Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

پادکست

۴
این فرد مانع رشد شماست

امروز قصد دارم در مورد یک تفکر نادرست در بازار بورس و کسانی که در بازار بورس نیستند و تفکری در بازار بورس دارند صحبت کنم. اما ماجرا از کجا شروع شد که تصمیم گرفتم در این قسمت در مورد آن سری از افراد صحبت کنم اینه که گاها اطرافیان، دوستان یا فامیل در وبسایت سوال می شود از من که آقای صابریان آیا در ایران با این همه اتفاقای سیاسی و با این همه خبرهای مختلف و مشکلات باز هم می شود سود کرد؟ یا دوستی آمد از من سوال کرد که آیا واقعا در بورس ایران با توجه به اخبار بد یا خوب و تغییرات ناگهانی آیا می شود سهمی را نگه داشت که یک وقت پولمان را از دست ندهیم؟ این ها سوالاتی هستند که در ذهن یک سری از افراد می باشد و در واقع یک سری از افراد هستند که کار را خراب می کنند و نمونه موردیش این بود که من در جمعی بودم که یک شخصی در مورد بازار بورس با دوستانش با لحن کارشناسانه صحبت می کرد که اگر شما نمی دانستید فکر می کردید که ایشان چندین سال است که کارشناس بورس می باشد در مورد این صحبت می کرد که نه در ایران به دلیل این که ما رشد قیمت سهاممان به رانت اطلاعاتی بستگی دارد و باید اطلاعات نهایی داشته باشید و برای موفقیت در بورس باید فقط باید رانت داشته باشید و هیچ راه دیگری ندارد و من از این فرد پرسیدم که آیا تا حالا شما در بورس سرمایه گذاری کردید؟ در جواب نه گفت و سپس پرسیدم خب دوره آموزشی گذارنده ای تو این زمینه؟ در آخر جواب داد نه و من چیزهایی را که شنیده ام بازگو می کنم.

خیلی برام جالب بود، افرادی که نسبت به خیلی از مسائل بدبین هستند کارشناسانه خودشان یک سری مسائل را مطرح می کنند و خیلی از افرادی که مسیر درستی را در حال طی کردند از مسیر دور می کنند و یا یک بار دیگر در یک جمعی نشسته بودم و صحبت یک شخصی از این بود که من در بورس سرمایه گذاری کردم و من ضرر کردم و اصلا بورس ایران چیزی جز ضرر ندارد که باز برای من جالب بود و از ایشان پرسیدم که شما چگونه خرید و فروش می کردید، گفتند که اخبار و شایعات را می شنیدم و می خریدم و سپس گفتم که خود شما آموزشی ندیدی؟ که در جواب گفتند نه فقط سوال پرسیدم و خرید و فروش می کردم و باز پرسیدم مشاوری نداشتی که از ایشان سوال بپرسی؟ که در آخر گفت نه کسی نبود و خودم در حال گشت و گزار در مجله، تالار بورس، تلفنی بودم که این چند مورد برای بنده جالب بود و می دانم که این دغدغه خیلی از افراد هست که می خواهند در بازار بورس سرمایه گذاری کنند اما آن سری از افراد آن ها را از مسیرشان دور می کنند.

تو جلسه قبل به شما گفتم که بازار بورس ایران بازار نوپایی هست که افراد زیادی در آن نیستند و شاید در هر هزار نفر ۳ یا ۴ نفر در بورس سرمایه گذاری کنند و از این ۳ یا ۴ نفر ۱ یا ۲ نفر موفق و درست سرمایه گذاری کردند و سایر افراد به صورت اخبار و گشت و گذار سرمایه گذاری می کنند، در نتیجه خیلی از ماها شانس این را نداریم که یک فردی را پیدا کنیم که در بورس موفق سرمایه گذاری کرده باشد اما به واسط کاری که من انجام می دهم خیلی افراد مختلفی را می بینم که در بورس سرمایه گذاری می کنند که موفق هستند که دانه دانه می شود این ها را مثال زد. در زندگی بزرگان بورس در خارج از ایران هم بخوانید افرادی مثل نیکلاس دارواس و وارن بافت که ثروتمندترین فرد جهان در سال ۲۰۰۸ بود این ها ثروتشان را از سرمایه گذاری در بازار بورس به دست آوردند که اگر در مورد نحوه سرمایه گذاری آن ها بخوانید متوجه می شوید که در بورس آن ها و جاهایی که سرمایه گذاری می کردند تمام این موارد بوده و آن ها هم در بازار خودشان اخبار و شایعات و اتفاقات سیاسی و اقتصادی را دارند. در نتیجه این چیزی است که ماهیت بورس می باشد که اگر این اتفاقات نیافتند قیمت ها نوسان نمی کنند و اگر نوسان نکنند و قیمت ها پایین نمی آیند که شما با رقم پایین بخرید و بالاتر بفروشید. در نتیجه ذات بازار بورس در همه جای دنیا بستگی به اتفاقات اقتصادی و سیاسی دارد ولی با آموزش و درست سهام خوبی انتخاب شود قطعا هیچ جای نگرانی ندارد و قطعا می شود در بازار بورس موفق بود. من یکی از شرکت هایی که گاهی وقتا برای مشاوره به پیششان می روم که حدود ۱۲ سال پیش با مبلغ ۵۰ میلیون تومان شروع کردند و یک شرکت سرمایه گذاری را تاسیس کردند که در بورس سرمایه گذاری می کنند و الان سرمایه آن ها به ۵۰ میلیارد تومان رسیده است که کاملا از بازار بورس بوده و حتی خودشان گفتند:

ما یک مدت وسوسه شدیم و در بازار مسکن سرمایه گذاری کردیم و ضرر کردیم و سپس دوباره به بازار بورس بازگشتیم. در نتیجه ببینید افرادی هستند که به صورت حرفه ای و آموزش دیده در بازار بورس سرمایه گذاری می کنند و یا دوستی را دارم که شغلش را کنار گذاشته که به او پیشنهادهای کاری خوب با در آمدهای بالا می شود ولی به آن شرکت ها نمی رود و از او پرسیدم چرا نمیری؟ و در جواب وی گفت من در بورس چند برابر مبلغ پیشنهادی آن ها در می آورم و پس انداز هم می کنم خیلی زندگی بهتری دارم و چرا وقتم را بر روی کاری که علاقه ندارم بگذارم. در نتیجه خلاصه صحبت های امروز ما این است که بدبینی افراد در قبال بازار بورس از آن ها سوال کنید که شما چه قدر سابقه در بازار بورس دارید و یا شما چه قدر آموزش بورس دیدید؟ اگر گفتند که ما آموزش دیدیم و تجربه داریم و بازار بورس خوب نیست سرمایه گذاری نکنید که مطمئن باشید این طوری نیست افرادی که بدبین هستند در مورد بازار بورس بد می گویند که یا آموزش ندیده اند یا مشکل داشته اند و نتوانسته اند از این بازار به درستی استفاده کنند قطعا شما با توانایی و هوشی که دارید می توانید در این بازار با کمی آموزش دیدن و تلاش کردن موفق باشید و خیلی از افرادی بودند که نه هوش بالایی داشتند و نه رانت اطلاعاتی داشتند صرفا با یادگیری یک سری آموزش ها و تجربه کردن بورس تبدیل به درآمد اول آن ها تبدیل شده است.

ادامه مطلب
۲
ابزار شناخت سهام خوب در بازار بورس چیست؟

حال و هوای سرمایه گذاریتان چطور است؟ بد یا خوب یا معمولی می باشد؟ ما به شما کمک می کنیم که بهترین انتخاب ها را داشته باشید. راستی میگم اگر بورس را یک دریاچه در نظر بگیرید شما سهام خودتان را از کدام دریاچه صید می کنید یا اگر بخواهم به شما دقیق بگویم چه صیدی یا چه روزی این کار را انجام می دهید؟ خب همه شما آقای علی صابریان را می شناسید ایشان به همراه آقای علی مرادی یک مقاله در مورد تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نوشته اند که امروز قصد داریم درباره این مقاله برای شما توضیح بدهیم.

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال را انتخاب کنید؟ فرض کنید شما یک ماهی گیر آماتور هستید و برای امرار معاش به صید ماهی نیاز دارید، تمام ابزار را هم در اختیار دارید ولی نمی دانید باید چه کار کنید؟ کدام دریاچه؟ کدام ساعت؟ کدام فصل؟ یک صیاد بنیادی کار به شما می گوید کدام دریاچه را انتخاب کنید، گوشت کدام ماهی ها خوش مزه تر می باشند و قیمت کدام ماهی ها گران تر هستند، همینطور تجربه نشان داده که کدام ماهی مشتری کمتری دارد و امثال این نکته ها اما یک صیاد تکنیکال کار برای صید آن ماهی از آن دریاچه چه فصلی بهتر است و در چه ساعتی از روز باید به صید ماهی بروید و چه قدر باید صبر کنید. شما با استفاده از اطلاعات این دو نفر می توانید یک ماهی گیر موفق بشوید، بهترین ماهی را بگیرید و کمترین زمان را تلف کنید، به این نکته دقت کنید شما نمی توانید بدون داشتن اطلاعات از تراکم ماهی های یک دریاچه و فقط با دانستن این که چه فصلی برای صید ماهی خوب است به یک ماهی گیر موفق تبدیل شوید یا بر عکس، نمی توانید با وجود این که ماهی غزل آلا که گوشت خوش مزه ای دارد به کنار برکه کوچک و بدون ماهی بنشینید و انتظار صید ماهی داشته باشید.

تایید ۱۰۰% یک روش تحلیل و تخریب کامل روش های دیگر ابتدا به تریدهای خود فرد آسیب می رساند و در آینده این طرز فکر به سایر اطرافیان آن هم سرایت می کند، تریدر یا معامله گر پیروز کسی است که با در نظر گرفتن و بررسی و بنیاد هر سهم با استفاده از تحلیل تکنیکال سطوح مناسب آن را تشخیص می دهد و بی گدار هم به آب نمی زند با این روش هیچ وقت هم ضرر نخواهیم کرد. تفکر نا درستی که هنوز بعد از سال ها بسیاری از فعالان بازار دارند و به تبع آن تازه واردین بازار بورس که حرف آن ها را می شنوند و درگیر آن می شوند این است که تحلیل تکنیکال در بازار بورس جواب نمی دهد یا تحلیل بنیادی مناسب نیست و البته دلیل های متفاوتی می آورند که یکی از این تحلیل ها را رد کنند و امیدواریم روزی فرا برسد که تحلیل های تکنیکال و بنیادی و لزوم استفاده از هر دوی آن ها در سرمایه گذاری موفق در بازار بورس بر همه فعالان بازار روشن شود. هر چند مدتی است که این موضوع رخ داده و تحلیلگران بسیاری را به استفاده از هر دوی این تحلیل ها جذب کرده است.

خانه سرمایه هم سعی کرده در کلاس بورس نخبگان خود و پکیج آموزش بورس این دو علم تحت پوشش قرار بدهد تا شرکت کننده های این دوره حضوری و نوین جزء ۱۰% افراد موفق در بازار بورس قرار گیرند، امیدواریم این مطلب پاسخی مناسب به تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال باشد. نویسندگان این بخش از برنامه آقای علی صابریان، آقای علی مرادی مدرسان دوره نخبگان بورس خانه سرمایه بودند و بهنود بهیگان، مهدی پر، احمد کاظمیان در تولید این برنامه شما را همراه کردیم.

ادامه مطلب
۱
اولین قدم در شروع معامله در بورس

امروز قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم که چطور می توانیم اولین قدم معامله را در بازار بورس برداریم، خیلی از افراد سوال می پرسند که من می خواهم برم سهام بخرم از کجا باید شروع کنم و از کجا باید معامله کنم؟، قدم اول خیلی ساده است در واقع شما باید به یک کارگزاری بروید کد بورسی دریافت کنید و شروع به خرید و فروش سهام کنید. حالا کارگزاری و کد بورسی چیست؟ کد بورسی همانند کد کاربری در دانشگاه و یا کتابخانه است که در محیط بازار سرمایه یا بورس شما نیازمند یک کد بورسی دارید که معمولا با ۳ حرف اول فامیلیتون به فارسی است و یک شماره بعد از آن می آید و این کد بورسی را که دریافت می کنید با این کد شناخته می شوید و معاملاتتان به این کد انجام می شود مثلا من علی صابریان هستم کد بورسی بنده صاب و الباقی شماره می آید.

خیلی از افراد برایشان کارگزاری مشخص نیست در واقع شما زمانی که بخواهید خرید و فروش سهام انجام دهید مثل خرید و فروش زمین است و زمانی که خرید و فروش زمین بخواهید انجام بدهید پیش چه کسی می روید؟ پیش مشاور املاک، مشاور املاک در واقع کارگزار بازار مسکن است و به مشاور املاک های بازار بورس کارگزار می گویند و وظیفه کارگزار اصلا این نیست که به شما پیشنهاد خرید و فروش سهام بدهد یا وظیفش این نیست که برای شما سهام خرید و فروش کند، کسی است که واسط شما در انتقال پیام خرید و فروش شما در بورس و شما زمانی که می گویید این سهم را بخر، آن شخص برایتان دستورتان منتقل به بورس می کند و روش های مختلفی دارد که به صورت تلفنی یا اینترنتی به کارگزارتان بگویید. پس این هم تعریف کارگزار می باشد و خیلی از افراد باز می پرسند کارگزار خوب چی هست و کارگزار خوب از کجا پیدا کنیم؟ هر جای ایران هستید هر شهری هستید یک جستجوی ساده در اینترنت بزنید و اگر من در ساری زندگی می کنم باید سرچ کنم شعب کارگزاری در ساری، تنها با یک سرچ ساده در گوگل می توانید کارگزاری های اطرافتان را پیدا کنید و به آن جا بروید و ثبت نام نمایید.

اما کارگزاری یک سری مدارک از شما می خواهد که می توانید تلفنی از آن ها سوال کنید که کارت ملی جزئی از مدارک نیازمند است، خیلی ها می پرسند بهترین کارگزار بورس کیست؟ عملا کارگزارها با هم تفاوتی ندارند و همانطور که مثال مشاوره املاک را برایتان زدم دقیقا به این شکل است که الان یک زمین را بخواهید بخرید خیلی فرقی نمی کند که در مشاور املاک الف بخرید یا در مشاور املاک ب بخرید مهم این است که آن معامله را شما انجام بدهید و معمولا آن کارگزار یا نماینده بیشتر ممکن است یک خدمات جانبی داشته باشد که در اصل بحث که فروش سهام است تفاوت زیادی ندارند اما اگر می خواهید جستجو کنید کارگزارهای رتبه الف کارگزارهای بهتری نسبت به کارگزارهای دیگر هستند که با کمی سرچ می توانید آن ها را پیدا کنید که مهمترین ویژگی یک کارگزاری مهم خرید و فروش به صورت آنلاین است که این کل پرسه معاملات در بورس می باشد. مراجعه به کارگزاری، مدارک دادن، دریافت کد بورسی و گرفتن سامانه معاملات آنلاین و خرید و فروش سهم. کارگزاری را هم بررسی کردیم که وظیفه کارگزار این نیست که خرید و فروش سهام را انجام بدهد و یا پیشنهاد بدهد و فقط یک واسط است که دستور شما را منتقل کنند و همانطور که مثال زدم مشاور املاک های بازار سرمایه، کارگزارها می شوند و این مراحلی است که می توانید وارد بازار بورس شوید.

اما یادتان نرود که این کل داستان نیست مهم ترین قسمت این است که من کارهایی که گفتم انجام بدهید می توانید در یکی دو روز انجام بدهید و شروع به فعالیت کنید و خرید و فروش سهام کنید اما مهم این است که چه سهمی را در چه زمانی و در چه روزی خریداری کنید و گرفتن کد بورسی که بتوانید معامله کنید مثل خرید یک ماشین است و تا زمانی که بلد نباشید چطور رانندگی کنید عملا آن ماشین برایتان فایده ای ندارد. پس یادتان نرود کد بورسی بگیرید تا بتوانید معامله کنید ولی قدم مهم و فعالیت در بازار بورس آموزش دیدن است تا متوجه شوید چه سهمی و در چه زمانی خرید و فروش انجام بدهید.

ادامه مطلب
۳ (۶)
چگونه در بورس در ۱٫۵ ماه ۱۱ میلیون کسب کردم؟

علی صابریان هستم با کارگاه های آموزشی بورس شغل دوم، درآمد اول در خدمت شما هستم، در یک سری از این کارگاه ها می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که اصلا بورس چی هست و چطور می توانیم در بورس سرمایه گذاری کنیم؟ قبل از این من داستان زندگی خودم را در مورد بورس خدمت شما می خواهم بگویم. من از کودکی علاقه زیادی به کسب ثروت و سرمایه گذاری در بازار بورس داشتم ولی خب نمی دانستم بورس به چه شکل است و همیشه منابع مختلفی را مطالعه می کردم و مجله های موفقیت را می خواندم و کتاب هایی که مربوط به افراد ثروتمند بودند را مطالعه می کردم و با نحوه زندگی آن ها آشنا می شدم. در مطالعه زندگی ثروتمندان جالب است بدانید که خیلی از افراد ثروتمند همه به یک نتیجه می رسند که برای ثروتمند شدن پول شما برای شما کار می کند و نه شما برای پول!. من اولین سرمایه گذاری را که شروع کردم یک مقدار پولی داشتم و مقداری پول از خانوادم گرفتم و سرمایه گذاری در مسکن کردم که یادم هست در اطراف شهر زمینی چندین سال پیش خریدم و چندین سال از آن نگهداری کردم و آن را فروختم که باز سرمایه گذاری در مسکن من را کاملا راضی نمی ساخت و احساس می کردم یک کم و کاستی هایی دارد که باید از یک بازار دیگر برای سرمایه گذاری باید استفاده کنیم.

من یک روزی در دانشگاه بودم که یکی از دوستانم در بورس سرمایه گذاری می کرد و من از او خواستم که یک سری آموزش در مورد سرمایه گذاری به من بدهد که با موافقت او داستان زندگی من در زمینه بورس آغاز شد که با بورس آشنا شدم و متوجه شدم چه بازار و محل جالبی برای کسب ثروت است. با آموزش های دوستم و مطالعه مختصری شروع به سرمایه گذاری در بورس کردم که متاسفانه در همان اوایل راه من در بازار بورس ضرر کردم که برایم سوال پیش آمد که چرا این اتفاق برایم افتاد؟ بعد شروع به مطالعه منابع فارسی و منابع انگلیسی کردم و کم کم متوجه شدم که چه قدر من ساده سرمایه گذاری می کردم و اصلا روش سرمایه گذاری در بورس یک مقدار پیچیده است و نیاز به آموزش دارد.

بعد از این که مدتی مطالعه کردم و آموزش های لازم را یاد گرفتم سرمایه گذاری من در بورس کم کم بهتر شد و شغلی هم که بنده انتخاب کرده بودم آموزش بورس بود که این امر خیلی به من کمک می کرد که علمم را در این زمینه زیاد کنم. در نهایت الان هم به جایی رسیدم که مطمئن می توانم در بورس سرمایه گذاری کنم و سود کسب کنم و واقعا بازار بورس را به عنوان جایی قبول دارم که شما بدون دغدغه بعد از مدتی فعالیت می توانید مطمئن باشید که در بازار سود می کنید و می توانید سطح رفاه زندگیتان را با سرمایه گذاری در بورس تغییر بدهید و صبح هر زمانی که علاقه داشتید از خواب بیدار شوید و هر زمانی هر جایی که می خواهید به راحتی پولتان را خرج کنید و خلاصه سطح رفاه زندگی خیلی از افراد که در حد کارمندی است می تواند خیلی ارتقا پیدا کند و آن چیزی که تصورش را حتی نمی توانید کنید برایتان خواهد رسید. در جلسات بعد در مورد این صحبت خواهم کرد که چطور در بورس می توان ثروتمند شد و راه های درست سرمایه گذاری در بورس چه می باشند.

ادامه مطلب
۲ (۶)
دشمن بزرگ شما در ثروتمند شدن کیست؟

علی صابریان هستم با بورس شغل دوم درآمد اول در خدمتتان هستم امروز می خواهم در مورد یکی از عواملی که باعث می شود ما در زندگی مالیمان پیشرفت نکنیم و در بورس سرمایه گذاری نکنیم صحبت کنم. من اعتقاد دارم که ما چند دشمن شخصی داریم که در وجود خودمان است و مانع پیشرفت خودمان می شود که اولین دشمن در این زمینه شک است یعنی شک می کنیم که می تونیم موفق باشیم، شک می کنیم که توانایی انجام یک کار را داشته باشیم، شک می کنیم که آیا بورس بازار سرمایه گذاری خوبی است یا نه؟ و همین شک باعث می شود خیلی از کارها را انجام ندهیم یعنی فکر نکنم بشه، شما نمی توانید، فکر نکنم توانایی آن کار را داشته باشم و همه این حرف ها بر می گردد به توانایی های خودتان که با یک دقیقه فکر به این موضوع ببینید شما به چه چیزهایی در زندگیتان شک دارید و چه چیزهایی را کنار گزاشتید و بعدا یک سری از افراد با کمتر از توانایی های شما توانستند آن کارها را انجام بدهند و موفق باشند.

ترس از شکست

یکی از عواملی که باعث می شود ما در انجام کاری شک کنیم این است که ما از شکست می ترسیم. داستانی است که درباره روستایی در کویرهای ایران می باشد و کارشان یا شغلشان تنها تولید نمک هست و به سختی زندگی می کنند و چندین کیلومتر آن طرف روستایی است که کشاورزی و دامپروری دارند و در آمد خوبی دارند. وقتی با گروهی که کارشان تولید نمک هست صحبت می کنند، می پرسند که چرا شما تغییر شغل نمی دهید و به کشاورزی و دامپروری نمی پردازید، جواب می دهند که ما می ترسیم کار و زندگیمان خراب شود. در خیلی از کارها در زندگیمان همین است یعنی خیلی از کارها را انجام نمی دهیم به خاطر این که از شکست می ترسیم برای شما حتما پیش آمده که در حال رانندگی پشت چراغ قرمز جوان هایی را می بینید که از شما درخواست می کنند که از آن ها چیزی بخرید. شما پیش خودتان فکر می کنید این جوان خیلی کارهای بهتری می تواند انجام بدهد که حداقل عزت نفسش حفظ شود و آن قدر غرورش شکسته نشود ولی خب این افراد همه داستانشان به ترس از شکست بر می گردد که این موضوع در انسان های مختلف درجه اش فرق دارد و در هر فردی وجود دارد ولی به هر میزانی که این مسئله را کنترل کنید، می توانید خودتان را رشد دهید و پیشرفت نمایید.

یادم می آید اولین باری که در بورس سرمایه گذاری را شروع کردم و خیلی از مسائل را در بورس نمی دانستم و خیلی از افرادی را می دیدم که اطلاعات خوبی را در بازار داشتند و وبسایت بورس را می دیدم و اطلاعات مختلف سهام را مشاهده می کردم که اطلاعاتی مثل EPS، آخرین قیمت، قیمت پایانی این ها همه خیلی گنگ بودند و نمی دانستم چگونه از این اطلاعات استفاده کنم ولی شک نکردم و تصمیم خودم را برای وارد شدن به بازار بورس گرفتم و پس از مدتی آن قدر موفق شدم که علاوه بر این که خودم موفق هستم می توانم به خیلی از افراد هم کمک کنم که موفق شوند.

یادم هست بچه بودم این بچه ای که بودم به اوایل دانشگاهم بر می گردد و به خاطر ظاهری که دارم یک مقدار جوان تر به نظر می رسم اولین کاری که می خواستم انجام بدهم، قصد داشتم یک سرمایه گذاری در بازار املاک بکنم، یادم هست حدود ۲۰ روز من دنبال زمین خوب در اطراف شهر بودم و هر مشاور املاکی که می دیدم، می رفتم سر می زدم آن قدر آن زمان برام سخت بود که از مشاورین املاک سوال می پرسیدم آخر سر ازم سوال می شد که پدرتون برای بازدید تشریف نمی آورند؟ خب ولی باز آن اعتماد به نفس را داشتم و کارم را انجام می دادم یادم هست در نهایت بعد از کلی گشت و گزار بهترین فرصت سرمایه گذاری را که پیدا می کردم بین دو سه مورد شک داشتم و از دایی خودم نظر می خواستم و به او می گفتم که بین این زمین ها شک دارم که کدام یک را انتخاب کنم و یادم می آید که آن جا دایی ام به من گفت علی تو اگر در زندگیت شک کردی یعنی باختی و من آن جا شک را کنار گذاشتم و سریعا اقدام کردم و به هر حال بر روی آن زمین سود خوبی کردم، بیاید شک کردن را کنار بگزاریم و تبدیل به عمل کردن کنیم، نهایتش این است که ما شکست های کوچکی می خوریم و خودمان را برای پیروزی اصلی آماده می کنیم. پس شک و تردید را کناب بگزارید و اولین قدم خودتان را در بازار بورس بردارید.

ادامه مطلب
۱
پنیر جدید زندگی شما

علی صابریان هستم با بورس شغل دوم درآمد اول در خدمتتان هستم این قسمت درباره چرا بسیاری از افراد در بورس سرمایه گذاری نمی کنند صحبت خواهیم کرد. اولا بورس ایران بسیار جوان است و درسته که قدمتش زیاد می باشد ولی پا گرفتن بورس و خیلی سرمایه گذارهای متنوعی که بخواهند در بورس فعالیت کنند کم کم در حال اتفاق افتادن است برای همین پدرهای ما و بسیاری از اطرافیان ما در بورس نبودند و شاید هم چندین نفر را دیدید که در بورس سرمایه گذاری کرده اند و همچنین موفق شدند. من خودم به شخصه به جز داستانی که در جلسه اول بورس شغل دوم درآمد اول تعریف کردم قبل از آن آشنایی با بورس نداشتم اما بیاید ببینیم مشکل داستان از کجاست و چرا خیلی از افراد هنوز وارد بورس نمی شوند.

داستان برمی گردد به این که در قدیم آن قدر افراد تحصیل کرده کم بودند که یک فردی اگر تحصیل کرده بود ثروتمند می شد در نتیجه این در ذهن پدر مادرهای ما به جای ماند که برای ثروتمند شدن باید تحصیلات زیادی داشت چیزی که الان اتفاق افتاده است خیلی ها به دنبال تحصیل بیشتر برای کسب درآمد بیشتر هستند اما اتفاقی که الان افتاده است آن قدر افراد تحصیل کرده زیاد شده اند که دیگر این بازار اشباح شده است و دیگر یک فرد تحصیل کرده آن جایگاه قدیم در کسب درآمد ندارد چرا که رقیب های زیادی دارد اگر قبلا یک نفر دکترا در یک رشته خاص بود الان صدها نفر دکترا در همان رشته هستند و قطعا رقابتی بین آن افراد ایجاد می شود و قیمت ها ریزش می کنند و این افراد نمی توانند ثروتمند شوند و یا داستانی برای سرمایه گذاری در بازار مسکن خیلی از افراد و اطرافیانتان در بازار مسکن سرمایه گذاری می کنند حالا داستان چه بوده است؟ داستان این بوده که با رشد ناگهانی جمعیت کشور ما نیاز به مسکن بالا رفته است و این کم بود مسکن سبب افزایش رشد قیمت مسکن شده اما کم کم چه اتفاقی افتاده که پاسخی به این نیاز داده شده و دیگر آن بازار قدیم نیست اما خیلی از ماها چه خودمان و چه پدر مادرهایمان هنوز خیلی از تفکراتمان این است که برای ثروتمند شدن باید درس زیادی خواند و یا برای ثروتمند شدن باید در بازار مسکن سرمایه گذاری کرد اما الان داستان عوض شده است و الان باید به سمت بازاری بیایم که بازار جدیدی است که از جمله از این بازارها بازار بورس می باشد.

می خواهم برایتان داستانی را بگویم که متوجه شوید چه قدر مثال قشنگی در مورد موضوع صحبت امروزمان است شاید شما هم کتاب چه کسی پنیر من را جا به جا کرد خوانده باشید داستان به صورت خلاصه روزی روزگاری در سرزمین های دور دو تا موش و دو تا آدم کوچک با هم دیگر زندگی می کردند این ها صبح ها لباس هایشان را می پوشیدند و در این دالان های مختلف در حال دویدن و پیدا کردن پنیری برای خوردن بودند و یک روز در یک جایی پنیر خیلی بزرگی پیدا می کنند و دیگر هر روز به دنبال پنیر نمی گردند و هر روز به همان جا می روند و پنیر می خورند که بعد از مدتی متوجه می شوند که پنیری که در حال مصرفش هستند روز به روز در حال کمتر شدن است که آن دو موش متوجه می شوند و آن دو آدم کوچک متوجه این قضیه نمی شوند و موش ها از آن دو آدم جدا می شوند و به دنبال محل جدیدی برای آذوقه می روند و آن دو آدم که متوجه نشده بودند چه اتفاقی در حال رخ دادن است به خودشان می گویند چه کسی پنیر ما را جا به جا کرده است در صورتی که خودشان پنیر را صرف می کردند.

بعد از مدتی ذخیره پنیر به اتمام می رسد و چند روزی آدم کوچک ها صبر می کنند که بگویند چرا پنیرمان نیست و هیچ پنیری وجود ندارد و هر چه قدر هم صبر می کنند پنیری در آن جا قرار نمی گیرد ناچار مجبور می شوند به دنبال جای جدیدی برای پنیر بگردند. این داستان هم همین است تو زندگی خیلی از ماها که یک راهی را پیدا می کنیم فکر می کنند همیشه همین است که تحصیل به ما در کسب درآمد بیشتر کمک می کند و یا سرمایه گذاری در مسکن به ما برای کسب درآمد بیشتر کمک می کند، ثابت است!. ولی نه دیگر این پنیری است که در حال به اتمام رسیدن می باشد و باید به دنبال فرصت جدیدی برای سرمایه گذاری باشید، در همین چند سال اخیر خیلی پیش آمده که قیمت مسکن کاهش یافته چرا؟ چون که همین اتفاق افتاده است که ارزه زیاد شده و تقاضا کمتر شده و در نتیجه قیمت ها کاهش یافتند اما در بازار بورس قطعا بازار جدیدی است و این اتفاق ها نمی افتد و شرکت های جدیدی هستند و شرکت ها برنامه های جدیدی دارند و روز به روز پویایی وجود دارد و قطعا شرکت هایی وجود دارند که در چندین سال آینده قیمتشان ده ها برابر شود و ما می توانیم در بورس این ها را پیدا کنیم و از آن ها به عنوان منبع جدیدی برای درآمد خودمان استفاده کنیم، قطعا با کمی تلاش و آموزش در کنار تجربه ای که در بازار بورس به دست آوریم می توانید فرصت ها را شناسایی کنیم و از آن ها برای راه جدیدی جهت کسب درآمد بیشتر استفاده کنیم.

ادامه مطلب
۱۰
یک مانع کسب ثروت

علی صابریان هستم با قسمت دیگری از بورس شغل دوم درآمد اول در خدمت شما می باشم، امروز می خواهم در مورد موضوعی با نام عصر طلایی صحبت کنم و رابطش را با بورس به شما بگویم، قصد دارم به شما بگویم به عصر طلایی خوش آمدید به عصری که شما می توانید تنوعی در روش های کسب ثروت داشته باشید، اصلا چرا عصر طلایی؟ من اول برای شما در این مورد صحبت می کنم که روند رشد کسب و کارها به چه شکل بوده در دوران بسیار قدیم زمانی که فرمانروایی و رایت بوده شما تنوعی در کسب و کارتان نداشتید و شما باید برای آن فرمانروا کار می کردید که سپس در عصرهای جدیدتر کسب و کارهای محلی شروع شدند و ویژگی آن ها این بود که تنوع کمی داشتند و در سطحی بودند که نیازهای اولیه مردم را برطرف می کردند. اما در عصر کنونی که به این مسئله عصر طلایی می گوییم که کسب و کارها جهانی شده اند و به قولی به عصر کارفرمایی تبدیل شده و نیازهای جدیدی در افراد ایجاد شده و افراد به این نیازها پاسخ می دهند و کسب و کارهایی برای پاسخ دادن به این نیازها ایجاد شده اند. اگر شما بخواهید در یک کاری شراکت کنید برای مثال اگر شما با شرکتی که در حال فعالیت هست سهمش را خریداری کنید و شریک شوید در این سه تا دورانی که گفتم شراکت به چه روش بوده؟ در دوران فرمانروایی و رایت چیزی به نام شراکت نبوده و بعد از این دوران شراکت ها به صورت کارهای کوچک بوده یعنی ۲ یا ۳ نفر کارهایی را با هم دیگر تقسیم می کردند و خیلی محدود به جغرافیا شهر و منطقه بودند و امکان گسترشش وجود نداشته بعد از آن در عصر طلایی که در آن هستیم اتفاقی که افتاده کسب و کارها گسترده شده اند و تنوع افزایش یافته است و مثلا بورس ساز و کار قانونی را برایتان فراهم کرده تا بتوانید در انواع مختلف شرکت ها که نیازهای مختلف جامع های امروزی را برطرف می کنند، سرمایه گذاری نمایید.

حالا می خواهیم این را بررسی کنیم که چه کسی در این سه دوران ثروتمند می شده است. دوران اول که عصر فرمانروایی و رایت بود اگر شما رایت خوبی بودی ثروتمندتر نسبت به سایر افراد بودی و در دوران بعد یعنی کسب و کارهای کوچک، کسی ثروتمند بود که بیشتر کار می کرد اما به محض این که عصر طلایی اتفاق افتاد آن بیشتر کار کردن با توجه به نیازهای جدیدی که پیش آمد تبدیل به باهوش بیشتری کار کردن رفت و یعنی به سمتی رفت که فرصت های طلایی را بشناسید و روی آن ها کار کنید و یا به سمتی رفت که دیگر ملاک ثروتمند شدن بیشتر کار کردن نبود هوشمندانه کار کردن بود. هوشمندانه یعنی چی؟ یعنی فرصت های مختلفی وجود دارد برای این که شما در آن فعالیت کنید و نیازهای مختلفی در جامعه هست که برای آن باید فعالیت کنید برای مثال ما نیاز داریم کارخانه تاسیس بشود، نیاز داریم ساختمان تاسیس شود، نیاز داریم پتروشیمی تاسیس بشود، نیاز داریم پالایشگاه تاسیس بشود و نیاز داریم پالایشگاه تاسیس بشود که برایمان بنزین تولید کند این ها نیازهایی هستند که شرکت هایی جهت برطرف سازی نیازها تاسیس شده اند و خیلی از این شرکت ها در بازار بورس ما همین الان وجود دارند شما هم باید بروید در یک جایی از این داستان قرار بگیرید و هوشمندانه یکی از این نیازهایی که تقاضای زیادی برایش است و خیلی ها به سمت آن می روند، سرمایه گذاری نمایید.

یک سوال ذهن شما راه ثروتمند شدن را چه می داند؟ مشکل اغلب ما این است که فکر می کنیم راه ثروتمند شدن یعنی بیشتر کار کردن! که در واقع هنوز ذهن ما در دوران قدیم است و هنوز به جلو نیامده که بفهمیم در حال حاضر باید با هوش بیشتری در بازار کار کرد تا ثروت بدست آورد که باید گزینه های بهتری انتخاب کرد. شخصی که صبح تا شب دو شیف سه شیفت کار می کند فردی نیست که موفق باشد شاید از دور وقتی به زندگیش نگاه کنید زندگی ناراضی داشته باشد و مادام در حال کردن باشد و حتی نتواند اجاره خانه اش را بدهد. پس ما در تفکر نوع اول یعنی خیلی از ما فکر می کنیم که باید بیشتر کار کنیم که در تفکر جدیدی که وجود دارد اشاره به هوشمندانه کار کردن دارد و یعنی باید حداقل کار را انجام بدهید و حداکثر بهره وری را داشته باشید، تفکر قدیم بازهمچنان می گوید کار بیشتری انجام بدهید تا ثروتمند شوید ولی تفکر جدید می گوید شما بروید نیازهای جدید را ببینید و آن هایی که می توانید برطرف کنید بر روی آن ها سرمایه گذاری نمایید که حالا در بورس شرکت های مختلفی هستند که نیازهای مختلف جامعه را برطرف می کنند و باید برویم ببینیم که کدام شرکت ها روی نیاز بهتری دست گذاشته اند و کدام شرکت ها روی نیاز بهتری دست گذاشته و رشد بهتری دارند و به جای این که خودمان آن شرکت را تاسیس کنیم بر روی آن ها سرمایه گذاری کنیم. یک عکسی را من به صورت کاریکاتوری می دیدم که چند فرد را نشان می داد که قرار به انتقال سنگ مکعبی از یک قسمتی به قسمت دیگر ببرند در این عکس نکته ای که جالب است که سه نفر از این افراد از چهار نفر در حال حول دادن مکعب می باشند اما یک نفر از چهار نفر سنگ مکعبی را تبدیل به یک گوی کرده که با یک حول دادن ساده توانسته از بقیه به راحتی عبور کند که این امر هوشمندانه کار کردن است. خب خلاصه این جلسه بدین صورت می باشد که ما باید به سمتی برویم که هوشمندانه کار کنیم به چه شکل؟ در بورس شرکت های مختلفی هستند که هر کدام از شرکت ها با کلی پرسنل در حال برطرف سازی یکی از نیازهایمان می باشند. بعضی از این شرکت ها دست بر روی نیازهایی گذاشته اند که نیازهای طولانی مدتی هستند که سبب افزایش روز به روش رشدشان می شود فرض کنید یک شرکت خودروسازی روز به روز تقاضا برای خودرو بیشتر می شود و سود آوری شرکت خودروسازی هم افزایش خواهد یافت یا یک شرکت داروسازی با توجه به این که رشد جمعیت داریم داروهای جدیدتری تولید می کند و ما را از داروهای خارجی بی نیاز می کند و شما هم می توانید صاحب قسمتی از این شرکت در بورس شوید و به جای این که شرکتی تاسیس کنید که تولید دارو کند شما می توانید خودتان بر روی شرکتی سرمایه گذاری کنید که در حال تولید دارو می باشد و تمام تلاش ها را آن ها انجام می دهند و شما صرفا سهام دار آن می باشید و از سودی که آن ها می کنند شما هم سود می کنید.

ادامه مطلب
۱۱
دو راه ثروتمند شدن

علی صابریان هستم، یک بار دیگر با قسمت دیگری از بورس شغل دوم درآمد اول در خدمت شما هستم. امروز می خواهم در مورد دو راه اصلی ثروتمند شدن صحبت کنم، در بحث موفقیت مالی و روانشناسی ثروت دو راه اصلی برای ثروتمند شدن وجود دارد دو راهی که تمام کارهایی که وجود دارند زیر شاخه این دو راه می باشند راه اول این است که شما یک کسب و کار شخصی داشته باشید یعنی یک شرکت، یک کارخانه، تولیدی داشته باشید و راه دوم سرمایه گذاری است که در واقع امروز می خواهیم در مورد این دو راه صحبت کنیم و یک مقایسه ای کنیم که این دو راه کدام نتیجه بهتری دارد. راه اول داشتن کسب و کار شخصی است که قطعا هر فردی یک کسب و کار شخصی دارد ولی ممکن است یک فرد در یک کسب و کار شخصی فعالیت داشته باشد و در آن کارمند باشد در یک کسب و کار چه کار انجام می دهند؟ در واقع می آیند یک نیاز را پیدا می کنند و سپس یک راه حلی برایش پیدا کرده و به مخاطب آن راه حل را می فروشند و شرکت در نتیجه سود خواهد کرد.

داستان در گفتن ساده می باشد ابتدا باید یک نیاز را بشناسید دوم در مورد آن راه حل بدهید و سوم ببینید آیا می توانید آن را بفروشید یا نه و در آخر آیا آن قدر بازار دارید که فروشتان را افزایش بدهید؟ قبل از این که وارد جزییات بشوم من از شما چند سوال می کنم. آیا شما کارمند جایی هستید و تا حالا به این فکر کرده اید که خب من برای خودم یک کسب و کاری را راه اندازی کنم و به نتیجه ای نرسیدید یا تا به امروز کسب و کاری را شروع کرده اید و به نتیجه دلخواهتان دستیابی پیدا نکرده اید یا تا به حال در اطرافتان شده شخصی را دیده اید که کارخانه یا تولیدی داشته و بر اثر تغییرات اقتصادی یا حالا مشکلات شرکت ورشکست شده و زندگیش از بین رفته یا در اقوامتان فردی را دیدید که بعد از سال ها تلاش و سختی های بسیاری نسبتا با رفاه بیشتری نسبت به افرادی که این کار را نکردند زندگی می کند ولی کل دوران جوانی و دورانی که می توانسته از آن بهتر استفاده کند صرف صرفا کار کرده است که این قضیه قابل تحسین است اما همیشه کار آفرینان گاهی یک مقدار افسوس این مسئله را می خورند که چرا در دوران جوانیشان زیاد کار کرده اند هر چند که این کار شیرین می باشد و جزئی از زندگیشان محسوب می شود و مشکل این داستان کجاست و در چه زمانی اتفاق می افتد؟

نگاه کنید در کسب و کار شما باید یک کسب و کار جدید راه اندازی کنید و بر روی چیزی سرمایه گذاری کنید یعنی سرمایه گذاری صرفا پول نیست و بر روی چیزی سرمایه گذاری کنید که اصلا مشخص نیست در واقع شما می گویید من یک نیازی را پیدا می کنم مثلا من فکر می کنم مردم به این دارو نیاز دارند و با تاسیس یک کارخانه آن دارو را تولید می کنم و راه حل را به مردم می دهم که بعد از این مسئله به مرحله فروش می رسیم آیا مردم از شما می خرند؟ می بینید نه! مثلا یک مشابه خارجی دارد که کیفیت و قیمتش بهتر است و یا می فروشید اما آن قدری که باید بفروشید، نمی فروشید که در نهایت باعث دلسردی شما می شود. ما یک آماری داریم که در این آمار می گویند که تقریبا ۹۰ درصد از شرکت هایی که ثبت می شوند و شروع به کار می کنند بعد از یک سال ورشکست می شوند و یا به کارشان ادامه نمی دهند که تنها ۱۰ درصد آن ها باقی می ماند که باز هم دوباره در سال های آینده تنها ۵ درصدشان ادامه خواهند داد. این نشان می دهد که یک کسب و کار شخصی کسب و کار آسانی نیست و نیاز به یک تلاش بسیار سنگین دارد تا در نهایت به کسب و کار دلخواهتان برسید الان به شرکت هایی که موجود هستند نگاه کنید متوجه می شوید بارها در زندگیشان شکست خوردند و بازهم ادامه دادند.

در یک جمعی از کار آفرینان بودیم که یک ضمانت بانکی می خواستند گفتند که شما برید برای این فرد ضمانت کنید خیلی جالب بود که هر ۱۵ نفر از کار آفرینان نمی توانستند ضمانت کنند چون که هر کدام از آن ها یک چک برگشتی داشتند چرا؟ زیرا که این نشان می دهد خیلی از این افراد در بحران مالی گیر افتاده اند و شکست خورده اند. اما حالا بیایم بر روی سرمایه گذاری صحبت کنیم که ما گفتیم دو راه برای ثروتمند شدن وجود دارد که یکی این که کسب و کاری داشته باشیم که پول زیادی به ما بدهد همانند کارخانه ای که فعال است و فروش زیاد دارد حالا که با کسب و کار آشنا شدیم لازم است درباره سرمایه گذاری صحبت کنیم. خوبیه سرمایه گذاری این است که اولا شما بر روی چیزی سرمایه گذاری در بورس می کنید که مشخص است اگر شما یک شرکت دارویی بخواهید بزنید نمی دانید که آیا نیاز آن دارو است که باید تحقیقات کنید و هیچ اطلاعاتی درباره فروش ندارید اما روی سرمایه گذاری چیست؟ در بورس شرکت هایی وجود دارند که دارو تولید می کنند و طرح های توسعه مختلفی دارند و تیم توسعه و تحقیق، تیم بازاریابی دارند و شرکت در حال رشد می باشد و در واقع بر روی چیزی سرمایه گذاری می کنید که دارید رشدش را می بینید.

خیلی جالب است بدانید که این شرکت ها جزء شرکت هایی هستند که جزء آن ۹۰ درصد شرکت ها نبودند و سختی های زیادی را تحمل کرده اند و آماده جلویتان هستند و شرکت هایی می باشند که به راحتی می توانید بر رویشان سرمایه گذاری کنید که سختی هایش برای کار آفرینان یا مدیر آن شرکت بوده است که حالا تبدیل به یک شرکت شده که می توایند بر رویشان سرمایه گذاری نمایید. شرکت ابعاد، فروش، افزایش فروش، فروش های آینده و قبل، رشد اقتصادی، نیازهای مردم در آن مشخص هستند و کار بورس همین است شرکت هایی که خوب و فعال هستند را به شما معرفی می کند که به شما این امکان را می دهد تا با خرید سهام آن ها بخشی از شرکت می شوید که اگر سهام آن شرکت دو برابر شود سرمایه و سهام شما هم ارزشش دو برابر خواهد شد. در بازار بورس شرکت هایی را داریم که در یک سال دو برابر، سه برابر، چهار برابر رشد می کنند و همچنین شرکت هایی داریم که در یک ماه ۵۰ درصد سود می کنند که با یک کسب و کار و سود بانکی مقایسه کنید متوجه می شوید چه قدر با یک دیگر فرق دارند.

ادامه مطلب
۹
کلاغ بورس

روزی کلاغی کپکی را دید که راه می رود، کلاغ از راه رفتن کپک و تناسب اطرافش خوشش آمد به نظر کلاغ راه رفتن کپک خیلی زیبا و مدت های مدیدی را به راه رفتن کپک دقت کرد و یک آن فکری به ذهنش رسید که شاید این همان موقعیت حساسی هستش که دیگر کلاغ نباشد. پس مدتی به راه رفتن کپک دقت کرد تا مثل کپک زیبا راه برود بعد از مدتی که راه رفتن کپک را نیاموخت هیچ که رفتار خودش را هم فراموش کرد، حالا دیگر نمی توانست مثل قبل راه برود. بله دوستان کلاغ می خواست مثل کپک راه برود که راه رفتن خودش هم فراموش کرد. اما کلاغ ها در بازار بورس چگونه خرید و فروش می کنند، احتمالا برای خیلی از افرادی که در بورس فعالیت می کنند.

این اتفاق پیش آمده که آن شخص به توصیه یک نفر، یک کارگزار، یک سایت، یک اخبار و یا یک فرد حرفه ای در بورس سهمی را خریده و یا سهمی را فروخته و سهم جدیدی را خریده که بعد از مدتی متوجه می شود با احتساب کار مزدی که پرداخت کرده است اگر سهم اولش را نگه می داشت و از این سهم به آن سهم نمی پرید سود بیشتری نسیبش می شد این فرد در نهایت کلی سود را به خاطر کارمزد هایی که بابت خرید و فروش های متعددش پرداخت کرده نسیب کارگزارا کرده و کارگزار و دیگران را ثروتمنده ساخته نه خودش را!. تو بیشتر موارد این افراد بعد از خرید سهام و یا فروش سهمشان تازه به تحقیق می پردازند و تحلیل های مختلفی را مطالعه می کنند تازه اگر با تحلیل آشنا باشند و شروع به تحلیل سهمشان می کنند بیشتر با جمله های ای کاش، حیف شد، خوب شد که فروختم، بهتر که نخریدم و جمله هایی مثل این خرید و فروش های خودشان را توجیح می کنند. این رفتار همان رفتار کلاغ هاست که با تقلید کور کورانه می خواهند مثل نخبه های بازار سود کنند.

سرمایه گذاری کلاغی

سرمایه گذاری کلاغی همیشه پر استرس و سرشار از نگرانی است و همه ما ممکن کم و بیش دچار درگیر این اتفاق شده باشیم که بعضی از این مسئله درس می گیرند و بعضی هم بدون این که به این مسئله توجه داشته باشند به کارشان ادامه می دهند. کلاغ در ادبیات فارسی نماد بی فکری و تقلید کور کورانس که سرمایه گذاری کلاغی هم این کار را انجام می دهد یعنی شخص هیچ اطلاعات و توانایی ندارد و کور کورانه خرید و فروش می کند. یک سرمایه گذار کلاغی بدون سعی و تلاش برای بررسی و تحلیل سهم ها دائما به دنبال تحلیل کور کورانه و پرسیدن و شنیدن از اطلاعات باد آورده سود کسب کند. این نوع سرمایه گذارها همیشه به دنبال فرصت جدید و راندهای تازه از دیگران هستند تا به این امید با یکی از این حرف ها یک شبه ره صد ساله را طی کنند و سود کلانی بدست بیاورند البته در بیشتر مواقع از سودها جا می مانند و ضرر هم می دهند. یک سرمایه گذار کلاغی به دلیل این که اطلاعات زیادی در قبال سهامی که خریده ندارد همیشه نگران و مضطرب است و همینطور با افت و خیز قیمت سهام استرس و فشار زیادی را تحمل می کند. دلیل این بحث هم بسیار ساده است عدم اطلاعات کافی درباره سهامی که خریداری شده و همینطور مطمئن نبودن از اطلاعاتی که از فرد دیگه ای که کور کورانه دریافت کرده باعث این اتفاق می شود. یکی از ویژگی های سرمایه گذار کلاغی این است که از عبارت میگن زیاد استفاده می کند و در حال نقل پیام دیگران برای سایرین هستند تا آن ها را هم با خودشان همراه کنند و در این تحلیل کور کورانه تنها نباشند.

همانطور که گفتیم کلاغ ها از عبارت میگن خیلی استفاده می کنند تو بهترین حالت هم اگر جنین افرادی به موفقیت برسند که البته سود کردن در بورس بر اساس اطلاعات دیگران موفقیت محسوب نمی شود درصدشان در مقایسه با سایر سهام داران بسیار ناچیز است و قرار گرفتن در این درصد ناچیز احتمال بسیار کمی دارد. نمیشه منکر این شد که در بازار بورس اطلاعات نهایی در هر شرکتی وجود دارد و تقریبا در هر شرکتی افرادی هستند که به این اطلاعات دسترسی دارند ولی از نظر عقلانی هیچ دلیلی وجود ندارد که شخص یا گروهی که این اطلاعات را دارند آن را به راحتی در اختیار دیگران قرار بدهند و آن افراد می توانند از این اطلاعات استفاده کنند و منافع زیادی کسب نمایند بدون این که به هیچ شخصی اطلاعات بدهند!. پس یک سرمایه گذار کلاغی به دلیل این که اطلاعات زیادی که در مورد سهام ندارد استرس و فشار زیادی را تحمل می کند. اما اگر شما سرمایه گذار کلاغی باشید بازیچه دیگران خواهید شد وقتی اطلاعاتی به دست شما می رسد که ادعا می شود یک فرصت فوق العادست معمولا یکی از حالت های زیر محتمل است:

حالت اول یا اینکه عده ای در تلاشند با پخش این اطلاعات ارزش سهم در اختیار خودشان را بالا ببرند که در این صورت اگر هم رشدی در سهم اتفاق بیافتد شما به عنوان یک ابزار برای رشد بیشتر قیمت کمک کرده اید و نه یا این که عده ای در تلاشند که سهمی که در اختیار دارند بفروشند و در حال بازار گرمی برای سهم خودشان هستند. در نتیجه به احتمال زیاد وقتی سهمشان را بفروشند شاهد افت شدیدی در آن سهم خواهند شد اما اگر فکر می کنید این طور نیست یک امتحان ساده ای انجام بدهید و برای مثال یک یا دو ماه تمامی اخباری که از سهم ها به شکل های مختلف به عنوان یک فرصت فوق العاده یک سهم یاد داشت می کنیم و سر گذشته قیمت آن سهم ها را پیگیری خواهیم کرد تا خودتان متوجه شوید واقعا چند درصد از این اطلاعات داغ و دسته اولند که باعث رشد و سود آوری سهم ها شده اند. طرز فکر این گروه اینه که بورس جایی است که شما می توانید با استفاده از پیشنهاد و توصیه دیگران کور کورانه خرید کنید و سود کسب نمایید. از نظر این افراد تحلیل و بررسی در این بازار جواب نمی دهد متاسفانه گاهی این سرمایه گذاران کلاغی که به دنبال اطلاعات و اخبار دسته اول در سهم ها هستند حتی بیشتر از برخی از تحلیل گران و فعالان بورس برای پیدا کردن اخبار و شایعات و سیگنال ها زمان می گذارند حتی در بعضی روزها تا چندین ساعت برای این بحث وقت می گذارند. پس نمی توان گفت این افراد برای موفقیت بورس زمان نمی دهند بلکه مسئله اصلی در ذهنیت و طرز فکر اینگونه افراد از بورس است. طرز فکر این گروه به این گونه می باشد که شما فقط می توانید با استفاده از حرف های دیگران و تقلیدهای کور کورانه از خرید و فروش آن ها سود کسب کنید از نظر این افراد تحلیل و بررسی و مطالعه در بازار جواب نمی دهد ولی آیا نخبگان بورس با این روش توانستند به ثروت های بزرگ دست پیدا کنند، اگر به سر گذشته نخبگان بورس نگاه کنیم می بینیم که این افراد همیشه با استفاده از دانش و تجربشان و با اتکا به داشته ها و تحلیل هایشان موفق بودند.

وارن بافت یکی از موفق ترین سرمایه گذاران ۵۰ سال اخیر می گوید:

یک سرمایه گذار بازنده به دنبال یک فرصت یک به هزار است که آن را در مسیر آسان تر قرار بدهد و همیشه به ظاهر کسی که شبیه متخصصان باشد گوش می دهد و به ندرت پیش از خرید مطالعه ای عمیق و اساسی انجام می دهد.

تمام تحقیقات این افراد از سوی کارگزار در شبکه های اجتماعی بورسی، وبسایت، مشاور و روزنامه از روزهای قبل است و به عقیده و گفته وارن بافت یک سرمایه گذار بازنده به دنبال یک فرصت باد آورده است و به ندرت قبل خریدش مطالعه ای عمیق و اساسی انجام می دهد تمام تحقیقاتش منحصر به آخرین نکته داغ پیشنهادی از سوی یک کارگزار مشاور و روزنامه روز قبل می باشد. همچنین پیتر لینک یکی از مدیران افسانه ای وال استریت می گوید اگر شما سهام شرکتی را بدون مطالعه و تحقیق خریداری کنید این کار شما هیچ تفاوتی با شرکت در یک بازی شرط بندی ندارد و احتمال موفقیت آن خیلی کم است که در بازار بورس خودمان هم نمونه های بسیاری از افراد موفق وجود دارند که به دلایلی نمی توانم اسمشان را ذکر کنم. اما به هر کدام از آن ها که نگاه می کنیم کوله باری از تجربه و اطلاعات ارزشمند هستند که این تجربیات را با گذشته زمان به دست آورده اند یکی از این افراد به ما گفت اگر شما سهام شرکتی را بدون مطالعه و تحقیق خریداری کنید هیچ فرقی با شرکت در یک بازی شرط بندی ندارد و احتمال موفقیت در آن بسیار کم است.

کلام آخر

سخن نهایی ما با شما این است که در بازار سرمایه همیشه فرصت کسب سود وجود دارد و بسیاری از افراد هستند که با استفاده از روش های مختلف تحلیلی سودهای خوبی را بدست می آورند فقط شما باید روش کسب سود از این بازار را به مرور پیدا کنید و با فرا گرفتن تحلیل و بالا بردن اطلاعات و مهارت های شخصی از سودهای این بازار استفاده کرد. اما این اتفاق یک شبه نمی افتد و شما نیاز به کسب تجربه در طی زمان دارید. چندین نکته را باید بدانید که نخبگان بورس می دانند به جای سرمایه گذاری کلاغی باید سعی کنند خودشان راه و روش کسب سود و آموزش بورس را فرا بگیرند تا بتوانند به طور مستمر از این مهارت خودشان استفاده کنند درصد افرادی که با استفاده از حرف های دیگران در بورس به ثروت رسیده اند بسیار ناچیز است. در واقع سرمایه گذار کلاغی فکر می کند که زیرک است و با زیرکی باید یک شانس فوق العاده را از فرد دیگری به دست بیاورد و با تقلید از کار او در بازار نتیجه شگفت انگیزی دریافت کند. اگر واقعا به دنبال موفقیت در بورس هستید باید بپذیرید که موفقیت در هر حرفه ای نیازمند کسب تجربه و تخصص کافی در کنار گذشت زمان است پس به دنبال کسب تجربه و تخصص و افزایش مستمر آن باشید و از ضرر کردن های جزئی ترسی نداشته باشید. این زیان ها خودشان بخشی از تجربه اندوزی شما هستند که می توانند آینده موفق و بلند مدت شما را تضمین کنند. نخبگان بورس می دانند زمانی را که برای فعالیت در بورس اختصاص می دهند به جای دنبال کردن شایعات و حرف های دیگران به دنبال کسب اطلاعات و تحلیل و بررسی بازار و سهام شرکت ها و همینطور در نهایت افزایش تجربه خودشان اختصاص می دهند تا موفقیت را در بورس در بلند مدت تضمین کنند. خب به پایان رسیدیم سپاس از همراهی شما، در این برنامه نویسندگان کار بلد ما آقایان علی صابریان مدرس دوره نخبگان بورس در خانه سرمایه و پیمان باغچه سرایی عزیز زحمت نگارش را کشیدند و بنده بهنود بهیگان به اتفاق عوامل تهیه برنامه با شما همراه و هم قدم بودیم تا برنامه ای دیگر خدا نگهدار.

ادامه مطلب
۸
بهترین معلم بورس شما کیست؟

علی صابریان هستم، با یکی دیگر از قسمت های آموزش بورس در خدمت شما هستم، امروز می خواهم در مورد این صحبت کنیم که بهترین شیوه آموزش سرمایه گذاری در بورس چیست؟ ما چطور یاد بگیریم موفق در بازار بورس سرمایه گذاری کنیم؟ این همه روش های مختلف، این همه دوره های مختلف، این همه اساتید مختلف، این همه کتاب های مختلف، در واقع از چی باید برای موفقیت در بازار بورس استفاده کنیم؟ من می خواهم در این جا یک سری مشکلات را بگویم. یک سری افراد دیده ام که در بازار آموزش دیده اند اما موفق نبودند، افرادی را دیدم که ناراحتند از آموزش ها و گفتند که من تحلیل یاد گرفتم اما موفق نبودم، تمام این داستان ها کنار هم قرار گرفتند و باعث شد که من در مورد این موضوع صحبت کنم. اولین چیزی که باید بگویم این است که آموزش بورس بر خلاف یک سری آموزش های دیگر با توجه به این که با پول شما سر و کار دارد بسیار مهم می باشد یعنی این که شما بتوانید یک شیوه درست برای آموزش و موفقیت در بورس پیدا کنید، چرا؟ چون که اگر شما درست آموزش دیدید سودهای خوبی می کنید و اگر آموزش های بد ببنید ضررهای بسیار زیادی خواهید کرد، پس در نتیجه آموزش ندیدن بهتر از بد آموزش دیدن می باشد یعنی شما ممکن است شما آموزش نبینید و اصلا سرمایه گذاری نکنید و هیچ کاری هم انجام ندهید ولی آموزش بد اگر ببینید می روید در بازار سرمایه گذاری می کنید و ضرر خواهید کرد.

من یادم هست یکی از هنرجویانی که در کلاسم شرکت کرده بود گفت آقا شما خیلی نکات جالبی گفتید من قبلا یک جای دیگری جهت آموزش رفته بودم و مباحث را مانند شما نگفته بودند و من سهمی خریدم و ضرر کردم و بعدا متوجه شدم که چه قدر ساده مطالب را به من گفته بودند. متاسفانه یک مشکلی که ما در بازار بورس داریم توهم دانستن می باشد یعنی خیلی از افراد احساس می کنند که می توانند آموزش بدهند و این آموزش های ضعیف سبب لطمه به بسیاری از افراد خواهد شد حتی افرادی هستند که در دوره های ما شرکت می کنند و هنوز هیچ تجربه ای در بازار بورس ندارند از فرداش مدرس می شوند. برای مثال فردی را داشتم که از زنجان به کلاس های خانه سرمایه می آمد و بعدا متوجه شدم که این شخص بعد از کلاس در زنجان همین مباحث را تدریس می کرد که هیچ اشکالی ندارد اگر توانایی این را پیدا کرده که بتواند تدریس کند خیلی هم عالی می باشد. اما با توجه به این که تجربه ای در این زمینه ندارد، علم را درست منتقل نمی کند و سبب می شود که افراد ضرر کنند! و یا ما در شرکت کارمندی را داشتیم که پیش ما چند وقت کار کرد و کارهای دفتری انجام می داد و بعد از این که از پیشمان رفت خودش را به عنوان تحلیلگر حرفه ای بازار بورس به واسطه رزومه ای که در شرکت ما داشت معرفی می کرد و به تدریس کردن می پرداخت و خب من یادم می باشد که ایشان در این زمینه هیچگونه علمی نداشت و بلافاصله بعد از این، شروع به تدریس کردن نمود که به این ما در بازار بورس توهم دانستن و توهم برتری می گوییم که سبب شده بسیاری از افراد ضرر کنند.

حالا ما باید چه کار کنیم؟ من می خواهم حالا در مورد این صحبت کنم که چطور در بازار بورس موفق باشیم؟ نگاه کنید ۹۰ درصد موفقیت ما در بازار بورس مربوط به تجربه می باشد چیزی که باعث می شود در بازار بورس موفق شوید تجربه است. مدرسی که بتواند به شما خوب تدریس کند و چیزی را که بتوانید خوب یاد بگیرید اولین ویژگیش این است که فرد با تجربه ای در بازار بورس باشد یعنی بتواند تجربه خودش را بابت معاملاتی که تا به حال داشته است به شما انتقال بدهد برای مثال یکی در بازار طلا و ارز فعالیت می کند، نمی تواند در بازار بورس فعالیت کند در نتیجه هر بازاری فردی می خواهد که در همان بازار تجربه داشته باشد و در همان بازار تدریس نماید. پس در نتیجه اگر دنبال آموزش هستید دنبال افرادی باشید که تجربه دارند و این تجربه اثبات شده باشد! یعنی با تجربه ای که می دانید واقعا وجود دارد که به شما آموزش می دهند و یا خیلی وقت ها افراد آکادمیکی را می بینید که چون رشته آن ها رشته مالی بوده شروع به تدریس بورس می کنند ولی خودشان اصلا در بورس سرمایه گذاری نکرده اند که این افراد ممکن است علمش را داشته باشند اما چون تجربه ندارند افراد بسیار خطرناکی هستند. در واقع شما اگر ۱۰۰ میلیون تومان به بازار بورس بیاورید با بد آموزش دیدن سرمایه شما به ۵۰ میلیون تومان خواهد رسید اما با آموزش درست و خوب ۱۰۰ میلیون تومان شما می تواند به ۲۰۰ میلیون تومان تبدیل شود فرق ۵۰ میلیون تومان با ۲۰۰ میلیون تومان ۱۵۰ میلیون تومان می باشد. این یک مثال عددی بود که بدانید اشتباه آموزش دیدن چه قدر هزینه برایتان به همراه خواهد داشت. من حالا در وسط این داستان قصد دارم چندین کتاب خوب به شما معرفی کنم، برای مثال کتاب نیکلاس دارواس با نام چگونه در بورس دو میلیون دلار به دست آورده ام تجربیات خودش را از سرمایه گذاری در بازار بورس خودشان را در اختیارتان قرار می دهد، این تجربیات ارزشمند هستند یعنی نسبت به کتاب های که تئوری آموزش داده اند بهتر است یا خدمتتان عرض کنم که کتاب چگونه سهام سود آور را انتخاب کنیم؟ یک مقدار تجربیات مختلف و افراد موفق در آن گفته شده است این تجربیات ارزشمند هستند. در نتیجه از کتاب هایی استفاده کنید که تجربیات در آن گفته شده اند نه صرفا علم!.

حالا یک جمع بندی بخواهیم انجام بدهیم بهترین شیوه آموزش بورس این است که شما از یک فرد با تجربه یاد بگیرید و دوم این که تجربه صرفا برای مدرس نیست خود شما هم باید تجربه کنید یعنی آموزش بورس دو بخش دارد یعنی ۱۰ درصد آن آموزش می باشد یعنی آموزش علمی که باید ببینید تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال های پیشرفته، تحلیل بنیادی پیشرفته و غیره که در واقع ۹۰ درصد از آن تجربه ای است که باید در بازار به دست بیاورید. حالا این تجربه چطور در بازار به دست بیاورید؟ شما در بازار بورس که بخواهید سرمایه گذاری کنید می توانید با هر مبلغی سرمایه گذاری نمایید. من توصیه ام این است که با یه مبلغی شروع کنید که با از دست دادن تمام آن هم برایتان مهم نباشد شروع به سرمایه گذاری کنید و بگذارید شکست بخورید که هیچگونه شکالی ندارد این شکست ها سبب رشد شما می شوند و این شکست ها در بازار بورس معلم اصلی شما در بازار بورس هستند. فقط نباید بگذارید که این شکست ها سبب شکست کلی شما شوند و به خاطر همین باید با یک پول کمی شروع و فعالیت کنید و زمانی که به خودتان مطمئن شدید که چه در بازار صعودی و نزولی قوی هستید و می توانید سرمایتان را حفظ کنید و سود نمایید آن وقت می توانید با مبالغ بیشتری سرمایه گذاری کنید. ابزارهایی دیگری وجود دارند که سازمان بورس خودش ابزاری دارد به نام IRVEX که شما می توانید بدون پول در بازار بورس سرمایه گذاری کنید که این خوب هست اما تا زمانی که پول خودتان نباشد و درگیر احساسات خرید و فروش نشوید و آن حداکثر تجربه ای که باید کسب کنید را کسب نمی کنید. آلبرت انیشتین حرف جالبی می زند که تنها منبع علم تجربه است (The only source of knowledge is experience) ولی این تجربه را باید شما بدست بیاورید در اصل علم بازار بورس علم تجربه است پس برای موفقیت در بازار بورس شما باید علم را یاد بگیرید و علم را برای خودتان تجربه کنید در تجربه کردن علم هم قطعا شکست وجود دارد، خلاصه معلم اول خودتان را افراد خبره و با تجربه انتخاب کنید که در واقع وارن بافت معلمی داشته است که همیشه در مورد او صحبت می کند که نام او بنجامین گراهام است و او را معلم خودش در سرمایه گذاری می داند زیرا وارن بافت یکی از افرادی هست که از راه بورس ثروتش را بدست آورده است. پس در نتیجه یک معلم خوب برای خودتان پیدا کنید معلمی که با تجربه و علم کافی داشته باشد و دوم این که معلم دوم خودتان که همان تجربیات هست یعنی خودتان می باشید او را تقویت کنید و سعی نمایید همیشه او را در کنار خودتان داشته باشید پس در آخر در بازار بورس یا سود می کنید و یا سود بزرگتری به نام تجربه شکست را بدست می آورید.

ادامه مطلب
۷
موفقیت در بازار بورس به سبک قانون ۸۰۲۰

علی صابریان هستم، با قسمت دیگری از آموزش های بورسی در خدمت شما هستم، امروز می خواهم در مورد قانون و اصل جالبی صحبت کنم که در بازار بورس ما هم کاربرد دارد و زیاد در این مورد در بازارمان صحبت نشده است و بار اولی هست که در مورد این مسئله قصد داریم صحبت کنیم.

قانون ۸۰۲۰

قانونی که می خواهم برایتان بگویم قانون ۸۰۲۰ یا اصل پرتو (Pareto) است که آقای ویل فردو پرتو (Will Fredo Pareto) اقتصاد دان ایتالیایی بوده که بر روی توزیع ثروت تحقیق می کرده و به نکته جالبی می رسد که تقریبا ۸۰ درصد ثروت در ایتالیا اختصاص به ۲۰ درصد از افراد در ایتالیا دارد و سپس متوجه داستان جالبی می شود که اصل داستان قانون ۸۰۲۰ به اینگونه است که یک اقلیت هایی هستند که حداکثر را می سازند و یا یک حداکثرهایی هستند که برای یک اقلیت هایی می باشند که حالا ۸۰۲۰ را مطرح می کند که در این جا تنها ۸۰ به ۲۰ ملاک نیست و اشاره به درصد کم دارد و می تواند ۱۰ درصد یا ۲۵ درصد باشد و منظور این است که یک اقلیت هایی یک اکثریت هایی را به خودشان اختصاص می دهند مثلا آمدند بررسی کردند که در صنعت ۲۰ درصد تولیدات یک شرکت ۸۰ درصد فروش آن را در برخی از شرکت ها دارد و ۲۰ درصد از مشتریان ۸۰ درصد سود شرکت را تشکیل می دهند یا بررسی کردند که ۲۰ درصد مجرمان ۸۰ درصد جرایم را انجام می دهند که به این موضوع قانون پرتو یا ۸۰۲۰ می گویند یا مثلا در خانه شما ۸۰ درصد پا خوردگی فرش مربوط به ۲۰ درصد از قسمت های فرش است یا ۸۰ درصد مواقع ۲۰ درصد لباس هایمان را می پوشیم یا مثلا در ایران می گویند ۸۰ درصد جمعیت در ۲۰ درصد از نواحی ایران ساکن هستند یا می گویند که ۲۰ درصد از جنگ ها ۸۰ درصد قربانیان را می سازد. در نتیجه این رابطه علت و معلولی همیشه با هم یک مسئله برابر ندارند برای مثال بگوییم ۵۰ درصد علت ها ۵۰ درصد معلول ها را می سازد که به اینگونه نیست احتمالا ۲۰ درصد است که ۸۰ درصد را می سازد یعنی یک اقلیت که یک اکثریت را می سازد.

از قانون پرتو یا ۸۰۲۰ چگونه در بازار بورس می توانیم استفاده کنیم؟

ما در بازار بورس هدفمان چه هست؟ که مشخص است ما می خواهیم سود کنیم. طبق بحث هایی که بر روی معاملات خودم انجام داده ام که حالا کار من تدریس، سرمایه گذاری، مشاوره است، چیزهایی که می بینم برای خیلی از افراد ۲۰ درصد معاملات آن ها تقریبا ۸۰ درصد سود آن ها را می سازند یعنی یک تعداد معاملات خاص آن ها اکثریت سود آن ها را می سازند یا مثلا در بازار بورس ۲۰ درصد زمان بازار بورس ۸۰ درصد سود را در یک بازه می سازد. در سال ۹۳ تقریبا دو ماه یا دو ماه و نیم از بازار بسیار خیلی مثبت بود که در آن سال در زمینه سرمایه گذاری بسیار سود خوبی کردم با این که یکی از بدترین سال های بورس بود من سود خوبی را دریافت کردم علت چی بود؟ علت این بود که من در این بازه ۱۲ ماهه، دو ماه و سه ماه که بازار خیلی خوب بود اکثر سهم ها را خریدم و یک بازه ای با آن ها بودم و سپس فروختم و از سهم ها خارج شدم که اگر به این دو سه ماه دقت کنید در ۲۰ درصد سال ۸۰ رشد را در سهام داشتیم. پس در نتیجه یکی از تصورات اشتباه ما این است که همه زمان باید در بورس سود کنیم نه ما ۲۰ درصد زمانی را که در بازار هستیم اگر پیدا کنیم که بازار صعودی می شود و فقط در آن ۲۰ درصد باشیم، می توانیم ۸۰ درصد سود را دریافت کنیم و آن ۸۰ درصد دیگر زمانمان را بر روی این بگذاریم که زمان آن ۲۰ درصد بعدی که می رسد بهترین سهم ها را انتخاب کنیم. اشتباه ما تفکر پنجاه پنجاه است که فکر می کنیم که همیشه باید دنبال سهم بگردیم و همیشه سهم بخریم و همیشه هم باید با بازار باشیم که به این طور نیست و می توانیم در یک بازه هایی بگردیم و سهم خوبی را بخریم و فقط یک بار در سال خرید کنیم، بنده یکی از دوستانم در سال دو یا سه معامله بیشتر انجام نمی دهد و تقریبا در این دو سه معامله ۷۰ یا ۸۰ درصد سود دریافت می کند، چرا؟ زیرا که با کلی وسواس می گردد که در کل یک بازه ۳۶۵ روزه شما دو سه معامله کردن برای افرادی که در بورس هستند می دانند تعداد کمی از معامله است پس یادتان نرود یک اقلیت هایی هستند که اکثریت سود را می سازند.

در افراد دور خودتان احتمالا افرادی هستند که ۲۰ درصد آن ها می توانند در موفقیت شما در بازار بورس تاثیر داشته باشند و ۸۰ درصد دیگر تاثیری ندارند یا ۲۰ درصد آموزش هایی که دیدید منجر به ۸۰ درصد سود در بازار بورس می شود مثلا من چون بیشتر از تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی استفاده می کنم توی تحلیل تکنیکال ابزارهای متعددی وجود دارد که آن ابزارهای متعدد شاید دوباره صدها ابزار دیگر داشته باشد که شاید بین این ابزارها تعداد محدودی هستند که بهترین سیگنال ها را برای خرید و فروش سهم به من می دهند، من خودم در سال ۹۳ تقریبا ۳۰ معامله انجام دادم که ۵ یا ۶ تا از این معاملات تقریبا ۷۰ ۸۰ درصد سود من را ساختند حالا قانون ۸۰۲۰ اصل پرتو می گوید که شما بیا آن ۲۰ درصد را پیدا کنید ۲۰ درصدی که عامل سود، موفقیت تو در بازار بورس و بر روی آن کار کنید و آن اقلیت ها را پیدا کنید پس در نتیجه ما باید دنبال اکثریتی باشیم که تاثیر اندکی بر روی سود ما دارند و ما می توانیم آن ها را حذف کنیم و دنبال اقلیتی باشیم که تاثیر بزرگی بر روی سود ما دارند که این یک جنبه دید ۸۰ به ۲۰ در بازار بورس است و جنبه دیگر شما وقتی شرکتی را تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی می کنید که ۲۰ درصد دلایل هستند که منجر می شوند ۸۰ درصد سود یک شرکت را بسازند یعنی یک تحلیلگر خبره می داند در کنار این همه عوامل که ممکن است تاثیر بر روی رشد قیمت سهام تاثیر گذار باشد مثلا اگر ۱۰۰ مورد است ۴ یا ۵ مورد، موردهایی هستند که بیشترین تاثیر را می گذارند یا اصلا در ۱۰ مورد، دو مورد هستند که سبب رشد شرکت می شوند در نتیجه دنبال کارهای پیچیده نباشید. تفاوت یک تحلیلگر خوب و یک تحلیلگر معمولی بازار با توجه به تجربه ای که در بازار دارد در این است که آن ۲۰ درصدها را می شناسد و می داند که در یک سهم چه نکاتی مهم هستند و بقیه زیاد مهم نیستند و بر روی همان ۲۰ درصد بررسی با تحلیل تکنیکال و بنیادی خودش را انجام می دهد مثلا من در تحلیل تکنیکال فکر می کنم خط روند و امواج الیوت تقریبا قدرت بالایی دارند و شاید همین دو تا بتوانند ۸۰ درصد موفقیت ما را تضمین کند پس در نتیجه در اصل ۸۰۲۰ ما سادگی را در مقابل پیچیدگی توصیه می کنیم یعنی ما می گوییم ساده تصمیم بگیرید ولی این سادگی پشتش تجربه و ۲۰ درصدهایی هستند که مهم ترین حالت ها می باشند. اشتباه خیلی از تحلیلگرهایمان این است که فکر می کنند باید با تحلیل های پیچیده و گسترده ای انجام بدهیم تا یک سهم خیلی خوب را پیدا کنیم نه یک سهم خیلی خوب با یک سری دلایل بسیار ساده مشخص می شود افراد قدیمی بازار بورس که شاید خیلی هم تحلیل های عجیب غریبی نمی کنند با خیلی تحلیل های ساده در حد به اخبار گوش دادن و روزنامه خواندن اقتصادی بعضی وقت ها سهامی را پیدا می کنند که این سهام فوق العاده رشد عجیب و غریبی می کند این ها به واسطه تجربه ای که دارند متوجه می شوند که این ۲۰ درصدها چی هستند که باعث می شوند آن ها رشد کنند. من در کلاس تحلیل تکنیکال خودم همیشه سعی دارم ابزارهای مختلفی که آموزش می دهم توی این آموزش ابزارها آن ۲۰ درصدی که بیشترین اهمیت که دارند را معرفی کنم و بگویم به این ترتیب از آن ها استفاده کنید خیلی ها در تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی موفق نیستند که به خاطر این است که آن ۲۰ درصد را نمی شناسند.

در نهایت وارن بافت می گوید برای کسب نتایج فوق العاده انجام کارهای فوق العاده لازم نیست یا بیل گیتس می گوید من همیشه سعی می کنم من افراد تنبل باهوشی را استخدام کنم چون آن ها افرادی هستند که با سریع ترین راه حل ممکن آن کار را انجام می دهند. در نتیجه اصل قانون پرتو را در بازار بورس مطرح کردم و باز علاقمند هستم افراد بیشتری که در بازار بورس فعالیت می کنند بر روی این موضوع زمان بگذارند و نظرتشان را به من بگویند تا بتوانیم از این اصل برای موفقیت در بازار بورس استفاده کنیم که ۲۰ درصد است ۲۰ درصدهایی که منجر به ۸۰ درصد سود ما می شوند.

ادامه مطلب
۶-۱
روایت تلخ و شیرین بازار بورس به زبان ساده

به نام خدا، سلام علی صابریان هستم، امروز می خوام در مورد یک واقعیت تلخ و شیرین در بازار بورس صحبت کنم. همانطور که من و شما می خواهیم برای یک مدت مشخص با یک نفر همراه بشیم و خصوصیات اخلاقی آن شخص را می دانیم تا انتظارهای احتمالی رفتارهای او را بدانیم و با او به مشکل نخوریم. برای مثال اگر من قرار است با یکی به سفر برم باید بدانم آن شخص چه خصوصیاتی داره و از چه چیزهایی بدش میاد آن وقت هست که می توانم سفر بسیار بهتری را با او تجربه کنم. خب در سرمایه گذاری این موضوع هست منی که میام بازار بورس را به عنوان بازار سرمایه گذاری خودم انتخاب می کنم باید شناختی در قبال این بازار و محیط این بازار داشته باشم. یکی از اخلاق های تلخ و البته شیرین این بازار در یکی از کلاس های دوره نخبگان اتفاقی ما سهام ایران خودرو را آوردیم و شروع به بررسی و تحلیلش کردیم و به یک چیز جالبی که در نمودار رسیدیم و مرورش کردیم این بود که سهام ایران خودرو در یک بازه چهار ساله ابتدای این بازه قیمت ۷۴ را داشته و انتهای این بازه قیمت ۳۰۰ تومان را داشته که این قیمت ۷۴ را دوستان بورسی در جریان هستند که قیمت تعدیل سهم است.

در این بازه چهار ساله یعنی ما از ۷۴ رسیدیم به ۳۰۰ در این بازه چهار ساله سهام ایران خودرو حتی تا عدد ۶۵ هم افت کرده یعنی ۱۲ درصد ضرر داشتیم و حتی تا قیمت ۴۷۵ هم رشده کرده که مجموعا ۵۴۰ درصد سود تقریبا ۶٫۴ برابر می باشد. اگر دقت نمایید چیزی حدود بیش از ۳۰۰ درصد سود و ۴ برابر ساختن سرمایه. حالا سود بانکی چه قدر است سود بانکی اگر فرض کنیم به صورت خوش بینانه سالانه ۲۰ درصد می باشد، سود بانکی را اگر ۲۰ درصد در نظر بگیریم بعد از ۴ سال اگر جمع کنیم سودهای بانک را می شود ۸۰ درصد و به صورت مرکب ۱۰۷ درصد است یعنی تقریبا پول ما ۲ برابر شده اما در سهام ایران خودرو ۴ برابر می شود. خب شاید پیش خودتان بگویید شما بازه بسیار خوبی را انتخاب کنید اما بدین شکل نیست این بازه، بازه اتفاقی می باشد که هم افت داشت و هم رشد داشت که این یک واقعیت شیرین است که در ادامه به واقعیت تلخ خواهیم پرداخت.

واقعیت تلخ این است که در این بازه ۴ ساله ما ۴ بازه برای سهام ایران خودرو داشتیم که از این ۴ بازه زمانی حدود ۱۶۰ روز رونق داشتیم که کل این بازه ۸۳۰ روز معاملاتی می باشد که در بورس روزای شنبه تا چهارشنبه معاملات داریم که ۱۶۰ روز اول رونق داشتیم که شرکت رشد کرده و ۳۸۰ روز که بیش از دو برابر دوران رونق است رکود و افت داشتیم و دوباره حدود ۶۰ روز رونق داشتیم و ۲۳۰ روز کاری بعد از آن رکود و افت داشتیم. رکود و افت به چه معناست؟ و رونق به چه معناست؟ رونق به معنای رشد صعودی سهم است، رکود و افت به معنای این است که یا رشد نکرده و یا در حال نزول کردن بوده است. در واقع عددی که به دست آمده عدد تلخی می باشد ما در ۸۳۰ روز معاملاتی ۶۱۰ روز رکود داشتیم و ۲۲۰ روز رونق داشتیم که چیزی نزدیک به ۳ برابر رونق، رکود داشتیم یعنی ۲۵ درصد اوقات رونق و ۷۵ درصد رکود داشتیم که به آن عدد تلخ مهم رسیدیم که ۷۵ درصد زمان ها ما رکود داشتیم در سهام ایران خودرو سهامی که در این مدت توانسته ۳۰۰ درصد سود بده و سهامش ۴ برابر سود بده که به طور کلی ۷۵ درصد زمان شما بابت این موضوع ناراحت بودید که این امر خیلی مهم است یعنی اگر کسی این اخلاق را نشناسه ممکنه باعث شود این بازار را به خاطر نداشتن اطلاعات از رفتار بورس ترک کند. من همیشه سعی می کنم در کلاس ها بگویم که بورس یک آدم خیلی بد اخلاق که اکثر اوقات اخلاقشو دوست ندارید و ازش رازی نیستید اما در عین بد اخلاقی بسیار سود ده است که در دوران کوتاه با این که شما را ناراحت و نا امید کرده می تواند شما را خوش حال و جبران کند.

یادتان نرود بازار بورس، بازاری است که به طور میانگین حالا این بحث به طور مثال بود که در تئوری امواج الیوت بحث زمان و اصلاحات ذکر می شود اما بدانید که ۳۰۰ درصد سود ۴ برابر ساختن سرمایه در مدت ۴ سال حدود ۸۳۰ روز کاری که ما فقط ۲۵ درصد یعنی ۲۲۰ روز رونق داشتیم و بیشتر زمانمان را نا امید بودیم، خب دوستان با توجه به این شناخت و رفتار در بازار بورس باید چه کار کنیم؟، باید بفهمیم و بپذیریم که بورس زمان های زیادی با ما بد رفتاری می کند پس من خودم را آماده کنم در دوران های رکود بورس صبر داشته باشم و با توجه به آموزش هایی که دیدم حفظ سرمایه کنم به طوری که سرمایم را افت ندهم که این موضوع در دوران های رشد این موضوع جبران خواهد شد. یعنی من می توانم به سراغ دوران کوتاه بروم این سود خوب را بگیرم.

خلاصه تلخ و شیرین این شد که ۴ برابر شدن سرمایه در ۴ سال به طوری اتفاق افتاده که ۳ سال ما رکود داشتیم و یک سال رونق که این رفتار سختی و ناراحت کننده قابل ترمیم است و باید بپذیریم که بازار بورس چنین رفتاری داره و همچنین سودهای بسیار شیرینی داره که باید در زمان رکود تلخی بازار را تحمل کنید. امیدوارم بازار بورس را بهتر درک کنیم تا بهتر سرمایه گذاری کنیم، دوستدار شما، علی صابریان.

ادامه مطلب
۵ (۴)
نیکلاس دارواس و عوامل موفقیت او در بورس

به نام خدا، علی صابریان هستم، امروز می خواهم در مورد نیکلاس دارواس و عوامل موفقیت او در بورس صحبت کنم. مستقیم به سراغ شروع داستان می رویم، نیکلاس دارواس در واقع یک رقاص بوده که اصالتا مجارستانی بوده و در کلاب های شبانه نیویورک به عنوان رقاص فعالیت می کرد. در یکی از داستان هایی که در کتابش نوشته است گفته که من در یکی از کارهام قرار بود به من ۶ هزار سهم شرکتی را بدهند که هر سهمش ۵۰ سنت ارزش داشت و به دلایلی من آن را نپذیرفتم ولی برای این که حسن نیتم را به آن ها ثابت کنم به آن ها ۳ هزار دلار چک دادم و آن ۶ هزار سهمی را که می خواستند به من بدهند را از آن ها بدون هیچ اطلاعات و یا علمی که در قبال بورس داشته باشم گرفتم، دارواس ۲ ماه بعد روزنامه را باز می کند و متوجه می شود سهامی را که خریداری کرده از ۵۰ سنت به ۱٫۹۰ دلار می فروشد و حدود ۸۰۰ دلار سود می کند و این سود برایش بسیار شیرین بود و به علت این که سود کرده بود، فکر می کرد که فرصت بسیار عالی و بزرگی به دست آورده اما با این بازار بسیار نا آشنا بوده و راهی که به ذهنش برای این که در این بازار موفق شود مثل خیلی از افرادی که در بورس کشورمان فعالیت می کنند، مشورت با افراد زیاد می باشد. در واقع دارواس گفته که فکر می کردم راه درست مشورت با افراد مختلف است تا به توصیه هایشان و با پرس و جو به یک سهام خوب برسم که در بازار بورس خیلی از افراد این کار را می کنند که آن زمان نیکلاس دارواس در سال ۱۹۵۲ این کار را با مشورت بهترین روش می دانسته که آن زمان هیچ شبکه اجتماعی نبوده که با پرس و جو این کار را می کردند که الان تنها با دراز کشیدن و باز کردن وبسایت و برنامه های اجتماعی اطلاعات به دست می آورید.

دارواس می گوید که من توصیه و حرف های دیگران را می شنیدم و سهام شرکت هایی که حتی اسمشان را نمی دانستم و هیچ اطلاعاتی در قبالشان نداشتم و سهامشان را می خریدم و بعد از مدتی متوجه شدم که در هر بار خرید ۲۰ الی ۳۰ درصد ضرر می کردم و فقط با بعضی از سهم هایی که رشدهای کوچکی با آن ها داشتم امیدوار می شدم که سهم خوبی را بخرم و موفق بشوم. دارواس به این دوران، دوران قمار بازی می گوید دورانی که هیچ اطلاعاتی در قبال بورس نداشت و سهام خریداری کرده بود. در بازار بورس خودمان در این چندین سال که بنده تدریس کردم و با افراد بزرگ بورس سر و کار داشتم شاید ۸۰ درصد افرادی که در این بازار فعالیت می کنند در این دسته قرار دارند و مادام با پرس و جو و یا مطالب دیگران در حال خرید و فروش سهام هستن و عملا هیچ اطلاعاتی در قبال بورس ندارند. بعد از این مرحله دارواس تصمیم به آشنایی بیشتر با شرکت ها می گیرد و شروع به روش کار کردن با روش فاندامنتال یا تحلیل بنیادی می کند.

آشنایی نیکلاس دارواس با تحلیل بنیادی

نیکلاس دارواس با تحلیل بنیادی آشنا می شود سپس با بررسی کردن صورت های مالی، فروش، سود و زیان شرکت ها هم آشنا می شود و با روش فاندامنتال چندین سهم را خریداری می کند و سود خوبی را هم به دست می آورد و به قول خودش روش فاندامنتال خیلی بهتر است از روش قمار بازی است و سپس با مجله ای آشنا می شود که بر اساس فاکتورهای فاندامنتالی سهام را دسته بندی و رتبه بندی می کند و سعی می کند از سهام هایی که رتبه بندی و دسته بندی بهتری دارند استفاده کند و از نسبت تقسیم سود DPS به EPS و P بر E شرکت ها و صنعت خوب شرکت ها استفاده می کند و تا مدتی روش فاندامنتال در چند خرید برایش جذاب بود اما در یکی از خریدهایش که تمام بررسی ها را انجام داده بود و یکی از شرکت هایی که رتبه فاندامنتالی خوبی را خریداری می کند و پس از خرید متوجه می شود که شرکت در حال افت کردن است و ضرر نسبتا سنگینی را می کند، دارواس در آن زمان می گوید که اعتماد به نفسم را از دست دادم و فکر می کردم که با این روشی که پیدا کردم می توانم شرکت ها با سهم های سود آور خوبی را به دست بیاورم اما متوجه شدم که در حال ضرر هستم و این روش هم دیگر جواب نخواهد داد. در همین حوالی سهمی که با روش فاندامنتالی خریداری کرده و ضرر بوده و زمانی که در حال رصد بازار بوده و متوجه سهمی می شود که مادام حال رشد کردن می باشد و تصمیم بر خریداری این سهم می نماید که سود بسیاری خوبی را با خرید این سهم به دست می آورد با این که این سهم را هم با روش فاندامنتالی خریداری کرده بود و هیچ نکته خاصی در این سهم وجود نداشته و اگرم وجود داشته نیکلاس دارواس متوجه آن نشده بود که بعد با خودش می گوید که برای من خیلی بود که من با دنبال کردن رفتار قیمت توانستم سود کنم ولی با تحلیل فاندامنتال در معامله ضرر کردم که در این جا جرقه استفاده از تحلیل تکنیکال، تحلیل نمودار، بررسی رفتار قیمت سهم به ذهن دارواس می آید و دارواس وارد مرحله جدیدی می شود.

خب گفتیم که دارواس با روش فاندامنتال خرید و فروش کرد با یک سهم ضرر کرد و با نگاه به نمودار و رفتار قیمت سهم در یک سهم هم سود کرد سپس شروع به آشنایی با تحلیل تکنیکال می کند و به روشی در تحلیل تکنیکال می رسد که سود خوبی به او می دهد و این روش با نام Box Theory شناخته می شود که تقریبا در آن زمان تحلیل تکنیکال به بلوغ الان نرسیده بوده که این روش ترکیبی از Price Action ،Supporter resistance، حمایت و مقاومت خودمان است که همان Box theory به حساب می آمده که به صورت ساده قیمت سهام هایی را در جعبه هایی در نظر می گرفتند که در آن نوسان می کنند و زمانی که از جعبه خارج می شوند، آن مستطیل قیمتی از آن جعبه یا چارچوب قیمتی خارج می شود، شروع به خریدن سهم می کند که مفاهیم پایه و بنیادی تحلیل تکنیکال این بحث ها به حساب می آیند که با استفاده از همین مفاهیم سود خوبی را در بازار می کند. بازار به دورانی می رسد که نزولی است و می بیند یک سری از سهم ها در دوران نزولی بازار افت زیادی و یک سری از سهم ها افت کمی دارند و یا یک سری از سهم ها افت نمی کنند که در نتیجه روشی می سازد که سهام را با دید تکنیکالی انتخاب می کند و سپس فادامنتال سهم را بررسی می کند که آیا سهم روند رو به رشد درآمد دارد که نظریه تکنو فاندامنتال را مطرح می کند که در واقع بار اول دارواس تکنو فاندامنتال مطرح کرده است. خب این خلاصه ای از زندگی نیکلاس دارواس بوده که در کتاب چگونه دو میلیون دلار به دست آوردم، دارواس نکات بسیار خوب و ریزی را از بازار می گوید ولی این اسکلت کلیت اتاقی بود که برای دارواس افتاده بود یعنی اول با شایعه و پرس و جو ضرر کرد و گاهی هم سود سپس با روش فاندامنتال سود کرد و باز هم به ضرر رسید که بعد با روش تکنیکال آشنا شد و سود کرد اما به نتیجه رسید که خیلی از سهام ها برای رشدشان باید اقبال بازار داشته باشند، بازار بهشان توجه کرده باشد و شروع به رشد کردن کنند تا من آن ها را خرید کنم. تئوری معامله در سطوح بالا را مطرح می کند و جمله قشنگی می گوید که باید گران خرید و گران فروخت.

خب افرادی که تکنیکال کار می کنند و نمودار بررسی می کنند عرضه و تقاضا را خیلی قوی تر نسبت به افراد عادی متوجه می شوند و ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال این است که من عرضه و تقاضا و جریان پول را متوجه بشوم که بر روی چه سهمی است و مطمئن بشوم که از نظر شرایط فاندامنتالی رتبه خوبی را هم دارد، ترکیب این دو یک استراتژی قدرتمند در بازار بورس است، به طوری که در خانه سرمایه دوره نخبگان بورس را به این شکل طراحی کرده ایم که یک بخش تکنیکال و یک بخش فاندامنتال داشته باشیم و هدف فاندامنتال پیدا کردن سر نخ هایی برای بخش تکنیکال است و چک کردن سهامی که تو تکنیکال پیدا می شوند، تکنیکال هم که شرایط و استراتژی متفاوت خرید و فروش خودش را دارد ولی خیلی جالب است که در مورد روش معاملاتی دارواس تحقیق می کردم روش بسیار است و بعد از آن روش های بسیار زیاد و استراتژی های کامل تری آمده که اگر دارواس در زمان فعلی بود و علم تکنیکال امروزی چون امواج الیوت، اندیکاتور، الگوی هارمونیک می دانست قطعا می توانست معاملات خیلی موفق تری نسبت به زمان خودش داشته باشد در واقع با مفاهیم پایه تکنیکال اما با درک مفاهیم عمیق تکنیکال استفاده درست می توانسته موفقیت بیشتری به دست بیاورد و یک سری نکات روانشناسی معاملات که بخش بسیار مهمی به حساب می آید که من همیشه سر کلاس نخبگان بورس می گویم که ۸۰ درصد بازار نکات روانشناسی مباحثی جز تحلیل تکنیکال و تحلیل فادامنتال، مدیریت معاملات و مدیریت ریسک و این ها است و ۲۰ درصد آن تحلیل ها هستند حالا شاید تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال ۸۰ درصد زمان یک شخص را بگیرد، اما لازم است که در واقع ما در کلاس بورس نخبگان خانه سرمایه بخشی را به فراتر از تحلیل اختصاص داده ایم.

اما چرا؟

به خاطر این که اعتقاد دارم یک فردی که قصد دارد در بازار بورس موفق باشد باید نکاتی را رعایت کند که جز آموزش تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال است که اشاره به مدیریت تعداد معاملات، مدیریت ضرر، کنترل ریسک که این ها همه نکات ریزی هستند که تفاوت بسیار زیادی در بین افرادی که سود می کنند و کسانی که ضرر می کنند، ایجاد می کند. دارواس ۵ سال طول می کشد تا به این دست آوردها برسد تا جایی که به دو میلیون دلار سود دستیابی پیدا کند که با کلی سعی و خطا این دست آوردها به دست می آورد که دیگر لازم نیست ما با سعی و خطا با این مباحث آشنا شویم و سرمایمان را از دست بدهیم زیرا که ما می داینم باید از تحلیل نکنیکال و تحلیل فاندامنتال کنار هم استفاده کنیم و مباحث روانشناسی و فراتر از تحلیل را یاد بگیریم و از آن ها استفاده کنیم که در واقع شخصی که در بازار موفق می شود دارای علم و تجربه است که هر چه شما علمتان را افزایش دهید برای موفقیت نیاز به کسب تجربه کمتری دارید، اما اگر به علم اهمیت ندهید و ۱۰ سال یا ۲۰ سال در بازار بورس فعالیت کنید و اشتباهاتتون آن قدر زیاد باشد که سود چندانی نکنید. این که من بدانم با چه روشی در حال خرید و فروش هستم و بدانم چرا در یک سهم سود می کنم و یا چرا در یک سهم ضرر می کنم، بسیار خوب است که یکی از کارهای جالبی که دارواس انجام می داده ثبت تمامی معاملاتش است که علت سود و زیانش را هم در آن ثبت می کرده که در کتابش هم این بحث را آورده است، کتاب How i Made $2 Million in The Stock Market توسط انتشارات چالش ترجمه شده که به معنی چگونه دو میلیون دلار در بازار سهام به دست آوردم می باشد که ترجمه خانم ساناز زمانی است که می توانید آن را بخرید و بخوانید.

در نهایت باید به این درک و فهم برسیم که بازار بورس جایی نیست که بتوانم آسان سود کنم، در واقع زمانی می توانم به سود برسم که تحلیل فاندامنتال و تحلیل نکنیکال را بشناسم و برای معاملاتم استراتژی خرید و فروش داشته باشم، مباحث فراتر از تحلیل را بدانم و بتوانم از آن ها استفاده کنم تا بتوانم مطمئن در بازار بورس حرکت و قدم بردارم، امیدوارم مسیری که دارواس طی کرده، این مسیر هم برای کسانی که در بازار بورس در حال فعالیت هستند روشن بشود و متوجه شوند که نباید با پرس و جو تحقیق های داخل اینترنت نمی توانند به جایی که می خواهند برسند و باید آموزش ببینند و من در این چند سال که در خانه سرمایه تدریس می کنم افرادی را در بلند مدت موفق دیدم که مستمر به آموزش خودشان اهمیت می دادند و آن آموزش را در بازار تست می کردند و افرادی را دیدم که بعد از این کار سرمایه های سنگینی را وارد بازار بورس می کردند و مسیری را که طی می کنند همان مسیر دارواس است که دارواس با سعی و خطا به موفقیت رسیده اما آن ها تحلیل ها و نکات روانشناسی را آموزش دیده اند و به سود مطلوب رسیده اند، امیدوارم که این فایل کمک لازم را به شما کرده باشه و امیدوارم روزی برسد که افراد به دنبال پرس و جو در بازار بورس برای موفقیت نباشند و افرادی که در این بازار فعالیت می کنند، بدانند که باید آموزش ببینند تا موفق شوند. دوست دار شما، علی صابریان.

ادامه مطلب
image
پرسودترین سرمایه گذاری در بازار ایران چیست؟

به نام خدا؛ سلام، علی صابریان هستم در این متن می خواهم در مورد پرسودترین سرمایه گذاری در بازار بورس با شما صحبت کنم. همه ما دنبال این هستیم که فرصت سرمایه گذاری مناسبی را برای خودمان پیدا کنیم، چه در بازار بورس و چه در بازار دیگری مثل بازار مسکن، طلا، ارز و ..، اما سوال اینجاست که اگر من مدتیه که فعالیت می کنم و یا تازه شروع به فعالیت کرده ام، یا زمانی سپری شده و دارم فعالیت می کنم و ممکنه نتیجه مطلوبی نگرفته ام، این سوال در دهن من ایجاد بشه که پرسودترین سرمایه گذاری در بازار بورس چیست؟ شاید عده ای از دوستان انتظار داشته باشند که بگویم سرمایه گذاری کردن روی فلان گروه، مثلا گروه پتروشیمی پر سودترین سرمایه گذاری بلند مدت ما خواهد بود، یا انتظار داشته باشند که من بگویم فلان سهم می تواند پر سود باشد. اما من می خواهم یک چیزی را معرفی کنم که خیلی پر سودتر از سهم هایی که ما قرار است بخریم باشد. ما یک مبلغی را داریم و یک سهمی را خرید می کنیم، این سهم پنج برابر می شود، ده برابر میشه و خب پول ما هم پنج یا ده برابر می شود، واین یک فرصت بوده است، اتفاق افتاده است و خیلی خوش بینانه ما هم در این فرصت بوده ایم و سود گرفته ایم و تمام شده است. آیا یک همچنین فرصتی پر سودترین سرمایه گذاری در بازار بورس هست؟ یا نه؟ فرصتی دیگری پر سودترین فرصت سرمایه گذاری برای ماست؟

شخصی را تصور کنید که پیدا کردید و می تواند پورتفوی شما را به خوبی بگرداند، تمام وقتش را برای سبد سهام شما بگذارد، سبد سهام را برسی، بهترین سهم ها را انتخاب کند، در بهترین قیمت خرید کند، در بهترین قیمت ممکن بفروشد و یک سبد پر سود به شما دهد و این شخص مادام العمر کنار شما باشد و مادام العمر صادقانه برای شما کار انجام دهد و مادام العمر نتیحه مطلوبی از بازار بورس بگیرد. این فرد، فردیه که ما دنبالش می گردیم، و شاید پیدا کردن این فرد پر سودترین سرمایه گذاری در بازار بورس باشد. فکر می کنید این فرد را کجا می شود پیدا کرد؟ فردی که یک عمر به ما وفادار باشد، فردی که بهترین تحلیل ها را داشته باشد، فردی که تمام تلاشش را برای پرتفوی ما کند، تاحالا به این موضوع فکر کرده اید؟ خیلی جالب است بدانید در بازار بورس همه دنبال سود هستند اما کمتر کسی است که حاضر باشد بهای رسیدن به سود را بپردازد. کمتر کسی است که حاضر باشد فرآیندی که به سود برسند را طی کند. همه فقط دنبال سود هستند، در حالی که توجه نمی کنند تنها راه سود کردن در بازار بورس همین فرآیندی است که باید طی شود. فرآیند مسیری است که باید طی شود تا به سود مستمر و پایدار در بازار بورس برسیم. همه سود می خواهند اما نمی دانند چطوری! همه می گویند ما دنبال سهم هستیم، دنبال سیگنال هستیم، دنبال فردی هستیم که سهمی خوب به ما معرفی کند. اما واقعا این راهش نیست که یک نفر پیدا شود بتواند سهمی خوب به شما معرفی کند!

من می توانم یک سهم به شما معرفی کنم! فلان کسی می تواند به شما یک سهم خوب معرفی کند ولی من نمی توانم همیشه سبد شما را مدیریت کنم و تمام انرژی ام را برای سبد شما بگذارم! من زندگی خودم را دارم، سبد و سهام خودم را دارم، کار خودم را دارم و انرژی که می خواهم بگذارم برای سرمایه گذاری خودم می گذارم پس چه کنیم؟ چگونه شخصی را پیدا کنم که کمک کند ما پر سود ترین سرمایه گذاری در بازار بورس را پیدا کنیم؟ پر سودترین سرمایه گذاری در بازار بورس، سرمایه گذاری روی خودتون است! روی آموزش خودتون! من اگر آموزش دیدم چطور در بازار بورس سود کنم، یک عمر از این آموزش استفاده می کنم، یک عمر سبد سهام خودم را می گردانم، با تمام انرژی! چون سرمایه خودم است، سرمایه خودم را رشد می دهم و یک عمر سال های سال با این دانشی که کسب کرده ام در بازار بورس سود می کنم! همه ما ممکن است در شرایط فعلی، یک شخصی که دارد این متن را می خواند، مبلغ خیلی زیادی در بازار بورس داشته باشد و ممکن است یک شخصی مبلغ کمی داشته باشد، ولی همه ما در مسیر زندگیمون پول هایی به دستمان می رسد و می توانیم سرمایه گذاری کنیم اما چون بلد نیستیم آن ها را از دست می دهیم و اگر از دست ندهیم در حالت خوش بینانه از تورم عقب می مانیم یا سودهای خیلی کمی می کنیم!

در حال حاضر در جایی که هستیم دیگر بی سوادی معنا نمی شود که من نتوانم بنویسم، بخوانم. بی سوادی الان نداشتن دانش مالی مطرح می شود، من که زندگی می کنم اگر سواد و دانش مالی ندارم بی سواد محسوب می شوم. چرا؟ چون نمی توانم پولی را که بدست می آوردم مولد در جامعه خرج کنم، که هم به خودم سود برساند و هم به جامعه سود برساند. پر سودترین سرمایه گذاری برای شخص خود من، برای هر فرد و برای هرجامعه سرمایه گذاری روی خودش است. روی آموزش خودش! حالا ما اینجا مبحث بورس را داریم ولی روی هر موضوع دیگر، پر سودترین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری روی خودمان است. آموزش در بازار بورس مثل یک اهرم است. اگر من ده یا بیست میلیون تومان برای آموزش خودم هزینه می کنم، در طی زمان هزاران برابر این به خودم برمی گردد،چون من ابزاری را بدست آورده ام که می توانم یک عمر در این بازار سود کنم. خیلی ها وارد بازار بورس می شوند و توقع دارند بدون هیچ آموزشی با یک آموزش کوتاه مدت کم به بازار رفته و سود کنند، من اگر بخواهم دکتر شوم (دکتر متخصص) باید بها را بپردازم، سال ها درس بخوانم و تجربه کسب کنم. من اگر بخواهم در المپیک مدال بیاورم باید سال ها تمرین و تلاش کنم تا بتوانم در المپیک مدال بیاورم. من اگر بخواهم در هر حوزه ای تبدیل به بهترین بشوم باید تلاش کنم، شما حوزه کاری خودتان را در ذهنتان بیاورید، هر حوزه ای که فعالیت می کنید.

شما در زندگی به هرچیزی که رسیده اید بهایش را پرداخته اید، چطوری می خواهید در بازار بورس فعالیت کنید بدون اینکه بهایش را بپردازید؟ و بخواهید در بازار بورس سود کنید؟ بدون اینکه بخواهم هزینه کنم برای آموزش خودم؟ بدون اینکه من بخواهم زمان بگذارم برای آموزش خودم؟ توقع دارم از بازار بورس سودکنم! سود هم که نمی کنم من مقصر نیستم بورس مقصره! پرتوقع نباشیم، هرچیزی که می خواهیم بهش برسیم باید بهایش را بپردازیم، بازار بورس بسیار بازار ارزشمندی است، بهترین بازار سرمایه گذاری ایران است، جذاب ترین بازار سرمایه گذاری با کلی مزایاست. به شرط اینکه من یاد داشته باشم و دانش فعالیت در بازار را داشته باشم. خیلی از افرادی که در بازار بورس فعالیت می کنند، هیچی یاد ندارند! اگر جز آن دسته هستید یا باید فعالیت در بازار بورس را باید بگذارید کنار و یا روی آموزش خودتان سرمایه گذاری کنید. آموزش ببنید، هرچیزی بهایی دارد! اگر جز دسته افرادی هستید که آمدند توی بازار بورس فعالیت کردند و مقداری آموزش دیده اند، یک کتابی خوانده اند، یک دوره ده یا پانزده ساعته ای رفته اند، این هم فایده ندارد، بهتر از گروه قبلی است، ولی مثل این است که من بخواهم یک پزشک متخصص بشوم و بخواهم با یک دوره بیست ساعته این تخصص را بدست آورم. چنین چیزی ممکن نیست!

هرچیزی بهایش را دارد! این موضوع را تکرار می کنم چون بسیار مهم است. هر شخصی به جایی رسیده است، هرشخصی مدالی بدست آورده است، هرشخصی یک روزی خیلی ها به او افتخار کرده اند، زمان گذاشته است، بهایش را پرداخته است، انرژی اش را گذاشته است تا به آن رسیده است. چطور انتظار دارید در بازاربورس به سود دائم و مستمر برسید، پر سودترین سرمایه گذاری در بازار بورس داشته باشید، بدون اینکه انرژی گذاشته باشید، زمان گذاشته باشید، هزینه کرده باشید برای آموزش خودتان؟ من اینجا می خواهم شما را دعوت کنم به یک چالش. اینکه بشینید فکر کنید چالش بعدی زندگی بورسی خودتون را با دقت انتخاب کنید نه سر سری و باری به هرچهت. از خودتون بپرسید اگر من بروم و سرمایه گذاری در بازار بورس را حرفه ای یاد بگیرم که یک عمر بتوانم از این دانش استفاده کنم، سرمایه خودم را رشد بدهم، چقدر برای شما ارزش داره؟ چقدر در زندگی تان تاثیر دارد؟ و چقدر می تواند زندگی شما را در طی زمان متحول کند و چقدر شما را می تواند نسبت به اطرافیان متفاوت کند؟ به این فکر کنید سرمایه گذاری در بازار بورس به صورت درست و مستمر، زندگی انسان ها را متحول می کند. یه شخصه تمام سرمایه گذاری هایی که در حوزه های دیگری که انجام داده ام، همه را آورده ام در بازار بورس.

سال ها تلاش کرده ام، سال ها آموزش دیده ام، سال ها در بازار این آموزش ها را تجربه کرده ام که بهترین بازار سرمایه گذاری بازار بورس است و خودم هم سنگین، متمرکز در بازار بورس سرمایه گذاری می کنم. نه در بازار مسکن، نه طلا، نه ارز. هلن کلر می گوید زندگی یک ماجراجوییست که جرئت زیادی می خواهد، سرمایه گذاری در بازار بورس هم همین است، یک ماجراجویی شیرین است، که جرات، تلاش و انرژی می خواهد، شما باید زمان بگذارید. همین امروز تصمیم بگیرید روی آموزش بورس خودتون سرمایه گذاری کنید،چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ هزینه ای! شما در حال بدست آوردن تخصص بزرگی هستید و با آن می توانید میلیون ها، صدها میلیون و میلیاردها در بلند مدت در بازار بورس سود کنید. ده میلیون، بیست میلیون هزینه ای نیست برای آموزش شما! من اگر به خودم اعتقاد دارم و می دانم توانایی اش را دارم و می بینم در بازار بورس سودهای بسیار خوبی است و میفهمم سود مرکب یعنی چی؟ یعنی اینکه اگر من بیست درصد سود کردم سال بعد، سی درصد سود کرده ام، مرکب این ها چه می شود در بلند مدت؟ میبینم که آینده سرمایه گذاری ایران، سرمایه گذاری در بازار بورس است و میبینم که شفاف ترین بازار سرمایه گذاری در ایران، سرمایه گذاری در بازار بورس است.

بازار بورس را می پذیرم، اگر توانایی های خودم را هم بپذریم دیگر چیزی نمی ماند. اینجا من باید تمام تلاش را بکنم تا روی آموزش بورس سرمایه گذاری کنم. راه های مختلفی است برای آموزش بورس دیدن، می توانید کتاب بخوانید، می توانید منابع لاتین را مطالعه کنید، می توانید کلاس بروید و از کلاس ها استفاده کنید. من و همکارانم در خانه سرمایه از سال هزار و سیصد و نود مشغول به تدریس بورس نیز هستیم و جز علاقه های بنده است، به این دلیل این که خودم را آپدیت نگه می دارد و شغل تدریس را دوست دارم. طی این چندین سالی که از این هزار و سیصد و نود گذشته است، ما هر روز سعی کرده ایم آموزش بهتری تولید کنیم، سعی کرده ایم تجربیات خودمان را بیارویم در آموزش خودمان، و چکیده همه آن ها شده است دوره نخبگان بورس و پکیج غیرحضوری نخبگان بورس. من شاید بالای صد کتاب فارسی و لاتین در زمینه تخصص خودم توی بازار بورس مطالعه کرده ام، هر کدام را استراتژی هایش را در بازار بورس برسی کرده ام، از برخی نتیجه گرفته ام، از برخی نتیجه نگرفته ام، برخی را گذاشته ام کنار، برخی را تغییر داده ام، صدها معامله در بازار بورس انجام داده ام، تک به تک برسی کرده ام، چه من و چه همکاران در خانه سرمایه. همه را جمع کرده ایم در دوره نخبگان بورس، دوره گزینه شده ای که می خواهد یک فرد عادی را تخصصی آموزش بدهد که یک عمر از این تخصص استفاده کند در بازار بورس.

به شخصه واقعا عمرم را پای این دوره گذاشته ام، پای تدوین و بهبود این دوره گذاشته ام، و به کلاس بورس نخبگان ایمان دارم. اگر فردی واقعا می خواهد در بازار بورس در بلند مدت موفق باشد. بازار بورس جای کوتاه مدت (بیایم شش ماهی یک سود کنم و برم بیرون) نیست! اگر کسی دید بلند مدت دارد، به خودش اعتماد دارد و هدف دارد برای زندگی اش، بازار بورس بهترین بازرا سرمایه گذاری است، و ما هم در دوره نخبگان بورس این دوره را طراحی کرده ایم برای همین افراد. کسانی که هدف دارند، می خواهند بلند مدت به سرمایه گذاری و بازار بورس نگاه کنند و می خواهند از این بازار ثروت بدست بیاورند. من از همه دوستانی که به خودشون ایمان دارند، به بازار بورس ایمان دارند و دنبال این هستند که آموزش ببینند به صورت جامع و کامل برای یک عمر استفاده از تخصص خود در سرمایه گذاری در بازار بورس به صورت جدی دعوت می کنم که کاندید دوره نخبگان شوند و یا از پکیج دوره نخبگان استفاده کنند و همراه ما در خانه سرمایه باشند.

امیدوارم روزی برسد همه ما بفهمیم چه در زمینه بورس و چه در هر زمینه دیگری، بزرگترین و پر سودترین سرمایه گذاری، اول سرمایه گذاری روی شخص خودمان است. کسی که در بازار بورس روی خودش و روی آموزش خودش سرمایه گذاری نمی کند نباید از بازار بورس هم انتظار سود داشته باشد. برای این که من یک ساختمان بزرگ، مجلل و یک عمارت باشکوه بسازم نیاز دارم اول پِی خوبی داشته باشم برای ساختمانم. اگر باشکوه ترین ساختمان را روی پِی ضعیف بسازم، اگر با وزن ساختمان آن ساختمان نریزد، با اولین زلزله آن ساختمان می ریزد. من اگر در بازار بورس پول زیادی بیارورم اما آموزش درست ندیده باشم، ممکن است چند بار اتفاقی سود کنم، اما در یک بازار منفی همه ی آن را از دست خواهم داد. بازار بورس بازار بسیار پر سودی است برای کسی که یاد دارد چطور در این بازار سرمایه گذاری کند. جمع بندی «یادمان باشد برای رسیدن به هرچیزی باید تلاش کنیم، چه از لحاظ زمانی، چه از لحاظ مبلغ. خیلی ها در دوره نخبگان بورس ثبت نام می کنند ولی میگویند که ما زمان نداریم. باید زمان بگذارید، زمان گذاشتن هم نوعی هزینه کردن است. چرا؟ چون ارزشش را دارد. من دارم تخصصی را می آموزم که یک عمر می خواهم از این تخصص استفاده کنم و می خواهم آینده خودم را با این تخصص متحول کنم». امیدوارم که صحبتی که امروز داشتیم در مورد پر سودترین سرمایه گذاری در بازار بورس، مفید باشه برای شما. دوستدار شما، علی صابریان.

ادامه مطلب
۵
پیشنهادی برای افزایش درصد موفقیت معاملات

امروز می خواهم در مطلبی در مورد این صحبت کنم که چطور درصد موفقیت معاملات را بالا ببریم؟ فرض کنید شما در مورد یک فردی تحقیق می کنید، مثلا می خواهید از فردی چکی بگیرید در کارتون و توی صنفی که کار می کنید و آن شخص را نمی شناسید که آیا آن شخص می تواند چک معتبری داشته باشد یا نه و شروع می کنید به تحقیق کردن. قطعا از اولین نفر اگر بپرسید و بگویید آیا شما فلان شخص را می شناسید و آیا فرد معتبری است؟ اگر به شما بگوید شخص معتبری است، شما مقداری دلگرم می شوید نسبت به این که شخص می تواند فرد معتبری باشد و با توجه به این که فردی که از او سوال کردید خودش چقدر معتبر است و چقدر آدمی است که می توان به او اعتماد کرد، می شود به جوابش هم اعتماد کرد. اما حالا من می خواهم تصمیم بگیرم که خیلی با احتمال بالاتری این فرد را به او اطمینان کنم برای گرفتن چک. پس چه کنم؟ بنابراین به یک نفر بسند نمی کنم و میروم از چند نفر دیگر می پرسم که آیا فرد مورد نظر که میخواهم چک بگیرم را شما می شناسید، سابقه خوبی دارد یا خیر؟ قطعا هرچند من از تعداد افرادی بپرسم و نتیجه مشابهی از تعداد افراد بیشتری بشنوم می توانم با احتمال بالاتری به این نتیجه برسم که فرد قابل اعتمادی است یا خیر.

این موضوع دقیقا در علم تحلیل و تحلیل تکنیکال (که تخصص من هم هست) وجود دارد. به این صورت که من اگر سهمی را در شرایط فعلی برسی می کنم و طبق یک استراتژی می فهمم این سهم الان خوب است یا نیست. طبق استراتژی اول من، مثلا استراتژی دارم من با استفاده از تحلیل تکنیکال کلاسی و می گوید شما این سهم را می توانید در شرایط فعلی مثلا در روی ۲۷۰ تومان شرکت ایران خودرو را خرید کنید (طبق استراتژی تحلیل تکنیکال کلاسی). پس من می توانم شروع به معامله کنم یا می توانم ابزارهای دیگری داشته باشم، یعنی از ابزارها و استراتژی های دیگر بپرسم آیا این سهم از این قیمت مستعد این است که رشد کند یا نه؟ مثلا می توانم بروم مبحث امواج الیوت سهم را (وقتی تسلط دارم) برسی کنم و ببینم آیا طبق قاعده امواج الیوت سهم من از این کفی که برایش مشخص کرده ام که تحلیل تکنیکال کلاسی می گوید بخر، آیا قیمت بالاتری خواهد دید یا خیر؟ می توانم بروم با استراتژی های دیگری مثل الگو هارمونیک سهم را برسی کنم. ببینم آیا اینجا یک کف معتبر برای سهم است یا خیر؟

می توانم بروم با استفاده از اندیکاتورها معاملاتم را مدیریت کنم و نسبتا بررسی کنم آیا از این کف مستعد برگشت و صعودی شدن است یا نیست؟ می توانم از الگوهای شمعی کمک بگیرم و از آن ها استفاده کنم و ببینم از این قیمت کف سهم من اگر بر می گردد می تواند رشد خوبی داشته باشد؟ الگوی ژاپنی کندلی که اینجا دارد آیا نشان از ریورس ها و برگشت سهم من است یا نیست؟ می توانم بروم از تحلیل زمانی استفاده کنم و ببینم در شرایط فعلی که سهم من قرار دارد آیا از لحاظ زمانی هم مستعد شروع روند صعودی است یا نیست؟ توی تحلیل تکنیکال ما یک ابزار نداریم، ابزارهای متعددی داریم. می توانیم از چنگالند روز استفاده کنم ببینم آیا این سهم من طبق قواعد چنگال اندروز مستعد صعود از این قیمت است یا نیست؟ و تا کجا ممکن است حرکت کند؟ پس ببینید کسانی که از تحلیل تکنیکال نتیجه بهتری می گیرند، کسانی اند که یک موقعیت معاملاتی را از چند زاویه مختلف برسی می کنند. مثلا ما در دوره نخلگان بورس خودمان مباحث مختلف را آموزش می دهیم و آخرش به این جمع بندی می رسیم که خب حالا که مباحث مختلف را آموزش دیدید، تحلیل کلاسیک را یاد گرفتید، الگوی هارمونیک را آموزش دیدید، اندیکاتور را آموزش دیدید، الگوی شمعی را آموزش دیدید، امواج الیوت را آموزش دیدید، روانشنانسی معاملات را آموزش دیدید، حالا بیایید همه این ها را کنار هم بگذارید و در یک لحظه نمودار را از زوایای مختلف ببینید.

معمولا من با یک استراتژی خرید و فروش می کنم، مثلا با استراتژی بریک اوت خرید و فروش می کنم، مثلا با استراتژی الگوی هارمونیک خرید و فروش می کنم، ولی با استراتژی های دیگر این موقعیت را برسی می کنم. وقتی دو یا سه تا از این استراتژی ها این شرایط را تایید کردند در نتیجه احتمال موفقیت این تحلیل من (خرید و فروش من) بالا می رود و خب بالا رفتن این احتمال باعث می شود در بلند مدت من سودم چندین برابر فردی باشد که از یک ابزار برای تحلیل خودش استفاده می کند. توصیه من به شما این است که اگر تحلیل گر تکنیکال هستید، خیلی ها به من می گویند کهتحلیل تکنیکال اینجا که کف بود پس چرا برنگشت اگر کف بود؟ می گوییم اولا که خیلی ها تحلیل تکنیکال بورس را فقط در حد کشیدن یک خط روند آموزش دیده اند و شما هم به این ها می گویید تحلیل گر تکنیکال و از تحلیل های آن ها استفاده می کنید و خودتان هم چیزی از تحلیل تکنیکال نمی دانید. همیشه سر کلاس ها به داشنجوها می گویم که ۹۰ درصد تحلیل گرهای متکنیکال ما تحلیل گرهایی هستند که خیلی سطحی سهم را نگاه می کنند و فقط از یک زاویه به سهم نگاه می کنند، مثل همان شخصی که میخواهد ببینید که چک فردی معتبر است و میرود از یک نفر می پرسد (شاید آن فرد دوست شخص بود) و اطلاعات اشتباه می گیرد. وقتی من از یک زاویه سهم را نگاه می کنم یا حالت پیشرفته تر چی می شود؟ این که من تحلیلگر از چند زاویه تحلیل تکنیکال نگاه کنم و از چند زاویه تحلیل بنیادی هم به سهم را نگاه کنم.

خیلی وقت ها با دانشجویان نخبگان در مورد استاپ لاس صحبت می کنیم می گوییم گاهی وقت ها روی سهمی که به فاندامانتالش مطمئن هستید استاپ لاس نگذارید و این موضوع موضوع بسیار خوبی است، می توانید صبر کنید و گاهی ضررهای کوتاه مدت های سهم را تحمل کنید. برای اینکه در بازار بورس موفق شوید راه قطعی وجود ندارد که من بگویم از این روش استفاده می کنم و صد درصد موفق هستم، تنها راهی که وجود دارد این است که من به مرور با این که علمم را افزایش بدهم و با این که دانسته هایم را افزایش بدم، با اینکه درک بیشتری از سهم، از شرکت، از نمودار شرکت، نمودار تغییرات قیمت شرکت داشته باشم، می توانم احتمال موفقیت معاملاتم را بالا ببرم. اگر قبلا ۱۰ تا معامله می کردم و ۳ تا از معاملات سود ده بوده است، این را برسانم به ۱۰ تا معامله که ۷ تا سود ده است و این می شود کاری که من می توانم انجام بدهم و  تنها راه این اتفاق کسب تجربه در استراتژی معاملاتی مختلف و استفاده از ابزارهای مختلف در یک لحظه معاملاتی است. وقتی یک سهم را میخواهم برسی کنم از زوایای مختلف و ابزارهای مختلف آن سهم را برسی کنم. توصیه من به شما این است که همین امروز تصمیم بگیرید و شروع کنید به آن یک علمی که دارید تکیه نکنید و شروع کنید ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامانتال.

حتی مبحث اقتصاد کلان، آن هم در شما به مدیریت پورتو و برنامه ریزی کلان برای پرتفو شما و اینکه استراتژی شما چی باشد دید می دهد. شخصی که قطعا در زوایای مختلف در یک لحظه روی یک موقعیت سرمایه گذاری نگاه می کند بسیار موفق تر از شخصی که فقط با یک ابزار یا دو ابزار (آن هم خیلی وقتا که من می بینم همان را هم به خوبی برسی نمی کند) یک سهم را برسی می کند. پس جمع بندی این که اگر من می خواهم در بازار بورس موفق شوم باید بتوانم از چند ابزار همزمان استفاده کنم و یک موقعیت معاملاتی را برسی کنم تا احتمال موفقیت معاملاتم بالا رود. امیدوارم این فایل صوتی به شما کمک کرده باشد و شما هم تصمیم تان را بگیرید که دانسته ها و آموخته هایتان را در موضوع  تحلیل سهام در بازار بورس افزایش بدهید که بتوانید در یک موقعیت معاملاتی با احتمال موفقیت بالاتری پیش بینی داشته باشید در مورد رفتار سهم، و اینکه آن سهم را کجا بخرید، کجا بفروشید، و این که چه مقدار از آن سود بگیرید. یادتان باشد که افرادی که در بازار بورس موفق هستند (خیلی ها دیدشان این است که این افراد یک استراتژی خیلی خاص دارند که با آن استراتژی خاص معامله می کنند و سود می کنند) نه اینطور نیست! افرادی که در بازار بورس موفق هستند، افرادی هستند که از چند زاویه به سهام نگاه می کنند و بعد بر اساس تحلیلی که بصورت ذهنی انجام می دهند تصمیم گیری می کنند و وارد موقعیت معاملاتی می شوند. امیدوارم که شما هم به همین روش شروع کنید و احتمال موفقیت مهاملاتتون بالا رود.

دوستدار شما؛ علی صابریان.

ادامه مطلب
۳
سرمایه گذاری کوتاه مدت یا بلند مدت در بورس؟

به نام خدا سلام علی صابریان هستم، امروز می خواهم در مورد موضوع مهمی به نام سرمایه گذاری کوتاه مدت و یا بلند مدت صحبت کنم، اینکه کدام یک برای سرمایه گذاری بهتر است؟ این فایل به افرادی که در بورس ایران و دیگر بازارهای سرمایه گذاری خارج از ایران می خواهند سرمایه گذاری کنند کمک می کند. قبل از اینکه شروع به تعریف سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت را صحبت کنم، اینکه ما در کوتاه مدت معمولا (مثلا کمتر از یک ماه) می گوییم، یا مثلا به نام های نوسان گیری چند دقیقه ای انجام می شود. در این تعریفی که ما از کوتاه مدت داریم معمولا بازه کمتر از یک ماه را می گوییم و بعد از آن سرمایه گذاری بلند مدت است که بازه بیشتر از ۶ ماه را می گوییم و بین این (۱ تا ۶ ماه) را سرمایه گذاری میان مدت می گوییم. البته در تعاریفی کلا سرمایه گذاری بلند مدت را سرمایه گذاری بالای حتی ۵ یا ۱۰ سال می دانند؛ یعنی فردی که سرمایه گذاری می کند به عنوان سهامدار شرکتی و سهام شرکتی را چندین سال نگه می دارد و افرادی در بورس می شناسم که دقیقا به این شکل که مثلا شاید ۱۵ یا ۲۰ سال است که سهام میخرند و نمی فروشند و از سود سهامم استفاده می کنند و سودهای خیلی خوبی هم برد داراست.

سرمایه گذاری بلند مدت یا کوتاه مدت؟

من می خواهم در مورد این که کدام را ما انتخاب کنیم صحبت کنم (بلند مدت یا کوتاه مدت) و کدام مناسب تر است. اولین موضوعی که باید به آن توجه کنیم این است که موضوع چند سمت دارد و مثل هر موضوعی اینطور نیست که من بگویم سرمایه گذاری بلند مدت همیشه بهتر است یا یک سرمایه گذاری کوتاه مدت همیشه بهتر است. چند سمت دارد که با توجه به آن سمت ها و جهت ها پارامترهایی که در این موضوع دخالت دارند، ما انتخاب می کنیم که سرمایه گذاری بهتر است. من سمت ها را می گویم که ۲ سمت دارد، یکی من شخص سرمایه گذار (مثلا من علی صابریان، یا شما که قصد سرمایه گذاری دارید)، این به خود من برمی گردد، مثل روحیات و زمان من که می خواهم برای سرمایه گذاری بگذارم مثل سطح تحمل استرس، اینکه چقدر من می توانم در بازار استرس تحمل کنم؟ من با یک فرد دیگری متفاوت هستم. مثل سرمایه ای که به بازار می آورم. من چقدر سرمایه در بازار دارم و می خواهم بیاورم؟ مثل ریسک پذیری و ریسک گریزی من که چقدر من می توانم ریسک تحمل کنم، این سرمایه ای که می آورم را چقدر می توانم روی آن ریسک کنم؟ این ها چیزهایی است که به من سرمایه گذار بر می گردد؛ اما در سمت دیگر ما بازار را داریم. شامل شکل نوسانات بازار می شود، نوع نقد شوندگی، مدتی که این بازار باز است و می شود در آن معامله کرد (خصوصیات بازار). پس شد دو قسمت:

یک فرد سرمایه گذار مثل روحیات، زمان سطح تحمل و استرسم، ریسک پذیری، سرمایه ام دو بازار که شامل شکل بازار است مثل نوسانات و نقد شوندگی. خیلی از افرادی که در بازار بورس می خواهند سرمایه گذاری کنند، می بینم که بعد از چند سال دل سرد شده اند، این تجربه چند ساله من از سرمایه گذاری در بورس است. دنبال ریشه این موضع هستم که چرا این اتفاق می افتد، ویکی از مهمترین دلیل های آن را می خواهیم در این فایل متنی برسی کنیم و خیلی از افرادی که در بازار موفق هستند، چندین سال (بیش از ۵ یا ۱۰ سال) که در بورس موفق هستند و نگاهی به سرمایه گذاری کوتاه مدت و بلند مدت را فهمیده اند و می خواهم در آن مورد صحبت کنم. تفاوت بسیار زیادی بین افرادی که در بازار بورس موفق هستند (برندگان و بازندگان) است، به خصوص در موضوع دید کوتاه مدت و دید بلند مدت، پس بادقت این مبحث را بخوانید. تا اینجا گفتیم ک من دو سمت دارم، من سرمایه گذار و بازار. من سرمایه گذار روحیاتم چه چیزهایی است؟ آیا من استرس را می توانم تحمل کنم؟ وقتی من به سمت سرمایه گذاری کوتاه مدت می روم، سطح استرسی که باید تحمل کنم بالا می رود، فشار روانی روی من زیاد می شود و به همین دلیل ما در بازارهای پر نوسان و بازارهایی که در آن نوسان گیری زیاد است.

نقش روانشناسی در سرمایه گذاری

در آن بازارها می بینیم که خیلی کتاب ها در مورد کنترل احساسات، روانشناسی شخصی نوشته می شود. چون به شدت احساسات شما درگیر می شود، نوسانات احساسی دارید، خوشحالی، ناراحتی، غم، غصه، طمع و. همه این احساسات در سرمایه گذاری کوتاه مدت سمت شما می آید. من چقدر می توانم این استرس ها را تحمل کنم؟ (هر آدمی یک باطری دارد) هر بار که من یک استرسی تحمل می کنم در معاملات، بخشی از این باطری تخلیه می شود. پس من آدمی نیستم که بتوانم خیلی استرس های زیاد و پشت سر هم تحمل کنم، خیلی نوسانات احساسی زیاد را پشت سر هم تحمل کنم، بهتر است از سمت سرمایه گذاری کوتاه مدت به سمت سرمایه گذاری بلند مدت بروم. من چه سرمایه را وارد بازار کرده ام؟ اگر من سرمایه ای وارد بازار کرده ام که بخش بزرگی از زندگی من است و بخش زیادی از سرمایه من است قطعا ریسک پذیری زیادی نخواهم داشت، ریسک گریز خواهم بود ریسک سرمایه گذاری کوتاه مدت به مراتب از ریسک سرمایه گذاری بلند مدت بیشتر است. پس من اگر سرمایه سنگینی آوردم و این سرمایه را می خواهم حفظ کنم، نگاه بلند مدت به سرمایه گذاری برای من می تواند موفقیت بیشتری به همراه آورد تا کوتاه مدت و به Investor مقایسه ای اگر بخواهم من کوتاه مدت و بلند مدت را داشته باشم، معمولا به بلندمدت ها می گویند Trader کوتاه مدت ها می گویند:

به این صورت نیست که فردی در لحظه هم تریدر هم اینوستور باشد. یک طیفی دارد؛ یعنی من بخشی ترید می کنم و بخشی اینوستوری کنم. یک طیفی است که در یک بازه (در یک نقطه) از صفر تا صد، ۱۰۰ اینوستور و ۰ تریدر است و یک بازه ای این وسط من بر حسب دیدگاهی که دارم قرار می گیرم. این بازار را شما باید درست انتخاب کنید. دلیل این که خیلی ها در بازار بورس موفق نمی شوند و با ضرر خارج می شوند این است که دقیقا جای درست این بازه قرار نگرفته اند؛ و هدف ما این است که شما جای درست خودتان را پیدا کنید و چقدر به سمت هرکدام بروید. معمولا تریدرها (کسانی که معامله می کنند) دسته بندی دارند. افرادی که خیلی نوسان گیری بالا کار می کنند، افرادی که تایم بیشتری کار می کنند. در تریدرها از کسانی که خیلی نوسان گیری می کنند تا کسانی که کمتر، بیس تحلیل شان به تحلیل تکنیکال بر می گردد. من هم تحلیلگر تکنیکال هستم و بُعد تحلیل تکنیکالم خیلی پر رنگ تر است و خودم را برتر می دانم؛ اما من که تحلیلگر تکنیکال هستم و با شما صحبت می کنم بیشتر از مزایای سرمایه گذاری بلند مدت می گویم. در سرمایه گذاری بلند مدت ما در این طیف صفر تا صد از سمت سرمایه گذاری تریدینگ به سمت اینوستینگ چیزی که داریم این است که تحلیل تکنیکال در همه این طیف است، (اینوستور هم استفاده می کند، تریدر هم استفاده می کند) اما سمت تریدرها تحلیل تکنیکال خیلی پر رنگ تر از اینوستور بلند مدت است.

پس من هنگامی که در سرمایه گذاری ابزاری استفاده می کنم، در تریدینگ معمولا تحلیل تکنیکال پر رنگ است، در تحلیل بنیادی کمرنگ تر است، در بلند مدت فاندامنتال پر رنگ تر می شود و تکنیکال کمرنگ تر (هر دو همیشه لازم هستند). طوری نیست که بگوییم اصلا در سرمایه گذاری بلند مدت به تحلیل تکنیکال نیاز ندارم و در سرمایه گذاری کوتاه مدت به تحلیل فاندامانتال نیاز ندارم. از دیگر ویژگی های سرمایه گذاری بلند مدت و کوتاه مدت می توان اشاره کرد، افرادی که سرمایه گذاری کوتاه مدت دارند (تریدرها) خیلی باید درگیر باشند، مادام باید از شرایط بازار باخبر باشند، از اتفاقات بازار باخبر باشند، نمودارها را برسی کنند، تحلیل و تحقیق کنند و تقریبا ما به آن ها می گوییم که خیلی باید مستمر در بازار باشند، یعنی حالت فول تایم و درگیر بازار باشند. ولی در اینوستور نیازی به درگیری بازار بودن ندارند. شما یک سرمایه گذاری بلند مدت خواهید داشت و در بلند مدت سرمایه گذاری می کنید. نکته مهم این که اشتباه نکنید، خیلی ها فکر می کنند تریدینگ سود بیشتری از اینوستینگ دارد، یعنی سرمایه گذاری بلند مدت سود کمتری دارد. اصلا چنین چیزی نیست! در خیلی موارد سرمایه گذاری بلند مدت سود بسیار بیشتری می دهد. چیزی که در تریدینگ بیشتر است شما سود بیشتر در کوتاه مدت می توانید به دست آورید و همانطور هم میتوانید ضررهایی در کوتاه مدت داشته باشید.

گرچه فردی که مستمر در حال تریدینگ است، ممکن است سود کمتری از فردی که اینوستینگ می کند به دست آورد؛ مثلا ما تحلیلگری داشتیم که مادام خرید و فروش در بازار مثبت داشته است و در بازار مثبت توانسته است در سال ۳۰ یا ۴۰ درصد سود بگیرد، از طرفی هم یک اینوستور در همین بازه یک ساله سهمی را خریده است مثلا در مدت یک سال ۱۵۰ درصد سود بگیرد (رشد خیلی خوب) الزاما این نیست که من بگویم شورت ها سود بیشتری دارند، خیر! خیلی موارد لانگ ها سود بیشتری دارند. پس تا اینجا برسی شد که به کوتاه مدت ها تریدر می گوییم و می خواهند در بازه کوتاه تری سود کنند، بلند مدت ها در بازه بلند تری، کوتاه مدت ها خیلی از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند و بعد تجلیل تکنیکال در آن ها پر رنگ تر از فاندامانتال است، بلند مدت ها تحلیل فاندامانتال پر رنگ تر از تحلیل تکنیکال است و همچنین برسی شد که چند سمت دارد، من سرمایه گذار و بازار. برسی شد بر حسب روحیات سرمایه گذار باید انتخاب کنم که اگر ریز گریز هستم و یا استرس را نمی توانم تحمل کنم باید به سرمایه گذاری بلند مدت مراجعه کنم؛ و از طرفی هم بازار هم مقصر است. بازار بورس ایران به نظر من خیلی می طلبه به سمت سرمایه گذاری لانگ رفت (بیشتر از ۱ سال، ۶ ماه و.).

پس یادمان باشد که در بورس ایران هم شرایط نوساناتش و نقد شوندگی اش شاید در سمت بلند مدت بیشتر باشد، شاید بازارهای پر نوسانی مثل بازارهای جهانی، سرمایه گذاری کوتاه مدت تر در آن جذاب تر باشد. ولی فردی که در بازارهای جهانی فعالیت می کند و اگر روحیات سرمایه گذاری کوتاه مدت را ندارد بهتر است همان جا هم بلند مدت فعالیت کند. از کجا بفهمیم که ما رو این روحیات را دارا هستیم؟ اگر در بازار می بینید که در بازار غمگین، شاد، عصبانی، ناراحت و یا تصمیم می گیرید در بازار منفی بورس را رها کنید، این نشانه هایی است که در جای درستی قرار نگرفته اید و باید شیوه سرمایه گذاری خود را تغییر دهید؛ مثلا اگر کوتاه مدت هستید باید به سمت بلند مدت بروید. چیزی که من فهمیدم در دانشجویان این که من می بینم بیش از ۹۰ درصد افراد در ایران مناسب این است که به سمت سرمایه گذاری میان مدتی و بلند مدتی بروند و شاید خیلی درصد کمی روحیات این را داشته باشند که در ایران سرمایه گذاری کوتاه مدت را انجام دهند؛ اما چیزی که ما در واقعیت داریم این که ۹۰ درصد افراد مایل به سمت شرت ها آمدن هستند.

دو تصور اشتباه در بورس:

یک اینکه من به دنبال هیجان و سرمایه گذاری کوتاه مدت در بورس هستم، دو اینکه سرمایه گذاری بلند مدت خسته کننده است. این دو تصور باعث می شود که افراد خیلی با اینکه ۹۰ درصد باید سرمایه گذاری بلند مدت انجام دهند و بازار می طلبد که در بلند مدت باشند، اما با این ۲ تصور اشتباه به سمت سرمایه گذاری کوتاه مدت می روند و آنجا شکست می خورند. «نکته اول: بازارهای مالی جای هیجان نیست!» هر کس در این بازارها حتی در کوتاه مدت موفق است دلیل دارد، اصلا این بازارها جای اتفاقات هیجان انگیز و هیجان (هیجان منفی) نیست. افراد باید خیلی نسبت به سودهایی که می کنند باید بی احساس باشند؛ مثلا من اگر سود یا حتی ضرر می کنم باید بی احساس باشم. چون این احساسات وقتی نوسان زیادی می کند، وقتی خیلی در سودها خوشحال می شوم، در ضررها خیلی ناراحت خواهم شد و این تاثیر زیادی روی معاملات من خواهد داشت. پس تصور اشتباه اول، من به دنبال هیجان هستم، در بازار جای هیجان نیست. کسی با هیجان در بازار بورس موفق نمی شود. مورد دوم، سرمایه گذاری بلند مدت خسته کننده است، شما نیامده اید که سرمایه گذاری برای هیجان کنید که خسته نشوید و. سرمایه گذاری فعالیتی است که نیاز به زمان دارد، به خصوص سرمایه گذاری بلند مدت.

از ویژگی های مثبت سرمایه گذاری بلند مدت هدیه دادن وقت آزاد بسیاری است که شما دور از استرس باشید و فرصت داشته باشید به زندگی شخصی خودتان با کیفیت برسید، حتی اگر دنبال هیجان هستید در بازار بورس جایی ندارد. دیگر جاهایی دیگر زندگی که سرمایه درگیر نیست به دنبال هیجان باشید. توی بورس اصلا نباید به دنبال هیجان بود، اتفاقا سرمایه گذاری بلند مدت، ویژگی بسیار خوبی دارد که مدام شما را درگیر نمی کند. تریدینگ نیاز به مدام پای سیستم بودن، معامله و خرید و فروش با ذهن درگیر دارد. ولی اگر من به سمت سرمایه گذاری بلند مدت می روم، یعنی مثلا اگر سهمی خریداری می کنم، تحلیل فاندامنتال انجام داده ام، یا تحلیل تکنیکال انجام داده ام و می خواهم این سهم را ۳، ۴، ۶ و. نگه داری کنم و می دانم که روند رو به رشد خوبی دارد و سودهای خیلی خوبی معمولا بالای ۱۰۰ درصد در این نوع سرمایه گذاری است. ممکن است من سهمی را خریداری کنم، ۶ ماه یا ۱ سال رشدی نکند ولی در ۴ یا ۵ ماه رشد ۱۰۰ درصدی داشته باشد. معمولا این سودها را تحلیلگرهای فاندامنتالی که توی قیمت مناسب تکنیکالی خرید کرده اند می برند. یادتان باشد که من یک تحلیلگر تکنیکال هستم و باید بیشتر از سرمایه گذاری کوتاه مدت دفاع کنم ولی یکی از تجربیات ارزشمندم این بوده است که سرمایه گذاری بلند مدت در بورس ایران و مطابق با شخصیت بسیاری از سرمایه گذارها، بیشتر سرمایه گذاری بلند مدت جواب می دهد و احتمال موفقیت بالاتری می شود.

برسی کردیم که سرمایه گذاری کوتاه مدت چند سمت دارد، من سرمایه گذار و بازار، بیشتر افراد روحیات، زمان، سطح توان، استرس و. به نوعی است که باید به سمت سرمایه گذاری بلد مدت بروند و می طلبد که از تحلیل فاندامانتال بیشتر استفاده کنیم (در کنار تحلیل تکنیکال) و به همین دلیل ما در دوره نخبگان بورس تحلیل فاندامانتال در کنار تحلیل تکنیکال آموزش می دهیم. هر چند خیلی ها می گویند که تحلیل تکنیکال بسیار با هیجان تر است. ما می گوییم اگر می خواهید در بازار بورس بمانید و از این بازار واقعا سود بدست آورید باید از تحلیل فاندامانتال استفاده کنید، چون روحیات اکثر شماها به سمت یک اینوستور می روند نه یک تریدر و اگر بخواهید جایگاه یک تریدر باشید خسته می شوید، روزی خسته می شوید و از این بازار بیرون می روید. من همیشه از این بازار ناراحت بودم و هستم که چرا عده ای وارد بازار بورس می شوند و جایگاه تریدر نیستند و در جایگاه تریدر قرار می گیرند و بعد از مدتی بورس را رها می کنند و از طرفی می بینم افرادی که توانسته اند جایگاه درستی انتخاب کنند، به سمت سرمایه گذاری میان مدت و بلند مدت رفته اند و در این بازار موفق هستند. آن دسته از افرادی که موفق نیستند همین نکته را نمی دانند که جای درستی قرار نگرفته اند، یعنی تریدر نیستند و دارند تریدر می کنند و باید به سمت اینوستورها بروند. امیدوارم این تجربه که یکی از با ارزش ترین تجربه های من در بازار بورس است و خودم این تجربه را بسیار ارزشمند می دانم به گوش بیشتر سرمایه گذارهایی که کمتر از ۲ یا ۳ سال است که وارد بورس شده اند و به خاطر اتفاقات، پتانسیل این را دارند که بورس را کنار بگذارند و این اتفاق برسد و آن ها هم جز برنده های این بازار قرار بگیرند. امیدوارم که این فایل متنی کمک کند که ما بازار سرمایه گذاری بهتری داشته باشیم و سرمایه گذارهای بسیار بهتری در این بازار داشته باشیم.

ممنون از توجه شما، دوستدار شما علی صابریان.

ادامه مطلب
FRAME33
در جستجوی گنج!

به نام خدا، سلام علی صابریان هستم، امروز میخواهم در مطلبی در مورد موضوعی به نام در جستجوی گنج صحبت کنم، موضوعی که فکر می کنم بسیاری از سرمایه گذارها این موضوع را نمی دانند و همین باعث می شود توی بازار های مالی، سرمایه گذاری مثل بورس نتوانند بمانند و عملا بعد از مدتی این بازار ها را کنار می گذارند. مطلب درجستجوی گنج به نظر من یکی از مطالب بسیار مهم حوزه سرمایه گذاری است، مطلبی که شاید من در کتابی نخوانده ام، حاصل این چند سالی است که تدریس کرده ام و تجربه های خودم از بازار بورس و خود شما هم می دانید که تجربه شاید گرانبهاترین چیزی است که می شود به دیگران انتقال داد، حتما این مطلب را همراه من باشید که موضوع بسیار مهمی است. شما می دانید وقتی فردی فعالیت می کند در بازار های مالی و سرمایه گذاری روشی دارد و آموزش دیده است و طبق آن روش خود فعالیت می کند. در سطح اول هر کسی که می خواهد در بازارهای مالی فعالیت کند (مثل بورس) به او می گویند شما برو و آموزش ببین و با آن آموزش در بازار ها سرمایه گذاری کن. آموزش ها چیست؟ یک روش خاص معاملاتی و چند روش را به شما آموزش می دهند و از آن ها استفاده می کنید برای اینکه فرصت های سرمایه گذاری خوب را پیدا کنید. مثلا در بورس شما دنبال سهام مناسب برای سرمایه گذاری می گردید، دنبال سهام مناسب برای خرید در قیمت مناسب و فروش در قیمت بالاتری هستید.

حالا گنج ما چیست؟ می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که سرمایه گذارها دچار یک نگرش اشتباهی می شوند، اصلا این داستان از کجا به دهن من رسیده است؟ من در دوره آموزش بورس نخبگان که یک فردی از صفر تا صد بتواند به بازار بورس طبق استراتژی های انتخاب شده و گزینش شده ما مسلط شود، بعضا دانشجویانی می بینم که روش های ما را آموزش می بینند (دوره نخبگان) و مدام می روند سراغ روش های دیگر، یک روش های دیگر و دیگر… بعد از مدتی هم که می بینم آن ها را و متوجه می شوم که از بازار آمده اند بیرون و نتوانسته اند سود کنند و از آن ها می پرسم که شما چطور فعالیت می کردید و چطور سهام خرید و فروش می کردید؟ می گویند که با این روش رفته ام سهام خریدم، رفتم ورش دیگری آموزش دیدم و باز هم سود نکردم، فلان کتاب را خوانده ام و باز هم سود نکرده ام، پیش فردی دیگری آموزش دیده ام ولی باز هم سود نکرده ام. به او می گویم بیا من معاملاتت را ببینم و نشان بده سرمایه گذاری هایی که انجام دادی. می بینم که چقدر فرد در اجرای استراتژی ها ضعف دارد، یعنی چی؟ یعنی تجربه کافی بدست نیاورده است در استفاده از آن ها و فقط خیلی سطحی چند معامله انجام  می داده است (بدون نتیجه) و بیرون می آمده است.

مسلما می گوییم با این استراتژی چگونه معامله کردی؟ می بینم یک چیزی را اشتباه در استراتژی انجام داده است و چون تجربه ندارد و در کوتاه مدت این کار را کرده است عملا نتوانسته است نتیجه بگیرد. این فرد را من به عنوان فردی می شناسم که در جستجوی گنج بوده است، یعنی مادام دنبال یک روش معاملاتی می گردد که آن روش معاملاتی بهترین روش معاملاتی باشد و بتواند با آن در بازار سود کند. این داستانی که گفتم می دونید شبیه چی است؟ من همیشه مثال رانندگی را میزنم چون مثال خوبی و ملموسی است. فکر کنید من رانندگی یاد ندارم و به تازگی آموختم و می روم و می نشینم پشت اتومبیلی و شروع به رانندگی کردن میکنم و متوجه میشوم که چقدر سخت است با این اتومبیل رانندگی کردن، یا ممکن است تصادف کنم و با خودم می گویم باید اتومبیل را عوض کنم و اتومبیل جدیدی انتخاب کنم شاید بهتر باشد. می روم سراغ اتومبیل بعدی و می بینم همین مشکل را دارم و همینطور اتومبیل های بعدی. یعنی عملا توی این موضوع عوض کردن اتومبیل راه ما نیست! افرادی که در جستجوی گنج هستند در بازارهای سرمایه گذاری بخصوص بورس، دنبال یک روش معاملاتی خاص هستند، روشی خاص که ما اسم آن را می گذاریم “گنج”،  ولی باید گفت که چنین گنجی وجود ندارد.

گنج اصلی در بازارهای سرمایه گذاری چیست؟ گنج اصلی آن تجربه ای است که شما بر روی یک استراتژی بدست می آورید، یک راننده خیلی حرفه ای توی زمینه خاص مسابقات اتومبیل رانی چطور فعالیت می کند؟ با یک اتومبیلف با یک سبک مسابقه، با یک دسته بندی خاص، چندین سال است که تجربه کسب می کند، چندین سال است که در آن حوزه کار می کند، با یک سری اتومبیل مشخص کار می کند و در یک سری پیست های مسابقه مشخص فعالیت می کند و مادام تجربه بدست آورده است و حالا تبدیل می شود به فردی که می تواند در مسابقات مقام آورد. این فرد اتومبیل را عوض نکرده است. روی خود و تجربه خود با همان اتومبیل کار کرده است. برای من بسیار جالب است افرادی که در دوره نخبگان بورس ما نتیجه گرفته اند و موفق شده اند در بازار افرادی بوده اند که  همان مطالبی که ما به آن ها آموزش داده ایم را (همان استراتژی ها) بار ها و بار ها در بازار سعی و خطارکرده اند، تجربه کسب کرده اند و به مقداری تجربه زیادی کسب کرده اند حالا با اعتماد به نفس و موفق در بازار بورس فعالیت می کنند. حتی یکی از دوستان دوره نخبگان بورس به دلیلی مشکل داشت چند جلسه آخر (تقربیا یک چهارم کلاس ها) را نتوانست حضور داشته باشد.

و بعد از مدتی که من ملاقاتش کردم و می گفت که من خیلی از معاملات راضی هستم، اکسل مهاملات را نشان داد و می گفت در اکثر معاملات سود می کنم و در مجموع در سود بسیار خوبی هستم و رسیده ام به سود و درآمد پایدارد و سرمایه گذاری در بازار بورس. من گفتم چند تو جلسه غایب بودی چطور می شود؟ گفت من با همان روش هایی که در جلسات بوده ام و آموختم، آنقدر آن ها را سعی و خطا کرده ام، تجربه کسب کرده ام که توانسته ام از آن ها به این سود مستمر که الان دارم برسم. این موضوع برای خود من جالب بود که حتی آموزش های دوره نخبگان چیزی فراتر از آن چیزی که نیاز است، و یک فردی اگر بخواهد در بازار بورس موفق شود، بخشی از این آموزش ها را همراه با تجربه انجام دهد می تواند موفق شود. یادتان باشد که هر آموزشی باید در کنار تجربه قرار بگیرد و به تنهایی معنا ندارد و نمی تواند شما را کمک کند. افراد معمولا وقتی که آموزش می بینند و به طور سطحی از یک آموزشی استفاده می کنند، ممکن است اوایل آن نتیجه ای که باید بگیرند را دست نمی یابند (که طبیعی است) و تصمیم می گیرند که استراتژی خود را عوض کنند و به دنبال استراتژی دیگری می روند و تبدیل می شوند به آدمی که بی تجربه است در بسیاری از مسائل، و چون از استراتژی که آموزش دیده اند نتیجه نگرفته اند آن را ترک می کنند.

فیلمی بود در گذشته (زمان بچگی) به نام “رویای شیرین دریا” مرحوم خانم پوپک گلدره در آن بازی می کردند (فکر میکنم سال ۱۳۷۷)، در یک قسمت سریال برادر دریا می گوید که من از اینجایی که هستیم دیگر خوشم نمی آید، اینجا درخت ها آن طور که باید سر سبز نیستند و محیط آن طور که باید زیبا نیست و من می خواهم محیط را ترک کنم و به مکان دیگری بروم. قایقی برمی دارد و به دل دریا می زند و بعد از مدتی کنار ساحلی می ایستد و از قایق که پیاده می شود و می گوید که چقدر اینجا زیباست، چقدر اینجا خوب و متفاوت است، شروع به حرکت در جنگل ها می کند و می گوید من به جزیره ای کاملا متفاوت رسیده ام، می گوید این برگ ها چقدر سبزتر است، درخت ها زیباتر است. همینطور که قدم می زند و خانه خود را در جلوی خود می بیند و می فهمد که دریا او را دوبار به همان ساحلی که حرکت کرده برگردانده است و همان موقع می فهمد که عملا این نگاه خود فرد نسبت به یک موضوع است که باعث می شود من احساس کنم آن موضوع خوب است با خوب نیست. در این موضوع سرمایه گذاری ما هم عملا استراتژی ها همه می توانند خوب باشند به شرط این که من روی آن ها تجربه کسب و استفاده کنم. این طور نیست که من مقداری که یک استراتژی را تست کردم بگویم نه خوب نیست و بروم به یک استراتژی دیگر و عملا در جستجوی گنج باشم. می گویند:

بروسلی گفته است:

من از کسی نمی ترسم که هزار تا فن آموخته است، من از کسی میترسم که یک فن را هزار بار تمرین کرده است.

گنج در سرمایه گذاری تجربه شما در یک استراتژی معاملاتی است نه برسی چند استراتژی مختلف بصورت سطحی در بازارهای سرمایه گذاری. پس نتیچه می گیریم که به جای اینکه دنبال گنج (روش های معاملاتی جدید) در بازار بورس باشیم، به دنبال گنج اصلی که تجربه شما در بازار بورس است بگردید. دوستدار شما، علی صابریان.

ادامه مطلب
FRAME4
افسوس پول نقد

به نام خدا، سلام علی صابریان هستم، امروز می خواهم در مورد افسوس پول نقد صحبت کنم. تاحالا شده به این فکر کنید که من پول نقدی در حسابم دارم و سریع تر بروم و سهام بخرم تا از بازار جا نمانم؟ تاحالا شده به این فکر کنید که من پولم را یک ماه چیزی نخریدم اگر فلان سهم را می خریدم آن سهم رشد می کرد و من سود خوبی می کردم؟ اگر فکر های این مدلی داشتید با خودتون (یعنی به پول نقد فکر کردید در بازارا بورس و مقایسه کردید با فرصت های سرمایه گذاری دیگری که میتوانستید داشته باشید) این فایل را مطالعه کنید. خیلی وقت ها سر کلاس دانشجو ها به من میگویند که استاد چی بخریم؟ میگویم که تحلیل کنید و ببینید چه سهمی منحصر است با توجه به سهم هایی که باهم برسی کردیم و استراتژی هایی که داریم، سهم خوب پیدا کنید. میگویند زود بگویید پولمان نقد است و یک چیزی خریداری کنیم که پولمان نقد نباشد. جالب است بدانید این موضوع در خود من هم وجود داشته است. اینکه اگر پول نقدی داشتم خیلی دلم می خواسته سریع آن را تبدیل به یک سرمایه گذاری در بازار تبدیل کنم.

توی دانشجو های دوره نخبگان بورس خودمان هم این را من میبینم که دیقا خیلی ها این موضوع را دارند و می خواهند سریع پول نقدر را تبدیل کننند به سهام و بسته به افرادی متفاوت است.  بعضی ها  آنقدر هیجان دارند که هیچ تحقیقی نمی کنند. یک فردی سهمی را معرفی می کند و سریع آن را خرید می کنند. این بر می گردد به موضوعی که من اسمش را میگذارم افسوس پول نقد، ما افسوس می خوریم که چرا پول نقد داریم و دوست داریم آن را سریع تبلدیل کنیم به یک فرصت سرمایه گذاری، خرید یک سهام در بازار. و گاها بازار را نگاه می کنیم که فلان سهم فلان قدر رفته است بالا و مقایسه می کنیم که اگر من این سهام را خریده بودم چه سودی می کردم! اما واقعیت این تفکر، تفکر بازنده های بازار بورس است و تفکر افرادی که در بازار بورس سود خوبی نمی کنند و ضرر می کندد و یکی از اشتباهاتی که خیلی ها دارند و من در کلاس ها درمورد صحبت میکنم، آنقدر دیده ام این اشتباه زیاد است و همه تقریبا کسایی که تازه شروع می کنند بازار بورس را و تجربه زیادی ندارند درگیر موضوع افسوس پول نقد می شوند، در این متن می خواهیم کمی در موردش صحبت کنیم.افسوس پول نقد از کجا می آید؟ از حس از دست دادن فرصت های بازار می آید. با عثت چی می شود؟

من حس می کنم دارم فرصت ها را از دست می دهم. حس می کنم پولم نباید نقد باشد. حس می کنم چون نقد است من گناهکار هستم، من آمده ام در بازار بورس سرمایه گذاری کنم، من آمده ام اینجا سود کنم. چرا پولم نقد است؟ و سریع باید تبدیل به سهام کنم و همه این فکر ها بعث این می شود که من تحقیق کمی درمورد سهامی که می خواهم بخرم انجام بدهم. این حس ها باعث این می شود که من دنبال این باشم بایک سر نخ اولیه، با یک سیگنال از یک نفر، با یک سری اطلاعات کم بروم و سهمم را خرید کنم. بدون شک داشتن افسوس پول نقد باعث ضرر ما خواهد شد، به شخصه توانسته ام تا حد بسیار زیادی خودم افسوس پول نقدر را کنار بگذارم، وقتی در بازار سهمی با شرایطی که من مد نظرم است، با استراتژی که من سهام خرید و فروش می کنم وجود ندارد میگذارم پولم نقد باشد و یا تبدیل به اوراق می کنم و سود اوراق مشارکت را می گیرم. پس صبر می کنم تا فرصتی پیدا شود و خرید کنم. همیشه برای خودم توجیهی دارم چون توجیهش برای من اثبات شده است و چون برای من بار ها اتفاق افتاده است که درگیر افسوس پول نقد شده ام و ضرر کرده ام. مثلا فکر کنید شما ۲ ماه پول نقد دارید وبعد از ۲ ماه سهمی خریداری می کنید و ۳۰درصد در ۲ ماه بعدی سود می کنید، یعنی در ۴ ماه توانسته اید ۳۰ درصد سود کنید.

۲ ماه صبر کرده اید، سهمی پیدا نشده است (۶۰ روز) و بعد از ۲ ماه سهمی که مناسبی با شرایطی که می خواسته اید با تحقیق کافی پیدا  کرده اید و ۳۰ درصد از این سهم در ۲ ماه سود گرفته اید. فکر کنید عجله می کنید و اولین این ۲ ماه سریعا سهمی خریداری می کنید و سهم وارد ضرر می شود و شما درگیر این می شوید که چون وارد ضرر شده اید ریسک پذیر می شوید (معقوله روانشناسی) و ضرر سهم را تحمل می کنید. اگر خوش شانس باشید طی چند ماه آینده این سهم ممکن است کمی رشد کند، اغلب موارد چون تحقیق کمی کرده اید این سهم خوبی نبوده و شما ضرر می کنید. اگر ضرر سنکین نباشد در صورتی خوش شانسی! فردی ۲ ماه خرید می کند و ۲ ماه اول سهم رشدی نمی کند و ۱۰ درصد افت می کند، نگهداری می کند و بعد مشاهده می کند که رشدی ندارد، از بی حوصلگی می فروشد، یا ۲ ماه دیگر نگهداری می کند، ۱۰ درصد افت می کند و بعد می فروشد. در حالت دوم فرد ممکن است ۱۰ یا ۲۰ درصد در این ۴ ماه ضرر کرده است. و در حالت اول فردی که ۲ ماه صبر کرده است و افسوس پول نقد را کنار گذاشته است توانسته است ۳۰ درصد در ۴ ماه بگیرد.

بدانید قرار نیست همه سودهای بازار برای ما باشد، قرار است ما بتوانیم در این بازار ضرر نکنیم، قرار نیست تمام سهم هایی که بالا می رود را خرید کنیم. ما یک استراتژی داریم و با استراتژی خودمان سهم پیدا می کنیم و خرید می کنیم. یک شکارچی هیچوقت در جنگل افسوس شکاری که ده کیلومتری در حال حرکت است را نمی خورد، چون در دایره شکار او نیست (در تیر رس او نیست). در بازار بورس هم همین است. در استراژی بازاری که من سرمایه گذاری می کنم یک تعداد سهام قرار دارند. یا پیدا می کنم و آن ها را شکار می کنم و از فرصتش استفاده می کنم یا پیدا نمی کنم درگیر افسوس پول نقد و در نتیجه آن خریدن سهم ها با تحقیق کم و سیگنال ضعیف نمی شوم. خیلی خلاصه ما موضوعی داریم به نام افسوس پول نقد باعث این موضوع می شود که ما حس از دست دادن فرصت های بازار را داشته باشیم. تحقیق کم می کنیم در مورد سهام با توجه به این حس و با تحقیق کم و تحلیل کم  سهمی را خرید می کنیم و موضوع ممکن است شاید در یک استثناهایی منجر به سود شود و در بلند مدت در معاملات  زیاد چیزی جز ضرر ندارد.

به قول معروف:

یک صبر کن و هزار افسوس مخور!

در بازار بورس هم هنر اول سرمایه گذاران صبر کردن است. امیدوارم این فایل متنی به شما کمک کرده باشد که حداقل معاملات شما یک پله نسبت به یک پله بهتر شود. این پله های بهتر شدن تدریجی را اگر طی کنیم قطعا نتیجه بزرگی خواهد داشت. امیدوارم موفق باشید، دوستدارشما، علی صابریان.

ادامه مطلب
۳ (۵)
چگونه با بیش از ۵۰% معاملات ناموفق، ۳۰۰% سود می کنیم؟!

سلام، علی صابریان هستم، امروز می خواهم در مورد این صحبت کنم که ما در معاملاتمون در بازار بورس اجازه داریم چند تا ضرر داشته باشیم؟ چند درصد معاملاتمون به ضرر منتهی بشه؟ مثلا اگر ده تا معامله انجام میدهیم یه تریدر خوب شش تا معامله اش به ضرر میرسه؟ پنج تا؟ چهارتا؟ دوتا؟ یا هیچی؟ این را باید با یک برسی ساده با یه استراتژی که ما در دوره نخبگان بورس با بچه ها  یکی از استراتژی که معرفی می کنیم:

جلسه قبل روز گذشته شروع کردیم روی یک سهمی توی سی ماه اخیر، برسی کردیم اینکه طبق استراتژی ما روی این سهم معامله کردیم و سودها و ضرر ها رو محاسبه کردیم و توی یک فایل اکسل وارد کردیم و به یک نتایج بسیار جالبی رسیدیم. توی این سی ماه که می شود دو و نیم سال روی یک سهمی (سهمی و ساخت) طبق یک استراژی که یکی از استراتژی هایی که کار می کردیم با دوستان دوره نخبگان دوره بورس رسیدیم به یازده معامله، طی این دو و نیم سال (سی ماه) و در نهایت برایند این معاملات چیزی حدود سیصد درصد سود شد، روی سهم و ساخت در مدت سی ماه که ما سعی کردیم که سی ماهی در نظر بگیریم که تقریبا نصف این مدت روند سهم سعودی بوده و نصف روند نزولی بوده، و این استراتژی در یک بازه که نه ما دست بالا دیدیم، که بگوییم دائم سعودی بوده نه این را دست پایین دیدیم که بگوییم بازار نزولی بوده است (بازار متوسط). پس تا اینجا شد سی ماه و یازده تا  معامله و سیصد و یازده درصد سود که کارمزدها را کم کرده ایم که رسیدیم به عدد سیصد و یازده درصد سود. اما نکته جالب این استراتژی و حالا استراتژی مشابهی که مطرح می شود، از همان توی بازار بورس استفاده میکنیم، چه شخص شما چه هر فردی که تازه توی بازار بورس فعالیت می کند یا خیلی مدت است که فعالیت می کند.

توی این معاملات ما فقط پنج معامله موفق داشتیم! از یازده معامله و شش معامله زیان ده داشتیم که با ضرر از معامله خارج شده بودیم. پس سیصد درصد در بازه سی ماه یعنی ماهی ما حدودا ده درصد سود کردیم که بسیار استراتژی خوبی بوده و روی سهم و ساخت جواب داده است. اما نکته مهم چیست؟ نکته مهم این استراتژی و خروجی این اکسل این بود که ما شش بار یعنی  بیشتر از تعداد دفعات سود ضرر کرده بودیم، توی این استراتژی اما استراتژی نقطه ورود و خروج به ما می داد. نقاط خروج ما و ضررها در این استراتژی حدود شش درصد، هفت درصد، هشت درصد، ده درصد،  ضررها محدود شده بود به این عدد و سودها می رفت روی سی درصد، بیست درصد، هفتاد درصد، چهل درصد  و ویژگی جالب این بود که چنانچه خودم را بگذارم جای سرمایه گذار و می خواستم با این استراتژی معامله کنم چه اتفاقاتی برایم می افتد؟ یک بازه هایی می شود که با این استراتژی چهار یا پنج تا معامله ممکن بوده است که زیاده باشد، اما ناگهان استراتژی جواب می دهد و سود هفتاد درصدی حاصل می شود در مدت خوب. نکته جالب اینکه کسی که در بازار بورس دارد سرمایه گذاری می کند با هر استراتژی که فعالیت می کند، نمی تواند بیش از شصت هفتاد درصد پیش بینی هایش درست باشد.

کتابی در زمینه استراتژی سرمایه گذاری گفته بود، تاپ تریدرهای دنیا شصت درصد معاملاتشون سود ده میشود، چهل درصد زیان ده. یعنی در بهترین حالتی که بهترین سود را داشته باشید، و بیشترین موفقیت را داشته باشید و تریدر فوق العاده حرفه ای باشید، چیزی حدود شصت، هفتاد درصد استراتژی معاملات به شما سود می دهند و حدود سی چهل درصد حداقل شما وارد ضرر خواهید شد!  نکته ای که من اجازه دارم حتی بیش از نصف معاملاتم زیاده شود ولی اجازه ندارم توی هرمعامله بیش از یک درصد مشخصی زیان کنم. توی استراتژی معاملاتی که ما با بچه ها در دوره نخبگان بورس کار میکنیم خیلی تاکید داریم روی کنترل کردن استاپ لاس یا حد ضررها توی سرمایه گذاری و تمام تلاش ما قبل از گرفتن سود اینکه ما یک استاپ لاس خوب انتخاب کنیم توی هر استراتژی که معرفی می کنیم. ویژگی یک استراتژی این بود که مثلا استاپ لاس نزدیک بود به یک ناحیه خرید. پس من اگر بخواهم ساده جمع بندی کنم این که با هر استراتژی که در بازار بورس فعالیت می کنید مهمترین نکته کنترل ریسک سودها و زیان ها است.  و اینکه نسبت به سودها و زیان ها، ریسک ریوارد شما عدد خوبی باشد، یعنی سودها که می کنید در مقابل زیان ها بسیار بزرگتر باشند. در این استراتژی ما سودهای بیست سی، چهل، هفتاد درصدی داشتیم! و ضررهای پنج، شش درصدی تا ده درصدی که کنترل شده بود و  نکته بعدی اینکه ما در مدت سی ماه یازده عمل انجام داده ایم.

یعنی هر سه ماه یک معامله. یعنی فصلی یک معامله خرید و یک معامله فروش داشتیم، و این هم نکته قابل توجهی بود که تعداد معاملات زیاد برای تحلیلگر نکات مثبت خوبی محصوب نمی شود و نمی توان گفت من اگر هر ماه ده تا بیست تا معامله انجام می دهم این نکته مثبتی است اما اینطور نیست! شما باید با یک استراتژی مشخص باید زمان داشته باشید به کارهای دیگر هم برسید و یعنی اینکه من اگر استراتژی مشخص داشته باشم فقط باید استراتژی را در کنار صبری که دارم ترکیب کنم با همدیگر. خیلی ها در بازار بورس ضرر می کنند به این دلیل که صبر ندارند برای اینکه پول شان نقد باشد و تمایل دارند سریع تبدیل کنند به سهام. هر فردی که در بازار فعالیت می کند اگر یک استراتژی معاملاتی مشخص نداشته باشد، نقطه خرید ف نقطه فروش، شیوه خروج از معامله، قطعا زیان خواهد کرد و در بلند مدت ضرر های سنگین خواهند کرد. افرادی که در بازار بورس به تجربه من در این چندین سال و چند هزار دانشجویی که تو مباحث مختلف تدریس کرده ام، تمام دانشجوها چه حضوری، چه غیر حضوری و آن هایی که سود می کنند، تفاوت اینه که کسانی که در بازار ماندگار شدند به شدت کنترل دارند روی حد ضررها و استاپ لاس ها. هر فردی باید در بازار بورس یک استراتژی سرمایه گذاری مخصوص خود داشته باشد و طبق آن استراتژی معامله کند و این ویژگی هایی که باهم مرور کردیم، حد ضرر بسیار کم و کنترل شده، سودهای نسبتا بزرگتر از حد ضرر. این یک استراتژی معاملاتی خوب خواهد شد. شما آزادید در این استراتژی معاملاتی بیش از نصف معاملاتتون زیان ده باشید. امیدوارم که این متن کمک کند به شما و معاملات موفق تری داشته باشید.

ادامه مطلب
۴ (۵)
چگونه با سرمایه کم در بورس فعالیت کنیم؟

با سرمایه کم هم می توان در بورس فعالیت کرد

به نام خدا، سلام علی صابریان هستم، یکی از سوالاتی که خیلی از دوستان می پرسند من دانشجوام و یا من یه کارمندی هستم که سرمایه زیادی ندارم اما چگونه می توانم بدون سرمایه در بازار بورس فعالیت کنم؟  دوستان بازار بورس به عنوان یک بازار سرمایه گذاری همه کارها در این خلاصه نمی شود که ما یک مبلغی داشته باشیم و در بازار بیاوریم که سرمایه گذاری کنیم. شما وقتی سرمایه گذاری در بورس را یاد می گیرید تحلیل، معامله کردن را یاد خواهید گرفت و توانایی این را پیدا می کنید که فرصت های سرمایه گذاری خوب را پیدا کرده و در آن ها سود کنید. در درجه اول برای سرمایه خودتان هست یعنی من یک سرمایه ای دارم هر چند خیلی کم و یا سرمایه آن چنانی ندارم. خب در واقع وقتی سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیرم ابزار قدرتمندری دارم که می توانم با آن ازش برای سود کردن خودم یا دیگران استفاده کنم. همه ما دوستانی در اطرافمان داریم که سرمایه ای دارند و به دنبال افزایش سرمایشان هستند و می توانیم به آن ها راهنمایی بدهیم و یا زمانی که توانایی پیدا کردن زمان مناسب برای سرمایه گذاری را داریم با شرکت هایی که در این حوزه فعالیت می کنند کار کنیم برای مثال با شرکت های سرمایه گذاری، کارگزاری های کار کنیم و تحلیل هایمان را به آن ها ارائه بدهید یعنی فعالیت در بازار بورس خلاصه در سرمایه گذاری برای خودمان نمی باشد یعنی زمانی که شما می توانید زمان مناسب برای سرمایه گذاری چه برای خود چه برای دیگران پیدا کنید و در این زمینه تخصص پیدا کرده باشید که این امر توانایی و تخصص بسیار بزرگی به حساب می آید.

اگر من این تخصص را دارم که به طور مثال بتوانم ۵۰ درصد سالانه سود بتوانم از بورس دریافت کنم خودم هیچ پولی نداشته باشم این تخصص من برای شخص یا شرکتی که پول دارد بسیار ارزشمند به حساب می آید. برای مثال شرکتی که یک میلیارد تومان در بازار بورس برای سرمایه گذاری دارد به سراغ اوراق مشارکت، بانک، ۱۵ درصد ۲۰ درصد شرایط اوراق و سود بانکی سود دریافت کند اما اگر من بتوانم در بازار بورس سود این شخص را ۵۰ یا ۶۰ درصد سود با توجه به تخصصی که دارم، بگیرم یعنی برای این فرد ۴۰ درصد ۳۰ درصد سود بیشتر از سود بانکی می توانم سود دریافت کنم که این امر برای آن شرکت یا شخصی که یک میلیارد سرمایه در بازار بورس دارد تفکر، تخصص و پیشنهادات من به اندازه ۳۰۰ یا ۴۰۰ میلیون ارزش خواهد داشت. موضوع دیگری که بسیار مهم است شما الان داشنجو هستید و پول دستتان ندارید و الان در شرایطی از زندگی هستید که سرمایه زیادی در دستتان برای سرمایه گذاری ندارید اما قطعا در ادامه زندگی یک جاهایی یک سرمایه ای به دستت خواهد رسید که شاید در یک بازه ای سرمایه نداشته باشید یا در یک بازه ای سرمایه تان جایی گیر باشد اما بالاخره آن سرمایه خواهد آمد اگر قرار باشد صبر کنیم سرمایه بیاید و بعد آموزش ببینیم خیلی دیر می شود ممکن است آن سرمایه را در آن بازه از دست بدهیم، چند نفر را می شناسید که سرمایه گذاری کردند و ضرر کردند وقتی پول دستتان می آید، نمی توانید یک سال یا دو سال صبر کنید آموزش سرمایه گذاری ببینید و بعد به سراغ سرمایه گذاری پولتان بیافتید، در واقع من اگر الان آموزش سرمایه گذاری می بینم این را ازش در بلند مدت استفاده خواهم کرد، وقتی پول به دستم برسد تواناییش را دارم و سرمایه گذاری می کنم.

خیلی از بحث ها به سراغ ما نمی آید زیرا که ما آمادگیش را نداریم یعنی هیچ دید و اطلاعاتی در قبال سرمایه گذاری نداریم. پس اگر من بازهم سرمایه گذاری کمی دارم نیاز دارم که سرمایه گذاری را یاد بگیرم. این که من یک مشاوره مالی در بازار بورس و یا بازار سرمایه گذاری باشم همین قدر هم باید تلاش کنیم تا برسیم به این مرحله تا بتوانیم این کار را انجام بدهیم. من همیشه به بچه های نخبگان بورس می گویم که شما با چند ساعت آموزش می توانید به یک فرد حرفه ای تبدیل بشوید باید یک آموزش بلند مدت ببینید و جدا از این موضوع باید در بازار حتی با سرمایه کوچکی معامله کنید چرا؟ زیرا که یک بخش از بازار تحلیل و روانشناسی است که باید یاد بگیرید که چگونه احساساتتان را در برابر رفتار بورس کنترل نمایید. پیشنهاد من به تمام دوستانی که سرمایه کمی دارند و نمی توانند با سرمایه شان در بورس فعالیت کنند این هست که به آموزش خودشان در بازار بورس اهمیت بدهند چرا که این تخصص، تخصص بزرگی است. من یک مثال زدم جهت این که یک شخص یا یک شرکت سرمایه یک میلیاردی و بزرگتری دارند که من می توانم راهنما و مشاور آن ها باشم و حق الزحمه خودم و تخصصم را بگیرم و پیشنهاداتم را به آن ها ارائه بدهم. بازار بورس ما بازار نوپایی است و به افرادی که بتوانند در این بازار خوب فعالیت کنند بسیار نیاز دارد. متاسفانه به دلیل ضعف آموزش هایی که در بازار بورس در گذشته داشتیم تحلیل گر خوب بسیار کم داشتیم اما با توجه به این که دوره ها جامع تر شده اند و خیلی از افراد متوجه اهمیت این موضوع شده اند و دوستانی که فارق التحصیل دوره نخبگان بورس ما می شوند زمانی که آن ها را می بینم متوجه می شوم که چه قدر آن ها حرفه ای هستند چون شش ماه یک سال بر روی تخصصشان کار کرده اند و چه قدر خوب تحلیل می کنند.

یادم می آید چندین سال پیش ما به دنبال تحلیل گر خوب می گشتیم که به ما یک سری تحلیل خوب بدهد همه تحلیل ها سطحی بودند اما الان به شخصه ما از فارق التحصیلان نخبگان بورسمان خیلی استفاده می کنیم زیرا تحلیل های خوبی به ما می دهند و یا دورا دور می شنوم که با شرکت ها یا افراد مختلف کار می کنند و من به شخصه از تحلیلشان لذت می برم. در بازار بورس فقط ما یک شغل را به عنوان این که برای خودم سرمایه گذاری کنم ندارم، وقتی من تخصص دارم که بتوانم در بازار زمان مناسب را تشخیص بدهم که بتوانم از بازار سود بگیرم خیلی کارهای جانبی دیگری را هم می توانم در بازار انجام بدهم و سود دریافت کنم. امیدوارم که به اهمیت موضوع آموزش بورس و سرمایه گذاری پی برده باشید و من همیشه می گویم شما باید تخصص و مهارت کافی به دست بیاورید و کار زیاد است که به شخصه در شرکت خودمان کار آن قدر زیاد است که ما به دنبال افرادی می گردیم که آن تخصص و مهارت را داشته باشند تا آن کار را برایمان انجام بدهند و زمانی که شما مهارت داشته باشید و این را هم بدانید که مدرک دیگر مهم نیست برای مثال من دکترای مدیریت مالی داشته باشم و وقتی نتوانم زمان مناسب برای سرمایه گذاری خوب را پیدا کنم و از آن استفاده و به دیگران معرفی کنم هیچ فایده ای ندارد. من باید آن مهارت را بدست بیاورم مهارت ها زیاد هستند و صرفا من درباره بازار بورس صحبت می کنم، مهارت این که شما یک تحلیل گر خوب و حرفه ای در بازار بورس شوید مهارت و تخصص بسیار بزرگی است چون یک عمر هم از این مهارت برای خودتان، اطرافتان می توانید استفاده نمایید زیرا که شما یک مشاور خوب خواهید شد. امیدوارم همه ما به سرمایه گذاری در بورس صرفا برای سرمایه گذاری نگاه نکنیم و ما به دیگران هم سود برسانیم و این بازار را هم رشد بدهیم زیرا که این امر باعث رشد اقتصادی کشورمان خواهد شد. بازاری است که کاملا برنده برنده می باشد ما می بریم جامعه می برد و کسانی که با ما کار می کنند، می برند و باید بگویم این بازار، بازار ساده ای نیست و نیاز به مهارت دارد. ممنون که همراه من بودید، دوست دار شما علی صابریان

 

ادامه مطلب