Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

سری مقالات وارن بافت

سرمایه گذاری وارن بافت
آیا از ۳ قانون زندگی وارن...

وارن بافت، مدیر عامل شرکت «برکشایر هاتاوی» و بزرگترین سرمایه گذار بازار سهام در جهان است. در کنار سرمایه گذاری، او در فلسفه نیز از درک بالایی برخوردار است. بافت، قوانین زندگی اش را به صورت نکاتی ساده، تمثیلی و قابل درک برای عموم بیان می کند. آیا واقعا معنی پندهای سرمایه گذاری او را می دانید؟ آیا دیدگاه او در دنیای امروزی جایگاهی دارد؟ با مطالعه مطلب زیر پاسخ سوالات بالا را خواهید فهمید.

نکاتی در مورد وارن بافت

  • طبق آخرین اطلاعات موجود در زمان نگارش این مقاله او با بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه، چهارمین ثروتمند دنیا است.
  • وی از نظر بسیاری برترین معامله گر سهام در جهان است که با فلسفه های سرمایه گذاریش، معامله گران بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

مهم ترین قوانین سرمایه گذاری وارن بافت

  1. قانون اول، هرگز پولت را از دست نده و قانون دوم، هرگز قانون اول را فراموش نکن.
  2. یک کسب و کار منطقی که به درستی اداره می شود، بالاخره مورد توجه بازار قرار خواهد گرفت.
  3. به جای خرید یک شرکت معمولی با قیمت نجومی، سهام شرکتی فوق العاده را با قیمتی معقول بخرید.

بررسی قانون اول وارن بافت، هرگز پولت را از دست نده!

جالب است بدانید وارن بافت طی بحران مالی سال ۲۰۰۸، حدودا ۲۳ میلیارد دلار ضرر کرد و شرکت برکشایر هاتاوی، رتبه اعتباری بالای (AAA) خود را از دست داد. حالا چگونه او دیگران را از ضرر و زیان بر حذر می دارد؟ او بر اساس تفکر سرمایه گذاری منطقی، خرید و فروش می کند و همواره بر نکاتی چون عدم سطحی نگری، قمار نکردن، شناخت تجارت سپس سرمایه گذاری و آموزش شیوه درست معامله گری تاکید دارد. بافت، همیشه قبل از سرمایه گذاری در هر شرکتی به طور کامل تحقیق می کند و تنها زمانی که آن تجارت را درک کرد، سهامش را می خرد. او هرگز در شرکت های نامنسجم و در آستانه فروپاشی سرمایه گذاری نکرده و همگان را نیز از این موضوع برحذر می دارد. وارن بافت معتقد است برترین ویژگی یک سرمایه گذار موفق، داشتن طرز تفکر صحیح است و نه صرفا تیزهوشی!

یک معامله گر خبره، هیچ گاه بر موافق یا مخالف بودن با توده جمعیت تمرکز نمی کند. زیرا بازار سهام، نوسانات مثبت و منفی بیشماری را تجربه می کند که این موضوع، روزهای خوب و بدی بسیاری را برای سرمایه گذاران رقم می زند. اما حرفه ای ها همیشه بر اهداف خودشان متمرکز هستند؛ کاری که همه معامله گران باید انجام دهند.

بررسی قانون دوم وارن بافت، یافتن یک کسب و کار منطقی

کتاب «سرمایه گذار هوشمند» نوشته «بنجامین گراهام» بافت را متقاعد کرد که سرمایه گذاری در سهام، معادل داشتن بخشی از شرکت مذکور است. بنابراین وقتی او به جستجوی سهام برای سرمایه گذاری می پردازد، همیشه به دنبال سهامی است که چشم انداز بلند مدت مطلوبی داشته باشد. مثلا مواردی چون سابقه فعالیت شرکت، میزان تسلط شرکت بر بازار (انحصار) و حاشیه سود بالا و پایدار را بررسی می کند. اگر در تمام موارد فوق نتایج مثبتی در مورد یک شرکت مشاهده کند و همچنین، سهام این شرکت در بازار بورس کمتر از ارزش واقعی آن مبادله شود، می تواند به عنوان یکی از گزینه های سرمایه گذاری او محسوب شود. بافت فقط زمانی وارد یک معامله می شود که بتواند روی کاغذ، دلایل قانع کننده ای برای سرمایه گذاری در آن شرکت برای خودش بنویسد. آیا شما هم چنین کاری انجام می دهید؟ اهالی بازار معتقد نیستند که او یک پیشگو است. در واقع، بافت فقط فلسفه های سرمایه گذاری درستی دارد. 

بررسی قانون سوم وارن بافت، یافتن سهام فوق العاده

 افراد باید معیارهای مشخصی برای شناسایی کسب و کارهای پیشرو داشته و به آن ها پایبند باشند تا بتوانند گزینه های سرمایه گذاری درست را انتخاب کنند. مثلا ممکن است به دنبال شرکت هایی باشید که کالا ها یا خدمات بادوام ارائه می دهند، درآمد نقدی عملیاتی بالایی دارند و ارزش افزوده مناسبی را نیز در آینده فراهم می سازند یا ممکن است بر اساس تعداد سهام شرکت در بازار بورس یا نسبت قیمت به درآمد یا میزان بدهی در ترازنامه تصمیم گیری کنید. هدف نهایی، پیدا کردن یک شرکت مناسب با قیمت معقول و در نظر گرفتن سرمایه کافی برای مقابله با ریسک های احتمالی بازار است. همواره به یاد داشته باشید که قیمت سهام برابر با ارزش اصلی آن نیست. معامله گران موفق این تفاوت ها را درک کرده و به آنها توجه می کنند.

زمان سهام داری ما نامحدود است!

تا چه مدت باید سهام خود را نگهداری کنیم؟ وارن بافت معتقد است اگر شما نسبت به حداقل ۱۰ سال سهام داری در یک شرکت، حس خوبی ندارید پس نباید حتی به مدت ۱۰ دقیقه هم مالک آن باشید! او به خاطر اعتقاد به ارزندگی سهام تحت مالکیتش، دوران بحران مالی سال ۲۰۰۸ را به لنگرگاه صدف و مروارید تشبیه کرد و بخش اعظم پرتفولیو خود را حفظ کرد. صرف نظر از مشکلات عمده و غیر منتظره چون مشکلات کارگری، بازار فروش یا تولید محصول، سهام داری طولانی مدت، فرد را از معاملات مداوم و اخذ تصمیمات شتاب زده و هیجانی باز می دارد. ترس یا طمع بیش از حد باعث می شود که سرمایه گذاران، گاهی در کف قیمت، سهام خود را بفروشند یا در سقف قیمت، سهم بخرند که این موضوع در بلند مدت قطعا موجب نابودی سرمایه خواهد شد.

ادامه مطلب
W7
راز ثروت وارن بافت جوان چه...

راز ثروت وارن بافت جوان چه بود؟

وارن بافت مانند افسانه ای در دنیای سرمایه گذاری است. وی در حال حاضر به عنوان سومین فرد ثروتمند دنیا شناخته می شود ولی راز ثروت وارن بافت چیست؟ بافت در دنیای اقتصاد با لقب هایی همچون جادوگر، غیب گو و حکیم شناخته می شود، گویی سرمایه گذاری ها و ثروتش منشأ جادویی دارد و او با قدرت های ماورا ء الطبیعی دارد یا با مالیدن چراغ جادو به سرمایه های هنگفت دست پیدا کرده است.

 ولی راز ثروت وارن بافت و موفقیت وی تنها مدیون هوش و خرد اوست و هیچ جادو و قدرت ماوراء الطبیعی در آن نقشی نداشته است. موفقیت وارن بافت ریشه بنیادی دارد. مهم تر اینکه، فلسفه موفقیت او موضوعی رمزآلود نیست. بافت فعالیت های بشردوستانه زیادی داشته و هموراه دانش و ثروت اش را به اشتراک گذاشته تا سرمایه گذاران تازه کار بتوانند از روش موفقیت او پیروی کنند.

تاکنون بیش از ۴۷ کتاب در مورد وارن بافت نوشته شده است. تنها افراد زنده دیگری که کتاب های بیشتری در موردشان نوشته شده، روسای جمهور آمریکا، شخصیت های سیاسی جهان و دالای لاماهای تبت بوده اند. این بدین معنی که همه به دنبال کشف راز ثروت وارن بافت بوده اند.

پس ممکن است از خود بپرسید:

آیا هنوز ناگفته دیگری در مورد وارن بافت که قبلاً ۴۷ کتاب در مورد ش نوشته شده وجود دارد؟

راز ثروت وارن بافت جوان

درست همین جاست که بیشتر سرمایه گذاران در دام وارن بافت می افتند. سرمایه گذاران جوان تنها ظاهر قضیه موفقیت وارن بافت را می بینند و به وی به عنوان فردی معمولی نگاه نمی کنند. آن ها می خواهند استراتژی های یک میلیاردر را دنبال کنند و به درس های جوان ۲۰ ساله ای توجه نمی کنند که با ۹،۸۰۰ دلار سوار قطار شد تا با قهرمان و مربی اش، بنجامین گراهام کار کند.

به عبارت ساده تر، روش سرمایه گذاری وارن بافت در حال حاضر به اندازه روش های سرمایه گذاری او در جوانی مؤثر واقع نخواهد شد. کسانی که به دنبال کسب سود خالص سهام هستند به این نکته به خوبی واقف اند. انتخاب سرمایه گذاری به روش کنونی وارن بافت درست مثل ایستادن جلوی قطار سنگین باری و تلاش برای متوقف کردن آن است. شما به عنوان سرمایه گذاران تازه کار به سادگی نمی توانید خود را با مهارت های سرمایه گذاری وارن بافت وفق دهید و دنبال کردن روش کنونی او هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.

برای درک این مطلب بهتر است نگاهی بیاندازیم به یکی از نامه های وارن بافت به سهام داران شرکت برکشایر هاتاوی. در سال ۲۰۱۴، سود برکشایر هاتاوی از ارزش خالص، ۱۸.۳ میلیارد دلار بود که ارزش دفتری هر دو گروه A و B را ۸.۳ درصد افزایش داد. بازدهی این شرکت نسبتاً پایین بود، حتی کم تر از سود سرمایه گذاری غیر فعال در اس اند پی ۵۰۰ در همان سال.

بافت در آن سال در نامه به سهامداران به این موضوع پرداخت و یکی از مهم ترین درس هایش را در همین نامه در اختیار همگان قرار داد. وی در این نامه در مورد شروع فعالیت هایش سخن گفت.

وارن بافت در نامه اش می نویسد: «اولین سهام بی پی ال را در دسامبر ۱۹۶۲ خریداری و پیش بینی کردم که خرید و فروش های زیادی در آینده انجام خواهد شد. پس از آن، هر سهم به قیمت ۷/۵۰ دلار فروخته می شد که نسبت به قیمت ۱۰/۲۵ دلاری سرمایه در گردش و ارزش دفتری ۲۰/۲۰ دلاری، تخفیف قابل توجهی به حساب می آمد. خریدن سهام با آن قیمت، مثل برداشتن ته سیگاری بود که تنها یک پک می توان از آن زد؛ و وقتی آن لذت زودگذر تمام شود، نمی شود انتظار دیگری از آن داشت».

یک راز ثروت وارن بافت این بود که به جای رها کردن سهام در زمان مناسب و کشیدن ته سیگار، آن را نگه داشت و در نهایت بیش از ۲۵ درصد از سرمایه بی پی ال را در کسب وکاری با آینده نامعلوم سرمایه گذاری کرد که اطلاعات کمی در موردش داشت. به زبان خود وارن بافت: «مثل سگی بودم که ماشین را گرفته است»؛ که اصطلاحاً اشاره به کسی دارد که به هدفی رسیده ولی نمی داند بعد از آن چه کار باید بکند.

به دلیل زیان های عملیاتی برکشایر و خریداری دوباره سهام، ارزش خالص آن در پایان سال مالی ۱۹۶۴ از ۵۵ میلیون دلار به ۲۲ میلیون دلار در زمان ادغام سال ۱۹۵۵ کاهش یافت.​

در طول ۱۸ سال آینده، وارن پیوسته با صنعت نساجی دست و پنجه نرم می کرد. او در نهایت در سال ۱۹۸۵ تسلیم شد و نساجی را کنار گذاشت. ​اما مشکل کار در کجا بود؟

راز ثروت وارن بافت و مدل سرمایه گذاری ته سیگاری​

وارن بافت اکنون همان سرمایه گذاری نیست که تنها با مبالغ ناچیز سروکار داشت. سرمایه گذاری ته سیگاری تنها با سرمایه های محدود عملی است. این مدل هیچ گاه در سرمایه گذاری های با مبالغ هنگفت عملی نخواهد بود.

چارلی مانگر می گوید: «هر آنچه را که در مورد خرید و فروش با قیمت های شگفت انگیز می دانید فراموش کنید. در عوض، در کسب وکارهای عالی با قیمت های عادلانه سرمایه گذاری کنید». طبق همین اصل، بافت روش های پیشین را کنار گذاشت و بر اساس ارزش ذاتی و با هدف حفظ کسب وکارها در طولانی مدت، در آن ها سرمایه گذاری کرد. این بهترین استراتژی ممکن برای افرادی است که صدها میلیون دلار سرمایه دارند؛ اما برای کسب بازده خالص، همیشه سرمایه گذاری با روش ته سیگاری بهترین گزینه است.

سرمایه گذاران جوان و تازه کار باید تا می توانند ته سیگار پیدا بیابند، آن ها را دود کنند و ته سیگارهای بیشتری پیدا کنند. این فلسفه ای بود که بافت از بنجامین گراهام آموخت و تا به امروز مؤثرترین استراتژی سرمایه گذاری است. وارن می گوید:

«بهترین دوران زندگی ام از حیث عملکرد سرمایه گذاری، دهه ۱۹۵۰ بود که ته سیگارهای زیادی برای پک زدن پیدا می کردم».

بزرگ ترین رقیب وارن بافت

​شکی نیست که وارن بهترین سرمایه گذار تمام دوران است؛​ ارزش خالص کنونی دارایی های او خود شاهدی بر این حقیقت است. در واقع، تنها یک نفر در کل تاریخ وجود دارد که بتوان او را با بافت هم تراز دانست. تنها یک نفر با نرخ بازده ترکیبی بهتر وجود که رقیبی برای وارن بافت به حساب می آید؛ و آن شخص کسی نیست جز وارن بافت جوان.

بیایید اعداد و ارقام کسب شده توسط وارن بافت در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ را با اعداد ارقام بعدی اش مقایسه کنیم.​

از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۹، بافت به بازده میانگین ۲۹.۵ درصد و بازده تجمعی ۲۷۹۴/۹ درصد رسید!​ این در حالی است که ​​در طول این ۵ تا ۱۲ سال، داوجونز بازده منفی را تجربه می کرد. وارن بافت در تمام این ۱۲ سال بازدهی مثبت داشت و در موفق ترین سال خود یعنی سال ۱۹۶۸، بازده قابل توجه ۵۸.۸ درصدی را از آن خود کرده و  داوجونز را با اختلاف بیش از ۵۰ درصد شکست داد.

این نقطه اوج موفقیت بافت با استفاده از راهبردهای بنجامین گراهام و سرمایه گذاری در سهام خالص بود. او روی بهترین سرمایه گذاری های ان سی ای وی، مانند شرکت اوراق بهادار وسترن سکوریتیز، تمرکز داشت و اغلب اوقات سهام نسبتاً متمرکز را انتخاب می کرد. او با یافتن سهام مورد نظر، سیگارش را پک زد و پیروزی هایش را جشن گرفت.

در آن زمان، پیدا کردن چنین شرکت های ارزان قیمت و با ارزشی دشوار بود و بافت جوان مجبور بود خودش برای یافتن این سهام دست به کار شده و به جست وجو بپردازد. او ماه های زیادی را صرف جستجو در راهنماهای سهام مودی می کرد تا تعداد زیادی سهام خالص پیدا کند. اما امروزه می توان بدون هیچ هزینه ای گزینه هایی خوبی را از میان سهام خالص باکیفیت بین المللی پیدا کرد.

سرمایه گذاری های وارن بافت در سال های ۱۹۶۵ و ۲۰۱۴

برای مقایسه، بین سال های ۱۹۶۵ و ۲۰۱۴، زمانی که وارن بافت به غول بزرگی در تجارت تبدیل شده بود، برکشایر به بازده سالانه ۱۹.۴ درصدی رسید که این عدد بیش از ۱۰ درصد کم تر از بهترین سال های سرمایه گذاری اوست. این در حالی است که اعداد مذکور تا حدود زیادی تحت تأثیر فعالیت های بافت جوان در اواخر دهه ۱۹۶۰ بوده است. نکته قابل توجه آن است که در این دوره حتی او نیز با وجود کسب موفقیت های بسیار، سال های کم بازده ای را تجربه کرد.

شاید بازده ۱۹.۴ درصدی چیز دندان گیری نباشد و سهامداران بسیاری، بازده ای حتی کمتر از این داشته باشند. با وجود این، بافت میلیاردر ۸۴ ساله، در رینگ مبارزه با نسخه جوان تر و چابک تر ۳۰ ساله خود حتی یک راند هم دوام نخواهد آورد. وی در یکی از نشست های سالانه برکشایر در این مورد گفت: ​

«بله، اگر می خواستم با مبالغ کوچک کار کنم، بیشتر متمایل به خرید سهامی بودم که می توان به آن سهام گراهامی گفت؛ این سهام ارزش خالص کمتری دارد، ارزشی شاید حتی کمتر از سرمایه در گردش. از قضا از نقطه نظر درصد بازدهی، کار با مبالغ کوچک، نتایج بهتری نیز در پی دارد؛ چرا که فرصت های بیشتری با این گونه سرمایه گذاری نصیبتان می شود.​ اگر با مبالغ کوچک کار کنید، هزاران هزار فرصت بالقوه در دنیای سرمایه گذاری خواهید داشت.​ پس اگر با مبالغ اندک کار می کنید، مزیت های بیشتری نسبت به من دارید».

​با این اوصاف شما هزاران و هزار فرصت بالقوه دارید که وارن از آن ها بی نصیب است. شما با سرمایه گذاری در سهام خالص یا سهام های کلاسیک گراهامی، مزیت بزرگی نسبت به جادوگر اوماها دارید!

از طرفی به رغم سادگی روش گراهام، به نظر می رسد که بیشتر سرمایه گذاران، سهام کلاسیک گراهامی را نادیده می گیرند. امروزه سرمایه گذاران طوری سرمایه گذاری می کنند گویی میلیاردر هستند. انتخاب گزینه های سرمایه گذاری که نام های بزرگی چون اپل و گوگل را یدک می کشند و نگه داشتن آن ها، بزرگ ترین اشتباه سرمایه گذاران تازه کار است.

وارد شدن به بازار سرمایه مستلزم داشتن اراده و ایمان قوی است، چیزی که هم گراهام و هم بافت در چنته داشتند. سرمایه گذاران هوشمند در مورد مالکیت سهام اپل و گوگل لاف نمی زنند. آن ها به سرمایه گذاری در کارخانه های کوچک الکترونیک و شرکت های کوچک خرده فروشی تمایل بیشتری دارند.

​اگر تا این جای مطلب را خوانده اید پس احتمالاً سرمایه گذاری پیر مانند وارن بافت نیستید. شما مانند وارن جوان با افق دیدی بی انتها هستید که پیش به سوی ثروتمند شدن در حرکت است.​

ادامه مطلب
W2
قوانین طلایی سرمایه گذاری وارن بافت

وارن بافت مالک شرکت برکشایر هاتاوی و سومین مرد ثروتمند جهان است. وارن بافت ثروت خود را از راه سرمایه گذاری در کسب وکارهای سودآور و در درازمدت کسب کرده است. وی که از شاگردان بنجامین گراهام معروف است در کتاب مجموعه مقالاتش نکاتی ارزشمند را برای سرمایه گذاران تازه کار بیان کرده که چندی از آن ها را در قالب قوانین طلایی سرمایه گذاری وارن بافت در خانه سرمایه مرور خواهیم کرد.

تئوری مالی مدرن

​ جالب ترین ایده های سرمایه گذاری وارن بافت در سی و پنج سال گذشته آن هایی بوده اند که با نام تئوری مالی مدرن شناخته می شوند.

​​ این تئوری مجموعه ای از ایده ها است که به یک مفهوم ساده و گمراه کننده تبدیل می شود. یکی از اصول عمده تئوری مالی مدرن، تئوری مجموعه است​ چرا که مطالعه فرصت های سرمایه گذاری انفرادی نیز اتلاف وقت است. طبق این تئوری شما می توانید ریسک هر سهمی را با نگه داشتن یک مجموعه متنوع از بین ببرید. ریسک باقی مانده تنها ریسکی است که سرمایه گذاران باید جبران کنند.

این ریسک با یک فرمول ساده ریاضی (بتا) قابل اندازه گیری است و نشان می دهد که اوراق بهادار در مقایسه با بازار چقدر پرنوسان هستند. بتا این نوسانات را به خوبی برای اوراق بهادار موجود در بازار اندازه گیری می کند، جایی که اطلاعات وثیقه های مبادله شده به سرعت و با دقت در قیمت ها قرار می گیرد. در دنیای مالی امروز، این بازارهای کارامد هستند که حرف اول و آخر را می زنند. وارن بافت تصور می کند که بیشتر بازارها کاملاً کارامد نیستند و هم تراز کردن نوسان با ریسک، اختلالی بزرگ در آن ها ایجاد می کند.

​تمرکز روی یک سبد سهام در سرمایه گذاری وارن بافت

وارن بافت در مورد تمرکز روی سبد سهام یاد آور می شود که جان مینارد کینز، که اقتصاددانی برجسته و سرمایه گذاری زیرک بود باور داشت که سرمایه گذارها باید مبالغ زیادی از سرمایه خود را به دو یا سه کسب وکار شناخته شده و قابل مدیریت اختصاص دهند.

طبق گفته بافت موفق نامیدن سرمایه گذاران فعال در چند حوضه، مانند این است که هوس بازان را رمانتیک بدانیم. به نظر وارن بافت، سرمایه گذاران همیشه باید به توصیه مارک تواین عمل کنند که می گفت: «همه تخم مرغ هایت را در یک سبد بگذار و به آن سبد نگاه کن».

میراث بنجامین گراهام

​هنر سرمایه گذاری وارن بافت از بن گراهام نشات گرفته که در تعدادی از آثار کلاسیک اش از جمله سرمایه گذار هوشمند، شخصیتی به نام آقای بازاری را معرفی کرده که در وال استریت زندگی می کند. آقای بازاری، شریک تجاری فرضی شما است که سود روزانه کسب وکار شما را می خرد یا سود خود را با قیمت های رایج بازار به شما می فروشد. او دمدمی مزاج است و درجه دیوانگی اش با شکاف بین قیمت و ارزش نسبت مستقیم دارد و در نتیجه فرصت های سرمایه گذاری بیشتری را در اختیار شما می گذارد. وارن بافت نیز آقای بازاری را بازتعریف کرده و بر ارزش این تمثیل گراهام در مورد بازار و عملکرد مناسب آن در سرمایه گذاری صحه می گذارد. درس ارزشمند بعدی بن گراهام، اصل حاشیه امن اوست. طبق این اصل، سرمایه گذاری امن توصیه نمی شود مگر آن که شواهد کافی وجود داشته باشد که بهای پرداخت شده به طور قابل توجهی پایین تر از ارزش سهام است.

ارزیابی رابطه قیمت و ارزش

​سرمایه گذاری واقعی باید بر اساس ارزیابی رابطه بین قیمت و ارزش باشد. استراتژی هایی که مقایسه قیمت و ارزش را به کار نمی بندند منجر به سرمایه گذاری نشده، بلکه تنها در مورد بالا رفتن قیمت گمانه زنی می کنند. از این استراتژی ها نمی توان بدین نتیجه رسید که بهای پرداخت شده کمتر از ارزش سهام است.

​اصل حلقه صلاحیت

اصل حلقه صلاحیت پایه سوم طرح گراهام-بافت در سرمایه گذاری هوشمند است که در کنار آقای بازاری و حاشیه امن قرار می گیرد. این قاعده منطقی، به سرمایه گذاران توصیه می کند که تنها در کسب و کارهایی که قادر به درکشان هستند سرمایه گذاری کنند.

سه توصیه بافت به سرمایه گذارن

سرمایه گذاری وارن بافت

​بافت به سرمایه گذاران سه توصیه می کند:

  1. مراقب شرکت هایی باشید که اصول حسابداری را رعایت نمی کنند. باید مراقب شرکت هایی باشید که حساب هزینه هایش مشخص نیست و به عنوان مثال درک درستی از هزینه های بازنشستگی کارمندانش ندارد.
  2. قراردادهای نامفهوم معمولاً نشان از مدیریت ناکارامد یا حقه باز دارد. اگر پاورقی یا توضیحات قراردادی را متوجه نمی شوید، معمولاً به این دلیل است که مدیرعامل نمی خواهد شما به اصل قضیه پی ببرید.
  3. به شرکت هایی که در مورد درآمد بالا و رشد شرکت شان در آینده غلو می کنند، اعتماد نکنید.

بررسی داده ها

​همیشه باید گزارش داده ها را زیر نظر داشت. حال این داده ها از نوع GAAP باشد یا غیر از آن. خواندن این اطلاعات به شما کمک می کند که به سه پرسش کلیدی پاسخ دهید:

  1. ارزش تقریبی یک شرکت چقدر است؟
  2. آیا این شرکت می تواند در آینده به تعهداتش پایبند بماند؟
  3. مدیران این شرکت با در نظر گرفتن سرمایه ای که در اختیار آن ها می گذارید چقدر کارامد هستند؟

سرمایه گذاری وارن بافت و اوراق قرضه

بافت در در رابطه با اوراق قرضه می گوید: «در بحران اقتصادی اوایل دهه ۱۹۹۰ تعداد زیادی از شرکت ها زیر بار بدهی کمر خم کردند که این قضیه درست خلاف چیزی بود که تحقیقات آکادمیک پیش بینی می کرد. طبق این تحقیقات نرخ های بهره بالاتر اوراق قمارآمیز باید نرخ های بهره پیش فرض را جبران می کرد که چنین اتفاقی نیافتاد».

سرمایه گذاری منطقی و درازمدت

سرمایه گذاری وارن بافت

​بیشتر سرمایه گذاران، چه انفرادی و چه وابسته به بنگاه سرمایه گذاری، به خوبی می دانند که بهترین راه برای سرمایه گذاری مشترک، استفاده از صندوق سرمایه گذاری شاخص است که هزینه های کوچک را پشتیبانی می کند. کسانی که چنین روشی را پیش می گیرند اطمینان خواهند داشت که نتایج خالصی (پس از هزینه ) حتی بهتر از اکثر متخصصان سرمایه گذاری به دست خواهند آورد.

با این حال، اگر شما می خواهید سبد سهام خود را بسازید، باید چند نکته را در نظر بگیرید: سرمایه گذاری وارن بافت چیز پیچیده ای نیست، هرچند نمی توان آن را آسان نامید. سرمایه گذار باید بتواند کسب وکارهای منتخب را به درستی ارزیابی کند. منظور از «کسب و کارهای منتخب» آن است که شما لزوماً نیازی به داشتن تخصص در زمینه کارکرد هر شرکتی نیستید. شما فقط باید بتوانید شرکت هایی را که در حلقه صلاحیت تان است ارزیابی کنید. اندازه این حلقه خیلی مهم نیست؛​ اما، شناخت مرزهای آن امری حیاتی است.

برای سرمایه گذاری موفق، نیازی به شناخت بازارهای کارامد، تئوری سبد سهام، قیمت گذاری اختیاری، یا شناخت بازارهای نوظهور ندارید. در واقع، بهتر است که هیچ اطلاعی از این موارد نداشته باشید. هدف شما به عنوان یک سرمایه گذار باید صرفاً خرید با قیمت منطقی و انتخاب کسب وکاری ساده و منطقی باشد که در ۵، ۱۰ و ۲۰ سال آینده، درآمدی بیشتر از اکنون خواهد داشت.

اگر نمی توانید سهامی را تا ۱۰ سال نگه دارید حتی برای ده دقیقه هم مالک آن نباشید. ​سرمایه گذاری مانند تجارت آنی و در لحظه نیست. آینده نگری و شناسایی ریسک های سرمایه گذاری، می تواند در استمرار موفقیت دخیل باشد. سرمایه گذاری اهداف طولانی مدت دارد و ریسک های تجارت را نیز ندارد. سرمایه گذاری وارن بافت یعنی به حداقل رساندن ریسک برای کسب ثروت در درازمدت.

با کمترین قیمت بالاترین ارزش را بدست آورید

سرمایه گذاری وارن بافت

قیمت چیزی است که می پردازید و ارزش چیزی است که به دست می آورید. اتلاف پول ممکن به شکل پرداختن بهایی بیش از ارزش واقعی سهام نمود پیدا کند. هزینه های تلف شده زمانی مشخص می شوند که بهره زیادی بابت بدهی وام ها یا کارت های اعتباری می پردازید.

طبق این اصل وارن، همیشه باید به دنبال فرصتهایی برای کسب ارزش بیشتر با پرداخت کمترین قیمت ممکن بود. اگر می خواهید سهام یا حتی جوراب بخرید، بهتر است زمانی بخرید که کیفیت را در ازای قیمتی مناسب به دست می آورید. بهترین صنایع برای سرمایه گذاری، شرکت هایی هستند که توانایی ارائه کیفیت را در هر زمانی دارند. در حقیقت باید به دنیال سرمایه گذاری در شرکت هایی بود در عرضه محصولات با کیفیت پیشتازاند.

تقویت عادات مالی سالم

طبق قوانین سرمایه گذاری وارن بافت، عادت کردن یکی از مهم ترین عادات بشریت است و زنجیرهای که عادات بر گردن ما می افکند آن قدر سبک است که آن ها را حس نمی کنیم و به تدریج به قدری محکم می شوند که گسستن آنها غیر ممکن است. وارن بافت بر این باور است که برای تبدیل شدن به سرمایه گذاری موفق باید عادات مالی مثبت و سالم را در خود تقویت کرده و عادات مضر مالی را ترک کنیم. سرمایه گذاری سودهای اولیه از نظر وی، مقدمه ی پیشرفت در سرمایه گذاری بلندمدت است.

طبق ایده های وارن بافت نباید فریب سودهای آنی را خورد و باید پول های کسب شده را دوباره وارد چرخه سرمایه گذاری کرد. تقویت عادات مالی به معنای مراقبت از درآمدها و جلوگیری از هزینه های بی مورد است. پس باید مخارج خود را در همه حال مدیریت کرد.

ادامه مطلب
WAREN-3 (2)
زندگی نامه وارن بافت آموزگار سرمایه...

زندگی نامه وارن بافت آموزگار سرمایه گذاری و یکی از ثروتمندترین و مورد احترام ترین تجار جهان:

وارن بافت در سال ۱۹۳۰ در نبراسکا متولد شد و از همان کودکی هوش مالی قوی داشت. او شرکت مشارکت بافت را در سال ۱۹۶۵ با مسئولیت محدود ایجاد کرد و تا سال ۱۹۶۵ کنترل شرکت برکشایر هاتاوی را در دست گرفت. بافت در آن زمان مسئولیت مجتمعی تجاری را بر عهده داشت که در رسانه ها، بیمه، انرژی و صنایع موادغذایی و آشامیدنی سرمایه گذاری کرده بود و از همین طریق به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا و بشردوستی نامی مبدل شد.

همسر و فرزندان

وارن بافت در سال ۲۰۰۶ و در سن ۷۶ سالگی با آسترید مرکس، شریک قدیمی خود ازدواج کرد. بافت پیش از ازدواج دوم، با اولین همسرش سوزان تامسون از سال ۱۹۵۲ تا زمان مرگ وی در سال ۲۰۰۴ بود؛ اگرچه این زوج در دهه ۷۰ از هم جدا شدند. او و سوزان سه فرزند داشتند: سوزان، هاوارد و پیتر.

ارزش خالص

املاک و دارایی های وارن بافت تا سال ۲۰۱۸ ارزش خالصی بالغ بر ۸۴ میلیارد دلار داشته است.

کمک های اخیر وارن بافت به خیریه

​براساس گزارش یو اس اس تودی، بین سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۷، بافت ۲۸ میلیارد دلار به خیریه ها کمک کرده است.

دوران کودکی

در زندگی نامه وارن بافت آمده است که پدرش هاوارد بافت تاجر و سیاستمدار بود. وارن بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها پسر خانواده بافت بود. او در همان کودکی نیز استعداد شگفت انگیزی در تجارت از خود نشان می داد. وارن تحصیلات خود را در دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد. در سال ۱۹۴۲ پدرش در انتخابات کنگره آمریکا پیروز شد و در پی آن وارن بافت به همراه خانواده به واشنگتن دی سی نقل مکان کرد. وی در آن جا در مدرسه راهنمایی آلیس دیل تحصیلات اش را ادامه داد و در سال ۱۹۴۷ در ۱۷ سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون فارغ التحصیل شد.

وارن بافت در آن دوران کارش را با فروش خانه به خانه آدامس، نوشابه کوکاکولا و مجلات هفتگی شروع کرد و مدتی نیز در مغازه پدربزرگ اش مشغول به کار شد. در ۱۱ سالگی سه سهم شرکت سایتزسرویس را به قیمت هر سهم ۳۷ دلار خرید. پس از مدتی، قیمت هر سهم به ۲۷ دلار کاهش یافت. وی دست نگه داشت و پس از مدتی هر سهم را ۴۰ دلار فروخت؛ ولی سیر صعودی قیمت سهام مذکور ادامه یافت و به ۵۰۰ دلار رسید. این تجربه بعدها به یکی از بزرگ ترین درس های سرمایه گذاری وارن بافت تبدیل شد و این پیام را در بر داشت که صبر و شکیبایی یکی از اصول اولیه سرمایه گذاری است که در زندگی نامه وارن بافت به آن اشاره شده است.

تحصیلات و اولین مشاغل

بافت در سن ۱۶ سالگی تحصیلات اش را در رشته اقتصاد در دانشگاه پنسیلوانیا آغاز کرد. پس از سپری کردن دو سال در پنسیلواینا، به دانشگاه نبراسکا رفت تا تحصیلاتش را در آن جا به پایان برساند و در سن ۲۰ سالگی با درآمد ده هزار دلاری دوران کودکی اش از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

او در سال ۱۹۵۱ مدرک لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کلمبیا، جایی که در کلاس های اقتصاددان بزرگ، بنجامین گراهام حضور یافته بود، دریافت کرد. وارن بافت پس از آن، تحصیلاتش را در موسسه مالی نیویورک ادامه داد.

بافت با الهام از کتاب «سرمایه گذار هوشمند» گراهام به مدت سه سال به فروش اوراق بهادار بافت-فالک پرداخت و همچنین به مدت دو سال به عنوان تحلیل گر در شرکت گراهام-نیومن در خدمت استادش گراهام بود.

شرکت برکشایر هاتاوی

در دوران جوانی و پس از فراغت از تحصیل، پدر وارن و استادش گراهام سعی بر منصرف کردن وی از کار در وال استریت داشتند. ولی وارن که علاقه ی زیادی به تجارت داشت، به گراهام پیشنهاد کرد که به صورت رایگان برای شرکت اش مشغول به کار شود ولی پیشنهاداش پذیرفته نشد. پس از آن، وارن سرخورده، به زادگاهش بازگشت و در مؤسسه ی کارگزاری پدرش مشغول به کار شد. در سال ۱۹۵۴، گراهام تغییر عقیده داده و وارن را در شرکت خود پذیرفت. ولی با تعطیلی شرکت گراهام، وارن بافت مجبور به شروع کسب و کار شخصی خود شد.

وارن بافت در سال ۱۹۵۶ شرکت مشارکت بافت را با مسئولیت محدود در زادگاهش اوماها تأسیس کرد.​ وی با استفاده از تکنیک هایی که از گراهام آموخته بود شرکت های زیادی را که ارزشی بیش از تخمین تحلیل گران داشتند شناسایی کرده و از همین طریق تبدیل به یک میلیونر شد؛​ یکی از این شرکت ها، نساجی برکشایر هاتاوی بود. او که در اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع به جمع آوری سهام این شرکت کرده بود، تا سال ۱۹۶۵ کنترل کامل آن را در دست گرفت.

با وجود موفقیت شراکت بافت، در سال ۱۹۶۹ این شرکت را منحل کرد تا بر توسعه برکشایر هاتاوی تمرکز کند. بافت تولیدات نساجی برکشایر هاتاوی را به تدریج به صفر رساند و در عوض دارایی های آن را با خرید سهام در رسانه ها (واشنگتن پست)، بیمه (GEICO) و نفت (اکسون) گسترش داد. در این زمان وارن بافت که اکنون به موفقیت های بزرگی دست یافته بود، سرمایه گذاری های به ظاهر ضعیف را به منابع پول سازی قدرتمندی تبدیل کرد، که از آن جمله می توان شرکت برادران سولومون را نام برد که رسوایی های زیادی به بار آورده بود.

بعد از سرمایه گذاری قابل توجه برکشایر در کوکاکولا، بافت از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۶ مدیریت این شرکت را بر عهده گرفت. وارن بافت همچنین مدیریت شرکت هلدینگ بین المللی سیتی گروپ، هلدینگ گراهام و شرکت ژیلت را در کارنامه دارد.

فعالیت های بشردوستانهوارن بافت آموزگار سرمایه گذاری

در زندگی نامه وارن بافت فعالیت های بشردوستانه زیادی به چشم می خورد و در ژوئن ۲۰۰۶، با اعلام این که تمام ثروتش را به خیریه خواهد بخشید، ۸۵ درصد آن را به بنیاد بیل و ملیندا گیتس واگذار کرد. این بزرگ ترین مبلغ صدقه پرداخت شده در تاریخ ایالات متحده است. در سال ۲۰۱۰، وارن بافت و بیل گیتس کارزاری را برای جذب ثروتمندان بیشتر برای کمک های بشردوستانه آغاز کردند. در سال ۲۰۱۲، بافت اعلام کرد که به سرطان پروستات مبتلا شده است. وی در ژوئیه همان سال تحت درمان قرار گرفت و دوره درمانی اش تا پایان ماه نوامبر به پایان رسید. ​مشکلات جسمی تأثیر اندکی بر عملکرد موفق بافت هشتاد ساله داشته و او همچنان در فهرست ثروت مندترین افراد دنیا در مجله فوربس باقی مانده است.

شرکت ها و سرمایه گذاری های بافتوارن بافت آموزگار سرمایه گذاری

بافت در فوریه ۲۰۱۳ شرکت اچ .جی .هینز را با دارایی هایی شخصی به مبلغ ۲۸ میلیارد دلار خریداری کرد. شرکت باتری سازی دوراسل و گروه مواد غذایی کرافت در سال ۲۰۱۵ به برکشایر هاتاوی الحاق شدند تا در رده بندی بزرگ ترین شرکت های تولید مواد غذایی و نوشیدنی ایالات متحده در جایگاه سوم قرار گیرند.

سایت Drive 2vote

در سال ۲۰۱۶، بافت Drive2Vote را راه اندازی کرد که وب سایتی با هدف تشویق اهالی نبراسکا برای رأی دادن و همچنین کمک به ثبت و هدایت رای دهندگان در مسیرهای طولانی منتهی به محل رای گیری است.​

بافت که حامی هیلاری کلینتون نامزد ریاست جمهوری دموکرات بود، در سال ۲۰۱۵ دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه را به چالش اشتراک بازده مالیاتی دعوت کرد. او در جریان یک گردهمایی انتخاباتی در ۱ اوت در اوماها گفت: «حاضرم با او در هر زمانی پیش از انتخابات در اوماها یا مارالاگو ملاقات کنم یا او می تواند مکان مورد نظر اش را انتخاب کند. بازده مالیاتی یکدیگر را به اشتراک می گذاریم. حسابرس ها، بازده مالیاتی هر دو ما را زیر نظر دارند؛ و باور کنید، هیچ کس جلوی ما را از صحبت در مورد بازده مالیایتی نخواهد گرفت». با این که ترامپ پیشنهاد را نپذیرفت، این موضوع در نهایت مانع از انتخاب وی به ریاست جمهوری نشد.

شرکت های IBM و Apple

وارن در می ۲۰۱۷ اعلام کرد که حدود ۸۱ میلیون سهم متعلق به شرکت IBM را به فروش رسانده و بر این باور است که ارزش این شرکت نسبت به شش سال قبل کاهش یافته است. پس از فروش دیگری در سه ماهه سوم، سهم او در شرکت به ۳۷ میلیون سهم تقلیل یافت.​ از طرف دیگر، او سرمایه گذاری در اپل را ۳ درصد افزایش داد و با به جریان انداختن حواله ۷۰۰ میلیون سهم، به بزرگ ترین سهامدار بانک آمریکا تبدیل شد. وی در ابتدای سال بعد تعداد بیشتری از سهام اپل را خریداری کرد تا بزرگ ترین سرمایه گذاری برکشایر هاتاوی را رقم زند.

سرمایه گذاری در خدمات درمانی

در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۸، برکشایر هاتاوی، جی پی مورگان، چیس و آمازون طی انتشار خبری به صورت رسمی اعلام کردند که اجرای طرحی گروهی را برای تشکیل یک شرکت خدمات بهداشتی جدید برای کارمندان آمریکایی در نظر دارند.

طبق این خبر، شرکت مذکور، اهداف و محدودیت های شرکت های سودمحور را نخواهد داشت، چرا که در تلاش است هزینه ها را کاهش داده و روند کلی خدمات درمانی را برای بیماران با تمرکز اولیه بر راه حل های مبتنی بر تکنولوژی آسان کند.

بافت که هزینه های درمانی را به زالویی سیری ناپذیر در اقتصاد آمریکا تشبیه کرده، در این باره می گوید: «بر این باوریم که پشتوانه قرار دادن سرمایه های مشترک مان برای درخشان ترین استعدادهای کشور می تواند در درازمدت، هزینه های فزاینده درمانی را کنترل کرده و همزمان رضایت بیماران را جلب کند».

طبق گزارش هادر ماه مارس، شرکت هوم سرویس متعلق به برکشایر هاتاوی که در جایگاه دوم رده بندی بزرگ ترین مالکان کارگزاری مسکونی در آمریکا است، بیش از پیش به کسب رده اول این فهرست نزدیک شده است. در حال حاضر شرکت ریلوجی ان آر تی، در رتبه اول این فهرست قرار دارد. ​در زندگی نامه وارن بافت، وی در سال ۲۰۰۰ آگاهی چندانی از خریداری هوم سرویس به عنوان بخشی از شرکت انرژی میدامریکن توسط برکشایر هاتاوی نداشته است. طبق آمار، وارن بافت در حال حاضر ثروتی ۸۷.۵ میلیارد دلاری دارد.

منابع:

https://www.biography.com/business-figure/warren-buffett

https://www.investopedia.com/university/warren-buffett-biography/

ادامه مطلب
خلاصه کتاب گلوله برفی
خلاصه کتاب گلوله برفی وارن بافت

گلوله برفی و زندگی وارن بافت

کتاب گلوله برفی (۲۰۰۸) پرده از دوران و زندگی یکی از جذاب ترین مردان آمریکایی امروز برمی دارد آن هم کسی نیست جز وارن بافت. ببینید چطور این مرد خجالتی و کم رو اولین میلیون دلارهایش را درآورد و چطور با پیروی از چند قانون اساسی، توانست تبدیل به ثروتمندترین مرد دنیا شود.

گلوله برفی چه نفعی برای من دارد؟ با یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران این عصر آشنا شوید.

وارن بافت احتمالاً مشهورترین سرمایه گذار قرن های بیست و بیست و یکم (شاید تاریخ) است. او که به نام «عارف اوماها» یا «حکیم اوماها» مشهور است، معمولاً در رسانه ­ها راجع به سیاست و تجارت نظر می دهد. ولی افراد کمی می دانند که او چه کار می کند و افراد کمتری می دانند که چطور بافت به شغل امروزی اش رسید. در این تصاویر و کتابگلوله برفی، وارد زندگی وارن بافت می شویم و از کودکی تا اولین طرح­ های کاری و وضعیت کنونی اش را بررسی می کنیم که تبدیل به دانشمند آمریکایی کسب وکار مدرن شده است. داستان او جنبه شگفت انگیز و آموزشی از حرفه زندگی را نشان می دهد. در این تصاویر خواهید دید که

  • چطور بافت توانست در سن ۱۱ سالگی اولین سرمایه گذاری اش را انجام دهد
  • چرا سرمایه گذاری های بافت مثل گلوله برف هستند
  • چطور دوستانی مثل کی گراهام و بیل گیتس بر حکیم اوماها تأثیر گذاشتند

در کودکی وارن بافت از کار با آمار و ارقام لذت می برد

خلاصه کتاب گلوله برفیوارن بافت در ۲۰ اوت ۱۹۳۰ در شهر اوماهای ایالت نبراسکا به دنیا آمد. تنها ده ماه پس از سه شنبه سیاه، سقوط بازار سهام که شرکت را گرفتار رکود بزرگ کرد. پدرش، هاوارد، کارگزار بورس محبوبی بود که توانست در این دوران ناامید­کننده اوراق و سهام مطمئنی را بفروشد. درنتیجه، برخلاف بسیاری از خانواده های دیگر، خانواده بافت توانست پس از سقوط بازار سهام از روی زمین بلند شود و زندگی راحتی در دهه ۱۹۳۰ داشته باشد. ولی دلیل نمی شد که زندگی برای وارن کوچک راحت باشد. مادرش، لیلا، مادر مغروری بود که سریعاً از کوره درمی رفت، بود که سریعاً خشمگین می شد، گرایش ناخوشایندی که موجب می شود بیخود و بی جهت کودکانش را تحقیر و سرزنش کند. وارن که در خانه گرفتار این مادر آزاردهنده و غیرقابل پیش بینی بود، به دنبال یافتن راه فرار بود. معمولاً خواهر بزرگش دوریس قربانی خشم مادرش می شد، ولی وارن نیز راه هایی برای دوری از خشم مادرش پیدا کرد و این راه را در اعداد، احتمالات و درصدها یافت. یکی از دلایل علاقه اش به مدرسه این بود که از خانه دور می شد و بیشتر ریاضی یاد می گرفت. پس از تعطیلی کلاس اولی­ها، وارن و دوستش راس در ایوان جلوی خانه راس می نشستند و پلاک ماشین های گذری را یادداشت می کردند. والدینشان فکر کردند آن ها می خواهند فراوانی هر حرف و رقم را در پلاک ها محاسبه کنند، ولی در واقع پیش خودشان فکر می کردند که این یادداشت به پلیس کمک می کند تا سارقان بانکی را بگیرد، زیرا خیابان تنها راه فرار از بانک محلی است.

بافت کسب درآمد و سرمایه گذاری را از سن فوق العاده کمی شروع کرد

تنها چیزی که بافت بیشتر از آمار دوست داشت، پول بود. وارن از سن نُه سالگی هم با فروش آدامس و شیشه نوشابه به همسایه ها درآمد داشت. یک سال بعد در بازی­ های فوتبال دانشگاه اوماها، بادام زمینی می فروخت. علاقه وارن به پول در سال ۱۹۴۰ شدیدتر شد. آن سال او کتابی را به نام هزار روش کسب ۱۰۰۰ دلار در کتابخانه دید و شاید همان کتاب باعث شد امروز کتابی به نام گلوله برفی وجود داشته باشد. بافت ده سال همان لحظه تحت تاثیرش قرار گرفت و در خفا به دوستانش گفت که می خواهد تا سن ۳۵ سالگی میلیونر شود. بی تردید نشان می داد که بچه با اراده ای است تا سن یازده سالگی ۱۲۰ دلار پس انداز کرده بود که در سال ۱۹۴۱ کلی پول بود با آن پول اولین سرمایه گذاری اش را انجام داد. شش سهم از شرکت خدمات سیتیز سرویس خرید سه سهم برای خودش و سه سهم برای خواهر دوریس.

در دبیرستان هم شغل های عجیبش ادامه داشتند؛ او توپ گلف می فروخت و دستگاه­ های پینبالی را می خرید و به آرایشگاه­ ها اجاره می داد ولی درآمدش وقتی خیلی بالا رفت که روزنامه تحویل می داد. وقتی پدرش در سال ۱۹۴۲ به عنوان نماینده جمهوری خواه ناحیه دوم نبراسکا در کنگره انتخاب شده بود، خانواده اش به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند. در اینجا بود که وارن شروع به تحویل روزنامه و فروش اشتراک در سه خیابان متفاوت کرد که در یکی از آن ها سه ساختمان آپارتمانی محبوبی بودند که محل زندگی بسیاری از سناتورهای آمریکایی بودند. چون بخشی از کارمزد اشتراک به وارن می رسید، روزنامه فروش فوق العاده با انگیزه­­ای بود و همیشه با سماجت از مشتریان پول را می گرفت به طرز شگفت انگیزی، در آن زمان ماهانه حدوداً ۱۷۵ دلار درآمد داشت – یعنی بیشتر از اکثر معلمان مدرسه اش. طولی نکشید که پس اندازش به ۱۰۰۰ دلار رسید. در سال ۱۹۴۴، در سن بالغ چهارده سالگی، وارن اولین اظهارنامه مالیاتی اش را پُر کرد. او ساعت و دوچرخه اش را به عنوان کسورات ذکر کرد و در کل ۷ دلار پرداخت.

وارن پس از خواندن رشته کسب و کار در دانشگاه، بافت رمز و راز موفقیت در بازار سهام را از استادانش یاد گرفت

خلاصه کتاب گلوله برفیبا توجه به علاقه دیوانه وار بافت به پول و آمار، عجیب نیست که همکلاسی هایش در سالنامه دبیرستان نامش را «کارگزار سهام آینده» گذاشته بودند. همچنین در گلوله برفی متوجه می شوید که عجیب نبود که بافت تصمیم گرفت رشته حسابداری و کسب وکار را در دانشگاه نبراسکا بخواند. وقتی از خانه پدری خارج شد و به خوابگاه دانشگاه رفت، مشخص شد که او فرد بسیار شلخته ای است. در واقع، اولین هم اتاقی اش آنقدر از این شلختگی بافت رنج می برد که تصمیم گرفت پس از سال اول آنجا را ترک کند ولی شاید هم اتاقی اش بیشتر به این خاطر ناراحت بود که بافت می توانست به راحتی یک بخش کامل از کتاب را حفظ کند و کلمه به کلمه برای استادان تکرار کند. بدین ترتیب بافت وقت بیشتری داشت تا به موسیقی گوش دهد و اتاقش را مرتب نکند که باعث آزار و اذیت خیلی از کسانی بود که باید برای قبولی در آزمون تلاش بیشتری می کردند. چون دانشگاه برای بافت نسبتاً آسان بود، خیلی تعجب کرد که پس از ارسال درخواست برای دوره کارشناسی ارشد در دانشکده کسب و کار هاروارد، نامه رد درخواست دریافت کرد. ولی این ناکامی برایش خوش آمد داشت. بافت در دانشگاه کلمبیا پذیرفته شد و در آنجا زیر نظر بنجامین گراهام درس خواند.

او نویسنده کتاب سرمایه گذار باهوش و مردی بود که با آموزه­ هایش تأثیر چشمگیری روی بافت گذاشت. بافت عاشق کتاب گراهام بود، بنابراین وقتی فهمید که در کلمبیا درس می دهد، کلاً هاروارد را فراموش کرد. همچنین خیلی هیجان زده بود که استاد یکی دیگر از کلاس ها، دیوید داد بود. دیوید داد نویسنده کتاب تحلیل امنیت بود که یکی دیگر از کتاب هایی بود که بافت حفظ کرده بود. هر دو معلم درس های ارزشمند و راهکارهای سرمایه گذاری اساسی به بافت یاد دادند. مثلاً، بافت فهمید که برای تعیین ارزش درونی شرکت (قیمت واقعی شرکت)، باید شرکت را از بالا تا پایین بررسی کند. سپس این ارزش را با ارزش ادراک شده مقایسه کرد که برابر با ارزش فعلی سهام شرکت در بازار است. وقتی ارزش درونی شرکت خیلی بیشتر از ارزش ادراک شده اش باشد، ممکن است به اصطلاح گراهام «ته سیگار» باشد: کسب وکارهایی با ارزش گذاری کم که ارزش سرمایه گذاری دارند. موفقیت گراهام تا حد زیادی به این بستگی داشت که به احتمال زیاد ارزش ادراک شده بالا می رود تا به ارزش درونی شرکت برسد.

پس از تشکیل خانواده، بافت با شراکت منحصر به فردی رئیس خودش شد

خلاصه کتاب گلوله برفی

در گلوله برفی متوجه می شوید که در طول دانشگاه، بافت در جلوی دخترها معذب بود. او آنقدر خجالتی بود که حتی در کلاس سخنرانی عمومی ثبت نام کرد تا اعتماد به نفسش را افزایش دهد و کمی از خجالتش کم شود. وقتی در این کلاس شرکت کرد، خانم جوانی خاصی بود که بافت می خواست نظرش را جلب کند. نامش سوزی تامپسون بود و اگرچه پدرش در نگاه اول از بافت خوشش آمد، ولی بافت کلی تلاش کرد تا سوزی مجذوب خجالت جذابش شود. چون شدیداً مضطرب و خیلی دنبال جلب توجه بود، ابتدا در ظاهر متکبر و مرفه به نظر می رسید. ولی سوزی به بافت فرصت داد، فهمید که ژستش تنها نشانه ای از خجالتی بودنش است و بالاخره عاشق این ضعف جذابش شد. این دو در سال ۱۹۵۲ ازدواج کردند و بافت همچنان مشغول تدریس و کار در شرکت سرمایه گذاری قدیمی پدرش بود. اولین فرزندشان به نام سوزی آلیس بافت در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمد. در همان سال، بافت شغلی را به دست آورد که سال ها رویایش را داشت کار برای شرکت سرمایه گذاری گراهام نیومن که صاحب آن بن گراهام بود. بافت سریعاً تبدیل به ستاره درخشان گراهام نیومن شد، ولی به زودی فهمید که از کارگزاری سهام متنفر است. او نمی توانست حتی فکر سرمایه گذاری اشتباه و از دست دادن پول کسی را تحمل کند که با سختی به دست آمده بود. به زودی شروع به طراحی شراکت خودش کرد. پس از تولد دومین فرزندش، هاوی گراهام بافت، وارن توانست برنامه خوداشتغالی­اش را به واقعیت تبدیل کند. در سال ۱۹۵۶، او شرکت بافت اسوسیتز با مسئولیت محدود را راه اندازی کرد. ایده شراکت این بود که تنها شامل دوستان و خویشاوندان می شد و قوانین ساده ای در پس هر سرمایه گذاری بود تا هیچ کس نا امید نشود یا انتظارات غیرواقعی نداشته باشد. در عین حال، استاد و رئیس سابق بافت، بن گراهام، اعتبار بافت را افزایش داد. کمی پس از خروج بافت از آن شرکت، گراهام تصمیم گرفت که بازنشسته شود و کرکره را پایین بکشد. ولی در حین این کار، بافت را به عنوان آدم مطمئنی به مشتریانش معرفی کرد تا برایشان سرمایه گذاری کند.

در شراکت های ابتدایی، بافت به یک فلسفه سفت و سخت پایبند ماند و موفق هم شد. در سال اولی که رئیس خودش بود، بافت هشت شراکت را با دوستان مختلفی راه اندازی کرد که بین ۵۰ تا ۱۲۰ هزار دلار جهت سرمایه گذاری به او دادند. هر بار که بافت شراکت جدیدی را آغاز می کرد، فلسفه اش را برای همه توضیح می داد. به شرکای بالقوه­اش می گفت که تنها در سهامی سرمایه گذاری می کند که ارزشش از حد واقعی کمتر است و هرگونه درآمدی صرف خرید مجدد همین سهام می شود. مثل گلوله برفی که از بالای تپه به پایین هل می دهید: ابتدا کوچک و اندازه کف دست است، ولی رفته رفته بزرگ و بزرگتر می شود. همچنین به آن ها فهماند که او از آن سرمایه گذارهایی نیست که وقتی سهام به قیمت خاصی برسد، آن را می فروشد. او صبور بود و این ثبات صبورانه نتیجه داد. در پایان سال ۱۹۵۶، شراکت­ هایش ۴ درصد از بازار جلو بود؛ در پایان سال ۱۹۵۷، ۱۰ درصد بود و در پایان سال ۱۹۶۰، ۲۹ درصد بود. گلوله برف می غلتید. در ابتدای دهه ۱۹۶۰، بافت مسئول مدیریت بیش از یک میلیون دلار بود. در عین حال، بازار سهام رو به رشد بود؛ ولی بر خلاف سرمایه گذاران دیگر، تحول بازار روش کاری اش را تغییر نداد. او هنوز به دنبال شرکت هایی بود که ارزششان کمتر از حد واقعی بود و وقتی مورد مطلوبی پیدا می کرد تا حد ممکن سهام می خرید. این یعنی معمولاً صاحب کرسی در هیئت مدیره بود تا مدیران با پول سرمایه گذاران کار احمقانه­ ای نکنند. به طرز فوق العاده ای، علاوه بر مدیریت میلیون ها دلار، بافت هنوز تمام تشریفات اداری را انجام می داد. ولی در سال ۱۹۶۲ تصمیم گرفت که کارها را ساده تر کند و تمام شراکت­ هایش را زیر نظر یک نهاد برد:

شرکت بافر پارتنر شیپ با مسئولیت محدود. در این زمان، موفقیت بافت داشت کم کم از اوماها به وال استریت می رسید. در آنجا او داشت به یکی از بازیکنان مهم و معدودی تبدیل می شد که در شهر نیویورک فعالیت نمی کردند. ولی چند سرمایه­گذار قدیمی همچنان به او اعتقاد نداشتند و پیش بینی می کردند که به زودی ورشکست شود.

در اواسط دهه ۱۹۶۰، شراکت آنقدر بزرگ شد که بافت توانست کل کسب وکارها را بخرد

گلوله برفی می گوید یکی از کسانی که همان اوایل به استعدادهای وارن بافت پی برد، وکیل کالیفرنیایی و سرمایه گذار پاره وقتی به نام چارلی مانگر بود. این دو فرد هم فکر پس از ناهار مفصلی در سال ۱۹۵۹ سریعاً با هم دوست شدند؛ دوستی که ناگزیر منجر به شراکت کاری پُرحاصلی شد. دیدگاه مانگر چشمان بافت را به چشم اندازهای بزرگتری باز کرد و به او کمک کرد تا بفهمد که هنوز می تواند به روش امنی، از آن سهام های «ته سیگار» بالاتر برود. بی تردید، شراکت بافت به زودی گام بزرگی به جلو بر می داشت که تا حد زیادی به لطف سهام خاصی بود که بافت در بهترین زمان انتخاب کرده بود. وقتی جان اف کندی در سال ۱۹۶۳ ترور شد، افراد کمی به چیز دیگری توجه می کردند. ولی در آن زمان، دیگر بافت بنده عادت شده بود و همچنان پشت روزنامه ­ها را بررسی می کرد. در آنجا به داستانی راجع به رسوایی دانه سویا برخورد که امریکن اکسپرس در آن دخالت داشت. یکی از شرکت های فرعی امریکن اکسپرس تایید کرده بود که برخی مخازن انبار حاوی روغن دانه سویا بودند، ولی سپس مشخص شد که حاوی آب دریا هستند. درنتیجه، سهام امریکن اکسپرس سقوط آزاد کرد. ولی بافت از این بابت نگران نبود؛ او می دانست که این شرکت دوباره روی پایش می ایستد. وقتی قیمت سهام در ژانویه ۱۹۶۴ به کمترین میزان رسید، او به تدریج پول هایش را در امریکن اکسپرس ریخت: ابتدا ۳ میلیون دلار و سپس در سال ۱۹۶۶، ۱۳ میلیون دلار. طبیعتاً، امریکن اکسپرس دوباره احیا شد و سود بی سابقه­ای برای این شراکت به همراه داشت. آنقدر که بافت شروع به خرید کامل کسب وکارها کرد. یکی از اولین خریدهایش کسب و کاری بود که در آینده تبدیل به ویژگی بارز بافت شد، کارخانه پارچه سازی کوچکی در ماساچوست به نام برکشایر هاتاوی. تحقیق بافت نشان داد که ارزش درونی اش ۲۲ میلیون دلار بود، یعنی باید هر سهمش ۱۹٫۶۴ دلار به فروش برود. ولی هر سهمش تنها ۷٫۵۰ دلار فروش می رفت. در سال ۱۹۶۵، پس از کمی مذاکره، بافت با خرید ۴۹ درصد شرکت به ازای ۱۱ دلار برای هر سهم، سهم غالب برکشایر هاتاوی را تصاحب کرد.

با خریدهای بزرگتر، مشکلات بزرگتری به وجود می آیند و باید از قوانین جدیدی تبعیت کنید

خلاصه کتاب گلوله برفی

اگرچه امروزه بافت ارتباط نزدیکی با برکشایر هاتاوی دارد، این شرکت آنقدر دردسرساز بود که بافت از شراکت با آن پشیمان می شد. ولی بافت از آن سرمایه گذارها نیست که جلوی ضررش را بگیرد و کنار بکشد، این فلسفه اش به قبل از مشارکتش با برکشایر هاتاوی بر می گردد. در سال ۱۹۵۸، بافت شرکتی به نام دمپستر میل را به شکل مشابهی خرید که سیستم های آبیاری و آسیاب بادی تولید می کرد. ولی اوضاع سریعاً به هم ریخت: او مدیریت اشتباهی را سر کار گذاشت، شرکت ورشکست شد و تصمیم گرفت دارایی­ های شرکت را نقد کند. درنتیجه، کارکنان بیکار شدند و جامعه اطراف آزادانه نارضایتی شان از بافت را بیان کردند. بافت که مصمم بود دیگر این اتفاق نیفتد، می خواست مطمئن شود که مسئول درستی را برای برکشایر هاتاوی انتخاب کرده است و کسب وکارش زنده مانده است. این چالش های بسیاری را به همراه داشت، زیرا هزینه پارچه در دهه­ های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رو به رشد بود و ماشین آلات شرکت شدیداً نیازمند مدرن سازی بود. ولی بافت هرگز پولش را هدر نداد، بنابراین تردید شدیدی درباره تزریق سرمایه اضافی به شرکت داشت که هیچ نشانه واقعی از سوددهی را نداشت. همه این ها بدین معنی بود که برکشایر هاتاوی همچنان به عنوان تولیدکننده پارچه یک بار اضافی خواهد بود. با این حال، بافت همچنان با خرید سهام های برنده در هر فرصتی، آن را زنده نگه داشت و سرانجام یکی از بهترین فهرست ­های سهام دنیا را به برکشایر هاتاوی داد. علیرغم مشکلات ناشی از برکشایر هاتاوی، بافت وضع فوق العاده خوبی داشت. شراکت سرمایه گذاری اش آنقدر وضعیت خوبی داشت که تصمیم گرفت در را به روی اعضای جدیدش ببندد و قوانین سرمایه گذاری اش را سفت و سخت تر کند. تعداد شرکت های فناوری در اواخر دهه ۱۹۶۰ بیشتر و بیشتر می شد که موجب شد بافت قانون جدیدی بگذارد: او هرگز سهام شرکتی را نمی خرید که محصول یا خدماتش را کامل نمی شناخت. بافت به چیزهای «آسان، ایمن، سودآور و خوشایند» علاقه داشت که منجر به قانون دیگری شد: هیچ همکاری با کسب وکاری نمی کند که «مشکلات انسانی» بالقوه یا اثبات شده ای مانند تعدیل نیروی قریب الوقوع، بستن کارخانه یا پیشینه درگیری مدیران با اتحادیه ­های کاربری دارد.

با لغو شراکت، بافت به تدریج در طرح ­های شخصی تر و مجزا فعالیت کرد

حتی پس از اینکه بافت میلیونر شد، هنوز هم به بدتیپی معروف بود، کسی که اساساً اهمیتی به ظاهر بیرونی اش نمی داد. جزئیات و خصوصیات مسئولان کسب وکارهایش برای بافت خیلی مهم تر بودند. کسب وکارهای مطمئن مدیریت مطمئنی دارند، بنابراین وقتی بافت شرکت ها را تصاحب می کرد، حتماً اداره آنجا را به افراد خوبی می سپرد. افراد پشت پرده یکی از دلایل اصلی بودند که بافت تصمیم به خرید هوشچایلد کان بالتیمور و همچنین انجمن پنبه­ فروشی­ های (که فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی داشت) گرفت. بافت عادت کرد که با مدیران شرکت بنشیند و با آن ها آشنا شود. او می خواست مطمئن شود که آن ها افراد باانگیزه و مطمئنی هستند. مدتی بود که شرکت بیمه نشنال ایندمنیتی واقع در اوماها چشم بافت را گرفته بود. ولی تنها زمانی تصمیم به خرید آن گرفت که با جک رینگوالت آشنا شد و سریعاً فهمید که او مدیر عالی است. این ها حرکات هوشمندانه­ای بودند و در آخر سال ۱۹۶۶، وضعیت این شراکت بهتر از همیشه بود و عملکرد آن ۳۶ درصد از بازار بهتر بود. بافت مدیران این کسب وکارها (همچنین شرکای سرمایه گذاری اش) را خانواده می دانست. در اواخر دهه ۱۹۶۰، بافت شروع به خرید سهم شرکایش کرد با این کار می خواست شراکت را کنرگ کند تا او و سوزی بتوانند بیشتر مسائل شخصی تمرکز کنند. سوزی همچنان امیدوار بود که شوهرش ممکن است بازنشسته شود یا حداقل وقت بیشتری برای کودکانش بگذارد. آن ها به سرعت و بدون دخالت زیاد پدرشان بزرگ می شدند. سوزی مشغول هم بود:

او حرفه خوانندگی را دنبال کرد و وارد مسائل اجتماعی مهم آمریکای دهه ۱۹۶۰ شد و در اعتراضات ضد جنگ و حقوق مدنی شرکت می کرد. حتی وارن هم که معمولاً از سیاست دور بود، چاره ای جز ورود به این قضیه نداشت. در سال ۱۹۶۷، او خزانه دار دفتر نامزد یوجین مک کارتی در نبراسکا شد. مک کارتی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری بود. ورود وارن به سیاست ارتباط زیادی با فوت پدرش داشت. پس از مرگ پدرش، بافت بالاخره می توانست نظرات سیاسی خودش را بدون نگرانی بابت ناراحتی آن ها بیان کند. در دهه ۱۹۷۰، بافت وارد صنعت روزنامه شد وقتی بافت در واشنگتن دی سی روزنامه تحویل می داد، رویایش بود که یک روز دفتر روزنامه خودش را داشته باشد. وقتی درآمدش در سال ۱۹۶۹ به ۱۶ میلیون دلار رسید، بالاخره موقعیت تحقق آن رویا را داشت. آن سال بافت سهم غالب اوماها سان را خرید. نه تنها این کار رویای بافت را به واقعیت تبدیل کرد؛ بلکه سرانجام به پاداش ارزشمندی منجر شد. در سال ۱۹۷۲، اوماها سان مطلب تحقیقی را درباره پرورشگاه بویز تون نوشت. این پرورشگاه محلی برای پسران بی خانمان بود که به سال ۱۹۱۳ بر می گشت. در زمان نگارش این مطلب، این پرورشگاه تبدیل به مقر عظیم ۱۳۰۰ هکتاری شده بود. این پرورشگاه مزرعه و استادیوم خودش را داشت که مسئولش کشیشی به نام پدر ادوارد فلانگان بود. ولی به طرز عجیبی، تنها ۶۶۵ پسر در آن زندگی می کردند و ۶۰۰ کارمند داشت. اوضاع کمی مشکوک به نظر می رسید، بنابراین بافت به ویراستار ­روزنامه سان کمک کرد که دستور یک تحقیق را بدهد. حدس بافت هم منجر به کشف داستان بزرگی شد. بویز تون در واقع مبالغ کمکی، کمک هزینه­ ها و بودجه­ ها را انبار می کرد و تقریباً سالانه ۱۸ میلیون دلار جمع می کرد. مطلبی با عنوان «بویز تون: ثروتمندترین شهر آمریکا؟» در ۳۰ مارس ۱۹۷۲ منتشر شد و روزنامه بافت برنده جایزه پولیتزر برای خبرنگاری منطقه ای برتر شد. این داستان سریعاً ملی شد و منجر به اعمال اصلاحاتی در زمینه مدیریت سازمان های عام المنفعه شد. پس از این موفقیت، بافت روزنامه ملی را در نظر گرفت: واشنگتن پست معتبر. در تابستان ۱۹۷۳، بافت صاحب بیش از ۵ درصد واشنگتن پست بود و حتی رابطه فوق العاده نزدیکی با ناشرش یعنی کی گراهام شکل می داد. سال بعد عضو هیئت مدیره روزنامه شد و شروع به شرکت در ضیافت های شام مجلل گراهام کرد. او شب­های بسیاری با خجالت سعی می کرد که با مهمانان مشهوری مثل پال نیومن بازیگر معاشرت کند و سعی می کرد جلوی سناتورها، دیپلمات ها و.شخصیت­های عالی مقام دنیا آبرویش نرود.

وارن بافت هم با چالش های اولیه بسیاری مانند تحقیقات تنش رای کمیسیون بورس و اوراق بهادار روبرو بود

وقتی مثل وارن بافت و چارلی مانگر سرمایه گذار فعالی باشید، ناگزیر چند شرکت مشکل دار را انتخاب می کنید. مانگر در سال ۱۹۶۸ شرکت بلوچیپ استمپس را دید و زنان خانه دار معمولاً در خواربار فروشی­ ها و پمپ بنزین­ها، تمبرهای تجاری را جمع می کردند (که حکم کوپن را داشتند) ولی با قیام جنبش آزادی خواه زنان در دهه ۱۹۷۰، تمبرهای تجاری منسوخ شدند (نشانه ­های نامطلوب دورانی که خیلی لیبرال نبود). مانند برکشایر هاتاوی، بلوچیپ لبه پرتگاه بود؛ تنها به این دلیل زنده بود که بافت و مانگر سهام های برنده را تحت نام شرکت می خریدند. بنابراین، برای کمک به بلوچیپ، مانگر ۸ درصد از شرکت وسکو را خرید. این شرکت پس انداز و اعطای وام بود که کمتر از حد واقعی ارزش گذاری شده بود. بافت هم وسکو را نیز دوست داشت، ولی شرکت مالی سنتا باربرا نیز آن را دوست داشت. در واقع سنتا باربرا می خواست با وسکو ادغام شود. ولی بافت SBFC را شرکتی با ارزش گذاری بیش از حد می دانست که تنها به ضرر وسکو می شد؛ بنابراین با بتی کیپر پیترز به کالیفرنیا پرواز کرد. او یکی از اعضای بازمانده خانواده موسس وسکو بود و او را متقاعد کرد که ادغام را به تعویق بیندازد. این کار را کرد، ولی این تصمیم موجب شد که ارزش هر سهم وسکو از ۱۸ به ۱۱ دلار سقوط کند. بافت و مانگر از این اتفاق متاثر شدند، بنابراین به آن ها پیشنهاد دادند که سهام اکثریت را به ازای ۱۷ دلار بخرند. ولی کار به اینجا ختم نشد شرکت سنتا باربارا به کمیته مبادله اوراق (SEC) شکایت کرد و مدعی شد که بافت و مانگر عمداً پول اضافی به وسکو دادند تا ادغام برنامه ریزی شده را خراب کنند. سال ۱۹۷۴ سال پرتنشی بود. SEC تحقیقاتی را روی شبکه در هم تنیده بافت و مانگر آغاز کرد که شامل بیش از ۳۰ شرکت بود. این شامل پنج کشور مادر مانند برکشایر هاتاوی و بلوچیپ می شد که هر یک پنج یا بیش از پنج شرکت داشتند و آن ها نیز صاحب شرکت های دیگری بودند و به همین منوال. آن ها چیزی را پنهان نمی کردند، ولی ساختار پیچیده SEC را خیلی مشکوک کرد. بافت شدیداً مضطرب بود. او می دانست که حتی آوردن نامش در شناسایی تخلفات ممکن است اعتبارش را برای همیشه خراب کند. سرانجام خوشبختانه، SEC تنها یک هشدار را بابت نقض افشا در گذشته بلوچیپ صادر کرد و نام هیچ کسی برده نشد.

بافت نیز در ازدواج خود و نبرد حقوقی بین دو روزنامه با چالش هایی مواجه بود

رابطه نزدیک وارن بافت و ناشر واشنگتن پست (کی گراهام) در ابتدا سوزی را ناراحت کرد. ولی بالاخره وارد رابطه عاشقی با مربی تنیسش شد و نامه شخصی به کی نوشت و به او گفت که می توانست رابطه خودش را با بافت داشته باشد. ولی در سال ۱۹۷۷ که فرزندانش از خانه بیرون رفتند، سوزی تصمیم گرفت که وقت تحول اساسی رسیده است و ترتیب نقل مکان به سن فرانسیسکو را داد. از چند لحاظ بافت هرگز بزرگ نشد. اگرچه تقریباً پنجاه سالش بود، ولی هنوز مرد شلخته ای بود که عاشق چیزبرگر و بستنی بود. همچنین تعهدش به زندگی کارش خیلی بیشتر از خانواده اش بود. علیرغم تمام این مسائل، سوزی هنوز عاشقش بود و می خواست از او مراقبت کند. پس وقتی از آنجا خارج شد، خانم جوانی به نام استرید را استخدام کرد تا برای بافت آشپزی کند و مراقبش باشد. سوزی او را از کلوب شبانه ای می شناخت. بافت از جدایی سوزی شوکه شد، ولی پس از چندین مکالمه تلفنی اشک آور، بالاخره فهمید که او نیاز دارد زندگی خودش را داشته باشد. استرید بالاخره هم خانه بافت شد، این اتفاق سوزی و کوی و همچنین هاوی و سوزی جونیور را متعجب کرد. در بحبوحه تمام این اتفاقات، نبرد حقوقی زشتی شروع شد که بافت سال ها برای حل آن وقت گذاشت. در اواخر دهه ۱۹۷۰، بافت و مانگر روزنامه دیگری را به مجموعه شان اضافه کردند: اخبار عصرگاهی بوفالو. یکی از برنامه هایشان این بود که نسخه آخر هفته را به روزنامه اضافه کنند و با ارائه رایگان پنج شماره اول آن را معرفی کنند و سپس آن را با قیمت نازل ارائه کنند. ولی رقیبشان در آن حوزه، شرکت پستی بوفالو شکایت کرد و مدعی شدند که این پیشنهاد مصداق شیوه ناعادلانه ­ای است. قاضی با صدور حکم به نفع این شرکت بافت را شوکه کرد. قاضی در تصمیم خود گفت که فروش رایگان روزنامه غیرقانونی است و اگر مردم می خواستند اشتراک نسخه آخر هفته را بخرند، باید هر هفته سفارششان را تمدید می کردند. طبیعتاً بافت به این تصمیم بی رحمانه اعتراض کرد و در سال ۱۹۸۱، بالاخره پیروز شد. ولی تا آن زمان روزنامه میلیون ها دلار از دست داده بود.

گلوله برفی دوستی وفادارانه بافت را با شرکت سالومون برادرز آشنا کرد که در آنجا با یکی از دشوارترین آزمون هایش روبرو شد

خلاصه کتاب گلوله برفی

گایکو یکی دیگر از شرکت هایی بود که ارتباط نزدیکی با بافت داشت. این شرکت بیمه خودرو بود که بافت ابتدا در دانشگاه آن را مشاهده کرد. در واقع یکی از اولین سهامی بود که طی مدت کوتاه فعالیتش در شرکت سابق پدرش، به مشتریانش پیشنهاد می کرد. ولی تنها در دهه ۱۹۷۰ و بحران شرکت او فعالیت نزدیکی پیدا کرد. در سال ۱۹۷۶، بافت عضو هیئت مدیره گایکو شد تا با احیای مدیریتش، آن را از ورشکستگی نجات دهد. در آن زمان، مدیری به نام جان گوتفروند که در شرکت مبادلات سهام وال استریت به نام سالومون برادرز کار می کرد، به بافت کمک کرد تا بودجه لازم را برای احیای گایکو جمع کند. بافت قدردان کمک گوتفروند بود و وقتی سالومون برادرز مشکلات خاص خودش را پیدا کرد، سعی کرد این محبت را جبران کند. در اوایل دهه ۱۹۸۰، تصاحب­های خصمانه تبدیل به شیوه کار متعارف در وال استریت شد؛ از قرضه ­های قراضه برای ثروتمندسازی کارگزاران استفاده شد و همه با معامله بر اساس اعتبار، بدهی بار می آوردند. بافت که همیشه با پول نقد پرداخت می کرد، از این شیوه ها متنفر بود و دوست نداشت که کارگزاران یا تحلیلگران هم از این روش ها استفاده کنند. ولی وقتی گوتفروند در سال ۱۹۸۶ از او کمک خواست، بافت قبول کرد که عضو هیئت مدیره سالومون برادرز شود. بافت چنان اعتباری بابت ارتباط با شرکت های باثبات و مطمئن داشت که حضور آن در هیئت مدیره شرکت نشانه واضحی برای همه بود که شرکت در اختیار افراد کاربلدی است و نسبت به تصاحب آسیب پذیر نیست. گلوله برفی نشان می دهد که بافت هرگز تصور نمی کرد که در جلوی راه مشکلی وجود خواهد داشت در سال ۱۹۹۱، کارمندی به نام پال موزر درگیر رسوایی عظیمی شد. او با شرکت غیرقانونی در مزایده­های دولتی، چندین بار قوانین فدرال را شکسته بود. بدتر این بود که شرکت پیش از انتشار اخبار این موضوع را فهمیده بود، ولی اقدام لازم را انجام نداده بود. حین این درگیری، بافت مدیر ارشد اجرایی موقت این شرکت شد و اصلاحات و تیم رهبری جدیدی را تشکیل داد. به شکل حیاتی، از رابط هایش برای دفاع از ادعاهایش استفاده کرد و به خوبی نگذاشت که اداره خزانه داری شرکت سالومون برادرز را از اقدامات آتی محروم کند.

علیرغم دوستی آموزنده ای با بیل گیتس، موفقیت بافت بدون سرمایه گذاری روی فناوری ادامه یافته است

خلاصه کتاب گلوله برفی

کتاب گلوله برفی به ما نشان می دهد اعتبار وارن بافت در دهه ۱۹۹۰ لطمه دید. با اوج گرفتن سهام فناوری­، بافت اصلاً علاقه ای به NASDAQ پیدا نکرد. مردم ابتدا می گفتند که او از زمانه عقب مانده است و پیرمرد عقب افتاده ای شده است. به طرز شگفت انگیزی، بافت هرگز به این نظرات اهمیت نمی داد، زیرا بدون سهام فناوری هم وضعیت خوبی داشت. در واقع وضعیتش خیلی خوب بود از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱، ارزش خالص او از ۸۹ میلیون به ۳٫۸ میلیارد دلار رسید و همچنان رو به رشد بود. از زمانی که در سال ۱۹۸۶ مدیر ارشد اجرایی شرکت برکشایر هاتاوی شد، ارزش سهام آن شرکت نیز همچنان بالا رفت و در سال ۱۹۹۱ به ۸۰۰۰ دلار در هر سهم رسید و به زودی به ۱۰۰۰۰ دلار می رسید. حرفه کاری او ثابت می کند که می توانید مطرح و موفق باشید و در عین حال از NASDAQ دوری کنید. بافت یکی از معدود افرادی بود که فهمید سهام فناوری تنها در بلندمدت سرمایه گذاران را ناراحت می کنند. با این حال، سرمایه گذاری کوچکی را در یک شرکت کرد. وارن بافت و بیل گیتس قرار گذاشتند که در مهمانی چهارم جولای سال ۱۹۹۱ یکدیگر را ببینند، اگرچه هر دو با این تصور به مهمانی رفتند که حرفی برای گفتن به هم ندارند. ولی آن دیدار موجب شد که بقیه آخر هفته را با یکدیگر گفتگو کنند و در ادامه دوست صمیمی ماندند. سپس گیتس شروع به شرکت در جلسات سالانه بافت با سهامداران کرد که سرانجام آنقدر محبوب شد که معامله گران ریزه­خوار می توانستند هر بلیت را ۲۵۰ دلار بفروشند و سرانجام بافت ۱۰۰ سهم از مایکروسافت را خرید. بافت و گیتس مرتباً به همراه چارلی مانگر و کی گراهام برای بازی بریج دور هم جمع می شدند.

در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، این دو رقابت شانه به شانه ای برای کسب مقام ثروتمندترین فرد جهان داشتند. ولی دوستی آن ها باعث شد که بافت جایگاهش را در دنیای بزرگ واقعی بفهمد. پس از سفر به چین با گیتس، بافت فهمید که چقدر خوش شانس است در اوماها به دنیا آمده است. به وضوح دید که او امتیازاتی داشت که بسیاری از مردم جهان از آن محروم بودند، این نکته تنها ذهنیت متواضعانه و شکرگزارش را نسبت به زندگی تقویت کرد. در دهه ۲۰۰۰، بافت عزیزانی را از دست داد که باعث شد اهمیت برخی چیزها در ذهنش تغییر کند پیش بینی بافت درباره ناامیدی سرمایه گذاران از شرکت های اینترنتی در اوایل دهه ۲۰۰۰ داشت به وقوع می پیوست و نشریاتی که در سال ۱۹۹۴ او را قدیمی می خواندند، اکنون او را پیامبر معرفی می کردند ولی این تحول خیلی در ۲۰۰۱ راحت نبود، در این سال دوست و همراه عزیزش کی گراهام فوت کرد. آن ها رابطه ۳۰ ساله صمیمی داشتند و پس از مرگش، بافت چندین هفته نابود شده بود. سپس، دو ماه بعد در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اوضاع تنها بدتر شد. بافت از هر دو اتفاق نکاتی آموخت (که ما در دورانی سرشار از تردید زندگی می کنیم) و شروع به تحقیق در شرکت هایی کرد که نوعی حس اطمینان را می دادند. این چیزی است که بافت را به کسب وکارهایی مثل فروت اف لوم و شرکت هایی جذب می کرد که تجهیزات کشاورزی و پوشاک کودک تولید می کردند. البته، دوره دیگری از ارزیابی مجدد نزدیک بود. در سال ۲۰۰۳، مشخص شد که سوزی مبتلا به سرطان دهان مرحله ۳ است. اگرچه سوزی و بافت دیگر با هم زندگی نمی کردند، ولی همچنان نزدیک بودند. اگرچه بارها اشکش درآمده بود، او فهمید که چقدر مهم است از این زمان برای مراقبت از سوزی استفاده کند. سوزی در سال ۲۰۰۴ فوت کرد. دل بافت شکست و روزها در بستر افتاد و نمی توانست با کسی صحبت کند. ولی وقتی بالاخره ظاهر شد، بهتر احساساتش را درک کرده بود و می خواست به فرزندانش نزدیک تر باشد. حالا معتقد بود که راز زندگی را فهمیده است:

«تعداد هرچه بیشتر از کسانی تو را دوست داشته باشند که می­خواهی در نزدشان عزیز باشی». همچنین می دانست که می خواهد با پولش چه کند. ۸۵ درصد از برکشایر هاتاوی (به ارزش ۳۶ میلیارد دلار در آن زمان) را به بنیاد بیل و ملیندا گیتس داد و شش میلیون دلار دیگر را بین بنیاد خیریه سوزی و بنیادهای دیگری تقسیم کرد که برای کودکان تاسیس شده بودند.

پیام کلیدی کتاب گلوله برفی

در بیشتر عمرش، وارن بافت ذهن یک مسیره داشت غلتاندن گلوله برفش. گلوله برفی بعنی که مرتباً سرمایه گذاری کند و درآمدها را مجدداً سرمایه گذاری کند. روش نسبتاً ساده ولی جامعش برای انتخاب سهام جهت سرمایه گذاری هیچ ربطی به جریان های تجاری یا فناوری نداشت. اگرچه می توانست سریعاً ارزش پولی شرکتی را محاسبه کند، با توجه به عنصر انسانی کسب و کار به موفقیت رسید.

ادامه مطلب
buffet-(4)
خلاصه کتاب وارن بافت و تفسیر...

کتاب می گوید وارن بافت چه کرد تا ثروتمندترین مرد جهان شد

این کتاب در نظر دارد با بیان ساده و آسان فهم، طرز خواندن و چگونگی تحلیل صورت های مالی شرکت را به سرمایه گذاران بیاموزد تا بتوانند آن نوع شرکت هایی را که وارن بافت می جوید، بیابند. وارن بافت یکی از موفق ترین سرمایه گذاران جهان است و این کتاب می گوید وارن بافت چه کرد تا ثروتمندترین فرد جهان شد. وارن در جریان کشف و شناسایی منافع مالکیت شرکت های دارای مزیت ماندگار رقابتی یک مجموعه ابزارهای تحلیلی را ابداع کرد که به تشخیص و یافتن شرکت های دارای این مزیت کمک می کند. هدف این کتاب تشریح دو مکاشفه وارن است:

  1. چگونگی تشخیص یک شرکت استثنائی دارای مزیت ماندگار رقابتی
  2. چگونگی ارزشیابی شرکت دارای مزیت ماندگار رقابتی

از نظر وارن بافت شرکت های با مزیت ماندگار رقابتی معمولا در سه مدل اساسی قرار دارند:

  • فروش محصولات بی نظیر مثل کوکاکولا
  • فروش خدمات بی نظیر
  • خرید ارزان و فروش مایحتاج عمومی جامعه

وارن صورت های مالی را می کاود تا شرکت های طلایی دارای مزیت ماندگار رقابتی را بیابد. صورت های مالی در سه چهره مشخص نمایان می شوند: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد.

صورت حساب سود و زیان

صورت حساب سود و زیان نتایج عملیات یک دوره مالی شرکت را برای سرمایه گذاران بیان می کند. معمول است که این صورت در پایان هر فصل(سه ماهه) و پایان سال تهیه شود. هر صورت سود و زیان سه جزء اساسی دارد: نخست عایدات فروش شرکت، بعدی هزینه های شرکت که داشته یا زیان هم جزء سوم محسوب می شود.

درآمدها و عایدات

نخستین سطر در صورتحساب سود و زیان همیشه مجموع کل درآمدها یا عایدات ناخالص فروش را نشان می دهد. این مقدار پولی است که طی دوره مالی مورد نظر به درون شرکت می آید و در پایان هر فصل و پایان سال مالی گزارش می شود. درآمد مکتسبه یا درآمد خالص عبارت است از کل درآمدها که از کل هزینه ها کسر شده باشد.

هزینه کالای فروخته شده

هزینه خرید کالایی است که شرکت می خرد تا بفروشد یا هزینه مواد اولیه و دستمزد پرداخت شده برای تولید محصولاتی است که به فروش می رسد. اگر شرکت خدماتی باشد، آنگاه به جای هزینه کالای فروخته شده معمولا از اصطلاح قیمت تمام شده خدمات انجام شده استفاده می شود. سود ناخالص مقدار پولی است که از کل فروش شرکت پس از کسر کردن هزینه خرید مواد اولیه و دستمزد نیروی کار باقی می ماند. سود ناخالص به تنهایی چیزی به ما نمی گوید ولی می توانیم آن را به کار ببریم تا حاشیه سود ناخالص شرکت را محاسبه کنیم که حاصل اطلاعات مفصلی درباره شرکت است.

درآمد یا فروش ÷ سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص

وارن معتقد است که حاشیه سود ناخالص شرکت هایی که فعالیت اقتصادی بلندمدت عالی دارند پیوسته بالاتر از حاشیه سود ناخالص شرکت های دیگر است. آنچه که حاشیه سود ناخالص را بالا می برد مزیت ماندگار رقابتی است که به شرکت اجازه می دهد تا قیمت فروش محصولات و خدماتش را در سطحی بسیار بالاتر از هزینه کالای فروخته شده تعیین کند.

هزینه های عملیاتی

هزینه های عملیاتی همگی هزینه های واقعی و اساسی است که صرف تحقیق و توسعه محصولات جدید شده و یا صرف فروش و امور اداری می گردد تا محصول به بازار برسد و یا شامل هزینه استهلاک دارایی های مشهود و استهلاک دارایی نامشهود، تجدید ساختار سازمانی و هزینه استهلاک سرقفلی و دیگر هزینه های غیرعملیاتی و غیر تکراری است. وقتی هزینه های عملیاتی از سودناخالص شرکت کسر می شود سود یا زیان عملیاتی شرکت تعیین می گردد.

هزینه های فروش، عمومی و اداری

این هزینه ها که به اختصار SGA نیز گفته می شود شامل حقوق مدیران، هزینه های تبلیغات، هزینه های سفر، هزینه های حقوقی، کمیسیون ها، حقوق کارمندان و کارمزد کارگران و امثال این ها است. در جست و جوی شرکت های دارای مزیت ماندگار رقابتی هرچه هزینه های SGA کمتر باشد بهتر است. در جهان تجارت و بازرگانی برای نسبت هزینه های SGA به سود ناخالص، هر رقمی زیر ۳۰٪ عالی شمرده می شود.

تحقیق و توسعه

بر طبق قوانین وارن، مزیت رقابتی شرکت هایی که ناچارند مبالغ هنگفتی را صرف تحقیق و توسعه کنند ذاتاً مخاطره پذیرند. زیرا اقتصاد بلندمدت آن ها همیشه در معرض تهدید است یا به عبارتی صد در صد قابل اطمینان نمی باشند.

هزینه های استهلاک

آن مبلغی از ارزش دارایی های ثابت که در مدت یک سال مستهلک می شود و شامل هزینه ای است که در مقابل تحصیل درآمدهای آن سال قرار می گیرد. این مبلغ را که در یک سال مستهلک می شود را می توان گفت هزینه ای است که صرف فعالیت های شرکت برای کسب درآمد شده است. وارن می گوید نسبت استهلاک به سود ناخالص در شرکت های دارای مزیت ماندگار رقابتی پایین تر از شرکت هایی است که از رقابت شدید مضطرب و اندوهناک اند. هزینه استهلاک مانند هر هزینه دیگری که سود ناخالص را ببلعد هر چه کم تر باشد منفعتش بیشتر است.

هزینه بهره

هزینه بهره مبلغ بهره ای است که شرکت طی دوره مالی بابت وام های مندرج در بدهکاری های ترازنامه پرداخته است. نام این سرفصل هزینه مالی است و هزینه عملیاتی محسوب نمی شود. شرکت هایی که نسبت به درآمد عملیاتی بهره ی کلانی می پردازند بر دو نوع اند:

*شرکت فعال در زمینه ای که رقابت شدید است و لاجرم هزینه های کلان سرمایه ای برای بقای شرکت ضروری است.

*شرکتی با اقتصادیات عالی که طی یک معامله خرید با استقراض، شرکتی وام دار را خریده باشد.

در هریک از رشته های تجارت و صنعت شرکتی که پایین ترین نسبت هزینه ی بهره به درآمدهای عملیاتی را داشته باشد محتمل ترین شرکتی است که از مزیت ماندگار رقابتی بهره مند باشد.

سود یا زیان غیرعملیاتی از فروش دارایی ها

هنگامی که یک شرکت بخشی از دارایی های خود را بفروشد (به جز فروش موجودی محصولات انبار) مبلغ سود یا زیان تحت عنوان سود یا زیان از فروش دارایی ها ثبت می شود. این سود یا زیان از تفاوت میان بهای فروش دارایی ها و ارزش دفتری آن دارایی حاصل می شود. در تنظیم صورتحساب سود و زیان، سایر درآمدها و هزینه ها مبلغ خالصی است که از رویدادهای غیرعملیاتی، غیر عادی و غیر مستمر درآمدی کسب یا هزینه ای تحمیل شود که در صورت سود و زیان ثبت گردد. گاه نتیجه این رویدادهای غیر مستمر می توانند به طور موقت حداقل ارزش سهام شرکت را به میزان مهم و قابل توجهی بالا ببرند ولی چون این رویدادها مستمر و مکرر نیست، به عقیده وارن باید از محاسبه درآمد خالص شرکت حذف شود.

سود قبل از کسر مالیات

درآمد شرکت پس از کسر همه هزینه ها و قبل از آن است که مالیات شرکت از آن کسر گردد. به استثنای سرمایه گذاری های غیر مشمول مالیات محاسبه و عرضه و فروش سهام بر مبنای بازگشت سرمایه گذاری بر مبنای سود خالص قبل از کسر مالیات است. وارن سود شرکت ها را همیشه قبل از کسر مالیات بیان می کند. این اساس و استاندارد یکسان او را قادر می کند که ارزش هر شرکت و ارزشمندی را بر حسب ارزش سایر شرکت ها و ارزشمندی سایر سرمایه گذاری ها بسنجد.

مالیات بر درآمد پرداخت شده

مالیات بر درآمد پرداخت شده، ۲۵٪ نرخ مالیات بر درآمد است و نکته جالب در مالیات بر درآمد پرداخت شده این است که این قلم بیانگر سود حقیقی شرکت قبل از مالیات است.

سود خالص (پس از کسر مالیات)

پس از کسر همه هزینه ها و مالیات از درآمدهای یک شرکت سود خالص شرکت را به دست می آوریم. نکات مهم وارن در مورد سود خالص این است که: ۱٫آیا در ارقام سود خالص سال های قبل یک روند رو به رشد دیده می شود یا نه (ثبات و دوام سودآوری شرکت) ۲٫آیا روند بلندمدت آن رو به افزایش است یا نه. از نظر وارن هرچه نسبت سود خالص به درآمدها بالاتر باشد شرکت دارای مزیت ماندگار رقابتی است.

سود هر سهم (EPS)

سود هر سهم همان سود خالص شرکت در یک دوره ی مالی است که به تعداد سهام سود گیرنده تقسیم شود. پیوستگی سوددهی شرکت طی ده سال نشانه این است که شرکت به فروش یک یا چند محصول اشتغال دارد که نیازی به تغییر محصول و خط تولید نداشته است. فزایندگی سود هر سهم در ده سال نشانه آن است که وضعیت اقتصادی شرکت آن قدر محکم است که به آن اجازه می دهد با تبلیغات و توسعه سهم خود را از بازار افزایش دهد یا با استفاده از روش های مهندسی سهام مانند بزخرید سهام سود هر سهم را بالاتر ببرد.

ترازنامه

 

ترازنامه بر خلاف صورتحساب سود و زیان که برای یک دوره مالی است، برای یک لحظه از تاریخ معین است. معمولا واحد حسابداری شرکت ها، ترازنامه را در پایان هر دوره یا فصل مالی تهیه می کند. ترازنامه به دو بخش تقسیم شده است: بخش اول دارایی ها که انواع گوناگونی دارد. شامل نقدینگی، دریافتنی ها، موجودی انبار، املاک، ماشین آلات و تجهیزات. بخش دوم ترازنامه شامل بدهی ها و سرمایه یا حقوق صاحبان سرمایه است.

ارزش خالص (ویژه) یا حقوق سهامداران = بدهی ها – دارایی ها

دارایی ها

 

حسابداران خبره از قدیم الایام دارایی های شرکت را در ترازنامه به دو گروه دارایی های جاری و سایر دارایی ها تقسیم کرده اند. دارایی های جاری از وجوه نقد و معادل آن، سرمایه گذاری کوتاه مدت، خالص دریافتنی ها، موجودی کالاها، و مجموعه دیگری به نام سایر دارایی های جاری ساخته شده است. این دارایی ها بدان جهت جاری نامیده شده اند که یا نقداند و یا در مدت کوتاه(معمولا کم تر از یک سال) می توانند به نقد تبدیل شوند. هیچ یک از دارایی های دیگر جاری نیست. یعنی کم تر از یک سال نقد نمی شوند. از جمله سرمایه گذاری های بلندمدت، املاک، ماشین آلات و تجهیزات و …

گردش دارایی جاری

دارایی های جاری به نام دارایی های درگردش یا دارایی شناور نیز نامیده می شود. زیرا دارایی در ابتدای چرخه تجارت، به شکل پول نقد است که صرف خرید کالا شده و به موجودی کالا تبدیل می شود. موجودی کالا به مشتریان فروخته شده و به حساب های دریافتنی تبدیل می شود. حساب های دریافتنی که از خریداران وصول شود به شکل پول نقد است.

نقدینگی و معادل نقدینگی

ارقام درشت در سرفصل وجوه نقد یا معادل وجوه نقد گویای یکی از دو حالت است:

*شرکت برخوردار از نوعی مزیت رقابتی است که این همه پول می سازد و این یک کیفیت خوب و مطلوب است.

*اخیرا شرکت یکی از شاخه های فعالیت خود یا مقدار هنگفتی اوراق قرضه و مشارکت خود را فروخته و این ممکن است خوب نباشد. اعداد و ارقام کوچک یا نزدیک به صفر در این سرفصل به معنای وضعیت نامناسب شرکت است.

اگر ببینیم که نقدینگی شرکت فراوان است و بدهی آن ناچیز است و همچنین تاریخچه سود خالص شرکت مثبت و فزاینده بود آنگاه به شرکتی رسیده ایم که دارای مزیت ماندگار رقابتی است.

موجودی کالا

موجودی کالا شرکت ارزش محصولاتی است که انبار کرده تا به مشتریانش بفروشد. در شرکتی که بتواند موجودی کالا و سود خالص با هم افزایش یابد نشانه ی آن است که شرکت موفق شده که فروش را بیفزاید و افزایش فروش باعث افزایش موجودی کالا شده و در نتیجه شرکت دارای مزیت ماندگار رقابتی است.

دریافتنی های خالص

مبلغ فروش محصولات را در مدت انتظار تاریخ سررسیدشان، دریافتنی ها می نامیم و این همان پولی است که دیگران به شرکت بدهکارند. از آنجا که درصدی از خریداران کالاها، پولشان را پرداخت نمی کنند، لذا برآوردی از مبلغ بدهی های مشکوک الوصول یا لاوصول را از دریافتنی ها کسر می کنیم تا به مبلغ خالص دریافتنی ها برسیم

پیش پرداخت هزینه / سایر دارایی های جاری

گاهی شرکت ها برای کالاها یا خدماتی که در آینده دریافت خواهند کرد پیشاپیش مبلغی پرداخت می کنند. هرچند که اگر هنوز آن کالاها را تصاحب نکرده و از منافع آن خدمات بهره مند نشده اند. سایر دارایی های جاری عبارت است از دارایی های غیر نقدی که سررسیدشان طی یک سال است ولی هنوز به دست شرکت نرسیده است.

دارایی های ثابت

زمین، ساختمان، ماشین آلات (کارخانه) و تجهیزات شرکت، ارزش کلی این اقلام به عنوان یک دارایی (دارایی ثابت) در ترازنامه درج می شود. همگی این اقلام با قیمت خرید تمام شده اصلی پس از کسر استهلاک نقل می شوند.

سرقفلی

هرگاه شرکت های متعددی را به قیمت های بالاتر از ارزش دفتری آن ها خریداری کنیم، آنگاه در ترازنامه رقمی تحت عنوان سرقفلی ظاهر خواهد شد. شرکت های برخوردار از مزیت ماندگار رقابتی تقریباً هرگز خود را به قیمت پایین تر از ارزش دفتری نمی فروشند.

دارایی های نامشهود

اموالی است که به طور فیزیکی قابل لمس نباشد مانند ثبت اختراعات، حقوق کپی تصنیفات و آثار هنری، علایم تجاری، فرانشیز، نام برندهای تجاری و امثال این ها است. گاهی نام و ارزش برندها در ترازنامه منعکس نمی شود و این قدرت ثروت افزای مزیت ماندگار رقابتی برای سهامداران از چشم سرمایه گذاران پنهان می ماند.

سرمایه گذاری های بلندمدت

سرمایه گذاری های بلندمدت (یعنی سرمایه گذاری در جایی طولانی تر از یک سال) یکی از اقلام دارایی در ترازنامه است که این حساب شامل سرمایه گذاری در شرکت های وابسته و شرکت های تابعه است.

سایر دارایی های بلندمدت

سایر دارای های بلندمدت را می توانید مجموعه بزرگی از دارایی های بلندمدت تصور کنید از دارایی های بلندمدت که عمرشان بیش از یک سال است ولی در مجموعه های قبلی قرار نگیرند. نمونه ای از این دارایی ها پیش پرداخت هزینه ها و بازگشت مالیات است.

بدهی های جاری

 

عبارت از آن بدهی ها و تعهدات شرکت است که سررسید پرداختشان در حداکثر یک سال مالی حال شود.

حساب های پرداختنی، هزینه های پرداخت نشده و سایر بدهی های جاری

حساب های پرداختنی مبلغ پولی است که شرکت بابت کالا و خدماتی که از فروشندگان به طور نسیه خریده به آنان بدهکار است. هزینه های پرداخت نشده آن هزینه ها و بدهکاری های شرکت است که تحقق یافته ولی هنوز پرداخت نشده است. این هزینه ها شامل مالیات پرداختنی فروش، کارمزد پرداختنی کارگران و مال الاجاره پرداخت نشده است. سایر بدهی ها یک حساب کلی است برای همه بدهی های کوتاه مدتی که در دو طبقه بالا نگنجند.

بدهی کوتاه مدت

بدهی کوتاه مدت پولی است که شرکت مقروض است و سررسیدش حداکثر طی سال آینده است که شامل وام های کوتاه مدت بانک و وام های گرفته شده از بازار سرمایه است. هوشمندانه ترین راه پول سازی از صنعت بانکداری این است که وام بلندمدت گرفته و وام بلندمدت داده شود.

سررسید بدهی بلند مدت

بدهی بلندمدت یک بدهی جاری سالانه نیست ولی برخی از شرکت های بسیار بزرگ بدهی های بلندمدتی دارند که سررسید بخشی از آن هر سال می رسد. به عنوان یک قاعده کلی شرکت های برخوردار از مزیت ماندگار رقابتی برای ادامه عملیات شرکت نیازی به گرفتن وام بلندمدت ندارند یا این نیاز کم است.

بدهی بلندمدت

هر بدهی که سررسیدش دیرتر از یک سال باشد بدهی بلندمدت است و به عنوان بدهی های بلندمدت ثبت می شود. به عقیده وارن بافت مبلغ بدهی بلندمدت در ترازنامه شرکت های دارای مزیت ماندگار رقابتی صفر یا بسیار کوچک است.

مالیات بر درآمد معوقه و سایر بدهی ها

مالیاتی است که موعد پرداختش رسیده ولی هنوز پرداخت نشده است. سایر بدهی ها نام حسابی است که دربرگیرنده سایر بدهی های متفرقه شرکت است و شامل جرایم پرداختنی، برخی مزایای غیرمستمر کارکنان، بهره دیرکرد مالیات و مشتقات می باشد.

حقوق صاحبان سهام (ویژه) / ارزش دفتری

 

اگر از کل دارایی های یک شرکت مبلغ کل بدهی های شرکت را کسر کنید به رقم ارزش خالص(دفتری) شرکت می رسید که نام دیگر آن حقوق صاحبان سهام یا ارزش ویژه (دفتری) شرکت است. اگر دو رقم کل بدهی ها و کل حقوق سهامداران را با هم تجمیع کنیم به رقمی می رسیم که باید با کل دارایی ها برابر باشد.

سهام ممتازه و سهام عادی

سهام عادی نشانه مالکیت در شرکت است. دارندگان سهام عادی یک شرکت مالکان و صاحبان شرکت هستند و حق دارند هیأت مدیره شرکت را انتخاب کنند. هیأت مدیره نیز بالاترین مقام اجرایی (مدیرعامل) را استخدام می کند تا شرکت را اداره کند. نوع دیگری از سرمایه را سهام ممتازه می نامیم. دارندگان سهام ممتازه حق رأی ندارند ولی حق دارند با یک نرخ ثابت یا نرخ علی الحساب سود سالانه ای را قبل از پرداخت سود سهام عادی دریافت کنند. از منظر ترازنامه نقل سهام عادی و سهام ممتازه به دفاتر مالی به حسب ارزش اسمی آن ها است و هر مبلغی اضافه بر مبلغ اسمی که هنگام فروش سهام (جدید) پرداخت شود در دفاتر تحت عنوان مازاد فروش سهام ثبت می گردد.

سود تقسیم نشده

سود خالص شرکت باید بین سهامداران تقسیم شود یا صرف بازخرید سهام گردد و یا در شرکت ذخیره شود تا سبب رشد شرکت گردد. وقتی برای رشد شرکت نگه داری شود به حسابی افزوده می شود که در ترازنامه و تحت عنوان حقوق سهامداران به نام سود سهام تقسیم نشده می نامیم.

سهام خزانه

اگر شرکتی اوراق سهامی را که به مردم فروخته از آنان بازخرید کند می تواند با این اسناد دو کار کند: یا آنها را ابطال نماید یا برای عرضه و فروش در آینده نگه دارد. اگر اسناد بازخرید شده را نگه دارد تا احتمالا در آینده دوباره عرضه شوند، آنگاه باید آن ها را به ترازنامه و تحت عنوان سهام خزانه یا موجودی سهام خزانه در زیر سرفصل حقوق صاحبان سهام نقل کند.

بازدهی سرمایه سهامداران

حقوق صاحبان سهام یا اموال سهامداران برابر است با کل دارایی های شرکت که کل بدهی های شرکت از آن کسر شده باشد و این برابر است با مجموع سهام ممتاز و سهام عادی و مازاد حاصل از فروش سهام و سود تقسیم نشده که از مجموع مبلغ سهام خزانه کسر می شود.

صورت گردش وجوه نقد

 

در روش حسابداری تعهدی فروش هنگامی ثبت می شود که کالا از در خارج شود هرچند که خریدار تا سال ها بعد بهای کالای خریداری شده را نپردازد. در حسابداری نقدی زمانی ثبت دفتر می شود که پول نقد توسط شرکت فروشنده وصول شود. از آنجا که حسابداری به روش تعهدی اجازه می دهد که فروش های اعتباری و نسیه را به عنوان درآمد ثبت کنند، لذا لازم شده که شرکت ها در صورت گردش وجوه نقد جریان واقعی ورود و خروج نقدینگی شرکت را ثبت کنند. صورت گردش وجوه دارای سه بخش متمایز است:

بخش اول در خصوص گردش وجوه ناشی از فعالیت عملیاتی شرکت است. این بخش از سود خالص آغاز می شود و به آن مبلغ استهلاک و استهلاک دارایی های نامشهود اضافه می شود.

بخش دوم گردش وجوه ناشی از سرمایه گذاری است و همه هزینه سرمایه ای دوره مالی ثبت می شود. هزینه های سرمایه ای همیشه ارقامی منفی است زیرا ماهیت آن هزینه بلندمدت است و سبب خروج و کاهش نقدینگی شرکت می شود.

سومین بخش درباره نقدینگی مربوط به فعالیت های مالی است و شامل نقدینگی ای است که در نتیجه فعالیت های مالی به شرکت وارد یا از شرکت خارج گردد.

جمع بندی

از دیدگاه وارن بافت سهام شرکتی که مزیت ماندگار رقابتی دارد معادل است با اوراق بهادار و سود قبل از مالیات شرکت معادل است با کوپن سود قابل پرداخت سهام عادی. آنگاه که وارن یک شرکت دارای مزیت ماندگار رقابتی را می خرد وقایعی بدین شرح به وقوع می پیوندد:

به مرور زمان سود قبل از مالیات افزایش می یابد که یا از طریق ازدیاد عملیات تجاری یا از طریق بازخرید سهام شرکت با پول انباشته در خزانه شرکت است. افزایش سود سبب افزایش نرخ بازگشت سرمایه ای می شود که وارن در آغاز روی اوراق بهادار گذاشت.

نویسندگان: ماری بافت – دیوید کلارک

ادامه مطلب
buffet-(4)
هشت ایده وارن بافت برای سرمایه...

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران

وارن بافت در جشن تولد ۸۷ سالگی خود، در جواب بهترین ایده سرمایه گذاری این گونه گفت : “وقتی که فرد سرمایه داری با فرد باتجربه ای ملاقات می کند، فرد سرمایه دار تجربه کسب می کند و فرد باتجربه پولدار می شود.” او اشاره داشت که تجربه کلید نهایی برای سرمایه گذاری موفق است، اما سرمایه گذاران مبتدی چه می شوند؟ خوشبختانه این افراد می توانند از ایده های افراد باتجربه نظیر وارن بافت استفاده کنند. نگاهی به این ۸ نکته کلیدی ثابت شده و ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی بیاندازید:

۱- تنوع بخشی همواره ایده ی خوبی نیست.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی جهت سرمایه گذاری در بورس سهام

برخی از سرمایه گذاران همواره به اهمیت تنوع بخشی در سرمایه گذاری اشاره می کنند درحالی که وارن بافت با این عقیده مخالف است. تنوع بخشی و ایجاد گوناگونی در سرمایه گذاری ازنظر بافت مختص افرادی است که تجربه کافی در سرمایه گذاری ندارند. سرمایه گذاران باتجربه معمولاً بر مبنای افق زمانی درازمدت  سرمایه گذاری می کنند. برخی از سرمایه گذاران مبتدی به منظور جلوگیری از ضرر، در کمپانی های مختلفی سرمایه گذاری می کنند. ولی این امر موجب می شود تا نتوانند بر روی عملکرد تمامی شرکت ها نظارت و توجه کافی را داشته باشند.

 

 

۲- ابتدا در تواناهایی خود سرمایه گذاری کنید.

بهترین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری در توانایی های خودتان است. هر آنچه می توانید انجام دهید که توانایی خود و یا شغل خود را گسترش دهید. ازآنجایی که بیشتر مردم تمایل دارند تا درآمد اصلی آن ها از شغلی غیر از سرمایه گذاری در بورس تأمین شود، وارن بافت به گسترش توانایی های افراد تأکید می کند.

۳- به خودتان به عنوان یک سرمایه گذار موفق اعتماد داشته باشید.

ازنظر بافت، سخت ترین کار این است که به تصمیمات سرمایه گذاری خود اعتماد کنید. برای موفق شدن، شما احتیاج دارید به ترس هایتان غلبه کنید و به حرف های دیگران توجه نکنید.

۴- تنها جایی سرمایه گذاری کنید که از وضعیت شرکت و حوزه ی کاری آن ها اطلاعات کافی دارید.

وارن بافت می گوید مردم اغلب یا بیش ازاندازه قبل از سرمایه گذاری فکر می کنند و یا آن چنان که باید فکر نمی کنند. او می گوید هیچ وقت در حوزه ای که آن را متوجه نمی شوید سرمایه گذاری نکنید. او می گوید چنانچه توانستید حوزه ی کاری یک شرکت را در ۱۰ دقیقه متوجه شوید، می توانید آن شرکت را به عنوان هدف سرمایه گذاری انتخاب کنید. در غیر این صورت بهتر است که شرکت دیگری را انتخاب کنید.

۵- مطمئن شوید که اخبار موثق را دنبال می کنید.

یکی از راه های موفقیت، توجه نکردن به تمامی تیترهای خبری است. بافت به قانون ۱-۹۹ معتقد است. او می گوید اگر سهام شرکتی باسابقه ی ۱۰۰ ساله دچار کاهش ارزش ۱۰ درصد شود، نباید سریعاً به این خبر واکنش نشان داد. زیرا این شرکت توانایی جبران ضرر وارده را دارد.

۶- خرید سهام یک شرکت به معنی خرید بخشی از یک کسب وکار است.

تصور کنید که صاحب یک سوپرمارکت هستید و برای رونق بخشیدن به کسب وکار خود باید به تمام قیمت ها، محصولات و همسایگان خود توجه کنید. خریدن سهام یک شرکت نیز به منزله خرید بخشی از کسب وکار است، پس باید به تمام جوانب این کسب وکار فکر کنید.

۷- از اشتباهاتتان درس بگیرید و به جلو حرکت کنید.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی جهت سرمایه گذاری در بورس سهام

شاید شگفت زده شوید وقتی بدانید که حتی وارن بافت هم اشتباهات بزرگی را مرتکب شده است، اما او معتقد است که از تمام اشتباهات می توان درس گرفت. بافت می گوید فهرستی از اشتباهات خود تهیه کنید تا مطمئن شوید که دوباره آن ها را تکرار نمی کنید.

۸- سرمایه گذار روزانه نباشید.

بافت به خرید سهام و نگه داری آن برای چند دهه اعتقاد دارد. دو فکر اصلی در اینجا مطرح است: ۱) اگر شما سهمی را باقیمتی کمتر از ارزش واقعی آن خریداری کرده باشید، سرانجام به سوددهی می رسد. ۲) اگر در یک کسب وکار عالی سرمایه گذاری کرده باشید، بعد از مدتی به سوددهی می رسد. بنابراین یک سرمایه گذار صبور نهایتاً با نگه داری سهام در دراز مدت به سود بالایی می رسد.

او همچنین معتقد است خریدوفروش سهام به صورت کوتاه مدت موجب می شود بخش عظیمی از سود به عنوان کمیسیون و مالیات از حساب شما کسر شود. پس بهترین کار نگه داری سهام برای مدت طولانی است. در واقع وارن بافت یکی از بهترین سرمایه گذاری های طولانی مدتی که انجام داده است، خرید شرکت برکشایر هاثاوی است که جزئیات آن را در کتاب گلوله برفی وارن بافت می توانید مطالعه نمایید.

نمونه ای از ایده شماره هشت در بورس ایران

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی در بورس ایران نیز باید کاربرد داشته باشد. بخش زیادی از سرمایه گذاران افق زمانی کوتاه مدت را در معاملات خود در پیش می گیرند. تعداد بسیاری از شرکتها هستند که در گذشته قیمت سهامشان چندین برابر شده است و کسب این سود مستلزم صبر و گذر زمان است. نیازی به چند دهه نیست اما حداقل چندین ماه و یا چندین سال(۳-۴ سال) زمان نیاز دارد. در نمودار زیر رشد قیمت سهام شرکت س. توسعه و عمران استان کرمان با نماد “کرمان” نشان داده شده است.

ایده های وارن بافت برای سرمایه گذاران مبتدی

در فروردین ماه ۱۳۹۲ قیمت سهام این شرکت ۸۰۰ ریال بود که پس از حدود ۴ سال با سود زیاد و قابل قبول(رشد ۲۶ برابری) قیمت آن به ۲۱۰۰۰ ریال رسید. اگر شما هم تازه به بازار بورس وارد شده اید، آموزش بورس و روش های سرمایه گذاری در بازار بورس را باید بیاموزید تا سودهای این چنینی را در معاملاتتان به دست آورید.

ادامه مطلب
سرمایه گذاری وارن بافت
خلاصه کتاب ۲۴ استراتژی وارن بافت

این کتاب در مورد استراتژی ها و روش سرمایه گذاری فردی به نام وارن بافت است. او در نخستین بار در سال ۲۰۰۱ به عنوان ثروتمندترین مرد جهان توسط مجله فوربس انتخاب شد. اگر به ثروتمند شدن و همچنین بازار سهام علاقه مند هستید خواندن این کتاب و آشنایی با استراتژی وارن بافت به شما توصیه می شود.

۲۴ استراتژی وارن بافت

فصل ۱: انتخاب سادگی به جای پیچیدگی

وارن بافت برای موفقیت در بازار سهام راهی را کشف کرد که اصلا پیچیده نیست. بافت تنها روی شرکت هایی که سهل الفهم، استوار و دارای کسب و کار پایداری هستند سرمایه گذاری می کند. در فرمولی که بافت به کار می گیرد سادگی مهم ترین شاخصه است و برای خرید یک سهم نیازی به فرمول های پیچیده ریاضی، سابقه مالی و یا توانایی پیش بینی تغییرات اقتصادی در آینده نیست.

فصل ۲: شخصا برای سرمایه گذاری هایتان تصمیم بگیرید

وارن بافت معتقد است که افراد معمولی بدون نیاز به کارگزاری ها و کاربلدهای بورس و یا هر نوع متخصص دیگر قابلیت تبدیل شدن به یک معامله گر موفق را دارند.

وی معتقد است باید متخصصان مالی را نادیده بگیرید و برای اینکه بهترین تصمیم را برای سرمایه گذاری بگیرید لازم است که اصول اولیه حسابداری و کسب و کار در بازارهای مالی را یاد بگیرید. به محض اینکه دانش تان درباره سرمایه گذاری افزایش یافت از نزدیک شدن به متخصصان مالی بپرهیزید.

فصل۳: خلق و خوی مناسب را حفظ کنید

یکی دیگر از اصول فلسفه استراتژی وارن بافت داشتن خلق و خوی مناسب در سرمایه گذاری است. خلق و خوی مناسب یعنی توانایی خونسرد بودن در مواقعی که با مشکلات رو به رو می شوید.

از نظر بافت سرمایه گذار خردمند در مواجهه با اتفاقات منفی آرام و خونسرد می ماند. او برای سنجش این موضوع معیار شفافی دارد که باید آن را برای خود به کار گیرید. اگر از آن دسته افرادی هستید که وقتی در یک نیمه شب ارزش سهامشان نصف می شود، توانایی نگه داشتن آن را ندارند، بازار سهام برای شما ساخته نشده است.

باید مهارت لازم را داشته باشید که بر روی شرکت های عالی سرمایه گذاری کنید و بعد از آن با اعتماد به نفس کامل به سهام تان بچسبید. وقتی صاحب سهام شرکتی هستید که در صنعت پایدار و استواری است، سهام تان را نگه دارید حتی اگر دیگران با قیمت ارزان در حال فروش سهامشان هستند شما بخرید.

فصل ۴: صبور باشید

بافت می گوید: اگر آمادگی ندارید سهام تان را برای یک دهه نگه دارید از همان ابتدا آن سهم را نخرید. صبر و بردباری به شما کمک خواهد کرد که سود انباشته قابل توجهی را در بلند مدت کسب کنید. در واقع بازار با افرادی که به صورت متوالی وارد و خارج می شوند خصومت دارد. ولی در عوض دوست افرادی است که می خرند و نگه می دارند.

پیشنهاد بافت برای تمرین ذهنی صبور بودن در بازار این است که تصور کنید فردای روزی که سهامی را خریدید، بازار برای مدت ۵ سال تعطیل خواهد بود. در واقع وارن از سرمایه گذاری بر روی شرکت ها سود به دست می آورد نه از سفته بازی در بازار سهام.

فصل ۵: کسب و کارها را بخرید، نه سهام ها را

فلسفه بافت می گوید: وقتی سهامی را می خرید در واقع بخشی از یک کسب و کار واقعی را می خرید. سهام ها به خودی خود چیزی برای گفتن ندارند بلکه این کسب و کارها هستند که به سهم ها معنی و مفهوم می بخشند. استراتژی وارن بافت هشت ایده برای سرمایه گذاران مطرح کرده است که یکی از مهمترین ایده های او همین مورد می باشد.

مهم ترین کاری که می توانید قبل از خرید سهام یک شرکت به عنوان یک تحلیلگر نه صرفا به عنوان یک سرمایه گذار انجام دهید، بررسی تجارت های شرکت و آینده تجارت هاست. توجه به قیمت سهام اهمیت دارد اما مهم تر از آن توجه به ارزش واقعی شرکت است. ۴ شاخصه ای که باعث می شود تشخیص دهیم چه سهامی برای خرید مناسب است شامل:

۱- شرکت کسب و کاری داسته باشد که او قادر به درک آن باشد.

۲- شرکت هایی که دارای چشم اندازهای بلندمدت باشند.

۳- شرکت هایی که به وسیله افراد درستکار و لایق اداره می شوند.

۴- قیمت سهام شان جذاب باشد.

استراتژی وارن بافت می گوید برای سرمایه گذاری به دنبال شرکت هایی بگردید که درکشان راحت تر است و در بلندمدت کارایی خودشان را نشان می دهند و بدانید کدام کسب و کار برای ۱۰ سال آینده رو به رشد است. اگر شما متوجه نباشید که یک شرکت دقیقا در ۱۰ سال آینده به کدام سمت حرکت می کند، احتمالا کسب و کار آن شرکت برای تان قابل درک نیست و اگر کسب و کاری را که پول تان را خرجش می کنید درک نکنید، این بیشتر به قمار شبیه است تا سرمایه گذاری.

فصل ۶: دنبال شرکتی باشید که دارای فرانشیز باشد

وارن بافت تمایل به خرید شرکت هایی دارد که دارای حق فرانشیز هستند. یعنی شرکت هایی که دارای حق فروش امتیاز کالا و خدمات هستند. او معتقد است این گونه شرکت ها دارای معیارهای زیر هستند:

  • کالا یا خدماتشان مورد نیاز باشد.
  • بیش از حد وابسته به سرمایه نباشد.
  • دارای جانشین نباشد.
  • مشمول تنظیم قیمت های دولتی نباشد.

در واقع این فاکتور یک مزیت رقابتی پایان ناپذیر است.

فصل ۷: شرکت های با فناوری های پایین را بخرید، نه شرکت های با تکنولوژی های پیشرفته

وارن بافت توصیه می کند که سهام شرکت های با فناوری پایین که به راحتی قابل فهم و درک هستند، دارای کسب و کار استوار هستند و جریان نقدینگی قابل شناسایی دارند را بخرید نه شرکت هایی که دارای تکنولوژی های پیشرفته هستند. زیرا طبق گفته بافت، درآمد این گونه شرکت ها به سرمایه گذارانی که این شرکت ها را پدید می آورند نمی رسد.

در دام جذابیت شرکت های تازه تأسیسی که چشم انداز خیره کننده دارند نیافتید زیرا بر اساس ارزیابی های واقع بینانه همان عواملی که باعث جذابیت این گونه شرکت ها شده اند دوام شان را در بلند مدت بسیار مشکل می کنند.

فصل ۸: سرمایه گذاری هایتان را متمرکز کنید

از نظر وارن بافت تنوع بخشی در سبد سهام الزاما بهترین را برای سرمایه گذاری نیست بلکه سیاست او متمرکز کردن دارایی هایش روی تعداد اندکی از شرکت ها و سهام های مناسب و مورد علاقه اش است.

فصل ۹: بیش از حد فعال نباشید، بیکار بودن را تمرین کنید

فلسفه وارن بافت بیان می دارد که برای موفقیت در بازار سهام لازم نیست به صورت مستمر خرید و فروش کنی. او معتقد است که سرمایه گذاران هوشمند دارای این قابلیت هستند که در حال چرت شدن پول بسازند. وی عدم فعالیت بیش از حد و رخوت را برای سرمایه گذاران تحسین می کند و آن را اساس فلسفه سرمایه گذاری خود می داند.

خرید و فروش بیش از حد سهام به خودی خود دارای هزینه هایی است که معمولا به آن توجه نمی شود. به عقیده بافت به واسطه صبر و فعالیت نکردن می توان به موفقیت دست یافت.

فصل ۱۰: نمودارهای قیمت را نگاه نکنید

وارن بافت توصیه می کند از بررسی لحظه به لحظه قیمت ها بپرهیزید. به عقیده او اختلاف قیمت ها در کوتاه مدت اهمیتی ندارد. بهتر است یک سرمایه گذار به جای تمرکز بر روی تغییرات قیمت از وقتش برای بررسی عملکرد شرکت ها استفاده کند. عملکرد شرکت ها شامل این موارد می باشد:

  • مدیران شرکت
  • درآمدها
  • جریان نقدینگی
  • چشم انداز آینده

و مواردی از این دست است.

فصل ۱۱: به بازارهای نزولی به عنوان موقعیتی برای خرید نگاه کنید

بازارهای نزولی موقعیتی برای خرید سهام هستند. وقتی مردم به صورت گروهی از یک سهم خوب فرار می کنند برای خرید آن آماده باشید. اکثر مردم دقیقا در بدترین شرایط وقتی قیمت ها در حال نزول است اقدام به فروش می کنند. بافت عاشق نزول ناگهانی قیمت هاست و آن را به عنوان موقعیت خرید می بیند.

فصل ۱۲: با هر موقعیتی تقلا نکنید

به عقیده بافت لازم نیست برای تمام موقعیت های سرمایه گذاری که به سمت شما می آیند تقلا کنید. بافت فقط موقعیت هایی را مورد توجه قرار می دهد که از نقطه شیرین او رد شود. نقطه شیرین بافت ۳ بخش دارد: کسب و کار عالی با درآمدهای آتی مطمئن، مدیران توانا و درستکار و قیمت مناسب سهم.

فصل ۱۳: عوامل کلان اقتصادی را نادیده بگیرید، روی اقتصاد خرد تمرکز کنید

خودتان را به خاطر اتفاقات کوتاه مدت بازار نگران نکنید به جای آنکه نگران چشم انداز بلندمدت شرکتی باشید که روی آن سرمایه گذاری کرده اید. شما باید یک تحلیلگر کسب و کار باشید و وقتی در حال تجزیه و تحلیل شرکت ها هستید، چشم تان را بر روی بعضی چیزها ببندید و خودتان را با مشکلات کلان اقتصادی درگیر نکنید.

فصل ۱۴: نگاه دقیقی به مدیران بیاندازید

بافت به دنبال شرکت های مناسبی است که دارای مدیریت عالی باشد. پس به عنوان یک سرمایه گذار بسیار اهمیت دارد که درباره مدیران شرکتی که تصمیم به سرمایه گذاری روی آن دارید به دقت ارزیابی های لازم را انجام دهید.

فصل ۱۵: به یاد داشته باشید امپراتورها در وال استریت بدون لباس هستند

یک سرمایه گذار ارزشی نگران وضعیت چارت نیست. بافت معتقد است موقعیت های خیلی خوبی را حتی بدون نگاه کردن به نمودارها می توان به دست آورد.

فصل ۱۶: تفکر مستقل را تمرین کنید

تفکر مستقل یکی از بزرگترین نقاط قوت وارن بافت است. او برای تصدیق سرمایه گذاری هایش به تأیید دیگران نیازی ندارد. وی فشار بسیاری از توهین ها و بی احترامی ها را به خاطر همین موضوع تحمل کرد. او توصیه می کند دنبال توده مردم حرکت نکنید و خودتان برای سرمایه گذاری تان تصمیم بگیرید.

فصل ۱۷: در داخل دایره صلاحیت خود بمانید

منطقه ای را به عنوان منطقه ی تخصصی خود انتخاب کنید و داخل این دایره فعالیت کنید. به عنوان یک سرمایه گذار برای خودتان تعریف دقیقی از دایره صلاحیت داشته باشید و همچنین لازم است برای تکمیل دایره صلاحیت تان چیزهایی که خارج از آن دایره است را هم به دقت تعریف کنید.

فصل ۱۸: پیش بینی های بازار سهام را نادیده بگیرید

پیش بینی های کوتاه مدت سهام و اوراق قرضه بی فایده است. او معتقد است که این نوع پیش بینی ها بیشتر از آنکه آینده را پیش بینی کند، پیش گویی های آن ها را به نمایش می گذارد.

فصل ۱۹: آقای بازار و حاشیه امن را درک کنید

ایده «آقای بازار» می گوید: آقای بازار به عنوان شریک کاری شماست که دارای مشکلات احساسی در بازار سهام است که پیشنهادهای نامناسبی به شما می دهد و راه حل اصلی آن است که هرگز تحت تأثیر توصیه های آقای بازار قرار نگیرید. مفهوم دیگری که بافت بیان می دارد «حاشیه امن» است. به بیان ساده حاشیه امن یعنی قیمت سهام ذاتا پایین تر از ارزش شرکت باشد.

فصل ۲۰: وقتی دیگران حرص اند، بترسید؛ و حریص باشید وقتی دیگران می ترسند

بازار سهام معمولا به صورت دوره ای تحت تأثیر احساسات ترس و طمع خواهد بود. اگر اکثر سرمایه گذاران حریص هستند، بافت هراسان می شود (یا حداقل به شدت محافظه کار می شود) و وقتی اکثر سهام داران هراسان هستند بافت طماع می شود.

به عبارت دیگر وقتی همه در حال فروش هستند بخرید و زمانی که همه در حال خرید هستند بفروشید.

فصل ۲۱: مطالعه کنید، بیشتر مطالعه کنید و بعد فکر کنید

بافت به سرمایه گذاران پیشنهاد می کند که مطالعه کنید و زمان خود را به مطالعه منابع ارزشمند اختصاص دهید. پیشنهاد بافت به تمام سرمایه گذاران، کتاب مورد علاقه او، یعنی کتاب سرمایه گذار هوشمند بنجامین گراهام است.

فصل ۲۲: از تمام نیروی خود استفاده کنید

عادت ها به صورت مؤثر رفتارها را شکل می دهند. بنابراین باید تمرین کنیم عادت های خوب را در خود به وجود بیاوریم. بنابراین برای یک سرمایه گذاری موفق باید بدانیم که عادت های مناسبی که ما را به سمت موفقیت در بازار سهام هدایت می کند در خود پرورش دهیم و همچنین الگوی مناسبی را در این مسیر انتخاب کنیم.

فصل ۲۳: از اشتباهات دیگران که برای شان هزینه ساز بوده است، اجتناب کنید

مطالعه اشتباهات دیگران و اطمینان از عدم تکرار آن در استراتژی وارن بافت بسیار اهمیت دارد.

فصل ۲۴: به یک سرمایه گذار دقیق و بی خطر تبدیل شوید

با پیروی از استراتژی وارن بافت یک سرمایه گذار متوسط بدون کمک متخصصان می تواند به یک سرمایه گذار خوب و باارزشی که سودهای عالی کسب می کند تبدیل شود. برای تبدیل شدن به سرمایه گذار با ارزش، عادت های سرمایه گذاری با ارزش را در خود گسترش دهید.

نتیجه گیری

نکته مهم در مورد استراتژی وارن بافت این است که این نوع سرمایه گذاری، البته اگر خیلی شتاب نداشته باشید؛ می تواند شما را ثروتمند کند و حتی بهتر از آن، هیچ وقت شما را فقیر نخواهد کرد.

ادامه مطلب