزرگ در تصمیمات سرمایه گذاری خود مواجه شد. براساس برآوردهایی که آقای غفاری از بررسی روندهای سال های گذشته در حوزه های ارز و مسکن داشت، پیش بینی کرده بود که می تواند با فروش 500 هزار دلار خود به قیمت 28 هزار تومان، اقدام به خرید مسکن در منطقه مورد نظر خود بکند.اما در بازه زمانی مدنظرش، شاهد کاهش قیمت ارز در کشور بود ولی قیمت مسکن روند صعودی را در پیش گرفت و آقای غفاری از خرید مسکن بازماند. در واقع آقای غفاری در نظر نگرفته بود که او توانایی پیش بینی دقیق اتفاق های آینده را ندارد و همواره سرمایه گذاری و تصمیماتی که در آینده قابل اجرا هستند، با ریسک و نااطمینانی همراه خوهند بود.علت تغییرات قیمتی که باعث شد آقای غفاری نتواند به هدف گذاری خود دست یابد، تحت عنوان نظریه قوی سیاه پوشش داده می شود.

نظریه قوی سیاه به اتفاق هایی اشاره می کند که ویژگی های زیر را داشته باشد:

اتفاقاتی به شدت نادر، غیرقابل پیش بینی و بسیار دورتر از میانگین با احتمال وقوعی بسیار ناچیز ولی بسیار تأثیرگذار. به بیان دیگر، پیشامدهایی در چارچوب نظریه قوی سیاه قرار می گیرند که احتمال وقوع آن ها از دیدگاه ما بسیار پایین است اما در صورت وقوع اثرات بسیار قویی را در پی خواهند داشت.

در واقع، نظریه قوی سیاه به ریسک های خاصی اشاره دارد که احتمال وقوع آن ها بسیار کم است، آن قدر کم که حتی ممکن است غیرقابل پیش بینی و شناسایی باشند اما در صورت وقوع، تأثیرات قابل توجهی دارند و بعد از رخ دادن به صورت نامناسبی توجیه می شوند.

در واقع به این موضوع اشاره دارد که افراد قبل از وقوع پدیده های قوی سیاه هیچ ایده ای از احتمال رخ دادن آن ندارند، بنابراین بعد از مشاهده آن ، سعی می کنند تا به نحوی دلیل این رخداد پیش بینی نشده را توجیه کنند و به گونه ای جلوه دهند که این رویداد قابل پیش بینی بوده است.

نظریه قوی سیاه، توسط نسیم نیکلاس طالب (Nassim Nicholas Taleb) در کتابی تحت همین عنوان معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت. این کتاب، به عنوان یکی از تأثیر گذارترین کتاب ها از زمان جنگ جهانی دوم شناخته شده و در مورد تأثیر شدید پدیده های غیرقابل پیش بینی و تلاش انسان ها برای جستجوی توضیحی ساده برای تشریح این پدیده ها صحبت می کند.

هدف نظریه قوی سیاه چیست؟

هدف این نظریه، توضیح موقعیت هایی است که به صورت خارق العاده و غیرمنتظره ای رخ می دهند و تأثیرات قابل توجه و گاهی جبران ناپذیری دارند. اما انسان‎ها پس از برخورد با چنین موقعیت هایی سعی دارند به گونه ای جلوه دهند که این حوادث قابل پیش بینی بوده و آن را به صورت نامناسبی توجیه می کنند. ولی واقعیت امر این است که انسان ها قدرت پیش بینی مسایل پیچیده در آینده و بررسی روندهای گذشته را به طور دقیق ندارند.

آیا می توان قوی سیاه را تشخیص داد؟

نظریه قوی سیاه (Black Swan) چیست؟ بررسی روش های تشخیص آن

نسیم طالب، در کتاب خود بیان می کند که پدیده قوی سیاه، ویژگی های زیر را دارد:

  1. پدیده ای که رخ می دهد، برای آن فرد، یک اتفاق غیرمنتظره و خارق العاده به حساب می آید که تاکنون و در آن مقطع زمانی با آن مواجه نشده بود.
  2. پدیده قوی سیاه، اثرات قابل توجه و گاهی جبران ناپذیری را با خود به همراه دارد.
  3. پس از رخ دادن این پدیده، آن فردی که در حال تجربه این اتفاق است، سعی بر این دارد، به گونه ای نشان دهد که منتظر رخ دادن آن بوده و علت به وجود آمدن آن را به گونه ای توجیه کند.

در این جا ممکن است این سؤال برایتان مطرح شود که در طول تاریخ چنین پدیده هایی با این ویژگی ها رخ داده اند و در صورتی که تاریخ شاهد این پدیده ها بوده، چه مواردی را می توان در این نظریه جا داد؟

به طور کلی، می توان وقوع هر نوع جنگ و حملات نظامی، بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله و گردباد، آتش سوزی های مهیب و انفجار و … که به طور معمول و در برنامه ریزی های ما برای انجام پروژه ها در نظر گرفته نمی شوند را به عنوان قوی سیاه در نظر گرفت.

بنابراین کاملأ قابل حدس و پیش بینی هست که چنین پدیده هایی در طول تاریخ رخ داده و افراد و سازمان های مختلفی را با خود درگیر کرده است.

مثال هایی از پدیده قوی سیاه در طول تاریخ

در طول تاریخ شاهد اتفاق های بی شماری بوده ایم که تا پیش از وقوع؛ قابل پیش بینی نبوده اند و پس از اتفاق افتادن، اثرات زیاد و گاهی جبران ناپذیری را بر بدنه پروژه ها وارد کرده اند. از جمله این موارد می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:

  • جنگ جهانی اول
  • جنگ جهانی دوم
  • حادثه 11 سپتامبر
  • حباب دات کام
  • سقوط بازار مسکن در سال 2008
  • ابرتورم زیمباوه
  • شیوع بیماری کووید-19

آیا قوی سیاه، همیشه فاجعه بار خواهد بود و فقط به اتفاقات نامحتمل منفی، قوی سیاه می گویند؟

جواب این سؤال خیر است. این پدیده لزومأ شامل حوادث و اتفاقات نامحتمل منفی نیست. بلکه پدیده های مثبتی نیز در طول تاریخ رخ داده اند که وقوع آن ها نامحتمل بود ولی اتفاق افتادند. مانند کشف پنی سیلین، اینترنت و …

علت نام گذاری این پدیده به نام قوی سیاه چه بوده است؟

تا یک دوره ای از تاریخ، انسان ها فکر می کردند که در جهان فقط یک نوع قو وجود دارد و آن هم قوی سفید است. اما با مشاهده قوی سیاه در استرالیا باور انسان ها تغییر کرد و آن ها دریافتند که قوهای سیاه نیز در دنیا وجود دارند که تاکنون پذیرش آن، برای این افراد، خارج از تصور بود.

آن ها قوی سفید را پرنده ای سفید و مظهر پاکی تصور می کردند ولی قوی سیاه را به دلیل عدم شناخت کافی از آن، نماد شر می دانستند.

نسیم طالب، در کتاب قوی سیاه خود، با کمک علم آمار و احتمال، از اسطوره قدیمی قوی سیاه برای کمک به تصمیم گیری بهتر و درست تر استفاده کرد. در واقع، او به دنبال این بود تا به افراد کمک کند که بتوانند با پدیده های نامطلوب مقابله کنند.

چگونه می توانیم با پدیده قوی سیاه مقابله کنیم؟

نظریه قوی سیاه (Black Swan) چیست؟ بررسی روش های تشخیص آن

نظریه قوی سیاه به دنبال این نیست که به افراد در پیش بینی حوادث غیرمترقبه کمک کند، بلکه هدف این نظریه، این است که به انسان ها یادآور شود که لزومأ بررسی روندهای گذشته از یک حادثه و اتفاق و علوم آمار و احتمال به تنهایی نمی توانند برای پیش بینی حوادث آینده تسهیل کننده باشند و باید همیشه دید مؤثری نسبت به حل مسایل از پیش تعیین نشده داشت که به واسطه آن از وقوع بحران جلوگیری کرد و بتوان در بدترین شرایط، بهترین تصمیم را اتخاذ نمود.

طالب در ادامه کتاب خود به این موضوع اشاره می کند که بانک ها و مؤسسات مالی نسبت به پدیده قوی سیاه بسیار آسیب پذیر هستند و در صورتی که نتوانند در مقابل حوادث غیرقابل پیش بینی اقدام مؤثر و به موقعی انجام دهند، متحمل زیان های سنگینی خواهند شد.

بنابراین همیشه نمی توان از روش ها و راه حل های پیشین برای حل مسایل استفاده کرد، چرا که هر شرایط و پیشامدی، راه حل مختص به خود را دارد. در این شرایط، بهترین کاری که می توانید انجام دهید، این است که بفهمید نمی توانید پیش گویی های مطلق و ثابتی داشته باشید.

به روز کردن اطلاعات در مورد موضوعاتی که ما را با خود درگیر کرده است، به ما کمک می کند تا در صورت بروز حادثه ای غیرقابل پیش بینی و مواجهه با قوی سیاه، غافلگیر نشویم و بهترین تصمیمات را اتخاذ نماییم.

قوی سیاه در کسب و کار

نظریه قوی سیاه (Black Swan) چیست؟ بررسی روش های تشخیص آن

با توجه به توضیحاتی که در بالا ارایه شد، برای آن که بتوان در شرایط نااطمینانی و ریسک، بهترین تصمیمات سرمایه گذاری را اتخاذ کرد و به سود رسید، باید بازاری که در آن فعالیت سرمایه گذاری انجام می دهیم را به طور دقیق بشناسیم. سپس نوسانات قیمتی مرتبط با بازار را شناسایی کنیم. سپس یک استراتژی مناسب با شرایط پیش رو را انتخاب کنیم و آن را پیاده سازی نماییم. به این ترتیب، می توانیم از پیامدهایی که قوی سیاه ممکن است برای کسب و کار ما ایجاد کند، به نفع خود استفاده کنیم.

توجه به این نکته ضروری است که پدیده قوی سیاه قابل پیش بینی نیستند، بنابراین باید از طریق اتخاذ استراتژی قوی سیاه، تأثیر اتفاق های پیش بینی نشده را کاهش داد و به این ترتیب، به سود رسید.

اما وقتی از استراتژی قوی سیاه حرف می زنیم، منظورمان چیست؟

با توجه به این نکته که برخی رویدادها قابل پیش بینی نیستند، ما باید فرض کنیم که بازارهای مالی شرایط ثابت و پایداری ندارند و هر لحظه ممکن است که کارایی خود را از دست بدهند. در چنین شرایطی، ریسک موجود و احتمالی آینده را در معاملاتمان لحاظ کرده ایم و به این ترتیب، در صورت وقوع هر گونه پیشامد ناگهانی، می توانیم از سرمایه خود محافظت کنیم.

سخن آخر

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید، این که تاکنون قوی سیاه را ندیده اید به معنی عدم وجود آن نیست و همیشه احتمال وقوع یک پیشامد غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی وجود دارد. نکته مهم این است که پس از پیش آمدن پدیده قوی سیاه، باید آن را پذیرفت.

غیرقابل پیش بینی بودن پدیده قوی سیاه، محدودیت هایی را برای تصمیم گیرندگان به همراه دارد که می تواند آسیب زا باشد. بنابراین باید استراتژی مناسبی برای مقابله با این شرایط در نظر بگیریم و بعد از وقوع، آن را بپذیریم.

به یاد داشته باشیم که همیشه علوم آمار و احتمالات و بررسی روندهای گذشته نمی تواند به ما در تصمیم گیری کمک کند و همیشه احتمال وقوع خطا و یا رویداد غیرمنتظره وجود دارد. بنابراین به کارگیری آمار، براساس مشاهدات پیشین، برای پیش بینی پدیده قوی سیاه، مفید و کاربردی نخواهد بود و ممکن است لطمات جبران ناپذیری را بر سرمایه گذاری های انجام شده توسط ما و کسب و کارمان وارد کند.

ادامه مطلب
insurance-1
مفاصا حساب بیمه چیست؟ و چه...

از «مفاصا حساب بیمه» چه می دانید؟ به احتمال زیاد، تاکنون با این واژه برخورد داشته اید؛ اما آیا در مورد کارکرد و معنای دقیق آن خبری دارید؟ در این قسمت از خانه سرمایه شما را با این عبارت مالی آشنا می کنیم. با ما همراه باشید.

 مفهوم مفاصا حساب بیمه

معادل مفاصا حساب در زبان انگلیسی «Account Settling» است که آن را «تصفیه حساب» نیز معنا می کنند. اما چرا آن را معادل «تصفیه حساب» می دانیم و نه تسویه؟

با توجه به این که به واسطه مفاصا حساب، قرارداد دو طرف – چه حقیقی و چه حقوقی – به پایان می رسد باید از واژه تصفیه حساب استفاده کنیم. این عبارت از دیدگاه حسابداری این گونه تعریف می شود: «برگه ای که براساس آن تمام جزییات حساب که مربوط به بدهکاری و بستانکاری است، بیان می شود و به همین دلیل به مرحله تصفیه حساب می رسد.»

آیا با انواع Account Settling آشنا هستید؟

به این نکته توجه کنید که مفاصا حساب، یک مفهوم عمومی است و هر سازمان و شرکتی چه دولتی یا خصوصی برای انجام مراحل تصفیه حساب و شفاف سازی به دریافت آن نیاز دارد. بنابراین این ماجرا شکل های مختلفی را در بر می گیرد؛ مثلا مفاصا حساب شامل موارد زیر است:

  1.  بیمه
  2.  مالیاتی
  3. نقل و انتقال سهام
  4.  انواع ملک
  5.  خودرو

به تصفیه حساب با سازمان بیمه تأمین اجتماعی، «مفاصا حساب بیمه» یا «Insurance Checkout» می گویند. در این نامه، فاکتورهای مالی و مدارکی که تصفیه حساب با سازمان تأمین اجتماعی را نشان می دهند ارائه می شوند.

در واقع، پس از ارسال گواهی پایان کار، مراحل تصفیه حساب با بیمه تأمین اجتماعی، توسط مسئول پرونده انجام می شود.

به این نکته توجه کنید که برای دریافت موفقیت آمیز مفاصا حساب بیمه تأمین اجتماعی باید مجموع ناخالص کارکرد و همین طور مبالغ حق بیمه کسر شده و واریز شده به حساب تأمین اجتماعی برآورد و ثبت شوند.

1. آیا می دانید برای دریافت مفاصا حساب بیمه تأمین اجتماعی به چه مدارکی نیاز دارید؟

  1. نامه درخواست مفاصا حساب از طرف انتقال دهنده
  2. تاریخ شروع و پایان قرارداد
  3. اعلام مبلغ کل کارکرد طبق صورت وضعیت
  4. اعلام شیوه تأمین مصالح
  5. ارائه صورت وضعیت قطعی
  6. ارائه آگهی تاسیس و صورت وضعیت قطعی به همراه تغییرات (اشخاص حقوقی)
  7. ردیف پیمان و کد کارگاهی (دریافت آن نیازمند معرفی نامه انتقال دهنده و کپی قرارداد است)
  8. گواهی معرفی کارفرما (شامل تمام موارد مورد نیاز و درخواست شعبه بیمه است)
  9. صدور برگه میزان بدهی ردیف پیمان و کد کارگاهی
  10. کپی کارت ملی و شناسنامه (اشخاص حقیقی)
  11. ثبت ارزش افزوده (اشخاص حقوقی)
  12. اساسنامه (اشخاص حقوقی)

برای درخواست مفاصا حساب بیمه باید چه کار کرد؟

  1. ارائه نامه درخواست مفاصا حساب به پیمانکار که توسط کارفرما انجام می شود. در این نامه باید چگونگی تأمین مصالح نیز مشخص شود.
  2. باید یک نسخه از قرارداد منعقد شده مابین کارفرما و پیمانکار به سازمان تأمین اجتماعی تحویل داده شود تا کارهای لازم برای تشکیل پرونده و اختصاص کد کارگاهی به کارفرما انجام شود.
  3. در این مرحله، مبلغ کل کارکرد که بر اساس صورت وضعیت اعلام شده هزینه ها مشخص می شود، تعیین می گردد.
  4. اگر شخصیت حقوقی هستید باید لیست تمام کارمندانتان را به شعبه تأمین اجتماعی ارائه دهید.  البته این در صورتی است که از قبل، حق بیمه آنها را به طور کامل پرداخت کرده باشید.
  5.  اگر شخصیت حقوقی دارید، باید آگهی تأسیس و صورت وضعیت شرکت که شامل تغییرات صورت گرفته در شرکت است – مانند افزایش سرمایه و  هیئت مدیره – نیز ارائه شوند.
  6. سازمان تأمین اجتماعی مبالغی که پیمانکار به صورت ماهانه پرداخت کرده را محاسبه می کند سپس آنها را از مبلغ نهایی محاسبه شده می کاهد.
  7. پس از تایید صحت اطلاعات مربوط به قرارداد و جزییات مرتبط با آن توسط سازمان تأمین اجتماعی، مابه التفاوت حق بیمه محاسبه شده از پیمانکار دریافت می شود. بنابراین، سازمان تأمین اجتماعی، مفاصا حساب بیمه را صادر می کند و آن را به پیمانکار ارائه می دهد.

نکته مهم در دریافت برگه تصفیه حساب بیمه این است که باید تاریخ شروع و پایان قرارداد کاری اعلام شود.

2- مفاصا حساب مالیاتی

به برگه تصفیه حساب مالیاتی که پس از بررسی مدارک و تأیید صحت آن ها، از طریق سازمان مالیاتی در اختیار مؤدی قرار می گیرد «مفاصا حساب مالیاتی» می گویند.

این تصفیه نامه، زمانی صادر می شود که اظهارنامه مالیاتی به اداره دارایی ارایه گردد، سپس میزان بدهی مشخص شده و پس از پرداخت آن توسط مؤدی، صادر می شود.

برای دریافت برگه تصفیه مالیاتی به چه مدارکی نیاز داریم؟

  1. تهیه خلاصه پرونده مالیاتی
  2. فرم گواهی موضوع ماده 235 قانون مالیات های مستقیم

3- مفاصا حساب نقل و انتقال سهام

برای انتقال سهام باید به میزان 4 درصد از ارزش اسمی آن را به عنوان مالیات پرداخت کنید. تنها پس از تصفیه حساب مالیات پرداختی، گواهی تصفیه حساب شما صادر می شود.

4- مفاصا حساب انواع ملک

هر نوع فعالیت سرمایه گذاری مربوط به نقل و انتقال ملک که شامل رهن، اجاره و فروش می شود، شامل پرداخت مالیات است. به این ترتیب که به میزان 5 درصد از ارزش ملک، به مالیات تعلق می گیرد. به این ترتیب، مؤدی پس از تصفیه حساب، می تواند نامه تصفیه حساب ملک خود را دریافت کند.

مدارک لازم برای دریافت نامه تصفیه ملک

همانند مفاصا حساب بیمه در این بخش نیز به تعدادی مدرک نیاز دارید:

  1. نامه دفترخانه
  2.  فتوکپی سند مالکیت
  3.  بنچاق دفترخانه
  4. مبایعه نامه با کد رهگیری
  5.  فتوکپی شناسنامه و کارت ملی فروشنده و خریدار
  6. گواهی پایان ساختمان
  7. صورت مجلس تفکیکی
  8. تقسیم نامه در صورت ملک مشاعی
  9. آدرس دقیق ملک مورد استعلام که شامل: خیابان، کوچه، پلاک شهرداری و کد پستی است.

5- مفاصا حساب خودرو

به مشاغل مرتبط با حوزه خودرو که شامل:

  1. ماشین آلات راه سازی و صنعتی
  2. خودروهای مسافربری، باری، سنگین یا
  3. صاحبان نمایشگاه ها است، مالیات تعلق می گیرد.

برای دریافت نامه تصفیه حساب مربوط به معاملات خودرو، باید به دفاتر پیشخوان دولت مراجعه کنید و پس از با خبر شدن از مقدار مالیات، آن را بپردازید.

ادامه مطلب
ددد
آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات بانکی...

مفاهیم و اصطلاحات بانکی و پرداختی

بانک ها یکی از مؤسساتی هستند که هر کدام از افراد جامعه ملزم به استفاده از خدمات آن ها هستند. از این رو آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات بانکی می تواند در پیش برد امور در مواقع لازم به کار آید. هرچند در نگاه اول بسیاری از این اصطلاحات بسیار ساده و پیش پاافتاده دیده می شوند، اما هنوز هم بسیاری از کاربران از مفهوم واقعی آن ها مطلع نبوده و گاها آن ها را به جای یکدیگر استفاده می کنند. امکاناتی نظیر اینترنت، برای عدم آگاهی از این اصطلاحات هیچ بهانه ای باقی نگذاشته است. هر کاربری به فراخور استفاده هایی که از خدمات بانکداری دارد، بایستی سطح آگاهی خود را دراین باره افزایش دهد. ازاین رو بر آن شدیم تا در یک مقاله ی جامع، مفهوم پراستفاده ترین اصطلاحات بانکی را باهم مرور کنیم.

1. نهادها و مؤسسات

قبل از هر چیز کاربران باید با نهادهایی که در سیستم نقل وانتقال مالی در بانک ها رایج است، آشنا باشند. در برخی موارد برخی اصطلاحات بانکی به کار رفته در نقل وانتقال پول بین بانک ها توسط افراد، در صورت ناآگاهی کمی گیج کننده خواهند شد. استفاده از این مفاهیم در میان بانک ها کاملاً رایج بوده و درک آن ها توسط مشتری نیز کاملاً ضروری است. البته با همین چند تعریف ساده که در ادامه آن ها را مشاهده خواهید کرد، می توانید کارهای بانکی خود را به سادگی به انجام برسانید.

2.بانک

نهاد رسمی و قانونی است که با دریافت مجوز از بانک مرکزی جمهوری اسلامی اقدام به فعالیت در سیستم نقل وانتقال مالی افراد جامعه می نماید.

3. بانک مرکزی جمهوری اسلامی

به عنوان یک نهاد مرجع برای تنظیم ضوابط کاری بانک ها و رسیدگی به امور آن ها تعریف شده است. مجوز PSP برای شرکت هایی که شرایط لازم برای دریافت آن را دارند، توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی صادر می شود.

4. بانک صادرکننده

در سیستم نقل انتقال مالی بانک صادرکننده از جمله اصطلاحات بانکی رایج می باشد. بانکی که صادرکننده ی کارت، چک بین بانکی یا هر سند دیگری باشد به عنوان بانک صادرکننده شناخته می شود.

5. بانک پذیرنده

در اصطلاحات بانکی، بانک پذیرنده اصطلاحاً به بانکی اطلاق می شود که هر شخص به عنوان مشتری دادوستدهای مالی خود را با آن انجام می دهد. درواقع هر دادوستد مالی توسط یک بانک به عنوان بانک مرجع صورت می پذیرد که بانک پذیرنده نامیده می شود.

6. پذیرنده

پذیرنده اصطلاحاً مشتری حقیقی یا حقوقی است که برای دریافت کارت بانکی و سایر خدمات بانکی به بانک پذیرنده مراجعه می نماید.

7. دارنده کارت

هر کارت بانکی در سیستم بانکداری ایران به نام شخص حقیقی یا حقوقی صادر می گردد. این شخص دارنده ی کارت نیز نامیده می شود.

8. ابزارهای پذیرش

یکی دیگر از دسته بندی های رایج در میان اصطلاحات بانکی مربوط به ابزارهای پذیرش می شود. این ابزارها به نوعی رابط هر مشتری با بانک ها می باشند و خدمات بانکی اعم از پرداخت وجه، دریافت وجه، نقل وانتقال پول و سایر موارد توسط این ابزارهای پذیرش صورت می پذیرد. شناخت این قسم از اصطلاحات بانکی کاملاً ضروری است.

9. پایانه فروش / کارت خوان(POS)

پایانهی فروش یا همان دستگاه کارت خوان یک دستگاه الکترونیکی است که می تواند برخی از خدمات بانکی را به صورت درجا در محل برای پذیرنده ی آن انجام دهد. رایج ترین مورد استفاده از این دستگاه برای نقل و انتقال پول در فروشگاه ها است که توسط آن مشتری با استفاده از این دستگاه قیمت لازم برای خرید جنس را از کارت بانکی خود به شماره حساب پذیرنده دستگاه انتقال می دهد. خدمات دیگری از قبیل شارژ موبایل، مانده حساب و .. نیز از دیگر امکانات این دستگاه ها می باشد.

10. دروازه پرداخت اینترنتی

درگاهی که از طریق اینترنت و سایت اینترنتی خودِ بانک، این امکان را برای کاربر فراهم می آورد تا از این طریق به نقل وانتقال پولی و سایر خدمات بانکی مرسوم در این سیستم بپردازد.

11. دروازه پرداخت از طریق تلفن همراه

بانک ها برای رفاه حال مشتریان امکان انجام برخی خدمات بانکی را از طریق تلفن همراه نیز فراهم آورده اند. انتقال پول، دریافت مانده حساب، چند گردش آخر حساب و برخی خدمات دیگر از جمله کاربردهای دروازه ی پرداخت از طریق تلفن همراه می باشند.

12. دستگاه خودپرداز (ATM)

در راستای خدمات بانکی ۲۴ ساعته، بانک ها با استفاده از دستگاه ATM اقدام به فراهم آوردن بسیاری از خدمات بانکی به کاربران بدون نیاز به مراجعه به خود بانک نموده اند. با استفاده از ATM یا دستگاه خودپرداز شما می توانید اقدام به نقل وانتقال پول، خرید شارژ، پرداخت قبوض، مانده حساب، گردش آخر، تغییر رمز و بسیاری خدمات دیگر را انجام دهید.

13. کارت های پرداخت

کارت های بانکی صادرشده از طرف بانک ها برای اشخاص به دو دسته کارت های نقدی و اعتباری تقسیم می شوند. در زیر تعریف هر دو این نوع کارت ها را باهم مرور می کنیم.

14. اعتباری

کارت اعتباری از جمله اصطلاحات بانکی است که شاید خیلی ها با آن مواجه نشده باشند. این کارت از سوی بانک برای اشخاصی که سابقه ی طولانی فعالیت و سپرده گذاری و گردش مالی بالایی در بانک را داشته اند، صادر می شود. اشخاص می توانند از طریق این کارت اقدام به خرید کالاهای موردنظر خود نموده و در پایان هر ماه برای تامین هزینه های انجام شده اقدام کنند.

15. نقدی

کارت بانکی نقدی کارت معمولی است که برای همه اشخاص با سپرده های بانکی صادر می شود. امکان خرید از طریق این کارت در دستگاه های پذیرنده فراهم آمده است تا از طریق کاربران بتوانند بدون نیاز به حمل مقادیر زیادی پول نقد به خرید بپردازند.

16. کارت های پیش پرداخت

کارت های پیش پرداخت نیز از جمله کارت های رایج در سیستم بانکی کشور ما می باشند. دو نوع کارت خرید و کارت هدیه در این دسته بندی قرار می گیرند.

17. کارت خرید

کارت خرید یک کارت بانکی است که از طرف بانک برای اشخاص صادر می شود. این کارت درواقع جایگزین بن های کاغذی قدیمی شده است که بانک ها برای کارمندان مؤسسات مختلف صادر می کردند. معمولاً مقدار مشخصی سپرده از قبل در این کارت قرار داده می شود و کاربر هم می تواند تا همان سقف به خرید مایحتاج خود بپردازد.

18. کارت هدیه

کارت هدیه با شکل و شمایلی شبیه به کارت های معمولی از طرف بانک با مبلغی مشخص البته بی نام صادر می شود. این کارت که بیشتر برای اهدای پول کاربرد دارد، امکان استفاده تا سقف موجودی را برای هر فرد فراهم می آورد.

19. اصطلاحات امنیتی دارندگان کارت

دارندگان کارت های بانکی برای انجام امور نقل وانتقال پول و بالا بردن امنیت کارت خود نیاز به آشنایی با اصطلاحات بانکی رایج در این زمینه دارند. تعاریف اصطلاحات بانکی در این مبحث بسیار مهم بوده و عدم آشنایی با آن ها می تواند امنیت کارت بانکی شما را به مخاطره بیندازد.

20. رمز اول کارت

رمز اول هر کارت بانکی یک عدد ۴ رقمی است که در ابتدا توسط بانک صادرکننده اختصاص داده شده و سپس هر مشتری با نظر خود نسبت به تغییر آن اقدام می نماید. برای تغییر رمز اول کارت، شما می توانید از دستگاه خودپرداز خودِ بانک صادرکننده ی کارت استفاده نمایید. برای امنیت بیشتر این رمز در بازه های زمانی چندماهه باید تغییر داده شود.

21. رمز دوم کارت

برای انجام پرداخت های اینترنتی در سیستم بانکداری نیاز به استفاده از یک رمز دیگر علاوه بر رمز اول کارت می باشد که در اصطلاح بانکی با رمز دوم کارت شناخته می شود. برای دریافت رمز دوم کارت بانکی خود باید به دستگاه خودپرداز همان بانک مراجعه نمایید. داشتن این رمز برای انجام کارهای نقل و انتقال اینترنتی در ابزارهای پذیرش کاملاً لازم و ضروری است.

22. رمز پویا

رمز پویا یکی از اصطلاحات بانکی جدید است. این رمز برای بالا بردن امنیت دارندگان کارت به عنوان جایگزینی برای رمز دوم کارت در نقل وانتقال های مالی بیش از ۱۰۰ هزار تومان به کار گرفته می شود.

23. CCV2

CVV2 یک کد ۳ یا ۴ رقمی است که روی کارت های بانکی درج می شود. استفاده از آن برای نقل وانتقال های اینترنتی و از راه دور کاربرد دارد و به منظور بالاتر بردن امنیت کارت های بانکی و کاهش احتمال جعل آن ها درج می شود.

24. تاریخ انقضای کارت

تاریخ انقضای کارت یکی دیگر از اصطلاحات بانکی رایج برای نقل وانتقال پول با استفاده از ابزارهای پذیرش اینترنتی می باشد. کاربران باید توجه داشته باشند که در این تاریخ، انجام هرگونه عملیات با استفاده از کارت بانکی مسدود خواهد شد و قبل از سررسید آن باید نسبت به تمدید تاریخ انقضای کارت اقدام نمایند.

25. پول الکترونیک

پول الکترونیک یکی از اصطلاحات بانکی تازه است که هنوز خیلی در سیستم بانکداری جهان رایج نشده است. درواقع این پول نوعی اعتبار است که به مشتری به صورت الکترونیکی داده می شود تا امکان هزینه کردن آن در خریدوفروش های اینترنتی فراهم آید. کاربران می توانند این پول را در کارت بانکی، کیف پول الکترونیکی و از این قبیل موارد در اختیار داشته باشند.

26. تراکنش

به هر گونه عملیات در سیستم بانکی کشور در اصطلاح بانکی تراکنش گفته می شود.

27. حساب تسویه پذیرنده

حسابی که پذیرنده آن را در بانک افتتاح نموده و بانک برای تسویه با وی از آن استفاده می نماید در اصطلاحات بانکی به حساب تسویه ی پذیرنده معروف است.

28. خرید اعتباری

انجام خرید با استفاده از کارت های اعتباری و به صورت اعتباری را خرید اعتباری می گویند.

29. خرید غیر اعتباری

پرداخت نقدی هزینه ی خرید با استفاده از کارت های نقدی یا پیش پرداخت با نام خرید غیر اعتباری شناخته می شود.

30. درگاه پرداخت اینترنتی

درگاهی که هر بانک در اینترنت آن را برای تراکنش های اینترنتی کاربران فراهم آورده است.

31. ساتنا

نام دیگر این سامانه، سامانه ی تسویه ی خالص آنی است و از آن برای تسویه ی بین بانکی استفاده می شود.

32. سامانه پایا

این سامانه که کاربران از طریق موبایل بانک به آن دسترسی دارند، جهت مکانیزه کردن پرداخت های بین بانکی توسعه یافته است.

33. شاپرک

شاپرک مخفف عبارت شبکه ی پرداخت الکترونیک کارت می باشد. این سامانه وظیفه ی اتصال همه ی درگاه های پرداخت بانک ها را به سامانه های پرداخت ملی به عهده دارد. نظارت بر نحوه ی عملکرد فنی این سامانه ها و تسویه حساب نیز به عهده ی شاپرک است.

34. شبا

یکی از پرکاربردترین اصطلاحات بانکی امروز شبا است. این شماره هم برای یکپارچه کردن حساب های بانکی مشتریان، هم برای تراکنش های داخلی و هم برای تراکنش های بین المللی توسعه یافته است. تخصیص کد شبا به حساب های بانکی فارغ از سیستم درونی هر بانک می باشد اما در تولید آن از شماره حساب داخلی بانک استفاده می شود.

35. شتاب

تبادل اطلاعات میان تراکنش های بانکی در شبکه ای با عنوان شتاب صورت می پذیرد. عضویت یک بانک در این شبکه به کاربر اجازه ی انجام کارهای بانکی از ATM سایر بانک ها را نیز می دهد.

36. شرکت ارائه دهنده ی خدمات پرداخت

شرکت ارائه دهنده ی خدمات پرداخت  به شرکت هایی گفته می شود که برای سهولت تراکنش های بانکی و پرداخت برای مشتریان خدمات ارائه داده و عضو شبکه ی پرداخت الکترونیک کارت باشند. این شرکت ها باید مجوز خود را از بانک مرکزی دریافت نمایند.

37. مرحله آزمون

اصطلاحی است که به مرحله ای اطلاق می شود که در آن شرکت های عضو PSP با پیکربندی سیستم خود برای شروع کار و عملیاتی شدن آماده می شوند.

38. مرحله عملیات

در این مرحله شرکت های PSP می توانند به صورت عملی تراکنش های بین بانکی کاربران خود را از طریق سامانه ی شاپرک انجام دهند.

39. چک

چک یک سند تجاری است که به موجب آن شخص دارنده ی حساب وجهی را در تاریخ معین به شخص دیگری یا حساب عامل واگذار می نماید.

40. سفته

سفته یک سند تجاری و تعهد پرداختی است که صادرکننده ی آن به شخصی معین یا در حساب عامل واگذار می نماید.

41. برات

یک سند تجاری است که طی آن فرد برات گیر متعهد می شود تا در زمان مشخص مبلغ مندرج در سند را به شخص ثالث پرداخت نماید. در سیستم طلبکار و بدهکار از برات برای بازگشت پول در تاریخ معین استفاده می شود.

42. فروش اقساطی

در این نوع فروش دارنده ی مال آن را درازای پرداخت مبلغ در قسط های ماهانه به شخص دیگری واگذار می نماید.

43. سلف

معامله سلف عبارت است از پیش خرید نقدی محصولات واحدهای تولیدی به قیمت معین.

44. خرید دین

دین به معنی بدهی و یا وام است. خرید دین در اصطلاح بانکی خرید بدهی واحدهای تولیدی و یا اشخاص برای تامین نقدینگی آن ها می باشد. از این طریق طلبکار می تواند دین افراد مقروض را با مبلغ معادل و یا کمتر از میزان دین به شخص دیگر که معمولاً بانک است، واگذار نماید.

45. جعاله

جعاله در لغت به معنی دستمزد و اجرت است. درواقع جعاله پول یا مالی است که درازای یک کار به فرد دیگری پرداخت می شود.

46. مضاربه

مضاربه در اصطلاحات بانکی به قراردادی اطلاق می شود که در آن شخص صاحب سرمایه یا بانک با شخص عامل در سود کاری شریک می شود.

47. مشارکت مدنی

مشارکت مدنی قراردادی است که طی آن یک شخص سرمایه ی نقدی و یا حمایت معنوی خود را برای پیش برد کارهای تولیدی و یا ایده های دیگران برای درصدی از سود پرداخت می نماید.

48. دامپینگ

دامپینگ به صادرات یک کالا به خارج با قیمت کمتر از هزینه های تمام شده در داخل گفته می شود.

49. اعتبار اسنادی

اعتبار اسنادی یا همان LC قراردادی است که در آن بانک و مؤسسات مالی متعهد به پرداخت پولی در تاریخ معین برای انجام تجارت، می شوند.

50. عقد

یک یا چند نفر به یک یا چند نفر دیگر در قبال امری متعهد می شوند.

51. وثیقه

سند مالی غیرمنقول است که درازای شرطی در نزد دادگاه یا طلبکار گذاشته می شود.

52. سوئیفت

نقل وانتقال مالی بین بانکی در بانک های جهان از طریق یک سیستم یکپارچه بین بانکی به نام سوئیفت صورت می پذیرد.

53. قرض الحسنه

قرضی که در آن بهره ای در کار نباشد، در اصطلاحات بانکی به قرض الحسنه معروف است.

54. مشارکت حقوقی

عبارت است از تامین قسمتی از سرمایه ی شرکت های جدید و یا خرید بخشی از سهام آن ها توسط بانک

55. سود بانکی

سود حاصل از انباشت سپرده های نقدی در بانک

56. ال سی

اعتبار اسنادی یا ال سی روش پرداختی در سیستم بین المللی است. به موجب این سند بانک به شخص فروشنده تعهد می دهد که خریدار در زمان درست مبلغ درست را به وی بپردازد.

57. دیسکانت ال سی

دیسکانت ال سی به معنی تقسیم کردن وجه یک ال سی گشایش شده در دفعات و قبل از سررسید آن می باشد.

58. پی ار دی

نسبتی است که توسط آن میزان سوددهی هر شرکت نسبت به یک دلار ارزش خود به دست می آورد.

59. حاشیه سود

میزان سودآوری شرکت برای هر دلار ارزش آن شرکت با حاشیه سود نیز بیان می شود که برای مقایسه ی شرکت ها از نظر ارزش و سودآوری می توان از آن استفاده کرد.

60. سرمایه گذاری و وام

اصطلاحات بانکی مربوط به سرمایه گذاری  و وام از رایج ترین اصطلاحات هستند که در این بخش با آن ها آشنا خواهیم شد.

61. سرمایه گذار

فردی که سرمایه و دارایی خود را برای کسب سود در تجارت، صنعت و یا سایر روش های سرمایه گذاری تخصیص می دهد.

62. ارزش

معادل پولی روز هر کالایی ارزش آن نامیده می شود.

63. وام

قرضی که بانک یا اشخاص حقیقی به شخص دیگری برای هدفی خاص اعطا می نمایند.

64. متقاضی

کسی که برای انجام کاری به بانک مراجعه کرده و تقاضایی دارد، متقاضی نامیده می شود.

65. حقیقی

هر شخصی که دارای مدارک شناسایی معتبر می باشد، به عنوان فرد حقیقی شناخته می شود.

66. حقوقی

افراد حقوقی در اصطلاحات بانکی اعتبار مادی یک سازمان، نهاد و یا شرکت می باشد.

67. پول تحریری

پول بانکی یا پول تحریری اسنادی هستند که برای نقل وانتقال پول توسط بانک ها و مؤسسات مالی از آن ها استفاده می شود. انواع چک ها و سپرده های اشخاص در بانک از جمله پول تحریری می باشند.

68. شبه پول

سپرده های غیر دیداری و مدت دار مردم در بانک ها را اصطلاحاً شبه پول می گویند.

69. سرعت گردش پول

به تعداد دفعاتی که پول در یک بازه ی زمانی معین دست به دست می شود، سرعت گردش پول می گویند.

70. سیاست های مالی دولت

مجموع قوانین و سیاست هایی که دولت از آن ها برای درآمدزایی و رسیدن به اهدافی مشخص استفاده می نماید.

71. بانک های تخصصی

بانک هایی که می توانند از محل سپرده گذاری های مردم نقدینگی کافی برای پیش برد صنایع، کشاورزی و بازرگانی را تامین نمایند.

72. بانک های تجاری

بانک هایی که از بانک مرکزی مجوز فعالیت داشته و از سپرده های مردم برای سرمایه گذاری در بخش های مختلف و پرداخت وام به سایر اشخاص استفاده می نمایند.

73. پول

سندی که به واسطه ی پشتوانه ی قانونی و اعتبار دولت می توان از آن برای خریدوفروش استفاده نمود و ارزش هر چیزی را نسبت به آن تعیین کرد.

74. سرمایه گذاری مستقیم

ورود هر شخص بدون واسطه به سرمایه گذاری در یک بخش را سرمایه گذاری مستقیم و بی واسطه می گویند.

75. سپرده های بخش غیردولتی

سپرده هایی که افراد غیردولتی در بانک ها قرار داده اند.

76. سپرده های بخش دولتی

سپرده هایی که مالک اصلی آن ها دولت می باشد.

77. سپرده های قانونی

سپرده ی قانونی یا ذخیره ی بانکی مقدار پولی است که بانک ها نزد بانک مرکزی به امانت دارند.

78. سپرده های دیداری

سپرده دیداری در اصطلاحات بانکی سپرده ای است که بانک متعهد می شود تا به محض درخواست صاحب سپرده آن را پرداخت نماید.

79. سپرده های غیر دیداری

به سپرده های مدت داری که دریافت آن ها تنها در سررسید سپرده امکان پذیر است و برای دریافت قبل از این زمان دشواری های زیادی پیش روی صاحب سپرده وجود دارد، اطلاق می گردد.

80. سپرده های قرض الحسنه پس انداز

سپرده هایی که در نزد بانک برای سرمایه گذاری بانک در صنایع و کارهای عمرانی گذاشته می شود و هیچ سودی به آن ها تعلق نمی گیرد. جوایز بانکی در میان این سپرده ها توزیع می گردد.

81. سپرده های سرمایه گذاری مدت دار

سپرده ای که شخص صاحب آن متعهد می شود تنها در تاریخ معینی مثلاً یک سال پس از افتتاح حساب حق برداشت از آن را دارد، سپرده مدت دار نامیده می شود.

82. عملیات بانکی

هر گونه عملیاتی اعم از واریز، برداشت، نقل وانتقال، دریافت مانده حساب که به نوعی از طریق خدمات بانکی صورت می پذیرد.

83. منابع بانک

منابعی که بانک از آن ها برای اعطای وام، سرمایه گذاری در بخش های مختلف و پرداخت سود به سپرده ها استفاده می نماید.

84. منابع مسدود

منابعی که متعلق به بانک و دولت می باشد اما به دلایل مختلف مانند تحریم مسدود گشته و امکان استفاده از آن در حال حاضر وجود ندارد.

85. نقدینگی

میزان پول نقد موجود در صندوق بانک در اصطلاحات بانکی نقدینگی بانک تعریف می شود.

86. واحد بانکی

به هرکدام از ادارات و شعب یک بانک اطلاق می گردد.

87. وجوه اداره شده

مبالغی است که از طرف دولت برای انجام کارهایی خاص با اهدافی مشخص در اختیار بانک ها قرار می گیرد.

88. پول شویی

فرایندی که در آن پول به دست آمده از راه های غیرقانونی به نوعی به ثروت قانونی تبدیل می شود.

89. لاشه چک

چکی که وجه آن پرداخت شده و یا تنها جهت ضمانت انجام کاری به شخص واگذار شده است، بعد از اجرای تعهد، اصطلاحاً لاشه چک نامیده می شود.

90. سامانه سحاب

این امکان را برای مشتریان بانک فراهم می آورد تا بتوانند به سایر بانک های عضو شتاب حواله ارسال کنند.

91. انواع چک

چک انواع مختلفی دارد که صدور آن در شرایط مقتضی صورت می پذیرد. در زیر انواع چک ها را باهم مرور می کنیم.

92. چک عادی

رایج ترین نوع چک در جامعه چک عادی است که در آن صاحب و دارنده ی دسته چک برای پرداخت مالی از این طریق اقدام می نماید.

93. چک تضمین شده

چک تضمین شده نوعی از چک است که دسته چک آن از طرف بانک برای مشتریان خاص خود صادر می نماید. دارنده ی این چک با خیال راحت می تواند برای دریافت وجه آن در زمان سررسید اقدام نماید. زیرا بانک متعهد شده حتی در صورت نبود وجه کافی آن را پرداخت کند.

94. چک بین بانکی یا رمزدار

چکی است که بانک ها برای نقل وانتقال پول بین خود از آن استفاده می نمایند. این چک به درخواست صاحب سپرده صادرشده و وجه آن بعد از صدور چک از حساب شخص خارج می شود.

95. چک تضمین شده رمزدار

این چک نیز توسط بانک صادر می شود. به موجب این چک شخص گیرنده آن می تواند آن را در همه ی شعب بانک صادرکننده حتی در صورت نبود وجه کافی در حساب شخص، نقد نماید.

96. چک مسافرتی

این چک نیز از طرف بانک برای انتقال پول در زمان مسافرت صادرشده و تنها شعب همان بانک یا عاملین آن بانک می توانند آن را نقد کنند.

97. چک سفید امضاء

چکی که صاحب آن، آن را امضاء کرده اما تاریخ و مبلغی برای آن قید نکرده است.

98. چک روز

چکی که تاریخ وصول آن اولین روز کاری بعد باشد.

99. چک مدت دار

چکی که تاریخ سررسید آن مدتی بعد از صدور آن باشد.

ادامه مطلب
تله خرسی و تله گاوی
تله خرسی و تله گاوی را...

تله خرسی و تله گاوی دو اصطلاحی است که به طور متداول و روزانه در بازارهای مالی رخ می دهد. همان طور که از اسم آن ها نیز مشخص است، این دو تله موجب افزایش ریسک معاملات در بازار می شوند. بنابراین شناسایی این دو تله برای انجام تحلیل تکنیکال بسیار ضروری است.

تله خرسی چیست؟

زمانی شما گرفتار تله خرسی (Bear Trap) در بازارهای مالی خواهید شد که انتظار اصلاح قیمت را داشته باشید. در چنین شرایطی، ممکن است تصمیم به فروش سهام خود بگیرید چرا که از برگشت روند صعودی در بازار ناامید شده اید.

شروع ناامیدی و فروش سهام توسط شما، نقطه آغاز زیانتان است و شما با قرار گرفتن در موقعیت فروش سهام به خرس های بازار تبدیل شده اید. در واقع، اصطلاح خرس در بازارهای مالی اشاره به سرمایه گذارانی دارد که پیش بینی می کنند روند یک سهم نزولی است و با فروش آن سهم به دنبال کسب سود هستند.

به بیان دیگر، تله خرسی، به عنوان یک الگوی تکنیکال محسوب می شود و زمانی رخ می دهد که سیگنال اشتباه در مورد معکوس شدن روند افزایشی قیمت ها، در قیمت هر سهم، شاخص و یا سایر ابزار مالی ایجاد کند. سرمایه گذاری که در این تله گرفتار شده است، در موقعیت شورت (Short) قرار دارد.

موقعیت شورت (Short)، یکی از تکنیک های معامله گری است که براساس آن، سرمایه گذار اقدام به قرض گرفتن دارایی و یا قراردادهای مرتبط با آن، از کارگزاری (اکانت مارجین) می کند. سپس آن را با این هدف که در آینده و پس از آن که قیمت هر سهم تا سطح مشخصی کاهش یابد، خریداری خواهد کرد؛ به فروش می‎رساند. به این ترتیب، سرمایه گذار می تواند از این اختلاف قیمت به سود برسد.

در شرایطی که سرمایه گذار خرسی، پیش بینی درستی از کاهش قیمت نداشته باشد، احتمال گیر کردن در تله خرسی بالا می رود.

بررسی بهتر با طرح مثال:

آقای غفاری، پیش بینی می کند که نماد #وپرگار در دو ماه آینده روند نزولی را تجربه خواهد کرد. بنابراین برای آن که از زیان احتمالی در آینده جلوگیری کند، تصمیم به فروش سهم مورد نظر می گیرد و هر سهم خود را به قیمت 5 هزار تومان به فروش می رساند.

آقای غفاری برای آن که مطمین شود، تصمیم درستی برای فروش سهام مورد نظر گرفته، 10 روز پس از فروش، روند حرکتی سهام شرکت پرگار را پیگیری می نماید. تمامی علایم، حکایت از شروع روند مثبت در این سهم دارد و پس از 10 روز روند نزولی، نماد #وپرگار با قیمت هر سهم 8 هزار تومان در بازار معامله می شود.

بنابراین آقای غفاری در تله خرسی بازار گیر افتاده و به ازای هر سهم 3 هزار تومان ضرر کرده است.

تله گاوی چیست؟

تله خرسی و تله گاوی

زمانی شما گرفتار تله گاوی (Bull Trap) در بازارهای مالی خواهید شد که انتظار افزایش قیمت را داشته باشید. در چنین شرایطی ممکن است تصمیم به خرید سهامی بگیرید که انتظار دارید قیمت آن در آینده افزایش یابد.

زمانی که بازار روند نزولی را تجربه می کند، حرکت شاخص و یا قیمت سهم به گونه ای تغییر خواهد کرد که سرمایه گذاران را متقاعد سازد در آینده ای نزدیک، روند صعودی برای آن سهم آغاز خواهد شد. به این ترتیب، آنان اقدام به خرید آن سهام می کنند. اما در حقیقت سطح حمایت پیشین می شکند و روند دوباره نزولی خواهد شد و سرمایه گذاران که در موقعیت های لانگ (Long) قرار دارند، ضرر می کنند.

به بیان دیگر، تله گاوی که به عنوان یک الگوی تکنیکال به حساب می آید، زمانی رخ می دهد که در یک روند نزولی، شاهد افزایش سریع و چشمگیری در قیمت یک سهم و یا شاخص باشیم.

در واقع، تله گاوی به گونه ای عمل می کند که معامله گران را تشویق به خرید سهم جدید نماید و آنان را در موقعیت لانگ (Long) قرار خواهد داد. به این ترتیب، معامله گران متحمل زیان می شوند، زیرا پس از مرحله تله، قیمت ها کاهش می یابد و گاوهای در تله گرفتار شده، ضرر می کنند.

منظور از اصطلاح گاو در بازارهای مالی، سرمایه گذارانی هستند که به امید روند صعودی که پیش بینی می کنند در آینده رخ می دهد، اقدام به خرید سهام می کنند و به دنبال خرید سهم هایی هستند که ارزش بیش تری پیدا خواهند کرد.

بررسی بهتر با طرح مثال:

آقای غفوری، پیش بینی می کند که نماد #وخط در 1 ماه آینده روند صعودی را تجربه می کند. بنابراین به امید افزایش قیمت بیش تر، اکنون که این سهم قیمت پایین تری دارد، اقدام به خرید سهم شرکت خط می کند. بنابراین هر سهم این شرکت را به قیمت 2 هزار تومان می خرد.

اما شرایط بازار براساس پیش بینی های آقای غفوری پیش نمی رود و قیمت هر سهم به 1000 تومان کاهش می یابد. بنابراین او در تله گاوی گرفتار شده و ضرر کرده است.

این تله ها به طور معمول توسط سرمایه داران بزرگ که در اصطلاح به آن ها نهنگ گفته می شود، انجام می شود و به این ترتیب، سرمایه گذاران عجول ضرر می کنند.

چگونه در معاملاتمان گرفتار تله خرسی و گاوی نشویم؟

تله خرسی و تله گاوی

  1. بررسی کردن اخبار
  2. تعریف حد ضرر
  3. تعیین حجم معاملات
  4. استفاده از شاخص قدرت نسبی (RSI)

1- بررسی کردن اخبار

اگر در بازارهای مالی، شاهد حرکت ناگهانی قیمت همراه با حجم متوسطی از معاملات هستید، حتمأ پیش از آن که در مورد انجام معاملاتتان تصمیم بگیرید، صحت اخبار واصله را بررسی نمایید.

زیرا نهنگ ها و سرمایه داران بزرگ، از انتشار اخبار مثبت و یا منفی استفاده کرده و برای معامله گران کم تجربه تله می گذارند.

2- تعریف حد ضرر

تعیین حد ضرر در هر معامله ای بسیار مهم است چرا که بازار همیشه مطابق پیش بینی و خواسته ما حرکت نمی کند.

استفاده از حد ضرر باعث می شود تا زمانی که بازار براساس پیش بینی های ما پیش نرفت، از تحمل ضررهای سنگین جلوگیری شود و فقط 1 تا 2 درصد از سرمایه اولیه از بین برود.

3- تعیین حجم معاملات

هر گاه در بازار شاهد تغییر ناگهانی در قیمت و بدون حجم معاملات قابل توجه ای بودید، مراقب باشید. زیرا به احتمال زیاد یک تله است و نباید براساس آن معاملاتتان را انجام دهید.

این نکته مهم را در نظر بگیرید که رسیدن به قیمت واقعی، نیازمند حجم معاملات قابل توجهی است.

4- استفاده از شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی، یک شاخص حرکتی است که ترسیم کننده قوت و ضعف قیمت یک دارایی است. هرگاه یک دارایی و اندیکاتور RSI، در جهت مخالف هم حرکت کنند و واگرایی بین آن ها رخ دهد، نشان می دهد که حرکت قیمت کند پیش می رود. با کمک گرفتن از شاخص قدرت نسبی، می توان از گیر افتادن در تله ها در امان ماند.

ادامه مطلب
آموزش پرایس اکشن
آموزش پرایس اکشن با معرفی انواع...

آشنایی با پرایس اکشن

«پرایس اکشن» (Price Action Trading) که به اختصار «PAT» نامیده می شود بدان معنا است که تریدر، تمام تصمیمات خود را فقط بر اساس نمودار قیمت می گیرد. زیر بنای اصلی این سیستم، فهم صحیح باندهای حمایتی و مقاومتی است و بخش زیادی از آموزش پرایس اکشن همان مباحث تکنیکال کلاسیک را شامل می شود.

پرایس اکشن، روشی برای استفاده بهینه از روند تغییر قیمت است. قیمت ها در بازار همواره از طریق عرضه و تقاضا مشخص می شوند. فروشندگان اقدام به فروش کالا، سهام یا ارز می کنند و در مقابل، خریداران با تقاضای خود، کالای مبادلاتی را می خرند.

وقتی صحبت از محدوده عرضه می شود، منظور ما محدوده ای است که فروشندگان زیادی منتظر عرضه کالای مبادلاتی هستند و وقتی در مورد تقاضا صحبت می شود، منظور محدوده ای است که خریداران، قیمت بازار را در آن سطح، منصفانه ارزیابی کرده و اقدام به خرید می کنند.

در پرایس اکشن، «اندیکاتور» یا «ابزار کمکی» چندان کاربردی ندارد و بررسی بازار به طور معمول براساس حرکات واقعی قیمت مانند «الگوهای نموداری»، «نوسانات قیمت»، «حجم معاملات» و دیگر اطلاعات بازار انجام خواهد شد. این روش تحلیلی در بازارهای مالی مبنای تحلیل های خود را داده های قیمت خام از جمله الگوهای «کندل استیک»، «خطوط حمایت و مقاومت»، «خطوط روند» و… قرار می دهد.

اندیکاتورها چه نقشی در پرایس اکشن دارند؟

نمودار قیمت، بازتابی از تمام متغیرهای تاثیرگذار بر حرکت قیمت در بازه زمانی داده شده است. بنابراین، استفاده از اندیکاتورهای تاخیری در این استراتژی معاملاتی، مانند «استوکاستیک»، «مکدی»، «آر اس آی» و … فقط باعث از دست دادن زمان خواهد شد.

نکته مهم دیگر آن است که اندیکاتورها با اشغال بخشی از چارت، سبب کوچک شدن قسمت نموار قیمت و به دنبال آن کاهش توجه تریدر به حرکت خالص قیمت می شوند. بنابراین، شما آن گونه که باید و شاید بر چگونگی حرکت قیمت متمرکز نمی شوید. این ماجرا نکته مهمی است که پرایس اکشن را متمایز و آموزش آن را ضروری می کند.

یکی از مهمترین نکته ها در آموزش پرایس اکشن، شناسایی و تعقیب روند است. مارکت را صعودی می نامیم اگر همواره Highهای بالاتر و Lowهای بالاتر تشکیل شود و مارکت نزولی خوانده می شود اگر Highهای پایین تر و Lowهای پایین تری در آن تشکیل شوند. اگرچه ذات استراتژی پرایس اکشن در بازارهای خنثی نیز قابل استفاده است.

تریدرهایی که با استراتژی پرایس اکشن، اهداف قیمتی را شناسایی می کنند، همه چیز را ساده می بینند؛ این ماجرا علت استفاده نکردن از اندیکاتورها، اسیلاتورها و شلوغ نکردن نمودار نیز به شمار می رود.

 نگاهی به مهمترین مفاهیم در آموزش پرایس اکشن

آموزش پرایس اکشن

  • تشخیص روند
  • شناسایی و رسم سطوح حمایت و مقاومت
  • بررسی وقوع الگوهای قیمتی و کندلی
  • داشتن استراتژی خروج به موقع از معامله
  • داشتن مدیریت ریسک و سرمایه
  • مدیریت احساسات

سطوح قیمتی

اولین گام در هر تحلیل تکنیکالی یافتن سطوح اوج و کف قیمتی است. تعیین این سطح ها در نمودارها کار بسیار آسانی است. فقط کافی است به نمودار قیمتی نگاه کنید و بالاترین سطحی که قیمت، آن را لمس کرده، علامت بزنید.

این سطح، اوج قیمتی بازار است. به طور مشابه برای یافتن کف قیمتی، کافی است پایین ترین سطحی را که نمودار به آن برخورد کرده، پیدا کنید. برای مشخص کردن اوج و کف قیمتی دو دیدگاه متفاوت به چشم می خورند.

عده ای پایین ترین قیمت بسته شده را کف قیمتی و بالاترین قیمت بسته شده را اوج قیمتی می خوانند. عده ای دیگر هم کاری با قیمت های بسته شده ندارند و تنها به بالاترین / پایین ترین سطحی که بازار توانسته لمس کند، اوج/ کف قیمتی می گویند.

به طور کلی، منظور، بالاترین یا پایین ترین سطحی است که قیمت توانسته به آن برسد. در اینجا منظور، قیمت بسته شدن نیست، بلکه بالاترین یا پایین ترین سطح لمس شده است.

سطوح حمایت و مقاومت

در تمام تحلیل های تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت پدیده های مهم و با اهمیتی به حساب می آیند. به طور کلی حمایت و مقاومت سطوحی در نمودار هستند که اخیرا قیمت از آنها جهش کرده است.

این سطوح می توانند دوباره واکنش بازار را در پی داشته باشند. یکی از مهم ترین ویژگی های حمایت و مقاومت، باقی ماندن اثر آنها بعد از شکسته شدن است. وقتی حمایت نمودار شکسته می شود، قیمت می تواند از این حمایت به سمت بالا برگردد، یعنی حمایت تبدیل به مقاومت شود و برعکس.

با اینکه این سطوح نقش مهمی در حرکات قیمتی دارند اما توصیه می شود که از آنها تنها به عنوان منبع اطلاعات و با هدف شفاف سازی بازار استفاده کنید؛ یعنی معامله گران حرکات قیمتی بهتر است به این سطوح دیدی بی طرفانه داشته باشند.

خرید از حمایت یا فروش از مقاومت، خود به تنهایی استراتژی معاملاتی قابل قبول و منطقی به شمار نمی رود. حتی خرید بعد از شکست مقاومت و ایجاد اوج قیمتی جدید، تغییر روند یا همان شکست روند قبل یا برعکس فروش با شکست حمایت و ایجاد کف قیمتی جدید، صرفا استراتژی معاملاتی تلقی نمی شود، بلکه در مقابل باید از این علم که نمودار در نزدیکی چنین سطحی قرار دارد، استفاده کرد.

به جای اینکه مستقیم از این سطوح وارد بازار شوید، بهتر است ابتدا شیوه تعامل بازار با این سطح ها را مورد بررسی قرار دهید.

آموزش پرایس اکشن

تفاوت مفاهیم عرضه و تقاضا با مفاهیم حمایت و مقاومت

تعریف های عرضه و تقاضا که پیش از این به آن ها پرداختیم تا حد زیادی به محدوده های حمایتی و مقاومتی شباهت دارند. در واقع سطح مقاومت مشابه عرضه بازار و سطح حمایت هم مشابه تقاضای بازار است. اما مفهوم حمایت و مقاومت با تقاضا و عرضه تفاوت دارد.

هر چند در هر دو مورد، خریداران و فروشندگان نقش اساسی دارند، اما باید بین این دو مفهوم، تفاوت قائل شد. اعتبار سطوح حمایت و مقاومت تنها به واکنش احتمالی بازار وابسته است.

هر چه تعداد واکنش های بازار به حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، آن سطح اهمیت بیشتری دارد. اما وقتی پای محدوده عرضه به میدان باز می شود، منظور ما محدوده ای است که در گذشته موجب افت قیمت بازار شده و احتمال اینکه دستورات فروشی از دور قبل در این محدوده باقی مانده باشند وجود دارد.

به همین علت، پیش بینی می شود که وقتی بازار وارد محدوده عرضه شد، دستورات فروش از قبل مانده دوباره فعال شوند و بازار را به سمت پایین بکشند. محدوده تقاضا هم درست به همین شکل است.

در محدوده تقاضا انتظار می رود که از گذشته تعدادی دستور خرید باقی مانده باشند که با فعال شدن این دستورات بازار می توانند صعود کنند.

تعیین سطوح عرضه و تقاضا یک هنر است. چون قانونی کلی برای تعیین محدوده عرضه و تقاضا وجود ندارد. در ادامه توضیح خواهیم داد که اکثر معامله گران حرفه ای از چه روش هایی برای شناسایی محدوده های عرضه و تقاضا استفاده می کنند.

در این بخش از آموزش پرایس اکشن و دقیقا پیش از معرفی برخی از مهمترین الگوهای آن باید با «کندل ها» که اهمیت بالایی در این استراتژی دارند، آشنا شویم.

یک آشنایی عمیق تر با کندل ها

آموزش پرایس اکشن

کندل های ژاپنی

کندل های ژاپنی نشانگر چهار داده قیمتی هستند؛ «بالاترین قیمت کندل»، «پایین ترین قیمت»، «قیمت باز شدن» و «قیمت بسته شدن». کندل های قیمتی یا صعودی هستند یا نزولی یا خنثی.

اگر قیمت باز شدن کندل در زیر قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی صعودی است. اگر قیمت باز شدن در بالای قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی نزولی است.

اگر قیمت باز و بسته شدن یکسان باشد – یا فاصله ناچیزی از یکدیگر داشته باشند – کندل قیمتی خنثی است که خبر از برابری قدرت خریداران و فروشندگان می دهد. نمودارهای شمعی در بازار ارز خارجی کاربرد بسیار فراوانی دارند.

به راحتی می توان به کمک کندل های قیمتی، فشار های خرید و فروش بازار را تشخیص داد. یک نگاه گذرا به کندل های قیمتی می تواند اطلاعات بسیار مفیدی از قدرت خریداران و فروشندگان ارائه دهد و به آسانی تعیین کند که بازار دست فروشندگان است یا خریداران. ویژگی های خاص این نوع نمودار به معامله گران کمک می کند تا از بازگشت روند یا ادامه آن اطلاع یابند.

دنباله های پایینی و بالایی کندل های ژاپنی نشانگر کف و اوج قیمتی هستند که برای بررسی و مطالعه رفتار بازار استفاده می شوند. اگر دنباله بالایی کندلی بلند باشد، به این معنی است که خریداران قیمت را بالا برده اند، اما این فروشندگان بودند که در نهایت بازار را در دست گرفته اند و قیمت را پایین آورده اند.

در مقابل، اگر دنباله پایینی کندل بلند باشد به این معنی است که فروشندگان در پایین آوردن قیمت تمام سعی خود را کرده اند، اما سرانجام این خریداران بودند که بازار را در دست گرفتند.

کندل های ژاپنی: الگوهای تک کندلی، دو کندلی و چند کندلی

آموزش پرایس اکشن

این الگوهای کندلی برای معاملات بلند مدت و بین روزی بسیار مفید هستند. منظور از الگوهای تک کندلی، الگوهایی هستند که تنها شامل یک کندل ژاپنی می شوند.

این الگوها می توانند نشانگر ادامه یا برگشت روند باشند. الگوهای دو کندلی هم برای تشخیص بازگشت یا ادامه روند مناسب هستند.

تنها تفاوت الگوهای دوتایی در این است که کندل اول برای تعیین بازگشت یا ادامه روند به کار می رود و کندل دوم، این سیگنال بازگشتی یا ادامه روند را تایید یا نقض می کند. یعنی با استفاده از کندل دوم تشخیص می دهیم که بازگشت یا ادامه روندی که کندل اول نشان داده، صحت دارد یا خیر.

الگوهای چند کندلی کمی پیچیده تر هستند و معمولا شامل سه کندل قیمتی می شوند. از این الگو بیشتر در معاملات بلند مدت استفاده می شود.

الگوهای چند کندلی نسبت به سایر الگوها کمتر در بازار مشاهده می شوند، اما از قطعیت بالایی برخوردار هستند. بنابراین، نباید تنها بر اساس الگوهای کندلی دست به معامله زد. بلکه باید از این الگوها به عنوان ابزاری موثر در جهت درک رفتار بازار و افزایش احتمال موفقیت معاملات استفاده کرد.

آموزش پرایس اکشن

پدیده هم نوایی در آموزش پرایس اکشن

موضوع مهم بعدی که از اصول پایه ای در آموزش پرایس اکشن به شمار می رود «پدیده همنوایی» است. این بدان معنا است که هیچ معامله گری نمی تواند به تنهایی معامله خود را به هدف برساند.

همه معامله گران برای رسیدن به هدف معاملاتی خود به کمک سایر معامله گران نیاز دارند. برای اینکه قیمت ها در یک جهت حرکت کنند، باید هر دو بخش بازار خریداران و فروشندگان نقشی داشته باشند. یعنی خریداران و فروشندگان باید با یکدیگر در رابطه با مسیر بازار به توافق برسند.

اگر ما به دنبال خرید در بازار هستیم، نه تنها سایر خریداران باید از معامله ما حمایت کنند، بلکه فروشندگان هم باید از موقعیت معاملاتی فروش (یعنی باز خرید) خارج شوند.

هر چه تعداد فروشندگانی که به دنبال بستن معامله فروش و باز خرید آن دارایی هستند بیشتر باشد، شانس موفقیت ما هم افزایش خواهد یافت.

هر بازاری دیر یا زود، دوره آماد سازی را پشت سر می گذارد. با آمادگی کامل بازار، پدیده همنوایی رخ می دهد و حرکتی یک سویه به راه می افتد. برای اینکه بتوان چنین موقعیت هایی را تشخیص داد باید به شیوه شکست سطوح کلیدی توجه کرد.

هر شکست به حرکتی یک سویه منتهی نمی شود. با این حال، اگر معامله گران بتوانند شکست های محتمل را از شکست های ضعیف یا جعلی تشخیص دهند، دیگر نیازی به چنین بدبینی نخواهد بود.

مهم ترین عاملی که می تواند احتمال موفقیت شکست را تضمین کند، دوره آماده سازی قبل از شکست است. به طور کلی بهترین فرصت های معاملاتی زمانی ایجاد می شوند که شاهد نبرد میان خریداران و فروشندگان در سطوح احتمالی شکست ها باشیم.

نبرد میان خریداران و فروشندگان قبل از شکسته شدن سطوح کلیدی، حرکات قیمتی اره مانندی را ایجاد می کنند که به آن دوره آماده سازی بازار برای شکست سطح کلیدی یا در اصطلاح «دوره آماده سازی» می گویند.

تشخیص دوره آماده سازی کار دشواری نیست، قیمت از یک محدوده جهش می کند و دوباره به همان محدوده بازمی گردد و این عمل تکرار می شود تا اینکه یکی از طرفین پیروز این نبرد می شوند.

اما در اینجا لازم است شکست ها را بیشتر توضیح دهیم:

بازار به سه روش، شکست را پیاده سازی می کند: «شکست جعلی»، «شکست ضعیف» و «شکست قطعی».

با وجود آنکه معامله گران زیادی با شکست سطوح کلیدی وارد بازار می شوند، اما عده ای دیگر درست برخلاف جریان بازار وارد معامله می گردند. این معامله گران خلاف روندی، بر این باور هستند که شکست روی داده جعلی خواهد بود و بازار دوباره باز خواهد گشت.

برای اینکه یک سرمایه گذار تصمیم بگیرد که همسو با شکست معامله کند یا برخلاف آن، باید ابتدا ماهیت شکست را تشخیص دهد. شکست هایی که بدون دوره آماده سازی روی داده باشند، با شانس موفقیت پایینی همراه هستند.

گاهی وقت ها اتفاق می افتد که شکست روی می دهد، ولی قیمت به دنبال این شکست باز می گردد. بدون توجه به اینکه چنین وضعیت هایی چگونه به وجود می آیند، باید گفت که شکست های ضعیف با شانس عدم موفقیت بالایی همراه هستند. چون اکثر معامله گران شکست، ادامه حرکت را منطقی نمی بینند و در نتیجه وارد معامله نخواهند شد.

دو نوع شکست سطوح کلیدی وجود دارد که باید به آنها با دیده تردید نگاه شود. آشکارترین نوع شکست، «شکست جعلی» است. نوع دوم هم «شکست ضعیف» است. ما همواره باید از این دو نوع شکست دوری کنیم.

باید به خاطر داشت که نتیجه شکست، نشان دهنده نوع آن نیست. بلکه ساختاری که منتهی به شکست می شوند، نشان دهنده قدرت شکست است.

در ادامه گفتگویمان برخی از مهمترین الگوهای مطرح در آموزش پرایس اکشن را معرفی خواهیم کرد.

کندل برگشتی

کندل برگشتی به دو صورت «صعودی» و «نزولی» وجود دارد. کندل صعودی برگشتی به زیر «LOW» کندل قبلی رفته و بالاتر از آن بسته می شود و کندل برگشتی نزولی به بالای «HIGH» کندل قبلی رفته و پایین تر از آن بسته می شود.

در حالت صعودی یک حمایت زیر «LOW» کندل قبلی پدیدار می شود و چون بالاتر از آن بسته شده نشان از قوی بودن و نشانه برگشت خواهد بود. در حالت دوم که نزولی است در بالای «HIGH» کندل قبلی با مقاومت مواجه می شویم.

با توجه به این که پایین تر از «HIGH» کندل قبل بسته می شود نشان از قوی بودن دارد. بنابراین، توجه به اینکه که نسبت به کندل قبلی کجا بسته شود اهمیت زیادی دارد.

در این حالت باید بالای کندل برگشتی صعودی اقدام به خرید و در پایین کندل برگشتی نزولی اقدام به فروش کرد.

آموزش پرایس اکشن 

کندل برگشتی کلیدی

در ادامه ماجرای آموزش پرایس اکشن به «کندل برگشتی کلیدی» می رسیم. این کندل، نشان دهنده برگشت روند است. در حالت صعودی زیر «LOW» کندل قبلی باز شده و بالای «HIGH» کندل قبلی بسته می شود، در حالت نزولی نیز بالای «HIGH» کندل قبلی باز شده و پایین «LOW» کندل قبلی بسته می شود.

در حالت نزولی، شاهد نشانه قدرتمندی از روند نزولی هستیم. اگر این الگو در محدوده حمایتی تشکیل شود علاقه به برگشت بازار را نشان می دهد و اگر در محدوده مقاومتی تشکیل شود به معنی برگشت به روند نزولی خواهد بود.

بنابراین، برای استفاده از این الگو، باید بالای کندل برگشتی کلیدی اقدام به خرید و پایین آن اقدام به فروش کنید.

آموزش پرایس اکشن

کندل درمانده

نکته مهم در این کندل، وجود گپ در زمان شکل گیری است. این کندل در حالت صعودی با گپ در پایین کندل قبلی تشکیل شده، به بالا آمده و نزدیک کندل قبلی بسته می شود. در حالت نزولی نیز در بالا تشکیل شده، به پایین می آید و نزدیک کندل قبلی بسته می شود.

اگر به دنبال تشخیص سریع این الگو هستید، به دنبال گپ های پر نشده بگردید که با حجم بالایی از معامله همراه می شوند. جهت استفاده از این الگو باید در بالای کندل صعودی اقدام به خرید و پایین آن اقدام به فروش کنید.

آموزش پرایس اکشن

پین بار

پین بار، دروغگویی بازار را به ما نشان می دهد. این بدان معنا است که قیمت در بازار به سطح ویژه ای می رسد و سپس تمام مسیر پیموده را بر می گردد.

یعنی بازار در ابتدا به ما دروغ گفته است. ما با بسته شدن پین بار ما می فهمیم که بازار مسیر را اشتباهی رفته و حالا به مسیر درست برگشته است.

پین بار از یک بدنه کوچک به همراه دنباله بزرگ تشکیل شده است. باکس این کندل کوچک و دم آن بلند است. دم پایینی نیز بخش زیادی از این کندل را تشکیل می دهد. البته در حالتی که نزولی باشد دم بالایی بخش بیشتری از کندل را تشکیل خواهد داد.

این دم بلند، محدوده مقاومتی یا حمایتی نزدیک خود را می شکند و معمولا باعث اشتباه معامله گران می شود. کار درست آن است که برای استفاده از این الگو، بالای پین بار صعودی اقدام به خرید و پایین پین بار نزولی اقدام به فروش کنید.

آموزش پرایس اکشن

 

 دو کندل برگشتی

این الگو دو کندل کنار هم است که در جهت های مختلفی بسته می شوند. در حالت صعودی، ابتدا یک کندل قوی نزولی تشکیل شده است که بعد از آن یک کندل قوی صعودی دارید. در حالت نزولی، یک کندل قوی صعودی داریم که پس از آن یک کندل قوی نزولی تشکیل می شود.

در این حالت ها اولین کندل، نشان از قدرت نزولی و دومین کندل نشان دهنده قدرت صعودی است. در این الگو هم شاهد برگشت خواهیم بود.

در الگوی صعودی این برگشت از یک حمایت و در الگوی نزولی، برگشت از مقاومت را خواهیم داشت. برای استفاده از این الگو باید در حالت صعودی بالای دو کندل اقدام به خرید و در حالت نزولی پایین دو کندل اقدام به فروش کرد.

یکی از ساده ترین راه های تشخیص این الگوی بازگشتی، بررسی نمودار بالاتر است. همان طور که در بالا هم گفته شد، اگر در نمودار پایین تر – ۱۵ دقیقه – الگوی دو کندل بازگشتی ظاهر شود، باید در نمودار بالاتر – ۳۰ دقیقه – الگوی پین بار دیده شود.

ظاهر الگوی دو کندل بازگشتی به معامله گر نشان می دهد که نبرد سختی میان خریداران و فروشندگان در جریان است. به ویژه وقتی که دو کندل بزرگ قیمتی در خلاف جهت یکدیگر و پشت سر هم تشکیل می شوند.

درست همانند الگوی پین بار، این الگو نشان گر وضعیتی است که بازار، قیمت های بالاتر یا پایین تر را قبول ندارد. به همین خاطر، قیمت در جهت خلاف کندل اول حرکت می کند.

این الگو به راحتی با الگوی کندل پوششی اشتباه گرفته می شود. باید دقت کرد که در این الگو نیازی نیست که حتما کندل دوم، کندل قبلی خود را به طور کامل پوشش دهد.

آموزش پرایس اکشن

سه کندل برگشتی

این الگو در ادامه الگوی بالا، در حالت صعودی شامل یک کندل نزولی، یک کندل دارای سقف پایین تر، کف پایین تر و یک کندل صعودی دارای کف بالاتر و بسته شدن بالای کندل دوم است.

در حالت نزولی نیز شامل یک کندل صعودی، یک کندل دارای سقف بالاتر، کف بالاتر و سپس یک کندل دارای سقف پایین تر و بسته شدن پایین کندل دوم است.

این الگو نیز نشان از برگشت دارد و با توجه به وجود کندل سوم از درصد اطمینان بالاتری برخوردار است.

بنابراین، برای استفاده باید در حالت صعودی بالای آخرین کندل اقدام به خرید و در حالت نزولی نیز پایین آخرین کندل اقدام به فروش کنید.

آموزش پرایس اکشن

پولبک سه کندلی

بخش مهم بعدی در آموزش پرایس اکشن، آشنایی با «الگوی پولبک سه کندلی» است. در این الگو شاهد سه کندل نزولی در پولبک های صعودی یا کندل های صعودی در پولبک های نزولی هستیم. شناسایی این الگو به راحتی انجام می گیرد. برخلاف الگوهای بالا که نشان از برگشت روندها بود، این الگو حاکی از ادامه روند است.

بنابراین، برای استفاده از آن باید در روندهای صعودی منتظر سه کندل متوالی نزولی بوده و در بالای کندل صعودی بعدی اقدام به خرید کنید. در روندهای نزولی نیز باید منتظر سه کندل صعودی بوده و سپس پایین کندل نزولی اقدام به فروش کنید.

کندل داخلی

این کندل در محدوده کندل قبلی خود تشکیل شده و از آن خارج نمی شود. در واقع، کندل دوم نسبت به کندل قبلی خود کف بالاتر و سقف پایین تری دارد.

برای استفاده از آن باید زمانی که الگو از پایین یا بالای کندل دوم شکسته می شود اقدام به خرید کنید. فقط دقت داشته باشید که باید روند معامله را تشخیص دهید و در جهت روند وارد شوید. نکته مهم در این الگو «شکست» آن است.

این کندل ها، دوره ای از نوسان و تعادل را در بازار نشان می دهند. احتمالا اینساید بار نمودار روزانه در نمودارهای یک ساعته و نیم ساعته شبیه مثلث باشد.

معمولا این الگو حرکت قوی را در بازار به راه می اندازد. چون نشان دهنده استراحت بازار قبل از حرکت بعدی است. با این حال، اگر در سطوح کلیدی بازار، مثل حمایت یا مقاومت شکل بگیرد می تواند سیگنال بازگشتی قوی را ایجاد کند.

آموزش پرایس اکشن

الگوی شکست جعلی کندل داخلی

گاهی وقت ها الگوهای حرکات قیمتی سیگنال های غلط صادر می کنند. در این الگو، ابتدا سیگنال اینسایدباری برای معامله صادر می شود، اما این سیگنال جعلی است.

در واقع ابتدا الگوی اینسایدبار – کندل داخلی – ظاهر می شود و اوج یا کف کندل مادر شکسته می شود. با این حال، کندل شکست دوباره در خلاف جهت برمی گردد و در محدوده الگوی اینسایدبار بسته می شود که در نتیجه، شکست جعلی در الگو روی می دهد.

شکست جعلی در این الگو می تواند یک کندل پین بار «Pin bar» باشد. یعنی دنباله کندل پین بار در خارج از محدوده کندل مادر قرار گرفته ولی بدنه پین بار در محدوده کندل مادر یا کندل اینسایدبار بسته شده است.

ظاهر دیگر این الگو می تواند به این شکل باشد: «الگو از دو کندل تشکیل شده است؛ کندل اول در خارج از دامنه کندل مادر بسته شده و بعد با تشکیل شکست جعلی به محدوده کندل مادر برگشته است.»

الگوهای شکست جعلی در معاملات و استراتژی های حرکات قیمتی نقش بسیار مهمی دارند. به کمک الگوهای شکست جعلی می توان از سیگنال های نادرست در امان ماند.

کندل خارجی

این الگو برخلاف حالت قبل از کندل قبلی خود تجاوز می کند، کف پایین تر و سقف بالاتری تشکیل می دهد که نشان از قدرت در هر دو طرف معاملات است. در اینجا نیز با توجه به معنی الگو باید منتظر شکست و تشکیل کندل بعدی باشید.

هر چه اندازه کندل پوششی بزرگتر باشد، سیگنال قوی تر است. این موضوع نشان می دهد که بازار برای ادامه مسیر در جهت کندل پوششی آماده است. همچنین، هر چه تعداد کندل هایی که توسط کندل دوم پوشش داده می شوند بیشتر باشد، قدرت الگو هم بیشتر خواهد بود.

الگوی کندل پوششی معمولا به دفعات زیاد در بازار ظاهر می شود. شما با استفاده از مطالب این بخش می توانید از میان الگوهای ظاهر شده، بهترین و محتمل ترین سیگنال را انتخاب کنید.

این موضوع به شما کمک می کند تا تعداد معاملات موفق خود را افزایش دهید.

آموزش پرایس اکشن

الگوی 7 کندل

در این الگو شاهد تشکیل 7 کندل هستیم که کندل آخرین کوچک ترین کندل متوالی است. این کندل ها در سطوح مختلفی از تشکیل سقف ها و کف ها هستند و مانند الگوی کندل داخلی نشان از برگشت روند دارند. در ادامه آن احتمالا شاهد شکست به سمت بالا یا پایین خواهیم بود.

بنابراین برای استفاده از آن بالای شکست ایجاد شده در روندهای صعودی اقدام به خرید و در روندهای نزولی پایین شکست های ایجاد شده اقدام به فروش کنید. با توجه به مطالب گفته شده، امیدوار هستیم که آموزش پرایس اکشن را جدی بگیرید.

ادامه مطلب
لات
واحد اندازه گیری لات (lot) چیست؟

تعریف کلی لات (lot)

قبل از ورود به هر بازاری یکی از مهمترین نکاتی که باید معامله گران و سرمایه گذاران به آن توجه داشته باشند، آگاهی از مفاهیم و تعاریف اولیه ی آن بازار می باشد.

در همه بازارها چه فیزیکی و چه غیر فیزیکی واحدی برای اندازه گیری میزان تبادلات و معاملات وجود دارد.

در بازار جهانی واحد اندازه گیری حجم معاملات لات (lot) می باشد.

اهمیت مفهوم لات

آشنایی با مفهوم لات از این جهت که در میزان ریسک یک معامله و همچنین میزان سود و یا ضرر احتمالی آن نقش بسزایی دارد، برای معامله گران مهم است.

انواع لات

به طور کی 4 نوع لات داریم:

لات استاندارد

یک لات استاندارد برابر  با 100000 واحد از  ارز پایه است.

 مینی لات

یک مینی لات یک دهم لات استاندارد و متشکل از 10000 واحد از ارز پایه می باشد.

میکرو لات

هر میکرولات  یکصدم یک لات استاندارد و برابر با 1000 واحد از ارز پایه است.

نانو لات

هر نانو لات هم همانطور که از نامش پیداست یک هزارم لات استاندارد و حاوی 100 واحد از ارز پایه می باشد.

لات استاندارد در نمادهای مختلف

به جز جفت ارزها که میزان لات استاندارد در آن ها برابر 100000 واحد از ارز پایه می باشد (به عنوان مثال وقتی شما ۱ لات یورو/دلار آمریکا خریداری کرده اید، 100000 واحد دلار آمریکا (ارز پایه) را معامله کرده اید.)

میزان لات استاندارد در طلا، نقره، نفت و شاخص صنعتی داووجونز به قرار ذیل می باشد:

  • یک لات طلا برابر با 100اونس طلا می باشد.
  • یک لات نقره برابر با 5000 اونس نقره می باشد.
  • یک لات نفت برابر با 1000 بشکه نفت است
  • و یک لات داوجونز برابر با 10 قرارداد داوجونز می باشد .
ادامه مطلب
post-blog-alt
مفاهیم و اصطلاحات اقتصادی تخصصی در...

مهم ترین اصطلاحات اقتصادی

لازمه ورود به هر حرفه و تخصصی دانستن اصطلاحات و واژه های تخصصی آن است. در واقع با مطالعه و شناخت زبان علمی هر فنی عملکرد بهتری خواهید داشت. به زبان ساده تر هر اقدام و هر اتفاقی اسم مخصوص به خود را دارد آشنایی با این اسامی فرد را از سردرگمی و گمراهی خارج و کمک می کند تا با دانش بیشتر بهترین تصمیم را گرفت. با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به معرفی و توصیف برخی از اصطلاحات مهم و پرکاربرد علم اقتصاد در زمینه سرمایه گذاری پرداخته شده است.

1- ارزش زمانی پول یا ارزش فعلی تنزیل شده

مقدار بهره را در طی زمان نشان می دهد. با توجه به این که راکد ماندن پول در یک بازه زمانی باعث بی ارزش شدن آن می شود، یعنی اگر می توان کالایی را امروز با آن پول خریداری کرد با وجود تورمی که وجود دارد در آینده ای نزدیک نمی توان دیگر همان کالا را با این مقدار پول خرید. حال با تبدیل پول به سهام یا کالاهای ارزشمند مقدار سود مذکور در طی زمان به مقدار پول اولیه افزوده می شود و مقدار کلی پول افزایش می یابد.

برای درک راحت تر این مطلب به مثال زیر توجه کنید:

اگر 100هزار تومان پول را در حساب سپرده کوتاه مدت بگذارید، با وجود 7 درصد سود، در  پایان یک سال 107هزار تومان پول خواهید داشت، حال اگر سرمایه گذاری انجام ندهید ارزش 100 هزار تومان در سال آینده به اندازه 93.45  هزار تومان خواهد بود.

2- نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یا بازگشت سرمایه داخلی (IRR)

به درصدی از سرمایه اولیه گفته می شود که در دوره های مشخصی به صورت سود به حساب سرمایه گذار بازمی گردد. اما این اصطلاح در مواردی مثل سرمایه گذاری در یک پروژه کاربرد دارد و به درصدی نامشخص از سرمایه اولیه که باز می گردد، گفته می شود. این اصطلاح در مورد حساب های سپرده بانکی کاربرد ندارد، زیرا در آن مورد نرخ سود مشخصی را در مدت  زمان مشخصی به حساب مشتری واریز کرده و ریسک آن صفر است.

3- سرمایه گذاری اضافی

در شرایطی که دو پروژه را با هزینه اولیه متفاوت داشته باشیم، مجموع اخلاف هزینه دو پروژه با هزینه اولیه پروژه ارزان تر مساوی با هزینه اولیه پروژه گران تر می شود. یعنی اگر پروژه ای که هزینه اولیه بیشتری دارد به عنوان پروژه اقتصادی برگزیده شود، می توان گفت نرخ بازگشتی اش برابر یا بیشتر از نرخ MARR (Minimum Attractive Rate of Return) می شود. حتی می توان گفت اختلاف هزینه بین دو پروژه مساوی یا بیشتر از نرخ MARR خواهد بود.

4- استهلاک

به میزان ارزشی که از کالاهای ارزشمند کاسته شده یا عمر کاسته شده از آن ها استهلاک گفته می شود. یا به عبارت دیگر کالایی که بر اثر زمان کهنه شده و کارایی اش مانند گذشته نیست یا با به روی کار آمدن کالاهای جدیدتر کالاهای قدیمی تر کنار گذاشته شده اند. همچنین روشی برای تخصیص هزینه خرید یا اکتساب دارایی مشهود در طول عمر مفید آن است. برخی شرکت ها برای کاهش بار مالیات و اهداف حسابداری دارایی های خود را مستهلک می کنند.

این مفهوم با اهداف حسابداری، نشان می دهد که از سمت دارایی هایی که تحت تملک یک شرکت است، چه مقدار درآمد عاید می شود و آیا مطابقت دارند یا خیر؟ یا ارزش دارایی مورد نظر طی یک دوره مالی مورد استفااده قرار گرفته یا خیر؟

در ارتباط با اهداف مالیاتی شرکت ها می توانند هزینه های دارایی های فیزیکی خریداری شده را طبق قوانین کسر کنند اما باید دقیقا مشخص کنند که طی چه زمانی و چگونه این دارایی ها خریداری شده اند.

5- مدافع و رقیب

مفهوم مدافع به کالا یا به طور کلی طرحی اطلاق می شود که هم اکنون موجود است و مورد استفاده قرار می گیرد، اما رقیب طرحی است که هنوز به مرحله انجام نرسیده اما به زودی جایگزین طرح مدافع می شود و معمولا از لحاظ زمانی، بازه طولانی تری را به خود اختصاص می دهد.

6- آنالیز حساسیت

نوعی ارزیابی اقتصادی است که هدف آن بازنگری تمهیداتی است که برای مرحله های پس از اجرایی شدن پروژه در نظر گرفته شده است. در واقع پاسخ به سوالاتی نظیر آیا این تمهیدات به طور مطلوب پیش خواهد رفت؟ اگر پیش نرفت چه می شود؟

نکته جالب توجه این است که در آنالیز حساسیت همه جوانب کار در نظر گرفته می شود، مثلا اگر تحت تاثیر تورم پروژه آنطور که مد نظر است پیش نرود چه می شود؟ می توان گفت این کار به عنوانی همان مدیریت بحران پیش از وقوع بحران است.

برای انجام این تحلیل ها روش های مختلفی مثل ROR ،NPW ،NEUA به کار می رود؛ همچنین، برای نشان دادن حساسیت ها از نمودارهایی استفاده می شود که تمامی جزئیات را به خوبی نشان می دهد. حساسیت بسیار زیاد امور با بالا بودن یا پایین بودن قابل توجه  منحنی همراه می شود.

7- تورم

به افزایش هزینه های زندگی و به طور کلی قیمت ها گفته می شود در حالی که درآمدها ثابت مانده، در نتیجه قدرت خرید کاهش می یابد. به عبارت دیگر با مثبت بودن نرخ تورم قیمت کالاها بالا رفته و از توان خرید کاسته می شود.

8- عرضه اولیه

همان طور که از نام آن پیدا است فروش اولیه سهام یک شرکت خصوصی به عموم سهامداران است. عرضه اولیه بیشتر توسط شرکت های نوپا برای جذب سرمایه انجام می شود، اما شرکت های قدیمی تر و بزرگ تر نیز این کار را انجام می دهند.

9- آربیتراژ

آربیتراژ زمانی اتفاق می افتد که یک نوع دارایی در یک بازار با نرخی بالاتر فروخته می شود و در بازاری دیگر با نرخی پایین تر به منظور کسب سود خریداری می شود. سود در زمانی ایجاد می شود که کالای واحد در دو بازار یا در دو قالب متفاوت با قیمت متفاوت وجود  داشته باشد.

مثلا زمانی را در نظر بگیرید که مغازه داری سه جین تی شرت از تولیدی خریداری کرده که قیمت هر عدد آن 20هزار تومان محاسبه شده، از آن جایی که این مغازه دار تی شرت ها را تک به تک می فروشد مبلغی را روی هر کدام از تی شرت ها می کشد. آن مقدار سود آربیتراژی تلقی می شود.

اینگونه اقدامات را زیاد دیده و شنیده ایم سهامداران در بورس معمولا این کار را انجام می دهند. با فروش سهمی که امروز قیمت آن بالا رفته و خرید سهمی ارزشمند که عرضه اولیه ای با قیمتی مناسب داشته سود آربیتراژی کسب می کنند.

آربیتراژکننده

این افراد معمولا سرمایه گذاران خبره ای هستند که از فرصت های آربیتراژ که کم یافت می شود به خوبی و به سرعت استفاده می کنند. به دلیل اینکه در انجام معاملات آربیتراژکننده ها همزمانی وجود دارد، عملکرد یکدیگر را خنثی می کنند، اما نکته جالب  توجه این است که با وجود خنثی شدن عملکرد نتیجه تاثیرگذاری در تعیین قیمت واقعی سهام و رفع اختلاف قیمت در بین بازارهای مختلف و به طور کلی در بهبود کارایی اطلاعاتی بازار سرمایه دارد.

10- آلفا

آلفا معیار سنجش عملکرد بر مبنای ریسک متعادل و بازده فعال یک سرمایه گذاری است. آلفا عملکرد یک سرمایه گذاری را نسبت به شاخص بازار نشان می دهد، شاخص به طور کلی نوسانات بازار را نشان می دهد. بازده اضافی یک صندوق نسبت به شاخص، آلفای صندوق نامیده می شود. معیار آلفا معمولا برای صندوق های سرمایه گذاری (پورتفوی) یا موارد مشابه به کار می رود و به صورت رقم فرد درصد نشان داده می شود.

در کنار آلفا، «بتا» نیز وجود دارد که نوسان پذیری ریسک را اندازه گیری می کند و نرخ غیرعادی بازده را نشان می دهد.

از طرف دیگر آلفا نرخ بازده غیرعادی اوراق بهادار یا پورتفوی را نشان می دهد، در واقع همان چیزی است که معمولا به عنوان حباب از آن یاد می شود. یعنی بازدهی بیش تر از آنچه از طریق یک مدل تعادلی مثل دارایی های سرمایه، تخمین زده شده است.

11- نرخ بازده اسمی

به مقدار بازدهی گفته می شود که به طور خالص بدون احتساب هزینه هایی چون مالیات، هزینه های سرمایه گذاری و تورم نشان داده می شود. همنطور که گفته شد نرخ بازده اسمی عددی کلی است یعنی اگر مقدار آن را 20% در نظر بگیریم قطعا پس از احتساب مواردی چون مالیات، تورم و هزینه های سرمایه گذاری کمتر خواهد شد، مثلا به 15% می رسد.

12- اتاق پایاپای

نماینده تشکیلات اداری سازمان بورس کالا است که مسئول اجرا و تسویه قراردادهای آتی معامله شده در بورس کاالا بین اعضای این اتاق را به صورت نقدی یا اعتباری به عهده دارد. این اتاق ئظیفه انجام معاملات بین اعضا، تسویه حساب ها، اجرای معملات پایاپای، جمع آوری و تامین سپرده های مورد نیاز و کلا هر کار اجرایی را بر عهده دارد. اتاق های پایاپای به عنوان  نفر سوم در معاملات حضور دارد یعنی در برابر فروشندگان خریدار و در مقابل خریدار، فروشنده هستند.

13- روش بنجامین

یکی از موارد جالبی که در اصطلاحات سرمایه گذاری وجود دارد، روش بنجامین است. این روش که منتسب به بنجامین گراهام است، بر اساس اصول بنیادی سرمایه گذاری ارزشی و فرآیند کشف سهام کم ارزش گذاری شده شکل گرفته است. این روش به دنبال راهی بررای کاهش زیان ها به جای افزایش سود در سرمایه گذاری است.

یعنی با بررسی درآمد یک شرکت نسبت به سایر رقبا، مشخص کند درآمدها چقدر بیشتر  ارزش گذاری  شده اند.

14- مازاد

به اختلاف دارایی ها و میزان مصرف یا بدهی مازاد گفته می شود. از این اصطلاح برای توصیف درآمد، سود، سرمایه و کالاها استفاده می شود. مازاد بودجه زمانی ایجاد می شود که به قول معروف دخل از خرج بیشتر باشد. به طور کلی در هر زمینه ای مازاد به مقدار اضافی تجهیزات و مواد و… گفته می شود.

وجود مازاد هم می تواند خبر خوبی باشد هم نه. شرایطی را در نظر بگیرید که در کارخانه ای به تعداد بالا محصولی تولید شود اما استقبال از آن در بازار کمتر از میزان تولید شده باشد، در این صورت ممکن است کارخانه با ضرر مالی مواجه شود.

مازاد در اقتصاد به دو نوع مازاد مصرف کننده و مازاد تولیدکننده تقسیم می شود.

مازاد مصرف کننده زمانی اتفاق می افتد که بالاترین قیمت محصولی در بازار کمتر از بالاترین قیمتی است که مشتریان قادر به پرداخت هستند. یعنی فرد محصول را در حالتی خریداری می نماید که اصطلاحا زیر قیمت است، بنابراین با مازاد سود می کند.

مازاد تولیدکننده دقیقا برعکس فرآیند قبلی است، یعنی برای مثال محصولات یک کارخانه با قیمتی بیشتر از آنچه در نظر گرفته شده به فروش می رسند. مثل شرایطی که تقاضا برای محصولی خاص بالا می رود مانند ماسک و الکل.

اگر مزایده ای را در نظر بگیریم به این صورت خواهد بود که آغاز قیمت ها از قیمتی است که شخص در نظر داشته سپس قیمت توسط خریداران مختلف بالا می رود و به بالاترین سطح خود به فروش می رسد.

در این دو فرآیند اگر هر کدام اتفاق بیفتد گروه مقابل خوشحال نخواهد شد، زیرا سود فقط یک جانبه است مگر در مثال مزایده که خریدار برای خرید خود برنامه ای دارد.

15-تولید ناخالص داخلی

نرخ تولید داخلی به بالاترین میزان قابل تولید یک شرکت یا بالاترین سطح خدمات که ارائه شده توسط یک سازمان گفته می شود که بدون به کارگیری محصولات یا نیروهای خارج از آن سازمان یا شرکت انجام می پذیرد. به عبارت دیگر تمام تولیدات یا خدمات نهایی یک سازمان و شرکت کاملا به متکی به نیروها و کالاهای درون سازمانی است.

  • حداکثر نرخ تولیدات داخلی یک سازمان باید طوری باشد که بدون ایجاد بدهی یا هزینه جدید از پس مخارج موجود برآمده و همزمان نیز پیشرفت کند.
  • با ایجاد خط تولید یا خدمات جدید یا گسترش خدمات و محصولات فعلی می توان بر نرخ تولید ناخالص داخلی افزود.

فرمول محاسبه میزان تولید ناخالص داخلی:

IGR: تولید ناخالص داخلی

ROA: بازگشت دارایی ها

b: نسبت سود تقسیمی

تولید ناخالص در واقعیت چگونه است؟

در حالی که یک کسب و کار از منابع موجود بهترین بهره را ببرد، می تواند تولید ناخالصش را افزایش دهد. حال چگونه؟

شرکتی را در نظر بگیرید که محصولات ورزشی مورد نیاز فوتبال را تولید می کند مثلا دستکش دروازه بانی، کتانی، تی شرت و شورت ورزشی و توپ. مسئولان این تولیدی پس از تجزیه و تحلیل محصولات و بازار به این نتیجه می رسند که با استفاده از دستگاه ها و ماشین آلات می توانند میزان تولیدات را به حداکثر رسانده و به همان اندازه در زمان صرفه جویی کنند.

این شرکت محصولاتی را که در بازار تمام شده اند، انبار کرده و با تدابیر جدید که مدیریت می اندیشد در پی کاهش محصولات در انبار شرکت یا به عبارت دیگر تبدیل محصولات داخل انبار به پول هستند.

همانطور که گفته شد می توان با افزودن خطوط تولید جدید مثلا افزایش خط تولید محصولات بسکتبال در کنار محصولات فوتبال به بازار محصولات مورد نیاز ورزش بسکتبال را نیز عرضه کرد.

در میان ممکن است همین شرکت نوع جدیدی از دستکش های دروازه بانی را به بازار عرضه کند که در واقع بدون افزودن خط تولید جدید به بالا بردن نرخ تولید ناخالص داخلی شرکت پرداخته است.

16- تولید ناخالص ملی

به ارزش پولی محصول یا ارزش کلی محصولی تمام شده در بازار گفته می شود که تماما در داخل مرزهای یک کشور در طی یک دوره زمانی مشخص تولید شده است. تولید ناخالص ملی همانند یک کارت امتیاز عمل کرده و سلامت اقتصاد یک کشور را نشان می دهد. نرخ تولید ناخالص ملی بیشتر به صورت سالانه اندازه گیری و بررسی می شود اما در بعضی موارد به صورت فصلی نیز بررسی می شود.

  • با بررسی گزارشات سالانه یا فصلی از تولیدات ناخالص ملی می توان وضعیت اقتصادی و فراز و فرود های اقتصادی یک کشور را قضاوت کرد.
  • از سه روش می توان نرخ تولید ناخالص ملی را اندازه گیری کرد: با استفاده از هزینه ها، تولید یا درآمد. با استفاده از دو فاکتور جمعیت و تورم نیز می توان محاسبات را به طور دقیق تری انجام داد.
  • محاسبه تولید ناخالص ملی یک کشور شامل همه مصارف خصوصی و عمومی، هزینه های دولت، سرمایه گذاری ها، اضافه موجودی در حساب های خصوصی و عمومی، هزینه های ساخت و ساز و تراز تجاری خارجی است. میزان صادرات به این نرخ افزوده و میزان واردات از آن می کاهد.

17- درآمد سرانه

به مقدار درآمدی گفته می شود که در طول یک سال توسط هر فرد در یک کشور یا در یک منطقه جغرافیایی به دست آمده است. میانگین درآمد سرانه هر فرد در یک منطقه نشان دهنده هزینه های زندگی و کیفیت زندگی یک جمعیت در آن منطقه است.

در واقع با استفاده از محاسبه درامد سامانه می توان زندگی در یک منطقه را ارزش گذاری کرد.

  • درآمد سرانه از طریق تقسیم درآمد کل کشور بر جمعیت مردم آن کشور به دست می آید. همه افراد جامعه اعم از زنان، مردان، کودکان و حتی نوزادان در محاسبه درآمد سرانه شمرده می شوند. این محاسبات در مقایسه با سایر اندازه گیری های متداول در ارتباط با رونق یک منطقه انجام می شود.
  • طبق این محاسبات همه افراد در زیر یک سقف یک خانواده محسوب می شوند، تولد، ازدواج و به سرپرستی گرفتن بچه ها نیز در این محاسبات مورد نظر قرار می گیرند.
  • درآمد سرانه به عنوان شاخص محدودیت هایی دارد که شامل اختلاف درآمد، فقر، ثروت یا پس انداز می شود، نکته دیگر اینکه با استفاده از آن نمی شود میزان تورم را محاسبه کرد.
  • یکی از استفاده های متعارف از محاسبات درآمد سرانه در ارتباط با تخمین میزان ثروتمندی یا فقر حاکم در یک منطقه است که در آمریکا این کار توسط سازمان تحلیل اقتصادی صورت می گیرد. در این سازمان با در نظر گرفتن میانگین درآمد هر خانواده میزان در مورد میزان ثروت هر شهر قضاوت می شود.

همچنین با استفاده از محاسبات درآمد سرانه می توان قدرت خرید هر منطقه را تخمین زد. در واقع موضوع مورد نظر در این جا قیمت واحدهای تجاری و غیرتجاری در منطقه است و اینکه چقدر از میانگین درآمد خانوار فاصله دارد. برای مثال قیمت منزل یا مغازه در منطقه منهتن نیویورک یا سانفرانسیسکو بسیار بالا است و این نشان دهنده درآمد سرانه کل این مناطق است.

کسب و کارها نیز از محاسبات درآمد سرانه استفاده زیادی می کنند. شرایطی را تصور کنید که شخصی فروشگاه کوچکی در یک منطقه با درآمد سرانه بالا افتتاح کند، انتظار می رود که درآمد این فروشگاه بسیار خوب و قابل قبول باشد به این علت که مردم با درآمد سرانه بالا از قدرت خرید بالایی برخوردارند.

اما اگر همین اتفاق در منطقه ای بیفتد که درآمد سرانه پایینی دارد و مردم آن قادر به خرید نیستند، درآمد سرانه صاحب فروشگاه نیز پایین خواهد بود.

18- مالیات

مالیات مبلغی است که توسط دولت یا سازمان های وابسته برای تامین بودجه هزینه های دولت و هزینه های مختلف عمومی توسط شهروندان پرداخت می شود.

عدم پرداخت مالیات با مجازات قانونی مواجه می شود. اولین بار قانون پرداخت مالیات در مصر وضع شد که به حدود 2800 تا 3000 سال پیش از میلاد باز می گردد.

19- انواع مالیات

مالیات به دو دسته کلی تقسیم می شود: مستقیم و غیر مستقیم که خود به دسته های جزئی تری تقسیم می شوند که در ادامه به اختصار به آن ها خواهیم پرداخت.

  • مالیات مستقیم که به دو دسته مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد تقسیم می شود. این نوع مالیات به آن دسته از مالیات گفته می شود که به طور مستقیم از درآمد یا دارایی مودیان یا پرداخت کنندگان مالیات اخذ می شود.
  • مالیات بر دارایی: آن نوع از مالیات است که بیشتر با نام مالیات بر ارث آن را می شناسیم. مالیات بر ارث با محاسبه میزان دارایی متوفی و در نظر گرفتن نوع آن در هنگام انتقال مالکیت از متوفی به وارث توسط دولت اخذ می شود.
  • مالیات بر درآمد: همانطور که از نام آن پیدا است این نوع مالیات به طور مستقیم از درآمد افراد یا شرکت ها اخذ می شود. این نوع مالیات با محاسباتی فقط از درآمد افراد یا شرکت ها کسر شده و هیچ ارتباطی به میزان ثروتی که اندوخته اند ندارد.

خود مالیات بر درآمد به 2 صورت اخذ می شود:

1) به طور مستقل از هر کدام از درآمدها مالیات اخذ می شود

2) مالیات از مجموع درآمدها اخذ می شود.

در ارتباط با مورد اول مثل زمانی است که فردی دو شغل دارد، این شخص دوبار مالیات پرداخت می کند، یک بار برای شغل اول و یک بار برای شغل دوم.

حال در ارتباط با روش دوم اخذ مالیات بر درآمد فقط یک بار مالیات توسط شخص پرداخت می شود یعنی به طور مجموع از تمام درآمدش درصدی به عنوان مالیات اخذ می شود. حال ممکن است شخص در جایی کارمند باشد که در این صورت مالیات بر روی حقوق اعمال می شود.

انواع دیگری از مالیات بر درآمد وجود دارد که شامل: مالیات بر درآمد کشاورزی، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات بر درآمد اتفاقی، مالیات بر درآمد املاک و مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی می شود.

20- مالیات غیر مستقیم

در نوع غیر مستقیم اخذ مالیات عملی خاص و مستقل به نام پرداخت مالیات انجام نمی شود، بلکه به صورت نامحسوس اخذ می شود. مثلا هنگامی که معامله ای از هر نوع در حال انجام است علاوه بر قیمت اصلی، مبلغی از مشتری دریافت می شود.

از انواع مالیات های غیر مستقیم به مالیات بر واردات و مالیات بر معاملات می توان اشاره کرد.

  • مالیات بر واردات و صادرات: مالیاتی است که با نام حقوق و عوارض گمرکی نیز شناخته می شود که طبق تعرفه های گمرکی هر کشور در هنگام عبور کالا از مرزهای آن کشور اخذ می شود.

این مالیات معمولا خرج هزینه های مختلف دولت از جمله حمایت از تولیدات داخلی می شود.

  • مالیات بر مصرف: این نوع مالیات را همه با آن آشنایی داریم، مبلغی است که در هنگام خرید محصولی بر روی قیمت اصلی آن محصول کشیده می شود.

اما در اصل فروشندگان و تولیدکنندگان محصول هستند که باید مالیات را به دولت بپردازند. با این حال آن طور که گفته شد، در نهایت مالیات پرداخته شده از مصرف کنندگان نهایی در هنگام خرید گرفته می شود.

در ایران مالیات بر مشروبات غیر الکلی ماشینی و مالیات بر دخانیات از انواع شناخته شده مالیات بر مصرف است.

21- مالیات بر ارزش افزوده

ارزش افزوده به آن معنا است که یک محصول از همه جوانب ارتقا پیدا کرده است. مثلا یک کارخانه که جوراب تولید می کند از نخ تمام پنبه استفاده می کند و دیگر نخ پلی استر در بافت جوراب ها به کار نمی برد.

در همین راستا از رنگ بهتری برای رنگ رزی نخ ها استفاده می کند که هم حساسیت زا نباشد هم پس از چندبار شست و شو تغییر نکند. بالا بردن کیفیت محصولات با مبالغی برای کارخانه همراه است که بالطبع روی قیمت محصولات کشیده می شود که به آن میزان افزوده شده ارزش افزوده گفته می شود.

محاسبه مالیات میزان اضافه شده به مالیات بر ارزش افزوده معروف است. لازم به ذکر است که مالیات بر ارزش افزوده نوع دیگری از مالیات غیر مستقیم است.

  • مالیات ارزش افزوده یا VAT در هر نقطه از زنجیره تامین ارزش افزوده به محصول، اضافه می شود.
  • مدافعان قانون مالیات بر ارزش افزوده اظهار کرده اند که آن ها درآمد دولت را بدون هیچ پیامدی، پاداش یا مجازات افزایش می دهند.

با این حال منتقدان معتقدند مالیات بر ارزش افزوده بر قشر با درآمد پایین فشار اقتصادی وارد می کند، همچنین بار اداری را برای مشاغل ایجاد می کند.

  • بسیاری از کشورهای صنعتی قانون اعمال مالیات بر ارزش افزوده را اجرا می کنند.
  • مالیات بر ارزش افزوده در هر مرحله از فرآیند تولید، توزیع و فروش کالا از حاشیه ناخالص اخذ می شود. اما برخلاف مالیات فروش که در هر مرحله ارزیابی و وصول می شود، مالیات بر ارزش افزوده در انتهای زنجیره تولید یعنی در هنگام خرید توسط مشریان پرداخت می شود.

22- عرضه و تقاضا

قانون عرضه و تقاضا در مورد ارتباط فروشندگان کالاها و مشتریان آن کالا است در واقع این قانون رابطه بین مقدار کالایی را در بازار با نرخ آن نشان می دهد.

یعنی میزان در دسترس بودن آن کالا یا مورد استفاده بودن آن در تعیین قیمت آن موثر است.

کاهش تعداد یک نوع کالا در بازار با وجود تقاضای زیاد مردم باعث افزایش قیمت این محصول می شود. همین جریان برعکس هم اتفاق می افتد، کالایی در بازار بیشتر از تقاضای مردم است در نتیجه قیمتش کاهش می یابد.

  • قانون تقاضا می گوید که قیمت بالای یک کالا منجر به کاهش تقاضا می شود. در واقع مردم از خرید محصولی که آن ها را به زحمت بیندازد اجتناب می کنند. در نتیجه از تعداد فروش آن کالا کاسته می شود.
  • قانون عرضه می گوید که قیمت بالای یک محصول منجر به افزایش عرضه آن محصول می شود؛ زیرا فروشندگان به دنبال افزایش درآمد هستند.
  • هر دو قانون در تعیین قیمت و ارزش گذاری بر محصولات موجود در بازار و تعداد آن در بازار تاثیرگذار هستند.
  • البته در این میان چندین عامل دیگر نیز وجود دارند که بر عرضه و تقاضا، قیمت ها و کمیت کالا در بازار تاثیر می گذارند.

قانون عرضه و تقاضا در دو جهت مخالف اما در یک راستا در حرکت اند و در جایی که به یکدیگر می رسند هر دو به هم فشار وارد می کنند تا به حالت تعادل برسند.

مثال بارز از عدم تعادل در میزان عرضه و تقاضا: در ابتدای همه گیری ویروس کرونا با کاهش ناگهانی محصولات بهداشتی مثل الکل، ماسک و دستکش مواجه شدیم، میزان کاهش تعداد محصولات مذکور آنچنان زیاد بود که در اکثر مغازه ها و داروخانه ها این محصولات یافت نمی شد، اما اگر احتمالا کسی این محصولات را در فروشگاه یا داروخانه ای می یافت با قیمتی بسیار بالا مواجه می شد.

البته همچنان هم با قیمت بالای ماسک و الکل مواجه می شویم با وجود اینکه تقریبا میزان عرضه و تقاضا به تعادل رسیده است.

23- پایه پولی

پایه پولی یا پول پرقدرت به سکه، طلا یا اسکناس گفته می شود که توسط بانک مرکزی در اختیار بانک های زیر مجموعه قرار می گیرد. بانک ها از طریق این منابع می توانند به افزایش حجم پول بپردازند. چند منبع برای تامین پایه پولی موجود است.

 طلا: بانک مرکزی معادل مبلغ ریالی پول موجودی طلا را گزارش می دهد. یعنی در ازای دریافت هر میزان طلا، معادل ریالی آن را به صاحبان طلا پرداخت می کند. درنتیجه میزان پایه پولی در جامعه افزایش می یابد.

ارز: در ازای انتقال هر مقدار ارز (واحد پول هر کشور) معادل ریالی آن به صاحبان ارز پرداخت می شود.

دارایی ترازنامه: در ارتباط با تنظیمات مربوط به میزان نقدینگی است، اوراق قرضه ای که در دست مردم است خرید و فروش می شود.

بانک های بدهکار: تزریق پول و اهدای وام به سیستم بانکی در صورتی که نیاز بخش خصوصی به وام زیاد باشد. این پول به وسیله خلق اعتبار به چند برابر تبدیل می شود.

دارایی خالص بانک مرکزی: کسر سایر بدهی ها، ثبت سفارش کالاهای بخش غیر دولتی، پیش پرداخت اعتبارات اسنادی بخش دولتی و حساب سرمایه از سایر دارایی ها به دست می آید.

24- نقدینگی

به تبدیل دارایی به پول نقد و افزایش میزان پول نقد در جامعه گفته می شود. دارایی هایی مانند سهام و اوراق قرضه از انواع نقدینگی هستند، زیرا ظرف چند روز به پول نقد تبدیل می شوند.

اما دارایی هایی مثل زمین این طور نیست در طی زمان می توان آن ها را به پول نقد تبدیل کرد. در نتیجه باعث کاهش نقدینگی می شوند.

  • در واقع نقدینگی به اینکه چقدر طول می کشد تا دارایی را به پول نقد تبدیل کرد.
  • اوراق بهادار و سهام به راحتی در طی چند روز به پول نقد تبدیل شوند به عبارت دیگر خودشان نقدینگی هستند.

25- چک و سفته

سفته یک برگه تعهد است که در آن شخص دهنده متعهد می شود تا در یک بازه زمانی که قید شده مقدار مشخصی پول را به سفته گیرنده بدهد. سفته به دلیل خطرات حمل و نقل پول نقد در بین بازرگانان رواج یافت و امروزه یک وسیله اعتباری در سرمایه گذاری کوتاه مدت در واحدهای تولیدی، صنعتی، تجاری و خدمانی استفاده می شود.

چک یک لغت فارسی است به معنای نوشته ای که در آن شخص پولی در حساب بانکی خود را برداشت کرده یا به شخص دیگری حواله می کنند.

چند مورد چک وجود دارد:

  1. چک هایی که اشخاص می کشند
  2. چک هایی که بانک می کشد.

چک های شخصی

چک عادی، چک هایی هستند که شخص با استفاده از آن پولی را به حساب یا به شخص دیگری حواله می کند که رایج ترین نوع استفاده از چک است.

چک تایید شده یا گواهی شده، تنها تفاوت این چک با مورد قبلی در این است که بانک این چک را تایید می کند.

چک های بانکی

چک رمزدار: این نوع چک ها به خواست خود افراد صادر می شوند. امکان نقد کردن چک مذکور وجود ندارد بلکه فقط به حساب افراد در بانک های دیگر واریز می شود. نکته دیگر آن که این صدور این چک در وجه حامل ممکن نیست.

چک تضمین شده رمزدار: تفاوت این چک با مورد قبلی در این است که اگر در حساب شخص صادر کننده چک به مقدار کافی موجودی نباشد، در سایر شعبات بانک مبدا امکان نقد کردن چک وجود دارد. تفاوت دیگر در اینست که چک قابل نقد شدن است، اگر موجودی کافی نباشد بازهم می توان چک را نقد کرد.

چک مسافرتی: این چک ها که توسط بانک صادر می شود در شعب همان بانک یا توسط نمایندگان و کارگزاران آن بانک قابل دریافت است.

26- رشد و رکود اقتصادی

رکود و رشد اقتصادی دو دوره در مقابل یکدیگر هستند که از رکود با دوره کسادی و بحران و از رشد با افزایش تولیدات ملی یا افزایش درآمد سرانه ملی یاد می شود.

رشد اقتصادی عبارت است از افزایش تولید کالاها در مقایسه با تولیدات در یک بازه زمانی دیگر. به طور سنتی رشد اقتصادی کل بر اساس تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی اندازه گیری می شود، البته گاهی از معیارهای جایگزین استفاده می شود.

افزایش در تولیدات داخلی، اشتغال، پیشرفت تکنولوژی همگی در رشد اقتصادی موثرند

زمانی گفته می شود که رکود اقتصادی اتفاق افتاده که در طولانی مدت شاهد رکود و کسادی در چرخه فعالیت های اقتصادی باشیم مثلا 3 سال یا بیشتر که معمولا با کاهش10 درصدی یا بیشتر تولید ناخالص داخلی همراه است. در این زمان بیکاری زیاد و تورم در حال افزایش است.

سرمایه گذاری در بورس سهام کاهش یافته به حدی که کلا ممکن است دیگر هیچ سرمایه گذاری شکل نگیرد.

از پیامدهای رکود اقتصادی به موارد زیر می توان اشاره کرد:

  • افزایش قابل توجه بیکاری
  • افت اعتبار موجود
  • کاهش تولید و بهره وری
  • رشد منفی تولید ناخالص داخلی
  • ورشکستگی
  • بدهی های دولتی
  • کاهش صادرات و واردات
  • خرسی شدن بازار سهام

27- سیاست های پولی و مالی

  • سیاست های مالی: برای کنترل و مدیریت شرایط اقتصادی کشور، مسئولان تدابیری می اندیشند که درآمدها و هزینه های مربوط به دولت را کاهش داده و به طور کلی تغییر دهد.

به عقیده کینس اقتصاددان بریتانیایی افزایش و کاهش سطح درآمد هزینه های دولت بر نرخ تورم، بیکاری و میزان گردش پول تاثیر می گذارد. یکی از مهم ترین سیاست های مالی در مورد افزایش تولید ناخالص ملی است.

سیاست های مالی به سه دسته تقسیم می شوند:

  • سیاست های خنثی: که در آن همه مالیاتی که دولت دریافت می کند صرف هزینه ها و مصارف دولتی می شود و تقریبا هیچ تاثیری در اقتصاد ندارد، اما یک مورد در این جا مهم است تعادل موجود سبب ایجاد تعادل قیمت ها می شود.

اگر این تعادل به بخورد یعنی عرضه تقاضا برابر نباشد( یعنی با تقاضا بالا و عرضه کم موجه شویم) با افزایش غیر قابل باور قیمت ها برخورد خواهیم داشت. دریافت مالیات مدیریت شده می تواند تعادل را برقرار کند.

  • سیاست های انبساطی: این نوع سیاست ها که بر چرخه اقتصادی موثر است، معمولا در دوران رکود اقتصادی اندیشیده می شوند. یعنی زمانی که درآمد دولت از مخارج و هزینه های آن کمتر است.

شرایطی را در نظر بگیرید که درآمد دریافتی مردم کاهش یافته و همزمان خرید کالایی که مالیات بر آن اعمال می شود، کاهش می یابد. یعنی عرضه افزایش یافته اما تقاضا کم است، در نتیجه مالیات دریافتی توسط دولت کاهش میابد.

در این شرایط دولت مالیات دریافتی را کاهش می دهد تا مردم بتوانند خرید کنند؛ به عبارت دیگر دولت درصدد افزایش میزان تقاضا است. در این میان دولت برای جبران کاهش میزان درآمدش باید از بانک مرکزی وام بگیرد یا از صندوق ذخایر استفاده کند.

  • سیاست های مالی انقباضی: نقطه مقابل مورد پیشین. دولت در این حالت با افزایش میزان مالیات درآمد بالایی داشته و قادر به پرداخت بدهی ها و کلا تامین مخارج خود است.

اما رشد اقتصادی سریع در جامعه سبب افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش نرخ تورم و قیمت ها در بازار می شود. در همین راستا دولت با افزایش مقدار مالیات ها از میزان تقاضا کاسته و سبب کاهش نرخ تورم می شود.

  • سیاست های پولی: سیاست های مالی بسیار کارا و مفیدند اما قادر به کاهش میزان نقدینگی در جامعه نیستند. در این شرایط از سیاست های دیگری استفاده می شود که به سیاست های پولی معروفند.

معمولا در زمان اعمال سیاست های پولی از ابزارهایی نظیر نسبت سپرده قانونی، تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره، اعطای تسهیلات بانکی و …. استفاده می شود. در ایران این سیاست ها یتوسط بانک مرکزی اندیشیده و اجرا می شوند.

اهداف سیاست های پولی

ایجاد اشتغال، تثبیت سطح عمومی قیمت ها وثبات در نرخ بهره بانکی، ثبات در بازارهای بانکی و ارز.

  • سیاست های پولی انبساطی: در شرایط کاهش نقدینگی وگردش بسیار کم سرعت پول در جامعه بانک مرکزی به منظور اجرای این سیاست ها در صدد افزایش وام ها و تسهیلات و کاهش نرخ بهره بانکی قصد در ایجاد انگیزه در افراد برای شروع فعالیت های اقتصادی دارد و همچنین با این کار میزان گردش پول و نقدینگی در جامعه افزایش می یابد.
  • سیاست های پولی انقباضی: با بالا رفتن نقدینگی در جامعه بانک مرکزی برای تعادل بخشیدن به اوضاع نرخ بهره بانکی و هزینه های مربوط به دریافت وام را افزایش داده و به نحوی مانع از خروج پول از بانک ها می شود.

در نتیجه تمایل مردم برای خرج کردن پولشان کم می شود. نکته منفی در ارتباط با این سیاست ها بالا رفتن نرخ بیکاری است.

28- اختلاس

اختلاس نوعی جرم اداری است که در آن شخص به طور دارایی هایی را که به او سپرده شده و مال او نیست، به طور غیر قانونی تصاحب می کند.

این عمل که نوعی کلاهبرداری محسوب می شود به این صورت انجام می گیرد که فرد به صورت قانونی دارایی ها را به دست آورده و حق تملک آن ها را دارد، اما پس از آن دارایی ها را با هدف دیگری استفاده می کند.

  • اختلاس در اندازه های مختلف انجام می گیرد ممکن شخصی در یک فروشگاهی کار کند و هزینه فروش چندین باکس آب معدنی را که مسئولیت فروش آن را دارد در جیب خودش بگذارد یا ممکن است شخصی در یک سازمان دولتی کار کند و مثلا هزینه های بازسازی شهری را که به او سپرده شده است، برای خود برداشته و فرار کند.
  • یکی از اشتباهاتی که منجر به انجام اختلاس می شود این است که مدیران یک بخش تمام پول ها را به حساب اشخاص ریخته و دارایی ها را به آن ها می سپارند.
  • از انواع اختلاس می توان به اختلاس پونزی اشاره کرد که در آن فرد اختلاس گر اعتماد افراد را جلب کرده تا دارایی های آن ها را به دست گیرد، پس از اینکه سرمایه ها به میزان دلخواه او رسید از آن در جهت تامین مصارف شخصی استفاده می کند.

29- نرخ تسعیر

به تبدیل واحد پولی دو کشور به یکدیگر را نرخ تسعیر می گویند. اما با توجه به شرایط موجود و تغییر لحظه ای نرخ ارز تبدیل دو واحد کمی به مشکل می خورد.

بنابراین از میزان میانگین در طی بازه های زمانی استفاده می شود اما در صورت تغییرات شدید ارز در طول زمان باز هم کار با مشکل مواجه می شود.

  • تمام عملیات مالی یک شرکت باید به یک واحد ارزی ثبت شود، مثلا اگر تمام عملیات به ریال است تمام گزارشات باید به ریال ثبت شود.
  • به سود و زیان حاصل از تغییر نرخ ارز در صورت های مالی، سود و زیان ناشی از تسعیر نرخ ارز می گویند. مثلا شرایطی را در نظر بگیرید که دو شرکت داخلی و خارجی به یکدیگر معامله کنند، اما پرداخت یک ماه دیگر انجام بگیرد در این صورت نرخ ارز در دو زمان مختلف تفاوت خواهد داشت. حال ممکن است این تغییر نرخ ارز با سود همراه باشد ممکن است با ضرر همراه باشد.
  • یارانه

به کمک مالی گفته می شود که به بخشی از یک فعالیت اقتصادی اختصاص داده می شود یا برای بالا بردن سطح رفاه جامعه به خانوار پرداخت می شود.

  • یارانه ها چند نوع هستند: یارانه در حساب های مالی، یارانه کالا و خدمات و تقسیم بندی یارانه ها براساس نحوه توزیع در جامعه.

یارانه در حساب های مالی که خود به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم بندی می شود:

  • مستقیم: یارانه ای است که برای بالا بردن سطح رفاه اقشار با درآمد پایین پرداخت می شود.
  • غیر مستقیم: این نوع یارانه برای ثابت نگه داشتن قیمت مصرف کننده یا تضمین قیمت تولیدکننده اختصا می یابد.
  • یارانه کالا و خدمات: این نوع یارانه برای تامین و تضمین و کاهش هزینه های تولید برای تولیدکنندگان به آن ها پرداخت می شود. این نوع یارانه ها بیشتر به کارهای کشاورزی و صنایع پرداخت می شود.
  • یارانه مصرفی: این نوع یارانه برای کاهش هزینه های مصرف کنندگان پرداخت می شود.
  • یارانه خدماتی: شامل برخی کمک های دولت به موسسات خدماتی است که خدمات خود را با نازل ترین قیمت ارائه می دهند.
  • یارانه از نظر چگونگی توزیع در جامعه
  • یارانه باز: مثل یارانه بنزین که بدون محدودیت و بسته به میزان مصرف هرکس به او پرداخت می شود.
  • یارانه سرانه: مثل یارانه کالاهای کالابرگی که به طور محدود و مشخص در بین افراد جامعه توزیع می شود.
  • یارانه هدفمند: مثل بن ها و کالابرگ ها

30- اوراق

  • اوراق بهادار: این نوع اوراق مالی قابلیت نقل و انتقال دارد و از هر نوع آن که باشد از ارزش مالی برخوردار است. به طور کلی اوراق بهادار یا مالکیت شخص را از بخشی از شرکتی نشان می دهد، به عبارت دیگر نشان می دهد یک فرد صاحب چه میزان از سهام یک شرکت است، یا همانند اوراق بدهی است که در آن سازمان یا نهاد یا شرکتی موظف است تا پایان یک بازه زمانی بدهی خود را که برای تامین برخی هزینه ها دریافت کرده بودند، به دارندگان اوراق باز پس دهند.
  • اوراق قرضه با درآمد ثابت: همانند وام هایی است که از سوی مردم برای پیش بردن امور دولتی یا از سوی دولتی به دولتی دیگر داده می شود.

البته این اوراق را نوعی سرمایه گذاری نیز در نظر می گیرند، طبق موارد درج شده در اوراق این وجه یا اعتباری که به نهاد یا سازمانی داده می شود باید تا پایان بازه زمانی مشخصی پس داده شود که معمولا با سود همراه است.

افراد دارای اوراق با درآمد ثابت بر خلاف سهام داران صاحبان شرکت ها محسوب نمی شوند و هیچ حقی برای دخل و تصرف در امور شرکت ندارند.

اوراق قرضه معمولا توسط شرکتی که به آن مبالغ نیاز دارد منتشر نمی شود، بلکه این کار توسط سازمان یا شرکتی دیگر انجام می پذیرد.

اوراق قرضه با درآمد ثابت به سه دسته تقسیم می شود:

1) اوراق قرضه دولتی

2) اوراق قرضه شهرداری

3) اوراق قرضه شرکتی

  • اوراق مشارکت: این نوع اوراق نیز با مورد قبلی مشابهت دارد. در واقع نوعی اوراق بدهی است که توسط دولت، شهرداری ها، شرکت های وابسته به دولت و خصوصی برای تامین مخارج و جبران برخی هزینه ها منتشر می شود.

گفتنی است که هیچ محدودیتی برای صادرکننده اوراق و تامین مالی اهداف او وجود ندارد.

31- بورس

بورس یا بازار از لحاظ لغوی به جایی اطلاق می شود که کالایی در آن جا به خرید و فروش می رسد. مثلا بورس کیف و کفش. اما وقتی بحث بورس در اقتصاد می شود فکر همه ما به سمت بورس سهام می رود، جایی که در آن خریداران و فروشندگان سهام شرکت ها به انجام معاملات می پردازند.

در ایران چندین نوع بورس در بازار سهام وجود دارد:

  • بورس کالا: همانطور که از نام آن پیدا است در این بازار سهام کالا معامله می شود که این کالاها بیشتر به صورت موارد خام و مواد اولیه هستند و با نام محصول مشخص می شوند.
  • بورس ارز: در بورس ارز افراد به خرید و فروش ارزهای رایج و ارزشمند کشورهای دیگر می پردازند.
  • بورس اوراق بهادار: در این بازار به معامله سهام و اوراق مشارکت و از این قبیل چیزها می پردازند که جایگاه مشخص و معینی به نام بورس اوراق بهادار دارد.

32- سهام

سهام یکی از مواردی است که این روزها نامش را به دفعات می شنویم. وقتی افراد سهام شرکتی را می خرند یعنی در برابر پولی که به شرکتی پرداخت می کنند، در تمام سود و زیان آن شرکت سهیم می شوند.

البته سهام داران نمی توانند در برابر دارایی کسب و کارها ادعای مالکیت کنند اما همانطور که گفته شد به اندازه سهمشان در شرکت دارای حق و حقوقی هستند.

  • شرکت ها و به طور کلی کسب و کارها سهام خود را می فروشند تا با دریافت پول از سوی مردم برخی از مخارج و هزینه ها را جبران کنند.
  • هر چه تعداد سهام سهام داران بیشتر باشد، سهم بیشتری از آن کسب و کار دارند. مثلا اگر کسی 1000سهم از شرکتی دارد و دیگری 100 سهم نفر اول 10 برابر نفر دوم در سود و زیان آن کسب و کار شریک است.
  • سهام داران می توانند در مجمع عمومی رای دهند و در صورت انحلال شرکت به اندازه سهم خود از دارایی شرکت استفاده کنند.
  • سهام شرکت ها در ایران به دو صورت است: سهام عادی و سهام ممتاز.

سهام عادی همان سهامی است که در بازار سهام به خرید و فروش می رسد. در واقع سهامی هستند که نرخ سود معین یا بهره ثابت ندارند و فقط میزان سهم فرد از آن شرکت را نشان می دهد.

سهام ممتاز منتشر نمی شود، یعنی مثل سهام عادی در بازار سهام به عموم افراد به فروش نمی رسد. این نوع سهام معمولا دارای نرخ سود ثابت یا بهره معین هستند.

33- شاخص اقتصادی

شاخص ها جزئی از اقتصاد خرد محسوب می شوند که اقتصاددادنان و تحلیل گران اقتصادی معمولا به وسیله آن اوضاع فعلی و آینده بازار سهام و سرمایه گذاری را پیش بینی می کنند.

با استفاده از شاخص اقتصادی می توان در مورد سلامتی یا به طور کلی اوضاع اقتصادی جامعه قضاوت کرد.

اغلب شاخص ها هر چیزی هستند که تحلیل گران آن ها را معیار قرار می دهند، اما اطلاعاتی که دولت و موسسات غیرانتفاعی منتشر می کنند، بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند. چند شاخص مهم عبارتند از:

  • شاخص قیمت مصرف کننده
  • تولید ناخالص داخلی
  • ارقام بیکاری
  • قیمت نفت خام
  • از آنجایی که شاخص های متفاوتی وجود دارد می توان آن ها را در دسته های متفاوت گروه بندی کرد، اما همه آن ها در یک چیز مشترکند، اینکه سرمایه گذاران در پایان بازه های زمانی مورد نظرشان طبق آن شاخص ها برنامه ریزی هایی انجام داده و اطلاعات مهمه به دست می آورند.
  • برای پیش بینی روندهای اقتصادی از شاخص های برجسته مانند منحنی عملکرد، دوام مصرفی، تشکیلات خالص تجاری و قیمت سهام استفاده می شود.
  • شاخص ها به مانند رهبران عمل می کنند، به عبارت دیگر تعیین می کنند که چه اتفاقی در حال وقوع است و چه چیزی ترند خواهد شد.

34- ضریب جینی

ضریب جینی میزان توزیع درآمد را در بین یک جامعه آماری محاسبه می کند. اولین بار این این معیار توسط کورادو جینی متخصص آمار در سال 1912 معرفی شد. به همین علت اینگونه نام گذاری شده است. معمولا از ضریب جینی برای محاسبه عدم برابری اقتصادی استفاده می شود، گاهی نیز برای محاسبه میزان توزیع ثروت در میان یک جامعه آماری مورد استفاده قرار می گیرد.

نرخ ضریب جینی بین 0 و 1 است به این صورت که ضریب 0 تعادل و برابری میزان درآمد را در جامعه نشان می دهد، اما هرچه این عدد به 1 نزدیک می شود نابرابری توزیع درآمد نیز بیشتر می شود. مقادیر بالای 1 نیز در صورت عدم وجود درآمد و ثروت امکان پذیر است.

  • هرچه ضریب جینی بالاتر برود نشان دهنده عدم برابری در توزیع میزان درآمد است . این یعنی گروهی در جامعه درصد بیشتری از درآمد را کسب می کند.
  • میزان نابرابری توزیع درآمد در سراسر جهان که با استفاده از ضریب جینی محاسبه شده نشان می دهد که نرخ ضریب جینی در طی قرن 19 و 20 میلادی افزایش یافته است، اما در سال های اخیر مورد توجه قرار نگرفته است.
  • با توجه به بعضی محدودیت ها و اطلاعات جزئی محتمل است که محاسبات براساس ضریب جینی خیلی دقیق نباشند و حتی اطلاعات بسیار مهمی را در مورد توزیع درآمد پنهان کند.

35- خط فقر

خط فقر به حداقل میزان درآمد برای زندگی در یک کشور گفته می شود. معمولا در این تعریف تامین اولین و اساسی ترین نیازهای افراد در نظر گرفته می شود.

کسانی که قادر به تامین نیازهای اساسی از جمله تغذیه مناسب، تامین مکان مناسب برای زندگی و پوشاک مناسب نباشند زیر خط فقر قرار دارند.

طبق تعریف مارتین راوالیون، افراد در طی بازه زمانی مورد نظر در صدد تامین نیاز و دسترسی به سطح خاصی از رفاه هستند، حال افرادی که به این سطح رفاه دسترسی می یابند، بالای خط فقر و و غیر فقیر و کسانی که دسترسی نمی یابند، زیر خط فقر هستند و فقیر نام دارند.

ادامه مطلب
تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟
تحلیل چیست و انواع روش های...

معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل می کند، شما نمی توانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده­ هاست که منجر به اقدامات شما می­ شود.

اما وقتی از تحلیل صحبت می کنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق می کنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا می کند.

درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:

۱- تجزیه و تحلیل

۲- پیش  بینی

۳- اجرا

چرا تحلیل می کنیم؟

هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانسته های ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل می کنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن می کند.

فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان می بریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی می کنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه می کنید؟

  • چشم خود را می بندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت می کنید؟
  • گزارشات قبلی شرکت را می خوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟
  • از کسی می خواهید توضیحاتی به شما بدهد؟

اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را می خواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین می آوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .

در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، می­ توانید آینده شرکت را ترسیم کنید.

فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمی شود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.

مثالی که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها می کنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.

بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه می کنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.

این مرحله ای است که آن را خلق کردن می دانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری می دهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .

تحلیلگر کیست؟

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارت های روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمی­ آید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم­ گیری استفاده می کنند.

بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی می کنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.

انواع تحلیل

دو نوع کلی از تحلیل های رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی می کنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی می گردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته می کنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.

در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها می پردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:

۱- تحلیل بنیادی

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش می برید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور می کنیم:

  • بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکت
  • بررسی فرآیندهای عملیاتی شرکت
  • بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت
  • بررسی شرایط صنعت مربوطه
  • بررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…
  • بررسی ریسک های فعلی و اتی
  • بررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت است
  • بررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانی
  • بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…

تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق داده های مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی می گنجد.

اینکه پولی که مانند خون در رگ های شرکت در جریان است چه مسیری را طی می کند، در بررسی این مسیر  شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.

بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمی خرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.

در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسی های خود را در قالب این مفهوم خلاصه می کنند، ارزش نشان دهنده آینده است.

درواقع مفهومی آتی را به امروز بر می گرداند، آینده را تخمین می زند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه می دهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را می خرید و در غیر این صورت خیر.

به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روش های ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده می کنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.

درواقع  جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی می کنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سال های آتی تحقق پیدا می کند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر می گیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا  می کند.

در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورت های مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمی افتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورت های مالی را داشته باشد.

دیدگاه های تحلیل بنیادی

دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می گیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به  وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت می رسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع می شود و این مسیر برعکس پیموده می شود.

سوالی که مطرح می شود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد می شود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.

در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکت های خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما می کند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکت هایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.

۲-تحلیل تکنیکال

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمت های معاملاتی سهام است، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار می گیرد.

تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیری های خود کافی می دانند.

فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیل های خود بسیار موثر می بینند.

درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر می گذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.

یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری

بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازه های زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازه های زمانی بلندمدت استفاده می شود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازه های زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟

به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازه های زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمی دهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.

اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟

اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روش های مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث می شود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمی کند.

تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.

جمع بندی

اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده می کنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار می دهند.

شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا می برد.

ادامه مطلب
معاملات عمده در بورس چیست؟
معاملات عمده در بورس چیست؟

معاملات در بازار اوراق بهادار به سه گروه زیر تقسیم می شوند:

  1. معاملات خرد
  2. معاملات عمده
  3. معاملات بلوک

معاملات عمده بورس

در معاملات عمده و بلوک، حجم قابل توجهی از سهام شرکت، معامله می شود. قیمت سهام این نوع از معاملات، معمولأ از معاملات خرد بالاتر است و سازوکار انجام معامله و تسویه نیز، متفاوت با معاملات خرد است. معاملات عمده در بورس اوراق بهادار به دو روش زیر انجام می شود:

  1. عرضه عمده سهام از طریق کارگزاران به روش معمول معاملات
  2. عرضه به صورت بلوک و خارج از سیستم معاملات عادی

براساس روش عرضه عمده سهام از طریق کارگزاران، حجم بالایی از یک سهم توسط سهامدار مالک آن عرضه می شود و در روش عدم قبل از عرضه، بین خریدار و فروشنده توافق هایی صورت می گیرد. این توافق ها درخصوص حجم معامله، قیمت سهام و زمان انجام معامله حاصل می شود و سپس معامله از طریق شبکه کارگزار صورت می پذیرد.

در روش اول، به طور معمول، پس از عرضه، قیمت سهام کاهش می یابد زیرا هنگامی که عرضه سهام افزایش یابد، خریداران برای پایین آوردن قیمت، تقاضای خود را کاهش می دهند و فروشنده ناگزیر است قیمت را کاهش دهد، اما ممکن است بازار توان جذب سهام را نیز داشته باشد که در این صورت قیمت سهم کاهش نخواهد یافت. همچنین اگر در زمان عرضه، اخبار خوبی از سهم منتشر شود، بازار بلافاصله آن را جذب خواهد کرد و در غیر این صورت افت قیمت ناشی از عرضه عمده، تداوم خواهد یافت.

اما در روش عرضه به صورت بلوک و خارج از سیستم معاملات عادی، خریداران به دنبال کسب کرسی مدیریت در شرکت هستند. به همین دلیل، سهام شرکت را می خرند و گاهی ممکن است به قیمتی بالاتر از قیمت معمولی سهام (قیمت روی تابلو) باشد. دلیل این افزایش قیمت، آن است که مالک عرضه کننده امتیازات شرکت را با فروش سهام آن از دست می دهد؛ بنابراین می خواهد امتیاز از دست رفته را با گران تر فروختن سهم، جبران نماید. بنابراین در این معاملات، هر دو طرف باید منتفع شوند، به این منظور باید مبلغ اضافه پرداخت شده برای خرید سهم با امتیاز به دست آمده برابری کند و گرنه خریدار یا فروشنده متضرر می شود. در ادامه، معامله عمده را بر اساس زمان تسویه بها به دو نوع زیر تقسیم می نماییم:

  1. عادی
  2. شرایطی

در معامله عمده عادی، مبادله طرفین، طی سه روز انجام می شود. اما در معامله عمده شرایطی، در حالی که انتقال سهام در زمان قطعیت معامله صورت می گیرد، پرداخت بخشی از بها، خارج از سازوکار بورس یا فرابورس و به صورت مدت دار صورت می پذیرد.

محدودیت های معاملات عمده در بورس و فرابورس

  • یکی از محدودیت های این معاملات در بورس، وابسته به ارزش سهام پایه شرکت است. برای شرکت هایی که ارزش سهام پایه آن ها بیش تر از سه میلیارد ریال است، حداقل یک درصد سهام پایه آن ها باید معامله شود. و برای شرکت هایی که ارزش سهام پایه آن ها کم تر یا مساوی سه میلیارد ریال است، حداقل پنج درصد سهام پایه آن ها باید معامله شود.
  • از جمله محدودیت های معامله عمده در فرابورس، حداقل تعداد سهام یا حق تقدم قابل معامله در فرابورس است. در معاملات فرابورس نیز برای انتقال عمده سهام، محدودیت حداقل ارزش سهام وجود دارد. همچنین، برای شرکت هایی که سرمایه پایه آن ها بیش از یک میلیارد ریال است، بزرگ تر یا مساوی یک درصد سرمایه پایه است و در شرکت هایی که سرمایه پایه آن ها کم تر یا مساوی یک میلیارد ریال است، بزرگ تر یا مساوی پنج درصد از سرمایه پایه است.

مزیت معاملات عمده

  1. ورود سهامداران راهبردی به شرکت ها و هیأت مدیره آن ها
  2. با توجه به این امر که این نوع از معاملات در بورس، امکان فروش به صورت نقد و اقساط را فراهم می نماید، برای کارآفرینان این فرصت را به وجود می آورد تا بتوانند بخشی از سهام شرکت را در اختیار بگیرند. به همین دلیل، فرآیند خصوصی سازی را تسهیل می نماید.
ادامه مطلب
آربیتراژ چیست؟
آربیتراژ چیست و چگونه به وجود...

آربیتراژ یکی از مفاهیم مهم در علم اقتصاد و به معنی کسب سود از تفاوت قیمت هم زمان یک دارایی بین دو یا چند بازار است. وقوع این شرایط، نتیجه وجود عدم تعادل قیمتی میان بازارهای مختلف هست. به عبارت دیگر، زمانی که ارزش گذاری یک دارایی پایه نظیر کالا، ارز یا سهام، در بازارهای مختلف یکسان نباشد؛ آربیتراژگران با خرید دارایی در حداقل قیمت (بازاری که قیمت آن نسبت به سایرین کمتر است) و فروش سریع آن در سطوح قیمتی بالاتر (بازار موازی که دارایی مذکور قیمت بیشتری دارد)، از وجود این تفاوت قیمتی سود کسب می کنند! هم چنین آربیتراژ در زمره روش های سرمایه گذاری تقریباً بدون ریسک محسوب می شود؛ زیرا در صورت امکان فروش دارایی در کمترین زمان ممکن، عملاً ریسک بسیار ناچیزی شامل حال معامله گران خواهد بود.

به طور کلی، آربیتراژ زمانی امکان پذیر است؛ که بستر فروش دارایی کاملاً فراهم بوده و نیازی به معرفی یا بازاریابی محصول نداشته باشد؛ در نتیجه مواردی از قبیل صادرات کالا، آربیتراژ نیست! به زبان ساده، ماهیت آربیتراژ بر این اساس استوار است، که بازده مثبت قطعی در یک سرمایه گذاری وجود دارد. در طرف مقابل، اگر ارزش یک دارایی در بازارهای مختلف برابر باشد؛ اصطلاحاً تعادل آربیتراژی برقرار است.

مبنای شکل گیری موقعیت های آربیتراژی

آربیتراژ بر اساس بعد مکان یا زمان به وجود می آید. تفاوت قیمتی ایجاد شده بر حسب مکان به این صورت است، که یک دارایی منحصربه فرد در دو بازار با فاصله جغرافیایی کم یا زیاد ارزش ناهمسانی داشته و امکان دادوستد هم زمان (نهایتاً با تفاوت زمانی کوتاه) آن بین بازارهای مذکور فراهم است. آربیتراژ بر مبنای بعد زمانی، ناشی از اختلاف قیمت به دلیل تفاوت در موعد تحویل دارایی می باشد؛ که مصداق بارز آن تفاوت قیمت ها در بازار نقد نسبت به آتی است! در حال حاضر، عمده معاملات آربیتراژی بر این اساس انجام شده و از این حیث، بازار آتی طرف‍داران بسیاری دارد. از توضیحات فوق این گونه استنباط می شود، که آربیتراژ یکی از انگیزه های اصلی فعالیت سفته بازان و موتور محرک بازارهای مالی و سرمایه گذاری است.

آربیتراژ در بازار نقدی

۱- بازار سهام جهانی

امروزه با عرضه سهام شرکت های بین المللی و چند ملیتی در بورس های بزرگ جهانی، این بازارها به یکدیگر متصل شده و به صورت یکپارچه فعالیت می کنند. گاهاً در مواقع کوتاهی قیمت یک سهم در بازارهای مذکور یکسان نمی باشد! که در چنین شرایطی، به دلیل رصد پیوسته بازار از سوی سرمایه گذاران یا ربات های معامله گر و ارسال سریع سفارشات در حجم بالا، فاصله قیمتی از بین رفته و بازار متعادل می شود.

۲- بازار ارز غیررسمی ایران

یکی از مثال های عینی آربیتراژ در بازار ایران، التهابات ارزی یک دهه اخیر است. زمانی که اختلاف قیمت ارز دولتی و بازار آزاد افزایش می یافت؛ بسیاری از آربیتراژگران (دلالان ارزی) اقدام به خرید ارز سهمیه ای دولتی نموده و در بازار آزاد به فروش می رساندند. هم چنین اختلاف نرخ ارز بین بازارهای منطقه ای نیز، فرصت مناسبی برای این معامله گران محسوب می شد؛ زیرا تفاوت قیمت بازار تهران و سایر کلان شهرها با مناطق مرزی داخلی و خارجی، سود بدون ریسک و نسبتاً هنگفتی را برای آن ها فراهم می نمود. هرچند این تفاوت نرخ همواره بین بازار کشورهای همسایه وجود دارد؛ اما آربیتراژ ارز در حالت عادی به سبب اختلاف کم قیمت ها، چندان مقرون به صرفه نیست! توجه داشته باشید، که چنین فعالیت هایی منجر به خروج ارز و آسیب به نظام اقتصادی کشور می شود و بر اساس قوانین، متخلفان تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند. به طور کلی، امروزه فرصت های آربیتراژی بازارهای نقدی، به دلیل گسترش تولید در سراسر جهان، حذف از واسطه ها و تجارت الکترونیک، بسیار محدود شده و اغلب بازارها در شرایط تعادل قیمتی به سر می برند.

۳- آربیتراژ در بازار آتی

همان طور که اشاره نمودیم، بخش عمده ای از معاملات آربیتراژی در بستر بازار آتی انجام می شوند. در واقع فلسفه اصلی این مدل آربیتراژ، اختلاف قیمتی موجود میان بازار نقد و آتی است! فرآیند انجام معاملات به این صورت است؛ که قیمت یک دارایی نظیر سهام یا کالا در بازار آتی نسبت به قیمت جاری آن در بازار نقد بالاتر بوده و فاصله قیمتی به گونه ای است، که آربیتراژ این دارایی حاشیه سود مناسبی به همراه دارد. در این شرایط معامله گر دارایی را در بازار نقد خریداری نموده و معادل آن، یک قرارداد در بازار آتی به فروش می رساند؛ که فاصله موجود میان نرخ خرید و فروش این دارایی، برابر سود ناخالص او خواهد بود. هم چنین در شرایط معکوس که قیمت نقدی بالاتر از نرخ بازار آتی است، سرمایه گذاران هم زمان اقدام به اخذ دو موقعیت معاملاتی خرید و فروش (با موعد تحویل متفاوت) در بازار آتی نموده؛ یا به منظور فروش نقدی در آینده نزدیک، صرفاً دارایی مذکور را پیش خرید خواهند کرد. به منظور فهم بهتر مطلب به یک مثال دقت کنید:

قیمت قرارداد آتی فروش یک کیلو آهن برای تحویل یک ماهه = ۱۱۰۰ تومان

قیمت فعلی خرید یک کیلو آهن در بازار نقد = ۱۰۰۰ تومان

نرخ بهره بدون ریسک ماهیانه = ۵/۱ درصد

در این شرایط معامله گر اقدام به خرید ۱ تن(۱۰۰۰ کیلوگرم) آهن در بازار نقد نموده و بلافاصله آن را در بازار آتی می فروشد؛ که مبلغ خرید وی معادل یک میلیون تومان و مبلغ حاصل از فروش دارایی پس از تحویل کالا، ۰۰۰/۱۰۰/۱ تومان است. اگر مجموعاً ۵ درصد سرمایه اولیه را برای هزینه های معاملاتی نظیر کارمزد و هزینه نگهداری در نظر بگیریم، این موقعیت معاملاتی ۵ درصد سود خالص در پی داشته است! که حدوداً ۳ برابر نرخ بهره بدون ریسک می باشد. ذکر این نکته ضروری است؛ که اگر دارایی پایه مورد معامله از نوع سهام باشد، باید مواردی نظیر سود نقدی و افزایش سرمایه احتمالی را نیز در نظر بگیرید.

آربیتراژ در بازار جهانی ارز (فارکس)

به واسطه حجم بالای تراکنشات و گستردگی ابزار معاملاتی در بازار جهانی ارز، موقعیت های آربیتراژی فراوانی وجود دارند؛ اما تعدد معامله گران و سرعت اجرای سفارشات مسبب این است، که چنین فرصت هایی بی درنگ پوشش داده شوند. از همین روی، امروزه ربات های معاملاتی مختص یافتن و انجام معاملات آربیتراژی تدوین یافته اند. آربیتراژ در بازار ارز جهانی از سه روش عمده انجام می شود:

  • آربیتراژ جفت ارزی: به معنای کسب سود از قیمت گذاری متفاوت یک جفت ارز در دو کارگزاری یا صرافی مختلف.
  • آربیتراژ سود تضمین شده: یک روش معاملاتی است، که معامله گر ابتدا نرخ بهره کشورها و مناطق اقتصادی مختلف را بررسی نموده و سپس با تبدیل دارایی به ارز کشور دارای بیشترین نرخ بهره، در سیستم بانکی مکان مورد نظر سرمایه گذاری می کند (به طور مثال سپرده بانکی مدت دار با سود مشخص). هم چنین به منظور پوشش ریسک این معامله، فرد اقدام به خرید یک قرارداد آتی به منظور تضمین نرخ تبدیل ارز می نماید؛ تا پس از اتمام دوره سرمایه گذاری، امکان استفاده از نرخ تبدیل اولیه خود را داشته باشد!
  • آربیتراژ مثلثی: ناشی از وجود تفاوت قیمتی میان سه ارز مختلف است، که به واسطه یک فرآیند معاملاتی سریع تبدیل سه جفت ارز گوناگون به یکدیگر و در نهایت بازگشت به دارایی اولیه، صورت می گیرد.
ادامه مطلب
پول شویی
پول شویی چیست؟

پول شویی تکنیکی است که مختص به مجرمان است و آن ها با کمک این تکنیک، پولی که از راه های غیرقانونی (قاچاق مواد مخدر، فعالیت های تروریستی، قاچاق کالا، کلاهبرداری، قاچاق دارو و…) به دست می آورند را به شیوه ای قانونی به بدنه اقتصادی تزریق می کنند و به این ترتیب حجم عظیم پول های نقد را در جریان روند قانونی بانکی وارد می نمایند تا از پول نامشروع خود استفاده کنند. این عمل مجرمانه، تقریبأ در تمام کشورهای دنیا اتفاق می افتد و معمولأ پول، بین چند کشور جا به جا خواهد شد. با توجه به این نکته که در این فرآیند پول کثیفی که از راه های غیرقانونی به دست آمده به پول تمیز تبدیل می شود، در اصطلاح به آن پول شویی می گویند.

مراحل پول شویی

مراحل تبدیل پول کثیف به تمیز به شرح زیر است:

  • تزریق پول
  • لایه بندی
  • ادغام و یکپارچه سازی

۱- تزریق پول:

با توجه به این نکته که بانک ها موظفند تا تراکنش های با مبلغ بالا را گزارش دهند، مرحله تزریق پول، معمولأ پرریسک ترین مرحله پول شویی به حساب می آید. در این مرحله، پول کثیف به شکل سپرده های نقدی بانکی، وارد یک مؤسسه مالی قانونی می شود. البته خلافکاران برای وارد کردن اولیه پول به حساب های بانکی، از روش های مختلفی استفاده می کنند تا به این ترتیب، نیاز به ارایه گزارش برای پول ها را نداشته باشند. از جمله این روش ها می توان به کوچک و خرد کردن تراکنش های واریزی یا به اصطلاح اسمورف (Smurf) اشاره کرد.

۲- لایه بندی:

لایه بندی، پیچیده ترین مرحله است و در صورتی که موفقیت آمیز باشد، گرفتن رد پول کثیف، تقریبأ غیرممکن خواهد بود. در این مرحله، برای تغییر ماهیت پول های کثیف، آن ها را از طریق تراکنش های مختلف مالی به حساب های مختلف ارسال می کنند و به این ترتیب، پیگیری آن ها دشوار می شود. لایه بندی از طریق چندین تراکنش بانک به بانک در کشورهای مختلف، امکان پذیر است و به واسطه آن، ماهیت وجه پولی که در حساب های مختلف است تغییر می کند.

۳- ادغام و یکپارچه سازی:

در مرحله ادغام، پول کثیف وارد چرخه عادی اقتصاد می شود و به نظر می رسد که از یک منبع قانونی به دست آمده است. به این ترتیب که در این مرحله، سرمایه گذاری هایی که در بخش لایه بندی انجام شده بود، به پول نقد تبدیل می شود و مجرم بدون آن که درگیر قانون شود می تواند از پول شسته شده استفاده کند.

تاریخچه پول شویی

پول شویی

تاریخچه پول شویی به دوران باستان و زمانی که تاجران قصد امتناع از پرداخت مالیات به مأموران حکومتی را داشتند، برمی گردد. در چین، در حدود دوهزار سال قبل از میلاد مسیح، تجار ممکن بود اموالشان را از فرمانروایانی که اموالشان را از آن ها می گرفتند و آن ها را تبعید می کردند، پنهان کنند. علاوه بر پنهان کردن اموال، ممکن بود این اموال را به ایالتی دور دست در چین منتقل کنند و در کسب و کاری سرمایه گذاری نمایند. همچنین، در طول جشن هایی که همه ساله در کشور های مختلف انجام می شد، بسیاری از فرمانروایان و حکمرانان ایالتی قوانینی را تحمیل کردند که ممکن بود دارایی شهروندان را از آن ها بگیرند و این کار منجر به گسترش و رشد مالیات گریزی شد. در دوران معاصر، کشف چمدان ۶۰۰ میلیون دلاری پول حاصل از قاچاق مواد مخدر در فرودگاه پالرمو ایتالیا و دستگیری عوامل مافیایی را می توان به عنوان تاریخ پول شویی ذکر کرد.

البته برخی، قضیه رسوایی واترگیت در زمان انتخابات نیکسون و مطبوعاتی شدن این موضوع برای اولین بار توسط مشاور وی را سرآغاز این موضوع می دانند. اما شاید محتمل ترین فرضیه برگردد به تشابه معنایی دو واژه Money laundering و Laundromat که به معنی رختشویخانه است و این اصطلاح، عمدتاً در زمان فعالیت گروه مافیایی در آمریکا از جمله آل کاپون رواج پیدا کرد بدین صورت که باندهای مافیایی درآمدهای هنگفتی از فعالیت های مجرمانه خود کسب می کردند و برای آن که این وجوه را قانونی جلوه دهند اقدام به نصب دستگاه رختشویخانه در نقاط مختلف ایالات آمریکا نموده و درآمدهای خود را به این کسب و کار انتصاب می دادند.

انواع روش های پول شویی

۱- تبدیل پزو در بازار سیاه کلمبیایی

این روش بدین صورت انجام می شود، قاچاقچی مواد مخدر، دلار آمریکایی کثیف را به یک صرافی پزو در کلمبیا می داد. سپس صراف پزو، با استفاده از دلارهای کثیف، برای واردکننده های کلمبیایی کالا می خرید و کالاهای خریداری شده را به صورت قاچاق تحویل واردکننده ها می داد. در قدم بعدی واردکننده ها، کالاها را در داخل مرز کلمبیا به پزو می فروختند و پزو به دست آمده را به صراف می دادند و در نهایت صراف، پزو را با کسری از مبلغی بابت کمیسیون، تحویل قاچاقچی مواد مخدر به ازای دلار کثیفِ دریافتی می کرد.

۲- ریزتر کردن مبالغ واریزی

ریزتر کردن مبالغ واریزی و یا اسمورف کردن، به معنی تبدیل مبالغ هنگفت به مقادیر کوچک تر است. در این روش، پول به یک یا چند حساب از افراد مختلف (اسمورف ها)، یا به حساب یک نفر در طول زمانی طولانی تر واریز می شود و به این ترتیب خلافکاران، از پیگیری بانک و دولت برای شناسایی منبع پول رها می شوند. در آمریکا، این مقادیر کوچک باید کم تر از ۱۰ هزار دلار باشد، و اما بانک ها، برای مقادیر بالاتر از ۱۰ هزار دلار  باید به دولت گزارش دهند.

۳- شرکت های کاغذی

شرکت های کاغذی با هدف پول شویی به وجود می آیند و وجود خارجی ندارند و تنها روی کاغذ ثبت شده اند. آن ها، پول کثیف را تحت عنوان پرداخت برای خدمات یا محصولات فرضی دریافت می کنند ولی عملأ هیچ سرویس و یا محصولی تحویل داده نمی شود و صرفأ تراکنش های به ظاهر قانونی روی فاکتور و برگه های مالی تقلبی جعل می شوند.

۴- سرمایه گذاری در کسب و کارهای قانونی

این عملیات مجرمانه، به واسطه کسب و کارهای قانونی مانند کازینوها، کافه ها، کلوپ های شبانه، کارواش ها و هر کسب و کار بزرگی که امکان جابه جایی مبالغ هنگفت پول درآن وجود داشته باشد، انجام می شود. به این ترتیب که آن ها سود پول های کثیف را با سود پول تمیز قاطی می کنند و سود بیش تری نسبت به حالتی که صرفأ کار قانونی انجام می دانند، کسب می کنند.

۵- قاچاق پول نقد

یکی از راحت ترین روش های پول شویی، نوارپیچ کردن پول نقد به بدن یک شخص و یا حمل یک چمدان پر از پول نقد است، اما این روش ریسک بالایی دارد. با این حال یکی از پراستفاده ترین روش ها در ۱۰ سال اخیر محسوب می شود و معمولأ عمده فروشان مواد مخدر و یا اسلحه، به دلیل در اختیار داشتن مقادیر هنگفتی پول نقد، از جابه جایی فیزیکی پول استفاده می کنند.

۶- سیاست های بیمه عمر

با توجه به این نکته که، دستورالعمل های مالی سختگیرانه ای نسبت به سیاست های بیمه عمر اعمال نمی شود، خرید بیمه های عمر و سپس فروش آن ها یک راه حل ایده آل برای پول شویی فراهم کرده است. در این روش، فردی که قصد پول شویی دارد و یا یک فرد قابل اعتماد او، با پول کثیف اقدام به خرید بیمه نامه عمر می کنند و به این تربیت پول کثیف خود را در جریان سرمایه گذاری قانونی قرار می دهد. البته از چند سال پیش تاکنون، قوانین زیادی به جهت مبارزه با این عملیات از طریق خرید بیمه عمر وضع شده است. که از آن جمله می توان به ممنوعیت پرداخت حق بیمه با پول نقد اشاره کرد.

آثار پول شویی بر اقتصاد

  1. تخریب بازارهای مالی
  2. فرار سرمایه به صورت غیرقانونی از کشور
  3. ورشکستگی بخش خصوصی
  4. کاهش بهره وری در بخش واقعی اقتصاد
  5. افزایش ریسک خصوصی سازی
  6. بی ثباتی در روند نرخ های ارز و بهره
  7. توزیع نابرابر درآمد

راه های پیشگیری از پول شویی

روش های بسیار زیادی برای مقابله با پولشویی وجود دارد که این روش ها عبارتند از:
نظارت بسیار دقیق بر فعالیت شبکه بانکی و سایر مؤسسات اعتباری و مالی غیربانکی، کارآمد سازی هرچه بیش تر نظام مالیاتی و حساسیت بیش از بیش اقتصاد ملی نسبت به مشروع بودن ارز حاصل شده از فعالیت های داخل و خارج از کشور.

مجازات پول شویی

پول شویی

اصلی ترین جزای پول شویی در ایران و بیش تر کشورهای جهان، مصادره ی اموال و عواید حاصل از جرم است. با توجه به این که هدف از پول شویی، قانونی جلوه دادن درآمدهای مجرمانه و نامشروع و در نهایت استفاده ی آزادانه از این درآمدهاست، محروم کردن مجرمین از این درآمدها، انگیزه ی ارتکاب به پول شویی و جرایم مقدم بر آن را کاهش می دهد.

ماده ۹ قانون مبارزه با پول شویی می گوید:

“مرتکبین جرم پولشویی علاوه بر استرداد درآمد و عواید حاصل از ارتکاب جرم، مشتمل بر اصل و منافع حاصل از آن (اگر موجود نباشد مثل یا قیمت آن)، به جزای نقدی به میزان عواید حاصل از جرم محکوم می شوند که باید به حساب درآمد عمومی نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران واریز گردد.”

البته صدور و اجرای حکم ضبط دارایی و منافع حاصل از آن در صورتی است که متهم به لحاظ جرم منشا (جرم اولیه) مشمول این حکم قرار نگرفته باشد. لازم به ذکر است که مجازات این جرم، برای اشخاص حقوقی هم امکان پذیر است و همانطور که به شخص حقوقی اجازه داده می شود تا با نام و اعتبار خود حساب بانکی داشته باشد یا تجارت کند، می توان آن را از نظر کیفری هم مسؤول دانست و مجازاتی را برای آن در نظر گرفت؛ در خصوص اعمال مجازات نیز امکان انحلال شرکت یا جلوگیری از فعالیت آن برای مدتی معین در نظر گرفته می شود. با توجه به این که در کنار پول شویی احتمال وقوع جرایم دیگر بالاست، معمولأ متهمان این جرم به حبس و مجازات هایی از این قبیل هم محکوم می شوند.

سقف واریز وجه نقد بدون نیاز به ارایه گزارش و اسناد در ایران

به منظور دستورالعمل شفاف سازی تراکنش های بانکی اشخاص توسط مدیریت کل مقررات، مجوزهای بانکی و مبارزه با پول شویی اداره مبارزه با پول شویی و تأمین مالی تروریسم بانک مرکزی، افراد تا سقف ۲۰۰ میلیون تومان را بدون ارایه اسناد و گزارشات می توانند انتقال دهند و اگر بیش از ۲۰۰ میلیون تومان وجه نقد در حسابی جابه جا شود و سند قابل قبولی برای این انتقال وجود نداشته باشد براساس قوانین ایران، احتمال پول شویی در این عملیات بانکی وجود دارد.

قوانین بین المللی مبارزه با پول شویی

پول شویی

به منظور مبارزه با این جرم، سازمان بین المللی با همکاری ۲۹ کشور عضو به نام FATF با وضع قوانینی، سعی بر مبارزه با جرم پول شویی در دنیا دارد که شامل ۴۰ ماده  است. دستورالعمل اجرایی اتحادیه FATF به صورتی نوشته شده است که هم قابل اجرا توسط کلیه اعضا باشد و هم این که مبادلات پولی قانونی کشورهای عضو را محدود نکند و مانع توسعه اقتصادی کشورها نشود. کشورهای عضو FATF عبارتند از:

آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلژیک، برزیل، کانادا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ کنگ، سوییس، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لوکزامبورگ، مکزیک، هلند، سوئد، نروژ، پرتقال، سنگاپور، اسپانیا، نیوزلند، ترکیه، انگلستان، آمریکا و دو سازمان بین المللی یعنی اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس.

ادامه مطلب
سود و زیان عملیاتی و غیر عملیاتی سهام بورس چیست؟
سود و زیان عملیاتی و غیر...

صورت زیان و سود عملیاتی و غیر عملیاتی

هدف هر بنگاه اقتصادی کسب سود است. برای تعیین سود باید درآمدها و هزینه های شرکت شناسایی شوند. درآمدها می توانند به صورت فروش نقد یا نسیه به دست آیند. هزینه ها، جریان های نقدی خروجی برای تولید درآمدها هستند. هزینه ها نیز می توانند نقد یا نسیه باشند. سود از تفاضل بین درآمدها و هزینه ها به دست می آید. درصورتی که حجم هزینه ها بیشتر از درآمدها باشد، شرکت زیان خواهد کرد. در این مقاله هدف تفکیک سود و زیان شرکت ها به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی است، اما پیش از آن لازم است، اجزای صورت سود و زیان به طور مجزا معرفی گردد و نتیجه فعالیت یک شرکت را در قالب میزان درآمد، هزینه و سود یا زیان در یک دوره مشخص زمانی نمایش می دهد. اقلام این صورت مالی به شرح زیر می باشند:

زیان و سود عملیاتی

بسته به ماهیت فعالیت شرکت، صورت سود و زیان می تواند اقلام متفاوتی داشته باشد. صورت سود و زیان نمای شرکت را از دید روش کسب درآمد و چگونگی صرف هزینه ها نشان می دهد. در ادامه تک تک اقلام آن بررسی می شوند.

درآمد

به صورت کلی درآمد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به آورده آنان مربوط می شود. درواقع فروش یا درآمد، ارزش کالاها و خدمات فروش رفته شرکت را نشان می دهد. انواع درآمدها به دو گروه طبقه بندی می شوند:

  • درآمدهای عملیاتی

درآمدهایی هستند که درنتیجه فعالیت شرکت در راستای اساسنامه (موضوع فعالیت هر شرکت، هنگام تأسیس به وضوح در اساسنامه شرکت قیدشده است و یا در تصمیمات مجامع تغییر می کند). و باهدف نیل به منظور خاصی که برای آن به وجود آمده است، به دست می آیند. این دسته از درآمدها با توجه به اصل تداوم فعالیت شرکت، می توانند جنبه دائمی و پایدار داشته باشند. استمرار رشد این گروه از درآمدها می تواند نقطه قوت شرکت باشد. درواقع، کلیه درآمدهایی که شرکت ها از طریق انجام “عملیات اصلی” خود کسب نمایند، درآمدهای عملیاتی شرکت می باشند.

  • درآمدهای غیرعملیاتی

گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب اهداف اساسنامه شرکت نیستند درآمدهای غیرعملیاتی نام دارند. مهمترین ویژگی این درآمدها آن است که عموماً تکرارپذیر نیستند. ناپایداراند و سود حاصل از آن ها قابل برنامه ریزی نیست. لازم به ذکر است که از دیدگاه حسابداری و نیز تحلیلی تفکیک این دو نوع درآمد (عملیاتی و غیرعملیاتی) بسیار اهمیت دارد که در انتها چرائی آن بررسی می گردد.

هزینه ها

مفهوم کلی هزینه ها عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به ستانده آنان مربوط می شود. انواع هزینه ها به شرح زیر است:

بهای تمام شده کالا

این گروه از هزینه ها، هزینه هایی هستند که شرکت برای تولید محصولات خودمصرف می کند. این هزینه ها به صورت مستقیم منتج به تولید گردیده و یا زمینه های لازم برای تولید را فراهم می کند. عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده کالا به شرح زیر می باشند:

  • مواد اولیه مستقیم: مواد اولیه مستقیم بخش اصلی تولید محصول را تشکیل می دهند.
  • دستمزد مستقیم تولیدی: حقوق و دستمزد پرداختی به پرسنل واحد تولید است که نتیجه عملکردشان مستقیماً منتج به تولید محصول می شود.
  • سربار: سایر هزینه های تولیدی به غیر از مواد اولیه مستقیم و دستمزد را هزینه های سربار می گویند. به عنوان مثال هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات تولیدی. این گروه از هزینه ها برای ادامه تولید موردنیاز هستند اما نمی توان آن ها را جز به جز به محصول خاصی تخصیص داد.

خالص سایر درآمدها و هزینه های عملیاتی

از آنجا که شرکت می تواند از فعالیت های مختلف عملیاتی کسب درآمد نماید یا متحمل هزینه شود، منابع و هزینه های مربوط به سایر فعالیت های عملیاتیِ متفاوت از مبالغ گزارش شده در سرفصل فروش و بهای تمام شده، در این سرفصل به صورت جداگانه گزارش می شوند. “سایر هزینه های عملیاتی” در بردارنده هزینه‎ های فروش، بازاریابی، هزینه های مالی و اداری شرکت هستند که ارتباط مستقیم با تولید شرکت ندارند اما امکان حذف آن ها از سازمان هم وجود ندارد و از الزامات بقای سازمان هستند. خالص سایر درآمدها و هزینه های عملیاتی، ماحصل تفاوت سایر هزینه های عملیاتی از سایر درآمدهای عملیاتی است. «خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی: شرکت می تواند از فعالیت های غیرعملیاتی نیز کسب درآمد نماید یا متحمل هزینه شود. این گونه مبالغ در این سرفصل نشان داده می شوند». به کلیه هزینه هایی که در قالب هزینه بهای تمام شده کالا و هزینه های اداری، مالی، توزیع و فروش قرار نگیرد هزینه های غیرعملیاتی می گویند. این دسته از هزینه ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نیستند. خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی، ماحصل تفاوت سایر هزینه های غیرعملیاتی از سایر درآمدهای غیرعملیاتی است.

هزینه های مالی

این گروه از هزینه ها شامل هزینه های دریافت وام و تأمین مالی شرکت است. این هزینه ها به دلیل اهمیت خاصی که دارند در طبقه بندی مستقلی آورده می شوند. بخش بزرگی از آن ها شامل هزینه بهره و سایر هزینه های مرتبط با تحصیل وام است.

مالیات بر درآمد

عمده شرکت ها طبق قانون باید بخشی از سود خود را به عنوان مالیات به دولت بپردازند. نرخ مالیات بسته به ماهیت کسب و کار، نوع فعالیت، چرخه عمر، نوع محصولات، رویه های حسابداری شرکت ها و … متغیر خواهد بود. در ایران نرخ رایج مالیات برای شرکت های غیر بورسی ۲۵% و برای شرکت های بورسی ۲۲٫۵% است.

مالیات بر درآمد
در این طبقه بندی، سعی شده است، اقلام صورت سود و زیان به تفکیک عملیاتی و غیرعملیاتی آورده شود، دلیل تفکیک فعالیت های غیرعملیاتی از عملیاتی، شناسایی عملکرد واقعی شرکت است. در ادامه به توضیحات بیشتری از تفاوت این دو بخش می پردازیم:

همانطور که دیدیم، فعالیت های عملیاتی و غیرعملیاتی معمولاً به شکل جداگانه در صورت سود و زیان گزارش می شوند. همه درآمدهایی که شرکت ها از طریق انجام عملیات اصلی خود کسب می کنند، درآمدهای عملیاتی شرکت محسوب می شود. همچنین همه هزینه هایی که در فرایند این درآمدهای عملیاتی ایجاد شوند، جزء هزینه های عملیاتی شرکت هستند. سود یا زیان، تفاوت درآمدها و هزینه هاست، لذا سود و زیان عملیاتی با در نظر گرفتن درآمد و هزینه بخش عملیاتی یک شرکت و سود یا زیان غیرعملیاتی با در نظر گرفتن درآمد و هزینه بخش غیرعملیاتی یک شرکت تعریف می گردد. سود غیرعملیاتی ناشی از فعالیت های “غیرمرتبط با موضوع اصلی” شرکت است. معمولاً سود غیرعملیاتی مربوط به سود حاصل از فروش دارایی های غیرمنقول، سود حاصل از سرمایه گذاری ها و سهام، سود حاصل از اوراق مشارکت و… می باشد که ممکن است بخشی از آن غیرمستمر باشد. برای مثال یک شرکت غیرمالی می تواند سود سهام یا سود حاصل از سرمایه گذاری در دیگر شرکت ها را به عنوان درآمد غیرعملیاتی شناسایی نماید.

درآمد حاصل از سرمایه گذاری و هرگونه عایدی و زیان حاصل از فروش این اوراق بهادار می تواند جزئی از روند عادی کسب و کار چنین شرکت هایی باشند. حال اگر همین مثال در شرکتی که فعالیت اصلی آن مالی است بررسی گردد، درآمد حاصل از سرمایه گذاری و درآمدهای مالی جزء فعالیت های عملیاتی آن محسوب می شوند. لذا آنچه اهمیت پیدا می کند آن است که نمی توان تعریف ثابتی برای عملیاتی یا غیرعملیاتی بودن یک قلم درآمدی یا هزینه ای ارائه داد و این موضوع بسته به فعالیت هر شرکت تعریف می گردد.سود عملیاتی نشان دهنده باقیمانده سود بعد از محاسبه تمام هزینه های عملیاتی مربوط به واحد تجاری است. علاوه بر بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه های اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حمل و نقل و کرایه در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته می شوند. در حقیقت تمام هزینه هایی که برای حفظ فعالیت واحد تجاری “ضروری” هستند، باید در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته شوند. درواقع سود عملیاتی “قابلیت سوددهی از بخش عملیاتی” یک واحد تجاری را مشخص می کند.

آنچه در تحلیل یک شرکت باید موردتوجه قرار بگیرد، آن است که سودهای عملیاتی معمولاً قابلیت اتکا و پایداری بیشتری نسبت به سودهای غیرعملیاتی دارند، لذا آنچه در یک شرکت اهمیت دارد آن است که از محل “عملیات اصلی” خود سودآور باشد، بررسی صورت های مالی شرکت ها نشان می دهد، در برخی موارد، شرکت از محل عملیات اصلی خود زیان زننده بوده و به مدد درآمدهای غیرعملیاتی همچون درآمد سرمایه گذاری ها (با فرض غیرمالی بودن شرکت مدنظر) درنهایت توانسته سود خالص ایجاد کند. در بحث نسبت های مالی سه نوع اصلی حاشیه سود ناخالص (مارجین ناخالص)، حاشیه سود عملیاتی (مارجین عملیاتی) و حاشیه سود خالص (مارجین خالص) بررسی می گردد. در مثال مذکور، حاشیه سود عملیاتی منفی بوده و حال آن که به واسطه اضافه شدن درآمدهای سرمایه گذاری و جبران زیان در بخش غیرعملیاتی شرکت، حاشیه سود خالص مثبت است. درواقع آنچه اهمیت دارد این است که در بررسی یک شرکت تنها به سودآوری مقطع فعلی بسنده نشود و چگونگی ایجاد سود و محل های آن به دقت آنالیز شود (تمام روندی که از مرحله فروش در صورت سود و زیان شروع شده تا رسیدن به سود خالص بررسی گردد). بدین ترتیب می توان متوجه شد، سودآوری شرکت چقدر از محل فعالیت های عملیاتی و چقدر از محل فعالیت های غیرعملیاتی بوده و مهم تر از همه، چقدر در سالیان آتی “قابلیت تکرارپذیری” دارد. وجود منابع دیگر درآمدی که در این مقاله با درآمدهای غیرعملیاتی از آن ها اسم بردیم نه تنها برای شرکت بد نیست، بلکه به شرط سرمایه گذاری صحیح و ایجاد جریانات نقدی ورودی مثبت، مفید نیز هست، در مثال عنوان شده شرکت از محل عملیات اصلی خود زیان زننده بود، هر شرکتی در طول عمر خود ممکن است به دلیل تغییرات برخی فاکتورها همچون نرخ فروش، تحریم، بهای تمام شده و… در مقاطعی با این شرایط روبرو شود، اما اگر زیان ده بودن بخش عملیاتی شرکت در چندین سال مدام تکرار شود و سودآوری خالص نهائی شرکت بر پایه درآمدهای غیرعملیاتی بچرخد، شرکت در طولانی مدت دچار مشکل می گردد، به بیانی ساده، شرکت از فعالیت اصلی خود که به واسطه آن تأسیس شده است، توانایی “خلق ارزش” برای سهامداران خود را نخواهد داشت.

ادامه مطلب
نسبت های مالی اهرمی یا ساختار سرمایه
ساختار سرمایه یا نسبت های مالی...

ساختار سرمایه یا نسبت های مالی اهرمی

در مقاله مربوط به نسبت های نقدینگی بر توانایی شرکت در عمل به تعهدات کوتاه مدتشان تمرکز کردیم ولی باید توجه داشت که بنگاه ها تعهدات بلندمدت نیز دارند و بررسی توانایی شرکت در عمل به آن ها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. ساختار سرمایه به حجم کلی بدهی های واحد انتفاعی تأکیددارند و توان واحد انتفاعی را برای انجام تعهدات کوتاه مدت و بلندمدت خود منعکس می سازند. در حقیقت تحلیل گران برای بررسی توان بازپرداخت بدهی های شرکت در زمان سررسیدشان، از این نسبت ها استفاده می کنند. این نسبت ها میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی (از محل بدهی)، نشان می دهد. از آن جمله می توان به وجوهی که توسط سهام داران تأمین می شود یا وجوهی که از طریق وام به دست می آید، اشاره کرد. همچنین با استفاده از نسبت ها می توان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهی های خود به تأمین مالی اضافی می پردازد یا تلاش می کند سررسید بدهی ها را تمدید نماید. ساختار سرمایه از اهمیت بالایی برای اعتباردهندگان (مثلاً بانک ها) برخوردارند چراکه این نسبت ها توانایی شرکت در تعهد به دیون خود (مثلاً پرداخت اقساط وام) را نشان می دهد. از طرف دیگر این نسبت ها برای سهامداران بنگاه نیز حائز اهمیت است. بالا بودن بیش از حد نسبت های مالی اهرمی ریسک و هزینه مالی زیادی به بنگاه تحمیل می کند؛ از یک سو افزایش هزینه های مالی باعث کاهش قابل توجه سود خالص می گردد و از سوی دیگر ممکن است بنگاه نتواند به تعهدات مالی خود عمل نماید و این امر منجر به ورشکستگی بنگاه گردد. حال که اهمیت این نسبت ها را به طور اجمالی بیان نمودیم به معرفی نسبت­ های معروف این دسته می پردازیم.

نسبت بدهی

اولین نسبت از نسبت­ های معروف در این گروه نسبت بدهی است که به صورت زیر تعریف می شود:

نسبت های مالی ارزش بازار

اگر مقدار نسبت بدهی زیاد باشد معمولاً به معنای این است که واحد انتفاعی ناگزیر از پرداخت نرخ سود تضمین شده بالاتری برای استقراض خود است و با گذشتن از حد معینی اصولاً واحد انتفاعی امکان استقراض نخواهد داشت. با توجه به این مطالب، وام دهندگان، نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند زیرا ایمنی بیشتری به همراه دارد. نکته ای که می توان در اینجا به آن اشاره کرد این است که در شرایط رکود اقتصادی، شرکت هایی که نسبت بدهی کمتری دارند وضعیت مناسب تری دارند.

برای شرکت فرضی الف نسبت بدهی در سال های مختلف برابر خواهد بود با:

ساختار سرمایه یا ساختار سرمایه

نسبت بدهی ۷۰% در سال ۸۶ بدین معناست که ۷۰% از دارایی های بنگاه از محل بدهی و توسط اشخاصی غیر از صاحبان سهام تأمین شده است. روند صعودی این نسبت نشان می دهد که اتکای بنگاه به منابعی غیر از حقوق صاحبان سهام در طی زمان افزایش یافته است.

نسبت تسهیلات به سرمایه

در نسبت بدهی هرگونه بدهی شرکت اعم از حساب های پرداختنی و تسهیلات مالی را در نظر گرفتیم ولی باید توجه داشت که یکی از انواع بدهی یعنی تسهیلات مالی، هزینه و ریسک بیشتری را به شرکت تحمیل می کند و لذا استفاده از شاخصی که صرفاً بر تسهیلات مالی و نه سایر انواع بدهی تأکید می کند از اهمیت بالایی برخوردار است. نسبت تسهیلات به سرمایه این هدف را به خوبی برآورده می سازد:

نسبت های مالی ارزش بازار

این نسبت نیز به شکلی دیگر، ساختار سرمایه شرکت را نشان می دهد. این نسبت نشان می دهد که شرکت برای تأمین مالی خود تا چه حد متکی به استقراض از بانک و تا چه حد متکی به حقوق صاحبان سهام بوده است. وام دهندگان بلندمدت، معمولاً نسبت های پایین ­تر را ترجیح می دهند زیرا ایمن ­تر است و سهامداران نیز انگیزه بیشتری برای رشد و شکوفایی واحد انتفاعی خواهند داشت. البته بالاتر بودن این نسبت نیز می تواند به معنای استراتژی تهاجمی از طرف شرکت باشد، بدین معنا که شرکت به دنبال رشد سریع است و برای این رشد نیز نیازمند بهره گیری از استقراض است.

نسبت تسهیلات به سرمایه برای شرکت الف روند زیر را طی نموده است:

ساختار سرمایه یا ساختار سرمایه

نسبت تسهیلات به سرمایه ۵۵% در سال ۸۹ نشان می دهد که از هر ۱۰۰ تومان سرمایه در اختیار شرکت، ۵۵ تومان آن از محل تسهیلات مالی تأمین شده است.

نسبت پوشش بهره

این نسبت مالی اهرمی که به صورت زیر محاسبه می شود نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینه های مالی (مثلاً بهره وام های دریافتنی) از محل سود عملیاتی است:

نسبت های مالی ارزش بازار

نسبت پوشش بهره برای این شرکت در سال های مختلف برابر است با:

ساختار سرمایه یا ساختار سرمایه

بالاتر بودن این نسبت نشان دهنده توانایی بیشتر شرکت در بازپرداخت دیون بانکی است. نسبت پوشش بهره برابر ۴ در سال ۸۸ به این معنی است که شرکت در سال ۸۸ از محل سود عملیاتی خود می تواند تا ۴ برابر هزینه مالی فعلی را بپردازد بدون اینکه مشکلی پیش آید. این نسبت برای بانک ها اهمیت زیادی دارد و می تواند به تصمیم گیری آن ها در پرداخت و یا عدم پرداخت وام به یک مؤسسه بسیار مؤثر باشد. نسبت پوشش بهره باید بالاتر از یک باشد.

ادامه مطلب
پول هوشمند
پول هوشمند در بورس چیست؟

در دهه های اخیر با پیدایش واسطه ها و ابزارهای مالی جدید، بازارهای مالی و سرمایه ای با تحولات چشم گیری مواجه شده اند و به تدریج از نقش انحصاری واسطه های مالی خاص و به ویژه بانک ها، تا حدودی کاسته شده است. در این میان بازارهای سرمایه و واسطه هایی همچون صندوق های سرمایه گذاری مشترک و شرکت های با سرمایه متغیر، توانسته اند جایگاه مطلوبی را برای خود در میان سرمایه گذاران ایجاد کنند. به عبارت دیگر بسیاری از سرمایه گذاران ترجیح می دهند به جای اکتفا به سودهای کم بانکی یا سرمایه گذاری در بازارهای باقدرت نقدشوندگی پایین، با پذیرش ریسک بالاتر، سرمایه گذاری در بازارهای مالی و سرمایه ای را در دستور کار خود قرار دهند تا سود بیشتری را به دست آورند. درواقع جریان نقدینگی، قدرت نقدشوندگی و ریسک های موجود در یک بازار عواملی تعیین کننده درحرکت و جذب منابع سرمایه گذاران به سمت بازارهای مختلف است و از این منظر بازار سهام و سرمایه دست بالاتر را در بین بازارهای رقیب دارد زیرا ویژگی قابل توجه در فعالیت این بازارها جریان پیوسته نقدینگی در آن ها است. برای مثال با شروع تحریم ها در کشور منابع سرمایه گذاران گرچه در گام اول بازارهای مختلف را به تحرک واداشت اما درنهایت گردش نقدینگی و قدرت نقدشوندگی بالا در بازار سهام و سرمایه موجب شد این منابع هوشمند به سمت این بازارها راه خود را کج کنند. درواقع امکان نقدشوندگی بالا در بازار سرمایه و قوانین جدید سازمان بورس در خصوص عدم توقف نمادها که بر میزان نقدشوندگی در بازار سهام و سرمایه افزوده است؛ موجب شده تا این بازار نقدینگی های تازه نفس را به خود جذب و در سال ۹۸ رشد چشمگیری را تجربه کند. همین ورود نقدینگی به بازار سرمایه، در کنار سازوکارهای اجرایی دولت در حوزه بازار ارز و کنترل نسبی جریانات ارزی، از رونق افتادن بازارهای موازی همچون بازار مسکن و غیره، ثبات تحولات سیاسی در منطقه و کاهش واکنش های احساسی به تحولات سیاسی سبب شده تا تمامی پیش بینی ها نسبت به آینده بازار و جهت جریان نقدینگی تغییر کند و به پول هوشمند روی بیاورند.

پول هوشمند چیست؟

بازار سرمایه در عین جذابیت، برای افراد بسیار زیادی ناشناخته است. اما سوال این است که آیا سرمایه گذاران می توانند در زمان مناسب بهترین موقعیت سرمایه گذاری را تشخیص دهند؟ آیا آن ها توانایی پیش بینی کارایی و بازدهی سهام مختلف رادارند؟ اینجاست که فرضیه “اثر پول هوشمند” مطرح می شود. فرضیه اثر این پول با بررسی رفتار سرمایه گذاران و با توجه به جابجایی سرمایه بین سهام مختلف ادعا می کند که در بازار سرمایه که نسبت به سایر بازارها، هوشمندتر از گذشته شده، سرمایه گذاران به اندازه ای آگاه و حرفه ای هستند که توانایی انتخاب سهم ها و صندوق های برتر و کاراتر را داشته باشند و به عبارت دیگر در انتخاب های خود برای سرمایه گذاری هوشیارانه عمل می کنند.

منظور از پول هوشمند چیست و صاحبان این پول چه کسانی هستند؟

پول هوشمند

پول هوشمند یک پول باقدرت است. این پول در اختیار سرمایه گذاران عمده ای قرار دارد که می توانند پیش از دیگران حرکت سرمایه ها را شناسایی، پیش بینی یا حتی ایجاد می کنند. این پول می تواند در بازارهای مالی و سرمایه جریان سازی کند و تحولات شگرف قیمتی در سهم های مختلف بیافریند. بنابراین تشخیص جریان پول هوشمند که معمولاً به صورت منسجم وارد بازار شده و حجم و ارزش معاملات در یک بازار را با بازدهی بالا مواجه می کند، یکی از روش هایی است که برخی از سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری از آن استفاده می کنند. اما چگونه می توان جریان پول هوشمند را به موقع شناخت و سهم درست را در قیمت و زمان مناسب خرید و فروخت؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است ابتدا نشانه های ورود پول هوشمند و تحرکات آن را شناسایی کرد.

جریان پول هوشمند

بر اساس نظریه های موجود در بازارهای سرمایه، پول هوشمند در چهار فاز خاموش، آگاهی، شیدایی و سقوط به جمع آوری، افزایش قیمت، توزیع و سپس کاهش قیمت یک سهم یا دارایی می پردازد. در فاز خاموش، یک دارایی یا سهم در تصاحب صاحبان پول هوشمند قرار می گیرد. این اتفاق معمولاً درزمانی که بازار جذابیت چندانی ندارد، خالص خرید حقوقی ها منفی و تقاضا برای سهمی پایین یا فشار عرضه سهم بالاست و قیمت ها به کف رسیده اند رخ می دهد. هدف این پول در اینجا دست کاری بازار برای بدست آوردن بیشترین مقدار سهام در پایین ترین قیمت ممکن است.

مرحله اول

در این مرحله بازیگران اصلی و صاحبان پول هوشمند که اطلاعاتی در رابطه با تغییرات صورت های مالی شرکت ها یا اتفاقات بنیادی دارند، برای اطمینان از خرید در پایین ترین قیمت، سهام یا دارایی مذکور را در حجم های سنگین نمی خرند تا قیمت یک باره افزایش نداشته باشد. حتی دیده شده که برخی نهادها با کدهای حقوقی خود سهامی را در قیمتی پایین به فروش می گذارند و کدهای حقیقی خودشان خریدار آن می شوند و به این صورت پول هوشمند را وارد معاملات می کنند. به همین دلیل ناچارا سهام موردنظر را طی یک دوره زمانی چندروزه یا حتی چندماهه جمع آوری می کنند. درواقع آن ها با ترفندهایی همچون خرید در ساعات بازگشایی بازار و فروش در ساعات پایانی در عین آنکه قیمت را پایین نگه می دارند اما درمجموع میزان خریدها را بیش از میزان فروش نگه می دارند. در این مرحله قیمت سهم تقریباً ثابت و حجم خرید هم به نظر پایین می ماند و “پول گنگ یا نادان” وارد بازار نمی شود، اما معامله گران آموزش دیده و باتجربه به خوبی می دانند که اکنون زمان مناسب برای خرید است.

مرحله دوم

در مرحله بعدی هدف پول هوشمند بالا بردن قیمت سهم جهت فروش در آینده است. درواقع صاحبان پول هوشمند با واردکردن سرمایه نهادی و بنیادی خود و به حرکت درآوردن پول هوشمند شروع به خرید در قیمت های حداقلی در حجم های بالا می کنند و با کمیاب نشان دادن آن در بازار، تقاضای القایی را بالا می برند. در این هنگام پول هوشمند با دامن زدن بر میزان تقاضا از طریق خرید مستمر و افزایش قیمت به دلیل کمبود عرضه موجی ایجاد می کند که تحریک هیجانی سایر سرمایه گذاران و خریداران خرد و هدایت آن ها به سمت خرید سهام مذکور را در دستور کار قرار می دهد. این در حالیست که آن هایی که به حجم معاملات توجه می کردند، موقعیت های معاملاتی شان وارد فاز سوددهی شده است.

مرحله سوم

پس از آن در فاز آگاهی، وقتی اغلب سرمایه گذاران به این باور رسیدند که سهم مذکور یک فرصت مناسب برای سرمایه گذاری است؛ قیمت ها از زمانی که پول هوشمند وارد این بازار شده بود بالاتر می رود. هرچقدر بازیگران بازار بیشتری بر روی سهم یا دارایی موردبحث سرمایه گذاری می کنند تقاضا افزایش یافته و قیمت ها همچنان بالاتر می رود. این نقطه آغاز فاز شیدایی است و موجب می شود سرمایه گذاران بی تجربه به هر قیمتی به دنبال استفاده از این فرصت باشند. در این فاز، قیمت سهم چندین برابر زمانی است که پول هوشمند وارد بازار شده بود. پس ازآن و به دنبال افزایش چند برابری حجم و ارزش معاملات، پول هوشمند شروع به انتقال مالکیت سهم به خریداران خرد می کند. البته این کار مرحله به مرحله انجام می شود و صاحبان پول هوشمند سهام خود را با حجم بالا نمی فروشند تا کاهش قیمت ناگهانی و یک باره اتفاق نیافتد. مثلاً مقداری از سهام در ساعات اولیه بازار فروخته و در ساعات پایانی دوباره خریده می شوند؛ اما درمجموع میزان فروش از میزان خرید پیشی می گیرد. به همین دلیل قیمت سهم که حالا در بالاترین نقطه خود ایستاده در یک محدوده خاص درجا می زند. پول گنگ یا نادان که قادر به شناسایی خروج پول بعد از رشد قیمت ها نیست در این مرحله به امید افزایش قیمت همچنان به خرید کردن ادامه می دهد و حجم معاملات را بالا نگه می دارد. این درست زمانی است که معامله گران حرفه ای تر با تبعیت از رفتار پول هوشمند دست به فروش تدریجی سهم زده و شروع به شناسایی سود کرده اند.

مرحله چهارم

در مرحله آخر پول هوشمند که بخش قابل توجهی از سهام خود را به فروش رسانده به قصد ریزش قیمت ها دست به عرضه در حجم بالا می زند و از بازار خارج می شود. در این وضعیت لایه های آخر خریداران و سرمایه گذاران خرد که شانس کمی برای خروج در قیمت های بالاتر رادارند، معمولاً بازنده این بازی می شوند زیرا با دیدن چنین وضعیتی، وحشت زده شروع به فروش سهام خود می کنند که به کاهش بیشتر قیمت کمک می کند. بنابراین در برابر پول هوشمند “پول گنگ یا نادان” قرار دارد که از آن سرمایه گذارانی است که از تجربه و دانش کافی برای حضور در بازار و به ویژه بازار سهام برخوردار نیستند و تحرک های سرمایه گذاری را پیش بینی نمی کنند و وارد بازی ای می شوند که لزوماً برای آن ها یک بازی برد- برد نیست. یعنی ممکن است پول هوشمند در غیاب فضای تحلیلی میان سرمایه گذاران خرد، آن ها را به طور هیجانی ترغیب به خرید سهامی اند که به طور مصنوعی افزایش داشته اند در حالی که معامله گران حرفه ای قادرند رد پای پول هوشمند را به موقع دنبال کنند.

فیلترهای کاربردی در بورس و کارایی آن ها در تشخیص پول هوشمند

فیلترنویسی در پول هوشمند

فیلترهای کاربردی در بورس از انواع ابزارهایی هستند که می توانند در شناسایی سهم های کاراتر و با بازدهی بالاتر به سرمایه گذاران کمک کنند و به آن ها در تشخیص فرصت و بستر مناسب سرمایه گذاری یاری برسانند. در همین راستا یکی از روش هایی که سرمایه گذاران با استفاده از آن می توانند ورود پول هوشمند و سهامی که نقدینگی در آن ها واردشده را تشخیص دهند استفاده از فیلتر حجم است. درواقع رصد نوسان قیمت به تنهایی، تصویر روشنی از وضعیت سهم در بازار ارائه نمی کند و باید در کنار آن حجم معاملات را نیز مدنظر قرارداد؛ زیرا اعتقاد بر این است که حجم باید در جهت قیمت افزایش پیدا کند. اگر روند غالب قیمت به طرف بالاست، حجم هم باید در روزهای مثبت سنگین تر و بیشتر و در روزهای منفی سبک تر باشد. با این حال نباید همه سهامی که در خروجی فیلترها ظاهر می شود را بااهمیت دانست و اقدام به خرید در آن ها کرد و باید سهم انتخاب شده را به لحاظ تکنیکال موردبررسی قرارداد.در حقیقت بهره مندی از دانش تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلو خوانی در کنار تعقیب حرکات پول هوشمند و سنجش میزان تمایل یا فشار برای خریدوفروش می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا شناخت بهتری از فعالیت در بازار سرمایه به دست آورد و درنهایت بر دارایی و سرمایه خود بیافزاید. بنابراین لازم است برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه مهارت لازم را کسب کرد. مثلاً برای همراه شدن با جریان پول هوشمند در بازار سهام باید نشانه های جریان همگرایی و واگرایی آن را شناخت و از آموزش های لازم برای شناسایی ساختار بازار و رفتار پول هوشمند و اتخاذ استراتژی های به موقع بهره مند شد. از این رو سرمایه‎ گذاران نوپایی که قصد ورود به بازار سرمایه رادارند اما شناخت کاملی از معاملات و عناصر موجود در آن پیدا نکرده اند، یا باید این دانش را کسب کنند یا به مشاورانی رجوع کنند که مواضع و اهداف آن ها را در نظر بگیرد. گاهی اطلاعات غیردقیق و اشتباهی که به سهامداران داده می شود، از روی ناآگاهی است.

اما گاهی اوقات افراد آگاهانه سرمایه گذاران نوپا را به بستر زیاندهی هدایت می کنند تا به منافع خود دست یابند. در حال حاضر سایت ها، گروه های تلگرامی و سایر رسانه ها وجود دارند که در برخی موارد حتی دنبال کننده های فراوانی نیز دارند. سرمایه گذاران باید آگاه باشند که نمی توانند صرفاً به این مراجع اتکا کنند چون احتمال دارد اطلاعات ناقصی را در اختیار آن ها قرار دهند. پس آنچه اهمیت دارد این است که شما به عنوان سرمایه گذار، در انتخاب مشاور خود دقت کنید و بدانید مشاور مدنظر شما به چه کسانی کمک می کند و در چه بخشی از بازار سرمایه تخصص دارد. مشاور باید به حجم سرمایه ای که می خواهید وارد جریان بازار کنید توجه کند و تشخیص دهد که حرکت در چه جهتی برای شما مناسب است.

ادامه مطلب