Lines_Background
مینی‌دوره رایگان درآمد روزانه ۱۰۰ دلار از فارکس
00روز
00ساعت
00دقیقه
00ثانیه
ثبت‌نام رایگان
لوگو خانه سرمایه
آموزش ترید از صفر صفر

مالی رفتاری

what-is-pnl
PNL چیست؟ آموزش روش محاسبه PNL...

PnL چیست؟ چه انواعی دارد و چگونه می توان آن را ارزیابی کرد؟ ارزیابی عملکرد یکی از مهم ترین و پایه ترین اصول موفقیت در هر زمینه ای است؛ این موضوع در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال که افراد با سرمایه های خود فعالیت دارند، اهمیتی دوچندان پیدا می کند. در نتیجه یکی از رمزهای طلایی برای این که بتوانید موفقیت بیشتری رقم بزنید، ارزیابی عملکرد خود و در نتیجه اصلاح ایرادات موجود در استراتژی پیش گرفته شده است.

PnL یکی از اصطلاحات بسیار مهم در زمینه ارزیابی عملکرد در بازارهای مالی است که به تریدرها کمک می کند عملکرد خود را در یک معامله یا به طورکلی در پورتفولیو مورد ارزیابی قرار دهند. در نتیجه، شما می توانید برای اصلاح روند فعالیتی خود، در زمان انتخاب تریدر حرفه ای برای کپی تریدینگ، این مؤلفه را در حساب آن ها بررسی کنید تا در نهایت، انتخاب بهتری داشته باشید؛ با ما تا انتها همراه باشید تا این موضوع را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم.

PNL چیست؟

PnL مخففی از عبارت Profit and Loss و به معنای سود و ضرر است که در بازارهای مالی، کاربرد بسیار زیادی دارد. در حقیقت، این داده، میزان سود یا ضرر را در یک یا تعدادی از تراکنش ها در یک بازه زمانی تعیین می کند.

مفهوم PNL

انواع پی ان ال

همان طور که در قسمت قبلی اشاره کردیم، این داده، میزان سود و ضرر تراکنش ها یا پورتفولیو را در بازه زمانی خاصی نشان می دهد، اما این داده ممکن است در حساب های معاملاتی و پلتفرم ها به صورت محقق شده و محقق نشده دیده شود؛ بنابراین بهتر است مفهوم هر دو نوع را نیز درک کنید.

  • محقق شده (Realized PnL)

سود و زیان محقق شده به سود یا ضرر متعلق به شما اشاره داسته و در نهایت براساس معاملات بسته شده محاسبه می شود. درحقیقت، نوسانات بازار، بعد از بسته شدن موقعیت، روی سود و ضرر محقق شده اعمال نمی شوند؛ برای مثال، فرض کنید بیت کوین را در قیمت 28 هزار دلار واحد خریداری کرده و در قیمت 28.500 دلار فروخته اید.

هرچند این مفهوم، معمولاً در بازار اسپات کاربرد بسیاری ندارد، سود و ضرری که در حساب شما اعمال شده است و سبب کاهش یا افزایش میزان دارایی شما شده همان پی ان ال محقق شده است.

در مثالی که بیان شد، 500 دلار ناشی از افزایش قیمت بیت کوین درواقع پی ان ال این تراکنش است و با توجه به اینکه معامله بسته شده این مقدار تغییر نخواهد کرد. در بخش مربوط به محاسبه سود و زیان در بازار اسپات، توضیحات با جزئیات ارائه خواهند شد.

محقق شده

  • محقق نشده (Unrealized PnL)

زمانی که شما معامله ای باز در حساب معاملاتی خود داشته باشید، سود و ضرر شما در آن معامله با توجه به نوسانات دارایی تغییر خواهد کرد؛ برای مثال، اگر معامله خرید را روی BTC/USDT باز کرده و به میزان 100 دلار سود کرده باشید، ممکن است با نوسانات BTC/USDT، میزان این 100 دلار، بیشتر یا کمتر شود.

اگر قیمت دارایی بیشتر شود، در صورتی که شما معامله خرید باز کرده باشید، سود شما بیشتر می شود؛ اما اگر معامله ای که باز کرده اید، از نوع فروش یا Short باشد، میزان سود شما کاهش خواهد یافت.

محاسبه PnL در معاملات اسپات

پیش از این نیز به این نکته اشاره کردیم که اصطلاح پی ان ال، در بازار اسپات رایج نیست؛ با این حال، برای اینکه بتوانید درک درست تری از نحوه محاسبه این داده داشته باشید، بهتر است ابتدا نحوه محاسبه آن را در بازار اسپات بررسی کرده و سپس به نحوه محاسبه آن در بازار فیوچرز و مارجین بپردازید.

مطمئنا می دانید که در بازار اسپات، امکان استفاده از قابلیت اهرم مانند بازار فیوچرز برای تریدرها فراهم نشده است. از طرف دیگر، امکان انجام معاملات Short در این بازار وجود ندارد؛ از این رو، پیچیدگی محاسبات PnL در بازار اسپات نیز بسیار ساده تر است و برای درک بهتر و عمیق تر مفهوم آن، بهتر است ابتدا این داده را در بازار اسپات بررسی کنیم.

  • محاسبه پی ان ال محقق شده در معاملات اسپات

برای محاسبه این داده در بازار اسپات، باید حجم معامله را در اختلاف قیمت خرید و فروش ضرب کنید؛ برای مثال، اگر قصد خرید 5 بیت کوین در قیمت 20 هزار دلار و فروش همه آن ها در 21 هزار دلار را داشته باشید میزان سود و زیان شما از این افزایش، 5 هزار دلار خواهد بود.

(قیمت خرید – قیمت فروش) * حجم معامله = PnL محقق شده

(20.000 – 21.000) * 5 = 5000

همان طور که گفتیم این متغیر به میزان سود و ضرر در معاملات باز مربوط است. محاسبات این داده، شباهت بسیاری با محاسبه سود و زیان محقق شده دارد؛ با این تفاوت که قیمت فروش در این فرمول نقشی ندارد؛ زیرا معامله باز بوده و قیمت فروش تعیین نشده است.

درمقابل، برای محاسبه PnL محقق نشده، باید قیمت لحظه ای دارایی را در نظر بگیرید؛ بنابراین، اگر در آن زمان، قیمت بیت کوین 21 هزار دلار و قیمت خرید 20 هزار دلار بوده است، با باز کردن معامله خرید 5 واحد بیت کوین، میزان سود و زیان محقق نشده مانند مثال قبل، 5 هزار دلار خواهد بود.

در زمانی دیگر، اگر قیمت بیت کوین، به 22 هزار دلار رسیده و معامله همچنان باز باشد، با باز نگه داشتن معامله خرید 5 واحد بیت کوین، میزان پی ان ال محقق نشده، به 10 هزار دلار می رسد. درنهایت، اگر قیمت به 19 هزار دلار برسد، میزان PnL محقق نشده به 5000- دلار یا به عبارت دیگر 5 هزار دلار ضرر خواهد رسید.

(قیمت خرید – قیمت لحظه ای) * حجم معامله = PnL محقق نشده

(20.000 – 21.000) * 5 = 5000

(20.000 – 22.000) * 5 = 10000

(20.000 – 19.000) * 5 = -5000

محاسبه در معاملات اسپات

محاسبه در معاملات فیوچرز و مارجین

تریدرهای حرفه ای، می توانند در معاملات خود از اهرم یا لوریج استفاده کرده و به این ترتیب با سرمایه ای به ارزش چند برابر سرمایه خود، در بازار فعالیت کنند. با کمک این قابلیت، میزان سود یا ضرر تریدرها نیز چند برابر می شود؛ همین موضوع، استفاده از اهرم در معاملات را برای تریدرها جذاب کرده است.

در ادامه، نحوه محاسبه PnL را در معاملات خرید و فروش معاملات اهرم دار با هم بررسی خواهیم کرد:

  • سود و زیان در معاملات Long

معاملات خرید که به عبارت دقیق تر با عنوان معاملات Long شناخته می شوند، به معاملاتی اشاره دارند که در آن، تریدرها انتظار دارند با باز کردن آن ها از افزایش قیمت به سود برسند. برای محاسبه پی ان ال در موقعیت های لانگ به سه داده نیاز خواهید داشت:

  • قیمت دارایی در زمان باز کردن موقعیت
  • قیمت دارایی در زمان بستن موقعیت
  • ارزش معامله شامل سرمایه اختصاص داده شده به معامله توسط تریدر البته با اعمال اهرم (سرمایه اصلی تریدر * میزان اهرم)

PnL = ارزش موقعیت * (قیمت دارایی در زمان باز کردن موقعیت / 1) – (قیمت دارایی در زمان بستن موقعیت / 1)

برای مثال، اگر یک تریدر قصد باز کردن موقعیت لانگ روی بیت کوین در قیمت 20 هزار دلار را داشته باشد و موقعیت لانگ خود را در قیمت 21 هزار دلار ببندد، با فرض اینکه او سرمایه 1000 دلاری خود را به این موقعیت اختصاص داده و از اهرم 20 استفاده کند، می توان PnL این موقعیت لانگ را به صورت زیر محاسبه کرد:

PnL = 20.000 * (20.000/ 1) – (21.000/ 1)

= 20.000 * (0.00005 – 0.000047)

= 20.000 * 0.0000023 = 0.47 BTC

= 0.0000023 * 21.000 = 1.000.02 USDT

همان طور که در محاسبات بالا نیز مشاهده کردید، برای به دست آوردن میزان سود و زیان بر حسب دلار یا تتر باید عدد به دست آمده را در قیمت تتر (با این شرط که معامله لانگ روی BTC / USDT انجام شده باشد)، در زمان بستن موقعیت ضرب کرد.

اما چنانچه قصد داشته باشید مقدار PnL تحقق نیافته را برای یک موقعیت حساب کنید، به این خاطر که این داده، مربوط به موقعیت های باز است، دیگر به قیمت بستن موقعیت دسترسی نداشته و در عوض باید قیمت لحظه ای دارایی را در فرمول بالا وارد کنیم تا به نتیجه برسیم:

PnL = ارزش موقعیت * (قیمت دارایی در زمان باز کردن موقعیت / 1) – (قیمت لحظه ای دارایی / 1)

  • سود و زیان در معاملات Short

یکی از جذابیت های فعالیت در بازار فیوچرز که البته تنها برای تریدرهای حرفه ای مناسب به شمار می آید، این است که افراد می توانند در این بازار از افت قیمت دارایی ها نیز به سود برسند. برای محاسبه سود و زیان در معاملات فروش، از فرمول زیر استفاده می شود:

PnL = ارزش موقعیت * (قیمت دارایی در زمان بستن موقعیت / 1) – (قیمت دارایی در زمان باز کردن موقعیت / 1)

برای مثال، فرض کنید قصد دارید یک موقعیت فروش (Short) به ارزش 20 هزار دلار (سرمایه اصلی شما با اعمال اهرم بر روی آن) را روی BTC/USDT باز کنید. اگر پیش بینی شما این باشد که قیمت بیت کوین افت خواهد کرد، می توانید با باز کردن موقعیت فروش، از افت قیمت به سود برسید.

اگر موقعیت فروش را زمانی باز کنید که قیمت بیت کوین 60 هزار دلار است و این موقعیت را زمانی ببندید که قیمت بیت کوین به 55 هزار دلار رسیده است، به سود می رسید. محاسبه این سود و زیان با استفاده از فرمولی که پیش از این آوردیم محاسبه می شود:

PnL = 20.000 * (55.000/ 1) – (60.000/ 1)

= 20.000 * (0.000016 0.000018)

= 20.000 * 0.000002

= 0.04 BTC

= 0.04 * 55.000 = 2200 USDT

آنچه پیش از این بیان کردیم محاسبه PnL محقق شده برای جفت ارز BTC/USDT بود؛ اما چنانچه قصد محاسبه پی ان ال تحقق نیافته را داشته باشید، به جای قیمت دارایی در زمان بستن موقعیت، باید قیمت لحظه ای دارایی را در نظر گرفته و در فرمول وارد کنید.

به یاد داشته باشید که PnL تحقق نیافته، مربوط به پوزیشن هایی است که هنوز باز هستند و این مقدار با نوسانات بازار تغییر می کند؛ زیرا قیمت لحظه ای همواره در حال تغییر است.

PnL = ارزش موقعیت * (قیمت دارایی در زمان باز کردن موقعیت / 1) – (قیمت لحظه ای دارایی / 1)

  • سود و زیان پورتفو

محاسبه سود و زیان تنها درباره پوزیشن ها و معاملات مطرح نیست، بلکه هر تریدر و کاربر در بازارهای مالی می تواند با بررسی دقیق سود و زیان معاملات مختلفی که روی دارایی های متفاوت انجام داده است، سود و زیان پورتفو خود را محاسبه و به این ترتیب عملکرد خود را ارزیابی کند. با انجام این کار، تریدر می تواند نقاط ضعف معاملات خود را شناسایی کرده و به این ترتیب، بهبودی را در روند فعالیت خود ایجاد کند.

صرافی های مختلف داخلی و خارجی، امکان بررسی سود و زیان را به شما می دهند؛ برای مثال، در تصویر زیر می توانید نشانگر ماوس خود را روی آیکون کیف پول قرار داده و سپس از زیرمنویی که برای شما باز می شود، گزینه «سود و زیان» را انتخاب کنید. این بخش در صرافی های خارجی نیز از بخش دارایی ها و کیف پول در دسترسی است.

سود و زیان پورتفو

شما در این بخش از حساب معاملاتی خود در صرافی، می توانید سود و زیان در 30 روز گذشته، سود و زیان لحظه ای و دیگر اطلاعات را بررسی و براساس این داده ها درصورت نیاز تغییراتی را در نحوه فعالیت خود در بازار ایجاد کنید.

بررسی سود و زیان

سود و زیان در کپی تریدینگ صرافی بینگ ایکس

صرافی بینگ ایکس، یکی از بهترین صرافی های بین المللی، برای فعالیت ایرانیان است. اگر به دنبال یک صرافی معتبر خارجی هستید، حتماً BingX را بررسی کنید. این صرافی امکانات و قابلیت های بسیار خوبی مانند کپی تریدینگ را برای کاربران خود در نظر گرفته است.

با کمک کپی تریدینگ، می توانید بخشی از دارایی خود در حساب معاملاتی را به حساب معاملاتی یک تریدر حرفه ای متصل کرده و به این ترتیب از سود و زیان او به سود رسیده یا گاهی متضرر شوید. برای آنکه بتوانید یک تریدر حرفه ای را به خوبی تشخیص دهید، باید بتوانید عملکرد گذشته او را بررسی کرده تا مناسب بودن او را تأیید کنید.

یکی از داده های بسیار مهی که در شناخت یک تریدر حرفه ای به شما کمک می کند، بررسی میزان سود و زیان تریدر است که در انواع مختلفی در این بخش از صرافی بینگ ایکس وجود دارد.

برای بررسی عملکرد تریدرهای مختلف در بخش کپی تریدینگ، باید وارد حساب کاربری خود در صرافی بینگ ایکس شده و نشان گر ماوس خود را روی تب Copy Trading قرار دهید. با این کار زیرمنویی برای شما به نمایش درمی آید که باید باز هم گزینه Copy Trading را در آن انتخاب کنید.

بررسی سود و زیان در بینگ ایکس

در این صفحه، لیست و دسته بندی از تریدرهای حرفه ای را می بینید که می توانید با نظر خودتان روی یکی از آن ها کلیک کنید تا اطلاعات دقیق تری در اختیارتان قرار بگیرد. در ستون سمت چپ تصویر PnL Ratio، تریدر نمایش داده شده است که در بخش های بعدی در مورد آن، توضیح خواهیم داد.

همان طور که در سمت راست تصویر می بینید، یکی از اطلاعاتی که می توانید در صفحه هر تریدر حرفه ای بررسی کنید، میزان سود و زیان تریدر حاصل از معاملات تریدر روی رمزارزهای مختلف است؛ برای مثال درباره این تریدر، سود حاصل از معاملات او روی رمزارز بیت کوین در 30 روز گذشته به گونه ای بوده است که وی توانسته بیش از 35 درصد از سود معاملات خود را از موقعیت هایی که روی بیت کوین باز کرده بود به دست آورد و میزان این سود به بیش از 2 هزار دلار رسیده است.

بررسی سود و زیان به صورت اختصاصی روی ارزهای مختلف، این شانس را به شما می دهد که بتوانید پس از انتخاب تریدر با اعمال فیلتر، تنها تریدهای انجام شده توسط تریدر روی برخی رمزارزها برای شما نیز اعمال شود؛ زیرا تریدر موردنظر عملکرد بسیار مثبتی را روی برخی ارزهای دیجیتال خاص داشته است. بنابراین انتظار می رود معامله روی این رمزارزها شما را به سود بیشتری برساند.

در مقابل، ممکن است تریدر موردنظر با وجود عملکرد بسیار خوبی که روی رمزارز X دارد، نتواند همان عملکرد را روی رمزارز Y نیز داشته باشد؛ پس بهتر است سرمایه خود را تنها به رمزارزهایی اختصاص دهید که میزان سود تریدر در آن ها بیشتر است.

بررسی سود و زیان در بینگ ایکس

کنترل میزان Cumulative PnL

سود و زیان معاملات را می توان به صورت های مختلفی محاسبه کرد. یکی از رایج ترین انواع این داده که در بخش کپی تریدینگ صرافی بینگ ایکس نیز وجود دارد، Cumulative PnL است. برای محاسبه این داده، مجموع سود و زیان محقق شده و محقق نشده، کارمزدها، تخفیفات و… لحاظ خواهند شد.

درواقع در پی ان ال تجمیعی، سود و زیان ناشی از معاملات باز، سود و زیان به دست آمده از معاملاتی که بسته شده اند و هزینه های معاملات همگی اهمیت داشته و در محاسبه این داده دخالت دارند.

پس از کلیک روی نام کاربری هرکدام از تریدرهای حرفه ای در صفحه اول بخش Copy Trading، می توانید جزئیات حساب و عملکرد تریدر را مشاهده کنید. یکی از اطلاعات آمده در این بخش Cumulative PnL است. با کلیک روی گزینه دوم در زیر نمودار، که در تصویر هم مشخص شده است، می توانید تغییرات این داده را در بازه های زمانی مختلف مشاهده کنید. تغییر بازه زمانی از بخش «Last 30D» به معنای 30 روز گذشته در بالا و سمت راست نمودار نیز امکان پذیر است.

کنترل میزان Cumulative PnL

بررسی میزان PnL Ratio

این داده در صرافی BingX، هر 15 دقیقه یک بار بروزرسانی می شود. برای به دست آوردن میزان آن، باید مقدار خالص سود را بر مقدار خالص ضرر تقسیم کرد. فرمول زیر، روش محاسبه این داده است:

PnL Ratio = میزان خالص ضرر / میزان خالص سود

  • بیشتر از 1

اگر میزان این داده، در صفحه یک تریدر حرفه ای، بیشتر از 1 باشد، به این معناست که برایند عملکرد تریدر مثبت بوده و به عبارتی میزان سود معاملات در یک بازه زمانی از میزان ضررهای او بیشتر بوده است.

  • کمتر از 1

اگر مقدار عدد به دست آمده، کمتر از 1 باشد، چنین برداشت می شود که میزان ضررهای معاملات تریدر بیش از میزان سودهای وی است و به طور کلی برایند عملکرد وی در یک بازه زمانی منفی و ضررده بوده است.

سخن پایانی

برای فعالیت در بازارهای مالی، باید اطلاعات و دانش شما درباره تحلیل و همچنین اصطلاحات و مفاهیم مختلف در بازار بالا باشد. برای رسیدن به این هدف، بهترین و کوتاه ترین راه، شرکت در یک دوره آموزش ارز دیجیتال یا دوره های مخصوص به دیگر بازارهای مالی است.

PnL، یکی از مهم ترین مفاهیم و اصطلاحات در بازارهای مالی و بیشتر مربوط به بازار فیوچرز و مارجین است. این مفهوم، به میزان سود و زیان تریدر در یک بازه زمانی خاص اشاره دارد. با بررسی این داده، می توانید عملکرد خود یا تریدر دیگری را بررسی کنید.

در این مقاله، مفهوم سود و زیان (PnL ) و انواع مختلف آن را بررسی کردیم؛ در نهایت شما با داشتن آگاهی نسبت به این مفاهیم، می توانید عملکرد خود، سبد دارایی یا تریدرهای دیگر را بررسی کنید.

پرسش های متداول

PnL که مخفف عبارت Profit and Loss است به میزان سود زیان در یک تراکنش، سبد دارایی و… در یک بازه زمانی اشاره دارد

محاسبه سود و زیان معمولاً در بازارهای فیوچرز و مارجین کاربرد بیشتری دارد؛ با این حال نحوه محاسبه این داده برای بازار اسپات را نیز در طی مقاله شرح دادیم.

در زمان محاسبه پی ان ال محقق شده باید قیمت بستن موقعیت در نظر گرفته شود و درواقع در این مورد موقعیت (پوزیشن) تریدر بسته شده است و میزان سود و زیان به دست آمده تغییر نخواهد کرد، اما سود و زیان محقق نشده مربوط به موقعیت ها یا معاملات باز بوده و میزان این داده در آن ها دائماً در حال تغییر است.

اگر میزان این داده بالاتر از 1 باشد می توان گفت میزان سود بیشتر از میزان ضرر بوده است و اگر اندازه آن کمتر از 1 باشد باید بدانید معامله، پورتفولیو یا عملکرد تریدر ضررده و درواقع میزان ضرر آن بیشتر از میزان سود بوده است. برای به دست آوردن این نوع از سود و زیان باید مقدار سود به مقدار ضرر تقسیم شود.

ادامه مطلب
ذهن پویا و بدون پویایی
ذهنیت رشد یا ذهنیت ثابت؟ |...

ذهنیت، درواقع همان ادراک و تئوری درونی افراد درمورد خودشان یا سایرین است. این افکار می توانند بدون آگاهی فرد تاثیرات بسیارعمیقی بر موفقیت تحصیلی، پیشرفت شغلی، روابط اجتماعی و عاطفی و هزاران بعد دیگر از زندگی او داشته باشند و مسیر زندگی شخص را برای همیشه تغییر دهند. در این مقاله قصد داریم دو ذهنیت بنیادین را که می تواند در ذهن تمامی مردم دنیا وجود داشته باشند، به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید تا با ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت و تاثیر آن ها بر زندگی خود آشنا شوید.

ذهنیت رشد چیست؟ (Growth Mindset)ذهن پویا و بدون پویایی

ذهنیت رشد یکی از ذهنیت های بنیادین بشر است که با وجود آن، فرد اعتقاد پیدا می کند که تمامی توانایی ها، دانسته ها و استعدادهایش قابل ارتقا هستند.

به این ترتیب علم و استعداد فعلی خود را نقطه ای برای شروع در نظر می گیرد و برای رشد و ارتقا آن ها تلاش می کند. با وجود چنین ذهنیتی، میل و علاقه به تلاش و یادگیری افزایش پیدا می کند؛ به این ترتیب فرد با تمام قوا برای پیشرفت خود تلاش خواهد کرد.

چه افرادی دارای ذهنیت رشد هستند؟

ذهن پویا و بدون پویایی

اغلب افرادی که برای تبدیل شدن به بهترین ورژن خود، برنامه ریزی و تلاش می کنند، دارای ذهنیت رشد هستند. آن ها به خوبی می دانند که به دست آوردن هر چیز خوبی نیازمند تمرین و تلاش است. افرادی با ذهنیت رشد، از مسیر یادگیری و بهبود خود لذت می برند و معمولا سعی می کنند از شکست های خود درس بگیرند.

تبدیل شکست ها به فرصت یکی از تفریحات افرادی با ذهنیت رشداست. از دیگر ویژگی های این افراد، استفاده از تجربیات سایرین است. این افراد از موفقیت دیگران خوشنود می شوند، چرا که خوب می دانند می توانند از تجربیات آن ها در مسیر رسیدن به موفقیت استفاده کنند.

سرچشمه “ذهنیت رشد” از کجاست؟

مبحث ذهنیت رشد، بیش از سی سال پیش توسط روان شناسی به نام کارول دوک (Carol Dweck) و همکارانش مطرح شد.

دوک و همکارانش که به نگرش دانش آموزان درمورد شکست علاقه مند شده بودند، طی بررسی هایی متوجه شدند که برخی از دانش آموزان پس از شکست به عقب بازمی گردند و تلاش می کنند. این در حالی بود که سایر دانش آموزان با کوچک ترین شکستی خود را از دست رفته تصور می کردند.

در نتیجه ی بررسی هزاران کودک، اصطلاح ذهنیت رشد را برای توصیف باور این کودکان به رشد و یادگیری، انتخاب کردند. این کودکان باور داشتند که تلاش آن ها را قوی تر می کند و می توانند موفق تر عمل کنند و همین طرز فکر آن ها به موفقیت حقیقی منجر می شد.

کارول دوک در سال ۲۰۰۶ این نوع از ذهنیت را در کتاب خود با نام «روان شناسی جدید موفقیت» به همگان معرفی کرد.

ذهنیت ثابت چیست؟ (Fixed Mindset)

ذهن پویا و بدون پویایی

ذهنیت ثابت یکی دیگر از طرز فکرهای بنیادین بشر است که در تقابل با ذهنیت رشد قرار دارد. این ذهنیت فرد را مجاب می کند که استعداد و هوش هر فرد دارای حد مشخصی هستند و اشخاص ناچارند که با این محدودیت زندگی کنند.

در بیان بهتر، توانایی ها و استعدادهای فردی در ذهنیت ثابت، غیرقابل تغییر و ارتقا هستند. این ذهنیت باعث می شود افراد برای رفع نقص ها و ضعف های خود تلاشی نکنند و تقدیر را عامل شکست هایشان بدانند.

چه افرادی دارای ذهنیت ثابت هستند؟

همانطور که در تعریف ذهنیت ثابت بیان کردیم، افرادی که دارای چنین طرز فکری نسبت به خود هستند، بر این باورند که هوش و استعداد فاکتوری ثابت وغیرقابل تغییر است. بنابراین به جای تمرکز بر گسترش و بهبود ویژگی های خود، به مستندسازی توانایی های فعلی خود روی می آورند.

افرادی با ذهنیت ثابت عمیقا باور دارند که تلاش کردن هیچ تاثیری در پیشرفت و موفقیت انسان ها ندارد و اشخاص موفق به طور مادرزادی دارای هوش و استعداد سرشار و شانس زیاد هستند.

سرچشمه دیدگاه “جبر در زندگی” از کجاست؟

ذهن پویا و بدون پویایی

دیدگاه جبر در زندگی (جبرگرایی) یا تقدیرگرایی، درواقع زاییده ی ذهنیت ثابت است. عمر این دیدگاه به قدمت تاریخ است و کسی نمی تواند بگوید دقیقا از چه زمانی وارد زندگی بشر شده است. اما اگر نگاهی به کتب و اشعار قدیمی بیندازیم، متوجه می شویم که این دیدگاه از گذشته های بسیار دور همراه انسان ها بوده است.

در این دیدگاه، انسان خود را درمقابل حوادث روزگار بی دفاع و ناکارآمد می بیند. افرادی که به دیدگاه جبر در زندگی باور دارند، معتقدند تمامی رفتارها و انتخاب های آدمی بر اثر یک رشته از اتفاقات و فعالیت هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند، شکل می گیرند

آن ها انتخاب و تلاش افراد را در این دیدگاه علت و معلولی به طور کامل نادیده می گیرند و وضعیت فعلی را ناشی از عللی در گذشته می دانند. اگر کمی به این دیدگاه دقت کنید، می توانید ردپای ذهنیت ثابت را در جای جای آن ببینید.

ذهنیتی که به شما می گوید: «فرقی نمی کند چقدر تلاش کنید، شما تنها می توانید به اندازه ی هوش و استعداد فعلی خود به خواسته هایتان برسید.»

ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت، شما کدام هستید؟

دو نوع طرز فکر وجود دارد که می توانیم آن را پرورش دهیم. یکی این که پذیرای مشکلات باشیم و آنها را به یک فرصت تبدیل کنیم.

دیگر این که به دلیل ترس از شکست از آنها اجتناب کنیم. افرادی که از کشمکش ها و تعارض ها اجتناب می کنند غالبا ذهنیت رشد ندارند و کسانی که مشکلات را به عنوان چالش های جالبی می بینند، اندیشه ی و ذهنیت رشد دارند.

مردمی که فاقد ذهنیت رشد هستند، معتقدند که ویژگی های اساسی مانند هوش و استعدادها ویژگی هایی ثابت هستند و این صفات عامل موفقیت اند.

افراد با ذهنیت بازتر (ذهنیت رشد) معتقدند که توانایی های جدید را می توان از طریق تمرین توسعه داد. رهبران بزرگ و هنرمندان با این دیدگاه به هدفشان می رسند.

برای آنها زندگی به یک سفر هیجان انگیز با فرصت بی پایان برای کشف چیزهای جدید و پیشرفته تبدیل می شود. معلمان و استادان بایستی دانش آموزان و دانشجویان را در هر مقطعی تشویق به مطالعه نمایند.

والدین باید فرزندان خود را تشویق به توسعه مهارت های جدیدی که علاقه مند به انجام آن هستند، کنند و در واقع مهارت های یادگیری را بیاموزند و این مهارت ها به آنها در کلاس درس نیز کمک خواهد کرد.

برای نشان دادن تفاوت ها در زندگی روزمره، دو کودک خیالی را در نظر می گیریم.

داستان دو کودک خیالی (جی و آنا)

جِی فکر می کند که شما او را درک می کنید یا نمی کنید، و آنا می داند اگر بخواهد می تواند هر چیزی را یاد بگیرد. در تمرینات فیزیکی، جی از چالش هایی مانند پریدن از روی مانع، اجتناب می کند، چون می ترسد که احمق جلوه کند و مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد.

در مقابل آنا هر چالشی را که هیجان انگیز و سرگرم کننده است با استقبال می پذیرد. او می داند که شکست بخشی از یادگیری است. و اگر او سخت تلاش کند، در نهایت هیچ کس به او نخواهد خندید.

جی از فیدبک و بازخوردها اجتناب می کند. اگر معلم به او بگوید که برای بهبود تکلیفش، چه کاری انجام دهد، او آن را شخصی برداشت می کند.

آنا می داند که نیاز دارد به نقدهای سازنده گوش کند، او همچنین می داند که این او نیست که ارزیابی می شود بلکه نتایج کارش، مورد ارزیابی قرار می گیرد.

جِی همیشه راه آسان را در پیش می گیرد، برای مثال او پله برقی را دوست دارد و از پله بالا رفتن می ترسد. زمانی که او گیتار تمرین می کند، لحظه ای که گیر می کند، بی خیال گیتار زدن می شود.

آنا معمولا از پله برقی استفاده نمی کند بلکه از پله ها بالا می رود و هر گامش را می شمارد و این که با بالا رفتن از پله ها خون در رگ هایش به خروش می آید لذت می برد. او هر روز صبح، ۱۵ دقیقه درام تمرین می کرد و همیشه هم از زدن آن لذت نمی برد اما او می داند که این تلاش بخشی از سفر به یک زندگی سرگرم کننده تر است.

آنا دوست دارد موفقیت دیگران را ببیند زیرا الهام بخش اوست. او می داند اگر به دوستانش انگیزه برای بهتر شدن بدهد به رشد خود کمک کرده است، به شرطی که دوستانش چیزهای جدید بیاموزند و موفق شوند. برای جی این امر تهدید محسوب می شود؛ می ترسد رسیدن به موفقیت، به او و بر زندگیش فشار وارد کند.

شرکت های مدرن به دنبال کارکنانی با روحیه رو به رشد و ذهن پویا می گردند. زیرا آنها مشکلات را حل می کنند و به رغم موانع ادامه می دهند.

بعضی از آنها در طی مصاحبه از متقاضیان کار سوال کردند که آیا معتقد هستند که روحیه مدیریتی از بدو تولد با انسان همراه است یا مهارتی است که بایستی آموخته شود.

جی فکر می کند که مدیران از بدو تولد با روحیه مدیریتی همراه بوده اند. اما آنا شغل را به دست می آورد. نتیجه این وضعیت، نتیجه رتبه و موقعیت آن شخص در زندگی است همان طور که شاعر مرحوم ساموئل اشاره کرده است هر چه قدر سعی کنی و هر چه قدر شکست بخوری مهم نیست.

دوباره سعی کن، دوباره شکست بخور و بهتر شکست بخور. در مورد این مفهوم چه فکر می کنید. خیلی ساده است. آیا فکر می کنید امکان تغییر دائمی از یک ذهن ثابت و بدون پویایی به یک ذهن رو به رشد و پویا وجود دارد؟

چه عواملی بر سر راه تبدیل شدن ذهنیتمان به ذهنیت رشد وجود دارد؟

برای رسیدن به ذهنیت رشد و تبدیل ذهنیت ثابت به ذهنیتی زایا و پیشرفته که می تواند موجب موفقیت شما در تمامی بخش های زندگی شود، عوامل و قدم های بسیاری پیش رو دارید. مهم ترین عامل در رسیدن به چنین ذهنیتی، خودآگاهی است.

با کمک خودآگاهی می توانید تله های ذهنی خود را شناسایی و آن ها را برطرف کنید. برای آشنایی هرچه بهتر شما با این فرآیند، مراحل حرکت از ذهنیت ثابت به سمت ذهنیت رشد را برای شما مرور می کنیم:

یاد بگیرید که صدای ذهنیت ثابت خود را بشنوید: صدای ذهنیت ثابت، اولین مانعی است که بر سر راه رسیدن به موفقیت شما قرار دارد.

این صدا مدام همچون منتقدی حرکات و عملکرد شما را قضاوت می کند و در گوش شما آیه ی یاس می خواند. این صدا جملاتی همچون «تو از پس این کار بر نمی آیی»، «از این مرحله جان سالم به در نمی بری»، «نگفتم نمی توانی؟»، « بیش از توانت از تو توقع دارند» یا «آن ها فکر کردند تو کی هستی؟ انشتین!» را درگوش تان زمزمه می کند و باعث ناامیدی شما می شود.

هنگامی که یاد بگیرید این صدا، صدای ذهنیت ثابت شماست که می خواهد شما را در جایی که هستید ثابت نگه دارد، می توانید با آن مقابله کنید و آن را برای خود برعکس تفسیر کنید! تشخیص دهید که حق انتخاب دارید!

صدای ذهنیت ثابت شما به دو روش قابل تفسیر و ترجمه است:

در روش اول این صدا به شما هشدار می دهد که چالش و شکست را پیش رو دارید و یادآوری می کند که توانایی و هوش ثابتی دارید که ممکن از قدرت مقابله با این چالش ها را نداشته باشند.

در حالت دوم این صدا به شما می گوید که شما باید خودتان را به چالش بکشید، تلاش کنید و برای بهتر شدن استراتژی تعیین کنید. اگر تفسیر اول را برای خود انتخاب کنید یعنی درگیر ذهنیت ثابت هستید، اما انتخاب تفسیر دوم منجر به حرکت به سوی رشد خواهد شد.

با صدای ذهنیت رشد به ذهنیت ثابت خود پاسخ دهید: هنگامی که تفسیر دوم را برای خود انتخاب کنید و برای روبه رویی با چالش آماده شوید، مجددا صدای ذهنیت ثابت از شما سوال می پرسد: «آیا برای این کار آماده ای؟ تو توانایی های محدودی داری، مطمئنی از پس آن بر می آیی؟»

در این نقطه شما باید با صدای ذهنیت رشد چنین پاسخی بدهید: « مطمئن نیستم که از پس آن بر می آیم یا نه، اما فکر می کنم که با صبر و تلاش می توانم موفق شوم.».

احتمالا ذهنیت ثابت از شما می پرسد: «اگر شکست بخوری چه؟»، کافیست بگویید «تمام افراد موفق با شکست هایشان به پیروزی رسیده اند» و به این ترتیب می توانید صدای منتقد را مغلوب خود کنید.

ذهنیت رشد خود را به کار بگیرید: به محض اینکه از پس صدای منتقد درون بر بیاید و آن را با ذهنیت رشد خود پاسخ دهید، خودتان بسته به شرایط به خوبی خواهید فهمید که قدم بعدی تان برای رسیدن به موفقیت چه خواهد بود.

اصول و قوانین در ذهنیت رشد

رسیدن به این طرز فکر زایا نیازمند رعایت چند اصل اولیه است که در ادامه به شما معرفی خواهیم کرد:

هوش و توانایی خود را محدود نکنید

ذهن پویا و بدون پویایی

ما برای پیشرفت نیازمند چارچوب فکری جدید هستیم. از گذشته به ما یاد داده اند که آی کیو نشان دهنده ی هوش افراد است، اما این طرز فکر نیز ثابت است!

مغز انسان از ماهیچه تشکیل شده است و متعاقبا هوش نیز می تواند همچون تمامی عضلات بدن با تمرین تقویت شود. با به چالش کشیدن ذهن خود می توانید هوش خود را از جنبه های گوناگونی تقویت کنید و به پیشرفت برسید.

از چالش ها استقبال کنید

ذهن پویا و بدون پویایی

چالش ها می توانند دنیایی از عواقب ناشناخته را در پی داشته باشند، اما در عین حال باعث می شوند شما با آزمون خطا به تجربیات جدیدتری دست پیدا کنید که به پیشرفت و رشدتان کمک می کنند.

ترس از شکست می تواند شما را از پذیرش چالش ها بازدارد اما باید به خاطر داشته باشید که هر شکست پلی برای رسیدن به پیروزی است.

در مواجهه با شکست ها عقب نشینی نکنید

ذهن پویا و بدون پویایی

تمامی افراد مشهور و بزرگ شکست خورده اند، اما باز هم به تلاش ادامه داده اند. شما نیز باید همین مسیر را طی کنید. با اینکه شکست ها همچون سدی غیرقابل نفوذ به نظر می رسند و شاید آسان ترین راه برای مقابله با آن ها عقب نشینی باشد، اما باید به خاطر داشته باشید که شکست به معنای عدم تعلق شما به این زمینه نیست. شکست خوردن یعنی شما هنوز نیاز به یادگیری و رشد دارید. پس برای عبور از این سد، باید به جای عقب نشینی تلاش خود را بیشتر کنید.

تلاش را مسیری برای پیروزی ببینید

ذهن پویا و بدون پویایی

سخت کوشی راه رسیدن به موفقیت است. هرچه با چالش هایی بیشتری روبه رو شوید، سخت تر و بیشتر تلاش خواهید کرد. همین موضوع می تواند شما را خسته کند اما فراموش نکنید که تلاش کردن نشانه ای از قدرت است.

از انتقادات درس بگیرید

ذهن پویا و بدون پویایی

انتقادها همچون داروهای تلخی هستند که هیچکس از خوردن آن ها لذت نمی برد. آن ها می توانند غرور و اعتمادبه نفس شما را از بین ببرند. اما شما می توانید به جای گارد گرفتن در مقابل انتقادها، از آن ها به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید.

ضعف های واقعی خود را از میان این کلمات تلخ پیدا کنید و برای بهبود آن ها تلاش کنید. قطعا شنیدن و پذیرش انتقاد کار بسیار دشواری است، اما انتقادها همیشه ارزش شنیده شدن دارند.

از موفقیت دیگران انگیزه بگیرید

ذهن پویا و بدون پویایی

موفقیت دیگران را به عنوان منبع الهام تان ببینید. به جای دیدن افراد موفق به عنوان رقیب، آن ها را به چشم الگوی خود ببینید و در موفقیت شان سهیم شوید. حتی اگر این افراد ارتقای شغلی را که همیشه در آرزوی آن بودید دریافت کردند، به جای ناراحتی و جنگیدن با آن ها، از راهکار موفقیت شان درس بگیرید. به این ترتیب می توانید خود را بیش از پیش به رشد و پیشرفت نزدیک کنید.

سخن پایانی

همانطور که گفتیم، ذهن موجودی بسیار قوی است و می تواند کنترل بسیاری از امور را در دست بگیرد. این موجود نامرئی اما واقعی، به راحتی مسیر زندگی ما را تغییر می دهد و می تواند ما را در شرایط شکست یا موفقیت قرار دهد.

اما ذهن ما با وجود تمام قدرتی که دارد، قابل دستکاری و کنترل است. یک انسان قوی و در جست وجوی پیشرفت، ذهن لجام گسیخته ی خود را رام می کند و با شناسایی تله ها و گره های موجود در آن، مسیر پیشرفت را برای خود هموار می کند.

امیدواریم که شما نیز با کمک راهکارهایی که در این مقاله معرفی کردیم، بتوانید ذهنیت رشد خود را بیدار و تقویت کنید.

ادامه مطلب
روانشناسی پول
روانشناسی پول چیست؟ گام‎هایی برای شناخت...

انسان را می توان در دو بخش خلاصه کرد. بخش اول، فیزیکی که به جسم مربوط می شود و بخش دیگر، روانی که به روحمان باز می گردد. تک تک ما علاوه بر ارتباط های فیزیکی که با محیط پیرامونمان داریم، ازنظر روانی بر محیط اطرافمان اثر می گذاریم و در مقابل اثر می پذیریم. این تبادل روانی در تمام زمینه ها وجود دارد. پول نیز به عنوان مهم ترین جسم قابل تبادل در میان انسان ها دارای اثرات روانی بی شماری است. به همین دلیل در این مقاله به سراغ روانشناسی پول می رویم تا از دریچه ای متفاوت به پول و ماجراهای آن نگاه کنیم.

ویل اسمیت

پول و موفقیت، آدم ها را عوض نمی کند. تنها چیزی که از قبل آنجا وجود دارد را شاخ و برگ می دهد.

منظور از روانشناسی پول چیست؟

به زبان ساده، روانشناسی پول در پی یافتن پاسخی روشن به این پرسش است که: «انسان چه رابطه ای با پول دارد و آیا این رابطه تنها بر اساس خرید و فروش بناشده یا جنبه های پنهان دیگری در این میان وجود دارند؟» در حقیقت، پول با خودش اعتبار می آورد و اعتبار، بحث های روانی زیادی را پوشش می دهد؛ من اعتبار دارم پس خرید می کنم، من اعتبار دارم پس به هر اندازه که بخواهم کمک می کنم، من اعتبار دارم پس ارزش اجتماعی بالایی دارم، دیده می شوم و مورد احترام قرار می گیرم.

آیا روانشناسی پول، مبحثی علمی است؟

روانشناسی، علم شیرینی است. چون زمینه شناخت ما از موجودی به نام «خودمان» را فراهم می کند. روانشناسی و پول، ترکیب غریبی نیستند و کتاب های زیادی در مورد روانشناسی پول به چاپ رسیده است. یکی از بهترین متخصصان که در این زمینه فعالیت چشمگیری داشته، «آدریان فرنهام» نام دارد. او دانشمند پرکاری است که درزمینهٔ اقتصاد رفتاری کتاب های زیادی نوشته است. دو کتاب معروف او که به طور مستقیم درزمینهٔ روانشناسی پول هستند با نام های «Psychology of Money» و «The New Psychology of Money» منتشر شده اند. علاوه بر فرنهام، دانشمندان دیگری مثل «ریچارد تیلر» نیز درزمینهٔ اقتصاد رفتاری و روان شناسی پول، فعالیت های زیادی داشتند و دارند. نباید این طور فکر کرد که چون موضوعی ازنظر علمی بررسی شده درنتیجه بازندگی روزمره ما سنخیتی ندارد. در حقیقت، تمام این پیچیدگی های علمی و روانشناسی برای فهمیدن رفتارهایی ایجاد شده اند که ما آنها را هرروز انجام می دهیم. روان شناسی پول و بازنگری در رفتارهایی که ما به علت بودن یا نبودن پول انجام می دهیم در شمار یکی از همین رفتارهای ساده اما پیچیده قرار می گیرند.

ما چگونه به پول نگاه می کنیم؟

شیوه نگاه به پول به فراخور کشورها، فرهنگ ها و حتی جنسیت افراد بسیار متفاوت است؛ مثلا در کشور خودمان، چندین سبک نگرش به پول وجود دارد. عده ای پول را چیزی بی ارزش، دور کننده بشر از ساده زیستی و معنویات در نظر می گیرند. از این رو، همیشه سعی می کنند تنها به اندازه نیازشان با پول سروکار داشته باشند. در نقطه مقابل، عده ای دیگر به پول به عنوان وسیله ای برای ایجاد آسایش خود و خانواده شان نگاه می کنند.

از طرف دیگر، نگاه غالب به پول در کشور ما، منفی است. علت های گوناگونی نیز زمینه ساز این ماجرا شده اند. وجود صفت هایی مانند خرپول، پولکی، پول دوست و پول پرست که در زبان عامیانه مورد استفاده قرار می گیرند، نشانه ای کوچک از وجود چنین فرهنگ مخربی هستند. ما عادت کرده ایم که از پول خوشمان نیاید. در سینما، تلویزیون و حتی کتاب ها نیز افراد پولدار را انسان هایی کلاه بردار، خودخواه و به دور از انسانیت معرفی می کنند. وقتی نگاه به پول این گونه بد و منفی باشد، جریان های تقویت کننده این نگاه نیز قدرتی دو چندان پیدا می کنند. شاید به همین دلیل است که فرهنگ خدمات و اجناس رایگان، جایگاه عمیقی در میان ایرانی ها دارد. حتی تکه کلام‎هایی مانند: «مفت باشه کوفت باشه!» نیز به حمایت از این فرهنگ در ادبیات کوچه و بازاری بسیار رواج دارد. در حقیقت، پول، مفهومی ثابت است. این نگاه ما است که آن را معنا می کند.

سپرهایی از جنس پول
روانشناسی پول

یکی از موضوع های مهم درزمینهٔ روانشناسی پول، ارتباط بین پول و احساس امنیت است. بسیاری از ما پول را به عنوان نوعی سپر امینی در نظر می گیریم؛ مثلا با پول برای خودمان سرپناهی فراهم می کنیم، آب و غذا می خریم، به هنگام بیماری از خدمات پزشکی بهره می گیریم و حتی از آرامش و شادی خود پاسداری می کنیم. می توان گفت که احساس امنیت، پول و انسان، یک مثلث با استحکام را تشکیل می دهند. هر ارتباطی تا جایی که به حاشیه کشیده نشود، مفید است. رابطه امنیت و پول نیز از این قافله مستثنا نیست. این احساس، کاملا منطقی و نجات دهنده است و در موقعیت های بسیار زیادی می توان از آن بهره برد؛ اما وقتی که از حد بگذرد، اثر های ناخوشایندی در رفتار ما ایجاد می کند. در ادامه این بخش، چند مورد از انحراف های روانشناسی در مورد امنیت و پول را باهم بررسی می کنیم.

سیدنی شلدون

فقیر بودن فقط در کتاب‎ها رمانتیک است.

اقدام نکردن به بهانه ترس

ترس و نگرانی از دست دادن پول، وقتی که با از دست دادن امنیت برابر شود می تواند ما را کاملا خلع سلاح کند و فرصت ها را از ما بگیرد؛ مثلا اگر موقعیت سرمایه گذاری خوبی درست جلوی دیدگان ما باشد، به دلیل ترس افراطی از دست دادن پول، ترجیح می دهیم که هیچ کاری نکنیم. چون می ترسیم با انجام این سرمایه گذاری، پول و به دنبال آن، امنیت خود را از دست بدهیم.

برابر دانستن پول و اعتماد به نفس

احساس امنیت، فقط درزمینهٔ های مادی معنا نمی شود. گاهی ما به دنبال پول هستیم چون می خواهیم از امنیت روانی و درونی خودمان محافظت کنیم. اعتماد به نفس و اعتباری که برای خودمان قائل هستیم از خط قرمزهای روانی هرکسی به شمار می روند. وقتی در ذهن ما نداشتن پول یا حتی کم شدن آن با مفهوم کم شدن ارزش و اعتبارمان یکی شود، فشارهای روحی زیادی از هر طرف ما را گیر می اندازند و نسبت به پول، بسیار حساس می شویم. این مشکل، می تواند به عنوان یک نقطه ضعف، قدرت عملکرد ما را هدف قرار دهد.

قلکی که سیرمانی ندارد!

واکنش دیگری که خود را در لباس عقل پنهان می کند، پس انداز پول افراطی و بدون هدف است. عده ای به خاطر ترس از دست دادن پول و امنیتی که به واسطه وجود پول برایشان فراهم شده است، بی حساب و کتاب پس انداز می کنند. پس انداز کردن خوب است اما به شرطی که پولی برای برطرف کردن نیازهای عادی مان باقی بماند.

دست شستن از دنیا

گاهی استرس و نگرانی از دست دادن امنیت، کار را به جایی می رساند که از آن طرف پشت بام می افتیم. در چنین حالتی، پول را نکوهش می کنیم و داشتنش را کاری نه چندان خوب به حساب می آوریم. درواقع چون نمی خواهیم در هول و ولای از دست دادن پول و به دنبال آن امنیت، گیر بیفتیم کلاً بی خیال ماجرا می شویم. البته این دیدگاه تااندازه ای منطقی است چون اگر پولی نباشد، نگرانی هم وجود ندارد!

وقتی به خاطر پول، رستم دستان زندگی مان می شویم
روانشناسی پول

روانشناسی پول، موضوع های جالبی را پیش می کشد که پرداختن به هرکدام، نگاه ما به خودمان و اطرافیانمان را بسیار پخته تر از گذشته می کند. یکی از این موضوع های جالب «احساس قدرت» یا «برتری» است. ما باوجود پول، قدرت تهیه آسان نیازهایمان، کمک به دیگران و حتی جامعه را پیدا می کنیم. پس طبیعی است که بخواهیم از پول برای برطرف کردن این عطش درونی به قدرت استفاده کنیم. وقتی پای پول و احساس قدرت به میان می آید، انسان ها به سه روش از خودشان واکنش نشان می دهند:

  • تمام پولشان را خرج می کنند

عده ای تمام موجودی حساب بانکی شان را برای خریدن چیزهایی خرج می کنند که توانایی و قدرت آنها را به نمایش بگذارد؛ مثلا اتومبیلی بسیار گران آن هم بارنگی جیغ می خرند، اسباب و وسایل خانه شان را ماه به ماه عوض می کنند تا خبر جدیدترین مدل گوشی در بازار می پیچد، برای خرید آن شتابان اقدام می کنند و خلاصه هر کاری می کنند تا به دیگران و خودشان ثابت کنند که من فرد پولدار و قدرتمندی هستم.

  • اصلا پولشان را خرج نمی کنند

چیزی شبیه به رابطه امنیت و پول در مورد برتری و پول نیز برقرار است. برای برخی، تنها وجود پول زیاد در حساب بانکی شان به آنها احساس قدرت و اعتبار می دهد. دست زدن به چنین پولی برای آنها عذاب آور است. درنتیجه، آنها بیشتر و بازهم بیشتر پول جمع می کنند بدون آنکه از مزایای داشتن پولشان سودی ببرند.

  • شیوه خرج کردنشان غیرمنطقی می شود

برخی دیگر، واکنش های متفاوتی از خودشان نشان می دهند؛ مثلا پالتوی ۵ میلیون تومانی می خرند، ساعت ده میلیون تومانی هم دستشان می کند اما به هنگام خرید یک گلدان پلاستیکی، بیست دقیقه چانه می زنند. از آن طرف، به اندازه نصف دستمزد یک کارگر، به او انعام می دهند.

پریکلس، سیاستمدار برجسته یونانی

ما ثروت را چیزی در نظر می گیریم که به درستی استفاده شود، نه چیزی که در موردش فخر فروخته شود. در مورد فقر، هیچ کس لازم نیست از آن شرمسار باشد. شرم واقعی در این است که هیچ اقدام عملی برای رهایی از آن انجام ندهی.

آفت های ارتباط بین پول و برتری را بشناسید

توجه داشته باشید که به دست آوردن قدرت از طریق خرج کردن یا حتی نکردن پول، کار اشتباهی نیست. تمام این نکته ها تنها به امید باز کردن دری بزرگ تر برای شناخت خودمان بیان می شوند. وقتی ما علت انجام یک رفتار را بشناسیم، واکنش هایی متفاوت از خودمان نشان خواهیم داد. در این میان، عبور کردن از مرز روانی قدرت و خرج کردن پول می تواند دردسرهایی برایمان ایجاد کند. اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را برایتان روشن تر کنم.

تصور کنید که شما باوجود خرج کردن پولتان، نمی توانید قدرت را در وجودتان احساس کنید چون در میان اطرافیان خود کسانی را سراغ دارید که مدام در حال بیشتر خرج کردن و فخر فروختن هستند. در آن هنگام دیگر هدف شما از خرج کردن پولتان، به دست آوردن قدرت نیست. بلکه می خواهید خودتان را به دیگران ثابت کنید و در مسابقه بیشتر خرید کردن، پیروز شوید. با ادامه پیدا کردن این ماجرا، کم کم خرج کردن و لذت نبردن از احساسی که به دنبالش بودید شما را به جایی می رساند که تنها از روی عادت، خرج می کنید و در این میان، انگیزه ها، گذر زمان و لذت بردن از زندگی را به باد فراموشی می سپارید. از آن طرف، اگر زمانی نتوانید پا به پای آن فرد خرید کنید، احساس شکست و افسردگی دامن گیرتان می شود. چون فکر می کنید که در مسابقه ناپیدای قدرت، کاپ بازندگی را به شما داده اند در حالی که اصلا مسابقه ای در کار نبوده است.

توانا بُوَد هر که پولدار بُوَد!
روانشانسی پول

رابطه بین پول، توانایی و جایگاه اجتماعی، بحث داغی است که نه تنها در روانشناسی پول بلکه در شاخه های دیگر روانشناسی نیز جریان دارد. در رابطه بین پول و توانایی می توان به دو سبک فکری بسیار رایج اشاره کرد:

  • مردم پول دارند. چون توانایی پول درآوردن را در خودشان ایجاد کرده اند. حالا یا به واسطه مهارت یا به علت زحمتی که در زمان تحصیلشان کشیده اند.
  • مردم پول دارند؛ اما این پول هیچ ربطی به توانایی یا لیاقت آنها ندارد. چون یا این پول را به ارث برده اند یا درنتیجه پارتی بازی به آن مقام و پول رسیده اند.

در حقیقت، هیچ یک از دو سبک فکری و نتیجه گیری روانی نادرست نیستند. هرکدام از ما، نمونه هایی پررنگ از هر دو مورد را سراغ داریم؛ اما در کل – مخصوصا در کشور ما – نگاه احساسی به رابطه پول و توانایی، بسیار تیره و تار است. ما یاد گرفتیم که پولدارها بدون تلاش و از راه نادرست به ثروتشان دست یافتند و کسی که زحمت زیاد می کشد، پولی کم اما حلال درمی آورد. چنین طرز تفکری انسان را کاملا خنثی می کند. اگر از حق نگذریم، عده ای از ما اصولا دوست نداریم کسی با تلاش هایش به موفقیت و ثروت برسد. چون در آن صورت دیگر کسی را نداریم که به آن برچسب بزنیم و کم کاری ها یا بهانه های خودمان را پشت آن پنهان کنیم.

قدمی برای بهبود رابطه بین پول و توانایی

به هنگام عمل کردن، ما به دیگران نگاه می کنیم و این اشتباه است. در طول شبانه روز، خودمان را با انسان های غریبه و آشنای زیادی می سنجیم. گاهی از این مقایسه لذت می بریم چون افرادی را پیدا می کنیم که اوضاعشان از ما بدتر است و گاهی حرص می خوریم و دندان قورچه می کنیم چون کسانی را می بینیم که چند منزل از ما جلوتر هستند.

اگر می خواهیم زندگی مان تغییر کند و وضعیت مالیمان دگرگون شود باید به خودمان نگاه کرده و باورهایمان را دست کاری کنیم. چه اشکالی دارد اگر با خودمان قرار بگذاریم که هرروز کمی بیشتر از دیروز رشد کرده و بر توانایی خودمان چیزی بیفزاییم یا به جای بهانه های رنگارنگ، باور موفقیت و پیروزی را در وجودمان ایجاد کنیم؟ ما با باورهایمان جهانمان را می سازیم. اگر مدام فکر کنیم که همیشه کسی پیدا می شود تا حق ما را بخورد یا دیگران همیشه بیشتر و راحت تر از ما پول درمی آورند، حتما همین گردش نامیمون برایمان رقم خواهد خورد. چون ما این گونه خواستیم.

بیل گیتس

هرگز خودت را با کسی مقایسه نکن. چون در آن صورت به خودت توهین کرده ای.

خود درگیری ذهنی با پول
روانشناسی پول

وسواس پولی، یکی دیگر از بحث های مهم در روانشناسی پول است که فشارهای روانی زیادی را به انسان ها تحمیل می کند و سوتفاهم های زیادی در مورد آن وجود دارد. عده ای به وسواس دچار هستند اما خودشان خبر ندارند و برخی دیگر، وسواس ندارند اما به آن متهم می شوند؛ مثلا فردی را در نظر بگیرید که در کارش دقت زیادی دارد؛ بقیه افراد چون حوصله انجام کارها به روش او را ندارند، خودشان را راحت می کنند و به او لقب آدم وسواسی را نسبت می دهند. در مقابل، عده ای نیز وسواسشان را با جمله های این چنینی توجیح می کنند: «اگر کار رو اونطوری انجام ندم به دلم نمیشینه» یا «اینطوری خیالم راحت تره.»

بیایید وسواس را باهم معنا کنیم. اگر سری به لغت نامه دهخدا بزنیم، واژه وسواس این گونه معنا شده است: «نااستواری، سرگردانی و دودلی در کارها» به این ترتیب، افراد زیادی را می توان پیدا کرد – چرا راه دوری برویم؟ شاید حتی خودمان – که به نوعی درگیر این وسواس هستند؛ اما وسواس، همیشه چیز بدی نیست. مخصوصا نگاه روانشناسی پول به وسواس از تعادل بیشتری برخوردار است؛ اما مثل همیشه، فرصت وقتی به بحران تبدیل می شود که تعادل را به گوشه طاقچه ذهنمان تبعید کنیم. اجازه بدهید نگاهی به چند مورد از نمونه های وسواس پولی بیندازیم.

  • وقتی فکر و ذکرمان به پول منتهی شود

به قول رابرت کیوساکی، پول، همه چیز نیست اما جایگاهش آن بالا کنار اکسیژن است. این خیلی خوب است که به پول فکر کنیم اما فکر بدون عمل، تنها باعث عذاب روح و ایجاد مشکلاتی مثل همین وسواس پولی می شود.

  • چانه زدن تا پای جان

وقتی درگیر وسواس پولی باشیم، قِران به قِران پولمان را همچون گنجی تکرار نشدنی در نظر می گیریم. به همین دلیل وقتی می خواهیم چیزی بخریم، تمام مغازه های شهر را می گردیم تا جنس مورد نظرمان را به بهترین کیفیت و ارزان ترین قیمت پیدا کنیم.

اسکار وایلد، نویسنده ایرلندی

یک فرد بدبین را از اینجا می توان تشخیص داد که قیمت همه چیز را می داند، اما به ارزش آنها آگاه نیست.

  • تلافی کردن تا آخرین قِران

وقتی درگیر وسواس پولی افراطی هستیم اگر مجبور باشیم کسی را مهمان کنیم یا چیزی را برای کسی بخریم، حتما زمینه تلافی کردن را برای او فراهم می کنیم. چون هر چه باشد ما پول عزیزمان را برای او خرج کرده ایم و او باید جبران کند!

  • تلنبار کردن پول و خرج نکردن آن

یکی از جالب ترین استراتژی هایی که در این هنگام به ذهنمان می رسد، خرج نکردن پول است. ما تمام تلاشمان را به کار می گیریم که هیچ پولی را خرج نکنیم. اگر هم زمانی مجبور شویم آن را خرج کنیم تا سال های دراز، درد از دست دادن آن را فراموش نخواهیم کرد.

  • زیر سوال بردن انگیزه و تلاش دیگران

انسان هایی که درگیر این وسواس هستند، پول را سنگ محک خودشان قرار می دهند. به همین دلیل رفتارهای دیگران را نیز با معیار پول می سنجند و شاید بعضی از رفتارها را اصلا نتوانند درک کنند؛ مثلا اگر کسی را ببینند که بدون نگرانی پولش را به دوست گرفتارش قرض می دهد یا به علت علاقه ای که به کارش دارد و بدون در نظر گرفتن پول، بیشتر از دیگران کار می کند، بسیار متعجب خواهند شد.

  • کوبیدن بر طبل نارضایتی

پول، خوب است اما نباید به معیار تصمیم گیری ما تبدیل شود. متاسفانه وقتی درگیر وسواس پولی افراطی هستیم، در هر تصمیم گیری، اول پول را در نظر می گیریم. به همین دلیل و در بیشتر موارد، تصمیم هایی برعلیه خودمان می گیریم؛ مثلا پیشنهاد کار در شرکتی که حقوق بالایی می دهد را چشم بسته قبول می کنیم، حتی اگر برای رفتن به محل کار باید چهار ساعت درراه باشیم یا اصلا آن کار باروحیه ما سازگار نباشد. شاید در ابتدا متوجه نشویم اما در درازمدت، ازنظر روحی بسیار خسته و افسرده خواهیم شد.

  • پست شمردن تلاش برای کسب پول و ثروت

گاهی وسواس پولی نتیجه ای کاملا متفاوت روی ما می گذارد و باعث می شود که نسبت به پول آلرژی پیدا کنیم. در چنین اوضاعی، پول را چیزی بد می پنداریم و اگر کسی جلوی ما پول پول کند، صبرمان لبریز می شود و او را پولکی یا پول پرست خطاب می کنیم. از آن طرف، تلاش برای یادگیری روش های جدید پول سازی را کار بیهوده و دنیوی تلقی می کنیم و در عوض، زندگی فقیرانه را به معنویات گره کور می زنیم و از آن پاسداری می کنیم.

بالاخره با پول چه کنیم؟

موضوع روانشناسی پول به همین جا ختم نمی شود. چون انسان بسیار پیچیده است و موشکافی هر یک از رفتارهای او می تواند عنوان کتابی چند جلدی را از آن خود کند؛ اما می توان از یک موضوع مطمئن شد و آن این است که هر رفتاری علتی دارد و قضاوت زودهنگام – چه در مورد خودمان و چه در مورد دیگران – برخوردی ناپخته و سطحی نگرانه به شمار می رود. وقتی علت رفتارهایی مانند تمایل به حفظ پول و خرج نکردن آن یا از آن طرف، خرج کردن تمام پولمان بدون توجه به آینده را بدانیم، دستمان برای تغییر دادن این رویه بسیار باز خواهد شد. چند لحظه فکر و نگاه از زاویه ای دیگر می تواند سرنوشت تصمیم گیری های ما در مورد پول را به گونه ای متفاوت رقم بزند.

خلاصه ای از آنچه باهم گفتیم:

  • در روانشناسی پول به دنبال یافتن پاسخ این پرسش می گردیم که رابطه بین انسان و پول را چگونه می توان معنا کرد؟
  • روانشناسی پول، موضوعی کاملا علمی است و دانشمندانی همچون آدریان فرنهام در مورد آن کتاب ها و مقاله های زیادی نوشته اند.
  • پول و احساس امنیت، یکی از مهم ترین رابطه های بین انسان و پول است. به زبان ساده ما با استفاده از پول، احساس امنیت خود را می خریم.
  • به رخ کشیدن برتری یا قدرت نیز یکی از جنبه های روانی پول به شمار می رود. در این وضعیت، ما با استفاده از پول، قدرت وبرتری خود را به دیگران و حتی خودمان ثابت می کنیم.
  • بسیاری از ما در درک رابطه بین توانایی و پولدار شدن دچار مشکل هستیم. به همین دلیل گاهی نگاه ما به انسان های پولدار با شَک و حسادت ترکیب می شود.
  • وسواس پولی، آخرین موضوعی است که در مقاله روانشناسی پول به آن پرداختیم. جدا از نگاه معمولی که به موضوع وسواس می شود، نوع مالی آن جنبه های مثبت و منفی زیادی دارد.

مسیر قدرتمند اعتدال

روانشناسی، علم شناخت است. وقتی خودمان و علت رفتارهایمان را بشناسیم، بسیار باکیفیت تر زندگی خواهیم کرد. روانشناسی پول و علت یابی رفتارهای مالی نیز می تواند زمینه های ایجاد تحولی بزرگ در زندگی ما را فراهم کند. باوجود این که در چند بخش از این مقاله به این نکته اشاره شد اما بازهم می گوییم که هیچ یک از رفتارهای مثال زده شده در این مقاله، چه تمایل به حفظ پول و چه وسواس پولی، چیزهای بدی نیستند. نکته مهم، نگه داشتن حد تعادل و وجود عملکردی هوشمندانه است تا شیوه برخورد درست با پول و افزایش هوش مالی را بهتر یاد بگیریم.

نظر شما چیست؟

کدام یک از رفتارهای مالی گفته شده در این مقاله را در خود یا اطرافیانتان سراغ دارید؟ آیا این رفتارها در چهارچوب تعادل هستند یا پا را از آن فراتر گذاشته اند؟

ادامه مطلب
ذهنیت مالی
ذهنیت مالی تفکری پنهان که شما...

ذهنیت مالی چیست و چگونه می توانیم آن را در خود تقویت نماییم؟ بسیاری از افراد بر این باورند که پول همه چیز است. این دسته از مردم برای به دست آوردن پول به هر کاری دست می زنند و از این گذشته تمام وقت خود را صرف کار برای به دست آوردن پول می کنند. این رشد و سبک زندگی حاصل دوره ای از زندگی بشر بوده است که هنوز هم در بین بسیاری از افراد رواج دارد. دوره ای که در آن برای ثروتمند شدن بایستی شبانه روز کار می کردند و پول جمع می کردند. اما در عصر حاضر برای ثروتمند شدن شما باید ذهن ثروتمند داشته باشید. در این مقاله قصد داریم تا شما را به صورت دقیق با مفاهیم ذهنیت مالی و روش های به دست آوردن و استفاده از آن برای رشد مالی آشنا کنیم.

ذهنیت مالی چیست؟

ذهنیت مالی، توانایی یا شم مالی شما است که در ضمیر ناخودآگاهتان شکل گرفته و همین سبک تفکر است که بیشتر از هر چیز و هر کس دیگری، سرنوشت مالی تان را تعیین می کند. این تعریفی است که آقای تی هارواکر در کتاب راز ذهن میلیونر برای ذهنیت مالی نموده است. به زبان ساده، ذهنیت مالی، برنامه و طرح شما در رابطه با مسائل مالی است.» اگر خوب دقت کنیم، هر کدام از ما ذهنیت مالی خاص خودمان را داریم. مثلا بعضی از افراد به پس انداز کردن اعتقاد زیادی دارند. در نتیجه همیشه مقداری از درآمد خود را کنار می گذارند. بعضی دیگر نیز اهل ریسک کردن هستند. این گونه افراد وارد بازار مالی پر هیجانی مثل بورس می شوند. در واقع این ذهنیت مالی است که سبک زندگی افراد را می سازد. ذهن مالی ثروتمند و مقتدر فردی ثروتمند و قدرتمند می سازد و ذهنیت مالی ضعیف هم منجر به شخصیتی فقیر و کم درآمد می شود. اگر هنوز درباره ی این خصلت در خود تغییری ایجاد نکرده اید اکنون زمان آن رسیده تا همراه هم در ادامه راه های تقویت آن را مرور کرده و از آن ها بهره مند شویم.

یک ذهنیت مالی چگونه ساخته می شود؟

هیچ مدرسه و دانشگاهی به بچه ها چیزی درباره ی ذهنیت مالی اضافه نمی کند و آموزشی در این باره ندارد. اکثر خانواده ها نیز در این باره آموزه ای برای فرزندان خود ارائه نمی کنند. اما چگونه می شود که فردی در یک جامعه به دنبال پس انداز کردن است و در همان جامعه فرد دیگری تمام درآمد خود را هزینه می کند؟ این ذهنیت مالی در افراد بر اساس محیط زندگی که در آن هستند شکل می گیرد. در کتاب “پدر پولدار، پدر فقیر”

رابرت کیوساکی به وضوح توضیح می دهد:

“فردی که در خانواده ای کارمند رشد کرده و با سبک و سیاق مالی پس انداز و وام آن ها خود را به سن رشد رسانده است در همین وادی قرار می گیرد و فردی هم که از دوران کودکی ذهنیت مالی ثروتمند شدن را در بین اطرافیان خود دیده باشد، به این راه قدم می گذارد.”

این افکارمان هستند که روند زندگی مان را تعیین می کنند. برای پیدا کردن ریشه عملکرد اشتباه درزمینه مالی باید به سراغ افکار مالی مان برویم. ذهنیت کنونی ما در مورد پول یا مسائل مالی، ترکیبی از اطلاعات و الگوهایی است که از گذشته تا همین حالا آموخته ایم یا تحت تأثیرشان قرار گرفته ایم. شنیدن جملاتی مانند “پول چرک کف دست است.”، “تنها با وام می توانیم خود را جلو بکشیم.”، “برای به دست آوردن پول زیر سنگ هم باید رفت.” و “پول زیاد جز با دزدی به دست نمی آید.” به مرور به افکار هر فردی جهت می دهند و ذهنیت مالی وی را می سازند. اگر نگاهی به گذشته بیندازید متوجه خواهید شد که در اکثر خانواده ها پسران دنبال کننده ی مسیر زندگی و شغلی پدران خود بوده اند. در شرایط فعلی نیز این مسیر برای خانواده ها در جریان است. پسر کارمند، کارمند می شود و پسر پزشک هم به دنبال پزشکی می رود. غیر از خانواده، فاکتورهایی مثل فرهنگ جامعه، دوستان و محیط های آموزشی نیز در شکل گیری این ذهنیت مالی تأثیرگذار هستند. هر آموزشی در کودکی، به یک الگوی فکری تبدیل می شود که به طور خودکار تمام واکنش های مالی فرد را در تمام عمرش تحت تأثیر قرار می دهد.

کارل یونگ، روانشناس سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی می گوید:

کودکان با چیزی که بزرگ سالان هستند تربیت می شوند، نه با حرف های آن ها.

آیا می توان ذهنیت مالی را تغییر داد و یا آن را تقویت کرد؟

ذهنیت مالی

واقعیت این است که تغییر ذهنیت مالی در افراد نیاز به طی مراحل خاصی داشته و به این راحتی ها هم نیست. حتی آموزش های دوره ای هم به قدر کافی این قدرت را ندارند تا ضمیر ناخودآگاه افراد را تغییر دهند. آموزه های دوران ابتدایی زندگی در ذهن بچه ها نهادینه شده و مانند صخره در گوشه ای از ذهن آن ها قرار می گیرد. برای تکان دادن این صخره ها نیاز به تلاش زیادی خواهید داشت. اما آرام آرام و با استفاده از تکنیک های پرورش ذهنیت مالی و تغییر محیط پیرامون می توان در این مسیر موفق بود. در قدم اول بایستی نگرش خود را نسبت به پول عوض کنیم. برای به دست آوردن پول دیگر نیازی نیست که زیر هر صخره ای را بگردید. ازاین پس به جای اینکه شما برای پول کار کنید این پول خواهد بود که برای شما کار خواهد کرد. این ذهنیتی است که در این مقاله به دنبال تحصیل آن برای شما هستیم.

ذهن شرطی و پیشرفت مالی چه رابطه ای باهم دارند؟

ذهن ما، یک سیستم فوق العاده هوشمند است. این مجموعه بی نظیر، همیشه در حال یادگیری و تحلیل موقعیت های اطرافش است تا بتواند در شرایط مشابه، بهترین و سریع ترین تصمیم را بگیرد. به عنوان مثال، پول قرض گرفتن یکی از راه حل های ذهن برای خلاص شدن از مخمصه های مالی است. ذهن، این راه حل را در اثر تجربه اولین کم پولی در خود ذخیره کرده است. حتی اگر این بحران مالی، مربوط به روزگار کودکی ما و در گیرودار خرید یک پفک نمکی باشد. برای ذهن، زمان انجام یک کار مهم نیست بلکه الگوی دریافتی از آن عکس العمل، مهم است. حتی اگر ما در سن ۱۰۰ سالگی هم باشیم و در طول این مدت، تغییری در هوش مالی خود ایجاد نکرده باشیم، در صورت قرار گرفتن در موقعیت مالی مشابه، بازهم ذهنمان ما را به پول قرض گرفتن تشویق می کند. چون ازنظر او، قرض گرفتن پول، تنها راه برای خلاصی از این شرایط بحرانی است. به همین دلیل در علم روان شناسی از مفهوم «ذهن شرطی» برای مغز استفاده می کنند. با درک این موضوع می توان ذهنیت مالی را دستخوش تغییرهای اساسی کرد. چون حالا می دانیم که مراحل ماجرا چگونه اند:

الگوهای فکری نتیجه ¬عمل¬ احساس

برای تغییر ذهنیت مالی راهی جز دوباره طی کردن این پروسه نخواهید داشت. در غیر اینصورت تمام آموخته های شما پر کاهی خواهند شد که روی بتنی سخت از ضمیر ناخودآگاه قرار می گیرند.

الگوهای فکری چگونه به وجود می آیند؟

ذهنیت مالی
الگوهای فکری، پایه های شرطی شدن ذهن ما به شرایط مشابه و تصمیم های درست یا اشتباه تکراری هستند. هرکدام از ما، در تمام جنبه های زندگی مان به دو روش زیر الگوبرداری کرده و خود را با شرایط جدید، هماهنگ می کنیم:

الگوبرداری کلامی

  • الگوبرداری دیداری یا تقلیدی

برای یک برنامه ریزی جدید ذهنی، باید این دو بخش را از نو بازسازی کنیم.

آدام خو، نویسنده و سخنران انگیزشی

هر الگویی در وجودمان، نتیجه شیوه اتصال عصب های ما به یکدیگر است. هنگامی که روش دوباره برنامه ریزی کردن الگوهای عصبی خود را بیاموزیم، می توانیم هر نتیجه ای که می خواهیم را به وجود آوریم.

  • روش اول: الگوهای کلامی

هرکدام از ما، تعدادی قانون شفاهی در ذهنمان داریم. این قانون ها، مبنای رفتار ما با خودمان و دیگران را تشکیل می دهند. به این قانون های شفاهی، الگوهای کلامی نیز گفته می شود. الگوهای کلامی، روش نهفته ذهن ما برای ارتباط با موقعیت های جدید است. این الگوها به طور مستقیم از طریق واژه ها وارد ذهن ما شده، باورسازی می کنند و به یک قانون تبدیل می شوند. برخی از این قانون ها که ذهنیت مالی ما را تعیین می کنند، شامل موارد زیر هستند:

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

پول را باید برای روز مبادا نگه داشت.

پولدارها نمی تواند سلامتی را بخرند.

پول، پول می آورد.

مگر روی گنج نشسته ام؟

همه نمی توانند ثروتمند باشند.

ندارم!

هیچ وقت به اندازه کافی پول درنمی آوردم و…

این ها عبارت هایی کاملاً آشنا مخصوصاً برای ما ایرانی ها است. شاید در نگاه اول چیزی جز چند عبارت ساده را در این نقل و قول ها نبینیم، اما واقعیت این است که همین عبارت های ساده هستند که زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهند و ذهنیت مالی ما را می سازند. برای مثال یکی از باورهایی که در میان اکثر جوامع ایرانی با فرهنگ ها و شرایط مختلف زندگی نفوذ کرده و همه را به خود درگیر کرده است این است که پول حلال کم است و جز با استفاده از راه های نادرست نمی توان به پول زیاد رسید. هر چند وجود نمونه های واقعی برای این موضوع نیز در این باور کاربران بی تأثیر نبوده است اما واقعیت چیز دیگری است. این توصیفات اشتباه از زبان اطرافیان، با نفوذ به ضمیر ناخودآگاه، در ذهن ما الگوسازی کرده اند.. برای داشتن ذهنیت مالی یک ثروتمند، برای شروع باید این آموزه های غلط را از ذهن خود پاک کنیم. هر چند سخت اما با طی مراحلی این مهم قابل دستیابی خواهد بود. در ادامه روش های اصلاح این رفتار و خلاصی از این آموزه ها را با هم مرور می کنیم.

گام های تغییر در الگوهای کلامی

گام اول: شناسایی

ذهنیت مالی
شکست های پی در پی مالی، علامت خطری هستند که وجود یک یا چند ذهنیت مالی اشتباه را یادآوری می کنند. اگر شما نیز دچار چنین وضعیتی شده اید، باید هر چه زودتر این الگوهای مخرب را شناسایی کرده و آن ها را از بین ببرید. بهترین و سریع ترین راه برای کشف این الگوهای معیوب، نوشتن آن ها روی کاغذ است. ده دقیقه برای خودتان زمان بگذارید و در یک مکان آرام، بنشینید. روی یک برگه کاغذ، تمام باوری که نسبت به پول دارید را یادداشت کنید. یادتان باشد، باورهایی که به آن ها اعتقاد دارید را بنویسید نه باورهایی که دوست دارید داشته باشید. شاید در ابتدا خودتان هم باور نکنید که چنین تفکری در مورد پول و کسب درآمد دارید اما اگر کمی با خودتان روراست باشید، می توانید این افکار را از پستوخانه ذهنتان بیرون بکشید و با آن ها روبه رو شوید.

گام دوم: پذیرش

ذهن مالی

قبول کردن این نکته که ما تنها به دلیل افکاری که داشتیم، به موفقیت های مالی آرزوهایمان نرسیدیم، گاهی سخت و حتی دردناک می شود؛ اما این تنها راه آغاز تغییر است.

کارل یونگ

ما نمی توانیم هیچ چیزی را تغییر دهیم، مگر اینکه آن را بپذیریم.

گام سوم: اصلاح

ذهن مالی

بعد از شناسایی الگوهای کلامی نادرست، حالا زمان بازسازی آن ها رسیده است. در این مرحله، استفاده از اصل تلقین به خود می تواند یک راهگشای اساسی باشد. برای این کار، چند الگوی کلامی که دوست دارید را انتخاب کرده و تا می توانید آن ها را تکرار کنید. یادتان باشد که رمز پیروزی در این جایگزینی، درگیر کردن احساس با واژه هایتان است؛ یعنی وقتی می گویید:

«من خیلی راحت پول در می آورم» شادی پول درآوردن آسان و خیال راحت پس از آن را در قلبتان احساس کنید. تنها در این صورت است که اصل تلقین، درست عمل می کند. حتی می توانید از اصل جایگزینی در این مرحله استفاده کنید. برای مثال اگر در گذشته به این جمله باور داشتید که پول زیاد باعث بلا است، اکنون جلو این جمله و برای اصلاح آن باید از عبارت هایی مانند “برای تبدیل شدن به فردی مولد و ارزش آفرین در جامعه ابتدا باید خود را از پول بی نیاز کنم.” استفاده نموده و آن را در ذهن خود نهادینه نمایید.

گام چهارم: شجاعت

ذهن مالی

سخن و احساس، تنها در صورتی باعث ایجاد نتیجه می شوند که در عمل به کار روند. به هنگام تصمیم در مورد موقعیت های مالی جدید، تمام شجاعتتان را جمع کنید و به شیوه ای که برایش تمرین کردید وارد عمل شوید. به یاد داشته باشید که تنها در صورت یک اقدام متفاوت، یک نتیجه متفاوت به دست می آید.

گام پنجم: تکرار

شما باید آن قدر این چهار گام را تکرار کنید تا تک تک الگوهای کلامی تان با نمونه هایی جدید و پرانرژی جایگزین شوند. با هر قدم برای بازسازی الگوهای کلامی، بخش بزرگی از ذهنیت مالی شما تغییر می کند و به همین ترتیب، فصل مالی شما از زمستان های سرد و بی حاصل به روزهای گرم بهاری خواهد رسید.

روش دوم: الگوبرداری دیداری یا تقلیدی

انسان ها روی هم تأثیر زیادی می گذارند. ما در بسیاری از موارد، دیگران را الگوی خود قرار می دهیم و رفتارشان را کاملاً تقلید می کنیم. در دوران کودکی، پدر و مادرمان، تنها الگوهایی هستند که در اطرافمان پیدا می کنیم. حتماً شما هم کودکانی را دیده اید که دقیقاً رفتار پدر یا مادرشان را تکرار می کنند. البته این تکرار، تنها محدود به دوره کودکی نمی شود. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید که ما در یک پیاده رو در حال حرکت کردن هستیم و چند نفر جلوی ما، آرام آرام راه می روند. ناگهان آن ها الگوی گام هایشان را تغییر می دهند و با یک جست بلند از روی چیزی می پرند تا با آن برخورد نکند. ما با آن ها فاصله ای نداریم. درنتیجه، با رسیدن به آن تکه از پیاده رو، همانند آن ها یک جست بلند برمی داریم. دقت کردید که اصلاً اهمیتی به وجود یا نبودن مانع ندادیم و تنها به خاطر رفتار آدم های جلویی مان این کار را بی چون و چرا تکرار کردیم؟ ما از دیگران الگوبرداری می کنیم – اغلب بدون فکر – تا از دردسرهایی که ممکن است در آینده دچارشان شویم، دوری کنیم یا از فرصت هایی که دیگران به دست آوردند جا نمانیم. متأسفانه ماجرا به همین جا ختم نمی شود. این الگوبرداری، حتی در مورد ذهنیت مالی دیگران نیز رخ می دهد. نمونه آن را می توانید در آشفته بازاری که مدتی قبل برای دلار پیش آمد مشاهده کنید. عده زیادی از مردم، حتی آن هایی که تا به حال وارد هیچ سرمایه گذاری مالی نشده بودند تنها به این دلیل که دیگران دیوانه وار دلار می خریدند، دار و ندارشان را به اسکناس های ۱۰۰ دلاری تبدیل کردند تا از قافله عقب نمانند. به استثنای آن کسانی که واقعاً می دانستند در حال چه کاری هستند، مابقی آن ها دچار ضررهای مالی هنگفتی شدند.

چگونه الگوبرداری دیداری را کنترل کنیم؟

برخلاف ظاهر محکم الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، روش کنترل آن بسیار ساده است. توجه به دو نکته زیر می تواند، این بخش از ذهنیت مالی ما را ترمیم و تقویت کند. «نکته اول: اعتماد به نفس خودتان را بالا ببرید» یکی از علت های بزرگ تقلید بی چون و چرا از دیگران، ضعف شخصیتی و کمبود اعتماد به نفس است. لطفی به خودتان بکنید و توانایی هایتان را باور داشته باشید. شما نیز همچون بقیه افراد، توانایی تحلیل دقیق موقعیت ها و گرفتن یک تصمیم درست را دارید. قبل از هر تقلیدی یک دقیقه فکر کنید، موقعیت را با نگاه خودتان بررسی کرده و تصمیمی عاقلانه بگیرید. بیشتر تقلیدهای کورکورانه از دیگران، به ضرر شما تمام می شوند. برای خودتان احترام قائل باشید و به خودتان اجازه تصمیم گرفتن بدهید!

ساموئل جانسون، نویسنده و نقد پرداز

اعتماد به نفس، نخستین ضرورت برای انجام دادن کارهای بزرگ است.

«نکته دوم: آگاهی تان را افزایش دهید.» گاهی حتی باوجود اعتماد به نفس کافی، ما باز در دام تقلید ناآگاهانه از دیگران می افتیم. در این هنگام باید با خودمان تمرین کنیم تا میزان آگاهی مان را بالا ببریم. باید بیشتر حواسمان به خودمان باشد. اگر مثل یک ستاره شناس کنجکاو، مرتب آسمان افکارمان را رصد کنیم، کم کم می توانیم میزان هوشیاری مان را در هر شرایطی بالا ببریم و ناآگاهانه از کسی تقلید نکنیم.

مروری بر آنچه باهم یاد گرفتیم

  • پول، نه یک موجود فیزیکی بلکه مفهومی ذهنی است.
  • ذهنیت مالیمان مسئول اصلی موفقیت یا شکست مالی ما به شمار می رود.
  • ضمیر ناخودآگاه، مکانی است که ذهنیت مالی در آن شکل می گیرد.
  • پدر و مادر، اولین و مهم ترین کسانی هستند که می توانند ذهنیت مالی فرزندانشان را شکل دهند.
  • مغز را ذهن شرطی می خوانند چون در برخورد با موقعیت های مشابهی که در گذشته آن ها را تجربه کرده، واکنش همانندی ارائه می دهد.
  • الگوهای فکری ما از دو روش تغذیه می شوند: الگوبرداری کلامی و الگوبرداری دیداری یا تقلیدی. تغییر در این دو الگو، محتوای مالی ذهن ما را دگرگون می کند.
  • از طریق پیمودن پنج گام می توان الگوهای کلامی را دوباره برنامه ریزی کرد. این گام ها به ترتیب شامل: شناسایی، پذیرش، اصلاح، شجاعت و تکرار می شوند.
  • راه های بازسازی الگوبرداری دیداری یا تقلیدی، شامل: افزایش اعتماد به نفس و آگاهی می شود.

خواستن توانستن است

برای ثروتمند شدن باید ذهن ثروتمندی داشته باشیم. هر چند سخت اما شدنی است و افراد زیادی این مسیر را با موفقیت گذرانده اند. قدرت ذهن بشر بسیار فراتر از تصوری است که اکنون نسبت به آن داریم. برای ثروتمند شدن باید مسیر جدیدی را در پیش بگیرید و آموزه های گذشته را از ذهن خود پاک کنید. ذهن شما تنها راهی را به شما نشان می دهد که برای آن برنامه ریزی شده باشد. اگر تمام ابزارها و توانایی های لازم را در اختیار داشته باشیم اما ذهنیت مالی ما برای موفقیت برنامه ریزی نشده باشد، ازنظر مالی محکوم به شکست هستیم. مهم نیست که ذهنیت مالی شما تا همین لحظه روی چه مداری می چرخیده است. چون اگر بخواهید می توانید آن را تغییر دهید. تنها کافی است گام هایی که در این مقاله باهم یاد گرفتیم را با عزمی راسخ و باور به این که زندگی مالی شما نیز می تواند به بهترین چیزی که قادر به تصورش هستید تغییر کند، دنبال کنید. همیشه یادتان باشد که شما پادشاه زندگی خودتان هستید. اگر اراده کنید، قادر به انجام هر کاری خواهید بود.

نظر شما چیست؟

لحظه ای به خودتان و سیاست های مالی که تاکنون داشتید، فکر کنید. آیا می توانید در زندگی خود، ردپای ذهنیت مالی دیگران را پیدا کنید؟ چقدر برای تغییر این وضعیت، مصمم هستید؟

ادامه مطلب