Lines_Background
وبینار آنلاین خانه‌سرمایه
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایهآموزش ترید از صفر صفر

تحلیل بنیادی

monetary-policy
سیاست پولی چیست؟ | تاثیر آن بر بازار فارکس

سیاست‌ پولی همواره یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار در اقتصاد بوده است. آیا تا به حال فکر کرده‌اید چطور تصمیمات بانک مرکزی می‌تواند بر زندگی روزمره ما اثر بگذارد؟ در این مقاله با هم به بررسی تأثیر سیاست‌های پولی بر بازار فارکس خواهیم پرداخت تا ببینیم چطور تغییر یک نرخ بهره می‌تواند سودآوری شما را در معاملات ارزی تحت تأثیر قرار دهد. آماده‌اید تا رازهای پشت پرده سیاست گذاری پولی را کشف کنیم؟

سیاست پولی چیست؟

سیاست‌های پولی مجموعه‌ای از اقدامات و تصمیماتی است که بانک مرکزی کشور برای کنترل عرضه پول و مدیریت نرخ تورم اتخاذ می‌کند. بانک مرکزی با استفاده از ابزارهایی مانند تعیین نرخ بهره، تغییر ذخایر بانکی، عملیات بازار باز و غیره، سعی دارد تا ثبات اقتصادی را حفظ کند و از بروز نوسانات شدید در اقتصاد جلوگیری کند. سیاست پولی دو نوع انبساطی و انقباضی دارد که بسته به شرایط اقتصادی بکار گرفته می‌شود. هدف نهایی سیاست‌های پولی، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و کنترل تورم است.

اجرای موفق سیاست‌های پولی نیازمند شناخت دقیق بانک مرکزی از شرایط اقتصاد و عکس العمل به موقع آن در قبال تغییرات است. همچنین، هماهنگی لازم بین سیاست پولی و سیاست مالی دولت باید وجود داشته باشد تا بتوان به اهداف مورد نظر دست یافت. سیاست‌های پولی نامناسب می‌تواند آثار سوء بسیاری بر اقتصاد داشته باشد. به همین دلیل، بانک مرکزی باید با در نظر گرفتن تمام جوانب، سیاست‌های پولی مناسب را در راستای ثبات اقتصادی اتخاذ کند.

سیاست پولی چیست؟

سیاست‌های پولی تأثیر بسزایی بر زندگی مردم عادی دارد. کنترل تورم و ثبات ارزش پول ملی از طریق سیاست پولی مناسب، باعث افزایش قدرت خرید مردم می‌شود. همچنین، سیاست‌های پولی انبساطی و تسهیل دریافت وام، می‌تواند به مردم در خرید مسکن و خودرو کمک کند؛ بنابراین، شهروندان نیز باید نسبت به سیاست‌های پولی آگاهی داشته باشند تا بتوانند تصمیمات مالی خود را به شکلی مناسب بگیرند.

کاربرد سیاست‌های پولی و مالی

سیاست‌های پولی و مالی ابزارهای مهمی برای تنظیم فعالیت‌های اقتصادی و رسیدن به اهدافی چون رشد اقتصادی، اشتغال کامل و ثبات قیمت‌ها هستند. سیاست پولی از طریق تنظیم عرضه پول و نرخ بهره، بر تقاضای کل و سطح عمومی قیمت‌ها تأثیر می‌گذارد. سیاست مالی نیز با تغییر در میزان مالیات‌ها و هزینه‌های دولتی، تقاضای کل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال، در زمان رکود اقتصادی از سیاست‌های پولی انبساطی و سیاست مالی انبساطی برای افزایش تقاضا و خروج از رکود استفاده می‌شود.

یکی از مهم‌ترین کاربردهای سیاست‌ پولی و مالی، تثبیت چرخه‌های تجاری است. چرخه‌های تجاری شامل دوره‌های رونق و رکود اقتصادی است. سیاست‌های پولی و مالی می‌توانند شدت نوسانات چرخه‌ای را کاهش دهند.

یکی دیگر از کاربردهای مهم سیاست‌های پولی و مالی، تأمین مالی برای پروژه‌ها و برنامه‌های عمرانی دولت است. دولت‌ها اغلب برای تأمین هزینه پروژه‌های عمرانی چون ساخت جاده، بندر، فرودگاه و غیره نیاز به منابع مالی دارند که از طریق سیاست‌های پولی انبساطی و سیاست‌های مالی انقباضی تأمین می‌شود. البته باید تعادل لازم بین این سیاست‌ها حفظ شود تا بی‌ثباتی و تورم ایجاد نشود؛ بنابراین، سیاست‌ پولی و مالی نقش مهمی در توسعه زیرساخت‌های اقتصادی دارند.

سیاست‌های پولی

انواع سیاست‌های پولی

سیاست‌های پولی انبساطی، انقباضی و تطبیقی ابزارهایی هستند در دست بانک‌های مرکزی برای تنظیم چرخه اقتصاد و جلوگیری از نوسانات شدید. هرچند این سیاست‌ها در نظر ساده به نظر می‌رسند، اما کاربرد صحیح آن‌ها نیازمند تخصص، تجربه و درک عمیق از شرایط اقتصادی است. در ادامه توضیح مختصری در مورد هر سیاست می‌گوییم تا آشنایی نسبی با آن‌ها پیدا کنید.

سیاست پولی انبساطی

سیاست‌های پولی انبساطی معمولاً در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که اقتصاد در حالت رکود بوده و نقدینگی در گردش بسیار کم است. در این شرایط، بانک مرکزی با کاهش نرخ بهره بانکی و افزایش وام‌ها و تسهیلات، سعی در افزایش نقدینگی و تحریک تولید دارد. کاهش نرخ بهره باعث می‌شود مردم تمایل کمتری به نگهداری سرمایه در بانک داشته باشند و نقدینگی افزایش یابد. همچنین افزایش وام و تسهیلات باعث تحریک فعالیت‌های اقتصادی و رونق چرخه اقتصادی می‌شود.

نوسانات

سیاست پولی انقباضی

سیاست‌های پولی انقباضی در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که تورم در حال افزایش بوده و حجم پول در گردش زیاد است. در این حالت، بانک مرکزی با افزایش نرخ بهره، سعی در محدود کردن نقدینگی و کنترل تورم دارد. افزایش نرخ بهره باعث می‌شود مردم تمایل بیشتری به پس انداز در بانک داشته باشند و از میزان تقاضا برای خرید کالا و خدمات کاسته شود. همچنین هزینه دریافت وام و تسهیلات افزایش می‌یابد.

سیاست‌های پولی تطبیقی

سیاست‌های پولی تطبیقی در شرایطی به کار گرفته می‌شوند که اقتصاد در آستانه رکود یا رونق بیش از حد باشد. هدف از این سیاست‌ها حفظ تعادل و جلوگیری از نوسانات شدید در اقتصاد است. بانک مرکزی با توجه به شرایط، ممکن است نرخ بهره را اندکی کاهش یا افزایش دهد تا از ورود اقتصاد به رکود یا ابررونق جلوگیری کند. هدف نهایی حفظ ثبات و تداوم رشد اقتصادی پایدار است.

ابزارهای سیاست پولی و مالی

ابزارهای سیاست‌های پولی شامل مجموعه اقدامات و روش‌هایی است که بانک مرکزی برای کنترل عرضه پول و نرخ بهره در اختیار دارد. مهم‌ترین ابزار سیاست‌های پولی نرخ بهره است که بانک مرکزی می‌تواند با افزایش یا کاهش نرخ بهره، میزان پول در گردش و تورم را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر این، نرخ ذخایر قانونی یا سپرده قانونی نیز از دیگر ابزارهای مهم سیاست پولی است که بانک مرکزی با تغییر آن می‌تواند بر قدرت وام دهی بانک‌های تجاری و در نتیجه حجم پول در گردش تأثیر بگذارد. همچنین عملیات بازار باز یا خرید و فروش اوراق بدهی توسط بانک مرکزی، ابزار مؤثر دیگری برای اعمال سیاست‌های پولی به شمار می‌آید.

ابزارهای بررسی اقتصاد

ابزارهای سیاست مالی شامل مجموعه اقدامات و روش‌هایی است که دولت‌ها برای تأثیرگذاری بر اقتصاد از طریق درآمدها و هزینه‌های خود به کار می‌برند. مهم‌ترین ابزار سیاست مالی، مالیات‌ها هستند که دولت می‌تواند با افزایش یا کاهش نرخ مالیات بر درآمد افراد و شرکت‌ها، بر میزان تقاضا و مصرف در اقتصاد تأثیر بگذارد. همچنین مخارج دولت نیز از ابزارهای مهم سیاست مالی محسوب می‌شود، به این صورت که دولت با افزایش یا کاهش هزینه‌های خود می‌تواند بر سطح فعالیت‌های اقتصادی تأثیر بگذارد. علاوه بر این، دولت‌ها از طریق پرداخت‌های انتقالی و یارانه‌ها نیز می‌توانند بر درآمد قابل تصرف افراد و در نتیجه مصرف و تقاضا در اقتصاد تأثیرگذار باشند.

سیاست گذاران پولی و مالی با استفاده هم‌زمان و هماهنگ از ابزارهای سیاست پولی و مالی، تلاش می‌کنند اهداف کلان اقتصادی همچون رشد اقتصادی پایدار، ثبات قیمت‌ها، اشتغال کامل و توزیع عادلانه درآمد را محقق سازند. البته گاهی اوقات بین این دو سیاست تعارض نیز وجود دارد، به طوری که سیاست‌های پولی انبساطی ممکن است منجر به کسری بودجه شده و نیاز به سیاست مالی انقباضی ایجاد کند؛ بنابراین، هماهنگی و همکاری بین بانک مرکزی و دولت جهت تنظیم بهینه سیاست‌های پولی و مالی امری ضروری است.

ابزارهای اجرای سیاست پولی

در این بخش به توضیح مفاهیم مرتبط با ابزارهای اجرای سیاست پولی از جمله نرخ بهره، سیاست ذخایر قانونی و عملیات بازار باز و نقش آن‌ها در تنظیم میزان نقدینگی پرداخته شده است.

نقدینگی

نرخ بهره

نرخ بهره به میزانی اشاره دارد که یک شخص یا سازمان برای استفاده از سرمایه‌ی قرضی یا سپرده‌ی بانکی پرداخت یا دریافت می‌کند. این نرخ بهره معمولاً به صورت درصدی از مقدار قرض یا سپرده تعیین و پاداش یا هزینه‌ای برای استفاده از سرمایه محسوب می‌شود.

چند عامل از جمله سطح تورم، نیازهای اقتصادی، عرضه و تقاضای وام‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها، سیاست پولی دولت و سیاست‌های بانک‌ها نرخ بهره را تحت تاثیر قرار می‌دهند. این نرخ می‌تواند متغیر باشد و در طول زمان تغییر کند.

بانک مرکزی می‌تواند با تغییر نرخ بهره بانکی، روی نرخ بهره سپرده‌ها و تسهیلات بانک‌های تجاری تأثیر بگذارد. کاهش نرخ بهره بانکی منجر به افزایش تقاضا برای وام و افزایش نقدینگی می‌شود. بالعکس، افزایش نرخ بهره بانکی باعث کاهش تقاضا برای وام و کاهش نقدینگی می‌گردد.

سیاست ذخایر قانونی

سیاست ذخایر قانونی یکی از مفاهیم مهم در حوزه مالیات و سیاست‌های مالی دولت است. ذخایر قانونی به معنای پول یا دارایی‌هایی هستند که دولت‌ها جمع‌آوری و نگهداری می‌کنند تا در مواقع ضروری و نیازمندی‌های خاص از آن‌ها استفاده کنند. این ذخایر معمولاً به دولت امکان می‌دهند به صورت سریع و مؤثری واکنش نشان دهد و برای رفع مشکلات مالی و اقتصادی در مواقع بحرانی استفاده شوند.

هدف اصلی از ایجاد ذخایر قانونی، تسهیل در مدیریت مالیات و سیاست‌های مالی و سیاست پولی دولت است. این ذخایر به دولت امکان می‌دهند تا در مواقعی که درآمدها کاهش می‌یابند، مثلاً در دوره‌های رکود اقتصادی، از آن‌ها استفاده کند تا کاهش درآمدهای خود را جبران کند و خدمات عمومی را به شکل مطلوب ارائه دهد.

ذخایر قانونی

علاوه بر این، سیاست ذخایر قانونی از مجموع سیاست‌های سیاست پولی می‌تواند به عنوان یک راهبرد مهم برای مدیریت ریسک مالی نیز استفاده شود. در صورت وجود ذخایر قانونی قوی و مناسب، دولت قادر است در مواجهه با بحران‌های مالی، مانند رکود اقتصادی، نوسانات بازار، یا وقوع رویدادهای غیرمنتظره مانند طوفان‌ها یا زلزله‌ها، اقدامات مناسبی را انجام دهد و بحران را مدیریت کند.

بانک مرکزی می‌تواند درصد مشخصی از سپرده‌های بانک‌ها را به‌عنوان ذخیره قانونی نزد خود نگه دارد تا از این طریق بر میزان نقدینگی تأثیر بگذارد. افزایش نرخ ذخیره قانونی باعث کاهش توان وام‌دهی بانک‌ها و کاهش نقدینگی می‌شود.

عملیات بازار باز

هدف اصلی عملیات بازار باز، بهره‌برداری از فرصت‌های موجود در بازار سرمایه و به دست آوردن سود است. در بازار باز، شرکت‌ها، سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و نهادهای مالی به صورت فعال در فرآیند خرید و فروش اوراق بهادار و سایر ابزارهای مالی شرکت می‌کنند. این عملیات می‌تواند به صورت تجارت روزانه (تریدینگ)، سرمایه‌گذاری بلندمدت، معاملات مشتقه و سایر فعالیت‌های مالی انجام شود.

عملیات بازار باز از اهمیت بسیاری برخوردار است و در تعیین قیمت‌ها و نرخ‌ها در بازار سرمایه نقش کلیدی دارد. عوامل اقتصادی، سیاسی و جهانی می‌توانند بر قیمت‌ها و نرخ‌ها در بازار تأثیرگذار باشند و این عملیات به شکل واکنش به این تأثیرات صورت می‌گیرد. علاوه بر این، عملیات بازار باز به شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد تا سود و منفعت خود را از طریق درست کردن تجارت و سرمایه‌گذاری در شرایط متغیر بازار به حداکثر برسانند.

بانک مرکزی از طریق خرید و فروش اوراق بهادار دولتی و سایر اوراق بهادار، می‌تواند بر میزان نقدینگی تأثیر بگذارد. خرید اوراق به معنای تزریق پول به بازار و فروش آن‌ها به معنای جمع‌آوری پول از بازار است.

بازار باز

سیاست پولی چگونه بر بازار فارکس تأثیر می‌گذارند؟

بانک‌های مرکزی با تعیین نرخ بهره و عملیات بازار باز، بر ارزش ارزها در بازار فارکس تأثیر می‌گذارند. افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی باعث تقویت ارزش پول ملی در برابر سایر ارزها می‌شود؛ زیرا با افزایش نرخ بهره، آن ارز برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر می‌شود. در مقابل، کاهش نرخ بهره منجر به تضعیف ارزش پول می‌گردد. همچنین بانک‌های مرکزی از طریق خرید و فروش اوراق بهادار در عملیات بازار باز، می‌توانند بر میزان نقدینگی و در نتیجه ارزش ارز خود تأثیر بگذارند. لذا معامله‌گران فارکس به دقت تغییرات نرخ بهره و عملیات بانک‌های مرکزی را دنبال می‌کنند تا بتوانند از نوسانات ناشی از آن سود ببرند.

یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار سیاست‌های پولی بر بازار فارکس، مداخلات ارزی بانک‌های مرکزی است. بانک‌های مرکزی با خرید و فروش ارز در بازارهای جهانی، می‌توانند بر ارزش پول خود تأثیر بگذارند. به عنوان مثال اگر بانک مرکزی بخواهد ارزش پول ملی خود را کاهش دهد، ارزهای خارجی را خریداری می‌کند که این امر موجب تضعیف پول ملی می‌شود. معامله‌گران فارکس باید مراقب مداخلات ارزی بانک‌های مرکزی باشند تا بتوانند در جهت صحیح معامله کنند. علاوه بر این، سیاست‌ پولی تورم‌زا نیز می‌تواند منجر به تضعیف ارزش پول شود.

علاوه بر نرخ بهره و مداخلات ارزی، سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی از طریق تأثیر بر شاخص‌های اقتصادی نیز می‌تواند بر بازار فارکس اثر بگذارد. به عنوان مثال، انبساط پولی و کاهش نرخ بهره می‌تواند به رشد اقتصادی کمک کند که این امر منجر به تقویت ارزش پول می‌شود. از سوی دیگر، سیاست‌های پولی انقباضی و افزایش نرخ بهره، ممکن است منجر به رکود اقتصادی شده و ارزش پول را تضعیف کند؛ بنابراین معامله‌گران فارکس باید اثرات اقتصادی ناشی از سیاست‌های پولی را نیز مد نظر قرار دهند.

تاثیرات بر بازار فارکس

تأثیر واقعی سیاست‌های پولی بر معامله گران فارکس چیست؟

سیاست‌ پولی می‌توانند تأثیر قابل توجهی بر معامله‌گران فارکس (تجارت ارز خارجی) داشته باشند. سیاست‌های پولی شامل تصمیم‌ها و اقداماتی است که بانک مرکزی یا سازمان مرتبط با پول و ارز یک کشور برای کنترل و مدیریت پولی و ارزی اتخاذ می‌کند. تأثیر سیاست‌های پولی بر معامله‌گران فارکس به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند رخ دهد. در ادامه، برخی از تأثیرات مهم سیاست‌های پولی بر معامله‌گران فارکس آورده شده است:

تغییر نرخ ارز

یکی از مهم‌ترین تأثیرات سیاست‌ پولی بر معامله‌گران فارکس، تغییر نرخ‌های ارز است. افزایش نرخ بهره توسط بانک‌های مرکزی می‌تواند منجر به تقویت ارزش پول ملی شده و قیمت آن در برابر سایر ارزها را افزایش دهد. این امر باعث می‌شود معامله‌گران فارکس بتوانند از این تغییرات نرخ‌های ارز سود ببرند. همچنین کاهش نرخ بهره معمولاً منجر به تضعیف ارزش پول ملی می‌شود که فرصت‌های سودآوری را برای معامله‌گران فراهم می‌کند.

تقاضا و عرضه

سیاست‌های پولی می‌توانند تقاضا و عرضه در بازار ارز را تحت تأثیر قرار دهند. اقداماتی مانند تغییرات نرخ بهره، تنظیمات پولی و کنترل منابع مالی می‌توانند تقاضا و عرضه ارز را تغییر دهند. این تغییرات می‌توانند به تغییرات قیمت و نرخ ارز منجر شوند و در نتیجه تأثیری بر سود و ضرر معامله‌گران فارکس داشته باشند.

عرضه و تقاضا

ریسک و پایداری

تغییرات سیاست پولی می‌توانند ریسک و پایداری در بازار ارز را تحت تأثیر قرار دهند. تغییرات نرخ بهره و سیاست‌های مالی می‌توانند به تغییرات و نوسانات در بازار ارز منجر شوند که معامله‌گران فارکس را به ریسک‌ها و نوسانات بیشتری در معاملات خود مواجه کنند.

تغییر در نوسانات

یکی دیگر از تأثیرات مهم سیاست‌های پولی، تغییر در نوسانات بازار فارکس است. سیاست‌های پولی انبساطی معمولاً منجر به افزایش نوسانات بازار می‌شود؛ زیرا منجر به تزریق نقدینگی به بازار شده و حجم معاملات را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، سیاست‌ پولی انقباضی با کاهش نقدینگی، نوسانات را کم می‌کند. معامله‌گران فارکس باید توجه ویژه‌ای به این تغییرات نوسانات داشته باشند تا بتوانند استراتژی معاملاتی مناسبی را اتخاذ کنند.

سیاست پولی

کلام آخر

در مجموع، سیاست‌های پولی نقش بسزایی در تعیین سمت و سوی بازارهای مالی ایفا می‌کنند. در این مقاله دیدیم که سیاست‌های انبساطی و انقباضی پولی چگونه از طریق تغییر نرخ بهره و عملیات بازار باز، بر عرضه و تقاضای ارز تأثیر می‌گذارند. همچنین دیدیم که این سیاست پولی چگونه می‌توانند باعث ایجاد فرصت یا چالش برای معامله‌گران فارکس شوند؛ بنابراین، آگاهی از سیاست‌های پولی و تأثیر آن‌ها بر بازار فارکس، می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا استراتژی‌های موفق‌تری را در معاملات خود اتخاذ نمایند.

ادامه مطلب
کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی چیست و چه کاربردی دارد؟

الگوهای کندل استیک یا شمعدانی یکی از متداول ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازار فارکس هستند که کشاورزان ژاپنی پیش از ورود به این بازار، از این ایده برای ردیابی قیمت برنج در بازار استفاده می کردند. الگوهای کندل فارکس اگر با یک ابزار تکنیکال مناسب دیگر ترکیب شوند، می توانند یک استراتژی معاملاتی موفق و اثربخش را تشکیل دهند. در این مقاله، قصد داریم با مهم ترین الگوهای کندل فارکس آشنا شویم و مزایا و معایب این نمودارها را بررسی کنیم.

نمودار کندل استیک در فارکس چیست؟

کندل استیک یکی از نمودارهای رایج در انواع بازارهای مالی ازجمله فارکس است که اطلاعات مهمی ازجمله قیمت های بازار، روند قیمتی، نقاط ورود و خروج و الگوهای تحلیل  را نشان می دهد. برای درک دلیل منحصربه فرد و قدرتمند بودن این نمودارها باید به ظاهر آن ها توجه کرد.

یک نمودار کندل استیک می تواند باز و بسته شدن و بالا و پایین بودن بازار را در یک دورۀ زمانی معین نمایش دهد و نزولی یا صعودی بودن بازار را نیز نمایان کند. بدنۀ نمودار یک جعبۀ کوچک است که از قیمت افتتاحیه آغاز می شود و در نقطۀ بسته شدن به پایان می رسد.

خطوطی که جهت بالا و پایین را در نمودار نمایش می دهند، نشان دهندۀ بالا و پایین بودن دوره هستند و فتیله یا سایه نام دارند. معمولاً از رنگ سبز برای صعود و از رنگ قرمز برای نزول نمودار استفاده می شود، ولی استفاده از رنگ سفید و سیاه نیز در نمودارهای کندل استیک رایج است. البته، امکان شخصی سازی ویژگی ها و شیوۀ ارائۀ این نمودارها در بخش تنظیمات پلتفرم معاملاتی وجود دارد.

نمودار کندل استیک چیست؟

الگوهای پایۀ کندل استیک ژاپنی

نمودارهای کندل استیک ژاپنی اطلاعات عمیقی را به معامله گران در خصوص رفتار بازار ارائه می دهند و حاوی نشانه های بصری متفاوتی هستند که به معامله گران اجازه می دهند عملکرد قیمت و الگوهای بازار فارکس را با وضوح بیش تری تشخیص دهند. این نمودارها برای شناسایی فرصت های معاملاتی و پیش بینی حرکت بعدی قیمت استفاده می شوند. در این بخش، قصد داریم با الگوهای پایۀ کندل استیک ژاپنی بیش تر آشنا شویم.

الگوی دوجی

الگوهای کندل استیک دوجی دارای بدنۀ بسیار کوچکی هستند که به صورت یک خط نازک ظاهر می شوند و قیمت باز و بسته شدن یکسانی دارند. طول فتیله یا سایه در الگوی دوجی می تواند متفاوت باشد و مانند یک علامت ضربدر، صلیب معکوس یا علامت مثبت به نظر برسد.

اگر یک نمودار دوجی از یک سری کندل با بدنه های توخالی و دراز تشکیل شود، یعنی خریداران خسته و ضعیف هستند. در این حالت، به خریداران بیش تری نیاز است و فروشندگان به دنبال این خواهند بود تا وارد شوند و قیمت را پایین بیاورند.

نمودار دوجی

اگر نمودار دوجی از تعدادی کندل با بدنه های پر و بلند تشکیل شود، نشان می دهد که فروشندگان در حال ضعیف شدن هستند. در این حالت، همۀ فروشندگان از فروش خارج می شوند و خریداران فرصتی برای خرید ارزان نخواهند داشت. برای ایجاد تغییر در این حالت، به قدرت خرید بیش تری نیاز است.

الگوی مارابوزو

مارابوزو در زبان ژاپنی به معنای «سر طاس» یا «سر تراشیده شده» است و کندل آن، یک کندل طاس و تراشیده است که هیچ سایه و فتیله ای ندارد. تغییرات بازار در این الگو با پر و توخالی بودن، بالا و پایین رفتن یا باز و بسته شدن کندل نمایش داده می شود.

الگوی کندل استیک مارابوزو به دو شکل سیاه و سفید نمایش داده می شود. یک مارابوزو به رنگ سفید، حاوی یک بدنۀ بلند و بدون سایه است. قیمت باز به معنای قیمت پایین و قیمت بسته به معنای قیمت بالا است و نشان دهندۀ این است که کندل با کم ترین قیمت باز و با بالاترین قیمت بسته می شود.

در مقابل، یک مارابوزو به رنگ سیاه شامل یک بدنۀ سیاه، بلند و بدون سایه است. قیمت باز برابر با قیمت بالا و قیمت بسته به معنای قیمت پایین است و نشان دهندۀ این است که کندل با بالاترین قیمت باز و با کم ترین قیمت بسته می شود.

الگوی مارابوزو

الگوی فرفره

الگوی کندل استیک فرفره یکی دیگر از الگوهای ژاپنی است که سایۀ بالایی بلند، سایۀ پایینی کوتاه و بدنۀ واقعی کوچکی دارد و فرفرۀ چرخان نامیده می شود. این الگو نشان می دهد که خریداران و فروشندگان تصمیم گیری مشخصی نداشته اند. الگوی سایه در کندل استیک فرفره نشان می دهد که خریداران و فروشندگان هیچ کدام نتوانسته اند دست برتر را به دست آورند.

الگوی فرفره

معرفی الگوهای تک کندلی، دو کندلی و سه کندلی

در بخش قبلی با الگوهای پایۀ کندل استیک ژاپنی آشنا شدیم و معنای هرکدام را شرح دادیم. در این بخش، به معرفی الگوهای تک کندلی، دو کندلی و سه کندلی می پردازیم.

الگوهای تک کندلی

هنگامی که الگوهای تک کندلی در نمودار کندل استیک ظاهر می شوند، می توانند به صورت بالقوه، نشانۀ معکوس بودن بازار باشند. این الگو به انواع مختلفی ازجمله چکش، مرد دارآویز، چکش معکوس و ستارۀ تیرانداز تقسیم می شود.

الگوی چکش یک الگوی معکوس صعودی است که در طول یک روند نزولی شکل می گیرد. انتخاب این نام به این دلیل است که بازار در حال چکش زدن به کف است. مرد دارآویز نیز مشابه الگوی چکش، یک الگوی معکوس نزولی است که می تواند سطح مقاومت بالا و قوی را مشخص کند. هنگامی که قیمت در حال افزایش است، شکل گیری الگوی مرد دارآویز نشان می دهد که تعداد فروشندگان از خریداران بیش تر شده است.

الگوی چکش معکوس و ستارۀ تیرانداز شباهت زیادی به یکدیگر دارند و تنها تفاوت آن ها در روند نزولی یا صعودی است. چکش معکوس یک کندل معکوس صعودی و ستارۀ تیرانداز یک کندل معکوس نزولی است. هر دو کندل دارای بدنه های کوچک پر یا خالی و سایه های بالایی و پایانی کوچک هستند.

الگوهای تک کندلی

الگوهای دو کندلی

چه چیزی می تواند از الگوهای تک کندلی بهتر باشد؟ الگوهای دو کندلی! این الگو به دو نوع بولیش اینگولفینگ و بیریش اینگولفینگ تقسیم می شود که هرکدام از دو کندل یا شمع تشکیل شده اند.

الگوی بولیش اینگولفینگ یک الگوی معکوس صعودی است که امکان دارد یک حرکت رو به بالا را نشان دهد. این الگو زمانی اتفاق می افتد که یک کندل نزولی بلافاصله با یک کندل صعودی بزرگ تر همراه شود و از بین برود. خریداران در این الگو ممکن است پس از یک روند نزولی، یک حرکت صعودی قوی را طی کنند.

درمقابل، الگوی بیریش اینگولفینگ برعکس الگوی قبلی عمل می کند و یک الگوی صعودی است. این الگو زمانی رخ می دهد که یک کندل صعودی با یک کندل نزولی بزرگ تر همراه می شود و در آن ادغام می شود. الگوی بیریش اینگولفینگ به این معنی است که فروشندگان بر خریداران غلبه می کنند و امکان دارد یک حرکت نزولی قوی رخ دهد.

الگوهای کندل ها

الگوهای سه کندلی

الگوهای سه کندلی نوعی ساختار کندل استیک هستند که از سه شمع تشکیل می شوند و به معامله گران کمک می کنند تا رفتار قیمت را به طور احتمالی تعیین کنند. برخی از الگوهای سه کندلی مانند ستاره های صبحگاهی و شامگاهی از الگوهای معکوس هستند که پایان روند فعلی و شروع یک روند فعلی را در جهت مخالف نشان می دهند. برخی دیگر ازجمله الگوی سه اِلمان افزایشی و سه سرباز سفید پیشرو، الگوهای ادامه دهنده هستند که مکث و سپس ادامۀ روند فعلی را نمایان می کنند.

کندل استیک های دیگر

مزایا و معایب نمودارهای کندل استیک در فارکس

استفاده از الگوها و نمودارها در بازار فارکس دارای مزایای فراوانی است. اولین و مهم ترین مزیت آن ها، این است که معامله گر می تواند رفتار قیمت را فوری و به صورت بصری مشاهده کند. سود و زیان در یک دوره مشخص می شود و هنگامی که چند کندل یک الگوی مشترک را نمایش می دهند، اطلاعات معاملاتی فوری به معامله گر منتقل می شود. شناخت نمودارهای کندل استیک در فارکس در ترکیب با ابزارهای تکنیکال مکمل، یک راه مناسب برای مشاهدۀ تغییرات قیمت و بازار است.

از ذکر این نکته نباید غافل شد که این نمودارها دارای معایبی هم هستند. اگر نتوانید نوع الگوی کندل استیک را درست تشخیص دهید و شناخت کافی نداشته باشید، احتمال دارد بازار و پوزیشن اشتباهی را از آن برداشت کنید. تجزیه و تحلیل بازار نباید صرفاً با تکیه به این نمودارها انجام شود و شما  تا وقتی اطلاعات کاملی دربارۀ ابعاد آن نداشته باشید، نمی توانید یک روند را به درستی تحلیل کنید.

نمودار کندل استیک چگونه تفسیر می شود؟

مهم ترین نکته برای تفسیر صحیح نمودار، داشتن اطلاعات و درک کافی از آن است. امکان دارد فهم این نمودارها برای یک معامله گر مبتدی دشوار باشد، اما با آموزش می توان بر آن مسلط شد. برای تفسیر نمودار، ابتدا به تمام اجزای هرکدام از شمع ها دقت کنید. هر کندل دارای سه نقطۀ مهم فتیله، بسته شدن و بازگشایی است که باید به درستی شناسایی و تحلیل شود.

پس از مشاهدۀ اولیۀ شمع ها، به قیمت بازگشایی و بسته شدن آن توجه کنید. این امر به شما کمک می کند تا بفهمید قیمت دارایی از کدام نقطه آغاز می شود و در بازۀ زمانی منتخب، کجا به پایان می رسد. به یاد داشته باشید که هر شمع دارای بازۀ زمانی و حرکت قیمت متفاوتی است.

سخن پایانی

نمودارها و الگوهای کندل استیک ازجمله محبوب ترین و رایج ترین روش های تحلیل رفتار بازار و قیمت گذاری در فارکس هستند. تشخیص صحیح این الگوها به معامله گران کمک می کند تا تصمیم گیری بهتری برای حرکت بعدی خود در بازار داشته باشند. زمانی که الگوها با ابزار و تکنیک های تکمیلی تحلیل بازار ترکیب می شوند، به معامله گران کمک می کنند تا در بازارهای فارکس بهتر و موفق تر عمل کنند.

سؤالات متداول

این الگو یک ابزار مهم در تحلیل تکنیکال رفتار بازار است. از کنار هم قرار گرفتن چند کندل، می توان روند تغییر قیمت را مشاهده کرد.

این نمودار اطلاعات مهمی ازجمله قیمت های بازار، روند قیمتی، نقاط ورود و خروج و الگوهای تحلیلی را در یک بازۀ زمانی مشخص نشان می دهد.

این نمودارها برای شناسایی فرصت های معاملاتی و پیش بینی حرکت بعدی قیمت استفاده می شوند.

بهتر است این نمودارها را در ترکیب با سایر ابزارها و تکینک های تحلیل بازار استفاده کنید تا نتیجۀ بهتری بگیرید.

ادامه مطلب
the-best-type-of-analysis-in-forex
انواع تحلیل در فارکس | کدام تحلیل مناسب شماست؟

برای پیش بینی جهت حرکت قیمت ها و اتخاذ تصمیمات مبتنی بر آن ها از انواع تحلیل در فارکس استفاده می شود. اغلب معامله گران از تحلیل بنیادی و تکنیکال به عنوان دو روش متداول برای بررسی این بازار استفاده می کنند. درواقع، معامله گران برای اینکه بتوانند استراتژی های معاملاتی خود را انتخاب کنند و براساس آن خرید و فروش انجام دهند، از تحلیل تکنیکال، بنیادی و یا سایر روش ها استفاده می کنند. علاوه بر این دو نوع تحلیل اصلی، ترکیبی از هر دو نوع هم ممکن است برای دستیابی به نتایج بهتر مورد استفاده قرار گیرد تا تصمیمات بهتری در بازار فارکس گرفته شود. در هر یک از این تحلیل ها از منابع و ابزارهای مختلفی برای بررسی وضعیت بازار استفاده می کنند و معامله گران براساس دانش و تجربۀ شخصی خود بهترین روش را اتخاذ و استراتژی های خود را انتخاب می کنند.

انواع تحلیل در فارکس

انواع تحلیل در فارکس کدام است؟

به صورت کلی، انواع تحلیل در فارکس به دو دستۀ تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تقسیم بندی می شود. برخی از معامله گرهای باتجربه از این دو روش تحلیلی به صورت ترکیبی برای معاملات خود استفاده می کنند. در هر دو روش تحلیل، با تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که از این بازار مالی جمع آوری می شود، می توان شرایط آتی بازار را برای بلندمدت و کوتاه مدت پیش بینی کرد و براساس آن نسبت به خرید و فروش در بازار اقدام کرد. بسیاری از معامله گران تازه کار به دلیل نداشتن مهارت و تجربۀ کافی از روش های تحلیلی بدون بررسی بازار اقدام به معامله می کنند که این معاملات در برخی شرایط ضررهای زیادی را برای آن ها ایجاد می کند. بدون هیچ شناخت و دانش کافی در مورد روش های تحلیل، معامله در بازار فارکس خطرناک می شود. میزان نوسان در بازار مالی فارکس همیشه زیاد است و اگر معامله گر پیش بینی صحیحی نسبت به روند بازار نداشته باشد، احتمال به خطر افتادن سرمایۀ وی دور از ذهن نخواهد بود.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) چیست؟

یکی از انواع تحلیل در فارکس تحلیل تکنیکال براساس داده های تاریخی و نمودارهای قیمتی است. در این نوع تحلیل، معامله گر سراغ تاریخچۀ قیمت ها می رود و با داشتن اطلاعات دقیقی، آیندۀ این بازار را به لحاظ قیمت پیش بینی می کند. بسیاری از معامله گران این روش را به عنوان بهترین روش تحلیلی برای پیش بینی قیمت ها در بازار فارکس می دانند و برای معاملات خود از آن استفاده می کنند، درحالی که این روش تحلیلی برای همۀ استراتژی های معاملاتی مناسب نیست. معامله گران در تحلیل تکنیکال با بررسی و شناسایی نمودارها موفق به تشخیص و شناسایی روندها، الگوها و مطالعۀ قیمت گذشتۀ ارز بر روی نمودار می شوند تا براساس این روش تجزیه و تحلیل بتوانند به قیمت های آتی بازار دست پیدا کنند. درواقع معامله گر در روش تکنیکال به دنبال شناسایی روند گذشتۀ بازار برای پیش بینی آینده است. متداول ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال عبارتند از:

تحلیل تکنیکال

  • نمودار شمعی (Candlestick)
  • نمودار خطی (Line Chart)
  • نمودار میشلین (OHLC)
  • اندیکاتورها و الگوهای تکنیکال

مزایای تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، ازجمله بازار فارکس،  برای تصمیم گیری معاملاتی و پیش بینی حرکت قیمت ها به عنوان یکی از ابزارهای اصلی به کار می رود. تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از انواع تحلیل در فارکس در دسته بندی معاملاتی برای معامله گران محسوب می شود و برای بسیاری از معامله گران مؤثر و مفید است. برای معامله گرانی که دنبال سود کوتاه مدتی هستند، تحلیل تکنیکال گزینۀ بسیار مناسبی محسوب می شود. این روش به دلیل سادگی برای همۀ افراد باتجربه و تازه کار در بازار فارکس مناسب است. تحلیل تکنیکال به ویژه برای معامله های کوتاه مدت همچون معاملات روزانه و معاملات ساعتی مناسب است و معامله گران می توانند برای تصمیم گیری در بازار فارکس که قیمت ها در حال تغییر سریع هستند، از آن استفاده کنند. به صورت کلی، مزایای تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:

مزایای تحلیل تکنیکال

  • سادگی و قابلیت استفاده: تحلیل تکنیکال از طریق نمودارها و اندیکاتورها انجام می شود که برای اکثر معامله گران حتی تازه واردها هم قابل فهم هستند. این سادگی باعث می شود که تحلیل تکنیکال به عنوان یک ابزار قدرتمند برای معامله گران تازه کار باشد.
  • اعمال به مدت زمان کوتاه: تحلیل تکنیکال می تواند برای معاملات کوتاه مدتی همچون معاملات روزانه یا معاملات ساعتی بسیار مؤثر باشد. این روش تحلیل به معامله گران اجازه می دهد تا به سرعت در بازار وارد عمل شوند و سود خوبی از فرصت های کوتاه به دست آورند.
  • اجازۀ مدیریت ریسک: تحلیل تکنیکال این فرصت را به معامله گران می دهد تا با استفاده از ابزارهای مختلف همچون استاپ لاس و تارگت ها (هدف های معاملاتی)، ریسک معاملات خود را مدیریت کنند.
  • تطابق با سبک معامله گری: تحلیل تکنیکال انعطاف پذیری بالایی در مقایسه با روش بنیادی دارد و به معامله گران اجازه می دهد تا این روش را با توجه به سبک معامله گری خود تطبیق دهند.

معایب تحلیل تکنیکال

هرچند که تحلیل تکنیکال یک ابزار قدرتمند و مفید در بازار فارکس است، اما در عین حال معایبی هم دارد. معامله گران باید با رعایت جوانب احتیاط و به دور از زیاده روی از آن استفاده کنند. برخی از معایب این روش تحلیل عبارتند از:

معلیب تحلیل تکنیکال

  • عدم درک اطلاعات بنیادی: در روش تحلیل تکنیکال همۀ تمرکز معامله گر بر روی داده های قیمتی و نمودارها است. اطلاعات بنیادی همچون شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این تحلیل نادیده گرفته می شود؛ یعنی، اطلاعات مهمی که تأثیر مستقیمی بر قیمت ها دارند را معامله گران نادیده می گیرند که در برخی شرایط موجب ضرر و زیان آن ها می شود.
  • حساسیت به نویز و تغییرات کوتاه مدت: تحلیل تکنیکال معمولاً به تجزیه و تحلیل داده های کوتاه مدت پرداخته و پیشینۀ کوتاه مدت بازار را ارزیابی می کند. این موضوع ممکن است باعث برداشت اشتباه معامله از نویزهای معاملاتی شود و برای وی ضررهایی داشته باشد.
  • امکان ایجاد تعصب: معامله گرانی که به صورت کامل به تحلیل تکنیکال اکتفا می کنند، ممکن است نسبت به اعتقادهای خود دربارۀ نمودارها و الگوها تعصب نشان دهد و این ممکن است به تصمیمات نادرست و از دست دادن سرمایه منجر شود.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

یکی دیگر از انواع تحلیل در فارکس تحلیل بنیادی مبتنی بر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورها است و از اخبار و رویدادهای مرتبط با اقتصاد جهانی تأثیر می پذیرد؛ در واقع این روش تحلیل برای معاملات طولانی مدت کاربرد دارد. قیمت ها در این روش تحلیل، تحت تأثیر اخبار و تحولات اقتصادی قرار می گیرند. اجزاء مهم تحلیل بنیادی شامل شاخص های اقتصادی همچون نرخ بیکاری، تورم و رشد اقتصادی، سیاست های پولی و مالی، رویدادهای جهانی همچون تغییرات در سیاست های تجاری و سیاست های بین المللی هستند. قیمت در بازار فارکس براساس عرضه و تقاضا تغییر می کند و اقتصاد کشورها و داده های اقتصادی آن ها می توانند اصلی ترین عامل مؤثر بر عرضه و تقاضا در بازار فارکس باشند. درواقع تحلیل بنیادی که به آن تحلیل فاندامنتال هم می گویند، یک روش تحلیل تخصصی است که تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر بازار مالی فارکس را تحلیل کرده و براساس آن قیمت آتی معاملات و روند بازار پیش بینی می شود. این روش هم مزایا و معایب خاص خود را دارد.

مزایای تحلیل فاندامنتال

مزایای تحلیل بنیادی

یکی از روش های مهم تحلیل در بازار فارکس، تحلیل بنیادی است. معمولاً برای معاملات بلندمدت و سرمایه گذاری ها جهت تحلیل بازار مالی فارکس از این روش استفاده می شود. مهارت، دانش و تجربه می تواند نتایج این روش تحلیلی را دقیق تر کند. تحلیل بنیادی به عنوان یکی از انواع تحلیل در فارکس نیاز به زمان، تحقیق و تفکر دارد و ممکن است به معامله گران کمک نکند تا به نتایج زودبازده و سود سریع برسند؛ اما این روش در طولانی مدت مزایای زیادی برای معامله گر دارد. برخی از مزایای تحلیل بنیادی عبارتند از:

  • درک عوامل اساسی: تحلیل بنیادی این امکان را به معامله گران می دهد تا عوامل اقتصادی، سیاسی اجتماعی را در جهان بهتر درک کنند و تأثیر عوامل مختلف را در بازار بشناسند. تحلیل بنیادی به معامله گران این فرصت را می دهد تا رویدادهای اقتصادی مهم همچون اعلان های اقتصادی، اطلاعات تولید صنعتی، نرخ بیکاری و سیاست های بانک های مرکزی را پیش بینی کنند. این اطلاعات می توانند به معامله گران کمک کنند تا تصمیمات معاملاتی خود را برای رویدادهای آتی بگیرند.
  • پیش بینی جهت حرکت بازار: تحلیل بنیادی به معامله گران امکان می دهد تا تصمیمات معاملاتی خود را براساس اطلاعات بنیادی بگیرند و بهترین پیش بینی های خود را از جهت حرکت بازار داشته باشند.
  • استفاده در معاملات بلندمدت: تحلیل بنیادی به خصوص برای معاملات بلندمدت مناسب است. این نوع تحلیل معامله گران را به دستگاه های اقتصادی بزرگ تر و چرخه های اقتصادی بلندمدت هدایت می کند و باعث می شود فرصت برنامه ریزی و انتخاب استراتژی معاملاتی برای دراز مدت داشته باشند.

معایب تحلیل فاندامنتال

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی همچنان دارای معایب و محدودیت های خود است و نمی توان در همۀ شرایط بازار از آن استفاده کرد. درواقع این روش فقط برای سرمایه گذاری بلندمدت مناسب است. برخی از مهم ترین معایب این روش عبارتند از:

  • پیچیدگی و مدت زمان طولانی
  • عدم تعیین وقت دقیق برای ورود و خروج
  • پیامدهای ناگهانی
  • محدودیت های دسترسی به اطلاعات صحیح و مناسب

بهترین نوع تحلیل در فارکس کدام است؟

برای آشنایی با انواع تحلیل در فارکس و انتخاب بهترین نوع آن، شما باید به سبک معامله گری خود و هدف های معاملاتی توجه کنید. درواقع زمانی یک روش تحلیل برای شما مناسب است که قصد خود را از حضور در معاملات مشخص کنید. کسانی که به دنبال سود کوتاه مدتی هستند، باید در ابتدا به سراغ روش تکنیکال بروند. این در حالی است که روش بنیادی مناسب افرادی است که به دنبال سرمایه گذاری بلندمدت و کسب سود زیادی هستند. اگر معاملات کوتاه مدت را ترجیح می دهید و به تحلیل نمودارها و الگوها تمایل دارید، تحلیل تکنیکال ممکن است برای شما مناسب باشد، ولی اگر به معاملات بلندمدت علاقه دارید و اطلاعات بنیادی و عوامل اقتصادی برای شما اهمیت دارد، تحلیل بنیادی روش مناسبی برای شما است. به صورت کلی، معامله گرانی در بازار فارکس موفق هستند که از این دو نوع روش تحلیلی به صورت ترکیبی استفاده کنند.

بهترین روش تحلیل در فارکس

سخن پایانی

متاسفانه بسیاری از افراد به دنبال سود سریع در بازار فارکس هستند و بدون دانش کافی و تجربه وارد این بازار پرتلاطم و پرنوسان می شوند و ضررهای زیادی را هم متحمل می شوند. به همین دلیل، پیشنهاد می کنیم که قبل از ورود به بازار فارکس، زمان کافی صرف آموزش و افزایش دانش خود کنید و برای یادگیری انواع تحلیل در فارکس تحلیل در بازار به منابع معتبری مراجعه نمایید. انتخاب روش صحیح و متناسب با اهداف معامله گر در بازار فارکس می تواند سود شما را به میزان قابل توجهی تضمین کند.

سوالات متداول

معامله گران در این روش از طریق نمودارها، الگوها و اندیکاتورهای فنی بر روی داده های قیمتی و حجم معاملات تمرکز می کنند.

معامله گران برای تحلیل بنیادی به سراغ داده های اقتصادی، تصمیمات سیاسی، رویدادهای جهانی و شرایط اقتصادی کشورها می روند. آن ها سعی می کنند با تحلیل این عوامل، جهت حرکت قیمت ها را به درستی برای طولانی مدت پیش بینی کنند.

تحلیل تکنیکال برای معامله گرانی مناسب است که به دنبال تصمیم گیری براساس الگوها و نمودارهای قیمتی هستند و از داده های تاریخی و نمودارها برای پیش بینی جهت حرکت قیمت ها استفاده می کنند. معامله گران تکنیکی، معامله گرانی که به دنبال سود در کوتاه مدت هستند، معامله گران تازه کار و حتی افراد باتجربه می توانند از تحلیل تکنیکال برای معامله و انتخاب استراتژی معاملاتی استفاده کنند.

هیچ یک از انواع تحلیل در فارکس به تنهایی بهترین نیست و انتخاب میان تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به سبک معامله گری شما، اهداف معاملاتی و شرایط بازار بستگی دارد. معمولاً معامله گران موفق برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی از ترکیب تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده می کنند.

ادامه مطلب
what-is-fundamental-analysis
تحلیل فاندامنتال فارکس چیست؟ + مقایسه با تحلیل تکنیکال

برای بسیاری از افرادی که تازه با جهان ارزهای دیجیتال آشنا شده­اند، این پرسش مطرح می­شود که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟ باید بدانید که تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) که به نام تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال نیز شناخته می­ شود، روشی است که در آن، ارزش یک دارایی با روش تحلیل و تجزیه از بالا به پایین مورد بررسی قرار می­گیرد و درنهایت، ماهیت یک دارایی با تحلیل عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر آن ارزیابی می شود.

این روش که توسط فردی به نام بنجامین گراهام ابداع شده است، این امکان را برای سرمایه­گذار فراهم می­کند که بتواند با استفاده تحلیل داده­های مرتبط با اقتصاد و متغیرهای مالی، ارزش واقعی یا ذاتی دارایی­های خود را متوجه شود و از این داده ­ها، برای شرکت در سرمایه­ گذاری­های منصفانه استفاده کند.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، تمرکز روی بررسی ارزش واقعی دارایی و اوراق بهادار است. توجه داشته باشید که این روش، برخلاف شیوۀ تکنیکالی است که به پیش­ بینی تغییرات قیمت می­پردازند. تحلیل­گران داده، برای تحلیل فاندامنتال، به تمامی عوامل متغیر اقتصادی و مالی که ممکن است بر ارزش واقعی یک دارایی تأثیر بگذارند، توجه می­ کنند و داده­ های به دست آمده از این موارد را بر تحلیل نهایی خود تأثیر می­ دهند. در تحلیل بنیادی جامع، تمامی عوامل اقتصادی ازجمله اقتصاد کلان و خرد مورد بررسی قرار می­ گیرند.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

باید بدانید که هدف نهایی استفاده از روش تحلیل فاندامنتال، که به عنوان یکی از پراستفاده ­ترین شیوه­ های تحلیلی در بازار بورس و ارزهای دیجیتال شناخته می­شود، این است که سرمایه­ گذار بتواند با اطلاع از قیمت واقعی اوراق خود، سرمایه­ گذاری درست و منصفانه ای داشته باشد و تصمیم بگیرد که آیا قیمت اعلام شده برای سرمایه­ های او کم تر و یا بیش تر از ارزش واقعی آن ها است یا خیر؟!

همچنین باید توجه کنید که در مجموع، سه داده در تحلیل نهایی داده ­ها تأثیرگذار هستند که شامل موارد زیر می ­شوند:

  • داده ­های مرتبط با اتفاقات گذشته که برای الگویابی مورداستفاده قرار می­گیرند.
  • اطلاعاتی که در دسترس عموم قرار داده می ­شوند؛ مانند بیانیه­ های صادرشده و اعلانات عمومی.
  • اطلاعات خصوصی مانند نحوۀ مدیریت بحران و اطلاعاتی که نیاز به آموزش دارند.

ارزش ذاتی چیست؟

دو فرض نسبت به ارزش سرمایه برای تحلیل بنیادی در نظر گرفته می­ شود که به شرح زیر هستند: فرض ابتدایی این است که قیمت کنونی سهام، تمامی ارزش اصلی سهام یک شرکت را منعکس نمی­کند و در فرض دوم، در نظر گرفته می­ شود که ارزش منعکس­ شده از تمامی داده­ های بنیادی یک شرکت، به ارزش اصلی و واقعی سهام نزدیک ­تر است. تحلیل­گران از این ارزش فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد می­کنند.

تحلیل بنیادی

مزایای تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

باید بدانید که نمی­توان روش دقیقی را برای کسب قطعی سود در بازار ارزهای دیجیتال معرفی کرد اما روش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، به عنوان یکی از شیوه ­های مطمئن شناخته می­شود. تحلیل­گران با استفاده از این روش می­توانند قیمت واقعی سرمایه­ ها را تعیین کنند. این موضوع، به ویژه برای معاملاتی که ارزش اوراق بهادار در آن کم تر از قیمت اصلی آن ها تعیین شده است، صدق می­کند؛ زیرا در نهایت، این اوراق ممکن است ارزش بالاتری داشته باشند و بتوان سود بیش تری از آن ها کسب کرد.

تحلیل فاندامنتال عناصر مختلفی را مورد بررسی قرار می­دهد و از این رو، به بهبود شرایط کلی یک شرکت کمک بسیار زیادی می­کند. برای تحلیل بنیادی، باید موارد مختلفی که مرتبط با قیمت سهام یک شرکت هستند را مورد بررسی قرار دهید تا بتوانید تحلیل خوبی ارائه دهید؛ ازجمله عملکرد کلی صنعت، شرایط سیاسی داخلی، صورت های مالی و همچنین تحلیل رقبا.

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل فاندامنتال تحلیل جامعی است که برای رسیدن به هدف نهایی آن، نیاز است که تحلیل­گر دانش زیادی در زمینه ­های گوناگون ازجمله حسابداری، اقتصاد و امور مالی داشته باشد. از این رو، یافتن تحلیل­گری که بتواند تمامی این موارد را مورد بررسی قرار دهد و از آن ها برای تحلیل نهایی خود استفاده کند، کار ساده­ای نیست.

از طرف دیگر، باید به این موضوع نیز توجه شود که نمی­توان دانش قطعی و دقیقی برای رسیدن به سود کاملی از یک سرمایه­ گذاری معرفی کرد. در تحلیل فاندامنتال، همانطور که از نام آن مشخص است، ما از یک روش بنیادی و جامع برای داشتن یک سرمایه­ گذاری مناسب استفاده می­ کنیم و می­توان گفت که این شیوه، از قطعیت زیادی برخوردار است.

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل فاندامنتال چگونه انجام می­ شود؟

باید توجه کنید که نمی­توان یک چارچوب کلی برای تحلیل فاندامنتال ارائه داد که مورد قبول همه باشد، اما به طور کلی، می­توان گفت که تحلیل بنیادی جامع یا فاندامنتال از سه مؤلفۀ اصلی تشکیل شده است که هر یک از آن ها، در داده ­های نهایی که از این بررسی به دست می­آیند، تأثیر بسیار زیادی دارند. این سه مؤلفه به شرح زیر هستند:

  • تحلیل شرکت
  • تحلیل اقتصاد
  • تحلیل صنعت

شیوۀ عرضۀ ارزهای دیجیتال در مدت طولانی، میزان تقاضا و همچنین وضعیت فعلی بازار، از مهم­ترین عوامل تأثیرگذار برای بررسی و تحلیل فاندامنتال هستند. از این رو، توجه به این موارد در صدر لیست تحلیل­گران قرار می­گیرد و این موضوعات، تأثیر بسیار زیادی بر تحلیل نهایی سرمایه­ گذاری دارند.

همانطورکه بررسی شد، این تحلیل یک شیوۀ از بالا به پایین دارد که ابتدا کل را مورد بررسی قرار می­دهد و درنهایت به سمت عوامل جزئی ­تر حرکت می کند. البته برعکس این موضوع نیز ممکن است انجام شود و رویکرد تحلیلی سرمایه­ گذار از پایین به بالا باشد و تحلیل بنیادی با بررسی موارد جزئی نظیر سهام خاص شروع شود. هر یک از این دو روش به شیوۀ خاصی صورت می­پذیرند که در ادامه، آن ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

تحلیل بنیادی کل به جزء

در این روش، تحلیل­گر با بررسی اقتصاد کل، روند تحلیل خود را آغاز می ­کند. این روش تحلیل فاندامنتال، از چهار بخش تشکیل شده است که هر یک از آن ها، به ترتیب مورد بررسی قرار می­ گیرند:

  1. اقتصاد کل
  2. اقتصاد بخش
  3. اقتصاد صنعت
  4. اقتصاد شرکت

روش کل به جزء، با بررسی عوامل کلی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره و تورم شروع می­ شود. در ادامه، تحلیل­گر با تعیین جهت سرمایه گذاری، می­ تواند صنعت ­ها و بخش ­هایی که مناسب این کار هستند را شناسایی کند و درنهایت، چشم­ انداز وسیعی از یک سرمایه­ گذاری را تحلیل کند تا تمامی فرصت­های مناسب را در اختیار سرمایه­ گذار قرار دهد.

تحلیل فاندامنتال

تحلیل بنیادی جزء به کل

در این شیوۀ تحلیل بنیادی که برخلاف روش قبلی انجام می­شود، تحلیل­گر با بررسی عوامل اقتصاد خرد مانند سهام خاص کار خود را آغاز می­کند. این روش به این علت انجام می­شود که سرمایه ­گذار بتواند سود بیش تری از سهامی خاص کسب کند و سرمایه­ گذاری بهتری داشته باشد.

در روش تحلیل فاندامنتال جزء به کل، تحلیل با بررسی امور مالی مرتبط با شرکت آغاز می­ شود و درنهایت، به سمت بررسی سلامت اقتصاد کل و موارد مؤثر بر آن پیش می­رود. تحلیل­گران به این منظور، ارزیابی جامعی از عملکرد شرکت ارائه می­دهند.

نحوه عملکرد تحلیل فاندامنتال در فارکس چیست؟

ممکن است این پرسش برای سرمایه­ گذاران مطرح شود که این تحلیل در فارکس چیست و چگونه انجام می­ شود؟ در تحلیل بنیادی فارکس، تحلیل­گران با بررسی داده ­ها و اخبار روزانۀ یک کشور، از روند افزایش یا کاهش ارزش ارز مطلع می­شوند. از این رو، این روش تحلیلی از عوامل بسیار زیادی ازجمله امور اقتصادی، سیاسی و همچنین اجتماعی یک کشور تأثیر می­پذیرد.

بدیهی است که مهم­ترین عامل تأثیرگذار بر قیمت ارزها، شرایط اقتصادی یک کشور است. از این رو، هرچه وضعیت اقتصاد یک کشور رونق بیش تری داشته باشد، شرایط برای معامله و سرمایه­ گذاری­ های بهتری فراهم می­شود. از مهم­ترین عوامل تأثیرگذار برای تحلیل فاندامنتال در فارکس، می­توان از موارد زیر نام برد:

  • نرخ بهره
  • شاخص قیمت مصرف­کننده و تولیدکننده
  • نرخ بیکاری در یک کشور
  • امور اجتماعی و شرایط کلی اقتصادی و سیاسی
  • میزان تولید ناخالص داخلی

باید بدانید که تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس، یکی از کاربردی­ترین روش­ های مورداستفاده برای تحلیل ارزهای دیجیتال به شمار می­رود. این روش به عنوان بهترین روش برای پیش ­بینی و بررسی روند تغییرات قیمت ارزها شناخته می­ شود.

تحلیل­گران بازار فارکس، برای تحلیل بنیادی ارزها باید از ابزارهای مختلفی استفاده کنند و شرایط بسیار زیادی را مورد بررسی قرار دهند. باید بدانید که علاوه بر شرایط اقتصادی کشور خود و حوادث سیاسی و قدرت پول آن، تحلیل­گران فارکس باید موارد مشابه کشورهای دیگر را نیز مورد تحلیل قرار دهند و درنهایت، داده­ های نهایی را با یکدیگر مقایسه کنند تا شرایط مطلوب برای سرمایه­ گذاری را بیابند.

تحلیل فاندامنتال چگونه کار می کند؟

تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

به طور کلی، می­توان گفت که تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، به بررسی تمامی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار بر روند اقتصادی و سرمایه­ گذاری می پردازد، اما در تحلیل تکنیکال، از همان ابتدا تنها به روند تغییرات قیمت و امور مالی یک پروژه توجه می­شود و عوامل خارجی مورد بررسی قرار نمی­ گیرند. باید بدانید که تحلیل تکنیکال را می­توان برای بازارهای مالی مختلف استفاده کرد و روش­های متفاوتی برای این شیوۀ تحلیلی در بازارهای گوناگون وجود ندارد.

از عوامل تأثیرگذار برای این روش تحلیلی می­توان به مواردی نظیر میانگین متحرک همگرا واگرا، ابر ایچیموکو و شاخص قدرت نصبی اشاره کرد. همچنین باید بدانید که در روش تحلیل تکنیکال، از مواردی نظیر خطوط روند یا ترند، کانال­ها، اندیکاتورها، اسیلاتورها، نوسان و حجم قیمت نیز استفاده می­شود.

تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی

در تحلیل بنیادی، به مؤلفه­ های مختلفی توجه می­شود که تعدادی از آن ها قابل اندازه­ گیری و تعدادی دیگر نیز غیرقابل اندازه­ گیری هستند. در تحلیل فاندامنتال کمی (Quantitative Fundamental Analysis)  از داده­ های قابل اندازه­ گیری استفاده می­شود. مهم­ترین بخش این داده ­ها، صورت ­های مالی شرکت ­ها به شمار می­ روند که شامل اعداد مرتبط با درآمد، دارایی، سود و ضرر هستند.

در تحلیل فاندامنتال کیفی، موارد مختلفی نظیر مدل کسب و کار، وضعیت رقبا، تحلیل شرایط سیاسی و داخلی یک شرکت مورد بررسی قرار می­ گیرند. این موارد، تنها نیاز به تحلیل و بررسی دارند و نمی­توان از آن ها، داده­ های عددی ارائه داد. درنهایت، هر دوی این تحلیل­ها منجر به پیدا کردن یک دیدگاه کلی نسبت به شرایط سرمایه ­گذاری می­شوند که می­توانند کمک زیادی برای سرمایه­ گذاری باشند.

تحلیل کمی فاندامنتال

رویکرد تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

همانطورکه می­دانید، بازار ارزهای دیجیتال و بورس، کاملاً براساس فناوری تغییر می­کند. از آنجا که این علم، از تکنولوژی و فناوری­ های نوآورانه استفاده می کند، باید توجه کرد که پیش از ورود به این بازار، علم کافی داشته باشید و روش­های مختلف تحلیلی موارد مختلف آن را بشناسید. این روش­ها، کمک بسیار مفیدی برای کسب سود مناسب و متناسب با سرمایه­گذاری شما هستند. همانطورکه بررسی شد، یکی از شیوه ­هایی که به این منظور استفاده می شود، روش تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است.

از آنجایی که این شیوۀ تحلیلی، رویکرد جامع و کلی دارد، باید توجه کنید که تمامی مواردی که بر قیمت نهایی تمامی دارایی­ های یک سرمایه­ گذار تأثیر می ­گذارند؛ مورد بررسی قرار بگیرند. هدف نهایی این شیوۀ تحلیلی، این است که بتوان سرمایه­ گذاری مناسبی انجام داد و درنهایت، سود مناسبی از این کار کسب کرد.

منابع تحلیل بنیادی

اولین منبع برای تحلیل فاندامنتال، بررسی وب­سایت پروژه ­های موردنظر است. همانطورکه می­ دانید، تمامی ارزهای دیجیتال و پروژ­ه ­های مرتبط با آن ها، سایت مختص به خود را دارند که اطلاعات و داده ­های مناسبی در اختیار تحلیل­گران سرمایه قرار می ­دهند. از این رو، اولین گام برای شروع تحلیل بنیادی، این است که سایت­های مرتبط به سرمایه­گذاری خود را مورد بررسی قرار دهید. همچنین باید به اطلاعاتی که در شبکه­ های اجتماعی این پروژه­ ها منتشر می­شود نیز توجه کنید تا بتوانید تحلیل نهایی مناسبی ارائه دهید.

همچنین به عنوان تحلیل­گران سرمایه، باید توجه داشته باشید که از نشریات و خبرگزاری­ ها نیز غافل نشوید. اکثر پروژه­ های خوب، توسعه ­ها و تحلیل­های خود را در بستر شبکه ­های اجتماعی و سایت­ ها انتشار می­دهند. از این رو، می­توانند منبع مناسبی برای تحلیل­گران به شمار روند. در ادامه، به بررسی کامل منابع لازم برای تحلیل فاندامنتال می­پردازیم:

منابع تحلیل فاندامنتال

وایت پیپرها (whitepapers)

وایت پیپر یکی تخصصی ­ترین منابع مورداستفاده برای تحلیل فاندامنتال به شمار می­رود. باید توجه کنید که خواندن این مقالۀ تخصصی، ممکن است تا حدی دشوار باشد؛ زیرا وایت ­پیپرها توسط تیم پروژۀ رمزارز نوشته می­شوند و مخاطب اصلی آن ها، دیگر توسعه ­دهندگان هستند.

توجه داشته باشید که با وجود دشواری تحلیل، این مقالات می­توانند اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار شما قرار دهند. وایت ­پیپرها، حاوی تمامی جزئیات مرتبط با یک پروژۀ رمزارز جدید هستند و ممکن است در آن ها از مواردی نام برده شود که تأثیر زیادی بر تحلیل فاندامنتال دارند. به عنوان مثال، می­توان اطلاعات مرتبط با استراتژی تیم پروژه و همچنین اهداف و روند پیش­روی آن را در آینده در وایت پیپری که توسط تیم توسعه ­دهنده منتشر می­شود پیدا کرد.

خبرگزاری های مرتبط با رمزارزها

خوشبختانه تعداد زیادی از خبرگزاری­ های مرتبط با رمزارزها وجود دارد که اطلاعات مفیدی در اختیار تحلیل­گران قرار می­دهند. با توجه به انبوه اطلاعات منشر شده توسط این نشریات، شما باید توجه داشته باشید که اطلاعات و بروزرسانی­ های مرتبط با پروژۀ رمزارز موردنظر خود را به طور مرتب پیگیری کنید و از بی شماری اطلاعات مرتبط با پروژه­ های مختلف، نهایت استفاده را ببرید. شما همچنین می­توانید از تحلیل­های گوناگون و پیشنهادهای متنوع سرمایه­ گذاری نیز استفاده کنید تا درنهایت، تحلیل فاندامنتال کامل و جامعی را ارائه دهید.

به عنوان چند مورد از مهم­ترین سایت­هایی که اخبار رمزارزها را انتشار می­دهند، می­توان به این موارد اشاره کرد: سنتیمنت (Santiment)، لونار کراش (Lunar crush)، چین بروکر (chain broker)، آی سی او دراپز (icodrops) و کوین مارکت کال (coin market call).

تحلیل فاندامنتال و رمز ارزها

سایت مرتبط با پروژه رمزارزها

یکی از منابع جامع برای تحلیل ابتدایی روند کاری پروژه­ های رمزارزها، بررسی شبکه­ های اجتماعی و تمامی بسترهایی است که صاحبین پروژه برای اعلانات ویژه در مورد آن استفاده می­کنند. از آنجایی که تمام پروژه­ ها برای خود بستری فراهم کرده­اند تا در آن به بازگویی اخبار و بیان اطلاعات جدید در زمینۀ پروژۀ خود بپردازند، شما می­توانید از آن ها به عنوان منبعی مناسب برای تحلیل­ ها و تصمیمات آیندۀ خود کمک بگیرید.

بررسی نسبت های مالی در تحلیل فاندامنتال

تجزیۀ نسبت­ های مالی به تحلیل­گران کمک می­کند تا درک خوبی نسبت به وضعیت مالی یک شرکت داشته باشند. این روش تحلیلی که رابطۀ بین کالاهای موجود را در صورت­های مالی مورد بررسی قرار می­دهد، دیدگاه مناسبی ارائه می­دهد تا افراد بتوانند شرایط سرمایه­ گذاری را بسنجند و تصمیم مناسبی بگیرند.

انواع مختلفی از روش­های بررسی نسبت ­های مالی در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می­گیرند که به عنوان مثال، می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • نسبت جاری
  • نسبت آنی (سریع)
  • نسبت وجه نقد

هر یک از این موارد، به نوعی تأثیر زیادی در روند نهایی تحلیل فاندامنتال دارند و ممکن است بر ارزش واقعی یک سهام تأثیر منفی یا مثبت بسیاری بگذارند. درنتیجه، تحلیل­گران باید انواع داده­ های مرتبط با نسبت­های مالی را هم در امور شرکت­ ها مورد بررسی قرار دهند و از آمار نهایی آن ها، برای تعیین شرایط مناسب به منظور سرمایه گذاری استفاده کنند.

نسبت های مالی در تحلیل بنیادی

مدل های ارزش گذاری در تحلیل فاندامنتال

به طور کلی، مدل­های ارزش ­گذاری به دست ه­های متفاوتی تقسیم می­شوند که از بین تمام آن ها، از دو دستۀ اصلی ارزش­ گذاری نسبی و ارزش ­گذاری براساس جریان نقدی، به عنوان مهم­ترین مدل­ های ارزش­ گذاری یاد می­شود. باید بدانید که در روش سرمایه­ گذاری نسبی، ارزش فعلی جریان های مختلف مالی مورد بررسی قرار می­گیرند و در شیوۀ سرمایه­ گذاری دوم، از روش بررسی ضرایب قیمت استفاده می­شود.

روش ارزش ­گذاری براساس جریان نقدی، به این شکل عمل می­کند که ابتدا تعریف مناسبی برای این جریان ارائه می­کند. درنهایت، تحلیل­گر می­تواند جریان نقدی را پیش­بینی کند و روش مناسبی برای محاسبۀ نرخ تنزیل ارائه دهد. در روش ارزش ­گذاری نسبی، از قیمت ­های دارایی­های مشابه برای تعیین قیمت مناسب برای سرمایه ­گذاری آینده استفاده می­شود. این دو شیوۀ ارزش­ گذاری، درنهایت می­توانند کمک شایسته ­ای برای تحلیل نهایی فاندامنتال ارائه دهند و از این رو، یکی از ملزومات کار تحلیل­گران به شمار می­روند.

تحلیل فاندامنتال

از 0تا 100 تحلیل فاندامنتال

همانطورکه بررسی شد، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال یکی از مهم­ترین شیوه ­های تحلیلی در بازار رمزارزها به شمار می­رود که با توجه به نیازهای این فناوری مدرن، تحلیل مناسبی به منظور سرمایه­ گذاری ارائه می­دهد که درنهایت، سرمایه­ گذار به سود متناسب با ارزش واقعی دارایی خود دست یابد.

در بازار رمزارزها، استفاده از روش­های سنتی تحلیلی کاربرد زیادی ندارد و برای دست یافتن به تحلیل مناسب، باید از تکنولوژی­ های مختلف و منابع متعددی استفاده کرد. از این رو، تحلیل بنیادی به علم و آموزش بسیار زیادی در زمینه­ های مختلف ازجمله موارد مرتبط با اقتصاد خرد و کلان، موضوعات سیاسی و اجتماعی، امور مالی و همچنین سیاست و قراردادهای شرکت­ها نیاز دارد.

باید توجه داشته باشید که برای تحلیل بنیادی، می­توان از منابع زیادی مانند خبرگزاری­ ها، اعلانات صاحبان پروژه ­های رمزارزها و همچنین وب­سایت ­های مرتبط با آن ها استفاده کنید. درنهایت، تحلیل­گر سرمایه می­تواند با استفاده از دو روش بررسی کل به جزء یا جزء به کل، تحلیل نهایی مناسبی به منظور سرمایه­ گذاری انجام دهد و تمامی فرصت­ها و سهام­ هایی که متناسب با ارزش واقعی دارایی هستند را ارائه کند. تحلیل فاندامنتال که به روش صحیح انجام شود، می­تواند روند رشد یک شرکت یا سهام را با تغییرات مثبت فراوانی روبرو کند. از این رو، این روش تحلیلی به عنوان یکی از مهم­ترین شیوه ­های بررسی جهان رمزارزها و سرمایه­ گذاری شناخته می­شود.

سوالات متداول

برای این تحلیل در بازار فارکس، شما نیاز به دانش بالایی در زمینۀ اقتصاد و امور مالی دارید. همچنین باید از منابع مختلفی مانند سایت­های مرتبط با پروژه­های رمزارزها نیز استفاده کنید.

در تحلیل فاندامنتال، تحلیل­گران با استفاده از بررسی عوامل مختلف داخلی و خارجی، شرایط برای سرمایه­ گذاری را پیدا می­ کنند. در تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل­گران با الگوی روند تغییرات، قیمت­های آینده را در بازار رمزارزها پیش­بینی می­کنند.

منابع مختلفی وجود دارند که شامل سایت­های تحلیل­گران، شبکه ­های اجتماعی مرتبط با پروژۀ مدنظر شما و همچنین وایت­ پیپرها هستند. شما می­توانید از نقدها و تصمیمات دیگران نیز برای بررسی شرایط سرمایه ­گذاری استفاده کنید.

تحلیل فاندامنتال یک اصل الزامی برای سرمایه­ داران است تا بتوانند احتمال رسیدن به سود حتمی را بالا ببرند. همچنین، این نوع از تحلیل بنیادی، تمامی امور تأثیرگذار داخلی و خارجی را برای یک سرمایه بررسی می­کند، که به کمک آن، می­توان شرایط را برای رسیدن به سود بیش تر بهبود داد.

ادامه مطلب
تحلیل بنیادی چیست؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی چیست؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) در دنیای مالی و سرمایه گذاری به بررسی عوامل اساسی یک شرکت یا دارایی مالی می پردازد تا به تخمین ارزش و عملکرد آینده آنها بپردازد. هدف اصلی این نوع تحلیل، شناخت عوامل موثر بر عملکرد شرکت یا دارایی و تعیین میزان ارزش آنها در آینده است. در این نوع تحلیل، عوامل کمی و کیفی به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرند تا سرمایه گذاران با توجه به نتایج نسبت به سرمایه گذاری طولانی مدت تصمیم گیری های لازم را داشته باشند. در عوامل کمی تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال مواردی همچون ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد از جمله مهمترین اطلاعات مالی هستند که برای بررسی وضعیت مالی و نقدینگی شرکت مورد ارزیابی قرار می گیرند. عوامل کیفی در تحلیل فاندامنتال هم شامل مدل تجاری، مزیت رقابتی و کیفیت مدیریت است، در این تحلیل ارزش ذاتی هم به تخمین ارزش واقعی دارایی یا سهم اشاره دارد. در ادامه قصد داریم با جزئیات کامل تحلیل بنیادی را به شما معرفی کنیم تا برای بررسی فرصت های مختلف سرمایه گذاری و یا وضعیت مالی کسب و کارها از آن استفاده کنید.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی بر پایه ارزیابی عوامل اقتصادی، مالی و مدیریتی شرکت ها یا اقتصاد کلان کشورها انجام می شود، در واقع تحلیل بنیادی در نقطه مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد و برای سرمایه گذاری در طولانی مدت از نتایج این روش استفاده می کنند. در تحلیل فاندامنتال تمرکز اصلی تحلیلگران بر روی سود و زیان شرکت، نقدینگی، تولید و فروش، مدیریت، رقابت با سایر شرکت ها و نقشه راه آینده شرکت است. تحلیل بنیادی فرضیه محور است و تحلیلگر در این روش بیشتر از اینکه که به تاریخچه قبلی قیمت ها در بازار استناد کند به فرضیه های خود در مورد وضعیت مالی و آینده سرمایه گذاری در شرکت اتکا می کند و به دنبال راستی آزمایی فرضیه ها بر اساس مستندات است. در تحلیل بنیادی بر خلاف تحلیل تکنیکال نتایج بر مبنای داده های اقتصادی و مالی فعلی و پیش بینی های آینده اقتصادی توصیه ها و تحلیل ها ارائه می شود، همان طور که در ابتدا مقاله هم اشاره کردیم تحلیل بنیادی در دو نوع کمی و کیفی انجام می شود.

تحلیل بنیادی چیست؟

هدف تحلیل بنیادی چیست؟

هدف اصلی تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شناخت اجزای کلیدی یک شرکت یا دارایی مالی است، این روش تحلیلی به تخمین ارزش و عملکرد آینده این اجزا می پردازد. هدف این روش که برای تحلیل سرمایه گذاری بلند مدت از آن استفاده می شود، ارائه اطلاعات دقیق به سرمایه گذاران، مدیران مالی و اعضای هیئت مدیره شرکت ها است تا انتخاب های بهتر و برنامه ریزی موفق تری در زمینه سرمایه گذاری و مدیریت دارایی ها داشته باشند. در تحلیل فاندامنتال عوامل مالی و غیرمالی مورد بررسی قرار گرفته تا ارزش و عملکرد آینده آنها تخمین زده شود. این روش ابزاری برای تصمیم گیری مؤثر و سودآور در زمینه سرمایه گذاری و مدیریت دارایی ها محسوب می شود. هدف نهایی تحلیل بنیادی در بازار سرمایه این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیشتر از ارزش خود قیمت گذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. به صورت کلی مهمترین اهداف تحلیل بنیادی عبارتند از:

  • تعیین ارزش فعلی سهام یا دارایی مورد نظر، پیش بینی روند آینده سرمایه و مقایسه ارزش واقعی با ارزش مورد معامله
  • ارزیابی و بررسی عملکرد شرکت ها
  • ارزیابی عملکرد داخلی شرکت و ریسک های سرمایه گذاری در آن

هدف تحلیل بنیادی چیست؟

چرا باید تحلیل بنیادی را یاد بگیریم؟

تحلیل بنیادی در فرآیند سرمایه گذاری نقش بسیار مهمی دارد، سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی در واقع در کنار هم به بررسی اطلاعات مالی و غیرمالی شرکت ها یا دارایی ها کمک می کنند تا به این شکل سرمایه گذارها تصمیمات اساسی و بنیادی بگیرند. این تحلیل اطلاعات لازم برای ارزیابی ریسک و عملکرد آینده را فراهم می کند که در نهایت منجر به انتخاب بهترین فرصت های سرمایه گذاری می شود. در واقع با استفاده از نتایج تحلیل بنیادی، سرمایه گذار می تواند به راحتی برای سرمایه  و شرکت خود در طولانی مدت برنامه ریزی کرده و نسبت به تغییرات جزئی و کوتاه مدت بازار واکنش نشان ندهد.

عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی

عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی را می توان به دو دسته عوامل کمی و کیفی تقسیم کرد.عوامل کمی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، و صورت جریان وجوه نقد است، این اطلاعات مالی جز عوامل موثر در تشخیص وضعیت مالی شرکت هستند. از سوی دیگر عوامل کیفی از جمله مدل تجاری، مزیت رقابتی و کیفیت مدیریت هم بر نتایج تحلیل فاندامنتال تاثیرگذار هستند و به ارزیابی جوانب غیرمالی می پردازند. عوامل کمی با استفاده از اعداد ارزیابی می شوند، در حالیکه عوامل کیفی به جنبه ها و ویژگی های غیر قابل اندازه گیری همچون کیفیت مدیریت و یا شناخت برند می پردازند و عوامل کیفی اغلب نامحسوس تر از عوامل کمی هستند ولی تاثیر عمده ای بر عملکرد و ارزش شرکت دارند. در تحلیل بنیادی هیچ یک از این دو نوع تحلیل به تنهایی برتری ندارند و بسیاری از تحلیلگران از دو دسته عوامل کمی و کیفی به صورت ترکیبی استفاده می کنند تا تصویر کامل تری از شرکت و بازار داشته باشند. این ترکیب باعث می شود تا تحلیل ها دقیق تر و جامع تر باشند و تصمیم گیری های سرمایه گذاری بهتری انجام شود.

عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی روشی است که در ارزیابی ارزش سهام و اوراق بهادار به کار می رود، عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارند و نتایج تحلیل فاندامنتال براساس این عوامل مشخص می شود. عوامل کمی و کیفی براساس متغیرهای مختلفی ارزیابی می شود و اهمیت زیادی در تصمیم گیری های سرمایه گذاری دارد و به تفهیم عمیق تری از وضعیت شرکت و چشم انداز آینده آن کمک می کنند. ترکیب دقیق نتایج تحلیل عوامل کمی و کیفی می تواند به تحلیل کامل و تصمیم گیری بهتر در حوزه سرمایه گذاری منجر شود.

عوامل کمی

به صورت کلی در تحلیل بنیادی به همه عوامل قابل اندازه گیری همچون اطلاعات مالی اصلی شامل ترازنامه، میزان دارایی ها، بدهی ها، صورت سود و زیان  و صورت جریان وجوه نقد عوامل کمی می گویند. از این اطلاعات برای تخمین وضعیت مالی و نقدینگی شرکت ها و تصمیم گیری برای سرمایه گذاری بلند مدت استفاده می شود. همه عوامل کمی در تحلیل فاندامنتال قابل اندازه گیری به صورت عدد هستند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان می دهند.

  • ترازنامه

ترازنامه نشان دهنده گزارش دارایی ها و بدهی های یک شرکت در یک بازه زمانی مشخص است، برای محاسبه دارایی ها در ترازنامه از معادله زیر استفاده می شود:

دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام

در این فرمول دارایی ها نشان دهنده مدیریت و کنترل شرکت بر مالکیت دارایی ها است که شامل وجه نقد در حساب بانکی شرکت، موجودی، ماشین آلات، ساختمان و سایر اموال شرکت است. ارزش کل وضعیت مالی شرکت را هم می توان با جمع کردن بدهی ها و میزان مالکیت سهامداران در این شرکت به دست آورد.

  • صورت سود و زیان

صورت سود و زیان، به عنوان یکی از اسناد مالی اصلی در یک بازه زمانی مشخص مورد ارزیابی قرار می گیرد تا عملکرد مالی شرکت را با استفاده از آن بتوان تجزیه و تحلیل کرد. در واقع صورت سود و زبان در مقابل صورت ترازنامه قرار دارد، این اسناد مالی نشان دهنده درآمد حاصل از فروش، مخارج و سود خالص شرکت در آن دوره مشخص است. در این صورت وضعیت در مورد درآمد فروش، اطلاعاتی از فروش محصولات و خدمات را ارائه می دهد و به تجمیع درآمد خالص و مخارج مرتبط با تولید و فروش می پردازد. صورت سود و زیان به تجزیه و تحلیل دقیق تری از روند عملکرد مالی شرکت در دوره مشخصی کمک می کند و اطلاعات اساسی در خصوص درآمد، هزینه ها، سود و زیان شرکت را ارائه می دهد.

  • صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد هم یکی از عوامل موثر بر تحلیل کمی است که نشان دهنده گزارشی از جریان های خروجی و ورودی نقدی طی یک بازه زمانی مشخص است. صورت جریان وجوه نقد بر فعالیت های مرتبط با وجه نقد شرکت تمرکز دارد و از آنجایی که عموما حسابداری شرکت ها بر مبنای حسابداری تعهدی است، بنابراین کاملا طبیعی است که جریان نقد با سود خالص انتهای دوره یکی نباشد.

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

عوامل کیفی

عوامل کیفی در تحلیل بنیادی به عواملی گفته می شود که با اعداد و ارقام قابل اندازه گیری نیست و شامل جوانب غیرمالی همچون مدل تجاری، مزیت رقابتی و کیفیت مدیریت است. این جنبه ها به شناخت عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست یک شرکت کمک می کنند و باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار بگیرند.

  • مدل تجاری

مدل تجاری یک از عوامل کیفی در تحلیل بنیادی است که باید با بررسی نوع کسب و کار، محل درآمد شرکت، نحوه کسب درآمد و سایر موارد نسبت به آن اطلاعات لازم را کسب کرد و بیزینس مدل یا مدل تجاری کسب و کار را متوجه شد.

  • مزیت رقابتی

مزیت رقابتی یکی از مهمترین پارامترهای مورد ارزیابی در تحلیل بنیادی است که نوع پارامتر کیفی محسوب می شود و با بررسی دلایل برتری شرکت در بازار، سهم بازار و استراتژی های مرتبط با شرایط بازار این پارامتر مورد ارزیابی قرار می گیرد.

  • مدیریت

بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که مهم ترین عامل برای سرمایه گذاری در یک شرکت مدیریت آن است. باوجود بهترین مدل تجاری، اگر مدیران شرکت توانایی پیاده سازی آن را نداشته باشند اهداف مطلوب شرکت به دست نخواهد آمد. این پارامتر کیفی یکی از مهمترین عوامل در تحلیل بنیادی است که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

مفهوم ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی

ارزش ذاتی به معنای ارزش واقعی یک دارایی یا سهم است، مفهوم ارزش ذاتی از بررسی ارزش مبتنی بر تحلیل دقیق عوامل مالی و غیرمالی برای تخمین ارزش واقعی دارایی یا سهم به دست می آید. یکی از مفروضات اولیه تحلیل بنیادی این است که قیمت بازار سهام، به طور کامل ارزش واقعی سهم را نشان نمی دهد و تحلیلگران بازار همواره به دنبال ارزش واقعی یک سهام در بازار هستند که این مفهوم فقط با استفاده از تحلیل بنیادی قابل محاسبه است. تحلیلگران با استخراج ارزش ذاتی سهام موفق می شود، به قیمت واقعی یک سهام یا ارزش واقعی یک کسب و کار برای سرمایه گذاری برسند و به طبع سهامی را خریداری کنند که در طولانی مدت ارزش بیشتری برای خریدار دارد.

منتقدان تحلیل بنیادی

منتقدان تحلیل بنیادی بر این باورند که این روش نمی تواند تغییرات کوتاه مدت و پویایی های بازار را به خوبی پیش بینی کند و به همین دلیل به استفاده از این روش تحلیلی رغبت زیادی ندارند. آن ها فرضیه بازار کارا را ترویج می دهند که بر اساس آن تمام اطلاعات عمومی در قیمت ها در نظر گرفته شده اند.

  • تحلیلگران تکنیکال

تحلیلگران تکنیکال جز منتقدان اصلی تحلیل بنیادی هستند، آنها با استفاده از داده ها و نمودارهای موجود از یک بازه زمانی مشابه به تحلیل وضعیت بازار سهام در کوتاه مدت می پردازند. تحلیل تکنیکال بر اساس سرمایه گذاری ها یا به طور دقیق تر معاملات بر روی قیمت و حجم معاملات سهام است که با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها صورت می پذیرد و موارد بنیادی سهم را نادیده می گیرد. از تحلیل تکنیکال به عنوان روشی برای تحلیل رفتارهای قیمتی و حرکت های بازار در یک بازه زمانی کوتاه استفاده می شود.

  • فرضیه بازار کارا

حامیان فرضیه بازار کارا هردوی تحلیل بنیادی و تکنیکال را کامل نمی دانند، این فرضیه ادعا می کند که در یک بازار کاملا کارا، امکان دستیابی به نتایج دقیق از طریق تحلیل های بنیادی و تکنیکال غیرممکن است. به عبارت دیگر برای دستیابی به یک تحلیل صحیح باید تمامی اطلاعات با سرعت و به صورت کامل در قیمت ها منعکس شوند و از این رو کسب سودهای غیر معمول آن هم با استفاده از تحلیل بنیادی یا تکنیکال برای افراد امکان پذیر نیست.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

مزایا و معایب تحلیل بنیادی همچون سایر روش های تحلیل بازار زیاد است، مزایای این روش شامل اساس گذاری تصمیمات بر اطلاعات دقیق، شناسایی فرصت های سرمایه گذاری پتانسیل دار و کاهش ریسک است. اما معایب آن شامل نیاز به زمان و دانش تخصصی برای تحلیل دقیق ترازنامه ها و مخاطرات ناشی از تغییرات ناگهانی در بازار است. در ادامه مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال یا بنیادی را به صورت دقیق بررسی می کنیم.

مزایای تحلیل بنیادی

یکی از اصلی ترین مزایای تحلیل بنیادی ارزیابی ارزش واقعی سهام است، در یک بازه زمانی کوتاه برای سرمایه گذاری های مقطعی است. در واقع نتایج تحلیل بنیادی به افراد فعال در بازار سرمایه کمک می کند تا با استفاده از روش های ارزیابی سهام و اوراق بهادار به ارزش واقعی یک سهم یا اوراق بهادار پی ببرند. از جمله مهمترین مزیت های تحلیل بنیادی عبارتند از :

ارزیابی ارزش واقعی: تحلیل بنیادی به سرمایه گذاران در ارزیابی ارزش واقعی از نظر اقتصادی و تجاری کمک می کند. این روش امکان برنامه ریزی و سرمایه گذاری بلندمدت را به سرمایه گذاران می دهد.

امکان برنامه ریزی و سرمایه گذاری بلند مدت: برخلاف تحلیل تکنیکال که فقط به تغییرات کوتاه مدت بازار توجه دارد، تحلیل بنیادی اجازه می دهد که سرمایه گذاران با تمرکز بر ارتباطات و مزایای طولانی مدت، به شرکت های سرمایه گذاری کمک کنند.

تصمیم گیری بهتر: تحلیل بنیادی به سرمایه گذاران در تصمیم گیری بهتر کمک می کند، آنها می توانند تصمیم های بهتری درباره سرمایه گذاری هایشان داشته باشند و به سودهای کم در کوتاه مدت اکتفا نکنند.

امکان شناخت و بررسی شرایط کسب و کار: تحلیل بنیادی به سرمایه گذاران کمک می کند تا عملکرد مدیران یک شرکت را ارزیابی کنند، این مهارت می تواند تاثیر قابل توجهی بر عملکرد سهام آن شرکت ها داشته باشد.

ارائه طرح راهبردی سرمایه گذاری: تحلیل بنیادی به تحلیلگران این امکان را می دهد که طرح های راهبردی سرمایه گذاری بلندمدت را برای کسب و کارها ارائه کنند. این تحلیل ها به مدیران سازمان ها در تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری مناسب و به موقع کمک می کنند.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

معایب تحلیل بنیادی

یکی از معایب تحلیل بنیادی زمانبر بودن این روش در مقایسه با تحلیل تکنیکال است، برای تحلیل بنیادی سرمایه گذار باید دانش زیادی در زمینه بازارهای مالی داشته باشد و علاوه بر بازار سرمایه به سایر مفاهیم کیفی در بازار هم آشنا باشد. همچنین از دیگر معایب تحلیل بنیادی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • زمانبر بودن
  • محدودیت ها در دسترسی به اطلاعات
  • پیچیدگی عوامل موثر
  • اهمیت بالای ترتیب زمانی

چه زمانی بهتر است از تحلیل بنیادی استفاده کنیم؟

کسانی که قصد سرمایه گذاری و تحلیل اقتصاد برای یک بازه زمانی طولانی مثلا یک سال را دارند، باید به سراغ روش تحلیل بنیادی بروند. زمانی که به دنبال سرمایه گذاری طولانی مدت و برنامه ریزی دقیق هستید، تحلیل فاندامنتال بهترین روش برای تحلیل داده ها است. برای تحلیل بنیادی باید به اطلاعات دقیق مالی و غیر مالی دسترسی داشته باشید، تحلیل بنیادی به شما کمک خواهد کرد تا تصمیم گیری بهتری برای سرمایه خود انجام دهید و در طولانی مدت سود بیشتری به دست آورید. البته برای تحلیل بنیادی، سرمایه گذاران باید دانش کافی داشته باشند و زمان زیادی را برای رسیدن به نتیجه مطلوب صرف کنند. تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که با استفاده از آن می توانید نظارت کاملی بر اطلاعات شرکت های بورسی داشته باشید و عوامل مختلفی همچون وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی، رقبا، چشم انداز آینده، قدرت نام تجاری، تیم مدیریتی و موارد دیگر را مورد بررسی قرار دهید.

سخن پایانی

تحلیل بنیادی به عنوان یکی از ابزارهای اساسی در بازار سرمایه، امکان ارزیابی عمیق و بلند مدت ارزش شرکت ها و اوراق بهادار را فراهم می کند. این روش که به آن تحلیل فاندامنتال هم می گویند علاوه بر مزایا، معایبی هم دارد که متخصصان و سرمایه گذاران باید معایب را هم در زمان استفاده از نتایج این تحلیل در نظر بگیرند. با توجه به پیچیدگی و تغییرات پیوسته در بازارها، ترکیب مناسبی از تحلیل بنیادی و رویکردهای دیگر می تواند بهترین نتایج را در تصمیم گیری های سرمایه گذاری به ارمغان بیاورد.

سوالات متداول

عوامل موثر بر تحلیل بنیادی به دو بخش عواملی کمی و کیفی تقسیم می شود که برای تحلیل عوامل کمی به اطلاعات عددی و قابل اندازه گیری همچون ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت وجوه نقد نیاز است در حالی که برای تحلیل کیفی باید به اطلاعاتی در مورد مدیریت، مزیت رقابتی و مدل تجاری نیاز داریم.

تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلندمدت مفیدتر است، در حالی که تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت و زمان بندی بازار بیشتر کاربرد دارد.

ادامه مطلب
تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده
تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده در تحلیل تکنیکال چیست؟

در تحلیل تکنیکال دو نوع نمودار قیمتی داریم:

  • تعدیل شده
  • تعدیل نشده

نمودارهای تعدیل شده چیست؟

عامل اول که تقسیم سود نقدی می باشد معمولاً به دلیل اینکه به نسبت قیمت سهام سود کمی توزیع می شود، بنابراین در نمودار گپ بزرگی ایجاد نمی کند و در این مورد فرق زیادی بین نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده وجود ندارد ولی چیزی که بسیار در تعدیل نمودار اهمیت دارد بحث افزایش سرمایه است که گپ بزرگی را در نمودار ایجاد می کند.

افزایش سرمایه از سه محل انجام می شود:

۱-افزایش سرمایه از محل اندوخته یا انباشته

۲-افزایش از محل آورده نقدی

۳-افزایش از محل صرف سهام

افزایش سرمایه از هر محلی که انجام شود باعث می شود سهم پس از بازگشایی با گپ قیمت باز شود و این عامل باعث شکسته شدن حمایت و مقاومت های اصلی در نمودار شده و موجب سردرگمی سهام دار خواهد شد. این گپ بسته به درصد افزایش سرمایه کم یا زیاد می باشد.

 مزایا و معایب استفاده از نمودار تعدیل شده

  •  به راحتی می توان همراه با نمودار از اندیکاتور یا اسیلاتور بهره برد.
  •  حمایت ها و مقاومت های نمودار به خوبی نشان داده می شود
  •  از خط روند راحت تر می توان برای تشخیص ترند نمودار استفاده کرد
  •  تاریخچه نمودار به دلیل مشخص نبودن گپ های ناشی از افزایش سرمایه و سود نقدی به خوبی مشخص نیست

 مزایا و معایب استفاده از نمودار تعدیل نشده

قسمت هایی از نمودار که گپ وجود دارد اندیکاتورها به درستی نمی توانند کاربرد خود را داشته باشند

بعضی از تکنیکالیست ها بر این باورند که چون در تحلیل تکنیکال تاریخچه سهم بررسی می شود بنابراین بهتر است اثر عواملی مانند تقسیم سود یا افزایش سرمایه بر نمودار اعمال شود.

در تصویر زیر نمودار تعدیل نشده ایران خودرو را نشان می دهد. همان طور که در تصویر مشخص است دو گپ در نمودار دیده می شود که اولین گپ مربوط به افزایش ۱۰۰ درصدی سرمایه از محل آورده و دومین گپ مربوط به افزایش ۱۰۰ درصدی سرمایه از محل اندوخته می باشد.

کف تاریخی سهم با توجه به این نمودار ۹۸ تومان و سقف تاریخی سهم ۳۰۲۷ تومان می باشد.

و اما تصویر زیر نمودار تعدیل شده با سود نقدی و افزایش سرمایه سهم را می بینید. اختلاف بسیار زیادی بین این دو نمودار دیده می شود که حتی ممکن است در دید تحلیلگر جهت تحلیل تأثیر بسزایی داشته باشد.

کف تاریخی در این نمودار ۹۷ ریال و سقف تاریخی ۴۷۰ تومان می باشد.

در نمودار اول فرد تحلیل گر بر این باور است که ممکن است سهام ایران خودرو دیگربار قیمت ۳۰۰۰ تومان را به خود ببیند ولی در نمودار تعدیل شده چنین قیمتی برای این سهم بسیار بعید به نظر می رسد

تفاوت نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده

هرگاه در نمودارهای قیمتی لاوه بر عوامل تکنیکال از پارامترهای بنیادی (افزایش سرمایه-تقسیم سود نقدی و…) استفاده نماییم. به نمودار فوق الذکر نمودار تعدیل شده گفته می شود. حال اگر  از عوامل بنیادی سهم در نمودار استفاده نشود و فقط تغییرات قیمتی را نمایش دهد نمودار بدون تعدیل نامیده می شود.

حال این سوال پیش می آید که استفاده از کدام نمودار بهتر می باشد؟ تقاومت نمودارهای تعدیل شده و تعدیل نشده در چیست؟ مهم ترین کاربردهای آنها کدام هستند؟

به طورکلی در تحلیل تکنیکال از نمودارهای تعدیل شده استفاده می شود زیرا شرایط واقعی تری از سهم مورد نظر در اختیار ما قرار می دهد. با توجه به اصول تکنیکال (همه چیز در قیمت نهفته است) اثر تمامی نوسانات قیمتی و تقسیم سود نقدی و شکاف ها (گپ قیمتی) به گونه ای در قیمت تعدیل شده سهام ها نهفته می باشد.

سود نقدی

شرکت هایی که در پایان سال مالی خود توانستند سود کسب کنند، در مجمع عمومی عادی سالیانه تصمیم می گیرند تا بخشی از این سود را به سهامداران خود پرداخت نمایند. با پرداخت سود نقدی به سهامداران، ارزش قیمت هر سهم به میزان سود تقسیمی کاهش می یابد.

افزایش سرمایه

در هنگام تاسیس شرکت ها، سرمایه آغازین شرکت مشخص و برابر آورده سهامداران می باشد. حال اگر شرکت بخواهد طرح توسعه جدیدی را آغاز کند و یا خط تولید را مجهزتر بکند و یا افزایش ظرفیت تولیدی داشته باشد نیاز به تامین مالی برای اینگونه اقدام ها دارد. افزایش سرمایه یکی از روش های تامین مالی شرکت هاست. انواع روش های افزایش سرمایه:

  • افزایش سرمایه از آورده نقدی و مطالبات حال شده
  • افزایش سرمایه از محل سود انباشته یا اندوخته
  • افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی‏ های شرکت
  • افزایش سرمایه از محل صرف سهام یا سلب حق تقدم

بعد از افزایش سرمایه قیمت به میزان افزایش سرمایه کاهش و تعداد سهام به همان میزان افزایش پیدا می کند که اثر کاهش قیمت در نمودارهای تعدیل شده مورد اعمال قرار می گیرد.

انواع شکاف قیمت

گپ یا شکاف به ناحیه ای از نمودار گفته می شود که در آن معامله صورت نگرفته و به دلایل مختلف یک شکاف در نمودار قیمت ایجاد می شود.

۱- شکاف قیمت بر اثر افزایش سرمایه:

تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده

۲- شکاف قیمتی بعد از توقف طولانی مدت سهام:

تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده

۳- شکاف قیمت بر اثر تقسیم سود نقدی

ارزش سهام شرکت ها بعد از تقسیم سود نقدی میان سهامدارن، به میزان سود تقسیم شده کاهش می یابد.

تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده

شکاف قیمتی بعد از مجامع عمومی

این شکاف بعد از مجامع عمومی سهم ها ایجاد می شوند که بر اثر تصمیمات اعلام شده در مجمع عمومی با توجه به عرضه و تقاضا بعد از بازگشایی سهام می تواند شکاف مثبت یا منفی یا بدون اثر داشته باشد.

کدام نمودار برای تحلیل مناسب است؟

تفاوت در این دو نوع نمودار بسیار زیاد است و تحلیل بر روی این دو نوع نمودار به احتمال فراوان دارای  نتایج متفاوت می باشد پس بهتر است برای تحلیل خود یکی از این نمودار را انتخاب نماییم. طرفداران نمودارهای تعدیل نشده با توجه به اصل تحلیل تکنیکال یعنی”تاریخ تکرار می شود” اشاره دارند و می گویند که هر بار قیمت بعد از شکاف ایجاد شده به سمت سقف قیمتی قبلی حرکت کرده و سقف جدیدی را ایجاد می کند.

همانگونه که در شکل زیر می بینیم بعد از هر شکاف قیمتی اصطلاحا گفته می شود سهم گپ قیمتی خود را پر خواهد کرد و هچنین بعد از شکست شدن سقف های تاریخی شاهد رشد سهم مورد بررسی هستیم.

تفاوت نمودار تعدیل شده با تعدیل نشده

همانگونه که مشخص می باشد بعد از شکاف ایجاد شده توسط افزایش سرمایه, قیمت ها رشد داشته اند و اصطلاحا گپ خود را پر نموده اند. از طرفی بعد از شکست سقف تاریخی قیمتی, سهم در مسیر صعود قرار گرفته است.

طرفداران نمودارهای تعدیل شده هم با توجه به اصل دیگر تحلیل تکنیکال ”همه چیز در قیمت نهفته است و قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند” اشاره می کنند که شکاف های ایجاد شده (تقسیم سود و افزایش سرمایه) بر اثر عرضه و تقاضا ایجاد نشده اند پس نباید در نمودار جایگاهی داشته باشند.

نتیجه گیری

استفاده از نمودارهای تعدیل شده, اختلالی در استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال از جمله خطوط روندی, چنگال اندورز, سیستم تحلیل امواج الیوت, سیستم ایچموکو, اندیکاتور ها و اسیلاتورها ایجاد نمی کند.

از طرفی الگوی های کندلی و قیمتی در نمودارهای تعدیل شده کاربرد دارند پس بهتر است از نمودار تعدیل شده برای تحلیل استفاده کنیم و از نمودارهای تعدیل نشده برای بررسی سقف های تاریخی و حساسیت های قیمت در طول زمان استفاده نماییم.

ادامه مطلب
تریگر چیست؟
تریگر چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟

یکی از دلایل رواج تحلیل تکنیکال در میان فعالان بازارهای مالی، امکان تعیین قوانین ورود و خروج از معامله با دقت بالا است. در واقع یافتن بهترین روش برای ورود و خروج دغدغه اصلی اغلب معامله گران بوده و برای آن ها به مثابه جام مقدس سرمایه گذاری می باشد. در بسیاری از مواقع مشاهده کرده ایم، که یک معامله گر پس از سال ها فعالیت در بازار سهام هنوز بازدهی مناسبی ندارد.

با بررسی ژورنال (دفترچه یادداشت جزئیات معاملات) و استراتژی معاملاتی این فرد مشخص می شود، که مشکل اصلی او نداشتن قانون یا ابزار مشخصی برای تعیین شرایط ورود یا خروج از معامله است. علیرغم اینکه هر کدام از روش های تحلیل بازار بورس مزایا و معایبی دارند، اما به اذعان اکثریت کارایی روش های تکنیکالی در تعیین نقاط ورود و خروج بهینه اثبات شده است.

در مطلب حاضر به شرح یکی از مفاهیم معامله گری تکنیکالی تحت عنوان تریگر می پردازیم، تا اهمیت تعیین قوانین و جزئیات دقیق در فرآیند اتخاذ هر کدام از تصمیمات معاملاتی برای شما مشخص شود.

مفهوم تریگر در معامله گری چیست؟

قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم، که برخی تحلیل گران تریگر را مختص ابزار نموداری خاصی پنداشته و حتی اسامی مرکب جدید برای آن در نظر می گیرند؛ اما اصولاً تریگر محدود به یک ابزار تحلیلی خاص نبوده و به عنوان یک مفهوم جامع در تمام روش های تحلیل تکنیکال استفاده می شود.

واژه تریگر از لحاظ لغوی به معنای ماشه است. تریگر در تحلیل تکنیکال و معامله گری به نقاط، نواحی یا سطوحی اطلاق می شود؛ که ما بر اساس روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی خود در آن محدوده ها اقدام به ورود یا خروج از معامله می کنیم.

در این فرآیند نوع موقعیت معاملاتی (خرید یا فروش)، نماد و بازار مالی تفاوتی ایجاد نمی کند، زیرا هر اقدامی باید بر اساس تریگر مورد نظر معامله گر صورت گیرد.

در واقع شما باید تریگر را به عنوان نشانه یا مجموعه نشانه هایی برای معامله گری در محدوده های نموداری مشخصی درنظر بگیرید، که آن ها را بر اساس ابزار تحلیل خود تدوین نموده و در استراتژی معاملاتی شخصیتان گنجانده اید.

مثلاً معامله گر الف بر اساس وقوع شرایط زیر به عنوان تریگر ورود اقدام به خرید می کند:

«ایجاد شکست صعودی میان خط اندیکاتور RSI و سطح ۳۰»

آیا تریگر صرفاً مختص ورود به معامله است؟

دومین تفکر اشتباه در مورد مفهوم تریگر این است، که تعدادی از معامله گران تکنیکالی آن را منحصر به فرآیند ورود درنظر می گیرند! اما همان گونه که اشاره نمودیم، تریگر در ورود و خروج از معامله کاربردی است.

در واقع شما به عنوان یک معامله گر حرفه ای باید مجموعه قوانین مشخصی برای تمام اقدامات خود داشته باشید. چه بسا پس از ورود به معامله در بهترین سطوح ممکن و حرکت بازار در جهت مورد نظر شما، روند قیمت پس از مدتی معکوس شده و یک معامله سودآور به موقعیتی زیان ده تبدیل شود!

لذا به این نتیجه می رسیم، که شما برای خروج موفق از معاملات نیز حتماً باید تریگرهای مشخصی داشته باشید.

تریگر بخش جدایی ناپذیر هر استراتژی معاملاتی است!

بارها و در منابع آموزشی مختلف بر لزوم تدوین یک استراتژی معاملاتی شخصی برای هر معامله گر بازار مالی تأکید شده است. اجزای اصلی یک استراتژی معاملاتی کامل نقاط (تریگر) ورود، خروج و سیستم مدیریت سرمایه می باشند.

به عبارت دیگر تدوین یک استراتژی معاملاتی بدون وجود تریگرهای دقیق ورود و خروج بی معنی بوده و در این شرایط اساساً استراتژی معاملاتی وجود ندارد. بنابراین اگر شما به مرحله ساخت یک استراتژی معاملاتی شخصی رسیده اید، به ناخودآگاه با مفهوم تریگر سروکار دارید.

انواع تریگرها در تحلیل تکنیکال

امروزه با توسعه بازارهای مالی تحلیل تکنیکال به دنیایی از ابزار نموداری متنوع و گوناگون تبدیل شده است. معامله گران از روش های مختلفی برای تحلیل نمودار قیمت استفاده نموده و بالطبع تریگرهای آن ها نیز با یکدگر متفاوت می باشد.

ذکر این نکته در مورد تریگرهای ورود و خروج ضروری است، که به دلیل تفاوت ابزار تحلیل احتمالاً برخی معامله گران در آن واحد تریگرهای مختلفی و معکوسی داشته باشند. در واقع شاید تریگر ورود شما معادل تریگر خروج دیگری باشد.

همچنین اگر به صورت مولتی تایم فریم (تحلیل چندزمانی) اقدام به تحلیل و معامله می کنید، تایم فریم کوچکتر به عنوان تایم تریگر خواهد بود؛ زیرا شما در نمودار با چهارچوب زمانی بزرگتر اقدام به تحلیل نموده و تریگرهای معاملاتی را در نمودار با تایم فریم کوچکتر پیدا می کنید.

در این بخش به ذکر مثال هایی از تریگرهای ورود و خروج بر اساس ابزار مختلف و نمودارهای بازار سهام تهران می پردازیم:

۱- اندیکاتور

یکی از متنوع ترین ابزارهای تحلیل نموداری بازار سهام اندیکاتورها هستند. شما می توانید از اندیکاتور به عنوان بخشی از رویکرد تحلیلی استراتژی معاملاتی خود برای تعیین شرایط ورود یا خروج از معامله استفاده کنید.

در این بخش ما از اندیکاتور میانگین متحرک ساده ۹ روزه به عنوان ابزار تحلیل نمودار برای دریافت تریگرهای ورود و خروج از معامله استفاده کرده‎ایم.

تریگر چیست؟

در نمودار فوق که مربوط به شرکت فولاد مبارکه اصفهان است، شکست صعودی قیمت و اندیکاتور تریگر ورود می باشد. در طرف مقابل شکست نزولی قیمت و اندیکاتور نیز شرایط یا تریگر خروج از معامله است.

۲- پولبک

به اذعان بسیاری از متخصصان کار با نمودارهای قیمتی، این تکنیک معاملاتی تکنیکالی جزء کم ریسک ترین روش های ورود به معامله محسوب می شود. در واقع هدف معامله گری بر اساس پولبک ها این است، که در بهترین شرایط ممکن از لحاظ ریسک و بازده وارد موقعیت های معاملاتی شوید.

کیفیت استفاده از پولبک های قیمتی به عنوان تریگر معاملاتی در نمودار شرکت ملی صنایع مس ایران نیز کاملاً مشهود می باشد. با استفاده از دو فرصت پولبکی موجود امکان ورود به معامله با کمترین حد زیان و بیشترین پتانسیل سوددهی وجود داشته است.

تریگر چیست؟

۳- شکست روند

در مورد مفاهیم شکست و پولبک قیمت مباحث بسیاری وجود دارد. حقیقت این است، که پولبک ها همیشه ایجاد نشده و در این مواقع قیمت به محض شکست با سرعت بالایی به حرکت در مسیر خود ادامه می دهد. البته وجود الگوهای شکست جعلی نیز غیرقابل انکار است. به هر جهت بسیاری از معامله گران ترجیح می دهند، که حین شکست های قیمتی وارد معامله شده و منتظر بازگشت قیمت نباشند.

تریگر چیست؟

نمودار فوق مربوط به نماد شپنا (پالایش نفت اصفهان) است. پس از شکست خط روند سقف نسبتاً طولانی مدت یک شکست صعودی ایجاد شده و تریگر ورود برای معامله گران مبتنی بر شکست فعال می شود. جالب این است که در جریان این شکست نیز یک پولبک دیده می شود!

۴- الگوی قیمت سهم

الگوهای قیمتی نیز تقریباً همانند اندیکاتورها تنوع زیاد و طرفداران بسیاری دارند. از مزایای اصلی این الگوها می توان به قدرت پیش بینی بالا، امکان معامله گری مولتی تایم فریم، تعیین حد سود و زیان اشاره نمود.

در نمودار شرکت خدمات انفورماتیک (نماد: رانفور) یک الگوی پرچم صعودی را مشخص نموده ایم. تریگر ورود مورد نظر بر اساس شکست صعودی میان قیمت و لبه بالایی پرچم ایجاد شده است. هر چند این نوع تریگر نیز بر مبنای شکست قیمت ایجاد می شود، اما وجود یک الگوی قیمتی معتبر دلیل اصلی ورود به موقعیت خرید می باشد.

تریگر چیست؟

۵- کندل استیک

این ابزار ساده نموداری که سابقه پیدایش آن به کشور ژاپن باز می گردد، به جرئت یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است. دلیل این محبوبیت نیز به سادگی فهم ماهیت کندل استیک ها، الگوها و سایر جزئیات مرتبط با آن ها می باشد. بنابراین روش های معاملاتی زیادی بر مبنای کندل استیک ها ایجاد شده اند.

در نمودار زیر از یک الگوی پوشای صعودی به عنوان تریگر ورود استفاده شده است. معامله گران پیرو این الگوی کندلی پس از بسته شدن شمع پوشاننده تریگر ورود خود را مشاهده نموده و اقدام به خرید می کنند.

تریگر کندل استیک

سخن آخر

تریگر به معنی مجموعه شرایط یا قوانین ورود یا خروج از معامله است. مفهوم تریگر محدود به ابزار نموداری خاصی نبوده و در تمام روش های معاملاتی استفاده می شود. تریگر جزء اساسی هر استراتژی معاملاتی است، زیرا برای تدوین هر رویکرد معاملاتی لزوماً باید قوانین ورود و خروج دقیقی داشته باشید.

ادامه مطلب
post-blog-alt
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال؛ نمودار خطی ،میله ای و شمعی

سه  نوع اصلی نمودار وجود دارد که افراد سرمایه گذار و معامله گر، بسته به اطلاعاتی که درپی آنند و یا بسته به سطوح مهارت فردی شان مورد استفاده قرار می دهند. این نمودار هاشامل نمودار خطی، نمودار میله ای، نمودار شمعی (کندل استیک) می­باشد. در بخش­های زیر، ما می­خواهیم روی سهام شرکت ایران خودرو (خودرو)  با هر سه این نمودار ها آشنا شویم . البته قبل از آشنایی با انواع نمودار لازم است با نمودار های OHLC نیز آشنا شویم.

نمودارهای OHLC

نمودارهای (OHLC) نمودار هایی هستند که چهار قیمت در آنها نمایش داده می شود ، قیمت باز (OPEN)، قیمت بسته (CLOSE) و قیمت بالا (HIGH) و قیمت پایین (LOW)  ا را  که نمودارهای خطی فاقد آن هستند در اختیار ما قرار می دهند.

قیمت باز (OPEN)

اولین قیمتی که در یک بازه معاملاتی معامله صورت می گیرد

قیمت بسته (CLOSE)

آخرین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

قیمت بالا (HIGH)

بیشترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

قیمت پایین (LOW)

کمترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معامله ای صورت گرفته است .

مثال از این ۴ قیمت و یک بازه معاملاتی

 

سهام شرکت ایران خودرو در تاریخی به صورت زیر معامله شده است این اعداد مربوط به یک بازه معاملاتی یک روزه است و در پایان روز این اعداد به دست می آید به تصویر زیر دقت کنید

ohlc

در این تصویر قیمت باز (OPEN) ایران خودرو ۳۰۹۸ ریال است ،قیمت بسته (CLOSE) سهم را قیمت معامله که چون پایان روز است در نتیجه قیمت آخرین معامله ما نیز است مقدار ۳۰۷۸ ریال در نظر می گیریم .قیمت بالا (HIGH) سهم در بازه روز ۳۱۱۹ است و قیمت پایین (LOW) سهم مقدار ۳۰۶۰ ریال است . در ادامه می بینیم که با چه شکل هایی می توانیم در نمودار قیمت این اعداد را نشان دهیم.

نمودار خطی

ساده ترین نوع این چهار نمودار، نمودار خطی است، زیرا فقط قیمت­های بسته شدن یک بازه معاملاتی را نشان می دهد مثلا قیمت بسته شدن (close price) در یک روز یک نقطه از نمودار خطی را برای ما می سازدو این خط، با اتصال قیمت های بسته شدن ایجاد می­شود. نمودارهای خطی اطلاعات دیگری از دامنه نوسان معامله در یک بازه زمانی  مثل قیمت های بالا، پایین و باز فراهم نمی­کنند.  به خاطر اینکه قیمت بسته شدن مهمترین قیمت در تغییرات سهام در نظر گرفته می شود در نمودار خطی اغلب از این قیمت برای ترسیم آن استفاده می کنند . هر چند در نرم افزار های مختلف این موضوع می تواند قابل تنظیم باشد که با چه قیمتی نمودار ترسیم گردد ولی در کل این موضوع مساله مهمی نیست و بهتر است از پیشفرض نرم افزار استفاده کنیم.

%d9%86%d9%85%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%ae%d8%b7%db%8c

نمودار میله ای

نمودار میله ای روی نمودار خطی با افزودن اطلاعات اساسی تر مختلف به هر نقطه داده، اضافه می­شود. نمودار از یک سری خطوط عمودی ساخته می­شود که هر نقطه داده را نمایش می­دهد. این خط عمودی قیمت های بالا (high price) و پایین (low price) در بازه معاملاتی را همراه با قیمت بسته شدن (close price) و باز شدن (open price)  نشان می­دهد. قیمت باز و بسته روی خط عمودی با خط تیره افقی نشان داده می­شود. قیمت باز روی نمودار میله ای با خط تیره ای نشان داده می­شود که در سمت چپ میله عمودی قرار دارد. برعکس، قیمت بسته  با خط تیره در سمت راست مشخص می­شود. معمولا، اگر خط تیره چپ (باز) پایین تر از خط تیره راست (بسته) باشد، پس آن میله صعودی است، که نشان می­دهد سهم در آن بازه معاملاتی رشد کرده است. میله ای که علامت نزولی باشد ارزش سهام آن طی آن دوره افت کرده است.  وقتی این اتفاق بیفتد، خط تیره روی طرف راست (بسته) پایین تر از خط تیره سمت چپ (باز) می­باشد.

ohlc2

میله صعودی و نزولی

در تصویر فوق نحوه نمایش چهار قیمت در یک بازه معاملاتی در یک میله را نمایش می دهد اما در تصویر زیر نیز شکل دو میله صعودی و نزولی را می بینید

barchart

همانطور که در تصویر فوق می بینید میله ما دو حالت صعودی و نزولی دارد تفاوت در این دو حالت در محل باز شدن و بسته شدن است در میله صعودی قیمت پایین باز شده و بالا بسته شده است ولی در میله نزولی قیمت بالا باز شده و پایین بسته شده است.وقتی میلۀ قیمت در سمت راست قرار گیرد، OPEN بالاتر از CLOSE قرار می گیرد و این نشان می دهد که قیمت در پایان روز با کاهش همراه بوده است و این میلۀ قیمت نزولی است.

نمونه نمودار میله ای

تصویر زیر بخشی از سهام ایران خودرو است که به صورت نمودار میله ای هر روز آن نمایش داده شده است .

%d9%86%d9%85%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d9%85%db%8c%d9%84%d9%87-%d8%a7%db%8c

نمودار شمعی

از نظر بسیاری از معامله گران، نمودار شمعی در مقایسه با نمودار میله ای (با وجو اینکه هر دو نمودار OHLC هستند )، از نظر بصری جالب تر و تفسیر آن آسان تر است. هرکدام از شمع ها تصاویری مربوط به حرکات قیمت ارائه می دهند که رمزگشایی آن ها در نمودار آسان است. در نمودار شمعی تحلیل گر قادر است به آسانی رابطه بین قیمت آغازین و پایانی و همچنین بالاترین و پایین ترین قیمت را بررسی و مقایسه کند و ظاهر ملموس تری نسبت به نمودار میله ای دارد.

candlestick2

نمودار شمعی نموداری مشابه نمودار میله ای است، اما شکل نمایش آن فرق دارد. مشابه با نمودار میله ای، نمودار شمعی نیز خط باریک عمدی دارد که بازه معامله در دوره را نشان می­دهد. تفاوت در تشکیل مستطیل پهن روی خط عمودی است که تفاوت بین باز و بسته  شدن قیمت را نشان می­دهد. ، نمودار شمعی با رنگ جهت معامله را به شکل خوبی نمایش می دهد.  نرم افزار ها و تحلیلگران رنگ های برای نمایش یک شمع صعودی و یا نزولی از رنگ های متفاوتی استفاده می­کنند؛ که البته با یک نگاه ساده شما می توانید این موضوع را تشخیص دهید که کدام شمع صعودی و کدام نزولی است. . وقتی قیمت سهام رشد می کند و قیمت بسته شدن بالای قیمت باز قرار می گیرد، شمع ما معمولا سفید یا روشن خواهد بود. اگر سهام در آن شمع افت کند، این نمودار معمولا قرمز یا سیاه می شود.

%d9%86%d9%85%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%b4%d9%85%d8%b9%db%8c

 

 

ادامه مطلب
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

یکی از اصلی ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازار مالی، تشخیص نقاط بازگشت قیمت است. در واقع اگر فردی به این سطح از مهارت تحلیلی برسد، به مثابه یافتن جام مقدس در معامله گری خواهد بود؛ اما بر اساس پژوهش های انجام شده، تلاش برای تعیین دقیق نقاط کف و سقف (نواحی بازگشت قیمت) یا به عبارتی زمان بندی بازار، تاکنون بی فایده بوده است. با این حال، برخی ابزار تحلیل نموداری در این زمینه عملکرد قابل اطمینانی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پرکاربردترین ابزار بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت می باشد. به بیان ساده، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت نامیده می شود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل می شوند.

انواع پیوت ها

پیوت ها یا نقاط بازگشت معمولاً زمانی شکل می گیرند؛ که نیروی عرضه یا تقاضا یکی بر دیگری غالب شود! در واقع زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه کنید؛ تعداد بی شماری پیوت مشاهده خواهید نمود، که هر کدام در یکی از دسته بندی های فوق جای می گیرند.

۱- پیوت قیمتی

مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوت ها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوت های قیمتی بدان اشاره شده است، که اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روش های پرایس اکشنی مطرح می شود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت. نحوه تشخیص این پیوت ها به صورت بصری و بر مبنای قوانین روش های تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمی طلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، می توانید از آن ها استفاده کنید.

پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

۲- پیوت محاسباتی

این نوع از پیوت ها بر اساس داده های قیمتی (OHLC) و فرمول های ریاضی محاسبه می شوند و جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در آن ها دخیل نیست! در واقع خروجی این محاسبات که به صورت چند عدد می باشد؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده می شوند. این پیوت ها بر اساس دوره زمانی نمودار و داده های قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی معتبرند و با تشکیل کندل های جدید، این سطوح به روزرسانی می شوند. به طور مثال، نواحی پیوتی نمودار یک ساعته برای معامله گران میان مدتی کاربرد ندارند. پیوت های محاسباتی نیز خود انواع مختلفی دارند، که پیوت پوینت و خطوط کاماریلا مهم ترین آن ها هستند. در ادامه به شرح مختصر هرکدام از آن ها خواهیم پرداخت.

  • Pivot Point
    • Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
    • R1 = (2*PP)-Low
    • R2= PP+(High-Low)
    • S1 = (2*PP)-High
    • S2 = PP-(High-Low)

بر اساس قواعد، اگر قیمت بالاتر از نقطه «PP» قرار داشته باشد؛ به معنی روند صعودی بوده و باید بر اساس واکنش های قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت خرید باشیم و در غیر این صورت(قیمت کمتر از PP)، اقدام به فروش می نماییم. توجه داشته باشید، که نقاط «R» مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی و نقاط «S» مخفف Support یا نواحی حمایتی نمودار می باشند.

  • Camarilla Lines
    • H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
    • H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
    • H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
    • H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
    • L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12))
    • L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6))
    • L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4))
    • L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2))

در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه کلیدی نظیر «PP» نداریم؛ اما به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش، می توان قدرت روند را تا حد زیادی تشخیص داد و معاملات دقیق تری داشت. در واقع زمانی که قیمت به سطوح ۳ یا ۴(از نوع R یا S) برسد؛ در نگاه اول نشان دهنده قدرت روند و تحرک قیمتی بالا می باشد. ذکر این نکته ضروری است، که محاسبه گر نقاط پیوت در اکثر پلتفرم های تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیش فرض قرار دارند و حتی در صورت عدم وجود آن می توانید، به صورت رایگان آن را از منابع مختلف دانلود و نصب کنید. امروزه در بسیاری از استراتژی های معاملاتی، پیوت ها به عنوان ابزار اصلی و در کنار مواردی چون خطوط روند، میانگین های متحرک و… به کار برده می شوند.

۳- پیوت ماژور

حتی اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با مشاهده نمودار قیمت، کف و سقف هایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شده اند، کاملاً محسوس می باشند. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی، پیوت ماژور گفته می شود. این نقاط از اعتبار بالایی برخوردارند و تحلیل گران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، باید از این پیوت ها استفاده کنند.

۴- پیوت مینور

در طرف مقابل نقاط پیوتی هم وجود دارند؛ که نهایتاً منجر به حرکات اصلاحی کوچک یا برقراری روند خنثی می شوند. پیوت مینورها در نمودارهای با دوره زمانی پایین (تایم فریم کوچک) به وفور قابل مشاهده اند؛ زیرا نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میان روزی بیشتر ایجاد می شوند. به دلیل این که نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشم گیر ندارند؛ الگوهای قیمتی و خطوط روند مبتنی بر آن ها از اعتبار چندانی برخوردار نیست. در نتیجه برای کاهش درصد خطای تحلیل، معامله گران باید به دوره های زمانی مناسب رجوع کنند.

نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور

حال که تعاریف اولیه پیوت ماژور و مینور ذکر شد؛ سؤال اصلی این است، که چگونه این نقاط را از یکدیگر تمایز دهیم؟ با توجه به این که سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت می باشند، تشخیص آن ها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکان پذیر خواهد بود؛ اما این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است! به همین دلیل، روشی ترکیبی شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی تدوین شده است؛ تا معامله گران متوسط و مبتدی نیز قادر به تشخیص این سطوح باشند. در واقع اگر سطوح کف یا سقف نمودار این دو ویژگی را داشته باشند؛ به احتمال قوی با یک پیوت ماژور رو به رو خواهیم بود. قاعده کلی شامل موارد ذیل است:

  • تغییر فاز مکدی در زمان تشکیل پیوت
  • اصلاح قیمت حداقل به اندازه ۳۸ درصد موج قبلی

 جهت درک بهتر موضوع، به این مثال دقت کنید.

پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

در این نمودار، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در زمان تشکیل پیوت کاملاً مشهود است. هم چنین با رسم فیبوناچی بازگشتی مشخص می شود؛ که شرط اصلاح حداقل ۳۸ درصدی قیمت نیز برآورده شده و به نظر می رسد، گواه های معاملاتی کافی برای پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.

کلام پایانی

به طور کلی، پیوت ها یکی از بهترین ابزار تحلیل و معامله گری در بازار مالی است؛ اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز می باشند؛ که باید به واسطه تعیین استراتژی های معاملاتی دقیق و روش های نوین تحلیلی، پوشش داده شوند.

ادامه مطلب
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چگونه استفاده می شود؟

همانطور که می دانید قیمت یک سهم در نبرد خریداران و فروشندگان تعیین می­ شود. فشار خریداران قیمت ­ها را به سمت بالا و فشار فروشندگان قیمت­ ها را به سمت پایین سوق می دهد که این امر اشاره به سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دارد. هرگاه قیمت­ ها افزایش می یابد، خریداران کنترل قیمت را به دست گرفته اند و زمانی که کاهش پیدا می کند، فروشندگان بر بازار مسلط شده اند. در واقع داد و ستد قیمت­ ها را تغییر می دهد و در نهایت جهت حرکت قیمت­ ها برنده نبرد را مشخص می کند. خریداران به دنبال بالا کشیدن قیمت و فروشندگان به دنبال پایین کشیدن قیمت هستند. سمت و سوی جابه جایی قیمت نشان می­ دهد که کدام گروه برنده نبرد بوده است. زمانی که خریداران تمایل به خرید دارند قیمت ها رو به افزایش و زمانی که فروشندگان قصد فروش داشته باشند قیمت ها رو به کاهش می گذارد؛ بنابراین قیمت ­ها در یک داد و ستد توسط تقاضا کنندگان و عرضه کنندگان مشخص می­ شوند.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

قیمتی که معامله در آن صورت می پذیرد، جایی است که خریداران و فروشندگان در آن داد و ستد به توافق می رسند. این قیمت، توافق عمومی و انتظارات سرمایه گذاران را نمایان می سازد. خریداران در ذهن خود افزایش قیمت و فروشندگان نیز کاهش قیمت سهم را تصور می کنند. در هر داد و ستد گروه خریداران حرکت های رو به رشد سهم و فروشندگان حرکات کاهشی را تصور می کنند. تفاوت دیدگاه در مورد آینده قیمت سهم، انتظارات و پیش بینی ها را بوجود می آورد و هر سرمایه­گذار با تحلیل خود به گروه خریداران و فروشندگان ملحق می شود. هر لحظه که سرمایه گذار تغییر عقیده دهد، جایگاه او نیز در تعیین قیمت­ ها تغییر می یابد. ترازهای حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال از مهمترین مفاهیم در روانشناسی بازار و عرضه و تقاضا هستند. این ترازها، سطوحی از قیمت ها هستند که معامله گران تمایل به خرید سهام (در نزدیکی تراز حمایت) و فروش سهام خود (در نزدیکی تراز مقاومت) دارند. وقتی که این خطوط روند شکسته شوند، به نظر می رسد که میزان عرضه و تقاضا و روانشناسی تغییرات قیمت سهام تغییر می کند و در این حالت ترازهای جدیدی برای حمایت و مقاومت تعیین می شود.

سطوح حمایت Support / سطوح تقاضا

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

به رفتار قیمت سهام شرکت فولاد مبارکه اصفهان در نمودار بالا توجه نمایید. انتظارات در طی زمان، عرضه و تقاضا برای سهام را تغییر داده و نوسانات قیمت را برای آن به ثبت رسانده است. در طی یک دوره چهار ماهه هر زمان قیمت ها تا سطح ۲۶۳۶ ریال پایین آمده، وضعیت فشار خریداران قیمت را کنترل نموده است. در این حالت خریداران از سقوط بیشتر قیمت­ ها به سمت پایین جلوگیری کرده ­اند. در واقع به خریداران این احساس دست داده است که سهام فولاد مبارکه اصفهان در قیمت ۲۶۳۶ ریال برای سرمایه گذاری ارزنده است و خریداران با افزایش تقاضا در قیمت های بالاتر از ۲۶۳۶ ریال از کاهش قیمت جلوگیری کرده اند. این عملکرد قیمت به حمایت مشهور است چرا که خریداران از قیمت ۲۶۳۶ ریال حمایت می­ کنند. از سوی دیگر فروشندگان نیز تمایلی به فروش زیر محدوده ۲۶۳۶ ریال نداشته اند. بدین صورت خریداران و فروشندگان در سطح ۲۶۳۶ ریال از روند قیمتی سهام شرکت حمایت و پشتیبانی نموده اند؛ بنابراین سطح حمایت قیمتی سطحی است که اکثریت سرمایه گذاران اعتقاد دارند. قیمت از آن سطح به سمت بالا حرکت می کند. سطح حمایت از به هم پیوستن نقاط پایین قیمت­ ها در یک بازه زمانی ایجاد می ­شود و معنایش حمایت از افزایش قیمت ها بوسیله خریداران (خرید در قیمت­ های بالاتر) و فروشندگان (با ابزار خودداری از فروش) می­ باشد. در نمودار زیر تغییرات قیمت جهانی آلومینیوم در یک دوره زمانی ۱۲ ماهه ترسیم شده است. قیمت این فلز در این دوره، ۴ بار در روند نزولی با سطح حمایت ۱۷۶۵ دلار برخورد نموده و تغییر جهت داده است.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

نکات مهم سطح حمایت

  • در سطح حمایت تعداد خریداران (حجم تقاضا) از تعداد فروشندگان (حجم عرضه) بیشتر است.
  • در این حالت فروشندگان تمایلی به عرضه سهام در زیر سطح حمایت ندارند و کنترل قیمت در دست خریداران است.
  • معامله گران، سهام شرکت را در آن محدوده ارزنده ارزیابی می کنند.
  • معامله گران معتقدند، قیمت­ ها از ان سطح پایین تر نمی آید.
  • از بهم پیوستن نقاط پایینی در یک دوره زمانی روی یک خط، سطح حمایت پدید می آید.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

سطوح مقاومت Resistance / (سطوح عرضه)

به طور مشابه، خط مقاومت سطحی است که در آن فروشندگان کنترل روند قیمتی را به دست گرفته و از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری می کنند. این سطح که از بهم پیوستن نقاط بالایی قیمت ­ها در یک دوره زمانی حاصل می گردد را “سطح مقاومت” می نامند در این سطح عرضه سهام بیشتر از تقاضا بوده، به معنایی فروشندگان با فروش بیشتر باعث کاهش قیمت ها می گردند. نمودار زیر تغییرات قیمت سهام شرکت معدنی باما در یک بازه یکساله ترسیم شده است. هر گاه قیمت­ ها به سطح ۱۷۶۰۰ ریال نزدیک شده است، مقادیر عرضه بر تقاضا فزونی یافته و از افزایش قیمت ممانعت به عمل آمده است. در واقع سطح مقاومت، بیانگر محدوده قیمتی است که اکثریت معامله گران بر این باورند که قیمت از آن سطح بالاتر نخواهد رفت.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

نکات مهم سطح مقاومت

  • در آن تعداد فروشندگان (حجم عرضه) از خریداران (حجم تقاضا) بیشتر است. در این حالت خریداران تمایل به خرید سهام در بالای سطح مقاومت ندارند.
  • در این حالت خریداران تمایلی به خرید سهام در بالای سطح مقاومت ندارند و کنترل قیمت در دست فروشندگان است.
  • معامله گران، فروش سهام شرکت را در آن محدوده ارزنده ارزیابی می کنند.
  • معامله گران معتقدند، قیمت ها از آن سطح بالاتر نمی رود.
  • از بهم پیوستن نقاط بالایی در یک دوره زمانی روی یک خط، سطح مقاومت پدید می آید.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

نمودار زیر سطح حمایت و مقاومت سهم شرکت سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی را نشان می دهد. سطح حمایت در محدوده ۱۴۰۰ ریال و سطح مقاومت در محدوده ۱۷۰۰ ریال قرار دارد.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

برای یک دوره بلند مدت نزدیک به ۸ ماه سرمایه گذاران انتظار افزایش قیمت سهام شرکت صندوق بازنشستگی، بالاتر از سطح ۱۷۰۰ ریال نداشتند. به همان نسبت سرمایه گذاران انتظار کاهش قیمت سهام این شرکت را به زیر محدوده ۱۴۰۰ ریال نداشتند. برخورد سه باره قیمت سهم در روند صعودی به سطح ۱۷۰۰ ریال نشان از استحکام و اعتبار این سطح مقاومت دارد؛ اما باید توجه داشت انتظارات سرمایه گذاران در طول زمان تغییر می کند و چند ماه بعد روند قیمت سهام شرکت با عبور از سطح مستحکم ۱۷۰۰ ریال تا ۲۰۵۰ ریال افزایش یافت؛ زیرا انتظارات سرمایه گذاران اغلب به صورت ناگهانی تغییر می کند.

  • برای ترسیم سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال خطی در امتداد قله ها و چاله ها با حداقل ۲ برخورد ترسیم می کنیم.
  • نقطه ای که قیمت نتوانسته از آن بالاتر رود را قله یا PEAK می گویند.
  • نقطه ای که قیمت نتوانسته از آن پایین تر بیاید را حفره یا PIT گویند.
  • محل برگشت قیمت را پیووت Pivot می گویند.

چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اعداد دقیقی نیستند. اغلب مواقع می بینید که یک سطح حمایت و مقاومت به نظر در حال شکستن است ولی به زودی متوجه می شوید که بازار تنها در حال تست کردن آن بوده است. در نمودارهای شمعی این ” تست ” معمولا با سایه های شمع ها نشان داده می شوند.

منظور از شکست سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟

نمودار زیر استمرار روند قیمت سهام شرکت صندوق بازنشستگی را به تصویر کشیده است. سطح مقاومت ۱۷۰۰ ریال به طور قاطع شکسته شده و قیمت سهم به بالای سطح مقاومت نفوذ می کند. در نقطه شکست سطح مقاومت، معمولا حجم معاملات افزایش قابل توجهی می یابد.

شکست سطوح حمایت و مقاومت

تحلیل گران و سرمایه گذاران معتقدند احتمال تکرار نوسان قیمتی بر روی سطوح حمایت و مقاومت تاریخی در تحلیل تکنیکال، زیاد است. شکسته شدن سطوح حمایت و مقاومت می تواند بر اثر تغییرات و عوامل بنیادی شکل گیرد که این امر به انتظارات سرمایه گذاران وابسته است. تغییرات،EPS عوامل درونی و برونی، بنیادهای اقتصادی و حوادث و رویدادهای غیر مترقبه نمونه ای از تغییر انتظارات سرمایه گذاران است.

دوره پشیمانی معامله ­گران حمایت و مقاومت در تحلیل کنیکال

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دائمی نیستند و با تغییر انتظارات سرمایه گذاران دگرگون می شوند. هرگاه سطوح حمایت و مقاومت شکسته شود، معامله گران به سمت سطوح جدید گرایش پیدا می کنند. هر گاه پس از شکست سطوح حمایت و مقاومت قیمت­ ها به نقطه شکست بازگشت نمایند، پدیده ای به نام پشیمانی معامله گران صورت می گیرد. قیمت­ ها در این صورت به نرخ­ های پیش از شکست بازگشته و معامله گران از این داد و ستد پشیمان می شوند یا همه به این نتیجه می رسند که قیمت جدید قابل اتکا نیست. نمونه ای از این دست شکسته شدن سطح حمایت و مقاومت بر اثر انتشار شایعه ای در مورد شرکت و ایجاد شرایط هیجانی در بازار و تکذیب آن پس از چند روز است. پس از واقع شدن این پدیده و شکست سطح مقاومت یا حمایت، سطح قیمتی جدید مورد توافق خریداران و فروشندگان قرار نمی گیرد و قیمت به سطح مقاومت (یا حمایت) قبلی باز می ­گردد. پیش بینی رفتار قیمت در دوره پشیمانی معامله گران بسیار سخت است و ممکن است یکی از دو حالت زیر پیش آید.

  1. یا سرمایه گذاران قیمت های جدید را قابل پذیرش نخواهند دانست که در این حالت قیمت­ ها به سطح قبلی باز می گردد که غالبا با کاهش حجم معاملات توام است.
  2. یا سرمایه گذاران قیمت­ های جدید را می پذیرند که در این صورت قیمت سهم به طور عادی به نفوذ خود ادامه می دهد که غالبا با افزایش حجم معاملات توام است.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

نمودار شماره ۱ پشیمانی معامله گران در حالت نخست را نشان می دهد. اگر انتظارات عمومی قیمت­ های بالاتر را نپذیرد، مطابق ادبیات بورسی تله ای به نام فریب خریداران یا خطای بازار رخ می دهد. به طوری که در نمودار شرکت گروه صنایع بهشهر نشان داده شده، قیمت­ ها ۳ بار با سه سطح معتبر و مستحکم ۲۱۸۰ ریال برخورد می کند، اما در برخورد سوم به این سطح نفوذ کرده و سپس قیمت سهم به زیر سطح مقاومت سقوط می کند. بدیهی است سرمایه گذاران از سهام بیش از حد قیمتگذاری شده دست کشیده­ا می باشند. در این حالت فشار عرضه سهام باعث افت قیمت سهم شده است.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

مشابه همین وضعیت فریب فروشندگان است. قیمت­ ها بوسیله فروش های افراطی به زیر سطح حمایت سقوط می کند، اما طولی نمی کشد که معامله گران دوباره تصمیم به خرید می گیرند و آنگاه رشد قیمت سهم سطح حمایت را می شکند و باقی مانده فروشندگان را از عرضه سهام منصرف می کند. نمودار شماره ۲ مربوط به شرکت چادرملو است. حالت دوم نیز می تواند پشیمانی معامله گران را در پی داشته باشد. در این وضعیت انتظارات سرمایه گذاران به گونه ای تغییر می کند که قیمت­ های جدید را می پذیرند؛ بنابراین قیمت­ ها به طور عادی به نفوذ خود ادامه می دهند. به طور کلی در دوره پشیمانی؛ اگر قیمت به سطح حمایت نفوذ کرده باشد به سمت بالا حرکت می کند. (نمودار چادرملو) و چنانچه قیمت به سطح مقاومت نفوذ کرده باشد به سمت پایین حرکت می کند. (نمودار گروه صنایع بهشهر)

بررسی رابطه میان تغییرات قیمت و حجم معاملات

همانطور که در بخش پیشین بدان اشاره شد، حجم معاملات در نقاط تلاقی با سطوح حمایت و مقاومت تعیین کننده روند آتی قیمت است. مهمترین روش برای شناخت رفتار و انتظارات سرمایه گذاران روی سطوح شکست، بررسی رابطه حجم معاملات و قیمت سهم در نقطه شکست است. اگر قیمت ها به سطوح حمایت و مقاومت با افزایش زیادی در حجم معاملات نفوذ کند، دلالت بر آن دارد که انتظارات مبتنی بر قاعده و قانون است.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

ضرب المثل مهمی در بازار بورس وال استریت وجود دارد

این حجم معاملات است که تغییرات قیمت را به وجود می آورد.

حجم معاملات در بازارهای پر رونق نسبتاً سنگین و در بازارهای راکد نسبتاً سبک است.

پشیمانی معامله گران در هنگام پایین بودن حجم معاملات سهام روی می دهد؛ اما اگر سطوح حمایت مقاومت با حجم میانه شکسته شود اشاره بر آن دارد که انتظارات تغییر اندکی یافته است و احتمال بازگشت قیمت ها وجود دارد؛ اما اگر سطوح با حجم بالا شکسته شود دلالت بر افزایش انتظارات سرمایه گذاران و اطمینان از روند آتی خواهد بود. تحلیل گران رابطه بین حجم و قیمت را مورد توجه قرار می دهند. تمایل فروشندگان به عرضه در قیمت های بالاتر و تقاضای زیاد خریداران در قیمت های پایین کلیدی است که اکثر معامله گران از آن استفاده می کنند.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

واژگونی وظایف (Role Reversal)

هر گاه قیمت ها به سطح مقاومت به طور کامل نفوذ کنند، آنگاه سطح مقاومت نقش سطح حمایت را بازی می کند. به طور مشابه، وقتی سطح حمایت به طور کامل شکسته شود، آن سطح می تواند به عنوان سطح مقاومت مطرح گردد.

واژگونی وظایف

نمونه ای از تغییر سطح مقاومت به حمایت در نمودار شرکت ایران ترانسفو نشان داده شده است. هنگامی که قیمت به طور کامل به سطح ۱۰۹۸۴ ریالی نفوذ می کند، به روند رو به رشد خود ادامه داده و هر زمان قیمت ها کاهش یافته (۲ بار ) سطح ۱۰۹۸۴ ریال به عنوان سطح حمایت مانع از کاهش قیمت سهم شده است. سه بار قیمت سهم به سطح مقاومت معتبر و مستحکم ۱۰۹۸۴ ریال برخورد نمود؛ اما در برخورد چهارم موفق به شکست این سطح شد. برخی از معامله گران انتظار ایجاد شرایط فروش و افزایش عرضه در برخورد چهارم را داشتند. آن ها در قیمت های ۱۰۹۸۴ ریال فروشنده سهام بودند، اما با افزایش قیمت به بالای سطح اندوهگین شدند و فروشنده های پیشین اکنون به حامیان قیمت سهم در این محدوده مبدل شده اند. به طوری که دو بار از قیمت سهام در سطح ۱۰۹۸۴ ریال حمایت کرده اند. نمونه ه­ای از این رخداد در بازار بورس ایران به طور مکرر قابل مشاهده است.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

نمودار زیر مربوط به شرکت سرمایه گذاری پتروشیمی است. حمایتی معتبر و مستحکم در سطح ۸۴۷ ریال برای قیمت سهام شرکت وجود داشته است. با یک دوره رشد و افت قیمت سهم و نفوذ آن به سطح ۸۴۷ ریال، سطح حمایت تغییر ماهیت داده و به سطح مقاومتی معتبر تبدیل می شود.

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چگونه استفاده می شود؟

وقتی قیمت ها به زیر سطح حمایت سقوط می کند، آن سطح اغلب به سطح مقاومت تبدیل می شود. هر زمان قیمت ها به سطح حمایت قبلی نزدیک می شوند، سرمایه گذاران زیانشان را محدود می کنند و اقدام به فروش سهم می کنند. شکست سطح حمایت می تواند در نتیجه انتشار اخبار منفی صورت گیرد. در هر حال برای اینکه یک واژگونی (معکوس سازی) واقعی رخ دهد، حتما باید قیمت سهام یک حرکت قوی یا جهش بزرگ از سطوح مقاومت و حمایت داشته باشد.

جمع بندی حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

قیمت سهام نشان دهنده ارزش بازاری منصفانه است که مورد موافقت خریداران (مثبت نگرها) و فروشندگان (منفی نگرها) است. تغییر در قیمت سهام نتیجه تغییر در انتظارات سرمایه گذاران در مورد قیمت آتی سهم است. سطح حمایت وقتی به وجود می­ آید که اتفاق آرا بر این است که قیمت پایین تر نمی­ رود. این نقطه ه­ای است که در آن تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر است. سطح مقاومت وقتی به وجود می­ آید که اتفاق آرا بر این است که قیمت بالاتر نمی­ رود. این نقطه ه­ای است که در آن تعداد فروشندگان از خریداران بیشتر است. گذر از سطح حمایت یا مقاومت نشاندهنده تغییر در انتظارات سرمایه گذاران و جابجایی در نمودار عرضه و تقاضا است. حجم معاملات برای تعیین قدرت واقعی تغییر انتظارات بکار می آید. پشیمانی معامله­گران معمولا در ادامه گذر از سطح حمایت یا مقاومت وقتی که قیمت دوباره به سطح قبلی بر می گردد رخ می­ دهد. زمانی که بازار از مقاومت می گذرد، مقاومت به حمایت تبدیل می شود. هر چقدر قیمت سطح مقاومت و حمایت را تست کند ولی از آن نگذرد، آن سطح از حمایت یا مقاومت قویتر می شود.

ادامه مطلب
candle-stick
کاربرد الگوهای کندل استیک (شمعی-ژاپنی) در تحلیل تکنیکال

داده های موجود در بازار بورس، بسیار زیاد و متنوع هستند. به همین دلیل، سرمایه گذاران از روش های گوناگونی برای تحلیل این داده ها و استخراج اطلاعات مفید استفاده می کنند. در این میان، برخی از تحلیل ها و روش ها تحسین می شوند و برخی دیگر به شدت مورد انتقاد قرار می گیرند. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ تحلیل تکنیکال و کندل استیک می رویم. در طول این گفتار، تمرکز ما روی شیوه تحلیل ساختارهای قیمت و روش های بررسی نمودار است تا ماهیت اصلی معامله گری تکنیکالی را به شکلی عمیق درک کنیم.

نمودار شمعی یا کندل استیک چیست؟

نمودار شمعی گونه ای از نمودار خطی پیشرفته است که برای مشاهده جزئیات کامل تری از فعل و انفعالات قیمت استفاده می شود. ریشه نمودارهای شمعی به قرن هفدهم و کشور «ژاپن» باز می گردد. از آنجا که نمودار شمعی، تمام داده های قیمتی اولیه مورد نیاز تحلیل گران تکنیکال را در خود جای داده است، کندل استیک ها به ابزار تحلیلی مورد علاقه طیف وسیعی از معامله گران بازار مالی تبدیل شده اند.

ساختار شمع قیمت چیست؟

«شمع قیمت» یک نمودار شمعی است که از تعدادی کندل قیمتی تشکیل شده است. این شمع ها اجزای مختلفی دارند تا نوسانات قیمتی دارایی های مالی را کاملا به تصویر بکشند. هر شمع از یک قسمت توپر به نام «بدنه» و دو بخش نازک به نام «سایه یا فتیله» تشکیل شده است. با هدف نمایش جهت حرکت های قیمت، کندل استیک بر اساس دو رنگ تصویرسازی شده است. شمع «سفید» نشان دهنده افزایش قیمت ها و شمع «مشکی» نشان از کاهش قیمت در تایم فریم است. این دو نوع کندل در تصویر زیر نمایش داده شده اند.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

شمع قیمتی صعودی در سمت چپ و شمع نزولی در سمت راست، همراه با مفاهیم بدنه و سایه (به صورت تصویری) نمایش داده شده اند.

طول سایه ها میزان نوسانات کلی صعودی یا نزولی یک شمع قیمت در تایم فریم مشخصی را نشان می دهند. اگر نمودار خود را به گونه ای تنظیم کنیم که هر شمع قیمتی نشان دهنده تحولات قیمتی یک روز – تایم فریم روزانه – باشد تغییرات قیمتی روزانه هر نماد معاملاتی با استفاده از سایه های کندل استیک قابل مشاهده هستند. بدنه کندل نشان دهنده تفاوت قیمت باز و بسته شدن بازار طی یک دوره زمانی خاص – مثلا روزانه – است. تصویر زیر، یک شمع سفید رنگ صعودی را نمایش می دهد. این کندل در سطح ۱۰ دلاری باز و در نهایت با قیمت ۲۰ دلار بسته شده است. اما بررسی سایه های شمع بیان گر نوسان قیمتی ۵ تا ۲۵ دلاری طی این مدت است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

روند قیمت از زمان باز تا بسته شدن هر شمع از طریق بدنه نمایش داده می شود. سایه ها شامل کل نوسانات در زمان مشخص شده هستند

اگر همانند تصویر زیر، تعدادی کندل استیک رسم کنیم، تصویر حاصل از اتصال متوالی نقطه بسته شدن شمع های قیمت، یک نمودار خطی را تشکیل خواهد داد. سایه های هر کندل نیز شدت نوسانات قیمت در مدت زمان تشکیل شمع را نمایش می دهند. بنابراین با استفاده از نمودار شمعی، تمام اطلاعات اولیه مورد نیاز برای تحلیل وضعیت قیمت در دسترس شما قرار می گیرند. این موضوع یکی از علت های اصلی استفاده گسترده از نمودارهای شمعی برای تحلیل تکنیکال در شرایط فعلی است. به یاد داشته باشید معامله گری که شیوه تحلیل ساختار کندل و الگوهای شمعی را یاد گرفته باشد، اقدامات بازیگران بازارهای مالی را بهتر متوجه می شود.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

اگر مسیر شمع های قیمتی را دنبال کنید، ترسیم یک نمودار خطی امکان پذیر می شود. کندل استیک ها اطلاعات بیشتری را نمایش می دهند و از این جهت استفاده از آن ها برای بسیاری از تحلیل گران فنی در اولویت قرار دارد.

مبانی کندل استیک

هر شمع قیمت، دارای چهار عنصر اساسی است که هر کدام از آن ها جنبه متفاوتی از رفتار معامله های جاری و تمایلات حاکم بر بازار را نمایش می دهند.

۱- نسبت قدرت خریداران در مقابل فروشندگان

برای یادگیری دقیق تحلیل قیمت و کندل استیک بهتر است که نوسانات قیمت در بازارهای مالی را حاصل نبردی میان خریداران و فروشندگان تصور کنید. در واقع، خریداران بر اساس دیدگاه صعودی خود موقعیت های معاملاتی خرید را در پیش می گیرند و با ایجاد جو مثبت در بازار، قیمت ها را بالا می برند. در طرف مقابل، فروشندگان با پیش‎بینی سقوط بازار و تمرکز بر نشانه های نزولی سعی در کاهش قیمت دارند. هرگاه یکی از طرفین، قدرت بیشتری داشته باشند یکی از حالت های زیر در بازارهای مالی نمایان می شود:

  • اگر قدرت خریداران از فروشندگان بیشتر باشد یا تمایلات صعودی قدرتمندتری در بازار حکم فرما باشد در مقابل سفارش های خرید، فروشنده ای وجود نخواهد داشت. بنابراین قیمت شروع به رشد می کند و تا جایی افزایش می یابد که فروشندگان ناحیه مناسبی برای تلاش مجدد جهت کاهش قیمت مشاهده کنند. این ناحیه باید به قدری بالا باشد که خریداران قبلی نیز در حفظ موقعیت های خود تردید داشته باشند.
  • اگر قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر باشد، قیمت تا زمان ایجاد تعادل میان طرفین بازار و ورود خریداران جدید کاهش خواهد یافت.
  • هرچه عدم تعادل میان این دو دسته از بازیگران بازار بیشتر شود، قیمت در یک جهت حرکت های سریع تری خواهد داشت. اگر قدرت خریداران و فروشندگان تفاوت اندکی داشته باشد، قیمت با شیب ملایم تری تغییر می کند.
  • زمانی که میان تمایلات صعودی و نزولی بازار موازنه برقرار باشد، دلیلی برای تغییر قیمت وجود ندارد. چون در این صورت، هر دو طرف معامله از وضعیت قیمت رضایت دارند و بازار در حالت تراز قرار دارد.
  • همیشه به خاطر داشته باشید که هدف از هرگونه تحلیل قیمت، مقایسه نسبت قدرت میان این دو دسته از فعالان بازار است تا گروه غالب بر بازار را تشخیص دهند و با این کار جهت احتمالی نوسانات قیمت را پیش بینی کنند.

۲- اندازه بدنه شمع قیمت

اندازه بدنه هر کندل استیک نشان دهنده تفاوت بین قیمت باز و بسته شدن است و در مورد قدرت خریداران و فروشندگان جزئیات زیادی را بیان می‎ ‎کند. مهم ترین ویژگی های تحلیل بدنه شمع قیمت در فهرست زیر قرار گرفته اند:

  • یک کندل استیک با بدنه بلند که منجر به افزایش سریع قیمت ها شده است نشان دهنده تمایلات بالای خرید در بازار و روند قوی قیمت است.
  • اگر اندازه بدنه شمع های قیمتی طی یک دوره زمانی رو به رشد باشد با یک روند پرشتاب قوی روبه رو هستیم.
  • زمانی که بدنه کندل ها کوچک می شوند، نشان دهنده افزایش نسبت تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان و پایان روند غالب بازار است.
  • وجود ثبات در اندازه بدنه شمع ها، پایداری روند را تایید می کند.
  • اگر شمع های قیمتی به طور ناگهانی از کندل های صعودی بلند به نزولی تبدیل شوند، نشان از تغییر یک باره روند و مسلط بودن فروشندگان به عنوان نیروی قوی و غالب بازار هستند.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

  • سمت چپ: کندل هایی با بدنه بلند در طول روندهای صعودی و نزولی. معمولا بازار خنثی توسط شمع هایی با بدنه کوچک تشکیل شده است.
  • سمت راست: شمع های افزایشی در طول روند صعودی قوی تر هستند. نقطه اوج، شامل مواقعی است که نسبت قدرت هر دو طرف در نوسان باشد. شرایط خنثی نیز به واسطه کندل های کوچک تر تشکیل می شود.

۳- طول سایه های کندل

بررسی سایه های کندل استیک ابزار مناسبی برای تعیین بازه کلی نوسانات قیمتی دارایی است. مؤلفه های مهم در تحلیل سایه شمع قیمت شامل موارد زیر هستند:

  • سایه های بلند، نشانه ای از وجود تردید در بازار است. چون رقابت شدید خریداران و فروشندگان و عدم موفقیت طرفین بازار در غلبه بر یکدیگر را نشان می دهند.
  • سایه های کوتاه از بازاری پایدار با نوسانات اندک حکایت دارد.
  • بیشتر مشاهده می شود که طول سایه های کندل ها پس از وقوع امواج قیمتی طولانی افزایش پیدا می کنند. تشکیل چنین ساختاری در نمودار بیان گر این است که نسبت قدرت بازیگران بازار همچون گذشته یک طرفه نیست و نبرد سنگینی میان خریداران و فروشندگان وجود دارد.
  • در جریان روندهای قوی که بازار به سرعت در یک جهت پیشروی می کند، معمولا شمع هایی با سایه های کوچک مشاهده می شوند. دلیل این امر تسلط یک دسته از بازیگران بازار بر روند معامله ها است.

۴- نسبت بدنه به سایه

برای درک بهتر رفتار بازار و تحرک های قیمت، این دو عنصر باید با بخش سوم همبستگی داشته باشند. عوامل مهم در این زمینه عبارت اند از:

  • معمولا در طول یک روند قوی، بدنه کندل ها به میزان چشم گیری بزرگ تر از سایه آن ها می شود. هرچه روند قوی تر باشد، قیمت با سرعت بیشتری در همان جهت پیشروی می کند. طی یک روند صعودی قوی، معمولا قیمت در نزدیکی بالاترین ناحیه کندل بسته می شود. بنابراین یا سایه نداریم یا سایه بسیار کوچکی تشکیل خواهد شد.
  • کاهش قدرت روند به معنی تغییر نسبت قدرت طرفین بازار است. در نتیجه، سایه ها نسبت به بدنه کندل، طولانی تر خواهند بود.
  • معمولا بازار خنثی و نواحی تغییر روند از کندل استیک هایی با سایه های بلند و بدنه های کوچک تشکیل می شوند. این وضعیت نشان دهنده وجود تعادل نسبی میان طرفین بازار و عدم اطمینان از جهت حرکت بعدی قیمت است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

تقریبا هیچ سایه ای در فاز افزایشی سمت چپ وجود ندارد که برقراری روند قوی را تایید کند. به طور ناگهانی سایه های بلند شمع های قیمتی در شرایط خنثی بازار به چشم می خورند که نشانه عدم اطمینان و تشدید نبرد میان خریداران و فروشندگان است. در نهایت، افزایش طول سایه کندل استیک ها، هشداری مبتنی بر احتمال تغییر روند است.

۵- موقعیت بدنه شمع قیمت

از آنجا که میان تحلیل گران تکنیکال ابهام های بسیاری در مورد موقعیت بدنه کندل وجود دارد، در بیشتر موارد شرایط آن ها را بر اساس دو سناریو کلی دسته بندی می کنیم:

  • اگر شما یک سایه بلند را مشاهده کردید که از یک سو به کندل چسبیده و در طرف مقابل آن فقط بدنه وجود دارد فلسفه این سناریو «بازگشت بازار» است و شکل کندلی آن «چکش» نامیده می شود. مثال های سوم و هفتم در تصویر زیر، چنین شمع هایی را نمایش می دهند. بر اساس سایه کندل متوجه می شویم که اگرچه قیمت سعی داشته در روند مشخصی حرکت کند اما معامله گران طرف مقابل با قدرت قیمت را در جهت مخالف هدایت می کنند. این یک الگوی رفتاری مهم است.
  • سناریوی معمول دیگر، تشکیل یک کندل با سایه های بلند یکسان در طرفین با بدنه ای کوچک است. شمع پنجم در تصویر زیر، «کندل تردید» را نشان می دهد. این کندل از یک سو نشان دهنده فضای عدم اطمینان در بازار است. اما در عین حال بیان گر وجود تعادل قدرت میان بازیگران بازار نیز به شمار می رود. در واقع، خریداران برای بالا بردن قیمت تلاش کرده اند، اما فروشندگان هم در کاهش قیمت موفق بوده اند. در نهایت، قیمت به ناحیه باز شدن کندل استیک بازگشته است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

از سمت چپ به راست: اندازه بدنه کندل استیک قدرت حرکت های بازار را مشخص می کند. هر چه بدنه بزرگ تر باشد گام حرکتی قدرتمندتر است. هرچه سایه های یک کندل بلندتر باشند، تردید بازار و تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان افزایش پیدا می کند.

۶- تسلط بر الگوهای شمعی

اگر الگوهای شمعی را در گوگل جستجو کنید، از همان ابتدا ده ها الگوی شمعی مختلف را مشاهده خواهید کرد. تحلیل گران تکنیکال سنتی بیشتر بر این باور هستند که هر معامله گر باید تمام این الگوها را یاد بگیرد و مفهوم دقیقشان را درک کند تا تشخیص آ ن ها در نمودار قیمت و به هنگام معامله های واقعی امکان پذیر باشد. در واقع، نیازی به حفظ کردن این الگوها نیست و معمولا این کار تاثیر چندانی در روند معامله گری شما ندارد. چون هر شمع قیمتی فقط از چهار عنصر ساده تشکیل می شود. از دیگر معایب فقط حفظ کردن الگوهای کندلی این است که معامله گر از توجه به فعل و انفعالات بازار در مقیاس بزرگ تر غافل می شود. به طور کلی، در معامله گری همواره باید از «تفکر الگو محور» پیش گیری کرد. در واقع، زمانی که یک معامله گر چگونگی تفسیر درست اطلاعات قیمتی را یاد بگیرد، قادر به درک و معامله با هر نمودار قیمتی خواهد بود. هم چنین معامله گری که فقط خود را به مفاهیم تحلیل کندل استیک محدود نکند، توانایی تفسیر درست و دسته بندی هر سناریوی نموداری ممکن را خواهد داشت. معمولا در تحلیل تکنیکال، میان الگوهای تک و چندشمعی تمایز قائل می شویم. در الگوهای تک کندلی ویژگی های یک شمع قیمتی منفرد برای تفسیر شرایط جاری بازار بررسی می شود. اما در الگوهای چندکندلی حداکثر تا سه کندل استیک متوالی ارزیابی خواهند شد. شما می توانید با فراموشی تفکر الگو محور امکان درک و پیش بینی درست سناریوهای قیمتی متفاوت را به دست آورید.

مهم ترین الگوهای Candlestick

الگوی کندل استیک چکش (Hammer)

می توان گفت که «چکش» معروف ترین الگوی کندل استیکی است. این الگو یک سایه بلند دارد که از یک طرف به بدنه چسبیده است و خود بدنه در انتها و طرف مقابل شمع قرار می گیرد. تا زمانی که سایه دوم کندل – طرف مقابل – ایجاد نشده باشد بزرگ یا کوچک بودن بدنه شمع اهمیت چندانی ندارد. تشکیل چکش پس از یک روند صعودی طولانی، بیشتر نشان دهنده بازگشت زود هنگام قیمت خواهد بود. بنابراین، شمع چکش در شمار الگوهای کندل استیکی بازگشتی قرار می گیرد. چون وقوع آن نشانه ای از احتمال پایان روند جاری است. به تصویر زیر توجه کنید. یک چکش با سایه بالایی – چکش وارونه – طی یک روند صعودی نشان می دهد که با وجود تلاش خریداران برای افزایش قیمت ها، تمایلات نزولی در بازار افزایش یافته است و فروشندگان روند قیمت را تغییر داده اند. اگر بدنه این کندل در سطح پایینی خود بسته شود، توانایی فروشندگان به کاهش قیمت کمتر از سطح باز شدن کندل را نشان می دهد. این وضعیت، سیگنال قدرتمندتری از تغییر روند به نزولی را صادر می کند.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

کندل چکش، شامل یک سایه بلند و بدنه ای نسبتا کوچک است. چکش، بازگشت قیمت یا تغییر روند را نمایش می دهد. پس از یک روند صعودی، وقوع چکشی مشابه آنچه که در تصویر است، احتمال وقوع روند نزولی را خاطرنشان می کند.

  • چکش یک کندل بازگشتی است و تغییر روند را نشان می دهد.
  • خریداران در ابتدا قیمت ها را بالا برده اند، اما در ادامه فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را به سطوح پایین تر هدایت می کنند.

الگوی کندل استیک مرد به دار آویخته (Hanging Man)

الگوی «مرد آویزان» نیز یکی از الگوهای کندل استیکی بازگشت روند است. اما از نظر ویژگی ها و شیوه تفسیر با چکش متفاوت است. تصویر زیر را مشاهده کنید. در طول روند صعودی یک کندل استیک با سایه پایینی بلند ایجاد شده است که نشان دهنده افزایش ناگهانی تمایل به فروش و توانایی بالای فروشندگان در کاهش شدید قیمت است. با مشاهده چنین مواردی خریداران باید احتیاط کنند. چون معمولا قیمت در طول یک روند صعودی قوی فقط به سمت بالا حرکت می کند و تمام سفارش های فروش توسط خریداران جذب می شوند. بدنه کندل مرد آویزان، نسبتا کوچک است و فاصله کمی میان قیمت باز و بسته شدن وجود دارد. معمولا سایه طرف مقابل این الگوی کندلی بسیار کوچک است و در نظر گرفته نمی شود. در واقع، ویژگی اصلی الگوی مرد آویزان یک سایه بلند بر خلاف جهت روند غالب است که شکل گیری تمایلات جدید در جهت مخالف را به نمایش می گذارد. در این شرایط با عقب نشینی کامل خریداران به سادگی یک روند نزولی جدید شروع می شود. چون تشکیل الگوی مرد آویزان بیان گر آمادگی کامل فروشندگان برای کاهش قیمت است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

الگوی مرد آویزان نشان می دهد که نسبت قدرت بازیگران بازار به آرامی در حال تغییر است. ایجاد یک سایه بلند رو به پایین بعد از وقوع یک موج صعودی، ورود فروشندگان بیشتری به بازار را تایید می کند.

  • الگوی مرد آویزان افزایش تمایلات فروش در بازار را نشان می دهد.
  • این الگو احتمال رسیدن به سقف بازار و بازگشت قیمت را پیش بینی می کند.

الگوی کندل استیک ماروبزو (Marubozu)

تفسیر الگوی «مارابوزو» بسیار ساده است. چون این الگو فقط شامل یک کندل با بدنه بلند بدون هیچ‎گونه سایه ای است. مارابوزو بیشتر به عنوان کندل محرک و ادامه دهنده روند شناخته می شود. چون از حرکتی قوی در یک جهت قیمتی خبر می دهد. هرچه شمع مارابوزو نسبت به کندل های پیشین خود بزرگ تر باشد، سیگنال ادامه روند نیز قوی تر خواهد بود. پس از تشکیل این الگو انتظار می رود که بازار در جهت روند غالب به حرکت خود ادامه دهد. مثلا ایجاد یک الگوی مارابوزو در طول یک روند صعودی، نشان دهنده این است که تمایل نزولی در بازار وجود ندارد و خریداران همچنان توانایی افزایش قیمت ها به سطوح بالاتر را خواهند داشت.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

کندل استیک مارابوزو فقط بدنه دارد و یک شمع قیمتی محرک قوی به شمار می رود.

  • کندل مارابوزو حرکت های قوی قیمت با شتاب بالا را نشان می دهد.
  • برآیند حرکت های قیمت به هنگام تشکیل این الگو، در یک جهت بازار بوده است.

الگوی کندل استیک دوجی (Doji)

«کندل دوجی» یکی از الگوهای کندل استیکی معروف است. اما اطلاعات کاربردی کمی در ساختار آن وجود دارد. در واقع، دوجی یک شمع خنثی تلقی می شود که شامل دو سایه با طول تقریبا مساوی و بدنه ای کوچک است. سایه های دوجی نشان دهنده تلاش یکسان خریداران و فروشندگان برای هدایت قیمت در جهت صعودی یا نزولی هستند که سرانجام هیچ کدام از طرفین بر دیگری برتری نیافته و قیمت در همان ناحیه ابتدایی بسته می شود. بنابراین، کندل دوجی بیان گر توقف کوتاه روند قیمت و تردید بازیگران بازار است. معمولا تشکیل شمع دوجی در خلال روند بی اهمیت است. چون همه چیز به وضعیت کندل های بعدی بستگی دارد.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

شمع دوجی یک توقف کوتاه در روند بازار و تعادل میان خریداران و فروشندگان را نشان می دهد.

  • شمع دوجی یک کندل خنثی و ناشی از وجود تردید در بازار است.
  • قیمت نوسانات افزایشی و کاهشی دارد. اما در نهایت، در ناحیه باز شدن کندل، بسته می شود.

الگوهای چندشمعی

الگوهای چند شمعی بر اساس عناصر چهارگانه قابل تفسیر هستند و بیشتر آن ها از الگوهای تک شمعی تشکیل شده اند. به عنوان یک تحلیل گر تکنیکال فقط باید مسیر قیمت را دنبال کرده و سپس بر اساس مفاهیمی که تاکنون یاد گرفته ایم، وضعیت قیمت را تحلیل کنیم. الگوهای چندکندلی نسبت به الگوهای منفرد قدرت پیش بینی بالاتری دارند. چون بررسی داده های قیمتی چند کندل متوالی به همان نسبت اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می دهد. تحقیقات «کیجن آلپ» و «لورون» در کتاب «قدرت پیش بینی الگوهای قیمت» نشان داد که برخی الگوهای چندکندلی مانند «سه سرباز سفید» یا «سه کلاغ سیاه» به احتمال زیاد قدرت بالایی در پیش بینی کوتاه مدت بازار دارند. هم چنین آن ها تایید کرده اند که این الگوها پتانسیل ارائه پیش بینی هایی با نرخ برد تقریبا ۷۵ درصد را دارند. در ادامه، رایج ترین الگوهای شمعی را به شما معرفی می کنیم.

الگوی کندل استیک پوشاننده

این الگو شامل دو کند ل استیک متوالی است؛ به صورتی که شمع دوم به اندازه قابل ملاحظه ای از شمع اول بزرگ تر است و آن را به طور کامل پوشش دهد. کندل دوم بیشتر دارای یک بدنه بزرگ بدون سایه و شبیه الگوی مارابوزو است. اگر اندازه شمع ها به مرور در طول روند نزولی کاهش پیدا کنند نشان دهنده خروج تدریجی فروشندگان از بازار خواهند بود. تشکیل یک کندل پوششی در چنین شرایطی نشان از تغییر ناگهانی نسبت قدرت بازیگران بازار و ورود خریداران بیشتر به بازار است. بنابراین با تشکیل یک کندل منفرد مسیر قیمت به سرعت تغییر می کند. بر همین اساس، الگوی پوششی، یک سیگنال بازگشتی به شمار می رود. معمولا پس از ایجاد کندل پوششی، قیمت در جهت بسته شدن این کندل حرکت می کند. چون نسبت قدرت خریداران و فروشندگان به نفع یکی از طرفین تغییر کرده است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

ساختار شمعی پوشاننده یک الگوی چندکندلی کاربردی است که یک تغییر ناگهانی و قوی در روند قیمت را نشان می دهد.

  • بیشتر یک سیگنال بازگشتی است.
  • کندل دوم تغییر قدرت غالب بر بازار را نشان می دهد.
  • این الگو منجر به حرکت قیمت با شتاب بالا و در راستای روند جدید می شود.

الگوی کندل استیک سه سرباز سفید و سه کلاغ سیاه

تشکیل الگوی «سه کلاغ سیاه» سیگنالی برای ادامه روند است و شیوه تسلط یافتن توسط فروشندگان بر بازار را به واسطه خروج خریداران نشان می دهد. در تصویر زیر، ساختار یک الگوی سه کلاغ نمایش داده شده است. این الگو شامل سه کندل متوالی رو به پایین است که نقطه باز شدن هر کندل نسبت به ناحیه بسته شدن کندل قبلی در سطح بالاتری قرار دارد. ایجاد یک جهش یا شکاف قیمتی میان قیمت بسته شدن روز قبل و باز شدن روز بعد، یک سناریوی معمول و پرتکرار در بازار سهام به شمار می رود. این جهش های صعودی تلاش های خریداران در راستای افزایش قیمت را نشان می دهند. اما در جریان تشکیل این کندل ها فروشندگان دوباره وارد بازار شده و بر روند قیمت مسلط می شوند. شمع های قیمتی تشکیل دهنده الگوی سه کلاغ سیاه، بیشتر ساختاری شبیه مارابوزو دارند و نشانه ای از وجود یک محرک قوی برای حرکت نزولی خواهند بود. تسلیم خریداران و ناتوانی در ایجاد نوسانات افزایشی، به معنی حضور تمام قد فروشندگان در بازار است. در بیشتر وقت ها ایجاد یک حرکت قوی نزولی پس از تشکیل یک الگوی سه کلاغ سیاه دور از انتظار نیست.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

در بیشتر مواقع، الگوی سه کلاغ سیاه پس از خروج خریداران از بازار، باعث یک حرکت قیمتی شدید می شود.

  • نشان دهنده آخرین تلاش های خریداران است.
  • قیمت به سمت بالا شکافی ایجاد می کند و فروشندگان هر بار قیمت را به سمت پایین هدایت می کنند.
  • فروشندگان بر بازار مسلط می شوند و مقدمات حرکت نزولی سنگین فراهم است.

الگوی کندل استیک سه پله درونی صعودی

این الگو یکی دیگر از ساختارهای قیمتی مهم است که اطلاعات زیادی را در بردارد. دومین شمع از این الگو یک کندل کوچک است که تقریبا توسط کندل قبلی خود پوشش داده شده و داخل آن تشکیل می شود. این بدان معنی است که تحرک های قیمت در حال ضعیف شدن هستند. سومین شمع قیمت یک کندل محرک قوی خواهد بود که همچون مارابوزو با یک بدنه بزرگ تشکیل می شود. شکل گیری این ساختار در نمودار تایید می کند که فروشندگان به طور کامل از بازار خارج شده و در حال حاضر بازار در دست خریداران است. در واقع، الگوی سه پله درونی صعودی نمونه بسیار مناسبی از این موضوع است که آموخته هایمان در مورد شیوه تحلیل کندل استیک های متوالی به شیوه ای موثر و در قالب نکاتی همچون موارد زیر به کار ببریم:

  • کوچک شدن اندازه کندل ها به معنی کند شدن روند بازار است.
  • سایه های بلند بیشتر نشانه ای از فضای تردید در بازار هستند و تشکیل یک کندل محرک قوی بر خلاف جهت سایه های بلند به معنای تایید نهایی تغییر روند است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

الگوی سه پله درونی صعودی یک سیگنال بازگشتی قوی است و تغییر نسبت قدرت بازیگران را نشان می دهد.

  • یک الگوی بازگشتی است.
  • دومین کندل کوچک تر است که توقف یا پایان روند را نشان می دهد.
  • آخرین شمع قیمت، نشانه تغییر در روند و شتاب حرکت قیمت است.

الگوی کندل استیک ستاره شبانگاهی یا کودک رها شده

الگوهای چندکندلی مختلفی بر مبنای شمع دوجی وجود دارند. با این حال بیشتر آن ها معنی مشابهی دارند. در نظر گرفتن شیوه تشکیل کندل دوجی به عنوان مهم ترین بخش برای داشتن درک عمومی از این الگوها کفایت می کند. دوجی یک کندل خنثی است و توقف موقت در روند قیمت و تعادل میان قدرت خریداران و فروشندگان را نشان می دهد. اگر به عنوان یک معامله گر، دوجی را به عنوان بخشی از یک الگوی کندل استیکی در نظر بگیریم، ساختارهای جالبی را در نمودار قیمت مشاهده خواهیم کرد. الگوی «ستاره شبانگاهی» یک ساختار قیمتی است که در آن دوجی به عنوان یک کندل معمولی پس از یک شمع صعودی در نظر گرفته می شود. شمع دوجی در ابتدا یک درنگ موقت در خلال روند صعودی را نشان می دهد و خودش به تنهایی اهمیتی ندارد. اما اگر پس از دوجی یک شمع مارابوزوی قوی بر خلاف روند غالب بازار شکل بگیرد، در بیشتر مواقع سیگنال نهایی تغییر روند صادر شده است.

مقدمه ای بر تحلیل تکنیکال و کندل استیک

ستاره شبانگاهی یک الگوی شمعی بر مبنای کندل دوجی است. در این الگو شمع دوجی رسیدن قیمت به سقف احتمالی در طول روند صعودی را نشان می دهد و به دنبال آن یک حرکت قوی و مخالف روند غالب، در سومین کندل انجام می شود.

  • جزو ساختارهای کندلی بازگشتی است.
  • دومین کندل (دوجی) نشانه توقف در روند بازار است.
  • تشکیل کندل معکوس پرقدرت (سومین کندل) تغییر روند بازار را تایید می کند.

ساختار الگوی ستاره شبانگاهی نشان می دهد که به هنگام تغییر روند، نسبت قدرت بازیگران بازار نیز به آهستگی تغییر می کند. کندل دوجی یک نقطه عطف در نمودار است. چون خریداران به دلیل افزایش بیش از حد قیمت ها توان افزایش مجدد قیمت ها را ندارند. اما بالا بودن قیمت برای ورود دوباره فروشندگان به قدر کافی جذاب است. در محدوده کندل دوجی نیروی حاصل از تمایلات خرید و فروش یکدیگر را خنثی می کنند و زمانی که فروشندگان وارد بازار شوند شاهد تغییر روند خواهیم بود.

جمع بندی

کندل استیک ها به تنهایی نقطه شروع مناسبی برای تحلیل نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان، تشخیص نقاط احتمالی بازگشت بازار و سیگنال های ادامه روند هستند. به یاد داشته باشید که هر چقدر هم در تحلیل کندل استیک ها حرفه ای باشیم، برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بلندمدت کافی نیست. چون با استفاده از این روش تحلیل فقط بخش محدودی از نمودار قیمت را مورد بررسی قرار داده و از جزئیات مهم نمودار غافل شده ایم. در کنار مواردی که تاکنون آموخته ایم، یادگیری مفاهیم مهمی همچون «تحلیل پیشرفته قیمت» و «روند» نیز بسیار مهم هستند. چون توانایی بررسی و تفسیر حرفه ای نمودارهای بلندمدت را در اختیار ما قرار می دهند.

ادامه مطلب
۱ (۳)
آموزش تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی

در تحلیل تکنیکال که به عنوان «Technical analysis» نیز شناخته می شود، اوضاع کمی متفاوت است. توجه تحلیل گران در این روش بر روندهای آماری، مانند حرکت در قیمت و حجم سهام، متمرکز است. برخلاف تحلیل بنیادی که ارزش ذاتی سهام در آن مورد بررسی قرار می گیرد، تحلیل گران در تحلیل تکنیکال، نمودارهای سهام را برای پیش بینی وضعیت آیندۀ سهام، یافتن فرصت های معاملاتی و شناسایی الگو ها و روندها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.

تاریخچه تحلیل تکنیکال در جهان

با وجود اینکه معامله گران بازار به صورت روزانه برای انجام معاملات خود از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، اما بسیاری از آن ها با منشأ و تاریخچۀ این تحلیل آشنا نیستند. برخی از افراد منشأ تاریخچۀ آن  را به ایستگاه های بازرگانی آشوری باستان و بازارهای یونانی نسبت می دهند؛ زیرا براساس شواهد موجود، این افراد در هنگام انجام معاملات خود از حدس و گمان استفاده کرده و نوسانات قیمت را دنبال می کردند.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

  • Joseph de la Vega

براساس توصیف Joseph de la Vega، می توان نشانه هایی از تحلیل تکنیکال را در بازارهای هلند در قرن هفدهم دید. جوزف دلاوگا که به عنوان یک تاجر الماس، کارشناس مالی، فیلسوف و شاعر در شهر آمستردام هلند ساکن بود، در سال 1688 شاهکاری به نام «Confusion of Confusions» را نوشت.

متن این نوشته، بر توصیه های کلی سرمایه گذاری متمرکز بوده و در طی این سال ها به چراغ راهنمایی برای منشأ تحلیل تکنیکی مدرن تبدیل شده است؛ زیرا این متن حاوی توضیحات مفصل و معرفی تکنیک های خاصی است. Joseph de la Vega در این کتاب توضیح می دهد که چگونه از چنین تکنیک هایی برای پیش بینی حرکت قیمت سهام در بورس آمستردام استفاده کرده است.

  • Homma Munehisa

یکی دیگر از اولین شواهد به کارگیری تحلیل تکنیکال را می توان در اوایل قرن هجدهم میلادی مشاهده کرد. در این زمان، فردی به نام     Homma Munehisaاز الگوهای شمعدانی برای پیش بینی قیمت برنج در مبادلات ژاپن استفاده کرد. هوما مونهیسا یک تاجر موفق برنج در ساکاتای ژاپن بود. مونهیسا با استفاده از الگوهای شمعدانی در مورد قیمت برنج در بورس به ثروت زیادی دست یافت.

  • تئوری Dow

با وجود اینکه براساس شواهد موجود، قبل از قرن هجدهم میلادی نیز در آمستردام و لندن از تحلیل تکنیکال استفاده شده است، اما در بازار کشور آمریکا شروع استفاده از تحلیل تکنیکال به سال های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمی گردد. درواقع فردی به نام  Charles Dow که یکی از بنیان گذاران Dow Jones & Company است، به عنوان پیشگام استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار سهام آمریکا شناخته می شود. چارلز داو در سال 1896 نظریۀ داو را توسعه داده است.

  • تئوری Elliot wave

نظریۀ Elliot wave توسط فردی به نام Ralph Nelson Elliott ابداع شده است. الیوت در اواسط 1890 کار خود را به عنوان حسابدار شروع کرد. او با پیشرفتی که در حرفۀ خود داشت، به سرعت در شرکت های موفق مشغول به کار شد؛ تا جایی که توانست به عنوان مشاور کسب و کار  Business Consultant راه خود را ادامه دهد.

الیوت در دهۀ 1930 با استفاده از نمودارهای سالانه، ماهانه، هفتگی، روزانه، ساعتی و نیم ساعته، داده های مربوط به 75 سال اخیر بازار سهام را مطالعه کرد. توجه داشته باشید که در آن دهه مانند امروزه، قدرت محاسباتی ای برای تجزیه و تحلیل نمودارها وجود نداشت و الیوت تمام تحلیل ها را به صورت دستی انجام می داد.

در آن زمان، تمام معامله گران بازار بر این باور بودند که حرکات بازار به صورت تصادفی است. اما با این حال، الیوت اعتقاد داشت که نحوۀ حرکت بازار یک الگو و روند مشخصی دارد. این ایدة او در آن زمان انقلابی تلقی می شد.

تئوری موج الیوت

تحلیل تکنیکال بر معاملات چه تأثیری دارد؟

استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات باعث می شود تا معامله گران بتوانند معاملات سودآوری داشته باشند؛ زیرا با استفاده از این تکنیک معامله گر می تواند روند بازار را به درستی پیش بینی کرده و نقاط ورود و خروج از معامله را به درستی تشخیص دهد.

برای یک تحلیل تکنیکال ساده چه مطالبی را باید بدانیم؟

برای آنکه بتوان یک تحلیل تکنیکال ساده را به درستی پیاده کرد، باید با مفاهیم مهم و اصولی این تکنیک آشنا بود. این مفاهیم عبارتند از:

  • نمودار قیمت
  • انواع قیمت
  • انواع نمودار قیمت
  • مفهوم حجم
  • مفهوم سطح حمایت و مقاومت
  • روندها
  • الگوهای قیمتی

نمودار قیمت چیست؟

به دنباله ای از قیمت ها که در یک بازۀ زمانی مشخص ترسیم و در یک نمودار رسم می شوند، نمودار قیمت گفته می شود. نمودار قیمت در بازار سهام، حرکت قیمت دارایی پایه یا چگونگی تغییر حجم معاملات در طول زمان را به صورت گرافیکی نشان می دهد. پیدا کردن درک درستی از وضعیت بازار و شناسایی روندهای فعلی آن با استفاده از نمودار بازار سهام امکان پذیر خواهد بود.

نمودار قیمت

انواع قیمت در تحلیل تکنیکال

در هنگام انجام تحلیل تکنیکال سه نوع قیمت مختلف مورد بررسی قرار می گیرد که هر یک از آن ها معانی متفاوتی دارند. انواع قیمت در تحلیل تکنیکال عبارتند از:

قیمت بازگشایی (Open)

قیمت بازگشایی که «Open price» نیز گفته می شود، یکی از انواع قیمت های موجود در تحلیل تکنیکال است. قیمت بازگشایی به اولین قیمتی گفته می شود که سهام مورد نظر در یک بازۀ زمانی مشخصی معامله شده است.

قیمت بسته شدن (Close)

قیمت بسته شدن که به عنوان «Close Price» نیز شناخته می شود، یکی از انواع قیمت های موجود در این تحلیل است. قیمت بسته شدن به آخرین قیمتی گفته می شود که سهام مورد نظر در یک بازۀ زمانی مشخصی معامله شده است.

قیمت بالا (High)

قیمت بالا که به عنوان «High Price» نیز شناخته می شود، یکی از انواع قیمت های موجود در تحلیل تکنیکال است. قیمت بالا به بیش ترین قیمتی اطلاق می شود که سهام مورد نظر در یک بازۀ زمانی مشخصی معامله شده است.

قیمت پایین (Low)

قیمت پایین که به عنوان «Low Price» نیز شناخته می شود، یکی از انواع قیمت های موجود در تحلیل تکنیکال است. قیمت پایین به کم ترین قیمتی اطلاق می شود که سهام مورد نظر در یک بازۀ زمانی مشخصی معامله شده است.

انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال

همانطورکه در قسمت قبل نیز اشاره شد، نمودار قیمت حرکت قیمت دارایی را به صورت گرافیکی در طول زمان نشان می دهد. در این تحلیل سه نوع نمودار قیمت وجود دارد که در ادامه هر یک را بررسی می کنیم.

  • نمودار خطی
  • نمودار میله ای

نمودار کندل استیک

نمودار کندل استیک

نمودار خطی

نمودار خطی یا همان «Line Graph»، ساده ترین نوع نمودار در تحلیل تکنیکال است. با وصل کردن نقاطی که قیمت پایانی سهم را نشان می دهند، نمودار خطی قیمت – زمان در تحلیل تکنیکال ایجاد می شود.

نمودار خطی

نمودار میله ای

یکی دیگر از انواع نمودارهای موجود در تحلیل تکنیکال، نمودار میله ای یا همان «Bar Chart» است. این نوع نمودار نسبت به نمودار خطی کامل تر و البته کمی پیچیده تر است؛ زیرا در نمودار میله ای علاوه بر قیمت پایانی سهام به قیمت آغازین، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت نیز دارد.

هر میلۀ موجود در این نمودار به صورت خط عمودی رسم شده و از پایین ترین قیمت تا بالاترین قیمت را نشان می دهد. قیمت بازگشایی خط کوتاهی در طرف چپ میله و قیمت بسته شدن خط کوتاه دیگری در سمت راست میله است. درصورتی که قیمت بازگشایی سهام کم تر از قیمت بسته شدن آن باشد، رنگ میله سبز خواهد بود، در غیر این صورت با رنگ قرمز نشان داده خواهد شد.

نمودار میله ای

نمودار کندل استیک

نمودار کندل استیک یا همان نمودار شمعی (Candle graph) آخرین نوع از انواع نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال است. نمودار شمعی از پرکاربردترین نمودارهای موجود است، نسبت به نمودار میله ای اطلاعات بیش تری را به ما نمی دهد.

رنگ نمودار کندل استیک مشخص کنندۀ این است که قیمت بسته شدن سهم بالاتر یا پایین تر از قیمت باز شدن آن بوده است یا خیر. در این نمودار به قسمت میانی کندل بدنه و به خطوط نازک بالاتر یا پایین تر از بدنه سایه یا سر و دم گفته می شود.

نمودار کندل

مفهوم حجم در تحلیل تکنیکال

در یک تعریف ساده، به تعداد سهام یا قراردادهایی که در یک بازۀ زمانی مشخص (معمولاً یک روز) در بازارهای مالی معامله می شوند، حجم گفته می شود. درواقع برای آنکه معامله گران بتوانند نشانه های مربوط به تداوم یا تغییر روند قیمت را درک کنند، باید در کنار تحلیل نمودارهای قیمت توانایی تحلیل حجم معاملات را نیز داشته باشند.

مفهوم سطح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

یکی دیگر از مفاهیمی که در تحلیل تکنیکال اهمیت دارد، سطوح حمایت و مقاومت (Support & Resistance Levels) است. سطوح حمایت و مقاومت از اصطلاحات موجود در تحلیل تکنیکال بوده و در نمودار قیمت به کار برده می شوند.

در سطوح حمایت، تقاضای خرید به اندازه ای است که مانع از سقوط ارزش سهم شده و در نتیجه، از ریزش بیش تر قیمت جلوگیری می کند. در مقابل، زمانی که ارزش سهم یک روند صعودی را تجربه می کند، در سطوح مقاومت از افزایش بیش تر قیمت جلوگیری می شود.

سطح حمایت در تحلیل تکنیکال

روندها

به جهت کلی بازار یا قیمت یک سهم، روند یا همان TREND می گویند. درواقع تحلیل روند بازار، تکنیکی است که توسط تحلیل گران تکنیکال استفاده می شود. روندها رفتار کلی قیمت را نمایش داده و شامل تمام تغییرات افزایشی و کاهشی قیمت می شوند.

در تکنیک تحلیل گران براساس داده های تاریخی مانند حرکت قیمت و حجم معامله، حرکت های آیندۀ قیمت سهام پیش بینی می شود. همچنین در تحلیل تکنیکال برای آنکه بتوانیم روند را از روی نمودار تشخیص دهیم، از خطوط روند استفاده می کنیم.

اگر نقاط دره مانند موجود در یک نمودار صعودی را به یکدیگر متصل کنیم، یک خط روند صعودی به دست می آید. از این خط روند صعودی با هدف پیش بینی نقاط برگشت سهم استفاده خواهد شد. همچنین در مقابل، اگر در یک نمودار نزولی نقاط سقف را به هم متصل کنیم، یک خط روند مقاومتی به دست می آید.

الگوهای قیمتی

الگوهای قیمتی کلاسیک در دو گروه الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی قرار می گیرند.

الگوهای ادامه دهنده: الگوهای ادامه دهنده در میانۀ یک روند شکل گرفته و پس از عبور از آن روند، قیمت به حرکت سابق خود بازمی گردد.

الگوهای برگشتی: الگوهای برگشتی در میانۀ یک روند شکل گرفته و پس از عبور از آن روند، قیمت به خلاف روند سابق خود حرکت می کند.

برای آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته چه مفاهیمی را بشناسیم؟

در قسمت قبل با مفاهیم پایه ای و مهم تحلیل تکنیکال آشنا شدیم. اکنون در این قسمت به بررسی مفاهیم پیشرفته تری از تحلیل تکنیکال می پردازیم.

نقش اندیکاتور در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور در لغت به معنای «شاخص» یا «نشانگر» است. اندیکاتورها ابزارهایی هستند که داده های مفیدی در خصوص چگونگی روند قیمت، شتاب حرکتی قیمت، قدرت روندها و… را در اختیار معامله گران قرار می دهند. به طور کلی در یک نمودار قیمت، اطلاعات بسیار ارزشمندی وجود دارد که تحلیل گران به تنهایی قادر به بررسی تمام این موارد نیستند.

اندیکاتورها با استفاده از توابع، محاسبات و فرمول های ریاضی، بر روی حجم معاملات، قیمت سهم یا هر دوی آن ها شکل می گیرند و سپس تحلیل گران از آن برای پیش بینی، تأیید تحلیل و هشدار استفاده می کنند. در واقع تحلیل گران در کنار تحلیل نمودار قیمت، از اندیکاتورها به عنوان یک ابزار کمکی استفاده می کنند.

نقش اوسیلیتور در تحلیل تکنیکال

اسیلاتور و نحوه کارکرد آن

اسیلاتور «oscillator» که معمولاً در میان معامله گران و تحلیل گران ایرانی تحت عنوان نوسان ساز یا ارتعاش سنج شناخته می شود، یکی دیگر از ابزارهای پیشرفته و کاربردی در تحلیل تکنیکال است. اسیلاتورها بین دو مقدار ثابت مرتبط با قیمت دارایی، نوسان می کنند. تحلیل گران بازار برای تشخیص جهت حرکت قیمت و قدرت آن از اسیلاتور استفاده می کنند.

فیبوناچی (Fibonacci)

فیبوناچی یکی دیگر از ابزاری است که در تحلیل تکنیکال توسط معامله گران استفاده می شود. این ابزار تکنیکال حرکت قیمت را در مرحلۀ اول ردیابی کرده و پس از آن سطوح حمایت و مقاومت افقی را در نمودار قیمت رسم می کند. سطوح حمایت و مقاومت مذکور در نمودار قیمت با نام سطوح فیبوناچی شناخته می شود.

ایچیموکو

اندیکاتور ایچیموکو «ichimoku cloud» یکی دیگر از مهم ترین ابزارهای پیشرفته در تحلیل تکنیکال است. این ابزار تحلیلی اولین بار توسط تحلیل گران ژاپنی ابداع شده است و کاربرد خوبی در چارچوب های زمانی متنوع همچون بازۀ زمانی هفتگی یا دقیقه ای دارد. ایچیموکو از 5 خط تشکیل شده و خطوط حمایت و مقاومت موجود در نمودار را نشان می دهد.

میانگین متحرک

اندیکاتور میانگین متحرک که در زبان انگلیسی با نام Moving Average و مخفف MA شناخته می شود، یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار می آید. تحلیل گران بازارهای مالی از این ابزار تکنیکال برای مشخص کردن سطوح حمایت و مقاومت موجود در نمودار و پیدا کردن روند سهم استفاده می کنند.

میانگین متحرک

باند بولینگر

باندهای بولینگر (Bollinger Bands) یکی دیگر از ابزارهای تکنیکال هستند که در دهۀ 1980 توسط فردی به نام جان بولینگر ابداع شدند. بولینگر از باند بالایی، میانی و پایینی تشکیل شده است. باند میانی همان میانگین متحرک ساده یا «Simple Moving Average» است. باندهایی که در بالا و پایین قرار دارند، برای نمایش انحراف استاندارد پایین و بالا نسبت به خط میانی در نظر گرفته می شوند.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI از ابزارهای پیشرفتۀ تحلیل تکنیکال است. RSI کوتاه شدۀ عبارت «Relative Strength Index» است که در برخی موارد، در میان معامله گران ایرانی با نام «شاخص قدرت نسبی» شناخته می شود. RSI یک اندیکاتور بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که تحلیل گران با هدف تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار از آن استفاده می کنند.

اندیکاتور MACD

MACD کوتاه شدۀ عبارت «Moving Average Convergence Divergence» و به معنای واگرایی و همگرایی میانگین متحرک است. MACD توسط Gerald Appel در دهۀ 1970 ایجاد شده است. MACD یکی از ابزارهای پیشرفتۀ تحلیل تکنیکال بوده و معامله گران حرفه ای بازار از آن با هدف تعیین قدرت، جهت و شتاب یک روند استفاده می کنند.

مفهوم واگرایی و کاربرد آن

هنگانی که قیمت دارایی مورد نظر بر خلاف اندیکاتور ها، اسیلاتورها و یا سایر اطلاعات موجود حرکت کند، واگرایی اتفاق افتاده است. درواقع، واگرایی نشان دهندۀ ضعف یک روند و آغاز یک روند جدید دیگر است. معامله گران بازار از این اندیکاتور با هدف تشخیص برگشت سهم استفاده می کنند. فرض کنید روند نمودار قیمت سهام مورد نظر شما صعودی بوده و در این روند صعودی واگرایی مشاهده می کنید. مشاهدۀ واگرایی در این روند صعودی به معنای ایجاد یک روند نزولی خواهد بود.

پرایس اکشن

پرایس اکشن

پرایس اکشن (Price action)، یکی از مهم ترین مفاهیم موجود در تحلیل تکنیکال است که به مطالعۀ حرکت قیمت یک دارایی می پردازد. معامله گرانی که براساس قیمت دارایی معاملۀ خود را انجام می دهند، از این نوع تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. درواقع، معامله گران می توانند با مطالعۀ پرایس اکشن و آنالیز عملکرد سایر معامله گران بازار، تصمیم گیری بهتری در هنگام انجام معاملات داشته باشند.

کاربردهای تحلیل تکنیکال بورس

تحلیل گران بازار می توانند در تمام بازارهای مالی ازجمله بورس و سهام، از ابزارهای این تحلیل استفاده کنند. در بازار بورس نیز معامله گران با هدف تشخیص نقاط ورود و خروج معامله از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. استفاده از تحلیل تکنیکال در کنار یک استراتژی معاملاتی درست می تواند باعث سودآوری بیش تری شود.

محدودیت های این تحلیل چیست؟

تحلیل تکنیکال نیز مانند سایر تحلیل های مالی کامل و بدون محدودیت نیست؛ زیرا ممکن است معامله گران نمودار را اشتباه تفسیر کنند. همچنین، ممکن است بازه های زمانی ای که برای میانگین متحرک استفاده می شوند، برای نوع معاملۀ مورد نظر تریدر مناسب نباشد و بسیار طولانی یا خیلی کوتاه باشد. تحلیل تکنیکال سهام و روندها دارای محدودیت های منحصربه فرد جذابی است.

ادامه مطلب
buffet-(4)
جریان نقدی آزاد (FCF) چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

در هنگام محاسبه و بررسی سهم ها ، اکثر سرمایه گذاران با شاخص های بنیادی مانند نسبت ( Price to earnings ratio)P/E ، ارزش بعد از استهلاک ( دارایی شرکت)، نسبت ( Price to book)P/B و نسبت PEG آشنا هستند. به علاوه، سرمایه گذارانی که اهمیت ایجاد نقدینگی را می دانند، از صورت حساب های جریان نقدی شرکت در تحلیل های بنیادی استفاده می کنند. آن ها می دانند که چنین صورت حساب هایی وضعیت بهتری از عملکردهای شرکت ارائه می دهند. اگرچه اندکی از مردم به میزان جریانات نقدی در مقایسه با ارزش کمپانی توجه می کنند، اما بازده جریان نقدی آزاد نسبت به P/E شاخص بهتری است.

جریان نقدی آزاد چیست؟

 نقدینگی در حساب بانکی چیزی است که همه ی شرکت ها مشتاق به دست آوردن آن هستند. سرمایه گذاران علاقه مند هستند تا بدانند که شرکت چه مقدار نقدینگی در حساب بانکی خود دارد. زیرا این عدد عملکرد واقعی یک شرکت را نمایش می دهد. پنهان کردن مشکلات یک شرکت ازجمله عدم مدیریت مالی در صورت حساب های نقدی شرکت کار پیچیده ای است.

جریان نقد، اندازه گیری میزان ورودی و خروجی نقدینگی از حساب بانکی یک شرکت است. جریان نقدی آزاد زیرمجموعه جریان نقدی، میزان نقدینگی باقی مانده برای شرکت پس از پرداخت تمام هزینه های شرکت و هزینه های سرمایه گذاری در شرکت را نشان می دهد. شما سریعاً می توانید میزان جریان نقدی آزاد یک شرکت را از طریق صورت حساب های جریان نقد محاسبه کنید. از مجموع نقدینگی ایجادشده توسط عملیات شرکت شروع کنید. سپس مقدار هزینه های سرمایه گذاری در کمپانی را از بخش جریان نقدی سرمایه گذاری پیدا کنید. سپس میزان هزینه های سرمایه گذاری را از مجموع نقدینگی عملیاتی کم کنید تا به جریان نقدی آزاد برسید.

زمان که جریان نقدی آزاد مثبت است، نشان دهنده ی این است که این شرکت نقدینگی بیشتری نسبت به آنچه برای اجرای کسب وکار و سرمایه گذاری مجدد در شرکت خرج می کند، ایجاد می کند. این شرکت قادر است تا خود را ازنظر مالی تأمین کند و پتانسیل زیادی برای رشد بیشتر در آینده دارد. جریان نقدی آزاد منفی نشان می دهد که شرکت توانایی تولید نقدینگی کافی برای تأمین کسب وکار خود را ندارد. هرچند، شرکت های کوچک جریان نقدی آزاد مثبت ندارند ازآنجایی که بر روی رشد سریع خود سرمایه گذاری می کنند تا سرمایه خود را افزایش دهند.

جریان نقدی آزاد مانند درآمد برای یک شرکت است، بدون اینکه احتیاج به تغییراتی در صورت سود و زیان( income statement) داشته باشد. درنتیجه، شما می توانید از جریان نقدی آزاد استفاده کنید تا عملکرد یک شرکت را اندازه گیری کنید به همان صورتی که درآمد خالص آن را بررسی می کنید. ( هرچند جریان نقدی آزاد با جریان نقدی خالص ( net cash flow)برابر نیست).

جریان نقدی آزاد میزان نقدینگی موجود برای سهامداران است. جریان نقدی خالص میزان سودی است که شرکت با تمام هزینه های پرداختی جاری دارد، بدون در نظر گرفتن وام های طولانی مدت یا صورت حساب ها. شرکتی که جریان نقدی خالص مثبتی دارد، هزینه های فعالیت های جاری را نیز می تواند پرداخت کند و مشکلی از آن بابت ندارد. اما توانایی پرداخت هزینه ها طولانی مدت را ندارد. پس نمی تواند همواره معیار دقیقی برای محاسبه ی پیشرفت شرکت و یا موفقیت آن باشد. نسبت P/E ، میزان درآمد خالص سالانه ی هر سهم عادی را اندازه گیری می کند. هرچند صورت حساب جریان نقدی مقیاس بهتری برای مقایسه عملکرد شرکت نسبت به صورتحساب سود و زیان است.

محاسبه جریان نقد آزاد شرکت

آیا یک ابزار محاسباتی قابل مقایسه برای نسبت P/E وجود دارد که از صورتحساب جریان نقدی استفاده کند؟ خوشبختانه، بله. ما می توانیم از جریان نقدی آزاد و تقسیم آن بر ارزش بازاری شرکت به عنوان یک نشانگر قابل اعتمادتر استفاده کنیم. گفته می شود که بازده جریان نقدی آزاد، به سرمایه گذاران راه دیگری برای اندازه گیری ارزش کمپانی می دهد که قابل مقایسه با P/E است. ازآنجایی که این محاسبه، از جریان نقدی آزاد استفاده می کند، بازده جریان نقدی آزاد اندازه گیری بهتری از عملکرد شرکت فراهم می کند.

معمول ترین راه برای محاسبه بازده جریان نقدی آزاد استفاده از ارزش بازار به عنوان شاخص سهام است. ارزش بازار معیار در دسترسی است که می توان آن را از فرمول زیر تعیین کرد:

بازدهی جریانات نقدی آزاد

راه دیگر محاسبه ی بازده جریان نقدی آزاد استفاده از ارزش اقتصادی به عنوان شاخصی از سهام است. برای بسیاری از افراد، ارزش اقتصادی معیار قابل اعتمادتری از ارزش یک کمپانی است. زیرا شامل وام، ارزش و یا سهم پیشنهادی و سودهای جزئی است. اما شامل نقدینگی و معادل های نقدینگی نمی شود. فرمول آن به صورت زیر است :

بازدهی جریانات نقدی آزاد | شاخصی برای ارزیابی بنیادی سهام

هر دو روش برای سرمایه گذاران روش های ارزشمندی هستند. استفاده از ارزش بازار معادل با نسبت P/E است. ارزش اقتصادی شرایطی را فراهم می کند تا شرکت ها در صنعت های مختلف و کمپانی ها با ساختارهای سرمایه ای متفاوت، مقایسه شوند. برای آسان تر کردن مقایسه نسبت P/E ، برخی از سرمایه گذاران بازده جریان نقدی آزاد را معکوس می کنند و فرمولی از ارزش بازار یا ارزش اقتصادی نسبت به جریان نقدی می سازند.

استفاده از بازده جریان نقدی آزاد

به عنوان مثال، جدول زیر بازده جریان نقدی آزاد چهار شرکت و نسبت های P/E  آن ها در سال ۲۰۰۹ را نمایش می دهد. شرکت اپل نسبت P/E بالایی را به دلیل انتظارات رشد بالای شرکت به خود اختصاص داده است. شرکت ژنرال الکتریک (GE) دارای نسبت P/E ضعیف بود که یک سناریوی رشد کُند را نشان داد. مقایسه عملکرد بازده جریان نقدی آزاد اپل و ژنرال الکتریک با استفاده از ارزش بازار نشان داد که GE در این زمان پتانسیل بالقوه بیشتری را ارائه می دهد. دلیل اصلی این تفاوت میزان بدهی که شرکت ژنرال الکتریک در این زمان، به خصوص ازنظر مالی داشته است می تواند باشد. هم چنین شرکت اپل در این مقایسه بدهی نداشته است. اگر شما ارزش اقتصادی را جایگزین ارزش بازار کنید، اپل گزینه ی بهتری خواهدشد.

از راه مقایسه ی چهار شرکت با در نظر گرفتن ارزش اقتصادی، به این نتیجه می رسیم که شرکت CISCO در بالاترین نقطه جدول با بیشترین بازده جریان نقدی آزاد قرار دارد. در آخر اگر شرکت FLOUR نسبت P/E پایینی دارد، بعد از نگاه کردن و در نظر گرفتن بازده جریان نقدی آزاد شرکت گزینه ی مناسبی برای سرمایه گذاری به نظر می رسد.

بازدهی جریانات نقدی آزاد

عملکرد جریان پول نقد

اگرچه معمولاً در ارزیابی شرکت ها این معیار استفاده نمی شود، اما عملکرد جریان پول نقد یک متغیر است. یک محاسبه در تحلیل بنیادی است که جریان نقدی آزاد طولانی مدت یک شرکت را با نقدینگی خود در طول یک دوره مشابه مقایسه می کند. عملکرد جریان نقدی را می توان برای تعیین کردن مدت زمان لازم برای خرید و سوددهی و ارزش گذاری یک شرکت مورداستفاده قرار داد. این مسئله به روش های زیر محاسبه می شود.

میانگین جریان نقدی آزاد : { (سرمایه گذاری در اوراق بهادار + ( قیمت سهام) – (بدهی ها)} – { دارایی های جاری – موجودی نقد } که معمولاً در ارزیابی شرکت ها استفاده نمی شود.

برای اینکه ببینیم یک سرمایه گذاری ارزشمند است یا نه ممکن است تحلیلگر داده های ده ساله LACFYY را در یک ماه بررسی کند و آن را با عملکرد ده ساله ی اسنادخزانه مقایسه کند. هرچند تفاوت بین این دو بازدهی LAFCY و Treasury کمتر باشد، سرمایه گذاری کمتر موردتوجه قرار می گیرد.

سخن پایانی

بازده جریان نقدی آزاد به سرمایه گذاران و سهامداران راه محاسباتی بهتری برای عملکردهای بنیادی شرکت نسبت به P/E مطرح می کند. سرمایه گذارانی که می خواهند از بهترین نشانگر بنیادی استفاده کنند باید بازده جریان نقدی آزاد را به لیست محاسبات مالی خود اضافه کنند. البته نباید فقط به یک محاسبه پایبند بود. هرچند جریان نقدی آزاد و مقدار آن ازجمله مهم ترین راه برای ارزش گذاری وضعیت مالی یک شرکت است.

ادامه مطلب
book
بهترین کتاب تحلیل بنیادی بورس ایران

یکی از دغدغه های مهم فعالان بازار سرمایه، عدم وجود منبع مطالعاتی مناسب برای تحلیل است. گاهی سرمایه گذاران، تنها با خواندن یک کتاب تحلیل بنیادی، گمان می کنند که با جزئیات بازار آشنا شده اند. در حالی که کتاب دریچه ای برای شناخت اولیه به روی سرمایه گذاران می گشاید. افزایش تعمق دانش افراد در حوزه بازارهای مالی، به ارتقای سواد جامعه سهامداری کمک می کند. همچنین بسیاری از موانع و مشکلات ناشی از ناآگاهی را مرتفع می سازد. در مقاله پیش رو، قصد داریم گزیده ای از بهترین کتاب تحلیل بنیادی را معرفی کنیم تا با مطالعه آن ها بتوانید دید بهتری نسبت به بازار سرمایه پیدا کنید و در این حوزه موفق تر عمل کنید.

معرفی کتاب هایی در حوزه تحلیل بنیادی

1- 23 اصل موفقیت وارن بافت (نویسنده: مارک تایر – مترجمان: سید محمد حسینی بهشتیان، امیر کامگار)

کتاب های تحلیل بنیادی

این کتاب یکی از پرفروش ترین کتاب های نوشته شده در مورد وارن بافت و دیگر بزرگان سرمایه گذاری است. مولف  کتاب، با گردآوری ۲۳ اصل و ۷ اشتباه بزرگ، اصولی که وارن بافت و دیگران را به ثروتمندترین سرمایه گذاران دنیا تبدیل کرد را مطرح می کند.

همان روش های ذهنی و استراتژی هایی که این افراد ایجاد کرده و در مدت ۵۰ سال به انجام آن ها پایبند بوده اند. اگر می خواهید این استراتژی ها را بدانید شما را دعوت به خواندن این کتاب می کنیم.

این کتاب اصول و روش های معامله صحیح در معاملات سهام و مانند آن و گزیده رازهای موفقیت وارن بافت و دیگر نابغه های سرمایه گذاری را به روشنی مطرح می کند. در این کتاب روش های منحصر بفرد وارن بافت و دیگر بزرگان سرمایه گذاری در معاملات سهام و غیره به طور روشن و کاربردی در قالب «23 اصل» و «7 اشتباه نابخشودنی» با شما در میان گذاشته خواهد شد و مقایسه روش های وی و دیگر افراد موفق با سرمایه گذاران شکست خورده در هر فصل، نکات جدید را به طور کاربردی در اختیار شما قرار می دهد.

90 درصد محتوای کتاب راجع به معاملات در بورس و راه های موفقیت هست. تاکید کتاب بر اهمیت اتخاذ روش های ذهنی مناسب و پایبندی به آن ها است.

مطالعه کتاب های مفید و انگیزه دهنده می تواند در انجام معاملات و تفکرات معامله گری نقش بسزایی داشته باشند “۲۳ اصل موفقیت وارن بافت و دیگر نابغه های سرمایه گذاری” عنوان کتابی است به قلم «مارک تایر» که توسط سیدمحمد حسینی بهشتیان و امیر کامگار ترجمه و از سوی نشر نوآور منتشر شده است.

2- شاه کلید بزرگان بورس (نویسنده: علی صابریان)

کتاب های تحلیل بنیادی

این کتاب مفید، توسط آکادمی خانه سرمایه تهیه و چاپ شده و شامل نکات غنی و کاملی برای سرمایه گذاران است که در حوزه تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری می تواند راهنمای شما باشد.

در این کتاب، به کلیدهای موفقیت سرمایه گذاری اشاره می شود. نکاتی که شاید عده ی زیادی به آن توجه نمی کنند. مبحث مهم تنوع بخشی سبد سهام و چالش های مربوط به آن یکی از نکات مهم مطرح شده در این کتاب است.

همچنین نویسنده به اهمیت شناخت میزان ریسک پذیری و کسب دانش در این حوزه تاکید می کند.

اهمیت بازه ی زمانی در تحلیل و سرمایه گذاری، دیگر نکته مهم این کتاب ارزشمند است.

صابریان با طرح شش سوال طلایی، خواننده را به چالش می کشد تا بتواند فصل پنجم را به عنوان نقطه عطف کتاب خود به رشته تحریر درآورد.

در ادامه به اشتباهات رایج سرمایه گذاران و گام های طلایی جهت تحلیل دقیق تر و شناخت بازار پرداخته می شود.

در پایان نیز گام های طلایی بزرگان بازار و نکات مهم به نگارش درآمده است.

3- تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی( نویسنده علی محمد مرادی)

کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی

سومین کتاب نیز، یکی دیگر از محصولات ارزشمند آکادمی خانه سرمایه است که با رویکردی ساده و تحلیلی به نگارش درآمده است. با افزایش دانش مالی سرمایه گذاران و نگاه عمیق تر تحلیلگران، نیاز به منبع مطالعاتی قوی در بازار حس شد. این کتاب، سعی دارد با تکنیک های کاربردی و با بیان شیوا، راهنمای تحلیلگران باشد تا در یافتن ارزش ذاتی سهم و تحلیل شرکت ها مسیر بهتری بیابند.

یکی از مهم ترین ویژگی های این کتاب، بهره گیری از مثال های ملموس و واقعی است که در بازار سرمایه ایران رخ داده و می تواند در مسیر تحلیل کمک کننده باشد.

و ویژگی دیگر این کتاب، بیان ساده و روان آن است که با خواندن هر صفحه آن به ادامه مطالعه ترغیب می شوید.

همچنین در این کتاب از مطالب صرفا نظری پرهیز شده است. همچنین این کتاب از بیان مطالب صرفاً تئوریک و رسمی پرهیز کرده است. این سه ویژگی توانسته این کتاب را در زمره کتاب های محبوب آکادمی خانه سرمایه قرار دهد.

4- تحلیل بنیادی در بازار سرمایه (نویسنده: سید محمد علی شهدایی)

یکی از افراد شناخته شده در حوزه نگارش کتاب های تحلیل بنیادی، آقای شهدایی است. این کتاب یکی از کتاب های مشهور وی در این حوزه بوده و حاوی نکاتی مفید برای استفاده تحلیلگران بنیادی و فعالان بازار است.

کتاب تحلیل بنیادی در بازار سرمایه

در این کتاب، با نگاهی کاربردی و با اتکا به مبانی علمی به بررسی مجموعه عوامل تاثیر گذار بر تصمیم گیری های یک فعال در بورس خواهیم توانست به پرسش های بی پاسخی که شاید برای ما مطرح بوده پاسخ بدهیم. پرسش هایی مانند:

  • چگونه می توان از نرم افزار و اطلاعات رایگان در تجزیه و تحلیل های بورس استفاده نمود؟
  • چرا عده ای حاضر به سرمایه گذاری در بازارهای مالی می گردند؟
  • در بین استراتژی های معاملاتی متفاوت که پیش روی سرمایه گذاران قرار دارد کدام یک را انتخاب نماییم؟
  • زمان، هزینه های فرصتی، ریسک و… چه تاثیری می تواند بر تصمیم گیری های ما داشته باشد؟
  • بازده مناسب و معقول سرمایه گذاری چه میزانی است و چگونه می توان آن را تعیین نمود؟
  • چگونه بررسی صنایع می تواند در کـسب بازده متناسب از شرکت ها ما را یاری نماید؟
  • عکـس العمل های ما در مقابل شایعات، اخبار و …. چگونه باید باشد؟
  • بازده شرکت، رتبه نقد شوندگی و ترکیب سهامداران چه تاثیری در انتخاب سهام خواهد داشت؟
  • چگونه اعداد و ارقام صورت های مالی ارائه شده توسط شرکت ها را درک می نماییم؟
  • نسبت های مالی گویای چه حقایقی می باشند و چگونه ما را در انتخاب سهام یاری خواهند نمود؟
  • اطلاعیه های منتشره توسط شرکت ها چه می گویند؟

چگونه می توان با رتبه بندی مدیریت در شرکت ها زمینه مناسب انتخاب سهام را فراهم نمود؟

شما در این کتاب، مبانی مقدماتی تحلیل بنیادی را می آموزید. با نسبت های مالی و سایر پارامترهای مقایسه ای تحلیل بنیادی آشنا می شوید. همچنین قادر خواهید بود تحلیل صورت های مالی اساسی را نیز فرابگیرید.

در مجموع اگر به دنبال کتابی مفید و پر محتوا در زمینه آموزش تحلیل بنیادی هستید، این کتاب می تواند راهنمای خوبی برای شما باشد.

5- چگونه سهام سودآور انتخاب کنیم؟ (نویسندگان: مورنینگ استار، پائول لارسون – مترجمان: قربان برارنیا ادبی، محمد روشندل)

Paul Larson, Morningstar

کتاب های تحلیل بنیادی

عنوان کتاب پنجم، بی شک می تواند برای فعالان این حوزه، شگفت انگیز باشد. شما در این کتاب با تجربیات سرمایه گذاران بزرگ دنیا آشنا می شوید. مهم ترین مطالبی که در این کتاب مطالعه می کنید شامل موارد زیر است:

  • تجزیه و تحلیل نسبت های مالی و استفاده از آن ها جهت مقایسه وضعیت شرکت ها
  • آشنایی با مزیت های رقابتی
  • اشنایی با جزئیات صورت های مالی اساسی(صورت سود و زیان و ترازنامه)
  • آشنایی با تفسیر ارقام مالی
  • آشنایی با مفهوم ارزش

همچنین این کتاب نگاهی به مفهوم تنزیل جریان های نقدی دارد. نکات مهم سرمایه گذاری و معرفی استراتژی های سرمایه گذاری و تشکیل سبد سهام از دیگر نکات مهم این کتاب است.

6- به بورس خوش آمدید (نویسنده: مهدی افضلیان)

کتاب های تحلیل بنیادی

کتاب ششم، یکی از ساده ترین و روان ترین کتاب های تحلیل بنیادی و آموزش بورس است که نشر دانش پژوهان جوان آن را منتشر کرده است. این کتاب دومین کتاب از مجموعه کتاب های هنر معامله گری در بورس است که توسط مهدی افضلیان به رشته تحریر درآمده است.

اگر به تازگی به جمع سهامداران بازار سرمایه ملحق شده اید و دنبال منبعی ساده جهت یادگیری هستید، ما به شما این کتاب را پیشنهاد می کنیم.

در این کتاب شما با لزوم سرمایه گذاری، مفاهیم سرمایه گذاری و فرآیند جزئی ورود به بورس آشنا خواهید شد. نگاهی به صندوق های سرمایه گذاری، اصطلاحات رایج بازار و تابلوخوانی از دیگر فصول این کتاب است.

در نیمه دوم کتاب شما با صورت های مالی اساسی و تحلیل آنها همراه خواهید شد.

یکی از بخش های مفید این کتاب، اشاره به مبحث افزایش سرمایه و معایب و محاسن هر کدام است.

ارزش گذاری و سرمایه گذاری موفق نیز فصول پایانی این کتاب را تشکیل می دهند.

7- از صفر تا تحلیل بنیادی (نویسنده: رویا درخشانی)

کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی

هفتمین کتاب نیز راهنمای خوبی برای مبتدیان این حوزه است. شما در این کتاب می توانید، با جزئی ترین نکات در حوزه تحلیل بنیادی آشنا شوید. شما می آموزید برای تحلیل بنیادی از کجا شروع کنید و  در جستجوی بررسی چه مواردی باشید. هدف نویسنده از نگارش این کتاب، عمدتا کمک به سرمایه گذاران مبتدی است تا بتوانند راحت تر موضوعات مربوط به این حوزه را فرابگیرند.

وجه تمایز دیگر کتاب تحلیل بنیادی معرفی شده با سایر کتاب های معدود فارسی در مورد این موضوع، انجام تحلیل بنیادی بر اساس بازار سرمایه ایران و آماده به کار کردن فارغ التحصیلان و علاقمندان است. هر خواننده پس از خواندن این کتاب اعتراف خواهد کرد که میزان خلاقیت و حوصله نویسنده در ذکر جزییات کاربردی آموزش تحلیل بنیادی واقعا شگفت انگیز است.

شما در این کتاب با یازده گام اساسی در مسیر تحلیل بنیادی آشنا می شوید. نحوه استخراج میزان تولید و فروش شرکت ها و برآورد مبلغ فروش و پیش بینی کارشناسی از دیگر مباحث این کتاب است.

درخشانی همچنین به تحلیل افقی، عمودی و نسبت های مالی پرداخته است. پیش بینی سود بر مبنای سناریوهای مختلف و ارزش گذاری مبتنی بر قیمت به درآمد از دیگر نکات ارزشمند کتاب از “صفر تا تحلیل بنیادی” است.

8- انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی (نویسنده: علینقی رفیعی امام)

کتاب انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی

در هشتمین کتاب، می آموزیم چگونه با روش تحلیل بنیادی، سهام مناسب را انتخاب کنیم.

رفیعی در این کتاب نخست به معرفی شاخص های اقتصاد کلان و تاثیر آنها بر بازار سهام پرداخته است. در ادامه بازارهای مختلف را معرفی کرده و نحوه فعالیت شرکت های مختلف در آنها را شرح داده است.

ما می توانیم با صنایع مختلف و شاخص های کاربردی هر صنعت و ارتباط آن با فعالیت شرکت ها در این کتاب آشنا شویم. تجزیه تحلیل صورت های مالی شرکت ها و بانک ها از دیگر مباحث مهم این کتاب است.

اگر می خواهید با شاخص های کاربردی در روند تجزیه و تحلیل شرکت ها آشنا شوید، این کتاب به شما کمک خواهد کرد.

یکی از موضوعات مهم در تحلیل بنیادی، نحوه تعیین قیمت ذاتی سهام است که رفیعی در این کتاب به ان پرداخته است.

همچنین شما می توانید مثال های کاربردی و گوناگونی در این کتاب بیابید که در تحلیل بنیادی به شما کمک شایانی خواهد کرد. در پایان نیز تعارفی مربوط به قانون تجارت و شرکت های سهامی آورده شده تا راهگشای خوبی برای استفاده کنندگان این منبع اطلاعاتی باشد.

9- همه چیز درباره سهام (نویسنده: مایکل سینسر – مترجم: مهدی خادمی گراشی)

کتاب های تحلیل بنیادی

نهمین کتاب، راجع به کلیت سهام، دید جامعی به شما می دهد. نویسنده در این کتاب به آموزش شیوه جدید برای آشنایی با بازار سهام و خرید و فروش سهام پرداخته و به بیان شیوه هایی که مانع از ضرر زیاد افراد در بازار سهام می شود ، عوامل موثر بر قیمت سهام ، علت ضرر سرمایه گذاران و بیان عقاید خود در مورد بازار سهام پرداخته است.

در این کتاب، شما با نحوه طبقه بندی سهام و کارهایی که به واسطه آن می توانید انجام دهید، آشنا می شوید.

اگر دنبال کتاب خوبی در زمینه استراتژی های خرید و فروش هستید، این کتاب می تواند منبع خوبی برای شما باشد.

همچنین می تواند روش های متفاوت درخصوص یافتن سهام مناسب برای سرمایه گذاری را فرابگیرید.

ابزارها و الگوهای تحلیل بنیادی یکی دیگر از موضوعات مهم این کتاب است.

اگر می خواهید بدانید چه عوامل بنیادی بر قیمت سهام اثرگذار است، سینسر به بیان ساده و شیوا، پاسخ سوال شما را خواهد داد. در پایان، نویسنده به علل ضرر سرمایه گذاران و عقاید شخصی خود راجع به بازار سهام می پردازد.

10- کتاب تحلیل بنیادی کاربردی در بازارهای داخلی و بین المللی تالیف مت کرانتز ترجمه سیدعلی حسینی، شیما احمدی، حسین سیلسپور

کتاب حلیل بنیادی کاربردی

انتخاب دهم ما برای معرفی، کتابی است که رانتز در خصوص تحلیل بنیادی بازارهای داخلی و بین المللی نوشته است.

شما در این کتاب با چیستی و چگونگی استفاده از تحلیل بنیادی آشنا می شوید. شاید برخی از شما با درک تحلیل بنیادی دستیابی به اطلاعات آن مشکل داشته باشید. این کتاب مشکل شما را حل خواهد کرد. رانتز در ادامه به چگونگی تحلیل شرکت ها می پردازد و اشاره می کند چطور می توان با استفاده از ترازنامه، پایداری یک شرکت را اندازه گیری کرد.

ردیابی وجه نقد و نحوه تحلیل صورت جریان وجه نقد و معرفی نسبت های مالی از دیگر مباحث این کتاب است.

شاید ندانید تحلیل بنیادی چطور می تواند به شما سود برساند، پس این کتاب را بخرید تا به شما بگوید.  شما با دلایل سرمایه گذاری از طریق تحلیل بنیادی آشنا می شوید.

همچنین می آموزید چگونه با جریان وجه نقد تنزیل شده، قیمت مناسب سرمایه گذاری را محاسبه کنید.

بررسی اطلاعات صنعت، روندها، پیوند تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال از دیگر نکات برجسته این کتاب است. در پایان نویسنده، ده موردی که هنگام تحلیل یک شرکت باید بررسی کنیم و ده کاری که تحلیل بنیادی نمی تواند انجام دهد، را مورد بحث و چالش قرار می دهد.

ادامه مطلب
وبسایت TradingView
آموزش کار با سایت تریدینگ ویو (Trading View)

وبسایت تریدینگ ویو (tradingview.com) یکی از معتبرترین و مهمترین وبسایت ­ها در زمینه تحلیل آنلاین برای تحلیل گران است. نمودار سهام ها و انواع جفت ارزها، شاخص­های بازار امریکا، فلزات، ارزهای دیجیتال و … را می توان در این وبسایت مشاهده نمود. اطلاعات و ابزارهای بسیار زیادی که در این پلت فرم برای استفاده وجود دارد، Tradingview را از سایر پلت فرم های مشابه متمایز ساخته است. همچنین، تمامی ابزارهای تکنیکال اعم از روند، انواع خطوط مقاومت، کانال ­های ساده و فیبوناچی، الگوهای کلاسیک و هارمونیک و … نیز به صورت رایگان برای استفاده تحلیل گران وجود دارد.

توجه: به دلیل اعمال تحریم از سوی سایت تریدینگ ویو امکان دسترسی با آی پی ایران به این سایت امکانپذیر نیست و حتما باید با آی پی خارج از ایران وارد سایت شوید!

تریدینگ ویو چیست؟

تریدینگ ویو یک پلتفرم معاملاتی نوآورانه است که توسط گروهی از برنامه نویسان و معامله گران باتجربه در حوزه ساخت نرم افزارهای معاملاتی طراحی و اجرا شده است. بر اساس دیدگاه مشترک سازندگان تریدینگ ویو، یک پلتفرم معاملاتی باید در عین سادگی مجهز بوده و به راحتی در دسترس تمام افراد قرار گیرد. به این ترتیب برنامه نویسان تریدینگ ویو با بهره گیری از امکانات پیشرفته و ارائه ایده های جذاب و نوآورانه این هدف را به واقعیت تبدیل کرده اند.

طراحی یک رابط کاربری ساده و ارائه لحظه ای نمودارهای معاملات همراه با ایده های تحلیل تکنیکال، اولین قدم در راه اندازی یک پلتفرم معاملاتی تحت وب است. تریدینگ ویو با ارائه امکانات منحصر به فرد و گرد هم آوردن معامله گران از سراسر جهان، به خوبی از پس این موضوع برآمده است.

به این ترتیب با ارائه ابزارها و ویژگی های کاربردی، تریدینگ ویو به مکانی برای تعامل معامله گران تبدیل شده است. از طریق این پلتفرم معامله گران می توانند با هدف آموزش و بهبود مهارت های خود با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده و ایده های معاملاتی جدیدی را به اشتراک بگذارند.

تریدینگ ویو چیست؟

دسترسی به سایت تریدینگ ویو

دسترسی به سایت تریدینگ ویو با یک جستجوی ساده در گوگل امکان پذیر است. این پلتفرم در دو نسخه تحت وب و اپلیکیشن دسکتاپ و موبایل در اختیار کاربران قرار گرفته که شما می توانید با توجه به شرایط خود نسخه مناسب را انتخاب کنید. همچنین مانند هر پلتفرم دیگر، جهت دسترسی به امکانات تریدینگ ویو ابتدا باید در این سایت ثبت نام کنید.

دانلود پلتفرم تریدینگ ویو

در اپلیکیشن تریدینگ ویو نیز مانند نسخه تحت وب این پلتفرم، تمام امکانات مورد نیاز کاربران از جمله نمودارهای تحلیلی رایگان، قیمت سهام، فارکس، ارزهای دیجیتال و سایر موارد ارائه شده است. در صورتی که قصد استفاده از نسخه اپلیکیشن تریدینگ ویو را داشته باشید ابتدا لازم است این برنامه را دانلود کرده و سپس وارد اکانت خود شوید.

در صورتی که از قبل در تریدینگ ویو حساب کاربری ایجاد نکرده باشید هم می توانید در اپلیکیشن این پلتفرم، مراحل ثبت نام را طی کنید. این برنامه برای دانلود کاربران موبایل سیستم عامل Android، iOS و همچنین کاربران دسکتاپ ویندوز به صورت رایگان قابل دانلود است.

ثبت نام در تریدینگ ویو

برای ثبت نام در تریدینگ ویو ابتدا از طریق لینک https://www.tradingview.com/markets/ وارد وب سایت Traingview شوید. سپس مانند تصویر زیر، از طریق آیکون پروفایل موجود در گوشه بالا سمت راست صفحه بر روی گزینه sign in کلیک کنید.

ثبت نام در تریدینگ ویو

پس از انتخاب این گزینه، به صفحه ای مشابه تصویر زیر هدایت می شوید. در این صفحه می توانید با استفاده از یکی از گزینه های موجود مراحل ثبت نام خود را ادامه دهید. ما در اینجا مراحل را با گزینه Gmail ادامه می دهیم.

ثبت نام در تریدینگ ویو

پس از وارد کردن اکانت جمیل خود، به تصویر زیر رفته و با وارد کردن عکس و نام کاربری مراحل ثبت نام در وب سایت Tradingview را تکمیل کنید. به این ترتیب به امکانات سایت دسترسی پیدا خواهید کرد.

ثبت نام در تریدینگ ویو

امکان ایجاد حساب دمو تریدینگ ویو

یکی دیگر از مزیت های تریدینگ ویو امکان ایجاد حساب دمو است. حساب دمو در این پلتفرم با نام Paper Trading شناخته می شود. کاربران می توانند با استفاده از این نوع حساب بدون نیاز به واریز پول،  استراتژی های معاملاتی خود را آزمایش کرده و کار با ابزارهای معاملاتی Tradingview را تست کنند. جهت کار با حساب دمو تریدینگ ویو ابتدا لازم است در این سایت ثبت نام کرده و سپس مانند مراحل زیر عمل کنید:

امکان ایجاد حساب دمو تریدینگ ویو

  • پس از ورود به سایت، مانند تصویر بالا به منوی بالای صفحه رفته و از طریق منوی کشویی Products، بر روی گزینه +Chart کلیک کنید.

امکان ایجاد حساب دمو تریدینگ ویو

  • با انتخاب این گزینه به صفحه بالا هدایت می شوید، در این صفحه برای مشخص کردن چارت مورد نظر به گوشه بالا سمت چپ صفحه بروید.
  • بر روی گزینه BTC/USDT کلیک کرده و جفت ارز مدنظر را از پنجره باز شده انتخاب کنید.

امکان ایجاد حساب دمو تریدینگ ویو

  • اکنون در این صفحه، مانند تصویر بالا از طریق منوی موجود در مرکز صفحه بر روی تب “Trading panel” رفته و سپس بر روی گزینه “Paper Trading” کلیک کنید.
  • با انتخاب این گزینه اکانت دمو تریدینگ ویو شما به ارزش 100 هزار دلار فعال می شود.
  • شما می توانید معاملات خود را در این حساب شبیه سازی و آزمایش کنید.

آموزش تریدینگ ویو (Trading View)

با ثبت نام در سایت تریدینگ ویو به آسانی می توان از امکانات آن استفاده نمود.

در شکل زیر برخی قسمت های صفحه اصلی وبسایت را مشاهده می کنید:

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

در ستون سمت راست امکاناتی از قبیل تنظیم کردن آلارم، استفاده از تقویم، گفت و گو با دیگران و به اشتراک گذاری پیش بینی های معاملاتی و غیره و در ستون دوم، دیده بان مورد نظر کاربر، سهم مورد بررسی و اخبار آن قرار دارد. به علاوه در نوار بالایی، اطلاعات کلی برخی از مهمترین شاخص ها، قسمت جست و جو برای یافتن سهم، خلاصه ای از بازار و … را می توان مشاهده نمود. به منظور استفاده بیشتر از امکانات این پلتفرم، سه اشتراک، pro pro+ و premium نیز با ویژگی های متفاوت قرار دارد که از جمله مهم ترین تفاوت های آن ها می توان به استفاده از آلارم، مشاهده چند نمودار در یک صفحه، نمودارهایی بر اساس فرمول های انتخاب شده و … اشاره نمود.

دو محدودیت مشهودی که در اشتراک رایگان وجود دارد، عدم امکان استفاده بیشتر از سه اندیکاتور در یک زمان، مشاهده نمودار قیمت ها در بازه زمانی پایین تر از یک دقیقه و در دسترس نبودن گزینه آلارم است. اما پرکاربردترین قسمت سایت تریدینگ ویو، تحلیل تکنیکال سهم ها است. برای استفاده از قسمت تحلیل تکنیکال می بایست در قسمت جست و جو، نام سهم مربوطه را وارد کرد و سپس گزینه full featured chart را فشار داد.

پس از این صفحه نمودار قیمتی سهم مورد نظر باز می شود:

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

پیش از آغاز هرکاری برای تحلیل باید حالت خاصی را در نمودار قیمت ها تنظیم نمود. دو حالت auto و log در قسمت پایینی نمودار قرار دارد. در صورتی که سهم مورد بررسی هریک از جفت ارزها باشند، نیازی به تغییر حالت auto که حالت اولیه ی نمودار است، نمی باشد. در غیر این صورت، برای تحلیل هر سهمی اعم از فلزات، سهم های بازار امریکا، ارزهای دیجیتال و … می بایست قیمت ها را در حالت log تنظیم نمود. در تصویر بعدی در نوار بالایی به ترتیب نام سهم، بازه های زمانی متفاوت (در اینجا روزانه یا D)، نحوه نمایش نمودار قسمت ها، ابزار مشاهده همزمان چند سهم با هدف بررسی همبستگی میان آن ها، اندیکاتور و … وجود دارد. همچنین در قسمت راست نوار بالایی، می توان از آیکون دوربین برای ذخیره تصویر نمودار استفاده نمود. آیکون های بعدی برای بزرگ نمودن صفحه نمودار و تنظیمات می باشند.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

در سمت چپ نمودار قیمتی نیز انواع نشانگر ها، ترندها، چنگال اندروز گن ها و فیبوناچی، اشکال هندسی، باکس توضیحات، الگوها و … قرار دارد.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

ابزار تردیدینگ ویو

هر یک از این ابزار، شامل زیر مجموعه ای هستند که در ادامه به بررسی برخی از آن ها می پردازیم:

  1. روندها: ستون روندها شامل خطوط حمایت و مقاومت و انواع کانال هاست.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

  1. چنگال اندروز، گن ها و فیبوناچی: شامل انواع چنگال اندروز، گن و فیبوناچی می باشد.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

  1. اشکال هندسی: شامل قلمو برای رسم شکل مورد نظر، مستطیل، دایره و نیم دایره، منحنی و … است.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

  1. باکس توضیحات: ابزاری برای یادداشت برداری و نشانه گذاشتن هدف قیمتی است.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

  1. الگوها: برخی الگوهای کلاسیک مانند الگوی سرشانه، الگوهای هارمونیک مانند انواع ABCD و انواع امواج الیوت در این مجموعه قرار دارد.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

  1. محاسبه و تخمین، نمودارها و شکلک ها، خط­کش اندازه گیری: یکی از ابزاهای بسیار مفید برای اعمال روی نمودار قیمتی. با این ابزار به آسانی و با یک نگاه می توان متوجه شد که آیا حد سود یا ضرر رعایت شده است یا خیر. Long position و Short position برای مشخص نمودن حدود سود و ریسک در معامله هایی که به ترتیب پوزیشن های buy و sell اتخاذ می شود، قابل استفاده است.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

حال در خارج از این محدوده، در سمت راست نمودار سهم در کادر قرمز رسم شده، می توان نام سهم، قیمت باز شدن، بسته شدن، بیشترین و کمترین قسمت و تغییرات آن را در بازه زمانی که سهم در آن در حال بررسی است مشاهده نمود. همچنین به ازای هر اندیکاتوری که بر روی سهم فعال است، در سمت راست نیز اطلاعات مرتبط با همان اندیکاتور در دسترس می باشد. به علاوه، هر اندیکاتوری که فعال بوده اما پنهان باشد، به صورت رنگ طوسی نمایش داده می شود. در این شکل اندیکاتور حجم یا Vol پنهان و اندیکاتور MACD فعال است.

آموزش سایت تریدینگ ویو (Trading View)

ابزارهای دیگری که سایت تریدینگ ویو در اختیار تحلیل گران قرار می دهد، استفاده از فیلترنویسی و طراحی کدهایی برای جداسازی سهم هایی با ویژگی های خاص و مورد نظر است. امکانات فراوان دیگری نیز وجود دارد که در صورت نیاز می توان از تحلیل گران و ویدئوهای آموزشی که برای این وبسایت وجود دارد استفاده نمود.

دسترسی به نمودارهای مختلف در سایت تریدینگ ویو

تریدینگ ویو با ارائه ابزارهای قدرتمند نمودارخوانی نظر اکثر معامله گران مبتدی و حرفه ای را به خود جلب کرده است. در این پلتفرم انواع مختلفی از نمودارهای مبتنی بر قیمت و نمودارهای مبتنی بر زمان در دسترس کاربران قرار گرفته است. هر یک از این نمودارهای ویژگی منحصر به فردی داشته و برای یک روش معاملاتی خاص کاربرد خواهد داشت.

بی شک لازم نیست به عنوان یک معامله گر با روش کار تمام نمودارهای موجود آشنا باشید. شما می توانید با توجه به سبک و استراتژی معاملاتی خود، روش های تحلیل برخی از نمودارها را آموزش دیده و در معاملات استفاده کنید. در ادامه لیست نمودارهای پشتیبانی شده در Tradingview آورده شده است:

لیست نمودارهای مبتنی بر زمان در سایت تریدینگ ویو؛ تغییرات نمودار بر اساس تایم فریم (بازه زمانی)

  • نمودار میله ای Bars
  • نمودار شمعی Candles
  • نمودار شمعی Hollow Candles
  • هِیکین آشی Heikin Ashi
  • نمودار خطی Line
  • نمودار خطی Area
  • نمودار خطی Baseline

لیست نمودارهای مبتنی بر قیمت در سایت تریدینگ ویو؛ تغییرات نمودار بر اساس نوسانات قیمتی

  • نمودار رنکو Renko
  • نمودار لاین بریک Line Break
  • نمودار کاگی Kagi
  • نمودار نقطه و شکل Point & Figure
  • نمودار محدوده ای Range

ابزارهای تحلیلی و اشتراک گذاری سایت تریدینگ ویو

TradingView ابزارهای ترسیمی بسیار خوبی را ارائه می دهد. استفاده از این ابزارهای هوشمند این سایت به طور مداوم کاربران را در هنگام انجام معاملات کمک می کنند. چراکه کاربران می توانند با کمک این ابزارهای هوشمند جنبه های فنی معامله را بهتر درک کنند. ابزارهای تکنیکال موجود در سایت تریدینگ ویو عبارتند از:

  • خطوط و روندها
  • حاشیه نویسی ها
  • الگوها
  • اشکال هندسی

اشتراک گذاشتن تحلیل ها tradingview

بی شک بهترین راه پیشرفت و یادگیری، مشورت کردن و کمک گرفتن از ایده ها و نظرات دیگران است. ازاین رو، سایت تریدینگ ویو امکانی را فراهم کرده تا کاربران بتوانند از طریق ویژگی IDEAS با یکدیگر مشورت کرده و از هم بیاموزند. کاربران می توانند با به اشتراک گذاری ایده ها و مفروضات خود، از سایر کاربران بازخورد گرفته و ایده خود را بهبود دهند.

پلتفرمی که تریدینگ ویو برای تحلیل در اختیار کاربر قرار می دهد

یک معامله گر حرفه ای تنها بر اساس داده ها موجود، اهداف سرمایه گذاری و استراتژی های معاملاتی کارآمد وارد معامله می شود. تریدینگ ویو با ارائه شاخص های متنوع، ابزارهای تحلیلی تکنیکال، اخبار اقتصادی و اطلاعات مربوط به تحلیل بنیادی؛ بسته کاملی از ابزارهای مورد نیاز تحلیلی را در اختیار کاربران قرار می دهد. از طرفی جامعه کاربران تریدینگ ویو می توانند با یکدیگر تعامل کرده و از نظرات یکدیگر بهره مند شوند.

دسترسی به اخبار و اطلاعات فنی نمودارهای مختلف در تریدینگ ویو

از آنجایی که سایت تریدینگ ویو به طور مستقیم و در لحظه به بازارهای جهانی متصل است، کاربران می توانند به جدیدترین تغییرات بازار و به روزترین اطلاعات دسترسی پیدا کنند. ممکن است به دلیل تنوع بسیار بالای دارایی های پشتیبانی شده در این پلتفرم، پیگیری اطلاعات مربوط به دارایی مدنظر دشوار به نظر برسد. این سایت با ارائه فیلترهای مختلف، دسترسی به اطلاعات فنی نمودارهای مورد نظر کاربر را تسهیل کرده است.

همچنین دسترسی به جدیدترین اخبار اقتصادی به کاربر کمک می کند تا با در دید بازتری تصمیم گرفته و معامله کند. ازاین رو، سایت Tradingview علاوه بر ارائه اطلاعات فنی نمودارهای مختلف، بخشی را به اخبار اقتصادی اختصاص داده است. برای دسترسی به این بخش تنها کافی ست از طریق منوی بالای صفحه سایت، به صفحه News وارد شوید.

دسترسی به اخبار و اطلاعات فنی نمودارهای مختلف در تریدینگ ویو

اطلاع از داده های اقتصادی جهان در سایت tradingview

سایت تریدینگ ویو با استفاده از شاخص های اقتصادی در نمودارها اطلاعات ارزشمندی را در اختیار کاربران خود قرار می دهد. کاربران می توانند با استفاده از این شاخص ها و اطلاعات حاصل از آنها وضعیت اقتصادی و موارد مرتبط با آن را برای بیش از 200 کشور مختلف دنیا دنبال کنند. در حال حاضر، بیش از 300 شاخص اقتصادی مختلف در نمودارهای تریدینگ ویو وجود دارد.

  • شاخص های اقتصادی کلیدی شامل: تولید ناخالص داخلی، CPI، نرخ سیاست و غیره
  • شاخص های مختص یک صنعت خاص شامل: تولید فولاد، تولیدات ساختمانی، نرخ اشتغال، بیمارستان ها، هزینه های نظامی، تولید خودرو، سهام گندم، فروش فروشگاه های زنجیره ای و…

همچنین کاربران می توانند با جستجوی عبارت ECONOMICS در تب All sources به داده های جدید اقتصادی دسترسی پیدا کنند.

وصل شدن به بروکرهای مختلف و ترید آنلاین

برای اتصال سایت تریدینگ ویو به بروکرهای مختلف ابتدا باید همانند مراحل گفته شده در قسمت های قبلی، در Tradingview یک حساب کاربری ایجاد کنید. پس از ساخت حساب جهت اتصال بروکر مانند مراحل زیر عمل کنید:

  • در این مرحله به صفحه نمودارهای سایت رفته و در بخش پایین صفحه بر روی گزینه “Trading Panel” کلیک کنید.

وصل شدن به بروکرهای مختلف و ترید آنلاین

  • با انتخاب این گزینه لیستی از بروکرهای پشتیبانی شده توسط سایت به شما نمایش داده می شود.
  • از میان گزینه های موجود بروکر مدنظر را پیدا کرده و بر روی گزینه “Connect” کلیک کنید.

وصل شدن به بروکرهای مختلف و ترید آنلاین

  • در این مرحله، صفحه ای مانند تصویر بالا به شما نمایش داده می شود.
  • در این صفحه باید اطلاعات مربوط به Interactive Brokers را وارد کنید.
  • با وارد کردن این اطلاعات و طی کردن تمام مراحل مربوط به قبول قوانین و شرایط سایت، به صفحه Tradingview هدایت شده و مراحل اتصال بروکر تکمیل می شود.

وصل شدن به بروکرهای مختلف و ترید آنلاین

امکانات سایت تریدینگ ویو tradingview

تریدینگ ویو یک پلتفرم کامل همراه با امکانات و ویژگی های منحصر به فرد و کاربردی است. Tradingview با ارائه یک رابط کاربری ساده و قابل درک، استفاده از امکانات پرتعداد خود را برای تمام کاربران حرفه ای و مبتدی تسهیل کرده است. در ادامه این بخش تنها به معرفی و بررسی اصلی ترین امکانات سایت تریدینگ ویو پرداخته ایم.

بررسی چارت در سایت تریدینگ ویو

چارت (Chart) یا همان نمودار، یکی از اصلی ترین امکانات سایت تریدینگ ویو است. معامله گران بخش مهمی از زمان خود را به بررسی و تحلیل این نمودارها اختصاص می دهند. در نگاه اول نمودارهای سایت Tradingview کاملاً ساده به نظر می رسند، اما این موضوع نباید شما را گول بزند. چراکه پس از وارد کردن نام دارایی، یک نمای کلی از نمودار به شما نمایش داده می شود. برای دسترسی به تمام ویژگی های این نمودار، باید روی گزینه “Full-featured chart” کلیک کنید.

تنوع شاخص های ارائه شده در سایت تریدینگ ویو

به کاربران این امکان داده شده تا شخصاً نوع نمودار مورد نظر خود، فواصل زمانی، شاخص ها، هشدارها و دیتاهای مالی را انتخاب کنند. اینها ابزارهای اساسی برای تجزیه و تحلیل نمودار هستند. علاوه بر این که هر کاربر  شاخص های داخلی خود را ایجاد می کند، این امکان وجود دارد تا کاربر بتواند به شاخص های ساخته شده توسط سایر معامله گران نیز دسترسی پیدا کند. تعامل با معامله گران دیگر در جامعه کاربران Tradingview، یک راه عالی برای یادگیری این است.

بررسی Screens در سایت تریدینگ ویو

همه ما حداقل چند سهم یا ارز دیجیتال را می شناسیم. در این پلتفرم این امکان وجود دارد تا به صورت سهام و ارز دیجیتال مورد نظر خود را پیدا کنیم. اما تنوع بسیار بالای دارایی های موجود جستجوی دستی را دشوار می کند.

تریدینگ ویو امکانی را فراهم کرده که بر اساس آن، هر کاربر می تواند از میان هزاران دارایی ارائه شده در سایت، موارد مورد نظر را فیلتر و غربال کند. TradingView شامل 3 اسکرین مختلف Stocks، forex و cryptocurrencies است. همچنین فیلتر سهام، امکان دسترسی به ETFها را نیز می دهد.

بررسی ویژگی Server-side Alerts در سایت تریدینگ ویو

فعالیت در بازارهای مالی برای معامله گران روزانه یک کار تمام وقت است. این افراد باید به صورت لحظه ای تغییرات قیمت، سطوح حمایت و مقاومت نمودار گروهی از دارایی های مدنظر خود را دنبال کنند. این کار دشوار، استرس زا و بسیار زمان بر است. سایت تریدینگ ویو برای حل این مشکل نیز راه حلی ارائه داده است.

در واقع سایت تریدینگ ویو از طریق هشدارهای سمت سرور (Server-side Alerts) این مشکل را حل کرده است. با استفاده از این ویژگی، هر کاربر می تواند  هشدارهای قیمتی را برای دارایی های مورد نظر خود، تنظیم کند. به این ترتیب زمانی که قیمت فعلی دارایی به قیمت تعریف شده برسد، هشداری از طرف سایت به کاربر ارسال می شود.

بررسی ویژگی Server-side Alerts در سایت تریدینگ ویو

جامعه کاربران تریدینگ ویو و به اشتراک گذاری ایده ها

تمام معامله گران موفق بازارهای مالی، قبل از هر اقدامی شروع به تجزیه و تحلیل بازار و وضعیت دارایی مورد نظر می کنند. مشورت با سایر معامله گران باتجربه تر و کاربلد می تواند در این مسیر بسیار کمک کننده باشد. آیا شما هم تا به حال احساس کرده اید که می خواهید برای تأیید مفروضات خود با فردی باتجربه تر مشورت کنید؟ یا اینکه بررسی کنید معامله گران دیگر در تحلیل تکنیکال خود از چه معیارهایی استفاده می کنند؟ در مجموع این ویژگی محیطی را فراهم می کند تا کاربران در کنار هم رشد کرده و پیشرفت کنند.

بررسی ویژگی  Scripts در سایت تریدینگ ویو

ممکن است شاخص های پیش فرض موجود در نمودارهای تریدینگ ویو برای برخی معامله گران کافی نباشد. TradingView با هدف حل این موضوع، زبان برنامه نویسی خود را تحت عنوان Pine Script، توسعه داده است. این ویژگی به کاربران این امکان را می دهد شاخص های سفارشی ایجاد کرده و آنها را در نمودارهای خود ترسیم کنند.

از آنجایی که TradingView بر جنبه اجتماعی معاملات تمرکز دارد، امکانی را ایجاد کرده تا کاربران بتوانند شاخص های سفارشی سازی شده خود را با سایر افراد جامعه به اشتراک گذاشته و در مورد آنها بازخورد دریافت کنند. جهت دسترسی به شاخص های داخلی و هم آنهایی که توسط انجمن ایجاد شده اند، به بخش public library مراجعه کنید.

بررسی بازارها (Markets) در سایت تریدینگ ویو

با استفاده از سایت TradingView، کاربران به مجموعه گسترده ای از داده های بازار دسترسی پیدا می کنند. این داده ها شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، فارکس، CFDها و ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین می شوند. در این سایت بیشتر شاخص های اصلی پوشش داده شده و بیش از پنجاه exchange و data feed در دسترس کاربران است.

علاوه بر امکانات مذکور، TradingView داده های بنیادی و اقتصادی را در دسترس کاربران قرار می دهد، این اطلاعات برای سرمایه گذاران بسیار مفید خواهد بود.

ادغام کارگزاری ها با سایت تریدینگ ویو

لازم به ذکر است که سایت تریدینگ ویو به خودی خود یک پلتفرم معاملاتی نیست. یعنی افراد نمی توانند سفارشات خرید و فروش خود را مستقیماً از طریق این پلتفرم ثبت کنند. در واقع Tradingview از تعدادی از صرافی ها پشتیبانی کرده و کاربران می توانند برای انجام معاملات خود به این صرافی ها متصل شوند. صرافی هایی که امکان اتصال به سایت تریدینگ ویو را دارند، عبارتند از:

  • TradeStation
  • OANDA
  • FOREXcom
  • FXCM
  • Alpaca
  • Gemini
  • AMP
  • CQG FCMs (full list)
  • iBroker
  • Saxo Group
  • Tradovate
  • HitBTC
  • WH Selfinvest
  • Alor
  • IronBeam
  • Tiger Brokers
  • Capitalcom
  • Currencycom
  • Chaka
  • Tickmill
  • Global Prime

ارائه تحلیل های بنیادی در سایت تریدینگ ویو

با وجود اینکه سایت تریدینگ ویو با هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال دارایی های مالی طراحی شده است، اما با این حال در این پلتفرم داده ها و اطلاعات بنیادی دارایی ها نیز در دسترس کاربران قرار دارد. ارائه این داده ها و تحلیل بنیادی دارایی ها بینش خوبی در مورد نحوه عملکرد پروژه ها به کاربر می دهد.

با بررسی این داده ها کاربر با پتانسیل و اهداف پروژه آشنا شده و در به تحلیلی در مورد شانس پیشرفت و افزایش قیمت دارایی در آینده می رسد. این کار در کنار تحلیل های تکنیکال تصمیم گیری را برای معامله گران تسهیل می کند.

همچنین در سایت تریدینگ ویو می توان داده های بنیادی را بر روی هر نمودار ترسیم کرد. این کار به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا داده های مالی مربوطه را در برابر قیمت سهام ترسیم کرده و تجزیه و تحلیل خود را انجام دهند. در واقع این ویژگی کمک می کند تا کاربر از طریق اطلاعات موجود در نمودار، همبستگی میان معیارهایی مانند درآمد و قیمت سهام را مشاهده کند.

داده های بنیادی ارائه شده در سایت تریدینگ ویو عبارتند از:

  • صورت های مالی
  • تحلیل ارزش گذاری دارایی ها
  • داده های تاریخی مربوط به دارایی ها
  • پوشش بازارهای جهانی

بررسی شاخص تکنیکال در سایت تریدینگ ویو

برخلاف تحلیل بنیادی، تجزیه و تجلیل تکنیکال هسته اصلی سایت تریدینگ ویو است. در این سایت برای هر دارایی به صورت اختصاصی چندین نوسانگر، میانگین متحرک (moving averages) و محورها پیگیری می شوند.

تمام این موارد همراه با تایم فریم ها، این امکان را می دهند تا برای هر دارایی یک پیش نمایش سریع از قیمت ارائه شود. در مرحله بعدی هر دارایی در هر بازه زمانی منتخب، به صورت لحظه ای رتبه بندی می شود. این رتبه بندی ها عبارتند: از فروش قوی، فروش، خنثی، خرید و خرید قوی.

آیا می توان از ابزار تریدینگ ویو به صورت رایگان استفاده کرد؟

همانطور که اشاره شد دانلود و ساخت حساب کاربری در پلتفرم تریدینگ ویو کاملاً به صورت رایگان انجام می شود. اما پس از دانلود و ثبت نام در این پلتفرم کاربران باید برای ادامه و استفاده از امکانات موجود یکی از طرح های موجود در برنامه را انتخاب کنند. تریدینگ ویو شامل طرح های پایه ای و پولی می شود.

طرح های پایه ای (Basic plans) این پلتفرم به صورت رایگان در دسترس کاربران قرار می گیرد. در این طرح از تمام امکانات و عملکردهای اساسی پلتفرم پشتیبانی می شود. اما در مقابل، طرح های پولی (Paid Plans) با حذف آگهی ها و ارائه امکانات بیشتر فضای بهتری را برای کاربر ایجاد می کنند. به عنوان مثال، در طرح های پولی تریدینگ ویو از بازه های زمانی طولانی تر و شاخص های معاملاتی بیشتر  پشتیبانی شده و کاربران اجازه دسترسی به قابلیت های بیشتر پلتفرم را پیدا می کنند.

آیا می توان از ابزار تریدینگ ویو به صورت رایگان استفاده کرد؟

خرید اشتراک سایت تریدینگ ویو

اگر مایل به استفاده از پلن های پولی و استفاده از امکانات پیشرفته سایت تریدینگ ویو باشید، لازم است اشتراک این سایت را خریداری کنید. لازم است قبل از خرید اشتراک، بر اساس نیاز خود از میان یکی از چهار نوع حساب کاربری موجود در Tradingview مناسب ترین مورد را انتخاب کنید. اشتراک انواع حساب کاربری این سایت به صورت یک ماهه، یک ساله و دو ساله ارائه شده است.

به دلیل محدودیت های موجود، خرید مستقیم اشتراک سایت تریدینگ ویو برای کاربران ساکن ایران امکان پذیر نیست. برای حل این مشکل می توانید از خدمات سایت های معتبری همچون ایرانیکارت استفاده کنید.

  • اکانت pro: اشتراک ماهانه 14.95 دلار، اشتراک سالانه 155 دلار
  • اکانت pro+: اشتراک ماهانه 29.95 دلار، اشتراک سالانه 299 دلار
  • اکانت Premium: اشتراک ماهانه 59.95 دلار، اشتراک سالانه 599 دلار
ادامه مطلب
صورت های مالی ۰۰
انواع صورت های مالی (معرفی سه جز صورت های مالی اساسی)

استاندارد حسابداری بین المللی شماره ی ۱، صورت های مالی الزامی و چگونگی ارائه ی آن ها را تعریف می کند. صورت های مالی اساسی عبارت اند از:

  • صورت سود و زیان
  •  ترازنامه
  • صورت جریان وجه نقد
  •  ورت سود و زیان جامع
  • یادداشت های همراه صورت های مالی، شامل خلاصه ای از خط مشی های حسابداری

سه جز صورت مالی چیست؟

گزارش وجوه نقد، صورت سود و زیان و ترازنامه

هنگام تهیه صورت های مالی به چه مواردی باید توجه کرد؟

از ویژگی های اصلی تهیه صورت های مالی عبارت اند از:

  •  ارائه منصفانه
  •  مبنای تعهدی حسابداری (در مبنای تعهدی، معاملات و سایر رویدادها در زمان وقوع و نه در زمان دریافت یا پرداخت وجه نقد شناسایی و در اسناد و مدارک و حسابداری ثبت می شود و در صورت های مالی دوره های مربوطه انعکاس می یابد).
  •  مبنای کدام فعالیت (به این معنی که صورت های مالی بر مبنای این فرض تهیه می شوند که شرکت به فعالیت خود ادامه می دهد مگر اینکه مدیریت بخواهد (مجبور شود) آن را منحل کند).
  •  یکنواختی بین دوره ها
  •  اهمیت (صورت های مالی باید عاری از تحریف یا حذف هایی باشند که می تواند بر تصمیمات استفاده کنندگان صورت های مالی تاثیر بگذارد).
  •  اطلاعات قابل مقایسه برای دوره های پیشین باید ارائه شود.

اجزای صورت های مالی چیست؟

صورت سود و زیان

به طور کلی صورت سود و زیان به گزارش درآمدها و هزینه های یک شرکت در یک دوره زمانی خاص می پردازد. عناوین دیگری که برای صورت سود و زیان به کار می روند عبارت اند از صورت عملیات شرکت، یا صورت درآمدها. معادله سود و زیان به صورت زیر هست:

هزینه ها – درآمدها = سود (درآمد) خالص

به کسر هزینه های هر دوره از درآمدهای همان دوره، اصل تطابق اطلاق می شود. طبق این اصل، برای محاسبه صحیح سود هر دوره، باید هزینه های هر دوره از درآمدهای همان دوره کسر شوند. سرمایه گذاران اساسا صورت سود و زیان یک شرکت را به منظور ارزشیابی بررسی می کنند. از سوی وام دهندگان صورت سود و زیان شرکت ها را برای بررسی توان آن ها در بازپرداخت اصل تسهیلات دریافت شده و بهره آن مورد استفاده قرار می دهند.

تعریف اقلام صورت سود و زیان و تهیه صورت سود و زیان

در زیر نمایی کلی از صورت سود و زیان آورده شده که در ادامه به تفصیل تمامی آیتم های آن توضیح داده می شود (تمامی اعداد فرضی است):

صورت های مالی

  • درآمدها (فروش): درآمدها مبالغی هستند که از محل ارائه و فروش خدمات یا محصولات با کسر تخفیفات در طول فعالیت های عادی واحد تجاری کسب می شوند. حسابداری بنگاه های اقتصادی به صورت تعهدی صورت می گیرد بدین معنا که شناسایی درآمد و هزینه بر مبنای انتقال وجه نقد نیست بلکه بر اساس یک سری معیارها و ضوابط خاص انجام می گیرد. شناخت درآمد متضمن ملاحظه این امر است که آیا شواهد کافی مبنی بر وقوع یک افزایش در خالص دارایی ها (حقوق صاحبان سهام) قبل از دوره مورد گزارش وجود دارد یا خیر. مبلغ دریافتی قبل از انجام کار منجر به شاخت درآمد نمی گردد زیرا تا زمانی که کار آنجا نشود، افزایش در دارایی ها ناشی از پیش دریافت با افزایشی مساوی در بدهی ها خنثی می گردد. به طور مثال، حق اشتراک سالانه یک مجله ماهانه که در آغاز دوره اشتراک دریافت می شود تا زمانی که مجله تولید و ارسال نشود (تا زمانی که واحد تجاری یک بدهی به شکل تعهد ایفا نشده مبنی بر تحویل مجله یا برگشت وجه دریافتی دارد)، به عنوان درآمد شناسایی نمی شود. برای نمونه، اگر شما کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان بفروشید (کالا را تحویل دهید) و مبلغی بابت آن دریافت نکنید، همچنان ۱۰۰ تومان درآمد ثبت خواهید نمود ولی اگر مبلغ ۱۰۰ تومان را دریافت نمایید ولی کالا را تحویل نداده باشید، درآمدی ثبت نخواهد شد و شما این ۱۰۰ تومان را به عنوان یک تعهد در قسمت بدهی های ترازنامه (تحت عنوان پیش دریافت) ثبت می نمایید.
  • هزینه ها: هزینه ها مقادیری هستند که برای ایجاد درآمد مصرف می شوند. هزینه ها شامل بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه های عملیاتی، بهره (هزینه مالی) و مالیات می شوند. صورت سود و زیان همچنین شامل سودها و زیان هایی می شود که منجر به افزایش (سود) و یا کاهش (زیان) می شود. سود و زیان ممکن است حاصل فعالیت اصلی شرکت باشد و یا درنتیجه فعالیت های عادی کسب و کار نباشد و برای مثال، فروش ضایعات تولید و یا املاک و تجهیزات که شرکت دیگر به آن ها نیاز ندارد به عنوان سود یا زیان در صورت سود و زیان شناسایی می شود؛ بنابراین معادله سود و زیان به صورت زیر بازنویسی می شود:

زیان – سایر هزینه ها – سایر درآمدها + هزینه های عملیاتی – درآمد = سود (درآمد) خالص

ترازنامه

ترازنامه وضعیت مالی شرکت ها را در نقطه ای از زمان گزارش می کند و شامل دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام هست که در ادامه فرم کلی آن و توضیحات هر مورد آورده می شود:

صورت های مالی

اقلام مهم ترازنامه

  • دارایی ها: منابعی که درنتیجه مبادلات گذشته به کنترل شرکت درآمده اند و انتظار می رود که در آینده منافع اقتصادی ایجاد کنند.
  • بدهی ها: تعهداتی هستند که درگذشته ایجاد شده اند و انتظار می رود که در آینده باعث خروج وجه نقد یا کاهش منابع اقتصادی شرکت گردند.
  • حقوق صاحبان سهام: تفاوت بین دارایی ها و بدهی ها هست. تحلیل گران گاهی از حقوق صاحبان سهام به عنوان خالص دارایی ها یاد می کنند. نام دیگر حقوق صاحبان سهام، حقوق مالکانه هست.
  • تمامی اقلام در صورتی در صورت های مالی شناسایی می شوند که ورود و خروج وجه نقد ناشی از آن محتمل باشد و ارزش یا بهای تمام مربوطه این اقلام به شکل قابل اتکایی قابل اندازه گیری باشد. دارایی ها و بدهی هایی وجود دارند که دارای ارزش هستند، اما در ترازنامه ثبت نمی شوند، برای مثال ارزش کارکنان و نیروی انسانی شرکت هرگز در ترازنامه ثبت نمی شود.
  • دارایی های جاری: شامل وجه نقد و دیگر دارایی هایی می شوند که در طول یک سال مالی و یا یک چرخه عملیاتی (چرخه عملیاتی مدت زمانی است که برای تولید، خرید موجودی و فروش محصول و وصول وجه نقد لازم است) هرکدام طولانی تر است، تبدیل به وجه نقد می شوند یا مورد استفاده قرار می گیرند. دارایی های جاری به طور معمول با توجه به میزان نقد شوندگی در ترازنامه از بالا به پایین مرتب می شوند؛ بنابراین وجه نقد به عنوان نقدشونده ترین دارایی در اولین سطر در بخش دارایی ها گزارش می گردد. به طور کلی، دارایی های جاری اطلاعاتی را در مورد فعالیت های عملیاتی شرکت ها به دست می دهند.
  • بدهی های جاری: تعهداتی هستند که طی یک سال مالی یا یک چرخه کامل عملیاتی باید پرداخت شوند. به شکل خاص، هر تعهدی که دارای ویژگی های زیر باشد، بدهی جاری قلمداد می گردد:
    • موعد سررسید آن طی یک چرخه عملیاتی باشد.
    • موعد سررسید آن طی یک سال مالی آینده باشد.
    • اساسا برای اهداف معاملاتی و خرید و فروش کوتاه مدت نگهداری شود.
    • هیچ گونه قید و شرطی برای به عقب انداختن موعد سررسید به بیش از یک سال وجود ندارد.
    • دارایی های جاری منهای بدهی های جاری، سرمایه در گردش را تشکیل می دهند. کمبود سرمایه در گردش می تواند سبب به وجود آمدن مشکلات نقدینگی برای شرکت گردد و بیش از اندازه بودن سرمایه در گردش نیز می تواند نشانگر عدم استفاده درست و اثربخش از دارایی ها باشد.
  • دارایی های غیر جاری: دارایی های جاری در مدت زمان کمتر از یک سال یا کمتر از یک چرخه عملیاتی، نمی توانند تبدیل به وجه نقد شوند. این نوع از دارایی ها اطلاعات را درباره فعالیت های مرتبط با سرمایه گذاری شرکت ها ارائه می دهند که پایه و اساس فعالیت های شرکت هست.

صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد اطلاعاتی فراتر از آنچه صورت سود و زیان بر پایه حسابداری تعهدی در اختیار قرار می دهد، تهیه می کند که بر پایه حسابداری نقدی استوار است. این اطلاعات شامل:

 اطلاعات درباره دریافتی ها و پرداختی های نقدی شرکت در طول دوره مالی

 اطلاعات درباره فعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی شرکت

 درک تاثیر حسابداری تعهدی بر جریان های نقدی

با استفاده از اطلاعات به دست آمده از صورت جریان وجه نقد می توان به برآورد نقدینگی شرکت، توان ایفای تعهدات و انعطاف پذیری مالی ارزیابی کرد و به سوالات زیر پاسخ داد:

 آیا عملیات معمول شرکت جریان نقد مناسب برای باقی ماندن شرکت در رقابت تولید می کند؟

 آیا شرکت نقدینگی لازم برای پرداخت بدهی هایی که سررسید آن ها فرا می رسد را دارد؟

 آیا شرکت نیاز به تامین مالی جدید دارد؟

 آیا شرکت توان رویارویی با حوادث غیرمنتظره را دارد؟

 آیا شرکت می تواند از فرصت های پیش رو بهره کافی ببرد؟

دسته بندی جریان های نقدی در طبقات مختلف

تصویر زیر نمایی از صورت جریان وجه نقد هست که در ادامه آیتم های آن توضیح داده می شود.

صورت های مالی

تمامی اقلام در صورت جریان وجوه نقد از دو منبع ناشی می شوند: ۱) اقلام صورت سود و زیان ۲) تغییرات در حساب های ترازنامه. تمامی دریافت ها و پرداخت های یک شرکت در سه دسته فعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و یا تامین مالی (طبق استانداردهای ایران در پنج دسته) جای می گیرند.

  • جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی: جریان های نقدی حاصل از عملیات یا جریان نقدی عملیاتی نیز نامیده می شود، شامل جریان نقدی ورودی و خروجی حاصل از عملیاتی است که سود خالص شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد.
  • جریان نقدی ناشی از بازده سرمایه گذاری ها و سود پرداختی بابت تامین مالی: شامل جریان های نقدی ورودی و خروجی حاصل از دریافت بهره و سود نقدی و پرداخت بهره و سود نقدی هست.
  • جریان ناشی از مالیات بر درآمد: شامل جریان های نقدی خروجی حاصل از پرداخت مالیات هست.
  • جریان نقدی حاصل از فعالیت های تامین مالی: شامل جریان های ورودی و خروجی حاصل از فعالیت هایی است که بر ساختار سرمایه شرکت تاثیر می گذارد.

توجه داشته باشید که تحصیل سهام و یا اوراق بدهی شرکت های دیگر (به جز اوراق معاملاتی) و وام های اعطایی به دیگران به عنوان فعالیت های سرمایه گذاری دسته بندی می شوند، ولی سود حاصل از این سرمایه گذاری ها (دریافت بهره و سود پرداختنی) به عنوان فعالیت های عملیاتی گزارش می شوند. همچنین توجه به این نکته ضروری است که اصل وام های دریافتی از دیگران تحت عنوان فعالیت های تامین مالی قرار می گیرد، در حالی که بهره پرداختی بابت آن ها به عنوان فعالیت عملیاتی دسته بندی می شود. به علاوه سود سهام پرداختی به صاحبان سهام شرکت نوعی فعالیت تامین مالی است.

مراحل تهیه صورت جریان وجوه نقد

دو روش برای ارائه صورت جریان وجوه نقد وجود دارد، روش مستقیم و غیرمستقیم. روش غیرمستقیم توسط بیشتر شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد. این دو روش تنها در ارائه جریان های نقدی عملیاتی تفاوت دارند و ارائه جریان های نقدی حاصل از فعالیت های تامین مالی و سرمایه گذاری در هر دو روش یکسان است.

همواره در نظر داشته باشید:

  •  محاسبه جریان وجه نقد عملیاتی در روش مستقیم و غیرمستقیم متفاوت است.
  •  محاسبه جریان وجه نقد ناشی از فعالیت های تامین مالی و سرمایه گذاری در هر دو روش یکسان است.
  •  بین تغییرات در دارایی ها و تغییرات در جریان وجه نقد رابطه معکوس وجود دارد؛ به عبارت دیگر افزایش در حساب دارایی ها موجب خروج وجه نقد و کاهش در حساب دارایی ها ورود وجه نقد می‎ شود.
  •  بین تغییرات در حساب بدهی ها و تغییرات در جریان نقدی رابطه مستقیم وجود دارد؛ به عبارت دیگر افزایش در حساب بدهی ها موجب ورود وجه نقد و کاهش در حساب بدهی ها موجب خروج وجه نقد می شود.
  •  جریان های نقدی ورودی مثبت و جریان های نقدی خروجی منفی هستند.

انواع دارایی در صورت های مالی

انواع دارایی های جاری

وجه نقد یا معادل وجه نقد

به سرمایه گذاری های کوتاه مدت و به شدت نقد شونده اطلاق می گردد که در هر زمان قابلیت تبدیل به وجه نقد را دارا هستند و ریسک نرخ بهره آن ها بی اهمیت تلقی می گردد.

حساب های دریافتنی تجاری

دارایی های مالی هستند که نشان دهنده مقادیری می باشند که شرکت بابت فروش کالا و یا ارائه خدمات به صورت اعتباری از مشتریان خود طلب دارد. تحلیل حساب های دریافتی نسبت به فروش می تواند اطلاعاتی را در مورد مشکلات وصول مطالبات یک شرکت به دست دهد.

موجودی کالا

موجودی کالا به کالاهای اطلاق می شود که برای فروش به مشتری یا برای تولید کالایی دیگر نگهداری می شوند. شرکت های تولیدی به طور مجزا موجودی مواد خام کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده را گزارش می کنند. بهای تمام شده موجودی کالا شامل بهای خرید، بهای تبدیل و دیگر هزینه های لازم برای قرار گرفتن موجودی کالا در وضعیت و مکان فعلی هست. لازم به ذکر است که هزینه هایی مانند ضایعات غیرعادی مواد، دستمزد و سربار، بهای انبارداری (مگر اینکه بخشی از تولید باشد)، سربار مدیریتی و هزینه های فروش جزو بهای تمام شده محاسبه نمی شوند.

سایر دارایی های جاری

مقادیری هستند که به شکل جداگانه گزارش نمی شوند و باید در کنار سایر موارد یکجا گزارش شوند. پیش پرداخت هزینه ها (هزینه های عملیاتی هستند که از قبل پرداخت شده اند) و دارایی مالیاتی انتقالی به دوره های آتی از این قبیل می باشند. با شناسایی هزینه در صورت سود و زیان، پیش پرداخت هزینه کاهش می یابد. برای مثال چنانچه شرکتی سالانه مبلغ ۴ میلیون ریال در ابتدای سال هزینه اجاره دهد، یک دارایی (وجه نقد) کاهش و در عین حال دارایی دیگری (پیش پرداخت اجاره) به اندازه مبلغ پرداختی افزایش می یابد. در پایان سه ماه اول یک چهارم از مبلغ پیش پرداخت اجاره مورد استفاده قرار گرفته است. در این حالت، شرکت ۱ میلیون ریال هزینه اجاره را در صورت سود و زیان شناسایی می کند و ۱ میلیون ریال نیز از پیش پرداخت اجاره که یک دارایی است کم می کند.

دارایی های غیر جاری

اموال، ماشین آلات، تجهیزات

دارایی های مشهود می باشند که در تولید کالا و خدمات به کار می روند. اموال، ماشین آلات و تجهیزات شامل زمین و ساختمان، اثاثیه و منابع طبیعی می باشند. در مدل بهای تمام شده اموال، ماشین آلات و تجهیزات (به غیر از زمین) به بهای مستهلک شده گزارش می شود (بهای تمام شده تاریخی منهای استهلاک انباشته و کاهش ارزش دارایی ها). به طور کلی زمین مستهلک نمی شود چون دارای عمر نامحدود است.

دارایی های نامشهود

دارایی های غیر پولی می باشند که ماهیت فیزیکی ندارند. اوراق بهادار دارایی نامشهود نیستند. دارایی های نامشهود قابل شناسایی را می توان به شکل جداگانه تحصیل کرد؛ به عبارت دیگر موجودیت این دارایی ها از واحد تجاری مربوطه مجزا است و ارزش آن ها به سایر دارایی ها آن واحد تجاری وابسته نیست، مانند حق اختراع و حق تالیف. دارایی های مشهود غیرقابل شناسایی مانند سرقفلی عبارت از حقوقی هستند که ماهیت مجزا از واحد تجاری ندارند و به صورت جداگانه قابل فروش نیست. دارایی های نامشهود با عمرمحدود در طول عمر مفید خود مستهلک می گردند و مشابه با اموال، ماشین آلات و تجهیزات برای کاهش ارزش بررسی می شوند.

انواع بدهی در صورت های مالی چیست؟

انواع بدهی های جاری

تعهداتی هستند که طی یک سال مالی یا چرخه عملیات، هرکدام طولانی تر است، پرداخت می شوند و شامل:

حساب های پرداختنی

مقادیری هستند که شرکت به تامین کنندگان کالا و مواد خام و خدمات خود بدهکار است. تحلیل حساب های پرداختنی در مقایسه با خریدها می تواند بیانگر مشکلات اعتباری شرکت ها با عرضه کنندگان باشد.

اسناد پرداختنی و بخش جاری بدهی بلندمدت

تعهداتی هستند که در قالب اسناد مالی و سفته به وام دهندگان و اعتباردهندگان داده می شوند. اسناد پرداختنی همچنین می توانند به عنوان بدهی های بلندمدت طبقه بندی شوند. البته این در صورتی است که دارای سررسیدی بیش از یک سال باشند. بخش جاری بدهی بلندمدت بخشی از یک بدهی بلندمدت است که در سررسید کمتر از یک سال پرداخت می شود. این اصطلاح بیشتر در مورد حساب ها و اسناد پرداختی یا تسهیلات دریافتی به کار می رود و آن بخش از وام دریافتی را نشان می دهد که ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه باید پرداخت شود.

پیش دریافت درآمد

به درآمد یا سود معوق نیز معروف است و به وجه نقد دریافتی قبل از ارائه خدمات و کالا اطلاق می شود. در هنگام تحلیل نقدینگی شرکت ها به خاطر داشته باشید که پیش دریافت درآمد مستلزم خروج وجه نقد در آینده (مانده حساب های پرداختنی) نیست. پیش دریافت درآمد همچنین می تواند نشانگر رشد درآمدهای آتی شرکت باشد چرا که به زودی در صورت سود و زیان شناسایی خواهد شد.

انواع بدهی های غیر جاری

بدهی های مالی بلندمدت

بدهی های مالی شامل وام های بانکی، اسناد پرداختنی، اوراق قرضه پرداختنی و اوراق مشتقه هستند.

اجزای حقوق صاحبان سهام در صورت های مالی

حقوق صاحبان سهام

منافع باقی مانده صاحبان سهام در دارایی ها پس از پرداخت بدهی های شرکت، حقوق صاحبان سهام نامیده می شود. حقوق صاحبان سهام شامل سرمایه پرداخت شده، سهام ممتاز، سهام خزانه، سود انباشته، حقوق اقلیت و سایر اقلام سود جامع هست. سرمایه پرداخت شده میزان پرداختی صاحبان سهام عادی به شرکت است. طبق قانون تجارت در ایران، انتشار سهام باید باارزش اسمی ۱۰۰۰ ریال باشد و انتشار سهام بدون ارزش اسمی متفاوت از ۱۰۰۰ ریال ممنوع است. همچنین تعداد سهام عادی قابل انتشار، منتشرشده و جاری نیز گزارش می شود. سهام قابل انتشار تعداد سهامی است که شرکت می تواند طبق قوانین منتشر کند، سهام منتشرشده تعداد سهامی است که شرکت به سهام داران فروخته است. سهام جاری برابر است با سهام منتشرشده منهای سهامی که شرکت بازخرید کرده است.

سهام ممتاز

سهام ممتاز حقوق و مزایایی دارد که سهام عادی از آن ها برخوردار نیست. برای مثال صاحبان سهام ممتاز دارای سود سهام با نرخ مشخصی هستند که معمولا به صورت درصد مشخصی از ارزش اسمی گزارش می شود و صاحبان سهام ممتاز در صورت ورشکستگی شرکت در دریافت حقوق خود بر صاحبان سهام عادی اولویت دارند. سهام ممتاز را می توان بسته به شرایط به عنوان بدهی و یا حقوق صاحبان سهام دسته بندی کرد. برای مثال سهام ممتاز دائمی که قابل بازخرید نیستند به عنوان حقوق صاحبان سهام دسته بندی می شود، اما سهام ممتازی که با یک مبلغ ثابت قابل بازخرید هستند به عنوان نوعی بدهی مالی دسته بندی می شود.

سود انباشته

بخش توزیع نشده سود خالص شرکت از ابتدای فعالیت شرکت است، سودهای تجمعی شرکت که به عنوان سود نقدی توزیع نشده است.

سهام خزانه

سهامی است که توسط خود شرکت ناشر سهام خریداری می شود، اما ابطال نمی شود. سهام خزانه حقوق صاحبان سهام را کاهش می دهد. سهام خزانه به عنوان سرمایه گذاری در شرکت به حساب نمی آید، همچنین حق رای ندارد و سود دریافت نمی کند.

تفسیر ترازنامه و صورت تغییرات در حقوق صاحبان سهام

ترازنامه هم مقیاس عمودی هر یک از اقلام ترازنامه را به صورت درصدی از کل دارایی ها شرح می دهد، درواقع هم مقیاس شدن ترازنامه را با حذف کامل اندازه شرکت استاندارد می کند و این اجازه را می دهد تا بتوان شرکت های مختلف را باهم مقایسه کرد و یا داده های یک شرکت در طول زمان (سری زمانی) را باهم مقایسه کرد. به عنوان مثال در زیر نمونه ای از ترازنامه دو شرکت رقیب گهربار و تموز آورده شده است.

صورت های مالی

شرکت گهربار به وضوح شرکت بزرگ تری از شرکت تموز است. با تبدیل ترازنامه به ترازنامه هم مقیاس می توان عامل اندازه شرکت را از بین برد.

صورت های مالی

سرمایه گذاری شرکت گهربار در دارایی جاری ۲۵٪ کل دارایی شرکت است و اندکی بیشتر از ۲۳٪ سرمایه گذاری شرکت تموز است. بدهی جاری شرکت گهربار ۲۲٪ کل دارایی شرکت است و بسیار بیشتر از مقدار ۷٪ برای شرکت تموز است؛ بنابراین نقدینگی شرکت گهربار کمتر است و ممکن است در پرداخت بدهی های سررسید شده خود با مشکل مواجه شود. سرمایه در گردش بیشتر شرکت تموز ممکن است موجب عدم استفاده بهینه از منابع شود.

بازده سرمایه گذاری در سرمایه در گردش معمولا کمتر از بازده دارایی های بلندمدت است. با نگاهی دقیق تر به دارایی های جاری می توان دریافت که شرکت گهربار درصد وجه نقد به کل دارایی کمتری نسبت به شرکت تموز گزارش کرده است. درواقع شرکت گهربار وجه نقد کافی برای پرداخت بدهی های جاری خود بدون فروش موجودی کالا و یا وصول حساب های دریافتنی را ندارد. موجودی کالای شرکت گهربار ۱۲٪ دارایی کل است و این میزان بیشتر از ۶٪ برای شرکت تموز است.

داشتن موجودی کالای بیشتر ممکن است نشانه مهجور بودن موجودی کالا باشد، البته تجزیه و تحلیل بیشتر موجودی کالا ضروری است. نه تنها بدهی جاری شرکت گهربار بیشتر از شرکت تموز است، بلکه شرکت گهربار دارای بدهی بلندمدت بیشتری نسبت به شرکت تموز است (۵۸٪ در مقابل ۳۳٪)؛ بنابراین شرکت گهربار ممکن است در پرداخت بدهی های بلندمدت خود با مشکل مواجه شود زیرا در ساختار سرمایه اش بدهی بیشتری دارد. تجزیه و تحلیل هم مقیاس می تواند برای ارزیابی استراتژی های یک شرکت نیز به کار رود. شرکت گهربار از طریق تحصیل و اکتساب شرکت دیگر در حال رشد است، زیرا سرقفلی گزارش کرده است، در حالی که شرکت تموز به صورت داخلی در حال رشد است، زیرا سرقفلی گزارش نکرده است. این احتمال وجود دارد که شرکت گهربار تحصیل شرکت دیگر را از محل بدهی تامین مالی کرده باشد.

تحلیل نسبت های مربوطه

محاسبه و تفسیر نسبت های نقدینگی و توان ایفای تعهدات

نسبت های تزار نامه تنها به مقایسه اقلام ترازنامه می پردازد. نسبت های ترازنامه، همراه با تحلیل ترازنامه هم مقیاس، می تواند برای ارزیابی نقدینگی و توان شرکت در ایفای بدهی های بلندمدت مفید باشد. نتایج حاصله باید در طول زمان و میان شرکت های مختلف مقایسه شود.

نسبت های نقدینگی: این دسته از نسبت ها به اندازه گیری توان شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت می پردازد. نسبت های نقدینگی شامل نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت نقدی است.

صورت های مالی

اگرچه هر سه نسبت توانایی شرکت در پرداخت بدهی های جاری را می سنجد، اما به هر سه باید هم زمان توجه کرد. برای مثال فرض کنید شرکت الف در مقایسه با شرکت ب نسبت جاری بزرگ تر و نسبت آنی کوچک تری دارد، این به دلیل موجودی کالای بیشتر شرکت الف نسبت به ب است. نسبت سریع یا نسبت آنی بعد از خارج کردن موجودی کالا از دارایی جاری محاسبه می شود. تحلیل های مشابهی می تواند از مقایسه نسبت های آنی با نسبت های نقدی حاصل شود. نسبت نقدی بعد از خارج کردن موجودی کالا و حساب های دریافتنی از دارایی جاری محاسبه می شود.

نسبت های توان ایفای تعهدات بلندمدت: این نسبت ها برای اندازه گیری توان شرکت در بازپرداخت بدهی های بلندمدت به کار می روند. نسبت های بدهی بلندمدت شامل نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام، نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی و نسبت اهرم مالی هست.

صورت های مالی

هر چهار نسبت برای اندازه گیری توان شرکت در بازپرداخت بدهی های بلندمدت به کار می روند، اما این نسبت ها را نیز باید در کنار هم موردتوجه قرار داد. برای مثال، شرکت الف ممکن است در مقایسه با شرکت ب نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام بزرگ تری داشته باشد، اما نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام کوچک تری داشته باشد. این امر نشان دهنده آن است که شرکت ب از بدهی بلندمدت بیشتری برای تامین مالی در ساختار سرمایه اش استفاده می کند.

در محاسبه نسبت های بدهی بلندمدت، بدهی شامل همه تعهداتی است که مستلزم پرداخت بهره هست. از طرف دیگر نسبت بدهی اهرم مالی اثر تمام بدهی ها، شامل بدهی های متضمن بهره و بدهی های بدون بهره را شامل می شود.

همواره باید به محدودیت های نسبت های ترازنامه توجه کنید که شامل موارد زیر است:

  •  مقایسه با شرکت های رقیب به دلیل تفاوت در روش های حسابداری متفاوت شرکت ها دشوار است.
  •  مقایسه شرکت هایی که در صنعت های مختلف فعالیت می کنند دشوار است.
  •  تفسیر نسبت ها به میزان زیادی بستگی به قضاوت دارد.
  •  داده های ترازنامه تنها یک مقطع از زمان را نشان می دهند.

تفاوت بین صورت جریان وجوه نقد با سایر صورت های مالی

صورت جریان وجوه نقد مقدار ابتدا و انتهای دوره وجه نقد در یک دوره مالی را مرتبط می سازد. تغییر در میزان موجودی نقد و درنتیجه فعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و با در نظر گرفتن موارد استثناء، فعالیت های عملیاتی مربوط به دارایی های جاری و بدهی های جاری هست. فعالیت های سرمایه گذاری معمولا مربوط به دارایی های غیر جاری و فعالیت های تامین مالی عموما مربوط به بدهی های غیر جاری و حقوق صاحبان سهام هستند.

استهلاک: استهلاک عبارت است از کاهش تدریجی و سیستماتیک در ارزش ثابت استهلاک پذیر به عللی همچون استفاده، مرور زمان و تغییر تکنولوژی. مفهوم روش سیستماتیک این است که کاهش ارزش دارایی مستقل از ارزش روز دارایی و بر اساس یک سیستم از پیش تعیین شده است.

عوامل موثر بر میزان استهلاک:

  •  قیمت تمام شده
  •  هزینه خرید
  •  هزینه های حمل و نقل
  •  هزینه های نصب و آماده سازی
  •  عمر مفید
  •  ارزش اسقاط

تاثیر استهلاک بر صورت های مالی:

ترازنامه: استهلاک به صورت تجمعی در ترازنامه نشان داده شده و از دارایی های ثابت کسر می گردد؛ بنابراین استهلاک با کاهش دارایی های ثابت باعث کاهش مجموع دارایی ها می شود. در سمت چپ ترازنامه نیز، با توجه به اینکه استهلاک یک هزینه است، از طریق کاهش سود خالص باعث کاهش سود انباشته (و بالطبع کاهش حقوق صاحبان سهام) می شود تا بدین طریق ترازنامه، تراز بماند.

صورت سود و زیان: استهلاک به عنوان یک هزینه در صورت سود و زیان، قبل از مالیات اثر می گذارد. مستهلک کردن به جای هزینه کردن باعث از بین بردن نوسان سود خالص در دوره های مختلف می شود. استهلاک باعث کاهش هزینه های مالیاتی می شود از این رو به عنوان سپر مالیاتی از آن نام برده می شود.

صورت جریان وجه نقد: استهلاک یک هزینه غیر نقدی است و در گردش وجوه نقد وارد نمی شود.

محاسبات روش مستقیم

این روش ارائه صورت جریان وجه نقد تنها دریافت ها و پرداخت های وجه نقد در طول دوره را نشان می دهد. حاصل جمع این جریان های نقدی ورودی و خروجی، جریان نقدی عملیاتی شرکت است. روش مستقیم اطلاعات بیشتری به تحلیلگر می دهد. تحلیل گر می تواند مقدار وجه نقدی که در هر حوزه مصرف شده است و در هر حوزه ایجاد شده است را به طور دقیق مشاهده کند. این اطلاعات به تحلیلگر در درک بهتر عملکرد شرکت در طول زمان و پیش بینی جریان نقدی کمک می کند.

در زیر اجزای وجه نقد که به طور معمول در تهیه صورت جریان وجه نقد به روش مستقیم ظاهر می شوند آورده شده است:

  •  دریافت نقدی از مشتریان که به طور معمول عمده ترین جز جریان نقدی عملیاتی است.
  •  وجه نقد به کار رفته در تولید محصول و خدمات
  •  هزینه های عملیاتی نقدی
  •  وجه نقد پرداختی بابت بهره
  •  وجه نقد پرداختی بابت مالیات

جریان نقدی حاصل از فعالیت های سرمایه گذاری به وسیله تغییرات در حساب های دارایی های ناخالص مانند حساب اموال، ماشین آلات و تجهیزات، دارایی های نامشهود و سرمایه گذاری در سهام محاسبه می شود. حساب استهلاک انقضای انباشته در نظر گرفته نمی شوند، زیرا جز هزینه های نقدی به حساب نمی آیند.

در محاسبه جریان نقدی پرداختی برای خرید دارایی جدید لازم است مشخص شود که آیا دارایی قدیمی فروخته شده است یا خیر. اگر دارایی قدیمی در طول دوره فروخته شده است از فرمول زیر استفاده می کنیم:

نقد پرداختی بابت دارایی جدید= دارایی ناخالص انتهای دوره+ بهای دارایی فروخته شده –دارایی ناخالص ابتدای دوره

که اگر به شکل زیر نوشته شود ساده تر به نظر می رسد:

دارایی ناخالص در انتهای دوره=بهای ناخالص دارایی فروخته شده+نقد پرداختی بابت دارایی جدید+ناخالص دارایی های ابتدای دوره

برای محاسبه جریان نقدی حاصل از فروش دارایی قدیمی لازم است سود و زیان حاصل از فروش آن ها طبق رابطه زیر در نظر گرفته شود:

نقد ناشی از فروش دارایی=ارزش دفتری دارایی+سود (زیان) ناشی از فروش

جریان نقدی حاصل از فعالیت های تامین مالی با اندازه گیری جریان نقدی رد و بدل شده بین شرکت و تامین کنندگان سرمایه محاسبه می شود. جریان نقدی دریافتی از اعتباردهندگان مثبت و جریان نقدی پرداختی بابت اصل بدهی منفی خواهد بود. جریان وجه نقد ناشی از فعالیت های تامین مالی از جمع دو مقدار زیر به دست می آید.

=جریان نقدی ورودی از محل اعتباردهندگان استقراض جدید + بازپرداخت مبالغ اصل بدهی

جریان نقدی ورودی از محل سهامداران=سهام جدید منتشرشده- بازخرید سهام-سود نقدی پرداخت شده

سود نقدی پرداختی می تواند از طریق محاسبه سود نقدی اعلام شده و تغییرات سود نقدی پرداختی به دست آید.

جریان نقدی کل از حاصل جمع جریان نقدی عملیاتی، جریان نقدی سرمایه گذاری و جریان نقدی تامین مالی به دست می آید. اگر این مقادیر درست محاسبه شوند جریان نقدی کل با تغییرات در حساب وجه نقد ترازنامه از یک سال به سال دیگر برابر خواهد بود.

مثال: محاسبه جریان نقد عملیاتی از روش مستقیم

ترازنامه شرکت فرضی برای سال های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ و صورت سود و زیان این شرکت برای سال ۱۳۸۹ ارائه شده است. با استفاده از اطلاعات بخش عملیاتی صورت جریان وجه نقد سال ۱۳۸۷ به روش مستقیم مطابق با استانداردهای حسابداری ایران به دست آورید.

صورت های مالی

صورت های مالی

هرگونه تفاوت میان تغییرات در حساب های گزارش شده در ترازنامه و حساب های گزارش شده در صورت جریان وجوه نقد معمولا به دلیل تحصیل سایر شرکت ها و تاثیر ارز است.

برای شروع باید نوع حساب را مشخص کنیم و تحلیل کنیم که حساب موردنظر در طی دوره افزایش یا کاهش یافته است. همان گونه که پیش تر گفته شد این تحلیل ها برای درک روابط صورت های سود و زیان، ترازنامه و جریان وجوه نقد مناسب است.

جریان نقدی حاصل از عملیات:

اقلامی که ترازنامه را که برای محاسبه جریان نقد عملیاتی مدنظر قرار می گیرد، محاسبه می کنیم:

وجه نقد ورودی=فروش –افزایش در حساب های دریافتنی=۱۰۰،۰۰۰-۱،۰۰۰=۹۹،۰۰۰

وجه نقد پرداختی به تامین کنندگان=-بهای تمام شده کالای فروش رفته+کاهش در موجودی کالا+افزایش در حساب های پرداختنی=-۴۰،۰۰۰+۲،۰۰۰+۴،۰۰۰=-۳۴،۰۰۰

موجودی کالای پایان دوره=موجودی کالای ابتدای دوره+خرید-بهای تمام شده کالای فروش رفته=۷،۰۰۰+۳۸،۰۰۰-۴۰،۰۰۰=۵،۰۰۰

کاهش در میزان موجودی طی دوره=۷،۰۰۰-۵،۰۰۰=۲،۰۰۰

حساب های پرداختنی پایان دوره=حساب های پرداختنی اول دوره+خرید-وجه نقد پرداختی به تامین کنندگان =۵،۰۰۰+۳۸،۰۰۰-۳،۰۰۰=۹،۰۰۰

افزایش در حساب های پرداختنی طی دوره=۹،۰۰۰-۵،۰۰۰=۴،۰۰۰

وجه نقد پرداختی بابت حقوق=-هزینه حقوق-کاهش در حقوق پرداختنی=-۵۰۰-۳۵۰۰=-۸۵۰۰

حقوق پرداختنی انتهای دوره=حقوق پرداختنی ابتدای دوره+هزینه حقوق طی دوره-حقوق پرداخت شده طی دوره=۸،۰۰۰+۵،۰۰۰-۸،۵۰۰=۴،۵۰۰

بنابراین داریم:

صورت های مالی

مراحل تهیه صورت جریان وجوه نقد به روش غیر مستقیم

در این روش سود خالص با لحاظ کردن تعدیلات مربوط به عملیاتی که سود خالص را تحت تاثیر قرار می دهند، اما غیر نقدی هستند، به جریان نقد عملیاتی تبدیل می شود. این تعدیلات شامل حذف هزینه های غیر نقدی (مانند استهلاک)، اقلام غیرعملیاتی (مانند سود و زیان ناشی از فعالیت هایی غیر از فعالیت اصلی شرکت) و تغییرات در حساب های ترازنامه ناشی از حسابداری تعهدی هست. در جدول زیر مثالی از چگونگی ارائه جریان نقدی عملیاتی طبق روش غیرمستقیم آورده شده است.

صورت های مالی

به این نکته توجه داشته باشید که در روش غیرمستقیم نقطه شروع سود خالص است (آخرین نقطه صورت سود و زیان). در روش مستقیم نقطه شروع قسمت بالایی صورت سود و زیان (درآمدها) است که تعدیل می شوند تا وجه نقد دریافتی از مشتریان را منعکس کند، اما درنهایت جریان نقدی عملیاتی به دست آمده از هر دو روش یکسان خواهد بود، تنها شیوه ارائه متفاوت خواهد بود.

جریان نقدی عملیاتی طبق روش مستقیم و غیر مستقیم به طور متفاوتی به تصویر کشیده می شود، اما مقدار جریان نقدی عملیاتی به دست آمده از هر دو روش یکسان است. محاسبه جریان نقدی حاصل از فعالیت سرمایه گذاری و تامین مالی از هر دو روش یکسان است.

به طور خلاصه گام های زیر را در روش تهیه صورت جریان وجه نقد، بخش عملیاتی به روش غیرمستقیم باید طی کرد:

  1.  به دست آوردن سود عملیاتی
  2.  افزودن تمام هزینه های غیر نقدی (مانند استهلاک و انقضا) به سود عملیاتی و کسر تمام اجزای غیر نقدی درآمدها
  3.  افزودن (کسر) کردن تغییرات در حساب های عملیاتی ترازنامه از سود عملیاتی به صورت زیر:
    • افزایش در حساب دارایی های عملیاتی (خروج وجه نقد) از سود خالص کسر می گردد، در حالی که کاهش آن (ورود وجه نقد) به آن اضافه می شود.
    • افزایش در حساب بدهی های عملیاتی (ورود وجه نقد) به سود خالص اضافه می شود، در حالی که کاهش آن (خروج وجه نقد) از آن کسر می گردد.

مزایای هر یک از دو روش

مزیت اولیه روش مستقیم این است که دریافت ها و پرداخت های نقدی شرکت را نشان می دهد، در حالی که روش غیرمستقیم تنها نتیجه خالص این دریافت ها و پرداخت ها را نشان می دهد؛ بنابراین روش مستقیم اطلاعات بیشتری نسبت به روش غیرمستقیم در اختیار قرار می دهد. داشتن اطلاعات درباره دریافت ها و پرداخت های گذشته برای پیش بینی جریان نقدی عملیاتی آینده مناسب است.

مزیت عمده روش غیر مستقیم این است که بر تفاوت سود خالص و جریان نقدی عملیاتی تمرکز می نماید و این برای پیش بینی جریان نقدی عملیاتی آتی بسیار مناسب است. تحلیل گران ابتدا سود خالص شرکت را پیش بینی می کنند و سپس جریان عملیاتی نقدی پیش بینی شده را با تعدیل سود خالص به دست می آوردند.

درک نسبت های نقدی

نسبت های نقدی عملکرد

نسبت جریان نقد عملیاتی به درآمد که میزان جریان نقد عملیاتی تولید شده به ازای هر یک ریال از درآمد را نشان می دهد:

صورت های مالی

نسبت بازده نقدی دارایی ها که بازده جریان نقدی عملیاتی که توسط دارایی (تامین کنندگان سرمایه و بدهی) شرکت تپلید شده است را نشان می دهد.

صورت های مالی

نسبت جریان نقد عملیاتی به سود عملیاتی که توانایی تولید وجه نقد توسط عملیات شرکت را می سنجد:

صورت های مالی

نسبت های پوششی

نسبت پوشش بدهی که اهرم و ریسک مالی را می سنجد.

صورت های مالی

نسبت پوشش بهره که توانایی شرکت در پوشش هزینه بهره را می سنجد.

صورت های مالی

یادداشت های توضیحی

یادداشت های توضیحی به عنوان یکی از بخش های غیرقابل تفکیک صورت های مالی اطلاعات ارزنده ای در مورد صورت های مالی به مخاطب ارائه می دهد. یکی از ویژگی های صورت های مالی، خلاصه بود آن هاست، بدین معنا که مخاطب می تواند با یک نگاه اجمالی به مهم ترین اطلاعات مورد نیاز در مورد شرکت دست یابد. از سوی دیگر ممکن است مخاطب به اطلاعات کلی علاقه نشان ندهد و بخواهد که در یک مورد اطلاعات ریز و با جزییات کافی را کسب نماید. در این مواقع یادداشت های توضیحی به کمک مخاطب آمده که در یک مورد اطلاعات را در اختیار وی قرار می دهد. برای مثال ممکن است در ترازنامه ذکر شود که شرکت ۱ میلیارد تومان وجه نقد دارد ولی به این موضوع اشاره نشود که چه میزان از این مبلغ در حساب های بانکی و در کدام بانک ها قرار دارد. یادداشت های توضیحی این جزییات را در اختیار مخاطب قرار می دهد.

اطلاعات زیر باید در یادداشت های توضیحی واحد تجاری افشا شود:

  • تصریح اینکه صورت های مالی بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه شده است.
  • رویه های حسابداری اعمال شده در خصوص معاملات و رویدادهای بااهمیت
  • مواردی که افشای آن ها طبق استانداردهای حسابداری الزامی شده و در بخش دیگری از صورت های مالی ارائه نشده است.
  • موارد دیگری که در صورت های مالی اساسی ارائه نشده است، لیکن افشای آن ها برای ارائه مطلوب ضرورت دارد.

یادداشت های توضیحی شامل اطلاعات تشریحی و جزئیات بیشتر از اقلام منعکس شده در صورت های مالی اساسی است. ضمن اینکه اطلاعات دیگری از قبیل بدهی‎ های احتمالی و تعهدات را ارائه می کند.

سوالات متداول

گزارش وجوه نقد، صورت سود و زیان و ترازنامه

ادامه مطلب
Scalp
استراتژی اسکالپ و بهترین پوزیشن‌های معاملاتی

استراتژی اسکالپ، بهترین پوزیشن های ممکن خرید و فروش را در جهت کلی روند برای شما فراهم می کند. استراتژی اسکالپ شامل خطوط روند، اسیلاتور استوکاستیک و اندیکاتور سیگنال خرید و فروش معاملاتی است. اسکالپینگ یکی از بهترین استراتژی هایی است که با دقت بالا برای جفت ارزها به کار می رود.

اسکالپینگ چیست؟

اسکلپینگ به نوعی از معاملات در طی روز گفته می شود که هدف معامله گر بدست آوردن سودی حتی جزیی در حد چند دهم درصد است. بیشتر هدف یک اسکالپر (معامله گری که به روش اسکالپینگ معامله می کند) کسب سودهای کوچک در بازار،ضمن رعایت نسبت سود به زیان است.
استراتژی های زیادی است که میتوان از آنها برای اسکلپ استفاده کرد.ما در این مقاله به شما تعدادی از این استراتژی های ساده را که عموما بر مبنای پرایس اکشن هستند معرفی میکنیم.

انواع معاملات اسکالپ چیست؟

اسکالپینگ بر اساس پرایس اکشن (price action)

در این نوع از اسکلپ اصول و اساس تحلیل بر مبنای حمایت ها و مقاومت ها است .این استراتژی برای بازه های زمانی یکساعته  و سی دقیقه ای به خوبی قابل اجرا است .قبل از اینکه تایم فریم چارت خودرا به یکساعته و سی دقیقه ای تغییر دهید، بسیار مهم است که روند کلی و اصلی نمودار را در بازه های زمانی بلند مدت تر بررسی کنید ،تا بر خلاف روند اصلی معامله نکنید.شما باید همیشه این را مد نظر داشته باشید که روند دوست شماست.

بعد از اینکه ما در تایم روزانه روند اصلی و ماژور نمودار را پیداکردیم (که در این مثال نزولی است) وارد تایم های پایین تر(نموداربالا چهارساعته است) میشویم. (محدوده ای که با خطوط عمودی قرمزرنگ مشخص شده اند ناحیه ی مدنظر برای معامله در این مثال هستند ).سپس محدوده های مهم حمایتی و مقاومتی را بررسی میکنیم.

زمانیکه قیمت به محدوده ی مقاومتی (محدوده ای که احتمال افزایش عرضه در آن قیمت بالاست)میرسد میتوان وارد پوزیشن کوتاه مدتی فروش شد.این پوزیشن فروش باروند اصلی و ماژور سهم (که درمرحه ی قبل و در تایم های بالاترمشخص کرده ایم) همخوانی دارد.این خیلی مهم است که ما در روند اصلی سهم معمامله کنیم و در جهت رودخانه شنا کنیم.

در این پوزیشن کوتاه مدتی (short term) هدف ما برای سیو سود ویا خروج از معمامله محدوده ی حمایتی(محدوده ای که در آن احتمال افزایش تقاضابالاست) قیمت است که در بخش قبل آن را مشخص کردیم و در شکل بالا با خط قزمز رنگ افقی مشخص شده است .درشکل بالا تحلیلگر کف ماژور قبلی را برای دریافت سود خود انتخاب کرده است.درمثال بالا مواقعی پیش آمده که قیمت موقتا صعودی شده و سعی کرده که سقف قبلی را رد کند و سقف جدید بسازد و این مواقعی است که قیمت سعی دارد اعتماد به نفس معامله گر را محک بزند.اگر معمله گر بعلت ترس و عدم صبر کافی از پوزیشن زود خارج شود شانس سود خوبی را از دست میدهد.

اسکلپ بر اساس فیبوناچی

در این استراتژی نیز شما نخست باید در تایم های بالاتر  رونداصلی و ماژور قیمت را تشخیص دهید . بعد از اینکه روند شناسایی شد خط روندی هم جهت با روند رسم کنید.

اساس این استراتژی  خرید یا فروش (بستگی به جهت رونداصلی دارد) بعد از شکست خط  روند است .اگرچه  ما برای بدست آوردن  تارگت هایمان  برای سیو سود از نسبت های فیبوناچی استفاده میکنیم .در نمودار زیر (تایم فریم یکساعته) شاهد رسم خط روند صعودی(کف به کف) هستیم .در حالیکه منتظر شکسته شدن این خط روند هستیم ، نسبت های فیبوناچی را از کف تا سقف موردنطر با کمک ابزار فیبوناچی داخلی (retracement) رسم میکنیم . سپس منتظر شکست خط روند میمانیم.

بعد از شکسته شدن خط روند یک پوزیشن کوتاه مدتی از محدوده ۳۸% فیبو به منظور فروش میگیریم و تارگت خود را به منظور سیو سود روی ۶۲% فیبو میگذاریم . همانطور که میبینیم قیمت بعداز شکست خط روند به سرعت خودرا به محدوده ۶۲% رسانده است .همانطور که میبینیم پس از برخورد قیمت به ناحیه ۶۲%فیبو از مومنتوم و شدت نزول نیز کاسته شده است.

نکته ی دیگری که برای شناسایی محدوده تارگت علاوه بر نواحی فیبو باید درنظر بگیرید ،نواحی حمایتی و مقاومتی مهم گذشته قیمت است.در این استراتژی صبر مساله ای حیاتی است. شما باید تا رسیدن موقعییت مناسب و قابل اطمینان صبور باشید .ترکیب الگوهای شمعی ژاپنی برای تشخیص پوزیشن های بهتر کمک زیادی به شما میکند.

بعنوان مثال در معامله ی قبلی میتوان دید که تشکیل الگوی ابرسیاه به ما، در تشخیص پوزیشن فروش کمک میکرد.

اسکالپینگ با کمک الگوهای شمعی ژاپنی

این استراتژی برای پوزیشن های کوتاه مدت توصیه میشود. برای موفقییت در این سیستم نیاز است که معمله گر با الگوهای شمعی ژاپنی آشنایی باشد .زمانیکه ما شاهد تعداد زیادی از انواع و اقسام الگوهای شمعی هستیم، بهتر است توجه خودرا بر چند الگوی مهم تر مثل engulfing ،dark cloud ،piercing متمرکز کنیم.

میتوان پس از مشاهده  ی الگوی ابر سیاه پوزیشن فروش گرفت .همانطور که دیدید بسادگی میتوان در بازار بدون توجه و اعتماد به انواع اندیکاتورها، پوزیشن گرفت.

اسکلپینگ یا سویینگ تریدینگ؟ کدام یک بهتر است؟

اسکلپرها و سویینگ تریدرها هردو از تکنیک های مشابهی در انجام معاملات بهره می جویند و درواقع تنها وجه تمایز آن ها بازۀ زمانی تعریف شده برای این معاملات است. علی رغم این شباهت ها، اسکلپینگ و سویینگ تریدینگ استایل های کاملاً متفاوتی از تریدینگ به حساب می آیند. اسکلپرهای موفق غالباً در حفظ معاملات نوسانی در درازمدت با مشکل رو به رو خواهند بود؛ از سوی دیگر، سویینگ تریدرهای موفق نیز به سختی می توانند پابه پای اسکلپینگ پیش روند.

سویینگ تریدرهای مجرب همچنان می توانند روش اسکلپینگ را بیاموزند. با این حال، این امر ممکن است بر قابلیت های سویینگ تریدینگ شما اثر سوء بگذارد؛ زیرا در طی این مسیر عاداتی پیدا می کنید که بازنگه داشتن پوزیشن در درازمدت را با اشکال روبه رو می سازد. اسکلپرها عموماً به برداشت سریع پولشان گرایش دارند؛ درحالی که سویینگ تریدرها غالباً صبر و حوصلۀ بیش تری در انجام معاملات دارند.

این امر خطر بروز عوارض ناخواسته را کاهش می دهد؛ زیرا اسکلپرها هر زمان که بخواهند، یک پوزیشن مالی را اتخاذ کرده و غالباً پوزیشنی را در طول شب باز نگه نمی دارند. این در حالی است که سویینگ تریدرها اغلب در پایان هر روز پوزیشن های متعددی را باز و آماده خواهند داشت. با تمام این تفاسیر، احتمالاً تاکنون متوجه تقابل این دو متد شده اید.

یک تفاوت کلیدی دیگر بین اسکلپینگ و سویینگ تریدینگ در تعداد فرصت هاست. فرصت های اسکلپینگ بسیار زیادند؛ از همین رو با ازدست دادن یکی، می توانید سریعاً به سراغ فرصت بعدی بروید. این در حالی است که برای سویینگ تریدرها، فرصت های خوب کمیاب تر بوده و در صورت ازدست دادن یکی از تحرکات قوی بازار، بایستی مدتی صبر پیشه کنید. سویینگ تریدرها این چالش را از طریق زیرنظرگرفتن چندین دارایی رفع و رجوع می کنند؛ درحالی که اسکالپرها معمولاً تنها روی یک یا نهایتاً دو دارایی تمرکز دارند. برای مثال، بسیاری از اسکالپرهای موفق به طور انحصاری به خرید و فروش بیت کوین و اتریوم اشتغال دارند.

یکی از مزیت های مهم اسکلپینگ، امکان به کارگیری این متد در شرایط مختلف است. سویینگ تریدینگ در شرایط فشار بازار کاری دشوار است. نمونۀ چنین شرایطی در بازۀ کوتاه چند ماه اخیر مشاهده شده است. از سوی دیگر، اسکلپینگ همواره کاربرد دارد؛ زیرا تحرکات بازار در بازه های زمانی کوتاه حتی در شرایطی که جهت بازار در بلندمدت معکوس باشد نیز رخ خواهد داد.

از سوی دیگر، از مزایای مهم سویینگ تریدینگ می توان به شدت کم تر و قابلیت انجام آن در زمان نسبتاً کوتاه تر اشاره کرد. بنابراین، تنها کافی است که نمودارهای بلندمدت را یک یا دوبار در روز ارزیابی کنید تا فرصت های معاملاتی را دریابید. زمان هایی که بایستی دست به عمل بزنید، به شما اطلاع رسانی خواهد شد.

اگر تازه وارد حوزۀ تریدینگ رمزارزها شده اید، اغلب اسکلپینگ، نقطۀ شروع خوبی است. تعدد بیش تر معاملات به این معناست که داده های بیش تری برای ارتقا در اختیار خواهید داشت و فیدبک های بیش تری را از بازار دریافت خواهید کرد. در روش سویینگ تریدینگ نتایج تنها چندین مرتبه در ماه قابل دستیابی است درحالی که اسکالپرها فیدبک های بازار را چندین مرتبه در روز دریافت می کنند. درنتیجه، به مرور زمان منحنی یادگیری شما شکلی عمودی به خود خواهد گرفت.

اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic)

اندیکاتور استوکاستیک، یک اسیلاتور مومنتوم یا (نوسانگر حرکتی) است که مختص به جرج لین است. اندیکاتور استوکاستیک از دو خط تشکیل شده است: خط سریع K% و خط آهسته D% که بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان دارد. اساسا استوکاستیک به رابطه ی بسته شدن قیمت و محدوده قیمت در یک دوره مشخص بستگی دارد و آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.

خط روند، شیبی مثبت یا منفی دارد که از اتصال چند نقطه بالاتر یا پایین تر به ترتیب شکل می گیرد.

اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 ، جزو ابزار تحلیل تکنیکال قلمداد می شود که روند صعودی را با استفاده از فلش آبی رنگ و روند نزولی را با فلش قرمز رنگ نشان می دهد.

تنظیمات نمودار:

  • اندیکاتور متاتریدر ۴: اسیلاتور استوکاستیک (متغیر اولیه را اصلاح می کنیم، دوره زمانی K% مساوی با ۳۵)، اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 (با تنظیمات پیشفرض).
  • تایم فریم های پیشنهادی: ۱ دقیقه، ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه
  • جلسات معاملاتی توصیه شده: لندن، نیویورک، توکیو
  • جفت ارز: جفت ارزهایی با حداکثر ۴ پیپ اسپرد (اختلاف)

برای مثال، پوزیشن خرید

شکل ۱٫

توضیح استراتژی

قوانین ورود به پوزیشن خرید

چنانچه جفت ارز مورد نظر، اندیکاتور و الگوی زیر را نمایش داد، شروع به سفارش خرید کنید:

  1. اگر قیمت، خط روند نزولی را به سمت بالا شکست (در شکل ۱٫ خط روند با رنگ آبی نشان داده شده است)، گفته می شود قیمت به سمت بالا حرکت می کند، از این رو موقعیت خرید برای جفت ارز تعیین شده شروع می شود.
  2. اگراندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 فلش آبی رنگ به سمت بالا را نشان داد، همان طور که در شکل ۱٫ پیداست در زیر نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، سیگنال خرید را برای جفت ارز مورد نظر صادر می کند.
  3. اگر اندیکاتور استوکاستیک، منطقه اشباع فروش را به سمت بالا طی کند (سطح سیگنال زیر ۲۰)، سیگنال خرید را صادر می کند.

حد ضرر برای پوزیشن خرید:

حد ضرر (SL) را دو پیپ زیر خط حمایت قرار دهید.

استراتژی خروج / حد سود برای پوزیشن خرید:

چنانچه موارد زیر را شامل شد جهت گرفتن سود از پوزیشن خارج شوید:

  1. بعد از مشخص کردن روند صعودی (بولیش)، اگر قیمت به زیر روند حرکت کرد، بهتر است سود خود دریافت کرده و از پوزیشن خارج شوید.
  2. اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4، فلش قرمز رنگ به سمت پایین را نشان داد که تقریبا بالای نمودار شمعی (کندل استیک ها) قرار دارد، سیگنال خروج از پوزیشن را صادر می کند.
  3. چنانچه خط سریع (fast line) اندیکاتور استوکاستیک (K%)، منطقه اشباع خرید را به سمت پایین بشکند (سطح سیگنال بالای ۸۰)، می توان گفت روند صعودی یا بولیش برگشتی در راه است، بنابراین خروج از پوزیشن یا گرفتن سود توصیه می شود.

قوانین ورود به پوزیشن فروش

چنانچه جفت ارز مورد نظر، شرایط و قوانین زیر را به همراه داشت، پوزیشن فروش بگیرید:

  1. اگر قیمت خط روند صعودی را شکست (خط آبی در شکل ۱٫۱)، یعنی روند نزولی (بیریش) شد، گفته می شود قیمت به سمت پایین حرکت می کند، از این رو موقعیت فروش برای جفت ارز تعیین شده شروع می شود.
  2. اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex فلش قرمز رنگ را نشان داد، همان طور که در شکل ۱٫۱ نشان می دهد، بالای نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، سیگنال فروش را برای جفت ارز مورد نظر صادر می کند.
  3. اگر اندیکاتور استوکاستیک (K%)، منطقه اشباع خرید را به سمت پایین طی کند (سطح سیگنال پایین ۸۰)، شروعی برای اقدام به فروش است.

حد ضرر برای پوزیشن فروش:

حد ضرر (SL) را دو پیپ بالاتر از خط مقاومت قرار دهید.

استراتژی خروج / حد سود برای پوزیشن فروش:

  1. اگر قیمت روند نزولی (بیریش) را شکست و به سمت بالا حرکت کرد، توصیه می شود از پوزیشن خارج شده و یا سود خود را دریافت کنید.
  2. اگر اندیکاتور سیگنال سفارشی BykovTrend_Sig.ex4 فلش آبی رنگ به سمت بالا را نشان داد که تقریبا زیر نمودار شمعی (کندل استیک) قرار گرفته است، خروج یا گرفتن سود توصیه می شود.
  3. اگر خط سریع ( fast line) اندیکاتور استوکاستیک K%، منطقه اشباع فروش را به سمت بالا قطع کند (سطح سیگنال بالای ۲۰)، گفته می شود نزولی (بیریش) برگشتی در راه است یعنی روند صعودی می شود، بنابراین خروج و یا سود گرفتن توصیه می شود.

مثالی از معاملات فروش

 شکل ۱٫۱

ادامه مطلب
انواع ریسک
ریسک چیست و انواع ریسک سرمایه گذاری کدامند؟

معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان می آید، کلمه خطر برجسته می شود؛ اما باید بدانیم که ریسک فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می دهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت های مثبت مواجه شویم. این فرصت های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایه گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.

ریسک چیست و انواع آن

از آغاز پیدایش تمدن، انسان ها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بوده اند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیش بینی کند و برای مقابله با آن ها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر می شود، در معرض تصمیم گیری ها و پیچیدگی های بیشتری قرار می گیرد و در معرض ریسک های بیشتری قرار می گیرد.

انواع ریسک

به طور کلی، موقعیت های ریسکی که افراد با آن مواجه می شوند معمولا شامل دو دسته می شود:

ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)

این ریسک ها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجه ای جز خسارت ندارند. این ریسک ها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان می شوند.

انواع ریسک

ریسک سوداگرانه یا پویا

این نوع ریسک ها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازه گیری هستند و نتیجه احتمالی آن ها می تواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایه گذاری های اقتصادی، بازی های مبتنی بر شرط بندی، از جمله چنین ریسک هایی هستند.

انواع ریسک

ریسک های نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن می توان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسک های نوع دوم می توانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسک های پویا که در سرمایه گذاری با آن مواجه هستیم، می پردازیم. بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایه گذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته می شود. این انحراف بازده می تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته می شود که ریسک سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود.

طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک

سرمایه گذاران را از منظر پذیرش ریسک می توان به سه دسته تقسیم نمود:

  • افراد ریسک گریز: این افراد رویکرد محافظه کارانه دارند. این شخص ترجیح می دهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
  • افراد ریسک پذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر می پذیرد.
  • افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن ها را ریسک خنثی می نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند.

انواع ریسک

ریسک پذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان می دهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسک پذیرفته شده قبلی انتظار دارند. همچنین افراد ریسک پذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسک پذیرفته شده قبلی توقع دارند. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد. در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت می کنید که به آن صرف ریسک می گویند. صرف ریسک در سرمایه گذاری هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.

معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری

برای اندازه گیری ریسک سرمایه گذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهم ترین آن ها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایه گذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشان دهنده بالا بودن ریسک سرمایه گذاری می باشد. شرکت های بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسک های سرمایه گذاری، به دو نوع اساسی تقسیم می شود:

ریسک سیستماتیک

این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر می گذارد و محدود به صنعت خاص نیست.

ریسک سیستماتیک

ریسک غیرسیستماتیک

برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما می توانیم شرکتی را که در اثر تصمیم گیری های نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.

ریسک غیرسیستماتیک

ریسک نرخ سود (Interest rate risk)

اگر چند گزینه برای سرمایه گذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح می شود. به عنوان مثال سرمایه گذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایه گذاری می تواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد. مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می گذارد.

ریسک تورم (Inflation risk)

رشد نرخ تورم باعث می شود بر بازدهی سرمایه گذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل می شود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته می شود. پس باید سرمایه گذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می شود، ریسک تورم می گویند.

ریسک مالی (Financial risk)

شرکت ها در صورت های مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وام های دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش می یابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته می شود. بسیاری از سرمایه گذاران با لحاظ این نکته سهام شرکت ها را خریداری می کنند و از شرکت هایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینه های کم ریسک تر می روند.

ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)

دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمی خرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روان تر باشد این ریسک در آن کم رنگ تر است.

ریسک نرخ ارز (currency risk)

در مورد شرکت های واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد می کند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل می شود. با رشد هزینه ها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایه گذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب می شود که توسط شرکت ها قابل کنترل نیست.

ریسک تجاری

در ریسک تجاری به این موضوع توجه می شود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینه های عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینه های یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر می گیرد. این هزینه ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه های اداری می شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می فروشد، می باشد.

ریسک اعتباری یا ریسک نکول

ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد می شود. این نوع ریسک برای سرمایه گذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.

ریسک کشور

ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته می شود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخش های مالی کشور نیز صدمه وارد می شود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ می دهد.

ریسک سیاسی

ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بی ثباتی سیاسی، جنگ، کنترل های نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیم های سرمایه گذاری اثر می گذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته می شود. نکته ای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایه گذاری طولانی تر شود، این ریسک بیشتر می شود.

جمع بندی

در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم. به طور کلی، ریسک هایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسک های خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسک های پویا است. به منظور کاهش زیان های ناشی از ریسک های سرمایه گذاری، چندین راه حل وجود دارد. لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسک های سرمایه گذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک می توانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راه های کاهش ریسک سرمایه گذاری، سبد دارایی است. در واقع با سرمایه گذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسک های تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم می کند که با کنار هم قراردادن دارایی های مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایه گذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک می گردد. تنوع بخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود. درحالی که اکثر متخصصان سرمایه گذاری موافق هستند که تنوع سازی نمی تواند در برابر ریسک آن ها را تضمین کند، می توان گفت تنوع سازی مهم ترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایه گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالی که ریسک مالی را به حداقل می رساند.

ادامه مطلب
3chanal
انواع کانال در تحلیل تکنیکال + کاربرد هرکدام

چارچوب حرکت قیمت به معامله گر کمک می کند تا ورود و خروج احتمالی بالقوه را تشخیص دهد. چارچوب مورد نظر بر اساس حرکت قیمت قبل بوده و از آنجایی که نمی توان آینده را پیش بینی کرد، اما می تواند کمکی به سطح انتظار از حرکت قیمت نماید، بنابراین شما می دانید که شمع (کندل) کنونی ممکن است خالی شود یا شروع به پر شدن کند. روش های مفیدی برای ایجاد چارچوب حرکت قیمت (پرایس اکشن) وجود دارد که فقط بایستی تصمیم بگیرید کدام روش برای شما مناسب تر است؛ در این مقاله با انواع کانال در تحلیل تکنیکال آشنا می شوید.

قیمت اغلب می تواند بر طبق قوانین طبیعی مانند قوه جاذبه یا سکون عمل کند. بنابراین، هنگامی که قیمت به یک سطح معینی کاهش یافت، اغلب می توانید به بانس قیمت در یک نقطه ای توجه داشته باشید. ایجاد چارچوب قیمت از طریق کانال ها، می تواند به شما کمک کند تا مشاهده کنید که قیمت چه زمانی واکنش نشان می دهد یا بانس می کند و چه زمانی ورود و خروج مناسب ظاهر می گردد.

نمودارها و استراتژی های بسیاری وجود دارد که با کانال قیمت به کار می رود. فقط چیزی را که می خواهید انتخاب کنید و اگر چیزی برای شما مناسب نباشد، آن را برای معامله گر بعدی بگذارید. همچنین کانال ها می توانند کارهای مختلفی انجام دهند مانند این که به شما کمک می کند تا ادامه روند و محدوده برگشتی را مشخص نمایید.

سه نوع کانال در این مقاله به شما معرفی خواهد گردید:

1. کانال های دستی (Hand drawn channels) می تواند در پیدا کردن ورود و خروج، بسیار موثر باشد.

2. کانال دنچیان (Donchian Channels) به معامله گر کمک می کند تا صعود و سقوط ناگهانی را با مشاهده قیمت در طی چند دوره یا چند روز مشخص کنند.

3. در نهایت، ما به کانالی پیشرفته (advanced channel) نگاهی خواهیم انداخت که بر اساس تحلیل خط میانه (Median-Line) می باشد که چنگال اندرو نامیده می شود.

سه کانال قیمت

کانال های دستی در تحلیل تکنیکال 

بهترین مکان برای شروع معامله گران تازه کار است. کانال های دستی به آسانی قابل درک هستند و می تواند در بازارهای محدوده ای با واکنش قیمت به کار رود تا مورد حمایت و مقاومت واقع شود. همچنین کانال ها می توانند در یک بازار رو به رشد مانند ما نمودار EURUSD بالا دیده شود.

از ابزار خطی می توان برای تعیین بالا و پایین کانال دستی استفاده کرد.

شرط مهم برای یک کانال این است که بایستی حداقل دو بار قیمت را لمس کند البته سه بار یا بیشتر بهتر است. در یک کانال رو به رشد مانند بالا، EURUSD ، مشاهده می کنیم که نیرو با فشار در پشت پوزیشن خرید قرار گرفته است، همان طور که حداکثر قیمت (High) و حداقل قیمت (low) بالا و بالاتر می روند، بنابراین احتمال زیادی برای خرید شما در نزدیک پایین کانال وجود دارد و حد ضرر (SL) در زیر نقطه ورود و خارج از کانال باید قرار داده شود، و پوزیشن فروش در بالای کانال صورت می گیرد. پوزیشن فروش در بالای کانال توصیه نمی شود زیرا در روند صعودی قرار داریم.

دامنه معاملاتی (معاملات محدوده ای) به شما اجازه می دهد تا به وضوح ریسک و اهداف خود را مشخص کنید.

معاملات صعود ناگهانی کانال دنچیان در تحلیل تکنیکال 

ریچارد دونچیان یک روند عمیق ساده را به وجود آورد و به دنبال آن، استراتژی را در دهه ۱۹۸۰ بر اساس مفهوم قدرت خرید و ضعف فروش ایجاد کرد. کانال دنچیان، بر اساس شکست صعود ناگهانی بررسی می شود که قیمت، بیش از یک یا چند ساعت یا روز / هفته مشخص شده توسط معامله گر تعیین می شود. استراتژی کانال دنچیان در بازارهای رو به رشد یا کاهش یافته کار می کند اما بهتر است در بازارهای محدوده ای و راکد استفاده نشود.

این استراتژی ساده به شما کمک می کند تا حرکت های بزرگ را شکار کنید و حد ضرر را مشخص نمایید.

از آنجایی که چند شکست ناگهانی صعودی در نتیجه روند مشروع است، بسیاری از معامله گران، خروج از پوزیشن (یا همان حدضرر) را در کانال مخالف قرار می دهند. این امر ریسک را کاهش می دهد و مانع معاملات طولانی مدت می شود. معامله گرانی که با معاملات طولانی مدت سازگاری ندارند، با قرار دادن حد ضرر، ترغیب می شوند تا حجم معاملات را کاهش دهند و با قرار دادن حد ضرر، معاملات خود را ایمن می سازید که با استفاده از میانگین دامنه دقیق (Average True Range) یا قرار دادن حد ضرر در وسط کانال میسر می شود که بسته به جهت روند ۱۰ روزه ، قیمت حداقل یا حداکثر خواهد بود.

استفاده از کانال دنچیان جهت ورود به روند

ما هیچ وقت مطمئن نیستیم که اصلاحات چه تاثیری خواهد داشت یا روند جدید، نزولی خواهد شد یا خیر. بنابراین، ما از کانال دنچیان استفاده می کنیم تا نشان دهد چه زمانی اصلاحات به اندازه کافی برای بررسی مجدد روند، عمیق و موثر هستند. در مثال زیر، کانال دنچیان را در نمودار ۴ ساعته با ارزش ورودی ۵۵ قرار دهید. اگرچه قیمت در روند صعودی قرار دارد، اما می دانیم زمانی که کانال دنچیان پایین تر شکسته شود، بازار به اندازه کافی، شروع به اصلاح می کند.

از کانال دنچیان برای اصلاح مناسب و تعقیب نقطه ورود به پوزیشن استفاده نمایید.

بعد از این که قیمت به کانال پایین رسید، بایستی صبر کنیم تا قیمت به کانال بالا برسد تا شروعی جهت ورود به پوزیشن فراهم گردد. بنابراین کانال دنچیان، با دو مرحله، ما را در تعقیب روند قرار می دهد:

  1. در روند صعودی، صبر کنید تا قیمت ها به کانال پایین نفوذ کنند.
  2. بعد از رسیدن قیمت به کانال پایین تر، زمانی که یک پیپ بالاتر از کانال بالایی حرکت کرد، وارد پوزیشن شوید.

(چنگال) پیچفورک اندرو- خط میانی در تحلیل تکنیکال 

انجام معامله با چنگال اندرو زمانی قدرتمند است که شما نقاط شروع برای رسم الگو را پیدا کنید. این چنگال توسط دکتر آلن اندری توسعه یافت و بر اساس مفهومی است که اغلب قیمت، به میانگین قیمت با نوساناتی دور از خط میانه، تا زمانی که مسیر روند تغییر کند، برمی گردد. این الگو امکان ریسک های شدید و اهداف سود معقول را مشخص می سازد.

ایجاد (چنگال) پیچفورک ساده است و بر روی پیوت های بازار به وجود می آید.

بر طبق استدلال های صورت گرفته، استراتژی (چنگال) پیچفورک، ۸۰ درصد از مواقع به معامله گر در بازارهای دارای روند، کمک می کند و قیمت به سمت خط میانی، در حال افزایش یا کاهش است. اساس (چنگال) پیچفورک اندرو بر پایه سه پیوت دارای نوسان در بازار است (به عنوان A، B، و C در نمودار مشخص می شود). نوسان شروع (نقطه A) آغاز خط میانی است و نقاط افقی B و  C داری نوسان زیاد در اطراف نقطه A ،(چنگال) پیچفورک اندرو را به ارمغان می آورد.

ابزارهای مفید بسیاری برای پیدا کردن نقاط شروع A، B و C وجود دارد اما بعد از مدتی شما می توانید نقطه شروع بازار را با چشم معامله گر خود پیدا کنید. شما می توانید از اندیکاتور زیگزاگ (Zigzag) استفاده کنید که به شما کمک می کند تا مهمترین تغییرات قیمت را تعیین کنید و بر اساس این نقاط (چنگال) پیچفورک را رسم نمایید. گزینه دیگر استفاده از فراکتال روزانه یا هفتگی است که به شما قیمت های برگشتی را نشان می دهد و بر نقاط برگشتی بر بازار تاکید می کند. قیمت هدف ارجح زمانی است که بازار در خط میانی چنگال باشد. با این حال در بازارهایی با روند قوی و بازارهای محدوده ای، می توانید چنگال مقابل را هدف قرار دهید.

اغلب حد ضرر را خارج از پیچفورک با مقدار ۰٫۵ یا ۱ برابر «میانگین دامنه دقیق» قرار دهید و به بازار اجازه دهید درون روند نفس بکشد.

کلام آخر

کلید این استراتژی و هر استراتژی دیگر، یافتن آن چیزی است که برای شما مناسب است و به خوبی کار کند. هدف نهایی هر کدام از انواع کانال در تحلیل تکنیکال که شما استفاده می کنید این است که چارچوب عمل قیمت را بر اساس چارچوب زمانی دلخواه خود تنظیم کنید تا بتوانید ورودی ها و خروجی های مناسب را تعیین کنید. صرف نظر از روشی که استفاده می کنید، مطمئن باشید با قرار دادن حد ضرر خارج از کانال و استفاده از اندازه معامله مناسب برای میزان حساب خود، ریسک خود را کاهش می دهید.

ادامه مطلب
Bolinger
آموزش اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Bands) + تحلیل بازارهای مالی

اندیکاتور باند بولینگر، جزو اندیکاتورهای قدرتمند تکنیکال می باشد که توسط جان بولینگر به وجود آمده است. بعضی از معامله گران باور دارند که فقط استراتژی باند بولینگر ، کلید موفقیت است. باند بولینگر، حرکت قیمت سهام را محاسبه می کند و مرز نسبی از سقف و کف قیمت را فراهم می کند. اندیکاتور باند بولینگر بر اساس میانگین متحرک می باشد که روند میان مدت سهام را بر اساس تایم فریم معاملاتی که مشاهده می کنید، مشخص می کند. این اندیکاتور به عنوان باند میانه روند شناخته شده است. اکثر نمودارهای معاملاتی از میانیگن متحرک با دوره زمانی ۲۰ برای تنظیمات پیش فرض باند بولینگر استفاده می کنند. باند بالایی و پایینی برای سنجش نوسانات صعودی و نزولی به کار می روند. باند بولینگر با دو انحراف معیار از میانه باند محاسبه می شوند.

اندیکاتور باند بولینگر چیست؟

باند بولینگر(Bollinger band) از باند بالایی، میانی و پایینی تشکیل شده است که توسط جان بولینگر به وجود آمده است.

باند بولینگر جهت سنجش نوسانات قیمت در بالا و پایین میانگین متحرک ساده (Simple MA) است. جان بولینگر اشاره کرد که دوره هایی با نوسانات پایین بعد از دوره های با نوسانات بالا دنبال می شوند. بنابراین وقتی باند بولینگر به همدیگر فشرده و نزدیک می شود، می توان نتیجه گرفت که به زودی حرکات قیمت قابل توجهی روی می دهد.

بنابراین، استراتژی معاملاتی فشردگی باند بولینگر کمک می کند تا از حرکات قیمت پس از یک دوره نوسانات پایین، به سود دست یافت.

کاربرد اندیکاتور باند بولینگر چیست؟

نمودار زیر، زمان ۲۴۰ دقیقه جفت ارز  EURUSD را نشان می دهد. اندیکاتور باند بولینگر بایستی در دوره ۲۰ روزه و با انحراف معیار (Deviation) 2 تنظیم گردد و تا بتوان پهنای باند بولینگر را محاسبه کرد.

هنگام استفاده از این استراتژی، ما به دنبال انقباض و فشردگی باند بولینگر در دوره هایی هستیم که پهنای باند بولینگر در حدود ۰٫۰۱۰۰ یا ۱۰۰  پوینت باشد.

استراتژی فشردگی باند بولینگر

اگر همه شرایط ذکرشده، ایجاد شد، به معنای حرکت قیمت قابل توجه است، همان طور که در نمودار بالا، درون دایره سبزرنگ نشان می دهد.

سیگنال خرید یا (Buy) زمانی صادر می شود که یک کندل کامل بالای خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.

سیگنال فروش یا (Sell) زمانی صادر می گردد که یک کندل کامل پایین خط میانگین متحرک ساده تشکیل شود.

  • حد ضرر یا ( Stop loss) روی حداکثر قیمت (High) یا حداقل قیمت (Low) کندل قبلی قرار دهید یا
  • ۳% از سرمایه را در این معامله به حد ضرر اختصاص دهید، البته هرکدام که کمتر بود از آن استفاده کنید.

آموزش اندیکاتور باند بولینگر

اندیکاتور باند بولینگر از سه قسمت تشکیل شده است :

۱٫ میانگین متحرک ساده : این میانگین متحرک ساده معمولا در بازه زمانی  ۲۰ روزه تنظیم شده اند.  میانگین متحرک ، میانگینی از قیمت سهم در طول یک بازه زمانی (که معمولا ۲۰ روزه می باشد) است.  منظور از متحرک بودن میانگین این است که  قیمت در بازه های زمانی مختلف ، یکسان نمی باشد، بلکه متغیر می باشد.

باند میانی: میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ (بیشتر نمودارهای معاملاتی از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده می کنند).

(SMA) میانگین متحرک ساده-۲۰ = باند میانه

۲٫ باند بالایی : با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده می شود که از میانگین متحرک ساده بیشتر هستند.

باند بالایی: باند میانی + انحراف معیار ضربدر ۲

( ۲* انحراف معیار قیمت -۲۰SMA+( – 20 = باند بالایی

۳٫ باند پایینی : با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده می شود که از میانگین متحرک ساده کمتر  هستند.

باند پایینی: باند میانی – انحراف معیار ضربدر۲

( ۲*انحراف معیار قیمت -۲۰SMA -( – 20 = باند پایینی

شکل زیر  نمایی از باند بولینگر  در سهم پترول می باشد.

آموزش اندیکاتور باند بولینگر

زمانی که باند بولینگر باریک می شود به این معنا می باشد که نوسانات در قیمت سهم در حال کاهش یافتن هستند ، همچنین وقتی که باند بولینگر وسیع می شود این موضوع به این صورت تفسیر می شود که نوسانات در قیمت سهم در حال افزایش پیدا کردن می باشد. در همین قسمت دانستن این موضوع می تواند جالب باشد که وقتی باند بولینگر فشرده می شود از جهت دیگری ( که منظور خطوط روند که شامل میانگین متحرک و خطوط بالا و پایین آن است )  یک  نوع سیگنال محسوب می شود مبنی بر اینکه روند سهم در حال تغییر کردن می باشد. به شکل زیر در خصوص این مطلب توجه کنید :

اندیکاتور باند بولینگر

همان طور که در شکل مشاهده می کنیم ، پس از اینکه خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک شده اند ، بعد از آن شروع یک روند صعودی در سهم را می بینیم. به صورت ساده می توان گفت زمانی که قیمت پایانی سهم ، به سمت باند بالایی حرکت کند به این معنی است که بازار در وضعیت اشباع خرید قرار دارد  و امکان تغییر روند غریب الوقوع می باشد و هرگاه که قیمت پایانی ، به سمت باند پایینی حرکت کنند اشباع فروش در بازار را نمایان می کند. در این قسمت این موضوع که تحلیلگران تغییر نوسانات در باند بولینگر به موقع در نظر داشته باشند بسیار ضروری است.

    • ۳ خط ساده: باند بولینگر از سه خط روی نمودار تشکیل شده است که نوسانات قیمت را در داخل و اطراف آن نشان می دهد.
    • تغییرپذیری: باند بولینگر ابزار قدرتمندی برای درک نوسانات بازار از قله تا دره است.
    • وقتی باند فشرده می شود، هشیار باشید: همیشه نوسانات پایینو آرامش قبل از طوفان است.
    •  از تنظیمات پیش فرض استفاده کنید.
    • سوار شدن بر باند بولینگر: سوار شدن بر باند کارایی دارد اما به خاطر داشته باشید فقط ۲۰% از مواقع، بازار تمایل به این نوع حرکت دارد و پول بیشتر از محدوده بین دو باند به دست خواهد آمد.
    • پولبک به SMA: روند قوی را مشخص کنید و زمان پولبک به سمت میانگین متحرک(SMA)، خرید نمایید. تنظیمات باند بولینگر سودمندترین روشی است که در بازار دیده ام.
    • سیگنال معاملات معتبر: سیگنال های خرید و فروش را با استفاده از اندیکاتورهای دیگر مانند خطوط روند، تارگت های P&F و سطوح فیبوناچی ریتریسمنت تایید می کنید.
    • محدوده معاملات: سهام را در محدوده پیدا کنید. سپس روی باند پایینی خرید آزمایشی دهید و روی باند بالایی فروش آزمایشی انجام دهید. توجه شود زمانی که باند منقبض و فشرده شد توقف کنید، روند قیمت سهام در همان نقاط می شکند.
    • خارج از باند: کندل خارج از باند به این معنی نیست که سهام به طور خودکار برگشت دارد. اغلب موارد فقط شروع روند است.

نمودار زیر باند بالا و پایین را نشان می دهد.

استراتژی های معاملاتی باند بولینگر

بسیاری از شماها در مورد الگوهای محبوب تحلیل تکنیکال شنیده اید مانند سقف دوقلو ، کف دوقلو، مثلث بالارونده، مثلث متقارن، سر و شانه سقف یا کف و غیره. اندیکاتور باند بولینگر می تواند با ارزیابی موقعیت قدرت نهفته در این شکل ها، بهتر بتوانید تحلیل کنید. باند بولینگر می تواند در درک این که آیا سهام در حال رشد است یا خیر یا حتی نوسان کافی برای سرمایه گذاری وجود دارد، به شما کمک کند. زمانی که با باند بولینگر معامله می کنید، خواهید دید که باند بولینگر، فشرده شده و نشان می دهد که سهام در محدوده ی باریکی قرار گرفته است. حرکات انقباضی و مارپیچ، مانند ماشه ای برای انفجار یا شکست قیمت است. بسیاری از مواقع، رالی های بزرگ از محدوده نوسانات کم شروع می شود. هنگامی که این اتفاق می افتد، ” building cause” نامیده می شود. این آرامش قبل از طوفان است.

استراتژی کف دو قلو و باند بولینگر

این نوع استراتژی باند بولینگر معمولی شامل کف دوقلو است. کف اولیه حجم قابل توجه و پولبک شارپ قیمتی دارد و به کندل حداقل قیمت خارج از باند نزدیک می شود. این نوع حرکات معمولا “رالی خودکار” نامیده می شود. حداکثر قیمت رالی خودکار تمایل دارد به اولین سطح مقاومت برسد که این اتفاق قبل از بالاتر رفتن قیمت سهام اتفاق می افتد.

بعد از شروع رالی، قیمت در تلاش است تا پایین ترین قیمت اخیر را بازآزمایی کند که برای آزمایش میزان قدرت فشار خرید می باشد و در پایین ترین سطح قرار گرفته است. بسیاری از تکنسین های باند بولینگر برای بازبینی قیمت، داخل باند پایین را بررسی می کنند. این نشان می دهد که فشار پایین در سهام کاهش یافته و نقش از فروشندگان به خریداران تغییر یافته است. همچنین بایستی به حجم توجه شود؛ علاوه بر این بایستی به محو شدن سریع و خودکار آن توجه کنید. در زیر مثالی از کف دوقلو که خارج از باند پایینی بولینگر قرار دارد و یک رالی خودکار را به وجود آورده است. موضوع مورد بحث مربوط به سهام FSLR در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ می باشد. سهام با کاهش ۴۰ درصدی با آخرین میزان نوسانات مواجه شد. کندل استیک، خارج از باند در حال مبارزه می باشد. در طی دو روز آینده منجر به رالی شدید ۱۲% شد.

استراتژی برگشتی با باند بولینگر

یکی دیگر از روش های ساده و در عین حال موثر، سهام های هستند که کم کم از باند خارج می شوند. حالا یک قدم جلوتر برویم و تحلیل کندل استیک را در این استراتژی به کار بریم.

برای مثال به جای خریدن سهمی که با شکافی (گپ) با باند بالایی ایجاد می شود، صبر می کنیم تا ببینیم سهام چگونه عمل می کند. اگر سهام شکاف داشته باشد و سپس نزدیک به قیمت پایین آن بسته شود، هنوز به طور کامل خارج از باند بولینگر قرار دارد، اغلب این اندیکاتور خوبی است که سهام در کوتاه مدت اصلاح خواهد شد. سپس شما می توانید یک پوزیشن کوتاه مدت با سه تارگت خروجی داشته باشید: (۱) باند بالا، (۲) باند متوسط یا (۳) باند پایین. در مثال نمودار زیر سهم Direxion Daily Small Cap Bull 3x Shares (TNA)  در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱ می باشد، صبح ، شکاف خوبی در خارج از باندها وجود داشت، اما یک پنی زیر حداقل قیمت بود. همان طور که در نمودار مشاهده می کنید، کندل استیک وحشتناک به نظر می رسد، سهام به سرعت برمی گردد و تقریبا ۲% را در عرض ۳۰ دقیقه اخذ می کند

استراتژی سوار بر باند

بزرگترین اشتباهی که معامله گران مبتدی هنگام استفاده از باند بولینگر انجام می دهند این است که وقتی قیمت به باند بالایی برخورد می کند، سهام را می فروشند و زمانی که قیمت به باند پایینی برخورد می کند، می خرند.

خود بولینگر اظهار داشت که لمس باند بالا یا باند پایین سیگنال خرید و فروش باند بولینگر نمی باشد.

تنها زمانی می توان معامله کرد که قیمت سوار بر باند بولینگر باشد.

به مثال زیر نگاهی بیندازید و به فشردگی باند بولینگر درست قبل از شکستن توجه کنید.

همان طور که قبلا گفته شد، نفوذ قیمت به باند به تنهایی نمی تواند دلیل خرید یا فروش یک سهام باشد.

توجه کنید بعد از شکست روند، حجم تا چه اندازه افزایش یافت و روند قیمت به خارج از باند بولینگر آغاز گشت. اگر این کندل ها به سمت بالا پرواز کنند، این موقعیت می تواند بسیار سودآور باشد.

می خواهم دوباره به باند میانی برگردم. برای یادآوری ، باند میانی یک میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ در بسیاری از برنامه های کاربردی نمودارها می باشد.

دوره زمانی هر سهام متفاوت است، بعضی سهام ها با دوره زمانی ۲۰ رابطه دارند و بعضی ها ندارند. در بعضی موارد بایستی اعداد میانگین متحرک ساده (SMA) را اصلاح نمایید تا با سهام مورد نظر رابطه داشته باشند. این منحنی مناسب است، اما ما می خواهیم موقعیت را به نفع خودمان تغییر دهیم.

وقتی منحنی به خوبی کار کند، باید مطمئن باشید که با تجزیه و تحلیل تنظیمات دیوانه نمی شوید.

به هر حال، خط میانی می تواند مناطق حمایت پولبک را زمانی که سهام سوار بر باند است، نشان دهد. حتی می توانید موقعیت خود را در سهامی افزایش دهید که قیمت به خط میانی پولبک کند. در مقابل، اگر سهامی خارج از باند بولینگر به روند خود ادامه دهد، نشان دهنده تضعیف قدرت سهام است و این زمان مناسبی برای سنجیدن موقعیت یا به طور کامل رها کردن آن است.

علاوه بر این، زمانی که ما سوار بر باند بولینگر هستیم، باید به دنبال بالاترین “های” (High) و بالاترین “لو” (Low) باشیم.

استراتژی انقباض باند بولینگر

یکی دیگر از استراتژی های معاملاتی باند بولینگر این است که انقباض آینده باند بولینگر را ارزیابی کند. جان، اندیکاتوری به نام پهنای باند را ایجاد کرد. فرمول پهنای باند بولینگر ساده است:

(مقدار باند بولینگر بالایی – مقدار باند بولینگر پایینی) تقسیم بر مقدار باند بولینگر میانی (میانگین متحرک ساده).

ایده استفاده از نمودار روزانه، این است که وقتی اندیکاتور به پایین ترین سطح خود در ۶ ماه گذشته می رسد می توانید انتظار افزایش نوسانات را داشته باشید. همان طور که در بالا اشاره کردم این امر باعث انقباض باند بولینگر می شود. عمل انقباض باند بولینگر حاکی از یک حرکت بزرگ است. شما می توانید از اندیکاتورهای بیشتری مانند افزایش حجم و یا اندیکاتور توزیع تجمعی استفاده کنید.

اندیکاتورهای دیگر بیانگر شواهد بیشتری برای انقباض باند بولینگر هستند.

زمانی که باند بولینگر منقبض می شود ما بایستی یک مرزی داشته باشیم زیرا این نوع موقعیت می تواند باعث گمراهی بهترین معامله گران گردد.

به نمودار BSC در استراتژی ۳ توجه کنید که چگونه قیمت بولینگر با باز شدن ۲۶/۹ افزایش یافت. سپس فورا حرکت برگشتی داشت و منجر به فریب معامله گران شد . نبایستی هر جایی که شاهد انقباض باند بودید وارد معامله شوید بلکه بایستی منتظر تایید شکست روند باشید و سپس با آن حرکت نمایید. اگر درست تشخیص دهید ، به همان مسیر مورد نظر بیشتر حرکت می کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت و حجم در هنگام نزدیک شدن به ارتفاع بالا (خط زرد) می شکند.

برای این که منتظر تایید باشیم، بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه از فشردگی باند بولینگر برای کسب سود استفاده نماییم.

در نمودار ۵ دقیقه ای زیر سهام Research in Motion Limited (RIMM)  در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۱ ارائه شده است. توجه کنید که چگونه موجب شکاف (یا گپ) هنگام صبح شد و باند بسیار منقبض گردید.

در حال حاضر برخی از معامله گران می توانند روش ابتدایی معاملات را با خرید سهام با باز شدن قیمت انجام دهند با فرض این که در خلال انقباض باند، انرژی بیشتر شود و منجر به پایین آوردن قیمت سهام خواهد شد. روش دیگر این است که منتظر تایید باشیم.
بنابراین، راه حل این نوع موقعیت این است که (۱) صبر کنید تا کندل استیک به داخل باند برگردد و (۲) اطمینان حاصل شود که چند اینساید بار (inside bars) وجود دارد که حداقل قیمت اولین بار را نمی شکند (۳) هنگامی که حداقل قیمت اولین کندل استیک را شکست اقدام به خرید نمایید.
با توجه به این سه الزام می توانید تصور کنید که این موارد، خیلی در بازار اتفاق نمی افتد اما وقتی روی دهد باعث تصمیم گیری بهتر می شود. نمودار زیر این رویکرد را نشان می دهد.

حالا نگاهی به همین نوع تنظیمات در زمان فروش می اندازیم. تصویر زیر سهامی از گوگل در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۱ را نشان می دهد. توجه کنید که چگونه سهام گوگل از نوار بالایی باند عبور کرده و بعد از اصلاح کوچکی داخل باند برگشته ، سپس از حداکثر قیمت اولین کندل استیک عبور کرده است. اگر کندل ها سوار بر باند بشوند این نوع از تنظیمات می تواند روند قدرتمندی را ثابت کند.

استراتژی برگشت ناگهانی به باند میانی

این استراتژی برای کسانی است که توقع کمی از بازار دارند. اساسا شما در انتظار بانس کردن بازار به باند میانی هستید. آنچه در مورد این استراتژی می خواهم این است که با گذشت زمان، درصد بالایی از موفقیت را به همراه خواهد داشت.
شما در موقعیتی قرار نمی گیرید تا آن را به نفع خود تغییر دهید. همچنین به دنبال پیامبری هم نیستید که پیش بینی کند سهام تا چه اندازه بالا می رود یا نمی رود. اگر افراد زیاده خواهی از بازار نباشید، قادر خواهید بود با خیال راحت از بازار استوار و محکم درآمد داشته باشید و در نهایت نوسانات طوفانی کاهش خواهد یافت که مقوله ای معمولی برای معامله گرانی است که ریسک پذیر هستند.

کلید این استراتژی پیش از ورود به موقعیت، این است منتظر آزمودن خط میانی باشیم. در صورتی که در جهت اصلی حرکت کنید که میزان قابل توجهی از نوسانات وجود دارد، می توانید احتمال ورود به یک معامله و برنده شدن در آن را افزایش دهید. همانطور که در مثال بالا می بینید، متوجه می شوید زمانی که قیمت فقط به خط میانی پولبک کرده، سهام به سرعت افزایش یافته است. شما می خواهید بعد از این که قیمت نتوانست خط میانی را به سمت پایین را بشکند، وارد پوزیشن شوید. سپس می توانید روی نوار بالایی اقدام به فروش نمایید. اگر اشتیاق بیشتری برای ریسک دارید، می توانید سوار باند شوید و تعیین کنید کجا از پوزیشن خارج شوید.

استراتژی معامله درون باند

صادقانه این یکی از استراتژی های مورد علاقه ام است. اگر تا به حال هر سیگنال دیگری را برایتان مطرح کردم، فراموش کنید. استراتژی که با حداکثر کسب درآمد با حداقل ریسک است. همانطور که می گوییم بازی فوتبال در یک اینچ است، تجارت هم همانند آن است.
البته می توانید پول زیادی را با شرط بندی بر روی سهام ها به دست آورید اما این نوع از معامله، جزو خرید طولانی مدت مثلا بعد از ۲۰ سال نیست . اول، شما باید سهامی را پیدا کنید که در یک محدوده معاملاتی قرار گرفته باشد، هر چه محدوده بزرگتر باشد بهتر است.

اکنون به این نمودار نگاهی بیندازید، نمودار خسته کننده ای به نظر می رسد. به هر حال با تجربه ای که دارم زمانی که بازار خود را نشان دهد معامله گران از بازار پول به دست می آورند و در پایان روز با یک کندل بزرگ، پول خود را نقد می کنند.

در مثال بالا، زمانی شما اقدام به خرید می کنید که یک سهم در محدوده اش، حداقل قیمت را دارد و روی باند پایینی قرار گرفته است. به طور معکوس، زمانی سهام را می فروشید که به حداکثر قیمت محدوده اش برسد و در باند بالایی قرار دارد. شما می توانید استدلال کنید که نیازی به باندها ندارید تا این استراژی را اجرا نمایید، با این حال با داشتن این باندها و بررسی آنها می توانید فاز تغییرپذیری کم یا بدون نوسان را اعتبار سنجی نمایید.

یک روش ساده برای گفتن این است که باندها به تایید اینکه سهام در یک دامنه گیر کرده است، کمک می کند.

بنابراین به جای یک موفقیت بزرگ، بهتر است در یک محدوده تلاش کنید و سکه به سکه از هر نوسان سود به دست آورید.

کدام استراتژی بهترین است؟

این سوال واضحی است که برای هر کسی که این مقاله را بخواند پیش می آید.

خودم استراتژی شماره ۶ را ترجیح می دهم زیرا از این بازار دائما پول کسب می کنید و درصد بالایی از موفقیت را برای شما در بر دارد.

چگونه بدانم درصد بالایی از موفقیت را در بر دارد؟

شما زیاد در مورد حرکات قیمت بازار نمی پرسیدید. بنابر تجربه شخصی که هزاران معامله را انجام داده ام ، بیشتر سودی که در بازار در جستجوی آن هستید و احتمال کمتری دارد که به آن دست یابید.

در حال حاضر، استراتژی ۶ برای من بهتر است، اما در مورد شما چطور است؟

از آنجا که تجارت یک سفر شخصی است، برخی از روش های دیگر ممکن است برای شما مناسب باشد ولی ریسک زیادی را نیز در بر دارد. در زیر فهرستی از سبک های ۶ استراتژی که در مقاله آمده بود را بررسی می کنیم:

    1. استراتژی کف دو قلو: این استراتژی برای تکنیکالیست های ماهر است. معامله گر بایستی تمام بازار را در جستجوی وضعیت خاصی دنبال کند. برای شناسایی وضعیت، صبر زیادی را می طلبد، زیرا شما واقعا نیاز به دومین کف قیمت دارید تا باند را بشکافد و سیگنال خرید قوی را صادر نماید
    2. استراتژی برگشتی: فراخوانی برای تمام مخاطبان ریسک پذیر است. این روش فوق العاده است زمانی که به درستی با روش برگشتی وارد پوزیشن شوید، پول را وارد حسابتان می کنید. با این حال اگر به اشتباه وارد پوزیشن شوید، شما را به شدت گرفتار می کند. بایستی سریع و با دقت عمل کنید.
    3. استراتژی سوار بر باند: این برای تمام کسانی است که خارج از باند اقدام می کنند. شما فقط میزان ۲۰٪ تا ۳۰٪ فرصت برنده شدن را دارید زیرا شما تمام سرمایه خود را بر روی این حرکت بزرگ سرمایه گذاری کرده اید. به نظر ساده می رسد این طور نیست؟ به شخصه استراتژی ها را امتحان کردم که درصد برنده شدن پایین را داشته و هر بار شکست خوردم زیرا من بازنده خوبی هستم. بنابراین نمی توانم اشتباهی را که نادرست است مرتکب شوم. پس، اگر می خواهید معاملات کمتری داشته باشید، می توانید از ده اشتباه، از هشت اشتباه جلوگیری نمایید، این استراتژی برای شما مناسب خواهد بود.
    4. استراتژی انقباض باند بولینگر: این استراتژی بهترین موقعیت را برای معامله گرانی که می خواهند سود بالقوه را با سوار شدن بر باند بگیرند به همراه دارد و می توانند پول زیادی را به دست آورند. شما می توانید یکی از دو روش را با انقباض باند انجام دهید. برای معامله گران ریسک پذیر، شما می توانید قبل از شکست قیمت وارد معامله شوید و به سود دست یابید. بیشتر معامله گران محافظه کار منتظر شکست قیمت می شوند و سپس موقعیت پولبک را در جهت روند اصلی بررسی می کنند.
    5. نقش میانگین متحرک: این استراتژی برای همه معامله گران با پولبک همراه است. شما به دنبال سهام هایی هستید که روند قوی دارند و واکنش میانگین متحرک با دوره زمانی ۲۰ را نشان می دهد. زمانی این تنظیمات دوست داشتنی هستند که در روز معامله Nikkei .
    6. استراتژی معامله در محدوده: این استراتژی را بسیار ستایش می کنم. ۸۰ درصد از مواقع محدوده ای از بازار را داریم. بنابراین اگر اهل ریسک هستید این استراتژی مناسب شما نیست و بیشتر خواب آور است و بهتر است از استراتژی ۲ و ۳ و ۴ استفاده نمایید.

استراتژی معاملات روزانه با ترکیب باند بولینگر و MACD

ترکیب اندیکاتور باند بولینگر با MACD به عنوان یک استراتژی مهم در معاملات استفاده می شود. علاوه بر این، تنظیمات این استراتژی و قوانین خرید و فروش را توضیح می دهد و در دو نمودار مختلف نحوه برنده و بازنده شدن با استراتژی مورد نظر را بیان می کند.

از اندیکاتور MACD در معاملات روزانه جهت مشخص کردن روند و از باند بولینگر به عنوان کشیدن ماشه معاملات استفاده می کنیم. پارامترهای MACD به صورت زیر است:

  • میانگین متحرک (Fast EMA): 12
  • میانگین متحرک (Slow EMA): 26
  • خط سیگنال ( Signal line) : 9

این تنظیمات استاندارد در بیشتر پکیج های نرم افزاری وجود دارد. تنظیمات باند بولینگر، ۱۲ برای میانگین متحرک با انحراف معیار ۲ باند بولینگر است.

قوانین خرید در معاملات روزانه

  • MACD بالای خط سیگنال و بالای خط صفر
  • توقف سفارش (Stop order) را بالای باند بولینگر قرار دهید.

قوانین فروش در معاملات روزانه

  • MACD زیر خط سیگنال و زیرخط صفر
  • توقف سفارش (Stop order) را پایین باند بولینگر قرار دهید.

برنده شدن در معامله با استراتژی MACD و باند بولینگر

ترکیب باند بولینگر و MACD

مارکوس هایکوئتر در مقاله اش برای قرارداد S&P E-mini با تایم فریم ۴۵۰۰ تیک استفاده کرد. یعنی برای هر ۴۵۰۰ تیک، میله رسم شده است. ما این زمان بندی توصیه شده را دنبال می کنیم.

روز معاملاتی، با شلوغی و تراکم قبل از ورود خرس ها (روند نزولی) شروع شد. این استراتژی معاملاتی ساده روزانه در شروع بازار خرس ها (روند نزولی) موفق به کسب سود شده است. بیایید جزئیات را در نمودار بالا بررسی کنیم.

  • ما یک روند صعودی قوی را در اینجا داشتیم. اگرچه بالاترین “های” (High) هسیتوگرام با “های” (High) پایین تر هیستوگرام همزمانی داشت. این وقوع یک واگرایی نزولی است و علامت هشدار برگشتی است. واگرایی نزولی زمینه ای عالی برای خرید معاملات را فراهم می کند.
  • در اینجا قیمت نزول کرده و MACD به زیر خط صفر و خط سیگنال حرکت کرده است. این سرنخی برای روند نزولی است. دستور توقف فروش (Sell stop) در پایین باند بولینگر قرار داده شده است تا معامله خرید را پیش بینی کند.
  • بعد از این که MACD روند نزولی را تایید کرد، کندل بولیش آت ساید بار (bullish outside bar) تشکیل شد اما دنباله کمی را در بر داشت. این آخرین تلاش صعودی بود قبل از آنکه قیمت بیشتر شکسته شود.

سرانجام قیمت به باند بولینگر پایینی فشار آورده  و ماشه دستور توقف سفارش کشیده شده است و ما برنده شدیم.

بازنده شدن معامله با استراتژی MACD و باند بولینگر

ترکیب باند بولینگر و MACD

این نمودار هم مانند نمودار اول، ۴۵۰۰ تیک برای قرارداد S&P E-mini از جلسه کامل گلوبکس را دارد. استراتژی معاملات ساده روزانه با فلش قرمز رنگ شروع شده است. اینجا بدترین نقطه برای ورود است. بیاییم ببینیم در نمودار بالا چه اتفاقی روی داده است.

  • روز معاملاتی با گروهی از شمع های ژاپنی (کندل استیک ها) با بدنه های کوچک که همدیگر را دنبال می کنند، شروع شده است. منقبض شدن باند بولینگر اندیکاتوری است که در آنجا کاهش نوسانات را نشان می دهد.
  • تراکم و ازدحام، بناچار شکسته شد. سه میله قرمز رنگ متوالی از تراکم خارج شده است. در همان زمان MACD روند نزولی را تایید کرده و ما با باند بولینگر پایینی وارد پوریشن خرید شدیم (فلش قرمز رنگ).
  • اگرچه روند نزولی از کف قیمتی (Low) پایین تر عبور کرده است اما با مومنتومی که در هیستوگرام MACD نشان داده شده، حمایت نشده است. یک همگرایی صعودی به ما در این معامله هشدار می دهد.

سرانجام این روند نزولی فردا صبح به یک روند برگشتی جعلی تبدیل می شود. آن روز ما در کف قیمتی (Low) وارد پوزیشن شدیم. چه چیزی آن را بدتر خواهد کرد؟ (اینکه حد ضرر را مشخص نکرده باشیم).

بررسی استراتژی معاملات روزانه ساده با استفاده از بولینگر و MACD

استفاده از دو اندیکاتور و دو مرحله ساده برای یک استراتژی معاملات روزانه ساده مورد نیاز است. سعی کردم در تایم فریم های مختلف از آن استفاده کنم ، همانطور که مارکوس هایکوئتر در مقاله خود ادعا کرد، این استراتژی معاملاتی به طرز شگفت آوری قوی است.

زمانی که MACD بالای خط سیگنال و خط صفر باشد، استراتژی معاملات روزانه می تواند روند روزانه خرید را پیدا کند. کاربرد MACD کاملا متفاوت از MACD اصلی جرالد اپل است. اگر می خواهید فقط خود را در معاملات با احتمالات بالا محدود کنید، بعد از این که MACD از خط صفر عبور کرد شروع به معامله کنید. این قانون شما را در روندهای تازه و جدید حفظ می کند و نه زمانی که روند رشد خود را کرده و قصد برگشت دارد.

یک هشدار مهمی جهت خروج از استراتژی وجود دارد. من روش خروج که توسط مارکوس هایکوئتر توصیه شده را دنبال نمی کنم زیرا قصد دارم همه چیز ساده باشد.

او از درصد میانگین معاملات هفت روز گذشته استفاده می کرد تا نقاط هدف و حد ضرر را مشخص کند. این یک رویکرد صحیح مبتنی بر نوسان است، اما تعداد پارامترهای موجود را افزایش می دهد. شما باید چند روز را انتخاب کنید که در محدوده میانگین معاملاتی خود باشد و از درصد برای نقطه هدف و حد ضرر استفاده کنید. همچنین بایستی مطمئن باشید که این پارامترها با تایم فریم معاملاتی شما سازگار هستند. همان طور که مارکوس هایکوئتر اشاره کرد، او تنظیمات ابزارها را به روز می کند تا از این ابزارها به طور منظم با توجه به تغییر نوسانات بازار معامله نماید. با این پارامترها می توانید برای خروج تصمیم بگیرید مگر این که راه ساده تری برای خروج از پوزیشن بیابید.

سوالات متداول

باند بولینگر در هر بازار مالی جهانی کار می کند.

اسم این کتاب، بولینگر روی باند بولینگر می باشد. این بهترین کتابی است که توسط ابداع کننده آن نوشته شده است.

باند بولینگر در هر تایم فریمی به خوبی کار می کند. این کلیدی است که برای قوانین مشابه در الگوهای قیمت به کار می رود.

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI که مخفف Relative Strength Index می باشد با روابط پیچیده ریاضی محاسبه می گردد که ذکر این روابط از حوصله این بحث خارج می باشد. در تنظیمات RSI نیز عموما از تنظیم ١۴ روزه استفاده می شود. این اندیکاتور همانند مکدی (MACD) در زمره اسیلاتورها طبقه بندی می شود چراکه همواره بین دو سطح ٠ و ١٠٠ در حال نوسان می باشد.

آموزش اندیکاتور RSI

کاربردهای اندیکاتور RSI چیست؟

همانطور که گفته شد این اندیکاتور بین دو سطح ٠ و ١٠٠ در نوسان می باشد. در این بین، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ را به ترتیب به عنوان سطوح اشباع فروش و اشباع خرید می نامند. به این معنی که هر گاه مقدار RSI از عدد ٣٠ کمتر شود به این معنی است که شاهد فروش های افراطی در بازار هستیم و لذا امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود دارد. بر عکس، عبور RSI از سطح ٧٠ به سمت بالا به معنی انجام خریدهای افراطی در بازار می باشد که در نهایت این خریدها ممکن است هر لحظه به پایان رسیده و شاهد نزول قیمت باشیم.

برای مثال به شکل زیر که نمودار قیمتی سهام مس باهنر را نشان می دهد توجه کنید. همانطور که مشاهده می کنیم در نقاطی که با خطوط عمودی نمایش داده شده اند شاهد وارد شدن RSI به مناطق اشباع خرید یا اشباع فروش بوده ایم که همین خرید و فروشهای افراطی به معنی علامتی برای تغییر جهت قیمت به شمار می آمده اند. برای مثال در نقطه ای که با فلش قرمز رنگ مشخص شده است مقدار RSI به کمتر از ٣٠ کاهش پیدا کرده که به معنی فروش افراطی بوده است و پس از مدتی شاهد کاهش فشار فروش و رشد قیمت سهم بوده ایم. و در نقطه بعدی که با فلش سبز رنگ نمایش داده شده است شاهد افزایش RSI به بیش از ٧٠ بوده ایم که به معنی خرید افراطی بوده و پس از مدتی شاهد کاهش فشار خرید و نزول قیمت بوده ایم.

آموزش اندیکاتور RSI

نکته ای که در مورد RSI باید به آن توجه نمود این است که ممکن است خروج RSI از مناطق اشباع، بدون افت یا صعود قیمت و فقط با نوسان قیمتی صورت بگیرد. برای روشن شدن موضوع اگر مجددا به نمودار قیمتی فباهنر توجه کنیم می بینیم که در محلی که با خط قرمز رنگ مشخص شده است RSI وارد منطقه اشباع خرید شده است، اما پس از مدتی بدون اینکه قیمت نزول چندانی داشته باشد، تنها با نوسان قیمت RSI از منطقه اشباع خرید خارج شده است. پس این موضوع را همیشه به یاد داشته باشید که استفاده از اندیکاتور به تنهایی می تواند در برخی موارد باعث ایجاد خطا در تصمیم گیری شود و حتما باید در کنار سایر ابزار به کاربرده شوند.

یکی دیگر از کاربردهای جالب در استفاده از RSI به کاربردن خطوط روند همراه با این اندیکاتور می باشد.
به عبارتی به همان شکل که خطوط روند را در مورد قیمت استفاده می کنیم به طریق مشابه می توان همان خطوط را در مورد RSI نیز استفاده کرد. برای مثال به نمودار زیر که مربوط به سهم فباهنر می باشد توجه کنید:

آموزش اندیکاتور RSI

همانطور که در این شکل دیده می شود می توانیم یک خط روند صعودی را برای اندیکاتور RSI رسم نماییم.مشاهده می کنیم چگونه پس از اینکه این خط روند به سمت پایین شکسته شد ، همزمان شاهد نزول قیمت بعد از خط عمودی بوده ایم.
به شکل زیر که مربوط به نمودار سهم خپارس می باشد توجه کنید:

آموزش اندیکاتور RSI

مشاهده می کنید که چگونه بعد از شکسته شدن یک خط روند نزولی بر روی اندیکاتور RSI شاهد صعود قیمت سهم شروع شده است.
نکته ای دیگری که در مورد هر اندیکاتور وجود دارد و در بالا به آن اشاره کرده ایم استفاده از ابزاری دیگر در کنار یک اندیکاتور برای کاستن از میزان خطاهاست. برای مثال می توان به جای استفاده از هر یک از اندیکاتورهای RSI یا MACD به تنهایی، همزمان از این دو اندیکاتور در کنار هم استفاده کرد تا این ابزار بتوانند خطاهای یکدیگر را پوشش دهند.

تلاش برای درک ماهیت اندیکاتور RSI

عدد ۱۴ به عنوان تنظیمات دوره ای پیش فرض «RSI» انتخاب شده است؛ یعنی این اندیکاتور داده های قیمتی ۱۴ کندل یا میله اخیر را تحلیل و مقایسه می کند. در واقع «RSI» طی آن دوره، میانگین افزایش و کاهش ها، تعداد و هم چنین اندازه کندل های صعودی و نزولی را بررسی می کند و آن ها را نسبت به یکدیگر می سنجد. خروجی اندیکاتور «RSI» به صورت یک عدد بین ۰ تا ۱۰۰ و در قالب یک محدوده نموداری جداگانه نمایش داده می شود. به همین دلیل، «RSI» به عنوان یک «اسیلاتور» شناخته می شود. مثلا اگر چند کندل اخیر صعودی باشند، احتمالا اندیکاتور «RSI» عدد ۱۰۰ را نشان می دهد.

در نقطه مقابل با تشکیل چند کندل نزولی، مقدار «RSI» به سمت صفر میل می کند. اگر شرایطی را در نظر بگیریم که نیمی از کندل ها صعودی و بقیه نزولی باشند و اندازه آنها نیز به هم شبیه باشد به احتمال زیاد، خروجی این اندیکاتور، عددی در محدوده ۵۰ خواهد بود. البته متناسب با جهت – صعودی یا نزولی – قدرت و اندازه کندل استیک ها، مقدار «RSI» نیز به سمت ۰ یا ۱۰۰ میل می کند. چیزهایی که تا اینجا گفتیم، تفسیرهایی ابتدایی از این اندیکاتور هستند. در ادامه با دو مثال، جزئیات بیشتری از نمودار قیمت را تحلیل و بررسی کنیم.

نمودار مثال اول: روند صعودی جریان قیمت

در تصویر زیر، محدوده مشخص شده یک روند صعودی را در جریان ۱۴ کندل متوالی نشان می دهد که تمام آن ها به جز دو مورد، شمع های صعودی بوده اند. هم چنین تعداد زیادی از این کندل های افزایشی تقریبا بزرگ هستند و سایه چشم گیری نیز ندارند. در نتیجه «RSI» عدد ۷۵ را نشان داده و روند صعودی با مومنتوم بالا را تایید می کند.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

اندیکاتور «RSI» اندازه و جهت ۱۴ کندل استیک اخیر را بررسی نموده و قدرت حرکات فعلی قیمتی را نشان می دهد.

نمودار مثال دوم: روند نزولی جریان قیمت

در تصویر زیر، سه ناحیه متفاوت از نمودار قیمت به صورت مستطیل های عمودی مشکی رنگ مشخص شده اند. در قسمت اول یک روند نزولی قوی را مشاهده می کنیم که در جریان آن تقریبا تمام کندل ها به جز چند شمع کوچک دوجی همگی نزولی بوده اند. بنابراین مقدار «RSI» به ۱۷ رسیده و برقراری روند نزولی قوی را تایید کرده است. ناحیه وسط یک روند صعودی نسبتا قوی را نشان می دهد که در آن «RSI» تا سطح ۷۰ افزایش یافته و اندازه کندل های نزولی نیز پیوسته در حال کاهش بوده است. در واقع، وجود چنین شرایطی نشان دهنده این است که بیشتر معامله گران، خریدار هستند. بخش سوم نیز یک بازار تقریبا خنثی را طی ۱۴ کندل به تصویر می کشد. خروجی «RSI» عدد ۴۲ است که عدم وجود روند در بازار را گوشزد می کند. اگرچه قیمت، کمی افت کرده و این موضوع به واسطه «RSI» کمتر از ۵۰ نیز قابل تایید است. اما تقریبا نسبت قدرت بازیگران بازار متعادل به شمار می رود.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

می توان از اندیکاتور «RSI» در جریان فازهای روندی و خنثی بازار استفاده کرد.

همواره به این نکته دقت داشته باشید که استفاده از اندیکاتورها شرط لازم و کافی تحلیل دقیق نمودار قیمت نیست. اما در بیشتر مواقع، استفاده از این ابزار راهکار مناسبی برای تحلیل سریع نمودار قیمت و تایید پیش بینی های سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار می رود.

افسانه ای به نام «نواحی اشباع خرید و فروش»

با رواج تفکرات غلط، مفهوم نواحی اشباع خرید و فروش به یکی از بزرگ ترین سوء تفاهم ها در مورد اندیکاتورها تبدیل شده اند. تعریف ساده این نواحی در اندیکاتور «RSI» به شرح زیر است:

  • اشباع خرید: مقدار «RSI» بین ۷۰ تا ۱۰۰
  • اشباع فروش: مقدار «RSI» بین ۳۰ تا

بسیاری از معامله گران به اشتباه معتقد هستند که در آن نواحی، قیمت تمایل بیشتری به بازگشت دارد. اما این تصور کاملا اشتباه است. زیرا همان گونه که مشاهده کردیم، مقدار بالای «RSI» روند صعودی قوی و مقادیر کم اندیکاتور «RSI» روند نزولی قدرتمند را نشان می دهند. در واقع، قرار گرفتن خط «RSI» در نواحی انتهایی بازه نوسانی خود همیشه ضعف و بازگشت زود هنگام روند را نشان نمی دهد. بلکه فقط وجود مومنتوم حرکتی بالا در وضعیت جاری را تایید می کند. معامله گری که تنها به دلیل ورود قیمت به ناحیه اشباع خرید در جریان یک روند صعودی می خواهد در موقعیت معاملاتی فروش قرار بگیرد بسیار سریع متوجه اشتباه خود خواهد شد.

تصویر زیر، مثالی از این شرایط را نشان می دهد. در مستطیل سمت چپی قیمت برای اولین بار به بیش از سطح ۷۰ رسیده و وارد ناحیه اشباع خرید شده است. همان گونه که مشاهده می کنید روند صعودی برای طولانی مدت ادامه یافته و حتی با وجود مسطح شدن حدودی روند نیز بازگشت قیمت رخ نداده است. در بخش دوم تصویر نیز «RSI» دوباره به ناحیه اشباع خرید بازگشته و قیمت، روند صعودی خود را از سر گرفته است. در نتیجه می توان این طور برداشت کرد که مقادیر بیش از ۷۰ یا کمتر از ۳۰ اندیکاتور «RSI» تنها به معنی قدرت بالای روند صعودی یا نزولی هستند و مسلط بودن یک گروه غالب از بازیگران بازار (خریداران یا فروشندگان) را نشان می دهد. به عبارت دیگر، ورود به نواحی اشباع خرید و فروش دلیل قاطعانه ای برای تغییر جهت قیمت و گرفتن موقعیت های معاملاتی برخلاف روند نخواهد بود.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

نواحی اشباع خرید و فروش، نشانه هایی برای بازگشت زود هنگام روند قیمت نیستند. اما وجود یک روند قوی در جهتی مشخص را به معامله گران یادآوری می کنند.

اندیکاتور «RSI» به عنوان حمایت و مقاومت

از آنجا که این اندیکاتور در تحلیل مومنتوم و قدرت حرکات روند، عملکرد مناسبی دارد می توان از آن برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت مهم در نمودار قیمت استفاده کرد. در تصویر زیر، خط افقی یک سطح مقاومتی قوی در نمودار قیمت را نشان می دهد که قیمت، بارها آن را لمس کرده است. در بررسی اندیکاتور «RSI» نیز وجود این ناحیه مقاومتی کاملا مشخص است. در دو نقطه تماس اولیه، مقدار ۵۰ عدد «RSI» و ۶۱ بوده که نشان از قدرت بیشتر خریداران در حالت معمولی و بدون اکثریت مطلق است. در سومین نقطه تماس، «RSI» مقدار ۶۸ را نشان داده، که وجود تحرکات قیمتی قدرتمندتری را به نمایش می گذارد. اگرچه قیمت در این نقطه ناتوان از شکست آن سطح مقاومتی بوده است اما خیلی سریع به سمت این نقطه باز می گردد.

همان طور که با هم گفتیم، بازگشت سریع قیمت به سطوح قیمتی گذشته، ناشی از افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است. در جریان آخرین تلاش برای شکست نهایی مقاومت، «RSI» به سطح ۷۴ رسیده است. با بررسی دقیق نمودار قیمت متوجه می شویم که کندل های صعودی قوی در نهایت منجر به شکست این سطح نموداری شده اند. این شکست با یک جهش قیمتی همراه بوده است که اغلب اوقات یک سیگنال قوی برای خرید به شمار می رود. باید بر این نکته تاکید کنیم که سیگنال نهایی شکست با بسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از یک سطح قیمتی صادر می شود.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

اندیکاتور «RSI» می تواند در معامله گری بر اساس شکست سطوح نیز مورد استفاده قرار گیرد. در نمودار بالا شکست قیمت به همراه مقادیر بیش از ۷۰ «RSI» شانس موفقیت موقعیت معاملاتی را افزایش می دهد.

واگرایی RSI محبوب و پرطرفدار

ایجاد واگرایی در اندیکاتور «RSI» یکی از محبوب ترین سیگنال های معاملاتی است. برخلاف نواحی اشباع خرید و فروش، واگرایی ها به معنای واقعی، نشانه ای از وجود پتانسیل بازگشت قیمت هستند. واگرایی شرایطی را در نمودار قیمت نشان می دهد که وضعیت قیمت و اندیکاتور مطابقت نداشته باشد. مثلا یک واگرایی نزولی زمانی رخ می دهد که با وجود ایجاد یک نقطه سقف بالاتر در جریان روند صعودی، اندیکاتور سقف پایین تری ایجاد کرده باشد. در تصویر زیر، نمودار سمت چپ یک واگرایی کلاسیک نزولی را نشان می دهد. در این شرایط، قیمت، سقف های بالاتری را ایجاد می کند. واگرایی اندیکاتور «RSI» نیز نشان دهنده ضعیف تر بودن موج صعودی اخیر نسبت به حرکات قبلی است.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

واگرایی «RSI» می تواند تغییر در جهت روند بازار را از قبل پیش بینی کند. زیرا نشان دهنده کاهش مونتوم حرکت قیمت است.

بنابراین، یک واگرایی زمانی به وجود می آید که بر اساس قیمت، پتانسیل ادامه روند وجود داشته باشد. اما وضعیت اندیکاتور «RSI» بیانگر تغییر در نسبت قدرت بین خریداران و فروشندگان و ضعف موج قیمتی اخیر است. در نمودار تصویر زیر و در پایان روند نزولی، اندیکاتور «RSI» یک واگرایی ایجاد کرده است و جهت آتی روند را قبل از بازگشت قیمت، پیش بینی می کند. اگرچه قیمت کف پایین تری را ثبت کرده اما موج قبلی نزولی به طرز قابل ملاحظه ای کوتاه تر و در نتیجه ضعیف تر بوده است. در چنین وضعیتی، قیمت به سختی توان ایجاد یک کف جدید را دارد. این کاهش قدرت در روند بازار به واسطه ایجاد واگرایی در «RSI» تایید می شود. در واقع، دانش ما از شیوه تحلیل امواج قیمت، تحلیل نمودار به واسطه «RSI» را تکمیل می کند. با این وصف این تئوری کاملا قابل درک است که امواج قیمت، پایه های اصلی مفاهیم روند و تحلیل نموداری را تشکیل می دهند.

همه چیز در مورد اندیکاتور RSI

اگرچه آخرین موج قیمت یک کف جدید ثبت نموده است، اما واگرایی اندیکاتور «RSI» نشان از این دارد که آخرین موج، روند قدرت خود را از دست داده است. بنابراین در ادامه می توانیم بازگشت مجدد قیمت را مشاهده کنیم.

ادامه مطلب
buffet-(4)
ترازنامه چیست ؛ آشنایی با اقلام ترزانامه و نحوه تحلیل آنها

در بخش تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت ها به صورت های مالی اساسی شرکتها به ترازنامه پرداختیم. همانطور که گفته شد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی شرکتها، اطلاعات خلاصه شده در خصوص منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) و تفاوت این دو را که بیانگر حقوق مالکین است را در لحظه ای از زمان ارائه می دهد. در ترازنامه همیشه یک معادله وجود دارد؛ مجموع دارایی های شرکت برابر است با مجموع بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکتها.

ترازنامه چیست؟

در این بخش از مقالات تصمیم داریم تا به صورت مفصل تر و با جزئیات بیشتری با ترازنامه آشنا شویم. چرا که برای تحلیل ترازنامه شما باید آن را به خوبی بشناسید.

قبل از اینکه شروع کنیم لازم است که بدانید ساختار ترازنامه در همه صنایع یکی است. یعنی ترازنامه در همه شرکت های ایرانی به یک شکل(دارایی سمت راست و بدهی و حقوق صاحبان سهام در سمت چپ) و به شکل T بزرگ می باشد. اما در انتها به جزئیاتی اشاره خواهیم نمود که ترازنامه ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر دارای اختلاف هایی نیز باشد.

تصویر زیر که نمونه ای از یک ترازنامه شرکت تولیدی است را مشاهده نمایید:

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام

دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری

در سمت راست ترازنامه، دارایی های شرکت نشان داده می شود که به دو بخش دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری(دارایی های ثابت) تقسیم می شوند. مهمترین عاملی که دارایی ها را به این دو بخش تقسیم می کند متغیر زمان است. به عبارتی، اگر انتظار رود که دارایی های یک شرکت طی کمتر از یکسال به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های جاری و اگر انتظار بر این باشد که بیش از یکسال(یا چرخه عملیاتی) زمان نیاز باشد که دارایی به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های غیرجاری یا دارایی ثابت گنجانده می شود.

برای روشن شدن این موضوع به دو مثال می پردازیم. موجودی نقد (شامل حساب بانکی یا تنخواه) جزء دارایی جاری به حساب می آید. چرا که وجه نقد هستند. اما دارایی های ثابت مشهود(شامل زمین و ساختمان شرکت) جزء دارایی های غیرجاری به حساب می آیند. چرا که انتظار میرود یکسال دیگر هم این دارایی ها به وجه نقد تبدیل نشوند و مدیریت تصمیمی به فروش این داراییها ندارد.

دارایی های جاری

همانطور که گفتیم، دارایی جاری شامل دارایی هایی می شود که انتظار می رود طی کمتر از یکسال به وجه نقد تبدیل خواهد شد.

  • موجودی نقد

شامل وجوه نقدی است که به صورت ریالی و ارزی در صندوق، تنخواه و حساب بانکی شرکت وجود دارند.

  • سرمایه گذاری های کوتاه مدت

این سرفصل شامل سرمایه گذاری در اوراق مشارکت و … است.

  • دریافتنی های تجاری و غیرتجاری

شامل مطالبات شرکت از مشتریان می باشد. دریافتی های تجاری مطالبات شرکت بابت عمدتاً فروش محصول خود است اما دریافتنی غیرتجاری مرتبط با مطالبات شرکت از افرادی غیر از خریداران محصولات خود می باشد.(مانند فروش نسیه ساختمان شرکت)

  • موجودی مواد و کالا

شامل مواد اولیه خریداری شده، کالای(محصول) نیمه ساخته و کالای ساخته شده است.

  • پیش پرداختها

مبلغی که بابت دریافت خدمات به کارفرما یا پیمانکار قبل از انجام کار پرداخت می شود(بیعانه پرداختی)

دارایی های غیرجاری

دارایی های جاری، شامل دارایی های بلندمدت شرکت می باشد که در فرایند عملیات شرکت مورد استفاده قرار می گیرند و بر اساس انتظار شرکت طی یکسال آتی به نقد تبدیل نمی شوند.

  • سرمایه گذاری های بلندمدت

مانند خرید سهام عمده یک شرکت

  • دارایی های ثابت مشهود و نامشهود

دارایی ها در طبقه بندی دیگری به دو دسته مشهود و نامشهود طبقه بندی می شوند. دارایی مشهود قابل مشاهده است. مانند زمین و ساختمان و ماشین آلات اما دارایی نامشهود قابل رویت و مشاهده نیست. مانند سرقفلی و حق امتیاز.

بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری

در سمت چپ ترازنامه بدهی های شرکت نمایش داده می شود. منظور از بدهی، طلب دیگران از شرکت است. بدهی ها به دو بخش تقسیم می شوند: بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری. بدهی های جاری منظور تعهداتی است که شرکت انتظار دارد تا یکسال آتی تسویه می شوند. بدهی غیرجاری شامل تعهداتی می باشند که سررسید و انتظار شرکت مبنی بر این است که بیش از یکسال تا تسویه آنها باقی مانده است.

بدهی های جاری

  • پرداختنی های تجاری و غیرتجاری

عمدتاً شامل بدهی های شرکت به تأمین کنندگان مواد اولیه و دستگاه ها و تجهیزات شرکت

  • مالیات پرداختنی

مالیاتی که شرکت ها به سازمان مالیات بایت عملکرد و … بدهکارند.

  • سود سهام پرداختنی

سود سهامی(DPS) که در مجمع تقسیم و هنوز به حساب سهامداران واریز نگردیده است.

  • تسهیلات مالی دریافتی

وام و تسهیلاتی که شرکت از بانک دریافت نموده است.

  • پیش دریافت ها

برخلاف پیش پرداخت ها، این سرفصل گویای دریافت بیعانه از طرف مشتریک شرکت برای فروش کالا یا خدمات می باشد.

حقوق صاحبان سهام

بیانگر حق و حقوق مالی سهامداران و صاحبان شرکت از دارایی های شرکت است. اگر شرکت از محل دارایی های خود، بدهی ها را تسویه نماید آنچه باقی می ماند حقوق صاحبان سهام نام دارد.

  • سرمایه

سرمایه شرکت توسط مالکین و سهامداران تهیه می شود. ارزش اسمی هر سهم(۱۰۰۰ریال) ضربدر تعداد سهام شرکت برابر با سرمایه شرکت ها می باشد.

  • اندوخته قانونی

بر اساس قانون، شرکتها ۵% سود خالص دوره خود را به این حساب اختصاص می دهند تا این مبلغ حداقل به ۱۰% مبلغ سرمایه برسد.

  • سود یا زیان انباشته

همانطور که از نام آن مشخص است، برابر است با مجموع سودهای خالص شرکت ها در دوره های قبل منهای سودهای تقسیم شده در مجامع عمومی عادی(تقسیم سود). به این معنی که سود انباشته پایان سال ۱۳۹۵ در ترازنامه برابر است با سود انباشته پایان سال ۱۳۹۴، بعلاوه سود خالص طی دوره ۱۳۹۵ منهای سود تقسیم شده در مجمع سال مالی ۱۳۹۴٫

ارزش دفتری در ترازنامه

اعدادی که در ترازنامه می بینید به ارزش دفتری ثبت شده اند. به این معنی که فرضاً اگر شرکت زمینی را در سال ۱۳۶۵ به قیمت ۱۰ میلیون تومان خریداری کرده باشد، این زمین در ترازنامه سال ۱۳۹۵ هم به ارزش ۱۰ میلیون تومان نشان داده می شود(ارزش تاریخی). به همین دلیل یکی از ایرادات ترازنامه این است که تورم در اعداد آن تأثیرگذار نیست و مبلغ دارایی ها به روز نیستند.

اصطلاحات مرتبط با ترازنامه که باید بدانید

یک سری از اصطلاحات مرتبط با ترازنامه وجود دارند که شما باید آنها را بدانید. این اصطلاحات عموماً در گزارش های افزایش سرمایه شرکتها که در کدال قرار می گیرند وجود دارند.

  • سرمایه در گردش

برابر است با مجموع دارایی های جاری شرکت منهای مجموع بدهی های جاری شرکت. پس اگر شرکتی در مدارک درخواست افزایش سرمایه خود عنوان کرد که هدف از افزایش سرمایه اصلاح سرمایه در گردش شرکت است، منظور شرکت این است که به احتمال زیاد، یا می خواهد مشکلات نقدینگی و تأمین مواد اولیه را حل کند یا تصمیم دارد بدهی های خود به طلبکاران تجاری را تسویه نماید.

  • ساختار سرمایه

منظور از ساختار سرمایه، مجموع بدهی های غیرجاری و حقوق صاحبان سهام است. اگر شرکت در مدارک افزایش سرمایه خود ذکر کند که هدف از افزایش سرمایه اصلاح ساختار سرمایه است، منظور این است که می خواهد تسهیلات بلندمدت یا زیان انباشته خود را تسویه نماید. یا عدم توازنی بین نسبت بدهی های بلند مدت و حقوق صاحبان سهام است که تصمیم دارد اصلاح نماید.

  • ساختار مالی

به مجموع سمت چپ ترازنامه گفته می شود. یعنی مجموع بدهی جاری، غیر جاری و حقوق صاحبان سهام.

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام

ترازنامه، صورتی برای سنجش وضعیت مالی شرکت ها

گزارشی که اطلاعات درباره منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) واحد تجاری و تفاوت بین داریی ها و بدهی ها که بیانگر حقوق مالکین است در یک مقطع زمانی معین ارائه دهد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی نامیده می شود. همانطور که گفتیم به ترازنامه(بیلان)، صورت وضعیت مالی نیز گفته می شود. چرا که وضعیت مالی شرکتها را در یک لحظه از زمان نشان می دهد. ترازنامه را به دوربین عکس برداری نیز تشبیه می کنند. از این نظر که هر دو وضعیت داخل تصویر را صرفاً برای لحظه ای از زمان نشان می دهند.

قبل از اینکه بخواهیم در مورد ترازنامه به صورت مفصل به بحث بپردازیم ابتدا باید ببینیم که شکل و ظاهر ترازنامه به چه صورتی است.

منابع و مصارف یک شرکت

شرکتها، منابعی را تأمین می کنند تا برای رفع نیازهای خود مصارف نمایند. اگر ما بخواهیم متوجه شویم که شرکت از چه منابعی برای خود استفاده کرده است باید سمت چپ ترازنامه را بنگریم. منابعی که شرکت ها استفاده می کنند شامل بدهی ها(تسهیلات دریافتی، حساب های پرداختنی و…) و حقوق صاحبان سهام(سرمایه، سود انباشته و ….) می باشد. شرکت ها این منابع را در سرفصل های سمت راست ترازنامه(دارایی ها) مصرف می کنند(مانند خرید دارایی ثابت، مواد اولیه، موجودی نقد و بانک و ….).

همیشه در ترازنامه شرکت ها یک معادله وجود دارد:

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی |خلاصه ای از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام

اگر بخواهیم معادله بالا را با مثال کیف پول که ذکر کردیم ترکیب نماییم به این نتیجه می رسیم که پول یا کارت اعتباری که در کیف ما(به عنوان دارایی) وجود دارد، با از طریق استقراض به دست آورده ایم(بدهی) یا مالک آن دارایی خودمان هستیم(حقوق صاحبان سهام). طبیعتاً، هر چه شرکت دارایی خود را از طریق استقراض(بدهی) کسب کرده باشد شرکت اهرمی تر و ریسک مالی و ورشکستی آن شرکت افزایش خواهد یافت.

ادامه مطلب
نسبت p/e
نسبت P/E چیست؟ [p/e بالا بهتر است یا پایین + کار]

اگر شما حتی برای مدت کمی در بورس فعالیت کرده باشید، حتما جملاتی مثل: p/e این سهم پایینه، p/e این سهم چندوقته خیلی بالا رفته، p/e این سهم خیلی مناسبه و…. به گوش شما خورده است. نسبت p/e (چیزی که نسبت به قیمتش ارزش خوبی دارد) یکی از اصطلاحاتی است که کاربرد زیادی در بین سرمایه گذاران بورس دارد. برای بسیاری از افرادی که آشنایی زیادی با این نسبت ندارند سوال است که این نسبت p/e چیست و چرا انقدر در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم مقاله ای در این باره در خانه سرمایه بنویسیم و مفهوم p/e را به صورت ساده برای شما شرح دهیم. پس اگر می خواهید بدانید p به e چیست در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.

نسبت p/e چیست؟

یکی از فاکتورهایی که همیشه در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد زیادی دارد نسبت p/e است. هر کدام از سرمایه گذاران به نوعی از این نسبت استفاده می کنند. برخی آن را درست و بسیاری نیز به شکل اشتباه مورد استفاده قرار می دهند. برای اینکه بتوانید از این نسبت به درستی استفاده کنید باید با مفهوم و کارکرد آن آشنایی پیدا کنید. به طور خلاصه نسبت p/e خلاصه شده عبارت price تقسیم بر eps است: price / earning per share = P/E

در فارسی اصطلاحا به نسبت p/e نسبت قیمت به درآمد یا چیزی که نسبت به قیمتش ارزش خوبی دارد نیز گفته می شود (کلمه price به معنی قیمت و کلمه eps به معنی سود هر سهم است). اگر با مفهوم eps آشنایی ندارید می توانید مقاله تفاوت eps و dps چیست را مطالعه کنید. حال سوال اینجاست که این نسبت چه چیزی به ما می گوید.

نسبت p/eمفهوم نسبت p/e

نسبت p/e در واقع انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده یک دارایی را به ما نشان می دهد.به این معنی که یک سرمایه گذار حاضر است به ازای هر ۱ ریال بازدهی (در این مقاله بازدهی از سهام) که بدست می آورد، چند ریال پرداخت کند. برای درک بهتر این مفهوم به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید شما ۱ میلیون تومان در بانک سپرده گذاری می کنید. بانک به شما می گوید که به ازای این پولی که شما سپرده گذاری کرده اید سالیانه ۲۰% سود به شما پرداخت می کند.

یعنی در ازای ۱ میلیون تومان سپرده گذاری شما، سالیانه ۲۰۰ هزار تومان سود به شما پرداخت می کند. برای اینکه در این مثال p/e را محاسبه کنید باید قیمتی که یرداخت می کنید (یعنی ۱ میلیون تومان) را به سودی که بدست می آورید (یعنی ۲۰۰ هزار تومان) تقسیم کنید: ۵ = ۲۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰۰,۰۰۰

پس در این مثال p/e سود بانکی برابر با ۵ شده است. اینجا p/e برابر ۵ به این معنی است که شما حاضر شده اید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت می کنید ۵ ریال پرداخت بکنید. برخی نیز اینگونه تفسیر می کنند که اگر p/e برابر ۵ است به این معنی است که ۵ سال زمان می برد تا سرمایه شما از طریق بازدهی های بدست آمده برگردد.

نسبت p/e در بورس

در بورس نیز مفهوم کلی p/e شبیه به همین مثالی است که گفته شد. مثلا فرض کنید شرکتی در حال حاضر ۲۰۰ تومان قیمت دارد و eps (سودی) که برای سال جاری پیش بینی کرده است برابر با ۵۰ تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم می کنیم: ۴ = ۵۰ / ۲۰۰

اینجا نیز p/e برابر ۴ به این معنی است که سرمایه گذاران بورس حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سودی که این شرکت دارد ۴ ریال پرداخت کنند. در شکل زیر آخرین p/e شرکت فولاد مبارکه اصفهان با توجه به سودی که پیش بینی کرده برابر با ۸٫۸۴ است. این عدد از تقسیم قیمت فولاد به eps آن بدست آمده است.

نسبت p/e

این مفهوم کلی نسبت p/e است. اما این عدد فقط انتظارات سرمایه گذاران از آینده سهم را به ما نشان می دهد. ولی نمی گوید که چرا سرمایه گذاران حاضر هستند برای هر ۱ ریال سود این شرکت ۸٫۸۴ ریال پرداخت کنند. همچنین به ما نمی گوید که این انتظارات سرمایه گذاران درست است یا نه. در اینجا هرچه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا می کند و برعکس. حال باید ابتدا ببینیم که اصلا p/e باعث بالا و پایین شدن قیمت می شود و یا اینکه تغییر قیمت باعث بالا و پایین شدن p/e می شود. به همین دلیل لازم است ابتدا یک آشنایی با کاربرد این نسبت و همچنین انواع آن داشته باشیم.

نسبت p/e چه کاربردی دارد؟

اگر بخواهیم در یک جمله و خیلی ساده بگوییم که p/e چه کاربردی دارد، می توان گفت این نسبت یکی از ابزارهایی است که برای ارزش گذاری سهام مورد استفاده قرار می گیرد. تاکید می کنیم این نسبت فقط یکی از ابزارهای ارزش گذاری سهام است، نه تنها ابزار ارزش گذاری. اما چگونه از این نسبت برای ارزش گذاری استفاده می شود؟ یکی دیگر از نام های این نسبت، ضریب سهام است. برای ارزش گذاری با استفاده از p/e باید عکس رابطه ای که توضیح دادیم مورد استفاده قرار بگیرد. به این شکل که یک p/e برای سهم محاسبه می شود، سپس در سود آن ضرب می شود و ارزش آن سهم بدست می آید:

P/E * eps = price

وقتی شما ارزش سهم را با این روش محاسبه می کنید، باید ببینید که قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شماست یا کمتر. اگر قیمت سهم در بازار بیشتر از این عدد باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست. ولی اگر قیمت سهم در بازار کمتر از این عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و قابلیت رشد دارد. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که تمام این موارد به این بستگی دارد که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کنید. در غیر این صورت ارزشی که برای سهام بدست می آورید اشتباه خواهد بود. نحوه محاسبه نسبت p/e یک بحث مفصل و تخصصی است که از حوصله این مقاله خارج است.

مثال برای ارزش گذاری سهم با استفاده از نسبت p/e

فرض کنید که شما با استفاده از روش های محاسبه p/e، این نسبت را برای شرکتی ۶ محاسبه کرده اید. سود (eps) این شرکت نیز برابر با ۱۰۰ تومان است. با استفاده از روشی که توضیح دادیم. ارزش این شرکت برابر است با:

تومان ۶۰۰ = ۱۰۰ * ۶

حال اگر قیمت روز این سهم در بازار ۵۰۰ تومان باشد،یعنی این سهم ارزنده است و جا دارد که تا قیمت ۶۰۰ تومان رشد بکند. پس می توان اقدام به خرید آن کرد. ولی اگر قیمت آن در بازار مثلا ۷۰۰ تومان باشد به این معنی است که این سهم گران است و جا دارد که تا ۶۰۰ تومان افت بکند. پس نباید این سهم را خرید. همانطور که گفته شد تمام این موارد و استراتژی ها مستلزم این است که شما p/e سهم را به درستی محاسبه کرده باشید.

انواع p/e

p/e دنباله دار

این نوع از p/e ساده ترین شکل و همان است که در مثال ابتدای مقاله برای شما توضیح دادیم. نحوه محاسبه آن به این شکل است که قیمت روز سهم بر سود (eps) آن تقسیم می شود و p/e سهم بدست می آید. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر بکند این نسبت نیز به دنبال آن تغییر خواهد کرد.

p/e برآوردی

به این نوع از p/e، تحلیلی یا پیشتاز هم گفته می شود. این نسبت با استفاده از روش های خاص و با در نظر گرفتن عواملی از قبیل نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. محاسبه می شود. این نسبت همانی است که در ارزش گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب می کنیم و ارزش شرکت بدست می آید. اگر سود شرکت نیز توسط ما تحلیل شود و خود سود اعلامی شرکت مورد استفاده قرار نگیرد، این کامل ترین نوع ارزش گذاری بر مبنای p/e خواهد بود.

تفاوت بین p/e دنباله دار و p/e تحلیلی چیست؟

اگر خیلی ساده بخواهیم تفاوت این دو را بررسی کنیم باید بگوییم p/e دنباله دار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. ولی p/e تحلیل آن p/e است که ما انتظار داریم سهم به آن برسد. مثلا p/e سهمی در بازار ۵ است (p/e دنباله دار) و ما تحلیل کرده ایم که p/e آن باید ۶ باشد (p/e تحلیلی). پس انتظار داریم که قیمت آن سهم رشد بکند تا به آن نسبت p/e مورد انتظار ما برسد.

p/e بالا و p/e پایین نشان دهنده چه چیزی هستند؟

همانطور که در کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی اشاره شده است، اگر مفهوم ۲ نوع p/e را به خوبی درک کرده باشید، می توانید متوجه شوید که چرا در بازار p/e برای بعضی از سهم های بازار بالا و برای بعضی سهم های دیگر پایین است. وقتی p/e یک سهم بالاست، نشان دهنده این است که بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند. اگر انتظار بازار درست باشد وقتی سود شرکت زیاد شود، مخرج فرمول محاسبه p/e نیز بزرگ شده و در نتیجه نسبت p/e سهم مجددا متعادل می شود. همچنین اگر p/e یک سهم پایین باشد، نشان دهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند. اگر انتظار بازار درست باشد، وقتی سود شرکت کم شود، مخرج فرمول محاسبه p/e کوچک می شود و در نتیجه نسبت p/e مجددا متعادل می شود.

نسبت p/eنکاتی درباره p/e در بورس

    • یکی از تاثیر گذار ترین آیتم های موثر در نسبت p/e یک شرکت سود یا eps آن شرکت است. وقتی شرکت ها برای محاسبه سود خود از روش های مختلف حسابداری استفاده می کنند، ممکن است این سود تحت تاثیر قرار بگیرد و کمتر یا بیشتر از مقدار واقعی خود نشان داده شود. پس باید این نکته را مد نظر خود قرار دهید.
  • نسبت های p/e بالا یا پایین همیشه نشان دهنده ارزنده بودن و یا گران بودن سهم نیستند. بلکه همانطور که گفته شد بالا یا پایین بودن این نسبت، توقع بازار از آینده شرکت و سودآوری آن را نشان می دهد. در بسیار از موارد بازار اشتباه می کند، شما نباید به انتظار بازار بسنده کنید. سعی کنید خودتان نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید.
  • p/e یک ابزار مناسب برای ارزش گذاری شرکت است، ولی به تنهایی کافی نیست. بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این نسبت کاربردی، ابزارهای بیشتری را نیز مورد استفاده قرار دهید.
  • برای شرکت هایی که سود ندارند و اصطلاحا زیانده هستند، محاسبه p/e عملا کاربردی ندارد. چرا که این نسبت از تقسیم قیمت به درآمد بدست می آید. وقتی که سود یک شرکت منفی است یعنی آن شرکت درآمدی نداشته است. پس نسبت p/e منفی نداریم! برای ارزش گذاری شرکت هایی که اینگونه هستند از روش های دیگری استفاده می شود.
ادامه مطلب
eps2
تفاوت EPS و DPS در بورس چیست؟

در سری مقالات خانه سرمایه آنچه یک سرمایه گذار بورس باید بداند مفاهیم و اصطلاحات اصلی و کاربردی مربوط به فعالیت در بورس است که هر سرمایه گذاری که وارد بورس می شود باید در درباره آنها اطلاعات نسبی داشته باشد، برای شما توضیح دهیم. در این قسمت قصد داریم به بررسی دو کلمه ساده ولی بسیار پرکاربرد در بین سرمایه گذاران، یعنی معنی EPS چیست و DPS چیست بپردازیم. پس توصیه می کنیم که اگر با این دو واژه آشنایی زیادی ندارید در این مقاله با ما همراه باشید تا متوجه شوید که تفاوت EPS و DPS چیست؟

EPS با سود هر سهم چیست؟

EPS یکی از پرکاربردترین مفاهیم بورسی در بین سرمایه گذاران تازه کار و حرفه ای است. هرجا که وضعیت سهام یک شرکت از طرف سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد به شکل مستقیم یا غیر مستقیم پای eps نیز در میان است.

در واقع EPS یکی از مهم ترین مفاهیمی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر قیمت سهام شرکتها در بورس تاثیر می گذارد. زمانی که شما سرمایه گذاری در بورس را شروع می کنید همیشه به اشکال مختلف با این کلمه درگیر هستید.

اگر بخواهیم خیلی ساده تعریف کنیم که eps چیست می توانیم بگوییم که eps یک شرکت برابر است با میزان سودی که در آن شرکت به ازای هر یک عدد سهم شرکت بدست می آید.

EPS مخفف چیست؟

کلمه eps مخفف عبارت Earnings Per Share که به معنی درآمد هر سهم است. وقتی که شما کل درآمد (سود پس از کسر مالیات) یک شرکت در پایان سال (سال مالی) را بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم بکنید در واقع eps آن شرکت را محاسبه کرده اید.

مثالی از نحوه محاسبه eps

برای مثال فرض کنید شرکتی توانسته است در پایان یک سال ۱۰۰ میلیون ریال سود کسب کند و تعداد سهام آن شرکت نیز ۱ میلیون سهم است. در نتیجه eps آن شرکت برابر است با: ریال۱۰۰ = ۱,۰۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰,۰۰۰,۰۰۰

تفاوت EPS و DPS چیستیعنی این شرکت توانسته است در انتهای سال به ازای هر ۱عدد سهم خود ۱۰۰ ریال سود بدست آورد. پس eps این شرکت در انتهای سال برابر ۱۰۰ ریال شده است. در ادامه به توضیح درباره دونوع از eps که در بورس بسیار رایج هستند می پردازیم:

EPS پیش بینی شده در بورس چیست؟

EPS پیش بینی شده (درآمد پیش بینی شده هر سهم) مقدار سودی است که یک شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند که در انتهای همان سال مالی به آن برسد.

شرکتهای بورسی هر ساله موظف هستند که قبل از شروع سال مالی جدید یک پیش بینی از عملکرد مالی خود به بورس ارائه کنند که در آن پیش بینی براساس عملکرد گذشته شرکت و همچنین نظر مدیران و کارشناسان شرکت یک eps برای سال مالی پیش روی شرکت پیش بینی می شود. به این eps به اصطلاح eps پیش بینی شده گفته می شود. این eps همانطور که از نامش پیداست یک پیش بینی است که هنوز محقق نشده است. این eps همان سودی است که شما در سایت tsetmc به عنوان عدد روبروی eps شرکتها مشاهده می کنید.

پس باید توجه داشته باشید که عددی که شما در سایت tsetmc به عنوان eps یک شرکت مشاهده می کنید، فقط پیش بینی آن شرکت از میزان سودی است که در انتهای آن سال بدست خواهد آمد و هیچ قطعیت و تضمینی وجود ندارد که حتما در انتهای سال این مقدار از eps برای شرکت بدست بیاید.

EPS محقق شده در بورس چیست؟

این eps سودی است که یک شرکت توانسته بعد از گذشت یکسال مالی بدست بیاورد. حسابداران و مدیران شرکت بعد از پایان سال مالی شرکت عملکرد واقعی شرکت را بررسی می کنند، بعد از محاسبه درآمدها و هزینه های شرکت، مبلغی را به عنوان سود خالص و نهایی شرکت اعلام می کنند که این سود همان eps تحقق یافته است.

پس به طور خلاصه می توان گفت eps پیش بینی شده سودی است که شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند در انتهای آن سال به آن سود برسد. eps تحقق یافته میزان سودی است که شرکت بعد از پایان سال مالی خود به آن می رسد.

نکاتی درباره eps شرکت ها

  • از آنجایی که eps پیش بینی شده فقط یک پیش بینی است، در نتیجه ممکن است که در طی سال چندین بار تغییر پیدا کند. زیرا شرایط ممکن است در طی سال تغییر پیدا کند. مثلا ممکن است با گذشت عملکرد شرکت بهتر یا بدتر شود. یا اتفاق خاصی در روند سودآوری شرکت رخ بدهد. احتمال دارد شرکت به این دلایل پیش بینی eps اولیه را کاهش یا افزایش دهد. به این اتفاق تعدیل سود یا تعدیل eps گفته می شود.
  • شرکت های بورسی موظف هستند بعد از گذشت هر فصل از سال مالی خود، گزارش عملکرد خود را اعلام کنند و بعد از آن مجددا یک eps پیش بینی شده برای ادامه سال مالی خود ارائه بدهند. این eps جدید می تواند نسبت به eps پیش بینی شده قبلی تفاوتی نداشته باشد و یا تفاوت پیدا کرده باشد و شرکت تعدیل eps داشته باشد که این به عملکرد شرکت در ۳ ماه گذشته بستگی دارد.
  • هرچقدر از شروع سال مالی می گذرد، به دلیل اینکه اطلاعات بیشتری از عملکرد واقعی شرکت وجود دارد و اطلاعات مالی در دسترس مدیران شرکت واقعی تر است، eps پیش بینی شده شرکت به آن eps که در انتهای سال محقق خواهد شد نزدیکتر می شود و قابلیت اتکای بیشتری برای سهامداران شرکت خواهد داشت.
  • معمولا eps پیش بینی شده مبنای قیمت گذاری قرار می گیرد، چرا که eps تحقق یافته بعد از پایان سال مالی شرکت بدست می آید و اثر آن قبلا بر روی قیمت سهم گذاشته شده است. در نتیجه یک سرمایه گذار باید این توانایی را بدست بیاورد که خودش بررسی کند که آیا براساس شرایط موجود eps پیش بینی شده شرکت به واقعیت نزدیک است. یا اینکه شرکت پیش بینی درستی از eps خود ارائه نداده است و این eps می تواند در انتهای سال افزایش یا کاهش پیدا کند.

DPS چیست؟

کلمه dps مخفف عبارت Dividend Per Share است. dps آن قسمتی از eps است که بین سهامداران تقسیم می شود. درصد سود تقسیمی یا dps در بین شرکتها متفاوت است. شرکت ها سیاست های متفاوتی درخصوص تقسیم سود دارند. برخی ترجیح می دهند بیشتر سود سهام را بین سهامداران تقسیم کنند.

اما برخی دیگر درصد کمی از سود را تقسیم کرده و بخش عمده آن را به تأمین نقدینگی مورد نیاز برای انجام طرح های توسعه ای، اختصاص می دهند. حال اینکه چه مقدار از eps به عنوان dps بین سهامداران تقسیم شود، در مجمع شرکت تصمیم گیری می شود.می توانید برای اطلاعات بیشتر درباره مجامع شرکتها مقاله همه چیز درباره مجمع و مجامع شرکتهای بورسی را نیز مطالعه کنید.

تفاوت EPS و DPS

نکات مهم در مورد DPS

  • معمولا شرکتها همه سود خود را به عنوان dps بین سهامداران تقسیم نمی کنند. بلکه مقداری از آن را نزد خود نگه می دارند تا بر حسب شرایط و نیاز خود از آن استفاده درست بکنند.
  • هر شخصی که در هنگام مجمع شرکت سهامدار است، سودی که به عنوان dps در مجمع تصویب می شود به او تعلق می گیرد. پس حتی اگر فردای مجمع سهام خود را بفروشد نیز dps یه او تعلق می گیرد.
  • شرکتها طبق قوانین بورس ۸ ماه زمان دارند که سود نقدی سهامداران را پرداخت کنند. بعضی از شرکتها این سود را زود و بعضی نیز خیلی دیر پرداخت می کنند.

در نهایت اینکه میزان تقسیم سود و زمان پرداخت آن، به سیاستهای شرکت بستگی دارد. برای فهمیدن این رویه می توانید روند گذشته شرکت را بررسی کنید.

تفاوت EPS و DPS چیست؟

به مأخذ کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی خود dps در واقع بخشی از eps است. جنس هردوی آنها از سود شرکت است. تفاوت در این است که در بیشتر مواقع با هم برابر نیستند.معمولا مقدار dps از eps شرکت کمتر است. چون شرکتها علاقه دارند بخشی از سود را نزد خود نگهدارند. اما گاهی نیز ممکن است به دلایلی dps از eps بیشتر شود.

مثلا شرکت علاوه بر سود امسال، ازسود انباشته ای که از سال گذشته داشته است نیز مقداری را تقسیم کند. این کار باعث می شود که مقدار dps از مقدار eps بیشتر شود.

 

 

ادامه مطلب
technical-analysis-apps
بهترین نرم افزار تحلیل تکنیکال [مقایسه + لینک دانلود]

بازارهای مالی هریک دارای پیچیدگی‌های خاص خود هستند و تحلیل این بازارها کار خیلی آسانی نیست. در واقع اگر قصد دارید به لحاظ تکنیکال و یا بنیادی بازارهای مالی را تجزیه تحلیل کنید باید از ابزارها و نمودارهای مختلفی استفاده نمایید. نرم افزارهای مخصوص تحلیل تکنیکال گزینه مناسبی جهت ارزیابی شرایط محسوب می‌شود، با استفاده از این نرم افزارها می‌توانید به راحتی شرایط بازار در بازه‌های زمانی مختلف را براساس متغیر مورد نظر بررسی کنید و سپس نسبت به خرید و یا فروش یک سهام اقدام نمایید. تنوع نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال در حال حاضر زیاد است و از این ابزار مفید با پرداخت هزینه و یا به صورت رایگان می‌توان استفاده کرد. بهترین نرم افزار تکنیکال به ابزاری گفته می‌شود که با استفاده از آنها می‌توان بازارهای مالی مختلف همچون فارکس و رمز ارزها را تجزیه و تحلیل کرد، در ادامه برخی از این نرم افزارها را به شما معرفی می‌کنیم.

بهترین نرم افزار تکنیکال

نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال ابزارهای قدرتمندی هستند که تحلیلگران و سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن‌ها برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام، شاخص‌ها و بازارهای مالی استفاده کنند. این نرم‌افزارها با استفاده از نمودارها و ابزارهای گرافیکی، قابلیت تشخیص روند قیمت و ارائه نقاط ورود و خروج را فراهم می‌کنند. همچنین این ابزارها به تحلیلگران این امکان را می‌دهند تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کرده، فرصت‌های معاملاتی را ایجاد و مدیریت ریسک را بهبود بخشند. استفاده از اندیکاتورها و تعیین روندهای قیمت به شکل پیشرفته هم از دیگر قابلیت‌های این نرم‌افزارها محسوب می‌شود که به کاربران این امکان را می‌دهد بازارها را بهینه‌تر تجزیه و تحلیل کنند. بهترین نرم افزار تکنیکال این قابلیت را دارد که کاربران با استفاده از آن معاملات را تمرین کرده و موفق به یادگیری بازارهای مالی شوند.

بهترین نرم افزار تکنیکال

نرم افزار متاتریدر (Metatrader)

نرم‌افزار متاتریدر یکی از پرکاربردترین و قدیمی‌ترین نرم‌افزارهای تحلیلی و معاملاتی برای بازارهای مالی محسوب می‌شود. این نرم افزار تولید شرکت metaQuotes است و به دلیل رابط کاربری ساده و قابل فهم به ویژه برای افراد تازه کار جذابیت زیادی دارد. از طریق این نرم افزار که جز بهترین نرم افزارهای تکنیکال محسوب می‌شود، مشاهده و تحلیل داده‌های بورس ایران، متاتریدر و دریافت اطلاعات به‌روز و دقیق امکان پذیر است. این نرم‌افزار دو نسخه 4 و 5 دارد و از زبان‌های برنامه‌نویسی mql4 و mql5 پشتیبانی می‌کند. در مقابل مزایای بسیار یکی از ضعف‌های آن محدودیت در ارائه اطلاعات نموداری و الگوها است. این نرم‌افزار با عنوان مفیدتریدر اولین توسط کارگزاری مفید بومی سازی شد و در حال حاضر به عنوان یک پلتفرم معاملاتی با امکانات منحصر به فرد جایگاه ویژه‌ای در لیست بهترین نرم ‌افزار تکنیکال ایرانی دارد. نرم افزار متاتریدر با ابزارهایی همچون فیبوناچی، زوایای گن، اندیکاتورها و اسیلاتورها به تحلیلگران در شناسایی فرصت‌ها و مدیریت موثر ریسک کمک می‌کند. این نرم افزار دارای مزایا و معایب مختلفی است که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 مزیت و قابلیت نرم افزار متاتریدر

نرم‌افزار متاتریدر با ویژگی‌های بسیار منحصر به فرد از جمله توانایی تشکیل اندیکاتور و اسکریپت شخصی، بهره‌مند از داده‌های تاریخی، محیط کاربردی ساده، و قابلیت ثبت سفارش و معامله خودکار به عنوان بهترین نرم افزار تکنیکال شناخته می‌شود. این نرم‌افزار دارای امکانات فراوانی است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:

  • افزودن اندیکاتور و اکسپرت‌های آماده
  • اندیکاتورهای غنی و اطلاعات به‌روز از منابع معتبر همچون کدال و سایت‌های دیگر
  • تعیین حد سود و ضرر و ویرایش آن
  • ارائه اطلاعات معاملات در تایم فریم‌های کوچک
  • ارسال ایمیل مربوط به اخبار مالی
  • دارای نسخه موبایل برای اندروید و iOS

اپ‌های معاملاتی

معایب نرم افزار متاتریدر

متاتریدر با تمام ویژگی‌های قدرتمندی که ارائه می‌دهد، معایبی هم دارد که معامله‌گران باید قبل از نصب آن از این معایب آگاه باشند. عدم وجود برخی از امکانات می‌تواند تحلیل‌ها و استراتژی‌های معاملاتی را محدود کند که توسط تحلیلگران ممکن است مورد استفاده قرار گیرند. این نقاط ضعف در مقابل ویژگی‌های برجسته متاتریدر نکاتی هستند که کاربران در انتخاب و استفاده از این نرم‌افزار باید به آنها توجه داشته باشند. اصلی‌ترین معایب این نرم افزار عبارتند از:

  • عدم قابلیت شمارش الیوت‌ها
  • عدم نمایش الگوهای هارمونیک و امکان پاک کردن خطوط اضافه روی نمودار

تصویری از فضای این نرم افزار را در زیر مشاهده می کنید. با سری مقالات آموزش نرم افزار تحلیل تکنیکال متاتریدر(مفیدتریدر) بیشتر آشنا شوید.

متاتریدر

نصب و اجرا نرم افزار متاتریدر

برای نصب و اجرا نرم افزار متاتریدر 4 یا 5 در ابتدا باید وارد سایت metatrader4.com شوید و روی گزینه download for free کلیک کرده و برنامه را بعد از دانلود اجرا کنید، این نرم افزار روی سیستم عامل‌های رایانه‌ای مختلف قابل نصب و اجرا است. مراحل نصب این برنامه بسیار آسان بوده و شما پس از نصب به راحتی می‌توانید وارد صفحه اصلی نرم افزار متاتریدر شود. در صفحه اصلی منوهای مختلفی همچون “File”, “View”, “Insert”, “Charts”, “Tools”, “Window”, و “Help” وجود دارد که هر کدام از این موارد به قسمت‌هایی تقسیم شده‌اند که بر اساس احتیاج شخص و قابلیت نرم افزار می‌توان از آن استفاده کرد.

نرم افزار آمی بروکر Amibroker

اگر به دنبال یکی از بهترین نرم افزارهای تحلیل تکنیکال برای معاملات روزمره خود هستید، نرم افزار آمی بروکر گزینه مناسبی برای شما محسوب می‌شود. Amibroker به عنوان یکی از محبوب‌ترین و بهترین نرم‌افزار تکنیکال در ایران شناخته می‌شود که علاوه بر بازار بورس بین‌الملل در بازار بورس ایران هم کاربرد دارد. این نرم‌افزار با تمرکز بر معاملات طولانی مدت و تایم فریم‌های بزرگ، برای سرمایه‌گذاران علاقه‌مند به استراتژی‌های کم‌هیجان و سرمایه‌گذاری بلند مدت انتخاب مناسبی به حساب می‌آید. ویژگی‌های برجسته آن شامل ابزار Bar Replay برای مشاهده گذشته چارت به صورت مجازی و ابزار پیشرفته Analysis است. با این حال، چالش اصلی آن در وارد کردن داده‌های آماری بورس ایران است که نیازمند استفاده از نرم‌افزارهای دیگر برای به دست آوردن این داده‌ها و سپس وارد کردن آنها در آمی بروکر است.

نرم افزار آمی بروکر

 مزیت و قابلیت نرم افزار آمی بروکر

طراحی کاربر پسند و قابلیت یادگیری آسان این نرم افزار باعث افزایش محبوبیت آن شده و آمی بروکر را به یک ابزار کاربردی تبدیل کرده است که با استفاده از آن معامله‌گران می‌توانند. مقایسه نمودار دو سهم با گرافیک بالا را به راحتی انجام دهند، این نرم افزار دارای امکان مشاهده سود و ضرر است و به راحتی می‌توان با استفاده از آن مدیریت پرتفوی انجام داد. از دیگر مزیت‌های این نرم افزار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • دارای ابزار Bar Replay و Analysis
  • قابلیت افزودن اندیکاتور شخصی و ایچیموکو
  • امکان بررسی الگوهای هارمونیک با نصب برنامه

 معایب نرم افزار آمی بروکر

اگر برای شمارش خودکار امواج الیوت نیاز به بهترین نرم افزار تکنیکال دارید، امی بروکر گزینه مناسبی برای شما محسوب نمی‌شود، زیرا این نرم افزار قابلیت شمارش خودکار امواج را ندارد. نیاز به افزودن داده‌های اطلاعاتی بورس ایران و ازدحام محیط کاربری زمان تحلیل و عدم قدرت حذف کردن موارد اضافی از دیگر معایب این نرم تحلیلگر محسوب می‌شود.

مزایا معایب آمی بروکر

  نصب و اجرای نرم افزار آمی بروکر

برای نصب نرم افزار آمی بروکر روی سیستم خود باید در ابتدا وارد سایت این نرم افزار به نشانی AmiBroker.com شوید و اقدام  به نصب آن برنامه کنید. استفاده از نرم افزار آمی بروکر برای کسانی که در بازه‌های زمانی بلند مدت معامله می‌کنند یک گزینه‌ عالی و کارآمد است که یادگیری آن به راحتی امکان پذیر بوده و حتی افراد تازه کار هم می‌توانند از این نرم افزار جهت تحلیل تکنیکال بازار استفاده کنند.

 بهترین نرم افزار تحلیل تکنیکال فارکس

بهترین نرم افزار تحلیل تکنیکال برای بازار فارکس باید براساس شرایط معامله گران و میزان تسلط وی به بازار پرتلاطم فارکس انتخاب شود تا وی بر اساس نتایج این نرم افزار به راحتی بتواند معاملات خود را مدیریت کند. اما به صورت کلی چند نرم افزار محبوب و قدرتمند برای تحلیل تکنیکال در بازار فارکس وجود دارد که برخی از بهترین و مشهورترین آنها عبارتند از:

  • متاتریدر 4 و 5: این دو نرم افزار از جمله معروف‌ترین و کاربردی‌ترین پلتفرم‌های تحلیل تکنیکال برای بازار فارکس هستند. آنها دارای ابزارهای قوی همچون نمودارها، اندیکاتورها و اسکریپت‌ها برای تحلیل جزئیات بازار بوده و همه معامله‌گران به راحتی می‌توانند از این ابزار استفاده کنند.
  • تریدینگ ویو (TradingView): این پلتفرم آنلاین تحلیل تکنیکال بسیار محبوب است و امکانات گسترده‌ای برای تحلیل بازار فارکس فراهم می‌کند. از نمودارها و اندیکاتورهای پیشرفته تا اشتراک گذاری ایده‌ها و تحلیل‌ها با جامعه TradingView باعث شده این نرم افزار به یک گزینه مناسب برای تحلیل تکنیکال محسوب شود.
  • NinjaTrader: این نرم افزار حرفه‌ای انعطاف‌پذیری را برای تحلیل تکنیکال و معاملات در بازار فارکس فراهم می‌کند. از اندیکاتورهای پیشرفته تا امکانات مدیریت ریسک و اجرای معاملات باعث شده نینجا تریدر به یک ابزار عالی برای تحلیل فارکس تبدیل شود.

بهترین اپلیکیشن های معاملاتی

نرم افزار تحلیل تکنیکال اتوماتیک برای کامپیوتر

برای تحلیل تکنیکال اتوماتیک بر روی کامپیوتر می‌توانید به نرم‌افزارهای معروف مخصوص این منظور مراجعه کنید. در زیر چند نرم‌افزار تحلیل تکنیکال اتوماتیک برای کامپیوتر آورده شده است:

  • TradeStation: این نرم‌افزار معروف برای تحلیل تکنیکال و معاملات خودکار است، دارای ابزارهای قدرتمندی همچون EasyLanguage برای نوشتن اسکریپت‌های خودکار است.
  • AmiBroker: این نرم‌افزار محبوب برای تحلیل تکنیکال و سیستم‌های معاملات خودکار است، آمی بروکر برنامه‌نویسی AFL برای نوشتن اسکریپت‌ها و اندیکاتورهای سفارشی است که به راحتی می‌توان با استفاده از آن بازار را تحلیل کرد.
  • QuantConnect: این یک پلتفرم ابری است که اجازه توسعه و تست استراتژی‌های معاملاتی را فراهم می‌کند. این برنامه از زبان‌های برنامه‌نویسی متنوعی از جمله C# پشتیبانی می‌کند.

بهترین برنامه تحلیل تکنیکال اندروید

برای تحلیل تکنیکال در دستگاه‌های اندروید، برخی از بهترین برنامه‌های موجود در بازار این قابلیت را دارند که روی دستگاه‌هایی با سیستم عامل اندروید هم نصب شوند. هر کدام از این برنامه‌ها مزایا و ویژگی‌های خاص خود را دارند، بنابراین انتخاب بهترین برنامه بر اساس نیازها و ترجیحات شما است. برخی از مشهورترین نرم افزارهای تکنیکال با قابلیت نصب روی اندروید عبارتند از:

اپ های معاملاتی

  • متاتریدر 4 و 5: نسخه‌های اندروید این دو پلتفرم محبوب هستند که امکان تحلیل تکنیکال، مشاهده نمودارها و اجرای معاملات را از طریق گوشی یا تبلت اندرویدی فراهم می‌کنند.
  • Professional Stock Chart: یک نرم‌افزار تحلیل تکنیکال که به شما امکان مشاهده نمودارها، اندیکاتورها و سایر اطلاعات مرتبط با بازارهای مالی را فراهم می‌کند. این نوع نرم‌افزارها به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا الگوها و روندهای بازار را تحلیل کنند.
  • Datamelon: یک پلتفرم معاملاتی و تحلیلی است که به کاربران امکان مشاهده نمودارها، اندیکاتورها، و اخبار بازار را می‌دهد. از طریق این نرم‌افزار، معاملات انجام داده و بازارهای مختلف را پویا مانیتور کرد.
  • Investar: یک نرم‌افزار تحلیل تکنیکال برای سهام و بازارهای مالی است که امکاناتی مانند نمودارها، اندیکاتورها، و الگوریتم‌های مختلف را ارائه می‌دهد.
  • Stock Spy: این برنامه به کمک نمودارها و اطلاعات مالی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا روندهای بازار را مشاهده و تحلیل کنند.
  • Edelweiss Mobile Trader: یک پلتفرم معاملاتی موبایل که امکاناتی برای مشاهده نمودارها و اطلاعات بازار را ارائه می‌دهد. این ابزار به معامله گران کمک می‌کند در هر زمان و مکانی بتوانند در بازار فارکس معاملات خود را انجام دهند.

نرم افزار تحلیل تکنیکال

بهترین نرم افزار تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال فارسی

برخی از نرم افزارهای تحلیل تکنیکال این قابلیت را دارند که از ارز دیجیتال فارسی هم پشتیبانی کنند. قبل از استفاده از هر نرم‌افزاری توصیه می‌شود که شرایط بازار و ارزهای دیجیتال مورد نظر را بررسی کنید و سپس بر اساس شرایط معاملاتی اقدام به نصب نرم افزار مناسب نمایید. همچنین اطمینان از معتبر بودن نرم‌افزار و اطلاعات آن هم بسیار مهم است، به صورت کلی برخی از بهترین نرم افزارهای تحلیل ارز دیجیتال فارسی عبارتند از:

  • تریدینگ‌ویو (Tradingview): این پلتفرم آنلاین تحلیل تکنیکال امکانات گسترده‌ای برای تحلیل نمودارها و نمایش اندیکاتورها بر روی نمودارها فراهم می‌کند. این نرم‌افزار به صورت آنلاین و به زبان فارسی نیز قابل دسترسی است.
  • رهاورد365: این نرم‌افزار معتبر و محبوب در بازار ایران است و به تحلیل تکنیکال برای سهام و ارزهای دیجیتال می‌پردازد. این نرم‌افزار نیز به زبان فارسی ارائه شده است.
  • مفید بروکر: این نرم‌افزار به خدمات معاملاتی ایران اختصاص دارد و امکانات تحلیل تکنیکال مناسبی برای ارزهای دیجیتال فارسی ارائه می‌دهد.

نرم افزار داینامیک تریدر

نرم‌افزار داینامیک تریدر، نرم افزار بسیار قوی در زمینهٔ تحلیل تکنیکال می باشد که با همگام کردن تحلیل قیمتی، تحلیل زمانی و الیوت در این نرم افزار می توان تحلیل های جذاب و با دقت بالا را انجام داد. مفید تریدر یک نرم افزار تحلیل تکنیکال آنلاین می باشد.

تحلیل تکنیکال

مزایای نرم افزار داینامیک تریدر

  • امکان قرار دادن دو نمودار در کنار هم و انجام تحلیل نسبیتی
  • لیبل گذاری امواج الیوت به صورت دستی و در زمان کوتاه
  • دارا بودن ابزار فیبوناچی زمانی و انجام تحلیل های زمانی باقابلیت پاک کردن خط های اضافی
  • دارا بودن ابزار فیبوناچی قیمتی باقابلیت پاک کردن خطوط اضافی
  • دارا بودن ابزار mode training برای تمرین و یادگیری
  • ابزار شمارش قیمت و محاسبه درصد تغییرات قیمتی و زمانی
  • دارای اسیلاتورهای پیشرفته جهت تحلیل تکنیکال و سیگنال گیری
  • مجهز به اسیلاتور مخصوص داینامیک تریدر
  • دارای ابزار EOW جهت مشخص کردن انتهای موج با استفاده از الیوت و فیبوناچی زمانی و قیمتی

معایب نرم افزار داینامیک تریدر

  • حتماً بایستی داده موردنیاز از نرم افزارهای دیگر به این نرم افزار انتقال داده شود و درون حافظه خود داده ای ندارد.
  • در مقیاس لگاریتمی در بعضی مواقع ریتریسمنت را به اشتباه ترسیم می کند.
  • بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکی که در متاتریدر موجود است مانند ایچیموکو در این نرم افزار موجود نیست.

داینامیک تریدر

نرم افزار موتیو ویو

نرم‌افزار موتیو ویو، نرم افزاری بسیار کامل درزمینهٔ تحلیل تکنیکال می باشد که کاربران زیادی را در سرتاسر جهان به خود جلب کرده است و توسط شرکتی در تورنتو ساخته شده است.

ترید در بازار فارکس

مزایای نرم افزار موتیو ویو (MotiveWave)

  • دارای بیش از ۳۰۰ اندیکاتور پیشرفته
  • قابلیت مشاهده چندین چارت به صورت همزمان
  • توانایی شمارش امواج الیوت به صورت اتوماتیک، نیمه اتوماتیک و دستی
  • دارای سیستم آلرت گذاری پیشرفته برای خریدوفروش
  • تشخیص الگوهای هارمونیک را به خوبی انجام می دهد
  • ایجاد چارت های نسبتی
  • دارای حالت training mode یا آموزشی
  • ذخیره خودکار تحلیل بر روی نرم افزار

معایب نرم افزار موتیو ویو

  • قابلیت اضافه کردن اندیکاتور یا سیستم معاملاتی شخصی را ندارد.
  • گاهی کندل ها از روی صفحه محو می شود.

نرم افزار ادونس گت

نرم‌افزار ادونس گت، نرم افزاری پیچیده و پیشرفته که به شکل خارق العاده ای شمارش الیوت را انجام می دهد. این نرم افزار یکی از نرم افزارهای فوق العاده گران قیمت دنیای مالی است.

نرم افزار تحلیل تکنیکال

قابلیت های نرم افزار ادونس گت

  • شمارش امواج الیوت به صورت اتوماتیک و حرفه ای
  • شناسایی پیوت های مینور و ماژور
  • با استفاده از این نرم افزار می توان چنگال اندروز را با خطای کمتری رسم کرد

معایب نرم افزار ادونس گت

  • تهیه و ورود دیتا به این نرم افزار کمی دشوار است
  • الگوهای هارمونیک را به طور اتوماتیک نشان نمی دهد.

سخن پایانی

هرکدام از این نرم افزارهای معرفی شده در این مقاله دارای ویژگی‌ها و قابلیت‌های منحصر به فردی هستند، بنابراین معامله گرانی که برای تحلیل تکنیکال قصد استفاده از این نرم افزار را دارند باید بر اساس نیازها و تجربه شخصی انتخاب بهترین نرم افزار برای تحلیل تکنیکال را انجام دهند و از نسخه‌های معتبر نرم افزارها جهت تحلیل بازار استفاده کنند تا در مسیر معاملاتی با مشکلی مواجه نشوند.

سوالات متداول

مفید تریدر و ره‌آورد 365 بهترین نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بورس ایران هستند.

متاتریدر و تریدینگ ویو بهترین نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بازار فارکس هستند.

تریدینگ ویو و متاتریدر انتخاب‌هایی هوشمندانه جهت انجام تحلیل‌های تکنیکال ارز دیجیتال هستند.

در انتخاب نرم‌افزار تحلیل تکنیکال باید به مواردی همچون سطح سرویس (رایگان یا پرداختی)، تعداد و نوع اندیکاتورها، سهولت استفاده، سازگاری با بازارهای مختلف و امکانات معاملاتی توجه کنید. همچنین اطمینان حاصل نمایید که نرم‌افزار انتخابی با سیستم عامل شما سازگار است.

ادامه مطلب
day-trading-patterns
آشنایی با بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال

حتماً شما هم تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که پیش بینی موفقیت آمیز روند تغییرات بازارهای سرمایه گذاری تا چه اندازه می تواند به نفع شما باشد. به ویژه برای افرادی که به صورت روزانه ترید می کنند، خروج از موقعیت ها در زمان مناسب می تواند در طولانی مدت به سودهای کلان منجر شود. اگر با وجود تلاطم های موجود در بازار ارزهای دیجیتال، قصد ورود به این بازار را دارید، اما با بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال آشنایی ندارید، در ادامه این مطلب همراه ما باشید.

معمولاً نمودارهای قیمت در نگاه اول چندان قابل درک نیستند، اما جای نگرانی نیست؛ زیرا با استفاده از رایج ترین الگوهای قیمت، خیلی راحت تر می توان روند تغییرات بازار را پیش بینی کرد. درواقع با استفاده از الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه، شما می توانید پیش بینی کنید که چه اتفاقی در چه زمانی با احتمال زیاد رخ خواهد داد که البته برای رسیدن به این مهارت، نیاز به تمرین زیاد است.

در این راهنما، به معرفی و بررسی الگوهای معاملات روزانه می پردازیم. هریک از الگوهایی که در این راهنما معرفی می شوند، برای ترید کوتاه مدت ارزهای دیجیتال مناسب هستند. با وجود این هیچ راه حل سریع و آسانی در دنیای سرمایه گذاری برای رسیدن به سود وجود ندارد، اما اگر برای یادگیری هریک از این الگوها زمان زیادی صرف کنید، احتمالاً از دیگر سرمایه گذاران جلوتر خواهید بود.

در کنار آشنایی با بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال، به درک دیگر مفاهیم مهم مانند حمایت و مقاومت نیاز دارید. در این محتوای آموزشی سعی می کنیم به اصلی ترین نیازمندی های شما اشاره ای مختصر و مفید داشته باشیم.

منظور از الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه چیست؟

الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه

قبل از اینکه به الگوهای واقعی بپردازیم، بهتر است کمی درباره مفهوم الگوهای معاملاتی روزانه صحبت کنیم. به طورکلی، الگوی نمودار سهام که به عنوان تحلیل تکنیکال نیز شناخته می شود، اصلی ترین روش برای انجام ترید روزانه و کسب سود از آن است.

شاید قبلاً با اصطلاح تحلیل بنیادی مواجه شده باشید. در تحلیل بنیادی، با بررسی صورت های مالی یک شرکت، چشم انداز بلند کسب و کار برآورد می شود. اگرچه ممکن است نتایج حاصل از تحلیل بنیادی اطلاعات مفیدی باشد، به یاد داشته باشید که ما در این مطلب درباره ترید روزانه صحبت می کنیم؛ بنابراین بررسی این موضوع که آیا قیمت یک ارز دیجیتال در 5 سال آینده افزایش می یابد یا نه، موضوع اصلی ما در این محتوا نیست.

بنابراین اگر قصد ترید روزانه و کسب سود از تغییرات کوتاه مدت بازار را دارید، باید با روش اصولی تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشید. برخلاف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال به آمار-تاریخچه تغییرات قیمت و حجم معاملات توجه می کند تا متوجه تغییرات قیمت سهام یا رمزارز در کوتاه مدت شود.

تحلیل تکنیکال و الگوهای مربوط به آن مفاهیم جدیدی نیستند. یکی از پیش گامان این روش تحقیق، چارلز داو بوده است که شاخص داو جونز نیز به افتخار فعالیت هایش به نام وی نام گذاری شده است. شناسایی الگوهای ترید روزانه ارزهای دیجیتال به دانش اولیه درباره نحوه خواندن نمودار سهام نیاز دارد، اما برای استفاده واقعی از آن ها به درک عمیقی از خود الگوها نیاز است.

در ادامه به 9 مورد از بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال اشاره کرده ایم، اما قبل از اینکه به بررسی آن ها بپردازیم، باید درباره کندل های ژاپنی صحبت کنیم. اگر با آن ها آشنایی ندارید، این نمودارها برای شما درک شدنی نیست و اگر با آن ها آشنا هستید، بد نیست بدانید چرا تریدرهای روزانه استفاده از این نمودار را ترجیح می دهند.

شمعدان یا کندل ژاپنی (Japanese Candlesticks) چیست؟

سابقه شمعدان های ژاپنی به قرن هجدهم بازمی گردد؛ یعنی زمانی که یک تاجر برنج به نام Muneheisa Honma آن ها را معرفی کرد. Muneheisa Honma یکی از اولین نویسندگانی است که در کتاب خود San-en Kinsen Hiroku به موضوع روان شناسی بازار پرداخته است.

شمعدان یا کندل ژاپنی 

با مشاهده تصویر بالا حتماً متوجه شده اید که کندل های ژاپنی در مقایسه با نمودار میله ای قدیمی کاملاً متفاوت هستند. این نمودارها در مقایسه با نمودارهای دیگر، اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار می دهند. نمودار میله ای به شما می گوید قیمت بسته شدن چقدر بوده است؛ درحالی که یک شمعدان ژاپنی علاوه بر قیمت بسته شدن، به قیمت بازشدن، حداکثر و حداقل قیمت و همچنین اینکه آیا قیمت باز کردن بالاتر از بسته شدن بوده است یا نیز اشاره دارد.

«فتیله» را که در بالا و پایین بدنه شمعدان می بینید، سایه نامیده می شود که نشان دهنده حداکثر حداقل قیمت معاملات روز است. رنگ شمعدان به شما می گوید آیا قیمت بازشدن بالاتر از بسته شدن بوده است یا خیر. اگر قیمت بالاتر بوده است شمع سبز و در غیر این صورت قرمز خواهد بود. بدنه شمع میزان تفاوت قیمت باز و بسته بودن قیمت را نشان می دهد. اگر شمع بلند باشد، اختلاف زیادی بین این دو وجود دارد.

اکنون که با مهم ترین اطلاعات درباره شمعدان های ژاپنی آشنا شدید، بهتر است به موضوع اصلی یعنی آشنایی با الگوهای ترید روزانه بپردازیم. برای بررسی این الگوها با خطوط حمایت و مقاومت شروع می کنیم. الگوهایی که در ادامه معرفی می کنیم، به دلیل سادگی، قابلیت اعتماد و میزان تکرار آن ها در نمودارهای قیمت، به عنوان بهترین الگوهای ترید روزانه معرفی می شوند.

معرفی بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال

۱- حمایت و مقاومت

قبل از آنکه به معرفی الگوها بپردازیم، باید چند مفهوم کلیدی را تعریف کنیم که برای تجزیه و تحلیل بیشتر الگوهای نمودار سهام به آن ها نیاز دارید. این مفاهیم عبارت اند از: حمایت، مقاومت و شکست.

حمایت و مقاومت در ترید ارزهای دیجیتال

ما از خطوط حمایت و مقاومت برای اطمینان از اینکه آیا روند جدیدی در قیمت دارایی رخ خواهد داد یا خیر استفاده می کنیم. خط حمایت، خط پایینی است. این خط قیمتی را که سهام کمتر از آن معامله نشده است، به ما می گوید. خط مقاومت، خط بالایی است و قیمتی را که سهام بیشتر از آن معامله نشده است، به ما می گوید. هنگامی که قیمت سهام یکی از این خطوط را رد کرد، این احتمال وجود دارد که شما شروع یک شکست را مشاهده کنید.

با این حال ممکن است دارایی یکی از این دو خطوط را رد کند، اما شکست نبوده و بلکه یک اصلاح قیمت است. از خطوط مقاومت و حمایت برای اطمینان از اینکه آیا روند جدیدی در قیمت سهام رخ خواهد داد یا خیر استفاده می شود. با توجه به تصویر قرار داده شده می توان متوجه شد که این خطوط به ترتیب بالاتر و پایین تر از قیمت فعلی معاملات هستند. از سوی دیگر، اگر قیمت دارایی به طور پیوسته بالاتر یا پایین تر از خطوط مربوط باقی بماند، همراه با افزایش حجم، سیگنال به دست آمده دقت بیشتری دارد.

ویژگی های اصلی جمایت و مقاومت

  • برای درک الگوهای نمودار سهام ضروری است.
  • خط پشتیبانی نشان دهنده سطح پایینی است که قیمت از آن فراتر نرفته است.
  • خط مقاومت نشان دهنده حداکثری است که قیمت از آن فراتر نرفته است.
  • از سطوح مقاومت و حمایت باید به همراه حجم و اندیکاتور استفاده شود.
  • شکست زمانی رخ می دهد که هریک از خطوط شکسته شود.

۲- الگوی مثلث افزایشی (Ascending Triangle)

الگوی مثلت افزایشی یکی از الگوهای ادامه دار است. درواقع این الگو به ما سیگنالی می دهد که در حال حاضر در حال اتفاق می افتد و همچنان ادامه خواهد داشت. علاوه بر این، یک الگوی صعودی است؛ به این معنا که نشان دهنده یک روند صعودی است. در این الگو ارزش دارایی در چند بخش مختلف، چندین اوج را تجربه می کند؛ قله هایی که برای اتصال به هم و تشکیل خط مقاومت استفاده می شوند. در سمت دیگر، دره هایی وجود دارند که از اتصال آن ها به یکدیگر، برای تعین خطر حمایت استفاده می شود. نتیجه تشکیل و اتصال این خط ها به یکدیگر یک مثلث است که هرچه باریک تر باشد، سیگنال امن تری است.

الگوی مثلث افزایشی در ترید روزانه ارزهای دیجیتال 

اگر شکل تشکیل شده، پهن تر باشد، احتمالاً استفاده از آن با ریسک همراه است. هنگام استفاده از این الگو، به حجم معاملات باید توجه داشته باشید. درواقع در طول شکل گیری اولیه مثل، حجم نباید در حال کاهش باشد و زمانی که شکستگی رخ می دهد، باید افزایش نسبتاً سریعی را تجربه کند. به طورکلی، برای ترسیم یک مثلث افزایشی، باید حداقل دو نوسان حداکثری و دو نوسان حداقلی را مشخص کنید. نوسانات حداقلی باید به تدریج بیشتر شوند؛ درحالی که نوسان های حداکثری باید تا حد امکان از نظر قیمت به یکدیگر نزدیک شوند.

ویژگی های اصلی الگوی مثلث افزایشی

  • سیگنال الگوی مثلث افزایشی یک سیگنال ادامه دار (مداوم) است.
  • این الگو یک الگوی صعودی است.
  • برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.
  • تکرارپذیری نوسانات حداکثری و حداقلی در این الگو اهمیت زیادی دارد.

۳- الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)

فنجان و دسته یکی از قابل تشخیص ترین و بصری ترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال است و در دسته الگوهای ادامه دار قرار می گیرد. با نگاهی به ابتدای نمودار می توانیم شاهد افزایش یکنواخت قیمت باشیم که باید با افزایش حجم معاملات همراه باشد. در این قسمت الگوی فنجان مشاهده می شود؛ پس از این افزایش اولیه، هم قیمت و هم حجم معاملات کاهش می یابد. در این شرایط کف فنجان نیز تشکیل شده است.

الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه

پس از آن، شاهد افزایش تدریجی در هر دو بخش خواهیم بود که به دنبال آن یک افت کوچک در هر دو رخ می دهد و درنهایت بخش دسته نیز شکل می گیرد. پس از شکل گیری دستگیره، قیمت دارایی یک شکست را تجربه می کند و قیمت به بالاترین حد خود می رسد. با این حال به خاطر داشته باشید که همه الگوهای فنجان و دسته به یک اندازه صعودی یا امیدوارکننده نیستند.

به طورکلی، به سیگنال فنجان هایی که کف های تیز و V شکل دارند و همچنین فنجان هایی که دسته آن بیش از یک سوم به داخل فنجان می رود، اعتماد زیادی نکنید. علاوه بر این به خاطر داشته باشید که حجم باید تا کف فنجان کاهش یابد و تا انتهای الگوی یک نرخ افزایشی ثابت را تجربه کنید.

ویژگی های اصلی الگوی فنجان و دسته

  • تشخیص الگوی فنجان و دسته بسیار ساده است.
  • سیگنال الگوی فنجان و دسته یک سیگنال ادامه دار (مداوم) است.
  • این الگو یک الگوی صعودی است.
  • برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.

۴- الگوی کندل پوششی (Engulfing Candles)

الگوی کندل پوششی نشانه معکوس شدن روند غالب است. تشخیص این الگو بسیار ساده است و احتمالاً هنگام نگاه کردن به نمودار متوجه آن شوید حتی اگر با روش شناسایی آن آشنایی نداشته باشید. برخلاف بسیاری از الگوهای نمودار در این لیست، این الگو تنها شامل دو کندل است. الگوی کندل پوششی می تواند نزولی یا صعودی باشد؛ برای مثال در تصویر زیر، شاهد یک الگوی صعودی هستیم.

 

مهم ترین نکته درباره این الگو که در نگاه اول نیز به چشم می خورد، اختلاف اندازه قابل توجه بین دو کندل است. الگوی کندل پوششی در طول یک روند نزولی واضح اتفاق می افتد. بعد از یک کندل قرمز یا توخالی، کندل بعدی بسیار بزرگ تر است و با همان قیمت یا حتی پایین تر از نرخ بسته شدن قبلی باز می شود. با این حال، آنچه در ادامه الگو اتفاق می افتد همه چیز را تغییر می دهد. طول شمع پوششی بزرگ تر از کل شمع قبلی است. معمولاً شمع های پوششی سایه یا فتیله های بسیار کوچکی دارند.

الگوی کندل پوششی صعودی که به دلیل قابلیت اطمینان بالا مورد توجه بسیاری قرار می گیرد، یکی از قوی ترین شاخص ها برای خرید و سرمایه گذاری در بازار است؛ بنابراین اگر شما هم از تشخیص صحیح این الگو اطمینان دارید، به محض شناسایی برای خرید اقدام کنید. در مقابل این الگو، الگوی کندل پوششی نزولی قرار دارد که نشان دهنده بهترین زمان برای فروش دارایی است.

ویژگی های اصلی الگوی کندل پوششی

  • تنها از دو کندل تشکیل شده است.
  • در صورتی که به درستی تشخیص داده شود، قابل اطمینان خواهد بود.

۵- الگوی سر و شانه (head and shoulders)

الگوی سر و شانه یکی دیگر از الگوهای محبوب در بازار سرمایه گذاری است که اگر به درستی تشخیص داده شود، می توان از آن برای تشخیص روند معکوس استفاده کرد که در طول یک روند صعودی رخ می دهد. به این ترتیب، این الگو به ما می گوید افزایش قیمتی که تاکنون اتفاق افتاده است در حال پایان بوده و یک روند نزولی در شرف آغاز است.

الگوی سر و شانه زمانی اتفاق می افتد که یک دارایی، در یک روند صعودی، به یک بالاترین قیمت می رسد. پس از آن اندکی سقوط می کند و به قیمتی جدید و حتی بیشتر می رسد که با یک افت و افزایش دیگری که مشابه اتفاق قبلی است، ادامه می یابد. پس از صعود دوم، ارزش دارایی از خط حمایت عبور می کند و یک روند نزولی آغاز می شود.

الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه

چگونه متوجه الگوی سر و شانه شویم؟

در طول تشکیل اولین پیک یا شانه چپ، حجم معاملات دارایی باید افزایش و در طول افت بعدی، حجم معاملات کاهش می یابد. فقط در طول شکل گیری سر یکنواخت می شود و باید در طول شکل گیری شانه دوم و کاهش قیمت متعاقب آن پایدار باقی بماند. به خاطر داشته باشید که الگوی سر و شانه معکوس نیز وجود دارد که نشان دهنده پایان یک روند نزولی و آغاز روند صعودی است.

ویژگی های اصلی الگوی سر و شانه

  • این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
  • شکل متمایز این الگو، تشخیص آن را آسان می کند.
  • حجم معاملات در سراسر این الگو متغیر است.

۶- الگوی مردآویز و چکش (Hanging Man and Hammer)

الگوهای نمودار چکشی کمی متفاوت از سایر الگوهای موجود در این لیست است و برای تشخیص آن ها، فقط باید به یک کندل نگاه کنید. در این الگو، بدنه شمع بسیار کوچک اما فتیله پایین آن بسیار بلند است. الگوی چکش در یک روند نزولی اتفاق می افتد و نشان دهنده پایان یافتن شرایط است. به طور مشابه، مرد حلق آویز دقیقاً برعکس است و در یک روند صعودی رخ می دهد. از آنجا که هر دو الگوهای معکوس هستند، سیگنال های قوی برای خرید یا فروش سهام مورد نظر ارائه می دهند.

ویژگی های اصلی الگوی مردآویز و چکش

  • این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
  • این الگو می تواند صعودی یا نزولی باشد.
  • برای تشخیص این الگو باید یک کندل بدنه بسیار کوچک و فتیله بسیار بزرگ داشته باشد.
  • طول فتیله باید حداقل دو برابر طول بدنه باشد.

۷- الگوی سقف دو قلو (Double Tops)

الگوی سقف دو قلو یک الگوی نزولی بوده و تشخیص آن آسان است و معمولاً نشانه آغاز روندی است که برای مدتی ادامه خواهد داشت. الگویی که به شکل حرف M ظاهر می شود، یکی دیگر از الگوهای نمودار است که به راحتی تشخیص داده می شود. برای تشخیص این الگو، قیمت باید با کمی افت، دو بار به یک قیمت حداکثری برسد.

در بیشتر الگوهای سقف دو قلو، افت قیمت که در وسط مشاهده می شود از 10 تا 20 درصد متغیر است. علاوه بر این افزایش قیمت پس از افت باید با حجم کم معاملات همراه باشد و دو قیمت حداکثری نباید بیش از 3 یا 4 درصد متفاوت باشند.

الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه

 ویژگی های اصلی الگوی سقف دو قلو

  • این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
  • این الگو نزولی است.
  • تشخیص الگوی سقف دو قلو آسان است.
  • برای استفاده از این الگو باید به حجم معاملات هم توجه کنید.

۸- الگوی دره یا کف دو قلو (Double Bottoms)

الگوی کیف دو قلو یک الگوی معکوس است و نشان می دهد الگوی در حال وقوع در شرف پایان است. این الگو یکی از ساده ترین الگوها برای تشخیص است؛ شبیه حرف W یا برعکس الگوی سقف دو قلو. الگوی دره دو قلو، به ما می گوید که سهام در شرف تجربه یک روند صعودی یا افزایش قیمت است.

الگوی دره دو قلو زمانی اتفاق می افتد که قیمت سهام در یک بازه زمانی کوتاه دو بار به پایین ترین حد خود برسد. افت اول باید 10 تا 20 درصد باشد؛ درحالی که افت دوم باید تقریباً به اندازه افت اول باشد؛ یعنی نباید بیش از 3 یا 4 درصد از اولین پایین متفاوت باشد.

س از افت دوم، دارایی افزایش قیمت را تجربه می کند؛ با این حال برای اینکه مطمئن شوید که مسیر صعودی همچنان ادامه خواهد داشت، حجم معاملات باید زیاد باشد. یکی از ایرادات الگوی کف دو قلو این است که تشخیص اینکه چه زمانی صحیح است در هنگام بررسی داده های روزانه بسیار دشوار است.

الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه 

ویژگی های اصلی الگوی دره یا کف دو قلو

  • تشخیص الگوی کف دو قلو آسان است.
  • این الگو نشان دهنده یک روند معکوس است.
  • نشان دهنده یک روند صعودی است.

خلاصه مطلب

در این مطلب به تعدادی از بهترین الگوهای تکنیکال برای ترید روزانه ارز دیجیتال اشاره شد. این الگوها دید خوبی از روند بازار در اختیار شما قرار می دهند، اما برای به حداکثر رساندن شانس موفقیت تان در سرمایه گذاری، باید از حجم معاملات، اخبار اقتصادی و… نیز آگاه باشید. علاوه بر این بهتر است که از این الگوها در کنار دیگر ابزارهای تکنیکال کمک بگیرید.

نکته مهم دیگری که باید در نظر داشته باشید، این است که این الگوها تنها به صورت غیرعادی یا تصادفی رخ نمی دهند و وقتی معامله گران دیگر متوجه شکل گیری یک الگو می شوند، احتمالاً به آن واکنش نشان می دهند؛ بنابراین اگر از تشخیص الگو اطمینان دارید، به سرعت برای خرید یا فروش اقدام کنید.

ادامه مطلب
Divergence
واگرایی (Divergence) چیست؟ معرفی انواع آن در تحلیل ارز دیجیتال

آشنایی و تسلط به مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، یکی از ارکان مهم درروند معاملات چنین بازارهایی است. معامله گران موفق معمولاً با بهره مندی از این اطلاعات و تکنیک های معاملاتی، سودهای خوبی را به دست می آورند. افزایش آگاهی و سطح دانش بورسی در فرایند سرمایه گذاری از اهمیت بالایی برخوردار است؛ از این رو در این مطلب قصد داریم به یکی از مفاهیم مهم در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی یعنی واگرایی بپردازیم.

درحقیقت امروز به سراغ یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال رفته ایم که برای تخمین روند سهم یا یک دارایی به کار می رود و تشخیص آن به کمک اندیکاتورها و روندهای قیمتی امکان پذیر است. این ابزار که یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازار سهام و دیگر سایر بازارهای مالی مثل بازار ارزها و فارکس است، واگرایی یا دایورجنس نامیده می شود.

به طورکلی هدف تحلیلگران از یادگیری این مفهوم، مشاهده نوعی وارونگی میان نمودار قیمت و اندیکاتور است؛ به بیانی دیگر تحلیلگران به کمک این مفهوم می توانند به شناسایی اولیه بازگشت روند و معکوس شدن آن پرداخته و از این طریق کسب سود کنند.

درحقیقت بسیاری از تحلیل گران با استفاده از این سیگنال ایجادشده در سهم ها یا دارایی های مختلف، بهترین زمان را برای ورود به یک سهم یا دارایی تشخیص می دهند؛ از این رو پیشنهاد می کنیم برای آشنایی با این تکنیک پرکاربرد در بازارهای مالی، تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.

واگرایی (Divergence) چیست؟

واگرایی (divergence) یکی از مفاهیم موجود در تحلیل تکنیکال است که استفادۀ زیادی برای طیف وسیعی از تحلیل‌گران دارد. این موضوع در اصل به ضعف روند فعلی اشاره می‌کند. واگرایی‌ها را می‌توان از طریق اندیکاتورها شناسایی کرد؛ هر کجا که قیمت و اندیکاتور حرکتی مخالف هم داشته باشند، واگرایی رخ داده و ممکن است روند قیمت به زودی تغییر کند.

واگرایی در تحلیل تکنیکال جزو مهم‌ترین استراتژی‌ها است. برای تشخیص و یافتن واگرایی‌های مختلف می‌توان از اندیکاتورهای زیادی استفاده است. برای مثال، اندیکاتور مکدی یکی از بهترین و معتبرترین واگرایی‌ها را به کاربران نشان می‌دهد.

یکی از نکات مهمی که همۀ معامله‌گران باید به خوبی به آن توجه داشته باشند، این موضوع است که بررسی واگرایی به تنهایی برای تأیید پایان روند فعلی و شروع روند جدید مناسب نیست و معامله‌گران باید شاخص‌های متعددی را برای تغییر روند در واگرایی مورد بررسی قرار دهند.

حتی ممکن است واگرایی‌ها نتوانند چرخش روند قیمتی را تکمیل کنند و فقط باعث ایجاد نوسانات کوچکی در نمودار شوند. در کل، واگرایی‌ها نباید به تنهایی ملاکی برای تحلیلی و بررسی قیمت دارایی‌های مختلف باشند.

اندیکاتورهای مهم در واگرایی

اندیکاتورهای مهم در واگرایی

اساساً در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی می توان از اندیکاتورهایی که با آن ها آشنا هستیم، برای شناسایی این سیگنال در یک دارایی دیجیتال یا سهام استفاده کنیم، ولی اندیکاتورهایی که به صورت معمول به وسیله تحلیلگران حرفه ای بازار جهت تشخص دایورجنس استفاده می شوند، اندیکاتورهای MACD و  RSI هستند که از اعتبار بیشتری در این خصوص برخوردار هستند.

اهمیت این مفهوم در ارتباط با اندیکاتور  RSI اساساً دایورجنس ها نقش کلیدی را در خصوص اندیکاتور RSI بازی می کنند. در حقیقت نقش ِDivergence ها این است که بازگشت نمودار قیمت را نمایش دهند؛ یعنی با مشاهده اعدادی خارج از محدوده 30 تا 70، نشانه اخطار جدی بوده و باید به دقت آن را بررسی کرد.

درحقیقت وقتی روند صعودی باشد، باید بین نمودار قیمتی و دایورجنس اندیکاتور، تراز 70 یا بالاتر را مشاهده کنیم، ولی وقتی روند نزولی باشد، باید تراز 30 یا کمتر را مشاهده کنیم. البته این دایورجنس ها ممکن است در ترازهایی کمتر از 70 و بیشتر از 30 نیز رخ بدهد، اما اعتبار این واگرایی ها، کمتر از موارد گفته شده در بالاست و نیاز نیست آن ها را چندان جدی بگیرید.

دایورجنس ها به تریدرها کمک می کنند قدرت تقریبی قیمت فعلی دارایی را در مقایسه با قیمت هنگام بسته شدن معاملات روز قبل به دست بیاورند. از طرفی دایورجنسRSI  می تواند در تأیید نقاط ورود و خروج کمک شایانی به ما کند و مثل دیگر اندیکاتورها، بازگشت احتمالی روند قیمت را نشان دهد. درحقیقت تریدرهای حرفه ای برای اینکه بتوانند حرکات اساسی و مهم در نمودار قیمت یک دارایی را ارزیابی و احتمال بازگشت قیمت به روند قبلی را ارزیابی کنند، از این مفهوم استفاده می کنند.

اندیکاتور تشخیص واگرایی

در تحلیل تکنیکال از اندیکاتورهای زیادی می‌توان برای شناسایی واگرایی‌ها استفاده کرد که هر کدام از این موارد، مزیت‌های مخصوص خود را دارند. برخی از بهترین اندیکاتورها برای شناسایی واگرایی عبارتند از:

  • مکدی (MACD)
  • آر اس آی (RSI)
  • استوکاستیک (Stochastic)
  • سی سی آی (CCI)

البته، باید به این موضوع توجه داشته باشید که هر کدام از این اندیکاتورها به صورت جداگانه و با روش مخصوص به خود آمارهای مختلف را از نمودارهای قیمتی جمع‌آوری می‌کنند؛ ممکن است واگرایی که در یکی از این ابزارها مشخص است، در اندیکاتور دیگر مشخص و واضح نباشد. درنتیجه، تمامی موارد باید برای بررسی و به‌دست آوردن یک اندیکاتور به خوبی بررسی شوند.

قیمت‌ها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی

واگرایی‌ها جزو مواردی هستند که امکان تشکیل آن‌ها در همۀ تایم فریم‌های قیمتی و نمودار بیش‌تر دارایی‌های قابل معامله مانند سهام، ارز دیجیتال و یا نمادهای فارکس وجود دارد؛ اما واگرایی‌ها (divergence) در کدام سطوح قیمتی اعتبار بیش‌تری دارند؟

همانطورکه گفته شد، واگرایی‌ها به تنهایی نباید برای تحلیل قیمت و معامله مورد بررسی قرار بگیرند. به همین علت، هیچ زمانی نباید در مورد اعتبار واگرایی‌ها در نمودارهای قیمتی مختلف، نظر قطعی ارائه کرد.

اما اگر بخواهیم سطوح و تایم فریم مناسبی را برای بررسی واگرایی‌ها مشخص کنیم، باید به سراغ بازه‌های زمانی نسبتاً بالاتر (چهار ساعت و بیش‌تر) برویم. هرچقدر واگرایی تشکیل شده در بازۀ زمانی بالاتری باشد، احتمال تغییر روند قیمت و تأثیرگذاری روی آن بیش‌تر است.

البته، واگرایی‌ها در تایم فریم‌های پایین هم می‌توانند روی قیمت تأثیرگذار باشند اما بدیهی است که واگرایی در تایم فریم‌های پایین‌تر، تأثیر کم‌تری روی نمودار قیمتی دارایی مورد نظر دارند.

Divergence چه مواردی را در اختیار ما می گذارد؟

در تحلیل تکنیکال، ممکن است این مفهوم، سیگنال یک حرکت بزرگ مثبت یا یک حرکت بزرگ منفی را در اختیار ما قرار دهد. یک دایورجنس مثبت زمانی رخ می دهد که قیمت سهم در حال ثبت کف های جدید است، ولی اندیکاتور تکنیکال مورد استفاده مانند اندیکاتور جریان پول (Money Flow Indicator) شروع به ثبت سقف های جدید می کند. بالعکس در دایورجنس منفی، قیمت سهم در حال ثبت قله های جدیدی است؛ درحالی که اندیکاتور تکنیکالی ما در حال ثبت کف های جدیدی است.

به طورکلی تریدرها می توانند از دایورجنس ها برای تخمین شتاب پایه ای قیمت یک دارایی استفاده کنند. به دست آوردن شتاب پایه ای می تواند احتمال وقوع یک بازگشت قیمتی را نشان دهد؛ برای مثال تریدرها می توانند با استفاده از اسیلاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی روی جدول خود استفاده کنند.

در چنین شرایطی اگر قیمت در حال صعود بوده و مرتب قله های جدیدی را ثبت می کرد، در حالت عادی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی نیز می بایست قله های جدیدی را ثبت می کرد، اما اگر قیمت در حال ثبت قله های جدید باشد و اندیکاتور شاخص قدرت نسبی شروع به ثبت کف های جدید کند، نشان دهنده این است که امکان تضعیف روند صعودی وجود دارد.

ین موضوع همان واگرایی منفی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. درحقیقت در این حالت تریدرها می توانند از معامله خروج کرده یا با قرار دادن یک حد ضرر (Stop–loss) کماکان در معامله خود بمانند، اما دایورجنس مثبت در حالاتی عکس این حالت قبلی رخ می دهد. فرض کنید قیمت یک دارایی در حال تشکیل کف های جدید است، ولی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی در حال ثبت کف های جدیدی است. در چنین حالتی سرمایه گذاران احتمالاً به این نتیجه می رسند که روند نزولی در بازار در حال تضعیف و اتمام بوده و به زودی یک بازگشت رخ خواهد داد.

حال در ادامه انواع این مفهوم را توضیح داده و به طور کامل هرکدام از آن ها را بررسی می کنیم.

انواع واگرایی ها

در حالت کلی در تحلیل تکنیکال سه نوع واگرایی داریم که عبارت اند از دایورجنس معمولی (RD)، دایورجنس مخفی (HD) و دایورجنس زمانی (TD) که هرکدام نیز به انواعی تقسیم می شوند که در ادامه تمامی آن ها را بررسی می کنیم.

۱- دایورجنس معمولی (Regular Divergence)

واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

اساساً این نوع دایورجنس در دسته سیگنال های بازگشتی است و زمانی اتفاق میفتد که روند در حال ضعیف شدن است. درحقیقت این Divergence  خود به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می شود.

  • دایورجنس معمولی مثبت (RD+)

این سیگنال به این شکل است که روی نمودار دارایی خود شاهد قله ای بالاتر از قله پیشین باشیم، ولی در اندیکاتور متناظر با همان نقطه، قله ای پایین تر از قله قبلی داشته باشیم؛ یعنی خطی که این قله ها را به یکدیگر متصل می کند، روی نمودار به صورت صعودی بوده، اما بر روی اندیکاتور به شکل نزولی باشد.

از طرفی، این نوع سیگنال به دایورجنس منفی شهرت دارد و نشان دهنده انتهای یک روند نزولی است، ولی حتماً به این نکته نیز دقت داشته باشید که بالاترین قله باید کاملاً تشکیل شده و چند کندل پایین تر پس از آن نیز شکل بگیرد؛ از این رو تا وقتی از تشکیل بالاترین قله در نمودار مطمئن نشده باشیم، نمی توانیم بگوییم واگرایی صعودی رخ داده است. همچنین به خاطر داشته باشید هرچه شیب این ۲ خط بیشتر بوده و شاهد صعودی قدرتمندتر در قله ها باشیم، دایورجنس مثبت قدرتمندتری خواهیم داشت.

واگرایی معمولی مثبت (RD+)

  • دایورجنس معمولی منفی (RD-)

این دسته از RD در تحلیل تکنیکال، درست عکس نمونه قبلی است؛ یعنی در انتهای یک روند نزولی، کفی پایین تر از کف قبلی مشاهده خواهد شد، ولی در اندیکاتور متناظر با همان نقطه، کفی بالاتر از کف پیشین خواهیم داشت.

درحقیقت تریدرها در تأیید تحلیل های خود می توانند از این نوع استفاده کنند. از طرفی این Divergence به دایورجنس معمولی منفی مشهور است؛ چراکه هرچه میزان شیب این ۲ خط تندتر بوده و شاهد ریزشی قدرتمندتر در کف ها باشیم، دایورجنس منفی قدرت بیشتری خواهد داشت.

واگرایی معمولی منفی

۲- دایورجنس مخفی (Hidden Divergence)

اساساً این نوع در دسته سیگنال های ادامه دهنده است و زمانی اتفاق می افتد که روند در حال تقویت شدن است. از طرفی این سیگنال معمولاً زمانی اتفاق می افتد که قیمت در حال اصلاح خود باشد. همچنین این سیگنال به دو دسته تقسیم می شود که در ادامه هرکدام از آن ها را به طور کامل توضیح خواهیم داد.

  • دایورجنس مخفی مثبت (Hd+)

به طورکلی این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال مابین ۲ کف قیمتی ایجاد می شود. درحقیقت دایورجنس مخفی مثبت زمانی تشکیل می شود که در اندیکاتور کف اول بالاتر از کف دومی قرار گیرد، اما در نمودار قیمت کف اول پایین تر از کف دوم تشکیل شود.  اساساً وقوع این حالت، نشان از افزایش قدرت خریداران و کاهش قدرت فروشندگان و همچنین رشد قیمت سهم است. دقت کنید که این نوع از دایورجنس در کانال صعودی و در انتهای یک روند اصلاحی تشکیل می شود.

  • واگرایی مخفی منفی (Hd-)

به صورت کلی این نوع دایورجنس در تحلیل تکنیکال درست برعکس نوع مخفی مثبت است. میان ۲ سقف قیمتی ایجاد می شود؛ یعنی نوع مخفی منفی وقتی ایجاد می شود که در اندیکاتور سقف نخست پایین تر از سقف دوم قرار گرفته باشد، ولی در نمودار قیمت سقف نخست بالاتر از سقف دوم قرار داشته باشد.

اساساً مشاهده چنین حالتی، افزایش قدرت فروشندگان و کاهش قدرت خریداران و همچنین کاهش قیمت سهم را به ما نشان خواهد داد. درنتیجه اینکه نوع Hd- در کانال نزولی و در انتهای یک روند اصلاحی ایجاد می شود.

دایورجنس

تفاوت واگرایی معمولی و مخفی

هم واگرایی مخفی و هم معمولی، دارای اهمیت زیادی هستند، اما نحوۀ استفاده از این دو مورد کمی متفاوت است. البته، باید به یاد داشته باشید که صرفاً استفاده از واگرایی‌ها نمی‌تواند در کسب سود مستمر از بازار به شما کمک کند.

واگرایی معمولی زمانی ایجاد می‌شود که روند فعلی در مراحل پایانی خود قرار دارد و نوید برگشت روند را به معامله‌گر می‌دهد؛ اما واگرایی مخفی معمولاً نشان‌دهندۀ ادامۀ روند فعلی است و این سیگنال را به معامله‌گران می‌دهد که روند فعلی به احتمال زیاد ادامه دار خواهد بود.

واگرایی مخفی

اندیکاتور تریدینگ ویو

همانطورکه در قبل گفته شد، اندیکاتورهای زیادی برای تشخیص و استفاده از واگرایی‌ها وجود دارد. تقریباً تمامی این اندیکاتورها در پلتفرم تریدینگ ویو وجود دارند و امکان استفاده از آنان برای کاربران فراهم شده است.

برای استفاده از این اندیکاتورها کافی است نمودار قیمتی مد نظر خود را در تریدینگ ویو باز کنید و از بخش اندیکاتورها (Indicators)، یکی از اندیکاتورها یا اسیلاتورهایی را که امکان تشخیص و شناسایی واگرایی با استفاده از آن‌ها وجود دارد، به آنان اضافه کنید.

۳- واگرایی های زمانی در تحلیل تکنیکال  (TD)

این نوع از دایورجنس در تحلیل تکنیکال با استفاده از فیبوناچی زمانی انجام می شود و وقتی تشکیل می شود که بین قیمت و زمان تضاد وجود داشته باشد. اساساً دایورجنس زمانی طی یک روند اصلاحی ایجاد می شود. هنگامی که در یک روند اصلاحی، نمودار قیمت نسبت به روند قبلی خود ضعف نشان دهد، نوع زمانی رخ خواهد داد.

به طورکلی برای داشتن معاملات موفق با استفاده از این نوع واگرایی، باید زمانی که قدرت خریداران زیاد است خرید خود را انجام دهیم و برعکس زمانی که قدرت فروشندگان زیاد است از خرید سهم اجتناب کرده و نسبت به فروش اقدام کنیم. دایورجنس زمانی خود به ۲ نوع زمانی معمولی و هوشمند تقسیم بندی می شود

  • دایورجنس زمانی معمولی (RTD)

به صورت کلی وقتی تعداد کندل های روند اصلاحی جدید بیشتر از تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی باشد، این نوع دایورجنس در تحلیل تکنیکال به وجود می آید؛ به بیانی دیگر زمانی که نمودار قیمت بیش از سطح ۱۰۰ درصد فیبوناچی را اصلاح کند، این نوع واگرایی رخ می دهد.  از طرفی، وقوع Divergence زمانی معمولی، نشان دهنده قدرت زیاد خریداران و فروشندگان در یک روند اصلاحی است. همچنین با ترسیم فیبوناچی بازگشتی زمانی می توان دایورجنس زمانی معمولی را مشاهده کرد.

  • دایورجنس زمانی هوشمند (STD)

اساساً وقتی تعداد کندل های روند اصلاحی جدید کمتر از تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی باشد، این نوع از واگرایی (دایورجنس زمانی هوشمند)در تحلیل تکنیکال رخ می دهد؛ به بیانی دیگر در دایورجنس زمانی هوشمند (STD)، روند اصلاحی قبلی در مدت زمان کوتاه تری طی شده است. از طرفی برای مشاهده این نوع از دایورجنس زمانی هوشمند، بایستی فیبوناچی بازگشتی زمانی را ترسیم کرد

تفاوت میان دایورجنس و تأییدیه

به طورکلی واگرایی وقتی رخ می دهد که قیمت و اندیکاتور به تریدر اطلاعات متفاوتی دهند، ولی تأییدیه وقتی است که اندیکاتور و روندهای قیمت (حتی چندین اندیکاتور مختلف)، اطلاعاتی مشابه را درباره قیمت یک دارایی و وضعیت بازار در اختیار تریدر قرار دهند.

اساساً در حالت ایده آل، تریدرها برای ورود به معاملات خود، به تأییدیه ها نیاز دارند؛ چراکه اگر قیمت ها به بالا حرکت کنند، تریدرها انتظار دارند اندیکاتور مورد استفاده آن ها نیز این مطلب را تأیید کند که روند صعودی قیمت کماکان ادامه خواهد داشت.

استفاده از واگرایی ها چه محدودیت های را به همراه خواهد داشت؟

همان طور که درباره کلیه ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی نیز صادق است، تریدرها و تحلیلگران باید از ترکیبی از اندیکاتورها و ابزارهای دیگر در تحلیل تکنیکال برای اخذ تأییدیه واگرایی استفاده کنند. درحقیقت دایورجنس در تمامی بازگشت های قیمتی رخ نمی دهد؛ از این رو تحلیلگران و تریدرها باید سایر روش های کنترل ریسک یا تحلیل بازار را نیز برای بررسی روندهای قیمتی و تخمین احتمال بازگشت قیمت استفاده کنند.

با این حال وقتی دایورجنس ها اتفاق می افتند، لزوماً به این معنا نخواهند بود که قیمت ها به زودی بازگشت را تجربه خواهند کرد. درحقیقت آنها می توانند برای مدت زمانی طولانی ادامه پیدا کنند؛ از این رو تنها اتکا به آن ها می تواند به ضرر و زیان زیادی برای تریدرها منجر شود؛ به ویژه وقتی قیمت به شکلی که پیش بینی شده باشد، عمل نکند.

استراتژی های رایج برای استفاده از دایورجنس

استراتژی های رایج برای استفاده از دایورجنس

در این بخش قصد داریم چند مورد از رایج ترین و محبوب ترین استراتژی هایی را که در استفاده از واگرایی به وسیله تریدرها استفاده می شود، عنوان کنیم.

استراتژی خرید به وسیله واگرایی معمولی مثبت (RD+)

استراتژی خرید با استفاده از نوع معمولی مثبت (RD+) در تحلیل تکنیکال بدین شکل است که ابتدا خط روند نزولی سهم ترسیم می شود. درحقیقت برای شناسایی نوع معمولی مثبت، باید صبر کنیم تا قیمت با یک کندل قدرتمند مثبت و با حجمی بالا که در دایورجنس رخ می دهد، خط روند ترسیم شده را به سوی بالا قطع کند.

از طرفی پس از بروز چنین موردی می توان نسبت به خرید آن سهم یا دارایی اقدام کرد. به طورکلی برای کسب سود از طریق این استراتژی، باید انواع مثبت را شناسایی و در روند صعودی دارایی مدنظر خود اقدام به خرید کرد. همچنین همواره باید این نکته را درباره این استراتژی مدنظر قرارداد که هر وقت قیمت خط روند ترسیم شده را به سمت پایین قطع کند، باید حد ضرر را فعال کرده و از دارایی خریداری شده خارج شویم.

استراتژی خرید به وسیله واگرایی مخفی مثبت (HD+)

استراتژی خرید به وسیله نوع مخفی مثبت (HD+) به این شکل است که باید قله تشکیل شده در دارایی مدنظر را به عنوان مقاومت در نظر گرفت. درواقع در این استراتژی، وقتی نمودار قیمتی به سمت بالا حرکت کرده و از قله عبور کند، باید اقدام به خرید کرد. همچنین در این استراتژی، بررسی دایورجنس های مثبت و شناسایی روند صعودی دارایی مدنظر، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

از طرفی در این استراتژی بهتر است تا حد ضرر را در حدود 2 تا 3 درصد زیرخط مقاومتی که قله را تشکیل داده است، قرار دهیم. نتیجه اینکه با عبور قیمت نهایی دارایی از 2 تا 3 درصد زیرخط مقاومت، باید اقدام به فروش دارایی کنیم. اساساً این استراتژی با استفاده از شناسایی دایورجنس و اندیکاتور RSI انجام می شود. درحقیقت طی این استراتژی، بعد از آنکه Divergence مشاهده شد، باید اندیکاتور RSI را بررسی کرده و اگر سطح 50 را به سمت بالا قطع کرده بود، اقدام به خرید کرد. همچنین باید دقت داشته باشیم که اگر  RSIسطح 50 را به سمت پایین قطع کند، باید حد ضرر را فعال کرده و اقدام به فروش کنیم.

استراتژی خروج به وسیله دایورجنس

برای خروج از سهم بهتر است از نوع واگرایی منفی در بورس استفاده نشود. برای خارج شدن از سهم باید استراتژی خاصی داشته باشیم؛ زیرا ممکن است در زمانی که حد ضرر را فعال می کنیم، دایورجنس موردنظر ما رخ ندهد. در استراتژی خروج از سهم با استفاده از دایورجنس در بورس بهتر است با استفاده از تکنیکال سود مورد انتظار را پیش بینی کرد.

روش دیگری که می توان استفاده کرد این است که سودی حدود 15 تا 20 بعد از ورود به سهم در نظر گرفته شود و در این هنگام زمانی که قیمت سهم به این هدف رسید، باید حد ضرر را فعال کرد و زمانی که قیمت سهم حدود 6 درصد زیر بیشترین قیمت پایانی نزول کرد از سهم خارج شد.

نکات اساسی درباره استفاده از واگرایی

  • این مفهوم می تواند میان روندهای قیمتی یک دارایی و تقریباً هر نوع اطلاعات تکنیکالی یا بنیادی آن دارایی اتفاق بیفتد. با این حال دایورجنس به طور معمول به وسیله تحلیلگران تکنیکال و زمانی که قیمت ها در مسیری عکس مسیر اندیکاتورهای تکنیکال حرکت می کند، استفاده می شود.
  • Divergence مفهومی نیست که بتوان تنها به آن اتکا کرد و باید در نظر داشت که این مفاهیم هیچ گونه سیگنال معاملاتی به ما نمی دهد. درحقیقت دایورجنس ها می توانند برای زمان زیادی، بدون رخ دادن هرگونه تغییر در روندهای قیمتی اتفاق بیفتند.
  • دایورجنس ها در تمامی بازگشت های قیمتی بزرگ رخ نمی دهد، بلکه تنها در برخی از آن ها رخ خواهد داد.
  • دایورجنس های مثبت بیانگر قابلیت شروع روندهای قیمتی به سطوح بالاتر در آینده ای نزدیک خواهد بود. درواقع این حالت وقتی اتفاق می افتد که قیمت در حال حرکت به سمت سطوحی پایین تر باشد، ولی اندیکاتور تکنیکال دائماً به سمت بالا حرکت کند.
  • دایورجنس منفی بیانگر افت قیمت در آینده است. درحقیقت Divergence منفی زمانی اتفاق می افتد که قیمت به سمت بالا حرکت کند، ولی اندیکاتور تکنیکال به صورت مداوم در حال افت باشد.
  • اگر Divergence روی سطوح حمایتی و مقاومتی قدرتمند ایجادشده یا نقاط بازگشتی روی سطوح معتبر فیبوناچی قرار بگیرند، تحلیل ما از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار خواهد بود.
  • اگر Divergence را در زمان شکست خطوط حمایتی و مقاومتی مشاهده کنیم، احتمال اینکه شکست مدنظر ما نامعتبر بوده و سطوح شکست شده پس گرفته شوند، وجود خواهد داشت.
  • از آنجا که RD مربوط به تغییر روند و Hard Divergence نیز مربوط به اصلاح روند است، در زمان شکست خطوط روند، باید منتظر RD بوده و در زمان یک بازگشت قیمتی نیز منتظر HD باشیم.
  • اگر تعدادی از اسیلاتورها، دایورجنس را تأیید کنند، ولی تعدادی دیگر آن را تأیید نکنند، این موضوع نشان از قدرت کمتر آن دارد و در چنین شرایطی باید از اندیکاتور MACD برای تأیید آن استفاده کنیم.
  • اعتبار این سیگنال ها در نواحی اشباع یا سطوح کلیدی اندیکاتورها، بسیار بیشتر خواهد بود؛ برای مثال اگر در محدوده RSI  بالای 70، دایورجنس منفی باشد، احتمال ریزش قیمت بسیار بیشتر خواهد بود.
  • اگر تأیید Divergence به وسیله چندین اسیلاتور گوناگون انجام شود، اعتبار و قدرت آن به مراتب بیشتر خواهد بود.

سخن پایانی

برای تحلیلگران و تریدرهای بازارهای مالی، واگرایی یکی از مهم ترین ابزارها جهت تخمین روند یک دارایی خواهد بود. درحقیقت از دایورجنس برای تشخیص روندهای قیمتی دارایی های مختلف استفاده می شود. از طرفی، با وجود اینکه این مفهوم در خلاف جهت مسیر حرکت قیمتی یک دارایی رخ می دهد، می توان با استفاده از آن، اقدام به کسب سود کرد.

با این حال این ممکن است مسیر حرکتی آن دارایی کامل نشده و نتوان به طور صحیح Divergence را تشخیص داد؛ از این رو به هیچ وجه نباید مبنای خرید خود را تنها روی آن قرارداد و پیشنهاد می شود در کنار آن، از دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز استفاده کرد.

اساساً پیشنهاد می شود از اندیکاتورهای MACD و RSI برای تشخیص دایورجنس ها استفاده کنید. درحقیقت اگر بخواهید از اندیکاتور RSI  برای تشخیص این سیگنال ها استفاده کنید، بایستی ترازهای زیر 30 و بالای 70 را بررسی کنید.

از طرفی برای استفاده صحیح از این مفهوم، پیشنهاد می شود از استراتژی های مشخصی استفاده کنید. چراکه با تکیه بر یک استراتژی مناسب می توان در بازارهای مالی به کسب سود رسید. با این حال اگر بخواهیم به طور خلاصه استراتژی های استفاده از دایورجنس را بیان کنیم، باید همواره موارد زیر را به خاطر داشته باشید:

  • در انتهای روند صعودی، در سقف های قیمتی باید انتظار ایجاد RD منفی و انتظار ریزش قیمتی را داشته باشیم.
  • در بخش میانی روندهای صعودی، باید در کف های قیمتی انتظار ایجاد HD مثبت و درنتیجه انتظار ادامه روند صعودی را داشته باشیم.
  • در انتهای یک روند نزولی، باید در کف های قیمتی انتظار ایجاد RD مثبت و انتظار رشد قیمتی را داشته باشیم.
  • در بخش میانی روندهای نزولی، باید در سقف های قیمتی انتظار ایجاد HD منفی و انتظار ادامه روندهای ریزشی را داشته باشیم.

پرسش های متداول

Divergence زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی در نمودار قیمتی آن، برخلاف اندیکاتور عمل کند. درواقع دایورجنس می تواند بیانگر بازگشت یک دارایی از روند خود یا ادامه اصلاح روند پیشین خود باشد. همچنین دایورجنس ها می توانند مانند الگوهای بازگشتی عمل کنند یا اینکه مثل یک الگوی ادامه دهنده باشند.

به طورکلی دایورجنس ها پیش بینی های متفاوتی را درباره روندهای قیمتی انجام می دهند؛ از این رو انواع گوناگونی دارند که عبارت اند از دایورجنس معمولی منفی  (RD-)، دایورجنس معمولی مثبت  (RD+)، دایورجنس مخفی مثبت  (HD-)، دایورجنس مخفی منفی (HD-) و دایورجنس زمانی (Time Divergence).

اساساً این مشاهده نشان از تردید خریداران و فروشندگان در معاملات دارد. درواقع Divergence نشان دهنده ضعف معاملات است و به پیش بینی ادامه روندهای قیمتی یک دارایی کمک شایانی می کند؛ از این رو با یادگیری دایورجنس ها و انجام معاملات با تکیه بر شناسایی آن ها در نمودارهای قیمتی دارایی های گوناگون، می توان ریسک معاملاتی را به حداقل رساند و معاملاتی با سود بالاتر را تجربه کرد.

اساساً در TD، تضاد رفتاری میان قیمت و زمان است که مدنظر قرار داده می شود. درحقیقت Time Divergence درواقع ضعف قیمت در حرکت اصلاحی نسبت به حرکت قبلی خود را نشان می دهد.

در این نوع دایورجنس ، هیچ گونه میلی به چرخش در بازار وجود ندارد و پیش بینی بر این اساس است که روند پیشین ادامه پیدا کند.

ادامه مطلب
شاخص پوئل
شاخص پوئل (Puell Multiple) چیست و چه کاربردی دارد؟ 

از بهترین شاخص های فاندامنتال برای خریدهای بلندمدت می توان به شاخص پوئل یا همان PM اشاره کرد. این شاخص که از تقسیم ارزش صدور روزانه بیت کوین تولید شده، برحسب دلار بر میانگین متحرک ارزش صدور روزانه در 365 روز به دست می آید و بهترین زمان برای خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد. به گفته لکس موسکوفسکی یکی از تحلیلگران برتر حوزه ارزهای دیجیتال، این شاخص بار دیگر به منطقه سبز وارد شده است. در این مقاله از سری مقالات آموزش ارز دیجیتال قصد داریم به معرفی و بررسی این شاخص بپردازیم؛ پس تا پایان با ما همراه باشید.

معرفی شاخص پوئل مولتیپل (Puell Multiple)

Puell Multiple که فردی به نام دیوید پوئل آن را ایجاد کرد، یک شاخص معروف بیت کوین است که تخمین می زند استخرهای استخراج در حال حاضر در مقایسه با میانگین تاریخی یک ساله چقدر سود دارند. ارزش این متریک با در نظر گرفتن نسبت بین ارزش روزانه یک سکه صادر شده و میانگین متحرک 365 روزه آن محاسبه می شود.

فرمول و نحوه محاسبه پوئل

اما شاخص پوئل چگونه محاسبه می شود؟ همان طور که در مقدمه نیز اشاره کردیم، شاخص PM که بهترین زمان خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد به روش زیر محاسبه می شود. در این شاخص میزان ارزش روزانه بیت کوین های تازه استخراج شده برحسب دلار را بر ارزش صدور روزانه بیت کوین با میانگین متحرک 365 روز تقسیم و محاسبه می کنیم. با استفاده از این شاخص می توان به سطح فروشی که بیشترین سود را به ماینرها می رساند، پی برد. تعیین زمان، کمیت دوره ها و بازه های بازار بیت کوین از نظر فاندامنتال هدف اصلی این شاخص هستند.

فرمول شاخص PM به صورت زیر است:

شاخص پوئل

کاربرد پوئل

معیار Bitcoin’s Daily Issuance (میزان ارزش دلاری کوین های استخراج شده به صورت روزانه) که قادر به شناسایی پایین ترین نوسانات موجود در بازار براساس اوج های قبلی است، به تازگی مدنظر قرار گرفته است. منظور از این نوسانات، نوسانات مربوط به دو روند اصلی بازار یعنی همان بازار خرسی و بازار گاوی است که برای چند دوره کوتاه برقرار بوده است، اما کاربرد شاخص پوئل چیست؟ این شاخص ساده و خلاقانه که دیوید پوئل به منظور تنظیم میانگین متحرک سالانه ایجاد کرد، ابزاری قدرتمند، جدید و ایده آل برای سنجش بازه هایی سودآوری یا فروش اجباری است. مکانیسم اصلی این هم بستگی ها به واسطه سودآوری استخراج بیت کوین تعیین می شود. تاکنون نیز انتشار روزانه بیت کوین به صورت پاداش های بلوک که معادل صدور روزانه سکه با توجه به میانگین نظری 1800 بیت کوین است، کافی بوده و در اواسط سال 2020 به پایان رسیده است. هزینه معاملات جمع آوری شده توسط ماینرها در مقایسه با پاداش بلوک بسیار ناچیز خواهد بود و می توان آن را شامل کل درآمد روزانه ماینینگ دانست.

مزایا و معایب

اگرچه شاخص پی ام نشان می دهد استخرهای استخراج چه زمانی بیشترین سوددهی را دارند، میانگین های مختلفی که برای محاسبه این شاخص تاکنون استفاده شده است، اثبات می کند که استفاده از متریک، این معیار را به روش های مختلف منحرف کرده و بسیاری از افراد نیز از رسیدن به راستای مناسب در تمامی بخش ها ناکام مانده اند؛ بنابراین هرچند Puell Multiple در سیگنال خرید ارسال شده برای گاوهای بازار امیدوارکننده بوده است، در برخی موارد نیز استثنا وجود دارد و ممکن است دچار تغییر شود.

دیوید پوئل نیز درباره این شاخص بر هش ریت بیت کوین، نسبت به سیگنال خرید هشدار داده و گفته است که با توجه به سرکوب ماینرها در چین نرخ هش ریت در ماه های اخیر به شدت کاهش یافته و نباید از این قضیه غافل شد. درنتیجه طبق گفته او به دلیل اینکه هش ریت لیت کوین از قیمت آن پیروی می کند، معامله گران باید مراقب شرایط خاص و استثنایی نیز باشند؛ زیرا امکان صدور سیگنال خرید اشتباه نیز وجود دارد و ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد تا مجدد شاهد صعود دوباره بیت کوین باشیم.

نحوه استفاده از شاخص پوئل

شاخص پوئل

با استفاده از نمودارهای شاخص پوئل می توان به شناسایی دوره ها یا بازه هایی که ارزش روزانه بیت کوین نسبت به حالت نرمال بسیار کم یا زیاد است و این شاخص وارد جعبه قرمز یا سبز رنگ می شود (بالای عدد 8 یا زیر عدد 5/0 قرار می گیرد) پی برد. طبق این نمودار بازه هایی که بیت کوین وارد جعبه قرمز شود (بالای عدد 8)، ارزش روزانه بیت کوین افزایش و هنگامی که وارد جعبه سبز رنگ می شود (زیر عدد 5/0)، ارزش روزانه بیت کوین کاهش داشته است. همین امر تعیین کننده میزان بازدهی و سود سرمایه گذاران است و به آن ها نشان می دهد چه زمانی بیت کوین های موردنظر خود را خریداری کنند یا بفروشند.

سخن پایانی

در این مقاله به معرفی و کاربرد شاخص جدید و در عین حال کاربردی پائول پرداختیم. این شاخص که دیوید پائول آن را ایجاد کرده است، دوره ها و بازه های زمانی خاصی را که میزان ارزش بیت کوین استخراج شده کم یا زیاد و از حالت نرمال خارج می شود به ما نشان می دهد. با استفاده از شاخص پائول می توان به شناخت و درک این دوره ها و بازه ها رسید و بهترین زمان را برای خرید و فروش تخمین زد. این شاخص که به شاخص پی ام نیز شناخته می شود می تواند برای سرمایه گذاران استراتژیک بیت کوین بسیار مفید باشد.

سوالات متداول

از بهترین شاخص های فاندامنتال برای انجام خریدهای بلندمدت می توان به شاخص پوئل یا همان PM اشاره کرد. این شاخص که از تقسیم ارزش صدور روزانه بیت کوین تولید شده، برحسب دلار بر میانگین متحرک ارزش صدور روزانه در 365 روز به دست می آید و بهترین زمان برای خرید بیت کوین را به ما نشان می دهد.

با استفاده از نمودارهای این شاخص می توان به شناسایی دوره ها یا بازه هایی که ارزش روزانه بیت کوین در مقایسه با حالت نرمال بسیار کم یا زیاد است و این شاخص وارد جعبه قرمز یا سبز رنگ می شود (بالای عدد 8 یا زیر عدد 5/0 قرار می گیرد) پی برد.

ادامه مطلب
انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 
آموزش تریدینگ ویو و معرفی نمودارهای تحلیل تکنیکال 

معرفی نمودارهای تحلیل تکنیکال: مبتنی بر قیمت

در بحث نمودارهای تحلیل تکنیکال، نمودارهای مبتنی بر قیمت به واقع تداعی کننده نام خود هستند، زیرا صرفاً بر اساس نوسانات قیمتی تشکیل شده و فاکتورهای حجم و زمان را نادیده می گیرند. در پلتفرم تریدینگ ویو شما می توانید انواع نمودارهای مبتنی بر قیمت را در صفحه مانیتور خود مشاهده کنید. 

نمودار نقطه و شکل

این نمودار با درنظر گرفتن قیمت و بدون تأثیرپذیری از زمان مسیر حرکات قیمتی بازار را مشخص می کند. ستون X با افزایش و O بر اساس کاهش قیمت ترسیم می شود.

اگر هنگام کشیدن خط دکمه Shift را نگهدارید، خط مذکور با زاویه 45 درجه کامل رسم خواهد شد. این قابلیت به ویژه هنگام کار با نمودارهای نقطه و شکل بسیار مفید است. 

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 

نمودار رنکو

این نمودار نیز صرفاً با درنظر گرفتن قیمت و بدون توجه به زمان یا حجم حرکات قیمت را به تصویر می کشد. نمودار رنکو بر اساس نوسانات قیمت تشکیل شده و همانند آجرهایی به نظر می رسد، که در ستون های مجاور روی هم چیده شده اند.

یک آجر جدید زمانی ایجاد می شود، که قیمت بتواند از آخرین مقدار سقف یا کف ثبت شده خود عبور کند. 

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 

نمودار کاگی

نمودار کاگی مثل خطی پیوسته به نظر می رسد که جهت آن تغییر داشته و خط آن از نازک به پررنگ تغییر می کند. جهت این نمودار با تغییر قیمت بیش از مقدار قبلی تغییر کرده و وضعیت عرض خط نمودار (نازک یا پررنگ) زمانی دگرگون می شود، که آخرین قیمت ثبت شده بتواند از سطح افقی ماقبل خود عبور کند. 

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 

نمودار شکست خط

این نمودار هم بدون درنظر گرفتن وضعیت زمان یا حجم صرفاً تحرکات قیمت را ترسیم می کند. این نوع نمودار مجموعه ای از مستطیل های عمودی را نشان می دهد، که بر اساس جزئیات تحرکات قیمتی در تایم فریم های مختلف ایجاد شده اند. 

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 

نمودار هایکن آشی

هایکن آشی در ژاپنی به معنی «میله متوسط» تعبیر می شود. نقاط باز، بالاترین، پایین ترین و بسته شدن کندل های هایکن آشی شامل قیمت های واقعی نیستند. در واقع آن ها نتایج میانگین گیری از مقادیر مربوط به کندل قبلی هستند، که به حذف نوسانات تصادفی از نمودار قیمت کمک می کند. 

انواع نمودارهای تحلیل تکنیکال 

ادامه مطلب
معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال
معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

موفقیت در بورس شانسی نیست بلکه باید سطح اطلاعات خود را افزایش دهید تا در این زمینه موفق شوید. کسب اطلاعات در این زمینه از روش های مختلفی مانند ثبت نام در کلاس های بورسی و … انجام می شود. یکی از بهترین روش ها برای علاقه مندان و افرادی که زمان و هزینه کافی برای ثبت نام در کلاس ها را ندارند، خواندن کتاب های تحلیل تکنیکال است.

بهترین کتاب ها در حوزه تحلیل تکنیکال

ما در این مقاله قصد داریم گزیده ای از بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال را که برای شما کاملا کاربردی هستند را معرفی کنیم.

۱- کتاب تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته جان مورفی (J.Murphy)

Technical Analysis of the Financial Markets

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکالگزینه اول، یکی از معروف ترین و کاربردی ترین کتاب های این حوزه است. اگر آشنایی اندکی با این حوزه داشته باشید قطعا با آقای جان مورفی و کتاب تحلیل تکنیکال بی نظیر ایشان آشنایی دارید.

به نظر خیلی از افراد موفق در بورس یکی از بهترین ترجمه های موجود در بازار که تحلیل تکنیکال را به طور کامل شرح داده کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی، به ترجمه ی کامیار فراهانی است.

جان مورفی چندین سال به عنوان تحلیل گر شبکه سی ان بی سی و مدیریت ارشد موسسه مریل لینچ امریکا و شرکت جی جی ام را بر عهده داشتند. و بیش تر از ۴۰ سال در مبحث تحلیل تکنیکال فعالیت دارد.

این کتاب، شامل ۱۸ فصل و دو پیوست است که به صورت جامع و کامل به بررسی اصول کلی تحلیل تکنیکال پرداخته است و با توجه به اصول ذکر شده و گستردگی و کامل بودن مطالب می توان این کتاب را به عنوان مرجعی کامل برای همه تحلیل گران در نظر گرفت.

به گفته جان مورفی، تحلیل تکنیکی ترکیبی از روش های مختلف تحلیل بازار است. روش وی به کار گرفتن چند تکنیک است. هر تکنیک در بازار خاص خود، کاربرد دارد. این روش ها هم پوشانی دارند و مجموعه آن ها به تحلیلگر کمک می کند. تحلیلگر مدام باید به دنبال سرنخ های حرکات بازار باشد. سرنخ نهایی به او کمک می کند تا جهت قیمت را بدرستی تعیین کند. مورفی در این کتاب، در خصوص روندها، سطوح حمایت و مقاومت، شکاف های قیمتی، الگوها، اسیلاتورها و رفتارهای درست معامله گران صحبت می کند. به عقیده وی نحوه عکس العمل بازار به اخبار بنیادی، می تواند یک نشانه تکنیکال خوب باشد. همچنین برخی حرکات غیر عادی در نمودارهای قیمتی می تواند هشداری در خصوص بنیاد سهم باشد. در نهایت وی کلید موفقیت هر معامله ای را صبر و نظم عنوان می کند.

۲- کتاب داینامیک تریدینگ نوشته رابرت ماینر (Robert Miner)

Dynamic Trading

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

یکی دیگر از بهترین کتاب های این بخش، داینامیک تریدینگ نوشته رابرت ماینر است.

رابرت ماینر از سال ۱۹۸۶ به تدریس استراتژی های معاملاتی کاربردی پرداخته است. وی ۱۱سال بعد به دلیل تحلیلش در مورد شاخص سهام و پیش بینی ها و استراتژی های معاملاتیش، معامله برگزیده سال را کسب نمود و موفق شد تا رتبه اول رقابت سالانه جام قهرمانی روبینز تریدینگ در بازار آتی را از آن خود کند.

این کتاب، در سال ۱۹۹۹ کتاب برگزیده سال در حوزه معامله در بازار سرمایه شد. نام کتاب دیگر رابرت ماینر “استراتژی های معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت” است. این کتاب یکی از پرفروش ترین کتاب های معاملاتی از سال ۲۰۰۸ تا به امروز بوده است.

او نرم افزاری هم تحت عنوان نرم افزار داینامیک تریدر رابرت ماینر، دارد. این نرم افزار، ویژگی ها و ابزارهایی را در اختیار معامله گر قرار می دهد که بی شک در هیچ برنامه مشابه دیگری یافت نخواهد شد.

تنها نرم افزاری که ابزارهای زمانی و قیمتی جامعی ارائه میدهد و معامله گر از این طریق میتواند نواحی قیمتی و زمانی با بیشترین احتمال وقوع تغیر روند را شناسایی نماید داینامیک تریدر است.

شما در این کتاب، با داینامیک تریدینگ آشنا می شوید. همچنین الگوی عملی امواج الیوت را فرا می گیرید. تحلیل قیمتی و زمانی داینامیک نیز از دیگر موضوعات این کتاب ارزشمند است. در نهایت استراتژی های کاربردی مورد بحث قرار می گیرد و اینکه چطور در دنیای واقعی از آن استفاده کنید.

۳- هارمونیک تریدینگ پیشرفته در بازارهای سرمایه نوشته علی محمدی

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

کتاب هارمونیک تریدینگ پیشرفته در بازارهای سرمایه از جدیدترین کتاب های الگوهای هارمونیک است که در آن مطالبی مانند بکارگیری پیشرفته فیبوناچی و الگوهای هارمونیک در تحلیل نمودارهای قیمت را مورد بررسی قرار می دهد و بی شک از از بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال فارسی است.

این کتاب از ۳ قسمت مختلف تشکیل شده که مولف در آن علاوه بر معرفی الگوهای هارمونیک جدید، فیبوناچی، ارتباط هارمونیک با امواج الیوت و نکات برجسته به شیوه های پیشرفته هارمونیک تریدینگ می پردازد.

این کتاب به بررسی مباحث هارمونیک تریدینگ، چنگال آندروز، تحلیل الیوت، ابزارهای تکنیکال و تحلیل زمانی می پردازد.

هارمونیک تریدینگ روشی است که در آن با استفاده از نسبت های فیبوناچی و الگوهای ویژه قیمت، به بررسی نواحی که احتمال بازگشت بازار در وجوددارد (PRZ)، می پردازد.

در روش هارمونیک تریدینگ فرض براین است که الگوها و سیکل های موجود دربازار مانند خیلی از الگوها و سیکل های حیات،خودشان را تکرار خواهد کرد.

۴- دوره نمودارهای شمعی نوشته استیو نیسون (Steve Nison)

The Candlestick Course

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

نمودارهای شمعی، بیش از ۲۰۰ سال پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج به کار گرفته می شدند. استیو نیسون Steve Nison معرفی کننده این تکنیک به جهان معاملاتی غرب بود. در حال حاضر، نمودارهای شمعی از جمله محبوب ترین نمودارها در بین معامله گران و سرمایه گذاران جدید بازار هستند. کتاب بررسی نمودارهای شمعی نوشته استیو نیسون، یکی از کامل ترین مرجع ها در خصوص کاربردهای عملی نمودارهای شمعی است. در این کتاب، نیسون الگوهایی را با پیچیدگی های مختلف به همراه مثال هایی عالی توضیح می دهد و درک خواننده از مطالب را با پرسش و پاسخ هایی کوتاه ارزیابی می کند.

این کتاب به زبانی ساده و واضح، دستورالعمل هایی تخصصی در مورد کاربردهای علمی نمودارهای شمعی ارائه می دهد که می تواند برای هر معامله گری با هر درجه از دانش و تجربه از بازار مفید واقع شود. این کتاب از ساده ترین مبانی الگوهای شمعی شروع می کند و تا پیچیده ترین مراحل تشخیص الگوها در این نمودارها پیش می رود. هر فصل حاوی اهداف و موضوعاتی مشخص، دستورالعمل هایی واضح و کاربردی و مثال های عملی است. علاوه بر این، هر فصل بخش پرسش و پاسخی دارد که خوانند می تواند میزان درک و یادگیری خود را از مفاهیم توضیح داده شده ارزیابی کند.

این کتاب در ایران ترجمه نشده است، اما کتاب دیگر استیو نیسون (چاپ ۲۰۰۱) تحت عنوان «الگوهای شمعی ژاپنی» در ایران توسط ک‍ام‍ی‍ار ف‍راه‍ان‍ی ف‍رد و رض‍ا ق‍اس‍م‍ی‍ان ل‍ن‍گ‍رودی ترجمه شده و نشر چالش آن را به چاپ رسانده است.

۵- راهنمای جامع قراردادهای آتی نوشته جک شوآگر (Jack D.Schwager)

A Complete Guide to the Futures Market: Technical Analysis,

Trading Systems, Fundamental Analysis, Options, Spreads, and Trading Principles

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

این کتاب منبع کامل و جامعی در مورد تحلیل و معامله گری در بازار قراردادهای آتی است. همان طور که در عنوان مفصل کتاب ذکر شده است، این کتاب طیف وسیعی از موضوعات را دربرمی گیرد.

خواندن راهنمای جامع بازار قراردادهای آتی: تحلیل تکنیکال، سیستم های معاملاتی، تحلیل فاندامنتال، قراردادهای اختیار، اِسپردها و اصول معاملاتی به هر معامله گر یا سرمایه گذاری که قصد دارد حضوری موفق در بازار قراردادهای آتی داشته باشد، توصیه می شود.

این کتاب به زبانی واضح و موجز، مبانی اصلی بازارهای آتی را همراه با جزئیات کلیدی و روش های پیش بینی آینده بازار توضیح می دهد و نگاهی به مفاهیم پیشرفته معاملاتی و کاربرد عملی این ایده ها در صدها مثال واقعی از بازار دارد.

جک شواگر در کتاب خود بسیاری از باورهای نادرست در مورد بازار را از مفاهیم واقعی متمایز می کند و دستورالعملی گام به گام برای توسعه و آزمایش ایده ها و سیستم های معاملاتی ارائه می دهد.

ورود به بازار معاملات آتی بدون درک دقیق از واقعیت ها و ظرایف این بازار، به منزله ازدست دادن پول و سرمایه است. این راهنمای کامل در مورد بازار قراردادهای آتی ابزارهای مناسب این بازار را در اختیار معامله گران و سرمایه گذاران با هر درجه از مهارت قرار می دهد تا در رسیدن به اهداف خود موفق تر باشند.

پیتر برنت، معامله گر برجسته بازار، در خصوص این کتاب می گوید: “کتاب «راهنمای جامع بازار قراردادهای آتی» به سرعت تبدیل به کتابی مهم و کلیدی در مورد بازار قراردادهای آتی خواهد شد و تا سال ها در جایگاه مرجع اصلی برای معامله گری در این بازار خواهد ایستاد”.

این کتاب محدوده وسیعی از بازار قراردادهای آتی از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال تا معاملات سیستماتیک و قراردادهای اختیار معامله را دربرمی گیرد و هر معامله گرِ بازار قراردادهای آتی باید آن را بخواند.ترجمه ای از این کتاب در بازار ایران وجود ندارد.

۶- دایره المعارف الگوهای نموداری نوشته توماس بولکوفسکی  (Thomas N. Bulkowski)

Encyclopedia Of Chart Patterns

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

در ویرایش اخیر این کتاب که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ انتشار یافت، الگوهای جدید بازارهای نزولی و صعودی گنجانده شده اند. بولکوفسکی در کتاب دایره المعارف الگوهای نموداری، حدود ۵۳ الگوی نموداری و ۹ الگوی مختلف دیگر را که بر اساس اتفاقات بازار ایجاد می شوند، بررسی کرده است.

با خواندن این کتاب، می توانید الگوی هر نمودار را به راحتی تشخیص بدهید و بر اساس آن صحیح ترین تصمیم معاملاتی را اتخاذ کنید. بولکوفسکی در این کتاب علاوه بر تعریف و چگونگی شناخت الگو در نمودارهای مختلف، نحوه استفاده از آنها و روش های معامله گری را نیز با استفاده از آماری واقعی، قابل اعتماد و شفاف توضیح داده است.

دایره المعارف الگوهای نموداری می تواند به شما کمک کند تا زمان کمتری صرف شناسایی الگوهای نمودارها کنید و احتمال خرید نزدیک به کف و فروش نزدیک به سقف قیمت را افزایش دهید.

لری ویلیامز (Larry Williams)، معامله گر برجسته و نویسنده کتاب های محبوب آموزش معامله گری در مورد این نوشته بولکوفسکی می نویسد:

“این کتاب کامل ترین مرجع و منبع برای الگوهای نموداری است و مسائل و نکاتی را پوشش می دهد که پیش از این کمتر به آنها توجه می شد. بولکوفسکی در مورد خوب یا بد بودن الگوها، داده هایی مشخص ارائه می دهد. خواندن این کتاب را به هر فردی توصیه می کنم که تا به حال به نموداری نگاه کرده و متوجه آنچه اتفاق می افتد، نشده است.”

مهدی میرزایی و پوریا تیرگر این کتاب را تحت عنوان «دایره المعارف الگوهای نموداری» در ایران ترجمه کرده اند و نشر آراد کتاب آن را به انتشار رسانده است.

۷- دایر المعارف اندیکاتورهای بازار تکنیکال نوشته رابرت کولبی (Robert Colby)

The Encyclopedia Of Technical Market Indicators

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

بازارهای مالی دائماً در حال تغییر هستند و بر اساس این تغییرات، اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال نیز به روزرسانی می شوند. این کتاب را می توان یکی از منابع اصلی یادگیری و بررسی اندیکاتورها دانست.

این دایره المعارف، فهرستی الفبایی از به روزترین و مهم ترین اندیکاتورها ارائه می دهد و با گذشت ۱۸ سال از انتشار، هنوز برای گنجاندن اندیکاتورهای نوین معاملاتی به روزرسانی می شود.

همچنین این کتاب، حاوی مفاهیم و تعاریف اندیکاتورها، فلسفه زیربنایی آنها و مهم تر از همه، دستورالعمل هایی ساده و قابل فهم برای استفاده از این اندیکاتورها در معاملات روزانه است.

کولبی محققی مستقل در بازارهای مالی است که با سرمایه گذاران حقیقی و سازمانی بسیاری مشورت کرده و سخنرانی های برجسته ای در زمینه چشم اندازهای سرمایه گذاری در سرتاسر جهان ارائه کرده است.این کتاب هنوز در ایران ترجمه و منتشر نشده است.

۸- مبانی تحلیل تکنیکال نوشته جک شوآگر (Jack D.Schwager)

Getting Started in Technical Analysis

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

جک شواگر یکی از شناخته شده ترین افرادی است که مفاهیم تحلیل تکنیکال را به ساده ترین و قابل درک ترین شیوه ممکن برای سرمایه گذاران تازه کار بیان می کند.

در این کتاب، جک شواگر، مسائل و مفاهیمی از جمله روندها، دامنه معاملاتی، الگوهای نمودارها، حد سود و ضرر، ورود به معاملات، خروج از معاملات و رویکردهای هرمی (افزایش سرمایه معاملات جدید با استفاده از سود معاملات پیشین)، را توضیح می دهد.

این کتاب توضیحاتی ساده و روشن در مورد چارچوب تحلیل برای اتخاذ تصمیم گیری های بهتر و آگاهانه تر در سرمایه گذاری همراه با مثال های بسیار ارائه می کند.

شواگر با اشاره به تجربیات واقعی خود از دنیای معاملات، نمودارهای میله ای، نمودارهای شمعی، قله ها و دره ها، تشخیص الگو، روندهای بازگشتی، اپلیکیشن های معاملاتی و بسیاری مفاهیم دیگر را به شکلی بسیار ساده در این کتاب گنجانده است.

علاوه بر این، این کتاب مرجع، به افراد در انتخاب بازار مناسب، رویکرد معامله گری، استراتژی های کنترل ریسک و ایجاد یک روند روتین و همیشگی معامله گری کمک می کند. در حال حاضر، ترجمه مشخصی از این کتاب در بازار ایران وجود ندارد.

۹- هنر و علم تحلیل تکنیکال نوشته آدام گریمز (Adam Grimes)

The Art and Science of Technical Analysis: Market Structure, Price Action, and Trading Strategies

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

این کتاب، حرکات قیمت و استراتژی های معاملاتی با زبانی ساده، بینش و درک فوق العاده ای از استراتژی ها و الگوهای پربازده تحلیل تکنیکال ارائه می کند. درواقع، می توان این کتاب را پلی بین دیدگاه آکادمیک در مورد تحلیل تکنیکال بازار و معامله گری پرسود دانست که از بسیاری معیارهای معمول کتاب های معامله گری عبور کرده است.

آدام گریمز، نشان می دهد که چرا بازارها در بسیاری موارد پیش بینی ناپذیرند و نقش تحلیل تکنیکال در تشخیص الگوهای معتبر آماری در برخی شرایط خاص بازار چیست و در چه شرایطی استفاده از این نوع تحلیل، می تواند موفقیت آمیز باشد.

باور این کتاب شکل گیری الگوهای قیمت بر اساس فشار خرید و فروش است؛ با این حال، گریمز توضیح می دهد که این الگوها، فقط در صورت وجود بی تعادلی واقعی بین فشار خرید و فروش، کارآمد و موثر هستند.

همچنین کتاب فوق، دربرگیرنده ی تحلیل آماری گسترده ای از بازارها است که برخی ابزار و الگوها، از جمله تحلیل سطوح فیبوناچی، را به چالش می کشد و تأثیر سایر ابزار و تنظیمات معاملاتی را برجسته می کند.

علاوه بر این، نویسنده این منبع معتبر با استناد به تجربه بیست ساله خود به عنوان معامله گر، مدرس و مشاور حرفه ای معامله گری در بازارهای مالی، در مورد احساسات هیجانی و روانشناسی معامله گرها نیز نکاتی کاربردی بیان می کند.

مضافاً بر اینکه، به شکلی جامع، کامل و واقع بینانه ریسک های مختلف مربوط به معامله گری، مشکلات بازار، عملکرد آن ها، و شیوه یافتن راه حل های موثر را بررسی می کند. نسخه ترجمه شده ای از این کتاب در بازار ایران موجود نیست.

۱۰- تحلیل تکنیکال با استفاده از چند تایم فریم نوشته برایان شانون (Brian Shannon)

Technical Analysis Using Multiple Timeframes

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

این کتاب به خوانندگان کمک می کند تا درک بهتری از ساختار بازار و روانشناسی حرکات قیمت داشته باشند. تحلیل تکینکال با استفاده از چند تایم فریم همراه با توضیح اهمیت تحلیل فاندامنتال در کنار تحلیل تکنیکال، نشان می دهد که چگونه می توان با ریسک پایین وارد معاملات شد و به دور از تصمیم های هیجانی، با استفاده ی صحیح از حرکات قیمت، به سودی قابل ملاحظه دست یافت.

این کتاب راهی برای کسب درآمد بیشتر از طریق برآورد صحیح میزان بالقوه سود و همچنین تعیین دقیق حد سود و ضرر در یک معامله خاص برای معامله گرها می گشاید.

با استفاده از این کتاب، می توانید به جای واکنش به حرکات قیمت، آنها را پیش بینی کنید. همچنین، برایان شانون به شما نشان می دهد که چگونه می توانید با استراتژی های مشخص موقعیت های بلند (long) و کوتاه (short) باز کنید، آنها را مدیریت کنید و در زمان صحیح از آن ها خارج شوید.

بررسی کارآمد حجم معاملات و میانگین های متحرک و بسیاری دیگر از موارد، از جمله مباحث مطرح شده در این کتاب هستند. این اثر هنوز در بازار ایران به ترجمه و انتشار نرسیده است.

۱۱- تحلیل تکنیکال مبتنی بر شواهد نوشته دیوید آرونسون Aronson) David)

Evidence-Based Technical Analysis: Applying the Scientific Method and

Statistical Inference to Trading Signals

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

این کتاب، استفاده از روش علمی و استنباط آماری برای سیگنال های معاملاتی توضیح می دهد که چگونه می توانید از روش علمی و آزمون های پیشرفته آماری برای تعیین صحت سیگنال های معاملاتی استفاده کنید.

بخش زیادی از کتاب اختصاص به روش جدیدی دارد که به طور خاص برای ارزیابی عملکرد قوانین و سیگنال ها بر مبنای واکاوی داده های تاریخی طراحی شده است.

«تحلیل تکنیکال مبتنی بر شواهد» به دو بخش تقسیم می شود؛ در ابتدا، کتاب به مبانی روش شناختی، فلسفی و آماری تحلیل تکنیکال مبتنی بر شواهد یا به اختصار EBTA، می پردازد و در بخش دوم، این روش را با استفاده از ۲۵ سال داده تاریخی برای بررسی ۶,۴۰۰ مورد خرید و فروش از نمودارهای شاخص S&P500 بهکار می گیرد.

این کتاب با توصیه هایی کاربردی توضیح می دهد که معامله گرها چگونه می توانند از روش های علمی و آزمون های پیشرفته آماری برای تعیین کارایی واقعی سیگنال های معاملاتی استفاده کنند.

دیوید آرونسون تأثیر روش های عینی تحلیل تکنیکال مبتنی بر شواهد را با تحلیل سنتی مقایسه می کند و با مثال ها، شواهد، داده های مختلف تاریخی، سودآوری و نتایج تجربی این رویکرد را نشان می دهد. در این بین، روش ها و قوانین بسیاری نیز در معاملات مختلف راستی آزمایی و بهترین موارد گزینش می شوند.

درواقع، آرونسون توضیح می دهد که روش های تفسیری تحلیل  سنتی بسیار ذهنی و متعصب هستند و برپایه اصول مشخصی بنا نشده اند، در حالی که استفاده از تحلیل تکنیکال مبتنی بر داده های آماری علمی و معتبر می تواند نتایج بهتری در پی داشته باشد. این کتاب در ایران ترجمه نشده است.

۱۲- تعریف تحلیل تکنیکال نوشته مارتین پرینگ (Martin Pring)

Technical Analysis Explained, Fifth Edition: The Successful Investor’s Guide to Spotting Investment Trends and Turning Points

معرفی بهترین کتاب های تحلیل تکنیکال

ویرایش پنجم این کتاب، راهنمای سرمایه گذاران موفق برای تشخیص روندهای سرمایه گذاری و نقاط عطف یکی از عوامل بسیار مؤثر در روند بازارها را هدف قرار می دهد که برخلاف سایر عوامل تأثیرگذار، هرگز دستخوش تغییر نشده است؛ احساسات انسانی.

چه معامله گر کالاهای اساسی باشید یا محصولات نوآورانه، مشاهده رفتار سرمایه گذاران در مقابل رویدادهای گذشته از طریق تحلیل تکنیکال، کلید شما برای پیش بینی زمان خرید و فروش در آینده است.

ویرایش پنجم کتاب، نشان می دهد که شما چگونه می توانید در بازارهای پیچیده امروز، با استفاده از ابزار قدرتمند شناخت رفتار سایر معامله گران، سود خود را به حداکثر برسانید.

ویرایش جدید این کتاب رویکردی مبتنی بر کسب سود بیشتر با صرف زمان کمتر دارد و هر فصل کتاب حاوی مثال ها، جداول، نمودارها و نکاتی در مورد موقعیت های واقعی دنیای معاملات روزانه است.

همچنین، این کتاب مطالبی در خصوص الگوهای قیمت، نمودارهای شمعی، قدرت نسبی، شناخت احساسات بازار و برخی دیگر از اندیکاتورهای مهم، ارائه می کند.

این مطالب با پیشنهاداتی کاربردی برای اجتناب از سیگنال های اشتباه همراه هستند که می توانند به سرمایه گذاران به هنگام بررسی تایم فریم های کوتاه تر کمک شایانی کنند.این اثر از مارتین پرینگ، هنوز به فارسی ترجمه نشده است.

ادامه مطلب
برترین روش های تحلیل پرایس اکشن
بهترین روش های تحلیل پرایس اکشن

فعالان بازار مالی طی دوره های مختلف، همواره شاهد معرفی روش های جدید تحلیل نمودار قیمت بوده اند. یکی از روش های بسیار مطرح سال های اخیر در تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن است.

Price Action Trading که به اختصار PAT خوانده می شود، یک شیوه نوین تحلیل و معامله گری در بازار مالی است. تحلیل گران سبک پرایس اکشن به منظور تحلیل وضعیت نمودار و دریافت سیگنال های ورود و خروج، صرفاً از خود داده های قیمت استفاده می کنند.

همانند سایر روش های تکنیکال، پیش بینی روند آتی و یافتن نقاط احتمالی بازگشت بازار، جزء اهداف اصلی تحلیل نموداری به روش پرایس اکشن می باشد؛ اما طرف داران این روش معتقدند، که تحلیل های پرایسی دارای حداقل خطا و تأخیر زمانی است!

منطق عدم استفاده از سایر ابزار تکنیکالی نظیر اندیکاتور در پرایس اکشن این است، که خروجی این ابزار بر اساس اعمال فرمول های ریاضی بر داده های قیمتی محاسبه می شوند و از این لحاظ، وجود تأخیر هر چند کوچک نسبت به روند قیمت، غیر قابل انکار است.

ابزار مورد استفاده تحلیل گران پرایس اکشن

همان طور که بدان اشاره نمودیم؛ تحلیل نمودار به سبک پرایس اکشن به هیچ گونه ابزار خاصی نیاز نداشته و هر معامله گر صرفاً با دسترسی به نمودار خام قیمت از طریق یکی از پلتفرم های تحلیل تکنیکال می تواند، سهام یا هر دارایی دیگری را به این روش تحلیل کند.

تحلیل گران پرایس اکشن معمولاً از نمودارهای شمعی (کندل استیک) استفاده نموده و به منظور تحلیل روند بازار از الگوهای شمعی، قیمتی و سطوح بازگشتی بهره می برند.

آیا تحلیل پرایس اکشن مختص معامله گران روزانه است؟

روش پرایس اکشن برای بسیاری از فعالان بازار مالی، تداعی کننده معاملات میان روزی و کوتاه مدتی است؛ زیرا اغلب توسط نوسان گیران در بازارهای مختف استفاده می شود! اما خوشبختانه این یک تصور اشتباه است.

پرایس اکشن یکی از منعطف ترین روش های تحلیل تکنیکال در بازار مالی است، که در تمام تایم فریم ها و برای معامله گران با افق های سرمایه گذاری متفاوت (کوتاه، میان و بلندمدتی) قابل استفاده می باشد.

در واقع این جامعیت کاربرد، ناشی از اصول ساده و قدرتمند این روش تحلیل نموداری است. هم چنین قابلیت استفاده و پیاده سازی در اغلب بازارهای مالی، از سایر مزایای مهم روش پرایس اکشن می باشد. در حقیقت فرض اولیه این است، که تحلیل قیمت دارایی ها در بازارهای مختلف از اصول یکسانی پیروی می کند!

۴ روش تحلیل پرایش اکشن

۱- نواحی عرضه و تقاضا

اغلب معامله گران با مشاهده نواحی عرضه و تقاضای مشخص شده در نمودار قیمت، این محدوده ها را معادل سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال کلاسیک تصور می کنند.

شاید این مفاهیم در ظاهر اختلاف چندانی نداشته باشند، اما در ماهیت، نحوه تعیین و کاربرد آن ها تفاوت هایی وجود دارد.

مثلاً یکی از اصلی ترین تفاوت ها این است، که در بحث حمایت و مقاومت معمولاً با سطحی منفرد به صورت یک عدد سروکار داریم؛ در حالی که روش عرضه و تقاضا یک ناحیه را در نمودار مشخص می کند.

توجه داشته باشید، که توضیحات زیر بر اساس مبانی روش یک معامله گر پرایس اکشنی معروف به نام «سم سیدن» است و سبک های متفاوتی برای تعیین این نواحی وجود دارد.

ترسیم سطوح عرضه

  • یافتن نواحی که از آن جا یک ریزش قیمتی سریع و قوی افتاده است.
  • تعیین یک بازه از قیمت بازشدن (open) آخرین کندل صعودی تا بیش ترین قیمت (High) قبل از وقوع ریزش قیمت

ترسیم سطوح تقاضا

  • یافتن نواحی که از آن جا یک افزایش قیمتی سریع و قوی افتاده است.
  • تعیین یک بازه از قیمت بازشدن (open) آخرین کندل نزولی تا کم ترین قیمت (Low) قبل از وقوع افزایش قیمت

لازم به ذکر است، که نواحی عرضه و تقاضا به صورت تک کندلی یا بیس (تشکیل تعدادی کندل در یک ناحیه کوچک) تشکیل می شوند. معامله گری با استفاده از نواحی عرضه و تقاضا بسیار ساده است و همانند سطوح حمایت و مقاومت می توان، بر اساس بازگشت به ناحیه (پولبک)، شکست و یا تبدیل این نواحی به یکدیگر خرید و فروش کنیم.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۲- پیوت های قیمتی

همان طور که در مقاله «پیوت» اشاره شد، پیوت ها شامل نقاط بازگشت در نمودار قیمت بوده و به انواع مختلفی تقسیم می شوند.

هر چند پیوت های قیمتی ریشه در تحلیل تکنیکال کلاسیک دارند؛ اما امروزه با توسعه این مفهوم در روش پرایس اکشن، ماهیت دقیق تری پیدا کرده و کاربرد آن ها بسیار گسترش یافته است.

بر اساس تعاریف پرایس اکشنی، اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل در یک راستای مشخص (صعودی یا نزولی) حرکت نموده و پس از توقف روند به واسطه تشکیل یک سقف یا کف اولیه، دوباره به اندازه حداقل سه کندل در جهت مخالف حرکت کند، نقطه بازگشتی مذکور (سقف یا کف)، یک پیوت قیمتی خواهد بود.

حال ممکن است این سؤال پیش آید، که شمع های قیمتی باید چه شرایطی داشته باشند؟

کندل هایی منجر به تشکیل پیوت می شوند، که اندازه آن ها متناسب با نوسانات جاری بازار (اصطلاحاً فول بادی یا بدنه کامل) باشد. استفاده از اندیکاتورهایی نظیر ATR و مقایسه اندازه کندل ها با میانگین تحرکات قیمتی گذشته می تواند، در تشخیص درست پیوت های قیمتی بسیار مفید واقع شوند.

هر پیوت قیمتی شامل دو بخش درونی و بیرونی است، که بر اساس نقاط حداکثر و حداقل شمع قیمتی ماقبل کندل پوششی (شروع روند معکوس) تعیین می شوند.

بر اساس این دو ناحیه می توان، بلافاصله پس از تشکیل (پولبک به ناحیه درونی) یا بر اساس نواحی پیوتی گذشته (پولبک، شکست یا تبدیل نواحی درونی و بیرونی) اقدام به معامله نمود.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۳- الگوی شمعی پین بار

پین بار یک الگوی تک کندلی و جزء قدرتمندترین روش های ورود و خروج از معامله می باشد. نام گذاری این الگو بر اساس مخففی از پینوکیو است؛ زیرا پین بار در نگاه اول یک حرکت جعلی و گمراه کننده در روند عرضه و تقاضای بازار را نشان داده و پس از بسته شدن کندل مربوطه، روند اصلی بازار مشخص می شود. کندل پین بار همانند اغلب الگوهای پرایس اکشنی، به صورت بازگشتی و ادامه دهنده کاربرد دارد.

شرایط عمومی تشکیل پین بار

  • کندل پین بار به صورت یک شمع قیمتی با بدنه کوچک صعودی یا نزولی و دارای سایه (شَدو) بلند در یک طرف کندل است. (رنگ بدنه کندل تأثیری در قدرت و کاربرد پین بار ندارد)
  • سایه بلند حداقل باید سه برابر بدنه کندل باشد.
  • سایه کوچک طرف مقابل نباید از ۱۰ درصد طول کل کندل پین بار بیشتر شود.
  • سایه بلند پین بار باید نسبت به کندل های ماقبل پایین تر یا بلندتر(بسته به ماهیت صعودی یا نزولی پین بار) باشد.
  • پین بار نباید بالاتر یا پایین تر از کندل های ماقبل(بسته به ماهیت صعودی یا نزولی پین بار) بسته شود.

ورود به معامله بر اساس الگوی پین بار به دو شیوه امکان پذیر است. روش اول با استفاده از یک سفارش ورود شرطی چند واحد بالاتر از نقطه حداکثر کندل انجام می شود، که مناسب معامله گران ریسک پذیر است.

در طرف مقابل، کسانی که به دنبال ورود در نقاط بهینه با تحمل کم ترین مقدار حد زیان می باشند؛ از روش ورود در سطح ۵۰ درصد کندل پین بار استفاده می کنند.

لازم به ذکر است، پیش از تصمیم گیری در مورد ورود به معامله، روند بازار و جایگاه تشکیل الگو را مورد ارزیابی قرار داده و از سایر گواه های معاملاتی نیز غافل نشوید!

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۴- الگوی شمعی اینسایدبار

اینسایدبار یکی از الگوهای دوکندلی روش پرایس اکشن می باشد، که در ردیف مرسوم ترین الگوهای کندلی حاصل از شکست قیمت قرار دارد. به زبان ساده، اینسایدبار شامل یک شمع قیمتی مادر است، که کندل بعدی درون آن جای می گیرد.

در واقع کندل دوم یا همان اینساید، نقطه حداکثر کمتر و نقطه حداقل بالاتری نسبت به کندل ماقبل خود (کندل مادر) دارد. با دقت به این الگوی شمعی متوجه می شویم، منطق اصلی آن شکست قیمت پس از مدتی نوسانات خنثی درون یک محدوده مشخص می باشد. در واقع نقاط حداقل و حداکثر کندل مادر، به عنوان سطوح اصلی حمایت و مقاومت ایفای نقش می کنند.

از نظر بسیاری از معامله گران، الگوی اینسایدبار نشان دهنده فاز استراحت بازار به منظور تجمیع قدرت برای شکست ناحیه قیمتی مذکور است. حین استفاده از این الگوی کندلی، تشخیص روند غالب بازار از اهمیت بالایی برخودار است؛ زیرا امروزه با توجه به نوسانات کاذب متعدد در بازارهای مالی، امکان وقوع شکست های جعلی و اخذ موقعیت های معاملاتی اشتباه وجود دارد.

برای استفاده از الگوی اینسایدبار در معاملات، از دو قاعده کلی پیروی می کنیم. در صورتی که این الگو در خلال یک روند با جهت و مومنتوم مشخص تشکیل شود، صرفاً بر اساس شکست قیمت در جهت روند سفارش گذاری خواهیم نمود.

اما در محدوده های خنثی (بازار بدون روند) یا نقاط کلیدی نمودار قیمت نظیر سطوح حمایت و مقاومت، باید بر اساس برآیند ارزیابی تمام شرایط و سایر گواه های معاملاتی تصمیم گیری کنیم؛ زیرا در چنین وضعیتی امکان ادامه روند یا بازگشت قیمت به یک اندازه محتمل است.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

ذکر این نکته ضروری است، که موارد فوق تنها تعدادی از مهم ترین روش های پرایس اکشن می باشند و هر کدام از آن ها جزئیات تحلیلی متفاوتی دارند. این یک سبک نوین تحلیل تکنیکال است و کشف قوانین نانوشته آن، نیازمند صرف زمان، تمرین و کسب تجربیات معاملاتی می باشد.

ادامه مطلب
الگوی مثلث در بورس
الگوی مثلث در بورس چیست؟

الگوی مثلث از جمله الگوهای ادامه دهنده هستند. این نوع از الگوها نشان می دهند که روندهای خنثی طی فعالیت قیمت، یک توقف مقطعی قیمت است و پس از طی این روند، مجددأ در همان جهت پیشین به حرکت خود ادامه می دهند.

از دیگر ویژگی الگوهای ادامه دهنده می توان به این نکته اشاره کرد که در رده الگوهای کوتاه مدت یا میان مدت قرار دارند و به این ترتیب در دوره زمانی کوتاه تری ساخته می شوند.

انواع الگوهای مثلثی

انوع الگوهای مثلثی که در گروه الگوهای ادامه دهنده قرار دارند، به شرح زیر است:

  1. الگوهای مثلث متقارن
  2. الگوهای مثلث افزایشی
  3. الگوهای مثلث کاهشی
  4. الگوهای مثلث انبساطی (پهن شونده)

هر کدام از مثلث ها، شکل متفاوت خود را دارند و بالطبع نوع پیش بینی در هر یک متفاوت است.

۱- الگوهای مثلث متقارن

الگوی مثلث در بورس

الگوی مثلث متقارن، از جمله الگوهای اصلاحی به شمار می آید که شامل ۵ موج است و پس از اتمام موج پنجم، انتظار ادامه روند و یا پایان اصلاح را خواهیم داشت.

زمانی که خریداران و یا فروشندگان یک سهم، قدرت کافی در شکل گیری یک روند مشخص را نداشته باشند؛ مثلثی مانند مثلث متساوی الساقین شکل می گیرد که شیب قیمت های سقف و کف در آن، به سمت یک نقطه همگرا می شوند. به این ترتیب، این الگو شکل خواهد گرفت.

در واقع، زمانی که خریداران و فروشندگان درهدایت قیمت به سمت خودشان ناتوان باشند، دو خط متصور در الگوی مورد بررسی، به یکدیگر نزدیک می شوند و بازار را به حرکت ناگهانی که قابل تشخیص نیست، نزدیک می کند. این روند آن قدر ادامه می یابد که یکی از طرفین بازار (خریدار یا فروشنده) تسلیم شود.

در تحلیل تکنیکال، زمانی می توانیم از الگوی مثلث متقارن، سیگنال خرید و یا فروش دریافت کنیم که خط بالا و خط پایین مثلث که در واقع به نوعی بیان کننده خط مقاومت و حمایت هستند، به وسیله یک کندل شکسته شود و در ادامه، کندل دیگری نیز روند آن را تأیید نماید.

به این ترتیب که، اگر مثلث متقارن در ادامه روند صعودی تشکیل شود، احتمال صعودی شدن قیمت و خروج قیمت از سطح مقاومت بیش تر خواهد بود. اما اگر، این الگو در ادامه یک روند نزولی تشکیل شود، احتمال ریزش بیش تر قیمت و خروج قیمت از سطح حمایت افزایش خواهد یافت.

در نهایت برای رسم هر ضلع این مثلث، در نظر گرفتن حداقل ۲ نقطه ضروری است.

۲- الگوهای مثلث افزایشی

الگوی مثلث در بورس

الگوی مثلث افزایشی و یا صعودی، یکی از حالت های مختلف الگوهای مثلث متقارن محسوب می شود ولی از لحاظ پیش بینی تفاوت هایی با الگوی متقارن دارد. معمولأ مثلث های افزایشی در روندهای صعودی ظاهر می شوند و به عنوان الگوهای ادامه دهنده عمل می کنند ولی گاهی اوقات به عنوان الگوهای تشکیل دهنده کف نیز عمل می کنند.

زمانی که خریداران قدرت کافی برای عبور از سطح مقاومتی نداشته باشند و نتوانند در سطح مشخصی سفارش گذاری کنند، خط قیمت را به سمت بالا هدایت خواهند کرد. در چنین شرایطی، مثلثی مانند مثلث قایم الزاویه از برخورد خط روند افقی (خط بالا) با خط روند صعودی (پایین) شکل می گیرد که در این نوع مثلث، شکست معمولأ از قسمت ضلع افقی (بالا) اتفاق می افتد و روند صعودی با این شکست، ادامه دار خواهد بود.

در واقع، خریداران به تدریج قدرتمند می شوند چرا که قیمت کف، روی خط روند صعودی قرار دارد و آن قدر به سطح مقاومت فشار وارد می کند تا در نهایت، از خط مقاومت عبور کند و آن را بشکند. به این ترتیب، روند صعودی ادامه خواهد یافت.

در تحلیل تکنیکال زمانی می توانیم از الگوی مثلث افزایشی، سیگنال خرید و فروش دریافت کنیم که قیمت ها در محدوده بین یک سطح مقاومت افقی (بالایی) و یک خط حمایت صعودی (پایینی) در نوسان باشد و در ادامه، روندی صعودی و یا نزولی (به ندرت) شکل بگیرد. در چنین شرایطی، حجم معاملات به طور چشمگیری افزایش می یابد و این حرکت برگشتی به خط حمایت بعد از شکست غیرمعمول نیست و با حجم معامله کمی انجام می پذیرد.

در این الگو، این نکته را باید در نظر بگیرید که به طور معمول خریداران موفق می شوند و مقاومت را در هم می شکنند. البته برای رسیدن به این موفقیت، باید سفارش خرید خود را بالای خط مقاومت قرار دهید.

۳- الگوهای مثلث کاهشی

الگوی مثلث در بورس

الگوی مثلث کاهشی و یا نزولی، یکی دیگر از حالت های مختلف الگوهای مثلث متقارن محسوب می شود ولی از لحاظ پیش بینی تفاوت هایی با الگوی متقارن دارد. معمولأ مثلث های کاهشی در روندهای کاهشی ظاهر می شوند و به عنوان الگوهای ادامه دهنده عمل می کنند. البته گاهی اوقات به عنوان الگوهای تشکیل دهنده سقف نیز عمل می کنند.

زمانی که فروشندگان به صورت تدریجی قدرت را از خریداران می گیرند و بازار را در دست می گیرند، قیمت به آهستگی کاهش می یابد. در چنین شرایطی، مثلثی مانند مثلث قایم الزاویه از برخورد خط روند نزولی (بالا) و خط روند افقی (پایین) شکل می گیرد که شکست معمولأ از (پایین) اتفاق می افتد و روند نزولی با این شکست ادامه دار خواهد بود.

در واقع فروشندگان به تدریج قدرتمند می شوند، چرا که قیمت سقف، روی خط نزولی قرار دارد و آن قدر به خط حمایتی توسط فروشندگان فشار فروش وارد می شود تا در نهایت از خط حمایت عبور کند و آن را بشکند. به این ترتیب، روند نزولی قیمت ادامه خواهد یافت.

در تحلیل تکنیکال زمانی می توانیم از الگوی مثلث کاهشی، سیگنال خرید و فروش دریافت کنیم که قیمت ها در محدوده بین یک سطح حمایت افقی (پایینی) و یک خط مقاومت نزولی (بالایی) در نوسان باشد و در ادامه، روند نزولی و یا صعودی (به ندرت) شکل بگیرد. در چنین شرایطی حجم معاملات به طور چشمگیری افزایش می یابد.

۴- الگوهای مثلث انبساطی (پهن شونده)

الگوی مثلث در بورس

الگوی مثلث انبساطی یک نوع غیرمعمول و کمیاب از الگوهای مثلثی است که به شکل مثلث واژگون است که خطوط روند آن از یکدیگر فاصله می گیرند و شکلی مانند مثلث در حال توسعه و منبسط را به خود می گیرد.

از جمله علت های مهم تشکیل این نوع از الگوی مثلثی، تمایل بیش از حد خریداران به خرید سهم است که موجب ایجاد سقف قوی در بازار می شود.

حجم معاملات در این الگو، به این ترتیب است که:

با افزایش قیمت و نزدیک شدن به رأس مثلث، حجم معاملات افزایش خواهد یافت. چنین شرایطی این سیگنال را به ما می دهد که بازار غیر قابل کنترل و احساساتی است.

ادامه مطلب
تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟
تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل می کند، شما نمی توانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده­ هاست که منجر به اقدامات شما می­ شود.

اما وقتی از تحلیل صحبت می کنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق می کنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا می کند.

درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:

۱- تجزیه و تحلیل

۲- پیش  بینی

۳- اجرا

چرا تحلیل می کنیم؟

هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانسته های ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل می کنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن می کند.

فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان می بریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی می کنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه می کنید؟

  • چشم خود را می بندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت می کنید؟
  • گزارشات قبلی شرکت را می خوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟
  • از کسی می خواهید توضیحاتی به شما بدهد؟

اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را می خواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین می آوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .

در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، می­ توانید آینده شرکت را ترسیم کنید.

فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمی شود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.

مثالی که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها می کنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.

بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه می کنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.

این مرحله ای است که آن را خلق کردن می دانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری می دهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .

تحلیلگر کیست؟

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارت های روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمی­ آید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم­ گیری استفاده می کنند.

بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی می کنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.

انواع تحلیل

دو نوع کلی از تحلیل های رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی می کنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی می گردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته می کنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.

در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها می پردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:

۱- تحلیل بنیادی

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش می برید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور می کنیم:

  • بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکت
  • بررسی فرآیندهای عملیاتی شرکت
  • بررسی رقبا و سایر بازیگران صنعت
  • بررسی شرایط صنعت مربوطه
  • بررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…
  • بررسی ریسک های فعلی و اتی
  • بررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت است
  • بررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانی
  • بررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…

تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق داده های مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی می گنجد.

اینکه پولی که مانند خون در رگ های شرکت در جریان است چه مسیری را طی می کند، در بررسی این مسیر  شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.

بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمی خرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.

در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسی های خود را در قالب این مفهوم خلاصه می کنند، ارزش نشان دهنده آینده است.

درواقع مفهومی آتی را به امروز بر می گرداند، آینده را تخمین می زند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه می دهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را می خرید و در غیر این صورت خیر.

به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روش های ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده می کنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.

درواقع  جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی می کنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سال های آتی تحقق پیدا می کند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر می گیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا  می کند.

در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورت های مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمی افتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورت های مالی را داشته باشد.

دیدگاه های تحلیل بنیادی

دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می گیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به  وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت می رسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع می شود و این مسیر برعکس پیموده می شود.

سوالی که مطرح می شود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد می شود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.

در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکت های خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما می کند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکت هایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.

۲-تحلیل تکنیکال

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمت های معاملاتی سهام است، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار می گیرد.

تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیری های خود کافی می دانند.

فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیل های خود بسیار موثر می بینند.

درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر می گذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.

یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری

بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازه های زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازه های زمانی بلندمدت استفاده می شود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازه های زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟

به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازه های زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمی دهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.

اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟

اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روش های مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث می شود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمی کند.

تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.

جمع بندی

اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده می کنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار می دهند.

شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا می برد.

ادامه مطلب
تایم فریم چیست؟
تایم فریم یا دوره زمانی چیست؟

تایم فریم یا دوره زمانی نمودار یکی از اجزای اصلی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. اهمیت مبحث تایم فریم ها از آن جا مشخص می شود، که بسیاری از معامله گران پیوسته در حال تغییر دوره زمانی نمودار خود بوده و هم چنان مردد به فعالیت خود در بازار ادامه می دهند. بسیاری از آن ها به هنگام بروز ضرر و زیان، مشکل اصلی را انتخاب تایم فریم نامناسب می پندارند!

به طور کلی، قیمت و زمان دو بعد تشکیل دهنده هر نمودار قیمتی می باشند و چهارچوب زمانی نمایش داده های قیمتی نمودار دارایی های مختلف، تایم فریم نامیده می شود. در واقع می توان گفت، به معنی نمایش قیمت بر مبنای مقیاس زمانی مشخصی است. به طور مثال، هر کندل در نمودار یک ساعته نشان دهنده برآیند نوسانات قیمتی یک ساعت گذشته بازار، در قالب چهار مؤلفه قیمت باز شدن، بالاترین، کمترین و بسته شدن می باشد؛ که در پلتفرم های تحلیلی به اختصار OHLC خوانده می شوند.

 انواع تایم فریم های نموداری

به جهت حساسیت و اهمیت این رکن از نمودار قیمت، امروزه انواع مختلفی از تایم فریم در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال به چشم می خورند و بر حسب نیاز کاربران، دوره های زمانی کوتاه، میان و بلندمدت متفاوتی در قالب نمودارهای دقیقه ای، ساعتی، روزانه، هفتگی و ماهانه ایجاد شده اند. انواع تایم فریم ها در پلتفرم های معاملاتی مختلف، یکسان نیستند؛ اما تایم فریم های اصلی نموداری به شرح جدول زیر می باشند.

عوامل اصلی مرتبط با انتخاب تایم فریم

نحوه انتخاب تایم فریم تا حد زیادی به سبک سرمایه گذاری فرد بستگی دارد؛ که شامل مؤلفه های اصلی نظیر افق زمانی سرمایه گذاری، مدیریت ریسک، روش تحلیل و تفکرات شخص می باشد. در واقع تا زمانی که معامله گران شناخت کاملی از خود نداشته باشند، قادر به تعیین هیچ کدام از جزئیات مهم استراتژی معاملاتی خود از جمله تایم فریم نمودار نخواهند بود! در ادامه به توضیح مختصر هر یک از عوامل مذکور خواهیم پرداخت.

۱- افق زمانی سرمایه گذاری

به منظور درک بهتر ارتباط این موضوع با تایم فریم نمودار، توجه شما را به دو معامله گر فرضی جلب می نماییم. شخص «الف» یک نوسان گیر کوتاه مدتی است، که معاملات دقیقه ای تا نهایتاً یک ساعتی انجام می دهد. در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» تمایل به اخذ موقعیت های معاملاتی چندهفته ای دارد. پر واضح است، که نمودارهای مورد استفاده این افراد یکسان نبوده و بر حسب استراتژی سرمایه گذاریشان متفاوت می باشد. بنابراین تایم فریم نموداری مناسب معامله گر «الف» حداکثر یک ساعته و شخص دوم، روزانه یا هفتگی است.

۲- مدیریت سرمایه

تایم فریم چیست؟

یکی از مرسوم ترین روش های تعیین نقاط خروج از معامله (حد سود یا حد ضرر)، استفاده از سطوح حمایت و مقاومت موجود در نمودار  قیمت است. استفاده از تایم فریم های بزرگ تر، امکان وجود فواصل بیشتر میان نقاط ورود و خروج را افزایش می دهد؛ زیرا مقدار تحرکات قیمتی و فواصل کف و سقف های بازار در این تایم فریم ها معمولاً بیشتر بوده و معامله گران مجبورند؛ به منظور انتخاب نواحی خروج مطمئن، حد ضررهای بالایی را متقبل شوند.

از طرف دیگر، استفاده از تایم فریم های کوتاه مدت سبب می شود؛ ریسک خطای تحلیل افزایش یافته و احتمالاً معاملات زیان ده بیشتری خواهید داشت. در نتیجه باید نکات مربوط به تعیین حجم معاملات و مدیریت سرمایه را به دقت رعایت کنید.

۳- روش تحلیل

تایم فریم چیست؟

یک الگوی قیمتی نموداری نظیر «سر و شانه» را تصور کنید. تشکیل الگوی مذکور در تایم فریم هفتگی، مستلزم گذشت هفته های متوالی یا به عبارتی چند ماه است! علاوه بر این مورد ممکن است، پس از مشاهده سرو شانه هفتگی به این نتیجه برسید؛ که الگو در شرایط ایده آلی تشکیل نشده و موقعیت مناسبی ارزیابی نمی شود. مجموع شرایط فوق بیان گر این است، که شما برای ورود به یک معامله مناسب چند ماه زمان صرف خواهید نمود. در طرف مقابل، اگر شخصی بر مبنای یک الگوی شمع ژاپنی در تایم فریم های دقیقه ای دادوستد کند؛ معمولاً تعداد موقعیت های معاملاتی بسیاری زیادی در طول روز نصیب وی می گردد.

در صورت ورود به تمامی این فرصت های معاملاتی، عملاً امکان مدیریت دارایی وجود نخواهد داشت و ضررهای سنگینی در پیش خواهند بود. در واقع همان طور که تعداد معاملات زیاد مناسب نیست، موقعیت های معاملاتی بسیار کم، هر چند بازده انفرادی بالایی داشته باشند؛ احتمالاً اهداف درآمدی معامله گران را به طور کامل برآورده نمی کنند! در نتیجه، حین انتخاب تایم فریم به روش تحلیلی خود توجه کنید؛ تا به واسطه برقراری تعادل میان آن ها، از تعداد فرصت های معاملاتی معقول پیش روی خود اطمینان کافی داشته باشید.

۴- تفکرات شخص

تایم فریم چیست؟

روحیات فردی معامله گران بازار بورس، تأثیر به سزایی در انتخاب جزئیات مهم استراتژی معاملاتی و بالطبع، موفقیت مالی آن ها خواهد داشت. علی رغم این که مفاهیم مرتبط با معامله گری قابل آموزش بوده و در صورت استمرار، به واسطه کسب تجارت به مهارت هایی در وجود افراد تبدیل می شوند؛ اما تأثیر خصوصیاتی که از دوران کودکی در یک فرد پرورش یافته اند، غیرقابل انکار است!

به طور مثال معامله گری در تایم فریم های دقیقه ای به دلیل نوسانات شدید میان روزی بازار، مستلزم تحمل فشار عصبی زیادی است. نتیجتاً فردی که در تمام امور روزانه خود استرس بالایی را تجربه می کند، به احتمال زیاد مناسب انجام این گونه معاملات نخواهد بود؛ زیرا فشار روانی ناشی از تحرکات سریع قیمت، سود و زیان های پیاپی و…، در عمل امکان تصمیم گیری صحیح را از معامله گر سلب می کند! در نتیجه باید حین انتخاب تایم فریم معاملاتی، به ویژگی های فردی خود دقت کنید!

بهترین تایم فریم نموداری کدام است؟

با توجه به عوامل گوناگون دخیل در انتخاب دوره زمانی نمودار، نمی توان در مورد بهترین تایم فریم معاملاتی به سادگی اظهار نظر نمود. در واقع باید گفت، بهترین تایم فریم معاملاتی اصلاً وجود ندارد؛ زیرا انتخاب تایم فریم مناسب بر اساس تمایز خصوصیات فردی معامله گران، از فرمول واحدی پیروی نخواهد کرد! به عبارت دیگر، تعیین تایم فریم در تحلیل تکنیکال یک امر کاملاً فرد محور است. در نتیجه تمامی اشخاص باید با ارزیابی دقیق تمام عوامل تأثیرگذار در فرآیند معاملاتی آن ها، اقدام به انتخاب تایم فریم نموداری مناسب خویش نمایند.

 مولتی تایم فریم یا تحلیل دو چندگانه چیست؟

از جهت اهمیت تایم فریم و تأثیر مستقیم آن در نتایج معاملاتی افراد، پژوهش های بسیاری در این زمینه انجام شده و حالات پیشرفته ای از نحوه کاربری تایم فریم های نموداری رواج یافته است. مولتی تایم فریم یا تحلیل دوگانه بیان گر این است، که برای انجام معاملات خود لزوماً نباید از یک تایم فریم استفاده نمایید و دوره زمانی مربوط به تحلیل و تعیین روند می تواند، از تایم فریم ورود به معامله مستثنی باشد!

به زبان ساده، زمانی که از تحلیل دوگانه استفاده می کنید؛ در نمودار با دوره زمانی بزرگ تر اقدام به تعیین روند و سطوح اصلی بازگشت احتمالی قیمت نموده و در یک یا چند تایم فریم پایین تر، بر اساس موارد مشخص شده در نمودار اصلی و استراتژی معاملاتی خود، در کم ریسک ترین حالت ممکن دادوستد خواهید کرد.

حتماً برای بسیاری از شما پیش آمده است، که بر اساس وقوع شرایط ایده آل در یک تایم فریم اقدام به خرید نموده و پس از مدت کوتاهی، سهام مذکور را با ضرر سنگینی به فروش رسانده اید و با مراجعه به تایم فریم بالاتر مشخص شده است، که دقیقاً در آستانه یک مقاومت اصلی وارد معامله شده اید! که مقاومت مذکور در نمودار با دوره زمانی پایین، نامعلوم بوده است. در واقع مزیت اصلی تحلیل مولتی تایم فریم، کاهش احتمال غافل گیری و ارتکاب به حرکات اشتباه در بازار مالی است.

امروزه برخی معامله گران در حالت حرفه ای تر، از سه یا چند تایم فریم معاملاتی استفاده می کنند؛ تا در بهترین نقاط ممکن معاملاتشان را انجام دهند. حین انتخاب تایم فریم های تحلیل و معاملات خود در نظر داشته باشید؛ که باید بر اساس روش کاری و سایر عوامل، بهترین ترکیب زمانی ممکن را انتخاب نمایید. تایم فریم های نموداری باید به گونه ای برگزیده شوند، که دارای فاصله معقولی بوده و فرد بتواند در اسرع وقت واکنش معاملاتی لازم را از خود نشان دهد.

جمع بندی

به طور کلی، مبحث انتخاب تایم فریم همواره یکی از چالش های مهم تحلیل گران تکنیکال بوده است؛ که در این مقاله به طور اختصاصی و مفصل، به شرح موارد مرتبط با آن پرداختیم. فراموش نکنید، که انتخاب بهترین دوره زمانی ممکن برای تحلیل های نموداری شما، مستلزم کسب تجربه معامله گری در بازار و خودشناسی فردی دقیق می باشد.

ادامه مطلب
اندیکاتور مکدی
اندیکاتور مکدی چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟

مکدی (MACD) یک اندیکاتور تکنیکالی معروف و محبوب از خانواده «روندیاب» است که توانایی تشخیص مومنتوم را هم دارد. جالب اینجا است که این اندیکاتور تکنیکالی بر اساس میانگین های متحرک طراحی شده است. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ «اندیکاتور مکدی» می رویم و با آن بیشتر آشنا می شویم. با ما همراه باشید.

با عناصر اندیکاتور مکدی آشنا شوید (MACD)

بر اساس تصویری که در ادامه می آید متوجه می شویم که اندیکاتور مکدی از سه بخش مهم تشکیل شده است: دو خط و یک هیستوگرام

  • خط مکدی: این خط، قلب اندیکاتور مکدی است. خط مکدی تفاوت بین میانگین های متحرک نمایی با دوره (۱۲) و (۲۶) را نشان می دهد. اندیکاتور مکدی یک «سیستم تقاطع میانگین متحرکی کامل» به شمار می رود که طرفداران خاص خود را در میان تحلیل گران دارد. چون از طریق تجزیه و تحلیل میانگین های متحرک، میزان تغییرات جهت و قدرت روند را تعیین می کند.
  • خط سیگنال: خط سیگنال، یک میانگین نمایی با دوره (۹) و بر اساس داده های خروجی خط مکدی است.
  • هیستوگرام مکدی: این هیستوگرام، اختلاف بین خط سیگنال و مکدی را نشان می دهد.

در این گفتار، تمرکز اصلی ما روی خطوط سیگنال و مکدی است. در واقع با استفاده از ترکیب این خطوط می خواهیم سیگنال های معنادار و درستی از نمودار قیمت دریافت کنیم. هیستوگرام، مبنای اصلی تصمیم گیری ما به شمار نمی رود. چون تاثیر قابل توجهی در قدرت سیگنال های معاملاتی ندارد.

اندیکاتور مکدی

در این تصویر، اندیکاتور مکدی در حالت استاندارد و پیش فرض با هیستوگرام در پس زمینه نمایش داده شده است که برای اهداف معاملاتی ما ضروری نیست. خطی که واکنش سریعی دارد مکدی و خط دارای حرکت آهسته تر، سیگنال است. ما از تنظیمات دوره ای پیش فرض (۱۲)، (۲۶) و (۹) استفاده کنیم.

چه سیگنال های معاملاتی بر مبنای اندیکاتور مکدی هستند؟

برای استفاده از اندیکاتور مکدی به عنوان یک سیستم معاملاتی می توانیم دو استراتژی قوی و منحصربه فرد را به کار ببریم:

۱- تقاطع خط مکدی و سطح صفر

خطوط عمودی در تصویر زیر، نقاط تقاطع خط مکدی و سطح صفر در پنجره اندیکاتور را نشان می دهند. البته ما میانگین های (۱۲) و (۲۶) را نیز برای ایجاد شفافیت بیشتر به نمودار اضافه کرده ایم. تقاطع میانگین های متحرک در نمودار، سیگنالی مشابه خطوط مکدی ارائه می دهد. چون مکدی بر اساس همین دو میانگین متحرک تدوین شده است. تقاطع دو میانگین متحرک نشانه ای از تغییر در ساختار روند است. در واقع، تقاطع نزولی میانگین های کوتاه و بلندمدت – میانگین کوتاه مدت پایین تر از میانگین بلندمدت – به معنی کاهش قیمت به کمتر از میانگین بلندمدت خودش است که در بیشتر موارد، شروع یک روند نزولی جدید را گوشزد می کند. حالا به جایگاه خطوط عمودی در نمودار قیمت توجه کنید. این خطوط به طور دقیق، بخش های تقاطع میانگین های متحرک را به تصویر کشیده اند.

اندیکاتور مکدی

در بیشتر موارد، اگر دو میانگین متحرک با هم تقاطع داشته باشند این ماجرا نشانه ای از وقوع یک سیگنال جدید در اندیکاتور مکدی خواهد بود. این تحلیل نموداری به روشنی نشان می دهد که خطوط مکدی به شیوه موثری تغییر روند را نشان داده اند و جهت آن را تایید می کنند.

۲- خط سیگنال

متناسب با دور شدن خطوط موجود در پنجره اندیکاتور مکدی، قدرت روند جاری افزایش پیدا می کند. چون در این وضعیت، قیمت با سرعت بیشتری نسبت به گذشته رشد می کند. بنابراین هر چه دو خط از یکدیگر دور شوند، قدرت روند افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل، وقتی دو خط سیگنال و مکدی به یکدیگر نزدیک – یا در اصطلاح، همگرا می شوند نشان می دهد که روند در حال ضعیف شدن است. در واقع، تا زمانی که قیمت بالاتر از میانگین های متحرک حرکت کند و خطوط مکدی نیز بالاتر از خط صفر باشند، بازار در یک روند صعودی قرار دارد. تمام این نکته ها برای درک بهتر وضعیت نمودار قیمت کاربردی هستند. در تصویر زیر مشاهده می کنیم که خط سیگنال به خوبی جهت روند را نشان می دهد. در این تصویر نیز خطوط عمودی، نقاط تقاطع را در اندیکاتور و نمودار قیمت مشخص کرده اند.

اندیکاتور مکدی

بخش (۱) روند صعودی کوتاهی را نشان می دهد که خطوط مکدی در این بخش به سرعت تقاطع می کنند. در بخش (۲) روند قوی تری قابل مشاهده است و هر دو خط اندیکاتور مکدی برای مدت طولانی پایین تر از خط صفر بوده اند. در ابتدای بخش سوم، مکدی یک سیگنال صعودی صادر کرده است. در واقع، خطوط مکدی در جریان این روند صعودی همواره بالاتر از خط صفر حرکت کرده اند. در طول یک بازار خنثی، خطوط مکدی و سیگنال بسیار نزدیک به یکدیگر حرکت کرده و در اطراف نقطه صفر نوسان می کنند.

در واقع، از حالت خطوط اندیکاتور مکدی این گونه برداشت می شود که در شرایط فعلی هیچ روند و مومنتومی وجود ندارد. در نتیجه، مکدی همانند میانگین های متحرک در بازارهای بدون روند یا خنثی عملکرد مناسبی ندارد و نباید از آن استفاده کنیم. اگر قیمت به طور ناگهانی یک شکست صعودی ایجاد کرده و در جهت مشخصی – افزایشی – شروع به حرکت کند، هر دو خط اندیکاتور مکدی رشد می کنند و از یکدیگر فاصله می گیرند. بسیاری از معامله گران برای تشخیص چنین شکست هایی از ترسیم سطوح حمایت و مقاومت در پنجره اندیکاتور مکدی بهره می برند. زمانی که خطوط مکدی و سیگنال دوباره مسطح شوند و به سمت خط صفر میل کنند، روند جاری به پایان رسیده است. به طور طبیعی این ماجرا به معنی تغییر ناگهانی و کامل جهت قیمت نیست و فقط نشان دهنده ضعف تدریجی قدرت روند به شمار می رود.

چگونه از سیگنال های مکدی استفاده کنیم؟

در تصویر زیر، نمونه ساده و رایجی از شیوه کاربرد اندیکاتور مکدی در فرآیند معامله گری به نمایش درآمده است. بعد از شکست خط روند سمت چپ در پنجره اندیکاتور مکدی – نقطه ۱ – روند صعودی جدیدی آغاز شده است. در طول یک فاز روندی صعودی، خط مکدی همیشه بالای خط صفر بوده است. بنابراین، قیمت نیز پیوسته بالاتر از میانگین ها حرکت کرده است (نقطه ۲). در فاز تثبیت، یعنی نقطه ۳، از خطوط روند برای تشخیص الگوی کنج استفاده کرده ایم. با خروج قیمت از این محدوده، خطوط مکدی دوباره رشد کردند و از یکدیگر جدا شده اند (نقطه ۴). در پایان روند نیز یک واگرایی را مشاهده می کنیم (نقطه ۵). احتمال بازگشت قیمت و تغییر روند در چنین شرایطی بسیار بالا است. چون وقوع سیگنال واگرایی منجر به کاهش تمایلات خرید می شود. در ادامه با وقوع هم زمان شکست کاهشی بین قیمت و میانگین ها، تقاطع نزولی میانگین های متحرک و سقوط خط مکدی به کمتر از سطح صفر، روند نزولی جدید شروع شده است؛ به نقطه (۶) توجه کنید.

اندیکاتور مکدی

اندیکاتور مکدی ابزار ایدئالی برای تعقیب حرکت های قیمت در جریان بازارهای روندی است.

منظور از واگرایی مکدی چیست؟

در نمودار تصویر زیر، با وجود ثبت سقف های جدید در طول روند صعودی، مکدی تمایل به ایجاد سقف های پایین تر و در نتیجه تشکیل واگرایی دارد. در چنین شرایطی معامله گر باید صبر کند تا قیمت، میانگین های متحرک را قاطعانه بشکند و در مطلوب ترین حالت ممکن، کف قیمتی جدیدی نیز در نمودار قیمت ایجاد شود.

اندیکاتور مکدی

واگرایی اندیکاتور مکدی، تغییر جهت روند را از قبل پیش بینی می کند.

بهترین اندیکاتور کدام است؟

به یاد داشته باشید که هیچ اندیکاتوری نسبت به دیگری برتری ندارد. در واقع، این موضوع همیشه به زمینه کاربرد اندیکاتور و شیوه استفاده توسط معامله گر بستگی پیدا می کند. اندیکاتور، یک ابزار تحلیل نموداری است که برای اهداف خاصی طراحی شده است. بسیاری از معامله گران به اشتباه در شرایط نامناسبی از اندیکاتورها استفاده می کنند. اجازه بدهید برای روشن تر شدن ماجرا یک مثال بزنیم. یک چکش را در نظر بگیرید؛ در حالت معمولی، این وسیله فقط برای کوبیدن میخ مناسب است. اگر از آن برای سفت کردن پیچ استفاده کنید، نتیجه ای جز خرابی به دنبال نخواهد داشت. با این وجود، نباید چنین برداشت کرد که چکش، ابزار نامناسبی است.

در واقع، نکته اصلی، استفاده از ابزار صحیح در شرایط مناسب است. همین موضوع در مورد اندیکاتورهای تکنیکالی نیز برقرار است. اولین نکته در راستای استفاده صحیح این است که شرایط بازار کاملا مشخص و واضح باشد. یعنی باید بدانیم که در یک فاز روندی هستیم یا خنثی؟ سپس می توان اندیکاتور مناسب برای تحلیل درست نمودار قیمت را انتخاب کرد. علاوه بر این، یک اندیکاتور، سیگنال های معاملاتی کامل و مستقلی را ارائه نمی دهد و فقط نشانه های نموداری خاصی را به نمایش درمی آورد. هرچند این ابزار، فرآیند تصمیم گیری را آسان می کند، اما مبنای اصلی استراتژی معاملاتی شما نیست. بنابراین اندیکاتورها فقط باید به عنوان گواه های معاملاتی برای ایجاد نقاط تلاقی در نمودار قیمت استفاده شوند.

نیم نگاهی به مسیر پیش روی شما به عنوان یک معامله گر

حتی با وجود مطالعه و درک نکته های فراوان، معامله گری به هیچ وجه آسان نیست. در جریان این فرآیند، ترس ها و تردیدها به سرعت بر معامله گران غالب می شوند. بنابراین، شما باید به دنبال ایجاد یک استراتژی معاملاتی شخصی و بهینه باشید تا بتوانید در میدان معامله ها طعم پیروزی را بچشید.

ادامه مطلب
سرمایه در گردش چیست؟
سرمایه در گردش چیست؟

سرمایه در گردش یا Working Capital ازجمله اصطلاحات متداول در مفاهیم مالی و حسابداری است. در تعریف، می توان، آن را مجموعه دارایی برشمرد که قابلیت گردش یا نقد شوندگی داشته باشد. درواقع نوعی از دارایی به حساب می آید. همچنین به هر نوع سرمایه و پولی اشاره دارد که در تولید یک محصول به کار رفته است. البته این سرمایه شامل سرمایه های ثابت و تجهیزات نمی شود. به عبارتی این سرمایه بخشی از دارایی های جاری شرکت را تشکیل می دهد. برای توضیح شفاف تر، بهتر است دارایی های جاری شرکت را بشناسیم.

سرمایه در گردش

دارایی های جاری دارایی هایی هستند که در طی سال مالی جاری، نقد می شوند؛ مانند پول نقد، سرمایه گذاری کوتاه مدت. موجودی انبار هم درصورتی که در افق زمانی کوتاه مدت قابل فروش و تبدیل به پول نقد باشد در گروه دارایی های جاری طبقه بندی می شود. حساب های دریافتنی (مطالباتی که در کوتاه مدت بتوان آن ها را به پول نقد تبدیل کرد و حتی ممکن است اسناد تجاری دقیق از آن ها موجود نباشد) هم، شکل دیگری از دارایی های جاری محسوب می شوند. یک شرکت علاوه بر دارایی های جاری، بدهی های جاری هم دارد. بدهی های جاری، بدهی هایی هستند که در طی سال مالی جاری یا دوره مالی موردنظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند. اگر بدهی های جاری از دارایی های جاری یک شرکت کسر گردد، سرمایه در گردش خالص به دست می آید. به عبارت بهتر، سرمایه در گردش خالص، میزان واقعی دارایی های نقد یک شرکت است.

سرمایه در گردش چیست؟

چرا باید با این مفهوم آشنا شویم؟

سرمایه در گردش برای شناخت وضعیت مالی و نقدینگی یک کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از دلایل عمده ای که سرمایه گذاران جدی و حرفه ای می خواهند ترازنامه مالی یک شرکت را مطالعه کنند، این است که بدانند شرکت چقدر سرمایه در گردش دارد و وضعیت فعلی آن چگونه است؟ سرمایه در گردش، حقایق زیادی را در مورد وضعیت مالی یک کسب وکار و موقعیت نقدینگی کوتاه مدت بیان می کند. این نسبت، تقریباً از هر نسبت مالی یا محاسبات ترازنامه ای دیگر قابل اعتمادتر است، چراکه به شما می گوید که اگر یک شرکت همه ی منابع مالی کوتاه مدت خود را برای پرداخت همه ی بدهی های کوتاه مدت خود استفاده کند، چه چیزی بعدازآن باقی می ماند. همچنین محاسبه آن از سایر محاسبات مالی آسان تر است و به آسانی می توان به شمای کلی شرکت دست یافت. این دقیقاً همان چیزی است که همه مدیران و سرمایه گذاران در جستجوی آن هستند؛ زیرا در یک نگاه می توانند چندین نکته را متوجه شوند. در ادامه به مزیت ها و کاربردهای این نسبت می پردازیم.

سرمایه در گردش چه معیارهایی را پوشش می دهد؟

اگر سایر عوامل را برابر فرض کنیم، یک شرکت هرچه سرمایه در گردش بیشتری داشته باشد، کمتر دچار فشارهای مالی می شود؛ اما ازدیاد این نسبت نیز ممکن است باعث کاهش درآمدها شود. اگر هیئت مدیره تصمیم بگیرد که مبلغی از این سرمایه را به شکل سود سهام یا بازخرید سهام توزیع کند، سرمایه گذاران ممکن است راضی تر باشند. همان طور که می دانیم، توانایی پوشش بدهی ها یکی از بزرگ ترین چالش های هر کسب وکاری است. به طورکلی، یک شرکت باید به اندازه کافی سرمایه در گردش در اختیار داشته باشد تا همه مطالبات و هزینه های خود را برای یک سال پرداخت کند. با دانستن این موضوع، می فهمیم آیا یک شرکت منابع لازم را جهت گسترش داخلی در اختیار دارد یا اینکه باید به سراغ بانک یا بازارهای مالی بروند تا بتوانند بودجه بیشتر به دست آورند.

درواقع، سرمایه در گردش معیاری برای میزان کارآمدی شرکت به حساب می آید. ما با محاسبه نسبت سرمایه در گردش (نسبت جاری) که از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری به دست می آید، می توانیم توان شرکت برای پوشش بدهی های کوتاه مدت آن را بفهمیم. نسبت سرمایه در گردش کمتر از یک، نشان دهنده سرمایه در گردش خالص منفی است و میزان بدهی های جاری شرکت بیشتر از دارایی های آن است. این موضوع به اعتباردهندگان و سرمایه گذاران هشدار می دهد که شرکت مذکور، برای سرمایه گذاری مناسب نیست. پایین بودن این نسبت می تواند دلایل زیادی داشته باشد؛ مثلاً کاهش فروش یا افزایش فروش های اعتباری نسبت به نقدی می تواند نقد شوندگی شرکت را تهدید کند و توان آن را در پوشش بدهی ها کاهش دهد. یکی از مزیت های عمده بررسی این مفهوم، پیش بینی بحران های مالی است. حتی شرکتی که دارایی ثابت زیادی دارد، اگر نتواند به موقع بدهی های خود را بپردازد و از نقدینگی خود بهره ببرد، به زودی ورشکست خواهد شد.

میزان تاثیر در کسب و کار ها

کسب و کارهایی که توان پیش بینی بحران ها دارند، راحت تر از سایرین می تواند، با آن مقابله کرده و از پس آن بربیایند. این نکته می تواند عاملی جهت موفقیت و توسعه شرکت میان رقبا باشد. در بهترین شرایط، میزان ناکافی سرمایه در گردش می تواند به فشارهای مالی بر شرکت، تعداد پرداخت های با تأخیر به اعتباردهندگان و فروشندگان منتهی شود. همه این موارد درنهایت باعث کاهش نرخ اعتباری شرکت می شود. نرخ اعتباری پایین تر یعنی بانک ها و بازار اوراق بهادار نرخ های بهره بالاتری را خواهند خواست که در طولانی مدت ممکن است ضرر مالی زیادی به یک شرکت بزند، چراکه قیمت سرمایه افزایش می یابد و درآمد کمتری کسب خواهد شد. سرمایه در گردش منفی می تواند برای برخی از کسب وکارها که گردش بالایی دارند خوب باشد. شرکت های خرده فروشی که گردش موجودی کالای بالایی دارند و معاملات خود را بر مبنای پول نقد انجام می دهند، به سرمایه در گردش بسیار کمی نیاز دارند. آن ها با پول نقدی که به دست آوردند، موجودی کالاهای خود را افزایش می دهند تا مجدداً بفروشند و درآمد کسب کنند. فروشندگان خرده فروشی می توانند به مشتریان وام عطا کنند، تا محصولات آن ها را بخرند و مدیریت درآمدها به سادگی صورت می گیرد؛ بنابراین آن ها نیازی ندارند، مبالغ زیاد سرمایه در گردش خالص داشته باشند. درواقع، پایین بودن این نسبت در این مدل کسب وکارها، مدیریت هوشمندانه ای است که بهبود شرایط شرکت کمک می کند.

در نقطه مقابل، شرکت هایی مانند تولیدکنندگان ماشین آلات سنگین که به سرمایه در دسترس بسیار زیادی نیاز دارند، شرایط متفاوتی دارند. این نوع کسب وکارها محصولات گران قیمت را بر مبنای پرداخت بلندمدت می فروشند؛ بنابراین نمی توانند به همان سرعت پول نقد تولید کنند. موجودی کالای ترازنامه آن ها معمولاً از ماه ها قبل سفارش داده می شود، پس به ندرت می توان آن ها را با سرعتی زیاد برای به دست آوردن پول نقد در مقابل یک بحران مالی کوتاه مدت فروخت و ممکن است تا زمان فروش آن ها بسیار دیر شده باشد. این شرکت ها، باید دارایی نقد بهینه ای را داشته باشند تا هر آن بتوانند بحران ها را مدیریت کنند. این نسبت، نباید بیش ازاندازه هم بزرگ باشد. حد معقول این نسبت می تواند بین ۱ الی ۲ باشد. بنابراین، این نسبت می تواند نشان دهنده بهره وری عملیاتی شرکت نیز باشد. بدین صورت که با افزایش آن متوجه شویم شرکت از دارایی های خود به خوبی استفاده نکرده و کارایی لازم را نداشته است و صرفاً دارایی های خود را به صورت نقد نگه داشته است.

چگونه سرمایه در گردش را مدیریت کنیم؟

سرمایه در گردش چیست؟

صاحبان کسب وکارهای کوچک، فارغ از نوع صنعت و تعداد کارمندان، باید چرخه سرمایه در گردش شرکت خود یا مدت زمانی که از تولید یک محصول و خدمت تا زمان دریافت مبلغ آن محصول و خدمت می گذرد را درک کنند. هر چه این چرخه طولانی تر باشد، یک کسب وکار زمان بیشتری را بدون نقدینگی و سرمایه به سر می برد و در سرمایه گذاری یا پرداخت هزینه ها و تعهدات شرکت، امکان ایجاد اختلال بیشتر می شود. درک کامل مؤلفه های چرخه سرمایه در گردش برای بقاء شرکت ضروری است، چراکه امکان مدیریت بهتر جریان نقدینگی را به شرکت می دهد. تمام کارشناسان کسب وکارهای کوچک معتقدند که نداشتن برنامه درست و پیش بینی نکردن مقدار نقدینگی لازم، عامل اصلی در ورشکست شدن کسب وکارهای کوچک است. انتخاب حجم و ترکیب بهینه ای از منابع و مصارف را برای سرمایه در گردش که به رشد شرکت و نقد شوندگی مطلوب آن منجر شود، می تواند در این امر به شرکت ها کمک کند. این امر با به کارگیری، استراتژی های متنوع می تواند محقق شود.

ادامه مطلب
تعدیل قیمت در بورس چیست؟
تعدیل قیمت در بورس چیست؟

تعدیل قیمت ابزاری است که با استفاده از آن فاصله های قیمتی که در اصطلاح به آن Price Gap می گویند، پوشش داده می شود. این فاصله قیمتی در بورس، ناشی از افزایش سرمایه و توزیع سود نقدی است. شاید خالی از لطف نباشد که بدانید، موضوع افزایش سرمایه در مجمع عمومی فوق العاده و موضوع سود نقدی در مجمع عمومی عادی سالیانه بررسی می شود. مجمع عمومی عادی سالیانه با هدف رسیدگی به صورت های مالی، رسیدگی به گزارش مدیران و بازرسان شرکت و همچنین تصویب میزان سود نقدی تقسیمی بین سهام داران تشکیل می شود. مجمع عمومی فوق العاده، با موضوعاتی مانند تغییرات سرمایه، تغییر اساسنامه و انحلال شرکت برگزار می شود. در نهایت می توان بیان کرد که قیمت هر سهم پس از افزایش سرمایه و یا توزیع سود نقدی در زمان برگزاری هر یک از مجامع کاهش می یابد که با استفاده از این ابزار، قیمت پیش از مجمع تعدیل خواهد شد و به این ترتیب، فاصله ایجاد شده بین قیمت ها پوشانده می شود.

انواع روش های تعدیل قیمت در بورس

۱- افزایش سرمایه

در روش افزایش سرمایه، سرمایه پیشین شرکت بر سرمایه جدید تقسیم می شود، سپس عدد حاصله در تمام قیمت های قبل از تاریخ افزایش سرمایه ضرب خواهد شد. این کار باعث می شود که قیمت های گذشته سهام به میزان افزایش سرمایه شرکت تعدیل شوند. در زمان افزایش سرمایه، تنها کاهش قیمت در محاسبه قیمت تعدیلی لحاظ می شود و محل تأمین افزایش سرمایه (مطالبات و آورده، جایزه یا صرف سهام) اثری در محاسبات نخواهد داشت.

۲- سود نقدی و افزایش سرمایه

در این روش میزان توزیع سود نقدی شرکت و درصد افزایش سرمایه، در زمان محاسبه قیمت تعدیلی در نظر گرفته می شود اما محل تأمین افزایش سرمایه اثری در محاسبات نخواهد داشت. برای محاسبه اثر توزیع سود، نسبت تغییر قیمت پس از توزیع سود نقدی به قیمت قبل از مجمع محاسبه می شود و این عدد در تمام قیمت های پیش از مجمع ضرب خواهد شد. برای محاسبه ضریب افزایش سرمایه، از فرمول افزایش سرمایه استفاده می شود.

۳- سود نقدی و افزایش سرمایه با احتساب آورده

این روش مانند روش قبل است با این تفاوت که حق تقدم تعلق گرفته به سهامداران نیز در محاسبات اثر داده می شود. اما ممکن است ندانید که حق تقدم چیست؟ حق تقدم، با هدف حفظ منافع سهامداران فعلی شرکت به این موضوع اشاره دارد که درصورت انتشار سهام جدید توسط یک شرکت، سهامداران فعلی در خرید این سهام جدید اولویت دارند. در واقع به این اولویت در خرید سهام نسبت به سهامداران جدید، حق تقدم خرید سهام گفته می شود.

۴- افزایش سرمایه با احتساب آورده

در روش افزایش سرمایه با احتساب آورده، علاوه بر میزان کاهش قیمتی که در زمان افزایش سرمایه رخ می دهد، حق تقدم تعلق گرفته به سهامداران (درصورتی که تمام یا بخشی از افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده باشد) نیز در محاسبات لحاظ می شود.

۵- عملکردی

در روش عملکردی، اثرات توزیع سود نقدی سهام و میزان افزایش سرمایه در قیمت سهام لحاظ می شود. اگر تمام یا بخشی از افزایش سرمایه شرکت از محل مطالبات و آورده سهامداران باشد (حق تقدم) در این صورت میزان آورده جدید سهامداران نیز در محاسبه قیمت تعدیلی درنظر گرفته خواهد شد. فرمول تعدیل قیمت سهام در بورس در زیر، فرمول تعدیل قیمت سهام بررسی می شود. در این فرمول، تأثیر همزمان تمامی فاکتورهای مؤثر بر این تعدیل لحاظ شده است. بدیهی است در صورت عدم تغییر هر یک از موارد، مقدار آن متغیر خاص صفر خواهد بود. برای مثال اگر هیچ گونه افزایش سرمایه ای رخ نداده باشد، قیمت سهم تنها از کاهش مقداری مساوی با تقسیم سود نقدی تأثیر خواهد گرفت. فرمول تعدیل قیمت سهام به شرح زیر است:

تعدیل قیمت در بورس چیست؟

ادامه مطلب
ارزش گذاری سهام و روش های آن
ارزش گذاری سهام چیست و به چه روش هایی انجام می شود؟

ارزیابی سهام یا ارزش گذاری سهام و تعیین ارزش واقعی سهام یا به اصطلاح قیمت گذاری سهم از موضوعات بسیار مهمی است که در بررسی و محاسبه ارزش دارایی و سهام شرکت ها و همچنین تصمیمات سرمایه گذاری حائز اهمیت است. به همین دلیل در این مقاله به مفهوم ارزش گذاری سهام و روش های آن می پردازیم. ارزش گذاری دارایی ها از جمله اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی مؤثر بر تصمیمات سرمایه گذاری است. ارزش گذاری اصولی و صحیح دارایی ها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایه ای می شود. اتخاذ تصمیمات اصولی سرمایه گذاری و تخصیص بهینه منابع سرمایه ای مستلزم ارزش گذاری سهام با استفاده از روش های معتبر علمی است، زیرا به قیمت های بازار نمی توان چندان اطمینان کرد یا حداقل این که پدیده کشف قیمت در کوتاه مدت به علت نوسانات شدید و غیر واقعی در بازار محقق نمی شود.

روش های ارزش گذاری شرکت ها

جهت ارزش گذاری شرکت ها و دارایی ها، می توان از مدل های ارزش گذاری زیر استفاده کرد:

  1. ارزیابی براساس دارایی های شرکت
  2. ارزیابی براساس دیدگاه سودآوری شرکت
  3. ارزیابی براساس جریان های نقدی تنزیلی
  4. ارزیابی براساس معیارهای مقایسه ای

ارزیابی بر اساس دارایی های شرکت

ارزش گذاری براساس دارایی های شرکت به ۶ روش زیر انجام می شود:

  1. ارزش اسمی سهام
  2. ارزش دفتری سهام
  3. ارزش بازار سهام
  4. ارزش جایگزینی سهام
  5. ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها
  6. ارزش تصفیه ای

۱- ارزش اسمی سهام

ارزشی است که در زمان تأسیس شرکت برای اوراق سهام منتشر شده تعیین می شود. این ارزش، ارزش واقعی نبوده و قیمتی است که در اساسنامه شرکت نیز درج می شود. در حال حاضر، ارزش اسمی هر برگه سهم عادی در ایران برابر با ۱۰۰۰ ریال یا ۱۰۰ تومان است. ضمنأ ارزش اسمی هر سهم شرکت از تقسیم سرمایه آن شرکت بر تعداد سهام به دست می آید. در رابطه با ارزش اسمی توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1. ارزش اسمی سهام با ارزش بازار متفاوت است و هیچ ارتباطی به هم ندارد. زیرا ممکن است سهام یک شرکت چندین برابر ارزش اسمی خود، در بازار بورس یا فرابورس معامله شود.
  2. برای آن دسته از شرکت ها که قصد افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حال شده دارند، لازم است قیمت هر سهم عادی آن ها بالاتر از ارزش اسمی قرار بگیرد.
  3. بینارزش اسمی در اوراق مشارکت و اوراق قرضه با ارزش اسمی سهام عادی تفاوت وجود دارد.

۲- ارزش دفتری سهام

برای هر دارایی شرکت سهامی در ترازنامه شرکت، عددی به عنوان ارزش آن دارایی ثبت شده است. این عدد همان ارزش دفتری دارایی است. اساس تعیین ارزش دفتری سهام یک شرکت، ارزش دفتری دارایی های آن شرکت پس از کسر بدهی هایش است. به بیان دیگر بدهی های شرکت را از دارایی های آن کم می کنیم سپس تعداد سهام ممتاز را از این عدد کم می کنیم و بر تعداد سهام عادی منتشر شده از سوی شرکت، تقسیم می کنیم.

  • در رابطه با ارزش دفتری توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:
  1. ارزش دفتری سهم بر پایه ارزش دارایی های ثبتی در ترازنامه است، ولی ارزش بازار سهم بر اساس ارزیابی سرمایه گذاران (خریداران و فروشندگان) از نحوه عملیات شرکت و ارزش عرفی دارایی های آن است. بنابراین به طور معمول ارزش دفتری سهام و ارزش بازار با هم برابر نیست.
  2. با توجه به این که دارایی ها هر سال مستهلک می شوند، ارزش دفتری نیز هر سال کاهش می یابد.
  3. در صورتی که شرکت منحل و یا ورشکست شود، ارزش دفتری بروزرسانی شده سهام، آن چیزی است که پس از تسویه به سهامداران خواهد رسید.

۳- ارزش بازار سهام

به قیمتی که از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار حاصل می شود، ارزش بازار سهام می گویند.

۴- ارزش جایگزینی سهام

به ارزش یک ورقه بهادار شرکت با این فرض که قصد ایجاد شرکت موردنظر را در تاریخ محاسبه داشته باشیم، ارزش جایگزینی می گویند. به عبارت دیگر، این ارزش بیان گر مخارجی است که باید برای خرید یا ساخت یک قلم موجودی کاملاً مشابه با دارایی فعلی، متحمل شویم. در واقع این مبلغ هزینه ای است که  برای کسب همان دارایی پرداخت می شود. این ارزش، بهای هر برگه سهم شرکت با قصد راه اندازی شرکتی دیگر با خصوصیات مشابه و در وضعیت فعلی است.

۵- ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها

NAV عبارت است از ارزش خالص دارایی های یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل دارایی های شرکت پس از کسر بدهی ها است. در این نوع ارزش گذاری سهم، ارزش روز دارایی ها را از بدهی ها کسر و از عدد حاصل، سهام ممتاز را نیز کم می کنیم. حال عدد بدست آمده را بر تعداد سهام منتشر شده تقسیم می کنیم.

۶- ارزش تصفیه ای

مبنای ارزش گذاری براساس ارزش تصفیه، موازنه حساب های شرکت و پرداخت حقوق صاحبان سهام است. به بیان دیگر حساب ها و بدهی های شرکت پس از فروش دارایی ها پرداخت شده و سپس ارزش هر سهم تعیین می گردد. در این شیوه از ارزش گذاری می خواهیم بدانیم اگر شرکت منحل شود و دارایی های آن به وجه نقد تبدیل شود، چه مقدار ارزش برای شرکت ایجاد خواهد شد. مبلغ حاصل از ارزش تصفیه، قابل تقسیم بین سهام داران و مالکان شرکت است. اگر بدهی های شرکت مساوی یا بیشتر از وجوه نقدی باشد که شرکت دریافت می کند، ارزش انحلال یا تسویه برابر با صفر شده یا مقادیر منفی می گیرد و به دنبال آن هیچ مبلغی به سهام داران پرداخت نخواهد شد. همان طور که گفته شد، در این روش فرض بر این است که شرکت رو به انحلال بوده و پس از فروش دارایی های شرکت، ابتدا سهم بستانکاران پرداخته شده و در انتها باقی مانده آن بین سهام داران تقسیم خواهد شد. بنابراین مبنای این روش، انحلال شرکت است.

ارزیابی بر اساس دیدگاه سودآوری شرکت

ارزش گذاری براساس سودآوری شرکت به ۲ روش زیر انجام می شود:

  1. ارزش ذاتی سهام
  2. ارزش گذاری به روش محاسبه P/E

۱- ارزش ذاتی سهام

در این روش، قیمت عوامل اصلی و مؤثر بر ارزش سهام در نظر گرفته می شود و آن را از قیمت جاری بازار متمایز می کنند. در واقع هدف از تحلیل ارزش ذاتی سهام مقایسه آن با قیمت بازار است.

ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی یک شرکت یا یک دارایی است که بر پایه بررسی تمام ابعاد کسب و کار مورد نظر مانند صورت های مالی، پتانسیل رشد شرکت و لحاظ کردن دارایی های مشهود و نامهشود انجام گرفته است. ارزش فعلی جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایه گذاران ایجاد می کند، تعیین کننده ارزش ذاتی سهام است. در نتیجه سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهم ترین عوامل در تعیین قیمت است. بنابراین ارزش ذاتی سهام با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص می‎شود. در واقع ارزش ذاتی سهام بر مبنای هر گونه منافعی است که درآینده حاصل از منافع شرکت تعیین می شود. برای محاسبه ارش ذاتی سهام روش های مختلفی وجود دارد که یکی از رایج ترین آنها جریانات نقدی آتی سهام است.

۲- ارزش گذاری به روش محاسبه  P/E

یکی از روش های متداول برای ارزش گذاری سهام شرکت ها، روش P/E است. این نسبت بیان کننده نسبت قیمت یک سهم به پیش بینی سود سهام آن است که با سودی معادل حداقل ریسک (شامل سود بانکی و سود اوراق مشارکت) قابل قیاس است.

ارزیابی براساس جریان های نقدی تنزیلی

جریانات نقدی تنزیل شده یک روش ارزیابی است که برای تعیین جذابیت یک فرصت سرمایه گذاری به کار می رود. تحلیل جریانات نقدی تنزیل یافته از تخمین های جریان نقدی آزاد آتی و تنزیل آن ها استفاده می کند تا به تخمین ارزش فعلی برسد که برای ارزیابی پتانسیل یک سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. اگر ارزش به دست آمده از طریق تحلیل جریان نقدی تنزیل یافته بیش تر از هزینه فعلی سرمایه گذاری ها باشد، این فرصت ممکن است فرصت خوبی به شمار بیاید. این روش، شامل ۱۰ روش ارزش‍گذاری است که عبارتند از:

  1. تنزیل جریان های نقدی آزاد با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه
  2. جریان های نقدی حقوق صاحبان سهام که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهام داران تنزیل می شود.
  3. جریان های نقدی سرمایه که با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه قبل از مالیات تنزیل می شود.
  4. ارزش فعلی تعدیل شده
  5. جریان های نقدی آزاد شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی ها تنزیل می شود.
  6. جریان های نقدی حقوق صاحبان سهام شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی ها تنزیل می شود.
  7. سود اقتصادی که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل می شود.
  8. ارزش افزوده اقتصادی که براساس میانگین موزون هزینه سرمایه تنزیل می شود.
  9. جریان های نقدی آزاد که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل می شود.
  10. جریان های نقدی حقوق صاحبان سهام که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل شده است.

ارزیابی براساس معیارهای مقایسه ای

در روش های مقایسه ای از ضرایب (قیمتی و بنگاه) استفاده می شود و به همین دلیل آن ها را روش های تحلیل ضرایب و ضرایب ارزش گذاری نیز می نامند. این روش ها زمانی استفاده می شوند که استفاده از دیگر روش ها مشکل باشد. به طور کلی، ضریب یا نسبت به دسته ای از شاخص ها اتلاق می شود که برای ارزش گذاری سهام به کار می روند. ضرایب قیمتی از تقسیم ارزش بازار سهام بر کمیتی بنیادی از ارزش شرکت بدست می آیند. در مقابل، ضرایب ارزش بنگاه نیز ارزش بازار بنگاه (و نه فقط حقوق صاحبان سهام آن) را بر حسب معیاری بنیادین از ارزش شرکت بیان می کنند. ایده اساسی در استفاده از ضرایب قیمتی این است که سرمایه گذاران قیمت یک سهم را بر این اساس تعیین می کنند که آن سهم چقدر سود خالص دارد، چه میزان دارایی خالص دارد، جریان نقدی آن چقدر است و … .

به همین ترتیب، در ضرایب ارزش بنگاه نیز فرض می شود که سرمایه گذاران ارزش بازار کل بنگاه را برحسب سود عملیاتی، فروش، جریان نقد عملیاتی و یا معیارهای دیگری می سنجند. بدین ترتیب، تحلیل گر فرض می کند که یک نسبت می تواند به صورت معقولی به شرکت های مختلف فعال در یک صنعت و یا یک کسب و کار تعمیم داده شود؛ یعنی وقتی شرکت ها مشابه هستند، می توان از ارزش یک شرکت به ارزش دیگری رسید. رویکرد ارزش گذاری مقایسه ای بسیاری از ویژگی های عملیاتی و مالی شرکت را در یک عدد خلاصه می کند؛ کمیتی که می تواند با ضرب شدن در شاخص های مالی شرکت مورد بررسی ارزش شرکت یا ارزش سهام آن را به دست دهد. در روش های ارزش گذاری مقایسه ای معمولاً از ضرایب صنعت مورد فعالیت شرکت (و نه فقط یک شرکت) برای استفاده می شود.

بنابراین، ابتدا شرکت های مشابه با شرکت مورد بررسی شناسایی و ارزش بازار هرکدام محاسبه می شود. سپس، ضرایب موردنظر هرکدام محاسبه و با استفاده از یک شاخص کلیدی نظیر میانگین یا میانه استاندارد می شود. این مقدار استاندارد در کمیت مورد بررسی در شرکت موردنظر (ارزش سهام یا بنگاه) ضرب و ارزش موردنظر تعیین می شود.

دو رویکرد در استفاده از روش های مقایسه ای برای ارزش گذاری معمول است:

  1. استفاده از داده های تاریخی که اصطلاحاً ضرایب پسرو را به دست می دهند.
  2. استفاده از داده های پیش بینی شده که ضرایب پیشرو را به دست می دهند.
ادامه مطلب
اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت‌هایی با اندیکاتور دارد؟
اسیلاتور چیست و چه تفاوتی با اندیکاتور دارد؟

سادگی فهم قواعد تحلیل نموداری و دسترسی آسان به داده‎های قیمتی بازارهای مالی سبب شده است، که بخش عمده ای از معامله گران برای تحلیل بازار و اتخاذ تصمیمات معاملاتی به تحلیل تکنیکال روی آورند. در میان ابزار تحلیل نموداری، اندیکاتورها به دلیل سهولت کاربری، زیبایی بصری و امکان تحلیل سریع نمودار، از محبوبیت و اهمیت ویژه ای برخوردارند. در واقع زمانی که روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی بسیاری از معامله گران بازار سهام، طلا، ارز یا حتی کالا را بررسی کنیم، در اغلب اوقات ردپای اندیکاتورها را مشاهده خواهیم نمود. در این مطلب قصد داریم، تا ضمن آشنایی با یکی از مهم ترین انواع اندیکاتورها تحت عنوان «اسیلاتور»، به شرح کاربردها و تفاوت های آن با سایر اندیکاتورها بپردازیم.

اسیلاتور یا نوسان ساز چیست؟

اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت هایی با اندیکاتور دارد؟

تمرکز ما در این مطلب روی دومین گروه از اندیکاتورها یعنی اسیلاتور است، که در میان تحلیل گران تکنیکال ایرانی با نام های نوسان ساز یا نوسانگر نیز شناخته می شود. اسیلاتور یک ابزار تحلیل فنی است؛ که از قرار گرفتن یک یا چند شاخص نموداری (حاصل فرمولاسیون داده های قیمتی) در یک محدوده نوسانی دارای حد بالایی و پایینی مشخص تشکیل شده و با بررسی نوسانات شاخص های مذکور، شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی نموده و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد یا نشانه نموداری در اختیار معامله گر قرار می دهد. اسیلاتورها معمولاً به دو شیوه تقاطع با خط مرکزی یا نوسان بین سطوح مرزی (نواحی اشباع خرید و فروش) مورد استفاده قرار می گیرند. در نظر داشته باشید؛ که این ابزار برای معامله گران با افق زمانی سرمایه گذاری کوتاه مدت و در مواقع بازار خنثی (فاقد روند مشخص)، عملکرد مناسب تری دارد.

اندیکاتور چیست؟

اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت هایی با اندیکاتور دارد؟

اندیکاتور یک تابع ریاضی است، که داده های قیمت و حجم معاملات یک دارایی (سهام، ارز، طلا، کالا و شاخص ) را بر اساس فرمول های مشخصی پردازش کرده و خروجی این محاسبات را در قالب اشکال گرافیکی نموداری نمایش می دهد. اندیکاتور نیز مشابه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال از اطلاعات گذشته قیمتی استفاده نموده و داده های پایه محاسباتی آن شامل قیمت بازشدن (Open)، بیشترین (High)، کمترین (Low)، بسته شدن (Close) و حجم معاملات (روزانه یا هر تایم فریم دیگر) است. این ابزار معمولاً به منظور تعیین روند بازار، قدرت حرکات قیمت و دریافت سیگنال های معاملاتی به کار می روند. اندیکاتورهای تکنیکالی بر اساس ماهیت و نحوه کاربرد به سه دسته اصلی روندیاب، اسیلاتور (نوسان ساز) و حجمی تقسیم می شوند. در کنار این تقسیم بندی، دسته کوچک دیگری از اندیکاتورها به نام بیل ویلیام وجود دارند. اندیکاتورهای موجود در این گروه همگی متعلق به جناب ویلیام (یکی از برترین معامله گران بازار مالی) بوده و بر اساس فلسفه سرمایه گذاری ایشان تدوین شده اند.

اندیکاتور با اسیلاتور چه تفاوتی دارد؟

همان طور که در ابتدای مطلب نیز بدان اشاره نمودیم، اسیلاتور نوعی اندیکاتور بوده و نسبت به آن متفاوت است؛ اما برخی از معامله گران به اشتباه اندیکاتور و اسیلاتور را دارای یک ماهیت مشابه تصور نموده و تفاوتی میان آن ها قائل نیستند. در این بخش سه ویژگی منحصربه فرد اسیلاتورها را ذکر می کنیم:

۱- نواحی اشباع خرید و فروش

در اغلب اسیلاتورها دو ناحیه بالایی و پایینی محدوده نوسانی به عنوان نواحی اشباع خرید و فروش درنظر گرفته می شوند. اشباع خرید یا فروش در قالب کلمه به معنی بیش از حد گران یا ارزان بودن یک دارایی طی یک دوره زمانی بوده و بر اساس شرایط نمودار قیمت، نشان دهنده یک دوره حرکات روندی شدید (احتمالاً هیجانی) و بدون اصلاح است؛ که بازگشت قیمت در این نواحی محتمل می باشد.

۲- نحوه قرار گرفتن در نمودار قیمت

اندیکاتورها معمولاً در پس زمینه نمودار قیمت قرار می گیرند. این درحالی است، که اسیلاتورها در یک پنجره جداگانه در بخش پایینی نمودار نمایش داده می شوند. در واقع اگر اندیکاتورهایی نظیر میانگین متحرک یا پارابولیک سار را بررسی کنید؛ این ابزار روی خود نمودار قرار گرفته و مواردی نظیر استوکاستیک، در یک پنجره منفرد نموداری جای می گیرند.

۳- واگرایی

یکی از معتبرترین سیگنال های معاملاتی در تحلیل تکنیکال، واگرایی قیمت و اندیکاتور است. حتی برخی معامله گران از این ساختار نموداری به عنوان یک استراتژی معاملاتی کامل استفاده می کنند. به بیان ساده واگرایی به شرایطی گفته می شود، که قیمت و اندیکاتور سیگنال های متناقض صادر کنند. شرایط تشکیل واگرایی به گونه ای است، که صرفاً به واسطه مقایسه قیمت و اسیلاتورهایی نظیر مکدی، استوکاستیک و RSI قابل تشخیص می باشد.

متداول ترین اسیلاتورها

انواع مختلفی از اسیلاتورهای مرسوم به صورت پیش فرض در پلتفرم های تحلیلی نظیر متاتریدر قرار داده شده و فرآیند طراحی اسیلاتورهای جدید توسط علاقه مندان و پژوهش گران معامله گری نیز هم چنان ادامه دارد. مکدی، استوکاستیک و RSI، تقریباً پرکاربردترین اسیلاتورهای تکنیکالی در میان معامله گران بازارهای مالی هستند. در ادامه مقاله و پیش از نتیجه گیری پایانی، هر کدام از این ابزار تحلیل فنی را به صورت مختصر معرفی خواهیم نمود.

۱- مکدی (MACD)

مکدی یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی (Moving Average Convergence Divergence)، از خانواده اسیلاتورها و با قابلیت شناسایی مومنتوم و جهت روند بازار می باشد. این اندیکاتور از سه بخش اساسی خط مکدی (تفاوت بین میانگین های متحرک نمایی ۱۲ و ۲۶)، خط سیگنال (میانگین نمایی خط مکدی با دوره ۹) و هیستوگرام (تفاوت خط سیگنال و مکدی) تشکیل شده است.

اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت هایی با اندیکاتور دارد؟

۲- استوکاستیک (Stochastic)

این اسیلاتور که توسط یکی از مشهورترین تحلیل گران تکنیکال قرن نوزدهم میلادی به نام گئورگ لین طراحی شده است، دارای دو خط K% و D% بوده و بهترین عملکرد آن در بازار خنثی یا تشخیص نقاط بازگشت روند در جریان حرکات اصلاحی بازار می باشد. محاسبات استوکاستیک بر پایه مقایسه قیمت بسته شدن نسبت به سقف و کف های قیمتی اخیر است. این اندیکاتور بین دو سطح ۰ و ۱۰۰ نوسان کرده و نواحی اشباع فروش (۰ تا ۲۰) و خرید (۸۰ تا ۱۰۰) مشخصی دارد.

اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت هایی با اندیکاتور دارد؟

۳- اندیکاتور RSI

کاربرد اصلی شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) در تشخیص جهت، قدرت روند و تعیین نقاط بازگشتی بازار است. این اندیکاتور همواره یکی از قدرتمندترین اسیلاتورهای تکنیکالی بوده و مورد توجه بسیاری از معامله گران می باشد. RSI نیز مشابه استوکاستیک در یک بازه ۰ تا ۱۰۰ نوسان نموده و دارای دو ناحیه اشباع خرید (۷۰ تا ۱۰۰) و فروش (۰ تا ۳۰) است.

اسیلاتور چیست؟ و چه تفاوت هایی با اندیکاتور دارد؟

اندیکاتور (روندی و حجمی) یا اسیلاتور؟!

ذهن بسیاری از معامله گران و تحلیل گران تکنیکال همواره درگیر این موضوع است، که آیا اسیلاتورها نسبت به سایر گروه های اندیکاتوری برتری دارند؟ در پاسخ باید گفت، که این موضوع به مؤلفه های بسیاری از جمله شرایط بازار، وضعیت نمودار قیمت، نحوه استفاده، میزان تخصص و تجربه، افق زمانی سرمایه گذاری و استراتژی معاملاتی فرد بستگی دارد. هم چنین اسیلاتورها معمولاً به عنوان یک ابزار تأیید به کار رفته و همواره باید از صرفاً تصمیم گیری بر مبنای آن ها پرهیز کنید. در واقع اسیلاتورها نیز همانند سایر ابزار تحلیل می توانند، برای یک معامله گر بسیار مفید واقع شده و برای دیگری بدون تأثیر یا فقط مایه ضرر و زیان باشند. در نتیجه نمی توان، این ابزار را به عنوان بهترین یا بدترین درنظر گرفت! به طور کلی، اگر هر نوع ابزار تحلیل را در شرایط مناسب و به طرز صحیحی به کار ببرید، حتماً نتیجه مثبتی در پی خواهد داشت.

ادامه مطلب
پولبک چیست؟
پولبک چیست؟

یافتن ناحیه ورود بهینه در کنار نقطه خروج مناسب و مدیریت سرمایه، سه رکن اصلی هر استراتژی معاملاتی محسوب می شوند. در واقع برای اغلب معامله گران بازار مالی و علی الخصوص تحلیل گران تکنیکال بسیار مهم است، که در بهترین نقطه ممکن اقدام به ورود کنند. با بررسی اجمالی چند موقعیت معاملاتی مختلف متوجه می شویم، که ناحیه و زمان ورود به معامله تأثیر چشم گیری در نحوه مدیریت سرمایه، کاهش مقدار حد زیان (پولی و زمانی) و چه بسا احتمال موفقیت موقعیت مذکور دارد. متخصصان تحلیل تکنیکال از روش های مختلف و متنوعی برای ورود و خروج از معاملات استفاده می کنند، که ورود بر اساس پولبک یکی از متداول ترین آن ها بوده و در این مطلب به تشریح این مفهوم از تحلیل نموداری می پردازیم.

پولبک به چه معنی است؟

این واژه از لحاظ لغوی به معنی عقب کشیدن یا قلاب است. پولبک در نمودار به حرکت بازگشتی ناگهانی قیمت بعد از شکست یک سطح نموداری ثابت (استاتیک) یا پویا (دینامیک) اطلاق شده و اصطلاحاً به عنوان «بوسه خداحافظی» قیمت با سطح مذکور در نظر گرفته می شود؛ زیرا اگر روند بازار قدرت کافی داشته باشد، این برخورد آخرین تلاقی قیمت و ناحیه مذکور بوده و در ادامه بازار به سمت سطوح بالاتر یا پایین تر حرکت می کند. پولبک و قانون تبدیل سطوح (حمایت به مقاومت و بالعکس) همواره به عنوان دو مفهوم تکنیکالی مکمل و مرتبط توسط تحلیل گران فنی به کار برده می شوند. در واقع اگر به کارایی قانون تبدیل سطوح اعتقادی نداشته باشیم، معامله گری بر اساس پولبک ها عملاً مفهومی ندارد.

ارتباط پولبک و شکست

برخی از معامله گران مبتدی صرفاً با مشاهده عبور قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومتی، سریعاً به قصد ورود در پولبک اقدام به سفارش گذاری کرده و در اغلب اوقات با موقعیت های معاملاتی زیان ده مواجه می شوند؛ زیرا اصل اساسی معامله گری بر اساس سطوح یعنی شکست قطعی قیمت را نادیده گرفته اند. در چنین شرایطی پس از بسته شدن کندل متوجه می شویم، که در خلال یک ساختار شکست کاذب وارد بازار شده ایم. به طور کلی برای معامله گری بر اساس بازگشت قیمت یا پولبک، در ابتدا باید قادر به ترسیم صحیح سطوح موجود در نمودار قیمت بوده و هم چنین نسبت به اصول تشخیص شکست قطعی سطوح مذکور تسلط کافی داشته باشید.

دلیل وقوع پولبک چیست؟

فلسفه ایجاد پولبک یا بازگشت قیمت مربوط به قانون عرضه و تقاضا است. به طور مثال حین شکست صعودی یک سطح قیمتی بسیاری از معامله گران به امید فروش سهام (یا هر نوع دارایی دیگری) در سطوح بالاتر اقدام به خرید می کنند. پس از وقوع شکست برخی از نوسان گیران اقدام به خروج نموده و سایرین نیز فعلاً حاضر به پرداخت بهای بالاتر برای خرید این سهم نیستند، اما کماکان نسبت به آینده دیدگاه صعودی دارند. در نتیجه قیمت شروع به افت می کند. در شرایطی که صرفاً پولبک داریم و معامله گران جدید آماده ورود به بازار هستند؛ پس از یک بازگشت قیمتی کوچک و با مدت زمان کوتاه یا نهایتاً یک فاز خنثی بازار مجدداً روند قبلی را از سر می گیرد. اما حین وقوع حرکات اصلاحی یا تغییر روند شرایط متفاوت بوده و مجموعه این ساختار نموداری (شامل شکست و پولبک) می تواند، به عنوان یک الگوی شکست ناموفق تلقی شود.

آیا همیشه باید منتظر پولبک باشیم؟

بر اساس تحقیقات (بک و فوروارد تست) انجام شده روی داده های قیمتی توسط یک معامله گر موفق به نام توماس بولکوفسکی حدوداً بیش از ۵۰ درصد شکست های قیمتی منجر به پولبک می شوند. البته نحوه انجام تست ها، بازار و نماد مورد بررسی، تایم فریم، ابزار تحلیلی مورد استفاده و طرز تفکر معاملاتی فرد در نتایج تحقیق تأثیرگذارند. به هر حال با درنظر گرفتن آمار یا مبانی تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم، که نباید با مشاهده هر شکست قیمت انتظار پولبک داشته باشیم! در واقع باید پولبک را نوعی ساختار نموداری درنظر بگیریم، که بعد از ایجاد هر شکست قیمتی صرفاً امکان وقوع آن وجود دارد.

آیا پولبک ها دقیقاً روی سطوح نموداری ایجاد می شوند؟

بسیاری از معامله گران انتظار دارند، که حین پولبک قیمت دقیقاً به سطح قبلی بازگشته و بدون ذره ای جابه جایی به حرکت در جهت روند اصلی ادامه دهد. این در حالی است، که اساساً در محیط بازارهای مالی و ابزار تحلیل هیچ قطعیتی وجود ندارد. اگر به اندازه کافی با تحلیل تکنیکال و نمودارهای مختلف آشنایی داشته باشید؛ حتماً شرایطی را که قیمت پیش از رسیدن به سطح قبلی و از نزدیکی آن یا پس از کمی پیش روی در سطح مذکور به مسیر اصلی خود بازگشته را تجربه کرده اید. تعدد این موارد غیرقابل انکار بوده و علی الخصوص در بازارهای پرنوسان بیشتر درگیر چنین وضعیتی خواهیم بود. راهکار منطقی برای رفع این مشکلات این است؛ که همواره سطوح قیمت را با توجه به تجربیات شخصی و شرایط نماد (یا بازار) به صورت یک ناحیه درنظر بگیریم، تا به بهترین نحو امکان استفاده از فرصت های معاملاتی را داشته باشیم.

تفاوت پولبک و اصلاح قیمت

علیرغم شباهت رفتاری یا ظاهری، میان پولبک و اصلاح قیمت تفاوت های آشکاری وجود دارد. اصلاح ها جزئی از امواج روندی هستند، که در میانه روند به دلیل تحرکات معامله گران کوتاه یا میان مدتی ایجاد شده و پس از مدتی با تجدید قوای معامله گران حامی روند (در صورتی که روند به انتها نرسیده باشد) این حرکات پایان می یابند. تحرکات اصلاحی با پولبک ها متفاوتند، زیرا در جریان یک فاز اصلاحی شاید چندین سطح شکسته شده و عملاً تعدادی پولبک ناموفق داشته باشیم. به طور کلی پولبک را شرایطی درنظر بگیرید، که بازار یک شکست موفق انجام داده و منتظر بازگشت قیمت به ناحیه قبلی هستیم. در صورتی که بازگشت قیمت ناموفق بوده و سطوح پی درپی شکسته شوند، بازار دچار فاز اصلاحی و در ادامه تغییر روند خواهد شد. در مورد اندازه حرکات بازگشتی نیز ملاک خاص و دقیقی وجود ندارد، زیرا مقدار بازگشت قیمت در جریان پولبک به شرایط نماد، متوسط نوسانات بازار و میزان فاصله نقطه بسته شدن مربوط به کندل شکست از سطح مذکور مرتبط است.

انواع استراتژی های معاملاتی پولبک

ماهیت معامله گری بر اساس پولبک ها در ابزار مختلف تکنیکالی یکسان است، زیرا در این روش صرفاً به دنبال ورود در حرکات بازگشتی پس از شکست سطوح قیمتی هستیم. ابزار نموداری مختلفی برای این روش معاملاتی وجود دارند، که در این بخش بر اساس مثال های واقعی از بازار سهام تهران به ذکر متداول ترین آن ها می پردازیم.

۱- پولبک به سطوح حمایت و مقاومت

در نمودار نماد میدکو مشاهده می کنیم، که قیمت پس از شکست قاطعانه سقف قبلی خود یک پولبک کاملاً ایده آل به این ناحیه داشته است. با استناد به قانون تبدیل سطوح و با ورود مجدد خریداران در این ناحیه، بازار روند صعودی خود را بدون هیچ تعللی از سر می گیرد.

پولبک چیست؟

۲- پولبک به خطوط روند

تصویر زیر مثال واقعی از پولبک های غیر ایده آل است. نمودار شرکت خودروسازی زامیاد شامل دو پولبک به خط روند سقف شکسته شده با شرایط متفاوت می باشد. در بازگشت اولیه معامله گران عجول تر وارد بازار شده و پس از مدتی تجمیع قوا به واسطه نفوذ نزولی در خط روند، بازار به فاز صعودی باز می گردد. اما در جریان دومین بازگشت، بازار به مدت کوتاهی در حالت خنثی قرار گرفته و سپس قیمت ها افزایش می یابند.

پولبک چیست؟

۳- پولبک به سطوح فیبوناچی بازگشتی

نمودار سهم شرکت کشتیرانی ایران حاوی دو نکته مهم است:

  • هر سطح نموداری برای معامله با پولبک ها و ایجاد بازگشت در قیمت مناسب نیست. مثلاً در این تصویر مشاهده می کنیم، که در سطح ۲۳ درصد هیچ تحرک صعودی وجود نداشته است؛ اما با رسیدن به سطح ۳۸ درصد شاهد ورود خریداران و بازگشت ایده آل قیمت با کمترین ریسک ورود به معامله هستیم.
  • به ساختار کندل ها در سطح ۳۸ درصد توجه کنید. تشکیل یک ساختار بازگشتی کندلی صعودی در یکی از سطوح مهم فیبوناچی می تواند، یک فرصت ورود مطمئن و قدرتمند باشد. بنابراین نباید حین معامله گری با پولبک ها از توجه به سایر گواه های معاملاتی غافل شویم!

پولبک چیست؟

۴- پولبک به میانگین های متحرک

معامله گری با استفاده از بازگشت قیمت به میانگین های متحرک شاید ساده ترین روش استفاده از فرصت های معاملاتی مبتنی بر پولبک باشد. تصویر زیر مربوط به نمودار قیمت شرکت فولاد مبارکه اصفهان با استفاده از میانگین متحرک ساده ۲۲ روزه (این عدد حداکثر روزهای کاری بازار سهام ایران در یک ماه می باشد) است. با بررسی اجمالی نمودار متوجه می شویم؛ که حرکات بازگشتی به میانگین در جریان روند صعودی تقریباً بهترین و کم ریسک ترین موقعیت های ممکن بوده اند.

پولبک چیست؟

کلام پایانی

بسیاری از معامله گران همواره در منابع آموزشی به دنبال روش ها و اصول بسیار دقیق برای معامله بر اساس پولبک ها هستند. اما ذکر این نکته ضروری است، که این یک مفهوم و رفتار کلی در تحلیل تکنیکال بوده و هر یک از بزرگان بازار بر اساس تجربیات خود از این روش استفاده می کنند. مثلاً اصول تحلیلی مورد استفاده یک معامله گر بازار جهانی ارز حین وقوع پولبک نسبت به یک فعال بازار سهام تهران کاملاً متفاوت بوده و حتی شاید برای طرف مقابل زیان ده باشد! بنابراین پیشنهاد می کنیم؛ که در ابتدا محیط فعالیت (نوع بازار و نمادهای معاملاتی) خود را مشخص نموده و پس از مدتی تست اصول کلی پولبک ها، بر مبنای تجربیات خود و متناسب با شرایط بازار از این روش استفاده کنید.

ادامه مطلب
نرم افزارهای بورس
دانلود رایگان نرم افزار آمی بروکر AmiBroker

آمی بروکر اولین نوع از نرم افزارهای مدرن تجزیه و تحلیل فنی بازار بورس است. این نرم افزارها ویژگی های زیادی دارد که شامل شاخص ها، فرمول ها و تست برگشت است. برنامه این امکان را به شما می دهد تا سیستم رمزگذاری داخلی خود را با کد نویسی ساده ای بسازید. استفاده از آمی بروکر برای کسانی که می خواهند در بازه های زمانی بلند مدت معامله کنند یک گزینه عالی و کارآمد است. به همین علت اگر جزو این گروه هستید، بهتر است این پلتفرم را جایگزین برنامه های دیگری مانند داینامیک تریدر و متا تریدر کنید.

مزایای استفاده از آمی بروکر

همان طور که گفته شد، تحلیل های دراز مدت برای بازار بورس به کمک این برنامه امکان پذیر و قابل اطمینان است. AmiBroker پارامترهای مختلفی دارد و رابط کاربری آن ساده است. همین امر سبب می شود تا کاربران تازه وارد هم بتوانند به سادگی آن را به کار گیرند. نرم افزار آمی بروکر به کاربر امکان می دهد تا با ابزاری مانند Bar Replay بک تست های کاملی تهیه کنند و به کمک ابزار آنالیز (Analysis) تحلیلی قوی از بک تست انجام دهد. آنچه یک نرم افزار را پرطرفدار می کند، اطمینان بخش بودن تحلیل هایی است که دارد. آمی بروکر نرم افزار قابل اطمینانی است ریسک معاملات به کمک تحلیل های آن تقریباً صفر است.

دانلود برنامه

پسورد: khanesarmaye.com

ادامه مطلب
نرم افزارهای بورس
دانلود رایگان نرم افزار ادونس گت Advanced Get

ادونسد گت (Advanced Get) یک نرم افزار بورس برای افراد مبتدی

یکی از بهترین برنامه هایی که برای تازه واردین و افراد مبتدی بورس وجود دارد برنامه ادونس گت است و هنگامی که تازه شروع به کار می کنید، احتمالاً هنوز با نرم افزارها نیز نمی توانید راحت کار کنید. پس باید نرم افزاری را برگزینید که محیط کاربری ساده و قابل فهمی داشته باشد. همچنین نرم افزار باید بتواند اطلاعات اولیه و دقیق را در اختیارتان قرار دهد. روش های منحصر به فردی که بر اساس قواعد تحلیل بورس توسط Advance GET ارائه می شود، به شما کمک می کند تا معیارهای مورد نیاز برای خرید و فروش بورس را مشخص کرده و طبق آن ها عمل کنید. نرم افزار مذکور حوزه ورود، پشتیان، مقاومت و خروج شما را مشخص می کند تا بهتر به موقعیت معاملاتی خود وارد شوید و شروع به فعالیت کنید.

مزایای استفاده از Advance GET

اگر یک فرد مبتدی هستید که می خواهید یک رویکرد مبتنی بر قاعده عینی را دنبال کنید؛ بهترین گزینه برای شما همین نرم افزار است. از سوی دیگر افراد حرفه ای که قصد دارند موقعیت معاملاتی بهینه تری را داشته باشند، از دیگر متقاضیان این نرم افزار هستند، زیرا استفاده از Advance GET باعث تحلیل بهتر بازار و بررسی جزئیات آن توسط افراد حرفه ای می شود. حتی شرکت های بزرگی که به عنوان راهنما برای مشتریان خود عمل می کنند، می توانند از این برنامه استفاده کنند. نرم افزار فوق، چارت قیمت را با رابط کاربری دوستانه ای ارائه می دهد و برای اطلاع و مقایسه قیمت ها هم می توان از آن نهایت بهره را در بازار بورس برد.

دانلود برنامه + کرک

پسورد: khanesarmaye.com

ادامه مطلب
میانگین متحرک
آموزش اندیکاتور تکنیکال میانگین متحرک و معرفی انواع آن

یکی از مشهورترین اندیکاتورهای تکنیکالی میانگین متحرک یا (Moving average) است که توسط تعداد زیادی از معامله گران مورد استفاده قرار می گیرد. این ابزار به قدری شناخته شده است که همواره در گزارش های خبری و تحلیلی رسانه های مالی نیز مشاهده می شود. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ میانگین های متحرک می رویم و باب آشنایی با آنها را بازتر می کنیم.

میانگین متحرک چگونه عمل می کنند؟ (Moving Avrage)

میانگین قیمت در بازه زمانی مشخصی را محاسبه می کند. مثلا یک میانگین با تنظیمات دوره ای ۱۴، میانگین نوسانات قیمت طی ۱۴ میله یا کندل استیک اخیر را نمایش می دهد. میانگین قیمت از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا با بررسی آن متوجه می شویم که قیمت فعلی از میانگین خود بالاتر یا پایین تر بوده است. گذشته از این، میانگین قیمت، ملاکی برای تشخیص گران یا ارزان بودن قیمت دارایی نسبت به گذشته به شمار می رود.

انواع مووینگ اوریج ها

  1. میانگین متحرک ساده SMA
  2. میانگین متحرک نمایی EMA
  3. میانگین متحرک خطی-وزنی LWMA or WMA

میانگین متحرک ساده، میانگین واقعی قیمت ها را نشان می دهد به همین دلیل، برای تعیین سطوح مقاومت و حمایت کاربرد فراوانی دارد. اما میانگین متحرک نمایی، با دادن وزن بیش تر به داده های انتهایی، نوسان بیش تری نسبت به میانگین متحرک ساده را تجربه می کند و به همین دلیل، نسبت به قیمت یک سهم واکنش بیش تری نیز نشان می دهد.

میانگین متحرک خطی-وزنی، با دادن وزن بیش تر به داده های اخیر و کاهش وزن داده های گذشته به صورت خطی، نوسانات سهم مورد نظر را مورد بررسی قرار می دهد.

معرفی مهم ترین اندیکاتور مووینگ اوریج ها

  1. EMA 20
  2. SMA 50
  3. SMA 100
  4. SMA 200
  5. EMA 200

میانگین های ساده و نمایی چه تفاوتی با هم دارند؟

تنها تفاوت این دو نوع میانگین متحرک، در نحوه محاسبه میانگین قیمت است. در محاسبات میانگین متحرک نمایی، وزن بیشتری به داده های قیمتی اخیر اختصاص داده شده است. به همین دلیل، نسبت به میانگین ساده حرکات سریع تری دارد. در نقطه مقابل، فرمول میانگین متحرک ساده، اطلاعات قیمتی تمام کندل استیک های آن دوره را یکسان (دارای وزن مشابه) در نظر می گیرد. مقایسه انجام شده در تصویر زیر، به روشنی مشخص می کند که میانگین نمایی با سرعت بیشتری خود را با قیمت جاری بازار وفق می دهد. حالا به نظر شما این خوب است یا بد؟ جواب پرسش بالا، هیچ کدام است! در واقع مزیت هر کدام از این میانگین ها عیب دیگری به شمار می رود.

در تصویر زیر مشاهده می کنیم که میانگین متحرک نمایی، هنگام تغییر جهت قیمت واکنش های سریع تری از خود نشان می دهد. این بدان معنی است که میانگین نمایی، مستعد ارائه سیگنال های زودهنگام و کاذب بیشتری است. از طرف دیگر، میانگین متحرک ساده با سرعت کمتری خود را با نوسانات جاری قیمت انطباق می دهد. در نتیجه با استفاده از آن می توانیم به شیوه بهتری سیگنال های کاذب را فیلتر کنیم. با این حال افرادی که در معاملات خود از میانگین متحرک ساده استفاده می کنند تغییرات جهت روند را کمی دیرتر متوجه خواهند شد. چون سیگنال های آن با سرعت کمتری صادر می شوند. بنابراین در فرآیند معامله گری بر اساس میانگین های متحرک، درست یا غلطی وجود ندارد. بلکه این موضوع به تجربیات معامله گر و نحوه به کارگیری این ابزار در جریان معاملات بستگی پیدا می کند.

میانگین متحرک

سرعت واکنش میانگین متحرک نمایی در برابر نوسانات صعودی و نزولی قیمت به طور قابل ملاحظه ای نسبت به میانگین ساده بیشتر است.

بهترین تنظیمات برای میانگین متحرک کدام است؟

در مرحله بعدی با این پرسش رو به رو می شویم که بهترین تایم فریم و تنظیمات دوره ای کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال باید نکاتی را در نظر بگیریم:

معامله گر روزانه هستید یا نوسانی؟

افق زمانی سرمایه گذاری و روش معامله گری شما عامل اصلی در انتخاب بهترین نوع میانگین متحرک است. افرادی که می خواهند موقعیت های معاملاتی بلندمدتی داشته باشند و علاقه ای به خروج از بازار در جریان حرکات اصلاحی کوچک ندارند باید دوره های زمانی بالاتری برای میانگین های خود انتخاب کنند. با این حال، معامله گرانی که استراتژی آن ها مبتنی بر واکنش سریع در برابر نوسانات قیمتی است و به طور مداوم در حال ورود و خروج از بازار هستند باید میانگین متحرک های با دوره کوچک تر را برگزینند. در واقع، این موضوع وجه تمایز اصلی بین معامله گران روزانه ای که موقعیت های معاملاتی آن ها حداکثر نیم ساعت باز مانده و معامله گران تایم فریم های بالاتر شامل یک یا چهار ساعته و روزانه که – در اصطلاح به آنها نوسانی گفته می شود – است. دسته اول معمولا واکنش سریعی در برابر نوسانات قیمت دارند و تعداد معاملات زیادی را در طول روز انجام می دهند. از طرفی، تفکر استراتژیک و بلندمدت برای معامله گران نوسانی بسیار مهم است. زیرا آن ها بیشتر موقعیت های معاملاتی خود را برای چندین روز باز نگه می دارند. نکته های زیر، نقش مهمی در انتخاب دوره زمانی میانگین متحرک دارند:

  1. دوره عددی ۹ یا ۱۰: تنظیمات دوره ای ۹ یا ۱۰ میانگین متحرک بسیار مرسوم هستند. زیرا در مقابل تغییرات قیمت، واکنش سریعی دارد. این اعداد به ویژه برای معاملات روزانه در تایم فریم های کوچک مناسب هستند.
  2. دوره عددی ۲۰ یا ۲۱: این یک بازه عددی میان مدت برای تنظیمات میانگین متحرک است که به طور یکسان در تایم فریم های کوچک و بزرگ استفاده می شود. میانگین متحرک ۲۱ روزه یک ابزار رایج در تحلیل تکنیکال است.
  3. دوره عددی ۵۰: عدد ۵۰ در میان معامله گران مبتنی بر میانگین متحرک بسیار محبوب است. در بیشتر موارد این میانگین به عنوان یک ابزار حمایت و مقاومت به کار برده می شود. زیرا در این شرایط با یکی از مفاهیم کلیدی تحلیل تکنیکال یعنی «اصل پیشگویی خود تحقق پذیر» نیز سازگار خواهد شد. هم چنین میانگین متحرک با تنظیمات ۵۰ به عنوان یک «ابزار روندیاب» نیز کاربرد دارد. زیرا بازه طولانی مدتی از نوسانات قیمت را تجزیه و تحلیل می کند.
  4. دوره عددی ۱۰۰ و ۲۰۰: این میانگین ها همیشه توسط معامله گران نوسانی در تایم فریم های بزرگ استفاده می شوند. حتی تحلیل بازار سهام بر اساس میانگین ۱۰۰ یا ۲۰۰ روزه در تلویزیون یا سایر رسانه های مالی نیز بسیار رایج است. در تصویر زیر، این میانگین ها بارها به عنوان حمایت و مقاومت در نمودار قیمت ایفای نقش کرده اند.

میانگین متحرک

میانگین های ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه به شیوه موثری فازهای روندی و جهت آن ها را مشخص می کنند. هم چنین در نقاطی که با علامت ضربدر قرمز مشخص شده اند، این خطوط به عنوان حمایت و مقاومت عملکرد مناسبی داشته اند.

نگاهی به اصل پیشگویی خود تحقق پذیر

پیشنهاد ما این است که همواره از میانگین متحرک های محبوب با تنظیمات رایجی که دارد استفاده کنید و هرگز از تاثیر اصل پیشگویی خود تحقق پذیر غافل نشوید. در واقع، زمانی که میلیون ها نفر از فعالان بازار، رسانه های مالی و حتی ربات های معاملاتی – نرم افزارهای خرید و فروش خودکار دارایی های مالی – از یک میانگین مشابه استفاده کنند، قدرت تاثیرگذاری این ابزار بسیار بیشتر می شود.

ساز و کار استفاده از میانگین ها بر اساس پنج نشانه نموداری

اگر معامله گری با استفاده از میانگین ها را به دقت بررسی کنیم به پنج نوع کلی از نشانه های نموداری می رسیم:

جهت روند و فیلتر کردن آن

در کتاب «جادوگران بازار» یک معامله گر موفق و افسانه ای به نام «مارتی شوارتز» معرفی شده است. او که طرفدار سرسخت میانگین های متحرک بود در کتاب خود با عنوان «پیت بول؛ درس هایی از یک قهرمان معامله گری روزانه در وال استریت» در مورد استفاده از میانگین های متحرک می نویسد:

«اندیکاتور مورد علاقه من برای تعیین روند بازار، میانگین متحرک نمایی ۱۰ روزه است که آن را «چراغ قرمز و سبز» می نامم. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک نمایی ۱۰ روزه قرار گیرد، شما در وضعیت چراغ سبز یعنی بازار صعودی قرار دارید. در این شرایط باید به دنبال فرصت های خرید باشید. در طرف مقابل، اگر قیمت، پایین تر از میانگین خود باشد به معنی وجود روند نزولی و روشن بودن چراغ قرمز است. در این شرایط، راهکار هوشمندانه گرفتن موقعیت های معاملاتی فروش در زمان مناسب است. به زبان ساده، معامله گری موفق با استفاده از این ابزار، نیازمند آن است که از سیگنال های درست میانگین متحرک در راستای افزایش احتمال سودآوری معاملات خود بهره ببریم.» مارتی شوارتز از میانگین های متحرک برای تعیین جهت روند و تمایز دادن سیگنال های خرید و فروش استفاده می کند. این نکته بسیار ارزشمندی است. زیرا هرگز نباید در جریان یک روند نزولی موقعیت خرید بگیرید یا برعکس، در جریان یک روند صعودی، موقعیت فروش را دنبال کنید. در این زمینه، میانگین ها همانند یک فیلتر عمل می کنند. نکته ای که در ادامه خواهیم گفت می تواند به تنهایی یک استراتژی معاملاتی باشد:

«قیمت بالای میانگین متحرک، گرفتن موقعیت معاملاتی خرید

  قیمت پایین میانگین متحرک، گرفتن موقعیت معاملاتی فروش»

معامله گرانی که از این قانون پیروی کنند با روند غالب بازار همراه می شوند و معمولا در طول روند، فرصت های معاملاتی مناسبی نیز نصیب آن ها می شود. هم چنین تشخیص دقیق روند با استفاده از میانگین متحرک در تایم فریم بالا و برنامه ریزی برای ورود به معاملات هم جهت روند در تایم فریم پایین، یک رویکرد معاملاتی بسیار مؤثر است. تصویر زیر میانگین متحرک ۱۰۰ روزه ای را نمایش می دهد که با درجه اطمینان بالایی فرصت های معاملاتی در جهت روند بلندمدت بازار را تشخیص داده است.

میانگین متحرک

اگر قیمت در فاز روندی باشد میانگین متحرک ۱۰۰ روزه به عنوان یک فیلتر تعیین جهت روند عمل می کند. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد روند بازار صعودی است و بالعکس. هم چنین شکست خط میانگین متحرک یک سیگنال مهم به شمار می رود.

استراتژی معاملاتی تقاطع طلایی

«تقاطع طلایی» یکی از متداول ترین استراتژی های پیروی از روند است. سیگنال معاملاتی استراتژی تقاطع طلایی زمانی صادر می شود که میانگین ۵۰ و ۲۰۰ روزه یکدیگر را قطع کنند. منطق اصلی تقاطع میانگین های متحرک این است که با قرار گرفتن میانگین متحرک کوتاه مدت پایین تر از میانگین بلندمدت یک چرخش مهم در بازار روی می دهد. زیرا قیمت به کمتر از میانگین بلندمدت خود کاهش یافته است. همان طور که در تقاطع طلایی موجود در تصویر زیر می بینیم این سیگنال بیشتر برای تعیین روند بلندمدت و شناسایی فرصت های معاملاتی در جهت روند مناسب است. خطوط عمودی محل های تقاطع میانگین ها را نمایش داده اند. البته در این تصویر فقط استفاده از دوره های ۵۰ و ۲۰۰ مورد نظر نبوده است و سایر ترکیب های عددی مناسب و متداول همچون ۱۲ و ۲۶ نیز در این زمینه عملکرد بسیار مناسبی دارند. این ترکیب دوره میانگین ها به دلیل کوچک بودن اعداد، واکنش سریعی دارند و در بیشتر موارد برای معامله گران کوتاه مدتی بهتر هستند.

میانگین متحرک

سیگنال مربوط به تقاطع طلایی معمولا شروع یک فاز روندی جدید را نشان می دهد. در این مورد میانگین های ۵۰ و ۱۰۰ روزه در نمودار چهارساعته به کار رفته اند. میانگین های متحرک در انواع نمودارها و تایم فریم ها کاربرد دارند.

حمایت و مقاومت

میانگین های متحرک یک ابزار عمومی و پرکاربرد برای بسیاری از معامله گران هستند و حتی ممکن است برخی آن ها را به عنوان یک ابزار حمایت و مقاومت نیز در نظر بگیرند. استفاده از متداول ترین تنظیمات دوره ای میانگین ها برای بهره مندی از تأثیرات مثبت استفاده جمعی معامله گران از یک ابزار مشخص بسیار مفید است. در جریان یک فاز روندی، بسیاری از معامله گران میانگین ها را با هدف یافتن فرصت های ورود مجدد در جهت روند غالب بازار به هنگام بازگشت قیمت به محدوده میانگین متحرک در جریان حرکات اصلاحی به کار می برند. این استراتژی به عنوان ورود حین بازگشت قیمت (پولبک) یا «بوسه خداحافظی» شناخته می شود. اگر قیمت توسط میانگین متحرک حمایت شود، این یک سیگنال خرید برای بسیاری از معامله گران است. به ویژه میانگین های بلندمدت شامل ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه در این زمینه ابزار مهمی به شمار می روند، زیرا معامله گران بسیاری از آن ها استفاده کرده اند. این مورد در افزایش کارایی معاملاتی میانگین های متحرک تأثیر بسیاری دارد. در تصویر زیر، نقاط برخورد دارای ماهیت حمایت و مقاومت را با علامت ضربدر قرمز نشان داده ایم. همانند خطوط روند، معامله گران از این نقاط برخورد قیمت با میانگین برای یافتن فرصت های معاملاتی در جهت روند غالب بازار استفاده می کنند.

میانگین متحرک

این تحلیل نموداری با استفاده از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه انجام شده است. تقریبا در تمام نقاط تماس، خط مربوط به میانگین به عنوان یک حمایت یا مقاومت نسبت به قیمت واکنش می دهد. اگر سایر ابزار تحلیل همچون سطوح حمایت و مقاومت افقی را نیز به این نمودار اضافه کنید تحولات قیمتی را با جزئیات کامل تری تفسیر خواهید کرد.

فاصله از میانگین متحرک

فاصله بین قیمت و میانگین متحرک، قدرت روند را نشان می دهد. هرچه قیمت، توانایی بیشتری در دور شدن از میانگین متحرک داشته باشد، حرکت قدرتمندتری خواهیم داشت. اگر قیمت به میانگین نزدیک شده یا آن را بشکند، این یک سیگنال مهم بازگشت روند است. اما اگر فاصله قیمت و میانگین متحرک افزایش یابد، این نشانه ادامه روند جاری خواهد بود. دور شدن قیمت با یک حرکت شارپی و سریع از میانگین متحرک، همیشه باید به عنوان یک هشدار در نظر گرفته شود تا آمادگی وقوع یک سیگنال بازگشت روند، نظیر الگوی کلاسیک صعود و سقوط شدید (Bump and run) را داشته باشید. تصویر زیر، دور شدن قیمت از میانگین متحرک در جریان فازهای قوی روندی را به تصویر می کشد. نواحی مشخص شده با خطوط عمودی در نمودار را به دقت مشاهده کنید. شکست میانگین متحرک توسط قیمت در بیشتر موارد منجر به تغییر روند جاری بازار می شود.

میانگین متحرک

در این تحلیل تکنیکی از میانگین متحرک با دوره ۵۰ استفاده شده و تأثیرگذاری آن را به روش قابل درکی نمایش می دهد. در جریان فاز روندی، قیمت از میانگین متحرک دور می شود. زمانی که روند به پایان می رسد قیمت در ابتدا به میانگین متحرک نزدیک شده و سپس به طور کامل آن را می شکند. خطوط عمودی این نقاط شکست را نشان می دهند که در بیشتر موارد ناحیه شروع یک فاز روندی بلندمدت هستند.

مومنتوم

  • معامله گر تا زمان تقاطع و جدا شدن میانگین ها از یکدیگر منتظر می ماند تا از امکان وقوع یک روند جدید اطمینان حاصل کند و سپس وارد معامله (خرید یا فروش) شود.
  • تا زمانی که این میانگین ها تقاطع یا همگرایی نداشته باشند روند غالب همچنان پابرجا است و معامله گر در فرصت های ناشی از حرکات اصلاحی وارد بازار می شود. این فرآیند تا زمانی ادامه پیدا می کند که میانگین ها همگرا شده و در نهایت متقاطع شوند.

خطوط عمودی تصویر زیر، نقاط تقاطع دو میانگین متحرک را نشان می دهند. تقاطع قیمت و میانگین متحرک در بیشتر موارد، تغییر جهت روند را به صورت کاملا ملموس نشان می دهد.

میانگین متحرک

اگر دو میانگین متحرک با یکدیگر تلاقی داشته باشند روند قیمتی جدیدی آغاز می شود. فاصله بین دو میانگین متحرک در جریان فازهای روندی، قدرت روند غالب را نشان می دهد. تقاطع میانگین ها در ناحیه عمودی آبی رنگ سیگنال های کاذبی را صادر کرده است. زیرا قیمت در یک محدوده خنثی نوسان می کند. در این نمودار میانگین های متحرک با دوره های ۱۲ و ۲۶ مورد استفاده قرار گرفته اند.

ادامه مطلب
مدرسه اندیکاتورها
مدرسه اندیکاتورها

در کنار الگوهای شمعی، ساختارها و سایر ابزارهای نموداری، اندیکاتورها نیز بخش مهمی از تحلیل تکنیکال را شامل می شوند. در این قسمت از خانه سرمایه، گذشته از توضیح کامل این ابزار، کاربردها و انواع آن را هم به شما معرفی می کنیم. با ما همراه باشید.

اندیکاتور چیست؟

مدرسه اندیکاتورها

اندیکاتور، ابزاری کمکی در تحلیل نموداری است که با استفاده از فرمول های خاص، داده های قیمت خام را پردازش می کند تا معامله گران در جریان ارزیابی چشمی نمودار قیمت، تفسیر درستی از شرایط بازار داشته باشند. معمولا داده هایی مانند قیمت های باز و بسته شدن، اندازه، شیوه تشکیل کندل استیک ها و هم چنین نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان بر اساس شمع های قیمتی در اندیکاتورها فرمولیزه و تحلیل می شوند تا اطلاعاتی راجع به تحولات جاری بازار و نسبت قدرت غالب در اختیار تحلیل گران تکنیکال قرار بگیرد.

آیا اندیکاتورها سیگنال های معاملاتی دیرهنگام صادر می کنند؟

بسیاری از معامله گران، دیدگاه مخالف متعصبانه ای نسبت به اندیکاتورها دارند و با اطمینان ادعا می کنند که شاخص های نموداری اصلا مفید نیستند. مبنای طرز تفکر آن ها این است که خروجی این ابزار بر اساس داده های قیمتی قبلی یا جاری بازار محاسبه شده است. بنابراین، هیچ مفهوم یا نکته جدیدی به تحلیل نموداری فرد اضافه نخواهند کرد. کلیدی ترین واژه مورد استفاده این افراد «تأخیر» است. در واقع، آن ها به دنبال اثبات این موضوع هستند که به دلیل استفاده از داد های گذشته نمودار، اندیکاتور نسبت به خود قیمت تأخیر دارد و سیگنال های دیرهنگامی صادر می کند. باید بگوییم که این یک قاعده عمومی و درست نیست.

اگر با دقت به این موارد بنگریم، مشابه همین انتقاد ها نسبت به کندل استیک ها و الگوهای قیمتی نیز مطرح می شوند. زیرا الگوهای کندلی و نموداری هم فقط پس از اتمام و تثبیت فعل و انفعالات قیمتی، قابل تشخیص هستند. بنابراین، چاره ای جز استناد کردن به داده های قیمتی گذشته نداریم. به هر حال، تمام ابزار تحلیلی بازارهای مالی، نکته های مثبت و منفی خاص خودشان را دارند. این موضوع باعث نمی شود که ارزش تحلیلی برای اندیکاتورها قائل نباشیم. اگر یک معامله گر، توانایی تفسیر درست اطلاعات موجود در نمودار قیمت را داشته باشد در بیشتر مواقع دیدگاه کُند بودن اندیکاتورها فقط به اطلاعات اندک معامله گران کم تجربه یا آموزش ضعیف این افراد مربوط می شود.

با انواع اندیکاتورها آشنا شوید

در تحلیل تکنیکال، تعداد بی شماری اندیکاتور وجود دارد. اما در نهایت، همه آنها به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:

۱- مومنتوم

اندیکاتورهای این گروه به دلیل نوسانات مثبت و منفی در یک چهارچوب نموداری مشخص، بیشتر به عنوان «اسیلاتور» شناخته می شوند. این گروه از اندیکاتورها در زمینه تحلیل نسبت قدرت بین خریداران و فروشندگان به ما کمک می کنند تا اکثریت غالب بازار، وضعیت قدرت روند و ارتباط جهت حرکات قیمت با شیوه تشکیل کندل استیک ها را بهتر درک کنیم.

۲- روندیاب

از اندیکاتورهای روندیاب برای «تحلیل و تشخیص روند غالب بازار» استفاده می کنند. معمولا روندیاب ها در جریان بازار خنثی کارایی مناسبی ندارند. اما حین برقراری روند در بازار یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیل قیمت به شمار می روند.

۳- نوسان نما

نوسان نماها «مقدار و بازه نوسانات قیمت» را بررسی می کنند. اطلاعات حاصل از این اندیکاتورها در تعیین عناصر اصلی هر سفارش معاملاتی شامل حد سود، زیان و حجم معامله، اهمیت به سزایی دارند.

چند و چون انتخاب درست اندیکاتورها

یکی از مهم ترین نکته ها در انتخاب اندیکاتور این است که نباید دو یا چند اندیکاتور هم گروه را با هم به کار بگیریم. با در نظر داشتن این اصل، به سادگی می توانیم از دریافت سیگنال های تکراری جلوگیری کنیم. مثلا اگر یک فرد از دو یا چند اندیکاتور مومنتوم استفاده کند در اغلب اوقات سیگنال های معاملاتی مشابهی را دریافت خواهد کرد. شاید این گواه های تحلیلی یکسان و متعدد، تاثیر قابل توجهی در شیوه تصمیم گیری او داشته باشند. حتی برخی از معامله گران اهمیت دوچندانی برای هر کدام از این سیگنال ها قائل می شوند. زیرا به طور ناگهانی تمام اندیکاتورها یک سیگنال خرید یا فروش واحد را صادر کرده اند؛ غافل از آنکه تمام این اندیکاتورها ماهیت مشابهی دارند و سیگنال های بعدی، اضافی به شمار می روند.

ادامه مطلب
مهم ترین ابزار تحلیل نموداری
مهم ترین ابزار تحلیل نموداری در تحلیل تکنیکال کدامند؟

تحلیل تکنیکال و درک ماجراهایی که در هر نمودار رخ می دهد، می تواند در انتخاب بهترین تصمیم معاملاتی راهگشای معامله گران حرفه ای باشد. در این میان، استفاده از ابزارهای تحلیل نموداری مکمل در تحلیل تکنیکال نیز می تواند کار با این نمودارها را بسیار آسان تر کند.

بهترین و مهم ترین ابزارهای تحلیل نموداری

در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ مهم ترین ابزارهای تحلیل نمودار می رویم. با ما همراه باشید.

۱- خطوط روند

این خطوط ابزار ساده ای برای توصیف روند جاری بازار هستند و در فرآیند تحلیل تکنیکال بازارهای مالی کاربردهای متنوع و فراوانی دارند.

ترسیم خط روند

رویکردهای مختلفی برای ترسیم خط روند وجود دارند. اما معمولا خطوط روند به وسیله اتصال نقاط کف یک روند صعودی یا اتصال سقف ها در طول یک روند نزولی ترسیم می شوند. این روش، پایه های تحلیلی قدرتمندی دارد. بر اساس تئوری های ابتدایی برای تحلیل تکنیکال یک خط روند باید آن خط از طریق اتصال حداقل سه نقطه در نمودار قیمت تشکیل شده باشد. شاید با اتصال هر دو نقطه تصادفی در نمودار نیز یک خط روند ترسیم شود، اما خطوط روند فقط زمانی تاثیرگذار هستند که نقطه برخورد سومی هم وجود داشته باشد. هم چنین باید مطمئن شویم که خط روند تداخل چندانی با خود کندل استیک ها نداشته باشد. به یاد داشته باشید که همواره باید از ترسیم خطوط روند متقاطع با بدنه شمع های قیمتی پرهیز کنید. با این وجود، شاید یک خط روند که با سایه های داخل کندل تداخل دارد، تحت شرایط خاصی عملکرد مناسبی از خود نشان دهد.

توصیف شرایط روند جاری همیشه بر اساس خطوط روند امکان پذیر نیست. زمانی که شرایط مناسب برای رسم یک خط روند منطقی در نمودار وجود ندارد، نباید خود را مجبور به کشیدن خط های روند کنیم. طی روند قیمتی که در تصویر زیر نشان داده ایم به واسطه اتصال نقاط کف به یکدیگر خط روند درستی ترسیم شده است. ایجاد سومین برخورد، نشانی از نخستین تایید خط روند به شمار می رود. نقطه تماس چهارم نیز نشانه دیگری از اعتبار بالای آن خط روند است. خطوط روند به طور یکسان توسط معامله گران پیرو و برخلاف روند استفاده می شوند. دسته اول – یعنی معامله گران پیرو روند – از بازگشت قیمت به این خطوط برای ورود به بازار در جهت روند غالب استفاده می کنند. نقطه (۴) در تصویر زیر، چنین موقعیتی را به تصویر می کشد. دسته دوم یعنی معامله گران خلاف روند، برای پیش بینی تغییر جهت بازار، منتظر شکست خطوط روند هستند و پس از تایید شکست، وارد بازار می شوند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

خطوط روند ابزاری برای توصیف فازهای مختلف روند بازار هستند. برای داشتن یک خط روند معتبر به حداقل سه نقطه برخورد نیاز دارید.

زاویه خط روند

شیب امواج روند، نشان دهنده وضعیت افزایشی یا کاهشی قدرت روند است. الگوی بازگشتی نموداری (Bump and Run Reversal) که به اختصار (BARR) نامیده می شود، نوعی الگوی صعود و سقوط شدید است که از دو گام کلی زیر تشکیل می شود:

در این گام، قیمت به صورت ملایم رشد می کند که به آن «فاز تشکیل» می گویند. در ادامه اگر روند قیمت شدت بگیرد و از خط روند قبلی دور شود، بدان معنی است که بخش اول الگو یعنی حرکت صعودی شدید انجام شده است. از دست رفتن پایداری روند بعد از یک حرکت صعودی شدید قابل پیش بینی است؛ همین نکته، دلیل تشکیل الگوی (BARR) به شمار می رود. در واقع، افزایش چشم گیر زوایای خطوط روند یک نشانه احتیاطی برای معامله گران است. سیگنال بازگشت روند و تشکیل بخش دوم الگو نیز زمانی صادر می شود که قیمت، خط روند پر شیب قبلی را بشکند یا همچون شرایط موجود در تصویر زیر، یک کف جدید در نمودار تشکیل دهد.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

تحلیل تکنیکال نمودار فوق یک روند صعودی فزاینده را به همراه افزایش شیب خطوط روند نشان می دهد. قیمت این سهم در جریان فاز صعودی به صورت عمودی افزایش یافته است. این مورد، نشانه هایی از وجود حباب در قیمت را به تصویر می کشد. اگر قیمت، کف قبلی و هم چنین خط روند را به سمت پایین بشکند، به احتمال زیاد، روند نزولی جدید آغاز خواهد شد. سیگنال بعدی خط روند زمانی صادر می شود که روندهایی با زاویه کم یا کاهشی در نمودار شما شکل بگیرند. اگر قیمت در یک جهت مشخص به آرامی حرکت کند و زاویه روند، بسیار صاف باشد این شرایط به احتمال زیاد نشان دهنده عدم حمایت کافی بازیگران غالب بازار از روند فعلی و متعادل بودن نسبت قدرت خریداران و فروشندگان خواهد بود.

در واقع، برقراری چنین وضعیتی مانع از افزایش یا کاهش سریع قیمت می شود. الگوی «کنج» نمونه کاملا روشنی از این پدیده نموداری است. خط روند موجود در سمت چپ تصویر زیر، شرایطی را نشان می دهد که قیمت طی یک روند صعودی به آرامی و با شیب کمی حرکت می کند. اگرچه این موضوع تسلط خریداران را به تصویر می کشد، اما نشانه ای از ضعف تمایلات خرید در بازار است. زمانی که پتانسیل جذب تمام سفارش های خرید توسط فروشندگان وجود داشته باشد، یک تغییر جزئی عاملی برای تغییر روند خواهد بود. در نهایت شکست خط روند، تغییر جهت قیمت را تایید می کند. ایجاد روند نزولی پس از شرایط فوق نشان می دهد که یک خط روند مسطح نشانه مناسبی برای تشخیص نقطه پایان روند فعلی است. در انتها فروشندگان نیز به تدریج قدرت خود را از دست می دهند و نسبت تعادل قدرت میان بازیگران بازار بیشتر می شود؛ این ویژگی، اساس تشکیل الگوی کنج است.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

همان طور که بر اساس شرایط خطوط روند و کاهش زاویه آن ها نشان داده شده، روند نزولی موجود در سمت راست تصویر به سوی مسطح شدن پیشروی کرده است.

نقاط تلاقی (همپوشانی)

اگر دو یا چند الگو، ابزار تحلیل یا ساختار نموداری مانند کنج، الگوهای کندل استیکی و خطوط روند هم زمان در یک نقطه از نمودار قرار بگیرند و سیگنال مشترکی صادر کنند، قدرت این سیگنال ها با یکدیگر ترکیب می شود و ناحیه بسیار قدرتمندی برای ورود یا خروج از بازار پدید می آید. این پدیده در تحلیل تکنیکال «تلاقی» یا «همپوشانی» نام دارد. هر چه ابزارهای تکنیکالی بیشتری سیگنال یکسانی را در یک نقطه تلاقی صادر کنند، معمولا قدرت آن سیگنال معاملاتی متناسب با تعدد گواه های تحلیلی افزایش پیدا می کند. مثلا در مباحث کلی تحلیل تکنیکال ثابت شده که ترکیب الگوهای منفرد شمعی با ساختارهای نموداری در مقیاس بزرگ تر بسیار مفید واقع می شود. نمونه این موضوع کندل پوششی رد شکست در انتهای یک الگوی کف دوقلوی صعودی است. بر اساس آمار، تحلیل تکنیکال در میان سایر روش های تحلیل بازار از کارایی بالاتری برخوردار است، چون میلیون ها معامله گر از این روش تحلیل استفاده می کنند. این شرایط باعث ایجاد اصل «پیشگویی خود تحقق پذیر» می شود. بدون تردید، همه معامله گران از الگوی سر و شانه، خطوط روند یا الگوهای کندل استیکی استفاده نمی کنند. اما اگر چند الگو یا سیگنال به طور هم زمان اتفاق بیفتند معامله گران بیشتری از این شرایط با خبر می شوند و با نتیجه گیری مشابه خود باعث افزایش احتمال برد آن موقعیت معاملاتی می شوند.

شکست خطوط روند

شکست خط روند فعال، یکی دیگر از سیگنال های معاملاتی قدرتمند به شمار می رود. در بیشتر موارد این سیگنال چرخش، جهت روند بازار را پیش بینی می کند و نشان دهنده ایجاد تغییر در ساختار روند بازار است. تصویر زیر، چندین خط روند درست را نشان می دهد که اصل حداقل سه برخورد در ترسیم همه آن ها رعایت شده است. همان طور که مشاهده می کنید در بیشتر موارد، شکست قطعی خط روند باعث ایجاد روند جدیدی خواهد شد. نکته جالب این است که شکست خط روند نسبت به تغییر در ساختار کف و سقف های بازار تقدم دارد. زمانی که قیمت در جریان یک روند صعودی خط روند را می شکند در بیشتر مواقع پیش بینی تشکیل نقاط سقف پایین تر در نمودار امکان پذیر می شود. شکست خط روند، سیگنال اصلی را صادر می کند. چون به دلیل آن شکست، تغییر روند آغاز می شود.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

شکست خطوط روند درست می تواند فرصت های معاملاتی مناسبی را برای معامله گران رقم بزند. همان گونه که با علامت های ضربدر قرمز در تصویر نشان داده ایم، تغییر در ساختار نقاط کف و سقف بازار پیش از شکست نیز به روشنی قابل مشاهده است.

ماهیت خطوط روند

گاهی روش ترسیم و استفاده از خطوط روند برای معامله گران مشکل ساز می شود. چون همیشه موقعیت مناسب برای رسم یک خط روند درست مهیا نیست. اگر در شیوه استفاده درست از خطوط روند تجربه و اطمینان کافی ندارید از ترکیب آن ها با شکست سطوح افقی استفاده کنید. با استفاده از این روش، تحلیل و معامله گری شما علمی تر می شود. پس بر پایه سیگنال اولیه به هنگام شکست خط روند معامله نکنید. بلکه فقط پس از شکست یک ناحیه و تشکیل سقف یا کف جدید درباره گرفتن موقعیت های معاملاتی تصمیم بگیرید. این سیگنال ها همیشه و پیوسته ایجاد می شوند. به این ترتیب، معامله گر نیازی به صبر بیش از حد برای مشاهده یک سیگنال ورود ندارد. اما با این وجود نیز همواره می توانید کیفیت معاملات خود را ارتقا دهید و با اضافه کردن دیگر ابزارهای تحلیلی به استراتژی معاملاتی خود، سیگنال های قدرتمند چندوجهی – نقاط تلاقی – از نمودار قیمت دریافت کنید.

۲- منظور از حمایت و مقاومت چیست؟

حمایت و مقاومت از مهم ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند که در بیشتر استراتژی های معاملاتی استفاده می شوند. حمایت و مقاومت ابزارهای ایدئالی برای تشخیص سطوح قیمتی مهم هستند و به صورت ابزار تحلیلی جانبی – گواه تایید – در نقاط تلاقی نیز کاربرد دارند.

نگاهی به شیوه ترسیم نقاط حمایت و مقاومت

به بیان ساده، حمایت و مقاومت، نقاطی از نمودار را شامل می شوند که قیمت در گذشته با رسیدن به این سطوح واکنش بازگشتی از خود نشان داده است. نقطه توقف روند صعودی و ایجاد یک بازگشت نزولی در نمودار «مقاومت» نامیده می شود. در طرف مقابل، «حمایت» به محلی از نمودار قیمت گفته می شود که به واسطه ضعف قدرت فروشندگان، ادامه روند نزولی غیرممکن گشته و یک بازگشت صعودی ایجاد شده است. خطوط افقی بالا و پایینی تصویر زیر به ترتیب مقاومت و حمایت را نشان می دهند. همانند خطوط روند، قاعده حداقل سه برخورد به هنگام ترسیم حمایت و مقاومت نیز اعمال می شود. در واقع، اعتبار یک سطح نموداری به واسطه حداقل سه واکنش بازگشتی قیمت در برخورد با این نقاط مشخص خواهد شد.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

سطوح حمایت و مقاومت از نقاط بازگشتی مهم در نمودار به شمار می روند.

سطوح حمایت و مقاومت چه منطقی را دنبال می کنند؟

حمایت و مقاومت، سطوح کلیدی نمودار قیمت را نمایش می دهند. چون اگر قیمت بارها به یک سطح مشخص برخورد کند و از آنجا بازگردد، نشانه ای از اهمیت فوق العاده آن سطح به شمار می رود. به زبان ساده، در شرایط جاری بازار بسیاری از سرمایه گذاران موقعیت های معاملاتی خود را بر مبنای این نقاط از نمودار انتخاب می کنند. اگر یک روند صعودی پس از چندین بار برخورد به یک سطح مقاومتی از شکست آن ناتوان باشد، این به معنی تغییر ناگهانی نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان در سطح مقاومتی است. در این ناحیه، خریداران به طور کامل از بازار خارج نمی شوند. اما بی درنگ با شروع روند نزولی جدید قدرت غالب بازار به نفع فروشندگان تغییر می کند.

نگاهی به حمایت و مقاومت به عنوان سطوح بازگشت روند

به روش های مختلفی از حمایت و مقاومت برای گرفتن تصمیم های معاملاتی در بازارهای مالی استفاده می شود. بر اساس تئوری های سنتی تکنیکال، کاربرد اصلی این سطوح برای تشخیص نقاط احتمالی بازگشت روند در آینده است. اگر قیمت در جریان روند صعودی باشد و سپس به سطح مقاومتی قبلی خود نزدیک شود بسیاری از معامله گران برای استفاده از پتانسیل ایجاد بازگشت در روند بازار و گرفتن موقعیت معاملاتی فروش تا زمان رسیدن به سطح مورد نظرشان و مشاهده واکنش قیمت منتظر می مانند. برای افزایش شانس موفقیت خود در یک فرصت معاملاتی باید از ورود کورکورانه به معامله در هر سطح حمایت یا مقاومت پرهیز کنید.

در چنین شرایطی بهترین راهکار این است که منتظر جمع شدن چندین گواه معاملاتی یا ایجاد یک نقطه تلاقی باشید. مثلا ایجاد یک الگوی سر و شانه یا کف دوقلو در یک سطح حمایتی می تواند احتمال به دست آوردن نتیجه مثبت را افزایش دهد. در سمت راست تصویر زیر، نشان داده ایم که چگونه الگوی سر و شانه موجود در سمت چپ، خیلی دقیق روی یک سطح مقاومتی بلندمدت – نقطه (۴) در سمت راست تصویر، محل تشکیل الگوی سر و شانه را نمایش می دهد – تشکیل شده است. در واقع، بزرگنمایی و بررسی تصویر بزرگ تری از فعل و انفعالات نمودار می تواند در فهم بهتر بازار و دیدن سرنخ های مهم به شما کمک کند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

وقتی تصویر را بزرگ نمایی کنیم، الگوی سر و شانه که خیلی دقیق در انتهای حرکت صعودی و پایین تر از سطح مقاومتی مهم تشکیل شده است را مشاهده خواهیم کرد. به این ترتیب می توانید در نقاط تلاقی نمودار و با اطمینان بالاتری معامله کنید.

ماجرای جذب سفارش ها در حمایت و مقاومت

بخش های حمایت و مقاومت همیشه توانایی جلوگیری از پیشروی روند بازار را ندارند. در بسیاری از مواقع شکست های قیمت هم می توانند سیگنال های معاملاتی با درصد موفقیت بالا را صادر کنند. بر اساس اصول تحلیل تکنیکال سنتی، هر چه قیمت، تعداد برخورد بیشتری به یک سطح حمایت یا مقاومتی داشته باشد آن سطح قدرتمندتر می شود. با این وجود، در درستی این تئوری تردیدهایی به وجود آمده است. به طور کلی با رسیدن قیمت به یک سطح حمایت یا مقاومت، تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان تغییر می کند. اگر طی روند صعودی قیمت به یک سطح مقاومتی برسد، فروشندگان بیشتری وارد بازار می شوند و موقعیت معاملاتی فروش را می گیرند. چنانچه قیمت دوباره به همان سطح مقاومتی برگردد، فروشندگان کمتری در این ناحیه وارد بازار می شوند و فرآیند کاهش تعداد سفارش های فروشندگان در طول برخوردهای بعدی نیز ادامه پیدا می کند. به این پدیده «جذب سفارش های معاملاتی» می گویند.

بعد از مدتی، مقاومت کم کم ضعیف می شود و خریداران دیگر با قدرت جدی روبه رو نخواهند بود. در نهایت، قیمت با ایجاد یک شکست رو به بالا روند صعودی خود را ادامه می دهد. یک سطح مقاومتی را در نظر بگیرید که به واسطه ایجاد چندین شکست کاذب به طور فزاینده ای ضعیف شده است و قیمت سریع تر از دفعه های قبلی به این سطح بازگشته یا شیوه تشکیل الگوهای قیمتی مانند «مثلث» یا «فنجان و دسته» را به دقت بررسی کنید. به این ترتیب، پدیده جذب سفارش ها در جریان شرایط و این الگوها به چشم می خورد. تصویر زیر، چند مثال واقعی از جذب سفارش ها را به تصویر می کشد. همان طور که فلش نقطه چین نشان می دهد، قیمت نقره هر بار زودتر از دفعه های قبلی به مقاومت باز می گردد. این شرایط نشان می دهد که هر بار معامله گران کمتری تمایل داشتند تا در این سطح تصمیم به فروش بگیرند. در نتیجه، آن مقاومت نیز پی در پی ضعیف شده است. بنابراین دقیقا قبل از وقوع شکست و در انتهای پیکان نقطه چین، قیمت، شتاب صعودی بالایی را تجربه کرده است. اما سرانجام قیمت سطح مقاومتی را می شکند و روند صعودی تا زمان ایجاد تمایلات فروش قدرتمند در بازار ادامه خواهد یافت.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

می توان پدیده جذب سفارش ها را در این تصویر مشاهده کرد. هر بار که قیمت به این سطح می رسد، آن مقاومت به تدریج ضعیف تر می شود.

۳- تقابل سطوح و نواحی

قیمت یک گزینه بسیار پویا است. مفهوم سنتی خطوط باریک حمایت و مقاومت منفرد نشان می دهد که این ابزار در بیشتر موارد فقط اندکی مفید بوده است. به همین دلیل، بسیاری از معامله گران تمایل چندانی به استفاده از این ابزار تحلیلی ندارند. بنابراین همواره پیشنهاد می کنیم که برای تفسیر بهتر نمودار قیمت از نواحی حمایت و مقاومت استفاده کنید. تصویر زیر، یک نمودار با سطوح قیمت سنتی تحت عنوان حمایت و مقاومت را نشان می دهد. در نگاه اول، نوسانات قیمت، تغییرات روند و نقاط بازگشت بازار به روشنی مشاهده می شوند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

با دقت به نمودار، ترسیم خطوط حمایت و مقاومت برای تعیین نقاط بازگشت بازار موثر به نظر می رسد. طی بررسی دقیق نمودار این نکته مشخص می شود که سطوح حمایت و مقاومت به طور کلی تاثیر چندانی نداشته اند و در بیشتر موارد، قیمت تمایل به نادیده گرفتن یا عبور از این سطوح دارد. این موضوع در زیر نیز به خوبی نشان داده است. وقوع پیاپی این خطاها باعث ایجاد ناامیدی شدید در معامله گرانی می شود که به دلیل کمبود وجه تضمین اولیه، یک موقعیت معاملاتی سودده را از دست می دهند یا به دلیل رسیدن قیمت به ناحیه حد ضرر مجبور به خروج زودهنگام از موقعیت معاملاتی خود هستند. زمانی که یک معامله گر موقعیت سوددهی را از دست می دهد، تمایل دارد تا برای جبران آن ضرر، باز هم  دست به معامله بزند. اما اگر خیلی زود از معامله خارج شود، در آینده نسبت به خروج از معاملات بسیار بی دقت عمل خواهد کرد. معامله گرانی که درگیر چنین وضعیتی باشند، همیشه در حالت واکنش سریع قرار می گیرند و شرایط معاملاتی نامناسبی را تجربه می کنند. این وضعیت می تواند، باعث  خطاهای بزرگ و نهادینه شدن رفتارهای اشتباه معامله گری در افراد شود.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

طی بررسی دقیق تر متوجه می شویم که قیمت به ندرت واکنش دقیقی نسبت به این سطوح دارد. در بیشتر موارد، بیش از حد حرکت می کند یا خیلی زودتر بازمی گردد.

در تصویر زیر مشاهده می کنیم که به احتمال زیاد، در نظر گرفتن سطوح حمایت و مقاومت به صورت یک ناحیه، عملکرد بهتری دارد. چون به این وسیله ارزش تحلیلی این مفاهیم افزایش پیدا می کند. استفاده از نواحی حمایت و مقاومت به شما کمک می کند تا گرفتار سیگنال های معاملاتی کاذب و بی موقع نشوید. شاید در نگاه اول، این نواحی عریض به نظر برسند اما یک معامله گر باید این مناطق نموداری را محدوده هایی شامل نوسانات کاذب در نظر بگیرد و از گرفتن موقعیت های معاملاتی در این نواحی دوری کند. این روش برای سبک تحلیلی «چند زمانی» یا «مولتی تایم فریم» نیز ایدئال تلقی می شود. به این ترتیب که سطوح مهم در تایم فریم بزرگ تر را شناسایی می کند. سپس ورود به معامله بر اساس نقاط تلاقی تایم فریم های کوچک تر انجام می شود. مثلا معامله گر نواحی مهم مورد نظر خود را در تایم فریم روزانه مشخص می کند و در ادامه به دنبال فرصت های معاملاتی در تایم فریم های میان روزی – یک ساعته – می گردد.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

یکی از دلیل های ترسیم بخش ها این است که می خواهیم ارزش تحلیلی حمایت و مقاومت ها در راستای فیلتر نوسانات کاذب قیمت افزایش پیدا کند.

آشنایی با نواحی عرضه و تقاضا

مفهوم نواحی عرضه و تقاضا شبیه همان سطوح حمایت و مقاومت هستند و حتی کاربرد مشابهی نیز دارند. اما این مفاهیم تفاوت های مهمی با یکدیگر دارند. این موضوع باعث می شود تا معامله گران هر دوی آن ها را هم زمان و برای تشخیص تاثیرگذارترین نواحی در نمودار قیمت به کار ببرند.

منطق نواحی عرضه و تقاضا

محدوده های عرضه و تقاضا معمولا نواحی نسبتا باریک نموداری هستند. قیمت، تنها کمی قبل از حرکت شدید در جهتی مشخص و به هنگام شروع یک روند قوی جدید در آنجا توقف کوتاهی خواهد داشت. در این مناطق از نمودار، نسبت قدرت میان خریداران و فروشندگان به سرعت تغییر می کند. همین موضوع باعث دور شدن قیمت از این نواحی با حرکت تکانه ای شدیدی می شود. رفتار قیمتی یک ناحیه تقاضا در تصویر زیر به خوبی نشان داده شده است. مثلا اگر در ناحیه تقاضای شماره (۱) شکست صعودی قوی و ناگهانی داشته باشیم، نشان از جذب ناگهانی تمام سفارش های فروش توسط خریداران است.

این نبود تعادل معمولا در نواحی تقاضای معتبر بدون هیچ نشانه ای و به صورت لحظه‎ای ایجاد می شود که بیانگر تجمیع تقاضای خرید به صورت منبعی بالقوه در این ناحیه و لغو ناگهانی بخش عمده سفارش های فروش است. هم چنین به احتمال زیاد هنگام بازگشت مجدد قیمت به ناحیه تقاضا – محل ضربدر قرمز – علاقه به خرید وجود داشته باشد. چون همه فعالان بازار در جریان حرکت اول قیمت موفق به ورود نشده اند. بنابراین معامله گرانی که از مفهوم تقاضا پیروی می کنند در این مناطق به دنبال سایر سرنخ ها و گواه های تحلیلی هستند تا امکان استفاده از فرصت معاملاتی در حرکت بعدی صعودی را داشته باشند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

در نقطه (۱) شاهد یک شکست قیمت سریع و شارپی هستیم که نشانه ای از قدرت بالای خریداران است. این منطقه از نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال «ناحیه تقاضا» نام دارد. اگر قیمت به این ناحیه بازگردد تقاضای خرید دوباره فعال می شود و قیمت می تواند بار دیگر روند صعودی جدیدی را آغاز کند.

آشنایی با شیوه ترسیم نواحی عرضه و تقاضا

روش های مختلفی برای رسم نواحی عرضه و تقاضا در نمودار قیمت وجود دارند. پنج عامل مهم در این زمینه عبارت اند از:

نوسانات ملایم

نواحی عرضه و تقاضای معتبر معمولا تا حدودی باریک هستند و قیمت نوسانات قوی در طول این فاز تثبیت کوتاه مدت نخواهد داشت. این موضوع نشان دهنده وجود یک تعادل مناسب در قدرت بازیگران بازار است.

شکست به موقع

فاز تثبیت معمولا کوتاه است و قیمت برای طولانی مدت در یک ناحیه عرضه یا تقاضا توقف نمی کند. در واقع، با وجود تغییر ناگهانی تمایلات خرید و فروش در بازار، این عدم تعادل نباید خیلی طولانی شود. بخش سمت چپ تصویر زیر، یک ناحیه عرضه را به تصویر می کشد. به دلیل اینکه قیمت زمان زیادی را در جریان فاز تثبیت اولیه و تبدیل به یک روند خنثی نمی گذراند، به دنبال آن یک بازگشت بسیار قوی ایجاد می شود. این ویژگی ها وجود یک ناحیه عرضه معتبر را تایید می کنند. ورود مجدد قیمت – محل ضربدر قرمز – به این ناحیه باعث ایجاد یک روند نزولی قوی خواهد شد.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

ناحیه عرضه در سمت چپ نمودار به واسطه دو کندل استیک و پیش از شکست قیمت با مونتوم بالا ایجاد شده است. در نقطه ورود مجدد – محل ضربدر – تمایلات به فروش دوباره افزایش یافته و قیمت سقوط می کند.

شکست قوی

شکست – یا بازگشت – قوی مهم ترین ویژگی نواحی عرضه و تقاضا است. هر چه قدرت دور شدن قیمت از ناحیه اولیه بیشتر باشد، احتمال وجود چنین واکنشی در برخورد بعدی نیز افزایش پیدا می کند. در تصویر زیر، یک ناحیه عرضه قوی را نشان داده ایم. همان طور که ملاحظه می کنید، دور شدن قیمت از ناحیه عرضه با قدرت بالایی همراه است و باعث یک روند نزولی شدید می شود. دومین علامت ضربدر، بازگشت مجدد قیمت به ناحیه عرضه را نمایش می دهد. با مشاهده تصویر متوجه می شویم که به واسطه هر بار رسیدن قیمت به این منطقه یک حرکت نزولی ایجاد می شود.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

شکست نزولی ناحیه عرضه در سمت چپ نمودار طی دو کندل استیک و بدون هیچ علائم و نشانه ای اتفاق افتاده است. این یک عدم تعادل شدید و ناحیه عرضه قوی را نشان می دهد. در صورت بازگشت مجدد به ناحیه عرضه، به دلیل ایجاد تمایل به فروش در بازار قیمت دو بار – نقاط ضربدر قرمز – افت می کند. تصویر زیر یک منطقه تقاضا را نشان می دهد. قیمت پس از یک روند نزولی به طور ناگهانی از نقطه (۱) در سمت چپ تصویر با یک حرکت شدید به سمت بالا حرکت کرده است. این بازگشت یا واکنش صعودی قوی به وجود تمایلات خرید سنگین در این ناحیه اشاره می کند. قیمت در نقاط (۲) و (۳) به ناحیه تقاضا بازمی گردد و هر بار کاملا به سمت بالا رانده می شود. بر اساس شیوه واکنش، ناحیه تقاضای اولیه در نقطه (۱) می توان فهمید که تمام تمایلات فروش بی درنگ توسط خریداران جذب می شوند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

در نقطه (۱) ناحیه تقاضا تشکیل شده و تقاضای خرید به قدری بالا است که قیمت، صدها واحد به سمت بالا حرکت می کند. در نقطه (۲) اگرچه قیمت تا اندازه ای به کمتر از ناحیه اولیه سقوط کرده است، اما بازگشت صعودی دوباره یک ناحیه واکنش قوی و عدم تعادل قابل توجهی را نشان می دهد. در نقطه (۳) نیز تمایلات خرید بار دیگر افزایش یافته است و دوباره روند صعودی شروع می شود.

  • جذب سفارش ها

متناسب با تعداد برخورد به سطوح قیمتی از قدرت جذب سفارش ها کاسته می شود. بنابراین فقط اولین یا حداکثر دومین برخورد به نواحی عرضه و تقاضا برای گرفتن موقعیت های معاملاتی مناسب ارزیابی می شوند. در واقع با هر بار ورود مجدد قیمت به این نواحی، بخشی از سفارش های خرید یا فروش موجود مورد استفاده قرار می گیرند. در نهایت، آن ناحیه تاثیر و کاربرد خود را از دست می دهد.

  • ساختار شکست کاذب

نقاط تلاقی همیشه در نواحی عرضه و تقاضا یافت نمی شوند. اما وجود این عوامل، کیفیت سیگنال های معاملاتی صادر شده از این نواحی را تا حد زیادی بهبود می بخشند. ساختار شکست کاذب که به آن «الگوی فنر» نیز می گویند تلاش نافرجام قیمت برای شکست ناحیه ای را به تصویر می کشد که در آن روند بازار بی درنگ پس از شکست ناموفق معکوس شده است. در سمت چپ تصویر زیر، یک ناحیه عرضه شامل الگوی شکست کاذب را نشان داده ایم. با دقت به نمودار متوجه خواهیم شد که تلاش قیمت در راستای ایجاد یک حرکت صعودی بی درنگ خنثی شده است. فروشندگان با مشاهده این تحرکات وارد بازار شده اند و جهت قیمت را به طور کامل معکوس کرده اند. نتیجه این کار باعث ایجاد یک روند نزولی شدید شده است. در واقع، عدم تعادل میان قدرت خریداران و فروشندگان در این نواحی نمودار باید به میزان قابل توجهی زیاد باشد. به دلیل این عدم تعادل قدرت بازیگران بازار، هر بازگشت قیمت به ناحیه عرضه باعث ایجاد یک حرکت نزولی جدید می شود.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

ناحیه عرضه در سمت چپ با یک الگوی فنر همراه شده است. در جریان حرکات بعدی قیمت، چندین واکنش نزولی مشاهده می شوند که نشان دهنده قدرت ناحیه عرضه هستند.

۴- تله نموداری چیست؟

بیشتر معامله گران با تجربه در طول مدت فعالیت خود در بازارهای مالی با فرصت های معاملاتی روبه رو شده اند که در نگاه اول بسیار مناسب به نظر رسیده اند. اما پس از گذشت مدت کوتاهی بازار بر خلاف شرایط مورد نظر حرکت کرده است. در بیشتر موارد با بررسی گذشته نمودار به سرعت متوجه می شویم که گرفتار یک تله نموداری گشته ایم و خیلی زود وارد معامله شده ایم. درک چگونگی وقوع این اتفاق و شیوه پرهیز از چنین موقعیت های معاملاتی، گامی مهم در زمینه تبدیل شدن به یک معامله گر موفق است.

ساز و کار ایجاد یک تله صعودی

برای درک شیوه تشکیل یک تله قیمتی باید فعل و انفعالات میان خریداران و فروشندگان را به دقت تجزیه و تحلیل کنیم. نمودار موجود در تصویر زیر یک تله صعودی را به روشنی نشان می دهد.

  1. در ابتدا و طی یک روند نزولی عادی، قیمت نوسانات کاهشی را تجربه می کند. بسیاری از معامله گران به این نتیجه می رسند که با از دست دادن حرکات ابتدایی این روند، فرصت های سودآور آینده را نیز از دست خواهند داد. اکنون آن ها بی صبرانه منتظر فرصت ورود بعدی هستند.
  2. قیمت یک کف بازگشتی می سازد. بر اساس تئوری کلاسیک داو، اکنون معامله گران منتظر شکست آن کف قیمتی برای ورود به موقعیت معاملاتی فروش هستند.
  3. آن کف قیمتی شکسته شده و فروشندگان وارد بازار می شوند. در ادامه بازار افت می کند. این ماجرا باعث می شود که معامله گران دارای موقعیت فروش، احساس خوبی داشته باشند. همین کاهش نسبی قیمت، باعث اطمینان نسبی از شروع روند نزولی و ورود فروشندگان بیشتر می شود. در بیشتر موارد، شروع پرقدرت شکست های قیمتی در تحلیل تکنیکال قابل مشاهده است. این یکی از دلایل اصلی جذابیت کاذب تله های قیمتی و به دام افتادن معامله گران مبتنی بر شکست به شمار می رود.
  4. ناگهان قیمت بالا می رود و معامله گران را به دام می اندازد! بازگشت خود به خودی قیمت پس از شکست جعلی در جریان یک تله نموداری بسیار قوی، معمولا فقط با یک کندل یا جهش شدید قیمت اتفاق می افتد. در بیشتر موارد، شکست نزولی کاذب توسط معامله گران حرفه ای آغاز می شود. به محض اینکه آنها از عملکرد موفق تله قیمتی و به دام افتادن فروشندگان تازه کار اطمینان حاصل کنند، به قصد بازگشت بازار موقعیت معاملاتی خرید می گیرند.
  5. پس از بازگشت قیمت، روند صعودی پیوسته در حال شتاب گرفتن است و فروشندگان ناگهان با ضرر بزرگی روبه رو می شوند. نکته جالب این است که آن ها برای خروج از بازار به ناچار باید موقعیت معاملاتی خرید – معکوس – بگیرند که همین باعث افزایش سرعت روند صعودی قیمت می شود.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

سازوکار تله قیمتی و شکست جعلی در این نمودار نفت خام کاملا مشخص است.

چگونه از تله های قیمتی دوری کنیم؟

همیشه نمی توان در پرهیز از تله های قیمتی موفق عمل کرد. در واقع، ضررهای گاه و بیگاه در فرآیند معامله گری چیزی عادی است. اما در بیشتر موارد با رعایت دو نکته زیر می توانیم تا اندازه زیادی از این تله ها دوری کنیم:

۱- از ورود دیرهنگام خودداری کنید

بیشتر تله ها پس از یک فاز روندی بلندمدت ایجاد می شوند. معامله گران در جهت روند باید از ورود دیرهنگام به یک روند قیمت پرهیز کنند و بسیار مراقب باشند. چون احتمال معکوس شدن یک روند دارای چهار یا پنج موج قیمتی کامل، بسیار بیشتر است. این نکته به ویژه در زمان تشکیل یک الگوی کنج یا مسطح شدن روند کاربرد دارد.

۲- منتظر تایید شکست بمانید

اگر همیشه به دنبال تایید قطعی شکست ها و سپس ورود به معامله باشیم، خودبه خود بسیاری از تله های قیمتی غربال می شوند. هیچ گاه از تحرکات قیمتی قبل از تثبیت شکست، برای ورود به بازار استفاده نکنید. پیشنهاد می شود که برای گرفتن تصمیم های معاملاتی، منتظر بسته شدن کندل استیک ها باشید. در واقع، برای تایید یک شکست قیمت، کندل باید سقف یا کف قیمتی قبلی را به طور کامل شکسته باشد و بیرون از آن بسته شود. همین نکته ساده می تواند احتمال به دام افتادن شما توسط یک تله قیمتی را تا حد قابل قبولی کاهش دهد. هم چنین رعایت این قاعده صبر شما را آزموده و از تاثیرگذاری طمع در فرآیند معامله گری جلوگیری می کند. به هر حال انتظار برای تایید شکست قیمت در بلندمدت استراتژی بهتری به شمار می رود. اگر با وجود رعایت نکته های گفته شده، در جریان یک موقعیت معاملاتی متوجه شدید که توسط یک تله قیمتی به دام افتاده اید برای پیش گیری از مشکلات بعدی باید اشتباه خود را بپذیرید و از آن معامله خارج شوید.

ساختار تله کف و سقف دوقلو

در بیشتر موارد، سقف و کف های دوقلو نواحی نموداری ایدئالی برای تشخیص و معامله با تله های قیمتی هستند. بسیاری از معامله گران شکست ها را نیز در همین سطوح معامله می کنند. عجول بودن نوعی ویژگی شخصیتی است که به ویژه در میان معامله گران دیده می شود. علت ورود زودهنگام به معامله و تاثیر زیاد تله ها به هنگام تشکیل کف و سقف های قیمتی نیز به همین دلیل است. هم چنین تله ها به هنگام ورود زودهنگام معامله گران مبتنی بر شکست در نواحی حمایت و مقاومت نیز مرتب تکرار می شوند. با بررسی سوابق نمودار قیمت، حرکت معکوس بازار پس از به دام انداختن این معامله گران کاملا قابل تشخیص است. متناسب با وجود پتانسیل ایجاد شکست در نمودار، احتمال وجود تله های قیمتی افزایش پیدا می کند.

ساختار شکست کاذب – الگوی فنر – یکی از عوامل مؤثر در نقاط تلاقی است که احتمال وجود یک تله در نمودار را تقویت می کند. هر چقدر سیگنال رد شکست در کندل استیک مربوط به الگوی فنر قدرتمندتر باشد به دلیل خروج پر تعداد معامله گران از بازار در آن ناحیه قیمتی، تله قیمتی تاثیر بیشتری خواهد داشت. تصویر زیر، مثالی از این مورد را نمایش می دهد. در جریان یک روند صعودی قیمت همواره در تلاش است تا سقف های قبلی نمودار را بشکند. اما ناتوانی در ایجاد شکست باعث بازگشت قیمت و ایجاد یک تله نموداری خواهد شد. در نهایت، ایجاد یک روند نزولی جدید اصلا دور از ذهن نیست. چون در جریان تشکیل آن تله قیمتی، تمام سفارش ها خرید توسط فروشندگان جذب می شوند.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

عوامل مختلف در نقطه تلاقی، پتانسیل ایجاد روند نزولی را گوشزد می کنند. تلاش نافرجام برای شکست قیمت در جریان فاز تثبیت، شکست آخرین کف نمودار به همراه خط روند، همگی گواه های معاملاتی نشان دهنده ایجاد روند نزولی هستند.

شکست های کاذب

تشکیل یک ساختار شکست کاذب در چهارچوب الگوی سقف یا کف دوقلو، زمینه مناسبی را برای ایجاد یک تله نموداری قوی فراهم می کند. الگوی فنر موجود در تصویر زیر، شامل یک کندل استیک منفرد است که تلاش نافرجام قیمت برای شکست نقطه سقف قبلی را نشان می دهد. کندل مربوط به شکست کاذب در حالت ایدئال، سایه بلند بالایی دارد که نشان از دفع نیروی حامی شکست و ناتوانی در عبور قیمت از این ناحیه است. شکست صعودی ناموفق این سقف قیمتی نشان می دهد که با وجود تلاش خریداران برای رشد قیمت، در نهایت روند بازار به واسطه اعمال قدرت فروشندگان معکوس شده است. معامله گران تهاجمی و ریسک پذیر می توانند از کندل مربوط به الگوی فنر به عنوان یک سیگنال مستقیم برای ورود به موقعیت معاملاتی فروش استفاده کنند. در طرف مقابل، افراد ریسک گریز منتظر گواه های معاملاتی دیگری نیز هستند و معمولا زمانی وارد بازار می شوند که قیمت، کف قبلی خود را شکسته و یک نقطه پایانی جدید را ثبت کرده باشد.

مهم ترین ابزار تحلیل نموداری

تشکیل الگوی فنر، تلاش ناموفق برای شکست سطوح را نشان می دهد. در واقع، ساختار شکست صعودی جعلی در حال ارسال سیگنالی است که در آن خریداران حضور چشمگیری در بازار ندارند. در ادامه با تکمیل الگوی فنر، روند نزولی از سر گرفته می شود.

ادامه مطلب
کندل دوجی
کندل دوجی چیست و انواع آن کدامند؟

کندل استیک (نمودار شمعی ژاپنی)

انواع نمودارهایی که برای تحلیل روندهای قیمت و یا حجم معاملات انجام شده استفاده می شود عبارتند از:

  1. نمودار خطی
  2. نمودار میله ای
  3. نمودار شمعی ژاپنی

سابقه نمودار شمعی به سال ۱۶۰۰ میلادی باز می گردد که برنج کاران ژاپنی برای پیش بینی قیمت برنج مورد استفاده قرار دادند و بعدها در سال ۱۹۹۰ در غرب استیو نیسون الگوهای کندل استیک را مطرح کرد. هر کندل (شمع) از ۴ جزء اصلی تشکیل شده است:

بالاترین قیمتی که سهم در بازه زمانی مشخص مورد معامله قرار گرفته است (High)، پایین ترین قیمتی که سهم در بازه زمانی مشخص مورد معامله قرار گرفته است (Low)، قیمت آغازین معامله سهم (باز شدن (Open))، قیمت آخرین معامله سهم (بسته شدن(Close)). فصله قیمت باز تا بسته، بدنه اصلی کندل را تشکیل می دهد و فاصله بدنه تا بالاترین قیمت را سایه بالایی و فاصله بدنه تا پایین ترین قیمت را سایه پایینی کندل می نامند. اساس روانشناسی بازار همان بدنه اصلی کندل می باشد همچنین بررسی کندل ها زیر یک ساعت بی مفهوم است چرا که زمان کافی برای شکل گیری شخصیت آن وجود ندارد، لذا کندل ها را در تایم فریم یک ساعت به بالا بررسی می کنند. باید دقت داشت که برای تحلیل، تنها از یک کندل استفاده نمی شود بلکه کندل های قبل و بعد نیز باید تایید کننده الگو باشند و همچنین اغلب کندل ها همراه با سایر ابزارهای تحلیلی همانند خطوط روند و حمایت و مقاومت استفاده می شوند. اگر قیمت باز شدن سهم بیشتر و بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد، کندل مربوط به آن را با رنگ سبز یا سفید یا تو خالی نشان می دهند که نشان دهنده قدرت بیشتر خرید و نشان از صعودی بودن قیمت سهم است. اگر قیمت باز شدن سهم کمتر و پایین تر از قیمت بسته شدن آن باشد، کندل مربوط به آن را با رنگ قرمز یا مشکی و یا توپر نشان می دهند که نشان قدرت بیشتر فروش و نشان از نزولی بودن قیمت سهم است.

کندل دوجی

کندل دوجی

به کندلی گفته می شود که در آن قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد.

کندل دوجی

اغلب کندل دوجی به معنای خستگی در بازار و عدم پیروزی خریداران و فروشندگان بر یکدیگر است و حالت انتظار را برای معامله کنندگان سهم به وجود می آورد. کندل بعد از دوجی یا سایر ابزارهای تکنیکال جهت روند سهم را مشخص می نمایند و تصمیم درست را به معامله گران نشان می دهند.

کندل دوجی کندل دوجی

انواع کندل دوجی

پرتکرارترین کندل های دوجی که در نمودارهای قیمت سهم ها ظاهر می شوند در سه دسته عمده جای دارند:

  1. دوجی پایه بلند (Long leg Doji)
  2. دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
  3. دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)

دوجی پایه بلند

در این کندل که قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است، سایه های بالایی و پایینی بسیار بلندی شکل می گیرد.

کندل دوجی

به این معنا که در محدوده هایی از زمان فشار تقاضا باعث شده که قیمت تا حد زیادی بالا برود و در محدوده هایی از زمان نیز فشار بالای عرضه قیمت را تا حدود زیادی پایین برده است. این امر نوسان زیاد بازار را نشان می دهد و باعث عدم قطعیت در معاملات سهم می شود. به همین دلیل سهم نیاز به استراحت خواهد داشت و احتمالا در بازار روند دار بعد از ظهور کندل دوجی پایه بلند، برای مدتی بازار سهم در محدوده همان دوجی پایه بلند نوسان ریز خواهد داشت و به اصطلاح رنج می شود.

کندل دوجی

دوجی سنجاقک

در دوجی سنجاقک قیمت باز و بسته شدن سهم و بالاترین قیمت سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است و سایه پایینی بلندی در کندل شکل می گیرد. به این معنا که سهم در بالاترین قیمت شروع به معامله می کند اما فشار عرضه قیمت را تا حدود زیادی کاهش می دهد اما دوباره فشار تقاضا و خرید باعث بالا رفتن قیمت سهم تا بالاترین قیمت معامله شده می شود و در همان قیمت نیز بسته می شود. به این ترتیب می توان گفت این کندل نشان از پیروزی تقاضا و روند رو به رشد قیمت سهم دارد.

کندل دوجی

به همین دلیل زمانی که دوجی سنجاقک در انتهای روند نزولی و در ناحیه حمایتی سهم شکل بگیرد می تواند نشان از شروع روند صعودی در سهم باشد و نقطه مناسبی برای ورود و خرید سهم است به شرط آنکه کندل بعدی بالاتر  از دوجی سنجاقک باشد و شروع روند صعودی را تأیید کند.

کندل دوجی

 

دوجی سنگ قبر

در دوجی سنگ قبر قیمت باز و بسته شدن و پایین ترین قیمت معامله یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است. به این معنا که سهم در قیمت پایین آغاز به معامله کرده است اما فشار تقاضا و خرید خریداران قیمت را بالا برده است اما دوباره فشار عرضه فروشندگان باعث کاهش قیمت سهم شده و در همان پایین ترین قیمت بسته شده است. به این ترتیب کندل دوجی سنگ قبر نشان از روند رو به کاهش قیمت سهم دارد.

کندل دوجی

بنابراین ظهور دوجی سنگ قبر در انتهای روند صعودی و در ناحیه مقاومتی سهم می تواند نشان از آغاز روند نزولی باشد به شرط آنکه کندل بعدی پایین تر از کندل سنگ قبر شکل گیرد و تأیید کننده آغاز روند نزولی باشد.

کندل دوجی

ادامه مطلب
معامله گری
معامله گری چیست؟

بازار سهام، هر روز شاهد معامله های بسیار زیادی است. عده ای در این بازار، مشغول فروش سهام و عده ای دیگر، خریدار سهم های دیگران هستند. شاید هر کسی که دستی در خرید و فروش سهام داشته باشد خودش را یک معامله گر بداند یا دست کم ادعا کند که می تواند معامله گری را انجام دهد. اما واقعا معامله گری به چه معنا است؟ در این قسمت از خانه سرمایه مفهوم «معامله گری» را برایتان توضیح می دهیم.

معامله گری چیست و به چه کسی معامله گر می گویند؟

رایج ترین تعریف معامله گری این گونه است:

«معامله گر کسی است که بر اساس پیش بینی صحیح روند آتی قیمت، سعی دارد از خرید و فروش دارایی های مختلف، سود کسب کند.» در ادامه، اجزای مختلف این تعریف را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.

پتانسیل کسب سود

معامله گری چیست؟

تصویر ۱: نمودار سمت چپ مربوط به جفت ارز (EUR/USD) است که معامله گر با پیش بینی روند صعودی، می تواند از رشد قیمتی آینده این دارایی، سود کسب کند. در نمودار سمت راست که نوسانات شاخص دلار را نشان داده است اگر در زمان مناسب، موقعیت معاملاتی فروش را انتخاب کنیم حتی می توانیم از کاهش قیمت نیز سود به دست آوریم. در فرآیند معامله گری، می توان به هنگام افزایش یا کاهش قیمت – بازارهای دوطرفه – سود کسب کرد. بنابراین، حتی در صورت وجود روند نزولی در بورس سهام یا سایر بازارهای مالی نیز همیشه موقعیت های سودده وجود دارند.

اگر یک معامله گر بر اساس یافته های تحلیلی خود انتظار رشد قیمت یک سهم مثلا «شرکت اپل» یا جفت ارزی نظیر «یورو دلار» را داشته باشد دست به خرید می زند و پس از افزایش قیمت، با فروش آن در سطوح بالاتر سود کسب می کند. همان طور که اشاره شد، چنین شرایطی در مورد بازار نزولی نیز برقرار است. در واقع، اگر نسبت به آینده قیمتی یک نماد، دیدگاه نزولی داشتید موقعیت معاملاتی فروش را انتخاب کنید و در صورت صحیح بودن پیش بینی در قیمت های پایین تر با سود از معامله خارج شوید. به طور طبیعی همیشه احتمال خطای تحلیل نیز وجود دارد و گاهی اوقات باید با پذیرش زیان، موقعیت معاملاتی خود را ببندید.

چگونه بازار را تحلیل کنیم؟

هر فرد می تواند برای گرفتن تصمیم ورود یا خروج از معامله، روش ها و ابزارهای گوناگونی را برای تحلیل وضعیت قیمت در نمودارهای بازار مالی به خدمت بگیرد. یک تحلیل گر بنیادی که بر مبنای داده های شرکت یا اقتصاد کلان تصمیم گیری می کند نسبت به یک تحلیل گر تکنیکال که فقط به دنبال الگوها و نشانه های خاص نموداری است، شرایط کاملا متفاوتی دارد. در این شرایط، انتخاب یک روش تحلیلی مناسب برای همه معامله گران بسیار دشوار است. شاید بهترین کار این باشد که هر کدام از ما به دنبال یافتن روش تحلیل و معامله گری مناسب خودمان باشیم.

معامله گری بلند مدت یا کوتاه مدت؟ مساله این است!

افق سرمایه گذاری، موضوع مهمی است که اساس سبک معامله گری شما را مشخص می کند. معمولا بخش عمده ای از فعالان بازار به دو دسته معامله گران «روزانه» و «کوتاه مدت» تقسیم می شوند. در معامله گری روزانه، فرآیند ورود و خروج از معاملات ظرف چند دقیقه یا ساعت انجام شده و دوره معاملات معمولا محدود به یک روز است. اگر مدت باز بودن یک معامله از چند روز تا نهایتا چند ماه باشد، این معاملات کوتاه مدت نامیده می شوند. استفاده از این روش های معامله گری بر اساس نیازها و شرایط افراد متفاوت است. معامله گری روزانه را در نظر بگیرید؛ این نوع معامله به دلیل محدودیت زمانی، مناسب افراد دارای شغل تمام وقت – غیر از معامله گری – نیست. زیرا برای این کار باید در طول ساعت کاری بازار، پیوسته در مقابل نمودار حضور داشت. مثلا زمانی که بازار بورس فرانکفورت در ساعت ۹ صبح آغاز به کار می کند، بیشتر مردم آلمان سر کار هستند و نمی توانند تحرکات قیمتی بازار را با تمرکز بالا رصد کنند. گذشته از این، یک معامله گر روزانه آلمانی می تواند به موازات در بازارهای سایر نقاط جهان نیز فعالیت کرده و پس از بسته شدن بازار آلمان در بورس های آسیا یا آمریکا معاملات خود را به طور جدی پیگیری کند.

معامله گری چیست؟

تصویر ۲: زمان روزانه باز شدن اکثر بازارهای مالی مهم جهانی. ممکن است ساعت های کاری بازارها در زمان تغییر ساعت تابستانی تغییر کنند.

بسیاری از سرمایه گذاران در پیش گرفتن رویکرد معامله گر نوسانی و بلندمدت را عملی تر می پندارند. زیرا زمان مورد نیاز برای تحلیل و سفارش گذاری در این سبک از معاملات به مراتب کمتر است. فراموش نکنیم که در بیشتر وقت ها معامله گری نوسانیای افراد دارای شغل تمام وقت، راه حل مناسب تری است. زیرا آن ها مجبور نمی شوند که ساعت ها در مقابل کامپیوتر بنشینند و خیلی سریع، تصمیم های معاملاتی بگیرند.

ادامه مطلب
تحلیل-بنیادی-یا-تکنیکال
تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال؟ کدوم بهتره برای یادگیری؟

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی یکی از اصلی ترین مفاهیمی است که افراد باید پیش از ورود به بازار سرمایه درباره هر یک از این روش ها و تفاوت های آن ها اطلاعات کافی داشته باشند تا برای تحلیل داده ها روش مناسب را انتخاب کنند. این دو تحلیل دو روش مختلف برای بررسی و تحلیل بازارهای مالی، از جمله بازارهای سهام، ارزها و انواع دیگر ابزارهای مالی هستند.

افراد فعال در بازارهای سرمایه از هر دو این روش ها برای تحلیل و پیش بینی رفتار بازار به منظور تصمیم گیری بهتر درباره خرید و فروش انواع سهام و ارز استفاده می کنند. این روش ها برای پیش بینی رفتار بازارها و کمک به تصمیم گیری های سرمایه گذاری استفاده می شوند، اما اصول و رویکردهای متفاوتی دارند که در ادامه درباره اصول هریک از این روش ها و تفاوت های این دو تحلیل مفصل با شما صحبت خواهیم کرد.

 

اصلی ترین تفاوت تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

به صورت کلی اصلی ترین تفاوت این دو تحلیل این است که تحلیل تکنیکال بیشتر روشی برای پیش بینی تغییرات قیمتی در کوتاه مدت است، درحالی که هدف از انجام تحلیل بنیادی پیش بینی مباحث مربوط به بازار در بلندمدت است و ارزش واقعی سهام یا سایر اوراق سرمایه گذاری همچون ارزهای خارجی را در طولانی مدت نشان می دهد.

بیشتر افراد فعال در بازارهای سرمایه گذاری و تریدرها از این دو روش برای تصمیم گیری بهتر درباره سرمایه گذاری استفاده می کنند. یکی دیگر از تفاوت های اصلی این دو تحلیل در داده هایی است که برای این تحلیل در این دو روش از آن ها استفاده می شود.

درواقع وقتی شما قصد دارید داده های بازارهای مالی مختلف را تجزیه و تحلیل کنید، باید بین دو روش تحلیل تکنیکال و بنیادی یک روش را با توجه به نتایج مورد نیاز خود انتخاب کنید.

اصلی ترین تفاوت تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یعنی چی؟

این تحلیل یکی از روش های بسیار کاربردی در تحلیل داده های بازارهای سرمایه گذاری است که براساس بررسی الگوها، نمودارها، حجم معاملات و دیگر داده ها در بازه زمانی مشخصی انجام می شود و هدف اصلی کاربر از انجام این تحلیل دستیابی به چشم اندازی کوتاه مدت از بازار مورد بررسی است.

هدف اصلی از Technical Analysis پیش بینی تغییرات قیمتی و جهت حرکت بازار در آینده نزدیک است. درواقع می توان این نکته را تفاوت این دو تحلیل دانست. برخلاف تحلیل بنیادی که به عوامل اقتصادی و مالی مختلفی مانند سود و زیان شرکت، شرایط اقتصادی کلان، میزان بدهی و موارد دیگر بستگی دارد، تحلیل تکنیکال تنها بر الگوها و تغییرات قیمت در بازه زمانی مشخص تمرکز می کند.

مزیت های تحلیل تکنیکال چیست؟

یکی از مزیت های Technical Analysis این است که این روش در مقایسه با Fundamental Analysis بسیار ساده و آسان است،. درواقع این نکته را می توان تفاوت تحلیل تکنیک و بنیادی دانست. تحلیل تکنیکال روشی برای تحلیل رفتارهای قیمتی و حرکت های بازار در بازه زمانی کوتاه است. این روش مزایایی دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ساده و آسان است: یکی از بزرگ ترین مزایای این تحلیل سادگی و قابلیت یادگیری آسان این روش است. Technical Analysis بر پایه استنتاج های گذشته و الگوهای شناخته شده انجام می شود که تریدرها و سرمایه گذاران به سادگی آن را درک می کنند. همچنین در مقایسه با تحلیل بنیادی پیچیدگی کمتری دارد.
  • استفاده از داده های قدیمی: تحلیل تکنیکال بر مبنای تجزیه و تحلیل داده های قدیمی بازارهای مالی انجام می شود. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند الگوهای تکراری و نوسانات قیمتی را شناسایی و از تجربه های گذشته برای تصمیم گیری درباره آینده استفاده کنند.
  • امکان استفاده از ابزارهای هوشمند: تحلیلگران بازارهای سرمایه در Technical Analysis می توانند از روش ها و ابزارهای بسیار قوی و متنوعی که برای این کار طراحی شده استفاده کنند و به این شکل دقت و سرعت کار خود را افزایش دهند. وقتی برای تحلیل داده ها از ابزارهای هوشمند استفاده می کنیم دیگر احساسات انسانی در نتایج تأثیر ندارد و خروجی کار مطمئن تر است. درواقع این موضوع را هم می توان تفاوت این دو تحلیل دانست.
  • امکان پیش بینی تغییرات قیمت: تحلیلگران بازارهای مالی با استفاده از تحلیل تکنیکال می توانند نمودارها و الگوهایی را که در گذشته معمولاً با تغییرات قیمت همراه بوده است ردیابی و پیش بینی کنند. این موضوع برای تریدرها و سرمایه گذاران مزیت مهمی محسوب می شود. درواقع این روش در مقایسه با روش تحلیل بنیادی برای آن ها کاربردی تر است.
  • ترکیب با دیگر روش ها: Technical Analysis را می توان با سایر روش های تحلیلی مانند Fundamental Analysis ترکیب کرد تا تصمیم گیری های مبتنی بر اطلاعات گسترده تر شود.

تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یعنی چی؟

معایب تحلیل تکنیکال

این تحلیل روشی برای بررسی بازارهای مالی است که براساس الگوها و روندهای قیمتی و حجم معاملات در گذشته انجام می شود. درواقع یکی از معایب این تحلیل این است که بر پایه اطلاعات قدیمی انجام می شود. از دیگر معایب این روش می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • بر پایه گذشته است: نتایج و پیشنهادهای ارائه شده در Technical Analysis براساس اطلاعات گذشته و الگوهای قیمتی قدیمی استوار است و احتمال اینکه تغییرات احتمالی در شرایط حال و آینده اتفاق بیفتد و نتایج تعمیم پذیر نباشد، همیشه وجود دارد و دور از انتظار نیست.
  • محدودیت های نوسانات بازار: تحلیل تکنیکال به دنبال تشخیص الگوها و تغییرات در نمودارهای قیمتی است، اما بازارها گاهی اوقات به شکل های بی نظم و پیچیده تری عمل می کنند که ممکن است به این تحلیل مقاومت نشان دهند.
  • درک نکردن اطلاعات بنیادی: تحلیل تکنیکال تمرکز زیادی بر الگوها و نمودارها دارد و به طور مستقیم اطلاعات بنیادی شرکت ها را در نظر نمی گیرد؛ درنتیجه ممکن است سبب ایجاد انحصاری بر اطلاعاتی شود که ممکن است برای سرمایه گذاران بسیار مهم باشد.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) یعنی چی؟

این تحلیل بر پایه ارزیابی عوامل اقتصادی، مالی و مدیریتی شرکت ها یا اقتصاد کلان کشورها انجام می شود. در این روش تمرکز اصلی تحلیلگران بر سود و زیان شرکت، نقدینگی، تولید و فروش، مدیریت، رقابت با سایر شرکت ها و نقشه راه آینده شرکت است.

تحلیل بنیادی فرضیه محور است و تحلیلگر در این روش بیشتر از اینکه به تاریخچه قبلی قیمت ها در بازار استناد کند به فرضیه های خود اتکا می کند و به دنبال راستی آزمایی فرضیه ها براساس مستندات است. تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی هم دقیقاً در این نقطه پنهان است که در تحلیل بنیادی، نتایج بر مبنای داده های اقتصادی و مالی فعلی و پیش بینی های آینده اقتصادی توصیه ها و تحلیل ها ارائه می شود. این تحلیل به صورت کلی به دو نوع کمی و کیفی تقسیم بندی می شود؛ درحالی که تحلیل تکنیکال براساس هدف انواع مختلفی دارد.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) یعنی چی؟

مزیت های تحلیل بنیادی چیست؟

یکی از اصلی ترین مزیت های این تحلیل ارزیابی ارزش واقعی سهام است. درواقع نتایج تحلیل مذکور به افراد فعال در بازار سرمایه کمک می کند با استفاده از روش های ارزیابی سهام و اوراق بهادار به ارزش واقعی یک سهم یا اوراق بهادار پی ببرند و براساس آن برای کسب و کار به لحاظ اقتصادی برنامه ریزی های طولانی مدت را انجام دهند. از جمله مهم ترین مزیت های تحلیل بنیادی عبارت اند از:

  • ارزیابی ارزش واقعی: تحلیل مذکور به سرمایه گذاران کمک می کند ارزش واقعی یک سهم یا اوراق بهادار را از نظر اقتصادی و تجاری ارزیابی کنند.
  • امکان برنامه ریزی و سرمایه گذاری بلندمدت: از جمله مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال و بنیادی این است که تحلیل بنیادی اجازه می دهد سرمایه گذاران به دنبال شرکت هایی با ارتباطات و مزایای طولانی مدت باشند و در نقطه ای مشخص از بازار به مدت طولانی سرمایه گذاری کنند. در این شرایط سرمایه گذار بدون اینکه به نوسانات کوتاه مدت بازار توجه کند، به راحتی توانایی حفظ سرمایه خود تا زمان کسب سود در بلندمدت را دارد.
  • تصمیم گیری بهتر: با استفاده از این تحلیل سرمایه گذاران می توانند بهترین تصمیم ها را برای سرمایه گذاری خود بگیرند و در مقایسه با Technical Analysis دیگر فرد مجبور نیست به سود کم در کوتاه مدت اکتفا کند.
  • امکان شناخت و بررسی شرایط کسب و کار: Fundamental Analysis به سرمایه گذاران کمک می کند عملکرد مدیران یک شرکت را ارزیابی کنند. کیفیت و عملکرد مدیریت یک شرکت می تواند تأثیر چشمگیری بر عملکرد سهام آن شرکت داشته باشد. این نکته هم یکی از تفاوت های اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی است؛ زیرا در تحلیل تکنیکال سرمایه گذار تنها می تواند براساس تاریخچه وضعیت قیمت را برای کوتاه مدت پیش بینی کند و امکان توصیف شرایط در طولانی مدت وجود ندارد.
  • ارائه طرح راهبردی سرمایه گذاری: تحلیلگران بازار سرمایه با استفاده از نتایج روش تحلیل بنیادی می توانند طرح های راهبردی بلندمدت به کسب و کارها ارائه کنند و به مدیران سازمان ها در سرمایه گذاری درست و به موقع برای رسیدن به سود بیشتر یاری دهند. درواقع این موضوع را هم می توان تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی دانست؛ زیرا برای ارائه طرح راهبردی سرمایه گذاری به سازمان ها نمی توان از روش Technical Analysis استفاده کرد.

معایب تحلیل بنیادی

یکی از معایب روش بنیادی زمان بر بودن آن است. این روش هم مانند روش تحلیل تکنیکال معایبی دارد. زمان بر بودن اصلی ترین مشکل این روش از نظر تحلیلگران بازار سرمایه است. از دیگر معایب این تحلیل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • زمان بر بودن: تحلیل بنیادی نیازمند جمع آوری و بررسی اطلاعات و داده های مربوط به شرکت ها و اقتصاد است که این جمع آوری امری طاقت فرسا و زمان بر است.
  • محدودیت ها در دسترسی به اطلاعات: ممکن است اطلاعات لازم برای Fundamental Analysis درباره یک شرکت یا دارایی به صورت عمومی در دسترس نباشد و این موضوع سبب ایجاد محدودیت در تحلیل ها شود.
  • پیچیدگی عوامل مؤثر: تحلیل مذکور با بررسی تأثیر عوامل بسیار زیادی سر و کار دارد که در برخی مواقع این عوامل کار را پیچیده می کند.
  • اهمیت بالای ترتیب زمانی: گاهی اوقات ترتیب زمانی عملکرد و حسابرسی دارایی ها و داده ها می تواند نتایج تحلیل را تحت تأثیر قرار دهد.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) یعنی چی؟

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟

تفاوت این دو تحلیل در نتایجی از این دو روش است. تحلیل بنیادی براساس ارزش ذاتی سهام و کسب و کار انجام می شود؛ درحالی که برای Technical Analysis از الگوهای نموداری و حرکت قیمت ها استفاده می کنیم. همچنین هدف تحلیل بنیادی سرمایه گذاری بلندمدت است؛ درحالی که هدف تحلیل تکنیکال برای معاملات سریع و کوتاه مدت است.

درواقع زمانی از Technical Analysis استفاده می کنیم که به عنوان سرمایه گذار هدف ما تنها پیش بینی قیمت ها در کوتاه مدت براساس آمار مشابه در گذشته است؛ درحالی که در تحلیل بنیادی هدف ما از تحلیل داده های پیش بینی بازار سرمایه در بلندمدت برای سرمایه گذاری روی سهام یا ارزهای پرسود است.

برای اینکه بهتر بتوانید تفاوت این دو تحلیل را با هم مقایسه کنید، در جدول زیر این دو روش تحلیل داده های مالی را با هم مقایسه کرده ایم تا برحسب نیاز خود بتوانید بهترین روش را برای تحلیل داده ها انتخاب کنید.

ویژگی ها تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
زمان بندی طولانی مدت کوتاه مدت
هدف سرمایه گذاری بلندمدت معامله و کسب سود کوتاه مدت
داده های استفاده شده صورت های مالی، عملکرد کسب وکار الگوهای نمودار، قیمت و حجم
روش تصمیم گیری اطلاعات مالی و اقتصادی روند بازار و الگوهای نمودار
زمان بندی معامله برای خرید یا نگهداری سهام ورود یا خروج از بازار
تعیین ارزش سهام با تجزیه و تحلیل صورت های مالی با استفاده از الگوهای نمودار
انجام توسط سرمایه گذاران بلندمدت و کارشناسان مالی سازمان ها معامله گران کوتاه مدت و تریدرها

چه زمانی باید از تحلیل تکنیکال یا بنیادی استفاده کرد؟

اگر برای کوتاه مدت نیازمند تحلیل بازار سرمایه هستید، حتماً از Technical Analysis و برای بلندمدت از Fundamental Analysis  استفاده کنید. استفاده از این دو تحلیل در بازارهای مالی به استراتژی و هدف شما از تحلیل بازار بستگی دارد. هر دو روش تحلیلی مزایا و محدودیت های خود را دارند و برای تصمیم گیری بهتر می توانید از هر دو استفاده کنید.

به صورت کلی معمولاً از روش تحلیل تکنیکال زمانی استفاده می شود که داده ها مربوط به نمودارها و شاخص های فنی بازار سرمایه است؛ درحالی که در تحلیل بنیادی معمولاً از داده های مربوط به ارزش واقعی سهام، درآمد، سود و نقدینگی استفاده می شود و تأثیر متغیرهایی مانند عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فنی هم بررسی می شود.

به طورکلی اگر شما یک تریدر هستید، نتایج Technical Analysis می تواند برای شما مفیدتر باشد؛ درحالی که اگر به دنبال سرمایه گذاری بلندمدت و کسب سود از ارزش طولانی مدت دارایی ها هستید، Fundamental Analysis  بیشتر مناسب شما خواهد بود.

سخن پایانی

در این مقاله سعی کردیم به تفاوت تحلیل تکنیک و بنیادی بپردازیم و درباره کاربرد هریک از این روش های توضیحات مفصلی را در اختیار شما قرار دهیم تا در بازارهای مالی بتوانید با انتخاب روش مناسب، تحلیل داده های مالی را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.

پرسش های متداول

تحلیل تکنیکال روی حرکت قیمت یک اوراق بهادار تمرکز دارد و از این داده ها برای پیش بینی حرکت قیمت در آینده استفاده می کند؛ درحالی که تمرکز در تحلیل بنیادی بر عوامل اقتصادی و مالی است که بر یک کسب و کار تأثیر می گذارد.

تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلندمدت مفیدتر است؛ درحالی که تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت و زمان بندی بازار بیشتر کاربرد دارد.

ادامه مطلب
technical-analysis-book
دانلود و خرید کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه اثر جان مورفی

یکی از دغدغه های اصلی افراد حین شروع یادگیری مباحث علمی مختلف، دسترسی به مراجع آموزشی معتبر است. اگر این منابع را به دوره ها و کتب آموزشی محدود کنیم، معمولاً همه اشخاص و به صورت هم زمان توانایی دسترسی به تمام این موارد را ندارند. بنابراین تألیف و انتشار منابع جامع و پایه از الزامات اولیه فرآیند یادگیری در هر زمینه ای است. در حال حاضر با توجه به گسترش همه جانبه ضریب نفوذ بازارهای مالی در زندگی مدرن انسان، همواره شاهد ورود سرمایه گذاران جدید به این بازار هستیم و از آنجایی که سرمایه گذاری در بورس یک فعالیت کاملاً تخصصی است؛ وجود نیاز روزافزون به منابع آموزش تحلیل و معامله گری در این بازار غیرقابل انکار می باشد. در این مطلب به معرفی یکی از پرفروش ترین کتاب های تحلیل بازار مالی تحت عنوان «تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه» نوشته جان. جی. مورفی می پردازیم.

بسیاری از دانشجویان سرمایه گذاری اغلب از این گلایه می کنند؛ که علی رغم مطالعه منابع فراوان و شرکت در دوره های متعدد، هنوز آمادگی انجام معاملات واقعی را نداشته یا پس از ورود به بازار ضررهای سنگینی متقبل شده اند. حتی اگر دلیل عمده این وضعیت ناشی از خطاهای فردی معامله گر باشد، اما فقدان آموزش صحیح در این زمینه کاملاً ملموس است.

«جان. جی. مورفی» کیست؟

جان مورفی، تحلیل گر مالی معروف آمریکایی است، که پدر تحلیل تکنیکی بین بازاری خوانده می شود. وی کتب معتددی در زمینه تحلیل بازارهای بورس تألیف و منتشر نموده و از این لحاظ یکی از شاخص ترین تحلیل گران بازار مالی محسوب می شود. او پس از فارغ التحصیلی در شرکت مالی CIT به عنوان دستیار سبدگردان و تحلیل گر نموداری مشغول به کار شد. مورفی در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی وارد شرکت مریل لینچ شده و بعدها به عنوان مدیر بخش تحلیل تکینکال ارتقاء یافت. جان پس از کسب شهرت و در ادامه فعالیت حرفه ای خود به مؤسسه مالی نیویورک رفت، تا به برگزاری دوره‎ های آموزشی و مشاوره سرمایه گذاری بپردازد.

کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه

کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه به قلم جان. جی. مورفی در سال ۱۹۹۹ میلادی توسط مؤسسه مالی نیویورک منتشر شد. این کتاب بیش از ۵ سال عنوان پرفروش ترین منبع آموزشی چاپی در زمینه سرمایه گذاری (مرتبط با بازارهای مالی) را به خود اختصاص داده و تاکنون به چندین زبان رسمی مختلف دنیا ترجمه و تجدید چاپ شده است. به زعم بسیاری از معامله گران حرفه‎ای و دانشجویانی که آن را مطالعه نموده اند، اثر جان مورفی به جرئت یکی از کامل ترین منابع آموزشی در زمینه تحلیل نموداری دارایی ها و ابزار مختلف مالی است. جهت آشنایی بیشتر با کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه، در ادامه سرفصل های اصلی کتاب را به صورت مختصر معرفی خواهیم نمود.

۱- فلسفه تحلیل تکنیکال

فصل ابتدایی شامل تشریح فلسفه وجودی تحلیل نموداری، مزایای آن در مقابل سایر روش ها و برخی انتقادات پیرامون تحلیل تکنیکال است.

۲- نظریه داو

در فصل دوم تاریخچه، اصول مقدماتی و مشکلات احتمالی نظریه اساسی تحلیل تکنیکال به همراه مثال های نموداری واقعی آن ذکر شده اند.

۳- ساختار نمودار

با مطالعه فصل سوم ساختار و انواع مختلف نمودار قیمت، تایم فریم ها و تأثیر حجم معاملات در تحلیل تکنیکال را به خوبی درک خواهید نمود.

۴- مفاهیم مقدماتی روند

در این فصل به منظور ایجاد توانایی تشخیص صحیح جهت حرکات قیمت در خوانندگان کتاب، به شرح مفهوم روند قیمت، خطوط روند، حمایت و مقاومت، خطوط کانال، درصدهای بازگشتی، نسبت های فیبوناچی و سایر ابزار مهم تحلیل نموداری سنتی پرداخته شده است.

۵- الگوهای مهم برگشتی

تشخیص نقاط بازگشت یکی از مهم ترین اهداف و دغدغه های تحلیل گران نموداری است. با مطالعه این فصل دیدگاه مناسبی در مورد منطق تشکیل الگوهای قیمتی، انواع آن ها و نحوه تعیین اهداف حرکات قیمت بر اساس این الگوها پیدا خواهید کرد.

۶- الگوهای ادامه دهنده

در مقابل الگوهای بازگشتی نمودار قیمت، ساختارهای ادامه دهنده قرار دارند. در فصل ششم تعاریف و جزئیات الگوهای مثلث، پرچم، مستطیل، کنج، واگرایی، هم گرایی و نحوه استفاده از آن ها در جریان مثال های واقعی از بازارهای مختلف شرح داده شده اند.

۷- حجم معاملات

حجم در عین سادگی یکی از مؤلفه های اصلی تابلوی معاملات بازار و تحلیل تکنیکال محسوب می شود. فصل هفتم شامل نحوه تفسیر حجم روزانه و شرح ماهیت انواع شاخص های مبتنی بر آن است.

۸- نمودارهای بلندمدت

در جریان مطالعه فصل هشتم شما با انواع افق سرمایه گذاری شامل کوتاه، میان و بلندمدت آشنا می شوید. پس از مطالعه این فصل باید بتوانید، بهترین رویکرد زمانی سرمایه گذاری را برای معاملات شخصی خود انتخاب کنید.

۹- میانگین های متحرک

جان مورفی پس از تشریح مفاهیم و ابزارهای بنیادین تحلیل نمودار قیمت، به مبحث جذاب اندیکاتورهای تکنیکالی پرداخته است. فصل نهم شامل تعریف انواع میانگین های متحرک، ارتباط میانگین و چرخه زمانی، کاربرد اعداد فیبوناچی در میانگین ها و نحوه بهینه سازی آن ها است.

۱۰- اسیلاتورها

در فصل دهم از کتاب با انواع و کاربرد مهم ترین اسیلاتورهای مورد استفاده معامله گران شامل استوکاستیک (K%D)، RSI، شاخص کانال کالا (CCI)، لری ویلیامز (%R) و مکدی (MACD) به طور کامل آشنا می شوید.

۱۱- نمودار نقطه و رقم

این نوع از نمودارهای قیمتی بازار مالی برای بسیاری از معامله گران گاهاً مرموز و پر از ابهام به نظر می رسند. یکی از بهترین منابع آموزشی برای درک ساختار، روش های تفسیر و تکنیک های معاملاتی نمودار نقطه و رقم، فصل یازدهم این کتاب است

۱۲- نمودارهای شمعی ژاپنی

جان مورفی در فصل دوازهم به تشریح یکی از ابزار تحلیلی مورد علاقه معامله گران بازار بورس پرداخته است. در این فصل تعاریف اولیه شمع های قیمتی، انواع مختلف الگوهای شمعی و نحوه معامله گری با آن ها به همراه راهنمای تصویری کامل این ساختارهای قیمت ذکر شده اند.

۱۳- نظریه امواج الیوت

در تدوین این کتاب علاوه بر مباحث مقدماتی، مفاهیم و روش های پیشرفته تحلیل تکنیکال در بازار مالی نیز مورد توجه بوده است. فصل سیزدهم شامل تاریخچه و مبانی امواج الیوت، روش های موج شماری، کانالیزه شدن و کاربرد اعداد فیبوناچی در تئوری الیوت می باشد.

۱۴- چرخه های زمانی

همواره در کنار تحلیل تحرکات قیمت، بررسی بعد زمان نمودار نیز از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در فصل چهاردهم مفهوم چرخه های زمانی، تأثیر آن ها بر حرکات بلندمدت روند و نحوه ترکیب آن ها با سایر ابزار تکنیکی شرح داده می شوند.

۱۵- کامپیوترها و سیستم های دادوستد

فصل پانزدهم حاوی اطلاعات مهم و کاربردی در مورد نقش ابزارهای کامپیوتری در فرآیند تحلیل نموداری است. در کنار این مباحث، ماهیت سیستم های معاملاتی مکانیکی (ماشینی) به همراه معایب و مزایای آن ها نیز توضیح داده شده اند.

۱۶- مدیریت مالی و تاکتیک های معامله

پس از تشریح کامل مفاهیم مقدماتی و پیشرفته تحلیل تکنیکال، فصل شانزدهم کتاب به تشریح مبحث بسیار مهم مدیریت سرمایه، انواع دستورات معاملاتی و عناصر اساسی معاملات موفق پرداخته است.

۱۷- شاخص های بازار سرمایه

در راستای آشنایی با سایر شاخص های مهم و جانبی تحلیل تکنیکال، مطالعه دقیق فصل هفدهم مهم تلقی می شود. در واقع با تفسیر صحیح ابزاری چون خط پیشرفت-پسرفت (AD)، اسیلاتور مک للان و شاخص آرمز، ارزیابی دقیق تری از شرایط حاکم بر بازار خواهید داشت.

جمع بندی و خلاصه مطالب

در فصل پایانی کتاب مفاهیم مهمی نظیر رویکرد تکنوفاندامنتالی، نحوه تدوین و بهینه سازی استراتژی معاملاتی شخصی به منظور ایجاد آمادگی در مخاطبان برای ورود به معاملات واقعی بازار مالی گنجانده شده است.

ترجمه و انتشار کتاب تحلیل تکنیکال جان مورفی در ایران

کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه توسط آقایان کامیار فراهانی فرد و رضا قاسمیان لنگرودی ترجمه شده و چاپ اول آن در تابستان سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات چالش منتشر گردید. در مورد کیفیت ترجمه نسخه فارسی این کتاب نیز توجه داشته باشید؛ که با توجه تجربیات و سوابق متصدیان امر، متن با زبانی کاملاً گویا و قابل فهم بازگردانی شده است؛ تا برای همه معامله گران اعم از مبتدی و حرفه ای کاملاً کاربردی و مناسب باشد.

دانلود کتاب نسخه اصلی (به زبان انگلیسی) PDF

برای دانلود و خرید نسخه فارسی کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه می توانید از طریق سایت های چالش و کتابراه اقدام به خرید کنید.

ادامه مطلب
نرم افزارهای بورس
معرفی بهترین و کاربردی ترین نرم افزارهای بورس

نرم افزارهای بورس برای افرادی که به تازگی وارد این بازار شده اند، بسیار مهم و حیاتی هستند. در گذشته افراد کمی توانایی سرمایه گذاری در بورس و استفاده از آن را داشتند. خرید و فروش در بورس باید در زمان های مناسبی صورت گیرد. در غیر این صورت ریسک بالایی دارد و احتمال ضرر کردن در این بازار وجود دارد. با پیشرفت تکنولوژی، امروزه نرم افزارهای متنوعی وجود دارند که در اکثر کسب و کارها می توان از آن ها بهره برد. نرم افزارهایی نیز برای بازار بورس طراحی شده اند که استفاده از آن ها کار و سرمایه گذاری در این بازار بزرگ را راحت تر و مطمئن تر می کند.

چرا باید از نرم افزارهای بورس استفاده کرد؟

کسانی که در بازار بورس فعالیت دارند و مدت زمان زیادی از این روش برای کسب درآمد استفاده کرده اند، تجارب زیادی برای شناخت بازار دارند، از این رو می توانند راحت تر در بورس، سرمایه گذاری کنند. شاید دلیل این که سال های گذشته تعداد کمتری وارد بازار بورس می شدند همین امر بود. سرمایه گذاران جدید زمانی شروع به کار می کردند که یک فرد با تجربه را در کنار خود داشته باشند. ولی باز هم ممکن بود برخی مواقع تحلیل این افراد صحیح از آب درنیاید و سرمایه گذار ضرر مالی زیادی متحمل شود. این شرایط سبب شد تا نیاز بازار بورس به روش های جدیدتری برای تحلیل بازار، مرتفع شود. تکنولوژی های جدید و نرم افزارهایی که این کار را انجام می دهند و تحلیل های دقیق تری از بازار ارائه می دهند، مدت هاست که در دسترس هستند و روز به روز، گسترده تر و دقیق تر می شوند. اگر به دنبال نرم افزارهای بورس بگردید، تعداد زیادی از آن ها را در سایت های مختلف می بینید که روش های تحلیلی متفاوتی را ارائه می دهند. استفاده از این نرم افزارها، سبب می شود تا تحلیل بازار با حساسیت بیشتر و کاملا حرفه ای انجام گیرد و ریسک معاملات تقریباً به صفر برسد. کسانی که نرم افزارهای بورس را می شناسند و از آن استفاده می کنند، متوجه می شوند که در چه مواقعی باید سهام خریداری کنند و در چه زمانی آن را به فروش برسانند تا سود بیشتری دریافت کنند.

چه افرادی به نرم افزارهای بورس نیاز دارند؟

معرفی نرم افزارهای بورس

با توجه به آمار اعلام شده، در سال اخیر تعداد افرادی که کد بورسی دریافت کرده اند، به شدت رشد کرده است. این مسئله نشان دهنده استقبال مردم از سرمایه گذاری در بازار بورس و نتایج مثبت آن است. به خصوص در حال حاضر که اکثر بازارهای سرمایه گذاری، ریسک بالایی دارند، سرمایه گذاران دوست دارند روش های ایمن تری را برای فعالیت برگزینند. شاید افراد زیادی در کشور باشند که بدون استفاده از نرم افزارهای پیشرفته و امروزی، بتوانند با توجه به تجربیاتی که دارند، تحلیل بازار را به خوبی انجام دهند؛ اما اکثر افراد تازه وارد نیازمند این برنامه های کاربردی هستند. کارگزاری ها و شرکت های فعال در حوزه بورس نیز به سرمایه گذاران خود توصیه می کنند که از این ابزارها در جهت بهبود شرایط مالی خود و سرمایه گذاری مطمئن استفاده کنند. با توجه به شرایطی که در حال حاضر وجود دارد و تأثیرپذیری بورس از این شرایط، به کار گرفتن نرم افزارهای بورس حداقل برای کسانی که تازه وارد این بازار شده اند، ضرورت دارد. از سوی دیگر، حتی اگر تجربه بالایی در بورس داشته باشید، نرم افزارهای تحلیلی و تکنیکال از روش هایی هستند که اطمینان خاطر بیشتری را به سرمایه گذار می دهند. استفاده از این نرم افزارهای متعدد در کنار هم درصد خطا را آن قدر کم می کند که بازار بورس را به یک روش مطمئن برای درآمدزایی تبدیل کرده است. شاید علت افزایش سرمایه گذاران در بورس در بازه زمانی کم، همین مسئله باشد.

انواع نرم افزارهای بورس و کاربرد آن ها

همان طور که گفته شد، نرم افزارهای بورس تنوع زیادی دارند. برخی از این برنامه ها به صورت رایگان نیز در دسترس هستند. برخی از کارگزاری ها و شرکت های سرمایه گذاری بورس، ابزارهای تحلیلی را به سپرده گذاران ارائه می دهند تا از این طریق بتوانند راحت تر بازار را تحلیل کنند. حتی برخی از آن ها، پشتیبانی خوبی از تازه واردها تا زمان رسیدن به موفقیت، به عمل می آورند. ارائه خدماتی از این نوع، می تواند افراد زیادی را جذب کارگزاری ها کند. معمولاً نرم افزارها عملکرد مشابهی دارند و تفاوت های آن ها بسیار کم است. حتی برخی افراد حرفه ای که می خواهند بهتر در بازار بورس سرمایه گذاری کنند، از چندین نرم افزار در کنار هم استفاده می کنند تا تجمیع تحلیل های آن ها، به بهبود عملکردشان منجر شود. برخی از نرم افزارهای رایج در بازار بورس، شامل موارد زیر هستند.

۱- متا تریدر یکی از رایج ترین نرم افزارهای بورس

معرفی نرم افزارهای بورس

متا تریدر یا MetaTrader جزو رایج ترین برنامه هایی است که سال هاست در کنار معامله گران بورس حضور دارد. این نرم افزار قوی در نسخه های مختلفی به بازار عرضه شد و هر بار توانست، تحلیل های قوی تری را به بازار بورس ارائه دهد. سهامداران و افراد فعال در بورس که قصد دارند از روش های مدرن استفاده کنند، متا تریدر را در نسخه های جدید آن مورد استفاده قرار می دهند. در حال حاضر نسخه ۵ متا تریدر در دسترس است که این نسخه دارای کارایی بیشتری است. این پلتفرم قوی، چندین متغیر را با هم رصد می کند و با کارایی بالایی که دارد، قابلیت های زیادی را به کاربر می دهد. پلتفرم متا تریدر به گونه ای طراحی شده است که امکان استفاده از سیستم های تجاری خودکار (ربات های معاملاتی) و کپی تریدها را فراهم می کند. از متا تریدر در بورس های داخلی و خارجی مانند فارکس، سهام و معاملات بازار بورس تهران می توان استفاده کرد. به کمک این نرم افزار با محاسبات عالی و تحلیل های فوق العاده ای که دارد، آزادی عمل را تا حد امکان به شما می دهد تا به افراد دیگر برای کمک در بازار بورس نیاز نداشته باشید.

مزایای متا تریدر

متا تریدر می تواند تجارت آنلاین را برای شما به مراتب ساده کند. برای این منظور باید آن را بر روی تلفن های هوشمند، تبلت یا لپ تاپ خود نصب کنید و می توانید با هر دستگاهی که در دسترستان است، کار معاملات بورس را با تحلیلی دقیق انجام دهید. متا تریدر ۵ که آخرین نسخه از این نرم افزار است، امکان دسترسی به بازارهای داخلی و ربات های تجاری، بانک اطلاعات برنامه نویسان استراتژی بورس، کپی ترایدر و سرویس های میزبانی مجازی یا (Forex VPS) را به کاربران خود ارائه می دهد. اگر با نحوه عملکرد این نرم افزار آشنا باشید و ترفندهای آن را بدانید، می توانید از تمام خدمات آن را یک جا به کار گیرید و فرصت های تجاری جدیدی را در بازار بورس به دست آورید.

۲- پلتفرم eSignal و نرم افزارهای بورس

معرفی نرم افزارهای بورس

تاجران بورس از این برنامه که مبتنی بر ویندوز است برای ساختن شاخص های سفارشی استفاده می کنند. هر چند اندیکاتورهای تکنیکال که در این نرم افزار وجود دارند، نسبت به متا تریدر محدودترند؛ اما می توان پلت فرم را سفارشی کرد و به کمک زبان برنامه نویسی، از آن یک پلتفرم کاملاً اختصاصی و حرفه ای ساخت. این کار از دست افراد ماهر در زمینه برنامه نویسی برمی آید و می توانید از آن ها کمک بگیرید.

روش و مزایای استفاده از eSignal به عنوان یکی از بهترین نرم افزارهای بورس

استفاده از eSignal، فرصت های معاملاتی جدیدی را به روی شما می گشاید و بدون این که بخواهید هزاران سهام را به صورت جداگانه بررسی کنید، آن ها را در نمایشگر بازار Plus+ می توانید ببینید. در این صورت امکان سوددهی شما از طریق سرمایه گذاری در بورس به مراتب افزایش می یابد. اما چگونه می توانیم پلتفرم معاملاتی خود را انتخاب کنیم؟ منوی کشویی بالای نرم افزار، به شما امکان فیلتر کردن پلتفرم معاملاتی مورد نظر خود را می دهد تا اطلاعات اضافی حذف شوند. در این صورت نتایج به دست آمده اختصاصی تر هستند و تحلیل آن ها به شما کمک می کند تا در زمینه مورد نظر خود به راحتی خرید و فروش انجام دهید. می توانید نتایج اسکن خود را مرتب کنید و آن ها را در لیست مشاهدات خود کپی کنید یا در یک فرم اکسل قرار دهید. در این صورت تحلیل های این نرم افزار را هم می توانید با دیگر نرم افزارها مقایسه کنید.

۳- داینامیک تریدر از نرم افزارهای بورس تحلیل هارمونیک

معرفی نرم افزارهای بورس

یکی دیگر از نرم افزارهای بورس که تحلیل های تکنیکال را به کاربران ارائه می دهد، نرم افزار داینامیک تریدر است. کسانی که می خواهند از تحلیل هارمونیک و فیبوناچی بازار بورس بهره ببرند، قوی ترین نرم افزاری که در این زمینه می توانند پیدا کنند، داینامیک تریدر است که هم برای بورس های بین المللی و هم بورس داخلی تهران قابل استفاده است. مانند دیگر نرم افزارها، نسخه های متعددی از داینامیک تریدر در دسترس است که بهتر است زمان استفاده، جدیدترین نسخه ها را استفاده کنید تا از امکانات و قابلیت های بیشتری برخوردار شوید. یکی از معایب داینامیک ترایدر، تهیه داده و وارد کردن آن به محیط نرم افزار است. برخی افراد برای تهیه دیتای مورد نیاز از نرم افزارهای دیگر مانند متا تریدر استفاده می کنند.

قابلیت های نرم افزار داینامیک ترایدر

برای این که حرفه ای تر با این ابزار کار کنید، می توانید داده های هر سهم را در قسمتی از آن در یک بازه زمانی مشخص کنید و از داده ها، خروجی اکسل تهیه کنید. این برنامه، برای امواج الیوت به خوبی کار می کنند و ترسیم بسیار خوبی از ابزار فیبوناچی دارند. از دیگر قابلیت های داینامیک ترایدر این است که سیستم هشدار گذاری بر روی نمودارها و خطوط را می توان در آن فعال کرد و همین طور امواج الیوت را برچسب گذاری کرد تا استفاده از آن ها ساده تر باشد. مقیاس لگاریتمی و هماهنگ سازی ابزار قیمتی با آن نیز می تواند در تحلیل به شما کمک شایانی کند. اسکنر قوی نرم افزار این امکان را برای شما فراهم می کند که نواحی برگشتی را بر اساس الیوت و الگوهای هارمونیک بیابید.

۴- معامله گر نینجا (Ninja Trader)

معرفی نرم افزارهای بورس

اگر جزو افراد تازه وارد هستید که می خواهید از پلتفرم هایی استفاده کنید که محیط کاربری راحتی دارند، نینجا تریدر بهترین گزینه برای شماست. این برنامه، به صورت یکپارچه است و از پلت فرم معاملاتی و برنامه نویسی تشکیل شده است. برنامه نویسی در این نرم افزار، می تواند با پایگاه داده نیز ادغام شود و با تعداد زیادی برنامه کاربردی نیز سازگار است. از این رو از افراد مبتدی تا حرفه ای می توانند از آن استفاده کنند و تحلیل های خوبی از بازار بورس به دست آورند. از این نرم افزار در تحلیل بازارهای بورس ارز مانند فارکس نیز می توان بهره برد. البته برای این که بتوانید از نینجا تریدر استفاده کنید، باید اشتراک تهیه کنید که هر چه هزینه اشتراک بیشتر باشد، قابلیت های بیشتری هم در دسترس کاربر قرار می دهد معمولاً هزینه اشتراک این نرم افزار از ۳۵ دلار شروع می شود. در نینجا تریدر علاوه بر ۱۰۰ اندیکاتور تکنیکال، برنامه ریز، فاندامنتال و غیره، نرم افزارهای شبیه ساز معاملاتی را هم برای کاربر مهیا می کند تا بتوانند به صورت تمرینی در آن کار کنند و تجارت در بازار بورس را به صورت مجازی تجربه کنند.

۵- آمی بروکر (AmiBroker)

معرفی نرم افزارهای بورس

آمی بروکر اولین نوع از نرم افزارهای مدرن تجزیه و تحلیل فنی بازار بورس است. این نرم افزارها ویژگی های زیادی دارد که شامل شاخص ها، فرمول ها و تست برگشت است. برنامه این امکان را به شما می دهد تا سیستم رمزگذاری داخلی خود را با کد نویسی ساده ای بسازید. استفاده از آمی بروکر برای کسانی که می خواهند در بازه های زمانی بلند مدت معامله کنند یک گزینه عالی و کارآمد است. به همین علت اگر جزو این گروه هستید، بهتر است این پلتفرم را جایگزین برنامه های دیگری مانند داینامیک تریدر و متا تریدر کنید.

مزایای استفاده از آمی بروکر

همان طور که گفته شد، تحلیل های دراز مدت برای بازار بورس به کمک این برنامه امکان پذیر و قابل اطمینان است. AmiBroker پارامترهای مختلفی دارد و رابط کاربری آن ساده است. همین امر سبب می شود تا کاربران تازه وارد هم بتوانند به سادگی آن را به کار گیرند. نرم افزار آمی بروکر به کاربر امکان می دهد تا با ابزاری مانند Bar Replay بک تست های کاملی تهیه کنند و به کمک ابزار آنالیز (Analysis) تحلیلی قوی از بک تست انجام دهد. آنچه یک نرم افزار را پرطرفدار می کند، اطمینان بخش بودن تحلیل هایی است که دارد. آمی بروکر نرم افزار قابل اطمینانی است ریسک معاملات به کمک تحلیل های آن تقریباً صفر است.

۶- متا استاک یکی از محبوب ترین نرم افزارهای بورس

معرفی نرم افزارهای بورس

MetaStock از نرم افزارهای تکنیکال و محبوب است که برای تحلیل بازار بورس مورد استفاده قرار می گیرد. بیش تر از ۳۰۰ اندیکاتور تکنیکال در این نرم افزار قرار دارد. طراحی داخلی نرم افزار را می توان به کمک اصلاح فیبوناچی، جهت تکمیل کردن اندیکاتورهای تکنیکال، اطلاعات بنیادین، اخبار یکپارچه و غیره بهتر کرد تا کار کردن با آن بهینه تر باشد. علاوه بر این می توان معیارهای فیلتر و نمایش داده ها را هم در این نرم افزار اختصاصی کرد تا به امکاناتی که مورد نیازتان است دسترسی داشته باشید. بازارهای مالی به کمک این نرم افزار در دستان شماست. این نرم افزار نیز برای ورود داده و تهیه آن ایراداتی دارد که می توان از نرم افزارهای دیگر برای برداشت دیتا و انتقال آن به متا استاک استفاده کرد.

مزیت های استفاده از متا استاک

مطالعه مقایسه ای که توسط این نرم افزار انجام می شود، به کیفیت کار آن کمک کرده است. فیلترهایی که کاربر می تواند خود با برنامه نویسی روی آن قرار دهد از دیگر مزیت هایی است که متا استاک دارد. البته باید بتوانید زبان برنامه نویسی را به صورت حرفه ای کار کنید یا از کسانی که در این حیطه کار می کنند، کمک بگیرید.

۷- ادونسد گت (Advanced Get) یک نرم افزار بورس برای افراد مبتدی

معرفی نرم افزارهای بورس

هنگامی که تازه شروع به کار می کنید، احتمالاً هنوز با نرم افزارها نیز نمی توانید راحت کار کنید. پس باید نرم افزاری را برگزینید که محیط کاربری ساده و قابل فهمی داشته باشد. همچنین نرم افزار باید بتواند اطلاعات اولیه و دقیق را در اختیارتان قرار دهد. روش های منحصر به فردی که بر اساس قواعد تحلیل بورس توسط Advance GET ارائه می شود، به شما کمک می کند تا معیارهای مورد نیاز برای خرید و فروش بورس را مشخص کرده و طبق آن ها عمل کنید. نرم افزار مذکور حوزه ورود، پشتیان، مقاومت و خروج شما را مشخص می کند تا بهتر به موقعیت معاملاتی خود وارد شوید و شروع به فعالیت کنید.

مزایای استفاده از Advance GET

اگر یک فرد مبتدی هستید که می خواهید یک رویکرد مبتنی بر قاعده عینی را دنبال کنید؛ بهترین گزینه برای شما همین نرم افزار است. از سوی دیگر افراد حرفه ای که قصد دارند موقعیت معاملاتی بهینه تری را داشته باشند، از دیگر متقاضیان این نرم افزار هستند، زیرا استفاده از Advance GET باعث تحلیل بهتر بازار و بررسی جزئیات آن توسط افراد حرفه ای می شود. حتی شرکت های بزرگی که به عنوان راهنما برای مشتریان خود عمل می کنند، می توانند از این برنامه استفاده کنند. نرم افزار فوق، چارت قیمت را با رابط کاربری دوستانه ای ارائه می دهد و برای اطلاع و مقایسه قیمت ها هم می توان از آن نهایت بهره را در بازار بورس برد.

آموزش نرم افزارهای بورس توسط چه کسانی انجام می شود؟

معرفی نرم افزارهای بورس

اگر خودتان اطلاعات کافی در مورد نرم افزارهای مختلف و روش کار با آن ها را می دانید که مشکلی نخواهید داشت؛ اما ممکن است جزو افرادی باشید که تازه به بازار بورس وارد شده اید و اطلاعات اولیه ای در این مورد دارید. از طرفی برای کسانی که چندان با نرم افزارهای رایانه ای کار نکرده اند، ممکن است درک اولیه از نرم افزارهای بورس هم سخت باشد. کارگزاری های مختلفی در زمینه بورس فعالیت می کنند که از همان ابتدا برای دریافت کد بورسی که قدم اول ورود به بازار سرمایه گذاری بورس است، باید با آن ها در ارتباط باشید. یک کارگزاری خوب، امکان آموزش بورس و روش های سرمایه گذاری و درآمدزایی در آن را برای کاربران خود فراهم می کند. یکی از اولین ابزارهایی که در حین آموزش، به مراجعه کنندگان ارائه می شود، نرم افزارهای بورس است. هر چند ظاهر محیط برنامه ها ممکن است برای تازه کارها نامفهوم باشد؛ ولی استفاده از این نرم افزارها بسیار راحت است. از این رو با آموزشی ساده توسط نمایندگان کارگزاری ها در کلاس های بورس به صورت حضوری یا آنلاین، امکان کار با آن ها را خواهید داشت. از طرفی تحلیل های دقیق بر اساس مقایسه و محاسبات زیادی که در نرم افزار صورت می گیرد، مقدور است. با توجه به مطالب ذکر شده، در صورتی که قصد دارید یک سرمایه گذاری مطمئن داشته باشید و سود بیشتری در بازار بورس به دست آورید، بهترین راه استفاده از نرم افزارهای تحلیلی مختلفی است که به شما در این زمینه کمک زیادی می کنند و کار در این بازار پر پیچ و خم را بسیار ساده تر انجام می دهند.

ادامه مطلب
پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵
آموزش نحوه استفاده از پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵ و دانلود برنامه

تمامی فعالان بازار مالی برای انجام معاملات خود به یک نرم افزار یا پلتفرم معاملاتی نیاز دارند. یکی از معروف ترین پلتفرم های معاملاتی بازار مالی «متاتریدر» می باشد؛ که توسط شرکت نرم افزاری روسی “MetaQuotes” طراحی شده است. در بسیاری از شرکت های کارگزاری بین المللی، متاتریدر به عنوان پلتفرم اصلی معاملاتی در اختیار مشتریان قرار داده می شود. متاتریدر ۵ یک پلتفرم معاملاتی چندگانه است، که امکان دادوستد هم زمان در بازارهای فارکس (ارز)، سهام و آتی را برای معامله گران فراهم می کند.

نرم افزار متاتریدر ۵ چه قابلیت هایی دارد؟

این نرم افزار دارای امکانات فوق العاده ای برای تحلیل نموداری، معاملات خودکار و معاملات رونویس (کپی تریدینگ) می باشد. در پلتفرم متاتریدر ۵ به واسطه انجام معاملات هم زمان و در جهت مخالف در یک دارایی، امکان پوشش ریسک به سادگی فراهم آمده است. این مورد در معاملات جفت ارزها بسیار پرکاربرد می باشد. نرم افزار متا ۵، امروزه با ۳۱ زبان رسمی دنیا قابل استفاده است و معامله گرانی که به زبان های بین المللی نیز تسلط نداشته باشند، می توانند به راحتی از آن استفاده کنند.

۱- فرآیند معاملاتی انعطاف پذیر

در متاتریدر ۵ شما به عمق بازار و بهترین پیشنهادات قیمتی دسترسی خواهید داشت، که از این لحاظ یک پلتفرم معاملاتی قدرتمند محسوب می شود. در واقع می توان به روش های مختلف اعم از معامله گری کلاسیک یا پوشش ریسک، از این پلتفرم استفاده کرد. در این نرم افزار برای اجرای دستورات معاملاتی ۴ نوع قیمت شامل لحظه ای، درخواست، بازار و صرافی تعبیه شده است. هم چنین شما می توانید، با استفاده از سفارشات بازار، شرطی و محدود کننده، معاملات خود را با بهترین کیفیت و بیشترین دقت ممکن انجام دهید.

۲- تحلیل تکنیکال حرفه ای در متاتریدر ۵

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

این پلتفرم شامل مجموعه کاملی از ابزار تحلیل نموداری پیشرفته بوده و به شما اجازه می دهد؛ تا بیش از ۱۰۰ نمودار از جفت ارزها و سهام مختلف را به صورت هم زمان اجرا کنید. هم چنین ۲۱ تایم فریم مختلف در متاتریدر ۵ قرار داده شده است، تا معامله گران امکان رصد و بررسی کوچک ترین تحرکات قیمتی بازار را نیز داشته باشند. بیش از ۸۰ اندیکاتور و انواع اشکال ترسیمی و گرافیکی، امکان یک تحلیل مفصل و با جزئیات دقیق را برایتان فراهم می آورد. لازم به ذکر است، که امکانات تحلیلی این نرم افزار صرفاً محدود به ابزار داخلی نیست و سرمایه گذاران می توانند، با ساخت یک حساب کاربری در سامانه اصلی به تعداد زیادی اندیکاتور، استراتژی معاملاتی، ربات های معامله گر (اکسپرت) و… تدوین شده توسط سایرین نیز دسترسی داشته و به صورت رایگان یا پولی از آن ها استفاده کنند. هم چنین در وبسایت mql5.com امکان برقراری ارتباط میان برنامه نویسان و معامله گران وجود دارد، تا افرادی که به ابزار تحلیلی شخصی سازی شده نیاز دارند؛ بتوانند در ازای پرداخت مبالغ مشخصی، امور معامله گری خود را با سهولت بیشتری انجام دهند. در واقع با قابلیت های منحصر به فردی که در زبان برنامه نویسی MQL5 ایجاد شده است، می توانید هر نوع اندیکاتور یا ابزار معاملاتی اختصاصی مورد نظر خود را طراحی کنید.

۳- تحلیل بنیادی در متاتریدر ۵

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

در کنار نمودار قیمت، تحلیل بنیادی از سایر روش های بررسی و پیش بینی روند آتی بازارهای مالی می باشد؛ که مهم ترین ابزار تحلیل بنیادی در بازارهای بین المللی، اخبار مربوط به شاخص های اقتصادی مرتبط با کشورها است. آخرین آمار و ارقام این شاخص ها از طریق پلتفرم متاتریدر ۵ در دسترس همه معامله گران می باشد. تقویم اقتصادی، اطلاعات مالی اساسی و گزارشات خبری مربوطه، بخشی از امکانات این نرم افزار است.

۴- معاملات رونویس در متاتریدر ۵!

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

بسیاری از معامله گران مبتدی زمان کافی برای تحلیل و انجام معاملات خود در بازار ندارند. در گذشته بسیاری از این افراد مجبور بودند، از فعالیت در بازار مالی منصرف شوند! اما در حال حاضر با استفاده از قابلیت معاملات رونویس در پلتفرم متاتریدر ۵، حتی در صورتی که تخصص و زمان کافی برای معامله گری نداشته باشید؛ می توانید با انتخاب یک معامله گر موفق و فشردن چند کلیک، تمام سفارشات معاملاتی او را عیناً در حساب خود پیاده سازی کنید. به این منظور شما باید سوابق معاملاتی افراد مختلف را مورد بررسی قرار داده و بهترین معامله گر ممکن، که با شخصیت سرمایه گذاری شما سازگار باشد، را برای انجام معاملات خود انتخاب کنید. هم چنین در این سامانه، سیگنال های معاملاتی مختلفی منتشر می شوند، که با توجه به بازدهی قبلی اشخاص، امکان استفاده از آن ها به صورت پولی و رایگان در دسترس است.

۵- انجام معاملات در تلفن همراه

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

امروزه تلفن های همراه هوشمند قابلیت های فراوان و کاربردهای زیادی در زندگی انسان ها دارند. در حال حاضر اکثر امور روزمره به واسطه یک تلفن قابل انجام است، که معاملات بازارهای مالی نیز این قضیه مستثنی نبوده و پلتفرم متاتریدر ۵، قابلیت نصب روی تلفن های هوشمند یا تبلت ها با سیستم عامل های مرسوم نظیر اندروید و آیفون را دارا می باشد. اغلب امکاناتی که شما در محیط کامپیوتری این پلتفرم معاملاتی به آن ها دسترسی دارید، در نسخه های موبایلی نیز تعبیه شده و با توجه به استقبال معامله گران روز به روز در حال توسعه می باشند. مواردی نظیر اندیکاتورها، ابزار ترسیم، سوابق معاملات، اجرای انواع سفارشات و…. نمونه ای از امکانات این پلتفرم های معاملاتی همراه می باشند.

۶- نسخه مبتنی بر وب

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

ممکن است در مواقعی کامپیوتر شخصی شما در دسترس نبوده و به دلیل سایز کوچک صفحه نمایش تلفن همراه یا … تمایلی به تحلیل و معامله با متا تریدر همراه نداشته باشید، در این صورت با هر دستگاه کامپیوتر متصل به اینترنت می توانید، با استفاده از نسخه وب متا تریدر ۵ وارد حساب کاربری خود در این نرم افزار شوید. در واقع با استفاده از مجموعه امکانات مذکور، هیچ مانعی برای انجام امور معاملاتی شما وجود نخواهد داشت!

۷- معاملات خودکار

یکی از امکانات فوق العاده پلتفرم متاتریدر ۵، انجام معاملات خودکار است. این کار به وسیله ربات های معامله گر انجام می شود. در واقع اگر یک استراتژی معاملاتی موفقیت آمیز داشته باشید؛ می توانید آن را در زبان برنامه نویسی MQL5 به کد تبدیل کنید و دیگر نیازی به تحلیل پیوسته بازار و ثبت سفارشات معاملاتی نخواهید داشت؛ زیرا ربات ها پیچیده ترین شروط تحلیلی و معاملاتی شما را با سرعت و دقت برایتان اجرایی خواهند نمود. شما باید فقط یک ربات معاملاتی را در حساب خود اجرا کنید، تا بدون دخالت انسان و طبق دستوراتی که در مرحله طراحی و تدوین در آن گنجانده شده است، ورود و خروج از معاملات را انجام دهد. حتی در صورتی که با برنامه نویسی آشنایی نداشته باشید، امکان استفاده از ربات های خودکار فروشی موجود در سامانه MQL5 وجود دارد. فراموش نکنید که برنامه نویسان فعال در این پلتفرم نیز می توانند، ربات اختصاصی شما را طراحی کنند!

۸- پشتیبانی از سرور مجازی

لازمه اجرای برخی از دستورات معاملاتی نظیر تریلینگ استاپ یا انجام معاملات خودکار، پیوسته روشن بودن کامپیوتر شما است، که مطمئناً با توجه به دلایل مختلف همیشه این مورد امکان پذیر نیست. برای حل این مشکل، بسیاری از معامله گران از یک سرور مجازی (سرور مجازی دقیقاً همانند یک سرور اختصاصی مستقل و با همان سطح دسترسی عمل می کند، با این تفاوت که چند عدد سرور مجازی بر روی یک سرور فیزیکی قرار دارند) استفاده می کنند.در واقع زمانی که شما نرم افزار متاتریدر ۵ خود را در یک سرور مجازی اجرا کنید؛ به منزله آن است، که تمام وقت کامپیوتر شما روشن بوده و دستورات معاملاتی عیناً انجام می شوند.

۹- تفاوت های متا تریدر ۴ و ۵

به طور کلی نرم افزار متاتریدر ۵ نسبت به نسخه قبلی خود (متا ۴) تغییرات بسیاری داشته، که ما در این مطلب صرفاً به بخشی از آن اشاره نمودیم. اما توجه داشته باشید، که بهینه سازی این پلتفرم بیشتر در راستای سهولت کاربری، افزایش امکانات عمومی و تمرکز ویژه بر توسعه پتانسیل انجام معاملات خودکار بوده است.

مفید تریدر چیست؟

پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۵

سامانه معاملاتی «مفید تریدر» نسخه ایرانی پلتفرم متاتریدر ۵ می باشد، که توسط شرکت کارگزاری مفید و تحت لیسانس خود شرکت “MetaQuotes” برای بازار سرمایه ایران بومی سازی شده است. این سامانه تقریباً اولین پلتفرم معاملات سهام بورس ایران است، که طرفداران و کاربران بسیاری در داخل کشور داشته و همان طور که ذکر شد؛ امکانات متنوعی را در اختیار معامله گران قرار می دهد.

لینک صفحه مربوط به دانلود نسخه های مختلف متاتریدر ۵:

دانلود متاتریدر ۵

پسورد فابل: khanesarmaye.com

ادامه مطلب
میانگین حجم ماه
میانگین حجم ماه چیست؟

میانگین حجم ماه به دلایلی که در این مقاله مطرح خواهیم کرد، یکی از مهم ترین آیتم های تابلو خوانی در بازار بورس ایران می باشد. اصولاً برای تحلیل یک نماد در بورس و در مبحث تابلو خوانی آیتم های زیادی وجود دارند که همه ی آن ها از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. برخی از آن ها در اولویت های پایین قرار دارند و برخی نیز مانند میانگین حجم ماه از آیتم های اصلی محسوب می شوند. اما این پارامتر واقعاً چیست و چه کاربردی می تواند در معاملات ما داشته باشد؟ در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم.

حجم این پارامتر قدرتمند در بورس

حجم یکی از اصلی ترین فاکتورهای معاملاتی برای بزرگان بازار بورس در همه جای دنیا می باشد. سیستم های معاملاتی که بر پایه ی حجم توسعه یافته اند، بسیار زیاد بوده و ازجمله قدرتمندترین سیستم های معاملاتی جهان هستند. بسیاری از افراد موفق که سودهای کلان در بازار بورس کسب کرده اند، معاملات خود را مبتنی بر حجم انجام داده و از این فاکتور برای قدرتمند نمودن پوزیشن های خرید یا فروش خود استفاده می کنند. تغییرات فاکتور حجم و به تبع آن میانگین حجم ماه در بسیاری از نقاط بازار می تواند معانی مختلفی را برای تریدر به دنبال داشته باشد. دقت به این تغییرات به طرقی که در ادامه بیان خواهیم کرد، هم می تواند باعث درک نقاط ورود ایده آل به بازار شده و هم باعث یافتن بهترین نقاط خروج از بازار خواهد بود. بسیاری از اندیکاتورهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال با استفاده از پارامتر حجم توسعه یافته اند. این پارامتر به قدری مهم و قدرتمند است که برخی از افراد تنها و تنها با تکیه بر تغییرات آن معاملات خود را ساماندهی می نمایند. بسیاری از افرادی هم که با استفاده از تکنیک های تابلو خوانی معاملات خود را مدیریت می کنند، حجم معاملات و میانگین حجم ماه را در اولویت های اصلی خود قرار داده و هرروز تغییرات آن ها را موردبررسی قرار می دهند.

تعریف میانگین حجم ماه

میانگین حجم ماه درواقع به زبان ساده میانگین حجم هایی است که در طول بازه ی زمانی یک ماه معامله شده است. برای محاسبه ی این پارامتر در هرروز معاملاتی، تمام حجم های ۲۱ روز قبل از آن یا همان یک ماه کاری قبل با هم جمع شده و بر تعداد تقسیم می شود تا معدل معاملات انجام شده روی آن نماد در طول یک ماه مورد محاسبه قرار گیرد. البته می توان برای بالاتر بردن اهمیت روزهای نزدیک از میانگین حجم وزنی استفاده کرد. اما مهم تر از این تعریف کاربردی است که این پارامتر موجود در تابلوی بازار بورس برای ما به دنبال دارد. کاربردهایی که دقت به آن ها می تواند هشدار بسیار عالی برای ما بوده و به نوعی تائید کننده ی تحلیل تکنیکال ما نیز باشد.

میانگین حجم ماه و نقاط حمایت و مقاومت

میانگین حجم ماه

یکی از محل هایی که تغییرات حجم معاملات نسبت به میانگین حجم ماه بسیار مهم تلقی می گردد، نقاط حمایت و مقاومت استاتیک بازار است. در این نقاط با توجه به حساسیت معامله گران، امکان برگشت قیمت به سمت بالا در حمایت و یا ریزش قیمت در مقاومت بسیار بالا است. اما چگونه می توانیم مطمئن شویم که این نقاط درست عمل کرده و قرار است از معاملات روز بعد روند قیمت تغییر نماید؟ پارامترهای زیادی برای تعیین درستی این تحلیل وجود دارند که هرکدام در جای خود اهمیت دارند. اما یکی از این پارامترهای اتفاقاً مهم تغییرات حجم معاملات نسبت به میانگین حجم ماه می باشد. اگر در این نقاط شاهد تغییرات حجمی بالای معاملات نسبت به میانگین حجم ماه بودیم، به نوعی می توان از این اتفاق به عنوان تأییدی برای عمل کردن این نقاط استفاده برد. درواقع حساسیت معامله گران به این نقاط باعث می شود تا تعداد کثیری از آن ها نقاط ورود یا خروج خود را در این محل ها انتخاب کرده و این باعث افزایش حجم معاملات در آن روز کاری خواهد شد. اما از کجا باید بفهمیم که حجم معاملات انجام یافته نسبت به روزهای قبل تغییرات زیادی داشته است؟ خیلی راحت می توانید آن را با میانگین حجم ماه مقایسه کنید.

سنجش ورود پول با استفاده از حجم معاملات

یکی از مهم ترین اصولی که فعالان بازار سرمایه با تکیه بر آن اقدام به خریدوفروش سهام می نمایند، اصل ورود پول و سرمایه به یک سهم است. احتمالاً شما هم اگر با این افراد نشست و برخاست داشته باشید، این اصطلاحات را از زبان آن ها شنیده اید که به فلان سهم پول تزریق شده است؛ یا فلان سهم در حال حاضر پر از سرمایه است. اما آن ها چگونه این ورود پول به یک سهم را تشخیص می دهند؟ روش های مختلفی برای سنجش ورود پول به یک سهم وجود دارد که البته نمی توان تنها از روی یکی از آن ها به این مهم دست پیدا کرد. اما یکی از این فاکتورها حجم معاملات و مقایسه ی آن با میانگین حجم ماه است. درواقع تغییرات زیاد حجم معاملات نسبت به میانگین حجم ماه نشانه ای است که به وسیله ی آن تریدرها می توانند نسبت به ورود پول به سهم تصمیم گیری کنند. با استفاده از این مقیاس تریدر روز معاملاتی که تغییرات حجمی زیادی نسبت به میانگین حجم ماه داشته را مورد ارزیابی قرار داده و با در نظر گرفتن برخی دیگر از نکات تحلیل تکنیکال و بنیادی درباره ی ورود پول به سهم تصمیم گیری می نماید. البته شما هم اگر قصد استفاده از این تکنیک را در معاملات خود دارید، بایستی با سایر نکات آموزشی مربوط به آن نیز آشنا شوید. آموزش مباحث مختلف تحلیل بازار سرمایه و ترکیب آن ها با هم است که یک استراتژی معاملاتی قدرتمند برای یک تریدر به ارمغان می آورد.

میانگین حجم ماه و نقد شوندگی سهم

یکی دیگر از مواردی که می توان با استفاده از میانگین حجم ماه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت، میزان نقد شوندگی سهم موردنظر است. البته برای تعیین میزان نقد شوندگی پارامترهای دیگری هم دخیل هستند، اما یکی از مهم ترین آن ها همین حجم معاملات آن در روزهای گذشته است. برای مثال تصور کنید که شما قصد خرید یک میلیون سهم از نمادی را دارید که میانگین حجم معاملاتی آن ۵۰۰ هزار سهم در روز است. درواقع در شرایط عادی بازار شما اصلاً امکان خرید یا فروش این میزان سهم را در یک روز معاملاتی نخواهید داشت. در نتیجه میزان نقد شوندگی این سهم برای شما ناکافی است. حال همین فرضیه را برای سهامی در نظر بگیرید که میانگین حجمی ماهی برابر با ۱۰۰ میلیون سهم داشته باشد. شما به راحتی در هرروز کاری می توانید مقدار سهم موردنظر خود را خریداری نموده و یا آن را به فروش برسانید. نقد شوندگی هم ازجمله معیارهایی است که حتماً در انتخاب یک سهم باید دقت زیادی به آن داشته باشید. سهم های زیادی وجود دارند که استعداد کافی برای رشد در بازار بورس را دارا می باشند، اما به دلیل کوچک بودن شرکت و نقد شوندگی پایینی که دارند، چندان جذابیتی برای سهام داران حرفه ای بازار نداشته و ازاین رو شما هم باید در انتخاب چنین سهم هایی کمی دقت کنید.

آیا تغییرات حجم نسبت به میانگین حجم ماه همیشه نشانه ای برای تغییر روند است؟

همان طور که اشاره کردیم، تغییرات حجم معاملات در یک روز کاری نسبت به میانگین حجم ماه می تواند تأییدی برای عمل کردن نقاط حمایت و مقاومت بوده و به نوعی در نقاط بازگشتی بازار مورد استفاده قرار گیرد. اما همیشه این پارامتر به تنهایی نمی تواند تحلیل درستی از روند یک سهم را برای تریدر به دنبال داشته باشد. ازاین جهت لازم دانستیم که این هشدار را برای افراد تازه کار ارائه کنیم که تکیه کردن به تنهایی روی این پارامتر می تواند کمی خطرآفرین بوده و شرایط نامطلوبی رقم بزند. بهترین تصمیم زمانی اتخاذ خواهد شد که شما جمیع جوانب را در نظر گرفته و سپس از تغییرات حجم معاملات به عنوان تأییدی برای آن ها استفاده نمایید.

ادامه مطلب
تعدیل سود مثبت و منفی
پیش بینی سود یا تعدیل سود مثبت و منفی به چه معناست؟

ابتدا قبل از شروع بحث بهتر است اندکی در مورد تعدیل سود مثبت و منفی و همینطور سود پیش بینی شده توسط شرکت ها سخن بگوییم.

پیش بینی سود چیست؟

پیش بینی سود را می توان گویای چشم انداز یک ساله آینده شرکت تعریف کرد. اغلب شرکت ها در یک ماه پایانی هرسال مالی، بودجه سال آینده خود را منتشر می کنند. یکی از مهم ترین اطلاعات نوشته شده در بودجه شرکت ها، پیش بینی مقدار سود هر سهم آن ها است. به عنوان مثال یک شرکت در اسفند سال ۱۳۹۸ پیش بینی می کند که در پایان سال مالی ۱۳۹۹ به هر یک از سهام­دارن خود به ازای هر سهم، ۲۰۰ تومان سود می پردازد. این پیش بینی ها برای سرمایه گذاران آن شرکت بسیار مهم است، زیرا می توانند چشم انداز شرکت را حداقل برای یک سال آینده، مشخص کنند. به عبارت دیگر EPS پیش بینی شده، عبارت است از پیش بینی سود هر سهم که توسط خود آن شرکت یا تحلیل­گران مستقل برای سال مالی آینده تخمین زده می شود. ارائه پیش بینی سود شرکت ها فقط مختص کشور ما نیست و از سوی نهادهای مختلفی در سطح دنیا ارائه می شود. برای مطالعه بیشتر به مقاله تفاوت EPS و DPS مراجعه نمایید.

تعدیل سود چیست؟

به کلیه تغییرات سود پیش بینی شده شرکت­ ها در بورس تعدیل سود می گویند که ممکن است منفی یا مثبت باشد. مفهوم تعدیل، در ابتدای دوره با سود محقق نشده در پایان دوره مالی برآورد می گردد. در گذشته شرکت های بورسی موظف بودند به طور مستمر و ادامه دار طی دوره های سه ماهه، عملکرد واقعی خود را ارائه و مورد ارزیابی قرار دهند و  با در نظر گرفتن مقایسه عملکرد واقعی خود با بودجه پیش بینی شده، پیش بینی جدید خود را از میزان سودآوری شرکت در جهت عملکرد واقعی خود به بازار ارائه دهند. ولی در حال حاضر شرکت­ ها از سوی سازمان موظف به ارایه EPS و تعدیلات لازم نیستند و این امر توسط تحلیل­گران انجام می شود. به طور مثال در سایت تدان پیش بینی سود برخی شرکت ها ارائه می گردد.

پیش بینی سود یا تعدیل سود

در باب مفهوم تعدیل می توانیم بگوییم که اگر شرکتی با توجه به بخش های موجود در بخش امور مالی، درآمد حاصل از سرمایه گذاری سود خود را افزایش یا کاهش می دهد، در صورتی که سود سهام شرکت در طول سال تغییر کند، به آن تعدیل گفته می شود.

تعدیل مثبت و منفی

در صورت افزایش سود شرکت، در پیش بینی جدیدی که انجام می شود به آن تعدیل سود مثبت می گویند واگر سود شرکت کاهش یافته بود به آن تعدیل سود منفی می گویند. برای روشن تر شدن ماجرا شرکت الف را فرض کنید که در پایان سال ۹۸ پیش بینی کرده است که مبلغ ۵۰ تومان سود به ازای هر سهم کسب می کند، اما بعد از سپری شدن ۳ ماه از فعالیت خود با بررسی های انجام شده و بررسی عملکرد شرکت پیش بینی خود را تغییر داده و به ۷۰ تومان سود به ازای هر سهم افزایش می دهد، به این ترتیب قیمت تعدیل مثبت شده است و در صورتی که بعد از بررسی عملکرد ۶ ماهه شرکت به این نتیجه برسد که سود ۷۰ تومان قابل دسترسی نیست آن را به ۴۵ تومان کاهش می دهد که به آن تعدیل سود منفی می گویند.

ادامه مطلب
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن چیست و چه الگوهایی دارد؟

به بیان ساده پرایس اکشن یک تکنیک معامله گری و تحلیل بازار است که به معامله گر این امکان را می دهد تا با استفاده از حرکات واقعی قیمت تصمیمات خود برای انجام معاملات را بگیرد؛ برخلاف دیگر تریدرها که با استفاده از اندیکاتورهایی که همیشه عقب تر از قیمت فعلی بازار هستند اقدام به تحلیل حرکات قیمت می کنند (توجه داشته باشید که اصلا منظور ما این نیست که استفاده از اندیکاتورها برای انجام تحلیل و معامله مناسب نمی باشد).

اکثر اندیکاتورها از قیمت فعلی بازار عقب­تر هستند و در واقع تحلیل اطلاعات گذشته قیمت را با استفاده از فرمول خود نشان می دهند. با استفاده از برخی روش های معامله گری خاص اطلاعات گذشته می توانند به تریدر کمک کنند تا بتواند حرکات بعدی بازار که به احتمال زیاد به زودی رخ خواهند داد را تشخیص دهد، در حالی که با استفاده از اندیکاتورها باید صرفا حرکات بعدی بازار را حدس بزنیم.

پرایس اکشن

پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت تلاش می کند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر می رسد را به شیوه ای بهتر به معامله گر ارائه دهد. در واقع پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر می روند; سوال اصلی آن ها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است; بلکه این است که چرا این اتفاق دارد می افتد! بنابراین می توانند تصمیمات بهتری بگیرند.

سویینگ ­ها (نقطه عطف بالا و پایین بازار یا همان High و Low تست کردن حمایت­ها و مقاومت­ها و روندهای تثبیت؛ نمونه هایی از پرایس اکشن هستند.) نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن می ­باشند.

الگوهای شمعی مانند هارامی، اینگولفینگ، شوتینگ استار و … همگی مواردی هستند که در تحلیلگری به سبک پرایس اکشن با آن موجه خواهید شد.

پرایس اکشن تریدر کیست؟ (Price Action Trader)

پرایس اکشن چیست؟

معامله­ گری که از روش پرایس اکشن استفاده می­ کند را پرایس اکشن تریدر می­ گویند. این دسته از تریدرها همه چیز را ساده می بینند که در واقع روش بسیار موثری در معامله گری است؛ همه چیز را ساده ببین! این تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را برای ورود به معاملات با یکدیگر ترکیب می­ کنند.

البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می­کند و نظم درونی آن به چه صورتی است، اما مزیت این روش این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند؛ بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … . ناب­ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader مشهور هستند.

آن ها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند و تنها به دنبال مناطق حمایتی و مقاومتی برای کسب سود هستند. ابزار اصلی آن ها در پنجره Time و Sales و یا گاهی Depth of Market خلاصه می­ شود.

مزایای معامله گری بر اساس پرایس اکشن

۱- رایگان است! تریدرهای پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد.

۲- این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، آتی، کالا و … .

۳- با استفاده از هر نرم افزاری می توان تحلیل پرایس اکشن را انجام داد؛ نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.

۴- سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد، در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.

۵- روشی همه جانبه است که همه چیز را با هم ترکیب می کند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.

۶- با همه مزایایی که روش پرایس اکشن دارد، اما یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین خواهد داشت؛ باید به این نکته توجه داشت که کلید اصلی یادگیری این روش تمرین مداوم است.

نکاتی در خصوص الگوها و ستاپ های پرایس اکشن

۱- تحلیلگر پرایس اکشن به مشاهده اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمع ها نگاه می­ کند.

۲- در این روش معمولا از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی نیز استفاده می­ شود.

۳- استفاده از پرایس اکشن برای سفته بازی الزاما به معنای نادیده گرفتن تمام روش­ های تحلیل تکنیکال نیست. اما یک تحلیلگر پرایس اکشن می­ تواند برای ساخت استراتژی خود صرفا بر روی درک رفتاری پرایس اکشن تمرکز کند.

۴- به طور کلی، الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل می­ گیرد و معامله­ گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل بگیرند و بدین ترتیب ستاپ شکل می گیرد که به سیگنال خرید و فروش منتج می­ شود.

۵- معامله گر پرایس اکشن از ستاپ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده می ­کند. هر ستاپ یک نقطه بهینه برای ورود دارد. معامله گران حرفه ای معیارهای خود را برای ورود و خروج دارند که این معیارها بر اساس تجربه چندین ساله شکل گرفته اند.

لازم به ذکر است که معمولا یک ستاپ ساده به تنهایی برای ورود به معامله کافی نمی­ باشد، بلکه باید از ترکیب شمع ها، الگوها و ستاپ­ ها استفاده کرد.

  • زمانی که معامله گر به این نتیجه رسید که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر یک نقطه مناسب برای ورود یا خروج می ­مانند که به آن تریگر گفته می­ شود.
  • در هنگام معامله ممکن است سیگنالی مشاهده شود اما آن ها تریگر نیستند چون باید شمع مورد نظر بسته شود تا سیگنال معتبر باشد.
  • بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود.

قانون “تلاش دوباره”

پرایس اکشن چیست؟

یکی از مشاهدات کلیدی معامله گران پرایس اکشن این است که بازار اغلب بعد از شکست سطوح یا اصلاحی شدن، دوباره به آن سطح باز می­ گردد. اگر بازار به یک نقطه معین برگردد، آنگاه معامله گر انتظار دارد که بازار یا به مسیر خود ادامه بدهد و یا مجدد برگردد، در چنین شرایطی معامله گر نباید اقدامی انجام دهد تا اینکه بازار یکی از این دو راه را انتخاب کند.

وقتی بازار از این مرحله بگذرد و یکی از این دو حالت را انتخاب کند، آنگاه احتمال موفقیت معامله بسیار زیاد خواهد بود. بنابراین در چنین موقعیتی باید برای دومین نقطه ورود منتظر بمانیم.

برای مثال، اگر در دومین تلاش، فروشندگان سعی می کنند قیمت را به کف جدیدی ببرند و اگر این تلاش شکست بخورد آنگاه کف دوقلو شکل خواهد گرفت و در چنین نقطه ای فروشندگان نظر خود را تغییر داده و می­ خرند. بنابراین فروشندگان هم به خریداران ملحق شده و یک فشار خرید قوی ایجاد می­ شود.

فرض کنیم بازار خط روند یا دامنه معاملاتی را می­ شکند. سپس بازار مجدد به این سطح شکسته شده بر می ­گردد و بجای اینکه به مسیر قبلی خود ادامه دهد، بر می ­گردد و به شکست ادامه می­ دهد، این حالت را “تایید” گویند.

معامله گران به دام افتاده

معامله­ گران به دام افتاده اصطلاح رایجی درپرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال ضعیف وارد بازار شده اند و یا بدون دریافت تأیید وارد شده اند. این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آن ها پیش رفته، یعنی اگر پرایس اکشن به حد ضرر آن ها برخورد کند، آنگاه پوزیشن معاملاتی آن ها بسته می­ شود.

بسیاری از معامله گران از حد ضرر استفاده می­ کنند تا اگر بازار در جهت مخالف حرکت کرد آن ها از پوزیشن خود خارج شوند. این حالت باعث می شود حد ضررهایی که توسط معامله­ گران به دام افتاده مشخص شده ­اند به سفارشاتی تبدیل شوند که جهت مخالف بازار را تقویت کنند. تمام استراتژی های مربوط به معامله گران به دام افتاده همگی بر پایه روش­ های ال بروکس است.

تعریف روند و دامنه معاملاتی

مفهوم روند یکی از اساسی ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال است. روند یا نزولی و یا صعودی است. در روند صعودی قیمت ها دائما در حال افزایش و در روند نزولی قیمت­ ها دائما در حال کاهش هستند. به همان نسبت که تعریف روند ساده است، تحلیل آن دشوار و پیچیده است.

به عبارت دیگر فرض اساسی در تعریف روند وجود هم بستگی است. یعنی زمانی که در روند هستیم بازار در همان جهت قبلی به حرکت خود ادامه خواهد داد. در تصویر زیر یک روند نزولی داریم که دائما در حال افت است و در قسمت­ های صعودی، اصلاح صورت گرفته است.

پرایس اکشن چیست؟

معامله گر پرایس اکشن در هر تایم فریمی باید در ابتدا صعودی، نزولی و یا اصلاحی بودن روند بازار را مورد بررسی قرار دهد. بازار اصلاحی زمانی شکل می­ گیرد که بازار در سقف و کف برگردد تا در یک دامنه قیمتی مشخص باقی بماند. تعریف دامنه معاملاتی چندان واضح و مشخص نیست. اما به طور کلی هر وقت روند واضح نبود، آنگاه دامنه معاملاتی داریم. دامنه معاملاتی را می­ توان کانال افقی نیز نامگذاری کرد. تصویر زیر یک دامنه معاملاتی را نشان می ­دهد که بازار در سقف و کف برگشته است و در یک دامنه قیمتی مشخص نوسان می­ کند.

پرایس اکشن چیست؟

معرفی انواع الگوها و ستاپ های پرایس اکشن

اجزاء مختلف یک شمع عبارتند از:

  • قیمت باز: اولین قیمت
  • قیمت پایانی: آخرین قیمت
  • بالا: بالاترین قیمت
  • پایین: پایین ترین قیمت
  • بدنه: بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد.
  • دُم یا سایه (بالایی و پایینی): قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
  • شمع اصلاحی: شمع اصلاحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز شدن و پایانی هر دو یکی هستند، بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده است. به این شمع اصلاحی می­ گویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده، در چنین حالتی اگر تایم فریم پایین­تر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معاملاتی شکل گرفته باشد.
  • شمع روندی: شمع های روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند. یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع فاصله دارد.
  • شمع روند صعودی: در چنین شمعی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت اولین معامله قرار می­ گیرد. ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت بالاو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر بالاتر از قیمت اولین معامله، بسته شده است.
  • شمع روند نزولی: در چنین شمعی، قیمت پایانی پایین­تر از قیمت اولین معامله قرار می ­گیرد.
  • شمع های در جهت روند: اینگونه شمع ­ها، شمع هایی هستند که در جهت روند بازار هستند. یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی، همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی، شمع روند نزولی همان شمع در جهت بازار است.
  • شمع های مخالف روند: شمع هایی هستند که در جهت مخالف روند شکل بگیرند.
  • شمع های فرار (BAB): اینگونه شمع ­ها، شمع­ هایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
  • شمع های بدون سایه: شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایه ای در بالا و پایین آن وجود ندارد.

بعضی از شمع ها فقط در یک طرف سایه ندارند. مثلا سایه بالایی دارند و سایه پایینی ندارند. وقتی در یک روند قوی، شمع بدون سایه شکل می­ گیرد به این معنی است که در طول آن شمع فشار خرید یا فروش یکسان بوده است، بنابراین این حالت یک سیگنال قوی برای ادامه روند است. در چنین حالتی می­ توان از سبک ال بروکس برای ورود استفاده کرد که در این روش می­توان یک تیک بالاتر یا پایین­تر از شمع مورد نظر سفارش خرید یا فروش گذاشت. در چنین شرایط معامله گر باید خیلی سریع عمل کند تا slippage (تفاوت نقطه سیگنال و نقطه ورود) افزایش پیدا نکند.

  • اینساید بار: شمع اینسایدبار کوچک است و در دامنه بالا و پایین شمع قبلی جای می­گیرد. یعنی سقف آن از سقف شمع قبلی پایین­تر است و کف آن از کف شمع قبلی بالاتر است.
  • اوتساید بار یا شمع بیرونی: اوتساید بار از شمع قبلی خود بزرگتر است و کاملا با آن همپوشانی دارد. سقف آن بزرگتر از شمع قبلی و کف آن کوچکتر از شمع قبلی است.

اوتسایدبار چیست؟

مفهوم اوتسایدبار این است که در شمع قبلی از آن بی تصمیمی وجود داشته ولی سپس بازار در شمع اوتسایدبار تصمیم خود را می­گیرد و قیمت بالا یا پایین می ­رود. ممکن است که تعریف آن ساده باشد، اما ترکیب اوتساید بار با پرایس اکشن های دیگر می­ تواند به برتری معامله گران منجر شود.

با این وجود محل قرار گیری آن ها از همه چیز مهم­تر است. اگر کف اوتساید بار به وسط نزدیک باشد، آنگاه این حالت شبیه به دامنه معاملاتی است زیرا نه خریداران و نه فروشندگان نتوانستند بر یکدیگر غلبه کنند. در شکل زیر بعد از سقف قیمت ها، اوتسایدبار شکل گرفته است که نشان دهنده شکست در ادامه روند است.

پرایس اکشن چیست؟

این حالت به ما سیگنال می ­دهد که یک اصلاح بزرگ در انتظار است. اگر اوتسایدبار در وسط دامنه معاملاتی شکل بگیرد، معامله ­گران پرایس اکشن آن را نادیده می گیرند. زمان که اوتسایدبار در اصلاح یک روند قوی قرار بگیرد، آنگاه در چنین حالتی شمع اصلاحی نیست و نشان دهنده تمایل خیلی قوی برای ادامه اصلاح است.

برای مثال اگر یک شمع اوتسایدباری نزولی در اصلاح روند صعودی شکل بگیرد نشانه این است که این اصلاح نزولی به مسیر خود ادامه خواهد داد. اگر علاوه بر این شمع دلایل دیگری برای فروش وجود داشته باشد، آنگاه میتوانیم منتظر بمانیم تا از فروش سود کنیم.

در این حالت، خریدارانی که حد ضرر تعیین کرده اند به دام می افتند و بعد از اینکه بازار بر می ­گردد، خریداران هم شروع به فروش می­ کنند که این خود فشار فروش ایجاد می­ کند. عکس این حالت برای روند نزولی نیز برقرار است.

الگوی اینسایدبار – اوتسایدبار – اینسایدبار (ioi)

این یک ستاپ برای شکست در جهت مخالف روند است. این الگو ارتباط نزدیکی با الگوی ii دارد. در زیر چارت پوند/ ین را داریم که الگوی ioi را تشکیل داده است. در این الگو ابتدا یک اینسایدبار، سپس یک اوتساید بار و بعد دوباره یک اینسایدبار شکل می­گیرد. این الگو در شکل زیر نشان داده شده است.

الگوی اینسایدبار - اوتسایدبار - اینسایدبار (ioi)

الگوی شمع های کوچک

مفهوم شمع های کوچک باید در محل شکل گیری آن ها بررسی شود. به طور کلی، شمع ­های کوچک نشان دهنده این هستند که طرفین بازار اشتیاق ندارند. همچنین یک شمع کوچک می تواند به معنای توقف در خرید و فروش باشد چون طرفین منتظر هستند ببینند که آیا نیروی مخالف بازار وارد بازی می شود یا خیر.

شمع کوچک می­ تواند به معنای عدم توافق بین نیروهایی باشد که بازار را به یک طرف کشانده اند، پس نشانه برگشت است. بنابراین مفهوم شمع کوچک به محل پیدایش آن بستگی دارد.

برای مثال، در بعضی مواقع شمع کوچک به معنای  ایست در روند است، یعنی یک پولبک در روند ایجاد می­ شود و شمع­ های کوچک در انتهای پولبک شکل می­ گیرند، پس فرصت مناسبی برای خرید در جهت روند است. اما در سایر شرایط ممکن است نشان دهنده روند باشد پس سیگنال برگشت می دهد.

الگوی ii و iii و  ii: یک الگوی اینساید بار است که از دو اینسایدبار پشت سرهم تشکیل شده است. الگوی iii هم سه اینسایدبار پشت سرهم هستند. اکثر اوقات این شمع ­ها کوچک هستند. در شکل زیر الگوی iii را داریم:

الگوی شمع های کوچک

معامله گرانی که از جهت بازار مطمئن نیستند اما از حرکت بعدی مطمئن هستند می­توانند همزمان در بالا و پایین الگوی ii یا iii به ترتیب سفارش خرید و فروش بگذارند، سپس منتظر می­مانند که بازار این الگوی اصلاحی را بشکند. بعد از اینکه بازار این الگوی اصلاحی را شکست، معامله گران در یک جهت وارد معامله می ­شوند و سفارشی که در جهت دیگر گذاشتند تبدیل به حد ضرر می­ شود.

ال بروکس یک ستاپ رایج معرفی کرده که در آن از الگوی ii استفاده می­ کند؛ این ستاپ به این صورت است که اگر در یک روند قوی که قبلا خط روند شکسته شده، الگوی ii شکل بگیرد آنگاه اگر بازار این روند را دوباره بشکند سیگنال برگشت داریم.

اینسایدبارهای کوچک به این معنی هستند که فشار خرید و فروش به یک میزان برابر است. سفارش خرید در حال انتظار باید یک تیک در جهت خلاف اولین شمع در الگوی ii قرار بگیرد و احد ضرر هم باید تیک بالاتر از شمع اول در جهت مخالف قرار بگیرد.

روند

روند به دو شکل صعودی و نزولی است. در روند صعودی، سقف ها و کف های بالاتر و در روند نزولی هم سقف ­ها و کف های پایین ­تری شکل می­ گیرند. برای مشخص کردن روند، سقف ها را به هم و کف ها را هم به وصل می­ کنیم، این خطوط شیب­دار، نشانگر جهت روند هستند. روند زمانی شکل می­ گیرد که بازار ۳ یا ۴ گام متوالی شکل دهد. برای مثال در روند صعودی، سقف ها و کف های بالاتری داشته باشیم، نکته مهم این است که سقف ها و کف های بالاتر باید بعد از بسته شدن شمع بررسی شوند. اگر قبل از بسته شدن شمع تصمیم بگیریم که این یک سقف بالاتر است، آنگاه این ریسک وجود دارد که بازار بر خلاف انتظار ما برگردد.

سوئینگ

در روند صعودی یعنی یک سقف بالاتر که به آن سوئینگ های (swing high) هم می­ گویند. که بعد از آن پولبک شکل می­ گیرد و در کف بالاتر تمام می ­شود. عکس این حالت در روند نزولی نیز صدق کرده و سوئینگ لو (swing low) ایجاد می­ شود.

زمانی که بازار خط روند را می­ شکند، آنگاه فاصله بین آخرین سوئینگ تا نقطه شکست، “خط روند میانی” یا “گام” نامیده می ­شود. بعد از یک گام صعودی، یک M نزولی داریم که سوئینگ را شکل می­ دهد. به طور کلی، معامله گران پرایس اکشن در روند استاندارد به دنبال ۲ یا ۳ سوئینگ هستند.

خط روند میکرو

همانطور که اشاره شد وقتی برای مدتی سقف ها و کف های بالاتری داشته باشیم، آنگاه می توان خط روند رسم نمود. اما خط روند میکرو زمانی ایجاد می­ شود که تمام یا اکثر سقف­ ها و کف­ ها در یک دوره کوتاه و در طی چند شمع شکل بگیرد. یعنی همانطور که شکست در یک روند نزولی ممکن است شکست بخورد، خطوط روند میکرو هم شکسته می ­شوند و شکست آن ها هم می­ تواند غیرواقعی باشد. برای معامله در شکست خط روند میکرو، سفارش در حال انتظار را یک تیک بالاتر یا پایین تر از شمع قبلی قرار می­ دهیم، که بتوان در جهت روند وارد شد. خط روند میکرو معمولا در اصلاح روند اصلی و یا پولبک استفاده می­ شود و برای نقطه شکست و پایان خط روند سیگنال قوی ارائه می ­دهد. اگر بازار از این شمع بالاتر برود یعنی شکست خط روند میکرو، واقعی بوده و بازار به روند صعودی خود ادامه خواهد داد. در روند صعودی، شمعی که خط روند نزولی میکرو را می ­شکند یک شمع صعودی قوی است که همان شمع سیگنال نیز می باشد.

اسپایک و کانال

اسپایک همان ابتدای روند است که بازار با قدرت در جهت روند جدید حرکت می کند. که اغلب در ابتدای روز و در چارت طی روز شکل می­ گیرد. سپس سرعت آن کم شده و وارد یک کانال باریک می­ شود که به آرامی در جهت روند حرکت می­ کند. بعد از اینکه کانال شکسته شد، بازار معمولا به سطح شروع روند بر می­ گردد و سپس وارد دامنه معاملاتی می­ شود.

این دامنه معاملاتی معمولا بین دو سطح شروع روند و شکست کانال است. کانال و اسپایک شکاف زمانی رخ می دهد که در نقطه شروع روند، شکاف داشته باشیم. یعنی یک شکاف عمودی بین سقف شمع حاضر و کف شمع بعد وجود داشته باشد.

پولبک

پولبک جایی است که روند موجود دچار وقفه و یا اصلاح می ­شود. اما این اصلاح از نقطه شروع روند و یا نقطه شکست فراتر نمی­ رود. اگر پولبک از نقطه شروع روند فراتر برود، آنگاه یک برگشت یا شکست نادرست است و نه یک پولبک. در یک روند قوی، پولبک برای زمان زیادی ادامه دارد تا اینکه یک گام دیگر شبیه به روند شکل دهد.

همانند یک روند معمولی، یک پولبک بزرگ نیز دو گام دارد، به عبارتی معامله گران پرایس اکشن انتظار دارند که بازار به تلاش دوباره پایبند بماند و بنابراین منتظر دومین سوئینگ در پولبک هستند که شکست بخورد و بازار در جهت روند قبلی به حرکت ادامه دهد.

یکی از روش های پرایس اکشن برای اینکه در انتهای پولبک و در جهت روند وارد شود این است که در پولبک روند صعودی تعداد سقف­ های بالاتر و در پولبک نزولی تعداد کف های پایین تر را بشمارد.

به عبارت دیگر، در یک پولبک که در روند صعودی شکل گرفته، سقف ها به ترتیب پایین­تر شکل می­ گیرند تا اینکه توسط یک شمع که بالاتر از سقف شمع های قبلی شکل می­گیرد، شکسته می­ شوند که به آن شمع ۱High و در روند نزولی شمع  ۱Low گفته می­ شود.

اگر بعد از ۱H، پولبک تمام نشود و روند ادامه نیابد، آنگاه بازار چند شمع نزولی دیگر شکل می ­دهد که سقف­ها پایین­تر از قبلی هستند تا اینکه یک شمع شکل می­گیرد که سقف آن بالاتر از سقف قبلی است. این شمع ۲h است و این فرآیند ادامه دارد تا اینکه روند به حرکت خود ادامه دهد یا تا اینکه پولبک به دامنه معاملاتی یا برگشت تبدیل شود.

وقتی پولبک یک خط روند میکرو باشد، آنگاه ۱H و ۱L سیگنال­ های معتبری هستند. بنابراین اگر بازار به قانون “تلاش دوباره” پایبند باشد، آنگاه امن ترین نقطه ورود به روند ۲H و ۲L خواهد بود. در واقع “پولبک دو گامی” به عنوان رایج­ ترین نوع پولبک شکل گرفته است. از طرف دیگر در یک روند قوی معمولا پولبک­ ها ضعیف هستند و شمارش Hها و Lها دشوار خواهد بود. در چنین روندی، ممکن است که دو سوئینگ نزولی شکل بگیرد اما نمی توانیم ۱H و ۲H را شناسایی کنیم.

در مقابل، معامله گران پرایس اکشن به دنبال شمع روندی نزولی هستند که وقتی بعد از آن یک شمع صعودی با سقف پایینتر شکل بگیرد، آن را به عنوان گام اول در پولبک در نظر بگیرند و بعد به دنبال شمع سیگنال ۲H می ­گردند.

یک روش ساده برای ورود این است که سفارش خرید را یک تیک بالاتر از H یا یک تیک پایین تر از L قرار بدهیم و همینطور که شمع بعدی در حال شکل گیری است منتظر باشیم که سفارش اجرا شود. اگر سفارش در شمع بعد اجرا شود، آنگاه این شمع ورود است و شمع H یا L شمع­ های سیگنال هستند.

سپس حد ضرر هم یک تیک پایین تر از H یا یک تیک بالاتر از L خواهد بود. شمارش Hها و Lها یکی از روش­ های پرایس اکشن برای معامله پولبک است که برای دریافت نشانه ­های بیشتر باید به سایر سیگنال­ های پرایس اکشن نیز توجه شود. معامله گر پرایس اکشن انتخاب می ­کند که باید در کدام یک از سیگنال ­ها تخصص پیدا کند و چگونه آن ها را ترکیب کند.

الگوی شمع برگشتی

شمع برگشتی سیگنال برگشت روند حاضر را صادر می­ کند. یعنی معامله گر باید شمع سیگنال را به نشانه برگشت جهت بازار در نظر بگیرد. قیمت پایانی در یک شمع صعودی برگشتی باید با فاصله زیادی از قیمت اولین معامله قرار بگیرد و سایه پایینی بزرگ (۳۰ الی ۵۰ درصد از ارتفاع شمع) و سایه بالایی نداشته باشد یا کم باشد. همچنین باید همپوشانی کمی با شمع­ های قبل از خود داشته باشد و سایه پایینی آن از شمع ­های قبلی پایین­تر باشد.

لازم به ذکر است که ویژگی های شمع نزولی برگشتی کاملا برعکس است. اگر سقف یا کف، بالاتر یا پایین­تر از حالت طبیعی شکل بگیرد آنگاه احتمال برگشت بیشتر است. برای مثال در برگشت صعودی، سایه پایینی شمع، پایین­ تر از شمع ­های قبلی است. در شکل زیر مشاهده می ­شود که روند نزولی بعد از پیدایش شمع برگشتی صعودی برمی گردد.

الگوی شمع برگشتی

شمع برگشت صعودی را می­ توان اینگونه از نقطه نظر پرایس اکشن تحلیل کرد:

این شمع نشان می ­دهد که فشار فروش به نقطه اوج خود رسیده و حالا باید خریداران با قدرت وارد بازار بشوند، قدرت را در دست بگیرند و قیمت خود را غالب نمایند. این حالت باعث می­ شود که با سرعت و شیب زیاد افزایش یابند. اسکلپرها که در این کف فروخته بودند، حال مجبور به خرید می­ شوند، که این باعث تقویت حرکت صعودی خواهد شد.

  • شکست خط روند وقتی بازار برای مدتی در یک روند قوی بوده، با رسم یک خط روند می­توان زمان اصلاح را متوجه شد.

هر گونه اصلاح به شکست خط روند منجر می شود و نشانه ضعف است. به عبارتی نشانگر این است که احتملاً بازار به زودی تغییر جهت دهد و یا حداقل سرعت پیشرفت روند برای مدتی کند خواهد شد.

کف و سقف دوقلو

وقتی بازار به یک نقطه اوج می ­رسد، معمولا پولبک می­ زند تا دوباره به این نقطه اوج برسد. بعد از اینکه مجدد به این نقطه رسید، بازار برمی-گردد، این حالت برگشت دو مرتبه بازار را را الگوی پرچم نزولی سقف دوقلو و یا پرچم صعودی کف دوقلو و یا همان “سقف و کف دوقلو” گویند. این الگو نشان دهنده این است که حرکت اصلاحی ادامه خواهد یافت.

بروکس اشاره کرده است که بعد از سقف و کف دوقلو احتمال پولبک زیاد است و به ۵۰ تا ۹۵ درصد از سقف و کف دوقلو بر می­ گردد، که این حالت شبیه به الگوی کلاسیک سر و شانه است. نحوه معامله الگوی کف و سقف دوقلو اینگونه است که برای مثال در کف دوقلو، سفارش خرید در حال انتظار را یک تیک بالاتر از شمعی که کف دوم را شکل داده قرار می ­دهیم. اگر سفارش انجام شود، آنگاه حد ضرر را یک تیک پایین­تر از همان شمع قرار می­ دهیم.

الگوی دوگانه سقف و کف دوقلو (Double top twin and double bottom twin)

وقتی چند شمع با بدنه نسبتا بزرگ و سایه کوچک داشته باشیم که سایه بالایی یکسانی داشته باشند و در بالاترین نقطه چارت شکل بگیرند، آنگاه الگوی دوگانه سقف دوقلو داریم. عکس این حالت الگوی دوگانه کف دوقلو است. این الگوها در تایم فریم کوچک تر در قالب سقف و کف دوقلو شکل می­ گیرند.

سیگنال­ های شکل گرفته در تایم فریم کوچکتر معمولا سریعتر و ضعیف­تر هستند پس وقتی بنظر می ­رسد که این الگوها در حال شکست هستند، معامله گر پرایس اکشن در جهت مخالف سیگنال وارد معامله می ­شود. به عبارت دیگر الگوهای دوگانه سقف و کف دوقلو، الگوهای در جهت روند هستند. تحلیل گر پرایس اکشن پیش بینی می­ کند که سایر تحلیل گران در تایم فریم کوچکتر به سیگنال سقف و کف دوقلو عمل خواهند کرد و بازار برخلاف آن ها حرکت خواهد کرد، پس معامله گر پرایس اکشن هم بر خلاف جهت آن ها معامله می­ کند و سفارش خرید را یک تیک بالاتر از سقف یا پایین­ تر از کف قرار می ­دهد. نکته حائز اهمیت این است که “معامله گران به دام افتاده” باعث می ­شوند که حرکت مورد انتظار بازار سرعت و شدت بیشتری داشته باشد.

الگوهای دوگانه معکوس (دوقلوی بالا-پایین و دوقلوی پایین-بالا) down-up or up-down twin

در این الگو شمع روندی متوالی داریم که در جهت مخالف یکدیگر شکل می­ گیرند. اندازه بدنه و سایه شمع­ ها یکسان است. وقتی این الگو در روند شکل بگیرد، سیگنال برگشتی صادر می ­کند. اگر این الگو در تایم فریم بالاتر دیده شود، معادل تک شمع برگشتی است. حال اگر شمع ­ها سایه نداشته باشند، آنگاه سیگنال دریافتی قوی­تر خواهد بود. برای مثال، در یک روند نزولی که دوقلوی پایین و بالا شکل گرفته است، اگر شمع ها سایه پایینی نداشته باشند آنگاه سیگنال قوی تری داریم. در شکل زیر نمونه­ ای از الگوی بالا-پایین ارائه گردیده است.

الگوهای دوگانه معکوس

  • الگوی گوه (Wedge): الگوی گوه همانند روند است. خطوط روند در رسم کانال به یکدیگر همگرا شده که این نشان دهنده احتمال شکست است. الگوی گوه که بعد از روند شکل گرفته است را یک سیگنال برگشتی خوب در نظر می گیرند.

دامنه معاملاتی

دامنه معاملاتی زمانی شکل می­ گیرد که روند وجود ندارد و یک سقف و کف برای حرکات بازار ایجاد می­ شود. این سقف­ ها و کف­ ها دامنه حرکتی بازار را شکل می­ دهند که مثل یک مانع بر سر راه بازار عمل می­ کند. انتظار می­رود که ۸۰ درصد از تلاش­های بازار برای شکست این سطوح با شکست مواجه شود و بازار مجدد در این دامنه حرکت کند.

زمانی که سقف دامنه اصلاحی شکسته شود، یک سقف بالاتر شکل می گیرد. از آنجا که معامله کردن در دامنه معاملاتی دشوار است، پس معامله گران پرایس اکشن بعد از شکل­ گیری اولین سقف بالاتر صبر می­ کنند تا دومین شکست شکل بگیرد. این یک معامله نزولی با احتمال موفقیت بالا است و وسط دامنه معاملاتی به عنوان هدف سود در نظر گرفته می­ شود.

این روش مناسب است زیرا اولا وسط دامنه معاملاتی به عنوان آهن ربای پرایس اکشن عمل می­ کند. دوما سقف بالاتر چند واحد بالاتر از سقف دامنه است و بازده بیشتری خواهد داشت. سوما اینکه طبق قانونِ دو شکست متوالی، وقتی بازار دوبار سعی کرده که یک جهت را بشکند ولی موفق نمی­ شود، آنگاه بازار در جهت مخالف به حرکت ادامه خواهد داد.

الگوی Barb Wire

وقتی بازار در یک دامنه معاملاتی کوتاه قرار می گیرد و اندازه شمع بزرگ است، آنگاه ممکن است سیگنال پرایس اکشن شکل بگیرد اما اعتبار و قدرت پیش بینی آن بسیار پایین است. بدین جهت بروکس یک الگوی بخصوص به نام  Barb Wireرا شناسایی کرد. در این الگو چند سری شمع داریم که همپوشانی زیادی دارند و شمع­های اصلاحی را شامل می­ شود. الگوی Barb Wire نشاندهنده این است که قدرت نه در دست خریدران است و نه در دست فروشندگان  و هیچکدام نمی­توانند فشار ایجاد کنند.

اگر معامله گر پرایس اکشن بخواهد در بازار اصلاحی سود کند باید از استراتژی مناسب برای دامنه معاملاتی استفاده کند. معاملات در خطوط حمایت و مقاومت دامنه معاملاتی انجام می­ شود و هدف سود قبل از اینکه قیمت به جهت مخالف برسد تعیین می­ شود.

جمع بندی

پرایس اکشن به زبان ساده یعنی چگونگی تغییر قیمت هاست و روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت هاست که سیگنال خرید و فروش ارائه می­ دهد. محبوبیت پرایس اکشن به علت اعتبار بالای آن و عدم استفاده از اندیکاتورها است.

این روش یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است زیرا عوامل بنیادی را نادیده می گیرد و عموما بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­ کند. چیزی که پرایس اکشن را از سایر روش­ های تحلیل تکنیکال مجزا می­ کند این است که تمرکز اصلی این روش بر رابطه بین قیمت­ های جاری و قیمت ­های گذشته است. در صورتی که سایر روش­ های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه قیمت ­ها تأکید می­ کنند و حالت تاخیری دارند.

پرایس اکشن در بازارهایی واضح تر است که نقدینگی و نوسان قیمت­ ها در بالاترین حد ممکن باشند. اما به طور کلی هر خرید و فروشی در هر بازاری به ما پرایس اکشن را نشان می­ دهد. به طور کلی اگر بخواهیم در یک کلمه روش پرایس اکشن را تعریف کنیم، شاید واژه “ساده” بهترین تعریف برای آن باشد (نه به این معنا که خیلی ابتدایی است و یادگیری آن کار چند روز باشد).

این روش شاید ساده­ ترین روش معاملاتی باشد و این در حالیست که بسیار پایدار و دقیق است. تریدرهای پرایس اکشن جزو کسانی نیستند که بخواهند یک شبه میلیونر شوند، اما هنگامی که از این روش به شکل درستی استفاده کنید، به شما کمک می کند تا تریدر بهتری شوید.

در حالی که شاید این روش برای معامله­ گران تازه کار که از اندیکاتورهای پر زرق و برق و با ظاهر فریبنده استفاده می­ کنند محبوب نباشد، اما در بین معامله­ گران حرف ه­ای بسیار پرطرفدار است.

ادامه مطلب
ﻧﺤﻮه ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ NAV ﺷﺮﻛﺖﻫﺎى ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬارى
نحوه محاسبه NAV شرکت های سرمایه گذاری

ارزش ﺧﺎﻟﺺ داراییﻫﺎ ﻳــﺎ NAV ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﻌﺮﻳـﻒ ﻋﺒﺎرت است از ﺧﺎﻟﺺ ارزش داراﻳﻰﻫاى ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، ارزش ﻛﻞ داراﻳﻰﻫﺎى ﺷﺮﻛﺖ ﭘﺲ از ﻛﺴﺮ ﺑﺪﻫﻰﻫﺎ ﻣﻰﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻪ ﻣﻨﻈـﻮر ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ دﻗﻴـﻖ ﺧﺎﻟﺺ ارزش داراﻳﻰﻫـﺎ در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎى سرمایه گذاری ﻻزم اﺳﺖ ﻛﻪ ارزش روز ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارىﻫﺎى اﻧﺠﺎم شده ﺗﻮﺳـﻂ اﻳـﻦ شرﻛﺖﻫﺎ ﻛﺸﻒ ﺷﻮد. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻓﺮﻣﻮل ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ NAV (ﺧـﺎﻟﺺ ارزش داراﻳﻰﻫﺎى ﻳـﻚ ﺷﺮﻛﺖ) ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻰآﻳﺪ:

ﺧﺎﻟﺺ ارزش داراﻳﻰﻫﺎ = (NAV) ﻣﺎزاد ارزش ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬارىﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻬﺎى ﺗﻤﺎم ﺷﺪه + ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم/ ﺗﻌﺪاد ﺳﻬﺎم ﺷﺮﻛﺖ

در محاسبه NAV، رﻳــﺰ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری های ﺑﻮرسی و ﺧﺎرج از بورس شرکت های ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارى از آﺧﺮﻳﻦ ﺻﻮرت وﺿﻌﻴﺖ پرتفوی ﻣﻨﺘﺸﺮﺷﺪه ﺷﺮﻛت ها در ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﻧﺎﺷﺮان ﺑﻮرﺳﻰ اﺳﺘﺨﺮاج ﮔﺮدﻳـﺪه است، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑــﺮاى استخراج ﺣﻘــﻮق ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم از آﺧﺮﻳﻦ ﺻﻮرت های ﻣـﺎﻟﻰ ﻣﻴﺎن دوره اى ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪه ﺷﺮﻛت ها استفاده می شود. ﮔـﺎﻫﻰ ﻣﻤﻜﻦ اﺳـﺖ ﺗـﺎرﻳﺦ آﺧﺮﻳﻦ ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ ﻣﻨﺘﺸﺮﺷﺪه ﺑـﺎ آﺧـﺮﻳﻦ وﺿـﻌﻴﺖ ﭘﺮﺗﻔـﻮى ﻳﻜﺴـﺎن ﻧﺒﺎﺷــﺪ، در اﻳــﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﻮدﻫﺎى ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪه ﻣﺎ ﺑـﻴﻦ اﻳﻦ دو ﺗﺎرﻳﺦ از ﺳﻮى ﺷﺮﻛت ها ﺑﺎﻋﺚ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﺪن ﻗﻴﻤﺖ ﺳﻬﺎﻣﺸﺎن ﮔﺮدﻳﺪه اﺳـﺖ در ﺣﺎلی که ﺑـﻪ ﺳﺮﻓﺼﻞ ﺳـﻮد اﻧﺒاشته در ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ اﺿﺎﻓﻪ ﻧﮕﺮدﻳﺪه اﺳﺖ، ﻟــﺬا در ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ذﻳـﻞ ﺳﻮدﻫﺎى ﺗﻘﺴﻴﻤﻰ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪه ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت اﺿﺎﻓﻪ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ.

ﻧﺤﻮه ﻛﺎرﺑﺮد NAV در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار

ﺟﻬﺖ ارزﻳـﺎﺑﻰ واﻗﻌــﻰ ﺑــﻮدن ارزش گذاری ﺳــﻬﺎم ﺷــﺮﻛت های ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔـﺬارى، از ﻧﺴـﺒﺖ ﻗﻴﻤـﺖ ﺑـﻪ ﺧـﺎﻟﺺ ارزش داراﻳـﻰﻫـﺎ P/NAV اﺳﺘﻔﺎده ﻣـﻰﺷـﻮد. اﻳـﻦ ﺷـﺎﺧﺺ از دﻳـﺪﮔﺎه ﻋﻠﻤـﻰ از اﻋﺘﺒﺎر ﺑﺎﻻﺗﺮى در ﻣﻘﺎﻳﺴـﻪ ﺑـﺎ ﻧﺴـﺒﺖ P/E ﺑﺮﺧـﻮردار اﺳـﺖ. زﻳـﺮا ﭼﻨـﻴﻦ ﻣــﻰﺗـﻮان اﺳـﺘﺪﻻل ﻛــﺮد ﻛــﻪ NAV ﺗــﺎﺑﻌﻰ اﺳــﺖ از ﻣﺘﻐﻴــﺮ ﭘﺮﺗﻔــﻮى ﻛــﻪ دﺳــﺘﻴﺎﺑﻰ ﺑــﻪ آن ﺑﺮاﺳــﺎس ارزﺷــﮕﺬارى ﺑر ﺳﻬﺎم ﺷﺮﻛت ها و ﺻﻨﺎﻳﻊ داراى ﻣﺰﻳت های ﻧﺴﺒﻰ ﻛــﻪ ﺑــﺎ رﻳﺴﻚ ﻛﻤﺘﺮى ﻫﻤـﺮاه ﻫﺴـﺘﻨﺪ، ﺻـﻮرت ﻣـﻰﭘـﺬﻳﺮد. در ﻫﻤـﻴﻦ راﺳﺘﺎ در ﺻـﻮرﺗﻰ ﻛـﻪ ﻧﺴـﺒﺖ P/NAV ﻳـﻚ واﺣـﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣـﻰﺗﻮان اﺳﺘﻨﺘﺎج ﻛﺮد ﻛـﻪ ﻗﻴﻤـﺖ ﺟـﺎرى ﺳـﻬﻢ ﻣﻨﻄﺒـﻖ ﺑـﺎ ﺧـﺎﻟﺺ ارزش داراﻳﻰﻫﺎى ﺷـﺮﻛﺖ دارﻧـﺪه در ﺣـﺎل داد و ﺳـﺘﺪ اﺳـﺖ. ﻣﻴـﺎﻧﮕﻴﻦ اﻳــﻦ ﻧﺴــﺒﺖ در ﺑــﻴﻦ ﺷــﺮﻛت های ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔــﺬارى ﺑــﺎزار ﺑــﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﻛﺸﻮر ٧,٠ واﺣﺪ اﺳﺖ.

ﻧﻜﺎت داراى اﻫﻤﻴﺖ

در ﺻــﻮرﺗﻰ ﻛــﻪ ﺷــﺮﻛﺖ ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔــﺬارى داراى ﺳــﻮد ﺗﻜــﺮار ﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎﺷـﺪ و اﻛﺜـﺮ اﻳـﻦ ﺳـﻮد از ﻣﺤـﻞ ﺳـﻮد ﺣﺎﺻـﻞ از ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارى ﺑﺎﺷـﺪ اﻳـﻦ ﺷـﺮﻛﺖﻫـﺎ ﺑـﺎ داﺷـﺘﻦ ﺣـﺪاﻗﻞ ﻧﺴـﺒﺖ P/E ﻣﻌـﺎدل ﻧـﺮخ ﺳـﻮد ﺑـﺎﻧﻜﻰ ﻳﻌﻨـﻰ ﻣﺤـﺪوده P/E ﺑـﻴﻦ ۵,۴ ﺗـﺎ ۵ ﻣــﻰﺗﻮاﻧﻨــﺪ در ﻣﺤــﺪوده NAV ﺧــﻮد و ﺣﺘــﻰ ﺑــﺎﻻﺗﺮ ﻧﻴــﺰ ﻣﻌﺎﻣﻠـﻪ ﺷــﻮﻧﺪ. ﻧﻤﻮﻧــﻪ اﻳــﻦ ﺳــﻬﺎم را می توانیم در ﺟــﺪول زﻳــﺮ در ﻧﻤﺎدﻫـﺎى وﻏـﺪﻳﺮ، ﭘﺎرﺳـﺎن، و اﻣﻴـﺪ و وﺗﻮﺳـﻢ را ﺷـﺎﻫﺪ ﺑﺎﺷـﻴﻢ. ﻟﺬا داﺷـــﺘﻦ P/NAV ﻣﺤـــﺪوده ١ و ﺑـــﺎﻻﺗﺮ ﺑـــﻪ ﻣﻌﻨـــﻰ ﻋـــﺪم ارزﻧﺪﮔﻰ اﻳﻦ ﺳﻬﺎم ﻧﻤﻰ ﺑﺎﺷﺪ.

  • ﺑﺴﻴﺎرى از ﺷﺮﻛﺖﻫﺎى ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔــﺬارى ﺑﺨﺸﻰ از ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧــﻮد را در ﻗﺴــﻤﺖ اﻣــﻼک و ﺳــﺎﺧﺘﻤﺎن ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔــﺬارى ﻧﻤــﻮده اﻧــﺪ ﻛــﻪ ﺑــﺮآورد ارزش روز ﻫــﺮ ﻛــﺪام از اﻳــﻦ اﻣــﻼک و ﻟﺤــﺎظ ﻧﻤـــﻮدن آن در ﻣﺤﺎﺳـــﺒﻪ NAV ﻗﻄﻌـــﺎ ﺑـــﺮآورد ﺟﺪﻳـــﺪى از NAV را ﺑــﺮاى ﺷــﺮﻛﺖ ﺑــﻪ ﻫﻤــﺮاه ﺧﻮاﻫــﺪ داﺷــﺖ ﻛــﻪ در ﺳـﻄﺤﻰ ﺑــﺎﻻﺗﺮ از NAV ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﺟﺪول ﺑــﺎﻻ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑــﻮد .اﻳــﻦ ﻧﻜﺘﻪ داراى اﻫﻤﻴﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ در ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮى ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاران ﻟﺤﺎظ ﺷــﻮد . ﺷﺮﻛﺖﻫﺎى ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارى ﺳﭙﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارى ﺻﻨﻌﺖ ﺑﻴﻤـﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬارى ﻛﺎرﻛﻨـﺎن ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎى ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﻓﺮوش ﻫﺮ ﻛﺪام از داراﻳﻰﻫﺎ ﺧــﻮد ﺳﻮد ﻗﺎﺑــﻞ ﺗﻮﺟــﻪاى را میﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻛﻨﻨﺪ.
  • ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮﺧـﻰ ﺷﺮﻛﺖﻫـﺎى ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔـﺬارى در ﻧﺴـﺒﺖ P/NAV ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎزل و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠـﻪ ﺷﻮﻧﺪ اﻣـﺎ اﻳـﻦ ﻧﻜﺘـﻪ ﺑـﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ نمی تواند ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ارزﻧﺪه ﺑـﻮدن ﺳـﻬﺎم ﺑﺎﺷﺪ ﭼـﺮا ﻛـﻪ اﮔـﺮ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻤﺘـﺮاز ﺑـﺎ NAV ﻗـﺎدر ﺑـﻪ ﺳﻮد ﺳﺎزى و ﺳﻮد آورى نباشد داشتن تنها NAV بالا نمی تواند مبنای تصمیم گیری برای سرمایه گذار باشد، چرا که علت بالا بودن NAV سهام می تواند رشد حباب گونه زیرمجموعه های شرکت باشد که هرگونه تزلزل در سهام زیرمجموعه و عدم سودآوری در آن ها می تواند در کمترین زمان ممکن باعث افت NAV شرکت سرمایه گذاری شود. در جدول زیر ازجمله شرکت هایی با P/NAV محدوده ۶۵% و پایینتر که دارای توان سودسازی سالم و مناسبی هستند می توان به صندوق واتی اشاره نمود:

محاسبه NAV

به طور کلی دارایی شرکت ها در دو دسته بورسی و غیربورسی جای میگیرد، تحلیل گران باید در نظر داشته باشند که محاسبه خالص ارزش روز دارایی های یک شرکت بسیار فراتر از تنها قرار دادن قیمت های تابلو در محاسبات است. شما باید درک صحیحی از قیمت تابلوها داشته باشید، ممکن است قیمت تابلو ها ارزش منصفانه نباشد و شما باید به ارزش منصفانه توجه داشته باشید، گرچه ما فرضمان بر این است که قیمت تابلو ارزش منصفانه را منتقل می کند. ضمنا تخمین ارزش خالص دارایی های یک شرکت ممکن است بستگی زیادی به شرکت های غیربورسی داشته باشد که برای تخمین ارزش این شرکت ها با توجه به این که مورد معامله قرار نمی گیرد، نیازمند تخصص و دانش ارزشگذاری یا به بیان دقیق تر ارزشیابی است.

منبع: فرم سرمایه

ادامه مطلب
چگونگی محاسبه ضریب بتا
آموزش گام به گام محاسبه ضریب بتا (β)

سرمایه ­گذاری در بازار سرمایه، همواره برای سرمایه­ گذران، بازده توام با ریسکی را به همراه داشته که شناسایی این ریسک و توازن آن با بازدهی مورد نظر از مهمترین دغدغه ­های فعالان بازار سرمایه است و ضریب بتا از آن جهت در انجام معاملات بورسی دارای اهمیت گردیده که ریسک و بازده یک سهم خاص یا سبدی از سهام را در جریان حرکت کلی بازار مورد ارزیابی قرار می­ دهد. محاسبه ضریب بتا امکان ارزیابی تاثیرات تغییرات بازار بر روی سهام یک شرکت یا سبدی از سهام شرکت های مختلف را به سرمایه گذار خواهد داد.

ساده­ ترین مفهومی که می­ توان برای ضریب بتا ارائه کرد این است که؛ حاکی از میزان ریسکی است که یک سرمایه گذار با خرید سهام، نسبت به کل بازار متحمل می شود. برای درک بهتر مفهوم ضریب بتا شاید لازم باشد ابتدا تعریف کلی از ریسک سیستماتیک داشته باشیم؛ ریسک سیستماتیک، ریسکی است که در اثر عواملی همچون تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مانند تغییر نرخ ارز، چرخه تجاری سیاست پولی و مالی دولت ایجاد می­ گردد و به طور هم زمان بر قیمت کل اوراق بهادار موجود در بازار مالی تاثیر دارد. ریسک سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب، تنها مخصوص به یک یا چند شرکت نیست بلکه به کل بازار مربوط می­شود و در اثر عوامل کلی بازار به وجود می ­آید. با تعریف کلی که از ریسک سیستماتیک ارائه گردید می­ توان گفت، ضریب بتا به عنوان شاخصی از ریسک سیستماتیک یک سهم یا مجموعه­ای از سهام نسبت به ریسک بازار محسوب می­ گردد.

نحوه محاسبه ضریب بتا

در تفسیر ضریب بتای محاسبه شده برای یک سهم یا سبدی از مجموع سهام مختلف و یا شاخص یک صنعت مواردی به شرح زیر قابل ذکر است:

  • سهامی که ضریب بتای آن برابر با یک باشد، افزایش یا کاهش قیمت آن دقیقا مطابق با حرکت بازار خواهد بود. در این حالت نوسانات بازدهی سهم منطبق با بازدهی بازار است.
  • سهمی که دارای ضریب بتای بزرگتر از یک باشد، به اصطلاح سهم تهاجمی نامیده می­ شود و افزایش یا کاهش قیمت سهم، بیشتر از افزایش یا کاهش کل بازار است. از اینرو نوسانات بازدهی سهم از نوسانات بازار، بیشتر و ریسک بیشتری را به همراه خواهد داشت.
  • اگر ضریب بتا سهم کوچکتر از یک و بزرگتر از صفر باشد، به اصطلاح این سهم را تدافعی می نامند و افزایش یا کاهش قیمت سهم کوچکتر از روند کلی بازار خواهد بود. لذا نوساناتی کمتر از نوسانات بازار را تجربه می­ کند و به آن ها دارایی کم ریسک گفته می شود.
  • سهامی که ضریب بتای آن مساوی صفر باشد، نشان می­دهد حرکت قیمت سهم هیچ هم بستگی با حرکت بازار و کلیت بازار ندارد و با نوسانات بازار تغییر نمی کند.
  • سهم با ضریب بتای کوچکتر از صفر، نشان می­ دهد حرکت قیمت سهم خلاف جهت روند کلی بازار است. به بیان دیگر اگر سهمی بتای منفی داشته باشد، رفتار آن سهم درست عکس رفتار بازار خواهد بود.

براساس آنچه که بیان شد، سهم هایی که ضریب بتای بزرگتر دارند، ریسک بیشتر و بلطبع پتانسیل بالاتر برای بازدهی خواهند داشت. به عنوان مثال اگر ضریب بتای سهمی دو باشد، نوسانات قیمت سهم دو برابر شاخص بازار خواهد بود؛ یعنی هنگامی که شاخص کل بازار با رشد ۱۰ درصدی همراه است، قیمت این سهم ۲۰ درصد افزایش را تجربه خواهد نمود و برعکس زمانی که بازار ۱۰ درصد سقوط می کند، قیمت این سهم ۲۰ درصد کاهش خواهد داشت. همانطور که قبلا نیز اشاره گردید، ضریب بتا (β) نشانگر نوسان قیمتی دارایی یا سهام، در مقایسه با نوسان کل بازار است، لذا از لحاظ محاسباتی، ضریب بتا شیب معادله­ی رگرسیون خطی بازده دارایی نسبت به بازده بازار است.

چگونگی محاسبه ضریب بتا

بنابراین برای محاسبه عددی ضریب بتا باید کوواریانس بین بازدهی دارایی و بازدهی بازار را بر واریانس بازار تقسیم نماییم. لازم به ذکر است برای محاسبه بتای یک سبد از دارایی های سهام یا صندوق سرمایه گذاری، بایستی بتای هر یک از سهام موجود در سبد یا صندوق را به صورت مجزا به دست آورد، سپس میانگین موزون بتای آن ها را محاسبه نمود؛ عدد بدست آمده معادل بتای آن سبد از دارایی ها یا صندوق سرمایه گذاری خواهد بود.

  • نخستین مرحله در محاسبه ضریب بتا، استخراج داده­ ها است: در این مرحله باید ابتدا داده­های مربوط به قیمت سهم مورد نظر و مقدار شاخص کل را برای یک بازه­ی زمانی با استفاده از نرم افزار و یا سایت بورس اوراق بهادار تهران tse.ir استخراج نماییم.

مرحله اول محاسبه ضریب بتا

  • سپس باید اطلاعات استخراج شده را به یک شیت از اکسل، در سه ستون به ترتیب شامل تاریخ، قیمت پایانی سهم و مقدار شاخص کل انتقال دهیم.
  • مرحله دوم محاسبه بازدهی سهام و بازدهی شاخص کل است: برای محاسبه بازدهی سهام مورد نظر و بازدهی شاخص از فرمول زیر استفاده می گردد.

چگونگی محاسبه ضریب بتا

  •  rt  بازدهی سهام یا شاخص ، pt  قیمت سهام یا مقدار شاخص در هر روز  ، Pt-1  قیمت سهام یا مقدار شاخص در یک روز قبل

چگونگی محاسبه ضریب بتا

مرحله دوم محاسبه ضریب بتا

  • مرحله سوم محاسبه ضریب بتا با استفاده از فرمول است: محاسبه این ضریب با داشتن بازدهی روزانه سهام و شاخص کل، به راحتی قابل انجام است.  در این مرحله کافی است فرمول محاسباتی ضریب بتا که قبلا نیز بدان اشاره شد؛ به صورتی که در شکل زیر نشان داده شده و با توجه به بازه زمانی که برای داده­ ها در نظر گرفته شده، در یک سلول از شیت اکسل وارد گردد.

ضریب بتا

چگونگی محاسبه ضریب بتا

  • با وارد کردن این فرمول در اکسل و با استفاده از بازده سهم مورد نظر و شاخص کل در بازه زمانی مورد نظر می توان ضریب بتا را محاسبه کرد که در اینجا ضریب بتا برابر با ۱ گردید که حاکی از آن است که نوسانات سهم مورد نظر ما منطبق با بازدهی بازار است و افزایش یا کاهش قیمت آن دقیقا مطابق با حرکت بازار خواهد بود.

چگونگی محاسبه ضریب بتا

ادامه مطلب
حجم معاملات چیست؟
حجم معاملات در بورس چیست؟

با نگاهی به سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران (tsetmc.com)، به عنوان یک معامله­ گر در بازار سرمایه قطعا آن چه بعد از مقدار شاخص کل و تغییرات آن، برای واکاوی بازار سرمایه نظر ما را بخود جلب می ­نماید؛ حجم معاملات انجام شده در بازار است. به علاوه در بررسی هر سهم فعال در بازار سرمایه، بعد از بررسی قیمت سهم، بررسی حجم معاملا ت انجام گرفته بر روی آن سهم از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین در بحث تحلیل تکنیکال، از بررسی تغییرات حجم معاملات در شناسایی روند آتی قیمت یا شاخص ­ها و پیش بینی تغییرات آینده قیمت ها استفاده موثری می­ گردد. حال می خواهیم بدانیم حجم معاملا ت چیست و تغییرات آن چگونه در روند آتی یک سهم و یا کل بازار مورد تفسیر قرار می ­گیرد.

حجم معاملات چیست؟

به تعداد معاملات خرید و فروشی که در یک بازه زمانی بر روی یک سهم انجام می­ پذیرد، حجم معاملا ت آن سهم و به تعداد معاملات خرید و فروش کل سهام موجود در بازار در یک بازه زمانی، حجم معاملات بازار گفته می­­ شود؛ لازم به ذکر است که بازه زمانی را می­توان روزانه، هفتگی و یا ماهانه در نظر گرفت. حجم معاملا ت را می توان برای تمام بخش های بازار مانند شاخص بورس، شاخص صنعت و یا سهم خاص مورد بررسی قرار داد.

حجم معاملات چیست؟

یکی از نکات قابل توجهی که در مورد حجم معاملا ت وجود دارد این است که حجم معاملا ت باید تایید کننده روند معاملات باشد و این مهمترین کاربردی است که حجم معاملات می تواند در تحلیل سهام داشته باشد. در توضیح این مطلب باید بیان کرد؛ حجم معاملا ت سنگین ­تر حاکی از تمایل خریداران به سهم و یا فشار فروش بیشتر بر روی یک سهم است که همراستا با روند حرکتی سهم است. اگر روند قیمتی یک سهم صعودی باشد، برای تداوم این صعود لازم است حجم در روزهای مثبت سنگین­تر و بالعکس اگر روند نزولی بر سهم حاکم باشد، تا زمانی که حجم معاملات در روزهای منفی سنگین تر است، روند نزولی همچنان ادامه خواهد داشت. از این رو گفته می شود که باید حجم معاملات تایید کننده روند باشد.

اندیکاتور حجم معاملات

براساس آنچه گفته شد این نکته را نیز باید بدانیم که روند صعودی با حجم معاملات بالا بر روند صعودی با حجم معاملا ت پایین ارجح تر است. ساده ­ترین، معروف­ترین و یکی از پرکاربردترین اندیکاتورهای حجم مورد استفاده برای معامله گران تکنیکال، اندیکاتور حجم معاملا ت (volume) است که در نمودارها به صورت میله­ های سبز و قرمز نشان داده می­ شود. میله های سبز نشان دهنده افزایش حجم در بازه زمانی مورد نظر و میله­ های قرمز نشان دهنده کاهش حجم در آن بازه زمانی نسبت به قبل است.

همانطور که قبلا نیز بدان اشاره داشتیم این حجم باید با روند حرکت نماید تا آنجا که اگر قیمت ها در یک روند رو به بالا حرکت نمود، حجم نیز باید افزایش یابد و بالعکس. لذا اگر رابطه بین حجم و قیمت رو به زوال رفت، معمولا نشانه ضعف در روند است و در اصطلاح بدان واگرایی گفته می شود. تایید و تثبیت الگوهای کلاسیک در بحث تکنیکال از دیگر کاربردهای حجم معاملات است؛ الگوهای قیمتی مانند دو قلوی کف یا سقف، سر و شانه، مثلث، پرچم و یا کانال را می­توان با استفاده از حجم معاملا ت مورد تایید قرار داد زیرا اگر افزایش انجام شده در نقاط حساس این الگوها، شکل گیری و تشکیل چنین الگوهایی را تایید نکند، کیفیت الگوهای تشکیل شده پایین می آید و تضعیف می گردد. در پایان باید به این نکته اشاره کرد که صرف نظر از نوع روندی که سهم در پیش دارد؛ حجم معاملا ت بالا در یک سهم نشان دهنده قدرت نقدشونگی آن سهم است و قدرت نقد شوندگی سهم از آن جهت دارای اهمیت است که این تعهد را به ما خواهد داد که این سهم در هر نوع روندی، صعودی یا نزولی از قابلیت خرید و فروش مناسبی برخوردار می باشد.

ادامه مطلب
اندازه گیری ریسک
اندازه گیری ریسک به چه روش هایی انجام می شود؟

سرمایه گذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایه گذاری به طور هم زمان ریسک و بازده حاصل از گزینه های مختلف را مد نظر قرار می دهند. ریسک و بازده اگر تنها ابعاد تأثیرگذار در زمینه تصمیمات سرمایه گذاری نباشد، بدون شک مهمترین آن ها به شمار می رود. در واقع آن چه که در دانش مالی از آن به عنوان رفتار عقلایی تعبیر می شود، چیزی جز توجه صرف به این دو بعد به هنگام تجزیه و تحلیل فرصت های سرمایه گذاری نیست. در ادبیات مالی و اقتصادی به وضوح عنوان می شود، فرد عاقل کسی است که به دنبال دستیابی به سطح معینی از بازده با تحمل حداقل ریسک ممکن است. به عبارتی دیگر، وی خواستار دستیابی به حداکثر بازده در سطح معینی از ریسک است. بنابراین، ریسک جزء جدانشدنی بازده است و نمی توان در مورد بازده سرمایه گذاری بدون توجه به ریسک مترتب بر آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمی توان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد. همه سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار نیز با موضوع ریسک روبه رو هستند. بنابراین، اندازه گیری ریسک از مهم ترین مسائل نزد سرمایه گذاران می باشد.

ریسک چیست؟

ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنش وری (یا بی کنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد. تقریباً همه کوشش های بشری دربردارنده ی درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آن ها ریسک های بیشتری را به همراه دارند. در ادبیات مالی ریسک را می توان به صورت رویدادهای غیر منتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش دارایی ها یا بدهی ها می باشد، تعریف کرد. بنگاه ها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که به طور کلی می توان به دو دسته “ریسک های تجاری” و “ریسک های غیرتجاری” تقسیم کرد. فرهنگ وبستر ریسک را “در معرض خطر قرار گرفتن” تعریف کرده است. گالیتز ریسک را هر گونه نوسانات در هر نوع عایدی می ­داند. تعریف مذکور این مطلب را روشن می­کند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی ما را با ریسک مواجه می­ سازد. بنابراین امکان دارد تغییرات ما را منتفع و یا متضرر سازد. گیلیب ریسک را چنین تعریف کرده است:

هر پدیده­ ای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایه­ گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده می شود. اولین بار هری مارکویتز بر اساس تعاریف کمی ارائه شده، شاخص عددی برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دوره ای یک متغیر تعریف کرد. دیدگاه دیگری در خصوص ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد.

دو نوع مهم ریسک

دو نوع مهم ریسککل ریسک را می توان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره می باشد. ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمی باشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکت های کلی بازار به وجود می آید. طبق نظریه های پرتفولیو می توان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی می ماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازه گیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازه گیری ریسک سیستماتیک است. لذا به بیان دیگر می توان ریسک­های تجاری را ریسک­ هایی دانست که یک بنگاه کاملا به آن ها واقف است و از آنها برای ایجاد مزیت رقابتی و ایجاد ارزش برای سهامدارن استفاده می کند. این ریسک­ ها به بازار محصولات و خدماتی که بنگاه در آن ها فعالیت می­ کند بستگی دارد و شامل نوآوری ­های تکنولوژیکی، طراحی خدمات و محصولات و بازاریابی آن ها می شود. فعالیت های تجاری یک بنگاه در معرض ریسک های کلان اقتصادی نیز قرار دارد. این ریسک­ ها از چرخه­ های اقتصادی و حتی سیاست ­های پولی و مالی دولت نیز ناشی می شوند.

سایر انواع ریسک

از جمله سایر انواع ریسک های مهم می توان به ریسک مالی اشاره کرد:

ریسک ­های مالی در حیطه ریسک­ های غیر تجاری قرار می گیرند. این ریسک­ ها ناشی از تقبل زیان­ های احتمالی در بازارهای مالی است. می ­توان به منظور تمرکز بنگاه­ ها بر اموری که در آن ها تسلط دارند، ریسک­ های مالی را بهینه کرد. ریسک های اساسی موسسات مالی را می توان شامل ریسک بازار، اعتباری، نقدینگی و عملیاتی دانست. این ریسک­ ها مهمترین عوامل توجیه کننده نوسانات بازده در موسسات مالی هستند که در زیر به اختصار توضیح داده می شود.

  • ریسک بازار:

ریسک بازار، ریسک ناشی از حرکات یا نوسان های غیر منتظره قیمت­ ها یا نرخ های بازار است. با این تعریف می­ توان آن را از سایر انواع ریسک­ ها مثل ریسک نقدینگی و عملیاتی تمایز داد. در عین حال، ریسک بازار را نمی توان به طور کامل از چنین ریسک ­هایی تفکیک نمود، چرا که گاهی اوقات آن ریسک ­ها منشا ریسک بازارند. لایه­ های مختلفی از ریسک بازار وجود دارد. لایه­ های مختلف ریسک بازار عبارت است از:

  • ریسک سهام: لایه ­ای از ریسک بازار است که به موقعیت های بازار سهام مربوط می شود.
  • ریسک نرخ ارز: ریسک های مربوط به موقعیت ­های خارجی و نرخ های متفابل ارز است.
  • ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت: ریسک­ هایی است به موقعیت ابزار با درآمد ثابت، مانند اوراق قرضه و ابزار حساس به نرخ بهره مانند تاخت نرخ بهره مربوط می شود.
  • ریسک کالا: ریسک هایی است که به موقعیت­ های موسسه در ارتباط با کالاهایی همچون فرآورده های کشاورزی، انرژی، فلزات و مشابه این ها مربوط می ­گردد.

ریسک بازار به لحاظ کمی به دو صورت بیان می­ شود. ریسک مطلق که با واحد پولی سنجیده می شود و ریسک نسبی که نسبت به شاخصی معین اندازه گیری می شود. صورت اول بر نوسان بازده کل تمرکز می­ کند و صورت دوم، ریسک را بر اساس خطای ردگیری یا انحراف از یک شاخص اندازه می ­گیرد. ارزش در معرض خطر مثالی برای ریسک مطلق و ضریب بتا نمونه ای از ریسک نسبی است.

  • ریسک اعتباری:

این نوع ریسک زمانی تحقق می­یابد که طرف قرارداد نتواند به تعهدات خود عمل نماید. میزان ریسک اعتباری همان میزان مبلغی است که نکول شده است. ریسک اعتباری معمولا ناشی از یک رویداد اعتباری است بدین صورت که قبل از سررسید قرار داد در نتیجه یک اتفاق اعتباری توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش دچار تغییر می شود.  ریسک اعتباری اغلب در قراردادهای مربوط به اوراق قرضه، وام و اوراق مشتقه رخ می ­دهد. هر چقدر ارزش اولیه قرارداد اوراق مذکور کمتر باشد، ریسک اعتباری آن ها نیز کمتر خواهد بود.

  •  ریسک نقدینگی:

این نوع ریسک دو صورت دارد، ریسک نقد شوندگی دارایی­ ها و ریسک نقدینگی تامین وجوه. ریسک نقدشوندگی دارایی­ ها که به نام ریسک نقدینگی بازار- محصول هم شناخته می شود، زمانی بروز می ­کند که معامله با قیمت رایج بازار قابل اجرا نباشد و علت آن ممکن است حجم یا اندازه موقعیت خرید یا فروش نسبت به معاملات عادی باشد. این ریسک در میان طبقات مختلف دارایی ­ها و نیز در زمان های مختلف، بسته به شرایط بازار تغییر می­ کند. بعضی دارایی ­ها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه خزانه، بازار پرعمق دارند و موقعیت ­ها اغلب به راحتی، با نوسان کوچکی در قیمت نقد می شود. در سایر موارد، مانند قراردادهای مشتقه در بازارهای فرابورس یا اوراق بهادر بازارهای نوظهور، هر معامله ممکن است به سرعت قیمت ها را متاثر کند و صف خرید یا فروش پیدا شود.

البته این موضوع به حجم موقعیت هم بستگی دارد. ریسک نقدینگی تامین وجوه یا ریسک جریان نقدی  به عدم توانایی در تامین وجوه برای پرداخت تعهدات برمی ­گردد. این وضعیت ممکن است موسسه را مجبور کند دارایی های خود را فورا به وجه نقد تبدیل کند و بدین ترتیب ضرر روی کاغذ به ضرر واقعی تبدیل می ­شود. این موضوع به ویژه در مورد سبد دارایی هایی که با وام تامین مالی شده­ است، به هنگام مواجهه با اخطار تادیه وثیقه از جانب طلبکاران، به معضل بدل می شود. ریسک جریان نقدی زمانی به ریسک نقدینگی بازار- محصول مرتبط می شود که سبد موسسه شامل دارایی­ هایی با نقدشوندگی پایین باشد و موسسه ناچار باشد برای تامین تعهدات خود این دارایی ­ها را به قیمت پایین ­تر از قیمت عادلانه بازار به فروش رساند. بنابراین، اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایطی که ارزش بازار دارایی ها سقوط کرده است، الزام به پرداخت و ایفای تعهدات، موسسه را به نقد کردن اجباری سبد دارایی در قیمت های پایین آمده وادار نماید. این چرخه قبول ضرر که با دریافت اخطار تادیه وثیقه شدیدتر می شود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر می ­گردد.

  • ریسک عملیاتی:

کمیته بازل، ریسک عملیاتی را ریسک زیان ناشی از فرآیندهای داخلی، افراد و سیستم­ های غیردقیق (ناکافی) یا معیوب یا ریسک زیان ناشی از حوادث خارجی تعریف کرده است. ریسک های عملیاتی ممکن است به ریسک ­های اعتباری و بازار منجر شود. به طور نمونه، یک اشتباه عملیاتی در معامله مانند عدم انجام تسویه می ­تواند به طور همزمان ریسک اعتباری و بازار ایجاد کند، چراکه همانند نکول اعتباری، قیمت­ های بازار را متاثر می­ سازد. قیمت­ گذاری مشتقه­ های پیچیده هم مشکلات عملیاتی بالقوه­ ای ایجاد می­ کند. ریسک مدل از خطر اشتباه در مدل قیمت­ گذاری موقعیت­ ها ناشی می شود. ریسک مدل بسیار بی سر و صداست و به همین دلیل شناسایی و ارزیابی آن چندان ساده نیست. برای مقابله با ریسک مدل، باید مدل ­ها را با استفاده از قیمت­ های بازار یا قیمت های شبیه­ سازی شده، مورد ارزیابی مستقل قرار داد. بهترین راه مقابله با ریسک عملیاتی حصول اطمینان از اعتبار سیستم ­ها و مدل­ ها، تفکیک شفاف مسئولیت ها، اعمال کنترل­ های داخلی قوی و پیاده­ سازی برنامه­ های اقتضایی دوره ­ای است.

تاریخچه اندازه گیری ریسک

تلاش ها برای طراحی ابزار اندازه گیری ریسک از نیمه اول قرن بیستم آغاز شد. مکالی در سال ۱۹۸۳، دیرش را به عنوان سنجه ریسک معرفی کرد که ابزاری ساده و در عین حال کارآمد برای سنجش ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت است. ادامه بررسی های مکالی به شناسایی رابطه غیرخطی ارزش اوراق بهادار با درآمد ثابت و نرخ بهره بازار منتهی شد و معیار تحدب  به عنوان شاخصی مکمل برای محاسبه ریسک این اوراق معرفی گردید. در سال ۱۹۵۲، مارکویتز با ارایه مدلی کمی جهت انتخاب سبد دارایی ها، برای اولین بار مقوله ریسک را در کنار بازده مدنظر قرار داد. وی انحراف معیار را به عنوان سنجه ریسک در نظر گرفت. شاگرد او ویلیام شارپ، شاخص بتا را برای اندازه گیری تغییرات نسبی ارزش هر سهم در قبال تغییرات نسبی ارزش بازار با معرفی خط مشخصات ارایه کرد. وی با طراحی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدیریت علمی سبد دارایی را پایه گذاری نمود. بعد از دهه ۱۹۷۰ و افزایش روزافزون ریسک در جنبه های مختلف تصمیمات مالی، توجه مدیران بیش از پیش به اندازه گیری و مدیریت ریسک جلب شد.

در این دوران، کنترل ریسک به عنوان عاملی برای ایجاد ارزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نرخ های بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک، ملاک ارزیابی قرار گرفت. برخی نظریه های قدیمی که به علت زمان بر بودن و پیچیدگی های محاسباتی کنار گذاشته شده بود، همزمان با پیدایش ابررایانه ها مجددا مطرح شد. ریسک نامطلوب از جمله این نظریه ها بود که قبلا توسط پیشگامان علم مالی مطرح شده بود و در سال ۱۹۹۶ جانی دوباره یافت و تحقیقات مفصلی در آن مورد انجام گرفت که چالش های آن هنوز ادامه دارد. در سال ۱۹۹۳، موسسه جی. پی. مورگان مدل ارزش در معرض خطر را معرفی کرد. این معیار که تمامی انواع ریسک را در یک عدد خلاصه می کرد، برای استفاده کنندگان بسیار جذاب به نظر آمد و هر روز به کاربردهای آن افزوده شد. به دنبال آن، روش های محاسباتی پیچیده ای همانند فرآیندهای تصادفی و شبیه سازی برای افزایش دقت مدل های این سنجه توسعه یافت. همچنین در جدول زیر مهم ترین ابزارهای ۷۰ سال گذشته برای مدیریت ریسک ارائه شده است:

ابزار مدیریت ریسک سال
دیرش اوراق قرضه ۱۹۳۸
مدل میانگین- واریانس مارکویتز ۱۹۵۲
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای ۱۹۶۳
مدل های چند عاملی ۱۹۶۶
مدل قیمت گذاری اختبار معامله بلک شولز ۱۹۷۳
دارایی های ریسک موزون برای بانک ها ۱۹۸۸
آزمون استرس ۱۹۹۲
ارزش در معرض ریسک ۱۹۹۳
ریسک متریکس ۱۹۹۴
کردیت متریکس ۱۹۹۷
مدیریت جامع ریسک بنگاه اقتصادی ۲۰۰۰

روش های اندازه گیری ریسک

معیارهای اندازه گیری ریسک اولین بار با مطالعه شاخص های پراکندگی آماری تعیین شد و پس از آن سنجه های جدیدتری مانند دیرش، ضریب بتا و ارزش در معرض خطر توسعه یافت. ریسک عبارت است از احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی. شاخص های مختلفی برای تبیین نوسانات مورد استفاده قرار می گیرد که بعضی از مهم ترین آن ها بدین صورت هستند:

  • دامنه تغییرات
  • متوسط انحراف خطی (متوسط قدر مطلق انحرافات)
  • واریانس (متوسط مجذور انحرافات)
  • انحراف معیار
  • نیم واریانس
  • نیم انحراف معیار
  • شاخص بتا
  • ارزش در معرض خطر (VaR)

می توان گروه­ بندی ­ایی از سنجه­ های ریسک ارایه داد که بر نحوه اندازه­ گیری ریسک استوار است:

  • سنجه­ های نوسان:

این سنجه ­ها، پراکندگی یک متغیر را در اطراف میانگین و یا پارامتر تصادفی دیگر اندازه ­گیری می­کند. واریانس و انحراف معیار دو نمونه از این سنجه­ ها هستند.

  • سنجه های حساسیت:

موضوع اندازه­ گیری این سنجه­ ها تغییرات متغیر وابسته بر اثر تغییرات متغیر مستقل است. دیرش و ضریب بتا دو نمونه از این سنجه­ هاست.

  • سنجه­ های ریسک نامطلوب:

این سنجه­ ها برعکس سنجه­های نوسان، تنها بر بخش مخرب ریسک تمرکز دارند و نوسانات زیر سطح میانگین و یا متغیر هدف را محاسبه می ­کنند. نیم ­واریانس، نیم­ بتا و ارزش در معرض خطر از این نوع سنجه ­ها هستند. سنجه­ های ریسک نامطلوب، به دو زیرگروه تقسیم شده است. این زیرگروه­ ها شامل نیم­سنجه­ های ریسک و سنجه­ های ریسک مبتنی بر صدک است. ارزش در معرض خطر از دسته سنجه­ های ریسک مبتنی بر صدک است. در بخش بعدی این مقاله به توضیح جزئیات بیشتری از سنجه های ریسک خواهیم پرداخت.

ادامه مطلب
سهم بنیادی چیست؟
سهم بنیادی چیست؟

برای اینکه یک سرمایه گذاری خوب در بورس داشته باشیم ابتدا نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس مدت زمان، بازده انتظاری و میزان ریسک پذیری هستیم. در این راستا اولین قدم، شناسایی سهام شرکت ها با استفاده از یکی از متدهای حرفه ای تجزیه و تحلیل است. برای انتخاب یک سهم معیارهای مشخصی وجود دارد مانند چشم انداز صنعت، میزان سودآوری، میزان نقدینگی، بدهی­ ها، نسبت قیمت به سود، درصد شناور آزاد، قدرت نقد شوندگی، سیاست شرکت در تقسیم سود، ترکیب سهامداران، سابقه قیمتی سهام و …. از سوی دیگر برای انتخاب سهام باید خصوصیات شخصیتی فرد، سود مدنظر و میزان ریسک پذیری فردی را نیز مدنظر قرار دهیم. یکی از روش های اصلی در رابطه با انتخاب سهم، تحلیل بنیادی سهام است؛ که به وسیله آن می توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود.

تحلیل بنیادی یک شرکت در برگیرنده تحلیل صورت­ های مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته و پیش بینی فروش و هزینه هست. در این روش اساس پیش بینی بر واقعیت وجودی شرکت قرار داده شده است. در این راستا معامله­ گر با تحلیل رویدادها و اخبار بر اساس دانش خود به پیش بینی سهم می­ پردازد. اساس نظر تحلیل­ گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت یک سهم حتما یک علت بنیادی که ناشی از تغییرات سودآوری شرکت هست، دارد. “سهمی که از روش بنیادی انتخاب و خرید می شود سهم بنیادی نام دارد”. حال برای مشخص شدن زوایای مختلف یک سهم بنیادی، لازم است تجزیه و تحلیل بنیادی را دقیق تر بررسی نماییم.

چارچوب تحلیل و سهم بنیادی

چارچوب تحلیل و سهم بنیادی

برای انتخاب یک سهم بنیادی سرمایه گذار ابتدا اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را تجزیه و تحلیل می­ کند تا بتواند زمان مناسب ورود را تشخیص دهد. سپس به تحلیل صنایع می پردازد تا بیابد کدام بخش دارای چشم اندازهای آتی مناسبی برای سرمایه­ گذاری است و در گام آخر، اگر فرد بدین نتیجه رسد که زمان ورود مناسب است و صنایع مناسبی در اقتصاد فعالیت دارند به تحلیل شرکت های مربوط می پردازد. تحلیل اساسی در راستای انتخاب سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل اصلی مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی هست. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش دارایی ها است. گام بعدی در جهت انتخاب سهم بلندمدت می تواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و … باشد. تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آن ها اشاره می کنیم.

  • سودآوری

قطعا بهترین عامل برتری یک سهم میزان سودآوری آن است. سود را از چند جهت می توان بررسی کرد:

  1. از نظر درآمد
  2. بر اساس فروش
  3. بر اساس دارایی
  4. بر اساس حقوق صاحبان سهام

هرچقدر سودآوری یک شرکت بالاتر باشد قطعا در اولویت انتخاب سهام بنیادی ما قرار خواهد گرفت. درواقع این که شرکت چه مسیری را طی کرده تا به سود خالص برسد از نقطه درامد یا فروش شروع شده، و گام به گام صورت سود و زیان را طی می کند تا به سود خالص برسد، در این مسیر، بهای تمام شده، سایر درامدها و هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی، مالیات و هزینه مالی از جمله مهمترین فاکتورهای موثر بر سودآوری هستند. لذا در تحلیل بنیادی این اهمیت دارد که بررسی کنید دلیل و چرائی سوداوی شرکت از چه محلی بوده و این دلال چقدر در معرض تغییرند و در سالهای پیش رو چه سناریوهایی می توان برای انها تعریف کرد.

  • ثبات سود آوری

توجه به سود در یک سال، الزاما مبنای درستی برای تصمیم گیری نیست چرا که ممکن است سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه شود. یکی از مهم ترین نکاتی که در سودآوری شرکت ها باید در نظر گرفت، تکرار سودآوری است، درواقع پس از طی کردن قدم قبلی شما به راحتی می توانید به این سوال پاسخ بدهید که سودآوری شرکت دقیقا از چه محلی بوده؟ ایا شرکت در سال های بعدی نیز می تواند آن را تکرار کند و به بیان بهتر آیا این سود تکرارپذیر است یا خیر؟

  • نسبت سود تقسیمی هر سهم

باید توجه داشت که این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد و باید در بلندمدت بررسی گردد و روند بلندمدت آن آیتم مهمی در انتخاب سهام بنیادی هست. نسبت سود تقسیمی بالا یا پایین نباید ملاک تشخیص باشد، آنچه اهمیت دارید چرایی آن است، برای مثال اگر شرکت نسبت سود تقسیمی پایینی دارد اما دلیل آن، بر این است که سود را به شرکت برگردانده و وارد طرح توسعه کرده و در سالهای آتی بر سودآوری شرکت بیفزاید، این امر در بلند مدت به نفع سهامداران است.

  • نسبت P/E هر سهم

این نسبت ها نشان دهنده قیمت هر سهم به ازای سودآوری به ازای هر سهم است. برعکس بسیاری از مقالات که به صورت قطعی عدد پایین تر این نسبت را بهتر می دانند، در اینجا به توضیحات دقیق تر آن خواهیم پرداخت:

این نسبت نشان می دهد بازار به ازای سودآوری هر سهم شرکت چه قیمتی را به آن اختصاص داده است. نسبت قیمت به سود دو حالت کلی دارد، گذشته نگر و اینده نگر، انچه برای تصمیم گیری شما باید در نظر گرفته شود، نسبت اینده نگر است و این نکته مهمی است که بسیاری از فعالان بازار در نظر نمی گیرند. در این حالت شما باید سودآوری اتی سهام را تخمین بزنید و در یک شرایط مقایسه ای، نسبت پایین تر آن می تواند بهتر باشد. در توضیحات بالا به دو واژه شرایط مقایسه ای و میتواند دقت کنید. دلیل آن است که این نسبت به هیچ وجه نمیتواند تنها دلیل تصمیم گیری شما باشد و همواره باید کنار سایر فاکتورهای بنیادی بررسی شود. نکته بعدی آن است که اگر شرکتی نسبت قیمت به سود بالایی داشت یعنی شرکت مناسبی برای سرمایه گذاری نیست؟

دقت داشته باشید که این نسبت در صنایع مختلف متفاوت است، برای مثال در شرکت های تکنولوژی محور این نسبت بالاتر است، پس لزوما به معنی بدتر بودن آن نیست، بلکه نشان دهنده چشم انداز رشدی این شرکت هاست، همچنین در بطن این نسبت فرمول گوردون قرار دارد که در این فرمول سه فاکتور سودآوری تقسیمی آتی، نرخ بازدهی مورد انتظار و نرخ رشد شرکت مد نظر قرار می گیرد، همین توضیحات کوتاه نشان میدهد این نسبت بسیار فراتر و عمیق تر از آن است که بخواهیم خیلی صریح بگوییم بالا بهتر است یا پایین.

  • ارزش ویژه هر سهم

ارزش ویژه هر سهم نسبت به ارزش اسمی سنجیده می­ شود و هرچه ارزش ویژه از ارزش اسمی بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت مستحکم تری برخوردار است؛ بنابراین تفاوت ارزش ویژه نسبت به اسمی بالاتر امتیاز مثبت درانتخاب سهام بنیادی است.

  • ساختار تامین مالی شرکت

ساختار تامین مالی شرکت که شامل بدهی ها، حقوق صاحبان سهام است تاثیر زیادی در عملکرد و سود سازی شرکت دارد لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیب بندی آن در انتخاب سهام بنیادی بسیار مهم هست.

  • جهت و تاریخ پرداخت سود سهام

هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت شود برای سهامداران مفیدتر خواهد بود؛ و در نتیجه سهمی با بازه پرداخت سود کوتاه تر در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد داشت. دلیل این امر بحث مهم ارزش زمانی پول در معقوله سرمایه گذاری است. در این بحث فاکتور نرخ تنزیل مطرح می شود و به بیان ساده به این معنی است که پولی که امروز دریافت شود، برای سرمایه گذاری مطلوبیت بیشتری دارد.

  • انتشار مستمر اطلاعات و اخبار

هرچه شرکت دارای اطلاعات شفاف تری باشد، افراد با داشتن اطلاعات کافی می توانند به راحتی تصمیم گیری نمایند بنابراین شرکت های شفاف تر دارای سهام بنیادی تر خواهند بود.

  • عمر شرکت و میزان استهلاک

هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد قطعا سودآوری شرکت پایین تر خواهد بود و در نتیجه از امتیاز سهام بنیادی شرکت کاسته خواهد شد. به طور کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را مشخص خواهد کرد و به وسیله تحلیل آن ها می­ توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. باید توجه داشت که در روش­ های تحلیلی ۸۰ درصد اقتصاد بازار مبتنی بر حالات روانی افراد و ۲۰ درصد بر پایه منطق است. در حالی که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر می گیرد، ولی به طور کلی اهمیت حالات روانی را نمی توان مدنظر قرار نداد و نباید این را فراموش کرد که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و لازم است به صورت تخصصی فراگرفته شود.

ادامه مطلب
سود و زیان عملیاتی و غیر عملیاتی سهام بورس چیست؟
سود و زیان عملیاتی و غیر عملیاتی سهام بورس چیست؟

صورت زیان و سود عملیاتی و غیر عملیاتی

هدف هر بنگاه اقتصادی کسب سود است. برای تعیین سود باید درآمدها و هزینه های شرکت شناسایی شوند. درآمدها می توانند به صورت فروش نقد یا نسیه به دست آیند. هزینه ها، جریان های نقدی خروجی برای تولید درآمدها هستند. هزینه ها نیز می توانند نقد یا نسیه باشند. سود از تفاضل بین درآمدها و هزینه ها به دست می آید. درصورتی که حجم هزینه ها بیشتر از درآمدها باشد، شرکت زیان خواهد کرد. در این مقاله هدف تفکیک سود و زیان شرکت ها به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی است، اما پیش از آن لازم است، اجزای صورت سود و زیان به طور مجزا معرفی گردد و نتیجه فعالیت یک شرکت را در قالب میزان درآمد، هزینه و سود یا زیان در یک دوره مشخص زمانی نمایش می دهد. اقلام این صورت مالی به شرح زیر می باشند:

زیان و سود عملیاتی

بسته به ماهیت فعالیت شرکت، صورت سود و زیان می تواند اقلام متفاوتی داشته باشد. صورت سود و زیان نمای شرکت را از دید روش کسب درآمد و چگونگی صرف هزینه ها نشان می دهد. در ادامه تک تک اقلام آن بررسی می شوند.

درآمد

به صورت کلی درآمد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به آورده آنان مربوط می شود. درواقع فروش یا درآمد، ارزش کالاها و خدمات فروش رفته شرکت را نشان می دهد. انواع درآمدها به دو گروه طبقه بندی می شوند:

  • درآمدهای عملیاتی

درآمدهایی هستند که درنتیجه فعالیت شرکت در راستای اساسنامه (موضوع فعالیت هر شرکت، هنگام تأسیس به وضوح در اساسنامه شرکت قیدشده است و یا در تصمیمات مجامع تغییر می کند). و باهدف نیل به منظور خاصی که برای آن به وجود آمده است، به دست می آیند. این دسته از درآمدها با توجه به اصل تداوم فعالیت شرکت، می توانند جنبه دائمی و پایدار داشته باشند. استمرار رشد این گروه از درآمدها می تواند نقطه قوت شرکت باشد. درواقع، کلیه درآمدهایی که شرکت ها از طریق انجام “عملیات اصلی” خود کسب نمایند، درآمدهای عملیاتی شرکت می باشند.

  • درآمدهای غیرعملیاتی

گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب اهداف اساسنامه شرکت نیستند درآمدهای غیرعملیاتی نام دارند. مهمترین ویژگی این درآمدها آن است که عموماً تکرارپذیر نیستند. ناپایداراند و سود حاصل از آن ها قابل برنامه ریزی نیست. لازم به ذکر است که از دیدگاه حسابداری و نیز تحلیلی تفکیک این دو نوع درآمد (عملیاتی و غیرعملیاتی) بسیار اهمیت دارد که در انتها چرائی آن بررسی می گردد.

هزینه ها

مفهوم کلی هزینه ها عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به ستانده آنان مربوط می شود. انواع هزینه ها به شرح زیر است:

بهای تمام شده کالا

این گروه از هزینه ها، هزینه هایی هستند که شرکت برای تولید محصولات خودمصرف می کند. این هزینه ها به صورت مستقیم منتج به تولید گردیده و یا زمینه های لازم برای تولید را فراهم می کند. عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده کالا به شرح زیر می باشند:

  • مواد اولیه مستقیم: مواد اولیه مستقیم بخش اصلی تولید محصول را تشکیل می دهند.
  • دستمزد مستقیم تولیدی: حقوق و دستمزد پرداختی به پرسنل واحد تولید است که نتیجه عملکردشان مستقیماً منتج به تولید محصول می شود.
  • سربار: سایر هزینه های تولیدی به غیر از مواد اولیه مستقیم و دستمزد را هزینه های سربار می گویند. به عنوان مثال هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات تولیدی. این گروه از هزینه ها برای ادامه تولید موردنیاز هستند اما نمی توان آن ها را جز به جز به محصول خاصی تخصیص داد.

خالص سایر درآمدها و هزینه های عملیاتی

از آنجا که شرکت می تواند از فعالیت های مختلف عملیاتی کسب درآمد نماید یا متحمل هزینه شود، منابع و هزینه های مربوط به سایر فعالیت های عملیاتیِ متفاوت از مبالغ گزارش شده در سرفصل فروش و بهای تمام شده، در این سرفصل به صورت جداگانه گزارش می شوند. “سایر هزینه های عملیاتی” در بردارنده هزینه‎ های فروش، بازاریابی، هزینه های مالی و اداری شرکت هستند که ارتباط مستقیم با تولید شرکت ندارند اما امکان حذف آن ها از سازمان هم وجود ندارد و از الزامات بقای سازمان هستند. خالص سایر درآمدها و هزینه های عملیاتی، ماحصل تفاوت سایر هزینه های عملیاتی از سایر درآمدهای عملیاتی است. «خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی: شرکت می تواند از فعالیت های غیرعملیاتی نیز کسب درآمد نماید یا متحمل هزینه شود. این گونه مبالغ در این سرفصل نشان داده می شوند». به کلیه هزینه هایی که در قالب هزینه بهای تمام شده کالا و هزینه های اداری، مالی، توزیع و فروش قرار نگیرد هزینه های غیرعملیاتی می گویند. این دسته از هزینه ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نیستند. خالص سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی، ماحصل تفاوت سایر هزینه های غیرعملیاتی از سایر درآمدهای غیرعملیاتی است.

هزینه های مالی

این گروه از هزینه ها شامل هزینه های دریافت وام و تأمین مالی شرکت است. این هزینه ها به دلیل اهمیت خاصی که دارند در طبقه بندی مستقلی آورده می شوند. بخش بزرگی از آن ها شامل هزینه بهره و سایر هزینه های مرتبط با تحصیل وام است.

مالیات بر درآمد

عمده شرکت ها طبق قانون باید بخشی از سود خود را به عنوان مالیات به دولت بپردازند. نرخ مالیات بسته به ماهیت کسب و کار، نوع فعالیت، چرخه عمر، نوع محصولات، رویه های حسابداری شرکت ها و … متغیر خواهد بود. در ایران نرخ رایج مالیات برای شرکت های غیر بورسی ۲۵% و برای شرکت های بورسی ۲۲٫۵% است.

مالیات بر درآمد
در این طبقه بندی، سعی شده است، اقلام صورت سود و زیان به تفکیک عملیاتی و غیرعملیاتی آورده شود، دلیل تفکیک فعالیت های غیرعملیاتی از عملیاتی، شناسایی عملکرد واقعی شرکت است. در ادامه به توضیحات بیشتری از تفاوت این دو بخش می پردازیم:

همانطور که دیدیم، فعالیت های عملیاتی و غیرعملیاتی معمولاً به شکل جداگانه در صورت سود و زیان گزارش می شوند. همه درآمدهایی که شرکت ها از طریق انجام عملیات اصلی خود کسب می کنند، درآمدهای عملیاتی شرکت محسوب می شود. همچنین همه هزینه هایی که در فرایند این درآمدهای عملیاتی ایجاد شوند، جزء هزینه های عملیاتی شرکت هستند. سود یا زیان، تفاوت درآمدها و هزینه هاست، لذا سود و زیان عملیاتی با در نظر گرفتن درآمد و هزینه بخش عملیاتی یک شرکت و سود یا زیان غیرعملیاتی با در نظر گرفتن درآمد و هزینه بخش غیرعملیاتی یک شرکت تعریف می گردد. سود غیرعملیاتی ناشی از فعالیت های “غیرمرتبط با موضوع اصلی” شرکت است. معمولاً سود غیرعملیاتی مربوط به سود حاصل از فروش دارایی های غیرمنقول، سود حاصل از سرمایه گذاری ها و سهام، سود حاصل از اوراق مشارکت و… می باشد که ممکن است بخشی از آن غیرمستمر باشد. برای مثال یک شرکت غیرمالی می تواند سود سهام یا سود حاصل از سرمایه گذاری در دیگر شرکت ها را به عنوان درآمد غیرعملیاتی شناسایی نماید.

درآمد حاصل از سرمایه گذاری و هرگونه عایدی و زیان حاصل از فروش این اوراق بهادار می تواند جزئی از روند عادی کسب و کار چنین شرکت هایی باشند. حال اگر همین مثال در شرکتی که فعالیت اصلی آن مالی است بررسی گردد، درآمد حاصل از سرمایه گذاری و درآمدهای مالی جزء فعالیت های عملیاتی آن محسوب می شوند. لذا آنچه اهمیت پیدا می کند آن است که نمی توان تعریف ثابتی برای عملیاتی یا غیرعملیاتی بودن یک قلم درآمدی یا هزینه ای ارائه داد و این موضوع بسته به فعالیت هر شرکت تعریف می گردد.سود عملیاتی نشان دهنده باقیمانده سود بعد از محاسبه تمام هزینه های عملیاتی مربوط به واحد تجاری است. علاوه بر بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه های اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حمل و نقل و کرایه در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته می شوند. در حقیقت تمام هزینه هایی که برای حفظ فعالیت واحد تجاری “ضروری” هستند، باید در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته شوند. درواقع سود عملیاتی “قابلیت سوددهی از بخش عملیاتی” یک واحد تجاری را مشخص می کند.

آنچه در تحلیل یک شرکت باید موردتوجه قرار بگیرد، آن است که سودهای عملیاتی معمولاً قابلیت اتکا و پایداری بیشتری نسبت به سودهای غیرعملیاتی دارند، لذا آنچه در یک شرکت اهمیت دارد آن است که از محل “عملیات اصلی” خود سودآور باشد، بررسی صورت های مالی شرکت ها نشان می دهد، در برخی موارد، شرکت از محل عملیات اصلی خود زیان زننده بوده و به مدد درآمدهای غیرعملیاتی همچون درآمد سرمایه گذاری ها (با فرض غیرمالی بودن شرکت مدنظر) درنهایت توانسته سود خالص ایجاد کند. در بحث نسبت های مالی سه نوع اصلی حاشیه سود ناخالص (مارجین ناخالص)، حاشیه سود عملیاتی (مارجین عملیاتی) و حاشیه سود خالص (مارجین خالص) بررسی می گردد. در مثال مذکور، حاشیه سود عملیاتی منفی بوده و حال آن که به واسطه اضافه شدن درآمدهای سرمایه گذاری و جبران زیان در بخش غیرعملیاتی شرکت، حاشیه سود خالص مثبت است. درواقع آنچه اهمیت دارد این است که در بررسی یک شرکت تنها به سودآوری مقطع فعلی بسنده نشود و چگونگی ایجاد سود و محل های آن به دقت آنالیز شود (تمام روندی که از مرحله فروش در صورت سود و زیان شروع شده تا رسیدن به سود خالص بررسی گردد). بدین ترتیب می توان متوجه شد، سودآوری شرکت چقدر از محل فعالیت های عملیاتی و چقدر از محل فعالیت های غیرعملیاتی بوده و مهم تر از همه، چقدر در سالیان آتی “قابلیت تکرارپذیری” دارد. وجود منابع دیگر درآمدی که در این مقاله با درآمدهای غیرعملیاتی از آن ها اسم بردیم نه تنها برای شرکت بد نیست، بلکه به شرط سرمایه گذاری صحیح و ایجاد جریانات نقدی ورودی مثبت، مفید نیز هست، در مثال عنوان شده شرکت از محل عملیات اصلی خود زیان زننده بود، هر شرکتی در طول عمر خود ممکن است به دلیل تغییرات برخی فاکتورها همچون نرخ فروش، تحریم، بهای تمام شده و… در مقاطعی با این شرایط روبرو شود، اما اگر زیان ده بودن بخش عملیاتی شرکت در چندین سال مدام تکرار شود و سودآوری خالص نهائی شرکت بر پایه درآمدهای غیرعملیاتی بچرخد، شرکت در طولانی مدت دچار مشکل می گردد، به بیانی ساده، شرکت از فعالیت اصلی خود که به واسطه آن تأسیس شده است، توانایی “خلق ارزش” برای سهامداران خود را نخواهد داشت.

ادامه مطلب
قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال شامل چه مواردی می باشند؟

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن هاست، به گونه ای که به راحتی می توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه قلو جزء بازگشتی ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می گیرند. طبق بررسی های انجام شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می شود که در معامله گری به دید وسیع تری دست یابید، که همین توانایی می تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارند. میزان تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل گیری یک الگو مدت زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این رو به منظور تمیز دادن آن ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می توان گفت محبوب ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات شده است. تشکیل این الگو می تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل گیری سه قله به صورت متوالی تشکیل می شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه های انسان در نمودار به وجود می آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ می دهد و برحسب شرایط بازار، می تواند نشانه ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می کند. سپس با توجه به صعود قیمت ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت شده) پیش روی خود می رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت ها می شوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش های خود موجب شکل گیری یک روند نزولی قوی می شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل گیری دره ها قابل تشخیص می باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان دهنده این است که، پس از یک روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک روند نزولی قوی رخ می دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل توجهی افزایش یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده شده را کف و سقف سه قلو می نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه قلو زمان بیشتری طول می کشد، به همین دلیل می توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به طور مثال در الگوی کف سه قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت ها می شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل گیری الگو، در صف خریداران قرار می گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه دهنده که به معرفی آن ها می پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل گیری یک روند قوی در بازار به وقوع می پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل اطمینانی داشته باشیم، می توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ وجه توصیه نمی شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به صورت کانال های افقی، مورب و یا کنج، متوقف شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک روند پرقدرت محسوب می شود. زمانی که روند مشخصی قابل ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می توان بر مبنای آن تصمیم گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت های افقی نوسان می کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف های محدوده نوسانات است.

ادامه مطلب
نسبت های مالی نقدینگی
نسبت های مالی نقدینگی چیست و چه کاربردی دارد؟

نسبت های نقدینگی

تجزیه و تحلیل نسبت، یک تحلیل کمی اطلاعات از صورت های مالی شرکت یا قیمت سهم است. نسبت ها، کلید تجزیه وتحلیل مالی هستند، چراکه برای ارزیابی و مقایسه یک شرکت با همتایانشان یا مقایسه با صنعت از نسبت های نقدینگی استفاده می شود. نسبت ها علائم حیاتی برای اندازه گیری سلامت شرکت ها را فراهم می کنند، به سرمایه گذاران اجازه می دهند تا به جنبه های خاصی از وضعیت عملیاتی شرکت متمرکز شوند. به عنوان مثال ممکن است شرکتی سودآور باشد، اما مقدار یک نسبت خاص می تواند نشان دهد که، مدیریت موجودی عملکرد مناسبی نداشته است و یا شرکت با مشکل نقدینگی روبه رو است. نقدینگی طبق تعریف عبارت است از میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاه مدت خود. بنابراین نسبت های نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکت­ ها در پرداخت دیون کوتاه مدت یا عمل به تعهدات کوتاه مدتشان فراهم می آورند.

نسبت جاری

یکی از مهم ترین نسبت های نقدینگی، نسبت جاری است که به صورت زیر تعریف می شود:

نسبت های نقدینگی

برای شرکت فرضی الف این نسبت را در سال های مختلف محاسبه و نمودار آن را ترسیم می نماییم:

نسبت های نقدینگی

عدد ۱٫۱۷ برای نسبت جاری را می توان به زبان ساده به این صورت تفسیر نمود که شرکت در سال ۸۶ به ازای هر صد تومانی که تا انتهای سال باید پرداخت می نموده است (بدهی جاری)، توانایی کسب ۱۱۷ تومان وجه نقد تا انتهای سال را داشته است (دارایی جاری). معمولاً نسبت جاری بین ۱ و ۲ را به عنوان نشانه ای از وضعیت مطلوب نقدینگی شرکت در نظر می گیرند:

  • نسبت مطلوب باید بیشتر از یک باشد چرا که پایین تر بودن نسبت جاری از عدد ۱ بدین معناست که شرکت توان پرداخت دیون کوتاه مدت خود را ندارد چرا که دارایی های جاری آن کمتر از بدهی های جاری آن است.
  • چرا که بالا بودن بیش از حد این نسبت (مثلاً عدد ۱۰) نشان از بلا استفاده ماندن دارایی های شرکت و به اصطلاح خواب سرمایه است؛ چرا که معمولاً سود بنگاه از دارایی های غیر جاری آن ناشی می شود و نه دارایی جاری.

البته برای تحلیل دقیق تر این نسبت باید مشخص نمود که این نسبت از دید چه کسی بررسی می شود:

سرمایه گذاران کوتاه مدت ترجیح می دهند که این نسبت بالاتر باشد زیرا بالاتر بودن این نسبت نشان­ دهنده ریسک پایین تر شرکت است. ولی سهامداران یک سازمان ممکن است به میزان پایین تر این نسبت علاقه داشته باشند زیرا نشان می­ دهد که درصد بیشتری از دارایی های شرکت برای رشد کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرند. اگر نسبت جاری خیلی زیاد باشد، می توان استنباط کرد که واحد انتفاعی سرمایه گذاری زیادی در دارایی های جاری دارد یا از وام های کوتاه مدت به اندازه ممکن استفاده نکرده است. از طرف دیگر، یک نسبت جاری نسبتاً کم، معرف این است که یک یا چند دارایی یا بدهی جاری در سطح مطلوب قرار ندارند. بنابراین، کم بودن نسبت جاری می تواند به این معنی باشد که افزایش موجودی نقد، اوراق بهادار کوتاه مدت، حساب های دریافتنی یا موجودی ها ضرورت دارد. به همین ترتیب، در صورت کم بودن نسبت جاری می توان نتیجه گرفت که لازم است حساب ها یا اسناد پرداختنی یا سایر بدهی های ناشی از هزینه های تحقق یافته کاهش یابد.

نسبت آنی (سریع)

یکی از اقلامی که در ترازنامه به عنوان دارایی جاری ثبت می شود، موجودی مواد و کالا است که در بسیاری از اوقات قابلیت نقد شوندگی پایینی دارند اما در نسبت جاری به عنوان یکی از دارایی های نقد شونده به آن نگریسته می شود. برای حل این مشکل از نسبت آنی یا نسبت سریع استفاده می شود که توان شرکت را برای انجام تعهدات کوتاه مدت خود از محل دارایی های نقدی را اندازه گیری می کند. نسبت آنی از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی های مواد و کالا بر بدهی های جاری به دست می آید:

نسبت های نقدینگی

برای شرکت فرضی الف این نسبت را در سال های مختلف محاسبه و نمودار آن را ترسیم می نماییم:

نسبت های نقدینگی

اختلاف مقدار نسبت جاری و آنی به دلیل موجودی انبار این بنگاه است. دقت نمایید که بالا بودن موجودی مواد و کالا، موجب پایین آمدن ریسک (ریسک عملیاتی، ریسک افزایش قیمت ها و …) در شرکت ها شده ولی از طرف دیگر مسائلی همچون خواب سرمایه، کاهش بهره وری (به دلیل پوشاندن ضعف های بخش عملیات) و مواردی از این دست را به دنبال خواهد داشت.

به طور کلی در مورد نسبت های نقدینگی (نسبت های جاری و آنی) می توان گفت:

  • بالاتر بودن این نسبت ها از عدد یک به معنای وضعیت مناسب نقدینگی است.
  • صعودی بودن روند نسبت های نقدینگی به معنای بهبود وضعیت نقدینگی شرکت در طول زمان است.

نسبت وجه نقد

علاوه بر دو نسبت فوق، نسبت وجه نقد نیز یکی از نسبت های نقدینگی است که به صورت زیر محاسبه می شود:

نسبت های نقدینگی

این نسبت محافظه کارانه ترین نسبت مالی نقدینگی است.

  • تفاوت این سه نسبت در صورت کسرها است و نه مخرج کسرها.
  • تفاوت نسبت جاری و آنی در موجودی مواد و کالاست که در نسبت جاری لحاظ می شود ولی در نسبت آنی خیر.
  • تفاوت نسبت آنی و وجه نقد در حساب های دریافتنی است که در نسبت آنی لحاظ می شود ولی در نسبت وجه نقد خیر.
ادامه مطلب
نسبت های مالی ارزش بازار
نسبت های مالی ارزش بازار چیست؟

برای سرمایه گذاران در بازار سهام، تعیین اینکه سهام بالاتر و یا کم تر از ارزش ذاتی خود قیمت گذاری شده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزش ذاتی براساس محاسبات یا درک ارزش شرکت است، به طوری که با درنظر گرفتن تمام فاکتورها و تحلیل فاندامنتال انجام می شود. ارزش ذاتی ممکن است بالاتر و یا به طور کلی متفاوت تر از ارزش فعلی سهام یا قیمت بازار باشد. نسبت های ارزش بازار بیانگر نگرش سهامداران و تحلیل­گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و مورد انتظار آینده و پیش­بینی روند آتی شرکت است. این نسبت ها همچنین معیارهایی هستند که بین قیمت و ارزش دفتری هر سهم و سود ارتباط برقرار می کنند. اگر چهار گروه نسبت های مالی نقدینگی، سودآوری، فعالیت و اهرمی (ساختار سرمایه) شرایط خوبی داشته باشند این نسبت ها نیز بالا خواهند بود.

نسبت ­های ارزش بازار

پایه ای ترین نسبت ها در گروه نسبت ­های مالی ارزش بازار عبارتند از:

نسبت قیمت به سود (P/E)

این نسبت های ارزش بازار که از تقسیم قیمت بازار سهام به سود هر سهم به دست می­آید رایج ترین نسبت مالی ارزش بازار است که در بازار سرمایه برای سرمایه گذاران، تحلیل گران، مدیران پرتفوی، مشاوران و… اهمیت دارد. علت محبوبیت این نسبت توان نمایش رابطه ارزش بازار و سود هر سهم با یک عدد ریاضی است.

نسبت های مالی ارزش بازار

هدف این نسبت های ارزش بازار بیان رابطه قیمتی که یک سرمایه گذار برای سهم می پردازد و چشم انداز آینده شرکت و سود پیش بینی شده آن است. نسبت قیمت به درآمد، در تعیین دوره برگشت اصل سرمایه گذاری از محل سودهای آتی یک سهم به ما کمک می کند. برای مثال اگر شما سهامی با نسبت P/E برابر ۱۰ خریداری کنید به این معناست که ۱۰ سال طول می کشد تا شرکت کل سرمایه اولیه شما را از محل سودهای خود باز پس دهد.

مزایای نسبت P/E

  1. نسبت P/E منعکس کننده عقیده بازار درباره یک شرکت است. معمولا نسبت P/E شرکت های خوب و رو به رشد، بالا است.
  2. نسبت  P/E بزرگ نشان دهنده خوش بینی و نسبت P/E کوچک، نشان دهنده بدبینی عموم سرمایه گذاران درباره آینده شرکت است.
  3. نسبت P/E تا زمانی بالا خواهد بود که عموم سرمایه گذاران به توانایی رشد وتحقق سود یا افزایش قیمت سهام یک شرکت اعتقاد داشته باشند. به محض اینکه این اطمینان در قابلیت سودآوری شرکت از بین برود، این نسبت افت خواهد کرد.
  4. نسبتP/E، اعتبار شرکت و مدیریت آن و همچنین اعتمادی که سرمایه گذاران در مورد استعداد دست یابی به سود شرکت دارند را منعکس می کند.
  5. نسبت P/E دماسنجی است که مرتباً میزان حرارت سهام را بررسی و به بازار اعلام می کند.
  6. نسبت  P/E نشان دهنده سطح ریسک یک سهم است. P/E و ریسک رابطه عکس دارند. پایین بودن P/E نشان دهنده ریسک بالای شرکت و بالا بودن P/E نشان دهنده ریسک پایین است.
  7. در صورت منفی شدن بازار تمایل به فروش سهام با P/E بالا نسبت به سایر سهام افزایش می یابد.
  8. هنگامی که شرکت ها دوره رشد خود را پشت سر می گذارند سود آن ها تثبیت و نسبت P/E  آن ها تعدیل می شود.

متوسط P/E سهام در کشورهای مختلف

متوسط P/E سهام در اقتصاد توسعه یافته حدود ۲۰ است. مکاتب اقتصادی در حال توسعه معتقدند P/E در اقتصاد در حال توسعه باید بیشتر و بالاتر از اقتصادهای توسعه یافته باشد، زیرا در این کشورها شرکت ها در حال رشد هستند و P/E های بالا این رشد را منعکس می کنند. برای محاسبه نسبت P/E یک شرکت از متوسط P/E در هر صنعت کمک گرفته می شود. متوسط P/E در هر صنعت نسبت به صنعت دیگر تفاوت می کند و به عمر مفید صنعت و عوامل تأثیرگذار در هر صنعت نسبت به صنعت دیگر بستگی دارد.

  • عوامل مؤثر در تعیین نسبت P/E  
  • اندازه شرکت
  • مدیریت شرکت
  • رشد شرکت
  • وجود طرح های توسعهاقتصادی در شرکت
  • وجود ظرفیت بالقوه قابل بهره برداری در شرکت
  • وجود بازار خوب و با کشش برای محصولات تولیدی شرکت
  • موقعیت شرکت در صنعت مربوطه
  • چشم اندازهای صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند.
  • تقاضا برای سهام شرکت
  • کمیت و کیفیت سود یک شرکت
  • دوره برگشت سرمایه مورد انتظار سرمایه گذاران
  • نرخ بازده رایج بازار از سرمایه گذاری
  • نرخ بهره در شبکه بانکی

نسبت PEG

تمام عواملی را که برشمردیم بر رشد سودآوری شرکت اثر دارند، اما واقعیت این است که فرمول نسبت P/E هیچ یک از این عوامل را منعکس نمی کند و اغلب با استناد به داده های تاریخی محاسبه می شود. ارتباط بین نسبت قیمت به سود و نرخ رشد، اطلاعات کامل تری نسبت به P/E را به ما می دهد. نسبت های ارزش بازار که در مدیریت سرمایه گذاری از آن به عنوان PEG نام برده می شود به شرح زیر است:

نسبت های مالی ارزش بازار

عدد مورد استفاده برای رشد سالانه سود را از طرق گوناگونی می توان محاسبه کرد. مثلاً این عدد را می توان میانگین رشد سود طی پنج سال گذشته محاسبه کرد یا حتی آن را مستقل از سال های گذشته پیش بینی کرد. تحلیل نسبت PEG مانند تحلیل نسبت P/E است. هرچه PEG کمتر باشد ممکن است ارزش بازار سهام کمتر از ارزش ذاتی آن باشد و هرچه PEG بیشتر باشد ممکن است ارزش بازار، بیشتر از ارزش ذاتی آن قیمت گذاری شده باشد. نسبت PEG ابزاری مفید برای سهامی است که کمتر از ارزش ذاتی خود در بازار قیمت گذاری شده اند. در مقایسه با نسبت های دیگر، این نسبت، رشد سود هر سهم در سال های آتی را نیز در قیمت گذاری سهام لحاظ می کند. از این رو اطلاعات بیشتری به سرمایه گذاران می دهد. نسبت  PEG، نسبت قیمت به سود را با نرخ رشد می سنجد و اگر نسبت PEG برابر با یک باشد نشان می دهد که بازار در قیمت گذاری سهام با در نظر گرفتن نرخ رشد سود هر سهم واقع بین بوده و اشتباهی را مرتکب نشده است. چنین وضعیتی حداقل در تئوری کاملاً نرمال تلقی می شود زیرا در بازار منطقی و کارا، نرخ رشد سود در سال های آتی، در P/E کاملاً لحاظ شده است. اگر نسبت PEG بزرگ تر از یک باشد نشان می دهد که احتمالاً سهم شرکت بیشتر از واقع قیمت گذاری شده است، یا بازار انتظار دارد که رشد سود سهم در سال های آتی بسیار بیشتر از میزان پیش بینی شده باشد. (پیش بینی نرخ رشد سود در سال های آتی از عواملی است که سرمایه گذاران را متقاعد می کند که بهای بیشتری برای خرید سهام بپردازند و از این رو گاهی P/E شرکت به گونه ای غیرقابل تصور بالا می رود). اما اگر نسبت PEG کمتر از یک باشد به این معنی است که احتمالاً سهام شرکت کمتر از ارزش ذاتی آن در بازار قیمت گذاری شده است یا آنکه بازار انتظار دارد که شرکت نمی تواند به اهداف از پیش تعیین شده خود در دستیابی به سود پیش بینی شده برسد. PEG در صورتی به زیر یک سقوط می کند که سرمایه گذاران پیش بینی کنند شرکت از پتانسیل های رشد بالقوه در آینده برخوردار نخواهد بود. به عبارت دیگر این نسبت نشان می دهد که انتظارات سرمایه گذاران از آهنگ رشد سود شرکت کمتر ازآنچه هست که در رسانه های جمعی اعلام می شود. باید توجه کرد که نسبت PEG را نمی توان به تنهایی مبنای تصمیم گیری قرارداد. سرمایه گذاران باید تحلیل های دیگر نسبت های مالی ارزش بازار، فرصت های رشد و سودآوری در سال های آتی، روند عملیات شرکت، متغیرهای بنیادی و دیگر متغیرها را نیز موردتوجه قرار دهند. اگر سرمایه گذاران به این نتیجه برسند که ارزش بازار سهام شرکت با ارزش ذاتی آن تفاوت دارد باید P/E و PEG را به صورت مقایسه ای با شرکت های مشابه و کل بازار موردبررسی قرار دهند.

نسبت قیمت به فروش (P/S)

این نسبت از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد می شود.

نسبت های مالی ارزش بازار

“کن فیشر” معتقد است این نسبت های ارزش بازار به شما می گوید برای هر دلارفروش سالانه چقدر هزینه می کنید. از آنجایی که برخی مواقع درآمد شرکت ها به شکل دوره­ای است نسبت P/E در برخی مواقع مثل این نسبت نمی تواند کارایی داشته باشد. یک نکته را باید حتماً مدنظر قرار دهید که نسبت پایین P/S می تواند بخاطر بی ثباتی سودآوری و بالا بودن شدید بدهی ها و درنتیجه پایین بودن قیمت سهم باشد.

نسبت قیمت به جریان نقدینگی (P/CF):

نسبتی مفید که بر اساس ارزش بازار تقسیم بر جریان نقدینگی عملیاتی شرکت در ۱۲ ماه اخیر حاصل می شود. این نسبت های مالی ارزش بازار مواردی از قبیل استهلاک و تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی که توسط کسب و کار ایجاد شده است را حذف می کند. این روشی بهتر از P/E برای مقایسه ارزیابی شرکت­های کشورهای مختلف است که دارای قوانین مختلف استهلاک هستند که می توانند درآمد را تحت تأثیر قرار دهند. در نظر داشته باشید که جریان های نقدی، بیش ازآنچه که از عملیات شرکت ایجاد می­شود، وجود دارد. جریان نقد آزاد، پس از پرداخت بدهی، خرید سهام و پرداخت سود سهام، باقی می ماند.

نسبت های مالی ارزش بازار

جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم +(استهلاک دارایی های مشهود و نامشهود/تعداد سهام شرکت)

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/BV)

نسبت P/B برابر است با حاصل تقسیم ارزش بازار یک سهم (Price) به ارزش دفتری آن  (Book value).

نسبت های مالی ارزش بازار

ارزش دفتری هر سهم عبارت است از حاصل تقسیم ارزش ویژه (مجموع حقوق صاحبان سهام) یک شـرکت بـه تعداد سهام آنکه نشان دهنده قیمت تاریخی (ترازنامه ای) شرکت است. از طرفی ارزش بازار انعکاسی از انتظارات سهامداران از شرایط آینده شرکت است. در حقیقت نسبت قیمت به ارزش دفتری طرز تفکر و انتظارات سهامداران نسبت به کارایی قبل و دورنمای آینده شرکت را ابلاغ می­نماید. در شرایطی که درآمد (EPS) هر سهم مقداری منفی یا بسیار متغیر یا به طور غیرمعمول بزرگ یا کوچک باشد، ارزش دفتری هر سهم که در اغلب موارد مثبت است و چندان متغیر نیست، اهمیت بیشتری پیدا می کند و می­تواند در برآورد وضعیت شرکت کمک شایانی کند. مقدار پایین این نسبت های ارزش بازار می تواند نشان دهنده این باشد که سهم زیر ارزش ذاتی قرار دارد یا مشکلی بنیادی در شرکت وجود دارد.

 

 

ادامه مطلب
زمان درست خرید سهام
چه وقت باید سهام را فروخت؟ بهترین زمان فروش سهام

بهترین زمان فروش سهام چه موقعی است؟

کسب درآمد از سهام، به دو تصمیم اساسی مرتبط است:

خرید در زمان مناسب و فروش در زمان مناسب. اگر می خواهید از سهام خود سود بدست بیاورید باید هردوی این موارد را به درستی انجام دهید. تنها سه دلیل خوب برای فروش سهام وجود دارد:

  • اگر خرید آن سهام از همان ابتدا اشتباه بوده
  • قیمت سهام بطور چشمگیری افزایش یافته
  • سهام به یک قیمت غیرمنطقی و ناپایدار رسیده

در ادامه مقاله در خصوص این ۳ مورد بیشتر برایتان توضیح خواهیم داد، اما در ابتدا به چند اشتباهی که در هنگام خرید و فروش باید از آن ها اجتناب کنید می پردازیم.

بهترین زمان خرید سهام

بازده هر سرمایه گذاری، در ابتدا باقیمت خرید آن تعیین می شود. در وهله اول افراد این گونه استدلال می کنند که آیا در زمان خرید، سود یا زیانی حاصل می شود یا خیر؛ اما خریدار تا زمانی که سهام را نفروشد متوجه این موضوع نمی شود. به یاد داشته باشید که خرید با قیمتی مناسب ممکن است درنهایت به سود منتهی شود، اما فروش باقیمتی مناسب سود شما را تضمین خواهد کرد (البته اگر سودی وجود داشت). اگر شما در زمان مناسب سهام خود را نفروشید، مزایای خرید در زمان مناسب را از دست خواهید داد.

فروش سهام کار دشواری است

زمان فروش سهام

بسیاری از ما با فروش سهام مشکل داریم و دلیل آن نیز ریشه در تمایل ذاتی انسان به طمع دارد. در این میان یک سناریوی رایج وجود دارد:

  • شما سهامی را باقیمت ۲۵ دلار، باهدف فروش آن در صورت رسیدن به قیمت ۳۰ دلار، خریداری می کنید.
  • سهام به قیمت ۳۰ دلار می رسد و شما تصمیم می گیرید برای کسب سود بیشتر، چند روز دیگر آن را نگه دارید.
  • پس از چند روز سهام به قیمت ۳۲ دلار می رسد و مجدداً حرص و طمع بر علاقه تان غلبه می کند.
  • در روز بعد ناگهان قیمت آن به ۲۹ دلار کاهش پیدا می کند.
  • شما به خودتان می گویید، دوباره صبر می کنم تا قیمت سهام به همان ۳۰ دلار برگردد.
  • این اتفاق هرگز نمی افتد و شما نیز سرانجام با ناامیدی تسلیم می شوید که باقیمت ۲۳ دلار سهام خود را بفروشید و متحمل ضرر شوید.
  • در اینجا طمع و احساسات بر قضاوتی عقلانی غلبه کرده اند.
  • ضرر شما به ازای هر سهم ۲ دلار است، اما اگر زمانی که قیمت سهام به بالاترین حدش رسیده بود آن را می فروختید، سودی ۷ دلاری به ازای هر سهم کسب می کردید.
  • این زیان های کاغذی شاید بهتر باشد که نادیده گرفته شوند، اما با این حال همین موضوع دلیل بسیاری از سرمایه گذاران برای فروش یا عدم فروش سهامشان است.
  • برای حذف احساسات انسانی از معامله، از ابزار “سفارش محدود” استفاده کنید. به این صورت که سهام با رسیدن به قیمت موردنظرتان به طور خودکار به فروش گذاشته می شود.
  • با این کار دیگر حتی نیازی نیست دائماً بالا یا پایین رفتن قیمت سهام را چک کنید و تنها زمانی که سفارش فروشتان قرار داده شد، شما مطلع خواهید شد.

هرگز سعی نکنید بازار را زمان بندی کنید

زمان فروش سهام

فروش به موقع نیازی به زمان بندی دقیق بازار ندارد. تاکنون تعداد معدودی از سرمایه گذاران توانسته اند در کف قیمتی مطلق خرید خود را انجام دهند و در بالاترین سطح قیمت آن را به فروش برسانند. حتی وارن بافت، این سرمایه گذار مشهور نیز نتوانست این کار را انجام دهد. او و سایر سرمایه گذاران افسانه ای، بر خرید سهام در قیمتی مشخص و فروش آن باقیمتی بالاتر تمرکز می کنند. به این ترتیب به سه دلیل خوب برای فروش سهام می رسیم:

  • هنگامی که خرید سهام از همان ابتدا کار اشتباهی بوده است

زمان فروش سهام

احتمالاً شما قبل از اینکه اقدام به خرید سهام کنید تحقیقاتی در خصوص آن انجام می دهید. اما ممکن است بعداً به این نتیجه برسید که یک خطای تحلیلی رخ داده است. این نوع از خطاها اساساً بر روی نتیجه یک سرمایه گذاری مناسب تأثیر می گذارند. شما باید آن سهام را بفروشید، حتی اگر این به معنای زیان دیدن باشد. نکته اصلی یک سرمایه گذاری موفق این است که به جای تکیه بر نوسانات زودگذر، به داده ها و تحلیل های خود اعتماد کنید. اگر به هر دلیلی تحلیلتان دچار اشتباه شد، سهام را بفروشید و به جلو حرکت کنید. این امکان وجود دارد که قیمت سهام بعد از فروش شما بالا برود؛ اما به خاطر داشته باشید که در بحث سرمایه گذاری، زیانی ۱۰ درصدی ممکن است هوشمندانه ترین حرکت برای جلوگیری از ضررهای بزرگ تر باشد. البته توجه داشته باشید که همه ی اشتباهات تحلیلی باهم برابر نیستند. اگر یک کسب و کار نتواند پیش بینی های درآمد کوتاه مدت را محقق کند و قیمت سهامش کاهش یابد، اگر می بینید تجارتشان همچنان به خوبی در حال اجراست، بیش از حد واکنش نشان ندهید و برای فروش دست نگه دارید. اما اگر می بینید یک شرکت سهم بازار خود را در برابر رقبایش از دست داده است، می تواند نشانه ضعف آن در بلندمدت و دلیل خوبی برای فروش باشد.

  • وقتی قیمت سهام بطور چشمگیری افزایش می یابد

زمان فروش سهام

این امکان وجود دارد قیمت سهامی که خریداری کرده اید، در یک دوره کوتاه مدت به دلایل خاصی به طرز چشمگیری افزایش یابد. به یاد داشته باشید که بهترین سرمایه گذاران، متواضع ترین سرمایه گذاران هستند. هرگز این افزایش ناگهانی را به عنوان تاییدیه اینکه شما از کل بازار باهوش تر هستید در نظر نگیرید و سهامتان را بفروشید. یک سهام ارزان قیمت به دلایل بسیاری، ازجمله سفته بازی های دیگران می تواند به سرعت تبدیل به یک سهام گران قیمت شود و در آن شرایط شما باید از فرصت استفاده کنید، عایدی خود از آن سهام را بگیرید و بروید. حتی بهتر، اگر قیمت آن سهام به میزان قابل توجهی سقوط کند، در نظر داشته باشید که مجدداً آن را بخرید. اگر هم صاحب سهامی هستید که قیمت آن برحسب شرایط متغییر است، فروش آن را در زمان رخ دادن جهش گربه مرده یا “dead cat bounce” زیر نظر داشته باشید. این زمان درواقع، بهبود موقتی است که پس از سقوط قابل توجه قیمت سهام رخ می دهد. این افزایش قیمت ها موقتی هستند و معمولاً به دنبال اخباری غیرمنتظره اتفاق می افتند.

  • فروش سهام برای ارزش گذاری

زمان فروش سهام

این تصمیم دشواری است که بخشی از آن هنر و بخش دیگر علم است. ارزش هر سهم از سهام، درنهایت به ارزش فعلی جریان های نقدی آتی شرکت بستگی دارد. ارزش گذاری همیشه درجه ای از عدم دقت را به همراه دارد چراکه آینده نامشخص است. به همین دلیل است که سرمایه گذاران به شدت به مفهوم حاشیه امنیت در سرمایه گذاری اعتماد دارند. طبق یک قاعده سرانگشتی، اگر ارزش شرکتی به طور قابل توجه از هم صنفیان خود بالاتر بود، آماده فروش شوید. البته در این قانون استثنائات زیادی وجود دارد. برای مثال اگر نسبت قیمت به درآمد شرکت الف ۱۵ و این نسبت برای شرکت ب ۱۳ باشد؛ زمانیکه سهم بازار بسیاری از محصولات شرکت الف قابل توجه است دلیلی برای فروش آن وجود ندارد. یکی دیگر از ابزارهای فروش معقول این است که، زمانیکه نسبت P/E یک شرکت بطور قابل توجهی از میانگین P/E آن در طی ۵ یا ۱۰ سال گذشته فراتر رود، زمان فروشش است. به عنوان مثال، در زمان اوج رونق اینترنت، نسبت P/E سهام شرکت والمارت ۶۰ بود. علیرغم کیفیت کار شرکت والمارت، هر صاحب سهمی با این عدد باید فروش آن را در نظر می گرفت و خریداران بالقوه نیز باید به دنبال شرکت دیگری می رفتند. وقتی درآمد یک شرکت کاهش پیدا می کند، معمولاً نشانه کاهش تقاضای محصولاتش است. در ابتدا برای داشتن نگاهی کلی، اعداد درآمد سالانه را بررسی کنید، اما فقط به این اعداد اکتفا نکنید. اعداد سه ماهه را نیز در نظر داشته باشید. اعداد درآمد سالانه ممکن است برای شرکت های نفتی و گازی بزرگ چشمگیر باشند، اما اگر قیمت انرژی در ماه های اخیر کاهش یابد، چه می شود؟ همچنین، وقتی می بینید یک شرکت هزینه های خود را کاهش می دهد، اغلب به این معناست که اوضاعش رو به رشد نیست. بزرگترین شاخص در این میان، کاهش میزان سرانه است. خبر خوب این است که کاهش هزینه در ابتدای کار به عنوان نکته مثبتی تلقی می شود که اغلب به سود سهام منجر خواهد شد. به یاد داشته باشید که نباید از این اتفاق به عنوان فرصتی برای خرید بیشتر سهام استفاده کنید، بلکه این فرصتی است برای خروج از موقعیت، قبل از هرگونه افت ارزش بعدی.

فروش سهام برای نیاز مالی

زمان فروش سهام

این ممکن است ازنظر تحلیلی یک دلیل خوب” به حساب نیاید، اما با این حال دلیلی است که ممکن است برای هرکسی به وجود بیاید. سهام، یک دارایی محسوب می شود و ممکن است روزی برسد که افراد به نقد کردن دارایی های خود نیاز پیدا می کنند. چه برای هزینه شروع یک کسب و کار جدید، چه برای هزینه دانشگاه و یا خرید خانه، این تصمیم کاملاً به وضعیت مالی فرد بستگی دارد.

سخن پایانی

هر فروشی که منجر به سود شود فروش خوبی است، به خصوص اگر استدلالی منطقی در پس آن باشد. هنگامی که یک فروش بازیان مواجه می شود (با درک اینکه چرا این ضرر اتفاق افتاده است)، ممکن است “فروش خوبی” نیز محسوب شود. فروش سهام، زمانی یک تصمیم ضعیف خواهد بود که مبتنی بر احساسات باشد تا براساس داده ها و تجزیه و تحلیل آن ها. ابزار مشتقه از ابزارهایی مالی هستند که، عمدتاً مبتنی یا مشتق از یک دارایی پایه است. به عبارتی ارزش آن ها منبعث از ارزش دارائی دیگری است. دارائی هایی که می توانند به عنوان دارایی پایه در این ابزارها مورداستفاده قرار گیرد، عبارتند از: انواع سهام، ابزارهای بهره ای و متأثر از نوسانات نرخ بهره، ابزارهای بازار مبادلات ارزی، انواع کالا، اعتبارات مشخص و خاص و وام های کوچک و کلان. پیش از آن که به توضیح دقیق تر این ابزارها بپردازیم، مروری بر فلسفه تشکیل این ابزارها خواهیم داشت، لازم به ذکر است با توجه به اینکه به کارگیری این ابزارها در ایران نسبت به کشورهای خارجی جدیدتر می باشد، در مقالات بعدی و پس از توضیح مفاهیم اصلی به صورت دقیق به جایگاه این ابزارها در بازار مالی داخل کشور پرداخته خواهدشد.

ادامه مطلب
نسبت های مالی سودآوری
منظور از نسبت های مالی سودآوری و نقدینگی چیست و چند نوع دارند؟

نسبت های مالی سودآوری

در طبقه بندی نسبت های مالی، چهار گروه وجود دارند که نسبت های مالی سودآوری یکی از این چهار گروه به شمار می روند. نسبت های مالی سودآوری، عملکرد کلی و میزان موفقیت شرکت در کسب درآمد را نسبت به حجم عملیات انجام شده اندازه گیری می کنند. در واقع، نسبت های سودآوری، میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره هستند که با بررسی این موارد، نسبت سودآوری به دست می آید. نسبت های سودآوری شامل انواع گوناگونی هستند که آن ها را در این مقاله بررسی می کنیم.

رابطه بین بازده دارایی و نسبت های مالی سودآوری

بازده دارایی یکی از مهم­ترین شاخص­ های بررسی عملکرد شرکت­ ها است. این شاخص نشان می­ دهد که شرکت ها در ازای دارایی مورد استفاده، چه اندازه سودآور بوده اند.

نسبت های مالی سودآوری
در محاسبه نسبت ­هایی که یکی از پارامترهای آن از صورت سود و زیان و دیگری از ترازنامه استخراج می­ گردد – مثل نسبت بازده دارایی که در آن، صورت کسر از صورت سود و زیان و مخرج کسر از ترازنامه استخراج می شود – پارامتر ترازنامه ای را به صورت میانگین ابتدا و انتهای دوره در نظر می­ گیریم. به عنوان مثال، بازده دارایی های سال ۸۷ برابر می­ شود با سود خالص ۸۷ تقسیم بر میانگین جمع دارایی های ۸۶ و ۸۷. در این صورت برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

نسبت های مالی سودآوری

این نمودار نشان می ­دهد که شرکت در سال ۸۷ از هر صد تومان منابع اقتصادی در اختیار خود – مجموع دارایی ها – توانسته ۱۲ تومان سود کسب کند. ولی در سال ۸۹ شرکت از هر صد تومان منابع اقتصادی در اختیار خود، تنها موفق به کسب ۷ تومان گردیده است.

 بازده حقوق صاحبان سهام چگونه محاسبه می شود؟

نسبت مالی سود آوری بعدی، بازده حقوق صاحبان سهام است که از تقسیم سود خالص بر حقوق صاحبان سهام بدست می ­آید:
نسبت های مالی سودآوری
این نسبت از نظر صاحبان سهام واحدهای تجاری مهم ­تر از بقیه نسبت ­ها است. زیرا نتیجه سرمایه­ گذاری آن ها را نشان می­ دهد. نسبت بازده حقوق صاحبان سهام برای شرکت فرضی «الف» به قرار زیر است. دقت کنید که تنها در محاسبه این نسبت می­ توان در مخرج از میانگین استفاده کرد.

نسبت های مالی سودآوری

عدد ۳۱% در سال ۸۸ بدین معنا است که سهامداران شرکت در سال ۸۸ به ازای هر ۱۰۰ تومانی که در شرکت سرمایه ­گذاری کردند – شامل سرمایه و سود انباشته – توانسته اند ۳۱ تومان سود کسب کنند.

منظور از حاشیه سود ناخالص چیست؟

این نسبت های مالی سودآوری از تقسیم سود ناخالص یعنی فروش منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته بر فروش به دست می آیند.

نسبت های مالی سودآوری

این نسبت های مالی سودآوری، اثربخشی سیاست قیمت­ گذاری و کارایی تولید یعنی کنترل مطلوب هزینه های تولید را منعکس می­ کنند. برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

نسبت های مالی سودآوری

حاشیه سود ناخالص در سال ۸۶ برابر ۱۵% بوده است. این مقدار نشان می­ دهد که شرکت در سال ۸۶، کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان فروخته است؛ در صورتی که هزینه تولید آن یعنی بهای تمام شده کالای فروش رفته برابر ۸۵ تومان بوده است (۱۰۰-۱۵). ولی در سال ۸۹ کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان فروخته است که هزینه تولید آن ۹۲ تومان (۱۰۰-۸) بوده است.

حاشیه سود عملیاتی چگونه محاسبه می شود؟

سود ناخالص فقط هزینه های تولید یعنی بهای تمام شده کالای فروش رفته را در نظر می­ گیرد. ولی سود عملیاتی، کلیه هزینه های عملیاتی که شامل هزینه های تولید، هزینه های اداری، عمومی و فروش می شوند را در نظر می­ گیرد. به همین دلیل، محاسبه حاشیه سود عملیاتی با هدف بررسی سودآوری شرکت از کسب و کار خود (فعالیت های عملیاتی) بسیار اهمیت دارد.

نسبت های مالی سودآوری

برای شرکت فرضی «الف» خواهیم داشت:

نسبت های مالی سودآوری

این نمودار نشان می­ دهد که شرکت در سال ۸۶ از هر ۱۰۰ تومان فروش توانسته ۶ تومان سود از کسب و کار عملیاتی خود کسب کند. ولی این عدد در سال ۸۹ به ۱ تومان رسیده است.

حاشیه سود خالص چیست؟

این نسبت های مالی سود آوری میزان سودآوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می­ دهند. به عنوان مثال، حاشیه سود ۲۰% نشان می­ دهد که شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش، ۲۰ تومان سودکسب کرده است؛ البته با در نظر گرفتن تمام درآمدها و هزینه ها که شامل هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی نیز می شوند. 

نسبت های مالی سودآوری

حاشیه سود خالص برای شرکت فرضی «الف» در سال های مختلف برابر است با:

نسبت های مالی سودآوری

ادامه مطلب
بتای منفی سهم
بتای منفی سهم در بورس چیست و چگونه می توان آن را محاسبه کرد؟

اصطلاحات دنیای بورس، دروازه هایی به روی مفاهیم پشتشان هستند. دانستن معنای هر اصطلاح و درک عمیق آن، برگ برنده ای است که در دستان یک سرمایه گذار مبتدی خودنمایی می کند. بتای منفی سهم هم جزو یکی از همان اصطلاح ها به شمار می رود. در این مقاله به سراغ مفهوم بتای منفی سهم می رویم و جایگاهش را در میان معاملات بورس پیدا می کنیم. با خانه سرمایه همراه باشید.

بتای منفی سهم چیست؟

ذات بازار بورس با نوسان پذیری و سرعت همراه است. ممکن است قیمت سهام به یک باره رشد یا افول کند. اخبار و شایعه های جورواجور هم می توانند به این نوسانات دامن بزنند. سرعت این فضای پر از ریسک، با گسترش روز افزون بازار سرمایه و آسانی که خدمات معاملات الکترونیکی با خود به همراه آورده افزایش یافته است. البته ما هنوز هم شاهد رشد چالش های ورود به بازار، انتخاب سهم مناسب و نقاط ورود و خروج به موقع هستیم. سرمایه گذاران برای ورود به بازار بورس، نیازمند دانش و تخصص لازم برای آغاز فعالیت هستند. زیرا به هنگام خرید و فروش سهام شرکت های بورسی، باید عملکرد این شرکت ها را مورد ارزیابی قرار داد و ریسک انجام معامله ها را بررسی کرد. نوسان پذیری و قدرت نقد شوندگی همه سهم ها به یک میزان نیست. سوال اینجا است که چطور می توانیم نوسان پذیری را اندازه گیری کنیم؟

ریسک های بازار را بشناسید

از نگاه علوم مالی، دو نوع ریسک وجود دارد:

  1. ریسک سیستماتیک مربوط به ریسک تحولات کلی بازار
  2. ریسک غیر سیستماتیک مربوط به تحولات انفرادی خاص خود شرکت

یکی از معیارهای ارزیابی ریسک سهام یا سبد، استفاده از ضریب بتا است. این ضریب به تغییرات ریسک سیستماتیک مربوط می شود.

منظور از بتای سهم چیست؟

یکی از معیارهای ساده و شناخته شده برای دانستن نوسان پذیری یک سهم، محاسبه بتای آن است. بتا (β) معیاری آماری است که از طریق مقایسه بازده سهام با بازده شاخص بازار سنجیده می شود. این ضریب، بر اساس داده های تاریخی ارزش دارایی ها بدست آمده و معرف میزان ریسکی است که سرمایه گذار با داشتن آن دارایی نسبت به کل بازار می پذیرد. ضریب بتا وسیله ای برای ارزیابی ریسک و بازده یک سهم خاص یا سبدی از سهام در جریان حرکت کلی بازار است. بتای بازار یک است؛ هر سهمی که بتای آن بیشتر از یک باشد، نوسان پذیری آن از متوسط نوسان پذیری بازار بیشتر است. در نقطه مقابل، هر سهمی که بتای آن کمتر از یک باشد، نوسان پذیری پایینی دارد. اگر بخواهیم دقیق تر و علمی تر این معیار را توصیف کنیم، می توانیم تعریف زیر را بیان کنیم:

«ضریب بتا یا «Beta coefficient» شاخصی در دانش مالی است که از ریسک سیستماتیک یک سرمایه گذاری یا مجموعه ای از دارایی های مالی نسبت به ریسک پرتفوی بازار بدست می آید. ضریب بتا شیب معادله رگرسیون خطی و در واقع یک ضریب همبستگی است که نشان گر نوسان قیمتی سهم در مقایسه با بازار کلی فعال در آن است.»

 ضریب بتا چگونه محاسبه می شود؟

Beta Coefficient یا ضریب بتا، میزان ریسک سیستماتیک سبد سهام را نسبت به ریسک پرتفوی بازار محاسبه می کند. در واقع این ضریب، نشان دهنده نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با شرایط کلی بازاری است که در آن فعالیت می کند. فرمول محاسبه ضریب بتا به شرح زیر است:

بتا منفی

ضریب بتا از تقسیم کوواریانس بین بازدهی دارایی و بازدهی بازار بر واریانس بازار به دست می آید که در ادامه نمایش داده شده است:

بتا منفی

ضریب بتا از طریق مقایسه بازدهی سهام شرکت های بورسی با بازدهی شاخص بازار محاسبه می شود. این ضریب همیشه یک است. برای محاسبات از داده ­های ۹۰ روزه – به صورت روزانه – استفاده می شود. در فرمول بتا، بازدهی هر سهم و بازدهی بازار با هم سنجیده می شوند. برای بازدهی سهم از نوسان روزانه قیمت و برای بازدهی بازار از درصد تغییر روزانه شاخص استفاده می شود. برای محاسبه ضریب بتا، ابتدا باید بازده روزانه سهام مورد نظر و کل بازار را از سایت های معتبر استخراج کرد. اگرچه برخی از نرم افزارها و وب سایت ها، ضریب بتا را محاسبه می کنند اما در صورتی که خودتان قصد محاسبه این ضریب را برای بازه زمانی مشخصی داشته باشید، می توانید از نرم افزار اکسل استفاده کرده و ضریب بتای هر سهم را به راحتی محاسبه کنید.

برای دسترسی به اطلاعات سهم مورد نظرتان می توانید به وب سایت مرکز پردازش اطلاعات ایران (Fipiran) مراجعه کرده و اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری کنید. در این سایت، ضریب بتای هر یک از شرکت های بورسی محاسبه شده است. باید فایل اکسل بازده روزانه سهم و بازار را دانلود کنید. پس از دانلود آن فایل اکسل و مرتبط کردن اطلاعات هر دو ستون، با استفاده از تابع کوواریانس در اکسل (COVAR) باید میزان کوواریانس بین دو متغیر را محاسبه کرده و با استفاده از تابع واریانس در اکسل (VAR)، میزان واریانس بازده بازار را به دست آورید. پس از انجام محاسبات، باید کوواریانس و واریانس را بر هم تقسیم کرده و در انتها مقدار ضریب بتا را به دست آورید. ضریب بتا به تنهایی ارزندگی و ریسک سهم را نشان نمی دهد. بلکه فقط یکی از چند ابزاری است که در این مسیر به ما کمک می کند تا سرمایه گذاری بهتری داشته باشیم. برای درک بهتر ضریب بتا و ارتباط آن با بازار، می توان گفت:

  • اگر ضریب بتای سهمی برابر با یک باشد، افزایش و کاهش قیمت آن سهم درست مطابق افزایش یا کاهش بازار خواهد بود.
  • اگر ضریب بتای سهمی بیشتر از یک باشد، نوسانات بازدهی آن سهم بیشتر از نوسانات بازار خواهد بود و به آن دارایی پُر ریسک یا سهم تهاجمی گفته می شود. این سهم ها نقد شوندگی بهتری دارند و برای نوسان گیری مناسب هستند. سهمی که ضریب بتای بالایی دارد در زمان پایین آمدن قیمت ها، گزینه بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری محسوب می شود. چون با کاهش ریسک سیستماتیک، قیمت سهم با شتاب بیشتری بالا می رود.
  •  دارایی هایی که ضریب بتای آن ها کمتر از یک باشد، نوساناتی کمتر از نوسانات بازار را تجربه خواهند کرد و به آن ها دارایی کم ریسک یا تدافعی گفته می شود. سرمایه گذارانی که ریسک پذیری پایینی دارند، می توانند این گونه سهم ها را برای سرمایه گذاری انتخاب کنند.
  • سهمی که بتای صفر دارد با نوسانات بازار تغییر نمی کند و این بدان معنا است که نمی توان هیچ رابطه ای میان رشد و افت بازار و رشد یا افت این سهم پیدا کرد.
  •  اگر سهمی بتای منفی داشته باشد، رفتار آن درست عکس رفتار بازار است. مثلا اگر بتای سهمی منفی یک باشد و بازار ۲۰ درصد رشد کند، ارزش این سهم ۲۰ درصد کاهش می یابد.

به طور خلاصه برای ضریب بتا پنج حالت را می توان در نظر گرفت:

  1. همسو با بازار و بازدهی برابر شاخص = β۱
  2. هیچ تأثیرپذیری از شاخص ندارد، خنثی = β۰
  3. در خلاف جهت بازار حرکت می کند ۰> β
  4. شارپ، مناسب نوسان گیری، پر ریسک و تهاجمی ۱< β
  5. کند، ثقیل، کم ریسک، تدافعی ۱> β

همان طور که در تعاریف بالا بیان شد، بتا می تواند مقادیر متفاوتی را اختیار کند. اما اینکه بگوییم سهمی بتا منفی است چه معنی دارد و کاربرد آن چیست؟ در حقیقت، هرچه سهم، بتای بالاتری داشته باشد، پر ریسک تر و هرچه بتای کمتر داشته باشد، کم ریسک تر است. چنانچه بتای سهام شرکتی کوچک تر از یک یا منفی باشد، بازده آن با متوسط بازده بازار حرکت نخواهد کرد. در واقع سهمی که بتا منفی است درست در خلاف جهت بازده بازار حرکت می کند. معمولا، سهم هایی که عمق بازار کمی دارند و با سرمایه اندک می توان روی آن ها مانور داد، بتای منفی دارند؛ مانند گروه قندی. همان طور که طبق تجربه مشاهده کرده ایم، هرگاه شاخص کل مثبت می شود، این گروه منفی می شوند و بالعکس.

در چه مواقعی سرمایه گذاری در سهم با بتای منفی سودمند است؟

همان طور که پیش تر گفته شد، بتا نشان می دهد که بازدهی سهم شما به چه میزان تحت تأثیر بازدهی بازار قرار دارد. بنابراین برای شناخت سهم بتا منفی، نخست باید تحولات بازار را به خوبی بشناسیم، آنها را تحلیل کرده و سپس بتای سهم را محاسبه کنیم. زمانی که بازار با رشد غالب گروه ها و صنایع همراه می شود و به زبان ساده تر بازار مثبت است، تعدادی از صنایع خلاف جهت بازار حرکت می کنند و با افت قیمتی همراه می شوند. البته صنایع نیز می توانند با یکدیگر بتای ناهم سو داشته باشند و خلاف جهت یکدیگر حرکت کنند. این موضوع می تواند، سرمایه گذاران را در انتخاب سهم یاری کند. سهم هایی که بتای منفی دارند و خلاف جهت بازار حرکت می کنند، در زمان رکود بازار مورد توجه قرار می گیرند. بنابراین وقتی شاخص کل، وارد فاز ریزش می شود، صنایع و سهم هایی که بتای منفی دارند، با اقبال سهامداران همراه می شوند و رشد قیمتی را تجربه می کنند. پس بهتر است در زمان رکود بازار، به سمت سهم های بتای منفی برویم تا بتوانیم ریسک های سبد خود را کاسته و از گزند ریزش بازار در امان بمانیم.

در نقطه مقابل، وقتی بازار رشد می کند و دوران رونق آن فرا می رسد، گروه های بتای منفی با افت قیمتی همراه می شوند. پس در این مواقع بهتر است در سهم ها و صنایعی که بتای همسو با بازار دارند – بتا مثبت – سرمایه گذاری کنیم و از سهم هایی که بتای منفی دارند، دوری کنیم تا ریسک خود را کاهش داده و سرمایه گذاری مطمئن تری داشته باشیم. این ابزار در سبد گردانی نیز کمک شایانی به سرمایه گذاران می کند تا در دوران رکود یا رونق بازار، ترکیب سبد را غالبا بتای منفی انتخاب کنند یا بتا مثبت. در سبدهای کم ریسک بهتر است سهم هایی که بتای مثبت ولی کوچک دارند انتخاب شوند و در سبدهایی که در زمان رکود چیده می شوند، بهتر است سهم هایی که همسو با بازار پیش می روند و افت قیمتی را تجربه می کنند انتخاب نشوند یا وزن آن ها در سبد کم شود.

ادامه مطلب
ارزش ذاتی سهام
ارزش ذاتی سهام چیست؟

مفهوم ارزش برای سرمایه گذاران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدیهی است هدف گروه های مختلف سرمایه گذار همواره حداکثر کردن ارزش است و مدیران به عنوان نمایندگان سرمایه گذاران که به امور سیاست گذاری و عملیاتی شرکت ها مشغول هستند، موظف اند ثروت سرمایه گذاران را به حداکثر برسانند، بااین حال ارزش مفهومی انتزاعی دارد و محاسبه آن از عینیت بالایی برخوردار نیست. به همین جهت روش های مختلف ارزشیابی در حال توسعه است و محققین پیوسته در تلاش اند تا روش های کامل تر و دقیق تری را برای این منظور ابداع و پیشنهاد نمایند. انواع مختلفی از ارزش اعم از ارزش منصفانه، دفتری، اسقاط، جایگزینی، اقتصادی و … وجود دارد که در این مطلب به ارزش ذاتی سهام خواهیم پرداخت.

ارزش ذاتی سهام

ارزش ذاتی سهام یا ارزش بنیادی (Intrinsic value) مفهومی است که تجزیه و تحلیل کنندگان مالی برای برآورد ارزش سهام، با توجه به تمام عوامل، خصوصیات و شرایط فعالیت های تجاری یا سرمایه گذاری، آن را همواره مورد استفاده قرار می دهند. ارزش ذاتی سهام یک سرمایه گذاری مانند اوراق بهادار بر اساس دو عامل قدرت سودآوری و کیفیت کسب سود تعیین می شود. قدرت سودآوری بر اساس قابلیت های واحد اقتصادی برای افزایش یا ثبات سودآوری (تکرارپذیری در سال های آینده) قابل اندازه گیری است. کیفیت کسب سود بر اساس عواملی مانند مشتری مداری، کسب رضایت مشتری، کسب رضایت کارکنان، ریسک نسبی، رقابت و ثبات پیش بینی های سودآوری ارزیابی می شود. درواقع ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی شرکت یا دارایی بر اساس لحاظ تمامی ابعاد کسب وکاری ازجمله صورت های مالی، پتانسیل رشد شرکت و لحاظ دارایی های مشهود و نامشهود می باشد. به واقع ارزش فعلی (present value) جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایه گذاران پدید می آورد، گویا و تعیین کننده ارزش ذاتی سهام سهام است. لذا در پیدا کردن ارزش ذاتی سهام، پیش بینی صورت های مالی در سال های آینده از اهمیت بالایی برخوردار است.

ارزش بازاری در مقایسه با ارزش ذاتی سهام

ارزش ذاتی سهام لزوماً مساوی با ارزش بازار نیست و به همین دلیل سرمایه گذاران بنیادی با استفاده از تفاوت در قیمت ذاتی و قیمت بازار اقدام به خرید یا فروش دارایی یا سهام می نمایند. بدین صورت که اگر سهامی کمتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد، درواقع ارزش بازاری کمتری از ارزش ذاتی سهام داشته و فعالان بازار در این حالت اقدام به خرید می کنند، اصطلاحاً به سهامی که کمتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد undervalue می گویند و اگر سهامی بالاتر از ارزش ذاتی سهام خود در حال معامله باشد، اقدام به فروش می کنند که به چنین سهامی نیز اصطلاحاً overvalue می گویند. لذا برای سرمایه گذاران در بازار سهام، تعیین اینکه سهام بالاتر و یا کم تر از ارزش ذاتی سهام خود قیمت گذاری شده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین به اختلاف بین ارزش ذاتی سهام و قیمت بازار، حباب گفته می شود. این حباب می تواند مثبت و یا منفی باشد. درواقع اگر سهمی قیمت بازاری بیشتر از ارزش ذاتی سهام خود داشته باشد حباب مثبت داشته و بایستی فروخته شود درواقع چنین سهمی به اندازه اختلاف بین ارزش ذاتی سهام و ارزش بازاری خود گران تر قیمت گذاری شده است و اگر سهمی قیمت بازاری کمتری از ارزش ذاتی سهام خود داشته باشد، حباب منفی داشته و بایستی خریداری شود به بیان دیگر چنین سهمی به اندازه ی اختلاف بین ارزش بازاری و ارزش ذاتی سهام خود ارزان تر قیمت گذاری شده است.

مفاهیم متفاوت ارزش، قیمت و بهای تمام شده

مفهوم «ارزش» با مفهوم قیمت و بهای تمام شده متفاوت است. قیمت، مبلغ واقعی صرف شده برای تحصیل دارایی است، تعریف دیگر قیمت را می توان رقم توافق شده برای معامله در بازار، دانست. بهای تمام شده نوعاً ارزش پولی عوامل تولید از قبیل کار، سرمایه و مدیریت است که برای خلق یک دارایی ضروری است. عبارت «او برای خانه اضافه پرداخته است» بر این دلالت دارد که بین قیمتی که فردی برای خانه پرداخت کرده و ارزشی که فرد دیگری برای آن تعیین کرده است تفاوت وجود دارد. ارزش، قیمت و بهای تمام شده مفاهیمی جداگانه اند و به ندرت دارای مبالغ پولی برابر هم می شوند.

ارزش ذاتی سهام

رویکردهای ارزش گذاری

جهت ارزش گذاری شرکت ها و دارایی ها، می توان یکی از چهار دسته روش های زیر را بکار برد:

  • روش های ارزش گذاری بر مبنای دارایی ها که در جایی به کار می رود که قصد داریم، دارایی های مورد تملک شرکت را از حیث ارزش فعلی ارزیابی کنیم.
  • روش های ارزش گذاری تنزیل جریان نقدی که جریان های نقدی جهت رسیدن به ارزش سهام یا شرکت تنزیل می شوند. درواقع در این روش انواع مختلف جریان نقدی (به تناسب نیاز) با نرخی که نرخ تنزیل نامیده می شود به امروز تنزیل می شوند. لذا این روش به تخمین جریانات نقدی در سال های آینده و در نظر گرفتن مفروضات اساسی در رابطه با شرکت نیازمند خواهد بود.
  • روش های ارزش گذاری نسبی که مبنای ارزش گذاری در این دسته روش، انواع مختلف ضرایب می باشند. P/E (قیمت به سود )، P/B (قیمت به ارزش دفتری)، P/S (قیمت به فروش)،P/D (قیمت به سود تقسیمی)، EV/S (ارزش شرکت به فروش) و… ازجمله این نسبت ها یا ضرایب هستند.
  • روش های قیمت گذاری حق اختیار که در این روش ها از ارزش گذاری مطالبات احتمالی استفاده می شود.

در به کارگیری هریک از روش های بالا در نظر گرفتن اصول بنیادی زیر در ارزش گذاری حائز اهمیت است، درواقع برای این که مدل ارزشیابی از دیدگاه مفروضات، تعاریف و روابط، قابل اتکا و سازگار باشد، باید اصول زیر در آن رعایت شده باشد:

اصل سازگاری

بدین معنی که متغیرهای به کار رفته در فرمول ها با یکدیگر سازگار باشند. به عنوان مثال، چنانچه جریان نقد استفاده شده برای ارزشیابی، جریان نقد آزاد شرکت است، باید نرخ تنزیل نیز نرخ تنزیل کل جریان های نقد یا همان شرکت باشد. یا به عنوان مثالی دیگر، نرخ رشد استفاده شده باید نرخ رشد سود شرکت باشد. این اصل باید در خصوص مدل های تخمین ارزش پایانی (terminal value) و دوره پیش بینی نیز رعایت شود.

اصل انتظاری بودن نرخ ها

نرخ های استفاده شده برای بازده سهامداران، بدهی ها، رشد و بازده سرمایه گذاری ها همگی باید انتظاری باشند و نه تاریخی، زیرا پول پرداختی برای خرید شرکت بابت جریان های نقدی آتی و نه تاریخی است. دلیل محاسبه نرخ های تاریخی، استفاده از آ ن ها به عنوان معیاری برای تخمین و پیش بینی نرخ های آتی است. (در این رابطه موضوع مهمی وجود دارد و آن این است که در بازارهای مالی، سرمایه گذاران آینده را می خرند، درواقع چشم انداز یک سرمایه گذار رو به سوی آینده است و لذا این موضوع باید در محاسبات کمی ارزش نیز به نوعی منعکس شود.)

اصل تفکیک اقلام غیرعملیاتی

به منظور امکان اندازه گیری صحیح عملکرد شرکت و سازگار بودن اقلام و متغیرهای استفاده شده، اقلام عملیاتی از غیر عملیاتی تفکیک و هرکدام به صورت مستقل ارزشیابی می شوند.

اصل اهمیت

در ارزشیابی نیازی به انجام محاسبات دقیق و پیچیده و زمان بر برای متغیرهای کم اهمیت نیست. به عنوان مثال چنانچه در شرکتی پاداش هیئت مدیره یک هزارم سود خالص باشد لزومی به تخمین و اعمال اثر آن در محاسبات نخواهد بود.

اصل جامعیت

بدین معنی که اثر درآمدی و هزینه ای همه اقلام مهم صورت های مالی باید در محاسبات لحاظ شوند. به عنوان مثال، منابع مالی حقوق صاحبان سهام به عنوان یک منبع مالی، همراه با هزینه بوده و باید هزینه آن در محاسبات منظور شود. همچنین این اصل بیان می دارد که پارامترهای استفاده شده در مدل باید به نحوی محاسبه و تخمین زده شوند که متأثر از تغییر در رویه های حسابداری، دست کاری، سیاست های مدیریتی و … نباشند.

ادامه مطلب
نسبت های مالی
منظور از نسبت های مالی چیست؟ معرفی کامل انواع نسبت های مالی

نسبت های مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورت های مالی یک شرکت استخراج می شوند. اعداد استخراج شده از صورت های مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزش گذاری و غیره استفاده می شوند. یکی از متداول ترین راه های تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبت ها در چندین گروه تعریف شده اند و هر کدام به یکی از جنبه های وضعیت مالی شرکت ها می پردازند. نسبت های مالی به دسته بندی های اصلی زیر تقسیم بندی می شوند:

  • نسبت های نقدینگی
  • نسبت های اهرمی و پوششی
  • نسبت های فعالیت
  • نسبت های سودآوری
  • نسبت های ارزش بازار

نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی

تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال می کند:

  1. پیگیری عملکرد شرکت

تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آن ها در طول دوره، با هدف کشف سرنخ هایی است که موجب پیشرفت موسسه می شوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی می تواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.

  1. امکان مقایسه عملکرد شرکت

مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت می گیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکت ها به یک تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک می کند تا تشخیص دهد کدام شرکت ها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینه تری از دارایی شان داشته اند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم می شوند:

  • استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایه گذاران خرده فروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت می شوند.
  • استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان می شوند.

منظور از نسبت های نقدینگی چیست؟

نقدینگی را می توان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاه مدت خود.» بنابراین نسبت های نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکت ها در پرداخت دیون کوتاه مدت یا عمل به تعهدات کوتاه مدتشان فراهم می آورند.

نسبت های نقدینگی متداول شامل موارد زیر می شوند:

  • نسبت جاری: توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت با دارایی های جاری

نسبت جاری: دارایی های جاری/ بدهی های جاری

  • نسبت آنی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود از محل دارایی های نقدی

نسبت آنی (سریع) = دارایی های جاری – موجودی مواد و کالا / بدهی های جار

  • نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه­ کارانه ترین نسبت نقدینگی است که حساب های دریافتنی نیز در آن لحاظ نمی شود.

نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایه گذاری های کوتاه مدت / بدهی های جاری

بررسی نسبت های اهرمی یا ساختار سرمایه

نسبت های اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازه گیری می کنند. در واقع، از نسبت های اهرمی برای ارزیابی سطح بدهی های کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده می شود. نسبت های اهرمی شامل موارد زیر می شوند:

  • نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه و بلندمدت با کل دارایی های موجود

نسبت بدهی = مجموع بدهی ها / مجموع دارایی ها

 

  • نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود

نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام

 

  • نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینه های مالی مثلا بهره وام­ های دریافتنی از محل سود عملیاتی

نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینه های مالی

معرفی نسبت های فعالیت

نسبت های فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد دارایی های شرکت مورد استفاده قرار می گیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر دارایی ها بر آن اندازه گیری می شوند. این گروه از نسبت ها، حجم فروش شرکت را با سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی می کنند.

  • دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا: دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان می دهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.

دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته

  • دوره وصول مطالبات: نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول می­ کشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمی یابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمی گرداند.

دوره وصول مطالبات = متوسط حساب­ های دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه

  • دوره گردش عملیات: به دوره ای گفته می شود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری می کند.

دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا

  • گردش دارایی: این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش دارایی ها را در کسب درآمد شرکت نشان می دهد و بیانگر این است که چگونه دارایی های شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته می شوند. با مقایسه این نسبت در دوره های گذشته می توان به این نتیجه رسید که افزایش دارایی ها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.

 گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع دارایی­ ها

  • گردش دارایی های ثابت: این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری دارایی های ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.

گردش دارایی های ثابت = فروش خالص / میانگین دارایی­ های ثابت

  • دوره پرداخت بدهی ­ها: نشان­ دهنده مدت زمانی است که طول می­ کشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه به صورت نسیه – تسویه کند.

دوره پرداخت بدهی ­ها = متوسط حساب­ های پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه

  • نسبت گردش سرمایه جاری: سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص دارایی های جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد می کند.

گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش

  • نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.

موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش

منظور از نسبت های سودآوری چیست؟

نسبت های سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، دارایی های ترازنامه، هزینه های عملیاتی و سهام را اندازه گیری می کند. مهم ترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر می شوند:

  • بازده دارایی ­ها: نسبت بازده دارایی ها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده دارایی ها می تواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.

بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع دارایی­ ها

  • بازده حقوق صاحبان سهام: شیوه ای برای اندازه گیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن می کند.

بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام

  • حاشیه سود ناخالص: این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی می کند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینه های تولید کالای فروخته شده را نشان می دهد.

حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش

  • حاشیه سود عملیاتی: نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.

حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش

  • حاشیه سود خالص: درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.

حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش

آشنایی با نسبت های ارزش بازار

این نسبت ها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبت های ارزش بازار عبارت اند از:

  • نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص دارایی ها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.

P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام

  • نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین می کند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست می آید.

P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی

  • نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد می شود، به شما می گوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه می کنید.

P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت

  • قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظه ­ای برای پیش ­بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایه گذاران نهادی مورد استفاده قرار می گیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف می کند.

P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم

جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک دارایی های مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)

  • نسبت PEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار می گیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشم انداز رشد یک سهم را در نظر می­ گیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم می کنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار به طور کامل چشم اندازی در خصوص این سهم ندارد.

PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد

محدودیت نسبت های مالی چیست؟

 تحلیل نسبت های صورت های مالی به طور گسترده ای توسط تحلیل گران مالی، سرمایه گذاران و اعتباردهندگان به کار می رود. در واقع این نسبت ها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورت های مالی به شکل بهتری انعکاس می دهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدل های پیش بینی به طور موفقیت آمیزی به کار می روند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیک ها با برخی از محدودیت ها روبه رو هستند که تفسیرها را با پاره ای از ابهام مواجه می کنند.

نمونه هایی از محدودیت های نسبت های مالی

  1. با توجه به اینکه نسبت ها بر مبنای اطلاعات تاریخی هستند، میانگینی از شرایط موجود در گذشته به شمار می روند.
  2. هنگامی که اطلاعات بر مبنای بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمت ها و ارزش های جاری نخواهند بود.
  3. از آنجایی که روش محاسبه هر نسبت استاندارد نیست، بنابراین نمی توان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
  4. استفاده از روش های مختلف حسابداری می تواند بر نسبت ها اثرگذار باشد. مثلا استفاده از روش «فایفو» نتیجه متفاوتی نسبت به استفاده از روش «لایفو» ایجاد می کند.
  5. همچنین تغییرات در اصول و برآوردهای حسابداری – مثلا تغییر از روش فایفو به لایفو – نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، برای استفاده از اطلاعات در روندهای درازمدت، ممکن است نیازمند تبدیل اطلاعات با هدف حذف رویدادهای غیرعادی و غیرمترقبه باشیم.
  6. با توجه به تفاوت های موجود در ویژگی های عملیاتی شرکت های مختلف مانند خطوط تولید، روش عملیات، نحوه تامین مالی و منطقه جغرافیایی شرکت ها مقایسه بین شرکتی دشوار است.

به هنگام استفاده از نسبت های مالی، محتاط باشید!

اگرچه محدودیت های صورت های مالی بسیار با اهمیت هستند. اما با این حال، تحلیل نسبت ها از تکنیک های مهم تفسیر صورت های مالی به شمار می رود. زیرا نسبت ها نشانگر ارتباط هایی میان عناصر اساسی صورت های مالی شرکت ها هستند. در هر صورت، نتایج حاصل از نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گیرند.

ادامه مطلب
نوسانگیری
آموزش نوسان گیری و بررسی عوامل تاثیرگذار بر آن

سرمایه گذاری در بازار سرمایه به روش های گوناگونی انجام می شود. همین موضوع به یکی از نقطه های قوت این بازار تبدیل شده است. چون می تواند برای سرمایه گذاران مختلف با دیدگاه ها، طرز تفکر و حتی میزان حرفه ای بودن در انجام معامله ها فرصت های معاملاتی متنوعی را ایجاد کند. در این قسمت از خانه سرمایه به سراغ روش «نوسان گیری» می رویم و با آن بیشتر آشنا می شویم.

نوسان گیری چیست؟

بازار سرمایه فرصتی است که در آن سرمایه گذاران با هدف به دست آوردن «سود» وارد این میدان می شوند. در این میان سود به دو بخش تقسیم می شود: «سود سرمایه ای» و «سود نقدی». سود سرمایه ای در اثر تغییر قیمت سهام به دست می آید. اما سود نقدی همان مبلغی است که شرکت در مجمع سالانه خود میان سهامداران تقسیم می کند.

 شرکتی که جریان درآمدی مشخص و پایداری داشته باشد، می تواند در طول یک سال مالی، سود خوبی را شناسایی کرده و بخشی از آن را میان سهامداران تقسیم کند. در اصطلاح به این شرکت ها، شرکت های «بنیاد محور» یا «DPS محور» می گویند.

برخی دیگر از شرکت ها، جریان درآمد پایداری ندارند. در نتیجه تنها راه سودآوری از آنها نوسانات قیمتی خواهد بود. سهامدار موفق، سهامداری است که با توجه به محدودیت هایش استراتژی مشخصی برای به دست آوردن سود در نظر بگیرد و بر اساس آن قدم بردارد.

گزینه های زیر می توانند روی استراتژی نوسان گیری تاثیر بگذارند:

  • روحیه و شخصیت معامله گر
  • میزان سرمایه معامله گر
  • محدودیت های زمانی که معامله گر با آنها دست و پنجه نرم می کند

معمولا سهام دارانی که ریسک پذیری کمتری دارند به دنبال معامله های میان مدت، بلندمدت و خرید سهم های بنیاد محور هستند. معامله های میان مدت در بازه زمانی ۶ تا ۹ ماه و معامله های بلندمدت در بازه زمانی بیش از ۹ ماه انجام می شوند.

در نقطه مقابل، سهام دارانی که ریسک پذیرتر هستند و محدودیت سرمایه ندارند، معمولا به معامله های کوتاه مدت و نوسان گیری علاقه نشان می دهند. البته معامله کوتاه مدت و نوسان گیری نیز با هم تفاوت دارند.

معامله کوتاه مدت می تواند در بازه زمانی یک تا سه ماه انجام شود. ولی نوسان گیری ممکن است در نهایت دو هفته تا یک ماه سرمایه شخص را درگیر کند.

از طرفی، انتخاب سهم هایی که می خواهید استراتژی نوسان گیری را روی آنها پیاده کنید به مواردی مانند خرید و فروش روی تابلو معاملات، حجم معاملات و بازی های قیمتی که بازیگران سهم روی آن انجام می دهند بستگی پیدا می کند.

سهامداری که به این موارد آگاه باشد و بتواند روند و جریان سهم را تشخیص دهد، می تواند از نوسان گیری سود به دست بیاورد.

تعریف نوسان گیری در بورس

می توان نوسان را تغییرات قیمت سهام در کوتاه مدت تعریف کرد. به افرادی که در بازه زمانی کوتاه مدت کار می کنند و سود خود را از نوسان قیمت ها می گیرند «نوسان گیر» گفته می شود.

نوسان گیری به دانش و مهارت بالایی در زمینه «تابلو خوانی» و «بازار خوانی» نیاز دارد. در حقیقت، هر سرمایه گذاری قادر به انجام این کار نیست. بسیاری از سرمایه گذاران با ورود به بازار سرمایه و طمع سودهای کوتاه مدت به دنبال نوسان گیری هستند اما طولی نمی کشد که ضرر می کنند و بخشی از سرمایه خود را از دست می دهند.

نوسان گیران به دو دسته تقسیم می شوند:

  1. افرادی که موج صعودی سهم را آغاز می کنند
  2. افرادی که بر موج ایجاد شده سوار شده و روند را پیش می برند

دسته اول، ابتدا خریدهای پله ای را در سهم آغاز می کنند و وقتی اخبار مثبت سهم منتشر شد دسته دوم وارد سهم شده و بر موج ایجاد شده سوار می شوند.

به دنبال معاملات این دو دسته، قیمت سهم افزایش پیدا می کند و صف خرید روی سهم تشکیل می شود. حالا نوبت خروج دسته اول از سهم فرا می رسد و عرضه روی سهم افزایش می یابد.

اگر بخت با دسته دوم نوسان گیر یار باشد و شرکت در آستینش دلیل های بیشتری برای رشد قیمتی داشته باشد، روند صعودی، مدتی دیگر دوام می یابد. در نتیجه، دسته دوم هم می توانند از نوسانات قیمت سود به دست بیاورند. در غیر این صورت، صعود سهم، پس از خروج دسته اول تمام می شود و دسته دوم زیان می کنند. در حقیقت، دسته اول که از شرایط نوسان گیری آگاهی داشتند از این معامله ها سود بردند.

مسائلی که باید قبل از نوسان گیری بدانیم

نوسان گیری

نوسان گیری یک نوع استراتژی معاملاتی محسوب می شود که به دنبال استفاده از تغییرات سریع قیمت ها است. کسب سود از این نوع معاملات، دشوار است عواملی چون شناسایی سهام جهت نوسان گیری و تعیین نقطه مناسب جهت خرید و فروش در این نوع معامله دخیل هستند.

در این استراتژی، بایستی معامله گر آماده نوسان گیری از اصلاح و بازگشت روند براساس روانشناسی رفتار معامله گران، نمودار سهم، حجم معاملات و سفارش ها و نهایتا روند چرخش نقدینگی باشد، لذا بسیار مهم است که در جریان شرایط بازار باشید. همچنین مسئله سرعت و دقت عمل از اهمیت بالایی برخوردار است.

شما باید بدانید در چه شرایطی از بازار بیشتر امکان نوسان گیری فراهم است و در چه شرایطی بیشتر باید افق زمانی خود را بلندمدت تر کنید، همچنین با تابلوی معاملاتی نمادها نیز آشنا باشید و بدانید هر نمادی شرایط مناسبی برای نوسان گیری و ایجاد بازدهی در کوتاه مدت را برای نوسان گیران فراهم نمی کند و این چیزی نیست که بیرون از تابلوی معاملاتی بتوانید به آن برسید.

اگر تابلوی معاملاتی نمادی را همچون یک بازی فوتبال فرض کنید که از ساعت 8 و چهل و پنج دقیقه صبح کار خود را آغاز کرده و تا دوازده و نیم ادامه می دهد و رفتار معامله گران را به مثابه بازیکنان این بازی، شما باید از قوانین این بازی روی تابلو آگاه باشید، رفتار حقیقی ها، حقوقی ها، تعداد و حجم معاملات و… همگی از مواردی هستند که اگر قصد نوسان گیری دارید، باید از آن ها اگاه باشید.

لذا مهارت تابلوخوانی در این استراتژی معاملاتی ضروری است. در این رابطه به این مورد دقت داشته باشید که نوع سفارش گذاری با در نظر گرفتن حجم و قیمت به صورت همزمان در سهم می تواند یکی از نشانه های نوسان گیری باشد. به سفارش هایی که جنبه حمایتی دارند یا از رشد قیمتی جلوگیری می کنند دقت کنید.

فرآیند ارزش یابی سهم به چه شکل انجام می شود؟

نکته دیگر آن است که ما با دو رویکرد در شناسایی سهام مستعد رشد روبرو هستیم، رویکرد بنیادی و تکنیکال، هدف تحلیل بنیادی در واقع یافتن ارزش ذاتی یک سهم است. این فرایند را ارزشیابی سهم نیز می نامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده می شود با ارزش بازاری سهم متفاوت است.

در تحلیل بنیادی به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود.، بررسی اقتصاد کلان داخلی، صنعت و شرکت، در تحلیل بنیادی ابتداً بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیری های آتی به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم، تولیدات ملی، نرخ بهره، نرخ ارز، میزان بیکاری، نرخ های رشد اقتصادی، واردات و صادرات، سیاست های پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیر گذار است که تحلیل گر با بررسی آن ها پیش بینی های دقیق تری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص به عمل می آورد و از دورنمای آتی سهام موجود در بازار و مخصوصا سهام شرکت مورد نظر مطلع می شود.

بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی شرکتی را از میان شرکت های موجود در آن صنعت با توجه به معیار هایی که در ادامه اشاره می کنیم، انتخاب نمود. بررسی موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن، سهم بازار شرکت از صنعت، کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آن ها و سایر عوامل خاص رقابتی، مدیران آن شرکت همانند تجربه، تحصیلات، موفقیت های قبلی، نوآوری، ابتکارات و جدیت و تلاش آن ها، کارایی مدیریت در اداره دارائی ها، تولید و عملیات، فروش محصولات، به خدمت گرفتن فناوری جدید و عرضه محصولات جدید، نسبت های سود آوری، بدهی، کارایی و نقدینگی و مقایسه آن با گذشته شرکت و رقباء موجود در صنعت و… از جمله موارد مهمی است که در بررسی شرکت باید در نظر گرفته شود.

نکته مهم آن است که مطابق با توضیحاتی که تا اینجا داده شد، تحلیل بنیادی نیازمند زمان و تعمق زیادی است و با ماهیت افق کوتاه مدت نوسان گیری هماهنگ نیست، مزیت اصلی تحلیل بنیادی کاربرد فراوان آن در سرمایه گذاری های میان مدت و بلند مدت است. به بیان دقیق تر، حتی شاید باید عوامل فاندامنتال را عوامل خیلی موثری بر نوسانات کوتاه مدت قیمتی ندانست.

 

چه اطلاعاتی می توانند به نوسان گیری کمک کنند؟ (عوامل تاثیرگذار)

1- تحلیل تکنیکال

نوسان گیری در بورس

نوسان گیران با کمک نمودارهای قیمتی سهم می توانند نقاط حمایتی را شناسایی کرده و وارد سهم شوند. البته استفاده از برخی نسبت ها و اندیکاتورها مانند «ATR» یا اندیکاتور «AVERAGE TRUE RANGE» نیز سودمند است.

2-اخبار و رویدادهای مهم

یکی از موثرترین عوامل بر نوسانات قیمتی موضوع اخبار و جریان اطلاعات است، برای مثال انتشار یک خبر یا یک گزارش مالی از سوی شرکت می تواند منجر به تحرکات قیمتی چند روزه شود و سپس سهم مجدد در ریل حرکتی بلندمدت خود قرارگیرد.

برای موفقیت در نوسان گیری، لازم است در جریان اخبار مهم و رویدادهای جاری قرار داشته باشید. بیشتر افرادی که در نوسان گیری موفق هستند، قبل از هرگونه اقدام یا تغییر استراتژی، نگاهی به آخرین اخبار سیاسی و اقتصادی داخل و خارج از کشور می اندازند. در این بین توجه به اخبار رسانه های معتبر برای خرید یا فروش سهم و انتخاب سهام شرکت ها بسیار مهم است؛ اما در عین حال نباید حین توجه به اخبار رسانه ها در دام شایعات و پیام های غیر واقعی بیفتید.

گاهی مشاهده می شود برخی افراد تأثیرگذار در بازار، پس از خرید سهام یک شرکت خاص، اقدام به خبرسازی و شایعه پراکنی برای آن می کنند تا اصطلاحاً بازار را مطابق میل خود حرکت دهند، در چنین مواقعی تیزبینی و تکیه بر اخبار رسانه های معتبر اهمیت و سایر ابزارهای تحلیل بازار سرمایه اهمیت دو چندانی می یابد.

3- اطلاعات نهانی شرکت

نوسان گیران حرفه ای بیشتر از سایر معامله گران از اطلاعات نهانی شرکت و برنامه هایی که برای آینده دارد خبر دارند. ارتباط با بازیگران سهم و اخبار مهم شرکت به نوسان گیران کمک می کند تا در شمار اولین دسته های وارد شده به سهم باشند و بتوانند از نوسانات قیمتی بهره بگیرند. وقتی اطلاعات شرکت به صورت عمومی منتشر شوند، نوسان گیران حرفه ای از آن سهم ها خارج می شوند.

4- شرایط حاکم بر بازار

نوسان گیری در بورس

شرایط مساعد بازار می تواند در دامن زدن به شایعات و رشد قیمتی یک سهم تاثیر زیادی داشته باشد.

برخی تصور می کنند آنچه در بازارهای جهانی اتفاق می افتد، تاثیر چندانی بر رویدادهای اقتصادی داخل کشور ندارد، در حالی که باید گفت این برداشت چندان درست نیست. اگر بر فرض به دلیل یک حادثه طبیعی تولید یک صنعت خاص دچار مشکل شود، قطعاً بر بازار داخلی آن صنعت در کشورمان هم تأثیر مثبت یا منفی خواهد داشت؛ بنابراین در هنگام تشکیل سبد سهام، حواستان به اخبار و رویدادهای جهانی باشد.

درصد بالایی از شرکت های مورد معامله در بورس ایران به صورت مستقیم و غیرمستقیم با نرخ های جهانی در ارتباط اند، گرچه این موضوع در دسته عوامل بنیادی می گنجد، اما اخبار مربوط به آن می تواند منجر به نوسانات کوتاه مدت گردد، لذا بررسی پیوسته اقتصاد جهانی، بورس ها و روند معاملات کالایی از اهمیت بالایی برخوردار است، مهم ترین شکل این تاثیر را می توان مربوط به نرخ نفت جهانی دانست.

۴- مهارت و تجربه

برای نوسان گیری در بورس، روش خاصی وجود ندارد. نوسان گیران حرفه ای، به مهارت تابلوخوانی تسلط دارند و می دانند در چه قیمتی، وارد و در چه قیمتی از سهم، خارج شوند. این نوع معاملات ریسک بالایی دارد و رعایت حد ضرر، یکی از نکته های مهم برای موفقیت در آن است.

نوسان گیری در بورس

برخی فیلترها مانند «حجم معاملات» و «کف قیمتی ماهانه» می تواند به شناسایی سهم های مناسب برای نوسان گیری کمک کنند. در بیشتر موارد، این کار در سهم های کوچک بازار انجام می شود و نوسان گیران، دشواری نوسان از سهم های بزرگ و بنیاد محور را به جان نمی خرند.

سهامداران شرکت های بنیادی با توجه به اهداف بلند مدتی که دارند این سهم ها را خریداری می کنند و به راحتی آن را از دست نمی دهند. نوسان گیران در بیشتر موارد، سهم های فرابورسی را برای نوسان گیری انتخاب می کنند. زیرا این سهم ها برای رشد حداکثری در یک روز، نیاز به پر شدن حجم مبنا ندارند و زودتر از سهم هایی با حجم مبنای بالا تحت تاثیر جو بازار قرار می گیرند.

شناوری سهم نیز نکته مهمی است که نوسان گیران آن را در نظر قرار می دهند. در واقع، هرچه شناوری سهم کمتر باشد، میزان عرضه توسط سهامداران آن کمتر است. بنابراین نوسان گیران سهمی را انتخاب می کنند که به هنگام ورود و خروج کمترین دردسر را برایشان داشته باشد.

نوسان گیران مبالغ کم را برای نوسان وارد بازار نمی کنند. به دست آوردن سود ۵ الی ۱۰ درصدی در صورتی برای نوسان گیر به صرفه است که هزینه کارمزد معاملات برای آنها چندان بالا نباشد.

بنابراین نوسان گیر، محدودیت سرمایه ندارد. او سرمایه سنگینی را وارد سهم می کند و پس از به دست آوردن نوسان مد نظر از آن سهم خارج می شود. البته با توجه به زمان کوتاه بازگشت سرمایه در استراتژی نوسان گیری، عده ای به صورت اعتباری خرید می کنند.

5-اقدامات سرمایه گذاران

موضوع دیگر آن است که هنگامی که سرمایه گذاران قصد سفته بازی در سهمی را دارند، ابتدا به خرید سهم در طی روزهای مختلف و با کدهای مختلف اقدام می کنند تا به اصطلاح شناوری موجود در سهم را جمع کنند و سپس با انتشار اخبار مثبت در سایت ها و کانال ها دیگران را ترغیب به خریدن سهم می کنند.

سپس بعد از رشد قیمتی سهم در طی چند روز اقدام به فروش سهم و شناسایی سود می کنند و خریداران در قیمت های بالاتر نیز متضرر می شوند و یا در حالت عکس قضیه برخی از سرمایه گذاران با انتشار اخبار منفی در سهم با هدف کاهش قیمت سهم و خرید بیشتر اقدام به انتشار خبرهای منفی در خصوص سهام شرکت می کنند تا سهم مورد نیاز خود را در بازار جمع آوری کنند و بعد از آن قیمت سهام شرکت را افزایش دهند.

لذا شما باید بتوانید از نحوه سفارش گذاری ها و ارتباط آن به اخبار موجود بازار به درک صحیحی از شرایط فعلی نماد برسید.

6-عرضه و تقاضا

نوسان گیری

قیمت سهام تابعی از عرضه و تقاضاست، وقتی تقاضا برای یک سهم به اندازه ای قوی باشد که بتواند بر عرضه (فروشندگان) غلبه کند، قیمت سهم رشد می کند و برعکس، زمانی که قدرت فروشندگان بیشتر و عرضه زیادتر از تقاضا است، قیمت سهم افت می کند. بنابراین اگر بتوان میزان عرضه و تقاضا در بازار را دانست و آنرا تا حدودی پیش بینی کرد، شانس موفقیت و یافتن بهترین سهام برای خرید افزایش می یابد.

پیش بینی عرضه و تقاضا و جهت حرکت بازار با تحلیل تکنیکال انجام می شود.یک تحلیلگر تکنیکال، به هیچ عنوان به دنبال دلیل افزایش یا کاهش قیمت نیست، بلکه فقط به دنبال یافتن روندها، شکست های قیمت، نقاط حمایت و مقاومت است تا بتواند براساس آن، استراتژی معاملاتی خود را بچیند.

یار و یاور معامله گری که با روش تحلیل تکنیکال سهام را برای خرید انتخاب می کند، فقط نمودار قیمت و حجم معاملات است تا ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها را روی آن پیاده کند و تصمیم بگیرد که اکنون چه موقعیتی را باید اتخاذ کند: بخرد، بفروشد، سهم دیگری را بررسی کند یا اینکه به طور کلی باید منتظر بماند.

برای تحلیل تکنیکال نیاز به نرم افزار تحلیل تکنیکال است تا اطلاعات شرکت ها را به عنوان ورودی پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمت ها باشد و تحلیلگر بتواند انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها را روی آن پیاده کند.

در این رویکرد ابزارهایی چون استفاده از ابزار استوکاستیک (Stochastic) و الگوهای کندل استیک (Candlestick Pattern)، بررسی کراس مووینگ اوریج ها (Moving Average) و خرید از صف فروش در سطوح فیبوناچی بسیار مفید واقع می شود.

همچنین با توجه به ماهیت کوتاه مدت این معاملات، یکی دیگر از مواردی که براى شناسایى سهام براى نوسان گیرى به شما کمک مى کند کندل شناسى است.

کدام حالت بازار برای نوسان گیری مناسب است؟

بازار سه حالت دارد: صعودی، نزولی و خنثی. در بازار صعودی مناسب ترین استراتژی، خرید و نگهداری است. در بازار نزولی بهترین اقدام، نظاره گر بودن و ورود در پایان روند نزولی. بهترین حالت برای نوسان گیری، بازار خنثی است. به این ترتیب که در کف قیمتی سهم خریداری و در سقف فروخته شود.

نکته های مهم در نوسان گیری

یکی از مهم ترین اشتباه هایی که نوسان گیران تازه کار با آن درگیر می شوند ضعف در مدیریت درست سرمایه و کم کردن میانگین خرید به هنگام نزول قیمتی است. در این حالت، نوسان گیر، حد ضرری برای خود تعیین نکرده و وقتی قیمت سهم پایین می آید، دوباره خرید می کند.

این کار به معنای فرو رفتن در باتلاق نزول قیمتی است. معمولا این وضعیت وقتی پیش می آید که عرضه ها در سهم افزایش یافته و دسته اول نوسان گیر از سهم خارج می شوند.

دسته دوم با تکرار خرید در سهم باقی مانده و مدام به زیان آن ها افزوده می شود. نکته دیگری که به فرآیند نوسان گیری لطمه وارد می کند، عدم کنترل هیجان سهامدار است. یک نوسان گیر حرفه ای می تواند هیجان خود را کنترل کند، از معامله های احساسی بپرهیزد و اگر سود مورد نظرش به وجود نیامد در بهترین نقطه از سهم خارج شود. همچنین او باید بتواند در معامله ها متمرکز عمل کند و در هر قیمتی وارد سهم نشود.

از آنجایی که درصد سود در این استراتژی محدود است، بنابراین، نوسان های صدم درصد نیز برای نوسان گیر اهمیت دارد. گاهی وقت ها برای به دست آوردن بیشترین سود، نوسان گیر باید در تمام زمان معاملاتی، سهم را رصد کند تا بتواند در نقطه مناسب وارد یا خارج شود. بنابراین، محدودیت زمانی هم گاهی دست و پای نوسان گیر را می بندد.

نوسان گیری چه مشکلاتی ایجاد می کند؟

مهم ترین موضوعی که در اثر نوسان گیری مورد توجه کلیه سهامداران قرار می گیرد، ایجاد حباب قیمتی است. چه بسا شرکتی از نظر عملیاتی، فعالیت قابل قبولی نداشته و حتی زیان ده باشد، ولی فقط با شایعه ای از سوی نوسان گیران یا بازیگران سهم، مورد اقبال قرار بگیرد و حباب قیمتی روی سهم تشکیل شود.

پس از خروج نوسان گیران، قیمت سهم دچار ریزش شدید شده و سهم موردنظر به گوشه ای رانده می شود. در واقع، شرکت ارزشی غیر واقعی به خود می گیرد. از آنجایی که فرآیند نوسان گیری، بازه زمانی کوتاهی دارد معمولا برای سهامداران جذاب است و عده ای به طمع به دست آوردن سود وارد این فرآیند می شوند که اگر مهارت و تجربه کافی نداشته باشند، نتیجه ای جز ضرر برای آن ها به دنبال نخواهد داشت.

با توجه به محدودیت نوسان قیمتی برای هر نماد و یک طرفه بودن بازار بورس تهران، نوسان گیری پی درپی در بلندمدت سود خوبی برای سهامدار به همراه نمی آورد. در عوض، خرید سهم های بنیاد محور و نگهداری آن ها می تواند سودهایی به مراتب بالا برای سهامدار داشته باشد.

نتیجه گیری

انتخاب یک روش معاملاتی، موضوعی شخصی است که به محدودیت های فردی بستگی پیدا می کند. هر روشی می تواند نکته های مثبت و منفی خاص خودش را داشته باشد. از طرفی، نوسان گیری با توجه به ایجاد سود در مدت زمان کم، جذابیت بیشتری دارد.

در نقطه مقابل، نوسان گیری حساسیت های معاملاتی پیچیده تری دارد و ریسک و اضطراب بیشتری به سهام دار تحمیل می کند. توسعه این روش معامله گری، توجه بازار را به سهم های کوچک و حتی زیان ده جلب می کند و باعث ایجاد حباب قیمتی می گردد.

در نهایت توصیه می کنیم که معامله ها در این روش با رعایت حد ضرر دنبال شوند و اگر مهارت و تجربه کافی در این زمینه ندارید، ریسک این استراتژی را متحمل نشوید.

ادامه مطلب
تحلیل-در-بورس
چگونه با تحلیل در بورس سود کنیم؟
در دوره تحلیل در بورس مباحثی چون روش تکنیکال و سطوح امن خرید و نوسان گیری را آموزش خواهیم داد که شرکت های بزرگ سرمایه گذاری هم در ایران از این روش ها بهره گیری می نمایند که با استفاده از شکل نمودار آینده را می توانید تخمین بزنید. گفتنی است که تا به حال بیش از صدها کتاب در قبال این بحث نوشته شده است که کاملا کاربردی و ایده آل می باشند، اما اگر به دنبال این امر هستید که در چه شرایطی می توانید سهم خود و یا شرکت را بفروشید تا به سود ۱۰۰% شرکت و یا خودتان برسید، پس این دوره را از دست ندهید!.
ادامه مطلب
ضریب بتا چیست؟
ضریب بتا در بورس چیست و چگونه از آن در معاملات سهام استفاده کنیم؟

مفهوم ضریب بتا چیست؟

یکی از مهم ترین مفاهیم در تصمیم گیری سرمایه گذاری ریسک و بازده ضریب بتا می باشد. هر سهم یا پرتفوی از سهام اگر در فاصله خاص از زمان خریداری، نگهداری و فروخته شود بازده خاصی نیز نصیب دارنده می نماید. این بازدهی شامل تغییر قیمت و منابع حاصل از مالکیت است. همیشه در تصمیم گیری های مالی وجود معیار اندازه گیری ریسک مفید است. در نخستین سال های ۱۹۰۰ تحلیلگران برای ارزیابی یا تعیین ریسک اوراق بهادار به ترازنامه توجه می کردند، یعنی هر چه قدر میزان وام یا بدهی های یک شرکت بیشتر باشد ریسک سهام شرکت را بیشتر تخمین می زنند. در سال ۱۹۶۲ پژوهشگران میزان ریسک را برحسب حاشیه ایمنی تعریف و محاسبه می کردند. این حاشیه ایمنی بر اساس صورت های مالی به دست نمی آمد، بلکه بر اساس تفاوت قیمت بازار و ارزش واقعی اوراق بهادار تعیین می شد. امروزه اکثر پژوهشگران ریسک سرمایه گذاری را با انحراف معیار نرخ بازده مرتبط می دانند، یعنی هر چه قدر بازده سرمایه گذاری بیشتر تغییر کند سرمایه گذاری مزبور ریسک بیشتری خواهد داشت. پیش از ادامه مطلب اشاره کوتاهی بر انواع ریسک خواهیم داشت. منابع ریسک که باعث تغییر و پراکندگی در بازده می شود به دودسته کلی تقسیم می کنند:

ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)

ضریب بتا چیست؟

به قسمتی از ریسک مجموعه سهم گفته می شود که می توان آن را از طریق تنوع بخشی (افزایش تنوع سهام مجموعه) کاهش داد. این ریسک آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام را که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است، نشان می دهد. برخی از عوامل ایجادکننده این ریسک شامل کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت، نوع مدیریت، اقدامات رقبا و ساختار هزینه های شرکت است. بنابراین این نوع ریسک قابل کنترل است.

ریسک سیستماتیک (غیر قابل اجتناب)

بخشی از ریسک است که نمی توان آن را از طریق تنوع بخشی کاهش داد. ازجمله این عوامل می توان تحولات سیاسی و اقتصادی، چرخه های تجاری، تورم و بیکاری را نام برد. بنابراین، این نوع ریسک غیر قابل کنترل است. وقتی یک سرمایه گذار می خواهد درباره خرید یک نوع سهم یا اوراق قرضه تصمیم بگیرد می تواند از انحراف معیار بازده سال های گذشته به عنوان معیار ریسک استفاده کند. معیار مناسب برای ریسک یک دارایی منفرد، سنجش حرکت هم زمان آن با پرتقوی بازار است. این حرکت با کوواریانس دارایی منفرد بیان می شود و قابل استناد به نوسان پذیری پرتفوی کل بازار است. علاوه بر این هر دارایی منفرد، واریانسی دارد که به پرتفوی بازار غیر مرتبط است (واریانس غیر سیستماتیک) که به جنبه های منحصر به فرد دارایی برمی گردد. واریانس غیرسیستماتیک معمولاً کم اهمیت در نظر گرفته می شود زیرا با تشکیل یک پرتفوی بزرگ و متنوع قابل حذف است. بنابراین صرف ریسک برای یک دارایی منفرد تابعی از ریسک سیستماتیک دارایی با پرتقوى کل بازار دارایی های ریسک دار است، به معیار ریسک سیستماتیک بتا (β) می گویند. ضریب بتا (Beta coefficient) به طور مقدماتی توسط شارپ به عنوان انحراف دوره در تابع رگرسیون خطی ساده جایی که نرخ بازده در شاخص بازار متغیر مستقل بوده و نرخ بازده اوراق بهادار متغیر وابسته است، تعریف می شود. زمانی که انتظار رشد شاخص سهام بازار وجود داشته باشد سرمایه گذاران سهام هایی با بتای بالاتر را انتخاب می کنند و در شرایط کاهش شاخص بازار به انتخاب سهم هایی با بتای پایین تر دست می زنند.

درواقع بتا معیار اندازه گیری ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار است که به عنوان قسمتی از ریسک کلی نمی توان آن را از طریق ایجاد تنوع کاهش داد یا از بین برد. بتا معیار نسبی ریسک یک سهم با توجه به پرتفوی بازار تمامی سهام ها است. برای محاسبه (β) از شاخص قیمت بورس سهام استفاده می کنند. ضریب بتا برای یک سهم بخصوص، به این صورت تعیین خواهد شد که ریسک سیستماتیک آن سهم را با ریسک سیستماتیک متعلق به شاخص بورس سهام مقایسه می کنند. به طور کلی میزان همسویی بازده یک سهم نسبت به بازار کل (شاخص کل) را با ضریب بتا می سنجند. بتای مثبت نشانه همسویی با بازار، بتای منفی نشانه واگرایی با بازار و بتای صفر نشانه عملکرد خنثی (عدم تاثیرپذیری) سهم نسبت به بازار (شاخص) است. در ضریب بتا عدد یک را به عنوان مبنا قرار می دهیم. به عنوان مثال اگر بگوییم ضریب بتای سهمی نسبت به شاخص عدد ۱٫۵می باشد یعنی اینکه هر مقداری که شاخص رشد یا نزول داشته باشد سهم موردنظر ما ۵۰ درصد بیشتر رشد یا نزول می کند. مثلاً اگر شاخص ۱۰ درصد رشد نماید سهم موردنظر به میزان ۱۵ درصد رشد می نماید. یعنی ۵۰ درصد بیشتر. همچنین اگر بتای سهمی ۲ باشد یعنی به میزان دو برابری شاخص بازدهی دارد یا به عبارتی اگر شاخص ۲۰ درصد رشد نماید آن سهم ۴۰ درصد رشد می کند و برعکس. یعنی سهم دارای این ضریب بتا حالتی تهاجمی دارد. در مورد سهام تدافعی نیز ضریب بتا کوچک تر از یک و مثبت می باشد. مثلاً اگر ضریب بتای سهمی ۰٫۵ باشد یعنی اینکه اگر شاخص ۱۰ درصد رشد یا نزول داشته باشد آنگاه سهم موردنظر ما به میزان ۵ درصد رشد یا نزول خواهد داشت یا به اصطلاح کم ریسک و کند حرکت می کند. در حالت خنثی نیز یعنی بتای آن سهم برابر صفر باشد یعنی اصلاً روند شاخص هیچ دخالتی درروند آن سهم ندارد. چه شاخص مثبت باشد چه منفی، آن سهم رفتار منحصر به فرد خود را دارد. اگر بتای سهمی منفی باشد یعنی دقیقاً رفتاری عکس با رفتار کلی شاخص و بازار دارد. درنتیجه دامنه نوسانات ضریب بتا می تواند +∞ تا -∞ تغییر نماید که علامت + به معنای تغییرات مستقیم و علامت نیز به معنای نوسانات معکوس خواهد بود.

بازده بدون ریسک (Rf)

حداقل بازدهی است که سرمایه گذار بدون قبول هیچ گونه ریسکی می تواند کسب نماید، حال با توجه به اینکه خرید سهم برای سرمایه گذار دارای ریسک است لذا نرخ بازده مورد انتظار از سهم (Ri) به خاطر ریسک موردنظر، نسبت به نرخ بازده بدون ریسک افزایش می یابد که به تفاوت آن دو صرف ریسک دارایی می گویند. با توجه به این توضیحات به تفاوت بازده مورد انتظار بازار (Rm) و نرخ بازده بدون ریسک (Rf)، صرف ریسک بازار گفته می شود. لذا می توان در تعریف بتا رابطه زیر را استخراج نمود:

ضریب بتا

فرمول ضریب بتا از نگاه آمار

کوواریانس بیانگر نحوه ارتباط دودسته داده باهم می باشد، به طوری که در صورتی که داده ها دارای رابطه معکوس با یکدیگر باشند، مقدار کوواریانس آن ها منفی بوده، اگر داده ها از هم مستقل باشند مقدار آن صفر و اگر دارای ارتباط مستقیم باشند، کوواریانس مثبت خواهند داشت. بتای سهم به صورت کوواریانس بین بازدهی سهام و بازدهی بازار تقسیم بر واریانس بازدهی بازار محاسبه می گردد که به شرح فرمول زیر است:

ضریب بتا چیست؟

همواره بتای کل بازار برابر ۱ می باشد چراکه کوواریانس کل بازار با خودش تقسیم بر واریانس بازار برابر ۱ خواهد بود و در سایر اجزای بازار بزرگ و یا کوچک شدن این ضریب نشان از نوسان پذیری مثبت و یا حتی معکوس سهم موردنظر با بازار خواهد بود. به تعبیری هرچه ضریب بتای یک سهم بزرگ تر باشد، حکایت از ریسک بیشتر در قیاس با بازار و بالطبع انتظار بازده بیشتر از آن می باشد.

نتیجه

درنتیجه با توجه به مفهوم اصلی ضریب بتا و انواع ریسک اشاره شده در متن، می توان گفت، ضریب بتا بیان می کند که اگر بازده پرتفوی بازار یک درصد تغییر کند، بازده سهم به چه میزان تغییر خواهد کرد. با این توضیح رابطه بتا به صورت زیر خواهد بود:

اگر بیشتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم بیشتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم بیشتر از تغییرات بازده بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم  بیشتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد بود. این نوع سهام، به سهام “تهاجمی” شهرت داشته و در زمان رونق بازار جهت سرمایه گذاری مناسب اند، چراکه در زمان رونق رشد بیشتری از شاخص بازار را ثبت می کنند. اگر β برابر یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم با تغییرات بازدهی بازار برابر و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم برابر بازه مورد انتظار از بازار خواهد بود و اگر β کمتر از یک  باشد، ریسک سیستماتیک سهم از ریسک سیستماتیک بازار کمتر خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم کمتر از تغییرات بازدهی بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم کمتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد بود. این نوع سهام، به سهام “تدافعی” شهرت داشته و در زمان رکود بازار جهت سرمایه گذاری مناسب می باشند. چون در صورت کاهش شاخص بازار، این سهم کندتر از شاخص بازار کاهش پیدا می کند و سرمایه گذار متحمل زیان کمتری می گردد. در انتها باید توجه داشت که ضریب بتا به هیچ وجه به تنهایی دلیل ارزندگی یا عدم ارزندگی یک سهم نیست، بلکه تنها ابزاری جهت شناخت بهتر روند حرکتی سهم در مقایسه با شاخص بورس می باشد

ادامه مطلب
چگونه خط روند رسم کنیم؟
چگونه خط روند رسم کنیم؟ رسم خط روند

 استفاده از خطوط روند، یکی از پرکاربردترین روش های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در نمودار است. اما شیوه ترسیم درست خط روند، هنوز برای بسیاری از معامله گران سوال برانگیز است. در این مقاله به سراغ ماهیت خط های روند و روش رسم آن ها می رویم تا پس از مطالعه آن بتوانید محتمل ترین کف و سقف های نمودار را شناسایی کرده و معاملات پرسودی را تجربه کنید.

نحوه رسم خط روند

خط روند، یک ابزار ترسیم نموداری دینامیک است. این خط از اتصال نقاط چرخش قیمت در نمودار تشکیل می شود. در تحلیل تکنیکال از خط روند برای تشخیص نقاط احتمالی واکنش بازار استفاده می کنند. این خطوط بر اساس شرایط بازار و نمودار می توانند خاصیت حمایتی یا مقاومتی داشته باشند. در واقع خط روند، حمایت یا مقاومت به صورت افقی مورب است. این روش برای معامله گران نقش حیاتی دارد چون به آنها در تشخیص نقاط مهم عرضه و تقاضا – که می توانند عامل تغییر مسیر بازار و شکل گیری روند جدید باشند – کمک می کند. تصویر زیر را مشاهده کنید:

رسم خط روند

نمودار فوق متعلق به قیمت سهام شرکت «دارو رازک» است. در این تصویر خط روند ماهیت صعودی داشته و نقش حمایتی دارد.  همان گونه که در تصویر مشخص شده، طی روند صعودی بر اساس این خط، معامله گران حداقل یک فرصت خرید مطمئن داشته اند. در نمودار زیر شرایط دیگری برقرار است.

رسم خط روند

خط روند در نمودار فوق از نوع نزولی بوده و خاصیت مقاومتی دارد. تفاوت دو نمودار در این است که حالت اول برای معامله گران، موقعیت معاملاتی خرید فراهم می کند و حالت دوم در بازارهای یک طرفه مثل بازار سهام ایران، فرصت خروج از سهم در سقف های قیمتی و در بازارهای دو طرفه مانند بازار جهانی موقعیت معاملاتی فروش را مهیا می کند.

چگونه خط روند را درست رسم کنیم؟

تا اینجای مقاله، سعی ما بر این بود تا تعریف مناسبی از مفاهیم اولیه و کاربرد خطوط روند بیان کنیم. در این مرحله، شیوه ترسیم درست آن ها را خواهیم آموخت. اساسی ترین مفهوم در مورد رسم این خط، وجود حداقل دو نقطه برای ترسیم یک خط روند است. به عبارت دیگر خط روند از اتصال حداقل دو کف یا سقف قیمت در نمودار تشکیل می شود. به مثال زیر به دقت توجه کنید.

رسم خط روند

نمودار بالا مربوط شرکت فولاد مبارکه اصفهان در دوره زمانی هفتگی است. آخرین شمع قیمتی نشان داده شده در مربع با پوشش شمع های قیمتی خنثی پیشین دقیقا روی خط روند صعودی، برای دو دسته از معامله گران نوید بخش است. دسته اول کسانی هستند که سهم را در قیمت های پایین خریداری کرده و پس از مدتی روند اصلاحی نزولی، در مورد ادامه صعود مردد بوده اند که پس از وقوع این اتفاق معمولا سهام خود را حفظ می کنند. دسته دوم معامله گرانی هستند که منتظر فرصت مناسب و کم ریسک برای ورود به سهم بوده اند تا با موج صعودی جدید همراه شوند. بیشتر این افراد، پس از بسته شدن شمع قیمتی نمودار هفتگی و مطمئن شدن از قدرت صعودی بازار، وارد موقعیت خرید می شوند.

نکته هایی مهم در مورد دوره زمانی نمودار

خطوط روند ترسیم شده در دوره های زمانی بالاتر معمولا قدرت بیشتری دارند. به همین دلیل، بهتر است که همیشه از نمودارهای طولانی مدت، مثلاً نمودار هفتگی تحلیل خود را شروع کرده و به صورت پله ای دوره زمانی نمودار را کاهش دهید. همیشه خط روندی را بیابید که بیشترین تعداد برخورد را داشته و ضمن این برخوردها از بدنه شمع های قیمتی نیز عبور نکرده باشد. همواره از ترسیم خط روندی که از بدنه شمع های قیمتی عبور کرده باشد، بپرهیزید. زیرا این گونه موارد فاقد هرگونه ارزش تحلیلی خواهند بود. بسیاری از معامله گران معتقد هستند که نمودار روزانه، بهترین دوره زمانی ممکن برای تحلیل روند بازار است. زیرا ماهیت زمانی آن به طور محض بلند یا کوتاه مدت نیست و بر این اساس می توان دوره زمانی معقولی را به همراه جزئیات مهم آن مشاهده و تحلیل کرد. همچنین زمان طی شده بین نقاط اولیه تشکیل خط روند – حداقل دونقطه – مهم است و هر چه بازار طی دوره طولانی تری به آن واکنش دهد، بدون شک اهمیت بیشتری پیدا می کند. در مورد دوره زمانی نمودار، نکته ای بسیار با اهمیت وجود دارد؛ بهتر است معامله گران برای افزایش اعتبار تحلیل ها و معاملات کم ریسک تر از تکنیک تحلیل چند زمانی استفاده کنند. مثلا برای معامله بر اساس یک خط روند صعودی در نمودار هفتگی، بهتر است در مواقع اصلاحی یا بر اساس خطوط روند هم پوشان در نمودار روزانه، معامله کنید.

شمع های قیمتی و خطوط روند

یکی از مهمترین سوالاتی که هنگام ترسیم برای معامله گران پیش می آید این است که باید بر اساس کدام ناحیه – قیمت باز و بسته شدن یا بیشترین و کمترین – از شمع های قیمتی، خط روند مد نظرشان را رسم کنند! پاسخ این سوال به شرایط نمودار و دیدگاه تحلیل گر بستگی دارد. به طور کلی، خط روندی که کاملا منطبق بر نقاط بالا و پایین یا باز و بسته شدن شمع های قیمتی باشد، در مواقع نادر شکل می گیرد. به عبارت ساده تر، قاعده خاص و تثبیت شده ای در این زمینه وجود ندارد و هر فرد می تواند طبق دیدگاه و تجربه های شخصی خود از آنها استفاده کند. در این زمینه معامله گران فقط باید بر عدم تقاطع خط و بدنه شمع های قیمتی تمرکز کنند.

دست و پنجه نرم کردن با خط روند تنظیم شده!

این موضوع شاید بزرگترین مشکل افراد حین رسم خطوط روند باشد که در اصطلاح به آن «تنظیم اجباری منحنی» می گویند. این حالت زمانی اتفاق می افتد که فرد از روی تعصب نسبت به شرایط نمودار، به درستی یک ناحیه ایمان آورده و بر اساس تصورات ذهنی غلط شروع به رسم و تنظیم خطوط می کند. مهمترین نکته در ترسیم خطوط و سطوح حمایت و مقاومت این است که همواره بهترین نقاط بازگشت در نمودار، واضح ترین آن ها هستند. بنابراین اگر یک خط روند به اندازه کافی منطبق بر قوانین تحلیل نموداری نیست، بهتر است به سراغ ابزار یا الگوی دیگری بروید یا دست نگه دارید تا موقعیت مناسبی فراهم شود.

چگونه با استفاده از خطوط روند، معامله کنیم؟

به طور کلی برای معامله بر اساس این ابزار تحلیل فنی دو روش عمده وجود دارد. حالت اول زمانی است که قیمت، روند مشخصی را طی کرده و این خطوط نقش حمایتی یا مقاومتی مطلق دارند که در این مواقع معامله گران با توجه به روند جاری بازار، هنگام لمس خط روند حمایتی توسط قیمت، وارد موقعیت خرید می شوند. در حالت معکوس از آن به عنوان فرصتی برای خروج از معامله بازارهای یک طرفه مثل سهام تهران استفاده می کنند. حالت دیگر زمانی است که توسط شمع های قیمتی شکسته شوند و قیمت بالاتر یا پایین تر از آن ها بسته شود که در این صورت خط روند خاصیت معکوس پیدا کرده و در اصطلاح به سطوح اتفاق تبدیل می شوند. مثلا خط روند نزولی که نقش مقاومت داشته پس از شکست به یک خط حمایتی تبدیل می شود و اکثر معامله گران منتظر می مانند تا قیمت به خط روند بازگردد و در آنجا وارد یک معامله کم ریسک می شوند. در این زمینه به نمودار شرکت داروسازی جابر ابن حیان توجه کنید.

رسم خط روند

به طور خلاصه باید همیشه به دنبال خط روندی باشید که حداقل ۲ تا ۳ برخورد داشته و از بدنه شمع های قیمتی عبور نکرده باشد. به عبارت دیگر، هرچه خط روند ایده ال تر، اعتبار بیشتر و در نتیجه، بازدهی معاملاتی شما بیشتر خواهد بود. این روش معاملاتی بدون شک یکی از بهترین روش ها برای شکار حرکت های بزرگ بازار با کمترین ریسک ممکن است. امیدواریم مطالعه این مقاله برای شما مفید بوده باشد.

ادامه مطلب
مجمع-عمومی-فوق-العاده-و-مجمع-عادی
مجمع عمومی فوق العاده و مجمع عادی سالیانه چیست؟

هرگونه گردهمایی سهامداران و مدیران شرکت سهامی به منظور تعیین وضعیت شرکت و تصمیم گیری را مجمع می گویند. به عبارت دیگر تجمع صاحبان سهام شرکت به منظور اتخاذ تصمیماتی که معمولاً منجر به ایجاد منافعی برای آن ها می باشد را مجمع می گویند که مهم ترین مجامع شرکت های سهامی عبارت از مجمع عمومی فوق العاده و مجمع عادی می باشند.

به طور کلی دعوت به مجامع عمومی اعم از عادی، سالیانه، عادی به طور فوق العاده و مجمع فوق العاده با هیات مدیره شرکت سهامی است. در کلیه موارد دعوت صاحبان سهام برای تشکیل مجامع عمومی باید از طریق نشر آگهی در روزنامه کثیرالانتشار که آگهی های مربوط به شرکت در آن درج می شود صورت پذیرد.

در آگهی دعوت صاحبان سهام برای تشکیل مجامع باید دستور جلسه و تاریخ و محل تشکیل مجمع به همراه ساعت و نشانی کامل قید گردد. فاصله بین نشر آگهی تا تاریخ تشکیل مجمع عمومی نباید کم تر از ده روز و بیش تر از چهل روز باشد. قبل از تشکیل مجمع هر سهامداری که مایل به حضور در مجمع عمومی باشد باید با ارائه ورقه سهم متعلق به خود به شرکت مراجعه نموده و مجوز ورود به جلسه را دریافت کند.

فقط سهامدارانی می توانند در مجمع شرکت کنند که مجوز ورود را دریافت کرده باشند. هم چنین سهامداران ممکن است شخصاً و یا به وسیله نماینده در مجمع حاضر شوند. هر سهامداری می تواند به شخص دیگری وکالت دهد که به عنوان نماینده به جای او در مجمع حاضر شود.

بر اساس قانون انواع مجامع عمومی عبارت است از:

  • مؤسس
  • عادی
  • فوق العاده

در قانون، وجود مجامع عمومی تنها در شرکت های سهامی و تعاونی پیش بینی و الزامی شده است و در سایر شرکت ها الزامی نیست، البته شرکت های با مسئولیت محدود و مختلط سهامی، درصورتی که تعداد شرکا بیش از دوازده نفر باشد، موظف به تشکیل مجمع عمومی هستند.

مجمع عمومی فوق العاده و مجمع عادی

مجمع عمومی عادی

مجمع عمومی فوق العاده و مجمع عادی

 

به موجب قانون جهت تعیین خط مشی سالانه شرکت اعمال نظر شرکا و سهامداران شرکت های سهامی موظف اند در هر سال یک بار مجمع عمومی عادی شرکت را برگزار نمایند. این مجمع عادی ناظر بر جریان و فعالیت یک ساله شرکت بوده و دارای وظایف زیر می باشد:

  • انتخاب هیئت مدیره
  • انتخاب بازرسان شرکت
  • تصویب صورت های مالی
  • تقسیم منافع (سود تقسیمی)
  • تصویب یا رد پیشنهاد هایی که از طرف هیات مدیره و یا بازرسان و سهامداران شرکت ارائه می شود .
  • تعیین خط مشی شرکت و تصویب و یا اقدام به هر عملی که به صلاح شرکت باشد.

بر طبق ماده ۹۰ قانون تجارت تقسیم سود و اندوخته بین سهامداران پس از تصویب مجمع عمومی عادی جایز خواهد بود و تقسیم ۱۰ درصد از سود خالص بین سهامداران الزامی است.

حدنصاب تشکیل مجمع عادی سالیانه

در مجمع عادی سالیانه حضور دارندگان حداقل بیش از نصف سهام با حق رأی ضروری است. اگر در اولین دعوت حدنصاب مذکور حاصل نشد مجمع برای بار دوم دعوت خواهد شد و با حضور هر عده از سهامداران که حق رأی دارند رسمیت یافته و اخذ تصمیم خواهند نمود. به شرط آن که در دعوت دوم نتیجه دعوت اول قید شده باشد. در مجمع تصمیمات همواره با اکثریت یعنی نصف بعلاوه یک آرا حاضرین در مجمع تصویب می شود.

مجمع عمومی عادی سالیانه چه زمانی برگزار می شود؟

مهلت قانونی تشکیل مجمع عمومی عادی سالیانه طبق قانون تجارت حداکثر ۴ ماه پس از پایان سال مالی شرکت می باشد. دعوت صاحبان سهام برای تشکیل مجامع عمومی باید از طریق نشر آگهی در روزنامه های کثیرالانتشار، سایت رسمی سازمان بورس یا سایت شرکت به عمل آید. فاصله بین نشر آگهی و تاریخ تشکیل مجمع حداقل ۱۰ روز و حداکثر ۴۰ روز می باشد.

مجامع عمومی عادی سالیانه شرکت های بورسی برای تقسیم سود و… معمولاً در چه ماه هایی تشکیل می شود؟

سال مالی اکثر شرکت های بورسی پایان اسفند است و چون شرکت موظف هست که مجمع عادی سالیانه را حداکثر ۴ ماه پس از پایان سال مالی برگزار کند، بنابراین اکثر مجامع شرکت ها در تیر و خرداد برگزار می شود.

آیا می توان مجمع عمومی عادی را در غیر مواعد سالیانه دعوت نمود؟

هیأت مدیره و همچنین بازرس می توانند در مواقع مقتضی، مجمع عمومی عادی را به طور فوق العاده دعوت نمایند. در این صورت دستور جلسه مجمع باید در آگهی دعوت قید شود.

مجمع عمومی فوق العاده

مجمع عمومی فوق العاده و مجمع عادی

در موارد ویژه ای که برای شرکت پیش می آید و در صلاحیت وظایف مجمع عمومی عادی نیست ولی برای اتخاذ تصمیم در خصوص آن ها نیاز به تصویب سهامداران می باشد. مجمع عمومی فوق العاده تشکیل می شود. موضوعات اصلاح یا تغییر مواد اساسنامه شرکت، کاهش یا افزایش سرمایه و انحلال شرکت فقط در مجمع فوق العاده قابل رسیدگی است.

حدنصاب تشکیل مجمع عمومی فوق العاده

مجمع عمومی فوق العاده هنگامی رسمیت خواهد یافت که دارندگان بیش از نصف سهام دارای حق رأی در جلسه حاضر باشند. اگر در اولین دعوت حدنصاب مذکور حاصل نشد مقام دعوت کننده ملزم است مجمع را برای نوبت دوم دعوت نماید. حدنصاب مذکور حاصل نشد مقام دعوت کننده ملزم است مجمع را برای نوبت دوم دعوت نماید. مجمع دوم با حضور دارندگان بیش از یک سوم سهامداران دارای حق رأی رسمیت یافته و اتخاذ تصمیم می نمایند. مشروط بر آن که در آگهی دعوت مجمع فوق العاده برای نوبت دوم نتیجه عدم تشکیل مجمع اول به دلیل عدم حصول حدنصاب لازم قید گردد.

مجمع عمومی مؤسس چه وظایفی بر عهده دارد؟

وظایف مجمع عمومی مؤسس به قرار زیر است:

  • رسیدگی به گزارش مؤسسین و تصویب آن و نیز احراز پذیره نویسی کلیه سهام شرکت و تأدیه مبالغ لازم.
  • تصویب طرح اساسنامه شرکت و در صورت لزوم، اصلاح آن.
  • انتخاب اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت.
  • تعیین روزنامه کثیرالانتشاری که هرگونه دعوت و اطلاعیه بعدی برای سهامداران تا تشکیل اولین مجمع عمومی عادی در آن منتشر خواهد شد.

شرکت های بورسی چگونه زمان و دستور جلسات مجامع عمومی خود را اعلام می کنند؟

شرکت ها موظف هستند که زمان، تاریخ، محل تشکیل و دستور جلسه مجامع عمومی را در روزنامه های کثیرالانتشار و سایت اینترنتی خود درج کنند و مراتب را حداقل ۱۰ روز قبل از برگزاری مجمع افشا نمایند. همچنین آگهی مجمع شرکت های بورسی در سایت کدال و سایت tsetmc قابل مشاهده است.

قبل از برگزاری مجمع عادی سالانۀ شرکت های بورسی چه اطلاعاتی منتشر می شود؟

جهت تصمیم گیری بهتر سهامداران شرکت، ۱۰ روز قبل از برگزاری مجمعِ شرکت ها، صورت های مالی سالانه حسابرسی شده با کلیۀ یادداشت های پیوست آن و گزارش فعالیت هیئت مدیره به مجمع منتشر می شود.

درصورتی که شرکتِ بورسی، دارای شرکت های تابعه باشد، علاوه بر اطلاعات فوق، صورت های مالی تلفیقی حسابرسی شده و صورت های مالی سالانه حسابرسی شدۀ شرکت های تابعه نیز منتشر می شود. همچنین جدول زمان بندی پرداخت سود نقدی پیشنهادی توسط هیئت مدیره نیز قبل از برگزاری مجمع عمومی عادی افشا می گردد.

ادامه مطلب
۱
ارزش یا قیمت اسمی و قیمت واقعی در بورس چیست و چه تفاوتی دارند؟

قیمت اسمی (ارزش اسمی) و قیمت واقعی (ارزش واقعی)، واژگانی هستند که افراد فعال در بازار سرمایه با آن بسیار مواجه می­ شوند. به طور کلی، هر سهم، چهار نوع قیمت دارد:

  • قیمت اسمی
  • قیمت دفتری
  • قیمت واقعی
  • قیمت ذاتی

منظور از قیمت اسمی چیست؟

قیمت اسمی یک سهم، قیمتی است که پذیره ­نویسی سهام شرکت بر اساس آن قیمت انجام می شود.

قیمت دفتری سهم چه معنایی دارد؟

اگر مجموع بدهی های شرکت را از مجموع دارایی های آن کم کنیم، مبلغ باقیمانده، نشان دهنده مجموع ارزش سرمایه سهام داران شرکت یا به تعبیر دقیق تر، مجموع حقوق صاحبان سهام شرکت را نشان می دهد. حالا اگر مبلغ حقوق صاحبان سهام را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم عدد به دست آمده، قیمت دفتری هر سهم خواهد بود.

منظور از قیمت واقعی سهم چیست؟

قیمت واقعی یا قیمت معاملاتی، قیمتی است که سهام بر اساس آن در بورس معامله می شود. آنچه که قیمت سهم در بورس را تعیین می کند، میزان عرضه و تقاضا برای یک سهم است. مثلا ممکن است به علت عملکرد خوب یک شرکت، سرمایه گذاران زیادی متقاضی خرید سهام آن شرکت در بورس باشند. بنابراین، قیمت آن در بورس بر اساس میزان تقاضا، افزایش خواهد یافت و حتی ممکن است این افزایش تا چند برابر قیمت اسمی هم ادامه پیدا کند. در نقطه مقابل، ممکن است عملکرد ضعیف یک شرکت باعث بی­ رغبتی سرمایه­ گذاران به خرید یا نگهداری سهم مورد نظر و در نتیجه، افزایش عرضه آن در بورس شود. در این صورت، با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهش پیدا می کند. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است قیمت سهم حتی به زیر قیمت اسمی یعنی ۱۰۰ تومان هم برسد. بنابراین، قیمت بازار یک سهم، قیمتی است که در بورس، برای سهم تعیین می شود.

قیمت ذاتی یا قیمت بازار؟

منظور از قیمت ذاتی یک سهم، ارزش واقعی آن سهم است. شاید برای شما این سؤال به وجود آید که چه تفاوتی بین قیمت بازار و قیمت ذاتی یک سهم وجود دارد؟ اجازه بدهید با یک مثال این مورد را توضیح دهیم. فرض کنید اکنون قیمت بازار سهم شرکت الف، ۲۰۰ تومان است؛ به بیان دیگر، سهام شرکت الف با قیمت ۲۰۰ تومان در بازار بورس معامله می شود. اما هم چنان سرمایه گذاران زیادی متقاضی خرید این سهم هستند. اگر از این سرمایه گذاران سؤال کنید که چرا قصد دارید سهام این شرکت را خریداری کنید؟ پاسخ همه آن ها این خواهد بود که:

«به نظر ما، این سهم بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش دارد.»

معنی پاسخ بالا این است که ارزش واقعی سهام شرکت الف، بیشتر از قیمت بازار این سهم است. بنابراین، در یک تعریف ساده، قیمت ذاتی یک سهم، بیانگر ارزشی است که سرمایه گذاران برای سهم قائل هستند. بد نیست که در این میان، تعریفی از سهام هم داشته باشیم.

سهام چیست؟

قیمت اسمی و قیمت واقعی

همان طور که در مقاله سهام چیست مطرح شد، در شرکت­ های سهامی، سرمایه شرکت به بخش های برابر که سهام نامیده می­ شوند تقسیم می­ گردد. مثلا شرکت سهامی الف را در نظر بگیرید که ۵۰ میلیون تومان سرمایه دارد و هر سهم آن ۱۰۰ تومان است. در نتیجه این شرکت ۵۰۰۰۰۰ سهم ۱۰۰ تومانی دارد. هر فردی که سهام شرکت را خریده باشد سهام­ دار نامیده می­ شود. برای تمامی سهام ­داران برگه سهام صادر می ­شود که روی آن مبلغی به عنوان قیمت نوشته شده است. به مبلغی که روی برگه سهام نوشته شده «مبلغ اسمی سهم» می گویند. اما سؤالی که مطرح می­ شود این است که آیا مبلغ دیگری به غیر از اسمی داریم؟

تفاوت قیمت اسمی و قیمت واقعی در چیست؟

قیمت اسمی و قیمت واقعی

منظور از ارزش اسمی سهم، مبلغی است که در اساسنامه شرکت برای هر سهم تعیین شده و این مبلغ روی ورقه سهم درج می ­شود. پس در واقع مبلغ اسمی هر سهم، حاصل تقسیم کل سرمایه شرکت بر تعداد سهام آن است. در ایران ارزش هر سهم ۱۰۰۰ ریال یا ۱۰۰ تومان است و معمولاً قیمت واقعی سهم، همان ارزشی است که سهم در بورس اوراق بهادار دارد. این قیمت تحت تأثیر وضع شرکت، فعالیت و درآمدهای آتی شرکت از ارزش اسمی سهم کمتر، بیشتر یا با آن برابر می شود. مثلا ارزش سهمی شرکت الف، ۱۰۰ تومان است ولی به خاطر عملکرد خوب شرکت و عقد قرارداد خارجی در حال حاضر سهام آن به قیمت ۲۰۰۰ تومان در بازار اوراق بهادار مبادله می­ گردد؛ این ۲۰۰۰ تومان، ارزش واقعی آن سهام است.

نکته قابل توجه این است که در تعیین میزان مشارکت، تعهدات و بهره‏‏‏‏‏ ­مندی از منافع صاحب سهم، مبلغ اسمی سهم مبنای محاسبه خواهد بود و مبلغ واقعی دخالتی در این وضعیت نخواهد داشت. حاصل­ ضرب ارزش اسمی هر سهم در تعداد سهامی که شرکت منتشر کرده، سرمایه قانونی شرکت را معرفی می کند. از طرف دیگر، حاصل ضرب قیمت واقعی سهام در تعداد سهام، ارزش سهام شرکت را نمایان می­ سازد. همچنین علاوه بر سهام، در ارتباط با اوراق مشارکت نیز مفهوم ارزش اسمی اهمیت دارد. ارزش اسمی اوراق قرضه تعیین کننده ارزش سررسید و ارزش ریالی بهره های پرداختی هستند به همین دلیل، اهمیت زیادی دارند. ارزش واقعی اوراق مشارکت نیز ممکن است کمتر، بیشتر یا برابر با ارزش اسمی آن باشد. عواملی مانند نرخ بهره بازار و میزان اعتبار اوراق قرضه، تعیین کننده ارزش واقعی آن هستند. تفاوت ارزش اسمی و واقعی در رابطه با نرخ بهره نیز وجود دارد. در واقع، تفاوت نرخ بهره اسمی و واقعی با طرح نرخ تورم معنا پیدا می کند. در یک اقتصاد تورمی، نرخ بهره واقعی، نتیجه تفریق نرخ بهره اسمی از نرخ تورم خواهد بود.

ادامه مطلب
سهام شناور آزاد
سهام شناور آزاد در بورس چیست و چگونه محاسبه می شود؟

سهام شناور آزاد، یکی از مفهوم هایی است که فعالان بازار سرمایه با آن سروکار دارند. این پرسش که سهام شناور آزاد تا چه اندازه در حین معاملات یا تحلیل یک سهم به کار می آید، موضوعی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. به صورت کلی، سهام هر شرکت در بازار سرمایه، دو دسته سهامدار دارد؛ دسته اول سهامداران عمده یا راهبردی هستند که برای دوره ای بلندمدت روی شرکت سرمایه گذاری کرده اند. این افراد، شامل کلیه اشخاص حقیقی یا حقوقی می شوند که مالک بیش از پنج درصد از سهام آن شرکت هستند. دسته دوم، سایر سرمایه گذاران (اعم از کدهای حقیقی و حقوقی) هستند که به دلایل مختلف، بخشی از سهام قابل معامله شرکت در بازار را خریداری کرده اند. بهتر است برای درک بیشتر شناوری سهم، به سایت مدیریت فناوری بورس تهران (tsetmc.com) مراجعه کرده و بعد از ورود، یک نماد را جستجو کنید. ما نماد «فملی» را برای این کار انتخاب کردیم. در نتیجه جستجو سه کادر اطلاعاتی، راجع به این سهم در صفحه نماد ظاهر می شود. داده ای که در کادر وسط مشاهده می شود، همان سهام شناور است. در این جستجو، سهام شناور نماد «فملی» ۲۴ درصد است. تعداد کل سهام شرکت نیز ۷۸ میلیارد برگه سهم است. در قدم بعدی باید به تفسیر این درصد بپردازیم.

سهام شناور آزاد چیست؟

سهام شناور آزاد یا (Free Float) بخشی از سهام یک شرکت است که دارندگان آن، آماده عرضه و فروش آن سهام هستند. آنها قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت شرکت مشارکت کنند و انتظار می رود در آینده نزدیک، آن سهام، قابل معامله باشد. به عبارت دیگر، ۲۴ درصد از کل سهامداران، حاضر به عرضه سهام خود هستند و قصد ندارند سهم را نگهداری کنند و کرسی مدیریتی در این شرکت داشته باشند. ۲۴ درصد از کل ۷۸ میلیارد، شامل ۱۸ میلیارد و ۷۲۰ میلیون برگه سهم می شود. این درصد به ما کمک می کند تا بدانیم، چه میزان از سهامداران مایل به عرضه سهم هستند و این موضوع چقدر می تواند ریسک معاملات ما را در خرید یا فروش تحت تاثیر قرار دهد. در حقیقت، هرچه این نسبت بزرگ تر باشد، یعنی تمایل سهامداران به نگهداری سهم کمتر است. بنابراین ریسک نگهداری سهم توسط ما افزایش می یابد. چون عده ای می توانند با عرضه خود، منافع نگهداری سهم توسط ما را تحت تاثیر قرار دهند.

چگونه سهام شناور آزاد را محاسبه کنیم؟

برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ابتدا ترکیب سهامداران را بررسی کرده و سپس تعداد سهامداران راهبردی را تعیین کنیم. وقتی تعداد این سهامداران را بدانیم و از کل سهامداران کم کنیم، می توانیم به تعداد سهام شناور آزاد و درصد آن به کل سهام شرکت دست یابیم.

شناوری سهم چه اثری بر قیمت سهم و تصمیم سهامداران دارد؟

در بسیاری از بورس های دنیا، شرکت هایی که شناوری کمتر از ۲۵ درصد دارند، از فهرست شرکت های بورسی حذف می شوند. دلیلش هم این است که اگر شرکتی مایل نیست حداقل یک چهارم سهامش را به مردم بدهد پس نباید در بورس وجود داشته باشد. در نقطه مقابل، اگر سهمی شناوری زیادی داشته باشد، زودتر و سریع تر عرضه می شود. در نتیجه، تعداد سهامداران مردمی بیشتر می شوند و امکان دست کاری قیمتی توسط تصمیم گیرندگان شرکت کاهش می یابد. اما اگر شرکتی شناوری کمی داشته باشد، توسط مدیران و سهامداران راهبردی می تواند به سمت اهداف مدنظر آن ها هدایت شود. اگر سهام شناور آزاد کم باشد با سرمایه کم می توان قیمت آن را در دست گرفت و افزایش یا کاهش کاذب در آن ایجاد کرد و با شایعات سهام داران آن را فریب داد یا افراد را ترغیب به خرید آن کرد. در شرکت هایی با سهام شناوری بالا به راحتی نمی توان معاملات سهام را تحت تاثیر قرارداد. در چنین شرکت هایی حجم بالای معاملات و سهام دارانش مانع از نوسانات زیاد سهم می شود.

هرچه شرکت شناوری بالاتری داشته باشد، افزایش قیمت آن به سرمایه بیشتری نیاز دارد. مثلا اگر دو شرکت با شناوری ۵۰ درصد و ۲ درصدی را با هم مقایسه کنیم، شرکت اول برای تغییر قیمت به سرمایه بیشتری نیاز دارد. اما شرکت دوم با سرمایه کمی صف خرید می شود و رشد قیمتی پیدا می کند. به زبان ساده، زمانی که تعداد بیشتری از سهام، آماده عرضه باشند رشد قیمت با تاخیر همراه خواهد بود. در هنگام عرضه و تشکیل صف فروش نیز شرکت با شناوری بالا، چون عرضه کنندگان بالقوه بیشتری دارد سریع تر صف فروش می شود. درصد سهام شناور آزاد به عنوان عامل اثرگذار بر افزایش نقد شوندگی، عمق و کارایی بازار مطرح می شود. اگر به تازگی با بازار سهام آشنا شده اید، بهتر است سهامی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنید که شناوری متعادل داشته باشد. برای به دست آوردن شناوری متعادل، کافی است میانگین سهام شناور شرکت های بازار را محاسبه کنیم و هر چه شناوری سهم موردنظر ما به این میانگین نزدیک تر باشد، شناوری متعادل تری دارد. سهم های کوچکی که سهام شناور آزاد کمی دارند بهترین سهم برای سفته بازها محسوب می شوند تا به راحتی و با سرمایه کم، روی آنها اثر بگذارند.

سهام شناور آزاد

آیا میزان سهام شناور ثابت می ماند؟

همان طور که پیش تر گفته شد، سهام شناور، قابلیت نقد شوندگی بالایی دارد. میزان این سهام شناور، ثابت نیست. چون ممکن است سهامداران اصلی شرکت در هنگام رشد قیمت سهم، آن را در بازار بفروشند و به همین علت میزان سهام شناور خود را در بازار کاهش دهند. اگر خریدار خرد نیر تصمیم بگیرد با یک یا چند کد سهامداری، سهام را با حجم عمده خریداری کند شناوری سهم کاهش می یابد. شرکت های بورسی و فرابورسی در دوره های سه ماهه، درصد سهام شناور خود را روی سامانه کدال منتشر می کنند.

بهترین میزان سهام شناور آزاد چند درصد است؟

حداقل مقدار سهام شناور آزاد شرکت ها می تواند ۵ درصد باشد. اما در واقع برای این مقدار، حداکثری وجود ندارد. چون یک سهامدار عمده می تواند کلیه سهام خود را با رعایت ضوابط و شرایط خاص در قالب عرضه خرد در بازار به فروش برساند و به همین ترتیب میزان شناوری سهام شرکت را افزایش دهد. تجربه نشان داده، هر چه این درصد به میانگین شناوری نزدیک تر باشد، متعادل تر است. طبق آخرین گزارش ها، درصد میانگین شناوری چیزی حدود ۲۱ درصد برای شرکت های بورسی و فرابورسی است.

شاخص شناور آزاد چیست؟

در این شاخص، هر سهم بر اساس سهام شناوری که دارد روی شاخص تاثیر می گذارد. دلیل اهمیت شاخص شناور به این خاطر است که تاثیر گذاری هر سهم، بر مبنای میزان اثرگذاری سهام قابل معامله شرکت در بازار سهام محاسبه می شود. به همین دلیل، قابلیت تحلیلی بالایی دارد و خاصیت توضیح کنندگی آن می تواند اتفاقات بازار سرمایه را کاملا پوشش دهد.

شناوری چه اثری بر حباب قیمتی دارد؟

 ارتباط نزدیکی بین سهام شناور آزاد شرکت و حباب قیمتی وجود دارد. در حالت کلی، شرکت های با سرمایه پایین، پتانسیل بالایی برای رشد قیمتی در آینده دارند. ولی میزان ریسک این شرکت ها نیز بالا است. درواقع باید گفت که تغییرات سود در شرکت های با سرمایه کمتر، زیاد است. این فرایند برای شرکت های بزرگ تر برعکس است. یعنی پتانسیل کمتر و از طرفی ریسک کمتر. حالا در نظر بگیرید که هر سرمایه گذار باید با توجه به سطح ریسک پذیری خود این شرکت ها را انتخاب کند.

سهام شناور آزاد

بازار سرمایه به عنوان یکی از مهم ترین گزینه های سرمایه گذاری، جایگاه مناسبی برای جذب سرمایه ها به شمار می رود. سرمایه گذاران با در نظر گرفتن درجه ریسک پذیری و بازدهی مورد انتظار، سهام موردنظر خود را انتخاب می کنند. درنتیجه بازارهای سرمایه باید کارایی لازم را برای جذب سرمایه گذاران و تامین منابع مالی و درنتیجه تخصیص بهینه منابع جهت بازدهی بیشتر آن ها داشته باشند. یکی از مشکلات بازارهای در حال توسعه ازجمله بورس تهران، وجود سهام شناور پایین است. پایین بودن میزان سهام شناور آزاد امکان دست کاری قیمت توسط معامله گران بزرگ را افزایش می دهد و می تواند منجر به اتفاقات خطرناکی نظیر گمراهی بازار و تشکیل حباب قیمتی گردد که درنهایت باعث کاهش اعتماد سرمایه گذاران به بازار سرمایه می شود. این اتفاق، کارایی و عمق بازار سرمایه را کاهش می دهد. متاسفانه اکنون در برخی از شرکت های بورس تهران، میزان سهام قابل معامله در بازار محدود شده و همین نکته، ریسک احتمال قیمت سازی و سو استفاده از این مسئله را افزایش داده است. این پدیده در مورد شرکت های تازه وارد به بورس شدیدتر است. چون به خاطر نبودن اطلاعات تاریخی، زمینه گسترش شایعه های بی اساس و رشد حباب گونه قیمت سهام به میزان بیشتری فراهم می شود.

دلیل اصرار بر رعایت حداقل میزان سهام شناور آزاد، کارایی کارکردهای بازار است. درواقع بورس کشورهایی که از میزان سهام شناور کمتری برخوردار هستند عمق کمتری دارد و بسیار شکننده است. باید یادآوری کرد که سهام شناور، تقریب خوبی از عرضه واقعی سهام است. اگر سهام شناور شرکتی بالا باشد، بازار سهم آن نقدتر، نوسان قیمت آن پایین تر و درنتیجه ریسک سرمایه گذاری کمتر خواهد بود. همین موضوع باعث افزایش تقاضا می شود. بورس تهران نیز چندی است که به محاسبه و انتشار ضریب سهام شناور آزاد شرکت های پذیرفته شده اش می پردازد. این ضریب، نشانگر تسلط سهامداران استراتژیک به این بازار است. به عبارت دیگر سهامداران عمده که عموماً دولتی یا شبه دولتی هستند، بیش از ۷۰ درصد بازار سهام ایران را در اختیار دارند. همان طور که کمی قبل با هم گفتیم، در بسیاری از بورس های دنیا شرکت هایی که کمتر از ۲۵ درصد سهام آن ها شناور آزاد باشد، از فهرست شرکت های بورسی حذف می شوند. در صورت اعمال این معیار در بورس اوراق بهادار تهران باید بیش از ۵۰ درصد شرکت های بورس از فهرست شرکت های پذیرفته شده حذف شوند.

ادامه مطلب
تفاوت قیمت اسمی و ارزش بازاری
تفاوت قیمت اسمی و ارزش بازاری سهم در چیست؟

دانستن اصطلاحات مالی، از پایه های اصلی ورود به بازار بورس است. رسیدن به شناخت درستی از ماهیت سهام، آن هم قبل از شروع معاملات و سرمایه گذاری در بازار بورس، حرکتمان را در این مسیر هموارتر می کند. دانستن اطلاعات پایه، درست زمانی به کارمان می آید که می خواهیم شرکت های یک صنعت را مقایسه کرده و بهترین گزینه را جهت خرید سهام انتخاب کنیم. هر شرکت سهامی به تعداد مشخصی سهم تقسیم شده که سرمایه گذاران اقدام به خرید آنها می کنند و در نهایت به میزان سرمایه گذاری خود مالک شرکت می شوند. اگر ندانید سهمی که می خرید چه ویژگی هایی دارد، شما را صاحب چه منافعی می کند و چه مسئولیت هایی را بر گردنتان می اندازد، ممکن است در آینده دچار زیان شوید. بنابرین برای آگاهی بیشتر سرمایه گذاران بورس، در این مطلب قصد داریم دو اصطلاح کاربردی بازار سرمایه یعنی «قیمت اسمی» و «ارزش بازاری سهم» را شرح دهیم و تفاوت قیمت اسمی و ارزش بازاری سهم را بیان کنیم. نخست به تعریف «ارزش بازار سهم» می پردازیم.

ارزش بازار سهم چیست؟

«ارزش بازار سهم» یکی از مفاهیمی است که در نهایت هر سهامداری با آن رو به رو می شود. در یک تعریف ساده می توان گفت که ارزش بازار، بزرگی شرکت را نشان می دهد. این موضوع می تواند به عنوان یکی از گزینه های قابل توجه در مورد سهام یک شرکت در نظر گرفته شود. در واقع سهامداران در کنار سایر عوامل، ارزش بازار را نیز مد نظر قرار می دهند و در نهایت سهام یک شرکت را برای خرید انتخاب می کنند. حال می خواهیم به تعریف علمی تر این اصطلاح بپردازیم. در زبان انگلیسی ارزش بازار، «Market Capitalization» خوانده می شود که در بیشتر مواقع بصورت مخففش یعنی «Market Cap» (مارکت کپ) مورد استفاده قرار می گیرد و به مجموع ارزش روز یک شرکت سهامی عام گفته می شود. این ارزش از حاصل ضرب قیمت روز سهام در تعداد سهم های منتشر شده توسط شرکت بدست می آید. برای مشاهده ارزش بازار شرکت های پذیرفته شده در بورس و فرابورس، کافی است نام یا نماد شرکت را در سایت «tsetmc.com» جستجو کنید. بنابرین دو عامل قیمت روز سهام یک شرکت و تعداد سهام منتشر شده توسط آن می تواند بر میزان ارزش بازار سهام آن شرکت اثر گذار باشد. هرچقدر شرکت، سهام بیشتری منتشر کند و به عبارتی سرمایه بیشتری داشته باشد جزو شرکت های با ارزش بازار بالا در نظر گرفته خواهد شد.

نکته دیگری که می توان راجع به ارزش بازار سهم بیان کرد این است که هر چه تقاضا برای سهام یک شرکت بیشتر باشد، قیمت آن سهم به عنوان یک عامل تعیین کننده ارزش بازار، افزایش می یابد. بنابراین، عرضه و تقاضا نیز به عنوان یک عامل تعیین کننده در این مفهوم تاثیرگذار هستند. در واقع، سهامداران با تقاضای خود می توانند ارزش بازار سهم را تغییر دهند. در حقیقت، هرچه ارزش بازار یک شرکت بیشتر باشد، شرکت بزرگتر است.

با یک مثال ساده بحث را ادامه خواهیم داد. برای محاسبه ارزش بازار یک شرکت، کافی است قیمت روز سهام آن شرکت را در سایت «مدیریت فناوری بورس تهران» ببینیم و در تعداد سهام منتشر شده توسط شرکت که در همان سایت درج شده، ضرب کنیم. به عنوان مثال شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، با نماد «فارس» را در این سایت جستجو کرده و قیمت روز ۶۷۸۷ ریال را یادداشت می کنیم. تعداد سهام منتشر شده توسط این شرکت، ۹۱٫۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ سهم است. حال این دو عدد را در هم ضرب می کنیم و به ارزش بازار ۶۲۱٫۰۱۰٫۵۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال می رسیم که البته این عدد در زیر ارزش معاملات سهم درج شده است. شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس، جز شرکت های با ارزش بازار بالا شناخته می شود. از آنجایی که محاسبه این معیار، بسیار ساده است، سهامداران از آن جهت ارزیابی ریسک سرمایه گذاری و معیاری جهت تنوع بخشی سبد سهام خود و انتخاب سهم مناسب برای خرید، استفاده می کنند.

حالا پرسش اصلی این است که چرا ارزش بازار می تواند معیاری برای ارزیابی ریسک باشد؟ در پاسخ باید بگوییم که چون ارزش بازار، قیمت را به عنوان مهم ترین ویژگی سهم، در بر دارد. همچنین به سرمایه شرکت به عنوان بخش مهمی از ترازنامه توجه می کند. به طور معمول، هر چه شرکت منابع مالی (سرمایه) قوی تری داشته باشد، می تواند شرایط را در وقوع بحران، به آسانی مدیریت کرده و به ثبات بازگردد. بنابرین شما با خرید سهام شرکتی که تعداد سهام یا سرمایه بیشتری دارد، کمتر دچار ریسک خواهید شد. البته برای ارزیابی دقیق تر ریسک، باید به نکته های دیگری نیز توجه کرد. نکته دیگری که لازم است به آن اشاره کنیم، «اثر گذاری ارزش بازار بر شاخص های مهم بازار» به ویژه «شاخص کل» است. هر چه شرکتی ارزش بازار بیشتر و به عبارتی اندازه بزرگتری داشته باشد، بر شاخص کل بورس تهران، اثر بیشتری خواهد داشت. بنابراین وقتی شاخص کل، رشد قابل توجهی را تجربه می کند، در میان نمادهای اثر گذار غالبا شرکت های با ارزش بازار بالا دیده می شوند. رشد بیش از حد سهام یک شرکت یا افت آن، ارزش بازار سهام یک شرکت را تغییر می دهد ولی این تغییر نشان دهنده ارزنده تر شدن یا کم ارزش شدن آن سهام نیست. لازم است برای ارزیابی ارزش سهم، به عوامل دیگری نیز توجه کنیم.

در ادامه به دومین مفهوم که «قیمت اسمی سهم» است، می پردازیم.

منظور از قیمت اسمی سهم چیست؟

قیمت، از مهم ترین ویژگی های یک سهم به شمار می رود. قیمت سهم انواع مختلفی دارد که شامل قیمت اسمی، قیمت دفتری، قیمت بازاری و قیمت ذاتی می شود. در این بخش قصد داریم به تعریف قیمت اسمی بپردازیم. قیمت اسمی سهم، مبلغی است که هنگام چاپ و انتشار برگه سهام توسط شرکت روی آن نوشته می شود. این رقم مطابق ماده ۲۹ قانون تجارت نباید از ۱۰٫۰۰۰ ریال بیشتر باشد اما به طور معمول در اغلب شرکت های پذیرفته شده در بورس این مبلغ ۱٫۰۰۰ ریال است. عدد ۱۰۰ تومان مبنای محاسبات زیادی در سایر مفاهیم مالی است. معمولاً سرمایه یک شرکت در بازار بورس تهران از ضرب تعداد سهام آن در عدد ۱۰۰ تومان به دست می آید. همچنین برای تعیین تعداد سهام یک شرکت، سرمایه آن را بر عدد ۱۰۰ تومان تقسیم می کنند.

برای دانستن قیمت اسمی یک سهم، می توان از برگه سهام شرکت استفاده کرد. روی برگه سهم، تعداد سهام منتشر شده و قیمت اسمی هر یک از سهام، به علاوه تعداد سهامی که سهامدار در اختیار دارد، درج شده است. این قیمت در اساسنامه شرکت ها نیز درج می شود اما هرگز قیمت نهایی برای مبادله سهم نخواهد بود. قیمت خرید و فروش هر سهم، تنها با عرضه و تقاضا مشخص می شود. در واقع قیمت بازاری می تواند با قیمت اسمی متفاوت بوده و بیشتر یا کمتر از ارزش اسمی آن باشد. قیمت به عنوان یک ویژگی مهم سهم، می تواند ابزاری برای بررسی شرکت به حساب بیاید. ولی قیمت اسمی، به خودی خود نمی تواند در شناسایی سهام یک شرکت، راهنمای خوبی باشد. در عوض، ارتباط این قیمت با سایر تعاریف قیمتی مثلا قیمت بازاری، قیمت دفتری و قیمت ذاتی است که می تواند عاملی تعیین کننده در ارزش سهم باشد. قیمت اسمی در مفهوم ارزش سرمایه نیز اهمیت دارد. یکی از راه های افزایش سرمایه، از طریق بالا بردن ارزش اسمی سهام یک شرکت است. ولی با توجه به ماده ۶ اساسنامه نمونه شرکت های پذیرفته شده در بورس – سرمایه شرکت ها باید به سهم عادی یک هزار ریالی با نام تقسیم شود –  افزایش سرمایه در این شرکت ها به صورت انتشار سهام جدید صورت می گیرد.

تفاوت قیمت اسمی و ارزش بازاری سهم

 قیمت اسمی و ارزش بازاری سهم چه تفاوتی با هم دارند؟

همانطور که با هم گفتیم، ارزش بازار به عنوان مفهومی جهت ارزیابی اندازه یک شرکت و همین طور ریسک متحمل شده بر سهامدار شناخته می شود. در حالی که قیمت اسمی مانند یک قیمت ثابت که روی برگه سهم درج شده شناخته می شود و اهمیت آن در ارتباط با سایر انواع قیمت مشخص می گردد. در واقع قیمت اسمی به تنهایی نمی تواند عامل مهم و کاربردی برای شناخت یک شرکت و ارزیابی آن باشد ولی ارزش بازار می تواند اطلاعاتی را راجع به شرکت به ما بدهد که در کنار سایر عوامل به دید جامع تری برای سرمایه گذاری برسیم. قیمت اسمی در مقایسه با قیمت بازاری سهم می تواند ارزندگی سهم را به ما نشان دهد، ولی ارزش بازار، هم قیمت و هم تعداد سهم را در دل خود دارد. به بیان دیگر، قیمت اسمی، می تواند جزو کوچک تری از ارزش بازار سهم باشد. در نهایت می توان گفت، این دو مفهوم، بخش کوچکی از شناخت سهام یک شرکت هستند و به منظور بررسی دقیق تر سهام یک شرکت نیاز به دانستن مفاهیم دیگری نیز داریم.

ادامه مطلب
۱
ارزش دفتری چیست و چگونه محاسبه می شود؟

ارزش دفتری، ارزش یا بهای خالص یک دارایی است که در ترازنامه شرکت ثبت می شود و از طریق کم کردن هرگونه هزینه استهلاک انباشته از قیمت خرید یا بهای تاریخی یک دارایی محاسبه می شود. در حقیقت، ارزش دفتری معیاری کلیدی است که سرمایه گذاران برای اندازه گیری ارزش سهام از آن استفاده می کنند. در این مقاله از خانه سرمایه به بررسی ارزش دفتری می پردازیم.

ارزش دفتری چگونه محاسبه می شود؟

به زبان ساده تر می توان ارزش دفتری یک شرکت را این گونه تعریف کرد: «ارزش کل دارایی های شرکت منهای بدهی هایی که دارد.» معمولا این ارزش بر مبنای هر سهم بیان می شود و اگر مبلغ حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد سهام تقسیم کنیم، عدد حاصل بیانگر ارزش دفتری هر سهم خواهد بود. اجازه دهید با یک مثال، این موضوع را روشن تر کنیم. تصور کنید که شما برای شرکت خود یک دستگاه به ارزش ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان خریدید. علاوه بر این، ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان اضافی هم برای گسترش ظرفیت تولید آن دستگاه هزینه کرده اید. از آن زمان تاکنون ۵۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان هزینه استهلاک انباشته این دستگاه و ۲۵،۰۰۰،۰۰۰ تومان هزینه تعمیر ایرادهای آن برآورد شده است. درنتیجه ارزش دفتری این دستگاه ۴۵،۰۰۰،۰۰۰ تومان خواهد بود.

(۵۰،۰۰۰،۰۰۰+۲۵،۰۰۰،۰۰۰) – (۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰+۲۰،۰۰۰،۰۰۰۰) =۴۵،۰۰۰،۰۰۰ تومان

چرا ارزش دفتری مفید است؟

ارزش دفتری

مزیت اصلی استفاده از ارزش دفتری به عنوان مبنایی برای ارزیابی یک شرکت این است که هیچ گونه استنباط شخصی در محاسبه آن دخیل نمی شود. هنگامی که دارایی را خریداری می کنید، هزینه خرید آن برای ثبت ارزش آن دارایی وارد ترازنامه می شود. با گذشت زمان، آن دارایی مورد استفاده قرار می گیرد و به تدریج هزینه استهلاک، ارزش ثبت شده دارایی در ترازنامه را کاهش می دهد. اگرچه روش های محاسبه استهلاک معمولا افت واقعی ارزش دارایی در طول زمان را نشان نمی دهند، اما این تخمین، دیدگاه نسبتاً دقیقی از ارزش فعلی دارایی به شما ارائه می دهد. سرمایه گذارانی که معاملات سهامشان را بر مبنای ارزش یک شرکت انجام می دهند به رقم این ارزش توجه زیادی می کنند. اگر ارزش یک سهام کم تر از مبلغ ارزش دفتری اش باشد، معمولا سرمایه گذاران آن را به چشم فرصتی برای خرید زیر قیمت یک دارایی می بینند. خطر بالقوه این است که اگر ارزش دارایی ها در برگه ترازنامه با دست کاری رقم بالاتری ثبت شده باشد، مبلغ ارزش آن کاملا قابل توجیه است و درنتیجه قیمت سهام معامله را نشان نمی دهد.

 ارزش دفتری چه ایرادهایی دارد؟

یکی از مشکلات عمده ارزش دفتری، این است که ارزش دارایی های نامشهود مانند حقوق مالکیت معنوی را به درستی نشان نمی دهد. شرکت هایی که ماشین آلات یا ابزارهای مالی زیادی دارند، معمولاً ارزش دفتری بالایی دارند. در مقابل، شرکت های معاملاتی، خدماتی یا طراحی ممکن است ارزش دفتری کم یا ناچیزی داشته باشند. چون سرمایه آن ها افرادی هستند که در آنجا کار می کنند و تجهیزاتشان ممکن است بهای زیادی برایشان نداشته باشد. استفاده از این ارزش در ارزیابی ها برای گروه دوم خیلی مفید نیست اما برای گروه اول، معیاری مهم است که بسیاری از سرمایه گذاران آن را در نظر می گیرند. برای حل این مشکل می توانید از ارزش دفتری به عنوان « معیاری مقایسه ای در یک صنعت مشخص» استفاده کنید. مثلا اگر نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت فناوری از شرکتی دیگر بسیار پایین تر باشد، ممکن است این یک معامله تقریبا زیر قیمت و سودآور به نظر برسد. در نمونه های مشابه، این امکان وجود دارد که یک شرکت صنعتی که به شدت به دارایی هایش وابسته است، ارزش دفتری کمتری نسبت به یک شرکت تکنولوژی محور داشته باشد. اما اگر نسبت قیمت به ارزش دفتری آن شرکت، بیشتر از سایر شرکت های موجود در همان بخش از صنعت باشد، ممکن است بیش از ارزش واقعی اش قیمت گذاری شده باشد. کاستی دیگر ارزش دفتری این است که ارزش دارایی های شرکت در ترازنامه به روز نیستند و قیمت دارایی ها ممکن است در زمان محاسبه، تغییر چشم گیری پیدا کرده باشند.

ارزش دفتری، خوب است اما کافی نیست

ارزش دفتری از منظر ارزیابی، معیاری مهم تلقی می شود که از آن به طور گسترده ای برای تعیین ارزش یک شرکت و اینکه آیا قیمت سهام آن بالاتر یا پایین تر از ارزش واقعی اش است، مورد استفاده قرار می گیرد. اما به طور طبیعی در زمان ارزیابی، باید همه گزارش های مالی به دقت مطالعه شوند و گزینه های دیگری نیز در کنار این ارزش مانند ماهیت دارایی ها و بدهی ها، اینکه آیا شرکت در حال حاضر سودآور است یا زیان ده، نسبت بدهی به دارایی و غیره نیز مورد بررسی قرار بگیرند.

ادامه مطلب
حرکت شارپی
حرکت شارپی در بورس چیست و چه تاثیری بر خرید و فروش سهام می گذارد؟

اساس نوسانات بازار بورس بر مبنای تفاوت بین ارزش ذاتی یک سهم و قیمت آن در یک برهه زمانی خاص است؛ ارزش واقعی سهم می تواند بسته به اتفاقات و اخبار مختلف پیرامون شرکت مذکور یا صنعت وابسته به آن دستخوش تغییر شود و با تغییر در سودآوری شرکت، قیمت سهم نیز دچار نوسان می شود. حرکت شارپی یا «spike» مجموعه ای از حرکت های صعودی یا نزولی قیمت در بازار است که با مقیاسی تقریبا بزرگ و در یک بازه زمانی کوتاه صورت می گیرد.

اگر بخواهیم یک نمونه خوب از حرکت شارپی منفی یا نزولی در بازارهای مالی را برایتان مثال بزنیم به شاخص «داو جونز» یا «Dowjones» با نام اختصاری «DJIA» اشاره می کنیم که در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۸۷ تنها در یک روز به اندازه ۲۲ درصد کاهش پیدا کرد. شاخص میانگین صنعتی داو جونز یک شاخص بورس است که ارزش ۳۰ شرکت بزرگ مستقر در ایالات متحده و نحوه تجارت آن ها در دوره های مختلف بازار سهام را نشان می دهد. ارزش داو نمایانگر سرمایه بازار شرکت های جزو آن نیست، بلکه جمع قیمت یک سهم از سهام برای هر شرکت مؤلفه را دربرمی گیرد. این شاخص را چارلز داو (Charles dow) و شریک تجاری اش ادوارد جونز (Edward jones) در سال ۱۸۹۶ ایجاد کردند. اسپایک ها – یا همان حرکت های شارپی – نشان دهنده یک سری اطلاعات از قیمت سهام در بازار بورس هستند. با استفاده از اطلاعاتی که حرکت های شارپی در اختیار ما قرار می دهند می توانیم به چگونگی روند قیمت و بالا یا پایین آمدن سهام پی ببریم.

نکته های کلیدی حرکت شارپی

حرکت شارپی یک حرکت به نسبت بزرگ و ناگهانی – به صورت نزولی یا صعودی – است که در مدت زمانی کوتاه اتفاق می افتد.

رخ دادن حرکت شارپی می تواند در بسیاری از تصمیم های خرید و فروش سهام، کمک حال تحلیل گران فنی باشد. مثلا اگر حجم معاملاتی یا «volume» کاهش یا افزایش پیدا کند حرکت شارپی رخ می دهد.

تنها هنگامی زمینه ایجاد حرکت های شارپی مهیا می شود که خبر جدیدی بازار را دستخوش تغییر کند. مثلا وقتی یک کمپانی، درآمد زیادی به دست می آورد و بالاتر از سطح توقع تحلیل گران عمل می کند.

برخی دلالان و سفته بازان در بازار بورس هستند که با به راه انداختن شایعات و اخبار نادرست، سعی در فریب برخی سهامداران برای خرید یک سهم خاص را دارند و در ابتدا وانمود به شروع حرکت شارپی سهم کرده و پس از مدت کوتاهی به یکباره دست از حمایت از سهم کشیده و به طور سنگین، پولی که در ابتدا و قیمت های پائین و قبل از تبلیغات برای سهم وارد آن کرده بودند را بیرون می کشند و سهامدارانی که به قصد سودهای هنگفت وارد سهم شده اند و رویای حرکت شارپی رو به بالا را در سر می پروراندند، به یکباره با صف های فروش طولانی و سنگین مواجه می شوند چرا که سهم مذکور از بنیاد و ارزش ذاتی مناسبی برخوردار نبوده و سهامداران عمده نیز تمایلی به افزایش قیمت کاذب سهم ندارند و در نتیجه تا رسیدن سهم به سطوح  قیمتی واقعی خود، اجازه پائین آمدن به آن می دهند.

تحلیل گران بورس، چگونه از حرکت شارپی استفاده می کنند؟

مفهوم اسپایک یا حرکت شارپی در تحلیل بورس بسیار کارآمد است. در واقع کار تحلیل گران تکنیکال پیدا کردن رنج قیمت یک سهام در بازار بورس است. فرض کنیم قیمت یک سهم در ۱۲ ماه گذشته بین ۳۵ تا ۴۵ دلار بوده است. تحلیل گران تکنیکال علاوه بر تعیین آن رِنج از قیمت، با تحلیل و بررسی به دنبال تغییرات آینده قیمت این سهم در دراز مدت می گردند.

در مثال بالا اگر رنج قیمت خیلی سریع به پایین تر از ۳۰ دلار یا بالاتر از ۴۵ دلار رود، این رویداد می تواند در نظر تحلیل گر تکنیکال نشانه ای برای خرید یا فروش سهم باشد. فرض کنیم که یک حرکت به سمت پایین و به قیمت ۲۷ دلار داشته باشیم. اگر این حرکت شارپی همچنان سیر نزولی داشته باشد، می توان آن را نشانه ا ی از وجود خبرهای جدید درباره آن شرکت در نظر گرفت که باعث شده نظر سرمایه گذارها در مورد بازار بورس آن تغییر کند. یک تحلیل گر تکنیکال ممکن است از این روند استفاده کند و به همین دلیل سهام را بفروشد.

چگونگی تشخیص حرکت شارپی یک سهم

در تشخیص حرکت شارپی یک سهم به سه عامل می بایست توجه کنید:

  • اخبار شرکت
  • تحلیل بنیادی
  • تحلیل تکنیکال

با رصد اخبار شرکت در یک بازه زمانی به خوبی می توانید، از آینده آن شرکت مطلع شوید و از سودآوری نماد مذکور در آینده نزدیک آگاهی پیدا کنید چرا که هر چه نماد مورد نظر شما سودآوری بیشتری داشته باشد، طبیعتاً ارزش ذاتی آن بالاتر و قیمت سهام آن نیز افزایشی خواهد بود اما این بدان معنا نیست که بلافاصله پس از شنیدن یک خبر مثبت از یک شرکت، حرکت شارپی سهم آغاز خواهد شد.

مورد دومی که سهامداران می بایست به آن توجه کنند، وضعیت صنعتی است که شرکت مذکور در آن قرار دارد؛ با بررسی همه ریسک های موجود در بازار و همچنین شرایط کلی اقتصاد کشور و همچنین فعالیت های شرکت و بررسی صورت های مالی نماد مذکور در بازه های زمانی ۳ ماهه به خوبی می توان از روند سودآوری شرکت مطلع شد و اگر با بررسی همه جوانب به این قطعیت رسیدید که سهم مذکور محکوم به صعود است، منتظر سیگنال های بازیگر سهم بنشیند.

هر سهمی معمولاً بازیگر خود را دارد که با توجه به ارزش واقعی سهم، قیمت آن را کنترل می کند و معمولاً بازیگران سهم بر طبق الگوهای تکنیکال سهم آن را کنترل می کنند و اگر در بررسی های قبلی خود به این یقین رسیده اید که سهم در سطح حمایتی خود با پیروی از الگویی خاص، صعود خواهد کرد، آنگاه می توانید به کسب یک سود رویایی از سهم مذکور امیدوار باشید.

حرکت شارپی سهم در بازار بورس ایران

در بازار بورس ایران می توان مواردی را مشاهده نمود که در اثر رفتارهای مختلف بازار، حرکت شارپی در نمودار سهم ایجاد شده است. برخی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر روند شارپی قیمت سهام شرکت ها در ادامه بررسی می شود.

 افزایش سرمایه: افزایش سرمایه یکی از عواملی است که می تواند موجب ایجاد یک حرکت شارپی در نمودار سهم شود. به عنوان مثال سهام شرکتی که افزایش سرمایه داده است و در وضعیت بازگشایی قرار دارد، برای آغاز معاملات ممکن است با تغییرات مثبت یا منفی حدود ۳۰ درصدی همراه باشد. این رویداد منجر به یک حرکت شارپی در روند قیمت این سهم خواهد شد.

 برگزاری مجمع عادی سالیانه: ممکن است شرکتی وارد مجمع عادی سالیانه شده و سود تقسیمی میان سهامداران خود توزیع نماید. سهام این شرکت در بازار بورس یا فرابورس در آغاز بازگشایی بدون محدودیت دامنه نوسانی باز می شود و این امر می تواند منجر به ایجاد یک حرکت شارپی در نمودار سهم شود.

 دوره های خاص: در برخی دوره های خاص با توجه به اتفاقاتی که رخ می دهد  همچون ورود نقدینگی، امکان دارد که طی یک الی دو ماه، برخی از سهام یا صنایع مشخص، در این بازه کوتاه ۱۰۰ الی ۲۰۰ درصد بازدهی بدهند. همین امر نمونه ای بارز در ایجاد روند شارپی در نمودار سهم است.

ادامه مطلب
board-of-directors
گزارش فعالیت هیئت مدیره چیست و چه اطلاعاتی از آن می‌توان استخراج کرد؟

یکی از مزیت های اصلی بازار سرمایه که می تواند جذابیت های زیادی را ایجاد نموده و زمینه سرمایه گذاری مطمئنی را در بازار فراهم نماید بحث شفافیت شرکت های پذیرفته در آن است. پیرو این مسئله شرکت های بورسی مکلف هستند تا گزارش های متعددی را در طی یک سال مالی (دوره ۱۲ ماهه) در سایت سامانه جامع اطلاعات ناشران بورسی به آدرس www.codal.ir منتشر نمایند تا سرمایه گذاران بتوانند با دستیابی به اطلاعات دقیق تر از شرکت طی بازه های زمانی مختلف تصمیم مناسب تری را اتخاذ نمایند. یکی از گزارش های بسیار مهم که در پایان هر سال مالی و قبل از برگزاری مجمع عمومی عادی سالیانه منتشر می شود گزارش هیئت مدیره است. بنابراین شناخت مناسب از این گزارش می تواند شما را در امر سرمایه گذاری بهتر و دقیق تر یاری نماید. در مقاله ((گزارش هیئت مدیره چیست و چه اطلاعاتی از آن می توان استخراج کرد؟)) به تبیین و تشریح این گزارش و جایگاه آن در امر تحلیلگری می پردازیم. در ادامه مقاله را مطالعه می فرمایید.

گزارش هیئت مدیره چیست؟

گزارش هیئت مدیره گزارشی است که در پایان سال مالی و هم زمان با انتشار صورت های مالی حسابرسی شده ۱۲ ماهه، در سامانه کدال منتشر می گردد. این گزارش از جایگاه مهمی نزد اهالی بازار سرمایه برخوردار است زیرا در این گزارش موارد مهم و حساسی از جمله معرفی اعضای هیئت مدیره، فرصت ها و تهدیدات، وضعیت عمومی شرکت از طریق ارائه نسبت های مالی اصلی شرکت؛ شرح فعالیت های در دست اجرا، شرح برنامه های آتی شرکت؛ چشم انداز صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند، جایگاه شرکت در صنعت (در داخل و خارج)، وضعیت درآمدی و هزینه شرکت؛ ارائه مهم ترین اطلاعات درآمدی و هزینه ای از جمله روند درآمد و بهای تمام شده شرکت طی سالیان اخیر و … را نمایش می دهد. حال که با کلیات این گزارش مهم و حیاتی آشنا شدید سعی می کنیم تا از طریق ارائه جزییات دقیق تر از ماحصل این گزارش و در صورت امکان با استفاده از مثال خدمت شما تشریح نماییم.

معرفی اعضای هیئت مدیره:

یکی از مسائلی که گاهی از اوقات مورد توجه فعالان بازار قرار می گیرد این موضوع است که چه فردی به عنوان مدیرعامل یا عضو قدرتمند هیئت مدیره در شرکت فعالیت می کند، زیرا برخی از افراد به عنوان فردی قدرتمند در حوزه فعالیت خاص شناخته شده اند و با حضورشان در یک شرکت آغازگر برنامه اصلاحی بزرگی می باشند که سرمایه گذاران نتیجه آن را در گذر زمان متوجه خواهند شد.

مطالعه صورت های مالی شرکت و تفسیر آن:

معمولاً در گزارش هیئت مدیره صورت های مالی اساسی شرکت مشتمل بر صورت سود و زیان، صورت ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد است منتشر می گردد. ترازنامه تصویری از دارایی ها و بدهی ها و حقوق صاحبان سهام در پایان سال مالی به تصویر می کشد درحالی که صورت سود و زیان عملکرد درآمد/هزینه شرکت را در طی یک دوره ۱۲ ماهه به نمایش می گذارد و صورت جریان وجوه نقد به شما نشان می دهد که شرکت در پایان سال مالی در مجموع ورودی وجه نقد داشته است و یا شاهد کاهش وجه نقد در شرکت بوده ایم. با توجه به جزییات اقلام اقلان صورت های مالی شاهد ارقام متفاوتی خواهیم بود اما یکی از موضوعات مهم تغییرات هر یک از اقلام با توجه به سطح اهمیت آن ها است. برای انجام این موضوع شرکت ها در گزارش هیئت مدیره صورت های مالی مقایسه ای منتشر می کنند و تمامی صورت های مالی را به صورت مقایسه بین سال مالی جاری و سال مالی قبل منتشر می کنند و درصد تغییرات هر کدام از اقلام را تیز در گزارش درج می کنند تا سرمایه گذاران با یک نگاه به این داده ها بتوانند یک نتیجه گیری اولیه بکنند. هم چنین برای ارائه داده های تحلیلی دقیق تر شرکت ها معمولاً نسبت های مالی رایج را برای سال مالی جاری محاسبه و در گزارش هیئت مدیره درج می کنند. هم چنین عموم شرکت ها برای ارائه راهنمای دقیق تر به سرمایه گذاران معمولاً روند فروش و بهای تمام شده محقق شده در طی ۵ سال اخیر را در گزارش خود درج می کنند و بعضاً متناسب با نیاز آمار مقداری تولید، فروش و بهای تمام شده را منتشر می کنند تا سرمایه گذاران دیدگاه وسیع تری را در یک قاب و به سرعت کسب نمایند. شما به عنوان یک سرمایه گذار بایستی به مجموعه ای از نکات در این رابطه توجه فرمایید که در ادامه خدمتتان اعلام می گردد:

الف) تولید، فروش و بهای تمام شده سه جز اصلی از یک شرکت جهت ارزیابی وضعیت بنیادی شرکت محسوب می شوند که نیاز به فروش مقداری و ریالی به صورت هم زمان احساس می گردد. با این وجود وقتی به یادداشت های همراه صورت های مالی (گزارش صورت های مالی منتشر شده از سوی حسابرس مستقل) برخی از شرکت ها رجوع می کنیم فقدان اطلاعات لازم جهت ارزیابی فعالیت شرکت احساس می گردد که این نیاز از طریق اطلاعات منتشر شده در گزارش هیئت مدیره تا حدودی برطرف گردیده است. برای مثال با مطالعه یادداشت های همراه صورت های مالی شرکت توکاریل با نماد توریل متوجه می شویم که هیچ اشاره مناسبی به حجم محصولات حمل شده نشده است اما با مطالعه گزارش هیئت مدیره به این داده مهم و حیاتی دست پیدا می کنیم.

ب) برای تحلیل دقیق تر یک شرکت بایستی شناخت مناسبی از روند فعالیت آن به دست بیاوریم و روند تولید، فروش و توزیع آن را بشناسیم که معمولاً این موضوع با مطالعه گزارش هیئت مدیره و برخی اوقات با مراجعه به سایت شرکت به دست می آید.

ج) نسبت های مالی شرکت ها عموماً بر چند دسته تقسیم می شود که نسبت های نقدینگی (مانند نسبت جاری و آنی)، نسبت های سودآوری (مانند بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود خالص و حاشیه سود ناخالص و …)، نسبت های اهرمی (که مهم ترین آن نسبت بدهی است) اشاره کرد. لازم به ذکر است که در مطلب فوق به مهم ترین و رایج ترین نسبت ها اشاره شد و تعداد نسبت های مالی بسیار زیاد است. هم چنین دسته ای از نسبت ها تحت عنوان نسبت های فعالیت وجود دارد که دیدگاه کلی از قدرت وصول مطالبات و یا گردش موجودی کالا در طی سال به ما ارائه می دهد که اطلاعات بسیار کلی در اختیار سرمایه گذار قرار می دهد. اهمیت نسبت های مالی برای سرمایه گذاران از آن جهت است که دیدگاه کلی نسبت به حال عمومی شرکت در ابعاد مختلف به دست می آورند و در حالت بدبینانه با استفاده از این نسبت ها در مورد احتمال ورشکستگی شرکت تصمیم گیری و ارزیابی می نمایند.

جایگاه شرکت در صنعت:

معمولاً عموم شرکت های بورسی در صنایعی فعال هستند که هم در داخل و هم در سطح جهانی دارای رقبایی هستند، این موضوع به ویژه در رابطه با شرکت های صادرات محور و به طور کلی تر شرکت های فعال در صنایع پتروشیمی، فلزی و معدنی (صنایع مادر) صادق است. بنابراین یکی از اطلاعات حیاتی در این رابطه تشریح جایگاه یک شرکت در داخل و خارج (به لحاظ تولید و فروش) بسیار مهم است (برای مثال شرکت پتروشیمی زاگرس جزو ده متانول ساز بزرگ در دنیا محسوب می شود و بنابراین از جایگاه ویژه ای در دنیا برخوردار است).

تشریح برنامه های فعلی و آتی شرکت:

معمولاً مسئولان اجرایی شرکت ها در گزارش های فعالیت هیئت مدیره برنامه های فعلی و آتی خود را منتشر می کنند. برای مثال تعمیرات اساسی که در طی سال انجام شده است، پروژه های طرح توسعه ای که در دست اقدام است و … را با جزییات بیشتر در این گزارش منتشر می کنند. مثلاً برای چکاپا از خرید و راه اندازی ماشین آلات خط تولید کاغذ TOP WHITE و یا پتروشیمی خارک از آغاز پروژه افزایش ظرفیت متانول خود در گزارش های هیئت مدیره گزارش کاملی را ارائه داده است. هم چنین پتروشیمی آبادان از برنامه های آتی خود مبنی بر تبدیل واحد تولید DDB به پلی اتیلن در این گزارش پرده برداشته است و هم چنین قید کرده است که فعلاً هیچ دستورالعمل اجرایی برای این هدف در دستور کار ندارد.

تجزیه و تحلیل ریسک شرکت:

معمولاً شرکت ها متناسب با شرایطی که در طی سال برای آن ها پیش آمده است با ریسک هایی روبه رو می شوند و بعضی از ریسک ها نیز به طور ذاتی شرکت را تهدید می کند. آگاهی از ریسک های مترتب بر یک شرکت می تواند دیدگاه مناسبی به شما بدهد تا شما با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور در رابطه با خطرات احتمالی پیرامون شرکت آگاهی پیدا کرده و متناسب با شرایط بهترین اقدام را به عمل آورید. برای مثال ریسک نرخ بهره همواره برای تمامی شرکت ها وجود دارد اما چون شرکت پتروشیمی زاگرس هیچ وامی اخذ نکرده است بنابراین این ریسک برای زاگرس بی معنی است اما ریسک عدم وصول مطالبات با توجه به اینکه این شرکت تماماً صادراتی بوده و ایران در شرایط تحریم قرار دارد قابل ملاحظه و مهم است.

مؤلف: احمد لحیم گرزاده

ادامه مطلب
buffet-(4)
مدل TTM چیست و نحوه محاسبه P/E و EPS با استفاده از روش TTM

مدل TTM چیست؟

بورس اوراق بهادار در ایران از سال ۱۳۴۶ با تعداد معدودی از شرکت شروع به کار کرد و به تدریج توسعه یافت اما با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و پس از آن آغاز جنگ تحمیلی در ایران تا سال ۱۳۶۸ هیچ فعالیتی نداشت و با پایان یافتن جنگ به تدریج با شروع فعالیت های عمرانی بورس نیز فعالیت خود را از سر گرفت و با افزایش تعداد شرکت های پذیرفته شده در بورس رونق گرفت. تا قبل از سال ۱۳۸۴ و تصویب قانون جدید اوراق بهادار در مجلس معاملات به شکل سنتی و حضور معامله گران اصلی بازار بورس در تالار شیشه ای خیابان حافظ انجام می گرفت. ولی پس از تصویب قانون مزبور و ورود الکترونیک در بورس ماهیت اطلاعات موجود در سایت نیز تغییرات عمده ای پیدا کرد و یکی از خدمات اصلی اطلاعات موجود در سایت TSETMC به عنوان مرجع اصلی معاملات بازار بورس بوده است. یکی از اطلاعات اصلی موجود در این سایت، سود هر سهم یک شرکت(EPS) و نسبت قیمت به درآمد(P/E) برای هر سهم بوده است که به شدت مورد توجه معامله گران بوده است. در این مقاله به این قسمت مهم و حیاتی و تغییرات به وقوع پیوسته در آن و توضیح مدل TTM می پردازیم.

★ سود هر سهم یا EPS چیست

همان طور که استحضار دارید یکی از انواع صورت های مالی شرکت ها، صورت سود و زیان است. در واقع صورت سود و زیان نمایانگر عملکرد یک شرکت در طی یک دوره زمانی است که محصول نهایی آن سود( زیان) خالص است. در تصویر زیر یک نمونه از صورت سود و زیان شرکت پتروشیمی زاگرس را مشاهده می فرمایید.

مدل TTM چیست؟همان طور که می بینید سود خالص پس از کسر مالیات در دوره ۹ ماهه سال ۱۳۹۷ معادل ۳۳۴۴۲ میلیارد ریال بوده است. سود هر سهم نمایانگر عملکرد یک شرکت بورسی است که از تقسیم سود خالص پس از کسر مالیات به تعداد سهام شرکت به دست می آید. از آنجایی که تعداد سهام شرکت پتروشیمی زاگرس ۲٫۴ میلیارد سهم است سود هر سهم آن ۱۳۹۳۴ ریال خواهد بود.

۳۳۴۴۲۲۰۳۰۰۰۰۰۰ / ۲۴۰۰۰۰۰۰۰۰ = ۱۳۹۳۴

حال که با مفهوم EPS آشنا شدید بایستی به این نکته توجه داشته باشید که تمامی معامله گران به دنبال برآورد سود هر سهم سال آینده یک شرکت هستند تا در صورتی که احتمال افزایش سود هر سهم وجود داشته باشد اقدام به خرید سهام این شرکت ها نمایند و تحلیلگران بنیادی با استناد به مجموعه ای از داده های اقتصادی و پیش بینی آینده شرکت ها, سود هر سهم سال های آتی شرکت ها را برآورد می کنند. اهمیت این موضوع باعث شده است که در صفحه هر نماد بورسی اطلاعاتی در مورد سود هر سهم(EPS) آن شرکت درج گردد.

★ نسبت قیمت به درآمد هر سهم یا P/E چیست؟

این نسبت همان طور که از نام آن پیداست از تقسیم قیمت جاری( اصطلاحاً به آن قیمت تابلوی سهم می گویند) سهم بر سود هر سهم به دست می آید.لازم به ذکر است که در تمام دنیا استفاده از نسبت قیمت به درآمد هر سهم رایج است و به نوعی جزو ابزار رایج نزد تمامی معامله گران است. عموماً معامله گران از نسبت قیمت به درآمد هر سهم(Price/Earnings) میانگین بازار در محاسبه ارزش ذاتی شرکت ها استفاده می کنند. هم چنین در بازار بورس ایران نیز استفاده از این نسبت به عنوان ابزار رایج تحلیلگران بنیادی یاد می شود و همواره در کنار برآورد دقیق سود هر سهم به عنوان اصلی ترین فاکتور, تلاش می کنند تا با تخمین دقیق نسبت P/E بتوانند دقیق ترین برآورد را از ارزش ذاتی شرکت ها داشته باشند. توجه داشته باشید که رایج ترین شیوه ارزش گذاری در بین تحلیلگران بنیادی از رابطه زیر به دست می آید:

سود هر سهم برآوردی * قیمت به درآمد هر سهم برآوردی = ارزش ذاتی سهم

بنابراین همان طور که از متون فوق برداشت می شود نسبت P/E نیز به عنوان یکی دیگر از متغیرهای اثرگذار مطرح است. حال که با مفهوم و اهمیت جایگاه تحلیلی EPS و P/E نزد تحلیلگران آشنا شدید به روند تغییرات این دو می پردازیم.

★ سود هر سهم در مدل TTM

قبل از بهمن ۱۳۹۶ سازمان بورس شرکت های بورسی را ملزم کرده بود تا گزارش پیش بینی عملکرد خود را منتشر نمایند. به همین دلیل شرکت های بورسی و فرابورسی در چندین مرحله این گزارش را منتشر می کردند. در گام اول یک ماه مانده به شروع دوره مالی جدید پیش بینی از عملکرد سال مالی بعد خود منتشر می کردند و پس از آن متناسب با هر گزارش میان دوره ای گزارش پیش بینی خود را بازنشر می کردند و بسته به شرایط سود هر سهم پیش بینی خود را افزایش( تعدیل مثبت ) و یا کاهش( تعدیل منفی) می دادند و با هر تغییر در گزارش پیش بینی شرکت ها، در صورتی که تغییر بااهمیت بیش از ۲۰ درصدی انجام می شد نماد را بسته و بدون محدودیت نوسان بازگشایی می شد و در نتیجه عموماً تغییرات سنگینی را شاهد می بودیم. این موضوع در حالی که سادگی محاسبات را برای سرمایه گذاران در پی داشت اما به دلیل اینکه دیدگاه شرکت در آن دخیل بود و بعضاً ممکن بود شرکتی با نیت خاصی گزارش خود را تغییر دهد موجب گمراهی سرمایه گذاران را فراهم می آورد.

توجه فرمایید تا زمانی که قانون انتشار گزارش پیش بینی برای شرکت ها پابرجا بود آخرین سود هر سهم پیش بینی گزارش شده از سوی شرکت مبنای EPS گزارش شده سازمان بورس قرار می گرفت. اما از بهمن ماه ۱۳۹۶ مصوبه ای نزد سازمان بورس تصویب شد که پیرو آن شرکت ها از آن تاریخ به بعد مجاز به انتشار گزارش های پیش بینی عملکرد خود نبودند و هرگونه آثار مالی احتمالی در عملیات شرکت را مجبور بودند در گزارش جداگانه ای تحت عنوان گزارش تفسیری مدیریت و یا در قالب شفاف سازی ارائه کنند. بنابراین چون در این حالت از EPS پیش بینی شده خبری نبود، مجبور شدند که از مبنای دیگری جهت گزارش EPS در سایت TSETMC استفاده کنند. یکی از فرمت های جهانی گزارش EPS روشی تحت عنوان Trailing Twelve Months(دوازده ماهه گذشته) یا به اختصار TTM بوده است. اما منظور از EPS به روش TTM چیست؟ بر طبق الزامات سازمان بورس، شرکت های بورسی ملزم هستند تا در هر دوره سه ماهه صورت های مالی خود را گزارش نمایند. بنابراین می توان به سود هر سهم دوره های سه ماهه شرکت ها دسترسی پیدا کرد. مدل TTM چنین بیان می کند که شرکت ها را می توان بر اساس EPS دوازده ماه گذشته آن(۴ دوره سه ماهه) ارزیابی کرد. برای مثال تصویر زیر مربوط به صفحه سایت بورس برای شرکت پتروشیمی زاگرس با نماد زاگرس است که در تاریخ ۵ فروردین ماه ۱۳۹۸ گرفته شده است.

EPS به روش TTMاز آنجایی که در آن تاریخ صورت مالی ۹ ماهه شرکت منتشر شده است, بنابراین برای محاسبه سود هر سهم(EPS) 12 ماهه گذشته بایستی به ۹ ماهه ۱۳۹۷ و ۳ ماهه چهارم(فصل زمستان) سال ۱۳۹۶ شرکت مراجعه کرد. همان طور که پیش از این نیز رؤیت شد پتروشیمی زاگرس در دوره ۹ ماهه ۱۳۹۷ سود هر سهم ۱۳۹۳۴ ریالی را محقق کرده است. بر طبق محاسبات ذیل نیز سود هر سهم فصل زمستان ۱۳۹۶ شرکت نیز معادل ۳۵۶۶ ریال بوده است.

سود هر سهم ۱۲ ماهه ۱۳۹۶ : ۸۱۲۴ ریال

سود هر سهم ۹ ماهه ۱۳۹۶: ۴۵۵۸ ریال

سود هر سهم ۳ ماهه چهارم سال ۱۳۹۶:

۸۱۲۴ – ۴۵۵۸ = ۳۵۶۶

سود هر سهم ۹ ماهه ۱۳۹۷ : ۱۳۹۳۴ ریال

سود هر سهم به روش TTM

۱۳۹۳۴ + ۳۵۶۶ = ۱۷۵۰۰

همان طور که مشاهده می فرمایید سود هر سهم گزارش شده در سایت بورس اوراق بهادار ۱۷۵۰۰ ریال گزارش شده است. این رویه برای تمامی شرکت ها انجام می شود.

★ نسبت p/e هر سهم به روش TTM

حال که شیوه برآورد سود هر سهم به روش TTM را فراگرفتید، به توضیح نسبت قیمت به درآمد هر سهم در این روش می پردازیم. همان طور که پیش از این نیز مطرح شد نسبت P/E از تقسیم قیمت جاری سهم به سود هر سهم به دست می آید. تا قبل از اجرایی شدن مدل TTM از سود هر سهم پیش بینی شده که شرکت ها ارائه می دادند استفاده می شد. اما با اجرایی شدن مدل TTM از سود به دست آمده ناشی از روش مزبور, استفاده می شود. در مثال ما, قیمت پتروشیمی زاگرس ۶۱۱۹۰ ریال بوده است. ازآنجایی که سود هر سهم به روش جدید ۱۷۵۰۰ ریال به دست آمده است نسبت P/E در تاریخ ۵ فروردین ۱۳۹۸ برای پتروشیمی زاگرس برابر ۳٫۴۹ می شود:

قیمت جاری سهم پتروشیمی زاگرس : ۶۱۱۹۰ ریال

سود هر سهم به روش TTM : 17500 ریال

نسبت قیمت به درآمد هر سهم پتروشیمی زاگرس:

۶۱۱۹۰ / ۱۷۵۰۰ = ۳٫۴۹

✖ نکات مهمی که باید در رابطه با مدل TTM بدانید

یکی از مزیت های مدل TTM این است که به ما مقدار سود هر سهم را با فرض عدم تغییر شرایط در آینده نشان می دهد. در نتیجه اگر شرایط بهتری رقم بخورد قطعاً سود هر سهم در روش TTM افزایش پیدا خواهد کرد و این موضوع نمایانگر پتانسیل های صعود در آینده خواهد بود. همان طور که گفتیم این روش مجموع سودهای هر سهم چهار دوره سه ماهه گذشته سهم را نشان می دهد. بنابراین اگر در دوره سه ماهه اخیر عملکرد شرکت بهبود پیدا کند مقدار EPS گزارش شده افزایش پیدا خواهد کرد.

این روش برای شرکت هایی که روند سودسازی آن ها با نوسان زیادی همراه است کارا نیست. برای مثال شرکتی مانند سایپا که در برهه ای سود هر سهم محدود و در برهه ای دیگر زیان می سازد قطعاً این روش کارایی خود را از دست می دهد.

این روش برای شرکت هایی که با دگرگونی بزرگی در فعالیتشان روبه رو می شوند، کارایی خود را از دست می دهد. برای مثال شرکت صنعتی دریایی ایران با نماد خصدرا تا سال های متمادی زیانده بوده است. اما با تغییرات بنیادی که در شرکت رخ داد، این شرکت در سال ۱۳۹۵ سودآور شد. اگر این روش در آن سال نیز حکم فرما بود نمی توانست اطلاعات تحلیلی مناسبی را به سرمایه گذاران مخابره کند.

مؤلف: احمد لحیم گرزاده

ادامه مطلب
محاسبه NAV هر سهم
فاکتورهای مهم در محاسبه NAV هر سهم

فاکتورهای مهم در محاسبه NAV هر سهم شرکتها

در مقاله پیشین در رابطه با شرکت های سرمایه گذاری و دارایی های عمده این نوع از شرکت ها توضیحاتی را ارائه کردیم. حال بایستی به این نکته توجه فرمایید که جهت محاسبه NAV هر سهم یک شرکت سرمایه گذاری متغیرهایی وجود دارند که بایستی نسبت به آن ها اطلاعات و شناخت کافی داشته باشید تا بتوانید با تمرکز کامل به تحلیل شرکت های سرمایه گذاری بپردازید. در این مقاله در قالب یک مثال عملی تلاش می کنیم به تشریح مفاهیم متغیرهای اثرگذار بر NAV بپردازیم. لازم به ذکر است که متغیرهای مورداشاره تلفیقی از داده های حسابداری و بورسی است.

✪ محاسبه NAV هر سهم شرکت سرمایه گذاری اعتلای البرز

شرکت سرمایه گذاری اعتلای البرز یکی از شرکت های سرمایه گذاری پذیرفته شده در بازار فرابورس با نماد اعتلا است. در تصویر زیر اجزای تشکیل دهنده در محاسبه NAV هر سهم نماد اعتلا را که در بین تمامی شرکت های سرمایه گذاری مشترک است، مشاهده می فرمایید.

محاسبه NAV هر سهم اعتلای البرز

همان طور که در مقاله پیشین نیز خدمت شما عرض شد، برای محاسبه ارزش ذاتی شرکت های سرمایه گذاری به جای برآورد سود هر سهم به برآورد خالص ارزش دارایی های هر سهم یا همان محاسبه NAV هر سهم می پردازیم و از این دریچه ارزش روز حقوق صاحبان سهام شرکت را محاسبه می کنیم. اما آنچه از ترازنامه شرکت تحت عنوان مجموع حقوق صاحبان سهام به دست می آید در واقع ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام است و قطعاً با ارزش روز آن فاصله زیادی دارد. برای رسیدن به ارزش روز حقوق صاحبان سهام ضمن توجه به ارزش دفتری این حساب به اجزای دیگری نیز توجه می شود که شما در تصویر فوق آن ها را مشاهده می فرمایید و هدف ما در این مقاله تشریح و تبیین متغیرهای مزبور است تا علت لحاظ این متغیرها در محاسبات مربوط به NAV برای شما ملموس تر گردد.

✘ ارزش افزوده پرتفوی بورسی

همان طور که پیش از این ذکر گردید، عمده دارایی های شرکت های سرمایه گذاری را سهام خریداری شده تشکیل می دهد. چنانچه شرکتی که سهام آن خریداری شده در بازار بورس پذیرفته شده باشد در زمره پرتفوی بورسی شرکت گزارش می گردد و در غیر این صورت در پرتفوی غیر بورسی شرکت نشان داده خواهد شد. صورت وضعیت پرتفوی شرکت های سرمایه گذاری به صورت ماهیانه در سایت کدال منتشر می شود.

فاکتورهای مهم در محاسبه NAV هر سهم شرکتها

در تصویر فوق بخشی از پرتفوی بورسی شرکت را مشاهده می فرمایید. عموماً در گزارش های منتشرشده توسط شرکت ها، آن سهامی که شرکت سرمایه گذاری بهای بیشتری را بابت خرید آن پرداخت کرده است در سطر اول گزارش می نماید و به همین ترتیب تا آخر جدل گزارش می گردد. اما منظور از ارزش افزوده پرتفوی بورسی چیست و چگونه محاسبه می گردد؟ برای این منظور مجدداً به تصویر فوق برمی گردیم. در تصویر فوق مشاهده می نمایید که شرکت سرمایه گذاری اعتلای البرز تعداد ۲۰ میلیون سهم بانک پاسارگاد را با قیمت میانگین ۱۴۲۱ ریال به ازای هر سهم خریداری کرده است. از طرفی در تاریخ تهیه این گزارش قیمت هر سهم بانک پاسارگاد معادل ۱۰۷۷ ریال بوده است. در نتیجه سود(زیان) ناشی از تملک بانک پاسارگاد که در واقع ارزش افزوده ناشی از مالکیت این سهم برای شرکت اعتلای البرز است به شیوه زیر محاسبه می گردد(توجه گردد که در این مرحله ما به دنبال این موضوع هستیم تا ببینیم در نتیجه مالکیت سهام سبد سرمایه گذاری شرکت چه میزان رشد داشته است و به همین دلیل سهم به سهم به بررسی می پردازیم):

قیمت خرید سر سهم بانک پاسارگاد: ۱۴۲۱ ریال

قیمت روز هر سهم بانک پاسارگاد: ۱۰۷۷ ریال

سود(زیان) ناشی از مالکیت یک سهم بانک پاسارگاد:  ۱۰۷۷ – ۱۴۲۱ = (۳۴۴)

سود(زیان) ناشی از مالکیت ۲۰ میلیون سهم بانک پاسارگاد:

(۳۴۴)*۲۰۰۰۰۰۰۰ = (۶۸۸۰۰۰۰۰۰۰)

بنابراین ارزش افزوده ناشی از مالکیت ۲۰ میلیون سهم بانک پاسارگاد منفی ۶۸۸۰ میلیون ریال است.

اما برای مثال دوم تمرکز محاسباتی خود را روی سهم گروه دارویی سبحان که اصلی ترین خرید سرمایه گذاری اعتلا محسوب می شود قرار می دهیم. بر اساس آخرین گزارش اعتلا که در تصویر فوق مشاهده می فرمایید در ابتدای دوره ۵۸۷۰۱۸۴۱ سهم از شرکت گروه دارویی سبحان را در اختیار داشته است و طی آن دوره تعداد ۳۳۴۸۵۵۳۲ سهم دیگر از این شرکت را خریداری کرده است و میانگین قیمت خرید کل سهام گروه دارویی سبحان اعم از ابتدای دوره و خریداری شده معادل ۲۶۷۳ ریال است. قیمت سهم در آخرین روز ۲۶۴۳ ریال تعیین قیمت شده بود. با این حساب محاسبات مربوط به ارزش افزوده را مجدداً انجام می دهیم:

تعداد سهام تحت تملک گروه دارویی سبحان نزد شرکت اعتلای البرز

۵۸۷۰۱۸۴۱ + ۳۳۴۸۵۵۳۲ = ۹۲۱۸۷۳۷۳

قیمت خرید گروه دارویی سبحان: ۲۶۷۳ ریال

قیمت روز گروه دارویی سبحان: ۲۶۴۳ ریال

سود(زیان) ناشی از مالکیت یک سهم گروه دارویی سبحان:

۲۶۴۳ – ۲۶۷۳ = (۳۰)

سود(زیان) ناشی از مالکیت ۹۲۱۸۷۳۷۳ سهم گروه دارویی سبحان :

(۳۰) * ۹۲۱۸۷۳۷۳ = (۲۷۶۵۶۲۱۱۹۰)

بنابراین ارزش افزوده ناشی از مالکیت گروه دارویی سبحان در تاریخ بررسی فرضی ما, منفی ۲۷۶۵۶۲۱۱۹۰ ریال است.

مشابه دو مثال فوق, برای تمامی نمادهای بورسی محاسبات انجام می پذیرد و با جمع کردن تمامی محاسبات به ارزش افزوده پرتفوی بورسی می رسیم.

✘ ارزش افزوده پرتفوی غیربورسی

همان طور که پیش از این نیز ذکر گردید بخشی از پرتفوی سرمایه گذاری شرکت های سرمایه گذاری در قالب شرکت های غیربورسی است. برای محاسبه ارزش افزوده پرتفوی غیربورسی شرکت مشابه ارزش افزوده پرتفوی بورسی عمل می نماییم با این تفاوت که شیوه ارزش گذاری شرکت های غیربورسی کمی متفاوت از شرکت های بورسی است.

✘ ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها

ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها یک آیتم حسابداری است که در صورت گزارش این آیتم بایستی در محاسبات لحاظ گردد. اما مفهوم آن چیست؟ فرض کنید یک شرکت سرمایه گذاری در اول اسفند تأسیس می شود و پس از راه اندازی فعالیت شرکت اقدام به خرید ۱۰ هزار سهم ورنا به قیمت ۸۰۰ ریال به ازای هر سهم می نماید. بنابراین ارزش خرید ۸ میلیون ریال است. در تاریخ ۲۹ اسفند یعنی پس از گذشت یک ماه قیمت هر سهم ورنا به ۷۰۰ ریال نزول پیدا می کند. بنابراین ارزش سبد این شرکت به ۷ میلیون ریال کاهش پیدا کرده است. ازآنجایی که ۲۹ اسفند پایان سال مالی شرکت است بر طبق الزامات حسابداری این شرکت ملزم است تا یک میلیون ریال افت ارزش را در صورت های مالی شرکت گزارش نماید درحالی که کماکان ۱۰ هزار سهم را در اختیار دارد و در واقع زیانی شناسایی نکرده است. این افت ارزش که در صورت های مالی شرکت نمایان می شود تحت عنوان ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها گزارش می گردد. همان طور که خدمت شما بیان گردید افت ارزش در حالی گزارش شده است که شرکت مالک سهام است بنابراین از منظر تحلیلگری ما این آیتم را به محاسبات خودمان اضافه می کنیم تا ارزش واقعی سرمایه گذاری ها برای ما به دست آید.

✘ سود(زیان) ناشی از فروش سرمایه گذاری ها

ما در ارزش افزوده پرتفوی بورسی و غیربورسی سود یا زیان سهامی را حساب می کنیم که در مالکیت شرکت است و شرکت هنوز آن را به فروش نرسانده است. اما در سود(زیان) ناشی از فروش سرمایه گذاری ها ما به دنبال اعمال سود یا زیان فروش سهام هستیم که هنوز اثرات آن بر صورت مالی شرکت ها اعمال نشده است. فرض کنید آخرین صورت مالی یک شرکت سرمایه گذاری مربوط به ۳۰ آذرماه است و ما الآن در ۱۵ بهمن می خواهیم شرکت سرمایه گذاری را تحلیل کنیم. ازآنجایی که گزارش های ماهیانه توسط شرکت ها منتشر می شود با بررسی گزارش های منتشرشده متوجه می شویم که شرکت در طی دی ماه تعداد ۱۰ هزار سهم زاگرس را به قیمت ۵۲۰۰۰ ریال به ازای هر سهم به فروش رسانده است. وقتی به جزییات بیشتر این موضوع می پردازیم متوجه می شویم که قیمت خرید ۱۰ هزار سهم زاگرس ۳۰۰۰۰ ریال به ازای هر سهم بوده است. بنابراین سود ناشی از فروش سهام برای شرکت مفروض, به این شیوه محاسبه و در محاسبات مربوط به NAV لحاظ می گردد.

تعداد سهام به فروش رفته از پتروشیمی زاگرس: ۱۰ هزار سهم

قیمت خرید هر سهم پتروشیمی زاگرس: ۳۰۰۰۰ ریال

قیمت فروش هر سهم پتروشیمی زاگرس: ۵۲۰۰۰ ریال

سود(زیان) ناشی از فروش سهام پتروشیمی زاگرس:

(۵۲۰۰۰ – ۳۰۰۰۰) * ۱۰۰۰۰ = ۲۲۰۰۰ * ۱۰۰۰۰ = ۲۲۰۰۰۰۰۰۰

بنابراین از محل فروش ۱۰ هزار سهم پتروشیمی زاگرس مبلغ ۲۲۰ میلیون ریال سود شناسایی شده است. اما ازآنجایی که آخرین صورت مالی شرکت مربوط به ۳۰ آذرماه بوده و دوره بعدی گزارش صورت های مالی در ۲۹ اسفندماه است بنابراین بایستی سود فروش سهام مذکور را به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام گزارش شده در صورت مالی ۳۰ آذرماه اضافه نماییم. برای مثال چنانچه ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در ۳۰ آذرماه معادل ۲۲۰۰۰ میلیون ریال بوده باشد در نتیجه با اعمال محاسبات اخیر ۲۲۰ میلیون ریال را به ۲۲۰۰۰ میلیون ریال اضافه می کنیم تا با لحاظ سایر متغیرهای فوق الذکر به خالص ارزش دارایی های هر سهم برسیم.

✘ سود تقسیمی و محاسبه NAV هر سهم

سود تقسیمی مصوب مجامع معمولاً با یک فاصل زمانی از تاریخ تصویب در مجمع عمومی عادی صاحبان سهام به سهامداران پرداخت می گردد. حال در رابطه با سهامداران حقوقی و آن هایی که بیش از یک میلیون سهم را دارند فاصله پرداخت بیشتر می گردد. زمانی که بابت تملک یک سهم ۳۰۰۰ تومانی ۷۰۰ تومان سود تقسیم می گردد، قیمت سهم پس از بازگشایی به ۲۳۰۰ تومان کاهش پیدا می کند زیرا ارزش سرمایه سهامداران بابت برگزاری مجامع تغییر نخواهد کرد. این موضوع در حالی است که هنوز وجوهی به شرکت نرسیده است و در واقع جزو مطالبات شرکت ثبت می گردد. نکته ای که وجود دارد عموماً زمان مجامع شرکت های زیرمجموعه در تاریخی است که با تاریخ انتشار گزارش صورت های مالی شرکت سرمایه گذار یکی نیست. در نتیجه اگر در تاریخی بین مجمع برگزار شده و انتشار صورت مالی قرار داریم بایستی به اندازه سود مجامع در محاسبه NAV هر سهم لحاظ کنیم. فرض کنید که آخرین صورت مالی یک شرکت سرمایه گذاری در تاریخ ۳۱/۰۳/۱۳۹۷ منتشر شده است. از طرفی این شرکت مالک ۱۰۰۰۰ سهم پتروشیمی غدیر است. در مجمع آن شرکت در تیرماه آن سال, ۱۰۰ ریال سود به ازای هر سهم تقسیم شده است. بنابراین از ارزش سهام آن شرکت یک میلیون ریال کسر شده است درحالی که اثر آن هنوز در صورت های مالی شرکت انعکاس نیافته است و در گزارش شهریور نمایان خواهد شد. چون تاریخ تحلیل ما ۱۵ مردادماه است بنابراین بایستی مبلغ یک میلیون ریال را در محاسبات خود لحاظ کنیم, درحالی که اگر تاریخ بررسی ما ۲۰ آبان ماه بود به دلیل انتشار صورت های مالی ۶ ماهه دیگر در محاسبات خود لحاظ نمی کردیم زیرا مشمول محاسبات مضاعف می شد.

در نهایت برای محاسبه NAV هر سهم یا خالص ارزش دارایی های شرکت سرمایه گذاری از مجموع عبارات فوق استفاده می شود که با تقسیم آن بر تعداد سهام شرکت به خالص ارزش دارایی های هر سهم(NAV) می رسیم.

مؤلف: احمد لحیم گرزاده

ادامه مطلب
buffet-(4)
ارزش خالص دارایی یا NAV در بورس چیست؟

برای انجام یک سرمایه گذاری موفق در بازار سهام همواره می بایست به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی سهام پرداخت و در صورتی که قیمت روز سهام کمتر از ارزش خالص دارایی بود، آنگاه می توان اقدام به خرید سهام نمود. یکی از انواع شرکت های موجود در بازار سرمایه ایران شرکت های سرمایه گذاری می باشند.

ارزش خالص دارایی (NAV)

از آنجایی که عمده دارایی های شرکت های سرمایه گذاری، سهام و دارایی های مالی است می توان از اصطلاحی تحت عنوان NAV جهت محاسبه ارزش خالص دارایی استفاده نماییم.

با توجه به اینکه سرمایه گذاران زیادی به خصوص تازه واردهای عرصه بورس و تحلیل بنیادی از ما در خصوص ارزش گذاری سهام شرکتهای سرمایه گذاری سوال می پرسند و می گویند روش NAV چیست؟

ما در این مقاله به تبیین مفهوم ارزش خالص دارایی (NAV) در شرکت های سرمایه گذاری می پردازیم تا از این دریچه بتوانیم درک مفاهیم حاکم در تحلیل بنیادی این دست از شرکت های سرمایه گذاری را ملموس تر نماییم.

ماهیت شرکت های سرمایه گذاری

بر اساس نوع فعالیت شرکت های فعال در بورس می توان آن ها را به چند دسته تقسیم کرد: شرکت های تولیدی، خدماتی، قراردادی و پیمانکاری و شرکت های سرمایه گذاری.

البته عمده شرکت ها در دسته تولیدی و سرمایه گذاری قرار می گیرند. شرکت های سرمایه گذاری همان طور که از نام آن ها پیداست با هدف سرمایه گذاری در شرکت های بورسی و غیر بورسی تأسیس می شوند.

انواع شرکته های سرمایه گذاری

اول شرکت هایی که هدف آن ها از سرمایه گذاری صرفاً کسب سود از محل فروش سهام است. این دسته از شرکت هم عمدتاً به صورت کنترلی اقدام به خرید سهام شرکت های زیرمجموعه نمی کنند و عمده سبد سهامشان را سهامی با درصدهای کمتر از یک درصد تشکیل می دهند.

دوم شرکت های سرمایه گذاری هستند که هدفشان سرمایه گذاری به صورت کنترلی از طریق مالکیت مستقیم و یا غیرمستقیم توسط شرکت های زیرمجموعه آن است که به آنها هلدینگ سرمایه گذاری می گویند.

در حالت اخیر برای مثال شرکت سرمایه گذاری مالکیت ۳۵ درصد یک شرکت را به دست می گیرد و از طریق یک شرکت غیر بورسی که مالکیت ۱۰۰ درصد آن را دارد، مالکیت ۲۵ درصد دیگر آن را نیز در اختیار می گیرد.

در نتیجه در مجموع مالکیت ۶۰ درصد آن شرکت در اختیار شرکت سرمایه گذاری بوده و به اصطلاح سهامدار عمده آن بوده و مالکیت کنترلی آن شرکت را در دست گرفته است.

اهداف شرکت های سرمایه گذاری

برای اینکه متوجه بشویم هدف یک شرکت سرمایه گذاری کدام یک از حالات فوق است باید به اساسنامه شرکت رجوع کرد، با این وجود در ابتدای یادداشت های همراه صورت های مالی نیز می توان آن را رؤیت کرد.

ارزش خالص دارایی یا NAVتصویر فوق بخشی از اطلاعات موجود در یادداشت های همراه صورت های مالی شرکت سرمایه گذاری نفت و گاز و پتروشیمی تأمین با نماد تاپیکو است.

همان طور که در تصویر مشخص شده است هدف این شرکت سرمایه گذاری کنترلی در سهام شرکت های دیگر است. این دسته از شرکت ها در سبد سهام خود عموماً دارای چندین سهم با مالکیت بیش از ۵۰ درصد می باشند. هم چنین این شرکت ها در رشد و توسعه شرکت های تولیدی و زیرمجموعه خود نقش اصلی را ایفا می کنند.

ارزش خالص دارایی یا NAV

در تصویر فوق بخشی از سبد سرمایه گذاری شرکت سرمایه گذاری نفت و گاز و پتروشیمی تأمین را مشاهده می فرمایید. همان طور که مشخص شده است این شرکت مالکیت ۵۰ درصدی چندین شرکت را در اختیار دارد که این موضوع متناسب با اهداف تعریف شده در اساسنامه شرکت است.

این گزارش در کدال تحت عنوان صورت وضعیت پرتفوی ماهیانه برای شرکت های سرمایه گذاری وجود دارد.

روش محاسبه ارزش خالص دارایی یا NAV چگونه است؟

Net Asset Value که به اختصار از آن به NAV یاد می گردد به خالص ارزش دارایی های یک شرکت سرمایه گذاری اشاره دارد. در واقع به ما این موضوع را نشان می دهد که ارزش روز آنچه متعلق به سهامداران است چند ریال است و این موضوع اصلی ترین مبحث در امر سرمایه گذاری است.

فرمول محاسبه NAV از رابطه زیر محاسبه می گردد:

همان طور که در فرمول بالا مشاهده می کنید از ارزش روز دارایی ها و بدهی ها یاد شده است. برای در این موضوع توضیحاتی را ادامه ارائه می کنیم تا به طور دقیق با مفاهیم آشنا بشوید.

معادله اصلی حسابداری که در ترازنامه شرکت ها برقرار است به شرح زیر است:

جمع کل دارایی ها = جمع کل بدهی ها + جمع حقوق صاحبان سهام

ارزش خالص دارایی یا NAV

بنابراین ما در فرمول محاسبه خالص ارزش دارایی های هر سهم به دنبال محاسبه ارزش روز حقوق صاحبان سهام هستیم تا ببینیم بر اساس آنچه امروز روی داده، ارزش روز سرمایه گذاری شرکت و در نتیجه ارزش روز حقوق صاحبان سهام شرکت سرمایه گذاری چند ریال است.

علت استفاده از NAV در شرکت های سرمایه گذاری

همان طور که پیش از این نیز ذکر گردید شرکت های سرمایه گذاری و تولیدی عمده شرکت های بورسی را تشکیل می دهند به همین دلیل با استناد به صورت های مالی این دو نوع شرکت به تبیین موضوع فوق می پردازیم.

همانگونه که پیش از این ذکر شد معادله اصلی حسابداری از رابطه زیر تبعیت می کند:

جمع کل دارایی ها = جمع کل بدهی ها + جمع حقوق صاحبان سهام

رابطه فوق به این معناست که دارایی های خریداری شده توسط شرکت یا متعلق به سهامداران است و یا طلبکاران. اما نکته حائز اهمیت این است که دارایی های گزارش شده در ترازنامه دقیقه به چه مواردی اشاره می کند؟

به ترازنامه شرکت تولیدی کالسیمین توجه فرمایید:

ارزش خالص دارایی یا NAVهمان طور که در تصویر فوق مشاهده می فرمایید از حدود ۱۰ هزار میلیارد ریال دارایی های این شرکت، حدود ۸ هزار میلیارد ریال آن را دارایی هایی مانند موجودی کالا، دریافتنی های تجاری و دارایی های ثابت مشهود (مانند زمین، ماشین آلات و تجهیزات و … ) شکل داده اند.

محاسبه ارزش خالص دارایی براسس اطلاعات ترازنامه

ترازنامه بر اساس اصول حسابداری تهیه می شود. یکی از اصول حسابداری اصل بهای تمام شده تاریخی است. بر طبق این اصل شرکت ها مکلف هستند تا ارزش دارایی های خود را به قیمت زمان خرید خود ثبت کنند.

بنابراین مثلاً شرکت کالسیمین یکی از زمین های خود را در سال ۱۳۶۵ به قیمت ۱۰۰ میلیون ریال خریده است و در نتیجه ارزش این دارایی در دفاتر به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال ثبت شده است در حالی که در سال ۱۳۹۷ ارزش این زمین به ۳۰ میلیارد ریال افزایش پیدا کرده باشد.

از آنجایی که برای به روزرسانی اطلاعات ارزش زمین نیازمند حضور کارشناس دادگستری هستیم بنابراین هیچ گاه این به روزرسانی انجام نمی شود مگر در شرایط خاصی مانند افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها که در این حالت شرکت اقدامات مقتضی را انجام خواهد داد.

بنابراین همان طور که مشاهده می فرمایید عملاً در شرکت های تولیدی دسترسی به NAV کار غیرممکنی محسوب می شود و به همین دلیل ارزش گذاری در این شرکت ها با برآورد سود خالص و استفاده از ضریب P/E ممکن می شود.

شما به ترازنامه شرکت سرمایه گذاری اعتلای البرز  نگاه کنید.

ارزش خالص دارایی یا NAV

همان طور که در تصویر فوق مشاهده می فرمایید کل دارایی های شرکت که از مجموع دارایی های جاری و غیر جاری به دست می آید معادل ۱۲۲۵۴۳۴ میلیون ریال است که از این مقدار ۱۱۱۲۱۱۲ میلیون ریال معادل ۹۱ درصد آن مربوط به سرمایه گذاری های شرکت است.

از آنجایی که سرمایه گذاری های شرکت را می توان از طریق برآورد ارزش شرکت و یا تابلوی معاملات به دست آورد به همین دلیل می توانیم از خالص ارزش دارایی های شرکت به عنوان ابزاری جهت محاسبه ارزش ذاتی شرکت استفاده کرد.

بنابراین با محاسبه NAV تا حدود زیادی می توان ارزش روز حقوق صاحبان سهام شرکت های سرمایه گذاری را برآورد کرد.

نحوه محاسبه nav شرکت های سرمایه گذاری

در این مقاله سعی بر آن شد تا مفهوم NAV برای شما تشریح گردد و از این دریچه الزام محاسبه آن برای شرکت های سرمایه گذاری تشریح گردد.

برای محاسبه خالص ارزش دارایی های هر سهم یک شرکت سرمایه گذاری بایستی ضمن در نظر گرفتن ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، اثرات سودهای تقسیمی دریافتی، سود(زیان) ناشی از فروش سهام، ارزش افزوده ناشی از مالکیت سهام بورسی و غیربورسی و مفهومی به نام ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری ها لحاظ گردد که در مقاله فاکتورهای مهم در محاسبه NAV هر سهم به تفصیل در این مورد توضیحاتی ارائه می گردد.

همچنین در صندوق های سرمایه گذاری با مفهوم ارزش خالص دارایی کار خواهید داشت که می توانید بحث NAV صدور و NAV ابطال را از مقاله صندوق سرمایه گذاری مطالعه نمایید.

مؤلف: احمد لحیم گرزاده

ادامه مطلب
انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس
انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس به چه روش هایی انجام می شود؟

انتخاب بهترین سهام برای خرید در بورس را به دلایل زیر یک هنر بدانیم تا یک علم:

  • اولا عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تاثیر گذار است و تدوین یک فرمول خاص برای پیشبینی موفقیت آن تقریبا غیرممکن است.
  • ثانیا بسیاری از اطلاعات ناملموس بوده و قابل اندازه گیری نیستند. جنبه های کمی و قابل اندازه گیری یک شرکت مانند سود را به راحتی می توان یافت اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و … را چگونه می توان اندازه گیری کرد؟ این ترکیب جنبه های کمی و کیفی، انتخاب سهم را فرایندی ذهنی و حتی شهودی می سازد.
  • ثالثا به دلیل عناصر و رفتارهای انسانی (اغلب غیرمنطقی) بازار همیشه طبق پیش بینی شما عمل نمی کند. احساسات می تواند باعث تغییرات سریع و غیر قابل پیش بینی شود و متاسفانه وقتی اطمینان تبدیل به ترس می شود بازار سرمایه می تواند یک مکان خطرناک برای سرمایه و سرمایه گذاری باشد.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روش های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آن ها است.

بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بازار سرمایه یا مخاطره سرمایه گذاران را تقلیل داد. در خصوص تحلیل قیمت سهام و سرمایه گذاری در دارایی های مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادی (Fundamental) روش تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) است که در ادامه این مطلب به آن ها پرداخته می شود.

انتخاب بهترین سهام برای خرید به روش تکنیکال

به علم بررسی نمودارهای قیمتی و پیش بینی صعودی یا نزولی بودن بازارها توسط نمودارها را علم تکنیکال گویند

  • تحلیل نوسان های گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
  • تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمت ها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
  • روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار را گویند.

تکنیکال سه اصل مهم دارد

  • همه چیز در قیمت لحاظ شده است
  • تاریخ (روندها- الگوها) تکرار خواهند شد
  • قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند

همانطور که در بالا ذکر شده است قیمت ها براساس روندها حرکت می کند. پس در تحلیل تکنیکال روند شناسی (ترند قیمتی) یکی از اصول اساسی و شاید جز مهمترین روش های موثر برای تحلیلگران تکنیکال می باشد.

ما با شناسایی روند اصلی حرکت (صعودی و نزولی)، احتمال خطا در معاملات خود را بسیار کم می کنیم. زیرا در روند نزولی اقدام به خرید نخواهیم کرد لذا شناسایی روند قیمتی بسیار با اهمیت می باشد.قبل از آنکه درباره روندهای قمیتی صحبت کنیم ابتدا با دو مفهوم سقف و کف قیمتی آشنا می شویم.

راهبردهای اول روند شناسی

۱- سقف قیمتی:

هرگاه در مسیر صعودی دو روز متوالی منفی (دو کندل منفی) با میزان ریزش بیش ۷% درصد تشکیل شود به آن سقف قیمتی گفته می شود.

بهترین سهام برای ورود

۲- کف قیمتی:

هرگاه در مسیر نزولی دو روز متوالی مثبت (دو کندل مثبت) با میزان صعود بیش ۷% درصد تشکیل شود به آن کف قیمتی گفته می شود.

بهترین سهم برای ورود

۳- روند مثبت:

مجموعه ای از تغییرات قیمتی که بتوان سه کف قیمتی را با یک خط به یکدیگر متصل کرد به گونه ای که به ازای هر کف یک سقف بالاتر داشته باشیم بدین صورت که کف و سقف سوم از کف و سقف دوم بالاتر و دومی نیز نسبت به اولی بالاتر باشد. هرچه تعداد تاچ ها (برخوردها) با کف قیمتی بیشتر باشد مثلا بالاتر از ۴ تا ، قدرت و اعتبار آن روند بیشتر است. اگر یک روند با تعداد برخورد (تاچ) بالا شکسته شود باید منتظر تغییرات چشمگیری در آن نماد باشیم.

بهترین سهم برای ورود

بهترین سهم برای ورود

۴- پولبک (Pullback):

آخرین لمس قیمت روند شکسته قبل از ادامه کاهش قیمت سهام.

۵- حجم معاملات:

حجم معاملات موید روند است یعنی باید روند را تایید نماید. در روز شکست خط ترند حجم معاملات زیاد است اما در روز pullback معاملات کم حجم هستند.

۶- روند منفی:

مجموعه ای از تغییرات قیمتی که بتوان سه سقف قیمتی را با یک خط به یکدیگر متصل کرد به گونه ای که به ازای هر سقف یه کف پایین تر داشته باشیم بدین صورت که سقف و کف سوم از سقف و کف دوم پایین تر و دومی نیز نسبت به اولی پایین تر باشد.

بهترین سهم برای ورود

۷- Throwback:

آخرین لمس قیمت روند شکسته قبل از ادامه افزایش قیمت سهام.

اولین راهبرد انتخاب سهام ورود به سهام در ابتدای روند مثبت یا در هنگام تروبک می باشد. حال این سوال پیش می آید از کجا بدانیم قیمت ها بر روی ترندها به سمت بالا حرکت خواهند کرد یا بعد از اتمام تروبک به سمت باالا حرکت می کنند؟

بهترین راهبرد برای انتخاب سهام و ورود به آن تشکیل دوکندل مثبت متوالی و یا یک کندل +۵ (صف خرید) در تاچ سوم و یا در تروبک می باشد. میزان حرکت قیمت در این راهبرد حداقل تا سقف قیمتی قبلی می باشد.

راهبردهای دوم روند شناسی

۱- ﺳﻄﺢ ﻣﻘﺎوﻣﺘﯽ:

ﺳﻄﺢ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ وﻗﺖ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ آن ﺳﻄﺢ ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯿﺸﻮد اﺣﺘﻤﺎل اﯾﻨﮑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺪ از آن ﺳﻄﺢ ﻋﺒﻮر ﮐﻨﺪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ از ﺳﻄﺢ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﺎ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﺒﻮر ﻧﻤﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ ﺳﻄﺢ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ . در اﻏﻠﺐ ﻣﻮارد ﺑﻌﺪ از ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪن ﺳﻄﺢ ﻣﻘﺎوﻣﺘﯽ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺎ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ ﮐﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ، اﯾﻦ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻗﯿﻤﺖ را ﺗﺮوﺑﮏ ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد. ﮐﻪ آﺧﺮﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻼﯾﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. (ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺗﺮوﺑﮏ ﻫﻢ اﺗﻔﺎق ﻧﯿﻔﺘﺪ)

بهترین سهم برای ورودبهترین سهم برای ورود

۲- سقف تاریخی:

به قیمتی از سهام گفته می شود که بعد از اینکه قیمت سهام به آن عدد می رسد برای مدت زمان طولانی (حداقل ۷ سال)، دیگر به آن سطح قیمت نرسد. در این حالت در صورت شکسته شدن آن سطح قیمتی، سهم مورد نظر می تواند انتخاب مناسبی باشد و در صورت حجم زیاد (حداقل ۳ برابر حجم مبنا)، نقطه مناسبی جهت ورود می باشد. نقطه ورود دیگر در هنگام تروبک می باشد.

به مثال های ذیل توجه نمایید:

  • سهم چکارن:

سهم چکارن بعد شکست سقف ۲۴ ساله که اولین بار در سال ۷۴ به آن سطح رسیده بود در سال ۹۸ این سطح را رد کرده و رشد ۴ برابری را کرده است.

بهترین سهم برای ورود

  • سهم وصنا:

سهم وصنا بعد شکست سقف ۱۶ ساله که اولین بار در سال ۸۳ به آن سطح رسیده بود در سال ۹۹ این سطح را رد کرده و رشد ۲٫۵ برابری را کرده است.

بهترین سهم برای ورود

  • سهم قثابت:

سهم قثابت بعد شکست سقف ۲۴ ساله که اولین بار در سال ۷۴ به ان سطح رسیده بود در سال ۹۸ این سطح را رد کرده و رشد ۸٫۵ برابری را کرده است.

بهترین سهم برای ورود

این نکته حائز اهمیت است که هرچه میزان زمان برگشت قیمت به سطح قیمتی قبلی طولانی تر باشد (حداقل ۷سال) حرکت صعودی آن سهم بیشتر می باشد. در این راهبرد بهتر است سهم هایی را که نزدیک به سقف تاریخی خود هستند شناسایی کرد و پس رد کردن آن سطح اقدام به ورود در آن ها نمود.

راهبردهای سوم روند شناسی:

  • اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرﻫا:

ابزاری هستند که با فرمول های خاص خود ﺟﻬﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎزار را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ.

  • نکته بسیار مهم:

اندیکاتورها اندازه حرکت را نشان نمی دهند فقط و فقط جهت حرکت را به ما نشان می دهند.

۱- اندیکاتور MACD: Moving-Average-Convergence-Divergence

این عبارت به معنی همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence) میانگین متحرک است. این اندیکاتور ابداع آقای جرالد بی اپل است. از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال برای به دست آوردن قدرت، جهت و شتاب در یک روند استفاده می شود. این اندیکاتور در اغلب موارد با استفاده از قیمت پایانی محاسبه می شود بر خلاف اندیکاتورهای دیگر اندیکاتور MACD فرمول سختی برای محاسبه خود ندارد.

اجزای تشکیل دهنده اندیکاتور MACD:

  • خط آبی رنگ macd
  • خط قرمز رنگ سیگنال
  • خط مشکی رنگ هیستوگرام

۲- هیستوگرام

اختلاف مابین خط MACD و خط سیگنال که به وسیله میله های مشکی رنگ نشان داده هسیتوگرام نامیده می شود. هرچه قدر میله های هیستوگرام بلندتر باشد قدرت قیمت ها (صعودی-نزولی) بیشتر است. سطح صفر در اندیکاتور MACD نشان دهنده فضای سهم (مثبت-منفی) می باشد اگر MACD و سیگنال در زیر سطح صفر باشد به این معنی است که فضای سهم منفی است و اگر هردو بالای سطح صفر باشند بدین معنی است که فضای عمومی سهم مثبت است.

بهترین سهم برای ورود

هرگاه در اندیکاتور MACD در محدوده بالای صفر باشیم (هیستوگرام بالای صفر باشد):

  • هرگاه MACD (خط آبی)، سیگنال (خط قرمز) را به سمت بالا کراس می دهد، استمرار روند مثبت داریم.
  • هرگاه MACD، سیگنال را به سمت پایین کراس دهد نشان دهنده شروع یک روند یا یک اصلاح موقتی هستیم

بهترین سهم برای ورود

هرگاه در اندیکاتور MACD در محدوده زیر صفر باشیم (هیستوگرام به زیر صفر باشد):

  • هرگاه MACD (خط آبی)، سیگنال (خط قرمز) را به سمت بالا کراس دهد. نشان دهنده شروع یک روند مثبت یا یک حرکت رو به بالا موقت هستیم
  • هرگاه MACD سیگنال را به سمت پایین کراس دهد. استمرار روند منفی داریم.

میانگین متحرک ها

میانگین متحرک متوسطی از قیمت سهام در بازه مورد نظر می باشد. میانگین متحرک ها در بازه های ۹، ۱۴،۲۰،۵۰،۱۰۰، ۱۴۴،۲۰۰ دوره مورد بررسی قرار می گیرند. هرچه تایم فریم مورد بررسی بالاتر (ساعتی،چهارساعته، روزانه وهفتگی) باشد، اعتبار میانگین متحرک بیشتر می باشد.

میانگین متحرک ۲۰۰ دوره به میانگین سنگین معروف است نشان دهنده حرکت کندل ها در ۲۰۰ دوره گذشته می باشد. میانگین متحرک ها نقش خطوط حمایت و مقاومت دینامیک را دارند بدین گونه که هرگاه قیمت ها در بالای میانگین باشد فضای سهم مثبت (صعودی)، هرگاه قیمت ها در زیر میانگین متحرک باشند فضای سهم منفی (نزولی) می باشد.

بهترین سهم برای ورود

ما در این مقاله به بررسی میانگین متحرک ۲۰ دوره می پردازیم.این اندیکاتور با نماد MA20 معرفی می شود. میانگین ۲۰ دوره نشان دهنده، متوسط قیمتی در بازه ۲۰ کندل اخیر در تایم فریم زمانی مورد بررسی می باشد. MA20 از ان جهت جذابیتی بیشتر نسبت به سایر میانگین ها دارد که همواره پس از ۲۰ روز معاملاتی شاهد تغییرات قیمتی هستیم.بدین معنی که هرگاه به این میانگین برخورد کرده یا از آن عبور کرده (بالا-پایین) قیمت ها برای مدتی در جهت موافق عبور حرکت می کنند
حال برای بررسی یک سهم از لحاظ نقطه ورود مناسب دو اندیکاتور فوق را با یکدیگر ترکیب می کنیم که نتایج ذیل بدست اماده است:

  • هرگاه قیمت ها از پایین MA20 به سمت بالا بیایند و در اندیکاتور macd ، خط Macd سیگنال را به سمت بالا کراس دهد(هسیتگرام به سمت بالای خط صفر بیاد) فضای عمومی آن سهم مثبت بوده و سهم مورد نظر می تواند تا ۲۵ درصد رشد داشته باشد.
  • هرگاه قیمت ها از بالا MA20 به سمت پایین بیایند و در اندیکاتور macd ، خط Macd سیگنال را به سمت پایین کراس دهد(هسیتگرام به سمت زیر خط صفر بیاد) فضای عمومی آن سهم منفی بوده و برای سرمایه گذاری مناسب نمی باشد.

در زیر چند سهم را براساس این راهبرد بررسی خواهیم کرد. توجه به این نکته ضرروی می باشد که حرکت قیمت می بایست از پایین به بالای MA20 و یا درجهت عکس باشد. درواقع می بایست قیمت پایانی در بازه زمانی قبلی (کندل قبل) نسبت به MA20 پایین تر باشد و قیمت پایانی کندل بعدی در بالای MA20 بسته شود. در واقع شاهد کراس قیمت ها با MA20 باشیم.به مثال های زیر توجه نمایید:

بهترین سهم برای ورود

همزمانی کراس MACD و MA20 باعث ایجاد فضای مثبت قوی در سهم می شود و می توان از این روش در انتخاب سهم های مستعد رشد بهره برد.

بهترین سهم برای ورود

همانگونه که مشاهده می شود همزمانی در جهت پایین باعث اصلاح قیمتی می شود و سپس هنگامی که سهم در جهت رو به بالا دچار همزمانی می شود در مسیر صعودی قرار می گیرد. چند مثال دیگر را بررسی می کنیم:

بهترین سهم برای ورود

نکته حائز اهمیت همزمانی کراس MACD و میانگین متل (هیستگرام رو پایین همزمان با عبور قیمت ها به زیر سطح میانگین متحرک) می باشد که نشان دهنده فضای منفی در این سهم بوده و مناسب ورود نمی باشد.

بهترین سهم برای ورود

انتخاب بهترین سهام برای خرید به روش بنیادی

روش انتخاب سهام مناسب با تمرکز بر آیتم های تحلیل بنیادی؛ در انتخاب سهام به نکات زیر به ترتیب توجه کنیم؛

الف) تابلو خوانی

  1. سهام مورد نظر از لحاظ قیمتی بار روانی دارد یا خیر
  2. تعداد سهام شرکت و حجم مبنای مورد نظر
  3. درصد شناوری سهام
  4. حقوقی ها حقیقی ها (رفتار شناسی)
  5. پی بر ای (P/e) سهام شرکت
  6. سود سازی به ازای هر سهم (eps)
  7. مقایسه (p/e) سهم با (p/e) گروه مرتبط
  8. قرار گرفتن شرکت در بورس و فرابورس و یا تابلوهای بازار پایه و شناخت ریسک های موجود

ب) صورت های مالی و فعالیت شرکت

  1. ترازنامه

بررسی تمامی ابعاد ترازنامه اعم از دارایی های جاری و غیرجاری و بدهی ها جاری و غیرجاری و حقوق مالکانه یا حقوق صاحبان سهام و مقایسه انها طی دوره ماهانه؛ سالانه و مقایسه ترازنامه حسابررسی شده طی دوره مالی ۵ و۱۰ ساله اخیر شرکت و دریافت نکات ضعف و قوت در ترازنامه.

  1. صورت سود و زیان

در صورت های سود زیان اکثر افراد ملاک را بر سود هر سهم می گذارند که یک خطای خطرناک می باشد؛ چرا که باید در صورت های سود و زیان به عملیاتی و غیر عملیاتی بودن سود و درامد و هزینه ها نیز توجه شود و این صورت نیز باید بطور مداوم و طی بازه های ماهانه سالانه و بازه زمانی ۵ سال متوالی و ١٠ سال متوالی نسبت به دوره های قبل و بعد خود مقایسه گردد.

  1. صورت گردش وجوه نقد

این صورت نشان دهنده این است که شرکت چگونه سرمایه و دارایی خود را هزینه می کند.

  1. بررسی فعالیت شرکت و گروه

ایتم دیگر در این صورت بیانگر این است که سرمایه یا دارایی از کجا به شرکت وارد شده است. این صورت نیز باید طی دوره و سال های متوالی مورد بررسی و مقایسه با دوره های قبل و بعد گردد. با توجه به اینکه شرکت ها بسته به نوع فعالیت و تولید یا خدماتی که می دهند مورد تقاضای بازار سهام قرار میگیرند این مورد خود یکی از تعیین کنندترین آیتم های قیمت می باشد.

برای مثال باید در انتخاب سهام توجه داشته باشیم که شرکت خدماتی است یا تولیدی یعنی شرکتی مانند اخابر خدماتی می باشد (خدمات دیتا ،مکالمه و..) و شرکتی مانند زاگرس تولیدی است (تولیدی اتانول،ضد یخ و سایر مواد دیگر).

باید تمامی ریسک های موجود و نکات مثبت خاص درآن صنعت را بررسی نمایم چرا که می تواند در آینده سهم تاثیرگذار باشد؛ سهام دلاری است یا خیر یعنی اینکه آیا شرکت صادرات دارد یا اینکه فقط کالای داخل کشور را ساپورت می کند؛ البته برخی شرکت ها نیز میتوانند دلاری باشند چرا که مواد اولیه آنها وارداتی است اما سود کمتری نسبت به صادراتی بودن عایدشان می شود.

پ) به دست آوردن نسبت های مالی

در نسبت های مالی که از مهمترین آیتم های تحلیل به حساب می آید شما باید با توجه به داده های موجود در ترازنامه صورت سود و زیان و فرمول های هرکدام نسبت های مالی را محاسبه نماید که قاعدتا بررسی تمامی آنها و تحلیل و انالیزشان بسیار زمان بر است و به همین دلیل یک مورد را مثال میزنیم و مابقی را فقط نام خواهیم برد.

انواع نسبت های مالی

  1. نسبت های سودآوری
  2. نسبت های فعالیت
  3. نسبت های نقدینگی
  4. نسبت سرمایه گذاری یا اهرمی
  5. نسبت نقدینگی
  6. نسبت جاری

نسبت جاری نشان می دهد که دارایی های جاری تا چه حد بدهی های جاری را پوشش می دهد به بیان دیگر این نسبت میزان توانایی پرداخت بدهی های جاری شرکت از طریق داریی جاریی را نشان می دهد و عدد مناسب این نسبت بزرگتر مساوی یک می باشد؛

نحوه محاسبه:

نسبت جاری=دارایی جاری/بدهی جاری

تجزیه و تحلیل

بالا بودن نسبت یعنی اینکه بستانکاران می ‍توانند به این شرکت اعتماد کنند و نگرانی برای آنها وجود ندارد از طرفی بالا بودن بیش از حد این نسبت طی سال های متوالی بطور یک باره بدین معنی است که؛ تمرکز یکباره بر دارایی های جاری غیر مولد شرکت محسوب می شود به نوعی شرکت دچار عدم مدیرت نقدینگی شده و نتوانسته به نحو احسن از آنها برای سودآوری استفاده کند.

به عنوان مثال: شرکتی طی سال های مالی زیر به نسبت های جاری که رو به روی آنها درج گردیده رسیده است. (۳۷/۱)١٣٩٠-(۸۰/)١٣٩١-(۸۰/۰)١٣٩٢-(۱۳/۱)١٣٩٣-(۸۲/۰)١٣٩۴… اعداد داخل پرانتز نسبت های جاری شرکت الف در همان سال می باشد. میانگین نسبت جاری شرکت برابر با ۰٫۹۹ می باشد که بیانگیر این است شرکت در بازپرداخت بدهی ها به بستانکاران موفق بوده و میانگین عددی که برای این شرکت در نظر گرفته ایم یک می باشد که نزدیک به این عدد می باشد بنابراین این شرکت تا حد زیادی در بازپرداخت بدهی های خود مشکلی ندارد.

ت) پیش بینی سوداوری و تعدیل های EPS

  1. یک تحلیلگر و معامله گر بازار سهام باید قدرت تجسم سازی بالایی داشته باشد چرا که باید سناریوهای مختلف در ذهن خود را بررسی نماید: اگر سود شرکت ایکس ۵٠ تومان باشد با توجه به شرایطی که گفته شد در قسمت های فوق و دلار از ٢ تومان به ۴ تومن افزایش نرخ پیدا کند و ٢٠ ٪ از فروش محصولات را بخش صادرات به خود اختصاص دهد پس ٢٠ درصد از محصولات ١٠٠ درصد افزایش پیدا می کند و این یعنی افزایش ۵٠ درصدی سود اوری شرکت و توانایی تعدیل مثبت که خود روند شارپی به سهم می دهد و می تواند قیمت سهم را به شکل فزاینده ای بالا ببرد.
  2. بررسی قیمت های جهانی و تاثیر آن در افزایش و کاهش تولیدات کالایی.
  3. بررسی مداوم نرخ تورم ماهانه و تاثیر آن بر روی کالای شرکت یا خدمات شرکت؛
  4. مجوز و تسهیلاتی که دولت تحت عنوان وام یا معاف بودن از مالیات یا وام های تولیدی با تنفس ٢ ساله به شرکت ها می دهد و تمامی عواملی داخلی و بیرونی که در سودآوری شرکت می توانند دخیل باشند و باید تمامی ابعاد آن ها را مورد بررسی قرار داد. توجه داشته باشید روند سود آوری شرکت را باید طی بلند مدت نیز مورد بررسی قرار داد و حتما آنها را روی نمودار رسم نمایید تا مشخص شود طی چه دورانی کاهشی یا افزایشی بوده تا بتوانیم با توجه به آنها آینده سودآوری را پیش بینی کنیم و با عوامل دخیل در سودسازی آشنا شویم.

ج) بررسی وضعیت کشور و شرایط سیاسی و اهمیت اخبار مهم بر صنایع و بازار سرمایه و شرکت سهامی

در حالت کلی شرایط موجود در کشور از اهمیت بالایی برخوردار است بطوری که ایا کشور تحریم است؟ ایا شرکت شامل تحریم ها می شود؟ تا چه میزان فروش کالا در موقعیت تحریم دارد؟ تحریم صنعت مفید است یا مضر!

شاید برخی تحریم ها باعث راه اندازی صنایع داخلی باشد و کالای ایرانی مورد استقبال قرار گیرد. باید به دنبال کدام صنعت برویم!؟

اخبار یکی از شاکله های اصلی و مهم در تشکیل تحلیل فاندامنتال بوده و هست برای مثال خبر افزایش سرمایه یک شرکت بنیاد شرکت را زیرو رو می کند و گاه می تواند به کمک شرکت بیاید و گاها می ‍تواند انرا به زمین بزند این ما هستیم که با استراتژی های خودمان تحلیل بنیادی را شکل می دهیم و اگر مطابق تحلیل و با قاعده به پیش برویم پیش بینی رشد آینده شرکت تحقق پیدا می کند و قیمت افزایشی می شود.

ه) بررسی از لحاظ ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک

به طور کلی ما برای مشخص کردن یک سهم و ورود به آن باید ریسک های موجود در آن شرکت را شناسایی کنیم ؛

  1. ریسک های که در صنعت و گروه شرکت سهامی می باشد
  2. ریسک های که در وضعیت کشور و موقعیت کشور است
  3. ریسک های قابل پیشبینی و پیشگیری
  4. ریسک های غیر قابل پیشبینی و پیشگیری

یعنی این که شما با بررسی تمامی ابعاد فاندامنتال سهام را آنالیز کرده و با ریسک های موجود در سهم اعم از خرید فروش سود آوری و قیمتها و تارگت های اولیه ثانویه و نهایی رو به رو می شود انجاست که تصمیم می گیرد میزان ریسک سهام چقدر است!

آیا با توجه به شرایط و موقعیت کشور شرکت و شاخص های اقتصادی و کل قابلیت رسیدن به تارگت های مورد نظر را دارد؟ ریسکی که مربوط به سهم یا صنعت خاصی می شود را ریسک غیر سیستماتیک یا قابل حذف نیز میگویند.

برای مثال (افزایش یا کاهش تعرفه واردات خودرو- کاهش قیمت خوراک پتروشیمی ها افزایش قیمت نهادهای دامی و…) اما در ریسک حذف نشدنی بطور ناگهانی یا درگیری نظامی و جنگ و یا تحریم های ظالمانه قیمت شروع به افت می کند که در این صورت نمی توان کاری انجام داد که اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک و غیرقابل حذف نیز می گویند.

به طور کلی ریسکی که بر کل بازار نه یک صنعت و سهام خاصی تاثیر می گذارد ریسک سیستماتیک می گویند.

نتیجه گیری

در تمامی آیتم های فوق باید حداکثر دقت لازم را لحاظ نمود چرا که ذره ای بی دقتی یا سرسری گرفتن موضوع باعث می شود شما را از سود به ضرر برساند و کل تحلیل شما را اشتباه سازد.

تمامی موارد فوق مهم می باشد اما در اینجا باید بگوییم که هرکس برای خود یک استراتژی و یک برنامه معاملاتی خاصی دارد و با توجه به این آیتم ها عمل میکنند یک نفر با تابلو خوانی یک نفر با صورت مالی و یک نفر با سود اوری به سود یا زیان می رسد اما قطعا بررسی همه ابعاد تحلیل فاندامنتال زمان بر می باشد ولی به شما این اطمینان را میدهد که سهمی انتخاب می کنید از لحاظ ریسک کمترین ریسک را داشته باشد و حداکثر بازده در بهترین حالت ممکن را به همراه خواهد داشت.

بهترین تحلیلگر و آنالیزور کسی است که دائما آیتم های فوق را با توجه به گزارشات و اخبار روز دنبال کند و آن را مداوم مورد بررسی قرار دهد که اگر به مورد مشکوکی رسید که در سهم اثر منفی می گذارد یا مثبت هرچه زودتر تصمیم لازم را اتخاذ نمایند زیرا سهام ها طی بلند مدت به ارزش ذاتی خودشان نزدیک خواهند شد نه اینکه بصورت سریع (شارپ) برسند پس باید توجه کنیم که بنیاد شرکت از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای اینکه مطالب فوق را بهتر درک کنید به مثال زیر توجه فرمایید:

بررسی شرکت خرینگ از لحاظ بنیادی

۱- وضعیت تابلو شرکت؛

  1. از لحاظ قیمت بار روانی زیادی ندارد در شرایط فعلی اما با توجه به سودسازی باید تصمیم گرفت.(منفی)
  2. حجم مبنا و تعداد سهام ان مناسب است به طوریکه خللی در معاملات صورت نمیگیرد(خنثی)
  3. شناوری سهم بالاست(منفی)
  4. سودسازی هر سهم منفی بوده(منفی)
  5. ‏p/e سهم ۱۰۰۶- می باشد(منفی)
  6. ۶سهام به حقوقی وابستگی کمی دارد و حقیقی ها تعیین کننده قیمت هستند؛
  7. در حال حاضر p/e سهم بالاتر از گروه خود می باشد که نکته منفی است.

در نتیجه از نظر تکنیک تابلو خوانی این سهم مناسب نمی باشد و از این منظر این سهم رد می شود.

۲- وضعیت صورت های مالی؛

  • ترازنامه
  1. موجودی نقد شرکت طی ۵ سال اخیر افزایش قابل توجهی داشته که با توجه به تورم این مورد اصلا خوب نیست چرا که ارزش پول و موجوی نقد روز به روز در حال کاهش است (نسبت به ارز و کالا)
  2. وضعیت موجودی کالای شرکت نسبت به سال های قبل افزایشی نداشته و در سال ٩٨ نسبت به سال ٩٧ بدون تغییر بوده که این شرایط نیز مناسب نیست؛
  3. جمع دارایی جاری شرکت طی بازه زمانی ۵ ساله افزایش مناسبی نسبت به شرکت های موجود در بورس نداشته و این نرخ افزایش تنها ٢ برابری برای شرکت خرینگ بسیار کم بوده در حالی که شرکت های موجود در بورس حداقل طی این بازه زمانی با توجه به شرایط تورمی دارایی جاری انها٣-۴ برابر شده است.
  4. درایی غیر جاری؛ در این بخش هم شرکت عملکرد مناسبی نداشته و بیشترین عدد از این بخش در صورت وضعیت مالی را قسمت دارایی ثابت مشهود (مانند؛ زمین ساختمان ماشین الات …) به خود اختصاص داده است که با توجه ب استهلاک پذیر بودن این موارد می توان گفت از لحاظ دارایی شرکت عملکرد بدی طی بلند مدت به ثبت رسانده است؛
  5. بدهی ها به طور خلاصه بیش از دو سوم از دارایی های شرکت را بدهیها تشکیل می دهند که این عدد برای شرکت بسیار بالاست و یک نکته منفی است که از کل دارایی ها ٩٠ درصد از آن را بدهی جاری تشکیل داده (یعنی شرکت باید طی بازه زمانی کمتر از یکسال این بدهی ها را تسویه کند) که این درصد از بدهی های جاری با توجه به زیان انباشته و سود سازی منفی کار را برای شرکت سخت می کند؛
  6. حقوق صاحبان سهم سرمایه شرکت طی ۵ سال اخیر فقط در سال ٩۵ افزایش یافته و به عدد ۰۰۰/۴۴۵ میلیون ریال رسیده و این افزایش سرمایه نیز نتوانسته شرکت را از زیان دور کند به طوری که زیان انباشته شرکت طی ۵ سال متوالی تا سال مالی ٩٨ ٢٠٩/٣١۶- میلیون ریال بوده که این عدد در حال افزایش می باشد و نشان دهنده افت شرکت در بلند مدت است؛ این شرکت بدون شک با افت مضاعفی رو به رو شده و نتوانسته از منابع و دارایی و بدهی های که از طریف تسهیلات یا وجوه دریافتی کسب کرده بازده مناسبی را کسب کند؛

در نتیجه شرکت طی دوره بلند مدت و کوتاه مدت عملکرد ضعیفی داشته و پیش بینی می شود روند نزولی و زیان انباشته شرکت امسال نیز ادامه دار باشد مگر اینکه خبری از حمایت های خاص از نهادی خاص باشد یا اینکه در مدیریت شرکت تغیرات اساسی و در ان تغیرات بنیادین را شاهد باشیم.

۳- صورت سود و زیان

صورت سود زیان شرکت نیز مانند صورت وضعیت مالی شرکت روند کاهشی را طی ۵ سال اخیر نشان می دهد بطوری که از زیان ٧١٩- به زیان ۶٢- به ازای هر سهم رسید و در سال ٩٧ شرکت با سود آوری توانست خود را از مخمصه زیان دهی خارج کند و توانست ب ازای هر سهم ٨۵ ریال سود محقق کند اما باز هم در سال گذشته روند کاهشی داشته و به زیان -۴٧ ریال رسیده که پیش بینی می شود این روند کاهشی فعلا ادامه دار باشد مگر اینکه خبرهای خاصی در سهام شاهد باشیم اگرچه قیمت فروش افزایش داشته اما پس از کسر هزینه و در می یابیم که شرکت زیانده است و هنوز فاصله زیادی تا سود سازی دارد. بطور کلی صورت سود زیان شرکت نیز مناسب نبوده و نمی تواند خریدار برای سرمایه گذاری متقاعد کند.

  • صورت جریان وجوه نقد

جریان خالص ورود وجه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی طی ۵ سال اخیر مثبت بوده چرا که از زیان ۰۰۰/۶۴- به ۰۰/۲۶۶- (میلیون ریال) رسیده و این مهم یعنی شرکت توانسته وجه نقد ب شرکت تزریق کند اما نتوانسته از این وجه نقد به خوبی استفاده کند ؛

۴- نسبت های مالی

نسبت های مالی شرکت باید طی دوره های مختلف بررسی شود و آنرا با یکدیگر مقایسه کرد

  1. نسبت های سودآوری تمام نسبت ها

طی ۵ سال اخیر افت قابل توجهی داشتند که می توان به مهمترین ان بازده دارایی ها با ۳۳/۱-٪ بازده حقوق صاحبان سهام با ۱۳/۸-٪ و حاشیه سود عملیاتی ۷۰/۱٪ اشاره نمود ک افت چشمگیری نسبت به سال قبل داشته اند.

  1. نسبت های کارایی
  • گردش دارایی ها؛ افت داشته
  • گردش موجودی کالا؛ افت داشته
  • گردش حساب های دریافتی؛ افت داشته
  1. نسبت اهرم ریسک؛
  • جمع بدهی به دارایی؛ صعودی بالاترین رشد۵ساله
  • جمع بدهی به حقوق صاحبان سهام; رشد داشته
  1. نسبت بدهی؛بالاترین رشد ۵ ساله
  • نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام؛ رشد دو برابری داشته
  1. نسبت نقدینگی
  • نسبت جاری؛ زیر ١ می باشد، افت داشته
  • نسبت انی؛ رشد داشته (رشد این نسبت خوب نیست)
  • نسبت نقد؛کاهش داشته

نتیجه از نظر کلی تمامی نسبت های این شرکت شدیدا ضعیف می باشد و حتی ممکن است و توجیه سرمایه گذاری ندارد. از لحاظ نسبت های مالی شرکت خرینگ مردود می شود.

۵- سودآوری و تعدیل EPS

از لحاظ سودآوری و تعدیل EPS سهام در شرایط فعلی پیش بینی می شود شرکت سال جاری را با سود سازی منفی ادامه دهد مگر اینکه در قیمت خودرو و خرید مواد اولیه بازنگری شود و استفاده صحیح از منابع خود باعث پیشرو بودن شرکت در وضعیت سودآوری آن باشد.

۶- وضعیت دلاری بودن شرکت

شرکت در سال ۹۹ تسهیلات ارزی نگرفته و هیچ گونه صادرات نیز نداشته و باید منتظر صورت های جدید شرکت باشیم. پس از این لحاظ شرکت شامل موارد دلاری نمیشود؛

۷- شرایط و موقعیت کشور

شرایط کشور به گونه ای است که نمی توان از آن به عنوان موقعیت مناسب یاد کرد و باید شرکت های را از لحاظ ساختاری و شرایط تحریمی بررسی نمود که ایا کالای استراتژیک تولید می کنند یا خیر، برای مثال کالای استراتژیک یعنی:

نیاز مبرم جامعه به آن کالا ضروری است یا خیر(مثل آرد-نان-گوشت-خدمات دیتا و….). اینگونه است که می توان بهترین سهام را انتخاب نمود؛ در حال حاصر شرکت خرینگ یک شرکت با تولید محصولات رینگی است و نمی توان انرا جز کالاهای مهم نام برد اما با توجه به اهمیت تولید داخل باید منتظر ماند و دید چه اتفاقی برای بنیاد بد این شرکت تولیدی رخ خواهد داد.

نتیجه گیری

شرکت فوق از نظر موارد بررسی شده،مطلبویت قابل قبولی را دارا نمی باشد و بهتر است که با توجه به رشد زیاد این شرکت که عمدتا تاثیر عرضه و تقاضا بازار می باشد از سرمایه گذاری در این سهم اجتناب نماییم.

توجه داشته باشید که ارزش ذاتی این شرکت کمتر از قیمت فعلی و بازاری این سهم است و می توان آنرا زیر ١٠٠٠ تومان حدس زد.

خالص ارزش دارایی:

دارایی کل -بدهی کل

۲،۱۱۸،۸۶۹-۱،۸۶۸،۶۱۴=۲۵۰۲۵۵

کلام آخر

در انتها لازم به ذکر است که هیچ فرمول جادویی برای انتخاب بهترین سهام بازار وجود ندارد، هرکس وعده سودهای بزرگ و رویایی بدون زحمت را به شما داد، بدانید به احتمال زیاد در حال فریب شماست.

ضمنا یکی از مهمترین فاکتورها در سرمایه گذاری در بورس که در کمتر جایی به شما یادآوری می شود “مهارت معامله گری” است که فقط با آموزش دیدن توسط افراد خبره و باتجربه به آن دست پیدا می کنید و کلاس بورس نخبگان خانه سرمایه یکی از بهترین ها برای کسب دانش سرمایه گذاری در ایران است.

همیشه به یاد داشته باشید که نوسان ذات بازار سهام است. هیچگاه نظر تمام افراد برای یک سهم ثابت نمی شود و دائما در حال تغییر است. فرض کنید یک تحلیل گر بنیادی سهم مناسبی را یافته و خریداری کرده اما سهام در چند روز بعد افت قیمت بیشتری داشته و آن شخص سرمایه خود را در خطر می بیند حال اگر به تحلیل خود شک کند و با عدم اعتماد به نفس دچار ترس شود ممکن است سهام خود را بفروشد و ضرر کند، اما پس از مدتی قیمت سهم رشد بسیاری می کند و تحلیل گر می فهمد که تحلیلش درست بوده و عملکرد اشتباه او بخاطر عدم تسلط بر احساساتش بوده.

در بازار بورس تمام اتفاقات در اثر تصمیم ها و انتخاب های شما اتفاق می افتد و شما می توانید سود های بی نهایت و ضرر های سنگینی را تجربه کنید و همگی این موارد به مهارت های فردی و کنترل درونی شما بستگی دارد.

نویسنده: امیر بلیوند

ادامه مطلب
buffet-(4)
استراتژی معاملاتی کانسلیم در بورس چیست

استراتژی معاملاتی کانسلیم در بورس

ویلیام اونیل بنیانگذار روزنامه اینوسترز بیزنس (کسب وکار سرمایه گذاران) و مبدع استراتژی سرمایه گذاری سهم کانسلیم (CANSLIM) جوان ترین شخصی که یک صندلی در بورس سهام نیویورک (NYSE) خرید. جان وودن، مربی افسانه ای تیم بسکتبال یوسی ال ای (دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس)، نخستین تمرین فصل را چنین آغاز می کرد: او به بازیکنانش شیوه پوشیدن کفش ها و جوراب هایشان را آموزش می داد. ویلیام اونیل، سرمایه گذار و بنیانگذار مشهور روزنامه اینوسترز بیزنس این شیوه از تمرکز روی کار را دوست دارد. جان وودن می خواست هر عامل قابل کنترل ممکنی را که می توانست به تیم ضربه بزند، حذف کند. موضوع فقط بر سر نوعی راهنمایی عملی نبود که بازیکنان بتوانند با کمک آن از تاول زدن پاهایشان یا بازشدن بند کفش هایشان جلوگیری کنند. اونیل آن را درسی می دانست برای هر کسی که می خواهد موفق شود. وودن می گفت تفاوت بین یک قهرمان کامل و یک قهرمان نصفه و نیمه این است که قهرمان کامل به همه جزئیات ریز توجه می کند. در این مقاله می خواهیم در مورد استراتژی معاملاتی کانسلیم در بورس که توسط اونیل ابداع گردید توضیحاتی ارائه نماییم.

کانسلیم چیست؟

اگر هیچ کس نمی تواند سابقه وودن به عنوان یک مربی تیم بسکتبال دانشگاهی را تکرار کند، افراد بسیار اندکی هم در حوزه کسب و کار همپای کسی مثل ویلیام اونیل در سرمایه گذاری جهت خلاقیت، حسن اجرا و تاثیرگذاری هستند یا کمتر کسی همچون او به جزئیات توجه می کند. وقتی اونیل در تگزاس در حال بزرگ شدن بود، به جزیره ساوث پادره می رفت و ساندویچ می فروخت؛ حتی آن زمان هم یک کارآفرین درون اونیل حضور داشت. به قول خودش من فهمیدم ساندویچ ها کنار دریا تر و تازه می شوند. شرکت او بانک داده عظیمی از اطلاعات مربوط به سهام را از تاریخ ۱۸۸۰ تاکنون گردآوری کرده است. او می گوید: فهمیده ایم که واقعا اوضاع فرق زیادی نکرده است. الگوهای نموداری ۱۹۱۰، ۱۹۳۰، ۱۹۵۰ با الگوهای کنونی یکسان هستند. تنها تفاوت به روزهای قدیم باز می گردد، زمانی که جی.پی. مورگان و ادوارد هریمن و شرکایشان سهام را بالا می بردند.  از ۱۹۳۰ به بعد شرکت های بهتر خرید و فروش سهام بدل به عامل اصلی در تعیین ارزش سهام شدند. اما الگوها واقعا یکسان هستند.
به همین خاطر اونیل روزنامه اینوسترز بیزنس را (که در ابتدا روزنامه اینوسترز نام داشت) سال ۱۹۸۴ بنیان نهاد. داشتم قدم می زدم و یک وال استریت ژورنال برداشتم و دیدم هیچ کدام از اطلاعاتی که ضروری اند، داخل آن موجود نیست. آنها جداول قدیمی آسوشیتدپرس را برمی داشتند و داخل مجله چاپ می کردند. اما بیل اونیل تنها به گردآوری و انتشار جزئیات اکتفا نمی کرد بلکه او به تفسیر آنها هم می پرداخت. ما حالا الگوهای برنده سهام را از تاریخ ۱۸۸۰ تاکنون در دست داریم. همه متغیرها و عوامل بنیادی را بررسی کرده ایم. درآمدها، بازگشت سرمایه، محصولات و سپس همه موارد تکنیکی را از نظر گذراندیم. و اکنون ترکیبی از تمام این متغیرها را مدل کرده ایم: حمایت مالی، شرایط صنعتی، محصولات و مجموعه قواعدی در دست داریم، چیزی مثل نمایه آنچه توصیف گر یک سهام پیشرو است. او ادامه می دهد: مدل ما بی عیب و نقص نیست. ما هم اشتباهات خودمان را داریم، اما طبق قواعدی کار می کنیم که اگر اشتباهی رخ دهد، آن را دور می ریزیم و سراغ کار بعدی می رویم.

در واقع اونیل نوعی استراتژی دادوستد را بر پایه همه آن داده ها ابداع کرد؛ استراتژی معاملاتی کانسلیم (CANSLIM) مشهور است. نام کانسلیم از حروف ابتدایی چند قاعده به شکل زیر برآمده است:

ک (c): درآمدهای کنونی

ا (a): درآمدهای سالانه

ن (n): محصولات یا خدمات نو؟

س (s): عرضه و تقاضا (بر اساس حجم)

ل (l): پیشرو یا عقب مانده؟

ی (i): مالکیت نهادی

م (m): شاخص های عمده بازار و مارک های تجاری آنها

سپس این اطلاعات با سیر عملکردِ هزاران سهام موفق مقایسه می شود. این کار با اتکا به سال ها پژوهش و البته تجربه شخصی اونیل در حیطه دادوستد انجام می شود.

استراتژی معاملاتی کانسلیم در بورس چیست

بهترین اشتباه اونیل از زبان خودش

استراتژی معاملاتی کانسلیم در بورس سهامتازه داشتم از نمودارها استفاده می کردم و سهام برونس ویک (Brunswick) و گریت وسترن فایننشال (GreatWestern Financial) و ای.ام.اف (A.M.F) و… را خریده بودم. همه اینها در اوایل دهه ۱۹۶۰ پیشرو بودند. آنها را در زمان مناسب و به شیوه مناسب خریده بودم و موقعیت ها و سودهای بسیار خوبی داشتم. اما وقتی سهام آنها به نقطه اوج خودشان رسیدند، بیش از حد نگه شان داشتم و همه منفعت حاصل از فروش آنها را از دست دادم. از اینکه کار را خراب کرده بودم، خیلی ناراحت بودم و درست از این اتفاق سردرنمی آوردم، چون کاملا سهام مناسب را در زمان مناسب خریده بودم اما دوباره به عقب بازگشتم. ماه های متمادی را بر سر تحلیل ریزترین جزئیات هر یک از سهام که سال گذشته خریده بودم، سپری کردم. خودکار قرمزی برداشتم، روی نمودارها زمان خرید و فروش را علامت زدم و دفتر حسابداری بزرگی داشتم که سیر تغییر قیمت و حجم همه این سهام را روز به روز ثبت کرده بودم و از طریق آن به جزئیات بسیاری دست یافتم.

فوق العاده بود. آخرش چیزی را فهمیدم که احتمالا از همان اول بدیهی بود: فهمیده بودم چه طور سهام بخرم، یعنی سهام واقعا پیشرو را بخرم، اما هیچ برنامه ای برای زمانِ فروش آنها نداشتم. هرگز در این باره فکر نکرده بودم. همین زمان بود که قواعد فروش را مدون کردم. یعنی اینکه وقتی یک سری اتفاق های مشخص افتاد، باید سهام را فروخت و همچنین فهمیدم همه این سهام وقتی به اوج می رسد که بازار به اوج می رسد. پس دریافتم که باید بخشی از قواعد خرید و فروش را بر اساس فعالیت عمومی بازار مدون کرد. و این قواعد را تدوین کردم. در نهایت سیستمی را ابداع کردم که کار می کرد و معنادار بود. پیش از آن، تنها برای نیمی از بازی قاعده داشتم. به عبارت دیگر، خط حمله داشتم، اما خط دفاع نداشتم.

شبیه بازیگر تنیسی بودم که می دانست چه طور فورهند بزند، اما ضربه بک هند را بلد نبود. پدیده دیگری هم در این فرآیند مشخص شد. یکی از سهامی که در موردش کار را خراب کرده بودم، سهام سرتینتید بود. این سهام جهش کرده بود و آن وقت به شدت تعدیل شده بود و تازه آن وقت من آن را فروخته بودم؛ یعنی کل سودی که از آن برده بودم، شبیهِ یک پرتاب عادی دوامتیازی در بسکتبال بود. اما بعد از آن بازار چرخیده بود و سهام دوبرابر یا حتی سه برابر شده بود. پس سیر این سهام را به دقت و با کل جزئیات بررسی کردم و قواعد جدیدی تدوین کردم که اگر بار دیگر با چنین موقعیتی مواجه شدم، به خوبی از عهده آن برآیم.  و قاعده این بود: اگر سهامی را خریدید که از پایه شروع می کرد و ظرف تنها سه هفته یا کمتر ۲۰ درصد بالا می رفت، آن وقت باید آن را ۵ هفته دیگر نگاه دارید و سپس دوباره آن را ارزیابی کنید. این کار چنان فوق العاده است که هر اتفاقی بیفتد، باز هم باید برای آن جا باز کنید.

[irp posts=”34646″ name=”خلاصه کتاب کانسلیم | روشی متفاوت برای کسب سود در بازار سهام”]

این قاعده یک سال بعد کمک زیادی در مورد سهام سینتکس کرد. سینتکس نخستین شرکت سازنده داروهای ضدبارداری خوراکی بود. سهام این شرکت درست مثل سرتینتید بالا رفت درصد مشخصی در زمان مشخص و آن را داخل فرمول این قاعده گذاشتم و برای مدت زمان X آن را نگه داشتم. سهام به شدت تعدیل شد اما دست آخر برنده بزرگ آن سال در بازار سهام بود. سهام سینتکس طی شش ماه از ۱۰۰ دلار به ۵۵۰ دلار رسید. این نخستین باری بود که همه چیز را درست و به موقع کنار هم چیده بودم. سهام مناسب را در زمان مناسب خریداری کرده بودم، ترسی به دل راه نداده بودم، در زمان مناسب و برای مدت زمان مناسب آن را نگه داشته بودم و موعد مناسب نیز آن را فروخته بودم.

نکته کلیدی این است که من قواعد بسیار خاصی در اختیار داشتم. اگر همان کار چندسال پیش را تکرار کرده بودم، این سهام را خیلی زودتر از موعد مناسب فروخته بودم، چرا که دو بار به شدت تعدیل شده بود. پس حماقتی که قبلا با سهام سرتینتید انجام دادم، مرا وادار کرد تا بنشینم و ببینم چه کار ابلهانه ای کرده ام و به این ترتیب نقاط ضعف آشکار خودم را دریافته بودم. من قواعد خرید را در اختیار داشتم، اما قاعده ای برای اداره کردن موقعیت سهام سرتینتید در چنته نداشتم. اونیل قواعدش را به این دلیل تبیین کرد که دریافته بود تقریبا همه چیز در حوزه سرمایه گذاری در بازار سهام مخالف با طبیعت بشری است. حتی یک شخص با تحصیلات بسیار بالا نیز پس از خریدن سهام دست به اشتباه می زند. اگر او سهامی را ۵۰ دلار بخرد و این سهام ۴۰ دلار شود، هرگز آنها را نخواهد فروخت. ریاضی و روان شناسی اغلب آدم ها را فریب می دهد. به زبان ساده، اونیل قواعدی را تبیین کرد که احساسات و عواطف را از حیطه سرمایه گذاری بیرون قرار می داد. شما باید قواعد مشخصی در دست داشته باشید، نه اینکه بنا به احساسات تان سرمایه گذاری کنید. زیرا اگر تابع احساسات خود باشید یا ترس بر شما چیره می شود یا همیشه امیدوار باقی خواهید ماند.

درباره ویلیام اونیل

ویلیام جی. (بیل) اونیل، زاده اوکلاهاما و بزرگ شده تگزاس است. نخستین سرمایه گذاری او مبلغی در حدود ۳۰۰ دلار، با خرید سهام پروکتر و گمبل (بزرگترین شرکت سازنده مواد شوینده در آمریکا) بود. او سپس به عنوان دلال سهام به شرکت هایدن استون پیوست و بررسی سهام برنده شده در بازار سهام را همان زمان آغاز کرد. وی پس از آنکه موجودی حساب خود را طی ۲۶ ماه بیست برابر کرد، توانست یکی از صندلی های بازار سهام نیویورک را در سی سالگی بخرد. او سپس شرکت «ویلیام اونیل + کمپانی» را به راه انداخت.

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش منوی اندیکاتورها در نرم افزار مفیدتریدر

آموزش منوی اندیکاتورها در نرم افزار مفیدتریدر

پنجرهٔ راهبر عموماً در زیر پنجرهٔ دیده بان بازار قرار دارد که می توانید محل آن را به دلخواه خود تغییر بدید.

منوی اندیکاتورها

 

در این منو چهار پنجره اصلی قرار دارد.

  • روند
  • نوسانگرنماها
  • حجم ها
  • بیل ویلیامز

 

در هریک از این منوها اندیکاتورهایی وجود دارند که با دوبار کلیک بر روی هرکدام می توانید آن را بر روی نمودار اجرا کنید. مثلاً در قسمت اندیکاتورها قسمت نوسانگرنماها با دوبار کلیک کردن بر روی مومنتوم، این اندیکاتور در پایین نمودار ظاهر می شود. با کلیک راست بر روی این اندیکاتور و انتخاب قسمت ویژگی ها می توان رنگ و مشخصات این اندیکاتور را تغییر داد.

آموزش منوی اندیکاتورها در نرم افزار مفیدتریدر

و اما اگر بخواهیم دو اندیکاتور را در کنار هم استفاده کنیم به این ترتیب عمل می کنیم:

  • اندیکاتور اول را با دوبار کلیک در زیر نمودار ظاهر می شود؛
  • آیکون اندیکاتور دوم را گرفته و در پنجره اندیکاتور اول رها می کنیم.

مثلاً در تصویر زیر دو اندیکاتور مکدی و آر اس آی در کنار هم قرار داده شده است.

آموزش منوی اندیکاتورها در نرم افزار مفیدتریدر

با این کار نمودار به دلیل اینکه فضای بیشتری در اختیار دارد بهتر دیده می شود. در قسمت دانلود (Downlods) اندیکاتورهایی که از فضای مجازی دریافت کرده اید را در این قسمت می توانید مشاهده کنید.

دو روش برای دانلود کردن اندیکاتور و قرار دادن در نرم افزار مفید تریدر وجود دارد.

1. اندیکاتور موردنظر خود را با فرمت mql5 از اینترنت دانلود کرده و سپس از طریق منوی فایل قسمت باز کردن پوشهٔ داده را انتخاب کنید. در پوشهٔ mql5 پوشهٔ اندیکاتورها را انتخاب کنید و اندیکاتور را در آنجا کپی کنید.

2. از منوی پنجره راهبر بر روی گزینهٔ بیشتر دوبار کلیک کنید، پس ازآن اندیکاتورهایی را در قسمت پایین پنجره راهبر در جعبه ابزار مشاهده می کنید. با کلیک راست بر روی آن و انتخاب دانلود این اندیکاتور در نرم افزار ذخیره شده و در مواقع نیاز می توانید از پوشه دانلود واقع در پنجره راهبر از آن استفاده کنید.

تهیه کننده:

فاطمه قنبرپور

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش منوهای نمودار در نرم افزار مفیدتریدر

آموزش منوی نمودارها در نرم افزار مفیدتریدر

با باز کردن این منو لیست زیر را مشاهده می کنید که در ادامه کاربرد هریک را توضیح خواهیم داد.

منو عمق بازار

در این پنجره می توانید سفارشات خرید و فروش و نمودارهای خرید و فروش را مشاهده کنید. در سمت راست سفارشات خرید و فروش و در سمت چپ این پنجره نمودار خرید و فروش را می بینید.

آموزش منوهای نمودار در نرم افزار مفیدتریدر

فهرست اندیکاتورها

در این قسمت می توانید اندیکاتورهای را که به نمودار الصاق شده اند را ببینید و هر کدام را که قصد داشتید حذف یا ویژگی های آن را تغییر دهید.البته روش های دیگری هم برای حذف یا تغییر ویژگی های اندیکاتورها وجود دارد که در فایل های قبل توضیح داده شده است.

ابزارهای رسم

در قسمت ابزارهای رسم می توانید تمام یا بخشی ابزارهای رسمی که بر روی نمودار رسم کرده اید را از این قسمت حذف کرده و نمودار را خلوت کنید.با انتخاب حذف تمامی علایم، تمامی ابزارهای رسم از روی نمودار حذف خواهد شد.

فهرست خبره ها

اکسپرت هایی که بر روی نمودار وجود دارند را نشان می دهد. به عنوان مثال در نمودار های زیر اندیکاتور Elliot confirm  که به منظور انتقال داده استفاده می شود را برای سهم های مختلف نشان می دهد.

نمودار میله ای

ظاهر کندل ها را به شکل میله ای تغییر می دهد.

نمودار شمعی

ظاهر کندل هارا به شکل شمع ژاپنی تغییر می دهد.

نمودار خطی

شکل خطی نمودار را رسم می کند.

تناوب

در این قسمت می توانید تایم فریم نمودار را با توجه به مدل تحلیل کوتاه مدتی یا بلندمدتی از ۵ دقیقه تا ماهانه تغییر دهید.

قالب ها

در قسمت قالب ها شما می توانید قالب یا تمپلیت مورد نظر خود را بسازید و ذخیره  کنید.مثلا در تصویر زیر تمپلیت مورد نظر ما به شکل زیر ساخته  و ذخیره شده است و هر موقع نیاز بود از طریق همین منو بازخوانی می شود.حتی می توانید رنگ پس زمینه ی نمودار هم به عنوان قالب پیش فرض در نظر بگیرید.

آموزش منوهای نمودار در نرم افزار مفیدتریدر

شبکه

با انتخاب این منو نمودار به شکل مشبک در می آید.در این حالت حمایت و مقاومت های سهم راحت تر قابل شناسایی می باشد.

اسکرول خودکار

انتقال نمودار به سمت راست را انجام می دهد

انتقال نمودار

نمودار را به سمت چپ سوق می دهد

حجم ها

حجم معاملات را در زیر نمودار قیمت نشان می دهد.از حجم معاملات به عنوان تاییدیه سیگنال خرید یا فروش استفاده می شود.

حجم های تیک

تعداد معاملات را در زیر نمودار نشان می دهد.

تهیه کننده: فاطمه قنبرپور

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش ابزارهای رسم در نرم افزار مفیدتریدر

آموزش ابزارهای رسم در نرم افزار مفیدتریدر

ابزار الیوت

موج جنبشی الیوت

 

جهت لیبل گذاری موج های انگیزشی یا جنبشی الیوت به کار می رود. برای رسم این ابزار پنج نقطه را بایستی شماره گذاری کرد.

آموزش ابزارهای رسم در نرم افزار مفیدتریدر و امواج الیوت

موج اصلاحی الیوت

 

برای شمارش امواج اصلاحی به کار می رود و با سه نقطه a-b-c نام گذاری می شود.

اشکال

 

مستطیل

 

جهت نشان دادن قسمتی از نمودار که قیمت به صورت رنج یا خنثی نوسان دارد، استفاده می شود

مثلث

 

از سه نقطه برای رسم این ابزار استفاده می شود و روند حرکتی سهم درون یک مثلث نشان داده می شود

بیضی

 

سه نقطه را انتخاب می کنیم و حرکت قیمت را درون یک بیضی نشان می دهیم

علائم

 

گزینه علائم در نوارابزار ابزارهای رسم برای نشان دادن علائمی مانند سیگنال خرید، فروش، حد ضرر، کاهش یا افزایش قیمت به کار می رود. در تصویر زیر این علائم را می بینید.

اشکال گرافیکی

 

متن

 

برای افزودن متن دلخواه بر روی نمودار استفاده می کنیم. محل این متن ثابت است

برچسب

 

جهت افزودن برچسب متنی در قسمت خاصی از نمودار استفاده می شود. این متن قابل چرخش در همه جای نمودار است

دکمه

 

برای پردازش رویدادها و اجرای اسکریپت ها استفاده می شود

نمودار

 

اگر قصد داشته باشید علاوه بر نمودار اصلی نمودار دیگری در کنار آن قرار گیرد و مقایسه ای بین این دو انجام دهید یا اینکه دو تایم فریم متفاوت بر روی یک نمودار قرار گیرد یا یک قسمت از نمودار را درشت تر نشان دهید از این گزینه استفاده کنید. در تصویر زیر دو نمودار یکی در تایم فریم روزانه و دیگری هفتگی را نشان می دهد.

جهت این کار بر روی گزینه نمودار کلیک کرده و روی نمودار قیمت قرار دهید.

Bitmap

 

برای درج عکس از خارج محیط نرم افزار بر روی نمودار از این گزینه استفاده می کنیم. برای این کار عکس مدنظر خود را در آدرس زیر کپی کنید تا بتوانید از آن استفاده کنید. طبق تصاویر زیر عمل کنید و عکس مدنظر خود را کپی کنید. فرمت عکس bmp می باشد و محل این عکس در نمودار ثابت است.

آموزش ابزارهای رسم در نرم افزار مفیدتریدر

Bitmap lable

 

مانند گزینه قبل عمل کنید با این تفاوت ک با اسکرول کردن نمودار بر روی یک محل خاص قرار نمی گیرد و جابه جا می شود.

ویرایش

 

تقریباً کاربردی شبیه گزینه متن را دارد باکمی تنظیمات بیشتر

رویداد

 

جهت نشان دادن رویداد خاص بر روی محور افقی قرار می گیرد

برچسب مستطیل

 

گاهی اوقات نیاز است در برنامه نویسی قسمت خاصی از نمودار فراخوان شود، بدین منظور از این برچسب استفاده می کنیم.

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش کار با فیبوناچی در نرم افزار مفیدتریدر

در مقاله قبل یکی از گزینه  ابزارهای رسم را به نام خطوط را بررسی کنیم. اینک به بررسی بقیه  ابزارهای آن می پردازیم.

کانال هم فاصله در مفیدتریدر

برای رسم خطوط روند و کانال های هم فاصله و موازی از این ابزار استفاده می کنیم. در تصویر زیر یک کانال هم فاصله را مشاهده می کنید.

کانال انحراف معیار

این کانال بر اساس انحراف معیار قیمت ها رسم می شود. از دونقطه برای رسم این کانال استفاده می شود. در تصویر زیر نمونه ای از کانال انحراف معیار را مشاهده می کنید و همان طور که مشخص است قیمت پس از خروج از خط بالای کانال رشد خیره کننده ای را تجربه کرده است.

کانال رگرسیون

از این ابزار در نواحی رنج قیمتی یا خنثی بسیار کاربرد دارد و جهت نوسان گیری در کف و سقف از این ابزار می توانید استفاده کنید. در تصویر زیر مشاهده می کنید که قیمت چقدر خط میانی و سقف کانال رگرسیون واکنش نشان داده است و بعد از خروج از این کانال چه رشدی کرده است.

چنگال اندروز

از سه نقطه برای رسم این چنگال استفاده می کنیم.

لازم به ذکر است که این سه نقطه بایستی به صورت کف-سقف-کف یا سقف-کف-سقف باشند.

در تصویر زیر واکنش قیمت را به خط پایینی و خط میانی چنگال می بینید.

آموزش کار با فیبوناچی در نرم افزار مفیدتریدر

ابزار گن در متاتریدر

خط روندی ۴۵ درجه می باشد و در نواحی از نمودار که خط ۴۵ درجه نیاز باشد استفاده می شود.

بادبزن گن

مجموعه ای از خطوط روند که گن آن را به عنوان خط روند قوی معرفی کرد به طوری که یک خط حمایت یا مقاومت شکسته شود خط روند بعدی حتماً تأثیرگذار خواهد بود. در تصویر زیر واکنش خطوط گن را به قیمت می بینید.

شبکه گن

به صورت خط های ۴۵ درجه رسم می شود و حمایت و مقاومت ها را تعیین می کند.

آموزش کار با فیبوناچی در نرم افزار مفیدتریدر

ابزار فیبوناچی در مفیدتریدر

مفیدتریدر نیز مانند تمامی نرم افزارهای تحلیل تکنیکال دارای ابزار فیبوناچی می باشد.

فیبوناچی بازگشتی

درصد اصلاح را در یک روند صعودی یا نزولی نشان می دهد. دونقطه را که قصد دارید فیبوناچی را از آن نقطه رسم کنید انتخاب کرده و نسبت های فیبوناچی را بر روی نمودار می بینید. در تصویر زیر سهم بالاتر از ۷۸٫۶ فیبوناچی برگشت قیمت داشته است.

فیبوناچی نواحی زمانی

با مشخص کردن دونقطه کف و سقف یک سری خط های عمودی بر روی نمودار ظاهر می شود. این خطوط بیان کنندهٔ نسبت های فیبوناچی زمانی می باشند. در تصویر زیر دو سقف در نظر گرفته شده است و بقیهٔ خطوط با استفاده از این ابزار تعیین شده است. انتظار تشکیل کف را در ناحیه مشخص شده از سمت راست داریم.

فیبوناچی بادبزن

با استفاده از این ابزار با انتخاب دونقطه چند خط روند با زوایای اعداد فیبوناچی رسم می شود. اگر نقاط خوبی را به عنوان نقاط اصلی در نظر بگیریم، حمایت و مقاومت های خوبی را به تصویر می کشد. در تصویر زیر واکنش قیمت را به خط ۳۸٫۲ می بینید.

آموزش کار با فیبوناچی در نرم افزار مفیدتریدر

فیبوناچی کمان ها

با استفاده از این ابزار با انتخاب دونقطه که بهتر است آن دونقطه یک خط روند را تشکیل دهند سه کمان را خواهید داشت که بر روی آن کمان ها واکنش جالب قیمت را مشاهده خواهید کرد.

فیبوناچی کانال

برای رسم این ابزار دو خط موازی را رسم می کنیم سپس نرم افزار مفید تریدر کانال های فیبوناچی را ترسیم می کند. اگر برای رسم خط موازی نقاط خوبی مانند تصویر زیر انتخاب کرده باشید در خطوط فیبوناچی واکنش شدید قیمت را خواهید داشت.

فیبوناچی گسترشی

این فیبوناچی همان فیبوناچی پروجکشن در نرم افزارهای دیگر مانند داینامیک تریدر می باشد که از سه نقطه برای رسم استفاده می شود. نسبت های ۱۰۰ و ۱۶۱٫۸ از اهمیت بسیاری برخوردار است.

آموزش کار با فیبوناچی در نرم افزار مفیدتریدر

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش منوی insert در نرم افزار مفید تریدر

آموزش منوی insert در مفیدتریدر

این گزینه در منوی بالای نرم افزار مفید تریدر وجود دارد. اگر بر روی آن کلیک کنید چهار گزینه ظاهر می شود که آن را در تصویر زیر می بینید.

آموزش منوی insert در نرم افزار مفید تریدر

در این مقاله به بررسی گزینه اندیکاتورها و ابزارهای رسم می پردازیم.

اندیکاتورها در مفیدتریدر

اگر منوی اندیکاتورها را بازکنید پنج قسمت به شکل زیر می بینید.

اندیکاتورهای روندی: همان طور که از اسمش پیداست روند قیمتی را نشان می دهد و اغلب بر روی چارت ظاهر می شوند.

نوسانگر نماها: در زیر نمودار قیمت به صورت هیستوگرام و نوسان گر ظاهر می شوند.

اندیکاتورهای حجمی: به نوعی حجم معامله شده در یک قیمت خاص را نشان می دهند.

بیل ویلیامز: بر مبنای استراتژی آقای بیل ویلیامز طراحی شده اند.

اندیکاتورهای سفارشی: سایر اندیکاتورها که شامل چهار گروه بالا نمی شوند و اندیکاتورهای جدید و قابل دانلود از فضای مجازی از این قسمت آورده می شود.

اگر هرکدام از این گزینه ها را بازکنید تعداد زیادی از اندیکاتورها ظاهر می شوند که کاربردهای خاص خودشان رادارند. به عنوان مثال ما یکی از اندیکاتورهای پرکاربرد به نام Rsi را از این قسمت نوسانگر نماها انتخاب کرده و بر روی نمودار ظاهر می کنیم

آموزش منوی insert در نرم افزار مفید تریدر

با کلیک کردن بر روی آن این اندیکاتور پنجره ای به شکل زیر ظاهر می شود که پارامترهایی را به صورت پیش فرض دارد، بهتر است این پارامترها تغییر ندهید. در قسمت اعمال به، مشخص می کند که این اندیکاتور بر اساس چه قیمتی رسم شود که در این تصویر قیمت کلوز یا بسته شدن انتخاب شده است و در کادر الگو نیز می توانید رنگ اندیکاتور را تغییر بدهید.

با کلیک کردن بر روی ok اندیکاتور در پایین نمودار ظاهر می شود.

آموزش منوی insert در نرم افزار مفید تریدر تحلیل تکنیکال

لازم به ذکر است که برای قرار دادن دو اندیکاتور بر روی هم اندیکاتور دوم را از پنجره راهبر بر روی اندیکاتور اول درگ کنید.

ابزارهای رسم

خطوط

در این نوارابزار شش قسمت در تصویر بالا نشان داده شده است.

خط عمودی: جهت نشان دادن زمان یک کندل خاص استفاده می شود.

خط افقی: جهت نشان دادن قیمت یک کندل خاص استفاده می شود.

خط روند: از اتصال حمایت ها و مقاومت ها خط روند حاصل می شود.

خط روند بر اساس زاویه: چنان چه بخواهیم زاویه خاصی را بر روی نمودار اعمال کنیم از این ابزار استفاده می کنیم.

خطوط سیکل: هنگامی که قصد داریم نمودار را به شکل سیکل وار بررسی کرده و سقف ها و کف های مهم و یا سیکل صعودی یا نزولی بودن نمودار را مشخص کنیم از این ابزار بهره می بریم.

خط نشان دار: جهت لیبل کردن یک کندل خاص یا برای نشان دادن جهت حرکت آینده سهم استفاده می شود.

تهیه کننده: فاطمه قنبرپور

ادامه مطلب
buffet-(4)
فاکتورهای مهم بنیادی در شرکت به پرداخت ملت

معرفی به پرداخت ملت

نام شرکت: به پرداخت ملت

نماد: پرداخت

نام صنعت: رایانه و فعالیت های وابسته به آن

زیرگروه صنعت: مشاوره و تهیه نرم افزار

محصولات شرکت: اجاره دستگاه های کارتخوان و دستگاه های POS و کارمزد دریافتی از شاپرک

بازار فروش: داخلی

معرفی شرکت به پرداخت ملت

 

شرکت به پرداخت ملت در سال ۱۳۸۴ با هدف ارایه کلیه خدمات پشتیبانی ارایه دهندگان خدمات حوزه PSP اعم از نرم افزاری و سخت افزاری و شبکه تاسیس شد و در سال ۱۳۹۵ در لیست شرکت های پذیرفته شده سازمان بورس و اوراق بهادار قرار گرفت.

سایت های مرتبط :

Cbi.ir

http://www.behpardakht.com/

Codal.ir

https://shaparak.ir/

آنچه از رویدادهای مالی به پرداخت باید بدانید

 

اسامی سهامداران عمده شرکت:

 

۱-۱)شرکت گروه فن آوران هوشمند بهسازان فردا

۲-۱)شرکت مهندسی سیستم یاس ارغوانی

و …

سرمایه گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت:

 

این حساب عمدتا بابت خرید اوراق بهادار بازار پول می باشد. هم چنین این شرکت مالکیت ۱۴ درصدی توسعه خدمات الکترونیکی آدونیس به عنوان یکی از شرکت های زیرمجموعه را نیز داراست.

حساب های دریافتنی تجاری و غیرتجاری:

 

عمده حساب های دریافتنی این شرکت مربوط به مطالبات از شرکت شاپرک بابت کارمزد خدمات الکترونیک می باشد.

موجودی کالا:

 

با توجه به گردش بسیار زیاد پین شارژ سیم کارت های مختلف از سوی این شرکت، عمده موجودی کالای پرداخت را پین شارژ تشکیل می دهد.

حساب ها ی پرداختنی تجاری و غیرتجاری:

 

عمده حساب های پرداختنی شرکت مربوط به سود سهام مصوب مجمع به سهامدار شرکت( شرکت مهندسی سیستم یاس ارغوانی ) می باشد.

فروش شرکت:

 

درآمد این شرکت از سه بخش تشکیل می گردد:

بخش اول، درآمد حاصل از اجاره دستگاه های کارتخوان می باشد که از بانک ها دریافت می گردد، لازم به ذکر است که طبق گزارش افشا شده بابت خدمات دستگاه های کارتخوان به بانک ملت ماهیانه مبلغ ۱۰۷۵۶۲ میلیون ریال از این بانک دریافت می گردد.

بخش دوم، کارمزد دریافتی از شاپرک، در نتیجه عملیات اینترنتی می باشد. لازم به ذکر است که این بخش درآمدی رتبه دوم را از نظر گستره درآمدی پرداخت داراست. در نتیجه هرگونه کاهش نرخ کارمزد شاپرک می تواند اثر بااهمیتی بر سودآوری شرکت داشته باشد.

بخش سوم، درآمد حاصل از شارژ سیم کارت های اعتباری می باشد که بیش از ۵۰ درصد از فروش شرکت را تشکیل می دهد.

منابع مهم جهت تعیین نرخ فروش محصولات:

 

با توجه به ماهیت و سطح اهمیت عملکرد شرکت های PSP نرخ درآمد آن ها به صورت دستوری از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی تعیین می گردد. هم چنین سود حاصل از فروش پین شارژ نیز طبق قرارداد بین پرداخت و شرکت های مخابراتی تعیین می گردد.

سایر داده های آماری مهم و مرتبط با فروش:

 

۸-۱)یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر سودآوری پرداخت، بحث افزایش تعداد دستگاه های کارتخوان اجاره داده شده و یا افزایش شدید عملیات اینترنتی می باشد، بنابراین هرگونه اخباری که در این رابطه منتشر می شود می تواند موجب رشد قیمت این شرکت گردد.

۸-۲)هر گاه نرخ تسعیر ارز افزایش پیدا می کند و از طرفی تراز ارزی شرکت مثبت می باشد(دارایی های ارزی بیش از بدهی های ارزی باشد) می تواند موجب رشد سودآوری این شرکت گردد.

۸-۳)هر گاه دستورالعمل جدیدی از سوی بانک مرکزی مبنی بر تغییر نرخ درآمدی شرکت های PSP منتشر شود، می تواند تاثیر بسزایی در سودآوری این شرکت ها گردد.

۸-۴)فروش شارژ سیم کارت ها علی رغم حجم بالای آن در درآمد شرکت های حوزه PSP، اما به دلیل برگشت بخش اعظم درآمد این بخش به شرکت های مخابراتی، کمترین حاشیه سود را برای آن ها دارد.

۸-۵)معمولا از سالی به سال دیگر حجم تراکنش های اینترنتی و در نتیجه درآمد کارمزد شاپرک به دلیل افزایش حجم نقدینگی در جامعه و از طرفی توسعه فرهنگ استفاده از خرید اینترنت افزایش پیدا می کند که می توان این نکته را به عنوان یکی از فاکتورهای اساسی در این زمینه برشمرد. لازم به ذکر است که نرخ رشد حجم تراکنش های شاپرک معمولا ثابت می باشد و همواره می توان درصد مشخصی را با توجه به سابقه این متغیر و حجم فعالیت و درصد از سهم مبادلات این شرکت، تقریب درستی از این درآمد برای پرداخت بدست آورد.

بهای تمام شده شرکت:

 

بخش اعظم بهای تمام شده مربوط به اعتبار دریافت شده جهت فروش پین شارژ از اپراتورهای تلفن همراه می باشد و پس از آن هزینه استهلاک دستگاه های اجاره داده شده بخش قابل توجهی از بهای تمام شده را تشکیل می دهد.

سایر درآمدهای غیرعملیاتی:

 

سایر درآمدهای غیرعملیاتی عمدتا از سود ناشی از سپرده ها و سرمایه گذاری های شرکت ناشی می شود.

ریسک ها و فرصت های شرکت به پرداخت ملت

 

 نوسانات نرخ ارز:

 

افزایش نرخ ارز علی رغم مثبت بودن تراز ارزی به دلیل افزایش نرخ خرید دستگاه های کارتخوان و هم زمان افزایش هزینه های استهلاک، می تواند در میانمدت به ضرر شرکت گردد مگر آنکه نرخ درآمد کارمزد دریافتی از سوی بانک مرکزی افزایش مناسبی پیدا کند. البته این شرکت به علت بدهی به شرکت ADTECH از افزایش نرخ ارز زیان سنگینی را شناسایی می کند.

ریسک نوسانات نرخ بهره:

 

وقتی به ترازنامه شرکت مراجعه می کنیم متوجه این موضوع می شویم که شرکت در طی سال های اخیر وام سنگینی اخذ نکرده به همین دلیل ریسک نرخ بهره(در واقع ریسک افزایش نرخ سود سپرده بانکی) چندان برای آن وجود ندارد.اما افزایش نرخ بهره به طور کلی منجر به افزایش حداقل نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران می شود و به طور عمومی موجب افزایش ریسک نرخ بهره در سطح کلی بازار و بالاخص به پرداخت ملت می گردد.در نقطه مقابل با کاهش نرخ بهره بانکی نسبت قیمت به درآمد بازار افزایش پیدا کرده و همین عامل موجب افزایش جذابیت در تمامی نمادها من جمله پرداخت می گردد.

افزایش تعداد رقیبان:

 

یکی از مهم ترین ریسک هایی که پرداخت را تهدید می کند افزایش تعداد رقیبان شرکت و ظهور شرکت های جدید در حوزه PSP می باشد و این عامل در صورت تحقق، می تواند درآمدهای شرکت را محدودتر کند و یا هزینه های زیادی را جهت حفظ سطح فعلی درآمدی ایجاد نماید.

فاکتورهای مهم بنیادی در شرکت به پرداخت ملت

ریسک کلان:

 

همانطور که پیش از این ذکر شد منبع اصلی سودآوری شرکت وابسته به دستورالعمل بانک مرکزی جهت تعیین نرخ کارمزد می باشد، در شرایط فعلی زمان تغییر در دستورالعمل های بانک مرکزی زیاد می باشد و این می تواند همچون شمشیر دولبه بر وضعیت شرکت های این حوزه باشد. هم چنین با توجه به وارداتی بودن بسیاری از دستگاه ها و رول های مصرفی شرکت، تحریم های اقتصادی در بدترین حالت می تواند منجر به ایجاد اختلال در فرایند عملیاتی شرکت کرده و درآمد شرکت را کاهش دهد.

ریسک امنیت اطلاعات:

 

یکی از مهم ترین وظایفی که بر عهده شرکت های حوزه PSP می باشد تامین فضای امنیتی مناسب جهت انجام مبادلات غیرفیزیکی است در نتیجه هرگونه دستبرد به این سیستم و ایجاد اختلال در این سیستم می تواند موجب کاهش درآمدهای شرکت گردد.

ریسک تغییر تکنولوژی:

 

یکی از ریسک های بزرگی که شرکت های این صنعت را با تهدید جدی روبه رو می کند تغییرات سریع در تکنولوژی مورد استفاده می باشد، بدین صورت که با رایج شدن تکنولوژی جدید و از مد افتادن رویه های سابق می تواند شرکت پیشرو در متد جدید را با جهش سودآوری و باقی شرکت ها را با مشکلات عدیده ای مواجه نماید تا زمانی که آن شرکت ها نیز خود را با تکنولوژی جدید وفق داده و مجددا به مدار سودآوری سابق خود بازگردند.

مولف: احمد لحیم گرزاده

ادامه مطلب
buffet-(4)
امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام

امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام بورسی

نرم افزار مفید تریدر(متاتریدر) یا MofidTrader 5 که کارگزاری مفید آن را در اختیار سرمایه گذاران بازار بورس قرار داده است یکی از پر کاربردترین و در دسترس ترین نرم افزارهای رایگان تحلیل بورس ایران است. امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام متعدد و زیاد هستند که پس از آموزش نصب مفیدتریدر ، در این مقاله به بررسی گزینه ویژگی ها (Properties) این نرم افزار خواهیم پرداخت.

آموزش پنجره ویژگی ها در مفیدتریدر

یکی از مهمترین امکانات نرم افزار مفیدتریدر تغییر ظاهر نمودار است که برای انجام آن، بر روی صفحه کلیک راست کرده و گزینه properties(ویژگی ها) را بزنید یا از طریق منوی نمودارها در بالای نرم افزار گزینهٔ ویژگی ها را کلیک کنید.

همان طور که می بینید کلید میانبر این گزینه f8 می باشد.

 امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام بورس تهران

سه سربرگ عمومی، نمایش و رنگ ها در بالای این قسمت قرار دارد.

سربرگ عمومی

 

در قسمت اول سه گزینه نمودار میله ای، شمعی و خطی وجود دارد که انتخاب هرکدام از این ها نمودار قیمت به این سه شکل درخواهد آمد. در شکل زیر ظاهر نمودار در هر یک از حالات می بینید.

خطی شمعی میله ای

 

نمودار پیش زمینه: با فعال کردن این گزینه نمودار در جلوی ابزارهای تحلیلی قرار خواهد گرفت. گزینه انتقال نمودار اسکرول خودکار قابلیت جابه جایی نمودار را به چپ و راست فراهم می کند. گزینه مقیاس ثابت یک به یک و مقیاس ثابت هم بهتر است غیرفعال باشد. در بعضی مواقع خاص که قصد دارید بازه قیمتی خاصی را موردتوجه قرار دهید، این گزینه را می توانید فعال کنید.

سربرگ نمایش

 

در سربرگ نمایش نیز هرکدام از موارد را قصد دارید بر روی صفحه نمایش دهید آن را فعال کنید. مثلاً گزینه اول نمایش ohlc است. با فعال کردن این آیتم قیمت های باز، بسته، بالا و پایین سهم را در بالای نمودار نشان می دهد.

امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام بازار ایران

بهتر است جهت خلوت نشان دادن نمودار فقط سه گزینه مشخص شده در تصویر بالا فعال باشند و بقیهٔ پارامترها بسته به نیاز خود فعال کند.

  سربرگ رنگ ها

سربرگ آخر مربوط به رنگ ها می باشد در این قسمت که از امکانات نرم افزار مفیدتریدر هست نیز می توانید رنگ های اجزا مختلف نمودار ازجمله پس زمینه، شمع ها، میله ها و …. به رنگ دلخواه تغییر دهید. در قسمت پایین نمودار لیستی از نمادهایی که شما قبلاً استفاده کردید، قرار دارد و با کلیک کردن بر روی هرکدام از آن ها نمودار سهم موردنظرتان ظاهر می شود.

در بالای نام نمادها تاریخ شمسی و میلادی نمایش داده شده است که با اسکرول کردن نمودار می توانند تاریخ هر قسمت از نمودار را مشخص کنید.

امکانات نرم افزار مفیدتریدر در نمودارهای قیمتی سهام بورس

در ادامه مبحث امکانات نرم افزار مفیدتریدر لازم است اجزای نوارابزار بالای نمودار را معرفی کنیم.

از این ابزار جهت کوچک و بزرگ کردن نمودار بهره می بریم.

این ابزار قابلیت دیده شدن چند نمودار را در یک قاب فراهم می کند.

از این ابزار جهت تنظیم جهت نمودار استفاده می کنند.

از این دو به عنوان نشانگر نمودار استفاده می کنند.

جهت خط عمودی، خط افقی، خط روند و خط موازی از این ابزار استفاده می کنیم.

این ابزار جهت رسم خطوط فیبوناچی می باشد.

درج تکست یا نوشته بر روی نمودار با این ابزار انجام می شود.

برای رسم پیکان از این ابزار استفاده می کنیم.

جهت تغییر نمودار به میله ای، شمعی و خطی از این ابزار استفاده می کنیم (از چپ به راست).

ادامه مطلب
buffet-(4)
دانلود نرم افزار مفید تریدر و آموزش نصب آن

نرم افزار مفید تریدر (Modfid Trader) یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال می باشد. به دلیل محیط کاربری ساده بسیار مورد توجه علاقه مندان به بورس می باشد. جهت دانلود نرم افزار مفید تریدر از لینک زیر استفاده کنید و برای آموزش نصب نرم افزار مفید تریدر این مقاله را تا انتها مطالعه بفرمایید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر۵ برای ویندوز

پسورد: khanesarmaye.com

آموزش نصب نرم افزار مفید تریدر (متاتریدر)

بر روی فایل نصبی کلیک کنید. در پنجره ظاهرشده بر روی next کلیک کنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر و آموزش نصب آن

در صفحه بعد در قسمت installation folder محل موردنظر خود را جهت نصب نرم افزار انتخاب کنید. بر روی next کلیک کنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر

در مرحله بعد سرعت نصب این نرم افزار بستگی به سرعت اینترنت شما دارد و با توجه به ان زمان کمتر یا بیشتری را می طلبد صبور باشید تا به مرحله بعد منتقل شوید.

پس از پایان دکمه finish را بزنید. به این ترتیب مراحل نصب نرم افزار به پایان رسیده و شما هم اکنون آیکون مفید تریدر را بر روی دسکتاپ خود مشاهده می کنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر

آموزش ایجاد اکانت (حساب کاربری) در نرم افزار مفیدتریدر

هم اکنون بر روی این آیکون کلیک کنید و وارد محیط نرم افزار شوید.

ابتدا باید حساب کاربری جدید بازکنید.

مفیدتریدر این امکان را برای کاربران بوجود آورده است که با حساب آزمایشی بتوان به امکانات نرم افزار مفید تریدر دسترسی پیدا کرد.

از منوی فایل گزینه open an account را انتخاب کنید. بر روی scan کلیک کرده و سپس next را بزنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر

در قسمت بعد باید گزینه دوم یعنی حساب آزمایشی را انتخاب کنید و کلید next را بزنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر

در صفحه بعد بایستی مانند توضیحات در تصویر مشخصات خود را وارد کنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر

و در قسمت آخر هم با فشردن finish مراحل ساخت حساب کاربری به اتمام می رسد.

برای سادگی کار با نرم افزار می توانید در ابتدای کار زبان نرم افزار را به فارسی تغییر دهید.

بدین منظور از منوی view در قسمت نوارابزار اصلی گزینه language و سپس Persian را انتخاب کرده و نرم افزار را دوباره راه اندازی کنید.

دانلود نرم افزار مفید تریدر و آموزش نصب متاتریدر

برای دیدن تمامی نمادها در پنجرهٔ دیده بان بازار که در سمت چپ نرم افزار قرار دارد.

می توان بر روی آن کلیک راست کرد. گزینه نمایش همه را انتخاب کرد.

بدین ترتیب تمامی نمادهای بورس تهران در این صفحه ظاهر خواهند شد.دانلود نرم افزار مفید تریدر

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش کار با اندیکاتورها در نرم افزار داینامیک تریدر

همان طور که می دانید اندیکاتورها می توانند سیگنال تأییدکننده برای خرید یا فروش باشند. نرم افزار داینامیک تریدر نیز مانند تمامی نرم افزارهای تحلیلی دارای اندیکاتورهایی می باشد. از منوی indicator در بالای نرم افزار داینامیک تریدر برای اجرا کردن اندیکاتورها استفاده می شود. در ادامه نحوه استفاده از این اندیکاتورها را خدمتتان توضیح خواهیم داد.

هرکدام از اندیکاتورها را که قصد داشتید بر روی صفحه نرم افزار ظاهر شود، بر روی آن کلیک کرده و گزینه OK را می فشاریم. مثلاً اگر می خواهیم اندیکاتور مکدی را بر روی صفحه قرار دهیم، بعد از انتخاب کردن این گزینه تنظیمات این اندیکاتور را بر روی ۱۲-۲۶-۹ تنظیم کرده و کلید OK را انتخاب می کنیم و بعدازآن در پایین نمودار، اندیکاتور را خواهیم داشت و برای بقیه اندیکاتورها هم همین روند را ادامه می دهیم.

آموزش کار با اندیکاتورها در نرم افزار داینامیک تریدر

اگر دو یا چند اندیکاتور را قصد داشته باشیم در کنار هم استفاده کنیم دو حالت وجود خواهد شد:

۱-اندیکاتورها را به صورت مجزا داشته باشیم؛

۲-اندیکاتورها را با غیرفعال کردن گزینه tabbed در کنار هم زیر نمودار داشته باشیم.

اندیکاتورها در نرم افزار داینامیک تریدر

با کلیک کردن بر روی یکی از اندیکاتورها و غیرفعال کردن گزینه tabbed اندیکاتورها را به صورت نشان داده شده در تصویر زیر خواهیم داشت.

جهت حذف حر کدام از اندیکاتورها بر روی آن کلیک راست کرده و گزینه remove را انتخاب می کنیم. یکی دیگر از روش های قرار دادن اندیکاتور زیر نمودار کلیک راست کردن بر روی صفحه نمودار و انتخاب گزینه indicators می باشد.

آموزش کار با اندیکاتورها در نرم افزار داینامیک تریدر

کار با سویینگ ها در نرم افزار داینامیک تریدر

یک نوار ابزار در بالای نرم افزار داینامیک تریدر قرار دارد که سویینگ های بازار را در تایم فریم های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت نشان می دهد که کمک بزرگی به شمارش امواج الیوت و تشخیص الگوی هارمونیک به ما می کند.

  • compare two swings

یکی از مواردی که در این نرم افزار درزمینهٔ سویینگ ها وجود دارد مقایسه دو سویینگ می باشد، بدین منظور از منوی tools گزینه compare two swings انتخاب کنیم. نحوه استفاده از ابزار در ویدئو زیر توضیح داده شده است. از این گزینه برای مواردی که با سرعت بیشتری بخواهیم نسبت نوسانات بازار را نسبت به هم بدانیم و تمایل بازار را از جهت قدرت خرید یا فروش ارزیابی کنیم، استفاده می کنیم.

  • Time between two dates

این گزینه در منوی tools قرار دارد. از این ابزار برای مشخص کردن تعداد کندل ها بین دو کندل بهره می بریم. مثلاً اگر در تصویر زیر بخواهیم تعداد کندل های بین دو مستطیل را محاسبه کنیم. تاریخ اول را بر روی کندل واقع در مستطیل بالا و تاریخ دوم را کندل پایین انتخابم کنیم تعداد کندل ها را به ما نشان می دهد.

آموزش کار با اندیکاتورها در نرم افزار داینامیک تریدر

  • Future and past dates

از این ابزار برای نشان دادن دو کندل خاص در زمان تعیین شده توسط ما استفاده می کنیم. مثلاً اگر در تاریخ رفرنس هر کندلی را انتخاب کنیم و تعداد کندل ها را ردیف اول سمت چپ تعیین کنیم تاریخ قبل و بعد از آن کندل را با توجه به تعداد کندل مشخص شده نشان می دهد. این گزینه از منوی tools قابل انتخاب است.

ادامه مطلب
buffet-(4)
تحلیل صورت جریان نقدی شرکتها به آسانترین روش

تحلیل جریان نقدی (Cash flow)  به آسانترین روش

وضعیت جریان نقدی نشان می دهد که یک شرکت چگونه سرمایه خود را خرج می کند و این سرمایه از کجا به شرکت وارد می شود. وضعیت جریان نقدی نشان دهنده ی تمامی نقدینگی است که یک شرکت از طریق فعالیت های در گردش و منابع سرمایه گذاری خارجی خود به دست می آورد. همان طور که نقدینگی خروجی، سرمایه ای است که برای فعالیت های کسب وکار سرمایه گذاری در یک بازه ی مشخص پرداخت شده است. در این مقاله ما به گزارش صورت جریان نقدی و کمک آن در تحلیل شرکتِ مناسب برای سرمایه گذاری می پردازیم.

چرا جریان وضعیت نقدی مهم است؟

دو نوع حسابداری وجود دارد: حسابداری تعهدی (Accrual Accounting )  و حسابداری نقدی (Cash Accounting )

حسابداری تعهدی توسط شرکت های دولتی استفاده می شود و روشی که در آن عایدی یک شرکت به منزله ی درآمد آن است و نه اینکه شرکت وجوهی را دریافت کرده باشد. هزینه ها گزارش می شوند حتی اگر هیچ پرداخت نقدی صورت نگرفته باشد. برای مثال اگر یک شرکت یک فروش را گزارش کند، سود آن در صورت سود و زیان شناسایی می شود، اما شرکت وجهی را تا بعدازآن تاریخ دریافت نمی کند. ازنقطه نظر حسابداری، شرکت سودی را که از طریق فعالیت های صورت سود و زیان کسب کرده است را باید مالیات درآمد( income taxes)  پرداخت کند، اگرچه هیچ تبادل پولی صورت نگرفته است. همچنین در این معادله احتمالاً پول نقد در ابتدا از شرکت برای خرید تجهیزات و تولید محصولات برای فروش(خرید مواد اولیه) خارج شده است. در چنین کسب وکارهایی، معمول است که مشتری پرداخت صورتحساب را به ۳۰،۶۰ و یا حتی ۹۰ روز بعد به تعویق بیاندازد. فروش انجام شده یک مطالبه قابل دریافت است که مادامی که پول دریافت نشود، تأثیری بر نقدینگی شرکت نخواهد داشت.

حسابداری نقدی یک روش حسابداری است که درآمدها در مدت زمانی که دریافت شده اند، گزارش می شود و هزینه ها در زمان دقیقی که آن ها پرداخت شده اند، گزارش می شوند. به عبارت دیگر، درآمد و مخارج زمانی گزارش می شوند که پول نقد دریافت و پرداخت شده باشد. سود شرکت به عنوان درآمد خالص(net income) در وضعیت درآمدی(صورت سود و زیان) خود را نشان می دهد. درآمد خالص آخرین سطر گزارش یک شرکت است. اگرچه از طریق حسابداری تعهدی، درآمد خالص لزوماً به معنی دریافت تمامی وجوه پرداختی توسط مشتریان نیست. از طریق دیدگاه حسابداری، یک شرکت می تواند سود رسان باشد. اما اگر دریافتی ها به تعویق بیافتند و یا پرداخت نشوند، شرکت می تواند دچار مشکلات مالی شود. حتی شرکت های پرسود نیز در مقاطعی با مدیریت کنترل جریان نقدی مشکل داشته اند. به همین علت وضعیت جریان نقدی یک ابزار مهم برای تحلیلگران و سرمایه گذاران است.

صورت جریان نقدی

وضعیت جریان نقدی سه بخش مجزا دارد(در ایران پنج بخش دارد) که هرکدام از آن ها به یکی از اجزا شامل عملکرد(فعالیت عملیاتی)، سرمایه گذاری و تأمین مالی یک شرکت در فعالیت های تجاری اشاره می کند. در ادامه یک وضعیت معمول جریان نقدی را بررسی می کنیم:

جریان نقدی از طریق عملکرد یا عملیات شرکت

 این بخش میزان نقدینگی ایجاد شده از وضعیت درآمدی که از طریق دیدگاه تعهدی گزارش شده است را اعلام می کند. مواردی که در آن بخش قرار می گیرند شامل حساب های دریافتنی( accounts receivables) و حساب های پرداختنی ( accounts payable)و مالیات پرداختنی درآمد (income taxes payable)  می باشد. به طور خلاصه، سرمایه گذاران می توانند ببینند که چگونه یک شرکت برای خود و عملیاتش سرمایه گذاری می کند.

جریان نقدی از طریق فعالیت های تأمین مالی

بدهی ها و معاملات انجام شده در این بخش گزارش می شود. هرگونه جریان نقدی شامل پرداخت سود سهم، بازخرید و یا فروش سهم و اوراق قرضه می توانند به عنوان یک جریان نقدی برای فعالیت های تأمین مالی شرکت در نظر گرفته شود. نقدینگی از طریق وام گرفتن و یا نقدینگی پرداخت بدهی در این بخش ثبت می شود. برای سرمایه گذارانی که شرکت های پرداخت کننده سود(DPS) بالا را ترجیح می دهند، این بخش مهم است. زیرا نشان می دهد که سود نقدی از نقدینگی پرداخت می شود و از درآمد خالص برای پرداخت سود به سهامداران استفاده نمی شود.

تجزیه وتحلیل جریان نقدی

جریان نقدی یک شرکت می تواند از طریق اعدادی که در وضعیت جریان نقد به عنوان نقدینگی توسط فعالیت های عملیاتی یا جریان نقدی خالص عملیاتی گزارش می شود، ایجاد گردد. اگرچه، هیچ تعریف جهانی پذیرفته شده وجود ندارد. برای مثال، بسیاری از مدیران مالی حرفه ای، جریان نقدی یک شرکت را مجموع درآمدهای خالص آن بعلاوه استهلاک آن (هزینه های غیر نقدی در صورت سود و زیان) در نظر می گیرند. درحالی که تحلیل جریان نقدی می تواند نسبت هایی را برآورد کند، نشانگرهایی که در ادامه بیان می شوند می توانند نقطه ی شروع خوبی برای یک سرمایه گذار فراهم کنند تا کیفیت سرمایه گذاری جریان نقدی یک شرکت اندازه گیری شود.

جریان نقدی عملیاتی/ فروش خالص

این نسبت که تحت عنوان میزان جریان نقدی عملیاتی خالص یک کمپانی به نسبت فروش خالص، یا درآمد (از طریق صورت سود و زیان) بیان می شود، به ما می گوید که چه مقدار نقدینگی از طریق هر دلار حاصل از فروش به دست آمده است. نمی توان درصد دقیق و قابل قبولی برای این نسبت مطرح کرد، اما سرمایه گذاری با توجه به میزان این نسبت، اگر نسبت درصد بالاتری داشته باشد بهتر است. همین طور باید اشاره داشت که صنایع و شرکت ها دارای نسبت متفاوتی هستند. سرمایه گذاران باید عملکرد این نشانگر را در طول دوره های زمانی بلندمدت بررسی کنند تا تغییرات مهم میانگین نسبت جریان نقدی/فروش و ارتباط آن در مقایسه با دیگر شرکت های هم تراز را متوجه شوند. هم چنین باید سرمایه گذاران به مقدار افزایش جریان نقدی و افزایش فروش توجه داشته باشند، زیرا باید هر دو مقدار به یک نسبت در طول زمان تغییر کنند.

جریان نقدی آزاد( free cash flow)

این جریان اغلب به عنوان جریان خالص نقدعملیاتی منهای مخارج سرمایه تعریف می شود. جریان نقدی آزاد یک معیار مهم است. زیرا نشان می دهد که چگونه عملکرد شرکت در تولید پول نقد مؤثر است. سرمایه گذاران با بررسی جریان نقدی آزاد یک شرکت می تواند به سؤالاتی از قبیل آیا این شرکت نقدینگی کافی دارد تا پس از سرمایه گذاری بتواند سود سهام را به سرمایه گذاران پرداخت کند و یا سهام را بازخرید کند. برای محاسبه جریان نقدی آزاد: از صورتحساب جریان نقدی، مورد جریان نقدی عملیاتی را بیابد (که به آن نقدینگی عملیاتی و یا نقدینگی حاصل از فعالیت های عملیاتی نیز گفته می شود) و هزینه های سرمایه که برای عملیات فعلی لازم است را از آن کم کنید. شما می توانید با گسترش آنچه در اعداد جریان نقدی آزاد وجود دارد، قدمی فراتر بردارید. برای مثال، علاوه بر هزینه های سرمایه شما می توانید مقدار سود سهام را از جریان نقدی عملیاتی خالص کم کنید تا به مقدار دقیق تری از جریان نقدی آزاد برسید. این نمودار می تواند همان طور که اشاره شد با میزان فروش مقایسه شود.

درواقع، اگر یک شرکت سابقه ای در پرداخت سود سهام دارد، نمی توان بدون دلخوری سهامداران آن را حذف کرد و نادیده گرفت. حتی کاهش سود تقسیم شده درحالی که ضرر کمتری دارد برای بسیاری از سهامداران مشکل ساز است. برای برخی از صنایع سرمایه داران سود سهام پرداخت شده را هم تراز با هزینه های سرمایه می دانند. بسیار مهم است که جریان نقدی آزاد یک شرکت در دوره های مختلف بررسی شود و نمودارهای آن با نمودارهای کمپانی دیگر که در یک صنعت کار می کند مقایسه شود. اگر جریان نقدی آزاد مثبت بود، باید نشان داده شود که شرکت قادر به انجام تعهدات خود ازجمله تأمین فعالیت های عملیاتی و پرداخت سود سهام می باشد یا خیر.

پوشش جریان نقدی آزاد جامع

شما می توانید نسبت جریان نقدی آزاد جامع را با تقسیم جریان نقدی آزاد جامع بر جریان نقدی عملیاتی خالص به منظور به دست آوردن درصد نسبت انجام دهید. هم چنان هرچه درصد بالاتر باشد، بهتر است.

سخن آخر

جریان نقدی آزاد یک شاخص و معیار بسیار مهم برای سرمایه گذاران است. این نشانگر تمام ویژگی های مثبت نقدینگی ایجادشده داخلی از طریق فعالیت های یک شرکت را بررسی می کند و استفاده از نقدینگی برای هزینه های سرمایه را تحلیل می کند. اگر نقدینگی یک شرکت مثبت باشد، یک نشانه مثبت است که این شرکت در موقعیت خوبی قرار دارد که از وام گرفتن جلوگیری کند، کسب وکارش را گسترش دهد، سود سهام را پرداخت نماید و از شرایط دشوار عبور کند. عبارت (cash cow) که برای شرکت ها با جریان نقدی مثبت بالا استفاده می شود، عبارت مناسبی نیست. اما مطمئنا یکی از ویژگی های بسیار جذاب برای سرمایه گذاری است که منجر می شود در چنین شرکت های سرمایه گذاری کنید.

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر- قسمت سوم

آموزش نوار ابزار سمت چپ نرم افزار قسمت سوم

  • نشان دادن درصدی از قیمت

با کلیک کردن بر روی این ابزار  در نوار ابزار سمت چپ نرم افزار شما می توانید افزایش یا کاهش قیمت را به صورت درصدی نشان دهید. به عنوان مثال در تصویر زیر بر روی کندل مشخص شده با مربع کلیک می کنیم با کلیک کردن بر بالای نمودار صد درصد قیمتی و دویست درصد قیمتی آن کندل نشان داده خواهد شد. البته درصد موردنظر شما با کلیک راست بر روی این ابزار قابل انتخاب است.

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر- قسمت سوم

  • شمارش کندل ها با استفاده از اعداد خاص

با این ابزار خواهید توانست با اعداد خاص پیش بینی زمانی انجام دهید. در بسیاری از نمودارها بر روی این اعداد واکنش جالبی از نمودار را می بینیم. در تصویر زیر ما اعداد ۳۴،۵۵،۱۰۶ و ۹۰ را انتخاب کردیم واکنش جالب نمودار به این اعداد را ملاحظه می کنید.

آموزش منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

اگر یک عدد را تیک بزنیم و گزینه REPEAT count را انتخاب کنیم مانند سیکل این خطوط تکرار خواهند شد برای مثال اگر عدد ۳۴ را به عنوان پیش فرض انتخاب کنیم و تیک گزینه repeat count را فعال کنیم می بینید که به صورت سیکل این خطوط تکرار می شود. برای مثال در تصویر زیر می بینید که تکرار شدن این خطوط حمایت های معتبری را مشخص کرده است که سهم از آن قیمت نوسان های جزئی را تجربه کرده است.

نتیجه تنظیمات بالا را در تصویر زیر مشاهده می کنید

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

  • شمارش گر تاریخ

کاربرد اصلی این ابزار بررسی تاریخ پدیده های نجومی بر روی نرم افزار است به عنوان مثال شما تاریخ خسوف یا کسوف های یک دهه را وارد فایل تکست می کنید و با این ابزار فراخوانی می کنید. چون در تحلیل تکنیکال به ندرت از این ابزاراستفاده می شود ما نیز از وارد شدن به جزییات این ابزار چشم پوشی می کنیم.

  • سیکل آکاردئون

با این ابزار می توانید محور زمان را به سیکل های متساوی الف اصله تقسیم کنید.

  • Daily pivot levels

این ابزار که در بالای نوار ابزار سمت چپ نمودار دیده می شود، در نمودارهای روزانه مورداستفاده قرار می گیرند. با کلیک کردن بر روی آن دو حمایت و دو مقاومت انتهایی نمودار نشان داده می شود s1, s2 سطوح حمایتی و R1,R2 سطوح مقاومتی می باشند.

  • نشانگر نمودار

از این ابزار برای نشان دادن تاریخ و قیمت خاص یک کندل استفاده می شود. قیمت در نوار عمودی و تاریخ در نوار افقی نمودار نشان داده می شود.

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر- قسمت دوم

آموزش منوی سمت چپ داینامیک تریدر- قسمت دوم

اگر قسمت نخست این مقاله را مطالعه نکرده اید، برای مطالعه بخش اول آن اینجا را کلیک نمایید.

لیبل تاریخ (date labels)

اگر بر روی این تصویر  کلیک راست کنید منوی زیر ظاهر خواهد شد.

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

با فعال کردن هرکدام از این ردیف ها توضیح خاصی بر روی نمودار ظاهر خواهد شد

  1. نشان دادن تاریخ آن کندل
  2. قیمت آن کندل را مشخص می کند
  3. تغییر قیمتی بین دو سطح انتخاب شده را نشان می دهد
  4. درصد تغییرات قیمتی بین دو سطح را نشان می دهد
  5. تعداد کندل های معاملاتی بین دو سطح را نشان می دهد
  6. تعداد کندل های تقویمی بین دو سطح را نشان می دهد
  7. نشان دهنده نرخ تغییر بین دونقطه می باشد
  8. نسبت های اصلاحی و پروجکشن را مشخص می کند
  9. از نقاط بسته کندل ها به جای سقف و کف استفاده می کند
  10. به طور اتوماتیک سویینگ های سقف را مشخص کرده و اطلاعاتش را ر روی نمودار نشان می دهد
  11. به طور اتوماتیک سویینگ های کف را مشخص کرده و اطلاعاتش را بر روی نمودار نشان می دهد.

ابزار لیبل گذاری پیوت ها

با این ابزار می توان پیوت های سقف و کف را لیبل گذاری کرد. هم چنین این ابزار برای شمارش اموج الیوت هم کاربرد دارد. مثلاً در تصویر زیر از چهار حرف A-B-C-D برای مشخص کردن پیوت های سقف و کف استفاده شده است.

منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

ابزار نشان دادن قیمت

از این ابزار  برای نشان دادن قیمت کندل خاص استفاده می شود

 O قیمت باز شدن کندل را نشان می دهد

H قیمت های کندل را نشان می دهد.

L قیمت لو کندل را نشان می دهد.

C قیمت کلوز کندل را نشان می دهد

ابزار اضافه کردن متن

از این ابزار  برای اضافه کردن متن به نمودار استفاده می کنیم.

جعبه ترسیم

بعض مواقع نیاز است نواحی را در نمودار با مستطیل مشخص کنیم مانند سقف ها و کف ها

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

ابزار شمارش قیمت

یکی از قابلیت های نرم افزار داینامیک تریدر شمارش قیمت طبق تنظیماتی است که خود شما انجام می دهید. استفاده از این قابلیت خلاقیت زیادی را می طلبد و شما باید تصمیم بگیرید که از چه عددی برای نمودارتان استفاده کنید و نتایج بهتر به دست آورید.

به عنوان مثال برای سهم خگستر می خواهیم طوری شمارش قیمتی انجام دهیم که خطوط بر روی قیمت های تغییر روند (حمایت و مقاومت) قرار گیرند. بین کف مشخص شده و سقف (که در تصویر با مستطیل نشان داده شده)۱۱۰۰ ریال اختلاف وجود دارد اگر در تنظیمات این ابزار عدد ۱۱۰۰ را وارد کنیم و تیک آن را فعال کنیم و بقیه قسمت ها را مانند تصویر تیک بزنیم خیلی زیبا واکنش نمودار به این خطوط را می بینید.

کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

با کلیک راست بر روی این ابزار  تغییرات نشان داده شده را بر روی این پنجره انجام می دهیم.

آموزش منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

ادامه مطلب
buffet-(4)
آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

ابزار خط

منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

  • خط روند

خط روند یکی از اساسی ترین مفاهیم تکنیکال است. با مشخص کردن دو نقطه بر روی نمودار خط روند رسم می شود. اگر خط روند کف و سقف های بالاتر بسازد روند صعودی و اگر کف و سقف های پایین تر داشته اشیم خط روند نزولی خواهیم داشت.

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

در تصویر بالا خط روند قرمز صعودی و خط روند آبی نزولی می باشد.

اگر بر روی    کلیک راست کنیم، چهار گزینه برای شما خواهد آمد.

۱٫ خط روند معمولی بین دو نقطه

۲٫ خط روند با امتداد به سمت راست

۳٫ خط روند با امتداد به دو طرف

۴٫ فلش جهت نما

  • خط موازی

تصویر دوم    خط موازی را نشان می دهد.

با این ابزار می توان دو خط موازی رسم کرد و با کلیک راست بر روی آن رنگ خط را می توانند تغییر دهید.تصویر زیر دو خط موازی رسم شده است

نرم افزار داینامیک تریدر

  • چنگال اندروز

تصویر سوم   چنگال اندروز را نشان می دهد.

از این ابزار برای رسم بین کف-سقف-کف و یا سقف-کف-سقف بهره می بریم

چند قانون در تحلیل از این چنگال باید مدنظر قرار دهیم

قانون اول:

وقتی یک خط میانه بر اساس آخرین نوسانات بازار رسم می شود قیمت در ۸۰ درصد مواقع به خط میانی بازخواهد گشت.

قانون دوم:

وقتی قیمت به خط میانی برمی گردد یک نقطه اساسی را ر روی نمودار می سازد.

(به واکنش خط میانی چنگال در نمودار زیر دقت کنید)

آموزش نرم افزار داینامیک تریدر

قانون سوم خط میانی:

وقتی قیمت یک بار به خط میانی برخورد می کند می تواند دوباره حول آن خط نوسان کند. (مانند تصویر بالا)

قانون چهارم خط میانی:

اگر قیمت نتواند به خط میانی چنگال برسد، تغییر جهت خواهد داد ونوسانی بزرگ خواهد داشت

با کلیک راست بر روی  پنجره زیر را مشاهده خواهید کرد.

  1. ۱٫ تعداد خطوط هشدار بالا و پایین نمودار را مشخص می کند
  2. با فعال شدن تیک این قسمت چنگال به چنگال ۵۰ درصد تبدیل خواهد شد
  3. خطوط به سمت چپ نیز امتداد داده می شوند
  4. رنگ چنگال را تغییر می دهد.
  • کانال بابسون

تصویرکانال بابسون را نشان می دهد. اگر در نمودار به دنبال ساختار کانالیزه باشیم از این ابزار استفاده می کنیم

در نمودار زیر نمونه ای از استفاده از این کانال رو ملاحظه می کنید.

آموزش کار با منوهای نرم افزار داینامیک تریدر

خطوط محدوده زاویه

تصویر   خطوط محدوده زاویه را نشان می دهد. از این ابزار برای رسم زوایا در یک محدوده خاص استفاده می کنیم به عنوان مثال اگر در شکل زیر بخواهیم از نقطه A بین محدوده B و C زاویه بندی کنیم به این طریق عمل می کنیم. ابتدا از نقطه A به B و سپس از نقطه A به C وصل می کنیم.

نرم افزار داینامیک تریدر

  • خطوط رگرسیون

تصویر  خطوط رگرسیون می باشد. از این خطوط بیشتر برای نواحی اصلاحی بازار و برای اطمینان از پایان روند اصلاحی بهره می برند.

به عنوان مثال در تصویر بالا قیمت بعد از عبور از خط قرمز بالایی رگرسیون صعود قابل توجهی را تیره می کند.

ادامه مطلب
buffet-(4)
شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر و انجام تحلیل نسبتی در آن

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر

مطالب ارائه شده در این بخش:

  • ایجاد workspace
  • ایجاد template
  • تغییر ساختار کندل ها
  • قرار دادن دو یا چند نمودار کنارهم و تحلیل نسبتی

برای شروع کار با این نرم افزار ابتدا بایستی یک workspace بسازیم. این workspace شامل صفحه نمودار که خود می تواند یک یا چند نمودار را به همراه یک یا چند اندیکاتور را شامل شود. جهت ساخت workspace  جدید ابتدای کار با استفاده از داده های از قبل ساخته شده از منوی file گزینه new chart  را انتخاب می کنیم و از زیر منوی data files دیتای مورد نظر را کلیک می کنیم.

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر و انجام تحلیل نسبتی در آن

بر روی این دیتا می توان تغییرات زیادی اعمال کرد از جمله

تغییر رنگ نرم افزار

تحلیل تکنیکال

قرار دادن اندیکاتور زیر نمودار

لیبل گذاری و…

بعد از اینکه مراحل کار با نمودار به پایان رسید می توانیم آن را از منوی workspace و save workspace as ذخیره کنیم

ایجاد یک template خاص برای نرم افزار و ذخیره آن:

اگر مایل بودید قالب (template) خاصی برای نمودارتان استفاده کنید و به دفعات از آن استفاده کنید می توانید پس از ساخت template  خود از گزینه chart، بر روی save template as کلیک کنید و آن را ذخیره کرده و در هر زمان که نیاز داشتید فوراً بر روی نمودار قرار دهید.

به طور مثال ما می خواهیم بر روی هر نمودار یک اندیکاتور ثابت داشته باشیم و موقع استفاده از هر داده ای بدون اتلاف وقت از آن استفاده کنیم، به همین منظور مانند تصویر زیر عمل می کنیم.

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر و انجام تحلیل نسبتی در آن

چطور ساختار کندل ها را تغییر دهید:

از منوی chart قسمت bar type برای این منظور استفاده می کنیم:

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر و انجام تحلیل نسبتی در آن

  • قرار دادن دو یا چند نمودار کناره هم و تحلیل نسبتی

یکی از ویژگی های جالب نرم افزار داینامیک تریدر مقایسه دو نمودار باهم، هم ازنظر روندی و هم مقایسه نسبت آن ها می باشد که برای این منظور مراحل زیر را دنبال می کنیم. به طور مثال قصد داریم دو سهم از بورس ایران خودرو و خبهمن را باهم مقایسه کنیم.

اول سهم خودرو را از طریق  new chart اجرا می کنیم. سپس از کادر بالای نمودار بر روی علامت + کلیک کرده و نمودار دیگر را در کنار نمودار قبلی اضافه می کنیم

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر

همان طور که در تصویر می بینید همبستگی زیادی بین این دو نمودار وجود دارد که می توان از رشد یکی برای نوسان گرفتن از نمودار دیگر استفاده کرد به طور مثال نمودار رنگی نمودار خودرو می باشد که همان طور که ملاحظه می کنید داده انتهایی نمودار خگستر یک صعودی را انجام داده است پس می توان منتظر صعود خودرو در هفته های پیش رو باشیم. و اما حال که به همبستگی این دو نمودار پی بردیم برای اینکه بفهمیم که از بین این دو سهم کدام برای خرید بهتر است از تحلیل نسبتی استفاده می کنیم. برای انجام تحلیل نسبتی مراحل زیر را انجام می دهیم

ابتدا از بر روی new chart کلیک می کنیم سپس در مربع نشان داده شده تیک را فعال کرده و ratio را انتخاب می کنیم و بعد در کادر پایین دو سهم را برای تحلیل نسبیت انتخاب می کنیم.

نمودار زیر نسبت نمودار خبهمن به خودرو را نشان می دهد. شما بایستی این نمودار را به طور مجزا تحلیل کنید اگر تحلیل شما از این نمودار این است که آماده صعود است یعنی اینکه خرید خبهمن از خودرو در حال حاضر ارجحیت دارد و برعکس.

شروع کار با نرم افزار داینامیک تریدر

ادامه مطلب
buffet-(4)
معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

داینامیک تریدر چه نرم افزاری است و چه کاربردی داشته و چه مزایایی نسبت به بقیه نرم افزارها دارد؟

این نرم افزار، یک نرم افزار بسیار کاربردی درزمینه تحلیل تکنیکال می باشد. در حال حاضر نسخه کرک شده این نرم افزار به صورت رایگان در دسترس عموم می باشد و شما خواهید توانست از طریق همین سایت این نرم افزار را دانلود کنید.

این نرم افزار مزایای قابل توجهی نسبت به نرم افزارهای دیگر تحلیل تکنیکال دارد. ازجمله این مزایا عبارت اند از:

۱-محیط ساده و دوست داشتنی این نرم افزار که هر کاربری را به خود جذب می کند

۲-به دلیل سادگی لیبل گذاری بسیار برای الیوت کاران کاربرد دارد

۳-قابلیت رنگ بندی مشخص کندل های یک روز را دارا می باشد.

۴-قابلیت تحلیل زمانی این نرم افزار فوق العاده است که هم به صورت دستی و هم خودکار انجام می شود

۵-به راحتی با حذف کردن خطوط اضافی می توان از شلوغی نمودار جلوگیری کرد

و صدها مزایای دیگر که در طول کار با این نرم افزار توضیح خواهم داد.این نرم افزار را از سایت دانلود کرده و مطابق فایل ویدئویی نصب کنید. لازم به ذکر است که داینامیک تریدر یک پلت فرم تحلیل است و برای شروع تحلیل باید دیتای به روز شده را از نرم افزارهای دیگر فراخوانی کرد. یکی از ساده ترین نرم افزارهای که می توان از آن برای انتقال دیتا کمک گرفت متا تریدر ۴ یا ۵ که نسخه فارسی آن مفید تریدر به راحتی قابل دسترس است

ابتدا اندیکاتور elliot confirm را از لینک زیر دانلود کنید. این اندیکاتور فقط برای متایدر ۵ قابل استفاده است.

دانلود اندیکاتور

سپس نرم افزار متاتریدر ۴ یا ۵ را بازکرده و از منوی فایل بر روی گزینه باز کردن پوشه داده (open data folder) کلیک کنید و درون فولدر mql5 در نرم افزار متاتریدر ۵ پوشه اندیکاتور (indicators) را بازکرده و اندیکاتور دانلود شده را کپی کنید.

معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

حال بایستی از پنجره راهبر پایین قسمت نمادها در زیر اندیکاتور elliot confirm را مشاهده کنید. بر روی آن کلیک کرده تا اندیکاتور بر روی نمودار نمایان شود، حال اگر طبق تصویر قبل پوشه داده را بازکنید و این بار از فولدر mql5 پوشه  files را انتخاب کنید داده موردنظر در تایم فریم موجود در مفیدتریدر ساخته شده است. مرحله بعد واردکردن داده به نرم افزار داینامیک تریدر است.

معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

بایستی محل قرارگیری این پوشه را به یاد بسپارید چون در نرم افزار داینامیک تریدر به آن نیاز پیدا خواهید کرد.

نکته بسیار مهم: لطفا توجه بفرمایید بهتر است برای درست نشان دادن داده ها در داینامیک تریدر در منوی فایل نام داده ها را به انگلیسی مانند تصویر بالا که برای سهم فملی انجام شده است، تغییر دهید و می توانید فایل فارسی را حذف کنید. حال وارد نرم افزار داینامیک تریدر می شویم و تنظیمات مربوطه انجام می دهیم.

برای دانلود نرم افزار داینامیک تریدر ورژن۷ اینجا را کلیک نمایید.

پسورد فایل: khanesarmaye.com

از منوی Files گزینه portfolio manager  را انتخاب کنید و طبق تصویر تغییرات زیر را انجام دهید

دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

اگر تنظیمات را به درستی انجام داده باشید داده های شما هم اکنون باید به داینامیک تریدر انتقال داده شده باشد.

معرفی و دانلود نرم افزار داینامیک تریدر

هم اکنون شما داده های موردنیاز خود را در داینامیک تریدر خواهید داشت و می توانید بر روی آن تحلیل انجام دهید.

برای دانلود نرم افزار داینامیک تریدر ورژن۷ اینجا را کلیک نمایید.

پسورد فایل: khanesarmaye.com

ویدیو معرفی نرم افزار داینامیک تریدر و نحوه ورود دیتا به آن

ادامه مطلب
buffet-(4)
کانالهای رگرسیون ترند اتوماتیک

چگونه از آن استفاده و با آن ترید کنیم

کانال­های رگرسیون ترند ابزار بسیار مفیدی در تشخیص و تعقیب ترند بازار می­ باشند. زمانی که قیمت­ ها کانال ترند را به خوبی بشکنند معمولا ترند بازار تغییر می­ کند. به هر حال کشیدن این کانال­ها کار خسته­ کننده­ ای می­ باشد.بنابراین ما تصمیم گرفتیم این کار را به صورت اتوماتیک انجام دهیم. ابتدا اجازه دهید در مورد مشکل بعضی از تریدرها در برخورد با کانال رگرسیون صحبت کنیم.

مشکل موجود

در منوی رگرسیون ترند چراغ سبز در جعبه SD باید On باشد. زمانی که حالت On باشد نرم ­افزار SD را برای کانال­های بالایی و پایینی محاسبه خواهد کرد. اگر SD در حالت Off باشد(چراغ سبز نباشد) سپس نرم­ افزار به سادگی بالاترین و پایین­ ترین نقطه را خواهد یافت و با استفاده از این پیک قیمت­ها کانال­های پایینی و بالایی رسم می­ شود. به منظور استفاده از کانال­های رگرسیون ترند که در اینجا بحث می­ شود شما باید SD  را روی On  قرار دهید (چراغ سبز روشن باشد).

کانالهای رگرسیون ترند اتوماتیک

Min Pivot Select برای کانال اتوماتیک

ما چندین روش را آزمایش کردیم و در ادامه توضیح دادیم. کاربر یک پیوت قبلی را که نرم­ افزار بعد از آن کانال را رسم کرده است می­ یابد. برای ترند بلند مدت از حالت اصلی یا اولیه استفاده کنید. برای ترندهای کوتاه مدت از حالت مینور یا بینابینی استفاده کنید.

ما توصیه می ­کنیم این مطالعه بوسیله پیوت اصلی یا اولیه انتخاب شود. در غیر این صورت کانال­های اتوماتیک بصورت مداوم در هر زمان که رسم می­ شوند از یک پیوت مینور استفاده می­ شوند. این تغییر مداوم می ­تواند این کانال­های اتوماتیک را بلااستفاده کند. مثال­ هایی که در ادامه می ­آید می­ تواند انتخاب پیوت را روشن کند.

پیوت اولیه

بوسیله انتخاب پیوت اولیه به عنوان پیوت مینیموم نرم­ افزار بدنبال پیوت اولیه قبلی می­ گردد و کانال رگرسیون ترند را از این پیوت رسم خواهد کرد. زمانی که پیوت اولیه شماره­ گذاری شد کانال­ها به صورت اتوماتیک از پیوت جدید رسم می­ شوند.

کانالهای رگرسیون ترند اتوماتیک

پیوت اصلی

بوسیله انتخاب پیوت اصلی به عنوان پیوت مینیموم نرم­ افزار بدنبال پیوت اصلی قبلی می­ گردد و کانال رگرسیون ترند را از این پیوت رسم خواهد کرد. زمانی که یک پیوت اصلی جدید شماره­ گذاری می­شود کانال­ ها به صورت اتوماتیک مجددا از این پیوت جدید رسم می­ شوند.

کانالهای رگرسیون ترند اتوماتیک

مثال واقعی استفاده از کانال­های اتوماتیک

تریدی که در ادامه می­ آید در مورد دلار کانادا در ماه سپتامبر با استفاده از آنالیزور موج الیوت و کانال­های رگرسیون ترند اتوماتیک و نوسان نمای الیوت است.

مواردی که باید رعایت شوند:

  • نوسان­ نما به سمت صفر برگردد و بالای مقداری که بیشتر از آن مجاز نیست نماند.

PTI در عدد ۴۸ است (بیشتر از ۳۵). معنی آن این است که حالت خوبی برای شروع رالی ۵ وجود دارد. Buy برای دلار کانادا در ماه سپتامبر در محل شکسته شدن کانال ترند وجود دارد.

کانالهای رگرسیون ترند اتوماتیک

ادامه مطلب