Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

پرایس اکشن

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن
بهترین روش های تحلیل پرایس اکشن

فعالان بازار مالی طی دوره های مختلف، همواره شاهد معرفی روش های جدید تحلیل نمودار قیمت بوده اند. یکی از روش های بسیار مطرح سال های اخیر در تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن است.

Price Action Trading که به اختصار PAT خوانده می شود، یک شیوه نوین تحلیل و معامله گری در بازار مالی است. تحلیل گران سبک پرایس اکشن به منظور تحلیل وضعیت نمودار و دریافت سیگنال های ورود و خروج، صرفاً از خود داده های قیمت استفاده می کنند.

همانند سایر روش های تکنیکال، پیش بینی روند آتی و یافتن نقاط احتمالی بازگشت بازار، جزء اهداف اصلی تحلیل نموداری به روش پرایس اکشن می باشد؛ اما طرف داران این روش معتقدند، که تحلیل های پرایسی دارای حداقل خطا و تأخیر زمانی است!

منطق عدم استفاده از سایر ابزار تکنیکالی نظیر اندیکاتور در پرایس اکشن این است، که خروجی این ابزار بر اساس اعمال فرمول های ریاضی بر داده های قیمتی محاسبه می شوند و از این لحاظ، وجود تأخیر هر چند کوچک نسبت به روند قیمت، غیر قابل انکار است.

ابزار مورد استفاده تحلیل گران پرایس اکشن

همان طور که بدان اشاره نمودیم؛ تحلیل نمودار به سبک پرایس اکشن به هیچ گونه ابزار خاصی نیاز نداشته و هر معامله گر صرفاً با دسترسی به نمودار خام قیمت از طریق یکی از پلتفرم های تحلیل تکنیکال می تواند، سهام یا هر دارایی دیگری را به این روش تحلیل کند.

تحلیل گران پرایس اکشن معمولاً از نمودارهای شمعی (کندل استیک) استفاده نموده و به منظور تحلیل روند بازار از الگوهای شمعی، قیمتی و سطوح بازگشتی بهره می برند.

آیا تحلیل پرایس اکشن مختص معامله گران روزانه است؟

روش پرایس اکشن برای بسیاری از فعالان بازار مالی، تداعی کننده معاملات میان روزی و کوتاه مدتی است؛ زیرا اغلب توسط نوسان گیران در بازارهای مختف استفاده می شود! اما خوشبختانه این یک تصور اشتباه است.

پرایس اکشن یکی از منعطف ترین روش های تحلیل تکنیکال در بازار مالی است، که در تمام تایم فریم ها و برای معامله گران با افق های سرمایه گذاری متفاوت (کوتاه، میان و بلندمدتی) قابل استفاده می باشد.

در واقع این جامعیت کاربرد، ناشی از اصول ساده و قدرتمند این روش تحلیل نموداری است. هم چنین قابلیت استفاده و پیاده سازی در اغلب بازارهای مالی، از سایر مزایای مهم روش پرایس اکشن می باشد. در حقیقت فرض اولیه این است، که تحلیل قیمت دارایی ها در بازارهای مختلف از اصول یکسانی پیروی می کند!

۴ روش تحلیل پرایش اکشن

۱- نواحی عرضه و تقاضا

اغلب معامله گران با مشاهده نواحی عرضه و تقاضای مشخص شده در نمودار قیمت، این محدوده ها را معادل سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال کلاسیک تصور می کنند.

شاید این مفاهیم در ظاهر اختلاف چندانی نداشته باشند، اما در ماهیت، نحوه تعیین و کاربرد آن ها تفاوت هایی وجود دارد.

مثلاً یکی از اصلی ترین تفاوت ها این است، که در بحث حمایت و مقاومت معمولاً با سطحی منفرد به صورت یک عدد سروکار داریم؛ در حالی که روش عرضه و تقاضا یک ناحیه را در نمودار مشخص می کند.

توجه داشته باشید، که توضیحات زیر بر اساس مبانی روش یک معامله گر پرایس اکشنی معروف به نام «سم سیدن» است و سبک های متفاوتی برای تعیین این نواحی وجود دارد.

ترسیم سطوح عرضه

  • یافتن نواحی که از آن جا یک ریزش قیمتی سریع و قوی افتاده است.
  • تعیین یک بازه از قیمت بازشدن (open) آخرین کندل صعودی تا بیش ترین قیمت (High) قبل از وقوع ریزش قیمت

ترسیم سطوح تقاضا

  • یافتن نواحی که از آن جا یک افزایش قیمتی سریع و قوی افتاده است.
  • تعیین یک بازه از قیمت بازشدن (open) آخرین کندل نزولی تا کم ترین قیمت (Low) قبل از وقوع افزایش قیمت

لازم به ذکر است، که نواحی عرضه و تقاضا به صورت تک کندلی یا بیس (تشکیل تعدادی کندل در یک ناحیه کوچک) تشکیل می شوند. معامله گری با استفاده از نواحی عرضه و تقاضا بسیار ساده است و همانند سطوح حمایت و مقاومت می توان، بر اساس بازگشت به ناحیه (پولبک)، شکست و یا تبدیل این نواحی به یکدیگر خرید و فروش کنیم.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۲- پیوت های قیمتی

همان طور که در مقاله «پیوت» اشاره شد، پیوت ها شامل نقاط بازگشت در نمودار قیمت بوده و به انواع مختلفی تقسیم می شوند.

هر چند پیوت های قیمتی ریشه در تحلیل تکنیکال کلاسیک دارند؛ اما امروزه با توسعه این مفهوم در روش پرایس اکشن، ماهیت دقیق تری پیدا کرده و کاربرد آن ها بسیار گسترش یافته است.

بر اساس تعاریف پرایس اکشنی، اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل در یک راستای مشخص (صعودی یا نزولی) حرکت نموده و پس از توقف روند به واسطه تشکیل یک سقف یا کف اولیه، دوباره به اندازه حداقل سه کندل در جهت مخالف حرکت کند، نقطه بازگشتی مذکور (سقف یا کف)، یک پیوت قیمتی خواهد بود.

حال ممکن است این سؤال پیش آید، که شمع های قیمتی باید چه شرایطی داشته باشند؟

کندل هایی منجر به تشکیل پیوت می شوند، که اندازه آن ها متناسب با نوسانات جاری بازار (اصطلاحاً فول بادی یا بدنه کامل) باشد. استفاده از اندیکاتورهایی نظیر ATR و مقایسه اندازه کندل ها با میانگین تحرکات قیمتی گذشته می تواند، در تشخیص درست پیوت های قیمتی بسیار مفید واقع شوند.

هر پیوت قیمتی شامل دو بخش درونی و بیرونی است، که بر اساس نقاط حداکثر و حداقل شمع قیمتی ماقبل کندل پوششی (شروع روند معکوس) تعیین می شوند.

بر اساس این دو ناحیه می توان، بلافاصله پس از تشکیل (پولبک به ناحیه درونی) یا بر اساس نواحی پیوتی گذشته (پولبک، شکست یا تبدیل نواحی درونی و بیرونی) اقدام به معامله نمود.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۳- الگوی شمعی پین بار

پین بار یک الگوی تک کندلی و جزء قدرتمندترین روش های ورود و خروج از معامله می باشد. نام گذاری این الگو بر اساس مخففی از پینوکیو است؛ زیرا پین بار در نگاه اول یک حرکت جعلی و گمراه کننده در روند عرضه و تقاضای بازار را نشان داده و پس از بسته شدن کندل مربوطه، روند اصلی بازار مشخص می شود. کندل پین بار همانند اغلب الگوهای پرایس اکشنی، به صورت بازگشتی و ادامه دهنده کاربرد دارد.

شرایط عمومی تشکیل پین بار

  • کندل پین بار به صورت یک شمع قیمتی با بدنه کوچک صعودی یا نزولی و دارای سایه (شَدو) بلند در یک طرف کندل است. (رنگ بدنه کندل تأثیری در قدرت و کاربرد پین بار ندارد)
  • سایه بلند حداقل باید سه برابر بدنه کندل باشد.
  • سایه کوچک طرف مقابل نباید از ۱۰ درصد طول کل کندل پین بار بیشتر شود.
  • سایه بلند پین بار باید نسبت به کندل های ماقبل پایین تر یا بلندتر(بسته به ماهیت صعودی یا نزولی پین بار) باشد.
  • پین بار نباید بالاتر یا پایین تر از کندل های ماقبل(بسته به ماهیت صعودی یا نزولی پین بار) بسته شود.

ورود به معامله بر اساس الگوی پین بار به دو شیوه امکان پذیر است. روش اول با استفاده از یک سفارش ورود شرطی چند واحد بالاتر از نقطه حداکثر کندل انجام می شود، که مناسب معامله گران ریسک پذیر است.

در طرف مقابل، کسانی که به دنبال ورود در نقاط بهینه با تحمل کم ترین مقدار حد زیان می باشند؛ از روش ورود در سطح ۵۰ درصد کندل پین بار استفاده می کنند.

لازم به ذکر است، پیش از تصمیم گیری در مورد ورود به معامله، روند بازار و جایگاه تشکیل الگو را مورد ارزیابی قرار داده و از سایر گواه های معاملاتی نیز غافل نشوید!

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

۴- الگوی شمعی اینسایدبار

اینسایدبار یکی از الگوهای دوکندلی روش پرایس اکشن می باشد، که در ردیف مرسوم ترین الگوهای کندلی حاصل از شکست قیمت قرار دارد. به زبان ساده، اینسایدبار شامل یک شمع قیمتی مادر است، که کندل بعدی درون آن جای می گیرد.

در واقع کندل دوم یا همان اینساید، نقطه حداکثر کمتر و نقطه حداقل بالاتری نسبت به کندل ماقبل خود (کندل مادر) دارد. با دقت به این الگوی شمعی متوجه می شویم، منطق اصلی آن شکست قیمت پس از مدتی نوسانات خنثی درون یک محدوده مشخص می باشد. در واقع نقاط حداقل و حداکثر کندل مادر، به عنوان سطوح اصلی حمایت و مقاومت ایفای نقش می کنند.

از نظر بسیاری از معامله گران، الگوی اینسایدبار نشان دهنده فاز استراحت بازار به منظور تجمیع قدرت برای شکست ناحیه قیمتی مذکور است. حین استفاده از این الگوی کندلی، تشخیص روند غالب بازار از اهمیت بالایی برخودار است؛ زیرا امروزه با توجه به نوسانات کاذب متعدد در بازارهای مالی، امکان وقوع شکست های جعلی و اخذ موقعیت های معاملاتی اشتباه وجود دارد.

برای استفاده از الگوی اینسایدبار در معاملات، از دو قاعده کلی پیروی می کنیم. در صورتی که این الگو در خلال یک روند با جهت و مومنتوم مشخص تشکیل شود، صرفاً بر اساس شکست قیمت در جهت روند سفارش گذاری خواهیم نمود.

اما در محدوده های خنثی (بازار بدون روند) یا نقاط کلیدی نمودار قیمت نظیر سطوح حمایت و مقاومت، باید بر اساس برآیند ارزیابی تمام شرایط و سایر گواه های معاملاتی تصمیم گیری کنیم؛ زیرا در چنین وضعیتی امکان ادامه روند یا بازگشت قیمت به یک اندازه محتمل است.

برترین روش های تحلیل پرایس اکشن

ذکر این نکته ضروری است، که موارد فوق تنها تعدادی از مهم ترین روش های پرایس اکشن می باشند و هر کدام از آن ها جزئیات تحلیلی متفاوتی دارند. این یک سبک نوین تحلیل تکنیکال است و کشف قوانین نانوشته آن، نیازمند صرف زمان، تمرین و کسب تجربیات معاملاتی می باشد.

ادامه مطلب
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن چیست و چه الگوهایی...

به بیان ساده پرایس اکشن یک تکنیک معامله گری و تحلیل بازار است که به معامله گر این امکان را می دهد تا با استفاده از حرکات واقعی قیمت تصمیمات خود برای انجام معاملات را بگیرد؛ برخلاف دیگر تریدرها که با استفاده از اندیکاتورهایی که همیشه عقب تر از قیمت فعلی بازار هستند اقدام به تحلیل حرکات قیمت می کنند (توجه داشته باشید که اصلا منظور ما این نیست که استفاده از اندیکاتورها برای انجام تحلیل و معامله مناسب نمی باشد).

اکثر اندیکاتورها از قیمت فعلی بازار عقب­تر هستند و در واقع تحلیل اطلاعات گذشته قیمت را با استفاده از فرمول خود نشان می دهند. با استفاده از برخی روش های معامله گری خاص اطلاعات گذشته می توانند به تریدر کمک کنند تا بتواند حرکات بعدی بازار که به احتمال زیاد به زودی رخ خواهند داد را تشخیص دهد، در حالی که با استفاده از اندیکاتورها باید صرفا حرکات بعدی بازار را حدس بزنیم.

پرایس اکشن

پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت تلاش می کند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر می رسد را به شیوه ای بهتر به معامله گر ارائه دهد. در واقع پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر می روند; سوال اصلی آن ها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است; بلکه این است که چرا این اتفاق دارد می افتد! بنابراین می توانند تصمیمات بهتری بگیرند.

سویینگ ­ها (نقطه عطف بالا و پایین بازار یا همان High و Low تست کردن حمایت­ها و مقاومت­ها و روندهای تثبیت؛ نمونه هایی از پرایس اکشن هستند.) نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن می ­باشند.

الگوهای شمعی مانند هارامی، اینگولفینگ، شوتینگ استار و … همگی مواردی هستند که در تحلیلگری به سبک پرایس اکشن با آن موجه خواهید شد.

پرایس اکشن تریدر کیست؟ (Price Action Trader)

پرایس اکشن چیست؟

معامله­ گری که از روش پرایس اکشن استفاده می­ کند را پرایس اکشن تریدر می­ گویند. این دسته از تریدرها همه چیز را ساده می بینند که در واقع روش بسیار موثری در معامله گری است؛ همه چیز را ساده ببین! این تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را برای ورود به معاملات با یکدیگر ترکیب می­ کنند.

البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می­کند و نظم درونی آن به چه صورتی است، اما مزیت این روش این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند؛ بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … . ناب­ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader مشهور هستند.

آن ها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند و تنها به دنبال مناطق حمایتی و مقاومتی برای کسب سود هستند. ابزار اصلی آن ها در پنجره Time و Sales و یا گاهی Depth of Market خلاصه می­ شود.

مزایای معامله گری بر اساس پرایس اکشن

۱- رایگان است! تریدرهای پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد.

۲- این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، آتی، کالا و … .

۳- با استفاده از هر نرم افزاری می توان تحلیل پرایس اکشن را انجام داد؛ نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.

۴- سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد، در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.

۵- روشی همه جانبه است که همه چیز را با هم ترکیب می کند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.

۶- با همه مزایایی که روش پرایس اکشن دارد، اما یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین خواهد داشت؛ باید به این نکته توجه داشت که کلید اصلی یادگیری این روش تمرین مداوم است.

نکاتی در خصوص الگوها و ستاپ های پرایس اکشن

۱- تحلیلگر پرایس اکشن به مشاهده اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمع ها نگاه می­ کند.

۲- در این روش معمولا از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی نیز استفاده می­ شود.

۳- استفاده از پرایس اکشن برای سفته بازی الزاما به معنای نادیده گرفتن تمام روش­ های تحلیل تکنیکال نیست. اما یک تحلیلگر پرایس اکشن می­ تواند برای ساخت استراتژی خود صرفا بر روی درک رفتاری پرایس اکشن تمرکز کند.

۴- به طور کلی، الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل می­ گیرد و معامله­ گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل بگیرند و بدین ترتیب ستاپ شکل می گیرد که به سیگنال خرید و فروش منتج می­ شود.

۵- معامله گر پرایس اکشن از ستاپ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده می ­کند. هر ستاپ یک نقطه بهینه برای ورود دارد. معامله گران حرفه ای معیارهای خود را برای ورود و خروج دارند که این معیارها بر اساس تجربه چندین ساله شکل گرفته اند.

لازم به ذکر است که معمولا یک ستاپ ساده به تنهایی برای ورود به معامله کافی نمی­ باشد، بلکه باید از ترکیب شمع ها، الگوها و ستاپ­ ها استفاده کرد.

  • زمانی که معامله گر به این نتیجه رسید که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر یک نقطه مناسب برای ورود یا خروج می ­مانند که به آن تریگر گفته می­ شود.
  • در هنگام معامله ممکن است سیگنالی مشاهده شود اما آن ها تریگر نیستند چون باید شمع مورد نظر بسته شود تا سیگنال معتبر باشد.
  • بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود.

قانون “تلاش دوباره”

پرایس اکشن چیست؟

یکی از مشاهدات کلیدی معامله گران پرایس اکشن این است که بازار اغلب بعد از شکست سطوح یا اصلاحی شدن، دوباره به آن سطح باز می­ گردد. اگر بازار به یک نقطه معین برگردد، آنگاه معامله گر انتظار دارد که بازار یا به مسیر خود ادامه بدهد و یا مجدد برگردد، در چنین شرایطی معامله گر نباید اقدامی انجام دهد تا اینکه بازار یکی از این دو راه را انتخاب کند.

وقتی بازار از این مرحله بگذرد و یکی از این دو حالت را انتخاب کند، آنگاه احتمال موفقیت معامله بسیار زیاد خواهد بود. بنابراین در چنین موقعیتی باید برای دومین نقطه ورود منتظر بمانیم.

برای مثال، اگر در دومین تلاش، فروشندگان سعی می کنند قیمت را به کف جدیدی ببرند و اگر این تلاش شکست بخورد آنگاه کف دوقلو شکل خواهد گرفت و در چنین نقطه ای فروشندگان نظر خود را تغییر داده و می­ خرند. بنابراین فروشندگان هم به خریداران ملحق شده و یک فشار خرید قوی ایجاد می­ شود.

فرض کنیم بازار خط روند یا دامنه معاملاتی را می­ شکند. سپس بازار مجدد به این سطح شکسته شده بر می ­گردد و بجای اینکه به مسیر قبلی خود ادامه دهد، بر می ­گردد و به شکست ادامه می­ دهد، این حالت را “تایید” گویند.

معامله گران به دام افتاده

معامله­ گران به دام افتاده اصطلاح رایجی درپرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال ضعیف وارد بازار شده اند و یا بدون دریافت تأیید وارد شده اند. این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آن ها پیش رفته، یعنی اگر پرایس اکشن به حد ضرر آن ها برخورد کند، آنگاه پوزیشن معاملاتی آن ها بسته می­ شود.

بسیاری از معامله گران از حد ضرر استفاده می­ کنند تا اگر بازار در جهت مخالف حرکت کرد آن ها از پوزیشن خود خارج شوند. این حالت باعث می شود حد ضررهایی که توسط معامله­ گران به دام افتاده مشخص شده ­اند به سفارشاتی تبدیل شوند که جهت مخالف بازار را تقویت کنند. تمام استراتژی های مربوط به معامله گران به دام افتاده همگی بر پایه روش­ های ال بروکس است.

تعریف روند و دامنه معاملاتی

مفهوم روند یکی از اساسی ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال است. روند یا نزولی و یا صعودی است. در روند صعودی قیمت ها دائما در حال افزایش و در روند نزولی قیمت­ ها دائما در حال کاهش هستند. به همان نسبت که تعریف روند ساده است، تحلیل آن دشوار و پیچیده است.

به عبارت دیگر فرض اساسی در تعریف روند وجود هم بستگی است. یعنی زمانی که در روند هستیم بازار در همان جهت قبلی به حرکت خود ادامه خواهد داد. در تصویر زیر یک روند نزولی داریم که دائما در حال افت است و در قسمت­ های صعودی، اصلاح صورت گرفته است.

پرایس اکشن چیست؟

معامله گر پرایس اکشن در هر تایم فریمی باید در ابتدا صعودی، نزولی و یا اصلاحی بودن روند بازار را مورد بررسی قرار دهد. بازار اصلاحی زمانی شکل می­ گیرد که بازار در سقف و کف برگردد تا در یک دامنه قیمتی مشخص باقی بماند. تعریف دامنه معاملاتی چندان واضح و مشخص نیست. اما به طور کلی هر وقت روند واضح نبود، آنگاه دامنه معاملاتی داریم. دامنه معاملاتی را می­ توان کانال افقی نیز نامگذاری کرد. تصویر زیر یک دامنه معاملاتی را نشان می ­دهد که بازار در سقف و کف برگشته است و در یک دامنه قیمتی مشخص نوسان می­ کند.

پرایس اکشن چیست؟

معرفی انواع الگوها و ستاپ های پرایس اکشن

اجزاء مختلف یک شمع عبارتند از:

  • قیمت باز: اولین قیمت
  • قیمت پایانی: آخرین قیمت
  • بالا: بالاترین قیمت
  • پایین: پایین ترین قیمت
  • بدنه: بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد.
  • دُم یا سایه (بالایی و پایینی): قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
  • شمع اصلاحی: شمع اصلاحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز شدن و پایانی هر دو یکی هستند، بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده است. به این شمع اصلاحی می­ گویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده، در چنین حالتی اگر تایم فریم پایین­تر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معاملاتی شکل گرفته باشد.
  • شمع روندی: شمع های روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند. یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع فاصله دارد.
  • شمع روند صعودی: در چنین شمعی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت اولین معامله قرار می­ گیرد. ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت بالاو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر بالاتر از قیمت اولین معامله، بسته شده است.
  • شمع روند نزولی: در چنین شمعی، قیمت پایانی پایین­تر از قیمت اولین معامله قرار می ­گیرد.
  • شمع های در جهت روند: اینگونه شمع ­ها، شمع هایی هستند که در جهت روند بازار هستند. یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی، همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی، شمع روند نزولی همان شمع در جهت بازار است.
  • شمع های مخالف روند: شمع هایی هستند که در جهت مخالف روند شکل بگیرند.
  • شمع های فرار (BAB): اینگونه شمع ­ها، شمع­ هایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
  • شمع های بدون سایه: شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایه ای در بالا و پایین آن وجود ندارد.

بعضی از شمع ها فقط در یک طرف سایه ندارند. مثلا سایه بالایی دارند و سایه پایینی ندارند. وقتی در یک روند قوی، شمع بدون سایه شکل می­ گیرد به این معنی است که در طول آن شمع فشار خرید یا فروش یکسان بوده است، بنابراین این حالت یک سیگنال قوی برای ادامه روند است. در چنین حالتی می­ توان از سبک ال بروکس برای ورود استفاده کرد که در این روش می­توان یک تیک بالاتر یا پایین­تر از شمع مورد نظر سفارش خرید یا فروش گذاشت. در چنین شرایط معامله گر باید خیلی سریع عمل کند تا slippage (تفاوت نقطه سیگنال و نقطه ورود) افزایش پیدا نکند.

  • اینساید بار: شمع اینسایدبار کوچک است و در دامنه بالا و پایین شمع قبلی جای می­گیرد. یعنی سقف آن از سقف شمع قبلی پایین­تر است و کف آن از کف شمع قبلی بالاتر است.
  • اوتساید بار یا شمع بیرونی: اوتساید بار از شمع قبلی خود بزرگتر است و کاملا با آن همپوشانی دارد. سقف آن بزرگتر از شمع قبلی و کف آن کوچکتر از شمع قبلی است.

اوتسایدبار چیست؟

مفهوم اوتسایدبار این است که در شمع قبلی از آن بی تصمیمی وجود داشته ولی سپس بازار در شمع اوتسایدبار تصمیم خود را می­گیرد و قیمت بالا یا پایین می ­رود. ممکن است که تعریف آن ساده باشد، اما ترکیب اوتساید بار با پرایس اکشن های دیگر می­ تواند به برتری معامله گران منجر شود.

با این وجود محل قرار گیری آن ها از همه چیز مهم­تر است. اگر کف اوتساید بار به وسط نزدیک باشد، آنگاه این حالت شبیه به دامنه معاملاتی است زیرا نه خریداران و نه فروشندگان نتوانستند بر یکدیگر غلبه کنند. در شکل زیر بعد از سقف قیمت ها، اوتسایدبار شکل گرفته است که نشان دهنده شکست در ادامه روند است.

پرایس اکشن چیست؟

این حالت به ما سیگنال می ­دهد که یک اصلاح بزرگ در انتظار است. اگر اوتسایدبار در وسط دامنه معاملاتی شکل بگیرد، معامله ­گران پرایس اکشن آن را نادیده می گیرند. زمان که اوتسایدبار در اصلاح یک روند قوی قرار بگیرد، آنگاه در چنین حالتی شمع اصلاحی نیست و نشان دهنده تمایل خیلی قوی برای ادامه اصلاح است.

برای مثال اگر یک شمع اوتسایدباری نزولی در اصلاح روند صعودی شکل بگیرد نشانه این است که این اصلاح نزولی به مسیر خود ادامه خواهد داد. اگر علاوه بر این شمع دلایل دیگری برای فروش وجود داشته باشد، آنگاه میتوانیم منتظر بمانیم تا از فروش سود کنیم.

در این حالت، خریدارانی که حد ضرر تعیین کرده اند به دام می افتند و بعد از اینکه بازار بر می ­گردد، خریداران هم شروع به فروش می­ کنند که این خود فشار فروش ایجاد می­ کند. عکس این حالت برای روند نزولی نیز برقرار است.

الگوی اینسایدبار – اوتسایدبار – اینسایدبار (ioi)

این یک ستاپ برای شکست در جهت مخالف روند است. این الگو ارتباط نزدیکی با الگوی ii دارد. در زیر چارت پوند/ ین را داریم که الگوی ioi را تشکیل داده است. در این الگو ابتدا یک اینسایدبار، سپس یک اوتساید بار و بعد دوباره یک اینسایدبار شکل می­گیرد. این الگو در شکل زیر نشان داده شده است.

الگوی اینسایدبار - اوتسایدبار - اینسایدبار (ioi)

الگوی شمع های کوچک

مفهوم شمع های کوچک باید در محل شکل گیری آن ها بررسی شود. به طور کلی، شمع ­های کوچک نشان دهنده این هستند که طرفین بازار اشتیاق ندارند. همچنین یک شمع کوچک می تواند به معنای توقف در خرید و فروش باشد چون طرفین منتظر هستند ببینند که آیا نیروی مخالف بازار وارد بازی می شود یا خیر.

شمع کوچک می­ تواند به معنای عدم توافق بین نیروهایی باشد که بازار را به یک طرف کشانده اند، پس نشانه برگشت است. بنابراین مفهوم شمع کوچک به محل پیدایش آن بستگی دارد.

برای مثال، در بعضی مواقع شمع کوچک به معنای  ایست در روند است، یعنی یک پولبک در روند ایجاد می­ شود و شمع­ های کوچک در انتهای پولبک شکل می­ گیرند، پس فرصت مناسبی برای خرید در جهت روند است. اما در سایر شرایط ممکن است نشان دهنده روند باشد پس سیگنال برگشت می دهد.

الگوی ii و iii و  ii: یک الگوی اینساید بار است که از دو اینسایدبار پشت سرهم تشکیل شده است. الگوی iii هم سه اینسایدبار پشت سرهم هستند. اکثر اوقات این شمع ­ها کوچک هستند. در شکل زیر الگوی iii را داریم:

الگوی شمع های کوچک

معامله گرانی که از جهت بازار مطمئن نیستند اما از حرکت بعدی مطمئن هستند می­توانند همزمان در بالا و پایین الگوی ii یا iii به ترتیب سفارش خرید و فروش بگذارند، سپس منتظر می­مانند که بازار این الگوی اصلاحی را بشکند. بعد از اینکه بازار این الگوی اصلاحی را شکست، معامله گران در یک جهت وارد معامله می ­شوند و سفارشی که در جهت دیگر گذاشتند تبدیل به حد ضرر می­ شود.

ال بروکس یک ستاپ رایج معرفی کرده که در آن از الگوی ii استفاده می­ کند؛ این ستاپ به این صورت است که اگر در یک روند قوی که قبلا خط روند شکسته شده، الگوی ii شکل بگیرد آنگاه اگر بازار این روند را دوباره بشکند سیگنال برگشت داریم.

اینسایدبارهای کوچک به این معنی هستند که فشار خرید و فروش به یک میزان برابر است. سفارش خرید در حال انتظار باید یک تیک در جهت خلاف اولین شمع در الگوی ii قرار بگیرد و احد ضرر هم باید تیک بالاتر از شمع اول در جهت مخالف قرار بگیرد.

روند

روند به دو شکل صعودی و نزولی است. در روند صعودی، سقف ها و کف های بالاتر و در روند نزولی هم سقف ­ها و کف های پایین ­تری شکل می­ گیرند. برای مشخص کردن روند، سقف ها را به هم و کف ها را هم به وصل می­ کنیم، این خطوط شیب­دار، نشانگر جهت روند هستند. روند زمانی شکل می­ گیرد که بازار ۳ یا ۴ گام متوالی شکل دهد. برای مثال در روند صعودی، سقف ها و کف های بالاتری داشته باشیم، نکته مهم این است که سقف ها و کف های بالاتر باید بعد از بسته شدن شمع بررسی شوند. اگر قبل از بسته شدن شمع تصمیم بگیریم که این یک سقف بالاتر است، آنگاه این ریسک وجود دارد که بازار بر خلاف انتظار ما برگردد.

سوئینگ

در روند صعودی یعنی یک سقف بالاتر که به آن سوئینگ های (swing high) هم می­ گویند. که بعد از آن پولبک شکل می­ گیرد و در کف بالاتر تمام می ­شود. عکس این حالت در روند نزولی نیز صدق کرده و سوئینگ لو (swing low) ایجاد می­ شود.

زمانی که بازار خط روند را می­ شکند، آنگاه فاصله بین آخرین سوئینگ تا نقطه شکست، “خط روند میانی” یا “گام” نامیده می ­شود. بعد از یک گام صعودی، یک M نزولی داریم که سوئینگ را شکل می­ دهد. به طور کلی، معامله گران پرایس اکشن در روند استاندارد به دنبال ۲ یا ۳ سوئینگ هستند.

خط روند میکرو

همانطور که اشاره شد وقتی برای مدتی سقف ها و کف های بالاتری داشته باشیم، آنگاه می توان خط روند رسم نمود. اما خط روند میکرو زمانی ایجاد می­ شود که تمام یا اکثر سقف­ ها و کف­ ها در یک دوره کوتاه و در طی چند شمع شکل بگیرد. یعنی همانطور که شکست در یک روند نزولی ممکن است شکست بخورد، خطوط روند میکرو هم شکسته می ­شوند و شکست آن ها هم می­ تواند غیرواقعی باشد. برای معامله در شکست خط روند میکرو، سفارش در حال انتظار را یک تیک بالاتر یا پایین تر از شمع قبلی قرار می­ دهیم، که بتوان در جهت روند وارد شد. خط روند میکرو معمولا در اصلاح روند اصلی و یا پولبک استفاده می­ شود و برای نقطه شکست و پایان خط روند سیگنال قوی ارائه می ­دهد. اگر بازار از این شمع بالاتر برود یعنی شکست خط روند میکرو، واقعی بوده و بازار به روند صعودی خود ادامه خواهد داد. در روند صعودی، شمعی که خط روند نزولی میکرو را می ­شکند یک شمع صعودی قوی است که همان شمع سیگنال نیز می باشد.

اسپایک و کانال

اسپایک همان ابتدای روند است که بازار با قدرت در جهت روند جدید حرکت می کند. که اغلب در ابتدای روز و در چارت طی روز شکل می­ گیرد. سپس سرعت آن کم شده و وارد یک کانال باریک می­ شود که به آرامی در جهت روند حرکت می­ کند. بعد از اینکه کانال شکسته شد، بازار معمولا به سطح شروع روند بر می­ گردد و سپس وارد دامنه معاملاتی می­ شود.

این دامنه معاملاتی معمولا بین دو سطح شروع روند و شکست کانال است. کانال و اسپایک شکاف زمانی رخ می دهد که در نقطه شروع روند، شکاف داشته باشیم. یعنی یک شکاف عمودی بین سقف شمع حاضر و کف شمع بعد وجود داشته باشد.

پولبک

پولبک جایی است که روند موجود دچار وقفه و یا اصلاح می ­شود. اما این اصلاح از نقطه شروع روند و یا نقطه شکست فراتر نمی­ رود. اگر پولبک از نقطه شروع روند فراتر برود، آنگاه یک برگشت یا شکست نادرست است و نه یک پولبک. در یک روند قوی، پولبک برای زمان زیادی ادامه دارد تا اینکه یک گام دیگر شبیه به روند شکل دهد.

همانند یک روند معمولی، یک پولبک بزرگ نیز دو گام دارد، به عبارتی معامله گران پرایس اکشن انتظار دارند که بازار به تلاش دوباره پایبند بماند و بنابراین منتظر دومین سوئینگ در پولبک هستند که شکست بخورد و بازار در جهت روند قبلی به حرکت ادامه دهد.

یکی از روش های پرایس اکشن برای اینکه در انتهای پولبک و در جهت روند وارد شود این است که در پولبک روند صعودی تعداد سقف­ های بالاتر و در پولبک نزولی تعداد کف های پایین تر را بشمارد.

به عبارت دیگر، در یک پولبک که در روند صعودی شکل گرفته، سقف ها به ترتیب پایین­تر شکل می­ گیرند تا اینکه توسط یک شمع که بالاتر از سقف شمع های قبلی شکل می­گیرد، شکسته می­ شوند که به آن شمع ۱High و در روند نزولی شمع  ۱Low گفته می­ شود.

اگر بعد از ۱H، پولبک تمام نشود و روند ادامه نیابد، آنگاه بازار چند شمع نزولی دیگر شکل می ­دهد که سقف­ها پایین­تر از قبلی هستند تا اینکه یک شمع شکل می­گیرد که سقف آن بالاتر از سقف قبلی است. این شمع ۲h است و این فرآیند ادامه دارد تا اینکه روند به حرکت خود ادامه دهد یا تا اینکه پولبک به دامنه معاملاتی یا برگشت تبدیل شود.

وقتی پولبک یک خط روند میکرو باشد، آنگاه ۱H و ۱L سیگنال­ های معتبری هستند. بنابراین اگر بازار به قانون “تلاش دوباره” پایبند باشد، آنگاه امن ترین نقطه ورود به روند ۲H و ۲L خواهد بود. در واقع “پولبک دو گامی” به عنوان رایج­ ترین نوع پولبک شکل گرفته است. از طرف دیگر در یک روند قوی معمولا پولبک­ ها ضعیف هستند و شمارش Hها و Lها دشوار خواهد بود. در چنین روندی، ممکن است که دو سوئینگ نزولی شکل بگیرد اما نمی توانیم ۱H و ۲H را شناسایی کنیم.

در مقابل، معامله گران پرایس اکشن به دنبال شمع روندی نزولی هستند که وقتی بعد از آن یک شمع صعودی با سقف پایینتر شکل بگیرد، آن را به عنوان گام اول در پولبک در نظر بگیرند و بعد به دنبال شمع سیگنال ۲H می ­گردند.

یک روش ساده برای ورود این است که سفارش خرید را یک تیک بالاتر از H یا یک تیک پایین تر از L قرار بدهیم و همینطور که شمع بعدی در حال شکل گیری است منتظر باشیم که سفارش اجرا شود. اگر سفارش در شمع بعد اجرا شود، آنگاه این شمع ورود است و شمع H یا L شمع­ های سیگنال هستند.

سپس حد ضرر هم یک تیک پایین تر از H یا یک تیک بالاتر از L خواهد بود. شمارش Hها و Lها یکی از روش­ های پرایس اکشن برای معامله پولبک است که برای دریافت نشانه ­های بیشتر باید به سایر سیگنال­ های پرایس اکشن نیز توجه شود. معامله گر پرایس اکشن انتخاب می ­کند که باید در کدام یک از سیگنال ­ها تخصص پیدا کند و چگونه آن ها را ترکیب کند.

الگوی شمع برگشتی

شمع برگشتی سیگنال برگشت روند حاضر را صادر می­ کند. یعنی معامله گر باید شمع سیگنال را به نشانه برگشت جهت بازار در نظر بگیرد. قیمت پایانی در یک شمع صعودی برگشتی باید با فاصله زیادی از قیمت اولین معامله قرار بگیرد و سایه پایینی بزرگ (۳۰ الی ۵۰ درصد از ارتفاع شمع) و سایه بالایی نداشته باشد یا کم باشد. همچنین باید همپوشانی کمی با شمع­ های قبل از خود داشته باشد و سایه پایینی آن از شمع ­های قبلی پایین­تر باشد.

لازم به ذکر است که ویژگی های شمع نزولی برگشتی کاملا برعکس است. اگر سقف یا کف، بالاتر یا پایین­تر از حالت طبیعی شکل بگیرد آنگاه احتمال برگشت بیشتر است. برای مثال در برگشت صعودی، سایه پایینی شمع، پایین­ تر از شمع ­های قبلی است. در شکل زیر مشاهده می ­شود که روند نزولی بعد از پیدایش شمع برگشتی صعودی برمی گردد.

الگوی شمع برگشتی

شمع برگشت صعودی را می­ توان اینگونه از نقطه نظر پرایس اکشن تحلیل کرد:

این شمع نشان می ­دهد که فشار فروش به نقطه اوج خود رسیده و حالا باید خریداران با قدرت وارد بازار بشوند، قدرت را در دست بگیرند و قیمت خود را غالب نمایند. این حالت باعث می­ شود که با سرعت و شیب زیاد افزایش یابند. اسکلپرها که در این کف فروخته بودند، حال مجبور به خرید می­ شوند، که این باعث تقویت حرکت صعودی خواهد شد.

  • شکست خط روند وقتی بازار برای مدتی در یک روند قوی بوده، با رسم یک خط روند می­توان زمان اصلاح را متوجه شد.

هر گونه اصلاح به شکست خط روند منجر می شود و نشانه ضعف است. به عبارتی نشانگر این است که احتملاً بازار به زودی تغییر جهت دهد و یا حداقل سرعت پیشرفت روند برای مدتی کند خواهد شد.

کف و سقف دوقلو

وقتی بازار به یک نقطه اوج می ­رسد، معمولا پولبک می­ زند تا دوباره به این نقطه اوج برسد. بعد از اینکه مجدد به این نقطه رسید، بازار برمی-گردد، این حالت برگشت دو مرتبه بازار را را الگوی پرچم نزولی سقف دوقلو و یا پرچم صعودی کف دوقلو و یا همان “سقف و کف دوقلو” گویند. این الگو نشان دهنده این است که حرکت اصلاحی ادامه خواهد یافت.

بروکس اشاره کرده است که بعد از سقف و کف دوقلو احتمال پولبک زیاد است و به ۵۰ تا ۹۵ درصد از سقف و کف دوقلو بر می­ گردد، که این حالت شبیه به الگوی کلاسیک سر و شانه است. نحوه معامله الگوی کف و سقف دوقلو اینگونه است که برای مثال در کف دوقلو، سفارش خرید در حال انتظار را یک تیک بالاتر از شمعی که کف دوم را شکل داده قرار می ­دهیم. اگر سفارش انجام شود، آنگاه حد ضرر را یک تیک پایین­تر از همان شمع قرار می­ دهیم.

الگوی دوگانه سقف و کف دوقلو (Double top twin and double bottom twin)

وقتی چند شمع با بدنه نسبتا بزرگ و سایه کوچک داشته باشیم که سایه بالایی یکسانی داشته باشند و در بالاترین نقطه چارت شکل بگیرند، آنگاه الگوی دوگانه سقف دوقلو داریم. عکس این حالت الگوی دوگانه کف دوقلو است. این الگوها در تایم فریم کوچک تر در قالب سقف و کف دوقلو شکل می­ گیرند.

سیگنال­ های شکل گرفته در تایم فریم کوچکتر معمولا سریعتر و ضعیف­تر هستند پس وقتی بنظر می ­رسد که این الگوها در حال شکست هستند، معامله گر پرایس اکشن در جهت مخالف سیگنال وارد معامله می ­شود. به عبارت دیگر الگوهای دوگانه سقف و کف دوقلو، الگوهای در جهت روند هستند. تحلیل گر پرایس اکشن پیش بینی می­ کند که سایر تحلیل گران در تایم فریم کوچکتر به سیگنال سقف و کف دوقلو عمل خواهند کرد و بازار برخلاف آن ها حرکت خواهد کرد، پس معامله گر پرایس اکشن هم بر خلاف جهت آن ها معامله می­ کند و سفارش خرید را یک تیک بالاتر از سقف یا پایین­ تر از کف قرار می ­دهد. نکته حائز اهمیت این است که “معامله گران به دام افتاده” باعث می ­شوند که حرکت مورد انتظار بازار سرعت و شدت بیشتری داشته باشد.

الگوهای دوگانه معکوس (دوقلوی بالا-پایین و دوقلوی پایین-بالا) down-up or up-down twin

در این الگو شمع روندی متوالی داریم که در جهت مخالف یکدیگر شکل می­ گیرند. اندازه بدنه و سایه شمع­ ها یکسان است. وقتی این الگو در روند شکل بگیرد، سیگنال برگشتی صادر می ­کند. اگر این الگو در تایم فریم بالاتر دیده شود، معادل تک شمع برگشتی است. حال اگر شمع ­ها سایه نداشته باشند، آنگاه سیگنال دریافتی قوی­تر خواهد بود. برای مثال، در یک روند نزولی که دوقلوی پایین و بالا شکل گرفته است، اگر شمع ها سایه پایینی نداشته باشند آنگاه سیگنال قوی تری داریم. در شکل زیر نمونه­ ای از الگوی بالا-پایین ارائه گردیده است.

الگوهای دوگانه معکوس

  • الگوی گوه (Wedge): الگوی گوه همانند روند است. خطوط روند در رسم کانال به یکدیگر همگرا شده که این نشان دهنده احتمال شکست است. الگوی گوه که بعد از روند شکل گرفته است را یک سیگنال برگشتی خوب در نظر می گیرند.

دامنه معاملاتی

دامنه معاملاتی زمانی شکل می­ گیرد که روند وجود ندارد و یک سقف و کف برای حرکات بازار ایجاد می­ شود. این سقف­ ها و کف­ ها دامنه حرکتی بازار را شکل می­ دهند که مثل یک مانع بر سر راه بازار عمل می­ کند. انتظار می­رود که ۸۰ درصد از تلاش­های بازار برای شکست این سطوح با شکست مواجه شود و بازار مجدد در این دامنه حرکت کند.

زمانی که سقف دامنه اصلاحی شکسته شود، یک سقف بالاتر شکل می گیرد. از آنجا که معامله کردن در دامنه معاملاتی دشوار است، پس معامله گران پرایس اکشن بعد از شکل­ گیری اولین سقف بالاتر صبر می­ کنند تا دومین شکست شکل بگیرد. این یک معامله نزولی با احتمال موفقیت بالا است و وسط دامنه معاملاتی به عنوان هدف سود در نظر گرفته می­ شود.

این روش مناسب است زیرا اولا وسط دامنه معاملاتی به عنوان آهن ربای پرایس اکشن عمل می­ کند. دوما سقف بالاتر چند واحد بالاتر از سقف دامنه است و بازده بیشتری خواهد داشت. سوما اینکه طبق قانونِ دو شکست متوالی، وقتی بازار دوبار سعی کرده که یک جهت را بشکند ولی موفق نمی­ شود، آنگاه بازار در جهت مخالف به حرکت ادامه خواهد داد.

الگوی Barb Wire

وقتی بازار در یک دامنه معاملاتی کوتاه قرار می گیرد و اندازه شمع بزرگ است، آنگاه ممکن است سیگنال پرایس اکشن شکل بگیرد اما اعتبار و قدرت پیش بینی آن بسیار پایین است. بدین جهت بروکس یک الگوی بخصوص به نام  Barb Wireرا شناسایی کرد. در این الگو چند سری شمع داریم که همپوشانی زیادی دارند و شمع­های اصلاحی را شامل می­ شود. الگوی Barb Wire نشاندهنده این است که قدرت نه در دست خریدران است و نه در دست فروشندگان  و هیچکدام نمی­توانند فشار ایجاد کنند.

اگر معامله گر پرایس اکشن بخواهد در بازار اصلاحی سود کند باید از استراتژی مناسب برای دامنه معاملاتی استفاده کند. معاملات در خطوط حمایت و مقاومت دامنه معاملاتی انجام می­ شود و هدف سود قبل از اینکه قیمت به جهت مخالف برسد تعیین می­ شود.

جمع بندی

پرایس اکشن به زبان ساده یعنی چگونگی تغییر قیمت هاست و روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت هاست که سیگنال خرید و فروش ارائه می­ دهد. محبوبیت پرایس اکشن به علت اعتبار بالای آن و عدم استفاده از اندیکاتورها است.

این روش یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است زیرا عوامل بنیادی را نادیده می گیرد و عموما بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­ کند. چیزی که پرایس اکشن را از سایر روش­ های تحلیل تکنیکال مجزا می­ کند این است که تمرکز اصلی این روش بر رابطه بین قیمت­ های جاری و قیمت ­های گذشته است. در صورتی که سایر روش­ های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه قیمت ­ها تأکید می­ کنند و حالت تاخیری دارند.

پرایس اکشن در بازارهایی واضح تر است که نقدینگی و نوسان قیمت­ ها در بالاترین حد ممکن باشند. اما به طور کلی هر خرید و فروشی در هر بازاری به ما پرایس اکشن را نشان می­ دهد. به طور کلی اگر بخواهیم در یک کلمه روش پرایس اکشن را تعریف کنیم، شاید واژه “ساده” بهترین تعریف برای آن باشد (نه به این معنا که خیلی ابتدایی است و یادگیری آن کار چند روز باشد).

این روش شاید ساده­ ترین روش معاملاتی باشد و این در حالیست که بسیار پایدار و دقیق است. تریدرهای پرایس اکشن جزو کسانی نیستند که بخواهند یک شبه میلیونر شوند، اما هنگامی که از این روش به شکل درستی استفاده کنید، به شما کمک می کند تا تریدر بهتری شوید.

در حالی که شاید این روش برای معامله­ گران تازه کار که از اندیکاتورهای پر زرق و برق و با ظاهر فریبنده استفاده می­ کنند محبوب نباشد، اما در بین معامله­ گران حرف ه­ای بسیار پرطرفدار است.

ادامه مطلب
Pinbar
استراتژی معاملاتی پین بار پرایس اکشن

در این مقاله، ما به شما یکی از بهترین استراتژی های معاملاتی را آموزش می دهیم که یادگیری آن آسان است و باعث سردرگمی نمی شود زیرا شما به هیچ اندیکاتوری در نمودار نیاز ندارید. پرایس اکشن هسته ی اول معاملات است، همچنین شما با مواردی مثل: روش معاملاتی پرایس اکشن، بهترین پرایس اکشن آموزشی، تنظیمات معاملاتی پرایس اکشن)، معاملات روزانه(پرایس اکشن و خیلی از موارد دیگر آشنا می شوید

قبل از این که بهترین استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن را به شما آموزش دهم، قصد دارم عناصر اصلی در پرایس اکشن را برای شما، به عنوان یک معامله گر توضیح دهم که می توانید با این آموزش در بازار معاملاتی کاملا مجهز شوید.

پرایس اکشن چیست؟

رویکرد تحلیل تکنیکی به شما کمک می کند نکاتی از تاریخچه قیمت ها یاد بگیرید و نوسانات (سویینگ) حداقل/حداکثر، خطوط روند، و مناطق حمایت و پشتیبانی را شناسایی نمایید.

پرایس اکشن می تواند روی قیمتی باشد که منطقه حمایت یا مقاومت را آزمایش می کند. پرایس اکشن می تواند زمانی که قیمت را تغییر می دهد نوسان کم یا زیاد را ایجاد کند.

پرایس اکشن به اندیکاتورهای آهسته یا میانگین متحرک ها که باعث حواس پرتی شما از قیمت می شود، نیازی ندارد. بنابراین نمودار تمیزی برای بررسی خواهیم داشت. در واقع، برخی از معامله گران بدون اینکه به یک اندیکاتور نگاه کنند، معاملات خود را انجام می دهند.

پین بارها (Pin Bars)

استراتژی پرایس اکشن به طور کامل بر روی الگوی پین بار متمرکز شده است. این شمع ساده است و قیمت به سطح معینی ضربه می زند و برمی گردد. این شمع بدنه ای کوتاه و سایه ای بلند دارد. پین بار به شکل زیر است:

انواع مختلفی از ویژگی های نوار پین خاص وجود دارد. برای مثال، در انتهای شمع، سایه ای بلند وجود دارد، در حالی که در طرف دیگر بدنه ی شمع، سایه کوتاهی به نام «بینی» قرار دارد. اکثرا موافقند که سایه شمع حداقل دو سوم کل طول پین بار را شامل می شود. طبیعتا بخش دیگر پین بار، یک سوم را تشکیل می دهد. قیمت باز شدن (Open) و بسته شدن (Close) شمع (کندل) بایستی نسبتا یکسان باشد که بدنه را تشکیل می دهند.

جهت تایید پین بار بایستی منتظر بمانید تا شمع (کندل) بسته شود(یعنی کندل جدیدی باز شود و دیگر این کندل تغییر نکند ). فقط به این دلیل که کندل فعلی «به نظر می رسد» مانند یک پین بار است لزوما به معنای پین بار نیست. در مثال بالا حرکت قیمت می توانست به سمت بالا ادامه یابد و و قیمت در بالای کندل بسته شود که به نوبه خود نمی توانست یک پین بار در نظر گرفته شود.

راهنمای پایه شامل :

  • هر تایم فریمی
  • هر نوع بازاری
  • بدون اندیکاتور
  • خطوط روند، خطوط عمودی، خطوط حمایت و مقاومت (هر چیزی که به شما در یافتن این مناطق کمک کند)

مرحله اول: پین بار را در نمودارتان پیدا کنید.

* نکته: این یک استراتژی پرایس اکشن بازار جهانی است. من از جفت ارزها برای مثال استفاده می کنم. پرایس اکشن با هر بازار و تایم فریمی به کار می رود.

آنچه که شما ابتدا نیاز دارید تشخیص پین بار است که تشکیل شده باشد. در مثال بالا پین بار صعودی (بولیش) نشان داده شده است زیرا سایه بلند پایین بدنه قرار دارد.

بنابراین همان طور که سایه پین بار را زیر بدنه مشاهده کردید، به عنوان پین بار صعودی در نظر گرفته می شود. در این مورد ما دنبال یک روند صعودی هستیم. نمودار بالا، جفت ارز AUDJPY با تایم فریم یک ساعت است. می توانید ببینید که خرس ها نهایت تلاش خود را برای متوقف کردن وقوع این روند صعودی انجام می دهند اما گاوها خیلی قدرتمند هستند و به همین دلیل شکل پین بار را مشاهده می کنید.

این یک مثال کامل از موقعیت برگشتی حرکت قیمت پین بار است.

کادر سبز رنگ: سرعت روند صعودی کند و روند برگشتی شده است. اینجا انتهای برگشت است زیرا پین بار تشکیل شده و گاوها قدرتمند شده اند ( خریدار های بازار قوی شده اند )

حالا چه اتفاقی می افتد؟

مرحله دوم: حرکت قیمت را در گذشته جستجو کنید تا دلیل تشکیل پین بار مشخص شود.

چرا روند برگشتی ناگهان به قیمت ضربه می زند و پس از آن به سمت بالا حرکت می کند؟

بیایید این نمودار یک ساعته را کمی بزرگترکنیم و ببینیم چه چیز دیگری به شما می گوید و چه اتفاقی افتاده است.

**توجه: شما می توانید به تایم فریم نمودار نگاهی بیندازید (در این مورد با تایم فریم ا ساعت) یا از تایم فریم بالاتر، جهت کسب اطلاعات بیشتر استفاده کنید.

حالا نگاهی به منطقه قیمت مقاومت می اندازیم که فتیله آن را لمس کرده است. مقاومت در گذشته می تواند حمایت در آینده باشد. پس چه اتفاقی افتاد که قیمت این سطح را تجربه کرد، اما شکست خورد. از آنجایی که سایه بلند صعودی تشکیل شد، اکنون می توانیم تصمیم بگیریم که زمان ورود به این معامله براساس  چه زمانی است.  گاهی اوقات ساده ترین روش، بهترین روش این است نمودارها را خوب رصد نمایید و نتیجه گیری کنید که چه اتفاقی افتاد و قیمت به کجا خواهد رسید.

مرحله سوم: ورود به معامله

شما با اختلاف ۲ یا ۳ پیپ از شکست بینی پین بار وارد معامله می شوید. یعنی قیمت بالای کندل پین باری که پیدا کرده ایم تثبیت شود. ( در شکل زیر خط بالای خط مشکی که سایه بالای پین بار است.

مرحله چهارم: حد ضرر (SL)

حد ضرر (SL) را ۳ تا ۵ پیپ دورتر از فتیله قرار دهید. انتهای سایه منطقه حمایت خواهد بود. بنابراین اگر این روند شکسته شود، ممکن است روند نزولی شود. به همین دلیل شما بایستی حد ضرر را با اختلاف ۳تا ۵ پیپ دورتر قرار دهید.

مرحله پنجم: استراتژی خروج

استراتژی خروج شما زمانی رخ می دهد که قیمت به اولین سطح از حمایت و مقاومت برخورد کند. همان طور که مشاهده می کنید قیمت بعد از برخورد، سرعتش کند می شود و ما باید فورا از معامله خارج شویم.

نتیجه گیری:

پرایس اکشن یکی دیگر از عناصر اساسی برای یادگیری در بازار معاملات است. هزاران استراتژی وجود دارد که می توانید در سیستم معاملاتی پرایس اکشن به کار برید. مهم این است شما چیزی را پیدا کنید که برای شما کار کند. کندل های (شمع های) پین بار کمتر خطا می کنند و نسبتا دقیق هستند. کندل های پین بار در هر تایم فریمی به کار می روند. قاعده صحیح آن ، اینگونه است که هر چه تایم فریم بالاتر باشد، سیگنال قوی تری را صادر می کند. اما این بدان معنا نیست که در تایم فریم پنج دقیقه ای کار نخواهد کرد. هر گونه پین باری که تشکیل شد، با آن معامله نکنید. جمع آوری اطلاعات کلیدی از نمودارها، بهترین نتیجه را تعیین می کند چنانچه شما بر اساس قوانین معامله، وارد شوید.

اگر تمایل داشتید از ابزارهای دیگر استفاده کنید، فیبوناچی را به کار برید. این استراتژی بر تعقیب روند تمرکز دارد. سعی کنید استراتژی حرکت قیمت را با یک حساب آزمایشی (Demo) به کار برید و ببینید برای شما کار می کند! اگر چیزی پیدا کردید که فکر می کنید آن را بهبود می بخشد، به ما اطلاع دهید.

ادامه مطلب
Fakepatern
الگوی جعلی چیست و چگونه با...

الگوی جعلی، الگویی بسیار قدرتمند در پرایس اکشن است؛ بازتاب الگوی جعلی، برگشت در بازار و “فریفتن حریف” می باشد و شناخت الگوهای شمعی مانند اینساید بار و پین بار از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از الگوهای معاملاتی مورد علاقه ی من، پرایس اکشن (حرکات قیمت) است که الگوهای جعلی دارد. دلایل زیادی وجود دارد که من این الگو را دوست دارم اما شاید مهمترین دلیل این باشد که معنی و مفهوم در پشت آن قرار دارد که اندیکاتوری قابل اعتماد و احتمالا بالقوه در آینده نزدیک (و گاهی دراز مدت) را به همراه دارد.

الگوی پرایس اکشن جعلی چیست؟

الگوی جعلی در بازار به این معنی است که یک شکست جعلی از الگوی اینساید بار (inside bar) رخ داده است. به عبارت دیگر، زمانی که قیمت در ابتدا از طریق الگوی اینساید بار شکسته می شود، اما پس از آن قیمت راهش را به سمت دیگری برمی گرداند، منجر به شکست جعلی در ساختار اینساید بار می شود.

الگوی جعلی

همان طور که قبلا ذکر کردم، معنی در پشت الگوی جعلی، آن چیزی است وقتی که نمودار را نگاه می کنم توجه من را به خودش جلب می کند. اساسا الگوی جعلی به این معنی است که بازیگران قدر بازار (بانک ها، صندوق های تامینی، معامله گران بزرگ پول) : ۱) عمدا حد ضرر را بر روی معامله گران خرده قرار می دهند، پوزیشن آنها را می مکند و برای قیمت، “خلاء” ایجاد می کنند تا در جهت مخالف قرار بگیرد. یا ۲) عکس العمل به برخی از رویدادهای بازار بزرگ باعث می شود قیمت به عقب برگردد و در جهت مخالف شکست اولیه قرار بگیرد.

در هر صورت، وضعیت جعلی یک سیگنال بسیار قوی می باشد که ممکن است قیمت در جهت مخالف شکست جعلی به حرکت ادامه دهد. بنابراین برای مثال اگر شکست جعلی از موقعیت اینساید بار به سمت بالا حرکت کند، الگوی جعلی نزولی (بیریش) را تشکیل می دهد، به این معنی که قیمت ممکن است به سمت پایین تر و در جهت مخالف شکست اولیه حرکت کند.

برای روشن شدن همه این موارد، اجازه دهید نگاهی به برخی نمونه ها بپردازیم:

در مثال زیر، یک سیگنال جعلی صعودی (بولیش) و نزولی (بیریش) کلاسیک را مشاهده می کنیم. توجه کنید که ابتدا اینساید بار وجود دارد که به دنبال آن یک شکست جعلی از الگوی اینساید بار به همراه دارد که در نتیجه الگوی جعلی را تشکیل می دهد.

توجه: هر سیگنال جعلی دقیقا مانند موارد بالا دیده نمی شود، که من در دوره معاملات پرایس اکشن به آن می پردازم. برای مثال الگوی جعلی را با پین بار به عنوان ساختار شکست جعلی مشاهده کنید. در مورد پین بار، شکست جعلی فقط شامل یک کندل می شود، برخلاف ساختار شکست جعلی که در نمودار بالا نشان داده ام، دو کندل را در بر دارد. همچنین ممکن است با سه کندل شکست جعلی رو به رو شوید اگرچه نادر است و کمتر از ساختار شکست جعلی با یک پین بار یا دو کندل روی می دهد.

در مثال زیر، ما یک الگوی جعلی صعودی (بولیش) و نزولی (بیریش) را با یک پین بار برگشتی به عنوان شکست جعلی از الگوی اینساید بار مشاهده می کنیم:

چگونه با سیگنال جعلی معامله کنیم؟

در هر شرایطی از بازار می توان با سیگنال جعلی معامله کرد به جز بازارهای پرتلاطم. اما سیگنال جعلی می تواند در بازار دارای روند، یا در بازار محدوده ای یا حتی در جهت مخالف روند به کار می رود، در صورتی که در سطح حمایت یا سطح کلیدی باشد.

سیگنال جعلی، جهت ورود به پوزیشن با احتمال بالا را برای ما فراهم می کند همچنین نقاط واضحی از حد ضرر (SL) را برای ما مشخص می کند. جهت روشن شدن مطلب به مثال های زیر توجه کنید:

در مثال نمودار زیر، می توانیم ببینیم که قبل از تثبیت بازار یا حرکات محدوده دامنه، از روند صعودی بالایی برخوردار بوده، سپس سیگنال جعلی بر روی خط حمایت از دامنه معاملاتی تشکیل شده است. به طور منطقی حد ضرر (SL) را در زیر پایین ترین دو کندلی که شکست جعلی دارند، قرار می دهید. سیگنال جعلی، تشکیل شده که من آن را سطح نمودار هم پوشانی می نامم زیرا ما چندین عامل حمایت برای معامله داشتیم: در این مثال، سطح حمایت و روند صعودی وجود دارد:

بیایید به مثال دیگری از یک سیگنال جعلی نگاهی بیندازیم، اما این بار سیگنال جعلی بر روی محدوده مقاومت تشکیل شده است. توجه داشته باشید که شکست جعلی، کاملا بر روی پین بار نبوده است زیرا بدنه ی واقعی کندل نسبت به سایه به اندازه کافی کوچک نبوده، اما این یک کندل برگشتی سایه دار نزولی می باشد که یکی از الگوهای قیمتی است که در دوره معاملاتی درس داده ام. توجه کنید که قیمت نه تنها بعد از این سیگنال جعلی نزولی شد بلکه در واقع روند نزولی جدیدی را به پیش برد …

هشدار به سیگنال های جعلی:

سیگنال های جعلی همیشه کامل به نظر نمی رسند، یعنی می توان صلاحدید و احتیاط به کار گرفت اما جرات به خرج دادن چیزی است که حرفه ای ها را از آماتورها جدا می کند. برای مثال لازم نیست که فقط یک اینساید بار در ساختار شکست جعلی داشته باشید. گاهی ممکن است دو یا سه اینساید بار یا حتی بیشتر داشته باشید. در مثال زیر، الگوی کمبو پین بار جعلی مشاهده می شود که دو اینساید بار قبل از پین بار شکست قبلی وجود دارد. در مجموع همه چیز درست است و اغلب در موقعیت های جعلی آن را احتمالا مشاهده می کنید:

یکی از ویژگی های بارز سیگنال جعلی خوب، شکست جعلی واضح از ساختار اینساید بار است. اگر شما شکست جعلی واضحی از اینساید بار داشتید، می تواند سیگنال جعلی مناسب و خوبی را برای شما همراه می کند، و یا فرض شود برخی همپوشانی و شرایطی را در محدوده بازار دارد. اگر تعجب کردید و حدس زدید و یا از معامله گران دیگر سوال کردید که آیا این الگوی خاص، جعلی است، و یا اگر این شکست جعلی خیلی واضح و روشن نباشد ، سرمایه خود را به خطر انداخته اید. بهترین الگوهای جعلی، مواردی است که نیاز به رمز گشایی ندارد.

کلمه آخر در مورد الگوهای جعلی

الگوی جعلی، الگویی بسیار قدرتمند در پرایس اکشن است، به شرطی که بتوانید محل مناسب آن را بیابید و اقدام به معامله کنید. بازتاب الگوی جعلی، برگشت در بازار و “فریفتن حریف” است که به وضوح برخی از پیامدهای عمیق تجاری را به همراه دارد. شکست جعلی، سرنخی بزرگ در بازار محسوب می شود و به ما نشان می دهد آنچه را که “معامله گران بزرگ” بدان می اندیشند و به ما فرصتی می دهند تا از آن استفاده کنیم. معامله گران آماتور و مبتدی اغلب در هنگام خرید و رویارویی با الگوی شکست جعلی، گرفتار می شوند. در واقع، استراتژی های تجاری و سیستم های ایجاد شده ی بی عیبی هنگام رویارویی با الگوی شکست جعلی وجود دارد. شکست جعلی یکی از قدیمی ترین متدها و متداول ترین رویکرد در زمینه معاملات است، به همین دلیل این الگوهای شکست به راحتی موقعیت پرمنفعتی را برای بازیگران بزرگ بازار فراهم می کند و در عین حال معامله گران کوچکتر هم می توانند از مزیت آن بهره مند شوند.

الگوهای جعلی اساسا شواهد قوی و محکمی از آنچه در پاراگراف بالا بیان کردم، هستند و آنها به معامله گران زیرک و دانای پرایش اکشن، این توانایی را می دهند که همانند “معامله گران بزرگ” معامله نمایند. از شما دعوت می کنیم که بیشتر در مورد این موضوع بدانید و بیشتر در مورد دوره معاملاتی پرایش اکشن مطالعه کنید زیرا من تمام دانش و توانایی خود را در بر روی الگوی جعلی به کار می بندم و به طور مناسب و دقیق در معاملات از آن استفاده می نمایم.

ادامه مطلب