Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

شاخص های اقتصادی

تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟ آموزش...

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) که با GDP شناخته می شود، یکی از شاخص های مهم کلان اقتصادی به شمار می آید و اهمیت ویژه ای دارد. دلیل این اهمیت به 2 بخش زیر تقسیم می شود:

  1. شاخصی کلیدی در ارزیابی و تجزیه و تحلیل عملکرد اقتصادی
  2. مبنای محاسبه بسیاری از متغیرهای کلان اقتصادی (تورم، رونق اقتصادی و…)

تولید ناخالص داخلی چیست؟ (GDP)

در تعریف GDP که در ادامه ارائه می شود، باید به 3 نکته مهم توجه ویژه ای داشت:

به جمع ارزش ریالی (دلاری) کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی مقیم یک کشور، در دوره زمانی معین (غالباً فصلی یا سالانه) تولید ناخالص داخلی می گویند. درواقع زمانی که ما از GDP صحبت می کنیم، به دنبال این هستیم تا بدانیم در طول یک سال، چه میزان کالا یا خدمت نهایی در مرزهای یک کشور تولید شده و ارزش ریالی یا دلاری که این کالا و خدمات تولید کرده، چه میزان است. در برآورد و تعریفی که از GDP ارائه می شود، توجه به واژه نهایی بسیار مهم است؛ چراکه در محاسبه این شاخص، کالاها و خدماتی استفاده می شوند که به مصرف نهایی می رسانند و دیگر در جریان تولید و خدمات استفاده می شوند. به مثال زیر توجه کنید:

شرکت بهساز تولیدکننده لاستیک خودروست و قراردادی یک ساله با شرکت تندرساز می بندد که یک شرکت تولیدکننده خودروست. درآمدی که شرکت بهساز از محل فروش لاستیک های خودرو به دست می آورد، در GDP محاسبه نمی شود؛ زیرا لاستیک در خودروسازی یک محصول نهایی نیست؛ به بیان دیگر زمانی که قیمت خودرو تندرسازان را در GDP محاسبه می کنند، سهم قیمت لاستیک خودرو به صورت غیرمستقیم در GDP لحاظ شده است و اگر سهم فروش لاستیک به شرکت تندرسازان بار دیگر محاسبه شود، به این معناست که فروش شرکت بهسازان، به صورت دو برابر در GDP محاسبه شده است. توجه به این نکته ضروری است که اگر بخشی از محصول شرکت بهسازان به فروشگاه های لوازم یدکی خودرو فروخته شود، عدد معادل این فروش در محاسبات GDP لحاظ می شود؛ زیرا به صورت مستقیم به دست مصرف کننده نهایی می رسد.

انواع GDP

برای محاسبه GDP، روش های متفاوتی وجود دارد که عبارت اند از:

1- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

براساس این روش، GDP اسمی برحسب قیمت های فعلی بازار محاسبه می شود. درواقع به ارزش بازاری کلیه کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک منطقه جغرافیایی و در یک بازه زمانی GDP اسمی می گویند که تورم در رقم آن وجود دارد.

2- تولید ناخالص داخلی واقعی (Real GDP)

براساس این روش، تورم از رقم مربوط به GDP کم می شود و بررسی می کند که قیمت های سال مورد بررسی در مقایسه با سال پایه تعیین شده، چه میزان تغییر کرده است. با توجه به این امر که نرخ تورم از رقم مربوط به GDP کم می شود، عددی که از این روش به دست می آید از GDP اسمی کمتر است.

3- نرخ رشد تولید ناخالص داخلی

این شاخص بیانگر میزان افزایشی است که در خروجی های سه ماهه یک اقتصاد رخ می دهد و میزان شتاب رشد اقتصادی هر کشور را نشان می دهد؛ به این ترتیب می توان آن را شاخصی برای بررسی وضعیت سلامت اقتصاد یک کشور در نظر گرفت. برای محاسبه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، از GDP حقیقی استفاده می شود و به این ترتیب اثر تورم از محاسبات حذف شده و به یک نرخ رشد حقیقی در اقتصاد دست می یابیم.

4- سرانه تولید ناخالص داخلی

یکی از بهترین راهکارها برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها با یکدیگر، سرانه تولید ناخالص داخلی است که از تقسیم GDP حقیقی بر جمعیت هر کشور به دست می آید. به این ترتیب، تأثیری که جمعیت زیاد و عرضه نیروی کار یک کشور بر بدنه اقتصادی می گذارد، تعدیل می شود و به عدد اصلاح شده و منطقی تری برای محاسبه و بررسی های اقتصادی دست می یابیم.

5- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

روش های محاسبه GDP

برای محاسبه GDP، 3 رویکرد وجود دارد:

1- روش تولید محور یا ارزش افزوده

در این روش بررسی می شود که برای تولید یک کالا یا خدمت، چه میزان هزینه شده است و مشتریان برای به دست آوردن کالا یا خدمت تا چه میزان تمایل دارند هزینه کنند. به این ترتیب، از چندین بار محاسبه قیمت ها جلوگیری می شود.

2- روش درآمدمحور

براساس این روش، مجموع درآمدهایی که مردم یک کشور در ازای تولید کالا و خدمات در طول یک سال به دست می آورند، محاسبه می شود.

3- روش هزینه محور

به طور معمول از این روش برای محاسبه GDP کشورها استفاده می شود؛ زیرا پارامترهای مهمی مانند سرمایه گذاری و خالص صادرات را نیز بررسی می کند. به معادله زیر توجه کنید:

  1. Consumption (C): بیانگر مصرف بخش خصوصی است.
  2. Investment (I): بیانگر کل مبلغ سرمایه گذاری بخش خصوصی است.
  3. Government (G): بیانگر کل هزینه های دولت است.
  4. Export (E): بیانگر صادرات یک کشور است.
  5. Import (M): بیانگر واردات یک کشور است.
  6. (X-M): بیانگر خالص صادرات یک کشور است.

استثنائات در محاسبه GDP

مواردی که در زیر شرح داده می شود، به موضوعاتی اشاره دارد که فعالیت اقتصادی داخل مرزهای یک کشور و در یک بازه زمانی رخ می دهد، اما در محاسبه GDP یک کشور لحاظ نمی شود. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. فعالیت های خودکفایی که دستمزدی به این فعالیت ها تعلق نمی گیرد؛ مانند انجام کارهای داوطلبانه. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری به عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به کار است. درآمد سالانه خدمات نهایی که وی به ازای پرستاری از بیماران در بیمارستان به دست می آورد، در محاسبه GDP لحاظ می شود. در تیرماه پدر آقای غفاری به بیماری کووید 19 مبتلا شده است؛ به همین دلیل او به مدت یک ماه از بیمارستان مرخصی می گیرد تا از پدر در منزل پرستاری کند. با وجود اینکه آقای غفاری از تخصص خود برای پرستاری از پدرش استفاده می کند، رقمی با عنوان ارائه خدمات نهایی آقای غفاری در GDP کشور در ماه تیر ثبت نمی شود. دلیل این امر، این است که این ارائه خدمت آقای غفاری به یکی از افراد خانواده بوده و هیچ دریافت مالی به دلیل پرستاری یک ماهه از پدرش نداشته است؛ بنابراین در محاسبه GDP نیز لحاظ نمی شود.

  1. کالاهایی که برای فروش در بازار تولید نمی شوند و به مصرف شخصی می رسند.
  2. بازار سیاه یا زیرزمینی که دراصطلاح آن را قسمت اقتصاد خاکستری نیز می گویند؛ زیرا براساس قوانین کشورها، انجام این فعالیت ها مورد قبول نیست یا جرم انگاشته می شود، اما این فعالیت ها به صورت زیرزمینی و مخفیانه انجام می شود و افراد به درآمد می رسند؛ مانند فعالیت زیرزمینی خوانندگانی که مجوز رسمی برای فعالیت خود ندارند.
  3. کالاها و خدمات واسطه ای که از آن ها برای تولید کالاها و خدمات نهایی استفاده می شود؛ مانند رقمی که در ازای فروش لاستیک خودرو به شرکت خودروسازی به دست می آید، ولی در محاسبات GDP برای پرهیز از خطا لحاظ نمی شود.
  4. پرداخت های انتقالی
  5. مبادله کالا و خدمات بدون مبادله پول که در اصطلاح تحت عنوان معاملات تهاتری شناخته می شود.
  6. دارایی های سرمایه ای

به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری قصد سرمایه گذاری دارد و تصمیم می گیرد اوراق قرضه خریداری کند. خرید اوراق قرضه به این معناست که پیش قسط وامی را پرداخت کرده است؛ بنابراین یک فعالیت تولیدی و خدمات نهایی محسوب نشده و در محاسبه GDP لحاظ نمی شود.

  1. فروش کالاهای دست دوم. مقدار GDP کالاهای خریداری شده دست دوم، در تولید و خرید اول لحاظ شده است؛ بنابراین در معاملات بعدی، ارزشی به GDP نمی افزاید.
  2. فعالیت های غیرقانونی مانند درآمدی که قاچاقچیان به دست می آورند.

تفاوت تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی (GNP و GDP)

تولید ناخالص داخلی

تفاوت بین دو مفهوم اقتصادی تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی در یک مفهوم است؛ ملیت افرادی که فعالیت اقتصادی انجام می دهند. به تعاریف زیر توجه کنید:

تولید ناخالص داخلی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد ساکن یک کشور (تبعه و غیرتبعه) است که آن را با GDP نشان می دهند.

تولید ناخالص ملی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد تبعه یک کشور است که آن را با GNP نشان می دهند. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری در کشور سوئیس ساکن شده و در آنجا اقدام به سرمایه گذاری کرده است و درآمد کسب می کند، اما مبلغی را با هدف سرمایه گذاری در ایران به کشور می فرستد و از این رقم مالیات کسر می شود؛ بنابراین به رقم سرمایه گذاری آقای غفاری در ایران تولید ناخالص ملی می گویند و معادل همین رقم از تولید ناخالص ملی کشور سوئیس کسر می شود. توجه داشته باشید که اگر قصد دارید رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، نرخ رشد، درآمد سرانه و تأثیر تورم بر تولیدات یک کشور را بسنجید، باید از شاخص GDP استفاده کنید، اما تولید ناخالص ملی برای درک استانداردهای زندگی مردم در کشورهای مختلف به شما کمک می کند.

سخن پایانی

برای بررسی سلامت اقتصاد یک کشور و به دست آوردن دیدگاهی کلی از عملکرد آن و میزان رشد یا پسرفت اقتصاد یک کشور می توان از شاخص GDP استفاده کرد؛ زیرا تا حدودی مسیر حرکت اقتصاد یک کشور را نشان می دهد، اما توجه داشته باشید که برای بررسی دقیق عملکرد اقتصاد یک کشور باید به شاخص های مهم اقتصادی دیگر، مانند نرخ بیکاری، امید به زندگی، سطح سواد و… توجه شود.

ادامه مطلب
شاخص اقتصادی چیست؟ معرفی انواع شاخص های اقتصادی
شاخص اقتصادی چیست؟ معرفی انواع شاخص...

محال است که در دنیای سرمایه گذاری و تحلیل مالی حضور داشته باشید اما گذرتان به کوچۀ شاخص های اقتصادی نیفتاده باشد. اگر اقتصاد را یک موجود زنده در نظر بگیریم، شاخص های اقتصادی چیزی در مایه های تب سنج و فشارسنج هستند و ما را از وضعیت سلامتی یا وخامت اوضاع اقتصاد باخبر می کنند. در این قسمت از خانۀ سرمایه، شما را با مهم ترین شاخص های کلان اقتصادی آشناتر می کنیم. با ما همراه باشید.

شاخص (Index) چیست؟

«شاخص» یا «Index» یک ابزار است. ابزاری که به ما کمک می کند تا از آن برای تشخیص دادن روند تغییر در یک دسته از اطلاعات استفاده کنیم. اجازه دهید به زبانی ساده تر این موضوع را روشن کنیم.

تصور کنید شما صاحب یک زمین کشاورزی هستید و برای آبیاری زمین خود از آب قنات استفاده می کنید. مقدار آبی که در هر نوبت حوضچۀ باغ شما را پر می کند مشخص است. از آنجا که کشاورزان اطراف شما حوصلۀ حساب و کتاب ندارند، برای یکسان شدن تقسیم آب میان خودشان در تمام حوضچه ها، خطی را در دیوارۀ حوضچه کشیده اند. وقتی آب به آن خط می رسد، یعنی شما سهمیۀ آبتان را از قنات برداشت کرده اید و باید راه آب را برای نفر بعدی باز کنید.

در این مثال، خطی که در حوضچۀ آب همۀ کشاورزان کشیده شده بود، «شاخص» صدا زده می شود. به زبان ساده، شاخص ها وظیفه دارند تا مهم ترین اطلاعات را در خلاصه ترین، کوتاه ترین و قابل درک ترین شکل ممکن به دستتان برسانند.

شاخص اقتصادی به چه معنا است؟

ماجرای شاخص ها در اقتصاد هم حضور دارد. اگر در مثال قبلی، جای آب را با اقتصاد و جای خط داخل حوضچۀ آب را با «شاخص های اقتصادی» عوض کنیم، درک مفهوم این شاخص ها و کارایی شان برایمان بسیار راحت تر می شود.

«شاخص های اقتصادی» یا «Economic Indicators» اطلاعاتی را در مورد تغییرات یک فعالیت اقتصادی در اختیارمان می گذارند.

بررسی کردن شاخص های اقتصادی چه مزیت هایی دارد؟

بیایید نگاهی تیتروار به مزیت های آگاه بودن از شاخص های اقتصادی بیندازیم. درک شاخص های اقتصادی به ما کمک می کند تا:

  • از اوضاع اقتصادی کشورمان یا جهان بیش تر سر در آوریم؛
  • با چشمی بازتر در مورد تصمیم های سرمایه گذاری دست به اقدام بزنیم؛
  • در مورد سلامت بودن یا نبودن اوضاع اقتصادی به نتیجه ای کلی برسیم؛
  • در جایگاه یک تحلیل گر مالی، درک درستی از اقتصاد کشور و علت ایجاد نوسآن های بازار به دست آوریم و مشاوره های عاقلانه تری به مردم ارائه دهیم؛
  • از ارزش پول، سرمایه و دارایی هایمان بهتر و هوشمندانه تر محافظت کنیم؛
  • از گرفتن تصمیم های هیجانی که در نتیجۀ دنبال کردن رفتارهای هیجانی دیگران هستند جلوگیری کنیم؛ چون خودمان با بررسی شاخص های اقتصادی و تحلیل آن ها به نتیجۀ موردنظرمان رسیده ایم و نیازی به دنباله روی بی چون و چرا از دیگران نداریم.

در ادامه، به سراغ معرفی مهم ترین شاخص های کلان اقتصادی می رویم.

مهمترین شاخص های اقتصادی کدامند؟

شاخص نرخ بیکاری

«Unemployment Rate» یا «نرخ بیکاری» شاخصی است که در بازه های زمانی مشخص توسط ادارۀ کار منتشر می شود. این شاخص، نشان دهندۀ تعداد افراد بیکار در بازار کار است. شاخص نرخ بیکاری می تواند به طور مستقیم روی بازارهای مالی تأثیر بگذارد.

مثلاً وقتی این شاخص بالا باشد به این معنی است که افراد زیادی کار خود را از دست داده اند و شرکت ها توانایی پرداخت حقوق و استخدام آن ها را ندارند.

شاخص نرخ اشتغال

«Employment rate» یا همان «نرخ اشتغال» شاخصی است که از کم و کیف اشتغال در کشور خبرهایی را به گوشمان می رساند. مثبت بودن این نرخ، سلامت و قدرت اقتصادی یک کشور را به نمایش می گذارد و برعکس، منفی‎بودن آن، شکست دولتمردان در ایجاد فرصت های شغلی یا توانایی منحصربه فردشان در خراب کردن این فرصت ها را نشان می دهد.

با نگاه به نرخ اشتغال می توان سر از کار «میزان رفاه» و «قدرت خرید» افراد جامعه هم درآورد؛ چون هرچقدر که این نرخ بالاتر باشد، یعنی افراد بیش تری سر کار هستند و این یعنی پول بیش تری در دست و بالشان پیدا می شود.

البته، این را هم بگوییم که ماجرای «سطح رفاه» بستگی به تعریف جامعه از رفاه دارد؛ مثلاً، سطح رفاه در آمریکا با ایران از زمین تا آسمان متفاوت است. هرچقدر که یک کشور از نظر اقتصادی قدرتمندتر باشد، داستان رفاه هم در آن متفاوت تر خواهد بود.

مهمترین شاخص های اقتصادی کدامند؟

شاخص تولید ناخالص داخلی

«تولید ناخالص داخلی» یا «Gross Domestic Product» که به اختصار آن را «GDP» صدا می زنند، یکی از شاخص های اقتصادی بسیار مهم است. این شاخص معمولاً به صورت سالانه مورد بررسی قرار می گیرد. به زبان ساده، «GDP» جمع ارزش تمام کالاها و خدمات یک کشور در طول یک بازۀ مشخص (مثلاً همان یک سال) است. این تعریف چند نکتۀ مهم دارد:

  • ارزشی که از آن حرف زدیم می تواند ریالی یا دلاری باشد؛
  • منظور از کالاها و خدمات، بخش نهایی آن است؛ یعنی کالاهایی که به دست مصرف‎کنندۀ نهایی می رسند.

مثلاً اگر شما کارخانۀ تولید آهک داشته باشید و مقداری از محصول خود را به کارخانۀ تولید شکر سفید بدهید، به دلیل اینکه محصول شما هنوز به دست مصرف کنندۀ نهایی نرسیده است، در حساب و کتاب تولید ناخالص داخلی نقش مستقیمی نخواهید داشت.

ولی اگر آهک خود را به طور مستقیم به افرادی که می خواهند خانۀ خودشان را بسازند بفروشید، به دلیل اینکه کالا را به دست مصرف کنندۀ نهایی داده اید، در این شاخص اثرگذار خواهید بود.

در حالت کلی، بالارفتن شاخص GDP می تواند نویدبخش رشد اقتصادی باشد ولی ماجرا به این سادگی ها هم نیست؛ چون باید تأثیر معیارهای دیگری مثل «تورم» و «فعالیت های اقتصادی ثبت نشده» را هم در این ماجرا حساب کنیم.

شاخص تراز تجاری

در زبان انگلیسی به آن «Trade Balance» گفته می شود. انگشت این شاخص کلان اقتصادی به سمت ارزش خالص صادرات و واردات کشور نشانه رفته است.

به این ترتیب که اگر شاخص تراز تجاری مثبت باشد (در اصطلاح آن را به عنوان «مازاد» می شناسند)، خبر خوبی برای اقتصاد آن کشور خواهد بود ولی اگر این تراز منفی باشد (در اصطلاح آن را به عنوان «کسری» می شناسند)، بوی بدهی و کاهش ارزش پول ملی از آن بلند می شود.

شاخص قیمت مصرف کننده

از دیگر شاخص های اقتصادی می توانیم به «شاخص قیمت مصرف کننده» یا «Consumer Price Index» (به اختصار آن را «CPI» صدا می زنند) اشاره کنیم. این شاخص، به صورت ماهانه و سالانه اعلام می شود و میزان توانایی مردم را برای خرید کالاها و خدمات نشان می دهد.

به زبان ساده، شاخص قیمت مصرف کننده به دنبال این است که هزینه های زندگی در یک کشور، شهر یا روستای خاص را به نمایش بگذارد. افزایش «CPI» نسبت به دوره، ماه یا سال گذشته به معنی افزایش «تورم» و نشان دهندۀ کاهش تولید است. اگر این شاخص از تورمی که پیش بینی می شود بیش تر شود، نویدبخش بهبود اوضاع اقتصادی در کشور و افزایش ارزش پول ملی خواهد بود.

نکته: جلوزدن شاخص کلان قیمت مصرف کننده از تورم فقط تا اندازۀ متعادل، نشان های مثبت در نظر گرفته می شود. اگر این شاخص فرسنگ ها از تورم پیش بینی شده توسط بانک مرکزی عقب بیفتد یا جلو بزند، زنگ خطر برای اوضاع اقتصادی آن کشور را به صدا در می آورد.

شاخص قیمت تولیدکننده یا Producer Price Index (PPI)

این شاخص به دنبال نشان دادن تغییرات قیمت در تمام بخش های تولیدی و غیرتولیدی اقتصاد است. به زبان ساده، این شاخص به دنبال نشان دادن قیمتی است که تولیدکنندۀ یک کالای خاص آن را برای خرده فروشان در نظر می گیرد.

می توان از عینک های دیگری هم به این ماجرا نگاه کرد؛ مثلاً، اینکه «PPI» اندازۀ سبد خرید مصرف کننده را به نمایش می گذارد. سرمایه گذاران از این شاخص برای پیش بینی نرخ تورم در آینده کمک می گیرند.

شاخص نرخ بهره یا Interest Rate

این شاخص همان سود دریافت شده از سوی بانک ها در ازای پرداخت وام است. شاخص نرخ بهره، آچاری است که بانک های مرکزی از آن برای نفوذ به پول ملی و دستکاری تورم در اقتصاد استفاده می کنند.

هرچقدر که شاخص نرخ بهره بیش تر باشد، تولیدکنندگان توانایی کم تری برای دریافت وام خواهند داشت. درنتیجۀ این ماجرا، چرخۀ رشد اقتصادی به زحمت می افتد و تأثیری منفی روی اقتصاد می گذارد.

شاخص مدیران خرید

«Purchasing Managers Index» یا «PMI» یکی از شاخص های اقتصادی ترکیبی است که از پنج بخش «سطح تولید»، «سفارش های جدید از مشتریان»، «زمان تحویل تأمین کننده»، «موجودی» و «سطح اشتغال» تشکیل شده است.

این شاخص پس از بررسی و نظرسنجی از 400 مدیر خرید در بخش های مختلف و حتی کشورهای متفاوت منتشر می شود. رشد این شاخص وضعیت روبه رشد اقتصادی را به سرمایه گذاران نوید می دهد.

شاخص مدعیان بیکاری یا Initial Jobless Claims

این شاخص کلان اقتصادی نشان دهندۀ تعداد افرادی است که به تازگی شغل خودشان را از دست داده و برای دریافت بیمۀ بیکاری درخواست داده اند. این شاخص آخرین وضعیت بازار کار را به تحلیل گران و سرمایه گذاران نشان می دهد.

وقتی این شاخص بالا باشد، یعنی افراد زیادی به تازگی کار خودشان را از دست داده اند و به جُرگۀ بیکاران پیوسته اند. در نقطۀ مقابل، هرچقدر که این شاخص کم ‎تر باشد، یعنی اوضاع اقتصادی روبه راه است و مردم بیش تری صاحب شغل هستند.

کاهش این شاخص در ایالات متحده باعث افزایش ارزش دلار می شود. گفتنی است که بازار واکنش زیادی به این شاخص نشان می دهد. معمولاً این شاخص به صورت هفتگی منتشر می شود.

مهمترین شاخص های اقتصادی کدامند؟

شاخص قیمت مسکن

«House price index» (به اختصار «HPI»)، فراز و فرودهای قیمت مسکن را در یک بازۀ زمانی مشخص به نمایش می گذارد. «بانک مرکزی» در ایران مسئول تعیین کردن فاکتورهای مختلف برای اندازه گیری این شاخص است.

این شاخص در آمریکا از سوی «انجمن ملی مسکن» منتشر می شود. این شاخص از نظر اهمیت در کنار شاخص هایی مثل «نرخ اشتغال» و «درآمد شخصی» قرار می گیرد.

شاخص درآمد شخصی یا Personal income

این شاخص کلان اقتصادی به تمام درآمدی که یک شخص از روش های مختلفی مثل «کار» و «سرمایه گذاری مستقیم یا غیرمستقیم» به دست می آورد اشاره دارد. این درآمد ارتباط مستقیمی با «شاخص قیمت مصرف کننده» دارد؛ چون نشان می دهد که فرد از نظر درآمد این قدرت را دارد که محصولات و خدمات موردنیازش را خریداری کند یا نه. بالابودن این شاخص نشان دهندۀ سلامت اقتصادی، پایداربودن نرخ ارز و بالابودن ارزش پول ملی است. این شاخص در بازه های زمانی سه ماهه و سالانه بررسی می شود.

شاخص موجودی نفت خام

«Crude Oil Inventory» یا «COI» یکی از شاخص های اقتصادی حیاتی است که به طور مستقیم روی قیمت فرآورده های نفتی و حتی تورم تأثیر می گذارد. «COI» به نوسان تعداد بشکه های نفت خام شرکت های آمریکایی اشاره دارد که توسط «ادارۀ اطلاعات انرژی آمریکا» منتشر می شود.

اگر این شاخص مثبت باشد، قیمت نفت خام پایین می آید و برعکس. این شاخص به صورت هفتگی منتشر می شود. مواردی مثل: «تصمیم های گرفته شده در اوپک»، «مسائل سیاسی»، «تغییر در مالیات ها» و… می توانند روی این شاخص تأثیرگذار باشند.

شاخص ذخایر گاز طبیعی

چیزی شبیه به «شاخص موجودی نفت خام» در مورد شاخص «ذخایر گاز طبیعی» هم وجود دارد. این شاخص که با «Natural Gas Storage» نشان داده می شود، به حجم گاز طبیعی ذخیره شده به روش های مختلف در طول بازۀ یک هفته ای اشاره دارد.

این شاخص نه تنها برای آمریکا بلکه برای ایران هم بسیار مهم است؛ چون ما یکی از غنی ترین ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار داریم و بعد از روسیه در جایگاه دوم این رده بندی نشسته ایم.

اما در کل، به دلیل تأثیر اقتصاد آمریکا روی ارزش دلار نمی توان به راحتی این شاخص را دست کم گرفت. اگر رقم اعلام شدۀ این شاخص از چیزی که بازار پیش بینی می کرده کم تر باشد، تأثیر مثبتی روی ارز می گذارد.

شاخص هزینۀ اشتغال یا Employment Cost Index

به اختصار آن را «ECI» هم صدا می زنند. این شاخص که هر سه ماه یک بار منتشر می شود، تغییرات حقوق دریافتی توسط افراد را نمایش می دهد.

چیزی که شاخص هزینۀ اشتغال آن را به نمایش می گذارد، هزینۀ نیروی کار است که در پِی آن افزایش تورم در جامعه را به دنبال خواهد داشت. ناگفته نماند که با استفاده از این شاخص «سلامت اقتصاد» یک کشور هم زیر ذره بین بررسی قرار می گیرد.

شاخص های بورسی و دلار یا Stock Market Indexs

تمام شاخص های اقتصادی که به بازار بورس و دلار ارتباط دارند، در این دسته قرار می گیرند. این شاخص ها با بررسی جریان هایی که در این بازارها وجود دارند دست به پیش بینی ماجراهای آینده می زنند. شاخص هایی مثل:

  • شاخص قیمت و بازده نقدی؛
  • شاخص کل هم وزن در بورس؛
  • شاخص قیمت هم وزن در بورس؛
  • شاخص سهام آزاد شناور؛
  • و …

به زبان ساده، با استفاده از شاخص بازار سهام می توان روند بازار را تشخیص داد. برای آشنایی بیش تر با این شاخص ها به مقالۀ «انواع شاخص های بورس چیست و چه کاربردهایی در بازار بورس دارند؟» سر بزنید.

شاخص خرده فروشی؛ مهمترین شاخص های اقتصادی کدامند؟

شاخص خرده فروشی

نام اصلی آن «Advance Monthly Sales for Retail Trade» است که برای راحتی بیش تر «Retail Sales» هم به آن می گویند. شاخص خرده فروشی، داده های خرده فروشی در یک اقتصاد را به نمایش می گذارد.

پیش بینی می کند که با توجه به میزان تولید در کشور، بازار خرده فروشی تا چه اندازه فروش خواهد داشت. در کنار این ماجرا یک مقایسه هم انجام می دهد. به این ترتیب که می گوید میزان فروش در بازار خرده فروشی این ماه چقدر نسبت به ماه گذشته تغییر (رشد یا افت) کرده است.

چرا شاخص خرده فروشی بسیار با اهمیت است؟

این شاخص اهمیت بالایی برای سرمایه گذاران دارد؛ چون می تواند نوسان های قیمتی را در بازار به وجود آورد. اگر اطلاعات پیش بینی میزان خرده فروشی خوب و مثبت باشد، سلامت اقتصاد را به ما نشان می دهد.

به دنبال این ماجرا، بازار سهام هم بالا می کشد و وضعیت صعودی را تجربه می کند. برعکس این ماجرا هم برقرار است؛ یعنی، اگر اطلاعات شاخص خرده فروشی منفی باشد، نشان از اوضاع نابه سامان اقتصادی است که به دنبال آن بازار سهام هم دچار سقوط می شود.

شاخص مجوز ساخت، مهمترین شاخص های اقتصادی کدامند؟

شاخص مجوزهای ساخت یا Building Permits

این شاخص، تعداد مجوزهای صادرشده برای ساخت وساز مسکن را در طول یک فصل مشخص می کند. دو سازمان از این شاخص خیلی استفاده می کنند:

  • وزارت مسکن و شهرسازی؛
  • بانک ها.

وزارت مسکن و شهرسازی هنگام برنامه ریزی برای مسکن و بانک ها، در مورد پیش بینی میزان تقاضای وام مسکن از شاخص مجوزهای ساخت استفاده می کنند. وقتی این شاخص کلان اقتصادی مثبت باشد، وضعیت خوب اقتصادی و سازندگی را به نمایش می گذارد.

شاخص اعتماد مصرف کنندگان

شاخص کلان اقتصادی «Consumer Confidence Index» (به اختصار «CCI»)  یکی از جالب ترین شاخص های اقتصادی به حساب می آید؛ چون تمرکز این شاخص روی میزان رضایتمندی مصرف کنندگان یک جامعه از اوضاع اقتصادی است.

اگر مردم یک جامعه خیالشان از بابت افزایش درآمدشان در سال های پیش رو جمع باشد، خیلی راحت تر به سراغ خرید کالاها و خدمات موردنیازشان می روند. رشد این شاخص، نشان مثبت از رشد اقتصاد یک کشور و سقوط آن، زنگ خطری در مورد وضعیت اقتصاد ملی کشورها است.

شاخص قدرت ارز

شاخص قدرت ارز یا «Currency Strength» میزان قدرت ارز ملی یک کشور را به نمایش می گذارد. وقتی این شاخص بالا باشد، یعنی ارز یک کشور ارزش زیادی دارد. درنتیجه، می تواند کالاهای خارجی را به قیمت کم تری وارد کند و کالاهای خودش را به قیمت بالاتری به فروش برساند. پایین بودن شاخص قدرت ارز هم کم ارزش بودن ارز یک کشور را به نمایش می گذارد.

البته، جنبۀ مثبتی هم دارد که به دلیل ارزان تر شدن کالاها و خدمات در داخل کشور، مقصد مناسبی برای گردشگران خارجی خواهد بود.

شاخص درآمد و دستمزد یا Income and Wages

پایین بودن این شاخص، خبر بدی برای دنیای سرمایه گذاری است؛ چون نشان می دهد که:

  • سطح دستمزدها از میزان مخارج متوسط زندگی پایین تر هستند؛
  • کارفرماها در حال اخراج کردن نیروهای خود هستند؛
  • سرمایه گذاری ها در داخل کشور نتیجۀ خوبی ندارند و مردم ترجیح می دهند که به جای سرمایه گذاری روی تولید، پولشان را با درآمد ثابت در بانک ها یا صندوق های سرمایه گذاری بگذارند.

شاخص تولید ناخالص ملی

«Gross National Product» یا «GNP» تقریباً همان «شاخص تولید ناخالص داخلی» است با این تفاوت که در محاسبۀ آن برخی از فاکتورها مثل «درآمد ایرانی های خارج از کشور که به داخل کشور پول می فرستند» و «خارجی های داخل کشور که به خارج از ایران پول می فرستند» هم در نظر گرفته می شود.

چرا همه باید از شاخص های اقتصادی باخبر باشند؟

همان طورکه گفتیم، شاخص های اقتصادی اطلاعاتی را در مورد چندوچون تغییرات در اقتصاد ایران و جهان در اختیارمان می گذارند. بنابراین، فرقی نمی کند که در بازار سرمایه مشغول به کار هستیم یا نه.

چون تا زمانی که ما هم بخشی از این اقتصاد هستیم، شاخص های اقتصادی به اثرگذاری روی ما ادامه می دهند؛ چه آن ها را بشناسیم و چه نشناسیم.

آگاه بودن از این شاخص ها، پرده ای که به دلیل ناآگاهی از اوضاع اقتصادی و ریشه های ایجاد آن جلوی چشممان کشیده شده است را کنار می زند و به ما کمک می کند تا آگاهانه تر دست به گرفتن تصمیم های اقتصادی بزنیم.

اوضاع شاخص های اقتصادی در ایران چطور است؟

اوضاع شاخص های اقتصادی در ایران چطور است؟

براساس پیش بینی های منتشرشده از سوی بانک جهانی، شاخص های اقتصادی ایران با وجود شیوع ویروس کرونا و تحریم های اقتصادی در سال 2022 در وضعیت مثبت و روبه رشد قرار می گیرند.

البته، باید دید این پیش بینی با وجود جراحی های سنگین و غریب اقتصادی در ایران و سیاست هایی که گویی اهمیت خاصی به اشتغال یا دست کم حمایت از شغل های جدید اینترنتی از خود نشان نمی دهند – مثل طرح صیانت، فیلترینگ گستردۀ شبکه های اجتماعی مانند «اینستاگرام» که به طور مستقیم منبع درآمد بیش از نه میلیون ایرانی است – در پایان سال 2022 هم همچنان چراغ سبز رشد را نشان می دهند یا خیر.

خلاصه مطلب

شاخص ها ابزارهایی هستند که به ما کمک می کنند تا از آن ها برای تشخیص تغییر در یک دسته از اطلاعات استفاده کنیم؛ «شاخص های اقتصادی» یا «Economic Indicators» اطلاعاتی را در مورد تغییرات یک فعالیت اقتصادی در اختیارمان می گذارند. باخبرشدن از چندوچون شاخص های کلان اقتصادی به ما کمک می کند تا دید بازتر و شفاف تری نسبت به اوضاع اقتصادی به دست آوریم. این موضوع به ویژه وقتی به سرمایه گذاری در بازارهای مالی علاقه مند باشیم به کمکمان می آید؛ اوضاع شاخص های اقتصادی در ایران همچون کشورهای دیگر حاصل جمعی از تصمیم های سیاسی، اقتصادی و اثر ویروس کرونا است. البته، در مورد شرایط اقتصادی ایران باید تأثیر تحریم های خارجی و فیلترهای داخلی را هم در نظر بگیریم.

سوالات متداول

شاخص ها هم مثل خیلی چیزهای دیگر در گذر زمان دچار تغییر می شوند. به دنبال این ماجرا، حتی معنی و میزان اهمیتی که دارند هم رنگ و روی خود را می بازد.

خیر. پیش بینی هایی که در شاخص های اقتصادی رخ می دهند، فقط از وضعیت اقتصادی ریشه نمی گیرند.

ادامه مطلب
شاخص Realized Loss
شاخص Realized Loss چیست و چگونه...

شاخص Realized Loss یا زیان تحقق یافته، زمانی رخ می دهد که دارایی ها به قیمتی کمتر از قیمت خرید اصلی به فروش می رسند. در ادامه این مطلب، تعریف دقیقی از این شاخص و کاربرد آن در اختیار شما قرار می دهیم.

ضرر تحقق یافته چیست؟

ضرر تحقق یافته زمانی رخ می دهد که دارایی با قیمتی کمتر از قیمت خریداری شده به فروش می رسد. هنگامی که یک سرمایه گذار یک دارایی را خریداری می کند، افزایش (کاهش) در ارزش دارایی به سود (زیان) تبدیل نمی شود. درواقع سرمایه گذار زمانی می تواند ادعای سود یا ضرر داشته باشد که دارایی را به قیمتی کمتری از قیمت خریداری شده در بازار به فروش رسانده باشد.

نمونه ای از زیان تحقق یافته برای سرمایه گذاران در دنیای واقعی

به عنوان مثال، فرض کنید یک سرمایه گذار 50 سهم Exwhyzee (XYZ) را با قیمت 249.50 دلار برای هر سهم در 20 مارس خریداری می کند. از این تاریخ خرید تا 9 آوریل، ارزش سهام با حدود 13.7 درصد کاهش به 215.41 دلار می رسد. با این حال، سرمایه گذار تنها زمانی ضرر می کند که واقعاً با قیمت پایین تر بفروشد. در غیر این صورت، کاهش ارزش صرفاً یک ضرر غیر واقعی است که فقط روی کاغذ اتفاق افتاده است.

زیان های تحقق یافته، برخلاف زیان های تحقق نیافته می توانند بر میزان مالیات تأثیر بگذارند. درواقع از این اتفاق می توان برای کاهش میزان مالیات پرداختی استفاده کرد. مثال قبل را بار دیگر در نظر بگیرید. سرمایه گذار پس از فروش سهام XYZ خود، متوجه ضرر 50 x (249.50 تا 215.41 دلار) = 1704.50 دلار خواهد شد.

فرض کنید او در Aybeecee (ABC) سود کسب کرده است و دارایی که آن را به قیمت 201.07 دلار خرید ای کرده و در همان سال به قیمت 336.06 دلار فروخته است. اگر او 50 سهم ABC را خریداری کرده و فروخته باشد، سود سرمایه او در معامله به صورت 50 x (336.06 – 201.07 دلار) = 6749.50 دلار خواهد شد. اعمال زیان تحقق یافته برای این سود به این معناست که سرمایه گذار تنها روی 6749.50 دلار – 1704.50 دلار = 5045 دلار باید مالیات پرداخت کند و نه کل مبلغ سود سرمایه.

نحوه محاسبه میزان ضرر با استفاده از شاخص Realized Loss

شاخص Realized Loss به صورت زیر محاسبه می شود:

مقدار دارایی × (قیمت در زمان خرید – قیمت در زمان فروش)

تا زمانی که معامله توسط شما بسته نشده باشد، این ضرر اصطلاحاً ضرر شناور است. در این نقطه معمولاً بسیاری از سرمایه گذاران از ترس از دست دادن سرمایه بیشتر، اقدام به فروش دارایی خود می کنند. در این شرایط، مقدار ضرر به طور خودکار از موجودی یا همان بالانس حساب شما کم خواهد شد؛ البته در شرایطی که معامله توسط شما بسته شده باشد.

شاخص Realized Loss چیست؟

شاخص Realized Loss

شاخص ضرر تحقق یافته شاخصی است که با توجه به ارزش بازار و ارزش تحقق یافته عمل می کند.

ارزش بازار: قیمت فعلی بیت کوین ضربدر تعداد ارزهای در گردش. ارزش بازار مانند ارزش بازار در بازارهای سنتی است؛ یعنی قیمت سهام ضربدر تعداد سهام.

ارزش تحقق یافته: به جای در نظر گرفتن قیمت فعلی بیت کوین، Realized Value، قیمت بیت کوین را در آخرین باری که بیت کوین انتقال یافته است در نظر می گیرد. سپس تمام آن قیمت های را جمع می کند و از آن ها میانگین می گیرد. سپس میانگین قیمت را در تعداد کل کوین های در گردش ضرب می کند.

با کم کردن ارزش تحقق یافته از ارزش بازار، سود یا زیان تحقق نیافته را محاسبه می شود. برای اطلاع از اینکه شاخص ضرر تحقق یافته در طول زمان چطور تغییر می کند، بیایید سود یا زیان تحقق نیافته را بر ارزش بازار تقسیم کنیم. نتیجه این کار، مشخص کننده میزان تأثیر احساسات بازار بر قیمت بیت کوین در گذر زمان را مشخص می کند.

نحوه تحلیل نمودار با استفاده از شاخص ضرر تحقق یافته

وقتی ارزش بازار خیلی سریع تر از افزایش سود افزایش می یابد، می توان گفت به دلیل طمع سرمایه گذاران، سرمایه گذاری برای کسب سود بیشتر، رشد چشمگیری پیدا می کند (ناحیه قرمزرنگ). درواقع تحلیلگران با استفاده از این شاخص، تشخیص می دهند بازار در چه شرایطی قرار دارد. اگر قصد سرمایه گذاری بلندمدت به صورت استراتژیک را دارید، می توانید از این شاخص برای کسب نتیجه بهتر از سرمایه گذاری تان استفاده کنید.

پیش بینی قیمت بیت کوین با استفاده از شاخص Realized Loss

سود یا زیان نسبی تحقق نیافته از داده های سرمایه گذاران و فعالان در بازار برای کمک به پیش بینی قیمت بیت کوین در رسیدن به اوج یا پایین ترین قیمت استفاده می کند. از داده های درون زنجیره ای برای نشان دادن احساسات بالقوه سرمایه گذاران در بازار در یک زمان خاص استفاده می کند که می تواند برای پیش بینی قیمت بیت کوین و تغییرات احتمالی در طی زمان مفید باشد.

نتیجه گیری

در این مطلب، فرمول شاخص Realized Loss را برای محاسبه ضرر تحقق یافته در اختیار شما عزیزان قرار دادیم. استفاده از این شاخص و فرمول زمانی مفید است که معامله توسط شما بسته شده باشد؛ بنابراین تا زمانی که اقدام به فروش دارایی در بازار نکنید، اصطلاحاً در حالت ضرر شناور یا تحقق نیافته به سر می برید.

ادامه مطلب
شاخص leverage Ratio
شاخص leverage Ratio چیست و چه...

شاخص leverage Ratio یا نسبت اهرمی، یکی از شاخص های اندازه گیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود می پردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکت ها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا می تواند بدهی های خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.

شاخص leverage Ratio حاوی چه اطلاعاتی است؟

بدهی بیش ازحد می تواند برای یک شرکت و سرمایه گذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت به گونه ای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وام های آن ایجاد کند، آنگاه می توان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترل نشده می تواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.

از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیش ازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشان دادن نسبت بدهی به دارایی ها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی می کند.

یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازه گیری ترکیبی از هزینه های اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر می گذارد. هزینه های ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آن ها متفاوت خواهد بود.

انواع شاخص leverage Ratio

1- اهرم عملیاتی

نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینه های ثابت به هزینه های متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینه های ثابت را در عملیات خود متحمل می شود و یک شرکت سرمایه بر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود و بازگشت سرمایه منجر می شود. زمانی که هزینه های ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.

نمونه ای از یک کسب و کار سرمایه بر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینه های ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از 50 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابل توجهی است. اگر نسبت هزینه های ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از 20 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.

2- اهرم مالی

نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده از وجوه قرض گرفته شده، به جای وجوه سهام می تواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وام ها باشد. استفاده بیش ازحد از منابع مالی می تواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایج ترین نسبت های اهرمی مالی اشاره می کنیم.

3- اهرم ترکیبی

نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.

انواع نسبت های اهرمی مالی

چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایه گذاران یا وام دهندگان استفاده می شود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته می شوند، عبارت اند از: کل دارایی ها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینه های عملیاتی و درآمد. در ادامه 5 مورد از متداول ترین نسبت های اهرمی آورده شده است:

  1. نسبت بدهی به دارایی = کل دارایی ها/ کل بدهی
  2. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
  3. نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
  4. نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
  5. نسبت دارایی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام / کل دارایی ها

نسبت بدهی به کل موجودی حساب یا همان دارایی

شاید شناخته شده ترین نسبت اهرم مالی، نسبت بدهی به موجودی حساب باشد. این نسبت که به صورت Debt-to-Equity (D/E) نشان داده می شود، از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:

فرمول 1

برای مثال بدهی بلندمدت United Parcel Service برای سه ماهه منتهی به دسامبر 2019، 21.8 میلیارد دلار بوده است. مجموع حقوق صاحبان سهام United Parcel Service برای پایان دسامبر 2019 3.3 میلیارد دلار بود. برای این شرکت، نسبت بدهی، 8.62 بوده است. نسبت بدهی بالا به طورکلی نشان می دهد که یک شرکت در تأمین مالی رشد خود با مشکل روبه رو شده است و اگر با همین روند ادامه دهند، احتمال ورشکستگی شرکت افزایش خواهد یافت.

به طور معمول، نسبت D/E بیشتر از 2.0 نشان دهنده سرمایه گذاری پر ریسکی است؛ با این حال این معیار می تواند با توجه به صنعت متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است برای درک بهتر داده ها، نسبت های اهرمی یک شرکت را با عملکرد گذشته و با شرکت هایی که در همان صنعت فعالیت می کنند، مقایسه کنید.

نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام

این نسبت اهرمی مشابه با نسبت بدهی است، با این تفاوت که میزان بدهی با میزان دارایی شرکت در صورت، جایگزین می شود:

فرمول 2

برای مثال فرض کنید میسی (NYSE: M) دارایی هایی به ارزش 19.85 میلیارد دلار دارد و حقوق صاحبان سهام آن 4.32 میلیارد دلار است؛ در این صورت ضریب برابری یا نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام برای این شرکت 4.59 خواهد بود. نسبت 4.59 شرکت به این معناست که دارایی ها عمدتاً با بدهی تأمین می شوند تا سهام.

اگرچه بدهی به طور خاص در فرمول ذکر نشده است، با توجه به اینکه کل دارایی ها شامل بدهی نیز بوده، میزان بدهی درنتیجه نهایی تأثیرگذار است.  به یاد داشته باشید که: کل دارایی = کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام.

نسبت بدهی به سرمایه

شاخصی که میزان بدهی را در ساختار سرمایه یک شرکت اندازه گیری می کند، نسبت بدهی به سرمایه است که اهرم مالی شرکت را اندازه گیری می کند و به صورت زیر محاسبه می شود:

فرمول 3

SD = بدهی کوتاه مدت

LD = بدهی بلندمدت

SE = حقوق صاحبان سهام

درجه اهرم مالی

درجه اهرم مالی (DFL) نسبتی است که حساسیت سود هر سهم یک شرکت (EPS) را در مقایسه با نوسانات درآمد عملیاتی آن و در نتیجه تغییرات در ساختار سرمایه آن، اندازه گیری می کند. این نسبت درصد تغییر در EPS را برای یک واحد تغییر در سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه گیری می کند و به صورت زیر نمایش داده می شود:

4

این نسبت نشان می دهد که هرچه میزان اهرم مالی بیشتر باشد، سود نوسان بیشتری خواهد داشت. از آنجا که بهره معمولاً یک هزینه ثابت است، اهرم بازده و EPS را بزرگ می کند. زمانی که درآمد عملیاتی افزایش می یابد این خوب است، اما زمانی که درآمد عملیاتی با مشکل روبه رو نشود، این نسبت می تواند دردسرساز باشد.

مثال اول از نحوه محاسبه نسبت های اهرمی

کسب و کاری را با اطلاعات مالی زیر تصور کنید:

  1. 50 میلیون دلار دارایی
  2. 20 میلیون دلار بدهی
  3. 25 میلیون دلار از حقوق صاحبان سهام
  4. 5 میلیون دلار EBITDA سالانه
  5. 2 میلیون دلار هزینه استهلاک سالانه

با استفاده از این اطلاعات، نسبت های اهرمی به شکل زیر محاسبه می شوند:

  1. بدهی/ دارایی = 20 دلار / 50 دلار = 0.40 برابر
  2. بدهی/ حقوق صاحبان سهام = 20 دلار / 25 دلار = 0.80x
  3. بدهی/سرمایه = 20 دلار / (20 دلار + 25 دلار) = 0.44x
  4. بدهی/ 20EBITDA = دلار / 5 دلار = 4.00 برابر
  5. دارایی / حقوق صاحبان سهام = 50 دلار / 25 دلار = 2.00x

مثال دوم از نحوه محاسبه نسبت های اهرمی

اگر یک کسب و کار دارای دارایی کل به ارزش 100 میلیون دلار، بدهی کل 45 میلیون دلار و حقوق صاحبان سهام 55 میلیون دلار باشد، آنگاه مقدار متناسب پول قرض گرفته شده در برابر کل دارایی ها 0.45 یا کمتر از نیمی از کل منابع آن است. با مقایسه بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت این شرکت 0.82 است، به این معنی که حقوق صاحبان سهام بیشتر دارایی های شرکت را تشکیل می دهد.

شاخص leverage Ratio چه کاربرد و اهمیتی دارد؟

نسبت های اهرمی نشان دهنده میزان استفاده یک کسب و کار از پول قرض شده است. همچنین توانایی پرداخت بدهی و ساختار سرمایه شرکت را ارزیابی می کند. داشتن اهرم بالا در ساختار سرمایه یک شرکت می تواند مخاطره آمیز باشد، اما مزایایی نیز دارد. استفاده از اهرم در مواقعی که شرکت در حال کسب سود است، سودمند است؛ زیرا موجب تقویت میزان سود می شود.

از سوی دیگر، یک شرکت با اهرم بالا درصورت کاهش سودآوری با مشکل مواجه خواهد شد و ممکن است در معرض خطر بالاتری از نکول نسبت به یک شرکت بدون اهرم یا اهرم کمتری در شرایط مشابه باشد. درنهایت، تجزیه و تحلیل سطح بدهی موجود، عامل مهمی است که اعتباردهندگان زمانی که یک شرکت مایل به درخواست برای استقراض بیشتر است، در نظر می گیرند؛ بنابراین می توان گفت اگرچه اهرم میزان ریسک را بالا می برد، اما اگر همه چیز در شرکت خوب پیش برود، برای شرکت و سهام داران خوب خواهد بود.

خطرات اهرم عملیاتی بالا و اهرم مالی بالا چیست؟

اگر اهرم بتواند سود را چند برابر کند، می تواند ریسک را نیز چند برابر کند. داشتن هر دو نسبت اهرم مالی و عملیاتی بالا می تواند برای یک کسب و کار بسیار خطرناک باشد. نسبت اهرم عملیاتی بالا نشان می دهد که یک شرکت فروش کمی دارد، اما هزینه ها یا حاشیه های بالایی دارد که باید پوشش داده شود. این شرایط ممکن است منجر به درآمد کمتر یا ناکافی بودن درآمد عملیاتی برای پوشش سایر هزینه ها شود و درنهایت منجر به درآمد منفی برای شرکت شود.

از سوی دیگر، نسبت های اهرم مالی بالا زمانی رخ می دهند که بازده سرمایه گذاری (ROI) از سود پرداختی وام ها بیشتر نشود. این امر به میزان قابل توجهی سود و بهره هر سهم شرکت را کاهش می دهد. اگر دو شرکت با هم مقایسه شوند (از نظر صنعت، اندازه و سن)، اما یکی از آن ها نسبت های اهرمی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد، شرکت با اهرم کمتر می تواند سرمایه گذاری مطمئن تری در نظر گرفته شود. اگر هر دو شرکت برای دستیابی به درآمد بیشتر تلاش کنند، شرکتی که دارای اهرم کمتری است، با احتمال کمتری ورشکسته می شود.

شاخص leverage Ratio خوب چقدر است؟

آنچه به عنوان نسبت اهرمی «خوب» یا کمتر از متوسط در نظر گرفته می شود، به طور قابل توجهی در هر صنعت متفاوت است؛ زیرا انواع خاصی از شرکت ها طبیعتاً بیش از دیگران به وام متکی هستند تا سرمایه لازم عملیاتی شرکت را تأمین کنند. برای مثال، متوسط نسبت D/E در صنعت خودرو تا ژانویه 2022 حدود 0.2 بود؛ درحالی که میانگین برای بانک های مرکزی 1.7 بوده است.

اهرم چگونه ایجاد می شود؟

اهرم از طریق موقعیت های مختلف ایجاد می شود:

  1. یک شرکت برای خرید دارایی های خاص قرض می گیرد. این قرض به عنوان «وام با پشتوانه دارایی» شناخته می شود و در املاک و مستغلات و خرید دارایی های ثابت مانند دارایی، ماشین آلات و تجهیزات (PP&E) بسیار رایج است. مقدار اعتبار یا وامی که به این شرکت تعلق می گیرد، به اعتبار کلی کسب و کار بستگی دارد.
  2. هنگامی که یک شرکت برای تأمین هزینه های موردنیاز یک خرید وام می گیرد.
  3. هنگامی که یک شرکت سهام خصوصی (شرکت دیگر) تملک اهرمی (LBO) انجام می دهد (زمانی که شرکت سهام عمده یا دارایی یک شرکت دیگر را از طریق وام، تصاحب می کند).
  4. وقتی شرکتی با آپشن ها، قراردادهای آتی، حاشیه سود یا سایر ابزارهای مالی سر و کار دارد.
  5. سرمایه گذاران سهامی که تصمیم می گیرند برای استفاده از سبد سرمایه گذاری خود پول قرض کنند.
  6. زمانی که شخصی خانه ای خریداری می کند و تصمیم می گیرد برای پوشش بخشی از هزینه ها از یک مؤسسه مالی وام بگیرد. اگر ملک با ارزش بالاتر فروخته شود، سود خوبی به فرد تعلق می گیرد.

نتیجه گیری

برای سرمایه گذاری در هریک از بازارهای مالی، می توان از شاخص های مختلف و نتایج هریک برای تصمیم گیری بهتر استفاده کرد. شاخص leverage Ratio از جمله شاخص هایی است که در صنعت های مختلف نشان دهنده میزان ریسک سرمایه گذاری است و تا حد احتمال ورشکستگی شرکت را در سال های آتی مشخص می کند. نسبت های اهرمی در حالت کلی در سه دسته عملیاتی، مالی و ترکیبی قرار می گیرند. هرچه که این مقدارها بالاتر باشند، احتمال ورشکستگی و خطر از دست رفتن دارایی بیشتر خواهد بود.

ادامه مطلب
شاخص DXY
شاخص دلار آمریکا (DXY) چیست و...

در میان بانک های مرکزی و دولت ها، دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره و پرکاربردترین ارز جهان شناخته می شود. به دلیل سابقه طولانی در ثبات سیاسی و اقتصادی ایالات متحده، واحد پولی این کشور به پیشروترین ارز جهان تبدیل شده است. DXY به عنوان شاخص دلار آمریکا قدرت و ضعف این واحد ارزی را منعکس می کند و برای قیمت گذاری بسیاری از کالاها استفاده می شود، اما این شاخص چه تأثیری بر بازار کریپتو دارد؟ در ادامه به این سؤال پاسخ داده شده است.

شاخص DXY چیست؟

این شاخص که همان شاخص دلار آمریکا (Dixie) است، ارزش پول ایالات متحده آمریکا (USD) را اندازه گیری می کند. این شاخص دلار آمریکا را در مقایسه با سبدی از میانگین وزنی 6 ارز بزرگ جهان یعنی یورو (EUR) با 57.6 درصد، ین ژاپن (JPY)، پوند انگلیس (GBP)، دلار کانادا (CAD)، کرون سوئد (SEK) و فرانک سوئیس محاسبه و اندازه گیری می کند.

همان طور که ملاحظه کردید، این 6 ارز مربوط به سایر کشورهای باثبات سیاسی و اقتصادی در جهان هستند. از آنجا که یورو بعد از دلار آمریکا، دومین ارز پیشرو در جهان محسوب می شود، در مقایسه با 5 ارز دیگر این سبد، بیشترین وزن را در شاخص DXY دارد.

شروع استفاده از این شاخص با کنارگذاشتن استاندارد طلا همراه شده و یکی از مهم ترین شاخص ها در جهت گیری قیمت هاست. به این ترتیب که اگر شاخص مذکور روند صعودی داشته باشد، ارزش دلار آمریکا بالا می رود و در مقابل آن سایر ارزها تضعیف می شوند. برعکس این حالت نیز صادق است؛ یعنی اگر شاخص DXY روند نزولی پیدا کند، ارزش سایر ارزها بالا می رود و دلار تضعیف می شود. درنهایت نیز قیمت مواد خام در جهان بالا می رود.

تاریخچه شاخص DXY

شاخص DXY

این شاخص اندکی پس از انحلال توافقنامه Bretton Woods Agreement ایجاد شده است. معاملات این شاخص از سال 1973 شروع و بر پایة 100 قرار گرفته شده است. براساس قراردادی که در سال 1944 منعقد شد، اقتصادهای جهان به توافق رسیدند که موجودی خود را بر مبنای دلار آمریکا که در آن زمان ارز ذخیره بود، تسویه کنند. به این ترتیب در آن زمان تبدیل هر انس طلا با 35 دلار آمریکا امکان پذیر بود.

شاخص DXY از آغاز شکل گیری تاکنون، با افزایش و کاهش شدیدی همراه بوده است. در طول 6 سال گذشته، شاخص دلار آمریکا در محدوده 90 تا 100.2 و در ژانویه سال 2020، حدود 96 بوده است. این شاخص در سال 1984 با ارزشی نزدیک به 165 بالاترین حد و در سال 2007 با ارزشی نزدیک به 70 کمترین حد را ثبت رسانده است.

نکات مهم درباره شاخص DXY

  1. بیشتر تغییرات این شاخص متأثر از تصمیم های بانک مرکزی آمریکا و اروپاست.
  2. ارزش این شاخص نشان دهنده ارزش دلار در بازارهای جهانی است.
  3. ارزش مواد خام مانند نفت و طلا به روند شاخص DXY بستگی دارد.
  4. ارزش مواد خام و این شاخص رابطه عکس با یکدیگر دارند.
  5. سایر ارزهای جهان به این شاخص وابسته هستند.
  6. این شاخص ابتدا بر پایه 100 قرار گرفت و از آن زمان به بعد، مقادیر به این پایه وابسته شدند.
  7. این شاخص از عوامل کلان اقتصادی مانند افزایش و کاهش تورم در دلار و 6 ارز خارجی موجود در سبد و همچنین رکود و رشد اقتصادی در این کشورها تأثیر می گیرد.

شاخص DXY و بازار ارزهای دیجیتال

بیت کوین و به دنبال آن بسیاری از ارزها، در دو سال گذشته و پس از شیوع ویروس کرونا در وضعیت مطلوبی قرار گرفته اند. اگرچه ارزش دلار از سایر ارزهای جهان مانند یورو و پوند در سطح پایین تری است، تاکنون باثبات بوده و وضعیت خوبی داشته است.

پیش از اینکه پول مؤسسات به سمت بازار کریپتوکارنسی سرازیر شود، بیشتر معامله گران ثروتمند از دلار آمریکا استفاده می کردند و شاخص DXY توسط ردیاب ها بادقت رصد نمی شد، اما اکنون با ورود پول به بازار کریپتوکارنسی وضعیت تغییر کرد و این موضوع نشان دهنده رابطه میان دلار و بیت کوین است؛ درنتیجه هرچه پول بیشتری از مؤسسات به سمت بازار بیت کوین وارد شود، هم بستگی بیشتری میان دلار و بیت کوین ایجاد خواهد شد.

در حال حاضر کشمکش زیادی میان حامیان ارز فیات و ارزها به وجود آمده و این امر سؤال مهمی را مطرح کرده است که کدام واحد پولی از دیگری پیروی می کند؟ دلار از بیت کوین یا بیت کوین از دلار؟ همان طور که می دانید، دلار قبل از بیت کوین ایجاد شده، اما بیت کوین به عنوان یک واحد پولی جدید، تنها 13 سال پس از تأسیس، یک سیستم قدرتمند، مستقل و خصوصی ایجاد کرده و تهدیدی برای مختل شدن سیستم مالی سنتی به حساب می آید.

بهتر است برای درک درست این ارتباط و هم بستگی، قبل از هر چیزی ابتدا مفهوم پول را تعریف کنیم. FED و سایر بانک های مرکزی در جهان جز کشور پاناما، ارز فیات کشور خود را به عنوان یک پول رایج قانونی معرفی می کنند. پول رایج کشورها وسیله ای برای مبادله است که لزوماً همه آن ها پشتوانه طلا ندارند.

بیت کوین در مقابل دلار

شاخص DXY

به دلیل نقض نشدن قوانین موجود در قانون اساسی، به ویژه در کشورهای دموکراتیک، بیت کوین به عنوان یک کالا در نظر گرفته می شود. با این حال برخی شرکت های ارائه دهنده کالا و خدمات مانند تسلا، بیت کوین را به عنوان روش پرداخت پذیرفته اند. تنها 13 سال پس از شکل گیری، بیت کوین مانند دلار به منزله یک «استاندارد پرداخت معوق» استفاده شده و در نتیجه آن دلار و ارز، هر دو برای انجام معاملات در دسترس قرار گرفته اند.

با این حال، دلار در مقایسه با بیت کوین از لحاظ گستردگی و عمق بازار پیشتاز هستند؛ به طوری که در بازار FX روزانه بیش از 5 تریلیون دلار معامله انجام می شود. با وجود اینکه بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال در پلتفرم صرافی های دیجیتال برای معامله در دسترس هستند، عمدتاً از سوی دولت های تنظیم نشده اند، اما این موضوع مانع مشارکت سرمایه گذاران نشده و ارز راهی برای سرمایه گذاری و انتقال دارایی توسط بسیاری از سرمایه گذاران است. این روند سبب شده تا ارزش بازار بیت کوین به بیش از 1.1 تریلیون دلار برسد.

همان طور که ملاحظه کردید، دلار آمریکا (USD) و بیت کوین (BTC) با وجود تفاوت هایی که درباره عمق بازار و تنظیم و مقررات دارند، دارایی های نقدی هستند که با وجود کاربردها و چارچوب های معاملاتی مختلف، مورد استفاده کاربران قرار می گیرند.

تأثیر شاخص DXY بر بازار کریپتوکارنسی

از زمان شروع معاملات بیت کوین در مقاطعی شاهد هم بستگی منفی قیمت بیت کوین با شاخص مذکور بوده ایم. با وجود اینکه این هم بستگی در برخی مقاطع مثبت بوده، وضعیت آن در بازه های کوتاه مدت همیشه واضح و مشخص نیست، اما روند بلندمدت واضح و قابل تشخیص است؛ یعنی می توان گفت اگر قیمت DXY کاهش پیدا کند، قیمت BTC افزایش می یابد و بالعکس.

شاخص DXY

این وضعیت در هر چرخه یعنی از زمان پیدایش تا بازار صعودی (گاوی) اخیر در بازه مارس 2020 تا فوریه 2021 مشاهده می شود؛ برای مثال افزایش شدید قیمت BTC در سال های 2010، 2011، 2013، 2017 و 2020-2021 با کاهش شدید شاخص دلار آمریکا مرتبط بوده است، اما برعکس این حالت، در سال های 2014 و 2018 یعنی زمانی که شاخص DXY به سرعت در حال افزایش بود، ارزش BTC در وضعیت نزولی قرار داشت.

علاوه بر این، با نگاهی به شاخص ضریب هم بستگی (نمودار آبی) در بازه زمانی روزانه در 1.5 سال گذشته، شاهد رابطه ظریف تری هستیم. هم بستگی منفی تا اوایل سال 2021 ادامه پیدا کرده (مستطیل آبی) و پس از آن، نمودار پیچیده تر شده است؛ به این ترتیب که در بیشتر مقاطع، هیچ هم بستگی را نشان نمی دهد یا نشان دهنده هم بستگی منفی و مثبت بسیار کمی بوده است.

در این مدت، بیت کوین افزایش قیمتی تاریخی خود را در آوریل (دایره نارنجی) ثبت و سپس اصلاح سه ماهه ای را در ماه می تا جولای 2021 آغاز کرد.

شاخص DXY

پس از پایان اصلاحیه بیت کوین، هر دو نمودار DXY و BTC حرکت صعودی و به سمت بالا داشتند، اما بار دیگر این حرکت براساس یک هم بستگی عمدتاً منفی ادامه پیدا کرد. جالب است بدانید اوج این هم بستگی های منفی (خط چین قرمز)، معمولاً در پایین ترین سطح قیمت BTC (خطوط عمودی آبی) قرار می گیرند. این حالت به تازگی در 4 دسامبر 2021، یعنی زمانی که هم بستگی BTC به منفی 85 درصد رسید، دیده شد.

نتیجه گیری

DXY شاخصی است که براساس آن ارزش دلار آمریکا اندازه گیری می شود. درواقع این شاخص منعکس کننده قدرت و ضعف دلار است. با افزایش و کاهش شاخص مذکور ارزش سایر ارزهای فیات به طور معکوس تغییر می کند و بر قیمت جهانی مواد خام تأثیر می گذارد.

ادامه مطلب
شاخص SOPR
شاخص SOPR چیست و چه سیگنال...

به طورکلی شاخص، معیاری است که براساس آن تغییرات روند یک بازار سرمایه مانند ارزهای دیجیتال نشان داده می شود. یکی از بهترین ویژگی های بازار ارزهای دیجیتال، در دسترس بودن داده ها برای انجام تجزیه و تحلیل های لازم است. تکنولوژی بلاک چین به تنهایی می تواند اطلاعات زیادی را درباره جریان پول، احساسات بازار و رفتار معامله گران در اختیار کارشناسان قرار دهد. در ادامه این مطلب به معرفی و بررسی یکی از شاخص های مهم بازار کریپتو یعنی شاخص SOPR می پردازیم.

شاخص SOPR چیست؟

این شاخص کوتاه شده عبارت Spent Output Profit Ratio و به معنای نسبت سود خروجی مصرف شده است. همچنین شاخصی است که اطلاعات مناسبی درباره احساسات کلان بازار، سود و زیان مربوط به یک بازه زمانی خاص را به کاربران ارائه می دهد. این شاخص تمام سود و زیان مربوط به کوین های موجود در زنجیره را نشان می دهد.

در بیانی ساده تر، با استفاده از این شاخص می توان سود یا زیان تمام معاملات بازار را اندازه گیری کرد. عدد SOPR با اندازه گیری تفاوت بین قیمت خرید و فروش به دست می آید و از طریق آن می توان متوجه شد که آیا کل بازار سودده است یا زیان ده.

  1. اگر ارزش این شاخص بالاتر 1 باشد، مشارکت کنندگان بازار دارایی خود را همراه با کسب سود می فروشند (بازار صعودی بوده و قیمت فروش بالاتر از قیمت پرداختی کاربر است).
  2. اگر ارزش این شاخص کمتر از 1 باشد، مشارکت کنندگان بازار دارایی خود را همراه با ضرر و زیان می فروشند (بازار نزولی بوده و قیمت فروش کمتر از قیمت پرداختی کاربر است).

روش اندازه گیری شاخص SOPR

در تمامی شرایط بازار این شاخص یک ابزار مفید است؛ چراکه این شاخص کل سود و زیان محقق شده در یک روز خاص را در بر گرفته و اغلب بازتابی از احساسات بازار است. هر دو فاکتور ارزش دقیق شاخص و روند غالب بازار، بینش خوبی درباره رفتار مخارج بازار یا همان market spending behaviour ارائه می دهند.

اندازه گیری این شاخص با تقسیم ارزش تحقق یافته یک خروجی مصرف شده (به دلار) بر ارزش ایجاد UTXO اصلی (به دلار) محاسبه می شود.

شاخص SOPR

سیگنال های شاخص SOPR

به طورکلی، مقادیر بالای این شاخص نشان دهنده تحقق سود بالا در روز مدنظر است. معمولاً به دنبال افزایش صعودی قیمت ها، پیک های متوالی SOPR بالا نشان دهنده توزیع مستمر هستند. همچنان که کوین های بیشتری در گردش نقدینگی بازار مصرف می شوند، احتمال ایجاد یک بازار محلی یا کلان نیز بیشتر می شود، اما در مقابل، مقادیر کمتر این شاخص سبب بروز یک یا هر دو سناریوی زیر می شود:

  • کاهش سطح فروش دارایی در میان سرمایه گذارانی که کوین های سودآوری را در اختیار داشته باشند، نشان دهنده پایین بودن قیمت هاست.
  • سرمایه گذارانی که کوین های ضرردهی را در اختیار داشته باشند، دارایی های خود را می فروشند. زمانی که نسبت زیان تحقق یافته از سود تحقق یافته بیشتر شود، SOPR به زیر 1.0 می رسد. به طورکلی این امر نشان دهنده سطح فروش بالا و شرایط نزولی بازار است.

مثال هایی از کاربرد شاخص SOPR

  • بازار گاوی/ Bull Market Rallies

بازار گاوی یکی از اصطلاحات رایج بازار ارزهای دیجیتال و به معنای بازار صعودی است. با افزایش قیمت ها در بازارهای صعودی، بخش اعظمی از عرضه سکه های در گردش، سودده خواهند بود. علاوه بر این، با وجود ادامه روند صعودی بازار، میزان سود سرمایه گذاران بلندمدت نیز افزایش خواهد یافت.

همچنان که این حجم از سود تحقق نیافته افزایش می یابد، انگیزه سرمایه گذاران برای فروش و تحقق سود نیز افزایش پیدا می کند. این امر سبب کسب سود و بازگرداندن ذخایر نقدینگی قبلی به نقدینگی موجود در گردش می شود. براساس شرایط بالا، تفسیر شاخص SOPR در طول روند بازارهای صعودی به شرح زیر است:

SOPR Rest (A): پس از اصلاح قیمت در مقطعی که احساسات بازار در سطح پایین قرار دارد، دارندگان حجم بالای ارزهای دیجیتال وارد عمل می شوند و شروع به خرید ارز در کف قیمت می کنند. این امر سبب می شود تا سطح تقاضا از عرضه پیشی بگیرد.

در این مواقع سطح SOPR پایین بوده (نزدیک یا زیر 1) و نشان دهنده آن است که بیشتر سفارش های فروش، توسط معامله گران وحشت زده از سقوط قیمت ها ثبت شده اند.

Distribution into Strength (B): با افزایش قیمت ها، احتمال تحقق سود کوین های سودآور افزایش می یابد و این امر به توزیع منجر می شود؛ همچنان که عرضه بیشتر کوین ها با حاشیه سود بالاتر به گردش درمی آید. در بیشتر موارد در پیک های متوالی، شاخص مذکور نیز افزایش می یابد.

Local/Macro Top Established (C): درنهایت عرضه تازه توزیع شده، تقاضاهای ورودی را تحت تأثیر قرار داده و یک بازار محلی یا کلان ایجاد می شود. در این موارد اغلب شاخص SOPR بالاست و این موضوع نشان دهنده بالابودن حجم سود محقق شده است.

شاخص SOPR

  • اصلاحات بازار گاوی/ Bull Market Corrections

به طورکلی، به احتمال زیاد شرکت کنندگان جدیدتر و بی تجربه تر بازار، ارزهایی را در قیمت های بالا خریداری می کنند و متعاقباً هنگام انجام اصلاحات بازار، کوین های خود را با وجود تحمل ضرر می فروشند. برعکس این سناریو نیز صادق است؛ یعنی به احتمال زیاد سرمایه گذاران قدیمی و باتجربه کوین هایی را در اختیار دارند که در سطوح ارزان تر خریداری شده و این افراد از سرمایه خود برای خرید ارز در کف قیمت استفاده می کنند. براساس شرایط بالا، تفسیر شاخص SOPR در طول اصلاحات بازارهای صعودی به شرح زیر است:

Local/Macro Top Established (A): عرضه توزیع شده سبب ایجاد بازارهای محلی و کلان می شود.

Price Correction (B): کوین های سودده در زمان اصلاح قیمت اغلب با نرخ کم به درون بازار توزیع می شوند. به این ترتیب سرمایه گذاران قدیمی و باتجربه تر، کمتر دچار پنیک فروش می شوند و احتمال اینکه سکه های سودآور را در قیمت پایین بفروشند کمتر است، اما در مقابل، احتمال بیشتری وجود دارد که سرمایه گذاران جدیدتر و بی تجربه با ترس از دست دادن دارایی در طول اصلاحیه قیمت، ارزهای خود را بفروشند و متحمل ضرر و زیان بسیاری شوند. این امر شاخص SOPR را به سمت یک روند نزولی و مقادیر پایین تر سوق می دهد.

SOPR Reset (C): تسلیم شدن سرمایه گذاران جدید به کاهش ارزش شاخص SOPR (نزدیک یا کمتر از 1) منجر می شود. درنهایت وضعیت ارزهای بازار در حالت سکون باقی می ماند و این امر نشان دهنده اعتقاد سرمایه گذاران به نگهداری ارزهاست.

شاخص SOPR

  • معکوس بازار گاوی/ Bull Market Reversals

درنهایت بازارهای گاوی یک قله کلان ایجاد می کنند که این قله با یک دوره طولانی روند نزولی ایجاد می شود. روند کلی و سطوح اوج شاخص SOPR می تواند بینشی را درباره میزان نسبی سود محقق شده ارائه دهد. احتمالاً این موضوع سبب می شود تا میزان عرضه بر تقاضا غلبه کند. توالی معمول برای شناسایی بازارهای صعودی کلان با استفاده از اندیکاتور این شاخص به شرح زیر است:

بالارفتن تدریجی SOPR: اطراف قله های محلی و اصلاحات انجام شده نشان می دهد میزان سود تحقق یافته نیز با هر افزایش قیمت، در حال زیادشدن است. این موضوع به این معناست که برای جذب کوین هایی که با قیمت های بالاتر فروخته می شوند، به حجم بیشتری از تقاضای ورود سرمایه نیاز است.

دوره های پایدار SOPR بالا: این دوره های پایدار نشان دهنده آن است که روند خرید دارایی های سودآور در بازه زمانی که این کوین ها با قیمت نزولی مواجه هستند، کاهش پیدا نکرده است. این امر احتمالاً با احساسات بازار مرتبط است و براساس آن سرمایه گذاران به گران شدن ارزها اعتقاد دارند.

مقادیر قابل توجهی از SOPR پایین: ممکن است بر اثر یک اصلاح قیمت، شاهد پنیک گسترده ای در بازار باشیم؛ چراکه در این بازه زمانی سرمایه گذاران متحمل ضررهای بزرگی می شوند. افت شدید شاخص مذکور نشان می دهد ارزش بخش بزرگی از دارایی های موجود در بازار، پایین تر از حد تصور قرار دارد. این موضوع سبب ضرر سرمایه گذاران و بروز شرایط نزولی بازار می شود.

شاخص SOPR

  • بازارهای خرسی/ Bear Markets

در بازارهای نزولی، شاخص SOPR معمولاً به همان منطق بازارهای صعودی پایبند است (اما برعکس). در بازارهای نزولی، علاقه و تقاضای عمومی برای خرید دارایی در طول زمان کاهش یافته و نوسانات بالا سبب خروج سرمایه گذاران از بازار می شود.

درنهایت در بازارهای خرسی (نزولی)، یک کف قیمت نهایی ایجاد می شود. در این مرحله خریداران کوین هایی را از فروشندگانی که تسلیم وضعیت بازار شده اند، جمع آوری و خریداری می کنند. توالی معمول و تفسیر شاخص SOPR در طول بازارهای نزولی به شرح زیر است:

Macro Top (A): رأس بازار کلان زمانی ایجاد می شود که عرضه توزیع شده درنهایت بر میزان تقاضای بازار غلبه کند. هر دو گروه سرمایه گذاران بلندمدت و کوتاه مدت، کوین های گران قیمت را با سودهای بالا توزیع می کنند و منجر به بالارفتن ارزش SOPR می شوند.

Local Capitulation (B): با روند کاهشی قیمت غالب، سرمایه گذارانی که ارزش دارایی آن ها به پایین تر از حد تصور می رسد، تسلیم می شوند و کوین های خود را با ضرر در پایین ترین سطح محلی می فروشند. درنهایت این امر به بروز مقادیر بسیار پایین شاخص SOPR که معمولاً کمتر از 1 است، منجر خواهد شد.

Return to Profitability (C)/ بازگشت به سودآوری: زمانی که قیمت ها در بازارهای نزولی یا خرسی افزایش پیدا می کنند، سرمایه گذاران بلندمدت و افرادی که مخالف روند بازار وارد معامله می شوند، از چرخه صعودی قبلی به روند سودآوری بازمی گردند. همچنان که این ارزها فروخته شده و سود معامله گران محقق می شود، روند این شاخص نیز به بالاتر از 1 می رسد.

از آنجا که منابع نقدینگی حاصل از کوین های فروش رفته بار دیگر بر کاهش سطح تقاضای بازار نزولی غلبه می کنند، ممکن است قیمت بازار تغییر کرده و فاز B دوباره تکرار شود.

Sustained Capitulation (D)/ کاپیتولاسیون پایدار: همچنان که بازار نزولی به کاپیتولاسیون نهایی می رسد، بیشتر دارندگان ارز، در مقطعی از زمان، متحمل زیان خالص شده و از این جهت، ممکن است شاخص SOPR برای مدت زمان طولانی زیر 1 باقی بماند. این وضعیت نشان دهنده زمانی است که ارزهای سودآور باقیمانده از چرخه قبلی ساکن و غیرفعال هستند.

شاخص SOPR

نتیجه گیری

SOPR یکی از شاخص های مهم در تجزیه و تحلیل روند بازارهای سرمایه مانند بازار ارزهای دیجیتال است. توجه به سیگنال هایی ارائه شده توسط این شاخص سبب می شود تا سرمایه گذار براساس شرایط به وجودآمده در بازارهای خرسی و گاوی بهترین تصمیم را بگیرد.

ادامه مطلب
شاخص پوئل
شاخص پوئل (Puell Multiple) چیست و...

از بهترین شاخص های فاندامنتال برای خریدهای بلندمدت می توان به شاخص پوئل یا همان PM اشاره کرد. این شاخص که از تقسیم ارزش صدور روزانه بیت کوین تولید شده، برحسب دلار بر میانگین متحرک ارزش صدور روزانه در 365 روز به دست می آید و بهترین زمان برای خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد. به گفته لکس موسکوفسکی یکی از تحلیلگران برتر حوزه ارزهای دیجیتال، این شاخص بار دیگر به منطقه سبز وارد شده است. در این مقاله از سری مقالات آموزش ارز دیجیتال قصد داریم به معرفی و بررسی این شاخص بپردازیم؛ پس تا پایان با ما همراه باشید.

معرفی شاخص پوئل مولتیپل (Puell Multiple)

Puell Multiple که فردی به نام دیوید پوئل آن را ایجاد کرد، یک شاخص معروف بیت کوین است که تخمین می زند استخرهای استخراج در حال حاضر در مقایسه با میانگین تاریخی یک ساله چقدر سود دارند. ارزش این متریک با در نظر گرفتن نسبت بین ارزش روزانه یک سکه صادر شده و میانگین متحرک 365 روزه آن محاسبه می شود.

فرمول و نحوه محاسبه پوئل

اما شاخص پوئل چگونه محاسبه می شود؟ همان طور که در مقدمه نیز اشاره کردیم، شاخص PM که بهترین زمان خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد به روش زیر محاسبه می شود. در این شاخص میزان ارزش روزانه بیت کوین های تازه استخراج شده برحسب دلار را بر ارزش صدور روزانه بیت کوین با میانگین متحرک 365 روز تقسیم و محاسبه می کنیم. با استفاده از این شاخص می توان به سطح فروشی که بیشترین سود را به ماینرها می رساند، پی برد. تعیین زمان، کمیت دوره ها و بازه های بازار بیت کوین از نظر فاندامنتال هدف اصلی این شاخص هستند.

فرمول شاخص PM به صورت زیر است:

شاخص پوئل

کاربرد پوئل

معیار Bitcoin’s Daily Issuance (میزان ارزش دلاری کوین های استخراج شده به صورت روزانه) که قادر به شناسایی پایین ترین نوسانات موجود در بازار براساس اوج های قبلی است، به تازگی مدنظر قرار گرفته است. منظور از این نوسانات، نوسانات مربوط به دو روند اصلی بازار یعنی همان بازار خرسی و بازار گاوی است که برای چند دوره کوتاه برقرار بوده است، اما کاربرد شاخص پوئل چیست؟ این شاخص ساده و خلاقانه که دیوید پوئل به منظور تنظیم میانگین متحرک سالانه ایجاد کرد، ابزاری قدرتمند، جدید و ایده آل برای سنجش بازه هایی سودآوری یا فروش اجباری است. مکانیسم اصلی این هم بستگی ها به واسطه سودآوری استخراج بیت کوین تعیین می شود. تاکنون نیز انتشار روزانه بیت کوین به صورت پاداش های بلوک که معادل صدور روزانه سکه با توجه به میانگین نظری 1800 بیت کوین است، کافی بوده و در اواسط سال 2020 به پایان رسیده است. هزینه معاملات جمع آوری شده توسط ماینرها در مقایسه با پاداش بلوک بسیار ناچیز خواهد بود و می توان آن را شامل کل درآمد روزانه ماینینگ دانست.

مزایا و معایب

اگرچه شاخص پی ام نشان می دهد استخرهای استخراج چه زمانی بیشترین سوددهی را دارند، میانگین های مختلفی که برای محاسبه این شاخص تاکنون استفاده شده است، اثبات می کند که استفاده از متریک، این معیار را به روش های مختلف منحرف کرده و بسیاری از افراد نیز از رسیدن به راستای مناسب در تمامی بخش ها ناکام مانده اند؛ بنابراین هرچند Puell Multiple در سیگنال خرید ارسال شده برای گاوهای بازار امیدوارکننده بوده است، در برخی موارد نیز استثنا وجود دارد و ممکن است دچار تغییر شود.

دیوید پوئل نیز درباره این شاخص بر هش ریت بیت کوین، نسبت به سیگنال خرید هشدار داده و گفته است که با توجه به سرکوب ماینرها در چین نرخ هش ریت در ماه های اخیر به شدت کاهش یافته و نباید از این قضیه غافل شد. درنتیجه طبق گفته او به دلیل اینکه هش ریت لیت کوین از قیمت آن پیروی می کند، معامله گران باید مراقب شرایط خاص و استثنایی نیز باشند؛ زیرا امکان صدور سیگنال خرید اشتباه نیز وجود دارد و ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد تا مجدد شاهد صعود دوباره بیت کوین باشیم.

نحوه استفاده از شاخص پوئل

شاخص پوئل

با استفاده از نمودارهای شاخص پوئل می توان به شناسایی دوره ها یا بازه هایی که ارزش روزانه بیت کوین نسبت به حالت نرمال بسیار کم یا زیاد است و این شاخص وارد جعبه قرمز یا سبز رنگ می شود (بالای عدد 8 یا زیر عدد 5/0 قرار می گیرد) پی برد. طبق این نمودار بازه هایی که بیت کوین وارد جعبه قرمز شود (بالای عدد 8)، ارزش روزانه بیت کوین افزایش و هنگامی که وارد جعبه سبز رنگ می شود (زیر عدد 5/0)، ارزش روزانه بیت کوین کاهش داشته است. همین امر تعیین کننده میزان بازدهی و سود سرمایه گذاران است و به آن ها نشان می دهد چه زمانی بیت کوین های موردنظر خود را خریداری کنند یا بفروشند.

سخن پایانی

در این مقاله به معرفی و کاربرد شاخص جدید و در عین حال کاربردی پائول پرداختیم. این شاخص که دیوید پائول آن را ایجاد کرده است، دوره ها و بازه های زمانی خاصی را که میزان ارزش بیت کوین استخراج شده کم یا زیاد و از حالت نرمال خارج می شود به ما نشان می دهد. با استفاده از شاخص پائول می توان به شناخت و درک این دوره ها و بازه ها رسید و بهترین زمان را برای خرید و فروش تخمین زد. این شاخص که به شاخص پی ام نیز شناخته می شود می تواند برای سرمایه گذاران استراتژیک بیت کوین بسیار مفید باشد.

سوالات متداول

از بهترین شاخص های فاندامنتال برای انجام خریدهای بلندمدت می توان به شاخص پوئل یا همان PM اشاره کرد. این شاخص که از تقسیم ارزش صدور روزانه بیت کوین تولید شده، برحسب دلار بر میانگین متحرک ارزش صدور روزانه در 365 روز به دست می آید و بهترین زمان برای خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد.

با استفاده از نمودارهای این شاخص می توان به شناسایی دوره ها یا بازه هایی که ارزش روزانه بیت کوین در مقایسه با حالت نرمال بسیار کم یا زیاد است و این شاخص وارد جعبه قرمز یا سبز رنگ می شود (بالای عدد 8 یا زیر عدد 5/0 قرار می گیرد) پی برد.

ادامه مطلب
post-blog-alt
نرخ بازگشت سرمایه چیست و چگونه...

نرخ بازگشت سرمایه که با Return on Investment یا به طور مخفف با ROI شناخته می شود، یکی از شاخص های کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک واحد تجاری را نشان می دهد. این مفهوم در بازارهای مالی و تدوین استراتژی های تبلیغات کاربرد دارد.

نرخ بازگشت سرمایه (Return On Investment)

شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برند سازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه آن، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است.

در شرایطی که منابع موجود ما، محدود است، بهتر است در جستجوی بهترین سرمایه گذاری با نرخ بازگشت سرمایه مطلوب باشیم.

فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI)

بازگشت سرمایه (ROI) به بیان ساده، سود حاصل از سرمایه گذاری نسبت به کل هزینه پرداختی است. بر این اساس می توانیم خیلی ساده فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه را به صورت زیر به دست آوریم:

برای اینکه بتوانید نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را بر اساس درصد حساب کنید، می توانید نتیجه بالا را در ۱۰۰ ضرب کنید.

به زبان ساده تر، نرخ بازگشت سرمایه یعنی نسبت سود به دست آمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است؛ بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایه گذاری انجام شده، خروجی بهتری بگیریم و از روش های مقرون به صرفه ولی با بازده بالاتر، استفاده کنیم، می توانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوار باشیم. درواقع باید بررسی کنیم هزینه ها صرف چه چیزی شده است و آیا عملکرد ما خوب بوده یا خیر.

سرمایه گذاران، نه تنها برای ارزیابیِ چگونگی عملکردِ سرمایه گذاری شان، بلکه برای مقایسه عملکرد سرمایه گذاری های مختلف در انواع و اندازه های متفاوت هم از این نسبت استفاده می کنند.

برای مثال، سرمایه گذاری در بورس، می تواند با سرمایه گذاری در زمینه تجهیزات مقایسه شود. نوع سرمایه گذاری مهم نیست؛ زیرا محاسبه نرخ بازگشت سرمایه فقط به هزینه ها و سود مرتبط با این سرمایه گذاری توجه می کند.

محاسبه این نرخ بازگشت سرمایه یکی از رایج ترین نسبت های موردتوجه در بحث سرمایه گذاری است، زیرا بسیار ساده و تطبیق پذیر است. مدیران می توانند از این نسبت برای مقایسه نرخ های عملکرد در خرید تجهیزات سرمایه ای (تجهیزاتی که گران هستند و برای خریدشان سرمایه زیادی لازم است) استفاده کنند، درحالی که سرمایه گذاران می توانند محاسبه کنند کدام یک از سهام خریداری شده، عملکرد بهتری داشته اند.

به این روش، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه می تواند بسیار تطبیق پذیر باشد، اما بسته به اینکه کاربر چه چیزی را می خواهد ارزیابی کند یا نشان دهد، ممکن است گمراه کننده هم بشود. باید بدانید که هیچ معادله استانداردِ واحدی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد. در عوض، به این ایده اولیه توجه می کنیم که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک درستِ این نسبت، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینه هایی در این معادله استفاده می شوند.

مثالی از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

یک سرمایه گذار را در نظر بگیریم. فرد الف سهامی پر ریسک را خریداری کرده است.

او سال گذشته ۵۰۰ سهم، هرکدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان را خریداری کرد. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار ۳۵۰۰ تومان است. او سهامش را می فروشد.

ROI وی ۲٫۵ یا ۲۵۰ درصد است؛ یعنی به ازای هر ۱۰۰۰ تومانی که سرمایه گذاری کرده، ۲۵۰۰ تومان سود به دست آورده است.

حالا می توانیم این سرمایه گذاری با سرمایه گذاری دیگری مقایسه کنیم. فرض کنیم وی ۱۰۰ سهم، هرکدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان خرید و هر سهم را ۱۲۵۰ تومان فروخت.

در این خرید، نرخ بازگشت سرمایه او تنها ۲۵ درصد یا ۰٫۲۵ بود. البته این هم بازگشت سرمایه خوبی است، اما به نسبت سرمایه گذاری قبلی، نرخ پایین تری دارد.

نرخ بازگشت سرمایه

تجزیه و تحلیل

به طورکلی هر نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را می توان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه سرمایه گذاری به علاوه مقداری سود، بازگشته است. منفی شدن آن یعنی درآمد آن قدر نبوده که کل هزینه ها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هرقدر بالاتر باشد، بهتر است.

محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، فوق العاده متنوع است و می تواند برای سرمایه گذاری های مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابیِ بازگشت سرمایه هایی که سرمایه گذاری کرده اند استفاده می کنند. سرمایه گذاران می توانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم می توانند برای ارزیابی نرخ بازگشت دارایی هایی همچون خانه از آن بهره ببرند.

نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی گیرد. البته برای خریدوفروش ساده سهام این حقیقت آن قدرها اهمیت پیدا نمی کند، اما برای محاسبه دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هرسال به ارزش آن افزوده می شود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتی های این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه می کنیم، معمولاً مقدار آن تغییر می کند.

نرخ بازگشت سرمایه

ROI چه کاربردی دارد؟

یکی از اصلی ترین کاربردهای ROI زمانی است که شما می خواهید ببینید در ازای سرمایه گذاری انجام شده چه خروجی ای گرفته اید و سود به دست آمده چقدر بوده است. به عنوان مثال نرخ بازگشت ۶۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و نشان می دهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیبتان شده است.

یکی دیگر از کاربردهای آن مربوط به زمانی است که می خواهید محصول جدیدی را روانه بازار کنید؛ بنابراین می خواهید بسنجید محصول جدید تا چه اندازه برایتان سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول می توانید به کمک ROI میزان سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه این نسبت، در برخی از بازارها وجود نداشته باشد، می توانید با شبیه سازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت سرمایه را به صورت تقریبی به دست آمده آورید.

مزایا و معایب ROI

تعیین شاخص های کلیدی عملکرد به ویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی مربوط است و پیچیدگی های خاصی دارد کار ساده ای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی می تواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. این نرخ نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.

اگر بخواهیم مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه را بیان کنیم، می توانیم به مهم ترین موارد زیر اشاره داشته باشیم:

  • سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایه گذاری انجام شده
  • ارزیابی عملکرد تیم موردنظر در بهینه سازی هزینه ها و صرفه جویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
  • بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامه های تجاری برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلندمدت
  • ارائه محصولات جدید متناسب باسیاست های درآمدی و سودآوری کسب وکار

اما در مورد مهم ترین معایب ROI می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اشتباه محاسباتی در ROI می تواند باعث گمراهی مدیران در سرمایه گذاری شود
  • مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپین ها و مشتری ها
  • مشکل در تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روش های تبلیغاتی
  • عدم توجه به ارزش زمانی پول است که باعث می شود نتیجه دقیق نباشد

نرخ بازگشت سرمایه

بهبود نرخ بازگشت سرمایه

برای بهبود نر خ بازگشت سرمایه راه های مختلفی وجود دارد. افزایش سود، کاهش مخارج، بهبود راندمان و کارایی و افزایش آگاهی از برند می توانند مصداق های مختلفی از بهبود نر خ بازگشت سرمایه باشند.

اولین قدم برای بهبود ROI مشخص کردن تعریف دقیق و واضحی از بازگشت سرمایه «موردنظر شما است. تعداد فروش بیشتر، افزایش سود به ازای هر فروش، سودهای کلان تر، کاهش قیمت سربه سر، کاهش هزینه های تولید، داشتن رضایت مشتری و برندینگ مثال های خوبی از تعریف اهداف و بازگشت سرمایه هستند. برای نمونه به جای تعریف» افزایش فروش «به عنوان هدف»، افزایش فروش در بازه زمانی مشخص، در یک منطقه خاص، از یک کانال توزیع بخصوص را به عنوان هدف در نظر بگیرید. در حوزه بازارهای مالی نیز می توانید انتخاب های خود برای سرمایه گذاری را هوشمندانه تر انتخاب کنید تا نرخ بالاتری کسب کنید.

سختی های اندازه گیری دقیق

البته، اندازه گیری آن هم پیچیدگی های خودش را دارد که باعث می شود هیچ وقت نتوانیم دقیقاً ROI بازاریابی خود را مشخص کنیم. در ادامه به چند مورد از آن ها اشاره خواهیم کرد:

وقتی یک مشتری از طریق تبلیغ شما جذب می شود، ممکن است خدمات شما را به دوست خود معرفی کند (که یعنی بازاریابی دهان به دهان)؛ اما لحاظ کردن سود حاصل از این مشتری در نر خ بازگشت سرمایه، کار را کمی دشوار می کند.

جمع بندی

نرخ بازگشت سرمایه به ما می گوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کرده ایم و عملکرد ما در بهینه سازی هزینه ها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده است.

البته این نرخ  صرفاً در کمپین های تبلیغاتی آنلاین کاربرد ندارد و گستره به کارگیری آن در کسب وکارهای مختلف بسیار وسیع است. ولی به طورکلی هرچه این مقدار بیشتر باشد، قطعاً سود بیشتری نصیبتان خواهد شد.

به طورکلی هر نرخ مثبتی را می توان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه سرمایه گذاری به علاوه مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه منفی یعنی درآمد آن قدر نبوده که کل هزینه ها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هرقدر بالاتر باشد، بهتر است.

محاسبه نرخ بازگشت سرمایه فوق العاده متنوع است و می تواند برای سرمایه گذاری های مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابی بازگشت سرمایه هایی که سرمایه گذاری کرده اند استفاده می کنند. سرمایه گذاران می توانند برای ارزیابی عملکرد سهامشان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم می توانند برای ارزیابی نرخ بازگشت دارایی هایی همچون خانه از آن بهره ببرند.

نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی گیرد.

ادامه مطلب
شاخص داوجونز
شاخص داوجونز چیست و چه کاربردی...

شاخص داوجونز یک میانگین صنعتی از شاخص بورس در آمریکاست که با نماد اختصاری DJI شناخته می شود و نوسانات قیمت ۳۰ شرکت فعال در ایالت متحده آمریکا را نشان می دهد.

این شاخص توسط چارلز داو تقریبأ یک قرن پیش تأسیس شد و دقیقأ به همین دلیل است که سرمایه گذاران از این شاخص، برای مقایسه عملکرد خود در بازار سهام استفاده می کنند.

داوجونز از سهام چه شرکت هایی تشکیل می شود؟

سهام برندهای مشهور آمریکا که در زمینه های امور مالی، نفت و گاز، خدمات عمومی، کالاهای مصرفی، فناوری و مخابرات و مراقبت های پوستی فعالیت می کنند، یک شاخص وزنی قیمتی را تشکیل می دهند.

به این معنا که، سهام شرکت ها با ارزش بالاتر، تأثیر بیش تری بر ارزش بازار خواهند داشت و به همین ترتیب، سهام با ارزش پایین تر، ارزش کم تری بر ارزش بازار خواهند داشت. به بیان دیگر سهامی با ارزش و حجم بالاتر، ۷۰ درصد از ارزش بازار را تشکیل می دهد.

توجه به این نکته خالی از لطف نیست که، سهام شرکت هایی مانند آمازون، فیسبوک و آلفابت به دلیل وزن بالایی که جریان درآمدیشان طی انجا معاملات در بازار سهام ایجاد می کنند، دراین شاخص لحاظ نمی شوند.

کاربردهای شاخص داوجونز

  1. عاملی برای نظارت بر شرایط بازار است. چرا که این شاخص، به عنوان یکی از شاخص های اصلی، درک صحیحی از بازار سهام را برای سرمایه گذاران ایجاد می نماید.
  2. ریسک سرمایه گذاری را کاهش می دهد. در واقع با خرید این شاخص، می توانید یک سرمایه گذاری متنوع و با ریسک کم را تجربه کنید.
  3. عاملی برای نظارت بر عملکرد سرمایه گذاری است. برای مثال اگر سود حاصل از سبد شما به طور مداوم از داوجونز بیش تر باشد، نشان می دهد که سرمایه گذاری بهینه ای را در پیش گرفته اید و البته برعکس این حالت نیز صادق است.
  4. روند آینده سهام، وجوه متقابل و ETFها را مشخص می کند. در واقع با توجه به ضریب بتا می توان سنجید که ارزش بازاری سهام یک شرکت در مقابل داوجونز روند افزایشی خواهد داشت و یا کاهشی.

یک ایرانی می تواند در شاخص داوجونز سرمایه گذاری کند؟

پاسخ شما مثبت است و شما می توانید برای خرید این شاخص سرمایه گذاری نمایید. البته باید توجه داشته باشید که تحلیل یک سهم با تحلیل یک شاخص بسیار متفاوت است چرا که شاخص ها عمومأ به صورت تکنیکالی حرکت نمی کنند و به این ترتیب ریسک سرمایه گذاری برای شما افزایش می یابد.

شاخص داوجونز

به طور کلی می توان بیان کرد که داوجونز در بلندمدت همیشه روند صعودی و مثبتی را تجربه کرده است و البته به دلیل نوسانات بسیار زیاد در طی یک روز، سودهای کلانی را نصیب نوسان گیران حرفه ای خود می کند. بنابراین، در صورت تسلط بر بازارهای مالی بین المللی، سرمایه گذاری در این شاخص، همیشه جذاب خواهد بود.

شاخص داوجونز

ادامه مطلب