احتمالاً تاکنون اسمِ بلاک چین (Blockchain) به گوشتان خورده است. این تکنولوژی همانند یک دفترِ کل، تمامِ تراکنش های بیت کوین را درونِ خود ذخیره می کند. درواقع اساسِ بیت کوین بر پایۀ این تکنولوژی بنا شده است. در این مقاله با زبانی ساده و غیرفنی فناوری بلاک چین را توضیح خواهیم داد.

اصلاً چرا بیت کوین به وجود آمد؟

دوستِ شما علی دراثنای سفر با شما تماس می گیرد و درخواست پول می کند.

برای سادگی بحث فرض کنید کارتِ بانکی و کامپیوتر وجود ندارد و کارها همگی توسط انسان انجام می شود. به بانک مراجعه می کنید و درخواست می کنید ۱۰۰۰ دلار به حساب علی منتقل شود. مسئولِ باجه به دفترش نگاه می کند تا موجودی حسابِ شما را چک کند. بله موجودی به اندازۀ کافی دارید و عمل انتقالِ پول با موفقیت انجام می شود. مسئول باجه تراکنش را در دفترِ خود ثبت می کند.

به علی زنگ می زنید و واریزِ پول را خبر می دهید تا هر وقت خواست به بانک مراجعه و پول را برداشت کند.

اینجا شما و علی به بانک به عنوان یک واسطِ مطمئن اعتماد می کنید و بر اساسِ این اعتماد مدیریت پول هایتان را به بانک واگذار می کنید. اینجا هیچ جابه جایی فیزیکی پول در کار نیست. تمامِ چیزی که لازم است دفترِ موجودی است که کنترلِ آن بر عهدۀ بانک است؛ و این دقیقاً مشکل سیستم های بانکی است. برای برقراری اعتماد بین دو نفر به یک نفر سوم وابسته می شویم. سال هاست که این سیستمِ مالی در بانک ها وجود داشته و دارد!

ممکن است بپرسید مشکل کجاست؟

اگر هرج و مرج به وجود آید، اوضاع اقتصاد خراب شود، بانک ها در معرض ورشکستگی قرار گیرند و جنگ و شرایط فوق العاده به وجود آید آیا بازهم می توان به پابرجا بودن نظام های بانکی امید داشت؟ آیا چنین بلبشویی زمینه را برای سوءاستفادۀ افراد سودجو فراهم نمی کند؟ آیا شخصِ ثالثی که به او اعتماد داشتید در شرایط بحرانی نیز قابلِ اعتماد هست؟ چه می شود اگر دفتر موجودیِ حساب ها در آتش بسوزد؟ یا هنگام انتقال پول رقمِ اشتباهی در دفتر ثبت شود. یا اصلاً از روی عمد اختلالاتی در این سیستم به وجود آید. داستان بلوکه شدن پول در برخی از موسسات مالی یک نمونه از همین بلبشوها است که چه بسا خودِ شما هم قربانیِ آن باشید.

آیا سیستمی وجود دارد که بدون واسطه بتوان پول منتقل کرد؟

سوالِ خوبی است ولی سوالِ بهتر این است که منظور از انتقالِ پول چیست؟ آیا صرفاً ثبتِ تراکنش ها در یک دفترِ مالی است؟ چرا خودمان این کار را انجام ندهیم؟ بلاک چین در پاسخ به همین سوال خلق شد. در این روش دفترِ کل توسطِ خودِ کاربرانی که از سیستم استفاده می کنند کنترل می شود. اینجا به جای یک نفر کلِ اعضای شبکه به دفتر دسترسی دارند. حساب و کتاب ها برای همه به صورت شفاف وجود دارد؛ اما چگونه این کار صورت می گیرید؟ ملزومات چنین سیستمی وجودِ افرادِ بیشتری چون شما و دوستتان علی است که نمی خواهند به بانک و سایر سیستم های واسط وابسته باشند. چند نفر کافی است؟ حداقل سه نفر. فرض کنید ۱۰ نفر پیدا شده اند که نمی خواهند به هیچ نهادی وابسته باشند. این افراد بعد از توافقات اولیه به موجودی حساب و جزئیات تراکنش های یکدیگر دسترسی دارند بدون اینکه شناختی از هویت هم داشته باشند.

هر یک از این افراد در شروعِ کار یک پوشۀ خالی دارند. بعدها جزئیاتِ تراکنش ها در یک برگۀ کاغذ به این فولدر اضافه می شود. (برای سادگیِ بحث به جای بلوک از برگۀ کاغذ استفاده کرده ایم). تمامِ افراد با یک قلم و کاغذ آمادۀ ثبتِ تراکنش ها هستند. فرض کنید شمارۀ ۲ می خواهد ۱۰ دلار به شمارۀ ۹ منتقل کند. او درخواستش را با صدای بلند به بقیۀ نفرات اعلام می کند. من می خواهم ۱۰ دلار به حساب شمارۀ ۹ منتقل کنم. لطفاً همه این تراکنش را در دفتر خود ثبت کنید.

تمامِ اعضا، موجودی شمارۀ ۲ (فرستندۀ پول) را بررسی می کنند اگر کافی بود تراکنش را در برگۀ خود ثبت می کنند. اکنون تراکنش با موفقیت انجام شده است.

با گذشتِ زمان افرادِ بیشتری مایل به انتقال پول هستند. هرکسی که می خواهد پول منتقل کند درخواستش را با صدایِ بلند به بقیۀ اعلام می کند تا در برگۀ خود ثبت کنند. این کار آن قدر ادامه پیدا می کند تا ظرفیتِ برگه پر شود. فرض کنید هر برگه ظرفیتِ ثبت ۱۰ تراکنش را دارد. با ثبتِ دهمین تراکنش ظرفیتِ آن پر می شود و دیگر جایی برای ثبتِ تراکنش های بیشتر وجود ندارد.

در این حالت لازم است تا برگ دیگری به پوشه اضافه شود و ثبت تراکنش ها از سر گرفته شود. اما تکلیفِ برگۀ قبلی که ظرفیتش پرشده چه می شود؟

قبل از بایگانی برگه لازم است آن را با کدی موردِ پذیرشِ همۀ اعضای سیستم مهر و موم کنید. این کار باعث می شود محتویات برگه تغییر نکند یا اگر تغییر کرد از درجۀ اعتبار ساقط شود. به فرایند تولیدِ این کد اصطلاحاً ماینینگ (mining) گفته می شود که اینجا برای سادگیِ بیشتر از واژۀ «مهر و موم کردن» استفاده می کنیم. خب ببینیم صفحه چطور مهر و موم می شود؟

ماشینِ جادویی

یک ماشین با دیوارهای ضخیم تجسم کنید. شما از مکانیزم داخلیِ این ماشین اطلاعی ندارید. فقط می توانید به ورودی به آن بدهید و یک خروجی تحویل بگیرید. جعبه ای از سمتِ چپ وارد دستگاه می کنید و از سمتِ راست جعبۀ متفاوتی تحویل می گیرید. اسمِ این ماشین در اصطلاحِ برنامه نویسی Hash Function یا تابعِ هش است. چون نمی خواهیم فنی صحبت کنیم از همان واژۀ «ماشینِ جادویی» استفاده می کنیم.

فرض کنید شما عددِ ۴ را از سمتِ چپ وارد ماشین می کنید. در سمتِ راست چیز کاملاً متفاوتی مثلاً dcbea دریافت خواهید کرد. اینکه ماشین چگونه این خروجی را تولید می کند معلوم نیست. این یک فرایندِ یک طرفه است؛ یعنی صرفاً از روی خروجیِ dcbea نمی توان متوجه شد که ورودیِ آنچه بوده است. ولی این را می دانید که هر وقت عددِ ۴ را به ماشین بدهید همین خروجیِ یکسان را دریافت می کنید.

hash(4) == dcbea

بیایید یک عددِ دیگر به ورودی بدهیم. مثلاً ۲۶

این بار رشتۀ جدیدِ ۹۴c8e را دریافت می کنیم.

یک سوال: چه عددی از سمتِ چپ واردِ ماشین کنم تا در سمتِ راست رشته ای با سه کاراکتر صفر در ابتدای آن دریافت کنم؛ مثلاً ۰۰۰ab, 00098, 000fa و … .

مگر نگفتیم ماشین یک طرفه است؟ پس چطور می شود به این سوال پاسخ داد؟ یک راه هست و آن این است که اعدادِ مختلف را به ورودی بدهیم تا به خروجیِ موردنظر (عددی با سه صفر در ابتدایِ آن) برسیم. این همان کاری است که ماینرها انجام می دهند. بله ماینرها برای این کار جایزه (پول) می گیرند. جلوتر توضیح می دهیم.

بالاخره با تلاشِ و آزمون خطای فراوان بالاخره مقدارِ مناسبی برای ورودی پیدا خواهیم کرد.

قطعاً این کار دشوار و زمان بر است. ولی بررسی صحت و سقمِ این ادعا که عدد ۷۲۵۳۳ خروجی ۰۰۰ca را تولید می کند کارِ ساده ای است. درواقع مهم ترین ویژگی ماشین جادویی این است که با داشتنِ یک خروجی به سختی می توان ورودیِ متناظر را تشخیص داد ولی با داشتنِ ورودی و خروجی به راحتی می توان تأیید کرد که آیا ورودی به خروجی تبدیل می شود یا نه.

این ماشین چگونه برگۀ تراکنش ها را مهروموم می کند؟

برگۀ تراکنش را یک جعبۀ سیاه حاویِ عدد ۲۰۸۹۳ در نظر بگیرید. حالا از خودتان بپرسید «با اضافه کردن چه عددی به درون این جعبه می توانم مقداری را در خروجی تولید کنم که در ابتدایش سه رقمِ صفر وجود داشته باشد.» اینکه مدام در مثال ها از «سه صفر» صحبت می کنیم برای درکِ آسان تر تابعِ هَش است وگرنه فرایند هشینگ در بیت کوین بسیار پیچیده تر از این حرف هاست.

اینجا نیز دقیقاً همان سناریوی قبلی را داریم. باید این قدر عددهای مختلف به جای علامت سوال قرار دهیم تا نهایتاً به خروجیِ موردنظر برسیم. خلاصه بعد از هزاران بار تلاش به عددِ ۲۱۱۹۱ خواهیم رسید که خروجیِ موردنظر ما را تولید می کند. این عدد به علاوۀ عدد ۲۰۸۹۳ وقتی به ماشین داده می شود خروجی ای تولید می کند که در ابتدای آن سه رقمِ صفر وجود دارد؛ همان چیزی که دنبالش بودیم.

با این حساب، عدد ۲۱۱۹۱ برای مهر کردن ۲۰۸۹۳ به کار می رود. برای مهر و موم کردن برگه تراکنش ها، برچسبی با عددِ ۲۱۱۹۱ روی آن می چسبانیم. مادامی که این برچسب روی برگه وجود داشته باشد یعنی مهر و موم شده است.

عددِ محاسبه شده برای مهر در فرهنگِ بیت کوین ماینینگ اصطلاحاً Proof of Work (اثباتِ کار) گفته می شود. این عدد نشان می دهد که برای محاسبۀ آن تلاشی صورت گرفته است. ما برای سادگیِ بحث از «شمارۀ مهر» استفاده می کنیم. هرکسی بخواهد بداند که محتویات برگه تغییر کرده یا نه کافی است محتویاتِ برگه به علاوۀ شمارۀ مهر را به ماشین بدهد و خروجی را بررسی کند. اگر کلمه ای با سه صفر در ابتدا ظاهر شد یعنی محتویات برگه دست نخورده است و اگر چیزی خلافِ این بود می توانید برگه را دور بیندازید چون اطلاعاتِ آن دستکاری شده و دیگر اعتباری ندارد. از همین مکانیزم برای مهر کردن تمام برگه ها استفاده می کنیم.

مثل قبل باید دنبالِ عددی باشیم که با اضافه شدن به تراکنش های صفحه و ارسال به ماشین، خروجی مدنظر ما را تولید کند (کلمه ای با سه صفر در ابتدا). بعد از مهر شدن صفحه اگر کسی بخواهد محتوای آن را تغییر دهد خروجی ماشین تغییر می کند چون شمارۀ مهر به دیگر افرادِ شبکه اجازه می دهد سلامتِ برگه را امتحان کنند. حالا که با فرایند مهر کردن آشنا شدید سراغ ادامۀ بحثمان برویم. به محض پایان یافتنِ ظرفیتِ برگه، همۀ اعضا شروع می کنند به محاسبۀ شمارۀ مهر. هرکسی توانست شمارۀ مهر را زودتر کشف کند آن را به بقیه اعلام می کند.

دیگر اعضای شبکه صحتِ مهر را تأیید می کنند. اگر درست بود با آن شماره برگه را مهر و در پوشۀ خود قرار می دهند. ولی چه می شود اگر یکی از اعضای شبکه مثلاً شماره ۷ شمارۀ اشتباهی را تولید کند که به تأیید بقیۀ اعضای سیستم نرسد؟ چنین حالتی محتمل است.

  • ممکن است تراکنش هایی که در شبکه اعلام شده را اشتباه شنیده باشد؛
  • ممکن است تراکنش را اشتباه در برگۀ خود ثبت کرده باشد؛
  • یا ممکن است عمداً برای تقلب تراکنشی را اشتباه ثبت کرده باشد.

خلاصه به هر دلیلی باشد آن برگه دیگر اعتبار ندارد و شمارۀ ۷ هیچ راهی جز دور انداختن آن و برداشتن یک نسخۀ کپی از سایر اعضای شبکه ندارد. این شخص تا زمانی که آن برگه را در پوشۀ خود قرار ندهد قادر به ثبت تراکنش های بیشتر نخواهد بود و درواقع دیگر عضوی از شبکه نیست.

یک سوال: چه دلیلی وجود دارد که اعضای شبکه برای محاسبۀ شمارۀ مهر، زمان و منابع مصرف کنند؟ چرا منتظر نمی مانند یک نفر دیگر محاسبه را انجام داده و به آن ها اعلام کند؟

سوالِ خوبی است. هر عضوی از شبکۀ بلاک چین به خاطرِ عضویت و گسترشِ این شبکه می تواند شانس خود را برای برنده شده مقداری پول امتحان کند؛ اما چطور؟ اولین کسی که شمارۀ مهر را کشف کند مقداری پول از طرفِ سیستم دریافت می کند. این جایزه به عنوان یک مشوق است؛ چون بالاخره فردی که عدد را استخراج کرده منابعِ سیستم و برق مصرف کرده است. این اساسِ وجودِ بیت کوین است؛ یعنی سیستمی که به خاطرِ عضویت و فعالیتِ در آن به شما پاداش می دهد. این پاداش مشوقی برای رشدِ شبکه و ارتقای ارزش بیت کوین است. هر چه افراد بیشتری از بیت کوین استفاده کنند ارزشِ بیت کوین بالاتر می رود و انگیزه برای پول در آوردن از آن بیشتر خواهد شد. وقتی دیگران درآمد ماینرها را می بینند مشتاق عضویت در شبکه می شوند و این دوباره باعث رونق سیستم خواهد شد.

این چرخه همین طور ادامه پیدا می کند…بعد از محاسبۀ شمارۀ مهر و بایگانی صفحه، همۀ اعضای شبکه با یک برگۀ سفید شروع به ثبتِ تراکنش ها می کنند؛ و دوباره نوبتِ بعد هرکسی فرصت دارد شانسش را برای جایزۀ بعدی امتحان کند. هر چه توانِ پردازش سیستم بالاتر باشد یافتنِ پاسخ در مدت زمان کمتری میسر است و این شانسِ موفقیت شما را افزایش می دهد. به همین خاطر قدرتِ تجهیزات بیت کوین ماینینگ حرفِ اول را می زند. قطعاً شخصی که از یک سوپرکامپیوتر برای استخراج بیت کوین استفاده می کند از شما که با یک سیستمِ معمولی این کار را انجام می دهید شانسِ موفقیتِ بیشتری دارد.

به لحاظ فنی صفحه بلوکی از تراکنش ها و فولدر زنجیره ای از صفحات (بلوک ها) است. این یعنی زنجیرۀ بلوک ها؛ یعنی بلاک چین (Blockchain). البته هنوز یک چیزی این وسط مبهم است. فرض کنید داخلِ فولدر ۵ صفحۀ مهره شده داریم. چه می شود اگر صفحۀ دوم را به نفعِ خودم ویرایش کنم؟ احتمالاً پاسختان این است که دیگر اعضای شبکه با شمارۀ مهری که در اختیار دارند می توانند به دستکاری شده صفحه پی ببرند. حرفتان درست ولی اگر شمارۀ جدیدی نیز برای مهر کردن صفحه پیدا کردم و آن صفحه را با آن شماره مهر زدم چه؟ برای جلوگیری از تغییرِ بلوک ها (صفحات) مکانیزم بهتری لازم است که در ادامه توضیح خواهیم دادم.

چگونه از بلوک ها محافظت می شود؟

پیش تر گفتیم دو جعبه داریم که یکی حاویِ عددِ ۲۰۸۹۳ و دیگری خالی است که باید شما محاسبه کنید. در حالتِ واقعی برای محاسبۀ شمارۀ مهر، سه جعبه نیاز است؛ دوتایشان پر و یکی خالی که باید شما محاسبه کنید. وقتی محتویات این سه جعبه به ماشین وارد می شود خروجی مورد انتظار تولید خواهد شد. محتویات یکی از جعبه که حاویِ تراکنش های صورت گرفته است. جعبۀ دومی حاوی شمارۀ مهر است و در اینجا جعبۀ سومی تعریف شده که حاوی خروجی ماشین برای صفحۀ قبلی است؛ یعنی کدِ هشِ بلوکِ قبلی.

با این ترفند هر صفحه ای به صفحۀ قبلی خود وابسته می شود؛ بنابراین اگر کسی بخواهد صفحه ای را تغییر دهد باید محتویات و شمارۀ مهرِ بقیۀ صفحاتی که بعدازآن می آید را نیز تغییر دهد تا سازگاری همۀ صفحات حفظ شود و آب از آب تکان نخورد. دقیقاً مثل دومینو؛ اگر یکی از قطعات را عقب تر ببرید باید تمام قطعاتی که بعدازآن می آید را نیز عقب تر برانید تا بازی به هم نخورد. در مثالِ ما اگر یکی از ۱۰ نفر بخواهد صفحه ای را تغییر دهد باید تمامِ صفحات بعدی را تغییر دهد و برای هرکدام شمارۀ مهرِ جدیدی طراحی کند. این کار گرچه برای شبکه ای با ۱۰ نفر عضو چندان سخت نیست ولی برای شبکۀ عظیمِ بیت کوین با میلیون ها کاربر و بلوکِ زنجیر شده تقریباً غیرممکن است. فقط در یک صورت بیت کوین ناامن خواهد شد؛ زمانی که بیش از نصفِ کاربرانش ناتو از آب درآیند؛ یعنی مثلاً به جای ۱ نفر ۶ نفر از ۱۰ نفر اختلال گر شوند. این را اصطلاحاً مشکل ۵۱% می گویند. ولی معمولاً چنین اتفاقی نمی افتد. ویکی پدیا بر مبنای اعتماد ساخته شده و به موفقیت هم رسید. بلاک چین نیز بر همین اساس ساخته شده و تا امروز به درستی در حالِ فعالیت است.

 

اگر پیگیر اخبار ارزهای دیجیتال باشید، حتما نام «فناوری بلاک چین» به گوشتان خورده است. در واقع، این تکنولوژی، یک سیستم ثبت گزارشات و اطلاعات است که به صورت همزمان، داده هایی در آن ثبت و اصلاح می شوند. پیچیدگی این فناوری آن را به گزینه ای غیر قابل نفوذ و با امنیت بالا تبدیل کرده است. در این قسمت از خانه سرمایه، سفری کوتاه اما پرماجرا به قلب بلاک چین خواهیم داشت. با ما همراه باشید.

چرا امکان هک یا خرابکاری در فناوری بلاک چین وجود ندارد؟

اجازه بدهید این موضوع را در قالب یک مثال برایتان روشن کنیم. تصور کنید دو نفر می خواهند از طریق اینترنت با هم تراکنش انجام دهند.

هر کدام از آن ها یک کلید خصوصی و یک کلید عمومی در اختیار دارند.

هدف اصلی این کلیدها ایجاد یک مرجع هویت دیجیتالی ایمن است که بر اساس ترکیبی از کلیدهای رمزنگاری شده ی عمومی و خصوصی ایجاد می شود. این هویت مطمئن، بخش اصلی تکنولوژی بلاک چین را تشکیل می دهد. کلیدهای عمومی و خصوصی – هر دو با هم – یک امضای دیجیتالی را فراهم می کنند که ابزاری مفید برای صدور و کنترل مالکیت به حساب می آیند.

تعیین هویت خوب است اما کافی نیست

کنترل مالکیت برای ایمن سازی روابط دیجیتالی، گزینه ای خوب به شمار می رود اما هرگز کافی نیست. با وجود آنکه کنترل ها مسئله اهراز هویت را حل کرده اند اما هنوز هم نیاز به ابزاری برای تایید تراکنش ها و مجوزها احساس می شد. در «Blockchain» این کار با یک «شبکه توزیع شده» آغاز می شود.

شبکه توزیع شده چیست و چگونه کار می کند؟

اجازه بدهید با یک مثال، شبکه توزیع شده را بهتر توضیح دهیم. تصور کنید که شما یک کلکسیون دارید و فکر می کنید یکی از اشیای گران بهایتان گم شده است. به همین دلیل به سراغ دوربین های مدار بسته می روید تا سر از کار ماجرا در بیاورید. پس از مشاهده ماجراهایی که توسط این دوربین ها ثبت شده اند شما مطمئن می شوید که آن چیز گران بها واقعا ناپدیده گشته است.

حالا شما برای اثبات ادعای خود شواهدی بصری دارید. بخش عمده ارزش فناوری بلاک چین بیت کوین، شبکه بزرگ آن است. در این شبکه، «اعتبارسنج ها» (validators) از تایید ریاضی همانند دوربین ها استفاده می کنند و بر سر اینکه همگی شاهد یک رخداد بوده اند به توافق می رسند. نکته مهم آن است که اندازه شبکه در ایمن ساختن آن نقش بسیار مهمی دارد.

سیستم ثبت اطلاعات در بلاک چین چگونه کار می کند؟

زمانی که کلیدهای رمزنگاری شده با این شبکه ترکیب می شوند، شکل بسیار مفیدی از تعاملات دیجیتال پدیدار می شود. فناوری «Blockchain» به فرد A اجازه می دهد تا از کلید خصوصی خود برای ضمیمه کردن اطلاعات مربوط به تراکنش – مثلا در مورد بیت کوین، مبلغی از این کریپتوکارنسی ارسال می شود – با کلید عمومی شخص B استفاده کند.

این اطلاعات با هم بخشی از یک «بلاک» را تشکیل می دهند. هر بلاک شامل یک «امضای دیجیتالی»، «زمان سنج» و اطلاعات مربوط است. در گام بعدی این بلاک بین تمام اعضای شبکه (گره ها یا نودها) پخش می شود.

اما چرا میلیون ها کامپیوتر مجهز به دوربین، در انتظار ثبت وقایع مربوط به کلکسیون هستند؟ به عبارت دیگر، چطور می توان چنین قدرت محاسباتی را جهت تأمین امنیت شبکه فراهم کرد؟

راه حل این مساله «ماینینگ» یا «استخراج» است. در فرآیند «Blockchain» از منافع شخصی هر فرد برای کمک به نیاز عمومی استفاده می شود. هر فرد، بخش کوچکی از توان محاسباتی خود را ارائه می دهد تا به شبکه خدمتی کند و در نتیجه آن می تواند پاداش بگیرد.

نیم نگاهی به سازوکار فناوری بلاک چین

هنگامی که یک بلاک، داده جدیدی را ذخیره می کند، به «Blockchain» اضافه می شود. در واقع، این تکنولوژی از چندین بلاک تشکیل شده است که به هم متصل شده اند. برای اینکه یک بلاک به فناوری بلاک چین اضافه شود، باید چهار اتفاق رخ بدهد:

1- در ابتدا باید معامله ای انجام شود

مثلا شما پس از کلیکی سریع روی گزینه خرید، وارد مرحله بعدی می شوید و با اندکی قضاوت، خرید خود را قطعی می کنید.

2- معامله باید تایید گردد

پس از انجام خرید، باید تراکنش شما تایید شود. همانند دیگر پروسه های ثبت اطلاعات مثل «کمیسیون بورس اوراق بهادار»، «ویکی پدیا» یا «کتابخانه ها» شخصی مسئول بررسی اطلاعات جدید است.

در مورد فناوری بلاک چین، این وظیفه در اختیار شبکه ای از کامپیوترها قرار دارد. در بیشتر موارد، این شبکه ها از هزاران کامپیوتر – در خصوص بیت کوین در حدود ۵ میلیون – در سراسر جهان تشکیل شده اند.

زمانی که شما خرید خود را آنلاین انجام می دهید، شبکه ای از کامپیوترها به دنبال چک کردن این هستند که تراکنش شما به شیوه ای که انتخاب کرده اید اتفاق افتاده است یا خیر. در واقع آن ها جزئیات خرید را – مانند زمان معامله، مقدار مبلغ و شرکت کنندگان – تایید می کنند.

3- باید تراکنش ها در یک بلاک ذخیره شوند

بعد از اینکه تراکنش شما به صورت دقیق تایید شد، رنگ آن سبز می شود. مبلغ معامله تان، امضای دیجیتالی شما و امضای دیجیتالی شرکت آنلاینی که از آن خرید کردید، همگی در یک بلاک ذخیره می شوند و این معامله به صدها یا هزاران معامله همانند آن خواهد پیوست.

4- کد هش ساخته می شود

هر یک از بلاک ها چیزی به نام «هش» دارند. یک هش، رشته ای از کارکترها است که در هر بلاک با یک تابع ریاضی خاص به دست می آید و توسعه دهندگان آن را مشخص می کنند. کوچک ترین تغییر در اطلاعات یک بلاک، هش آن را به طور کلی تغییر می دهد.

زمانی که تمام تراکنش های بلاک تایید شدند، کد شناسایی منحصر به فردی به آن اختصاص داده می شود که همان هش است. در «Blockchain» هش بلاک های بعدی، شامل هش بلاک قبلی هم هستند.

هنگامی که این بلاک جدید به بلاک چین اضافه می شود، برای عموم (و حتی شما) قابل مشاهده خواهد بود. در آن هنگام به اطلاعاتی مثل داده های معامله، زمان، مکان و اینکه چه کسی آن بلاک را به فناوری بلاک چین افزوده است، دسترسی خواهید داشت.

آیا Blockchain یک تکنولوژی خصوصی است؟

هر کسی می تواند محتویات بلاک ها را ببیند و کاربران می توانند کامپیوترهای خود را به شبکه بلاک چین متصل کنند. برای انجام این کار، کامپیوتر آن ها یک کپی از بلاک را دریافت می کند و هر زمان که یک بلاک جدید اضافه شد، به طور خودکار به روزرسانی می شود.

مانند سرویس خبری فیس بوک که هر زمان پست جدیدی ارسال می شود، به طور اتوماتیک به روزرسانی را انجام می دهد. هر رایانه در شبکه بلاک چین، برای خود یک کپی از بلاک را دارد؛ یعنی از یک بلاک، هزاران کپی – در خصوص بیت کوین، میلیون ها کپی – پیدا می شود.

اگر چه همه نسخه های بلاک، یکسان هستند؛ اما گسترش این اطلاعات در سراسر شبکه کامپیوترها، دست کاری اطلاعات را دشوارتر می کند. با وجود فناوری بلاک چین، حسابی منفرد و قطعی از رویدادها وجود ندارد که بتوان آن را دست کاری کرد و اگر هکری بخواهد در شبکه دست کاری انجام دهد، باید هر کپی از بلاک را تغییر دهد.

اما اگر نگاهی به بلاک بیت کوین بیندازید متوجه می شوید که شما نمی توانید اطلاعات مربوط به کاربران در حال انجام معاملات را شناسایی کنید. درست است که معاملات روی بلاک ها به طور کامل ناشناس نیستند، اما اطلاعات شخصی در خصوص کاربران به امضای دیجیتالی یا نام کاربری شان محدود می شود.

آیا شبکه بلاک چین، امن است؟

تکنولوژی «Blockchain» مسائل مربوط به امنیت و اعتماد را به چندین روش پیش می برد. اول اینکه بلاک های جدید همیشه به صورت خطی و بر اساس تاریخشان ذخیره می شوند؛ یعنی آن ها همیشه به «انتهای» بلاک چین اضافه می شوند.

اگر نگاهی به بلاک بیت کوین بیندازید، خواهید دید که هر بلاک دارای موقعیتی در زنجیره است که «height» نامیده می شود. جالب است بدانید که از فوریه ۲۰۱۹، ارتفاع بلاک ها به ۵۶۲،۰۰۰ رسیده است.

پس از اضافه شدن یک بلاک به انتهای بلاک چین، بازگرداندن و تغییر محتوای بلاک بسیار دشوار می شود. چون هر بلاک، شامل هش خودش و هش بلاک قبل از آن نیز خواهد بود. همان طور که با هم گفتیم، کدهای هش به وسیله تابعی ریاضی ایجاد می شوند که اطلاعات دیجیتالی را به رشته ای از اعداد و حروف تبدیل می کند.

اگر این اطلاعات به هر نحوی ویرایش شوند، کد هش نیز تغییر پیدا می کند. به همین دلیل است که این مساله برای امنیت شبکه بسیار اهمیت دارد. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید هکری تلاش می کند تا تراکنش خریدتان در سایتی آنلاین را تغییر دهد تا مجبور شوید دو بار هزینه خرید خود را پرداخت کنید.

به محض ویرایش مقدار مبلغ معامله تان، هش بلاک تغییر پیدا خواهد کرد. بلاک بعدی در این زنجیره هنوز هش قبلی را در خود دارد و هکرها باید آن بلاک را به منظور پوشاندن کار خود به روزرسانی کنند.

با انجام این کار، هش بلاک تغییر پیدا می کند و همین طور هش های بعدی و بعدی. بنابراین، برای تغییر یک بلاک، هکر باید هر بلاک پس از آن را نیز دربلاک چین تغییر دهد.

محاسبه دوباره همه این هش ها، به قدرت محاسباتی بسیار زیاد و غیر قابل تصوری نیاز دارد. به عبارت دیگر، با افزودن یک بلاک به بلاک چین، ویرایش آن بسیار دشوار و حذف آن غیر ممکن می شود.

شبکه های بلاک چین با هدف ایجاد اعتماد، تعدادی تست را برای کامپیوترهایی که قصد اتصال به شبکه و اضافه شدن زنجیره بلاک دارند اجرا می کنند. این تست ها که «مدل های اجماع» (consensus models) نامیده می شوند باید پیش از مشارکت کاربران در شبکه «Blockchain» اجرا شوند تا کاربران خودشان را به شبکه ثابت کنند.

آیا تکنولوژی می تواند روی کریپتوکارنسی ها تاثیر بگذارد؟

«Blockchain» اساس شکل گیری ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین است. ارزهایی مانند دلار آمریکا تحت نظارت و تایید مرجعی مرکزی که معمولا بانک یا دولت است، قرار دارند. اگر بانک یک کاربر منحل شود یا در کشوری با دولت ناپایدار زندگی کند، ارزش پول آنها در معرض خطر قرار می گیرد.

بیت کوین به دلیل این مشکلات به وجود آمد. با گسترش عملیات ارز دیجیتال بیت کوین در سراسر شبکه کامپیوترها، فناوری بلاک چین به آنها و دیگر کریپتوکارنسی ها این امکان را می دهد تا بدون نیاز به یک مرجع مرکزی فعالیت کنند.

این کار نه تنها ریسک را کاهش می دهد بلکه بسیاری از هزینه های پردازش و تراکنش را حذف می کند. گذشته از این، کشورهایی که ارز ناپایداری دارند می توانند از ارزهای دیجیتال به عنوان ارزی باثبات تر و کاربردی تر استفاده کرده و با شبکه ای گسترده تر از افراد و موسسات هم در داخل و هم در سطح بین المللی فعالیت کنند.

تکنولوژی Blockchain چه مزیت ها و نقطه های ضعفی دارد:

با وجود تمام پیچیدگی های این تکنولوژی، پتانسیل فناوری بلاک چین تقریبا بدون محدودیت است. این فناوری با راه اندازی شکلی غیر متمرکز در نگهداری و ثبت سوابق باعث افزایش امنیت، کاهش هزینه ها و خطای کمتر شده است.

حتی شاید این تکنولوژی، کاربردهایی فراتر از آنچه گفته می شود داشته باشد. با این وجود، ما به سراغ چند مورد از مزیت ها و معایب آشکار این فناوری می رویم:

مزایای فناوری بلاک چین:

  • بهبود دقت و صحت از طریق حذف دخالت های انسانی در فرایند تایید
  • کاهش هزینه ها با حذف تاییدیه شخص ثالث
  • غیر متمرکز بودن آن، دست کاری و مداخله را دشوارتر می کند
  • معامله ها ایمن، خصوصی و کارآمد هستند
  • سازوکار تکنولوژی آن شفاف است

معایب فناوری بلاک چین:

  • ماینینگ بیت کوین بسیار هزینه بر است
  • تعداد تراکنش ها در هر ثانیه اندک هستند
  • از آن در فعالیت های غیرقانونی استفاده شده است
  • قابلیت هک شدن

خلاصه ای از آنچه با هم در فناوری بلاک چین گفتیم:

  • «Blockchain» نوعی سیستم ثبت گزارشات است که اطلاعات مرتبط با معاملات را در خود ذخیره می کند.
  • هر تراکنش، باعث ایجاد یک هش می شود.
  • هش، رشته ای از اعداد و حروف است.
  • معاملات به ترتیبی که اتفاق می افتند وارد شبکه می شوند.
  • هش یک معامله نه تنها به معاملات فعلی بلکه به هش معاملات قبلی نیز بستگی دارد.
  • تغییری کوچک در یک تراکنش، یک هش جدید را ایجاد می کند.
  • بلاک چین در بسیاری از کامپیوترها گسترش می یابد و هرکدام از آن ها یک کپی از بلاک را در اختیار دارند.
  • به این کامپیوترها، «نود» گفته می شود.
  • نودها مسئول بررسی و اطمینان از عملکرد درست هش ها هستند.
  • اگر یک تراکنش توسط اکثریت نودها تایید شود آنگاه وارد یک بلاک می شود.
  • هر بلاک به بلاک قبلی خود نیز اشاره دارد و همگی باهم فناوری بلاک چین را تشکیل می دهند.
  • بلاک ها هر ۱۰ دقیقه یک بار به روزرسانی می شود.

نظر شما چیست؟

در مورد میزان امنیت بلاک چین چه نظری دارید؟ به نظرتان این فناوری تا چه زمانی می تواند پاسخگوی نیازهای معامله گران ارزهای دیجیتال باشد؟